چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

 
helpkade
چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم
چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

مشاوره تلفنی خانواده، ازدواج، روانشناسی و عشق

برای دسترسی آسانتر به مطالب سایت به کانال تلگرام روانشناسی آویژه بپیوندید (کلیک کنید).

مطالب ما را در اینستاگرام دنبال کنید ( کلیک کنید)

عشق در نوجوانی از جمله موارد و یا بهتر بگوییم چالش هایی است که هر فردی در این دوره آن را با کیفیت منحصر به فرد خودش تجربه کرده است. عشق در نوجوانی میتواند حاصل اتفاقات و تغییرات مختلف و متنوعی باشد  و شاید به خاطر آن به مشاوره خانواده کنید. نوجوان ناگهان متوجه تغییرات عظمی در جسم و روح خود میشوند. اولین تغییر قابل توجه میتوان به رشد ناگهانی و انفجاری در این دوره اشاره کرد .

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

فرد در دوره نوجوانی از لحاظ فکری هم مایل به تجربه بیشتر خارج از خانواده میشود. تمایل به استقلال طلبی شخصیتی نیز از جمله عوامل شایع در این دوره میباشد. تمام این اتفاق و البته سبک زندگی و تربیت فرد میتواند او را خواهان تجربه عشق در این مقطع حساس بکند. روانشناسی عشق در نوجوانی این تجربه را بیاد ماندنی ترین خاطره نوجوان میداند پس خانواده ها باید واکنش نادرستی به این تجربه نشان ندهند و او را هدایت کنند.

علائم عشق در نوجوانی چیست و چگونه میتوان برای مراقبت از نوجوانان برنامه ریزی کرد؟ این شاید سوال تمام والدین به خصوص والدین کم تجربه ای که در خانواده خود نوجوان دارند باشد. والدین برای شروع حتما باید در ابتدا این اتفاق را به عنوان یک اتفاق طبیعی و شایع در بین نوجوانان بپذیرند. گاهی به دلایل مختلفی مثل نحوه تربیت اشتباه و یا فرهنگ رشد نیافته و گاهی نیز عدم اطلاعات و آگاهی در مورد این دوره حساس، والدین با دستان خود فرزند خود را با مشکلات زیادی روبه رو میکنند. اگر والدین علائم عشق در دوران نوجوانی را بشناسند و از آنها آگاهی داشته باشند میتوانند سلامت روانی فرزند خود را تضمین کنند. برای والدینی که مطالعه لازم در این زمینه نداشته اند کمک گرفتن از مشاوره خانواده در مورد عشق در دوران پر مخاطره نوجوانی میتواند انتخاب مناسبی باشد.

تشخیص عشق در نوجوانی میتواند به والدین و بزرگترهای نوجوان کمک شایانی در جلوگیری از آسیب هایی که در دوره حساس زندگی با آن رو به رو هستند، بکند. برای تشخیص عشق در دوران نوجوانی بهتر است والدین به نکات زیر توجه کنند:

مشکلات عشق در نوجوان و مسائل حاشیه ای که برای فرد در این سن رخ میدهد کاملا اجتناب ناپذیر است. فرد در دوره ای که کاملا در مورد کنترل احساسات خود بی تجربه است درگیر احساساتی میشود که گاهی میتواند زندگی و آینده او را نابود کند. از مشکلات عشق در دوران نوجوان که بسیار همه گیر نیز هست، میتوان به افت تحصیلی چشمگیر نوجوان اشاره کرد. نوجوان تمرکز خود را تماما معطوف به فردی میکند که احساساش با او درگیر شده است، بنابراین تمرکز کمتری برای وظایف خود در آن دوران خواهد داشت. از دیگر مشکلاتی که عشق برای نوجوان به وجود می‌آورد، درگیری و کشمکش با خانواده است که ممکن است بین فرد و خانواده فاصله و دوری ایجاد کند. به دلیل پیچیدگی موضوع به والدین پیشنهاد میشود که نوجوان درگیر خود با این موضوع را حتما در روند مشاوره روانشناسی قرار دهند.

کنترل عشق در  دوران نوجوانی شاید یکی از کلیدی ترین ابزارهای مهار نوجوان درگیر با این مورد باشد. شاید بهتر باشد که برخی نکات مهم برای بهتر مدیریت کردن نوجوانی که عاشق شده است را یادآوری کنیم. برای کنترل این عشق در دوران نوجوانی  بهتر است اقدامات زیر انجام شود:

شکست عشقی در نوجوانی با شکست در سایر دوره های زندگی تفاوت چندانی نمیکند. اما حقیقت این است که شکست عشقی هم دلایل متفاوتی نسبت به دوران بزرگسالی دارد و هم نتایج و عواقب و آسیبهای متفاوت. ممکن است نوجوان عاشق فردی شود که چندین سال از او بزرگتر است و حتی همسر و فرزند دارد یا اینکه حتی نتواند احساسش را به کسی بیان کند، طبیعی است که این احساس با شکست رو به رو میشود. اما در افراد بزرگسال این اتفاق غیر معمول است. در نوجوانان ممکن است اولین و بیشترین نیروی محرکه به سمت جنس مخالف بشدت و از روی غریزه جنسی باشد اما در سنین بالاتر علاقه قلبی و احساس تعهد به خود شخص این عشق و احساس را رقم میزند. این شکست میتواند روی تصمیمات نوجوان موثر باشد و در قدم های بعدی زندگی با ترس پیش برود.

شکست عشقی در نوجوانی تبعات منفی زیادی برای آنها در بلند مدت و کوتاه مدت در پی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

هر دخترو پسری در دوران نوجوانی و بلوغ با موارد و مسائل و چالشهای گوناگونی روبه رو میشود که کنترل عشق در نوجوانان و درگیری با بلوغ و میل جنسی از جمله آنهاست. بلوغ زودرس نوجوان و درگیری ذهنی بیش از حد او میتواند باعث بروز عشق در دوره نوجوانی باشد. وقتی والدین نوجوانی دارند که در حال طی کردن بلوغ جنسی است باید خیلی از موارد را مراقبت کنند تا ذهن نوجوانشان بیش از حد درگیر رابطه جنسی نشود. دیدن فیلم های حاوی تصاویر مستهجن و عاطفی یا معاشقه میتواند ذهن نوجوان را به کلی و مدتها درگیر خود کند. گاهی از اوقات عدم رعایت نکات یاد شده باعث میشود نوجوان نتواند میل جنسی خود را کنترل کند و از لحاظ جنسی مجذوب در دسترس ترین جنس مخالف شود و عاشق او شود.

زندگی های مدرن امروز امکانات زیادی را در اختیار افراد قرار میدهد و تغییر سبک زندگی انسان راحتی را برای ما به همراه آورده است. کم جمعیت تر شدن خانواده ها شرایط تنهایی کودکان و نوجوانان را فراهم کرده است. در بعضی از خانواده ها هم پدر و هم مادر شاغل هستند و برای امرار معاش خانواده تلاش میکنند. نوجوان این خانه اکثر اوقات روز را تنها میگذراند و خود را با درس یا سرگرمی های معمول و مرسوم مشغول میکند. اما همین تنهایی کم کم باعث میشود که او احتیاج پیدا کند که با کسی حرف بزند، به او محبت کند یا محبت ببیند. همین احساس نیاز باعث میشود که به اولین نگاه و لحن محبت آمیز جذب شود و همانطور که در بالا گفته شد درگیر رابطه عاطفی و  عشق در نوجوانی شود.

علائم عشق در دوران نوجوانی چیست؟

بیشتر شدن میل نوجوان به تنها بودن میتواند از جمله نشانه های عاشق شدن نوجوان باشد. بی قراری های گاه و بی گاه نوجوان به دلیل یک تجربه جدید در زندگی نیز از دیگر نشانه های عشق در نوجوانان است.

آسیب های شکست عشقی در دوران نوجوانی چیست؟

دلزدگی از جنس مخالف به دلیل ناکامی در عشق به وجود آمده در قلب آنها. تشدید بحران های مربوط به دوره رشدی نیز از دیگر تبعات منفی شکست عشقی نوجوانان است.

کنترل عشق در دوران نوجوانی را توضیح دهید؟

نوجوان را متوجه کنید که شرایط الان او را در گذشته تجربه کرده اید و او را کاملا درک میکنید. از حرف زدن در مورد شرایط فعلی نوجوان به هیچ وجه خجالت نکشید ،هر چقدر بیشتر تبادل نظر کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت

هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره عشق در دوردان نوجوانی به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.

منبع: 15 Surprisingly Common Teenage Love Problems …

براي مشاوره در زمينه با مشکلات عشق در نواجوانی چه کنیم؟

از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژه
از سراسر کشور

با 09353000102 تماس بگيريد

همه روزه از ساعت 8 صبح تا 1:00 شب 

حتي ايام تعطيل

مطالب مرتبط با این نوشته:

عشق و عاشقی چه نشانه هایی دارد؟

سلام من ۱۵ سالم هست من چند ماهه پیش با پسر دوست پدرم دوست شدم ولی وقتی مادرم فهمید بسیار عصبانی شد و مدت ها گوشی رو از من گرفت تا۳،۴ماه پیش وقتی هم گوشی رو داد واتساپ و اینستا رو پاک کرده بود و ۲ ماه پیش پدربزرگ من فوت کرد و هیچ کس به من توجه نمیکردم تا اینکه من دوباره بهشون پیام دادم ما همدیگر خیلی دوست داریم مخصوصا داخل این مدت بیشتر همو شناختیم ولی مادرم فهمید و من از ترس ایشون خودکشی کردم و حالا هم بهم میگه فراموشش کن ولی نمی‌تونم چطوری به مادرم بگم نمی تونم و کاری کنم که قبول کنه

با سلام
عزیزم به نظرم با توجه به اینکه سابقه صدمه زدن به خودت داری حتما با مادرت با یه مشاور هم اندیشی کنید.

سلام. من دختری دوازده ساله هستم. من عاشق یکی از پسرهای فامیل شدم که خیییییلی هم کم میبینمش. ولی خب واقعا هر روز حسم بهش بیشتر میشه. و از این ورهم اگر کسی بفهمه بدبخت میشم. خواهشا راهنمایی کنید.

با سلام
این موضوع از کی براتون پیش اومده. این عش یک طرفه است؟ به نظرم نباید توی این سن این حس جدی بگیرید

من عاشق بابک جهانبخش هستم چیکار کنم هیچ حوزه نه میتونم فراموشش کنم نه ارتباطی باهاش داشته باشم ۱۲ سالمه

دوستان اگر ممکنه نظر خودتون بگید…

سلام
من‌یه دختره ۱۵ساله هستم که چند ماهه عاشق یه مردی که ۱۶سال از من بزرگ تره شدم راستش وقتی جلوی جم ام نمی تونم کاری کنم که بهش فک نکنم و واقعا نمی دونم چجوری اینو کنترل کنم چون واقعا نمی خوام که کسی این موضوع و بفهمه میشه لطفا راهناییم کنین که دقیقا باید چی کار کنم؟؟

با سلام
لطفا پست تمرین وسواس فکری را بخوانید.

سلام وقتتون بخیر من یه دختر ۱۴ ساله هستم که پنج ماه با یه پسر که تقریبا سه سال از خودم بزرگ تره آشنا شدم راستش اون با همه فرق داره من قبلاً دوستش داشتم اما العان حسن نثبت به قبل اون نیست و نمیتونم بهش (نه)بگم میشه لطفاً کمکم کنین چون واقعا خودمم متوجه افت تحصیلیم شدم و این برام خیلی مهمه

سلام
متوجه منظوتئن نشدم دنبال راهی میگردی فراموشش کنی؟

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

سلام من ی دخترم سیزده سالمع عاشق ی پسر چهاردع ساله ام توی کلش باهم اشنا شدیم و تقریبا دوسالع همو میشناسیم خیلی دوسش دارم ولی بخاطر مامانم نمیتونم باهاش باشم چون مامانم حساسع و بفهمه من بیچارع میشم و در کل خیلی وقتع خبری نبود. اونم منو خیلی دوس دارع ولی متاسفانع هیچکس این موضورو جدی نمیگیرع و فقط میگن این ی حس زود گذرع و در اخر تورو ول میکنع و مشکل من اینجاس این حس اگع ازون حسای زودگذر بود چرا بعد از یکسال تموم نشد من الان انگار تو عالم برزخم خیلی گیجم. روزی نشدع ک گریع نکنم. پدر هم ندارم. میخام با مامانم حرف بزنم در مورد اینموضوع ولی میترسم. شما کمک میکنین؟

با سلام
دوست عزیز شما باید نسبت به این موضوع ابتدا خوب فکر کنید موضوعات زیادی وجود دارد مانند تحصیل سبک زندگی شغل …. که شما باید در مورد آنها فکر کنید و در حال حاضر نسبت به این موضوعات هیچ اندیشه ای نشده بنابراین بهتر است فعلا دوست اجتماعی باشید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌ سایت

avijeee@ 

info@avije.org  

براي تماس با مشاور کليک کنيد!

مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه در راستای گسترش خدمات مشاوره دسترسی تمامی هم وطنان به خدمات مشاوره و همچنین بهبود خدمات مشاوره تلفنی، اقدام به ارائه خدمات مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی کرده است. به لطف خداوند متعال مرکز مشاوره تلفنی آویژه در نظر دارد با گسترش کار خود در زمینه مشاوره تلفنی و در راستای آسان تر و ارزان تر شدن خدمات مشاوره، با گسترش خدمات مشاوره تلفنی خود، در حوزه مشاوره حضوری و مشاوره آنلاین با هم میهنان گرامی، وارد شود. در حال حاضر در مرکز مشاوره تلفنی آویژه، شما می توانید از مشاوران زبده در حوزه های مختلف مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی بهره مند شوید.ان شاءالله شما کاربران گرامی از خدمات مشاوره تلفنی آویژه کمال رضایت و استفاده را داشته باشید.

برای مشاوره تلفنی کودک، تربیت کودک، اختلالات کودک، روانشناسی کودک و … می توانید از خدمات مرکز مشاوره کودک آویژه بهره مند شوید.

برای مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره ازدواج دانشجویی، مشاوره ازدواج فامیلی، مشاوره ازدواج اسلامی ایرانی، مشاوره ازدواج موفق، مشاوره در زمینه خواستگاری، مشاوره ، معیار های ازدواج و … با مرکز مشاوره ازدواج آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره نوجوان، مشاوره جوانان، مشاوره ازدواج، مشاوره زناشویی و زندگی مشترک، مشاوره زنان و خانواده، مشاوره خیانت، مشاوره طلاق، مشاوره مرگ عزیزان و … با مشاوران خانواده مرکز مشاوره در تماس باشید.

برای مشاوره تلفنی روانشناسی، مشاوره اختلالات شخصیت، مشاوره اختلالات یادگیری، مشاوره افسردگی، مشاوره اعتیاد، مشاوره ترس و فوبیا، مشاوره اختلالات خواب و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره در زمینه عشق، عشق به همسر، عشق حقیقی و واقعی، عشق مجازی و دروغی، ابراز عشق، عشق به خانواده، عشق به و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.

برای مشاوره در زمینه مهارت های زندگی، اعتماد به نفس و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.


تهران – تهران – میرداماد

021-62999066 (سراسری) – مشاوره تلفنی

تماس فقط برای تعیین وقت مشاوره حضوری

مشاهده

برای طرح سوالات خود ما را در اینستاگرام دنبال کنید

شروع گفتگو

مشاوره برای هموطنان خارج از کشور

تلفن تماس جهت رزرو یا کسب اطلاعات بیشتر : شعبه سعادت آباد ۲۲۳۵۴۲۸۲ – ۰۲۱ | شعبه قیطریه ۲۲۶۸۹۵۵۸ – ۰۲۱ | شعبه شریعتی ۸۸۴۲۲۴۹۵ – ۰۲۱

روانشناسی عشق در نوجوانی و عشق در 15 سالگی و حتی در 13سالگی و نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده چگونه است. زمان مطالعه 5 دقیقه است.

روابط عاشقانه چیزهای زیادی برای آموزش به نوجوانان دارد، درباره موضوعات مختلف از جمله:

این ارتباط درس هایی را با خود به همراه دارد که می توانند بنیاد ارتباطهای دراز مدت در بزرگسالی باشند، هم چنین سهم بزرگی در رشد، تاب آوری و شادی در نوجوانان دارند.

در نوجوانان، داشتن یک دوست دختر یا دوست پسر می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس شود.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

نوجوانان زمانی که رابطه صمیمانه و مثبت است شادتر هستند. نوجوانان به تجربه حمایت، اعتماد و نزدیکی در رابطه صمیمانه اهمیت می دهد.

در واقع، نوجوانان با والدین و همسالان خود مشکلات بیشتری دارند تا با شریک عاطفی خود، و اختلافات شدید در ارتباطات با افزایش سن بیشتر می شوند.

وقت گذرانی با یکدیگر در فعالیت هایی که هر دو شریک باشند و لذت ببرند برای زوج های نوجوان بسیار مهم است.

زمانی که این جنبه از صمیمت از دست می رود، ارتباطات پایان می یابند.

ارتباطها می توانند رشد جنسی را حمایت کنند، که یک جنبه مهم رشد به سمت بزرگسالی است.

اکثر نوجوانان باور دارند که ارتباط جنسی باید در بافت یک ارتباط رمانتیک رخ دهد، و در حالیکه همه ارتباطهای نوجوانی همراه با ارتباط جنسی یا سکس نیستند، اکثر آنهایی که از لحاظ جنسی فعال هستند نیز تنها با یک شریک هستند.

البته این ارتباطها جنبه منفی نیز دارند. وارد شدن به دنیای رابطه به طرز اجتناب ناپذیری فرد را مستعد تجربه هیجانی شکست عشقی می کند.

برای نوجوانانی که بیشتر نسبت به طرد شدن حساس هستند، بهم خوردن رابطه می تواند منجر به حس بدگمانی در مورد خود و ناامیدی گردد.

روابط با کیفیت پایین که شامل فقدان اعتماد هستند، اختلاف مداوم وجود دارد و خشونت بالاست نیز نوجوان را به سمت افسردگی و اضطراب می برند.

دوستیابی قبل از نوجوانی، ممکن است همراه با افسردگی باشد، مخصوصا برای دختران و مخصوصا زمانی که با سکس همراه باشد.

زیرا خانواده آن ها را راهنمایی نکرده و یا از مشاور کمک نگرفته اند، منجر به سکس یا حتی رابطه آسیب زا می شود.

ارتباط بین دوستیابی اولیه و افسردگی هنوز به خوبی شناخته شده نیست.

نابرابری در یک رابطه و رفتار نامناسب از سوی یک شریک ممکن است به افسردگی منجر شود ، اما منبع مشکل عاطفی نیز می تواند از خارج از رابطه به وجود آید.

دختران کم سن که به دنبال دوست پسر می روند معمولا از خانواده هایی با مشکلات عاطفی هستند، و مستعد افسردگی می باشند. همچنین شواهدی وجود دارد که افسردگی باعث می شود دختران نوجوان به سمت رابطه بروند.

از هر سه نوجوان یک نفر ارتباط عاشقانه را تجربه می کند، و این میزان با افزایش سن بیشتر می شود.

از سن 17 سالگی، بیشتر نوجوانان مقداری تجربه این روابط را دارند.

به طور معمول نوجوانان بیشتر از یک ارتباط عاشقانه را در طول این دوره تجربه می کنند.

جهت گیری های فرهنگی و جنسی روی زمان بندی و میزان روابط تاثیر دارند.

برای مثال، نوجوان های آسیایی و آمریکایی دیرتر از بقیه وارد ارتباط می شوند.

به صورت کلی، در فرهنگ آسیایی صحبت کردن و قرار گذاشتن در نوجوانی کمتر پذیرفته است.

این مسئله باعث می شود که نوجوانان پارتنرهای مناسب کمتری را در اختیار داشته باشند.

در حالیکه بسیاری از نوجوانان پارتنر رمانتیک خود را در مدرسه ملاقات می کنند، آنهایی که به دنبال ارتباط جنسی هم هستند کمتر می توانند کسی را در مدرسه پیدا کنند و ممکن است با افرادی ملاقات کنند که شایستگی لازم را ندارند.

اکثر دوستان کودکان ممکن است از یک جنس باشند (همه پسر یا همگی دختر).

بلوغ باعث افزایش علاقه بسیار در روابط عاشقانه می شود. در سالهای پیش از نوجوانی و در اوایل آن، نوجوان احساس فشار زیادی را دارد زیرا با موضوع عشق خود ارتباط کمی دارد.

برخی از این نوجوانان، مخصوصا انها که پایگاه اجتماعی بالایی دارند معمولا بیرون از مدرسه در گروه های مختلط معاشرت می کنند.

آنها سپس در روابط مختلف جفت های خود را پیدا می کنند و در واقع پای خود را در کفش همسالان محبوب می کنند و از آنها تقلید می کنند.

نوجوانان اعتماد به نفس خود را از طریق ماندن در روابط محکم و عمیق می سازند.

در این زمان است که اعتماد به نفس به نوجوان اجازه می دهد در مقابل عقاید همسالان مقاومت کند و پارتنر خود را بر اساس توافق و سازگاری انتخاب کند نه مطلوبیت اجتماعی.

از زمان دبیرستان، فعالیت های گروهی به صورت زوجی متداول می شوند، و در اواخر نوجوانی اگر زوج باشند کمتر با همسالان وقت می گذرانند و بیشتر با یکدیگر هستند، در حالیکه شبکه های اجتماعی را نیز نگه می دارند.

در نوجوانان،  زمانی که روابط جدید هستند، بخشی از تجارب آنها بوسیله خانواده و همسالان شکل می گیرد.

سطح نزدیکی و حمایتی که نوجوانان با والدین و خواهر و برادرها تجربه می کنند روی کیفیت روابط رمانتیک آنها تاثیر می گذارد.

اگر ارتباط بین والدین و فرزندان در اوایل نوجوانی مثبت و حمایتی باشد، و احتمالا تعامل مثبت تری با پارتنر رمانتیک در اواخر نوجوانی دارند.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

براساس مطالعات روانشناسی عشق در نوجوانی ، طلاق والدین نیز روی دیدگاه نوجوانان در مورد تعهد و سطح صمیمیت آنها موثر است.

تجربه تضادهای جدی در زندگی زناشویی نیز میتواند باعث شود که نوجوان خشونت بیشتری را در دوستی به خرج دهد و هم چنین وی را در معرض تجاوز فیزیکی و جنسی در کودکی قرار می دهد.

روابط با همسالان نیز موثر است. کیفیت روابط رمانتیک تا اندازه ای بازتاب دوستی با همسالان است؛

آنهایی که دوستان نزدیک و قابل اعتماد زیادتری دارند با احتمال بیشتری وارد روابط مطمئن و نزدیک می شوند.

در حالیکه، نوجوانانی که با دوستان و همسالان خود روابط پرخاشگرانه دارند، با احتمال بیشتری در ارتباط خود نیز اینگونه هستند.

به طور مشابه، سطح مهارتهای ارتباطی که نوجوان در دوستی ایجاد می کند.

مانند بیان نقطه نظرهای مختلف و حل تضادها، در روابط رمانتیک نشان داده می شوند.

هنجارهای اجتماعی ادراک شده نیز روی کیفیت روابط تاثیر می گذارند.

برای مثال، پسرها با احتمال بیشتری یک پارتنر پرخاشگر هستند زیرا گاها فرهنگ به آنها القا می کند که خشونت برای آنها معمول است.

تجربه رابطه جنسی و یا داشتن دوستان بزرگتر باعث می شود با احتمال بیشتری نوجوان هم سکس داشته باشد.

تصمیم گیری برای ارتباط جنسی تحت تاثیر تایید یا عدم تایید همسالان نیز هست.

نحوه برخورد با نوجوانی که عاشق شده بسیار مهم است.

والدین می توانند با استفاده از اقتدار درست شانس اینکه فرزندان ارتباط مثبت داشته باشند را افزایش دهند، در واقع شیوه فرزندپروری مناسب را به کار گیرند.

از جمله آگاهی بخشی و تنظیم محدودیت ها، اما عدم تلاش برای کنترل کامل زندگی خصوصی نوجوان.

در حالیکه پیگیری و ردیابی فعالیت های کودک مهم است، والدین باید یاد بگیرند که به حدود فرزند خود احترام بگذارند.

زمانی که والدین به طور مکرر به حریم شخصی فرزند خود تجاوز می کنند، با احتمال بیشتری نوجوان در خانواده و در رابطه خود خشونت نشان خواهد داد.

همچنین خانواده ها باید جهت گیری جنسی نوجوان خود را بپذیرند.

اگر نوجوان تمایلات متفاوت مثلا به جنس موافق دارد والدین باید ابتدا بپذیرند و بعد اگر لازم بود از مشاوره کودک کانون مشاوران ایران استفاده کنید.

 

نوجوان عاشق کیست؟ و چه معنایی دارد؟

این نیاز از بدو تولد به بعد با برخوردارشدن کودک از رابطه ای پایدار، دائمی، قابل اعتماد و محبت آمیز با پدر و مادر (یا جانشینی دائمی آنها) که خود، رابطۀ رضایت بخشی با یکدیگر داشته باشند، برآورده می شود. کودک، به واسطۀ این رابطه ـ که نخست با مادر، سپس با پدر خود و به تدریج با حلقۀ روبه گسترشی از سایر افراد شکل می گیرد ـ هویت شخصی و ارزشمندی خود را درک می کند. این رابطه، اساس تمامی روابط بعدی کودک را تشکیل می دهد که علاوه بر خانوادۀ خود او، ارتباط او را

شما از نظر جسمی به شخصی جذب می شوید اما شخص را به اندازه کافی نمی شناسید تا احساس نزدیکی را که از طریق به اشتراک گذاشتن تجربیات و احساسات شخصی ناشی می شود احساس کنید. عشق رمانتیک هنگامی است که جذابیت و نزدیکی با هم ترکیب می شوند.

عشق نوجوان واقعی است در صورتی که بر اساس شناخت خود و دیگری باشد. اگر یک نوجوان عاشق هستید، رابطه شما برای شما مهم است و اگر روی آن کار کنید، به همان اندازه شانس ماندگاری به مانند هر رابطه بزرگسالان نیز دارد. روابط نوجوانان ممکن است چالشهای بی نظیری داشته باشد، اما با تعهد و برقراری ارتباط، می توانند در آزمون زمان ایستادگی کنند.

عاشق شدن یک تحرک عاطفی در هر سنی است، اما برای نوجوانان کنترل احساسات حتی سخت تر می شود. … تغییرات هورمونی، ناشی از تحولات مغز و بدن، به شدت در احساسات شدید و جذابیت جنسی و عاشق شدن نقش دارد.

دلیل دیگر عدم موفقیت روابط دبیرستان به این دلیل است که به خاطر افراد و همکلاسیان و عدم آمادگی برای ازدواج این رابطه به صورت فرسایشی و یا ناگهانی تخریب می شود. لذا پیشنهاد میشود که … در این روابط هستید حتما مطالب سایت را مطالعه کنید…

بله، ولی در سن 13 سال تعریف و درک فرد از عشق متفاوت است آن ها عاشق پدر و مارد، دوست خواهر و برادر، یا حتی عاشق حیوان خانگی شوند. در این سن، مفهوم عشق و ادراک از زندگی از هفته به هفته دیگر تغییر خواهد کرد.

برچسب‌ها بلوغ و عشق, عشق در 15 سالگی, مشاوره درباره عشق در نوجوانی

به او عادت کردم ولی می خواهم فراموشش کنم

۱۳۹۱/۰۱/۱۱


۱۴۷۴۴ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.

نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود. افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان  و دوستانشان را مغشوش کنند. در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.

البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای  آنها نیست.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

 در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.

با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و … سرگرم هستند). اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.

هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.

در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد

– نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و …) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.

– از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و … توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود.  گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.

اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و …

همه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:

 اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید

ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید

عشق پاك و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تكامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :

عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود

عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد

و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد

آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.

اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت كافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که  نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد. لذا قبل از شروع به كار باید موضوعات انگیزه ترك مسئله ، اعتماد به نفس و اراده كافی  برای مقابله با مشكل حل و فصل و تقویت گردد.

 صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:

آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است كه اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مكانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق كس دیگری بودم؟

آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟

آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟

و سوالاتی مشابه….

پاسخ های خود به سوالات فوق را با یك مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی كنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر كار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترك عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.

هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:

– سعی كنید سرگرمی جدیدی برای پر كردن جای خالی طرف در فكر وذهن خود تدارک ببینید.

– تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید…

– مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.

–  زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.

7.این كار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینكه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.

 

گروه خانواده و زندگی سایت تبیان- مریم عطاریان

مقالات مرتبط

نوجوانان! از این مرز فراتر نروید

سو تفاهمی به نام عشق

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

نوجوان ایرانی ،سلام!

عشق یکطرفه چیست؟

کاربران محترم می توانند سوالات خود در این زمینه را از بخش مشاوره روان شناسی سایت تبیان بپرسند

 

 

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

عشق در نوجوانی برای افراد معنا و مفهوم متفاوتی با سایر دوران زندگی دارد. بسیاری از افراد عشق در سنین نوجوانی را خیلی جدی نمی گیرند و فکر می کنند دورانش دیگر تمام شده است. برخلاف تفکر این افراد، امروزه با وجود شبکه های مجازی، شرایط عشق و عاشقی در بین نوجوانان بیشتر از قبل شده و همین مورد باعث تشدید گرایش آن ها شده است. در این بین نکته ای که باید به آن توجه شود، نحوه برخورد والدین و اطرافیان با نوجوانان عاشق است. چیزی که شاید خیلی به آن توجه نمی شود و خانواده ها آن را جدی نمی گیرند.

برای دریافت مشاوره در زمینه عشق در نوجوانی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

نوجوانی یک دوره بیسار حساس در طول عمر هر فردی است. در این دوره افراد گرایش ها، علایق و سلایق متفاوت خود را کسب می کنند. زمانی که فرد وارد دوره نوجوانی می شود، با یک دنیای جدید و متفاوت از قبل مواجه می شود و درک تازه ای از پیرامونش پیدا می کند. یکی از مسائلی که در این سن برای نوجوانان پیش می آید عشق و عاشقی و گرایش به جنس مخالف است که اغلب یا مورد بی توجهی والدین قرار می گیرد و یا به خاطرش، سرزنش می شوند. در این دوره به خاطر تغییرات هورمونی و شروع دوران بلوغ، افراد آسیب پذیرتر از دوره های قبل هستند. به همین دلیل والدین باید بدانند که این دوره را چگونه مدیریت کنند تا نوجوانشان از این مرحله به خوبی عبور کند.

نوجوانان معمولا طبق گروهی که به آن تعلق دارند عمل می کنند و خودشان را بیشتر شبیه آن‌ها می دانند. بنابراین ممکن است نوجوان شما در یک گروهی باشد که در آن عشق و عاشقی و روابط بین دختر و پسر حائز اهمیت باشد و درباره آن، دیدگاه شخصی خیلی محکمی داشته باشد. در مطلب زیر، چند راهکار برای نحوه برخورد با آن ها را خواهیم گفت.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه عناصر عشق و راه های تشخیص عشق واقعی کلیک کنید.

سعی کنید با آن ها گفت و گو کنید و درباره حسی که با آن روبه رو شده اند صحبت کنید. هنگامی که صبحت می کنید حواستان باشد که یک شنونده خوب باشید و مثل یک دوست قدیمی پای حرف‌هایش بنشیند. در مورد ویژگی های شخصیتی و شرایط رابطه شان از او سوال کنید تا متوجه شوید چه چشم اندازی را برای رابطه شان در نظر گرفته اند.

از سرزنش کردن دوری کنید و از گفتن جملاتی مثل “او در شان تو نیست” ، “هنوز برای گفتن این حرف ها برای تو خیلی زود است” و امثال این ها، خودداری کنید. این کار باعث می شود نوجوان تان به شما اعتماد کند و از حس هایی که به طرف مقابلش پیدا کرده است، بیشتر حرف بزند.

زمانی که بتواند به شما اعتماد کند می توانید به راحتی وارد یک فضای دوستانه شده و او را مثل یک دوست صمیمی راهنمایی کنید. توجه کنید که یک دوست، همیشه بهترین راه‌ها را نشان می‌دهد و سعی می کند او را به خواسته اش برساند!

این اشتباه را تکرار نکنید. مچ گیری شما، هیچ چیز را درست نمی کند بلکه ممکن است کار را خراب تر هم بکند. شما با این کار نمی توانید فرزند نوجوانتان را مجبور به ترک رابطه کنید. این کار فقط باعث می‌شود که از شما دورتر شود. زیرا آن ها دوست دارند در این مرحله، شما پذیرای آن‌ها باشید. پس سعی کنید با چشم پوشی، اوضاع را کنترل کنید.

برای آگاهی بیشتر در زمینه عشق اول کلیک کنید.

سعی نکنید با جنگ و ستیز اوضاع را مدیریت کنید. مبارزه کردن شما با این حس فرزندتان، او را بیشتر به جنس مخالف علاقه مند می کند و از او یک پناهگاه امن می سازد. در این موارد آرامش خودتان را حفظ کنید و خونسرد باشید.

احتمالا همه ما بارها از پدر و مادر خود شنیده ایم که “تو تا آخر عمر برای ما بچه ای”. قطعا شما هم همین احساس را نسبت به نوجوان خود دارید. پس به جای تلقین احساس نگرانی به آن ها بهتر است که آنها را راهنمایی کنید و به آن ها این فضا را بدهید تا در عین حال که قوانین خانوادگی را رعایت می کنند، اجازه کسب تجربه های دیگر را هم داشته باشند. بنابراین نه خیلی آن ها را سوال پیچ کنید و نه خیلی نسبت به روابط شان بی تفاوت باشید. هر از گاهی از آن ها در مورد شرایط رابطه شان سوال کنید و فقط تا زمانی که تمایل به ادامه گفتگو داشته باشند صحبت را ادامه دهید.

به فرزندتان یاد بدهید که روابط او نباید روی تمام ابعاد زندگی اش تاثیر بگذارد. او باید بتواند مسائل احساسی و عاطفی اش را از درس و مدرسه جدا کند. تصور بعضی از نوجوانان از شروع یک رابطه و عشق و عاشقی این است که نمی شود با وجود آن، پیشرفت کنند.

برای آشنایی کامل با روانشناسی عشق کلیک کنید.

معمولا وقتی یک نوجوان وارد یک رابطه می شود یا به قول معروف عاشق می شود، تمایل زیادی به چت کردن و استفاده از اینترنت دارد. در این دوره سعی کنید محدودیت هایی را برای استفاده از اینترنت اعمال کنید تا بتوانید حس و رابطه شان را کنترل کنید.

سعی کنید ابهت پدر و مادری خودتان را حفظ کنید و خیلی هم خودتان را دست کم نگیرید. در عین حال توجه کنید که منصف باشید و یادآوری کنید که خودتان هم چنین دوره ای را داشته اید. پس اشتباهاتشان را بزرگ نکنید و سعی کنید با آنها منصفانه برخورد کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه عشق در نوجوانی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

در همه فرهنگ‌ها کم و بیش عشق نوجوانان انکار می‌شود. معلمان، روان‌شناسان و پدر و مادر‌ها این عشق‌ها را جدی نمی‌گیرند و کمتر در موردش صحبت می‌کنند.

در همه جای دنیا مطالعات روانشناسی روی عشق نوجوانان بسیار کم انجام شده است. گویی نوجوانان دهانشان بوی شیر می‌دهد و آنها را با عشق و عاشقی چه کار! پدر و مادرها دلشان نمی‌خواهد فرزندشان به این زودی‌ها وارد دنیای بزرگ‌ترها و رابطه با جنس مخالف شود.

آنها معمولا معشوق فرزندشان را در شأن او نمی‌بینند و تاییدش نمی‌کنند. اگر هم متوجه احساس عاشقانه فرزندشان بشوند، تلاش می‌کنند آن را انکار کنند یا جلوی هرگونه رابطه‌ای را بگیرند اما این انکار و اجبار خطرناک است و شوق و میل نوجوان را به معشوق بیشتر می‌کند.

از طرف دیگر، عشق برای نوجوانان خطرهای زیادی دارد. آنها هنوز با واقعیت‌های انسانی آشنا نشده‌اند. خیلی زود با یک نگاه عاشق می‌شوند و ساعت‌ها در مورد آن خیالپردازی‌های عاشقانه می‌کنند. عشق نوجوانان معمولا با اضطراب، افسردگی، افت تحصیلی و گاهی اعتیاد و مصرف مواد همراه است.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

آنها هنوز پختگی لازم برای حل بحران‌های ارتباطی را ندارند. آسیب‌پذیری دخترها در این مورد بیشتر است. یک رابطه عاشقانه نامناسب در نوجوانی می‌تواند «تغییر شخصیت» ایجاد و مسیر زندگی را به کلی عوض کند.

به دلیل تغییرهایی که در شیوه زندگی پیش آمده است، امروزه نوجوانان بیشتر از گذشته با هم در ارتباط قرار می‌گیرند و احتمال عاشق شدن آنها بیشتر شده است. پدر و مادرها باید این قاطعیت را داشته باشند که از عضویت فرزند نوجوانشان در شبکه‌های دوستیابی جلوگیری کنند.

البته امیدوارم درباره این جمله بدفهمی نشود. «قاطعیت» به هیچ وجه به معنی «اجبار تحکم‌آمیز» و «پرخاشگری» نیست.

برخورد همدلانه و سنجیده پدر و مادرها در عین قاطعیت می‌تواند بسیار کارگشا باشد.

البته گاهی باوجود این نظارت‌ها، نوجوانان عاشق می‌شوند. اینجاست که باید احساسات آنها را جدی بگیریم و با آنها وارد گفت‌وگو شویم.

عبارت‌هایی شبیه «این آدم به درد تو نمی‌خورد»، «شأن تو بالاتر از این است»، «سطح خانواده آنها پایین است»، «بهتر از اینها در انتظار تو است» نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه گسستی که بین پدر و مادر و نوجوان وجود دارد، بیشتر و او را روز به روز از پدر و مادرش دورتر و به جمع همسالانش نزدیک‌تر می‌کند.

باید تمرین کنیم که با متانت و از سر همدلی با آنها در مورد همه چیز از جمله عشق صحبت و آنها را از پیامدهای منفی عشق در زمان نوجوانی آگاه کنیم. به جای اینکه عشق را به کلی انکار و آنها را از هرگونه رابطه‌ای منع کنیم، به آنها بگوییم که حق هر انسانی است که عشق را تجربه کند اما به دلیل پیامدهای آسیب‌رسانی که در نوجوانی دارد، بهتر است آن را کمی به تعویق بیندازیم.

با این رویکرد حتی جسورترین آنها منطقی می‌شوند. وقت آن است که نوجوانان را جدی‌تر بگیریم، احساس‌هایشان را بیشتر به رسمیت بشناسیم و الگو‌های کهن فرزندپروری و نگاه تحکم‌آمیز و از بالا به پایین را دور بریزیم.

اینو با ستایش بودم

ببین من به عنوان یکی که از بیرون داره می بینت بهت میگم که سعی کن هر چه زود تر فراموشش کنی ، یکم فکر کن تو چرا ازش خوشت اومده ؟؟ اخلاقش؟ رفتارش ؟ نه تو فقط عاشق قیافهش شدی که اونم بخاطر اینه که اون عکس ها و فیلم ها توسط عکاس های حرفه ای گرفته میشن و هر آدمی رو زیبا نشون میدن یکم فکر کن خواهشا واقعا ارزشش رو نداره که یه دختر بشینه واسه همچین چیزی گریه کنه

۱۵ سالم بود عاشق دخار همسایه شدن،یک سال بعد بهم گفت نه،،،الان ۳۲ سالمه حتی از ایران مهاجرت کردم ولی هنوز عکس روی کمد خونم چسبوندم،عشق نوجوانی خیلی شیرین و پاک و با مزه هستش ولی حیف که اندک آدمایی میتونن عشق نوحوانی رو به دست بیارن یا مدت طولانی داشته باشن..‌ارزو میکنم همه نو جوون ها به عشقشون برست تا اعتماد به نفس و انگیزه خوبی داشته باشن

عزیزان دلی که عاشق شدید به حرف های کسی مثل این ساری گوش نکنید چون اگرشما به عشقتون اعنماد نداشته باشید تاثیر بدی روی اون میذاره پس هرچی دلتون گفت رو انجام بدید

سلام من ۱۳ سالمه عاشق دختر عمم شده اون ۱۷ سالشه ولی این رابطه کلا یه طرفس بعضی شبا از فکرش خوابم نمیبره اون هی به من نگا میکنه بنظرتون منو دوس داره؟ چجور بهش بگم دوسش دارم؟

سلام من ۱۱ سالمه دوساله عاشق یه پسر شدم و اونم هست. و دوست دارم این موضوع رو با مادرم در میون بزارم ولی نمیدونم چجوری بگم هم میترسم دعوام کنه هم خجالت میکشم میدونم ترسم الیکیه اگه میشه راهنماییم کنید

یه راهنمایی به همگی بکنم عاشق نشید من الان خودم عاشق پسرخاله ام شدم بعدفهمیدم کس دیگه ای رودوست داره کات کردم بدون سروصدا اگه میخوایین بفهمین عشق زندگیتون دوستتون داره شماره اش روگیربیارین به صورت ناشناس که مثلااومدم دردودل کنم اگه پسربودخودتون روپسرمعرفی کنین یااگه دختربوددختراین بهتره بعدبحث بکشین به این که عاشق شدی ؟اگه بگه آره بگین عاشق کی ؟ اگه اسم شما روگفت چه عالی. اسم کس دیگه روآورد که هیچ ولش کنین سعی نکنین به زور وارد قلب کسی بشین اگه هم گفت نه عاشق نشدم راحت میتونین دلش روبدست بیارین ا

سلام من ثنا هستم 14 ساله هستم . من یک عاشق کسی شدم که نمیتونم فراموشش کنم . عزم در خواست دوستی خواست من قبول نکردم بخاطر خونوادم و موندم که چطوری حرف دلم رو بزنم.میدونم که اگه بگم شر بپا میشه دعوام میکنن .پس این راز را توی خودم میندازم

ای ریدیم به این عشق وعاشقی اصن عشق کیلوچنده بابا بشین پادرسات یه جای کاراتون بعدا میلنگه مطمئنم بدبخت میشین آخر سر یه آدم خل وچل باخودشم توجنگه که طرف منودوست داره یانه آخرسردیوونه ها اگه طرف بفهمه دوسش دارین هم میره سراغ یکی دیگه تهش میبینه عه ولت کرده رفته سراغ دیگه اون موقع همه بهت میخندن که طرف چقدراسکول بیشعور ونفهم بوده خاک برسراتون

به نظر من بیشتر دوستان که مشکل دارن تمام تقصیر این قانو و فکر ایرانی ها است که دختر نباید با پسر باشه یا اینطور چیزها ولی اگه میشد با جنس مخالف در ارتباط باشیم خیلی بهتر بود و افسردگی که جوان ها میگیرن دیگه وجود نداشت

سلام زبیر هستم 13 سالمه من عاشق یک دختر شدم که ازم کوچیکه اون8 سالشه و اون خاله زادمه من خیلی دوسش دارم خیلی

من پسری ۱۳ ساله هستم عاشق یه دختره شدم که همسایه مون اونم هم سنه منه ولی میترسم بهش بگم (البته که میدونم ترسم بی خوده) ولی باز میترسم لطفا راهنمایی کنین چجوری بهش بگم.

سلام من ابوالفضل هستم 15 سالم هست خیلی وقت پیش یعنی تقریبا 6 یا 7 سال پیش من تولد یکی از اقواممون رفتم ک از اقوام مادرم بودن اونجا من با ی دختر ک دقیقا همسن من بود آشنا شدم و خیلی باهم دیگه جور بودیم و هم بازی هم دیگه شدیم بعد از اون موقع خیلی وقت گذشت و من ندیدمش و همین یکی دوسال پیش بازم دیدمش و بازم مثل اون موقع باهم خوب بودیم و صمیمی و از طریق فضای مجازی ارتباط بیشتری باهم پیدا کردیم و من این اواخر فک میکنم که بهش علاقه مند شدم وفک میکنم ک اون هم همین حس رو به من داره ولی مطمئن نیستم من از بچگی با دختر عموم و دختر عمم ارتباط داشتم چون توی اقواممون هیچ پسری نبود هم بازی من و دوست های من اینا بودن و الان هم باهم ارتباط خیلی صمیمی داریم و حتی اینقدر صمیمی هستیم ک من فقط این موضوع رو به اونا گفتم من این موضوع رو گفتم ک جواب من رو با در نظر گرفتن ارتباطاتم بدین و در ضمن من وقتی به علاقم با اون دختری ک دوسش دارم فک میکنم هیچ وقت مسائل جنسی‌ رو وارد مسائل احساسی نمیکنم چون معتقد هستم ک عشق و علاقه از مسائل جنسی‌ کاملا جدا هست من الان میخوام بدونم ک این احساسی ک دارم واقعا واقعی هست یا نه و یا اینکه اصلا درست هست در کل میخوام بدونم این احساس چ نوع احساسی هست

سلام من دختری ۱۲ ساله هستم اسمم ستایش راستش عشق من یخورده متفاوت من وقتی ۱۰ سالم بود عاشق یه خواننده شدم و الان هم هستم حتی روز به روز بیشتر هم میشه عشقم نسبت به اون ولی متاسفانه اون ۲۸ سالشه و ۱۶ سال با من تفاوت سنی داره بخاطر همین هم هر روز بخاطر اینکه هیچ امیدی نیست که به اون برسم گریه میکنم یکی کمکم کنه خواهش میکنم

خب نظراتون جالبه ولی این سنی که شما داخلش هستید سن حساسیه و شما باید به فکر درس و مقشتان باشید میدونم الان میگین عشق و عاشقی سن سال نداره ولی اگر این جور پیش بره شما در درس هایتان افت می کنید و نمی توانید در اینده سغل خوبی داشته باشید و به اونی که می خواین هم نمی رسین و درمورد اونی که گفته بود قسمت های مختلف دختران درمورد اون باید بگم که همه که مثل بعضیا نیستن که ماهواره داشته باشن بقیه مثل بعضیا کافر و نامسلمون نیستن که افراد خوب هم در جامعه پیدا میشه دومن هبچ کس به فکر جاهای مختلف بدن دخترا نیست جز خود شما چون بهش حتی اشاره هم کردین یعنی به این جور چیزا فکر می کنی بجای اینکه به جاهای مختلف دخترا توجه کنی برو به جاهای مختلف خودت نگاه کن

با حاله

من مثل شما ها اینکه کسی عاشقم شده باشه یا اینکه دوستم داشته باشرو تجربه نکردم و هیچ تجربه ای در این زمینه ندارم که بخوام از عشق صحبت کنم اما امیدوارم که بتونم روزی این لحظات قشنگ رو مثل شما تجربه کنم و خاطرات خوبی رو برای خودم بسازم ، یک تجربه لذت بخش و خوب و منطقی

سلام ، من دختری ۱۵ ساله هستم ، تازه در این سن بعد از سال ها دوست داشتن یک شخصیت کارتونی به یک پسر واقعی علاقه مند شدم ، خیلی دوستش داشتم ، تمام رویام این بود که بریم خونه ی دوست مامانم و ببینمش چون پسر دوست مادرم بود بعد مدت ها گذشت (درضمن اون پسر همسن خودم بود) اونا اومدن خونمون و ما هم رفتیم من وقتی نمیدیدمش دائم دربارش خیال پردازی میکردم خیلی خوشحال بودم و حتی سعی کردم از خشونت رفتاریم دربارش کم کنم و برخورد بهتری باهاش داشته باشم اما بعدا فهمیدم اون قصد سواستفاده از من رو داره و حرف هایی رو به من میزد که خیلی بد بودن و اصلا خوب نبودن فهمیدم که میخواسته از طریق من یک سری چیز هارو تجربه کنه که اصلا درست نبودن ، دل من خیلی شکست و نگاهم نسبت به پسرها بد شد گرچه بد بود و بدتر شد ، چون دیدم انسان های دیگه ای هم مثل من اینجا هستن که ناراحتی های درونشون رو بیان میکنن گفتم منم این تجربه ی تلخی که پشت سر گذاشتم رو بیان کنم

من دخترم و 12 سالمه اما با یه پسر 17 ساله که یه کشور دیگه به خاطر بعضی از مشکلاتش هست رل زدم از طریق اینستاگرام و خیلی دوسش دارم و اونم میگه من رو دوست داره ولی من یه کوچولو نگران اینم که بهم خیانت کنه و حتی رلم وقتی باهم حرف میزنه و میگه که من روی تو نظر های جنسی هم دارم و دوس دارم که تو در آینده زنم بشی ولی من خودم میترسم و با خودم میگم که شاید اون منو دوس نداشته باشه و میخواد ازم استفاده کنه ولی اکثر وقت ها که باهاش حرف میزنم خیلی آرومم میکنه و واقعا عاشقشم و لطفا شما هم راهنماییم کنید

برید درستونو بخونید بدویید ببینم درس درس درس درس همین افتاد درس درس درس درس نبینم از این کارااا فقط درس همین معدلتون کمتر از ۱۹ نشه

ارتعاش

آقا من ۷ سالگیم عاشق یه دختره بودم. قضیه عین این فیلم هندی ها شده بود. غروب می رفتیم پارک و اون می شست تو بغل من تا خوابش می برد. بعد یه ساعت بیدارش می کردم می گفتم عشقم بیدار شو. بعد می گفت دوست دارم و بغلم می کرد و بوسم می کرد و می رفت منم همینطور. ما از اون خونه رفتیم الان ۵ سال دوباره دیدمش. جاتون خالی دیروز یه بوس عاشقانه کردیم و با هم راه رفتیم. خیلی خوب هستش بقل کسی که دوستش داری بشینی سرشو بزاره رو شونه هات

سلام من 14 سالمه ولی با اینکه سنم کمه دارم دیوونه میشم روی ی دوخترع کراش زدم شب ی شب همه فامیل پیش هم جمع شده بودن اون دخترع هم اومده بود اون فامیل دور مون هست اون میشع خواهرزاده زن پسرخالم من خیلی کم اونو میبینم اخرین باری ک دیدمش بچه بود الان هم ک دیدمش اتفاقی شد من روی خیلیا کراش زدم ولی تا حالا مثل این نبوده. همش حس میکنم این عشق یک طرفه هست.

سلام من همون پسرم که بزرگ ترین مقاله رونوشتم من یه دختری هست که باهاش چت درسی می کنم اونم هم رشته ای مه بهش علاقه دارم اون با من با من گفت که من جدی نگرفتم ولی من جدی ام بعد بهش گفتم من گفتم.تو مخوای جدی بگیر مخوای نگیر اونم هیچی نگفت ایا به نظرتون اونم من دوست داره یانه نظر بزارید جواب منو بدین لطفا

سلام سپهرم من ۱۱ سالمه درسته سن کمی دارم ولی احساس میکنم نیاز به جنس مخالم دارم تو فکر و خیالم دوس دارم به یه نفر علاقه مند شم دوس دارم عاشقی را تجربه کنم هر کی می خواد کمکم کنه لطفا خودشا معرفی کنه تا با هاش رِل بزنم البته اگه اون احساس عاشقی را بهش داشته باشم بدونه عاشقش می مونم تا ابد❤

سلام فاطمه هستم ۱۵ ساله تا الان فقط زو سلبریتی ها کراش داشتم مثل همه ی نوجونای دیگه ولی همه شون به جز یکی زودگذر بودن الان بیشتر از ۱سال شده که روی برادرهِ صمیمی ترین دوستم کراش دارم ۱۸سالشه از ته دل میخوامش نمیدونم شاید چون دوستمو دوست دارم باعث شده به اون حسی داشته باشم یا ازش برا خودم تابو ساختم؟! تا الان ۳بار دیدمش بار سوم و مهم ترین بار رفته بودم کادوی تولد دوستمو بهش بدم که خونه نبود و داداشش تو خونه تنها بود وقتی اومد پایین تو لابی چند کلمه که باهم حرف زدیم نمیدونم شاید حس من اینطوری بود که داشت خودشو مثلا یه جنتلمن نشون میداد لطفا نظرتونو بگید واینکه اگه روزی دوستم بفهمه ناراحت میشه؟ به دوستم یا به خودش بگم؟

سلام من۱۲سالمه۳ساله عاشق یه پسر شدم اون۱۵سالشه بعد۳سال من موفق شدم که بهش بگو دوسش دارم اونم گفت دوسم‌داره حتی بخاطر من با دوست صمیمیش جنگ کرد اما مامانم از این قضیه باخبر شد نزاشت دیگه برم بیرون الان من چند هفته هست که اونو ندیدم دارم دیوونه میشم درسامم افت کرد میخام فراموشش کنم کسی هست که کمکم کنه میترسم فراموشش کنم ولی اون نتونه اونوقت دلش بشکنه اما باید فراموشش کنم لطفا راهنماییم کنیدواقعا سپاس گذار میشم

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

من یک دختری بود که از بچگی باهم بزرگ شدیم باباش با پدرم رفیق بود ما ازبچگی باهم بازی به هم علاقه داشتیم این دختر همسایه مون هم بود ومامانشم با مامانم رابطه خوبی داشت یا ما خونه ی اونا بودیم یا اونا خونه ی ما مامان بابا همون م ستاره مون به هم گره زده بودند مثلا برا من مامانش می گفت داماد من چه کار می کنه نه که به شوخی به جد وخیلی هم واقعی من واون دختر ه هم خیلی همو میخاستیم گذشت تا اینکه پدرو مادر من ازهم جداشدن ولی بابا هامون همچنان باهم رفیق بودن وگاه و گداری به هم سری می زدن یه روز پدرم شنیدم که اون دختره تو همون مدرسه که من درس مخونم شیفیت دیگس من خوشحال بودم چون مخواستم بالاخره ببینمش یه بار من شیفت صبح بودم واون شیفت ظهر من داشتم ازمدرسه میومدم خونه که داشت با دوست داداش می رفت مدرسه من و دید گفت علی تو اینجا چه کار می کنی من اولم خودمم نشناختمش بزرگ شده بود ولی اون من شناخت گفتم ازمدرسه مون دارم میرم خونه با لبخند منو جلو دوستاش نگاه می کرد وای چقدر چشماش سرشار ازعشق بود باهم احوال پرسی می کردیم از دلتنگی ام براش میگفتم اون بایه ناه خاصی به من نگاه می کرد وخنده طبیعی برلب داشت من همون یه بار اونجا دیدمش که مدرسه شو بخاطز خونشون عوض کرد رفت مدرسه ی استقلال من خیلی دلتنگش بودم وهمش خدا خدا می کردم ببینمش که یه روز که داشتم می رفتم مدرسه دوباره دیدمش بهش گفتم من خیلی دلم واست تنگ شده توروندیدم گفت ما دوباره خونمون عوض کردیم واومدیم سرجا اول مون الان یه داداش دارم که کلاس اول تو مدرسه شمایه من اون موقع کلاس پنجم بودم رفیقم زیاد داشتم گفتم بهش عه اسمش چیه گفت حسین گفتم باشه من هواشو دارم یه بار دیدم بایک بچه ازمدرسمون داره دعوا می کنه رفتم جلو اونقدر پسرم رو زدم که بو ی خون گرفت از سرو کله اش خون می ریخت بهش با غرور گفتم دیگه نبینم اذیتش کردی یا لرزش گفت باشه من به بهونه یه اون پسره می رفتم خونشون مادرشم بهم می گفت دامادم چطوره من گفتم خوبم گفت چه عجب یاد ما کردی من گفت برا حسین اومدم اون گفت از مامانت خبر داری من اون موقع گوشی کلیدی k830 داشتم دراون زمان براخودش گوشی بود هیچی که عین گوشی یه من نداشت گوشی در اوردم گفتم مخوای بهش زنگ بزنم گفت اره زنگ زدم باهم صحبت می کردن که ک دفعه مامانم گفت شماره علی زنگ زدی گفت اره الان اینجاس مامانمم شروع به خندیدن کرد بعد مامان حسین گفت اره باحسین رفیق شده هواشو داره وازاین حرفا بعدازکلی خوشبش باماما نم گوشی رو قطع کرد ودادم دستم گفت بگیر داماد قشنگم منم گرفتم چایی درست کرده بود مادرش دختر ه اورد جلوم گفت بفرمایید علی اقا برداشتم وهمراه باتشکر بهش زل زدم اونم به من نگاه می کرد همین جوری چایی روبرمیداشتم که یهو ریخت روپام خندش گرفت من جیغ میزدم گفتم سوختم سوختم پام سوخت مامانش اومد گفتی چی شده گفت هیچی چایی روپای علی چپه شده مامانش گفت ای وای بمیرم اومدمجلو پاچمو بالاش دید عین اتیش سرخ شده همینجوری من برد دستشویی شلنگ اب و رو پام گرفت بعد اومد پماد سوختنی روپام چرپ کرد همش جوش میزد می گفت بمیرم واسه شا دامادم من درداشدم ولی ناله نمی کردم گفت درد داره گفتم چیزی نیست خوب میشه بعد به شوهرش زنگ گفت به باباعلی بگو پاش سوخته خونه یه ماس محمود اقا ناراحت شد گفت الان به محمد زنگ میزنم بیاد اونجا بعد گفت چی شده مگه گفت هیچی چایی ریخته روپاش دختره خیلی نگرانم بود از توچشماش نگرانی موج می زد گفت علی تقصیرمنه نه بمیرم برات من پوزخند زدم گفتم نه بابا گفت چرا تقصیرمنه می دونم گفتم چیزی نیست خوبه الان وپاموکشیدم پایین که جوش نرنه برام چون دوست نداشتم برام غصه بخوره ووانمود کردم که حالم خوبه خیالش راحت شد بعد بابام اومد دنبالم گفت چی شد علی اینجا چه کار می کنی همش به سر کلش میزد من گفتم چیزس نیست بابا خوب شدم یه چایی ردپام ریخت گفتم حسین خواست بیام حسینم تایید کرد گفت اره من خواستم بیاد باهم بازی کنیم بعد من بابام رفتیم خونمون خدافظی کردیم ازشدن تشکر کردم باباممم همین طور گفت خواهش می کنم ما کاری نکردیم موقع که داشتیم می رفتیم گفت مواظب خودت باش داماد گلم من همین جوری هوای حسین داشتم تا اینکه من بابام رفتیم روستای پدریش وکلا از مشهد اومدیم من سع ماه تعطیل ها می رفتم خونه یه مامانم موقعی که چهارده سالم بود رفتم خونه مامانم مامانم فروشنده اس نزدیک بازار شم پارکیه به نام پارک حجاب من مامان می رفت من می رفتم توپارک بازی یه توپ چهل تیکه زمین چمن داشتم می رفتم با اون بازی میکرد م که همونجور بازی میکردم افتاد تو یه مکانی توپارک که درش قفل بود بعد ور دورتادرشام بالاش گل داشت ونمس دنم تواون گیر کرد یا افتاد پاین توهمون حال بودم یک دفعگی چشمم به حسین افتاد قید همچی روزدم رفتم جلو اون منو شناخت گفت عه علی کجایی کم پیدایی گفتم نیستم با بابام رفتیم ده بابابزرگم اونجا زندگی میکنم چشماش داشت مثل ستاره برق میزد که یک دفگی دختره اومده بایه شلوار لی ویه روسری وصورت پرجوش وای نمی دونی موقع که دیدمش چه حالی بهم دست داد باهام احوال پرسی کرد گفت چه قدر کم پیدا کجابودی گفتم روستا بابابزرگم با بابا م رفتیم اونجا گفته درسته بهم پوزخند زد گفت مامانم الان میاد بیا ببرمت پیش مامانم گفتم عه من خیلی دلم واسش تنگ شده من و برد بعد یه جمعی بودن دختر خالش باخالش وشوهر خالش و خودمحمود اقا وزنش مامانش یعنی زن محمداقا بهم گفت علی چقدر بزرگ شدی منو تو بغلش گرفت گفت علی شنیدم رفتی ده گفتم اره گفت اونجا بهت خوش می گذزه گفتم نه گفت چرا گفتم چون شما ها نیستین بعد بحس وعوض کرد گفت اوضاع تحصیلت چه جوریه من شاگرد اول کلاس بودم ومعدلمم بیست بود بچه درس خونیم گفتم عالی ترازاین نمیشه گفت دخترمنم عین تو شاگرد اوله من ذوق زدم وبچشاش نگاه کردم بعد گفت ازمامانت چه خبر ازش خبر ندارم گفتم همین جا فروشندگی می کنه گفت کجا گفتم اومده جدیدا شب بازار با من اومد گفت بیا بریم که دلم واسه مامانت تنگ شده بعدمامانممو که دید توبغل هم رفت به مامانم گفت خیلی دلم برات تنگ شده خبری ازت نیست مامانم همین جوری توبغلش بود گفت یادی ازما نمی کنی ها گفت دیونه دربه در دنبالت بودم بعد دختره اومد مامانم دیدش گفت سلام عروس گلم خندید گفت خوبید مامانم یه نفس عمیقی کشید و گفت شکر خدا می گذره بعدا دختره ازیه شال سفید خوشش اومد به مامانش گفت من این میخوام مامانم گفت بر دار عزیز دلم بعد دیدم مامانش پول دراورد مامانم دستشو گرفت ومحکم کرد توجیب مادش گفت قابل نداره برا عروس خودمه گفت نه چه قدر میشه مامانم گفت هیچی پول ازش قبول نکرد بعد دختره تشکر کرد گفت مرسی خاله گفت خواهش می کنم گذشتت تااینکه من 16ساله شدم ورفتم خونه عمه م مشهد که یک دفعگی دختره رو دیدم بلندشدم همین جوری دنبالش رفتم دیدم رفت توی یه خونه ای که درش سفید بعد من همون جا وایستادم تا اینکه مامانش باخالش اومد گفت علی اینجا چه کار می کنی گفتم ادرستون ازیکی پرسیدم خوش حال شد وگفت خوش اومدی گفت اینجا خونه خواهرمه گفتم عه چه جالب من برد تو من اسرار کردم که بیرون بمونم وبیرون موندم گفتم حسین بگین بیاد دم در حسین اومد وای چقدر بزرگ شده بود بعد همون جا اومد گفت علی دلم برات تنگ شده بود کجا بودی نبودی گفتم من الان روستام واینا گوشی مو گرفت وباهاش شطرنج بازی می کرد بعد گفت بریم گیم نت رفتیم من بردمش بعد یه دوچرخه بیست دنده ای داشت گفت سوارشو من گفتم نمخواد پیاده میرم سوارشدم بعداز چندقدم گفتم حالا توبرم من پیاده میرم قبول کرد من برد کارخانه که پدرش محمود اقا پلاستیک بازیافت می کرد وکارخونه داشت بعد یه جایی بود کوچیک گفت بیا تو گفتم اینجا کجاس گفت اینجا محل کار با بامه در یخچال باز کرد شیر داشت یک استکان برامن ریخت یکی هم براخوش خوردبعد نشستیم اونجا به تلوزیون نگاه کردن بعد هم رفتیم خونه یه خالش باهاش خداحافظی کردم وبرگشتم خونه عمم نگرانم شده بودند گفتن تو بی اجازه کجا رفتی من گفتم هیچی درمغازه نشسته بودم گفتن دروغ نگو بهشون راستشو گفتم ولی اینجوی گفتم یکی از دوستا ی قدیممو دیدم باهاش رفتم بیرون دلم واسش تنگ شده بود مگفتند دیگه بی لجازه بیرون نرو هروقت رفتی مارو خبر کن گفتم باشه من به اون دختره هنوز علاقه دارم وامسال به خاطر کرونا مشهد نرفتم نمدونم اونم الان منو دوست داره یانه تازه من الان یه پسر 17سالمه که شاعرم هستم وتومسابقات پرسش مهر تواستان مقام دارم شعرای قشنگی هم می گم اسمم علی آهنگره بعدا کتابای شعر من که چاپ شه وحمایت شم ازمن بیشتر خواهید شنید من الان کلاس یازدههم وتوشاد عین تمام بچه های دیگه درس محونم امیدوارم ازخاطرات من لذت برده باشید❤❤❤❤❤❤❤❤❤

من ۱۵ سالمه عاشق پسر خالم شدم که هر دومون اونقدر خجالتی هستیم که به هم سلامم نمیدیم‌ در این حد ولی من دوسش دارم یکی بهم یه راه حل بده چطور بفهم دوسم داره یا نه

سلام من یک پسر ۱۲ ساله هستم عاشق دختر خالم شدم اونم همسن خودمه چجوری میتونم بهش ابراز علاقه کنم؟ یا حتی چجوری میتونم بفهمم اونم منو دوست داره یانه

سلام من دختری ۱۴ ساله هستم عاشق یه پسر شدم اون هم ۱۴ سالشه از بچگی همش باهم بودیم فامیل دورمون هم میشه همسایمون هم هست وقتی ۷سالم بود بهم گفت من دوست دارم ومیخوام باهات ازدواج کنم من از اون موقع عاشقق شدم هر موقع که صداشو میشنوم قلبم تند تند میزنه ومیخوام ببینمش ولی نمیدونم اونم همین حسو داره یا نه وقتی میبینم بهم لبخند میزنه خوشحال میشم حاضرم همه چیو براش فدا کنم فقط در کنار او باشم همین هرچه میگذر عشقم عمیق تر میشه وقتی میخوام بهش بگم سلام یکی میاد ونمی تونم

ای کاش اصلا نمیدیدمش وعاشقش نمیشدم وکلا در حال خیال پردازی با او هستم چکار کنم خدا

اممممممم میخواستم بهتون بگم تمام پسرا و دخترا من خبببب ۱۳ سالمه و و روی یکی از دخترای فامیل کراش زدم خبببب…… اما موقعی که به اون نگاه میکنم اونم بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه و کلا ازش خوشم میاد خوشم میاد که نه دیوونشم البته عکساشم دارم اما من خودشو میخوام ببینم و عکساش بس نیستن و البته بهتون بگم که اولین بار ۲ سال پیش دیدمش و تقریبا حسم بهش کمتر بود و توی عروسی دیدمش و اولین بار بود ……. و خلاصه خعلی عاشقشم و ننیخوامم بهش بگم …. اممممم کل روز بهش فکر میکنم و تو این سال افتم خعلی زیاد بود تو تحصیل که نمراتم از ۲۰ اومد رو ۵ و بالاخره دوستان اونقدر عاشقشم سه بار خوابشو دیدم و بالاخرههههه خعلی دوستش دارم حتی اندازه ی خانوادم دوستش دارم و دوستان اخرین بار که دیدمش ۱ ماه پیش بود و دیروز که قرار بود بیاد مهمونی اما نیومد دوستان توجه کنید که عشق سن نمیشناسه و سن اصن مهم نیست البته یادم رفت که بگم اون دختر دو سال از من کوچیکتره و خودتون میدونید که میشه گفت هم سن من بالاخره من خعلی کم میبینمش دیروز که نیومد قشنگ داغون شدم حتی دستم رو هم تیغ زدم خیلی نه اما یکم دوستان من میخوام با یکی به صورت ناشناس درد و دل کنم یه چیزیم که هست اینه که من باهاش حرف هم زدم نه اونطوری ینی کلا تو عمرم باهاش فکر کنم از موقعی که حس داشتم پنج شیش کلمه اون سر بحث رو باز میکرد مثلا من موهام بلنده و اون یه روز بهم گفت :اوه چه موهات بلنده و منم گفت که اره سه ماهه که موهام رو نگه داشتم دوستان واقعا خواستم با یکی ناشناس دوست بشم البته خودم یه رفیق دارم اونم مجازی و اونم راجب عشق من میدونی اما به یکی دیگه نیاز دارم حرف بزنم و دوستان اینم بگم من اعتماد بنفسم به شدت کمه و کلاا با کوچک ترین حرف ناراحت میشم و این حرفا……‌ و بالاخره دوستان مهم نیست کسی شمارو دوست نداشته باشه مهم اینه که شما دوستش دارین من از لحاظ روحی خیلی صدمه دیدم

سلام دختری ۱۴ ساله هستم . از یه خوانواده نه اونقدر مذهبی نه زیاد بی ایمان . حجاب خودم هم زیاد خوب نیست بد هم زیاد نیست . به مدت ۲ سال عاشق یه پسر بودم ولی تا به حال بهش و کسی دیگه نگفتم راستش خجالت میکشم و میدونم اگه بگم حمایت نمیشوم و یا مسخره یا میگن باید عشق او را از سرم بیارم بیرون و من به عشق همین اقا پسر حالم خوبه و قطعا ميدونم این عشقه و هوس یا از روی احساسات نیست اگه هوس بود تو این ۲ سال عاشقش نمیمونم من نمیخوام بهش بگم دوسش دارم همچنین قصدی هم عمرا ندارم و حتی نمیتونم به کسی بگم ولی من فقط میخوام همینجوری از عشقم خودم فقط و فقط خودم بدونم و عاشقش باشم اما این پسر اخلاقی داره که نمیدونم از سر لج یا اونم حسی به من داره این آقا پسر فامیل نزدیک ماست و به دلیل فوت مادر بزرگم مادر مامانم یکسره همو میدیدیم ایم قضیه مال دو سال پیشه خب همو میدیدیم این پسر اخلاق های خاصی داره که دوسش دارم بعضی مواقع به خاطر فوت مادر بزرگ اولا تو خونه مادر بزرگم میخوابیدیم خوانواده مامانم هم جمعیت زیادی دارن و همه تحصیل کرده هستن و خونه مادر بزرگم بزرگ بود ما هم به خاطر حالا نمیدونمیادم نمیاد اونجا میخوابیدیم ما ۶ تا بچه بودیم ۴ تا دختر و ۲ تا پسر با هم بازی میکردیم اونم گروهی از اونجایی که ۲ تا از بچه ها به دلیل از خارج از تهران آمده بودن اونجا میخوابیدن و من و یکی دیگه هم میخوابیدیم ۱ از اون ها کلا نمی آمد بخوابه ولی این آقا پسر بعضی مواقع میخوابی د و بعضی مواقع نمیتونست ۱ بار وقتی همه بچه ها جمع بودن و زیاد بزرگتر نبود حدود ۶ بزرگتر بود میخواستند شب رو تو خونه مادر بزرگم بدونن این اقا پسر اجازه نداشت خیلی ناراحت بود تا اینکه من و یکی دیگه رفتیم اجازش زو گرفتیم خیلی خوشحال شد . خلاصه ما خیلی به مدت ۲ همو میدیدیم

اخلاق هاش با من

خیلی شوخه

خیلی سر به سرم میزاره و ادا ی من رو تو صحبت کردن در میاره

وقتی من با یکی دیگه میخندیم اونم از اون طرف به ما لبخند می‌زند

خیلی از نظر هاش مثل منه

تیم مرد علاقه مند مون مثل همه همچنین رنگ مورد علاقه مون خلاصه

چند باری خواستم برم خرید خوراکی بگیرم اسرار کرد بیاد وپول گرفت و امد و پولم رو گرفت و گفت تو یه دختری من باید اول برم

دنیاش با پسرای ویگه فرق داره و خیلی پیشش راحتم چون میدونم اهل فکرای بد برای من نیست

یه روز بدون هیچ دلیلی با هم حرف نمیزنیم و یه روز با هم خوبیم قلب من وقتی میبینمش تند تند میزنه حل میشم و حالم بد میشه

خیلی مهربونه

بعضی از حرف هاش رو هم به من میگه یا بعضی مواقع وقتی میخندیم میاد جلو میگه دارین به چی میخندین مل هم میگین و اون هم میخنده

دوستان لطفا بگین به من علاقه داره یا نه

با هم در باره درس ها صحبت میکنیم و هر دومون تو مدرسه نمونه هستیم عشق این اقا پسر تاثیر بدی روی درس من نذاشته و خدا رو شکر پیشرفت هم داشتیم

ترو خدا بگین دوسم داره یا نه

بابا عشق چیه طرف نوشته عاشق مدل شدم میگم چه مدلی میگه مدل روسی من الان جمع میکنم میرم روسیه حالا از حق نگذریم واقعا پسرا بیاین باهم بریم روسیه یه سرچ تو اینترنت کنی میری ویزا هم میگیری من که روسیه ازدواج میکنم

دوستان این کسی که نظر رو داده واقعا کسی است که عقل داره حرفاش کاملا درسته به این میگن پسر باهوش تازه یک نظری را بدم ………یک پسر عاشق یه دختر هست و اون دختره هم عاشق پسره هست درسته دختره از قبل خود ارضایی می کرده این بهتر به خاطر این که خود ارضایی می کنه در آینده در رابطه‌ی زناشویی تحریک نمی شود چرا چونکه عوارض خود ارضایی است و به این می گن عشق بدون رابطه ی جنسی حالا خودتون قضاوت کنید حاضر هستید تمام زندگیتان را به خاطر عشق بی مردی به خطر بیاندازید

البته من هم به هیچکس نگفتم دوسش دارم حتی به خودش فقط میخوام بدونم اون از این مشخصات من و دوست داره یا نه

بابا ول کنین این عشق بازی ها رو جهان بزرگ تر از اون چیزی میبینی هست مثلا فرض کنید یک دختر عاشق یک پسره درسته اون هم به خاطر قیافش خدایی نکرده اون پسره در اثر حادثه زیباییش رو از دست می ده حالا ایا به نظر شما اون دختره عاشق پسری را که قیافش از دست داده باشه به عنوان مثال(سوخته) باشه هست یا نه ؟ خوب معلومه نه امروزه این قدر علم پزشکی پیشرفت کرده که قیافه یک زن بسیار زشت رو می تونن به یه زن بسیار خوشکل تبدیل کنن شما باید برید عکس های قبل وبعد زن هایی که جراح پلاستیک انجام دادن ببینید که چقدر تغییر می کنن تازه اینو بدونید که مادر بیشتر بچه هاشو دوست داره تا عشقشو یعنی بالاترین عشق عشق مادر به فرزندانش است این عشق بازی ها رو بزار کنار فقط به فکر خودت و ایندت باش تمام شد

سلام من خودم عاشق بودم و خواهم بود خیلی هم دوسش دارم ولی اصلا قبول نمیکنه بعد دو سال شمارش رو پیدا کردم خیلی دوسش دارم ولس قبول نمیکنا بعد کلی حرف زدن قبول کرد که هم رو ببینیم یه بعد قرار های کافه و ….. تا دیدم کبودی رو دستاش و صورتش هست بعد کلی حرف زدن از زیر زبونش کشیدم که یه از بهترین دوستام یک روز کلی کتکش زده و تحدیدش کرده که همه چیز رو که درباره رابطه ما میدونه به همه میگه بعد یه مدت هر روز با هم بودیم یه روز فهمیدم رفته همونی که قبلا کتکش زده و برای من نامه گذاشته که من بعد یه مدت پیداش کردم نوشته که هنوز عاشق منه ولی به خاطر یه سری مشکلات مجبور هست بره با اون پسره حتی اون پسر لعنتی هر روز بش تجاوز میکنه و بعد از یه مدت این دختر بیچازه خودکشی کرد الان من بد بخت چه کار کنم خدا دیگه چکار کنم

سلام من زهرام. من الان 14 سالمه وقتی 12 سالم بود عاشق شدم اما بعد 2 سال فراموشش کردم. جوری که حتی اگه بگن مرده هم برآم اصلا مهم نیست تا این حد ‍♀️ ولی من الان که 14 سالمه 2 ماهه عاشق شدم دوباره البته به طور مجازی آشنا شدیم. خانواده عشقم منو می‌شناسن فقط باباش نباید می فهمید که فهمید من و عشقم 2 روز با هم دعوا گرفتیم ، بعدش یهو همه چیز عوض شد. عشقم گفت میخوام انتقام بگیرم از دشمنام. میخوام بدترین آدم دنیا بشم. گفت ازم دور شو آسیب نبینی. بهم گفت 4 سال طول میکشه تا انتقامم رو بگیرم و آروم شم. گفت عاشقتم به خاطر من صبر کن 18 سالم میشه باهم ازدواج میکنیم. من الان دچار عذاب وجدانم که شاید چون باهاش دعوا گرفتم اینجوری شد. شایدم من مقصر نباشم. نمیتونم ترکش کنم. بخاطر من باباش از همه چیز محرومش کرده، نمیدونم چیکار کنم. ولی دارم سعی میکنم کنار بیام صبر کنم بهش زمان بدم. از نوجوانیم لذت ببرم و میگم تنها کاری که میتونم کنم اینه که صبر کنم. ❤️واقعا دارم دیوانه میشم. تو رو خدا یکی بهم بگه نظرشو،

سلام من ریحانه هستم11 سالمه.

من الان 8 ماهی میشه که عاشق پسر عمه ام شدم و این موضوع رو کسی نمی دونه و خودش هم فکر کنم فهمیده البته مطمعن نیستم. ما هر وقت که همو میبینیم خیلی با هم شوخی میکنیم و……. ولی من نمی خواهم زیاد بهش علاقه پیدا کنم چون هم باعث میشه جلب توجه بشه (یعنی اینکه چون ما با هم فامیل هستیم اگر همه بفهمن برای من خیلی بد میشه)و هم نمی خواهم از درسام عقب بمونم.

لطفا یک راهی بگید چون من الان بین عشق و درس گیر کردن.

مطلب خوبی بود

اینایی ک گفتن نامرد تر از دختر خود دختره :/ پسر اگ نامردی نکنه و گند نزنه تو روحیه ادم دختر هم نامرد نمیشه .. خیلی از شما پسرا خوشتون میاد ک بفهمید دخترا دوستون دارن و فک کنید چه تحفه ای هستید ! درک نمیکنید ک دختر دوستون داره خیلی راحت میرید و پشت سرتونو هم نیگا نمیکنید .. با اون پسرایی ک واقعا عاشقن نیستم با اون پسراییم ک میان راجب عشق چرت و پرت میگن .. حس پاک ما دخترا رو با قلب سیاهتون چرکی نکنید ، اه :/

سلام من دختری ۱۱ ساله هستم من یکی از دوستان مادرم یک پسر داره که یک سال از من بزرگ‌تره و اون توی سن۶ بود به من گفت که دوستم داره و من از اون موقع عاشقش شدم الان من باغشونم عشقم داره عمیق تر میشه ترو خدا بگید چی کار کنم ترو خدا من عاشق اون پسرم

سلام.من یه پسره مذهبی هستم و ۱۴ سالمه که واقعا از دوست دختر بدم میود تا اینکه تو یه عروسی یه دختری رو دیدم قلبم تند تند میزد نفسم بالا نمیود انگار منو از یه کوه پایین انداختن وقتی به خودم امدم دیدم عاشق شدم نه عاشق زاهرش بلکه عاشقه رفتارش کاراش حتی خنده‌هاش نگاه کردنش برام جالب نبود بلکه رویا بود دختر خیلی با حیای بود ومن یه سال هست که دوسش دارم ازم ۲ سال کوچکتره ولی انگار هم سنیم دلم میخواد بهش بگم دوست دارم ولی ازاین میترسم که ابروم در خطر باشه یه بار تو خابم امد و باهم دوس بود . د‌ختره تو محله مامان بزرگمه هر وفقط میریم انجا من میرم تو کوچشون تا شاید دیدمش هر وقت‌منو میبینه زود قایم میشه لطفا بگید که این کارش چه معنی رو میده. من خیلی دوسش دارم از خدا فقط انو می‌خوام لطفا بگید چه جوری بهش بگم چون من بلد نیستم و می ترسم خراب کنم . خاهشن کمکم کنید من خیلی دگرگونم توروخدا جواب بدین راهنمایی کنید.

سلام من یه پسره 14ساله از شیرازم که تا به حال عاشق نشدم ولی درمورد عشق به اندازع یه کتاب عطلات دارم ویه آدم مذهبی هستم و آرزوم اینه که یه هم دم داشته باشم از دختران ۱۴ساله که اینو خوندن و دوست پسر ندارن و اهل شیراز هستن بگن شماره بدم

سلام دختری ۱۱ ساله هستم من الان ۲ سال هست که به باشگاه میرویم یک پسر ۱۲ ساله هم همکلاسی من هست مت روی اون کراش دارم و دوسش دارم بعد از یک مدت چند تا چیز فهمی یک این که با بهترین دوست من تو رابطست دو این که تا ۲ ماه دیگه به اتریش میرود من چی کار کنم چگونه بهش بگوییم دوست دارم

سلام من پسری 15ساله هستم که عاشق یکی از دخترای فامیل دورمون شدم و فقط روز عید دیدنی میبینمش اون ساکن تهرانه و ما ساکن بابلسر(مازندران) اولین باری که دیدمش(حدودا6سال پیش) یک حس عجیبی داشتم تاحالا این حسو تجربه نکرده بودم باخودم گفتم فکر کنم عاشق شدم ای کاش اون لحظه نمیدیمش ای کاش هیچ وقت فامیلمون نبود ولی خب سرنوشته دست من نیست سعی کردم طی این چند سال فراموشش کنم ولی نشد به نظر من این عشقا از کمبود محبته اطرافیان هست کمبود دوست خوب هست تاحالا نتوستم یک دوست خوب پیدا کنم خیلی حس تنهایی میکنم و اینکه بچه طلاقم هستم و این آسیب منو بیشتر میکنه ای کاش … نمیدونم چی بگم لطفا شما کمکم کنید

من نوجوانی 12 ساله ام من توی یک خانواده مذهبی هستم و عاشق کسی هم نشدم ولی به نظرم توی 15 سالگی بهترین وقت عاشق شدنه و لی برای ازدواج

اين هم بگم كه من دوسال نديده بودمش و بينمون فاصله زيادي افتاده بود

امممم خب سلام يه سه ماهي ميشه كه از پسر عموم خوشم اومده و شمارشو پيدا كردم و كليي با هم چت كرديم ولي از اون روز به بعد ديگه جواب نداده و سين كرده فكر كنم اونم منو دوست داره چون وقتي وايميستاد پاهاش سمت من بود ، سعي ميكرد صاف وايسه ، وقتي باهام حرف ميزد به تته پته ميوفتاد ، همش نگام ميكرد ، همش با پسر عمم پچ پچ ميكردن و ميرفتن يه جايي كه من نبينمشون . خيلي دوسش دارم و فك كنم حسم واقعي باشه (البته يه سري مشكلات سر ارث و ميراث بين خانواده هست ). من از اول عمرم توي تهران بودم و اون توي يه شهرستان در مشهد . خب فرهنگامون فرق داره و وضع مالي و زندگي ما در كل بهت از اونا هست . من 14 سالمه و اون 16 سالش . ميخواستم بدونم آيا اون واقعا حسي به من داره ( با اين چيزايي ك گفتم ) ؟ و اين كه به نظرتون حس من واقعيه؟ لطفا جواب بديد

سلام دوستان من راهنمایی که بودم عاشق یه پسره خوش‌هیکل جذاب شدم که دانشگاهی بود فک کنم،بهش گفتم با گریه که عاشقشم اما گفت تو بچه‌ایی،الان که دبیرستانم واقعا بهش فکر میکنم می‌بینم که درست گفته،چون الان دوسش که ندارم هیچ ازش متنفرم(خلاصه کردم

به نظر من عشق یه حس پاک و مقدسی است من خودم 12 سالمه و عاشق شدم و به عشقم رسیدم و الان 4ماه با همیشه با هم هستیم من یک پسرم که یک بار در کودکی عاشق شدم و به دلایل شخصی او را فراموش کردم و الان با همان دختر 11ساله حتی روز هم نشده که باهم نباشیم

آقای علی خیلی ممنونم از راهنمایی که به من کردید. الان فهمیدم که اون ناراحتی یه حسی بود که فقط سه چهار ماه طول کشید و بخاطر این بود که من الان تو یه سن حساس هستم و این حس ها طبیعی هست و الان دیگه اون طور نیستم.خیلی ممنونم.

سلام من عاشق شده ام پسرم ولی نمیدونم عتشق کی هستم

سلام. من ۱۰ سالم بود که عاشق شدم عاشق کسی که ۱۶ سال از خودم بزرگتره و ۱۰ سال از پدرم. الان من ۱۳ سالم شده و هنوزم دوسش دارم و حتی بیشتر از قبل. رهام خواننده هست میدونم بهش نمیرسم ولی هرکارم کردم نتونستم فراموشش کنم با مشاور حرف زدم بازم نتونستم فراموشش کنم به مادرم گفتم شروع کرد جیغ جیغ کردن و حتی تا یک هفته هم باهام قهر بود پدرم مدام فهشش میده. هر حرفی که پدرم بهش میزنه قلبه من درد میگیره تنها کاری که میتونم بکنم گریه هست از کلاس چهارم تا الان که کلاس هفتم هستم افت تحصیلی داشتم درس نمیخونم اصلا درس برام خسته کننده شده همش رمان عاشقانه میخونم حتی دارم یه رمان هم خودم مینویسم. حس میکنم دلیل عاشق شدنم کم بود محبت هست چون پدرم و مادرم اصلا بغلم نمیکنن باید خودم پیش قدم بشم ولی بازم پدرم نمیزاره بغلش کنم بوسم نمیکنن ولی بازم از طرف کسی که عاشقش شدم محبت ندیدم و حتی یک بار هم ندیدمش. رو دست و پام تیغ میندازم. هرروز یا با خودم تو خیالاتم رویا پردازی میکنم یا با دختر خالم. تو تلویزیون که کنسرتشو میبینم قلبم تند تند میزنه نففسام کند میشه دست و پام میلرزه ولی وقتی پدرم فهشش میده گریم میگیره میرم تو اتاقم میشینم گریه میکنم و رو دست و پام تیغ میندازم. من پدرم غیرتی هست و حتی نمیزاره اسم پسرخاله هام رو بیارم برای همینم همون اوایل که عاشقش شده بودم میترسیدم عکساشو تو گوشیم نگه دارم یا اسمشو جلوی پدرم بیارم. نمیدونستن چه کارا میکنه اصلا هیچ خبری ازش نداشتم تا اینکه پارسال سروش نصب کردم و کانالای اونجا ماکان بند هم جزوشون بود من تو همه کانالای ماکان بند هواداری عضو شدم تا بفهمم رهام در چه حال هست و ازش خبر داشته باشم از اردیبهشت تاحالا خیلی راحت تر هستم حتی بکگراند عکی رهام هم میزارم رمز گوشیم اسم رهام به انگلیسی هست گوشیم دیگه حافظه نداره بسکه فیلم و عکسای رهام توشه پدرمم فهشش میده ولی من احمیت نمیدم ولی شبا رو بدنم تیغ میندازم و گریه میکنم. روز دوم مهر روز تولدم بود و رهام لایو گذاشت انقدر خوشحال شدم که نگو ولی وقتی دیدم حال خوب نیست قلبو درد گرفت دست و پام داشت میلرزید ترسیده بودم فگم منقبض شد دست و پام قفل شدن نمیتونستم تکون بخورم وقتی که قفت بالاخره ماهم کرونا رو گرفتیم یادم رفت اصلا نفس بکشم داشتم تا مرز سکته رو رد میکردم اشکام داشتن همینجوری میریختن حالم خوب نبود اصلا جوری که کارم به بیمارستان کشید. در این حد دوسش دارم که حتی حاضر نیستم یه خار به پاش بره برای تیزر اهنگ (با تو) با موتور خورده بود زمین و دستش زخم شده بود تا خود شب گریه کردم شبم که شد دباره تیغ انداختم رو پام. تنها ارزوم خوشبختیشه ولی حتی فکرشم که میکنم کنار یکی دیگه باشه منو تا مرز جنون میبره. چه کار کنم فراموشش کنم؟ این عشق داره زندگیمو نابود میکنه باید رهامو فراموش کنم چون اگه ازدواج کنه من نابود میشم.

اگه اومدین نظراتو بخونین بدونین که یه سری بچه اومدن از یه حس حرف زدن و مشکلی هم نداره بگن . باید ببینی‌ حسی که داره از کجا نشئت میگیره . این حس سه جوره . یا هوس یا کراش یا عشق . کراش یعنیاز یکی خوشت اومده و فقط همین . هوس یعنی باهش ارتباطی هم داشتی دیدی بچه خوبیه و گفتی چه خوبه با هم باشیم اما عشق فرق میکنه . عشق از روی شناخت صورت میگیره . عشق اول هوسه بعد با شناخت میره مرحله بعد . مرحله بعدی اینکه عشق واقعی بیشتر از چها ماه طول میکشه یعنی دقیقا همون حس رو داشته باشی وقتی بازم میبینیش اما عشق بعد هفت ماه از بین میره اگه کلا هیچ خبری ازش نشه . عشق ملاک بعدیش اینکه باید ببینی به طرف بعد چهار سال باز هم تعهد داری یا نه ؟ ببینی عاشق چیش شدی که چهار سال دووم آورد . خصوصیات ظاهری یا باطنی یا روحی و انرژیکی . اگه دو مورد آخر بود بدون عشقه .

سلام شینا . امیدوارم که بخونی . بنظرم بهترین راه اینکه اول بری پیش یک روانشناس خوب و درجه یک نه روانشناسایه الکی . دو بهتره به یک مسافرت بری و کلا از همه چیز دل بکنی و دوباره دنیاتو بسازی . دنیایی با وجود هدف و رویا و سخت به اون رویات بپردازی هرچه قدر بزرگ و ناممکن باشه . این که تو همین الان اینجایی یعنی معجزه . سه چیزی که انسان از راه زندگی به در میشه نداشتنعزت نفسه . بدون تو خیلی باارزشی چون از عشق بوجود اومدی . عشقی که از خدا یعنی یه چیز بی نهایت نشئت گرفته . بدون الان قطعا تو در سختی هستی اما هیچوقت دنیا همینطوری نمونده و چیزیکه فرق میکنه تو قوی تر میشی . اینو شک نکن . زندگینامه بزرگان رو بخون . یکی اعتیاد داشته ، یکیفقیر بوده و…. اگه می بینی دهنت سرویس شده بدون خدا خیلی دوستداره چون وقتی رفتی رو سکوی موفقیت یک داستان قشنگ داری که به حضار و بینندگان بگی . این خیلی مهمه که تو بهترینی . نه شاید برای همه اما برای خدا بهترینی حتی اگه بدترین کارها هم کردی . قطعا بدون اگه خدا دوست نداشت الان اینجا نبودی و اصن وجود نداشتی اما الان بزرگ ترین معشوقه دنیا در انتظار تویه که نگاهش بکنی .اون خیلی دوست داره و این یعنی پادشاه جهانی . این به تو بستگی داره بخای خدا رو ببینی یا نه . تو بهترین و بهترین و بهترینی

ای لعنت بهت (دیاکو‌) هی میام کامنتت رو میخونم و قلبم بیشتر درد میگیره

سلام من یه دختر۱۳ساله هستم البته ۴ ماه دیگه میرم توی ۱۴ سال من وقتی ۱۲ سالم بود بایه پسر همسن خودم آشنا شدم و از اون موقع عاشقشم وفکر میکنم اون پسر هم عاشقمه مامانم هم چند ماه پیش فهمیده که من عاشق اون پسر هستم و میگه بایدفراموشش کنم چون اون اصلا به فکرمت نیست ولی من مطمانم که اون من و هنوز فراموش نکرده چون برای هم نقاشی یادگاری کشیدیم ما هم رو فقط عیدا تو شمال میبینیم و مامانم میگه چون امسال نرفتیم شمال به احتمال زیاد فراموشت کرده لطفایکی بگه اون پسر رفتار هاش یه جوری بود که انگار عاشقم شده منم هر شب خوابش رو میبینم که بهم میگه عاشقتم این عشق از روی هوس نیست من مطمانم

سلام. من یه دختر ۱۴ ساله هستم. لطفا منو راهنمایی کنید،من تقریبا بیشتر علائم افسردگی رو دارم نمیدونم چرا این طور شدم. قبلا پرشور و سرحال و سرزنده بودم ولی الان نه خیلی میخوابم ولی سخت خوابم میبره برا همین قرص خواب مصرف میکنم روزی نهایتا دو تا اگه نخورم خوابم نمیبره. قهر کردن و عصبانی شدن برام خیلی راحت شده مثلا دیروز با بهترین دوستم کات کردم…. سر اعضای خانوادم داد میزنم. از خونه اصلا دوست ندارم برم بیرون حتی یه بار ۲۴ روز تو خونه موندم و این اصلا به خاطر کرونا نیست قبلا خیلی بیرون میرفتم.و بگم که من روحیات پسرونه دارم و از این که تو ایرانم خیلی ناراحتمدولی خانواده خیلی خوبی دارم لطفا اگه میخواید منو راهنمایی کنید اولش بگید شینا که من متوجه بشم.ممنونم

سلام من عاشق کسی شدم که احساس میکنم هیچ حسی بهم نداره اما من خیلی خیلی عاشقشم من 14سالمه اما اون 6سال ازم بزرگتره لطفاً کمکم کنید

من یه دختری هستم 14 ساله که عاشق یه پسری شدم که 6 سال از من بزرگتره اون یکی از نزدیکانم خیلی دوستش دارم هر وقت خواستم فراموشش کنم نتونستم نمیتونم بهش بگم که دوستش دارم چون معلوم نیست چه اتفاقی می‌افته لطفاً کمکم کنید خیلی شديد دوستش دارم در حدی که میبینمش دوست دارم بدونه عاشقشم به هر کی میگم به حرفام اهمیت نمیده لطفا کمکم کنید

سلام دوستان اقا طرف نوشته 12 سالمه 4 ماه پیش عاشق شدم مگه سنی داری بله میدونم عشق سن نمیشناسه ولی اینا هوسه بنده خودم عاشق بودم خیلی دوسش داشتم روز نبود که باهم نباشیم براش همه چی میخریدم بعد ی مدت که رفتیم زیاد حال نداشت بعد دیگه نیمود خیلی وقت بود ندیدمش ی شب تو پارک با دوستام نشسته بودیم اتفاقی سرمو بلند کردم اونو دیدم یکو دو بلند شدم رفتم به تمام معنا بوسش کردم گفتم چرا نیمومدی گفت دیگه نمیخوامت منم گفتم اخرین حرفت اینه گفت اره منم رفتم

سلام هدا هستم چند وقته فکر میکنم عاشق شدم ۱۶ سالمه تو محرم دیدمش بعضی وقتا از ذهنم میره بعضی وقتا میاد نمی دونم زود گذر یانه نمی دونم یعنی واقعا عاشقش شدم کمکم کنید

از دختر خانم ها وآقا پسر ها بدون هیچ قصد و قرضی خواهش می کنم اگه نظری دارن بگن که خیلی به درد می خوره

سلام پسری هستم ۱۴ ساله . اول از همه اونی که می گه من مثبتم و اهل این کار ها نیستم یا نیاز به روان پزشک داره اگه اصلا این حس رو نداره یا داره مخفی بازی می کنه . آخرین کسی که باید در مورد این عشق تصمیم بگیره خدا ما نو جوان ها هستیم . خانواده و دوستان فقط تاثیر گذارند . من یه پسر فوق العاده درس خون و دانش آموز نمونه هستم و درباره عشق به اندازه یه کتاب در سایت ها خوندم و می خونم. ولی تحقیق من به این نتیجه رسیده که این حس نابود شدنی نیست . باید تعادل بین زندگی و اون حس برقرار کنیم . من هم مثل شما ها عاشقم . عاشق بودم . عاشق خواهم بود . اما گفتم اول درسم بعد عشق و حال بعد از درس خوندن هم حسابی عاشقی می کنم و تمام

فقط مشکل اصلیه ما اینه که می ترسیم اصلا تر معنی نداره ❤❤

سلام بنده ابوالفضل هستم 15 سالمه در کلاسی خصوصی عاشق دختری شدم نمیدونم اونم عاشقمه یا نه خیلی درگیرشم تا بدونم تا دوستم داره یا نه چیکار باید بکنم چن دفعه هم تا خانه همراهیش کردم لطفا به جیمیلم پاسخ دهید با تشکر

اینم پاسخ به حرفای فاطمه . راستش الان مرز بین عشق و هوس کم اصلا یجورایی عشق بین هوس و شهوت گم شده تشخیص عشق از شهوت خیلی کاره سختیه به نظرم بیشتر کسایی اینجا ادعای عاشقی می کنن شاید به شهوت دچار شدن . ولی امیدوارم عشقون پاک باشه. و اینکه حرفمو ثابت کنم کامنت نازنین رو بخونید که نوشته اول حس کرده عشقه ولی بعدا ازش متنفر شده. این نمونه بارزه و مشخص می کنه که هوس چه قدر قوی هستش وما انسان به هر حسه کوچکی میگیم عشق . عشق مقدس و پاکه.

در جواب به اون به دختر خانومی که گفتند که میترسن از پسرا . حرفت کاملا درسته خواهر جامعه جوری شده که پسرا اکثرا گرگ شدن. راستش سر موضوع رمینا اشرفی با یه نفر بحثم شد با یه خانوم از پسره که نامزه رمینا بود دفاع میکرد ولی در اخر یه متن خیلی خیی جالب گفت. پدری داغدار در حبس دختری ارمیده در اغوش خاک و گرگ هوس و شهوت همچنان ازادانه در شکاره دختری دیگر متاسفانه ما پسرا بخاطر هوس های خودمون دختران جامعه مون رو به نابودی میکشیم. ولی اینو هم بگم پسرای خوب و به معنای واقعی مرد پیدا میشن. و در اخر عشق زهری است به طعم عسل .

سلام من پسر ۱۵ ساله ام عاشق دختر خاله ام شدم دیوانه وار هم عاشق شدم و همیشه تو فکر و ذهنمه همین دو سه ماه پیش بهش گفتم عاشقشم اونم موافق بود ولی حالا دیگه روم نمیشه برم ببینمش اون موقع قبلش همیشه میرفتم خونشون و میدیدم و میدیدم اونم منو دوس داره فقط بهم نمیگفت ولی از وقتی بهش گفتم روم نمیشه برم پیشش

همه ی ما یه روزی ازدواج میکنیم این بهتره که وقتی بزرگ شدی و عاقل شدی و یک خانوم دکتر یا یک آقا مهندس اون موقع عاشق بشی ببین یه سوال فکرشو بکن الان بیست سالته یا بیشتر و میخوای زن بگیری یا شوهر کنی روت میشه بگی من فلانی رو‌ قبلا دوست داشتم یا دستش رو گرفتم یا ….. خیلی چیز‌ های بدتر… یا آقا پسری که کلی دوست دختر داری میتونی تحمل کنی که زن واقعیت قبلا با کسی بوده یا دختر خانومی که ول میکردی تو خیابون و هیکلت رو به نمایش میزاری میتونی تحمل کنی که همین اقایی که شده همسرت قبل از این که تو رو در آغوش بگیره یکی دیگه هم تو آغوش گرفته میتونی؟؟ اصلا من سوالم اینه به چی میرسین با این کارا چیو میخوای ثابت کنی هانننننن؟؟ من دیگه حرفی ندارم اما بدونیممممم همه یه روزی از این دنیا میرن ما اومدیم تو این دنیا اون دنیا مون رو بسازیم نکه بزنیم خراب کنیم به خودمون بیایم فکرشو بکن الان مردی چی تو دستت داری که به خدا بگی منم بنده بودم منم شیعه بودم؟ ببخشید خیلی حرف زدم

من هرچی رد میکنم میبینم اکثر کسانی که نظرتون رو نوشتین سن کمی داریند خیلی غیر قابل تحمله که دختری که ۱۲ سالشه درگیر این نوع چیز ها بشه‌ من خودمم عاشق یکی هستم اما سعی بر اون دارم که فراموش کنم فراموش و شکر خدا تا جایی هم موفق بودم و الان که فکر میکنم حالم بهتره و بیشتر از زندگی لذت میبرم و الان به تنها چیزی که رسیدم اینه عشق واقعی خداست اینقدر با خدا باش تا غیر خدا را از یاد ببری زندگی کن زندگییییی

من چهارده سالمه راستش عاشق دختر همسايمون شدم اون هم همسن منه اون هيچي راجب من نميدونه حتي نميدونه که من عاشقشم ميخوام که اون همسر آينده من باشه ولي ترس از اين دارم تا قبل از اينکه من به سن تکليف برسم اون با يکي ديگه ازدواج کنه راهنمايي ميخوام که از طريق کسي يا خودم بهش بفهمونم که عاشقشم و يا اگه راه هايي وجود داره به من بگيد.ممنون ميشم بابت لطفتون

عالي بد نيست به من کمک هاي زيادي ميکنه

من الان ۱۴ سالمه و حدود ۴یا۵ ماهه که عاشق دختری شدم شدم شاید اون که ندونه که خیلی خیلی دوستش دارم و عاشق و دیوونش شدم ۲ ماهه که خونمون عوض شده و ازش دور شده توی این دوری و غم باید چکار کنم دوستان لطفا راهنمایی کنید

خوش بحالت ای کاش عشق منم یکم بهم علاقه نشون میداد

بنده پسری 14 ساله هستم معتقدم عشق پاکترین چیز جهان است ولی تاحال من عاشق نشدم چون دوستی ندارم من عاشق نجوم و فیزیک هستم ولی خیلی علاقه منم که همراهی در زندگی خویش داشته باشم من همیشه تنها بودم توی زندگیم یک بار شجاعت به خرج دادم و این نظر نوشتم که چون تنها هستم میخواهم شریکی پیدا کنم برای خود اگر کسی هست که به بع این دل زخم خورده کمک کند به ایمیلم پیام دهد

مثل همیشه داستان را با یکی از شعر های خیام تمام میکنم

گویند مرا که دوزخی باشد مست قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و می خواره بدوزخ باشند فردا بینی بهشت همچون کف دست باشد

حکیم عمر خیام

به امید کسی که عشق را به من آموخت

سلام بجای اینکه اینجا بگید من تنهامو از این حرفا باهم رل بزنین منم پایم پسرم 14 سالمه اهواز زندگی میکنم

سلام من ۱۳سالمه دارم میرم هشتم من الان دقیقا عاشق پسر خاله هستم این حرف مهمه ۱۳سال عاشقش بودم از بچهگی فقط دوسال تفاوت سنی داریم من اینقدر عاشقشم که حتی جونمو میدم واسش اما الان ۴ساله ندیدمش ولی هنوز منتظرم تا دوباره چهره دل نوازشو ببینم ولی نمی دونم پسر خالم به فکر من هست یا اصلا عاشق من هست یانه کمک کنید تروخدا

سلام من ۱۳سالمه دارم میرم کلاس هشتم چند وقته پسرایی که میبینم یه کارای عجیب و غریب میکنن۱, ۲٬,و حدود یک ماه یه پسر هم سن خودم عاشقم شده هر وقت باهاش حرف میزنم از اعصبانیت فقط می خوام بزنمش اما دلم نمیاد وقتی روز اول دیدمش نه سلام کرد نه چیزی روش رو کرد به من و رفت تو گوشیش همون روز وقتی می خواست منو ببین دستشو میزاشت رو چشماش و منو از لای انگشتانش نگاه می کرد تا چند روز بعد خودمونی شد گیر داد شماره بدم (این پسر . پسرادیی . پسردایی من هست ) بعد ما از هم جدا شدیم یعنی من برای دیدن فامیل رفته بودم اون منو اتفاقی دید بعد من از شهرستان مو رفتم برگشتم شهرمون چند وقت بود هیی میگفت عزیزم کی برمی گردی دلم واست تنگ شده و پاسخ شارژ و اینترنت می گرفت که باهاش صحبت کنم اما من از هیچ کدوم استفاده نکردم مادر و پدر هامون هم همو نمیشناسن و نمیدونن ما شماره های همو داریم و در ارتباطیمم من همش می خوام ازش دوری کنم نمیشه من خیلی شوخم و بازیگوش . اما برام سوال تو نگاه اول چطور عاشق شد بنظر من میخواد همش منو اذیت کنه از حرفا بگذریم __________________ من دوسال کوچیک تر از پسر خالم هستم و عاشقش هستم و هم تنها دوست و هم بازی بچه گیام بود همیشه منو میخندوند و شادم میکرد کمکم می کرد تو خیلی از کار ها و حتی هردوتامون اینقدر شوخ بودیم که همه آزمون آسی بودن من عاشق پسر خالمم و الان ۴ساله ندیدمش اما هنوز منتظرشم اون نمیدونه که من عاشقم بنظرم البته ازشآدرس ندارم ولی شماره دارم میترسم و هم خجالتی هستم که بهش زنگ بزنم ولی خیلی دوست دارم بدونم اون به فکر من هست یانه _____ _________________________________________ میدوند کلا با هرپسری اولش سنگین و رنگینم بعد بهو خودمونی میشم البته پسرای هم سن خودم مثلا وقتی رفتم توی یه محله ۵تا پسر عاشقم شدن و همش نامه میدادن خودم موندم که اونا از چه چیز من خوششون اومده ولی بنظر خودم میخوان اذیتت کن من قبلا از همه پسرا منتفر بودم حتی با یه نگاه بهشون آرزوی مرگ میکردم واسه خودم یا اون پسر الان من خیلی کمک می خوام م میخواهم یه کاری کنم هم اون پسره که شمامو دارع ازش خلاص شم همش چرت میگه و هم پسر خالمو فراموش کنم که اینقدر رویا نبافم

من عاشق یه دختر ۱۳ سالم که هم سن خودمه نمی دونم چی بگم به اون بگم تا با من دوست شه

ببخشید وقتی من نظر هاتون رو دیدم اکثرتون نظرهاتون عالی بود اما بعضی هاتون کلا ما رو مسخره کرده بودین شما خودت وقتی حسی به کسی نداری چرا نظر میدی

سلام من یک دختر پونزده ساله م وهمین مشکل شما ها رو دارم و چهار ساله درگیرم تا به حال بخاطر این موضوع دچار خیلی مشکل شدم و دارم همه ی اطرافیانم رو از خودم دور میکنم چون خیلی پرخاشگر شدم ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام من ۱۵ سالمه عشق یه دختری شدم از اقوام مادرم نمی‌دونم چجوری بهش بفهمونم که عاشقش هستم ؟ لطفاً شما کمک کنید

سلام من 13سالمه و عاشق یک.پسر همسن و سالم شدم ما باهم تو یک کلاس خصوصی هستیم من درسم خیلی خوبه و اون هم همینطور بعضی وقتا اگه اشکالی داره بهش کمک میکنم اونم فقط نگاه میکنه اسلن از اول کلاس تا آخرش هی نگاه میکنه من اون تو یک یک راه خونمون و وقتی میخوام برام خونه میرع اون طرف ولی من خیلی ازش خوشم میاد یا مثلا وقتی مریم سوپرمارکتشون اجازه نمیده کسی پول کارتو ازم بگیره جز اون وخیلی بهم احساس داره لطفا بگین. چطوری بتونم اون بیشتر بخودم نزدیک کنم

من پونزده سالمه… سه ساله ک از یکی از پسرهای فامیل خوشم اومده ولی تا حالا بهش نگفتم ..اون الان ۱۸ سالشه…واقعا نمیدونم اونم دوسم داره یا ن ….ابراز علاقه هایی ک ب من میکنه ب خیلیا میکنه چون اصولا خیلی دختر بازه….ی بار خواستم بهش بگم یعنی ی ساله ک میخوام بهش بگم ولی میترسم اون به خونوادم(مخصوصا بابام) بگه …میشه یکی بهم بگه چیکار کنم..حتی نمیدونم واقعا دوسش دارم یا ن…تا قبل اون ی دختر چاق خیکی بودم و خیلی هم بدتیپ…ولی از وقتی دیدم دوسش دارم، خیلی به خودم میرسم و حتی سیکس پک هم دارم…لطفا یکی راهنماییم کنه…..¡¡

سلام ، من ۱۳ سالمه و متاسفانه عاشق یه مرد شدم خیلی عجیبه میدونم ، ولی واقعا عاشقش شدم … اون ۳۸ سالشه و انگلیسی و بازیگر هست ، من میتونم کاملا انگلیسی صحبت کنم و تنها جایی هم که میتونم بهش بگم اینستا اس ، اما من اینستاگرام ندارم ولی مامانم داره … ولی میترسم با گوشی مامانم پیام بدم و اونم جواب بده …چه کنم ؟

سلام من پسرم ۱۵ ساله من عاشق دختر خاله ام شده ام انقدر عاشقش شدم که فقط براش یه روز گریه کردم ولی نمی دونم اون اصلا بهم علاقه داره یا هر وقت که می بینمش فقط نگاهم میکنه و میخنده و تازه حتی با اینکه میدونه من به سن تکلیف رسیدم روسریش رو درمیاره و جلوم راحته حتی می شینم کنارش هیچی نمیگه بنظرتون عاشقم هست یا نه خواهشا جوابم را بدید لطفا

سلام به همه من دختر ساده کم رو و کم حرفی ام 13 سالمه مدرسه تیزهوشان درس میخونمو امسال میرم هشتم من اصلا تو فاز عشق و عاشقی نیستم و معتقدم عشقی که میخوام خودش در اینده برام فراهم میشه جدیدا پسری که همسایه خونه مادر بزرگمه از طریق پسر دایی هام بهم ابراز علاقه کرده چطور ردش کنم حس میکنم شوخیه و دارن منو دست میندازن ازطرف دیگه حس میکنم اگه بهش جواب ندم نمیتونم آروم شم از طرفی اگه واقعی باشه احساس عذاب وجدان دارم چون جوری رفتار کردم که احساس زود گذرشو مثل عشق ببینه کمکم کنید

سلام دختریم 16 ساله الان 6 ساله تنها و تنها عاشق پسر عمم که 5 سال ازم بزرگتره شدم خیلی دوسش دارم خیلی و از حسن که پایدار مطمئنم . بلاخره پارسال تونستم خودمو راضی کردم و بهش پیام دادم دوساز یه ماه پیش بهش گفتم جواب نداد. ولی هنوزم دوسش دارم *A* ازش دورم چون یه شهر دیگه هستیم ولی بینهایت دوسش دارم. و پاشم میمونم ⁦❤️⁩

من هم یکی از شماها هستم اسم من سما ۱۲ ساله و عاشق پسر عمم حسین ۱۷ ساله شدم اون از اول بچگیم باهام بود و من هم از همون اول عاشقش شدم هروقت میرم خونه ماددبزرگم غرق چهره مظلومش میشم گاهی اوقات یادم میره کجا هستم انگار از یه رویا بیدار شدم تمام عکس هاشو ریختم تو گوشیم و هرروز صد دفعه گریه میکنم من اون رو خیلی دوست دارم ولی نمیدونم من رو دوست داره یا نه من امیدوارم شما به معشوقتون برسید ولی اگه من نرسم تا آخر عمرم ضربه ای بد میخورم و دیگه با هی کس صحبت نمیکنم صددرصد شما هم جای من بودید صحبت نمیکردید

چون شکست عشقی خیلی بده خیلی

دیروز باهاش تو واتساپ حرف زدم اون بهم پیام داد فکر کنم میخواد کم کم بگه ولی اگه به من بود که من ازش میپرسیدم عاشق شدی آه چی بگم برام دعا کنید

سلام دوستان من پرنیا هستم و عاشق یک پسر شدم که ۱ سال بزرگتر از من هست و ۴ساله که باهم دوستیم. من نمیدونم چطور بهش بفهمونم چون میدونم اونم منو دوست داره چون از زیر زبانش کشیدم.حالا باید چجوری بهش بگم که عاشقشم?

سلام من 17 سالمه و دو ساله عاشق یه دختری شدم که هم سن خودمه و دوماه از خودم بزرگتره ولی نه ازش شماره ای دارم نه هر روز میبینمش نه چیزی فقط چون تو یه کوچه هستیم شاید ماهی یبار اتفاقی هم رو ببینیم از 3 سالگی تا 7 سالگی بخاطر رفاقت پدر و مادرمون هر روز خونه هم بودیم و خیلی منو دوست داشت و حتی یبار قایمکی دیدم (تو همون سن نه الان) رو کمدش در مورد من نوشته بودو قلب و اینجور چیزا ولی من و خونوادم تو 8 سالگی رفتیم یه شهر دیگه و 5 ساله دوباره برگشتیم به همون شهر حالا نمیدونم هنوز دوستم داره یا نه ولی احساس من بهش در حدیه که یه شب در میون خوابش رو میبینم و خونواده دختره که دوستش دارم اعتمادشون به من خيلی بالاست و مطمئنا اگه برم خواستگاریش به خاطر شناختشون از من نه نمیارن ولی مشکلم مطرح کردنش با خونوادمه من رشتم تجربیه و دوست دارم قبل از رفتن به دانشگاه کار رو باهاش تموم کنم و در حد عقد یا نامزدی بدونم که برای خودمه تا تو دانشگاه درگیر عشق الکی که ندونم طرف کیه اصن اصل و نسبش چیه بشم و اگه خدا بخواد میخام تا قبل دانشگاه مطرحش کنم تو رو خدا بهم مشورت بدین H F

من عاشق یه دختر توی چت شدم. مشکلاتمون متعدده. توی دو تا استان متفاوت زندگی میکنیم. من به روانشناس مراجعه کردم و بعد یک ماه رابطه عاشقانه، الان 38 روزه باهاش چت نکردم. توی این مدت همه متوجه تغییرات من شدن. افسرده شدم. داغونم اصلا یه وضعی. نمیدونم چیکار کنم. اون دختر 14 ساله به قدری فهمیده بود که من فکر میکردم زن 30 ساله ست. دقیق با چیزی که از همسرم میخوام یکیه. نمیدونم چیکار کنم. به بابام بگم و رابطه رو از سر بگیرم. به بابام بگم و فراموشش کنم. به کسی نگم و فراموشش کنم. به کسی نگم و برگردم پیشش. دارم دیوونه میشم. موقع کات کردن بهم گفت دیگه دم از عشق نزن. اخه عشق ما دو طرفه بود. نمیدونم منو میبخشه یا نه. چیکار کنم؟ اسممو اونی نوشتم که توی چت آشناییمون پروفایلم بود. به این امید که شاید ببینه.

سلام من 12 سالمه و ۴ سال پیش عاشق هم قرآنیم شدم باورتون نمیشه من اونو 3 ساله نمیبینم ولی هنوز عاشقشم من اونو اتفاقی دوباره تو برنامه تلوزیونی که خودمم توش شرکت کرده بودم دیدم حتی تو کلاس قرآنم نمره هامون همیشه برابر میشد تا وقتی که سنمون رفت بالا من رفتم واحد برادران اون خواهران راستی یه سال ازم بزرگه خواستم فراموشش کنم تو خوابم اومد راهنمایی کنید چجوری وقتی که دیدمش بهش موضوع رو بگم چون گوشی باباشو هک کردم کد ملی شو دارم و از روی اون محل باشگاهشم می دونم راهنمایی کنید

سلام من ۱۴ سالمه یبار عاشق شدم عاشق یکی از همکلاسی های دختر داییم یبار با دختر داییم اینا رفتیم پارک شب بود یهو دیدم داره با یه پسری دوچرخه سواری میکنه روز بعد تحمل نیاوردم باچند تا از دوستام رفتیم پارک هممون با اون پسره و دوستاش جنگ کردیم بعد که خودم پا رو سینه پسره گزاشتم کوبیدمش زمین بعد به دختره گفتم تو لیاقت منو نداری اگه می داشتی با این احمق ضعیف دوست نمی شدی بعد از یسال دوباره عاشق شدم عاشق یکی دیگه از دوستای همون فامیلم ولی نمیدونم چجوری احساسمو بهش بگم دوستام میگن بهش چشمک بزن اما من روم نمیشه بعضی وقت ها وقتی که دختر داییم میگه دوچرختو بده دستم هم خودش دور میزنه هم میده دست اون تازه وقتی میگه دوچرختو بده دستم بعضی موقع ها به حرف هام می خنده لطفا اگه کسی خونش تو شهر اسلام آباد غرب هست جواب بده تا بیام پیشش راهنماییم کنه لطفا بامن حرف بزنین خواهش

به نام خدا در تاریخ 98 بود پنج شهریور که خونمون از یه محله دیگه به محله دیگه رفت اولاش گریه و زاری چون دور از دوستام بعدش یه دوست پیدا کردم که زندگیمو از این رو به اون رو برد (اون به کنار) با پسری تو محل اشنا شدم که عاشقم شد و دوسال از من کوچیکتر دوستی داش که خیلی ازش متنفر بودم ولی بر اثر یه حادثه باور نکردنی در تاریخ 98 18بهمن عاشق شدم (نمیدونم چجوری ) الان هم اگه میبینمش دلم میلرزه دستام هم خیس عرق میشن اون خیلی منو اذیت می کرد و منم اونو . زندگیم داشت روبه راه میشد تا اینکه به کل فراموش و داغون شدم دخترم 14 پسر یه بار عاشق میشه برا بار دوم عاشق نیس لاشیه و در نهایت دختره که اسیب میبینه و من هم عاشق لاشی بودم

سلام من ۱۴ سالمه به یه دختر علاقه دارم و هنوز بهش نگفتم …. چطور بگم روم نمیشه بهش بگم یا اینکه به پدر و مادرم بگم اونا بگن « نمیدونم چیکار کنم »

عشق تو این دوران طبیعیه هیچ مشکلی هم نداره فقط نباس از چارچوب دین بزنه بیرون اگه واقعا علاقه دارین به والدینتون بفهمونید تا برا خواستگاری استین بالا بزنن اتفاقا ازدواج تو سن پایین و تا 20 سال میتونه عالی و پایدار باشه از فقر هم نترسین خدا خودش روزی تونو میده اینم بگم این نظر من رو همیشه نمیشه تو هر شرایطی بیان کرد فقط در حد راهنمایی بود یا حق

سلام من یه دختر 17 سالم. من خودمم عاشق یه نفرم.ولی برادر من خواهر من این چیزی که شما تو اکثر نظرات گفتین عشق نیست. هوسه. واسه پولش. قیافه اش، هیکلشو.. اینا عشق نیست. باید عاشق شخصیت یه نفر باشین نه این چیزا. و یکی از دلایل این احساسات اکثریتتون همون به قول معروف دختر ندیدگی یا پسر ندیدگیه.بزارین تو جمع جنس مخالفت تون قرار بگیرین و با خیلی هاشون در ارتباط باشین(منظورم از ارتباط، ارتباط درسی و..) و بعدش عاشق بشین.

بی زحمت این طومار منو بخون. شاید یه پندی گرفتی. هرکی گفته نوجوونا نمیتونن عاشق بشن، چرت گفته! عشق نوجوونی از عشق تمام سنین قوی تره. من الآن 15 سالمه و یه بار برای همیشه به طرز عجیبی عاشق شدم و عشقمون هم دوطرفه بود. اما بعدش فهمیدم که اون خیلی تنوع طلبه و دوس داره هر روز با یکی باشه. اون موقع بود که یه ضربه‌ی روحی خوردم که به مدت یه سال طول کشید. از همون موقع دیگه یه آدم دیگه شدم! چشام باز شد. همه‌ی اطرافیانمو یه جور دیگه میبینم. از هیچ چیزی لذت نمیبرم. احساس می‌کنم 40 سالمه. همه میگن بیشتر از سنت میفهمی. اما نمیدونن که چه حالی دارم. دلم نمی‌خواست اینجوری باشم… میخوای بدونی کی لیاقت معشوقه بودنو داره؟ میخوای بدونی باید کی رو انتخاب کنی که مثل من نشی؟. پس گوش کن: [[[{{{(((اگه میدونی که ممکنه نظرش راجع به تو عوض بشه، یا اگه یکی رو بهتر از تو دید، تو رو فراموش کنه، یا فِک میکنی که تو عاشقشی اما اون به تو به چشم یه دوست پسر واسه در اومدن از تنهایی نگاه می‌کنه، اونو لایق این احساس مقدس ندون.)))}}}]]] معشوق_کسیه_که_متعهد_باشه. یعنی تغییر ذاعقه نده.

سلام من که این مطلب رو خوندم _نتیجه_مسخره ست ولی شما ها چه تونه یکی تو خواب عاشق میشه _ یکی تو زبان _ یکی با دوچرخه _ یکی با نگاه کردن ‌‌

اگه واقعا می‌خواین معنی عشقو بدونین باید دل شکستن . بغض کردن . اشک ریختن رو یاد بگیرین .

کوهی که چند بار فتح بشه دیگه کوه نمیشه تفریح گاه عمومی میشه پس مواضب دلتون باشید . به هر کی رسیدید دل باخته نشید .

حالا شما هم کم سن و سالین… آگه یک شکست عشقی خوردین دلیل نمیشه که خودکشی کنین!! من به شخصه هییییییچچچچچ اعتقادی به عشق در نگاه اول ندارم… چون من تا طرف رو نشناسم امکان نداره ازش خوشم بیاد یادتون باشه اگه عاشق یک شخصی میبودین هیچ وقت عاشق شخص دیگه ای نمیشدین! اگه شدین عشقتون نسبت به شخص اول الکی بوده…

ببینین…تو سن نوجوانی این احساس ها همیشه هستن…فکر میکنین این احساس کوچک عشقه! اما نه! وقتی بزرگ میشین به گذشته خودتون میخندین! این حس زود گذره من خودم با این که سنم کمه اما کاملا بالغم و سن عقلیم تقریبا اندازه یک فرد 30 ساله هست…یکم اذیت میشم چون وقتی به حرف های دوستام یا حتی دبیرستانی های مدرسمون گوش میدم…خندم میگیره! تو ذهنتون کلی خیالپردازی میکنین در مورد ازدواج،یا هر چیز دیگه ای اما وقتی بزرگ میشین میفهمین که آون احساس ها واقعا زودگذر بودن! من خودم تجربه دارم که میگم خواسته من از شما این هست که وارد فضای مجازی نشین…نه اینکه نشین ها خودتون رو درگیرش نکنید! خیلی چیز ها تو دنیای واقعی وجود دارن که میتونید از اونا لذت ببرین! مردم قاطی کردن…آدم خوب کم پیدا میشه پس زود به کسی اعتماد نکنید عشق خیلی لذت بخشه عشقی رو پیدا کنین که شمارو در خودش غرق کنه…اما بتونید نفس بکشید! به موقش…به موقش همه چیز رو تجربه میکنید عشق…حس مادری یا پدری…شادی و غم و… زندگی از غم و شادی کنار هم تشکیل شده! نمیشه یکیش رو دور انداخت! برای بزرگ شدن…برای عاقل شدن و برای درخشیدن باید غم رو تجربه کنید.. به نظر من قلبتون رو دنبال کنین ولی احمق نباشین!! موفق باشین:)

سلام من بهارم و ۱۲ سالمه ۴ ساله که عاشق یه پسر بزرگتر از خودم ابولفضل شدم نمیدونم چیکار کنم حس میکنم اونم منو دوست داره من با ابلفضل تو پارک محلمون اشنا شدم و علاقه ی زیادی بهش دارم

سلام من پسرم 13 سالمه قبلا اینجوری شده بودم اما الان دوسال یا واسه آخرین باری که اینجوری دچار احساسات شده بودم یه 9ماهی میگذره الان فهمیدم که اشتباه میکردمو الانم تا وقتی که واقعا اون کسی تو تصوراتمه رو پیدا نکنم فقط باید دنبال دوست پیدا کردن و خوش گذرونی با دوستام (که البته فقط 2تا هم هستن) باشم و شخصیتمو پیدا کنم راستی من آدم تنها و درونگرا و خیلی احساساتی هستم بخاطر همینم همیشه اولین کسی باهاش دردودل میکنم خودمم سره همینم هست که دوستام کم هستند ولی خب زیاد آزادی هم ندارم اما از هر شرایط و حالی برای خوش گذرونی و خاطره یازی استفاده میکنم ولی تو زمان های دیگع فقط یه پسر دپ و عصبیم که همشم تو خونست و با آهنگ های وانتونز همش به خودش نگاه میکنه…

من یدونه پاسخ خوندم توسط مریم عزیز واقعا عالی بود اول آدم باید بسنجه واقعا ممنون مریم جان به من روحیه دادی واقعا من اگه خودمو با طرف مقابل بسنجم من از اون بالا ترم خداروشکر وضیعتم موقیتم درس خوندنم واقعا ممنون maryamجان واقعا دیگه نمیدونم این نوشتم ببینی یا نه واقعا عالی بود نمیدونم چطور لذت بردم از نوشتنت هر کلمت از کلمه ی دیگه زیباتر و با مفهوم تر واقعاممنو موفق باشی مطمئن هستم در آینده موفق میشی و همیشه بهترین هارو انتخاب میکنی واقعااااااااااا ممنون

معلومه عاشق نشدی امیدوارم هستم که نشی ‍♀️

کاش نشم میخوام یادم بره دیگه فهمیدم تو این سن همین چیزا طبیعی هست و فایده ای دیدم نداره فقط ضرر این باعث شد از کل پسرا نفرت دار بشم واقعا نفرت دارم که این کارارو میکنن که هوس یک لحظه شون حذف نشه واقعا میگم تو دنیایی که دیگه میخوایم بعد از ۲۰ سالگی وارد بشیم میفهمیم که عشق بی معنی هست من خودم اعتقاد نداشتم ولی ای کاش سال قبل از زندیگیم حذف می‌شد کلا چون فقط از تیر تا مرداد کلا همینطور به من نگاه می‌گیرد منم تو کوچه بودم و با دوستام صحبت میکردم و حتما خیلی بی عقل بودم که به دامش افتادم من واقعا از این سایت ممنونم که توی این نوشته و مطالبش خیلی به دردم خورد و آروم شدم و نتیچه گرفتم هیچ فایده ای به من نمیرسه و فقط و فقط منو افسرده و بی حال میکنه که به من ضرر میرسونه واقعا از این سایت و پاسخ دهنده ها ممنونم و سعی میکنم کلا و یا اصلا عاشق نشم منم میگم برا منم حتما هوس گذری بود برا همه هم چون تو این سال همه خسته میشن واقعا ممنون

اهكي……چي داري ميگي؟؟؟؟من خودم عاشقممممممممم….. يه پسر كه اونم دوسم داره،اما الان واقعا مغزم گريپاش كرده و نميدونم اگه پيشنهاد دوستي داد رد كنم يا قبول؟؟؟ چون خونوادم خيليييييييي حواسشون بم هس!!!!! من همون حانا بدبختم!!!!!!! اينم واسه شوخي نوشتم…

سلام حانای عزیز من خودم تو بعضی از پاسخ ها اسمتون رو دیدم مونده من خودم خیلی از وقتی این سایت. رو دیدم عوض شدم واقعا دیگه فکرشم نیستم اول خودتو با اون فرد بسنج اگه فکر کردی زندگیت دیگه خیلی بالاتر از اونه حتما رد کن چون بعضی وقتا به خودت فقط آسیب میرسونه بعد از اون اگه دیدی اون وضیعتش خوبه که گزینه ی بعدی رو امتحان کن و بدون واقعا تو این این وضع و اوضاع هیچ کی جز یک دختر معصوم بی گناه ضرر نمیبینه والاه من امتحان کردم از این راه رفتم آخرش به یک جایی رسیدم که هنوز خودمو پیدا نکردم و نمیدونم چی کنم که راحت بشم ولی دارم درست می شم من به طرف اونقدر توی قرنطینه فکر کردم که والا الان کمی افسرده شدم این سایت اگه نبود واقعا من هنوز تو فکر طرف بودم و حانا جان واقعا و واقعا باور کن پشت این چیزا بری که خدا نکنه بی چاره میشی ما سن و سال عاشقی نداریم هرکی ۲۰ سالش رو گذشت بره چی میکنه بکنه ولی واقعا روح و روانت آسیب میبینه پسرا از نظر یک هوس گذری این کارا رو میکنن والاه قبول کنیم ما هم چون تجربه نداریم حتما و حتما آسیب میبینم من میگم ولش کن اینارو تا روح و روانت تو آرامش باشه باید از ریشه بکنی هر چقدر من بگم تاثیر نمیزاره مهم درک تو از این چیه قشنگ برو از دنیا حال ببر به شرط اینکه کاری کنی که به سنت هست و از من توسعه به خودت بد بخت نگو با انرژی مثبت هر کاری رو شروع کن کار های خوب کن درساتو خوب بخون وقت تفریح تفریح کن اما خواهش میکنم از این راه نرو من خیلی آسیب دیدم رد کن درخواستشون اگه باهاش ارتباط برقرار کردی چی میشه ازدواج میکنی ؟تو این سال ؟ درخواستشو رد کن به روح و روانت اسیب نیاد چون بهترین وقتت هیچ میشه و ٔبهش بگو من اگه باهات صحبت کردم چی میشه ازدوج میکنیم تو آین سال و یا چی به نظرت کهباید حال این سالمو ببرم ایشالاه بعد از این ۱۸ مان بخاطر خودت میگم چون پشیمان میشی روانت داغون میشه

میدونم که باید این پدر و مادر ها بخوانند و واقعیت خیلی آشکار هست یعنی دختر ها زیاد آسیب پذیر هستند چرا چون احساسات آنها خیلی خیلی قابلیت شکستن در این سن داره و من خودم هم همینم و خیلی زود تر تو همچی ناراحت میشم مثل ۸ سالگیم نیست و وقتی میرم بیرون پسر ها نگاهم میکنه و خودم هم اذیت میکنم می خوکام زندانی شم تو خونه و وقتی پسر ها زیاد نگاهم میکنن منم یک حسی پیدا میکنم و دعا میکنم زمین باز شه برم نوش گریه کنم نمیدونم چرا اینطورمی هستم خیلی فعالیت دارم تو بیرون و از سنم متنفرم واقعا این سنم خیلی اذیتم میکنه یعنی نه بچه هستم نه بزرگ و عشق هم تو این سن تاثیر زیادی میزاره برام من مطمئن هستم که کمی افسرده شدم واقعا میگم چون ببینید چند ماه هست تو خونه نشستیم ۶ ماه تو خونه هستم خوب تو این سال و سن من حتما افسرده میشم و مادر و پدرم اصلا درکم نمی کنن اصلا انگار اصلا تو سنم نبودن خیلی زود ناراحت میشم خیلی زود و احساساتی میشم زندگیم خوبه راحتم و راضیم ولی این حالتم خودم رو راضی نمیکنه چون واقعا ناراضی لطفا کمکم کنید

بابا شما ديگه اخرشيد.الان مملكت درگير كروناس و شمام اين جور كه من خوندم به عشقتون نميرسين يا به درد نميخوره اينجا پر دختر پسره.خب لعنتي هاااااااااا باهم رل بزنين من خودم پايم

والاه نمیدونم که هرجا که تو بیرون بریم میگن کرونا هست منم نمیدونم شاید افسرده شدم که به فکرشم نمی دونم که خداروشکر که درسم خیلی خوبه تو بیرون فعالیت هایی دارم به چیزی که نیاز دارم خانوادم فراهم میکنن هیچ مشکلی ندارم اصلا هنوز توی اول سال همین ماه مهر ۹۸ وقتی با ماشین میومدم خونه یکهویی هیچ حواس هم نداشتم با دوچرخه اومد از کنارم رد شد دوستشم منو شناخت و به خودم گفته بودن که اون تورو دوست داره منم دیگه گفتم این مسخره بازی چیه دیگه اصلا و اصلا همدیگر رو از تابستون تا ماه مهر ندیدم و تا الان ندیدیم اصلا نمیدونم که چی کنم و هیچ حرفی ندارم

سلام من ۱۵ سالمه و سال پیش ۲ تا پسر عاشقم شدن و یکیش رو من دوست داشتم نه حد دیوانگی بلکه کمی بهش علاقه داشتم و پسر دومی که از من خیلی و خیلی خوشش میومد رو رد کردم و الانم هر روز به فکر دیدن پسر اول هستم یک حسی دارم که تا الان حس نکردم و من خیلی خجالتی هستم یعنی تو بیرون پسری ببینم که هم سن منه یا کمی بزرگ‌تره زود به زمین نگاه میکنم و اصلا سیستم بدنم تغیر می کنه اولحظه .یعنی به هر جا میرم می خواهم اونو ببینم نمیدونم این چرا اتفاق افتاده خواهش میکنم کمکم کنین

سلام ۱۳ سالمه عاشقم ، عاشق یه پسر سر به زیر ۱۸ ساله اون میشه بردار زن داداشم الان یک سالی هس داداشم با زنداداشم ازدواج کرده اون دو تا عاشق بودم من از حسم مطمئنم و میدونم عاشقشم اون سر به زیر و مومنه به د‌وستم گفتم بهش پیام بده و فهمید ک من بهش همیچن حسی دارم و به زنداداشم گف اون ادم منطقی هس و درکم میکنه اون میگه ک انی حسا توی دوره ی نوجوونی زود گذرن و وقتی بزرگ شی تموم میشن و بهشون میخندی من حرفشو قبول ندارم و میدونم حسم ادامه داره از زنداداشم پرسیدم ک حسش نسبت بهم چیه گف هیچکسو دوس نداره و بعدش من نمیدونم حسم نفرت بود در ظاهر به همه میگم دوسش ندارم ازش متنفرم ولی واقعا در باطن عاشقشم ، وقتی همو توی مهمونیا میبینیم متوجع نکاهاش میشم و هر وق نگام میکنه چش تو چش میشیم خودم ازتباط چشمیمون رو قطع میکنم ولی خب اون سر به زیره و هیچوق به کسی نگاه نمیکنه ولی بع من میکنه . ممکنه اون حسی داشته باشه و به خاطر خجالتیس یا هر چیز دیگه ای به خواهرش اشتباه کفته باشه ؟ اون متوجه عشقی ک بهش دارم هست؟من حسم چطوری باشه؟ چطوری باهاش رفتار کنم؟

من یک چیز دیگه هم میخوام بگم من کلاس زبان میرم و یک پسر اونجا هست بعضی وقت ها میبینم بهم نگاه می‌کنه و احساس میکنم یه جورایی ازم خوشش میاد و تو مدرسمون هم یکی از دوست هام با من میاد کلاس زبان و هی به من میگه تو عاشق اون شدی اما من واقعا عاشقش نشدم و حرصم هم ازش در میاد لطفا راهنمایی کنید

دقيقا منم اين مشكلو داشتم و دارم.يه پسر تو كلاس زبان مون هست كه متوجه شدم اين اواخر همش چشمش به منه.منم خوانواده مذهبي دارم.درسته مادرم چادري و پدرم حاجي ولي خودم زياد حجاب ندارم.آزادي هم دارم.سيم كارت خودم و گوشي خودم كه مدلش آيفنه.من اصلا اعتقادي به عشق نداشتم اما اون همش چشمش به منبود تا يه شب اومد تو خوابم. شايد احمقانه باشه ولي بيدار كه شدم حس كردم واقعا عاشقشم.آه ه ه…….بعد اون همش به اميد اون ميرفتم كلاس.وقتي ميديدمش چشمم غرق ميشد تو چشمش و روزبه روزم بدتر ميشد اين علاقه تا كرونا مارو جدا كرد و كلاسا بسته شد.الان من دوسش دارم ولي نميدونم اون دوسم داره يا نه؟؟؟؟ميشه خواهش كنم راهنماييم كنيد. واقعا تو اوضاع روحي بدي هستم،لطفااااااااااااااااااا

البته اينم بگم كه من ١٥سالمه اونم شايد دو يا سه سال يا اصلا يه سال ازم بزرگتر باشه.من چهره زيبايي هم دارم.يه سوال ديگه به نظرتون بعد از چند ماه هنوز بهم فكر ميكنع؟؟؟؟؟please help meeeeeeeeeeeee

عزیزم خودتو رنج نده ظربه میخوری از کجا میدونی اون‌ پسر تورو به خاطر استفاده کردن نمیخواد

سلام من یازده سالمه و اصلا دوست ندارم عاشق بشم همش هی یه حسی بهم میگه که فلانی ازت خوشش اومده و من واقعا نمی‌دونم چیکار دارم لطفا راهنماییم کنین من خودم میتونم جولوی پسرا وایستم فقط بهم بگین چجوری

سلام من 15 سالمه و یه مدته که از یه دختری خوشم میاد من حدود سه سالو نیمیه میرم کلاس موسیقی و یه دختری هم هس که حدود دو سالیه که میاد کلاس راستش یه مدتیه یه حس بیشتری بهش دارم و خیلی ازش خوشم میاد هم خیلی بامزه و خوش طبعه هم پر غرور و جدیو سخت کوش وقتی لبخندشو می بینم حس خیلی خبی می گرم وقتی استاد ازم می خواد که یکم کلاسو دیر ترک کنم و با اون دختر ساز بزنم انگار دنیاهارو بهم میدم نمی دونم اونم از من خوشش میاد یا نه ولی دوست دارم بدونم می خوام بهش حسمو بگم ولی نمی دونم چجوری چون نمی تونم باهاش تنها باشم فقط بعضی وقتا شانسی تو آسانسور می بینش ولی اکثر اوقات تو جمع باهاشم فکر نمی کنم اگه اونم به من همچین حسی داشته باشه حتی بگه چون شاید غرورش نذاره و چون من پسزم منتظر باشهمن اول بگم سعی می کنم بهش نزدیک بشم ولی نمی تونم تو جمع خیلی باهاش صمیمی شم وبهش حسمو بگم توفضای مجازی هم نمیتونم چون فقط آیدی تلگرام مامانشو دارم خودشم گوشی نداره فعلا چون خیلی درس خونه به نظزتون چطور می تونم باهاش تنها باشم وچطور بگم؟

و اینم بگم من فعلا به ازدواج و اینا فکر نمی کنم چون فکر میکنم فعلا برام زوده که به ازدواج فکر کنم ومی خاوم از حس اونم مطمئن شم

سلام دوستان من اولش همه‌ی پسر های جهان متنفر بودم چون فکر میکردم یک مشت احمق نژاد پرست به درد نخورند. اما الان دارم سعی میکنم طرز فکر م را عوض کنه اما واقعیت این که من هرچه بزرگتر میشم احساساتم کمتر میشه به همه دوستان هام هم میگه عشق در چهارده پانزده سالگی نمیتونه اتفاق بیوفته اصلا عشق وجود ندارد یک دروغ بزرگ که همه باورش کردند در واقع یک نوع حوس ارادیه که باعث بالا و پایین بردن هورمون ها میشه همین و بس و چیزی که وجود داره و غیر ارادی و قدرتمند و حتی اینقدر بویه که تو حاضری از همه چیت ازش بگذری دوست داشتن نه عشق دوست داشتن یعنی تو حاضر بمیری و لی کسی که دوسش داری خوش حال باشه اما عشق فقط یک نیاز مهدی دوست داشتن در روحه ولی عشق یک گرایش جنسی است و دوست داشتن واقعی زمانی میتواند اتفاق بیفتد که احساسات و شخصیت یک فرد کامل شده باشه واین را من به هر می میگم که توهم زدی حرفم را قبول نمیکنه یعنی شما الان باید برید به فکر این باشید که چه طوری قرص نعنا نوشابه را قاطی کنید که بهترشه ول کن خودت را از غم دنیا فارغ کن

سلام پسرم 14 ساله فکر میکنم از 11 سالگی عاشق دختری هستم که اسمش کیانا ست راستش اون توی یه شهر دیگه ای هست و ما هم یه شهر دیگه ولی نه خیلی دور البته همسایه عموم هست برا همین من اولا که عاشقش شدم (راستش خودمم نمیدونم چطوری) خیلی دختر های دیگه بودن و من عاشق اون شدم اوایل که دوستش داشتم و زیاد بهش فکر نمیکردم و وابستش نبودم ولی تازگیا که چند روز پیش رفتم خونه عموم خیلی وابستش شدم جوری که برگشتیم همش به فکرشم و دلم یه جوریه یه حسی که برام آشنا نیست همش استرس دارم بهش نرسم و خودشم حتی نمیدونه منم خجالتی هستم و نمیتونم بگم البته دختر عموم باهاش دوسته و میتونه بهش بگه ولی راستش میترسم که این حس زودگذر باشه میخواستم فعلا با هم دوست باشیم بیشتر اشنا بشیم(عادی) تا بعدا که بزرگ تر شدیم و واقعا هم نمیتونم صبر کنم حالا بنظرتون بهش بگم چه حسی بهش دارم یا نه؟؟ لطفا کمکم کنین

خوب مثلا می خوای چیکار کنی با هاش ازدواج کنی

سلام من یه پسر ۱۵ ساله ام و عاشق یه دختری شدم که ۱ سال ازم کوچیکتره و واقعا عاشق هم هستیم! ولی با این مطالبی که شما نوشتید من دچار شک و تردید شدم که تو این سن چه برخوردی منطقیه برای هردومون. ول کردن همدیگه یا پایدار بودن عاشقی مون من واقعا نمیتونم ولش کنم ممکنه دچار افسردگی شدیدی بشم کسی میتونه راهنماییم کنه؟

خيلي خيلي ببخشيد كه فضولي ميكنم ولي كجا باهاش آشنا شديد؟؟؟؟

آقا مهدي خواهش ميكنم بگيد كه كجا باهاش آشنا شديد و از كجا ميدونيد عاشقتونه؟لطفااااااااااااااا جواب بديد خواهشا و اول حرفتون بگيد با منيد

ولش کن بره میبینی که افسرده شدی ولش کن بره منم شدم ولش کردم رفت هیچی از خودت مهم‌ترین نیست تو این دنیا اول خودتو نظر بگیر بعدا….

با سلام من 13 سالمه از یه بازی brawl stars عاشق یه دختر شدم نمیشناختمش عکس رو ندیده بودم ولی عاشقش بودم ولی اون اصلا منو دوست نداشت بهم میگفت ازت متنفرم دیگه باهات کاری ندارم حرفی هم ندارم بعد تا یک روز فهمیدم

که چکن من مجازی هستم منو دوست نداره من خوب بهش میگفتم که من واقعی میشم کم کم اما هنوزم منو دوست نداره به نظر شما چه جوری ازش شماره بگیرم تا عکسشو ببینم ؟اصلا دلیل عاشق شدن من چیه؟ من براش میمیرم ! و اما یه سوال من که ندیدمش

چه جوری عاشقش شدم یا حتی براش میمیرم دلیلش چییه اخه ؟؟؟؟؟ لطفا اگه کسی میتونه بهم کمک کنه

برادر من از کجا میدونی اون اصلا دختره یا نه

سلام پسرم ۱۵ ساله توی محرم سال۹۸ با یک نگاه عاشق شدم دیوونه شدم دیگه چن نفرو فرستادم ک باهاش صحبت کنن روز بعدش خودم رفتم باهاش صحبت کردم چون واقعا عاشقش شده بودم خودش گوشی نداشت با گوشی پدرش میومد اما حیلی زود پدر و مادرم فهمیدن و به مامان باباش گفتن اونا هم گوشیو گرفتن ازش منم دوماهی میشد ک گوشیم جمع بود الان هشت ماه میگذره از اون قضیه و من هنوز خیلی عاشقم الان دارم دیوونه میشم اون توی شهری دیگس ۲۰۰کیلومتر باهم دور هستیم ولی خونشون دوکوچه اونورتر از خونه مادربزرگمه الان نمیدونم چیکار کنم به هر دری هم زدم تا دوباره ببینمش حتی الان دارم شماره باباشو پیدا میکنم ک ی اشنایی ک دختر هست به بهش زنگ بزنه و با عشقم صحبت کنه … الان من نمیدونم برم به کی بگم ک من این دخترو میخوام ….من باید به یک بزرگتر بگم که بره با بابای عشقم صحبت کنه که چند سال دیگه باهاش ازدواج کنم تورو خدا کمکم کنید

سلامم من شهرنوشم ۱۵ سالمه و الان ۱ ساله با فردیم ک دیوونه وارر عاشقشم خواستم بگم منو اون خیلی مشکلات داشتیم خیلی از هم ضربه خوردیم خیلی سختیا کشیدیم ولی بازم کناره هم موندیم همرو تحمل کردیمو هنوزم باهم هستیمو خواهیم موند من تمامه نظراتو خوندم ولی اون چیزی ک دوست داشتمو ندیدم خواستم خودم بگم عاشق بشین:) قشنگ ترین حسه دنیا 🙂 آدمه مناسبیو برای خودتون انتخاب کنین و کله عشقتونو پاش بزارین اگه ما موفق بود مطمئن باش اشتباهه خودت بوده ک ادمع مناسبیو انتخاب نکردی پس این اشتباهو ننداز گردن عشق چون اگه واقعی باشه واقعا قشنگه:)

خوب مثلا می خوای چیکار کنی با هاش ازدواج کنی ‍♀️‍♀️

سلام من یه دختر14 ساله هستم دو ساله عاشق پسر خالم شدم نمیدونم اونم منو دوس داره یا نه ولی بعضی وقتا بهم زل میزنه خیلی کم پیش میاد هر وقتم میاد خونمون همش به یه بهونه ای دست منو لمس میکنه یا دستشو میزاره رو دستم نمی دونم اینا دلیل عاشقی میشه یا نه… من خانوادم مذهبی ان اگه بفهمن حتمن دارم میزنن …اون با من خیلی مهربونه ولی روم نمیشه بهش بگم اگه یه روز بفهمه که من دوسش دارم دیگه روم نمیشه تو روش نگا کنم میخوام بفهمونم بهش یه بار با یه اکانت فیک رفتم بهش گفتم تو عاشق هیچ دختری هستی اونم گفت اره اگه میشه کمکم کنین که بهش بفهمونم یا کمکم کنید روم بشه بهش بگم

عزيزم تو بايد اول ميپرسيدي كيه؟؟شايد تو بوده منظورشاگه منظورش تو نبود بهش بگو كه كي هستي و دوسش داري.تو اين رابطه ها بايد رك بود.يا حرفتو بزن يا…… فراموشش كن

دوستان من همون مهسام که گفتم عاشقه پسر خالم هستم و دوسش دارم لطفا کمکم کنید و با اسم بنویسید که بفهمم با من هستید…

سلام. من ی مدت تو اینستا با یکی عاشنا شدم و واقعا هم ازین دخترایی نیستم که عاشق بشن یا بگن وای چ خوبه طرف و اینا و مث رفیقم بود برام که بعد ی مدت مامانم فهمید یهو و اومد مدرسه بعد از اون دیگه خودمم تمایل به اینستا و تلگرام نداشتم و چند ماه نرفتم سرشون تا اینکه با یکی از دوستای دیگم که از قبل میشناختمو حرف میزدیم نزدیکتر شدم تو اینستا که مامانم چند روز پیش فهمید و الان نمیدونم چیکار کنم که مامانم انقد شک نداشته باشه و کنترل نکنه همه چیو من حتی مامانمو فالو نمیکردم و پیجمو نداشت نمیدونم چطوری فهمید ! واقعا مزخرفه که دوست معمولی داشتن انقد تو جامعه ما بد بنظر میاد و مامانمم منو کنترل میکنه

من نمیگم عاشقم…ولی میگم به یکی چهار پنج ساله علاقه دارم و اینکه تا الآن بهش نگفتم بابت اینه که ۱_ از احساسم مطمعن بشم ۲_جوانب کارهایی که باید بشه در نظر بگیرم ۳_زمان مناسب فرا برسه و کنکور من تمام بشه ۴_از شخصیت طرف مقابلم و خصوصیات فکریش مطلع بشم و تفاهم ها و اختلاف هایی که وجود داره ۵_اطمینان از علاقه طرف مقابل به خودم یا حداقل توجه کردن ۶_بررسی ویژگی های هر دو طرف ۷_تامل و فکر کردن درباره این رابطه و خیلی چیزای دیگه…به نظرم خانواده ها باید بیشتر حواسشون به فرزندانشان و احساساتشون باشه و اینکه به اونا احترام بزارن…من خودم موندم چطوری به طرف مقابلم ابراز علاقه کنم اما منتظرم زمانش برسه… یه توصیه به همه شما ها دارم…اول اینکه سن ۱۶ رو رد کنین بعد تصمیم بگیرین دوم اینکه قشنگ فکر کنین درباره همه جوانب رابطه تون و احساسی تصمیم نگیرید سوم اینکه از خصوصیات و معایب طرف مقابل مطلع بشین چهارم اینکه این علاقه نباید به درستون لطمه بزنه چون چه بخواین چه نخواهیم تو این وضعیت اقتصادی باید یه گارانتی داشته باشین پنجم اینکه با عقل تصمیم بگیرین شیشم اینکه ارتباط با خدا فراموش نشه فکر نکنین از اون مذهبیان یا اینکه هر روز نماز جماعتم و چمیدونم ریش میزارم نخیرم منظورم اینه که سعی کنین به خدا توکل کنین نماز فقط و فقط برای اینه که آرامش بگیرین همین تمام و اینکه حواستون باشه این احساس ممکنه کل زندگی شمارو تحت تاثیر قرار بده… گرچه که من فقط ۱۸ سالمه اما هنوز منتظرم…متاسفانه. در سال فقط هم میتونم اون رو یک بار یا حداکثر دوبار ببینم چون من شمالم و اون تهران و اینکه وضع مالی ما متوسطه ولی اونا خیلی خیلی خوب…اینه که منو نگران میکنه

سلام من ۱۲ سال دارم عاشق دختر داییم شدم یه روز که اومدم بش بگم اون به من گفت گوشیشرو براش ببرم وقتی داشتم میبردم یه پیام از طرف یه پسر اومد اولش فکر کردم مزاحمه ولی بعد فهمیدم خونش نزدیک خونه ی ماست و دوستِ دوستمه رفتیم پیشش یکم یه فضا گرم شد ازش پرسیدم عاشق شدی گفت بله گفتم کیه و بعد مشخصات دختر داییم رو داد اول خواستم عصبانی بشم ولی پشیمون شدم الان میخوام با دختر داییم حرف بزنم ولی نمیتونم چون اگر بفهمم احساسمون دو طرفه نیست ولش کنم و فقط به چشم فامیل نگاه کنم ولی میدونم چجوری بگم لطفا راهنمایی کنید

برو دوستی تو تا موقع ازدواج نگه دار.

اشتباه نکن بعضی از تجربه ها اگه دیر تجربه شه تبدیل به حسرت میشه:)

سلام من 12 سالمه بقل مدرسمون مدرسه دخترونس پارسال ی روز که داشتم از مدرسه میومدم ی دختر و دیدم ی دفعه حس کردم ی جوری شدم بعد از اون همش بعد از مدرسه میرفتم دنبالش که خونشو پیدا کنم ولی نشد امسال رفته ی مدرسه دیگه ولی از داداشش پرسیدم مدرسش کجاست بنظرتون برم جلو مدرسش؟

سلام من ۱۳ سالمه تا حالا هم عاشق کسی نشدم چون هیچ وقت ذهنیت خوبی از پسرا نداشتم. من هر روز تو مدرسه می شنوم پسرایی که دخترا رو ول می کنن و بعد از مدرسه فقط کافیه یه روز تنها برم خونه تا همش متلک های بی ادبی پسرا رو بشنوم یا هر کی تلگرام هم بیاد بهم پیام بده همش چرت و پرت میگه و میگه عاشقتم و بسان یا اصلا حرفای بی ادبی میزنن بعضیا با اینکه پروفایلم نشون می ده که من دختر نوجوونم پسرای ۱۸ ساله مزاحم میشن چطور میشه عاشق یکی از شما ها شد؟؟؟ من حتی از روی ترس بجای اینکه از کوچه ی اصلی برم چون ته خیابون مدرسه پسرونس از کوچه پشتی میرم خونمون ممنون میشم جواب بدین

دلیل اصلی این دوری اینه که ما تو ارومیه ایم و اونا تو قم

منم از ۱۳ سالگی عاشق دختر عموم شدم(الان ۱۵ سالمه) خودشم نمی دونه جای سمتش اینجاست که حدوداً ۶ ماهه ندیدمش هر شب قبل خواب بهش فکر می کنم من واقعا عاشقشم.خانوادمم خیلی منطقی اند و درک می کنند ولی با این حال می پرسم بهشون بگم

سلام دوستان من ۲۰ سالمه یه دختره ۱۵ ساله عاشقم شده اما اون جنوب کشوره من غرب بعدشم من ازون خوشم میاد اما بهش علاقه ای ندارم به نظرتون چی کار کنم دلش نشکنه؟راهنمایی کنید لطفا….‌!!؟

عشق…بنظرم چیز مسخره ایه…وقتی 12 سالم بود عاشق دختری شدم که بعد چند ماه متوجه شدم سرطان داره و رفت بعدش…وقتی 13 سالم شد…بعد اونهمه افسردگی و قرص های یواشکی که خوردم عاشق کسی شدم که بعد دو سال حتی بیشتر از قبل دوستش دارم امروز هم روز تولدشه و بهش قول دادم که از امروز به بعد دیگه ریخت من رو نمیبینه…من خیلی چیزا رو دیدم…اما فقط به یه نتیجه رسیدم اینکه ادم میتونه بدون یه نفر دیگه هم زنده بمونه بهتره عاشق نشید یا کلا عشقتون رو کنسل کنین چون به هیچ جایی نمیرسین…فقط بدبخت تر و افسرده تر میشین و اخرش مث من تصمیم میگیرین خودتونو بکشین…اومدم اینجا تا داستانی رو مشابه داستان خودم بخونم ولی فهمیدم که داستان من با همه ی داستانا فرق داره…من قربانی یه عشق یه طرفه ام ولی دیگه خسته شدم چون از این دنیای کثیف ضربه زیاد خوردم…وقتشه دیگه این عشق بازیا رو تموم کنم و فقط برای خودم زندگی کنم هیچکس ارزششو نداره…

میشه بدونم چرا عشقت نمیخواد باهات باشه البته اگه فوضولی نبست

آدمایی که انتخاب کردی مناسب نبودن پس این تقصیره عشق نیست رفیق:)

سلام من سبحانم 15 سالمه با یه دختر که رفیق صمیمیه دختر عموم بود کم کم وارد رابطه شدم و عاشقش شدم و چند بار با هم رفتیم بیرون دقیقا تئ نقطه اوج عشق بودم که خانوادم ماجرا رو فهمیدن و جلوی رابطمونو گرفتن تا زمانی که درسمون تموم بشه یعنی حدود 4 سال دیگه اما من واقعا تاب نمیارم این همه وقت من روزی چند ساعت باهاش چت میکردم و بقیه ی روز نگرانش بودم الان چطوری 4 سال صبر کنم؟ اخه من واقعا دیوومشم

عزیزم تو ۱۵سالته من ۱۷ سالمه و پارسال خیلی سریع و زیرکانه و سوسکی خانواده م جلوی یه عشق شهوت بار رو گرفتن و واقعا به نفعم شد چون دختره چند روز بعدش از ایران رفت و الان عاشق دختری ام که خودش حتی نمیدونه که من بهش فکر میکنم.من حتی نشده یه شب بدون تماشا و بوسیدن عکساش خوابم ببره و الان به امید رسیدن بهش درس میخونم برا کنکور نه فقط بخاطر اونا!نه میخونم اول برای رضای خدای خودم بعد خوشنودی پدر مادرم بعد آینده درخشان خودم و در آخر به خاطر اون دختر اگر هم تا الان بهش نگفتم بخاطر شرایط بدیه که دارم اگه من به اون بگم ممکن کف دست کسایی بزاره که میتونن از زندگی ناامیدم کنن پس نگو تاب ندارم

ممنون می شم راهنماییم کنید

ممنون از مطالب خوبتون دخترم (15) در دوران کودکی با پسر همسایه دوست بودم (صمیمی).در 7 سالگی به که مادرم گفتم دوستش دارم و وقتی بزرگ شدم می خوهم با او ازدواج کنم. در یک مهمانی مادرم این موضوع را در جمع گفت.آن روز خندیدم و به روی خودم نیاوردم او هم خندید.تا چند سال قبل همدیگر را می دیدیم و دوست بودیم اما به مرور زمان حتی دیگر به او سلام هم نمی کنم. من هنوز او را دوست دارم. هر دو درس خوانیم برای همین چند ماهی است او را ندیدم.2 سال از من بزرگتر است.کنجکاوم بدانم آیا آن روز را به خاطر دارد و میداند دوستش دارم و اینکه او هم مرا دوست دارد یا نه.پسر شوخ و مهربانی است. نمی دانم رفتارش با من به خاطر آشنایی و دوستی بود یا از روی علاقه؟

یکم درمورد رفتار دختران در برابر عشقان مطالعه کن شاید کمکت کنه

عشق یه چیز مسخره ایه که فقط دخترا توش ضربه می بینن … پسرا که پس زدن کارشونه..

خواهرم…. مجبور نبودی همشونو امتحان کنی! ثانیا!!! مثل اینکه تو داستان من برعکسه! عاشق دختر عموم شدم.. اول زن عموم فهمید بعدشم عموم اما جای شکرش باقیه که آدمای فهمیده ای هستن و مث یه راز نگهش داشتن.. ولی بدبختی اونجاست که از همه طرف بایکوت شدم…

فکر می کنی پسرا هم همین طوری هستن البته اگه واقعا عاشق شده باشن

هی حواست باشه چی میگی منم خیلی نابود شدم از عشقم اینقدر که به اندازه ی تازه موهات هم نبوده پس زر مفت نزن در صورتی که خودش را دوست دارم هنوزززز

به نظر منم ۸۰ درصد مواقع اینطوریه البته فکر می کنم برای هر دو طرف ضرر های خودشو داره ولی کلا عشق و عاشقی توی این سن به نوجوان ها ضربه می زنه

کی گفته واقن

به زیادی موافقم ولی دیگه خودمم دخترم

سلام من یک پسر 1‌5 ساله ام ‌‌‌مثل همه ی شما من هم عاشق شدم اولش بایک چشمک که بهم زد ازش خوشم امد اسمش setayshهست کم کم با نامه باهم دوست شدیم اون خیلی ازم خوشش آمده بود منم کم نه. باهم خیلی خوب بودی تا یک روز که اونو دیدم باپسر خالم میخواستم برم جفتشون رو بزنم ولی جلوی خودمو گرفتم تا روز بعد که رفتم جاش جریانو بهش کفتم که دیدمت آنم به اته بته افتاده بود. ازاون روز باهاش تقریبا کات کردم ولی همیشه می پایش تا دیشب که جفتمون تو عروسی دعوت بودیم من تو حیات تالار نشسته بودم خیلی شیک مرتب باگ شیم بازی می‌کردم یک دفه اونو یادم که داره میاد ترفم خیلی خوشگل شده بود مثل پرنسس ها خلاصه آمد دوستشو گذاشت دور کردنم وبه هم گفت منو ببخش منم یکم فکر کردم اول جوابشو ندادم ولی چون خیلی آصرار کرد منم بخشیدمش به ولی ازش پرسیدم چرا با اون بو د کفت که کارشداشتم فقط همین به نظر شما من کار درستی کردم که دباره رابطه مو برقرار کردم یا اشتباه ولی من عاشقشم

نه دوباره قالت می ذاره

سلام من از پارسال که ۱۳ سالم بوده عاشق دختر همسایمون شدم و الان خونشان رو عوض کردن جاشو میدونم و دور هم نیست نزدیک ۳ ماهه ندیدمش و از شیش ماه بیشتره با هم صحبت نکردیم یه روز نمیشه از فکرش در بیام هیچی هم نمیدونه و دارم میسوزم که نمی‌بینمش. آخه عشق نوجوانی چه مشکلی داره که بخوان باهاش مقابله کنن .این نوع عشق اگه واقعی و از روی شهوت نباشه و صادقانه باشه از هر عشق دیگه ای محکم تره و صد شرف داره به عشق های بزرگسالی و جوانی . من فقط میخوام ببینمش تا جون بگیرم (از دور کافیه) ولی که می بینمش از همیشه شاد ترم ولی افسوس که نزدیک ۳ ماهه ندیدمش و از هر لحاظ دارم آسیب میبینم اگه روزی یه بار از دور ببینمش بهترین وضعیت از هر لحاظ رو به دست میارم بعد بگید این نوع عشق بده

سلام دوست عزیز من کاملا شما رو درک میکنم آخه منم این جریان رو دارم.

خب چیکار کنم از اون روز فقط کافیه یک درصد احتمال داشته باشه که فردی که می بینمش اون باشه (چهرشو نبینم و اندامشون مثل هم باشه)یه حس خیلی عجیبی بهم دست میده مثل اینه که پرتمون کنن تویه ارتفاع زیاد و قلب من یه لحظه شروع میکنه به تند زدن لطفا یه راهی بهم پیشنهاد کنید خیلی داغون شدم

بچه ها هر کی مشکلی تو عاشقش به وجود آمده بپرسه

من داداش… شاعر میفرماد: مثل تموم عالم حال منم خرابه..

سوال فراموش نشه

بچه ها من خودم عاشقم و همتون رو درک میکنم اگه سوال دارین اول مهدی بنویسید بعد سوالتان رو بپرسین یا در پاسخ همین مطلب سوال بنویسید عاشقتم مثل من پایدار

من ۱۱ سالمه عاشق دختر عموم شدم خجالتی هم هستم چی کار کنم

تا دوازده سالگی صبر کن و متوجه شو که اون مثلا تلگرام یا اینستاگرام و…دارد هر کدوم رو دارد برو فالوو کن بعد باهاش صحبت کن

سلام اقا مهدی من 16سالمه و عاشق پسر خالم هستم.خیلی دوسش دارم اما یه عشق یه طرفه…..من دوسش دارم و مطمعنم اگه بخواد هم نمیتونه باور کنه ﭺون ما دوتا مونم مذهبی هستیم در خانواده مدهبی.و من اصلا اهل دوست و پسرو و….نیستم.و اون یا حتی همه میدونن اما الان عاشق شدم..اونم عاشق پسر خالم که 8سال ازم بزرگه نمیدونم ﭺیکار کنم که در اینده باهم ازدواج کنیم خواهش میکنم کمکم کنید..

سلام من عاشق یه دختری یه سال بزرگتر از خودم شدم .بهش هم گفتم من دیوونتم ،ولی گفت من اصلا بهت فکر نمیکنم، دیگه هیچی نگفت،حتی نمیگه من ازت خوشم نمیاد تا تکلیف خودمو بدونم،من خیلی دوسش دارم اما کسی جدی نمیگیره،درضمن ۱۷سالمه

سلام آقا مهدي.من با اسم حانا سوالم رو پرسيدم بالاتر ولي چون خيلي زياده نميتونم باز بنويسمش.ميشه واقعا راهنمايي كنيد.سوالم رو گزاشتم ولي كسي ج نميدع.لطفااااااااااااااااا

چیکار کنم تو سریع ترین راه بهش بفهمونم که عاشقشم چون اگه شانس بیارم ۶ ماه یه بار ببینمش اونم نه از نزدیک

عشق توی۱۵سالگی درسته❤️☹️فقط می دونم بهش میرسم

عشق توی ۱۵ سالگی درسته❤️☹️نمی دونم چی کار کنم اما بهش میرسم

سلام خدمت شما و دوستان من پسری ۱۶ هستم و راستش تو سن ۸ سالگی همبازی (دختر) داشتم. خیلی باهم بازی می کردیم. تقریبا تو سن ۱۳ سالگی این حس دوستی بیشتر شد یعنی تبدیل به عشق شد.(البته یه طرفه) هروقت تو اون زمان منو میدید می خندید. نمی دونم چرا ولی من به فال نیک میگرفتم. تا اینکه چند ماه پیش توسط یه رابط درخواست دوستی دادم.( البته دوستی یعنی رابطه عادی نه فیزیکی و ….) و اون رد کرد. خیلی داغون شدم و چهار ساعت گریه کردم. امروزم که تاسوعا بود دیدمش یکم بهتر شدم ولی دریغ از یک نگاه. البته من اون پیشنهاد رو به این خاطر دادم که از دستش ندم و یه رابطه باشه تا زمان خواستگاری. ولی میدونم خراب کردم. میخوام یه راهنمایی کنید که برای بهتر شدن روحیه و آیندم چی کار کنم. (خلاصه واقعا دوسش دارم نه به خاطر حس نوجوانی این علاقه شدیده) خیلی ممنون ازتون.

دادا بنظرم خودت برو رودررو همه چیو براش توضیح بده

برو بهش حرف دلت رو بگو من که گفتم خوب شدم و برو باهاش دوست شو و دوباره از اول شروع کن

سلام من هم سن زیادی ندارم فقط یه دختره ۱۶ ساله هستم اما با توجه به اخلاقیات خودم و تجربه ای که داشتم از عشق میخوام راهنماییت کنم من هم عشق یک طرفه رو و هم عشق دوطرفه رو تجربه کردم و به نظر من این عشق قابل فراموش کردنه یعنی اگه بعد از گذشت نوجوونی بازم عاشق اون دختر بودی اون عشق واقعیه اما نگران نباش و سنجیده عمل کن هم شرایط خودتو و هم شرایط اون دخترو درنظر بگیر خیلی سمج نشو سعی کن آدم ایده آلی بشی که اگه در آینده احساست عوض نشد و خواستی ازش خواستگاری کنی اون نتونه بهت نه بگه مطمئن باش زمان همه چیز رو درست میکنه من اوایل خیلی عاشق طرف مقابلم بودم اما الان با گذشت ۶ماه عاقل تر شدم و شرایطمو سنجیدم و مطمئنم این آدم از هیچ لحاظ به درده آینده من نمیخوره ولی اون فقط به فکر آیندس و اگه بخوام رابطمو باهاش حفظ کنم هر دو به هم وابسته تر میشیم و خیلی آسیب میبینیم و حالا در به در دنبال اینم که رابطه هرچند کم و محدودمونو به طور کلی به پایان برسونم به طوری که اونم خیلی ناراحت نشه ولی از هر راهی رفتم به نتیجه نرسیدم و چون اون هم به من علاقه داره نمیدونم باید چیکار کنم من میدونم ما هیچ جوره به درد هم نمیخوریم و خونواده هامون مانع از ازدواج ما هستند و مواظب باش مشکل من برات پیش نیاد که واقعا دارم اذیت میشم

عالی گفتی عااااااللللللییییییییییی

سلام دوست عزیزبه نظر من بهتره براش توضیح بدی که منظور شما یک رابطه عادی نه فیزیکی

سنگین باش و اروم برو جلو دخترا از پسرای سبک زیاد خوششون نمیاد…

سلام من وقتی کلاس ششم بودم یه پسری منو تو عرو سی دید بعد اون هی میومد جلوی مدرسه وقتی هم کلاس هفتم بودم از طریق یه نفر به من گفت که منو دوست داره ولی من رد کردم الان من پانزده سالمه و اون نوزده سالش از اون موقع چندبار به من گفت دوست دارم ولی من باور نمیکنم آخرین موقع امتحانات نوبت دوم بود به من از طریق یه نفر گفت اگه تو بگی نه منم می رم و پشت سر من نگاه نمیکنم منم گفتم نه بهر اونروز چندبار دیدمش فکرکردم از سرش افتادم ولی در محرم که به هیئت نگاه میکردم اونو دیدم تازه وقتی هم میخواستیم برسم خونه با موتور چندبار رفت و اومد . خودمم درسم خیلی خوبه به نظرتون من چیکار کنم؟آیا عاشقش واقعیه؟

قول میدهم واقعیه

سلام من ۱۷سالمه شش ماهه عاشق یه پسر۱۸ساله شدم بدجور بهش وابستم بدون اون نمیتونم زندگی کنم اونم وابستمه اما میترسم که به هم نرسیم ،بهم میگه تا شش سال ازدواج نکن منم به خاستگارام جواب منفی میدم وقتی که باهم چت میکنیم بهم میگه همسرم خانومی نفسم عشقم و…چند بار هم باهم قرار گذاشتیم حتی از مدرسه بخاطر اینکه منو ببینه جیم میشد،حتی به هم دست زدیم هر دقیقه تو فکرشم آیندمو با اون میبینم نمیدونم درسامو بخونم بنظرتون واقعا دوسم داره؟

خواهرم! یه حسی بهم میگه تجدید نظر کن…… از طرفی شک و دودلی مث سمه

حس میکنم یه سری اشکال وجود داره خواهرم

سلام من17سالم هست چند بار عاشق شدم اما آخرش فهمیدم هوسه الان دوباره عاشق شدم ولی فکر نمیکنم که هوس باشه …تنها چیزی که از عشق فهمیدم اینه که یک طرفش خیلیی سخته

درکت میکنم منم عشقم یه طرفه ست

سلام . التماس می کنم یکی کمکم کنه . من چند هفته اس که عاشق یکی از دخترای همکلاس ام شدم . اون 16 سالشه من 15 . خیلییی دوسش دارم دیوانه وار . از فکرم بیرون نمی ره . شبا بخواطرش گریه می کنم و خدا خدا می کنم که اونو بهم برسونه . ما دو تا مون هم معلم زبان انگلیسی هستیم. ولی اون روز های زوج کلاس داره و من روز های فرد. از بد بختی منم یکی از همکلاسی هام می خواد باهاش دوست شه . ولی می دونم که فقط به خواطر خشگلیشه و واقعا عاشقش نیست . منم خیلی خجالت می کشم که برم بهش بگم دوست دارم. تا 8 مرداد وقت دارم . یعنی فردا . می دونم خیلییی هاتون می گید هنوز بچه ای اما باور کنید حاضرم جونمم براش بدم . اگه از دستش بدم دیگه هیچ امیدی برام نمیمونه. خواهش می کنم کمکم کنید. ممنون

سلام من درگیر این موضوع نشدم‌ ولی بهتون یه پیشنهاد دارم بهتره که از دوستان خودتون که در این زمینه تجربه دارن یا منطقی عمل میکنن مشورت بگیرید

سلام دوستان. وقتتون بخیر. من 16 ساله هستم. یه دختر توی فامیل داریم که خونشون هست تهران و از 9 سالگی دلمو برد. اون موقع ها حتی نمیدونستم عشق یعنی چی؟ این دختر خانوم یه برادر داره که 11 سالشه. یعنی واقعا من توی کف مخ این برادرشم.. نسبت به سنش خیلی میفهمه. با هم خیلی رفیق هستیم. من خیلی آدم کم رو و ساکتی هستم (واقعا تعریف از خودم نمیکنم.). داشتیم با هم گپ میزدیم که بحث خواهرشو کشید وسط. بهش گفتم که این بحثو ادامه ندیم. حوصله ندارم. گفت که نترس.دهنم لق نیست. منم گفتم خب که چی؟ میخوای چی بگی. گفتش که آبجیمو دوست داری؟ میخوای واست جورش کنم؟ من دهنم واق مونده بود باز. رنگم پریده بود. جوابی نداشتم بدم. گفت باشه بابا. فهمیدیم مثبتی. اون روز گذشت و من تا همین امروز هم هر چقدر میرم توی فکر حرفش کپ میکنم. خواستم بدونم که برادرش ممکنه بی غیرت باشه و از روی باد معده حرف زده باشه. یا اینکه ممکنه خواهرش وادارش کرده باشه که این طور حرفیو به من بگه. لطفا راهنماییم کنین. به شدت محتاج راهنمایی شما هستم.

بسم رب الرقیه آقا سلام علیکم.من عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم و ۱۶ سالمه و تقریبا یک سالی هست که چشمم دخترخانمی رو گرفته که اونم عضو کانونه و خودش هم فهمیده ولی به روم نمیاره.من این عشقای زود گذری گه میگن رو گذروندم ولی این فرق داره اصلا وقتی به عکسایی که دسته جمعی گرفتیم و از کمبود جا کنار من وایستاده رو میبینم قند تو دلم آب میشه.من واقعا واقعا واقعا جرعت ندارم بهش بگم که دوستش دارم چون آبروم درخطره اگه قبول نکنه و دهن به دهن بچه های کانون بچرخه اونوقته که دیگه نمیتونم پامو اونجا بزارم. میتونید کمکم کنید و بگید چطوری این شجاعتو پیدا کنم و بهش بگم؟ درضمت یه چیزی رو هم بگم من گرافیستم و عکاس .اون دختر خانمی هم که بنده عتشقش شدم عکاسن و گرافیست و قراره یه گروه فرهنگی هنری تشکیل بدیم با یکی دیگه از بچه های کانونمون. حالا اگه‌میشه کمکم کنید تا بتونم بگم بهش

سلام خسته نباشید من ۱۵ سالمه من اصلا به این جور مسائل اهمیت نمیدم الانم دارم مثل یه آدم عادی زندگی میکنم خخخخخخ 🙂

یه دختره که ۱۳سالشه از دو سه سال پیش پسر عموشو دوست داشت.وقتی فهمید عشق چیه دیگـه به خودش اجازه نداد که اسم این علاقه رو عشق بزاره.دختر عاقلیه در مورد حسش تحقیق کرد ولی فهمید که به این حسا میگن حس زودگذر،میگن وقتی یه نوع هرمون توی این سن ترشح میشه باعث این علاقه شده.به خودش قول داد که دیگه بهش فکر نکنه و به زندگی ارومش برگرده.قبلا براش گریه میکرد.نقاشی میکشیدو کل غمشو توی اون برگه خالی میکرد.بعدش پیش خودش گفت حالا فهمیدی این همه آدم مثل تو بودن ولی بعدش متوجه اشتباهشون شدن؟حالا تو از اونا عبرت بگیر.وقتتو تلف نکن.چند روز گذشت ولی بازم گریه کرد ولی به خودش اجازه نداد که زیاد گریه کنه که مثل قدیما چشماش پف کنه.هه.فقط چند قطره.دلش تنگ شد ولی خودشو زد به اونراه.چند بار اونو دید.دلش لرزید ولی بازم عاقل بود… مثل بقیه نگفت نههه عشق من فرق داره.بازم گفت باید بتونم…دیروز داداشش داشت حرف میزد اسم رفیقش رو برد… رفیقش همون آقازاده بود بازم این دختره دلش لرزید…پسره ۱۸سالشه امسال کنکور داره.دختره یه عالمه گریه کرد.بعد چند وقت گریه کرد.چشاش پف کرد دوباره.برای اینکه شاید پسره تو دانشگاه دلش برا یه دختر دیگـ بلرزه.الانم داره پست میزاره که بزرگترا بهش بگن چجوری علاقه ی دوره ی نوجوونیشون رو فراموش کردن؟؟شاید به روش شما بتونم:)

سلام من اسمم سرداره و اهل شمال کشورم من کلی رفیق دارم که بیشترشون یه همراه ( دوست دختر ) داشتن و فقط من بین اونا بودم که کسیو نداشتم واسه همین تصمیم گرفتم ار طریق یک ربات چت ناشناس تو تلگرام با یه دختر دوست بشم و برای اولین بار عشق رو تجربه کنم . با اولین درخواست جستجوی دختری که زدم ، یه نفر پیداش شد و بهم سلام گفت . منم بهش سلام گفتم و ازش خواستم خودشو معرفی کنه اونم گفت اسمم ارغوانه و اهل تهرانم . خلاصه کلی با هم چت کردیم تا اینکه از درون خودم یه چیزی عجیب و فوق العاده رو حس کردم و احساس کردم دارم بهش علاقمند میشم . تا اینکه با هم دوست شدیم و اون عکسشو برام ارسال کرد . باورتون نمیشه که وقتی عکسشو دیدم شیفته ی قیافش شدم و به کل عاشقش شدم و بیشتر بهش علاقمند شدم تا جایی که بعد چند روز همش تو فکر اون دختر بودم و کم کم فهمیدم که اسمش سحره و جنوب زندگی می کنه و من خیلی خیلی دوستش دارم البته من متولد 81 هستمو الان شانزده سالمه اما من نگرانم که اونو از دستش بدم اگه اون منو ترک کنه دیوانه میشم و دست به هر کاری می زنم واقعا من سحر رو دوست دارم ارز ته قلب لطفا بهم بگید که من واقعا عاشق شدم یا این فقط یه حسه ؟

شاید فکرکنی که این یه حسه ولی این واقعتیه که قلبت تورو به این را کشونده ولی این یه حس زود گذر تواین سن واسه تو

توی این سن وسال یعنی دوران نوجوانی نبایداحساساتتون روزیادجدی بگیریدچراکه درسنین بالاترارتباط وتعاملتون باجنس مخالف بیشترمیشه واین به یک امرعادی تبدیل خواهدشدمن هم وقتی۱۴سالم بودازیکی ازاقواممون خوشم میومدکه۸سال ازمن بزرگتربودفکرمیکردم اون هم منودوست داره امااشتباه میکردم تااینکه یه روزدیدم هیچ حسی بهش ندارم الان که۱۸سالمه تجربه های زیادی بدست آوردم ومیگم عشق بچگی زودگذره ویه نصیحت ازمن اینکه تامطمئن نشدیدکسی بهتون علاقه منده بهش دل نبندید

سلام!من نیما حسنوند هستم و15 سالمه.من با تمام احترام با این مطلب مخالفم!من خودم عاشق دختری هستم و خواهم بود!اما این حرفا اشتباهن!عشق نه عقل میشناسه ونه سن!اگه کسی عاشق بشه دیگه ول کنش فقط وقتی میشه که از روی حوس یا هرچیز دیگه ای باسه!اما به من بگید که اگه دو نوجوان واقعا عاشق هم بشن اشتباهه یا نه؟؟ واینو هم بگم که آیا اگه کسی در این سن عاشق شه گناه کرده؟درکل خواستم بگم هرکسی عشقو تجربه کرده و خواهد کرد اما بستگی به این داره که عشقشون حقیقیه یا نه!حتی اگه نوجوانم باشه!

سلام من فقط میخوام بدونم عشق واقعی برای دختر۱۷سالگی وجود داره یا نه هوس؟

اره وجود داره، عشق سن و سال نمیشناسه

سلام من ۱۷سالمه نزدیک یه سالی میشه با یه دختری اشنا شدم ک از همون موقع بهش گفتم میخوام باهات ازدواج کنم و خودشم قبول کرد ک قرار شد حرف بزنیم تا چند سال دیگ ک برم خواستگاریش بعد ک حرف میزدیم تویه مدتی رفت و بعد ۳ماه دوباره برگشت و گفت مامانم فهمیده ولی اون حرف میزد بعدش من خانوادمو گفتم ک با مامانش جرف زدن فلان بعدش قرار شد ک از طریق گوشی پیام زنگ نزنیم تا ک چند سال دیگ درسامونو بخونیم برم خواستگاریش راستی من یه شهر دورم اونم یه شهر دور و از اونجا یه چند باری هم کادو فرستاده میگ عاشقت شدم ولی نمیدونم این عشقش واقعی یانه ولی قرار گزاشتیم ک پایه هم دیگ واستیم تا اون موقع ولی نمیدونم عشقش واقعی یا نه ک پام واسته خواستم اینو بدونم ک این احتمال هسته ک عشقش واقعی باشه یانه چون خودش خیلی میگ حرف نزنیم خودشم مشاوره رفته بهش گفتن تا موقع ازدواج حرف زدن قطع کنین《 من میخوام بدونم عشق واقعی تو سن ۱۷سااگی برا دختر وجود داره یانه》 ؟

داداش من متولد سال 81 هستم و دقیقا مشکل تو رو پیدا کردم و نمی تونم از اون دختر دل بکنم و فراموشش کنم

دل بکن بابا , من خودم 26 سابمه هم سن تو بودم عاشق شدم تهش هیچی گیرم نیومد دختره هم سرد شد نسبت بهم , دوستیمون 2 سال هم طول نکشید .. ولی من 10 ساله به پاش موندم از روی حماقت! فقط مسیر زندگی آدمو خراب می کنه آدمو از درس وکار وبار میندازه … وقتی 26 سالت شد و دوست داری برگردی 18 سالکی یه کاسبی بزنی که امروز بتونی یه غلطی تو زندگیت بکنی اونوقت میفهمی چی میگم . الان یه لیسانس مسخره دارم که دو زار نمی ارزه , اگه تمرکز میکردم روی درس میتونستم دکتر بشم , اگر تمرکز میکردم روی کاسبی میتونستم کاسب بشم , ولی چی شدم??? یه عاشق احمق بی پول

مشکلتون اینه که عشق رو فقط یه حس قشنگ دونفره تو هوای پاییزی میدونید….

فکر کنم یه دختردیگ توسن ۱۷سالگی بلوغش کامل شده باشه.والا تو محل زندگی ما دختر ۱۵ساله رو عقد میکنن

سلام من نوجونی 17 ساله ام که عاشق دختر خالم شدم . پیشینه عاشقیم نسبت بهش اینقدر مال قدیمه که یادم نمیاد از کی دیونش شدم تو تمام عکسای خونوادگی چشم بهشه. خونواده ی ما از چون مذهبیه امکانش نیست که رو در رو بهش حرف دلمو بزنم . من توی یه شهر دیگه زندگی میکنم تقریبا سالی 4 بارم بیشتر نمیبینمش . وقتی که میریم خونشون یکسره چشم با خنده هاش خندم میگیره با ناراحتی هاش غم . شبا نمیتونم بخوابم واسه همین شبا قرص میخورم لاغرم چون دل و دماغ هیچی رو ندارم نصف شبای سال خوابشو میبینم واقعا دیگه دارم دیونه میشم چیکار کنم

فقط محبت و چیز های خوبه که برای آدم باقی میمونه حتی برای یک ثانیه و اون حس و حالی که تو روز های شادت داشتی برا همیشه تو قلبت ذخیره میشه و هر وقت به یاد اون روزا بیفتی حالت خوب میشه اما اون حس حالی که تو روز های تلخ بهت دست میداده رو بعد از گذشت یه مدتی دیگه به خاطر نخواهی آورد اگر هم به خاطر بیاری اون حس و حال رو نخواهی داشت و حالت هم به اون اندازه بد نخواهد شد آره داداش زندگی اینه غم و شادی از هر نوعش به نوبت میاد و میره و باید تلاش کنی که با هر شادی و غم زود از خود بی خود نشی و صبر داشته باشی

من فقت به شما می خوام بگم از دختر نامردترش دختره

من الن13 سالم و تو 12 سالگی عاشق دختری شدم اما بعد از 1 سال یعنی تو امتحانات خرداد ورقه های هدیم وخواست اما من چون درس هدیم ضعیف بود بهش دروغ گفتم و اون فهمید منم برای عذر خواهی چون به من گفته بود هیچی نخر فقت گل بده منم جلوی درشون گل با نامه عذر خواهی نوشتم و زنگشون زدم و رفتم خونمون بعد ن درمون زد منم رفتم بیرون وگل پاره پاره کرد و روم انداخت بعد از او ن بادوستم که وقتیدختره بود داشتیم مخ زنی میکردیم وآخر من زدم رفت با اون دوست شد واون قبو ل نمی کرد ووقع حرف زدن به من گفتن برم منم رفتم اما یک جاسوس فرستادم پیششون وجاسوس به من گفت پسره قبول نکرد ودختر می گفت من از اول شهرام ود وست نداشتم وبعد از مدتی خوانواده دختر به یک جای دیگری رفتن وبعازچندی وقت به خونه اونا رفتیم نمیتونستم چشم از اون بردارم هنو ز نمی دونم چی شده اما تنها دختری بین دوست دخترام قیافش واخلاقش خوب نبود اما بین دوست دخترام تنها عشق واقعیم بود

سلام. من عشق واقعیو تو ۱۳ سالگی تجربه کردم و عاشق پسر عموم شدم. تا قبل از اون احساس عشق نداشتم فقط فکر میکردم اون یه جورایی با همه فرق داره. وقتی سیزده سالم بود اون یه رفتارای عجیبی کرد که حس کردم عاشقم شده 🙂 . اون موقع بود که منم واقعنی عاشقش شدم. الان که ۱۴ سالمه و اون ۱۶ سال، هنوزم دوستش دارم اونم یه نارایی می کنه ولی کمتر. الان میفهمم که خیلی عشقای دیگه تو زندگی وجود داره مثل عشق به پدر و مادر، عشق به موسیقی و… این ها باعث میشن من احساس امنیت کنم و حداقل اگه اون یه روزی بگه ازم متنفره و بذاره بره من فک نکنم که دنیا تموم شده. امیدوارم شما هم عشق های واقعی خودتونو پیدا کنید 🙂

آره راست میگی من خودم خیلی سعی و تلاشم بیشتر شده

درود الان ی مدتی هست دختر دایی ایم اموده خونمون کلا دارم دیونش میشم خیلی تند خو شدم نمیدونم چم شده نکنه عاشقش شدم ایا

آره عاشقش شدی ایشالله به پای هم پیر شید

۱۲ سالم بود که تو یه روز سرد زمستونی دیدمش هیچ وقت اون لحظه رو فراموش نمی کنم شاید ده دوازده ثانیه تو چشماش زل زده بودم نگاهش یه چیزی داشت که اون لحظه نمیتونستم ازش چشم بردارم خیلی عجیب بود… اون روز گذشت و تابستان رسید از آنجاییکه دختر همسایمون بود سعی کردم وقتی با دوستاش تو کوچه دارن بازی میکنن بهش نزدیک شم و باهاش حرف بزنم اون ۲ سال از من کوچکتر بود باسن بسیار کمی که داشتم معنی واقعی عشق رو فهمیده بودم اون روزها اگه یه روز نمی دیدمش افسرده میشدم بعضی شبها واقعا تا صبح خوابم نمی برد و به اون فکر می کردم. از وابستگی و علاقه من بهش خبر داشتن اون تابستون به خوشی گذشت ومن تمام زمستون رو به امید تابستون سال بعد گذروندم تا اینکه یه روز تو فروردینماه از مادرم شنیدم که میخوان خونشون رو از محله ما ببرن این رو که شنیدم تمام دنیا رو سرم خراب شد از اون به بعد خیلی کم دیدمش تا روزی که دیگه خونشون رو از اونجا بردن.حالا من ۱۶ سالمه و از اون زمان حدودا ۳ سال میگذره و من عشقم رو ندیدم تو این مدت خیلی راه هارو رفتم ولی نتونستم پیداش کنم. پدر و مادرش رو چند بار دیدم اما خودش رو نه تو این مدت حتی یه بار عاشق یه نفر دیگه شدم اما بعدش خودم فهمیدم که نه ،من همون رو دوست دارم و این عشق الکیه و یه طوری برای خلاص شدن از دست فکر کردن به اون دختره است دوتا دفتر درباره عشقم نوشتم و تعدادی شعر با خودم میگم با توجه به سنی که درش قرار دارم اگر این عشق الکی بود باید کمرنگ میشد ولی اینطور نیست با اینکه ۳ ساله ندیدمش ولی هنوزم چهره ش جلوی چشممه نمیدونم چکار کنم خیلی معلق هستم … روز به روز عشقم بهش زیاد تر میشه و این هم بگم که قسم میخورم این علاقه فقط عاطفی و شاید ۱ در صد هم از لحاظ جنسی نباشه تشکر از سایت مفیدتون

سلام من 14 سالمه با یه پسری که 3 سال از خودم بزرگتر بود دوستشدم شیش ماه باهم بودیم و یه بار هم بیرون رفته بودیم کم کم فهمیدم خیلی دوسش دارم و وابستش شدم . بعد شیش ماه بابام فهمید و کلا رابطمون کم شد . بعد دو ماه باهاش حرف زدم هرچی میگفتم دوست دارم میگفت من فراموش کردم الان دو هفتس فهمیدم با یکی دیگه که دو سال از خودش بزرگتره دوست شده . خداوکیلی هرجور حساب کردم من ازش سر تر بودم . هی بهش گفتم دوست دارم و عاشقتم و اینا بلاکم کرد . واقعا دوسش دارم ولی یه حس بدی هم نسبت بهش دارم چه جوری فراموشش کنم ؟ هرجا میرم یه چیزی مربوط بهش پیدا میشه

عشق واقعی زمانی اتفاق میوفته که هیچ کدوم دچار کمبود محبت نشده باشن و در ضمن عشق میتونه این قدرتو به ادما بده که راحت از خیلی چیزا بگذرن و برعکس ینی قادر باشن کارایی که قبلا نمیتونستن انجام بدن رو فاعل باشن. حتی ممکنه ینفر بخاطر عشقش تو تحصیلش پیشرفت کنه عشق به شرطی میتونه مفید باشه که هر دوطرف بدونن چجوری باید برخورد کنن اگه هم اگاه نیستن(که هیچ کس آگاه به دنیا نمیاد)همدیگرو به مطالعه در این باره تشویق کنن

عالی بود، واقعا همینطوره

منم همین کارو در نظر دارم¥$~✓√

آره من 15 سالمه از 13 سالگی عاشق یه نفر شدم (البته خودش نمیدونه) درسم که خوب شده کارامو هم با جدیت انجام میدم

سلام من ىه دختر چهارده سالم نميگم عاشق چون هرکسى به مقام عشق نميرسه ولى داداش دامادمون رو دوسش دارم چهارماه پيش از علاقش بهم گفت من از يسال پيش بهش علاقه داشتم خلاصه که الان ارتباط داريم سعى کردم خوب رفتار کنم و عاقلانه برم جلو خانواده هامونم خبر دارن ولى الان واقعا نميدونم چىکارکنم بنظرتون اين رابطه درسته؟

من از بچگی دختر عموی مامانمو ک همسن من بودو دوست داشتم تا چند وقت پیش ک برای عید خونه پدربزرگم اومده بودن و من اونجا اونو دیدم قلبم ب تپش افتاد. درضمن بگم ک هردو ۱۵سالمونه خلاصه از اون وقت همیشه تو فکر اون بودمو هستم یه ماه پیشم اومدن خونمون ک خیلی با هم شوخی میکردیمو میخندیدم و آخر شب وقتی میخواستن برن خونشون اومد کنارم و گفت بیا باهم دابسمش درست کنیم ک درست کردیمو باهم خیلی خندیدیم وپریروز رفتیم خونشون ک از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. رفیتیم اونجا اولش نبود تا بابام گفت پسرم برو ماشینو بیار حیاط و منم رفتم ک ماشینو بیارم بارون هم شدیییید میبارید سوار ماشین شدم ک اونو(عشقم)دیدم ک با دو میدوید خونه منم بوق زدم اومد سوار و گفتم کجابودی گفت پیش دوستم بودم بعد رفتیم یه دور کوچولو زدیم بعد باهم رفتیم خونه پیش بقیه و احساس میکردم ک علاقش بهم زیاد شده و قلبم داشت در میومد خلاصه تا شب گذشت بعد شام رفت دفتر طراحیاشو آوردو بهم نشون داد و منم عاشق دوتا طراحیش شدم ک یکیش یه پسر و یکیش ی دختر بود وگفتم اینا خیلی خوشملن اونم گفت خو بیا اون دختررو ببر یادگاری ولی توروخدا خوب نگه داریش کنی منم پسررو نگه میدارم. منم اونو آوردم خونه و چسبوندم وسط اتاقم ک همیشه فکر باشم اونم گفت اومدیم اونجا یه یادگاری میخوام و این حرفش منو تحت تاثیر قرار داد دیگ از اون وقت تا حالا یه لحضه هم نمیتونم از فکرش بیام بیرون. نمیدونم چیکار کنم به نظر شما به مادرم بگم ک دوسش دارم یا ن؟؟؟ لطفا ج بدید

درسته فقط میتونم همین رو بگم

بابا لامصبا! از من که گذشت ولی اینهمه دختر پسر ریخته اینجا…… همه اهل بخیه…. همه زخم خورده……. دست همو بگیرین یه سروسامونی به خودتون بدین…خخخخ

خب باید بگم که منم تو سن پایین عاشق شدم تو سن ۱۳ سالگی عاشق دختری که واقعا از سنش بیشتر می فهمید و واقعا دختر فهمیده ایه هر روز بیشتر و بیشتر عاشقش میشم یه جورایی حاضرم کل دنیامو بهش بدم… الان ۱۷ سالمه چهار ساله دوستیمو هییچ مشکلی نداریم اصلا هم از هوس نیست و من واقعا عاشقشم امیدوار به دختر یا پسر مورد علاقتون برسید❤

سلام من از 13 سالگی عاشق یه دختری شدم ولی بهش نگفتم تا 1 سال خلاصه از 14 سالگی بهش گفتم و اونم اولش تردید داشت ولی قبول کرد..اون موقع 12 سالش بود(دختر کاملا فهمیده ای بود و هست البته از این بچه مچه های ساده لوح نیست) خلاصه اولش علاقمون کم بود ولی رفته رفته انقدر بهم وابسته شدیم که اصن نگم براتون… تا همین امسال که من نهم بودمو و اون هفتم…برای امتحانات پایان ترم از هم خدافظی کردیم و گفتیم خوب درس بخونیم که حسرت نخوریم بعدها… اما اون رفت و دیگه برنگشت…ما تاحالا رو در رو باهم صحبت نکردیم فقط یه بار چشم تو چشم شدیم شانسی اونم تو همین محرم بود ینی 97/6/27 ….3 ماه بود که نحرفیده بودیم وقتی دیدمش دلم همچین لرزید که اصن حد و اندازه نداره… من هیچی ازش نخواستم واقعا فقط ازش یه عکس دارم که اونم خانوادگی هست و ی عکس کامل از خودش ندارم…حتی گفت تلگرام نمیریزم خانوادم نمیزارن گفتم باشه..تو جای دیگه در ارتباط بودیم ..جایی که فقط میشد حرف زد و بس اما اون گذاشت و رفت…واقعا برام سواله که چرا رفت…چون هیچی ازش نخواسته بودم… اینم بگم که معدلش تو همه ی سال 20 بوده و منم نهمم رو با معدل 19 قبول شدم… الان دارم اتیش میگیرم و به فکر خودکشی هستم کسی هست کمکم کنه؟

سلام امیرحسین عزیز مطمئناً عشق ارزش ناراحتی و غم رو داره اما زندگی خیلی ارزشمندتر از اینه که بخوای با اولین تجربه شکست عشقی به فکر خودکشی باشی. پیشنهاد میکنم برگردی به زندگی عادی ات و از زندگی لذت ببری چراکه خیلی زود دوباره کسی رو خواهی دید که عاشقش میشی و دوباره از عشق لذت خواهی برد.

بله عشق ارزش جون ادم رو هم داره

آخی بمیرم برات لیاقتتو نداشته و رفته

میدونی چیه تجربه ات کافی نیست یکی بود که منو شیفته خودش کرده بود بعدش گزاشت و رفت ولی من تو اون یک ماهی که منو میشناخت خوب تجربه کسب کردم . این تجربه به درد دوستی با یکی دیگه خورد و تا الانم موفق بوده . هر چی کمتر به فکرش باشی از ذهنت دورتر میشه به شرطیکه دوباره وسوسه نشی که باهاش چت کنی زندگیت ارزشش از اون بیشتره یه سرچ بزن و یاد بگیر چجوری باید مخ بزنی بعد برو سراغ یکی دیگه

اگه هم مخ زدی و نشد عیبی نداره بعضیا خودشون نمیخوان بعضیا خانوادشون نمیخوان بعضیا شرایتش رو ندارن بعضیا حسش رو ندارن بعضیا میترسن بعضیا ….

ببخشیدآ اسم دختر خانم چی بود؟

فتح الله گولن

سلام امیر حسین منم تو سن سیزده سالگی عاشق ی پسر شدم خیلی دوست داشتیم عمو ولی یهو اون منو ول کرد رفت هرچی التماس کردم برگرده برنگشت الان ی سال از اون ماجرا میگذره یکی دیگ ک واقعیت عاشقمه اومده سراغم منم دوسش دارم خیلی باهم خوبیم مطمئن باش آدما دوباره تو زندگی شون عاشق میشن شاید بیشتر از عشق قبلی

خودکشی نکنید ولش کن

خودکشی؟؟ اصلا بهش فکر نکن.

در واقع همین جور عشق هاست که نوجوان ها رو ازش منع میکنند. من خودم عاشقم و حست رو درک میکنم و میدونم که دوران سختی رو میگذرونی. ولی باید به صورت جدی به رابطه تون فکر کنی. اگر حتی یک نفرتون هم به ادامه ی رابطه علاقه ای ندارد اصرار فایده ندارد. بهتره مدتی رو صرف این بکنی که آرام آرام فراموشش کنی. هر چند سخت باشه. گاهی احساسات ارزش احساس کردن رو دارند. حتی اگر در مدتی از زمان زجرآور باشند. به زندگی عادیت فکر کن و خودتو توی درست و چیز هایی که دوست داری غرق کن و فرصت فکر کردن به خودت نده. اینجوریه که میتونی فراموشش کنی. امیدوارم عشق واقعی را در فرصت بعدیت بیابی.

سلام

سلام . من یه دختر ۱۴ ساله ام که سه سال عاشق یکی از فامیلای دورمون شدم …. می دونم خیلی عجیبه اون اینقدر زیبا و جذابه که مطمئنم کاری به من نداره و خودش یکی دیگه رو زیر سر داره …با این حال نمی تونم فراموشش کنم چون واقعا عاشقشم ، با اینکه دو ساله اصلا ندیدمش …. پسر خاله ام بهم علاقه داره ولی من اصلا و مدام بهش بی توجهی می کنم …تازگی‌ ها در یک بازی آنلاین با پسری که دو سال از خودم بزرگ تره و در یه شهر دیگر زندگی می کنه آشنا شدم….این طور که به نظر می رسید حال خوشی نداشت ، ینی یکی رو دوست داشته ولی اون نه و ولش کرده ….کلا می گفت از زندگی نا امیده….من اولش عاشقش شدم ولی بعد به خودم اومدم و تونستم بر نفس خودم غلبه کنم …من الان فقط دارم به عنوان یه دوست بش کمک می کنم ….من بهش خیلی رک گفتم عاشقم نشه ولی اون گفت عاشقم شده ..چند روز باهاش عادی تر رفتار کردم و الان احساس می کنم دیگه اینطوری عاشقم نیست….و من فقط به درد دل ها و حرف هاش گوش می دم ، همین…..من به خودم قول دادم تا وقتی که اون عشق اولم رو از یاد نبردم ، عاشق هیچ کس نشم و به هیچ کس هم اجازه عاشقی ندم….من بهش می رسم‌ …..

سلام پسر 12 ساله هستم عاشق یکی از دخترای فامیلمون شدم(یعنی از بچگی بودیم) این عشق دوطرفست ولی حالا نمیدونم اینا زود گذره یا واقعا تا بزرگیمون هست اگه کسی میدونه جواب بده.

خیلی هم مطلب چرندی بود هر چی سن ازدواج بره بالا فساد بیشتر به جای کوبیدن تو کله نوجوونا یه کاری براشون بکنید نوشتی میرن معتاد میشن مثلا بزرگسال ها معتاد نمیشن اعتیاد چه ربطی یه عشق داره اخه این همه معتاد هست همشون عاشقن

یک سوال عشق یا هوس ؟ این سوال هم مثل علم یا ثروت است من خودم ۱۶ سالمه تا الانم یک بار عاشق نشدم اصلا حسی به اسم عشق ندارم شاید از نظر دوستانم من یک سنگ باشم اما عشق را در عاشقی و عرفانیت برای افرینندم میبینم :))))))

منم تو ۱۵سالگی عشق رو تجربه کردم عشق به یه پسری که اینقدر مغرور بود و با اینکه از من خوشش میومد ولی هیچوقت باهام حرف نزد چند بار اومد که باهام حرف بزنه اما می رفت بدون اینکه من حرفی بهش بزنم فقط نگام میکرد من آدم احساساتی نیستم و خودمو درگیر این چیزا نمی کنم با اینکه خیلی از پسرا بهم شماره دادن و ازم خواستن باهاشون دوست بشم (که نشدم)ولی این آدمو نمی تونم فراموش کنم

منم مثله اون پسری که شما گفتید شدم اما مغرور نبودم و علاقه ی زیادی داشتم که روم نشد برم و باهاش صحبت کنم

………حرفی ندارم.عالی بود.

سلام ، عاشق شدن تو این سن بیشتر ار روی ماهواره و این چیزاست یعنی در اصل هوسه ولی بعضی ها هم هستند که در دوره نوجوانی اینطور نیستن یکیش من مثلا یه پسر ۱۵ ساله یه دختر ۱۴ ساله رو هر روز لب ساحل میدیدمش ( رفته بودیم مسافرت) اگر من از روی هوس بهش نگاه میکردم ، چشمم باید دائم به پا و قسمت های شرمگاهیش می بود که خدا شکر عشق من نوع هوسیش نبود ، حس میکردم خیلی مهربونه نگاهش خیلی قشنگ بود. ولی الان دیگه پیشم نیست خیلی ناراحتم ، ولی همه میدونیم اینا زود گذر هستن و اگر کسی خیلی فکر و خیالبافی کنه درگیر کار های زشت و جاهلانه میافته و افت تحصیلی پیدا میکنه ، پس بهتره در این سن درستون رو خوب بخونین بزرگتر شدین به این چیزا فکر کنین ، صد در صد اگر درستون رو ادامه ندید زن گیرتون نمیاد اخه خانواده ها به بی سوادا زن نمیدن!!!!!!!!!

بی سوادی خودش خیلی ضرر داره واسه ادم‌.باید درسو واسه خودش بخونی نه برا پول،باید دوسش داشته باشی…

اولا شرمگاهی کلمه درستی نیست و دوما اگه واقعا عاشقش میشدی میفهمیدی انقد زود نمیتونی خودتو قانع کنی زوده و فقط باید درس بخونی اوکی

همه ی عشق ها زود گذر نیستند. در واقع معمولا عشقی که خیلی زود اتفاق می افتد زود هم از بین میرود. برای مثال من هم همسن توام. ولی مدت هاست که نمیتونم به کسی که عاشقش شدم فکر نکنم.

تو یه خرخون اسکلی… به همین صراحت

شاید الان این چیزا برای شما مهم نباشه چون توی این سن همه ی دخترا احساساتی هستند ولی وقتی رفتی دانشگاه اگه رشته ی درست و حسابی نداشته باشی یا وضعیت مالی خوبی نداشته باشی هیچی اصلا نگاتم نمی کنه البته تا حدودی مطمئنم قبل از اینکه آب از سرت بگذره خودت اینو متوجه می شی

بازم اگه اینجور چیزا برات خیلی مهمه چون بیشتریا وقتی ۲۰ سالشون میشه فقط به فکر اینن که چطوری زندگیشونو پیش ببرن

شما فکر کنم خیلی بی عقل و احمق هستید و حق ندارید به یک دختر به معنی هوس نگاه کنی. دوم قسمت شرمگاه اصلا قسمت شرم نیست چرا باید یکی از بدنش خجالت بکشه خودت باید از قسمت های بدنت خجالت بکشی حق نداری یک کلمه به دخترا در مورد کلمه ی خودسازت صدا کنی و من مطمئن هستم تو اصلا درس نخوندی و نمی خونی و نگران و پشیمانی کسی که عاشق بشه به عشقش صادق میشه که تو نیستی خداروشکر که اون دخترم از بی عقلی و جاهلی تو پی نبرده و تو داری در مورد خودت خیل باقی میکنی جاهل .و زن ها همیشه با افتخار رو غرور قشنگ درس میخونن بی عقل برو تو به خیالبافی در مورد قسمت های شرمگاه خودت کن و یاد بگیر از خودت کلمه نسازی بی عقل جاهل و اگر یک دختر این نوشتتو ببینه واقعا میفهمه تو بی ادب و بی عقل هستی برو به خودت در مورد قسمت های شرمگاه عزیزت خیال بازی کن

سلام من یک دختر16ساله ام منم دچار همچنین مشکلاتی شدم فکر میکنم توی سن 13سالگی بود که احساس کردم خیلی دوستش دارم اما الان با گذشت سه سال فکر میکنم دیگه احساسم به این شدت نیست من حتی یک بار هم مستقیما باهاش صحبت نکردم چون پسر همسایمون بود اما با گذشت زمان به خاطر رفتارای خودش احساس میکنم ازش متنفرم خلاصه الکی رویا بافی میکردم و فقط وقت خودم را تلف کردم

من خودم موندم که عشقی که به اون طرف دارم واقعیه یا نه

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

نوجوانی فصل تراوش احساسات غلیظ و بروز فوران عواطفه. بچه ها در این سن از نظر عواطف بسیار اشباع میشن به طوری که روی همه ی زندگیشون تاثیر گذاره. نوع رفتارشون با خونواده، محل تحصیل و البته گاهی با جنس…

نوجوانی فصل تراوش احساسات غلیظ و بروز فوران عواطفه. بچه ها در این سن از نظر عواطف بسیار اشباع میشن به طوری که روی همه ی زندگیشون تاثیر گذاره. نوع رفتارشون با خونواده، محل تحصیل و البته گاهی با جنس مخالف. ناگهان شور عجیبی درونشون شکل میگیره و عاشق شدن در نوجوانی رو تجربه میکنن و دیگه نمیتونن به چیز دیگه ای فکر کنن. در همه حال حتی درس خوندن و خوابیدن در فکر این موضوع هستند. اینجاست که نقش اطرافیان به خصوص خانواده باید پررنگ تر باشه تا نوجوان اشتباه بزرگی رو مرتکب نشه. در مطلب امروز هم درباره ی عشق در نوجوانی با هم حرف خواهیم زد.

عشق در نوجوانی

خوبه بدونین عشق ترکیبی از یه موضوعه. اول جذابیت ظاهریه، هیچ وقت نمیشه بدون توجه به ظاهر کسی به او نزدیک شد. شاید فکر کنید که فرزندتون هنوز کوچیکه و این مسائل رو نمیفهمه اما، آنها میدونن و ممکنه به لحاظ فیزیکی به شخصی جذب بشن. دومین مطلب صمیمیت بین دو نفره، نوجوانها به دلیل ارتباط که ممکنه خانوادگی باشه و یا هر نوع برخورد دیگه ای احساسات عاطفی نسبت به شخص دیگه رو میتونن تجربه کنند حتی در نگاه اول. سومین موضوع در روابط عاشقانه تعهد طرفینه که بعیده در نوجوانی این اتفاق بیفته. در این سنین به دلیل عدم ثبات احساس در افراد ممکنه این حس بارها برای فرد نسبت به افراد مختلف پیش بیاد پس زیاد قابل اطمینان نیست.

عشق یا تمرین عاشق پیشگی

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

والدین باید بروز احساسات در فرزندشون رو ببینند و به آن احترام بذارن. حتی اگه مطمئن هستید که نوجوون شما داره اشتباه میکنه سعی کنین به روش و شیوه ی درستی این موضوع رو بهش بگید. “تو اشتباه میکنی این احساسات واقعی نیستن” و یا “هنوز برای عاشق شدن تو خیلی زوده تا بزرگ نشی عشق معنایی برای تو نداره” اینا سخنان درست و به جایی نیست. اینکه مستقیما به او بگید که داره اشتباه میکنه هیچ تاثیر مثبتی روی او نداره هر چند که در بیش از 90 درصد مواقع حق با شماست اما باید سنجیده رفتار کنید.

احساسات نوجوان را جدی بگیرید

یکی از موضوعاتی که یک نوجوون بهش توجه نداره اینه که، چه هدفی از عاشق شدنش داره. میخواد فقط به بقیه نشون بده بزرگ شده، کاری رو بکنه که هم سناش انجام میدن و یا میخواد پاسخ احساسش داده بشه و بس؟ اگه بعد از مدتی حسی که داره از بین رفت چی؟ اگه دیگه مثل روز اول دوست داشتنی وجود نداشت چی؟ برای زندگی چه برنامه و هدفی داره؟ این سوالات و هزاران سوال دیگه رو میتونین با فرزندتون مطرح کنین تا متوجه بشه همه چیز در یک حس خلاصه نمیشه و باید به خیلی چیزا فکر کرد.

هدف از عشق دوران نوجوانی

یه نوجوان به دلیل بروز حس های شدید ممکنه خیلی اذیت بشه. با خودش خلوت کنه، از جمع دور بشه، کم حرف بزنه و یا به کسی علاقه پیدا کنه که حتی اون فرد اطلاع نداشته باشه و نتونه احساسشو بیان کنه. این موضوع آزارش بده و به جایی برسه که به خودش صدمه بزنه. با خودش فکر کنه که ضعیفه و قدرت گفتن حرف دلشو نداره. نباید نوجوون رو در این شرایط تنها گذاشت و بهتره برای همه ی سوالات ذهنش جواب منطقی داد که کمی آروم تر بشه، برای  چنین کاری شخصی بهتر از پدر و مادر وجود نداره.

غرق شدن در احساسات

شاید بعضی وقتها پدر و مادرها از نوجوونها کلافه بشن اما میدونن که چقدر در این سن رسیدگی ضرورت داره و اگه نباشه ممکنه فرزندشون راه اشتباه بره. یکی از این موارد عدم توجه به عواطف در نوجوانیه که میتونه باعث بعضی موضوعات و مشکلات بشه.

در این سن یکی از اتفاقاتی که برای خیلی از بچه ها میفته اینه که نه تنها پیشرفت درسی ندارن بلکه پسرفت هم میکنند. زمان درس خواندن مدام فکرشون همه جا هست غیر از درس و مشقشون و این باعث میشه به نتیجه ای غیر از لغزش در درسها نرسند. وقتی فرزندتون احساس میکنه علاقه ای درونش شکل گرفته و آخر این حس نافرجام باشه، شما میتونین این روز ها رو ببینین و نگذارید که اتفاق بیفته تا فرزندتون برای کسب تجربه مجبور نشه عزت نفسشو از دست بده و به افسردگی دچار بشه.

نوجوانی یعنی نپختگی

ممکنه به دلیل همین احساسات اشتباه فرزندتون در جمع دوستانه به خاطر اینکه مثل بقیه باشه کارهایی رو انجام بده که میدونه اشتباهن اما به خاطر اینکه مورد تمسخر بقیه قرار نگیره انجامشون بده. باید یک نکته را به او یاد بدید و آن نه گفتن است.

عقب افتادگی تحصیلی

شاید شما فقط به فکر تحصیل فرزندتون باشید اما آنها این طرز فکر رو ندارن. نوجوونها فکر میکنند اگه تو جمع دوستان و یا جامعه تنها باشن و کسی رو در کنارشون نداشته باشن دارای سطح اجتماعی پایینی هستن. در سنین نوجوانی موقعیت اجتماعی یعنی همه چیز و برای داشتن جایگاه مناسب هر کاری میکنند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

هدیه مناسب برای روز مادر

ارسال رایگان

وقتی فرزند نوجوان شما عاشق شده است، چه حسی دارد؟ او درگیر عواطفی شده است که هرگز تا به حال چنین عمق و پیچیدگی را در هیچ حالت دیگری تجربه نکرده است. عشق اول در نوجوان هر چند موجب نگرانی والدین است اما به ندرت شامل تمام آن احساساتی می شود که موجب جاودانگی رابطه می شود، احساساتی مانند جذابیت جنسی، تطابق اجتماعی، ملاحظات عاطفی، کشش جسمی، علایق دو نفره، درک عاطفی و هیجان عاشقانه. این احساس عمیق و پایدار در کمتر فردی در نوجوانی دیده می شود.

 

| مشاوره کودک و نوجوان و هر آنچه باید در مورد آن بدانید |

 

معمولا والدین زمانی که متوجه عاشق شدن فرزند نوجوان خود می شوند، احساس نگرانی می کنند. شاید والدین نمی خواهند زندگی برای فرزندشان به این زودی جدی شود. شاید به عشق فرزند خود اعتماد ندارند، با او احساس راحتی نمی کنند و فرد انتخاب شده را تایید نمی کنند. در برخی موارد از بدرفتاری با فرزند خود توسط مخاطب او هراس دارند. از سوی دیگر، بیشتر والدین از افزایش احتمال بروز تجربه جنسی در این نوع روابط می ترسند. البته، والدین می توانند مانع این احساس عاشقانه و رابطه دو طرفه شوند، اما با این کار به جذابیتی که سعی در از بین بردن آن دارند، می افزایند.

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

 

 

| مطالعه مقاله ” دوستی قبل از ازدواج درست یا غلط؟ ” را هم به شما توصیه میکنیم |

 

معمولا والدین با ایجاد رابطه دوستانه با جوانان، دعوت کردن عشق فرزند خود به خانه در حضور خود، ارائه پاسخ همدلانه و گوش کردن فعال به احساس فرزندشان می توانند تاثیر بهتری در این رابطه داشته باشند. در واقع، والدین با نشان دادن علاقه، توجه و حمایت خود می توانند کنترل بیشتری در عشق اول در نوجوان خود داشته باشند تا آنکه در لحظه اول مخالفت خود را ابراز کنند.

زمانی که نوجوان به دنبال راهنمایی برای عبور از پیچیدگی های عشق است، والدین می توانند رهبر و همراه خوبی برای او باشند.

 

البته واقعیت آن است که در بیشتر موارد عشق اول در نوجوان دوام نمی آورد و به سرانجام نمی رسد. زمانی که نوجوان از عشق خود جدا می شود، مسیرها از هم جدا می شوند و مسیرهای جدیدی پیش روی او قرار می گیرد. در بیشتر موارد جدایی بدون درد نیست. همواره حداقل یکی از طرفین دچار آسیب می شود در حالی که دیگری آماده جدایی است.

در دختران این جدایی معمولا با گریه و درد بیشتر همراه است. دختر اغلب به دنبال حمایت اجتماعی بر می آید تا از این مسیر سخت عبور کند. در موارد حاد دیده می شود که فرد در صدد آسیب زدن به خود برمی آید و عنوان می کند که بدون او نمی تواند زندگی کند.

در مقابل، جدایی در مردان با پاسخ های خشونت طلبانه همراه است. آنها درد حاصل از جدایی را به عصبانیت تبدیل می کنند. ممکن است تصمیم بگیرند کاری برای بازگردندان عشق خود انجام دهند و در بدترین حالت به دنبال انتقام از او برمی آیند.

در اینجا به والدین توصیه می شود: شکست عشقی را در فرزند نوجوان خود جدی بگیرند. شکست عشقی در نوجوانی را خاتمه یک بازی احمقانه در نظر نگیرید. در صورتی که متوجه درگیر شدن فرزند خود در یک رابطه عاشقانه و شکست رابطه شدید، باید او را از نظر بروز علائم افسردگی و پاسخ های خشونت طلبانه تحت نظر قرار دهید.

بهتر است در مورد این تجربه دردآور با فرزند خود صحبت کنید تا بتوانید مانع اقدامات مخرب از سوی او شوید و او را به درستی در مسیر بهبودی قرار دهید. در این مسیر لازم است والدین به فرزند خود کمک کنند تا از این حادثه تلخ تجربه کسب کند و در ادامه مسیر زندگی تصمیم های بهتری بگیرد.

عشق اول در نوجوان با ریسک بالا همراه است زیرا این عشق می تواند به شدت او را مورد آسیب قرار دهد. نادیده گرفتن این احساس در نوجوان و نفی آن توسط والدین

باعث دور شدن نوجوان از آنها و تنها ماندن او در این مسیر می شود.

 

من پسری ۱۷ساله ام که عاشق یه دختر شدم و تمتم فکرو ذکر من همون دختره است و این کار هم به درس هایم آسیب میرساند ولی من نمی تونم اونو از ذهنم بیرون کنم؟

من پسری 15 ساله ام عاشق دختر همسایمون شدم خجالت می کشم بهش بگم دوست دارم چطور این جمله رو بهش بگم؟

سلام دوست عزیز من هم همچین احساسی رو نسبت به دختر همسایمون دارم الآن 16  سال دارم من اونو 3 ساله که میشناسم اما بهتره بدونی که باید صبر کنی تا کمی بزرگ تر بشی و اگه قصد ازدواج داری باید صبر کنی تا شرایط ازدواج رو کسب کنی و اون موقع س که جای سختش شروع میشه تو باید با تمام ادب و احترام بدون اینکه عملی انجام بدی که یا گناه باشه یا اونو ناراحت کنه در دوران جوانیت میری خواستگاریش و سعی می کنی ادا در نیاری بلکه خودت باشی و بهترین و عاقلانه ترین اعمال رو انجام بدی و اگه تو این سن می خوای بهش بگی دوست دارمنمیشه چون ارتباط شدید و زیاد با نامحرم و بدون شرایط ازدواج غلط است

من پسری۱۴ساله ام.اصلاچراماحق داشتن عشق رونداریم؟مگه مادیگه آدم نیستیم والا بخدا.تاوالدین خبردار میشن فوری باآدم بحث میکنن

سلام ، من ۱۵ سالمه یه سال پیش عاشق یه دختری شدم رابطمون خیلی عاطفی بود ، تا اینکه خانودمون فهمیدن😞😞 بعد خیلی جدی و با عصبانیت ارتباطمونو قط کردن ، پدرش ازم شکایتم کرد حتی ، الان یه سال گذشته وضعیت روحی من خیلی خرابه 💔😓 نمیدونم اون هنوز دوسم داره یا نه!😢

نام، ایمیل و وبسایت من را برای کامنت بعدی ای که می گذارم ذخیره کن.

«سیمیاروم» ارائه‌دهنده مشاوره روان‌شناسی آنلاین در زمینه‌های مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، زوج درمانی، مشاوره زناشویی، مشاوره فردی و مشاوره کودک و نوجوان است. در هرکجای دنیا که زندگی می‌کنید می‌توانید از حرفه‌ای‌ترین روان‌شناس‌های فارسی‌زبان ما کمک بگیرید. حالِ خوب را با ما تجربه کنید.

کليه حقوق اين وب سایت متعلق به سیمیاروم می باشد.


درمان اختلالات گفتاری کودکان

پرداخت شهریه آموزشگاه زبان در صورت رضایت

فراموش کردن عشق

عاشق شدن آسان است. شکستن قلب شما نیز آسان است. اما آیا می دانید قسمت سخت در این فرایند شکست و خارج شدن از عشق چیست؟ خلاص شدن از خاطراتی است که از آن شخص دوست دارید.

 

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

دلیل این است که خاطرات هرگز از بین نمی روند. پس از تشکیل آنها ، آنها در قلب شما باقی می مانند. آنها ممکن است توسط تجربیات جدید و احساسات هیجان انگیز رونویسی شوند، اما وقتی احساس دلتنگی می کنید می توانید به راحتی دوباره آنها را بیرون بیاورید. بله ، آنها می دانند که چگونه در قلب ، ذهن و روح شما بمانند.

 

در واقع ، خاطرات را نمی توان پاک کرد ، اما هنوز هم می توانید فراموش کنید. این به معنای خلاص شدن از شر خاطرات نیست ، بلکه از بین بردن احساسات ناشی از این یادآوری ها است. اما چطور چنین چیزی را انجام می دهید؟

 

 

راه های فراموش كردن عشق :

در اینجا 7 روش وجود دارد که به شما در فراموش کردن عشق کمک می کند و دردی را که از گذشته به وجود می آید را درمان کنید:

 

1. تغییر دیدگاه :

اگر تصور می‌کنید نمی‌توانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوق‌العاده‌ای را با هم گذرانده‌اید و بخش مهمی از قلبتان را به او داده‌اید. حالا که تصمیم گرفته‌اید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعی‌اش را ببینید. اگر به شما دروغ می‌گوید یا فریبتان می‌دهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمی‌آید. 

 

2. ایجاد تجربیات جدید و معنی دار:

این ممکن است سخت ترین کار باشد ، اما در واقع ساده تر از حد انتظار است. در واقع ، بازدید از اماکن یا انجام فعالیتهایی که شما و شخص قبلی انجام داده اید ، می تواند وحشتناک باشد. با این حال ، هنگامی که شما دو نفر از هم جدا شدید ، پایان جهان نیست.

و این چیزها (آنهایی که قبلاً آنها را به اشتراک می گذاشتید) هنوز وجود دارد.

 

از این رو ، شما نمی توانید همیشه از آنها دوری کنید زیرا آنها گذشته ها را به شما یادآوری می کنند. شما فقط می توانید خود را از سرگرمی و هیجانی که این کارها ارائه می دهند محروم کنید اگر سعی کنید دوباره آنها را تجربه کنید. در عوض ،لذت آنها را با افرادی که بیشتر برای شما مهم هستند تجربه کنید.

 

با خانواده و دوستان خود از این مناطق به یاد ماندنی بازدید کنید. با هم عکس بگیرید ،  وعده های غذایی بخورید و از فعالیت های خود لذت ببرید. به این ترتیب ، هنگامی که شما به عقب نگاه می کنید ، فقط اوقات خوب را به خاطر می آورید ، نه آنهایی که خاطرات تلخ را به یاد شما می آورند.

  

راه هاي فراموش كردن عشق

 

3. بیرون بروید :

راه دیگر فراموش کردن شخصی که دوستش دارید بیرون رفتن است. کفش ورزشی خود را بپوشید و حتی در اطراف محله خود شروع به راه رفتن کنید. این به این دلیل است که هر چه بیشتر در خانه بمانید. وقت بیشتری را صرف فکر کردن به گذشته ای می کنید که هرگز بر نمی گردد.

 

راه رفتن را شروع کنید. از دیدنی ها ، فروشگاهها ، خیابان های شلوغ و لبخند زدن به افرادی که در طول مسیر با آنها ملاقات می کنید لذت ببرید. برای مدتی، شخصی  که قلب شما را شکسته فراموش خواهید کرد. هر چه بیشتر ذهن شما از این برخوردهای ساده پر شود ، آن خاطراتی که می خواهید فراموش کنید را زودتر فراموش می کنید. 

 

4. در مورد خاطرات خود صحبت کنید:

مردم غالباً در مورد چیزهایی که به خاطر می آورند می نویسند ، تا بتوانند آنها را حفظ کنند. در همین حال ، اگر می خواهید فراموش کنید ، بهتر است که در مورد آنها ننویسید. در عوض ، در مورد چیزهایی که به خاطر می آورید صحبت کنید.

 

دلیل این است که بر خلاف نوشتن در جایی که می توانید صفحات را مرور کنید ، صحبت کردن در مورد خاطرات خود با صدای بلند ضبط نمی شود. هرچه بیشتر درباره این یادآوری ها به صورت کلامی بحث کنید ، کمتر احساساتی می شوید، این کار را تا زمانی انجام دهید که دیگر نتوانید همه چیز را به یاد بیاورید. 

دلیلش این است که وقتی ذات خاطرات از بین رفته باشد ، تمام یادآوری دیگر برای شما مهم نیست.

 

5. چیزهایی را که به شما داده است دور بیندازید:

در اطراف اتاق خود یک نگاه بیندازید و هر چیزی را که به شما داده است پیدا کنید و آن را بیرون بریزید حتی رسیدهای نخستین فیلمی که با هم دیده اید ، آن را بیرون بیاورید و دور بریزید! روابط به پایان رسیده است بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که به چیزهایی بچسبد که تنها یادآوری گذشته باشد. اگرچه انجام این کار سخت و حتی غیرممکن است ، اما باید این کار را انجام دهید. شما باید یاد بگیرید که چگونه چیزها را رها کنید زیرا گاهی اوقات در طولانی مدت حتی اگر در ابتدا کمی صدمه دیده باشد برای شما بهتر است. 

 

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم

6. تمام تصاویر او را حذف کنید:

بعد از دور ریختن همه هدایای او در سطل زباله ، تلفن خود را باز کنید و به گالری تلفن خود بروید و تصاویر او را پاک کنید. این ممکن است وسوسه انگیز باشد که آنها را نگه دارید اما در طی فرایند فقط به خودتان آسیب می رسانید. اگر هنوز چیزی وجود داشته باشد که شما را در اتاق ، تلفن و یا حتی ذهنتان به شما یادآوری کند ، قادر به ادامه حرکت نخواهید بود.

 

7. خود را در اتاق حبس نکنید:

تنهایی قاتل است، بنابراین لطفا خود را در اتاق حبس نکنید. پنجره های خود را باز کنید و به بیرون نگاه خوبی بیندازید. جهان بدون تو پیش می رود ، بنابراین نباید از آن عقب بمانید! تا آخر عمرتان نمی توانید در اتاقتان بمانید. یک حمام گرم طولانی بگیرید، به همان اندازه که نیاز دارید ، راحت ترین لباس خود را بپوشید و سپس به بیرون بروید. شما نمی دانید کجا بروید؟ این بهترین قسمت است! چرا از آن فروشگاهی شروع نمی کنید که همیشه دوست داشتید به آن بروید؟

 

گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته 

 

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی

میخوای باکمترین هزینه دندون هاتو سفید کنی؟


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش


خرید مستقیم فرش از کارخانه

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی


اقساط36ماهه لوازم خانگی بدون پیش پرداخت


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت


یادگیری زبان در کوتاهترین زمان


سریعترین راه یادگیری زبان انگلیسی


پرطرفدارترین شوینده های نایاب در بازار


کلکسیون فرشهای مدرن و کلاسیک برای خرید

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم
چگونه عشق نوجوانی را فراموش کنیم
0

دیدگاه‌ها

  1. سینا

    سلام من ۱۷ سالم هست ۳سال پیش با یک دختر خانوم آشنا شدم که حدود یکسال باهم ارتباط داشتیم نه رابطه مثلا همبازی بودیم باهم دوچرخه سواری اینا میرفتیم. من عاشقشون شده بودم و خیلی خجالتی بودم و روم نمیشد موضوع رو باهاشون مطرح کنم بعد مدتی من دیگه نتونستم ایشون رو ببینم و الان سه سال میگذره و همه ی خاطراتی که داشتیم و عشقشون دائما توی ذهنم هستش و افسردگی گرفتم و طی دو سال گذشته افت شدید تحصیلی داشتم قبل از این ماجرا من ورزشکار حرفه ای و مدال آور کشوری بودم بعد اون ماجرا من دیگه شوق هیچ کاری رو نداشتم و گوشه گیر شدم.و دائما تصویرشان و خاطراتشون توی ذهنم هست و از ذهنم نمیره و آزارم میده.
    آیا شما راهی پیشنهاد میدین؟🙏

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *