چطور خوش زبان باشیم

 
helpkade
چطور خوش زبان باشیم
چطور خوش زبان باشیم

شاید خیلی از افراد فکر می کنند که خوش صحبتی و شیرین زبان بودن اهمیت چندانی ندارد و یا بدون دانستن آداب درست برقراری ارتباط هم می توان به سادگی حرف زد و ارتباط برقرار کرد. اما مسئله این است که پشت این مهارت ها، فلسفه های گوناگون و مهمی وجود دارد که بسیاری از مردم از آنها بی خبرند. افرادی وجود دارند که به صورت ذاتی، استعداد شیرین زبانی و خوب صحبت کردن را دارند؛ اما برخی افرادی که این طور نیستند، باید مهارت فن بیان و صحبت کردن خود را تقویت کنند تا اتفاق برایشان رخ دهد؛ ما هم در این مقاله دقیقاً می خواهیم همین مورد را توضیح دهیم و بگوییم که چگونه خوش صحبت و شیرین زبان باشیم ؟ در واقع این مقاله به دو بخش زیر تقسیم بندی شده اند که به طور کامل تکنیک های خوش صحبت بودن را توضیح می دهد:

قبل از هر چیز باید این نکته را به خوبی بدانید که مهم ترین راه کسب آمادگی برای تبدیل شدن به فردی خوش صحبت، اعتماد به نفس است. معمولا افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، در جمع ها نقش پررنگ تری دارند و به راحتی گفتگو و اظهار نظر می‌کنند.

 افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیستند و برقراری ارتباط برایشان کاری دشوار است، باید خود را در معرض گفتگو و صحبت کردن قرار دهند، راه های مختلفی برای افزایش اعتماد به نفس وجود دارد که مواردی که مناسب برای داشتن ارتباطی موثر و خوش صحبت بودن نیاز است را بیان می‌کنیم. برای این که خیلی کامل تر این موارد را آموزش ببینید، پیشنهاد می کنم سری هم به مقاله اعتماد به نفس در صحبت کردن بزنید.

متمایز بودن از دیگران جذابیت و محبوبیت شما را بیشترمی‌کند. ریسک کنید و روش های مختلفی را امتحان کنید تا بالاخره روشی مناسب و خاص خودتان را پیدا کنید. در جمع های مختلف هم یک نوع ریسک محسوب می شود. خودتان را محدود نکنید و در جمع های متفاوت حضور پیدا کنید و سعی کنید در گفتگوها شرکت کنید. حضور در مهمانی های خانوادگی، جمع های دوستانه، سمینارهای مختلف، کلاس ها و دوره های مختلف و هر چیزی که شما را با انسان های مختلفی روبرو کرده و مجاب به برقراری ارتباط می‌کند.

اگر با فرهنگ های مختلف آشنا باشید، مدام درحال یادگیری مطالب مختلف باشید و اطلاعات خود را در موضوعات گوناگون افزایش بدهید، قطعاً در برقراری ارتباط قدرتمند تر می‌شوید و به شخصی خوش صحبت تبدیل می‌شوید. پس با یکجا نشستن، تنهایی را ترجیح دادن و ارتباط نگرفتن با دیگران، نمی‌توان مهارت صحبت کردن که بسیار مهم تلقی می‌شود را تقویت کرد؛ به هر حال انسان موجودی اجتماعی است و به ارتباط نیاز دارد، پس چه بهتر که این ارتباط به درستی صورت بگیرد.چطور خوش زبان باشیم

تشخیص بدهید که باید با هر شخصیتی به چه روشی صحبت کنید؛ شما نمی توانید با مردی کهنسال و یک کودک به یک لحن و شکل صحبت کنید!  همینطور باید موقعیت شناسی کنید و حتماً در نظر داشته باشید که آیا حرفی که می‌خواهید به زبان بیاورید با موقعیت موجود تناسب دارد یا خیر. برای مثال: موقعیت مخاطب و خودتان را بسنجید، شما با مخاطب خود در موقعیت پدر و فرزندی هستید، لحن مناسب را انتخاب کنید و همانگونه برای صحبت با مخاطبتان که در موقعیت دوستی و رفاقت هستید لحن درستی را پیدا کنید.

موقعیتی که مخاطب در آن قرار دارد را هم فراموش نکنید. ببینید که او غمگین است یا خوشحال، خشمگین است یا مضطرب، پرانرژی است و یا اینکه خسته، معمولا برای افراد لذت بخش است که از جانب فردی که با او صحبت می کنند درک شوند و حال و هوایشان مورد توجه قرار بگیرد. وقتی بتوانید شریک موقعیت های مختلف دیگران بشوید شما را دوست داشتنی تر جلوه می‌دهد.

این موضوع را هم خیلی کامل تر در مقاله مخاطب شناسی مورد بررسی قرار داده ایم که می توانید آن را هم مطالعه کنید.

برای ایجاد آمادگی صحبت کردن و بالا بردن اعتماد به نفس خود همچنین می‌توانید از روش الگوبرداری بهره بگیرید. افرادی که از نظر ارتباط گیری قدرتمند هستند و آنها را خوش صحبت و شیرین زبان می‌دانید را در نظر داشته باشید و ببینید آن ها چگونه توانسته اند به این خصوصیت دست پیدا کنند، چه رفتارهایی دارند و دیگران رفتار آنها را چگونه می دانند. این روش هم میتواند کمک زیادی به شما بکند.

اکنون نوبت به بیان بهترین راه ها برای خوش صحبت و شیرین زبان بودن می رسد که بتوانید با استفاده از آن ها، این دو ویژگی را به خوبی درون خود ایجاد کنید. این راه ها عبارتند از:

یکی از موارد مهم در لحن صحبت ما که باعث جذب مخاطب شده و انگیزه برای ادامه گفتگو ایجاد می‌کند، حفظ آرامش است. افراد دوست ندارند با کسی که سرشار از اضطراب است گفتگو کنند؛ چرا که موجب ایجاد حال و هوای نامناسب شده و مخاطب از ادامه گفتگو صرف نظر می کند.  این را فراموش نکنید که شما گفتگو می کنید نه جنگ! پس اگر رفتاری بر خلاف میل شما صورت گرفت، باز هم کار خود را با آرامش پیش ببرید و حتی در برابر رفتار تند مخاطبتان هم آرام باشید.

سعی کنید برای خودتان شتاب سنجی در نظر بگیرید که سرعت حرف هایتان را در نظر داشته باشید، هرگاه سرعتتان بالا رفت از نفس کشیدن استفاده کنید. اینکه بخواهید مانند بعضی از دانش آموزان پایه های ابتدایی، قبل از اینکه صحبت طرف مقابلتان به اتمام برسد، پاسخی بدهید و یا اظهار نظر کنید بسیار اشتباه است. همیشه این را در نظر بگیرید که مخاطب دوست دارد که شما چگونه باشید؟ آیا از کندی کلامتان لذت می برد یا اینکه بی حوصله می‌شود؟

گاهی هم سرعت کلامتان مناسب است اما به دلیل موضوع صحبت هایتان مخاطب نیازمند این است که با سرعت کمتری صحبت کنید.

تن صدای خود را کنترل کنید. نه آنقدر بلند که گوش فلک را کر کند و نه آنقدر آرام که هیچ صدایی شنیده نشود. تعادل را برقرار کنید و خواسته و موقعیت مخاطب را هم در نظر بگیرید.

پیشنهاد می کنم برای این که این موضوع را خیلی بهتر و حامع تر یاد بگیرید، حتماً مقاله چگونه لحن و تن صدای خوبی داشته باشیم را هم مطالعه کنید.

برای این که بتوانید خوب سخن بگویید، باید خوب بشنوید! وقتی با جان و دل به حرف های مخاطب خود گوش می‌دهید، احساس اعتماد را در او ایجاد می‌کنید و این اعتماد را مخاطب هم متقابلاً به شما می‌دهد و حاصل اعتماد می‌شود گفتگویی دلنشین و محبوبیت شما نزد دیگران. یک شنونده خوب، سعی می‌کند با استفاده از زبان بدن، تولید آوایی از خود و گاهی اظهار نظر صحیح و بجا به منظور رساندن این موضوع به مخاطب که “من حواسم به آنچه که می‌گویی جمع است! ” اعتماد مخاطب را جلب می‌کند و زمینه‌ای برای صحبت های خود فراهم می‌کند.

ممکن است افرادی پرحرفی و حاشیه پراکنی را خوش صحبت بودن تلقی کنند، درحالی که به هیچ وجه اینطور نیست! وقتی از شیرین زبانی و خوش صحبتی سخن می‌گوییم، درواقع دید دیگران را می‌سنجیم؛ انسان نمی‌تواند برای خودش شیرین زبان باشد و این موضوع بستگی به ارتباط ما با دیگران دارد. از دید دیگران خودتان را بنگرید؛ آیا اگر شما خودتان جای آنها بودید شخصی چون خودتان را پرحرف می دیدید یا خوش صحبت؟ اصولاً انسان های پرحرف، آنهایی که بین حرف دیگران می‌روند،  گزافه گویی و حاشیه پراکنی می کنند و دائما موضوع گفتگو را به بیراهه می‌کشند و از این شاخه به آن شاخه می‌پرند، ارزش و اعتبار زیادی در دیدگاه مردم ندارند.

نمونه بارز این مسئله را می‌توان در مراسم خواستگاری دید، وقتی خانواده داماد یا عروس بیش از حد درباره فرزندشان سخن می‌گویند و به خانواده دیگری مجال حرف زدن نمی‌دهند که این کار باعث بد بین شدن این خانواد به دیگری می‌شود.

آیا می‌دانید که شما جز کدام ی از این افراد هستید؟ اگر نمی‌دانید که شیرین زبان هستید یا پر حرف، توصیه می‌کنم حتماً مقاله فن بیان در خواستگاری را بخوانید تا از این واقعیت بزرگ آگاه شوید.

طنازی و مزاح کردن در بین صحبت هم می‌تواند به کلام شما جان بدهد، البته به شرطی که بجا باشد. برای مثال: افرادی که به بهانه طنز پردازی دیگران را مورد تمسخر قرار می دهند، عزت و احترام شخصی را تا حد نابودی می‌برند و در انتها لفظ “شوخی کردم!” را به آن اضافه می‌کنند، الفاظ قبیح و زننده را به زبان می‌آورند و به خیال خودشان فکر می‌کنند انسان های جذابی هستند، با کنایه هایشان دیگران را آزار می‌دهند، در ذهن دیگران تصویر زیبایی از خود بجا نمی‌گذارند. شاید آن لحظه کسی بخندد و حتی به دلایلی لذت هم ببرد اما می‌داند که او به همین سادگی احترام دیگران را زیر پا می‌گذارد.

این را بدانید که برای مخاطب شما موضوعی که راجع به آن سخن می‌گویید اهمیت زیادی دارد، او قرار است برای شما وقت صرف کند؛ پس بیشتر از موضوعات مثبت حرف بزنید، از خوبی ها و زیبایی ها، حس خوبی که به مخاطب منتقل می‌شود او را مشتاق تر کرده و تصویر خوبی از شما می‌سازد که یکی از آن ها، همین طنزپردازی می باشد.

پیشنهاد می کنم برای این که این موضوع هم خیلی بهتر و جامع تر در ذهنتان قرار بگیرد، حتماً مقاله طنزپردازی در صحبت کردن را هم مطالعه کنید.

موضوع آخری که در رابطه با احترام به مخاطب باید بیان شود این است که با استفاده از راه های غلبه بر خشم، بر خشم و عصبانیت خود غلبه کنید و از فریاد و پرخاش جلوگیری کنید و همانطور که پیش تر هم گفته شد، آرامش خود را در هر شرایطی حفظ کنید.

یکی از بهترین روش ها برای داشتن گفتگویی دلنشین با دیگران این است که ما خود را دانش آموز بدانیم و سعی کنیم به جای این که مدام بخواهیم به طرف مقابلمان چیزی را آموزش بدهیم و او را موعظه کنیم، چیزی یاد بگیریم. خوب است که بخواهیم اطلاعاتی را به مخاطب منتقل کنیم، اما باید حواسمان باشد که ادعا و اطلاعاتمان را به رخ نکشیم و مغرورانه بیان نکنیم. از طرفی هم این را حتما در نظر داشته باشید که نباید طوری رفتار کنید و وانمود کنید که حرف ها، نظرات و اتفاقات اطراف  برایتان بی اهمیت است. در هر صورت هیچگاه با غرور بیجا نمی‌توان محبوبیتی کسب کرد.

نکته ای که در این رابطه وجود دارد این است که همانطور که سعی دارید بدون غرور رفتار کنید، عزت نفس خود را حفظ کنید و مثل همان رابطه ای که گفته شد دانش آموز باشید نه استاد، بیش از حد خود را به کسی نزدیک نکنید و سعی نداشته باشید به منظور صمیمیت سر از چیزهایی در بیاورید که مخاطب شما دوست ندارد شما آنها را بدانید.   

می‌توانید مثل یک دانش آموز هنگام گفتگو سوال بپرسید؛ سوال هایی بجا، منطقی و مفید! سوال کردن اشتیاق مخاطب شما را به ادامه گفتگو افزایش می‌دهد. در هنگام صحبت کردن منطقی باشید ولی احساسات و عواطف را هم در نظر داشته باشید، برخی اوقات احساسات در بعضی افراد بیشتر از منطق نفوذ می‌کند.

سوالات، اظهار نظر و هر چیزی را که می‌خواهید بیان کنید، به منظور جلب توجه نباشد. افرادی که سعی دارند صرفاً توجه دیگران را به خود جلب کنند، معمولاً موفق نمی‌شوند چرا که کار خوشایندی انجام نمی‌دهند. به جای جلب کردن توجه دیگران، علاقه نشان دهید. شما سوالی را از استاد می‌پرسید چون دانستن جواب برایتان مهم است، همان طور هم هنگام گفتگو به دانستن جواب علاقه نشان دهید تا مخاطب هم با علاقه و لذت جواب شما را بدهد.

در صورت نیاز و توانمندی، کمک کنید. کمک کردن به دیگران  می‌تواند محبوبیت شما را چند برابر افزایش دهد. راه های مختلفی برای کمک کردن وجود دارد. شما می‌توانید در صورتی که کسی مشکلاتش را برایتان بیان می‌کند، راه حلی ارائه دهید و یا ابراز همدردی کنید، نکات مثبت را هم یادآوری کنید و امیدواری دهید.  یا هنگامی که فردی سوالی را از شما می‌پرسد و نیاز به کمک شما دارد، طوری که او را از اینکه سؤالش را با شما در میان گذاشته و از شما طلب کمک کرده، پشیمان نکنید، پاسخ بدهید و حتی اگر پاسخ را نمی ‌دانید پیشنهاد بدهید که چگونه می‌تواند به پاسخ خود برسد. کمک کردن گاهی همین قدر ساده است!

برخی اوقات هم نیاز است که با مخاطبانتان دوستانه رفتار کنید و صمیمیتی درست به وجود بیاورید و به این سبب به دیگران اجازه بدهید که بتوانند به راحتی به سمت شما بیایند و به هم صحبتی با شما رغبت داشته باشند. برای ایجاد این حس دوستانه و صمیمیت راه کار هایی به شما پیشنهاد می‌شود:

همه ما می‌دانیم آنچه  که از دل براید بر دل هم می‌نشیند. پس گاهی هم هنگام گفتگو از صمیم قلبتان صحبت کنید و از بیان احساسات قلبی خود نهراسید. معمولا مردم به این دسته از افراد صفت “خوش قلب” را نسبت می‌دهند و به سبب مهربانی آنها را دوست داشتنی می دانند.

از افراد حسن جویی کنید و بیشتر خوبی ها و نکات مثبتشان را برایشان یادآور شوید. تقریباً همه افراد از اینکه مورد تحسین، تعریف و تمجید قرار بگیرند لذت می‌برند. البته نباید در این مورد اغراق کنید و همانطور که پیش تر هم گفتیم، خصوصیات طرف مقابل را هم در نظر بگیرید، ممکن است دوست نداشته و احساس بدی از این کار شما به او دست بدهد.

اینکه در گفتگو هایتان راجع به دیگران صحبت کنید، چه خوب و چه بد، کار درستی نیست و باعث می‌شود اعتماد دیگران به شما از بین برود. سعی کنید خودتان را به جای دیگران بگذارید و به رفتار های خود از دیدگاه دیگران نگاه کنید و در رفتارهایی که ناپسند به نظر می‌رسند تجدید نظر کنید.

لبخند زدن کاری مؤثر است که می‌تواند چهره شما را دلنشین تر کند و به دیگران حس خوبی را انتقال بدهد. فراموش نکنید که یکی از ویژگی های بارز انسان های موفق لبخند داشتن بر لب است.

پیشنهاد می کنم برای این که بتوانید این دفتار را در وجود خودتان قدرتمندتر کنید، حتماً مقاله چگونه خوب صحبت کنیم را هم مطالعه کنید.

یکی از راه های فوق العاده خوبی که برای تقویت فن بیان و مهارت های آن مثل همین خوش صحبت و شیرین زبان بودن معمولاً پیشنهاد می‌شود، شرکت در کلاس های مرتبط با فن بیان است. اگر در این کلاس ها به صورت حضوری شرکت کنید که چه بهتر! اما اگر وقت یا حوصله این کلاس ها را ندارید، پیشنهادی که برایتان دارم این است که در کلاس های غیرحضوری فن بیان شرکت کنید. در این کلاس ها علاوه بر این که مطالب فوق العاده درجه یکی یاد می‌گیرید، تمرین های عملی نیز به شما داده می‌شود که با انجام دادن آن ها، شک نکنید بهترین اتفاقات برایتان رقم خواهد خورد.چطور خوش زبان باشیم

موسسه گام برتر سال هاست به صورت تخصصی روی موضوع فن بیان در حال فعالیت است و اکنون، دوره ای غیر حضوری برای تقویت فن بیان شما تدارک دیده که زبان بدن یکی از دروس تخصصی آن نیز محسوب می شود و با استفاده از آن، می‌توانید به بهترین شکل ممکن فن بیان و مهارت های کلامی و غیر کلامی در ارتباطات خود را تقویت کنید. برای مشاهده توضیحات این دوره و تهیه آن، روی دوره فن بیان کلیک کنید.

موفق باشید…

Sweet tongue

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

— بارگیری کد امنیتی –به منظور تصویب CAPTCHA لطفا جاوا اسکریپت را فعال کنید.

هر آنچه باید از فن بیان بدانید را در این کتاب یاد بگیرید و مثل حرفه ای ها صحبت کنید

محبوب ترین مطالب سخنرانی و فن بیان

بهترین تکنیک های تقویت فن بیان

آموزش سخنرانی به سبک حرفه ای ها

چگونه با اعتماد به نفس صحبت کنیم؟

کتاب فن بیان را قورت بده

راه های افزایش هوش کلامی

تکنیک های زبان بدن

فن بیان کودکان

دوره غیر حضوری فن بیان

مدیریت ترس از سخنرانی

بهتری کتاب های فن بیان

تهران، باغ فیض کوچه 1

پـلاک 15، طـبقه چهارم

تلفن: 02156692113 | 09038942379

یکی از مهم ترین راه های موفقیت در جامعه امروزی خوش صحبت بودن است .

 

 

مهم نیست با چه دقتی برای کلمات‌تان برنامه‌ریزی می‌کنید، چرا که در اختیار شما نیست که پیام‌تان چطور دریافت می‌شود. البته موارد متعددی در کنترل شما هستند مانند به جا بودن، قوت و میزان صدا. دانستن توانایی‌ها و از قبل آماده شدن، به شما این امکان را می‌دهد که از هر فرصت بطور حداکثر برای برقراری ارتباط استفاده کنید. در ادامه پنج نکته ذکر می‌شود که در این مسیر به شما کمک می‌کند:

 

چطور خوش زبان باشیم

به کمک این ۵ نکته به فردی خوش‌صحبت تبدیل شوید

 

۱- بدون فکر و فی‌البداهه سخن نگویید.

هر مکالمه‌ای که بعدها در مورد آن افسوس می‌خوریم یک علت مشترک دارند: فکر نکردن پیش از سخن گفتن. قبل از به اشتراک گذاشتن افکارمان، زمان زیادی را برای تحلیل آن‌ها در اختیار داریم. اگر مکالمه یا جلسه شما ارزش برنامه‌ریزی را دارد، ارزش آن را هم دارد که دقایقی را برای ایجاد طرحی کلی صرف کنید. برای یک مکالمه مهم، گفت‌وگو را با یک همکار قابل اعتماد انجام دهید تا بتوانید اشکالات را رفع کنید.

 

۲- آن را از دید شنونده مورد توجه قرار دهید.

به هنگام ایجاد استراتژی برای صحبت کردن، خود را در موقعیت طرف مقابل قرار دهید. این کار باعث ایجاد یک رویکرد متعادل می‌شود و شما را آماده می‌کند که تنها به موقعیت خود توجه نکنید و هر عمل متقابلی را مورد چالش قرار دهید.

 

۳- برای پاسخ‌های مختلف آمادگی داشته باشید.

کسی نمی‌تواند با قطعیت بگوید که پاسخ طرف مقابل چه خواهد بود. با پیش‌بینی کردن پاسخ‌های منفی یا سوالی، شانس خود را برای یک گفت‌وگوی خوب افزایش دهید. در این صورت احتمال کمتری برای غافلگیر شدن وجود دارد.

 

۴- با دلیل و منطق عمل کنید.

نقطه‌نظری که با منطق و اطمینان بیان شود، کمتر با خصومت رو‌به‌رو می‌شود. نکته این است که گفت‌وگو را تا جای ممکن با دلایلی که با داده‌ها و حقایق همراه شده‌اند پیش ببرید.

 

۵- جنبه احساسی را فراموش نکنید.

همانطور که مورد شماره چهار اهمیت منطق را تأکید می‌کند، مهم است بدانید که احساسات، اغلب از منطق پیشی می‌گیرد. تأثیر احساسات را در درک پیام‌تان نادیده نگیرید و بدانید کلماتتان چه احساساتی را برانگیخته می‌کنند.

بعضی ها وقتی در جمعی صحبت می کنند احساس می کنید که خوش صحبت بودن در خون آنهاست و داشتن کلامی نافذ از مهارت های ارتباطی شان است، رازهایشان را بدانید تا شما هم با صحبت کردن دیگران را جذب کنید. با ما همراه باشید تا این رازها را برای شما بیان کنیم.

برای خوش صحبت بودن لازم است مجموعه‌ ای از مهارت‌های خاص ارتباطی را در چنته‌ تان داشته باشید.بعضی آدم‌ها استعداد حرف زدن دارند، و می‌توانند با هر کسی در مورد هر چیزی حرف بزنند. و بعضی آدم‌ها هم هستند که برای دو کلام حرف زدن کلی رنج و زحمت می‌کشند. مشکل گروه دوم این نیست که نمی‌دانند چه بگویند؛ بلکه این است که نمی‌دانند چگونه به مهارت‌ های ارتباطی‌ شان شکل دهند تا بتوانند مکالمه‌ ای مثبت و روان داشته باشند.

۱- در زمان و مکان مناسب از کلمات درست استفاده کنید: باید نظاره‌ گر خوبی باشید تا بتوانید واکنش مناسب از خود نشان دهید و مراقب باشید جملاتی که بر زبان می‌آورید با شرایط موجود همخوانی داشته باشد و به این ترتیب به فرد یا افراد حاضر نشان دهید که نسبت به آنها توجه دارید.

۲- با قلب و جانتان گوش دهید: هنگام صحبت کردن با دیگران باید نشان دهید شما نیز به شنیدن صحبت‌های طرف مقابل علاقه دارید و این احساس را با زبان بدنتان مانند حفظ تماس چشمی، تکان دادن سر به نشانه تایید و آهنگ صدایتان نشان دهید.

۳- لحظه‌ای نفس بکشید: یک نفس و پی در پی حرف نزنید. گاهگاهی مکث کنید و اندکی زمان به دیگران بدهید تا بتوانند کلماتی را که از زبانتان شنیده‌اند درک کنند و متوجه موضوع مورد بحثتان بشوند.چطور خوش زبان باشیم

۴- روی موارد مثبت متمرکز شوید: روی موضوعات مثبت که حس خوبی به دیگران می‌دهد متمرکز شوید. مثلا به جای این‌که از موضوعات ناراحت‌ کننده‌ که در گذشته پیش آمده است بگویید، روی اهداف‌ تان در آینده متمرکز شوید و با دیگران گفت‌ و گو کنید.

۵- گفت‌ و گو کنید نه مجادله: یک مکالمه خوب آن است که همه افراد حاضر در آن از لحظات شان لذت ببرند نه این‌که به میدان نبرد تبدیل شود. اگر می‌خواهید دیگران از صحبت‌ های شما استقبال کنند، عقایدتان را با لحنی مناسب بیان کنید و احترام جمع را نگه دارید.

۶- احترام بگذارید، تحمیل نکنید، انتقاد یا قضاوت نکنید: همان‌طور که دوست دارید دیگران به عقاید شما احترام بگذارند شما نیز باید با دیگران همین برخورد را داشته باشید. هنگام صحبت با دیگران مراقب باشید لحن بدی به کار نبرید و اگر موضوعی را قبول ندارید و می‌خواهید نظری مخالف ارایه دهید مراقب باشید از کلمات مناسب استفاده کرده و مراقب طرز صحبتتان باشید و هرگز در هیچ شرایطی عقاید فرد مقابل را به سخره نگیرید.

۷- واضح صحبت کنید: وقتی مشغول صحبت با دیگران هستید باید میزان بلندی و کمی صدایتان را تنظیم کنید. نه آنقدر بلند حرف بزنید که گوش فلک را کر کند و نه آنقدر آهسته که دیگران صدایی به جز زمزمه نشنوند.

۸- درست صحبت کنید: سعی کنید هنگام صحبت کردن آرامشتان را حفظ کنید و روی آرام تر صحبت کردن متمرکز شوید. روزانه زمانی را به تمرین این کار اختصاص دهید تا کم‌کم بر نحوه گفت‌ و گویتان مسلط شوید. به خاطر بسپارید همیشه برای گفتن عقایدتان فرصتی مناسب پیدا می‌کنید و دیگران حتما گوش خواهند داد.

۹- از تصویرسازی و زبان آشنای طرف شنونده استفاده کنید: هنگام صحبت کردن باید بدانید از چه زبانی استفاده می‌کنید. باید بدانید فرد یا افرادی که با آنها مشغول صحبت هستید از چه طبقه اجتماعی هستند. مثلا با رییس سازمان یا مجموعه‌ ای نمی‌ توانید از کلامی استفاده کنید که مثلا در گفت‌ و گو با خواهر یا برادرتان به کار می‌برید.

۱۰- حاشیه نروید: هنگام صحبت کردن باید مراقب باشید دقیقا درباره موضوع مورد گفت‌ و گو صحبت کنید و مدام حاشیه نروید و پرحرفی نکنید.

۱۱- بدانید چه وقت حرف بزنید و چه وقت گوش کنید: گفت‌وگو نوعی بده بستان است، یکسره و یک نفس صحبت نکنید و به طرف مقابل تان هم اجازه اظهار نظر بدهید. اگر فقط خودتان صحبت کنید، حوصله دیگران را سر می‌برید و آنها می‌خواهند به طریقی از دست تان خلاص شوند.

۱۲- سوال کنید: اگر می‌خواهید دیگران از مصاحبت با شما لذت ببرند، هنگام گفت‌ و گو هرازگاهی سعی کنید از طرف مقابل سوال‌هایی بکنید که او را تشویق به صحبت کردن نماید. البته باید مراقب باشید سوال‌ها خصوصی نباشد که او را معذب کند.

۱۳- آماده باشید: یک فرد خوش صحبت اطلاعات کافی از محیط اطراف زندگی و جامعه‌ اش دارد. اگر دوست دارید دیگران را به شنیدن سخنان‌تان علاقه‌مند کنید سعی کنید از اخبار و موضوعات مختلف اجتماع تان خبر داشته و اطلاعات‌ تان را در اختیار دیگران بگذارید.

۱۴- الگوبرداری کنید: نحوه گفت‌ و گوی فرد خوش صحبتی که می‌شناسید و همه می‌پسندند را الگوبرداری کنید. مسلما افراد بسیاری در جامعه می‌بینید که از نحوه صحبت کردنشان لذت می‌برید. بررسی کنید او چه ویژگی‌هایی دارد که چنین خوش صحبت است یا فلسفه‌ اش نسبت به ارتباط داشتن با دیگران چیست.

برای اینکه کودکی خوش صحبت داشته باشید به این نکات توجه کنید:

۱- یک شنونده مشتاق باشید

زمانی که فرزندتان در مورد روزی که پشت سر گذاشته شروع به صحبت کردن می کند، روزنامه یا هرچه در دست دارید را کنار بگذارید و با تمام توجه خود به حرف هایش گوش دهید. اگر هنگام صحبت کردن با شما احساس کند که در مرکز توجه شما قرار گرفته، راحت تر حرف هایش را بر زبان می آورد.

۲- از گرامر درست و کلمات مناسب استفاده کنید

هنگام صحبت با فرزندتان کلامتان را قطع نکنید. کودکان مانند طوطی از رفتارهای شما تقلید می کنند، پس بهتر است از همان ابتدا به تدریج عادت های گفتاری درست را به او منتقل کنید( و اگر دوست ندارید در صحبت هایش اهانت به دیگران را یاد بگیرد مراقب آنچه خودتان به زبان می آورید باشید.)

۳- خطاهای کودکتان را پیوسته ولی با احتیاط اصلاح کنید

اگر فرزندتان لغتی را اشتباه تلفظ می کند، یا از ضمیر نادرست استفاده می کند جمله نادرست را دوباره درست تلفظ کنید و به ادامه حرفش گوش دهید. برای مثال اگر فرزندتان گفت: « او به من کیک آورد.» فقط بگویید: « پس دوستت به تو کیک داد، چه کار خوبی ». اگر دقیقا به اشتباهش اشاره کنید باعث می شود کودک اعتماد به نفسش در صحبت کردن را از دست بدهد.

۴- دامنه لغت کودک را افزایش دهید

طبیعی ترین راه برای افزایش دامنه لغات فرزندتان این است که در هر فرصتی که به دست می آورید از کلمات متنوع برای توضیح یک‌ موضوع مشخص استفاده کنید. برای مثال به او بگویید یک قطار می تواند شامل لوکوموتیو، یک موتور بخار یا موتور دیزلی باشد. البته زبان فارسی بسیار غنیست و می توانید از کلمات مترادف به جای هم استفاده کنید.

۵- از کودک سوالاتی با جواب طولانی بپرسید

پرسیدن سولات برای تحریک کودک به صحبت کردن یکی دیگر از راه های افزایش شیوایی در کلام کودک است. اگر از کودکتان بپرسید:« آیا امروز روز خوبی در مدرسه داشتی؟» سوالی پرسیده اید که تنها یک جواب دارد. اما اگر بپرسید:« امروز بعد از تعطیل شدن از مدرسه چه کارهایی کردی؟» وی را تشویق می کنید تا درمورد آنچه برایش اتفاق افتاده بیشتر توضیح دهد و مهارت های کلامی اش را بیشتر به کار انداخته و آنها را تقویت کند.

۶- کودک را تشویق کنید تا کتاب ها را بلند بخواند

هر چند ممکن است فرزندتان هنوز در نوشتن لغات مهارت کافی را بدست نیاورده باشد، اما به احتمال زیاد توانایی خواندن کتاب مورد علاقه اش یا کتاب های آموزشی حروف الفبا را دارد، پس بهتر است از او بخواهید کتاب هایش را با صدای بلند بخواند. این کار باعث ایجاد اعتماد به نفس بیشتر در فرزندتان خواهد شد.

۷- به کودک فرصت دهید با بزرگسالان صحبت کند

برای کمک به ارتقای اعتماد به نفس فرزندتان در صحبت با بزرگسالان می توانید به او اجازه دهید سر میز رستوران خودش سفارش غذا دهد و یا هر آنچه لازم دارد را از گارسون بخواهد. حتی هنگامی که بزرگسالان از فرزندتان سوال می پرسد به جای فرزندتان جواب ندهید.

۸- بازی هایی که مهارت های کلامی کودک را تقویت می کند انجام دهید

یکی از راه ها برای پرورش مهارت های کلامی کودک دلبندتان انجام بازی هاییست که باعث صحبت کردن او ‌می شود، مثلا می توانید تصویری را به او نشان دهید و از او بخواهید داستانی درمورد آن بگوید یا از وی بخواهید کتابی را بخواند و خلاصه ی آن را برای شما بازگو کند، حتی می توانید از وی بخواهید داستان یا آوازی را با صدای بلند بخواند و صدایش را ضبط کنید. کودکان دوست دارند صدای خودشان را بشنوند و مشتاقند بدانند نزد دیگران چگونه به نظر می رسند. اگر فرصتی پیدا کنند تا صدای خودشان را بشنوند اشتیاقشان برای زیباتر صحبت کردن بیشتر می شود. به این ترتیب به تدریج شاهد شیوایی در کلام کودک دلبندتان خواهید بود.

چکیده
حرف زدن با یک فرد خوش صحبت می‌تواند یکی از لذت بخش‌ترین تجربه‌ های زندگی هر انسان را رقم زند. زمان به سرعت نور می‌گذرد، ذهن شما آرام می‌شود و احساس می‌کنید که به فرد خوش صحبت موردنظر نزدیک‌ تر شده‌ اید. تعجبی ندارد که بسیاری این توانایی را در خود نمی‌بینند با در نظر گرفتن نکاتی که در این مقاله برای شما بیان کردیم می توانید این توانایی ارتباطی را تقویت کنید. امیدواریم از این مقاله نیز نهایت استفاده را برده باشید.

thank you

دیدگاه

نام *

چطور خوش زبان باشیم

ایمیل *

وب‌ سایت


ثبت نام – فراموشی رمز عبور

کانال رسمی راز ثروت در تلگرام

گروه ثروت و موفقیت از سال 88 تا به حال در مورد مسائل مالی ، موفقیت در شغل ، ثروت آفرینی و بازاریابی …

ارتباط با ما از طریق شبکه های مجازی

هرگونه کپی برداری از راز ثروت ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد.


طراحی و توسعه: تیم ام اس بی وب


فایل صوتیDownloads-icon


کتاب های صوتیDownloads-icon


فایل صوتیDownloads-icon


فایل صوتیDownloads-icon


https://razservat.ir/wp-content/uploads/edd/2017/06/Gotrat-Javani-Razservat.ir_.mp3Downloads-icon

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود

هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید

آدم های خوش معاشرت گرچه بطور عمومی در ویژگی هایی مشترکند و مجموعه ای از صفات، کم و بیش در هر کدامشان دیده می شود، با اینحال انواع و اقسام مختلفی دارند. بعضی ها مونولوگ های طولانی دارند و بعضی ها بیشتر بدون توپ و در فضاهای خالی کار می کنند. عده ای به بازی زیر پوستی علاقه دارند و گروهی نقش آفرینی «اُوِر اَکت» را ترجیح می دهند. اینجا ما سعی کرده ایم براساس نمونه های عینی دور و برمان، «شصمع های محافل» دوستانه یا خانوادگی را به چند گونه کلی و اصلی تقسیم کنیم. بدیهی است که دسته بندی این افراد به طور علمی و دقیق به این راحتی میسر نیست و ممکن است افراد مختلف، ویژگی هایی از هر گروه را با دُزهای گوناگون در خود داشته باشند.پرشورهاژانری استثنایی که گرچه با نُت سفید [سکوت] مطلقا آشنایی ندارند و لبشان لحظه ای از جنبیدن نمی ایستد، باز چهره جذاب هر جمعی محسوب می شوند. حرف زدنشان به متن Wordای می ماند که بدون Space تایپ شده باشد. مخاطب را طوری به رگبار کلمات می بندند که سرعت ادای واژگانشان از سرعت پروسس ذهنی او برای درک مفهوم آنها بیشتر است؛ به این ترتیب همیشه باید خوشه چین صحبت هایشان باشید اما به فهم هر قسمتش که برسید، باز هم بُرد کرده اید.موقع خوردن چای و میوه سراغ حنجره زااسشان می روند. ذهنشان مدام مشغولیات دارد و هر نفَسی، از این سوی عالم به آن سویش می رود. اگر یک واژه خاص را ده بار بهشان بگویید، هر دفعه بسته خاص و متفاوتی از قبلی را به یاد می آورند. از «شلغم» به «شُغلم» می رسند و از «آرسنال» به «بارسلون». اگر فرصت کنید و لابلای نفس کشیدن هایشان حرفی از «پاستیل» به میان آورید، اول سراغ زندان «باستیل» می روند و بعد سری به «پاستا»ی مرغ می زنند. از پاستا به «روی کاستا» پر می کشند، بعد به «کاستاریکا»، بعد پنیر کاستارد! … همه اینها در کسری از ثانیه در ذهنشان می گذرد و نتیجه اش می شود اینکه وقتی زبان باز می کنند، می بینی در جواب حرف تو از پاستیل، دارند درباره هیکل آشنایی حرف می زنند که به نظرشان «شبیه گونی برنج صادقاتی است؛ شیک و با کلاس اما استوانه ای» از ما می شنوید، هیچ وقت ریسک طعنه زدن و متلکانداختن به پرشورها را به جان نخرید. از شوخی کسی ناراحت نمی شوند اما استاد بدل کردن تهدید به فرصت در حداقل زمان ممکن اندو تا بفهمید از کجا خورده اید، می بینید خودتان سوژه خنده جمع شده اید.فرمالیست هانمونه بارز غلبه «فرم بر محتوا». اگر شوخی ها و خاطره هایشان را عین به عین به خاطر بسپارید و سعی کنید جایی دوباره آن را از زبان خودتان برای جمعی تعریف کنید، قبل از واکنش اعتراضی ملت، شخصا به پوچی کارتان پی خواهید برد. بعد ممکن است از خود بپرسید: «پس چرا وقتی فلانی داشت تعریف می کرد، از خنده اشک جمع شد توی چشمامون؟»پاسخش به همان عبارت نخست برمی گردد. فرمالیست ها انبانی از شوخی های لوس و بی مزه و حتی تکراری و جوک های اداری کپک زده تاریخ مصرف گذشته اند که با نفس جادویی شان، به آنها جان تازه ای می بخشند. توان خود در غنی سازی خاطره را باور کرده اند، به نتیجه کارشان ایمان دارند و لذا با آرامش و اعتماد به نفس ماجرایشان را تعریف می کنند.گاهی لبخند مخفی و ملیحی هم به عنوان چاشنی به صحبت هایشان می افزایند. چندان اهل ادا درآوردن و تقلید صدا نیستند، هر چند بعضی کنش ها را به صورت محدود بازسازی می کنند. فرمالیست ها هیچ وقت به ماجرایی که تعریف می کنند نمی خندند و در پایان کار وقتی ملت کف زمین دراز شده اند، پیروزمندانه و خونسرد به حاصل دستنرج خویش می نگرند و قوایشان را برای حمله بعدی تجدید می کنند.خاموشان هنرنمایهمان اول های «یک بوس کوچولو»ی فرمان آرا، سعدی (کیانیان) به شبلی (مشایخی) می گوید: «سراغ جوونا برا کمیت میرن، پیش ما برا کیفیت میان». شما هم اگر طالب کیفیت اید، این ژانر را از نظر دور ندارید. ظاهرا در هر مجلس و محفلی، زبان بریده به کنجی نشسته صم بکم اند اما در واقع مثل جغد دارند به همه چیز و همه کس توجه می کنند و از جزء جزء فضا در ذهنشان اسکن می گیرند. منتظر پاس گلی هستند تا با یک شوخی کوتاه، چگال و هوشمندانه، توپ را زیر تاق بچسبانند و جمع را از خنده بترکانند.هر جمله و نکته این دسته از افراد، در واقع کوه یخی است که شما فقط 10 درصد بالای آبش را می بینید، حال آنکه حجم اصلی آن پایین ها قایم شده است. به قول شاعر، «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی» به خاطر MP3 بودن شوخی های این ژانر، معمولا بعد از گفته شدنشان همهمه «چی گفت؟ چی شد؟ منظورش چی بود؟» را زیاد توی جمع می شنویدو کمی بعد عده ای را می بینید که برای آنهایی که هنوز شیرفهم نشده اند، مساله را توضیح می دهند. خاموشان هنرنمای اغلب به خاطر کُندی ذاتی و اسلوموشن بودن، آدم های حاضر جوابی نیستند و بلافاصله از پس شوخی دیگران برنمی آیند اما اگر بهشان فرصت کافی داده شود، شاید بعد از نیم ساعت چیزی در جوابتان بگویند که کُت تان را بردارید و مجلس را وسط قهقه های جمع ترک کنید.روشنفکرهاآدم های این ژانر مبتلا به عارضه «بیش فعالی وودی آلنِ درون» هستند، یا لااقل سعی شان را می کنند که دچار این عارضه به نظر برسند. به خاطر تیریپ انتلکتی که در وجودشان جاری است، شاید خیلی ها با فضایشان ارتباط نگیرند و حتی از آنها خوششان نیاید اما به هر حال بین مخاطبان خاص خود محبوب القلوب اند (اصولا خودشان هم با این «مخاطب خاص» بیشتر حال می کنند). همیشه شمرده، با کلاس، و تا حدی نیناش حرف می زنند؛ جوری که شاید فکر کنید دارند مقابل دوربین تلویزیون برنامه اجرا می کنند.در شوخی ها و روایت هایشان، ارجاعات فرامتنی به فیلم ها و داستان ها و شخصیت های هنری و تاریخی زیاد دیده می شودو به همین خاطر فهمیدنشان نیاز به گذراندن پیش نیازهایی دارد. با اینحال اگر پایش بیفتد، از اینکه سراغ فرهنگ کوچه بروند هم ابایی ندارند و در برابر طعنه و متلک دیگران، به «بی ادبِ بی نزاکت» و «یه یه یه» و «آینه فولادی جلوت» بسنده نمی کنند. در واقع هر لحظه برای تغییر فاز آماده اند. فرم کانسپچوآل کارکترشان باعث می شود در محافلی که قهوهس رو می کنند و موخیتوی مجاز می خورند و بوی پیپ و توتون سیگار پیچستون در آنها طنین انداز است، بیشتر به چشم بیایند.تقلیدگرهابازیگران خوش قریحه ای هستند که استعداد خاصی در توصیف جزئیات فضا و پردازش خاطره ندارند. آنچه آنها را برای جمع جذاب می کند، مهارتشان در تقلید لهجه های مختلف یا در آوردن ادای اشخاص معروف عام و خاص است. تقلیدگردها بداهه پردازانی بدون متناند و به همین خاطر، همیشه این تهدید را بیخ گوششان احساس می کنند که ستاره بختشان غروب کند و از جایی دیگر جذابیتی برای حاضران نداشته باشند. همین باعث می شود که به هر دستاویزی چنگ بزنند و گاه حتی برای گرم نگه داشتن بازارشان، به بی اخلاقی یا شوخی های بی پروا و رکیک اما لوس و بی مزه هم روی بیاورند. فرق آنها با فرمالیست ها در این است که گروه دوم سراغ محتواهای تکراری می روند و با رنگ کردنشان، کلاغ را جای قناری به شما قالب می کنند اما شوخی های تقلیدی ها اساسا فاقد محتوا هستند. اگر هم بخواهید سر به سرشان بگذارید یا بهز بان شوخی و طعنه، اعتراضی بهشان بکنید، شاید به سرعت لحن و حالت حرف زدنتان را تقلید کنند و جماعت را به خنده بیندازند.لذت بردن از این ژانر، خیلی بستگی به اعتماد به نفس مجریانش دارد. برای تقلیدی هایی که به طور حاد دچار این عارضه اندو از اعتماد به نفس رنج می برند، ثواب این است که در اسرع وقت به بهانه ای جمع را ترک کنید و پی کار خودتان بروید.

چطور خوش زبان باشیم

ویژگی های عمومی «بگو بخندیم» ها چیست؟

اندر فواید ویتامین ثلیمو شیرین ها چه خصوصیاتی دارند؟ چگونه می توان به یک آبلیموی شیرین تگری تبدیل شدو به تلخی نزد و کام دیگران را زهرمار نکرد؟ واقعیت امر این است که متاسفانه حائز فاکتورهای «لیمو شیرین» شدن، خیلی موضوع اکتسابی و در دسترسی نیست. در یک کلام و با الهام از جمله قصار یکی از رفقا، می توان قانونی کلی و بی رحمانه با این مضمون ساطع کرد که «لیمو شیرین بودنی است، نه شدنی». همه آن انسان های بامزه و شیرین زبانی که می توانند ظرف مدت چند دقیقه مدیریت یک مجلس خودمانی راتدر دست بگیرند و ساعت ها در کانون توجه باقی بمانند و دیگران را بخندانند واجد یکسری ویژگی های ذاتی هستند. همین هایی که در پی می خوانید.اعتماد به نفساولین و مهمترین ویژگی آنهاست. از نان شب هم برایشان واجب تر است. البته به میزان کافی و متعادل داشتن اعتماد به نفس به اندازه، شما را به عرش می برد و لبریز بودن از اعتماد به نفس کاذب شما را به شدت بر فرش می کوبد.طنازها نسبت به بامزه بودن خودشان اشراف کامل و آن را از ته قلب باور دارند. همین موضوع باعث جذابیت بیشتر در نظر مخاطب می شود. اول باید خودتان را باور کنید تا دیگران هم شما را باور کنند. آنها بدون خجالت و خوباختگی هدایت جمع را در دست می گیرند و آن را هوشمندانه مدیریت می کنند؛ بدون ترس و واهمه از عکس العمل دیگران و قضاوت آنها در مورد میزان نمک و شکر موجود در گفتار و رفتارشان. گرفتن یکی دو بازخورد ناامیدکننده و خنده های کم رنگ به هیچ عنوان یک سخن ور طناز را از میدان به در نمی کند. آنها مرد میدان های سخت و بحرانی هستند.ذهن پویاسرچشمه حاضرجوابی است و زیر شاخه هوش. آنها باهوشند، حضور ذهن دارند، به شدتس ریع الانتقال هستند و می توانند هر تکی را با یک پاتک سنگین پاسخ بدهند. از هر موضوعی که در لحظه نازل شود، سوژه ای جذاب می سازند و به شکل بداهه آن را روانه قلوب مخاطبین می کنند. مثلا کافی است یک فرد جدید به جمع حضار بپیوندد؛ قهرمان داستان ما بلافاصله این فرصت طلایی را مغتنم می شمارد و با رعایت انصاف، لحظه ورودِ با تاخیر این تازه وارد را – که می توانست به پاره کردن رشته کلام منجر شود – به نقطه عطفی تازه مبدل می سازد. تعلل و تاخیر در پاسخ دادن و باز کردن بابی جدید در عالم مسخرگی جایز نیست و می تواندب لایی بر سر سخن ور بیاورد که علی دایی بر سر پرویز مظلومی نیاورده بود.به روز بودناین یکی از آن فوت های کوزه گری اساسی است. آنها کاملا آپ دیت هستند. نه تنها در جریان جدیدترین شوخی ها و حکایت ها و اس ام اس های بامزه روز قرار دارند که به مسائل جدی روی داده در اطراف و اکناف نیز اشراف دارند و هیچ سوژه مادر مرده ای از زیر دستشان سالم در نمی رود. مثلا می توانند با اندوه درباب درگذشت غم انگیز نلسون ماندلا حرفی بزنند و در چرخشی هوشمندانه، سقلمه ای هم روانه ملکه انگلستان و کمپین حذف سه صفر از سن نامبرده نمایند. اطلاع از شوخی های جدید و پست مدرنی مثل «هیچ وقت گول ظاهر کسی را نخورید؛ یک نفر گول ظاهر مرا خورد و من الان گول ظاهر ندارم» خیلی بهتر از نمونه های یخ و از مد افتاده ای مانند «یک روز دوتا چینی به هم خوردند و شکستند» جواب می دهد.اجرای درستداشتن حس طنز و پر بودن از شوخی ها و ایده های ناب شرط لازم است ولی کافی نیست. مطابق گفته های استاد مسعود فراستی، محتوای بدون فرم به درد لای جرز هم نمی خورد. شوخی خوب 50 درصد قضیه است و اجرای مناسب آن در یک قالب درست، بیش از 50 درصد قضیه! یک سخن ور طناز علاوه بر شوخ بودن، شومن خوبی هم هست، می داند چه نوع شوخی را باید در چه قالبی و چگونه به خورد دیگران بدهدکه سوژه تلف نشود.ادبدر باب لزوم وجودی ا فقدان ادب آدم ها در سال های اخیر به اندازه کافی شنیده ایم و آن را با گوشت و پوست خود لمس کرده ایم. دیگر حتی «فرانچی» و وردست های دوقلویش در مدرسه «والت» هم فهمیده اند که طنازی با لودگی و بی ادبی توفیر دارد. یک طناز متبحر مانند یک بندباز ماهر باید جوری تعادل خودش را روی این لبه باریک و خطیر حفظ کند که یک وقت به صورت «لنگ افلاک» وارد وادی بی ادبی نشود.می توان تند و تیز حرف زد و همه را از لحاط سوژه کردن مورد عنایت قرار داد اما با رعایت انصاف و ادب. طنازان زبده گوله های نمک خود را به همه سمت پرتاب می کنند ولی مواظبند نمک ها داخل چشم و چال (!) دیگران نرود و روی زخم هایشان نپاشد.ظرفیتداشتن آن، همرده داشتن اعتماد به نفس ضروری است. نمی توان به زمین و زمان بند کرد و در عین حال بی ظرفیت بود. فقدان ظرفیت در وجود یک آدم طناز، از فقدان بهرام شفیع در «ورزش و مردم» هم بدتر است. به طور کلی، این دو ویژگی یک روح اند در دو بدن. ویژگی مهم در وجود آدم های بامزه، داشتن آمادگی برای مواجه شدن با هر نوع برخورد و ری اکشن است و ویژگی مهمتر، نحوه مدیریت کردن این برخوردها. در یک کلام آنها می توانند تهدیدها را به فرصت بدل کنند و از خطرات، خاطرات بسازند.

منبع:همشهری جوان

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

باکلاسهای غیرحضوری،چطورکمک درس فرزندم باشم


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه


درخواست مجرب ترین وکلا طلاق توافقی


تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟


طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید


چنددقیقه ای بدون دردسر ماست سالم بساز!


موثرترین راه پاکسازی هوای خانه


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر


بهترین موسسه آموزش زبان کدام است؟


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


یادگیری زبان انگلیسی با اینترنت نیم بها


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

کتاب روش صحبت با مشتریان، روشی عملی برای ایجاد ارتباط با مشتریان ارائه می‌کند. نویسندگان این کتاب، دایان برن‌بام و تام لارکین، هر فصل را به‌‌گونه‌ای سازمان داده‌اند که اصول اساسی، مثال‌های عملی مثبت و منفی، تمرین‌های مفید برای ایجاد مهارت در شما و چند قاعده کلی را به‌طور خلاصه ارائه می‌دهد که نکات اصلی را پوشش داده و برجسته می‌کنند.

طراحی روش ارتباط جادویی با مشتری پیچیده نیست،‌ اما خبره شدن در آن به تلاش واقعی نیاز دارد. می‌توانید ویژگی‌های آن‌را فورا اجرا کرده و به‌سوی تسلط نهایی در اصول و مهارت‌های آن ‌پیش روید. مزیت این کتاب آن است که نکات گفته شده کاملا کاربردی هستند. دوستان زیادی درباره تهیه کتاب‌های معرفی‌شده پرسیده‌اند. در این بخش فقط کتاب‌هایی معرفی می‌شوند که ترجمه نشده‌اند و در بازار ایران موجود نیستند.

چگونه از روش جادویی «مجیک» استفاده کنیم؟

تعاملات فردی برای مشتریان اهمیت زیادی دارد. یک مکالمه کوتاه می‌تواند ارتباط شما را شکل دهد یا آن‌را نابود سازد. روش مجیک (اثرگذاری فوق‌العاده‌ای بر مشتری) تکنیکی برای ارتقای روابط با مشتریان است. به‌عنوان مشتری،‌ وقتی شخصی کاری را به‌طور صحیح، به‌موقع و با قیمت مناسب برایتان انجام می‌دهد، احساس فوق‌العاده‌ای پیدا نمی‌کنید؟ وقتی از انتظارات شما فراتر می‌روند، چه احساسی دارید؟ آیا واقعا خوشحال نمی‌شوید؟ البته، این قدرت «مجیک» است.

خواسته شما این است که مشتری با محصولات و خدمات شما خوشحال باشد و مشتریان نیز می‌خواهند شاد باشند. اگر بی‌تفاوت باشید، با سیاست‌های تدافعی   . . . .چطور خوش زبان باشیم

 

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!

در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود.

شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟

1 –  جانبداریطرف نظر خودتو را بگیر!شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد.برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است.

2 – موضع یادگیرندهدانش آموز باشید نه استاد!« نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم.اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.»

3 – گشودگی ذهنمخت را تکان بدهدر گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است.گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند.

4 –  به تعلیق درآوردن فرضیاتپیش فرضتو خط بزن!در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم.آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست.برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید.

5 – از دل سخن گفتنهر چه می خواهد دل تنگت بگو!این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود.

6 – گوش دادنشنیدن از سودای جان« چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم.حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند.

7 – ناظر خویش بودنبه خودت نگاه کن!« بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم.گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم.همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد.وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم.

8 – احترام کاملاین علامت مخصوص گفت و گوست!دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها.

9 – جویندگیسوال کن!طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ».یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم.

10 – عجله نکردنشتاب سنج داشته باش!آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.

منبع : زندگی ایده آل

 


دانلود فرهنگ های لغت به زبان های مختلفDownloads-icon


مبانی گویندگیDownloads-icon


چگونه فوق العاده صحبت کنیم ؟Downloads-icon

چرب زبان بودن در معنای اصطلاحی می تواند معانی بسیاری داشته باشد. اما از قدیم چرب زبانی مانند دو روی سکه بوده است گاهی به عنوان نکته مثبت در نظر گرفته می شود و گاهی نیز از نقطه نظر منفی بدان نگریسته می شود.اما امروزه دیگر چرب زبانی مفهوم گذشته خود را ندارد و کم کم معنا و مفهوم منفی خود را از دست داده است. امروز کلمه چرب زبانی با کلمه خوب سخن گفتن و خوش کلامی تلفیق شده است. در سطح جامعه و در ارتباط با دیگر افراد باید بدانید که هر گونه که شما با دیگران رفتار کنید آن ها نیز با شما همانگونه برخورد خواهند نمود.

خوش صحبت بودن یکی از خروجی های رفتاری انسان است که بسیار مورد توجه افراد دور و بر است. علاوه بر چرب زبانی عوامل ظاهری دیگری مانند خوش لباس بودن، سطح سواد، و آراستگی ظاهری نیز می تواند تاثیر بسزایی در رفتار دیگران نسبت به ما داشته باشد. در ادامه شیوه هایی را به شما آموزش می دهیم که بتوانید بیشتر چرب زبان باشید و دیگران را نسبت به حرف های خود متقاعد کنید.بدانید که در چه موقعیتی چگونه سخن بگویید افراد چرب زبان و یا حتی زبان باز می دانند در هر موقعیتی باید چگونه سخن بگویند. آن ها حتی در نحوه برخوردئ با دشمنان و کسانی که از دست آن ها عصبانی هستند می توانند پیروز از میدان خارج شوند و همه آن ها بدلیل دانستن این است که چگونه باید با دیگران برخورد نمود.عصبانی نشویدافراد زبان باز بسیار دیر عصبانی می شوند. اگر می خواهید چرب زبانی را تجربه کنید اول از همه باید خوب سخن گفتن و با روی گشاده صحبت کردن را بیاموزیم. لبخند بزنیدراز چرب زبان بودن این است که دیگران به شما اعتماد کنند. یکی از راه های معجزه آمیز در مورد اینکه دیگران به شما اعتماد کنند این است که لبخند بر روی چهره داشته باشید. به صورت ناخودآگاه انسان از چهره های عبوس و ناراحت می گریزد. پس بهترین امر این است که بر روی صورت خود لبخند داشته باشید. با اعتماد به نفس سخن بگوییدلحن سخن گفتن در زبان بازی و چرب زبانی بسیار مهم است. زمانی که می خواهید دیگران به شما اعتماد کنند باید چنان با دعتماد به نفس صحبت کنید که فرد به این نکته پی ببرد که شما به حرفی که می زنید ایمان دارید. زمانی که شما این موضوع را در فرد تلقین کنید توانسته اید چرب زبانی خود را به رخ وی کشیده و آن را متقاعد به گوش دادن به حرف های خود گردانید. از وی تعریف کنیدادم های چرب زبان و زبان باز از تمامی فرصت ها استفاده می کنند تا تملق شخص مقابل را بکنند. راز اینکه طرف مقابلتان را مجاب کنید و چرب زبانی کنید این است که از وی تعریف کنید پس هر چه بیشتر از وی تعریف کنید بیشتر به شما گوش خواهد داد و به عبارتی اعتماد بیشتری خواهد نمود. البته حواستان باشد که در این امر زیاده روی نکنید چون خانم ها در این مورد بسیار باهوش تر از شما هستند.

 

چطور خوش زبان باشیم

اگر شما هم در مورد چرب زبانی تجربه خاصی دارید و می دانید که چگونه می توان چرب زبانی کرد در قسمت نظرات و پیشنهادات مطلب خود را قرار دهید.

کرج – چهارراه طالقانی – برج طالقانی – طبقه هفتم واحد 205 – کد پستی:3134899978

026-32601

info@chegane.com

 

احسان كرمي، رازهاي خوب حرف زدن را براي مخاطبان تپش برملا مي‌كند تا ديگر هيچ رازي در اين‌باره، وجود نداشته باشد؛ حرف‌هايي كه براي آن‌هايي كه عشق مجري‌ شدن هم دارند، فوق‌العاده است

چرا مد شده بعضي‌ شل و نصفه‌ حرف مي‌زنند؟

 

 

 

چطور خوش زبان باشیم

مصاحبه‌گر: مرسده بابايي

آدم حسود‌ي‌اش مي‌شود وقتي عده‌اي را مي‌بيند كه همين‌جور بي‌هوا، وقتي كه لازم باشد، جلوي بقيه از جاي‌شان بلند مي‌شوند يا حتي از جايشان بلند نشده و در جايشان كماكان نشسته‌اند و مثل بلبل حرف مي‌زنند و ديگران را مجذوب حرف زدن‌شان و حرف‌هاي خوب‌شان مي‌كنند. بعد آدم از خودش مي‌پرسد كه واقعاً چرا بعضي‌ها، خوب‌تر از بقيه حرف مي‌زنند؟

راز خوب حرف زدن را، بايد از كساني بپرسيم كه خوب حرف مي‌زنند و احسان كرمي، بلاشك يكي از اين‌ آدم‌هاست؛ مردي كه در دوازدهمين جشنواره بين‌المللي راديو هم، كه اواخر اديبهشت ماه برگزار شد، جايزه گوينده برتر را براي سومين بار به خانه‌اش برد تا حالا ديگران، حساب خاصي روي او باز كنند. اجراهاي احسان كرمي در برنامه‌هايي چون نقره، تصوير زندگي، راديو هفت و مكث 95، چهره‌اي ديگر از توانايي اين گوينده را به رخ مخاطبان كشاند؛ چهره‌اي كه تفاوت‌هاي خاصي با اجراهاي راديويي او دارد و البته، هر دو نوع اجرا، در اوج خود هستند.

در منطقه سعادت‌آباد تهران، روبه‌رو با اين گوينده و انسان خوش‌بيان نشستيم تا با ما و براي مخاطبان ما، از رازها و رمزهاي خوب صحبت كردن و خوب حرف زدن بگويد. شك نكنيد كه اين حرف‌ها، شنيدن دارند. معطل چه هستيد؟ مگر آرزوي خوش‌بيان شدن نداريد؟ پس اين‌‌ها را بخوانيد. 

***

درست حرف زدن يعني چي؟

معنای درست حرف زدن همیشه این نیست که ما با همه شیک و رسمی و مؤدبانه حرف بزنیم؛ درست حرف زدن یعنی در هر موقعیتی و حالتی، تأثیرگذار‌ترین بیان را داشته باشیم، این تأثیرگذاری شامل به کارگیری بهترین واژه‌هاست براي انتقال تمام و کمال حس. باز هم تأکید می‌کنم، نمی‌گویم مؤدبانه حرف زدن یا استفاده از واژه‌های عجیب و آنچنانی.

 

مثل مجري‌هاي سابق حرف نزن

متأسفانه بین مردم رایج شده به کسانی که از لغات سنگین، بی‌معنی و نامربوط که فقط آواهای زیبایی دارد، استفاده می‌کنند، می‌گویند مثل مجری‌ها حرف می‌زند. شاید برای اینکه یک دوره‌ای مد بود مجری‌ها این طوري صحبت می‌کردند: پنجره‌ها را باز کنید تا عشق از میان پنجره داخل بیاید و بگذارد زندگی رنگی بیابد و چای بهتر بجوشد و… از همین حرف‌ها. برای همین مجری، نماد کسی بود که حرف‌های بی‌سر و ته می‌زد. البته کسی مثل رضا صفدری هم بود که از همین واژه‌ها استفاده می‌کرد، اما به شکل درست. او از واژه‌های سنگین و شعرگونه استفاده می‌کرد، اما ترکیب‌بندی در آن را هم رعایت می‌کرد و درست حرف می‌زد، از این مقایسه می‌شود فهمید که درست صحبت کردن فقط بستگی به واژه‌هایی که استفاده می‌کنید، ندارد. وقتی شما جمله‌بندی درست، لحن زیبا، آهنگ صدایی متناسب با واژه‌ها داشته باشید و متناسب با مکان و فضایی که در آن قرار دارید، حرف بزنید، می‌توانید امیدوار باشید که بیان مؤثر و درستی خواهید داشت.

 

صدايمان خانوادگي خوب است

چند عامل باعث شد که من احساس کنم بد حرف نمی‌زنم؛ اول اینکه پدربزرگم صدای بسیار خوبی داشت، عمه‌های من هم صداهای خوبی دارند، در نتیجه این اعتماد به نفس برای من ایجاد شد که طبق قانون توارث من هم می‌توانم صدای خوبی داشته باشم. دوم اینکه یک‌بار در هفده سالگی مزاحم تلفنی شدم و کسی‌که آنطرف خط بود، به من گفت خیلی خوب حرف می‌زنی و پیشنهاد کرد دوبلور بشوم، بعد از آن یک روز در همان طول دوره تحصیلی‌ام رادیو جوان برای برنامه‌ای مرا به عنوان جوان موفق دعوت کرد و آنجا هم مطرح شد که صدای خوبی دارم و تشویقم کردند به تست صدا دادن. من هم این کار را کردم که البته از همین تست‌های سر کاری بود که آدم را به بهانه‌ای از سر خودشان باز می‌کردند. جدا از همه این‌ها از بچگی هم علاقه زیادی به رادیو داشتم و در نوجوانی هم به واسطه علاقه پدرم به دوبله، اکثر دوبلور‌ها را می‌شناختم. همه این‌ها به ترتیب برای من انگیزه‌ای شد که این کار را پیگیری کنم، هنوز هم فکر نمی‌کنم صدای خوبی دارم، چیزی که مرا متقاعد می‌کند به درست صحبت کردن این است که می‌توانم لحنم را متناسب با فضا تغییر دهم تا مفهوم را به خوبی انتقال بدهم.

 

من؟ درست صحبت نمي‌كنم كه

البته من خودم را جزء آدم‌هایی که درست صحبت می‌کنند، نمی‌گذارم، اما از طرفی هم اصلاً دوست ندارم جزء کسانی باشم که از واژه‌های عجیب و غریب استفاده می‌کنند و حوصله دیگران را سر می‌برند. در ‌‌نهایت سعی خودم را می‌کنم درست صحبت کنم و برای این کار تمرین می‌کنم.

 

همه جا راديويي نمي‌شود حرف زد

من در اجرا‌ها و نوع صحبت کردنم این مسئله را در نظر می‌گیرم که اجرای رادیويي‌ام باید با اجرای تلویزیونی‌ام و هر کدام این‌ها باز به تناسب نوع برنامه، زمان برنامه، شبکه‌ای که در آن برنامه اجرا می‌کنم، فرق داشته باشد. همین طور شکل حرف زدن من باز در جمع خانواده و در محیط اجتماعی متفاوت است. اغلب مردم به این نکته توجه نمی‌کنند و همه جا یک‌جور صحبت می‌کنند. من نظری درباره درست یا غلط بودن این مسئله ندارم، اما این اتفاق مورد پسند من نیست. به نظر من چه طور حرف زدن هنر است، به شرط آنکه بدانی کجا و در چه موقعیتی حرف می‌زنی. صحبت کردن در موقعیت‌های متفاوت از هر نظر متفاوت است. برای مثال اگر من همانطور که پشت میکروفون رادیو حرف می‌زنم، موقع خرید از سوپرمارکت محله‌مان هم حرف بزنم، احتمالاً می‌گویند خیلی عقل درست و حسابی ندارد. پس شما باید بدانید که صحبت کردن در هنگام خرید یا زمان معامله یا یک محیط اداری یا هنگام رانندگی نمی‌تواند یک شکل و یک لحن و یک بیان داشته باشد، تشخیص در تفاوت این موقعیت‌ها به شما کمک می‌کند تا درست صحبت کردن را تعریف کنید.

 

وقتي چهره عوض كردم

من خودم این درست صحبت کردن و این تفاوت در شکل بیان را از رسانه یاد گرفته‌ام، از زمانی که پا به تلویزیون گذاشتم این تفاوت در اجرا را برای خودم تعریف کردم، چون با خودم فکر کردم اگر قرار باشد من‌‌ همان احسان کرمی رادیو را در تلویزیون تکرار کنم، خوب چه کاری است که در هر دوی آن‌ها باشم؛ یا در رادیو می‌مانم یا در تلویزیون. داستان هم از آنجايی شروع شد که ورود من به رادیو همزمان با مدیریت دکتر خجسته بود و در آن زمان اگر انگشت کوچک پای شما به عنوان یک گوینده رادیو، در تصویر تلویزیون دیده می‌شد، از رادیو اخراج می‌شدید، من هم در آن زمان برنامه رادیویی مکث را اجرا می‌کردم که منصور ضابطیان پیشنهاد برنامه تلویزیونی نقره را به من داد. من بدون اینکه هیچ حرفی به کسی بزنم رفتم و این برنامه را اجرا کردم، اما از‌‌ همان موقع تصمیم گرفتم آنقدر اجرای رادیويي‌ام با اجرای تلویزیونی‌ام متفاوت باشد که کسی متوجه نشود،‌‌ همان هم شد، تا زمانی که دکتر خجسته معاونت رادیو بودند یا متوجه نشدند که من‌‌ همان آدم هستم یا به رویم نیاوردند، بعد دیدم که اتفاقاً این کار درستی است و باید همین باشد؛ یعنی یک چهره کاملاً متفاوت از رادیو.

 

بيكاريد؟ دوره فن بيان برويد

البته کسی با آموزش دیدن مجری یا بازیگر نمی‌شود، چیزی باید درون شما باشد که آموختنی نیست، چیزی که درباره‌اش حرف می‌زنم، نه پررویی است، نه مطالعه زیاد و نه چهره خوب، بلکه مدیریت صحنه است که شما باید ذاتاً آن را داشته باشید، اما درباره خوب حرف زدن مسئله فرق می‌کند. خوب حرف زدن را می‌شود آموزش دید. من معمولاً به خیلی از آدم‌هايی که اطرافم بیکار هستند و قصد کلاس رفتن دارند، توصیه می‌کنم که دوره بیان ببینند و اغلب هم تعجب می‌کنند از این پیشنهاد من، در صورتی که من از بین همه دوره‌هایی که گذرانده‌ام، هیچ کدام‌شان به شیرینی دوره‌های بیان نبوده، چون آنجا شما یاد می‌گیرید چطور حرف بزنید، یاد می‌گیرید چقدر غلط مصطلح دارید، چه طور می‌شود می‌توانید بیان تأثیرگذاری داشته باشید، چه تمرین‌هایی برای بهتر حرف زدن هست و خوب شما زمانی که بتوانید بهتر حرف بزنید، حتماً بهتر هم می‌توانید کارتان را در اجتماع پیش ببرید.

 

خوب حرف زدن، نيازي جهاني

اتفاقی که این روز‌ها در جامعه ما افتاده این است که داریم به سمتی می‌رویم که خیلی خوب حرف نمی‌زنیم. شما اگر رجوع کنید به روزنامه‌های دهه بیست یا سی، بخشی از واژه‌های مرسوم در جامعه آن روز را در می‌یابید و این تفاوت را احساس می‌کنید. ما امروز خیلی از واژه‌ها را سرسری به کار می‌‌گيريم، خیلی واژه‌ها وارد زبانمان شده که آهنگ قشنگی ندارد، نوآمده و بد معنی هستند. مسئله بعدی سواد مطالعاتی است که اصلاً کتاب‌های پرفروش امروز ما اکثراً ایرادهای ادبی دارند. مسئله دیگر این است که در هر دوره‌ای نوع گویشی در جامعه مد می‌شود. مثلاً شل حرف زدن، کامل ادا نکردن جمله‌ها، نصفه و نیمه بیان کردن واژه‌ها، و من هیچ وقت نفهمیدم این مد‌ها از کجا می‌آیند و چه طور رواج پیدا می‌کنند. شاید خیلی‌ها در زندگی روزمره نیازی در خودشان برای درست صحبت کردن نبینند، ولی اصولاً اغلب ما امروز در جوامعی هستیم که ارتباط کلامی زیادی برقرار می‌کنیم. خیلی وقت‌ها ما نسبت به خیلی از مسائل بی‌تفاوت هستیم، اما این مسئله ثابت شده که آوا‌ها تأثیرگذار و در فضا ماندگار هستند، شاید نگاه من خیلی ایده‌آلیستی باشد، اما به هر حال نگاه من این است که هر آوایی بار مثبت و منفی دارد. وقتی ما با هم درست حرف می‌زنیم و البته حرف درست می‌زنیم، خیلی از مشکلات و تنش‌هایی که در جامعه هست، حل می‌شود. خوب حرف زدن فقط یک نیاز فردی نیست، بلکه یک نیاز جهانی است حتی. خلاصه اینکه اگر کسی دنبال این است که کلام تأثیرگذاری داشته باشد، باید بیانش را درست کند و راهش هم گذراندن دوره‌های فن بیان است یا خواندن روزنامه با صدای بلند و جستجو کردن درباره تلفظ صحیح واژه‌ها.

 

در فايده‌هاي جادوي كلام

هیچ چیزی مثل بیان روی آدم‌ها تأثیر نمی‌گذارد. اینکه ما امروز جامعه‌ای نداریم که درست حرف بزند، ناخودآگاه باعث می‌شود آدم‌هایی که درست صحبت می‌کنند، نسبت به بقیه برجسته‌تر بشوند و البته خیلی‌ها هم از این اتفاق استفاده می‌کنند در جهت راه‌اندازی کلاس‌هایی که برایشان درآمدزایی می‌کند و این، به واسطه استفاده درست از واژه‌ها، مرتب چیدن واژه‌ها، بداهه خوب داشتن، حضور ذهن خوب داشتن و با قدرت جادویی کلام آدم‌ها را جذب كردن است. خوب، گاهی این درست صحبت کردن در جهت سوء استفاده قرار می‌گیرد و گاهی هم در جهت مثبت آن استفاده می‌شود. مثل قدرت کلامی که پیغمبر داشته که واقعاً به لحاظ قوه تکلم بی‌نظیر بوده، شما کمتر حدیث و روایتی از پیامبر می‌شنوید که تندی داشته باشد، چون بیانش در جهت رسالتش بوده. چطور یک خطیبی می‌شود فلسفی و آوازه قدرت بیانش در تاریخ می‌ماند؟ این‌‌ همان تأثیر جادويی کلام است.

 

چطور حاضرجواب باشيم؟

بداهه و حاضرجوابی آدم‌ها مستقیماً بر می‌گردد به هوش آن‌ها و در درجه بعدی اطلاعات‌شان. ممکن است آدمی باشد که کوهی از اطلاعات داشته باشد، اما توان بداهه‌گویی و استفاده از این اطلاعات را در لحظه نداشته باشد، اما کسی موفق است که هر چند اطلاعات کمی داشته باشد، اما از‌‌ همان اطلاعات محدود در جای خودش با بیان درست استفاده کند، اتفاقاً بداهه امر بسیار مهمی در موفقیت بیانی است اما بداهه چیزی نيست که با آموزش آموختنی باشد و از طرفی با پررویی هم فرق می‌کند! متأسفانه گاهی اوقات این دو با هم اشتباه گرفته می‌شود. در اصل بداهه استفاده درست و به جا از اطلاعات شخصی و در راستای هدفی است که داریم.

 

چطور خوش زبان باشیم

ياد منوچهر نوذري به خير

من تا امروز هیچ گوینده یا مجری را در ایران ندیده‌ام که به اندازه مرحوم نوذری توانمند بوده و بداهه خوبی داشته باشد. فکر می‌کنم ایشان یک نمونه بسیار خوب از درست صحبت کردن و بیان خوب داشتن هستند، کسی که صدای خیلی خاصی مثل آقای رضوی نداشت، اما از لحنش استفاده درستی می‌کرد و بداهه فوق‌العاده و اطلاعات خوبی داشت. آقای نوذری از نمونه‌های خیلی خیلی مناسبی است که من در حوزه کاری خودم می‌توانم اسم ببرم و من به شخصه از روش کار ایشان خیلی استفاده کرده‌ام. بیان ایشان همیشه به من جرأت می‌داد. حسن بداهه این است که چون کوبنده و موجز است، در مخاطب ایجاد فکر می‌کند. آقای نوذری این ویژگی را داشت و البته جا دارد که از آقای کاردان هم در این زمینه نام برده شود.

چطور خوش زبان باشیم
چطور خوش زبان باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *