چگونه با خدا دوست شویم

 
helpkade
چگونه با خدا دوست شویم
چگونه با خدا دوست شویم

در قرآن آمده است كه اگر خدا را دوست داريد از پيامبر(صلي الله عليه و آله ) تبعيت كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد . اينچنين مي توانيد با خدا رابطه ي دوستي برقرار كنيد و در كارهايتان هم از او كمك بگيريد.

  پيامبر(ص) حبيب خدا و «دوست اوست» و بديهي است كه دوستي با دوست يار، دوستي با «او»ست. علاوه بر اين كه پيامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان واسطه فيض و در ورودي نيز مطرح مي باشند، چنان كه پيامبر(ص) فرموده است: «انا مدينه العلم و علي بابها؛ من شهر علمم و علي در آن است» خداوند متعال نيز براي رسيدن بندگان به فيض خويش، مراجعه به پيامبر(ص) را اجازه داده است.

«ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك…؛ و اگر آنان وقتي به خود ستم كرده بودند پيش تو مي آمدندو از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر [نيز] براي آنان طلب آمرزش مي كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مي يافتند» (نساء، آيه 64).

چگونه با خدا دوست شویم

بنابراين سخن گفتن با پيامبر(ص) به عنوان واسطه فيض خدا نه تنها مشكلي ندارد بلكه چه بسا نزد خدا دوست داشتني تر نيز باشد. براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم.

 

 

با توسن خيال به هر سو شتافتيم   از دوست غير نام و نشان نيافتيم

 

 

 

 

دلبر نشسته در دل و ما بي خبر ز او            بيهوده به دشت و بيابان شتافتيم

 

 

سخن بر سر ذكر و ذاكر و مذكور است؛

 ذكر (ياد خدا) را آدابي است ظاهري و باطني؛

ادب ظاهري ذكر آن است كه «ذاكر» در مرحله نخست حدود و اندازه هاي هر چيزي را مراعات كند بعد به مناجات بپردازد.

يكي از حدود، طهارت ظاهري است. از جسم گرفته تا لباس و نيز محيط اطراف، لوازم و اسباب، همه و همه در حالت هاي «ذاكر» و كيفيت ارتباط او با «مذكور» (خداوند متعال) مؤثرند. پس شايسته است در قدم اول به پاكسازي برون بپردازيم تا لايق حضور شويم.

 

 

در دير مي زدم من كه ندا ز در درآمد كه تو در برون چه كردي كه درون خانه آيي

 

 

(عراقي)

حدود ديگري كه براي «ذاكر» ضروري است، اداء حقوق واجب خداوند، مراعات حقوق خويش و نيز مردم است.

مراعات اين حدود در باريابي به آستان محبوب و مذكور، بسيار مؤثر است، گويي آستان يار را نگهباناني است كه از يك يك حدود و حقوق پرسند. چون شخص – با احساس مسؤوليت – پاسخ آورد و گويد: هر چيزي را بر سر جاي خود قرار دادم، آنگاه به ديدار يار شتافتم؛ در بر او گشاينده و گويند: «لبيك، لبيك» و اگر نه چون او را بي مسؤوليت يابند، به قول مولوي «رد بابش» كنند.

چگونه با خدا دوست شویم

و ادب باطني زماني حاصل آيد كه ذاكر تمام وجود خود را در محضر «مذكور» بيابد. به اين معني كه قوا و اعضايش به وقت مناجات حاضر باشند نه غايب:

 

 

چشم دل باز كن كه جان بيني        آنچه ناديدني است آن بيني

 

 

 

 

… هر چه داري اگر به عشق دهي  كافرم گر جوي زيان بيني

 

 

 

 

جان گدازي اگر به آتش عشق         عشق را كيمياي جان بيني

 

 

 

 

از مضيق جهات در گذري    وسعت ملك لا مكان بيني

 

 

 

 

آنچه نشنيده گوشت آن شنوي       و آنچه ناديده چشمت آن بيني

 

 

 

 

تا به جايي رساندت كه يكي          از جهان و جهانيان بيني

 

 

 

 

با يكي عشق ورز از دل وجان          تا به عين اليقين عيان بيني

 

 

 

 

كه يكي هست و هيچ نيست جز او  وحده لا اله الا هو

 

 

(ديوان هاتف اصفهاني)

آري براي حضور در پيشگاه محبوب، وحدت درون لازم است با كشمكش ها و تمايلات گوناگون، كه هر يك دل را به سويي كشند، «ادب باطني» حاصل نيايد.

ادب ظاهري ما را يك رنگ مي سازد و ادب باطني، يك دل؛ «مذكور» و «محبوب»، «واحد» است و «احد» شايسته است ذاكر هم با وحدت درون و بيرون، زبان به ذكر گشايد.

چون كار بدينجا رسيد همه اولياء و پاكان، همدل و همراز و همراه و همكار تو باشند. ايشان موحداند، ريسمان وصل را آويخته اند و ديگر واصلان را يار و ياورند؛ دور است از آستان ايشان كه مانع ذكر باشند.

درباره آيه شريفه: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، از مخالفت پروردگار بپرهيزيد و باري تقرب به او وسيله اي تدارك ببينيد»(مائده، آيه 35)فرمودند: وسيله ما (اهل بيت) هستيم»

 

 

 

 

سعي كنيد نمازتان را به موقع و با توجه بخوانيد ، و زياد دعا كنيد ، هرچه مي خواهيد از خدا بخواهيد تا خدا به شما عطا فرمايد ؛ همين دعا كردن باعث بيشتر شدن رابطه ي دوستي بين شما و خدا مي شود (البته اگر دعايتان مستجاب نشد صبر كنيد و تحمل داشته باشيد شايد خدا بهتر از آنرا مي خواهد به شمابدهد و يا اينكه فعلاً به صلاحتان نيست كه به دعايتان برسيد زيرا خدا صلاح ما را بهتر از خودمان مي داند) سعي كنيد هيچ گناهي نكنيد و اگر خداي نكرده گناهي كرديد فوراً توبه كنيد چرا كه قلب شما سفيد است و نوراني، اگر گناهي كرديد يك لكه ي سياه روي آن مي آيد و با توبه اين لكه پاك مي شود ولي اگر توبه نكنيد اين لكه ها روي قلبتان را مي گيرد تا سياه و تاريك شود و آنوقت ديگر نمي توانيد دوست خدا باشيد .

هر چه هست بايد از چشم خود ببينيم        يك قدم بر خويشتن نه! آن دگر بر كوي دوست

چطور می شود عاشق خدا شد

۱۳۹۱/۱۲/۰۸


۳۴۴۷۴ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

خداوند در قرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنیم، منظور از این یاد کردن چیست؟

 

وبلاگ “سلام به خدا” نوشت:
بسم الله النور

خداوند در فرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنیم، منظور از این یاد کردن چیست؟

چگونه با خدا دوست شویم

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )،یک اصلی بین جوانترها هست که میگویند باید رفاقت را در حق رفیقمان تمام کنیم تا او هم در حق ما رفاقت کند. پس رفاقت یک رابطه ی دوطرفه است، نمیشود یک طرف خودش را به آب و آتش بزند ولی طرف مقابل هیچ عکس العملی نشان ندهد. جریان رفاقت ما با خدا هم همینطور است که خداوند مهربان همه چی را در حق ما تمام کرده است ولی در عوض ما جز گناه و سرپیچی کاری نکرده ایم. اگر بخواهیم تمام نعمتهایی که خداوند متعال تا به الان به ما داده است را بشماریم، این نعمتها چفدر میشود؟ آیه قرآن داریم که نعمتهای خدارا اصلا نمیشود شمرد:(إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: اگر نعمت [هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى‏توانید بشمارید-نحل/۱۸)

خدای مهربان به ما یاد داده است که چطور با او رفاقت کنیم، او میفرماید: فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم: مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم(بقره/۱۵۲). این همان قاعده ای است که انسان ها در روابط دوستیشان با یکدیگر دارند.

منظور خداوند عزیز از این حرف این نمیباشد که یک انسان از صبح که از خواب برمی خیزد، تسبیحی در دست بگیرد و گوشه ای بنشیند و ذکر بگوید، وقتی به احوال عرفا هم نگاه میکنیم میبینیم که اهل به گوشه ای نشستن نبودند. پس منظور خداوند متعال چیست؟ او میخواهد به ما بفهماند که باید همه کارهای زندگیمان را برای رضای خدا انجام بدهیم. یعنی باید تمام توجهمان به خدا باشد، نگاهمان را حتی یک لحظه هم از خدا برنداریم. آنوقت همه‌ی کارهایمان رنگ خدایی به خودش میگیرد. مثلا نیت غذا خوردنمان این باشد که توان بندگی کردن به دست آوریم، یا اگر فرزندی داریم و میخواهیم او را تربیت کنیم نباید تربیتش کنیم تا بقیه‌ی افراد بگویند چه فرزند خوبی دارد بلکه باید تربیتش کنیم، طوری که بنده‌ی خوب خدا بشود و بتواند یاری امام زمان علیه السلام را بکند، اگر غیر از این باشد تمام زمانهایی که برای فرزندمان وقت گذاشته‌ایم به هدر رفته است. یا وقتی نماز میخوانیم باید همه توجهمان در این چند دقیقه به خدا باشد اگر درست دل به خدا بدهیم خدا هم ما را در دریای نعماتش می‌اندازد، در ابتدا کمی سخت است اما حتما شدنی است.

البته این طور نیست که اگر یکی اهل یاد خدا نباشد خدا با او کاری ندارد بلکه خداوند از نعمتهایش به تمام بندگان میدهد، ولی اگر بنده، با خدا رفاقت کرد آنوقت رنگ و لعاب نعمتهای خداوند نیز عوض میشود. پس لازم نیست ریاضتهای سخت بکشیم ، همینکه دلمان را پر از خدا بکنیم کفایت میکند. و اگر اذکار لفظی میگوییم باید دلمان را متوجه کنیم تا اثر بگذارد.(برداشت آزاد از تفاسیر المیزان، نمونه، نور)

در معانى الاخبار از حسین بزاز روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا میخواهى تو را از مهمترین وظیفه‏ اى که خدا بر خلق خود واجب کرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اینکه با مردم آن طور رفتار کنى که دوست میدارى با تو رفتار کنند و دوم مواسات با برادران دینى و (سوم) یاد خدا در هر موقف (شرایطی)، البته منظورم از ذکر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر نیست، هر چند که این نیز از مصادیق آنست، ولى منظورم این است که در هر جا که پاى اطاعت خدا به میان می‏آید، بیاد خدا باشى و اطاعتش کنى، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشى و آن را ترک کنى. (معانى الاخبار ص ۱۹۲ حدیث۳)

 

منبع: جهان نیوز

document.getElementById(“comment”).setAttribute( “id”, “a690c58bbb599391ccc7c1cd84fb73e6” );document.getElementById(“d646be0097”).setAttribute( “id”, “comment” );




چم

حاجت مهمی دارم میخوام دوست خدا شم چگونه

نااالالات

یا امام زمان

آنچه در بسیاری از کتب و آثار دینی و آموزشی در کلاس های اخلاق و سخنرانی ها و موعظه های مذهبی در حوزه ارتباط صمیمی با خدا رایج است، نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، ذکر، شرکت در مراسم مذهبی خدمت به والدین، سفرهای زیارتی،… است.

بدون شک همه این عبادت در ارتباط با خدا و خودسازی سهم بسیار ارزنده ای داشته و ترک هر کدام از آنها مانع ارتباط موثر و صادقانه با خدا و موجب سردی روح و روان و روابط با خدا و دینداران خواهد شد. امّا در این اجمال سعی در ارائه راهکارهایی هستیم که اغلب ما از آنها غافلیم. راهکارهایی ساده و قابل عمل برای همه در همه جا.

چگونه با خدا دوست شویم

1- به هنگام انجام کارهای تکراری و خسته کننده مثل شستن ظرف ها و لباس ها و پختن غذا، جمع و جور کردن وسایل خانه، کار در کارخانه و رانندگی در ترافیک سنگین شهری، سرودی را در باره خدا زمزمه کنید. به یاد بیاورید که هر کاری با یاد خدا عبادت خواهد بود و عبادت موجب آرامش و ارتباط مستقیم با خالق هستی و همه اینها باعث انرژی مثبت .

2- هر روز تنها دقایقی را در خلوت و سکوت بنشینید و به آنچه که از خوبی ها دست یافته اید فکر کنید. شغل، ازدواج، مسکن، تحصیل، مسافرت خاطره انگیز، فرزند، سلامتی،… از خدا برای بدست آوردن همه این ها تشکر کنید. و خوشحال و خرسند باش بابت اینکه از شاکران هستی، این یعنی بهترین ارتباط با خدا.

3- کاری را که اصلاً دوست نداری و از انجام آن بشدت خسته و ملول می شوی انجام بدهید. مثل گوش کردن به حرف های تکراری و خسته کننده مادربزرگ و دوست، همکاری با همسر در کارهای خانه و ارتباط با فرزند و… به جای کلافه شدن و ابراز ناراحتی، از خدا به خاطر صبوری و بردباری ات تشکر کن. اینجا هم تمرین تسلط بر خویشتن و هم بدست آوردن دل اطرافیان و هم شکر به خاطر صبوری را بدست آورده ای. از این بابت خوشحال شو و از خدا بار دیگر تشکر کن.

وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست

4- آلبوم عکس خانوادگی تان را بازبینی کنید و تصویر هر یک از خویشان و نزدیکان و دوستان را که می بیند. در باره آنان با خدا صحبت کنید. به خدا بگویید: مادرم را شاد و سرحال نگه دار. دوستم را در درس و دانش موفق بدار. خواهرم را در تربیت فرزندش توفیق بده. خاله خوبم را شفا بده. برادرم را همسری شایسته نصیب بگردان و این گونه آلبوم عکس، وسیله ارتباط با خدا خواهد شد.

5- تخریب ساختمانی را تماشا کنید. به یاد بیاورید که خراب کردن روابط چقدر آسان است. از خدا بخواهید راه ها و روش های اصلاح روابط تان با دیگران را اصلاح کنند و خرابی ها و اشتباهات و خطاهای پیشین را جبران  کنید، اگر دل کسی را شکسته اید، اگر انتقاد نابجایی کرده اید و کسی را رنجانده اید، اگر بدی را با بدی جواب داده اید و … برای جبران شان از خدای یاری بطلبید. این رویکرد و عملکرد از بهترین راه های ارتباط صمیمی با خداست.

6- وقتی به دیدار عزیزانتان می روید با والدین خود، با یکی از دوستان صمیمی و یا همسر و فرزند خود به گفتگو می نشینید از خدا به خاطر این ارتباط صمیمانه تشکر کن.

7- خاطرات و حوادث تلخ و گزنده گذشته را به یاد بیاورید و از اینکه همه آن ها مقطعی و گذرا بوده و همه آن ها موجب تحصیل تجربه شده و هرگز خداوند تنهایتان نگذاشته خوشحال باشید و ازش تشکر کنید.

8- همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند.

9- اگر کسی شما را با دادن مژه ای، هدیه ای و خبری شاد کند چه حالی می یابید و از او چقدر تشکر می کنید؟ مسلّم خیلی زیاد. همین حالت را هر روز در برابر خدایتان داشته باشید، چرا که خداوند با دادن همه آن چه دیگران از دادن آن ها عاجزند، هر روز و هر لحظه شما را غافلگیر می کند. هر روز که از خواب بیدار می شوید و سالم هستید، چه بسیار افراد سالمی که هرگز از خواب بیدار نشدند. هر روز که از خورشید و آب و هوا و طبیعت و وجود پدر و مادر و دوستان و از همه مهم تر داشتن ایمان و اعتقاد دینی و… بهره می گیرید. چه بسیار انسان هایی که در دام زلزله و سیل و بیماری ها و مرگ عزیزان خود و دیگر حوادث تلخ گرفتار می شوند.

10- وقتی همه چیز نابود می شود (که نمی شود) باز آینده هست، به خاطر پیش رو داشتن آینده شکر خدا را به جای آورید.

11- شرکت نکردن در مجالس گناه راحت تر از شرکت کردن و گناه نکردن است، راه راحت را برگزینید و از بابت اراده و استواریتان خوشحال باشید و از خدا تشکر کنید که به شما این توفیق را هدیه داده است.

12- از خدا به خاطر تمام درهایی که کوبیدید و خانه خدا نبود طلب بخشش کنید و بعد از این از خدا بخواهید برای به یادش بودن و به در خانه اش رفتن یاری تان کند.

13- زیاد حرف نزنید، تا فرصت حرف زدن با خدا برایتان فراهم شود. آدم های پر حرف همیشه مضطرب و نگرانند از اینکه چه گفتند، چرا گفتند، با که گفتند، چگونه جبران کنند آنچه را که نباید می گفتند. امّا برعکس گفتگو با خدا با هر زبانی و در هر حالی موجب آرامش و شادابی خواهد شد.

14- بدون توقع و چشم داشت به کسی که چندان هم دوستش ندارید هدیه بدهید و با خدا در باره آنچه بدون چشم داشت به شما داده در حالی چندان هم با او دوست نبوده اید. گفتگو کنید و به خاطر این همه لطف و محبت و بخشش آن هم بدون توقع و چشم داشت خوشحال باشید و از او با تمام وجود تشکر کنید.

15- وقتی برای معالجه یک بیماری به مطب پزشک مراجعه کرده اید، و در نوبت به انتظار نشسته اید، به جای نگاه به این و آن و تمرکز ذهنی آزاردهنده به بیماریتان، با خدا صحبت کنید و بابت اینکه همیشه بیمار نیستند و سایر اعضای بدنتان سالم است صمیمانه ازش تشکر کنید.

همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند

16- از اینکه برای ملاقات با رئیس اداره و یا مسوولان بلند پایه باید از فیلترهای مختلف عبور کنید و شرایط امنیتی و سیاسی و اجتماعی مدّنظر داشته باشید و مدت ها با دیدن این و آن گاهی به دیدار آن مسۆل ذی ربط فائق آیید،از خداوند جانانه تشکر کنید که برای خلوت کردن و صحبت کردن با او این بگیر و ببندها لازم نیست. این یعنی از هر فرصت و فضایی برای ارتباط با خدا بهره گرفتن.

17- موقع خواب سوره حمد و ناس و فلق را بخوانید. اگر با وضو و رو به قبله بخوابید، خوابتان هم موجب ارتباط با خدا خواهد بود.

18- امروز را تصمیم بگیرید تا به هنگام خواب، حرف ها و حرکات مثبت داشته باشید. خوبی های دیگران را ببیند، زیبایی های ظاهری و اخلاقی دیگران را برایشان یاد آور شوید. چه ظاهر خوبی داری. چه خوب رانندگی می کنی. این لباس چقدر برازنده شماست. چه سلیقه خوبی دارید. … حتی با خدا هم حرف های مثبت بزنید. از خوبی هایی که دارید و نعمت هایی که به شما داده با خدا صحبت کنید و تشکر کنید.

19- وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست.

20- وقتی خانه تکانی می کنید و یا کمد و اتاق تان را از هر آنچه بیهوده غیرضروری است پاک می کنید، به یاد بیاورید و از خدا بخواهید که ذهن و زبان و زندگی شما را از آلودگی ها و بد اخلاقی ها پاک کنند.

احمد رزاقی                   

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

4 گام برای پیشرفت معنوی

3عمل مستحبی نجات بخش

10 نکته برای پرورش روح

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

چگونه با خدا دوست شویم

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

در مطلب پیش رو راه‌های تحصیل محبت و موانع آن از منظر قرآن کریم با استناد به آیاتی از کلام وحی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

چگونه با خدا دوست شویم

ما هنگامی به یک موجود محبّت پیدا می‌کنیم که کمالی در او یافته باشیم و این سبب شود تا توجه خویش را در آن کمال متمرکز کنیم و درباره آن هر چه بیشتر بیندیشیم؛ چرا که صرفاً با درک کمال و تصدیق آن بدون تمرکز و توجه، محبّت پیدا نمی‌شود.برای بدست آوردن محبت خداوند چه کنیم ؟

برای بدست آوردن محبت خداوند چه کنیم ؟

از دیدگاه قرآن کریم محبّت خدا و اولیای خدا نیرومندترین انگیزه‌ای است که در برابر همه گناهان و جاذبه‌های منحرف کننده به انسان استقامت، ایستادگی و پایداری می‌دهد تا بر آن‌ها پیروز و مسلط شود و در این راستا راه ساده تحصیل این محبّت‌ها، اندیشیدن درباره نعمت‌ها، لطف‌ها و توجهاتی است که به انسان مبذول داشته است.

برای انسان‌هایی که به فکر صعود و تعالی هستند، زمینه‌های بسیاری برای اندیشه وجود دارد که لازم است فکر خویش را در آن‌ها به کار گیرند. کسانی که معرفتشان کامل‌تر و روحشان لطیف‌تر است، باید درباره حضور خداوند بیندیشند و به این حقیقت که او ناظر است و به همه کارهای ما آگاهی دارد، توجه خویش را متمرکز کنند.

چنانکه خداوند خود فرموده است: «وَاللّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ خدا به آنچه عمل می‌کنید، آگاه است.» (آل عمران، 53)

همچنین لازم است درباره نعمت‌های عظیم و بی‌حد و حصر خداوند بیندیشیم تا محبّت او را در دل‌هایمان ایجاد کند و آن را بیفزاید.

محبّت خدا، و اولیای خدا نیرومندترین انگیزه‌ای است که در برابر همه گناهان و جاذبه‌های منحرف کننده به انسان استقامت، ایستادگی و پایداری می‌دهد تا بر آن‌ها پیروز و مسلط شود.

راه ساده تحصیل این محبّت‌ها، اندیشیدن درباره نعمت‌ها، لطف‌ها و توجهاتی است که به انسان مبذول داشته است.

در یک حدیث قدسی آمده است که خدای متعال خطاب به حضرت موسی فرمود: «یا مُوسی حَبِّبْنی اِلی خَلْقی»، مرا در دل خلق محبوب کن و چنان کن که آنان مرا دوست بدارند.

موسی از خداوند پرسید: چگونه؟ و خداوند در پاسخ به او فرمود: نعمت‌های مرا یادآوری‌شان کن و مورد توجهشان قرار بده.

این فطرت انسان است که هر کس به وی احسان می‌کند، در دل خویش نسبت به او محبّت ورزد؛ چرا که انسان بنده احسان است و احسان فطرت انسان را بیدار می‌کند و محبّت خدا را که در فطرت وی ریشه دارد برمی‌انگیزد.

انسان آن کس را که در وقت گرفتاری به داد او رسیده باشد و از مخمصه‌ای خلاصش کرده باشد، هیچ‌گاه فراموش نخواهد کرد و پیوسته خویش را مدیون او می‌داند؛ ولی با این همه نعمت‌های ریز و درشت که سراسر زندگی و محیط زندگی انسان را پر کرده، نعمت‌هایی که از جهت کمّی و کیفی قابل مقایسه با این کمک‌ها و هدایای کوچک انسانی نیستند و همه را خداوند در اختیار انسان قرار داده است، با این همه چرا انسان خدا را فراموش می‌کند و توجه چندانی به ولیّ نعمت اصلی خود، خدای مهربان، ندارد؟

در پاسخ باید گفت که این فراموشی و بی‌توجهی به دلیل غفلت از نعمت‌های بزرگ خداوند است و اگر درباره این همه نعمت در اندیشه فرو رویم و عمق و عظمت و نقش اساسی آن‌ها را درک کنیم، طبعاً محبّت خدا که مالک اصلی آن‌هاست در دل ما زنده و انگیزه شکرگزاری نسبت به خداوند و اطاعت از وی در ما فعّال خواهد شد و در این صورت است که بسیاری از مشکلات در زندگی شخصی و اجتماعی انسان حل می‌شود.

درباره موانع محبت الهی نیز باید گفت: در درجه اول، هر نوع محبّت استقلالی به غیر خدا، مزاحم با محبّت خدا خواهد بود: «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ؛ خداوند برای هیچ کس بیش از یک دل در درون او قرار نداده است». (احزاب، 4)

اگر کسی بخواهد دلش منحصراً جایگاه محبّت خدا باشد و محبّت غیر خدا در دل او معارض با محبّت خدا نباشد، باید این حقیقت را درک کند که هیچ موجودی جز خدا هیچ نوع استقلالی از خودش ندارد؛ هر کمالی و هر جمالی در هر جایی که هست، در واقع از آن اوست و عاریتی در اختیار اشیای دیگر است.

در درجه دوم، محبّت شدید به غیر خدا می‌تواند مانع محبّت خدا و عامل خودداری از عمل به وظایف الهی شود.

بر این اساس، حدّ نصابی برای محبّت خدا تعیین شده که لازم است محبّت انسان به خدا غالب باشد بر محبّت وی نسبت به اشیای دیگر؛ چنانکه فرموده است: «وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ» . محبت مخلوق هیچ‌گاه نباید مؤمن را از عمل به مقتضای محبّت خالق بازدارد: «لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق».

محبّت به غیر خدا آثاری دارد که در مواردی با آنچه که مقتضای محبّت خداست، متعارض و غیر قابل جمع است و چنانکه در این موارد محبّت غیر خدا شدید تر باشد، محبّت خدا را ضعیف‌تر و آثار آن را معدوم می‌کند:

«وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ؛ و هنگامی که خدای یگانه یادآوری شود، دل‌های کسانی که ایمان به آخرت ندارند در هم شود و هنگامی که کسانی جز او یادآوری شوند، در این هنگام آنان دل‌خوشی یابند». (زمر، 45)

به هر حال باید مواظب باشیم تا مبادا نسبت به مخلوقات آنچنان دلبستگی شدید پیدا کنیم که محبّت خدا را در دل ما ضعیف و به تدریج ایمان ما را سلب کند و چه خوب است که انسان دوستان خود را نیز از میان افراد صالح و شایسته برگزیند تا زمینه‌ای برای چنین تعارضی به وجود نیاید؛ چون این‌گونه افراد هیچ‌گاه از کسی تقاضای انجام معصیت نمی‌کنند و راضی نمی‌شوند عملی برخلاف خواست خدا اتّفاق افتد؛ اما محبّت به کسانی که از ایمان و شایستگی کافی برخوردار نیستند، چنین خطرهایی را ممکن است در برداشته باشد؛ ولی نهایتاً لازم است تعلّق را از هر چیز دیگری غیر از خدا کم کرد و تا آن‌جا پیش برویم که تعلّقی جز به خدا و آنچه که مربوط به اوست از آن جهت که مربوط به اوست، در دل ما باقی نماند.

افعال الهی که جلوه‌هایی از صفات الهی هستند، در صورتی که مورد شناخت و ادراک انسان قرار گیرند، آثار ویژه‌ای در دل و روان و سپس در عمل و رفتار وی پدید می‌آورند و از آن‌جا که افعال الهی چهره‌های گوناگونی دارند، به این معنا که مفاهیم مختلفی از آن‌ها انتزاع می‌شود و با زمینه‌های مختلف روحی انسان ارتباط پیدا می‌کنند، به تناسب آن‌ها صفات و افعال اخلاقی متعدّدی در این زمینه مطرح می‌شود.

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان

منابع :

سایت ایکنا

سایت شبستان

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

چگونه با خدا دوست شویم

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

ما چگونه می توانیم با خدا دوست شویم؟

در قرآن آمده است که اگر خدا را دوست دارید از پیامبر(صلی الله علیه و آله ) تبعیت کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد . اینچنین می توانید با خدا رابطه ی دوستی برقرار کنید و در کارهایتان هم از او کمک بگیرید.

  پیامبر(ص) حبیب خدا و «دوست اوست» و بدیهی است که دوستی با دوست یار، دوستی با «او»ست. علاوه بر این که پیامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان واسطه فیض و در ورودی نیز مطرح می باشند، چنان که پیامبر(ص) فرموده است: «انا مدینه العلم و علی بابها؛ من شهر علمم و علی در آن است» خداوند متعال نیز برای رسیدن بندگان به فیض خویش، مراجعه به پیامبر(ص) را اجازه داده است.

چگونه با خدا دوست شویم

«ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک…؛ و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند پیش تو می آمدندو از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر [نیز] برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعا خدا را توبه پذیر مهربان می یافتند» (نساء، آیه 64).

بنابراین سخن گفتن با پیامبر(ص) به عنوان واسطه فیض خدا نه تنها مشکلی ندارد بلکه چه بسا نزد خدا دوست داشتنی تر نیز باشد. برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم.

 

با توسن خیال به هر سو شتافتیم     از دوست غیر نام و نشان نیافتیم

دلبر نشسته در دل و ما بی خبر ز او            بیهوده به دشت و بیابان شتافتیم

 

سخن بر سر ذکر و ذاکر و مذکور است؛

 ذکر (یاد خدا) را آدابی است ظاهری و باطنی؛

ادب ظاهری ذکر آن است که «ذاکر» در مرحله نخست حدود و اندازه های هر چیزی را مراعات کند بعد به مناجات بپردازد.

یکی از حدود، طهارت ظاهری است. از جسم گرفته تا لباس و نیز محیط اطراف، لوازم و اسباب، همه و همه در حالت های «ذاکر» و کیفیت ارتباط او با «مذکور» (خداوند متعال) مؤثرند. پس شایسته است در قدم اول به پاکسازی برون بپردازیم تا لایق حضور شویم.

 

در دیر می زدم من که ندا ز در درآمد که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

 (عراقی)

حدود دیگری که برای «ذاکر» ضروری است، اداء حقوق واجب خداوند، مراعات حقوق خویش و نیز مردم است.

مراعات این حدود در باریابی به آستان محبوب و مذکور، بسیار مؤثر است، گویی آستان یار را نگهبانانی است که از یک یک حدود و حقوق پرسند. چون شخص – با احساس مسؤولیت – پاسخ آورد و گوید: هر چیزی را بر سر جای خود قرار دادم، آنگاه به دیدار یار شتافتم؛ در بر او گشاینده و گویند: «لبیک، لبیک» و اگر نه چون او را بی مسؤولیت یابند، به قول مولوی «رد بابش» کنند.

و ادب باطنی زمانی حاصل آید که ذاکر تمام وجود خود را در محضر «مذکور» بیابد. به این معنی که قوا و اعضایش به وقت مناجات حاضر باشند نه غایب:

 

چشم دل باز کن که جان بینی        آنچه نادیدنی است آن بینی 

… هر چه داری اگر به عشق دهی  کافرم گر جوی زیان بینی

جان گدازی اگر به آتش عشق         عشق را کیمیای جان بینی

از مضیق جهات در گذری    وسعت ملک لا مکان بینی

آنچه نشنیده گوشت آن شنوی       و آنچه نادیده چشمت آن بینی

 تا به جایی رساندت که یکی          از جهان و جهانیان بینی

با یکی عشق ورز از دل وجان          تا به عین الیقین عیان بینی

که یکی هست و هیچ نیست جز او  وحده لا اله الا هو

(دیوان هاتف اصفهانی)

آری برای حضور در پیشگاه محبوب، وحدت درون لازم است با کشمکش ها و تمایلات گوناگون، که هر یک دل را به سویی کشند، «ادب باطنی» حاصل نیاید.

ادب ظاهری ما را یک رنگ می سازد و ادب باطنی، یک دل؛ «مذکور» و «محبوب»، «واحد» است و «احد» شایسته است ذاکر هم با وحدت درون و بیرون، زبان به ذکر گشاید.

چون کار بدینجا رسید همه اولیاء و پاکان، همدل و همراز و همراه و همکار تو باشند. ایشان موحداند، ریسمان وصل را آویخته اند و دیگر واصلان را یار و یاورند؛ دور است از آستان ایشان که مانع ذکر باشند.

درباره آیه شریفه: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، از مخالفت پروردگار بپرهیزید و باری تقرب به او وسیله ای تدارک ببینید»(مائده، آیه 35)فرمودند: وسیله ما (اهل بیت) هستیم»

 

 

سعی کنید نمازتان را به موقع و با توجه بخوانید ، و زیاد دعا کنید ، هرچه می خواهید از خدا بخواهید تا خدا به شما عطا فرماید ؛ همین دعا کردن باعث بیشتر شدن رابطه ی دوستی بین شما و خدا می شود (البته اگر دعایتان مستجاب نشد صبر کنید و تحمل داشته باشید شاید خدا بهتر از آنرا می خواهد به شمابدهد و یا اینکه فعلاً به صلاحتان نیست که به دعایتان برسید زیرا خدا صلاح ما را بهتر از خودمان می داند) سعی کنید هیچ گناهی نکنید و اگر خدای نکرده گناهی کردید فوراً توبه کنید چرا که قلب شما سفید است و نورانی، اگر گناهی کردید یک لکه ی سیاه روی آن می آید و با توبه این لکه پاک می شود ولی اگر توبه نکنید این لکه ها روی قلبتان را می گیرد تا سیاه و تاریک شود و آنوقت دیگر نمی توانید دوست خدا باشید .

هر چه هست باید از چشم خود ببینیم        یک قدم بر خویشتن نه! آن دگر بر کوی دوست

 

چگونه با خدا دوست شویم

 

سلام و عرض ادب

خسته نباشید

از مطالب شما همیشه استفاده می کنیم

با تشکر

 اين كار شدني است, لكن بايد از خدا توفيق بخواهيم و خودمان نيز اراده كنيم. البته اين كار به تمرين هم نيازمند است.

يكي از راههاي ساده اين كار آن است كه براي خود برنامه اي تنظيم كنيم و در شبانه روز, براي مدتي جاي خلوتي را انتخاب كنيم و توجه خويش را از همه چيز غير از خدا قطع نماييم.

 

اين كار ممكن است كه با دعا, نماز, مناجات, قرائت قرآن و يا مانند آن باشد؛ مهم اين است كه فراموش نكنيم كه خدا حاضر و ناظر است, ما را ميبيند و پيوسته به ما لطف دارد و از صميم قلب, از گناهان خود استغفار كنيم و به قدري كه ميسر است اين برنامه را ادامه دهيم تا بتوانيم به الطاف خدا در آن عالم اميدوار باشيم.

اشتراک گذاری

دانلود

گزارش

دیدگاه

نمی پسندم

چگونه با خدا دوست شویم

می پسندم

تا کنون برای این ویدئو دیدگاهی نوشته نشده است.

اشتراک گذاری ویدئو

در دیدستان شما قادر خواهید بود ویدئوهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و از اخبار رویدادها اطلاع پیدا کنید

با دریافت اپلیکیشن اندرویدی دیدستان، در هر زمان، هر مکان و با هر سرعت اینترنت، از تماشای آنلاین ویدئو بر روی گوشی یا تبلت خود لذت ببرید.

اشتراک گذاری

دانلود

گزارش

دیدگاه

نمی پسندم

چگونه با خدا دوست شویم

می پسندم

تا کنون برای این ویدئو دیدگاهی نوشته نشده است.

اشتراک گذاری ویدئو

در دیدستان شما قادر خواهید بود ویدئوهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و از اخبار رویدادها اطلاع پیدا کنید

با دریافت اپلیکیشن اندرویدی دیدستان، در هر زمان، هر مکان و با هر سرعت اینترنت، از تماشای آنلاین ویدئو بر روی گوشی یا تبلت خود لذت ببرید.

چگونه با خدا دوست شویم
چگونه با خدا دوست شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *