تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

 
helpkade
تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران
تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

%PDF-1.6
%
183 0 obj
>
endobj

210 0 obj
>/Filter/FlateDecode/ID[]/Index[183 55]/Info 182 0 R/Length 122/Prev 519122/Root 184 0 R/Size 238/Type/XRef/W[1 3 1]>>stream
hbbd“`b“ DrHf
,f;)`10)
&`#X0D



روان‌شناسی تربیتی (انگلیسی: educational psychology) یکی از شاخه‌های روان‌شناسی است که به تحقیق در مسائل یادگیری و آموزش می‌پردازد.

روانشناسان تربیتی در مسائل یادگیری و آموزش تخصص دیده‌اند و ممکن است به کار در مدارس بپردازند ولی اغلب در استخدام دانشکده‌های تربیت معلم هستند
و به تحقیق درباره شیوه‌های آموزش دادن به بچه‌ها و تربیت معلمان می‌پردازند.[۱]

در آمریکا ویلیام جیمز و جان دیویی به شدت روی تحلیلهای علمی وکاربردی روانشناسی تاکیدکردند.

در اواخر قرن نوزدهم مک کین کتل(1944) مقیاس رشد روانی-حرکتی راتهیه کرد وروانشناسانی از قبیل ثورندایک مطالعاتی به روش آزمایش  وخطا انجام دادند ولذاشیوه تجربی یا آزمایشی به سرعت در مواردی از قبیل هوش،استعداد،پیشرفت رایج شد و به عنوان ابزار های ارزشیابی در روانشناسی تربیتی به کار گرفته شد. در ااوایل قرن نوزدهم ،وی بی کنون و جان بی واتسون ،پاولف،ورتایمر،کافا و کهلردر زمینه های مختلف تحقیق و بررسی انجام دادند و همگی در شکل گیری و رشد روانشناسی تربیتی تاثیر بسزایی داشتند.

تعاریف: روانشناسی را اغلب روانشناسان به عنوان علمی که رفتار و فرایند های ذهنی را مورد مطالعه قرار   می دهد تعریف کرده اند و روانشناسی تربیتی یکی از شاخه های روانشناسی است که به بحث  و بررسی   پیشرفت های درسی و نارسایی های تحصیلی یاد گیرندگان می پردازد وهدف آن کمک به پرورشکاران در برخومرد با مسایل پرورشی است .

دو مفهومی که در زبان فارسی غالبأ بهم می آمیزند ولی تفاوتهای زیادی دارند پرورش(Education) و کار آموزی (Traning ( است .

هدف پرورش رشد همه جانبه جسمانی،روانی،اخلاقی و بطور کلی شخصیت فرد است در حا لیکه هدف          کار آموزی دادن فنون و مهارتهای مورد نیاز برای انجام شغل و حرفه معین است .تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

تعریف آموزش: بطور کلی آموزش عبارت است از فعالیتهایی که به منظور ایجادیادگیری در یادگیرنده از جانب معلم طرح ریزی میشود و بین معلم ومتعلم بصورت کنش متقابل جریان می یابد.

مقایسه آموزش و پرورش:

اول اینکه پرورش یک فعالیت مستمر ووسیع است، ولی آموزش به فعالیت محدود ومشخص معلم اطلاق می شود. دوم اینکه هدفهای پرورشی کلی،غایی ودیر رس است ولی هدفهای آموزشی دقیقتر،زودرس تر، مشخص تر ازهدفهای پرورشی است.

سوم اینکه هدف عمده مدارس پرورش افراد است وآموزش وسیله پرورش است .

چهارم اینکه آموزش معمولاتوسط معلم و در جای معین انجام می گیرد،امادر پرورش تمام عوامل آموزشگاه وعوامل خارج از آمزشگاه موثرند.

و پنجم اینکه هدفهای پرورشی رابرنامه ریزان ودر سطح وزارت تهیه می کنند،اما هدفهای آموزشی راخودمعلم تدوین می کند

تعریف روانشناسی تربیتی: روانشناسی تربیتی یکی ازرشته های روانشناسی است که به مطالعه مسائل یادگیری آموزشگاهی وآموزشی  می پردازد وهدف آن یافتن روشها واصولی است که معلم را در آموزش موضوعات مختلف وشناسایی و رفع مشکلات یادگیری دانش آموزان کمک می کند.

محتوای روانشناسی تربیتی: برای پی بردن به اصول وضابطه های حاکم بررشته روانشناسی تربیتی شایسته ااست محتوای آن را در سه بعد یامرحله موردبرسی قرار دهیم:

هدفهای تربیتی(هدفهای پیش از آموزش): به اعتقاد گانیه مشخص نمودن هدفهای آمووزشی یکی از ضروری ترین کوششهای تربیتی به شمارمی آید و هرچه هدف روشن تر و گویاترباشد،موفقیت اجرای برنامه بیشتراست.هدفهای اجرایی به آن دسته ازهدفها اطلاق می شودکه نوع رفتار و  قابلیت هایی را که انتظار داریم شاگرد پس ازیادگیری مطالبی خاص به آنها برسدمشخص کند.

یک هدف رفتاری خوب باید دارای ویژگیهایی باشد:

1-درنوشتن هدف از افعال وکلمات مبهم پرهیز شود.

2-شرایطی که رفتار بایدمشاهده شود یا انجام گیردمشخص شده باشد.

3-سطح اجرابایددقیقاًمشخص باشد.

طبقه بندی هدفهای تربیتی:گروهی ازمتخصصان تعلیم وتربیت هدفهای تربیتی رابه سه حیطه مختلف شناختی،عاطفی،وروانی-حرکتی طبقه بندی نمودند.

حیطه شناختی: بلوم وهمکارانش هدفهای شناختی رادر شش طبقه از ساده به پیچچده طبقه بندی کردند:1-دانش یا معلومات 2-ادراک یا فهمیدن3-کاربرد یا به کار بستن.4-ارزش گذاردن.5-سازمان دادن ارزشها.6-تشخیص بوسیله یک ارزش یاگروهی از ارزشها .

حیطه روانی-حرکتی:این حیطه را با توجه به مراحل رشد کودک طبقه بندی کرده اندو سطوح مختلف آن به شرح زیر است:

1-حرکات کلی بدن که خود بر سه نوع است:الف-حرکاتی که در آن اندامهای قسمت بالای بدن دخالت دارند.    ب-حرکتهایی که توسط قسمتهای پایین بدن صورت می گیرد.ج-حرکتهایی که توسط گروهی از اندامها ایجاد      می شود.

2-حرکات هماهنگ وظریف بدنی ازقبیل:الف-حرکاتی که توسط دست وانگشتان انجام می شود.ب-حرکاتی که به هماهنگی چشم ودست نیازدارد.ج-حرکاتی که به مجموعه ای ازحرکاتهماهنگ شده نیازدارد.

3-ارتباطات غیرکلامی.4-حرکات کلامی.

شناخت ویژگیهای شاگردان: معلم باید از ویژگیهای شناختی شاگردان در سنین مختلف آگاهی دا شته باشند.زیراآگاهی ازفرا یند رشدشاگردان،علایق،میزان انگیزش ،بلوغ،نیازها،و به طور کلی تفاوتهای فردی شاگردان از عواملی هستند که بر روش کار معلم در کلاس درس اثر می گذارد.علاوه بر این معلم باید آمادگی یادگیرند گان را برای فراگیری تعیین کندومشخص کند که پیش نیاز لازم برای یادگیری مطالب رادارند یا خیر.

فعالیتهای ضمن آموزش: انگیزش؛از انگیزش تعاریف مختلفی شده ولی همه روانشناسان دراین نکته متفق اند که انگیزش عاملی درونی است که رفتار شخص را تحریک می کندو در جهت معینی سوق می دهد وآنراهماهنگ  می سازد.

فرایند یادگیری: یادگیری عبارت است ازتغییرات جزئی یا پیچیده دررفتار بالقوه یا درشناخت موجود زنده به گونه ای که این تغییرنسبتاٌ دائمی بوده وبراثر تجربه بوجود آمده باشد.نظریه های یادگیری به دو گروه تقسیم      می شوند :1-نظریه های پیوندی 2-نظریه های شناختی.

برای یادگیری بهتراصول زیر بایدرعایت شود:

1-تعیین هدف2-آمادگی3-انگیزش4-تمرکز حواس5-فعالیت فراگیر6-ارتباط مطالب7-تکراروتمرین

به اعتقاد برونر آموزش موفق و صحیح مستلزم رعایت چهار اصل است:1-اصل ساختی(ساختاری)2-اصل تسلسل3-اصل انگیزش4-اصل تقویت

شناخت ویژگیهای معلمان: در فرایند تدریس نه تنها توانایی وشیوه تدریس بلکه کل شخصیت معلم درایجاد شرایط یادگیری وتغییروتحول شاگرد تاثیرمی گذارد.درمورداین سوال که معلم خوب وموفق چگونه معلمی است نمی توان پاسخ قاطعی داد.چون با توجه به فرهنگ هرجامعه معیارهای متفاوتی وجود دارد.میتزل می گوید معیاری که جهت ارزشیابی معلمان درنظر گرفته می شودباید دارای چهار خصوصیت باشد: روایی، اعتبار،عدم تعصب وعلمی بودن معیار.او یک چنین معیاری را از سه جنبه می سنجد1-نتیجه کارمعلم،یعنی فراگیری دانش آموزان وتغییرات رفتار آنها2-چگونگی روابط متقابل معلم ودانش آموز3-شخصیت معلم شامل سازگاری،هوش ورفتاراوبطورکلی است.

بطور کلی معلمان خوب خصوصیات مشترکی ازاین قبیل دادند:1-علاقه به تدریس2-ثبا ت عاطفی وروانی3-ادامه به یادگیری4-مهربانی وهمدردی بادانش آموزان5-روحیه همکاری 6-صبروبردباری7-رعایت انصاف درارزشیابی ها 8-آشنایی بااصول روانشناسی 9- قدرت بیان10 -ارزشیابی ازکارخود

شخصیت وتعادل روانی معلم:شخصیت وتعادل روانی معلم بیش از سایرافراد جامعه اهمیت دارد.چون معلمان بادانش آموزان ارتباط نزدیک دارندودانش آموزان ازمعلمان تقلیدکرده وآنان را الگوی خود قرارمی دهندوعدم تعادل روانی معلم تاثیر بدی بردانش آموزان دارد.

روشهای آموزشی:درکارآموزش روشهای متفاوتی ازقبیل سخنرانی،مباحثه گروهی،روش نمایشی و…وجود داردکه باید با توجه به موضوع درس مورداستفاده قرارگیرد.

ارزشیابی(فعالیت پس ازآموزش): ارزشیابی عبارت است ازسنجش عملکرد یادگیرندگان ومقایسه نتایج حاصل بااهداف ازپیش تعیین شده.

انواع ارزشیابی:

1- ارزشیابی تشخیصی که آموخته های پایه ویا رفتارهای ورودی شاگردان را که لازمه یادگیری مطالب جدید است می سنجد(سنجش آغازین)

2-ارزشیابی تکوینی:این ارزشیابی به منظورکسب اطلاع ازنحوه یادگیری فراگیران وتعیین نقاط قوت و ضعف آنان انجام می گیردوزمانی صورت می گیرد که یادگیری هنوز در حا ل شکل گیری وتکوین است(ارزشیابی مرحله ای)

3-ارزشیابی تراکمی:بااستفاده از این ارزشیابی می توان یادگیری های متراکم فراگیران را در طول دوره آموزشی اندازه گیری کرد


تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

فصل دوم:رشد و ویژگیهای آن

 

 

معلمان در هر مقطع وسنی که مشغول تدریس هستند،باید از ویژگیهای دانش آموزان آن سن آگاهی داشته باشندوباتوجه به ویژگیهای آنهابا دانش آموزان برخورد نمایند.

بطور کلی مراحل رشدتا پایان نوجوانی را به پنج مرحله تقسیم بندی کرده اند:1-مرحله پیش از تولد یامرحله جنینی(ازآغاز تشکیل نطفه تاهنگام تولد)2-مرحله شیرخوارگی یا دوره طفولیت(ازابتدای تولدتاپایان دوسالگی)   3-مرحله کودکی اول(ازسه تا هفت سا لگی)4-مرحله کودکی دوم(ازتاهفت تایازده سالگی)5-مرحله نوجوانی(از یازده،دوازده سالگی تاهفده،هجده سالگی).

عده ای از روانشناسان به رشد مرحله ای کودک وتاثیر عوامل زیستی وژنتیکی تاکید دارنددرحالی که عده ای دیگربه رشدتدریجی وتاثیرعوامل محیطی واجتماعی.در حالی که هیچ یک از این دوعامل به تنهایی بر رشد تاثیرندارد،بلکه تاثیرمتقابل ژنتیک ومحیط است که بررشدتاثیردارد

رشد دوران قبل از تولد :

این زمان به سه مرحله جداگانه تقسیم می شود.1-مرحله زیگوت :که چهارده روز اول را از زمان تشکیل نطفه شامل می شود.در پایان این دوره سلول تخم به دیواره رحم متصل می شود که به آن بلا ستوسیتز می گویند.       بلاستو سیتز شامل دو لایه داخلی می شود. لایه خارجی که تروفو بلاست نامیده می شود ریشه های پیچک مانندی دارد که به دیواره رحم متصل می شود و از این طریق ارتباط کودک و مادر برای تغذ یه بر قرار می شود.

2-مرحله رویانی(از دو تا هشت سالگي ):بيشتر اعضاي فيزيولوژيكي در بدن در اين مرحله مشخص مي شود .يكي از ويژگيهاي اين دوره رشد سريع دستگاه عصبي است.

3-مرحله جنيني (از هفته هشتم تا تولد):در اين مرحله جنين به انسان شباهت پيدا مي كند. گر چه سر نسبت به بدن بزرگتر است. هفته بيست وهفتم يا ماه هفتم از اهميت ويژه اي برخوردار است زيرا اگر جنين در اين هفته متولد شود احتمال زنده ماند نش زياد است.

رشد از سه تا هفت سالگي :

رشد جسماني: رشد كودك هر چند از نظر جسماني نسبت به دوره قبل كمتر است ولي باز هم قابل توجه است. ماهيچه هاي بزرگ از ماهيچه هاي دست و انگشتان رشد يافته تر است.

زشد اجتماعي و عاطفي: در اين مرحله كودك نسبت به همسالان خود گرايش نشان مي دهد. دوستي در اين مرحله نا پايدار است. پياژه به طور كلي با زيها را به پنج دسته تقسيم مي كند.1-بازيهاي تمريني 2-بازيهاي تماشاچي 3-بازيهاي موازي 4-بازيهاي رمزي 5-بازيهاي قانونمند (قانوندا ر). بهترين فعاليت كودك در سنين پيش دبستاني بازي است. بازي براي كودكان عين زندگي است.

رشد شناختي: در سه سالگي مرحله جديدي دررشد ذهني كودك آغاز مي شودكه پياژه آن را پيش عملياتي مي نامد و داراي ويژگيهايي به شرح زير است:

1-تفكر كودك خود مدارانه است. كودك از سمبولها يا نمادها استفاده مي كند و تفكر سمبوليك است. 3-جاندار پنداري يا انيميسم از ويژگيهاي اين دوره است. 4- كودك همه چيز را ساخته دست انسان مي پندارد.

5- از ديگر ويژگيهاي اين دوره برقرار كردن را بطه ناقص بین علت و معلول است.

 

سنين هفت تا یازده الی دوازده سالگی:

  رشد جسماني: در رشد كودكان دبستاني تفاوتهاي كمي وكيفي وجود داردو دختران و پسران داراي تفاوتهاي محسوسي از يكديگر مي شوند. پسران بيشتر بافتهاي ماهيچه اي و دختران بيشتر بافتهاي چربي دارند. در مجموع  رشد جسماني در دوره دبستاني از دوره هاي قبل نسبتاً كندتر است.    

رشد اجتماعي و عاطفي: در اين دوره ميل به گروه همسالان به شدت افزايش مي يا بد. اين گروه همسالان تاثيرات متفا وت مثبت ومنفي بر كودك مي گذارند .از جمله اينكه ،زمينه استقلال كودك را از بزرگسال فراهم مي كند،تعاون وهمكاري با ديگران را به آنها ياد مي دهد وكودكان رقابت و پذيرش مسئو ليت را مي آموزند. از تاثيرات منفي همسالان اينكه ممكن است باعث سر پيچي كودك از ارزشها واصول وا لدين شود. همچنين باعث ايجاد تعصب نسبت به با فت اجتماعي وگروهي شود.

       رشد شناختي: در دردوه دبستاني كودك به چندين مهارت مهم ذهني از جمله بر گشت پذيري ،نگهداري ذهني و استدلال دست مي يابد. استدلالهايي كه كودك در زمينه نگه داري ذهني به كار مي برد سه دسته اند:

        1-استدلال به صورت اين هماني 2-استدلال به صورت عمل عكس 3-استدلال به صورت جبران.

همچنين كودك به تدريج به تفكر نسبي دست مي يا بد و رابطه علت و معلولي بين پديده ها را جستجو

مي كند و علل مرموز و نا شناخته را مردود مي شمارد.

رشد اخلاقي: رشد اخلاقي يكي از ابعاد رشد ذهني است كه روانشناسان آن را به صورت جدا گانه بررسي        مي كنند. پياژه به دو نوع اخلاق در كودك اشاره مي كند.1- اخلا ق انقياد يا واقع گرايي اخلا قي كه تا حدود ده سالگي ادامه مي يابد.2- اخلاق استقلال يا عدالت اخلاقي يا نسبي گرايي.                                                     اخلاق از نظر كلبرگ: وي يكي از روانشنا ساني است كه تئوري رشد اخلاقي پياژه را گسترش دا ده است.

او سه سطح را براي اخلاق طبقه بندي مي كند.

1-اخلاق پيش قراردادي: در اين مرحله رفتار فرد بر اساس اجتناب از تنبيه و كسب پاداش تبيين مي گردد.

2-اخلاق قراردادي: رفتار اخلاقي فرد در اين سطح براي سازگاري و هماهنگي با نظم اجتماعي است

3-سطح فوق قرار دادي: در اين مرحله هر عمل اخلاق في نفسه وبدون توجه به عواقب و نتايج آن براساس اصول كلي ارزشيابي مي شوند.

 

نوجواني:

نوجواني دوره اي است حد فاصل كودكي وبزرگسالي. حدود و همچنين طول آن مشخص نيست و بسته به جوامع و فرهنگهاي مختلف فرق مي كند. ليكن نوجواني را سالهاي 12 تا 18 الي 21 سالگي دانسته اند.

فيزيولوژي دوران بلوغ: نوجوان بخاطر تغييرات فيزيولوژيكي،تغييرات آشكاروظاهري زيادي پيدا مي كند كه    مي توان در سه مرحله از هم ديگر متمايز كرد: الف- مرحله پيش از بلوغ كه در هر دوجنس صفاني از قبيل ازدياد سرعت رشد وصفات ثانوي جنسي مثل روييدن مو آشكار مي شود ب- مرحله بلوغ كه طي آن سرعت رشدكم مي شود،صفات جنسي به رشدخودادامه مي دهدوصفات متفاوت دوجنس آشكارمي شود.ج- مرحله پس ازبلوغ كه كمال رشد جنسي است و طي آن غده هاي جنسي به رشد خود ادامه مي دهندوامكان اعمال طبيعي(توليد مثل)حاصل مي شود.

تغييرات رواني نوجوان:

الف- پرخاشگري عليه والدين ومحيط: نوجوان بيش از همه با كساني مخالفت مي كندكه قبلا مورد احترام او    بوده اند يعني خانواده ووالدين.نوجوانان معايب والدينشان را چند برابرجلوه مي دهندوگاهي از داشتن چنين پدرومادري خجالت مي كشند.به عقيده موريس د بس سه عامل موجب تضاد ميان نوجوان ووالدين مي شود        1- كشمكش براي خودرايي وخودتصميمي 2- كشش به تقليد يا تكراررفتارپدرومادر3- كشمكشهاي عاطفي نوجوان.

ب-نياز به استقلال: نوجوان در مرز كودكي وبزرگسالي قراردارد. از يك سو هنوز خصو صيات دوره كودكي را دارا است و از يك سو جثه اش شبيه جثه بزرگسالي است. از يك طرف تمايل به استقلال دارد و از يك سو توا نايي استقلال از جمله مالي و شغلي را ندارد و اين موضوع او را دچار تعارض مي كند.

رشد شناختي: از نظر شناختي نوجوان وارد مرحله جديدي مي شود و به تفكزر انتزاعي دست مي يابد

و مي تواند مسئله اي را در ذهن خو د طرح كند و آ ن را حل نمايد.


فصل سوم:روشهای آ موزشی

 

 

 

مطالب درسي را به طرق مختلفي به دا نش آ موزان اراده مي كنند. در ارائه مطالب بايد به مو ضوع مورد تدريس و استعداد و تو انايي  معلم در روش تدريس توجه نمود. بعضي از روشهاي تدريس عبا رتند از:

– روش سخنراني: يكي از روشهاي سنتي آ موزشي است. در اين روش اكثر فعا ليتها به عهده معلم است و   دانش آ موزان شنونده اند. سخنراني به درو روش رسمي و غير رسمي انجام مي گيرد. در سخنراني رسمي معمولاً فاصله بين سخنران و شنونده زياد است و در حين سخنراني شنوندگان صحبتي نمي كنند. در سخنراني غير رسمي فاصله بين سخنران و شنونده كم است و در حين سخنراني ممكن است شنوندگان سئو الاتي بپر سند.

از معايب سخنراني اين است كه اگر در حين سخنراني حواس شنونده پرت شود نمی تواند سخنان سخنران را بشنود و ديگر اينكه در سخنراني شنوندگان فعال نيستند و ممكن است خسته شوند.

يكي از مزاياي سخنراني اين است كه مي توان اطلا عات جامعي را در مدت كوتاهي در اختيار عده زيادي گذاشت و همچنين اين روش نسبت به روشهاي ديگر كم هزينه تر است. به طور كلي اين روش زماني مفيد است كه مطالب پراكنده باشد و لازم باشد به صورت سازمان يافته در اختيار دانش آ موزان قرار بگيرد و بخاطر سپاري مطالب براي مدت طو لاني ضروري نباشد.

روش مباحثه گروهي: در اين روش معلم مسئله را طرح مي كند و دانش آ موزان به بحث در آ ن مورد

مي پردازند. اين روش براي گروههاي كوچك ( 6 تا 20 نفري ) قابل اجرا است.

از مزاياي اين روش اين است كه دانش آ موزان فعالانه در بحث شركت مي كنند. همچنين باعث ايجاد تفكر انتقادي مي شود.از معايب اين روش وقت گير بودن و نيز اينكه براي همه سنين به خصوص براي خرد سالان منا سب نمي باشد.

– آ موزش نما يشي: اين روش يكي از اولين روشهاي تدريس بشر مي باشد كه بالاخص بر اي آ موختن

مهارتها به عنوان بهترين روش محسوب مي شود. در اين روش معلم خود بايد به آ ن مهارت تسلط داشته باشد و بعد از پايان تدريس از چند نفر از فرا گيران بخواهد آ ن عمل را تكرار كنند و بدين ترتيب معلم باز خورد تد ريس خود را دريافت مي كند. از محاسن اين روش اين است كه چون آ موزش به صورت عيني انجام مي گيرد مانع از خستگي مي شود. از معايب آ ن اين است كه در هر مو ضوعي قابل استفاده نيست و گاهي نيازمند تجهيزاتي است كه ممكن است در دسترس نباشد.

– آ موزش آ زمايشگاهي:

در اين روش از وسايل آ زمايشگاهي استفاده مي شود. نقش معلم در اين روش هدايت شا گردان و نظارت بر كار آنهاست. معلم براي  بهتر شدن كار بايد دانش آ موزان را با توجه به امكانات گروه بندي كند، وظايف هر گروه را مشخص كند،وسايل آزمايش را بين آ نها تقسيم كند و مسائل ايمني را به آنها گوشزد نمايد.

مزاياي روش آ زمايشي: 1- ارضاي حس كنجكاوي و ايجاد تفكر انتقادي 2- چون يادگيري  از طريق تجارب مستقيم حاصل مي شود پا يدارتر خواهد بود.3- اين روش خستگي بعضي از روشهاي ديگر راندارد.

معايب: 1- اين روش نياز به امكانات و وسايل دارد لذا هزينه ساز است 2- به علت بي تجربگي    دانش آ موز ممكن است استفاده از وسايل به صورت غلط انجام شود و در نتيجه اين روش در دانش آ موزان تثبيت گردد. 3- به معلمان آ گاه و مجرب كه به روش آ زمايشي آ شنايي داشته باشند نياز دارد.

– روش ايفاي نقش:دراين روش شاگردان موضوعي رابصورت نمايشنامه اجرا مي كنند.از محاسن اين روش اين است كه شاگردان را برمي انگيزد كه با هيجان جريان نمايش رامشاهده كنند،فراگيراني كه مشاهده كننده هستند،خود رادرصحنه نمايش احساس كنندوباعث ايجادارتباط عاطفي شوند. با اين روش مي توان زمينه بحث گروهي رافراهم ساخت وهمچنين اين روش،روش مناسبي جهت رفع برخي حالات شخصيتي از جمله كم رويي است.

– آموزش انفرادي: آموزش انفرادي به روشهاي مختلفي صورت مي گيرد. يكي از اين روشها،آموزش بوسيله  تدريس خصوصي يك معلم است.اين روش از لحاظ ارتباط ميان معلم و شاگرد، روش خوبي است ولي وقت گير وپرهزينه است.روش ديگر آموزش بوسيله كامپيوتر است  كه اشكال آن اين است كه ارتباط عاطفي ايجاد        نمي كند،پرهزينه است،وبه همه سوالات فراگيرپاسخ نمي دهد. روش ديگر،آموزش در حدتسلط است كه بلوم آنرامطرح كرد. منظوروي ازتسلط مقدار يادگيري واقعي فراگير است.دراين روش زمان عامل تعيين كننده پيشرفت يادگيرندگان است نه استعداد.

– آموزش برنامه اي: از آنجايي كه دانش آموزان ازنظرهوش،استعداد،و علايق متفاوتند ممكن است دركلاسهاي معمولي كودكان باهوش خسته شوندوكودكان كم هوش درفهم مطالب دچار مشكلاتي گردند. درآموزش         برنامه اي،آموزش انفرادي شده،يعني هر دانش آموز براساس استعداد وتوان خودبه پيش مي رود.درآموزش  برنامه اي مطالب درسي ابتدا به واحد هاي كوچك يا قاب تبديل مي شود و از ساده به پيچيده به دانش آ موز ارائه مي گردد و بلا فاصله بعد از پاسخ دانش آ موز به او باز خورد داده مي شود.

هر قاب شامل چهار قسمت است: 1- محركات  2- اشاره ها 3- پاسخها 4- مطالب اضافي

برنامه هاي آموزش برنامه اي به دو صورت مي باشد:

الف- برنامه خطي : در برنامه خطي يك سري قابها وجود دارد كه بايد همه دانش آ موزان به آنها جواب دهند تا به مراحل بعد بروند.

ب- برنامه شاخه اي : در برنامه شاخه اي به تفاوتهاي فردي دانش آموران توجه بيشتري شده است و دانش          آ موزاني كه داراي توان بيشتري هستند به بعضي از قابها پاسخ نمي دهند.

تقش معلم در آ مورش برنامه اي عبارت است از:1- تهيه اهداف آ موزشي به صورت اهداف رفتاري 2- آشنا كردن دانش آ موزان با مواد آموزشي و كمك آموزشي 3- رسيدگي به تك تك دانش آ موزان 4- ارزشيابي برنامه    آ موزشي پس از اتمام دوره 5- رسيدگي به مسائل و مشكلات عاطفي دا نش آ موزان

 

– نحوه ارتباط معلم در روش سخنراني به صورت يك طرفه است؛ در واقع معلم مسلط بر كلاس است.

– در آ موزش خصوصي معلم با شا گردانش داراي ارتباط دو طرفه است.

– در آ موزش مباحثه گروهي معلم بين شاگردان ازتباط برقرار مي كند.

 – در روش بحث گروهي بدون رهبر معين ، معلم بی هيچ امتيازي يكي از شركت كنندگان در گروه است.

– روش عملكرد پيماني: اين روش تبلور شيوه هاي تجاري است . در اين روش شركتي كه تخصص لازم را دارد به استخدام مدرسه اي در مي آ يد و وظيفه آن اين است كه دانش آ موزان عقب مانده و كم توان را به سطح معيني از پيشرفت برساند. اگر در اين كار موفق نشود قرارداد بهم مي خورد و شركت پولي به دست نمي آ ورد. واگر بيش از سطح معين برسد جايزه اي علاوه بر مبلغ مقرر به او داده مي شود. اين شركتها ابتدا مطالب يادگيري را به چندين مرحله تقسيم مي كنند و سپس به فراگير در ازاي هر پاسخ صحيح پاداش مي دهد.

روشهاي مطالعه درروانشناسي :

روش مشاهده: در اين روش مشاهده گربا برنامه اي سنجيده ومدون به مشاهده رفتاروموقعيت موردنظر         مي پردازد،وسپس بااهداف از پيش تعيين شده از مشاهدات خود نتيجه گيري مي كند در اين روش            مشاهده گرتغييري درموضوع مورد مشاهده بوجود نمي آورد.مشاهده را هم مي توان درشرايط طبيعي وهم درشرايط آزمايشگاهي انجام داد.

روش مصاحبه: مصاحبه يعني گفتگوي هدفدار بين دونفرويكي از روشهاي جمع آوري اطلاعات است كه به دو صورت منظم يا سيستماتيك وآزاد كه انعطاف بيشتري دارد انجام مي شود.

پرسشنامه: پرسشنامه نیز یکی ازروشهای شناخت وجمع آوری اطلاعات است که ازتعدادی سوال تشکیل شده .سوالات می تواند بصورت بازپاسخ، بسته پاسخ،یا چند گزینه ای ویاجورکردنی باشد.

روش تجربی یا آزمایشی: این روش نیز ازروشهایی است که بخاطردقت فراوان از اعتبار کافی برخوردار است .دراین روش چگونگی رفتاربابرنامه ریزی دقیق وزیرنظرآزمایشگرانجام می شود.

روش آماری: دراین روش فرضیه ها ازکیفیت به کمیت تبدیل می گردد وباارقام ونموداربیان می شود.

به طور کلی در روانشناسی روشهای تحقیق به سه دسته توصیفی، همبستگی، وآزمایشگاهی تقسیم می شود


فصل چهارم:یادگیری

 

 

برای یادگیری تعاریف متعددی شده است.ولی تعریفی که اکثرروانشناسان برآن اتفاق نظردارند چنین است: یادگیری عبارت است ازتغییرات جزئی یاپیچیده دررفتاربالقوه ویادرشناخت موجود زنده،به گونه ای که این تغییرنسبتاً دائمی بوده وبراثرتجربه بوجودآمده باشد.

نظریه های یادگیری: نظریه های یادگیری دوگروه غالب راتشکیل می دهند:

1- نظریه های پیوندی: نظریه پردازان پیوندی یادگیری راناشی ازبرقراری رابطه بین محرک وپاسخ درسیستم عصبی انسان می دانند مثل نظریه ثورندایک،پاولف واسکینر.

ثورندایک اولین روانشناسی است که با آزمایشهای تجربی خودپایه های علمی روانشناسی تربیتی و یادگیری را بنا نهاد.وی معتقدبودکه یادگیری براساس آزمایش وخطا صورت می گیرد.اوبرای یادگیری سه قانون اصلی بیان می کند:الف – قانون اثر: درجریان آزمایش وخطا هرگاه بین محرک وپاسخ رابطه خوش آیندی پدید آید،آن رابطه تقویت می شود وهر گاه رابطه ناخوش آیندباشد،آن رابطه ازبین می رود. ب- قانون آمادگی: یعنی یادگیرنده ازلحاظ جسمانی،عاطفی وعقیدتی به اندازه کافی رشدکرده باشد تا بتواند به خوبی یاد بگیرد. ج- قانون تکراروتمرین: هرقدر محرکی که پاسخ رضایت بخش دارد بیشترتکرارشود،رابطه بین محرک وپاسخ       مستحکم ترخواهدشد.

شرطی شدن کلاسیک: این نظریه توسط پاولف مطرح شد.

فراگیری: هرنوبت ارائه همزمان محرک شرطیCS))ومحرک غیرشرطی(US)را یک کوشش می نامند .و    دوره ای که جاندارسرگرم یادگیری تداعی بین دومحرک است،دوره فراگیری درشرطی شدن نامیده می شود.

در شرطی شدن همزمان محرک شرطی (CS)ومحرک غیرشرطی(US)بطورهمزمان ارائه می شوند وتا آغازپاسخ ادامه می یابند.درشرطی شدن تاخیری محرک شرطی(CS)چند ثانیه پیش از محرک غیرشرطی(US)ارائه می شود وتازمان ظهورپاسخ ادامه می یابد.درشرطی شدن ردی،نخست محرک شرطی(CS)ارائه می شود،وبعدپیش ازآن که محرک غیرشرطی(US)ارائه شود خاموش می شود به نحوی که تنها ردمحرک شرطی(CS)شرطی می شود.

خاموشی موقعی اتفاق می افتدکه چندین بارمحرک شرطی ارائه می شود،ولی محرک غیر شرطی ارائه نمی شود.

شرطی شدن کنشگر(فعال،وسیله ای): اسکینر واضع این نظریه بود.شرطی شدن کنشگر بدین ترتیب اتفاق می افتد که پس ازصادر شدن رفتارازسوی جانداریک محرک یا رویدادی راکه برای جاندارمطلوب است،به او ارائه می دهند.درشرطی شدن کنشگر یکی ازعواملی که نقش اساسی درجریان یادگیری دارد،تقویت کننده است.تقویت کننده به دو دسته تقسیم می شود: تقویت کننده مثبت که ارائه آن باعث افزایش رفتار می گرد؛ و تقویت کننده منفی که حذف آن باعث افزایش رفتار می گردد.و هر یک ازاین تقویت کننده هاممکن است به دو صورت تقویت کننده اولیه وتقویت کننده ثانویه باشد.تفاوت رفتار پاسخگروکنشگر دراین است که رفتارپاسخگرمعمولاًبوسیله یک محرک که بیشتر فیزیولوژی است ایجاد می شود، امارفتارکنشگر رفتار خود انگیخته است.

2-نظریه های شناختی: نظریه پردازان شناختی یادگیری راناشی ازادراک،بینش،وبصیرت می دانند.نظریه گشتالت سر دسته این نظریه هاست.

گشتالت: گشتالت یک اصطلاح آلمانی است که معنای لغوی آن،فرم،شکل وکل سازمان یافته می باشد.

ورتایمر،کافا و کهلراز پیشروان این نظریه می باشند.درنظریه گشتالت یادگیری عبارت است از بینش حاصل از درک موقعیت یادگیری به عنوان یک کل یکپارچه که این بینش ازطریق کشف اجزای تشکیل دهنده موقعیت یادگیری حاصل می شود .به عقیده روانشناسان گشتاتی ادراک وشناخت پایه یادگیری است.براساس نظریه      گشتالت برای آنکه یادگیری به گونه ای موثرانجام شود،بایدبه موارد بینش،هدف،وساختارتوجه نمود.

قوانین سازمان ادراکی درنظریه گشتالت عبارتنداز:1- قانون مشابهت 2- قانون مجاورت 3- قانون بستن یا ترمیم یادگیری اکتشافی: این نظریه را برونر ارائه داده است.تاکیداصلی او برساخت است.او یادگیری رادرارتباط با رشدذهنی می داند.ومراحل زیررا د ررشدذهنی مطرح می کند:

1- مرحله شناخت عملی: دراین مرحله کودک هنوزقادربه تفکرنیست.ومطالب ورویدادهاراازطریق کارهایی که می تواند با آنها انجام دهد شناسایی می کند.2-مرحله شناخت تصویری: ازویژگیهای این مرحله شروع یادگیری زبان است.دراین مرحله کودک آنچه راکه قبلاًبصورت عملی وحسی وحرکتی انجام می داده است بصورت ذهنی بکار می برد.وازتصورات بصری بسیارملموس سود می جوید.

3-مرحله شناخت نمادی: در این مرحله درذهن کودک تصورهای مستقلی بوجود می آیدکه او راازتصورات بصری ملموس بی نیاز می سازد .اصطلاح نمادی بیانگر پیشرفت ساخت فکری به کمک یادگیری علامتی است.

به عقیده برونر،محتوای برنامه بایدبه قدری منظم باشدکه فراگیردرنتیجه فعالیتی که می کندروابط راخودش کشف نماید.اومی گوید نباید دانش آموزان رادرمقابل دانسته ها قرار داد؛بلکه بایدازندانسته ها شروع نمود تا فراگیرخود به کشف روابط میان اموربپردازد.

در یادگیری اکتشافی نگرش فراگیر،یعنی چگونگی فراگیری ازآنچه آموخته می شودبیشتراهمیت دارد؛به این معنا که این نوع آموزش می گوید چگونه فراگیریاد می گیرد نه اینکه فراگیرچه یاد می گیرد.بایدمحیط آموزشگاه به گونه ای باشد  که درفراگیرایجادعلاقه بکند.وفراگیرمطالب آموختنی رابااشتیاق وبه قصد استفاده آن درزندگی روزمره بیاموزد.

نظریه یادگیری معنی دار: این نظریه رادیوید آزوبل ارائه کرده است.این نظریه بیشترازنظریه های دیگربا یادگیری آموزشگاهی ارتباط دارد.مطالعه نظریه آزوبل مستلزم آشنایی باچنداصطلاح است:

هرم ساخت شناختی: ساخت شناختی بردانشهای کلی وعمده فرد دریک زمینه بخصوص علمی وتحصیلی دلالت دارد.طبق این نظریه ساخت شناختی هرفرد،بصورت یک هرم فرض شده که کلی ترین مطالب درراس وجزئی ترین آن درقاعده هرم قراردارند.

معنی داربودن یادگیری: معنی وابسته است به نوعی قرینه یا معادل ذهنی درساخت شناخت شناختی.بدین معنا که وقتی مفهومی معادل بامفاهیمی باشد که ازپیش درساخت شناختی فردوجودداردآن مفهوم معنی داراست.ودرذهن می ماند.درغیراین صورت بصورت طوطی وارحفظ می شود،وزود فراموش می گردد.

شمول: آزوبل فرایند جذب مطالب درساخت شناختی را شمول نام نهاده است،که به دونوع اشتقاقی وهمبستگی تقسیم می شود.طبق نظرآزوبل مطالب یادگرفته شده،ابتداقابل یادآوری است.اما پس ازمدتی که بدون استفاده بماند،قابل یادآوری نیست اما قابل بازشناسی است واگربه مدت بیشتری بدون استفاده بماند قابل بازشناسی هم نیست،اما دریادگیری مجددیا بازآموزی زودترازمطالبی که اصلاً آموخته نشده اندیادگرفته خواهدشد.این فرایند شمول زوالی نام دارد.

به عقیده آزوبل عواملی که سبب بهبودساخت شناختی می شود عبارتند از:سازمان،ثبات،وروشنی دانش یادگیرنده دریک زمینه معین درلحظه یادگیری.

نظریه یادگیری گانیه: گانیه یادگیری رابه هشت مرحله ازساده به پیچیده تقسیم می کند:1- یادگیری علامتی: ساده ترین نوع یادگیری که درواقع همان یادگیری شرطی کلاسیک است.2- یادگیری محرک-پاسخ: همان شرطی فعال است.3- یادگیری زنجیره ای: رفتارهایی راکه قبلاًازطریق محرک-پاسخ آموخته شده اند باهم ترکیب        می شوندورفتار پیچیده تری راموجب می شود که یادگیری زنجیره ای گویند.4- یادگیری کلامی یا               تداعی کلامی: نوع بخصوصی ازیادگیری زنجیره ای است که حلقه های آن واحدهای زبان هستند.5- یادگیری تمیزدادن محرکات: مستلزم بدست آوردن توانایی تفاوت گذاری بین محرکهای مشابه است.6- یادگیری مفهوم: پاسخ دادن به شباهتها است.7- یادگیری اصل (قانون): دراین نوع یادگیری چند مفهوم به یکدیگرربط داده         می شودوازآن یک معنی تازه بدست می آید.8- یادگیری حل مساله: دراین نوع یادگیری یادگیرنده با استفاده ازقواعدواصول به حل مساله می پردازد.

گانیه این هشت مرحله یادگیری راتحت سه عنوان کلی قرارمی دهد:الف- آموزش همبستگی های کلامی .          ب- آموزش مفاهیم واصول. ج- آموزش حل مساله.

 


فصل پنجم :انگیزش ویادگیری

 

تعریف انگیزش: علیرغم تعاریف مختلفی که از انگیرش وجود دارد اکثر روانشنا سان بر این نکته اتفاق نظر دارند که انگیزش عاملی درونی است که موجب رفتار شخصی می شود و آن را در جهت معینی سوق می دهد و هماهنگ می سازد.

نظریه های انگیزشی: به طور کلی می توان نظریه های انگیزشی را به سه نظریه بزرگ طبقه بندی کرد.نظریه رفتار گرایان، نظریه روانشناسان شناختی و نظریه روانشناسان انسانی

ها ل از روانشناسان شناختی است که اعتقاد دارد نیازها و کمبودها در ارگانیسم، موجب بر هم خوردن تعادل حیاتی فرد می شود و این نیارها حالات روانی خاصی را به وجود می آ ورد که او آن را سائقه اولیه می نامد.

سائقه ها موجب فعالیت ارگانیسم می شود و فرد را به انجام رفتار خاصی وادار می کند و این رفتار برای کاهش سائق و باز یافتن تعادل حیاتی است.

ابراهام مازلو نیازهای آدمی را به صورت سلسله مراتب تنظیم کرد. وی نیازهای افراد را به طور کلی به دو دسته تقسیم کرده است. نیازهای اساسی ،و فرانیازها. نیازهای اساسی شامل : 1- نیازهای جسمانی یا فیریولوژیک 2- نیاز به امنیت یا ایمنی 3- نیاز به عشق و تعلق.

و فرا نیازها را به دو دسته: 1- نیاز به عزت نفس 2- نیاز به خود شکوفایی تقسیم کرده است.

اگر معلمان می خواهند که فرایند تدریس اثر بخش باشد باید نیازهای دانش آ موزان ارضا شود.

عوامل تشکیل دهنده انگیزش عبارتند از: 1- نیاز : در واقع پایه وبنیاد اساسی اکثر فعالیتهای انسان است. 2- علاقه 3- ارزش : به معنای قدر و اعتبار مادی یا معنوی است که به کسی یا چیزی داده می شود.4- نگرش 5- مشوق

فنون ایجاد انگیزش در یاد گیرندگان: علاوه بر انتخاب روش آ موزشی مناسب با موضوع درسی و بهبود بخشیدن به شرایط یادگیری برخی عوامل دیگر ایجاد انگیزش عبارتند از1- بیان هدفهای آ موزشی به صورت دقیق در      آ غاز درس 2- استفاده از تشویق های کلامی در شرایط مقتضی 3- استفاده از نمرات برای ایجاد انگیزش در یادگیرندگان 4- استفاده از خاصیت برانگیختگی مطا لب 5- ارائه مطالب از ساده به دشوار 6- جلو گیری از ایجاد رقابت و همچشمی بین دانش آ موزان 7- استفاده از مثالهای آشنا هنگام آ موزش و استفاده از مو قعیتهای تازه هنگام کاربرد مطالب 8- استفاده از روشهای مختلف آ موزشی علاوه بر توضیح و تشریح 9- کاهش پیامدهای منفی مشارکت یادگیرندگان در فعالیت یادگیری .


فصل ششم :حافظه

 

 

روانشناسان حافظه را از دو جنبه مورد مطالعه قرارداده اند:1-مراحل حافظه 2- انواع حاقظه

مراحل حافظه شامل حافظه حسی،حافظه کوتاه مدت وحافظه بلندمدت است.حافظه حسی اگر به حافظه کوتاه مد ت انتقال نیابدغیر قابل دسترس می شود. حافظه کوتاه مدت اگر به حافظه بلند مدت انتقال نیابد در چند ثانیه یا چند دقیقه غیر قابل دستیابی می شود. کد گذاری اولین مرحله تشکیل حافظه است. کدها در حافظه کوتاه مدت اغلب به صورت صوتی ، بینایی و معنایی است. گنجایش این حافظه بسیار کم و بین 5تا9 واحد است. به دلیل گنجایش کم این حافظه با ورود یک ماده جدید یکی از موارد پیشین از حافظه حذف می گردد. این پدیده به اصل جانشینی معروف است. سومین مرحله تشکیل حافظه باز یابی است که به معنی تعیین جای اطلاعات ذخیره شده  احضار آنها به آگاهی است.

تقطیع یکی از راههای افزایش فراخنای حافظه کوتاه مدت است و عبارتست از دسته بندی اطلاعات به واحدها و قطعه های کمتر.

حافظه بلندمدت: دراین حافظه اطلاعات درزمانهای طولانی نگهداری می شود.ازطریق تکرار مطالب می توان اطلاعات رابه حافظه بلندمدت سپرد.اما تکرار صرفاًبرای انتقال اطلاعات به حافظه بلندمدت کافی نیست.بلکه عامل مهم انتقال اطلاعات ایجادنوعی تداعی یارابطه بین اطلاعات جدیدواطلاعات قبلی می باشد.

رمز مسلط برای حافظه درازمدت رمزمعنایی است.علت اصلی فراموشی ازاین حافظه محو شدن اطلاعات نیست،بلکه ناشی ازعدم توانایی دربازیابی است.برای فراموشی ازحافظه بلندمدت نظریات متعددی ارائه شده.یکی از این نظریه ها،نظریه واپس زدن یاسرکوب است که توسط فرویدارئه شده است.نظریه دیگر،دریاداست که طبق این نظریه خاطرات بر اثرگذشت زمان بتدریج محو می شود.نظریه دیگرنظریه تداخل است که طبق این نظریه مطالب یادگرفته شده دریکدیگرتداخل ایجادکرده وهمین امر موجب فراموشی می شود.دو نوع تداخل وجود دارد، تداخل پس گستریامنع بعدی وتداخل پیش گستریامنع بعدی. یکی دیگر ازعوامل فراموشی،پیری است.

برخی ازعوامل موثردربهسازی حافظه عبارتند از:1- سازمان دادن اطلاعات 2- مرتب کردن اطلاعات ازساده به دشوار 3- تقطیع اطلاعات 4- تصویرسازی ذهنی،یعنی برقراری ارتباط معنی داربین مطا لب ازطریق ایجاد یک رابطه ذهنی بین آنها 5- استفاده ازکلمه کلید 6- استفاده ازروش مکانها.

روشهای آموزش مهارتهای یادگیری ومطالعه:

– روش پس ختام: این روش ازشش مرحله پیش خوانی،سوال کردن،خواندن،تفکر،ازحفظ گفتن، ومرورکردن تشکیل شده است.

– روش مردر: این روش نیز شامل مراحل خلق وخو وحا ل وهوا،درک وفهم،یادآوری،کشف وهضم،بسط وگسترش، ومروروپاسخ است.

– روش آموزش دوجانبه: این روش راپالینسکار وبراون ابداع کرده اند.دراین روش معلم وچند دانش آموز قسمتی ازمتن را بی صدا می خوانند،سپس معلم راهبردهای خلاصه کردن،سوال کردن،وپیش بینی کردن را اجرا می کند سپس قسمت دیگری ازمتن رامی خوانندو دانش آموزان دیگر به ترتیب این راهبردها رااعمال می کنند.

– روش یادگیری مشارکتی: این روش مخالف روش رقابت فردی است ودرآن یادگیرندگان درگروههای کوچک باهم وبه کمک هم به یادگیری می پردازند.

شماری ازتحقیقات جدید نشان داده است که مراحل مختلف حافظه ساختارهای مختلفی در مغز دارد.جا لب ترین یافته این آزمایشها آن است که درجریان رمزگردانی ،بیشترنواحی نیمکره چپ ودرجریان یازیابی بیشتر نیمکره راست مغزفعال می شود.


فصل هفتم:هوش

 

تعریف هوش: از هوش تعاریف مختلفی شده است که فریمن آنها رابه چهاردسته تقسیم کرده است:1- تعاریفی که به سازگاری وانطباق بامحیط اهمیت می دهند.2- تعاریفی که معتقدندهوش عبارتست از استعداد یادگیری.          3- تعاریفی که هوش راگنجایش تفکر انتزاعی می دانند4- تعریفی که همه مواردبالارادربرمی گیرد،مثل تعریف وکسلرکه معتقداست هوش مجموعه استعدادهای شخصی برای تفکر،عمل هدفمندومنطقی ،وسازگاری موثر بامحیط است.

روانشناسان پیرومکاتب گوناگون نظریه های مختلفی برای هوش دارند.

اسپیرمن نظریه دو عاملی هوش راارئه داده است.به عقیده او هوش شامل یک وجه کلی که با(G)نشان می دهد ویک یا چندعامل اختصاصی ،که باحرف(S)نمایش می دهد.

تئوری چند عاملی را ثورندایک ارائه داده است.به عقیده اوهوش عبارتست ازمجموعه استعدادها ومهارتها،تعداد زیادی ازاستعدادها وعوامل هوش رامی سازندکه می توان درسه دسته قرارداد:هوش اجتماعی ،هوش عینی ،هوش انتزاعی.

ترستون تئوری فاکتوریل هوش را ارائه داد.به عقیده اوهوش نتیجه تعدادی عوامل است:استعداد روابط فضایی، معنی کلامی،اعداد،سیالی کلمات،حافظه،استدلال قیاسی،سرعت ادراکی.

گیلفورد هوش را ازسه جنبه موردبرسی قرارمی دهد:1- عملیات،2- محتوا،3- بازده ها یا فراورده ها.

به عقیده کتل دو نوع هوش وجوددارد: هوش سیا ل(GF)،وهوش متبلور(GC).این دوهوش ازهم مجزاهستند ولی بین آنها همبستگی وجود دارد.

گاردنرهشت نوع هوش متفاوت ومستقل رامعرفی کرده است: 1- زبان شناختی،2- موسیقیایی،3- هوش منطقی یا ریاضی ،4- هوش فضایی،5- هوش جنبشی،6- هوش طبیعت گرایانه،7- هوش میان فردی،8- هوش درون فردی.

آزمونهای هوش: این آزمونها برای تشخیص وتعیین توانایی افراد دریادگیری وسازش بامحیط بکار             می رود.نمره هوش ازطریق تقسیم سن عقلی برسن تقویمی وضرب خارج قسمت در(100)بدست می آیددریک توزیع بهنجار نمرات هوش به ،نمره میانگین(100)می باشد.

کودکان کم هوش وعقب مانده به چهارگروه تقسیم می شوند:1- گروه کندآموز(هوش بهربین90و75)2- گروه عقب مانده ذهنی آموزش پذیر(هوش بهر75تا50)3- گروه عقب مانده ذهنی تربیت پذیر(هوش بهر50تا25)4- گروه عقب مانده ذهنی حمایت پذیر-وابسته کامل(کمتراز25).

کودکان تیزهوش: درتقسیم بندی وکسلربه کودکانی که هوش بهر(130 )به بالاداشتند کودکان تیزهوش یا پراستعداد می گفتند .

انواع تیزهوشها:1- تیزهوشهای خلاق2- تیزهوشهای درس خوان3- تیز هوشهای حرفه ای یامکانیک4- تیز هوشهای کم پیشرفت.

برنامه هایی که جهت آموزش تیزهوشان بکار می رود عبارتنداز:1- روش تسریع درآموزش .2- برنامه غنی سازی3- کلاس ویژه تیزهوشان 4- پروژه های انفرادی5- برنامه های تابستانی 6- آموزشگاه ویژه تیزهوشان.

درمورد رابطه هوشبهروآفرینندگی می توان گفت که هوش پایه واساس هرنوع ابتکارونوآوری است البته تیزهوشی الزاماً آفرینندگی به همراه ندارند ولی کم هوشی ما نع آن خواهد بود.

آزمونهای هوش: اولین آزمونهای هوش را دو فرانسوی به نام های بینه وسیمون ابداع کردند. بطورکلی آزمونهای هوشی به دوگروه کلی تقسیم می شوند:آزمونهای انفرادی مثل آزمون هوشی استنفورد-بینه،مقیاس هوش وکسلر. وآزمونهای گروهی هوشی مثل آزمون بندرگشتا لت وآزمون ترسیم آدمک گودیناف.


فصل هشتم: تفکر

 

 

برای تفکرتعاریف متعددی به عمل آمده است.مورگان وهمکاران تعریف زیر راازتفکر به دست داده اند:

تفکر عبارتست ازپردازش اطلاعات به طرحواره ذهنی یاشناختی،به بیان دیگرتفکرشامل باز آرایی یادست کاری اطلاعات بدست آمده ازمحیط یانمادهای ذخیره شده درحافظه درازمدت است.

عناصر عمده تفکر عبارتنداز:1- تصورات ذهنی 2- تمیز 3- وحدت دادن 4- انتزاع کردن 5- تعمیم 6- زبان.

زبان وتفکر: زبان یکی ازعالی ترین فعالیتهای شناختی است وباسایر جریانهای عالی ذهن نظیر تفکر واستدلال وحل مساله وخلاقیت درارتباط است.ورابطه بین فکروعمل است.درموردارتباط بین تفکربازبان نظریات متفاوتی وجود دارد که به برخی ازآنها اشاره می شود.

دیدگاه برونر: برونر معتقد است مساله اصلی درزبان فهم رابطه زبان وتفکراست.او می گویدزبان اصلی ترین وسیله تفکراست.یعنی وقتی فکرمی کنیم این کار به کمک زبان وکلمات صورت می گیرد.

دیدگاه ویگوتسکی: ویگوتسکی نقش زبان را در رشدتفکرآدمی مهم می داندومعتقد است که زبان نه تنها به رشد شناختی کودک کمک می کند ،بلکه پیش شرط لازم برای تفکر نیزهست.مفهوم اساسی درنظریه ویگوتسکی آگاهی است.وآگاهی درنظر اوکلید تفکروزبان درونی فرداست.به نظروی سه مرحله اصلی رشدتفکر عبارتنداز:          1- مرحله همزمانی 2- مرحله پیچیدگی 3- مرحله تفکرمفهومی که درسنین بلوغ حاصل می شود.

دیدگاه پیاژه: پیاژه به تفکر وزبان به عنوان نظامهای متفاوت ولی خیلی مرتبط نگاه می کند.به اعتقاد اوزبان وابسته به تفکرومشابه ابزاری برای تفکر باقی می ماند.اوزبان رامعلول رشدذهنی می داند نه عامل آن.

فرضیه بنجامین ورف: وی فرضیه نسبیت زبانی رامطرح کرد.او می گوید انسان تنها پدیده ای رامی بیند ودرک می کندکه درزبان مادری اش واژه ای برای آن بوجودآمده باشد.زبان مادری ما به شیوه خاص خود دنیا راتحلیل می کندواین تحلیل ودرک دنیا را برهمه ماتحمیل می کند. در فرضیه ورف می توان به این نتیجه رسید که به اعتقاد وی شاید این زبان است که عامل تعیین کننده اندیشه است ،بجای اینکه اندیشه عامل تعیین کننده زبان باشد .

طبقه بندی تفکر از دیدگاه جانسون لیرد: وی تفکر را به دو دسته عمده تقسیم می کند             

1-    تفکر بی هدف که به تفکر مبتنی بر تداعی آزاد نیز شهرت دارد و همان تفکری است که معروف به رویا و خیال پردازی است

2-    تفکر هدفمند که حل مسأله نیز نامیده می شود این تفکر ارادی است و برای یافتن راه حلی به کار می رود و به دو نوع تقسیم می شود.

 الف: تفکر جبری که بیشتر در مسا ئل ریاضی بکار می رود و مسیر مشخصی را دنبال می کند

  ب:تفکر غیر جبری که خود به دو نوع تفکر بدون نقطه معین و تفکر با نقطه معین تقسیم بندی می شود تفکر               بدون نقطه معین یا آفرینندگی همان تفکر واگرای نظریه گیلفورد است که با سه ویژگی انعطاف پذیری ،     اصا لت و سیالی مشخص کرده است. تفکر دارای نقطه معین که به آن استدلال نیز می گویند دارای دو نوع عمده است 1-قیاس 2-استقراء .

فراشناخت : این اصطلاح را اولین بار فلاول مطرح کرد . او فراشناخت را شناخت درباره شناخت می داند و یا بطور کلی فراشناخت را دانش و کنترل شناخت تعریف می کند .

آموزش تفکر: در این مورد که اساسی ترین کار مدرسه آموزش فکر کردن است هیچ گونه شکی وجود ندارد.امااینکه بهترین روش آموزش تفکر کدام است عقاید متفاوتی وجود داردکه به چندموردآن اشاره می شود.

آموزش مستقیم تفکربه عنوان یک مهارت: ادوارد دوبونو ازجمله کسانی است که آموزش مستقیم تفکر به عنوان یک مهارت راتوصیه می کند.

آموزش برای تفکر: کارل بریتربرای ایجاد مهارت تفکردورهیافت راپیشنهاد می کند.

1- رهیافت الحاقی            2 – راهبرد تداخل.

هم راهبردا لحاقی وهم راهبردتداخل ازاین ایده اساسی ناشی می شود که تقویت مهارتهای تفکرباید درساخت کل یک برنامه آموزشی جای داده شود واین یعنی درگیر کردن وتقویت تفکر.اما معنای عمیق ترازاین هم دارد وآن اینکه برخی ازنظریه های شناختی باید زیربنای تمام آموزشها قرار گیرد.

آموزش درباره تفکر: محوراین رهیافت تاکید برمیانجی گر(فراشناختی)است.آرتکوستا ازطرفداران این رهیافت، تکنیکهایی راتوصیف می کند که برخی عبارتنداز:برنامه ریزی راهبرد ،طرح سوالات،نظرخواهی(اعتبارگیری)، تبیین اصطلاحات وواژگان علمی و…

تفکر انتقادی: تفکرانتقادی گاهی مترادف بامنطق وگاهی متردف با حل مساله در نظرگرفته شده است ولی آنچه مسلم است این مفاهیم تفاوتهای جزئی با یکد یگر دارند.

عناصر تفکرانتقادی: تفکرانتقادی مولفه ها وعوامل تشکیل دهنده زیادی داردکه برخی عبارتند از: جستجوی یک بیان روشن از موضوع یاسوال،جستجوی دلایل،کوشش برای کسب اطلاعات جامع،استفاده ازدیگرمنابع معتبر،استفاده کردن ازتوانا ییهای تفکرانتقادی،و…

رویکردچرخه یادگیری: این رویکرد راکارپلوس وهمکارانش معرفی کردند.آنهاکاربردنظریه پیاژه درانتقال ازسطوح فکری عینی به انتزاعی را موردبررسی قراردادند وسه مرحله راشرح کردند.مرحله اول شامل(کشف مطالب ).در این مرحله معلم باطرح پرسشهای اضافی دانش آموزان را درشروع عمل کشف تشویق می کند. درمرحله دوم که مرحله ابتکار وابداع مفاهیم است معلم شاگردانش راکمک می کند تا ازکشفهای متقابل خود با مطالب و پرسشهای ناشی از کنشهابه منزله نقطه شروع برای معرفی کلیات اصول یامفاهیمی که به کشفیات اولیه مفهوم می بخشد استفاده کنند.درمرحله پایانی که دوره کاربرد مفاهیم نامیده می شودشاگردان مفاهیم ،اصول وکلیات تنظیم شده رادرکارخودبایک رشته مطا لب جدید ولی مربوط ،به کارمی برند.هدف این مرحله تقویت ساختارهای فکری تازه پرورش یافته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل نهم:توجه

 

 

توجه:درزندگی روزمره محرکات زیادی در ما تاثیر دارد،ولی آنچه را ما ادراک می کنیم محدود است زیرا در یک زمان به محرکهای مختلف نمی توان توجه کرد .توجه را می توان حالتی تعریف کرد که بنا بر ماهیت شِِِیئ خاص یا پدیده ای ویژه،و با لحاظ مجموعه ویژگیهای فرد در او ایجاد می شود .برای درک بهتر ماهیت توجه عوامل مربوط به آن را در دو دست بررسی می کنیم الف: ویژگیهای محرک شامل اندازه شد ت ،حرکت ،استمرار مدت ،تکرار،تباین یا تضاد،نو بودن یا جدید بودن ،همچنین تصاویر سکسی و محرکات طنزتوجه را بیشتر جلب می کند

ب: ویژگیهای فرد توجه کننده: ویژکیهای محرک تا زمانی موثر است که هماهنگ و متنا سب با ویژگیهای فرد توجه کننده باشد بعضی ویژگیهایی که در میزان توجه او نقش بسزایی دارد عبارتند از :نیاز ها ،نگرشها ،تجارب شخصی،رغبت ها،انتظارات و انگیزه ها و آمادگی ذهنی فرد .

توجه و ادراک: از جمله عوامل اساسی شناخت ،دقت و ادراک است و این دوعمل ذهنی معمولأ به صورت تعاملی با یکدیگر در ارتباط اند توجه یا دقت قبل از ادراک انجام می گیرد و فرد را برای عمل ادراک آماده می کند .

اساس فیزیو لو ژیک توجه:در سالهای اخیر یک سلسله جریانات فیزیولوژیکی در مغز انسان کشف گردیده است که ظاهرأ در سازماندهی رفتار موثرند.هر حالت انتظار فعال موجهای مشخص ارامی در مناطق پیشانی مغز بوجود می آورد که به امواج انتظار توصیف شده است .قطعه های پیشانی در تنظیم فرایند های فعال سازی که اساس توجه ارادی را تشکیل می دهد مشارکت دارند .

انواع توجه کردن:

   الف- توجه کردن ارادی یا انتخابی : که فرد در ان با میل و رغبت آگاهانه به دنبال مطلبی است.

   ب- توجه عادتی : این نوع توجه بر اساس آمادگیهایی که فرد بر حسب شغل یا نقشی که دارد حاصل می شود .

   ج- توجه غیر ارادی : منظور توجه به محرکها و رویدادهای غیر منتظره ای است که شدت و ماهیت آنها به گونه ای است که بلافاصله توسط گیرنده های حسی دریافت می شود و مغز آنها را درک می کند .

بی توجهی یا بی دقتی : اصطلاحاتی از قبیل بی توجهی و بی دقتی که عمومأ بی معنی است زیرا پیوسته انسان روی چیزی دقت می کند .بی دقتی فقط وقتی امکان پذیر است که فرد از شعور بی بهره باشد و یا در خواب عمیقی که با رویا توام نیست فرو رود یا در حالتی مانند بی هوشی باشد .

نگهداری دقت: دقت یا توجه  به یک چیز بیش از چند لحظه طول نمی کشد با این وجود هرگاه موضوع دقت دارای خصایصی باشد که قبلأ اشاره شد و یا مورد علاقه و نیاز ما باشد می توانیم توجه خودرا روی آن نگاه داریم

در واقع قدرت نگهداری توجه به عوامل زیادی از قبیل سن ،وراثت،تجربه ،رغبت ،عادت،عوامل بدنی و  روانی ،اجتماعی و فیزیکی بستگی دارد .

 

 

 

 

 

 

 

ویکی روان ۱۳۹۸-۱۰-۲۴ روانشناسی دیدگاه۶

روانشناسی تربیتی (معادل انگلیسی روانشناسی تربیتی = Educational psychology) بررسی نحوه یادگیری افراد که شامل موضوعاتی مانند نتایجی که دانش آموزان از تحصیل خود حاصل می کنند، فرآیند آموزشی، تفاوت های فردی در یادگیری، شاگردان با استعداد و عدم توانایی در یادگیری می شود را در بر می گیرد. قبلا در سایت روانشناسی ویکی روان اشاره کردیم که در هر جامعه اهمیت روانشناسی تربیتی بسیار واضح است چون موضوعات ریشه ای را هدف قرار داده است.

پیش از شروع، پیشنهاد میکنیم مقاله روانشناسی چیست را حتما مطالعه کنید.

موضوعاتی که در این مقاله به آنها پرداخته می شود:تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.

همانطور که در بالا درباره تعریف روانشناسی تربیتی گفته شد روانشناسی آموزشی یا تربیتی به مطالعه چگونگی یادگیری افراد می پردازد.

این مطالعه شامل روند یادگیری، نحوه یادگیری، عوامل موثر بر یادگیری افراد، بررسی توانایی ها و استعداد و موارد دیگر می باشد که در نهایت به بهبود یادگیری و کم شدن استرس در افراد می انجامد.

روانشناسانی که در این زمینه کار می کنند به پی بردن نحوه یادگیری افراد و به دست آوردن اطلاعات جدید در این زمینه علاقه دارند.

این شاخه از روانشناسی تنها در رابطه با فرآیند یادگیری در اوایل دوران کودکی و نوجوانی نیست.

بلکه فرآیندهای اجتماعی، عاطفی و شناختی را که درگیر یادگیری در تمامی دوران زندگی می شوند نیز شامل می شود.

به دلیل بررسی نحوه ساز و کار یادگیری افراد که معمولا دانش آموزان در سنین مختلف هستند و ایجاد راه های متنوع برای افزایش کارایی افراد، روانشناسی تربیتی یکی از مهم ترین شاخه های علم روانشناسی است که از سنین پایین با افراد در ارتباط است.

اهمیت روانشناسی تربیتی زمانی خود را نشان می دهد که بدانیم تغییرات کوچک در نحوه یادگیری دانش آموزان یا استفاده از راه های متنوع و جدید برای کشف استعدادهای آنها چه تاثیر فوق العاده ای بر آینده آنها به عنوان یک فرد و در نهایت دور نمای کلی یک جامعه خواهد داشت.

به همین دلیل اهمیت روانشناسی تربیتی هر روز بیشتر برای مسئولین و البته والدین آشکار می شود و آنها از راهکارهای علمی این شاخه از روانشناسی بیشتر استفاده می کنند (البته امیدواریم!)

طبقه بندی معروف ژان پیاژه در رابطه با رشد شناختی یک نمونه از نظریه مهم رشد می باشد که نحوه رشد عقلانی کودکان را بررسی می کند.

در واقع هدف روانشناسی تربیتی در این خلاصه می شود که:

روانشناسان تربیتی با فهم این که کودکان در مراحل مختلف رشد چگونه می اندیشند بهتر می توانند پی ببرند که کودک در هر مرحله از رشد قادر به انجام چه کارهایی خواهد بود.

این موضوع به معلمان کمک می کند که روش های آموزشی و مطالب درسی را به بهترین نحو ممکن برای گروه هدی سنی خاص ایجاد کنند.

به همین هاطر جنبه شناختی افراد در دهه های اخیر پیشرفت زیادی داشته است.

زیرا این موضوع را که خاطرات، باورها، عواطف و انگیزه ها چه تاثیری می توانند بر روند یادگیری داشته باشند را در نظر می گیرد.

در کل روانشناسی تربیتی یا روانشناسی کودک در ارتباط است.

روانشناسی شناختی بر نحوه فکر کردن، یادگیری، یادآوری و پردازش اطلاعات افراد تمرکز دارد.

روانشناسان تربیتی که تمرکز ویژه ای به جنبه شناختی دارند تمایل دارند پی ببرند که چگونه کودکان برای یادگیری ترغیب می شوند، چگونه مطالبی را که می آموزند به خاطر می آورند و چگونه مسائل را حل می کنند و غیره.

رویکرد سازنده گرا یکی از جدیدترین نظریه های یادگیری است که بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه کودکان به طور فعالانه از دنیای اطراف خود شناخت پیدا می کنند.

سازنده گرایی بیشتر تاثیرات اجتماعی و فرهنگی را که نقش مهمی در نحوه یادگیری کودکان ایفا می کنند در نظر می گیرد.

این جنبه به شدت تحت تاثیر کار لو ویگوتسکی که نظراتی مانند ناحیه رشد مجاور و داربست آموزشی را مطرح کرده است می باشد.

اگرچه روانشناسی تربیتی یک رشته نسبتا نوپا است اما هرچه که مردم بیشتر به فهم نحوه یادگیری انسان ها تمایل نشان دهند پیشرفت بیشتری خواهد داشت.

در نظام آموزشی پیچیده امروز، روانشناسان تربیتی با مربیان، مدیران، معلمان و دانش آموزان سر و کار دارند تا در این مورد که چگونه می توانند به افراد کمک کنند تا بهتر یاد بگیرند اطلاعات بیشتری کسب کنند.

این موضوع اغلب درگیر یافتن روش هایی برای شناخت دانش آموزانی که ممکن است کمک بیشتری نیاز داشته باشند.

ایجاد برنامه هایی با هدف کمک به دانش آموزانی که با مشکلات درسی مواجه هستند و حتی به وجود آوردن روش های جدید یادگیری می شود.

برخی از موضوعات مختلفی که روانشناس تربیتی به آن ها تمایل دارند به شرح زیر می باشند:

روانشناسی تربیتی یک گرایش نسبتا نوپا می باشد که در سال های اخیر پیشرفت قابل توجهی یافته است.

روانشناسی تا اواخر دهه ۱۸۰۰ به عنوان یک علم جداگانه پدیدار نشد.

بنابراین بر مبنای تاریخچه روانشناسی تربیتی علاقه اولیه به روانشناسی تربیتی عمدتا توسط فیلسوفان تربیتی شدت گرفت.

فیلسوف سرشناس، جان فردریش هربارت را پدر روانشناسی تربیتی می نامند.

هربارت عقیده داشت که علاقه دانش آموز به یک موضوع ناثیر بسیار زیادی بر نتیجه ای که از یادگیری حاصل می کند دارد.تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران

همچنین او بر این عقیده بود که معلمان باید در هنگام تصمیم گیری برای این که کدام شیوه آموزشی مناسبتر است این علاقه را همراه با پیش فرضی از آن در نظر بگیرند.

بعدها، روانشناس و فیلسوف، ویلیام جیمز نقش منحصر به فردی را در این زمینه ایفا کرد.

کتاب او با نام “صحبت هایی با معلمان در باب روانشناسی” که در سال ۱۸۹۹ به چاپ رسید یکی از اولین درس نامه ها در رابطه با روانشناسی تربیتی به شما  می آید.

تقریبا در همین بازه زمانی، روانشناس فرانسوی، آلفرد بینه تست های هوش معروف خود را طراحی کرد.

این تست ها به گونه ای طراحی شدند که به دولت فرانسه کمک کنند تا کودکانی را که به اختلالات تکاملی دچار بودند شناسایی کرده و برنامه های تحصیلی ویژه ای را برای آن ها فراهم سازند.

در آمریکا نیز جان دیویی، نقش بسیار موثری را در تاریخچه روانشناسی تربیتی و زمینه تحصیل ایفا کرد.

نظرات دیویی نظراتی بودند که موجب پیشرفت در زمینه آموزش می شدند.

او عقیده داشت که مدرسه باید در عوض موضوعات یادگیری بر دانش آموزان تمرکز داشته باشد.

او مدافع یادگیری فعال بود و عقیده داشت که تجربه های عملی بخش مهمی از فرآیند یادگیری را شامل می شوند.

به تازگی، روانشناس تربیتی، بنجامین بلوم یک طرح طبقه بندی شده را اجرا کرده است که در آن اهداف مختلف تحصیل دسته بندی و توضیح داده شده اند.

طبق توضیحات او سه دایره ای که در ردیف بالا قرار دارند اهداف یادگیری شناختی، موثر و روان حرکتی می باشند.

در سر تا سر تاریخ، تعدادی از افراد نقش بسیار مهمی را در توسعه روانشناسی تربیتی ایفا کرده اند.

از جمله این افراد مشهور می توان به اسامی زیر اشاره کرد:

یک فیلسوف انگلیسی که نظریه لوحه سفید (Tabula rasa) را که بدین معناست که ذهن در هنگام تولد مانند یک لوحه سفید است که بعدها از طریق تجربه و یادگیری نسبت به اطراف شناخت پیدا می کند بیان نمود.

یک روانشناس آمریکایی که شهرت او به واسطه مجموعه کتاب هایش با عنوان “صحبت هایی با معمان در باب روانشناسی” می باشد که بر روشی که معلمان می توانند به یادگیری دانش آموزان کمک کنند تمرکز دارند.

یک روانشناس فرانسوی که برای اولین بار تست های هوش را ابداع کرد.

یک روانشناس پر نفوذ آمریکایی و کارشناس آموزش و پرورش که در زمینه پیشرفت تحصیلی و اهمیت یادگیری به صورت عملی مطالب فراوانی نگاشته است.

یک روانشناس سوئیسی که شهرت او به واسطه نظریه بسیار موثرش به نام رشد شناختی می باشد.

یک رفتارگرای آمریکایی که نظریه شرطی سازی عامل را بیان نمود.تحقیق او در رابطه با تقویت و تنبیه ادامه یافت تا امروزه نقش مهمی را در زمینه آموزشی ایفا کند.

همانند سایر زمینه های روانشناسی محققانی که در حیطه روانشناسی تربیتی کار می کنند نیز تمایل دارند هنگامی که یک مشکل را مد نظر می گیرند جنبه های مختلف این شاخه روانشناسی را برای حل آن مطرح کنند.

جنبه رفتاری بیانگر این است که افراد تمامی رفتارها را به واسطه شرطی سازی می آموزند.

روانشناسانی که مدافع این جنبه هستند برای توضیح نحوه رخ دادن یادگیری به اصول شرطی سازی عامل متکی هستند.

برای مثال معلمان ممکن است در ازای یک رفتار خوب از جانب دانش آموزان بُن هایی را به آن ها اهدا کنند که با اقلام مطلوبی مانند شیرینی یا اسباب بازی قابل تعویض هستند.

اگرچه چنین روش هایی در برخی موارد مفید واقع می شوند، رویکرد رفتاری از این جهت که مواری مانند گرایش ها، شناخت ها و انگیزه های درونی را برای یادگیری آن گونه که باید در نظر نمی گیرد مورد انتقاد قرار گرفته است.

جنبه تکاملی یا رشد به نحوه یادگیری مهارت های و دانش های جدید کودکان هنگامی که رشد می کنند تمرکز دارد.

دانشجویان این رشته در واقع در شاخه تربیتی رشته روانشناسی مشغول به تحصیل هستند و با توجه به بازار کار و تعداد دانش آموزان در ایران از بازار کار خوبی بهره می برند.

۱۳۹۹-۰۴-۰۴

۱۳۹۹-۰۴-۰۳

۱۳۹۹-۰۳-۳۱

۱۳۹۹-۰۳-۳۱

۱۳۹۹-۰۳-۲۷

۱۳۹۹-۰۳-۱۴

نحوه ابراز عشق به دختر یک تکنیک است. تکنیکی که اگر به خوبی اجرا شود …

این روانشناسی تربیتی دقیقا همان چیزی است که در ایران دیده نمی شه همون چیزیه که من و نگران حال بچه هام می کنه و می ترسم که چه جور آینده ای قراره داشته باشند. هیچ امیدی هم به سیستم آموزش و پرورش ندارم که اصلاح بشه مگر اینکه از طریق یک سری موسسات خصوصی درجه بالا بشه اقدام کرد که اونا هم خیلی گروه هستند. ممنونم از مطلب جامع و خوبتون ویکی روان

سپاس از حضورتون

هر جایی از روانشناسی نوین و میبینی اثری از ژان پیاژه فقید وجود داره. علاقه شدیدی به این دانشمند بزرگ دارم امیدوارم بیشتر مردم و در سایتتون با خدمات ایشون به روانشناسی آشنا کنید

می توانید زندگینامه ژان پیاژه را در ویکی روان مطالعه کنید

امیدوارم روزی برسه که واقعا در مدارس ما از اصول روانشناسی تربیتی استفاده بشه و فقط در سایت ها و کتاب ها درباره این شاخه مهم روانشناسی نخونیم باید این ها عملی بشن تا بشه بعد چند سال اثرات اونها رو دید.

بسیار ممنون و سپاسگزارم از کامل و جامع شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

آدرس ایمیل:

آدرس ایمیل:

وب سایت روانشناسی ویکی روان محیطی صمیمی و مطمئن برای کسب دانش و اطلاعات کاربردی در رشته روانشناسی برای همه مردم، اشتراک سوالات و مشکلات شخصی و دریافت پاسخ از متخصصین رشته روانشناسی میباشد. اطلاعاتی که بدون شک در زندگی همه ما کاربردی بوده و تاثیر مثبت فراوان به همراه خواهد داشت. برای اطلاعات بیشتر با شماره تلفن زیر تماس بگیرید 021-22372174پشتیبانی در تلگرام info[at]wikiravan.com

قیمت این مقاله : ۳,۰۰۰ تومان

انجمن روانشناسی تربیتی ایران فعالیت خود را در سال ۱۳۹۲ زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دسته بندی علوم پایه آغاز نمود.
بر اساس داده های ثبت شده در سیویلیکا انجمن روانشناسی تربیتی ایران تاکنون ۲ کنفرانس را برگزار نموده و یا درحال برگزاری است.

پایگاه مرجع انجمنهای علمی ایران، به معرفی؛ دسته بندی و ارائه اخبار و دستاوردهای انجمنهای علمی کشور می پردازد و بر اساس مستندات علمی ثبت شده از انجمنها در پایگاه سیویلیکا،
فعالیت علمی انجمنها رتبه بندی می شود.

همه حقوق برای پایگاه مرجع انجمنهای علمی ایران محفوظ است – SAREF.ir

پایگاه مرجع انجمنهای علمی ایران

تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران
تاریخچه روانشناسی تربیتی در ایران
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *