چگونه از شکست به پیروزی برسیم

 
helpkade
چگونه از شکست به پیروزی برسیم
چگونه از شکست به پیروزی برسیم

بسیاری از اوقات وقتی شکست می‌ خوریم، فکر می‌کنیم دیگر به آخر راه رسیده ایم و نمی‌توانیم اهداف و آرزوهایمان را دوباره دنبال کنیم و در واقع تبدیل شکست به موفقیت کاری نشدنی است. در یک کلام، فکر می‌کنیم شکست، به معنای پایان تمام اهداف و آرزوهایمان است. اما نه! صبر کنید، با این مقاله تا انتها همراه باشید تا متوجه شوید چونه باید با تبدیل شکست به پیروزی ، به تمامی آرزوهای خود برسید…

فکر می‌کنم خواندن این مقاله از نان شب برای همه ما واجب تر باشد، چون همه ما شکست های زیادی را در طول زندگی تجربه کردیم و نتوانستیم از آن موفقیت بسازیم. پیشنهاد می‌کنم پس از مطالعه این مقاله، حتماً مقاله نقشه راه موفقیت بزرگان دنیا را هم مطالعه کنید و با تست آنلاینی که در آن برای شما آماده شده، احتمال موفقیت خودتان را با وضعیت کنونی بسنجید.

همان طور که در ابتدای مقاله هم گفتم، ذهنیت اشتباهی که برای همه ما پیش آمده این است که فکر می‌کنیم شکست خوردن به منزله پایان تمام آرزوها و اهداف است و نمی‌توانیم بعد از شکست، به جاده موفقیت برگردیم. در حالی که اصلاً این طور نیست!

تمام افراد موفق دنیا، بلا استثنا، در زندگیشان شکست هایی خوردند تا به موفقیت رسیدند. اصلاً مگر می‌شود بدون این که تجربه کسب کنی و چند بار شکست بخوری، موفقیت را به دست بیاوری؟ اگر کسب موفقیت به این راحتی ها بود که  همه به آن می‌رسیدند و نمی‌شد افراد موفق را تحسین کرد! آن موقع آن ها کار سختی انجام نداده بودند که قابل تحسین باشد!

پس این نکته را همیشه در یادتان داشته باشید که شکست، پایان راه نیست!

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

قبل از اینکه به دلیل شکست ها و راه های تبدیل آن به موفقیت اشاره کنم، اجازه دهید به چند مورد از شکست های افراد موفق دنیا اشاره کنم.

استیو جابز، موسس و مدیرعامل شرکت اپل، بعد از تولید محصولات موفقی مانند اپل 1 و 2، آیفون، آی پد و آی پاد، آی او اس و … در دو پروژه سنگین و هزینه بر به نام های لیزا و اپل 3 شکست خورد و مجبور شد جان اسکالی (کدیرعامل سابق شرکت پپسی) را به کرسی مدیریت اپل بنشاند و جایگزین خود کند. بعد از این که جان مدیریت آنجا را به دست گرفت، با تصمیم او و هیئت مدیره، استیو جابز را از اپل اخراج کردند و این، بزرگ ترین شکست برای جابز به حساب می‌آمد. یعنی اخراج از شرکت خودش!

اما او با این حال تصمیم گرفت به کارش با قدرت ادامه دهد و با سرمایه هفت میلیون دلاری، شرکت کامپیوتری نکست را به راه انداخت. شرکتی که توانست اولین مرورگر وب نرم افزاری جهان و اولین سیستم ایمیلی جهان را به بازار عرضه کند. جابز با نکست به قدری خوب کار کرد که شرکت اپل مجبور شد برای ادامه بقای خود، در سال 1996 و با مبلغ 429 میلیون دلار نکست را بخرد. در واقع اپل با این کار عملاً می‌خواست استیو جابز را به شرکت خودش برگرداند.

پس استیو جابز شرکت اپل  را به راه انداخت، از همان شرکت اخراج شد، شرکت دیگری زد و با مبلغ گزاف آن را به همان شرکت قبلی اش یعنی اپل فروخت و به آنجا برگشت. دیدید؟ جابز از شکست سنگین خودش، موفقیت بزرگی نصیب خود کرد.

پس از اینکه مادرش را از دست داد، تنها با گذشت 13 ماه از ازدواجش با همسرش از او جدا شد و با دختر نوزادش بی سرپناه به زندگی ادامه داد. آن هم فقط با کمک های مالی دولت!

تصمیم گرفت ایده تازه اش را به داستان تبدیل کند و این کار را کرد. اما هیچ کس حاضر نبود داستان او را حتی کامل بخواند، چه برسد به اینکه بخواهد آن را چاپ کند! اما او پس از این شکست ها تسلیم نشد و تصمیم گرفت تا زمانی که تمام ناشران به او جواب منفی ندادند به تلاش های خود ادامه دهد.

این تلاش ها نتیجه داد و حالا جی. کی. رولینگ، تبدیل به یکی از معروف ترین و ثروتمند ترین سلبریتی ها و نویسندگان جهان شده. نویسنده ای که خالق داستان هری پاتر، یکی از محبوب ترین داستان های جهان است…

آیا اگر رولینگ با همان جواب منفی اول و یا با شکست های اولیه اش تسلیم می‌شد، آیا این ثروت و خوش بختی اکنونش را داشت؟

شاید شما هم این جمله معروف توماس ادیسون را شنیده باشید که می‌گوید: من شکست نخوردم، فقط 1000 روش پیدا کردم که به موفقیت ختم نمی‌شود.

این جمله او نشان می‌دهد که برای اختراع برق، بیش از 1000 بار تلاش کرد و شکست خورد تا در نهایت به موفقیت رسید. بیش از 1000 بار!

همان ادیسونی که در کودکی به او می‌گفتند کودن است و نمی‌تواند در آینده حتی زندگی معمولی داشته باشد. آیا شما هم حاضرید برای رسیدن به هدف خود بیش از 1000 بار تلاش کنید؟

این سه مثال، فقط نمونه های کوچکی از شکست های افراد موفق بودند. می‌توان ده ها مورد دیگر از افراد موفق نام برد که با شکست های متعدد و سنگینی رو به رو شده اند. از جمله: مایکل جردن، ونسان ونگوگ، آبراهام لینکلن، آلبرت انشتین، هنری فورد و…

پس این اولین نکته برای تبدیل شکست به موفقیت. اینکه هرگز تسلیم نشوید و ادامه دهید تا طعم شیرین موفقیت را بچشید…

در مقاله چرا شکست می‌خوریم ، اشاره شد که 3 دلیل برای شکست هایمان وجود دارد:

اما با دانستن این 3 دلیل می‌توانید جلوی شکست های خود را بگیرید. به شرطی که آنها را رعایت هم بکنید نه این که فقط بدانید. پس حالا با دانستن دلیل شکست هایمان، می‌توانیم راحت تر در مسیر موفقیت گام برداریم…

حالا نوبت به آن می‌رسد که 7 تکنیک فوق العاده مهم و کاربردی برای تبدیل شکست به پیروزی برایتان بیان کنم. پس حتماً تا انتها همراه ما باشید…

اولین مرحله برای عوض کردن هر عادت بدی در وجود خودمان، این است که قبول کنیم آن عادت را در خودمان داریم. شکست خوردن هم همین طور است. اگر قبول کنیم که در بعضی موارد شکست خوردیم و نتوانستیم به آن هدفی که می‌خواستیم برسیم، مسلماً رسیدن به آن هدف هم برایمان راحت تر می‌شود. چون آن موقع است که می‌رویم سراغ راه هایی برای جبران آن شکست. پس هیچ وقت، عدم موفقیتمان را انکار نکنیم.

دیدید خیلی از اوقات افراد می‌گویند: نگویید شکست خوردم، بگویید تجربه کردم؟ این افراد فقط می‌خواهند دید ما را نسبت به شکست عوض کنند و کاری کنند که ما پس از اینکه در کاری موفق نشدیم، احساس سرخوردگی، بی عرضگی، ناتوانی و امثال اینها نکنیم. چون همین احساس، باعث می‌شوند ما دیگر گامی رو به جلو و برای کار دیگری برنداریم و در منطقه امن ذهنی خودمان باقی بمانیم. در جمله توماس ادیسون هم خواندیم که می‌گفت: من شکست نخوردم، فقط 1000 روش پیدا کردم که به موفقیت نمی‌رسد.

این جمله به خوبی نشان دهنده این است که چقدر دید ما نسبت به شکست مهم است و با تغییر آن می‌توانیم به راحتی موفقیت را از آن خودمان کنیم. در مقاله باور موفقیت هم گفتیم که این طرز تفکر، یکی از باورهای اشتباه ولی رایج در راه موفقیت است که اگر می‌خواهیم موفقیت را به خودمان نزدیک تر از همیشه ببینیم، باید آن را درون خودمان نابود کنیم.

بعد از شکست خوردن چقدر نااُمید و ناراحت هستید؟ تا چه حد انرژی دارید تا آینده خوبی را برای خودتان رقم بزنید؟ آیا اصلاً می‌توانید دوباره با همان قدرت به سوی هدفتان پیش بروید؟ آیا…

خب در این زمان مسلماً به شدت نیاز داریم تا صبر و امید داشته باشیم. اصلاً اگر این دو عنصر نباشند که نمی‌شود شکست را به موفقیت تبدیل کرد!

پس می‌توان گفت صبر و امیدواری، دو عنصر مهم در تبدیل شکست به موفقیت هستند و اگر نباشند، همان فرد شکست خورده باقی می‌مانیم.

بسیاری از افراد را دیدم که هر وقت بهشان می‌گویم چرا تلاشی نمی‌کنی برای رسیدن به موفقیت و رهایی از این وضعیت بد؟ می‌گویند که خودش درست میشه، حالا یه چیزی میشه دیگه، منتظرم از شنبه، و کلی جمله دیگر از این قبیل که مطمئنم شما هم از آنها زیاد شنیده اید. گویا این افراد فقط منتظرند فرشته نجاتی در زندگیشان پیدا شود و بتواند آنها را از این وضعیت بد نجات دهد!

خی من به این افراد می‌گویم همین طور بنشین و صبر کن تا آن فرشته نجات بیاید و اتفاقات خوب را برای تو رقم بزند!!! قطعاً تا تلاشی نکنی و به سوی جلو پیش نروی، موفقیت خودش نمی‌تواند به سمت تو بیاید. از تو حرکت، از خدا برکت! نترس و رو به جلو پیش برو تا به هدفی که می‌خواهی برسی و منتظر فرشته نجات نباش.

همه ما یک سری باورهای محدودکننده در ذهنمان داریم که نمی‌گذارند به موفقیت برسیم. از جمله: من نمی‌توانم، انگیزه ندارم، کارم زیاده و از این دست باورها. این باورهایی که بدون شک اگر در ذهنمان باقی بمانند در آینده خیلی جلوی مسیر پیشرفت ما را خواهند گرفت و باید آنها را از یبن ببریم تا قدرت باور به خود را پیدا کنیم.

از بین بردن این باورها خودش ماجرای مفصل و طولانی دارد که من آن را در مقاله ای به نام قدرت باور به خود توضیح دادم و می‌توانید با کلیک روی نام این مقاله آن را مطالعه کنید.

تصور کردن همیشه یکی از راه های اصلی رسیدن به هدف و موفقیت است. وقتی ما موفقیت را تجسم و تصور می‌کنیم، ذهن ما این باور برایش به وجود می‌آید که تو به موفقیت رسیده ای و نمی‌تواند فرق بین تجسم و واقعیت را تشخیص دهد. این گونه انگیزه ما را برای رسیدن به آن هدف و موفقیت بیشتر می‌کند و با راحتی بیشتری به سمت آن پیش می‌رویم.

وقتی برای خودت هدف مشخصی داشته باشی، وقتی انگیزه رسیدن به آن را برای خودت ایجاد کنی، وقتی همه فکر و ذکرت این باشه که بتونی به اون هدف دست پیدا کنی، شک نکن که هیچ کاری به جز آن کارهایی که تو را به آن هدف نزدیک می‌کند، انجام نمی‌دهی. هدف، برای ما مثل قطب نما عمل می‌کند و مسیر زندگیمان را مشخص می‌کند.

پس تا وقتی هدف نداشته باشیم و در راستای آن تلاش نکنیم، قطعاً راه موفقیت برایمان بسیار سخت و ناهموار خواهد شد و باید تقریباً قید موفقیت را بزنیم؟

خب، با انجام دادن راه های بالا، قطعاً می‌توانیم شکست احتمالی را که خورده ایم، به موفقیت تبدیل کنیم.

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

در این مقاله سعی کردم که به شما به خوبی توضیح دهم که چگونه شکست را به موفقیت تبدیل کنیم؟ امیدوارم این راهکارها برای شما اثرگذار باشد، اگرچه مطمئنم به شدت تأثیر زیادی دارد، فقط به شما بستگی دارد که این 7 راه را چطور و با چه کیفیتی انجام دهید تا بتوانید شکست را به موفقیت تبدیل کنید.

امیدوارم روی قله های موفقیت ببینمتان…

 

ترس از شکست و ترس از روبه رو شدن با شکست همیشه جلوی پیشرفت مارو گرفته ان شاالله که بتونیم تمام این مسیر های پرفراز و نشیب رو طی کنیم و طعم شیرین موفقیت رو بچشیم.

انشالله براتون بهترین ها رو آرزومندیم موفق و سربلند باشید

سلام. این سخن افلاطون هم خیلی جالبه: اگر زمانی مقام تو پایین آمد ناامید مشو زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می آید و بامداد روزدیگربالا می آید.

چقدر مثال خوبی بود ممنون از شما خانم حسینی عزیز

سلام.دیدگاه دوستان جالب بود.به نظر بنده کسی شکست نخورده یعنی قدمی برای موفقیت برنداشته.سپاس .عالی بود.

سلام کاملاً درسته هر شکست یک قدم به سوی موفقیته ممنون از همراهی شما

مقاله خیلی خوبی بود ادمایی که بتونن از شکستهاشون نا امید نشده و راه هایی که منجر به شکستشون شد رو بخاطر بسپارند تا دوباره تکرار نکنند یعنی هضم تجربه کنند، در ادامه مسیر زندگی بسیار به هدف نزدیکتر میشوند و گام های بعدی را استوارتر برمیدارند آنها انسان هایی قوی، با انگیزه و پر انرژی هستن و همواره الگویی برای اطرافیان خود هستند که دیگران از کنار آنها بودن لذت میبرند.

ممنون از شما

سلام این جمله ادیسون خیلی قشنگ بودکه من شکست نخوردم بلکه هزارراه پیداکردم که به موفقیت نرسید

خیلی برای من جالب بود ممنون

سلام ممنون از شما خانم کیانمهر عزیز

مقاله خوبی بود صبر و امیدواری و تلاش مداوم راه های رسیدن به موفقیت هستند که نیاز داریم برای رسیدن به موفقیت از انها استفاده کنیم

سپاس گزارم

من باور دارم اگر شکست نباشه موفقیتی وجود نخواهد داشت شکستهای ما به عنوان تجربه همان پله هایی هستند که در مسیر صعود به آنها نیاز داریم سپاسگزارم

متشکرم

سلام اگر انسان بلد باشه که چطوری شکست را به موفقیت تبدیل کنه خیلی خوب میتونه شکست را به موفقیت تبدیل کنه

شکست با درد همراهه.دقیقا زمانی که می خواهی له قله برسی،انگار دیگه نفس نداری،ریه هات یاری نمی کنند و تو احساس ناامیدی از صعود بهت دست میده.یا وقتی نی خواهی شنا یاد بگیری،کل گوشهات بینی ات و گلوت می سوزه.یه لحظه به خودت می گی بی خیال شنا.شکست تو زندگی هم زمانیه که خیلی از تلاش و کار داری نا امید میشی،قلبت انگار تیر می کشه.بیشتر مزه رنج رو می بری تا شیرینی رسیدن.باید تحمل کنی وگرنه از موفقیت خبری نخواهد شد.به قول استاد اون موقع فقط یه کاری کن.اون کار انرژی داره و انرژی های دیگه رو فراخوانی می کنه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

— بارگیری کد امنیتی –به منظور تصویب CAPTCHA لطفا جاوا اسکریپت را فعال کنید.

بهترین و کامل ترین بسته استعدادیابی و کشف علایق کشور

با ساده ترین راه ها، انگیزه خودتان را همیشه در بالاترین حد ممکن نگه دارید.

تهران، باغ فیض کوچه 1

پـلاک 15، طـبقه چهارم

تلـــفـن: 02156692113

بهترین و سریع ترین راه ارتباطی

با گام برتر: mostafaee_com

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

چطور مانند افراد موفق از شکست به پیروزی برسیم

مددکاران اجتماعی و دیگر افرادی که به نوعی با تبهکاران و افراد طرد شده در جامعه سر و کار دارند، به دنبال اثبات این هستند که این افراد از لحاظ سن، تحصیلات، اعتقادات مذهبی و خاستگاه های تربیتی کاملا با یکدیگر متفاوت هستند.

بعضی از این افراد بسیار جوان هستند و بعضی دیگر پیر. معدودی از آن ها فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند و گروهی دیگر پایشان به هیچ مدرسه ای باز نشده است. بعضی از آن ها متاهل و بعضی دیگر مجرد هستند. ولی تمامی این افراد یک وجه مشترک با هم دارند؛ همه آن ها به شدت مغلوب و شکست خورده هستند و تحت شرایطی دردناک، خرد شدن را تجربه کرده اند.

شرح ناراحتی و دردمندی این افراد را می توان در چنین جملاتی شنید: «همسرم مرا رها کرد و رفت» یا «دار و ندارم را از دست دادم و جای دیگری نداشتم که بروم». زمانی که کمی بالاتر می رویم و وارد طبقات متوسط جامعه می شویم، تفاوت های بارزی را در شیوه زندگی این دو گروه می بینیم. با وجود این متوجه می شویم که یان گروه هم دلیل هایی را برای توجیه محرومیت های خودشان می آورند که گروه اول برای سقوط ویرانگر خود بیان می کردند.

افراد متوسط هم احساس شکست خوردگی می کنند، از شرایطی که به آن ها لطمه زده است، زخم هایی در دل دارند و باعث شده که به شدت محتاط شوند. آن ها با جان کندن به سمت جلو می روند و با احساس بیزاری از خودشان، از وحشتی که یک زندگی موفق برایشان ایجاد می کند، فرار می کنند. این گروه هم تسلیم شکست شده اند، ولی از راهی که منطقی، بی دردسر و از نظر اجتماعی پذیرفته شده است.

حالا قصد داریم کمی فراتر برویم و وارد خیابان های کم رفت و آمد موفقیت شویم. در این جا با افرادی از قشرهای مختلف اجتماعی رو به رو می شویم. افرادی مانند مدیران کل، وزیران بلندپایه، مقام های عالی رتبه دولتی و بزرگمردانی که از خانواده هایی فقیر، ثروتمند یا روستاهای دور و نزدیک می آیند. این افراد که هدایتگر بخش های مختلف اجتماع ما هستند، با هرگونه شرایط نامساعدی که به تصویر بیاید، رو در رو بوده اند.

همه انسان ها قابلیت این را دارند که موفق باشند

بنابراین می توان افراد شکست خورده و معمولی را با یک انسان موفق، از هر جهت مانند سن، هوش، محیط تربیتی، امکانات، ملیت و سایر موارد هم ردیف بدانیم. تنها از یک جهت نمی توان آن ها را در یک ردیف قرار داد و آن هم واکنشی است که هرکدام نسبت به شکست از خودشان نشان می دهند.

هنگامی که یک انسان شکست خورده زمین می خورد، توان برخاستن دوباره را پیدا نمی کند. او همان جا می ماند و به تدریج خرد می شود. آدم معمولی در تجربه ای مشابه روی زانوهای خود می ایستد. ولی چهار دست و پا از میدان می گریزد و زمانی که به کلی از نگاه ها پنهان شد، خود را از مسیر تلاش خارج می کند تا دیگر مورد ضرب یا اهانت قرار نگیرد. اما زمانی که یک انسان موفق به زمین می افتد، به روش دیگری عمل می کند. او سریعا بلند می شوند، درسی می گیرد، ضربه را از یاد می برد و به سمت جایگاهی بلندتر حرکت می کند.

برای تبدیل شکست به پیروزی از انسان های موفق الگوبرداری کنید

۵ ذهنیتی که شما باید توسعه دهید تا موفق شوید

چگونه در زندگی موفق شوید: ۱۳ نکته تغییردهنده زندگی

۵۰ جمله ی تاکیدی برای موفقیت و اعتماد به نفس

موفقیت طولانی مدت به یادگیری این ۶ درس در اوایل شغل شما…


۳ قدم برای موفقیت از دیدگاه اُپرا وینفری

تواضع: تکه پازل گمشده لازم برای موفقیت شما

سعی کنید شرح حال و زندگی نامه انسان های بزرگ به قلم خود آن ها را بخوانید، تا بار دیگر متوجه شوید که چگونه هر یک از این افراد بارها و بارها می توانستند در برابر موانع و مشکلات خود سر خم کنند. کار دیگری هم می توانید انجام دهید و آن این است که از زندگی هرکسی که به نظر شما واقعا فرد موفقی است، اطلاع پیدا کنید. وقتی همه چیز را در مورد آن ها فهمیدید، متوجه می شوید که چگونه بر دشواری ها و موانع بزرگ زندگی پیروز شده اند.

امکان ندارد که بدون وجود مخالفت، مشقت و موانع، به موفقیت های بزرگ دست پیدا کنیم. ولی امکان آن وجود دارد که از موانع برای پیشبرد اهداف خود و رسیدن به موفقیت در زندگی استفاده کنیم. ما انسان ها زمانی که از مسئله ای ضربه می خوریم، غالبا چنان در ابتدا دچار احساسات می شویم که نمی توانیم از آن تجربه ای به دست آوریم.

استادان دانشگاه به خوبی می دانند که واکنش یک دانشجو نسبت به نمرات مردودی اش، کلید موفقیت بالقوه ای در اختیار او قرار می دهد. ما قادر هستیم شکست ها را به پیروزی تبدیل کنیم. یعنی درسی بگیریم، آن را به کار ببندیم و بعد به شکستی که پشت سر گذاشته ایم نگاه کنیم و لبخند بزنیم تا سرانجام به موفقیت در زندگی برسیم.

از موانع موفقیت تان، چیزی غنیمت بگیرید

از همین الان تصمیم بگیرید که از هر مانعی که بر سر راهتان سبز می شود، چیزی به غنیمت بگیرید. بار دیگری که در محیط کار یا منزل با مشکلی رو به رو می شوید، بر اعصابتان مسلط شوید و تلاش کنید که علت آن را پیدا کنید. از این راه می توانید جلوی اشتباهات مجدد خود را بگیرید. به خاطر داشته باشید که برای رسیدن به موفقیت در زندگی ضربه خوردن تجربه با ارزشی است، در صورتی که بتوانیم از آن درس خوبی بگیریم.

ما انسان ها موجودات عجیب و غریبی هستیم. خیلی سریع برای پیروزی های خود اعتباری تمام عیار قائل می شویم. هر وقت به یک موفقیت در زندگی می رسیم، می خواهیم همه ی عالم و آدم را با خبر کنیم. طبیعتا دوست داریم همه ما را به یکدیگر نشان بدهند و بگویند: «فلانی را می بینی؟ او چنین و چنان کرده است»!

بعید نیست که در این دنیا کسانی قصد داشته باشند که به ما ضربه بزنند، ولی در بیشتر موارد، خودمان باعث سقوط خودمان می شویم. شکست های ما در اثر عدم کفایت فردی یا اشتباهات خودمان است. از این طریق می توانید عادت جدیدی برای رسیدن به موفقیت در زندگی پیدا کنید.

خودتان را مورد ارزیابی قرار دهید

به خودتان یادآوری کنید که می خواهید به آن حد از کمال که از لحاظ انسانی برایتان مقدور است، برسید. واقع گرا باشید. خودتان را در یک لوله آزمایش بگذارید و از دید یک شخص ثالث و بی طرف به خودتان نگاه کنید. ببینید آیا دارای ضعفی هستید که تا پیش از این، هرگز متوجه آن نشده اید. اگر ضعفی دارید برای اصلاح آن دست به کار شوید. بیشتر مردم آن قدر به خودشان عادت می کنند که توانایی دیدن راه های اصلاح نفس را از دست می دهند.

مورد نقد و ارزیابی قرار دادن خود تاثیر سازنده ای روی انسان دارد. این کار به انسان کمک می کند که کارآیی و قدرتی که لازمه رسیدن به موفقیت در زندگی است، را به دست آورد. یادتان باشد که مقصر دانستن دیگران تاثیر به شدت ویرانگری روی ما دارد.

پس به نحوی سازنده خودتان را مورد نقد و ارزیابی قرار دهید و به هیچ وجه از ناتوانی ها و بی کفایتی های خود فرار نکنید. معیارهای بالاتری را در نظر بگیرید و مانند افراد موفق دنیا، کاستی ها و ضعف های خود را پیدا کرده و آن ها را اصلاح نمایید تا شما هم بتوانید به موفقیت در زندگی دست پیدا کنید.

مطلب قبلی

زندگینامه دیلیپ کومار – بازیگر

مطلب بعدی

نظر آنتونی رابینز در مورد تاثیر اعتقادات در رسیدن به موفقیت

تنها چیزی که افراد را به سمت موفقیت سوق می دهد

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

چگونه بر احساس ترس از رد شدن یا طرد شدن غلبه کنید

10 کاری که باید وقتی به سختی موفق هستید آن‌ها را انجام دهید.

چرا موفقیت اغلب سبب جدایی در دوستی‌ها می‌شود؟

8 جنبه از نتایجِ تقویت برد­باری که شما را اساساً برای موفقیت…


چگونه یک زن جوان موفق باشیم؟


7 راهکار موثر برای آغاز زندگی جدید

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

انسان‌ها از همان ابتدا از شکست گریزان بوده‌اند. اکنون نیز خیلی از افراد از شکست فراری‌اند زیرا آن را نقطه مقابل موفقیت، پیشرفت و کمال می‌دانند و به همین خاطر به محض مواجه شدن با شکست، دچار نا امیدی شده و دست از تلاش می‌کشند. با یوکن همراه باشید.

پائولو کوئلیو می گوید:

تنها یک چیز است که رسیدن به رویا را غیرممکن می‌کند و آن ترس از شکست است.

دنیس ویتلی می گوید: «شکست باید معلم ما باشد… عدم رسیدن به موفقیت نوعی تاخیر است نه شکست. یک انحراف موقتی است نه شکست نهایی. تنها وقتی که چیزی نگوییم، کاری انجام ندهیم و هیچ چیزی نباشیم می توانیم از وقوع شکست جلوگیری کنیم.»

آیا واقعا شکست نقطه مقابل موفقیت است؟ اگر چنین است، پس افراد موفق دنیا هرگز طعم شکست را نچشیده‌اند. اما این ادعا امکان‌پذیر است؟

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

با زیرنظر گرفتن تاریخ زندگی افراد موفق و بزرگان دنیا، در می‌یابیم بدون شکست هیچ حرکتی رو به جلو نخواهیم داشت و تنها با شکست خوردن است که می‌توانیم به جایی که واقعا متعلق به آن هستیم برسیم، زیرا شکست وضعیتی موقتی است و تسلیم شدن در مقابل آن می‌تواند باعث شکست واقعی شود.

خیلی از ما شکست را هیولایی ترسناک می‌دانیم در حالی‌که دانشمند مشهوری چون توماس ادیسون می‌گوید شکست یک مساله کاملا طبیعی در زندگی است. او چنین اظهارنظر می‌کند:

تو به من فردی موفق و کاملا راضی را نشان بده تا من یک شکست را به تو نشان دهم.

واژه شکست بار منفی به همراه دارد اما اگر ترس به دلمان راه ندهیم شکست می‌تواند راهنمایی برای پیمودن مسیر موفقیت باشد، تنها کافیست به شکست نه به عنوان عامل بازدارنده موفقیت، بلکه‌ بخش جدایی‌ناپذیر روح خود نگاه کنیم که برای پیشرفت به آن نیاز خواهیم داشت.

الیزابت گیلبرت، نویسنده بزرگ، می‌گوید: «شما می‌توانید ارزش خود را با فداکاری‌هایی که انجام داده‌اید بسنجید اما نباید آن را با تعداد موفقیت یا شکست‌های خود ارزیابی کنید.»

غیرممکن است در ابتدای زندگی نقشه‌ای به ما داده شود و با دنبال کردن آن در تمام حوزه‌های زندگی به موفقیت برسیم و هرگز شکست نخوریم بلکه این ماییمکه در طول مسیر زندگی این نقشه را کامل می‌کنیم، پس کمتر به خودتان سخت بگیرید و به این درک برسید که قرار نیست همه چیز را بدانید و هرگز دچار اشتباه نشوید.

برای پیمودن مسیر زندگی باید آزمون و خطاهای زیادی انجام دهید، به بن‌بست بخورید و در نهایت راه خروجی را بیابید. این بن‌بست‌ها پایان راه نیستند بلکه به ما می‌گویند راه دیگری را امتحان کن، این راه به جایی نخواهد رسید.

حقیقت جالب توجه درباره موفقیت این است که پیدا کردن کلید موفقیت از بین اشتباهات ما ممکن است، از دل شکست‌های ما.

ناپلئون هیل می‌گوید:

هر سختی، شکست، ناکامی و دل‌شکستنی با خود دانه‌ای پربرکت به همان اندازه یا بزرگ‌تر به همراه دارد.

در بین ما کسانی وجود دارند که سریع‌تر از بقیه می‌توانند از شکست‌ها بگذرند اما مهم این است از این ناکامی‌ها تجربه‌ای ارزشمند به دست بیاید.

موفقیت به معنای تحقق یک ایده باارزش است. موفقیت یک حرکت و فرآیند است نه مقصد، موفقیت چیزی است که در طول مسیر تجربه می‌کنیم، شکست نیز همین‌طور است.

تفاوت ظریفی بین موفقیت و شکست وجود دارد، به طوری که گاهی قادر به تشخیص آن دو نیستیم، زیرا موفقیت واقعی همین اشتباه کردن‌ها، برگشت به عقب و در پیش گرفتن مسیری جدید است.

گاهی آن‌چه را به عنوان شکست می‌دانیم به عقیده‌ی خیلی‌ها موفقیت به حساب می‌آید. افراد موفق جهان شکست را «نیرویی کمکی برای یادگیری از طریق موانع» می‌دانند.

خیلی‌ها هرگز موفق نمی‌شوند زیرا شکست را به ارزش‌های درونی خود ربط داده‌اند، آن‌ها بعد از شکست هرگز برای بلند شدن تلاش نمی‌کنند و نمی‌دانند بین شکست و موفق نشدن تفاوت زیادی وجود دارد.

موفق نشدن یعنی تلاش کردن برای هدفی و در نهایت رسیدن به این نتیجه که آن روش خوب کار نمی‌کند اما شکست واقعی به معنی تسلیم شدن و دست از تلاش برداشتن است.

خیلی‌ها موفقیت را پیروزی‌های پشت سرهم و کمترین تعداد شکست می‌دانند درحالی‌که یک فرد وقتی به موفقیت می‌رسد که بتواند از شکست‌های زندگی عبرت گرفته و یک قدم به موفقیت نزدیک‌تر شود.

وینستون چرچیل درباره مفهوم موفقیت می‌گوید: «موفقیت به معنی رفتن از یک شکست به شکستی دیگر بدون از دست دادن شور و اشتیاق است.»

آلبرت انیشتین نیز درباره مفهوم شکست می‌گوید:

شکست همان موفقیتِ در حال پیشرفت است.

حتما برای شما هم سوال پیش آمده که چرا هر فرد، گروه یا کسب و کاری که در پی رسیدن به موفقیت است، باید چند بار شکست بخورد تا در نهایت به اهدافش برسد و طعم موفقیت را بچشد؟

شکست می‌تواند دو عکس العمل داشته باشد: یا مسیری شود برای ناامیدی یا تخته پرشی برای رسیدن به رشد و پیشرفت. آن‌چه از شکست به‌دست می‌آید به فرد یا مجموعه‌ای که به آن نقطه رسیده بستگی دارد.

وقتی هیچ چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود ناامیدی و از دست دادن انگیزه ساده‌ترین کاری است که می‌توان انجام داد نه بهترین کار.

از شکست می‌توان برای تغییر چشم‌انداز خود، ایجاد یک تغییر ذهنی یا شروع مسیری جدید استفاده کرد. عدم موفقیت برای ایجاد تغییر ضروری است وگرنه می‌توان با خیال راحت نشست و انتظار هیچ اتفاق خاصی را نداشت.

شکست همانند پینه دست است، لایه‌ای که در اثر کار زیاد و ضربات محکم روی دست‌ها بسته می‌شود که اگرچه خیلی خوشایند نیست اما به اندازه دست‌های نرم و حساس آسیب‌پذیر نخواهد بود.

شکست همانند پینه پوست‌مان را کلفت می‌کند، طوری که می‌توانیم بدون هیچ ترسی وارد بزرگترین رقابت زندگی خود شویم.

داشتن تواضع و صداقت به امری ضروری در دنیای کسب و کار تبدیل شده است. وقتی معاملات با موفقیت پیش رفته و کسب و کار رو به رشد می‌رود افراد خیلی احساس بزرگی می‌کنند.

موفقیت‌های پی در پی اگر به معنای از دست ندادن باشد باعث پرورش عدم صداقت در افراد می‌شود و آن‌ها را به کسانی تبدیل می‌کند که هر کاری انجام می‌دهند تا به شهرت و قدرت برسند.

در این صورت دوستی‌ها و همکاری‌های مسالمت‌آمیز از هم می‌پاشد، مشکلات خانوادگی زیاد می‌شود و تمام آن‌چه ذهن افراد روی آن متمرکز بوده افزایش رقم حساب بانکی است، در حالی‌که شکست باعث تواضع ما می‌شود و همین از دست دادن‌ها ما را کنترل کرده و یاداوری می‌کند از کجا آمده‌ایم و اکنون در چه جایی قرار داریم.

کارآفرین کسی است که هر روز با چالشی جدید مواجه می‌شود که هیچ چیزی درباره آن نمی‌داند و هر لحظه نیاز است به دنبال کسب دانش بیشتر باشد، این در حالیست که شکست باعث تسریع دانش‌اندوزی ما شده و باعث می‌شود برای اتفاقات غیرمنتظره‌ای که به عنوان یک کارآفرین در پیش رو داریم آماده باشیم.

شکست کلید دستیابی به موفقیت است و خیلی از افراد موفق پیشرفت خود را مدیون همین شکست‌ها می‌دانند که به رشد و پیشرفت تبدیل شده است، اما سوال مهم این است: چگونه می‌توان شکست را به موفقیت تبدیل کرد؟

خیلی‌ها موفقیت و شکست را نقطه مقابل هم می‌دانند و خود را بین این دو گیر می‌دانند و تلاش آن‌ها تنها به یکی از آن دو منتهی خواهد شد، پس بهتر نیست این تفکر را تغییر دهید؟

مدل جدید موفقیت و شکست این گونه است: موفقیت و شکست در کنار هم قرار دارند، اگر موفقیت را هدفی در زندگی خود بدانید شکست تنها راه رسیدن و لازمه آن خواهد بود.

هرچه شکست‌های بیشتری داشته باشیم، تجربه‌مان بیشتر شده و احتمال موفقیت ما افزایش خواهد یافت، پس ترس از شکست هیچ مفهومی ندارد، با این نگرش حتی در شکست‌ها و ناکامی‌ها هم موفق خواهیم بود.

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

گاهی لازم است «نه» بشنوید زیرا هرچقدر «نه»‌های بیشتری بشنوید در آینده افراد بیشتری به شما «بله» خواهند گفت.

بدون شک موفقیت باعث هیجان و خوشحالی شما خواهد شد اما اگر به این درک برسید رمز موفقیت در افزایش تعداد ناکامی‌هاست با هر شکست نیز احساس شادی خواهید کرد.

پس اگر این بار از کسی جواب رد شنیدید و مورد توجه قرار نگرفتید به جای این‌که غم‌زده شوید خودتان را به یک رستوران یا کافی شاپ دعوت کرده و تنهایی جشن بگیرید، زیرا یک قدم به موفقیت نزدیک‌تر شده‌اید.

اگر شکست را وسیله نقلیه‌ای برای رسیدن به موفقیت بدانید بدون شک شجاعت سوخت آن خواهد بود. افراد موفق شجاعت را عضله‌ای می‌دانند که باید مدام از آن استفاده کنند تا تقویت شود.

نقطه مقابل شجاعت، ترس است که باعث می‌شود این عضله به مرور ضعیف شود. پس برای رسیدن به موفقیت لازم است با ترس‌های خود مواجه شوید تا شجاعت و اعتماد به نفس‌‌تان تقویت شود.

تاریخ پر است از افرادی که با الهام گرفتن از شکست‌های متعدد به سوی موفقیت گام برداشته‌اند. اکنون به 4 فرد موفق اشاره می‌کنیم:

والت دیزنی به عنون مرد صنعت کارتون و انیمیشن شناخته می‌شود. او در سال 1919 میلادی برای دفتر روزنامه کار می‌کرد اما به دلیل نداشتن قوه‌ی تخیل و ایده‌های خلاقانه از کارش اخراج شد اما دست از تلاش برنداشت و کمتر از سه سال بعد شرکت «لفوگرام» را راه‌اندازی کرد که به دلیل مشکلات مالی دچار ورشکستگی شد.

شکست‌ها و ناکامی‌های دیزنی مانع حرکت او نشد، بلکه این شکست‌ها نفس او را کنترل کرده و اساس موفقیت‌های بعدی او شد و هنگام راه‌اندازی شرکت «دیزنی» به کمکش شتافت.

والت دیزنی و شرکتش توانستند وارد زندگی میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا شوند، اگر دیزنی در مقابل ناکامی‌های اولیه زندگی خود تسلیم می‌شد هیچ وقت به این موفقیت‌ها نمی‌رسید.

ادیسون مرد موفقی است که نامش در تاریخ می‌درخشد. او نور و روشنایی را به میلیاردها نفر هدیه کرد. جالب است بدانید، ادیسون برای اختراع لامپ هزاران بالا شکست خورد اما تسلیم نشد و به مسیر خود ادامه داد تا در نهایت به هدفش رسید.

توماس ادیسون در دوران دبستان به عنوان فردی کند ذهن شناخته می‌شد که قدرت یادگیری ندارد و در جوانی نیز به دلیل عدم کارایی لازم از شغلش اخراج شد، اما هرگز تسلیم نشد و اکنون هزار و 93 اختراع به نام خود ثبت کرده است.

هنری فورد به عنوان مدیر و بنیانگذار شرکت بزرگ«فورد موتور» شناخته می‌شود که از بزرگترین شرکت‌های خودروسازی دنیاست. فورد با شکست‌های متعددی دست و پنجه نرم کرد و در مسیر موفقیت تسلیم نشد.

او در راه اندازی اولین کسب و کار خود شکست خورد و این شکست پنج بار تکرار شد اما تسلیم نشد، اکنون «فورد» بزرگترین موفقیت اوست که نتیجه تحمل همین شکست‌هاست.

هنری فورد توانست انقلابی در صنعت خودروسازی ایجاد کند، اگر همانند خیلی از افراد شکست را می‌پذیرفت هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتاد.

استیون کینگ نویسنده بزرگی است که خیلی از رمان‌هایش تبدیل به فیلم شده و طرفداران زیادی در سراسر دنیا دارد. اما باید بدانید، اولین رمان استیون کینگ 30 بار توسط انتشارات مختلف رد شد.

استیون کینگ دوران کودکی را با فقر و سختی پشت سر گذاشت و در جوانی نیز به فروش داستان‌های کوتاه به مجلات پرداخت، اما اکنون 50 رمان در کارنامه خود دارد که بیش از 350 میلیون نسخه آن در سراسر دنیا به فروش رسیده است.

منبع: wanderlustworker

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟




مجله موفقیت یوکن، مجله ای است ویدیویی که تلاش می کند هر آنچه انسان های موفق درباره موفقیت از دیروز تا به امروز تجربه کسب کرده اند را به آسان ترین شکل ممکن در اختیار شما بگذارد. هدف ما در یوکن گردآوری بروزترین روش های موفقیت فردی، سازمانی و تجاری است تا مرجع کاملی باشیم برای مخاطبین و افرادی که سعی دارند موفق شوند.

یکی از بزرگ‌ترین موانع در راه موفقیت ترس از شکست است. ترس از شکست، از خودِ شکست نیز بدتر است زیرا شما را از تحقق استعدادهای بالقوه‌تان باز می‌دارد.

اتخاذ واکنش موفق به یک شکست به راه و رویه‌‌ی زندگی‌تان بستگی دارد. طی یک مطالعه که به تازگی در مجله‌ی روان‌شناسی اجتماعی تجربی به چاپ رسیده است، پژوهش‌گران دریافتند موفقیت در سایه‌ی شکست تنها از راه تمرکز بر نتایج (آن‌چه امید به تحقق‌اش دارید) حاصل می‌شود، و نه تلاش برای شکست نخوردن. با این‌که همیشه می‌خواهید تمامِ تلاش‌تان را به خرج دهید و از شکست جلوگیری کنید، ‌ولی باید بدانید آدم‌هایی که این چنین می‌اندیشند نسبت به افرادی که با خوش‌بینی فقط بر اهداف‌شان تمرکز دارند، بیش‌تر در معرض شکست هستند.

وینستون چرچیل می‌گوید:

“موفقیت یعنی از روی یک شکست به شکستِ دیگر بیفتی، ولی شور و اشتیاق‌ات را از دست ندهی.”

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

این اندیشه آسان و غریزی به نظر می‌رسد، ولی در عمل و هنگامی که پیامدهای شکست بسیار شدید هستند، این کار دشوار می‌شود. پژوهش‌گران هم‌چنین دریافتند بازخورد مثبت، احتمال موفقیت آدم‌ها را افزایش می‌دهد، زیرا همان خوش بینی را به شما می‌دهد که هنگام تمرکزِ صِرف بر اهداف‌تان آن را تجربه می‌کنید.

آدم‌های تاریخ‌ساز – نوآوران واقعی – پا را فراتر گذاشتند و همواره حقیقتا نگاه‌شان این‌گونه بوده است که شکست‌های‌شان پله‌هایی به سوی موفقیت هستند. توماس ادیسون یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ّها است. وی ۱۰۰۰ بار تلاش کرد تا سرانجام بتواند چراغ برقی بسازد که به درستی کار کند. وقتی احساس‌اش را در مورد ۱۰۰۰ بار شکست خوردن ‌پرسیدند، وی گفت: “من ۱۰۰۰ بار شکست نخوردم. اختراع چراغ برقی نیاز به گذراندن ۱۰۰۰ مرحله داشت”.

همین طرز فکر است که افراد موفق را از آدم‌های غیرموفق جدا می‌کند. توماس ادیسون تنها فردی نبود که این چنین می‌اندیشید. دست‌نوشته‌های جی.کی رولینگ ۱۲ بار توسط ناشران رد شد، تا سرانجام یکی از آنها با چاپ کتاب هری‌ پاتر موافقت کرد؛ و حتی پس از آن پول بسیار اندکی به وی پرداخت شد و پیشرفت قابل ملاحظه‌ای حاصل نشد. اپرا وینفری به دلیل این‌که بیش از اندازه از لحاظ احساسی درگیر داستان‌های‌اش شده بود، از شغل گویندگی خبر بالتیمور اخراج شد؛‌ ولی همین احساس وی را تبدیل به یک برند جهانی کرد. هنری فورد پیش از آن‌که بتواند نمونه‌ی قابل استفاده‌ای از خودرواش را تولید کند، دو بار حامیان مالی‌ خود را از دست داد. نمونه‌های بی‌شمارِ دیگری نیز می‌توان در این فهرست قرار داد.

بنابراین، تفاوت اصلی میان آدم‌هایی که اجازه می‌دهند شکست‌‌ها آنها را از مسیرشان دور کنند و آن‌هایی که از شکست به نفع خودشان استفاده می‌کنند، چیست؟ تعدادی از این تفاوت‌ها و عوامل بستگی به نوعِ عملکردتان دارند، ولی مابقی مستقیما به نحوه‌ی فکر و اندیشه‌تان مربوط است.

۱. خودتان نخستین کسی باشید که خبر شکست‌تان را به دیگران اعلام می‌کند.اگر مرتکب اشتباه شدید، دست روی دست نگذارید و دعا نکنید کسی از آن خبردار نشود، زیرا بالاخره دیگران متوجه‌اش خواهند شد – این کار اجتناب‌ناپذیر است. وقتی فرد دیگری شکست‌تان را اعلام می‌کند، شکست‌تان دوبرابر می‌شود. اگر در این هنگام تصمیم به سکوت بگیرید، دیگران قطعا از این رفتارتان متعجب خواهند شد، و احتمالا آن را به بزدلی یا نادانی‌تان نسبت می‌دهند. سعی کنید به اندازه‌ی لازم هوش هیجانی داشته باشید و خود به شکست‌تان اذعان کنید.

۲. دلایل شکست‌تان را عنوان کنید، ولی هرگز دنبال بهانه‌تراشی و توجیه نباشید.

پذیرفتن اشتباهات واقعا می‌تواند وجه‌تان را بهبود بخشد. با این کار اعتماد به نفس، مسئولیت‌پذیری و صداقت‌تان را به دیگران نشان می‌دهید. حتما فقط به حقایق و واقعیت‌ها اشاره کنید. یک دلیل منطقی برای شکست می‌تواند این باشد که “این پروژه را به دلیل نرسیدن به مهلت مقرر از دست دادیم. ولی “این پروژه را از دست دادیم زیرا سگ‌ام در تمام آخر هفته مریض بود و نتوانستم تمرکز لازم را داشته باشم” قطعا یک بهانه‌تراشی است.

۳. برای جبران و اصلاح پیامدهای اشتباه‌تان برنامه‌ریزی کنید.پذیرفتن مسئولیت اشتباه، کارِ پسندیده‌ای است، ‌ولی همه چیز به این کار ختم نمی‌شود. مرحله بعدی بسیار مهم است و می‌توان گفت که اصل قضیه‌ است. به جای این‌که سر جای‌تان بایستید و منتظر بمانید فرد دیگری خراب‌کاری‌های‌تان را درست کند، فکر کنید و راه‌حل ارائه دهید. حتی بهتر است شخصا برای رییس‌تان (یا هر فرد دیگر) توضیح دهید تاکنون چه کارها و مراحلی برای جبران اشتباه‌های‌تان انجام داده‌اید.

۴. برای جلوگیری از ارتکاب مجددِ آن اشتباهات نیز برنامه‌ریزی کنید.در کنار برنامه‌ریزی برای جبران اشتباهات‌تان، باید برنامه‌ای تهیه کنید که هرگز در آینده دوباره مرتکب اشتباهات مشابه نشوید. این بهترین کاری است که می‌توانید دوباره اطمینان دیگران را به‌دست آورید که از پسِ این شکست حتما اتفاقات خوبی خواهد افتاد.

۵. به اوضاع سروسامان دهید و همه چیز را به روال قبل برگردانید.نکته‌ی بسیار مهم در این مرحله این است که هرگز اجازه ندهید شکست شما را ترسو و خجالتی کند. این طرز فکر شما را در خود غرق می‌کند و هر بار که مرتکب اشتباه می‌شوید، ناتوان‌ترتان می‌کند. به اندازه‌ی کافی وقت بگذارید و درس‌های شکست را به خوبی برای خود تحلیل کنید، و به محض این‌که به نتایج مثبت رسیدید، دست به کار شوید و دوباره تلاش کنید. انتظار و دست روی دست گذاشتن فقط باعث می‌شود احساسات بدتان طولانی‌تر شوند و ترس و اضطراب‌تان بیش‌تر شود.

طرز رفتارتان در مواجهه با شکست به اندازه‌ی تصمیمات و کارهای‌تان در رسیدن به موفقیت حائز اهمیت است. اگر می‌‌خواهید از شکست به نفع خودتان استفاده کنید، باید انعطاف‌پذیری و قدرت ذهنی داشته باشید؛ که هر دو از نشانه‌های هوش هیجانی هستند. وقتی شکست می‌خورید، سه عامل را باید همواره در نظر داشته باشید:

۶. چشم‌اندازچشم‌انداز مهم‌ترین عامل در مواجهه با شکست است. آدم‌هایی که در بازیابی تمرکز و قدرت‌شان پس از شکست مهارت دارند، معمولا کارهای اشتباه‌شان – غفلت در یک مورد خاص یا تصمیم و عمل نادرست – را دلیل اصلی شکست می‌دانند، و نه شخصیت و وجود خودشان را. آدم‌هایی که نمی‌توانند از پسِ شکست برآیند معمولا تنبلی، فقدان هوش و استعداد یا هر ویژگی ‌شخصیتی دیگر را عامل شکست‌شان می‌دانند، که همه‌ی این‌‌ها نشان می‌دهند چنین افرادی نمی‌توانند بر موقعیت‌های سخت غلبه کنند. این مسئله باعث می‌شود، آنها از دست زدن به هرگونه ریسک در آینده خودداری کنند.

۷. خوش‌بینیخوش‌بینی از دیگر ویژگی‌‌های آدم‌هایی است که می‌توانند به خوبی از پسِ شکست برآیند. یک مطالعه در بریتانیا بر روی ۵۷۶ فرد کارآفرینِ سریالی (کارآفرینانی که پس از راه‌‌اندازی یک نوبنیاد، دنبال راه‌اندازی نوبنیاد دیگر می‌روند.م) نشان داد این قبیل افراد نسبت به کارآفرینان معمولی قدرت بیش‌تری در برابر شکست و شانس بیش‌تری برای موفقیت دارند. این حس خوش‌بینی که باعث می‌شود آدم‌ها کم‌تر احساس شکست کنند، یک حس پایدار و همیشگی است. آنها هر شکست را یکی از پلکان‌ّهای نردبان موفقیت می‌بینند زیرا حقیقتا به آنها راه موفقیت را می‌آموزد.

۸. مقاومتخوش‌بینی یک حسِ مثبت است؛ و مقاومت یعنی استفاده از این حس مثبت. مقاومت به کار انداختنِ حس خوش‌بینی است. وقتی دیگران به شما می‌‌گویند، “دیگر کافی است، دیگر بس است” و تصمیم می‌گیرند کار را رها کنند و به خانه بروند، آدم‌های مقاوم خود را از این شکست‌ها رها می‌کنند و به راه‌شان ادامه می‌دهند. آدم‌های مقاوم، آدم‌های خاصی هستند زیرا هرگز خوش‌بینی‌شان را از دست نمی‌دهند. همین ویژگی باعث می‌شود با قدرت بتوانند از شکست عبور کنند.

جمع‌بندیشکست محصول دیدگاه و چشم‌انداز خاص شما است. آن‌چه را یک فرد شکستِ خردکننده‌ای می‌پندارد، ممکن است فرد دیگر آن را فقط یک مانع معمولی بداند. نقطه‌ی قوت و قدرت یک فرد در این است که بتواند نوع نگاه‌اش را در مورد شکست تغییر دهد و بتواند بهترین استفاده را از آن ببرد.

شما چگونه با شکست‌های زندگی‌تان مواجه می‌شوید؟ لطفا افکار و نظرات‌تان را در “بخش دیدگاه” با ما در میان بگذارید، زیرا مایل هستیم چیزهای زیادی از شما یاد بگیریم، و اگر بتوانیم چیزهایی نیز به شما یاد دهیم.

برچسب ها باهوششکستموفقیتنفع

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

چرا شکست می خوریم؟ و چگونه می توان احتمال شکست را به شدت کاهش داد و آن را به پیروزی تبدیل کرد، اینها از مهمترین سوالاتی است که باید به آن پاسخ داده شود و راهکاری برای آن در نظر گرفت راهکاری که باعث شود، نه تنها شکست نخورریم بلکه بتوانیم شکست های احتمالی را هم به پیروزی تبدیل کنیم.

در بحث موفقیت و هدف گذاری می توان شکست را به دو گروه کلی تقسیم کرد:

در بین این دو گروه، شکست ذهنی مهمترین نوع شکست است، یعنی ما قبل از اینکه در دنیای واقعی شکست بخوریم در ذهن خود شکست می خوریم، البته راهکار آن هم ساده است، از آنجایی که این شکست ابتدا در ذهن ما اتفاق می افتد پس باید در همان ذهن هم آن را برطرف کرد که در ادامه توضیح خواهم داد.

شکست های ذهنی به خاطر وجود موانع ذهنی به وجود می آیند، یعنی این موانع ذهنی هستند که باعث به وجود آمدن شکست می شود، متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه حدود 80 تا 90 درصد موانع هم از نوع موانع ذهنی هستند نه موانعی که در دنیای واقعی وجود دارند. پس اگر بتوانید این موانع ذهنی را برطرف کنید می توانید از 80 تا 90 درصد موانع و همچنین شکست های ناشی از آن جلوگیری کنید.

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

در مقاله ای «چگونه بر احساس ناامیدی از موفقیت غلبه کنیم» کامل توضیح دادم که چه موانع ذهنی وجود دارد و راهکارهایی هم برای برطرف کردن آنها ارائه دادم که با انجام آن راهکارها می توانید موانع ذهنی تان را برطرف کنید که این در نهایت باعث تبدیل شکست به پیروزی تان هم خواهد شد.

پیشنهاد می‌کنم این مقاله را بخوانید: چگونه بر احساس ناامیدی از موفقیت غلبه کنیم ؟

وقتی یک هدف بزرگ انتخاب می کنید متناسب با بزرگی هدفتان، مشکلات و موانع هم، به همان اندازه بزرگ خواهند بود، به خاطر همین بیشتر افراد در این جور مواقع، ترجیح می دهند اهداف بزرگی انتخاب نکنند چون فکر می کنند که نمی توانند از پس مشکلات و موانع آن بر بیایند، اما این راهکار درستی نیست، قرار نیست چون یک هدف بزرگ است و احتمال شکستش هم زیاد است، پس آن را انتخاب نکنیم.

ذهن ما عاشق اغراق کردن است، عاشق این است که از کاه، کوه بسازد و همه چیز را بزرگ و پیچیده جلوه دهد پس باید عکس آن را عمل کنید یعنی راهکار درست این است که خواسته و هدفی که دوست دارید را انتخاب کنید حتی اگر آن هدف بزرگ باشد و بعد شروع کنید به کوچک کردن آن هدف در ذهنتان.

شاید در فیلم ها یا حتی در واقعیت، کارفرماها یا شرکت های ساختمانی را دیده باشید که در حال ساخت یک پروژه بزرگ ساختمانی هستند، اگر توجه کرده باشید اکثر آنها قبل از ساختن آن ساختمان بزرگ و زیبا در عالم واقعیت، ابتدا یک ماکت کوچک از آن ساختمان بزرگ را در اندازه یکی دو متر یا شاید کمی کوچکتر یا بزرگتر می سازند.

آنها با نگاه کردن به آن ماکت دائم در حال تصویرسازی هستند، گاهی یک حتی یک ساختمان را از یک قسمت ماکت بر می دارند و در یک قسمت دیگر قرار می دهند. گاهی چند طبقه به ساختمان اضافه می کنند و شاید گاهی چند طبقه کم کنند. آنها تمام تغییراتی که لازم است بدهند را ابتدا روی آن ماکت اعمال می کنند و بعد در دنیای واقعیت آن ساختمان یا بنای بزرگ و زیبا را می سازند.

علاوه بر این، زمانی که یک ماکت از آن ساختمان بزرگ را در اندازه کوچک می سازند و وقتی دائم روی آن کار می کنند، اینطوری ذهن آنها به طور ناخودآگاه مشکلات و موانع را به اندازه همان ماکت کوچک می کند و آنها احساس می کنند که از پس ساختن آن بنای بزرگ بر خواهند آمد.

مشکلات و موانع ذهنی را باید در همان ذهن حل کرد به همین دلیل باید اهدافمان که بزرگ است را در ذهنمان کوچک کنیم تا ذهن ما شروع به مانع تراشی نکند آن هدف بزرگ را پس نزند.

شکست رفتاری همانطور که از اسم آن مشخص است مربوط به رفتار و عملکرد ما می شود، یعنی ما در اجرای برنامه ریزی مان شکست می خوریم. همانطور که اشاره کردم موانع ذهنی حدود 80 تا 90 درصد علت شکست های ما محسوب می شود و حتی می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم روی رفتار و عملکرد ما تاثیر منفی بگذارد و باعث شکست رفتاری یا شکست در اجرای برنامه مان شود.

برای اینکه بتوانید مشکلاتی که هنگام اجرای برنامه تان با آن روبرو هستید را حل کنید لازم است آنها را به قطعات کوچک تقسیم کنید، اجازه دهید با یک داستان توضیح دهم:

در یک مصاحبه ای، بازیگر سرشناس هالیوود آقای ویل اسمیت گفت: وقتی که حدود 12 سال سن داشتم، در یکی از روزهای گرم تابستان، پدرم یک دیوار آجری را خراب کرد و بعد، از من و برادر 9 ساله ام خواست تا آن دیوار را دوباره بسازیم، من به پدرم گفتم: «این کار غیر ممکن است.» ولی پدرم حرف مرا نپذیرفت و اصرار کرد که دیوار را بسازید.

یک سال و نیم طول کشید تا من و برادرم بتوانیم دوباره دیوار را بسازیم، وقتی ساختن دیوار به پایان رسید، پدرم گفت: «دیگر هیچ وقت نگو که نمی توانی کاری را انجام دهی.»

ویل اسمیت در ادامه توضیح داد: «شما نباید با فکر ساختن یک دیوار شروع کنید، بلکه باید با فکر گذاشتن یک آجر به بهترین شکل ممکن شروع به کار کنید و هر روز این کار را انجام دهید… و خواهید دید خیلی زود دیوار ساخته خواهد شد.»

کاملا حق با آقای ویل اسمیت است، نباید با فکر ساختن یک دیوار شروع کنید. وقتی برای خود هدفی تعیین می کنید مانند ساختن یک دیوار است، مثل کسب و کار، حالا اگر از همان ابتدا به سختی های کسب و کارتان فکر کنید و به این که چطور می خواهید این همه کار را انجام دهید، در این حالت فقط موانع و سختی ساختن یک دیوار بزرگ را خواهید دید.

این باعث می شود احساس کنید که از پس آن بر نخواهید آمد و این فکر و احساس می تواند روی عملکردتان هم تاثیر بگذارد یعنی وقتی از همان ابتدا در ذهن خود احساس می کنید از انجام آن بر نمی آیید و شکست می خورید پس در موقع اقدام هم، تمام تلاشتان را نخواهید کرد و در نهایت شکست خواهید خورد.

راهکار درست این است که باید اول یک هدف انتخاب کنید، یک هدف بزرگ، به بزرگی یک دیوار یا حتی یک قصر باشکوه و البته همانطور که اشاره شد، طبیعی است که هر چقدر هدفتان بزرگ باشد به همان میزان موانع ذهنی تان هم بیشتر خواهد بود و این به بدین معنی است که احتمال شکست تان هم بیشتر است، پس برای اینکه موانع کوچک شود و احتمال شکست تان به شدت کاهش یابد، باید تمرکزتان را بگذارید روی اولین آجر و بعد آجر دوم، سوم و الی آخر.

اینطوری هدفتان بزرگ خواهد بود ولی موانعی که با آن روبرو می شوید به اندازه یک آجر کوچک خواهند شد و مطمئنا از پس یک مانع کوچک در اندازه یک آجر بر خواهید آمد.

خیلی از شکست ها قبل از اینکه در دنیای واقعیت به وجود آیند ابتدا در ذهن ما شکل می گیرند و بعد رفتار و اقدام ما بر اساس آن ذهنیت اشتباه در نهایت باعث می شود که شکست بخوریم، پس راهکار این است که ابتدا در همان ذهنمان از پس کارها برآییم، برای اینکار لازم است:

1- کل هدف یا پروژه تان را در ذهنتان کوچک و قابل دستیابی کنید. 2- قدم های اجرایی تان را کوچک و متناسب بردارید

اینطوری احتمال شکست تان به میزان قابل توجهی کاهش می یابد و حتی به پیروزی تبدیل می شود.

منبع: مدیر هدف

نویسنده: افشین محمدی

منبع: مدیر هدف

شما می‌توانید آخرین مطالب ما را از طریق تلگرام و اینستاگرام نیز دنبال کنید. برای عضویت در کانال تلگرام و اینستاگرام مدیر هدف روی دکمه زیر کلیک کنید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

سایت مدیر هدف به منظور آموزش هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، افزایش بهره‌وری، اعتماد به نفس، عزت نفس و رسیدن به موفقیت ایجاد شده است.

مهمترین هدف ما ارائه آموزش‌های لازم به صورت ساده، کاربردی و قابل اجراست تا با صرف کمترین زمان و انرژی به اهدافتان برسید.

اطلاعات تماس:

تلفن: 44594714-021 و 63510641-021

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

آدرس ایمیل: info@modirehadaf.com

جهت دانلود دوره روی عکس زیر کلیک کنید

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مدیر هدف می‌باشد. فعالیت این سایت در زمینه آموزش موفقیت و پیشرفت شخصی می‌باشد.

وارد ناحیه کاربری خود شوید




Remember Me


Fill the forms below to register




لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.



یکی از راه های کسب درآمد از اینترنت، فروشنده شدن در وبسایت بزرگ و جهانی آمازون می باشد که پتلانسیل بالا برای کسب درآمد 24 ساعته را برای علاقه مندان به بیزینس آنلاین فراهم کرده است. دوره جامع آربی، کامل ترین و بهترین تکنیک ها و نکات فروشندگی در آمازون را قدم به قدم آموزش می دهد و شما را برای تبدیل شدن به یک فروشنده تمام عیار در آمازون آماده خواهد کرد. جهت مشاوره رایگان با تیم پشتیبانی مجرب و متخصص سایت عزت خواه دات کام (www.Ezzatkhah.com/rb) می توانید از شنبه تا چهارشنبه از ساعت 9 الی 17 با دفتر پشتیبانی تماس حاصل فرمایید. تلفن های دفتر پشتیبانی ایران : 03131311438 و 00989017261256 (واتساپ)

یکی از راه های کسب درآمد از اینترنت، فروشنده شدن در وبسایت بزرگ و جهانی آمازون می باشد که پتلانسیل بالا برای کسب درآمد 24 ساعته را برای علاقه مندان به بیزینس آنلاین فراهم کرده است. دوره جامع آربی، کامل ترین و بهترین تکنیک ها و نکات فروشندگی در آمازون را قدم به قدم آموزش می دهد و شما را برای تبدیل شدن به یک فروشنده تمام عیار در آمازون آماده خواهد کرد. جهت مشاوره رایگان با تیم پشتیبانی مجرب و متخصص سایت عزت خواه دات کام (www.Ezzatkhah.com/rb) می توانید از شنبه تا چهارشنبه از ساعت 9 الی 17 با دفتر پشتیبانی تماس حاصل فرمایید. تلفن های دفتر پشتیبانی ایران : 03131311438 و 00989017261256 (واتساپ)

خوش آمدین، لطفا وارد حساب کاربری شوید

 × 
دو
 = 
18

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بازیابی رمز عبور

یک رمزعبور موقت، برایتان ایمیل خواهد شد.

SookhteJet.ir – انگیزشی ترین وبسایت برای جوان موفق

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با خود فکر کنید چرا از بین افرادی که به دنبال موفقیت هستند و از انگیزه بالایی برخوردار هستند و هر روز ذهن خود را با کتاب و دوره های آموزشی و جملات الهام بخش تغذیه می کنند و هدف گذاری و برنامه ریزی میکنند اما باز به اهداف خود نمی رسند.

کسانی که کتاب های مفیدی در حوزه موفقیت مطالعه کرده اند از انواع تکنیک های هدفگذاری استفاده کرده اند اما چرا نتوانسته اند به نتایج مطلوب خود دست پیدا کنند.

واقعا دلیل این مسئله چیست؟؟؟

با من همراه باشید تا راز این موضوع را در این مقاله براتون آشکار کنم :

همه افرادی که به دنبال موفقیت واقعی هستند بر هدفمند بودن تاکید دارند. همان‌طور که در این مقاله توضیح دادیم چطور بدون هدف به جایی نمی‌رسید به نظر من هم هدفمند بودن بسیار مهم و ضروری است.

با اینکه افرادی که در جامعه به دنبال رشد و پیشرفت اند بسیار کم هستند و از این بین باز افراد کمی واقعا هدفمند زندگی می کنند می توان گفت امکان رشد و خودشکوفایی و دست یافتن به موفقیت واقعی برای این افراد بیشتر است. اما گاهی افراد به دلایلی از جمله تنبلی و اهمال کاری از ادامه مسیر سرباز می زنند یا هستند کسانی که در شروع کار وقتی با چالش های مسیر آشنا می شوند از ادامه مسیر خودداری می کنند و یا ترس از شکست و شروع کردن باعث می شود انها بر می گردند به همان زندگی معمولی و روتین خود!!!

حتی افرادی که کتاب های موفقیت از بزرگانی چون آنتونی رابیز و دارن هاردی و … را مطالعه کرده اند، آگاه شده اند، اما باز اون تنبلی و اهمال کاری کار خود را می کند.

حال سوال اساسی این است ، راهکار چیست؟پاسخ این است:استفاده از تکنیک ترس گذاری بجای هدف گذاری

اگر واقعا خواهان موفقیت هستید . اگر واقعا رشد شادی و ثروت را برای خود و اطرافیان تان می خواهید باید از تکنیک ترس گذاری استفاده کنید. تاکید می کنم باید چون به قول آنتونی رابینز زندگی شما زمانی تغییر میکند که واژه بهتر است را به باید تبدیل کنید.

همه ما در زندگی با مشکلات و چالش هایی دست و پنجه نرم می کنیم. ناامیدی بارها و بارها به سراغ ما می آید.ما بر خلاف عموم مردم با مطالعه و آگاهی و هدفمند بودن سعی می کنیم تا با دستیابی به موفقیت، شادی و عشق و ثروت و کامیابی را به دست آوریم. اما در این بین هستند افراد زیادی که علی رغم هدفمند بودن باز به اهداف خود نمی رسند.

اکثر ما خواسته ها و رویاهایی داریم که می خواهیم به حقیقت تبدیل شوند، مثل راه اندازی کسب و کار شخصی، درخواست افزایش حقوق، تصمیم برای تحصیل در خارج از کشور، پیشنهاد ازدواج و …. اما همواره تحت تاثیر اهمال کاری، ترس از شکست، ترس از موفقیت! و ….. رویاهای ما در حد همان رویا باقی می ماند و ما با اما و ای کاش در حسرت رویاهای خود زندگی می کنیم.

می خواهیم در راستای رویای مان حرکت کنیم اما ترس از شکست و تمسخر و تنهایی و طرد شدن مانع حرکت ما شده و همچون غل و زنجیر بر دست و پاهای ما بسته شده اند. اما من قبول نمی کنم.

در اینجا با تکنیکی به نام ترس گذاری آشنا می شویم؛
تکنیکی که باعث می شود تا بر ترس ها و تردیدهای خود غلبه کنید تا به آنچه که می خواهید و لایق ان هستید دست یابید.
روش کار بسیار ساده و مفید و کاربردی هست. ترس گذاری بهترین تکنیک برای دستیابی به رویاها و خواسته های ماست.

در این تکنیک در واقع با ترسیم بدترین اتفاقات و رویدادهایی که احتمال! دارد رخ بدهد و ارائه راهکارهای برای مقابله با این اتفاقات می توان با ذهن آرام و باز بر اهداف و رویاها تمرکز کرد. .

همچنین با بیان دستاوردهایی که از انجام آن کارها داریم و هزینه هایی که در صورت انجام ندادن آن کارها متحمل می شویم می توان به انگیزه واقعی و پایدار (بر خلاف انگیزه های دروغین عادی روزمره) و دلیل و چرای راستین برای اهداف و خواسته پیدا کرد.

برای این کار ما به 3 صفحه نیاز داریم :

در این صفحه 3 سوال مطرح می شوند که ضروری است با دقت به این سوالات پاسخ داده شود.
برای اثر بخش بودن نتایج بهتر است با ذهن باز نسبت به تکمیل سوالات اقدام گردد.

سوال اول: بزرگترین ترس های شما چیست؟ بدترین اتفاقات و رویدادهایی که ممکن است رخ دهد چیست؟

برای پاسخ به این سوال خوب فکر کنید و به اصل و ریشه عمیق ترس ها و نگرانی های خود پی ببرید. سعی کنید از سطحی نگری بپرهیزید. شاید در ظاهر قضیه برخی عوامل و رویداد های بیرونی را بیان کنید اما با تفکر عمیق می توان ریشه ترس ها را در خودمان جستجو کنیم.

بعد از پیدا کردن ترس هایتان لازم است آنها را اولویت و دسته بندی کنید در واقع به ریشه عمیق ترس هایتان دست یابید.

سوال دوم: چگونه می توان از رخداد این اتفاقات جلوگیری کرد؟

در این مرحله با توجه به شناسایی ترس ها می توان با ارائه راهکار از بروز رخدادهایی که موجب ترس و نگرانی شما می شود جلوگیری کنید.

سوال سوم: اگر این اتفاقات افتاد پاسخ شما به این رویدادها چیست؟

در این بخش با فرض رخداد بدترین حالات ممکن، در خصوص پاسخ ما به این رویدادها ترسیم می گردد. در واقع نتایج ما حاصل برآیند رویدادها و پاسخ ما به آن رویدادهاست. می توان با آگاهی و شجاعت حتی شرایط نامساعد را به فرصتی خوب برای رشد تبدیل کرد.

اگر با آن ترس ها روبرو شوم و آنها را شکست دهم چه مزایایی را به دست می آورم؟

در اینجا ضروری است همه دستاورهایی که در صورت انجام آن کارها بدست می آورید یادداشت کنید. خواهشاً صرفا دستاوردهای مادی خصوصا پول را ننویسید بلکه همه دستاوردهای فردی از جمله عزت و اعتماد به نفس، ارتباطات و رشد شخصی و فکری و ذهنی و معنوی و جایگاه اجتماعی و … را یادداشت نمایید.

اگر آن کارها را انجام ندهی چه هزینه هایی را متحمل خواهی شد؟ (6 ماه بعد- 1 سال بعد 5 سال بعد و ….)

در اینجا نیز صرفا هزیه های مادی را یادداشت نکنید کلیه جنبه های زندگی را در نظر بگیرید از جمله سطح فکر و میزان سلامت روح و روان و جسم، ارتباطات و خانواده و سطح مالی و کسب و کار و … را در نظر بگیرید. بنویسید در صورت انجام ندادن متحمل چه هزینه هایی خواهید شد.

به عنوان نمونه می توان این سوالات را به شرح زیر پاسخ داد.سوال اول: بزرگترین ترس های شما چیست؟

بدترین اتفاقات و رویدادهایی که ممکن است رخ دهد چیست؟
فرض کنید شخصی قصد راه اندازی کسب و کاری شخصی خود را دارد اما مدام با خود می گوید:

موارد متعددی از ترس ها و نگرانی ها را میتوان اضافه کرد در اینجا صرفا به 3 مورد از شایع ترین ترس ها ذکر شده است.

سوال دوم: چگونه میتوان از رخداد آن اتفاقات جلوگیری کرد؟

سوال سوم: اگر اتفاق افتاد راهکار چیست؟

در مورد بیکار شدن مثلا قرار نیست حتما همه پل های پشت سر را خراب کرد میتوان دایره ارتباطات را حفظ کرد تا احیاناً اگر مشکلی پیش آمد راه برگشتی باشد تا برای آینده دوباره برنامه ریزی کرد. یا نهایتش پیدا کردن کار جدید هست یا حداقل مدتی مسافر کشی کردن و هر کار دیگری که باشد. مهم این است که در دنیای متغیر امروزی در عصر تحولات سریع قدرت ریسک هوشمندانه را داشته باشیم.

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

این اصلی‌ترین عامل موفقیت کشورگشایی‌های مغول‌ها هم بود….
در مورد شکست خوردن جالب است؛ ابتدا شکست خوردن را تعریف کنیم. متاسفانه برداشت اکثر مردم از شکست اشتباه است.

برفرض مسیری رو طی کردید و حتی بر فرض متوجه شدید اشتباه رفته اید این بهتر از آن است که هیچ کاری انجام ندهید.

در مورد مورد تمسخر واقع شدن هم طبیعی است. خیلی از بزرگان جهان در برهه ای از زندگی شان این اتفاقات را تجربه کرده و طبیعی است. اتفاقا اگر مورد تمسخر واقع شوید بدانید مسیرتان درست است. اگر با ایمان حرکت کنید روزی می رسد که همان کسانی که می خندیدند به شما ایمان می آوردند.

اگر آن شخص واقعا با ایمان و با اتکا به قدرت درون خود به مسیر ادامه دهد و خود را تسلیم شرایط کم اهمیت نکند منافع بسیار زیادی را به دست می آورد. آزادی عمل، ثروت، استقلال ، قدرت اعتماد به نفس، عزت نفش، شادی و ….، تصور این دستاوردها بسیار زیباست و قطعا امکان پذیر است، اگر با ایمان حرکت کنیم.

اگر آن کارها را انجام ندهی چه هزینه هایی را متحمل خواهی شد؟
اگر آن شخص انجام ندهد، همیشه در حسرت رویاهای خود می ماند.
حسرت و رنج از کاری که دوست ندارد مدام او را آزار خواهد داد.
احساس منفی و رنج او را نابود خواهد کرد.چه زیباست که با ترس هایمان روبرو شویم و آنها را شکست دهیم.

دلیل اکثر شکست های ما در رسیدن به رویاهایمان ترس و نگرانی هایی است که در اکثر موارد هم این ترس ها بیجا است. برفرض حتی اگر قرار باشد رخ دهند، میتوان با تدابیری که با تفکر عمیق از قبل اندیشیده می شود آنها را از بین برد و یا اثرات آنها را کاهش داد و یا اگر هیچ چاره ای برای آن نبود که در اکثر مواقع اینگونه نیست، میتوان با آمادگی قبلی با آنها مواجه شد و حتی تهدیدات را ب فرصت تبدیل کرد.

تجسم دست یافتن به دستاوردهای ارزشمند در صورت مقابله با ترس ها و تو دل ترس ها رفتن و تجسم هزینه هایی که در صورت انجام ندادن آن کارها، می تواند موتور محرک شما در مسیر زیبای موفقیت باشد.

امیدوارم برای همه عزیزان مفید واقع شود. منتظر موفقیت همه ایرانیان سرافراز هستم

برای اینکه در مورد این تکنیک بیشتر بدانید توصیه می‌کنم سخنرانی تیم فریس، نویسنده‌ی برجسته‌ی آمریکایی را همین پایین در تد تاک مشاهده کنید:

در همین زمینه می‌توانید بخوانید:

علاقه مند به مطالعه و یادگیری و انتقال آموخته های خود به دیگران

مقاله قبلی

تکنیک‌ های مدرن سخنرانی که آدولف هیتلر استفاده میکرد (و میلیون‌ها نفر جذب صحبت‌هایش میشدند)

مقاله بعدی

خواندن فکر دیگران به روش حرفه‌ای‌ها تا به نفع خود از آن استفاده کنید

غلبه بر ترس با هشت تکنیکی که هیچ کس تا به حال به شما نگفته است

چرا افراد موفق میخواهند شکست بخورند؟

خیلی ممنون از شما مطلب کاملی بود

بسیارر مفید و کاربردی بود

عالی بود

سلام
مرسی از توضیحات خوب شما
ولی لازمه که بگم بیان ترس ها و مطرح کردن آنها برای اینکه بتونیم به هدف برسیم جزیی از هدف گذاری حرفه ای است و اینکه ترس گذاری را با هدف گذاری جایگزین کنیم اصلا کار درستی نیست. چون شما یاد مگیری بیشتر به موارد منفی قضیه نگاه کنی و به نظر من این چیزی که شما گفتید دقیقا یکی از زیرمجموعه از کارهای هدف گذاری حرفه است البته نه هدف گذاری به روش smart و یا …
ممنون

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید…

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**

ذخیره نام و ایمیل برای دیدگاه‌گذاری‌های بعدی

خوش آمدین، لطفا وارد حساب کاربری شوید

 × 
دو
 = 
18

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بازیابی رمز عبور

یک رمزعبور موقت، برایتان ایمیل خواهد شد.

ویدیوکست رنه سینانی و تجربیات کارآفرینی با شهرام فخار

پیشرفت ۲۰۰ درصدی در کار با نکاتی طلایی – قسمت ۱

چطور خودتان را از منطقه‌ امن زندگی‌تان نجات داده و…

چگونه راحت نه بگویید و کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید…

دانلود کتاب رازهای مذاکره قدرتمند از راجر داوسون…

خوش آمدین، لطفا وارد حساب کاربری شوید

دو
 × 
هفت
 = 

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بازیابی رمز عبور

یک رمزعبور موقت، برایتان ایمیل خواهد شد.

SookhteJet.ir – انگیزشی ترین وبسایت برای جوان موفق

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

آیا شکست‌های که اخیرا در کارتان خورده‌اید باعث شده تا نخواهید از رختخواب خود بیرون بیایید؟
این شکست زمانی درآورتر می‌شود که شما نهایت تلاش، تمرین و انرژی خود را در مسیر آن کار گذاشته باشید و باز هم به موفقیت نرسیده‌اید… و باز هم شکست خورده باشیم !

شکست‌های بزرگ روحیه انسان را از بین می‌برند؛ باعث از دست رفتن امید به آینده می‌شوند، افسردگی‌های سختی را با خود به همراه دارند و مدام تمام ذهن شما را اشغال می‌کنند.

همین تبعات شکست است که سبب می‌شود تا شما دیگر نخواهید کاری را امتحان کنید… اینطور نیست؟

در واقع ترس از باختن به تمام وجود شما می‌رود و اجازه ریسک دوباره را از شما می‌گیرد.

اما چند لحظه فکر کنید…

آیا این باید پایان سرنوشت شما باشد؟

آیا آخر قصه زندگی شما همین است؟ نه، بلند شوید و به سمت آینده حرکت کنید بدون آنکه به نتیجه و اتفاقات پیش رو فکر کنید.

شما باید دوباره خود را بسازید،
انگیزه جدید ایجاد کنید و با فکر مثبت به سمت یک مبارزه دیگر قدم بردارید

در این مقاله 5 تفکر ضروری را میخواهیم به شما معرفی کنیم که هروقت شکست خوردید، باید آنرا بارها و بارها مرور کنید چون بدون این افکار، شکست شما تبدیل به سمی کشنده در ذهن‌تان میشود… آماده‌اید این سم را خنثی کنید؟

اولین کاری که در مسیربازیابی ذهنی خود باید بعد از یک شکست سخت انجام دهید این است که شکست را بپذیرید، از آن فرار نکنید، بهانه نیاورید و آن را گردن اطرافیان نیاندازید. شکست را در آغوش بگیرید.

این نکته را بدانید که راه موفقیت فقط از مسیر شکست‌های پیاپی می‌گذرد پس باید شکست را کوچک کنید. بجای فرار از جامعه و اطرافیان و دوستان اتفاقاً با آنها صحبت کنید، به راحتی بگویید که اشتباه کردم و شکست خوردم، این مشکل را به یک وضعیت عادی تبدیل کنید.

کدام تیم فوتبال بودن شکست قهرمان شده؟ کدام فرد بدون شکست موفق شده؟ کدام شرکت در مسیر خود اشتباهی نداشته؟ این را بدانید که این آخرین شکست نخواهد بود و بازهم در مسیرشما شکستهای دیگری وجود دارد اما چیزی که لابه لای آنها به آن دست پیدا می‌کنید یک موفقیت بزرگ است که همه شکست‌ها را کمرنگ می‌کند

پشت هر فرد موفق، هزاران شکست وجود دارد

 

شکست نباید پایان رویای شما باشد. اگر شکست خوردید، از رختخواب جدا شوید، جلوی آیینه بروید و بگوید این پایان کار من نیست، پایان رویای من زمانی است که می‌میرم. همیشه شانس مجدد وجود دارد، اگر شما یک مسابقه را باخته‌اید، در آزمون استخدامی قبول نشده‌اید، کنکور را خراب کرده‌اید یا کسب و کارتان از دست رفته است، باید بدانید که دوباره فرصت امتحان کردن وجود دارد، شما بارها و بارها می‌توانید به هدف مورد نظر حمله کنید تا بالاخره آن را شکست دهید.

این نکته را به خود یاداورشوید که زندگی آنقدر طولانی و پرفرازو نشیب است که بازهم این فرصت را به شما خواهد داد، درواقع این شما هستید که با تفکرات منفی، شانس موفقیت دوباره را از خودتان می‌گیرید.

به خودتان نگاه کنید،2 راه وجود دارد، یکی پذیرش شکست و افسردگی، دومی تلاش مجدد. این نکته را بدانید، جامعه یک فردی که 100 بار تلاش بکند و موفق نشود را تحسین می‌کند اما افرادی که از ترس شکست گوشه‌ای برای مردن در سکوت را انتخاب می‌کنند را نه!

زندگی نه یک بار، بلکه هر روز صبح از نو آغاز می‌شود

 

وقتی شما شکست می‌خورید به معنای آن است که بخشی از کار را درست اجرا نکردید. این اشتباهات در کار ناشی از عدم دانش کامل درمورد آن موضوع است. اشتباهات این فرصت را به شما می‌دهند تا نقاط ضعف را پیداکنید و برای برطرف کردن آن به یادگیری و آموزش بیشتر خود بپردازید.

هر شکست چندین نقطه ضعف شمارا که شاید نمی‌دانستید آشکار می‌کند و نقاط ضعف برابر است با خلع‌های علمی.

این در تمام ضمینه ها صدق می‌کند، اگر شما یک ساندویچی ساده داشته باشید و برشکست شوید یعنی جایی در علم فروش، مشتری مداری و یا تهیه غذا دچار ضعف هستید و اگر می‌خواهید دوباره اینکار را راه اندازی کنید باید آنها را برطرف کنید. در واقع یادگیری، مطالعه و به روز ماندن یک امر بسیار حیاطی برای سرپانگه داشتن کسب و کارتان است و مانند اکسیژنی است که برای زنده ماندن به آن نیاز دارید.

ز گهواره تا گور دانش بجوی

اینکه ما با تمام وجود در مسیر رسیدن به اهداف خود تلاش کنیم چیز بسیار خوبی است اما باید تلاش کردن و زحمتی که در مسیر می‌کشیم نباید ارزشش خودش را از دست بدهد ولو اینکه موفق نشویم. تحقیقات نشان داده است که کاملگرایی مطلق می‌تواند به افسردگی‌های شدید در فرد تبدیل شود.

دائم نگویید که من باید موفق می‌شد این رتبه کنکور را بگیرم، من باید نفر اول مسابقه می‌شدم، من باید فروشم به این عدد می‌رسید. این سبب می‌شود تا شما در یک تله فکری بی افتید و موفقیت‌های کوچک‌تان نیز به چشم نیاید.

شما فقط هدف را در نظر نگیرید. اگر می‌بینید مسیرشما روبه پیشرفت است و حالا در این بین با مشکلاتی نیز مواجه شدید، نباید سبب شود که خود را سرزنش کنید. این سرزنش‌ها هیچ کمکی به شما نخواهد کرد و شما را نا امید تر می‌کند. برای مسیر حرکت خود اهمیت قائل شوید، این مسیر است که در آن زندگی می‌کنید و حتی گاهی از خود هدف نیز مهمتر است.

گاهی آنقدر نگران رسیدنیم که مهم‌ترین چیز را از دست می‌دهیم، باید حرکت کنیم تا برسیم

 

جالب است بدانید تا کنون در طول تاریخ، انسان از هیچ چیزی به طور مطلق شکست نخورده است. شاید در مسیر رویای پرواز بارها و بارها مخترعان با شکست مواجه شده باشند اما نهایتاً پیروز شدند. روزگاری بود که انسانها با یک سرماخوردگی ساده می‌مردند اما امروز نه. هزاران مثال می‌توان زد تا شما بدانید که همه مانند شما شکست را تجربه کردند اما چیزی که سبب شده تا سرانجام کارشان پیروزی باشد این بوده که شکست را دائمی ندانسته‌اند.

حالا اگر شما در هر مرحله از زندگی شکست خورده‌اید بدانید که شکست رفتی است، بجای تأسف خوردن از آن درس بگیرید. ذهنتان را روی اتفاق پیش آمده متمرکز نکنید. فکرتان را پرورش دهید، بدانید که دنیا بزرگ است و شکست‌های شما در برابر آن کوچک.

به خود این تفکر را منتقل کنید که این یک شکست ناچیزاست و مهم این است که شما از شکست‌ها قوی‌تر هستید چون می‌توانید دوباره تلاش کنید.

ممکن است شکست بتواند 100 بار سر راه شما سبز شود اما شما
می‌توانید 101 بار بلند شوید و دوباره تلاش کنید

شکست واقعاً امری ناگوار است، چیز ساده‌ای نیست بخصوص اگر این شکست بزرگ باشد، بعد از اینکه شکست خوردید یک مدت را با کارهای کوچک خودتان را سرگرم کنید، فوری به کار برنگردید، مطالعه کنید، دنیای خود را گسترش دهید.

چگونه از شکست به پیروزی برسیم

اگر می‌بینید شکست شمارا حسابی به هم ریخته است بدانید هنوز برای کارهای بسیار بزرگ آماده نشده‌اید. توماس ادیسون در مورد سوختن کارگاهش می‌گوید «ارزش فراوانی در اتفاقات بد وجود دارد، تمام اشتباهات ما در آتش سوخت و خداراشکر که می‌توانیم دوباره شروع کنیم.»

برای اثبات این موضوع مهم به شما توصیه میشود حتما زندگینامه خانم طاهره جوان، کارآفرین برتر ایرانی را بخوانید.

اگر می‌خواهید انسان موفقی شوید، قبل از آن باید فرد بزرگی شوید، اینکه شخصیت شما به لحاظ رفتاری و منش آنقدر بزرگ شود که دیدتان نسبت به جهان اطراف و اتفاقات محیط پیرامون سنجیده و پخته شود، از هر دستاورد و موفقیتی مهم‌تر است.

ذهن آدم مانند چتر نجات است، اگر باز نشود کار نخواهد کرد

شما نیز اگر تابه‌حال شکست خورده‌اید و دوباره توانسته‌اید بلند شوید آن را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید. تا ما و دیگران نیز از درس‌های شما استفاده کنیم.

در همین زمینه مقالات زیر را هم حتما بخوانید:

من علاقمند به پیاده سازی صداهای شلوغ ذهن خود روی کاغذ در شکل مقاله، داستان و فیلمنامه هستم.

مقاله قبلی

چگونه با شناخت خودمان ثروتمند شویم؟ – راهنمای عملی و گام‌به‌گام (قسمت چهارم)

مقاله بعدی

مهم‌ترین توصیه نیکولو ماکیاولی برای رهبران و مدیران شرکت‌های موفق چیست؟

منم یک شکست احساسی بدی رو پشت سرگذاشتم هرچند دوست ندارم چنین اسمی بهش بدم بابت همین قضیه سال اول کنکور قبول نشدم و یک سال پشت کنکور موندم اما الان که نیمه بهمن هستیم تا به اینجا هم درست برای کنکور تلاش نکردم با اینکه از توانایی خودم و از اینکه چ هدفی دارم مطمین هستم اما متاسفانه به خاطر اون مسیله هی جلوی بهترین بودن خودم رو میگیرم و هی بهانه های مختلف میارم برای درس خوندن اما امشب که دنبال این مطلب گشتم و این مطالب برام اومد تصمیم گرفتم خودمو باور کنم و این و بفهمم اگر اینچنین شکست بزرگی نباشه اون ادم کامل متولد نمیشه التماس دعا دارم و امیدوارم هرکی هرجا هست احساس خوبشبختی کنه

من تو بورس تا الان بیشتر از ۵۰۰ میلیون ضرر کردم هم سرمایه ام گذاشتم و هم از بقیه بازارها موازی که میتونستم چند برابر رشد کنم عقب افتادم و انگیزه ام سقوط کرده… الانم شرایط سخت روحی دارم میگذرونم چون روزهای خوشی داشتم تو اقتصادم که فروریخته

من دیگه هیچ هدفی ندارم
سال ششم تحصیلم با اینکه کلی تلاش کردم کلی کتاب تست زدم مدرسه تیزهوشان قبول نشدم. ناراحتی خودم به کنار سرکوفت های خانواده و کنایه ها خیلی بیشتر اذیتم میکرد. رفتم مدرسه نمونه دولتی. مامانم وقتی نمره کامل میگیرفتم نه تشویقی نه هیچی خودم باید بهش میگفتم تا یه آفرین خشک و خالی بهم بگه. بعد مثلا اگه ۱۹ میاوردم تا یک هفته با اخم بود باهام. تمام رویاهامو نابود کرده حتی تو رشته تحصیلیمم بهم حق انتخاب نمیده میگه فقط دکتر و مهندس ولاغیر. درسته نمراتم بالا بوده ولی دلیل بر این نیست که حتما باید مهدس شم. میگه هنر برای خنگاست. حتی اجازه فعالیت تو سوشال مدیا هم بهم نمیده. منطقش اینه که کسی نمیاد بگیرتت میترشی تو خونه !!
الان هیچ هدف و انگیزه ای برای درس خوندن ندارم.
مرسی که درد دلمو خوندید

نگران نباشید وبدانید که تنها شما با این مشکلات درگیر نیستید خیلی ها هستند که والدینشون اونارو درک نمیکنند. شما خیلی خیلی جلو هستید واینو بدونید که موفقیت فقط در دکتر ومهندس بودن نیس مهم موفق شدن در مسیر زندگیست با هر روشی که ممکن باشد .تلاش کنید وامیدوار من شمارا تحسین میکنم

درود بر شما.
خواستم بگم که فکر نکن تیزهوشان قبول نشدی به آخر خط رسیدی
همش بستگی به خودت داره
من خودم تیرهوشانم اگه تلاش نمی‌کردم این جایگاه رو نداشتم
در ضمن یک فرصت دیگر هم داری که از کلاس ۹ ام به ۱۰ ام به تیزهوشان راه پیدا کنی.
راجع خانواده تون هم بنظرم به یک مشاور تحصیلی مراجعه کنید.
من خودم که کلاس ۶ ام بودم یک دوستی داشتم که از خونه بیرون نمیومد و همش درس میخواند ولی من هفته ای ۳ ۴ باری بیرون میرفتم
و اون قبول نشد تیزهوشان
خواستم بگم کنار درس استراحتم باید کنی

من یک دانش اموزم، معلم بخاطر یکی از انشاهام جلوی دوستام من رو خیلی خورد کرد و نمره ی خیلی بدی بهم داد، یک هفته گریه کردم ولی جا نزدم هر روز به یک مطلب فکر می کردم و توی ذهنم در حد دو خط براش یه متن مینوشتم در نهایت انشام به قدری خوب شد که معاون مدرسه چند روز پیش بهم پیام داد که برای مسابقات اماده شو.معلم انشات اسمتو بهم داده به عنوان یکی از بهترین انشا نویس های کلاس
امیدوارم همیشه هممون موفق و سربلند باشیم.

منکه فک میکنم این حرفا چرته تقصیرمنه که بعضیا خاله مهندس دارن یا عابجی بزرگ تر یا داداش بزرگتر دارن که توامتحانات کمکشون کنه الان من امتحان ریاضی مو خراب کردم وکسی ازمن خیلی بهترگرفته که هميشه پایین من بوده اون هیچ کدوم ازاین راه هارونر فته فقط کسیود اشته که کمکش کرده نه مثل من مامانی که ریده به اعصابم من ازمامانم متنفرم با حرفاش تخریب میکنه بعدمیگین چرا نوجواناخودکشی میکنن آخه فرهنگ توکشورما زیرصفره مامانی که من 20بگیرم تشویقم نمیکنه غلط میکنه وقتی نمره پایین بگیرم زر بزنه کلا همه چی تقصیرمنه الان؟ میگین نداز تقصیربقیه آخه کسی که تمام فیلم های آموزشی ریاضی مربوط به پایه خودشود رو دیده دیگه وکلا خراب کرده امتحانو ازش چه انتظاری دارید که بگه من شکست خوردم اگه من بخودم بگم شکست خوردن نابود میشم کلا امیدی برام نمیمونه ومن دوستی ندارم باهاش حرف بزنم اونایم که دوستم بودا قبلا الان که یه رغیبن که فقط منتظرن من یع چیزی بگم یا یه نمره رو خراب کنم تا توکلا فامیلو خبردار کنن اگه بیشترازمن بگیرن که دیگه هیچی

سلام
من امروز آزمون ریاصی داشتم
روزی حدودا ۵۰ تا تست میزنم و واقعا به درس علاقه دارم و درسم خوبه ولی متاسفانه نتیجه آزمونم شد ۱۱ یعنی نمره ای که تا حالا از اول دبستان ندیده بودم

سلام بعد از ۴ سال رابطه دوستی و پیشنهاد ازدواج از یه آقایی متوجه شدم ک این آقا با یکی دیگ در رابطه ن و از من جدا شدن ترو خدا برام دعا کنین نمیخام دست تو دست شدن ش ببینم

سلام. من یک آرایشگر بودم دو سال پیش برای یک کار جدید مغازمو جمع کردم و تمام وسایلشو فروختم و تبدیل به سرمایه برای کار جدید کردم. همه چی داشت خوب پیش میرفت درآمدم به روزانه ۴ میلیون هم رسید در کمتر از ۳ ماه اما در کمتر از دوروز به ورشکستگی کامل رسیدم و کل سرمایم شد ۱۰۰ هزارتومن.فشار سنگینی بود اما خدا شاهد که فقط ۳ روز اجازه دادم که ناراحت باشم با بدبختی و هزار مشکل یه وام ۲۰ میلیونی ردیف کردم و باز شروع کردم الان از گرفتن وام ۱۴ ماه میگذره و درآمد من در ماه بالای ۷۰ میلیون هست.و میدونم که اون شکست اگر اول مسیر نبود شاید باعث ورشکستی در زمانی میشد که سرمایه عظیمی از بین ممیرفت

من زنی ۴۰ ساله هستم در سن ۲۴ سالگی در یک اداره مشغول به کار شدم و حدود هفت سال کار کردم در آن زمان من لیسانس نرم افزار کامپیوتر داشتم همین که نامزدی کردم هنگام رفتن به ماه عسل از کار اخراجم کرد آن روز ها خیلی سخت بود ولی فقط یک هفته به فکرم و روحم اجازه تاسف خوردن را دادم و رفتم در یک مهد کودک مشغول فعالیت شدم و از صفر از پایین ترین مرحله ممکن شروع کردم و رفتم دانشگاه رو از دیپلم باز شروع کردم و باز لیسانس اموزش و پرورش را گرفتم و رفتم مربی پیش دبستانی در مدارس شدم اکنون که این را می نویسم برای کارشناسی ارشد شرکت کرده و در نوبت اول قبول شده ام و منتظرم در این یکی دو روز جوابم بیاد و ارشد را در رشته روانشناسی بالینی کودک و ن جوان ادامه بدهم و خودم الان مجوز مدرسه ابتدایی را گرفته و انشالله از مهر ماه سال آینده شروع به ثبت نام می کنم و خودم مدیر یک مرکز می شوم .
من خودم را به دست ناامیدی ندآدم و شکست سختی که بر سر من آمد قبول نکردم و اکنون هدفم این است که میخوام تا دکترا رشته روانشناسی بالینی کودک و نوجوان برم و از آنجا یک دفتر روانشناسی راه اندازی کنم و باز برای آینده خودم فکرهای فراوان دارم .و به زندگی و فرزندم و همسرم همیشه می گویم با وجود شماها من موفق هستم تا که آنها همیشه مرا همراهی کنند و واقعا هم همین هست

از سن کم شروع کردم به کار کردن ودرس خوندن و موفق هم شدم وه همیشه پیشرفت داشتم تا اینکه چند سال پیش ار همسرم شدم ودرست لحظه از که داشتم در افسردگی نابود میشدم به خاطر مشکلات زیاد که سر راهم بودم با یک نفر اشنا شدم من با اون آقا به مدت ۸ سال با هم بودیم من همه جور با او وابسته شدم و الان مدت سه ماهه که قهر کرده و رفته ومن موندم دوباره یک افسردگی دیگه که هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم فقط تنها چیزی که منو تا به الان نگه داسته وجود دخترم هست که چارهای ندارم گاهی نفسم توز سینه سنگینی میکنه نمیدونم چرا هیچ حرفی هم نمیتونم قبول کنم

فقط بدونید خدا خیلی بزرگ تر از اون چیزیه ک شما فکرش رو میکنید.
مطمین باشید خدا حواسش بهتون هست. اینجور مواقع بیشتر با خدا انس بگیرید و باهاش درد دل کنید چون واقعا آروم میشید. من امتحانش کردم
اینم بدونید، آدم رفتنی میره
هیچ کسی رو نمیشه بزور نگه داشت

من در کارم شکست بزرگی را متحمل شدم ،کل سرمایه ام ازبین رفت،اما امیدم به خداهست،امیدوارم خداوند گره گشای همه انسانها باشد،من افسرده شده ام و الان ساعت 3:40دقیقه شب هست که هنوز از استرس نخوابیده ام

من در آزمون تیزهوشان که خیلی برای قبولش زحمت کشیدم شکست خوردم و اصلاً امیر ندارم روحیه ندارم هیچ کاری نمی تونم انجام بدم خیلی سرگردم هستم

سلام عزیزم من تیزهوشان درس میخونم اما باید بگم خدارو شکر که قبول نشدی اصلا مدرسه خوبی نیست فقط توقع بیجا ازت دارن

منم امسال خیلی برای تیزهوشان تلاش کردم، خیلی. ولی شکست خوردم
الان یه جوری ام که خودم رو یه فرد شکست خورده ی معمولی میدونم و هیچ هدفی ندارم

کار بهترین پازهر افسردگیه…کسی رو واسطه کن از فامیل دوست آشنا…حتمآ برو سرکار…اگه بری سر کار و فکرت مشغول باشه…همه ی تنظیماتت برمیگرده به تنظیمات کارخونه..مطمئن باش…
اگه خورشید میدونست طلوعی نداره…غروب نمیکرد…

کسی که 4سال تموم عاشقانه و عاقلانه همو دوست داشتیمو به خاطر تفکرات سنتی ناموس پرستی خانوادم از دست دادم.از کارم در آوردنم و خونه نشینم کردن.درآمد بالایی داشتم از دست دادم.کنکور داده بودم برا ادامه تحصیل.از ادامه تحصیل منعم کردن نداشتن درسمو ادامه بدم.بعد دو سال زندانی کردن شوهرم دادن.سه ماه نامزد شدم بعدش نامزدم دیدیم تو جبهه موج خورده بهش موجی شده .با گواهی پزشکی از روانپزشکی طلاقمو داد دادگاه.الان کنج خونه دوباره زندابودمو هر روز و هر لحظه تحقیرم میکنن انگار نه انگار که خودشون منو به این روز انداختن.نه حق ادامه تحصیل دارم نه میذارن برگردم سرکارم.نه دلم میخواد ازدواج کنم.جالبه کسی که نزاشتن باهاش ازدواج کنم الان از جراحان مطرح کشوره.و من حق پیشرفت ازم برای همیشه گرفته شد.حتی اگه شرایطمم درست شه دیگه جون و توان ی برای بلند شدن ندارم.شوک بزرگی بهم وارد شده.نمیدونم چند سال قراره تو این شوک و افسردگی بمونم.نمیدونم چطوری مقابله کنم با این محدودیت تا بتونم دوباره برگردم سر کارو درسم و اینم نمیدونم که اگه اصلا شرایطم برا ادامه کار و درسم درست شه اصلا جون دارم که برگردم به کار و درسم یا نه.مثل یه سنگی شدم که چشم داره ولی روح و احساسش مرده دیگه.انگار نه اینکه یه زمونی از مقام های المپیادی این کشور بودم.متاسفم به خودم و همه چی.

به نظر من شام آدم با استعدادی هستید.

بدانید دنیا بزرگ است و شکست های شما در مقابل آن کوچک
همیشه به این فکر کنید هستن کسانی که مشکلاتشون از شما خیلی بیشتره، اینو مطمین باشید
امیدتون فقط ب خدا باشه
فقط با خودش حرف بزنید و ازش بخواید
کمکتون میکنه بلند شید

سلام بر تو نابغه ایران زمین
عزیزم چرا اینقدر همش می گویی نمیشه نمیشه .خودت انقدر این کلمات را تکرار کردی که باورت شده که هیچ کاری نمیشه .
گل زیبا دنیا رو از نگاه خودت نگاه کن نگاه خودت در چند سال پیش. مسائلی که فرمودی شاید برای خیلی پیش آمده باشد ولی تو خودت مقداری همت کن .مطما الان از طریق همین موبایل میتوانی تحصیل کنی و درست را ادامه بدی.پس همین الان ثبت نام کن همه چیزی به صورت آنلاین در اختیارت هست پس اول گام را بردار و درست رو شروع کن .هر کس آینده خودش را می سازد رفیق سالهای گذشته ات هیچ چیز باعث پس رفتش نشد و رفت و رفت و لحظه به گذشته با شما فکر نکرد و الان جراح شده تو چرا داری فکر می کنی تو هم برو بخوان مطما از او بهتر خواهی شد .راه حل خودت فکر و اولین قدمی هست که برمی داری
امیدوارم روزی مصاحبه موفقیتت را ببینم مطما هستم که تو موفق میشی

سلام بر المپیادی عزیز
دوباره بلند شو. تو میتوانی. تو میتوانی بر بزرگترین شکستها پیروز شوی. بلند شو و دست بقیه رو بگیر. تو قوی تر از اینا هستی. بدان که افتخارات بزرگتر از المپیادی بودن منتظرت هستن. بلندشو و به همه نشون بده که قویتر از اینا هستی.

سلام دوست عزیز
شما تنها نیستید در کشور ایران خیلی ها شرایط شمارو دارن
میدونم خیلی براتون ممکنه سخت باشه اما این رو بدونید که خونوادتون فقط چون شمارو بزرگ کردن حق ندارن بهتون دستور بدن
حتی اگه لازم باشه کتک هم بخورید ولی در برابر خواسته درستتون کوتاه نیاید

دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید…

ما به دیدگاه شما احتیاج داریم؛ پس بیایید دیدگاه و نقطه نظرات مان را با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک اجتماع موفق از افکار برنده با همدیگر بسازیم.

**‌به ازای هر یک دیدگاه سازنده، یک روز اشتراک رایگان پروژه سوخت جت دریافت کنید**

ذخیره نام و ایمیل برای دیدگاه‌گذاری‌های بعدی

خوش آمدین، لطفا وارد حساب کاربری شوید

دو
 × 
هفت
 = 

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}

بازیابی رمز عبور

یک رمزعبور موقت، برایتان ایمیل خواهد شد.

ویدیوکست رنه سینانی و تجربیات کارآفرینی با شهرام فخار

پیشرفت ۲۰۰ درصدی در کار با نکاتی طلایی – قسمت ۱

چطور خودتان را از منطقه‌ امن زندگی‌تان نجات داده و…

چگونه راحت نه بگویید و کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید…

دانلود کتاب رازهای مذاکره قدرتمند از راجر داوسون…

چگونه از شکست به پیروزی برسیم
چگونه از شکست به پیروزی برسیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *