

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از مردمان، برای خیلیها طلاق والدین یک نقطه تحول در زندگی محسوب میشود، چه این طلاق سالها پیش اتفاق افتاده باشد یا به تازگی. این روزها آمار طلاق رو به ازدیاد است، به همین علت این تجربه برای افراد زیادی رخ میدهد. اما وقتی برای شما اتفاق بیفتد، ممکن است احساس تنهایی کنید و ندانید که چه اتفاقی در حال روی دادن است. ممکن است سخت به نظر برسد، اما کنار آمدن با آن ممکن است.
چرا والدینم از هم طلاق میگیرند؟
والدین به دلایل مختلفی از هم جدا میشوند. معمولاً زمانی طلاق اتفاق میافتد که زوج احساس کند بخاطر جنگ و جدالها و عصبانیتها دیگر قادر به زندگی کردن کنار هم نیستند یا عشقی که موقع آشنایی به یکدیگر داشتند تغییر کرده است. طلاق میتواند به این دلیل هم باشد که یکی از والدین عاشق فردی دیگر میشود و گاهیاوقات هم بهخاطر یک مشکل جدی مثل اعتیاد طلاق رخ میدهد.
کاملاً عادی است که نوجوانان احساس کنند که طلاق والدینشان تقصیر آنها بوده است اما این اصلاً درست نیست. بعضی از بچهها خیلی دوست دارند که برای جلوگیری از این اتفاق کاری از دستشان برآید و خیلیها هم افسوس میخورند که شاید اگر بیشتر در محیط خانواده همیاری میکردند، رفتار بهتری داشتند یا نمرات بهتری در مدرسه میگرفتند، این اتفاق روی نمیداد. اما جدایی و طلاق در نتیجه مشکلات پدر و مادر با هم اتفاق میافتد و هیچ ارتباطی به فرزندان آنها ندارد. تصمیماتی که بزرگترها میگیرند مربوط به خودشان است.
اگر والدین شما در حال طلاق گرفتن هستند، ممکن است احساسات مختلفی را حس کنید. عواطفتان ممکن است مدام تغییر کند. ممکن است احساس عصبانیت، خستگی، ناراحتی و غم کنید. ممکن است از یکی از والدین جانبداری کنید یا یکی دیگر را بخاطر موقعیتی مقصر بدانید. ممکن است احساس تنهایی، سرخوردگی، ترس، نگرانی و گناه کنید. همچنین ممکن است یبخاطر فشارها و تنشهایی که همیشه در خانه وجود داشت، یکدفعه احساس راحتی کنید. این احساسات کاملاً طبیعی هستند و حرف زدن درمورد آنها با یکی از دوستان، اعضای خانواده و یک بزرگتر قابلاعتماد واقعاً کمکحالتان خواهد بود.چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
طلاق والدینم چطور زندگی من را تغییر خواهد داد؟
برحسب اینکه چه اتفاقی در خانوادهتان میافتد، لازم است که خودتان را با این تغییرات وفق دهید. این میتواند شامل اینها باشد: نقلمکان کردن، عوض کردن مدرسه، گذراندن وقت با هر دو والدینتان به صورت جداگانه و کنار آمدن با احساسات ناخوشایند والدینتان نسبت به هم.
والدینتان برای حق حضانت و نگهداری از شما به دادگاه خواهند رفت و شما با یکی از والدینتان زندگی خواهید کرد و گاهی پیش آن یکی میروید یا والدینتان به طور مساوی زمان با شما بودن را بین خود تقسیم میکنند.
بعضی از نوجوانها محبور میشوند مدام بین پدر و مادرشان در آمد و شُد باشند و این مشکلاتی را چه از نظر اجتماعی و چه عملی برایشان پیش میآورد. اما با گذشت زمان میتوانید برنامه خوبی برای خود بریزید. معمولاً خاتمه یافتن ترتیب حضانت زمان میبرد. این به شما زمان کافی میدهد تا با تغییرات جدید خود را وفق
دهید و به خانواده این امکان را میدهد که تصمیم بگیرد چه تصمیمی بهتر است.
مسائل مالی والدینتان نیز تغییر خواهد کرد. آن طرفی که در طول ازدواج کار نمیکرده است، لازم است برای گذران زندگی خود کار پیدا کند. این مسئله هم فرد را دچار هیجان و هم استرس میکند. طلاق هزینههایی نیز در بر دارد، از هزینه وکلاء گرفته تا هزینه جابجایی به یک خانه جدید.
والدین و نوجوانان برای راحتتر کردن طلاق چه میتوانند بکنند
آرامش خود را حفظ کنید. کنار آمدن با طلاق وقتی والدین با هم راه بیایند بسیار راحتتر میشود. وقتی والدین با هم جنگ و دعوا میکنند، همه چیز برای نوجوان دشوارتر میشود. شما تاثیری بر نحوه رفتار والدینتان در طلاق نخواهید داشت اما میتوانید از آنها خواهش کنید که تمام سعی خود را برای خودداری از بر زبان آوردن کلام تلخ و غیرمحترمانه نسبت به هم به کار گیرند. مهم نیست که والدین تا چه میزان با هم مشکل داشته باشند، باید برای به حداقل رساندن استرس فرزندشان آرامش خود را حفظ کنند.
عادل باشید. اکثر نوجوانان میگویند که خیلی مهم است که والدین آنها را مجبور به جانبداری کردن از یک طرف نکنند. باید برای نزدیکتر کردن خود به یکی از والدینتان
آزادی داشته باشید، بدون اینکه طرف دیگر با حسادت، عصبانیت و خشونت با این مسئله برخورد کند. ناعادلانه است که کسی احساس کند که جانبداری کردن از یکی از والدین بیوفایی نسبت به آن دیگری است.
وقتی کنار گذاشتن تلخی و عصبانیت برای والدین دشوار باشد یا اگر بخاطر تغییراتی که طلاق برایشان ایجاد کرده افسرده و ناراحت باشند، میتوانند از یک مشاور رواشناس کمک بگیرند. این میتواند به آنها کمک کند راحتتر با درد ناشی از طلاق کنار بیایند و به دنبال شادی دوباره باشند و بار سنگین را از دوش فرزندانشان بردارند. کودکان و نوجوانان هم میتوانند از ملاقات با یک مشاور روانشناس فایده ببرند. متخصص به آنها کمک میکند بهتر با استرس ناشی از طلاق والدین خود کنار بیایند.
در تماس باشید. رفت و آمد بین دو خانه ممکن است سخت باشد، مخصوصاً اگر والدینتان دور از هم زندگی کنند. فکر خوبی است که با یکی از آنها که دور از شماست مدام در تماس باشید. حتی یک ایمیل زدن ساده میتواند نشان دهد که به او فکر میکنید و دلتنگش هستید. تلاش برای برقراری تماس وقتی دور هستید باعث میشود از حال و روز هم باخبر بمانید.راه چاره پیدا کنید. احتمالاً دوست خواهید داشت که هر دو نفر آنها، هم پدر و هم مادرتان، در اتفاقات مهم مثل مسابقات، بازیها و مراسمهای خاص شرکت داشته باشند اما گاهیاوقات یکی از آنها از حضور یافتن در شرایطی که آن دیگری نیز هست، احساس خوبی ندارد. اگر والدینتان بتوانند راهی برای کنار آمدن با چنین شرایطی پیدا کنند خیلی خوب خواهد بود مخصوصاً چون شما به حمایت هر دو آنها نیاز دارید. میتوانید خودتان راهحلی برای این مشکل پیدا کنید و هر دو آنها را از آن باخبر کنید.
درمورد آینده حرف بزنید. نوجوانان زیادی که والدینشان از هم جدا شدهاند نگران این هستند که برنامههایی که برای آیندهشان ریختهاند برهم بخورد. بعضی از آنها نگران این هستند که هزینههای طلاق به این معنی است که پول کمتری برای دانشگاه رفتن یا سایر مخارج آنها خواهد بود.
زمان خوبی پیدا کنید و با والدینتان درمورد این نگرانیهای خود حرف بزنید. نگران این نباشید که با حرفهایتان استرس و فشار بیشتری به آنها وارد کنید. اینکه نگرانیهایتان را مطرح کنید خیلی بهتر از آن است که آنها را در دلتان نگه دارید و اجازه دهید که بینتان دشمنی و کینه ایجاد شود. بیشتر مشکلات راهحل دارند و مشاوران میتوانند به نوجوانان و والدین آنها برای پیدا کردن این راهحلها کمک کنند.
تواناییهایتان را پیدا کنید. چطور با استرس برخورد میکنید؟ آیا عصبانی میشوید و آن را سر خواهر و برادرهایتان، دوستانتان و یا خودتان خالی میکنید؟ یا از آندسته هستید که همیشه دیگران را به خودتان مقدم میدانید؟ آیا همیشه از مشاجره دوری میکنید و فقط امیدوارید که مشکلات خودبهخود از بین بروند؟ یک اتفاق مهم مثل طلاق افراد را در شرایط سختی قرار میدهد اما به آنها کمک میکند که پی به تواناییهای خود ببرند و مهارتهای سازگاری جدیدی یاد بگیرند. مثلاً اگر یکی از والدینتان به آن دیگری بددهانی کند، چه باید بکنید؟ بعضیاوقات ساکت ماندن تا زمانیکه عصبانیت او فروکش کند و بعد صحبت کردن با آرامش درمورد موضوع، راه خوبی است. باید به آنها بگویید که حق این را دارید که هر دو آنها را دوست داشته باشید و این به رفتاری که آنها با هم دارند ارتباطی ندارد.
اگر برای یافتن تواناییهایتان نیاز به کمک دارید—مثلاً کمک خاله یا عمه و یا مشاور مدرسه—حتماً کمک بگیرید. و اگر روبهرو شدن با والدینتان برایتان دشوار بود، میتوانید برایشان نامه بنوسید.
زندگیتان را بکنید. گاهیاوقات در طول طلاق، والدین آنقدر درگیر تغییرات خود میشوند که انگار زندگی شما متوقف میشود. علاوه بر متمرکز بودن روی برنامهها و آرزوهای خودتان، باید مطمئن شوید در فعالیتهای سابقتان همچنان شرکت داشته باشید. اگر اوضاع خانه برایتان چندان مساعد نبود، ببینید میتوانید پیش یکی از دوستان یا اقوامتان بمانید تا اوضاع آرامتر شود. مراقب خودتان باشید، خوب غذا بخورید و ورزش کنید—هر دوی اینها استرستان را کم میکند.
بگذارید دیگران حمایتتان کنند. درمورد احساسات و واکنش هایتان به طلاق با فردی قابلاعتماد حرف بزنید. اگر ناراحت هستید، بگذارید دوستان و اعضای خانواده از شما حمایت کنند. این احساسات معمولاً گذرا هستند. اگر اینطور نبودند و این احساس افسردگی و ناراحتی مدام با شما بود، یا اگر تمرکز کردن روی فعالیتهای طبیعی
زندگیتان برایتان سخت شده بود، با یک مشاور روانشناس صحبت کنید. والدین، مشاور مدرسه یا یک پزشک میتوانند به شما برای پیدا کردن یک متخصص مشاور خوب کمک کنند.به دنبال نقاط مثبت باشید. این دوران بالا و پایینهای زیادی دارد اما نوجوانان میتوانند با موفقیت با طلاق والدینشان و تغییراتی که ایجاد میکند کنار بیایند. حتی ممکن است نقاط مثبت زیادی هم در آن پیدا کنید. نوجوانان زیادی متوجه میشوند که والدینشان بعداز طلاق خوشبختتر و شادتر از گذشته میشوند و راههای بهترین برای کنار آمدن و برقراری رابطه با والدینشان پیدا میکنند.
بعضی نوجوانان وقتی خواهر را برادر کوچکترشان نیاز به محبتو حمایت آنها دارد، عشقورزیدن و محبت کردن را یاد میگیرند. خواهر و برادرهایی که سن و سال نزدیک به هم دارند به هم نزدیکتر میشوند و با کمک هم با مشکلات ناشی از طلاق والدینشان کنار میآیند. کنار آمدن با طلاق کمک میکند قویتر و بالغتر شوید. بعضیها مسولیتپذیرتر میشوند، مشکلات را بهتر حل میکنند، شنوندههای بهتری می شوند و دوستان بهتری برای دیگران خواهند بود. خیلیها عقیده دارند که بعد از طلاق والدینشان مهارتهای زیادی را برای زندگی کردن یاد گرفتهاند که قبلاً هیچ از آن نمیدانستند.
فیلمهای زیادی درمورد طلاق و نامادری و ناپدری ساخته شده است—که بعضی از آنها پایان خوش و بعضی پایان غمانگیز دارند. زندگی واقعی هم همینطور است. اما بیشتر نوجوانانی که والدینشان از هم جدا میشوند، یاد میگیرند که میتوانند از پس مشکلات راه با موفقیت برآیند. با گذشت زمان، اجازه دادن به دیگران برای حمایت از آنها و متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی میتوانید مشکلات را کمتر کنید.
احساس شما چيست؟
چگونه طلاق زندگيام را دگرگون کرد؟
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
چگونه ميتوان بحران طلاق را آسانتر از سر گذراند؟
برگشت به زندگی عادی پس از طلاق و جدایی
کمک به کودکان برای کنار آمدن با طلاق والدین، بسیار شبیه کمک به کودکان برای کنار آمدن با مرگ است
چه کودکانی بیشتر به شبادراری مبتلا میشوند؟
با نشانههای اضطراب در کودکان آشنا شوید
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
در برخورد با کودکان چه میزان جدیت لازم است
تبیان، دستیار هوشمند زندگی
پل های ارتباطی
بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12
public@tebyan.com
02181200000
دسترسی سریع
محصولات و خدمات
اشتراک در خبرنامه
کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان میباشد.
تخفیف یلدایی محصولات نوزاد و کودک
ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!
یکی از بدترین موقعیت های کودکان زمانی است که والدین آنها از هم جدا می شوند
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
طی سال های اخیر در روز پدر در آمریکا، اتفاقی افتاده که قابل تأمل است. برای تبریک روز پدر کارت های متعددی وجود دارد اما نوشته های روی برخی از این کارت ها حساسیت هایی را ایجاد کرد و البته بحث هایی را در پی داشت؛ روی یکی از این کارت ها نوشته شده بود مادرم روز پدر را به تو تبریک می گویم.طرفداران این کارت ها معتقد هستند مادرانی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ می کنند هم مادرند و هم پدر و باید هم روز مادر و هم روز پدر را به آنها تبریک گفت اما در مقابل، مخالفان می گویند درست است که این مادران زحمت فراوانی می کشند؛ آنها در نهایت مادر هستند و نمی توانند نقش پدری را به صورت کامل اجرا کنند و البته نباید هم چنین انتظاری داشت چرا که تلاش در این زمینه می تواند در رابطه با تعریف پدر و مادر در ذهن نسل آینده جامعه ابهام ایجاد کند.یکی از بدترین موقعیت ها برای کودکان زمانی پیش می آید که والدین آنها از هم جدا می شوند. بدتر از آن زمانی است که یکی از والدین تمایلی به دیدن آنها ندارد یا به هر صورت وضعیت به سمتی می رود که امکان دیدار با آن والد وجود ندارد.این شرایط هر چند برای کودکان بسیار دشوار است، قطعا برای والدی که کودک نزد او زندگی می کند نیز دشوار است و مشکلات بی شماری را می تواند ایجاد کند. صرف بزرگ کردن و تربیت یک کودک بدون کمک همسر طاقت فرساست اما چیزی که کار را سخت تر می کند اخباری است که این گروه از والدین از گوشه و کنار می شنوند.این که نبود یکی از والدین می تواند عوارض جبران ناپذیری بر فرایند رشد کودک باقی بگذارد. در نتیجه تعداد قابل توجهی از این والدهای تنها به دنبال این هستند که علاوه بر وظایف خودشان، وظایف والد غایب را نیز انجام دهند تا فرزند آنها آسیب کمتری ببیند اما آیا واقعا یکی از والدین می تواند علاوه بر وظایفی که برعهده خودش است وظایف والد غایب را نیز برعهده بگیرد؟
نبود یکی از والدین می تواند عوارض جبران ناپذیری بر فرایند رشد کودک بگذارد
ممکن است اما با کمک دیگراناگر بخواهیم پاسخ دقیقی به این پرسش بدهیم باید به چند نکته توجه داشته باشیم. پدر و مادر در خانه هر کدام وظایفی دارند که بخشی از این وظایف را فرد دیگری نیز می تواند انجام دهد؛ مانند تامین مالی فرزندان، پخت غذا، رسیدگی به نظافت آنها یا حتی رسیدگی به کارهای مدرسه.اما بخشی از وظایف پدران و مادران شامل مواردی است که فرد دیگر یا نمی تواند آن را انجام دهد یا باید دارای ویژگی های خاصی باشد تا از عهده آنها بربیاید. قسمت اعظم این موارد امور وابسته به جنسیت هستند؛ مانند شیر دادن به شیرخواران، آموزش مسائل خاص دوره بلوغ و تغییراتی که در این دوره چه در دختران و چه در پسران روی می دهد. در رابطه با این امور چطور می توان برنامه ریزی کرد؟در مورد وظایف پدر و مادری که به آنها اشاره شد با یک برنامه ریزی مناسب می توان تا حدی جای خالی را پر کرد. به عنوان مثال تأمین مالی خانه می تواند هم توسط مادر صورت بگیرد و هم توسط پدر. انجام آشپزی، نظافت خانه و کودکان، خرید خانه و دیگر امور مربوط به بچه ها می تواند توسط هر کدام از والدین صورت بگیرد اما در رابطه با آموزش مسائل مربوط به بلوغ و امور جنسی چطور؟زمانی که کودکان حاضر در خانه با والد همجنس نیستند، برای انجام این بخش از وظایف لازم است از افراد دیگری کمک گرفته شود.گاهی یک دایی یا عمه می تواند برخی موضوعات را برای نوجوان توضیح دهد، اگر هم دسترسی به اقوام نبود می توان از مشاور یا روانشناس یا حتی از پزشک کمک گرفت. اگر هم هیچ کدام از این موارد در دسترس نباشند، می شود از معلم یا مشاور کودک در مدرسه خواست تا مسائل لازم را برای آنها توضیح دهند.ناممکن حتی با کمک دیگراناما جدای از وظایف پدران و مادران، صرف حضور والدین در خانه کارکردهایی دارد که غالب اوقات والدین متوجه نیستند اما این کارکردها در تربیت کودکان نقشی اساسی و مهم دارد و این بخش در زمان غیبت یکی از والدین می تواند آسیب های جدی ببیند. نکته مهم در این بین آن است که جبران کامل این کمبود در خانواده های تک والد بسیار دشوار و در بعضی مواقع غیرممکن است. بنابراین لازم است پدر و مادران فقط با آنها آشنا شوند.
تربیت یک کودک بدون کمک همسر طاقت فرساست
نقش هایی که از کودکی آموخته می شونداولین تصورات کودکان ما در مورد نقش های جنسیتی در خانه شکل می گیرد. اینکه وظایف مردان و زنان در خانه چیست، چه مسئولیت هایی در زندگی مشترک برعهده آنهاست و اینکه آنها چطور با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.این آموزش های مهم هم در خانه و به واسطه والدین روی می دهند و هم خارج از خانه و به واسطه کتاب، فیلم و … زمانی که طلاق والدین در زمانی رخ می دهد که کودکان بسیار کم سن هستند یا فرایند طلاق بسیار طولانی می شود، در این آموزش مهم می تواند مشکلاتی روی دهد.حضور فردی از جنس دیگر و داشتن ارتباط مستمر با او مثل دایی یا عمه می تواند تا حدی این نقص را جبران کند اما به هر صورت رابطه همسران با هم تفاوت هایی اساسی با رابطه خواهر و برادری دارد. بچه ها در خانواده به صورت معمول مشاهده گر رابطه پدر و مادری هستند که به هم وفا دارند، رابطه ای عاطفی و عمیق با هم دارند و در بسیاری از ابعاد زندگی با هم شریک هستند.در حالی که وقتی دایی، عمه یا پدربزرگ و مادربزرگ قرار است جای خالی نبود پدر و مادر را پر کنند، به رغم همه تلاش هایشان باز هم نمی توانند نمایانگر همه ابعاد رابطه همسری باشند و در هر حال تا حدی این جای خالی باقی خواهد ماند.نبرد دموکراسی و دیکتاتوریزمانی که هر دو والدین در خانه حضور دارند، فرایند تصمیم گیری به صورت معمول به این صورت است که والدین با یکدیگر مشورت و تصمیم خود را اعلام می کنند. شاید با خود بگویید این شرایط ایده آل است که والدین به دنبال آن هستند اما در عمل اینگونه نیست.درست است که همیشه این اتفاق نمی افتد، اگر با خودتان مرور کنید احتمالا مواردی به ذهنتان می رسد که شما نظری داشته اید و همسرتان نظر دیگری و در نهایت ناچار شده بودید با گفتگو تصمیم دیگری بگیرید اما در زمانی که فقط یک والد حضور دارد، فرایند تصمیم گیری فقط توسط او انجام می شود.شاید بگویید این شرایط نه تنها بدنیست که بسیار هم خوب است! اما این شرایط می تواند برای کودکان عوارض خاص خود را داشته باشد. تصمیم گیری های مشارکتی پدر و مادر هر چقدر هم معدود باشد باز هم می تواند به بچه ها شکلی از دموکراسی را آموزش دهد. در حالی که تصمیم گیری های تکنفره در خانه می تواند یادآور روش های دیکتاتوری در زمان تصمیم گیری باشد.منبع:sepidedanaei.com
آنچه والدین باید بدانند
طراحی و بازسازی فضای داخلی
قاعدگی دردناک زنان و دختران
قبل از گرونی و شلوغی عید فرشت رو بخر!
قابلیت افزودن لباس حین شست و شو
قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن
دنبال دندانپزشک خوب توی تهران میگردی؟
دانستنی های سلامت واژن
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
چگونگی درمان ناهنجاری های دهان، دندان و فک
سینما رو به خونت بیار!
کامل ترین سیستم خانگی پاکیزه کننده هوا
دیگه غذات نمی سوزه! تايمر ديجيتال شعله ها
درمان ناهنجاری جلو بودن فک با ارتودنسی
لازم نیست برای تهیه ماست کلی زحمت بکشی
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
زمانی که طلاق اتفاق میافتد یک زن و مردی که به هر دلیلی زندگی مشترکشان را پایانیافته میبینند میخواهند برای ادامه زندگیشان جداگانه تصمیم گری کنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرادید، زمانی که زن و مردی بعد چند سال زندگی مشترک تصمیم میگیرند از هم جدا شوند اولین مشکلی که سر راهشان قرار میگیرد وجود یک یا چند فرزند است. گاهی وقتها والدین از قبل بین خودشان تصمیم گرفتهاند که بچه باید نزد چه کسی بماند، و بعضی وقتها بر سر ماندن بچه پیش پدر یا مادر مدتهای زیادی درگیری و دعوا و دادگاه رفتن و آمدن پیش میآید. اگر فرزندان به سن قانونی رسیده باشند خودشان قادرند برای ماندن پیش پدر یا مادر تصمیم بگیرند.
زمانی که طلاق اتفاق میافتد یک زن و مردی که به هر دلیلی زندگی مشترکشان را پایانیافته میبینند میخواهند برای ادامه زندگیشان جداگانه تصمیم گری کنند. از نظر قانونی و شرعی آنها به عنوان دو انسان این حق را دارند که بتوانند برای خودشان وزندگیشان راه دیگری غیر از این زندگی مشترک انتخاب کنند.
اما برخی بر این باورند که وقتی پای فرزند یا فرزندانی در بین باشد پدر و مادر باید تحت هر شرایطی تن به این زندگی مشترک بدهند و حتی بهرغم میل باطنی باهم زندگی کنند. در این بین گاهی خیانتهای پنهان، افسردگیهای درون خانواده و نا به سامانیهای دیگری هم پیش میآید. زمانی که فکر جدایی مطرح میشود باید دید کدام طرف وزن سنگینتری دارد، اینکه بچهها را از زندگی خانوادگی جدا کرده و تک والد بزرگشان کنیم برای آنها بهتر است یا اینکه تن به یک زندگی بیعاطفه بدهیم و در حقیقت بچهها را در یک طلاق عاطفی بزرگ کنیم. در این گزارش نگاهی داریم به وضعیت طلاق و تأثیر آن بر بچهها و روابطشان با والدین.
انواع طلاق
شاید کمی عجیب به نظر برسد که بگویم طلاق گرفتن و جدایی هم انواع مختلفی دارد. در نگاه اول به نظر میرسد هر دو نفری که قصد ادامه زندگی ندارند به راحتی از هم جدا خواهند شد و دنبال سرنوشت جدیدی میروند. اما در واقع اینطور نیست. زن و مردی که میخواهند از هم جدا شوند اگر به توافق رسیده باشند هم باز برای جدا شدن زمانی باید در دادگاهها سپری کنند.
قانون جدید برای زن و مردی که بخواهند با میل خودشان از هم جدا شوند سه تا شش ماه جلسه مشاوره میگذارد و از زوجین میخواهند در این جلسات شرکت کنند. این روش برای کاهش آمار طلاق و کمک به حفظ بنیان خانواده انجام میشود. در این مرحله اگر بازهم مشاور و زوجین به این نتیجه برسند که ادامه زندگی این دو نفر به هیچوجه ممکن نیست حکم طلاق صادر میشود. در شرایط دیگری که یکی از طرفین رضایت به طلاق ندارد بازهم رفتوآمدهای زیادی در دادگاه پیش میآید.چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
مرد که طبق قانون اساسی ایران حق طلاق را دارد میتواند هر زمانی که اراده کرد به دادگاه برود و درخواستش را اجرا کند و زن موظف است در زمان مقرر در محل دادگاه حاضر شود. اما اگر حق طلاق با زن باشد این روند برعکس میشود و زن درخواست را میفرستد و مرد باید در محل حاضر شود. از همه اینها گذشته شکل دیگری از طلاق که بهشدت در بین افراد جامعه زیاد شده طلاق عاطفی است. این نوع طلاق معمولاً به خاطر بچهها اتفاق میافتد. افرادی که میخواهند کانون خانواده و چهارچوب آن را به هم نزنند، ولی در عین حال جدا از هم زندگی میکنند. در ظاهر شما شبیه یک خانواده هستید، اما درون خانه هرکس در دنیای خودش سیر میکند و خیلی وقتها روابط پنهانی خارج از خانه نیز در میان است. هرکدام از انواع این طلاقها تأثیر جداگانهای بر بچهها میگذارد.تأثیرات طلاق
زمانی که پدر و مادر تصمیم به جدایی میگیرند در وهله اول به نظر میرسد تنها به خودشان فکر کردهاند در صورتی که معمولاً والدین به سلامت روحی و آرامش بچهها فکر میکنند و بعد تصمیم به جدایی میگیرند. اگر در خانهای پدر و مادر همیشه در حال جنگ و جدال و جر و بحث باشند یا بر سر کوچکترین اتفاقی به هم توهین کنند و نتوانند مشکلات را در تنهایی حل کنند بچهها همواره در تنش عاطفی و روحی به سر میبرند و این بزرگترین و سختترین ضربه برای آنها است در این شرایط به نظر میرسد اگر والدین از هم جدا شوند آرامش بیشتری در زندگی بچهها حاکم میشود و اگر یکی از والدین را همیشه در کنار خود ندارند حداقل فضای زندگی آرام و بیدغدغهای خواهند داشت.
طلاق عاطفی والدین تأثیرات و تبعات منفی بیشتری نسبت به طلاق رسمی برای کودکان به همراه دارد، زیرا کودکی که شاهد طلاق عاطفی والدین خود بوده سالها جنجال را در خانواده تحمل کرده و به این ترتیب دچار نابسامانیهای بیشتری نسبت به کودکانی است که خانوادههای آنها به طور کلی از یکدیگر جداشده و به تنشها پایان دادهاند.
از طرف دیگر جدا شدن والدین میتواند بر روحیه بچهها اثر بدی بگذارد. احساس طرد شدن تنها ماندن و نداشتن خانواده معضلی است که خیلی از بچههای طلاق را اذیت میکند. آنها خیلی وقتها میشوند که به خاطر حضور آنها این زندگی ادامه داشته و والدین به دلیل نگهداری از بچهها دچار مشکل هستند. در پی اینگونه حرفها بچهها تخریب روانی شدید میشوند و گاهی دست به خودکشی میزنند، افت تحصیلی، در خود فرو رفتن و افسردگیهای خیلی شدید نیز از عواقب این اتفاق است.
پمادر و پدر وظیفه سنگینی بعد از طلاق بر عهده دارند. آنها و به خصوص فردی که با بچهها زندگی میکند باید قدرت مدیریت و هماهنگی عاطفی را به خوبی داشته باشد. او باید بداند با بچههایی که حتماً دچار بحران شدهاند چه رفتاری بکند.
یکی از نکات مهمی که بعد از جدایی در مورد بچهها باید رعایت شود این است که والدین باید بدانند که بههیچوجه نباید از کودک خود به عنوان خبررسان استفاده کنند و دائماً اطلاعات همسر سابقشان را از طریق کودک دریافت کنند، زیرا این مسئله نیز باعث بههمریختگی حوزه روانی کودک و نابسامانی اجتماعی وی در آینده خواهد شد.
در مورد دیدارهای فرزندان با والد دوم باید خود افراد در دادگاه به توافق برسند تا بعد در این مورد بازهم بچهها دچار کشمکش نکنند. بچهها باید طبق برنامه یا از قبل تعیین شده والد دوم را ملاقات کنند این برنامه باید ترجیحاً تغییر نکند، چون از نظر روانی بچه را دچار دوگانگی میکند. اگر قرار است فرزند در خانه با والد ملاقات کند باید در همان منزلی باشد که دائماً سکونت دارد رفت و آمد بچه به دو خانه او را دچار بحران تازهتری میکند.ازدواج مجدد والدین
اگر مادر یا پدر بعد از مدتی قصد ازدواج دارند باید با بچهها مطرح کنند. هرگز نباید کودک را ناگهان با فرد جدید به عنوان جایگزین مادر یا پدر روبه رو کرد. در این شرایط توقع نداشته باشید این بچهها رفتار درستی با فرد تازه وارد داشته باشند. بچهای که مادر یا پدرش را بعد از طلاق از دست داده نمیتواند به این راحتی کسی را جایگزین او ببیند. به خصوص اگر با این فرد قرار باشد زندگی کند، به سادگی نمیتواند او را بپذیرد. در این رابطه توصیه میشود خیلی زود اقدام به ازدواج مجدد نکنید، در صورتی که قصد این کار را دارید تا مدتی اجازه ندهید فرزندان متوجه حضور فرد جدید در زندگی شما بشوند. زمانی که از ترمیم روحی آنها مطمئن شدید سعی کنید آرامآرام با آنها وارد گفتگو شوید، او را برای پذیرش فرد جدید آماده کنید و نگذارید بچهها بعد از طلاق بحران تازهای را تجربه کنند.
در این مورد سن بچه هم خیلی اهمیت دارد اگر فرزند نوزاد دارید کمی کارتان راحتتر است. اما یادتان باشد او را هرگز از والد دوم دور نکنید تا او را به خوبی بشناسد، ولی بعد میتوانید صبر کنید وقتی بزرگتر شد به او بگویید پدر یا مادر اصلیاش کس دیگری است و این فرد صرفاً ازدواج مجد شما است.
اگر فرزند خردسال دارید باید با او به زبان خودش صحبت کنید و تا حدودی رضایت او را برای ورود فرد دوم در زندگیتان جلب کنید؛ و اگر فرزند بالغ شدهای دارید که کمی کارتان را سختتر میکند باید او را از نظر روانی بسنجید و بعد به او اجازه دهید با روش خودش این فرد را بپذیرد و در این رابطه از طرف دوم رابطه هم کمک بگیرید که با فرزند شما راه دوستی را باز کند.
افرادی که در بزرگسالی شاهد طلاق و جدایی والدین خود هستند به علت اینکه در بزرگسالی شاهد طلاق والدین خود بودهاند شکست را به طور کامل درک کرده و در آینده خود نیز دائماً ترس از شکست دارند. این افراد به ویژه دختران در انتخاب فرد مورد نظر خود برای زندگی مشترک دچار وسواس شدید شده، زیرا همواره میترسند که با انتخاب نادرست شکست بخورند و این در حالی است که در اکثر اوقات همین وسواسها باعث انتخاب نادرست میشود. والدین باید بدانند که طلاق و جدایی آنان از یکدیگر چنانچه صاحب فرزند باشند بر روی فرزند و حتی فرزند فرزندشان تأثیرات منفی متعدد در بعد روانی و اجتماعی خواهد گذاشت.مردان پس از طلاق
خیلی از مردان بعد از جدایی به سرعت ازدواج میکنند و زندگی جدیدی را تشکیل میدهند، خیلی از آنها حتی زندگی گذشته خود را بهطور کامل فراموش میکنند. اما در حالتی غیر از این مردان بعد از کودکان بیشترین آسیب را از طلاق میبینند. نگرانی در مورد سرنوشت فرزند و آینده او، گسست عاطفی با همسر، نگاه جامعه به یک مرد جدا شده و اشاره به ضعف وی به خاطر عدم توانایی در مدیریت زندگی عواملی هستند که مرد را مورد هجوم قرار میدهند.
شاید از نظر ازدواج مجدد مردان شرایط بهتری از زنان داشته باشند، اما بعضی مردان اعتنا چندانی به ازدواج مجدد ندارند چرا که وحشت از تکرار شکست اولیه باعث نوعی تجرد طولانی و حتی تا پایان عمر در مردان میشود.زنان بعد از طلاق
در جامعه ما هنوز طلاق برای زنان جایگاه خوبی ندارد. هرچقدر یک مرد بعد از طلاق راحت و آرام به زندگی ادامه میدهد برای زنان مشکلات تازه بعد از طلاق شروع میشود. به خصوص اگر زنی با بچه از همسرش جدا شود، برای ازدواج مجدد و شرایط زندگی در جامعه سختیهای زیادی را متحمل میشود. خیلی از خانوادهها هنوز قدرت پذیرش یک زن مطلقه را به عنوان عروس خود ندارند. خیلیها در محیط کار زنان مطلقه را به چشم بدی نگاه میکنند. زن طلاق گرفته برای زندگی در میان یک جامعه با مشکلات عدیدهای روبهروست، اگر بخواهد با خانوادهاش زندگی کند از سوی آنها مورد آزارهای روحی قرار میگیرد، رفتوآمدهای او کنترل میشود و خانوادهها برای حفظ آبروی خود سعی میکنند از معاشرتهای او به دلیل حساسیتهای جامعه جلوگیری کند.
اگر بخواهد به طور مستقل زندگی کند پیدا کردن یک محل مسکونی و صاحبخانهای که مایل به ارائه یک خانه به یک زن مطلقه باشد کاری دشوار است و حتی اگر چنین خانهای را هم بیابد بازهم باید با همسایگانی برخورد کند که او را تنها به چشم عامل نابودکننده زندگی خود میبینند.
یکی دیگر از مشکلات زنان مسئله حضانت فرزندانشان است، بسیاری از زنان در قبال مهریه و دیگر حق و حقوق مالی خود، خواهان حق نگهداری فرزندان خود هستند. ولی باز هم این امر حالتی نسبی دارد، زیرا طبق بیان صریح قانون اگر زن دوباره ازدواج کند حضانت از وی سلب خواهد شد، و دیگر آنکه مرد میتواند از نظر خود بازگردد و حضانت فرزندان را خود به عهده بگیرد، اما زن نمیتواند مهریه و حق و حقوق خود را پس از تغییر رأی مرد باز پس بگیرد.
در یک تحقیق نشان داده شد ٤٥ درصد زنان طلاق گرفته از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلی خود ابراز ناراحتی کرده و از این بابت احساس سلب حقوق فردی و اجتماعیشان را میکنند. از سوی دیگر ٤٠ درصد دیگر نیز محدودیتها و مزاحمتهای اعضای خانواده خود را مخل امنیت و آزادی خود قلمداد میکنند.
با این وجود طلاق یک پدیده خانوادگی است و میتواند بر همه افراد خانه به شکلی متفاوت تأثیر بگذارد. اینکه بگوییم هرگز به طلاق فکر نکنید حرف درستی نیست، بهتر است بگوییم در زمان ازدواج کمی بیشتر دقت کنید تا مجبور به ایجاد یک بحران در زندگی خود و خانوادهتان نشوید.
دروغه من طلاق توافقی بود ۴ روز نشد همش دارن دروغ میگن اگر اینجوری میشد خوب ولی نیست
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به
میباشد و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.
طلاق اثرات مخربی بر بنیان خانواده میگذارد و موجب میشود که اعضای خانواده در دوران بعد از طلاق دچار افسردگی و اختلالاتی شوند . اما در این بین بیشترین تاثیر متوجه فرزندان میشود. اغلب کودکان طلاق با مشکلات گسترده ای همچون ناسازگاری، انزوا، گوشه گیری، اضطراب و حتی ترس از ازدواج مواجه هستند. حتی در برخی مواقع به دلیل عدم وجود سرپرست مشخص برای فرزندان طلاق، زمینه برای گرایش به بزه کاری و انواع آسیب های اجتماعی برای آنها ایجاد شده است.
تحمل طلاق برای هر بچه ای مشکل است. هر چند برخی از مردم معتقدند که نوجوانان بهتر از بچه های کوچک می توانند با این بحران خانوادگی کنار بیایند. تحقیقات نیز نشان می دهد که همیشه این طور نیست. طلاق برای خیلی از نوجوانان، به تلخی مرگ یکی از اعضای خانواده است.
جلوگیری از طلاق گاه امکان پذیر نیست و وقتی خوب یا بد طلاق رخ می دهد واکنش یک نوجوان به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله:-علت طلاق چه بوده است؟-چگونگی ثبات روحی و احساسی، هم در والدی که در خانه مانده است و هم در والدی که جدا شده است-مشکلات مالی جدید که بعد از طلاق ایجاد می شود و …
در خلال مراحل اولیه بعد از طلاق، نوجوان سعی می کند راههایی برای تطابق پیدا کند، و این امر می تواند مشکلات والدینی را که با آنها زندگی می کنند، افزایش دهد. برخی از نوجوانها پرخاشگر می شوند و در خانه با پدر یا مادرشان به خوبی برخورد نمی کنند. برخی ساکت و منزوی می شوند و خودشان را از والدین، خواهر و برادران جدا نگه می دارند. خیلی ها همواره فکر ازدواج مجدد والدین هستند و اغلب احساس گناه می کنند و معتقدند که رفتارهای آنها باعث طلاق شده است.
نکته ای که در مورد نوجوانان در مواجهه با طلاق والدین نباید از نظر دور داشت این است که آنها در بدبین کردن والدین نسبت به هم مهارت خاصی دارند به این شکل که در مورد وقایع یک روز ملاقات، یا مشکلات مالی یا محدودیتهایی که یک والد به ان تحمیل می کند، دروغ هایی می گویند و باعث می شوند که دشمنی بین والدین بیشتر شود. البته گاه هم نوجوانان تلاش می کنند والدین را آشتی دهند که در نتیجه مشکلاتی ایجاد می کنند.چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
گاهی اوقات هم والدین شان را گول می زنند تا بتوانند به چیزهایی که می خواهند دست پیداکنند به این منظور بین والدین در این زمینه رقابت ایجاد می کنند که کدام والد بهتری است یا کدام فرزندش را بیشتر دوست دارد. این رقابت برای همه اعضای خانواده آثار بدی به جای می گذارد.
البته همه نوجوانان مثل هم نیستند و واکنش آنها نسبت به طلاق والدین شبیه به هم نیست. هر چند تحقیقات در زمینه آثار طلاق هنوز در اوایل راه است اما برخی از یافته ها به ثبات لازم رسیده است مثلا یافته ها شان می دهد که:-وقوع طلاق در خانواده باعث می شود که اکثرا نوجوانان از ایجاد یک رابطه مبتنی بر عشق در آینده بترسند. آنها فکر می کنند که اگر خودشان را از لحاظ احساسی از دیگران دور نگه دارند، می توانند از صدمات و ناراحتی های بعدی در امان باشند.-نوجوانانی که قربانی طلاق والدین هستند انتظارات و توقعاتشان را از دیگران و حتی از زندگی آینده خود کاهش پیدا می کند و در برابر اصلاح مسایل و امور، احساس ناتوانی می کنند.-همچنین روابط جدیدی که والدین بعد از طلاق برقرار می کنند، بر نوجوان تاثیر زیادی دارد مثلا ازدواج مجدد والدین می تواند سازگاری نوجوانها را مختل کند و آنها را به سمت رفتارهای مخاطره آمیز بکشاند.
دکتر موریس گورین که متخصص اطفال است و در مورد رفتارها و نیازهای روحی بچه ها و نوجوانان مطالعه انجام داده است، پیشنهادهایی برای والدین در آستانه طلاق ذکر کرده است. برای مثال :-باید به نوجوان تاکید کنید که تصمیم طلاق را خودتان یا همسرتان گرفته اید و بچه ها مسبب و باعث طلاق نیستند و همچنین تاکید کنید که این امر خاتمه یافته محسوب می شود.-به نوجوان تاکید کنید که نیازهای او برآورده خواهد شد.(اگر واقعا چنین امکانی وجود دارد)-اطمینان حاصل کنید که نوجوان می داند و می فهمد که هر دو والد او را دوست دارند و در آینده هر دو، ارتباط نزدیکی با آنها خواهد داشت.-اگر پدر در آینده در دسترس نباشد بیشتر وقتها سودمند است که یکی از بستگان مرد یا فردی که نوجوان قبولش دارد در تماس باقی بماند.-تا جایی که امکان دارد، نوجوان را از محیط آشنا و دوستان و مدرسه جابجا نکنید.-اگر امکان پذیر است فرزندتان باید همیشه اوقات خاصی را به طور اختصاصی با هر کدام از والدین بگذراند.-دنبال بهانه ای نباشید که بر اساس آنها به نوجوان بگویید نمی تواند یا نباید با والد دیگر ملاقات کند.-تلاش جدی داشته باشید که روزهای تولد یا عیدها را به خاطر بسپارید و سعی کنید به همه مسایلی که برای نوجوان مهم است توجه کنید.-برای سوال های زیادی که به دفعات از شما پرسیده خواهد شد و برای پاسخ های تکراری آماده باشید.-اگر همسر سابقتان از این دستورالعمل ها پیروی نمی کند، به هر حال شما هر کاری را که از دست تان بر می آید، انجام دهید و برای هر مشکل یا هر موردی که دچار شک و تردید می شوید، دنبال گرفتن کمک باشید.
نوجوانان گه گاه تحت تاثیر مشکلات خانوادگی و طلاق والدین ،دچار افسردگی می شوند حال اگر این افسردگی به شکل موثری رفع نشود، ممکن است به خودشان آسیب بزنند. پسرها بیشتر از دختران دست به خودکشی می زنند اما در هر حال هیچکس در امان نیست.
اینکه چرا در سالهای اخیر آمار خودکشی در نوجوانان و جوانان افزایش یافته است، شاید به این دلیل باشد که اولا امروزه ابزارهای خودکشی فراوانی در دسترس نوجوانان قرار دارد اما شاید این نکته مهمتر باشد که محققان اعتقاد دارند فشارهای زندگی مدرن بیشتر از گذشته ها است.
خصوصا فقدان علاقه از سوی والدین، ممکن است مشکل مهم دیگری باشد. بسیاری از بچه ها در خانه هایی که با طلاق مواجه بوده اند، بزرگ می شوند و در این دست خانواده ها چون عمدتا تک سرپرست هستند و مشغله های رسیدگی به زندگی زیاد است، خانواده برای گذراندن ساعات خاصی در کنار هم فرصتهای بسیار محدودی دارد و لذا احساس طرد شدگی در نوجوانان این دست خانواده ها زیاد به چشم می خورد. نوجوانان این دست خانواده ها بر این باور هستند که خانواده هایشان آنها را درک نمی کنند و وقتی آنها تلاش می کنند در مورد احساسات، ناراحتی ها، شکستها و ناکامی های خود با والدین شان ارتباط برقرار کنند پدر و مادر نظر آنها را رد می کند و با آنها مخالفت می نماید.لذا اگر شما فرزند نوجوانی در خانه دارید که دوره هایی از افسردگی را گذرانیده و یا شرایط خانوادگی نابسامانی دارید و از لحاظ روحی موقعیت با ثباتی را برای فرزندتان مشاهده نمی کنید و حتی احتمال می دهید که نوجوان تان در مورد خودکشی فکرهایی دارد ساکت نمانید. شما باید تهدیدها و ژستهای خودکشی را بسیار جدی بگیرید.
برای مثال:
-مستقیما از نوجوان تان در این مورد سوال کنید. از گفتن کلمه خودکشی نهراسید. برخی از والدین تصور می کنند اگر این موضوع را مطرح کنند نوجوان شان را تشویق به خودکشی می کنند اما بر عکس اگر نوجوانی در فکر خودکشی باشد و بفهمد والدین و اطرافیان وی ناله او برای دریافت کمک را شنیده اند، احساس رهایی می کند. به او بگویید که دوستش دارید و از او بخواهید در مورد احساساتش برای تان صحبت کند.-به نوجوان تان تاکید کنید که هر قدر هم که مشکلاتش بزرگ باشد باز هم می تواند برای حل آن تلاش کند و شما در این امر به او کمک خواهید کرد.منتظرنمانید مشکلات خودش رفع شود بلکه دست به کار شوید و حتما کمک تخصصی از یک متخصص و روان شناس هم بگیرید.-شما به عنوان والدینی که از هم جدا شده اید باید کشف کنید که چه اشتباهاتی وجود داشته و برای اصلاح یا بهتر شدن اوضاع برنامه ریزی هایی کنید و حتی از پزشک نوجوان تان کمک بگیرید تا احتمال بروز خودکشی در فرزندتان را از بین ببرید.البته منظور این نیست که هر نوجوانی که طلاق والدین را تجربه می کند در معرض خطر خودکشی قرار دارد اما نکته مهم این است که والدینی که وارد جریان طلاق می شوند، باید به سلامت روان فرزندان خود خصوصا فرزندان نوجوان توجه خاص داشته باشند. افسردگی های طولانی مدت و یا رفع نشده عمدتا عامل خطر مهمی است و باید مورد توجه جدی والدین قرار گیرد و حتما از کمکهای تخصصی بهره برند.
همانند بدبینی، خوشبینی هم همۀ جهان را سیاه و سفید میبیند
سواد زندگی؛ تربیت
فرزندان – دستور العمل مشخصی که بتواند خوشبختی کودکان را
تضمین کند، در عمل وجود ندارد؛ اما روانشناسان خبره از سراسر دنیا بر چندین
ویژگی والدین که قادر به تضمین نسبی موفقیت کودکان هستند، اتفاق نظر دارند.
در ادامه به چندین ویژگی مهم و مشترک در والدینی اشاره
خواهیم کرد که کودکانی موفق را چه در زندگی شخصی آنها و چه از نظر اجتماعی تحویل
جامعه داده اند. به راستی آنها چگونه والدینی هستند؟
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
1 – به فرزند خود فرصت انجام کارهای روزمره خانه را می دهند
“اگر کودک خود ظرف غذایش را تمیز نکند، معنایش این است که فرد دیگری کار او را برایش انجام خواهد داد” این جمله از صحبت های Julie Lythcott-Haims نویسنده کتاب How to Raise an Adult و عضو اسبق مجموعه بزرگ دانشگاه
استنفورد استخراج شده است که طی
یکی از سخنرانی های جهانی تد شرح داده بود.
به عقیده وی مشارکت در امور روزمره خانه نه تنها تمرینی
عالی برای خود کفایی است، بلکه به کودکان می آموزد که باید برای بهبود عملکردشان
تلاش کنند و از دیگر افراد خانواده انتظار انجام وظایف خود را نداشته باشند. این
کودکان در آینده تبدیل به بزرگسالانی می شوند که در محیط کار با حداقل دشواری کنار
همکاران خود فعالیت می کنند و به خوبی با مفهوم مهارت های اجتماعی آشنا هستند.
2 – به فرزندشان مهارت های اجتماعی را آموزش می دهند
محققان دانشگاه ایالتی
پنسیلوانیا و دانشگاه دوک با بررسی بیش از 700 کودک در سنین مهد کودک و سپس 25
سالگی همان کودکان، به نتیجه جالبی دست یافتند: ارتباط قابل توجهی بین مهارت های اجتماعی
کودکان در خردسالی و موفقیت آنها به عنوان یک بزرگسال پس از گذشت دو دهه از زندگی
مشاهده شد.
طبق این مطالعه 20 ساله، کودکان دارای مهارت های اجتماعی (مانند همکاری با همسالان و رقابت با آنها) ، در دوران بزرگسالی در حل مشکلات زندگی، بهتر عمل می کنند.علاوه بر این، احتمال
به پایان رساندن تحصیلات آکادمیک و در اختیار داشتن شغل تمام وقت تا سن 25 سالگی
برای این دسته از کودکان بسیار بالاتر از بقیه همسالان است.
3 – سطح انتظارات بالایی از فرزند خود دارند
مطالعه ای توسط یکی از اساتید دانشگاه کالیفرنیا به نام Neal Halfon
و تیم همراه وی انجام گرفت که در اخبار آکادمی
پزشکی اطفال آمریکا منتشر
شده است. در این بررسی 6600 کودک متولد شده در سال 2001 شرکت کردند و مشخص شد که
سطح توقعات والدین از فرزندان خود تاثیر مهمی بر دستاوردهای کودک خواهد داشت. برای
مثال والدینی که رویای ورود فرزند خود به بهترین کالج کشور را در سر می پروراندند،
تمام تلاش خود را در جهت تحقق این هدف متمرکز ساخته بودند. طبیعی است که کودک نیز
با قرار گیری و زندگی در چنین فضایی، شانس بیشتری برای تحصیل در یک دانشگاه نمونه
داشته باشد. بدیهی است که پدر و مادر باید انتطارات خود را مبتنی بر توانمندی های فرزندان شان تنظیم کنند و با روش های تشویقی و انرژی بخش به آنها منتقل کنند.
از دیدگاه علمی به این موضوع اثر پیگمالیون گفته می شود. پیگمالیون یک پدیده روانشناسی اثبات شده است که طبق آن افراد به
سطح انتظارات دیگران واکنش مستقیم نشان می دهند. در واقع توقعات والدین از کودکان
به مرور زمان تبدیل به رسالتی درونی می شود که کودک برای تحقق آن به شدت تلاش
خواهد کرد.
4 – تلاش می کنند فضای آرام و بدون تنشی را برای فرزندان شان ایجاد کنند
طبق مطالعه ای از دانشگاه ایلینوی که در مجله جامعه ای برای شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسیده است، کودکان خانواده های پر تنش (چه آنهایی
که هنوز با یکدیگر زندگی می کنند و چه آنهایی که جدا شده اند) در مقایسه با کودکان
خانواده هایی که روابط خوب و توام با آرامشی دارند، عملکرد آکادمیک، اجتماعی و
عاطفی ضعیف تری دارند و زندگی برای آنها به مراتب دشوارتر است.
حتی مشخص شده است
که کودکان خانواده های تک سرپرست که هیچ گونه تنش و اختلافی را تجربه نمی کنند
نسبت به کودکان خانواده های عادی همراه با اختلافات شدید درون خانه ای، از شرایط
روحی بهتری برخوردار هستند.
در واقع اولویت اصلی والدینی که کودکانی موفق را پرورش داده
اند، سلامت روانی فرزند بوده است. از جمله مهم ترین عوامل تضمین کننده این سلامت
نیز دوری از مشاجره و تنش های والدین در فضای تربیت کودک است. کودکانی که تنش های خانوادگی را در خردسالی تجربه کرده اند، در بزرگسالی نیز با احساساتی نظیر خشم
نهفته و پشیمانی دائمی دست و پنجه نرم می کنند.
5 – معمولا تحصیلات آکادمیک بالاتری دارند
Sandra Tang روانشناس دانشگاه میشیگان در مطالعه ای به سال 2014 (چاپ شده در مجله پژوهش در مورد نوجوانان) نشان داد که سطح تحصیلات والدین و به خصوص مادر، تاثیر
مهمی بر عملکرد آکادمیک کودکان در آینده دارد. برای مثال کودکان مادرانی که کالج
را به اتمام رسانده بودند، احتمال بیشتری دارد که فرزندان شان نیز فارغ التحصیل دانشگاه شوند.6 – دانش ریاضی
را از سنین پایین تر به کودکان خود آموزش می دهند
یک فراپژوهش (مطالعه ای است که داده های پژوهش های مختلف را
در قالب یک بررسی واحد گردآوری می کند و آنها را به عنوان یک مجموعه داده تحلیل
خواهد کرد) انجام شده در سال 2007 که در پایگاه داده پاب مد نیز به چاپ رسیده است، اطلاعات به دست آمده از 35000 کودک
پیش دبستانی در سراسر آمریکا، کانادا و انگلیس را مورد مطالعه قرار داد.
این تحقیق نشان داد که توسعه مهارت های دانش ریاضی و محاسباتی در سنین پایین می
تواند تبدیل به مزیتی بزرگ برای کودکان شود.
مهارت ریاضی نه تنها کودکان را قادر به شمارش اعداد و انجام
اعمال محاسباتی توام با سهولت بیشتر می کند، بلکه بزرگسالانی با ذهن فعال و پویاتر
را نیز تحویل جامعه می دهد.
7 – به سه سال اول زندگی فرزندشان توجه ویژه ای
دارند
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
طبق مطالعه ای که در سال 2014 در مجله رشد کودک به چاپ رسیده، 243 داوطلب بررسی شدند. مشخص شد که کودکان تحت مراقبت
دقیق در سه سال اول زندگی، نه تنها عملکرد
آکادمیک بهتری را در مدرسه نشان دادند بلکه تا 30 سالگی خود روابط سالم تر و موفق
تری را نیز تجربه کردند.
* این درس را هم بخوانید: اگر با کودک یک تا 6 ساله ای سر و کار دارید، خواندن این مطلب را از دست ندهید
8 – استرس های خود را مدیریت می کنند
بر اساس مطالعه ای که Brigid Schulte در روزنامه
واشینگتن پست به آن اشاره کرده است، استرس
والدین به ویژه مادران تاثیرات مخرب بی شماری بر سلامت ذهنی و حتی جسمی
کودکان برجای می گذارد؛ از این موضوع تحت عنوان “سرایت عاطفی” یاد می شود.
تحقیقات نشان داده اند که حالات روحی فردی که با وی زندگی می کنیم، اثر مستقیم بر
شادمانی و یا غمگینی ما دارد. این تاثیرپذیری در مورد کودکان بسیار بیشتر از رده
سنی بزرگسالان است. بنابراین اگر والدین افسرده یا دچار اضطراب باشند، این حالات
عاطفی به سرعت به کودکان نیز منتقل می شوند.
9 – به ذهنیت تکامل یابنده کودک اهمیت می دهند
کارل
دوک استاد روانشناسی
دانشگاه استنفورد که برای چندین دهه دیدگاه های موفقیت در کودکان و همچنین
بزرگسالان را بررسی کرده، به نتیجه جالبی دست یافته است. طبق مطالعات وی ما در
قالب یکی از دو مسیر اصلی به موفقیت فکر می کنیم:
“ذهنیت ثابت” : در این باور، شخصیت، هوش، خلاقیت و … کاملاً بدون حرکت هستند و نمی توانیم آنها را به طرز قابل
توجهی تغییر دهیم. در این دیدگاه، موفقیت نتیجه هوش ذاتی فرد است و تلاش نیز معنی
چندانی نخواهد داشت.
“ذهنیت تکامل یابنده” : طبق این دیدگاه توانمندی های درونی افراد قابل ارتقاء است و شکست یا پیروزی های وی، عمدتاً ناشی از میزان تلاش اوست.
حال اگر به فرزندتان بگویید که نتیجه
موفقیت آمیز وی در آزمون مدرسه هوش ذاتی او بوده است، به ذهنیت ثابت بها داده اید.
اما چنانچه کودک دلیل موفقیت های خود را “تلاش بیشتر” بداند، ذهنیت
تکامل یابنده توسعه یافته است. والدین خوب، کسانی هستند که به تلاش کودک شان اهمیت می دهند و او را کودکی تلاشگر می نامند نه صرفاً کودک باهوش.
وقتی زندگی به بن بست میرسد، بعضی والدین از خود میپرسند که آیا بخاطر فرزندانشان، به بودن در کنار هم ادامه بدهند یا نه؟
نازنین اخوان : به هرحال، هر انتخابی که داشته باشید، چه باهم بمانید و زندگی پرتنشی داشته باشید و چه راه زندگیتان را از هم جدا کنید، فرزندانتان به شدت تحت تأثیر تغییرات قرار خواهند گرفت.
در کنار تمام مسائلی که ذهن والدین را مشغول میکند، از شرایط زندگی و موقعیت اجتماعی آینده گرفته تا محل زندگی، مهمترین دل مشغولی، واکنش فرزندان و اثرات طلاق بر آنهاست.
حال میخواهیم ببینیم که اثر طلاق بر فرزندان یک خانواده چه خواهد بود؟ محققان عقیده دارند که این اثرات تا حد زیادی به شرایط زندگی بستگی دارد. با وجود این که طلاق والدین شرایط سخت و استرسزایی برای کودکان دارد، بعضی کودکان راحتتر از دیگران به شرایط عادت کرده و با آن وفق پیدا میکنند.
والدین نیز میتوانند با انجام اقدامات خاصی، به بهبود وضعیت زندگی و رفع استرس فرزندشان کمک کنند.چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
یک سال اول، بعد از طلاق، سختترین و پرچالشترین دوره است
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، سید حسن موسوی چلک در گفت و گو با ایسنا گفت: اگر فراوانی طلاق را بررسی کنیم باز هم شاهد روند افزایشی داشته و نرخ ازدواج نیز بین 11 تا 13درصد کاهش را نشان میدهد.
موسوی چلک اضافه کرد: همچنان طلاق در ایران بیش از 6 درصد رشد دارد. به ازای هر 3.4 تا 3.5 ازدواج، یک طلاق به وقوع میپیوندد. الان نسبت طلاق به ازدواج به حدود 24 رسیده که قبلا 22 بود.
همانطور که انتظار میرود، کودکان در سالهای اول و دوم بعد از طلاق، بیشترین کشمکش درونی را تجربه میکنند. آنها به شدت در معرض استرس، خشم، اضطراب شدید و ناباوری قرار میگیرند. اما بسیاری از کودکان پس از مدتی با شرایط خو میکنند و به زندگی عادی برمیگردند. اما ممکن است بعضی از آنها هرگز به حالت عادی باز نگردند.
تأثیرات عاطفی طلاق بر کودکان
طلاق، نوعی آشفتگی عاطفی برای تمام اعضای خانواده به همراه خواهد داشت، اما برای کودکان ممکن است ترسناک، گیج کننده و آزار دهنده باشد.
البته که شرایط زندگی افراد متفاوت است اما اگر طلاق به کاهش مشاجره و آسیبهای روحی اعضای خانواده کمک کند، مسلما راه مناسبی است و کودکان نیز از میدان آشوب والدین نجات پیدا خواهند کرد.
شرایط استرسزایی که طلاق به همراه خواهد داشت
طلاق اغلب منجر میشود که کودکان نتوانند هر روز با پدر یا مادرشان در ارتباط باشند. کاهش ارتباط کودک با پدر یا مادر، به پیوند کودکان و والدین آسیب میرساند.
علاوه بر این، ارتباط کودکان با والدی که سرپرستیشان را به عهده گرفته است نیز تحت الشعاع قرار میگیرد. به همین سبب سرپرستی کودکان بعد از طلاق با حجم زیادی استرس همراه خواهد بود که ممکن است میزان حمایتگری والدین به شدت کاهش دهد. گاهی تنش زیادی که بین فرزند و سرپرستش به وجود میآید، حتی نظم و انضباطی که والد برای زندگی فرزندش در نظر میگیرد را بی بها میسازد.
برای بعضی از کودکان، این طلاق نیست که سخت و طاقتفرساست، بلکه نقل مکان برای تغییر محل زندگی که در بیشتر موارد با تغییر مدرسه و محل تحصیل نیز همراه است، برای کودکان بسیار چالش برانگیز خواهد بود.
مشکلات مالی نیز یکی دیگر از معضلات طلاق والدین است.
ازدواج مجدد و سازگاریهای بعد از آن
بعد از جدایی، ممکن است والدین فرصتی برای ازدواج پیدا کنند و این مسأله اغلب زندگی فرزندان را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر پذیرش شخص دیگری در کنار پدر یا مادر، ممکن است نیاز باشد کودکان با حضور خواهر یا برادر ناتنی نیز کنار بیایند که به هرحال دشواریهای خود را خواهد داشت.
طلاق ممکن است اثرات زیادی بر سلامت فکری کودکان داشته باشد
گاهی طلاق سلامت ذهنی کودکات را تحت تأثیر قرار میدهد. فارغ از سن، جنسیت و فرهنگ، مطالعات نشان میدهند که فرزندان طلاق، بیشتر از دیگران با مشکلات روانشناختی روبرو خواهند شد. اختلالات و مشکلاتی که در خصوص انطباق پذیری کودکان با شرایط جدید به وجود خواهد آمد، ممکن است بعد از چند ماه حل شود اما معمولا آمار اضطراب و افسردگی در کودکان طلاق بسیار زیاد است.
گاهی طلاق موجب بروز مشکلات اخلاقی کودکان خانواده میشود
رفتارهای تنشی در کودکان طلاق بسیار شایع است و آنها اغلب بیشتر از کودکانی که در یک خانواده عادی و بدون تنش زندگی میکنند دچار مشکلات رفتاری و تندی اخلاق میشوند.
طلاق والدین ممکن است بر تحصیلات فرزند خانواده اثر داشته باشد
مطالعات نشان میدهد که کودکان طلاق نمرات کمتر و عملکرد ضعیفترین نسبت به دیگر دانشآموزان دارد و در سنین بالاتر، درصد ترک تحصیل بین این افراد بیشتر از دیگران است.
طلاق والدین، ریسکپذیری فرزندان را افزایش میدهد
نوجوانانی که پدر و مادرشان طلاق گرفتهاند، گاهی بیشتر از دیگران دست به رفتارهای پر خطر میزنند و مصرف مواد مخدر بین این افراد شایعتر است. در ایالت متحده آمریکا، نوجوانانی که فرزند طلاق هستند، از سنین پایینتری به مصرف الکل، ماریجوانا، تنباکو و قرصهای اعتیاد آور روی میآورند.
مشکلاتی که تا بزرگسالی همراه کودکان خواهد بود
برای عدهای از کودکان، مشکلات روانشناختی ناشی از طلاق والدین، دراز مدت خواهد بود. بعضی مطالعات طلاق والدین و مشکلات روانشناختی در بزرگسالی را مرتبط میدانند.
تحقیقات زیادی حاکی از آن هستند که طلاق پدر و مادر بر کاهش شانس موفقیت فرزندان در بزرگسالی در حوزههای مختلف از جمله تحصیل، کار و روابط عاطفی، اثر خواهد گذاشت. حتی ممکن است احتمال طلاق در بزرگسالانی که در کودکی شاهد طلاق والدینشان بودهاند بیشتر باشد.
اگر در آستانه جدایی از همسرتان هستید، برای این که آسیبهای وارده به فرزندتان را به حداقل برسانید، این نکات را رعایت کنید:
تنش بین والدینی که در آستانه جدایی قرار میگیرند، استرس کودکان خانواده را به شدت افزایش میدهد. رفتارهای تند و خشونتآمیز والدین، موجب افزایش مشکلات رفتاری فرزندان خانواده در بزرگسالی خواهد شد پس سعی کنید رفتار آرام و صلحآمیزی با همسر سابقتان داشته باشید و رفتار و گفتارتان را مقابل کودکان کنترل کنید.
هرگز کودکانتان را مجبور نکنید بین شما و همسر سابقتان قرار بگیرند. این که برای انتخاب بین والدین یا رد و بدل کردن پیغام به فرزندانتان فشار بیاورید، اصلا رفتار صحیح و مناسبی نیست. در کودکانی که به این رفتارها مواجه میشوند، آمار افسردگی و اضطراب بسیار بالاست.
ارتباط مثبت، روابط گرم و صمیمی و کاهش تنش بین فرزند و والدین به کودکان کمک میکند که راحتتر و سریعتر با طلاق کنار بیایند. با این رفتار احتمال ابتلا به افسردگی در فرزندان خانواده کاهش یافته و به حفظ عزت نفسشان کمک میشود.
برای این که بهتر بتوانید بر زندگی نوجوانان نظارت داشته باشید، بهتر است بیشتر به آنها توجه کنید و ببینید با چه کسانی وقت میگذرانند.
کودکانی که به تواناییهایشان شک دارند، به شدت تحت تأثیر تغییرات قرار میگیرند چرا که خودشان را قربانی میدانند و بیشتر از دیگران دچار مشکلات روحی روانی میشوند. به فرزندتان یاد بدهید که اگرچه کنار آمدن با طلاق کار سختی است اما او قدرت آن را دارد که با این مسأله کنار بیاید.
در کنار تمام اقداماتی که برای حفظ آرامش فرزندتان انجام میدهید، به سلامت و کاهش استرس خودتان نیز توجه کنید و در صورت نیاز به یک متخصص مراجعه کنید.
اگرچه طلاق برای همه اعضای خانواده شرایط سختی را ایجا د میکند، اما گاهی با هم ماندن والدینی که به شدت بایکدیگر نزاع و جنگ دارند، بیشتر از طلاق به سلامت روانی و گاهی جسمی کودکان آسیب میزند.
در صورتی که برای حفظ سلامت روحی و جسمی فرزندتان و وفق یافتن او با شرایط زندگی جدید به مشکل برخوردید، حتما به یک روانشناس متخصص مراجعه کنید تا به شما در این روند کمک کند.
برداشتی از Very Well Family
چگونه با طلاق پدر و مادرم کنار بیایم
4242
شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف میکند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.
طرح کلان ملی تولید سیستم ایمپلنت دندانی اویتا محصول شرکت دانش بنیان کوشا فن پارس با حضور آقای دکتر ستاری معاون علمی و فناوری رییس جمهور و آقای دکتر وحدت رییس صندوق نوآوری و شکوفایی در محل کارخانه این شرکت در شهرک صنعتی شمس آباد تهران افتتاح گردید.
تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved