چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

 
helpkade
چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم
چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

 اگر سوال چگونه ذهن تحلیلگری داشته باشیم برای شما هم مطرح است و می خواهید با داشتن یک ذهن با تحلیل قوی در درس و تحصیل و زندگی و کار و شغل خودتان موفق تر باشید ادامه این مطلب را بخوانید.پیشنهاد ویژه ایران مدرس: چگونه ذهنی فعال داشته باشیم؟همه ما با شرلوک هلمز آشنا هستیم. کارآگاهی که بسیار هوشیار بود و تصمیم های هوشمندانه می گرفت. شرلوک هلمز را می توان سمبلی از ذهن تحلیلگر دانست. داستان های شرلوک هلمز به ما آموزش می دهد که چگونه باید از اطلاعات معمولی که داریم استفاده کنیم. او به ما آموزش می دهد که نسبت به محیطمان هوشیار باشیم. هلمز آموزش می دهد که دیدن با مشاهده کردن یکی نیست. اغلب انسان ها می بینند اما مشاهده نمی کنند. جزئیات بسیاری در محیط است که تنها از طریق مشاهده قابل دریافت است اما عموم انسان ها بی توجه به اطرافشان بی توجه هستند. کلید بسیاری از معماهای داستان های شرلوک هلمز در همین اطلاعاتی است که در محیط اش قرار داشت. کلید بسیاری از مسایل ما نیز در اطرافمان است اما به علت بی توجهی از آنها صرفنظر می کنیم و نمی توانیم مسایلمان را حل کنیم.پیشنهاد می کنیم مقاله چگونه ذهنی خلاق و پویا داشته باشیم؟ را هم بخوانید.

ذهن تحلیلگر می تواند اطلاعات را به خوبی پردازش کند. حال اگر کسی اطلاعات خوبی نداشته باشد، به فرض اینکه پردازش کردن را هم بلد باشد، به نتیجه ای نمی رسد. حواس پنجگانه ما، ابزارهای قدرتمندی هستند که باعث می شوند محیطمان را به خوبی مشاهده کنیم. مشاهده تنها به حس بینائی مرتبط نیست بلکه به همه حواس مرتبط است. اما این حواس تلف می شوند زیرا ما به آنها توجه نداریم. برای استفاده بهتر از اطلاعات محیطی، باید حاصل مشاهدات را ضبط کرد. نوشتن، ضبط صدا و تصویر برداری می تواند باعث بالا رفتن دقت شود.معمولاً ما تنها به جلوی مان و آنجا که می خواهیم برسیم توجه می کنیم و کوچکترین چیزی که در حرکت ما به سوی مطلوبمان، وقفه ایجاد می کند باعث عصبانیت ما می شود. اما همین مواردی که باعث عصبانیت ما می شود چه بسا بتواند که تصمیم ها و حتی هدف ما را تغییر دهد.مطالعه این مقاله هم مفید است: آیا انسان مدرن کند ذهن شده است؟ لازمه داشتن ذهن تحلیلگر، هوشیاری است. هوشیاری یعنی دانستن اینکه چه اخباری در جریان است. یک تحلیلگر لازم است که اخبار را به صورت منظم دنبال کند و در مورد مطالب جالبی که در اخبار با آن روبرو می شود، از دیگر منابع هم کسب اطلاعات کند. کسی که می خواهد وضعیت پیچیده ای را تحلیل کند نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. داشتن اطلاعات معتبر و مرتبط، لازمه تحلیلگری است.نوع نگرش و بینش ما ، تعیین کننده اطلاعاتی است که دریافت می کنیم. ما چیزی را می بینیم که انتظار دیدنش را داریم. هرگونه تعصب، پیش داروی و چسبیدن به نتیجه ای خاص می تواند ما را از رسیدن به اطلاعات لازم، مانع شود. ذهن تحلیلگر نباید با دیدن اولین نشانه ها، قضاوت کند و دست از تحلیل بردارد. نداشتن قطعیت، صبر و شکیبائی می خواهد. سر کردن با یک وضعیت نامعلوم برای ذهن سخت است. باید ذهن را تمرین داد که حوصله و مداومت بیشتری داشته باشد.مطالعه مقاله چگونه حافظه خوبی داشته باشیم؟! هم پیشنهاد می شود.یک ذهن تحلیلگر به تخیل نیز نیازمند است. تخیل اینکه چه علت هایی و یا توضیح هایی برای وضعیت موجود ممکن است وجود داشته باشد. تخیل و داشتن فرضیه های گوناگون باعث می شود که ذهن به یک فرضیه نچسبد و خود را برای یافتن نشانه های مرتبط با هر فرضیه آماده کند. همچنین داشتن فرضیات گوناگون باعث می شود که ذهن بتواند یک موضوع را از منظر ای گوناگون بنگرد. این مهم ترین خاصیت داشتن فرضیات گوناگون است. اما اینکه کدام فرضیه غالب شود، بستگی به خواست متفکر ندارد بلکه به نشانه های تایید کننده بستگی دارد.منبع: http://www.thinkingacademy.org

یکی از چالش‌های مهم در پرورش تفکر استراتژیک، رشد نگاه تحلیل گر و پرورش ذهن تحلیل گر است.

تشخیص روندهای بلندمدت، جدا کردن سیگنال‌های واقعی بازار از نویزهای مقطعی، پیش بینی مسیر اقتصاد و صنعت و تکنولوژی در سال‌ها و دهه‌های آتی، همگی از زیرمجموعه‌های تفکر استراتژیک محسوب می‌شوند.

اگر بخواهیم عنوانی انتخاب کنیم که این نوع توانمندی‌ها را مثل یک چتر در بر بگیرد، داشتن ذهن تحلیل گر عنوانی مناسب است.

ما در متمم در کنار درس تفکر استراتژیک، درس‌هایی مانند تفکر سیستمی و تفکر نقادانه هم داریم که می‌توانند به پرورش ذهن تحلیل‌گر کمک کنند.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

اما موضوع این درس، یک روش ساده اما حیاتی برای پرورش ذهن تحلیل گر است.

اشتباه است اگر بپذیریم که فکر کردن و تحلیل کردن صرفاً فرایندی مکانیکی است که بر اساس تعدادی قاعده و قانون انجام می‌شود و اگر آن قواعد را بدانیم، می‌توانیم مثل بزرگان دنیا، فکر کنیم و تحلیل کنیم.

بخشی از مهارت تحلیل گری را هم باید با نگاه به دیگران و الگوبرداری از بزرگان در این حوزه آموخت.

اینکه ببینیم کسانی که آینده‌ی صنعت و بازار و مدیریت و اقتصاد و تکنولوژی را پیش‌بینی می‌کرده‌اند و روندهای آن را تشخیص می‌داده‌اند و در رویدادها غرق نمی‌شده‌اند:

 چگونه فکر می‌کرده‌اند.

 چه چیزهایی را می‌دیده‌اند.

 چه تغییراتی را جدی می‌گرفته‌اند.

 از چه رویدادهایی صرف نظر می‌کرده‌اند.

 دانسته‌های خود را چگونه ترکیب می‌کرده‌اند؟

یکی از خطاهای ذهنی ما انسان‌ها، خطای هاله ای است که به شدت بر روی قضاوت ما تاثیر می‌گذارد.

مثلاً شاید دیده‌ باشید که بسیاری از مردم، استیو جابز را فردی خلاق می‌دانند و در بحث‌های مرتبط با خلاقیت از او مثال می‌زنند.

ما نمی‌خواهیم بگوییم که او خلاق نیست. اما سوال این است که چه شواهدی برای خلاق بودن او وجود دارد؟

خطای هاله ای در بحث ذهن تحلیل گر هم وجود دارد.

دوست عزیز.

درس استفاده از الگو برای پرورش ذهن تحلیل گر برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت به عنوان کاربر ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به این درس، به سایر درس‌های مرتبط با تفکر استراتژیک هم دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانند به شما بیشتر کمک کنند.

همچنین با فعال کردن اشتراک ویژه به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

البته از میان درس‌های مطرح شده، ما فکر می‌کنیم با توجه به علاقمندی شما به این موضوع، شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

 تفکر سیستمی

 تصمیم گیری

 مدل ذهنی

اینکه بیل گیتس فردی موفق است، قاعدتاً به سادگی قابل انکار نیست.

اینکه وارن بافت ثروتمند است و مکانیزم‌های حاکم بر بورس را می‌فهمد، تقریباً بدیهی است.

اینکه مسیر دنیای تکنولوژی با استیو جابز و بدون استیو جابز می‌توانست دو مسیر متفاوت باشد، تا حد زیادی قابل تصور است (یا به سادگی قابل انکار نیست).

اما همه‌ی این موفقیت‌ها را نمی‌توان صرفاً در سایه‌ی ذهن تحلیل گر تعریف و توصیف کرد.

سایت کوین کلی، kk.org است.

هیچ توضیح بیشتری لازم نیست تا بتوانید حدس بزنید این فرد، از چه زمانی اهمیت دنیای تکنولوژی و وب و اینترنت را می‌فهمیده است.

از این منظر، او را می‌توان در سطح آینده‌نگرهایی مانند تافلر قرار داد.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

اما نکته‌ی دیگری در مورد کوین کلی، او را ممتاز می‌کند.

او اگر چه امروز هشتمین دهه‌ی زندگی خود را می‌گذراند، اما همچنان ذهنی قوی و تازه دارد و کتاب‌هایش (از جمله The Inevitable) در سال‌های اخیر، همچنان نقشه راهی از دهه‌های آینده‌ی تکنولوژی هستند که هر جوان متخصصی در حوزه فن آوری، همچنان می‌تواند در آینه‌ی آنها، تصویری شفاف و قابل اتکا از آینده را ببیند.

تمرین درس ذهن تحلیل گر:

چه اسامی دیگری را در ذهن دارید که می‌توانند به فهرست فوق اضافه شوند.

لطفاً مثل توضیحات بالا، در مورد هر کدام چند جمله بنویسید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر استراتژیک به شما پیشنهاد می‌کند:

متمم مخففِ محل توسعه مهارتهای من است؛ یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحه‌ی درباره متمم مراجعه کنید.

ما برای هر یک از درس‌های متمم، یک نقشه راه داریم که به یادگیری آن درس کمک می‌کند.

می‌توانید با مراجعه‌ به صفحه‌ نقشه راه یادگیری، عنوان درس‌های مختلف متمم را ببینید.

همچنین می‌توانید دوره MBA متمم را ببینید.

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به چیزی در حدود نصف درسهای متمم دسترسی خواهید داشت.

پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به کاربر ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۳۷ هزار تومان)، فصلی (۹۵ هزار تومان)، نیم‌سال (۱۶۰ هزار تومان) و یکساله (۲۸۰ هزار تومان) بخرید.

برای اطلاعات بیشتر لطفاً به صفحه‌ی ثبت نام مراجعه کنید.

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

ثبت‌نام | اطلاعات بیشتر     فهرست درس‌های متمم

پروفسور میچیو کاکو (Michio Kaku) فیزیک دان برجسته

جایی گفته بود در ده سال آینده شاهد انتقال تدریجی از اینترنت به شبکه مغزی (brain net) خواهیم بود. طوری که افکار، احساسات و حافظه افراد در کل سیاره جابجا خواهد شد. هم اینک دانشمندان در حال بازیابی و دی کد کردن افکار و حافظه آدمیان هستند. (منبع) این موضوع می تونه انقلابی در حوزه ارتباطات ایجاد کند. در اینصورت نویسندگان در آینده، رویدادها را به همراه احساسات برآمده از آنها، بصورت دیجیتالی ثبت خواهند کرد. این موضوع شاید تنش میان مردم را نیز کم کند زیرا افراد نیز درد و احساس یکدیگر را تجربه خواهند کرد.

 

شناسه کاربری:

پسورد:

نام و نام خانوادگی

شناسه کاربری:

ایمیل:

پسورد:

لطفا معادله زیر را تکمیل نمایید:

چهار − = 0

شناسه کاربری یا ایمیل خود را وارد نمایید.در صورت صحیح بودن، پسورد جدید به ایمیلتان ارسال خواهد شد

شناسه کاربری یا ایمیل:


متمم چیست؟Downloads-icon



همه ما با شرلوک هلمز آشنا هستیم. کارآگاهی که بسیار هوشیار بود و تصمیم های هوشمندانه می گرفت. شرلوک هلمز را می توان سمبلی از ذهن تحلیلگر دانست. داستان های شرلوک هلمز به ما آموزش می دهد که چگونه باید از اطلاعات معمولی که داریم استفاده کنیم. او به ما آموزش می دهد که نسبت به محیطمان هوشیار باشیم. هلمز آموزش می دهد که دیدن با مشاهده کردن یکی نیست. اغلب انسان ها می بینند اما مشاهده نمی کنند. جزئیات بسیاری در محیط است که تنها از طریق مشاهده قابل دریافت است اما عموم انسان ها بی توجه به اطرافشان بی توجه هستند. کلید بسیاری از معماهای داستان های شرلوک هلمز در همین اطلاعاتی است که در محیط اش قرار داشت. کلید بسیاری از مسایل ما نیز در اطرافمان است اما به علت بی توجهی از آنها صرفنظر می کنیم و نمی توانیم مسایلمان را حل کنیم.

ذهن تحلیلگر می تواند اطلاعات را به خوبی پردازش کند. حال اگر کسی اطلاعات خوبی نداشته باشد، به فرض اینکه پردازش کردن را هم بلد باشد، به نتیجه ای نمی رسد. حواس پنجگانه ما، ابزارهای قدرتمندی هستند که باعث می شوند محیطمان را به خوبی مشاهده کنیم. مشاهده تنها به حس بینائی مرتبط نیست بلکه به همه حواس مرتبط است. اما این حواس تلف می شوند زیرا ما به آنها توجه نداریم. برای استفاده بهتر از اطلاعات محیطی، باید حاصل مشاهدات را ضبط کرد. نوشتن، ضبط صدا و تصویر برداری می تواند باعث بالا رفتن دقت شود.معمولاً ما تنها به جلوی مان و آنجا که می خواهیم برسیم توجه می کنیم و کوچکترین چیزی که در حرکت ما به سوی مطلوبمان، وقفه ایجاد می کند باعث عصبانیت ما می شود. اما همین مواردی که باعث عصبانیت ما می شود چه بسا بتواند که تصمیم ها و حتی هدف ما را تغییر دهد. لازمه داشتن ذهن تحلیلگر، هوشیاری است. هوشیاری یعنی دانستن اینکه چه اخباری در جریان است. یک تحلیلگر لازم است که اخبار را به صورت منظم دنبال کند و در مورد مطالب جالبی که در اخبار با آن روبرو می شود، از دیگر منابع هم کسب اطلاعات کند. کسی که می خواهد وضعیت پیچیده ای را تحلیل کند نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. داشتن اطلاعات معتبر و مرتبط، لازمه تحلیلگری است.نوع نگرش و بینش ما ، تعیین کننده اطلاعاتی است که دریافت می کنیم. ما چیزی را می بینیم که انتظار دیدنش را داریم. هرگونه تعصب، پیش داوری و چسبیدن به نتیجه ای خاص می تواند ما را از رسیدن به اطلاعات لازم، مانع شود. ذهن تحلیلگر نباید با دیدن اولین نشانه ها، قضاوت کند و دست از تحلیل بردارد. نداشتن قطعیت، صبر و شکیبائی می خواهد. سر کردن با یک وضعیت نامعلوم برای ذهن سخت است. باید ذهن را تمرین داد که حوصله و مداومت بیشتری داشته باشد. یک ذهن تحلیلگر به تخیل نیز نیازمند است. تخیل اینکه چه علت هایی و یا توضیح هایی برای وضعیت موجود ممکن است وجود داشته باشد. تخیل و داشتن فرضیه های گوناگون باعث می شود که ذهن به یک فرضیه نچسبد و خود را برای یافتن نشانه های مرتبط با هر فرضیه آماده کند. همچنین داشتن فرضیات گوناگون باعث می شود که ذهن بتواند یک موضوع را از منظر ای گوناگون بنگرد. این مهم ترین خاصیت داشتن فرضیات گوناگون است. اما اینکه کدام فرضیه غالب شود، بستگی به خواست متفکر ندارد بلکه به نشانه های تایید کننده بستگی دارد.

 

تالیف: حمید همتی

چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

یا توسط ادرس پستی با ما در ارتباط باشد

admin@thinkingacademy.org

۲۰ دلو ۱۳۹۹

روزنامه راه‌ماندگار شماره ۵

شاید همه ما با شرلوک هلمز آشنا باشیم؛ کارآگاهی که بسیار هوشیار بود و تصمیم‌های هوش‌مندانه می‌گرفت. شرلوک هلمز را می‌توان سمبولی از ذهن تحلیل‌گر دانست. داستان‌های شرلوک هلمز به ما آموزش می‌دهد که چه‌گونه باید از اطلاعات معمولی‌یی که داریم، استفاده کنیم. او به ما آموزش می‌دهد که نسبت به محیط‌مان هوشیار باشیم. هلمز آموزش می‌دهد که دیدن با مشاهده کردن یکی نیست. اغلب انسان‌ها می‌بینند، اما مشاهده نمی‌کنند. جزییات بسیاری در محیط است که تنها از طریق مشاهده قابل دریافت است؛ اما عموم انسان‌ها به اطراف‌شان بی‌توجه هستند. کلید بسیاری از معماهای داستان‌های شرلوک هلمز در همین اطلاعاتی است که در محیطِ آن قرار داشت. کلید بسیاری از مسایل ما نیز در اطراف‌مان است، اما به علت بی‌توجهی، از آن‌ها صرف نظر می‌کنیم و نمی‌توانیم مسایل‌مان را حل کنیم.
ذهن تحلیل‌گر می‌تواند اطلاعات را به‌خوبی پردازش کند. حال اگر کسی اطلاعات خوبی نداشته باشد، به فرض این‌که پردازش کردن را هم بلد باشد، به نتیجه‌یی نمی‌رسـد. حواس پنج‌گانه ما، ابزارهای قدرت‌مندی هستند که باعث می‌شوند محیط‌مان را به خوبی مشاهده کنیم. مشاهده تنها به حس بینایی مرتبط نیست، بلکه به همه حواس مرتبط است. اما این حواس تلف می‌شوند، زیرا ما به آن‌ها توجه نداریم. برای استفاده بهتر از اطلاعات محیطی، باید حاصل مشاهدات را ضبط کرد. نوشتن، ضبط صدا و تصویربرداری می‌تواند باعث بالا رفتن دقت شود.
معمولاً ما تنها به جلوِمان و آن‌جا که می‌خواهیم برسیم، توجه می‌کنیم و کوچک‌ترین چیزی که در حرکت ما به سوی مطلوب‌مان، وقفه ایجاد می‌کند، باعث عصبانیت ما می‌شود. اما همین مواردی که باعث عصبانیت ما می‌شود چه بسا بتواند که تصمیم‌ها و حتا هدف ما را تغییر دهد.
لازمه داشتن ذهن تحلیل‌گر، هوشیاری است. هوشیاری یعنی دانستن این‌که چه اخباری در جریان است. یک تحلیل‌گر لازم است که اخبار را به صورت منظم دنبال کند و در مورد مطالب جالبی که در اخبار با آن روبه‌رو می‌شود، از دیگر منابع هم کسب اطلاعات کند. کسی که می‌خواهد وضعیت پیچیده‌یی را تحلیل کند، نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. داشتن اطلاعات معتبر و مرتبط، لازمه تحلیل‌گری است.
نوع نگرش و بینش ما، تعیین کننده اطلاعاتی است که دریافت می‌کنیم. ما چیزی را می‌بینیم که انتظار دیدنش را داریم. هرگونه تعصب، پیش‌داروی و چسبیدن به نتیجه‌یی خاص، می‌تواند ما را از رسیدن به اطلاعات لازم، مانع شود. ذهن تحلیل‌گر نباید با دیدن اولین نشانه‌ها، قضاوت کند و دست از تحلیل بردارد. نداشتن قطعیت، صبر و شکیبایی می‌خواهد. سر کردن با یک وضعیت نامعلوم، برای ذهن سخت است. باید ذهن را تمرین داد که حوصله و مداومتِ بیشتری داشته باشد.
یک ذهن تحلیل‌گر به تخیل نیز نیازمند است. تخیل این‌که چه علت‌هایی و یا توضیح‌هایی برای وضعیت موجود ممکن است وجود داشته باشد. تخیل و داشتن فرضیه‌های گوناگون باعث می‌شود که ذهن به یک فرضیه نچسبد و خود را برای یافتن نشانه‌های مرتبط با هر فرضیه آماده کند. هم‌چنین داشتن فرضیات گوناگون باعث می‌شود که ذهن بتواند یک موضوع را از منظری گوناگون بنگرد. این مهم‌ترین خاصیت داشتنِ فرضیات گوناگون است. اما این‌که کدام فرضیه غالب شود، بسته‌گی به خواست متفکر ندارد، بلکه به نشانه‌های تأییدکننده بسته‌گی دارد.

Comments are closed.

تمام حقوق مادی و معنوی مطالب وبسایت برای روزنامه راه ماندگار محفوظ میباشد و استفاده از مطالب بدون ذکر منبع مجاز نیست.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

Copyright @ 2014 – Website Designed & Developed by TechSharks


دانلود نسخه الکترونيکيDownloads-icon

مطالعه شریف بیش از 10 سال است جدیدترین آموزش ها در کلاس جهانی را به شکل کاملا بومی، کاربردی با متد فانتوم در اختیار علاقه مندان قرار میدهد.

راهنمای خرید از مطالعه شریف

پرفروش ترین محصولات

چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

تهران، درب شمالی دانشگاه صنعتی شریف،خ قاسمی، تقاطع بلوار اکبری، پلاک 30 طبقه 3

021-66064000

021-40663100

info [at] motalesharif [dot] com

ما را دنبال کنید …

هنر زندگی کردن

هنر زندگی کردن

هنر زندگی کردن

هنر زندگی کردن

ذهن تحلیل گر، ضمیر ناخودآگاه و اینکه چگونه یک تحلیل گر خوب شویم را در این مقاله مورد تحلیل و بررسی علمی قرار می دهیم. چه کسانی حافظه تصویری دارند؟ چگونه ذهنی تحلیل گر داشته باشیم؟ چه افرادی قدرت تخیل دارند؟ در این مقاله قصد داریم به پاسخ  سوالاتی شبیه به این و اینکه چگونه با تمرین ذهن تحلیل گر به موفقیت برسیم بپردازیم. این مقاله کاملاً علمی است و پیشنهاد می کنم حتما چندین بار به مطالعه آن بپردازید تا نکاتی که ارائه می شود را به طور کامل درک کنید و از آنها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. موضوعاتی مثل روانشناسی ذهن تحلیل گر، افرادی که تخیل قوی دارند و چقدر از تصویر سازی ذهنی یا تخیل استفاده کنیم تا این تصاویر در ضمیر ناخودآگاه ما بنشیند را به طور کامل بررسی خواهیم کرد. دانشمندان و افراد موفق زیادی در این زمینه فعالیت و کار می کنند از آنها می توان به دکتر جو دیسپنزا و همچنین استاد امیر محمد ملک پور نام برد که با ارائه محصولاتی چون هنر زندگی کردن و هنر جذب ثروت به اصول، قواعد و تکنیک هایی که منجر به موفقیت می شود را تدریس کرده اند. اتفاقاً بخش مهمی از هنر زندگی کردن به ذهن تحلیل گر می پردازد و اینکه چگونه با تمرین ذهن تحلیل گر به موفقیت برسیم می پردازد. سایت موفقیت ملک پور پیشنهاد می کند به همراه مطالعه مقاله ذهن تحلیل گر حتماً به تماشای ویدیویی که مرتبط به این مبحث هست هم بپردازید.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

ذهن تحلیل گر چیست؟ اولین سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود تا بتوانیم به راحتی تشخیص بدهیم که آیا ما هم از ذهنی تحلیل گر برخوردار هستیم یا خیر؟ اگر از ذهن تحلیل گر برخوردار هستیم چگونه از آن استفاده کنیم تا به موفقیت برسیم اما اگر برعکس است چگونه می توانیم صاحب یک ذهن تحلیل گر باشیم. ذهن تحلیل گر را افرادی دارند که دارای عمق دید زیادی هستند یا اصطلاحاً آینده را می بینند. بطور مثال اگر در کلاسی به دانشجویان کلاس یک دانه گیلاه را نشان بدهیم و این سوال ساده را بپرسیم که این چیست؟ خیلی ها پاسخ خواهند داد که این یک دانه گیاه است، اما دانشجویانی که عمق دید بیشتری دارند و باهوش تر هستند پاسخ خواهند داد که این یک درخت است!! یک جنگل یا خونه های جنگلی که در آن خانواده ها و توریست های با بچه هایشان در آنها بازی و زندگی می کنند!!!. قطعاً پاسخ آخری از عمق دید بسیاری برخوردار است. اگر بخواهیم این مسئله یا ذهن تحلیل گر را وارد دنیای کسب و کار و زندگی شخصی بکنیم به مدیران و شرکت هایی که تفکر استراتژیک دارند برخورد می کنیم. حال اگر سوال شما این باشد که چگونه یک تحلیل گر خوب شویم؟ یا چه افرادی قدرت تخلیل دارند؟ پاسخ این سوالات داشتن اطلاعات است. اگر شما دارای ذهنی تحلیل گر باشید اما اطلاعات ناکافی، غلط یا اشتباهی در اختیاز داشته باشید، قطعاً بازخورد مناسبی نخواهید گرفت. برای همین است که همه افراد موفق و رهبران جهان همیشه کتاب می خوانند. پیشنهاد می کنیم برای این منظور به بخش با من کتاب بخون سایت موفقیت ملک پور مراجعه نمایید تا با کتابهایی که رهبران بزرگ جهان مطالعه کرده و پیشنهاد می دهند را بصورت رایگان در اختیار داشته باشید.

ذهن تحلیل گر مجموعه ای از رشد تفکر استراتژیک یا بلند مدت می باشد. همانطور که در بالا نیز ذکر شد برای اینکه استفاده درست و بهینه ای از ذهن تحلیل گر داشته باشیم باید اطلاعات درستی در اختیار داشته باشیم. نمونه بارز منبع اطلاعات درست هم در قرن 21 مطالعه مستمر و پیگیری اخبار در حوزه فعالیت و تخصص تان است. با توجه به اینکه امروزه ذهن انسان در بمباران اخبار و اطلاعات قرار دارد و خیلی از انسان ها یکسری از عادت ها و رفتارهایی را تکرار می کنند، هر روز از یک طرف رختخواب بیدار می شوند، مسواک می زنند، قهوه درست می کنند، دوش می گیرند، لباس می پوشند و از یک مسیر مشخص تا محل کارشان رانندگی می کنند. افراد تکراری را می بینند، رفتارهای احساسی تکراری از خودشون بروز می دهند و این برای انها تبدیل به یک عادت شده و در نهایت تبدیل می شود به برنامه زندگی آنها و در نتیجه آزادی خود را بخاطر یکسری برنامه های مشخص از دست می دهند و هیچ دست غیبی این کار را براشون انجام نمیده و در نتیجه وقتی زمان تغییر می رسد، شدت و قدرت این چرخه هم بیشتر می شود و به ضمیر ناخودآگاه می رود.

بنابراین 95 درصد ما وقتی 35 سالمون هست یکسری رفتار مشخصی را تکرار می کنیم، یکسری عکس العمل های احساسی، رفتارهای ناخودآگاه، نگرش های خشک، سفت و سخت، باورها و ادراکی که مثل یک برنامه کامپیوتری عمل می کنند و درنتیجه افراد می بینند که آن 5 درصد از ضمیرناخودآگاهشون می گوید که من می خواهم سالم زندگی کنم، من می خواهم خوشحال باشم، من می خواهم آزاد باشم ولی برنامه تنظیم شده برای زندگی شان چیز متفاوتی است. سوالی که پیش می آید این است که حالا می توان آن تغییرات را ایجاد کرد؟ پاسخ این است که شما باید فراتر از ذهن تحلیل گر خود فکر کنید و به آن غلبه کنید.

این قسمت از مبحث یعنی ذهن تحلیل گر و مدیتیشن بخش علمی و تمرینی می باشد که اگر شما خواننده گرامی بتوانید این اصول و تکنیک ها را بصورت عملی در زندگی شخصی خود به کار گیرید قطعاً نتیجه آن را خواهید دید. برای استفاده بهینه و کاربردی از ذهن تحلیل گر شما باید ابتدا روی خودتان تمرکز کنید. لطفاً به این مسیری که از یک زندگی عادی خدمتتان در ادامه ذکر می شود توجه کنید آیا برای شما آشنا نیست؟ وقتی مردم صبح از خواب بیدار می شوند شروع می کنند به صحبت درباره مشکلاتشون و آنقدر تکرار می کنند که تبدیل به خاطراتشون می شود، هر کدام از این خاطرات به یکسری افراد ربط دارند و همچنین مروبوط به زمان و مکان بخصوصی هستند و اگر مغز را دستگاه ضبط وقایع گذشته در نظر بگیریم در آن لحظه که مردم دارند روزشان را شروع می کنند درواقع دارند به گذشته شان فکر می کنند و هرکدام از این خاطرات حسی را منتقل می کنند. احساسات نتیجه نهایی وقایع گذشته هستند، در نتیجه در لحظه ای که آنها را فراخانی می کنیم درواقع مجدد مشکلاتمون را مجدد جلوی چشمان خود می آوریم و این باعث ایجاد حس ناراحتی و غم در ما می شود. در نتیجه وقتی ما انسانها روز خودمان را با مرور خاطرات گذشته شروع می کنیم این چه معنی می دهد؟ پاسخ این است گذشته شما دیر یا زود تبدیل به آینده شما می شود و مجدد تکرار می شود. بنابراین اگر شما باور دارید که افکار شما در سرنوشت شما موثر هستند و نمی توانید افکاری مفیدتر و بهتر از حسی که دارید داشته باشید و یا احساساتی که افکار شما را شکل می دهند و احساسات شما با وقایع گذشته شما همسان می شوند و در نتیجه اغلب موارد همان اتفاقات در زندگی شما تکرار خواهند شد.

مجدد بر می گردیم به سوال قبلی اگر بخواهیم این تغییرات را در زندگی مان ایجاد کنیم باید چه کارهایی را انجام بدهیم؟ پاسخ این است که شما باید فراتر از ذهن تحلیل گر خود فکر کنید و به آن غلبه کنید، چون چیزی که ضمیر خودآگاه را از ضمیر ناخودآگاه شما متمایز می کند ذهن تحلیل گر است و این همان جایی است که مدیتیشن (مراقبه) وارد می شود. چون می توانید با تمرین و تکرار آموزش ببینید که چطور امواج مغزی تان را تغییر بدهید، ذهن خودتان را آرام بکنید و وقتی که این تمرین ها را خوب انجام بدهید وارد سیستم عاملی می شوید که با استفاده از آن می توانید تغییرات مهمی را ایجاد نمایید. شما دیگر صبر نمی کنید اتفاق ها خودشان بیفتد بلکه خودتان یاد می گیرید که چطور درد و رنج تان را کم کنید و یا یاد می گیرید که چطور شادی و خوشحالی تان را بیشتر کنید. تمرین دادن مغز، بستن چشم ها و تمرین و تصور ذهنی چیزی که می خواهیم باعث ایجاد و فعال شدن نورون های جدیدی در مغز می شود و اینطور به نظر می رسد که خوسته شما قبلاً اتفاق افتاده است، حالا مغز شما وقایع و اتفاقات گذشته را ضبط و پخش نمی کند، حالا نقشه راه آینده را می چیند و اگر این تمرین و تصور ذهنی را مدام تکرار کنید در ذهن شما بطور کامل نقش می بندد و در ضمیر ناخودآگاه شما می نشیند.

حال می رسیم به بخشی که می خواهیم رابطه بین ذهن تحلیل گر و رسیدن به موفقیت را بررسی نماییم. همانطور که تا اینجای مقاله متوجه شده اید نقطه ضعف ذهن تحلیل گر، اطلاعات می باشد یعنی اگر شما اطلاعات و ورودی غلطی داشته باشید قطعاً خروجی شما هم درست نخواهد بود. از طرف دیگر هم متوجه شدیم چیزی که ضمیر خودآگاه را از ضمیر ناخودآگاه متمایز می کند ذهن تحلیل گر است و قرار شد شما فراتر از ذهن تحلیل گر فکر کنید و به آن عمل کنید و اینجا بود که مدیتیشن (مراقبه) وارد عمل می شود. به عبارتی وقتی شما با مدیتیشن به احساس آرامش می رسید و شروع می کنید به فکر کردن و چند تا از بهترین فرضیه ها و خواسته هاتون در مورد آینده را در ذهنتان پرورش می دهید و آن تصویر در ذهن شما شکل می گیرد، شما کاملاً آن اتفاق را حس می کنید و بدن شما نمی تواند بین اتفاقی که در واقعیت رخ داده با همان اتفاقی که در ذهنتان تصویر سازی کردید فرق بگذارد. اگر این تمرین و تصویر ذهنی را مدام تکرار کنید قشنگ در ذهن شما نقش می بندد.

سخت ترین قسمت کار همین است که شما از ذهن تحلیل گر خود عبور کنید و به بدنتان احساس کردن را یاد بدهید، اینکه آینده چه شکلی است و قرار است چه اتفاقی رخ بدهد. بنابراین شما نباید منتظر موفقیت بمانید، منتظر حس قدرتمندی، شما نمی توانید منتظر احساس فراوانی بمانید، شما نمی توانید منتظر رابطه جدید عاطفی و یا عشق جدید بمانید و یا منتظر حس سلامتی  کامل باشید، منظور این است که از مدل قدیمی عمل و عکس العمل دست بردارید و چیزهایی را که می خواهید ابتدا در درون خودتان احساس کنید. لحظه ای که شروع می کنید به حس کردن فراوانی و ثروت شما دارید تولید ثروت می کنید، لحظه ای که شما حس قدرتمندی می کنید دارید به سمت موفقیت قدم بر می دارید، لحظه ای که شما وجود تان پر از احساس مثبت شده سلامتی را جذب می کنید و وقتی که عاشق خودتان و زندگی می شوید تعادل را خلق کرده و باعث تغییر می شوید.

ذهن تحلیل گر، ضمیر ناخودآگاه و اینکه چگونه یک تحلیل گر خوب شویم را در این مقاله مورد تحلیل و بررسی علمی قرار دادیم. همانطور که اشاره شد ذهن تحلیل گر بر اساس داده و و اطلاعاتی که دریافت می کند بازخورد ارائه می دهد. در واقع ذهن تحلیل گر مال دنیای نیوتی است منظور از دنیای نیوتنی دنیایی است که همه چیز آن درمورد پیش بینی آینده است و بر اساس هر عملی عکس العملی دارد عمل می کند. برای موفقیت شما باید از ذهن تک بعدی بیایید بیرون و روی قدرت تخیل خود کار کنید، بنابراین افرادی که قدرت تخیل قوی دارند و تصویر سازی می کنند می توانند نتایج بهتری را بگیرند. در نتیجه آگاه شدن از این فرآیند خلق تصاویر ذهنی مثبت از اهمیت بسیاری برخوردار است چون هر چقدر سطح آگاهی بیشتر باشد شما بیشتر می توانید به ضمیر ناخودآگاه و بدنتان مسلط شوید. بنابراین افرادی که تخیل قوی دارند و روی خودشان شناخت دارند بیشر می توانند روی وقایع زندگی شان تاثیر بگذارند و یکی از کیلد های موفقیت این افراد انجام مرتب مدیتیشن است.

فقط کافیه اسم و آدرس ایمیلت رو توی این فرم وارد کنی. به همین سادگی!


نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

دیدگاه

صفحه رسانه موفقیت

دانلود رایگان کتابهای صوتی

جادوی تاثیر بر ضمیر ناخودآگاه

کتاب صوتی رایگان به سوی کامیابی

تغییری شگرف در زندگی

گوشه ای از زندگی افراد موفق

ابعاد موفقیت

گفتگوی جف بزوس و برادرش مارک

 

استاد امیر محمد ملکپور وکیل پایه یک دادگستری و از وکلای با سابقه در زمینه حقوق بین الملل و حقوق تجارت هستند که در حال حاضر مشغول به تحصیل در مقطع دکتری رشته حقوق در دانشگاه وین اتریش و رشته بیزنس در دانشگاه سوئیس می باشند. ایشان از اساتید برجسته در خصوص موفقیت هستند که در این صفحه رازهای موفقیت و حس خوب زندگی را با شما عزیزان در میان می گذارند.

بهترین راه ارتباط با ما جهت مشاوره، پیگیری خرید، آگاهی از آخرین اخبار و سمینارهای موفقیت از طریق تلفن های مذکور در این وبسایت به شرح ذیل تماس حاصل بفرمایید:

021-49196000

021-49076

[email protected]

بسیاری از وبسایت ها و مؤسسات کارآفرینی همواره به دنبال یافتن راهی برای بهبود راندمان شرکت ها و کمک به آنها در کشف استعدادهای کارمندان و شکوفایی ایده هایشان هستند. همه ما در زندگی باید به دنبال شناسایی و برطرف کردن نقاط ضعف خود باشیم و همواره قوای ذهنی مان را در برابر مشکلاتی مانند شکست یک رابطه عشقی، چالش در روابط با دوستان یا همکاران و یا از دست دادن شغل و مواردی از این دست در سطح بالا نگه داریم.اهمیتی ندارد که چالش شما چیست؛ مهم این است که برای رسیدن به موفقیت باید قدرتمند بوده و از قاب جدیدی به مشکلات خود نگاه کنید و همچنین واکنشی سریع به آنها داشته باشید.

زمانی که احساس نا امیدی کنید، نمی توانید ذهن قدرتمندی داشته باشید؛ افراد موفق نا امیدی را کنار گذاشته و با شجاعت، انگیره و ذهنی قدرتمند، فکر کرده و تصمیم می گیرند. این افراد عملکردی متفاوت از سایرین در برخورد با موانع دارند و همواره در فکر برداشتن مشکلات از سر راهشان هستند. اگر می خواهید ذهن قدرتمندی داشته باشید و در زندگی خود به موفقیت برسید، بهتر است نگاهی به عادات روزمره افرادی بیاندازید که ذهنی قدرتمند دارند. با دیجیاتو همراه باشید.

هنگامی که در سال 1914، کارگاه توماس ادیسون و بسیاری از نمونه هایش در آتش سوخت و 23 میلیون دلار خسارت دید، او پاسخ جالبی به این اتفاق داشت. وی گفت: «خدا را شکر که تمامی اشتباهات ما در آتش سوخت. حالا می توانیم از نو شروع کنیم.»واکنش ادیسون اوج سرسختی یک ذهن قدرتمند بود که می توانست در بدترین شرایط، فرصت ها را ببیند و بدون نا امیدی و با واکنشی مناسب، به موفقیت برسد. شما نیز می توانید به نهادینه ساختن عادت هایی در زندگی، ذهن خود را قوی تر کنید.

هوش حسی، سنگ بنای داشتن یک ذهن قدرتمند محسوب می شود. اگر توانایی درک و کنترل کامل احساسات مخرب خود و همچنین اقدام مثبت در مقابل آنها را نداشته باشید، نمی توانید ذهن خود را توانمند کنید. به یاد داشته باشید لحظاتی که شما در حال آزمودن قدرت ذهنی خود هستید، در واقع همان هوش حسی خود را آزمایش می کنید.برخلاف ضریب هوشی که ثابت است، هوش حسی عبارتست از توانایی انعطاف پذیری که هر شخص می تواند با تمرین و درک بیشتر عواطف خود و دیگران، آن را بهبود ببخشد. جالب است بدانید که براساس پژوهش های انجام شده، 90 درصد از افرادی که هوش حسی بالاتری دارند، بطور متوسط سالیانه 28 هزار دلار درآمد بیشتری نسبت به افراد با هوش حسی کمتر، دارند.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

هنری فورد می گوید: «اگر بیندیشید که می توانید کاری را انجام دهید و یا بیندیشید که نمی توانید کاری را انجام دهید، در هر دو صورت حق با شماست».افراد توانمند از نظر ذهنی نیز از نظریه فورد پیروی می کنند و معتقدند تفکر یک شخص، تاثیر زیادی روی عملکردش در رسیدن به موفقیت دارد، لذا، این جمله صرفاً یک ابزار تبلیغی نیست بلکه یک واقعیت علمی است.اخیراً تحقیقی در دانشگاه ملبورن نشان داده است افرادی که اعتماد به نفس بالاتری دارند، دستمزد بیشتری گرفته و سریعتر رشد می کنند. افرادی که اعتماد به نفس حقیقی دارند، نسبت به افرادی که برای پوشاندن معایب خود، دچار نوع کاذب آن و بلاتکلیفی هستند، همواره دست بالاتری دارند و می توانند با قدرت اعتماد به نفسشان، دیگران را در جهت رسیدن به خواسته خود، مجاب کنند.

برای بسیاری، برخورد با افراد مخرب، خسته کننده و طاقت فرساست؛ اما افراد قدرتمند می توانند تعاملات خود را با اشخاص منفی نگر کنترل کنند. آنها برای مقابله با تفکرات مخرب این افراد، نگاه خود را به مسائل، منطقی کرده و از احساسی کردن ماجرا جلوگیری می کنند. افراد توانمند ذهنی احساسات خود را کنترل کرده و اجازه نمی دهند خشم و هیجان بر آنها غلبه کند.

آنها همواره دیدگاه طرف مقابلشان را در نظر می گیرند و با تسلط بر موضوع، به دنبال یافتن راه حل می گردند و حتی در شرایط بحرانی هم می توانند اشخاص مخرب را تحت کنترل داشته باشند.

افراد قدرتمند ذهنی، انعطاف پذیرند و همواره خود را با شرایط جدید وفق می دهند. آنها معتقدند که ترس از تغییر مانند یک سم مهلک و تهدیدی بزرگ برای رسیدن به موفقیت و شادمانی است. آنها برای هر تغییری، به دقت شرایط اطرافشان را زیر نظر دارند و طبق برنامه جلو می روند.به یاد داشته باشید که تنها زمانی می توانید با آغوش باز به سراغ تغییر شرایط بروید که برایتان ثابت شده باشد آن تغییر به نفع شماست. اگر می خواهید فرصت هایی را که سبب ایجاد تحولات می شوند را شناسایی کرده و بر روی آنها سرمایه گذاری کنید، باید یک ذهن و آغوش باز داشته باشید. اگر خود را ملزم به انجام کارها از یک روش ثابت شده نمایید، محکوم به شکست خواهید بود.

اینکه شما کاری را دائماً از یک روش ثابت تکرار کرده و انتظار نتایج متفاوتی داشته باشید، یک نوع جنون است.

تحقیقات انجام شده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است که هرچقدر یک نفر سخت تر بتواند «نه» بگوید، بیشتر در معرض ابتلا به مشکلاتی نظیر استرس، فرسودگی شغلی و حتی افسردگی قرار می گیرد. افراد توانمند ذهنی می دانند که «نه» گفتن خیلی راحت است و همواره با عزت نفس، نظر خود را بیان می کنند.این افراد هنگام «نه» گفتن از جملاتی مانند «فکر نمی کنم که از عهده این کار برآیم» یا «مطمئن نیستم که بتوانم»، استفاده نمی کنند. آنها با اعتماد به نفس «نه» می گویند زیرا می دانند که «نه» گفتن به یک تعهد جدید می تواند آنها را در عمل به تعهدات قبلی شان یاری دهد. همچنین آنها می دانند که چطور با «نه» گفتن خود را کنترل کنند. آنها زود راضی نیستند و همواره از انجام کارهایی که به حیثیتشان ضربه می زند دوری می کنند.

فرصت ها مانند باد می گذرند. افراد قدرتمند ذهنی می دانند زمانی که همه چیز تمام شد، به مراتب بیشتر از شکست های خود، بابت فرصت هایی غبطه می خورند که بخاطر ترس از دستشان داده اند.

هیچگاه از ریسک کردن در انجام کارها نترسید. همواره به خود بگویید: «بدترین اتفاقی که ممکن است برایم بیفتد چیست؟ آیا مرا خواهد کشت؟». اما با این حال مرگ بدترین اتفاق نیست و مرپ درون می تواند پیامدهایی به مراتب بدتر برای شما داشته باشد.به یاد داشته باشید که بین افسوس خوردن بخاطر اشتباهات گذشته و درس گرفتن از آنها باید تفاوت قائل شد. اگر دائماً خود را به دلیل اشتباهات گذشته سرزنش کرده و حسرت بخورید، دچار اضطراب شده و فردی منزوی خواهید شد. از سوی دیگر فراموش کردن کامل اشتباهات باعث می شوند کهیک مشکل را دوبار تکرار کنید، پس بهترین روش یافتن توازنی بین این دو است.

افراد توانمند از لحاظ ذهنی شکست خود را می پذیرند زیرا معتقدند که جاده موفقیت از پذیرش شکست ها هموار می شود. هیچکس نتوانسته است بدون قبول اشتباهات خود به موفقیت برسد. هنگامی که در مسیر اشتباهی قدم بر می دارید، خطاهای شما مسیر موفقیت تان را هموار تر می کند.

به یاد داشته باشید بزرگترین پیشرفت ها معمولاً وقتی رخ می دهند که به شدت احساس گرفتاری و نا امیدی کنید. همین مایوس شدن شما را وادار می کند تا نگاه خود را به مشکلات عوض کرده و راه حل هایی که پیش رویتان بود و متوجه شان نمی شدید را پیدا کنید.

این افراد می دانند که حالت روحی آنها را موضوعی که بر آن تمرکز کرده ‌اند، تعیین می‌کند. هنگامی که فقط مشکلات را ببینید، روحیه شما منفی و دچار استرس شده و همچنین مانع از عملکرد خوبتان می‌شود. اما هنگامی که توجه خود را روی اقداماتی که سبب بهبود عملکردتان می شود، معطوف کنید، احساس کارآمد بودن کرده و تمام تلاش خود را برای ایجاد روحیه مثبت و افزایش بهره وری می کنید.

هنگامی که احساس رضایت و خشنودی خود را با دیگران مقایسه کنید، در واقع مهار شادی تان را از دست داده اید. افراد قدرتمند ذهنی وقتی کاری را با خشنودی تمام انجام می دهند، اجازه نمی دهند که نظر یا حرف کسی این احساس رضایت را از آنها بگیرد.شاید غیر ممکن به نظر برسد که هیچ واکنشی به نظرات دیگران نشان ندهید اما نباید خود را با آنها نیز مقایسه کنید. همواره تلاش کنید پیشنهادهای دیگران را با اندکی تغییر و با صلاحدید خودتان، بپذیرید.

این افراد دیگران را قضاوت نمی کنند زیرا معتقدند هرکس نظر خودش را دارد و نباید برای داشتن حس خوشایندی از خود، دیگران را تخریب کنند.مقایسه خود با دیگران عادتی محدود کننده است. شک نکنید که حس تنفر و حسادت زندگی شما را تباه می کند. افراد توانمند از لحاظ ذهنی انرژی خود را صرف حسادت به دیگران یا دخالت در کار آنها نمی کنند و در عوض آنها را مورد تعریف و تمجید قرار می دهند.

مطالعات انجام شده در انستیتو تحقیقاتی آنتاریوی شرقی نشان می دهد افرادی که هفته ای 2 بار به مدت ۱ ساعت ورزش می کنند، به مراتب از نظر اجتماعی، هوشی و جسمانی احساس توانمندی بیشتری دارند.

ورزش کردن علاوه بر اینکه تناسب اندام آنها را تضمین می کند، اعتماد به نفسشان را نیز بالا می برد، تمرینات بدنی سبب آزاد سازی اندورفین در بدن شده و روحیه شما را مثبت و پرنشاط می کند.

اهمیت خواب کافی در افزایش قدرت ذهن برکسی پوشیده نیست. وقتی می خوابید، مغزتان در حال از بین بردن نوعی پروتئین سمی به سر می برد که در ساعات بیداری و در اثر فعالیت های روزانه تان بوجود آمده است.

متاسفانه مغز نمی تواند این پروتئین ها را در زمان بیداری حذف کند. بنابراین زمانی که خواب کافی نداشته باشید، این پروتئین های سمی در سلول های مغزی تان باقی خواهند ماند و عملکرد ذهنی شما را مختل می کنند. افراد توانمند ذهنی به خوبی می دانند که اگر خواب کافی نداشته باشند، توانایی تمرکز، کنترل و حافظه شان، به شدت افت می کند.

مصرف بیش از اندازه نوشیدنی های حاوی کافئین سبب آزاد سازی آدرنالین می شود. آدرنالین منبع واکنشی بنام «پاسخ جنگ و گریز» در بدن است. این یک واکنش فیزیولوژیکی از طرف جانداران در درک و پاسخ مناسب به تغییرات اطرافشان برای زنده ماندن مورد استفاده قرار می گیرد.

این حالت زمانی که در جنگل مورد حمله یک خرس قرار بگیرید خیلی هم خوب است اما نه در زندگی واقعی تان و در مواجه با مشکلات. به خاطر داشته باشید اگر کافئین بدن و مغزتان را در حالت برانگیخته قرار دهد، احساسات شما بر رفتارتان تاثیر می گذارند. در نتیجه همانطور که در عنوان آمده، افرادی که توانمندی ذهنی بیشتری دارند کمتر از کافئین استفاده می کنند.

افراد قدرتمند ذهنی می دانند که زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهند کینه توزی کنند؛ آنها اطرافیانشان را که حتی بدون عذرخواهی هم می بخشند. این افراد معتقدند که تلخی رخدادهای منفی گذشته، شیرینی شادی های امروزشان را از بین می برد.خشم و نفرت مانند ویروسی زندگی یک فرد را نابود می کند. به یاد داشته باشید احساسات مخربی که ناشی از تنفر است، شما را دچار تنش های روحی کرده و عواقب جبران ناپذیری بر روی جسم و روانتان می گذارد. فرض کنید کسی را ببخشید؛ این به معنای آن نیست که عمل اشتباه او را نادیده گرفته اید، بلکه درواقع خود را از یک تنش ابدی نسبت به آن فرد نجات داده اید.

اگر نگاهی به اخبار بیاندازید، خواهید دید که خبری جز جنگ های بی پایان، حملات تروریستی، اقتصاد های شکننده، ورشکستگی شرکت ها و فجایع زیست محیطی نیست. در این شرایط هر کسی ممکن است آینده روشنی برای جهان متصور نشود؛ اما افراد قدرتمند ذهنی نگران این موضوعات نیستند زیرا می دانند کنترل این وقایع از دست آنها خارج است. در عوض ره صد ساله را یک شبه طی می کنند؛ یعنی انرژی خود را صرف دو چیز مهم که قدرت کنترل آنها را دارند، می کنند؛ توجه و تلاش خود.

برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.

تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.


Downloads-icon

عباس کرکه آبادی

مدیر کل دفتر نوسازی، تحول اداری و فناوری اطلاعات

⭕️ شاید همه ما با شرلوک هلمز آشنا باشیم؛ کارآگاهی که بسیار هوشیار بود و تصمیم‌های هوشمندانه می‌گرفت. شرلوک هلمز را می‌توان سمبلی از ذهن تحلیل‌گر دانست.

⭕️ داستان‌های شرلوک هلمز به ما آموزش می‌دهد که چگونه باید از اطلاعات معمولی‌ای که داریم، استفاده کنیم. او به ما آموزش می‌دهد که نسبت به محیط‌مان هوشیار باشیم.
هلمز آموزش می‌دهد که دیدن با مشاهده کردن یکی نیست. اغلب انسان‌ها می‌بینند، اما مشاهده نمی‌کنند.

⭕️ جزییات بسیاری در محیط است که تنها از طریق مشاهده قابل دریافت است، اما عموم انسان‌ها به اطراف‌شان بی‌توجه هستند.
کلید بسیاری از معماهای داستان‌های شرلوک هلمز در همین اطلاعاتی است که در محیطِ آن قرار داشت. کلید بسیاری از مسایل ما نیز در اطراف‌مان است، اما به علت بی‌توجهی، از آن‌ها صرف نظر می‌کنیم و نمی‌توانیم مسایل‌مان را حل کنیم.چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم

⭕️ لازمه داشتن ذهن تحلیل‌گر، هوشیاری است. هوشیاری یعنی دانستن اینکه چه اخباری در جریان است. یک تحلیل‌گر لازم است که اخبار را به صورت منظم دنبال کند و در مورد مطالب جالبی که در اخبار با آن روبه‌رو می‌شود، از دیگر منابع هم کسب اطلاعات کند.

⭕️ کسی که می‌خواهد وضعیت پیچیده‌ای را تحلیل کند، نیاز به اطلاعات بیشتری دارد. داشتن اطلاعات معتبر و مرتبط، لازمه تحلیل‌گری است.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم
چگونه ذهن تحلیل گری داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *