محمود سریعالقلم (متولد ۱۳۳۸ در تهران)، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،[۱] عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است. وی در کلاسهای آزاد مؤسسه پرسش نیز تدریس میکند.[۲][۳]
گفته میشود مشاور رئیسجمهور ایران (حسن روحانی) است که به گفته سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و سخنگوی جبهه پایداری، «محمود سریع القلم مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام است نه مشاور وی در دولت، لذا عنوان مشاور رئیسجمهور برای محمود سریعالقلم صحیح نمیباشد.» این قضیه از سوی خود وی تکذیب شد[۴]
محمود سریعالقلم پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۸۶، سریع القلم پیرو اخباری دال بر شرکت او در اجلاس گروه سری بیلدربرگ مورد انتقاد جناح اصولگرا قرار گرفت.[۵]
سخنان مناقشهبرانگیز محمود سریعالقلم به رانندگان تاکسی موجب اعتراضاتی شد.
مشاور روحانی سریع القلم
سریع القلم در زمستان ۱۳۹۲ و بعد از توافق ژنو در یک سخنرانی گفته بود:
بعد از این سخنرانی جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به اظهارات وی، در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمع کردند.
سریعالقلم ادعا کرده که این تجمعات اعتراضی با پیگیری یکی از آقازادههای اصولگرا صورت گرفتهاست.[۶]
پس از آنکه در زمستان ۱۳۹۲ عکس وی با کراوات در اجلاس داووس منتشر شد، انتقادهایی به این موضوع صورت گرفت. از جمله در بخش «درگوشی» برنامه گزارش هفتگی شبکه ۱ سیما با پخش عکس ادعا شد که او با پوشش غربی در اجلاس داوودس حاضر شدهاست. پیرو این موضوع حسامالدین آشنا، نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیما ضمن تکذیب این عنوان بیان کرد که تا کنون چنین حکمی برای سریع القلم صادر نشدهاست.[۷]
آثار فلسفی محمود سریعالقلم توسط برخی از سازمانها و مراکز در ایران بازنشر شدهاست:
«The Mershon Center: Mahmood Sariolghalam»
محمود سریعالقلم (متولد ۱۳۳۸ در تهران)، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،[۱] عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است. وی در کلاسهای آزاد مؤسسه پرسش نیز تدریس میکند.[۲][۳]
گفته میشود مشاور رئیسجمهور ایران (حسن روحانی) است که به گفته سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و سخنگوی جبهه پایداری، «محمود سریع القلم مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام است نه مشاور وی در دولت، لذا عنوان مشاور رئیسجمهور برای محمود سریعالقلم صحیح نمیباشد.» این قضیه از سوی خود وی تکذیب شد[۴]
محمود سریعالقلم پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۸۶، سریع القلم پیرو اخباری دال بر شرکت او در اجلاس گروه سری بیلدربرگ مورد انتقاد جناح اصولگرا قرار گرفت.[۵]
سخنان مناقشهبرانگیز محمود سریعالقلم به رانندگان تاکسی موجب اعتراضاتی شد.
مشاور روحانی سریع القلم
سریع القلم در زمستان ۱۳۹۲ و بعد از توافق ژنو در یک سخنرانی گفته بود:
بعد از این سخنرانی جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به اظهارات وی، در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمع کردند.
سریعالقلم ادعا کرده که این تجمعات اعتراضی با پیگیری یکی از آقازادههای اصولگرا صورت گرفتهاست.[۶]
پس از آنکه در زمستان ۱۳۹۲ عکس وی با کراوات در اجلاس داووس منتشر شد، انتقادهایی به این موضوع صورت گرفت. از جمله در بخش «درگوشی» برنامه گزارش هفتگی شبکه ۱ سیما با پخش عکس ادعا شد که او با پوشش غربی در اجلاس داوودس حاضر شدهاست. پیرو این موضوع حسامالدین آشنا، نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیما ضمن تکذیب این عنوان بیان کرد که تا کنون چنین حکمی برای سریع القلم صادر نشدهاست.[۷]
آثار فلسفی محمود سریعالقلم توسط برخی از سازمانها و مراکز در ایران بازنشر شدهاست:
«The Mershon Center: Mahmood Sariolghalam»
محمود سریعالقلم (متولد ۱۳۳۸ در تهران)، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،[۱] عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است. وی در کلاسهای آزاد مؤسسه پرسش نیز تدریس میکند.[۲][۳]
گفته میشود مشاور رئیسجمهور ایران (حسن روحانی) است که به گفته سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و سخنگوی جبهه پایداری، «محمود سریع القلم مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام است نه مشاور وی در دولت، لذا عنوان مشاور رئیسجمهور برای محمود سریعالقلم صحیح نمیباشد.» این قضیه از سوی خود وی تکذیب شد[۴]
محمود سریعالقلم پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۸۶، سریع القلم پیرو اخباری دال بر شرکت او در اجلاس گروه سری بیلدربرگ مورد انتقاد جناح اصولگرا قرار گرفت.[۵]
سخنان مناقشهبرانگیز محمود سریعالقلم به رانندگان تاکسی موجب اعتراضاتی شد.
مشاور روحانی سریع القلم
سریع القلم در زمستان ۱۳۹۲ و بعد از توافق ژنو در یک سخنرانی گفته بود:
بعد از این سخنرانی جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به اظهارات وی، در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمع کردند.
سریعالقلم ادعا کرده که این تجمعات اعتراضی با پیگیری یکی از آقازادههای اصولگرا صورت گرفتهاست.[۶]
پس از آنکه در زمستان ۱۳۹۲ عکس وی با کراوات در اجلاس داووس منتشر شد، انتقادهایی به این موضوع صورت گرفت. از جمله در بخش «درگوشی» برنامه گزارش هفتگی شبکه ۱ سیما با پخش عکس ادعا شد که او با پوشش غربی در اجلاس داوودس حاضر شدهاست. پیرو این موضوع حسامالدین آشنا، نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیما ضمن تکذیب این عنوان بیان کرد که تا کنون چنین حکمی برای سریع القلم صادر نشدهاست.[۷]
آثار فلسفی محمود سریعالقلم توسط برخی از سازمانها و مراکز در ایران بازنشر شدهاست:
«The Mershon Center: Mahmood Sariolghalam»
محمود سریعالقلم (متولد ۱۳۳۸ در تهران)، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،[۱] عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است. وی در کلاسهای آزاد مؤسسه پرسش نیز تدریس میکند.[۲][۳]
گفته میشود مشاور رئیسجمهور ایران (حسن روحانی) است که به گفته سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی نماینده مجلس شورای اسلامی و سخنگوی جبهه پایداری، «محمود سریع القلم مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام است نه مشاور وی در دولت، لذا عنوان مشاور رئیسجمهور برای محمود سریعالقلم صحیح نمیباشد.» این قضیه از سوی خود وی تکذیب شد[۴]
محمود سریعالقلم پس از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نرتریج در رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۸۶، سریع القلم پیرو اخباری دال بر شرکت او در اجلاس گروه سری بیلدربرگ مورد انتقاد جناح اصولگرا قرار گرفت.[۵]
سخنان مناقشهبرانگیز محمود سریعالقلم به رانندگان تاکسی موجب اعتراضاتی شد.
مشاور روحانی سریع القلم
سریع القلم در زمستان ۱۳۹۲ و بعد از توافق ژنو در یک سخنرانی گفته بود:
بعد از این سخنرانی جمعی از رانندگان تاکسی شهر تهران در اعتراض به اظهارات وی، در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمع کردند.
سریعالقلم ادعا کرده که این تجمعات اعتراضی با پیگیری یکی از آقازادههای اصولگرا صورت گرفتهاست.[۶]
پس از آنکه در زمستان ۱۳۹۲ عکس وی با کراوات در اجلاس داووس منتشر شد، انتقادهایی به این موضوع صورت گرفت. از جمله در بخش «درگوشی» برنامه گزارش هفتگی شبکه ۱ سیما با پخش عکس ادعا شد که او با پوشش غربی در اجلاس داوودس حاضر شدهاست. پیرو این موضوع حسامالدین آشنا، نماینده قوه مجریه در شورای نظارت بر صدا و سیما ضمن تکذیب این عنوان بیان کرد که تا کنون چنین حکمی برای سریع القلم صادر نشدهاست.[۷]
آثار فلسفی محمود سریعالقلم توسط برخی از سازمانها و مراکز در ایران بازنشر شدهاست:
«The Mershon Center: Mahmood Sariolghalam»
یادداشت جدید مشاور سیاسی رییس جمهور، با وجود کوتاه بودن، به روشنتر شدن منشاء مباحثی چون FATF، سند ۲۰۳۰ و برجام های ۲ و ۳ کمک می کند.
سرویس سیاست مشرق – محمود سریع القلم، استاد علم سیاست در دانشگاه شهید بهشتی، یکی از معدود چهره های اکادمیک حوزه علوم انسانی است که در سال های اخیر توانسته به عرصه عمومی راه پیدا کند و به یک «ویترین» برای علوم سیاسی با برداشت و تفسیری خاص، تبدیل شود. البته در این زمینه «صادق زیباکلام» هم دستی بر آتش دارد و یکی از مدعیان است؛ اما از قضا، یک نکته اشتراک مهم بین زیباکلام و سریع القلم وجود دارد و آن، تصویر و تصوّر بسیار ساده آن دو نسبت به دنیای مدرنِ تحت سیطره لیبرالیزم است.
محمود سریع القلم اتفاقا زمانی در عرصه عمومی مطرح شد که در نگاهی «متفرعنانه» هر گونه مداخله مستقیم «توده»های مردم در سیاست را زیر سوال برد و اظهارنظر سیاسی را برای قشر محترم «راننده تاکسی» ممنوع اعلام کرد! او که زمانی در سال ۹۲، به عنوان مشاور سیاسی رییس جمهور روحانی مطرح بود، به واسطه همان اظهارنظر، جنجالی شد و کار به جایی رسید که «حسام الدین آشنا»، مشاور فرهنگی روحانی، مجبور شد قضیه مشاورت او را انکار کند.
مشاور روحانی سریع القلم
جالب این جاست که بنا به برخی گزارش ها، صادق زیباکلام همزمان با پیچیدن خبر مشاورت سیاسی سریع القلم برای روحانی، در محافل همکاران و دانشجویان، از روحانی گلایه کرده بود که چرا سریع القلم را بر او ترجیح داده است. با وجود انکار «آشنا»ی دولت، طبق برخی گزارش ها، سریع القلم ارتباط نزدیکی با رییس جمهور دارد و یکی از تاثیرگذارترین افراد به لحاظ فکری بر روحانی است، به نحوی که شماری از ناظران، مطرح شدن بحث «برجام منطقه ای» و امثال آن را توسط رییس جمهور، به نفوذ فکری سریع القلم نسبت داده اند. البته سابقه این همکاری و دوستی، به زمان ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بر می گردد که سریع القلم مدیر یکی از کارگروه های آن مرکز بود.
محمود سریع القلم، که بعد از پایان دوره متوسطه به آمریکا رفت و کل دوران تحصیلات کارشناسی و تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه های این کشور گذراند، بعد از بازگشت به ایران به برخی مراکز فکری و سیاستگذاری حکومت هم راه پیدا کرد. حتی بنا به روایتی، او در دوره ای در کنار حسین بشیریه، استاد علوم سیاسی دانشکده وزارت اطلاعات هم بوده است.
در بررسی مکتوبات و مصاحبه ها و درسگفتارهای این استاد علوم سیاسی، یک کلیدواژه اصلی وجد دارد که باقی حرف های او، در واقع تفصیل و تشریح همین کلیدواژه است: توسعه سیاسی.
به واقع سریع القلم به خودی خود حرف جدید یا نسخه اختصاصی در علوم سیاسی ندارد و آن چه می گوید، ترجمه و باز-گفت همان نظریه هایی است که توسط اندیشمندان و دانشوران مکتب «توسعه» از اواسط دهه ۱۹۶۰ به این سو در غرب گفته شده است. در زمان آغاز طرح این نظریه توسط «والت ویتمن روستو» و «آبرامو فیمو ارگانسکی»، هدف نهایی، ایجاد یک الگوی بدیل در برابر مکتب اقتصاد سوسیالیستی بلوک شرق( موسوم به «راه رشد غیرسرمایه داری») در کشورهای جهان سوم بود. البته این نظریه با گذشت زمان و بروز رخدادهایی چون فروپاشی اتحاد شوروی، توسط اندیشمندان مختلف غربی، به ویژه «ساموئل هانتینگتون»، تحولاتی را متناسب وضعیت کلی دنیا (مثلا تبدیل جهان دو قطبی به یک قطبی) از سر گذراند. اکنون چند سالی است که آخرین ورژن این مکتب فکری، به نام نظریه «حکمرانی خوب» به محافل دانشگاهی و سیاسی کشورهای در حال توسعه تزریق شده است. در کشور ما، به واسطه سلطه تفکرات ترجمه ای غربی(آن هم عمدتا از نحله نولیبرالیسم)، بحث نظریه های توسعه و حکمرانی خوب، به اسّ و اساس کلاس های درس سیاست تبدیل شده است.
به دلایل متعدد و بر اساس تحلیل های متقن، هدف نهایی از بحث «حکمرانی خوب»، ایدئولوژی-زدایی از حکومت ها در سرتاسر دنیا و تحمیل بی چون و چرای «لیبرال دمکراسی» در همه شوون آن ها است. این نظریه به قدری به لحاظ سیاسی برای آمریکایی ها و نظام سلطه اهمیت دارد که پذیرش و اجرای مبانی آن، تقریبا بی کم و کاست، جزو پیش شرط های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی برای ارائه تسهیلات و کمک های مالی به کشورهای در حال توسعه است. طرفه آن که، معروف ترین کتاب سریع القلم هم که معمولا به عنوان منبع درسی در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی در دانشگاه های کشور تدریس می شود، «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» نام دارد که چیزی جز بازنشر افکار نظریه پردازان غربی مفهوم توسعه نیست. اما فصل چهارم این کتاب که اولین بار در سال ۸۶ منتشر شد، از این لحاظ اهمیت قابل توجهی دارد که بسیاری از تفکرات دولتمردان کنونی ما به نوعی تاثیرگرفته از این فصل هستند. سریع القلم، در این فصل تلاش می کند تا دستورالعمل های صندوق بین الملی پول و بانک جهانی را به صورت نسخه ای برای جمهوری اسلامی در بیاورد که اس و اساس ان «ایدئولوژی زدایی» از ساحت حکومتداری و رسیدن به همان معیارهای «حکمرانی خوب» مطلوب نولیبرالیزم جهانی است.
در یک کلام، سریع القلم در این فصل از کتاب خود نسخه «ترکیه» شدن ایران را ارایه می کند. بگذریم از این که، این استاد دانشگاه بهشتی که زمانی با مناسبت و بی مناسبت، الگوی ترکیه را مثل چماق بر سر ” این ایرانی های جهان سومی” می کوبید، بعد از رویدادهای یکی دوساله اخیر ترکیه و ظهور پدیده «اردوغانیزم»، ترجیح داده خود را به آن راه بزند و دیگر صحبت از آن الگوی آرمانی «توسعه یافتگی» به میان نیاورد. علی ایّ حال، باید به این کتاب و تاثیرات ان بر شکل گیری ذهنیت شماری از دولتمردان ما، به طور مجزا و در مجالی دیگرپرداخت.
او اخیرا در یادداشتی در وبسایت خود با عنوان «آیا کشور ما مدرن می شود؟»، چنان «تقدیس نامه ای» درباره انسان مدرن می نویسد که نعوذ بالله آدمی یاد اوصاف پیامبران الهی می افتند:
و از اتفاق، همین توصیف اغراق آمیز و تخیلی از «انسان مدرن»، به خوبی و روشنی میزان سطحی و عوامانه بودن درک ایشان را نشان می دهد. در واقع، این طرز تلقی از مدرنیته و انسان مدرن، دهه هاست که حتی در خود غرب هم منسوخ شده است. اسطوره فضیلت «انسان مدرن» که زمانی در اواخر قرن ۱۹ میلادی، نویسندگان و متفکران زیادی را به نوشتن متون ستایش گرانه و تقدیس گرانه نسبت به دنیای آینده و مدرنیتهی در حال ظهور سوق داده بود، با وقوع جنگ جهانی اول به بایگانی تاریخ رفت. همان انسان مدرنی که آن همه درباره آن مدیحه سرایی شده بود، با ابزارهای جنگی مدرن، بر سر مساله ای کاملا قابل حل، جنگی جهانی به راه انداخت که در آن، میلیون ها جوان اروپایی و غیراروپایی به خاطر هدفی که دقیقا معلوم نبود چیست، یکدیگر را کشتند.
جنگ اول جهانی در قاموس تاریخ بشر، «بیهوده ترین» جنگ تمام دوران نام گرفت. سرخوردگی شدید جوانان اروپایی از ترکیدن بادکنک اسطوره «انسان مدرن» و فشار وحشتناک نهیلیسمی که «تجربه باوری» و «خداناباوری» افراطی بر غرب تحمیل کرده بود، منجر به سر برآوردن فاشیسم شد که با قرار دادن تقدیس «نژاد» و قوم گرایی به جای خدایی که به تعبیر نیچه “مرده بود”، فاجعه ای صدها بار خونین تر و مهلک تر از جنگ اول جهانی را رقم زدد که با بخار شدن صدها ژاپنی با بمب اتمی «انسان مدرن» از نوع آمریکایی پایان گرفت. محض اطلاع سریع القلم عرض می کنیم که اصولا ظهور اندیشه «پست مدرنیزم» در اروپا، در واکنش به فجایع دو جنگ جهانی مدرن و مواجهه با «تلخی های تراژیک» مدرنیته صورت گرفت که خود مبحث مفصلی است که در این مقال نمی گنجد.
به هر حال، سریع القلم در واقع هیچ چیز جدیدی(به تاکید می گوییم هیچ) به ترجمه همان اندیشه ها اضافه نمی کند و صرفا فاکتورهای مورد تاکید آن مکتب فکری را، حتی بعضا بدون تحلیل و تفسیر و به صورت توصیه و حتی نوعی از آمرانگی، به عنوان نسخه عملی به مخاطب ایرانی ارایه می دهد. یکی از کنش های قلمی محبوب این مشاور سیاسی بزرگان!، یادداشت هایی با مطلع «سی ویژگی….» درباره موضوعات مختلف است که محور مشترک آن ها، القاء نوع ایده آل از «انسان» به تفسیر خود سریع القلم است.
جدای از فرم به شدت ژورنالیستی و عوامانه این یادداشت ها که انسان را به یاد کتاب های روانشناسی عامه پسندی چون «قورباغه ات را قورت بده» و «چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد»، «رازهای موفقیت» و «مردان مریخی، زنان ونوسی» می اندازد، نبود هیچ گونه استدلال و پشتوانه نظری در ارایه این اصطلاحا «کلیدهای» موفقیت توسط دکتر سریع القلم است. برای مثال او در «سی ویژگی افراد ضعیف»، هیچ فکت یا آمار یا تحقیقی ارایه نمی دهد که چرا و بر چه مبنایی این ها ویژگی های آدم ضعیف است. یا در «سی ویژگی برای سیاستمدار» معلوم نیست که با چه متر و معیار و بر اساس چه مکتب فکری چنین فهرستی را ردیف کرده است و مثلا برای چند نفر از افراد در اقصی نقاط دنیا این امکان وجود دارد که “قبل از رسیدن به قدرت، حداقل به چهل کشور سفر کرده باشد” یا “قبل از آنکه به قدرت برسد، در حد معمول، خوب زندگی کرده باشد”(خوب زندگی کردن یعنی چه؟) یا “.حداقل ۲۰۰ بیوگرافی خوانده باشد” یا “. پدر و مادر اصیلی داشته باشد”! یا “توجه به زیبایی ها اعم از طبیعت، رنگ های شاد، لبخند، محبت، جزئی از زندگی روزانه او باشد” و امثال این عبارات انتزاعی که شاید فقط برای نیم درصد مردم هر جامعه مهیا باشد. این ها بیشتر به کار یک استاد دانشگاه ثروتمند با داشتن یک عقبه ثروتمند در پشت سر می آید که آن اندازه وقت و فراغت دارد که شبانه روز نظریه های محیرالعقول صادر کند و سالی چند مسافرت خارجی برود و در حالی که فقط یک استاد دانشگاه است، ۱۴ سال پشت هم به مهم ترین اجلاس اقتصادی دنیا(که با حضور قدرتمندترین چهره های سابق و لاحق عرصه سیاست و اقتصاد دنیا برگزار می شود) دعوت می شود.
او همانند کسانی هستند که بدون داشتن یک روز سابقه اجرایی، صرفا برای همه امور نسخه های شیک و مد روز می پیچند، بی آن که ذره ای از پیچیدگی ها و دشواری های طاقت فرسای اداره حکومت آگاه باشند. آقا سریع القلم زمانی که در نوجوانی در ایران بود به پشتوانه خانواده ثروتمند خود در بهترین مدارس ایران درس خواند. بعد بلافاصله راهی آمریکا شد و در آن جا هم در بهترین دانشگاه های ان کشور تا مقطع فوق دکترا درس خواند. بعد هم که به ایران آمد با کار شیک استادی دانشگاه و کار در مراکز بی دغدغه مطالعاتی چون مرکز تحقیقات استراتژیک، فرصتی برای آشنایی عینی با گوشه و کنار و معضلات و دشواری های واقعی پیش روی کشورش نداشت. اگر سریع القلم، یک صدم وقتی را که صرف رفتن از این پایتخت غربی به آن پایتخت غربی و محافل آکادمیک و سطح بالای نخبگانی غربی گذاشته، برای سفر به اقصی نقاط ایران، یا حتی همین شهرک های اطراف تهران می گذاشت، نسخه هایی که می پیچید و راه حل هایی که تجویز می کرد، این اندازه «لوکس» و «نیم درصدی» نبود.
دنیا به تر و تمیزی و سرسبزی خیابان های پهن و آراسته نیاوران و زعفرانیه در تهران، هلند پارک و کنزینگتون در لندن و کارتیه لاتن و مون پارناس پاریس نیست. واقعیت دنیا همان یک میلیون کودک معصوم و بی گناه یمنی هستند که در «قرن بیست و یکم» در اوج سیطره مدرنیته در معرض قحطی و «وبا» هستند، بی آن که یک نفر در «مجامع بین المللی» مورد تقدیس جناب سریع القلم بپرسد: به کدامین گناه….از بزرگ ترین زندان «سرگشاده جهان» یعنی غزه هم حرفی نمی زنیم، چرا که امثال سریع القلم این ها را «پروپاگاندای» حکومت ایران می دانند. اما کاش ایشان یک بار هم که شده، وقتی به لندن می روند، به جای این که در گالری «تیت مدرن» در حاشیه رود «تیمز»، مقابل تابلوهای پست مدرن «ریچارد دَنیلز» و «فیلیپ گاستون» به تعمق فلسفی بپردازد، یا در کافی شاپ لوکس «استارباکس» در «همر اسمیت» نوشیدنی میل کنند، سری به محلات «پِکهَم»، «ادمونتون»، «بریکستون»، «استاکوِل»، «تاتنهام» و ……هم بزنند، مناطقی که خیلی از شب ها گشت های پلیس لندن هم به سختی جرات ورود به آن ها را پیدا می کند. یا این بار که به نیویورک رفتند، سری هم به «برانزویل»، «هارلم شرقی»، «فورت گرین و چلسی هیلز»، «هانتز پوینت»ئ بزنند یا حتی دم غروب به همان «گرینویچ ویلج» معروف بروند تا ملاحظه کنند که در پس زرق و برق «منهتن جنوبی» چه منجلابی از فقر، دزدی، فحشاء، تجاوز و خشونت های سنگین خیابانی وجود دارد.
…….
اما آن چه که ما را واداشت این تعریض اجمالی را به جناب دکتر سریع القلم وارد کنیم، اخرین مطلبی است که از او در پایگاه اینترنتی رسمیش انتشار یافته است، مطلبی با عنوان : «آیا سیاست خارجی ما موفق است؟»
این یادداشت، با وجود کوتاه بودن، شامل کدها و اشارتی است که خواندن آن، می تواند به روشن شدن ابهامات درباره سرمنشاء اتخاذ برخی رویکردها و تصمیم ها توسط دولت محترم در موضوعاتی چون FATF، سند ۲۰۳۰ و بحث برجام های ۲ و ۳ کمک کند. البته لازم به ذکر است که در عنوان این مقاله، منظور«استاد» از سیاست خارجی «ما»، نه سیاست خارجی ما به مفهوم دولت جمهوری اسلامی(government) که منظور سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی به مفهوم کل حکومت (state) است. او ابتدا تصویری اجمالی از وضعیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مقطع کنونی ترسیم می کند:
” سیاست خارجی فعلی ما در دو موضوع خلاصه می شود:
۱-تکذیب روزانه آنچه دیگران ما را بدان محکوم میکنند؛
۲-اتخاذ یک حالت تدافعی نسبت به نیات و اهداف کشور.”
و نتیجه می گیرد: ” این راهبرد ما را به تعامل سازنده و سرمایهگذاری مستقیم خارجی هدایت نمیکند. نظام بینالملل فعلی اولاً ماهیت تجاری، اقتصادی و تولیدی دارد و ثانیاً پر از فرصت است. دولتها و بنگاهها برای سرمایهگذاری در کشورهایی که ثبات در سیاست خارجی، سیاست گذاریها و نظام اداری نداشته باشند، ریسک نمیکنند.”
به عبارت دیگر، جناب سریع القلم این میزان از همراهی دولت محترم و دوستان خود در وزارت خارجه را با غرب، تعهد و پایبندی سفت و سخت به برجام علی رغم نقض عهدهای مکرّر طرف مقابل، گشایش بازارهای پرسود در صنعت خودرو، ریلی و به ویژه هواپیمایی به روی غربی ها و به ویژه فرانسوی ها و مواردی از این دست را کافی نمی دانند و باید از منظر ایشان، کارهای دیگری صورت بگیرد تا خارجی ها لطف کرده و در بازار اقتصادی ۸۰ میلیونی ما سرمایه گذاری کنند. اما راه حل از منظر جناب ایشان چیست؟
” به نظر میرسد کشور نیاز به فاصله گرفتن از کانون مدارهای حساسیت آمریکا را دارد. در داخل کانون مدارهای حساسیت آمریکا بودن، کشور را در سطح حفظ امنیت ملی نگه میدارد؛ وضعیتی که بسیاری از کشورهای منطقه را خوشحال میکند زیرا فرصت پرداختن به اقتصاد ملی، تعامل سازنده و افزایش ثروت ملی را از ما میگیرد. بدون سرمایه و امکانات، فرهنگ و تمدن نیز رو به افول می روند. آحاد جامعه هم مجبور میشوند در حد بقا زندگی کنند.”
اما ایشان احتمالا مصلحت نمی بیند که این «کانون مدارهای حساسیت امریکا» را که ما ” باید از ان خارج شویم” به زبان بیاورد تا حساسیت هایی را ایجاد نکند اما می توان حدس زد که منظور از این کانون مدارهای حساسیت چیست، چرا که دانلد ترامپ و رکس تیلرسون کار را راحت می کنند و به صراحت می گویند که از ایران چه می خواهند.
خروج از کانون مدارهای حساسیت امریکا یعنی، آزمایش های موشکی تعطیل؛ یعنی، پرتاب ماهواره بر سیمرغ تعطیل؛ یعنی حمایت از محور مقاومت، تعطیل؛ یعنی همان طور که رکس تیلرسون به صراحت گفته، ایران باید نیروهایش را از سوریه بیرون ببرد و بعد از ۶ سال صرف خون و جان و مال، دودستی بازی را به آمریکا و شرکای منطقهایش واگذار کند؛ یعنی، کشتی های کمک رسانی که به یمن «نمی فرستادیم»، باز هم نفرستیم؛ یعنی، با پذیرش پروتکل های FATF کل نظام مالی کشور را زیر ذره بین دشمنان کشور ببریم تا هرگونه کمک ما به گروه های مقاومت زیر رصد برود و ضربه بخورد؛ یعنی، با پذیرش و اجرای سند ۲۰۳۰ فرهنگ «آموزش دفاعی»، «شهادت طلبی» و «جهاد» را از کتاب های درسی حذف کنیم تا شهروندانی خوب و «رام» برای نظام سلطه تربیت کنیم؛ یعنی، بر سر مساله حقوق بشر کوتاه بیاییم و قاچاقچیان را اعدام نکنیم، برای همجنسبازی حرمت قایل شویم، به کودکانمان از سنین پایین آموزش های جنسی بدهیم و دست فرقه های ضاله و استعمار-ساخته مثل بهاییت، عرفان حلقه و …. را برای تبلیغ باز بگذاریم…….و در یک کلام، «جمهوری اسلامی» به نام باقی باشد، ولی به محتوا، دیگر جمهوری اسلامی نباشد.
جا دارد که این سوال را از این استاد دانشگاه بپرسیم که به راستی چرا، طبق گفته بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان آمریکایی(و همان طور که خود سریع القلم در یکی از یادداشت هایش اشاره کرده) «جمهوری خلق چین» مهم ترین هماورد نظامی و اقتصادی آمریکاست، قدرت هسته ای است، در شورای امنیت حق وتو دارد و ……هیچ گاه هدف دشمنی عیان و صریح دولتمردان آمریکا قرار نمی گیرد؟ چرا در طول حدود ۴۰ سالی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد، همچنان نوک پیکان همه تبلیغات منفی رسانه ای، کنش های سیاسی و دیپلماتیک و حتی تهدیدهای نظامی آمریکا متوجه موجودیتی به نام جمهوری اسلامی است که به زعم امثال سریع القلم، یک کشور «جهان سومی» و عقب مانده است که تازه امثال سریع القلم باید به مردم آن اهمیت «حمام رفتن» و امثال این ها را یادآوری کنند و هنوز «مدرن» هم نشده است؟ چرا همه قدرت های جهانی باید بسیج شوند تا جلوی «هسته ای» شدن این «جمهوری اسلامی» را بگیرند؟ چرا در حضور ارتش های قدرتمند چین و روسیه، که هر دو رقابت های استراتژیک با ارتش ایالات متحده دارند، این «سپاه پاسداران» ایران است که مهمان همیشگی فهرست های تحریم آمریکا و متحدان غربی ان است؟ کدام دارایی جمهوری اسلامی ایران آن را در چشم ایالات متحده و شرکایش این چنین خطرناک جلوه می دهد؟ و آن ها دقیقا به دنبال حذف چه چیزی از جمهوری اسلامی هستند تا آن را خنثی و بی خطر کنند؟
مشاور روحانی سریع القلم
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
سریع القلم پیش از اینکه دولت یازدهم روی کار بیاید مشاور روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و پس از آن نیز به گواهی اخبار رسمی، وی سمت مشاور رئیسجمهور را بر عهده داشت.
سرویس سیاست مشرق – محمود سریعالقلم که موضوع همکاری و مشاورتش در دولت یازدهم با جنجالهای زیادی همراه بوده است، اخیرا نیز در اظهار نظری سمت مشاورت ارشد رئیسجمهور را شایعه خوانده و بیان کرده که در کشور آلمان در حال تدریس است و کار دانشگاهی انجام میدهد و به نوعی همکاریاش با دولت از خارج از کشور را غیرمنطقی و آنرا دروغ دانسته است.
موضوع همکاری سریعالقلم با حجت الاسلام حسن روحانی از اوائل روی کار آمدن دولت یازدهم مطرح شد اما بعد از اینکه وی در چهل و چهارمین اجلاس اقتصادی داووس که در کشور سوئیس برگزار شد با شکل و شمایل غربی و کراوات ظاهر شد سیل انتقادات به وی و نحله فکریاش که اعتقاد داشت باید برای توسعه درها را به سوی جهان بینالملل باز کنیم و توسعه را موضوعی خارجی میدانست، روانه شد. [1]
مشاور روحانی سریع القلم
البته تا حدود زیادی هم این تئوری در دستور کار دولت یازدهم قرار گرفت و به نظر میرسد از همین رو بود که دولت همه چیز حتی آب خوردن، محیط زیست، شغل و ازدواج جوانان را به توافق هستهای و موضوعی خارجی گره زد که از آن با توجه به توافق برجام میتوان به «برجامیزه» کرده سیاست خارجی یاد کرد که به تصور کارشناسان رکود و ضعف اقتصادی امروز حاصل همین نوع تفکر است که همه چیز را منوط به عامل خارجی کرد.
سریع القلم پیش از اینکه دولت یازدهم روی کار بیاید مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و پس از آن نیز به گواهی اخباری که رسانههای حامی دولت از جمله خبرگزاری دولتی ایرنا از وی منتشر میکردند وی سمت مشاور رئیسجمهور را بر عهده داشت اما بعد از برملا شدن موضوع کراوات و همچنین سخنان التهابآمیز وی که جامعه را به پوپولیسم متهم کرد و نظرسنجی از راننده تاکسی و مردم عادی در مورد مذاکرات هستهای را کاری پوپولیستی و در مقابل رشد عقلی جامعه دانسته بود توسط افرادی چون حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور این سمت از وی گرفته شد. [2]
بعد از این تکذیب حسام الدین آشنا بود که خبر غیبت سریعالقلم در جلسات شورای سیاستگذاری مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در رسانهها پیچید که حاکی از قهر وی از دولت بود. رسانهها نیز علت قهر سریع القلم را اظهارات حسام الدین آشنا عنوان کردند که در نامهای به رئیس صدا و سیما عنوان کرد سریع القلم جزو مشاوران رئیس جمهور نبوده و نیست.[3]
بسیاری بر این باورند که حاشیهسازیهای سریعالقلم سبب انکار و اعلام برائت دولت نسبت به سمت مشاورت وی بوده است و مطرح شد که با این حاشیهسازیها دولت احساس نگرانی کرده و در این راستا بهتر دیده شد که سریعالقلم بدون نام در این سمت دولتی فعالیت کند.
جالب اینجاست که پس از این ماجرا نیز سریعالقلم مشاور بودن خود را تکذیب نکرده بود و حتی در مصاحبه با یکی از خبرگزاریهای داخلی بیان داشت که «در گفتوگوی خود، نه به عنوان مشاور رئیسجمهور، بلکه به عنوان استاد دانشگاه شهید بهشتی، صرفاً به بیان دیدگاههای شخصی خود خواهد پرداخت.»[4]
حالا این تکذیبهای ادامهدار به خود سریعالقلم نیز رسیده است تا به نوعی وی هم خود را در آخرین ماههای فعالیت دولت یازدهم تکذیب کند و هم اینکه در برابر برائت دولت از خود دست به تلافی زده و از دولتی که اینک با انتقادات فراوان روبروست او نیز وابستگی و همکاری خود را با دولت یازدهم تکذیب کند اگرچه در عمل تفکرات هر دو به هم شباهت زیادی دارد و به نظر میرسد حاصل تفکر سریع القلم برآیند عملی دولت یازدهم است.
[1] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/283742
[2] http://www.fardanews.com/fa/news/309428
[3] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/287421
[4] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/285664
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
1. زندگی نامه
دکتر محمود سریع
القلم متولد سال 1338 در تهران است. هر چند وی تحصیلات اولیه را در ایران
پشت سر گذاشته اما تمامی مقاطع تحصیلات دانشگاهی را در آمریکا گذرانیده
است. هر چند وی مسافرت های طولانی و بسیاری به خارج از کشور و عمدتاً
آمریکا دارد، اما ترجیح می دهد در ایران زندگی کند و در کشور به فعالیت های
خود بپردازد. از جزئیات زندگی شخصی وی اطلاعاتی بیشتری در دسترس نیست.
2. تحصیلات
سریع القلم پس از
پایان دوره متوسطه در ایران به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نورتریج در
رشته علوم سیاسی مشغول به تحصیل شد. وی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا را در
رشته روابط بینالملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و
فارغالتحصیل شد. دکتر محمود سریعالقلم سپس در دانشگاه اوهایو پذیرفته شد و مدرک فوقدکترای خود را از این دانشگاه اخذ کرد. وی
پژوهشگر حوزه های توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران است و با رتبه
علمی استاد تمام در گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به فعالیت می
باشد.
3. آثار
مشاور روحانی سریع القلم
از آثار سریع القلم می توان به کتب زیر اشاره کرد:
همچنین ده ها مقاله ی علمی و پژوهشی از وی در مجلات علمی چاپ شده است که با مراجعه به این منابع می توان به مختصات فکری او پی برد.
4. مختصات فکری و اندیشه ای
1-4. اعتقاد به الگو توسعه غربی
به طور کلی دغدغه
ی فکری و اندیشه ای سریع القلم مسائل توسعه ایران است. این دغدغه می تواند
عرصه های مختلف توسعه اعم از توسعه فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را
شامل شود. اما در تمامی این عرصه ها وی تنها راه رسیدن به هدف توسعه را پیروی از الگوی توسعه غربی می داند.
در آثار “سریع القلم” انسان ایرانی تا رسیدن به مرز توسعه راه طولانی و
موانع بسیاری بر سر راه دارد و همچنین نیازمند ملزومات فراوانی است. سیر
آثار سریع القلم در این حوزه نشان از جهت گیری مختصات فکری این سیاست دان
دارد. کتاب های “عقلانیت و توسعه یافتگی ایران”، “فرهنگ سیاسی ایران” و
“اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار” از جمله آثار وی در واقع این سیر را
مورد بررسی قرار میدهند.
در دیدگاه او
کشورهای اروپایی و غربی به عنوان الگوی توسعه یافتگی مطرح می شوند، از این
رو کشورهای دیگر باید بر اساس این معیارها خود را بسنجند. از منظر سریع
القلم توسعه یافتگی دارای معیارهایی نظیر دولت حداقلی، صنعتی شدن، توجه
فراگیر به علم وعقلانیت، بخش خصوصی فعال، نظام آموزشی کاربردی، نخبگان
ابزاری منسجم، مردم پرکار و مسئولیت پذیر، دولت پاسخگو و … است. از این
رو جامعه ی ایرانی با مدل غربی تصور شده ایشان بسیار فاصله دارد.
2-4. انتقاد از فرهنگ سیاسی ایران
دومین دغدغه ی
فکری سریع القلم انتقاد از فرهنگ سیاسی ایرانیان است. سریع القلم یکی از
سرسخت ترین افراد در حوزه ی نقد این عرصه است. هر چند فرهنگ سیاسی هیچ
کشوری بدون نقص نیست اما بی میراث دانستن ایران در حوزه ی فرهنگ سیاسی نیز
قضاوتی منصفانه نیست. بی شک در فرهنگ ایران بوده اند سیاستمدران زبده ای
نظیر خواجه نظام الملک ها، امیرکبیرها و امام خمینی ها که تلاش کرده اند
با تکیه بر میراث فرهنگ ایرانی – اسلامی به اداره ی کشور بپردازند. این در
حالی است که دکتر سریع القلم فرهنگ ایرانی را در عرصه ی سیاست بی میراث می
داند. وی علاوه بر داشتن منظر انتقادی به فرهنگ و فرهنگ سیاسی ایران درصدد
است تا با بیان معیارهایی آن را اصلاح کند.
3-4. انتقاد از سبک زندگی ایرانی
از دیگر محورهای
مختصات فکری سریع القلم به چالش کشیدن سبک زندگی ایرانی است. وی معتقد است
که سبک زندگی ایرانی ها، دنیا دوستی و مادی گرایی است و بین رفتار و اعتقاد
ایرانیان تفاوت و فاصله وجود دارد. هر چند نقد سریع القلم به فرهنگ سیاسی
ایران و سبک زندگی ایرانیان را می توان از زیرشاخه های نگرش ایشان به مسأله
ی توسعه دانست، اما باید به این نکته توجه داشت که سریع القلم نگاه منفی
بافی شدیدی نسبت به این دو مقوله دارد. بدیهی است که این سخنان و خط فکری
با مبانی فکری و فرهنگی ایران اسلامی هم خوانی ندارد.
4-4. نگاه علمی تجربه گرا
یکی از دلایل
بروز این نگرش سریع القلم به روش پژوهش او برمی گردد. برای مثال وی در
استدلال دنیاگرا بودن ایرانیان استدلالی که می کند تنها به یک شاهد مثال و
آن هم مثالی تجربی، اشاره می کند. در نقد سبک زندگی ایرانی نیز تنها یک
رفتار شهروند بالای شهر تهران را ملاک ضعف سبک زندگی ایرانی می داند. وی در
مصاحبه با یکی از سایت ها می گوید: (من در منطقه نیاوران تهران به راننده
اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف
میکنید قدری جلوتر پارک کنید چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد
شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می کنم. در
اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله میکنم بعد
میاندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می توان تحقیقات
گستردهای درباره فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.) در علوم اجتماعی این روش علمی، مشهور به رویکرد پوزیتیویستی و تجربه گرا است که آسیب های خاص خود را به بار می آورد.
5-4. اعتقاد به اقتصاد خصوصی
این خط فکری در
دولت یازدهم تنها در سریع القلم یافت نمی شود بلکه پیش بینی می شود به دلیل
سابقه ی اکثر شخصیت های دولت یازدهم و همچنین رشته های تحصیلی مسئولین
دولت یازدهم، سیاست های دولت به سمت اقتصاد خصوصی پیش بروند. اما سریع
القلم یک تفاوت جدی دیگر با همقطاران خود در دولت یازدهم دارد. وی حتی نقش
مسئولیتی دولت در اقتصاد را نیز نمی پذیرد. او به طور صریح در مهرماه 92 مدعی شده امروزه در جهان دولت ها دیگر وظیفه ی معیشتی ندارند.
این ادعا هر چند
از جوانب مختلف حتی در سبک و سیاق دولت های غرب اثبات نشده اما این نگرش به
اقتصاد بسیار معنادار خواهد بود. به طور کلی خط فکری سریع القلم به مناطق
بالاشهر تهران بیشتر همخوانی دارد تا مناطق مختلف و سبک های مختلف زندگی
ایرانی. از این رو نتیجه ی این خط فکری یعنی عدم مسئولیت دولت در مسائل
معیشتی مردم، در صورت اجرایی شدن می تواند نتایج و تبعات خطرناکی داشته
باشد.
6-4. راه حل سیاسی برای مشکلات اقتصادی
شاید بتوان محوری ترین ویژگی اندیشه های سریع القلم را تکیه زیاد بر روی سیاست و به خصوص سیاست خارجی دانست. سریع القلم به صراحت معتقد است مشکلات اقتصادی کشور را باید از طریق سیاست خارجی و تعامل با جامعه ی جهانی حل کنیم. این
رویکرد هر چند در جای خود قابل بررسی است اما بدیهی است که تکیه و تأکید
صرف بر روی منابع خارجی کشور را به شدت آسیب پذیر خواهد کرد. از این رو
استراتژی دولت فعلی در صرف تمام توان خود برای حل مشکلات کشور از طریق
سیاست خارجی امری جامع نیست. در سخنان مقام معظم رهبری نیز این هشدار به
دولت یازدهم وجود داشته که دولت باید بر منابع داخلی تأکید داشته، سرمایه
ها و منابع داخلی را آزاد فعال سازد. از این رو می توان این استرتژیدولت
را ناشی از اثرگذاری حلقه ی مشاوران بر روی رئیس جمهور دانست.
– جمع بندی
محمود سریع
القلم، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه آمریکا به عنوان یکی از اثرگذارترین
مشاوران در حلقه ی مشورتی رئیس جمهور یازدهم می باشد. از این رو شناخت و
درک مختصات فکری و اندیشه ای وی بسیار مهم و دارای اهمیتی دو چندان است.
محمود سریعالقلم در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع میگوید، حس همکاری در میان ما ایرانیها بسیار کم است وگرنه عربستان مایل است با ما همکاری و شراکت کند؟
محمود سریعالقلم، استاد تمام و مدیر گروههای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است که بعد از پیروزی حسن روحانی به عنوان مشاور خارجی رئیسجمهور جدید انتخاب شد؛ گفته میشود دیدگاههای حسن روحانی در حوزه سیاست خارجی متأثر از دیدگاههای اوست و بسیاری از سخنرانیها و شعارهای تبلیغاتی روحانی بر پایه گفتهها و تحلیلهای سریعالقلم شکل گرفته است.
افشاگری مهم سید محمود نبویان درباره کتابی که مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۸۴ چاپ شد و حسن روحانی بر آن پیشگفتار نوشت/بخشی از کتاب: “واقعیت این است که اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد اسلامی رفتار کند و اسلام را راهنمای تصمیمگیریها و اقدامات خود قرار دهد، مسلم است که نمیتواند با جهانی که بر مبنای سرمایهداری، قدرت نظامی صرف و ائتلافهای صرفا مبتنی بر قدرت است، همکاری و مناسبات راهبردی برقرار کند”(ص۱۲۴)
وی با بیان اینکه در بین سیاستمداران، روحانی نخستین فردی است که با آمار و ارقام صحبت میکند! گفته است: اگر 10هزار خارجی در ایران زندگی میکردند، اکنون هوای آلوده نداشتیم زیرا آنها اجازه نمیدادند که هوای تهران آلوده باشد یا اگر 26میلیون توریست و گردشگر خارجی داشتیم، خودرو پراید از کشور جمعآوری میشد!
مشاورین رییس جمهور در یک سال گذشته، در زمینههای مختلفی وی را همراهی کردهاند و باید دید تا اینجای کار چقدر توانستهاند دولت را در مسیر اهدافی که دارد، هدایت کنند.مشاور روحانی سریع القلم
مدل براندازی که در ایران طراحی شده بود مانند دیگر کشورها دارای 3 بازوی ؛ فکری، اجرایی و رسانهای است. هرکدام از این بازوها دارای زیرمجموعههای فعالی میباشند که بهطور مثال بازوی فکری دارای زیر مجموعههای: روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه داری، سیاست خارجی، ادبیات و. . . میباشد که در هر کدام از این موارد مؤسساتی در خارج و داخل ایران وجود دارند که به صورت فعال نقش دارند.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، علت رفتن” محمود سریعالقلم” از این مرکز را بازگو کرد.
علت قهر سریع القلم را اظهارات حسام الدین آشنا عنوان کرده اند که در نامه ای به رئیس صدا و سیما عنوان کرد سریع القلم جزو مشاوران رئیس جمهور نبوده و نیست.
محمود سریعالقلم، اخیراً در یادداشتی با عنوان «مسوول مهم یک کشور چگونه کمهزینه میشود؟» در یکی از جراید اصلاحطلب، خیرگی خود از سفر به اجلاس داووس را عرضه داشته است، بهگونهای که یاد «حیرتنامه» میرزا ابوالحسن خان ایلچی پس از سفرش به فرنگ(سفر به انگلستان بهعنوان سفیر فتحعلیشاه) را تداعی میکند.
محمود سریع القلم ، هفته قبل به اتاق بازرگانی ایران رفت تا در آنجا از الگوهای توسعه سخن بگوید. برخلاف دفعه قبل که سخنانش در باب رانندگان تاکسی و لبوفروش ها ، سر وصدای اصحاب رسانه را بلند کرد و تجمعاتی احتمالا خودجوش را هم در پی داشت.
صفحه1 از2
تبلیغات | درباره ما | تماس با ما
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان در مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی خود، مهمترین محور برنامههایش را اصلاح سیستم سیاستخارجی و در نتیجه تعامل با دنیای غرب برای کاهش تحریمهای بینالمللی علیه ایران عنوان کرد.
او که بارها دو دولت گذشته (نهم و دهم) را متهم به ماجراجویی در صحنه سیاستخارجی کرده بود، مسایلی را مطرح کرد که قبل از این از زبان تعدادی از اساتید دانشگاهی مرتبط با مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز مطرح میشد؛ مهمترین این افراد کسی نبود جز دکتر محمود سریعالقلم؛ استاد دانشگاهی که میگویند دیدگاههای حسن روحانی در حوزه سیاست خارجی متأثر از دیدگاههای اوست و نامش در لیست میهمانان روحانی در مراسم تحلیف در مجلس هم قرار داشت.
سریعالقلم، استاد تمام و مدیر گروههای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است که بعد از پیروزی روحانی به عنوان مشاور خارجی رئیسجمهور جدید انتخاب شد؛ گفته میشود بسیاری از سخنرانیها و شعارهای تبلیغاتی روحانی بر پایه گفتهها و تحلیلهای سریعالقلم شکل گرفته است؛ از انتقاد آشکار روحانی به مطرح شدن مسئله هولوکاست توسط محمود احمدینژاد در سال 85 تا ضرورت تعامل و گفتوگو با دنیای غرب، همه و همه مسایلی است که گفته میشود، ریشه در باورهای ذهنی این استاد دانشگاه دارد.
سریعالقلم مانند تعدادی از اعضای کابینه روحانی -به گفته رسانههای امریکایی- لهجه غربی دارد. او که مدارک تحصیلی خود از کارشناسی تا فوق دکترای روابط بینالملل را از دانشگاههای امریکایی کالیفرنیای جنوبی و اوهایو دریافت کرده، عمدتا به مباحث مربوط به توسعهیافتگی پرداخته و نوشتن کتاب و مقالات متعددی از جمله «توسعه، جهان سوم و نظام بینالملل»، «عقل و توسعه یافتگی»، «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران»، «ایران و جهانی شدن» و «اقتدارگرایی ایران در عهد قاجار» را در کارنامه دارد.
در طی هشت سال گذشته که محمود احمدینژاد و یارانش در وزارت امور خارجه سکان سیاستخارجی را به مشاورت عالی پروفسور حمید مولانا در دست داشتند، سریعالقلم با وجود اینکه در رسانهها کمتر به انتقاد از سیاست خارجی پرداخت اما صحبتهای گهگاه او درباره این مسایل معمولا به شدیدترین انتقادات از دولت تبدیل میشد.مشاور روحانی سریع القلم
او پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهم اما به شکل جدی وارد میدان شد و در گفتوگو با تعدادی از رسانههای اصلاحطلب انتقادات تندی به سیاستهای در پیش گرفته شده در 8 سال گذشته کرد؛ انتقاداتی که جنسش از جنس همان انتقادات روحانی در مناظرههای انتخاباتی بود.
اولین مسئلهای که شاید کمی عجیب نیز به نظر برسد، اعتقاد سریعالقلم به این مسئله بود که کسانی که سیاستخارجی جمهوری اسلامی در برابر غرب را طی هشت سال گذشته به پیش بردند، نسبت به غرب «حس» داشتند نه شناخت.
وی در این باره گفته است: «عملکرد هشت سال گذشته در سیاست خارجی مبتنی بر کمدانشی و بیدانشی بوده است. گروه بسیار کوچکی که سکان سیاستخارجی را در دست داشتند، نسبت به محیط بینالمللی، حس داشتند و نه شناخت؛ حس تعارض، حس تقابل، حس نفی. عصبانی بودند. این همان ادامه «مکتب هیجان» در سیاست بود.»
البته او به دلایل این نفی و عصبانیت نسبت به غرب اشارهای نداشته است، اما نگاهی به شرایط سیاستخارجی در زمانی که احمدینژاد سکان مدیریت کشور را در دست گرفت، نشان میدهد آنها که مدعی حس دوستی و همکاری با غرب بودند، بیشترین زیان را به ایران رساندند.
قبل از روی کار آمدن احمدینژاد برنامههای هستهای کشور با بنبستی به نام تعلیق مواجه شده بود. همان تعلیقی که قرار بود برای جلوگیری از تصویب قطعنامههای جدید در سازمان ملل وهمچنین جلوگیری از حمله بوش به ایران مورد استفاده قرار گیرد، به راهکاری دیگر برای غرب برای فشار آوردن به ایران تبدیل شده بود تا جایی که در همان دوران امریکا به ایران لقب “محور شرارت” داد و هر روز تهدیدی تازه برای حمله به کشورمان از سوی امریکا و اسراییل صورت میگرفت.
سیاست چماق و هویج که هنوز هم سیاست اصلی دولت امریکا در برابر ایران است، آن زمان نیز وجود داشت و اگر به قول سریعالقلم حس تعارض و عصبانیتی هم در مدیران سیاست خارجی وجود داشت، به خاطر همین فشارها و تهدیدها بود و حداقل میتوان گفت این عده کسانی نبودند که با وجود فشارهای اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک، همچنان به دوستی خود با مسئولان غربی اعتقاد داشته باشند.
نکته دیگری که البته به محوریترین مسئله در مناظرههای انتخاباتی نیز تبدیل شد، مسئله پیش کشیدن ماجرای هولوکاست توسط محمود احمدینژاد بود. سریعالقلم از مخالفان سرسخت این اقدام بود و مانند دیگر سیاستمداران اصلاحطلب معتقد است این مسئله نه تنها فایدهای برای کشور نداشته، بلکه هزینههای بسیاری را نیز بر کشور تحمیل کرده است.
سریعالقلم در گفتوگوی اخیر خود در این باره گفته است: «این دولت با عصبانیت تمام و بدون بررسیهای لازم فکری، سراغ واقعهای حدود هفتاد سال پیش در آلمان رفت و این خود محرکهای شد تا 34 قطعنامه توسط اتحادیه اروپا، سازمان ملل و آمریکا علیه ایران صادر شد و وضع اقتصاد ما را به شرایط امروز رساند.»
در طی چند هفته گذشته که دکتر احمدینژاد در گفتوگوی مستقیم با مردم درباره این موضوع به تفصیل سخن گفت و از دلایل خود درباره پیش کشیدن این مسئله پرده برداشت، رسانه ها نیز نظرات رهبر انقلاب راجع به این مسئله را نیز منتشر کردند و آنقدر به این ابهام کارشناسان مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داده شده که به نظر میرسد دیگر لازم نیست در این مجال به آنها بپردازیم و به نظر به موضوعی حل شده و در بحثهای سیاست خارجی تبدیل شده است.
سریع القلم خود نیز به این مسئله واقف است و به همین دلیل از مجلس و رسانهها شکایت میکند که چرا آنها در آن زمان به انتقاد از این مسئله نپرداختند و سکوت پیشه کردند.
*اولویتهای سیاست خارجی از نظر مشاور سیاستخارجی روحانی
سریعالقلم که خود در گفتوگوهای انتقادیاش آنقدر عصبانی میشود که بارها میگوید میخواهم مودبانه صحبت کنم، اولویت اول دولت در بحث سیاستخارجی را این مسئله میداند که ثابت کند «مردم ایران مردمی فهیم، مؤدب، با فرهنگ، اصیل، با دانش، مجهز به عفت کلام، خویشتندار و فهیم نسبت به منافع و مصالح ملی هستند و مسئولین نیز همین ویژگی را دارند!»
وی دومین اولویت سیاستخارجی روحانی را دخالت نکردن دولت ایران در اموری میداند که ربطی به او ندارد. سریعالقلم میگوید: «اولویت ما باید رفع نگرانیهای دیگران نسبت به سخنان و کارکرد ما باشد». با شنیدن این جمله همه میتوانند به راحتی تصور کنند که منظور از دخالت نکردن در اموری که ربطی به دولت ندارد و رفع نگرانیها نسبت به سخنان و کارکرد ما، چیست. از نظر بسیاری از مشاوران و کارشناسان سیاستخارجی جناح اصلاحات، مسئله رژیمصهیونیستی اصولا نباید دخالتی در سیاستخارجی ما داشته باشد.
البته منظور سریعالقلم در این خصوص رابطه ایران با کشورهای حوزه امریکای لاتین است. تا جایی که خود نیز به این مسئله اشاره کرده و از راهاندازی کارخانه تولید خودرو در ونزوئلا و یا قراردادهای اقتصادی با بولیوی و دیگر کشورهای آفریقایی انتقاد میکند.
سیاست نزدیکی و حضور در امریکای لاتین که در دوره احمدینژاد شکل گرفت، به اذعان کارشناسان امریکایی و نمایندگان کنگره که اوباما را مجبور کردند راهی برای خارج ساختن ایران از این منطقه بیابد، هوشمندانهترین سیاستی بود که توسط احمدینژاد در پیش گرفته شد.
اولویت سوم سیاست خارجی نیز از نظر سریعالقلم، «متمرکز شدن سیاستخارجی بر بهبود وضع اقتصادی است». این یکی از شعار اصلی روحانی در رقابتهای انتخاباتی بود که باید دید با وجود اینکه شعار بارها تکرار شد و درمقابل، امریکاییها نیز با استفاده از همین شعار تحریمها علیه ایران را بیشتر کردند تا بلکه شاهد کوتاه آمدن رییس جمهور جدید از مواضع هستهای کشورمان باشند، این سیاست میتواند در آینده کارآیی داشته باشد؟
اولویت دیگر سیاست خارجی که این استاد دانشگاه معتقد است باید به سرعت پیگیری شود، بازسازی رابطه ایران با عربستان است: «عربستان مهمترین صحنهگردان بهار عربی است. هماهنگی با عربستان منافع دراز مدت فراوانی برای مردم ایران دارد. رابطه با عربستان در حدی که منافع طرفین به رسمیت شناخته شده و سهمی بر یکدیگر قائل شوند، باعث خواهد شد که جایگاه ایران در منطقه شامات محفوظ بماند. رابطۀ مساعد با عربستان در تنش زدایی سیاست خارجی ایران و همچنین حل و فصل مسالمتآمیز موضوع هستهای و تخفیف تحریمها بسیار مؤثر خواهد بود.»
*معنای اعتدال گرایی در عرصه سیاست خارجی
نمایندگان مجلس و صاحب نظران سیاسی در طی چند هفته گذشته بارها در مورد معنای اعتدال در رفتار و عملکرد دولت با رسانهها گفتوگو کردهاند. اعتدال مانند اصلاحات از آن جمله شعارها و کلماتی است که تفسیر آن و چگونگی برخورد با آن و توقعاتی که در عرصه داخلی و خارجی ایجاد میکند، پیچیده و مشکل است. هر کس در این میان، تفسیر خود را از اعتدال بیان میکند. یکی از کارشناسان معتقد است اعتدال در سیاست خارجی به معنای استکبارستیزی نیز بوده است اما سریعالقلم معتقد است «آنقدر در کشور مشکلاتی مانند بیکاری و کشته شدن مردم در جادهها و اعتیاد و مشکلات اقتصادی داریم که باید به آنها بپردازیم و بعد اگر فرصتی بود به سراغ استکبارستیزی برویم».
* نظر مردم در مورد مسئله هستهای مهم نیست
سریعالقلم از مخالفان همیشگی وارد کردن مردم به بحث حمایت از برنامه هستهای ایران بوده است. اتفاقی که چندین سال پیش در زمان محمود احمدینژاد نیز اتفاق افتاد. مردم در اولین راهپیمایی 22 بهمن ماه در سال 84 آنچنان درگیر موضوع هستهای شده بودند که با شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» باعث شگفتی جهان از رفتار ایرانیان شدند. در آن زمان دولت مشکل برنامه هستهای را مانند مسایل دیگر به صورت رک و صریح با مردم در میان گذاشته بود. احمدینژاد بارها از مسئله تعلیق هستهای انتقاد کرده و عنوان کرده بود که حتی یک اره برقی را هم در نطنز باقی نگذاشته بودند که پلمب نشده باشد.مردم با توجه به این صحبتها از همان سال اول با شعار انرژی هستهای حق مسلم ماست در روز 22 بهمن به خیابانها ریختند.
گرچه پشتیبانی مردم از برنامه هستهای کشورمان بارها مورد تاکید و البته ابراز نگرانی غربیها بوده، اما سریعالقلم معتقد است «سیاست خارجی را در کف خیابانهای تهران نمیتوان تعیین کرد».
او که از منتقدان سر سخت مطرح شدن این شعار در بین مردم و اصولا اظهارنظر مردم در این زمینه بود، در سال جدید نیز در نوشتهای برای سایت تابناک نوشت: «وقتی با پیشنهاد تابناک روبهرو شدم، با شش دوست مشورت کردم و دو ساعت فکر. تصمیم گرفتم به جای چندین نکته، یک نکته را مطرح کنم که همه ما در سال 1392 کمتر حرف بزنیم و کمتر قضاوت کنیم. چرا این نکته؟ به نظر میرسد میانگین ایرانیها تقریبا در مورد همه چیز و همه کس اظهارنظر میکنند …» وی همچنین در ادامه آورد: «در چنین شرایطی، خبرنگار تلویزیون در مورد برنامه هستهای، نظر راننده تاکسی را نخواهد پرسید.»
*ترکیه و عربستان؛ برندگان بهار عربی
سریعالقلم در خرداد ماه 91 در گفتوگو با روزنامه شرق، دو کشور عربستان و ترکیه را برنده تحولات شکل گرفته درمنطقه دانست و خاطرنشان کرد: «با ائتلافی که بین دو قدرت اقتصادی و سیاسی ترکیه و عربستان شکل گرفته، نظم منطقهای به طرف کشورهای عربی از یک طرف و ترکیه از طرف دیگر سوق پیدا خواهد کرد. دلیل اهمیت ترکیه به دلیل مدل خاصی است که ارایه کرده است؛ مدلی که نه تنها در خاورمیانه بلکه در میان کشورهای قابل اعتنای در حال توسعه جهان از آن استقبال شده و احترام قابلتوجهی برای مردم و کشور ترکیه کسب کرده است. عربستانی هم که سالها در سیاستهای امنیتی و منطقهایاش به سیاستها و امکانات آمریکا متکی بود، در دو سال گذشته ابتکارات خودش را شروع کرده است و در بسیاری از مسایل هرچند هماهنگ ولی خودش تصمیم میگیرد. چنانکه در ارتباط با مسایل عراق، افغانستان، سوریه و شمال آفریقا، حکومت عربستان کارهای بسیار نوینی انجام داده است. در کل در نظم جدید منطقهای خاورمیانه دو کشور ترکیه و عربستان در حال قدرتمندتر شدن هستند.»
*دیگر نظرات سریعالقلم راجع به حوزه اجتماع و سیاست
*دفاع از کهولت سن افراد کابینه
محمود سریعالقلم که معتقد است سیاستمدار باید از خدا و خبرنگار بترسد، در حوزه مدیران و سیاستداخلی نیز اعتقاداتی دارد که با توجه به مطرح شدن نام اعضای وزرای پیشنهادی کابینه حجتالاسلم روحانی، قابل توجه است.
او در بیان اعتقاد خود در جلسهای در تاریخ 15 اسفند 91 در شهر کتاب تهران گفت: «اگر در اخبار و گزارشهای تصویری توجه کرده باشید، وقتی وزیران اتحادیه اروپا از ماشینهای خود پیاده میشوند، نمیتوانید میان آنها فرد زیر 60 سال پیدا کنید. افرادی مانند هیلاری کلینتون یا داود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه، از نظر سخن گفتن، احاطه بر مسائل بینالمللی و دانش، تحسین جهانیان را برانگیختهاند. این افراد حقوقدان هستند و بر دانشی که دارند، بر مسائل کاملا احاطه دارند. من وظیفه دارم این مسائل را به عنوان یک دانشگاهی بگویم. همکار من در رسانهها هم وظیفه دارد این مسائل را بگوید تا مجلس ما، افراد ضعیف را به عنوان وزیر تائید نکند.» شاید پیشنهاد کابینهای با میانگین 58 سال سن که از قضا جوانترین عضوش، وزیر امور خارجهای است که 53 سال دارد، تبلور دیدگاههای مشاور خارجی رئیسجمهور جدید باشد.
*چیزی به نام اسلام دموکراتیک نداریم
سریعالقلم در نشست نقد و بررسی یکی از کتابهایش در خرداد ماه 92 با بیان اینکه ایرانیها عموما آرمانگرایی تولید کردهاند و لیبرالیسم همیشه در حاشیه بوده است، گفت: در ایران یا تفکر دینی حاکم بوده یا چپ و لیبرالیسم. پایگاه اجتماعی و روشنفکری جایی ندارد. من معتقدم درجه همپوشانی اسلام با لیبرالیسم کمتر از پنج درصد است. اسلام برای خود تعریف منحصر به فردی از انسان، جامعه و جهان دارد که با تعاریف لیبرالیسم متفاوت است. آنهایی که در ایران به دنبال آشتی اسلام و لیبرالیسم بودند هم در این سالهای اخیر دست کشیدند، بنابراین چیزی به نام «اسلام دموکراتیک» نداریم.
* ایران در سال 1640 میلادی است
این استاد دانشگاه با بیان اینکه امروز ما ایرانیها در یک دوره خوب تاریخی قرار گرفتهایم، اظهار داشت: جامعه ما به شدت در حال رشد است، اما به نظرم متوجه آن نیستیم البته معتقدم ما ایرانیها الآن در سال 1640 میلادی هستیم. ممکن است بعضیها از این حرف من ناراحت شوند، اما این انتقاد من است. در عین حال فکر میکنم بهخاطر پیشرفت تکنولوژی و عصر ارتباطات این فاصله تاریخی خیلی سریع طی خواهد شد.
نویسنده کتاب اقتدارگرایی ایرانی با اشاره به برخی اعتقادهای دیگر نسبت به این کتاب تصریح کرد: «من به شدت تحت تاثیر محیطی که در آن به مدت 13 الی 14 سال تحصیل کردم، قرار دارم که این دوره، با حضور و شرکتم در کنفرانسهای بینالمللی متعدد ادامه داشته است.»مشاور روحانی سریع القلم
* مخالفت با حق رای 15 سالهها
مشاور سیاستخارجی رئیسجمهور در سال 87 در گفتوگو با یک خبرگزاری داخلی بیان کرده است: «به نظر من اینکه به 15 سالهها میگوییم حق رای داری، در هیچ جای دنیا نیست و تنها در ونزوئلاست. این کار، خوب نیست و دنیا به این نتیجه رسیده که این حق را برای افراد 20 سال به بالا و برای مصالح یک جامعه در نظر بگیرد؛ اما در مجموع بسیار کار مثبتی است که ما آحاد مردم را بیاوریم و به آنها بگوییم که این انتخابها را دارید اما باید به تدریج آموزش داد که مردم به برنامه رای دهند و فقط به قیافه یا حرکات یک کاندیدا کار نداشته باشند. جامعه ما یک جامعه احساسی و عاطفی است و باید آموزش ببینند که با مسایل ظاهری نباید رای دهد.»
* سیاستمدار حرفهای کیست؟
سریع القلم همچنین در یادداشتی به چند مورد از ویژگیهای یک سیاستمدار حرفهای اشاره کرده است. او میگوید: «سیاستمدار حرفهای کسی است که از غرایز (کینه، عقده، حسد، طمع و امثالهم) عبور کرده است: او کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده است، مهربانی و احترام را تجربه کرده است، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. ریچارد نیکسون معتقد بود سیاستمدار حرفهای از هر ده دعوت، شاید یک دعوت را قبول کند».
این دیدگاه را شاید بتوان گفت که در تعارض جدی با دیدگاههای بنیانگذار انقلاب اسلامی است. امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین مشکلات کشور را زعامداری کاخنشینانی دانسته معنای فقر و گرسنگی را حس نکردند. ایشان می فرمایند: «همیشه این کشور به واسطه این کاخنشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه تقریبا کاخنشین بودند, اینها به فکر مردم نمیتوانستند باشند, احساس نمیتوانستند بکنند فقر یعنی چه, احساس نمیتوانستند بکنند بیخانمان یعنی چه, اینها اصلا احساس این را نمیتوانستند بکنند. وقتی که کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است, گرسنگی معنایش چی است, این نمیتواند به فکر گرسنهها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شدهاند و احساس کردند فقر چی است, دیدند, چشیدند فقر را, احساس میکردند, ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه, اینها میتوانند به حال فقرا برسند».
انتهای پیام/
آخرین اخبار استان قزوین
در هیچ دولتی به اندازه دولت یازدهم جایگاه و حضور و نقش مشاوران اینقدر ملموس و پرچالش بوده باشد به این معنا که نمی توان بین افکار رئیس دولت و شخصیت جمعی و فردی مشاوران جدایی و افراقی قائل شد زیرا سخنانی که از سوی حسن روحانی صادر می گردد با مواضعی که از سوی مشاوران انعکاس می یابد در یک همپوشانیمعنایی به هم رسیده و یک ساختار واحد را به نمایش میگذارند.
منبع: پایگاه598
۱۳۹۹ © کلیه حقوق مادی و معنوی برای پایگاه خبری تحلیلی صبح قزوین محفوظ است.0