چطور عاشق خودم باشم

 
helpkade
چطور عاشق خودم باشم
چطور عاشق خودم باشم

فهرست مطالب

عشق ورزیدن به خود باعث افزایش اعتماد به نفس‌تون میشه و همین موضوع برای وارد شدن به رابطه عاطفی سالم و موفق مهم و لازمه. تا وقتی که خودتونو نشناسین، به خودتون احترام نذارین و اعتماد به نفس‌تونو بالا نبرین، داشتن رابطه سالم و موفق غیرممکن میشه. در این پست توضیح میدیم که چطور باید قدم اول برای داشتن رابطه مطلوب رو بردارین، یعنی چطور عاشق خودتون باشین!

به این مثال توجه کنین. فرض کنین شریک عاطفی‌تون گفته که برای اینکه بیشتر جذاب به نظر برسین و بیشتر دوستتون داشته باشه، باید وزن‌تونو کم کنین. برای اینکه ازتون راضی باشه و دوستتون داشته باشه، به حرفش گوش می‌کنین، رژیم سختی میگیرین و ورزش‌های سنگینی انجام میدین اما بعد از مدتی سلامتی جسمانی و روحی‌تون به خطر می‌افته. اینکه عشق‌تون به دلیل سلامتی‌تون ازتون چیزی رو بخواد، تفاوت داره با اینکه بخواد تغییرتون بده. منظورمون اینه که برای رضایت دیگران، عشق‌تون یا خانواده‌تون، هیچ وقت به کاری که دوست ندارین و کاری که به سلامتی‌تون آسیب میرسونه، تن ندین!

به این جمله توجه کنین: همه‌مون از هم تفاوت‌هایی داریم و هیچ وقت نمیتونیم دقیقا مثل کس دیگه‌ای بشیم. بهتره که خود واقعی‌مونو توسعه بدیم و بهترش کنیم به جای اینکه زندگی‌مونو تلف کنیم که مثل کس دیگه‌ای بشیم. باور کنین که شما هم ویژگی‌هایی رو دارین که دیگران ندارن، یعنی هر کسی نقات قوت منحصر به فرد خودشو داره. مقایسه کردن، جزو افکار منفی هست. این رفتار باعث کاهش اعتماد به نفس‌تون میشه و اگر شما نسبت به خودتون نگرش منفی داشته باشین، شریک عاطفی‌تون یا هر کس دیگه هم همون نگرش رو خواهد داشت.

همه اشتباهاتی رو مرتکب میشن، مهم اینه که بتونین خودتونو ببخشین. مثلا تصور کنین با کسی تازه آشنا شده بودین اما بعد از چند هفته آشنا شدن باهاش، اون بهتون گفته که دیگه نمیخواد رابطه رو ادامه بده. در این شرایط چه حسی بهتون دست میده؟ حتما جواب اکثریت، اینه که با خودتون میگین:«دیدی دوباره کاری کردی که رابطه‌ات خراب شد و نتونستی جذبش کنی. تو اصلی جذاب نیستی. لیاقتت همینه که تنها باشی!» اما این طرز تفکر نسبت به خودتون اشتباهه. طرز درستش اینه:«حتما برای هم مناسب نبودیم. منم تلاش خودم رو کردم و سعی میکنم آگاهی‌مو بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.»

چطور عاشق خودم باشم

برای اینکه خودتونو دوست داشته باشین، شرط و شروط نذارین. مثلا با خودتون قرار نذارین که اگر بتونم فلان شخص رو جذب کنم، نسبت به خودم احساس خوبی خواهم داشت. شما باید در هر شرایطی خودتونو دوست داشته باشین! یعنی عشق‌تون نسبت به خودتون باید بی قید و شرط باشه! اگر میخواین اعتماد به نفس‌تونو به کمک روانشناس بالا ببرین تا بتونین خودتونو دوست داشته باشین و در نتیجه رابطه عاطفی خوبی داشته باشین، میتونین از سیستم مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنین. برای گرفتن نوبت مشاوره، به دایرکت پیام دهید.

اعتماد به نفس لایه‌های مختلفی داره. لایه بیرونی و لایه درونی. برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشین، باید اول لایه بیرونی‌تون کامل بشه تا به درونی برسه. لایه بیرون اعتماد به نفس، ظاهر شما و نگرشی که نسبت به ظاهرتون دارین هست. یعنی باید از خود و ظاهرتون مراقبت کنین. این مراقبت، شامل ورزش، تغذیه مناسب و سلامت جسمانی میشه. حتما باید به این لایه توجه و رسیدگی کنین تا بتونین روی درون‌تون کار کنین و اعتماد به نفس‌تونو بدست بیارین.

همه افراد گذشته تلخ و شیرینی دارن اما مهم اینه که نگرش‌تون نسبت به گذشته‌تون چیه، یعنی ازش درس گرفتین و تجربه کسب کردین یا مدام دارین درباره‌اش فکر میکنین و خودتونو با افکار منفی از بین میبرین؟ اگر نگرش منفی داشته باشین، به مرور زمان اعتماد به نفس‌تون پایین میاد و باعث میشه که نتونین خودتونو اونقدر که لازمه دوست داشته باشین. بهتره برای کنار اومدن با گذشته‌تون هر چه زودتر دست به کار بشین. انجام دادن این کار به تنهایی سخته و نیاز به کمک متخصص داره.

مثلا اگر شریک عاطفی‌تون همیشه باهاتون بدرفتاری میکنه، براتون ارزش قائل نیست و درواقع شریک عاطفی مناسبی نیست، صبر کردن در این شرایط، درواقع بی فایده است چون تا خودش نخواد، نمیتونین تغییرش بدین یا با سکوت، دعوا کردن و… تنبیهش کنین تا رفتارش رو تغییر بده. اگر برای خودتون ارزش قائل هستین و قدر خودتونو میدونین، بهتره برای ادامه رابطه ناسالم تجدید نظر کنین و به دنبال عشق واقعی‌تون باشین. تنها بودن بهتر از موندن در رابطه ناسالم و سمی هست.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

38 بازدید

47 بازدید

119 بازدید

107 بازدید

184 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

فهرست مطالب

عشق ورزیدن به خود باعث افزایش اعتماد به نفس‌تون میشه و همین موضوع برای وارد شدن به رابطه عاطفی سالم و موفق مهم و لازمه. تا وقتی که خودتونو نشناسین، به خودتون احترام نذارین و اعتماد به نفس‌تونو بالا نبرین، داشتن رابطه سالم و موفق غیرممکن میشه. در این پست توضیح میدیم که چطور باید قدم اول برای داشتن رابطه مطلوب رو بردارین، یعنی چطور عاشق خودتون باشین!

به این مثال توجه کنین. فرض کنین شریک عاطفی‌تون گفته که برای اینکه بیشتر جذاب به نظر برسین و بیشتر دوستتون داشته باشه، باید وزن‌تونو کم کنین. برای اینکه ازتون راضی باشه و دوستتون داشته باشه، به حرفش گوش می‌کنین، رژیم سختی میگیرین و ورزش‌های سنگینی انجام میدین اما بعد از مدتی سلامتی جسمانی و روحی‌تون به خطر می‌افته. اینکه عشق‌تون به دلیل سلامتی‌تون ازتون چیزی رو بخواد، تفاوت داره با اینکه بخواد تغییرتون بده. منظورمون اینه که برای رضایت دیگران، عشق‌تون یا خانواده‌تون، هیچ وقت به کاری که دوست ندارین و کاری که به سلامتی‌تون آسیب میرسونه، تن ندین!

به این جمله توجه کنین: همه‌مون از هم تفاوت‌هایی داریم و هیچ وقت نمیتونیم دقیقا مثل کس دیگه‌ای بشیم. بهتره که خود واقعی‌مونو توسعه بدیم و بهترش کنیم به جای اینکه زندگی‌مونو تلف کنیم که مثل کس دیگه‌ای بشیم. باور کنین که شما هم ویژگی‌هایی رو دارین که دیگران ندارن، یعنی هر کسی نقات قوت منحصر به فرد خودشو داره. مقایسه کردن، جزو افکار منفی هست. این رفتار باعث کاهش اعتماد به نفس‌تون میشه و اگر شما نسبت به خودتون نگرش منفی داشته باشین، شریک عاطفی‌تون یا هر کس دیگه هم همون نگرش رو خواهد داشت.

همه اشتباهاتی رو مرتکب میشن، مهم اینه که بتونین خودتونو ببخشین. مثلا تصور کنین با کسی تازه آشنا شده بودین اما بعد از چند هفته آشنا شدن باهاش، اون بهتون گفته که دیگه نمیخواد رابطه رو ادامه بده. در این شرایط چه حسی بهتون دست میده؟ حتما جواب اکثریت، اینه که با خودتون میگین:«دیدی دوباره کاری کردی که رابطه‌ات خراب شد و نتونستی جذبش کنی. تو اصلی جذاب نیستی. لیاقتت همینه که تنها باشی!» اما این طرز تفکر نسبت به خودتون اشتباهه. طرز درستش اینه:«حتما برای هم مناسب نبودیم. منم تلاش خودم رو کردم و سعی میکنم آگاهی‌مو بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.»

چطور عاشق خودم باشم

برای اینکه خودتونو دوست داشته باشین، شرط و شروط نذارین. مثلا با خودتون قرار نذارین که اگر بتونم فلان شخص رو جذب کنم، نسبت به خودم احساس خوبی خواهم داشت. شما باید در هر شرایطی خودتونو دوست داشته باشین! یعنی عشق‌تون نسبت به خودتون باید بی قید و شرط باشه! اگر میخواین اعتماد به نفس‌تونو به کمک روانشناس بالا ببرین تا بتونین خودتونو دوست داشته باشین و در نتیجه رابطه عاطفی خوبی داشته باشین، میتونین از سیستم مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنین. برای گرفتن نوبت مشاوره، به دایرکت پیام دهید.

اعتماد به نفس لایه‌های مختلفی داره. لایه بیرونی و لایه درونی. برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشین، باید اول لایه بیرونی‌تون کامل بشه تا به درونی برسه. لایه بیرون اعتماد به نفس، ظاهر شما و نگرشی که نسبت به ظاهرتون دارین هست. یعنی باید از خود و ظاهرتون مراقبت کنین. این مراقبت، شامل ورزش، تغذیه مناسب و سلامت جسمانی میشه. حتما باید به این لایه توجه و رسیدگی کنین تا بتونین روی درون‌تون کار کنین و اعتماد به نفس‌تونو بدست بیارین.

همه افراد گذشته تلخ و شیرینی دارن اما مهم اینه که نگرش‌تون نسبت به گذشته‌تون چیه، یعنی ازش درس گرفتین و تجربه کسب کردین یا مدام دارین درباره‌اش فکر میکنین و خودتونو با افکار منفی از بین میبرین؟ اگر نگرش منفی داشته باشین، به مرور زمان اعتماد به نفس‌تون پایین میاد و باعث میشه که نتونین خودتونو اونقدر که لازمه دوست داشته باشین. بهتره برای کنار اومدن با گذشته‌تون هر چه زودتر دست به کار بشین. انجام دادن این کار به تنهایی سخته و نیاز به کمک متخصص داره.

مثلا اگر شریک عاطفی‌تون همیشه باهاتون بدرفتاری میکنه، براتون ارزش قائل نیست و درواقع شریک عاطفی مناسبی نیست، صبر کردن در این شرایط، درواقع بی فایده است چون تا خودش نخواد، نمیتونین تغییرش بدین یا با سکوت، دعوا کردن و… تنبیهش کنین تا رفتارش رو تغییر بده. اگر برای خودتون ارزش قائل هستین و قدر خودتونو میدونین، بهتره برای ادامه رابطه ناسالم تجدید نظر کنین و به دنبال عشق واقعی‌تون باشین. تنها بودن بهتر از موندن در رابطه ناسالم و سمی هست.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

38 بازدید

47 بازدید

119 بازدید

107 بازدید

184 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

فهرست مطالب

عشق ورزیدن به خود باعث افزایش اعتماد به نفس‌تون میشه و همین موضوع برای وارد شدن به رابطه عاطفی سالم و موفق مهم و لازمه. تا وقتی که خودتونو نشناسین، به خودتون احترام نذارین و اعتماد به نفس‌تونو بالا نبرین، داشتن رابطه سالم و موفق غیرممکن میشه. در این پست توضیح میدیم که چطور باید قدم اول برای داشتن رابطه مطلوب رو بردارین، یعنی چطور عاشق خودتون باشین!

به این مثال توجه کنین. فرض کنین شریک عاطفی‌تون گفته که برای اینکه بیشتر جذاب به نظر برسین و بیشتر دوستتون داشته باشه، باید وزن‌تونو کم کنین. برای اینکه ازتون راضی باشه و دوستتون داشته باشه، به حرفش گوش می‌کنین، رژیم سختی میگیرین و ورزش‌های سنگینی انجام میدین اما بعد از مدتی سلامتی جسمانی و روحی‌تون به خطر می‌افته. اینکه عشق‌تون به دلیل سلامتی‌تون ازتون چیزی رو بخواد، تفاوت داره با اینکه بخواد تغییرتون بده. منظورمون اینه که برای رضایت دیگران، عشق‌تون یا خانواده‌تون، هیچ وقت به کاری که دوست ندارین و کاری که به سلامتی‌تون آسیب میرسونه، تن ندین!

به این جمله توجه کنین: همه‌مون از هم تفاوت‌هایی داریم و هیچ وقت نمیتونیم دقیقا مثل کس دیگه‌ای بشیم. بهتره که خود واقعی‌مونو توسعه بدیم و بهترش کنیم به جای اینکه زندگی‌مونو تلف کنیم که مثل کس دیگه‌ای بشیم. باور کنین که شما هم ویژگی‌هایی رو دارین که دیگران ندارن، یعنی هر کسی نقات قوت منحصر به فرد خودشو داره. مقایسه کردن، جزو افکار منفی هست. این رفتار باعث کاهش اعتماد به نفس‌تون میشه و اگر شما نسبت به خودتون نگرش منفی داشته باشین، شریک عاطفی‌تون یا هر کس دیگه هم همون نگرش رو خواهد داشت.

همه اشتباهاتی رو مرتکب میشن، مهم اینه که بتونین خودتونو ببخشین. مثلا تصور کنین با کسی تازه آشنا شده بودین اما بعد از چند هفته آشنا شدن باهاش، اون بهتون گفته که دیگه نمیخواد رابطه رو ادامه بده. در این شرایط چه حسی بهتون دست میده؟ حتما جواب اکثریت، اینه که با خودتون میگین:«دیدی دوباره کاری کردی که رابطه‌ات خراب شد و نتونستی جذبش کنی. تو اصلی جذاب نیستی. لیاقتت همینه که تنها باشی!» اما این طرز تفکر نسبت به خودتون اشتباهه. طرز درستش اینه:«حتما برای هم مناسب نبودیم. منم تلاش خودم رو کردم و سعی میکنم آگاهی‌مو بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.»

چطور عاشق خودم باشم

برای اینکه خودتونو دوست داشته باشین، شرط و شروط نذارین. مثلا با خودتون قرار نذارین که اگر بتونم فلان شخص رو جذب کنم، نسبت به خودم احساس خوبی خواهم داشت. شما باید در هر شرایطی خودتونو دوست داشته باشین! یعنی عشق‌تون نسبت به خودتون باید بی قید و شرط باشه! اگر میخواین اعتماد به نفس‌تونو به کمک روانشناس بالا ببرین تا بتونین خودتونو دوست داشته باشین و در نتیجه رابطه عاطفی خوبی داشته باشین، میتونین از سیستم مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنین. برای گرفتن نوبت مشاوره، به دایرکت پیام دهید.

اعتماد به نفس لایه‌های مختلفی داره. لایه بیرونی و لایه درونی. برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشین، باید اول لایه بیرونی‌تون کامل بشه تا به درونی برسه. لایه بیرون اعتماد به نفس، ظاهر شما و نگرشی که نسبت به ظاهرتون دارین هست. یعنی باید از خود و ظاهرتون مراقبت کنین. این مراقبت، شامل ورزش، تغذیه مناسب و سلامت جسمانی میشه. حتما باید به این لایه توجه و رسیدگی کنین تا بتونین روی درون‌تون کار کنین و اعتماد به نفس‌تونو بدست بیارین.

همه افراد گذشته تلخ و شیرینی دارن اما مهم اینه که نگرش‌تون نسبت به گذشته‌تون چیه، یعنی ازش درس گرفتین و تجربه کسب کردین یا مدام دارین درباره‌اش فکر میکنین و خودتونو با افکار منفی از بین میبرین؟ اگر نگرش منفی داشته باشین، به مرور زمان اعتماد به نفس‌تون پایین میاد و باعث میشه که نتونین خودتونو اونقدر که لازمه دوست داشته باشین. بهتره برای کنار اومدن با گذشته‌تون هر چه زودتر دست به کار بشین. انجام دادن این کار به تنهایی سخته و نیاز به کمک متخصص داره.

مثلا اگر شریک عاطفی‌تون همیشه باهاتون بدرفتاری میکنه، براتون ارزش قائل نیست و درواقع شریک عاطفی مناسبی نیست، صبر کردن در این شرایط، درواقع بی فایده است چون تا خودش نخواد، نمیتونین تغییرش بدین یا با سکوت، دعوا کردن و… تنبیهش کنین تا رفتارش رو تغییر بده. اگر برای خودتون ارزش قائل هستین و قدر خودتونو میدونین، بهتره برای ادامه رابطه ناسالم تجدید نظر کنین و به دنبال عشق واقعی‌تون باشین. تنها بودن بهتر از موندن در رابطه ناسالم و سمی هست.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

38 بازدید

47 بازدید

119 بازدید

107 بازدید

184 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

فهرست مطالب

عشق ورزیدن به خود باعث افزایش اعتماد به نفس‌تون میشه و همین موضوع برای وارد شدن به رابطه عاطفی سالم و موفق مهم و لازمه. تا وقتی که خودتونو نشناسین، به خودتون احترام نذارین و اعتماد به نفس‌تونو بالا نبرین، داشتن رابطه سالم و موفق غیرممکن میشه. در این پست توضیح میدیم که چطور باید قدم اول برای داشتن رابطه مطلوب رو بردارین، یعنی چطور عاشق خودتون باشین!

به این مثال توجه کنین. فرض کنین شریک عاطفی‌تون گفته که برای اینکه بیشتر جذاب به نظر برسین و بیشتر دوستتون داشته باشه، باید وزن‌تونو کم کنین. برای اینکه ازتون راضی باشه و دوستتون داشته باشه، به حرفش گوش می‌کنین، رژیم سختی میگیرین و ورزش‌های سنگینی انجام میدین اما بعد از مدتی سلامتی جسمانی و روحی‌تون به خطر می‌افته. اینکه عشق‌تون به دلیل سلامتی‌تون ازتون چیزی رو بخواد، تفاوت داره با اینکه بخواد تغییرتون بده. منظورمون اینه که برای رضایت دیگران، عشق‌تون یا خانواده‌تون، هیچ وقت به کاری که دوست ندارین و کاری که به سلامتی‌تون آسیب میرسونه، تن ندین!

به این جمله توجه کنین: همه‌مون از هم تفاوت‌هایی داریم و هیچ وقت نمیتونیم دقیقا مثل کس دیگه‌ای بشیم. بهتره که خود واقعی‌مونو توسعه بدیم و بهترش کنیم به جای اینکه زندگی‌مونو تلف کنیم که مثل کس دیگه‌ای بشیم. باور کنین که شما هم ویژگی‌هایی رو دارین که دیگران ندارن، یعنی هر کسی نقات قوت منحصر به فرد خودشو داره. مقایسه کردن، جزو افکار منفی هست. این رفتار باعث کاهش اعتماد به نفس‌تون میشه و اگر شما نسبت به خودتون نگرش منفی داشته باشین، شریک عاطفی‌تون یا هر کس دیگه هم همون نگرش رو خواهد داشت.

همه اشتباهاتی رو مرتکب میشن، مهم اینه که بتونین خودتونو ببخشین. مثلا تصور کنین با کسی تازه آشنا شده بودین اما بعد از چند هفته آشنا شدن باهاش، اون بهتون گفته که دیگه نمیخواد رابطه رو ادامه بده. در این شرایط چه حسی بهتون دست میده؟ حتما جواب اکثریت، اینه که با خودتون میگین:«دیدی دوباره کاری کردی که رابطه‌ات خراب شد و نتونستی جذبش کنی. تو اصلی جذاب نیستی. لیاقتت همینه که تنها باشی!» اما این طرز تفکر نسبت به خودتون اشتباهه. طرز درستش اینه:«حتما برای هم مناسب نبودیم. منم تلاش خودم رو کردم و سعی میکنم آگاهی‌مو بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.»

چطور عاشق خودم باشم

برای اینکه خودتونو دوست داشته باشین، شرط و شروط نذارین. مثلا با خودتون قرار نذارین که اگر بتونم فلان شخص رو جذب کنم، نسبت به خودم احساس خوبی خواهم داشت. شما باید در هر شرایطی خودتونو دوست داشته باشین! یعنی عشق‌تون نسبت به خودتون باید بی قید و شرط باشه! اگر میخواین اعتماد به نفس‌تونو به کمک روانشناس بالا ببرین تا بتونین خودتونو دوست داشته باشین و در نتیجه رابطه عاطفی خوبی داشته باشین، میتونین از سیستم مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنین. برای گرفتن نوبت مشاوره، به دایرکت پیام دهید.

اعتماد به نفس لایه‌های مختلفی داره. لایه بیرونی و لایه درونی. برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشین، باید اول لایه بیرونی‌تون کامل بشه تا به درونی برسه. لایه بیرون اعتماد به نفس، ظاهر شما و نگرشی که نسبت به ظاهرتون دارین هست. یعنی باید از خود و ظاهرتون مراقبت کنین. این مراقبت، شامل ورزش، تغذیه مناسب و سلامت جسمانی میشه. حتما باید به این لایه توجه و رسیدگی کنین تا بتونین روی درون‌تون کار کنین و اعتماد به نفس‌تونو بدست بیارین.

همه افراد گذشته تلخ و شیرینی دارن اما مهم اینه که نگرش‌تون نسبت به گذشته‌تون چیه، یعنی ازش درس گرفتین و تجربه کسب کردین یا مدام دارین درباره‌اش فکر میکنین و خودتونو با افکار منفی از بین میبرین؟ اگر نگرش منفی داشته باشین، به مرور زمان اعتماد به نفس‌تون پایین میاد و باعث میشه که نتونین خودتونو اونقدر که لازمه دوست داشته باشین. بهتره برای کنار اومدن با گذشته‌تون هر چه زودتر دست به کار بشین. انجام دادن این کار به تنهایی سخته و نیاز به کمک متخصص داره.

مثلا اگر شریک عاطفی‌تون همیشه باهاتون بدرفتاری میکنه، براتون ارزش قائل نیست و درواقع شریک عاطفی مناسبی نیست، صبر کردن در این شرایط، درواقع بی فایده است چون تا خودش نخواد، نمیتونین تغییرش بدین یا با سکوت، دعوا کردن و… تنبیهش کنین تا رفتارش رو تغییر بده. اگر برای خودتون ارزش قائل هستین و قدر خودتونو میدونین، بهتره برای ادامه رابطه ناسالم تجدید نظر کنین و به دنبال عشق واقعی‌تون باشین. تنها بودن بهتر از موندن در رابطه ناسالم و سمی هست.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

38 بازدید

47 بازدید

119 بازدید

107 بازدید

184 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

فهرست مطالب

عشق ورزیدن به خود باعث افزایش اعتماد به نفس‌تون میشه و همین موضوع برای وارد شدن به رابطه عاطفی سالم و موفق مهم و لازمه. تا وقتی که خودتونو نشناسین، به خودتون احترام نذارین و اعتماد به نفس‌تونو بالا نبرین، داشتن رابطه سالم و موفق غیرممکن میشه. در این پست توضیح میدیم که چطور باید قدم اول برای داشتن رابطه مطلوب رو بردارین، یعنی چطور عاشق خودتون باشین!

به این مثال توجه کنین. فرض کنین شریک عاطفی‌تون گفته که برای اینکه بیشتر جذاب به نظر برسین و بیشتر دوستتون داشته باشه، باید وزن‌تونو کم کنین. برای اینکه ازتون راضی باشه و دوستتون داشته باشه، به حرفش گوش می‌کنین، رژیم سختی میگیرین و ورزش‌های سنگینی انجام میدین اما بعد از مدتی سلامتی جسمانی و روحی‌تون به خطر می‌افته. اینکه عشق‌تون به دلیل سلامتی‌تون ازتون چیزی رو بخواد، تفاوت داره با اینکه بخواد تغییرتون بده. منظورمون اینه که برای رضایت دیگران، عشق‌تون یا خانواده‌تون، هیچ وقت به کاری که دوست ندارین و کاری که به سلامتی‌تون آسیب میرسونه، تن ندین!

به این جمله توجه کنین: همه‌مون از هم تفاوت‌هایی داریم و هیچ وقت نمیتونیم دقیقا مثل کس دیگه‌ای بشیم. بهتره که خود واقعی‌مونو توسعه بدیم و بهترش کنیم به جای اینکه زندگی‌مونو تلف کنیم که مثل کس دیگه‌ای بشیم. باور کنین که شما هم ویژگی‌هایی رو دارین که دیگران ندارن، یعنی هر کسی نقات قوت منحصر به فرد خودشو داره. مقایسه کردن، جزو افکار منفی هست. این رفتار باعث کاهش اعتماد به نفس‌تون میشه و اگر شما نسبت به خودتون نگرش منفی داشته باشین، شریک عاطفی‌تون یا هر کس دیگه هم همون نگرش رو خواهد داشت.

همه اشتباهاتی رو مرتکب میشن، مهم اینه که بتونین خودتونو ببخشین. مثلا تصور کنین با کسی تازه آشنا شده بودین اما بعد از چند هفته آشنا شدن باهاش، اون بهتون گفته که دیگه نمیخواد رابطه رو ادامه بده. در این شرایط چه حسی بهتون دست میده؟ حتما جواب اکثریت، اینه که با خودتون میگین:«دیدی دوباره کاری کردی که رابطه‌ات خراب شد و نتونستی جذبش کنی. تو اصلی جذاب نیستی. لیاقتت همینه که تنها باشی!» اما این طرز تفکر نسبت به خودتون اشتباهه. طرز درستش اینه:«حتما برای هم مناسب نبودیم. منم تلاش خودم رو کردم و سعی میکنم آگاهی‌مو بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.»

چطور عاشق خودم باشم

برای اینکه خودتونو دوست داشته باشین، شرط و شروط نذارین. مثلا با خودتون قرار نذارین که اگر بتونم فلان شخص رو جذب کنم، نسبت به خودم احساس خوبی خواهم داشت. شما باید در هر شرایطی خودتونو دوست داشته باشین! یعنی عشق‌تون نسبت به خودتون باید بی قید و شرط باشه! اگر میخواین اعتماد به نفس‌تونو به کمک روانشناس بالا ببرین تا بتونین خودتونو دوست داشته باشین و در نتیجه رابطه عاطفی خوبی داشته باشین، میتونین از سیستم مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنین. برای گرفتن نوبت مشاوره، به دایرکت پیام دهید.

اعتماد به نفس لایه‌های مختلفی داره. لایه بیرونی و لایه درونی. برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشین، باید اول لایه بیرونی‌تون کامل بشه تا به درونی برسه. لایه بیرون اعتماد به نفس، ظاهر شما و نگرشی که نسبت به ظاهرتون دارین هست. یعنی باید از خود و ظاهرتون مراقبت کنین. این مراقبت، شامل ورزش، تغذیه مناسب و سلامت جسمانی میشه. حتما باید به این لایه توجه و رسیدگی کنین تا بتونین روی درون‌تون کار کنین و اعتماد به نفس‌تونو بدست بیارین.

همه افراد گذشته تلخ و شیرینی دارن اما مهم اینه که نگرش‌تون نسبت به گذشته‌تون چیه، یعنی ازش درس گرفتین و تجربه کسب کردین یا مدام دارین درباره‌اش فکر میکنین و خودتونو با افکار منفی از بین میبرین؟ اگر نگرش منفی داشته باشین، به مرور زمان اعتماد به نفس‌تون پایین میاد و باعث میشه که نتونین خودتونو اونقدر که لازمه دوست داشته باشین. بهتره برای کنار اومدن با گذشته‌تون هر چه زودتر دست به کار بشین. انجام دادن این کار به تنهایی سخته و نیاز به کمک متخصص داره.

مثلا اگر شریک عاطفی‌تون همیشه باهاتون بدرفتاری میکنه، براتون ارزش قائل نیست و درواقع شریک عاطفی مناسبی نیست، صبر کردن در این شرایط، درواقع بی فایده است چون تا خودش نخواد، نمیتونین تغییرش بدین یا با سکوت، دعوا کردن و… تنبیهش کنین تا رفتارش رو تغییر بده. اگر برای خودتون ارزش قائل هستین و قدر خودتونو میدونین، بهتره برای ادامه رابطه ناسالم تجدید نظر کنین و به دنبال عشق واقعی‌تون باشین. تنها بودن بهتر از موندن در رابطه ناسالم و سمی هست.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

38 بازدید

47 بازدید

119 بازدید

107 بازدید

184 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چطور عاشق خودم باشم

چگونه عاشق خود باشم؟ هنر دوست داشتن خود کدام است؟
«زیبا بودن یعنی خودمان باشیم. نیازی نیست دیگران تاییدمان کنند. خودمان باید خودمان را بپذیریم.»

چگونه خود را دوست داشته باشیم

مهمترین تصمیم زندگی مان، تصمیمی که بر بقیه تصمیم های زندگی مان اثر می گذارد، تعهد به دوست داشتن و پذیرفتن خودمان است. این تصمیم به طور مستقیم بر کیفیت روابط ما، کارمان، وقت آزادمان، ایمانمان و آینده‌ مان اثر می گذارد.

اما چرا انجام آن اینقدر سخت است؟

منشاء خانوادگی‌

من با نه خواهر و برادر بزرگ شدم. دو برادر و سه خواهر بزرگتر از خودم داشتم و سه خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم. من هیچوقت بین آنها جایی نداشتم. خواهرهایم همه قدبلند و زیبا بودند و موهایی بلند و پرپشت داشتند و من در یازده سالگی دختری کوتاه قد و تپل بودم. موهایم هم خیلی نرم و نازک بود.

خواهرهایم بسیار حرف گوش کن بودند اما من شدیداً غیرقابل کنترل و سرکش بودم. هم در خانه و هم مدرسه اذیتم می کردند اما من هم آرام نمی گرفتم و برای حفظ موقعیتم در خانه می جنگیدم. برای محافظت از خودم، ضرب مشتم قوی شد و زبانم تند و تیز.

وقتی ناامیدانه سراغ اولین مشاور روانشناس رفتم، بیست و هفت ساله بودم و چهار فرزند داشتم. احساس می کردم تنها هستم و کسی دوستم ندارد. واقعاً تصمیم گرفته بودم که تغییر کنم.

بعد از اینکه شش، هفت ماه روی مشکلات دوران کودکی ام، افکار، اعتقادات و اتفاقات قدیمی ام کار کردم، دوباره احساس زنده بودن می کردم. مثل این می مانست که از روی یک مبل آنتیک قدیمی چند لایه رنگ برداشته باشند. احساس می کردم دوباره به دوران زیبایی واقعی ام برگشته ام.

تأثیرات فرهنگی

جامعه به ما یاد می دهد که ارزشمان در بت های فرهنگی مان است. تکنولوژی، جوانی، رابطه جنسی، قدرت، پول، جذابیت و روابط عاشقانه.

وقتی ارزش خودمان را بر مبنای دنیای بیرونی قرار دهیم، هیچوقت نمی توانیم خودمان را دوست داشته باشیم.

منتقد درونی مان ما را در افکاری مثل “«من کافی نیستم، به اندازه کافی ندارم، به اندازه کافی کار نمی کنم” و از این قبیل غرق می کند.

احساس کمبودها هیچوقت تمامی ندارند. هربار که هدفی به ما نزدیک می شود یا به چیز بزرگی دست پیدا می کنیم، غریزه مان به ما پیشی می گیرد تا هدایتمان کند.

درکمان از خود را تغییر دهیم

برای اینکه احساس ارزشمند بودن کنیم، باید چشمانمان را شسته و با دیدی توام با خودآگاهی و عشق به خودمان نگاه کنیم. پذیرش و عشق باید از درونمان بیاید.

برای اینکه ارزشمند باشیم نیازی نیست خاص و متفاوت باشیم. ارزش ما در ذات واقعی‌ و خوبی درونیمان است. ما نوری بسیار زیبا هستیم. ما عشق هستیم. شاید بتوانیم عظمت خودمان را زیر خاک مدفون کنیم اما هیچوقت نمی توانیم آن را از بین ببریم.

دوست داشتن خودمان کاری نیست که یک مرتبه اتفاق بیفتد، فرایندی بی انتها و مداوم است. از خودمان شروع می شود، از در آغوش گرفتن خودمان با محبت و ستایش. برای اینکه بدانیم چطور می توانیم اینکار را انجام دهیم، این مراحل را خوانده و در زندگی مان عملی کنیم. روزمان را با عشق (و نه تکنولوژی) شروع کنیم. قبل از اینکه از رختخوابمان بیرون بیاییم، ارزشمند بودنمان را به خودمان یادآور شویم. عشق را درون ریه هایمان بکشیم و بیرون دهیم. خودمان را از عشق سیراب کنیم(من خودم را دوست دارم).

۱-برای فکر کردن و نوشتن وقت بگذاریم. هر روز وقت بگذاریم و روی درونمان تمرکز کنیم. با ۵ دقیقه مدیتیشن و ۵ دقیقه نوشتن در صبح ها شروع کنیم. کم‌کم این زمان را افزایش دهیم.

۲-با شادی با خودمان حرف بزنیم. برای اینکه ذهنمان را آموزش دهیم تا مثبت تر باشد، از تأیید کردن استفاده کنیم. مچ بندی روی دست راستمان ببندیم، وقتی می بینید که به هر ترتیبی می خواهیم از خودمان سوءاستفاده کنیم، مچ بند را به دست چپمان منتقل کنیم.

۱۱ چیزی که باید در مورد قانون جذب و چگونگی استفاده از آن…

۹ روش از قانون جذب که می تواند زندگی شما را بهبود ببخشد.

۹ تکنیک تجلی قانون جاذب که باید بلد باشید

۷ راه برای اینکه زندگی موفق و بدون محدودیتی داشته باشید

۱۰ دلیلی که چرا ترک عادات بد خیلی سخت و مشکل است


راهنمای اساسی برای روتین های صبحگاهی

۳-صداقت احساسی پیدا کنیم. بی حس کردن احساساتمان دیگر کافی است. خرید کردن، خوردن و نوشیدن نمونه هایی از روش های دوری از ناراحتی و درد است. هوشیارانه به سمت احساسات و عواطفمان برویم.

۴-علایقمان را گسترش دهیم. چیز جدیدی را امتحان کنیم. یک زبان جدید یاد بگیریم. جاهایی برویم که قبلا نرفته ایم. کارهایی انجام دهیم که قبلاً نکرده ایم. ما حق داریم زندگی فوق العاده ای داشته باشیم.

۵-از فعالیت های زندگی بخش لذت ببریم. ورزشی را پیدا کنیم که دوست داریم. غذاهایی را کشف کنیم که برایمان مفید است. یک روز دست از تکنولوژی برداریم و وقتمان را به کارهایی بگذرانیم که به ما حس زنده بودن می دهند.

۶-برای آزاد شدن مشتاق باشیم. نفس بکشیم، ریلکس باشیم و رها کنیم. هیچوقت نمی توانیم تصویر کامل را ببینیم. نمی دانیم هر چیزی چه هدفی به دنبال دارد. با فکر نکردن و آرزو نکردن اینکه کاش آدم ها و اتفاقات طور دیگری در زندگی مان بودند، از جنگیدن علیه خودمان دست بکشیم. برنامه ما ممکن است از قصد و نیت روحمان متفاوت باشد.

۷-روی رشد و پیشرفت فردی و معنوی مان کار کنیم. به استقبال رشد برویم. زندگی یک سفر است. ما به دنیا آمده ایم که یاد بگیریم و در سطحی عمیق‌تر دوست بداریم. اگر بخواهیم تند قدم برداریم، زندگی برایمان سخت خواهد شد. آهسته قدم برداشتن برای جلو رفتن در زندگی کافی است.

۸-توانایی هایمان را مال خود کنیم. آنقدر خودمان را دوست بداریم که فرصت های محدودی که پیش رویمان قرار می گیرد را باور کنیم. وارد عمل شوید و زندگی زیبا برای خودمان بسازیم.

چطور عاشق خودم باشم

۸-با خودمان صبوری کنیم. عجله و ترس را کنار بگذاریم. آرام باشیم و به خودمان اعتماد کنیم. تلاش کنیم و مطمئن باشیم دنیا پاداشمان را خواهد داد.

۹-با قدردانی زندگی کنیم. ذهنمان را آموزش دهیم که قدردان و شکرگزار باشیم. استعدادها، زیبایی و شکوه خودمان را تحسین کنیم. خودمان را با تمام نقص ها دوست داشته باشیم.

۱۰-بگذاریم بصیرتمان هدایتمان کند. همه ی پاسخ ها به درون خودمان برمی گردد. به دنبال نشانه ها باشیم و به احساسات درونی مان توجه کنیم. وقتی می خواهیم تصمیمی بگیریم، احتمالا دو صدا از درون خودمان می شنویم. صدایی آرام در خود والایمان و صدایی بلند که نفستان است. همیشه راهی که صدای آرام نشانمان می دهد را دنبال کنیم.

۱۱-کاری را انجام دهیم که ما را محترم می کند. در فعالیت هایی که ما را پایین می آورد شرکت نکنیم. اجازه ندهیم افراد مسموم وارد زندگی مان شوند. همه را دوست بداریم اما مراقب کسانی که اجازه می دهیم وارد زندگی مان شوند باشیم.

۱۲-تردیدها و عدم قطعیت ها را بپذیریم. رنج کشیدن، از زندگی‌ کردن در غم گذشته یا ترس از آینده ناشی می شود. توجهمان را به زمان حال معطوف کنیم و آرامش داشته باشیم.

۱۳-خودمان را ببخشیم. از خطاهایمان درس بگیریم و به جلو حرکت کنیم. با این جمله به خودمان اطمینان دهیم: “خودم را با خاطر قضاوت کردن خودم می بخشم.”

۱۴-قدرت لذت را کشف کنیم. دوست داشتن خود نیاز به زمانی برای ریلکس بودن، تفریح کردن و ارتباط نزدیک با دیگران دارد. دنیای پرسرعت امروز مجبورمان می کند مدام در رقابت و هدف سازی باشیم که جایی برای بازی و تفریح برجا نمی گذارد.

دکتر استوارت برو (Dr. Stuart Brow) می گوید، “متضاد بازی کار نیست، افسردگی است.”

۱۵-واقعی باشیم. خودمان را بیرون بریزیم. به خودمان اجازه دهیم دیده شویم، شناخته شویم و شنیده شویم. با این صمیمیت با خودمان احساس راحتی کنیم.

۱۶-روی مثبت ها تمرکز کنیم. به قلبمان رجوع کنیم و نقاط مثبت خودمان را تحسین کنیم.

۱۷-مراقب نادیده گرفتن خود باشیم. مراقب انتخاب هایمان باشیم. چندین بار در طول روز از خودمان بپرسیم، “آیا این انتخاب به من ارزش می‌دهد؟”

۱۸-تجسم کنیم که اگر ارزش خودمان را باور داشتیم زندگی مان چه شکلی می گرفت. زندگی مان را به دوست داشتن خودمان اختصاص دهیم. این باید مهمترین اتفاق زندگی مان باشد.

۱۹-از متخصص کمک بگیریم. نادیده گرفتن خود دردناک است. ما لایق شاد بودن هستیم. ما حق داریم پذیرفته شده و دوست داشته شویم. اگر لازم بود، از یک مشاور، مربی یا روانشناس کمک بگیریم. این بهترین سرمایه گذاری است که می توانیم انجام دهیم.

ازآنجا که ما انسانها همه به هم وصل هستیم، اگر من خودم را دوست داشته باشم، شما را هم دوست خواهم داشت. ما با عشق هایمان می توانیم خودمان، همدیگر و دنیا را بهبود بخشیم. عشق هدف ماست. یادمان نرود که عشق از ما و از درون تک تک ما آغاز می شود.

خودت را دوست داشته باش

مطلب قبلی

زندگینامه جبران خلیل جبران – نویسنده

مطلب بعدی

مدیریت از دیدگاه مارگارت تاچر – بانوی آهنین

چالش 21 روزه: برنامه قانون‌ جذب برای تجلی شادی

چرا تفکر مثبت میتواند سلامت جسمی را بهبود بخشد

شکست را به موفقیت تبدیل کنید: استفاده از قانون جذب برای غلبه بر موانع

موفقیت به معنای اتخاذ یک انتخاب بزرگ نیست، بلکه به معنای اتخاذ میلیون ها تصمیم کوچک…

چگونه شروع به استفاده از قانون جذب کنیم؟ 8 موردی که همین…

10 راهی که قانون جذب می تواند به شما کمک کند تا زندگی تان را…


چگونه در مراقبه تجلی مهارت پیدا کنیم؟

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

حتماً این جملهٔ معروف را شنیده‌ای که می‌گوید، «برای دوست داشتن دیگری، باید اول خودت را دوست داشته باشی.»

فکر می‌کنی چرا این‌طور است؟

به نظرم چون دوست داشتن مانند سایر توانایی‌های فردی، یک مهارت است و شروع آن از طریق تمرین شخصی است. یعنی تا زمانی که توانایی دوست داشتن خودت را نداشته باشی، نمی‌توانی دیگری را دوست داشته باشی.

بگذار مثالی بزنم که شاید این موضوع برایت واضح‌تر شود. این مثالی است که شاید بارها شنیده باشی ولی در اینجا می‌خواهم آن را دوباره یادآوری کنم.

هر بار بعد از سوارشدن در هواپیما و قبل از پرواز، خدمهٔ هواپیما نکاتی را یادآوری می‌کنند ولی چون تکراری است، ممکن است بسیاری از ما به آن توجه نکنیم.

چطور عاشق خودم باشم

در قسمتی از هشدارهای پرواز یادآوری می‌شود که در شرایط اضطراری، اول به خودت را نجات بده و بعد دیگری. این تذکر تا جایی پیش می‌رود که حتی می‌گوید، اول ماسک اکسیژن خودت را بزن و بعد برای فرزندت را.

چرا باید این‌طور باشد؟ چرا نباید که اول به دیگری (یا در این شرایط فرزند خودمان) توجه کنیم؟

به دلیل اینکه اگر توانایی رسیدگی به خود را نداشته باشیم و سلامت نباشیم، امکان رسیدگی به دیگری نیز میسر نخواهد نشد. یعنی اگر خود سرپا، سرحال و سلامت نباشیم، هیچ‌وقت نمی‌توان انتظار داشت که به دیگری هم توجه کنیم.

دوست داشتن هم‌چنین است. تا زمانی که نتوانیم خود را دوست داشته باشیم، نمی‌توانیم دیگری را نیز دوست داشته باشیم. حتی اگر بخواهیم!

شاید چون اگر دوست نداشته باشم:

این‌ها تنها بخشی از دلایلی‌ هستند که می‌تواند انگیزه‌مان برای دوست داشتن خود (همراه با خودخواهی مثبت) را تقویت کند.

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، دوست داشتن خود نیز مهارتی است اکتسابی. ازاین‌رو، لازم است تا هرچه می‌شود آن را بیشتر تمرین کرد. گاهی این تمرین توجه چنددقیقه‌ای در روز و مرور ویژگی‌های شخصی است. گاهی نیز محدود به گذشته و حال نمی‌شود و در عوض برای کسب رضایت بیشتر، برنامه‌ریزی برای آینده است.

اما همین‌که اینجا هستی و تا اینجای مقاله را خوانده‌ای، یعنی می‌خواهی تلاش بیشتری برای دوست داشتن خودت انجام دهی. ازاین‌رو امیدوارم چند پیشنهاد زیر برایت مفید و راهگشا باشد.

برای تأثیر بیشتر، به همراه پیشنهادها یک جملهٔ تأکیدی (Affirmation) نیز نوشته‌ام. جملهٔ تأکیدی در نگرش نو به معنای تمرینی برای تفکر مثبت و توانمندسازی شخصی است. باور بر این است که رفتار ذهنی مثبت به همراه جملهٔ تأکیدی، توانایی رسیدن به موفقیت در هر زمینه‌ای را برایمان ممکن می‌کند.

به‌طور مشخص، جملهٔ تأکیدی بیانیه‌ای است که به‌دقت تنظیم‌شده که باید با خودت تکرار کنی یا آن را مرتب بنویسی. برای آنکه جمله‌های تأکیدی تأثیرگذارتر شود، پیشنهادشده تا با فعل زمان حال، مثبت، شخصی و موضوع مشخص نوشته شود.

و اما پیشنهادها:

هرکسی در این دنیا منحصربه‌فرد است و توانایی‌های منحصربه‌فردی دارد. در دنیای ایده آل، هرکسی ویژگی خاصی دارد که دست‌کم یک نفر به آن نیاز دارد. برای همین است که گاهی حتی برای انجام کار کوچکی، نمی‌توان فردی را با فرد دیگر جایگزین کرد.

پس لازم است باور داشته باشی که منحصربه‌فرد هستی و توانایی‌های منحصربه‌فردی هم داری.

جملهٔ تأکیدی: از آنکه هستم لذت می‌برم و از توانایی‌های منحصربه‌فردم آگاهم.

گاهی دوست‌نداشتن خود، از روی عدم شناخت کافی می‌آید. مانند زمانی که فیلمی را ندیده یا باکسی آشنا نشده‌ایم و پیش پیش نسبت به آن ذهنیت منفی داریم؛ اما زمانی که فیلم را تماشا کرده یا فرصتی را برای آشنایی با آن شخص فراهم می‌کنیم، شرایط جور دیگری می‌شود و علاقه‌مان تغییر می‌کند.

شناخت خود نیز ازاین‌جهت بسیار مهم است. ازآنجایی‌که دائم در حال تغییر هستیم، هر شناخت و آگاهی به خود، دائم در حال به‌روز شدن است.

پس بهتر است در فواصل مختلف، شرایطی را فراهم کنیم تا با خودِ جدیدمان بیشتر آشنا شنویم. مطمئناً شناخت خود، چندباره در جهت آشتی با خود کمک می‌کند.

اگر می‌توانی کارها و فعالیت‌هایی را امتحان کن که ممکن است در جهت شناخت خودت، کمک کند. مثل رفتن به کارگاه‌های خودآگاهی، تنها سفر کردن، قرار گرفتن در شرایط ناخوشایند (دایرهٔ کشیدگی).

جملهٔ تأکیدی: آمادهٔ شناخت بیشتر خودم هستم و برای آن تلاش می‌کنم.

در ادامهٔ پیشنهاد اول، هرکداممان دارای ویژگی‌هایی هستیم که ممکن است با آنچه می‌خواهیم و آنچه از نگاه دیگران جالب است، متفاوت باشد. مثلاً در نگاه اجتماع ممکن است کتاب خواندن ویژگی تحسین‌برانگیزی باشد. همین‌طور داشتن اندام متناسب. ازاین‌رو علاقه نداشتن به کتاب‌خوانی ممکن است همیشه دلیلی برای سرزنش خودمان باشد.

چنین دلایلی باعث می‌شود که در مقابل خود احساس ناراحتی کنیم و خود را کمتر از دیگران ببینیم.

اما در مقابل می‌توان این رفتار را به‌عنوان ویژگی شخصی برداشت کرد و سعی کرد تا با آن راحت‌تر شویم. ممکن است به‌جای کتاب، شنیدن کتاب صوتی برایمان راحت‌تر باشد یا خواندن مقاله‌ها در اینترنت برایمان جذاب‌تر باشد.

اگر با این وضعیت دائم در چالش هستی و مدام خودت را با آنچه «باید» باشی، مقایسه و قضاوت می‌کنی، لازم است از خود بپرسی که «چرا باید همان‌گونه باشم که دیگری هست؟»

شاید بهتر باشد به‌جای آنکه به‌زور خود را در قالبی که اندازهٔ مان نیست جا دهیم، در عوض قالبی بسازیم که متناسب با خودمان ساخته‌شده است.

پس بهتر است که برعکس استانداردهای جامعه، زندگی را بر پایهٔ استانداردهای شخصی بنا کنیم.

جملهٔ تأکیدی: به خودم اعتماد دارم، حتی اگر کسی نداشته باشد.

در انتها لازم است یادآوری کنم که هرچه در مسیر دوست داشتن خود بیشتر تلاش کنی، روزبه‌روز بیشتر شبیه به خودت زندگی خواهی کرد.

خودت باش، جای دیگری قبلاً گرفته‌شده است.

اسکار وایلد

 

عجب پستی بود… باید وقت بذارم روش.
چیزی که از اوایل متن به ذهنم رسید این بود: “باید مثل عاشقی که به معشوق نگاه می کنه، به خودم نگاه کنم.” همون طور که خوبیای معشوق لذت بخشه، چیزایی که خودش/دیگران ممکنه ضعف بدونن، می تونه نَمَکش باشه. مثل کسی که موقع خندیدن فَکِش یه ذره کج میشه. از چشم خیلیا این می تونه چیز جذابی نباشه اما از نگاه عاشقش، این اتفاق معشوقو منحصر به فرد می کنه. فک کنم اگه یاد بگیرم مثل عاشق به خودم نگاه کنم، اون موقع بابت خسته شدنام، جازدنام، خودمو سرزنش نمی کنم. می فهمم که این دلبر عزیز نیاز به استراحت داره و کمی انرژی و انگیزه. اگه ترسیدم، اشکالی نداره. می تونم بهش زمان بدم که خودشو پیدا کنه و بهش بگم: نگران نباش، باهم از پسش برمیایم. باید خودمو کشف کنم، مثل عاشقی که زوایای مختلف روحی معشوقو می شناسه…گاهی بهتر از خود محبوب.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

چطور عاشق خودم باشم

وب‌ سایت

Notify me via e-mail if anyone answers my comment.

در یک جلسهٔ تخیل، پیرمردی را دیدم که در باغ بزرگی در حال قدم زدن بود. دست‌هایش را در پشت گره کرده و میان دو ردیف درخت در حرکت بود. به تک‌تک درختان توجه می‌کرد و روبروی تعدادی از آنها می‌ایستاد و خیره می‌شد. ادامه

 

در روابط اجتماعی

نظری بدهید


خودتون رو بدون قید و شرط دوست داشته باشین

 عشق بی قید و شرط از خونه شروع میشه، با یه نفر. شما معایب و کاستی هاتون رو بهتر از هر کس دیگه ای میشناسین، و هیچ کس بهتر از خودتون نمیتونه دیگری رو بشناسه.اینکه بتونین خودتونو دوست داشته باشین با اینکه از کاستی های خودتون به خوبی آگاهین شما رو در موقعیتی قرار میده که بتونین همین چیزها روهم در وجود دیگران ببینین.  بنابراین، شما باید قادر به تشخیص، پذیرش، و بخشش عیوب خودتون باشین تا بتونین این کار رو برای دیگری هم انجام بدین.

یه انتخاب دوست داشتنی انجام بدین

 همیشه از خودتون بپرسین، “چه کار دوست داشتنیی می تونم برای این آدم خاص در این لحظه ی خاص انجام بدم؟”. عشق چیزی نیست که مناسب همه باشه؛ چرا که یه کار عاشقانه برای یک نفر ممکنه برای دیگری مضر باشه، که در این مورد نمیتونه بهشون کمک کنه تا بهم نزدیکتر بشن و به یک زوج خوشحال تبدیل بشن.

چطور عاشق خودم باشم

کسانی که شما دوستشون دارین رو ببخشین

 اگه کسی عذر خواهی نمیکنه، با اینحال شما از درون هم اونرو و هم خودتون رو دوست دارین، اجازه بدین خشم و رنجتون به سمت اون بره. به اصطلاح مذهبی، این عبارت رو حتما شنیدین ” از گناه متنفر بشین، گناهکار رو دوست داشته باشین.” دوست داشتن کسی بدون قید و شرط به این معنی نیست هر کاری دوست داشت انجام بده، به این معنی که اجازه بدین به میل شما در بعضی کارها نقش داشته باشه.

کسانی که شما دوستشون دارین رو ببخشین

 

اگه کسی که شما رو دوست داره با عصبانیت چیزی بگه که خوشتون نیاد، انتخاب دوستانه اینکه بهش بفهمونین که اون کلمات شما رو رنجونده، با این حال بی احتیاطی اونو ببخشین. بهش کمک کنین تا رشد کنه و بدونه که دوست داشتنیه. خودتون رو از محیطی که در اون بارها و بارها باهاتون بدرفتاری شده رها کنین یا با بهره بردن از اون یه شرایط دوست داشتنی برای خودتون و شخص مقابلتون ایجاد کنین.

انتظار نداشته باشین در تمام لحظات ناراحتی و درد بتونین از کسی که دوستش دارین محافظت کنین

 بخشی از دوست داشتن یه نفر به عنوان یه انسان اینه که رشد کنه، و درد و ناراحتی بخش اجتناب ناپذیر این رشد در زندگیه. عشق بی قید و شرط یعنی کاری رو انجام بدی تا طرف مقابلت شاد و راحت باشه، و همچنین بهش کمک کنی از طریق تجربه اجتناب ناپذیرش از ناراحتی رشد کنه.

به دروغ نگین که از احساسات کسی که دوستش دارین “محافظت” میکنین؛ از احساساتش در هنگام ناراحتی و سختی حمایت کنین.به عنوان مثال، دروغ گفتن در مورد یک وضعیت وخیم مالی برای اینکه ناراحتی رواز بین ببرین شبیه اینه که ناراحتی بیشتری بوجود بیارین و در دراز مدت باعث بی اعتمادی بشین. در عوض صادق باشین، حمایت کننده باشین، برای همکاری با همدیگه مشتاق باشین تا راه حلی پیدا کنین.

خودتون روهمونجوری که هستین بپذیرین

خودتون و کسایی که دوستشون دارین رو همونجوری که هستن بپذیرین شما از کامل بودن خیلی دورین، با اینحال شما قادرین عشق بی قید و شرط رو پیشنهاد بدین، طرف مقابل یه جورایی ناقصه، اما ارزش دوست داشته شدن رو داره.عشق بی قید و شرط در مورد پذیرفتنه – درمورد این نیست که از هم دیگه انتظار داشته باشیم که دیگری رو از طریق انتخابهاش و اینکه چطوری زندگی میکنه شاد کنه. نمی تونین دیگران رو کنترل کنین، فقط خودتون.

02 دی 1395

29 آذر 1395

20 مرداد 1394

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

مستانه:

همه ما خواسته های زیادی داریم . خواسته های مختلف . هر
کدام از ما راه وشیوه ای برای رسیدن به خواسته هایش دارد و گاهی بعضیها چون
نا امید شده اند کلا خواسته ها و آرزوهایشان را سرکوب یا رها میکنند. ما
برای رسیدن به خواسته هایمان تجسم می کنیم ، عبارت تاکیدی می گوییم ، تابلو
تجسم درست می کنیم و تلاشهای دیگر. گاهی برای رسید به مثلا ماشین
دلخواهمان از صبح تا شب کار میکنیم……….پس چرا با اینهمه تلاش جواب نمی گیریم یا وقتی به خواسته مان رسیدیم از نفس می افتیم و آن آرزو جذابیتش را برایمان از دست می دهد؟

حتی
بین مشهورترین و ثروتمندترین افراد دنیا هستند کسانی که با اینهمه شهرت و
ثروت احساس خوشبختی نمی کنند. راه حل اول و آخر رسیدن به خواسته ها و
آرزوها و احساس رضایت ، خویشتن دوستی است. از هر راهی که برویم بازهم برمی
گردیم به خویشتن دوستی………

چطور عاشق خودم باشم

آرام عزیز اعتقاد دارد که خداوند با عشق
بدون قید و شرط ما را آفریده است و وقتی او با اینهمه عظمت عاشق ماست پس
چرا ما خودمان را دوست نداشته باشیم؟ من با این عقیده 100% موافقم. حالا با
یک سوال روبرو هستیم که خویشتن دوستی چگونه به دست می آید. شاید فکر کنید
که با تکرار جملاتی مثل من خودم را دوست دارم یا من دوست داشتنی هستم. این
یکی از شیوه هاست اما تا وقتی این جملات بدون احساسات قلبی تکرار شود هیچ
نتیجه ای حاصل نمی شود. خیلی راحت است که ادعا کنیم که من تا بی نهایت
خویشتن دوستی دارم ، پس چرا خود را اسیر شرایط ، لحظه ها یا افراد می کنیم؟

خویشتن دوستی یعنی ما همیشه و همه جا از خودمان بطور کامل حمایت کنیم. باید
به خودمان احساساتمان وقتمان و بدنمان بها دهیم. چرا وقتی کار دارید یا
خسته اید به دوستتان اجازه می دهید که 3ساعت پای تلفن وقت شما را بگیرد ؟
چرا به نیازهای بدنتان مثل خستگی گرسنگی و….. توجه نمی کنید؟ چرا وقت ،
انرژی و احساس خود را صرف کسانی می کنید که فقط انرژیتان را تحلیل می برند؟
تمام اینها با خویشتن دوستی منافات دارد.

خویشتن دوستی یعنی پذیرفتن
خودتان به همین شکلی که هستید . یعنی بخشیدن و رها کردن گذشته و خودتان. و
بخشیدن دیگران. تا زمانی که دایم به رفتارهای غیرمنصفانه ای که درگذشته
نسبت به شما شده فکر میکنید و کینه در دل نگه می دارید فقط و فقط مقدار
بیشتری از همان رفتارها را وارد زندگیتان می کنید و این کینه ها سدی می
شوند برای رسیدن به خواسته هایتان. پس بخشایش قدمی است برای رسیدن به
خویشتن دوستی.

خویشتن دوستی یعنی بیرون رفتن از روابط ناسالم، یعنی از
خودتان به هیچ وجه انتقاد نکنید ، یعنی برای توجیه رفتار نامناسب دیگران به
خودتان دروغ نگویید، یعنی قضاوت نکنید ، یعنی با همه با احترام برخورد
کنید، یعنی با دل باز پذیرای عشق باشید ، یعنی شاد باشید ، یعنی الگوهای
کهنه را رها کنید . شبها که لیست شکرگزاری می نویسید از خودتان هم تشکر
کنید. دایم از خود سوال کنید که آیا این کار ، این فرد ، این موقعیت در جهت
خویشتن دوستی من است؟ یادتان باشد که مردم برای شما حکم آیینه را دارند و
به شما نشان می دهند که چگونه با خودتان رفتار می کنید. گاهی ما معتقدیم که
کسی مثلا عشقش را از مادریغ می کند اما واقعیت این است که ما خودمان عشق
را از خودمان دریغ می کنیم . هرگاه می خواهید که افراد از شما قدردانی یا
حمایت کنند خودتان این کار را برای خودتان انجام دهید. باز هم طبق نظر من و
راندا و بقیه دوستان راه حل همه مسایل در خویشتن دوستی است.

***

دوست داشتن خود، یک ماجراجوئی هیجان انگیز است، مثل یاد گرفتن پرواز! در قسمت نظرات این پست از راه های دوست داشتن خودتون بگید، شما برای دوست داشتن خود، چه کارهایی می کنید؟

لورا از میلان

فکر کنم همیشه از خودم متنفر بودم. از قَدّم، از رنگ چشمانم، از صورتم، از همه چیز متنفر بودم. اصلاً خودم را قبول نداشتم، هیچ وقت عاشق خودم نبودم. همیشه احساس نا امنی می کردم، و اگر کسی به من نگاه میکرد، با خودم فکر می کردم،” می دونم، حتماً داره با خودش فکر می کنه من چه زشتم!” اوضاع وقتی بدتر شد که عاشق پسری شدم که دوستم نداشت، و من احساس کردم چقدر زشت و دوست نداشتنی هستم و همه جا در تعقیب او بودم (ما هم مدرسه ای بودیم) تا از او متنفر شوم. نمی دانم چرا این کار را می کردم، فقط می خواستم به او ثابت کنم که لیاقتش را دارم.

خب این کار موثر نیفتاد. واقعاً احساس بیچارگی می کردم. از مادرم خواستم برایم لباس و لوازم آرایش جدید بخرد، شاید از این طریق او به من توجه کند، ولی بی تاثیر بود. من دو سال پیش با “راز” آشنا شده بودم، اما به طور جدی از آن برای خودم استفاده نکرده بودم، چون فکر می کردم شایستگی ندارم، شایستگی یک زندگی خوب را. فکر می کردم خدا به خاطر آن از من متنفر خواهد شد.

یک روز، تصمیم گرفتم از راز استفاده کنم، حتی اگر خدا به خاطرش مرا به جهنم بفرستد. شروع کردم به دوست داشتن خودم؛ عاشق رنگ چشمانم و باقی چیزها شدم. خیلی سخت بود اما من تسلیم نشدم. حالا چی شد؟ هر روز متوجه می شدم که پوستم بهتر از قبل می شود، چشمانم خوشگلتر، صورتم زیباتر، و اندامم عالی تر می شدند. احساس خیلی خوبی داشتم. احساس زیبایی می کردم و فهمیدم که واقعاً زیبا هستم! من زیبا هستم! حالا هر پسری در مدرسه مرا می بیند به من لبخند می زند! فوق العاده است! همکلاسی هایم مدام به من می گویند :”وای، تو خیلی خوشگلی!!” من خیلی خوشحالم!و آن پسری که دوستم نداشت…دیروز برایم نوشت، “هی، تو خوشگلترین دختری هستی که من تا به حال در عمرم دیده ام” و من هم در جوابش گفتم … “برو به جهنم، احمق!” حالا فهمیدم که او آن پسری نبود که من می خواستم. او خیلی سطحی است. همین که ظاهرم را تغییر دادم، فوری دنبالم راه افتاد! اما حالا با پسر دیگری هستم که خیلی خوشتیپ است و مرا هم دوست دارد! و یک چیز دیگر، متوجه شدم که من خوشگلترین دختر مدرسه مان هستم!

به هر دختری که اینها را می خواند می گویم که تو زیباترین هستی ! تو خوشگلی! این حقیقت دارد، و تو شایسته ی توجه هر پسری هستی! فقط احساس خوشگلی و عالی بودن داشته باش، آنگاه واقعاً همانگونه خواهی شد. همه تان را دوست دارم، و بسیار متشکرم. حالا دیگر می توانم بگویم که عاشق خودم هستم!

خیال باف از اوکراین

سلام به همه.

اول از همه می خواهم بگویم که چقدر از بابت کشف “راز” و “قدرت” و جدیداً “جادو” سپاسگزارم. از راندای عزیز و هر کسی که این دانش، راز،  را به اشتراک گذاشت و شمایی که داستانت را در این سایت پست کردی، از همه ی شما بسیار متشکرم ، چون کار مهمی انجام می دهید. در زمانهایی که نا امید و غمگین بودم، از وبسایت راز دیدن می کردم و داستانهای الهام بخش و فوق العاده شما را می خواندم. و امروز بالاخره می توانم از شما تشکر کنم و داستان خودم را به اشتراک بگذارم، با این امید که به اشخاص دیگری کمک کند.

نوجوانی بودم که مشکلات پوستی داشتم. من قبلاً پوست تمیز و قشنگی داشتم اما می دانید که این دوره (نوجوانی) چطور اتفاق می افتد. من در مدرسه دچار تشویش و اضطراب بودم و با این اضطراب داشتنم وضعیت پوستم بهتر نمی شد. کم کم داشتم نسبت به آن عصبی می شدم.مادرم هم به من روحیه نمی داد. همش می گفت تقصیر خودت است، چون غذاهای ناسالم می خوری در حالیکه اینطور نبود. من خیلی ناراحت بودم چون تعداد کمی از دوستانم سیگار می کشیدند و نوشیدنی می خوردند ولی پوست صورتشان مثل برف تمیز بود! پیش یک متخصص زیبایی رفتم، و او گفت پوستت می تواند بهبودی حاصل کند ولی زمان زیادی می بَرَد پس خیلی توقعت را بالا نبر. منی که در سن نوجوانی بودم از این جواب قانع نشدم، به هر طریقی می خواستم پوست بهتری داشته باشم. چند بار قرص خوردم ولی هیچ پیشرفتی حاصل نشد. بعد از چند هفته استفاده کردن از قرصهای قوی خوردن آنها را قطع کردم چون نمی خواستم به مشکلات معده و کبد دچار شوم. پوستم همچنان بدون تغییر مانده بود. متوجه شدم که این مورد اصلاً به سلامتی ام مربوط نمی شود، بلکه بیشتر به طرز فکر و دیدگاهم ربط دارد.پس یک کتاب روانشناسی پیدا کردم و صبورانه آن را خواندم، و سعی کردم کاملاً آن را بفهمم. یکبار فیلم راز را دیده بودم، اما خیلی زود فراموشش کرده بودم. تا اینکه یک روز وبسایت راز را پیدا کردم و با کتاب قدرت نیز آشنا شدم. از اینجا بود که معجزه اتفاق افتاد.

شروع کردم به نقش بازی کردن و تصور کردم که پوستی عالی و بی نقص دارم، حتی از پوستی که قبلاً داشتم هم بهتر. هر موقع دوش می گرفتم، صورتم و پاهایم و شانه هایم را لمس می کردم و می گفتم که چقدر عاشق بدنم هستم، و چقدر زیبا هستم. کم کم فهمیدم که هر کسی فقط به این فکر می کند که خودش چگونه به نظر می رسد، و در واقع هیچ کس به این اهمیت نمی دهد که ظاهر من چگونه است. از اینکه آرایش نمی کردم تا پوستم را بپوشانم احساس راحتی خیال داشتم. گذاشتم همانطوری با نقص بمانم. به خودم اجازه دادم خودم باشم. کمی مشکل پوستی داشتم ولی بالاخره کل بدنم مال من بود! بازوهایم، پاهایم، صورتم، انگشتانم را داشتم. به خاطر هر چیزی که مال من بود سپاسگزار بودم، به جای توجه به کمبودهایم روی آنچیزهایی که داشتم تمرکز کردم. از دیدن کسانی که پوست تمیز و شاداب داشتند خوشحال می شدم و بالاخره جواب گرفتم. حالا می توانم بگویم که پوستم کاملاً صاف، تمیز، شاداب ، نرم و زیباست. دخترها و پسرهای عزیزی که مشکل پوستی دارید، لطفاً ناقص بودنتان را بپذیرید! سعی کنید خودتان را دوست بدارید و آنگاه متوجه تغییرات بزرگ خواهید شد. پوستتان هر روز بهتر و تمیز تر می شود، جدی می گویم! وقتی از کنار آینه رد می شوید خودتان را چک نکنید. چرا باید خودتان را چک کنید در حالی که می دانید فوق العاده اید؟؟

و یک چیز دیگر، وقتی 13 سالم بود در مورد یک دوست/پسر خیال بافی می کردم. حالا حتی به یاد آوردن آن هم خنده دار است. می خواستم از من قد بلند تر باشد، موهای تیره داشته باشد، با استعداد و رمانتیک باشد. همیشه او را در حال گیتار زدن و نواختن فلوت تصور میکردم، و نمی دانم چرا ولی دلم می خواست کلاه لبه دار بر سرش باشد. دو سال بعد با پسری آشنا شدم که در نگاه اول عاشقم شد. من نمی خواستم فکر کنم او دوست/پسرم یا حتی دوست معمولی ام باشد آخر خیلی عجیب غریب بود. او تیره بود، قد بلندتر از من، خوش تیپ بود و ، آنطور که بعدها فهمیدم، خیلی هم عاشق پیشه بود! آن زمانی که تازه با هم دوست شده بودیم مرا به خانه شان دعوت کرد و گیتارش را به من نشان داد. و من هنوز در شوک بودم که رفت و از اتاق دیگر فلوتش را هم آورد !

همان روز مادرش را دیدم و مادرش برایش یک کلاه لبه دار درست کرده بود!

خیلی هیجان انگیز بود!

از آن موقع به بعد احساس می کردم که جذب او شده ام، وقت گذرانی با او و گرفتن دستانش برایم بسیار دلپذیر بود.

بسیار خوشحالم که با او آشنا شدم، اگرچه دیگر با هم ارتباطی نداریم. شاید به خاطر تغییر افکار من درباره ی نیمه گمشده ام بود یا شاید هم به خاطر نیروهای ماورایی که این اتفاق افتاد، هه هه.

به زودی با نیمه گمشده ام ملاقات خواهم کرد، پس منتظر یک داستان عشقی دیگر باشید. این بار پسر مورد علاقه ام بلوند است!

متشکرم که داستان مرا خواندید.

خودتان را باور داشته باشید، به خودتان گوش دهید، سپاسگزار باشید و عشقتان را سهیم شوید. اینگونه است که هم خودتان و هم دنیا را بهتر خواهید کرد.

سانجای از هندوستان

سلام به تمام مردم زیبا …

خیلی خوشحالم که داستانم را با شما به اشتراک می گذارم و امیدوارم اگر حتی یک نفر از داستان من الهام بگیرد ، لذت بسیار زیادی به من خواهد بخشید .

وقتی بچه بودم خیلی ترسو بودم چون اتفاقات بسیار زیادی در اطرافم می افتاد . وضع مالی مان تعریفی نداشت ، سلامتی مادرم خوب نبود و ما خیلی به هم نزدیک بودیم ، همیشه با هم بودیم . من دانش آموز متوسطی بودم ، پدرم معلم زبان انگلیسی بود . او یک جنتلمن واقعی بود ولی در مورد درس خیلی سختگیر بود .

زمان گذشت و من فارغ التحصیل شدم . عاشق دختری شدم ولی در عرض یک سال مرا ترک کرد و من به مدت 6 ماه افسرده شدم . با اینکه در آن زمان مدرک MBA داشتم ولی بیکار بودم و خیلی استرس داشتم . 

وقتی 30 سالم شد ، چین و چروکهایم شروع شدند . مردم در این مورد اظهار نظر میکردند و من حالم بد میشد .

چطور عاشق خودم باشم

3 سال قبل خواهرم سی دی  راز را به من داد . تقریباً 50 بار به آن گوش کردم و سعی نمودم تمام جزئیات آن را بفهمم . بعد ، تصمیم گرفتم از راز استفاده کنم  و کم کم آن را در زندگیم بکار ببرم . همیشه یک فکر در ذهن داشتم و آن این بود که یکروز چین و چروکهای صورتم از بین می روند و من مرد خوش تیپی خواهم شد . 

کاری که کردم این بود : روبروی آینه می ایستادم و می دیدم که صورتم هیچ چین و چروکی ندارد و سپس راز شروع به کار کرد . با یکی از دوستان مدرسه ام ملاقات کردم ، او مربی باشگاه ورزشی بود . من به باشگاه پیوستم و جادو شروع به جریان یافتن در زندگی ام کرد . با رژیم غذایی خوب ، تمرینهای صحیح و ” راز ” ، نتایج شگفت انگیزی گرفتم . چروکهایم ناپدید شدند . حالا واقعاً احساس سلامتی ، فوق العاده و شگفت انگیزی دارم و همهء اینها به خاطر جادوی راز است . حالاکه 37 ساله هستم مردم به من می گویند مثل یک جوان 25 ساله به نظر می رسم . این عالی نیست ؟

از راندا و همهء کسانی که به من کمک کردند تا به آن چیزی که همیشه می خواستم برسم تشکر میکنم .

عشق و سپاس به همهء شما ، امیدوارم موفق باشید 🙂

دالی از هندوستان

خوانندگان عزیز ، حتماً همهء شما برای ایمان به راز دلایل مخصوص خود را دارید . خب من هم داستانی دارم که می خواهم با شما قسمت کنم ، درسی از زندگی ، از عشق ، از تنهایی ، از با هم بودن و از عشق به خود .

از دوران کودکی ام ، این عبارت را می خواندم ” اگر میخواهید دیگران عاشقتان شوند اول باید عاشق خودتان شوید ” ، اما معنای واقعی این جمله را نمی فهمیدم . امروز ، تنها دلیلی که دارم این داستان را می نویسم به خاطر درک ِ واقعی این جمله است . من دوران کودکی بدی داشتم چون در تنهایی و افسردگی بزرگ شدم . هیچگاه یاد نگرفتم چگونه خودم و دیگران را دوست داشته باشم .

وقتی برای تحصیلات عالیه از خانه دور شدم ، زندگی با دوستانم به من کمک کرد تا زیبایی این جهان و مفهوم اشتراک و مراقبت را درک کنم . اما همچنان نمی توانستم خودم را دوست بدارم . من دختری قد بلند ، لاغر ، بور ، زیبا و باهوش هستم . من نقاشی می کنم ، آواز می خوانم ، می رقصم ، خوب آشپزی می کنم ، سخت کوشم و می دانم چگونه از خودم و دوستانم مراقبت کنم . اما به رغم تمام این تواناییها همچنان خودم را با دیگران مقایسه می کردم و نمی توانستم ببینم زندگی ام چقدر زیباست . کمترین اثری از قدردانی در وجود من نبود .

یک سال و نیم پیش ، پسری وارد زندگی ام شد . اول به قصد دوستی معمولی جلو آمد و بعد وارد زیباترین رابطهء زندگی ام شدم . ما همیشه و همه جا با هم بودیم . از داشتنش بسیار خوشحال بودم . احساس می کردم زندگی ام تبدیل به یک قصهء افسانه ای شده است . اما به خاطر افکار منفی خودم و توقعات زیادم ، هرگز نتوانستم با او خوشبخت باشم . از او می خواستم عشقش را به من نشان دهد و هرگز نفهمیدم که اول باید خودم و او را به همان شیوه ای که بودیم بپذیرم . به تدریج او از من فاصله گرفت و بعد از یک سال و نیم روزی رسید که او گفت دیگر نمی خواهد ارتباطی با من داشته باشد . 

سپس راز وارد زندگی ام شد و طولی نکشید که متوجه شدم چرا زندگی ام آنقدر سخت و دشوار شده است . امروز که به گذشته و رابطه ام با او نگاه می کنم ، می توانم عشقی را که او در تمام این مدت به من می داد حس کنم ، که در آن زمان به علت انتظارات بیش از حدم نمی توانستم حسش کنم . وقتی بیمار بودم از من مراقبت می کرد ، وقتی غمگین بودم مرا می خنداند ، وقتی گرسنه و خسته بودم برایم غذا می پخت ، وقتی حال و حوصله نداشتم برایم فلوت می نواخت ، مرا به دوچرخه سواری می برد . برایم هر کاری می کرد . هیچوقت به من نگفت دوستم دارد ولی ندانسته تمام آن عشقی را که در تصورم بود و آرزویش را داشتم به من می بخشید . و من آن عشق را حس نمی کرم چون خودم را دوست نداشتم .

امروز دیگر دوستم با من نیست ولی به خاطر وجود او بالاترین خوشبختی ِ این دنیا را شناخته ام – یاد گرفته ام که عاشق خودم باشم ! با اینکه دیگر نزدیک هم نیستیم ولی من هنوز عشقی را که او به من میداد حس می کنم . من باور دارم که این شناخت ، او را دوباره به من خواهد داد مثل همان روز اولی که فقط برای یک دوستی معمولی پا پیش گذاشته بود . انتظارات رابطه ها را از بین می برد ولی ما همیشه می توانیم عشق را در درونمان احساس کنیم . من با ایمان کامل تعالیم راز را دنبال می کنم و همیشه درخواستهایم اجابت می شوند . من مشتاقانه منتظرم و خودم را برای روزی که دوستم با یک لبخند و آغوش گرم بر خواهد گشت آماده می کنم .

از این فرصت استفاده کرده و از راندا برن و تمام افرادی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به من کمک کردند تا زیبایی درونم را دوباره بشناسم و برای تمام احساسات زیبایی که مرا در مسیر موفقیت و عشق به حرکت در می آورند تشکر می کنم . خدایا به خاطر تمام چیزهایی که امروز دارم سپاسگزارم ، و نیز به خاطر اینکه مرا به این دنیای شگفت انگیز آوردی .


معتقد از هندوستان

می گویند زیبایی در چشمان بیننده است . من همیشه می دانستم که ما خودمان انتخاب می کنیم زیبایی را در مردم ببینیم یا نه ، اما ” راز ” درس خیلی مهمی به من آموخت : ما همچنین انتخاب می کنیم که دیگران زیبایی را در ما ببینند یا نه . 

من همیشه با ظاهرم و اینکه چگونه به نظر می رسم مسئله داشتم . فکر می کردم خیلی لاغر و  استخوانی هستم . نزدیکانم همیشه در مورد ظاهرم به من اطمینان و قوت قلب می دادند اما برای من کافی نبود . این احساسات رنج آور به این دلیل در من ایجاد میشد که فکر می کردم نسبت به  همسن و سالهایم جذابیت کمتری دارم .

اما … راز آمد و زندگی ام را تغییر داد ! بعد از خواندن کتاب یک لیست از چیزهایی که در مورد خودم دوست داشتم تهیه کردم و هر روز احساس بهتری نسبت به خودم پیدا می کردم . همچنین فهمیدم که هیچ وقت با بدنم آنطور که باید با احترام رفتار نکرده ام پس شروع کردم به وقت گذاشتن برای لباس و آرایش و غیره . فکر میکنید چی شد ، حالا وقتی به آینه نگاه می کنم از آنچه می بینم لذت می برم . مردم به من می گویند همیشه زیبا به نظر می رسم !

ناخودآگاه درس دیگری هم دربارهء زیبایی آموختم : زیبایی قابل اندازه گیری نیست . زیبایی یا وجود دارد یا وجود ندارد . شما بیشتر یا کمتر از دیگران زیبا نیستید ، فقط می توانید زیبا باشید یا نباشید . این دیدگاه مرا با تمام افراد زندگی ام یکسان می کند  . 

متشکرم راندا ، تو یک زن زیبا هستی .

تامیکا از واشنگتن

” راز ” زندگی مرا تغییر داد ، اوه چه احساسی !

راز به من آموخت چگونه عاشق خودم شوم ، عاشق جسمم ، و شخصی که در درونم است . این نکته به من کمک کرد تا باور کنم که لیاقت تمام خوشبختیها و همهء موهبتها را دارم . من لیاقت شغل جدیدم ، ترفیع مقامم ، روابط پر از آرامش با همکارانم ، همسر ایده آلم ، دوستانم ، سلامتی کامل ، فرزندان ، و خانواده را دارم . این سفری طولانی و شگفت انگیز از شناخت خودم بود. هنوز هم در حال کار کردن روی پیشرفتم هستم و عاشق آنم. بالاخره ، توانستم زیبایی واقعی ام را در درونم ببینم و دوستش داشته باشم !

در طول تمرین کردن راز ، شغل جدیدم ، ترفیع مقام در شغل جدید ، خانهء رویایی ام ، کم کردن وزنم ( اوه چقدر عاشق جسم جدیدم هستم و همینطور کل فرایندی که مرا به این هدف رساند ) ، و خوشبختی درونی را بدست آوردم – همهء اینها را با تمرکز روی خواسته ها ، رویاها و آرزوهایم بدست آوردم.

حالا ، می خواهم روی شغل جدید دیگر ، همسر ایده آل ، و بنا نهادن یک رابطهء عالیِ پایدار و طولانی تمرکز کنم.

متوجه شدم که گذشته ام ( افکار و باورهای منفی ) جلوی رشد مرا به سوی خوشبختی و زندگی ایده آل گرفته بود. باورهای من در مورد بی ارزشی ، افسردگی ، احساس دوست داشته نشدن ، و عدم اعتماد به دیگران از کودکی در من پرورش یافته بود. این افکار و احساسات از طریق افرادی که فکر می کردم بهترین را برای من میخواهند ( یعنی خانواده ام ) به من القا شده بود. با این حال ، یاد گرفتم که هر کسی صلاح واقعی مرا نمی خواهد ، اگر چه در ظاهر اینطور به نظر برسد که بهترین را برای من می خواهد. یاد گرفتم که هیچ اشکالی ندارد خودم باشم – به همان شیوه ای که هستم. من کاملم ! گاه گاهی احساسات بد بروز می کنند ، اما زیاد طول نمی کشند ! من حالا راز را دارم ! خداحافظ احساسات و افکار منفی ! من شایسته ء همهء موهبتها هستم ، من عشقم ، من شادی ام ، من مطمئنم ، و پر قدرتم .

پیام من به خانواده ء راز ، به تلاشتان ادامه دهید ! شما لایق خوشبختی ، همسر ایده آل ، شغل جدید ، خانهء رویایی ، خانوادهء شاد ، و هر چیز دیگری که می خواهید هستید !

امروز ، به خاطر راز و تعالیم بی نظیرش سرشار از خوشی هستم ، چون یاد گرفتم با تمرکز روی خواسته ها و آرزوهایم بر موقعیتها ، رفتار ، و محیط های منفی غلبه کنم .

شیلا از فلوریدا

من در گذشته فیلم راز را دیده بودم و تا چند ماه پیش که نیاز مبرم به آن پیدا کردم از آن استفاده نکرده و پی به قدرت آن نبرده بودم. حالا ، بعد از اینکه بسیاری از دعاهایم برآورده شده اند ، احساس می کنم باید برای جبران آن به همه بگویم که چقدر این روش زندگی و این شیوه فکر کردن قدرتمند است.

چیزی که مجبورم کرد از راز استفاده کنم قطع رابطه ء من و دوست * پسرم بود. وانمود می کردم که این اتفاق به خاطر استرس و نگرانی رخ داده است ، ولی در مدتی که راز را تمرین می کردم چیزهای زیادی در بارهء خودم و اینکه چگونه زندگیم تیره و تار شده بود یاد گرفتم. وقتی فیلم را دیدم از خدا خواستم که زندگیم را به گونه ای تغییر دهد ، چرا که می دانستم لایق زندگی شادتری هستم. 

در زمانی که منتظر برگشتن دوست*پسرم بودم ، یاد گرفتم که دوباره خودم را دوست داشته باشم ، و از تمام چیزهایی که دارم قدردانی کنم. و باور کنید در این مدت چیزهای بسیار زیادی را به دست آوردم ( چیزهای کوچک مثل پیتزا و لیمو ، و چیزهایی بزرگتر و بهتر مثل یک زندگی اجتماعی خوب یا ماندن در وزن ثابت ) . من از کائنات دلایلی خواسته بودم تا کاملاً باورم شود. 

حالا – دوستم برگشته است و رابطهء ما باور نکردنیست ! او با پای خودش برگشت. من هیچ تلاشی نکردم. من هر روز که از خواب بیدار می شدم شکر گزاری می کردم و جملات تاکیدی مثبت به کار می بردم در نتیجه همه چیز مطابق دلخواهم پیش می رفت. من چند ماه روی صفاتی در او تمرکز کردم که بابتشان شکر گزار بودم ، و حالا او جز خوبی چیز دیگری ندارد ! هر روز یک نعمت است. هر کسی می تواند در هر لحظه زندگیش را تغییر دهد.

من وزن دلخواهم را دارم . زندگی اجتماعی خوبی دارم. در مدرسه و محل کارم فردی بشاش و خوشرو هستم و مردم همواره به طرف من جذب می شوند ، من هر روز صبح با لبخند از خواب بیدار می شوم.

به کسانی که اجازه می دهند ترس یا تردید یا منفی نگری سر راه خوشبختی شان قرار بگیرد ، می گویم این افکار را رها کنید. انتخاب کنید که هر روز صبح را با شادی شروع کنید. با خودتان حرفهای خوب بزنید ، حتی آنها را بنویسید. کسانی که به این شیوه زندگی می کنند سلاح قدرتمندی در دست دارند و آن افکارشان است. 

درسی که من آموختم این است : وقتی برای چیزی درخواست می کنید ، بگذارید به شیوهء خودش به سمتتان بیاید. صبور باشید و سعی نکنید خودتان راهی برای به دست آوردن آن تعیین کنید. چون در این صورت برآورده شدن خواسته هایتان را به تاخیر می اندازید. 

شما می توانید هر آرزویی در زندگی داشته باشید ؛ و لازم نیست حتماً در راز حرفه ای باشید تا به آرزوهایتان برسید. جالب ترین نکته در مورد این قدرت این است که در درونِ شماست و بدون هیچ تلاشی کار می کند. مشتاق باشید و اشتیاقتان را حفظ کنید تا هدایا را دریافت کنید. خدا ، عشق است و عشق ، آزاد است. 

کایلا از استرالیا

داستان من برای تمام کسانی است که از جوش صورت رنج می برند. من از همینجا به شما می گویم که چگونه احساس خوبی داشته باشید و صورتتان را بدون هیچ گونه درمانی صاف و تمیز کنید. همه ء اینها مربوط به ذهن است.

مدتی قبل دچار جوش صورت وحشتناکی شدم ، آنقدر وحشتناک که در نزدیکی مرز افسردگی قرار گرفتم. هیچ راهی باعث بهبود آن نشد. من تمام مارکهای معروف از جمله مارک پرو اکتیو را امتحان کردم. برای مدت کوتاهی جوش صورتم را از بین برد اما باز وقتی کمی دچار استرس می شدم جوشها نیز بر می گشتند.

تا اینکه کتاب راز را پیدا کردم. کتاب را خواندم و تمام اطلاعات درون آن را جذب کردم. ابتدا برای چیزهای پیش پا افتاده ای مثل لباس ، کتاب و خوراکی از راز استفاده می کردم. و کاملا ً هم جواب می داد. هیجان زده شده بودم و ناگهان فکری به ذهنم رسید. تصمیم گرفتم که برای از بین بردن جوشهایم از راز استفاده کنم. حداقل ارزشش را داشت.

چند هفته گذشت و من هر بار که از کنار آیینه رد می شدم به خودم می گفتم که زیبا هستم و پوست صاف و تمیزی دارم. در اینترنت به عکس کسانی که چهره ء صاف و درخشانی داشتند نگاه می کردم و پوستشان را تحسین می کردم. حتی در مورد کسانی که از کنارم عبور می کردند نیز همین احساس را داشتم .، حسادت نمی کردم بلکه شکر گزار این بودم که پوست من نیز مانند آنها صاف و تمیز است. در مدتی که شروع به دوست داشتن خودم کرده بودم مشکلی به وجود آمد و آن این بود که جوشها بر خلاف انتظارم از بین نرفتند.

دوباره در خطر افسردگی و نفرت از خود قرار گرفتم. نمره هایم در مدرسه و همینطور تعداد دوستانم کاهش پیدا کرد . در خانه نیز اوضاع خوب نبود. در همان زمان شروع به خواندن کتاب ” قدرت ” کردم . کلمه به کلمه آن را خواندم و دوباره انگیزه پیدا کردم تا از قانون جذب استفاده کنم.

دوباره سعی کردم و تمام تکنیکها را با دقت انجام دادم. پس از یک هفته ء بی نتیجه ، جرقه ای در ذهنم زده شد. من هنوز از پرو اکتیو استفاده می کردم ! در واقع با این کار به کائنات می گفتم که صورتم جوشهایی دارد که فقط با پرو اکتیو از بین خواهند رفت. این اشتباه من بود که فکر می کردم پرو اکتیو باید به من کمک کند تا صورتم صاف و تمیز شود.

پس دوباره از همان تکنیکها استفاده کردم اما این بار بدون پرو اکتیو ! در عرض چند روز نتایجش را دیدم. حالا بعد از ۵ هفته ، پوستم صاف و نرم شده است و هیچ جوش یا جای جوش روی آن نیست. من خیلی هیجان زده ام و از کائنات بسیار سپاسگزارم.

 

چرا اصلاً میترسم خود خودم باشم ؟

میدونی چیه؟

“میترسم خود خودم باشم و کسی خود واقعی من رو نخواد و دوست نداشته باشه.”

اگه خود واقعیم باشم نکنه همسرم و نزدیکترین دوستانم من رو نخوان میدونی چیه آخه من جلوی اونها هم میترسم خودم باشم .به همین دلیل اونها نمی دونند من واقعیم کیه و چطوری فکر و احساس می کنه .وجالبه جلوی اونها هم احساس تنهایی می کنم

میدونی چیه اولش که به دنیا اومده بودم خود خودم بودم بعدش اینقدر گفتن نکن .بکن .نگو.زشته .بده .خدا خوشش نمیاد،مردم چی میگن و از این جور مزخرفات ، که من فهمیدم اگه خودم باشم مایه آبروریزی و دردسر خانواده‌ام میشم ودیگه کسی منو نمی خواد و منو دوست نخواهد داشت واونطوری من میمیرم و نمی تونم احتیاجات خودمو برآورده کنم

چطور عاشق خودم باشم

میترسم اگه خود واقعیم باشم مردم منو مسخره کنند و بگن تو اینطوری هستی؟ اینقدر ضعیفی؟ اینقدر بدی؟ اینقدر احساساتی هستی ؟ برواصلا نمیخوایمت ، اصلا دوست نداریم

میدونی چیه ؟من میترسم خود خودم باشم و مردم منو نخوان و من مثل بچه کوچولوها احساس تنهایی کنم واحساس کنم خودم به تنهایی نمی تونم از پس احتیاجات و خواسته هام بر بیام و از گرسنگی و احتیاج شدید بمیرم

میدونی چیه احساس می کنم اگه خود خودم باشم هیچکس من رو نخواد، چون وقتی بچه بودم مدام بهم می گفتن اگه اینطوری باشی یا اینطوری رفتار کنی دوستت نداریم، من هم وحشت کردم از نخواسته شدن ، دوست نداشته شدن و طرد شدن. به همین دلیل سعی کردم نمایش اون خودی رو بدم که اونها میخوان و معلم ، مدیر از من میخوان، دوستان می‌خوان و دیگران می خوان و برای هر گروهی خودی دروغین و نمایشی نشون دادم برای بقای وجودم ، اصلا یادم رفت خود واقعیم کیه؟و همه هدفم این شد که مردم چه منی رو می خوان من اون من رو بهشون نمایش بدم

میدونی چیه؟

“انگار تمام زندگیم این شد که همه رو ببینم و خودم رو نبینم” اگه ازم بپرسی فلانی چی دوست داره میدونم چی می خواد اما خودم نمی دونم چی می خوام
و یک جورایی احساس کردم من و نیازم مهم نیست من قراره مردم جهان رو نجات بدم و خودم آدم بی نیازی باشم که دیگه کسی سر نیازم منو اذیت نکنه و تحقیرم نکنه و قهرمان بشم و کارم بشه نجات مردم .چون به من فهمونده بودن اگه جوری نباشم که اونها می خوان آزار می بینم و آدم بدی تلقی میشم و اگه جوری که اونها می خوان حتی اگه اون جور بد باشه آدم خوبی محسوب میشم .
من یاد گرفتم به جای اینکه خود خودم باشم خود بازیگر ، دروغین و نمایشی از خودم نشون بدم و مدام مواظب باشم که در چه موقعیتی ودر چه گروهی کدوم خودم رو به نمایش بزارم

میدونی چیه به دلیل نمایش های زیاد خود غیر واقعیم خسته میشم و مدام مضطرب و نگرانم که نکنه دیگه کسی منو نخواد؟ به همین دلیل سعی می کنم که کمتر با دیگران ارتباط داشته باشم و اگر ارتباط دارم یک ارتباط سطحی و گذرا باشه تا ارتباط عمیق ، سنگین و صمیمی چون میترسم طرد بشم و نخواسته بشم از طرف دیگران و این موضوع نمیذاره خود واقعیم باشم و اینجوری زندانی نمایش دروغین و فریبکارانه ام هستم

میدونی چیه اینقدر خود خودم نبودم که یک جورایی خود واقعیم گمشده یا وحشت کرده و ارتباطم با خود واقعیم بسیار کمه . به همین دلیل مدام احساس تنهایی و بی کسی می کنم

ای کاش جرأت میکردم خود واقعیم رو متولد کنم و خودم رو به دنیا بیارم قبل از اینکه از این دنیا برم.

اضطراب ، اضطراب ،اضطراب از نخواسته شدن ،اضطراب از اینکه دیگران ازم سوء استفاده کنند ،اضطراب از اینکه اطرافیانم منو نخوان ، یا مسخره کنند یا آزارم بدن، یا بگن این چه بازی مسخره ایه که جدیداً در آوردی؟ میدونی چیه من از مردم وحشت دارم در واقع این باور وحشت داشتن از دیگرانه که منو اذیت می کنه نه خود مردم . چون در ذهنم خیلی فکرو خیال بدی راجع به مردم کردم

میدونی چیه ؟

“انگار تو فرهنگ ، جامعه و خانواده همه میخوان آدم خودش نباشه و هرکی میخواد باشه اما خود واقعیش نباشه”

انگار به همه ما گفتن میای تو این جهان و یک بار هم قراره زندگی کنی ولی قرار نیست خودت باشی و برای خودت زندگی کنی ،(همش باید یک جورایی نمایش خوب زندگی کردن بدی نه اینکه واقعا خوب زندگی کنی ) یه جوری باش که دیگران از تو خوششون بیاد بعد تو از خودت خوشت نیومد مهم نیست، مهم اینه که مردم از تو خوششون بیاد ، مهم نیست تو خوب زندگی کردی یا نه؟ مهم اینه که مردم ببینند چه جور زندگی کردی، سعی کن جوری زندگی کنی که مردم دوست داشته باشن یا بخوانت و یا مردم اذیت نکنند و وقتی داری راجع به هر تغییر و تصمیمی برای زندگی خودت فکر می‌کنی مدام باید به این سبک احمقانه مردم چی میگن فکر کنی و اینطوری تصمیم بگیری و جوری باش که مردم تو رو خوشبخت بدونند و اگه خودت بدبخت بودی مهم نیست ، مهم اینه که در چشم مردم خوشبخت باشی .مهم حرف و نظر مردمه نه زندگی خودت و نه خود واقعی خودت مهم آبروی مزخرفه نه وجود نازنین خودت

چرا ما همچین نگاه ، باور و روش خطرناک و آزاردهنده ای رو دنبال می‌کنیم و با تمام وجود به این آبروی کوفتیه بدبخت کننده و نابود کننده چسبیدیم ؟

راستی اصلا چرا اینقدر احتیاج داریم که مردم از ما خوششون بیاد ؟ و ما رو دوست داشته باشند؟ چرا اینقدر خودمون رو شرطی کردیم که وقتی ارزشمند هستیم که مردم ما رو بخوان و ما رو دوست داشته باشن؟ وراجع به ما خوب فکر کنند؟

“چرا اینقدر به این خواسته شدن از طرف مردم محتاج هستیم؟”

و چرا اینقدر گرسنه محبت شدیم؟ چرا اینقدر تشنه توجه هستیم؟چرا مردم برای ما شدن مثل خدا یا نفس که اگه نباشه احساس کنیم می‌میریم وازبین میریم ؟

راستی ، چرا این قدر برای پذیرفتن و خواستن خودمون از خودمون شرط و شروط احمقانه و گاهاً ناشدنی میذاریم و اصلا شرط میزاریم برای دوست داشتن خودمون ؟مگه من احساسم راجع به خودم تمام سرمایه ی وجودیم نیست؟ و رابطه خوب با خودم نیست ؟چرا این مهمترین و عزیزترین موجود زندگیم رو باهاش دوست نیستم ؟ و سر نداشتن چیزی یا نشدن در یک زمینه ای رابطه ام رو با خودم خراب می کنم و خودم رو سرزنش می کنم ؟ خودی که براش بهترین باید باشم وبرای خودم پدر و مادر و دوست مهربون واقعی باشم، مگه یک خود بیشتر در این جهان دارم ؟ مگه این خودم نبودم که همه جا همراهم بوده و در سختی‌ها و نداریها و طردشدنها همیشه کنارم بوده و بیشترین زحمت رو برای من کشیده وبیشترین رنج رو بهش دادم ، کمترین پاداش رو بهش دادم ؟مگه من مدیون خودم نیستم که براش بهترینی که می تونم باشم، براش باشم و خوب خودم باشم و بهترین خودم باشم ؟

مگه ما خدا هستیم ؟مگه ما کی هستیم؟ مگه مردم چی هستند یا کی هستند که اینقدر در زندگی ما مهم هستند(در واقع مردم مهم نیستن بلکه وحشت داریم ازشون، نمایش مهربونی میدیم و بهشون سرویس میدیم که آزارمون ندن و اذیتمون نکنن) نکنه اصلاً مرده و زنده ما براشون فرقی نداشته باشه ؟و این ما باشیم که تو ذهنمون توهممون ، ( اینکه دیگران ما براشون مهم هستیم)، داریم و به خاطر این توهم احمقانه یک عمر خودمون و نزدیکانمون را داریم به خاطر این آبروی لعنتی رنج می دیم و زندگی رو براشون جهنم کردیم با جمله احمقانه و معروف مردم چی میگن ؟ یکی نیست بهشون بگه گور بابای حرف مردم ، زندگی من به مردم ربطی نداره ، زندگی اونها هم به من و ما ربطی نداره

اگه حرف مردم مهم نیست؟ چرا من با این توهم یک عمر دارم زندگی می کنم و خودم رو رنج میدم که یک روزی در ذهن مردم قهرمان تلقی بشم و آدم خوبی محسوب بشم ، مردم منو خوب بدونند ودوست داشته باشند و منوبخوان و حرف های خوبی راجع به من بزنن تا من احساس کنم آدم خوبی هستم ، چرا من فکر می‌کنم مردم باید منو تایید کنند(یا رضایت پدر مادرم رو می خوام که بزرگترین بدبختی همین رضایت والدین رو خواستن هستش ) تا من احساس کنم آدم خوبی هستم و خواستنی ودوست داشتنی هستم ؟ راستی، “این همون نیاز ارضا نشده‌ای نیست که من در کودکی میخواستم مامان بابام منو تایید کنند” یا منو دوست داشته باشن و تاییدم کنن و با تمام وجود منو بخوان ، دوسم داشته باشن وبه من توجه کنن حالا اونجا ارضا نشدم حالا تو بزرگسالی در به در دنبال ارضاش هستم .که هرگز با دوست داشت دیگران ارضا نمیشه بلکه با خوددوستی ارضا میشه و چون نمیدونم خوددوستی چیه دنبال دیگران منو دوست داشته باشن هستم که سرابی بیش نیست و مثل آب دریا هرچی بخورم تشنه تر میشم

راستی یه سوال ؟مگه مردم از خودشون و از زندگی خودشون خوششون میاد که از من خوششون بیاد؟
یه چیز دیگه ، مردم من رو دوست دارن یا نفعی که من براشون دارم ؟ یا نفعی که براشون دارم فقط مهمه و خود من مهم نیست براشون ؟ یعنی الکی من خودمو و وقتموو… میکشم برای خواسته شدن متوهمانه تو خالی ، پوچ و بی فایده .

راستی ، آیا مردم هم برای قضاوت من، اینکه راجع اونها چی فکر می کنم ؟ براشون مهمه ؟اصلا چرا نظر من راجع دیگران باید اهمیتی داشته باشه مگه من کی هستم ؟ مگه من چه اهمیتی در زندگی اونها دارم؟ من که درگیر مسائل و مشکلات خودم هستم و فقط وقتی بیکار ، بیمار و بدبخت میشم تو ذهنم دیگران رو تخریب می کنم که اون هم به حال بد من برمیگرده نه واقعیت وجودی اونها ، که اون هم هیچ تاثیری روی زندگی اونها نداره، اگه خودشون الکی منو در ذهنشون بزرگ نکنن واز من تو ذهنشون بت نسازن .

 💡چگونه خودمون رو دوست داشته باشیم و از خود لذت ببریم؟

 💡چرا به موفقیت و توانمندی خودم باور ندارم ؟

 💡چرا اینقدر محتاج و معتاد تایید و توجه دیگران هستم؟

راستی اگه من بدترین فکرها رو تو ذهنم راجع به شما بکنم ، یا بدترین حرف‌ها رو پشت سر شما بزنم مگه تاثیری داره در زندگی شما ؟ که اینقدر نگران قضاوت من هستید ؟ اگه من اخلاق رو بفهمم و براساس اخلاق عمل کنم و انسانی نگاه کنم ،که راجع به شما این حرفهای بد رو نمیگم و اگرهم اخلاق و انسانیت برام مهم نیست ، بیمار ، گرفتار و خودخواه هستم پس چرا رضایت من بیمار براتون مهمه وخودتون رو آویزونه نظر منه بیمار کردین ؟

میدونی چیه ؟

“انگار من یک چیزی ته وجودم میگه تو خوب نیستی ، خواستنی و دوست داشتنی نیستی ” و اگه میخوای باشی باید خودت رو اثبات کنی که خوبی و وقتی اثبات میشه خوبی که همه بگن تو خوبی

چون وقتی همه منو بخوان احساس می کنم هیچ نقصی ندارم و کامل هستم واون موقع ممکنه از خودم خوشم بیاد و از خودم رضایت پیدا می کنم ، چون اون موقع احساس می کنم هیچ نقصی ندارم و کاملم و حالا که کامل هستم دیگه کسی نمیتونه ازم ایراد بگیره و به خاطر اون ایراد و اشکال آزارم بده (احساس هیچ و پوچ بودن و بی ارزشی بهم بده )و اذیتم کنه و ناامنی برام ایجاد کنه ، من دیگه اینجوری احساس می کنم و خیال می کنم خوبم و خواستنی و دوست داشتنی ام و پذیرفته میشم

یه چیزی راستی ، اگه کسی من رو بخاطر اشتباهاتم و ایراداتم در کودکی آزارم نمی داد من اصلا دنبال خواسته شدن و بی نقص جویی بودم ؟ و اگه با نقص و ایرادم راحت بودن و اذیتم نمیکردن و این آگاهی رو داشتن که انسان یک موجود ناقصه که همیشه اشتباه کرده و می کنه و این طبیعت انسانه آیا بازم من اینقدر دنبال کامل بودن بودم ؟

جالبه ها من می خوام یک چیزی باشم که اصلا نمیشه شد (کامل شدن ، بی نقص بودن و بهترین در جهان بودن ) به خاطر اینکه مردم به خاطر نقصم آزارم ندن تا احساس امنیت کنم و آرامش پیدا‌ کنم چون نمیشه کامل شد و من پذیرفتن و دوست داشتن خودم رو مشروط به انسان کامل شدنی کردم که هرگز نشده و نمیشه و انسان کاملی یک توهمی بیش نیست . یعنی یک جوری خودم رو به بن بست روانی کشوندم با خواسته و معیار غلطم و وقتی از این بن بست بیرون میام که واقع بینانه ببینم خودم وانسان رو و از اون نگاهی که باهاش بزرگ شدم فاصله بگیرم و با اشتباهاتم برخورد درستی داشته باشم که اساس حرمت نفس هستش نگاه درست و واقع بینانه به اشتباهات خودم و دیگران

یه موضوع دیگه وقتی دیگران من رو به خاطر رفتارم و کارهام و حرفهام آزار دادن من چرا نتیجه گرفتم باید بی نقص و بی ایراد باشم که نمیشه شد و همش منتظرم یک روزی کاری رو انجام بدم که هیچ نقصی و ایرادی نداشته باشه و هیچ کس نتونه ازم ایراد بگیره (وسواس ) ؟

به جای اینکه بفهمم رفتار اونها غلطه به این نتیجه رسیدم که هم من بدمکه اشکال و ایراد دارم ، هم اونها بد هستند ، که آزار میدن و هم جهان بده که نمیشه بهش اعتماد کرد و نتیجه گیری کردم که تنها باش و یا بی ایراد باش و یا قهرمان شو

چطور عاشق خودم باشم

یه چیز جالب دیگه اینکه میترسم این معیارها رو بردارم و بپذیرم واقعیت ناقص بودن انسانی خودم رو واینطوری میترسم احساس کنم نکنه دست از رشد کردن بردارم ؟ نکنه کسی منو نخواد؟ نکنه بگن چقدر از خود راضیه ؟ نکنه خود دوستی من رو خودخواهی تلقی کنند
دوباره این نکنه نکنه های لعنتی بیاد سراغم انگاراین نکنه ها تا نمیرم دست از سرم برنمیدارن

یه موضوع دیگه، تا وقتی ما از خودمون خوشمون نیاد و خودمون خودمون رو دوست نداشته باشیم دیگران هر چقدر ما را بخوان یا دوست داشته باشن فرقی در اوضاع درونی ما نداره، تازه اگه یک لحظه ما را بخوان یا تایید کنن بعدش نگران میشیم که اگه فردا نخوان چی ؟ نکنه یک کاری بکنم دیگه از من خوششون نیاد ؟ وقتی از این زندان می تونیم بیرون بریم که به خود دوستی برسیم و از خودمون خوشمون بیاد

یه سوال دیگه ، چرا من مردم رو اینقدر بد میدونم ؟ در صورتی که مردم اینقدر بد نیستن و به من آزار نرسوندن، نکنه من چون خانواده و نزدیکانم من رو اذیت کردند فکر کنم یا خیال کنم همه مردم بد هستند و از یک مثال ، قاعده ساخته باشم و فکر کنم مردم جهان مثل خانواده من هستند و یک نگاه ناعادلانه ونا منصفانه داشته باشم و مثل یک باورکودکانه از یک مثال ، قاعده ساخته باشم مثل کودکی که اگه یک هواپیما سقوط کنه میگه همه هواپیما ها سقوط میکنند ، من هم تجربه زندگی خودم رو به عنوان واقعیت جهان در نظر بگیرم، در صورتی که این واقعیت زندگی من بوده و واقعیت جهان نیست، هر چند من دنبال بدیهای رفتار دیگران رفته باشم، برای سند جمع کردن این باور که مردم بد هستن یا در رابطه های نادرست و آزار دهنده رفته باشم واونها رو ملاک رفتار همه مردم جهان در نظر بگیرم

و یه چیز دیگه من که دیگه اون کودک نیستم که اونا منو آزار بدن من دیگه سنم زیاد شده و بزرگ شدم دیگه اون کودک ظریف و حساس و ضعیف نیستم که بخوان منو آزار بدن و یا اذیت کنند بلکه مردم جهان خوبند به خصوص اکثر آدم بزرگ ها با هم میتونن مهربون تر باشند و هستند تا آدم بزرگها با کودکان و من امروز دیگه اون کودک نیستم میتونم از خودم مواظبت کنم.

“راستی واقعا اگه من خودم خودم رو دوست نداشته باشم همه جهان هم من رو دوست داشته باشند احساس امنیت و آرامشی که می خوام سراغ من نمیاد”

مثل مایکل جکسون که خودش خودش رو دوست نداشت به خاطر اینکه پدر بیمارش بهش گفته بود تو زشتی، خیلی ها در جهان اون رو دوست داشتن ،رقص و خوانندگیش رو دوست داشتن ویک جورایی محبوبترین انسان روی زمین بود ولی اون خودش خودش رو دوست نداشت و اینقدر عمل جراحی کرد تا اون زشتیه که پدرش میگفت شد و به حرف مردم و این همه تشویق مردم کاری نداشت ، و خودشو دوست نداشت چون مهم درون ماست و ۹۵ درصد زندگی درون منه

عجب سرمایه ای این خود دوستی آخه مگه میشه آدم واقعاً خودش رو همینی که هست با کلی ایراد و اشکال و ضعف بخواد و دوست داشته باشه و بپذیره ؟ به نظر شما واقعا میشه ؟

جالبه برای این واقعیت و حقیقت اصلی انسانی که همه انسانها خوبند و خواستنی و دوست داشتنی هستند باز هم از شما نظر خواهی میکنم و تایید می خوام و نگرانی از قضاوت شما دارم

آیا شما واقعاً مردم وحشتناکی هستید یا من در ذهنم شماها رو وحشتناک ساختم و ازچند خاطره بد کودکی برای خودم حکم جهانی اعلام کردم که همه مردم بد هستند ، واز روی اخبار حوادث راجع به مردم جهان قضاوت می کنم

یعنی اگر پدر من دزد بود و من تجربه دزدی پدرم را در کودکی دیدم که پدرم اینگونه بوده میتونم نتیجه بگیرم همه مردم جهان دزدن ؟ من بهتره از این نگاه غیر واقع بینانه و نادرست خودم در بیام و خودم را از این زندان باورم خارج کنم چرا من پشت این باور مردم بد هستند قایم شدم و این باور رو نگه داشتم ؟
چون این باور به من امنیت ظاهری میده چون این باور باعث میشه دیگه به کسی نزدیک نشم که کسی منو آزار نده چون در کودکی همون کسایی که به من محبت میکردن همون کسانی بودن که منو آزار دادند و من به این نتیجه رسیدم که “نزدیک شدن به دیگران و محبت و دوستی درد و رنج داره” پس از هر چی محبت و دوستی خودم رو دور کنم چون آخرش درد و رنج و تحقیر و توهین بوده (مهار نزدیک نباش ) این کودکی من بوده که من آزادی و آگاهی در انتخاب نداشتم و مجبور به اون روابطم بودم اما امروز دیگه اون کودکی نیست. امروز میتونم با آگاهی خودم رو آزاد کنم از این عقاید احمقانه و برای خودم رابطه های خوبی برقرار کنم و دوستان خوبی پیدا کنم و دوستانه رفتار کردن رو تجربه کنم

یک سوال بزرگ .
من چطوری میتونم خود خودم بشم وخود دوست بشم و به عشق جاودانه خودم دست پیدا کنم ؟ و عاشق خودم بشم تا بتونم دیگران رو هم دوست داشته باشم ؟ عاشق بشم و عشق بورزم و عشق بپذیرم،

برای به دست آوردن راه خود دوستی (بزرگترین سرمایه انسانی ) و خود خود بودن این فایلهای خود دوستی و مهرطلبی و حرمت نفس هلاکویی روچند بار گوش بدید
چراغ های خوبی رو میتونه روشن کنه که بتونیم تو این مسیر گام برداریم ولذت ببریم از خودمون و مسیرمون

ممنون از شما که وقت گذاشتید و این مقاله رو مطالعه کردید . لطفاً اگه مایل بودید این مقاله روبرای دوستان خودتون بفرستید متشکرم

نویسنده : مجید مبلغی

 💡اگر از این دروغ دست بکشم که من نمی تونم …

 💡راهکارهای کاربردی و طلایی برای رفع ناامیدی

 💡چرا بعضی افراد به سادگی من را ناراحت می کنند و آزارم میدهند؟

متشکرم ازتون اقای مبلغی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌ سایت

سلام از جلسه شیشم باید بخریم یا کلا همین شیش جلسه هست؟ اگه ب…

متشکرم ازتون اقای مبلغی…

سلام. و درود بر شما به نظر من مهارت عزت نفس یکی از مهمترین م…

با سلام بسیار عالی بود لذت بردم و واقعا سپاسگذارم از مطالبی…

سلام و عرض ادب.استاد مبلغی عزیز و گرانقدر سپاس از اشتراک مطا…

سایت خوب خودت با چندین سال سابقه به افراد کمک می‌کند تا هم از نظر روانشناسی فردی و هم از نظر روانشناسی مالی بتوانند خود را سریع‌تر رشد بدهند. کار اصلی ما آموزش مسائل روانشناسی است.

دوره آشنایی قبل از ازدواج
دوره بازاریابی و فروش
دوره اعتماد به نفس
دوره ذهن ثروتمند
دوره تربیت فرزند
دوره ارتباط موثر
دوره عزت نفس


آدرس ایمیل:

شماره تلفن: ( در صورت تمایل برای اطلاع رسانی از پکیج های خوب خودت از طریق
پیامک)



Downloads-icon


ناصر آهنی
مقالات
۱۴ نظرها
43,526 بازدید

چگونه خودم را دوست داشته باشم ؟ سوالی که پرسش خیلی از آدمها هست، مخصوصا کسانی که تازه در مسیر رشد فردی قدم گذاشته اند و ذهنشان در برابر دوست داشتن خود مقاومت میکند

کسی که خودش را بتواند دوست داشته باشد قطعا میتواند دیگران را هم دوست داشته باشد. علاوه بر آن وقتی شما کسی را دوست داشته باشی به رشد و پیشرفتش هم علاقه داری و هر کمکی از دستت بر بیاید برای او انجام میدهی . حال اگر خودت را دوست داشته باشی حتما برنامه ای برای رشد و پیشرفت بیشتر خودت تدارک میبینی .

دیدن ویدئوی زیر کمک میکند تا خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم . لطفا از ابتدا تا انتهای این ویدئو رو ببینید و نتیجه آن را در بخش نظرات این مطلب مطرح کنید.

چطور عاشق خودم باشم

برچسب هاتمرین دوست داشتن خود چطور خود را دوست داشته باشیم چگونه ظاهر خود را دوست داشته باشیم خودم را دوست دارم چون دوست داشتن خود فواید دوست داشتن خود

آذر ۶, ۱۳۹۵

سلام
ممنون و سپاس فراوان از فایل خوب و کاربردی که قرار دادین.

سلام و درود
متشکرم از توجه شما و خوشحالم که برایتان سودمند بوده.

عالی…….
دمت گرم

خیلی عالی بووووووووووووووووووووووووود. احساس فوق العاده ای داشتم………………………..

سلام.وبسایت جامعی دارید.دستتون درد نکنه

اگر هیچکدوم از اون خصلت هایی که روی کاغذ نوشتیم تیک نخورد تکلیف چیه؟

اگه تیک نخورد یعنی خصوصیاتی که به شما حس خوبی میده و باعث دوست داشتن خودتون میشه رو پیدا کردید . سعی کنید با تمرین و تکرار اون خصوصیات رو توی خودتون جا بندازید تا خودتون رو روز به روز بیشتر دوست داشته باشید.

خیلی گلی … به قول بچه ها … لاتی حلالت … اصلا امام لات هایی

همه چی عالی و فوق العاده ست
مرسی از ویدئوی زیباتون 👏👏🌷🌷
زندگی تون همواره شاد و پر از آرامش و اتفاقات فوق العاده

عاااااااااااااااالی بود لایک

سلام. من احساس تنهایی و افسردگی تو زندگی میکنم. از خودم راضی نیستم. دلهره بیجا دارم. دلم میخواد خودمو بکشم ولی نمیتونم تا ابد این حیو داشته باشم. چه کنم

با سلام
ممنون از کلیپ جذابتون خیلی خوب بود

درود و تشکر

چند روزه خیلی دلم گرفته بود.به خاطر این که فهمیدم تا الان اصلا خودمو دوست نداشتم
وقتی این کلیپو نگاه کردم واقعا حس قشنگی بهم داد و فهمیدم باید چیکار کنم تا عاشق خودم بشم
ممنون
آهنگ پایانی هم خیلی قشنگه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌ سایت

ورود و ثبت نام

وبلاگ

چگونه خود را دوست داشته باشیم؟

 

چطور عاشق خودم باشم

 

 

سلام عرض میکنم خدمت شما کاربران محترم سایت بهامین دادرس دات کام امیدوارم هرجا که هستید خوب باشید.موضوع این جلسه ما درباره اهمیت دادن به خودمان یا چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ عشق به خویشتن یا به صورت عمیق تر عزت نفس.یکی از مهمترین مباحثی است که در زندگی ما تاثیربسیار زیادی دارد.خیلی از  شکست های عشقی و  خیلی از جاهایی که ما فکر میکنیم دیگران دارند مارو اذیت میکنند این ما هستیم که به آنها اجازهی این کار را میدهیم!چون ما خودمان را دوست نداریم!عزت نفس نداریم.حالا چگونه به خودمان احترام بگذاریم؟ چگونه خود را دوست داشته باشیم؟

اهمیت دادن به خود! دوست داشتن خود.حداقل تو این بحث باید خودمان را از نظر ظاهری و فیزیکی قبول کنیم و دوست داشته باشیم.چشمانتات را ببندید و تصویر بهترین دوستتون رو مجسم کنید.حالا خودتان را در کنار او ببینید.کدام تصویر کیفیت بیشتری دارد؟متاسفانه ما اصلا به خودمان توجه نمیکنیم؟چند بار شده جلوی آیینه بریم و از خودمون تعریف کنیم؟چندبار شده خودمون خودمون رو ببوسیم؟یکی از کارهایی که حتما باید انجام بدیم دوست داشتن خودمونه.بینید مثل همیشه دوربین رو میاریم بالا و از بالا به نگاه میکنیم.خدا مارو خلق کرده!به عمق این جمله باید پی ببریم.تابلو شام آخر چرا گرونه؟چرا تو موزه نگهش میدارن؟چون یه شخصیت بزرگی مثل داوینچی اونو خلق کرده.مارو خدا خلق کرده باید قدر خودمونو بدونیم.

 

 

 

قانون فواره:تاحالا به فواره نگاه کردید؟سازو کار فواره اینجوریه که اب داخله خودشو پمپ میکنه و به هوا میفرسته.یعنی وقتی خودش از خودش پر شد کارش شروع میشه.ما ادم ها هم باید اینجوری باشیم.وقتی عاشق خودمون شدیم!وقتی به خودمون احترام گذاشتیم وقتی از دیدن خودمون جلوی آینه کیف کردیم.تازه میتونیم بقیه رو واقعا دوست داشته باشیم.چرا؟چون اونها رو هم بزرگترین نقاش آفرینش خلق کرده.

همین الان دست به کار شوید یک قلم و کاغذ بردارید و خودتون از خودتون تعریف کنید.از چشمهاتون از بینی از صورتتون از شکم بزرگتون از هرچیزیکه الان دارید!از قد کوتاه!از هرچیزی که الان دارید.از هرچیزی که همین الان هستین.یکی از نیازهای انسان دوست داشتن و دوست داشته شدن است.باور داشته باشید تا آدم ها عاشق خودشون نشن نمیتونن حقیقتا بقیه رو دوست داشته باشند.وقتی یک لیوان پر نشه لبریز نمیشه.

خیلی ها هستن با خودشون مشکل دارند با قدشون با هیکلشون با دماغشون و…تحقیقات هم نشون داده خیلی از اینان با انجام عمل زیبایی هم باز به رضایت صد در صدی نمیرسند.چرا؟چون از خودشون راضی نیستند.چون از خودشون لذت نمیبرند.خودشونو پشت آرایشو هزارتا چیز دیگه قایم میکنن.بحث عزت نفس و اعتماد به نفس بحث خیلی طولانیه که حتما به صورت جدا دربارش حرف میزنیم.

اما عمده ی مشکلات ما با خودمون از نداشتن عزت نفسه.حداقل حداقل حداقل از نظر ظاهری و فیزیکی!دوست عزیز با خودت کیف کن.باور کن دنیا عوض میشه!وقتی شما حس خوبی به خودت داشته باشی کائنات میخواهد اون حسو تقویت کنه!قانون جذب رو به خاطر دارین؟وقتی دقتتون به زیبایی های خودتون زیاد میشه!اینبار زیبایی های دیگران را هم بهتر درک میکنید.مثل قانون شکر.انسان شاکر میگشت دنباله جنبه های مثبت تا شکرش رو به جا بیاره.

 

 

همین الان شروع کنید به نوشتن یک لیست از چیزهایی که دارید! حتی اگر ۱درصد هم حال شما را خوب می‌کند بنویسیدش! از سلامتی جسمی تا داشتن وسیله‌هایی که شاید بودنش برایتان خیلی عادی شده! مثل همین کامپیوتر یا گوشی که دارید با کمکش این مطلب را میخونید!همین چشمانی که بهتون کمک میکنه به صفحه‌ی نمایش نگاه کنید!بنویسید اصلا نظم و قانونی براش در نظر نگیرید! دوستان و اشنایانتان و همکاران و… بنویسید.اگر تمرکزتان بر روی داشته‌هایتان متمرکز شود کم کم نتیجه‌ را میبینید!کسی که عزت نفس پایینی دارد توجه و تمرکزش بر روی ضعف‌هاست.باید با تلاش زیاد قدرت دیدن نکات مثبت را در خودتان افزایش دهید.

 

 

چگونه اعتمادبه‌نفس خود را افزایش دهیم؟

فایل صوتی افزایش اعتماد به نفس در ۱ ساعت

نه دامی‌ است، نه زنجیر! همه بسته چراییم؟!🤔

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

سلام من مشکل عزت نفس رو دارم اصلا درک نمیکنم هرمطلبی رو میخونم خیلی به سرم میزنه که خودمو بکشم راحت بشم ولی بخاطر خانوادم نمیتونم هر کسی که منو میشناسه ازمن بخاطر خیلی از داشته هام تعریف میکنه ولی خودم از حرفاشون خندم میگیره نمیدونم چرا فکر میکنم دارن دلداریم میدن که افسرده نشم یا فکر میکنم منو مسخره میکنن خیلی وقتها تنهای خودم اینقد گریه میکنم از خدا طلب مرگ میکنم میشه کمکم کنید

خیلی خوبه که بدونیم هیچ کسی تو دنیا دقیقا مثل ما نیست. و تک تکمون بی نظیر و کمیاب هستیم. و عالیه که همیشه خوبی ها و زیبایی هارو در نظر داشته باشیم. تا به اعتماد به نفس و عشق به خود و توانمند سازی برسیم.

ماهمه انسانیم با روحی که خدا دمیده وجسم به شکلهای مختلف ماباید نسبت به عمل کارهامون ازخود راضی

باشیم شاید ما یک کار خوبی بکنیم خیلیها خوششون نیاد وبرعکس مهم هدف افرینش

سلام. خسته نباشید.
چند وقتیه که حس میکنم خیلی حساس شدم .
اونم بیش از حد حساس.اونقدری که رو یکی از دوستام تاثیر گذاشته .
یه فرد خجالتی ام.هر کاری هم کردم که اعتماد به نفسمو بالا ببرم نتونستم.این اعتماد به نفسی که ندارم باعث شده تویه درسام و رفتارام تاثیر بگذاره.
و بعد اینکه حس میکنم افسرده شدم و نا امید.
ساعتها میشینم زل میزنم به در و دیوار و فکر میکنم و بعضی موقعه ها الکی و بدون فکر ، توخودمم.
از همه چیز و همه کس متنفر میشم و یه لحظه هم نه دوس دارم همه رو دوست داشته باشم.یه کارایی هم میکنم و حرفایی میزنم که خودم بعدش پشیمون میشم.
به فکر بقیه هم خیلی توجه میکنم.یعنی هرکاری ک میخام بکنم اول میشینم میسنجم که فلانی چی میگه.نظر اون یکی چیه.و…
جدیدا با هر حرفی ناراحت میشم و زود گریم میگیره.یه قولن اشکم دم مشکمه.
از وقتی هم که با دوستم قهر کردم اینارو متوجه شدم.
شاید …
نمیدونم.
لطفا کمکم کنین.

من خودم رو برای کاری بدکه احتمالش زیاد بود انجام بدم اما انجام ندادم سرزنش می کنم و با خودم فکر می کنم اگر یک نیرو جلوی مرا برای انجام این کار نگرفته بود الان من چه وضعیتی داشتم؟

سلام.بهم میگن تو ادم بی احساسی هست.به هیچکس اهمیت نمیدی.طرف پولدار بشه یا بدبخت بشه برام اصلا مهم نیست یا طرف بمیره.نمیدونم چرا برام مهم نیست.یجورای برام شده مشکل.مشکلی که الان داره تو خانوادم مشکل درست میکنه.میخوان کمکم کنن ولی نمیتونن.یانمیدونن.دوست دارم با همه خوب باشم ولی بهشون میرسم با رفتارم ازم دور میشن.یا خودمو ازشون دور میکنم.تو جم فامیلی دوست دارم باشم وقتی میرم از بودنم تو جم فامیلی یا خانوادگی سختم میشه دوست دارم سریع فرار کنم.برای چند روز حالم گرفته میشه با اینکه تو فامیل یا خانواده کسی بهم کار نداره.احساس میکنم که یه فرد اضافی هستم.احساس میکنم اگر مطلبی بگم همه بهم میخندن یا مسخره میکنن.تو جم که میرم همیشه ساکت هستم.جز چندتا کلمه بیشتر نمیگم.بعضی وقتا از همه بدم میاد.از خودم که کلا بدم میاد.این احساس بار اضافی بودن داره عذابم میده.شدم یه ادم اعصبی کسی باهام صحبت میکنه سریع براش جبهه میگیرم.

سلام.شما فقط در مورد افزایش عزت نفس مطالعه کن.سعی میکنم در این مورد یک دوره و آموزش تو سایت قرار بدهم.اما راه حل شما عزت نفس است.

سلام وقتتون بخیر سایتتون عالیه….من یک سوالی داشتم در رابطه با دوست داشتن خود…من اصلا درک نمیکنم دوست داشتن خود یعنی چی!!!و مطمئنم هستم دلیل مشکلاتی که دارم اینه که خودمو به اندازه کافی دوست ندارم…و خیلی وقته که خیلی دارم تلاش میکنم در این راستا ولی متاسفانه موفق نشدم…یه حسی هم بهم میگه از طریق پاسخگویی این سایت به سوالم من گره ی کارمو پیدا میکنم… لطفا راهنماییم کنید
پیشاپیش از اینکه راهنماییم کردین یه دنیا ممنون

سلام.حتما یک دوره خاص در این مورد در سایت قرار خواهم داد.اما تا اون روز کتاب هایی در مورد عزت نفس را مطالعه کنید.

سلام
دوست داشتن خود یعنی اینکه خودت و در همه حال با عیب ها و نقص هات دوست داشته باشی و خودت رو منحصر به فرد احساس کنی. دیدی مامان ها چقدر الکی عاشق بچه هاشون هستن حتی با کلی نواقص که ازشون میبینن. بعد از اینکه عاشق خودت شدی حالا شروع کن با خودت حرف زدن و رفع نواقص هایی که تو اخلاقت داری.

دیدگاه

نام *

چطور عاشق خودم باشم

ایمیل *

وب‌ سایت

مرا با ایمیل از پاسخ کامنتم مطلع کنید.

من بهامین دادرس هستم و به علاقه‌مندان رشد و بهبود فردی کمک می‌کنم که چطور با یادگیری NLP(برنامه‌ریزی عصبی کلامی) مهارت‌های خود را در زندگی به صورت خیلی سریع و مهندسی معکوس شده رشد دهند.مهارت‌هایی مثل هدفگذاری و ارتباط موثر و سخنرانی و کسب‌ درآمد و اعتماد به نفس و افزایش فروش و…

از درون ذهن با شما حرف ‌می‌زنیم…🧠

ورود


نام کاربری:


رمز عبور:



Downloads-icon


https://dl.bahamindadras.com/download/chegoone%20khod%20ra%20doost%20dashte%20bashim.mp3Downloads-icon


Downloads-icon


https://dl.bahamindadras.com/download/chegoone%20khod%20ra%20doost%20dashte%20bashim.mp3Downloads-icon

پورتال جوانان ایرانی

مد و مسائل زندگی

۱۷ خرداد, ۱۳۹۴

مد و مسائل زندگی

چطور عاشق خودم باشم

۲ شهریور, ۱۳۸۷

دنبال کردن

ازدواج و خانواده

ترس از تعهد در روابط عاشقانه

۱۵ مهر, ۱۳۹۲

ازدواج و خانواده

کمک به فرزندان برای شناخت بهتر دوره نوجوانی

۲ خرداد, ۱۳۸۷

روشهای موفقیت

چگونه به شغل خود علاقه مند باقی بمانیم؟

۲۲ خرداد, ۱۳۸۷

سلامتی و بهداشت

نکانی در مورد حاملگی و بارداری

۲۱ خرداد, ۱۳۸۷

روشهای موفقیت

چطور یک برنامه بازاریابی طرح ریزی کنیم

۱۸ آبان, ۱۳۹۴

چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

بررسی خودارضایی از نقطه نظر علمی

تنفر از والدین: چرا برخی فرزندان از والدین خود متنفر میشوند؟

وقتی مردی شما را بخواهد…

عشق یکطرفه: کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟

بیشتر

مد و مسائل زندگی

چه مدل لباس‌هایی را در هنگام ورزش کردن نباید پوشید؟

۲۸ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

نکات مهم برای لباس پوشیدن در یک دورهمی دوستانه که هر خانم باید بداند

۲۸ اسفند, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

۷+۱ ماده غذایی که باعث افزایش وزن می شوند

۳ اسفند, ۱۳۹۸

ازدواج و خانواده

۳ راه زیبا برای بیان عشق به کسی که دوستش داریم

۳ اسفند, ۱۳۹۸

چطور عاشق خودم باشم

روشهای موفقیت

۳ اصل مهم برای دستیابی به موفقیت در زندگی با الگو گرفتن از دانشمندان

۳ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۹+۱ جفت کفش ضروری که باید در کمد هر زنی باشد

۳ اسفند, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

معرفی ۵ کتاب ایرانی برتر از میان صدها اثر داستانی برگزیده جهان

۳ اسفند, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

آشنایی با مهم ترین دانه های روغنی و فواید هریک از آنها برای بدن

۳۰ دی, ۱۳۹۸

تغذیه و تناسب اندام

گیاهخوار در برابر گوشت خوار، کدام رژیم برای بدن سالم تر است؟

۳۰ دی, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۱۱ نکته مهم برای انتخاب لباس های با کیفیت

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۷ ویژگی مهم که یک ساعت مچی را به بهترین ساعت برای انتخاب تبدیل می‌کند

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۱۰ روش تضمین شده انتخاب کفش استاندارد برای پیاده‌روی های طولانی

۴ آذر, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۶ توصیه جالب برای گذراندن یک تعطیلات تابستانی فراموش نشدنی

۲۷ فروردین, ۱۳۹۸

مد و مسائل زندگی

۸ دلیلی که به شما می گوید چرا انسان ها به شعر احتیاج دارند

۲۷ فروردین, ۱۳۹۸

سلامتی و بهداشت

علائم گردن درد، روش های خانگی درمان گردن درد

۳۰ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

کاربردی‌ترین لباس‌هایی که در هر فصلی از سال به آن نیاز دارید

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

روشهای موفقیت

۱۰ ترفند طلایی که به رشد کسب و کار شما کمک خواهد کرد

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مواد لازم برای داشتن یک استایل خاص و متفاوت مردانه در فصل زمستان

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

مد و مسائل زندگی

مهم ترین اصول قبل از گرفتن جشن تولد برای دختر بچه‌ها

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

روشهای موفقیت

۱۰ گام ساده برای خودشناسی و موفقیت در زندگی فردی

۲۷ بهمن, ۱۳۹۷

کلیه حقوق سایت برای مردمان محفوظ است . استفاده غیر تجاری مطلب همراه با ذکر منبع و لینک مجاز می باشد.

چطور عاشق خودم باشم
چطور عاشق خودم باشم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *