چگونه با خدا نزدیک شویم

 
helpkade
چگونه با خدا نزدیک شویم
چگونه با خدا نزدیک شویم


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو

قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

راههای تقرب به خداوند

 

تقرب نزدیکی جستن به خداوند است. درباره ماهیت تقرب به خدا، برخی با رویکردی فلسفی آن را نزدیک شدن حقیقی به معنای قرب ذاتی به خداوند دانسته‌ و عده‌ای نیز با رویکرد کلامی نزدیک شدن به خداوند را مجازی و به معنای بهره‌مندی از بهشت و نعمات الهی دانسته‌اند.

چگونه با خدا نزدیک شویم

 

اساسا دنیا مقدمه ای جهت رسیدن و تقرب به خداوند است و در آن وسایلی قرار دارد که تحقق این هدف را تسریع می بخشد. نزدیکی به خداوند امری است که یک شبه نمی توان به آن رسید بلکه نیازمند زمان و انجام اقداماتی است.

 

اگر انسان خداوند و مسیر «سلوک الی الله»را درست بشناسد و در آن گام بر دارد، به سوی مقام قرب الهی حرکت نموده است. برای رسیدن به مراتب بالای ایمان نیز باید خداوند را همیشه همراه و ناظر اعمالمان ببینیم. بهترین راه رسیدن به خداوند همان راهی است که خداوند خود در آیات نورانی قرآن بیان کرده است. ابتدا باید معرفت و شناخت خود را نسبت به پروردگار افزایش داد و سپس در مسیری که او تعیین کرده است گام نهاد. 

 

چگونه به خدا نزدیک شویم

 

عوامل موثر و تاثیرگذار بری نزدیک شدن به خداوند عبارتند از:

عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مومن باید هرگونه شرک و بت پرستی را نفی نماید و همه کارها را فقط برای او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد. 

 

امام علی (ع) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود:«انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الی اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنی بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلی حرکتهای سازنده و مثبت، ایمان است . 

 

دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مى‌شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

 

یکی دیگر از راههایی که برای سیر و سلوک الی الله و تقّرب به پروردگار در کلام امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه آمده است، انجام واجبات است. حضرت با اشاره به جهاد، آن را قلّه بلند اسلام معرفی می‌کند: «وَ الْجِهَادُ فِي‏ سَبِيلِهِ‏ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَام». سپس به اقامه نماز اشاره کرده و آن را حقیقت دین و آیین معرفی می‌کند: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة».

 

آنگاه پرداخت زکات را به عنوان یک فریضه واجب بیان کرده: «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَة» و روزه ماه رمضان را سپری از عذاب الهی می‌داند: «وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب». سپس با معرفی حج و عمره به عنوان وسیله‌ای برای از بین رفتن فقر و پاک شدن گناهکاران: «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْب»، صله رحم را وسیلۀ فزونی در مال و طول عمر معرفی کرده است: «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأجَلِ»

 

امام صادق(ع) نیز از رسول‌خدا (ص) روایت می‌کند که خداوند متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»: «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرده است با چیزی که نزد من محبوب‌تر از انجام واجبات باشد».

 

امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه نماز را وسیله تقرّب به پروردگار معرفی کرده و می‌فرماید: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا  وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»: «امر نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید؛ زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید».

 

روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند. در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن‌قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ»: «نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است». سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می‌فرماید: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»: «سجده کن و به خدا تقرّب جوی».

 

انجام واجبات تا آنجا اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) هشدار می‌دهند که اگر انجام مستحبات به واجبات زیان رساند، موجب تقرّب انسان به خداوند نخواهد شد: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ‏ بِالْفَرَائِض».

 

اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر آثار سوء دنیوی، چه عذاب های غیر قابل تحمل اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری می جوید.

 

قرآن می فرماید: « هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند». در آیة دیگر فرمود: «(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و …». در جای دیگر فرمود: «در روز قیامت کافر گوید: ای کاش خاک بودم».

 

راههای نزدیک شدن به خدا

 

نزدیک ترین راه توجه و اتصال به خداوند نیز سجده ذکر شده است. قرآن سجده را از نشانه‌های قرب عاشق به خداوند قرارداده «واسجد واقترب»؛ سجده کن و به خدا نزدیک شو و یا در خلوت معراج پیامبر(ص) و خداوند می‌خوانیم: «ای احمد! آیا می‌دانی در چه شرایطی بنده من از همه وقت به من نزدیک‌تر است؟ گفت: پروردگارا نه. پروردگارش فرمود: آن‌گاه که گرسنه یا در حال سجده باشد.»

 

یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.

چگونه با خدا نزدیک شویم

 

یکى از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب، روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عقاب و کیفر است» از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفى کرده است براى آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه هاى شیطان و از ابزار شیطان، هواى نفس است. در واقع روزه انسان را از جهان بهائم خارج و به سوى فرشتگان مى‌برد و او را به خدا نزدیک مى‌کند.

 

مخلصین انسان های والایی هستند که خود را از غیر خدا تهی کرده اند و همه دارایی و هستی و افعال و اوصاف خود را به خداوند داده اند و علم و قدرت و حیات و هستی برای خود نمی بینند. علم خود را علم خدا و حیات خود را حیات خدا و قدرت خود را قدرت خدا می بینند و دارایی و ملک و سرمایه خود را از حق تعالی می بینند. آنها فانی در حق و باقی به بقای او هستند و در عالم فعل و اسم و صفتی جز فعل و اسم و صفت الهی نمی بینند. 

 

اهتمام به انجام مستحبّات، آدمي را به خداوند نزديک‌تر کرده، محبّت باري تعالي را جلب مي‌نمايد. محبّت خداوند سبحان نيز اکسيري است که به طرز شگفت انگيزي انسان را به اهداف متعالي سلوک الي‌الله مي‌رساند. 

 

عشق به اهل بیت علیهم السلام زمینه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله مهر ورزیدن به ارزش های والای الهی می باشد.

 

رسیدن به قله رفیع کمالات معنوی و انسانی بدون دوستی اولیاء الهی ممکن نیست و پذیرش اعمال و زحمات یک مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشد. امام علی علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:

«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسال عن اربع … و عن حبنا اهل البیت؛ 

در روز قیامت هیچ بنده ای قدم برنمی دارد مگر اینکه از چهار چیز سؤال می شود … [که چهارمین سؤال ] از دوستی ما اهل یت خواهد بود.»

 

براین اساس تقرب به خداوند و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت با عشق و دوستی آل پیامبر صلی الله علیه و آله عجین شده است. 

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 

در ادامه بخوانید

ساخت و تعمیر دندانهای مصنوعی با قیمت مناسب


مشاور دعاوی حقوقی و کیفری


تعیین جنسیت پیش از بارداری


مشاوره تلفنی طلاق


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه

بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


بهبود مشکلات رفتاری کودک با بازی درمانی

خرید کاغذ دیواری قابل شستشو |مشاهده طرحها


تجویز انواع سمعک نامرئی و هوشمند


سمعک وایرلس دار و ضدآب/خرید اقساط


اسلایس براونی آلبالو

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی


شیک ترین و زیباترین مدل کیف زنانه

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

خدا را دوست دارید؟ بعید می‌دانم فرد دین‌داری در جهان باشد که به این سوال پاسخ منفی بدهد. ولی اگر بخواهیم واقعاً صادق باشیم، شاید پاسخمان مثبت هم نباشد.

جوان‌ترها و بچه‌ها چطور؟ آیا آنها هم خدا را از ته قلب و فکرشان دوست دارند؟

حدود یک سال پیش به شناختی دست یافتم: اینکه من واقعاً خدا را دوست ندارم.

به گزارش آلامتو و به نقل از مردمان؛ بله می‌توانم بگویم که دوستش داشتم، دستوراتش را رعایت می‌کردم، زمان زیادی را به او فکر می‌کردم و کلامش را دوست داشتم. ولی به دلیلی هیچ تلاش واقعی برای دوست داشتن واقعی او انجام نمی‌دادم.

چگونه با خدا نزدیک شویم

من وقت و انرژی زیادی را برای تلاش به دوست داشتن دیگران گذاشته بودم ولی به دلیلی نمی‌دانستم که این دومین کاری است که باید انجام دهم، نه اولی.

اولی دوست داشتن خدا است.

از فهمیدن این خجالت‌زده شده بودم که چطور این همه سال خودم را دین‌دار فرض می‌کردم ولی دستور اصلی آن را نفهمیده بودم.

تصمیم گرفتم که همه انرژی‌ام را روی دوست داشتن خدا متمرکز کنم. ولی اولین سوالم این بود که چطور می‌توانم این کار را بکنم؟ چطور باید دوست داشتن خدا را شروع کنم؟

چیزی که متوجه شدم این بود که دوست داشتن خدا سخت نیست چون او خارق‌العاده است. ولی اگر بخواهیم واقعاً خدا را دوست داشته باشیم، باید روی رابطه‌مان با او وقت و انرژی بگذاریم، درست مثل کاری که برای هر رابطه انسانی انجام می‌دهیم.

با کارهایی که در زیر می‌نویسم من توانستم عشق به خدا را درونم تقویت کنم:

هر چه بیشتر به او فکر می‌کنم، بیشتر دوستش دارم. به این فکر می‌کنم که او بعنوان یک خالق تا چه اندازه بزرگ و فوق‌العاده است و تا چه اندازه به دور از خودخواهی است.

به این فکر می‌کنم که تا چه اندازه با من خوب بوده و من را با وجود همه کارهایی که مخالف او انجام دادم چقدر دوست دارد. به نعمت‌هایی که در اختیارم قرار داده فکر می‌کنم و به این فکر می‌کنم که چقدر فوق‌العاده است که خالق هستی تا این اندازه به من توجه دارد.

وقتی به قدرت و شگفت‌انگیز بودن او فکر می‌کنم، قلبم پر از عشق به او و شکرگزاری می‌شود.

وقتی من به خدا می‌گویم که دوستش دارم، متوجه می‌شوم که این کلمات واقعاً از ته قلبم و حقیقی هستند. وقتی به او می‌گویم که چرا دوستش دارم، این احساس حتی قوی‌تر هم می‌شود.

هیچ رابطه‌ای بدون وقت گذراندن با هم تقویت نمی‌شود. این مسئله درمورد رابطه ما با خدا هم صدق می‌کند. وقتی تصمیم گرفتم زمانی از روزم را برای نماز و دعا کنار بگذارم، عشقم به او کم‌کم بیشتر شد. همینطور فهمیدم که موسیقی کمکم می‌کند بهتر بتوانم روی فکر او متمرکز شوم و بیشتر دوستش داشته باشم.

انگیزه انجام کارها است که در نتیجه آن تفاوت ایجاد می‌کند. وقتی تصمیم می‌گیریم کاری را بخاطر عشق به خدا انجام دهیم، عشقمان به او بیشتر می‌شود.

همه ما می‌توانیم برای دوست داشتن بیشتر خداوند تلاش کنیم. من خودم به تازگی این مسیر را شروع کرده‌ام. و البته نمی‌توانیم برای به کار بردن این درس‌ها در زندگی خودمان دست از کار بکشیم. باید عشق به خدا را به فرزندانمان هم منتقل کنیم.

با الگو شدن به فرزندانتان یاد بدهید که چطور خداوند را دوست داشته باشند. به آنها کمک کنید خوبی و بزرگی خداوند را درک کرده و تحسین کنند. به آنها یادآور شوید که هر کاری که در زندگی می‌کنیم باید بخاطر عشق به خداوند باشد.

الهی تکیه بر لطف تو کردم ی مدت بود دلم واسه خدا خیلی تنگ میشد بعد نماز دلم براش تنگ میشد محال بود چیزی نخوام و بهم نده همیشه مورد لطف قرار گرفتم و تا آخر عمرم ب درگاهش نیاز دارم ولی شیطان بهم رسوخ کردو همه چی رو خراب کرد حالا هم دارم تلاش میکنم دوباره مثل قدیم بشم بچه ها خدا خیلی شریفه و با ارزش واقعا شرمنده ام ک اون جور ک باید بپرستمش نمیتونم بپرستم خدایا ترو ب حق حضرت زینب دستمو محکم بگیر

خدای مهربانتر از جانم دوستت دارم تو در کلمه نمی گنجی عزیز دلم زیباترین سپاسگزارم برای همه چیز…………

خدا جونم واقعا دوست دارم لطفا زمانی که راه اشتباه دارم میرم خودت از اون راه برگردونم و راه درستو پیش روم بزار

سلام اول از همه ممنونم از مقاله خوبتون . اینکه میگن در نماز ما همیشه فکرمون ی جایه دیگس این کاملا طبیعیه!! از اون جایی که شیطان به ذهن و فکر ادما دسترسی داره ، میتونه یک فکری رو ور داره و یک فکر دیگه رو بجاش بزاره.. دیدین گاهی اوقات برخی چیزها یادتون میره ؟ اینم مربوط به همین مسئله است. چون شیطان تونایی اینو داره که فکری رو جایگزین ی فکر دیگه کنه . راه حلشم اینه که ایمانتو اینقدر قوی کنی و از خدا کمک بخوای تا تسلط شیطان بر ذهنت روزبه روز کمترو کمتر بشه . حتی برای این مسئله فیلمی هم ساخته شده !!! فیلم وحی که موضوعش درباره ی لایه های رویاست که پس از برداشت هر فکر باید یک فکر جایگزین بشه !! میتونین فیلمشو ببینین یا هم تحلیلات این فیلم رو گوش کنین…

تا الان قدرتو نمی دونستیم! تا الان گناه می کردیم بازم تو روت نگاه می کردیم می گفتیم دوست داریم! ولی این خیال بافیا بسه! دیگه باید تمام سعیمون رو بکنیم که طوری زندگی کنیم که وقتی بعد یه مدت تو آیینه خودمون رو نگاه کردیم از خودمون بدمون نیاد..نزار طوری باشم که دوس نداری.. می خوام طوری بشم که دوست داری.. هدایتم کن که تنها تو هدایت گره منی

خداجونم همیشه کنارم باش و خیلی دوست دارم :))

بهترین یارو یاورم دوستداااااااارم نفسم،ببخش ک قدرتو نمیدونیم و بدرگاهت بجای شکر،اینهمه گناه میکنیم،،،ما رو ببخش و حلالمون کن ای کسی ک از رگ گردن بما نزدیکتری♥

دوست دارم همه کسم در بی کسی

من این روزا که دلم شکسته بیشتر یاد خدا میفتم من همیشه از خدا خواستم اگه راهی رو اشتباه میرم بهم بفهمونه اما شاید انقد بنده بدی بودم وه نخواسته بهم نگاه کنه بخاطر همین همیشه اذیتم ایییی کاش یه روزی فک کنم که حرفامو میشنوه و جوابمو میده

اگه خدارو میخواهیم باید از ته قلبمان دوسش داشته باشیم وبدونیم خدا کیست.

باسلام همه می دئنیم که خداوندنیازی به دوست داشتن ومحبت ما ندارد بلکه این ماانسانها هستیم که نیازبه توجه ومحبت خواوندمتعال داریم..وهمه مامی دونیم که قدرت برترتما دنیا واخرت تنها یکنفره وانهم خداونده .اگریک انسان چیزی راازته دل وقلبی ازخدابخواد مطمئنابهش عطاخواهدکرد((مانندبچه ای که وقتی گرسنه میشه باگریه وزاری ازمادرخوددرخواست شیرمیکنه اگرانسان هم اینکارراازروی خلوص ونیت پاک انجام بده صدرصدبدست میاره.)حالا ماچکارکنیم که خدارابهتربشناسیم وهمیشه تمام فکروذکرمون مخصوصا موقع نمازخوندن فقط خداباشه وبه هیچ چیزجزاوفکرنکنیم..مثلا من خودم رامیگم کاری بابقیه ندارم موقع نمازخوندن دارم نمازمی خونم ولی تمام گرفتاریهاوکارایی که کردم بیادم میاد می خوام هم اینطورنباشه ولی نمیشه بازفکرم جایی دیگه می ره اگه کسی بتونه کمکم کنه لطف بزرگی بهم کرده ومطمئنا نزد خداهم پاداش میگیره ممنون

من خدا رو دوست دارم ولی دوست دارم ببینمش

بسیار مفید بود. سپاس

ممنونم بابت توضیحاتتون عالی بود

خیلی مفید و خوب

عااشقتم خدا

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

چگونه با خدا نزدیک شویم

هر کس که مُخیّر گشته است بین دو امر: امر دنیا و آخرت. هر کس امرآخرت را بر دنیا مقدم داشته و اختیار مى‌کند، پس او خدا را دوست مى‌دارد، و هر کس امر دنیا را مقدم داشته و آن را برمىگزیند و اختیار مى‌نماید، پس خداى متعال رانزد وى منزلتى نیست.

چگونه با خدا نزدیک شویم

تا چند دقیقه پیش فکر میکردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

کارهایی که تا الان فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

به این فکر میکنی که همه کاراتو درست انجام میدی. نمازتو میخونی اخلاق خوبی داری از لحاظ اجتماعی هم در حد معقولی هستی. از اینکه همه میگن آدم خوبی هستی حس خوبی بهت دست میده تو همین حس رضایت هستی که یکباره از تلویزیون میشنوی یه شهید داره میاد. تلویزیون شروع میکنه از شهدا میگه از اینکه چه کارهایی کردن و کارهاشون چه آثاری داشته وقتی نتیجه کارشون را میشنوی دیگه آن حس رضایتو از خودت نداری. دیگه خودت را آدم خوبی نمیدونی. به این فکر میکنی که میشه تو هم به حس خوب اونا برسی؟ از این فکرت خوشت میاد. اما چطور؟

تا چند دقیقه پیش فکر می کردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر می کنی تو را به خدا نزدیک می کنه را مرور می کنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

بهترین چیزى که به وسیله آن مى‌توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکت هاى سازنده و مثبت، ایمان است

از وسایلى که انسان را به خدا نزدیک مى‌کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا مى‌گردد قرآن کریم است.در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهى و صفات او در مقام دعا توصیه شده است «و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها»( اعراف/ 18) (اسماء حسنا ویژه خداوند است پس خداوند را به وسیله آنها به خوانید)

توسّل به دعاى صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیاى خاص او است تا براى انسان به درگاه الهى دعا کنند، در قرآن مى فرماید: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاۆوک فاستغفروا اللّه و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً»( نساء/ 64) (کسانى که بر خویشتن ستم کرده اند به سراغ پیامبر مى روند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش کنند و هم پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند در این موقع خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت.)

از دیگر وسایل نزدیکی به خدا وند در روایات این چنین آمده است:

عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.

الف: اطاعت خدا و اجراى فرمان هاى الهى

امام على (علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود: «انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الى اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنى بهترین چیزى که به وسیله آن مى‌توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکتهاى سازنده و مثبت، ایمان است .

ب: جهاد در راه خدا

دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مى‌شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

ج: اخلاص

یکى از وسایل تقرّب به خدا کلمه اخلاص و شهادت به یگانگى خداست «و کلمة الاخلاص فانّها الفطرة، و کلمه اخلاص که هماهنگ با فطرت انسانى است » یعنى عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.

بهترین چیزى که به وسیله آن مى‌توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکت هاى سازنده و مثبت، ایمان است.

د: برپادارى نماز

یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.

یکى از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانى است و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء، و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگهاى بد پیشگیرى مى‌کند

و: روزه

یکى از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب، روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عقاب و کیفر است» از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفى کرده است براى آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه هاى شیطان و از ابزار شیطان، هواى نفس است. در واقع روزه انسان را از جهان بهائم خارج و به سوى فرشتگان مى‌برد و او را به خدا نزدیک مى‌کند.

ه: صدقه پنهانى و آشکار

یکى از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانى است «و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء،و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگهاى بد پیشگیرى مى‌کند.»

در نتیجه به نظر میرسه که این کلام امام على« علیه السلام » که مى‌فرماید: « من احبّ ان یعلم کیف منزلته عندالله، فلینظر کیف منزلة الله عنده، فانّ کل من خیر له امران، امر الدنیا و الآخرة، فاختار امر الآخرة على الدنیا، فذلک الذى یحب الله و من اختار امرالدنیا فذلک الذى لا منزلته للَّه عنده »( هر کس مى‌خواهد بداندمنزلت او نزد خداى متعال چگونه است، باید ببیند منزلت خداى متعال نزد وى چگونه مى‌باشد؛ زیرا هر کس که مُخیّر گشته است بین دو امر: امر دنیا و آخرت. هر کس امرآخرت را بر دنیا مقدم داشته و اختیار مى‌کند، پس او خدا را دوست مى‌دارد، و هر کس امر دنیا را مقدم داشته و آن را برمىگزیند و اختیار مى‌نماید، پس خداى متعال رانزد وى منزلتى نیست) بهترین میزان برای سنجش خودمون برای نزدیکی به خداست.

بخش نهج البلاغه تبیان

منبع :

افکارنیوز

چگونه با خدا نزدیک شویم

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

تقرب نزدیک شدن به پروردگار متعال است. در رویکرد فلسفی، برخی افراد تقرب را نزدیک شدن حقیقی به معنای قرب ذاتی به خداوند می دانند و در رویکرد کلامی، تقرب به معنای نزدیک شدن مجازی به خداوند و بهره مندی از بهشت و نعمات الهی دانسته اند. به طور کلی دنیا زمینه ای برای تقرب به خداوند است که می توان با وسایل موجود در آن، به هدف خود رسید. نزدیک شدن به خداوند در یک شب امری غیر ممکن است و نیازمند زمان و انجام برخی اعمال می باشد که این بخش از دین و مذهب نمناک را به معرفی این اعمال اختصاص داده ایم.

قرآن کریم یکی از راههایی است که انسان را به خدا نزدیک می کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا می گردد.

در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهی و صفات او در مقام دعا توصیه شده است:

« وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ »( سوره اعراف، آیه 180)

چگونه با خدا نزدیک شویم

ترجمه:و نیکوترین نام ها [به لحاظ معانی] ویژه خداست، پس او را با آن نام ها بخوانید

توسّل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیای خاص او است تا برای انسان به درگاه الهی دعا کنند،

خداوند در قرآن می فرماید:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا (سوره نسا، آیه٦٤)

و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند.

سجده، نزدیک ترین حالت بنده به پروردگار معرفی شده است که انسان با خدای خود راز و نیاز می کند.

در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) درباره سجده کردن روایت کرده است.

امام صادق(ع) فرمود:

«أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَی اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ» نزدیک ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است.

سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می فرماید:«وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» سجده کن و به خدا تقرّب جوی. (سوره علق، آیه 19)

تفکر عمیق انسان درباره آثار سوء دنیوی و عذاب های غیر قابل تحمل اخروی گناه موجب دور شدن انسان از گناه می شود.

خداوند در قرآن می فرماید:

«هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند». (سوره طه، آیه 74)

«(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و …».(سوره معارج، آیه 11 ـ 15)

«در روز قیامت کافر گوید:ای کاش خاک بودم». (سوره نبا، آیه 40) 

امام علی (ع) می فرماید:

إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی:الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ، وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ، وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ، وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ ؛ (نهج البلاغه در خطبه 110)

در این خطبه می توان به روشهای مختلفی برای تقرب به خداوند اشاره کرد:

برترین چیزی که توسّل جویندگان به خدای سبحان، بدان توسّل می جویند، ایمان به او و به پیامبر اوست زیرا ریشه اصلی حرکتهای سازنده و مثبت، ایمان است.

دومین وسیله جهاد است در راه خدا، زیرا جهاد رکن اعلای اسلام و وسیله تقرب به خداوند است. جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگی آن و وسیله عزّت و سر بلندی جامعه اسلامی است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

امام علی(ع) می فرماید:

«وَاللهِ مَا صَلَحت دُنْیَا وَ لاَدِینَ إِلاَّ بِهِ; به خدا سوگند! دنیا و دین بدون جهاد سامان نمی گیرد». (نهج البلاغه، حکمت 252)

روش دیگری که در این خطبه برای تقرب به خداوند ذکر شده است، کلمه توحید می باشد که در فطرت و جبلت هر انسانی است. عبودیت و الوهیت مخصوص ذات خداوند است و انسان باید تمام اعمال خود را تنها برای خداوند انجام داده و از شرک و نفاق بپرهیزد زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که انسان آن را بپرستد.

چنانچه در مطالب قبلی دین و مذهب نمناک هم اشاره شد ، یکی از وسایل تقرب به خدا برپای داشتن نماز است، که نشان حقیقت دین و ملت اسلام است زیرا نماز پایه اصلی دین و ستون خیمه آن است.

ادای زکات فریضه ای واجب است. مسأله زکات بعد از نماز، از مهمترین ارکان اسلام است.

امام باقر(ع) می فرماید:

«هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در مسجد بود، پنج نفر را صدا زد و فرمود برخیزید و از مسجد ما بیرون روید! «لاَتُصَلُّوا فِیهِ وَ أَنْتُمْ لاَتُزَکُّونَ(سوره نساء، آیه 7); شما که زکات نمی دهید، در مسجد ما نماز نخوانید». (بهج ‏الصباغة فی ‏شرح ‏نهج ‏البلاغة،چاپ:اول‏، ج 13، ص 102)

روزه ماه رمضان که نگهدارنده انسان از عذاب و کیفر است از وسایل تقرب به خدا است. هوای نفس سرچشمه اصلی گناهان، وسوسه های شیطان و از ابزار شیطان است. در واقع روزه انسان را از جهان بهیمیّت به سوی جهان فرشتگان می برد و بر بساط قرب خداوند جای می دهد.

حج خانه خدا،نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناه است». ( کافی، ج 4، ص62، ح 1)

بی شک زیارت خانه خدا، هم برکات مادی و هم برکات معنوی و روحانی دارد که به هر دو در آیه شریفه 28 سوره حج  اشاره شده است.

خداوند در این آیه می فرماید:

«لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ».

چگونه با خدا نزدیک شویم

اما تأثیر آن در شستشوی گناه از این نظر است که حج و عمره تحوّلی در روح و جان انسان ایجاد می کند و حتّی قلوب سنگدلان را نرم می سازد و به بازنگری اعمال پیشین و توبه از گناهان وا می دارد. همان گونه که در حدیثی وارد شده است که:مانند روزی که از مادر متولّد شده از گناهان خود پاک می شود: (یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ) (بحارالانوار، ج96، ص 26)

صله رحم که سبب فزونی مال و تأخیر اجل (و طول عمر) است. تأثیر صله رحم در فزونی مال، علاوه بر الطاف الهی که در جنبه های مادّی شامل حال این دسته از نیکوکاران می شود، این است که پیوندهای خانوادگی غالباً سبب همکاری های دسته جمعی اقتصادی می شود و معمولا کارهای گروهی در مسایل اقتصادی سودآورتر است.

امام صادق(ع) می فرماید:

«صِلَةُ الاَْرْحَامِ تُزَکِّی الاَْعْمَالَ، وَ تُنْمِنیَ الاَْمْوَالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوی، وَ تُسَیِّرُ الْحِسَابَ، وَ تُنْسِئُ فِی الاَْجَلِ;

صله رحم اعمال را پاک می کند و اموال را رشد و نموّ می دهد وبلا را دفع، و حساب را آسان، و أجل را به تأخیر می اندازد». (کافی، ج 2، ص 150)

راه دیگر برای تقرب به خداوند صدقه دادن است. صدقه پنهانی که کفّاره گناهان و صدقه آشکار از مرگهای بد پیشگیری می کند.

منظور از «صدقه عَلانیه» کمک هایی است که آشکارا انجام می شود و یکی از آثار و برکات آن تشویق دیگران به کار خیر و دعای مردم در حق صدقه دهنده است.

این سخن در واقع برگرفته از آیه شریفه زیر است:

«أَلّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; آنان که اموال خود را در شب روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است; نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند». (سوره بقره، آیه 274)

امام کاظم(ع) می فرماید:

«عَوْنُکَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ; کمک کردن تو به ضعیفان از بالاترین صدقات است». (تحف العقول، کلمات قصار امام کاظم (ع) )

پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَةٌ; هر کار نیکی صدقه محسوب می شود». (خصال، ج 1، ص 134) 

«أَلکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ;  هر سخن پاکیزه ای صدقه است». (بحار الانوار، ج 80، ص 369 )

حوزه/ روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 167 کتاب «ره توشه راهیان نور» به مناسبت ماه رمضان 1440 به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.

 

* راه های تقرب به خدا

 

چگونه با خدا نزدیک شویم

اشاره

یکی از موضوعات جالب توجه برای عموم مردم و به‌ویژه نسل جوان، راه‌های تقرب به پروردگار یا به عبارت دیگر «سیر و سلوک الی الله» است؛ اما با توجه به مسیرهای انحرافی در این راه، لازم است برای پیمودن صحیح این طریق، از کلام اهل‌بیت(ع) بهره گرفت.

به قول حافظ:

قطع این مرحله بی‌همرهی خضر مکن  //  ظلمات است، بترس از خطر گمراهی

با مراجعه به کلمات اهل‌بیت(ع) و جستجوی واژه‌هایی مانند «تقرب»، «اقرب»، «المتقربون» و«توسل» می‌توان به هفت راه برای سیر و سلوک الی الله یا همان تقرب به پروردگار رسید.

 

1. معرفت

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نورانی 110 نهجالبلاغه درباره برخی از راه‌های تقرب به پروردگار می‌فرماید: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ»:  «بهترین وسیله‌ای که انسان‌ها می‌توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و پیامبر(ص) و جهاد در راه خداست». سپس در ادامه می‌فرماید: «وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ»:  «و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است».

 

داستانی از امام موسی بن جعفر(ع)

مرحوم کلینی در الکافی و شیخ مفید در الارشاد، داستان زیبایی در این زمینه نقل نموده‌اند:

شخصی می‌گوید: پسرعمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که از عابدترین مردم زمانه خود بود و خلیفه از او پروا داشت. به دلیل تلاش و جدیتی که در دینداری از خود نشان می‌داد، گاهی خلیفه را با کلماتی تند، موعظه می‌نمود و امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد وخلیفه هم او را تحمل می‌کرد. روزی امام کاظم(ع) او را در مسجد دید، به او فرمود: «روشی که تو داری مورد علاقه و موجب خوشحالی من است. تنها مشکل تو این است که از معرفت به دور هستی، معرفت را به دست آور». به امام عرض کرد: معرفت چیست؟ امام(ع) فرمود: «فهم دین از راه حدیث؛ برو و از راه احادیث فهم را به دست آور». پرسید: از چه کسی؟ امام(ع) فرمود: «از فقهای مدینه؛ البته آنچه آموختی، به من عرضه کن».  امام(ع) تمام آموخته‌های او را باطل دانست و بار دیگر فرمود: «برو فهم دین را به دست آور». به امام عرض کرد: من در پیشگاه پروردگار احتجاج  خواهم کرد که شما راه را به من نشان ندادید؛ مرا به معرفت راهنمایی کنید. اینجا بود که امام(ع) پس از ایجاد عطش در وی، راه حقیقی را به وی نشان داد و حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) را برای او بازگو نمود و جانشینی امامان بعد از پیامبر(ص) را یک به یک تا زمان خود بیان کرد و سپس از امامت خود برای او سخن گفت. او از امام(ع) درخواست معجزه کرد و امام، معجزه‌ای به او نشان داد.  

از این داستان به خوبی استفاده می‌شود، قدم اول در راه سیر و سلوک و تقرب به پروردگار، معرفت است و انسان بدون معرفت، به جایی نمی‌رسد.

 

تأکید بر تعقل برای پیدا کردن راه 

در قرآن و روایات، برای دریافت راه صحیح، به بهره‌گیری از عقل تأکید فراوانی شده است. قرآن کریم از زبان اهل دوزخ می‌گوید: «لَو كُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما كُنّا في أَصحابِ السَّعيرِ»: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم».

اولین کتاب در الکافی «کتاب العقل و الجهل»، در بر گیرنده سی و شش حدیث درباره عقل و بهره‌گیری از آن و دومین کتاب آن «کتاب الحجه»، در باب شناخت حجت‌های الهی است. این مسئله بیانگر آن است که مهم‌ترین راه برای تقرب به پروردگار، معرفت پروردگار و حجت‌های الهی، با به کار انداختن عقل و اندیشه است. در اینجا به چند حدیث در این زمینه اشاره می‌کنیم.

 

الف) در روایتی آمده است:

«وَ أَثْنَى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ‏ عَلَى‏ رَجُلٍ‏ حَتَّى‏ ذَكَرُوا جَمِيعَ خِصَالِ الْخَيْرِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُل؟ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نُخْبِرُكَ عَنْهُ بِاجْتِهَادِهِ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَصْنَافِ الْخَيْرِ تَسْأَلُنَا عَنْ عَقْلِهِ فَقَالَ(ص) إِنَّ الْأَحْمَقَ يُصِيبُ بِحُمْقِهِ أَعْظَمَ مِنْ فُجُورِ الْفَاجِرِ وَ إِنَّمَا يَرْتَفِعُ الْعِبَادُ غَداً فِي الدَّرَجَاتِ وَ يَنَالُونَ الزُّلْفَى مِنْ رَبِّهِمْ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»:  «گروهی در محضر پیامبر(ص) شخصی را ستودند و از همه خصلت‌های نیک او یاد کردند. پیامبر(ص) فرمود: عقل آن مرد چگونه است؟ گفتند: ای پیامبر! ما از کوشش او برای عبادت و دیگر خوبی‌های او سخن می‌گوییم و تو درباره عقل او از ما می‌پرسی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرد احمق به سبب حماقت خود، بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکاری آلوده می‌گردد. خداوند فردای قیامت، مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آن‌ها بالا می‌برد، و بر این اساس به قرب خداوند نایل می‌شوند».

شاهد این کلام پیامبر(ص) را می‌توانیم به خوبی در جهان امروز ببینیم؛ ضربه‌هایی که تکفیری‌ها به دلیل فهم غیر صحیحی که از دین دارند، به دین می‌زنند، به مراتب از دیگران بیشتر است.

 

ب) امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید:

«إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق»:  «ارزشمندترین بی‌نیازی، عقل و بزرگ‌ترین فقر، بی‌خردی است».

 

ج) امام باقر(ع) فرموده است: «اِعْرِفُوا مَنَازِلَ‏ شِيعَتِنَا عِنْدَنَا عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا وَ فَهْمِهِمْ مِنَّا»:  «جایگاه شیعیان ما را به اندازه روایتی که از ما نقل می‌کنند و فهمی که از کلمات ما دارند، بشناسید».

از همین روست که محدثین بزرگی مانند مرحوم کلینی به جمع‌آوری احادیث اهل‌بیت(ع) همت می‌گمارند و بزرگانی هم‌چون علامه مجلسی، با تألیف کتاب مرآة العقول به شرح و فهم روایات می‌پردازد.

 

د) در کتاب الکافی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود:

«هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ(ع) فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ‏ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ(ع) إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاه‏ فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَان»:  «جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: ای آدم به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکی از سه چیز را برگزینی؛ پس یکی را برگزین و دو تای دیگر را واگذار: حضرت آدم(ع) به جبرئیل گفت: آن سه کدامند؟ جبرئیل فرمود: 1- خرد، 2- حیا و 3- دین. آدم(ع) گفت: من خرد را بر می‌گزینم. آن‌گاه جبرئیل به حیاء و دین گفت: دور شوید و او را به حال خود واگذارید! آنها گفتند: ای جبرئیل! به ما فرمان داده شده است که هر جا عقل باشد، با آن باشیم».

 

هـ) داستان معروفی که از امام صادق(ع) نقل شده و مرحوم کلینی در کتاب الکافی و شیخ صدوق در الأمالی آورده است، گواه روشنی در این زمینه است.

«قُلْتُ لِأَبِي‌عَبْدِاللَّهِ(ع): فُلَانٌ‏ مِنْ‏ عِبَادَتِهِ‏ وَ دِينِهِ‏ وَ فَضْلِهِ‏ كَذَا وَ كَذَا، فَقَالَ(ع): كَيْف‏ عَقْلُهُ؟ قُلْتُ‏: لَاأَدْرِي، فَقَالَ(ع): إِنَّ الثَّوَابَ عَلى‏ قَدْرِ الْعَقْلِ؛ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ، خَضْرَاءَ، نَضِرَةٍ ، كَثِيرَةِ الشَّجَرِ، ظَاهِرَةِ  الْمَاءِ، وَ إِنَّ مَلَكَاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِهِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هذَا، فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالى‏ ذلِكَ، فَاسْتَقَلَّهُ‏  الْمَلَكُ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ، فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ  إِنْسِيٍّ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ‏: أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ و عِبَادَتُكَ فِي هذَا الْمَكَانِ، فَأَتَيْتُكَ‏ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَكَ، فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذلِكَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ، قَالَ لَهُ الْمَلَكُ: إِنَّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ، فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ: إِنَّ لِمَكَانِنَا هذَا عَيْباً، فَقَالَ لَهُ: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: لَيْسَ لِرَبِّنَا بَهِيمَةٌ، فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ‏ فِي هذَا المَوْضِعِ؛ فَإِنَّ هذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ، فَقَالَ لَهُ‏  الْمَلَكُ: وَ مَا لِرَبِّكَ حِمَارٌ؟ فَقَالَ: لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هذَا الْحَشِيشِ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلَى الْمَلَكِ: إِنَّمَا أُثِيبُهُ‏  عَلى‏ قَدْرِ عَقْلِهِ»:  «روای می‌گوید: نزد امام صادق(ع) از عبادت و دین و فضل شخصی سخن گفتم، امام پرسید: عقل او چگونه است؟ گفتم: نمی‌دانم! فرمود: پاداش به اندازه عقل است. سپس امام داستان مردی از بنی‌اسرائیل را بیان کرد که در جزیره به عبادت مشغول بود. فرشته‌ای از خداوند درخواست کرد که پاداش عبادات این مرد عابد را به وی نشان دهد و خداوند به او نشان داد؛ اما آن پاداش به نظر فرشته کم آمد. خداوند به فرشته وحی کرد که با او هم‌نشین باش. فرشته در چهره یک انسان به نزد او آمد و به او گفت: منطقه سرسبز برای عبادت مناسب است. عابد پاسخ داد: ولی عیبی دارد و آن، اینکه خدا چهارپایی ندارد. اگر داشت، آن حیوان را در اینجا به چرا می‌بردیم تا این علف‌زارها ضایع نشود. خداوند به آن فرشته وحی کرد که به اندازه عقلش، به او پاداش می‌دهم».

 

و) در روایت دیگری آمده است: «سَمِعَ(ع) رَجُلًا مِنَ‏ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ [عَلَى‏] فِي شَكٍّ»:  «امام علی(ع) شنید که مردی از حرویان (خوارج) به عبادت و خواندن قرآن و شب‌زنده‌داری مشغول است، حضرت فرمود: خواب با یقین، بهتر است از نماز با شک».

چگونه با خدا نزدیک شویم

 

2. انجام واجبات

دومین راهی که برای سیر و سلوک الی الله و تقّرب به پروردگار در کلام امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه آمده است، انجام واجبات است. حضرت با اشاره به جهاد، آن را قلّه بلند اسلام معرفی می‌کند: «وَ الْجِهَادُ فِي‏ سَبِيلِهِ‏ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَام». سپس به اقامه نماز اشاره کرده و آن را حقیقت دین و آیین معرفی می‌کند: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة». آنگاه پرداخت زکات را به عنوان یک فریضه واجب بیان کرده: «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَة» و روزه ماه رمضان را سپری از عذاب الهی می‌داند: «وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب». سپس با معرفی حج و عمره به عنوان وسیله‌ای برای از بین رفتن فقر و پاک شدن گناهکاران: «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْب»، صله رحم را وسیلۀ فزونی در مال و طول عمر معرفی کرده است: «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأجَلِ»

امام صادق(ع) نیز از رسول‌خدا(ص) روایت می‌کند که خداوند متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»:  «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرده است با چیزی که نزد من محبوب‌تر از انجام واجبات باشد».

امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه نماز را وسیله تقرّب به پروردگار معرفی کرده و می‌فرماید: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا  وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»:  «امر نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید؛ زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید».

روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند. در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن‌قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ»:  «نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است». سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می‌فرماید: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»:  «سجده کن و به خدا تقرّب جوی».

انجام واجبات تا آنجا اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) هشدار می‌دهند که اگر انجام مستحبات به واجبات زیان رساند، موجب تقرّب انسان به خداوند نخواهد شد: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ‏ بِالْفَرَائِض».

 

3. خدمت به مردم

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه، سومین راه تقرب به پروردگار را خدمت به مردم دانسته و می‌فرماید: «وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ»: «و نیکوکاری و خدمت به مردم، آدمی را از ابتلای به ذلت و خواری حفظ می‌کند».

آن حضرت صدقۀ پنهانی را نیز وسیلۀ نابودی گناهان و صدقۀ آشکار را وسیلۀ جلوگیری از مرگ‌های ناگهانی و زشت می‌داند و می‌فرماید: «وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ وَ صَدَقَةُ اَلْعَلاَنِیَةِ فَإِنَّهَا تَدفَعُ مِیتَةَ السُّوء».

کلمات اهل‌بیت(ع) در موضوع برکات خدمت به مردم و چگونگی پیمودن کمالات و از بین رفتن گناهان به این وسیله، بسیار زیاد است و در این مختصر نمی¬گنجد. امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 24 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ»: «از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن و آرام کردن مصیبت‌دیدگان است».

هم‌چنین آن حضرت در نامۀ معروف به عهدنامه مالک اشتر، وسیلۀ تقرّب به پروردگار را رسیدگی به حقوق و نیازمندی‌های نیازمندان، یتیمان وسالمندان دانسته و می‌فرماید: «فَتَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ بِتَخَلُّصِهِمْ وَ وَضْعِهِمْ مَوَاضِعَهُمْ‏ فِي‏ أَقْوَاتِهِمْ‏ وَ حُقُوقِهِم».

در روایتی از رسول‌خدا(ص) نیز آمده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَدْخَلَ‏ عَلَى‏ قَلْبِ‏ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَسَرَّة»: «از نزدیک‌ترین حالاتی که بنده به خدای عزوجل دارد، زمانی است که قلب برادر مؤمن خود را شاد گرداند».

 

4. دوری از گناه

امام صادق(ع) فرمود: در مناجات خداوند با موسی(ع) چنین آمده است: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي»:  «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرد، به چیزی مانند دوری از گناهان».

در نگاه اهل‌بیت(ع) دوری از گناه تا آنجا اهمیت دارد که امام باقر(ع) به شخصی که خود را دارای اعمال کمی می‌دانست، ولی مقیّد به دوری از حرام بود، فرمود: «چه تلاش و کوششی بالاتر از پاک نگه داشتن شکم و دامن از حرام».  

 

5. محبت به اهل‌بیت(ع) و برائت از دشمنان

پیامبر خدا(ص)، محبت خویش و امیرالمؤمنین(ع) را سید و سرور وسائل تقرّب الهی بیان، و فرمود: «حُبِّی وَ حُبُّ عَلِیٍّ سَیِّدُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِمْ».

در کتاب کفایةالاثر داستان آخرین لحظات زندگانی ابن‌عباس، مفسّر قرآن و شاگرد ارزشمند امیرالمؤمنین(ع) آمده است که لحظاتی قبل از جان دادن گفت: «اَللّهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْکَ بولايَةِ عَليِّ بنِ ابيطالب»:  «خدایا با ولایت علی بن ابیطالب به سوی تو تقرب می‌جویم».

در زیارت عاشورا، با ولایت اهل‌بیت(ع) و برائت دشمنان آنان به پروردگار تقرب می‌جوییم: «أَتَقَرَّبُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ ثُمَ‏ إِلَيْكُمْ‏ بِمُوَالاتِكُمْ‏ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُم».

 

6. کسب فضائل اخلاقی و ترک رذائل اخلاقی

از بهترین راه‌های تقرب الهی، نیکی به والدین، کسب فضائل اخلاقی و کنار گذاشتن رذائل اخلاقی است. در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده که می‌فرماید: «أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ».  هم‌چنین آن حضرت کسانی را که دارای فضائل اخلاقی می‌باشند، نزدیک‌ترین بندگان به پروردگار شمرده است. در روایتی از امام سجاد(ع) نیز داشتن اخلاق نیکو را وسیله تقرب به خدا دانسته است: «إِنَّ أَقْرَبَكُمْ الی اَللَّهِ أَوْسَعُكُمْ خُلُقاً».

 

7. انجام مستحبات

رسول‌خدا(ص) روایت کرده است که خداوند فرمود:

«إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»:  «بنده به وسیله نافله به من تقرب می‌جوید تا آنجا که او را دوست می‌دارم. هنگامی که محبوب من گردید، من گوش او و چشم او و زبان او و دست او خواهم شد. هنگامی که مرا بخواند، اجابتش می‌کنم و هنگامی که درخواستی کند، به او عطا خواهم کرد».

مناجات در دل شب و گریه از خوف پروردگار نیز از راه‌های تقرب به پروردگار ذکر شده است. پیامبر خدا(ص) فرمود:

«أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَذْكُرُ اللَّهَ فِي تِلْكَ السَّاعَةِ فَكُنْ»:  «نزدیک‌ترین حالتی که خداوند به بنده‌اش دارد، در دل شب است. اگر می‌توانی، از کسانی باش که در این ساعت خدا را یاد می‌کنند».

در ثواب الاعمال شیخ صدوق آمده است: «یَا مُوسَی! مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي»:  «ای موسی! هیچ کس به اندازه گریه از خوف من، به من نزدیک‌تر نشد».

 

 

 

 

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.


بیا به زمزمه یاد یار، دردل شب ها


درون تیره خود را چو روز، روشن کن


بیا سحرگاهان


خزان خسته دلی را


به عطر «یاد» و شمیم «دعا» چو گلشن کن

چگونه با خدا نزدیک شویم


تو را که مانده چنین بی پناه و دل گیری


به جز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست


به پیش پای تو،


ای اشتیاق سبزوجوان،


به جز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.1

چگونه انسان، این «بی نهایت کوچک» می تواند با آفریدگار هستی، آن «بی نهایت
بزرگ» رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک ببرد؟


چگونه این «هیچ» به آن «همه» متصل می شود؟

آیا جز «دعا و نیایش»، راهی برای این پیوند هست؟

دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنی چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه
به دست می آید؟ به چه زبانی باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحی و معنوی بر زندگی
ما دارد؟ و… سؤالاتی از این دست بسیار است.

می دانیم که دعا، تنها خواندن جملاتی و باز خوانی متنی، بی حضور دل و بی کشش روح
نیست. یعنی خواندن الفاظ نیست، بلکه خواستن از عمق جان است. اگر دعا از جان سوخته و
عطشناک برآید، «اجابت» خدا، آب گوارایی بر عطش سوزان دل سوختگان است.

باید اجازه داد تا پای اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتی آسمان دل می
گیرد، باران اشک جاری شود.

باید گذاشت وقتی حالت اضطرار و نیاز و طلب و درماندگی دست می دهد، عنان سخن به دست
دل داد، تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار
بخواهد و یقین داشته باشد که این پای بر زمین کوبیدن و اشک و التماس داشتن، موجب بر
آمدن حاجت می شود و گریه، سلاح نیایش گر است و امید، سرمایه اوست… «ارحم من رأس
ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء…»2 باید کاری کرد تا چشمه «ربّنا» از دل بجوشد و بر
کویر سینه های سوزان جاری شود و دشت عطش را سیراب کند.

اگر «احساس نیاز» از سویی و «قدرت رفع نیاز» ازسوی دیگر باشد، اگر «ابراز حاجت» از
طرف بنده و «درخواست دعا» از سوی خدا باشد، آنچه این دو سو را به هم وصل می کند
«نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد، و هر چه به قدرت و رحمت
الهی آگاه تر باشد، حسّ دعا بهتر به دست می آید.


یک ذرّه ز فقر خویش، ابراز کنیم


چندان که خدا غنی است، ما محتاجیم

احساس بی نیازی، طغیان و روی گردانی می آورد. قرآن کریم می فرماید: انسان همین
که خود را غنی و بی نیاز حس کند، سر به طغیان و گردن کشی می گذارد «انّ الانسانَ
لیطغی، ان راه استغنی».3 و هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را
به دست معبود ببیند، کشش به سوی خدا بیشتر خواهد بود. باز قرآن کریم می فرماید: ای
مردم! شما همه نیازمند خداوندید و او بی نیاز و ستوده است: «یا ایها الناس انتم
الفقراء الی اللَّه و اللَّه هو الغنی الحمید».4

تنها نیازمندی و وابستگی انسان به خدا کافی نیست، درک این که بنده، نیازمند و
وابسته است، برانگیزاننده آن «حس دعا» است.

غرور، خودخواهی، تکبّر، بی اعتنایی، طلب کاری، قساوت دل، یأس و نومیدی همه به
نوعی «حجاب» به شمار می رود. بر عکس، حالاتی همچون شکسته دلی، تضرّع، زاری،
اصرار، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از
طلب، رقّت قلب و… پرده ها و حجاب ها را کنار می زند. سفارش حضرت رسالت چنین
است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداست: «اغتنموا
الدعاء عند الرقه، فانها رحمه».5


خدا به کدام دل نزدیک تر است؟

نجوای کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا می رود؟


در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس


بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

این حدیث قدسی که: «انا عند المنکسرة قلوبهم» (من نزد شکسته دلانم)، اشاره به این
حقیقت است که:


افتادگی آموز اگر طالب فیضی


هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

به روایت فرزانگان از سیره خاتم پیامبران، آن حضرت هرگاه که دعا و نیایش می کرد،
مانند بینوایی که دست نیاز و طلب گشوده و غذا می خواهد، دست خود را به آستان خدا
بلند می کرد.6 و همین حالت نیاز و درماندگی است که رحمت را نازل می کند و نگاه
عنایت خدا را به سوی نیایش گر بر می گرداند و «رفعت»، در همین «فروتنی» است و
«عزّت» در سایه همین «تواضع»!

«الهی! ماندگان را چراغ راهی، راندگان را ملجأ و پناهی. اگر راه دهی و راه به
بارگاه دهی، از دیدگان، اشک شوق ریزد و شوقت شور دعا برانگیزد. دست نیازمان به
آستانت فراز آید، و دل رمیده به سویت باز آید. الهی، چنان کن که بسته گردیم و خسته
نگردیم، خسته گردیم و از تو بر نگردیم…».7

دعا، اقبال بنده به درگاه خداوند است و اجابت، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم
دعا و اجابت در دل جای گیرد، حالت دعا و نیایش پدید می آید. چه سعادتی بالاتر از
این که یک «بنده» مورد عنایت «مولی» قرار گیرد و خدا صدایش را بشنود و خوشش آید و
جواب بدهد و گاهی جواب دادن را طول دهد تا بیشتر صدای نجوا و نیایش بنده را بشنود.

پس از تأخیر استجابت نباید چندان نگران و ناامید شد. گاهی صلاح بنده را مولی بهتر
می داند. گاهی هم تأخیر از آن جهت است که در حدیث آمده است: «گاهی خداوند، اجابت
دعای مؤمن را به تأخیر می اندازد، چون مشتاق دعای اوست و می فرماید: صدایی است که
دوست دارم آن را بشنوم».8

چگونه با خدا نزدیک شویم

چه می دانیم؟ شاید هم، دعا از صمیم دل و از روی خلوص نیّت نیست و و شرایط استجابت
در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوه گو و نیّت آلوده و نیایش گر
ریاکار را آن اندازه اثر است که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!

به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست، که «محوّل الاحوال» است.


«هم دعا از تو، اجابت هم ز تو».

در حدیث امام علی – علیه السلام- است: خشکیدن اشک از چشم ها، نتیجه قساوت دل است
و قساوت دل ها نتیجه زیاد شدن گناهان: «ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست
القلوب الا لکثرة الذنوب».9


عصیان و گناه ،پرتگاه دل ماست


مسدود به روی عقل، راه دل ماست


خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم


گویای سقوط پایگاه دل ماست 10

رهنمودهای اولیای دین در این زمینه بسیار است. برخی از «آداب دعا» از این قرار است:

1.مداومت و پیوستگی در دعا، یعنی همیشه، همه جا، در هر حال، درغم و شادی، در راحت
و رنج، در فقر ودارایی، در پیری و جوانی، در بیماری و تندرستی، در شدّت و و رخا.

2.پرهیز از گناه، چرا که گاهی گناهان مانع اجابت دعا می شود: «اللهم اغفرلی
الذّنوب التی تحبس الدعا».11

3.دعای دسته جمعی و آمین گفتن گروهی از مؤمنان، چهل نفر یا کمتر. روایت است که
هرگاه برای امام باقر-علیه السلام- مشکلی پیش می آمد، زنان و کودکان خانواده را
جمع می کرد و دعا می کرد و آنان آمین می گفتند.12

4.دعا به نام های نیک خدا و ستایش و حمدوثنا پیش از دعا، چرا که هر نامی کلید دری
از رحمت های الهی است و هر اسمی خاصیّتی دارد. ستایش الهی شرط ادب پیش از عرض حاجت
است.

5.بازگو کردن حاجت ها و بر شمردن نیازها، هر چند که خداوند دانای همه چیز است و هم
نامه نانوشته می خواند و هم اسرار نهفته می داند، امّا خود این مطرح کردن، گامی
به اجابت نزدیک تر است. امام صادق -علیه السلام- می فرماید: «خداوند می داند
آن چه را که بنده اش هنگام دعا می خواهد، ولی دوست دارد که نیازها را به درگاه
الهی عرضه کند. پس هرگاه دعا می کنی، حاجت هایت را یک به یک نام ببر».13

6.اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن، چرا که وقتی دری را بسیار بکوبید کسی
پیدا می شود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهی
است.

7.همت بلند داشتن و حاجت های مهم خواستن، ادب و آداب دیگری در دعاست. خواسته ها
هر چه متعالی تر، با ارزش تر، فراگیرتر باشد، بهتر است. حال که دعا می کنی، تنها
برای خودت مخواه، برای دیگران هم بطلب. خواسته هایت تنها مادی و رفع مشکلات معیشتی
نباشد، خواسته های معنوی هم داشته باش. تنها برای دنیا مخواه و قلمرو آخرت را هم
در دعایت بگنجان.

وقتی می توان از خدا آخرت را هم خواست، چرا دنیا بخواهیم؟ قرآن کریم می فرماید:
آنان که از خدا فقط دنیا می خواهند، در آخرت نصیبی ندارند، امّا بعضی هم نیکی دنیا
و هم نیکی آخرت و نجات از دوزخ می خواهند: «ربنا آتنا فی الدّنیا حسنه، و فی
الاخره حسنه وقنا عذاب النّار».14

در دعا هم خوب است از پیشوایان مکتب بهره جوییم و ادب دعا کردن و خواسته های
متعالی داشتن را از آنان بیاموزیم. دنیای وسیع و غنی «خواسته های متعالی» در
دعاهای معصومین، دنیای زیبا و بی پایان است. تنها کافی است به دعای امام سجاد -علیه
السلام- با عنوان «دعای مکارم الاخلاق»15نظر بیفکنیم، تا با گوشه ای از نیازهای
والا و خواسته های متعالی از زبان آن امام، که «زیباترین روح پرستاره» است، آشنا
شویم.

«الهی…در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه
ایمان قرار بده، خطّ زندگی را امتدادی از نقطه های نیاز بساز، زاویه دیدمان را باز
کن تا چشم بگشاییم، امّا به چهره حقیقت، و گوش سپاریم، امّا به آهنگ معنویت».16


«آمین».


1.برگ و بار، ص 25.


2.دعای کمیل.


3.علق (96) آیه 6.


4.فاطر (35) آیه 15.


5.علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 93 ص 313.


6.ابن فهد حلّی، عدة الداعی، ص 139.


7.جواد محدثی، الهی نامه، ص 26.


8.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 97 ص 296.


9.همان، ج 70 ص 354.


10.برگ وبار، ص 286.


11.دعای کمیل.


12.کلینی، کافی، ج 2 ص 525.


13.وسائل الشیعه، ج 4 ص 191.


14.بقره (2) آیات 200 و 201.

15.صحیفه سجّادیه، دعای 20، نیز در اواخر مفاتیح الجنان، دعای مکارم الاخلاق.


16.الهی نامه، ص 70.

@@N@@بیا به زمزمه یاد یار، دردل شب ها

@@N@@درون تیره خود را چو روز، روشن کن

@@N@@بیا سحرگاهان

@@N@@خزان خسته دلی را

@@N@@به عطر «یاد» و شمیم «دعا» چو گلشن کن

@@N@@تو را که مانده چنین بی پناه و دل گیری

@@N@@به جز خدای جهان، هیچ تکیه گاهی نیست

@@N@@به پیش پای تو،

@@N@@ای اشتیاق سبزوجوان،

@@N@@به جز نیایش و راز و نیاز، راهی نیست.1

@@N@@چگونه انسان، این «بی نهایت کوچک» می تواند با آفریدگار هستی، آن «بی نهایت @@N@@بزرگ» رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک ببرد؟

@@N@@چگونه این «هیچ» به آن «همه» متصل می شود؟

@@N@@آیا جز «دعا و نیایش»، راهی برای این پیوند هست؟

@@N@@دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنی چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه @@N@@به دست می آید؟ به چه زبانی باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحی و معنوی بر زندگی @@N@@ما دارد؟ و… سؤالاتی از این دست بسیار است.

@@N@@می دانیم که دعا، تنها خواندن جملاتی و باز خوانی متنی، بی حضور دل و بی کشش روح @@N@@نیست. یعنی خواندن الفاظ نیست، بلکه خواستن از عمق جان است. اگر دعا از جان سوخته و @@N@@عطشناک برآید، «اجابت» خدا، آب گوارایی بر عطش سوزان دل سوختگان است.

@@N@@باید اجازه داد تا پای اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتی آسمان دل می @@N@@ گیرد، باران اشک جاری شود.

@@N@@باید گذاشت وقتی حالت اضطرار و نیاز و طلب و درماندگی دست می دهد، عنان سخن به دست @@N@@دل داد، تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار @@N@@بخواهد و یقین داشته باشد که این پای بر زمین کوبیدن و اشک و التماس داشتن، موجب بر @@N@@آمدن حاجت می شود و گریه، سلاح نیایش گر است و امید، سرمایه اوست… «ارحم من رأس @@N@@ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء…»2 باید کاری کرد تا چشمه «ربّنا» از دل بجوشد و بر @@N@@کویر سینه های سوزان جاری شود و دشت عطش را سیراب کند.

@@N@@اگر «احساس نیاز» از سویی و «قدرت رفع نیاز» ازسوی دیگر باشد، اگر «ابراز حاجت» از @@N@@طرف بنده و «درخواست دعا» از سوی خدا باشد، آنچه این دو سو را به هم وصل می کند @@N@@«نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد، و هر چه به قدرت و رحمت @@N@@الهی آگاه تر باشد، حسّ دعا بهتر به دست می آید.

@@N@@یک ذرّه ز فقر خویش، ابراز کنیم

@@N@@چندان که خدا غنی است، ما محتاجیم

@@N@@احساس بی نیازی، طغیان و روی گردانی می آورد. قرآن کریم می فرماید: انسان همین @@N@@که خود را غنی و بی نیاز حس کند، سر به طغیان و گردن کشی می گذارد «انّ الانسانَ @@N@@لیطغی، ان راه استغنی».3 و هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را @@N@@به دست معبود ببیند، کشش به سوی خدا بیشتر خواهد بود. باز قرآن کریم می فرماید: ای @@N@@مردم! شما همه نیازمند خداوندید و او بی نیاز و ستوده است: «یا ایها الناس انتم @@N@@الفقراء الی اللَّه و اللَّه هو الغنی الحمید».4

@@N@@تنها نیازمندی و وابستگی انسان به خدا کافی نیست، درک این که بنده، نیازمند و @@N@@وابسته است، برانگیزاننده آن «حس دعا» است.

@@N@@غرور، خودخواهی، تکبّر، بی اعتنایی، طلب کاری، قساوت دل، یأس و نومیدی همه به @@N@@نوعی «حجاب» به شمار می رود. بر عکس، حالاتی همچون شکسته دلی، تضرّع، زاری، @@N@@اصرار، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از @@N@@طلب، رقّت قلب و… پرده ها و حجاب ها را کنار می زند. سفارش حضرت رسالت چنین @@N@@است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداست: «اغتنموا @@N@@الدعاء عند الرقه، فانها رحمه».5

@@N@@خدا به کدام دل نزدیک تر است؟

@@N@@نجوای کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا می رود؟

@@N@@در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس

@@N@@بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

@@N@@این حدیث قدسی که: «انا عند المنکسرة قلوبهم» (من نزد شکسته دلانم)، اشاره به این @@N@@حقیقت است که:

@@N@@افتادگی آموز اگر طالب فیضی

@@N@@هرگز نخورد آب، زمینی که بلند است

@@N@@به روایت فرزانگان از سیره خاتم پیامبران، آن حضرت هرگاه که دعا و نیایش می کرد، @@N@@مانند بینوایی که دست نیاز و طلب گشوده و غذا می خواهد، دست خود را به آستان خدا @@N@@بلند می کرد.6 و همین حالت نیاز و درماندگی است که رحمت را نازل می کند و نگاه @@N@@عنایت خدا را به سوی نیایش گر بر می گرداند و «رفعت»، در همین «فروتنی» است و @@N@@«عزّت» در سایه همین «تواضع»!

@@N@@«الهی! ماندگان را چراغ راهی، راندگان را ملجأ و پناهی. اگر راه دهی و راه به @@N@@بارگاه دهی، از دیدگان، اشک شوق ریزد و شوقت شور دعا برانگیزد. دست نیازمان به @@N@@آستانت فراز آید، و دل رمیده به سویت باز آید. الهی، چنان کن که بسته گردیم و خسته @@N@@نگردیم، خسته گردیم و از تو بر نگردیم…».7

@@N@@دعا، اقبال بنده به درگاه خداوند است و اجابت، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم @@N@@دعا و اجابت در دل جای گیرد، حالت دعا و نیایش پدید می آید. چه سعادتی بالاتر از @@N@@این که یک «بنده» مورد عنایت «مولی» قرار گیرد و خدا صدایش را بشنود و خوشش آید و @@N@@جواب بدهد و گاهی جواب دادن را طول دهد تا بیشتر صدای نجوا و نیایش بنده را بشنود.

@@N@@پس از تأخیر استجابت نباید چندان نگران و ناامید شد. گاهی صلاح بنده را مولی بهتر @@N@@می داند. گاهی هم تأخیر از آن جهت است که در حدیث آمده است: «گاهی خداوند، اجابت @@N@@دعای مؤمن را به تأخیر می اندازد، چون مشتاق دعای اوست و می فرماید: صدایی است که @@N@@دوست دارم آن را بشنوم».8

@@N@@چه می دانیم؟ شاید هم، دعا از صمیم دل و از روی خلوص نیّت نیست و و شرایط استجابت @@N@@در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوه گو و نیّت آلوده و نیایش گر @@N@@ریاکار را آن اندازه اثر است که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!

@@N@@به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست، که «محوّل الاحوال» است.

@@N@@«هم دعا از تو، اجابت هم ز تو».

@@N@@در حدیث امام علی – علیه السلام- است: خشکیدن اشک از چشم ها، نتیجه قساوت دل است @@N@@و قساوت دل ها نتیجه زیاد شدن گناهان: «ما جفّت الدموع الا لقسوة القلوب، و ما قست @@N@@القلوب الا لکثرة الذنوب».9

@@N@@عصیان و گناه ،پرتگاه دل ماست

@@N@@مسدود به روی عقل، راه دل ماست

@@N@@خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم

@@N@@گویای سقوط پایگاه دل ماست 10

@@N@@رهنمودهای اولیای دین در این زمینه بسیار است. برخی از «آداب دعا» از این قرار است:@@N@@

@@N@@1.مداومت و پیوستگی در دعا، یعنی همیشه، همه جا، در هر حال، درغم و شادی، در راحت @@N@@و رنج، در فقر ودارایی، در پیری و جوانی، در بیماری و تندرستی، در شدّت و و رخا.

@@N@@2.پرهیز از گناه، چرا که گاهی گناهان مانع اجابت دعا می شود: «اللهم اغفرلی @@N@@الذّنوب التی تحبس الدعا».11

@@N@@3.دعای دسته جمعی و آمین گفتن گروهی از مؤمنان، چهل نفر یا کمتر. روایت است که @@N@@هرگاه برای امام باقر-علیه السلام- مشکلی پیش می آمد، زنان و کودکان خانواده را @@N@@جمع می کرد و دعا می کرد و آنان آمین می گفتند.12

@@N@@4.دعا به نام های نیک خدا و ستایش و حمدوثنا پیش از دعا، چرا که هر نامی کلید دری @@N@@از رحمت های الهی است و هر اسمی خاصیّتی دارد. ستایش الهی شرط ادب پیش از عرض حاجت @@N@@است.

@@N@@5.بازگو کردن حاجت ها و بر شمردن نیازها، هر چند که خداوند دانای همه چیز است و هم @@N@@نامه نانوشته می خواند و هم اسرار نهفته می داند، امّا خود این مطرح کردن، گامی @@N@@به اجابت نزدیک تر است. امام صادق -علیه السلام- می فرماید: «خداوند می داند @@N@@آن چه را که بنده اش هنگام دعا می خواهد، ولی دوست دارد که نیازها را به درگاه @@N@@الهی عرضه کند. پس هرگاه دعا می کنی، حاجت هایت را یک به یک نام ببر».13

@@N@@6.اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن، چرا که وقتی دری را بسیار بکوبید کسی @@N@@پیدا می شود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهی @@N@@است.

@@N@@7.همت بلند داشتن و حاجت های مهم خواستن، ادب و آداب دیگری در دعاست. خواسته ها @@N@@هر چه متعالی تر، با ارزش تر، فراگیرتر باشد، بهتر است. حال که دعا می کنی، تنها @@N@@برای خودت مخواه، برای دیگران هم بطلب. خواسته هایت تنها مادی و رفع مشکلات معیشتی @@N@@نباشد، خواسته های معنوی هم داشته باش. تنها برای دنیا مخواه و قلمرو آخرت را هم @@N@@در دعایت بگنجان.

@@N@@وقتی می توان از خدا آخرت را هم خواست، چرا دنیا بخواهیم؟ قرآن کریم می فرماید: @@N@@آنان که از خدا فقط دنیا می خواهند، در آخرت نصیبی ندارند، امّا بعضی هم نیکی دنیا @@N@@و هم نیکی آخرت و نجات از دوزخ می خواهند: «ربنا آتنا فی الدّنیا حسنه، و فی @@N@@الاخره حسنه وقنا عذاب النّار».14

@@N@@در دعا هم خوب است از پیشوایان مکتب بهره جوییم و ادب دعا کردن و خواسته های @@N@@متعالی داشتن را از آنان بیاموزیم. دنیای وسیع و غنی «خواسته های متعالی» در @@N@@دعاهای معصومین، دنیای زیبا و بی پایان است. تنها کافی است به دعای امام سجاد -علیه @@N@@ السلام- با عنوان «دعای مکارم الاخلاق»15نظر بیفکنیم، تا با گوشه ای از نیازهای @@N@@والا و خواسته های متعالی از زبان آن امام، که «زیباترین روح پرستاره» است، آشنا @@N@@شویم.

@@N@@«الهی…در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه @@N@@ایمان قرار بده، خطّ زندگی را امتدادی از نقطه های نیاز بساز، زاویه دیدمان را باز @@N@@کن تا چشم بگشاییم، امّا به چهره حقیقت، و گوش سپاریم، امّا به آهنگ معنویت».16

@@N@@«آمین».

@@N@@1.برگ و بار، ص 25.

@@N@@2.دعای کمیل.

@@N@@3.علق (96) آیه 6.

@@N@@4.فاطر (35) آیه 15.

@@N@@5.علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 93 ص 313.

@@N@@6.ابن فهد حلّی، عدة الداعی، ص 139.

@@N@@7.جواد محدثی، الهی نامه، ص 26.

@@N@@8.علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 97 ص 296.

@@N@@9.همان، ج 70 ص 354.

@@N@@10.برگ وبار، ص 286.

@@N@@11.دعای کمیل.

@@N@@12.کلینی، کافی، ج 2 ص 525.

@@N@@13.وسائل الشیعه، ج 4 ص 191.

@@N@@14.بقره (2) آیات 200 و 201.

@@N@@15.صحیفه سجّادیه، دعای 20، نیز در اواخر مفاتیح الجنان، دعای مکارم الاخلاق.

@@N@@16.الهی نامه، ص 70.@@N@@

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

در ابتدا سوالی مطرح می کنیم که هر فرد دینداری که در جهان وجود دارد محال است که به آن پاسخی منفی بدهد، اما اگر صادقانه به این مسئله فکر کنیم شاید از ته دل پاسخ این سوال مثبت نباشد.

هر فردی که به خدا فکر می کند با توجه به شناختش از آموزه های دینی خدا را می شناسد و با زبان خودش هم با او سخن می گوید.

اگر صادقانه فکر کنید شاید شما واقعاً و از ته دل خدا را دوست نداشته باشید، زیرا اگر او را از ته دل دوست داشتید دستورات او را نیز انجام می دادید و زمان زیادی را به فکر او می گذراندید و تلاش واقعی خودتان را برای خوشنودی او می کردید.

ما در این مقاله می خواهیم درباره ی این که چگونه به خدا نزدیک شویم صحبت کنیم، لطفاً تا پایان با ما همراه باشید.

شاید برای هر کسی اتفاق بیفتد که خود را دیندار بداند اما مهر خدا را در دل نداشته باشد، بهتر است که او هر چه سریع تر تصمیم بگیرد و همه ی انرژی و دوست داشتنش  را بر روی خداوند متمرکز کند.

چگونه با خدا نزدیک شویم

چگونه به خدا نزدیک شویم و از کجا این کار را باید آغاز کنیم؟ این را باید بدانید که دوست داشتن خدای بزرگ به هیچ عنوان سخت نیست، اگر بخواهیم  او را دوست داشته باشیم باید تمام سعی و تلاش و انرژی خودمان را بر روی این کار قرار دهیم.

دقیقا مانند همان کارهایی که در روابط انسانی انجام می ‌دهیم راهکارهایی را برای شما شرح می دهیم که عشق ورزیدن شما به خداوند را در درونتان تقویت می کند.

هر چه بیشتر به خداوند فکر کنید مطمئن باشید بیشتر به او علاقمند می شوید، به این موضوع فکر کنید که او به عنوان یک خالق چقدر بزرگ و مهربان است که تمام خودخواهی ها و مشکلات ما را می بیند و باز هم به ما لطف می کند.

به این فکر کنید که خداوند با وجود تمام کارهایی که مخالف دستورات الهی انجام می دهیم، باز هم تمام نعمت های خودش را در اختیار ما قرار می ‌دهد و توجه خاصی به ما دارد.

اگر به قدرت شگفت انگیز بودن خداوند فکر کنید، قلب شما نیز پر از عشق به او و شکرگزاری خداوند خواهد شد.

وقتی که احساس درونی خودتان را به خداوند ابراز کنید می فهمید که کلمات واقعا از ته قلب شما نشأت می گیرد، وقتی که به او می گویید که دوستش دارید این احساس درون شما نیز قوی تر می شود.

این را بدانید که هیچ رابطه ای بدون وقت گذراندن با یکدیگر محکم نمی شود، در مورد رابطه ی انسان با خداوند نیز همین طور است.

عزم خود را جزم کنید که مقداری از زمان روزانه ی خودتان را برای نماز و دعا در محضر خداوند کنار بگذارید، با این کار عشق به او نیز روز به روز بیشتر می شود.

حتی می توانید زمانی که به موسیقی گوش می دهید بر روی او تمرکز کنید و او را بیشتر دوست داشته باشید.

انگیزه ی انجام برخی از کارها در نتیجه آن هم کار هم تفاوتی شگرف ایجاد می کند، وقتی که تصمیم می گیرید کاری را برای خداوند و به خاطر عشق به او انجام دهید مطمئن باشید که علاقه ی شما بیشتر خواهد شد.

همه ی افراد برای دوست داشتن خداوند می ‌توانند تلاش کنند و هر کسی راه رسیدن خودش به خداوند را پیدا می‌کند.

بهتر است الگویی برای فرزندان خود باشیم و به آن ها یاد دهیم که چگونه خداوند را دوست داشته باشند و چگونه به خدا نزدیک شویم .

سعی کنید به آن ها کمک کنید که خوبی و بزرگی خداوند را درک کنند و یادآوری کنید که ما به خاطر عشق به خداوند است که زندگی می کنیم.

شما کاربران عزیز می توانند نظرات خودتان را با ما در میان بگذارید، برای این کار زیر همین پست پیشنهادات خود را لطفا ارسال کنید.

اشتراک گذاری 

عالی ممنون

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام

ایمیل

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

دیدگاه

خودسازی-ترک گناه-نزدیک شدن به خدا- راه های افزایش اعتمادبه نفس

۱۳۹۶/۱۰/۳۰


۲۲۵۷۵ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

چگونه با خدا نزدیک شویم
چگونه با خدا نزدیک شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *