چطور به یک چیز فکر نکنیم

 
helpkade
چطور به یک چیز فکر نکنیم
چطور به یک چیز فکر نکنیم

 

آیا شما نیز در طول روز به همه چیز فکر می‌کنید و تمامی جنبه‌های یک موضوع را با دقت تجزیه و تحلیل می کنید؟ آیا در این زمان‌ها احساس خستگی و اضطراب دارید؟ تفکر بیش از حد یک بیماری شایع و همه گیر در جهان است که می تواند منجر به ایجاد اختلالاتی همچون افسردگی و اضطراب در فرد گردد.

مطالعات روانشناسی گسترده‌ی انجام شده نشان می‌دهد که تفکر بیش از حد بیشتر در افراد بزرگسال جوان و میانسال شایع است. این بیماری در سنین ۲۵ تا ۳۵ سال ۷۳ درصد بروز می‌کند. همچنین امکان بروز آن در زنان بیشتر از مردان است.

افرادی که تفکر بیش از حد دارند نمی‌توانند خود را از نگرانی‌های زیادی که در درونشان وجود دارد جدا کنند. بی خوابی یک مشکل رایج در این افراد است. ممکن است تمام شب را به تجزیه و تحلیل یک موضوع خاص بپردازند بدون اینکه راه حلی برای آن بیابند.

این افکار به طور مداوم در ذهن آن‌ها تکرار می‌شود.از آنجایی که این افراد خواب و استراحت کافی ندارند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار می‌گیرند.چطور به یک چیز فکر نکنیم

اگر شما نیز همین حالت را دارید می‌توانید از توصیه‌های سلامتی استفاده نمایید.

افکار خود را قبل از رفتن به رختخواب بر روی یک کاغذ بنویسید. خلق کردن آثار هنری، نقاشی کشیدن یا انجام یک سرگرمی خاص می‌تواند ذهن شما را آرام‌تر کند و شما را از شر افکار مزاحم خلاص نماید.

افرادی که بیش از حد فکر می‌کنند، با افکار نگران کننده‌ای درگیر هستند که می‌تواند زندگی آن‌ها را به طور کلی فلج کند.

این افراد به جای اینکه در حال زندگی کنند، از اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد می‌ترسند. به همین خاطر بیشتر آن‌ها به مصرف الکل ومواد مخدر روی می‌آورند تا از شر این افکار مزاحم خلاص شوند.

بهترین روش برای مبارزه با چنین افکاری این است که هر روز زمانی را برای تفکر به این موارد اختصاص دهید. اگر بیش از حد در مورد موضوعی فکر می‌کنید، بهتر است به خودتان اجازه دهید با این افکار روبرو شوید.

هر روز ۱۵ دقیقه برای اینکار کنار بگذارید. در طول این مدت شما می‌توانید افکار خود را بنویسید یا با صدای بلند تکرار کنید. ایجاد یک عادت جدید و مثبت نیز می‌تواند عادت زیاد فکر کردن را از شما دور کند.

افرادی که تفکر بیش از حد دارند، دچار اضطراب و نگرانی نیز خواهند شد. افسردگی همیشه در کنار آن‌ها خواهد بود. در این حالت ذهن از کنترلشان خارج می‌شود. آن‌ها نمی‌توانند به هیچ راه حل مناسبی دست یابند.

زمانی که قادر نیستید افکار مختلف خود را کنترل کنید، می‌توانید روش‌هایی که به این موقعیت‌ها پاسخ می‌دهید را کنترل نمایید.

زمانی که ذهنتان شروع به ایجاد افکار منفی می‌کند، از خودتان بپرسید تاثیرات این افکار منفی چیست؟ آیا راه حلی برای آن وجود دارد؟ زمانی که احساس کردید افکار زیادی به سمتتان هجوم آورده‌اند، یک نفس عمیق بکشید.

چشمان خود را ببندید و چند دقیقه آرام باشید. به یک مکان خاص فکر کنید که دوست دارید در آنجا باشید. از فکر کردن به آینده بپرهیزید شما نمی‌توانید اتفاقاتی که هنوز رخ نداده است را کنترل و مدیریت کنید.

آیا از شکست می‌ترسید؟ افرادی که همیشه فکر می‌کنند، معمولا عزت نفس پایینی دارند و به توانایی‌های خود شک می‌کنند. اینگونه افراد در مورد طرز فکر دیگران نگران هستند. باید یاد بگیرید که هیچ کس کامل نیست.

اگر بخواهید اینگونه فکر کنید مطمئن باشید شکست خواهید خورد. تلاش برای کامل بودن منجر به شکست می‌شود. برای رسیدن به خواسته‌های خود تلاش کنید اما انتظار نامعقول از خود نداشته باشید.

افرادی که بیش از حد فکر می‌کنند معمولا قطعی هستند و دوست دارند در دنیایی از پشیمانی‌ها و افسوس‌ها زندگی کنند. این افراد مستعد نیستند. اینگونه موارد رفتارهای آموخته شده‌ای هستند.

زمانی که ذهن شما به سمت افکار ساختار نیافته حرکت می‌کند به خاطر تجربیاتی است که در گذشته داشته‌اید. این افراد اعتقاد دارند در آینده نیز اشتباهات یکسانی را تکرار خواهند کرد و همین امر موجب می‌شود مدام خود را سرزنش کنند.

از موقعیت‌هایی که باعث ایجاد استرس می‌شود اجتناب کنید. شما می‌توانید مواردی که باعث ایجاد استرس می‌شود را مشخص کنید. اگر کاری را در گذشته با یک روش خاص انجام داده‌اید و نتیجه مطلوب دریافت نکرده‌اید، بهتر است روش خود را تغییر دهید.

بر روی اهداف خود کار کنید. قبل از هر کاری تحقیق کنید. تحقیق و جستجو می‌تواند ترس از ناشناخته‌ها را از بین ببرد. ایجاد افکار و فعالیت‌های مثبت می‌تواند ترس از استرس را از بین ببرد. برای اینکه از شر افکار مزاحم خلاص شوید، خود را با کارهای مثبت و سازنده درگیر کنید.

ورزش کنید، اثر هنری خلق نمایید، موارد مثبت را با دیگران به اشتراک بگذارید، بیرون از منزل گردش کنید و با دوستان و اعضای خانواده رابطه خوبی داشته باشید. داشتن یک سیستم حمایتی نیز می‌تواند به شما کمک کند.

من وقتی با همسر خود نزدیکی می کنم تو رهنما عکسای دیگه هستیدلصف.کمک کنید ممنون می شوم و سواد کلاس چهار ابتدای دارم انگلیسی هم بلد نیستم وزندگی خوبی با خانواده خودم دارم

توفکر زنهای دیگه هستم وقتی با همسر خود هستم

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

آیا تا به‌حال با شرایطی برخورد کرده‌اید که نمی‌توانید از فکر کردن به یک شخص یا موضوعی دست بردارید؟ فکر کردن به این‌که آن‌ها چه کاری انجام داده‌اند یا چه گفته‌اند، و این‌که تا چه اندازه از صحبت یا کار آن‌ها متعجب و بهت‌زده شده‌اید. وقتی فردی به ما، فرزندان‌مان، یا کسی که دوستش داریم آسیب وارد می‌کند؛ پشت سرمان صحبت می‌کند، یا به روش‌های مختلف باعث تعجب ما می‌شوند، می‌توانیم ساعت‌ها یا حتی روزها بر این موضوع تمرکز کنیم. زمانی‌که مشغول ظرف شستن هستیم، درحال رانندگی یا هر کار دیگری که انجام می‌دهیم نمی‌توانیم از فکر کارها و حرف‌های غیرواقعی، بیرحمانه و خودخواهانه‌ی او بیرون بیاییم. تصویر و کلام او مدام در ذهن‌مان است.

(برای شفاف‌سازی موضوع باید بگویم قرار نیست در این نوشتار به نحوه‌ی برخورد با مشکلات بزرگ یا تروما یا سوء استفاده‌ها بپردازیم – این‌گونه موقعیت‌ها به کمک و مداخله یک فرد حرفه‌ای نیاز دارد. در این‌جا درباره‌ی تعاملات روزمره‌ی ما با دیگران صحبت می‌شود که از لحاظ روانی بر ما تأثیر می‌گذارند.)

یا حتی ممکن است، این موضوع برای شما درباره‌ی یک فرد صدق نکند. ممکن است فکر چیزی باشد که می‌خواستید اما به آن نرسیدید، یا چیزی که نیاز دارید ولی در اختیار ندارید، یا حتی این فکر که چه چیزی در زندگی‌تان درست نیست. عموما فردی در این ماجرا دخیل است که تمام تقصیرها را گردن او می‌اندازید.

ولی تمام این‌ها چرخه‌ی مسموم تفکر است، و اکثر ما می‌دانیم که این مسئله از لحاظ جسمی و روحی بسیار برای ما مخرب و آسیب‌رسان است. مطالعات نشان داده‌اند که یک ذهن نشخوارکننده، یک ذهن ناراضی و ناسالم است. وقتی ذهنما با نارضایتی مشغول بررسی و پردازش مجدد اتفاقات، نفرت‌ها یا زیان‌ها است، ما در محاصره‌ی تنش‌ها هورمون‌ها، و مواد شیمیایی التهابی تولید شده به‌خاطر استرس هستیم که هر نوع بیماری را می‌توان به آن نسبت داد. دانشمندان مشخصا به تأثیر افکار مخرب و نقش آن‌ها در افسردگی، سرطان، بیماری‌های قلبی، و بیماری‌های خودایمنی اشاره کرده‌اند.چطور به یک چیز فکر نکنیم

علاوه بر این‌ها، تفکر سمی احساس خوبی در فرد ایجاد نمی‌کند. این حالت درست مانند زمانی است که در شهربازی سوار یک گریز از مرکز شده‌اید و که برای چند دور اول خوب بود، ولی اکنون باعث ناراحتی‌تان شده‌است.

مطلب مرتبط: ۸ جمله‌ کلیشه‌ای که آدمهای موفق هرگز نمی‌گویند

دل‌تان می‌خواهد پیاده شوید ولی نمی‌توانید.

ما به سختی کار می‌کنیم تا مسمومیت را از زندگی‌مان حذف کنیم: مواد ارگانیک می‌خریم، از خوراکی‌های ناسالم دوری می‌کنیم، سبزیجات مصرف می‌کنیم و … ولی برای پاکسازی ذهن‌مان به اندازه‌ی کافی تلاش نمی‌کنیم. به‌نظر شما راه‌حل سالم و درست برای از بین بردن افکار سمی چیست؟

در ادامه ۱۵ ایده‌ی کوچک ولی قدرتمند مطرح شده‌است که برای من کارساز بودند. بسیاری از این ایده‌ها بر مبنای آموزه‌های رهبران روانشناسی استوار هستند. آن روشی را انتخاب کنید که بیشتری سازگاری را با شما دارد.

این شعار شخصی خودم است. وقتی با شرایط دشواری روبرو هستیم باید هرچه کمتر حرف بزنیم و اجازه دهیم زمان بیشتری بگذرد، این یک حرکت زیرکانه‌است. به ما کمک می‌کند کمی آرام بگیریم و به روال عادی برگردیم. با گذر زمان، چیزهایی که باعث آزار ما می‌شدند نیز از بین می‌روند.

بعضی مواقع احساس می‌کنیم لازم است به افراد و موقعیت‌های دشوار بلافاصله واکنش نشان دهیم، به همین دلیل است که مثل اسپند روی آتش می‌شویم که چه بگوییم و چه نگوییم. روانشناس بودایی سیلویا بورستاین پیشنهاد می‌کند صبر کنیم و ببینیم بعد چه می‌شود.

مرور وقایع گذشته و تلاش در مشخص کردن مقصر (ازجمله خودتان) به‌ندرت مفید خواهد بود. اتفاقات بد و سوء تفاهمات غالبا از طریق مجموعه وقایعی رخ می‌دهند. در نهایت هیچ فردی را نمی‌توان مقصر محض دانست. صحبت سیلویا بورستاین این واقعیت را به یادمان می‌آورد: “اول این اتفاق افتاد، بعد آن اتفاق افتاد، و بعد آن یکی اتفاق افتاد. و این‌گونه بود که آن‌چه اتفاق افتاد اتفاق افتاد”.

نورمن فیشر، مربی مدیتیشن، می‌گوید، مهم نیست چه اتفاقی افتاده است، بزرگترین مشکلی که با آن مواجه هستیم خشم ما است. خشم ما ابری از احساسات ایجاد می‌کند که ما را از پاسخ‌گویی به شیوه‌ای منطقی و موثر بازمی‌دارد. در این‌صورت حقیقتا خشم ما بزرگترین مشکل ما است. پیش از آن‌که با شخص دیگری برخورد کنید باید با خودتان برخورد کنید و با خودتان کنار بیایید – مراقبه کنید، ورزش کنید، پیاده‌روی طولانی مدت کنید، کمتر حرف بزنید و به این مسئله زمان بدهید، یا هرچیزی که فکر می‌کنید مفید است.

این آموزه‌ی سیلویا بروستاین نیز در راستای همین موضوع است. وقتی عصبانی و خشمگین هستید نمی‌توانید درباره‌ی بهترین راه مدیریت موقعیت پیش آمده فکر کنید یا خلاقیت به خرج دهید. “خشم مغز را چروکیده می‌کند”. اگر می‌خواهید درست فکر کنید، “نباید درباره‌ی چیزی عصبانی باشید”.

مطلب مرتبط: ۸ کار آدم های موفق که با اعتماد به نفس به نظر برسند

این مورد نیز یکی دیگر از آموزه‌های نورمن فیشر است. از خودتان بپرسید: اگر دیگران می‌خواستند به افکار شما پی ببرند که به چه چیزی فکر می‌کنید یا انگیزه‌ی شما چیست، تا چه اندازه درست حدس می‌زدند؟ احتمالا اصلا نمی‌توانند به افکار شما پی ببرند. پس چرا باید تلاش کنید تا به افکار دیگران پی ببرید؟ احتمال بسیار زیادی وجود دارد که اشتباه کنید، و این یعنی این نشخوار ذهنی یک هدررفت زمانی بوده‌است.

جوری با افکارتان برخورد نکنید که انگار حققیت دارند. به‌عبارت دیگر، به هرچه در فکرتان می‌گذرد باور نداشته‌باشید. ما عواطف را در بدن‌مان تجربه می‌کنیم – اضطراب، تنش، ترس و استرس. عواطف ما فیزیکی هستند. ما غالبا این مورد را نشانه‌ای می‌دانیم مبنی بر این‌که افکارمان باید حققیت داشته باشند. اگر احساسات‌مان واقعی نبودند چطور ممکن بود انقدر احساس بدی داشته‌باشیم؟ سونی رینپوشه به ما یاد می‌دهد وقتی به‌واسطه‌ی نگرانی، پشیمانی، ترس، اضطراب، یا خشم، از لحاظ احساسی در سطح بالایی قرار داریم، باید به یاد داشته‌باشیم که حالات عاطفی و فیزیکی که تجربه می‌کنیم “واقعی هستند ولی حقیقی نیستند”.

تارا براش، روانشناس و مربی مراقبه، این‌گونه می‌گوید که وقتی گرفتار خشم هستیم، توهین به دیگران، قضاوت کردن، یا فکر کردن به این‌که چگونه با ما برخورد شده‌است تنها به حجم عذاب ما اضافه می‌کند.

عذاب = واکنش ما + رویداد

وقتی بتوانیم با احساسات‌مان کنار بیاییم، و از خودمان بپرسیم چرا چنین حالتی را تجربه می‌کنیم و احساست‌مان به ما چه می‌گویند، به یک فرصت یادگیری دست پیدا کرده‌ایم. افکارتان را بر رشد و تعالی متمرکز کنید.

وقتی اتفاقات گذشته را مرور می‌کنیم، غالبا به دنبال آن چیزی هستیم که می‌توانستیم به‌صورت متفاوتی انجام دهیم تا از نتایج تأسف‌بار آن جلوگیری کنیم. ولی آن‌چه دیروز اتفاق افتاده‌است به همان در زمان دست‌نیافتنی است که اتفاقات چند سال پیش. نمی ةوانیم به گذشته برگردیم و چیزی را تغییر دهیم.

جک کورن‌فیلد روانشناس بودایی می‌گوید، “نیازی نیست به زجرکشیدن‌تان وفادار بمانید”. به گفته‌ی کورن‌فیلد ما در این زمینه بسیار وفادار هستیم و ”بر آن‌چه اتفاق افتاده‌است تمرکز می‌کنیم. بله این اتفاق افتاده‌است. بسیار وحشتناک بوده‌است. ولی این اتفاق است که به شما موجودیت می‌دهد و شما را تعریف می‌کند؟” بخشش چیزی نیست که فقط به‌خاطر دیگران انجام دهیم. ما دیگران را می‌بخشیم تا از عذاب واقعی که از گذشته با ما همراه بوده‌است رها شویم و آزادانه زندگی کنیم. پس به‌خاطر خودتان ببخشید.

تریش مایاری، روانشناس و مربی کاهش استرس آگاهانه، به تصویرسازی قدرتمند اشاره می‌کند- مطالعات نشان داده‌اند که تصویرسازی به دور کردن افکار ملتهب و استرس‌زا کمک می‌کند. تصویری که همواره برای من کارساز است این تصویراست: تصور کنید در کف یک اقیانوس آبی هستید و شنا کردن همه‌ی موجودات را در اقیانوس تماشا می‌کنید. عبور افکارتان را ببینید. “تصور کنید شما آن دریای عمیق، آرام و آبی هستید” شنیدن این جمله من را آرام می‌کند.

یک درمانگر شناختی می‌گوید وقتی نمی‌توانید از فکر کردن به کسی یا چیزی که آزارتان می‌دهد دست بکشید، “تصور کنید یک چراغ روشن زیبا برای‌شان می‌فرستید. آن‌ها را در آن چراغ روشن قرار دهید. آن‌ها را در این چراغ زیبا قرار دهید تا زمانی‌که عصبانیت‌تان فروکش کند.” این تمرین را امتحان کنید، واقعا نتیجه‌بخش است.

برای این‌که ذهن‌تان را خالی کنید، ابتدا باید الگوی ذهنی‌تان را درهم بشکنید. دن سیگل، روانپزشک، می‌گوید “یک احساس پس از ۹۰ ثانیه به شدت صعود یا افول خواهد داشت”. تنها ۹۰ ثانیه طول می‌کشد تا از یک حالت رفتاری، از جمله خشم، خارج شویم. به خودتان ۹۰ ثانیه زمان بدهید – این زمان برابر است با ۱۵ بار دم و بازدم – در این زمان به آن فرد یا موقعیت فکر نکنید. حال شما آن چرخه‌ی فکر کردن را در هم شکسته‌اید – و سلطه‌ی افکار بر خودتان را از بین برده‌اید.

خوب! حالا احساس بهتری ندارید؟

منبع: psychologytoday

 

برچسب ها psychologytodayفاطمه بختیاری دزفولیفکر کردنفکر کردن به یک شخص

ممکن است یک حادثه ی غم انگیز یا یک شخص فکر شما را به خود مشغول کرده باشد. شما نمی توانید از فکر کردن به یک حادثه ی خجالت آور یا یک شخص خاص دست بردارید. چنین افکاری رایج هستند، ولی اگر به گونه ای باشند که زیاد حواس شما را پرت کنند، راه هایی وجود دارد که خودتان را از شر افکار ناخواسته خلاص کنید.

به گزارش خبرنگار جام جم آنلاین،در این مقاله سه روش عملی را به شما معرفی می کنیم. هر روش، دارای چند مرحله می باشد.

روش اول: از مغزتان استفاده کنید.

چطور به یک چیز فکر نکنیم

1 – سعی کنید افکارتان را بپذیرید. اگر شما تلاش کرده اید که به یک موضوع یا یک شخص فکر نکنید، حتما میدانید که این کار واقعا ممکن نیست (چرا که اگر به این آسانی بود، هیچ وقت این مقاله رو نمی خواندید.)

در واقع تحقیقات نشان داده که بهتر است افکار ناخواسته تان را قبول کنید نه این که آن ها را از خود دور کنید. در یکی از مطالعات، شرکت کنندگانی که قبول کردن افکارشان را تمرین کرده بودند، نسبت به کسانی که سعی در دور کردن افکار داشتند، وسواس کمتری داشتند، میزان افسردگی کمتری را تجربه کردند و کمتر نگران بودند.

قبول کردن افکارتان، یا به عبارت دیگر متفکر بودن، به این معنی نیست که شما می بایست افکارتان را دوست داشته باشید یا حتی آن ها را قبول داشته باشید. شما فقط باید به سادگی افکارتان را به عنوان بخشی از واقعیت فعلی تان بپذیرید. به افکارتان اجازه دهید که وجود داشته باشند و هیچ تلاشی برای کنترل کردن یا تغییر آن ها نکنید. با این کار شما قدرت را از آنها میگیرید و باعث میشود که افکارتان کمتر در ذهن تان تکرار شوند.

2 – حواس پرتی متمرکز. احتمالا شما تاکنون سعی کرده اید که حواس تان را به چیز دیگری پرت کنید تا افکار ناخواسته را از ذهن تان بیرون کنید. اما آیا تا کنون حواس پرتی متمرکز را امتحان کرده اید؟ مطالعات نشان می دهد که بهتر است حواس تان را فقط به یک چیز پرت کنید نه این که مرتبا از یک موضوع به موضوع دیگر جهش کنید تا تمرکز تان را از افکار ناخواسته منحرف کنید. ذهن سرگردان به صورت ناخواسته و غیر ارادی با ناراحتی همراه خواهد بود. پس یک کار خاص یا یک کتاب یا یک قطعه موسیقی را برای تمرکز انتخاب کنید و تمام حواس تان را روی آن جمع کنید.

3 – افکارتان را به بیرون پرت کنید. در یک مقاله که در مجله ی علوم روانشناسی منتشر شد، محققان به این نتیجه رسیدند که وقتی مردم افکارشان را روی یک قطعه کاغذ می نویسند و سپس آن کاغذ را دور می اندازند، به صورت ذهنی افکارشان هم با کاغذ دور انداخته میشود.

4 – دنبال درس بگردید. اگر افکار سمج شما به خاطر اشتباهی است که مرتکب شده اید، و شما آن اشتباه را داخل ذهن تان دائما تکرار میکنید، سعی کنید که با آن به مشابه یک درس برخورد کنید. از خودتان سوال کنید که از این اشتباه تان چه درسی می توانید بگیرید؟ سعی کنید آن را در حد یک جمله یا کمتر خلاصه کنید و سپس آن را بنویسید

.

روش دوم: خود را مشغول نگه دارید

1 – فعالیت کنید. مشغول شدن به یک ورزشی که مستلزم تمرکز روی بدن تان است و یا نیازمند هماهنگی بین دست و چشم هایتان است، یک راه خوب برای پاک کردن ذهن می باشد. علاوه بر این، تمرین کردن فایده ی دیگری هم دارد و سبب تولید انتقال دهنده های عصبی مربوط به احساسات خوب، و اندورفین ها می شود. که حال تان را بهتر خواهد کرد.

2 – یک فعالیت ذهنی درگیر کننده را انجام دهید. با حل کردن یک جدول سودوکو، جدول کلمات متقاطع، یا حل مسائل پیچیده ی ریاضی و یا پیگیری کردن یک سری مراحل پیچیده برای انجام یک پروژه، خودتان را درگیر یک چالش ذهنی کنید. تمرکز ذهنی که برای انجام این گونه فعالیت ها لازم است، سبب می شود که شما دیگر فرصت و انرژی ذهنی برای فکر کردن به افکار ناخواسته تان نداشته باشید.

3 – بخندید. خندیدن می تواند ذهن شما را از نگرانی ها رها کند. زمانی که ما می خندیم، مغز ما درگیر می شود — مغز به بدن فرمان میدهد تا یک سری از ژست ها و صداها را تولید کند.

خندیدن به کاهش استرس کمک میکند. بنابراین اگر افکار مکرر شما باعث پریشانی تان میشوند، خنده واقعا یک درمان موثر است. با دوستانی که شما را به شدت می خندانند همصحبت شوید، یک فیلم خنده دار ببینید یا در یک کلاس یوگای خنده شرکت کنید. حتی می توانید درمانگرانی را بیابید که تخصص شان “درمان با خنده” است. در این تخصص، به مردم یاد داده می شود که آزادانه به چیزهایی بخندند که در حالت معمول خنده دار نیستند و همچنین یاد داده می شود که چگونه میتوان برای مقابله با وضعیت های دشوار، از شوخ طبعی استفاده کرد.

4 – از افکارتان صحبت کنید. اغلب بهترین راه برای اینکه یک فکر را از سرتان بیرون کنید، این است که آن را با یک نفر دیگر به اشتراک بگذارید. نزد یک دوست یا یکی از اعضای خانواده تان که شنونده ی خوبی است بروید و آنچه در سرتان میگذرد را برایش بیان کنید. اگر گمان میکنید درگیر شدن با افکارتان پیچیده تر از آن است که یک دوست بتواند به شما کمک کند، نزد یک درمانگر متخصص یا یک مشاور بروید تا به شما کمک کند.

روش سوم: افکار تان را متوقف کنید.

1 – افکارتان را بنویسید.

چطور به یک چیز فکر نکنیم

افکارتان شما را از فعالیت های روزمره تان باز میدارند و سبب ناراحتی، اضطراب، و نگرانی شما می شوند. پس اولین کاری که باید انجام دهید این است که آن ها را روی کاغذ بنویسید. تمام افکار ناراحت کننده تان را به ترتیب بنویسید. ابتدا مواردی که بیشترین استرس را دارند و در انتها آنهایی که کمترین میزان استرس را دارند.

برای مثال، اگر شما دائما فکر میکنید که ممکن است شغل تان را از دست بدهید، فهرست شما می تواند چنین چیزی باشد: 1 – چگونه میتوانم بدهی هایم را پرداخت کنم و از فرزندم مراقبت کنم؟ 2 – اگر کار جدیدی پیدا نکنم چه میشود؟ 3 – اگر همراه وسایلم در یک جعبه، خارج از اداره تحت تعقیب قرار بگیرم، خیلی خجالت زده خواهم شد.

شما باید تمرین تان را از موردی که کمترین استرس را دارد شروع کنید.

2 – فکرتان را مجسم کنید. در یک مکان خصوصی، بنشینید یا دراز بکشید. چشمان تان را ببندید. وضعیتی را تصور کنید که ممکن است دچار این فکر استرس زا شوید.

3 – فکر را متوقف کنید. یک زمان سنج، یا ساعت یا آلارم را برای مدت سه دقیقه تنظیم کنید. سپس بر روی افکر ناخواسته تان تمرکز کنید. هنگامی که زمان سنج یا آلارم به پایان رسید، فریاد بزنید. “بسه!”. این اشاره ی شما برای خالی کردن ذهن شما از آن فکر خواهد بود. آگاهانه به یک فکر دیگر فرو بروید (مثلا به تصویر ساحل دریا فکر کنید یا …) و ذهن تان را برای مدت سی ثانیه روی آن فکر یا تصور ثابت کنید. اگر فکر ناراحت کننده در طی این مدت بازگشت، مجددا فریاد بزنید “بسه!”.

اگر بخواهید، می توانید وقتی میگویید “بسه” از جای خود برخیزید و یا با انگشتانتان ضربه بزنید یا دستانتان را به هم بکوبید. این کارها فرمان “بسه!” را تقویت میکنند و بیشتر افکارتان را متوقف میکنند.

به جای استفاده از زمان سنج، می توانید صدای خودتان را که در فواصل یک، دو، و سه دقیقه، فریاد میزنید “بسه!” روی نوار ضبط کنید. و سپس از نوار ضبط شده برای انجام تمرین متوقف کردن افکار استفاده کنید. وقتی که صدای خود را که میگویید “بسه” می شنوید، ذهن تان را برای سی ثانیه خالی کنید.

4 – تمرین کنید. این تمرین را آنقدر تکرار کنید تا به مرحله ای برسید که آن فکر با یک فرمان از ذهن تان دور شود. سپس تمرین را مجددا تکرار کنید و این بار فکرتان را با گفتن “بسه” با صدای آرام (نه با فریاد) متوقف کنید. هنگامی که صدای آرام شما بتواند فکر را متوقف کند، سعی کنید که “بسه” را زمزمه کنید. به مرور زمان، شما خواهید توانست که فقط شنیدن کلمه ی “بسه” را در ذهن تان تصور کنید.

در این مرحله، شما باید قادر باشید آن فکر را در هر زمانی و هر کجا که رخ دهد متوقف کنید.

وقتی شما به این مرحله از کنترل و تسلط رسیدید، فکر بعدی را از روی لیست تان انتخاب کنید و تمرین متوقف کردن افکار را با فکر جدید ادامه دهید.

چند نکته:

با خود نگویید “من موفق شدم دیگر به فلان مسئله فکر نکنم” یا “من نمی توانم به فلان مسئله فکر کنم”

زیرا این کار فقط باعث می شود که شما بیشتر به آن شخص یا آن چیز فکر کنید.

انتظار نداشته باشید که نتایج فورا حاصل شوند. کاملا ممکن است که حتی پس از اینکه همه ی این کارها را انجام دادید، هنوز افکار ناخواسته در مورد آن شخص یا آن موقعیت گهگاه به ذهن شما خطور کند. این را به عنوان یک بخش طبیعی از هدف تان برای ادامه دادن در نظر بگیرید. با خودتان صبورانه برخورد کنید. و تمرین را ادامه دهید و بدانید که بالاخره فکر این شخص یا وضعیت با گذر زمان در ذهن شما کمرنگ و محو خواهد شد.

اگر به آن فکر میکنید، سعی کنید با یک نفر یک مکالمه را آغاز کنید. به این ترتیب، به صحبت هایی که طرف مقابل تان میکند توجه خواهید کرد نه به آن وضعیت بد.

اگر آن شخص را روزانه میبینید، او را در ذهن تان به عنوان یک شخص دیگر تصور کنید.

در پی انتشار گزارش روزنامه جام‌جم در چهارم دی ۹۹ با عنوان «یک فیس‌لیفت جدید» که به بررسی آرای کارشناسان درباره محصول جدید ایران‌خودرو (خودروی تارا) می‌پرداخت، کیانوش پورمجیب، معاون تحقیقات،‌ طراحی و تکوین محصول ایران‌خودرو در گفت‌و‌گو با جام‌جم ضمن اشاره به به برخی ویژگی‌های مهم خودروی تارا، هرگونه ارتباطی بین طراحی خودروی کراس‌اور کی۱۲۵ (K۱۲۵) که قرار است به‌زودی رونمایی شود با پژو ۲۰۰۸ را رد کرد.

دیروز واکسن کرونای تولید کشور به اولین داوطلبان تزریق شد. باید بدانیم کشورهای اندکی در جهان وجود دارند که به دانش تولید واکسن دست پیدا کرده‌اند.


راهنمای انتخاب و خرید محصولات زناشویی

مشاهده تمامی مدلهای فرش وامکان خریدآنلاین

اساساً فکر کردن کار خوبی است و با اینکه بعضی از مردم به ‌اندازه کافی این کار را نمی‌‌کنند، برخی در این زمینه واقعاً زیاده ‌روی می‌کنند. امروز می‌خواهیم درمورد کسانی حرف بزنیم که خیلی فکر می‌کنند.بعضی‌ها آنقدر فکر می‌کنند که خود را خسته، مضطرب و بیمار می‌کنند. این افراد گرایش دارند که هر مسئله ساده ‌ای را پیچیده، هر چیز آسانی را سخت و هر مشکل کوچکی را بزرگ و بغرنج جلوه دهند. آنها عادت دارند وقتشان را برای آنالیز بیش از حد هر چیز و هر کس هدر دهند. آنها متخصص تفسیر غلط حرف‌های همه هستند و اگر کوچکترین راهی وجود داشته باشد که احساساتشان جریحه ‌‌دار شود، آن را پیدا می‌کنند. حتی به دنبال آن می‌گردند. آنها معمولاً افرادی وسواسی و ایده آلیست هستند. بیش از حد نگران می‌شوند. تقریباً درمورد همه چیز و همه کس.آنها سعی می‌کنند همیشه همه را خشنود نگه دارند و می‌خواهند که تغییر ایجاد کنند اما این فرایند تغییر آنها را می‌ترساند. برای خراب کردن امیال و آرزوهایشان به بقیه آدم‌ها نیاز ندارند، خودشان هم خوب از پس آن برمی‌آیند. آنها همان‌هایی هستند که بیش از حد فکر می‌کنند. بپذیرید که فکر و خیال هایی که دارید بی مورد هستند. همانطور که به غذاخوردن برای زنده ماندن نیاز داریم، به فکر کردن نیز نیاز داریم، لذا گاهی تشخیص اینکه فکرهای شما بی مورد هستند، کمی برایتان دشوار می شود.

معیارهای چندی برای تشخیص وجود دارند که به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد:- آیا بارها و بارها فکرتان درگیر یک موضوع مشابه شده است؟ آیا با فکر کردن در مورد آن موضوع راه به جایی نبرده و راه حلی به ذهنتان نرسیده است؟- آیا موضوعی خاص را از زوایای بسیاری مورد تحلیل قرار داده اید؟ آیا فکر کردن زیاد به همان موضوع، نتیجه ای معکوس را برای شما ایجاد کرده و نتوانستید آن مشکل را حل و یا مدیریت کنید؟- آیا تمام دوستان نزدیکی که می توانند در مورد موضوعی به شما کمک کنند را در ذهن خود به صف کردید؟ آیا از آنها کمک خواسته اید؟- آیا تمام دوستان شما به شما می گویند که فکر و خیالی که دارید بی مورد است؟ آیا دوستانتان شما را به خاطر افکار بی مورد و پوچی که دارید، دست انداخته اند؟چطور به یک چیز فکر نکنیم

اگر احساس می‌کنید خصوصیاتی که در بالا ذکر کردیم را در خود می‌بینید، نکات زیر به شما کمک می‌کند با این مشکل خود کنار بیایید.1. از صبر کردن برای ایده آل هر چیز خودداری کنید. جاه‌ طلب بودن خیلی خوب است اما خواستن ایده آل غیر واقع بینانه و غیرعملی است. باید به دنبال پیشرفت مداوم باشید و برای دست یافتن به تغییرات مثبت تلاش کنید.2. فکر و خیال نکنید. روی فکر و خیال تکیه نکنید، برحسب واقعیات عمل کنید.3. فعال‌تر باشید. از تئوری بیرون بیایید و وارد عمل شوید. از همین الان! هر روز حداقل یک کار انجام دهید که شما را به هدفتان نزدیک‌تر کند. حتی اگر از آن واهمه دارید. اجازه ندهید ترس توانایی‌هایتان را پایین بیاورد یا بر زندگیتان حکومت کند.4. درست‌ترین سوال‌ها را از خودتان بپرسید. سوال‌هایی که شما را از نظر ذهنی در وضعیتی مثبت، عملی، کاربردی و متمرکز بر راه‌ حل قرار دهد. مشکل را درک کنید اما تمرکزتان بر راه‌ حل باشد.5. یک مدیر داشته باشید (یک مربی، دوست، یکی از آشنایان و …) که بازخورد مرتبط، خاص، معقول و غیراحساسی به شما بدهد. خودتان نمی‌توانید درمورد خودتان بیطرف باشید. این فرد باید کسی باشد که حرف‌هایی به شما بزند که باید بشنوید نه حرف‌هایی که دوست دارید بشنوید.6. برای اینکه از متوسط به عالی تبدیل شوید، برنامه بریزید و کاملاً به آن پایببند شوید. رفتارهای عالی خود را پیدا کنید و به آنها متعهد بمانید.7. دست از توجیه کردن برای کارهایی که نمی‌کنید بردارید. صادقانه تلاش کنید که تلاش صادقانه بسیار موثر است.8. دفترچه ثبت موفقیت داشته باشید. نوشتن افکار، تصمیمات، رفتارها و نتایجی که به دست می‌آورید راهی عالی برای حفظ نگرش، ایجاد تمرکز و انگیزه است. همچنین راه خوبی است که بفهمید چه چیزی برای شما موثرتر است.9. از افکارتان بیرون بیایید. جایی آرام و زیبا فرای افکارتان پیدا کنید. جایی که آرامش، امنیت، لذت و آزادی وجود داشته باشد. دست یافتن به این نیاز به تلاش و تمرین دارد اما با تمرین می‌توانید تقریباً در هر مکانی و هر زمانی اینکار را انجام دهید. تا زمانی که امتحان نکنیم نمی‌دانیم که دست از فکرکردن برداشتن چقدر سخت است. برای رفتن به فرای ذهنمان باید هرج‌ و‌ مرج ذهنمان را دور بریزیم. ذهن جای خسته ‌کننده‌ ای است و بعضی وقت‌ها لازم است که از آن به تعطیلات برویم.10. بعضی از افکاری که در ذهنتان می‌چرخد باید بیرون ریخته شود، بعضی از آنها گیر کرده‌ اند و می‌ترسند بیرون بیایند.به افکار ذهنتان مثل یک بلوک آپارتمان نگاه کنید. به طبقه دوم این آپارتمان نگاه کنید، همینطور که در راهرو راه می‌روید، از پشت در آپارتمان شماره 22 صدای پیرزن دیوانه می‌آید که، «اینطوری باید آنرا انجام می‌دادی دیوانه…!» کمی اینطرف‌تر، آپارتمان زن پر حرفی است که همیشه در خانه ‌اش را باز می‌گذارد و یکدفعه بیرون می‌پرد و حواستان را پرت می‌کند. انتهای راهرو مردی زندگی می‌کند که همیشه شما را می‌ترساند، «اگر می‌دیدی چقدر احمق به نظر می‌رسیدی دیگر هیچوقت آنکار را انجام نمی‌دادی». این آدم‌ها درواقع آن افکاری هستند که میل و انگیزه شما را با احساس گناه و اضطراب از بین می برند.شناسایی این افکار خیلی ساده است، ساکنینی که خیلی وقت است اجاره خانه ‌شان را نپرداخته‌ اند و هیچ منفعتی برای شما ندارند و برای بقیه ساکنین خوب آپارتمان هم ایجاد مشکل می‌کنند و باید سریعاً آنها را بیرون بیندازید. همین الان شروع کنید. آزاردهنده‌ ترین ساکنین آپارتمان را شناسایی کنید و حکم تخلیه ‌شان را تحویلشان دهید. اگر همکاری نکردند، گوششان را بگیرید و به زور بیرونشان کنید. این ساکنین خیلی وقت است که آنجا مانده‌اند و می‌دانند که چطور می‌توانند فریبتان دهند. اما شما تسلیم نشوید. یادتان باشد ساکنین عالی دیگری دارید که باید به آنها رسیدگی کنید.بیرون انداختن این ساکنین جا را برای آوردن ساکنین بهتر باز می‌کند. این آپارتمان را از آنِ خودتان کنید. آن را دوباره به زندگی برگردانید. دکوراسیون آن را عوض کنید، حتی می‌توانید برایش استخر هم درست کنید. این آپارتمان مال شماست و این شما هستید که تصمیم می‌گیرید چطور آن را بازسازی کنید.منبع: مردمان، نامه نیوز

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی


مشاوره تلفنی طلاق


موفقیت شما در کدام رشته تحصیلی است؟


بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


گیفت کارت ارزان/تحویل آنی وپشتیبانی


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن


مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال


مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز

قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن


دندان هات رو درست کن و3ساله پرداخت کن!!

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

منبع تصویر، Getty Images

فکر و خیال ناخواسته گاهی دست از سر آدم برنمی‌دارد. فیودور داستایفسکی در یکی از کتاب‌هایش با عنوان “یادداشت‌های زمستانه درباره خاطرات تابستانه” می‌نویسد: “سعی کنید این تمرین را انجام دهید که اصلا به خرس قطبی فکر نکنید و سپس خواهید دید که آن چیز لعنتی هر دقیقه به خاطرتان می‌آید.” ظاهرا این گفته داستایفسکی ریشه در واقعیتی روان‌شناختی دارد.

دَنیل وِگنِر (Daniel Wegner) پژوهشگری بود که بیش از بیست سال از عمر گران‌بها را صرف تحقیق و آموختن درباره فکر و خیال کرد. این استاد برجسته روان‌شناسی اجتماعی دانشگاه هاروارد در سال ۲۰۱۳ در سن ۶۵ سالگی درگذشت اما میراثی که بر جای گذاشت، ناشناخته‌های زیادی را از فرایندهای ذهنی انسان روشن کرد.

فرایند سرکوب افکار یکی از حوزه‌های مهم پژوهشی وگنر بود. تحقیقات وی تاییدی است بر نظر داستایفسکی که وقتی انسان تلاش می‌کند جلوی فکر و خیالی را در ذهنش بگیرد، برعکس، آن گمان و اندیشه رهایش نمی‌کند. پرسش مهم اینجاست که اصلا چرا افراد تمایل دارند مانع بعضی افکارشان شوند؟

وگنر خاطر نشان می‌کند که پاسخ این سوال را هم داستایفسکی در همان کتاب داده است: “هر انسانی خاطراتی را دارد که با هیچ‌کس به جز دوستان نزدیکش در میان نمی‌گذارد. چیزهای دیگری نیز در ذهن دارد که آنان را حتی با دوستانش در میان نمی‌گذارد و پیش خودش چون راز نگاه می‌دارد. اما چیزهای دیگری هم در ذهن هست که فرد می‌ترسد آنها را حتی با خودش در میان گذارد و هر انسان شرافتمندی چندتایی از چنین چیزهایی را در ذهن انبار کرده است.”چطور به یک چیز فکر نکنیم

به زبان ساده هر فردی فکر و خیال‌هایی در اعماق ذهن دارد که بی‌نهایت میل دارد آنها را سرکوب‌ و حتی از خودش پنهان کند: از عادات شخصی مضحک گرفته تا ترس‌های پنهان از کرداری در گذشته و رازهای سر به مهر.

سرکوب افکار ممکن است موقتا چاره ساز باشد اما تحقیقات گسترده وگنر نشان می‌دهد هرگاه فرد آگاهانه جلوی فکری را می‌گیرد، شش اتفاق می‌افتد:

نکته آخر نشان می‌دهد وقتی انسان تلاش می‌کند فکری را از سر خارج کند، مغز با تمام قدرت به جستجوی آن می‌رود تا ته و تویش را درآورد و در نتیجه فرد به شکل خودکار بیشتر به آن موضوع می‌اندیشد. در چنین حالتی تلاش آگاهانه برای جلوگیری از یک فکر، با فرایند خودکار ذهن برای یافتن آن فکر تداخل و ذهن را پریشان می‌کند. به همین دلیل سرکوب افکار اثرات جانبی ناگواری دارد.

منبع تصویر، Getty Images

هرگاه فرد می‌خواهد فکر و خاطره‌ای را از سرش بیرون کند، احساسات و عواطف مربوط به آن در ذهنش پدیدار می‌شوند؛ مثلا در یکی از پژوهش‌های وگنر، از افراد خواسته شد پیش از مراجعه به دندان‌پزشک از فکر کردن به آن خودداری کنند. نتیجه جالب اینکه حتی آنها که سابقه هیچ‌ ترسی از دندان‌پزشکی نداشتند، از افزایش اضطراب و افکار مزاحم خبر می‌دادند.

مثال دیگر افرادی هستند که تمایل دارند وزن‌شان را کاهش دهند و در نتیجه باید رژیم غذایی متناسبی را رعایت کنند. هر چقدر این افراد تلاش کنند که به غذا خوردن فکر نکنند، بیشتر احساس گرسنگی به سراغ‌شان می‌آید.

در تحقیقی دیگر از شرکت‌کنندگان خواسته شد به یکی از رابطه‌های عاطفی گذشته‎‌شان مدتی فکر نکنند، بعد حس و حال‌شان را گزارش دهند. نتایج نشان می‌داد که برای بیشتر شرکت‌کنندگان تازه معلوم شده بود که آتش آن عشق قدیم هنوز چقدر در دلشان زبانه می‌کشید.

پژوهش‌های بعدی نشان داد که سرکوب مدام افکار، افراد را بیشتر مستعد اختلالات ذهنی همچون افسردگی، وسواس و اضطراب می‌کند. البته باید توجه داشت که سرکوب افکار نقشی فزاینده در چنین اختلالات ذهنی ایفا می‌کند ولی عامل به وجودآورنده آنها نیست؛ مثلا سرکوب افکار در فردی که با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند به مثابه فزون‌ساز افسردگی عمل می‌کند.

مطالعاتی از این دست به روشنی نشان می‌دهند که بین سرکوب افکار و افزایش اختلالات روان‌شناختی رابطه مستقیمی برقرار است. در عین حال پژوهش‌های وگنر نشان می‌دهد وقتی افراد نشانه‌های اختلالات ذهنی‌شان را با آغوش باز می‌پذیرند و با افکاری روبرو می‌شوند که مدت‌ها تلاش می‌کردند جلویشان را بگیرند، به آرامشی درخور توجه می‌رسند.

انسان‌ها از هر راهی استفاده می‌کنند افکاری را از سر برون کنند چرا که فکر کردن به برخی چیزها برایشان به غایت دردناک است. اما اگر به جای تلاش برای سرکوب آن افکار، فرد سعی کند با آنها مواجه شود، احتمالا رنج کمتری خواهد کشید. وگنر می‌گوید بیرون کردن افکار ناخواسته اصلا کار آسانی نیست اما اگر بتوان انجامش داد، آنگاه می‌توان بر عواطف قدرتمند ناشی از سرکوب چنین افکاری نیز فائق آمد. دنیل وگنر در این راه افراد را به خواندن جملات زیر از کتاب تسخیر خوشبختی اثر برتراند راسل دعوت می‌کند:

“هر ترسی با ندیدن بدتر می‌شود. روش درست این است که با تمرکز بالا به آن ترس فکر کرد تا آنجا که کاملا آشنا شود. در نهایت، آشنایی ترس‌ها را کم‌رنگ می‌کند و از آن پس کل موضوع ملال‌آور خواهد شد و افکار از آن دست خواهند کشید؛ نه مثل قبل با تلاشی ارادی بلکه تنها از روی نبود علاقه به آن موضوع. هرگاه دیدید به خاطر موضوعی توی فکر فرو رفته‌اید، همیشه بهترین راهکار این است که بیشتر از حالت طبیعی به آن موضوع فکر کنید تا آنجا که فریفتگی بیمارگونه‌اش رخت بربندد.”

© 2021 بی بی سی. بی بی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست. سیاست ما درباره لینک دادن به سایت های دیگر.

متاسفانه به دلیل تغییرات در سبک زندگی و وضعیت اجتماعی ، فکر کردن زیاد تبدیل به عادتی مخرب شده است چرا که این حالت اثرات منفی بسیاری به همراه دارد. تعجبی نیست که ما زیاد فکر می کنیم و زیاد فکر کردن بد است.در واقع مطالعات نشان می دهد فکر کردن زیاد در مورد یک مسئله باعث قضاوت بد می شود.

مسئله ای که جالب است 95 درصد کلماتی که به ذهن ما می آید همان کلمات دیروز است و ما مدام تکرارشان می کنیم. واقعیت تلخ این است که بیشتر مردم منفی فکر می کنند ، فکرهایی که راهی است به سوی شکست و اتفاقات بد. بهتر است به این نکته بیشتر دقت کنیم که کنترل کردن برنامه های داخلی ما برای یک زندگی شاد ضروری است. 

نشانه ها و اثرات مخرب فکر کردن بیش از حد

برخی از نشانه های فکر کردن زیاد تحلیل، اظهار نظر، و تکرار همان افکار به جای عمل کردن هستند. در واقع، این کار مانع انجام عمل و پیدا کردن راه حل می شود.

مساله این است که فکر کردن زیاد با حل مساله تفاوت دارد، مورد اول تنها تفکر تکراری بدون حرکت ذهن برای پیدا کردن راه حل است.چطور به یک چیز فکر نکنیم

انرژی شما را مصرف می کند، مهارت های تصمیم گیری را از کار می اندازد، و شما را در حلقه ای از تفکر قرار می دهد که دوباره و دوباره به آن فکر کنید.

در واقع شما در یک دایره بی پایان از افکار پر استرس قرار می گیرید که زیاد هم خوب نیست .فکر کردن زیاد می تواند ما را از زندگی در زمان حال ساقط کند حال اگر برای مقابله با این مشکل آماده هستید، دراین بخش از نمناک روشهایی برای رهایی خودتان از فکر کردن زیاد وجود دارد: 

اساساً فکر کردن کار خوبی است و با اینکه بعضی از مردم به اندازه کافی اینکار را نمی کنند، برخی دراین زمینه واقعاً زیاده روی می کنند. از هر دو جنسیت زن و مرد در هر دو این دسته ها داریم. امروز می خواهیم درمورد کسانی حرف بزنیم که خیلی فکر می کنند. برای رهایی از فکر کردن زیاد از روش های ساده ولی موثر غافل نشوید.

ما طبیعتا تمایل داریم زیاد فکر کنیم از طرفی وقتی تحت تأثیر درام و هرج ومرج قرار می گیریم وقتی افکار ما با نظرات دیگری ترکیب می شود سخت می شود بدانی کجا ابتداست و کجا پایان و به این ترتیب طولانی شدن فکر کردن موجب آزار درونمان می شود. 

رها کردن نیاز برای موافقت:

بخش اعظم زیاد فکر کردن با مقایسه ای اجتماعی همراه است، این طبیعت انسان است که خودش را با دوستان خانواده همکاران و حتی شخصیت های افسانه ای کتاب هایی که می خوانیم و فیلم هایی که می بینیم مقایسه کند اما بهتر است دست از این مقایسه های بیش از حد برداریم. 

تغییر عادت صحبت کردن با خود:

ما به پیام هایی که به خودمان می دهیم توجه می کنیم ریشه فکر کردن های زیاد صحبت کردن با خودمان است چرا که در این شرایط ما همیشه رفتار خودمان را قضاوت می کنیم.

 

شروع فکر های بزرگ:

در شروع تفکر ممکن به نظر بیاد بزرگ کردن زیاد فکر کردن را بدتر کند درحالی که بزرگ فکر کردن ما را متمرکز می کند روی چیزهای بزرگ. از تئوری بیرون بیایید و وارد عمل شوید. از همین الان! هر روز حداقل یک کار انجام دهید که شما را به هدفتان نزدیک تر کند. حتی اگر از آن واهمه دارید. اجازه ندهید ترس توانایی هایتان را پایین بیاورد یا بر زندگیتان حکومت کند. 

بهترین اسباب قابل دسترس توقف زیاد فکر کردن، تعمق است و بهتر است بدانید که برای رهایی کامل از فکر کردن زیاد باید دست از توجیه کردن برای کارهایی که نمی کنید بردارید. صادقانه تلاش کنید که تلاش صادقانه بسیار موثر است. 

1. از افکار خود آگاه باشید:

برای اصلاح کردن عادت خود، باید یاد بگیرید از افکار خود آگاه باشید.آگاهی این امکان را به شما می دهد که چه زمانی شروع به فکر کردن کنید سپس می توانید عقب نشینی کنید و وضعیت را ارزیابی کنیدآگاهی اولین قدم برای توقف از فکر کردن زیاد است. 

2. زیاد در مورد این که چه اتفاقی خواهد افتاد، فکر نکنید:

بیشتر اوقات، فکر کردن زیادناشی از ترس از آینده است. زمانی که بر روی اتفاقی که ممکن است روی دهد تمرکز می کنید، از پا می افتید.پس دفعه بعدی که دراین وضعیت قرار گرفتید، خودتان را متوقف کنید. 

3. حواس خودتان را پرت کنید:

هر زمان که زیاد فکر می کنید ذهن خود را با جایگزین های شاد، مثبت و سالم پر کرده وحواس تان را پرت کنید.مثالا، شما می توانید مدیتیشن، سفر، یاد گرفتن نحوه بازی کردن یک وسیله، بافتنی، نقاشی، یا رنگ کردن به جای افکار منفی را یاد بگیرید.

برای توقف فکر زیاد ، توجه خود را به چیز دیگری معطوف کنید که به تمرکزنیاز دارد. شما حتی می توانید از یک پازل، بازی فکری ، یا هر بازی که نیاز به تمرکز دارد، استفاده کنید.همه آن ها می توانند به اندازه کافی برای حواس پرتی کافی باشند با منحرف کردن ذهن خود متوجه خواهید شد که فرکانس زیاد فکر کردن کاهش خواهد یافت.

 

4. واقع گرا باشید

فکر کردن زیاد باعث می شود اتفاقات بزرگ تر از آن چیزی باشند که واقعا هستند. با این حال، واقع گرا بودن از این مساله جلوگیری می کند.سعی کنید از کاه ، کوه نسازید. زمانی که این کار را انجام می دهید، فکر کنید که اگر وضعیت پنج سال طول بکشد،چه اتفاقی برایتان می افتد.پرسش این سوال ساده می تواند به توقف فکر زیاد کمک کند. 

5. کمال گرایی را کنار بگذارید:

کمال گرایی، نا امیدی را در زندگی شما به ارمغان می آورد. چرا؟ چون هیچ چیز و هیچ کس بی عیب و نقص نیست.کمال گرایی را کنار بگذارید چون هرگز اتفاق نخواهد افتاد. این کار غیر واقعی، غیرعملی و ناتوان کننده ای است.زمانی که زیاد فکر می کنید تا در نهایت کمال باشید هرگز به اندازه ای که باید پیشرفت نمی کنید. 

6. ترس را رها کنید.

وقتی در گذشته شکست خوردید، این به آن معنا نیست که دوباره شکست خواهید خورد. یکی از دلایل فکر کردن زیاد ترس از شکست است.به خاطر داشته باشید چیزهایی که قبلا جواب نداده به این معنا نیست که امروز هم دیگر کارساز نخواهد بود.ترس باعث می شود که شما از زندگی لذت کامل را ببرید. همیشه فکر کنید هر وضعیتی یک شروع جدید است. 

7. نگرانی های خود را زمان بگیرید:

به خودتان فرصت فکر کردن بدهید مثالا، می توانید یک تایمر را برای پنج دقیقه تنظیم کنید و آن زمان را برای فکر، نگرانی، و آنالیز قرار دهید. اما وقتی زمان گذشت، می توانید همه چیزهایی را که نگران آن هستید را یادداشت و سپس حرکت کنید. آن را به یک عادت تبدیل کنید که بیش از حد درباره افکاری که شما را نگران می کنند، فکرنکنید.

 

8. نمی توانید آینده را کنترل کنید:

فکر کردن زیاد ناشی از تمایل به کنترل همه چیز است. اما می دانیم که هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.مهم نیست چطور برای اتفاقاتی که رخ می دهد آماده شوید، برخی چیزها برنامه ریزی نشده اند. اگر در حال حاضر نگران این مساله هستید، اکنون زمان خود را از دست می دهید. 

9.بدانید به اندازه کافی خوب هستید:

فکر نکنید که به اندازه کافی خوب نیستید ، زمانی که تمام تلاش خود را انجام دادید ،تلاش های خود را به رسمیت بشناسید. این حقیقت را بپذیرید در حالی که موفقیت ممکن است به بخشی از چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید، بستگی داشته باشد، کاری را که می توانید انجام دهید. 

10. خواب با کیفیت داشته باشید:

فکر مثبت به محض بیدار شدن شما شروع می شود خواب با کیفیت خوب به توقف فکر کردن زیاد کمک می کند. برعکس آن وقتی اتفاق می افتد که شما به اندازه کافی نخوابیده اید چون باعث می شود که در برابر عصبانیت، بدبینی، و وضعیت های بد آسیب پذیرتر شوید.چطور به یک چیز فکر نکنیم

 11. ورزش انجام دهید :

ورزش کردن می تواند به شما کمک کند که استرس و نگرانی های درونی خود را رها کنید. اغلب مردم برای پاکسازی روحشان پیاده روی می کنند یا فضا را به شکل سازنده تری تغییر می دهند.

 

12. به مغز یادآوری کنید که شما مسئول این کار هستید:

زمانی که زیاد فکر می کنید ، قدرت این را دارید که افکار غیرضروری خود را کنار بگذارید و برای یک فکر مثبت برنامه ریزی کنید تا همه چیز را تغییر دهید.می توانید بر چیزهای دیگر مثل کاری که در حال حاضر انجام می دهید تمرکز کنید به جای آن که اجازه دهید مغزتان افکار شما را کنترل کنند. 

13. قبل از اینکه شروع شود آن را متوقف کنید:

می گویند پیش گیری بهتر از درمان است. زمانی که نوبت به فکر کردن زیادمی رسد، متوقف کردن فکر زیاد قبل از اینکه شروع شود پیشنهاد می شود.به این ترتیب می توانید افکار منفی، مضطرب و استرس زا را دفع کنید و آن را به چیزی مفید و موثر تبدیل کنید.

آیا از همسر خود جدا شده اید اما نمی توانید به او فکر نکنید؟ بدتر این است که هرچه بیشتر سعی می کنید به کسی فکر نکنید، بیشتر به او فکر خواهید کرد. این چرخه ای است که قطع کردن آن سخت است. اما با وجود این که نمی توانید ذهنتان را کنترل کنید، اقداماتی هستند که می توانید انجام دهید تا دیگر به آن شخص فکر نکنید و به زندگی عادی خود برگردید.

اولین گام برای ادامه دادن به زندگی این است که تصمیم بگیرید کاری را انجام دهید، حتی اگر برای آن آماده نیستید. بعضی از بهترین تصمیمات زندگی آن هایی هستند که برایشان آماده نیستید. بعضی کارها را انجام دهید بدون این که برای آن ها آماده باشید. مثل فراموش کردن همسر سابق خود.

کاری که لازم است را انجام دهید، او را رها کنید و به زندگی خود ادامه دهید. اگر لازم است چیزی را حل و فصل کنید یا نامه ای بفرستید آن را انجام دهید. اما بعد از آن به کار بعدی خود ادامه دهید. زمانی را بگذارید برای سوگواری آن رابطه و بعد روی چیز دیگری تمرکز کنید

از این که بزرگ شده اید و با قضیه منطقی برخورد کردید خود را ستایش کنید و به سوی هدف بزرگ بعدی تان بروید. یادتان باشد که قبل از او آدم بزرگی بودید و بعد از او هم بزرگ خواهید ماند.

حتما بخوانید: ۱۰ تا از موثرترین راههای رسیدن به آرامش در زندگیچطور به یک چیز فکر نکنیم

اگر نیاز دارید برای عبور از آن روزها و حال و هوا، شخص دیگری را جایگزین کنید، این کار را انجام دهید. در این نقطه هر کاری که لازم می بینید انجام دهید که قابل قبول است. این یکی از آن موقعیت هایی است که در آن جمله ی “تقلب کن تا پیروز شوی” کاربردی خواهد بود.

به محله ای که او زندگی می کند نروید. نزدیک محل کارش توقف نکنید. به میهمانی، رستوران یا هر جای دیگری که احتمال دارد او نیز برود، نروید. اگر این کار را انجام دهید فقط به دنبال دردسر گشته اید. به علاوه، این کار شما را پیش دیگران کم ارزش می کند.

اگر به خاطر اتفاقی که افتاده احساس گناه می کنید، همین الان آن را بس کنید. دعوا همیشه دو طرف دارد و لازم نیست همه ی گناهان را به گردن بگیرید. این که مدام غصه ی این موضوع را بخورید چه سودی برای شما دارد؟

این افراد را از شبکه های اجتماعی بلاک کنید یا حداقل مدتی آن ها را دنبال نکنید. اگر آن ها را می دیدید یا اقداماتی که انجام می دادند را برای آن ها ارسال می کردید، بهتر است این فعالیت ها را کنار هم نبینید. بهتر است که فاصله بین او و خودتان را نگه دارید و اگر به این فاصله برای همیشه نیاز دارید، اول از همه بهترین کاری که می شود را انجام دهید.

ناراحتی به خاطر این جدایی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. خب که چی، این که همه چیز بد تمام شد. این جدایی ها همیشه اتفاق می افتد، اما دنیا به مسیر خودش ادامه می دهد. راجع به این موضوع فکر کنید تا آن را درک نمایید، و بعد دوباره زندگی را از نو و مجدد شروع کنید.

اگر احساس می کنید به یک استراحت جسمی نیاز دارید، مرخصی بگیرید و با یک دوست خوب به سفر خارج از شهر بروید. اگر می خواهید خرجتان زیاد نشود می توانید چند روزی به خانه ی دوستتان بروید. یک تغییر آب و هوا می تواند خیلی کمک کننده باشد و حال و هوایتان را تغییر دهد.

دوستانی که فقط قبل از ازدواج با آن ها رابطه داشتید را پیدا کنید و خاطرات قبل از ازدواجتان با آن ها را دوباره زنده کنید.

حتما بخوانید: موثرترین روش برای رسیدن به مثبت اندیشی و حذف افکار منفی در زندگی

حتی اگر احساس می کنید از درون دارید می میرید، به خود یادآوری کنید که زندگی به راه خود ادامه می دهد و دوباره شاد خواهید شد. خندیدن به خودتان و دنیای بیرون، می تواند حال شما را بهتر کند. اغلب این کار را انجام دهید.

فکر نکنید که باید بقیه ی عمر خود را روی صندلی بنشینید و اخم کنید. اگر احساس می کنید نیاز دارید خوش بگذرانید، این کار را انجام دهید.

حتما بخوانید: چگونه با وجود تنهایی شاد باشیم؟ ۱۰ ترفند کاملا علمی

اگر احساس می کنید هنوز همسر سابق خود را فراموش نکرده اید، و همه چیز و همه کس دارد به واقعیت شما اشاره می کند، از خود بپرسید که این افکار از کجا می آیند، و بدانید شاید از چیزی که قرار است اتفاق بیفتد می ترسید. از تغییرات نترسید، بلکه سعی کنید از آن ها هیجان زده شوید.

هیچ کس قرار نیست به جای شما زندگی کند، و وقتی این واقعیت را بفهمید می توانید از خود بی رحمتان استفاده کنید و به زندگی عادی که قبلا داشتید ادامه دهید. این امر حالتان را بهتر می کند.

برای فراموش کردن همسر سابق خود، از خود بی رحمتان استفاده کنید. مهم نیست که زمانی چقدر خوب بوده است. شما به دلایل مختلف تصمیم گرفته اید به این قضیه پایان دهید.

حتما بخوانید: ۱۰ تا از مهم ترین دلایل طلاق: چرا بعضی از ازدواج ها شکست می خورند؟

پس به جای فکر کردن به خوبی ها و بدی ها و خاطرات قبل، فقط به کاری که می خواهید انجام دهید فکر کنید و روی آن تمرکز کنید. چون شما باید مسئول شاد کردن خود باشید و هیچ کس جز خودتان نمی تواند این کار را برای شما انجام دهد.

یادتان باشد که شما قبل از ازدواج خوب و شاد بودید و الان دوباره می توانید فورا به آن دوران برگردید. خیلی از افراد این اشتباه را مرتکب می شوند که همه ی امکاناتشان را در رابطه با یک فرد به کار می گیرند.

به جای این که همه ی ارزش خود را در رابطه با یک فرد بگذارید، ارزش زندگی خود را بفهمید. کارهایی انجام دهید که شما را بترساند و به شما یادآوری کند که زنده بودن و دیدن افراد جدید چقدر لذتبخش است. لازم نیست به خاطر رابطه ای که دیگر تمام شده است خود را اذیت کنید و غمگین باشید، اما اگر خود را در این مسیر می بینید وقت آن رسیده که از آن خارج شده و به مسیر خودتان بروید.

وانمود نکنید که هنوز می توانید با او زندگی کنید. همه ی عکس ها و آثار او را از زندگیتان حذف کنید، که مجبور نباشید آن ها را ببینید. منظور این نیست که رابطه ی خود را انکار کنید. الان تمرکز شما باید روی رابطه با خودتان باشد.

حتما بخوانید: ۱۴ نشانه که زمان پایان دادن به یک رابطه فرا رسیده است

زمانی بگذارید و سعی کنید دوباره خود را بشناسید. به یاد بیاورید که قبل از ازدواج به چه چیزی در خودتان علاقه داشتید. ما تمایل داریم در قبال همسرمان مسئولیت زیادی را به عهده بگیریم که ارزش ما را نشان دهد و به زندگیمان معنی بخشد. این منصفانه نیست و مسلما فشار زیادی را به یک رابطه تحمیل می کند که می تواند مشکل ساز شود.

اگر در چنین رابطه ای گیر افتادید، لطفی به خودتان بکنید و برگردید سر تمرکز بر زندگی خودتان. افکار و احساسات خود را بنویسید و ببینید برای شما چه معنی ای دارند.

بیرون بروید و در کلاسی شرکت کنید، یک کار ذوقی یاد بگیرید، پول خرج کنید، فرد جدیدی را ملاقات کنید، مسافرت بروید، چیزی بفروشید، غذای جدید بخورید، لباس جدید بپوشید. کارهایی انجام دهید که باعث شوند احساس کنید دوباره متولد شده اید.

جسارت به خرج دادن بخش مهمی در فراموش کردن یک فرد بعد از جدایی است، چون شما باید بفهمید به چه چیزی علاقه دارید و آماده پذیرش موقعیت های جدیدی باشید که در دوران زندگی مشترک به دلیل مشغله ی زیاد از دست می دادید. دیگر اجازه ندهید زندگی از کنار شما عبور کند و برود.

حتما بخوانید: چگونه زن مستقل و قوی باشیم؟ (این ۲۱ کار را انجام ندهید)

اگر نمی توانید با خودتان خوب باشید، سعی کنید دوست خوبی برای دیگران باشید. گاهی اوقات فراموش کردن یک فرد بعد از جدایی می تواند زندگی شما را ویران کند و مخصوصا برگشتن به خود عادی تان می تواند خیلی چالش انگیز باشد.

اگر با این مسئله مواجه هستید، با کس دیگری مهربان باشید تا شدت این مسئله را برای شما کم کند و بر نیازهای کس دیگری تمرکز کنید تا شادی او غم و درد شما را کم کند.

گاهی اوقات که نمی توانید کسی را فراموش کنید، ممکن است فکر کنید که اگر او را دوباره ببینید حالتان بهتر شود. اما عاقلانه نیست که انتظار داشته باشید یک عشق بیرونی شما را شاد کند. چون فقط خود شما می توانید خود را شاد کنید. شادی از درون انسان بوجود می آید.

باید ویژگی های مثبت خود را به یاد آورید. چیزی که می تواند به شما کمک کند این است که ۱۰ مورد از ویژگی هایتان که دوستشان دارید را بنویسید.

حتما بخوانید: ۱۱ راهکار ساده برای اینکه احساس تنهایی نکنیم

شناخت توانایی هایتان کمک می کند تا قدر خود را بدانید و از همه مهمتر این که باعث میشود بفهمید که نباید بیرون از خودتان به دنبال شادی بگردید. شما به تنهایی می توانید کاملا شاد باشید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

چطور به یک چیز فکر نکنیم

نام *

ایمیل *

سلام من یه بازیکنه تکنیکی و بازی ساز و شوت زن هستم ولی یه بد…

موندم چرا کسی کامنت نذاشته.واقعا مطلب خلاصه و مفید و کاربردی…

شوهرم تاحالا ۳بار بهم خیانت کرده هربارم بخشیدم خانوادمم پشتم…

سلام من یک گلخانه 2000متری در جنوب کرمان دارم بعدسرمازدگی بد…

همه رو بیخیال . صدای گوینده چقدر قشنگ بود خداییش . این باید…

بنده فوق دیپلم نقشه برداری دارم و تو پروژهای جاده سازی سد ها…

مرکز کاشت مو

مرکز کاشت ابرو

جراحی سینه و شکم

جراحی لیفت صورت و گردن

جراحی لیپوساکشن

جراحی بینی

درباره ما

فروشگاه اینترنتی لوتوس با حدود ۱۰ سال سابقه فعالیت های اینترنتی و ۸ سال سابقه در بستر فروشگاههای اینترنتی دارای سابقه درخشان در این زمینه میباشد. ما دارای نماد اعتماد الکترونیکی و تاییدیه رسانه های دیجیتال می باشیم.

هنرفردی    سالم زیبا 

تهران-خیابان انقلاب

تماس 09191210008

تلفن ثابت 28426929-021      ایمیل maxer.ir@gmail.com

تبلیغات    تماس با ما 

قبل از اینکه یاد بگیریم چگونه بیش از اندازه فکر نکنیم دوس دارم بگم که اگه توام بیش از اندازه فکر میکنی، تنها نیستی! توام آدمی.

و هر آدمی هر از گاهی دچار بیش از اندازه فکر کردن میشه. چرا؟ چون آدما دوس دارن همه چی رو تحت کنترل داشته باشن.

شما با بیش از اندازه فکر کردن درواقع دارین خودتونو برای چالش ها و سورپرایزهایی که زندگی ممکنه سر راهتون بیاره آماده میکنین.

همونطور که تو مقاله‌ی مهمترین سوال زندگی از زبون مارک منسون گفتم، « برای یه زندگی بدون مشکل امیدوار نباشین. چنین چیزی وجود نداره. به جاش امیدوار باشین که مشکلات خوبی داشته باشین»

این حالت – یعنی بیش از اندازه فکر کردن – یه روش برای زنده مونده. اما ما تو دنیای مدرن دیگه خیلی بهش احتیاج نداریم!چطور به یک چیز فکر نکنیم

البته اگه عضوی از تیمی هستین که بدبختیای دنیا رو پیشبینی میکنن تا براشون یه راه حل پیدا کنن، این طرز فکر به دردتون میخوره! اما برا یه زندگی نرمال و آروم، به هیچ وجه. 🙃

بیش از اندازه فکر کردن جزو اختلالات روانی محسوب نمیشه، اما اگه بلند مدت باشه، منجر به اختلالات اضطرابی میشه و میتونه حتی افسردتون کنه. یا اختلالات خواب به وجود بیاره.

اگه نمیتونین بیش از اندازه فکر کردن رو متوقف کنین، این پایین چندتا راه حل مناسب براتون مینویسم.

چگونه بیش از اندازه فکر نکنیم

شما در طول روز هزاران فکر میاد به سرتون. خیلیاشون بدون اجازه خودشون یهو میپرن تو ذهنتون. بعضیاشون زندگیتونو بهتر میکنن، اما اکثرشون منجر به ناشادی و بدبختی میشن!

چیزایی که تو سرتون نگه میدارین، بزرگترین تاثیر رو روی احساس خوشبختیتون میذارن!

این موضوع دست شماست که ببینین چه فکرایی میان تو سرتون و آیا بهشون اجازه میدین که بمونن یا نه! (مثلا افکاری که تولید حسادت میکنن، مثل مقایسه کردن)

به محض اینکه متوجه شدین چه فکری میاد به سرتون میتونین قبل از اینکه تبدیل به نشخوار ذهنی بشه جلوشو بگیرین. تو این ویدیو چندتا روش برای این کار آموزش دادم.

 

خواهر کمال گرایی، بیش از اندازه فکر کردن و نگرانیه!

به جای اینکه به این فکر کنین همه چی تو زندگیتون باید درست باشه، به اون یه درصد کوچیکی که نمیتونین درست انجامش بدین فکر کنین و انقدر تکرارش کنین تا درست انجامش بدین.

مشکل اساسی: عالی بودنی وجود نداره! همش توهمه! 😐

اگه ذهنتونو با فکرای غیر واقعی پر کنین، دچار اختلالات روانی خواهید شد. به جای این کار، کمال گرایی رو بندازین دور.

با خودتون مهربون باشین و بپذیرین که تو زندگی همه چی عالی نمیشه!

کاری که در حد قابل قبولی باشه رو انجام بدین. نگران این نباشین که دیگران خیلی کارای خفنی میکنن. خیلیا بخاطر کمال گرایی انقدر مشغول فکر کردن و تجزیه و تحلیل کردن میشن که هیچ وقت هیچ کاری نمیکنن!

 

تمرکز روی واقعیت ها باعث میشه که شرایط و آدمها رو اونطوری که هستن ببیین.

و این باعث میشه از توهم ها و انتظارات ماورائی که اغلب هم نادرست هستن دست بکشین و انرژی روانیتونو تلف نکنین.

اگه نمیدونین واقعیت ها چین، از دیگران بپرسین!

 

یه هشدار کوچیک: اگه یه جورایی با انرژی های طبیعت همکاری میکنین و دارین پیش بینی کردن رو تمرین میکنین، از تمرینتون لذت ببرین! در غیر این صورت، شک نکنین که ذره ای نمیتونین آینده رو پیش بینی کنین و الکی وقتتون رو در توهم ها سپری میکنین.

شما همین الان رو دارین، لحظه ی حال! شما خاطرات گذشته رو هم دارین. و اونا روی طرز فکر و باورهاتون تاثیر میذارن، اما نکته اینه که زندگی همین الان در جریانه!

نه در گذشته یا آینده! فقط همین الانه که زندگی هست!

این اصلا درست نیست که ساعتها وقت بذاریم و برای آینده برنامه بریزیم.

شما میتونین برای آینده برنامه بریزین، میتونین کلی پول پس انداز کنین، میتونین برای بعد از بازنشستگی برنامه سفر با خونواده بچینین.

اما واقعیت اینه که با همه ی این برنامه ها و نقشه ها، هرگز نمیتونی مطمئن بشی که واقعا قراره اون کارارو بکنی یا نه!🙄 حتی نمیتونی اطمینان داشته باشی که تا اون موقع هنوز نفس میکشی یا نه!🥴

یکی از چیزایی که باعث میشه بیش از اندازه فکر کنین همین عادت پیشبینی کردن آینده هست! اینکه اگه این کارو کنم چی میشه. اصلا اوضاع چطور میشه. فلان چیز چی میشه. و …

به همین الان فکر کنین! همین الان چه کار مفیدی میتونین بکنین؟

همون کارو انجام بدین!

 

چگونه بیش از اندازه فکر نکنیم ؟ با تعیین محدودیت زمانی!

اگه برنامه مهمی دارین، فورا یه محدودیت زمانی براش تعیین کنین.

پیتر برگمن که یه کارآفرین و مربی موفق هست، توصیه میکنه برای هر تصمیمی محدودیت زمانی بذارین. به محض اینکه زمان تموم شد، فرصت تصمیم گیری برای موضوع یا مشکلی که درگیرش هستین تموم شده!

اگه لازم باشه چند جلسه تصمیم گیری با خودتون بذارین و چند بار محدودیت زمانی تعیین کنین.

اما هرگز بدون محدودیت فکر نکنین.

چطور به یک چیز فکر نکنیم

 

دفعه بعدی که دیدین تو یه دور افکار گم شدین و مدام میچرخین، سعی کنین افکار رو از سرتون بکشین بیرون و بیارینشون روی کاغذ.

تو گزینه ۴ پست تغییر الگوهای ذهنی توضیح دادم که چرا نوشتن میتونه کمک بزرگی باشه!

 

وقتی احساس خوبی دارین یا راجب یه چیزی خوشحال هستین، کمتر دچار بیش از اندازه فکر کردن میشین!

خیلی وقتا بیش از اندازه فکر کردن برای اینه که با یه مشکلی درگیر هستین یا تو یه شرایط منفی هستین.

اما اگه تصورتون از شرایط درست نباشه چی؟

یا حتی اگه درست باشه، اون شرایط که دائمی و همیشگی نیست! یه برهه ی کوتاه از زندگیه!

تصور کردن یه نتیجه ی خوب باعث میشه حالتون خوب بشه، و استرس و نگرانی بیخود به خودتون ندین.

حواستون باشه که منظورم این نیست که ساعتها بشینین توهم بزنین و یه آینده ی فانتزی برا خودتون تجسم کنین!

هدف اینه که جنس افکارتون مثبت باشه. وقتی اینطور شد، بذارین افکار خودشون بیان و برن.

 

این قدم های « چگونه بیش از اندازه فکر کردن را متوقف کنیم » تو نگاه اول خیلی ساده به نظر میرسن.

اما نیاز به تمرین و تلاش و صبر دارن

وقتی بیش از اندازه فکر میکنین، این تکنیک ها رو امتحان کنین و ببینین کدوما براتون بهتر کار میکنن.

اگه دیدین یه نتایج کوچیکی میگیرین، این عالیه! شکستن یه عادت زمان میبره. و دیدن نشونه های کوچیک امیدوار کننده هستن.

یادتون باشه که شما افکارتون نیستین!

شما میتونین چیزی که فکر میکنین رو کنترل کنین!

امیدوار و شاد باشین 😊

خیلی نکات جالبی بود من گاهی درگیر زیاد فکر کردن میشم بعد از این میدونم چطور کنترلش کنم

خیلی از خوندن مقاله های سایت لذت میبرم و یه حس ارامشی بهم دست میده و خیلی کمکم کرده از شما و سایت خوبتون سپاسگزارم

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

دیدگاه

 



همه ی ما گاهی ممکن است در فکر کردن به بعضی چیزها، چه اتفاقی در گذشته و چه تصمیمی برای آینده، زیاده روی کنیم. اما بعضی افراد هستند که همیشه اسیر افکار خود هستند. شاید گاهی به خود نهیب بزنند که دیگر بس است و باید به سر کارشان برگردند اما بعد از چند دقیقه دوباره تمام آن تردیدها و افکار ناخوشایند به ذهن شان هجوم می آورد.

زیاد فکر کردن ما را از انجام کارها و رسیدگی به امور زندگی خود باز می دارد و حال روحی بدی برای ما رقم می زند. اما آیا راهی هست که دست از فکر کردن به گذشته و تردید و نگرانی در مورد آینده برداریم؟ مانند هر عادتی، تغییر نگرش هم با دشواری هایی همراه است. اما با تمرین و ممارست می توانید به مغز خود یاد دهید جور دیگری فکر کند.

۷ روشی که در ادامه درباره ی آن ها صحبت خواهیم کرد به شما کمک می کنند یاد بگیرید دست از زیاد فکر کردن بردارید و آرامش را به ذهن خود بازگردانید.

۱- از دور به افکار خود نگاه کنید

چطور به یک چیز فکر نکنیم

یکی از اجزای کلیدی مدیتیشن این است که افکاری که از ذهن تان می گذرند را فقط «تماشا کنید»، نه اینکه درگیر آن ها شوید یا سعی کنید جلوی به وجود آمدن شان را بگیرید.

این را درک کنید که شما واقعاً می توانید به جای اینکه در افکارتان غرق و گرفتارشان شوید، فقط شاهد آن ها باشید. میل به زیاد فکر کردن گرچه تا حدودی گرایش طبیعی ذهن انسان است (که شدت آن در هر کسی متفاوت است)، اما شما می توانید با تمرین آن را تغییر دهید.

استیو جابز، مدیرعامل سابق شرکت اپل، در اینباره گفته: «اگر فقط بنشینید و تماشا کنید، خواهید دید که ذهن تان چقدر آرام می شود… اگر سعی کنید آن را آرام کنید، فقط وضع را بدتر می کنید، در حالی که خودش به مرور آرام می گیرد و وقتی آرام بگیرد فرصت شنیدن چیزهای پیچیده تری به وجود می آید.»

۲- افکارتان را روی کاغذ آورید

یک روش برای اینکه نگذارید کنترل افکارتان از دست تان خارج شود این است که درباره ی آن مسائل با کس دیگری صحبت کنید که بتواند از زاویه ی دیگری به موضوع نگاه کند و دید دیگری به شما دهد.

اگر شرایط این کار مهیا نیست می توانید افکارتان را روی تکه ای کاغذ بنویسید.

این کار به شما اجازه می دهد به فرآیند تفکر خود بسیار بهتر سامان دهید. در حالی که اگر افکارتان را در ذهن تان محبوس کنید، نه تنها کاه برایتان تبدیل به کوه می شود، بلکه دائماً سراغ همان افکار می روید و بنابراین یک چیز را مکرراً و بیش از حد برای خودتان تجزیه و تحلیل می کنید.

شما می توانید یک قدم فراتر هم بروید و آن کاغذ را دور بیندازید. دانشمندان می گویند این کار آن افکار را برایتان کم ارزش می کند.

۳- در اوقات مشخصی فکر کردن را برای خود ممنوع کنید

یک روش دیگر این است که اوقات مشخصی را برای «فکر نکردن» در نظر بگیرید تا جلوی فکر کردن زیاد خود به یک موضوع خاص را بگیرید. مثلاً می توانید بعد از ساعت ۸ شب دیگر به چیزهای سخت فکر نکنید چون می تواند روی خواب تان تأثیر بگذارد.

یک روش مشابه هم زمانبندی کردن است. مثلاً ۲۰ دقیقه را در نظر بگیرید. در این مدت به خودتان اجازه دهید که نگران شوید، نشخوار ذهنی کنید یا به هر چه که دلتان می خواهد فراوان فکر کنید. بعد از آنکه وقت به سر رسید و ۲۰ دقیقه تمام شد، سراغ یک کار مفید بروید. اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید خارج از زمان تعیین شده به مسائل فکر می کنید، به خودتان یادآوری کنید که بعداً درباره ی آن موضوع فکر خواهید کرد.

۴- حواس خود را پرت کنید

روش ساده ای به نظر می رسد اما در واقع سخت می توان همزمان روی دو چیز تمرکز کرد.

به همین دلیل وقت هایی که متوجه زیاده روی کردن تان در فکر کردن می شوید می توانید ورزش کنید یا سراغ یک بازی ورزشی بروید. فوران احساسات اگر با فعالیت فیزیکی همراه شود، تعادل بسیار خوبی بین آن ها برقرار می شود.

برای اینکه بتوانید جلوی زیاد فکر کردن خود را بگیرید، باید فعالیتی پیدا کنید که شما را جذب خود کند، به ویژه فعالیت های فیزیکی ای که با اشتغال ذهنی و تعامل اجتماعی همراه هستند، مثل بازی های ورزشی یا پیاده روی در طبیعت با یک دوست.

۵- روی کاری تمرکز کنید که حالا از عهده تان برمی آید

به جای فکر کردن دست به کار شوید تا بتوانید افسار افکاری که دائماً در ذهن تان پرسه می زنند را در دست بگیرید.

تمرکز شما نباید روی کاری باشد که باید انجام دهید، کاری که انجام نداده اید و باید انجام می دادید و چیزی که در اطراف تان در حال رخ دادن است. فقط روی کاری که حالا، هر چند کوچک، از دست تان برمی آید تمرکز کنید و بعد از آن انجامش دهید.

شما می توانید تلاش کنید افکار نگران کننده ی خود درباره ی آینده را به یک فعالیت واقعی و ملموس تبدیل کنید. مثلاً هر بار که نگران آینده می شوید، یک تصمیم کنشگرایانه بگیرید، از جای خود واقعاً بلند شوید و سراغ یک کار مفید بروید.

۶- به نظر خود احترام بگذارید

شاید یک دلیل اینکه بیش از حد درباره ی یک تصمیم فکر می کنید این است که شما به خودتان اعتماد ندارید و مطمئن نیستید که بتوانید انتخاب درستی داشته باشید.

یاد بگیرید که به عقیده ی خودتان احترام بگذارید. هر چه بیشتر به آن فکر کنید، شک و تردید بیشتری در ذهن تان شکل می گیرد.

۷- این را بدانید که امکان تغییر یک تصمیم نادرست را دارید

طبیعی است نگران این باشید که مبادا شغل اشتباهی انتخاب کنید، با فرد اشتباهی ازدواج کنید یا هنگام رانندگی مسیر اشتباهی برای رسیدن به مقصد انتخاب کنید. اما اشتباه تان فاجعه بار نخواهد آورد، بلکه در واقع فرصتی برای رشد شما خواهد بود.

این باور رایج که اشتباه کار احمق ها است، کاملاً نادرست است. اگر به اشتباه خود پی ببرید و دید خود به دنیا را اصلاح کنید، از همین جا خلاقیت و ابتکار به سراغ تان خواهد آمد.

در اغلب موارد علت زیاد فکر کردن این تصور است که قرار است یک تصمیم بزرگ و نهایی بگیرید که دیگر هرگز قابل تغییر نیست و به همین خاطر باید درست باشد. اما اگر مشکلی با اشتباه کردن نداشته باشید و این نکته را بدانید که عقاید و دانش شما درباره ی یک موقعیت به مرور زمان تغییر خواهد کرد، آزادی و آرامشی واقعی در درون خود احساس خواهید کرد.

مطلب برای شما مفید بود؟

به مطلب امتیاز دهید

چطور به یک چیز فکر نکنیم

میانگین امتیازها 1.5 / 5. تعداد رای: 2

تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.

چطور به یک چیز فکر نکنیم
چطور به یک چیز فکر نکنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *