چشمان او به سمت شما دوخته می شود ، عمیق نگاه می کند و تا اعماق روح شما را می کاود. مردمک های چشمش سوسو زده و می درخشد،و علاقه زیادی دارند که با شما صمیمی شوند. اگر چشمان مرد مورد نظرتان در اطراف اتاق می چرخد و اغلب نگاهش نگران است این یعنی اینکه مرد شما به دنبال چیزی یا کسی دیگر می گردد
دیدگاه شما
نام *
ایمیل *
چه طور بفهمم عاشقمه
آدرس وبسایت
ولی با بخش زر نزدن پری خانم موافقم.
این چی بود گفتی آخه
۳بار این حرف و بزنی میری جهنم بدبخت
We and third parties such as our customers, partners, and service providers use cookies and similar technologies (“cookies”) to provide and secure our Services, to understand and improve their performance, and to serve relevant ads (including job ads) on and off LinkedIn. For more information, see our Cookie Policy.
Select Accept cookies to consent to this use or Manage preferences to make your cookie choices. You can change your cookie choices and withdraw your consent in your settings at any time.
از قرنها پیش عشق احساس قلبی شناخته میشده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلبشناسی بال و پر گرفت، جایگاه عشق به مرور متزلزل شد تا آنکه در نهایت در قرن بیستم، عشق احساسی تولید و کنترل شده از سوی مغز و نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی در بدن خوانده شد.
با پیشرفت هر چه بیشتر علم، مشخص شد عشق نتیجه واکنش متقابل مغز (مراکز مربوط به غرایز، احساسات و منطق) و قلب است. دهها هزار نورون اطلاعات درونی را به مغز مخاطره میکنند و در نهایت مرکز مربوط به غرایز این اطلاعات را بررسی کرده و دستور بروز عکسالعملهای فیزیکی مثل تندشدن ضربان قلب، سرخ شدن پوست و عمیقتر شدن تنفس را صادر میکند.
آیا واقعا عاشقی؟
چه طور بفهمم عاشقمه
برخی نشانهها میتواند به شما اثبات کند که عاشق طرف مقابل هستید و او هم به همان اندازه شما را دوست دارد.
۱ به سمت هم کشیده میشوید
یکی از نشانههای عشاق این است که از کنار هم بودن احساس غرور میکنند و همدیگر را در مقابل دیگران بهگونهای توصیف میکنند که انگار برترین هستند. در مقابل افرادی که همدیگر را دوست دارند اما عاشق واقعی نیستند، عیوب همدیگر را بیشتر از خوبیهای هم میبینند و هر یک در رابطه احساس حقارت میکنند.
۲ با هم خوش میگذرانید
وقتی عاشقید حضور طرف مقابل لذتبخش است و در عین داشتن اضطراب، فرد عاشق احساس لذت میکند و این درواقع همان تقابل عقل و احساس است. وقتی با فردی قراری عاشقانه دارید، اما احساس افسردگی خستگی و سردرگمی میکنید یعنی یا شما عاشق نیستید یا طرف مقابلتان.
۳ همیشه برای هم حاضرید
وقتی با او تماس میگیرید حتی اگر در جلسه کاری باشد پاسخ شما را کوتاه هم که شده میدهد. همیشه خوش خلق است و به دنبال فرصتی برای دیدنتان میگردد. تمامی این کارها یک معنا دارد طرف مقابل عاشق شماست.
شما اولویت اول او هستید، او میخواهد این حس را نشانتان دهد. اگر طرف مقابلتان به شما زنگ نمیزند خود را با کار سرگرم کرده و وقتی با شماست مرتبا با تلفن حرف میزند یعنی عاشقتان نیست.
۴ نگران هم هستید
وقتی با هم هستید از شما میپرسد که روز خوبی را گذراندهای یا نه و اینکه شما مشکلی نداری؟ به عبارت دیگر فرد عاشق نیازهای نارسیسیک خود را فراموش میکند و به دیگری گرایش مییابد.
این گرایش نه از روی احترام، بلکه به خاطر عشق است. اگر طرف مقابلتان توجه زیادی به شما نشان نمیدهد و مشکلات درگیریهایتان برای او مهم نیست، چشم و گوشتتان را بهتر باز کنید.
۵ آسیبپذیرید
فرد عاشق دوست دارد برای طرف مقابل از خود بگوید؛ از هر آنچه که دوست دارد از کودکیاش و موقعیتهایی که از دست داده. او سعی میکند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورد البته با توصیف آنچه که هست نه آنچه که باید باشد.
معمولا خود را آسیبپذیر نشان میدهد تا در پناه دیگری امنیت و محبت را بیابد. اگر طرف مقابل شما اظهار میکند که مردها و زنها را خوب میشناسد، مراقب باشید. او تنها میخواهد مدتی را با شما خوش بگذراند.
۶ در رویای هم هستید
داشتن یک خانه، فرزندان زیاد و زندگی رویایی. عاشقها رویاهای هم را همانند یک پازل کنار هم میچینند و زندگی آینده را کنار هم میسازند.
اگر فردی که در کنار شماست، زندگی را یکنواخت میبیند و اشتیاقی به رویاپردازی ندارد و اهمیتی به برنامهریزیهای شما برای آینده نمیدهد، خود را گول نزنید او عاشق شما نیست.
وقتی عاشق کسی هستید، بزرگترین نگرانی این است که چگونه فرد مقابل را از احساسات خود نسبت به او باخبر کنید. اکثر افراد فکر میکنند باید این کار را به صورت ناخودآگاه و در کمتر از ۳ ثانیه انجام داد اما این بدترین روش است.
اگر جزو افرادی هستید که تصور میکنید برای ابراز احساساتتان باید جلو بروید و به فرد مقابل بگویید «سلام من شما را دوست دارم و میخواهم با هم باشیم»، تکنیکی است که تنها باعث دورشدن طرف مقابل از شما خواهد شد. پس به این ۶ روش عمل کنید. به طور حتم این روشها موثرتر خواهد بود.
۷ دلتان را به دریا بزنید
میگوید ۴ ماه است که عاشق او شده اما جرات نمیکند به او بگوید. اما چرا؟ چون نمیداند عکسالعمل او چه خواهد بود؟!
اگر عاشق هستید به جای انتظار کشیدن راهی برای بیان خواستهتان پیدا کنید با انتظار چیزی درست نمیشود. پا پیش بگذارید و به نحوی باب صحبت را باز کنید.
۸ نگویید عاشق شما هستم
هرگز در برخورد اول به فرد مقابل نگویید که عاشقانه او را دوست دارید. میتوانید پیشنهاد رفتن به سینما یا رستوران را به او بدهید تا با هم بیشتر آشنا شوید. به احساسات طرف مقابل احترام بگذارید و قدم به قدم پیش روید.
۹ منتظر موقعیت باشید
مطمئنا نمیشود در یک جمع دوستانه به خانمی گفت که عاشقش هستید. برای اظهار عشق همه چیز باید برنامهریزی شده باشد. بهترین زمان از روز برای بیان احساسات، عصر است.
البته برای بیان احساساتتان موقعیت فرد را در نظر بگیرید، اگر فرد مقابل شما درگیر کار و رسیدگی به دستورات رییس خود است یا به تازگی بحثی با دوستان یا والدینش داشته، مطمئنا توجهی به اظهار عشق شما نخواهد کرد. بهتر است بعد از اینکه موقعیت مناسبی یافتید رودررو (نه تلفنی یا با فرستادن اساماس و ایمیل) اظهارات خود را ابراز کنید و خجالت را کنار بگذارید.
۱۰ اصرار نکنید، از نو شروع کنید
به عکسالعملهای طرف مقابل احترام بگذارید. اگر او درخواست شما را رد کرد، بیش از حد اصرار نکنید. شانس دیگری به خود بدهید و بعد از مدتی صبر (مثلا پس از گذشت چند روز) دوباره درخواستتان را مطرح کنید. اگر در نهایت موفق نشدید به احساسات طرف مقابل بها دهید.
۱۱ اعتماد به نفس داشته باشید
آنچه زنان را عاشق مردان میکند، ثباتقدم و اعتمادبهنفس آنهاست. پس با ترس و لرز برای اظهار عشق قدم برندارید. اگر واقعا نمیدانید چگونه باید عشقتان را ابراز کنید چند کتاب و مجله بخوانید یا در سمینارهای مربوطه شرکت کنید. وقتی اعتمادبهنفستان به اندازه کافی بالا رفت، عشقتان را ابراز کنید.
۱۲ بیش از حد رمانتیک نباشید
در برخی فیلمها میبینیم که عشاق نیمهشب در جنگل زیر نور ماه یا در هلیکوپتر هنگام سقوط، عشقشان را ابراز میکنند، اما بهتر است شما منطقیتر باشید. براساس زندگی خودتان موقعیت مناسب را بیابید و درخواستتان را مطرح کنید.
September 10, 2016
چه طور بفهمم عاشقمه
September 7, 2016
September 7, 2016
تقریبا تمام خانم ها پس از اینکه وارد یک رابطه عاشقانه و عاطفی با یک مرد می شوند همواره از خود می پرسند واقعا من را دوست دارد یا چطور بفهمم دوستم دارد ؟ درر این نوشتار با ما همراه باشید تا نشانه های مرد عاشق را بشناسید و از کیفیت رابطه عاطفی تان باخبر شوید.
۱. او به دنبال پیدا کردن فیلمی است که مدتها بوده منتظرش بودهاید و یک بار که با هم قرار دارید با آن فیلم شما را سورپرایز میکند. شاید حتی خودش نخواهد آن را ببیند، اما به خاطر شما آن را پیدا کردهاست!
۲. او بدون هیچ دلیلی به شما گل میدهد. بعضی از زنان فکر میکنند که این کار دیگر دمده شدهاست. اما چنین چیزی حقیقت ندارد.
۳. او واقعا تلاش میکند هر طور شده زمانی را برای سپری کردن با شما پیدا کند. حتی اگر خیلی مشغله داشته باشد باز هم در میان تمام کارهایاش قراری را با شما ترتیب میدهد.
چه طور بفهمم عاشقمه
۴. وقتی شما دور و بر او هستید، خیلی سراغ گوشیاش نمیرود. پست گذاشتن در اینستاگرام یا جواب دادن پیامهای دوست و آشنا نمیتواند دلیلی باشد برای اینکه وقتاش را به جای شما صرف گوشیاش کند. غلبه بر آن حس سماجتباری که هر آدمی برای چک کردن گوشیاش دارد…. بله این عشق است!
۵. او برایتان عکسهایی را از جوکها و چیزهایی که شما را به یاد او میآورد، میفرستد. او به هر چیزی نوعی حس رمانتیک میدهد.
۶. او دوست دارد شما هم در گردشهایی که به همراه دوستاناش میرود، حضور داشته باشید. چنین چیزی ممکن است برای شما واقعا سخت باشد، اما چه میشود کرد که او واقعا دوست دارد شما همیشه کنارش باشید.
مطلب مرتبط: چطور عاشقش کنم: ۱۵ روش که هر مردی را عاشق خودتان کنید
چطور بفهمم دوستم دارد ۷: او تلاش میکند تا قبل از خواب هم به شما پیامی بدهد و از اوضاع و احوالتان خبری بگیرد.
۸. حتما پیگیری میکند که ببیند آیا به خانه رسیدهاید یا نه. عصبانی نشوید! در آن پیغام سادهی «رسیدی خونه؟» هزار و یک احساس عاشقانه و نگرانی حقیقی وجود دارد!
۹. او گاهی برنامههای خود را به خاطر شما لغو میکند. برای او شما قطعا نسبت به دوستان و برنامهی ورزشی شبانهاش ارجحیت دارید.
۱۰. او نیازهای عاطفی شما را متوجه میشود. و به حدی شما را میشناسد و درک میکند که به راحتی متوجه میشود که مثلا امروز در اثر بحث و جدل بادوستتان ناراحت هستید یا به خاطر مشکلی در محل کارتان نگرانیهایی دارید. او میداند که گاهی باید شما را تنها بگذارد، و گاهی اوقات تلاش میکند شما را برای حرف زدن در مورد احساساتتان ترغیب کند. او میفهمد که گاهی فقط لازم است به تماشای فیلم مورد علاقهتان بنشینید تا بتوانید هر چه پیش آمده را برای مدت کوتاهی فراموش کنید!
نشانه های مرد عاشق ۱۱: او شما را به گونهی بامزهای دست میاندازد. گاهی شوخیهایی میکند که سبب میشوند از ته دل بخندید، نه به طریقی که باعث شود که بعدا به آرامی در حمام گریه کنید.
۱۲. او تمام گفتگوهایتان را به یاد دارد حتی کوچکترینِ آنها را. یادتان میآید که یک بار سر خریدن لاک ناخن اشتباه مدام غروولند میکردید؟ او تمام حواساش به شما و حرفهایتان بوده چرا که در روز تولدتان همانی را که میخواستید برایتان میخرد!
۱۳. او به شدت تلاش میکند که احساسات خود را بیان کند. این کار ممکن است دشوار باشد. تمام آن مکثهای ناراحتکننده و عوض کردن بحث را نادیده بگیرید، چرا که آنچه او میگوید ممکن است به نوعی شیرین باشد.
مطلب مرتبط: حسادت زنانه: ۱۲ راهکار برای مدیریت حسادت عاشقانه در رابطه
چطور بفهمم دوستم دارد ۱۴: او هنگامی که آرایش نمیکنید هم شما را تحسین میکند. لعنتی! ممکن است حتی متوجه نشود که آرایش ندارید.
۱۵. او پس از روز یک روز بد برایتان غذا میپزد. ممکن است فقط طرز تهیهی یک غذا را بداند اما این کار او همیشه شما را سر حال میآورد.
۱۶. حتی اگر خیلی عاطفی نباشد، وقتی که پای شما در میان باشد، حسابی درگیر احساسات میشود. شاید هرگز گریه نکند اما یک یادداشت عاشقانهی کوچک از شما را در کیف پولاش نگه داشتهاست.
۱۷. او همیشه چیزی را که میخواهید بشنوید به شما نمیگوید، بلکه چیزی را میگوید که باید بگوید. او “بله” را فقط برای پایان دادن به گفتگو یا جلوگیری از بحث و جدل بر زبان نمیآورد. او به شما اطلاعات واقعی میدهد زیرا واقعا برایاش اهمیت دارید.
نشانه های مرد عاشق ۱۸: شما را با قهوه غافلگیر میکند. گاهی پیشنهاد نوشیدن قهوه در کنار هم و در آرامش همان چیزی است که نیاز دارید!
چطور بفهمم دوستم دارد ۱۹: او فکر میکند عادتهای آزاردهندهی شما زیبا هستند.
۲۰. او دوست دارد دستاوردهای شما را به رخ این و آن بکشد. “این دوست دختر من است، همین تازگیها کارشناسی ارشدش را گرفتهاست و در عرض یک هفته توانست کار پیدا کند و بسیار هوشمند و زیبا است، او فوقالعاده نیست؟”
۲۱. او مهربان و ملاحظهکار است و میداند که نباید شما را تحت فشار قرار بدهد. این تعادل برای هر زوجی متفاوت است، اما مهم نیست که نسبت شما چیست، قطعا از این رفتار او احساس بسیار خوبی خواهید داشت. هر دو به اندازهی کافی تنهایی خود را دارید اما زمان زیادی را هم در کنار یکدیگر لذت میبرید و خوش میگذرانید.
چطور بفهمم دوستم دارد ۲۲: او چیزی را که قبلا فهمیده از آن متنفر هستید هرگز فراموش نمیکند و مراقب است آن را مجددا تکرار نکند.
۲۳. او به خاطر شما تغییر نمیکند، اما تلاش میکند به آدم بهتری تبدیل شود. او هرگز نگرش خود را به طور کامل برای سازگار شدن با دوستان و خانوادهی شما تغییر نمیدهد؛ بلکه تلاش میکند انتقادات شما را با گوش جان بشنود و بپذیرد. او این انتقادات را برای اینکه به آدم بهتری تبدیل شود به کار میبرد زیرا به نفعاش خواهد بود، نه به این دلیل که شما دوست دارید تغییراتی را در او ببینید.
۲۴. او به شدت تلاش میکند که برخی از عادات و علاقمندیهای دخترانهی شما را کسب کند. صورتی آنقدرها هم رنگ بدی به نظر نمیرسد!
منبع: کاسموپولیتن
برچسب ها عاشقعشقنشانه های مرد عاشقچطور بفهمم دوستم دارد
مدتی است که متوجه شدهاید در دانشگاه، محیط خانوادگی یا محل کار پسری به شما توجه زیادی نشان میدهد و شم دخترانهتان گواهی میدهد پای عشق در میان است. احتمالا به دنبال کشف نشانههایی هستید که بوسیله آن بتوانید اطمینان پیدا کنید پسر مورد نظر به شما علاقمند است یا خیر و از خودتان میپرسید از کجا بفهمم این پسر عاشق منه؟ از نظر روانشناسان عاشق شدن و علاقمند شدن پسر به دختر، با نشانههای خاصی همراه خواهد بود، درواقع همانطور که از قدیم گفتهاند: “رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون”. این نشانهها برخی خودآگاه و برخی دیگر به صورت ناخودآگاه در شخص ایجاد میشود. پس اگر توجه و دقت لازم به طرف مقابلتان داشته باشید، احتمالا میتوانید این نشانهها را در رفتار، گفتار و زبان بدن او به وضوح مشاهده کنید. برای پی بردن به اینکه پسر مورد نظر دوستتان دارد و از شما خوشش آمده یا خیر با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از بهترین احساساتی است که یک انسان می تواند تجربه کند، برای اینکه بتوانیم توسط فرد مورد علاقه دوست داشته شویم و به طبع آن ، آن فرد را دوست بداریم راهکارهای مختلفی وجود دارد یکی از مهمترین راه ها برای جذب فرد مورد علاقه و ایجاد یک رابطه متعهدانه این است که از موبایل خود کمک بگیرید. بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است. به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور فردی را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
چه طور بفهمم عاشقمه
مردی که به یک زن علاقه داشته باشد، معمولا علائم و نشانههای خاصی در برابر شما خواهد داشت از جمله:
زمانی که با فرد مورد علاقهتان هستید، دقت کنید که چقدر به شما نگاه میکند. روانشناسان دریافتهاند که ارتباط مستقیمی بین تماس چشمی و عشق وجود دارد. نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که همسرانی که عمیقاً یکدیگر را دوست دارند، 75 % از زمانی که را با هم صحبت میکنند، به یکدیگر نگاه میکنند، حال آن که افراد در یک گفتگوی معمولی فقط 60 ـ 30 درصد اوقات با هم تماس چشمی برقرار میکنند.
اگر پسری عاشقتان باشد، مستقیم برای مدتی طولانی به چشمهایتان خیره میشود، چون میخواهد که از تک تک لحظههای بودن با شما نهایت استفاده را ببرد.
این گفته که “برای خوشحال بودن مهم نیست کجایی و چه میکنی، مهم است چه کسی همراه توست” حقیقت دارد. پسری که به شما علاقهمند باشد، از هم صحبتی و همراهی با شما لذت میبرد. حتی اگر موضوع جالبی برای صحبت در میان نباشد و اتفاق خاصی نیفتاده باشد او از ملاقات شما و حضورتان هیجان زده و خوشحال است.
برای این که متوجه این نشانه شوید، باید بیشتر دقت کنید. آیا پسری که روبرویتان نشسته است، لبخندی محبت آمیز به پهنای صورت به لب دارد؟ اگر این طور است، مطمئن باشید که او عاشقتان است. فردی که دیگری را دوست دارد، ناخودآگاه و حتی بدون آن که خودش متوجه باشد، به او لبخند میزند. اگر متوجه این لبخند جذاب و محبتآمیز شدید، بیشتر درباره این پسر عاشقپیشه فکر کنید.
پسری که دختری را دوست دارد، هنگام صحبت کردن با او کمی عصبی و دستپاچه میشود. این پسر محجوب عاشق آنقدر دوستتان دارد، که نمیتواند به راحتی واژههای مورد نظرش را پیدا کند.
بند آمدن زبان پسری که عاشقتان است، نشانه خوبی است، البته به شرطی که موقتی باشد؛ چون برخی مردان آنقدر عصبی هستند که هرگز نمیتوانند در حضور یک دختر راحت باشند.
همه ما سرمان شلوغ است، اما اگر چیزی یا کسی را دوست داشته باشیم و برایمان اهمیت داشته باشد، برایش وقت جور میکنیم. اگر پسری بخش اعظم توجهش، به ویژه در یک گفتگوی دو نفره را معطوف شما کرده است، احتمالاً در دام عشق شما گرفتار شده است.
معمولا وقتی مردی به دختری علاقمنداست هنگام صحبت با او، ناخوداگاه طوری مینشیند که کمی به جلو متمایل شود. اینکار به این خاطر است که میخواهد به طرف مقابل نزدیکتر باشد، بهتر به او گوش دهد و توجه کاملش را به او معطوف کند.
اگر هرجا میروید پسر موردنظر سر راهتان سبز میشود و دنبال بهانهای است تابا شما سر صحبت را باز کند، مطمئنا علاقهای در میان است. همچنین طولانی شدن مکالمهها میتواند نشانهای برای علاقه او به شما باشد.
و زمانی که به نظر میآید، مکالمه رو به اتمام است، نهایت سعی خود را میکند تا باز هم آن را ادامه دهد. تلاش برای طولانی کردن این گفتگوهای دونفره کاملاً مشخص است.
پسری که به شما علاقمند شده است دوست دارد تا حد امکان در جریان همه فعالیتهای شما باشد. و این موضوع شامل فعالیتهای شما در شبکه مجازی و اطلاعاتی که در آنجا به اشتراک میگذارید نیز میشود. پس اگر پسری به طور پیوسته پیگیر صفحات مجازی شما بود احتمال دارد عاشقتان شده باشد.
از نشانههای علاقه پسر به شما این است که به آراستگی ظاهرش در ملاقات با شما اهمیت زیادی میدهد. او دوست دارد توسط شما جذاب، خوشتیپ و آراسته به نظر برسد. او برای ملاقات با شما برنامه ریزی میکند که لباس مناسبی به تن داشته باشد، مدل موهایش مرتب و کفشهایش تمیز باشند!
پسری که دوستتان دارد، برای نظرات و افکارتان ارزش قائل میشود، حتی در این کار زیادهروی هم میکند. اگر او همیشه میخواهد بداند که به چه فکر میکنید، احتمالاً برایش مهم هستید. برای مثال پسری که نظر و سلیقه شما را در مورد بعضی از کارهایش جویا میشود، یعنی احتمالا به شما علاقمند است.
اگر تصادفاً درباره مرد دیگری حرف بزنید، او به سرعت حسود و غیرتی میشود. حتی اگر این پسر غیرتی فقط یک دوست باشد، این واکنش حسادتآمیز جرقهای است که نشان میدهد او کراشی مخفیانه روی شما دارد.
اگر پسری که فکر میکنید، دوستتان دارد، صندلی را برایتان بیرون میکشد، کتش را به شما میدهد تا سرما نخورید و هر کاری میکند تا احساس خاص بودن پیدا کنید، مطمئن شوید که روی شما کراش دارد. مردی که میخواهد بیشتر از یک دوست باشد، از سر وظیفه با شما تماس نمیگیرد، بلکه میخواهد هر کاری در توان دارد، انجام دهد تا شما را تحت تاثیر قرار دهد. یک جنتلمن واقعی این کارها را برای یک بانو میکند. برای مثال همکار یا همکلاسی پسری که همیشه اصرار دارد شما را با ماشینش به مقصدتان برساند، احتمالا به شما علاقمند شده است.
پسری که دوستتان دارد، به خوشی و سلامتی شما اهمیت میدهد و احساساتتان برایش مهم است. به عبارت دیگر شادی شما شادی او و درد شما درد او است.
به طور کلی طبیعتا در شرایط سخت، اطرافیان نسبت به شما حس دلسوزی خواهند داشت. اما پسری که به شما علاقمند است، تنها به دلسوزی و همدردی بسنده نمیکند. او در شرایط سخت نمیتواند دست روی دست بگذارد و به کمک شما خواهد آمد.
پسری که نیازها و خواستههای شما را مقدم بر نیازها و خواستههای خود میداند، به احتمال زیاد عاشقتان است. چون اگر فردی واقعاً برای دیگری اهمیت قائل باشد، در زمان نیاز به داد او خواهد رسید، حتی اگر مجبور باشد که هر کاری دارد، رها کند و به کمک عشقش بشتابد. اگر پسری این کار را برایتان انجام میدهد، یعنی این که میخواهد از شما حمایت کند. این مورد یکی از نشانههای یک پسر عاشق است.
پسری که واقعاً روی شما کراش دارد، تک تک حرفهایی را که میزنید و کارهایی را که انجام میدهید، به خاطر میسپارد. مردی که به شما علاقه دارد، هنگامی که شما حرف میزنید، سراپا گوش میشود و میخواهد ذهن و روحتان را مانند کف دستش بشناسد. پسری که دوستتان دارد، روز تولدتان و رنگ و غذای مورد علاقهتان را یادش میماند. او تمام این جزئیات ریز را به خاطر میسپارد تا بتواند با کارهای خارقالعادهای که برایتان انجام میدهد، غافلگیرتان کند.
اگر پسری از شما خوشش آمده و به شما علاقمند شده باشد به صورت خودآگاه و ناخودآگاه نشانههایی در رفتار و گفتارش ظاهر میشود. او زیاد به شما نگاه میکند و تماس چشمی مستقیمی برقرار خواهد کرد، از صحبت با شما لذت میبرد، حتی اگر موضوع صحبت جالب نباشد و معمولا در هنگام همصحبتی با شما، لبخند محبت آمیز بر لب دارد، به صورت ناخوداگاه برای حرف زدن با شما به سمت جلو مایل میشود و ممکن است کمی دستپاچه باشد.
پسری که عاشقتان شده باشد توجه ویژهای به شما نسبت به دیگران دارد، دوست دارد زیاد با شما درارتباط باشد و در ملاقات با شما به تیپ و ظاهرش اهمیت زیادی میدهد. او روی شما به عنوان دختر مورد علاقهاش غیرت دارد، در شرایط سخت به کمکتان میآید و همواره شما را در اولویت قرار میدهد. و در پایان پسری که نگاه ویژهای به شما دارد دوست دارد نظر و سلیقه شما را در مورد مسائل مختلف جویا شود و همه جزئیات رفتار و گفتار شما را به یاد میآورد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
40 بازدید
50 بازدید
چه طور بفهمم عاشقمه
120 بازدید
109 بازدید
186 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من دخترم و ۱۹ سالمه تو مجازی با یک پسر ۲۲ ساله اشناشدم اولا رابطمون در حد یه دوست معمولی بود اما کم کم ازش خوشم اومد و با پسر عموی این فرد هم اشنا بودم ایشون گفتن که برو بهش بگو که دوسش داری یا میگه اره یا نه برم بگم یا نه؟ و اینکه انگار خود پسر عمو هم رفته این موصوع رو بهش گفته اما چیزی نگفته و همه چیزو هم به مسخره میگیره
سلام دوست گرامی شما میتوانید به طریقههای مختلفی علاقه خود را ابراز کنید؛ اما بدترین روش ممکن برای شرایط شما، گفتن علاقه، به طریقه مستقیم است. پس به او به صورت مستقیم نگویید. ابتدا مشخص کنید دلیل علاقه شما به ایشان، علاقه است؟ آیا او اهل ارتباط به صورت جدی هست یا خیر؟ شما میتوانید در دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیوعشق شرکت کنید.
اگه میشه ترو خدا جواب بدید من عاشق پسری شدم ولی نمیدونم اون هم همین طور هس یا نه اخه زیاد داخل کوچه هم نمیاد
سلام دوست گرامی اطلاعاتی از خودتان و یا طرف مقابل ندادید که راهنمایی دریافت کنید.
سلام من 5 سال با یه پسر حرف زدم و اون پسر دوست برادرم بود ما 13 سال فاصله سنی داشتیم و همو دوس داشتیم بخاطره اختلاف سنی زیادمون خانواده هامون نزاشتن باهم ازدواج کنیم ولی پسره رفت با یه دختری ازدواج کرد ولی تو دوران نامزدیش بخاطره علاقه زیاد من به اون نمیتونستم فراموشش کنم بخاطره همین دوباره باهم یکی دو روز حرف زدیم بعد ازدواجش پسره دست از سرم برنداشت هی پیام داد هی زنگ زد هرچقد بهش گفتم تو ازدواج کردی متاهلی گوش نکرد بعد که خانومش فهمید اومد دم خونمون داد بیداد کرد و تحقیرم کرد الان بخاطره اون یه هفتس خانوادم باهام حرف نمیزنن و گوشیمو ازم گرفتن و متاسفانه من علاقه شدیدی به گوشیم دارم و چون دانشجوام تمام چیزام تو گوشیم و چون الان گوشی ندارم حس میکنم شدم بچه کوچیک هستم
سلام مدتیه که عاشق پسری شدم ولی خب نمیدونم اون هم همین حس رو نسبت بهم داره یانه
سلام وقتتون بخیر دختری ۲۴ساله هستم با پسری ۳۰ ساله از طریق مجازی اشنا شدم اونم درمورد کار بود و سوال میپرسیدم ازشون بعضی وقتا و چون هم زبون محلی هستیم با هم شوخی میکردیم یک روز خواستن شمارمو داشته باشن و تماس تصویری بگیریم که تماس گرفتیم و یه مدت کوتاه با هم حرف زدیم و بعد اومدن دیدنم ۲ساعتی فاصله مون هست. خوب بودن یک بار دیگه هم اومدن دیدنم مدام نگام میکردن شوخ طبع بودن حتی متاسفانه دستمم گرفتن و گفتن دوستم داره و بازم تا مدتی خوب بودیم میگفتن حس ارامش داری ولی یهویی دیگه سرد شدن نه پیامی نه زنگی دلیلش رو پرسیدم گفتن کارم زیاده وقت ندارم… چند دفعه هم گفتن عاشق کسی بودم ازدواج کرد و نمیتونم عاشق بشم و قصد ازدواج ندارم فعلا.. ولی حالا بعضی وقتا سوال میپرسم جوابمو میده یا کاری ازش بخوام چشم میگه بهم بهشون میگم خدانگهدار واسه همیشه هم چیزی نمیگن بحثو عوض میکنه. خیلی فکرمو درگیر کرده نمیدونم چکار کنم یعنی فقط واسش یه سرگرمی بودم و تموم.
سلام دوست گرامی اگر حرف ایشان مبنی بر اینکه هنوز به فکر گذشته هستند و نتوانستند شخص موردنظرشان را فراموش کنند، درست باشد؛ این مساله تقصیر شما نیست. او باید بتواند ابتدا پرونده گذشته را ببندد و سپس وارد رابطه شود. اما اگر دلایل دیگری وجود داشته باشد، بهتر است که رابطه را ادامه ندهید تا اذیت نشوید. وقتی او صراحتاً گفته است قصد ازدواج ندارد، بهتر است خودتان نیز این رابطه را ادامه ندهید و از او کاری را درخواست نکنید.
سلام دختری ۱۹ ساله هستم که حدود هفت ماه میشه با پسری مجازی به قصد ازدواج آشنا شدم ایشون کرد و من ترک هستم و یکی دوبار هم اومدن شهر ما و همدیگه رو دیدیم اما مشکل اینجاست که من خیلی به ایشون بد بینم! اعتماد ندارم و همش فکر میکنم داره خیانت میکنه فکر میکنم دروغ میگه و خواستگاری نمیاد و باید باهاش تموم کنم !! و دیگه از دست این افکار خودم که حتی با ی حرکت کوچیک ایشون شکل میگیره خسته شدم . و نمیخوام تا حدی شدن رابطه حسی بهش داشته باشم و از طرفی مشکلات مختلف و دعوا های متعددمون!…. باید چیکار. کنم رابطه رو در چه صورت میتونم جدی بگیرم
سلام دوست گرامی اشاره کردید مجازی آشنا شدید و دوبار نهایتا او را دیدید. در چنین شرایطی اعتماد و صمیمیت شکل نخواهد گرفت و باید تعداد دیدارها را بیشتر کنید. اما درباره اهداف ایشان میتوانید یک بازه زمانی مشخص کنید تا او بتواند شرایط خودش را برای خواستگاری فراهم کند. در ضمن اگر به صورت کلی، بی اعتماد هستید، باید حتما از مشاوره فردی استفاده کنید تا ریشه این بیاعتمادی مشخص شود.
سلام بنظر شما ابراز احساسات دختر به پسر کار اشتباهیه؟ کسی که خیلی با من گرم و مهربون بود ولی من مثل اون باهاش گرم و صمیمی نبودم و به شک و جدایی انداختمش! خواهش میکنم کمکم کنید
سلام دوست گرامی براز ابراز علاقه راههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها ابراز علاقه مستقیم است. اما این روش همراه با خطراتی است که اگر رابطه را در حال حاضر دچار مشکل نکند، طبق تجربه و آمار کیفیت رابطه زوجین، در آینده رابطه را تخریب میکند اگر تمایل دارید که رابطه خود را به سمت گرمی و نزدیکی بیشتر سوق دهید، نیاز دارید که از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید تعادل را در رابطه ایجاد کنید و طرف مقابل نیز به رابطه با شما مایل شود.
با سلام من قبلا در سایت شما سوال مطرح کردم و حتی همون چند خط جوابمو خیلی خوب داد و با زمان بهش رسیم تشکر…. اما سوال الانم ..من حدود ۱۳ ماهه با پسری از طریق فضای مجازی اشنا شدم هر دو ۲۹ سال داریم…تصویری و تلفنی زیاد صحبت کردیم تقریلا روزی ۴_ ۵ ساعت و دوبار ایشون جهت دیدار به شهر ما اومده فاصله ای حدودا ۶ ساعته ….البته تا الان حرف ازدواج زده نشده یکی دوبار از جانب من بود که ایشون گفتن هدفشوون ازدواج نیست البته یک شکست عاطفی رو گذروندن که با خیانت طرف مقابلش تموم شده …من کاملا متوجه میشم به مرور علاقش بیشتر میشه خصوصا بعد هر دیدار البته منم تا چند مدت بعد از دیدار احساسم بهشون بیشتر میشه اما چیزی باعث میشه من بعضی وقتا دچار تردید بشم و بدنبالش عذاب وجدان اینکه گاهی در بعضی از عکساش و یا بعضی روزا که تصویری حرف میزنیم به این فکر میکنم اونقدرا برام از لحاظ زیبایی جذابیت نداره البته دیدارای حضوری من میل زیاد جنسی و عاطفی بهشون دارم اما این شک و شبه هااا در بسیاری مواقع منو دچار عذاب وجدان میکنه خصوصا وقتی این حجم از ابراز علاقه رو میبینم از لحاظ اخلاقی واقعا مورد پسندم هست حتی نوع ابراز علاقش برام همیشه جذاب بوده و هیچوقت ازش خسته نشدم حالم واقعا باهاش خوبه و شاید بگم بهترین و شیرینترین روزایی رو برام ساخته که از هیچ پسره دیگه ای ندیدم … البته من همیشه وسواس فکری داشتم و رابطه هاییی که خیلی زودد خسته شدم و تموم کردم و طولانی ترین رابطه مداووم همین بوده … نمیددونم مشکل چیه که اینقد احساساتم بعضی وقتا متضاد… ایا واقعا دوسش دارم یا به خاطر این افکار و دو دلیا نمیشه اسمشو دوست داشتن گذاشت
سلام و عرض خسته نباشید من یه دختر ۱۸ ساله هستم و عاشق مشاورم شدم که ۲۱ سالشه و دانشگاه تهران درس میخونه و هم شهری هستیم من کم کم عاشق اون شدم ولی اون اولاش خیلی به من توجه میکرد و خیلی بهم پیام میداد و باهم تلفنی حرف میزدم که و آدم خیلی نجیبی هم هست ولی یکم خیلی مذهبی هست ما یه بار وقتی باهم صحبت میکردم بحثمون یکم طول کشید و یکم من به عقایدش توهین کردم که فقط از عصبانیت بود و اون روز بحثمون تا ۱ شب طول کشیده بود (البته این چیزا برای ما که تو شهر کوچیک هستیم عادی نیست) بعد دیگه از اون به بعد باهام خیلی سرد شد منم هی انتظار میکشم که زنگی بزنه و حرف بزنیم ولی نه… اولش فک میکردم دوسم داره چون باهام خیلی صمیمی حرف میزد ولی الان که فک میکنم میبینم اشتباه میکردم الانم که عاشقش شدم موندم باید چیکار کنم و گاهی از درسام عقب میمونم
سلام دوست گرامی اگر ایشان مشاور شما بودند، برقراری رابطهای خارج از چارچوب مشاوره کار درستی نبوده است. یعنی نقش ایشان در زندگی شما بهم ریخته شده است. اشاره کردید یکم خیلی مذهبی است؟ بالاخره یکم یا خیلی؟ این علاقه نیاز به بررسی بیشتری دارد. اما در کل برقراری رابطه با شخصی که مشاور شما بوده است، اشتباه است و باید پس از انجام مشاور و اتمام آن، اگر علاقهای داشتند به صورت مستقیم بیان میکردند. میتوانید برای بررسی بیشتر این رابطه از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کند.
سلام من 19سالمه و از طریق اینستاگرام با یک پسر25ساله اشنا شدم.این اقا پسر اولش خیلی ذوق داشت از هم صحبتی با من و همش ذوق داشت بریم بیرون منم چندین بار باهاش رفتم بیرون و میشه گفت از اخلاقش و روحیاتش خوشم اومد و دفعه اخر با یکی از دوستام و اون اقا رفتیم بیرون دوستم میگفت از رفتار ها و طرز نگاهش مشخصه ازت خوشش میاد ولی بعد از اون روز اخلاق این پسر عوض شد و خیلی سرد شد و من بخاطر اینکه یهو نادیده گرفته شدم خیلی بهم ریختم میخام بدونم باید چیکار کنم میخاد منم یه حرکتی بزنم تا بفهمه منم بی میل نیستم یا کلا از من خوشش نمیاد بیخیال بشم؟؟!
سلام دوست گرامی آیا بعد از اینکه متوجه شدید او تغییر کرده است، با او صحبتی کردید؟ اینکه چه تغییراتی اتفاق افتاده است مهم است.ممکن است که این تغییراتی که شما را آزار داده است، صرفاً حساسیتهای شما باشد. بهتر است شما با ایشان صحبت کنید تا علت اصلی این تغییر رفتار را متوجه شوید.
سلام دختری هستم از یکی از هم کلاسیهایم خوشم می آمد و ی جورایی بهش گفتم دیدم اونم منو دوست داره و از من خوشش میاد اما از نظر فرهنگ و اعتقاد خانوادگی فرق داریم باهم و میگفت به همین دلیل برای ازدواج مشکل داره و براش سخت هست و هربار که بحث ازدواج رو وسط میکشیدم انگاری از چیزی ترس داشت اما تمام این مدت بهم میگفت که عشق واقعیش من هستم و میدونم که اهل دروغ نیست ما یکساله که باهم ارتباط داریم اما داخل یک شهر نیستیم بیشتر ارتباطمون مجازی هستش… هر بار که درمورد ازدواج میگفتیم و اون میگفت که مشکلی داره من خیلی ناراحت میشدم ولی بازم ارتباطمون قطع نمیشد تقریبا هر روز پیام میدادیم تا اینکه اخیرا میگه من اصلا دوستت ندارم و تو برای من مثل یک دوست معمولی هستی و من حس میکنم بخاطر ناراحتی من میگه چون چندبار تو حرفاش میگفت کاش همون اول نه میگفتم تا تو رو اینقدر ناراحت نکنم واسه همین فکر میکنم اینو میگه که من اذیت نشم چون تمام این مدت هیچ بدی ازش ندیدم و تمام حرفا و رفتارهایش طوری بود که نشان از دوست داشتن واقعی بود حتی گاهی درمورد اینکه به آرزو هامون برسیم باهم کجا ماه عسل بریم چندتا بچه داشته باشیم هم حرف میزدیم و… و اون میدونه که خانواده اش از نظر فرهنگ و اعتقاد با من خیلی متفاوت هستن و حتی ممکن من ناراحت بشم از رفتارشون… و من الان حس میکنم این حرفی که میگه دوستت ندارم رو الکی میگه از ته دل نمیگه فقط میخواد من بیشتر ازین اذیت نشم بگم که حتی اون پروفایل های عاشقانه و… برای من میزاشت و… حالا به نظر شما من چی کار کنم؟ چون واقعا بهش علاقه دارم و نمیخوام از هم جدا شیم و خیلی امید دارم که بهم برسیم
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. نکته قابل توجه در روایت شما این است که با وجود اینکه از اختلافات فرهنگی و خانوادگی بین خودتان مطلع هستید و طرف مقابل شما نیز برای ازدواج آمادگی خود را اعلام نکرده است، اصرار بر ادامه رابطه دارید. به چه دلایلی اصرار بر ادامه این رابطه دارید؟ بیشتر ارتباط شما بصورت مجازی بوده است اما روی این رابطه سرمایهگذاری فراوانی کردهاید. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید تا مشاور به شما کمک کند که در مسیر بازگشت به این رابطه گام اشتباهی برندارید.
سلام من دختری 20 ساله هستم و در جایی که کار میکنم صاحب مغازه بغلی یک پسر 30 ساله هستش که با پدرم هم اشنا هست و یه مدت افکارم ریخته بهم، چون احساس میکنم که این اقا از من بدش نمیاد. ما فقط باهم سلام و خداحافظی میکنیم تاحالا هیچ حرف دیگه ای باهم نزدیم اما یه رفتارهایی داره مثلا موقعی که دارم باهاش احوالپرسی میکنم احساس میکنم هول میشه استرس میگیره یا موقعی که دارم میرم سر کار از دور میبینم که داره نگاهم میکنه بعد سریع نگاهشو ازم میدزده. یسری با دوستاش دم در بودن بعد من که داشتم میرفتم نزدیک مغازه میشدم دیدم که دوستاش دارن میخندن ولی خودش هول کرده بود و میخندید بعد یه نگاه کرد به منو رفت تو مغازه بعد که من نزدیکتر شدم اومد سلام کرد نمیدونم یه رفتارهایی داره که اعصابم و بهم ریخته نمیدونم دوسم داره یا نه ولی الان یه دو روزی میشه که اون موقع هایی که من میرم نمیاد سر کار بعدا میبینم که یک ساعت یا دو ساعت بعد من اومده ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی علائمی که گفتید شاید نشاندهنده توجه ایشان به شما باشد، اما بهتر است تا وقتی ایشان به صورت مستقیم ابراز علاقه نکردهاند، روی این رفتارهایی که نشان میدهند، سرمایهگذاریای انجام ندهید.
سلام و عرض ادب من ۳۰سال سن دارم.۱سال پیش با یه آقایی آشنا شدم که سنشون یک سال از من بیشتر بود.من ارشد میخونم و ایشون تحصیلاتی نداشت(البته اگه برخورد و شخصیت مناسب باشه صرفا تحصیلات برای من ملاک نیست به هر حال لازم دونستم که بگم بهتره)فقط یک بار همدیگه رو ملاقات کردیم و در دیدار اول از من سوال کردن که قصد ازدواج دارم یا نه.بعد که چند روز گذشت منتظر بودم بهم پیام بده که پیام نداد و منم به بهونه ریپلای کردن استوریشون میخواستم غیرمستقیم سرحرف باز بشه و ایشون به من گفتش که این چند روزه کار داشتم (البته یه پیام دادن مگه چقدر وقت آدمو میگیره!)و بعدش از من سوال کردن که نظرتون برای ادامه رابطه چیه و سریع حرف خودشو زد و گفتش که شما دنبال یه رابطه هدفدار هستید درسته؟و منم چون همون برخورد اول گفتم که قصد ازدواج دارم ،بهشون گفتم بله یه رابطه هدفدار میخوام.که به من گفتن حقیقتا و صادقانه در شرایط یک رابطه احساسی نیست و از این صحبتا و گفتش که جدا از همه اینا فقط میخواستم همدیگه رو ببینیم شما دوست خوبی هستین و…این رفتار و برخورد ایشون خیلی باعث ناراحتیه من شد چون حس خوبی بهش پیدا کرده بودم و هم اینکه فکر میکنم برخورد درستی باهام نداشت بخاطر همین تا یه مدت تو بدترین حالت روحی بودم.و البته اینم بگم که از آشناهای دور بودن بخاطر همین بدتر از هر چیزی ناراحت شدم.قبل از اینکه همدیگه رو ببینیم بین صحبتامون داشت میگفت که یه چیزی لازم داره و میخواد بخره و منم همون موقع بخاطر علاقه ای که بهش پیدا کرده بودم بخاطر حس خوبی که بهش داشتم گفتم حتماً باید واسش بخرم.دیگه بعد از اینکه نشد با هم بمونیم من بعد از یک سال که گذشت واسه تولد ایشون به عنوان کادو براشون گرفتم و سه ماه قبلش اون هدیه رو سفارش داده بودم و از طریق یک نفر هدیه رو موقع تولد به دستش رسوندم.اما خیلی از این کارم ناراحت شد.و اینکه حتی متوجه شدم که دوستشم به من کفتش که فعلا حال روحی مناسبی نداره و بعدا باهات صحبت میکنه.تا یه مدت طولانی میدیم که حال روحیش واقعا خوب نبود البته بدون اینکه خودش حتی متوجه بشه که من از حالش خبر دارم واقعا بعد از اون موقع میدیم که خیلی ناراحته گاهی وقتا منو چک میکرد پیگیرم بود که دیگه کلا از همه جا بلاکش کردم الان دوباره بعد از مدتها آنبلاکش کردم که دیگه کلا حتی تو لیست بلاکامم نباشه دیدم دوباره اومده و خیلی کنجکاوه بخاطر همین دیگه کاملا بی تفاوت برخورد میکنم و هیچ اهمیتی بهش نمیدم.الان واقعا برام جای سواله که اگه رابطه از سمت ایشون تموم شد پس ناراحتیش بخاطر چیه !و چرا هنوزم در مورد من کنجکاو و پیگیره!!سپاسگزارم.عذر میخوام که متنم طولانی شد
سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام. من به استادم علاقمندم. نمیدونم چکار کنم. یکبار قبول کرد ایشون رو ببینم و ملاقات کردم با اینکه احساس کردم دوسم داره نمیدونم چرا قبول نمیکنه باهام باشه. خیلی دوسش دارم، عاشق شخصیتش هستم.اون واقعا مرد خوبی هست و اهل رابطه نیست. چکار کنم باهام بیشتر آشنا شه. کمکم کنید😔
سلام دوست گرامی به سن خودتان و استادتان اشاره نکردید و اینکه در چه فضایی با ایشان آشنا شدید. گاهی معیارهایی که افراد برای ازدواج در نظر میگیرند، داشتن شان و پرستیژ اجتماعی طرف مقابل است و معمولاً اساتید این ویژگی را دارند. اما شما باید بدانید که ضعف شما و اعتماد به نفس پایین میتواند ایشان را از شما دور کند. بنابراین ابتدا این سوال را از خود بپرسید که به چه دلیل عاشق ایشان شدید و چه ویژگیهایی در ایشان شما را جذب خود کرده است؟ سپس با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید تا بتوانید به شیوه صحیح ایشان را جذب خود کنید.
سلام وقت بخیر من دختری 20 ساله ام که داخل تلگرام با پسری اشنا شدم و بعد یه مدت ادعا کرد که عاشقم شده به علاوه که متوجه شدم داخل خانواده فاقد محبت بوده و کسی درکش نمیکنه اما من درکش کردم و باهاش مهربون بودم الان نمیدونم میتونم حرفشو باور کنم و به احساسش اعتتماد کنم یا نه. میشه لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی چند مدت است که با ایشان آشنا شدهاید؟ سن ایشان چقدر است؟ آیا او را از نزدیک دیدهاید یا فقط رابطه به صورت مجازی بوده است؟ جزییات بیشتری باید از وضعیت خود اعلام کنید تا بتوانیم بصورت بهتری راهنماییتان کنیم. اما به صورت کلی، زمانی شما میتوانید حرف کسی را باور کنید که شناختتان نسبت به او بیشتر شود. ندیدن محبت در خانواده، مانع داشتن یک رابطه خوب در آینده نمیشود اما اثرگذار است.
سلام من دختر 20 ساله هستم… بنظر شما ایا منطقی هست که یه نفر بدون اینکه تورو دیده باشه یا اینکه صداتو شندیده باشه صرفا از روی چندتا پیام در مدت 2 یا 3 ماه (البته پیام دادنامون مداوم نبوده)، عاشقت شده باشه؟؟ یا اینکه میتونه یک وابستگی زودگذر باشه ؟؟ در ضمن بگم که حدود 2 سال میشه که با هیچ کس رابطه نداشتم خودم فکر میکنم بخاطر همین موضوع هستش که نسبت به کوچکترین حرف واکنش نشون میدم و نمیتونم منطقی فکر کنم لطفا اگه میشه راهنماییم کنید ممنون میشم .
سلام دوست گرامی سوال شما کمی مبهم است. خودتان به فردی وابسته شدید؟ یا او پس از این پیامها به شما وابسته شده است؟ از نظر منطقی دونفر باید پس از شناختن همدیگر بتوانند این ادعا را داشته باشند که به هم علاقه پیدا کردند و قصد جدی برای رابطه در آینده دارند. اگر این شناخت نصفه و نیمه و از راه دور باشد، یک هیجان زودگذر است.
سلام من دختری ۱۹ ساله ام چند سال قبل عاشق پسری شدم که بعد ها فهمیدم اصلا دوسم نداشته و فقط ذهنش هرز بود الان ۶ ماهی میشه به پسر همسایمون علاقه مند شدم و پسر قبلی دیگه اعتمادم برای پسرا از بین برده میخواستم بگم این همسایه ما سال های قبل اصلا ادمم حسابم نمیکرد و تقریبا هم رفتاراش عادی بود اما الان ۳.۴ ماهی هست که زوم میکنه تو چشام و تا زمانی که مجبور نشه چشاشو از من نمیکشه و اینم بگم که این پسر ۲۸ سالشه کارمند هم هست و اینکه احترام خاصی به پدرم داره و علاوه بر اون از پدرشم میشه گفت میترسه و پیشه اونا نگاه نمیکنه و تا اونجاییم که میدونم دوست دختری الان نداره منم که باهاش اصلا حرف نزدم میخواستم ببینم میتونم دوسش داشته باشم یا اینم مثل قبلیه هستش؟؟
سلام دوست گرامی تجربه شکست قبلی همچنان با شما هست و ابتدا باید پرونده آن را در ذهن خود ببندید تا بتوانید به فرد جدید اطمنیان پیدا کنید. برای این موضوع میتوانید ابتدا «قطبنمای زندگی پیروزمندانه بعد از جدایی» را مطالعه کنید، و سپس از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید. البته پیش از اینکه فرد جدید به شما به صورت مستقیم برای برقراری رابطه و ازدواج حرفی نزده باشد، بهتر است شما اقدامی نکنید و به فاصله سنی 9 سالهتان نیز بیتوجه نباشید.
باعرض سلام وخسته نباشید …همکلاسیم قبل از این که کرونا بیاد همش توی پایتخته کلاس برام شعر مینوشت که توی شعر از ویژگی های اخلاقیم بود وبعصی موقع ها متوجه شدم که درمحیط دانشگاه از دور حواسش بهم هست وهمش با خوشرویی باهام صحبت میکرد زمانی که کرونا اومد ودانشگاه تعطیل بود بعد دوماه اول به بهانه درس بهم پیام میداد وکم کم از من تعریف میکرد وبعدبهم گفت دوسم داره ودلتنگ شده وهمش تو خیالش منو تجسم میکرد که کنارشم وهمش ازم میپرسید که دوستش دارم یانه وازم عکس میخواست ولی من بهش اعتماد نکردم ولی بازم به رفتارش ادامه داد وبهم حق میداد.بعد یه مدتی کمی سرد شد ومثل همیشه رفتار نمیکرد وقتی دلیلشو پرسیدم گفت نمیخوام کاری کنم که وابستم بشی .من بهش علاقمند شدم ونمیدونم منظورش ازاین حرف چیه خودش گفته که دوسم داره لطفا راهنماییم کنید ..
سلام دوست گرامی ایشان با رفتارهای غیرمستقیم باعث ایجاد جذابیت و وابستگی در شما شده است و حتی شما روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کردید! اما درعین حال نتوانسته است که بین احساسی که دارد و رفتارهایش مدیریتی داشته باشد. اگر شما هم به او علاقه دارید بهتر است برای جذب ایشان آموزش درستی ببینید تا در عین حفظ عزت نفس خودتان بتوانید از علاقه ای که دارید صحبت کنید. در رادیوعشق دوره آموزشی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج به شما کمک میکند تا این آموزشها به طور درستی یاد بگیرید.
سلام خواهش میکنم پاسخ بدید . من یکبار هم به شما پیام دادم و گفتید که این سک بازی روانی است و با توجه به سنتون و کار های فرد متقابل سریع از رابطه خارج شوید اما یه سوالی هم داشتم . این فردی که من میگم فردی کاملا مذهبی و فردی نیست که بخاد با کسی بازی کنه یا زندگیه کسیو خراب کنه راستش اهل این کار ها هم نیست و اگر این شخص به من علاقه ای نداشت چرا باید بعد مدتی برگرده؟ ایشون خودشون بعد مدتی به دروغ هاشون اعتراف کردن و در کنار صحبتاشون میخاستن بگن که به من علاقه دارن اما مشکلی دارن . من واقعا گیج شدم میشه یکم کامل تر بهم توضیح بدید؟ من همه ی سایت های شمارو دیدم ، مطالبش و خوندم ، ممکن نیست که طرف احساسی من بخاطر مشکلی ازم دور شده باشه؟ شما تو سایتی فرمودید اگه همچی زود در رابطه پیش بره اقایون سعی میکنن کمی مکث کنن . خب ماهم ۴ سال به قرارمون مونده بود و همه چیو گفته بودیم و انتخاب کرده بودیم . ممکن نیست برای اینکه از این شخص زده نشم و علاقم کم نشه ایشون تصمیم به دوری کردن از من تا یه مدتی کنن؟ چون یک بار به خودم گفتن که برای اینکه از من زده نشی کمتر باهم حرف بزنیم و من قبول نکردم به عبارت دیگه من حس میکنم که ممکنه واسه این باشه که این رفتار هارو میکنن ازتون خاهش میکنم راهنماییم کنید من به ۱۰ نفر مشکلمو گفتم و هرکسی یه نظری داشته ولی اون ها هم حس میکردن منو دوست داره لطفا یکم بیشتر توضیح بدید
سلام خواهش میکنم ازتون جواب بدید خواهشا من ۱۴ سال سن دارم مدت ۲ ساله با پسری ۲۳ ساله اشنا شدم و من در کرج زندگی میکنم و ایشون در یزد سر یه مشکلی مجبور شدم باهاشون صحبت کنم سر همین یه مساعلی راجب زندگی بازگویی شد که دیدیم تفاهم دادیم بعد ۴ هفته گفتند که من بهتون علاقه دارم هر چقدر که دوست دارید فکر کنید اما دوست دارم باهاتون تشکیل خانواده بدم چون سن من کم بود قرار شد ایشون ۱۸ سالگی من به خاستگاریم بیان . به مدت ۷ ماه از این ۲ سال رابطه ی خیلی عاشقانه و سالمی داشتیم ما باهم دیگه بیرون نرفتیم اما در حد چت و زنگ باهم از صبح تا شب در ارتباط بودیم تمام اتفاق ها رو اول به من میگفت در کل هم با خودش هم با خانوادش اشنایی کامل دارم اما از اعضای خانوادش فقط پسر خالش که ۳۶ سالشه از موضوع ما باخبره . یک شب گفت که بزار برو من مشکلی دارم که به نفعت نیس با سماجت تموم زورش کردم و گفت که سرطان دارم منم باور کردم تو این مدت به بهانه ی درمانش چند هفته غیبش میزد و بعدش میومد گاهی هم خطش خاموش میشد تا اینکه یشب اومد پیام داد من پسر خاله ایشون هستم مرده گفت فراموششکنی بعد چندین پیگیری متوجه شدم که سرطان نداشته و حالشم خوبه بعد این موضوع ۹ ماه غیبش زدو کلا نبود همه ی خطاش خاموش بود که یه شب وارد واتساپ شد و بهش پیام دادم گفت این خط فروخته شده بازم که گیر دادم خودش گفت که دروغ گفتم بهت خودمم اما زن دارم اسمشم گفت زهرا دفعه ی بعد اسم زنشو گفت فاطمه الان هم فریده هر چقدر اصرار کردم عکس شناسنامتو بده گفته مدرک نمیدم میخای باور کن میخای نکن باهاش جدی صحبت کردم و چندین بار تکرار کردم اگه میخای ولت کنم خططو حاموش کن بزار برو پیدات نکنم اول گفت باشه اما بعد همچین کاری نکرد و باز هم موند تا اینکه بهش پیام دادم و گفت الان نمیتونم بیام سمتت ترو مرگ من جون من بزار برو با من به هیجایی نمیرسی منم قبول کردم که ببینم عکس العملش چیه اما بازم پیام داد گفت واقعا تمومع؟ منم گفتم نه که سکوت کرد گفتم خواهش میکنم بزار زنگ بزنم صحبت کنیم گفت باشه اما فرداش زنگ زدم جواب نداد . بیشتر وقتا جواب پیام هامو نمیده و اگرم بده میگه زن دارم پیام نده جواب زنگ هامو هم اصلا نمیده . بنظر شما باید چیکار کنم؟ ینی دوسم داره؟ اگر دوسم نداره چرا پس نمیزاره بره چرا بعد ۹ ماه بر گشت و ازم میخاد تا ۱۸ سالگی با هیچ کس تویه رابطه ای نباشم ؟ ایشون به صورت غیر مستقیم ابراز علاقه میکنن اما سعی دارن که احساسشونم پنهون کنن من الان باید چکار کنم؟
سلام دوست گرامی شما درگیر یک بازی روانی شدید و باید هرچه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید. سن کم شما،دروغ گفتن او، در دسترس نبودنش، صحبت از بیماری، التماس برای رفتن شما و ماندن در رابطه و باقی مسائلی که احتمالا مطرح نکردید، نشان میدهد که ایشان بازیگر خوبی است و شما را وارد بازی خود کرده. بنابراین در اسرع وقت این رابطه را تمام کنید و برای مشاوره شکست عاطفی پس از آن حتما از مشاوره استفاده کنید.
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام عاجزانه ازتون میخوام که جواب بدید
سلام خسته نباشید ببخشید دوباره پیام دادم ولی واقعا گیجم خواهش میکنم ازتون که کمکم کنید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام توکلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم یغنی واقعا دوسم نداشت؟ نکنه به خاطر سرد شدن من این کارو کرده؟ من الان چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام تو کلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم به نظر شما بهش پیام بدم تو فضای مجازی و باهاش صحبت کنم؟
سلام دوست گرامی بنظر میرسد وقتی رفتارهای ایشان را میدید که به شما توجه میکرد و سعی داشت به شما نزدیک شود، در ذهن شما اینطور معنی شده که شما را دوست دارد و میخواهد کنار شما باشد. به همین دلیل روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کرده بودید. اما با ورود یک فرد جدید و تمایل ایشان به سمت آن دختر، دیگر توجه لازم را از طرفمقابلتان دریافت نکردید و به همین دلیل سرد شدید. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم از شما درخواست آشنایی نکرده است، سریعاً روی او حسابی باز نکنید و پیامی ارسال نکنید.
وقتتون بخیر ۲۰سال سن دارم والان ۵ ماهه ک با ی پسری ۲۳ساله دوستم طی این ۵ ماه بیرون میرفتیم حرف میزدیم باهم خیلی اشنا شدیم و الان پیشنهاد ازدواج ب من داده خب الان تو این چندماه منم بهش وابستگی پیدا کردم خودم حس میکنم دوسم دارم و دوسش دارم ولی خوب کارنداره ک بتونه خرج ی زندگی رو دربیاره گفته هرجور شده پیدا میکنم و توی دوتا شهر مختلفیم با اختلاف ۳ ساعت راه…از ی طرف دوسش دارم ولی از طرف دیگ خانوادم باهمچین شرایطی بعید میدونم قبول کنه ک اینکه راه دور ما دختر ب راه دور نمیدیم یا اینکه حتما باید کار دولتی داشته باشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی شغل از جمله مسائل مهمی است که تا زمانی که به یک ثبات نسبی نرسیده است، یعنی مقدمات برای ازدواج فراهم نیست. ایشان برای خواستگاری نیاز دارند تا این مقدمات را فراهم کنند. 5ماه ارتباط که اشاره کردید زمانی کافی ای نیست که بتوانید بگویید خیلی اشنا شدیم. بخصوص اینکه رابطه شما از راه دور است. بهتر است زیر نظر خانواده این رفت و آمد را بیشتر کنید و همچنین ایشان بتوانند مقدمات لازم برای ازدواج را فراهم کنند. در این مسیر آشنایی حتما از مشاوره پیش از ازدواج رادیو عشق هره مند شوید.
سلام خسته نباشید من تا الان هیچ دوست پسری نداشتم و تجربه ندارم ۳۰ سالمه و ریزه هستم الان ی چند مدتیه از یکی خوشم میاد که بسیار ادم مغروریه و تقریبا ۴۲ سالشه و احتمال ۵۰ درصد منو میشناسه هر از گاهی میبینمش و دو سه باره که هر کدوممون توماشینمون رو در رو شدیم ،که ایشون از دور (لحظه ای که چشش میوفته) به من زل میزنه تا وقتی که من از بغلش رد شم چشم برنمیداره و سرش با من ۳۶۰ درجه میچرخه و انگار ماشین منو میشناسه چطور که من ماشینشو میشناسه (هر سری که بیرون میبینمش،میبینم اونم نگاه میکنه) ولی فقط نگاه میکنه کار دیگه ای انجام نمیده بنظرتون این نگاهای عمیق معنی داره؟
سلام دوست گرامی شناخت شما از ایشان به چه میزان است که اشاره کردید بسیار مغرور است؟ صرف نگاه کردن نمیتواند علامتی برای علاقه باشد و برای این علاقمندی باید علامت های بیشتری از جمله درخواست مستقیم برای رابطه وجود داشته باشد. اشاره کردید تا به حال از هیچ پسری خوشتان نیامده است، احتمالا معیارهای خود را دقیق شناسایی نکردید و لازم هست که برای بررسی این علائم از مشاوره استفاده کنید. شما می توانید برای شناخت درست ایده ال هایتان از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام. من منشی اداره ای هستم در خوزستان. سال ۹۶ پسر جوونی بعنوان ارباب رجوع داشتیم که طِی این زمان و با رفتو آمدهاش متوجه شدم نگاه میکنه. بخصوصا زمانی که درب اتاق رو باز و بسته میکنه موقع خروج از اتاق. پارسال دیدم دیگه سرشو نمیاره بالا و نگاهم کنه موقع خروج و بستن درب . بعد از مدتی دیدم کاغذی گذاشته زیر برف پاک کن ماشینم. نوشته بود که بهش پیام بدم. ولی نه تماس گرفتم نه پیام دادم. دو هفته بعد دیدم یک ماشینی بوق و نور بالا میزنه میخواد ازم سبقت بگیره، سبقت گرفت دیدم خودشه . بم اشاره کرد بزنم کنار. صحبت کردیم و متوجه شدم یکم استرس و خجالتیه . بم گفت زیر برف پاک کن کاغذی ندیدی؟ بهش گفتم یادم نمیاد. گفتم بفرما . گفت کارت دارم اگه میشه تلفنی بهت میگم. بهش گفتم تلفنی میخوای به اداره زنگ بزن حرفتو بم بزن. دیدم انگار ناراضی بود و رفتم. بعد از چند روز زنگ زد به اداره. صحبت کردیم گفت باید ببینمت اگه بتونی چون پای تلفن اونم تلفن اداره نمیشه کامل حرف زد ، حرف ناقص میمونه. منم گفتم نمی تونم. اگه میخوای تلفنی حرفتو بزن . بازم اسرار کرد بینمت لطفا حرف بزنیم. بهش گفتم حالا فعلا ببینم چی میشه و قطع کردیم .۱۴ روز گذشت و بازم زنگ زد . گفت ۱۴ روز گذشت خبری ازت نشد. مگه نگفتی فعلا ببینم چی میشه حرف میزنیم. بهش گفتم خب الان بفرما حرف بزن . بازم اسرار کرد من که گفته بودم پا تلفن نمیشه اونم تلفن اداره . منم اسرار کردم نمی تونم بیام و حرفتو اینجا تلفنی بزن. خلاصه بهم گفت پس مجبورم خلاصه کنم. گفت قبول داری به من خیره نگاه میکنی بعضی وقت ها؟ بهش گفتم متوجه این موضوع نشدم. در ادامه گفتم خب بعدش؟ گفت اگه چیزی هست یا چیزی میخوای بگی بگو. گفتم نه چیز خواصی نیست. ولی انصافا پسره راست میگفت من بهش نگاه میکردم . بهش زل میزدم. حتی وقتی متوجه نگاهم میشد، ادامه میدادم و نگاهمو نمیدزدیدم . اونم گفت باشه اگه چیز خواصی نیست و طفلی کلی معذرت خواهی کرد. بعد از مدتی داخل دفتر اداره دیدمش یکم حرف زدیم. چون پیامم بلند شد باور کنید دارم خلاصش میکنم. تا اینکه آخرین تماس تلفنی که گرفت بهم گفت ۵ دقیقه وقت داری حرف بزنم؟ و گفت راز دار هستی؟ گفتم مشکلی نیست بفرما که ۲ ساله گرفتارم شده و خیلی خیلی داغونه . بهش گفتم خب چرا اینارو بهم میگی ؛ گفت نمیدونم چه مرگمه گفتم اینو بگم لااقل شاید آروم بشم . گفت لااقل اگه کنجکاوی داشتی و سوالی تو ذهنت بوده الان بهش رسیدی و فهمیدی. با عصبانیت بهش گفتم شما امر دیگه ای ندارید و خداحافظی کردیم. من فقط شنونده بودم این مدت و هیچی بهش نگفتم . حتما اونم کنجکاوی هایی داره ولی به هیچ کدومشون جواب ندادم. نمیدونم مغرور یا نه. نمیدونم دوستش دارم یا نه
سلام دوست گرامی سوال شما طولانی است. برای بررسی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام. ممنون از سایت خوبتون در دانشگاه پسری هست که تقریبا این نشونه ها رو داره. چند بار به طوری که متوجه نشه میدیدم که به من زل زده. چند بار مستقیم تو چشمام نگاه میکرد و بهم زل میزد. یکبار توی کلاس عقب تر از من نشسته بود و وقتی داشتم با دوستام راجع به یه پسر دیگه ای صحبت میکردم بدون اینکه متوجه بشه دیدمش که خودشو روی صندلی خم کرده که انگار بهتر بشنوه چی میگم. به نظرم هر وقت منو میبینه خودنمایی میکنه. یکبار راجع به درس با هم صحبت میکردیم و داشت برام توضیح میداد. چون معلم خصوصی هستن باهاشون کلاس داشتم. موقع تدریس خیلی دستاش میلرزید. راجع به تماسش که اونجا بهش زنگ زده بودن برام توضیح داد که چی بود. دوست داره که ارتباط بیشتری داشته باشیم اما مستقیم جلو نمیاد. به نظرتون واقعا علاقه ای هست؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام دوست گرامی نشانه هایی که به آن اشاره کردید، می تواند نشانه علاقمندی و توجه ایشان باشد. اما تا وقتی به صورت مستقیم اشاره ای به آن نکرده است، روی این توجه ها، سرمایه گذاری عاطفی نکنید. می توانید در جلسات کلاس خصوصی از او درباره آینده فردی اش بپرسید، مسائل مشترک پیدا کنید تا میزان گفتگو بیشتر شود. برای بررسی بیشتر نیز می توانید از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام.من حدود8ماهه که یکی رو دوس دارم.اون رو توی پارک میدیدم. بهم نگاه میکرد.ولی فقط بعضی وقتا با لبخند از کنارم رد میشد. اون سعی میکرد خودنمایی کنه.یه بار که منو دید همینجوری نگام میکرد.ولی یه بار یه نگاه کوتاه بهم کرد.صورتشو اونور کرد و رفت.واقعا نمیفهمم از من خوشش میاد یا ازم متنفره .به نظرتون اون هم دوسم داره؟
سلام دوست گرامی نگاه های گاه و بیگاه ممکن است دلیل توجه ایشان به شما باشد؛ اما تا زمانی که به ضورت مستقیم این علاقه را ابراز نکرده است روی این موضوع سرمایه گذاری عاطفی نکنید.
سلام قبل از هر چیز ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید. من تقریبا ۲سال هس ک درگیر پسر همسایمون شدم البته اونم ی کارایی میکنه ک من احساس میکنم اونم منو دوس داره مثلا هر موقع منو میبینه سریع گوشیش رو میبره سمت گوشش یا دستش ک توجه منو جلب کنه یا منو ب دوستاش نشون میده وبلند ی حرفایی میزنن ک من بشنوم یا ب عمد مسیرشو با من یکی میکنه یا تماس چشمی برقرار میکنه و میخنده و… ب نظر تون هدفش چیه ؟ خواهش میکنم کمکم کنید ،دارم دیوونه میشم.
سلام با این نشونههایی که میگید نمیشه گفت که آیا به شما علاقه داره یا به قول شما هدفش چیه. معمولا وقتی به کسی علاقهمند میشید چون روی همه کارها و رفتارهاش حساس میشید، ممکنه یک سری از رفتارهاش رو اشتباه برداشت کنید یا فکر کنید منظوری از رفتاراش داره.
من خودم اصلا نمیتونم بهش بگم یعنی شما میگید صبر کنم تا حسشو بهم بگه؟
سلام.من مدتیه از هم دانشگاهیم خوشم اومده رفتاراش یجوریه حس میکنم اونم منو دوس داره مثلا همش بهم نگاه میکنه میشینه روبروم بهم زل میزنه جدیدا نگاش میکنم لبخند میزنه میخنده بهم کلاسامو پیدا کرده جوری که زودتر از خودم جلو کلاسم وایمیسته دوستاش تا منو میبینن بهم لبخند میزنن حتی چند باری با دوستاش تو یه طبقه بودم چند دقیقه بعد سر و کله خودش پیدا شد من خیلی دوستش دارم بنظرتون اونم منو دوست داره؟چرا بهم نمیگه همش دس دس میکنه؟
سلام با توجه به نشانههایی که میگید میتونه به این معنا باشه که ایشون هم به شما علاقه دارن ولی با توجه به این اطلاعات نمیشه تشخیص داد چرا جلو نمیاد. ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه، مثلا ممکنه تردید داره، خجالتیه، یا از علاقه شما به خودش مطمئن نیست. دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» میتونه کمکتون کنه.
من سه بار موضوعی رو مطرح کردم ولی بعد از این همه مدت هنوز جواب ندادید ، خوب بگید دل به خواهی جواب میدید و یا فقط حتما جواب بستگانتونو میدید که آدم بدونه و چیزی نفرسته و نتونه در این پیج
سلام دوست گرامی. سوالات به مرور جواب داده خواهد شد. حداکثر زمان برای پاسخگویی 24 الی 48 ساعت است.
با سلام و خسته نباشید من یک ماه پیش شرکت کار میکردم که چند تا از همکارام همزمان از من خوششون میومد ولی من از یه نفرشون خوشم میومد که ایشون هم از من خوششون میومد بیش تر وقتا تو محل کار تماس چشمی پیدا میکردیم و بهم لبخند میزدیم و درکل خیلی تو شرکت حواسش به من بود و در نتیجه با هم اشنا میشیم . به دلیل روابط عمومی بالایی که دارم با همه زود گرم میگیرفتم و میخندیدم ایشون رو بیش تر آزرده خاطر میکرد و در اخر اخراج میشیم هر جفتمون و به همه اعلام میکنه تو شرکت که این دختر مال من و من دوسش دارم الان خانواده ایشون و فامیلا در جریانن که منو میخواد و چند بار شده میخواست با پدر بنده صحبت کنن که من اجازه ندادم چون خیلی پسر شکاکیه دائم میترسه از دستم بده و گوشیمو چک میکنه و زنگ میزنه کجام و سر این موضوع باهم اختلاف داریم ولی در عوض خیلی صااادق و مهربون ولی گفته کمکم کن من تغییر کنم درست شم چون مادرم باعث شده من شکاک بشم به دلیل شرایطی که تو گذشته داشتن و هم الان تو زندگی دارن دلایلی چون ( مادر ایشون شاغل هستن و 5 سال گذاشتن رفتن وگویا عاشق همکارشون میشن و گاهی میان با پدر ایشون زندگی میکنن و دوباره میرن و فک کنم مواد هم میکشن الان 3 ماه نیومدن منزل ). و به گفته خودشون در گذشته ؛ خودشون در دوران خدمت با دختری مثل این که در پارتی رابطه جنسی برقرار میکنن و بعد پشیمون میشن . الان من چون در اینده مشکل ناباروری دارم به ایشون گفتم ولی گفت مخالفتی ندارن و من فقط براشون مهم هستم و به اصرار و ایشون الان رابطه جنسی برقرار کردیم برای اولین بار و دید من به شدت ناراحت شدم و میخواستم برای همیشه برم که جلومو گرفت و التماس کرد گفت دیگه این اشتباه تکرار نمیشه و گریه کرد و معذرت خواست و گفت بخدا بقران اگر تو نباشی من خودمو میکشم من نمیتونم بدون تو میمیرم دست خودم نبوده نتونستم جلو خودمو بگیرم من ادم بی غیرتی نیستم بهت دست بزنم بعد نگیرمت تو قضیه ات با گذشتم با اون خانوم فرق میکنه من دوسش نداشتم فقط واسه شهوت میخواستمش ولی به جون مادرم من تو رو برای خودم میخوام الانم نمیدونم چیشد این طوری شد ببخشید و الان قهرم و اون هی زنگ میزنه و پیام میده و من جواب نمیدم در کل هنوز پای حرفش وایساده بعد پیام داد گفت مهلت بده کمکم کن مادرمو برگردونیم و بعد من زندگیمو دوساله جمع کنم و یه عروسی بگیریم و راحت بشیم میخوام بدونم واقعا دوستم داره ؟؟ یا به خاطر شهوته منو میخواد؟؟ بعد تو زندگی به مشکل بر نمیخورم باهاش ممنون میشم اگر راهنمایی کنین 🙇
سلام میشه جواب سوال منو بدید ممنون میشم ؟؟؟
با سلام لطفا وقت داشتید جواب بدید مهمه ببخشید من چندوقته با کسی اشنا شدم پسره ظاهرش خوبه شرایط خانوادگی شون خوبه طوریه ک خیلی دخترا پیشنهاد میدن بهش برای یه شغلی ک داره خواهرم ب اونجا رفت و گفتش اصلا لازم نیس خواهرت بیاد ولی از وقتی من دید گیر داد ک هر باری ک میای باید خواهرت باشه خلاصه ادم ب شدتت اجتماعی هستش ولی ب من میگفت دخترم همیشه حتی وقتی ک دوستش بودش اومدش نزدیک من وایستاد من داشتم خفه میشدم ب بهونه اس ام اس ک اومده کدش میخوام حتی اولین بارب ک گوشی ام دستش بودش تو سایت ثبت نام کنه رفتش کل سرچینگ گوگل چک کرد و این چیزا اخرین باری ک رفتم از دوست دختر قبلی اش گفتش ک شبیه من بوده و فلان بعدشم گفتش نمیتونم فراموش کنم و اینچیزا منمگفتم جالبید شماها رل میزنید کات میکنید نمیتونید خوب تنها بمون من موندم مردم؟؟؟؟و این چیزا جوابشو دادم بعدشم گقتش خفت میکنم خلاصه من درکش نمیکنم خوشش میاد یانه هر باری ام ک رفتم یه پسری مردی اومده من صدا میکنه پیش خودش الکی اصلا نمیفهمش…..اخرین بار ک رفتم سرمو انداخت پایین رفتم زودی بیرون وایستادم نشستم و اومدش بیرون الکی با در ور رفت و رفت تو اصلا نمیتونم بفهمم خوشش میاد یانه چون ادم اجتماعی هستش میگم شاید طبیعیه ولی نمیتونم درککنم
سلام دوست گرامی.اطلاعات شما در این پرسش ناقص است.با توجه به توضیحات شما، بهتر است اول مشخص کنید خودتان چه ویژگی هایی را برای طرف مقابل میپسندید و معیارهای خودتان چیست و برای راهنمایی بهتر از مشاوره تلفنی رادیو عشق وقت یگیرید.
سلام مدتی یک سال میشه لا پسری در فضای مجازی آشنا شدم البته اون ۲۱ سال سن داره و از من یک سال بزرک تره همدیگر مان را دیدیم از نزدیک یکبار و هر دوی ما احساسات مارا نسبت به هم دیکر میدانیم اما اون زیاد درمورد من نمیدانه و اصلا. نمیپرسه هم از کذشته ام چیزی نمیدانه و منم چیزی برایش نکفته ام اما او هیچی ازم نمیپرسه و زمانی هم که صحبت میکنیم هیچی نمیگه فقط از من میخواهد که من صحبت کنم روی هرموضوع که باشه خلاصه همیشه همه چیز را به من میکذاره و هر چی من میکم قبول میکنی و بعضی چیز های را که من ازش درمورد خودش و یا فامیل اش میپرسم باز بعضی جواب نمیدهد و میگوید هنوز ذود است دلیل این کارایش ممکن چی باشه ؟ درک و اعتماد د اش یا نه بیتفاوتی و بی توجهی و یا دوست نداشتن اش ؟
سلام اینکه ایشون کم حرف میزنه میتونه به خاطر ویژگی شخصیتیش باشه، اما پذیرفتن هرچیزی که شما میگید، سوال نپرسیدن از شما، عدم تلاش برای شناختتون و پاسخ ندادن به سوالات شما میتونه نشونه بیانگیزگی و بلاتکلیفی ایشون نسبت به رابطه باشه. چنین رفتارهایی و تردید درباره طرف مقابل در اوایل رابطه طبیعیه ولی اگر در طولانی مدت ادامه داشته باشه میتونه یک زنگ خطر باشه.
سلام وقتتون بخیر.من ۱۹ سالمه. مدت هفت ماهی میشه توی تلگرام با اقایی اشنا شدم ایشون دوسال از من بزرگترن..سربازن و ادعای عاشقی و ازدواج میکنن.. ابراز علاقه و همه چیزشون بجاست اما خب وضع مالیشون جوریه ک حتی پول شارژ خریدنم نداره و تا حالا از من چندین بار پول گرفته.. یه مدت قرار بود با مادرشون صحبت کنم اما الان مبگن وقتش نیست و بهونه میارن.. قراره ماه اینده به دیدنم بیان… دوستام همه مخالف این رابطه ان. اما خب من عشق چشمامو کور کرده و نمیدونم چکار کنم.از گذشتم همه چیز براش تعریف کردم اما خب خودشون پیگری نکردن ینی فقط همون چیزایی ک خودم گفتم میدونن ن کمتر ن بیشتر.. نمیدونم این دلیل بر بی توجهیشونه یا درک بالاشون.. از نظر خانوادگی چندان بهم نمیخوریم و تنها دلیل موندنم علاقه شدیدیه ک بهش دارم.. بنظر شما با وجود این چیزا این رابطه ارزش جنگیدن و موندن داره یا ن…
سلام دوست عزیز برای اینکه بدونیم یک رابطه ارزش جنگیدن یا بهتر بگیم پتانسیل تبدیل شدن به یک رابطه متعهدانه و جدی رو داره یا نه، نیاز به بررسی خیلی دقیقتری وجود داره. اما شما به چند نکته اشاره کردید که میتونن زنگ خطر باشن. اول اینکه شما تا به حال همدیگرو ندیدید ولی علاقه شدیدی در شما ایجاد شده که میتونه جلوی شناخت صحیح از ایشون رو بگیره، درواقع خودتون خیلی خوب اشاره کردید که “عشق چشمامو کور کرده”. دومین موضوع عدم استقلال مالی ایشون و مشکلات اقتصادیشونه و مشخصا تا زمانی که این دغدغه براشون رفع نشه نمیتونن به صورت جدی به ازدواج فکر کنن. سوم اینکه اشاره کردید از نظر خانوادگی هم چندان به هم نمیخورید. بنابراین لازمه نگرشتون رو نسبت به رابطه اصلاح کنید. تا زمانی که در فضای واقعی تعامل کافی نداشتین و تا زمانی که ایشون آمادگی ازدواج پیدا نکرده، نباید برای ازدواج اصرار کنید. اما ممکنه بعد از رسیدن به شناخت کافی به این نتیجه برسید میتونید صبر کنید تا شرایط ایشون فراهم بشه و رابطه و زندگی خوبی رو با هم بسازید.
سلام.. یه مدته متوجه نگاه های یواشکی پسرعموم شدم…قدیم اصلا محل نمیزاشت حتی وقتی تو یه فاصله زیادی هم باهام داشت بازم میرفت یه طرف دیگه و حتی باهام حرفم نمیزد البته منم بهش هیچ توجهی ندارم…ولی تازگیا هم به حرف هام توجه میکنه هم وقتی یه جایی میریم نزدیک ترین جا به من میشینه و وقتی حواسم پرت میشه میبینم نگاهم میکنه و لبخند میزنه…به دختر های دیگه هم توجهی نداره زیاد البته مطمئن نیستم.؟بعضی وقتا هم که با پسر عمه هام کل کل میکنم اونم همراهی میکنه!.این ها به نظرتون طبیعیه یا نشانه دوست داشتن هست؟
سلام نمیشه با این اطلاعات نظر داد که پسرعموتون دوستون داره یا نه، خب خیلی مهمه که چند سالشه، اگر توی دوره نوجوانی هستین باید بدونید این احساسات کاملا طبیعیه ولی معمولا گذرا هستن و نمیشه روشون حساب کرد. بهتره شما رفتارتون مثل همیشه باشه. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید با مشاور صحبت کنید.
سلام.. ببخشید کسی که دوستش دارم خیلی زود از دستم ناراحت میشه دلیلش چی میتونه باشه؟ مثلا یه بار کفش هام کنارش بود هرچی منتظر شدم نرفت منم کفش هام و برداشتم و با فاصله ازش گزاشتم و پوشیدم.. از اون موقع به شدتو تو خودش بود و جوری که چند نفر از اقوام هم متوجه شدن…
سلام دوست گرامی کمی عجیب به نظر میرسذ این رفتارها لازم هست توضیحات بیشتری بدهید تا میزان حساسیت ابشان مشخص شود
سلام،ببخشید ممکنه به سوال من جواب بدید؟راستش من از یه آقایی خوشم اومده بود که قبلا خیییلی ازم تعریف میکرد و همش از ادبم میگفت و منم باوجود دختر بودنم مستقیم بهش پیام دادمو از علاقه ام گفتم،ایشون از اون موقع به بعد همش داره به طور مستقیم وغیر مستقیم اذیتم میکنه آخه من موندم اگه دوسم نداره چرا هنوز جز فالووراش هستم و همش پیگیر استوریام واینجور چیزاس(ایشون یه کم مغروره و حتی تو فضای مجازی هم هر کسی رو فالو نمیکنه)حتی جواب کامنتامم میده ویا اگه دوسم داره پس چرا جواب پیامای شخصی که بهش میفرستمو نمیده؟واقعا منظورشو اصلا متوجه نمیشم ممنون میشم اگه جوابمو بدین
دوست عزیز سلام
یه چیزی که باید تو زندگیمون یاد بگیریم اینه که ما همیشه نمیتونیم جواب چراهای زندگیمون رو پیدا کنیم. چرا این رفتارها رو انجام میدن؟ معلوم نیست. ما اینجا میتونیم کلی حدس بزنیم، اما خب، هیچکدومش ممکنه جواب سوال شما نباشه. به همین دلیل، یه موقعهایی بهتره از «چراها» بیرون بیرون بیایم و به این فکر کنیم که «چی کار باید بکنیم؟». اینطوری بهتر میتونید از سردرگمی بیرون بیاید. شما این رفتارهای متناقض و آزاردهنده رو میبینید، به نظرتون بهتره چی کار کرد؟ آیا میخواید بمونید و تحمل کنید یا ….؟
سلام خسته نیاشید من یه استاد داشتم که خودم دوسش داشتم و همش همه میگفتن اون چون خیلی ادمه خوب و سر به زیریه عاشقت نمیشه اما من رفتار متفاوت و نگاههای همیشگیش رو روم حس میکردم یک سال گذشت و ایشون ساله بعد هم معلمم شدن همه چیز خوب بود همیشه همه چیز رو بهم میگفت و میگفت فقط به تو اعتماد دارم و یا همش بینه منو تفاهم پیدا میکرد یا یبار حالم بد بود گفت چیشده گفتم خوب نیستم اما شما کلاس دارید برید که گفت هیچی از تو مهمتر نیست الان یبارم گریه میکردم میگف دیوونه صورتو میشوری یا خودم بشورم یا یبار برام باند خرید با کارته خودش اما یمدت گذشت حلقه دستش مرد درست زمانی که همه حتی دوستاش و همه دانشآموزاش حس کردن با من متفاوته رفتارش من دیوونه شدم اما بعد از روزی که حلقه رو دیدم چند بار خندیدم جلوش دیدم سرشو فشار میده گفتم تو عروسیت میام وقتی که گفت بچها همتون عروسیم دعوتید اخم کرد بهم تا اینکه یبار اومد و گفت خانومم فلان میگه فلان میگه و حرفای منو میزد من اروم گفتم از کجا یادشه و گفت حافظهم خوبه همش همینکارو میکرد ولی الان من مدرسهم تموم شد و نیومد خاستگاری با وجوده اینکه از قصد پیشه دوستم گفته بود تابستون امره خیره اما تابستون که تموم شد اما دوستش هم هی حرفاشو بهم میزنه و میخنده ینی میاد؟
دوست عزیز سلام
متاسفانه از پیامی که فرستادید نتونستم متوجه بشم که آیا ایشون به شما قول ازدواج و خواستگاری داده بودند و نیامدند یا شما اینطور برداشت کردید که منظور ایشون از خواستگاری، شما هستند! به همین دلیل پیشنهاد میکنم با روانشناسان رادیو عشق به صورت آنلاین در ارتباط باشید تا بتونند دقیقتر مساله رو بررسی کنند.
سلام من از یه پسری خوشم اومده احساس میکنم اونم دوسم داره اخه همش تو چشام زل میزنه نگام میکنه یه لبخند میزنه بهم نزدیک میشه واز کنارم رد میشه یهو برمیگردم میبینم داره نگام میکنه بنظرتون دوسم داره میشه کمکم کنید
دوست عزیز سلام
مواردی که گفتید هم میتونه نشانههای دوست داشتن باشه و هم نه! واقعیت این هست که وقتی شما عاشق کسی میشید، به طور ناخودآگاه تمایل دارید رفتارها و حرفهای اون فرد رو طوری که دلتون میخواد تعبیر و تفسیر کنید؛ به عنوان مثال یک نگاه ساده رو نگاه عاشقانه تفسیر کنید یا … . اگر ایشون رو دوست دارید، بهتره که به این موارد اکتفا نکنید و سعی کنید آشنایی و شناخت بیشتری نسبت به ایشون پیدا کنید. اینکار دو فایده داره: 1. اول اینکه شما بدون اشنایی و شناخت به ایشون بهشون علاقهمند شدید؛ این علاقه بدون شناخت خودش میتونه مشکلساز بشه. پس بهتره در درجه اول شناختتون رو بیشتر کنید تا ببینید آیا علاقه شما به ایشون همچنان باقی میمونه یا نه و اینکه اصلا آیا این فرد براتون مناسب هست یا خیر؟ 2. این آشنایی بیشتر به شما این فرصت رو میده که بررسی کنید و ببینید آیا ایشون بهتون علاقه دارند یا نه؟! اما چطور آشنایی پیدا کنید؟ سعی کنید موضوع مشترکی برای گفت و گو پیدا کنید. این موضوع میتونه هر چیزی باشه. یادتون باشه در این مرحله هدف اصلی این هست که آشناییتون بیشتر بشه و قرار نیست فعلا ایشون رو جذب کنید. سعی کنید گفت و گوی خودتون رو ادامه بدید و اگه شد به فضای مجازی بکشونید. اگه بعد از آشنایی و شناخت بیشتر باز هم دیدید که به ایشون علاقه دارید و تا حدودی متوجه شدید که نظر ایشون به شما مثبت هست، میتونید از تکنیکهای مختلف برای جذب غیر مستقیم ایشون استفاده کنید. یکی از این تکنیکها شرکت در دوره آنلاین “جذب مرد با موبایل” هست. راههای دیگری مثل استفاده از زبان بدن درست، کمک گرفتن از دوستان مشترک و … است. شما میتونید مقاله: “چطور به یک پسر بفهمانم دوستش دارم؟” برای جذب ایشون به شیوه غیرمستقیم استفاده کنید.
سلام دختری ۱۶ ساله هستم، میخواستم بدونم دوست داشتن یه جنس مخالف در این سن امکان پذیر هست؟؟ حتی اگه این حس دو نفره باشه؟؟
دوست عزیز سلام
امکانپذیر بودن با درست بودن، خیلی فرق داره؛ اینکه شما در این سن به کسی علاقه دارید، امکان پذیره؛ اما آیا درسته؟ واقعیت این هست که حتی اگر این احساس دوطرفه باشه، بهتره با دقت جلو برید و بررسی کنید و ببینید هدفتون از این دوست داشتن چیه؟ آیا دنبال رابطه متعهدانه هستید یا نه؟ اگر دنبال رابطه متعهدانه هستید، آیا در این سن این امکان براتون هست که وارد چنین رابطهای بشید یا نه؟
شما در این سن، علایق، ملاکها، نگرش و … ای دارید که با بالا رفتن سن تغییر میکنه، به همین جهت به شما توصیه میکنم بهتره رابطتون رو با هم جدی نکنید و بیشتر تمرکزتون رو روی آماده کردن خودتون برای آینده بکنید. وقتی بتونید سرتون رو گرم مسائل مهمتر مثل تحصیل کنید، قطعا این موضوع بهتر و راحتتر فراموش میشه.
سلام خسته نباشین من یه دختر ۱۹ ساله هستم که تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم یه چند مدتیه از یه پسری خوشم اومده که وقتی بیرون میرم زود زود باهاش رو به رو میشم و اون هم منو نگاه میکنه خیره میشه منم در پاسخ نگاهش میکنم هیچگونه ارتباطی نداریم فقط یکبار تو اینستاگرام تولدمو تبریک گفته میخواستم ببینم این فرد علاقه ای به من نشون داده یا علاقه ای میتونه داشته باشه؟من چیکار کنم درمقابلش تا بهم نزدیک شه؟اگه میشه بهم کمک کنین خیلی احتیاج دارم به کمکتون
سلام دوست گرامی بهتر هست تا ایشان اقدامی نکردند شما رابطه را شروع نکنید .میتوانید از کسی بخواهید غیر مستقیم شما را معرفی کنند تا خود ایشان اغازگر رابطه باشند
سلام. من مدتی هست ک توی محل کار متوجه توجه خاص یکی از همکاران شدم. این اقا به همه ی خانوم ها احترام میزاره و مودبانه رفتار میکنه بدون هیچ رفتار اضافه ای ولی در مورد من گاه و بیگاه میاد میگه خسته نباشید. حتی وقتی با جمعی از همکارای خانوم هستیم میاد رد میشه وبه من میگه خسته نباشیدو میره. هروقتم با یکی از همکارای مرد صحبت میکنم میاد نزدیک وارد بحث میشه و یا ی جوری اون همکارو دور میکنه از من ولی از طرفی اصلا تمایلی برای ی بحث طولانی یا چت کردن تو فضای مجازی نشون نمیده. به نظرتون منظورش چی میتونه باشه؟
دوست عزیز با سلام ابتدا واقعیت را در نظر بگیرید شاید ایشان به عنوان همکاری صمیمی با شما صحبت می کنند اما درصورتی که به نظر شما فرد موردنظر از لحاظ ویژگی ها و ایده ال های اولیه مناسب ازدواج هستندبهتراست از طریق همکارتان و غیر مستقیم شما پیشنهاد داده شوید و از طرفی علائم و نشانههایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوجهای متاهل همکارتان بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینههای ازدواج نیز دارید،برای اینکه مطمئن شوید اصلا قصد جدی دارند یانه میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. همکار مشترک میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اگر بصورت پیام در ارتباط هستید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند
سلام خسته نباشی من مدت ۳ سال با پسری ۲۱ ساله دوستم وقتی پیشش هستم خیلی رفتار خوبی داره باهام ولی خب به محض اینکه از هم جدا میشیم سردتر رفتار میکنه و وقتی هم باهاش درمیون میزارم میگه مال خستگی کاره و زیاد حوصله چت کردن ندارم و خیلی کلافم کرده این رفتارش خواستم ببینم الان درکش کنم تو این شرایط یا رابطرو تموم کنم
سلام دوست گرامی مدل ارتباط برقرار کردن آدم ها باهم متفاوت است.اینکه ایشان در ملاقات حضوری رفتار بهتری دارد نشان میدهد که ایشان ترجیح میدهد که بیشتر شما را ببیند و ادبیات نوشتاری و چت کردن برایشان خوشایند نیست. بهتر است به جای تمام کردن فوری این رابطه، انتظارات خود را به شیوه صحیح به ایشان بگویید. مثلا به او بگویید من از اینکه توی چت هامون ابراز علاقه نمیکنی احساس خوبی ندارم، میشه در مورد این موضوع باهم حرف بزنیم؟ این نکته را هم به خاطر داشته باشید، رابطه شما رابطه طولانی مدتی است و به مرور عادت و خستگی هایی باعث می شود تا مثل روزهای اول به هم ابراز علاقه نکنید. همچنین گاهی حساسیت های شما بیش از اندازه است نه اینکه او کم توجه باشد.
سلام من حدود6 ساله ک عاشق پسر همسایمون شدم ونمیتونم برم و بهش ابراز علاقه کنم چون میترسم . وقتی نگاهم میکنه تاسرم رو برمیگردونم ک نگاهش کنم نگاهشو می دزده وقتی کنارش قرار میگیرم بی توجهی میکنی .یکبار کنارش قرار گرفتم ولی حتی برنگشت ببینه کیه کنارش منم اشکم در امد و از کنارش رد شدم ولی دوستم کاونجا بود گفت وقتی رفتم برگشته و نگاهم کرده جدیدا به تازگی هم هروقت منو میبینه چند ثانیه ای خیره میشه و بعد در میره یا دوباره نگاهشو میدزده ایا دوستم داره یا ازم متنفره؟؟؟ چیکار کنم بهش بگم؟؟؟راستی از خودم تعرفی هم نکرده باشم خشگلم ولی اون برخلاف بقیه بهم توجه نمیکنهتو ی جمع اگه باشیم نگاهشو رو همه برمیگردونه جزءمن ووقتی حواسم نیست نگاهم میکنه و دوباره تا نگاهش میکنم نگاهشو می دزده باید چیکار کنم؟؟؟
سلام دوست گرامی تا از علاقه این شخص مطلع نشدید شخصا کاری نکنیدبرای فهمیدن علاقه ایشان هم میتوانید از طریق شخصی اقدام کنید تا متوجه شرایط شوید.
سلام من نزدیکه دوماهی میشه که با یه پسری وارد رابطه شدم،آدمه شوخو خونگرمیه ولی خیلی خیلی قد،بیشتره وقتا بحث میکنیم یعنی عادت کردیم بهشم میگم میگه رابطه بدون حاشیه تکراریو بدون هیجانه…منم پا به پاش لجبازی میکنم.چندبار گفتم اگه نمیخوای کات که گفت نه اینا،چیزی که خیلی منو به فکر میندازه چرا این مدت حتی یبارم نگفت ببینمت…من بارها به دروغ گفتم که تنها میرم بیرون تا ببینم میگه ببینمت یا نه،که یبارم نگفت این واقعا اذیتم میکنه از طرفی فضاعه مجازی منو چک میکنه و خیلی حساسه و غیرتی میشه من یجورایی حس میکنم دچار کارما شدم چون تو روابط قبلم خیلی ها وابستم بودن و عاشقم بودن ولی من بعده مدتی تازه فهمیدم که رفتارشون برام سنگینه یا یکی دوبار به اشتباه برایه سرگرمی اونارو به خودم وابسته کردمو بعد تموم کردم رابطرو،چون اولین رابطم طرف خیلی اذیتم کرده بخاطر همین بعده اون بیشتر اذیت کردم،قبله این آقا من با شخصه دیکه ای بودم که بعده ۱۲روز فهمیدم هیچ حسی به من نداره و منو بخاطر نیازایه جنسیش میخواد،فکره تمامه اینا داره اذیتم میکنه و میترسم این سری من شکست بخورم…من واقعا بخاطر قبلا پشیمونم چون حس میکردم بخاطر ظاهرم و اخلاقم میتونم همرو جذب خودم کنم الان نمیدونم این آقا بهم چه حسی داره وقتی ناراحتم سعی میکنه حالمو بهتر کنه به حرفام گوش میده غیرتی میشه عکسامو همش میبینه،ولی خیلی مغروره حتی چندبارم گفت نمیزارم عاشقم بشی یا اینکه همش حرصم میده الکی جوری خرف میزنه ک من روش حساس شم.ولی واقعا نمیفهمم چرا نمیگه همو ببینیم…ممنونم
سلام دوست گرامی قبل از ادامه پیدا کردن رابطه و وابستگی بیشتر با ایشان صحبت کنید و هدف ایشان از رابطه را متوجه بشید .ملاقات و صحبت حضوری باید حتما داشته باشید تا هردو نفر در رویا و خیالات بسر نبرید .از طرفی اگر فردی خودخواه و غد هست ادامه رابطه منطقی نیست
سلام من یه دختری هستم که تو زندگی خوانوادگیم سختی های زیادی کشیدمو و هیچ کس درد منو نفهمید.چون همیشه بقولی با سیلی صورتمو سرخ نگه داشتم و لبخند زدم تا کسی از زندگیم خبردار نشه.نمیدونم بخاطر همین مسایل خونوادگیمه یا نه ک من از ازدواج میترسم.من حوصله خودمو ندارم چ برسه به یکی دیگه.وقتی باخودم فک میکنم میگم اصن حرفی حتی برا یه ساعت هم برای گفتن با اون طرف ندارم.چ برسه به یه عمر.از طرفی دوستان و اشنایان هم اکثریت از زندگیشون راضی نیستن حتی با وجود شروع عاشقانه..و این هم مزید بر علت.
میدونمم ک ازدواج همه جوره خوبه مهمش اینه ک دستور خدا و پیغمبره.ولی هر چی با خودم کلنجار میرم.نمیتونم بپذیرم.یه حس بدی بهم دست میده.یه فکرای عجیب.مثلا بدم میاد از اینکه انتخاب بشم مثه یه وسیله یه لباس .از اینکه برام قیمت تعیین کنن.از اینکه بعد ازدواج احترام ادم از بین بره.مخصوصا اقاییون ک دست به فحش و کتک و تیکه و کنایه اشون زیاده.از خودشیفته بودن اقاییون و اینکه نگاه از بالا به پایین به خانوما دارن.من همیشه تو زندگیم تو خیلی موارد گذشت کردم ولی نمیدونم از طرف مقابلم هم در قبال بی احترامی و یا هر چی میتونم گذشت کنم.ک گذشت گاهی ادمو وقیح میکنه.اونقت چکار کنم…..یه همچین دغدغه هایی همیشه تو ذهنم بوده.
در ضمن من ادم سخت گیری نیستم که ایراد بگیرم از کسی من تابحال خواستگارانی داشتم که اگر هر دختر دیگه ای بود رو هوا زده بود ولی من موقع جواب دادن ب اونها حتی یه لحظه هم برا سبک سنگین کردن ماجرا بهشون فک نکردم.ولی در این بین شده زمانی که من از کسی خوشم اومده.گاهی هم درگیر یه دوست داشتن یه طرفه شدم.مثلا همین چند وقت پیش بواسطه مریضی عمه ام تو بیمارستان از پزشک معالج عمه ام خیلی خوشم اومد.قبلا ندیده بودمش و نمیشناختمش ک چجور دکتریه برای درمان میشه بهش اعتماد کرد یا نه پرستارا از حرفاشون معلوم بود ک دکتر بداخلاقین واصلاب کسی رو نمیدن و مریضا میگفتن ک کارش خوب نی.ما نتیجه نگرفتیم. اما وقتی دیدمش زمین تا اسمون با حرف اونا فرق میکرد.چیزی ک من دیدم اتفاقا خیلیم باسواد و کاربلد بود.و این واقعا ثابت شد بهمون.خیلی مودب و با احترام حرف میزد اهل شوخی و لودگی نبود.خیلیم دلسوز و مهربون بود.تو کارشم وسواس داشت.بارها برای اینکه من تو بیمارستان تمام وقت حضور داشتم نگران بود.صبح به صبح ک میومد از بین جمعیت سرک میکشید و با لبخند به من تنها سلام میداد طوری ک برای دیگران هم جای تعجب داشت و بعدش همه به من نیگاه میکردن. نمیدونم شایدم من توهم پیدا کردم ک رفتارش با من متفاوت بود. بعد از اون ک به مطبش میرفتیم یبار وقتی در اتاق دکتر باز بود و دکتر روی ما دید داشت منشی دکتر ک دیگه حالا با ما اشنا شده بود همش بهم تیکه مینداخت ک نمیخوای شوهر کنی.و هر وقت میریم پیش دکتر منشیشم به بهونه ای میاد و یه نگاه مرموزی به ما میندازه.با اینکه من همیشه سعی کردم سنگین باشم.و همیشه تو اتاق انتظار به من نیگاه خیره میکنه و تو ذهنش داستان میبافه.لابد دیگه…و این در حالیه ک دکتر خودش چیزی نمیگه.ولی همچنان وقتی ما میریم پیشش به گرمی سلام میده طوری ک چشاش از حدقه میزنه بیرون.و لبخند میزنه.همیشه هم نگرانه و وسواس داره. نمیدونم این حالتا عادیه یا منظوری داره ولی هر چی باشه من از اخلاق و رفتارش خوشم میاد. اگه منظوری داشت ک باید بیان میکرد؟!ک اگه بیانم میکرد با وجود ترس از ازدواج من فک کنم ردش میکردم.ک تازه اگه ردشم نمیکردم کلی باهم تفاوت داریم.میدونم اون منظوری نداره شاید فقط دلش برام میسوزه. خیلی دلم میخواست راهنماییم کنید ک من چمه.چرا اینجوریم.احساس میکنم نمیدونم از زندگیم چی میخوام.اینده برام ترسناکه.البته دیگرانم اینجوری بهم تلقین کردن.و منو ترسوندن.افسردگی گرفتم انگیزه ای برا هیچ کاری ندارم تا دست بکاریم میزنم. دیگرانم دلسردم میکنن.میگن نمیتونی.با اینکه من بارها تواناییامو نشون هم دادم.دیگران ازم تعریف میکنن هم از نظر اخلاقی هم رفتاری ولی تو خونه من هیچی نیستم.
سلام دوست گرامی به نظر میرسد شما اعتماد به نفس بسیار پایینی دارید و جوابگویی این همه چرایی ذهن شما از طریق پیام سخت هست. اما نکنه مهم این هست که دچار خیالات نشودی و برای خودتان داستان عاشقانه در مورد علاقه به پزشک نسازید.اگرمیلی باشد خودشان بازگو می کنند
سلام ممنون میشم جواب منم بدین. من باکسی هستم ک همیشه اصرار بر این داره ک جوری وانمود کنه دوسم نداره درصورتیکه میدونم دوسم داره. چیکار کنم ک عشقشو ابراز کنه. اوایل رابطه ابراز احساس میکرد ولی دیگه نمیکنه.
سلام دوست گرامی اینکه در ابتدای رابطه شخصی ابراز علاقه میکرده و به مرور کم شده شاید به رفتار و واکنش شخصی شما در مقابل این ابراز علاقه برمیگرده.با ایشان صحبت کنبد و دلیل این تغییرات را جویا بشید .در رفتار خودتان هم با ابراز علاقه ایشان را راغب و ترغیب به بیان کنید
سلام من ۲۲ سالمه از نوجونی به پسرعموم یک حس خاصی داشتم البته فک میکنم به خاطر تغییرات طبیعی اون سن و ساله ولی چندسال که گذشت و بزرگتر شدم همچنان بهش علاقه دارم ولی نمیدونم اون هم متقابلا همینطوره یا نه؟ وقتی میخاست بره سربازی بهش پیام دادم و گفتم ک مراقب خودش باشه چون برادرم رو از دست دادم تو سربازی ولی قبلش ما اصلا باهم رابطه نداشتیم از طریق پیام و چت و اینا بعدش اونم چندبار پیام داد مثلا برای یک مهمونی من نبودم شهرستان بودم بعد بهم پیام داد که نبودی و کجا بودی و اینا بعد چند ماه که خونه عموم رفتیم من یک چیزایی فهمیدم یعنی از همین نشونه هایی که خوندم تو سایت مثلا تماس چشمی و توجه کردن و غیره بعدش هم من چون رشتم گرافیکه بهم سفارش کارت ویزیت داد که براش بزنم منم زدم قبلا هم سفارش لوگو داده بود بهم ولی کلا دودلم نمیدونم واقعا علاقه ای هست یا نه
سلام دوست گرامی بهرحال اگر احساس و علاقه ای باشد به مرور بیان می شود و بهتر هست شما ابراز علاقه ای نکنید و صبر کنید تا به مرور و ارتباطات بیشتر ایشان از علاقه خود صحبت کنند
سلام به یک آقایی در دانشگاه علاقه مند شدم که چند باری ایشون اومدن به هوای جزوه و کاغذ خودکار گرفتن و بار آخری که اومدن مواردی از همین نشونه هایی که گفتیدو داشتن مثلا همینجور نگاه میکردن و تماس چشمی قطع نمیکردن حرفم نمیزدن تا پرسیدم امرتون دستپاچه شده بود این ور اونور نگاه کرد بعد گف جزوتو بردارم حس کردم نرمال نبود این سری از اون به بعدم ایشون که مدتی فعال نبودن تو فضای مجازی شدیدا فعال شده و مخصوصا بعد حرکات من اون کارو تکرار میکنه مثلا اگه من ۴ تا عکس میزارم دقیقا فرداش ۴ تا عکس میزاره بعضی وقتام مرتبط با همون موضوع ولی هیچ وقت مستقیما چیزی بهم نگفته ازتون راهنمایی میخوام که بدونم حسم تا چه حد درسته و از روی علاقه ای ک خودم بهش دارم این حسو نکردم و اینکه حالا اگر درست باشه چطور به این آقا غیر مستقیم برسونم که منم ازش خوشم میاد چون خیلی تو محیط جدیم هیچ پسری جرات سمتم اومدن رو هم نداره
سلام دوست گرامی آنچه مهم هست این هست که باید ایشان ابراز علاقه برای اشنایی کنند و پیشقدم بشند .منطقی باشید و دچار احساسات و هیجانات تند نشوید .اجازه بدهید ایشان شروع کننده رابطه باشند و شما درخواستی ندهید
سلام،زندگی من یکم پیچیدس!من سالهای طولانی از پدر و خانواده پدرم به دلایلی دور بودم.حدود ۲ سال شده که برگشتم پیش پدرم،سال اول با یکی از پسرای نزدیک فامیل خیلی شوخی میکردم وسربه سرش میزاشتم و البته ایشون هم همینطور بودن. ایشون چند روز تعطیلات رو با من در ارتباط بودن(چت)،من احساس کردم دارم وابسته این فرد میشم و خیلی ناگهانی و سرد ارتباطم رو با ایشون قطع کردم.تا مدتی(۱۱ ماه)رفتارمون خیلی باهم عوض شد،تا حدی که حتی همو نگاه نمیکردیم و به اجبار سلام میدادیم،ولی یهویی با من خوب شد!جوری باهام رفتار میکرد که واقعا حس میکردم نامزدشم!نگاهای دزدکی و آشکار،زیاد صحبت کردن با من،تنهایی قدم زدن،عکس گرفتن مثل آتلیه عروس و دوماد!و…پدرم از این موضوع خبر داره و البته بشدت مخالفه ماست،این شخص هم از مخالفت پدرم آگاهه ولی خودش گفت میخواد بیخیال باشه و هرکاری دوست داره بکنه!البته ایشون به هیچ عنوان به من نزدیک نشدن و من هم اجازه اینکار رو به ایشون نمیدم…من به این فرد علاقه مند شدم طی این ۲سال ولی از احساس ایشون خبر ندارم…من نمیدونم باید چیکار کنم! ایشون ۳ سال از من بزرگترن. ممنون میشم کمکم کنید.
سلام دوست گرامی اینکه این شخص هیچ صحبتی از احساسات و قصدشان نمیزنند عجیب هست .بهتر هست شما قبل از وابستگی شدید به ایشان،خیلی منطقی از ایشان بخواهید دلیل رفتارها و صحبت هایشان را بگند تا شما هم از بلاتکلیفی حارج بشید.از طرفی دلایل مخالفت پدرتان بسیار مهم هست و باید دلایل ایشان را هم بشنوید . منطقی باشید و دور از هیجانات برای این ارتباط تصمیم بگیرید
سلام. من دختری 24 ساله هستم تا الان هیچ کس تو زندگیم نبوده از لحاظ ظاهر و خانواده متوسط به بالا هستم، ولی تمام خواستگارایی که داشتم از لحاظ سطح و ظاهر پایینتر از من هستن و واقعا هیچ میل و رغبتی به آشنایی باهاشون ندارم. مدتیه تو محیط کار شدیدا از آقای دکتری خوشم میاد ولی اصلا شرایط و امکان آشنایی بین من و اون آقا وجود نداره (من از کارمندان بیمارستانم). ایشون دقیقا تصورات من از مرد ایده آلم هستن. هر خواستگاری برام میاد همش تو ذهنم با اون آقایی که عاشقشم مقایسه میکنم. از طرفی هم میترسم که دیگه زمان که بگذره موردای خواستگاری کمتر و بدتر هم بشه. از تنهایی خیلی خسته شدم، همش رابطه های عاشقانه ی اطرافیانمو میبینم دریغ از اینکه خودم یه بار حس عشق دو طرفه رو تجربه کرده باشم. کلافم نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم و چیکار کنم. ممنون میشم که راهنماییم کنین.
دوست عزیز سلام
میخوام جواب به سوال شما در سه قسمت جواب بدم؛ اول در مورد احساس تنهایی و نیاز به داشتن عشق دوطرفه میخوام صحبت کنم. براساس رویکردهای مختلف طبقه بندی نیازها، مثل طبقهبندیهای مازلو یا گلاسر، نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن، عشق، ارتباط و …، همگی جز نیازهای اساسی ماست. بنابراین این احساس شما قابل درکه. اما بیاین ببینیم که با این احساس تنهایی چی کار میشه کرد؟
اولین مسالهای که میخوام بهش دقت کنید اینه که ما آدمها زندگی منحصر به فردی داریم و تقریبا شبیه هیچکس نیستیم. این که توی زندگی شما، هنوز عشق دوطرفهای پیدا نشده، به عوامل مختلفی بستگی داره که یکیش میتونه شرایط زندگی باشه (البته خیلی موارد دیگه هست). ما باید یاد بگیریم که خیلی چیزها رو تو زندگیمون نمیتونیم عوض کنیم، مثل محل تولدمون یا بلاهای طبیعی و … . اینها چیزهایی هستند که ما کاریشون نمیتونیم بکنیم. پس برای قدم اول، بهتره اتفاقاتی که دست خودتون نیست رو بپذیرید و یه جوری باهاش کنار بیاید؛ اینطوری میتونید تمرکزتون رو ببرید توی کارهایی که در حوزه توانمندی شماست و میتونید تغییرشون بدید. یعنی، به جای اینکه حسرت زندگی عاشقانه دیگران رو بخورید، بدونید که چون داستان زندگی دیگران به یه شکل خاصی طی میشه، لزومی نداره که زندگی شما هم همون شکلی بشه. یعنی اگه اونا الان دارن عشق رو تجربه میکنن، لزوما شما هم نباید همین الان تو زندگیتون عشق داشته باشید.
وقتی این موضوع رو پذیرفتید، میریم سراغ قسمتی از زندگیتون که دست خودتون هست. شما میتونید خیلی کارها با زندگی خودتون بکنید؛ میتونید ببینید بقیه چطوری عشق رو تجربه کردن؟ ازشون یاد بگیرید؟ فرصتهایی که براتون پیش میاد (حتی آدمهایی که تو نگاه اول خیلی خوشتون نمیاد) رو بررسی کنید و … . به علاوه، یادتون باشه، شما میتونید مصداق عشق رو در جاهای دیگه زندگیتون هم پیدا کنید. با منتظر نشستن، هیچ چیزی درست نمیشه؛ پس سعی کنید خودتون برای خودتون عشق ایجاد کنید. مثلا کارهایی که دوست دارید رو انجام بدید یا کلاسهایی که دوست دارید ثبت نام کنید و … . خلاصه بگم، به زندگیتون رنگ بزنید.
اما برسیم سر موضوع دوم. شما گفتید که تمام خواستگارانی که دارید، از شما پایینتر هستند. خیلی خوبه که برای خودتون استانداردهایی دارید، اما میخوام روی این موضوع فکر کنید که آیا به نظرتون ملاکهاتون واقعبینانست؟ به این سوال فکر کنید؛ سوال سادهایه، اما برای جوابش میخوام حداقل یک هفته فکر کنید. ملاکهاتون رو بررسی کنید و به این سوال من جواب بدید. بهعلاوه، یادتون باشه، لزوما عشق در یک نگاه ایجاد نمیشه؛ ایرادی نداره اگه کمی هم خواستگارانتون رو بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید!
و مساله سوم؛ در مورد آقای دکتر. میخوام بپرسم که چقدر ایشون رو میشناسید؟ چه ویژگیای باعث شده که شما ازشون خوششتون بیاد؟ چون دکتر هستن؟ راستش رو بخواید، بسیاری از وقتها ما عاشق تصویری میشیم که دیگران از خودشون نشون میدن (در حقیقت تصویری که ما از دیگران تو ذهن خودمون میسازیم، نه لزوما واقعیت ماجرا) و به خاطر همین تصویر ظاهری، دوست داریم تمام چیزهای مثبت دنیا رو به اون آدم نسبت بدیم. مثلا بعضی از دانشجوها، عاشق استادشون میشن، چون حس قدرت و دانش استاد سر کلاس برای دانشجو جذابه، اما لزوما به این معنا نیست که اون آدم در بقیه جوانب زندگیش، همونی باشه که شما میخواین. البته منظورم این نیست که ایشون خوب نیستند، خواستم فقط به این نکته توجه داشته باشین که ممکنه شما عاشق تصویری بشید که خودتون از این فرد ساختید، نه خود این آدم. پس بهترین کار اینه که سعی کنید بیشتر و بیشتر بشناسیدشون و بعد در مورد ادامه راهتون تصمیم بگیرید.
سلام من مدت ۶ ماه پیش با پسری تو اینستا آشنا شدم یه ماه باهم بودیم بعد چون هم زیاد نمی شناختیم باهم زیاد اختلاف نظر داشتیم رابطه رو بهم زدیم بعد یه ماه دیگه دوباره شروع کردیم ولی این بار دیگه خلق و خوی هم بلد شدیم وتونستیم بیشتر تو دل هم جا بگیریم. من دختری کاملا مذهبی هستیم با معتقدات اسلامی و برام خیلی مهمه.اونم پسر خوبیه دوس داره راهش خدایی باش و حجاب من دوس داره اما ارادش ضعیف. نوازده س قول داده کنار بزاره اما چهار ماه هنوز نتونسته میگه باید بهم فرصت بدی مجبورم اینکار میکنم ولی قول میدم کنار بزارم برا همیشه و راه خدا رو پیش ببرم .اما هنوز سر نقطه اول هیچ کاری برا ترکش نمیکنه فقط میگه باید درکم کنی هرشب با دوستاش موسیقی میزنه میخونه. من تاکی باید تحمل کنم؟
دوست عزیز سلام
بزارید یه حقیقتی رو راجع به روابط بهتون بگم؛ شما نمیتونید به امید تغییر فردی تو زندگیتون، باهاش وارد رابطه بشید. چرا؟ چون اون فرد ممکنه در این برهه زمانی، به شما بگه که تغییر میکنه، اما زمان که بگذره، دلش برای چیزهایی که دوست داشته و به خاطر شما مجبور شده کنار بزاره، تنگ شه. این موقع هست که شما در رابطتون وارد یه چالش و مشکل بزرگتر میشید. پس، اگه فکر میکنید که این آقا رو میتونید همینطوری که هست و به خاطر تمام چیزهای خوبی که داره قبول کنید، خب بسیار عالی. اما اگه نمیتونید و این مساله ساز زدن ایشون براتون خیلی مهمه، به نظرم بهتره کمی توی رابطتتون تجدید نظر کنید؛ چون همون طور که گفتم، ممکنه تغییر ایشون و کنار گذاشتن سازشون موقتی باشه.
سلام. میشه ی سوالی ک ذهنمو درگیر کرده بپرسم؟ راستش حدود یکسالی هستش که از یکی از اساتید دانشگاهمون خوشم اومده… ایشون منو نمیشناختن و من یکبار دایرکت دادم بهشون و گفتم ک ازشون خوشم میاد. ولی ایشون منو بلاک کردن. الان بعد از یکسال ایشون منو تو دانشگاه دیدن..و جالب اینجاست این آقا که عموما به دختر ها نگاه نمیکنن به من خیییلییییی نگاه میکنن..ولی من حس میکنم که نمیدونن اون ادمی که بهشون ابراز احساسات کرده من باشم چون ی مدت بعد من اون پیجمو بستم…ولی این اقا هم فقط بمن نگاه میکنند…ایشون خیلی با شخصیت و خانواده دار هستند..و اینکه من با پیج جدیدم بهشون ریکوست دادم ولی هنوز منو اکسپت نکردن من نمیدونم چجوری باید بفهمم این اقا از من خوششون میاد یا نه؟میشه راهنماییم کنید؟؟؟
دوست عزیز سلام
قبل از هر چیزی میخواستم به یه موضوع خیلی خوب دقت کنید. در بسیاری از دانشگاهها، ارتباط عاطفی بین استاد و دانشجو غیرقانونی هست؛ احتمالا یکی از دلایل مهمی که ایشون در پاسخ به درخواست شما، بلاکتون کردند، همینه. اما برسیم به سوال شما، پرسیده بودید که از کجا بفهمید که ایشون به شما علاقه دارند یا نه. خب چیزی که من همیشه جواب میدم این هست که هیچ راه قطعیای برای اینکه بفهمید به کسی شما علاقه دارد یا نه وجود نداره؛ اما میتونید نشانههای مختلف را بررسی کنید. البته یادتون باشه، گاهی ما وقتی به کسی علاقه داریم، دوست داریم که نشانههایی رو بزرگتر کنیم؛ برای اینکه خیالتون از این بابت راحت بشه که آیا درست حدس میزنید یا نه، میتونید از یه دوست کمک بگیرید؛ البته اگه خیلی بهش اعتماد دارید. حالا، از اینها بگذریم، بیاید ببینیم که تو همچین شرایطی چی کار میتونید انجام بدید: شما میتونید سعی کنید تا به ایشون نزدیکتر بشید و بررسی کنید و ببینید که علاقشون به شما به چه شکلی هست. یا مستقیما دوباره با ایشون در مورد علاقتون صحبت کنید. هر کدوم از این موارد، مزایا و معایبی دارند؛ مثلا اولی ممکنه زمان زیادی نیاز داشته باشه. یا اگه مستقیم پیشنهاد بدید ممکنه جواب رد بهتون بدن. به هر حال یه ارزیابی از شرایط و ویژگیهای خودتون داشته باشید و بعد تصمیم نهایی رو بگیرید.
سلام وقتتون بخیر.واقعا بابت مطالب خوبتون بخیر خیلی آموزنده بود و خیلی ازش استفاده کردم…اما ی چیز قبل تو ی رابطه بودم ک تموم شد واقعا آسیب دیدم خیلی ب ضررم تموم شد….اما الان ۸ماهه ک با یکی آشنا شدم تو محل کار آدم خوبیه…نمیدونم آیا واقعا نیتش خیره یا مثل رابطه قبل هس…اینو نمیتونم بفهمم…بعضی اوقات پشت سر هم پیام میداد و الان دیگه هیچی …بعضی اوقات ک میخوایم تعطیل بشیم منتظرم میمونه .یا اینکه اول آشناییمون خیلی سعی کرد ک درسمو تموم کنم…خیلی کارا میکنه ک احساس میکنم نزدیکمه… اما از احساساتش خبر ندارم ک آیا واقعیه یا ن؟؟؟خیلی میترسم مث رابطه قبلیم شکست بخورم…این اواخرم خیلی خوب شده..ولی حرفی ب زبون نمیاره…چطوری از احساسش مطمئن بشم میخوام تو این رابطه کمکم کنید…چون ن میتونم از اعضای خانوادم کمک بگیرم…ن میتونم ب کسی بگم…امیدوارم جواب منو بدید ممنونتون میشم
دوست عزیز سلام
همونطوری که خودتون هم اشاره کردید، هیچ راهحل قطعیای وجود نداره که بفهمیم نیت اصلی فرد مقابل چی هست. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که اصلا در رابطه عجله نکنید و برای شناخت فرد مقابلتون وقت بگذارید. در این زمان، نسبت به حرفها و رفتارهای او حساس باشید (برای اینکار میتونید پست چطور بفهمم علاقهاش به من از روی عشق است یا هوس) را مطالعه کنید.
نکته دیگهای که وجود داره این هست که چون شما قبلا یکبار تجربه شکست در رابطه داشتید، قطعا اینبار حساس تر خواهید بود. پیشنهاد می کنم حتما قبل از شروع یک رابطه جدید، با کمک مقالاتی که در پیج اومده و یا راهنماییهای روانشناس، ناراحتی و ترسهای مربوط به رابطه قبلی را برای خودتون حل و فصل کنید و بعد برای شروع یک رابطه جدید اقدام کنید.
سلام من ۱۷سالم هس و تقریبا یکسال هس با پسری دوست هستم ک سه سال از من بزرگتر هس همون اول قصدمون باهم مشخص شد (ازدواج) به خواسته ی خودش موضوع را با مادرم و خواهرام گفتم و در جریان هستن رابطمون باهم در حده بوسو بغلو نوازش هس و برای نامزدی و ازدواجمون زمان مشخص کرده و باهم صحبت کردیم این پسر مادرشو از بچگی از دست داده و پدرش چن ساله با زنی ازدواج کرده و بچه ای ۴ساله الان دارن میونش با زن باباش و باباش زیاد خوب نیس و داره ب سختی زیر یه سقف باهاشون زندگی میکنه و ممکنه تا تابستون خونشو با اونا جدا کنه من واقعا از زندگیش خبر دارم و میدونم چ سختی های کشیده و داره میکشه حدود دوماه پیش با پدرش دعواش میشه و از رو عصبانیت گوشیش رو میزنه زمین خرد میشه و الان هم گوشی نداره و با گوشی خونشون اگه بتونه زنگم میزنه و هنوز امکانش فراهم نشده گوشی برای خودش فراهم کنه بعضی وقتا میشد بعد سه روز زنگ میزد و من از این موضوع خیلی ناراحت میشدم و یبار ک زنگ زد بهش گفتم و ازم عذر خواهی کرد و خیلی متاسف بود و الانم سریع فرصت پیدا کنه زنگم میزنه و خبر از حالم میگیره اکثر اوقات هم بعد از مدرسم ک تعطیل میشم میاد پیشم حداقل نیم ساعت پیش همیم وقتی میخواد از پیشم بره و خدافظی میکنیم واقعا ناراحتیشو حس میکنم حتی دیروز هم ک داشتیم خدافظی میکردیم اشکو تو چشماش دیدم مشکله من یکیش این ک اگه از یه موضوعی ناراحت باشه و موضوعی پیش اومده باشه با من در میون نمیزاره بهشم ک میگم میگه نمیخوام ناراحتت کنم و درگیره مشکلاتم کنمت و یه مشکلیم این ک گوشی نداره تا درست باهم در ارتباط باشیم اخه با گوشی خونشون هم ک زنگ میزنه زیاد نمیتونیم صحبت کنیم و اینو هم بگم ک همه جوره پستم بودا و هوامو داشته داره و عشقشو ثابت کرده ولی خب از بعضی از رفتاراش ناراحت میشم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم 🙁 ممنون میشم راهنمایم کنید 😊🙏🏻
سلام دوست گرامی ببینید در شرایط فعلی ایشان، بهترین کار شما درک شرایط ایشان هست گوشی نداشتن رو باید شما درک کتید و توقع تماس های مرتب و مکرر نداشته باشید وقتی ایشان متوجه درک و همراهی شما بشوند به مرور در مورد مسائل مهم تر هم با شما صحبت خواهند کرد
ببخشید اینجا سوال میپرسم چون زدم رو پرسش سوال و خطا داد من ۲۴ ساله وقتی ۱۸ سالم بود تو یه اقایی نزدید بود با ماشین بهم بزنه که تو این تصادف باهاشون چشم تو چشم شد و مهرشون به دلم افتاد بعدش فهمیدن تو همون اموزشگاه درس میده اونجا که بودم استادام منو به یکی معرفی کرده بودند منتها پیگیر نشد که بفهمم کی بوده فکر میکنم همین اقا بودند بعدش که من قبول شدم دانشگاه همون اقا استاد بنده شدن بیشتر درسام با ایشون بود ترم ۳ یا ۴ بود که احساس کردم دارم یه احساسی بهشون پیدا میکنم بخاطر همینم از اون دانشگاه انتقالی گرفتم ولی اخر ترم مجبور شدم دوباره برگردم همون دانشگاه الان دوباره با خودشون کلاس دارم.ایشون همیشه وقتی سر کلاسشون بودم دستپاچه بودن همیشه سر کلاس زیاد تعریف میکردن استاد محبوبی هستند دانشجوها دوسشون دارند .الان که باهاشون کلاس دارم رفتارشون خیلی عجیب هست نمیدونم از علاقشونه یا نه هیچ وقت نیومدن بهم حرفی بزنن .بعضی از نشونهای علاقه که اینجا خوندم رو داشتن ولی سر کلاس اصلا بهم نگاه نمیکنن انگار که بهم توجهی ندارن.یه جوری میخوان حرصمو در بیارن.نمیدونم چرا رفتاراشون عجیبه
سلام خیلی وقتها وقتی به کسی علاقه داریم، سعی میکنیم همه رفتاراشو از زاویه این علاقه تفسیر کنیم. یعنی اگر نگاه کنه به ما با خودمون میگیم “اونم به من علاقه داره”. اگر نگاه نکنه میگیم “به من علاقه داره ولی نگاه نمیکنه که حرص منو دربیاره”. اما خیلی وقتها این برداشتها اشتباه هستند. برای اینکه اطمینان بیشتری از علاقه ایشون پیدا کنید باید رفتارهای واضحتری وجود داشته باشه و خیلی مهمه که اگر این علاقه دوطرفه باشه شما چه تصمیمی دارید. در مواردی که این علاقه بین استاد و دانشجو هست باید با احتیاط بیشتری رفتار بشه. پیشنهاد میکنم با سیستم مشاوره صحبت کنید تا راهنمایی دقیقتری بگیرید.
اخه تعداد بچهای سر کلاس کم هست فوقش ۵ یا ۶ نفر سرکلاسیم و استاد با همه دانشجوها ارتباط چشمی میگیرند ولی اصلا به من نگاه نمیکنند ازم درخواست کمک میکنند مثلا یه بار ازم خواستن کیفشونو براشون ببرم و چند بار خواستن بهم نزدیک بشند که باهام صحبت کنند ولی من و سریع رفتم هر وقتم من باهاشون کار دارم همینکارو میکنن میبینند دارم میرم سمتشون که باهاشون حرف بزنم ولی سریع دور میشند بعد از کلاسم سریع میرند بیرون در صورتی که همیشه استادا بعد از همه میرند
یه چیز دیگه هم که هست فامیلای ایشون پیج منو دنبال میکنند در صورتی که من اصلا به هیچ کدوم درخواست ندادم و کاملا مشخص که دانشجوشون هستم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
مدتی است که متوجه شدهاید در دانشگاه، محیط خانوادگی یا محل کار پسری به شما توجه زیادی نشان میدهد و شم دخترانهتان گواهی میدهد پای عشق در میان است. احتمالا به دنبال کشف نشانههایی هستید که بوسیله آن بتوانید اطمینان پیدا کنید پسر مورد نظر به شما علاقمند است یا خیر و از خودتان میپرسید از کجا بفهمم این پسر عاشق منه؟ از نظر روانشناسان عاشق شدن و علاقمند شدن پسر به دختر، با نشانههای خاصی همراه خواهد بود، درواقع همانطور که از قدیم گفتهاند: “رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون”. این نشانهها برخی خودآگاه و برخی دیگر به صورت ناخودآگاه در شخص ایجاد میشود. پس اگر توجه و دقت لازم به طرف مقابلتان داشته باشید، احتمالا میتوانید این نشانهها را در رفتار، گفتار و زبان بدن او به وضوح مشاهده کنید. برای پی بردن به اینکه پسر مورد نظر دوستتان دارد و از شما خوشش آمده یا خیر با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از بهترین احساساتی است که یک انسان می تواند تجربه کند، برای اینکه بتوانیم توسط فرد مورد علاقه دوست داشته شویم و به طبع آن ، آن فرد را دوست بداریم راهکارهای مختلفی وجود دارد یکی از مهمترین راه ها برای جذب فرد مورد علاقه و ایجاد یک رابطه متعهدانه این است که از موبایل خود کمک بگیرید. بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است. به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور فردی را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
چه طور بفهمم عاشقمه
مردی که به یک زن علاقه داشته باشد، معمولا علائم و نشانههای خاصی در برابر شما خواهد داشت از جمله:
زمانی که با فرد مورد علاقهتان هستید، دقت کنید که چقدر به شما نگاه میکند. روانشناسان دریافتهاند که ارتباط مستقیمی بین تماس چشمی و عشق وجود دارد. نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که همسرانی که عمیقاً یکدیگر را دوست دارند، 75 % از زمانی که را با هم صحبت میکنند، به یکدیگر نگاه میکنند، حال آن که افراد در یک گفتگوی معمولی فقط 60 ـ 30 درصد اوقات با هم تماس چشمی برقرار میکنند.
اگر پسری عاشقتان باشد، مستقیم برای مدتی طولانی به چشمهایتان خیره میشود، چون میخواهد که از تک تک لحظههای بودن با شما نهایت استفاده را ببرد.
این گفته که “برای خوشحال بودن مهم نیست کجایی و چه میکنی، مهم است چه کسی همراه توست” حقیقت دارد. پسری که به شما علاقهمند باشد، از هم صحبتی و همراهی با شما لذت میبرد. حتی اگر موضوع جالبی برای صحبت در میان نباشد و اتفاق خاصی نیفتاده باشد او از ملاقات شما و حضورتان هیجان زده و خوشحال است.
برای این که متوجه این نشانه شوید، باید بیشتر دقت کنید. آیا پسری که روبرویتان نشسته است، لبخندی محبت آمیز به پهنای صورت به لب دارد؟ اگر این طور است، مطمئن باشید که او عاشقتان است. فردی که دیگری را دوست دارد، ناخودآگاه و حتی بدون آن که خودش متوجه باشد، به او لبخند میزند. اگر متوجه این لبخند جذاب و محبتآمیز شدید، بیشتر درباره این پسر عاشقپیشه فکر کنید.
پسری که دختری را دوست دارد، هنگام صحبت کردن با او کمی عصبی و دستپاچه میشود. این پسر محجوب عاشق آنقدر دوستتان دارد، که نمیتواند به راحتی واژههای مورد نظرش را پیدا کند.
بند آمدن زبان پسری که عاشقتان است، نشانه خوبی است، البته به شرطی که موقتی باشد؛ چون برخی مردان آنقدر عصبی هستند که هرگز نمیتوانند در حضور یک دختر راحت باشند.
همه ما سرمان شلوغ است، اما اگر چیزی یا کسی را دوست داشته باشیم و برایمان اهمیت داشته باشد، برایش وقت جور میکنیم. اگر پسری بخش اعظم توجهش، به ویژه در یک گفتگوی دو نفره را معطوف شما کرده است، احتمالاً در دام عشق شما گرفتار شده است.
معمولا وقتی مردی به دختری علاقمنداست هنگام صحبت با او، ناخوداگاه طوری مینشیند که کمی به جلو متمایل شود. اینکار به این خاطر است که میخواهد به طرف مقابل نزدیکتر باشد، بهتر به او گوش دهد و توجه کاملش را به او معطوف کند.
اگر هرجا میروید پسر موردنظر سر راهتان سبز میشود و دنبال بهانهای است تابا شما سر صحبت را باز کند، مطمئنا علاقهای در میان است. همچنین طولانی شدن مکالمهها میتواند نشانهای برای علاقه او به شما باشد.
و زمانی که به نظر میآید، مکالمه رو به اتمام است، نهایت سعی خود را میکند تا باز هم آن را ادامه دهد. تلاش برای طولانی کردن این گفتگوهای دونفره کاملاً مشخص است.
پسری که به شما علاقمند شده است دوست دارد تا حد امکان در جریان همه فعالیتهای شما باشد. و این موضوع شامل فعالیتهای شما در شبکه مجازی و اطلاعاتی که در آنجا به اشتراک میگذارید نیز میشود. پس اگر پسری به طور پیوسته پیگیر صفحات مجازی شما بود احتمال دارد عاشقتان شده باشد.
از نشانههای علاقه پسر به شما این است که به آراستگی ظاهرش در ملاقات با شما اهمیت زیادی میدهد. او دوست دارد توسط شما جذاب، خوشتیپ و آراسته به نظر برسد. او برای ملاقات با شما برنامه ریزی میکند که لباس مناسبی به تن داشته باشد، مدل موهایش مرتب و کفشهایش تمیز باشند!
پسری که دوستتان دارد، برای نظرات و افکارتان ارزش قائل میشود، حتی در این کار زیادهروی هم میکند. اگر او همیشه میخواهد بداند که به چه فکر میکنید، احتمالاً برایش مهم هستید. برای مثال پسری که نظر و سلیقه شما را در مورد بعضی از کارهایش جویا میشود، یعنی احتمالا به شما علاقمند است.
اگر تصادفاً درباره مرد دیگری حرف بزنید، او به سرعت حسود و غیرتی میشود. حتی اگر این پسر غیرتی فقط یک دوست باشد، این واکنش حسادتآمیز جرقهای است که نشان میدهد او کراشی مخفیانه روی شما دارد.
اگر پسری که فکر میکنید، دوستتان دارد، صندلی را برایتان بیرون میکشد، کتش را به شما میدهد تا سرما نخورید و هر کاری میکند تا احساس خاص بودن پیدا کنید، مطمئن شوید که روی شما کراش دارد. مردی که میخواهد بیشتر از یک دوست باشد، از سر وظیفه با شما تماس نمیگیرد، بلکه میخواهد هر کاری در توان دارد، انجام دهد تا شما را تحت تاثیر قرار دهد. یک جنتلمن واقعی این کارها را برای یک بانو میکند. برای مثال همکار یا همکلاسی پسری که همیشه اصرار دارد شما را با ماشینش به مقصدتان برساند، احتمالا به شما علاقمند شده است.
پسری که دوستتان دارد، به خوشی و سلامتی شما اهمیت میدهد و احساساتتان برایش مهم است. به عبارت دیگر شادی شما شادی او و درد شما درد او است.
به طور کلی طبیعتا در شرایط سخت، اطرافیان نسبت به شما حس دلسوزی خواهند داشت. اما پسری که به شما علاقمند است، تنها به دلسوزی و همدردی بسنده نمیکند. او در شرایط سخت نمیتواند دست روی دست بگذارد و به کمک شما خواهد آمد.
پسری که نیازها و خواستههای شما را مقدم بر نیازها و خواستههای خود میداند، به احتمال زیاد عاشقتان است. چون اگر فردی واقعاً برای دیگری اهمیت قائل باشد، در زمان نیاز به داد او خواهد رسید، حتی اگر مجبور باشد که هر کاری دارد، رها کند و به کمک عشقش بشتابد. اگر پسری این کار را برایتان انجام میدهد، یعنی این که میخواهد از شما حمایت کند. این مورد یکی از نشانههای یک پسر عاشق است.
پسری که واقعاً روی شما کراش دارد، تک تک حرفهایی را که میزنید و کارهایی را که انجام میدهید، به خاطر میسپارد. مردی که به شما علاقه دارد، هنگامی که شما حرف میزنید، سراپا گوش میشود و میخواهد ذهن و روحتان را مانند کف دستش بشناسد. پسری که دوستتان دارد، روز تولدتان و رنگ و غذای مورد علاقهتان را یادش میماند. او تمام این جزئیات ریز را به خاطر میسپارد تا بتواند با کارهای خارقالعادهای که برایتان انجام میدهد، غافلگیرتان کند.
اگر پسری از شما خوشش آمده و به شما علاقمند شده باشد به صورت خودآگاه و ناخودآگاه نشانههایی در رفتار و گفتارش ظاهر میشود. او زیاد به شما نگاه میکند و تماس چشمی مستقیمی برقرار خواهد کرد، از صحبت با شما لذت میبرد، حتی اگر موضوع صحبت جالب نباشد و معمولا در هنگام همصحبتی با شما، لبخند محبت آمیز بر لب دارد، به صورت ناخوداگاه برای حرف زدن با شما به سمت جلو مایل میشود و ممکن است کمی دستپاچه باشد.
پسری که عاشقتان شده باشد توجه ویژهای به شما نسبت به دیگران دارد، دوست دارد زیاد با شما درارتباط باشد و در ملاقات با شما به تیپ و ظاهرش اهمیت زیادی میدهد. او روی شما به عنوان دختر مورد علاقهاش غیرت دارد، در شرایط سخت به کمکتان میآید و همواره شما را در اولویت قرار میدهد. و در پایان پسری که نگاه ویژهای به شما دارد دوست دارد نظر و سلیقه شما را در مورد مسائل مختلف جویا شود و همه جزئیات رفتار و گفتار شما را به یاد میآورد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
40 بازدید
50 بازدید
چه طور بفهمم عاشقمه
120 بازدید
109 بازدید
186 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من دخترم و ۱۹ سالمه تو مجازی با یک پسر ۲۲ ساله اشناشدم اولا رابطمون در حد یه دوست معمولی بود اما کم کم ازش خوشم اومد و با پسر عموی این فرد هم اشنا بودم ایشون گفتن که برو بهش بگو که دوسش داری یا میگه اره یا نه برم بگم یا نه؟ و اینکه انگار خود پسر عمو هم رفته این موصوع رو بهش گفته اما چیزی نگفته و همه چیزو هم به مسخره میگیره
سلام دوست گرامی شما میتوانید به طریقههای مختلفی علاقه خود را ابراز کنید؛ اما بدترین روش ممکن برای شرایط شما، گفتن علاقه، به طریقه مستقیم است. پس به او به صورت مستقیم نگویید. ابتدا مشخص کنید دلیل علاقه شما به ایشان، علاقه است؟ آیا او اهل ارتباط به صورت جدی هست یا خیر؟ شما میتوانید در دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیوعشق شرکت کنید.
اگه میشه ترو خدا جواب بدید من عاشق پسری شدم ولی نمیدونم اون هم همین طور هس یا نه اخه زیاد داخل کوچه هم نمیاد
سلام دوست گرامی اطلاعاتی از خودتان و یا طرف مقابل ندادید که راهنمایی دریافت کنید.
سلام من 5 سال با یه پسر حرف زدم و اون پسر دوست برادرم بود ما 13 سال فاصله سنی داشتیم و همو دوس داشتیم بخاطره اختلاف سنی زیادمون خانواده هامون نزاشتن باهم ازدواج کنیم ولی پسره رفت با یه دختری ازدواج کرد ولی تو دوران نامزدیش بخاطره علاقه زیاد من به اون نمیتونستم فراموشش کنم بخاطره همین دوباره باهم یکی دو روز حرف زدیم بعد ازدواجش پسره دست از سرم برنداشت هی پیام داد هی زنگ زد هرچقد بهش گفتم تو ازدواج کردی متاهلی گوش نکرد بعد که خانومش فهمید اومد دم خونمون داد بیداد کرد و تحقیرم کرد الان بخاطره اون یه هفتس خانوادم باهام حرف نمیزنن و گوشیمو ازم گرفتن و متاسفانه من علاقه شدیدی به گوشیم دارم و چون دانشجوام تمام چیزام تو گوشیم و چون الان گوشی ندارم حس میکنم شدم بچه کوچیک هستم
سلام مدتیه که عاشق پسری شدم ولی خب نمیدونم اون هم همین حس رو نسبت بهم داره یانه
سلام وقتتون بخیر دختری ۲۴ساله هستم با پسری ۳۰ ساله از طریق مجازی اشنا شدم اونم درمورد کار بود و سوال میپرسیدم ازشون بعضی وقتا و چون هم زبون محلی هستیم با هم شوخی میکردیم یک روز خواستن شمارمو داشته باشن و تماس تصویری بگیریم که تماس گرفتیم و یه مدت کوتاه با هم حرف زدیم و بعد اومدن دیدنم ۲ساعتی فاصله مون هست. خوب بودن یک بار دیگه هم اومدن دیدنم مدام نگام میکردن شوخ طبع بودن حتی متاسفانه دستمم گرفتن و گفتن دوستم داره و بازم تا مدتی خوب بودیم میگفتن حس ارامش داری ولی یهویی دیگه سرد شدن نه پیامی نه زنگی دلیلش رو پرسیدم گفتن کارم زیاده وقت ندارم… چند دفعه هم گفتن عاشق کسی بودم ازدواج کرد و نمیتونم عاشق بشم و قصد ازدواج ندارم فعلا.. ولی حالا بعضی وقتا سوال میپرسم جوابمو میده یا کاری ازش بخوام چشم میگه بهم بهشون میگم خدانگهدار واسه همیشه هم چیزی نمیگن بحثو عوض میکنه. خیلی فکرمو درگیر کرده نمیدونم چکار کنم یعنی فقط واسش یه سرگرمی بودم و تموم.
سلام دوست گرامی اگر حرف ایشان مبنی بر اینکه هنوز به فکر گذشته هستند و نتوانستند شخص موردنظرشان را فراموش کنند، درست باشد؛ این مساله تقصیر شما نیست. او باید بتواند ابتدا پرونده گذشته را ببندد و سپس وارد رابطه شود. اما اگر دلایل دیگری وجود داشته باشد، بهتر است که رابطه را ادامه ندهید تا اذیت نشوید. وقتی او صراحتاً گفته است قصد ازدواج ندارد، بهتر است خودتان نیز این رابطه را ادامه ندهید و از او کاری را درخواست نکنید.
سلام دختری ۱۹ ساله هستم که حدود هفت ماه میشه با پسری مجازی به قصد ازدواج آشنا شدم ایشون کرد و من ترک هستم و یکی دوبار هم اومدن شهر ما و همدیگه رو دیدیم اما مشکل اینجاست که من خیلی به ایشون بد بینم! اعتماد ندارم و همش فکر میکنم داره خیانت میکنه فکر میکنم دروغ میگه و خواستگاری نمیاد و باید باهاش تموم کنم !! و دیگه از دست این افکار خودم که حتی با ی حرکت کوچیک ایشون شکل میگیره خسته شدم . و نمیخوام تا حدی شدن رابطه حسی بهش داشته باشم و از طرفی مشکلات مختلف و دعوا های متعددمون!…. باید چیکار. کنم رابطه رو در چه صورت میتونم جدی بگیرم
سلام دوست گرامی اشاره کردید مجازی آشنا شدید و دوبار نهایتا او را دیدید. در چنین شرایطی اعتماد و صمیمیت شکل نخواهد گرفت و باید تعداد دیدارها را بیشتر کنید. اما درباره اهداف ایشان میتوانید یک بازه زمانی مشخص کنید تا او بتواند شرایط خودش را برای خواستگاری فراهم کند. در ضمن اگر به صورت کلی، بی اعتماد هستید، باید حتما از مشاوره فردی استفاده کنید تا ریشه این بیاعتمادی مشخص شود.
سلام بنظر شما ابراز احساسات دختر به پسر کار اشتباهیه؟ کسی که خیلی با من گرم و مهربون بود ولی من مثل اون باهاش گرم و صمیمی نبودم و به شک و جدایی انداختمش! خواهش میکنم کمکم کنید
سلام دوست گرامی براز ابراز علاقه راههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها ابراز علاقه مستقیم است. اما این روش همراه با خطراتی است که اگر رابطه را در حال حاضر دچار مشکل نکند، طبق تجربه و آمار کیفیت رابطه زوجین، در آینده رابطه را تخریب میکند اگر تمایل دارید که رابطه خود را به سمت گرمی و نزدیکی بیشتر سوق دهید، نیاز دارید که از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید تعادل را در رابطه ایجاد کنید و طرف مقابل نیز به رابطه با شما مایل شود.
با سلام من قبلا در سایت شما سوال مطرح کردم و حتی همون چند خط جوابمو خیلی خوب داد و با زمان بهش رسیم تشکر…. اما سوال الانم ..من حدود ۱۳ ماهه با پسری از طریق فضای مجازی اشنا شدم هر دو ۲۹ سال داریم…تصویری و تلفنی زیاد صحبت کردیم تقریلا روزی ۴_ ۵ ساعت و دوبار ایشون جهت دیدار به شهر ما اومده فاصله ای حدودا ۶ ساعته ….البته تا الان حرف ازدواج زده نشده یکی دوبار از جانب من بود که ایشون گفتن هدفشوون ازدواج نیست البته یک شکست عاطفی رو گذروندن که با خیانت طرف مقابلش تموم شده …من کاملا متوجه میشم به مرور علاقش بیشتر میشه خصوصا بعد هر دیدار البته منم تا چند مدت بعد از دیدار احساسم بهشون بیشتر میشه اما چیزی باعث میشه من بعضی وقتا دچار تردید بشم و بدنبالش عذاب وجدان اینکه گاهی در بعضی از عکساش و یا بعضی روزا که تصویری حرف میزنیم به این فکر میکنم اونقدرا برام از لحاظ زیبایی جذابیت نداره البته دیدارای حضوری من میل زیاد جنسی و عاطفی بهشون دارم اما این شک و شبه هااا در بسیاری مواقع منو دچار عذاب وجدان میکنه خصوصا وقتی این حجم از ابراز علاقه رو میبینم از لحاظ اخلاقی واقعا مورد پسندم هست حتی نوع ابراز علاقش برام همیشه جذاب بوده و هیچوقت ازش خسته نشدم حالم واقعا باهاش خوبه و شاید بگم بهترین و شیرینترین روزایی رو برام ساخته که از هیچ پسره دیگه ای ندیدم … البته من همیشه وسواس فکری داشتم و رابطه هاییی که خیلی زودد خسته شدم و تموم کردم و طولانی ترین رابطه مداووم همین بوده … نمیددونم مشکل چیه که اینقد احساساتم بعضی وقتا متضاد… ایا واقعا دوسش دارم یا به خاطر این افکار و دو دلیا نمیشه اسمشو دوست داشتن گذاشت
سلام و عرض خسته نباشید من یه دختر ۱۸ ساله هستم و عاشق مشاورم شدم که ۲۱ سالشه و دانشگاه تهران درس میخونه و هم شهری هستیم من کم کم عاشق اون شدم ولی اون اولاش خیلی به من توجه میکرد و خیلی بهم پیام میداد و باهم تلفنی حرف میزدم که و آدم خیلی نجیبی هم هست ولی یکم خیلی مذهبی هست ما یه بار وقتی باهم صحبت میکردم بحثمون یکم طول کشید و یکم من به عقایدش توهین کردم که فقط از عصبانیت بود و اون روز بحثمون تا ۱ شب طول کشیده بود (البته این چیزا برای ما که تو شهر کوچیک هستیم عادی نیست) بعد دیگه از اون به بعد باهام خیلی سرد شد منم هی انتظار میکشم که زنگی بزنه و حرف بزنیم ولی نه… اولش فک میکردم دوسم داره چون باهام خیلی صمیمی حرف میزد ولی الان که فک میکنم میبینم اشتباه میکردم الانم که عاشقش شدم موندم باید چیکار کنم و گاهی از درسام عقب میمونم
سلام دوست گرامی اگر ایشان مشاور شما بودند، برقراری رابطهای خارج از چارچوب مشاوره کار درستی نبوده است. یعنی نقش ایشان در زندگی شما بهم ریخته شده است. اشاره کردید یکم خیلی مذهبی است؟ بالاخره یکم یا خیلی؟ این علاقه نیاز به بررسی بیشتری دارد. اما در کل برقراری رابطه با شخصی که مشاور شما بوده است، اشتباه است و باید پس از انجام مشاور و اتمام آن، اگر علاقهای داشتند به صورت مستقیم بیان میکردند. میتوانید برای بررسی بیشتر این رابطه از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کند.
سلام من 19سالمه و از طریق اینستاگرام با یک پسر25ساله اشنا شدم.این اقا پسر اولش خیلی ذوق داشت از هم صحبتی با من و همش ذوق داشت بریم بیرون منم چندین بار باهاش رفتم بیرون و میشه گفت از اخلاقش و روحیاتش خوشم اومد و دفعه اخر با یکی از دوستام و اون اقا رفتیم بیرون دوستم میگفت از رفتار ها و طرز نگاهش مشخصه ازت خوشش میاد ولی بعد از اون روز اخلاق این پسر عوض شد و خیلی سرد شد و من بخاطر اینکه یهو نادیده گرفته شدم خیلی بهم ریختم میخام بدونم باید چیکار کنم میخاد منم یه حرکتی بزنم تا بفهمه منم بی میل نیستم یا کلا از من خوشش نمیاد بیخیال بشم؟؟!
سلام دوست گرامی آیا بعد از اینکه متوجه شدید او تغییر کرده است، با او صحبتی کردید؟ اینکه چه تغییراتی اتفاق افتاده است مهم است.ممکن است که این تغییراتی که شما را آزار داده است، صرفاً حساسیتهای شما باشد. بهتر است شما با ایشان صحبت کنید تا علت اصلی این تغییر رفتار را متوجه شوید.
سلام دختری هستم از یکی از هم کلاسیهایم خوشم می آمد و ی جورایی بهش گفتم دیدم اونم منو دوست داره و از من خوشش میاد اما از نظر فرهنگ و اعتقاد خانوادگی فرق داریم باهم و میگفت به همین دلیل برای ازدواج مشکل داره و براش سخت هست و هربار که بحث ازدواج رو وسط میکشیدم انگاری از چیزی ترس داشت اما تمام این مدت بهم میگفت که عشق واقعیش من هستم و میدونم که اهل دروغ نیست ما یکساله که باهم ارتباط داریم اما داخل یک شهر نیستیم بیشتر ارتباطمون مجازی هستش… هر بار که درمورد ازدواج میگفتیم و اون میگفت که مشکلی داره من خیلی ناراحت میشدم ولی بازم ارتباطمون قطع نمیشد تقریبا هر روز پیام میدادیم تا اینکه اخیرا میگه من اصلا دوستت ندارم و تو برای من مثل یک دوست معمولی هستی و من حس میکنم بخاطر ناراحتی من میگه چون چندبار تو حرفاش میگفت کاش همون اول نه میگفتم تا تو رو اینقدر ناراحت نکنم واسه همین فکر میکنم اینو میگه که من اذیت نشم چون تمام این مدت هیچ بدی ازش ندیدم و تمام حرفا و رفتارهایش طوری بود که نشان از دوست داشتن واقعی بود حتی گاهی درمورد اینکه به آرزو هامون برسیم باهم کجا ماه عسل بریم چندتا بچه داشته باشیم هم حرف میزدیم و… و اون میدونه که خانواده اش از نظر فرهنگ و اعتقاد با من خیلی متفاوت هستن و حتی ممکن من ناراحت بشم از رفتارشون… و من الان حس میکنم این حرفی که میگه دوستت ندارم رو الکی میگه از ته دل نمیگه فقط میخواد من بیشتر ازین اذیت نشم بگم که حتی اون پروفایل های عاشقانه و… برای من میزاشت و… حالا به نظر شما من چی کار کنم؟ چون واقعا بهش علاقه دارم و نمیخوام از هم جدا شیم و خیلی امید دارم که بهم برسیم
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. نکته قابل توجه در روایت شما این است که با وجود اینکه از اختلافات فرهنگی و خانوادگی بین خودتان مطلع هستید و طرف مقابل شما نیز برای ازدواج آمادگی خود را اعلام نکرده است، اصرار بر ادامه رابطه دارید. به چه دلایلی اصرار بر ادامه این رابطه دارید؟ بیشتر ارتباط شما بصورت مجازی بوده است اما روی این رابطه سرمایهگذاری فراوانی کردهاید. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید تا مشاور به شما کمک کند که در مسیر بازگشت به این رابطه گام اشتباهی برندارید.
سلام من دختری 20 ساله هستم و در جایی که کار میکنم صاحب مغازه بغلی یک پسر 30 ساله هستش که با پدرم هم اشنا هست و یه مدت افکارم ریخته بهم، چون احساس میکنم که این اقا از من بدش نمیاد. ما فقط باهم سلام و خداحافظی میکنیم تاحالا هیچ حرف دیگه ای باهم نزدیم اما یه رفتارهایی داره مثلا موقعی که دارم باهاش احوالپرسی میکنم احساس میکنم هول میشه استرس میگیره یا موقعی که دارم میرم سر کار از دور میبینم که داره نگاهم میکنه بعد سریع نگاهشو ازم میدزده. یسری با دوستاش دم در بودن بعد من که داشتم میرفتم نزدیک مغازه میشدم دیدم که دوستاش دارن میخندن ولی خودش هول کرده بود و میخندید بعد یه نگاه کرد به منو رفت تو مغازه بعد که من نزدیکتر شدم اومد سلام کرد نمیدونم یه رفتارهایی داره که اعصابم و بهم ریخته نمیدونم دوسم داره یا نه ولی الان یه دو روزی میشه که اون موقع هایی که من میرم نمیاد سر کار بعدا میبینم که یک ساعت یا دو ساعت بعد من اومده ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی علائمی که گفتید شاید نشاندهنده توجه ایشان به شما باشد، اما بهتر است تا وقتی ایشان به صورت مستقیم ابراز علاقه نکردهاند، روی این رفتارهایی که نشان میدهند، سرمایهگذاریای انجام ندهید.
سلام و عرض ادب من ۳۰سال سن دارم.۱سال پیش با یه آقایی آشنا شدم که سنشون یک سال از من بیشتر بود.من ارشد میخونم و ایشون تحصیلاتی نداشت(البته اگه برخورد و شخصیت مناسب باشه صرفا تحصیلات برای من ملاک نیست به هر حال لازم دونستم که بگم بهتره)فقط یک بار همدیگه رو ملاقات کردیم و در دیدار اول از من سوال کردن که قصد ازدواج دارم یا نه.بعد که چند روز گذشت منتظر بودم بهم پیام بده که پیام نداد و منم به بهونه ریپلای کردن استوریشون میخواستم غیرمستقیم سرحرف باز بشه و ایشون به من گفتش که این چند روزه کار داشتم (البته یه پیام دادن مگه چقدر وقت آدمو میگیره!)و بعدش از من سوال کردن که نظرتون برای ادامه رابطه چیه و سریع حرف خودشو زد و گفتش که شما دنبال یه رابطه هدفدار هستید درسته؟و منم چون همون برخورد اول گفتم که قصد ازدواج دارم ،بهشون گفتم بله یه رابطه هدفدار میخوام.که به من گفتن حقیقتا و صادقانه در شرایط یک رابطه احساسی نیست و از این صحبتا و گفتش که جدا از همه اینا فقط میخواستم همدیگه رو ببینیم شما دوست خوبی هستین و…این رفتار و برخورد ایشون خیلی باعث ناراحتیه من شد چون حس خوبی بهش پیدا کرده بودم و هم اینکه فکر میکنم برخورد درستی باهام نداشت بخاطر همین تا یه مدت تو بدترین حالت روحی بودم.و البته اینم بگم که از آشناهای دور بودن بخاطر همین بدتر از هر چیزی ناراحت شدم.قبل از اینکه همدیگه رو ببینیم بین صحبتامون داشت میگفت که یه چیزی لازم داره و میخواد بخره و منم همون موقع بخاطر علاقه ای که بهش پیدا کرده بودم بخاطر حس خوبی که بهش داشتم گفتم حتماً باید واسش بخرم.دیگه بعد از اینکه نشد با هم بمونیم من بعد از یک سال که گذشت واسه تولد ایشون به عنوان کادو براشون گرفتم و سه ماه قبلش اون هدیه رو سفارش داده بودم و از طریق یک نفر هدیه رو موقع تولد به دستش رسوندم.اما خیلی از این کارم ناراحت شد.و اینکه حتی متوجه شدم که دوستشم به من کفتش که فعلا حال روحی مناسبی نداره و بعدا باهات صحبت میکنه.تا یه مدت طولانی میدیم که حال روحیش واقعا خوب نبود البته بدون اینکه خودش حتی متوجه بشه که من از حالش خبر دارم واقعا بعد از اون موقع میدیم که خیلی ناراحته گاهی وقتا منو چک میکرد پیگیرم بود که دیگه کلا از همه جا بلاکش کردم الان دوباره بعد از مدتها آنبلاکش کردم که دیگه کلا حتی تو لیست بلاکامم نباشه دیدم دوباره اومده و خیلی کنجکاوه بخاطر همین دیگه کاملا بی تفاوت برخورد میکنم و هیچ اهمیتی بهش نمیدم.الان واقعا برام جای سواله که اگه رابطه از سمت ایشون تموم شد پس ناراحتیش بخاطر چیه !و چرا هنوزم در مورد من کنجکاو و پیگیره!!سپاسگزارم.عذر میخوام که متنم طولانی شد
سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام. من به استادم علاقمندم. نمیدونم چکار کنم. یکبار قبول کرد ایشون رو ببینم و ملاقات کردم با اینکه احساس کردم دوسم داره نمیدونم چرا قبول نمیکنه باهام باشه. خیلی دوسش دارم، عاشق شخصیتش هستم.اون واقعا مرد خوبی هست و اهل رابطه نیست. چکار کنم باهام بیشتر آشنا شه. کمکم کنید😔
سلام دوست گرامی به سن خودتان و استادتان اشاره نکردید و اینکه در چه فضایی با ایشان آشنا شدید. گاهی معیارهایی که افراد برای ازدواج در نظر میگیرند، داشتن شان و پرستیژ اجتماعی طرف مقابل است و معمولاً اساتید این ویژگی را دارند. اما شما باید بدانید که ضعف شما و اعتماد به نفس پایین میتواند ایشان را از شما دور کند. بنابراین ابتدا این سوال را از خود بپرسید که به چه دلیل عاشق ایشان شدید و چه ویژگیهایی در ایشان شما را جذب خود کرده است؟ سپس با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید تا بتوانید به شیوه صحیح ایشان را جذب خود کنید.
سلام وقت بخیر من دختری 20 ساله ام که داخل تلگرام با پسری اشنا شدم و بعد یه مدت ادعا کرد که عاشقم شده به علاوه که متوجه شدم داخل خانواده فاقد محبت بوده و کسی درکش نمیکنه اما من درکش کردم و باهاش مهربون بودم الان نمیدونم میتونم حرفشو باور کنم و به احساسش اعتتماد کنم یا نه. میشه لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی چند مدت است که با ایشان آشنا شدهاید؟ سن ایشان چقدر است؟ آیا او را از نزدیک دیدهاید یا فقط رابطه به صورت مجازی بوده است؟ جزییات بیشتری باید از وضعیت خود اعلام کنید تا بتوانیم بصورت بهتری راهنماییتان کنیم. اما به صورت کلی، زمانی شما میتوانید حرف کسی را باور کنید که شناختتان نسبت به او بیشتر شود. ندیدن محبت در خانواده، مانع داشتن یک رابطه خوب در آینده نمیشود اما اثرگذار است.
سلام من دختر 20 ساله هستم… بنظر شما ایا منطقی هست که یه نفر بدون اینکه تورو دیده باشه یا اینکه صداتو شندیده باشه صرفا از روی چندتا پیام در مدت 2 یا 3 ماه (البته پیام دادنامون مداوم نبوده)، عاشقت شده باشه؟؟ یا اینکه میتونه یک وابستگی زودگذر باشه ؟؟ در ضمن بگم که حدود 2 سال میشه که با هیچ کس رابطه نداشتم خودم فکر میکنم بخاطر همین موضوع هستش که نسبت به کوچکترین حرف واکنش نشون میدم و نمیتونم منطقی فکر کنم لطفا اگه میشه راهنماییم کنید ممنون میشم .
سلام دوست گرامی سوال شما کمی مبهم است. خودتان به فردی وابسته شدید؟ یا او پس از این پیامها به شما وابسته شده است؟ از نظر منطقی دونفر باید پس از شناختن همدیگر بتوانند این ادعا را داشته باشند که به هم علاقه پیدا کردند و قصد جدی برای رابطه در آینده دارند. اگر این شناخت نصفه و نیمه و از راه دور باشد، یک هیجان زودگذر است.
سلام من دختری ۱۹ ساله ام چند سال قبل عاشق پسری شدم که بعد ها فهمیدم اصلا دوسم نداشته و فقط ذهنش هرز بود الان ۶ ماهی میشه به پسر همسایمون علاقه مند شدم و پسر قبلی دیگه اعتمادم برای پسرا از بین برده میخواستم بگم این همسایه ما سال های قبل اصلا ادمم حسابم نمیکرد و تقریبا هم رفتاراش عادی بود اما الان ۳.۴ ماهی هست که زوم میکنه تو چشام و تا زمانی که مجبور نشه چشاشو از من نمیکشه و اینم بگم که این پسر ۲۸ سالشه کارمند هم هست و اینکه احترام خاصی به پدرم داره و علاوه بر اون از پدرشم میشه گفت میترسه و پیشه اونا نگاه نمیکنه و تا اونجاییم که میدونم دوست دختری الان نداره منم که باهاش اصلا حرف نزدم میخواستم ببینم میتونم دوسش داشته باشم یا اینم مثل قبلیه هستش؟؟
سلام دوست گرامی تجربه شکست قبلی همچنان با شما هست و ابتدا باید پرونده آن را در ذهن خود ببندید تا بتوانید به فرد جدید اطمنیان پیدا کنید. برای این موضوع میتوانید ابتدا «قطبنمای زندگی پیروزمندانه بعد از جدایی» را مطالعه کنید، و سپس از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید. البته پیش از اینکه فرد جدید به شما به صورت مستقیم برای برقراری رابطه و ازدواج حرفی نزده باشد، بهتر است شما اقدامی نکنید و به فاصله سنی 9 سالهتان نیز بیتوجه نباشید.
باعرض سلام وخسته نباشید …همکلاسیم قبل از این که کرونا بیاد همش توی پایتخته کلاس برام شعر مینوشت که توی شعر از ویژگی های اخلاقیم بود وبعصی موقع ها متوجه شدم که درمحیط دانشگاه از دور حواسش بهم هست وهمش با خوشرویی باهام صحبت میکرد زمانی که کرونا اومد ودانشگاه تعطیل بود بعد دوماه اول به بهانه درس بهم پیام میداد وکم کم از من تعریف میکرد وبعدبهم گفت دوسم داره ودلتنگ شده وهمش تو خیالش منو تجسم میکرد که کنارشم وهمش ازم میپرسید که دوستش دارم یانه وازم عکس میخواست ولی من بهش اعتماد نکردم ولی بازم به رفتارش ادامه داد وبهم حق میداد.بعد یه مدتی کمی سرد شد ومثل همیشه رفتار نمیکرد وقتی دلیلشو پرسیدم گفت نمیخوام کاری کنم که وابستم بشی .من بهش علاقمند شدم ونمیدونم منظورش ازاین حرف چیه خودش گفته که دوسم داره لطفا راهنماییم کنید ..
سلام دوست گرامی ایشان با رفتارهای غیرمستقیم باعث ایجاد جذابیت و وابستگی در شما شده است و حتی شما روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کردید! اما درعین حال نتوانسته است که بین احساسی که دارد و رفتارهایش مدیریتی داشته باشد. اگر شما هم به او علاقه دارید بهتر است برای جذب ایشان آموزش درستی ببینید تا در عین حفظ عزت نفس خودتان بتوانید از علاقه ای که دارید صحبت کنید. در رادیوعشق دوره آموزشی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج به شما کمک میکند تا این آموزشها به طور درستی یاد بگیرید.
سلام خواهش میکنم پاسخ بدید . من یکبار هم به شما پیام دادم و گفتید که این سک بازی روانی است و با توجه به سنتون و کار های فرد متقابل سریع از رابطه خارج شوید اما یه سوالی هم داشتم . این فردی که من میگم فردی کاملا مذهبی و فردی نیست که بخاد با کسی بازی کنه یا زندگیه کسیو خراب کنه راستش اهل این کار ها هم نیست و اگر این شخص به من علاقه ای نداشت چرا باید بعد مدتی برگرده؟ ایشون خودشون بعد مدتی به دروغ هاشون اعتراف کردن و در کنار صحبتاشون میخاستن بگن که به من علاقه دارن اما مشکلی دارن . من واقعا گیج شدم میشه یکم کامل تر بهم توضیح بدید؟ من همه ی سایت های شمارو دیدم ، مطالبش و خوندم ، ممکن نیست که طرف احساسی من بخاطر مشکلی ازم دور شده باشه؟ شما تو سایتی فرمودید اگه همچی زود در رابطه پیش بره اقایون سعی میکنن کمی مکث کنن . خب ماهم ۴ سال به قرارمون مونده بود و همه چیو گفته بودیم و انتخاب کرده بودیم . ممکن نیست برای اینکه از این شخص زده نشم و علاقم کم نشه ایشون تصمیم به دوری کردن از من تا یه مدتی کنن؟ چون یک بار به خودم گفتن که برای اینکه از من زده نشی کمتر باهم حرف بزنیم و من قبول نکردم به عبارت دیگه من حس میکنم که ممکنه واسه این باشه که این رفتار هارو میکنن ازتون خاهش میکنم راهنماییم کنید من به ۱۰ نفر مشکلمو گفتم و هرکسی یه نظری داشته ولی اون ها هم حس میکردن منو دوست داره لطفا یکم بیشتر توضیح بدید
سلام خواهش میکنم ازتون جواب بدید خواهشا من ۱۴ سال سن دارم مدت ۲ ساله با پسری ۲۳ ساله اشنا شدم و من در کرج زندگی میکنم و ایشون در یزد سر یه مشکلی مجبور شدم باهاشون صحبت کنم سر همین یه مساعلی راجب زندگی بازگویی شد که دیدیم تفاهم دادیم بعد ۴ هفته گفتند که من بهتون علاقه دارم هر چقدر که دوست دارید فکر کنید اما دوست دارم باهاتون تشکیل خانواده بدم چون سن من کم بود قرار شد ایشون ۱۸ سالگی من به خاستگاریم بیان . به مدت ۷ ماه از این ۲ سال رابطه ی خیلی عاشقانه و سالمی داشتیم ما باهم دیگه بیرون نرفتیم اما در حد چت و زنگ باهم از صبح تا شب در ارتباط بودیم تمام اتفاق ها رو اول به من میگفت در کل هم با خودش هم با خانوادش اشنایی کامل دارم اما از اعضای خانوادش فقط پسر خالش که ۳۶ سالشه از موضوع ما باخبره . یک شب گفت که بزار برو من مشکلی دارم که به نفعت نیس با سماجت تموم زورش کردم و گفت که سرطان دارم منم باور کردم تو این مدت به بهانه ی درمانش چند هفته غیبش میزد و بعدش میومد گاهی هم خطش خاموش میشد تا اینکه یشب اومد پیام داد من پسر خاله ایشون هستم مرده گفت فراموششکنی بعد چندین پیگیری متوجه شدم که سرطان نداشته و حالشم خوبه بعد این موضوع ۹ ماه غیبش زدو کلا نبود همه ی خطاش خاموش بود که یه شب وارد واتساپ شد و بهش پیام دادم گفت این خط فروخته شده بازم که گیر دادم خودش گفت که دروغ گفتم بهت خودمم اما زن دارم اسمشم گفت زهرا دفعه ی بعد اسم زنشو گفت فاطمه الان هم فریده هر چقدر اصرار کردم عکس شناسنامتو بده گفته مدرک نمیدم میخای باور کن میخای نکن باهاش جدی صحبت کردم و چندین بار تکرار کردم اگه میخای ولت کنم خططو حاموش کن بزار برو پیدات نکنم اول گفت باشه اما بعد همچین کاری نکرد و باز هم موند تا اینکه بهش پیام دادم و گفت الان نمیتونم بیام سمتت ترو مرگ من جون من بزار برو با من به هیجایی نمیرسی منم قبول کردم که ببینم عکس العملش چیه اما بازم پیام داد گفت واقعا تمومع؟ منم گفتم نه که سکوت کرد گفتم خواهش میکنم بزار زنگ بزنم صحبت کنیم گفت باشه اما فرداش زنگ زدم جواب نداد . بیشتر وقتا جواب پیام هامو نمیده و اگرم بده میگه زن دارم پیام نده جواب زنگ هامو هم اصلا نمیده . بنظر شما باید چیکار کنم؟ ینی دوسم داره؟ اگر دوسم نداره چرا پس نمیزاره بره چرا بعد ۹ ماه بر گشت و ازم میخاد تا ۱۸ سالگی با هیچ کس تویه رابطه ای نباشم ؟ ایشون به صورت غیر مستقیم ابراز علاقه میکنن اما سعی دارن که احساسشونم پنهون کنن من الان باید چکار کنم؟
سلام دوست گرامی شما درگیر یک بازی روانی شدید و باید هرچه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید. سن کم شما،دروغ گفتن او، در دسترس نبودنش، صحبت از بیماری، التماس برای رفتن شما و ماندن در رابطه و باقی مسائلی که احتمالا مطرح نکردید، نشان میدهد که ایشان بازیگر خوبی است و شما را وارد بازی خود کرده. بنابراین در اسرع وقت این رابطه را تمام کنید و برای مشاوره شکست عاطفی پس از آن حتما از مشاوره استفاده کنید.
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام عاجزانه ازتون میخوام که جواب بدید
سلام خسته نباشید ببخشید دوباره پیام دادم ولی واقعا گیجم خواهش میکنم ازتون که کمکم کنید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام توکلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم یغنی واقعا دوسم نداشت؟ نکنه به خاطر سرد شدن من این کارو کرده؟ من الان چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام تو کلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم به نظر شما بهش پیام بدم تو فضای مجازی و باهاش صحبت کنم؟
سلام دوست گرامی بنظر میرسد وقتی رفتارهای ایشان را میدید که به شما توجه میکرد و سعی داشت به شما نزدیک شود، در ذهن شما اینطور معنی شده که شما را دوست دارد و میخواهد کنار شما باشد. به همین دلیل روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کرده بودید. اما با ورود یک فرد جدید و تمایل ایشان به سمت آن دختر، دیگر توجه لازم را از طرفمقابلتان دریافت نکردید و به همین دلیل سرد شدید. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم از شما درخواست آشنایی نکرده است، سریعاً روی او حسابی باز نکنید و پیامی ارسال نکنید.
وقتتون بخیر ۲۰سال سن دارم والان ۵ ماهه ک با ی پسری ۲۳ساله دوستم طی این ۵ ماه بیرون میرفتیم حرف میزدیم باهم خیلی اشنا شدیم و الان پیشنهاد ازدواج ب من داده خب الان تو این چندماه منم بهش وابستگی پیدا کردم خودم حس میکنم دوسم دارم و دوسش دارم ولی خوب کارنداره ک بتونه خرج ی زندگی رو دربیاره گفته هرجور شده پیدا میکنم و توی دوتا شهر مختلفیم با اختلاف ۳ ساعت راه…از ی طرف دوسش دارم ولی از طرف دیگ خانوادم باهمچین شرایطی بعید میدونم قبول کنه ک اینکه راه دور ما دختر ب راه دور نمیدیم یا اینکه حتما باید کار دولتی داشته باشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی شغل از جمله مسائل مهمی است که تا زمانی که به یک ثبات نسبی نرسیده است، یعنی مقدمات برای ازدواج فراهم نیست. ایشان برای خواستگاری نیاز دارند تا این مقدمات را فراهم کنند. 5ماه ارتباط که اشاره کردید زمانی کافی ای نیست که بتوانید بگویید خیلی اشنا شدیم. بخصوص اینکه رابطه شما از راه دور است. بهتر است زیر نظر خانواده این رفت و آمد را بیشتر کنید و همچنین ایشان بتوانند مقدمات لازم برای ازدواج را فراهم کنند. در این مسیر آشنایی حتما از مشاوره پیش از ازدواج رادیو عشق هره مند شوید.
سلام خسته نباشید من تا الان هیچ دوست پسری نداشتم و تجربه ندارم ۳۰ سالمه و ریزه هستم الان ی چند مدتیه از یکی خوشم میاد که بسیار ادم مغروریه و تقریبا ۴۲ سالشه و احتمال ۵۰ درصد منو میشناسه هر از گاهی میبینمش و دو سه باره که هر کدوممون توماشینمون رو در رو شدیم ،که ایشون از دور (لحظه ای که چشش میوفته) به من زل میزنه تا وقتی که من از بغلش رد شم چشم برنمیداره و سرش با من ۳۶۰ درجه میچرخه و انگار ماشین منو میشناسه چطور که من ماشینشو میشناسه (هر سری که بیرون میبینمش،میبینم اونم نگاه میکنه) ولی فقط نگاه میکنه کار دیگه ای انجام نمیده بنظرتون این نگاهای عمیق معنی داره؟
سلام دوست گرامی شناخت شما از ایشان به چه میزان است که اشاره کردید بسیار مغرور است؟ صرف نگاه کردن نمیتواند علامتی برای علاقه باشد و برای این علاقمندی باید علامت های بیشتری از جمله درخواست مستقیم برای رابطه وجود داشته باشد. اشاره کردید تا به حال از هیچ پسری خوشتان نیامده است، احتمالا معیارهای خود را دقیق شناسایی نکردید و لازم هست که برای بررسی این علائم از مشاوره استفاده کنید. شما می توانید برای شناخت درست ایده ال هایتان از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام. من منشی اداره ای هستم در خوزستان. سال ۹۶ پسر جوونی بعنوان ارباب رجوع داشتیم که طِی این زمان و با رفتو آمدهاش متوجه شدم نگاه میکنه. بخصوصا زمانی که درب اتاق رو باز و بسته میکنه موقع خروج از اتاق. پارسال دیدم دیگه سرشو نمیاره بالا و نگاهم کنه موقع خروج و بستن درب . بعد از مدتی دیدم کاغذی گذاشته زیر برف پاک کن ماشینم. نوشته بود که بهش پیام بدم. ولی نه تماس گرفتم نه پیام دادم. دو هفته بعد دیدم یک ماشینی بوق و نور بالا میزنه میخواد ازم سبقت بگیره، سبقت گرفت دیدم خودشه . بم اشاره کرد بزنم کنار. صحبت کردیم و متوجه شدم یکم استرس و خجالتیه . بم گفت زیر برف پاک کن کاغذی ندیدی؟ بهش گفتم یادم نمیاد. گفتم بفرما . گفت کارت دارم اگه میشه تلفنی بهت میگم. بهش گفتم تلفنی میخوای به اداره زنگ بزن حرفتو بم بزن. دیدم انگار ناراضی بود و رفتم. بعد از چند روز زنگ زد به اداره. صحبت کردیم گفت باید ببینمت اگه بتونی چون پای تلفن اونم تلفن اداره نمیشه کامل حرف زد ، حرف ناقص میمونه. منم گفتم نمی تونم. اگه میخوای تلفنی حرفتو بزن . بازم اسرار کرد بینمت لطفا حرف بزنیم. بهش گفتم حالا فعلا ببینم چی میشه و قطع کردیم .۱۴ روز گذشت و بازم زنگ زد . گفت ۱۴ روز گذشت خبری ازت نشد. مگه نگفتی فعلا ببینم چی میشه حرف میزنیم. بهش گفتم خب الان بفرما حرف بزن . بازم اسرار کرد من که گفته بودم پا تلفن نمیشه اونم تلفن اداره . منم اسرار کردم نمی تونم بیام و حرفتو اینجا تلفنی بزن. خلاصه بهم گفت پس مجبورم خلاصه کنم. گفت قبول داری به من خیره نگاه میکنی بعضی وقت ها؟ بهش گفتم متوجه این موضوع نشدم. در ادامه گفتم خب بعدش؟ گفت اگه چیزی هست یا چیزی میخوای بگی بگو. گفتم نه چیز خواصی نیست. ولی انصافا پسره راست میگفت من بهش نگاه میکردم . بهش زل میزدم. حتی وقتی متوجه نگاهم میشد، ادامه میدادم و نگاهمو نمیدزدیدم . اونم گفت باشه اگه چیز خواصی نیست و طفلی کلی معذرت خواهی کرد. بعد از مدتی داخل دفتر اداره دیدمش یکم حرف زدیم. چون پیامم بلند شد باور کنید دارم خلاصش میکنم. تا اینکه آخرین تماس تلفنی که گرفت بهم گفت ۵ دقیقه وقت داری حرف بزنم؟ و گفت راز دار هستی؟ گفتم مشکلی نیست بفرما که ۲ ساله گرفتارم شده و خیلی خیلی داغونه . بهش گفتم خب چرا اینارو بهم میگی ؛ گفت نمیدونم چه مرگمه گفتم اینو بگم لااقل شاید آروم بشم . گفت لااقل اگه کنجکاوی داشتی و سوالی تو ذهنت بوده الان بهش رسیدی و فهمیدی. با عصبانیت بهش گفتم شما امر دیگه ای ندارید و خداحافظی کردیم. من فقط شنونده بودم این مدت و هیچی بهش نگفتم . حتما اونم کنجکاوی هایی داره ولی به هیچ کدومشون جواب ندادم. نمیدونم مغرور یا نه. نمیدونم دوستش دارم یا نه
سلام دوست گرامی سوال شما طولانی است. برای بررسی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام. ممنون از سایت خوبتون در دانشگاه پسری هست که تقریبا این نشونه ها رو داره. چند بار به طوری که متوجه نشه میدیدم که به من زل زده. چند بار مستقیم تو چشمام نگاه میکرد و بهم زل میزد. یکبار توی کلاس عقب تر از من نشسته بود و وقتی داشتم با دوستام راجع به یه پسر دیگه ای صحبت میکردم بدون اینکه متوجه بشه دیدمش که خودشو روی صندلی خم کرده که انگار بهتر بشنوه چی میگم. به نظرم هر وقت منو میبینه خودنمایی میکنه. یکبار راجع به درس با هم صحبت میکردیم و داشت برام توضیح میداد. چون معلم خصوصی هستن باهاشون کلاس داشتم. موقع تدریس خیلی دستاش میلرزید. راجع به تماسش که اونجا بهش زنگ زده بودن برام توضیح داد که چی بود. دوست داره که ارتباط بیشتری داشته باشیم اما مستقیم جلو نمیاد. به نظرتون واقعا علاقه ای هست؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام دوست گرامی نشانه هایی که به آن اشاره کردید، می تواند نشانه علاقمندی و توجه ایشان باشد. اما تا وقتی به صورت مستقیم اشاره ای به آن نکرده است، روی این توجه ها، سرمایه گذاری عاطفی نکنید. می توانید در جلسات کلاس خصوصی از او درباره آینده فردی اش بپرسید، مسائل مشترک پیدا کنید تا میزان گفتگو بیشتر شود. برای بررسی بیشتر نیز می توانید از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام.من حدود8ماهه که یکی رو دوس دارم.اون رو توی پارک میدیدم. بهم نگاه میکرد.ولی فقط بعضی وقتا با لبخند از کنارم رد میشد. اون سعی میکرد خودنمایی کنه.یه بار که منو دید همینجوری نگام میکرد.ولی یه بار یه نگاه کوتاه بهم کرد.صورتشو اونور کرد و رفت.واقعا نمیفهمم از من خوشش میاد یا ازم متنفره .به نظرتون اون هم دوسم داره؟
سلام دوست گرامی نگاه های گاه و بیگاه ممکن است دلیل توجه ایشان به شما باشد؛ اما تا زمانی که به ضورت مستقیم این علاقه را ابراز نکرده است روی این موضوع سرمایه گذاری عاطفی نکنید.
سلام قبل از هر چیز ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید. من تقریبا ۲سال هس ک درگیر پسر همسایمون شدم البته اونم ی کارایی میکنه ک من احساس میکنم اونم منو دوس داره مثلا هر موقع منو میبینه سریع گوشیش رو میبره سمت گوشش یا دستش ک توجه منو جلب کنه یا منو ب دوستاش نشون میده وبلند ی حرفایی میزنن ک من بشنوم یا ب عمد مسیرشو با من یکی میکنه یا تماس چشمی برقرار میکنه و میخنده و… ب نظر تون هدفش چیه ؟ خواهش میکنم کمکم کنید ،دارم دیوونه میشم.
سلام با این نشونههایی که میگید نمیشه گفت که آیا به شما علاقه داره یا به قول شما هدفش چیه. معمولا وقتی به کسی علاقهمند میشید چون روی همه کارها و رفتارهاش حساس میشید، ممکنه یک سری از رفتارهاش رو اشتباه برداشت کنید یا فکر کنید منظوری از رفتاراش داره.
من خودم اصلا نمیتونم بهش بگم یعنی شما میگید صبر کنم تا حسشو بهم بگه؟
سلام.من مدتیه از هم دانشگاهیم خوشم اومده رفتاراش یجوریه حس میکنم اونم منو دوس داره مثلا همش بهم نگاه میکنه میشینه روبروم بهم زل میزنه جدیدا نگاش میکنم لبخند میزنه میخنده بهم کلاسامو پیدا کرده جوری که زودتر از خودم جلو کلاسم وایمیسته دوستاش تا منو میبینن بهم لبخند میزنن حتی چند باری با دوستاش تو یه طبقه بودم چند دقیقه بعد سر و کله خودش پیدا شد من خیلی دوستش دارم بنظرتون اونم منو دوست داره؟چرا بهم نمیگه همش دس دس میکنه؟
سلام با توجه به نشانههایی که میگید میتونه به این معنا باشه که ایشون هم به شما علاقه دارن ولی با توجه به این اطلاعات نمیشه تشخیص داد چرا جلو نمیاد. ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه، مثلا ممکنه تردید داره، خجالتیه، یا از علاقه شما به خودش مطمئن نیست. دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» میتونه کمکتون کنه.
من سه بار موضوعی رو مطرح کردم ولی بعد از این همه مدت هنوز جواب ندادید ، خوب بگید دل به خواهی جواب میدید و یا فقط حتما جواب بستگانتونو میدید که آدم بدونه و چیزی نفرسته و نتونه در این پیج
سلام دوست گرامی. سوالات به مرور جواب داده خواهد شد. حداکثر زمان برای پاسخگویی 24 الی 48 ساعت است.
با سلام و خسته نباشید من یک ماه پیش شرکت کار میکردم که چند تا از همکارام همزمان از من خوششون میومد ولی من از یه نفرشون خوشم میومد که ایشون هم از من خوششون میومد بیش تر وقتا تو محل کار تماس چشمی پیدا میکردیم و بهم لبخند میزدیم و درکل خیلی تو شرکت حواسش به من بود و در نتیجه با هم اشنا میشیم . به دلیل روابط عمومی بالایی که دارم با همه زود گرم میگیرفتم و میخندیدم ایشون رو بیش تر آزرده خاطر میکرد و در اخر اخراج میشیم هر جفتمون و به همه اعلام میکنه تو شرکت که این دختر مال من و من دوسش دارم الان خانواده ایشون و فامیلا در جریانن که منو میخواد و چند بار شده میخواست با پدر بنده صحبت کنن که من اجازه ندادم چون خیلی پسر شکاکیه دائم میترسه از دستم بده و گوشیمو چک میکنه و زنگ میزنه کجام و سر این موضوع باهم اختلاف داریم ولی در عوض خیلی صااادق و مهربون ولی گفته کمکم کن من تغییر کنم درست شم چون مادرم باعث شده من شکاک بشم به دلیل شرایطی که تو گذشته داشتن و هم الان تو زندگی دارن دلایلی چون ( مادر ایشون شاغل هستن و 5 سال گذاشتن رفتن وگویا عاشق همکارشون میشن و گاهی میان با پدر ایشون زندگی میکنن و دوباره میرن و فک کنم مواد هم میکشن الان 3 ماه نیومدن منزل ). و به گفته خودشون در گذشته ؛ خودشون در دوران خدمت با دختری مثل این که در پارتی رابطه جنسی برقرار میکنن و بعد پشیمون میشن . الان من چون در اینده مشکل ناباروری دارم به ایشون گفتم ولی گفت مخالفتی ندارن و من فقط براشون مهم هستم و به اصرار و ایشون الان رابطه جنسی برقرار کردیم برای اولین بار و دید من به شدت ناراحت شدم و میخواستم برای همیشه برم که جلومو گرفت و التماس کرد گفت دیگه این اشتباه تکرار نمیشه و گریه کرد و معذرت خواست و گفت بخدا بقران اگر تو نباشی من خودمو میکشم من نمیتونم بدون تو میمیرم دست خودم نبوده نتونستم جلو خودمو بگیرم من ادم بی غیرتی نیستم بهت دست بزنم بعد نگیرمت تو قضیه ات با گذشتم با اون خانوم فرق میکنه من دوسش نداشتم فقط واسه شهوت میخواستمش ولی به جون مادرم من تو رو برای خودم میخوام الانم نمیدونم چیشد این طوری شد ببخشید و الان قهرم و اون هی زنگ میزنه و پیام میده و من جواب نمیدم در کل هنوز پای حرفش وایساده بعد پیام داد گفت مهلت بده کمکم کن مادرمو برگردونیم و بعد من زندگیمو دوساله جمع کنم و یه عروسی بگیریم و راحت بشیم میخوام بدونم واقعا دوستم داره ؟؟ یا به خاطر شهوته منو میخواد؟؟ بعد تو زندگی به مشکل بر نمیخورم باهاش ممنون میشم اگر راهنمایی کنین 🙇
سلام میشه جواب سوال منو بدید ممنون میشم ؟؟؟
با سلام لطفا وقت داشتید جواب بدید مهمه ببخشید من چندوقته با کسی اشنا شدم پسره ظاهرش خوبه شرایط خانوادگی شون خوبه طوریه ک خیلی دخترا پیشنهاد میدن بهش برای یه شغلی ک داره خواهرم ب اونجا رفت و گفتش اصلا لازم نیس خواهرت بیاد ولی از وقتی من دید گیر داد ک هر باری ک میای باید خواهرت باشه خلاصه ادم ب شدتت اجتماعی هستش ولی ب من میگفت دخترم همیشه حتی وقتی ک دوستش بودش اومدش نزدیک من وایستاد من داشتم خفه میشدم ب بهونه اس ام اس ک اومده کدش میخوام حتی اولین بارب ک گوشی ام دستش بودش تو سایت ثبت نام کنه رفتش کل سرچینگ گوگل چک کرد و این چیزا اخرین باری ک رفتم از دوست دختر قبلی اش گفتش ک شبیه من بوده و فلان بعدشم گفتش نمیتونم فراموش کنم و اینچیزا منمگفتم جالبید شماها رل میزنید کات میکنید نمیتونید خوب تنها بمون من موندم مردم؟؟؟؟و این چیزا جوابشو دادم بعدشم گقتش خفت میکنم خلاصه من درکش نمیکنم خوشش میاد یانه هر باری ام ک رفتم یه پسری مردی اومده من صدا میکنه پیش خودش الکی اصلا نمیفهمش…..اخرین بار ک رفتم سرمو انداخت پایین رفتم زودی بیرون وایستادم نشستم و اومدش بیرون الکی با در ور رفت و رفت تو اصلا نمیتونم بفهمم خوشش میاد یانه چون ادم اجتماعی هستش میگم شاید طبیعیه ولی نمیتونم درککنم
سلام دوست گرامی.اطلاعات شما در این پرسش ناقص است.با توجه به توضیحات شما، بهتر است اول مشخص کنید خودتان چه ویژگی هایی را برای طرف مقابل میپسندید و معیارهای خودتان چیست و برای راهنمایی بهتر از مشاوره تلفنی رادیو عشق وقت یگیرید.
سلام مدتی یک سال میشه لا پسری در فضای مجازی آشنا شدم البته اون ۲۱ سال سن داره و از من یک سال بزرک تره همدیگر مان را دیدیم از نزدیک یکبار و هر دوی ما احساسات مارا نسبت به هم دیکر میدانیم اما اون زیاد درمورد من نمیدانه و اصلا. نمیپرسه هم از کذشته ام چیزی نمیدانه و منم چیزی برایش نکفته ام اما او هیچی ازم نمیپرسه و زمانی هم که صحبت میکنیم هیچی نمیگه فقط از من میخواهد که من صحبت کنم روی هرموضوع که باشه خلاصه همیشه همه چیز را به من میکذاره و هر چی من میکم قبول میکنی و بعضی چیز های را که من ازش درمورد خودش و یا فامیل اش میپرسم باز بعضی جواب نمیدهد و میگوید هنوز ذود است دلیل این کارایش ممکن چی باشه ؟ درک و اعتماد د اش یا نه بیتفاوتی و بی توجهی و یا دوست نداشتن اش ؟
سلام اینکه ایشون کم حرف میزنه میتونه به خاطر ویژگی شخصیتیش باشه، اما پذیرفتن هرچیزی که شما میگید، سوال نپرسیدن از شما، عدم تلاش برای شناختتون و پاسخ ندادن به سوالات شما میتونه نشونه بیانگیزگی و بلاتکلیفی ایشون نسبت به رابطه باشه. چنین رفتارهایی و تردید درباره طرف مقابل در اوایل رابطه طبیعیه ولی اگر در طولانی مدت ادامه داشته باشه میتونه یک زنگ خطر باشه.
سلام وقتتون بخیر.من ۱۹ سالمه. مدت هفت ماهی میشه توی تلگرام با اقایی اشنا شدم ایشون دوسال از من بزرگترن..سربازن و ادعای عاشقی و ازدواج میکنن.. ابراز علاقه و همه چیزشون بجاست اما خب وضع مالیشون جوریه ک حتی پول شارژ خریدنم نداره و تا حالا از من چندین بار پول گرفته.. یه مدت قرار بود با مادرشون صحبت کنم اما الان مبگن وقتش نیست و بهونه میارن.. قراره ماه اینده به دیدنم بیان… دوستام همه مخالف این رابطه ان. اما خب من عشق چشمامو کور کرده و نمیدونم چکار کنم.از گذشتم همه چیز براش تعریف کردم اما خب خودشون پیگری نکردن ینی فقط همون چیزایی ک خودم گفتم میدونن ن کمتر ن بیشتر.. نمیدونم این دلیل بر بی توجهیشونه یا درک بالاشون.. از نظر خانوادگی چندان بهم نمیخوریم و تنها دلیل موندنم علاقه شدیدیه ک بهش دارم.. بنظر شما با وجود این چیزا این رابطه ارزش جنگیدن و موندن داره یا ن…
سلام دوست عزیز برای اینکه بدونیم یک رابطه ارزش جنگیدن یا بهتر بگیم پتانسیل تبدیل شدن به یک رابطه متعهدانه و جدی رو داره یا نه، نیاز به بررسی خیلی دقیقتری وجود داره. اما شما به چند نکته اشاره کردید که میتونن زنگ خطر باشن. اول اینکه شما تا به حال همدیگرو ندیدید ولی علاقه شدیدی در شما ایجاد شده که میتونه جلوی شناخت صحیح از ایشون رو بگیره، درواقع خودتون خیلی خوب اشاره کردید که “عشق چشمامو کور کرده”. دومین موضوع عدم استقلال مالی ایشون و مشکلات اقتصادیشونه و مشخصا تا زمانی که این دغدغه براشون رفع نشه نمیتونن به صورت جدی به ازدواج فکر کنن. سوم اینکه اشاره کردید از نظر خانوادگی هم چندان به هم نمیخورید. بنابراین لازمه نگرشتون رو نسبت به رابطه اصلاح کنید. تا زمانی که در فضای واقعی تعامل کافی نداشتین و تا زمانی که ایشون آمادگی ازدواج پیدا نکرده، نباید برای ازدواج اصرار کنید. اما ممکنه بعد از رسیدن به شناخت کافی به این نتیجه برسید میتونید صبر کنید تا شرایط ایشون فراهم بشه و رابطه و زندگی خوبی رو با هم بسازید.
سلام.. یه مدته متوجه نگاه های یواشکی پسرعموم شدم…قدیم اصلا محل نمیزاشت حتی وقتی تو یه فاصله زیادی هم باهام داشت بازم میرفت یه طرف دیگه و حتی باهام حرفم نمیزد البته منم بهش هیچ توجهی ندارم…ولی تازگیا هم به حرف هام توجه میکنه هم وقتی یه جایی میریم نزدیک ترین جا به من میشینه و وقتی حواسم پرت میشه میبینم نگاهم میکنه و لبخند میزنه…به دختر های دیگه هم توجهی نداره زیاد البته مطمئن نیستم.؟بعضی وقتا هم که با پسر عمه هام کل کل میکنم اونم همراهی میکنه!.این ها به نظرتون طبیعیه یا نشانه دوست داشتن هست؟
سلام نمیشه با این اطلاعات نظر داد که پسرعموتون دوستون داره یا نه، خب خیلی مهمه که چند سالشه، اگر توی دوره نوجوانی هستین باید بدونید این احساسات کاملا طبیعیه ولی معمولا گذرا هستن و نمیشه روشون حساب کرد. بهتره شما رفتارتون مثل همیشه باشه. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید با مشاور صحبت کنید.
سلام.. ببخشید کسی که دوستش دارم خیلی زود از دستم ناراحت میشه دلیلش چی میتونه باشه؟ مثلا یه بار کفش هام کنارش بود هرچی منتظر شدم نرفت منم کفش هام و برداشتم و با فاصله ازش گزاشتم و پوشیدم.. از اون موقع به شدتو تو خودش بود و جوری که چند نفر از اقوام هم متوجه شدن…
سلام دوست گرامی کمی عجیب به نظر میرسذ این رفتارها لازم هست توضیحات بیشتری بدهید تا میزان حساسیت ابشان مشخص شود
سلام،ببخشید ممکنه به سوال من جواب بدید؟راستش من از یه آقایی خوشم اومده بود که قبلا خیییلی ازم تعریف میکرد و همش از ادبم میگفت و منم باوجود دختر بودنم مستقیم بهش پیام دادمو از علاقه ام گفتم،ایشون از اون موقع به بعد همش داره به طور مستقیم وغیر مستقیم اذیتم میکنه آخه من موندم اگه دوسم نداره چرا هنوز جز فالووراش هستم و همش پیگیر استوریام واینجور چیزاس(ایشون یه کم مغروره و حتی تو فضای مجازی هم هر کسی رو فالو نمیکنه)حتی جواب کامنتامم میده ویا اگه دوسم داره پس چرا جواب پیامای شخصی که بهش میفرستمو نمیده؟واقعا منظورشو اصلا متوجه نمیشم ممنون میشم اگه جوابمو بدین
دوست عزیز سلام
یه چیزی که باید تو زندگیمون یاد بگیریم اینه که ما همیشه نمیتونیم جواب چراهای زندگیمون رو پیدا کنیم. چرا این رفتارها رو انجام میدن؟ معلوم نیست. ما اینجا میتونیم کلی حدس بزنیم، اما خب، هیچکدومش ممکنه جواب سوال شما نباشه. به همین دلیل، یه موقعهایی بهتره از «چراها» بیرون بیرون بیایم و به این فکر کنیم که «چی کار باید بکنیم؟». اینطوری بهتر میتونید از سردرگمی بیرون بیاید. شما این رفتارهای متناقض و آزاردهنده رو میبینید، به نظرتون بهتره چی کار کرد؟ آیا میخواید بمونید و تحمل کنید یا ….؟
سلام خسته نیاشید من یه استاد داشتم که خودم دوسش داشتم و همش همه میگفتن اون چون خیلی ادمه خوب و سر به زیریه عاشقت نمیشه اما من رفتار متفاوت و نگاههای همیشگیش رو روم حس میکردم یک سال گذشت و ایشون ساله بعد هم معلمم شدن همه چیز خوب بود همیشه همه چیز رو بهم میگفت و میگفت فقط به تو اعتماد دارم و یا همش بینه منو تفاهم پیدا میکرد یا یبار حالم بد بود گفت چیشده گفتم خوب نیستم اما شما کلاس دارید برید که گفت هیچی از تو مهمتر نیست الان یبارم گریه میکردم میگف دیوونه صورتو میشوری یا خودم بشورم یا یبار برام باند خرید با کارته خودش اما یمدت گذشت حلقه دستش مرد درست زمانی که همه حتی دوستاش و همه دانشآموزاش حس کردن با من متفاوته رفتارش من دیوونه شدم اما بعد از روزی که حلقه رو دیدم چند بار خندیدم جلوش دیدم سرشو فشار میده گفتم تو عروسیت میام وقتی که گفت بچها همتون عروسیم دعوتید اخم کرد بهم تا اینکه یبار اومد و گفت خانومم فلان میگه فلان میگه و حرفای منو میزد من اروم گفتم از کجا یادشه و گفت حافظهم خوبه همش همینکارو میکرد ولی الان من مدرسهم تموم شد و نیومد خاستگاری با وجوده اینکه از قصد پیشه دوستم گفته بود تابستون امره خیره اما تابستون که تموم شد اما دوستش هم هی حرفاشو بهم میزنه و میخنده ینی میاد؟
دوست عزیز سلام
متاسفانه از پیامی که فرستادید نتونستم متوجه بشم که آیا ایشون به شما قول ازدواج و خواستگاری داده بودند و نیامدند یا شما اینطور برداشت کردید که منظور ایشون از خواستگاری، شما هستند! به همین دلیل پیشنهاد میکنم با روانشناسان رادیو عشق به صورت آنلاین در ارتباط باشید تا بتونند دقیقتر مساله رو بررسی کنند.
سلام من از یه پسری خوشم اومده احساس میکنم اونم دوسم داره اخه همش تو چشام زل میزنه نگام میکنه یه لبخند میزنه بهم نزدیک میشه واز کنارم رد میشه یهو برمیگردم میبینم داره نگام میکنه بنظرتون دوسم داره میشه کمکم کنید
دوست عزیز سلام
مواردی که گفتید هم میتونه نشانههای دوست داشتن باشه و هم نه! واقعیت این هست که وقتی شما عاشق کسی میشید، به طور ناخودآگاه تمایل دارید رفتارها و حرفهای اون فرد رو طوری که دلتون میخواد تعبیر و تفسیر کنید؛ به عنوان مثال یک نگاه ساده رو نگاه عاشقانه تفسیر کنید یا … . اگر ایشون رو دوست دارید، بهتره که به این موارد اکتفا نکنید و سعی کنید آشنایی و شناخت بیشتری نسبت به ایشون پیدا کنید. اینکار دو فایده داره: 1. اول اینکه شما بدون اشنایی و شناخت به ایشون بهشون علاقهمند شدید؛ این علاقه بدون شناخت خودش میتونه مشکلساز بشه. پس بهتره در درجه اول شناختتون رو بیشتر کنید تا ببینید آیا علاقه شما به ایشون همچنان باقی میمونه یا نه و اینکه اصلا آیا این فرد براتون مناسب هست یا خیر؟ 2. این آشنایی بیشتر به شما این فرصت رو میده که بررسی کنید و ببینید آیا ایشون بهتون علاقه دارند یا نه؟! اما چطور آشنایی پیدا کنید؟ سعی کنید موضوع مشترکی برای گفت و گو پیدا کنید. این موضوع میتونه هر چیزی باشه. یادتون باشه در این مرحله هدف اصلی این هست که آشناییتون بیشتر بشه و قرار نیست فعلا ایشون رو جذب کنید. سعی کنید گفت و گوی خودتون رو ادامه بدید و اگه شد به فضای مجازی بکشونید. اگه بعد از آشنایی و شناخت بیشتر باز هم دیدید که به ایشون علاقه دارید و تا حدودی متوجه شدید که نظر ایشون به شما مثبت هست، میتونید از تکنیکهای مختلف برای جذب غیر مستقیم ایشون استفاده کنید. یکی از این تکنیکها شرکت در دوره آنلاین “جذب مرد با موبایل” هست. راههای دیگری مثل استفاده از زبان بدن درست، کمک گرفتن از دوستان مشترک و … است. شما میتونید مقاله: “چطور به یک پسر بفهمانم دوستش دارم؟” برای جذب ایشون به شیوه غیرمستقیم استفاده کنید.
سلام دختری ۱۶ ساله هستم، میخواستم بدونم دوست داشتن یه جنس مخالف در این سن امکان پذیر هست؟؟ حتی اگه این حس دو نفره باشه؟؟
دوست عزیز سلام
امکانپذیر بودن با درست بودن، خیلی فرق داره؛ اینکه شما در این سن به کسی علاقه دارید، امکان پذیره؛ اما آیا درسته؟ واقعیت این هست که حتی اگر این احساس دوطرفه باشه، بهتره با دقت جلو برید و بررسی کنید و ببینید هدفتون از این دوست داشتن چیه؟ آیا دنبال رابطه متعهدانه هستید یا نه؟ اگر دنبال رابطه متعهدانه هستید، آیا در این سن این امکان براتون هست که وارد چنین رابطهای بشید یا نه؟
شما در این سن، علایق، ملاکها، نگرش و … ای دارید که با بالا رفتن سن تغییر میکنه، به همین جهت به شما توصیه میکنم بهتره رابطتون رو با هم جدی نکنید و بیشتر تمرکزتون رو روی آماده کردن خودتون برای آینده بکنید. وقتی بتونید سرتون رو گرم مسائل مهمتر مثل تحصیل کنید، قطعا این موضوع بهتر و راحتتر فراموش میشه.
سلام خسته نباشین من یه دختر ۱۹ ساله هستم که تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم یه چند مدتیه از یه پسری خوشم اومده که وقتی بیرون میرم زود زود باهاش رو به رو میشم و اون هم منو نگاه میکنه خیره میشه منم در پاسخ نگاهش میکنم هیچگونه ارتباطی نداریم فقط یکبار تو اینستاگرام تولدمو تبریک گفته میخواستم ببینم این فرد علاقه ای به من نشون داده یا علاقه ای میتونه داشته باشه؟من چیکار کنم درمقابلش تا بهم نزدیک شه؟اگه میشه بهم کمک کنین خیلی احتیاج دارم به کمکتون
سلام دوست گرامی بهتر هست تا ایشان اقدامی نکردند شما رابطه را شروع نکنید .میتوانید از کسی بخواهید غیر مستقیم شما را معرفی کنند تا خود ایشان اغازگر رابطه باشند
سلام. من مدتی هست ک توی محل کار متوجه توجه خاص یکی از همکاران شدم. این اقا به همه ی خانوم ها احترام میزاره و مودبانه رفتار میکنه بدون هیچ رفتار اضافه ای ولی در مورد من گاه و بیگاه میاد میگه خسته نباشید. حتی وقتی با جمعی از همکارای خانوم هستیم میاد رد میشه وبه من میگه خسته نباشیدو میره. هروقتم با یکی از همکارای مرد صحبت میکنم میاد نزدیک وارد بحث میشه و یا ی جوری اون همکارو دور میکنه از من ولی از طرفی اصلا تمایلی برای ی بحث طولانی یا چت کردن تو فضای مجازی نشون نمیده. به نظرتون منظورش چی میتونه باشه؟
دوست عزیز با سلام ابتدا واقعیت را در نظر بگیرید شاید ایشان به عنوان همکاری صمیمی با شما صحبت می کنند اما درصورتی که به نظر شما فرد موردنظر از لحاظ ویژگی ها و ایده ال های اولیه مناسب ازدواج هستندبهتراست از طریق همکارتان و غیر مستقیم شما پیشنهاد داده شوید و از طرفی علائم و نشانههایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوجهای متاهل همکارتان بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینههای ازدواج نیز دارید،برای اینکه مطمئن شوید اصلا قصد جدی دارند یانه میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. همکار مشترک میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اگر بصورت پیام در ارتباط هستید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند
سلام خسته نباشی من مدت ۳ سال با پسری ۲۱ ساله دوستم وقتی پیشش هستم خیلی رفتار خوبی داره باهام ولی خب به محض اینکه از هم جدا میشیم سردتر رفتار میکنه و وقتی هم باهاش درمیون میزارم میگه مال خستگی کاره و زیاد حوصله چت کردن ندارم و خیلی کلافم کرده این رفتارش خواستم ببینم الان درکش کنم تو این شرایط یا رابطرو تموم کنم
سلام دوست گرامی مدل ارتباط برقرار کردن آدم ها باهم متفاوت است.اینکه ایشان در ملاقات حضوری رفتار بهتری دارد نشان میدهد که ایشان ترجیح میدهد که بیشتر شما را ببیند و ادبیات نوشتاری و چت کردن برایشان خوشایند نیست. بهتر است به جای تمام کردن فوری این رابطه، انتظارات خود را به شیوه صحیح به ایشان بگویید. مثلا به او بگویید من از اینکه توی چت هامون ابراز علاقه نمیکنی احساس خوبی ندارم، میشه در مورد این موضوع باهم حرف بزنیم؟ این نکته را هم به خاطر داشته باشید، رابطه شما رابطه طولانی مدتی است و به مرور عادت و خستگی هایی باعث می شود تا مثل روزهای اول به هم ابراز علاقه نکنید. همچنین گاهی حساسیت های شما بیش از اندازه است نه اینکه او کم توجه باشد.
سلام من حدود6 ساله ک عاشق پسر همسایمون شدم ونمیتونم برم و بهش ابراز علاقه کنم چون میترسم . وقتی نگاهم میکنه تاسرم رو برمیگردونم ک نگاهش کنم نگاهشو می دزده وقتی کنارش قرار میگیرم بی توجهی میکنی .یکبار کنارش قرار گرفتم ولی حتی برنگشت ببینه کیه کنارش منم اشکم در امد و از کنارش رد شدم ولی دوستم کاونجا بود گفت وقتی رفتم برگشته و نگاهم کرده جدیدا به تازگی هم هروقت منو میبینه چند ثانیه ای خیره میشه و بعد در میره یا دوباره نگاهشو میدزده ایا دوستم داره یا ازم متنفره؟؟؟ چیکار کنم بهش بگم؟؟؟راستی از خودم تعرفی هم نکرده باشم خشگلم ولی اون برخلاف بقیه بهم توجه نمیکنهتو ی جمع اگه باشیم نگاهشو رو همه برمیگردونه جزءمن ووقتی حواسم نیست نگاهم میکنه و دوباره تا نگاهش میکنم نگاهشو می دزده باید چیکار کنم؟؟؟
سلام دوست گرامی تا از علاقه این شخص مطلع نشدید شخصا کاری نکنیدبرای فهمیدن علاقه ایشان هم میتوانید از طریق شخصی اقدام کنید تا متوجه شرایط شوید.
سلام من نزدیکه دوماهی میشه که با یه پسری وارد رابطه شدم،آدمه شوخو خونگرمیه ولی خیلی خیلی قد،بیشتره وقتا بحث میکنیم یعنی عادت کردیم بهشم میگم میگه رابطه بدون حاشیه تکراریو بدون هیجانه…منم پا به پاش لجبازی میکنم.چندبار گفتم اگه نمیخوای کات که گفت نه اینا،چیزی که خیلی منو به فکر میندازه چرا این مدت حتی یبارم نگفت ببینمت…من بارها به دروغ گفتم که تنها میرم بیرون تا ببینم میگه ببینمت یا نه،که یبارم نگفت این واقعا اذیتم میکنه از طرفی فضاعه مجازی منو چک میکنه و خیلی حساسه و غیرتی میشه من یجورایی حس میکنم دچار کارما شدم چون تو روابط قبلم خیلی ها وابستم بودن و عاشقم بودن ولی من بعده مدتی تازه فهمیدم که رفتارشون برام سنگینه یا یکی دوبار به اشتباه برایه سرگرمی اونارو به خودم وابسته کردمو بعد تموم کردم رابطرو،چون اولین رابطم طرف خیلی اذیتم کرده بخاطر همین بعده اون بیشتر اذیت کردم،قبله این آقا من با شخصه دیکه ای بودم که بعده ۱۲روز فهمیدم هیچ حسی به من نداره و منو بخاطر نیازایه جنسیش میخواد،فکره تمامه اینا داره اذیتم میکنه و میترسم این سری من شکست بخورم…من واقعا بخاطر قبلا پشیمونم چون حس میکردم بخاطر ظاهرم و اخلاقم میتونم همرو جذب خودم کنم الان نمیدونم این آقا بهم چه حسی داره وقتی ناراحتم سعی میکنه حالمو بهتر کنه به حرفام گوش میده غیرتی میشه عکسامو همش میبینه،ولی خیلی مغروره حتی چندبارم گفت نمیزارم عاشقم بشی یا اینکه همش حرصم میده الکی جوری خرف میزنه ک من روش حساس شم.ولی واقعا نمیفهمم چرا نمیگه همو ببینیم…ممنونم
سلام دوست گرامی قبل از ادامه پیدا کردن رابطه و وابستگی بیشتر با ایشان صحبت کنید و هدف ایشان از رابطه را متوجه بشید .ملاقات و صحبت حضوری باید حتما داشته باشید تا هردو نفر در رویا و خیالات بسر نبرید .از طرفی اگر فردی خودخواه و غد هست ادامه رابطه منطقی نیست
سلام من یه دختری هستم که تو زندگی خوانوادگیم سختی های زیادی کشیدمو و هیچ کس درد منو نفهمید.چون همیشه بقولی با سیلی صورتمو سرخ نگه داشتم و لبخند زدم تا کسی از زندگیم خبردار نشه.نمیدونم بخاطر همین مسایل خونوادگیمه یا نه ک من از ازدواج میترسم.من حوصله خودمو ندارم چ برسه به یکی دیگه.وقتی باخودم فک میکنم میگم اصن حرفی حتی برا یه ساعت هم برای گفتن با اون طرف ندارم.چ برسه به یه عمر.از طرفی دوستان و اشنایان هم اکثریت از زندگیشون راضی نیستن حتی با وجود شروع عاشقانه..و این هم مزید بر علت.
میدونمم ک ازدواج همه جوره خوبه مهمش اینه ک دستور خدا و پیغمبره.ولی هر چی با خودم کلنجار میرم.نمیتونم بپذیرم.یه حس بدی بهم دست میده.یه فکرای عجیب.مثلا بدم میاد از اینکه انتخاب بشم مثه یه وسیله یه لباس .از اینکه برام قیمت تعیین کنن.از اینکه بعد ازدواج احترام ادم از بین بره.مخصوصا اقاییون ک دست به فحش و کتک و تیکه و کنایه اشون زیاده.از خودشیفته بودن اقاییون و اینکه نگاه از بالا به پایین به خانوما دارن.من همیشه تو زندگیم تو خیلی موارد گذشت کردم ولی نمیدونم از طرف مقابلم هم در قبال بی احترامی و یا هر چی میتونم گذشت کنم.ک گذشت گاهی ادمو وقیح میکنه.اونقت چکار کنم…..یه همچین دغدغه هایی همیشه تو ذهنم بوده.
در ضمن من ادم سخت گیری نیستم که ایراد بگیرم از کسی من تابحال خواستگارانی داشتم که اگر هر دختر دیگه ای بود رو هوا زده بود ولی من موقع جواب دادن ب اونها حتی یه لحظه هم برا سبک سنگین کردن ماجرا بهشون فک نکردم.ولی در این بین شده زمانی که من از کسی خوشم اومده.گاهی هم درگیر یه دوست داشتن یه طرفه شدم.مثلا همین چند وقت پیش بواسطه مریضی عمه ام تو بیمارستان از پزشک معالج عمه ام خیلی خوشم اومد.قبلا ندیده بودمش و نمیشناختمش ک چجور دکتریه برای درمان میشه بهش اعتماد کرد یا نه پرستارا از حرفاشون معلوم بود ک دکتر بداخلاقین واصلاب کسی رو نمیدن و مریضا میگفتن ک کارش خوب نی.ما نتیجه نگرفتیم. اما وقتی دیدمش زمین تا اسمون با حرف اونا فرق میکرد.چیزی ک من دیدم اتفاقا خیلیم باسواد و کاربلد بود.و این واقعا ثابت شد بهمون.خیلی مودب و با احترام حرف میزد اهل شوخی و لودگی نبود.خیلیم دلسوز و مهربون بود.تو کارشم وسواس داشت.بارها برای اینکه من تو بیمارستان تمام وقت حضور داشتم نگران بود.صبح به صبح ک میومد از بین جمعیت سرک میکشید و با لبخند به من تنها سلام میداد طوری ک برای دیگران هم جای تعجب داشت و بعدش همه به من نیگاه میکردن. نمیدونم شایدم من توهم پیدا کردم ک رفتارش با من متفاوت بود. بعد از اون ک به مطبش میرفتیم یبار وقتی در اتاق دکتر باز بود و دکتر روی ما دید داشت منشی دکتر ک دیگه حالا با ما اشنا شده بود همش بهم تیکه مینداخت ک نمیخوای شوهر کنی.و هر وقت میریم پیش دکتر منشیشم به بهونه ای میاد و یه نگاه مرموزی به ما میندازه.با اینکه من همیشه سعی کردم سنگین باشم.و همیشه تو اتاق انتظار به من نیگاه خیره میکنه و تو ذهنش داستان میبافه.لابد دیگه…و این در حالیه ک دکتر خودش چیزی نمیگه.ولی همچنان وقتی ما میریم پیشش به گرمی سلام میده طوری ک چشاش از حدقه میزنه بیرون.و لبخند میزنه.همیشه هم نگرانه و وسواس داره. نمیدونم این حالتا عادیه یا منظوری داره ولی هر چی باشه من از اخلاق و رفتارش خوشم میاد. اگه منظوری داشت ک باید بیان میکرد؟!ک اگه بیانم میکرد با وجود ترس از ازدواج من فک کنم ردش میکردم.ک تازه اگه ردشم نمیکردم کلی باهم تفاوت داریم.میدونم اون منظوری نداره شاید فقط دلش برام میسوزه. خیلی دلم میخواست راهنماییم کنید ک من چمه.چرا اینجوریم.احساس میکنم نمیدونم از زندگیم چی میخوام.اینده برام ترسناکه.البته دیگرانم اینجوری بهم تلقین کردن.و منو ترسوندن.افسردگی گرفتم انگیزه ای برا هیچ کاری ندارم تا دست بکاریم میزنم. دیگرانم دلسردم میکنن.میگن نمیتونی.با اینکه من بارها تواناییامو نشون هم دادم.دیگران ازم تعریف میکنن هم از نظر اخلاقی هم رفتاری ولی تو خونه من هیچی نیستم.
سلام دوست گرامی به نظر میرسد شما اعتماد به نفس بسیار پایینی دارید و جوابگویی این همه چرایی ذهن شما از طریق پیام سخت هست. اما نکنه مهم این هست که دچار خیالات نشودی و برای خودتان داستان عاشقانه در مورد علاقه به پزشک نسازید.اگرمیلی باشد خودشان بازگو می کنند
سلام ممنون میشم جواب منم بدین. من باکسی هستم ک همیشه اصرار بر این داره ک جوری وانمود کنه دوسم نداره درصورتیکه میدونم دوسم داره. چیکار کنم ک عشقشو ابراز کنه. اوایل رابطه ابراز احساس میکرد ولی دیگه نمیکنه.
سلام دوست گرامی اینکه در ابتدای رابطه شخصی ابراز علاقه میکرده و به مرور کم شده شاید به رفتار و واکنش شخصی شما در مقابل این ابراز علاقه برمیگرده.با ایشان صحبت کنبد و دلیل این تغییرات را جویا بشید .در رفتار خودتان هم با ابراز علاقه ایشان را راغب و ترغیب به بیان کنید
سلام من ۲۲ سالمه از نوجونی به پسرعموم یک حس خاصی داشتم البته فک میکنم به خاطر تغییرات طبیعی اون سن و ساله ولی چندسال که گذشت و بزرگتر شدم همچنان بهش علاقه دارم ولی نمیدونم اون هم متقابلا همینطوره یا نه؟ وقتی میخاست بره سربازی بهش پیام دادم و گفتم ک مراقب خودش باشه چون برادرم رو از دست دادم تو سربازی ولی قبلش ما اصلا باهم رابطه نداشتیم از طریق پیام و چت و اینا بعدش اونم چندبار پیام داد مثلا برای یک مهمونی من نبودم شهرستان بودم بعد بهم پیام داد که نبودی و کجا بودی و اینا بعد چند ماه که خونه عموم رفتیم من یک چیزایی فهمیدم یعنی از همین نشونه هایی که خوندم تو سایت مثلا تماس چشمی و توجه کردن و غیره بعدش هم من چون رشتم گرافیکه بهم سفارش کارت ویزیت داد که براش بزنم منم زدم قبلا هم سفارش لوگو داده بود بهم ولی کلا دودلم نمیدونم واقعا علاقه ای هست یا نه
سلام دوست گرامی بهرحال اگر احساس و علاقه ای باشد به مرور بیان می شود و بهتر هست شما ابراز علاقه ای نکنید و صبر کنید تا به مرور و ارتباطات بیشتر ایشان از علاقه خود صحبت کنند
سلام به یک آقایی در دانشگاه علاقه مند شدم که چند باری ایشون اومدن به هوای جزوه و کاغذ خودکار گرفتن و بار آخری که اومدن مواردی از همین نشونه هایی که گفتیدو داشتن مثلا همینجور نگاه میکردن و تماس چشمی قطع نمیکردن حرفم نمیزدن تا پرسیدم امرتون دستپاچه شده بود این ور اونور نگاه کرد بعد گف جزوتو بردارم حس کردم نرمال نبود این سری از اون به بعدم ایشون که مدتی فعال نبودن تو فضای مجازی شدیدا فعال شده و مخصوصا بعد حرکات من اون کارو تکرار میکنه مثلا اگه من ۴ تا عکس میزارم دقیقا فرداش ۴ تا عکس میزاره بعضی وقتام مرتبط با همون موضوع ولی هیچ وقت مستقیما چیزی بهم نگفته ازتون راهنمایی میخوام که بدونم حسم تا چه حد درسته و از روی علاقه ای ک خودم بهش دارم این حسو نکردم و اینکه حالا اگر درست باشه چطور به این آقا غیر مستقیم برسونم که منم ازش خوشم میاد چون خیلی تو محیط جدیم هیچ پسری جرات سمتم اومدن رو هم نداره
سلام دوست گرامی آنچه مهم هست این هست که باید ایشان ابراز علاقه برای اشنایی کنند و پیشقدم بشند .منطقی باشید و دچار احساسات و هیجانات تند نشوید .اجازه بدهید ایشان شروع کننده رابطه باشند و شما درخواستی ندهید
سلام،زندگی من یکم پیچیدس!من سالهای طولانی از پدر و خانواده پدرم به دلایلی دور بودم.حدود ۲ سال شده که برگشتم پیش پدرم،سال اول با یکی از پسرای نزدیک فامیل خیلی شوخی میکردم وسربه سرش میزاشتم و البته ایشون هم همینطور بودن. ایشون چند روز تعطیلات رو با من در ارتباط بودن(چت)،من احساس کردم دارم وابسته این فرد میشم و خیلی ناگهانی و سرد ارتباطم رو با ایشون قطع کردم.تا مدتی(۱۱ ماه)رفتارمون خیلی باهم عوض شد،تا حدی که حتی همو نگاه نمیکردیم و به اجبار سلام میدادیم،ولی یهویی با من خوب شد!جوری باهام رفتار میکرد که واقعا حس میکردم نامزدشم!نگاهای دزدکی و آشکار،زیاد صحبت کردن با من،تنهایی قدم زدن،عکس گرفتن مثل آتلیه عروس و دوماد!و…پدرم از این موضوع خبر داره و البته بشدت مخالفه ماست،این شخص هم از مخالفت پدرم آگاهه ولی خودش گفت میخواد بیخیال باشه و هرکاری دوست داره بکنه!البته ایشون به هیچ عنوان به من نزدیک نشدن و من هم اجازه اینکار رو به ایشون نمیدم…من به این فرد علاقه مند شدم طی این ۲سال ولی از احساس ایشون خبر ندارم…من نمیدونم باید چیکار کنم! ایشون ۳ سال از من بزرگترن. ممنون میشم کمکم کنید.
سلام دوست گرامی اینکه این شخص هیچ صحبتی از احساسات و قصدشان نمیزنند عجیب هست .بهتر هست شما قبل از وابستگی شدید به ایشان،خیلی منطقی از ایشان بخواهید دلیل رفتارها و صحبت هایشان را بگند تا شما هم از بلاتکلیفی حارج بشید.از طرفی دلایل مخالفت پدرتان بسیار مهم هست و باید دلایل ایشان را هم بشنوید . منطقی باشید و دور از هیجانات برای این ارتباط تصمیم بگیرید
سلام. من دختری 24 ساله هستم تا الان هیچ کس تو زندگیم نبوده از لحاظ ظاهر و خانواده متوسط به بالا هستم، ولی تمام خواستگارایی که داشتم از لحاظ سطح و ظاهر پایینتر از من هستن و واقعا هیچ میل و رغبتی به آشنایی باهاشون ندارم. مدتیه تو محیط کار شدیدا از آقای دکتری خوشم میاد ولی اصلا شرایط و امکان آشنایی بین من و اون آقا وجود نداره (من از کارمندان بیمارستانم). ایشون دقیقا تصورات من از مرد ایده آلم هستن. هر خواستگاری برام میاد همش تو ذهنم با اون آقایی که عاشقشم مقایسه میکنم. از طرفی هم میترسم که دیگه زمان که بگذره موردای خواستگاری کمتر و بدتر هم بشه. از تنهایی خیلی خسته شدم، همش رابطه های عاشقانه ی اطرافیانمو میبینم دریغ از اینکه خودم یه بار حس عشق دو طرفه رو تجربه کرده باشم. کلافم نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم و چیکار کنم. ممنون میشم که راهنماییم کنین.
دوست عزیز سلام
میخوام جواب به سوال شما در سه قسمت جواب بدم؛ اول در مورد احساس تنهایی و نیاز به داشتن عشق دوطرفه میخوام صحبت کنم. براساس رویکردهای مختلف طبقه بندی نیازها، مثل طبقهبندیهای مازلو یا گلاسر، نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن، عشق، ارتباط و …، همگی جز نیازهای اساسی ماست. بنابراین این احساس شما قابل درکه. اما بیاین ببینیم که با این احساس تنهایی چی کار میشه کرد؟
اولین مسالهای که میخوام بهش دقت کنید اینه که ما آدمها زندگی منحصر به فردی داریم و تقریبا شبیه هیچکس نیستیم. این که توی زندگی شما، هنوز عشق دوطرفهای پیدا نشده، به عوامل مختلفی بستگی داره که یکیش میتونه شرایط زندگی باشه (البته خیلی موارد دیگه هست). ما باید یاد بگیریم که خیلی چیزها رو تو زندگیمون نمیتونیم عوض کنیم، مثل محل تولدمون یا بلاهای طبیعی و … . اینها چیزهایی هستند که ما کاریشون نمیتونیم بکنیم. پس برای قدم اول، بهتره اتفاقاتی که دست خودتون نیست رو بپذیرید و یه جوری باهاش کنار بیاید؛ اینطوری میتونید تمرکزتون رو ببرید توی کارهایی که در حوزه توانمندی شماست و میتونید تغییرشون بدید. یعنی، به جای اینکه حسرت زندگی عاشقانه دیگران رو بخورید، بدونید که چون داستان زندگی دیگران به یه شکل خاصی طی میشه، لزومی نداره که زندگی شما هم همون شکلی بشه. یعنی اگه اونا الان دارن عشق رو تجربه میکنن، لزوما شما هم نباید همین الان تو زندگیتون عشق داشته باشید.
وقتی این موضوع رو پذیرفتید، میریم سراغ قسمتی از زندگیتون که دست خودتون هست. شما میتونید خیلی کارها با زندگی خودتون بکنید؛ میتونید ببینید بقیه چطوری عشق رو تجربه کردن؟ ازشون یاد بگیرید؟ فرصتهایی که براتون پیش میاد (حتی آدمهایی که تو نگاه اول خیلی خوشتون نمیاد) رو بررسی کنید و … . به علاوه، یادتون باشه، شما میتونید مصداق عشق رو در جاهای دیگه زندگیتون هم پیدا کنید. با منتظر نشستن، هیچ چیزی درست نمیشه؛ پس سعی کنید خودتون برای خودتون عشق ایجاد کنید. مثلا کارهایی که دوست دارید رو انجام بدید یا کلاسهایی که دوست دارید ثبت نام کنید و … . خلاصه بگم، به زندگیتون رنگ بزنید.
اما برسیم سر موضوع دوم. شما گفتید که تمام خواستگارانی که دارید، از شما پایینتر هستند. خیلی خوبه که برای خودتون استانداردهایی دارید، اما میخوام روی این موضوع فکر کنید که آیا به نظرتون ملاکهاتون واقعبینانست؟ به این سوال فکر کنید؛ سوال سادهایه، اما برای جوابش میخوام حداقل یک هفته فکر کنید. ملاکهاتون رو بررسی کنید و به این سوال من جواب بدید. بهعلاوه، یادتون باشه، لزوما عشق در یک نگاه ایجاد نمیشه؛ ایرادی نداره اگه کمی هم خواستگارانتون رو بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید!
و مساله سوم؛ در مورد آقای دکتر. میخوام بپرسم که چقدر ایشون رو میشناسید؟ چه ویژگیای باعث شده که شما ازشون خوششتون بیاد؟ چون دکتر هستن؟ راستش رو بخواید، بسیاری از وقتها ما عاشق تصویری میشیم که دیگران از خودشون نشون میدن (در حقیقت تصویری که ما از دیگران تو ذهن خودمون میسازیم، نه لزوما واقعیت ماجرا) و به خاطر همین تصویر ظاهری، دوست داریم تمام چیزهای مثبت دنیا رو به اون آدم نسبت بدیم. مثلا بعضی از دانشجوها، عاشق استادشون میشن، چون حس قدرت و دانش استاد سر کلاس برای دانشجو جذابه، اما لزوما به این معنا نیست که اون آدم در بقیه جوانب زندگیش، همونی باشه که شما میخواین. البته منظورم این نیست که ایشون خوب نیستند، خواستم فقط به این نکته توجه داشته باشین که ممکنه شما عاشق تصویری بشید که خودتون از این فرد ساختید، نه خود این آدم. پس بهترین کار اینه که سعی کنید بیشتر و بیشتر بشناسیدشون و بعد در مورد ادامه راهتون تصمیم بگیرید.
سلام من مدت ۶ ماه پیش با پسری تو اینستا آشنا شدم یه ماه باهم بودیم بعد چون هم زیاد نمی شناختیم باهم زیاد اختلاف نظر داشتیم رابطه رو بهم زدیم بعد یه ماه دیگه دوباره شروع کردیم ولی این بار دیگه خلق و خوی هم بلد شدیم وتونستیم بیشتر تو دل هم جا بگیریم. من دختری کاملا مذهبی هستیم با معتقدات اسلامی و برام خیلی مهمه.اونم پسر خوبیه دوس داره راهش خدایی باش و حجاب من دوس داره اما ارادش ضعیف. نوازده س قول داده کنار بزاره اما چهار ماه هنوز نتونسته میگه باید بهم فرصت بدی مجبورم اینکار میکنم ولی قول میدم کنار بزارم برا همیشه و راه خدا رو پیش ببرم .اما هنوز سر نقطه اول هیچ کاری برا ترکش نمیکنه فقط میگه باید درکم کنی هرشب با دوستاش موسیقی میزنه میخونه. من تاکی باید تحمل کنم؟
دوست عزیز سلام
بزارید یه حقیقتی رو راجع به روابط بهتون بگم؛ شما نمیتونید به امید تغییر فردی تو زندگیتون، باهاش وارد رابطه بشید. چرا؟ چون اون فرد ممکنه در این برهه زمانی، به شما بگه که تغییر میکنه، اما زمان که بگذره، دلش برای چیزهایی که دوست داشته و به خاطر شما مجبور شده کنار بزاره، تنگ شه. این موقع هست که شما در رابطتون وارد یه چالش و مشکل بزرگتر میشید. پس، اگه فکر میکنید که این آقا رو میتونید همینطوری که هست و به خاطر تمام چیزهای خوبی که داره قبول کنید، خب بسیار عالی. اما اگه نمیتونید و این مساله ساز زدن ایشون براتون خیلی مهمه، به نظرم بهتره کمی توی رابطتتون تجدید نظر کنید؛ چون همون طور که گفتم، ممکنه تغییر ایشون و کنار گذاشتن سازشون موقتی باشه.
سلام. میشه ی سوالی ک ذهنمو درگیر کرده بپرسم؟ راستش حدود یکسالی هستش که از یکی از اساتید دانشگاهمون خوشم اومده… ایشون منو نمیشناختن و من یکبار دایرکت دادم بهشون و گفتم ک ازشون خوشم میاد. ولی ایشون منو بلاک کردن. الان بعد از یکسال ایشون منو تو دانشگاه دیدن..و جالب اینجاست این آقا که عموما به دختر ها نگاه نمیکنن به من خیییلییییی نگاه میکنن..ولی من حس میکنم که نمیدونن اون ادمی که بهشون ابراز احساسات کرده من باشم چون ی مدت بعد من اون پیجمو بستم…ولی این اقا هم فقط بمن نگاه میکنند…ایشون خیلی با شخصیت و خانواده دار هستند..و اینکه من با پیج جدیدم بهشون ریکوست دادم ولی هنوز منو اکسپت نکردن من نمیدونم چجوری باید بفهمم این اقا از من خوششون میاد یا نه؟میشه راهنماییم کنید؟؟؟
دوست عزیز سلام
قبل از هر چیزی میخواستم به یه موضوع خیلی خوب دقت کنید. در بسیاری از دانشگاهها، ارتباط عاطفی بین استاد و دانشجو غیرقانونی هست؛ احتمالا یکی از دلایل مهمی که ایشون در پاسخ به درخواست شما، بلاکتون کردند، همینه. اما برسیم به سوال شما، پرسیده بودید که از کجا بفهمید که ایشون به شما علاقه دارند یا نه. خب چیزی که من همیشه جواب میدم این هست که هیچ راه قطعیای برای اینکه بفهمید به کسی شما علاقه دارد یا نه وجود نداره؛ اما میتونید نشانههای مختلف را بررسی کنید. البته یادتون باشه، گاهی ما وقتی به کسی علاقه داریم، دوست داریم که نشانههایی رو بزرگتر کنیم؛ برای اینکه خیالتون از این بابت راحت بشه که آیا درست حدس میزنید یا نه، میتونید از یه دوست کمک بگیرید؛ البته اگه خیلی بهش اعتماد دارید. حالا، از اینها بگذریم، بیاید ببینیم که تو همچین شرایطی چی کار میتونید انجام بدید: شما میتونید سعی کنید تا به ایشون نزدیکتر بشید و بررسی کنید و ببینید که علاقشون به شما به چه شکلی هست. یا مستقیما دوباره با ایشون در مورد علاقتون صحبت کنید. هر کدوم از این موارد، مزایا و معایبی دارند؛ مثلا اولی ممکنه زمان زیادی نیاز داشته باشه. یا اگه مستقیم پیشنهاد بدید ممکنه جواب رد بهتون بدن. به هر حال یه ارزیابی از شرایط و ویژگیهای خودتون داشته باشید و بعد تصمیم نهایی رو بگیرید.
سلام وقتتون بخیر.واقعا بابت مطالب خوبتون بخیر خیلی آموزنده بود و خیلی ازش استفاده کردم…اما ی چیز قبل تو ی رابطه بودم ک تموم شد واقعا آسیب دیدم خیلی ب ضررم تموم شد….اما الان ۸ماهه ک با یکی آشنا شدم تو محل کار آدم خوبیه…نمیدونم آیا واقعا نیتش خیره یا مثل رابطه قبل هس…اینو نمیتونم بفهمم…بعضی اوقات پشت سر هم پیام میداد و الان دیگه هیچی …بعضی اوقات ک میخوایم تعطیل بشیم منتظرم میمونه .یا اینکه اول آشناییمون خیلی سعی کرد ک درسمو تموم کنم…خیلی کارا میکنه ک احساس میکنم نزدیکمه… اما از احساساتش خبر ندارم ک آیا واقعیه یا ن؟؟؟خیلی میترسم مث رابطه قبلیم شکست بخورم…این اواخرم خیلی خوب شده..ولی حرفی ب زبون نمیاره…چطوری از احساسش مطمئن بشم میخوام تو این رابطه کمکم کنید…چون ن میتونم از اعضای خانوادم کمک بگیرم…ن میتونم ب کسی بگم…امیدوارم جواب منو بدید ممنونتون میشم
دوست عزیز سلام
همونطوری که خودتون هم اشاره کردید، هیچ راهحل قطعیای وجود نداره که بفهمیم نیت اصلی فرد مقابل چی هست. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که اصلا در رابطه عجله نکنید و برای شناخت فرد مقابلتون وقت بگذارید. در این زمان، نسبت به حرفها و رفتارهای او حساس باشید (برای اینکار میتونید پست چطور بفهمم علاقهاش به من از روی عشق است یا هوس) را مطالعه کنید.
نکته دیگهای که وجود داره این هست که چون شما قبلا یکبار تجربه شکست در رابطه داشتید، قطعا اینبار حساس تر خواهید بود. پیشنهاد می کنم حتما قبل از شروع یک رابطه جدید، با کمک مقالاتی که در پیج اومده و یا راهنماییهای روانشناس، ناراحتی و ترسهای مربوط به رابطه قبلی را برای خودتون حل و فصل کنید و بعد برای شروع یک رابطه جدید اقدام کنید.
سلام من ۱۷سالم هس و تقریبا یکسال هس با پسری دوست هستم ک سه سال از من بزرگتر هس همون اول قصدمون باهم مشخص شد (ازدواج) به خواسته ی خودش موضوع را با مادرم و خواهرام گفتم و در جریان هستن رابطمون باهم در حده بوسو بغلو نوازش هس و برای نامزدی و ازدواجمون زمان مشخص کرده و باهم صحبت کردیم این پسر مادرشو از بچگی از دست داده و پدرش چن ساله با زنی ازدواج کرده و بچه ای ۴ساله الان دارن میونش با زن باباش و باباش زیاد خوب نیس و داره ب سختی زیر یه سقف باهاشون زندگی میکنه و ممکنه تا تابستون خونشو با اونا جدا کنه من واقعا از زندگیش خبر دارم و میدونم چ سختی های کشیده و داره میکشه حدود دوماه پیش با پدرش دعواش میشه و از رو عصبانیت گوشیش رو میزنه زمین خرد میشه و الان هم گوشی نداره و با گوشی خونشون اگه بتونه زنگم میزنه و هنوز امکانش فراهم نشده گوشی برای خودش فراهم کنه بعضی وقتا میشد بعد سه روز زنگ میزد و من از این موضوع خیلی ناراحت میشدم و یبار ک زنگ زد بهش گفتم و ازم عذر خواهی کرد و خیلی متاسف بود و الانم سریع فرصت پیدا کنه زنگم میزنه و خبر از حالم میگیره اکثر اوقات هم بعد از مدرسم ک تعطیل میشم میاد پیشم حداقل نیم ساعت پیش همیم وقتی میخواد از پیشم بره و خدافظی میکنیم واقعا ناراحتیشو حس میکنم حتی دیروز هم ک داشتیم خدافظی میکردیم اشکو تو چشماش دیدم مشکله من یکیش این ک اگه از یه موضوعی ناراحت باشه و موضوعی پیش اومده باشه با من در میون نمیزاره بهشم ک میگم میگه نمیخوام ناراحتت کنم و درگیره مشکلاتم کنمت و یه مشکلیم این ک گوشی نداره تا درست باهم در ارتباط باشیم اخه با گوشی خونشون هم ک زنگ میزنه زیاد نمیتونیم صحبت کنیم و اینو هم بگم ک همه جوره پستم بودا و هوامو داشته داره و عشقشو ثابت کرده ولی خب از بعضی از رفتاراش ناراحت میشم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم 🙁 ممنون میشم راهنمایم کنید 😊🙏🏻
سلام دوست گرامی ببینید در شرایط فعلی ایشان، بهترین کار شما درک شرایط ایشان هست گوشی نداشتن رو باید شما درک کتید و توقع تماس های مرتب و مکرر نداشته باشید وقتی ایشان متوجه درک و همراهی شما بشوند به مرور در مورد مسائل مهم تر هم با شما صحبت خواهند کرد
ببخشید اینجا سوال میپرسم چون زدم رو پرسش سوال و خطا داد من ۲۴ ساله وقتی ۱۸ سالم بود تو یه اقایی نزدید بود با ماشین بهم بزنه که تو این تصادف باهاشون چشم تو چشم شد و مهرشون به دلم افتاد بعدش فهمیدن تو همون اموزشگاه درس میده اونجا که بودم استادام منو به یکی معرفی کرده بودند منتها پیگیر نشد که بفهمم کی بوده فکر میکنم همین اقا بودند بعدش که من قبول شدم دانشگاه همون اقا استاد بنده شدن بیشتر درسام با ایشون بود ترم ۳ یا ۴ بود که احساس کردم دارم یه احساسی بهشون پیدا میکنم بخاطر همینم از اون دانشگاه انتقالی گرفتم ولی اخر ترم مجبور شدم دوباره برگردم همون دانشگاه الان دوباره با خودشون کلاس دارم.ایشون همیشه وقتی سر کلاسشون بودم دستپاچه بودن همیشه سر کلاس زیاد تعریف میکردن استاد محبوبی هستند دانشجوها دوسشون دارند .الان که باهاشون کلاس دارم رفتارشون خیلی عجیب هست نمیدونم از علاقشونه یا نه هیچ وقت نیومدن بهم حرفی بزنن .بعضی از نشونهای علاقه که اینجا خوندم رو داشتن ولی سر کلاس اصلا بهم نگاه نمیکنن انگار که بهم توجهی ندارن.یه جوری میخوان حرصمو در بیارن.نمیدونم چرا رفتاراشون عجیبه
سلام خیلی وقتها وقتی به کسی علاقه داریم، سعی میکنیم همه رفتاراشو از زاویه این علاقه تفسیر کنیم. یعنی اگر نگاه کنه به ما با خودمون میگیم “اونم به من علاقه داره”. اگر نگاه نکنه میگیم “به من علاقه داره ولی نگاه نمیکنه که حرص منو دربیاره”. اما خیلی وقتها این برداشتها اشتباه هستند. برای اینکه اطمینان بیشتری از علاقه ایشون پیدا کنید باید رفتارهای واضحتری وجود داشته باشه و خیلی مهمه که اگر این علاقه دوطرفه باشه شما چه تصمیمی دارید. در مواردی که این علاقه بین استاد و دانشجو هست باید با احتیاط بیشتری رفتار بشه. پیشنهاد میکنم با سیستم مشاوره صحبت کنید تا راهنمایی دقیقتری بگیرید.
اخه تعداد بچهای سر کلاس کم هست فوقش ۵ یا ۶ نفر سرکلاسیم و استاد با همه دانشجوها ارتباط چشمی میگیرند ولی اصلا به من نگاه نمیکنند ازم درخواست کمک میکنند مثلا یه بار ازم خواستن کیفشونو براشون ببرم و چند بار خواستن بهم نزدیک بشند که باهام صحبت کنند ولی من و سریع رفتم هر وقتم من باهاشون کار دارم همینکارو میکنن میبینند دارم میرم سمتشون که باهاشون حرف بزنم ولی سریع دور میشند بعد از کلاسم سریع میرند بیرون در صورتی که همیشه استادا بعد از همه میرند
یه چیز دیگه هم که هست فامیلای ایشون پیج منو دنبال میکنند در صورتی که من اصلا به هیچ کدوم درخواست ندادم و کاملا مشخص که دانشجوشون هستم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
مدتی است که متوجه شدهاید در دانشگاه، محیط خانوادگی یا محل کار پسری به شما توجه زیادی نشان میدهد و شم دخترانهتان گواهی میدهد پای عشق در میان است. احتمالا به دنبال کشف نشانههایی هستید که بوسیله آن بتوانید اطمینان پیدا کنید پسر مورد نظر به شما علاقمند است یا خیر و از خودتان میپرسید از کجا بفهمم این پسر عاشق منه؟ از نظر روانشناسان عاشق شدن و علاقمند شدن پسر به دختر، با نشانههای خاصی همراه خواهد بود، درواقع همانطور که از قدیم گفتهاند: “رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون”. این نشانهها برخی خودآگاه و برخی دیگر به صورت ناخودآگاه در شخص ایجاد میشود. پس اگر توجه و دقت لازم به طرف مقابلتان داشته باشید، احتمالا میتوانید این نشانهها را در رفتار، گفتار و زبان بدن او به وضوح مشاهده کنید. برای پی بردن به اینکه پسر مورد نظر دوستتان دارد و از شما خوشش آمده یا خیر با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از بهترین احساساتی است که یک انسان می تواند تجربه کند، برای اینکه بتوانیم توسط فرد مورد علاقه دوست داشته شویم و به طبع آن ، آن فرد را دوست بداریم راهکارهای مختلفی وجود دارد یکی از مهمترین راه ها برای جذب فرد مورد علاقه و ایجاد یک رابطه متعهدانه این است که از موبایل خود کمک بگیرید. بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است. به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور فردی را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
چه طور بفهمم عاشقمه
مردی که به یک زن علاقه داشته باشد، معمولا علائم و نشانههای خاصی در برابر شما خواهد داشت از جمله:
زمانی که با فرد مورد علاقهتان هستید، دقت کنید که چقدر به شما نگاه میکند. روانشناسان دریافتهاند که ارتباط مستقیمی بین تماس چشمی و عشق وجود دارد. نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که همسرانی که عمیقاً یکدیگر را دوست دارند، 75 % از زمانی که را با هم صحبت میکنند، به یکدیگر نگاه میکنند، حال آن که افراد در یک گفتگوی معمولی فقط 60 ـ 30 درصد اوقات با هم تماس چشمی برقرار میکنند.
اگر پسری عاشقتان باشد، مستقیم برای مدتی طولانی به چشمهایتان خیره میشود، چون میخواهد که از تک تک لحظههای بودن با شما نهایت استفاده را ببرد.
این گفته که “برای خوشحال بودن مهم نیست کجایی و چه میکنی، مهم است چه کسی همراه توست” حقیقت دارد. پسری که به شما علاقهمند باشد، از هم صحبتی و همراهی با شما لذت میبرد. حتی اگر موضوع جالبی برای صحبت در میان نباشد و اتفاق خاصی نیفتاده باشد او از ملاقات شما و حضورتان هیجان زده و خوشحال است.
برای این که متوجه این نشانه شوید، باید بیشتر دقت کنید. آیا پسری که روبرویتان نشسته است، لبخندی محبت آمیز به پهنای صورت به لب دارد؟ اگر این طور است، مطمئن باشید که او عاشقتان است. فردی که دیگری را دوست دارد، ناخودآگاه و حتی بدون آن که خودش متوجه باشد، به او لبخند میزند. اگر متوجه این لبخند جذاب و محبتآمیز شدید، بیشتر درباره این پسر عاشقپیشه فکر کنید.
پسری که دختری را دوست دارد، هنگام صحبت کردن با او کمی عصبی و دستپاچه میشود. این پسر محجوب عاشق آنقدر دوستتان دارد، که نمیتواند به راحتی واژههای مورد نظرش را پیدا کند.
بند آمدن زبان پسری که عاشقتان است، نشانه خوبی است، البته به شرطی که موقتی باشد؛ چون برخی مردان آنقدر عصبی هستند که هرگز نمیتوانند در حضور یک دختر راحت باشند.
همه ما سرمان شلوغ است، اما اگر چیزی یا کسی را دوست داشته باشیم و برایمان اهمیت داشته باشد، برایش وقت جور میکنیم. اگر پسری بخش اعظم توجهش، به ویژه در یک گفتگوی دو نفره را معطوف شما کرده است، احتمالاً در دام عشق شما گرفتار شده است.
معمولا وقتی مردی به دختری علاقمنداست هنگام صحبت با او، ناخوداگاه طوری مینشیند که کمی به جلو متمایل شود. اینکار به این خاطر است که میخواهد به طرف مقابل نزدیکتر باشد، بهتر به او گوش دهد و توجه کاملش را به او معطوف کند.
اگر هرجا میروید پسر موردنظر سر راهتان سبز میشود و دنبال بهانهای است تابا شما سر صحبت را باز کند، مطمئنا علاقهای در میان است. همچنین طولانی شدن مکالمهها میتواند نشانهای برای علاقه او به شما باشد.
و زمانی که به نظر میآید، مکالمه رو به اتمام است، نهایت سعی خود را میکند تا باز هم آن را ادامه دهد. تلاش برای طولانی کردن این گفتگوهای دونفره کاملاً مشخص است.
پسری که به شما علاقمند شده است دوست دارد تا حد امکان در جریان همه فعالیتهای شما باشد. و این موضوع شامل فعالیتهای شما در شبکه مجازی و اطلاعاتی که در آنجا به اشتراک میگذارید نیز میشود. پس اگر پسری به طور پیوسته پیگیر صفحات مجازی شما بود احتمال دارد عاشقتان شده باشد.
از نشانههای علاقه پسر به شما این است که به آراستگی ظاهرش در ملاقات با شما اهمیت زیادی میدهد. او دوست دارد توسط شما جذاب، خوشتیپ و آراسته به نظر برسد. او برای ملاقات با شما برنامه ریزی میکند که لباس مناسبی به تن داشته باشد، مدل موهایش مرتب و کفشهایش تمیز باشند!
پسری که دوستتان دارد، برای نظرات و افکارتان ارزش قائل میشود، حتی در این کار زیادهروی هم میکند. اگر او همیشه میخواهد بداند که به چه فکر میکنید، احتمالاً برایش مهم هستید. برای مثال پسری که نظر و سلیقه شما را در مورد بعضی از کارهایش جویا میشود، یعنی احتمالا به شما علاقمند است.
اگر تصادفاً درباره مرد دیگری حرف بزنید، او به سرعت حسود و غیرتی میشود. حتی اگر این پسر غیرتی فقط یک دوست باشد، این واکنش حسادتآمیز جرقهای است که نشان میدهد او کراشی مخفیانه روی شما دارد.
اگر پسری که فکر میکنید، دوستتان دارد، صندلی را برایتان بیرون میکشد، کتش را به شما میدهد تا سرما نخورید و هر کاری میکند تا احساس خاص بودن پیدا کنید، مطمئن شوید که روی شما کراش دارد. مردی که میخواهد بیشتر از یک دوست باشد، از سر وظیفه با شما تماس نمیگیرد، بلکه میخواهد هر کاری در توان دارد، انجام دهد تا شما را تحت تاثیر قرار دهد. یک جنتلمن واقعی این کارها را برای یک بانو میکند. برای مثال همکار یا همکلاسی پسری که همیشه اصرار دارد شما را با ماشینش به مقصدتان برساند، احتمالا به شما علاقمند شده است.
پسری که دوستتان دارد، به خوشی و سلامتی شما اهمیت میدهد و احساساتتان برایش مهم است. به عبارت دیگر شادی شما شادی او و درد شما درد او است.
به طور کلی طبیعتا در شرایط سخت، اطرافیان نسبت به شما حس دلسوزی خواهند داشت. اما پسری که به شما علاقمند است، تنها به دلسوزی و همدردی بسنده نمیکند. او در شرایط سخت نمیتواند دست روی دست بگذارد و به کمک شما خواهد آمد.
پسری که نیازها و خواستههای شما را مقدم بر نیازها و خواستههای خود میداند، به احتمال زیاد عاشقتان است. چون اگر فردی واقعاً برای دیگری اهمیت قائل باشد، در زمان نیاز به داد او خواهد رسید، حتی اگر مجبور باشد که هر کاری دارد، رها کند و به کمک عشقش بشتابد. اگر پسری این کار را برایتان انجام میدهد، یعنی این که میخواهد از شما حمایت کند. این مورد یکی از نشانههای یک پسر عاشق است.
پسری که واقعاً روی شما کراش دارد، تک تک حرفهایی را که میزنید و کارهایی را که انجام میدهید، به خاطر میسپارد. مردی که به شما علاقه دارد، هنگامی که شما حرف میزنید، سراپا گوش میشود و میخواهد ذهن و روحتان را مانند کف دستش بشناسد. پسری که دوستتان دارد، روز تولدتان و رنگ و غذای مورد علاقهتان را یادش میماند. او تمام این جزئیات ریز را به خاطر میسپارد تا بتواند با کارهای خارقالعادهای که برایتان انجام میدهد، غافلگیرتان کند.
اگر پسری از شما خوشش آمده و به شما علاقمند شده باشد به صورت خودآگاه و ناخودآگاه نشانههایی در رفتار و گفتارش ظاهر میشود. او زیاد به شما نگاه میکند و تماس چشمی مستقیمی برقرار خواهد کرد، از صحبت با شما لذت میبرد، حتی اگر موضوع صحبت جالب نباشد و معمولا در هنگام همصحبتی با شما، لبخند محبت آمیز بر لب دارد، به صورت ناخوداگاه برای حرف زدن با شما به سمت جلو مایل میشود و ممکن است کمی دستپاچه باشد.
پسری که عاشقتان شده باشد توجه ویژهای به شما نسبت به دیگران دارد، دوست دارد زیاد با شما درارتباط باشد و در ملاقات با شما به تیپ و ظاهرش اهمیت زیادی میدهد. او روی شما به عنوان دختر مورد علاقهاش غیرت دارد، در شرایط سخت به کمکتان میآید و همواره شما را در اولویت قرار میدهد. و در پایان پسری که نگاه ویژهای به شما دارد دوست دارد نظر و سلیقه شما را در مورد مسائل مختلف جویا شود و همه جزئیات رفتار و گفتار شما را به یاد میآورد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
40 بازدید
50 بازدید
چه طور بفهمم عاشقمه
120 بازدید
109 بازدید
186 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من دخترم و ۱۹ سالمه تو مجازی با یک پسر ۲۲ ساله اشناشدم اولا رابطمون در حد یه دوست معمولی بود اما کم کم ازش خوشم اومد و با پسر عموی این فرد هم اشنا بودم ایشون گفتن که برو بهش بگو که دوسش داری یا میگه اره یا نه برم بگم یا نه؟ و اینکه انگار خود پسر عمو هم رفته این موصوع رو بهش گفته اما چیزی نگفته و همه چیزو هم به مسخره میگیره
سلام دوست گرامی شما میتوانید به طریقههای مختلفی علاقه خود را ابراز کنید؛ اما بدترین روش ممکن برای شرایط شما، گفتن علاقه، به طریقه مستقیم است. پس به او به صورت مستقیم نگویید. ابتدا مشخص کنید دلیل علاقه شما به ایشان، علاقه است؟ آیا او اهل ارتباط به صورت جدی هست یا خیر؟ شما میتوانید در دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیوعشق شرکت کنید.
اگه میشه ترو خدا جواب بدید من عاشق پسری شدم ولی نمیدونم اون هم همین طور هس یا نه اخه زیاد داخل کوچه هم نمیاد
سلام دوست گرامی اطلاعاتی از خودتان و یا طرف مقابل ندادید که راهنمایی دریافت کنید.
سلام من 5 سال با یه پسر حرف زدم و اون پسر دوست برادرم بود ما 13 سال فاصله سنی داشتیم و همو دوس داشتیم بخاطره اختلاف سنی زیادمون خانواده هامون نزاشتن باهم ازدواج کنیم ولی پسره رفت با یه دختری ازدواج کرد ولی تو دوران نامزدیش بخاطره علاقه زیاد من به اون نمیتونستم فراموشش کنم بخاطره همین دوباره باهم یکی دو روز حرف زدیم بعد ازدواجش پسره دست از سرم برنداشت هی پیام داد هی زنگ زد هرچقد بهش گفتم تو ازدواج کردی متاهلی گوش نکرد بعد که خانومش فهمید اومد دم خونمون داد بیداد کرد و تحقیرم کرد الان بخاطره اون یه هفتس خانوادم باهام حرف نمیزنن و گوشیمو ازم گرفتن و متاسفانه من علاقه شدیدی به گوشیم دارم و چون دانشجوام تمام چیزام تو گوشیم و چون الان گوشی ندارم حس میکنم شدم بچه کوچیک هستم
سلام مدتیه که عاشق پسری شدم ولی خب نمیدونم اون هم همین حس رو نسبت بهم داره یانه
سلام وقتتون بخیر دختری ۲۴ساله هستم با پسری ۳۰ ساله از طریق مجازی اشنا شدم اونم درمورد کار بود و سوال میپرسیدم ازشون بعضی وقتا و چون هم زبون محلی هستیم با هم شوخی میکردیم یک روز خواستن شمارمو داشته باشن و تماس تصویری بگیریم که تماس گرفتیم و یه مدت کوتاه با هم حرف زدیم و بعد اومدن دیدنم ۲ساعتی فاصله مون هست. خوب بودن یک بار دیگه هم اومدن دیدنم مدام نگام میکردن شوخ طبع بودن حتی متاسفانه دستمم گرفتن و گفتن دوستم داره و بازم تا مدتی خوب بودیم میگفتن حس ارامش داری ولی یهویی دیگه سرد شدن نه پیامی نه زنگی دلیلش رو پرسیدم گفتن کارم زیاده وقت ندارم… چند دفعه هم گفتن عاشق کسی بودم ازدواج کرد و نمیتونم عاشق بشم و قصد ازدواج ندارم فعلا.. ولی حالا بعضی وقتا سوال میپرسم جوابمو میده یا کاری ازش بخوام چشم میگه بهم بهشون میگم خدانگهدار واسه همیشه هم چیزی نمیگن بحثو عوض میکنه. خیلی فکرمو درگیر کرده نمیدونم چکار کنم یعنی فقط واسش یه سرگرمی بودم و تموم.
سلام دوست گرامی اگر حرف ایشان مبنی بر اینکه هنوز به فکر گذشته هستند و نتوانستند شخص موردنظرشان را فراموش کنند، درست باشد؛ این مساله تقصیر شما نیست. او باید بتواند ابتدا پرونده گذشته را ببندد و سپس وارد رابطه شود. اما اگر دلایل دیگری وجود داشته باشد، بهتر است که رابطه را ادامه ندهید تا اذیت نشوید. وقتی او صراحتاً گفته است قصد ازدواج ندارد، بهتر است خودتان نیز این رابطه را ادامه ندهید و از او کاری را درخواست نکنید.
سلام دختری ۱۹ ساله هستم که حدود هفت ماه میشه با پسری مجازی به قصد ازدواج آشنا شدم ایشون کرد و من ترک هستم و یکی دوبار هم اومدن شهر ما و همدیگه رو دیدیم اما مشکل اینجاست که من خیلی به ایشون بد بینم! اعتماد ندارم و همش فکر میکنم داره خیانت میکنه فکر میکنم دروغ میگه و خواستگاری نمیاد و باید باهاش تموم کنم !! و دیگه از دست این افکار خودم که حتی با ی حرکت کوچیک ایشون شکل میگیره خسته شدم . و نمیخوام تا حدی شدن رابطه حسی بهش داشته باشم و از طرفی مشکلات مختلف و دعوا های متعددمون!…. باید چیکار. کنم رابطه رو در چه صورت میتونم جدی بگیرم
سلام دوست گرامی اشاره کردید مجازی آشنا شدید و دوبار نهایتا او را دیدید. در چنین شرایطی اعتماد و صمیمیت شکل نخواهد گرفت و باید تعداد دیدارها را بیشتر کنید. اما درباره اهداف ایشان میتوانید یک بازه زمانی مشخص کنید تا او بتواند شرایط خودش را برای خواستگاری فراهم کند. در ضمن اگر به صورت کلی، بی اعتماد هستید، باید حتما از مشاوره فردی استفاده کنید تا ریشه این بیاعتمادی مشخص شود.
سلام بنظر شما ابراز احساسات دختر به پسر کار اشتباهیه؟ کسی که خیلی با من گرم و مهربون بود ولی من مثل اون باهاش گرم و صمیمی نبودم و به شک و جدایی انداختمش! خواهش میکنم کمکم کنید
سلام دوست گرامی براز ابراز علاقه راههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها ابراز علاقه مستقیم است. اما این روش همراه با خطراتی است که اگر رابطه را در حال حاضر دچار مشکل نکند، طبق تجربه و آمار کیفیت رابطه زوجین، در آینده رابطه را تخریب میکند اگر تمایل دارید که رابطه خود را به سمت گرمی و نزدیکی بیشتر سوق دهید، نیاز دارید که از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید تعادل را در رابطه ایجاد کنید و طرف مقابل نیز به رابطه با شما مایل شود.
با سلام من قبلا در سایت شما سوال مطرح کردم و حتی همون چند خط جوابمو خیلی خوب داد و با زمان بهش رسیم تشکر…. اما سوال الانم ..من حدود ۱۳ ماهه با پسری از طریق فضای مجازی اشنا شدم هر دو ۲۹ سال داریم…تصویری و تلفنی زیاد صحبت کردیم تقریلا روزی ۴_ ۵ ساعت و دوبار ایشون جهت دیدار به شهر ما اومده فاصله ای حدودا ۶ ساعته ….البته تا الان حرف ازدواج زده نشده یکی دوبار از جانب من بود که ایشون گفتن هدفشوون ازدواج نیست البته یک شکست عاطفی رو گذروندن که با خیانت طرف مقابلش تموم شده …من کاملا متوجه میشم به مرور علاقش بیشتر میشه خصوصا بعد هر دیدار البته منم تا چند مدت بعد از دیدار احساسم بهشون بیشتر میشه اما چیزی باعث میشه من بعضی وقتا دچار تردید بشم و بدنبالش عذاب وجدان اینکه گاهی در بعضی از عکساش و یا بعضی روزا که تصویری حرف میزنیم به این فکر میکنم اونقدرا برام از لحاظ زیبایی جذابیت نداره البته دیدارای حضوری من میل زیاد جنسی و عاطفی بهشون دارم اما این شک و شبه هااا در بسیاری مواقع منو دچار عذاب وجدان میکنه خصوصا وقتی این حجم از ابراز علاقه رو میبینم از لحاظ اخلاقی واقعا مورد پسندم هست حتی نوع ابراز علاقش برام همیشه جذاب بوده و هیچوقت ازش خسته نشدم حالم واقعا باهاش خوبه و شاید بگم بهترین و شیرینترین روزایی رو برام ساخته که از هیچ پسره دیگه ای ندیدم … البته من همیشه وسواس فکری داشتم و رابطه هاییی که خیلی زودد خسته شدم و تموم کردم و طولانی ترین رابطه مداووم همین بوده … نمیددونم مشکل چیه که اینقد احساساتم بعضی وقتا متضاد… ایا واقعا دوسش دارم یا به خاطر این افکار و دو دلیا نمیشه اسمشو دوست داشتن گذاشت
سلام و عرض خسته نباشید من یه دختر ۱۸ ساله هستم و عاشق مشاورم شدم که ۲۱ سالشه و دانشگاه تهران درس میخونه و هم شهری هستیم من کم کم عاشق اون شدم ولی اون اولاش خیلی به من توجه میکرد و خیلی بهم پیام میداد و باهم تلفنی حرف میزدم که و آدم خیلی نجیبی هم هست ولی یکم خیلی مذهبی هست ما یه بار وقتی باهم صحبت میکردم بحثمون یکم طول کشید و یکم من به عقایدش توهین کردم که فقط از عصبانیت بود و اون روز بحثمون تا ۱ شب طول کشیده بود (البته این چیزا برای ما که تو شهر کوچیک هستیم عادی نیست) بعد دیگه از اون به بعد باهام خیلی سرد شد منم هی انتظار میکشم که زنگی بزنه و حرف بزنیم ولی نه… اولش فک میکردم دوسم داره چون باهام خیلی صمیمی حرف میزد ولی الان که فک میکنم میبینم اشتباه میکردم الانم که عاشقش شدم موندم باید چیکار کنم و گاهی از درسام عقب میمونم
سلام دوست گرامی اگر ایشان مشاور شما بودند، برقراری رابطهای خارج از چارچوب مشاوره کار درستی نبوده است. یعنی نقش ایشان در زندگی شما بهم ریخته شده است. اشاره کردید یکم خیلی مذهبی است؟ بالاخره یکم یا خیلی؟ این علاقه نیاز به بررسی بیشتری دارد. اما در کل برقراری رابطه با شخصی که مشاور شما بوده است، اشتباه است و باید پس از انجام مشاور و اتمام آن، اگر علاقهای داشتند به صورت مستقیم بیان میکردند. میتوانید برای بررسی بیشتر این رابطه از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کند.
سلام من 19سالمه و از طریق اینستاگرام با یک پسر25ساله اشنا شدم.این اقا پسر اولش خیلی ذوق داشت از هم صحبتی با من و همش ذوق داشت بریم بیرون منم چندین بار باهاش رفتم بیرون و میشه گفت از اخلاقش و روحیاتش خوشم اومد و دفعه اخر با یکی از دوستام و اون اقا رفتیم بیرون دوستم میگفت از رفتار ها و طرز نگاهش مشخصه ازت خوشش میاد ولی بعد از اون روز اخلاق این پسر عوض شد و خیلی سرد شد و من بخاطر اینکه یهو نادیده گرفته شدم خیلی بهم ریختم میخام بدونم باید چیکار کنم میخاد منم یه حرکتی بزنم تا بفهمه منم بی میل نیستم یا کلا از من خوشش نمیاد بیخیال بشم؟؟!
سلام دوست گرامی آیا بعد از اینکه متوجه شدید او تغییر کرده است، با او صحبتی کردید؟ اینکه چه تغییراتی اتفاق افتاده است مهم است.ممکن است که این تغییراتی که شما را آزار داده است، صرفاً حساسیتهای شما باشد. بهتر است شما با ایشان صحبت کنید تا علت اصلی این تغییر رفتار را متوجه شوید.
سلام دختری هستم از یکی از هم کلاسیهایم خوشم می آمد و ی جورایی بهش گفتم دیدم اونم منو دوست داره و از من خوشش میاد اما از نظر فرهنگ و اعتقاد خانوادگی فرق داریم باهم و میگفت به همین دلیل برای ازدواج مشکل داره و براش سخت هست و هربار که بحث ازدواج رو وسط میکشیدم انگاری از چیزی ترس داشت اما تمام این مدت بهم میگفت که عشق واقعیش من هستم و میدونم که اهل دروغ نیست ما یکساله که باهم ارتباط داریم اما داخل یک شهر نیستیم بیشتر ارتباطمون مجازی هستش… هر بار که درمورد ازدواج میگفتیم و اون میگفت که مشکلی داره من خیلی ناراحت میشدم ولی بازم ارتباطمون قطع نمیشد تقریبا هر روز پیام میدادیم تا اینکه اخیرا میگه من اصلا دوستت ندارم و تو برای من مثل یک دوست معمولی هستی و من حس میکنم بخاطر ناراحتی من میگه چون چندبار تو حرفاش میگفت کاش همون اول نه میگفتم تا تو رو اینقدر ناراحت نکنم واسه همین فکر میکنم اینو میگه که من اذیت نشم چون تمام این مدت هیچ بدی ازش ندیدم و تمام حرفا و رفتارهایش طوری بود که نشان از دوست داشتن واقعی بود حتی گاهی درمورد اینکه به آرزو هامون برسیم باهم کجا ماه عسل بریم چندتا بچه داشته باشیم هم حرف میزدیم و… و اون میدونه که خانواده اش از نظر فرهنگ و اعتقاد با من خیلی متفاوت هستن و حتی ممکن من ناراحت بشم از رفتارشون… و من الان حس میکنم این حرفی که میگه دوستت ندارم رو الکی میگه از ته دل نمیگه فقط میخواد من بیشتر ازین اذیت نشم بگم که حتی اون پروفایل های عاشقانه و… برای من میزاشت و… حالا به نظر شما من چی کار کنم؟ چون واقعا بهش علاقه دارم و نمیخوام از هم جدا شیم و خیلی امید دارم که بهم برسیم
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. نکته قابل توجه در روایت شما این است که با وجود اینکه از اختلافات فرهنگی و خانوادگی بین خودتان مطلع هستید و طرف مقابل شما نیز برای ازدواج آمادگی خود را اعلام نکرده است، اصرار بر ادامه رابطه دارید. به چه دلایلی اصرار بر ادامه این رابطه دارید؟ بیشتر ارتباط شما بصورت مجازی بوده است اما روی این رابطه سرمایهگذاری فراوانی کردهاید. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید تا مشاور به شما کمک کند که در مسیر بازگشت به این رابطه گام اشتباهی برندارید.
سلام من دختری 20 ساله هستم و در جایی که کار میکنم صاحب مغازه بغلی یک پسر 30 ساله هستش که با پدرم هم اشنا هست و یه مدت افکارم ریخته بهم، چون احساس میکنم که این اقا از من بدش نمیاد. ما فقط باهم سلام و خداحافظی میکنیم تاحالا هیچ حرف دیگه ای باهم نزدیم اما یه رفتارهایی داره مثلا موقعی که دارم باهاش احوالپرسی میکنم احساس میکنم هول میشه استرس میگیره یا موقعی که دارم میرم سر کار از دور میبینم که داره نگاهم میکنه بعد سریع نگاهشو ازم میدزده. یسری با دوستاش دم در بودن بعد من که داشتم میرفتم نزدیک مغازه میشدم دیدم که دوستاش دارن میخندن ولی خودش هول کرده بود و میخندید بعد یه نگاه کرد به منو رفت تو مغازه بعد که من نزدیکتر شدم اومد سلام کرد نمیدونم یه رفتارهایی داره که اعصابم و بهم ریخته نمیدونم دوسم داره یا نه ولی الان یه دو روزی میشه که اون موقع هایی که من میرم نمیاد سر کار بعدا میبینم که یک ساعت یا دو ساعت بعد من اومده ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی علائمی که گفتید شاید نشاندهنده توجه ایشان به شما باشد، اما بهتر است تا وقتی ایشان به صورت مستقیم ابراز علاقه نکردهاند، روی این رفتارهایی که نشان میدهند، سرمایهگذاریای انجام ندهید.
سلام و عرض ادب من ۳۰سال سن دارم.۱سال پیش با یه آقایی آشنا شدم که سنشون یک سال از من بیشتر بود.من ارشد میخونم و ایشون تحصیلاتی نداشت(البته اگه برخورد و شخصیت مناسب باشه صرفا تحصیلات برای من ملاک نیست به هر حال لازم دونستم که بگم بهتره)فقط یک بار همدیگه رو ملاقات کردیم و در دیدار اول از من سوال کردن که قصد ازدواج دارم یا نه.بعد که چند روز گذشت منتظر بودم بهم پیام بده که پیام نداد و منم به بهونه ریپلای کردن استوریشون میخواستم غیرمستقیم سرحرف باز بشه و ایشون به من گفتش که این چند روزه کار داشتم (البته یه پیام دادن مگه چقدر وقت آدمو میگیره!)و بعدش از من سوال کردن که نظرتون برای ادامه رابطه چیه و سریع حرف خودشو زد و گفتش که شما دنبال یه رابطه هدفدار هستید درسته؟و منم چون همون برخورد اول گفتم که قصد ازدواج دارم ،بهشون گفتم بله یه رابطه هدفدار میخوام.که به من گفتن حقیقتا و صادقانه در شرایط یک رابطه احساسی نیست و از این صحبتا و گفتش که جدا از همه اینا فقط میخواستم همدیگه رو ببینیم شما دوست خوبی هستین و…این رفتار و برخورد ایشون خیلی باعث ناراحتیه من شد چون حس خوبی بهش پیدا کرده بودم و هم اینکه فکر میکنم برخورد درستی باهام نداشت بخاطر همین تا یه مدت تو بدترین حالت روحی بودم.و البته اینم بگم که از آشناهای دور بودن بخاطر همین بدتر از هر چیزی ناراحت شدم.قبل از اینکه همدیگه رو ببینیم بین صحبتامون داشت میگفت که یه چیزی لازم داره و میخواد بخره و منم همون موقع بخاطر علاقه ای که بهش پیدا کرده بودم بخاطر حس خوبی که بهش داشتم گفتم حتماً باید واسش بخرم.دیگه بعد از اینکه نشد با هم بمونیم من بعد از یک سال که گذشت واسه تولد ایشون به عنوان کادو براشون گرفتم و سه ماه قبلش اون هدیه رو سفارش داده بودم و از طریق یک نفر هدیه رو موقع تولد به دستش رسوندم.اما خیلی از این کارم ناراحت شد.و اینکه حتی متوجه شدم که دوستشم به من کفتش که فعلا حال روحی مناسبی نداره و بعدا باهات صحبت میکنه.تا یه مدت طولانی میدیم که حال روحیش واقعا خوب نبود البته بدون اینکه خودش حتی متوجه بشه که من از حالش خبر دارم واقعا بعد از اون موقع میدیم که خیلی ناراحته گاهی وقتا منو چک میکرد پیگیرم بود که دیگه کلا از همه جا بلاکش کردم الان دوباره بعد از مدتها آنبلاکش کردم که دیگه کلا حتی تو لیست بلاکامم نباشه دیدم دوباره اومده و خیلی کنجکاوه بخاطر همین دیگه کاملا بی تفاوت برخورد میکنم و هیچ اهمیتی بهش نمیدم.الان واقعا برام جای سواله که اگه رابطه از سمت ایشون تموم شد پس ناراحتیش بخاطر چیه !و چرا هنوزم در مورد من کنجکاو و پیگیره!!سپاسگزارم.عذر میخوام که متنم طولانی شد
سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام. من به استادم علاقمندم. نمیدونم چکار کنم. یکبار قبول کرد ایشون رو ببینم و ملاقات کردم با اینکه احساس کردم دوسم داره نمیدونم چرا قبول نمیکنه باهام باشه. خیلی دوسش دارم، عاشق شخصیتش هستم.اون واقعا مرد خوبی هست و اهل رابطه نیست. چکار کنم باهام بیشتر آشنا شه. کمکم کنید😔
سلام دوست گرامی به سن خودتان و استادتان اشاره نکردید و اینکه در چه فضایی با ایشان آشنا شدید. گاهی معیارهایی که افراد برای ازدواج در نظر میگیرند، داشتن شان و پرستیژ اجتماعی طرف مقابل است و معمولاً اساتید این ویژگی را دارند. اما شما باید بدانید که ضعف شما و اعتماد به نفس پایین میتواند ایشان را از شما دور کند. بنابراین ابتدا این سوال را از خود بپرسید که به چه دلیل عاشق ایشان شدید و چه ویژگیهایی در ایشان شما را جذب خود کرده است؟ سپس با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید تا بتوانید به شیوه صحیح ایشان را جذب خود کنید.
سلام وقت بخیر من دختری 20 ساله ام که داخل تلگرام با پسری اشنا شدم و بعد یه مدت ادعا کرد که عاشقم شده به علاوه که متوجه شدم داخل خانواده فاقد محبت بوده و کسی درکش نمیکنه اما من درکش کردم و باهاش مهربون بودم الان نمیدونم میتونم حرفشو باور کنم و به احساسش اعتتماد کنم یا نه. میشه لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی چند مدت است که با ایشان آشنا شدهاید؟ سن ایشان چقدر است؟ آیا او را از نزدیک دیدهاید یا فقط رابطه به صورت مجازی بوده است؟ جزییات بیشتری باید از وضعیت خود اعلام کنید تا بتوانیم بصورت بهتری راهنماییتان کنیم. اما به صورت کلی، زمانی شما میتوانید حرف کسی را باور کنید که شناختتان نسبت به او بیشتر شود. ندیدن محبت در خانواده، مانع داشتن یک رابطه خوب در آینده نمیشود اما اثرگذار است.
سلام من دختر 20 ساله هستم… بنظر شما ایا منطقی هست که یه نفر بدون اینکه تورو دیده باشه یا اینکه صداتو شندیده باشه صرفا از روی چندتا پیام در مدت 2 یا 3 ماه (البته پیام دادنامون مداوم نبوده)، عاشقت شده باشه؟؟ یا اینکه میتونه یک وابستگی زودگذر باشه ؟؟ در ضمن بگم که حدود 2 سال میشه که با هیچ کس رابطه نداشتم خودم فکر میکنم بخاطر همین موضوع هستش که نسبت به کوچکترین حرف واکنش نشون میدم و نمیتونم منطقی فکر کنم لطفا اگه میشه راهنماییم کنید ممنون میشم .
سلام دوست گرامی سوال شما کمی مبهم است. خودتان به فردی وابسته شدید؟ یا او پس از این پیامها به شما وابسته شده است؟ از نظر منطقی دونفر باید پس از شناختن همدیگر بتوانند این ادعا را داشته باشند که به هم علاقه پیدا کردند و قصد جدی برای رابطه در آینده دارند. اگر این شناخت نصفه و نیمه و از راه دور باشد، یک هیجان زودگذر است.
سلام من دختری ۱۹ ساله ام چند سال قبل عاشق پسری شدم که بعد ها فهمیدم اصلا دوسم نداشته و فقط ذهنش هرز بود الان ۶ ماهی میشه به پسر همسایمون علاقه مند شدم و پسر قبلی دیگه اعتمادم برای پسرا از بین برده میخواستم بگم این همسایه ما سال های قبل اصلا ادمم حسابم نمیکرد و تقریبا هم رفتاراش عادی بود اما الان ۳.۴ ماهی هست که زوم میکنه تو چشام و تا زمانی که مجبور نشه چشاشو از من نمیکشه و اینم بگم که این پسر ۲۸ سالشه کارمند هم هست و اینکه احترام خاصی به پدرم داره و علاوه بر اون از پدرشم میشه گفت میترسه و پیشه اونا نگاه نمیکنه و تا اونجاییم که میدونم دوست دختری الان نداره منم که باهاش اصلا حرف نزدم میخواستم ببینم میتونم دوسش داشته باشم یا اینم مثل قبلیه هستش؟؟
سلام دوست گرامی تجربه شکست قبلی همچنان با شما هست و ابتدا باید پرونده آن را در ذهن خود ببندید تا بتوانید به فرد جدید اطمنیان پیدا کنید. برای این موضوع میتوانید ابتدا «قطبنمای زندگی پیروزمندانه بعد از جدایی» را مطالعه کنید، و سپس از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید. البته پیش از اینکه فرد جدید به شما به صورت مستقیم برای برقراری رابطه و ازدواج حرفی نزده باشد، بهتر است شما اقدامی نکنید و به فاصله سنی 9 سالهتان نیز بیتوجه نباشید.
باعرض سلام وخسته نباشید …همکلاسیم قبل از این که کرونا بیاد همش توی پایتخته کلاس برام شعر مینوشت که توی شعر از ویژگی های اخلاقیم بود وبعصی موقع ها متوجه شدم که درمحیط دانشگاه از دور حواسش بهم هست وهمش با خوشرویی باهام صحبت میکرد زمانی که کرونا اومد ودانشگاه تعطیل بود بعد دوماه اول به بهانه درس بهم پیام میداد وکم کم از من تعریف میکرد وبعدبهم گفت دوسم داره ودلتنگ شده وهمش تو خیالش منو تجسم میکرد که کنارشم وهمش ازم میپرسید که دوستش دارم یانه وازم عکس میخواست ولی من بهش اعتماد نکردم ولی بازم به رفتارش ادامه داد وبهم حق میداد.بعد یه مدتی کمی سرد شد ومثل همیشه رفتار نمیکرد وقتی دلیلشو پرسیدم گفت نمیخوام کاری کنم که وابستم بشی .من بهش علاقمند شدم ونمیدونم منظورش ازاین حرف چیه خودش گفته که دوسم داره لطفا راهنماییم کنید ..
سلام دوست گرامی ایشان با رفتارهای غیرمستقیم باعث ایجاد جذابیت و وابستگی در شما شده است و حتی شما روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کردید! اما درعین حال نتوانسته است که بین احساسی که دارد و رفتارهایش مدیریتی داشته باشد. اگر شما هم به او علاقه دارید بهتر است برای جذب ایشان آموزش درستی ببینید تا در عین حفظ عزت نفس خودتان بتوانید از علاقه ای که دارید صحبت کنید. در رادیوعشق دوره آموزشی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج به شما کمک میکند تا این آموزشها به طور درستی یاد بگیرید.
سلام خواهش میکنم پاسخ بدید . من یکبار هم به شما پیام دادم و گفتید که این سک بازی روانی است و با توجه به سنتون و کار های فرد متقابل سریع از رابطه خارج شوید اما یه سوالی هم داشتم . این فردی که من میگم فردی کاملا مذهبی و فردی نیست که بخاد با کسی بازی کنه یا زندگیه کسیو خراب کنه راستش اهل این کار ها هم نیست و اگر این شخص به من علاقه ای نداشت چرا باید بعد مدتی برگرده؟ ایشون خودشون بعد مدتی به دروغ هاشون اعتراف کردن و در کنار صحبتاشون میخاستن بگن که به من علاقه دارن اما مشکلی دارن . من واقعا گیج شدم میشه یکم کامل تر بهم توضیح بدید؟ من همه ی سایت های شمارو دیدم ، مطالبش و خوندم ، ممکن نیست که طرف احساسی من بخاطر مشکلی ازم دور شده باشه؟ شما تو سایتی فرمودید اگه همچی زود در رابطه پیش بره اقایون سعی میکنن کمی مکث کنن . خب ماهم ۴ سال به قرارمون مونده بود و همه چیو گفته بودیم و انتخاب کرده بودیم . ممکن نیست برای اینکه از این شخص زده نشم و علاقم کم نشه ایشون تصمیم به دوری کردن از من تا یه مدتی کنن؟ چون یک بار به خودم گفتن که برای اینکه از من زده نشی کمتر باهم حرف بزنیم و من قبول نکردم به عبارت دیگه من حس میکنم که ممکنه واسه این باشه که این رفتار هارو میکنن ازتون خاهش میکنم راهنماییم کنید من به ۱۰ نفر مشکلمو گفتم و هرکسی یه نظری داشته ولی اون ها هم حس میکردن منو دوست داره لطفا یکم بیشتر توضیح بدید
سلام خواهش میکنم ازتون جواب بدید خواهشا من ۱۴ سال سن دارم مدت ۲ ساله با پسری ۲۳ ساله اشنا شدم و من در کرج زندگی میکنم و ایشون در یزد سر یه مشکلی مجبور شدم باهاشون صحبت کنم سر همین یه مساعلی راجب زندگی بازگویی شد که دیدیم تفاهم دادیم بعد ۴ هفته گفتند که من بهتون علاقه دارم هر چقدر که دوست دارید فکر کنید اما دوست دارم باهاتون تشکیل خانواده بدم چون سن من کم بود قرار شد ایشون ۱۸ سالگی من به خاستگاریم بیان . به مدت ۷ ماه از این ۲ سال رابطه ی خیلی عاشقانه و سالمی داشتیم ما باهم دیگه بیرون نرفتیم اما در حد چت و زنگ باهم از صبح تا شب در ارتباط بودیم تمام اتفاق ها رو اول به من میگفت در کل هم با خودش هم با خانوادش اشنایی کامل دارم اما از اعضای خانوادش فقط پسر خالش که ۳۶ سالشه از موضوع ما باخبره . یک شب گفت که بزار برو من مشکلی دارم که به نفعت نیس با سماجت تموم زورش کردم و گفت که سرطان دارم منم باور کردم تو این مدت به بهانه ی درمانش چند هفته غیبش میزد و بعدش میومد گاهی هم خطش خاموش میشد تا اینکه یشب اومد پیام داد من پسر خاله ایشون هستم مرده گفت فراموششکنی بعد چندین پیگیری متوجه شدم که سرطان نداشته و حالشم خوبه بعد این موضوع ۹ ماه غیبش زدو کلا نبود همه ی خطاش خاموش بود که یه شب وارد واتساپ شد و بهش پیام دادم گفت این خط فروخته شده بازم که گیر دادم خودش گفت که دروغ گفتم بهت خودمم اما زن دارم اسمشم گفت زهرا دفعه ی بعد اسم زنشو گفت فاطمه الان هم فریده هر چقدر اصرار کردم عکس شناسنامتو بده گفته مدرک نمیدم میخای باور کن میخای نکن باهاش جدی صحبت کردم و چندین بار تکرار کردم اگه میخای ولت کنم خططو حاموش کن بزار برو پیدات نکنم اول گفت باشه اما بعد همچین کاری نکرد و باز هم موند تا اینکه بهش پیام دادم و گفت الان نمیتونم بیام سمتت ترو مرگ من جون من بزار برو با من به هیجایی نمیرسی منم قبول کردم که ببینم عکس العملش چیه اما بازم پیام داد گفت واقعا تمومع؟ منم گفتم نه که سکوت کرد گفتم خواهش میکنم بزار زنگ بزنم صحبت کنیم گفت باشه اما فرداش زنگ زدم جواب نداد . بیشتر وقتا جواب پیام هامو نمیده و اگرم بده میگه زن دارم پیام نده جواب زنگ هامو هم اصلا نمیده . بنظر شما باید چیکار کنم؟ ینی دوسم داره؟ اگر دوسم نداره چرا پس نمیزاره بره چرا بعد ۹ ماه بر گشت و ازم میخاد تا ۱۸ سالگی با هیچ کس تویه رابطه ای نباشم ؟ ایشون به صورت غیر مستقیم ابراز علاقه میکنن اما سعی دارن که احساسشونم پنهون کنن من الان باید چکار کنم؟
سلام دوست گرامی شما درگیر یک بازی روانی شدید و باید هرچه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید. سن کم شما،دروغ گفتن او، در دسترس نبودنش، صحبت از بیماری، التماس برای رفتن شما و ماندن در رابطه و باقی مسائلی که احتمالا مطرح نکردید، نشان میدهد که ایشان بازیگر خوبی است و شما را وارد بازی خود کرده. بنابراین در اسرع وقت این رابطه را تمام کنید و برای مشاوره شکست عاطفی پس از آن حتما از مشاوره استفاده کنید.
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام عاجزانه ازتون میخوام که جواب بدید
سلام خسته نباشید ببخشید دوباره پیام دادم ولی واقعا گیجم خواهش میکنم ازتون که کمکم کنید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام توکلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم یغنی واقعا دوسم نداشت؟ نکنه به خاطر سرد شدن من این کارو کرده؟ من الان چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام تو کلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم به نظر شما بهش پیام بدم تو فضای مجازی و باهاش صحبت کنم؟
سلام دوست گرامی بنظر میرسد وقتی رفتارهای ایشان را میدید که به شما توجه میکرد و سعی داشت به شما نزدیک شود، در ذهن شما اینطور معنی شده که شما را دوست دارد و میخواهد کنار شما باشد. به همین دلیل روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کرده بودید. اما با ورود یک فرد جدید و تمایل ایشان به سمت آن دختر، دیگر توجه لازم را از طرفمقابلتان دریافت نکردید و به همین دلیل سرد شدید. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم از شما درخواست آشنایی نکرده است، سریعاً روی او حسابی باز نکنید و پیامی ارسال نکنید.
وقتتون بخیر ۲۰سال سن دارم والان ۵ ماهه ک با ی پسری ۲۳ساله دوستم طی این ۵ ماه بیرون میرفتیم حرف میزدیم باهم خیلی اشنا شدیم و الان پیشنهاد ازدواج ب من داده خب الان تو این چندماه منم بهش وابستگی پیدا کردم خودم حس میکنم دوسم دارم و دوسش دارم ولی خوب کارنداره ک بتونه خرج ی زندگی رو دربیاره گفته هرجور شده پیدا میکنم و توی دوتا شهر مختلفیم با اختلاف ۳ ساعت راه…از ی طرف دوسش دارم ولی از طرف دیگ خانوادم باهمچین شرایطی بعید میدونم قبول کنه ک اینکه راه دور ما دختر ب راه دور نمیدیم یا اینکه حتما باید کار دولتی داشته باشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی شغل از جمله مسائل مهمی است که تا زمانی که به یک ثبات نسبی نرسیده است، یعنی مقدمات برای ازدواج فراهم نیست. ایشان برای خواستگاری نیاز دارند تا این مقدمات را فراهم کنند. 5ماه ارتباط که اشاره کردید زمانی کافی ای نیست که بتوانید بگویید خیلی اشنا شدیم. بخصوص اینکه رابطه شما از راه دور است. بهتر است زیر نظر خانواده این رفت و آمد را بیشتر کنید و همچنین ایشان بتوانند مقدمات لازم برای ازدواج را فراهم کنند. در این مسیر آشنایی حتما از مشاوره پیش از ازدواج رادیو عشق هره مند شوید.
سلام خسته نباشید من تا الان هیچ دوست پسری نداشتم و تجربه ندارم ۳۰ سالمه و ریزه هستم الان ی چند مدتیه از یکی خوشم میاد که بسیار ادم مغروریه و تقریبا ۴۲ سالشه و احتمال ۵۰ درصد منو میشناسه هر از گاهی میبینمش و دو سه باره که هر کدوممون توماشینمون رو در رو شدیم ،که ایشون از دور (لحظه ای که چشش میوفته) به من زل میزنه تا وقتی که من از بغلش رد شم چشم برنمیداره و سرش با من ۳۶۰ درجه میچرخه و انگار ماشین منو میشناسه چطور که من ماشینشو میشناسه (هر سری که بیرون میبینمش،میبینم اونم نگاه میکنه) ولی فقط نگاه میکنه کار دیگه ای انجام نمیده بنظرتون این نگاهای عمیق معنی داره؟
سلام دوست گرامی شناخت شما از ایشان به چه میزان است که اشاره کردید بسیار مغرور است؟ صرف نگاه کردن نمیتواند علامتی برای علاقه باشد و برای این علاقمندی باید علامت های بیشتری از جمله درخواست مستقیم برای رابطه وجود داشته باشد. اشاره کردید تا به حال از هیچ پسری خوشتان نیامده است، احتمالا معیارهای خود را دقیق شناسایی نکردید و لازم هست که برای بررسی این علائم از مشاوره استفاده کنید. شما می توانید برای شناخت درست ایده ال هایتان از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام. من منشی اداره ای هستم در خوزستان. سال ۹۶ پسر جوونی بعنوان ارباب رجوع داشتیم که طِی این زمان و با رفتو آمدهاش متوجه شدم نگاه میکنه. بخصوصا زمانی که درب اتاق رو باز و بسته میکنه موقع خروج از اتاق. پارسال دیدم دیگه سرشو نمیاره بالا و نگاهم کنه موقع خروج و بستن درب . بعد از مدتی دیدم کاغذی گذاشته زیر برف پاک کن ماشینم. نوشته بود که بهش پیام بدم. ولی نه تماس گرفتم نه پیام دادم. دو هفته بعد دیدم یک ماشینی بوق و نور بالا میزنه میخواد ازم سبقت بگیره، سبقت گرفت دیدم خودشه . بم اشاره کرد بزنم کنار. صحبت کردیم و متوجه شدم یکم استرس و خجالتیه . بم گفت زیر برف پاک کن کاغذی ندیدی؟ بهش گفتم یادم نمیاد. گفتم بفرما . گفت کارت دارم اگه میشه تلفنی بهت میگم. بهش گفتم تلفنی میخوای به اداره زنگ بزن حرفتو بم بزن. دیدم انگار ناراضی بود و رفتم. بعد از چند روز زنگ زد به اداره. صحبت کردیم گفت باید ببینمت اگه بتونی چون پای تلفن اونم تلفن اداره نمیشه کامل حرف زد ، حرف ناقص میمونه. منم گفتم نمی تونم. اگه میخوای تلفنی حرفتو بزن . بازم اسرار کرد بینمت لطفا حرف بزنیم. بهش گفتم حالا فعلا ببینم چی میشه و قطع کردیم .۱۴ روز گذشت و بازم زنگ زد . گفت ۱۴ روز گذشت خبری ازت نشد. مگه نگفتی فعلا ببینم چی میشه حرف میزنیم. بهش گفتم خب الان بفرما حرف بزن . بازم اسرار کرد من که گفته بودم پا تلفن نمیشه اونم تلفن اداره . منم اسرار کردم نمی تونم بیام و حرفتو اینجا تلفنی بزن. خلاصه بهم گفت پس مجبورم خلاصه کنم. گفت قبول داری به من خیره نگاه میکنی بعضی وقت ها؟ بهش گفتم متوجه این موضوع نشدم. در ادامه گفتم خب بعدش؟ گفت اگه چیزی هست یا چیزی میخوای بگی بگو. گفتم نه چیز خواصی نیست. ولی انصافا پسره راست میگفت من بهش نگاه میکردم . بهش زل میزدم. حتی وقتی متوجه نگاهم میشد، ادامه میدادم و نگاهمو نمیدزدیدم . اونم گفت باشه اگه چیز خواصی نیست و طفلی کلی معذرت خواهی کرد. بعد از مدتی داخل دفتر اداره دیدمش یکم حرف زدیم. چون پیامم بلند شد باور کنید دارم خلاصش میکنم. تا اینکه آخرین تماس تلفنی که گرفت بهم گفت ۵ دقیقه وقت داری حرف بزنم؟ و گفت راز دار هستی؟ گفتم مشکلی نیست بفرما که ۲ ساله گرفتارم شده و خیلی خیلی داغونه . بهش گفتم خب چرا اینارو بهم میگی ؛ گفت نمیدونم چه مرگمه گفتم اینو بگم لااقل شاید آروم بشم . گفت لااقل اگه کنجکاوی داشتی و سوالی تو ذهنت بوده الان بهش رسیدی و فهمیدی. با عصبانیت بهش گفتم شما امر دیگه ای ندارید و خداحافظی کردیم. من فقط شنونده بودم این مدت و هیچی بهش نگفتم . حتما اونم کنجکاوی هایی داره ولی به هیچ کدومشون جواب ندادم. نمیدونم مغرور یا نه. نمیدونم دوستش دارم یا نه
سلام دوست گرامی سوال شما طولانی است. برای بررسی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام. ممنون از سایت خوبتون در دانشگاه پسری هست که تقریبا این نشونه ها رو داره. چند بار به طوری که متوجه نشه میدیدم که به من زل زده. چند بار مستقیم تو چشمام نگاه میکرد و بهم زل میزد. یکبار توی کلاس عقب تر از من نشسته بود و وقتی داشتم با دوستام راجع به یه پسر دیگه ای صحبت میکردم بدون اینکه متوجه بشه دیدمش که خودشو روی صندلی خم کرده که انگار بهتر بشنوه چی میگم. به نظرم هر وقت منو میبینه خودنمایی میکنه. یکبار راجع به درس با هم صحبت میکردیم و داشت برام توضیح میداد. چون معلم خصوصی هستن باهاشون کلاس داشتم. موقع تدریس خیلی دستاش میلرزید. راجع به تماسش که اونجا بهش زنگ زده بودن برام توضیح داد که چی بود. دوست داره که ارتباط بیشتری داشته باشیم اما مستقیم جلو نمیاد. به نظرتون واقعا علاقه ای هست؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام دوست گرامی نشانه هایی که به آن اشاره کردید، می تواند نشانه علاقمندی و توجه ایشان باشد. اما تا وقتی به صورت مستقیم اشاره ای به آن نکرده است، روی این توجه ها، سرمایه گذاری عاطفی نکنید. می توانید در جلسات کلاس خصوصی از او درباره آینده فردی اش بپرسید، مسائل مشترک پیدا کنید تا میزان گفتگو بیشتر شود. برای بررسی بیشتر نیز می توانید از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام.من حدود8ماهه که یکی رو دوس دارم.اون رو توی پارک میدیدم. بهم نگاه میکرد.ولی فقط بعضی وقتا با لبخند از کنارم رد میشد. اون سعی میکرد خودنمایی کنه.یه بار که منو دید همینجوری نگام میکرد.ولی یه بار یه نگاه کوتاه بهم کرد.صورتشو اونور کرد و رفت.واقعا نمیفهمم از من خوشش میاد یا ازم متنفره .به نظرتون اون هم دوسم داره؟
سلام دوست گرامی نگاه های گاه و بیگاه ممکن است دلیل توجه ایشان به شما باشد؛ اما تا زمانی که به ضورت مستقیم این علاقه را ابراز نکرده است روی این موضوع سرمایه گذاری عاطفی نکنید.
سلام قبل از هر چیز ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید. من تقریبا ۲سال هس ک درگیر پسر همسایمون شدم البته اونم ی کارایی میکنه ک من احساس میکنم اونم منو دوس داره مثلا هر موقع منو میبینه سریع گوشیش رو میبره سمت گوشش یا دستش ک توجه منو جلب کنه یا منو ب دوستاش نشون میده وبلند ی حرفایی میزنن ک من بشنوم یا ب عمد مسیرشو با من یکی میکنه یا تماس چشمی برقرار میکنه و میخنده و… ب نظر تون هدفش چیه ؟ خواهش میکنم کمکم کنید ،دارم دیوونه میشم.
سلام با این نشونههایی که میگید نمیشه گفت که آیا به شما علاقه داره یا به قول شما هدفش چیه. معمولا وقتی به کسی علاقهمند میشید چون روی همه کارها و رفتارهاش حساس میشید، ممکنه یک سری از رفتارهاش رو اشتباه برداشت کنید یا فکر کنید منظوری از رفتاراش داره.
من خودم اصلا نمیتونم بهش بگم یعنی شما میگید صبر کنم تا حسشو بهم بگه؟
سلام.من مدتیه از هم دانشگاهیم خوشم اومده رفتاراش یجوریه حس میکنم اونم منو دوس داره مثلا همش بهم نگاه میکنه میشینه روبروم بهم زل میزنه جدیدا نگاش میکنم لبخند میزنه میخنده بهم کلاسامو پیدا کرده جوری که زودتر از خودم جلو کلاسم وایمیسته دوستاش تا منو میبینن بهم لبخند میزنن حتی چند باری با دوستاش تو یه طبقه بودم چند دقیقه بعد سر و کله خودش پیدا شد من خیلی دوستش دارم بنظرتون اونم منو دوست داره؟چرا بهم نمیگه همش دس دس میکنه؟
سلام با توجه به نشانههایی که میگید میتونه به این معنا باشه که ایشون هم به شما علاقه دارن ولی با توجه به این اطلاعات نمیشه تشخیص داد چرا جلو نمیاد. ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه، مثلا ممکنه تردید داره، خجالتیه، یا از علاقه شما به خودش مطمئن نیست. دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» میتونه کمکتون کنه.
من سه بار موضوعی رو مطرح کردم ولی بعد از این همه مدت هنوز جواب ندادید ، خوب بگید دل به خواهی جواب میدید و یا فقط حتما جواب بستگانتونو میدید که آدم بدونه و چیزی نفرسته و نتونه در این پیج
سلام دوست گرامی. سوالات به مرور جواب داده خواهد شد. حداکثر زمان برای پاسخگویی 24 الی 48 ساعت است.
با سلام و خسته نباشید من یک ماه پیش شرکت کار میکردم که چند تا از همکارام همزمان از من خوششون میومد ولی من از یه نفرشون خوشم میومد که ایشون هم از من خوششون میومد بیش تر وقتا تو محل کار تماس چشمی پیدا میکردیم و بهم لبخند میزدیم و درکل خیلی تو شرکت حواسش به من بود و در نتیجه با هم اشنا میشیم . به دلیل روابط عمومی بالایی که دارم با همه زود گرم میگیرفتم و میخندیدم ایشون رو بیش تر آزرده خاطر میکرد و در اخر اخراج میشیم هر جفتمون و به همه اعلام میکنه تو شرکت که این دختر مال من و من دوسش دارم الان خانواده ایشون و فامیلا در جریانن که منو میخواد و چند بار شده میخواست با پدر بنده صحبت کنن که من اجازه ندادم چون خیلی پسر شکاکیه دائم میترسه از دستم بده و گوشیمو چک میکنه و زنگ میزنه کجام و سر این موضوع باهم اختلاف داریم ولی در عوض خیلی صااادق و مهربون ولی گفته کمکم کن من تغییر کنم درست شم چون مادرم باعث شده من شکاک بشم به دلیل شرایطی که تو گذشته داشتن و هم الان تو زندگی دارن دلایلی چون ( مادر ایشون شاغل هستن و 5 سال گذاشتن رفتن وگویا عاشق همکارشون میشن و گاهی میان با پدر ایشون زندگی میکنن و دوباره میرن و فک کنم مواد هم میکشن الان 3 ماه نیومدن منزل ). و به گفته خودشون در گذشته ؛ خودشون در دوران خدمت با دختری مثل این که در پارتی رابطه جنسی برقرار میکنن و بعد پشیمون میشن . الان من چون در اینده مشکل ناباروری دارم به ایشون گفتم ولی گفت مخالفتی ندارن و من فقط براشون مهم هستم و به اصرار و ایشون الان رابطه جنسی برقرار کردیم برای اولین بار و دید من به شدت ناراحت شدم و میخواستم برای همیشه برم که جلومو گرفت و التماس کرد گفت دیگه این اشتباه تکرار نمیشه و گریه کرد و معذرت خواست و گفت بخدا بقران اگر تو نباشی من خودمو میکشم من نمیتونم بدون تو میمیرم دست خودم نبوده نتونستم جلو خودمو بگیرم من ادم بی غیرتی نیستم بهت دست بزنم بعد نگیرمت تو قضیه ات با گذشتم با اون خانوم فرق میکنه من دوسش نداشتم فقط واسه شهوت میخواستمش ولی به جون مادرم من تو رو برای خودم میخوام الانم نمیدونم چیشد این طوری شد ببخشید و الان قهرم و اون هی زنگ میزنه و پیام میده و من جواب نمیدم در کل هنوز پای حرفش وایساده بعد پیام داد گفت مهلت بده کمکم کن مادرمو برگردونیم و بعد من زندگیمو دوساله جمع کنم و یه عروسی بگیریم و راحت بشیم میخوام بدونم واقعا دوستم داره ؟؟ یا به خاطر شهوته منو میخواد؟؟ بعد تو زندگی به مشکل بر نمیخورم باهاش ممنون میشم اگر راهنمایی کنین 🙇
سلام میشه جواب سوال منو بدید ممنون میشم ؟؟؟
با سلام لطفا وقت داشتید جواب بدید مهمه ببخشید من چندوقته با کسی اشنا شدم پسره ظاهرش خوبه شرایط خانوادگی شون خوبه طوریه ک خیلی دخترا پیشنهاد میدن بهش برای یه شغلی ک داره خواهرم ب اونجا رفت و گفتش اصلا لازم نیس خواهرت بیاد ولی از وقتی من دید گیر داد ک هر باری ک میای باید خواهرت باشه خلاصه ادم ب شدتت اجتماعی هستش ولی ب من میگفت دخترم همیشه حتی وقتی ک دوستش بودش اومدش نزدیک من وایستاد من داشتم خفه میشدم ب بهونه اس ام اس ک اومده کدش میخوام حتی اولین بارب ک گوشی ام دستش بودش تو سایت ثبت نام کنه رفتش کل سرچینگ گوگل چک کرد و این چیزا اخرین باری ک رفتم از دوست دختر قبلی اش گفتش ک شبیه من بوده و فلان بعدشم گفتش نمیتونم فراموش کنم و اینچیزا منمگفتم جالبید شماها رل میزنید کات میکنید نمیتونید خوب تنها بمون من موندم مردم؟؟؟؟و این چیزا جوابشو دادم بعدشم گقتش خفت میکنم خلاصه من درکش نمیکنم خوشش میاد یانه هر باری ام ک رفتم یه پسری مردی اومده من صدا میکنه پیش خودش الکی اصلا نمیفهمش…..اخرین بار ک رفتم سرمو انداخت پایین رفتم زودی بیرون وایستادم نشستم و اومدش بیرون الکی با در ور رفت و رفت تو اصلا نمیتونم بفهمم خوشش میاد یانه چون ادم اجتماعی هستش میگم شاید طبیعیه ولی نمیتونم درککنم
سلام دوست گرامی.اطلاعات شما در این پرسش ناقص است.با توجه به توضیحات شما، بهتر است اول مشخص کنید خودتان چه ویژگی هایی را برای طرف مقابل میپسندید و معیارهای خودتان چیست و برای راهنمایی بهتر از مشاوره تلفنی رادیو عشق وقت یگیرید.
سلام مدتی یک سال میشه لا پسری در فضای مجازی آشنا شدم البته اون ۲۱ سال سن داره و از من یک سال بزرک تره همدیگر مان را دیدیم از نزدیک یکبار و هر دوی ما احساسات مارا نسبت به هم دیکر میدانیم اما اون زیاد درمورد من نمیدانه و اصلا. نمیپرسه هم از کذشته ام چیزی نمیدانه و منم چیزی برایش نکفته ام اما او هیچی ازم نمیپرسه و زمانی هم که صحبت میکنیم هیچی نمیگه فقط از من میخواهد که من صحبت کنم روی هرموضوع که باشه خلاصه همیشه همه چیز را به من میکذاره و هر چی من میکم قبول میکنی و بعضی چیز های را که من ازش درمورد خودش و یا فامیل اش میپرسم باز بعضی جواب نمیدهد و میگوید هنوز ذود است دلیل این کارایش ممکن چی باشه ؟ درک و اعتماد د اش یا نه بیتفاوتی و بی توجهی و یا دوست نداشتن اش ؟
سلام اینکه ایشون کم حرف میزنه میتونه به خاطر ویژگی شخصیتیش باشه، اما پذیرفتن هرچیزی که شما میگید، سوال نپرسیدن از شما، عدم تلاش برای شناختتون و پاسخ ندادن به سوالات شما میتونه نشونه بیانگیزگی و بلاتکلیفی ایشون نسبت به رابطه باشه. چنین رفتارهایی و تردید درباره طرف مقابل در اوایل رابطه طبیعیه ولی اگر در طولانی مدت ادامه داشته باشه میتونه یک زنگ خطر باشه.
سلام وقتتون بخیر.من ۱۹ سالمه. مدت هفت ماهی میشه توی تلگرام با اقایی اشنا شدم ایشون دوسال از من بزرگترن..سربازن و ادعای عاشقی و ازدواج میکنن.. ابراز علاقه و همه چیزشون بجاست اما خب وضع مالیشون جوریه ک حتی پول شارژ خریدنم نداره و تا حالا از من چندین بار پول گرفته.. یه مدت قرار بود با مادرشون صحبت کنم اما الان مبگن وقتش نیست و بهونه میارن.. قراره ماه اینده به دیدنم بیان… دوستام همه مخالف این رابطه ان. اما خب من عشق چشمامو کور کرده و نمیدونم چکار کنم.از گذشتم همه چیز براش تعریف کردم اما خب خودشون پیگری نکردن ینی فقط همون چیزایی ک خودم گفتم میدونن ن کمتر ن بیشتر.. نمیدونم این دلیل بر بی توجهیشونه یا درک بالاشون.. از نظر خانوادگی چندان بهم نمیخوریم و تنها دلیل موندنم علاقه شدیدیه ک بهش دارم.. بنظر شما با وجود این چیزا این رابطه ارزش جنگیدن و موندن داره یا ن…
سلام دوست عزیز برای اینکه بدونیم یک رابطه ارزش جنگیدن یا بهتر بگیم پتانسیل تبدیل شدن به یک رابطه متعهدانه و جدی رو داره یا نه، نیاز به بررسی خیلی دقیقتری وجود داره. اما شما به چند نکته اشاره کردید که میتونن زنگ خطر باشن. اول اینکه شما تا به حال همدیگرو ندیدید ولی علاقه شدیدی در شما ایجاد شده که میتونه جلوی شناخت صحیح از ایشون رو بگیره، درواقع خودتون خیلی خوب اشاره کردید که “عشق چشمامو کور کرده”. دومین موضوع عدم استقلال مالی ایشون و مشکلات اقتصادیشونه و مشخصا تا زمانی که این دغدغه براشون رفع نشه نمیتونن به صورت جدی به ازدواج فکر کنن. سوم اینکه اشاره کردید از نظر خانوادگی هم چندان به هم نمیخورید. بنابراین لازمه نگرشتون رو نسبت به رابطه اصلاح کنید. تا زمانی که در فضای واقعی تعامل کافی نداشتین و تا زمانی که ایشون آمادگی ازدواج پیدا نکرده، نباید برای ازدواج اصرار کنید. اما ممکنه بعد از رسیدن به شناخت کافی به این نتیجه برسید میتونید صبر کنید تا شرایط ایشون فراهم بشه و رابطه و زندگی خوبی رو با هم بسازید.
سلام.. یه مدته متوجه نگاه های یواشکی پسرعموم شدم…قدیم اصلا محل نمیزاشت حتی وقتی تو یه فاصله زیادی هم باهام داشت بازم میرفت یه طرف دیگه و حتی باهام حرفم نمیزد البته منم بهش هیچ توجهی ندارم…ولی تازگیا هم به حرف هام توجه میکنه هم وقتی یه جایی میریم نزدیک ترین جا به من میشینه و وقتی حواسم پرت میشه میبینم نگاهم میکنه و لبخند میزنه…به دختر های دیگه هم توجهی نداره زیاد البته مطمئن نیستم.؟بعضی وقتا هم که با پسر عمه هام کل کل میکنم اونم همراهی میکنه!.این ها به نظرتون طبیعیه یا نشانه دوست داشتن هست؟
سلام نمیشه با این اطلاعات نظر داد که پسرعموتون دوستون داره یا نه، خب خیلی مهمه که چند سالشه، اگر توی دوره نوجوانی هستین باید بدونید این احساسات کاملا طبیعیه ولی معمولا گذرا هستن و نمیشه روشون حساب کرد. بهتره شما رفتارتون مثل همیشه باشه. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید با مشاور صحبت کنید.
سلام.. ببخشید کسی که دوستش دارم خیلی زود از دستم ناراحت میشه دلیلش چی میتونه باشه؟ مثلا یه بار کفش هام کنارش بود هرچی منتظر شدم نرفت منم کفش هام و برداشتم و با فاصله ازش گزاشتم و پوشیدم.. از اون موقع به شدتو تو خودش بود و جوری که چند نفر از اقوام هم متوجه شدن…
سلام دوست گرامی کمی عجیب به نظر میرسذ این رفتارها لازم هست توضیحات بیشتری بدهید تا میزان حساسیت ابشان مشخص شود
سلام،ببخشید ممکنه به سوال من جواب بدید؟راستش من از یه آقایی خوشم اومده بود که قبلا خیییلی ازم تعریف میکرد و همش از ادبم میگفت و منم باوجود دختر بودنم مستقیم بهش پیام دادمو از علاقه ام گفتم،ایشون از اون موقع به بعد همش داره به طور مستقیم وغیر مستقیم اذیتم میکنه آخه من موندم اگه دوسم نداره چرا هنوز جز فالووراش هستم و همش پیگیر استوریام واینجور چیزاس(ایشون یه کم مغروره و حتی تو فضای مجازی هم هر کسی رو فالو نمیکنه)حتی جواب کامنتامم میده ویا اگه دوسم داره پس چرا جواب پیامای شخصی که بهش میفرستمو نمیده؟واقعا منظورشو اصلا متوجه نمیشم ممنون میشم اگه جوابمو بدین
دوست عزیز سلام
یه چیزی که باید تو زندگیمون یاد بگیریم اینه که ما همیشه نمیتونیم جواب چراهای زندگیمون رو پیدا کنیم. چرا این رفتارها رو انجام میدن؟ معلوم نیست. ما اینجا میتونیم کلی حدس بزنیم، اما خب، هیچکدومش ممکنه جواب سوال شما نباشه. به همین دلیل، یه موقعهایی بهتره از «چراها» بیرون بیرون بیایم و به این فکر کنیم که «چی کار باید بکنیم؟». اینطوری بهتر میتونید از سردرگمی بیرون بیاید. شما این رفتارهای متناقض و آزاردهنده رو میبینید، به نظرتون بهتره چی کار کرد؟ آیا میخواید بمونید و تحمل کنید یا ….؟
سلام خسته نیاشید من یه استاد داشتم که خودم دوسش داشتم و همش همه میگفتن اون چون خیلی ادمه خوب و سر به زیریه عاشقت نمیشه اما من رفتار متفاوت و نگاههای همیشگیش رو روم حس میکردم یک سال گذشت و ایشون ساله بعد هم معلمم شدن همه چیز خوب بود همیشه همه چیز رو بهم میگفت و میگفت فقط به تو اعتماد دارم و یا همش بینه منو تفاهم پیدا میکرد یا یبار حالم بد بود گفت چیشده گفتم خوب نیستم اما شما کلاس دارید برید که گفت هیچی از تو مهمتر نیست الان یبارم گریه میکردم میگف دیوونه صورتو میشوری یا خودم بشورم یا یبار برام باند خرید با کارته خودش اما یمدت گذشت حلقه دستش مرد درست زمانی که همه حتی دوستاش و همه دانشآموزاش حس کردن با من متفاوته رفتارش من دیوونه شدم اما بعد از روزی که حلقه رو دیدم چند بار خندیدم جلوش دیدم سرشو فشار میده گفتم تو عروسیت میام وقتی که گفت بچها همتون عروسیم دعوتید اخم کرد بهم تا اینکه یبار اومد و گفت خانومم فلان میگه فلان میگه و حرفای منو میزد من اروم گفتم از کجا یادشه و گفت حافظهم خوبه همش همینکارو میکرد ولی الان من مدرسهم تموم شد و نیومد خاستگاری با وجوده اینکه از قصد پیشه دوستم گفته بود تابستون امره خیره اما تابستون که تموم شد اما دوستش هم هی حرفاشو بهم میزنه و میخنده ینی میاد؟
دوست عزیز سلام
متاسفانه از پیامی که فرستادید نتونستم متوجه بشم که آیا ایشون به شما قول ازدواج و خواستگاری داده بودند و نیامدند یا شما اینطور برداشت کردید که منظور ایشون از خواستگاری، شما هستند! به همین دلیل پیشنهاد میکنم با روانشناسان رادیو عشق به صورت آنلاین در ارتباط باشید تا بتونند دقیقتر مساله رو بررسی کنند.
سلام من از یه پسری خوشم اومده احساس میکنم اونم دوسم داره اخه همش تو چشام زل میزنه نگام میکنه یه لبخند میزنه بهم نزدیک میشه واز کنارم رد میشه یهو برمیگردم میبینم داره نگام میکنه بنظرتون دوسم داره میشه کمکم کنید
دوست عزیز سلام
مواردی که گفتید هم میتونه نشانههای دوست داشتن باشه و هم نه! واقعیت این هست که وقتی شما عاشق کسی میشید، به طور ناخودآگاه تمایل دارید رفتارها و حرفهای اون فرد رو طوری که دلتون میخواد تعبیر و تفسیر کنید؛ به عنوان مثال یک نگاه ساده رو نگاه عاشقانه تفسیر کنید یا … . اگر ایشون رو دوست دارید، بهتره که به این موارد اکتفا نکنید و سعی کنید آشنایی و شناخت بیشتری نسبت به ایشون پیدا کنید. اینکار دو فایده داره: 1. اول اینکه شما بدون اشنایی و شناخت به ایشون بهشون علاقهمند شدید؛ این علاقه بدون شناخت خودش میتونه مشکلساز بشه. پس بهتره در درجه اول شناختتون رو بیشتر کنید تا ببینید آیا علاقه شما به ایشون همچنان باقی میمونه یا نه و اینکه اصلا آیا این فرد براتون مناسب هست یا خیر؟ 2. این آشنایی بیشتر به شما این فرصت رو میده که بررسی کنید و ببینید آیا ایشون بهتون علاقه دارند یا نه؟! اما چطور آشنایی پیدا کنید؟ سعی کنید موضوع مشترکی برای گفت و گو پیدا کنید. این موضوع میتونه هر چیزی باشه. یادتون باشه در این مرحله هدف اصلی این هست که آشناییتون بیشتر بشه و قرار نیست فعلا ایشون رو جذب کنید. سعی کنید گفت و گوی خودتون رو ادامه بدید و اگه شد به فضای مجازی بکشونید. اگه بعد از آشنایی و شناخت بیشتر باز هم دیدید که به ایشون علاقه دارید و تا حدودی متوجه شدید که نظر ایشون به شما مثبت هست، میتونید از تکنیکهای مختلف برای جذب غیر مستقیم ایشون استفاده کنید. یکی از این تکنیکها شرکت در دوره آنلاین “جذب مرد با موبایل” هست. راههای دیگری مثل استفاده از زبان بدن درست، کمک گرفتن از دوستان مشترک و … است. شما میتونید مقاله: “چطور به یک پسر بفهمانم دوستش دارم؟” برای جذب ایشون به شیوه غیرمستقیم استفاده کنید.
سلام دختری ۱۶ ساله هستم، میخواستم بدونم دوست داشتن یه جنس مخالف در این سن امکان پذیر هست؟؟ حتی اگه این حس دو نفره باشه؟؟
دوست عزیز سلام
امکانپذیر بودن با درست بودن، خیلی فرق داره؛ اینکه شما در این سن به کسی علاقه دارید، امکان پذیره؛ اما آیا درسته؟ واقعیت این هست که حتی اگر این احساس دوطرفه باشه، بهتره با دقت جلو برید و بررسی کنید و ببینید هدفتون از این دوست داشتن چیه؟ آیا دنبال رابطه متعهدانه هستید یا نه؟ اگر دنبال رابطه متعهدانه هستید، آیا در این سن این امکان براتون هست که وارد چنین رابطهای بشید یا نه؟
شما در این سن، علایق، ملاکها، نگرش و … ای دارید که با بالا رفتن سن تغییر میکنه، به همین جهت به شما توصیه میکنم بهتره رابطتون رو با هم جدی نکنید و بیشتر تمرکزتون رو روی آماده کردن خودتون برای آینده بکنید. وقتی بتونید سرتون رو گرم مسائل مهمتر مثل تحصیل کنید، قطعا این موضوع بهتر و راحتتر فراموش میشه.
سلام خسته نباشین من یه دختر ۱۹ ساله هستم که تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم یه چند مدتیه از یه پسری خوشم اومده که وقتی بیرون میرم زود زود باهاش رو به رو میشم و اون هم منو نگاه میکنه خیره میشه منم در پاسخ نگاهش میکنم هیچگونه ارتباطی نداریم فقط یکبار تو اینستاگرام تولدمو تبریک گفته میخواستم ببینم این فرد علاقه ای به من نشون داده یا علاقه ای میتونه داشته باشه؟من چیکار کنم درمقابلش تا بهم نزدیک شه؟اگه میشه بهم کمک کنین خیلی احتیاج دارم به کمکتون
سلام دوست گرامی بهتر هست تا ایشان اقدامی نکردند شما رابطه را شروع نکنید .میتوانید از کسی بخواهید غیر مستقیم شما را معرفی کنند تا خود ایشان اغازگر رابطه باشند
سلام. من مدتی هست ک توی محل کار متوجه توجه خاص یکی از همکاران شدم. این اقا به همه ی خانوم ها احترام میزاره و مودبانه رفتار میکنه بدون هیچ رفتار اضافه ای ولی در مورد من گاه و بیگاه میاد میگه خسته نباشید. حتی وقتی با جمعی از همکارای خانوم هستیم میاد رد میشه وبه من میگه خسته نباشیدو میره. هروقتم با یکی از همکارای مرد صحبت میکنم میاد نزدیک وارد بحث میشه و یا ی جوری اون همکارو دور میکنه از من ولی از طرفی اصلا تمایلی برای ی بحث طولانی یا چت کردن تو فضای مجازی نشون نمیده. به نظرتون منظورش چی میتونه باشه؟
دوست عزیز با سلام ابتدا واقعیت را در نظر بگیرید شاید ایشان به عنوان همکاری صمیمی با شما صحبت می کنند اما درصورتی که به نظر شما فرد موردنظر از لحاظ ویژگی ها و ایده ال های اولیه مناسب ازدواج هستندبهتراست از طریق همکارتان و غیر مستقیم شما پیشنهاد داده شوید و از طرفی علائم و نشانههایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوجهای متاهل همکارتان بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینههای ازدواج نیز دارید،برای اینکه مطمئن شوید اصلا قصد جدی دارند یانه میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. همکار مشترک میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اگر بصورت پیام در ارتباط هستید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند
سلام خسته نباشی من مدت ۳ سال با پسری ۲۱ ساله دوستم وقتی پیشش هستم خیلی رفتار خوبی داره باهام ولی خب به محض اینکه از هم جدا میشیم سردتر رفتار میکنه و وقتی هم باهاش درمیون میزارم میگه مال خستگی کاره و زیاد حوصله چت کردن ندارم و خیلی کلافم کرده این رفتارش خواستم ببینم الان درکش کنم تو این شرایط یا رابطرو تموم کنم
سلام دوست گرامی مدل ارتباط برقرار کردن آدم ها باهم متفاوت است.اینکه ایشان در ملاقات حضوری رفتار بهتری دارد نشان میدهد که ایشان ترجیح میدهد که بیشتر شما را ببیند و ادبیات نوشتاری و چت کردن برایشان خوشایند نیست. بهتر است به جای تمام کردن فوری این رابطه، انتظارات خود را به شیوه صحیح به ایشان بگویید. مثلا به او بگویید من از اینکه توی چت هامون ابراز علاقه نمیکنی احساس خوبی ندارم، میشه در مورد این موضوع باهم حرف بزنیم؟ این نکته را هم به خاطر داشته باشید، رابطه شما رابطه طولانی مدتی است و به مرور عادت و خستگی هایی باعث می شود تا مثل روزهای اول به هم ابراز علاقه نکنید. همچنین گاهی حساسیت های شما بیش از اندازه است نه اینکه او کم توجه باشد.
سلام من حدود6 ساله ک عاشق پسر همسایمون شدم ونمیتونم برم و بهش ابراز علاقه کنم چون میترسم . وقتی نگاهم میکنه تاسرم رو برمیگردونم ک نگاهش کنم نگاهشو می دزده وقتی کنارش قرار میگیرم بی توجهی میکنی .یکبار کنارش قرار گرفتم ولی حتی برنگشت ببینه کیه کنارش منم اشکم در امد و از کنارش رد شدم ولی دوستم کاونجا بود گفت وقتی رفتم برگشته و نگاهم کرده جدیدا به تازگی هم هروقت منو میبینه چند ثانیه ای خیره میشه و بعد در میره یا دوباره نگاهشو میدزده ایا دوستم داره یا ازم متنفره؟؟؟ چیکار کنم بهش بگم؟؟؟راستی از خودم تعرفی هم نکرده باشم خشگلم ولی اون برخلاف بقیه بهم توجه نمیکنهتو ی جمع اگه باشیم نگاهشو رو همه برمیگردونه جزءمن ووقتی حواسم نیست نگاهم میکنه و دوباره تا نگاهش میکنم نگاهشو می دزده باید چیکار کنم؟؟؟
سلام دوست گرامی تا از علاقه این شخص مطلع نشدید شخصا کاری نکنیدبرای فهمیدن علاقه ایشان هم میتوانید از طریق شخصی اقدام کنید تا متوجه شرایط شوید.
سلام من نزدیکه دوماهی میشه که با یه پسری وارد رابطه شدم،آدمه شوخو خونگرمیه ولی خیلی خیلی قد،بیشتره وقتا بحث میکنیم یعنی عادت کردیم بهشم میگم میگه رابطه بدون حاشیه تکراریو بدون هیجانه…منم پا به پاش لجبازی میکنم.چندبار گفتم اگه نمیخوای کات که گفت نه اینا،چیزی که خیلی منو به فکر میندازه چرا این مدت حتی یبارم نگفت ببینمت…من بارها به دروغ گفتم که تنها میرم بیرون تا ببینم میگه ببینمت یا نه،که یبارم نگفت این واقعا اذیتم میکنه از طرفی فضاعه مجازی منو چک میکنه و خیلی حساسه و غیرتی میشه من یجورایی حس میکنم دچار کارما شدم چون تو روابط قبلم خیلی ها وابستم بودن و عاشقم بودن ولی من بعده مدتی تازه فهمیدم که رفتارشون برام سنگینه یا یکی دوبار به اشتباه برایه سرگرمی اونارو به خودم وابسته کردمو بعد تموم کردم رابطرو،چون اولین رابطم طرف خیلی اذیتم کرده بخاطر همین بعده اون بیشتر اذیت کردم،قبله این آقا من با شخصه دیکه ای بودم که بعده ۱۲روز فهمیدم هیچ حسی به من نداره و منو بخاطر نیازایه جنسیش میخواد،فکره تمامه اینا داره اذیتم میکنه و میترسم این سری من شکست بخورم…من واقعا بخاطر قبلا پشیمونم چون حس میکردم بخاطر ظاهرم و اخلاقم میتونم همرو جذب خودم کنم الان نمیدونم این آقا بهم چه حسی داره وقتی ناراحتم سعی میکنه حالمو بهتر کنه به حرفام گوش میده غیرتی میشه عکسامو همش میبینه،ولی خیلی مغروره حتی چندبارم گفت نمیزارم عاشقم بشی یا اینکه همش حرصم میده الکی جوری خرف میزنه ک من روش حساس شم.ولی واقعا نمیفهمم چرا نمیگه همو ببینیم…ممنونم
سلام دوست گرامی قبل از ادامه پیدا کردن رابطه و وابستگی بیشتر با ایشان صحبت کنید و هدف ایشان از رابطه را متوجه بشید .ملاقات و صحبت حضوری باید حتما داشته باشید تا هردو نفر در رویا و خیالات بسر نبرید .از طرفی اگر فردی خودخواه و غد هست ادامه رابطه منطقی نیست
سلام من یه دختری هستم که تو زندگی خوانوادگیم سختی های زیادی کشیدمو و هیچ کس درد منو نفهمید.چون همیشه بقولی با سیلی صورتمو سرخ نگه داشتم و لبخند زدم تا کسی از زندگیم خبردار نشه.نمیدونم بخاطر همین مسایل خونوادگیمه یا نه ک من از ازدواج میترسم.من حوصله خودمو ندارم چ برسه به یکی دیگه.وقتی باخودم فک میکنم میگم اصن حرفی حتی برا یه ساعت هم برای گفتن با اون طرف ندارم.چ برسه به یه عمر.از طرفی دوستان و اشنایان هم اکثریت از زندگیشون راضی نیستن حتی با وجود شروع عاشقانه..و این هم مزید بر علت.
میدونمم ک ازدواج همه جوره خوبه مهمش اینه ک دستور خدا و پیغمبره.ولی هر چی با خودم کلنجار میرم.نمیتونم بپذیرم.یه حس بدی بهم دست میده.یه فکرای عجیب.مثلا بدم میاد از اینکه انتخاب بشم مثه یه وسیله یه لباس .از اینکه برام قیمت تعیین کنن.از اینکه بعد ازدواج احترام ادم از بین بره.مخصوصا اقاییون ک دست به فحش و کتک و تیکه و کنایه اشون زیاده.از خودشیفته بودن اقاییون و اینکه نگاه از بالا به پایین به خانوما دارن.من همیشه تو زندگیم تو خیلی موارد گذشت کردم ولی نمیدونم از طرف مقابلم هم در قبال بی احترامی و یا هر چی میتونم گذشت کنم.ک گذشت گاهی ادمو وقیح میکنه.اونقت چکار کنم…..یه همچین دغدغه هایی همیشه تو ذهنم بوده.
در ضمن من ادم سخت گیری نیستم که ایراد بگیرم از کسی من تابحال خواستگارانی داشتم که اگر هر دختر دیگه ای بود رو هوا زده بود ولی من موقع جواب دادن ب اونها حتی یه لحظه هم برا سبک سنگین کردن ماجرا بهشون فک نکردم.ولی در این بین شده زمانی که من از کسی خوشم اومده.گاهی هم درگیر یه دوست داشتن یه طرفه شدم.مثلا همین چند وقت پیش بواسطه مریضی عمه ام تو بیمارستان از پزشک معالج عمه ام خیلی خوشم اومد.قبلا ندیده بودمش و نمیشناختمش ک چجور دکتریه برای درمان میشه بهش اعتماد کرد یا نه پرستارا از حرفاشون معلوم بود ک دکتر بداخلاقین واصلاب کسی رو نمیدن و مریضا میگفتن ک کارش خوب نی.ما نتیجه نگرفتیم. اما وقتی دیدمش زمین تا اسمون با حرف اونا فرق میکرد.چیزی ک من دیدم اتفاقا خیلیم باسواد و کاربلد بود.و این واقعا ثابت شد بهمون.خیلی مودب و با احترام حرف میزد اهل شوخی و لودگی نبود.خیلیم دلسوز و مهربون بود.تو کارشم وسواس داشت.بارها برای اینکه من تو بیمارستان تمام وقت حضور داشتم نگران بود.صبح به صبح ک میومد از بین جمعیت سرک میکشید و با لبخند به من تنها سلام میداد طوری ک برای دیگران هم جای تعجب داشت و بعدش همه به من نیگاه میکردن. نمیدونم شایدم من توهم پیدا کردم ک رفتارش با من متفاوت بود. بعد از اون ک به مطبش میرفتیم یبار وقتی در اتاق دکتر باز بود و دکتر روی ما دید داشت منشی دکتر ک دیگه حالا با ما اشنا شده بود همش بهم تیکه مینداخت ک نمیخوای شوهر کنی.و هر وقت میریم پیش دکتر منشیشم به بهونه ای میاد و یه نگاه مرموزی به ما میندازه.با اینکه من همیشه سعی کردم سنگین باشم.و همیشه تو اتاق انتظار به من نیگاه خیره میکنه و تو ذهنش داستان میبافه.لابد دیگه…و این در حالیه ک دکتر خودش چیزی نمیگه.ولی همچنان وقتی ما میریم پیشش به گرمی سلام میده طوری ک چشاش از حدقه میزنه بیرون.و لبخند میزنه.همیشه هم نگرانه و وسواس داره. نمیدونم این حالتا عادیه یا منظوری داره ولی هر چی باشه من از اخلاق و رفتارش خوشم میاد. اگه منظوری داشت ک باید بیان میکرد؟!ک اگه بیانم میکرد با وجود ترس از ازدواج من فک کنم ردش میکردم.ک تازه اگه ردشم نمیکردم کلی باهم تفاوت داریم.میدونم اون منظوری نداره شاید فقط دلش برام میسوزه. خیلی دلم میخواست راهنماییم کنید ک من چمه.چرا اینجوریم.احساس میکنم نمیدونم از زندگیم چی میخوام.اینده برام ترسناکه.البته دیگرانم اینجوری بهم تلقین کردن.و منو ترسوندن.افسردگی گرفتم انگیزه ای برا هیچ کاری ندارم تا دست بکاریم میزنم. دیگرانم دلسردم میکنن.میگن نمیتونی.با اینکه من بارها تواناییامو نشون هم دادم.دیگران ازم تعریف میکنن هم از نظر اخلاقی هم رفتاری ولی تو خونه من هیچی نیستم.
سلام دوست گرامی به نظر میرسد شما اعتماد به نفس بسیار پایینی دارید و جوابگویی این همه چرایی ذهن شما از طریق پیام سخت هست. اما نکنه مهم این هست که دچار خیالات نشودی و برای خودتان داستان عاشقانه در مورد علاقه به پزشک نسازید.اگرمیلی باشد خودشان بازگو می کنند
سلام ممنون میشم جواب منم بدین. من باکسی هستم ک همیشه اصرار بر این داره ک جوری وانمود کنه دوسم نداره درصورتیکه میدونم دوسم داره. چیکار کنم ک عشقشو ابراز کنه. اوایل رابطه ابراز احساس میکرد ولی دیگه نمیکنه.
سلام دوست گرامی اینکه در ابتدای رابطه شخصی ابراز علاقه میکرده و به مرور کم شده شاید به رفتار و واکنش شخصی شما در مقابل این ابراز علاقه برمیگرده.با ایشان صحبت کنبد و دلیل این تغییرات را جویا بشید .در رفتار خودتان هم با ابراز علاقه ایشان را راغب و ترغیب به بیان کنید
سلام من ۲۲ سالمه از نوجونی به پسرعموم یک حس خاصی داشتم البته فک میکنم به خاطر تغییرات طبیعی اون سن و ساله ولی چندسال که گذشت و بزرگتر شدم همچنان بهش علاقه دارم ولی نمیدونم اون هم متقابلا همینطوره یا نه؟ وقتی میخاست بره سربازی بهش پیام دادم و گفتم ک مراقب خودش باشه چون برادرم رو از دست دادم تو سربازی ولی قبلش ما اصلا باهم رابطه نداشتیم از طریق پیام و چت و اینا بعدش اونم چندبار پیام داد مثلا برای یک مهمونی من نبودم شهرستان بودم بعد بهم پیام داد که نبودی و کجا بودی و اینا بعد چند ماه که خونه عموم رفتیم من یک چیزایی فهمیدم یعنی از همین نشونه هایی که خوندم تو سایت مثلا تماس چشمی و توجه کردن و غیره بعدش هم من چون رشتم گرافیکه بهم سفارش کارت ویزیت داد که براش بزنم منم زدم قبلا هم سفارش لوگو داده بود بهم ولی کلا دودلم نمیدونم واقعا علاقه ای هست یا نه
سلام دوست گرامی بهرحال اگر احساس و علاقه ای باشد به مرور بیان می شود و بهتر هست شما ابراز علاقه ای نکنید و صبر کنید تا به مرور و ارتباطات بیشتر ایشان از علاقه خود صحبت کنند
سلام به یک آقایی در دانشگاه علاقه مند شدم که چند باری ایشون اومدن به هوای جزوه و کاغذ خودکار گرفتن و بار آخری که اومدن مواردی از همین نشونه هایی که گفتیدو داشتن مثلا همینجور نگاه میکردن و تماس چشمی قطع نمیکردن حرفم نمیزدن تا پرسیدم امرتون دستپاچه شده بود این ور اونور نگاه کرد بعد گف جزوتو بردارم حس کردم نرمال نبود این سری از اون به بعدم ایشون که مدتی فعال نبودن تو فضای مجازی شدیدا فعال شده و مخصوصا بعد حرکات من اون کارو تکرار میکنه مثلا اگه من ۴ تا عکس میزارم دقیقا فرداش ۴ تا عکس میزاره بعضی وقتام مرتبط با همون موضوع ولی هیچ وقت مستقیما چیزی بهم نگفته ازتون راهنمایی میخوام که بدونم حسم تا چه حد درسته و از روی علاقه ای ک خودم بهش دارم این حسو نکردم و اینکه حالا اگر درست باشه چطور به این آقا غیر مستقیم برسونم که منم ازش خوشم میاد چون خیلی تو محیط جدیم هیچ پسری جرات سمتم اومدن رو هم نداره
سلام دوست گرامی آنچه مهم هست این هست که باید ایشان ابراز علاقه برای اشنایی کنند و پیشقدم بشند .منطقی باشید و دچار احساسات و هیجانات تند نشوید .اجازه بدهید ایشان شروع کننده رابطه باشند و شما درخواستی ندهید
سلام،زندگی من یکم پیچیدس!من سالهای طولانی از پدر و خانواده پدرم به دلایلی دور بودم.حدود ۲ سال شده که برگشتم پیش پدرم،سال اول با یکی از پسرای نزدیک فامیل خیلی شوخی میکردم وسربه سرش میزاشتم و البته ایشون هم همینطور بودن. ایشون چند روز تعطیلات رو با من در ارتباط بودن(چت)،من احساس کردم دارم وابسته این فرد میشم و خیلی ناگهانی و سرد ارتباطم رو با ایشون قطع کردم.تا مدتی(۱۱ ماه)رفتارمون خیلی باهم عوض شد،تا حدی که حتی همو نگاه نمیکردیم و به اجبار سلام میدادیم،ولی یهویی با من خوب شد!جوری باهام رفتار میکرد که واقعا حس میکردم نامزدشم!نگاهای دزدکی و آشکار،زیاد صحبت کردن با من،تنهایی قدم زدن،عکس گرفتن مثل آتلیه عروس و دوماد!و…پدرم از این موضوع خبر داره و البته بشدت مخالفه ماست،این شخص هم از مخالفت پدرم آگاهه ولی خودش گفت میخواد بیخیال باشه و هرکاری دوست داره بکنه!البته ایشون به هیچ عنوان به من نزدیک نشدن و من هم اجازه اینکار رو به ایشون نمیدم…من به این فرد علاقه مند شدم طی این ۲سال ولی از احساس ایشون خبر ندارم…من نمیدونم باید چیکار کنم! ایشون ۳ سال از من بزرگترن. ممنون میشم کمکم کنید.
سلام دوست گرامی اینکه این شخص هیچ صحبتی از احساسات و قصدشان نمیزنند عجیب هست .بهتر هست شما قبل از وابستگی شدید به ایشان،خیلی منطقی از ایشان بخواهید دلیل رفتارها و صحبت هایشان را بگند تا شما هم از بلاتکلیفی حارج بشید.از طرفی دلایل مخالفت پدرتان بسیار مهم هست و باید دلایل ایشان را هم بشنوید . منطقی باشید و دور از هیجانات برای این ارتباط تصمیم بگیرید
سلام. من دختری 24 ساله هستم تا الان هیچ کس تو زندگیم نبوده از لحاظ ظاهر و خانواده متوسط به بالا هستم، ولی تمام خواستگارایی که داشتم از لحاظ سطح و ظاهر پایینتر از من هستن و واقعا هیچ میل و رغبتی به آشنایی باهاشون ندارم. مدتیه تو محیط کار شدیدا از آقای دکتری خوشم میاد ولی اصلا شرایط و امکان آشنایی بین من و اون آقا وجود نداره (من از کارمندان بیمارستانم). ایشون دقیقا تصورات من از مرد ایده آلم هستن. هر خواستگاری برام میاد همش تو ذهنم با اون آقایی که عاشقشم مقایسه میکنم. از طرفی هم میترسم که دیگه زمان که بگذره موردای خواستگاری کمتر و بدتر هم بشه. از تنهایی خیلی خسته شدم، همش رابطه های عاشقانه ی اطرافیانمو میبینم دریغ از اینکه خودم یه بار حس عشق دو طرفه رو تجربه کرده باشم. کلافم نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم و چیکار کنم. ممنون میشم که راهنماییم کنین.
دوست عزیز سلام
میخوام جواب به سوال شما در سه قسمت جواب بدم؛ اول در مورد احساس تنهایی و نیاز به داشتن عشق دوطرفه میخوام صحبت کنم. براساس رویکردهای مختلف طبقه بندی نیازها، مثل طبقهبندیهای مازلو یا گلاسر، نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن، عشق، ارتباط و …، همگی جز نیازهای اساسی ماست. بنابراین این احساس شما قابل درکه. اما بیاین ببینیم که با این احساس تنهایی چی کار میشه کرد؟
اولین مسالهای که میخوام بهش دقت کنید اینه که ما آدمها زندگی منحصر به فردی داریم و تقریبا شبیه هیچکس نیستیم. این که توی زندگی شما، هنوز عشق دوطرفهای پیدا نشده، به عوامل مختلفی بستگی داره که یکیش میتونه شرایط زندگی باشه (البته خیلی موارد دیگه هست). ما باید یاد بگیریم که خیلی چیزها رو تو زندگیمون نمیتونیم عوض کنیم، مثل محل تولدمون یا بلاهای طبیعی و … . اینها چیزهایی هستند که ما کاریشون نمیتونیم بکنیم. پس برای قدم اول، بهتره اتفاقاتی که دست خودتون نیست رو بپذیرید و یه جوری باهاش کنار بیاید؛ اینطوری میتونید تمرکزتون رو ببرید توی کارهایی که در حوزه توانمندی شماست و میتونید تغییرشون بدید. یعنی، به جای اینکه حسرت زندگی عاشقانه دیگران رو بخورید، بدونید که چون داستان زندگی دیگران به یه شکل خاصی طی میشه، لزومی نداره که زندگی شما هم همون شکلی بشه. یعنی اگه اونا الان دارن عشق رو تجربه میکنن، لزوما شما هم نباید همین الان تو زندگیتون عشق داشته باشید.
وقتی این موضوع رو پذیرفتید، میریم سراغ قسمتی از زندگیتون که دست خودتون هست. شما میتونید خیلی کارها با زندگی خودتون بکنید؛ میتونید ببینید بقیه چطوری عشق رو تجربه کردن؟ ازشون یاد بگیرید؟ فرصتهایی که براتون پیش میاد (حتی آدمهایی که تو نگاه اول خیلی خوشتون نمیاد) رو بررسی کنید و … . به علاوه، یادتون باشه، شما میتونید مصداق عشق رو در جاهای دیگه زندگیتون هم پیدا کنید. با منتظر نشستن، هیچ چیزی درست نمیشه؛ پس سعی کنید خودتون برای خودتون عشق ایجاد کنید. مثلا کارهایی که دوست دارید رو انجام بدید یا کلاسهایی که دوست دارید ثبت نام کنید و … . خلاصه بگم، به زندگیتون رنگ بزنید.
اما برسیم سر موضوع دوم. شما گفتید که تمام خواستگارانی که دارید، از شما پایینتر هستند. خیلی خوبه که برای خودتون استانداردهایی دارید، اما میخوام روی این موضوع فکر کنید که آیا به نظرتون ملاکهاتون واقعبینانست؟ به این سوال فکر کنید؛ سوال سادهایه، اما برای جوابش میخوام حداقل یک هفته فکر کنید. ملاکهاتون رو بررسی کنید و به این سوال من جواب بدید. بهعلاوه، یادتون باشه، لزوما عشق در یک نگاه ایجاد نمیشه؛ ایرادی نداره اگه کمی هم خواستگارانتون رو بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید!
و مساله سوم؛ در مورد آقای دکتر. میخوام بپرسم که چقدر ایشون رو میشناسید؟ چه ویژگیای باعث شده که شما ازشون خوششتون بیاد؟ چون دکتر هستن؟ راستش رو بخواید، بسیاری از وقتها ما عاشق تصویری میشیم که دیگران از خودشون نشون میدن (در حقیقت تصویری که ما از دیگران تو ذهن خودمون میسازیم، نه لزوما واقعیت ماجرا) و به خاطر همین تصویر ظاهری، دوست داریم تمام چیزهای مثبت دنیا رو به اون آدم نسبت بدیم. مثلا بعضی از دانشجوها، عاشق استادشون میشن، چون حس قدرت و دانش استاد سر کلاس برای دانشجو جذابه، اما لزوما به این معنا نیست که اون آدم در بقیه جوانب زندگیش، همونی باشه که شما میخواین. البته منظورم این نیست که ایشون خوب نیستند، خواستم فقط به این نکته توجه داشته باشین که ممکنه شما عاشق تصویری بشید که خودتون از این فرد ساختید، نه خود این آدم. پس بهترین کار اینه که سعی کنید بیشتر و بیشتر بشناسیدشون و بعد در مورد ادامه راهتون تصمیم بگیرید.
سلام من مدت ۶ ماه پیش با پسری تو اینستا آشنا شدم یه ماه باهم بودیم بعد چون هم زیاد نمی شناختیم باهم زیاد اختلاف نظر داشتیم رابطه رو بهم زدیم بعد یه ماه دیگه دوباره شروع کردیم ولی این بار دیگه خلق و خوی هم بلد شدیم وتونستیم بیشتر تو دل هم جا بگیریم. من دختری کاملا مذهبی هستیم با معتقدات اسلامی و برام خیلی مهمه.اونم پسر خوبیه دوس داره راهش خدایی باش و حجاب من دوس داره اما ارادش ضعیف. نوازده س قول داده کنار بزاره اما چهار ماه هنوز نتونسته میگه باید بهم فرصت بدی مجبورم اینکار میکنم ولی قول میدم کنار بزارم برا همیشه و راه خدا رو پیش ببرم .اما هنوز سر نقطه اول هیچ کاری برا ترکش نمیکنه فقط میگه باید درکم کنی هرشب با دوستاش موسیقی میزنه میخونه. من تاکی باید تحمل کنم؟
دوست عزیز سلام
بزارید یه حقیقتی رو راجع به روابط بهتون بگم؛ شما نمیتونید به امید تغییر فردی تو زندگیتون، باهاش وارد رابطه بشید. چرا؟ چون اون فرد ممکنه در این برهه زمانی، به شما بگه که تغییر میکنه، اما زمان که بگذره، دلش برای چیزهایی که دوست داشته و به خاطر شما مجبور شده کنار بزاره، تنگ شه. این موقع هست که شما در رابطتون وارد یه چالش و مشکل بزرگتر میشید. پس، اگه فکر میکنید که این آقا رو میتونید همینطوری که هست و به خاطر تمام چیزهای خوبی که داره قبول کنید، خب بسیار عالی. اما اگه نمیتونید و این مساله ساز زدن ایشون براتون خیلی مهمه، به نظرم بهتره کمی توی رابطتتون تجدید نظر کنید؛ چون همون طور که گفتم، ممکنه تغییر ایشون و کنار گذاشتن سازشون موقتی باشه.
سلام. میشه ی سوالی ک ذهنمو درگیر کرده بپرسم؟ راستش حدود یکسالی هستش که از یکی از اساتید دانشگاهمون خوشم اومده… ایشون منو نمیشناختن و من یکبار دایرکت دادم بهشون و گفتم ک ازشون خوشم میاد. ولی ایشون منو بلاک کردن. الان بعد از یکسال ایشون منو تو دانشگاه دیدن..و جالب اینجاست این آقا که عموما به دختر ها نگاه نمیکنن به من خیییلییییی نگاه میکنن..ولی من حس میکنم که نمیدونن اون ادمی که بهشون ابراز احساسات کرده من باشم چون ی مدت بعد من اون پیجمو بستم…ولی این اقا هم فقط بمن نگاه میکنند…ایشون خیلی با شخصیت و خانواده دار هستند..و اینکه من با پیج جدیدم بهشون ریکوست دادم ولی هنوز منو اکسپت نکردن من نمیدونم چجوری باید بفهمم این اقا از من خوششون میاد یا نه؟میشه راهنماییم کنید؟؟؟
دوست عزیز سلام
قبل از هر چیزی میخواستم به یه موضوع خیلی خوب دقت کنید. در بسیاری از دانشگاهها، ارتباط عاطفی بین استاد و دانشجو غیرقانونی هست؛ احتمالا یکی از دلایل مهمی که ایشون در پاسخ به درخواست شما، بلاکتون کردند، همینه. اما برسیم به سوال شما، پرسیده بودید که از کجا بفهمید که ایشون به شما علاقه دارند یا نه. خب چیزی که من همیشه جواب میدم این هست که هیچ راه قطعیای برای اینکه بفهمید به کسی شما علاقه دارد یا نه وجود نداره؛ اما میتونید نشانههای مختلف را بررسی کنید. البته یادتون باشه، گاهی ما وقتی به کسی علاقه داریم، دوست داریم که نشانههایی رو بزرگتر کنیم؛ برای اینکه خیالتون از این بابت راحت بشه که آیا درست حدس میزنید یا نه، میتونید از یه دوست کمک بگیرید؛ البته اگه خیلی بهش اعتماد دارید. حالا، از اینها بگذریم، بیاید ببینیم که تو همچین شرایطی چی کار میتونید انجام بدید: شما میتونید سعی کنید تا به ایشون نزدیکتر بشید و بررسی کنید و ببینید که علاقشون به شما به چه شکلی هست. یا مستقیما دوباره با ایشون در مورد علاقتون صحبت کنید. هر کدوم از این موارد، مزایا و معایبی دارند؛ مثلا اولی ممکنه زمان زیادی نیاز داشته باشه. یا اگه مستقیم پیشنهاد بدید ممکنه جواب رد بهتون بدن. به هر حال یه ارزیابی از شرایط و ویژگیهای خودتون داشته باشید و بعد تصمیم نهایی رو بگیرید.
سلام وقتتون بخیر.واقعا بابت مطالب خوبتون بخیر خیلی آموزنده بود و خیلی ازش استفاده کردم…اما ی چیز قبل تو ی رابطه بودم ک تموم شد واقعا آسیب دیدم خیلی ب ضررم تموم شد….اما الان ۸ماهه ک با یکی آشنا شدم تو محل کار آدم خوبیه…نمیدونم آیا واقعا نیتش خیره یا مثل رابطه قبل هس…اینو نمیتونم بفهمم…بعضی اوقات پشت سر هم پیام میداد و الان دیگه هیچی …بعضی اوقات ک میخوایم تعطیل بشیم منتظرم میمونه .یا اینکه اول آشناییمون خیلی سعی کرد ک درسمو تموم کنم…خیلی کارا میکنه ک احساس میکنم نزدیکمه… اما از احساساتش خبر ندارم ک آیا واقعیه یا ن؟؟؟خیلی میترسم مث رابطه قبلیم شکست بخورم…این اواخرم خیلی خوب شده..ولی حرفی ب زبون نمیاره…چطوری از احساسش مطمئن بشم میخوام تو این رابطه کمکم کنید…چون ن میتونم از اعضای خانوادم کمک بگیرم…ن میتونم ب کسی بگم…امیدوارم جواب منو بدید ممنونتون میشم
دوست عزیز سلام
همونطوری که خودتون هم اشاره کردید، هیچ راهحل قطعیای وجود نداره که بفهمیم نیت اصلی فرد مقابل چی هست. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که اصلا در رابطه عجله نکنید و برای شناخت فرد مقابلتون وقت بگذارید. در این زمان، نسبت به حرفها و رفتارهای او حساس باشید (برای اینکار میتونید پست چطور بفهمم علاقهاش به من از روی عشق است یا هوس) را مطالعه کنید.
نکته دیگهای که وجود داره این هست که چون شما قبلا یکبار تجربه شکست در رابطه داشتید، قطعا اینبار حساس تر خواهید بود. پیشنهاد می کنم حتما قبل از شروع یک رابطه جدید، با کمک مقالاتی که در پیج اومده و یا راهنماییهای روانشناس، ناراحتی و ترسهای مربوط به رابطه قبلی را برای خودتون حل و فصل کنید و بعد برای شروع یک رابطه جدید اقدام کنید.
سلام من ۱۷سالم هس و تقریبا یکسال هس با پسری دوست هستم ک سه سال از من بزرگتر هس همون اول قصدمون باهم مشخص شد (ازدواج) به خواسته ی خودش موضوع را با مادرم و خواهرام گفتم و در جریان هستن رابطمون باهم در حده بوسو بغلو نوازش هس و برای نامزدی و ازدواجمون زمان مشخص کرده و باهم صحبت کردیم این پسر مادرشو از بچگی از دست داده و پدرش چن ساله با زنی ازدواج کرده و بچه ای ۴ساله الان دارن میونش با زن باباش و باباش زیاد خوب نیس و داره ب سختی زیر یه سقف باهاشون زندگی میکنه و ممکنه تا تابستون خونشو با اونا جدا کنه من واقعا از زندگیش خبر دارم و میدونم چ سختی های کشیده و داره میکشه حدود دوماه پیش با پدرش دعواش میشه و از رو عصبانیت گوشیش رو میزنه زمین خرد میشه و الان هم گوشی نداره و با گوشی خونشون اگه بتونه زنگم میزنه و هنوز امکانش فراهم نشده گوشی برای خودش فراهم کنه بعضی وقتا میشد بعد سه روز زنگ میزد و من از این موضوع خیلی ناراحت میشدم و یبار ک زنگ زد بهش گفتم و ازم عذر خواهی کرد و خیلی متاسف بود و الانم سریع فرصت پیدا کنه زنگم میزنه و خبر از حالم میگیره اکثر اوقات هم بعد از مدرسم ک تعطیل میشم میاد پیشم حداقل نیم ساعت پیش همیم وقتی میخواد از پیشم بره و خدافظی میکنیم واقعا ناراحتیشو حس میکنم حتی دیروز هم ک داشتیم خدافظی میکردیم اشکو تو چشماش دیدم مشکله من یکیش این ک اگه از یه موضوعی ناراحت باشه و موضوعی پیش اومده باشه با من در میون نمیزاره بهشم ک میگم میگه نمیخوام ناراحتت کنم و درگیره مشکلاتم کنمت و یه مشکلیم این ک گوشی نداره تا درست باهم در ارتباط باشیم اخه با گوشی خونشون هم ک زنگ میزنه زیاد نمیتونیم صحبت کنیم و اینو هم بگم ک همه جوره پستم بودا و هوامو داشته داره و عشقشو ثابت کرده ولی خب از بعضی از رفتاراش ناراحت میشم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم 🙁 ممنون میشم راهنمایم کنید 😊🙏🏻
سلام دوست گرامی ببینید در شرایط فعلی ایشان، بهترین کار شما درک شرایط ایشان هست گوشی نداشتن رو باید شما درک کتید و توقع تماس های مرتب و مکرر نداشته باشید وقتی ایشان متوجه درک و همراهی شما بشوند به مرور در مورد مسائل مهم تر هم با شما صحبت خواهند کرد
ببخشید اینجا سوال میپرسم چون زدم رو پرسش سوال و خطا داد من ۲۴ ساله وقتی ۱۸ سالم بود تو یه اقایی نزدید بود با ماشین بهم بزنه که تو این تصادف باهاشون چشم تو چشم شد و مهرشون به دلم افتاد بعدش فهمیدن تو همون اموزشگاه درس میده اونجا که بودم استادام منو به یکی معرفی کرده بودند منتها پیگیر نشد که بفهمم کی بوده فکر میکنم همین اقا بودند بعدش که من قبول شدم دانشگاه همون اقا استاد بنده شدن بیشتر درسام با ایشون بود ترم ۳ یا ۴ بود که احساس کردم دارم یه احساسی بهشون پیدا میکنم بخاطر همینم از اون دانشگاه انتقالی گرفتم ولی اخر ترم مجبور شدم دوباره برگردم همون دانشگاه الان دوباره با خودشون کلاس دارم.ایشون همیشه وقتی سر کلاسشون بودم دستپاچه بودن همیشه سر کلاس زیاد تعریف میکردن استاد محبوبی هستند دانشجوها دوسشون دارند .الان که باهاشون کلاس دارم رفتارشون خیلی عجیب هست نمیدونم از علاقشونه یا نه هیچ وقت نیومدن بهم حرفی بزنن .بعضی از نشونهای علاقه که اینجا خوندم رو داشتن ولی سر کلاس اصلا بهم نگاه نمیکنن انگار که بهم توجهی ندارن.یه جوری میخوان حرصمو در بیارن.نمیدونم چرا رفتاراشون عجیبه
سلام خیلی وقتها وقتی به کسی علاقه داریم، سعی میکنیم همه رفتاراشو از زاویه این علاقه تفسیر کنیم. یعنی اگر نگاه کنه به ما با خودمون میگیم “اونم به من علاقه داره”. اگر نگاه نکنه میگیم “به من علاقه داره ولی نگاه نمیکنه که حرص منو دربیاره”. اما خیلی وقتها این برداشتها اشتباه هستند. برای اینکه اطمینان بیشتری از علاقه ایشون پیدا کنید باید رفتارهای واضحتری وجود داشته باشه و خیلی مهمه که اگر این علاقه دوطرفه باشه شما چه تصمیمی دارید. در مواردی که این علاقه بین استاد و دانشجو هست باید با احتیاط بیشتری رفتار بشه. پیشنهاد میکنم با سیستم مشاوره صحبت کنید تا راهنمایی دقیقتری بگیرید.
اخه تعداد بچهای سر کلاس کم هست فوقش ۵ یا ۶ نفر سرکلاسیم و استاد با همه دانشجوها ارتباط چشمی میگیرند ولی اصلا به من نگاه نمیکنند ازم درخواست کمک میکنند مثلا یه بار ازم خواستن کیفشونو براشون ببرم و چند بار خواستن بهم نزدیک بشند که باهام صحبت کنند ولی من و سریع رفتم هر وقتم من باهاشون کار دارم همینکارو میکنن میبینند دارم میرم سمتشون که باهاشون حرف بزنم ولی سریع دور میشند بعد از کلاسم سریع میرند بیرون در صورتی که همیشه استادا بعد از همه میرند
یه چیز دیگه هم که هست فامیلای ایشون پیج منو دنبال میکنند در صورتی که من اصلا به هیچ کدوم درخواست ندادم و کاملا مشخص که دانشجوشون هستم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
مدتی است که متوجه شدهاید در دانشگاه، محیط خانوادگی یا محل کار پسری به شما توجه زیادی نشان میدهد و شم دخترانهتان گواهی میدهد پای عشق در میان است. احتمالا به دنبال کشف نشانههایی هستید که بوسیله آن بتوانید اطمینان پیدا کنید پسر مورد نظر به شما علاقمند است یا خیر و از خودتان میپرسید از کجا بفهمم این پسر عاشق منه؟ از نظر روانشناسان عاشق شدن و علاقمند شدن پسر به دختر، با نشانههای خاصی همراه خواهد بود، درواقع همانطور که از قدیم گفتهاند: “رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون”. این نشانهها برخی خودآگاه و برخی دیگر به صورت ناخودآگاه در شخص ایجاد میشود. پس اگر توجه و دقت لازم به طرف مقابلتان داشته باشید، احتمالا میتوانید این نشانهها را در رفتار، گفتار و زبان بدن او به وضوح مشاهده کنید. برای پی بردن به اینکه پسر مورد نظر دوستتان دارد و از شما خوشش آمده یا خیر با ما همراه باشید.
فهرست مطالب
دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از بهترین احساساتی است که یک انسان می تواند تجربه کند، برای اینکه بتوانیم توسط فرد مورد علاقه دوست داشته شویم و به طبع آن ، آن فرد را دوست بداریم راهکارهای مختلفی وجود دارد یکی از مهمترین راه ها برای جذب فرد مورد علاقه و ایجاد یک رابطه متعهدانه این است که از موبایل خود کمک بگیرید. بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است. به همین منظور ما برای شما دورهای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور فردی را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.
[/vc_column_text]
چه طور بفهمم عاشقمه
مردی که به یک زن علاقه داشته باشد، معمولا علائم و نشانههای خاصی در برابر شما خواهد داشت از جمله:
زمانی که با فرد مورد علاقهتان هستید، دقت کنید که چقدر به شما نگاه میکند. روانشناسان دریافتهاند که ارتباط مستقیمی بین تماس چشمی و عشق وجود دارد. نتایج یک مطالعه بیانگر آن است که همسرانی که عمیقاً یکدیگر را دوست دارند، 75 % از زمانی که را با هم صحبت میکنند، به یکدیگر نگاه میکنند، حال آن که افراد در یک گفتگوی معمولی فقط 60 ـ 30 درصد اوقات با هم تماس چشمی برقرار میکنند.
اگر پسری عاشقتان باشد، مستقیم برای مدتی طولانی به چشمهایتان خیره میشود، چون میخواهد که از تک تک لحظههای بودن با شما نهایت استفاده را ببرد.
این گفته که “برای خوشحال بودن مهم نیست کجایی و چه میکنی، مهم است چه کسی همراه توست” حقیقت دارد. پسری که به شما علاقهمند باشد، از هم صحبتی و همراهی با شما لذت میبرد. حتی اگر موضوع جالبی برای صحبت در میان نباشد و اتفاق خاصی نیفتاده باشد او از ملاقات شما و حضورتان هیجان زده و خوشحال است.
برای این که متوجه این نشانه شوید، باید بیشتر دقت کنید. آیا پسری که روبرویتان نشسته است، لبخندی محبت آمیز به پهنای صورت به لب دارد؟ اگر این طور است، مطمئن باشید که او عاشقتان است. فردی که دیگری را دوست دارد، ناخودآگاه و حتی بدون آن که خودش متوجه باشد، به او لبخند میزند. اگر متوجه این لبخند جذاب و محبتآمیز شدید، بیشتر درباره این پسر عاشقپیشه فکر کنید.
پسری که دختری را دوست دارد، هنگام صحبت کردن با او کمی عصبی و دستپاچه میشود. این پسر محجوب عاشق آنقدر دوستتان دارد، که نمیتواند به راحتی واژههای مورد نظرش را پیدا کند.
بند آمدن زبان پسری که عاشقتان است، نشانه خوبی است، البته به شرطی که موقتی باشد؛ چون برخی مردان آنقدر عصبی هستند که هرگز نمیتوانند در حضور یک دختر راحت باشند.
همه ما سرمان شلوغ است، اما اگر چیزی یا کسی را دوست داشته باشیم و برایمان اهمیت داشته باشد، برایش وقت جور میکنیم. اگر پسری بخش اعظم توجهش، به ویژه در یک گفتگوی دو نفره را معطوف شما کرده است، احتمالاً در دام عشق شما گرفتار شده است.
معمولا وقتی مردی به دختری علاقمنداست هنگام صحبت با او، ناخوداگاه طوری مینشیند که کمی به جلو متمایل شود. اینکار به این خاطر است که میخواهد به طرف مقابل نزدیکتر باشد، بهتر به او گوش دهد و توجه کاملش را به او معطوف کند.
اگر هرجا میروید پسر موردنظر سر راهتان سبز میشود و دنبال بهانهای است تابا شما سر صحبت را باز کند، مطمئنا علاقهای در میان است. همچنین طولانی شدن مکالمهها میتواند نشانهای برای علاقه او به شما باشد.
و زمانی که به نظر میآید، مکالمه رو به اتمام است، نهایت سعی خود را میکند تا باز هم آن را ادامه دهد. تلاش برای طولانی کردن این گفتگوهای دونفره کاملاً مشخص است.
پسری که به شما علاقمند شده است دوست دارد تا حد امکان در جریان همه فعالیتهای شما باشد. و این موضوع شامل فعالیتهای شما در شبکه مجازی و اطلاعاتی که در آنجا به اشتراک میگذارید نیز میشود. پس اگر پسری به طور پیوسته پیگیر صفحات مجازی شما بود احتمال دارد عاشقتان شده باشد.
از نشانههای علاقه پسر به شما این است که به آراستگی ظاهرش در ملاقات با شما اهمیت زیادی میدهد. او دوست دارد توسط شما جذاب، خوشتیپ و آراسته به نظر برسد. او برای ملاقات با شما برنامه ریزی میکند که لباس مناسبی به تن داشته باشد، مدل موهایش مرتب و کفشهایش تمیز باشند!
پسری که دوستتان دارد، برای نظرات و افکارتان ارزش قائل میشود، حتی در این کار زیادهروی هم میکند. اگر او همیشه میخواهد بداند که به چه فکر میکنید، احتمالاً برایش مهم هستید. برای مثال پسری که نظر و سلیقه شما را در مورد بعضی از کارهایش جویا میشود، یعنی احتمالا به شما علاقمند است.
اگر تصادفاً درباره مرد دیگری حرف بزنید، او به سرعت حسود و غیرتی میشود. حتی اگر این پسر غیرتی فقط یک دوست باشد، این واکنش حسادتآمیز جرقهای است که نشان میدهد او کراشی مخفیانه روی شما دارد.
اگر پسری که فکر میکنید، دوستتان دارد، صندلی را برایتان بیرون میکشد، کتش را به شما میدهد تا سرما نخورید و هر کاری میکند تا احساس خاص بودن پیدا کنید، مطمئن شوید که روی شما کراش دارد. مردی که میخواهد بیشتر از یک دوست باشد، از سر وظیفه با شما تماس نمیگیرد، بلکه میخواهد هر کاری در توان دارد، انجام دهد تا شما را تحت تاثیر قرار دهد. یک جنتلمن واقعی این کارها را برای یک بانو میکند. برای مثال همکار یا همکلاسی پسری که همیشه اصرار دارد شما را با ماشینش به مقصدتان برساند، احتمالا به شما علاقمند شده است.
پسری که دوستتان دارد، به خوشی و سلامتی شما اهمیت میدهد و احساساتتان برایش مهم است. به عبارت دیگر شادی شما شادی او و درد شما درد او است.
به طور کلی طبیعتا در شرایط سخت، اطرافیان نسبت به شما حس دلسوزی خواهند داشت. اما پسری که به شما علاقمند است، تنها به دلسوزی و همدردی بسنده نمیکند. او در شرایط سخت نمیتواند دست روی دست بگذارد و به کمک شما خواهد آمد.
پسری که نیازها و خواستههای شما را مقدم بر نیازها و خواستههای خود میداند، به احتمال زیاد عاشقتان است. چون اگر فردی واقعاً برای دیگری اهمیت قائل باشد، در زمان نیاز به داد او خواهد رسید، حتی اگر مجبور باشد که هر کاری دارد، رها کند و به کمک عشقش بشتابد. اگر پسری این کار را برایتان انجام میدهد، یعنی این که میخواهد از شما حمایت کند. این مورد یکی از نشانههای یک پسر عاشق است.
پسری که واقعاً روی شما کراش دارد، تک تک حرفهایی را که میزنید و کارهایی را که انجام میدهید، به خاطر میسپارد. مردی که به شما علاقه دارد، هنگامی که شما حرف میزنید، سراپا گوش میشود و میخواهد ذهن و روحتان را مانند کف دستش بشناسد. پسری که دوستتان دارد، روز تولدتان و رنگ و غذای مورد علاقهتان را یادش میماند. او تمام این جزئیات ریز را به خاطر میسپارد تا بتواند با کارهای خارقالعادهای که برایتان انجام میدهد، غافلگیرتان کند.
اگر پسری از شما خوشش آمده و به شما علاقمند شده باشد به صورت خودآگاه و ناخودآگاه نشانههایی در رفتار و گفتارش ظاهر میشود. او زیاد به شما نگاه میکند و تماس چشمی مستقیمی برقرار خواهد کرد، از صحبت با شما لذت میبرد، حتی اگر موضوع صحبت جالب نباشد و معمولا در هنگام همصحبتی با شما، لبخند محبت آمیز بر لب دارد، به صورت ناخوداگاه برای حرف زدن با شما به سمت جلو مایل میشود و ممکن است کمی دستپاچه باشد.
پسری که عاشقتان شده باشد توجه ویژهای به شما نسبت به دیگران دارد، دوست دارد زیاد با شما درارتباط باشد و در ملاقات با شما به تیپ و ظاهرش اهمیت زیادی میدهد. او روی شما به عنوان دختر مورد علاقهاش غیرت دارد، در شرایط سخت به کمکتان میآید و همواره شما را در اولویت قرار میدهد. و در پایان پسری که نگاه ویژهای به شما دارد دوست دارد نظر و سلیقه شما را در مورد مسائل مختلف جویا شود و همه جزئیات رفتار و گفتار شما را به یاد میآورد.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
40 بازدید
50 بازدید
چه طور بفهمم عاشقمه
120 بازدید
109 بازدید
186 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام من دخترم و ۱۹ سالمه تو مجازی با یک پسر ۲۲ ساله اشناشدم اولا رابطمون در حد یه دوست معمولی بود اما کم کم ازش خوشم اومد و با پسر عموی این فرد هم اشنا بودم ایشون گفتن که برو بهش بگو که دوسش داری یا میگه اره یا نه برم بگم یا نه؟ و اینکه انگار خود پسر عمو هم رفته این موصوع رو بهش گفته اما چیزی نگفته و همه چیزو هم به مسخره میگیره
سلام دوست گرامی شما میتوانید به طریقههای مختلفی علاقه خود را ابراز کنید؛ اما بدترین روش ممکن برای شرایط شما، گفتن علاقه، به طریقه مستقیم است. پس به او به صورت مستقیم نگویید. ابتدا مشخص کنید دلیل علاقه شما به ایشان، علاقه است؟ آیا او اهل ارتباط به صورت جدی هست یا خیر؟ شما میتوانید در دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج رادیوعشق شرکت کنید.
اگه میشه ترو خدا جواب بدید من عاشق پسری شدم ولی نمیدونم اون هم همین طور هس یا نه اخه زیاد داخل کوچه هم نمیاد
سلام دوست گرامی اطلاعاتی از خودتان و یا طرف مقابل ندادید که راهنمایی دریافت کنید.
سلام من 5 سال با یه پسر حرف زدم و اون پسر دوست برادرم بود ما 13 سال فاصله سنی داشتیم و همو دوس داشتیم بخاطره اختلاف سنی زیادمون خانواده هامون نزاشتن باهم ازدواج کنیم ولی پسره رفت با یه دختری ازدواج کرد ولی تو دوران نامزدیش بخاطره علاقه زیاد من به اون نمیتونستم فراموشش کنم بخاطره همین دوباره باهم یکی دو روز حرف زدیم بعد ازدواجش پسره دست از سرم برنداشت هی پیام داد هی زنگ زد هرچقد بهش گفتم تو ازدواج کردی متاهلی گوش نکرد بعد که خانومش فهمید اومد دم خونمون داد بیداد کرد و تحقیرم کرد الان بخاطره اون یه هفتس خانوادم باهام حرف نمیزنن و گوشیمو ازم گرفتن و متاسفانه من علاقه شدیدی به گوشیم دارم و چون دانشجوام تمام چیزام تو گوشیم و چون الان گوشی ندارم حس میکنم شدم بچه کوچیک هستم
سلام مدتیه که عاشق پسری شدم ولی خب نمیدونم اون هم همین حس رو نسبت بهم داره یانه
سلام وقتتون بخیر دختری ۲۴ساله هستم با پسری ۳۰ ساله از طریق مجازی اشنا شدم اونم درمورد کار بود و سوال میپرسیدم ازشون بعضی وقتا و چون هم زبون محلی هستیم با هم شوخی میکردیم یک روز خواستن شمارمو داشته باشن و تماس تصویری بگیریم که تماس گرفتیم و یه مدت کوتاه با هم حرف زدیم و بعد اومدن دیدنم ۲ساعتی فاصله مون هست. خوب بودن یک بار دیگه هم اومدن دیدنم مدام نگام میکردن شوخ طبع بودن حتی متاسفانه دستمم گرفتن و گفتن دوستم داره و بازم تا مدتی خوب بودیم میگفتن حس ارامش داری ولی یهویی دیگه سرد شدن نه پیامی نه زنگی دلیلش رو پرسیدم گفتن کارم زیاده وقت ندارم… چند دفعه هم گفتن عاشق کسی بودم ازدواج کرد و نمیتونم عاشق بشم و قصد ازدواج ندارم فعلا.. ولی حالا بعضی وقتا سوال میپرسم جوابمو میده یا کاری ازش بخوام چشم میگه بهم بهشون میگم خدانگهدار واسه همیشه هم چیزی نمیگن بحثو عوض میکنه. خیلی فکرمو درگیر کرده نمیدونم چکار کنم یعنی فقط واسش یه سرگرمی بودم و تموم.
سلام دوست گرامی اگر حرف ایشان مبنی بر اینکه هنوز به فکر گذشته هستند و نتوانستند شخص موردنظرشان را فراموش کنند، درست باشد؛ این مساله تقصیر شما نیست. او باید بتواند ابتدا پرونده گذشته را ببندد و سپس وارد رابطه شود. اما اگر دلایل دیگری وجود داشته باشد، بهتر است که رابطه را ادامه ندهید تا اذیت نشوید. وقتی او صراحتاً گفته است قصد ازدواج ندارد، بهتر است خودتان نیز این رابطه را ادامه ندهید و از او کاری را درخواست نکنید.
سلام دختری ۱۹ ساله هستم که حدود هفت ماه میشه با پسری مجازی به قصد ازدواج آشنا شدم ایشون کرد و من ترک هستم و یکی دوبار هم اومدن شهر ما و همدیگه رو دیدیم اما مشکل اینجاست که من خیلی به ایشون بد بینم! اعتماد ندارم و همش فکر میکنم داره خیانت میکنه فکر میکنم دروغ میگه و خواستگاری نمیاد و باید باهاش تموم کنم !! و دیگه از دست این افکار خودم که حتی با ی حرکت کوچیک ایشون شکل میگیره خسته شدم . و نمیخوام تا حدی شدن رابطه حسی بهش داشته باشم و از طرفی مشکلات مختلف و دعوا های متعددمون!…. باید چیکار. کنم رابطه رو در چه صورت میتونم جدی بگیرم
سلام دوست گرامی اشاره کردید مجازی آشنا شدید و دوبار نهایتا او را دیدید. در چنین شرایطی اعتماد و صمیمیت شکل نخواهد گرفت و باید تعداد دیدارها را بیشتر کنید. اما درباره اهداف ایشان میتوانید یک بازه زمانی مشخص کنید تا او بتواند شرایط خودش را برای خواستگاری فراهم کند. در ضمن اگر به صورت کلی، بی اعتماد هستید، باید حتما از مشاوره فردی استفاده کنید تا ریشه این بیاعتمادی مشخص شود.
سلام بنظر شما ابراز احساسات دختر به پسر کار اشتباهیه؟ کسی که خیلی با من گرم و مهربون بود ولی من مثل اون باهاش گرم و صمیمی نبودم و به شک و جدایی انداختمش! خواهش میکنم کمکم کنید
سلام دوست گرامی براز ابراز علاقه راههای زیادی وجود دارد که یکی از آنها ابراز علاقه مستقیم است. اما این روش همراه با خطراتی است که اگر رابطه را در حال حاضر دچار مشکل نکند، طبق تجربه و آمار کیفیت رابطه زوجین، در آینده رابطه را تخریب میکند اگر تمایل دارید که رابطه خود را به سمت گرمی و نزدیکی بیشتر سوق دهید، نیاز دارید که از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید تعادل را در رابطه ایجاد کنید و طرف مقابل نیز به رابطه با شما مایل شود.
با سلام من قبلا در سایت شما سوال مطرح کردم و حتی همون چند خط جوابمو خیلی خوب داد و با زمان بهش رسیم تشکر…. اما سوال الانم ..من حدود ۱۳ ماهه با پسری از طریق فضای مجازی اشنا شدم هر دو ۲۹ سال داریم…تصویری و تلفنی زیاد صحبت کردیم تقریلا روزی ۴_ ۵ ساعت و دوبار ایشون جهت دیدار به شهر ما اومده فاصله ای حدودا ۶ ساعته ….البته تا الان حرف ازدواج زده نشده یکی دوبار از جانب من بود که ایشون گفتن هدفشوون ازدواج نیست البته یک شکست عاطفی رو گذروندن که با خیانت طرف مقابلش تموم شده …من کاملا متوجه میشم به مرور علاقش بیشتر میشه خصوصا بعد هر دیدار البته منم تا چند مدت بعد از دیدار احساسم بهشون بیشتر میشه اما چیزی باعث میشه من بعضی وقتا دچار تردید بشم و بدنبالش عذاب وجدان اینکه گاهی در بعضی از عکساش و یا بعضی روزا که تصویری حرف میزنیم به این فکر میکنم اونقدرا برام از لحاظ زیبایی جذابیت نداره البته دیدارای حضوری من میل زیاد جنسی و عاطفی بهشون دارم اما این شک و شبه هااا در بسیاری مواقع منو دچار عذاب وجدان میکنه خصوصا وقتی این حجم از ابراز علاقه رو میبینم از لحاظ اخلاقی واقعا مورد پسندم هست حتی نوع ابراز علاقش برام همیشه جذاب بوده و هیچوقت ازش خسته نشدم حالم واقعا باهاش خوبه و شاید بگم بهترین و شیرینترین روزایی رو برام ساخته که از هیچ پسره دیگه ای ندیدم … البته من همیشه وسواس فکری داشتم و رابطه هاییی که خیلی زودد خسته شدم و تموم کردم و طولانی ترین رابطه مداووم همین بوده … نمیددونم مشکل چیه که اینقد احساساتم بعضی وقتا متضاد… ایا واقعا دوسش دارم یا به خاطر این افکار و دو دلیا نمیشه اسمشو دوست داشتن گذاشت
سلام و عرض خسته نباشید من یه دختر ۱۸ ساله هستم و عاشق مشاورم شدم که ۲۱ سالشه و دانشگاه تهران درس میخونه و هم شهری هستیم من کم کم عاشق اون شدم ولی اون اولاش خیلی به من توجه میکرد و خیلی بهم پیام میداد و باهم تلفنی حرف میزدم که و آدم خیلی نجیبی هم هست ولی یکم خیلی مذهبی هست ما یه بار وقتی باهم صحبت میکردم بحثمون یکم طول کشید و یکم من به عقایدش توهین کردم که فقط از عصبانیت بود و اون روز بحثمون تا ۱ شب طول کشیده بود (البته این چیزا برای ما که تو شهر کوچیک هستیم عادی نیست) بعد دیگه از اون به بعد باهام خیلی سرد شد منم هی انتظار میکشم که زنگی بزنه و حرف بزنیم ولی نه… اولش فک میکردم دوسم داره چون باهام خیلی صمیمی حرف میزد ولی الان که فک میکنم میبینم اشتباه میکردم الانم که عاشقش شدم موندم باید چیکار کنم و گاهی از درسام عقب میمونم
سلام دوست گرامی اگر ایشان مشاور شما بودند، برقراری رابطهای خارج از چارچوب مشاوره کار درستی نبوده است. یعنی نقش ایشان در زندگی شما بهم ریخته شده است. اشاره کردید یکم خیلی مذهبی است؟ بالاخره یکم یا خیلی؟ این علاقه نیاز به بررسی بیشتری دارد. اما در کل برقراری رابطه با شخصی که مشاور شما بوده است، اشتباه است و باید پس از انجام مشاور و اتمام آن، اگر علاقهای داشتند به صورت مستقیم بیان میکردند. میتوانید برای بررسی بیشتر این رابطه از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کند.
سلام من 19سالمه و از طریق اینستاگرام با یک پسر25ساله اشنا شدم.این اقا پسر اولش خیلی ذوق داشت از هم صحبتی با من و همش ذوق داشت بریم بیرون منم چندین بار باهاش رفتم بیرون و میشه گفت از اخلاقش و روحیاتش خوشم اومد و دفعه اخر با یکی از دوستام و اون اقا رفتیم بیرون دوستم میگفت از رفتار ها و طرز نگاهش مشخصه ازت خوشش میاد ولی بعد از اون روز اخلاق این پسر عوض شد و خیلی سرد شد و من بخاطر اینکه یهو نادیده گرفته شدم خیلی بهم ریختم میخام بدونم باید چیکار کنم میخاد منم یه حرکتی بزنم تا بفهمه منم بی میل نیستم یا کلا از من خوشش نمیاد بیخیال بشم؟؟!
سلام دوست گرامی آیا بعد از اینکه متوجه شدید او تغییر کرده است، با او صحبتی کردید؟ اینکه چه تغییراتی اتفاق افتاده است مهم است.ممکن است که این تغییراتی که شما را آزار داده است، صرفاً حساسیتهای شما باشد. بهتر است شما با ایشان صحبت کنید تا علت اصلی این تغییر رفتار را متوجه شوید.
سلام دختری هستم از یکی از هم کلاسیهایم خوشم می آمد و ی جورایی بهش گفتم دیدم اونم منو دوست داره و از من خوشش میاد اما از نظر فرهنگ و اعتقاد خانوادگی فرق داریم باهم و میگفت به همین دلیل برای ازدواج مشکل داره و براش سخت هست و هربار که بحث ازدواج رو وسط میکشیدم انگاری از چیزی ترس داشت اما تمام این مدت بهم میگفت که عشق واقعیش من هستم و میدونم که اهل دروغ نیست ما یکساله که باهم ارتباط داریم اما داخل یک شهر نیستیم بیشتر ارتباطمون مجازی هستش… هر بار که درمورد ازدواج میگفتیم و اون میگفت که مشکلی داره من خیلی ناراحت میشدم ولی بازم ارتباطمون قطع نمیشد تقریبا هر روز پیام میدادیم تا اینکه اخیرا میگه من اصلا دوستت ندارم و تو برای من مثل یک دوست معمولی هستی و من حس میکنم بخاطر ناراحتی من میگه چون چندبار تو حرفاش میگفت کاش همون اول نه میگفتم تا تو رو اینقدر ناراحت نکنم واسه همین فکر میکنم اینو میگه که من اذیت نشم چون تمام این مدت هیچ بدی ازش ندیدم و تمام حرفا و رفتارهایش طوری بود که نشان از دوست داشتن واقعی بود حتی گاهی درمورد اینکه به آرزو هامون برسیم باهم کجا ماه عسل بریم چندتا بچه داشته باشیم هم حرف میزدیم و… و اون میدونه که خانواده اش از نظر فرهنگ و اعتقاد با من خیلی متفاوت هستن و حتی ممکن من ناراحت بشم از رفتارشون… و من الان حس میکنم این حرفی که میگه دوستت ندارم رو الکی میگه از ته دل نمیگه فقط میخواد من بیشتر ازین اذیت نشم بگم که حتی اون پروفایل های عاشقانه و… برای من میزاشت و… حالا به نظر شما من چی کار کنم؟ چون واقعا بهش علاقه دارم و نمیخوام از هم جدا شیم و خیلی امید دارم که بهم برسیم
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. نکته قابل توجه در روایت شما این است که با وجود اینکه از اختلافات فرهنگی و خانوادگی بین خودتان مطلع هستید و طرف مقابل شما نیز برای ازدواج آمادگی خود را اعلام نکرده است، اصرار بر ادامه رابطه دارید. به چه دلایلی اصرار بر ادامه این رابطه دارید؟ بیشتر ارتباط شما بصورت مجازی بوده است اما روی این رابطه سرمایهگذاری فراوانی کردهاید. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید تا مشاور به شما کمک کند که در مسیر بازگشت به این رابطه گام اشتباهی برندارید.
سلام من دختری 20 ساله هستم و در جایی که کار میکنم صاحب مغازه بغلی یک پسر 30 ساله هستش که با پدرم هم اشنا هست و یه مدت افکارم ریخته بهم، چون احساس میکنم که این اقا از من بدش نمیاد. ما فقط باهم سلام و خداحافظی میکنیم تاحالا هیچ حرف دیگه ای باهم نزدیم اما یه رفتارهایی داره مثلا موقعی که دارم باهاش احوالپرسی میکنم احساس میکنم هول میشه استرس میگیره یا موقعی که دارم میرم سر کار از دور میبینم که داره نگاهم میکنه بعد سریع نگاهشو ازم میدزده. یسری با دوستاش دم در بودن بعد من که داشتم میرفتم نزدیک مغازه میشدم دیدم که دوستاش دارن میخندن ولی خودش هول کرده بود و میخندید بعد یه نگاه کرد به منو رفت تو مغازه بعد که من نزدیکتر شدم اومد سلام کرد نمیدونم یه رفتارهایی داره که اعصابم و بهم ریخته نمیدونم دوسم داره یا نه ولی الان یه دو روزی میشه که اون موقع هایی که من میرم نمیاد سر کار بعدا میبینم که یک ساعت یا دو ساعت بعد من اومده ممنون میشم کمکم کنید
سلام دوست گرامی علائمی که گفتید شاید نشاندهنده توجه ایشان به شما باشد، اما بهتر است تا وقتی ایشان به صورت مستقیم ابراز علاقه نکردهاند، روی این رفتارهایی که نشان میدهند، سرمایهگذاریای انجام ندهید.
سلام و عرض ادب من ۳۰سال سن دارم.۱سال پیش با یه آقایی آشنا شدم که سنشون یک سال از من بیشتر بود.من ارشد میخونم و ایشون تحصیلاتی نداشت(البته اگه برخورد و شخصیت مناسب باشه صرفا تحصیلات برای من ملاک نیست به هر حال لازم دونستم که بگم بهتره)فقط یک بار همدیگه رو ملاقات کردیم و در دیدار اول از من سوال کردن که قصد ازدواج دارم یا نه.بعد که چند روز گذشت منتظر بودم بهم پیام بده که پیام نداد و منم به بهونه ریپلای کردن استوریشون میخواستم غیرمستقیم سرحرف باز بشه و ایشون به من گفتش که این چند روزه کار داشتم (البته یه پیام دادن مگه چقدر وقت آدمو میگیره!)و بعدش از من سوال کردن که نظرتون برای ادامه رابطه چیه و سریع حرف خودشو زد و گفتش که شما دنبال یه رابطه هدفدار هستید درسته؟و منم چون همون برخورد اول گفتم که قصد ازدواج دارم ،بهشون گفتم بله یه رابطه هدفدار میخوام.که به من گفتن حقیقتا و صادقانه در شرایط یک رابطه احساسی نیست و از این صحبتا و گفتش که جدا از همه اینا فقط میخواستم همدیگه رو ببینیم شما دوست خوبی هستین و…این رفتار و برخورد ایشون خیلی باعث ناراحتیه من شد چون حس خوبی بهش پیدا کرده بودم و هم اینکه فکر میکنم برخورد درستی باهام نداشت بخاطر همین تا یه مدت تو بدترین حالت روحی بودم.و البته اینم بگم که از آشناهای دور بودن بخاطر همین بدتر از هر چیزی ناراحت شدم.قبل از اینکه همدیگه رو ببینیم بین صحبتامون داشت میگفت که یه چیزی لازم داره و میخواد بخره و منم همون موقع بخاطر علاقه ای که بهش پیدا کرده بودم بخاطر حس خوبی که بهش داشتم گفتم حتماً باید واسش بخرم.دیگه بعد از اینکه نشد با هم بمونیم من بعد از یک سال که گذشت واسه تولد ایشون به عنوان کادو براشون گرفتم و سه ماه قبلش اون هدیه رو سفارش داده بودم و از طریق یک نفر هدیه رو موقع تولد به دستش رسوندم.اما خیلی از این کارم ناراحت شد.و اینکه حتی متوجه شدم که دوستشم به من کفتش که فعلا حال روحی مناسبی نداره و بعدا باهات صحبت میکنه.تا یه مدت طولانی میدیم که حال روحیش واقعا خوب نبود البته بدون اینکه خودش حتی متوجه بشه که من از حالش خبر دارم واقعا بعد از اون موقع میدیم که خیلی ناراحته گاهی وقتا منو چک میکرد پیگیرم بود که دیگه کلا از همه جا بلاکش کردم الان دوباره بعد از مدتها آنبلاکش کردم که دیگه کلا حتی تو لیست بلاکامم نباشه دیدم دوباره اومده و خیلی کنجکاوه بخاطر همین دیگه کاملا بی تفاوت برخورد میکنم و هیچ اهمیتی بهش نمیدم.الان واقعا برام جای سواله که اگه رابطه از سمت ایشون تموم شد پس ناراحتیش بخاطر چیه !و چرا هنوزم در مورد من کنجکاو و پیگیره!!سپاسگزارم.عذر میخوام که متنم طولانی شد
سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام. من به استادم علاقمندم. نمیدونم چکار کنم. یکبار قبول کرد ایشون رو ببینم و ملاقات کردم با اینکه احساس کردم دوسم داره نمیدونم چرا قبول نمیکنه باهام باشه. خیلی دوسش دارم، عاشق شخصیتش هستم.اون واقعا مرد خوبی هست و اهل رابطه نیست. چکار کنم باهام بیشتر آشنا شه. کمکم کنید😔
سلام دوست گرامی به سن خودتان و استادتان اشاره نکردید و اینکه در چه فضایی با ایشان آشنا شدید. گاهی معیارهایی که افراد برای ازدواج در نظر میگیرند، داشتن شان و پرستیژ اجتماعی طرف مقابل است و معمولاً اساتید این ویژگی را دارند. اما شما باید بدانید که ضعف شما و اعتماد به نفس پایین میتواند ایشان را از شما دور کند. بنابراین ابتدا این سوال را از خود بپرسید که به چه دلیل عاشق ایشان شدید و چه ویژگیهایی در ایشان شما را جذب خود کرده است؟ سپس با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید تا بتوانید به شیوه صحیح ایشان را جذب خود کنید.
سلام وقت بخیر من دختری 20 ساله ام که داخل تلگرام با پسری اشنا شدم و بعد یه مدت ادعا کرد که عاشقم شده به علاوه که متوجه شدم داخل خانواده فاقد محبت بوده و کسی درکش نمیکنه اما من درکش کردم و باهاش مهربون بودم الان نمیدونم میتونم حرفشو باور کنم و به احساسش اعتتماد کنم یا نه. میشه لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی چند مدت است که با ایشان آشنا شدهاید؟ سن ایشان چقدر است؟ آیا او را از نزدیک دیدهاید یا فقط رابطه به صورت مجازی بوده است؟ جزییات بیشتری باید از وضعیت خود اعلام کنید تا بتوانیم بصورت بهتری راهنماییتان کنیم. اما به صورت کلی، زمانی شما میتوانید حرف کسی را باور کنید که شناختتان نسبت به او بیشتر شود. ندیدن محبت در خانواده، مانع داشتن یک رابطه خوب در آینده نمیشود اما اثرگذار است.
سلام من دختر 20 ساله هستم… بنظر شما ایا منطقی هست که یه نفر بدون اینکه تورو دیده باشه یا اینکه صداتو شندیده باشه صرفا از روی چندتا پیام در مدت 2 یا 3 ماه (البته پیام دادنامون مداوم نبوده)، عاشقت شده باشه؟؟ یا اینکه میتونه یک وابستگی زودگذر باشه ؟؟ در ضمن بگم که حدود 2 سال میشه که با هیچ کس رابطه نداشتم خودم فکر میکنم بخاطر همین موضوع هستش که نسبت به کوچکترین حرف واکنش نشون میدم و نمیتونم منطقی فکر کنم لطفا اگه میشه راهنماییم کنید ممنون میشم .
سلام دوست گرامی سوال شما کمی مبهم است. خودتان به فردی وابسته شدید؟ یا او پس از این پیامها به شما وابسته شده است؟ از نظر منطقی دونفر باید پس از شناختن همدیگر بتوانند این ادعا را داشته باشند که به هم علاقه پیدا کردند و قصد جدی برای رابطه در آینده دارند. اگر این شناخت نصفه و نیمه و از راه دور باشد، یک هیجان زودگذر است.
سلام من دختری ۱۹ ساله ام چند سال قبل عاشق پسری شدم که بعد ها فهمیدم اصلا دوسم نداشته و فقط ذهنش هرز بود الان ۶ ماهی میشه به پسر همسایمون علاقه مند شدم و پسر قبلی دیگه اعتمادم برای پسرا از بین برده میخواستم بگم این همسایه ما سال های قبل اصلا ادمم حسابم نمیکرد و تقریبا هم رفتاراش عادی بود اما الان ۳.۴ ماهی هست که زوم میکنه تو چشام و تا زمانی که مجبور نشه چشاشو از من نمیکشه و اینم بگم که این پسر ۲۸ سالشه کارمند هم هست و اینکه احترام خاصی به پدرم داره و علاوه بر اون از پدرشم میشه گفت میترسه و پیشه اونا نگاه نمیکنه و تا اونجاییم که میدونم دوست دختری الان نداره منم که باهاش اصلا حرف نزدم میخواستم ببینم میتونم دوسش داشته باشم یا اینم مثل قبلیه هستش؟؟
سلام دوست گرامی تجربه شکست قبلی همچنان با شما هست و ابتدا باید پرونده آن را در ذهن خود ببندید تا بتوانید به فرد جدید اطمنیان پیدا کنید. برای این موضوع میتوانید ابتدا «قطبنمای زندگی پیروزمندانه بعد از جدایی» را مطالعه کنید، و سپس از مشاوران رادیوعشق وقت مشاوره دریافت کنید. البته پیش از اینکه فرد جدید به شما به صورت مستقیم برای برقراری رابطه و ازدواج حرفی نزده باشد، بهتر است شما اقدامی نکنید و به فاصله سنی 9 سالهتان نیز بیتوجه نباشید.
باعرض سلام وخسته نباشید …همکلاسیم قبل از این که کرونا بیاد همش توی پایتخته کلاس برام شعر مینوشت که توی شعر از ویژگی های اخلاقیم بود وبعصی موقع ها متوجه شدم که درمحیط دانشگاه از دور حواسش بهم هست وهمش با خوشرویی باهام صحبت میکرد زمانی که کرونا اومد ودانشگاه تعطیل بود بعد دوماه اول به بهانه درس بهم پیام میداد وکم کم از من تعریف میکرد وبعدبهم گفت دوسم داره ودلتنگ شده وهمش تو خیالش منو تجسم میکرد که کنارشم وهمش ازم میپرسید که دوستش دارم یانه وازم عکس میخواست ولی من بهش اعتماد نکردم ولی بازم به رفتارش ادامه داد وبهم حق میداد.بعد یه مدتی کمی سرد شد ومثل همیشه رفتار نمیکرد وقتی دلیلشو پرسیدم گفت نمیخوام کاری کنم که وابستم بشی .من بهش علاقمند شدم ونمیدونم منظورش ازاین حرف چیه خودش گفته که دوسم داره لطفا راهنماییم کنید ..
سلام دوست گرامی ایشان با رفتارهای غیرمستقیم باعث ایجاد جذابیت و وابستگی در شما شده است و حتی شما روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کردید! اما درعین حال نتوانسته است که بین احساسی که دارد و رفتارهایش مدیریتی داشته باشد. اگر شما هم به او علاقه دارید بهتر است برای جذب ایشان آموزش درستی ببینید تا در عین حفظ عزت نفس خودتان بتوانید از علاقه ای که دارید صحبت کنید. در رادیوعشق دوره آموزشی جذب عشق از آشنایی تا ازدواج به شما کمک میکند تا این آموزشها به طور درستی یاد بگیرید.
سلام خواهش میکنم پاسخ بدید . من یکبار هم به شما پیام دادم و گفتید که این سک بازی روانی است و با توجه به سنتون و کار های فرد متقابل سریع از رابطه خارج شوید اما یه سوالی هم داشتم . این فردی که من میگم فردی کاملا مذهبی و فردی نیست که بخاد با کسی بازی کنه یا زندگیه کسیو خراب کنه راستش اهل این کار ها هم نیست و اگر این شخص به من علاقه ای نداشت چرا باید بعد مدتی برگرده؟ ایشون خودشون بعد مدتی به دروغ هاشون اعتراف کردن و در کنار صحبتاشون میخاستن بگن که به من علاقه دارن اما مشکلی دارن . من واقعا گیج شدم میشه یکم کامل تر بهم توضیح بدید؟ من همه ی سایت های شمارو دیدم ، مطالبش و خوندم ، ممکن نیست که طرف احساسی من بخاطر مشکلی ازم دور شده باشه؟ شما تو سایتی فرمودید اگه همچی زود در رابطه پیش بره اقایون سعی میکنن کمی مکث کنن . خب ماهم ۴ سال به قرارمون مونده بود و همه چیو گفته بودیم و انتخاب کرده بودیم . ممکن نیست برای اینکه از این شخص زده نشم و علاقم کم نشه ایشون تصمیم به دوری کردن از من تا یه مدتی کنن؟ چون یک بار به خودم گفتن که برای اینکه از من زده نشی کمتر باهم حرف بزنیم و من قبول نکردم به عبارت دیگه من حس میکنم که ممکنه واسه این باشه که این رفتار هارو میکنن ازتون خاهش میکنم راهنماییم کنید من به ۱۰ نفر مشکلمو گفتم و هرکسی یه نظری داشته ولی اون ها هم حس میکردن منو دوست داره لطفا یکم بیشتر توضیح بدید
سلام خواهش میکنم ازتون جواب بدید خواهشا من ۱۴ سال سن دارم مدت ۲ ساله با پسری ۲۳ ساله اشنا شدم و من در کرج زندگی میکنم و ایشون در یزد سر یه مشکلی مجبور شدم باهاشون صحبت کنم سر همین یه مساعلی راجب زندگی بازگویی شد که دیدیم تفاهم دادیم بعد ۴ هفته گفتند که من بهتون علاقه دارم هر چقدر که دوست دارید فکر کنید اما دوست دارم باهاتون تشکیل خانواده بدم چون سن من کم بود قرار شد ایشون ۱۸ سالگی من به خاستگاریم بیان . به مدت ۷ ماه از این ۲ سال رابطه ی خیلی عاشقانه و سالمی داشتیم ما باهم دیگه بیرون نرفتیم اما در حد چت و زنگ باهم از صبح تا شب در ارتباط بودیم تمام اتفاق ها رو اول به من میگفت در کل هم با خودش هم با خانوادش اشنایی کامل دارم اما از اعضای خانوادش فقط پسر خالش که ۳۶ سالشه از موضوع ما باخبره . یک شب گفت که بزار برو من مشکلی دارم که به نفعت نیس با سماجت تموم زورش کردم و گفت که سرطان دارم منم باور کردم تو این مدت به بهانه ی درمانش چند هفته غیبش میزد و بعدش میومد گاهی هم خطش خاموش میشد تا اینکه یشب اومد پیام داد من پسر خاله ایشون هستم مرده گفت فراموششکنی بعد چندین پیگیری متوجه شدم که سرطان نداشته و حالشم خوبه بعد این موضوع ۹ ماه غیبش زدو کلا نبود همه ی خطاش خاموش بود که یه شب وارد واتساپ شد و بهش پیام دادم گفت این خط فروخته شده بازم که گیر دادم خودش گفت که دروغ گفتم بهت خودمم اما زن دارم اسمشم گفت زهرا دفعه ی بعد اسم زنشو گفت فاطمه الان هم فریده هر چقدر اصرار کردم عکس شناسنامتو بده گفته مدرک نمیدم میخای باور کن میخای نکن باهاش جدی صحبت کردم و چندین بار تکرار کردم اگه میخای ولت کنم خططو حاموش کن بزار برو پیدات نکنم اول گفت باشه اما بعد همچین کاری نکرد و باز هم موند تا اینکه بهش پیام دادم و گفت الان نمیتونم بیام سمتت ترو مرگ من جون من بزار برو با من به هیجایی نمیرسی منم قبول کردم که ببینم عکس العملش چیه اما بازم پیام داد گفت واقعا تمومع؟ منم گفتم نه که سکوت کرد گفتم خواهش میکنم بزار زنگ بزنم صحبت کنیم گفت باشه اما فرداش زنگ زدم جواب نداد . بیشتر وقتا جواب پیام هامو نمیده و اگرم بده میگه زن دارم پیام نده جواب زنگ هامو هم اصلا نمیده . بنظر شما باید چیکار کنم؟ ینی دوسم داره؟ اگر دوسم نداره چرا پس نمیزاره بره چرا بعد ۹ ماه بر گشت و ازم میخاد تا ۱۸ سالگی با هیچ کس تویه رابطه ای نباشم ؟ ایشون به صورت غیر مستقیم ابراز علاقه میکنن اما سعی دارن که احساسشونم پنهون کنن من الان باید چکار کنم؟
سلام دوست گرامی شما درگیر یک بازی روانی شدید و باید هرچه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید. سن کم شما،دروغ گفتن او، در دسترس نبودنش، صحبت از بیماری، التماس برای رفتن شما و ماندن در رابطه و باقی مسائلی که احتمالا مطرح نکردید، نشان میدهد که ایشان بازیگر خوبی است و شما را وارد بازی خود کرده. بنابراین در اسرع وقت این رابطه را تمام کنید و برای مشاوره شکست عاطفی پس از آن حتما از مشاوره استفاده کنید.
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام عاجزانه ازتون میخوام که جواب بدید
سلام خسته نباشید ببخشید دوباره پیام دادم ولی واقعا گیجم خواهش میکنم ازتون که کمکم کنید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام توکلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم یغنی واقعا دوسم نداشت؟ نکنه به خاطر سرد شدن من این کارو کرده؟ من الان چیکار کنم؟
سلام خسته نباشید من تو یه دوراهی گیر کردم من نسبت به یکی از همکلاسی هام تو کلاس زبان یه حس هایی پیدا کرده بودم به طوری که شب و روز بهش فک میکردم حتی چند بار سعی کرد دست هامو بگیره و چند بار به طور غیرمستقیم بهم گفت که مواظب خودت باش و یک بار هم گفت عزیزم و هر دفعه هم به بهانه سوال پرسیدن و پرسیدن این که تکلیف چیه تو فضای مجازی بهم پیام میداد من هم به نسبت باهاش گرم بودم ولی حتی یک بار هم کار های اون رو انجام ندادم تا این که بعد از یه مدت یه دختر همسن و سال خودم وارد کلاس شد و از همون اول ازش بدم میومد و حس خوبی بهش نداشتم بعد از دو هفته که از آمدن آن دختر میگذشت تصمیم گرفتم همینجوری به شخص احساسیم پیام بدم برای همین بهش پیام دادم مواظب خودت باش با قلب قرمز خیلی تعجب کرد اخه من تا حالا همچین حرف هایی بهش نزده بودم تا این بهش گفتم چرا این وقت صبح بیداری بهم گفت مفصله بهت میگم. تا این که فرداش رفتیم کلاس ولی رفتارش باهام خیلی سرد بود و هنگام حرف زدن طرفم نمیومد و رفت طرف اون دختر این همه پسر تو کلاس بود ولی رفت طرف اون تا این که بعده کلاس اومدم خونه و همه پیام هاشو پاک کردم و اونم فهمید و همون شب پیام داد ولی من با سردی جواب شو دادم و از بعد از اون هردفعه رفت طرف اون دختر و با اون میخندید ولی با من سرد بود حتی چن بار هم مچ ش گرفتم وقتی زیرچشمی نگام میکرد و حتی یه بار هم با مظلوم ترین نگاه ممکن نگام کرد ولی من با سردی نگاش میکردم یه بار هم بهش پیام دادم که علت تغییر رفتار ناگهانی ات چه بود بهم گفت که من رفتارم تغییری نکرده و بهش گفتم به خاطر اون پیامه بهم گفت کدوم پیام انگار هیچی یادش نبود تا این که دیگه کلاس نرفتم حتی قبلش هم بهش گفتم ولی نگفت چرا ولی وقتی چند ماه قبل از این اتفاقات بهش میگفتم میخوام کلاسم رو عوض کنم جلوم رو گرفت الان نمیدونم واقعا چیکار کنم به نظر شما بهش پیام بدم تو فضای مجازی و باهاش صحبت کنم؟
سلام دوست گرامی بنظر میرسد وقتی رفتارهای ایشان را میدید که به شما توجه میکرد و سعی داشت به شما نزدیک شود، در ذهن شما اینطور معنی شده که شما را دوست دارد و میخواهد کنار شما باشد. به همین دلیل روی ایشان سرمایهگذاری عاطفی کرده بودید. اما با ورود یک فرد جدید و تمایل ایشان به سمت آن دختر، دیگر توجه لازم را از طرفمقابلتان دریافت نکردید و به همین دلیل سرد شدید. بهتر است تا زمانی که ایشان به صورت مستقیم از شما درخواست آشنایی نکرده است، سریعاً روی او حسابی باز نکنید و پیامی ارسال نکنید.
وقتتون بخیر ۲۰سال سن دارم والان ۵ ماهه ک با ی پسری ۲۳ساله دوستم طی این ۵ ماه بیرون میرفتیم حرف میزدیم باهم خیلی اشنا شدیم و الان پیشنهاد ازدواج ب من داده خب الان تو این چندماه منم بهش وابستگی پیدا کردم خودم حس میکنم دوسم دارم و دوسش دارم ولی خوب کارنداره ک بتونه خرج ی زندگی رو دربیاره گفته هرجور شده پیدا میکنم و توی دوتا شهر مختلفیم با اختلاف ۳ ساعت راه…از ی طرف دوسش دارم ولی از طرف دیگ خانوادم باهمچین شرایطی بعید میدونم قبول کنه ک اینکه راه دور ما دختر ب راه دور نمیدیم یا اینکه حتما باید کار دولتی داشته باشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست گرامی شغل از جمله مسائل مهمی است که تا زمانی که به یک ثبات نسبی نرسیده است، یعنی مقدمات برای ازدواج فراهم نیست. ایشان برای خواستگاری نیاز دارند تا این مقدمات را فراهم کنند. 5ماه ارتباط که اشاره کردید زمانی کافی ای نیست که بتوانید بگویید خیلی اشنا شدیم. بخصوص اینکه رابطه شما از راه دور است. بهتر است زیر نظر خانواده این رفت و آمد را بیشتر کنید و همچنین ایشان بتوانند مقدمات لازم برای ازدواج را فراهم کنند. در این مسیر آشنایی حتما از مشاوره پیش از ازدواج رادیو عشق هره مند شوید.
سلام خسته نباشید من تا الان هیچ دوست پسری نداشتم و تجربه ندارم ۳۰ سالمه و ریزه هستم الان ی چند مدتیه از یکی خوشم میاد که بسیار ادم مغروریه و تقریبا ۴۲ سالشه و احتمال ۵۰ درصد منو میشناسه هر از گاهی میبینمش و دو سه باره که هر کدوممون توماشینمون رو در رو شدیم ،که ایشون از دور (لحظه ای که چشش میوفته) به من زل میزنه تا وقتی که من از بغلش رد شم چشم برنمیداره و سرش با من ۳۶۰ درجه میچرخه و انگار ماشین منو میشناسه چطور که من ماشینشو میشناسه (هر سری که بیرون میبینمش،میبینم اونم نگاه میکنه) ولی فقط نگاه میکنه کار دیگه ای انجام نمیده بنظرتون این نگاهای عمیق معنی داره؟
سلام دوست گرامی شناخت شما از ایشان به چه میزان است که اشاره کردید بسیار مغرور است؟ صرف نگاه کردن نمیتواند علامتی برای علاقه باشد و برای این علاقمندی باید علامت های بیشتری از جمله درخواست مستقیم برای رابطه وجود داشته باشد. اشاره کردید تا به حال از هیچ پسری خوشتان نیامده است، احتمالا معیارهای خود را دقیق شناسایی نکردید و لازم هست که برای بررسی این علائم از مشاوره استفاده کنید. شما می توانید برای شناخت درست ایده ال هایتان از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.
سلام. من منشی اداره ای هستم در خوزستان. سال ۹۶ پسر جوونی بعنوان ارباب رجوع داشتیم که طِی این زمان و با رفتو آمدهاش متوجه شدم نگاه میکنه. بخصوصا زمانی که درب اتاق رو باز و بسته میکنه موقع خروج از اتاق. پارسال دیدم دیگه سرشو نمیاره بالا و نگاهم کنه موقع خروج و بستن درب . بعد از مدتی دیدم کاغذی گذاشته زیر برف پاک کن ماشینم. نوشته بود که بهش پیام بدم. ولی نه تماس گرفتم نه پیام دادم. دو هفته بعد دیدم یک ماشینی بوق و نور بالا میزنه میخواد ازم سبقت بگیره، سبقت گرفت دیدم خودشه . بم اشاره کرد بزنم کنار. صحبت کردیم و متوجه شدم یکم استرس و خجالتیه . بم گفت زیر برف پاک کن کاغذی ندیدی؟ بهش گفتم یادم نمیاد. گفتم بفرما . گفت کارت دارم اگه میشه تلفنی بهت میگم. بهش گفتم تلفنی میخوای به اداره زنگ بزن حرفتو بم بزن. دیدم انگار ناراضی بود و رفتم. بعد از چند روز زنگ زد به اداره. صحبت کردیم گفت باید ببینمت اگه بتونی چون پای تلفن اونم تلفن اداره نمیشه کامل حرف زد ، حرف ناقص میمونه. منم گفتم نمی تونم. اگه میخوای تلفنی حرفتو بزن . بازم اسرار کرد بینمت لطفا حرف بزنیم. بهش گفتم حالا فعلا ببینم چی میشه و قطع کردیم .۱۴ روز گذشت و بازم زنگ زد . گفت ۱۴ روز گذشت خبری ازت نشد. مگه نگفتی فعلا ببینم چی میشه حرف میزنیم. بهش گفتم خب الان بفرما حرف بزن . بازم اسرار کرد من که گفته بودم پا تلفن نمیشه اونم تلفن اداره . منم اسرار کردم نمی تونم بیام و حرفتو اینجا تلفنی بزن. خلاصه بهم گفت پس مجبورم خلاصه کنم. گفت قبول داری به من خیره نگاه میکنی بعضی وقت ها؟ بهش گفتم متوجه این موضوع نشدم. در ادامه گفتم خب بعدش؟ گفت اگه چیزی هست یا چیزی میخوای بگی بگو. گفتم نه چیز خواصی نیست. ولی انصافا پسره راست میگفت من بهش نگاه میکردم . بهش زل میزدم. حتی وقتی متوجه نگاهم میشد، ادامه میدادم و نگاهمو نمیدزدیدم . اونم گفت باشه اگه چیز خواصی نیست و طفلی کلی معذرت خواهی کرد. بعد از مدتی داخل دفتر اداره دیدمش یکم حرف زدیم. چون پیامم بلند شد باور کنید دارم خلاصش میکنم. تا اینکه آخرین تماس تلفنی که گرفت بهم گفت ۵ دقیقه وقت داری حرف بزنم؟ و گفت راز دار هستی؟ گفتم مشکلی نیست بفرما که ۲ ساله گرفتارم شده و خیلی خیلی داغونه . بهش گفتم خب چرا اینارو بهم میگی ؛ گفت نمیدونم چه مرگمه گفتم اینو بگم لااقل شاید آروم بشم . گفت لااقل اگه کنجکاوی داشتی و سوالی تو ذهنت بوده الان بهش رسیدی و فهمیدی. با عصبانیت بهش گفتم شما امر دیگه ای ندارید و خداحافظی کردیم. من فقط شنونده بودم این مدت و هیچی بهش نگفتم . حتما اونم کنجکاوی هایی داره ولی به هیچ کدومشون جواب ندادم. نمیدونم مغرور یا نه. نمیدونم دوستش دارم یا نه
سلام دوست گرامی سوال شما طولانی است. برای بررسی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.
سلام. ممنون از سایت خوبتون در دانشگاه پسری هست که تقریبا این نشونه ها رو داره. چند بار به طوری که متوجه نشه میدیدم که به من زل زده. چند بار مستقیم تو چشمام نگاه میکرد و بهم زل میزد. یکبار توی کلاس عقب تر از من نشسته بود و وقتی داشتم با دوستام راجع به یه پسر دیگه ای صحبت میکردم بدون اینکه متوجه بشه دیدمش که خودشو روی صندلی خم کرده که انگار بهتر بشنوه چی میگم. به نظرم هر وقت منو میبینه خودنمایی میکنه. یکبار راجع به درس با هم صحبت میکردیم و داشت برام توضیح میداد. چون معلم خصوصی هستن باهاشون کلاس داشتم. موقع تدریس خیلی دستاش میلرزید. راجع به تماسش که اونجا بهش زنگ زده بودن برام توضیح داد که چی بود. دوست داره که ارتباط بیشتری داشته باشیم اما مستقیم جلو نمیاد. به نظرتون واقعا علاقه ای هست؟ ممنون میشم راهنمایی کنید.
سلام دوست گرامی نشانه هایی که به آن اشاره کردید، می تواند نشانه علاقمندی و توجه ایشان باشد. اما تا وقتی به صورت مستقیم اشاره ای به آن نکرده است، روی این توجه ها، سرمایه گذاری عاطفی نکنید. می توانید در جلسات کلاس خصوصی از او درباره آینده فردی اش بپرسید، مسائل مشترک پیدا کنید تا میزان گفتگو بیشتر شود. برای بررسی بیشتر نیز می توانید از مشاوران رادیو عشق، وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام.من حدود8ماهه که یکی رو دوس دارم.اون رو توی پارک میدیدم. بهم نگاه میکرد.ولی فقط بعضی وقتا با لبخند از کنارم رد میشد. اون سعی میکرد خودنمایی کنه.یه بار که منو دید همینجوری نگام میکرد.ولی یه بار یه نگاه کوتاه بهم کرد.صورتشو اونور کرد و رفت.واقعا نمیفهمم از من خوشش میاد یا ازم متنفره .به نظرتون اون هم دوسم داره؟
سلام دوست گرامی نگاه های گاه و بیگاه ممکن است دلیل توجه ایشان به شما باشد؛ اما تا زمانی که به ضورت مستقیم این علاقه را ابراز نکرده است روی این موضوع سرمایه گذاری عاطفی نکنید.
سلام قبل از هر چیز ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید. من تقریبا ۲سال هس ک درگیر پسر همسایمون شدم البته اونم ی کارایی میکنه ک من احساس میکنم اونم منو دوس داره مثلا هر موقع منو میبینه سریع گوشیش رو میبره سمت گوشش یا دستش ک توجه منو جلب کنه یا منو ب دوستاش نشون میده وبلند ی حرفایی میزنن ک من بشنوم یا ب عمد مسیرشو با من یکی میکنه یا تماس چشمی برقرار میکنه و میخنده و… ب نظر تون هدفش چیه ؟ خواهش میکنم کمکم کنید ،دارم دیوونه میشم.
سلام با این نشونههایی که میگید نمیشه گفت که آیا به شما علاقه داره یا به قول شما هدفش چیه. معمولا وقتی به کسی علاقهمند میشید چون روی همه کارها و رفتارهاش حساس میشید، ممکنه یک سری از رفتارهاش رو اشتباه برداشت کنید یا فکر کنید منظوری از رفتاراش داره.
من خودم اصلا نمیتونم بهش بگم یعنی شما میگید صبر کنم تا حسشو بهم بگه؟
سلام.من مدتیه از هم دانشگاهیم خوشم اومده رفتاراش یجوریه حس میکنم اونم منو دوس داره مثلا همش بهم نگاه میکنه میشینه روبروم بهم زل میزنه جدیدا نگاش میکنم لبخند میزنه میخنده بهم کلاسامو پیدا کرده جوری که زودتر از خودم جلو کلاسم وایمیسته دوستاش تا منو میبینن بهم لبخند میزنن حتی چند باری با دوستاش تو یه طبقه بودم چند دقیقه بعد سر و کله خودش پیدا شد من خیلی دوستش دارم بنظرتون اونم منو دوست داره؟چرا بهم نمیگه همش دس دس میکنه؟
سلام با توجه به نشانههایی که میگید میتونه به این معنا باشه که ایشون هم به شما علاقه دارن ولی با توجه به این اطلاعات نمیشه تشخیص داد چرا جلو نمیاد. ممکنه دلایل مختلفی داشته باشه، مثلا ممکنه تردید داره، خجالتیه، یا از علاقه شما به خودش مطمئن نیست. دوره «جذب عشق از آشنایی تا ازدواج» میتونه کمکتون کنه.
من سه بار موضوعی رو مطرح کردم ولی بعد از این همه مدت هنوز جواب ندادید ، خوب بگید دل به خواهی جواب میدید و یا فقط حتما جواب بستگانتونو میدید که آدم بدونه و چیزی نفرسته و نتونه در این پیج
سلام دوست گرامی. سوالات به مرور جواب داده خواهد شد. حداکثر زمان برای پاسخگویی 24 الی 48 ساعت است.
با سلام و خسته نباشید من یک ماه پیش شرکت کار میکردم که چند تا از همکارام همزمان از من خوششون میومد ولی من از یه نفرشون خوشم میومد که ایشون هم از من خوششون میومد بیش تر وقتا تو محل کار تماس چشمی پیدا میکردیم و بهم لبخند میزدیم و درکل خیلی تو شرکت حواسش به من بود و در نتیجه با هم اشنا میشیم . به دلیل روابط عمومی بالایی که دارم با همه زود گرم میگیرفتم و میخندیدم ایشون رو بیش تر آزرده خاطر میکرد و در اخر اخراج میشیم هر جفتمون و به همه اعلام میکنه تو شرکت که این دختر مال من و من دوسش دارم الان خانواده ایشون و فامیلا در جریانن که منو میخواد و چند بار شده میخواست با پدر بنده صحبت کنن که من اجازه ندادم چون خیلی پسر شکاکیه دائم میترسه از دستم بده و گوشیمو چک میکنه و زنگ میزنه کجام و سر این موضوع باهم اختلاف داریم ولی در عوض خیلی صااادق و مهربون ولی گفته کمکم کن من تغییر کنم درست شم چون مادرم باعث شده من شکاک بشم به دلیل شرایطی که تو گذشته داشتن و هم الان تو زندگی دارن دلایلی چون ( مادر ایشون شاغل هستن و 5 سال گذاشتن رفتن وگویا عاشق همکارشون میشن و گاهی میان با پدر ایشون زندگی میکنن و دوباره میرن و فک کنم مواد هم میکشن الان 3 ماه نیومدن منزل ). و به گفته خودشون در گذشته ؛ خودشون در دوران خدمت با دختری مثل این که در پارتی رابطه جنسی برقرار میکنن و بعد پشیمون میشن . الان من چون در اینده مشکل ناباروری دارم به ایشون گفتم ولی گفت مخالفتی ندارن و من فقط براشون مهم هستم و به اصرار و ایشون الان رابطه جنسی برقرار کردیم برای اولین بار و دید من به شدت ناراحت شدم و میخواستم برای همیشه برم که جلومو گرفت و التماس کرد گفت دیگه این اشتباه تکرار نمیشه و گریه کرد و معذرت خواست و گفت بخدا بقران اگر تو نباشی من خودمو میکشم من نمیتونم بدون تو میمیرم دست خودم نبوده نتونستم جلو خودمو بگیرم من ادم بی غیرتی نیستم بهت دست بزنم بعد نگیرمت تو قضیه ات با گذشتم با اون خانوم فرق میکنه من دوسش نداشتم فقط واسه شهوت میخواستمش ولی به جون مادرم من تو رو برای خودم میخوام الانم نمیدونم چیشد این طوری شد ببخشید و الان قهرم و اون هی زنگ میزنه و پیام میده و من جواب نمیدم در کل هنوز پای حرفش وایساده بعد پیام داد گفت مهلت بده کمکم کن مادرمو برگردونیم و بعد من زندگیمو دوساله جمع کنم و یه عروسی بگیریم و راحت بشیم میخوام بدونم واقعا دوستم داره ؟؟ یا به خاطر شهوته منو میخواد؟؟ بعد تو زندگی به مشکل بر نمیخورم باهاش ممنون میشم اگر راهنمایی کنین 🙇
سلام میشه جواب سوال منو بدید ممنون میشم ؟؟؟
با سلام لطفا وقت داشتید جواب بدید مهمه ببخشید من چندوقته با کسی اشنا شدم پسره ظاهرش خوبه شرایط خانوادگی شون خوبه طوریه ک خیلی دخترا پیشنهاد میدن بهش برای یه شغلی ک داره خواهرم ب اونجا رفت و گفتش اصلا لازم نیس خواهرت بیاد ولی از وقتی من دید گیر داد ک هر باری ک میای باید خواهرت باشه خلاصه ادم ب شدتت اجتماعی هستش ولی ب من میگفت دخترم همیشه حتی وقتی ک دوستش بودش اومدش نزدیک من وایستاد من داشتم خفه میشدم ب بهونه اس ام اس ک اومده کدش میخوام حتی اولین بارب ک گوشی ام دستش بودش تو سایت ثبت نام کنه رفتش کل سرچینگ گوگل چک کرد و این چیزا اخرین باری ک رفتم از دوست دختر قبلی اش گفتش ک شبیه من بوده و فلان بعدشم گفتش نمیتونم فراموش کنم و اینچیزا منمگفتم جالبید شماها رل میزنید کات میکنید نمیتونید خوب تنها بمون من موندم مردم؟؟؟؟و این چیزا جوابشو دادم بعدشم گقتش خفت میکنم خلاصه من درکش نمیکنم خوشش میاد یانه هر باری ام ک رفتم یه پسری مردی اومده من صدا میکنه پیش خودش الکی اصلا نمیفهمش…..اخرین بار ک رفتم سرمو انداخت پایین رفتم زودی بیرون وایستادم نشستم و اومدش بیرون الکی با در ور رفت و رفت تو اصلا نمیتونم بفهمم خوشش میاد یانه چون ادم اجتماعی هستش میگم شاید طبیعیه ولی نمیتونم درککنم
سلام دوست گرامی.اطلاعات شما در این پرسش ناقص است.با توجه به توضیحات شما، بهتر است اول مشخص کنید خودتان چه ویژگی هایی را برای طرف مقابل میپسندید و معیارهای خودتان چیست و برای راهنمایی بهتر از مشاوره تلفنی رادیو عشق وقت یگیرید.
سلام مدتی یک سال میشه لا پسری در فضای مجازی آشنا شدم البته اون ۲۱ سال سن داره و از من یک سال بزرک تره همدیگر مان را دیدیم از نزدیک یکبار و هر دوی ما احساسات مارا نسبت به هم دیکر میدانیم اما اون زیاد درمورد من نمیدانه و اصلا. نمیپرسه هم از کذشته ام چیزی نمیدانه و منم چیزی برایش نکفته ام اما او هیچی ازم نمیپرسه و زمانی هم که صحبت میکنیم هیچی نمیگه فقط از من میخواهد که من صحبت کنم روی هرموضوع که باشه خلاصه همیشه همه چیز را به من میکذاره و هر چی من میکم قبول میکنی و بعضی چیز های را که من ازش درمورد خودش و یا فامیل اش میپرسم باز بعضی جواب نمیدهد و میگوید هنوز ذود است دلیل این کارایش ممکن چی باشه ؟ درک و اعتماد د اش یا نه بیتفاوتی و بی توجهی و یا دوست نداشتن اش ؟
سلام اینکه ایشون کم حرف میزنه میتونه به خاطر ویژگی شخصیتیش باشه، اما پذیرفتن هرچیزی که شما میگید، سوال نپرسیدن از شما، عدم تلاش برای شناختتون و پاسخ ندادن به سوالات شما میتونه نشونه بیانگیزگی و بلاتکلیفی ایشون نسبت به رابطه باشه. چنین رفتارهایی و تردید درباره طرف مقابل در اوایل رابطه طبیعیه ولی اگر در طولانی مدت ادامه داشته باشه میتونه یک زنگ خطر باشه.
سلام وقتتون بخیر.من ۱۹ سالمه. مدت هفت ماهی میشه توی تلگرام با اقایی اشنا شدم ایشون دوسال از من بزرگترن..سربازن و ادعای عاشقی و ازدواج میکنن.. ابراز علاقه و همه چیزشون بجاست اما خب وضع مالیشون جوریه ک حتی پول شارژ خریدنم نداره و تا حالا از من چندین بار پول گرفته.. یه مدت قرار بود با مادرشون صحبت کنم اما الان مبگن وقتش نیست و بهونه میارن.. قراره ماه اینده به دیدنم بیان… دوستام همه مخالف این رابطه ان. اما خب من عشق چشمامو کور کرده و نمیدونم چکار کنم.از گذشتم همه چیز براش تعریف کردم اما خب خودشون پیگری نکردن ینی فقط همون چیزایی ک خودم گفتم میدونن ن کمتر ن بیشتر.. نمیدونم این دلیل بر بی توجهیشونه یا درک بالاشون.. از نظر خانوادگی چندان بهم نمیخوریم و تنها دلیل موندنم علاقه شدیدیه ک بهش دارم.. بنظر شما با وجود این چیزا این رابطه ارزش جنگیدن و موندن داره یا ن…
سلام دوست عزیز برای اینکه بدونیم یک رابطه ارزش جنگیدن یا بهتر بگیم پتانسیل تبدیل شدن به یک رابطه متعهدانه و جدی رو داره یا نه، نیاز به بررسی خیلی دقیقتری وجود داره. اما شما به چند نکته اشاره کردید که میتونن زنگ خطر باشن. اول اینکه شما تا به حال همدیگرو ندیدید ولی علاقه شدیدی در شما ایجاد شده که میتونه جلوی شناخت صحیح از ایشون رو بگیره، درواقع خودتون خیلی خوب اشاره کردید که “عشق چشمامو کور کرده”. دومین موضوع عدم استقلال مالی ایشون و مشکلات اقتصادیشونه و مشخصا تا زمانی که این دغدغه براشون رفع نشه نمیتونن به صورت جدی به ازدواج فکر کنن. سوم اینکه اشاره کردید از نظر خانوادگی هم چندان به هم نمیخورید. بنابراین لازمه نگرشتون رو نسبت به رابطه اصلاح کنید. تا زمانی که در فضای واقعی تعامل کافی نداشتین و تا زمانی که ایشون آمادگی ازدواج پیدا نکرده، نباید برای ازدواج اصرار کنید. اما ممکنه بعد از رسیدن به شناخت کافی به این نتیجه برسید میتونید صبر کنید تا شرایط ایشون فراهم بشه و رابطه و زندگی خوبی رو با هم بسازید.
سلام.. یه مدته متوجه نگاه های یواشکی پسرعموم شدم…قدیم اصلا محل نمیزاشت حتی وقتی تو یه فاصله زیادی هم باهام داشت بازم میرفت یه طرف دیگه و حتی باهام حرفم نمیزد البته منم بهش هیچ توجهی ندارم…ولی تازگیا هم به حرف هام توجه میکنه هم وقتی یه جایی میریم نزدیک ترین جا به من میشینه و وقتی حواسم پرت میشه میبینم نگاهم میکنه و لبخند میزنه…به دختر های دیگه هم توجهی نداره زیاد البته مطمئن نیستم.؟بعضی وقتا هم که با پسر عمه هام کل کل میکنم اونم همراهی میکنه!.این ها به نظرتون طبیعیه یا نشانه دوست داشتن هست؟
سلام نمیشه با این اطلاعات نظر داد که پسرعموتون دوستون داره یا نه، خب خیلی مهمه که چند سالشه، اگر توی دوره نوجوانی هستین باید بدونید این احساسات کاملا طبیعیه ولی معمولا گذرا هستن و نمیشه روشون حساب کرد. بهتره شما رفتارتون مثل همیشه باشه. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر دارید با مشاور صحبت کنید.
سلام.. ببخشید کسی که دوستش دارم خیلی زود از دستم ناراحت میشه دلیلش چی میتونه باشه؟ مثلا یه بار کفش هام کنارش بود هرچی منتظر شدم نرفت منم کفش هام و برداشتم و با فاصله ازش گزاشتم و پوشیدم.. از اون موقع به شدتو تو خودش بود و جوری که چند نفر از اقوام هم متوجه شدن…
سلام دوست گرامی کمی عجیب به نظر میرسذ این رفتارها لازم هست توضیحات بیشتری بدهید تا میزان حساسیت ابشان مشخص شود
سلام،ببخشید ممکنه به سوال من جواب بدید؟راستش من از یه آقایی خوشم اومده بود که قبلا خیییلی ازم تعریف میکرد و همش از ادبم میگفت و منم باوجود دختر بودنم مستقیم بهش پیام دادمو از علاقه ام گفتم،ایشون از اون موقع به بعد همش داره به طور مستقیم وغیر مستقیم اذیتم میکنه آخه من موندم اگه دوسم نداره چرا هنوز جز فالووراش هستم و همش پیگیر استوریام واینجور چیزاس(ایشون یه کم مغروره و حتی تو فضای مجازی هم هر کسی رو فالو نمیکنه)حتی جواب کامنتامم میده ویا اگه دوسم داره پس چرا جواب پیامای شخصی که بهش میفرستمو نمیده؟واقعا منظورشو اصلا متوجه نمیشم ممنون میشم اگه جوابمو بدین
دوست عزیز سلام
یه چیزی که باید تو زندگیمون یاد بگیریم اینه که ما همیشه نمیتونیم جواب چراهای زندگیمون رو پیدا کنیم. چرا این رفتارها رو انجام میدن؟ معلوم نیست. ما اینجا میتونیم کلی حدس بزنیم، اما خب، هیچکدومش ممکنه جواب سوال شما نباشه. به همین دلیل، یه موقعهایی بهتره از «چراها» بیرون بیرون بیایم و به این فکر کنیم که «چی کار باید بکنیم؟». اینطوری بهتر میتونید از سردرگمی بیرون بیاید. شما این رفتارهای متناقض و آزاردهنده رو میبینید، به نظرتون بهتره چی کار کرد؟ آیا میخواید بمونید و تحمل کنید یا ….؟
سلام خسته نیاشید من یه استاد داشتم که خودم دوسش داشتم و همش همه میگفتن اون چون خیلی ادمه خوب و سر به زیریه عاشقت نمیشه اما من رفتار متفاوت و نگاههای همیشگیش رو روم حس میکردم یک سال گذشت و ایشون ساله بعد هم معلمم شدن همه چیز خوب بود همیشه همه چیز رو بهم میگفت و میگفت فقط به تو اعتماد دارم و یا همش بینه منو تفاهم پیدا میکرد یا یبار حالم بد بود گفت چیشده گفتم خوب نیستم اما شما کلاس دارید برید که گفت هیچی از تو مهمتر نیست الان یبارم گریه میکردم میگف دیوونه صورتو میشوری یا خودم بشورم یا یبار برام باند خرید با کارته خودش اما یمدت گذشت حلقه دستش مرد درست زمانی که همه حتی دوستاش و همه دانشآموزاش حس کردن با من متفاوته رفتارش من دیوونه شدم اما بعد از روزی که حلقه رو دیدم چند بار خندیدم جلوش دیدم سرشو فشار میده گفتم تو عروسیت میام وقتی که گفت بچها همتون عروسیم دعوتید اخم کرد بهم تا اینکه یبار اومد و گفت خانومم فلان میگه فلان میگه و حرفای منو میزد من اروم گفتم از کجا یادشه و گفت حافظهم خوبه همش همینکارو میکرد ولی الان من مدرسهم تموم شد و نیومد خاستگاری با وجوده اینکه از قصد پیشه دوستم گفته بود تابستون امره خیره اما تابستون که تموم شد اما دوستش هم هی حرفاشو بهم میزنه و میخنده ینی میاد؟
دوست عزیز سلام
متاسفانه از پیامی که فرستادید نتونستم متوجه بشم که آیا ایشون به شما قول ازدواج و خواستگاری داده بودند و نیامدند یا شما اینطور برداشت کردید که منظور ایشون از خواستگاری، شما هستند! به همین دلیل پیشنهاد میکنم با روانشناسان رادیو عشق به صورت آنلاین در ارتباط باشید تا بتونند دقیقتر مساله رو بررسی کنند.
سلام من از یه پسری خوشم اومده احساس میکنم اونم دوسم داره اخه همش تو چشام زل میزنه نگام میکنه یه لبخند میزنه بهم نزدیک میشه واز کنارم رد میشه یهو برمیگردم میبینم داره نگام میکنه بنظرتون دوسم داره میشه کمکم کنید
دوست عزیز سلام
مواردی که گفتید هم میتونه نشانههای دوست داشتن باشه و هم نه! واقعیت این هست که وقتی شما عاشق کسی میشید، به طور ناخودآگاه تمایل دارید رفتارها و حرفهای اون فرد رو طوری که دلتون میخواد تعبیر و تفسیر کنید؛ به عنوان مثال یک نگاه ساده رو نگاه عاشقانه تفسیر کنید یا … . اگر ایشون رو دوست دارید، بهتره که به این موارد اکتفا نکنید و سعی کنید آشنایی و شناخت بیشتری نسبت به ایشون پیدا کنید. اینکار دو فایده داره: 1. اول اینکه شما بدون اشنایی و شناخت به ایشون بهشون علاقهمند شدید؛ این علاقه بدون شناخت خودش میتونه مشکلساز بشه. پس بهتره در درجه اول شناختتون رو بیشتر کنید تا ببینید آیا علاقه شما به ایشون همچنان باقی میمونه یا نه و اینکه اصلا آیا این فرد براتون مناسب هست یا خیر؟ 2. این آشنایی بیشتر به شما این فرصت رو میده که بررسی کنید و ببینید آیا ایشون بهتون علاقه دارند یا نه؟! اما چطور آشنایی پیدا کنید؟ سعی کنید موضوع مشترکی برای گفت و گو پیدا کنید. این موضوع میتونه هر چیزی باشه. یادتون باشه در این مرحله هدف اصلی این هست که آشناییتون بیشتر بشه و قرار نیست فعلا ایشون رو جذب کنید. سعی کنید گفت و گوی خودتون رو ادامه بدید و اگه شد به فضای مجازی بکشونید. اگه بعد از آشنایی و شناخت بیشتر باز هم دیدید که به ایشون علاقه دارید و تا حدودی متوجه شدید که نظر ایشون به شما مثبت هست، میتونید از تکنیکهای مختلف برای جذب غیر مستقیم ایشون استفاده کنید. یکی از این تکنیکها شرکت در دوره آنلاین “جذب مرد با موبایل” هست. راههای دیگری مثل استفاده از زبان بدن درست، کمک گرفتن از دوستان مشترک و … است. شما میتونید مقاله: “چطور به یک پسر بفهمانم دوستش دارم؟” برای جذب ایشون به شیوه غیرمستقیم استفاده کنید.
سلام دختری ۱۶ ساله هستم، میخواستم بدونم دوست داشتن یه جنس مخالف در این سن امکان پذیر هست؟؟ حتی اگه این حس دو نفره باشه؟؟
دوست عزیز سلام
امکانپذیر بودن با درست بودن، خیلی فرق داره؛ اینکه شما در این سن به کسی علاقه دارید، امکان پذیره؛ اما آیا درسته؟ واقعیت این هست که حتی اگر این احساس دوطرفه باشه، بهتره با دقت جلو برید و بررسی کنید و ببینید هدفتون از این دوست داشتن چیه؟ آیا دنبال رابطه متعهدانه هستید یا نه؟ اگر دنبال رابطه متعهدانه هستید، آیا در این سن این امکان براتون هست که وارد چنین رابطهای بشید یا نه؟
شما در این سن، علایق، ملاکها، نگرش و … ای دارید که با بالا رفتن سن تغییر میکنه، به همین جهت به شما توصیه میکنم بهتره رابطتون رو با هم جدی نکنید و بیشتر تمرکزتون رو روی آماده کردن خودتون برای آینده بکنید. وقتی بتونید سرتون رو گرم مسائل مهمتر مثل تحصیل کنید، قطعا این موضوع بهتر و راحتتر فراموش میشه.
سلام خسته نباشین من یه دختر ۱۹ ساله هستم که تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم یه چند مدتیه از یه پسری خوشم اومده که وقتی بیرون میرم زود زود باهاش رو به رو میشم و اون هم منو نگاه میکنه خیره میشه منم در پاسخ نگاهش میکنم هیچگونه ارتباطی نداریم فقط یکبار تو اینستاگرام تولدمو تبریک گفته میخواستم ببینم این فرد علاقه ای به من نشون داده یا علاقه ای میتونه داشته باشه؟من چیکار کنم درمقابلش تا بهم نزدیک شه؟اگه میشه بهم کمک کنین خیلی احتیاج دارم به کمکتون
سلام دوست گرامی بهتر هست تا ایشان اقدامی نکردند شما رابطه را شروع نکنید .میتوانید از کسی بخواهید غیر مستقیم شما را معرفی کنند تا خود ایشان اغازگر رابطه باشند
سلام. من مدتی هست ک توی محل کار متوجه توجه خاص یکی از همکاران شدم. این اقا به همه ی خانوم ها احترام میزاره و مودبانه رفتار میکنه بدون هیچ رفتار اضافه ای ولی در مورد من گاه و بیگاه میاد میگه خسته نباشید. حتی وقتی با جمعی از همکارای خانوم هستیم میاد رد میشه وبه من میگه خسته نباشیدو میره. هروقتم با یکی از همکارای مرد صحبت میکنم میاد نزدیک وارد بحث میشه و یا ی جوری اون همکارو دور میکنه از من ولی از طرفی اصلا تمایلی برای ی بحث طولانی یا چت کردن تو فضای مجازی نشون نمیده. به نظرتون منظورش چی میتونه باشه؟
دوست عزیز با سلام ابتدا واقعیت را در نظر بگیرید شاید ایشان به عنوان همکاری صمیمی با شما صحبت می کنند اما درصورتی که به نظر شما فرد موردنظر از لحاظ ویژگی ها و ایده ال های اولیه مناسب ازدواج هستندبهتراست از طریق همکارتان و غیر مستقیم شما پیشنهاد داده شوید و از طرفی علائم و نشانههایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوجهای متاهل همکارتان بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینههای ازدواج نیز دارید،برای اینکه مطمئن شوید اصلا قصد جدی دارند یانه میتوانید از کسی که به او نزدیک است کمک بگیرید. همکار مشترک میتواند نقش واسطه را ایفا کند. اگر بصورت پیام در ارتباط هستید در سایت رادیو عشق مبحث جذب از طریق پیام خیلی می تواند به شما کمک کند
سلام خسته نباشی من مدت ۳ سال با پسری ۲۱ ساله دوستم وقتی پیشش هستم خیلی رفتار خوبی داره باهام ولی خب به محض اینکه از هم جدا میشیم سردتر رفتار میکنه و وقتی هم باهاش درمیون میزارم میگه مال خستگی کاره و زیاد حوصله چت کردن ندارم و خیلی کلافم کرده این رفتارش خواستم ببینم الان درکش کنم تو این شرایط یا رابطرو تموم کنم
سلام دوست گرامی مدل ارتباط برقرار کردن آدم ها باهم متفاوت است.اینکه ایشان در ملاقات حضوری رفتار بهتری دارد نشان میدهد که ایشان ترجیح میدهد که بیشتر شما را ببیند و ادبیات نوشتاری و چت کردن برایشان خوشایند نیست. بهتر است به جای تمام کردن فوری این رابطه، انتظارات خود را به شیوه صحیح به ایشان بگویید. مثلا به او بگویید من از اینکه توی چت هامون ابراز علاقه نمیکنی احساس خوبی ندارم، میشه در مورد این موضوع باهم حرف بزنیم؟ این نکته را هم به خاطر داشته باشید، رابطه شما رابطه طولانی مدتی است و به مرور عادت و خستگی هایی باعث می شود تا مثل روزهای اول به هم ابراز علاقه نکنید. همچنین گاهی حساسیت های شما بیش از اندازه است نه اینکه او کم توجه باشد.
سلام من حدود6 ساله ک عاشق پسر همسایمون شدم ونمیتونم برم و بهش ابراز علاقه کنم چون میترسم . وقتی نگاهم میکنه تاسرم رو برمیگردونم ک نگاهش کنم نگاهشو می دزده وقتی کنارش قرار میگیرم بی توجهی میکنی .یکبار کنارش قرار گرفتم ولی حتی برنگشت ببینه کیه کنارش منم اشکم در امد و از کنارش رد شدم ولی دوستم کاونجا بود گفت وقتی رفتم برگشته و نگاهم کرده جدیدا به تازگی هم هروقت منو میبینه چند ثانیه ای خیره میشه و بعد در میره یا دوباره نگاهشو میدزده ایا دوستم داره یا ازم متنفره؟؟؟ چیکار کنم بهش بگم؟؟؟راستی از خودم تعرفی هم نکرده باشم خشگلم ولی اون برخلاف بقیه بهم توجه نمیکنهتو ی جمع اگه باشیم نگاهشو رو همه برمیگردونه جزءمن ووقتی حواسم نیست نگاهم میکنه و دوباره تا نگاهش میکنم نگاهشو می دزده باید چیکار کنم؟؟؟
سلام دوست گرامی تا از علاقه این شخص مطلع نشدید شخصا کاری نکنیدبرای فهمیدن علاقه ایشان هم میتوانید از طریق شخصی اقدام کنید تا متوجه شرایط شوید.
سلام من نزدیکه دوماهی میشه که با یه پسری وارد رابطه شدم،آدمه شوخو خونگرمیه ولی خیلی خیلی قد،بیشتره وقتا بحث میکنیم یعنی عادت کردیم بهشم میگم میگه رابطه بدون حاشیه تکراریو بدون هیجانه…منم پا به پاش لجبازی میکنم.چندبار گفتم اگه نمیخوای کات که گفت نه اینا،چیزی که خیلی منو به فکر میندازه چرا این مدت حتی یبارم نگفت ببینمت…من بارها به دروغ گفتم که تنها میرم بیرون تا ببینم میگه ببینمت یا نه،که یبارم نگفت این واقعا اذیتم میکنه از طرفی فضاعه مجازی منو چک میکنه و خیلی حساسه و غیرتی میشه من یجورایی حس میکنم دچار کارما شدم چون تو روابط قبلم خیلی ها وابستم بودن و عاشقم بودن ولی من بعده مدتی تازه فهمیدم که رفتارشون برام سنگینه یا یکی دوبار به اشتباه برایه سرگرمی اونارو به خودم وابسته کردمو بعد تموم کردم رابطرو،چون اولین رابطم طرف خیلی اذیتم کرده بخاطر همین بعده اون بیشتر اذیت کردم،قبله این آقا من با شخصه دیکه ای بودم که بعده ۱۲روز فهمیدم هیچ حسی به من نداره و منو بخاطر نیازایه جنسیش میخواد،فکره تمامه اینا داره اذیتم میکنه و میترسم این سری من شکست بخورم…من واقعا بخاطر قبلا پشیمونم چون حس میکردم بخاطر ظاهرم و اخلاقم میتونم همرو جذب خودم کنم الان نمیدونم این آقا بهم چه حسی داره وقتی ناراحتم سعی میکنه حالمو بهتر کنه به حرفام گوش میده غیرتی میشه عکسامو همش میبینه،ولی خیلی مغروره حتی چندبارم گفت نمیزارم عاشقم بشی یا اینکه همش حرصم میده الکی جوری خرف میزنه ک من روش حساس شم.ولی واقعا نمیفهمم چرا نمیگه همو ببینیم…ممنونم
سلام دوست گرامی قبل از ادامه پیدا کردن رابطه و وابستگی بیشتر با ایشان صحبت کنید و هدف ایشان از رابطه را متوجه بشید .ملاقات و صحبت حضوری باید حتما داشته باشید تا هردو نفر در رویا و خیالات بسر نبرید .از طرفی اگر فردی خودخواه و غد هست ادامه رابطه منطقی نیست
سلام من یه دختری هستم که تو زندگی خوانوادگیم سختی های زیادی کشیدمو و هیچ کس درد منو نفهمید.چون همیشه بقولی با سیلی صورتمو سرخ نگه داشتم و لبخند زدم تا کسی از زندگیم خبردار نشه.نمیدونم بخاطر همین مسایل خونوادگیمه یا نه ک من از ازدواج میترسم.من حوصله خودمو ندارم چ برسه به یکی دیگه.وقتی باخودم فک میکنم میگم اصن حرفی حتی برا یه ساعت هم برای گفتن با اون طرف ندارم.چ برسه به یه عمر.از طرفی دوستان و اشنایان هم اکثریت از زندگیشون راضی نیستن حتی با وجود شروع عاشقانه..و این هم مزید بر علت.
میدونمم ک ازدواج همه جوره خوبه مهمش اینه ک دستور خدا و پیغمبره.ولی هر چی با خودم کلنجار میرم.نمیتونم بپذیرم.یه حس بدی بهم دست میده.یه فکرای عجیب.مثلا بدم میاد از اینکه انتخاب بشم مثه یه وسیله یه لباس .از اینکه برام قیمت تعیین کنن.از اینکه بعد ازدواج احترام ادم از بین بره.مخصوصا اقاییون ک دست به فحش و کتک و تیکه و کنایه اشون زیاده.از خودشیفته بودن اقاییون و اینکه نگاه از بالا به پایین به خانوما دارن.من همیشه تو زندگیم تو خیلی موارد گذشت کردم ولی نمیدونم از طرف مقابلم هم در قبال بی احترامی و یا هر چی میتونم گذشت کنم.ک گذشت گاهی ادمو وقیح میکنه.اونقت چکار کنم…..یه همچین دغدغه هایی همیشه تو ذهنم بوده.
در ضمن من ادم سخت گیری نیستم که ایراد بگیرم از کسی من تابحال خواستگارانی داشتم که اگر هر دختر دیگه ای بود رو هوا زده بود ولی من موقع جواب دادن ب اونها حتی یه لحظه هم برا سبک سنگین کردن ماجرا بهشون فک نکردم.ولی در این بین شده زمانی که من از کسی خوشم اومده.گاهی هم درگیر یه دوست داشتن یه طرفه شدم.مثلا همین چند وقت پیش بواسطه مریضی عمه ام تو بیمارستان از پزشک معالج عمه ام خیلی خوشم اومد.قبلا ندیده بودمش و نمیشناختمش ک چجور دکتریه برای درمان میشه بهش اعتماد کرد یا نه پرستارا از حرفاشون معلوم بود ک دکتر بداخلاقین واصلاب کسی رو نمیدن و مریضا میگفتن ک کارش خوب نی.ما نتیجه نگرفتیم. اما وقتی دیدمش زمین تا اسمون با حرف اونا فرق میکرد.چیزی ک من دیدم اتفاقا خیلیم باسواد و کاربلد بود.و این واقعا ثابت شد بهمون.خیلی مودب و با احترام حرف میزد اهل شوخی و لودگی نبود.خیلیم دلسوز و مهربون بود.تو کارشم وسواس داشت.بارها برای اینکه من تو بیمارستان تمام وقت حضور داشتم نگران بود.صبح به صبح ک میومد از بین جمعیت سرک میکشید و با لبخند به من تنها سلام میداد طوری ک برای دیگران هم جای تعجب داشت و بعدش همه به من نیگاه میکردن. نمیدونم شایدم من توهم پیدا کردم ک رفتارش با من متفاوت بود. بعد از اون ک به مطبش میرفتیم یبار وقتی در اتاق دکتر باز بود و دکتر روی ما دید داشت منشی دکتر ک دیگه حالا با ما اشنا شده بود همش بهم تیکه مینداخت ک نمیخوای شوهر کنی.و هر وقت میریم پیش دکتر منشیشم به بهونه ای میاد و یه نگاه مرموزی به ما میندازه.با اینکه من همیشه سعی کردم سنگین باشم.و همیشه تو اتاق انتظار به من نیگاه خیره میکنه و تو ذهنش داستان میبافه.لابد دیگه…و این در حالیه ک دکتر خودش چیزی نمیگه.ولی همچنان وقتی ما میریم پیشش به گرمی سلام میده طوری ک چشاش از حدقه میزنه بیرون.و لبخند میزنه.همیشه هم نگرانه و وسواس داره. نمیدونم این حالتا عادیه یا منظوری داره ولی هر چی باشه من از اخلاق و رفتارش خوشم میاد. اگه منظوری داشت ک باید بیان میکرد؟!ک اگه بیانم میکرد با وجود ترس از ازدواج من فک کنم ردش میکردم.ک تازه اگه ردشم نمیکردم کلی باهم تفاوت داریم.میدونم اون منظوری نداره شاید فقط دلش برام میسوزه. خیلی دلم میخواست راهنماییم کنید ک من چمه.چرا اینجوریم.احساس میکنم نمیدونم از زندگیم چی میخوام.اینده برام ترسناکه.البته دیگرانم اینجوری بهم تلقین کردن.و منو ترسوندن.افسردگی گرفتم انگیزه ای برا هیچ کاری ندارم تا دست بکاریم میزنم. دیگرانم دلسردم میکنن.میگن نمیتونی.با اینکه من بارها تواناییامو نشون هم دادم.دیگران ازم تعریف میکنن هم از نظر اخلاقی هم رفتاری ولی تو خونه من هیچی نیستم.
سلام دوست گرامی به نظر میرسد شما اعتماد به نفس بسیار پایینی دارید و جوابگویی این همه چرایی ذهن شما از طریق پیام سخت هست. اما نکنه مهم این هست که دچار خیالات نشودی و برای خودتان داستان عاشقانه در مورد علاقه به پزشک نسازید.اگرمیلی باشد خودشان بازگو می کنند
سلام ممنون میشم جواب منم بدین. من باکسی هستم ک همیشه اصرار بر این داره ک جوری وانمود کنه دوسم نداره درصورتیکه میدونم دوسم داره. چیکار کنم ک عشقشو ابراز کنه. اوایل رابطه ابراز احساس میکرد ولی دیگه نمیکنه.
سلام دوست گرامی اینکه در ابتدای رابطه شخصی ابراز علاقه میکرده و به مرور کم شده شاید به رفتار و واکنش شخصی شما در مقابل این ابراز علاقه برمیگرده.با ایشان صحبت کنبد و دلیل این تغییرات را جویا بشید .در رفتار خودتان هم با ابراز علاقه ایشان را راغب و ترغیب به بیان کنید
سلام من ۲۲ سالمه از نوجونی به پسرعموم یک حس خاصی داشتم البته فک میکنم به خاطر تغییرات طبیعی اون سن و ساله ولی چندسال که گذشت و بزرگتر شدم همچنان بهش علاقه دارم ولی نمیدونم اون هم متقابلا همینطوره یا نه؟ وقتی میخاست بره سربازی بهش پیام دادم و گفتم ک مراقب خودش باشه چون برادرم رو از دست دادم تو سربازی ولی قبلش ما اصلا باهم رابطه نداشتیم از طریق پیام و چت و اینا بعدش اونم چندبار پیام داد مثلا برای یک مهمونی من نبودم شهرستان بودم بعد بهم پیام داد که نبودی و کجا بودی و اینا بعد چند ماه که خونه عموم رفتیم من یک چیزایی فهمیدم یعنی از همین نشونه هایی که خوندم تو سایت مثلا تماس چشمی و توجه کردن و غیره بعدش هم من چون رشتم گرافیکه بهم سفارش کارت ویزیت داد که براش بزنم منم زدم قبلا هم سفارش لوگو داده بود بهم ولی کلا دودلم نمیدونم واقعا علاقه ای هست یا نه
سلام دوست گرامی بهرحال اگر احساس و علاقه ای باشد به مرور بیان می شود و بهتر هست شما ابراز علاقه ای نکنید و صبر کنید تا به مرور و ارتباطات بیشتر ایشان از علاقه خود صحبت کنند
سلام به یک آقایی در دانشگاه علاقه مند شدم که چند باری ایشون اومدن به هوای جزوه و کاغذ خودکار گرفتن و بار آخری که اومدن مواردی از همین نشونه هایی که گفتیدو داشتن مثلا همینجور نگاه میکردن و تماس چشمی قطع نمیکردن حرفم نمیزدن تا پرسیدم امرتون دستپاچه شده بود این ور اونور نگاه کرد بعد گف جزوتو بردارم حس کردم نرمال نبود این سری از اون به بعدم ایشون که مدتی فعال نبودن تو فضای مجازی شدیدا فعال شده و مخصوصا بعد حرکات من اون کارو تکرار میکنه مثلا اگه من ۴ تا عکس میزارم دقیقا فرداش ۴ تا عکس میزاره بعضی وقتام مرتبط با همون موضوع ولی هیچ وقت مستقیما چیزی بهم نگفته ازتون راهنمایی میخوام که بدونم حسم تا چه حد درسته و از روی علاقه ای ک خودم بهش دارم این حسو نکردم و اینکه حالا اگر درست باشه چطور به این آقا غیر مستقیم برسونم که منم ازش خوشم میاد چون خیلی تو محیط جدیم هیچ پسری جرات سمتم اومدن رو هم نداره
سلام دوست گرامی آنچه مهم هست این هست که باید ایشان ابراز علاقه برای اشنایی کنند و پیشقدم بشند .منطقی باشید و دچار احساسات و هیجانات تند نشوید .اجازه بدهید ایشان شروع کننده رابطه باشند و شما درخواستی ندهید
سلام،زندگی من یکم پیچیدس!من سالهای طولانی از پدر و خانواده پدرم به دلایلی دور بودم.حدود ۲ سال شده که برگشتم پیش پدرم،سال اول با یکی از پسرای نزدیک فامیل خیلی شوخی میکردم وسربه سرش میزاشتم و البته ایشون هم همینطور بودن. ایشون چند روز تعطیلات رو با من در ارتباط بودن(چت)،من احساس کردم دارم وابسته این فرد میشم و خیلی ناگهانی و سرد ارتباطم رو با ایشون قطع کردم.تا مدتی(۱۱ ماه)رفتارمون خیلی باهم عوض شد،تا حدی که حتی همو نگاه نمیکردیم و به اجبار سلام میدادیم،ولی یهویی با من خوب شد!جوری باهام رفتار میکرد که واقعا حس میکردم نامزدشم!نگاهای دزدکی و آشکار،زیاد صحبت کردن با من،تنهایی قدم زدن،عکس گرفتن مثل آتلیه عروس و دوماد!و…پدرم از این موضوع خبر داره و البته بشدت مخالفه ماست،این شخص هم از مخالفت پدرم آگاهه ولی خودش گفت میخواد بیخیال باشه و هرکاری دوست داره بکنه!البته ایشون به هیچ عنوان به من نزدیک نشدن و من هم اجازه اینکار رو به ایشون نمیدم…من به این فرد علاقه مند شدم طی این ۲سال ولی از احساس ایشون خبر ندارم…من نمیدونم باید چیکار کنم! ایشون ۳ سال از من بزرگترن. ممنون میشم کمکم کنید.
سلام دوست گرامی اینکه این شخص هیچ صحبتی از احساسات و قصدشان نمیزنند عجیب هست .بهتر هست شما قبل از وابستگی شدید به ایشان،خیلی منطقی از ایشان بخواهید دلیل رفتارها و صحبت هایشان را بگند تا شما هم از بلاتکلیفی حارج بشید.از طرفی دلایل مخالفت پدرتان بسیار مهم هست و باید دلایل ایشان را هم بشنوید . منطقی باشید و دور از هیجانات برای این ارتباط تصمیم بگیرید
سلام. من دختری 24 ساله هستم تا الان هیچ کس تو زندگیم نبوده از لحاظ ظاهر و خانواده متوسط به بالا هستم، ولی تمام خواستگارایی که داشتم از لحاظ سطح و ظاهر پایینتر از من هستن و واقعا هیچ میل و رغبتی به آشنایی باهاشون ندارم. مدتیه تو محیط کار شدیدا از آقای دکتری خوشم میاد ولی اصلا شرایط و امکان آشنایی بین من و اون آقا وجود نداره (من از کارمندان بیمارستانم). ایشون دقیقا تصورات من از مرد ایده آلم هستن. هر خواستگاری برام میاد همش تو ذهنم با اون آقایی که عاشقشم مقایسه میکنم. از طرفی هم میترسم که دیگه زمان که بگذره موردای خواستگاری کمتر و بدتر هم بشه. از تنهایی خیلی خسته شدم، همش رابطه های عاشقانه ی اطرافیانمو میبینم دریغ از اینکه خودم یه بار حس عشق دو طرفه رو تجربه کرده باشم. کلافم نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم و چیکار کنم. ممنون میشم که راهنماییم کنین.
دوست عزیز سلام
میخوام جواب به سوال شما در سه قسمت جواب بدم؛ اول در مورد احساس تنهایی و نیاز به داشتن عشق دوطرفه میخوام صحبت کنم. براساس رویکردهای مختلف طبقه بندی نیازها، مثل طبقهبندیهای مازلو یا گلاسر، نیاز به دوست داشتن، دوست داشته شدن، عشق، ارتباط و …، همگی جز نیازهای اساسی ماست. بنابراین این احساس شما قابل درکه. اما بیاین ببینیم که با این احساس تنهایی چی کار میشه کرد؟
اولین مسالهای که میخوام بهش دقت کنید اینه که ما آدمها زندگی منحصر به فردی داریم و تقریبا شبیه هیچکس نیستیم. این که توی زندگی شما، هنوز عشق دوطرفهای پیدا نشده، به عوامل مختلفی بستگی داره که یکیش میتونه شرایط زندگی باشه (البته خیلی موارد دیگه هست). ما باید یاد بگیریم که خیلی چیزها رو تو زندگیمون نمیتونیم عوض کنیم، مثل محل تولدمون یا بلاهای طبیعی و … . اینها چیزهایی هستند که ما کاریشون نمیتونیم بکنیم. پس برای قدم اول، بهتره اتفاقاتی که دست خودتون نیست رو بپذیرید و یه جوری باهاش کنار بیاید؛ اینطوری میتونید تمرکزتون رو ببرید توی کارهایی که در حوزه توانمندی شماست و میتونید تغییرشون بدید. یعنی، به جای اینکه حسرت زندگی عاشقانه دیگران رو بخورید، بدونید که چون داستان زندگی دیگران به یه شکل خاصی طی میشه، لزومی نداره که زندگی شما هم همون شکلی بشه. یعنی اگه اونا الان دارن عشق رو تجربه میکنن، لزوما شما هم نباید همین الان تو زندگیتون عشق داشته باشید.
وقتی این موضوع رو پذیرفتید، میریم سراغ قسمتی از زندگیتون که دست خودتون هست. شما میتونید خیلی کارها با زندگی خودتون بکنید؛ میتونید ببینید بقیه چطوری عشق رو تجربه کردن؟ ازشون یاد بگیرید؟ فرصتهایی که براتون پیش میاد (حتی آدمهایی که تو نگاه اول خیلی خوشتون نمیاد) رو بررسی کنید و … . به علاوه، یادتون باشه، شما میتونید مصداق عشق رو در جاهای دیگه زندگیتون هم پیدا کنید. با منتظر نشستن، هیچ چیزی درست نمیشه؛ پس سعی کنید خودتون برای خودتون عشق ایجاد کنید. مثلا کارهایی که دوست دارید رو انجام بدید یا کلاسهایی که دوست دارید ثبت نام کنید و … . خلاصه بگم، به زندگیتون رنگ بزنید.
اما برسیم سر موضوع دوم. شما گفتید که تمام خواستگارانی که دارید، از شما پایینتر هستند. خیلی خوبه که برای خودتون استانداردهایی دارید، اما میخوام روی این موضوع فکر کنید که آیا به نظرتون ملاکهاتون واقعبینانست؟ به این سوال فکر کنید؛ سوال سادهایه، اما برای جوابش میخوام حداقل یک هفته فکر کنید. ملاکهاتون رو بررسی کنید و به این سوال من جواب بدید. بهعلاوه، یادتون باشه، لزوما عشق در یک نگاه ایجاد نمیشه؛ ایرادی نداره اگه کمی هم خواستگارانتون رو بررسی کنید و بعد تصمیم بگیرید!
و مساله سوم؛ در مورد آقای دکتر. میخوام بپرسم که چقدر ایشون رو میشناسید؟ چه ویژگیای باعث شده که شما ازشون خوششتون بیاد؟ چون دکتر هستن؟ راستش رو بخواید، بسیاری از وقتها ما عاشق تصویری میشیم که دیگران از خودشون نشون میدن (در حقیقت تصویری که ما از دیگران تو ذهن خودمون میسازیم، نه لزوما واقعیت ماجرا) و به خاطر همین تصویر ظاهری، دوست داریم تمام چیزهای مثبت دنیا رو به اون آدم نسبت بدیم. مثلا بعضی از دانشجوها، عاشق استادشون میشن، چون حس قدرت و دانش استاد سر کلاس برای دانشجو جذابه، اما لزوما به این معنا نیست که اون آدم در بقیه جوانب زندگیش، همونی باشه که شما میخواین. البته منظورم این نیست که ایشون خوب نیستند، خواستم فقط به این نکته توجه داشته باشین که ممکنه شما عاشق تصویری بشید که خودتون از این فرد ساختید، نه خود این آدم. پس بهترین کار اینه که سعی کنید بیشتر و بیشتر بشناسیدشون و بعد در مورد ادامه راهتون تصمیم بگیرید.
سلام من مدت ۶ ماه پیش با پسری تو اینستا آشنا شدم یه ماه باهم بودیم بعد چون هم زیاد نمی شناختیم باهم زیاد اختلاف نظر داشتیم رابطه رو بهم زدیم بعد یه ماه دیگه دوباره شروع کردیم ولی این بار دیگه خلق و خوی هم بلد شدیم وتونستیم بیشتر تو دل هم جا بگیریم. من دختری کاملا مذهبی هستیم با معتقدات اسلامی و برام خیلی مهمه.اونم پسر خوبیه دوس داره راهش خدایی باش و حجاب من دوس داره اما ارادش ضعیف. نوازده س قول داده کنار بزاره اما چهار ماه هنوز نتونسته میگه باید بهم فرصت بدی مجبورم اینکار میکنم ولی قول میدم کنار بزارم برا همیشه و راه خدا رو پیش ببرم .اما هنوز سر نقطه اول هیچ کاری برا ترکش نمیکنه فقط میگه باید درکم کنی هرشب با دوستاش موسیقی میزنه میخونه. من تاکی باید تحمل کنم؟
دوست عزیز سلام
بزارید یه حقیقتی رو راجع به روابط بهتون بگم؛ شما نمیتونید به امید تغییر فردی تو زندگیتون، باهاش وارد رابطه بشید. چرا؟ چون اون فرد ممکنه در این برهه زمانی، به شما بگه که تغییر میکنه، اما زمان که بگذره، دلش برای چیزهایی که دوست داشته و به خاطر شما مجبور شده کنار بزاره، تنگ شه. این موقع هست که شما در رابطتون وارد یه چالش و مشکل بزرگتر میشید. پس، اگه فکر میکنید که این آقا رو میتونید همینطوری که هست و به خاطر تمام چیزهای خوبی که داره قبول کنید، خب بسیار عالی. اما اگه نمیتونید و این مساله ساز زدن ایشون براتون خیلی مهمه، به نظرم بهتره کمی توی رابطتتون تجدید نظر کنید؛ چون همون طور که گفتم، ممکنه تغییر ایشون و کنار گذاشتن سازشون موقتی باشه.
سلام. میشه ی سوالی ک ذهنمو درگیر کرده بپرسم؟ راستش حدود یکسالی هستش که از یکی از اساتید دانشگاهمون خوشم اومده… ایشون منو نمیشناختن و من یکبار دایرکت دادم بهشون و گفتم ک ازشون خوشم میاد. ولی ایشون منو بلاک کردن. الان بعد از یکسال ایشون منو تو دانشگاه دیدن..و جالب اینجاست این آقا که عموما به دختر ها نگاه نمیکنن به من خیییلییییی نگاه میکنن..ولی من حس میکنم که نمیدونن اون ادمی که بهشون ابراز احساسات کرده من باشم چون ی مدت بعد من اون پیجمو بستم…ولی این اقا هم فقط بمن نگاه میکنند…ایشون خیلی با شخصیت و خانواده دار هستند..و اینکه من با پیج جدیدم بهشون ریکوست دادم ولی هنوز منو اکسپت نکردن من نمیدونم چجوری باید بفهمم این اقا از من خوششون میاد یا نه؟میشه راهنماییم کنید؟؟؟
دوست عزیز سلام
قبل از هر چیزی میخواستم به یه موضوع خیلی خوب دقت کنید. در بسیاری از دانشگاهها، ارتباط عاطفی بین استاد و دانشجو غیرقانونی هست؛ احتمالا یکی از دلایل مهمی که ایشون در پاسخ به درخواست شما، بلاکتون کردند، همینه. اما برسیم به سوال شما، پرسیده بودید که از کجا بفهمید که ایشون به شما علاقه دارند یا نه. خب چیزی که من همیشه جواب میدم این هست که هیچ راه قطعیای برای اینکه بفهمید به کسی شما علاقه دارد یا نه وجود نداره؛ اما میتونید نشانههای مختلف را بررسی کنید. البته یادتون باشه، گاهی ما وقتی به کسی علاقه داریم، دوست داریم که نشانههایی رو بزرگتر کنیم؛ برای اینکه خیالتون از این بابت راحت بشه که آیا درست حدس میزنید یا نه، میتونید از یه دوست کمک بگیرید؛ البته اگه خیلی بهش اعتماد دارید. حالا، از اینها بگذریم، بیاید ببینیم که تو همچین شرایطی چی کار میتونید انجام بدید: شما میتونید سعی کنید تا به ایشون نزدیکتر بشید و بررسی کنید و ببینید که علاقشون به شما به چه شکلی هست. یا مستقیما دوباره با ایشون در مورد علاقتون صحبت کنید. هر کدوم از این موارد، مزایا و معایبی دارند؛ مثلا اولی ممکنه زمان زیادی نیاز داشته باشه. یا اگه مستقیم پیشنهاد بدید ممکنه جواب رد بهتون بدن. به هر حال یه ارزیابی از شرایط و ویژگیهای خودتون داشته باشید و بعد تصمیم نهایی رو بگیرید.
سلام وقتتون بخیر.واقعا بابت مطالب خوبتون بخیر خیلی آموزنده بود و خیلی ازش استفاده کردم…اما ی چیز قبل تو ی رابطه بودم ک تموم شد واقعا آسیب دیدم خیلی ب ضررم تموم شد….اما الان ۸ماهه ک با یکی آشنا شدم تو محل کار آدم خوبیه…نمیدونم آیا واقعا نیتش خیره یا مثل رابطه قبل هس…اینو نمیتونم بفهمم…بعضی اوقات پشت سر هم پیام میداد و الان دیگه هیچی …بعضی اوقات ک میخوایم تعطیل بشیم منتظرم میمونه .یا اینکه اول آشناییمون خیلی سعی کرد ک درسمو تموم کنم…خیلی کارا میکنه ک احساس میکنم نزدیکمه… اما از احساساتش خبر ندارم ک آیا واقعیه یا ن؟؟؟خیلی میترسم مث رابطه قبلیم شکست بخورم…این اواخرم خیلی خوب شده..ولی حرفی ب زبون نمیاره…چطوری از احساسش مطمئن بشم میخوام تو این رابطه کمکم کنید…چون ن میتونم از اعضای خانوادم کمک بگیرم…ن میتونم ب کسی بگم…امیدوارم جواب منو بدید ممنونتون میشم
دوست عزیز سلام
همونطوری که خودتون هم اشاره کردید، هیچ راهحل قطعیای وجود نداره که بفهمیم نیت اصلی فرد مقابل چی هست. به همین دلیل پیشنهاد میکنم که اصلا در رابطه عجله نکنید و برای شناخت فرد مقابلتون وقت بگذارید. در این زمان، نسبت به حرفها و رفتارهای او حساس باشید (برای اینکار میتونید پست چطور بفهمم علاقهاش به من از روی عشق است یا هوس) را مطالعه کنید.
نکته دیگهای که وجود داره این هست که چون شما قبلا یکبار تجربه شکست در رابطه داشتید، قطعا اینبار حساس تر خواهید بود. پیشنهاد می کنم حتما قبل از شروع یک رابطه جدید، با کمک مقالاتی که در پیج اومده و یا راهنماییهای روانشناس، ناراحتی و ترسهای مربوط به رابطه قبلی را برای خودتون حل و فصل کنید و بعد برای شروع یک رابطه جدید اقدام کنید.
سلام من ۱۷سالم هس و تقریبا یکسال هس با پسری دوست هستم ک سه سال از من بزرگتر هس همون اول قصدمون باهم مشخص شد (ازدواج) به خواسته ی خودش موضوع را با مادرم و خواهرام گفتم و در جریان هستن رابطمون باهم در حده بوسو بغلو نوازش هس و برای نامزدی و ازدواجمون زمان مشخص کرده و باهم صحبت کردیم این پسر مادرشو از بچگی از دست داده و پدرش چن ساله با زنی ازدواج کرده و بچه ای ۴ساله الان دارن میونش با زن باباش و باباش زیاد خوب نیس و داره ب سختی زیر یه سقف باهاشون زندگی میکنه و ممکنه تا تابستون خونشو با اونا جدا کنه من واقعا از زندگیش خبر دارم و میدونم چ سختی های کشیده و داره میکشه حدود دوماه پیش با پدرش دعواش میشه و از رو عصبانیت گوشیش رو میزنه زمین خرد میشه و الان هم گوشی نداره و با گوشی خونشون اگه بتونه زنگم میزنه و هنوز امکانش فراهم نشده گوشی برای خودش فراهم کنه بعضی وقتا میشد بعد سه روز زنگ میزد و من از این موضوع خیلی ناراحت میشدم و یبار ک زنگ زد بهش گفتم و ازم عذر خواهی کرد و خیلی متاسف بود و الانم سریع فرصت پیدا کنه زنگم میزنه و خبر از حالم میگیره اکثر اوقات هم بعد از مدرسم ک تعطیل میشم میاد پیشم حداقل نیم ساعت پیش همیم وقتی میخواد از پیشم بره و خدافظی میکنیم واقعا ناراحتیشو حس میکنم حتی دیروز هم ک داشتیم خدافظی میکردیم اشکو تو چشماش دیدم مشکله من یکیش این ک اگه از یه موضوعی ناراحت باشه و موضوعی پیش اومده باشه با من در میون نمیزاره بهشم ک میگم میگه نمیخوام ناراحتت کنم و درگیره مشکلاتم کنمت و یه مشکلیم این ک گوشی نداره تا درست باهم در ارتباط باشیم اخه با گوشی خونشون هم ک زنگ میزنه زیاد نمیتونیم صحبت کنیم و اینو هم بگم ک همه جوره پستم بودا و هوامو داشته داره و عشقشو ثابت کرده ولی خب از بعضی از رفتاراش ناراحت میشم واقعا نمیدونم باید چیکار کنم 🙁 ممنون میشم راهنمایم کنید 😊🙏🏻
سلام دوست گرامی ببینید در شرایط فعلی ایشان، بهترین کار شما درک شرایط ایشان هست گوشی نداشتن رو باید شما درک کتید و توقع تماس های مرتب و مکرر نداشته باشید وقتی ایشان متوجه درک و همراهی شما بشوند به مرور در مورد مسائل مهم تر هم با شما صحبت خواهند کرد
ببخشید اینجا سوال میپرسم چون زدم رو پرسش سوال و خطا داد من ۲۴ ساله وقتی ۱۸ سالم بود تو یه اقایی نزدید بود با ماشین بهم بزنه که تو این تصادف باهاشون چشم تو چشم شد و مهرشون به دلم افتاد بعدش فهمیدن تو همون اموزشگاه درس میده اونجا که بودم استادام منو به یکی معرفی کرده بودند منتها پیگیر نشد که بفهمم کی بوده فکر میکنم همین اقا بودند بعدش که من قبول شدم دانشگاه همون اقا استاد بنده شدن بیشتر درسام با ایشون بود ترم ۳ یا ۴ بود که احساس کردم دارم یه احساسی بهشون پیدا میکنم بخاطر همینم از اون دانشگاه انتقالی گرفتم ولی اخر ترم مجبور شدم دوباره برگردم همون دانشگاه الان دوباره با خودشون کلاس دارم.ایشون همیشه وقتی سر کلاسشون بودم دستپاچه بودن همیشه سر کلاس زیاد تعریف میکردن استاد محبوبی هستند دانشجوها دوسشون دارند .الان که باهاشون کلاس دارم رفتارشون خیلی عجیب هست نمیدونم از علاقشونه یا نه هیچ وقت نیومدن بهم حرفی بزنن .بعضی از نشونهای علاقه که اینجا خوندم رو داشتن ولی سر کلاس اصلا بهم نگاه نمیکنن انگار که بهم توجهی ندارن.یه جوری میخوان حرصمو در بیارن.نمیدونم چرا رفتاراشون عجیبه
سلام خیلی وقتها وقتی به کسی علاقه داریم، سعی میکنیم همه رفتاراشو از زاویه این علاقه تفسیر کنیم. یعنی اگر نگاه کنه به ما با خودمون میگیم “اونم به من علاقه داره”. اگر نگاه نکنه میگیم “به من علاقه داره ولی نگاه نمیکنه که حرص منو دربیاره”. اما خیلی وقتها این برداشتها اشتباه هستند. برای اینکه اطمینان بیشتری از علاقه ایشون پیدا کنید باید رفتارهای واضحتری وجود داشته باشه و خیلی مهمه که اگر این علاقه دوطرفه باشه شما چه تصمیمی دارید. در مواردی که این علاقه بین استاد و دانشجو هست باید با احتیاط بیشتری رفتار بشه. پیشنهاد میکنم با سیستم مشاوره صحبت کنید تا راهنمایی دقیقتری بگیرید.
اخه تعداد بچهای سر کلاس کم هست فوقش ۵ یا ۶ نفر سرکلاسیم و استاد با همه دانشجوها ارتباط چشمی میگیرند ولی اصلا به من نگاه نمیکنند ازم درخواست کمک میکنند مثلا یه بار ازم خواستن کیفشونو براشون ببرم و چند بار خواستن بهم نزدیک بشند که باهام صحبت کنند ولی من و سریع رفتم هر وقتم من باهاشون کار دارم همینکارو میکنن میبینند دارم میرم سمتشون که باهاشون حرف بزنم ولی سریع دور میشند بعد از کلاسم سریع میرند بیرون در صورتی که همیشه استادا بعد از همه میرند
یه چیز دیگه هم که هست فامیلای ایشون پیج منو دنبال میکنند در صورتی که من اصلا به هیچ کدوم درخواست ندادم و کاملا مشخص که دانشجوشون هستم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
همچنین شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت نیز میباشید.
سلام لطفا کمکم کنید
من احساس میکنم یکی دوسم داره اما میخوام مطمین شم به نظرتون کسی که عاشقه رفتار خاصی داره میشه کمکم کنید که چطوری تشخیص بدم بهم فکر میکنه یانه.
محل کارتونه؟
چه طور بفهمم عاشقمه
هی نخ میده
نه فامیله
خانه خود را زیبا تر کنید
ینی چی؟
خب از نگاه معمولا معلوم میشی کسی ک عاشق باشه تا کسی ک مثل پشمک ادمو نگا میکنه😂😂😂😂
رفتاری که با شما داره رو با رفتاری که با بقیه خامهای مجرد فامیل داره،نامحسوس مقایسه کن!
از همینجا حسم اینو میگه که شاید بهم فکر میکنه اما نمیشه قطعی گفت که.. خیلی ذهنم درگیره
دو حالت دارد یا خیلی تحویلت میگیره یا محلت اصلا نمیزاره
تجربه شخصیم اینه که هروقت خانومی این سوالو پرسیده یعنی خودش طرفو دوس داره و دنبال نشونه های عشق طرفه.
اما این سوال هرگز نباید از خودت بپرسی چون رفتار مردا گیج کنندست.تا خودش پاپیش نذاشته هرگز چیزیو حدس نزن.فکرتم ازش ازاد کن.
مردا بد مارمولکایی هستن عزیزم
مثلا اینجوریه که به همه ریره رفتارا من دقت داره. و همرو مشخصه که دقیق نگاه میکنه و یا مثلا همیشه موقعی که کار پیش بیاد نمیزار اصولا تنهایی انجام بدم. اگه کسی بگه برو فلان کارو بکن ب جا من اون پا میشه میره از این رفتارا داره
شاید جدی جدی خبریه،تو هم اگه ازش خوشت میاد یه کوچولو نخ بده،نگاهیییی،لبخندییی،عشوه ایییی، اما فقط در همین حد ،تا موقعی که خودش پا پیش بزاره
منم اینو خوب میدونم. ولی اصلا رفتار ضایع از خودم نشون نمیدم و واقعا رفتار مردگیج کننده است برای همینه که منم گیج شدم
تحویلم میگیره. بعضی اوقات حتی خیلی تحویل میگیره
خب تو هم یه کوچولو نخ بده پا پیش نزاریا
نههه منکه عمرا بخوام پا پیش بزارم .اما الان دو سالی هست این حسو دارم که فکر میکنم دوستم داره چون از طرف دیگه بابا و مامانمم خیلی دوسش دارن و همش تعریفشو میدن
برا منم عین این اتفاق افتاده الان که برمیگردم عقب میگم کاش بی اعتنا میشدم.
جنس مردا ی طوریه هرچی کم محلی ببینن بیشتر جذب میشن ی ریزه توجه کنی دیگه هیچی یا۱_ ادای عاشقارو درمیارن به دستت که اوردن ازت زود زده میشن یا ۲_خودشونو میزنن به اون راه اینقد ضایع بازی دربیاری خودتو کوچیک کنی خودتو له کنی بلکه نگاهی از روی کرم و لطف بهت بکنن
بنظر من اصلا فک نکن بهش بی اعتنا باش فک کن با همه مث تو رفتار میکنه تا بهتر نتیجه بگیری.اینجا ایرانه و مرداش با کم محلی و بی اعتنایی بهتر جذب میشن.مثل خارجیا که نیستن بشه باهاشون عادی رفتار کرد
دقیقا منمنظر شما رو دارم گفتم که اصن رفتار خاصی ندار مث بقیه باهاش رفتار میکنم چون خودمم اینو میدونم که کسی که اسون بتونه به دست. بیاره هرچیزی یا هرکسیو میتونه زودم بندازش دور و هرچی با سختی بیشتر به دستش بیاره قدرشو بیشتر میدونه. این قانون رو خیلی بهش پایبندم هه
خب اگه جدی باشه که بهت میگه بالاخره
توهم قبلش رو نزن
چه طور بفهمم عاشقمه
لایک داری شدید
اره بی خیال باش نسبت بهش.حرفای پدر مادرتم فک کنم تاثیر گذاشته روتون فک میکنی عجب تیکه ایه ولی بنظر من عااااشق خودت باش تا همه عاشقت بشن نه اینکه تو عاشق دیگران بشی.زنا باید اینطوری باشن.اصلا عشق ی طرفه رو هاشور بزن از زندگیت
منم ی پسر عمه دارم اینقد از این هندی بازیا در میورد ولی هیچ غلطی نکرد.
مردا رو هیچ کس نمیتونه بشناسه.اینا معلوم نیس تو کلشون چی میگذره.بذار گذر زمان واست بهترین چیزا رو به ارمغان بیاره عزیزدلم
کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت
قوانین و مقررات
نینیسایت میباشید
مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و
آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین
مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست. لطفاً پیش از استفاده از سایت
صفحه
“شرایط استفاده از سایت”
را مطالعه فرمایید. استفاده از این سایت
بدان معناست که شما قبلاً صفحه “شرایط استفاده از سایت” را مطالعه کرده
و به مفاد آن واقفید. نقل مطالب این سایت با ذکر منبع و نشانی اینترنتی سایت بلامانع است
!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();
جستجو در سایت
اگر نشانه های مرد عاشق و زن عاشق
را در زندگی مشترک نمی دانید، پیشنهاد می کنیم این مقاله را بخوانید.
روانشناسان خانواده معتقدند که یک
مرد عاشق، هر قدر هم که نادان و یا بالعکس دانا و باشعور باشد، علاقه خود را به شما
نشان میدهد، سؤالهای بسیاری از شما میپرسد، دوست دارد شما را بشناسد و علاقمند
است که همه چیز را در مورد شما بداند. بدون شک شما را گل باران و با
هدیههایش غافلگیر خواهد کرد. او شما را میستاید و از داشتن شما، به خود میبالد.
چنین مردی، غالبا در رابطهاش با شما متعهد است و همواره در این آرزوست که شما را
به دوستان و خانوادهاش معرفی کند. وی ترسی از صحبت در مورد خودش ندارد، وقتش را بی
دریغ صرف شما میکند و از این بابت خرسند و راضی است و هیچگونه گله ای ندارد. این
ها نشانههای یک مرد عاشق است که البته افسانه نیست و کاملا دست یافتنی میباشد.
یک زن عاشق، چشمانی مهربان دارد
که برق عشق و محبت در آن موج میزند. گونههای گل انداخته و نیز پوستی شفاف، از
دیگر نشانههای یک بانوی عاشق است. به اعتقاد روانشناسان خانواده، بانویی که واقعا
عاشق است، الزاماً زیبا، دلفریب و … نیست، بلکه حضوری گرم و آرام بخش دارد.
چه طور بفهمم عاشقمه
چنین بانویی به خوبی میداند که
عشق، تجربه ای عجیب، ناب و البته ویران کننده است، به همین دلیل تمام سعی خود را
میکند که از این غنچه کوچک و آسیب پذیر مراقبت میکند. در یک کلام او به خوبی آگاه
است که عشق یک مسأله دم دستی و پیش پا افتاده نیست و نیز اینکه عشق واقعی شاید
فقط یکبار به سراغ او بیاید پس باید موقعیت سنج باشد نه موقعیت کُش! او از بودن با
شما لذت میبرد و هیچ واهمهای ندارد که در جمع دوستان و خانوادهاش از شما و نیز
از احساسی که به شما دارد، حرف بزند. شاید عجیب باشد ولی زنان عاشق، همواره دوست
دارند که خوشبختی خود را از ته دل فریاد بزنند!
منبع :
salamatism.com
بخش مشاوره و پرسش و پاسخ
شناسه کاربری
رمز عبور
عضویت در سایت
دسته بندی مطالب
مطالب روابط جنسی و زناشویی
مطالب دوران قبل از ازدواج
مطالب پزشکی و سلامت
مطالب تربیت فرزندان
مطالب احکام شرعی
مطالب روانشناسی
مطالب اجتماعی
مطالب صوتی
ویدئو
خدمات عمومی
چه طور بفهمم عاشقمه
افراد آنلاین :
15979
بازدید امروز:
39106
بازدید دیروز:
232275531
آمار کل:
مشاوره
ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و
معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این
سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.
۱. زبان بدن (یا همان رفتار غیرکلامی) طرف مقابل را بررسی کنید. زبان بدن میتواند “حرفهای بزرگی بگوید”. شما با توجه به زبان بدن میتوانید درباره احساسات او اطلاعاتی بدست آورید. جالب است بدانید که متخصصان رفتاری بر این باورند که باوجود اینکه دختران در حدود ۵۲ رفتار بدنی برای نشان دادن علاقه خود به پسرها دارند، این تعداد در پسران تنها حدود ۱۰ حرکت رفتاری است. با توجه به نظریه زبان، میتوانید حدسهایی بزنید! اما با همه اینها، هنوز هم نیاز به دانستن چیزی که به دنبالش هستید دارید، و به یاد داشته باشید که هر حدس اشتباه میتواند منجر به شرمساری شما شود.
او زیاد به شما خیره میشود. سعی میکند به شما نزدیک شود.
مسیر دست ها، پاها، ساق پا، پا، و … او به سمت شما اشاره دارد، این میتواند یکی از نشانه های علاقه مندی باشد که به صورت ناخودآگاه بوجود میآید.
او شروع به آراستن خود میکند. ژاکت مناسب میپوشد. کفش هایش را واکس میزند. شاید او را موقعی که با دستش موهایش را مرتب میکند یا بند کفشهایش را میبندد ببینید.
چه طور بفهمم عاشقمه
اگر او شما را دوست داشته باشد، به ندرت ممکن است که به شما پشت کند، اغلب متمایل به شما است.
۲. به تماسهای چشمی توجه کنید. همانطور که قبلا اشاره شد، پسری که به شما علاقه مند باشد بیشتر به شما نگاه میکند حتی گاهی مخفیانه. اگر او خجالتی باشد، ممکن است سعی کند نگاه خود را از شما دور کند، اگر شما نگاه او را کنترل کنید ممکن است به طور ناگهانی سر خود را به اطراف برگرداند. برای آزمایش علاقه، به مدت چهار ثانیه به او خیره شوید، و سپس به جای دیگری نگاه کرده و پس از مدتی دوباره به او نگاه کنید – اگر او ارتباط چشمی را با شما حفظ کرد یا افزایش داد، او به شما علاقه مند است. اگر چشمان او به دهان شما خیره بود، او قطعا علاقه مند است. اگر نگاه او به شما مانند دیگران است یا اینکه تماس چشمی با شما را قطع میکند، احتمالا به شما علاقه ندارد.
او به شما زل میزند و محو شما میشود. این نشانه دوست داشتنتان است.
مراقب باشید نگاه پسر خجالتی را با یک نگاه معمولی اشتباه نگیرید. پسر خجالتی که شما را دوست دارد، دوباره به شما خیره میشود . صبور باشید!
اگر شما او را دوست نداشته باشید، تماس چشمی او ناراحت کننده خواهد بود. در این هنگام تماس چشمی را قطع کرده و به مکان دیگری بروید.
هر وقت که او به شما نگاه میکند لبخندی میزند یا اینکه کاری میکند که لحظه ای شما را خندان ببیند، این بدان معنی است که او میخواهد در شما حس خوبی ایجاد کند.
۳. به حرفهایش گوش کنید. اگر او شما را دوست دارد، او احتمالا میخواهد در مورد خودش با شما صحبت کند. بسیاری اوقات، پسرها نیاز دارند تا خود را اثبات کنند، به خصوص اگر شما در مورد یک پسر دیگر با او صحبت کنید. علاقه او را در صحبتهایش میتوانید بیابید.
۴. داشتن رفتار متفاوت از دیگران با شما یکی از نشانه های دوست داشتن شما است. در رفتار او دقت کنید و ببینید آیا ارزش بیشتری به شما میدهد یا نه!
۵. منتظر باشید تا علایق ناگهانی او را در مورد چیزهایی که دوست دارید را ببینید. مثلا علاقه به سبک یا گروه خاصی از موسیقی که شما به آن علاقه دارید. یا صحبت درمورد برنامه تلویزیونی مورد علاقه شما و … اینها میتوانند نشانه هایی باشند که او شما را دوست دارد.
۶. وجود نشانه های دستپاچگی را ببینید. رفتارهای غیرعادی، خنده های با استرس، عرق کف دست، کشیدن نفس عمیق، بیقراری و … همه میتوانند نشانه هایی از علاقه او به شما باشند. اینها نشان میدهند که او سخت در تلاش است تا با شما ارتباط نزدیکتری برقرار کند.
۷. به دوستانش توجه کنید. اگر آنها از علاقه او به شما مطلع باشند، ممکن است زمانی که شما در اطراف او هستید، او را دست بیاندازند یا به سوی شما اشاره کنند و یا حتی سعی کنند او را پیش شما دوست داشتنی جلوه دهند. این را به یاد داشته باشید که هیچ گاه از دوستان خود برای انتقال پیام یا ابراز محبت به فرد مورد علاقه تان استفاده نکنید. این میتواند از شما یک احمق بسازد.
۸. آیا او شما را دنبال کرده و از شما تقلید میکند؟ اگر شما متوجه شدید که او حرکات شما را به طور مکرر کپی میکند، احتمال زیاد وجود دارد که او به شما علاقه مند است.
۹. آزارهای عاشقانه : پسرها وقتی بالغ می شوند دوست دارند با حمایت از شما و مراقبت و رفتار دوستانه توجه تان را جلب کنند اما هر چه جوان تر باشند ممکن است با شوخ طبعی و حتی رفتارهای آزاردهنده شما را متوجه خودشان کنند. شاید حتی فکر کنید او با شما دشمنی دارد و یا دوست دارد که اذیت تان کند ولی واقعیت این باشد که می خواهد شما او را ببینید و به او توجه کنید اما راه درستش را نمی داند.
۱۰. اگر او عضو شبکه های اجتماعی باشد، میتوانید با دنبال کردنش به احساسات درونی او دست یابید. البته بعضی از افراد بدون هیچ حسی به کسی، عادت به ارسال پست های عاشقانه دارند. همینطور احتمال دارد او به کس دیگری علاقه مند باشد.اگر در شبکه های مجازی یا برنامه ها و اپلیکیشن های پیام رسان مدام وجود او را متوجه می شوید و می بینید که همیشه با شما در ارتباط است می تواند به خاطر این باشد که شما را دوست دارد. البته تنها چت کردن نشانه علاقه نیست چرا که آدم ها در دنیای مجازی با هرکسی حرف می زنند و چندان در خصوص حسی که به او دارند حساس نیستند. شاید می خواهند تنهایی شان را پر کنند و یا شاید حتی دوست دارند که کمی در خصوص یک موضوع خاص با شما حرف بزنند چرا که شما را هم صحبت خوبی می دانند. به عبارتی ارتباط مجازی مداوم در کنار دیگر پارامترها می تواند نشانه علاقه او باشد.
۱۱. بعضیها معتقد هستند که دانستن اینکه پسری دوستشان دارد، چندان برای دختران مفید نیست و حتی میتواند زندگی آنها را با مشکلاتی روبرو کند. پس شاید بهتر باشد، بیخیال این پست شوید!
12.علاقه او به لمس شما : علاقه به لمس و نزدیک تر شدن یک نشانه ی مهم در توسعه رابطه است. باید دید که چقدر دوست دارد به شما نزدیک شده و لمس تان کند و چه برخوردی نسبت به این موضوع دارد. اگر به شما علاقه مند باشد ممکن است وقتی که می خندد دست خود را روی دست شما بگذارد و یا به آرامی پای خود را کنار پای شما قرار دهد. در هر صورت باید به هر تلاش او برای نزدیک تر شدن به شما به چشم یک نشانه ی علاقه مندی نگاه کرد.
13. تعریف های ساده، توجه خاص : اگر یکبار موهای تان را به گونه خاصی آرایش می کنید و او متوجه شده و از آن تعریف می کند و یا می گوید که فلان مدل بیشتر به شما می آید و یا اگر از لباس ها و طرز پوشش تان تعریف می کند این می تواند نشانه این باشد که مدام حواسش به شما بوده و شما را ارزیابی می کند. توجه زیاد هم یکی از نشانه های علاقه است.
14. حساسیت او نسبت به دیگر مردها : مردها موجودات حسودی هستند که حسادت شان را پشت رفتارهای مردانه و سرسختانه خود ینهان می کنند. حتی ممکن است از شما بخواهند کمتر پدرتان را بغل کنید و این تنها به این علت است که او با دیدن یک مرد دیگر در نزدیکی شما احساس خطر کرده و ناراحت است. بنابراین از شما می خواهد که از او دوری کنید. به عبارتی او با دیدن پدرتان در اطراف شما تنها وجود یک مرد را می بیند و احساس خطر می کند. این حسادت ها و حساسیت ها فقط به خاطر علاقه زیاد او به شماست.
15. ملاقات های همیشگی و غافلگیرکننده : آیا حس می کنید که به دیدن او عادت کرده اید و هر روزی که او را نمی بینید گویی گم کرده دارید؟ شاید به خاطر این است که وی مدام خود را به شما نزدیک می کند تا شما را ببینید. به نوعی این عادتی است که خود او در شما ایجاد کرده است و به ملاقات مداوم شما معتاد است. این خود نشانه زیبایی از علاقه قلبی است.
16. پذیرای سیگنال خود باشید : تا به اینجای مقاله از نشانه های دوست داشتن یک مرد برای تان گفتیم اما در این مورد آخر می خواهید در خصوص کاری که خود شما باید انجام دهید، بگوییم. در صورتی که او را دوست دارید و می دانید که او هم شما را دوست دارد بهتر است اجازه ندهید بیش از حد از هم دور باشید. به عبارتی باید تا دیر نشده رابطه تان را به یک سمت درست هدایت کنید.
Mitra
منم…
پردیس
بله مفید بود
گلسا
سلام متاسفانه یا خوشبختانه من چنین چیزهایی رو ملاحظه نکردم
چه طور بفهمم عاشقمه
ستایش….
ممنون خیلی خوب بود آیا با اولین ملاقات میشه نگاه رو فهمید یا باید چند بار باهم ملاقات داشته باشیم؟
زهرا
حس خوبی گرفتم😶
مریم میرزایی
اول با سلام ویادخدا خدمدت شما عزیزان من ازشما خیلی متشکرم بابت این همه لطف وانسان دوستی واطلاعات صادقانه و پزشکی که بر خلق خداوند بزرگ دارید.باتشکرفروان
عاطفه
ب نظر من ک خیلی خوب بود
Fatima
عالی بود من که همه نشانه ها رو دیدم
زینب ذاکری
عالی بود
Melina
مطلب ها تون فوق العاده بود هرچیزی رو که گرفتید وجود داشت واقعا عالیه من هر نشانه ای که شما گفتید رو تو شخص مورد نظرم دیدم🤩😍
مهتاب
به نظر من پسر باید خودش بگه که عاشقت شدم تا ماهم بهش ابراز علاقه کنیم اگه البته عشق دوطرفه باشه یه دختر که نمیتونه خودشو بازیچه دیگران کنه میشه؟
امیر
عالیییی بود
Lavin
عالی بود من که همه نشانه ها رو دیدم
سونیا
بایه پسری چند روز دوست بودم بعد گفت باید چند روز مسدودت کنم جوابم نداد ولی همون روز یکی از دوستاش بهم گفت بیا رل بزنیم حتی چند بار هم با خط دیگه بهم مزاحم شد تاامتحانم کنه حالا نمیدونم اینم خودشه میخواد امتحان کنه جوابم بدید
ندا
همش الکی نقطه ضعف دخترهارو همه میدونن مثلا یه پسر که به ما نگاه کرد بگیم عاشقمونه الکی باور نکنید 13-ساله از کرج پسرا احساس ندارن الکی حرف میزنه اقا ابوالفضل
Fycj
بسیار درست همه ی این حرف ها در مرد ها وجود دارد
Yalda
خوب بود ولی این رفتار ها را میتونه هرکسی از خودش نشون بده خترا گول این رفتار و نخورید (البته همه این جوری نیستن و نظر هر کسیم محترمه )
Yalda
خوب بود ولی این رفتار ها را میتونه هرکسی از خودش نشون بده خترا گول این رفتار و نخورید (البته همه این جوری نیستن و نظر هر کسیم محترمه )
رضایی
شاید این رفتار واسه دوستی واقعی نباشد…و فقط حال کردن موقت باشد
زهرا
من عقدم قبلا یکی دیگرو میخاستم خانوادم راضی نبود الان عقد کردم با یکی دیگه اینم میدونست من اون خواستگار قبلی میخاستم الان با یکی دیگه عقد کردم چطوری بفهمم این واقعامنو دوسم داره حس میکنم دوسم نداره خانوادش راه جلوش گذاشتن بیاد خواستگاری من
hoseyin
وای تو روحتون،من فقط نظرهارو میخونم همش باحالن….خیلی حال میده
آیلار
مطمعن شدم دوسم نداره لعنت ب اون
narges
من دوست پسر سابقمو دیدم دوروز پیش برف اومده بود منودوستام اونجا بودیم اونم بادوستاش اونجا بود اون به من برف میزد هی اما من بهش برف نمیزدم ومحلش نمیدادم اما خیلی دوسش دارم اما نمیدونم میدونه یانه ولی خیلی دوست دارم برگرده نمیدونم اونم بازم منودوست داره یانه؟
E.s
خوب بود …..S.M 💔
شیلا زینیا
من مدتی است عاشق یک پسر شده ام که او هم تمام این رفتار های عاشقانه رابه من داشته است ولی احساس میکنم چون من در تهران زندگی میکنم وسالی دوماه او را ببینم نمیتواند به من بگوید دوستم دارد
شیلا زینیا
من مدتی است عاشق یک پسر شده ام که او هم تمام این رفتار های عاشقانه رابه من داشته است ولی احساس میکنم چون من در تهران زندگی میکنم وسالی دوماه او را ببینم نمیتواند به من بگوید دوستم دارد
elina
من یه چند روزه متوجه نگاه های پسر عمه ام شدم ولی بعد نگاه به من جوری اطرافشو نگاه میکنه که منو گیج میکنه نمی دونم دوسم داره یا نه
زهرا سادات
یکی از استادام این مشخصات رو داره من الان مندم واقعا به من علاقه منده؟؟؟؟؟
رها اعتمادی
سلام من است و۱۳سالمه و پسر خالم که من ازش خوشم میاد و ۲۳ سالشه است
غریبه
من پسر همسایمون اکثر این متنای بالا رو داشت خیلی دوست داره نزدیکم شه و لمس کنه دستاش عرق میکنه چون اتفاقی دستامون بهم خوردهخیلیم باادب و یکم خجالتی و داخل خانواپه محترمی بزرگ شده الانم ۷ساله که میشناسمش اما مشکل اینجاس که خواهرنداره و خیلی دوست داره خواهر داشته باشه من الان موندم که من رو به جای خواهر نداشتش میدونه یا واقعا دوسم داره؟؟؟
آیلین پور کاضمی
من امتحان داشتم سره کوچه بودم که یه پسر همش بهم نگاه میکرد منم رفتم که اب بگیرم نذاشت که حساب کنم گفت من حساب میکنم بعدش فردایش آمدم بهم گفت که من عاشقت شدم من حدود چند سال که با همیم هنوزم باورم نمیشه که دوسم داره
Melika
عالی بود
هلنا
راسی باید اینو بدونین که اکثر پسرا برا بازی دادن دخترا اونارو الکی میخان ولی همه ی این پسره اصلا ذاتشون یکیه و هوس بازن پس خواهشا به این زودی با پسری دوس نشین که عاقبتش ……. این حرفامو جدی بگیرین بعد تجربه کردن می فهمین قابل توجه دخترهای احساسی و زود باور کنندگان .. لطفاهوشیار باشید و به درساتون فک کنین
صنم
اون عاشق من بود منم همین طور ولی نمی دونستم که دوسم داره فکر می کردم که دوست داشتن یک طرفه هس جالب این جاست که اونم همون فکر و می کرد بعد من یک قدم رفتم جلو بعدش دیدم اونم دوسم داره بعد 7 ماه امد گفت دوست دارم الان هم مقایسه کردم همه ی این گفته ها و کار ها رو می کنه ولی نمی تونم بهش اعتماد کنم چون میره یه محله ای که 3 تا دختر وجود دارن نمی دونم بعضی وقت ها هم خیلی شیت رفتار می کنه
امیررضا
خدایا هیشکی رو عاشق نکن اما اگه عاشقش کردی لطفا به عشقش برسون
مبینا محمدی
خدایا من هیچ وقت عاشق نشدم و عاشق نمیشم اونا هم که شدن به هم برسون
به تو چه
سلام من یه همکلاسی دارم ک پسره و این ک خیلی به من نگاه میکنه و خیلی اذیتم میکنه و تیکه میندازه و این ک هر موقع کاراشو جوری برنامه ریزی میکنه ک پیش من باشه یعنی اون منو دوست داره
ایناز
منم عاشق یک پسری هستم اون وقتی از مدرسه میام بیرون همیشه با دوستانش جمع میشن و به من سلام میدن و یکی از دوستانم میشه آون تو رو دوس داره ولی خودش اصلا نشونی از عشق بهم نمیده خیلی مغروره آیا من و دوسم داره
Hadiseh
هیچ
ناشناس
خیلی ازش خوشم میاد ولی آخه درده که نه اسمشو میدونم نه فامیلیشو میدونم نه شمارش و دارم نه آدرس و خونش و فقط میدونم محل کارش کجاست لباس فروشی داره هر از گاهی میرم اونجا تمامی نشونه های بالا رو هم داره یکی بشری بیاد به من بگه باید چه خااااااااکی تو سرم بریزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
بد نبود
Hadiseh
هیچ
سنا
یه پسری دو ساله دنبالم میاد و چیزی نمیگه من هم سرمو میندازم پایین نگاش نمیکنم به نظرتون دوسم داره؟
هدیه
بعضی از مطالب بالارو داره ولی نمیدونم واقعا دوسم داره یا نه اون وقتی از پیشم رد میشه نگام میکنه ولی من نگاش نمیکنم ولی خیلی خیلی دوسش دارم اما نمیدونم دوسم داره یانه لطفا جوابمو بدین
آمیتیس
سلام من حدودا دو سالی هس که عاشق پسر عموم شدم . اون ی سال از من بزرگتره یعنی 16 سالشه . اون همه ی این رفتار ها رو دارع . همیشع وقتی تو ی جمعی هستیم میاد نزدیک من میشینع . همیشع نگاش ب سمت منع . دوست دارع بدونع چطوری میشینم یا چطوری راه میریم . خیلی نقاط مشترک باهم داریم . تا حالا بیشتر از صد بار خواستم ک بهش بگم ک دوسش دارم ولی همش میترسیدم ک دلش پیشم نباشع . ب نظرتون با این خصوصیاتی ک دارع بهش بگم ک دوسش دارم یا نه ؟ تو رو خدا جواب بدین …
Ayda tarany
B nazrm kamln dorost bod chon mn tamam in vijegi haro didm v kamln ehsasshon kardm
مریم
چند حدیث زیبا: امیرالمومنین علی (ع): اجر مجاهدی که در راه خدا شهید می شود، بیشتر از کسی نیست که قادر بر گناه است، ولی عفت می ورزد ؛ نزدیک است که شخص عفیف، فرشته ای از فرشته ها باشد. رسول مهربانی ها (ص): زمانی که مردی به همسرش و همسرش به او نگاه کند خداوند به دیده ی رحمت به آنان نگاه می کند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله : بهترین زنان شما، زنی است که برای شوهرش آرایش و خودنمایی کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند.
Tarane
باو شماها خیلی باحالیت
Tarane
باو شماها خیلی باحالیت
سارا
از اینکه موجبات خنده و شادی ما را فراهم کردید ممنونم. یه علامت منفی ۲۵ هم به متن تون اضافه کنید واقعا مغز این نوجوونا مشکل داره
پارمیس
خیلی خوب بود
شفا کلینیک
مرکز مشاوره روان سايه
کلینیک دامپزشکی دکتر تقی زاده
دکتر محمد فتح اله زاده جهرمی
دکتر مهرداد رضایی
کلینیک دندانپزشکی دکتر کیانیان
364 بازدید
737 بازدید
822 بازدید
336 بازدید
700 بازدید
560 بازدید
486 بازدید
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
05 بهمن 1399
0