چگونه با خدا گفتگو کنم

 
helpkade
چگونه با خدا گفتگو کنم
چگونه با خدا گفتگو کنم

 بعضی وقتها دلم می خواهد بعد از نماز با خدا گفتگو کنم و بگویم: خدایا از اینکه به من نعمت وجود دادی تو را سپاس می گویم.توانایی آن را داشتی که مرا خلق نکنی ودر نیستی باشم.پس ابتدا از اینکه مرا خلق کردی ، اما به خود وا نگذاشتی.  برای ما نعمتهایی آفریدی تا از آنها استفاده کنیم.

خدایا! آیا می توانم برای هرکدام از نعمتهایی که برایم خلق کرده ای از تو تشکر کنم؟ حتی نمی توانم آنها را بشمارم . نعمتهایی برایم آفریدی که خودم از نیاز داشتن به آنها     بی اطلاع بودم.

مرا در شکم مادرم قرار دادی ومدت نه ماه از ذره ای ناچیز مرا پرورش دادی تا کامل گردم. از هنگامی که چشم به جهان گشودم مهر مرا در دل  مادرم قرار دادی ، تا با این مهر از من مراقبت کند.خدایا! مرا یاری ده تا بتوانم ذره ای از این دریای مهر ومحبت او را جبران کنم.او را دوست دارم اما این کافی نیست،او حاضر بود جانش را فدای من کند ،به خاطر من از همه چیزش گذشت.و همه اینها را در وجودش قرار دادی. چگونه می توانم شکر گذار تو باشم.

چگونه با خدا گفتگو کنم

انسانهای دیگر را در کنار من آفریدی تا به وسیلة آنها نیازهای خود را برآورده کنم ، و احساس تنهایی نکنم. اما حتی اگر هیچ کس در دنیا نبود باز هم تنها نخواهم بود، زیراخدایی چون تو در کنارم حس می کنم که همیشه به فکر من است.نعمتهای فراوانی برای من آفریده و از من خواسته در مقابل  استفاده از آنها شکرگزار او باشم. که از عهدة شکرگزاری آنچه برایم آفریده برنمی آیم ، از همه مهمتر با گناه کردن در برابر خدایی که مرا دوست دارد شرمنده می شوم.خدایا همه چیز به من دادی تورا شکر می کنم.

خدایا شیطان همیشه برایم نقشه می کشد. از من میخواهد ناسپاس تو باشم، دروغ بگویم،به پدر، مادر و معلم خود بی احترامی کنم، درس نخوانم، کارهای بد انجام دهم ، به دیگران کمک نکنم،و… . مدام برایم دام می گذارد،خدایا! از تو می خواهم او را از من دور کنی،ودر مبارزه با او مرا پیروز گردانی .چون من می خواهم کارهای خوب انجام دهم ولی او نمی گذارد .خدایا از شیطان به تو پناه می برم.

خدایا چنان کن که بتوانم در راه رضای تو گام بردارم ، گناه نکنم، چون با گناه کردن ازتو دور می شوم. مرا کمک کن که تورا عبادت کنم.چون تنها تویی که سزاوار عبادت کردن هستی.بدون اینکه احتیاج به عبادت کردن از سوی من داری.خدایا همةآفریده های تو،پرندگان و حیوانات حتی گیاهان نیز تو را عبادت می کنند ، اما من از این کار غافلم.آیامن ازآنهاکمترم.

خدایا از اینکه مرا در امت محمد(ص)، آفریدی از تو سپاسگذاری می کنم. خدایا ایشان را دوست دارم، و چون از امت او هستم، باید با پاک بودن  و مفید بودن قلبشان را از خود شاد کنم.وبا انجام کارهای بد شرمنده اش نباشم.بویسلة او دین اسلام را به بشریت اهداکردی. ایشان برای گسترش این دین زحمتهای بسیار کشید. وعاقبت اسلام را جهانی کرد .ما باید به پاس زحمتهای پیامبر اکرم (ص) از دین اسلام در برابر دشمنان محافظت کنیم.

خدايا بچه هاي مسلمانان در فلسطين و عراق آرامش ندارند. دشمنان اسلام پدر و مادرشان را قتل عام مي كنند.حتي به آنها هم رحم نمي كنند.خدايا دست دشمنان دين و ميهنمان را از سرزمينهاي اسلامي كوتاه كن .

خدايا  بچه هاي هم وطن من در خيلي از روستاها به دليل نبودن امكانات نمي توانند درس بخوانند كمتر كسي به فكر آنها است.با اينكه استعداد دارند ولي در بيسوادي ومحروميت هستند. خدايا ! گناه آنها چيست. آيا آنها با بچه هايي كه در تهران زندگي مي كنند تفاوتي دارند.آيا بچه هايي كه در شهرهاي بزرگ زندگي مي كنند حق بيشتري نسبت به بچه هاي روستا دارند.يا اينكه عدالت فراموش شده است.خدايا! حضرت مهدي(عج) كي مي آيد و عدالت را برقرار مي كند. ما منتظريم.

خدايا! معلمانمان براي ما زياد زحمت مي كشند. به آنها و خانواده شان سلامتي بده .وكاري كن با درس خواندن جواب زحماتشان را بدهيم .و آنها را از خود خوشنود سازيم.

خدايا! مي دانم تو مرا دوست داري،چون من نيز تو را دو ست دارم.

           

 

 

خدايا چنان سرانجام كار         تو خوشنود باشي ومن رستگار

آنكس كه تو راشناخت جان راچه كند    فرزند و عيال و خانمان را چه كند ديوانه  كني  هر  دو  جهانش  بخشي     ديوانه تو هر دو جهان را  

خدای من ، خدای مهربان من ،

ای کسی که بر همه ی نادانی ها دانایی، ای کسی که مهربان ترین مهربانانی و ای کسی که مثل و مانندت در کل هستی وجود ندارد.

خدایا با کدامین نام زیبایت صدایت کنم؟

چگونه صدایت کنم ؟

خدای من دلم برایت تنگ شده ، نمی دانم تو از من دوری یا من از تو دورم …؟چگونه با خدا گفتگو کنم

مرا به حال خودم مگذار…

در سختی ها و فراز و نشیبهای زندگی تنهایم مگذار…

دلم می خواهد تو را بیشتر از این که هستی و جریان داری در زندگی ام ، حس کنم .

گاهی آنقدر دلگیر میشوم که میخواهم فقط و فقط تو در آغوش بگیری ام.

نگاهی به سجاده ام می اندازم، قرآن را که میبینم،پاسخ تمام این سوال ها را میگیرم ، به وضوح و به روشنی میفهمم که تو تمام حرفهای مرا میشنوی و از هیچ کدام نشنیده نمیگذری.

مگر نه اینکه گفته ای :

اکنون آنچه برای شما میسر است قرآن بخوانید (مزمل 20 )

بگو الله را بخوانید یا رحمان را،هر کدام را بخوانید (ذات پاکش یکی است ) برای او بهترین نامهاست ( اسراء 110)

حالا میفهمم که چگونه صدایت کنم وقتی که تو خود گفته ای : پروردگار را در دل خود ، از روی ثضرع و خوف ،آهسته و آرام ، صبجگاهان و شامگاهان،یاد کن و از غافلان مباش. (اعراف 205)

آرام میشوم وقتی که تو میگویی: نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند. (مزمل 8)

و آسوده خاطرم وقتی تو خود وعده داده ای که :

من نزدیکم ، دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا میخواند پاسخ می گویم… (بقره 186 )

آرام و آسوده و بدون هیچ تردید و تشویش و ناراحتی ، بوسه ای به یاد او بر روی تربت یکی از برگزیدگانش (امام حسین علیه السلام) میزنم و باسلامی به امام زمانم،با شادی و دلخوشی و امید،سجاده ام را تا وعده ی بعدی نماز و دیدارش ترک میکنم .

و چه خوش است لحظه هایی که بیشتر از قبل مطمئن می شوی که یکی هست ببیند لحظاتت چطور سپری میشود، حواسش هست به تو و مراقبت است تا هیچ خاری به پایت نرود و اگر آرزوهایت را به تعویق می اندازد، بهترین ها را برایت کنار گذاشته، پس باید با دلی آرام و اطمینان کامل خود را به او سپرد و نگران نبود از هر چه که جلوی پایت میگذارند.

 

                                                                                              ز- خطیبی

سلام
وبلاگت خیلی خوب و آموزنده بود[لبخند]
لطفا به منم یه سری بزن[گل]

در مفاتیح الجنان ادعیه و مناجات‌های بسیاری زیبایی وجود دارد که حرفهای دل بسیاری از ماست. حرفهایی که بعد از در میان گذاشتن آن با خدا حسابی حالمان را خوب کند.

مجله‌مهر:  بسیار پیش آمده که وقتی روبروی کسی می‌نشینید و دوست دارید از خودتان تعریف کنید و از آمال و آرزوها و حتی مشکلاتتان بگویید به یکباره نمی‌دانید قصه را باید از کجا شروع کنید. یکباره آرزوهایتان را گم می‌کنید و نمی‌دانید از چه باید حرف بزنید. در مفاتیح الجنان دعاهایی وجود دارد که هرچه می‌خواهیم از خودمان برای خدا تعریف کنیم را به بهترین زبان نوشته‌است. هرچه آرزو داریم را در کمال آن نوشته‌است. می‌توانیم با خواندنشان یک دل سیر با خدا درد دل کنیم و با او حرفهای عاشقانه بزنیم. دعاهایی که بعد از یکبار خواندن آنها دوست دارید فرازهایی از آن را حفظ کنید و در لحظاتی که با خدا خلوت کرده‌اید چندباره بخوانید.

مناجات شعبانیه؛ به همه اهل آتش می‌گویم تو را دوست دارم

مناجات شعبانیه از جمله ادعیه‌ای است که با اینکه در ایام ماه شعبان خواندنش بسیار توصیه شده اما در باقی ایام سال نیز خوانده می‌شود. سرتاسر مناجات شعبانیه فرازهایی است از دلدادگی و بندگی که هنگام خواندنش هر خواننده‌ای را منقلب می‌کند. محبوب‌ترین فراز این دعای زیبا این قسمت است:

« ِالَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ»چگونه با خدا گفتگو کنم

خدایا اگر مرا به جرمم بگیری، عفوت را می‌گیرم. اگر به گناهانم نگاه کنی. به مغفرتت می‌نگرم و اگر مرا وارد آتش کنی همه اهل آنجا را آگاه خواهم ساخت که من تو را دوست دارم.»

دعای کمیل؛ خدایا من غیر از تو ندارم

علما و افراد زیادی به خواندن این دعا سفارش کرده‌اند. دعایی که هر چه بخواهیم در آن به زیبایی آورده‌ شده‌است. متن بی نظیر و دل‌انگیز دعای کمیل و فرازهای بسیار زیبای آن تمام آمال و آرزوی بندگان است. عبارت بسیار زیبای «الهی و ربی من لی غیرک» که حتی بر تابلوهای خوشنویسی شده بسیاری نوشته شده از همین دعای زیباست. اگرچه مرسوم است این دعا در شب‌های جمعه و بعد از نماز مغرب و عشا خوانده می‌شود. اما هر وقت دلتان گرفت می‌توانید این دعای بسیار زیبا را بخوانید. در یکی از فرازهای این دعا آمده‌است:

«.اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ النِّقَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْلیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْلی کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطَّیئَةٍ اَخْطَاْتُها»

خدایا به کرمت گناهانی را که آبرویم را می‌ریزد ببخش. خدایا به دانایی‌ات گناهانی را که بلاها و کیفرها را فرو می‌بارد ببخش، خدایا به مهربانی‌ات گناهانی را که نعمتها را دگرگون می‌سازد ببخش. خدایا از من گناهانی را بیامرز که دعاهایم را حبس کرده‌اند و باران بلا بر من می‌بارند.

مناجات خمس عشر؛ از تو به تو می‌گریزم

این مناجات مجموعه‌ای از دعای ۱۵گانه است که از امام سجاد (ع) نقل شده‌است. این ۱۵ دعا گویی زبان حالات ۱۵گانه‌ای از انسان است که می‌تواند با آن همراه شود تا با خدای خودش به زیبایی گفتگو شود. مناجات توبه کنندگان، مناجات امیدواران و مناجات دوست‌داران از جمله مناجات خمس عشر هستند.

یا أَمَلِی وَ بُغْیتِی وَ یا سُؤْلِی وَ مُنْیتِی فَوَعِزَّتِک ما أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاک غَافِرا وَ لا أَرَی لِکسْرِی غَیرَک جَابِرا

ای آرزویم، ای مرادم. ای خواسته و امیدم. به عزت و سوتت سوگند برای گناهانم آمرزنده‌ای جز تو نمی‌یابم. و برای دل‌شستگی‌هایم جبران کننده‌ای جز تو نمی‌بینم.

در مناجات راغبین این دعا آمده‌است:

هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ رَاجٍ أَحْسَنَ مَا لَدَیْکَ مُعَوِّلٌ عَلَی مَوَاهِبِکَ مُفْتَقِرٌ إِلَی رِعَایَتِکَ‏

 و از تو بسوی تو می‌گریزم و امید آنچه نزد تو بهتر است و بر همه  بخششهای اعتماد دارم و به رعایت و نگهبانی تو محتاجم 

دعای ابوحمزه ثمالی؛ برای خودم گریه می‌کنم

نقل است امام سجاد (ع) در سحرگاههای ماه مبارک رمضان این دعا را می‌خواند. فرازهای بی‌نظیر ابوحمزه ثمالی آنقدر شنیدنی است که بسیاری بعد از پایان دیگر دعا چندی از این فرازها را می‌خوانند.

در فرازی از این دعا آمده‌است:

 فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حَالًا مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَی مِثْلِ حَالِی إِلَی قَبْرِی وَ لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِی وَ مَا لِی لَا أَبْکِی وَ لَا أَدْرِی إِلَی مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ أَرَی نَفْسِی تُخَادِعُنِی وَ أَیَّامِی تُخَاتِلُنِی وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمَا لِی لَا أَبْکِی أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ أَبْکِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَی ظَهْرِی‏.

پس بدحال تر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساخته ام، و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده ام، و مرا چه شده که گریه نکنم، و حال آنکه نمیدانم بازگشت من به جانب چه خواهد بود، من نفسم را می نگرم که با من نیرنگ می بازد، و روزگار را مشاهده می کنم که مرا می فریبد، و حال آنکه بالهای مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه می کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه می کنم برای تاریکی قبرم، گریه می کنم برای تنگی لحدم، گریه می کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من. گریه می کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالی که بار سنگینی را بر دوش می کشم

مناجات امیرالمونین؛ امانم بده!

این مناجات، مناجات امان گرفتن است. امیرالمومنین در این مناجات از خداوند طلب امنیت می‌کند. امنیت در دنیا و امنیت در آخرت. خواندن این دعا ما را با امیرالمومنین همراه می‌سازد تا با خدا به زبان امام گفتگو کنیم.

إِلَهِی فَلا تَقْطَعْ رَجَائِی وَ لا تُزِغ فُؤَادِی فَلِی فِی سَیْبِ جُودِکَ مَطْمَعٌ، إِلَهِی لَئِنْ خَیَّبْتَنِی أَوْ طَرَدْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی أَرْجُو وَ مَنْ ذَا أُشَفِّعُ

خدایا اگر محرومم کنی یا از پیشگاهت برانی؛ پس به چه کسی امیدوار شوم و چه کسی را شفیع گیرم. خدایا از عذابت پناهم ده که من اسیر و خوار و ترسانم و برایت فروتنی می‌کنم.

دعای عرفه؛ ببخش اگر از تو غافل شدم

دعای طولانی مشهور عرفه دعای امام حسین (ع) در روز عرفه است که هرساله در روز عرفه توسط مسلمانان خوانده شود. اما فرازهای دوست داشتنی این دعا در باقی ایام سال نیز خواستنی ست و می‌تواند زمزمه لحظاتمان هنگام گفتگو با خدا ما باشد. این دعای بسیار زیبا تمام نعمت‌هایی که به انسان داده شده را دوباره به خودش یادآور می‌شود و جزییات آفریتش و خلقت را به انسان را دوباره تعریف می‌کند.

در فرازی از این دعا آمده‌است: 

انت الذی احسنت انت الذی اجملت انت الذی افضلت انت الذی اکملت انت الذی رزقت انت الذی وفقت انت الذی اعطیت انت الذی اغنیت انت الذی اقنیت انت الذی اویت انت الذی کفیت انت الذی هدیت انت الذی عصمت انت الذی سترت انت الذی غفرت انت الذی اقلت انت الذی مکّنت انت الذی اعززت انت الذی اعنت انت الذی عضدت انت الذی ایّدت انت الذی نصرت انت الذی شفیت انت الذی عافیت انت الذی اکرمت تبارکت و تعالیت فلک الحمد دآئما و لک الشکر واصبا ابدا ثم انا یا الهی المعترف بذنوبی فاغفرها لی انا الذی اسأت انا الذی اخطأت انا الذی هممت انا الذی جهلت انا الذی غفلت انا الذی سهوت ت اعتمدت انا الذی تعمّدت انا الذی وعدت انا الذی اخلفت انا الذی نکثت انا الذی اقررت انا الذی اعترفت بنعمتک علی ّ و عندی و ابوء بذنوبی فاغفرها لی یا من لا تضرّه ذنوب عباده وهو الغنیّ عن طاعتهم و الموفّق من عمل صالحا منهم بمعونته و رحمته

مولای من! تویی که احسانم فرمودی، انعامم کردی، نیکی نمودی، فضل و کرامت نصیبم ساختی و نعمت هایت را به اکمال رساندی، روزی ام دادی، توفیقم عنایت فرمودی، غنایم بخشیدی، سرمایه اکتساب مرحمت فرمودی، پناهم دادی. در مهمات کفایتم کردی، مرا به راه راست هدایتم فرمودی، از لغزش ها حفظ نمودی. 
 عیوبم را پوشاندی، مورد مغفرتم قرار دادی، نتایج گناهانم را محو کردی، مرا در زندگانی متمکن ساختی. عزتم بخشیدی و یاری ام فرمودی، کمکم کردی، تاییدم نمود، شفا و عافیتم عنایت کردی، برخوردار از اکرامم فرمودی. تویی خالق برکات و تویی موجود برین، حمد دائمی از آن تو و شکر و ستایش برای ابد شایسته توست. 
پس بار الها، من اعتراف به گناهانم می نمایم، آنها را مشمول مغفرتت فرما.
مهربان خداوندا، منم که بدی کردم، مرتکب خطا شدم، تصمیم به گناه گرفتم، نادانی نمودم.  دچار غفلت گشتم، مبتلا به سهو شدم. به خویشتن تکیه کردم، تعمد در گناه روا داشتم، وعده کردم و تخلف نمودم، عهدشکنی کردم، اقرار به خطایم کردم، اعتراف به نعمت نمودم.
بار دیگر مرتکب معصیت ها شدم؛ عفو و مغفرت را شامل حالم فرما،  ای خداوند بخشایشگری که گناهان بندگانش ضرری به او نمی زند و اوست خداوند بی نیاز از اطاعت آنان و توفیق دهنده هر کسی از بندگانش را که به یاری و رحمت او، عمل صالح انجام می دهد.

دعای جوشن کبیر؛ ای دوست  دلسوز من؛

زمان دعای جوشن کبیر این روزهاست. جوشن کبیر را در شب های قدر می‌خوانند. دعایی که در آن می توان بدون وقفه خدا را به هزار اسم صدا کرد و از او مدد خواست. فرازهای این دعای بسیار زیبا را می‌توان جداگانه به تناسب احوالاتمان بخوانیم و با این اسامی از او کمک بگیریم. در این دعا آمده‌است:

یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ  ای دوست آنکس که دوستی ندارد ای طبیب آن کس که طبیبی ندارد ای پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد ای یار دلسوز آن کس که دلسوزی ندارد ای رفیق آن کس که رفیق ندارد ای فریادرس آن کس که فریادرسی ندارد ای راهنمای آنکه راهنمایی ندارد ای مونس آنکس که مونسی ندارد ای ترحم کننده آن کس که ترحم کننده ای ندارد ای همدم آن کس که همدمی ندارد. 

کپی شد

All Content by Mehr News Agency is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License.

موضوع انشا: بعضی وقت ها دلم می خواهد بعد از نماز با خدا گفتگو کنم و بگویم …

خدای خوبم!ببخشید برای کارهایی که گفتی انجام بدهم و من انجام ندادم!اگر می گفتی نماز بخوان،تنها برای این بوداگر گاهی دلم گرفت؛ اگر فکر کردم تو این دنیا به این بزرگی گم شدم راه را نشان من بدهی .میخواستی اگردلم گرفت بیاییم و باخودت درد و دل کنم نه با بنده های بی خودت.چگونه با خدا گفتگو کنم

اگر میگفتی دروغ نگو برای این بود کلبه روشنی وجودم را با دستای خودم تیره و تار نکنم ببخشید!اگر می گفتی صادق باش،برای این بود که چراغ کلبه وجودم خاموش نشود و خانه گلی وجودم به خانه سنگی تبدیل نشود.اگر می گفتی جاده عشق را طی کن چون دوست داشتی همسفرراه تو باشم.اگر می گفتی با ماشین های رهگذر هیچوقت راه جاده را طی نکنم برای این بود که دلت نمی خواست سوار ماشینی بشوم که وسط راه در بیابان مرا تنها می گذارد و می رود ، دلت میخواست تو همسفر من باشی تا اخر راه کنارهم باشیم!

ببخشید! زمانی که اشک تو در آوردم دل تو را به درد اوردم.

ببخشید! اگر می گفتی لقمه حلال بخور،چوم دلت نمی خواست آجرهای وجودم با گناه و سیاهی ساخته شود چون می دانستی دوامی ندارد و به سرعت ساختمان وجودم تخریب می شود.

ببخشید! برای اینکه هر سال خانه را غبار روبی کردم اما خانه کوچک وجودم را هیچوقت غبار روبی نکردم با ایه های نور تو غبار روبی نکردم! شرمنده ام وقتی که در طاقچه کتاب عشق را میان خاک گناهانم می بینم.کتاب های زیادی خواندم،کتاب خستگی،کتاب دروغ،نومیدی،کتاب هایی که جز سیاهی و تباهی چیزی نداشت اما برای خواندن ایه عشق تو توانی در وجودم نداشتم؛شایداگر هنوز قلبم زنده بود قادر به خواندن بودم.

ببخشید! برای شب هایی که تا صبح خوابیدم و تو را تا صبح بیدار نگه داشتم.ببخشید. برای شب هایی که از سنگینی خوابم نمی برد و خبری از حال همسایه نداشتم در حالی که پدربچه های همسایه از شرمندگی در صورت بچه هایش اشک در چشمانش جمع می شد؛این سنگینی که گفتم سنگینی گناهانم بود نه سنگینی غذا.

ببخشید! از اینکه انسان های مرده پرستی هستیم و وجود یکدیگر را احساس نمی کنیم،کاشکی تا زنده هستیم یکدیگر را لمس کنیم و ای کاش می فهمیدیم سنگ قبر احساس ندارد.

خدایا ببخشید کاش پنجشنبه ها می شد به جای رفتن به بازار با دوستانم و خریدن مانتو،فقط یک لحظه زنگ خانه ای را می زدم که ماه هاست چشم به راه است.

ببخشید برای سحر هایی که باید یاد تو می کردم و به مهمانی تو می امدم و نیامدم و دعوتت را پس زدم و ناتوان بودم که سنگینب پتو را کنار بزنم!

ببخشید! برای تمام قضاوت هایی که کردم برای تمام غیب هایی که کردم،دروغ هایی که گفتم و با دستان خودم وجودم را سوزاندم و چراغی را روشن نگذاشتم و پنجره های دلم را بستم!ببخشید! ببخشید! برای تمام لحظاتی که از تو نا تمید شدم و به بنده های تو امید بستم، و تو را از یاد بردم!کاش اراده ام به همان اراده بچگی هایم باز می گشت زمانی که، وقتی دلم عروسک مو طلایی با کفش های قرمز را می خواست سریعا به مادرم می گفتم چون امید داشتم حتما برایم می خرد و مرا فراموش نمی کند.

کاش به تمام سفارش هایی که می کردی گوش می دادم و تمام لحظات زندگی ام را مشغول سجده به پای آن دو گا بودم؛ کاش می توانستم درک کنم گیسوان مادرم برای چه کسی سفید شد و دست های پدرم برای چه کسی پینه بسته است ای کاش…..

و اما ای کاش! تمام لحظات زندگی ام از زمانی که در وجود مادرم تغذیه می کردم و تا زمانی که موهایم رنگ دندان هایم شوند انتظار ان بی مثال را می کشیدم…… خدای من! نمی گویم بنده خوب تو هستم، نه! من گناهکار ترینم؛ ولی به عزت بنده های خوب خودت مرا ببخش! آمین یا رب العالمین.

انشاء عالی بود

ممنون⚘⚘

بسیار عالی بود، همیشه سر افراز باشید

عالی بود ممنون مرسی 

عالی بود😄

 

ولی طوووووووووللللااااانییی

طولانیه خیلی ولی خوبه👍

عالی یود

عالی بود فقط طولانی

خيلي وقتها
دوست دارم با خدا گفتگو کنم. خيلي وقت ها دلم به خدا نزديک مي شود. مي خواهم با
خدا گفتگو کنم ولی بغض مانع مي شود و اشک در چشمانم حلقه مي زند با این همه دهان
باز مي کنم و آن چه از دلم بيرون مي آيد، مي گويم. ازچيز هايي که نمي توانم به پدر
و مادر و به دوستان و يا به هر کس ديگر بگويم ، حرف می زنم گريه مي کنم. اشک مي
ريزم، التماس مي کنم، خواهش مي کنم، مي گويم که خداوندا ، مرا
ببخش . بعضی از وقت ها دلم می خواهد بعد از نماز با خدا گفتگو کنم و
بگویم که ای کاش می توانستم ساده زیستن را بیاموزم.

کاش می
توانستم میان این همه انسان با قلب های تیره و روشن چشمهایی باز یا بسته

زندگی کنم
اما در این دنیا ساده زیستن راحت نیست بلکه باید چون رستم قوی بود تا

توانست از
هفت خان زندگی گذشت و به سربلندی رسید.

برای ساده
زیستن باید جنگید چون رستم و سهراب آنقدر باید مبارزه کرد تا یک نفر چگونه با خدا گفتگو کنم

برنده شود
زمانه یا انسان…

یا همچون
شیرین و فرهاد نیازی به جنگ نیست بلکه آنقدر زندگی می کنیم و با

سختی ها
مبارزه می کنیم که دیگر مجال راحت بودن وجود ندارد چه باید کرد زندگی

خود فراز و
نشیب هایی دارد که انسان را در کام خود می گیرد.

الهی تفکر
واندیشه به من عطا کن تا بتوانم در سختی های زندگی خود را نجات

بدهم و در
باتلاق زندگی اسیر نشوم…

الهی صبر
و قدرت به من عطا کن تا با صبر خود راحت تر زندگی کنم و با قدرت 

خانه » انگیزه و اعتماد به نفس » صحبت با خدا (با خدا حرف بزن و تاثیر آن را درک کن)

امروزه سبک زندگی ما کاملا با گذشته فرق کرده است. مردم بیش‌تر از قبل به زندگی ماشینی روی آورده‌اند. برخی برای گذراندن امور زندگی خود صبح تا شب کار می‌کنند و حتی افرادی را می‌شناسم که در یک شبانه روز دو یا سه ساعت بیشتر نمی‌خوابند. رسانه ها و فضای مجازی نیز مزید بر علت شده‌اند تا مردم در تکاپو برای رسیدن به زندگی ایده آل باشند. همه این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا آمار افسردگی نیز بالاتر برود.

همه ما افراد زیادی را می‌شناسیم که با مشکلات روحی دست و پنجه نرم می‌کنند. بیش‌تر تیتر روزنامه‌ها درباره حوادثی است که به خاطر مشکل روحی اتفاق افتاده است. اگر به سراغ مطب روانشناسان یا روانپزشکان برویم، می‌بینیم که بازار آن‌ها به شدت داغ است. اما در این میان افرادی نیز وجود دارند که حتی در بدترین شرایط نیز آرام هستند. فرقی نمی‌کند اتفاقات بد زندگی آن‌ها تا چه حد بزرگ باشد، باز هم آن‌ها آرامش خود را حفظ می‌کنند.

شاید شما این ویژگی را شانس یا ارث یا هرچیز دیگری بنامید. اما با توجه به تحقیقات زیادی که در این زمینه صورت گرفته، این آرامش شانسی نیست، بلکه شخص به منبع انرژی بزرگی وصل است. او به خوبی می‌داند در این جهان منبع آرامشی وجود دارد که بدون اذن او هیچ برگی به زمین نمی‌افتد و به همین دلیل، خود را به این منبع وصل کرده است. این نیرو و منبع آرامش بخش خداست.چند سال پیش برای حال روحی آشفته‌ای که داشتم، به یک روانشناس عالی و درجه یک مراجعه کردم. هیچ‌وقت حرف او یادم نمی‌رود. بعد از این که مشکلاتم را با این روانشناس در میان گذاشتم، و او شرایط مرا کاملا بررسی کرد، در پایان از من خواست که با خدا ارتباط برقرار کنم و مشکلاتم را با او نیز در میان بگذارم. چون هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا وجود ندارد. در حقیقت راهکار او برای آرامش درونی من این بود: با خدا حرف بزن.

چگونه با خدا گفتگو کنم

به جرات می‌توانم بگویم از لحظه‌ای که شروع به صحبت با خدا کردم، زندگی‌ام کاملا دگرگون شد.شما تا چه حد با خدا در ارتباط هستید؟

اگر فکر می‌کنید ارتباط‌تان با خدا کاملا مطلوب نیست؛ یا این که دوست دارید درباره تاثیر ارتباط با خدا و راهکارهایی برای ایجاد این ارتباط بیاموزید، با مطالب این مقاله همراه باشید.

یادم می‌آید زمانی که شروع به صحبت با خدا کردم، مثل یک کودک نوپایی بودم که تازه داشت صحبت کردن یاد می‌گرفت. نمی‌دانستم چه باید بگویم و چه چیزهایی از خدا بخواهم. اما وقتی تاثیرات فوق‌العاده‌ی این کار را می‌دیدم، بیش‌تر از قبل دوست داشتم با خدا صحبت کنم. احساس می‌کردم کل وجودم پر از آرامش می‌شود و همچنین موانع از سر راه من به آسانی برداشته می‌شوند.نمی‌دانم شما هم تجربه مشابه من را داشتید یا خیر. اما برقراری ارتباط با خدا اثرات فوق‌العاده‌ای دارد که در ادامه به صورت اجمالی به آن اشاره می‌کنیم.اولین تاثیر صحبت کردن با خدا این است که روح‌مان کاملا آرام می‌گیرد. زمانی که ما درد و دل‌های خود را با خدا مطرح می‌کنیم، نه تنها نمی‌ترسیم که مورد قضاوت اشتباه قرار بگیریم، بلکه ایمان داریم که او قدرت بی‌نهایتی دارد و می‌تواند به آسانی موانع را از سر راه ما برداشته و ما را به سلامت به مقصد برساند.زمانی که ما احساس تنهایی، بی‌پناهی، بی‌کسی می‌کنیم بیشتر از دیگران، دچار بیماری‌های روحی و افسردگی می‌شویم. اما یاد خدا و حرف زدن با خدا دقیقا این خلا روحی ما را نه تنها پر می‌کند بلکه دریایی از آرامش روانه دل ما می‌شود. در آیات قرآن نیز به آرامش ارتباط و یاد خدا اشاره شده است.

خدای مهربان در آیه ۲۸ سوره رعد می‌فرمایند:

الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُآنها کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش می‌گیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا می ‏کند.

این آیه به خوبی نشانگر این است که یاد خدا آرامش‌دهنده قلب‌هاست. در حقیقت اگر در زندگی خود دچار استرس و اضطراب زیادی هستید و حتی تجربه افسردگی و مشکلات روحی را نیز دارید، تمام این‌ها نشان می‌دهند که از یاد خدا غافل شده‌اید و گمشده‌ای دارید که می‌توانم نام آن را “با خدا حرف بزن” بگذارم.وقتی ما به سراغ خدا می‌رویم و رابطه خود را با معبودمان بهبود می ‌بخشیم، ناخوداگاه تبدیل به انسان بهتری می‌شویم. بیشتر از قبل حقوق دیگران نیز رعایت می‌کنیم. تمام این‌ها باعث جاری شدن آرامش و احساس خوب در زندگی‌مان می‌شود. و در نتیجه زمانی که شما سرشار از آرامش هستید و احساس شما نیز خوب است، اتفاقات خوب سراغ زندگی شما می‌آیند و کیفیت زندگی‌تان بهبود می‌‌یابد.

البته منظور من از ارتباط با خدا و درد و دل با او، این نیست که تمرکز خود را روی مشکلات‌مان بگذاریم و از خدا به خاطر کمبودهایی که داریم شکایت کنیم. بلکه منظور من کمک خواستن از خدا برای بهبود شرایط است. همچنین ایمان داشتن به قدرت بی‌نهایت خدا و این‌که او برای ما خیر مطلق می‌خواهد.

شما باید با این حقیقت رو به رو شوید که خدا برای هیچ بنده‌ای بد نمی‌خواهد. اگر پای شما شکست، اگر تصادف کردید، اگر سرتان کلاه گذاشتند و حالت‌های مشابه دیگر؛ نباید تقصیر را گردن خدا بیاندازید. همانطور که می‌دانید ما موجودات ارتعاشی هستیم. پس هر اتفاقی در زندگی ما می‌افتد احتمالا یا حاصل ارتعاش یا کارما اعمال قبلی ما است.بنابراین نباید بگوییم که خدا برای ما بد می‌خواهد و او این اتفاق بد را به زندگی من آورده است. شما باید مسئولیت کامل زندگی‌تان را برعهده بگیرید و برای بهبود کیفیت آن از خدا کمک بخواهید‌.من زمانی که احساس می کنم دلم از شرایط گرفته، به خودم یادآوری می‌کنم که خدا برای هیچ‌کس بد نمی‌خواهد و اگر بدی به من رسیده، از جانب خدا نیست بلکه از طرف خودم است. بنابراین، اگر می‌خواهم این شرایط را تغییر دهم باید دست از منفی‎نگری و شکایت از وضعیت موجود بردارم و از خدا کمک بگیرم.بدون‌شک زمانی که ما از خدا کمک می‌گیریم، معجزات فوق‌العاده‌ای وارد زندگی ما می‌شود.حرف زدن با خدا تنها مختص یک دین یا یک کشور نیست، مردم در سرتاسر جهان با زبان مخصوص خودشان با خدا صحبت می‌کنند. من در سخنرانی افراد مطرح زیادی دیدم که ارتباط با خدا را عامل موفقیت خود دانسته‌اند.استیو هاروی هنرپیشه، مجری، مشاور و نویسنده مطرح آمریکایی از جمله  افرادی است که تا ۳۵ سالگی در وضعیت بدی زندگی می‌کرد و بی‌خانمان بود. او می‌گوید در وضعیت بدی به سر می‌بردم، برای پیدا کردن غذا و جای خواب نیز دچار مشکل بودم اما تصمیم گرفتم  خدا را صدا بزنم و از او رویاهایم را بخواهم. زمانی که از ته دل با خدا ارتباط برقرار کردم و از اورویاهایم را خواستم، زندگی من دگرگون شد و معجزات زیادی به سراغ من آمد. او از جمله افرادی است که بارها به دیگران توصیه کرده که از یاد خدا غافل نشوند و حتما دعا کنند. زیرا این کار اثرات فوق‌العاده‌ای در زندگی فرد میگذارد‌.از جمله جملات زیبایی که من از سخنرانی‌های استیو هاروی شنیده‌ام این جمله است:

اگر به زندگی ایده‌آل نرسیده‌ای، بدون شک آن‌ها را از خدا نخواسته‌ای.

زمانی که ما با توکل و ایمان قلبی، از خدا می‌خواهیم، بدون شک دریافت خواهیم کرد. این باور را در خود ایجاد کنید که خدا دوست دارد همه ما یک زندگی فوق‌العاده داشته باشیم. اما خود ما با اعمال، افکار و گفتارمان مانع رسیدن به این زندگی شده‌ایم.کافیست دست از منفی‌نگری، شکایت و توجه به نداشته‌ها برداریم؛ خدا را خیر مطلق بدانیم، با او دوست شویم و از خود او بخواهیم. آن‌وقت درهایی به روی ما گشوده می‌شود که هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردیم.

راه‌های ارتباط با خدا

شاید این سوال برای شما مطرح شود که از چه راه‌هایی می‌توان با خدا ارتباط برقرار کرد؟ یا این که چه کارهایی باید انجام دهیم تا خدا بهتر حرف‌های ما را بشنود و پاسخ آن را بدهد؟فرقی نمی کند شما چه دینی دارید. در تمام ادیان الهی، روش‌های مخصوصی برای ارتباط با خدا وجود دارد.به عنوان مثال، دین مقدس اسلام از ما می‌خواهد پنج بار در شبانه روز نماز بخوانیم. جملاتی که ما در نماز استفاده می کنیم محتوای بسیار زیبایی دارند و در حقیقت ما با آن جملات زیبا با خدا صحبت می‌کنیم. البته کیفیت نماز شما نیز بسیار مهم است. نمازی که  با توجه خوانده شود، ارزش و تاثیر  بسیار بیشتری نسبت به نمازی دارد که نمازگزار فقط مانند یک نوار ضبط شده جملات را تکرار می‌کند و اصلا به محتوای آن‌ها فکر نمی‌کند.بنابراین، اگر مسلمان هستید علاوه بر انجام وظیفه دینی‌تان، می‌خواهید اثرات فوق العاده ارتباط با خدا را در زندگی‌تان ببینید، از نماز غافل نشوید.

البته خواندن قرآن نیز به انسان آرامش خاصی می‌دهد. وقتی قرآن می‌خوانیم در حقیقت با خدا سخن می‌گوییم. حتی شما می‌توانید معانی فارسی آیات را بخوانید و درباره آن‌ها تفکر کنید. این کار آرامش خاصی به قلب انسان تزریق می‌کند.

دعاهای زیادی نیز برای مسلمانان وجود دارد که به وسیله این دعاها می‌توانند با خدا ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال، دعای توسل، عاشورا، ندبه و … البته، به غیر از خواندن دعا، نماز و قرآن راه‌های دیگری نیز برای ارتباط با خدا وجود دارد. بسیاری از مردم فکر می‌کنند نمی‌توان با خدا به غیر از این روش‌ها صحبت کرد. اما من تجربه بسیار زیبایی در این زمینه دارم.

کافیست ایمان داشته باشیم که خدا صدای ما را می‌شنود و با هر زبانی داریم، با خدا حرف بزنیم. ا‌و صدای ما را می‌شنود.

نیازی به جملات سخت نیست، با همین زبان ساده و دوستانه‌ خدای مهربان‌مان را خطاب قرار دهیم . و او را به خاطر تمام نعمت‌هایی که به ما داده شکر کنیم، شکرگزاری تاثیر فوق‌العاده‌ای بر زندگی ما می‌گذارد. علاوه بر این‌که باعث می‌شود بر داشته‌هایمان تمرکز کنیم، نعمت‌های ما را نیز زیاد می‌کند. چون همه ما به خوبی می‌دانیم شکر نعمت نعمتت افزون کند.

بعد از شکرگزاری می‌توانیم حرف‌های دل‌مان را به خدا بگوییم. البته فراموش نکنید جملات شما نباید منفی باشند یا این‌که شکایت کنید، زیرا در این صورت شما در حال فرستادن ارتعاش منفی به زندگی‌تان هستید. با جملات مثبت از خدا بخواهیم و ایمان قلبی داشته باشیم تنها کسی که می‌تواند امدادهای غیبی به سوی ما بفرستد، خداست.

خدا می‌شنود و به بهترین شکل و در زمان مناسب پاسخ می‌دهد. البته اگر گاهی به خواسته‌های خود به هر دلیلی نرسیدیم، نباید مایوس شویم. زیرا گاهی صلاح ما در این است که به آن خواسته نرسیم؛ اما بدون شک خدا بهتر از آن را در زمان مناسب به ما می‌دهد.

البته منظور از این جمله که “با خدا حرف بزن” تنها این نیست که به صورت کلامی با خدا صحبت‌ کنید. روش نوشتن نیز روش بسیار خوبی است.

من تا به حال نامه‌های زیادی برای خدا نوشتم و این نامه‌ها تاثیرات عجیبی در زندگی من داشتند. یادم می‌آید سال‌ها قبل نامه‌ای برای خدا نوشتم و در آن اهداف و خواسته‌های خود را ذکر کردم. من آن نامه را یادم نمی‌آمد کجا گذاشتم، بعد از سال‌ها یک روز آن را در لا‌به‌لای صفحات یک کتاب یافتم. زمانی که به متن نامه نگاه انداختم، قلبم از خوشحالی در سینه‌ام جا نمی‌شد. زیرا خدا نه تنها چیزهایی که خواسته بودم به من عطا کرده بود، بلکه در طول این چند سال، حتی بیش‌تر ازحد تصورم نعمت وارد زندگی‌ام شده بود.

دوست من! اگر شرایط کنونی زندگی‌ات را دوست نداری، اگر رویاهایی داری که به نظر خودت رسیدن به این رویا سخت است، به خدا بگو و با او حرف بزن. برای خدا هیچ غیرممکنی وجود ندارد. فقط کافیست از او بخواهیم و با تمام وجود به او اعتماد کنیم.

برای حرف زدن با خدا، تو نیاز به کارهای سخت و طاقت فرسا نداری! نیاز به کلمات و واژه‌های سخت نداری. همانطور که خدا در قرآن می‌فرماید:

ادعونی استجب لکم.

بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را

 کافیست او را با هر زبانی که دوست داری صدا کنی تا اجابتت کند.

امروز می‌خوام در مورد یک تکنیک زیبا و خیلی کاربردی صحبت کنم، که این تکنیک به درد همه‌ی انسان‌ها میخوره. به خاطر اینکه مسئله ایست که تمام انسان‌ها باهاش درگیر هستند. با خدا حرف بزن جالب بدونید به طور میانگین در سر ما از صبح تا شب ۶۰ هزار فکر در حال رفت و آمده و هرکدام از اینها یک قدرت خاص داره، یک فرکانس خاص داره، یک سیگنال خاص داره، درسته ما بهش توجه نمی‌کنیم و فکر می‌کنیم، هر فکری اجازه داره وارد ذهن ما بشه، خارج بشه، بمونه و اصلا کنترلی نداریم روی این افکار خودمون و برنامه و چینش و نظمی هم براش نداریم، در صورتی که امروز علم اومده حداقل اینو به ما ثابت کرده که تمام اتفاق‌هایی که توی زندگی ما میفته بخاطر این افکار خود ماست.  

تمام اتفاق‌هایی که براتون میفته به خاطر اون چیزهاییست که از قبل فرستادید، که امروز میگن اون ذهنیت‌های شماست، فرکانس‌های خود شماست که امروز فرستادی، که فردا تبدیل به یک واقعه و اتفاق شده توی خودت‌، ولی بخاطر اینکه مروری نمیکنی و کنترلی روش نداری، الان نمیدونی اینا چیه، چرا امروز فلانی پول منو برد؟

چرا امروز فلان مسئله‌ی من بهم خورد؟ چرا فلان اتفاق برای من افتاد؟ فقط کسانی دلیل و حکمت اینارو متوجه میشن که افکارشون رو رصد میکنن و میدونن این مسئله به این مسئله ارتباط داره. خیلی حدیث زیباییست ، پیامبر میفرماید: من شاگردانم را طوری تربیت کردم که اگر یک خراش حتی روی دست اونها بیفته، اونها میدونن این خراش روی دستشون بخاطر چه مسئله‌ای بوده. که ما به این میگیم مراقبه. یعنی انقدر مراقب افکار، رفتار و گفتارشون هستن که میدونن اگر یک فکر اشتباه به جهان هستی صادر کنن و سریعا پادزهر اون رو به جهان هستی ارسال نکنن، و اون سیو (save) بشه بمونه ۱۰۰% اون تبدیل به یک اتفاق منفی میشه توی زندگیشون.

پیامبر میگه من شاگردانم را اینگونه تربیت کردم که این قانون رو متوجه شدن، میدونن که این اتفاق بخاطر افکار و گفتار و رفتار خودشونه. که عرض که توی آیات زیادی از قرآن این اشاره شده: ما اصابک من مصیبته و فمن نفسک هر اتفاق منفی برای تو میفته از طرف خود توست. خب با اومدن فیلم های امثال راز، کتاب های امثال قدرت فکر، قدرت ذهن و امثالهم؛ دیگه راهی برای کسانی نمیمونه که بخوان این قدرت ذهن و این قدرت افکار رو نادیده بگیرن. خب از این میگذریم، عبور می کنیم از این میایم و میگیم، آقا برای منظم کردن و چینش این افکارها، کنترل کردن این افکار، شما چه پیشنهادی دارید؟ چه راهکاری دارید؟

به دوستان عزیزم عرض میکنم خب خیلی از شما هستید که می‌گوید من نمیتونم افکارمو کنترل بکنم، واقعا دست خودم نیست، واقعا قدرتی برای تسلط بر افکارم ندارم و از صبح تا شب هزاران هزار فکر همینطور میان باهم دعوا میکنن، باهم صلح میکنن، قضاوت میکنن ،میخرن، میفروشن ،میبازن ،میبرن، میارن، میبرن و منم همینطور مثل یک شاهد ، ناظر همینطور فقط نگاه میکنم.   اینا چکار میکنن؟ این کیه تایید میکنه؟ تو کله ی من این کیه رد میکنه ؟ کی قضاوت میکنه ؟ کی منو میترسونه ؟ کی وعده میده ؟  و انگار هزاران انسان دیگه ای غیر از خود من داخل این ذهن من هست ، داخل این کله ی من هست و این ها دارن باهم جدل میکنن، آشتی میکنن، روبوسی میکنن ، قهر میکنن ، دعوا میکنن وعده وعید میدن. انتقام میگیرن.

اینا کیا هستن ؟! من سر در نمیارم ؟ نمیشناسم اینارو؟ اینا کیا هستن ؟ چکار میکنن؟ ولی یک تجربه ی خیلی قشنگ، یک تکنیک خیلی زیبا از یکی از بهترین استادای عزیزم تو این زمینه به من یاد دادند ، راهکاری بود که چند سال قبل به من یاد دادند ، خیلی راهکار زیباییه و هرکدام از عزیزانم و دوستانم توی مشاوره هام گفتم و براشون توضیح دادم ، باز کردم ، اجراییش کردم ، استفاده کردن خیلی نتیجه های خوبی گرفتن.   برای همین این فایل صوتی رو برای شما عزیزانم اماده کردم که شماهم از این تکنیک استفاده کنید و اونم اینه که استاد عزیز میفرمودن که، شما که نمیتونی کنترل کنی ۶۰ هزار تا فکری که در حال رفت و آمد هست.

شما که میگی نمیتونم تسلطی به اینا داشته باشم، پس بهترین راه برای ارام کردن ذهن اینه که تمام این گفتگوهارو که شما میگی به چند صد نفر مربوط میشه توی سر من، بیای همه ی اینهارو ارام ارام با یک نفر گفتگو بکنی ؛ یعنی یک انسان خشمگین در درونت داری ، یک انسان طمع کار داری ، یک انسان شهوت ران داری ، یک انسان ترسو داری، یک انسان ریسک کن داری ، یک انسان عرضم به حضور شما محافظه کار داری ، با تمام اینها باید از صبح تا شب شما مواجه بشی، تمام اینارو باید تا شب تحمل کنی، تمام اینارو باید تا شب تجربه کنی.

بجای اینکه با تمام اینا بیای مواجه بشی و سرکار داشته باشی و سروکله بزنی بیا با یک نفر، با یک قدرت، با یک نیرو مواجه شو و اون نیرو هم نیروی مطلق هستی یعنی خداونده اره دوست عزیزم بیا و با خداوند بعنوان یک مخاطب، یک مشاور، یک دوست، یک نیروی مطلق وارد مذاکره شو و وارد یک صحبت شو. از صبح تا شب مخاطبت رو بجای اینکه اون افراد داخل کله ی خودت قرار بدی، فقط خدارو قرار بده و همینطور با خدا حرف بزن.چگونه با خدا گفتگو کنم

باهاش صحبت کن. مسایل زندگیتو بهش بگو. مسائل کارتو بهش بگو و آیندتو بهش بسپار. خانوادتو بهش بسپار .شغلتو بهش بسپار .خیلی ، مثل یک دوست صمیمی، مثل یک پدر مهربان، مثل یک مشاور دلسوز، مثل یک رفیق ثروتمند در کنار خودت خدارو فرض کن، تصور کن و فقط و فقط بگو من با یک نفر طرفم. من با یک نفر سروکار دارم که کارای من فقط با این یک نفره. من با همین یک نفر فقط کار دارم. اوایلش سخته، بخاطر اینکه تو در گذشته با صدها نفر تو کله‌ی خودت درگیر بودی، با تمام اینا مواجه میشدی. الان میخوای همه ی اینارو پس بزنی برن کنار ، فقط با یک قدرت، با یک نیرو ،با یک مخاطب روبه رو بشی.

اوایلش سخته ولی همون خدایی که تو الان اون رو بعنوان یک دوست ، یک مشاور انتخاب کردی ، همون خدا با همون قدرت بی انتهاش کمک تو می‌کنه که خیلی ساده بتونی این کارو انجام بدی. خیلی ساده غذا که میخوری، حس کن خداوند بغلت نشسته. باهاش حرف بزن بگو، خدایا این غذارو دارم میخورم که در وجود من تبدیل به نیروی الهی بشه، عشق بشه، محبت بشه، انرژی بشه، خلاقیت بشه، مهربانی بشه. آب که میخوری بگو خدایا دوست دارم این آب در وجود من تبدیل به انرژی الهی بشه، تبدیل به معرفت بشه، تبدیل به کوثر بشه.

داری قدم میزنی بگو خدایا دوست دارم این قدم هام برای تو باشه .راه که میرم برای تو برم .حرف که میزنم برای تو بزنم. شعر میخونم برای تو شعر بخونم .میخندم برای تو بخندم. گریه میکنم برای تو گریه کنم. به دوستانم میگم شما فکر می‌کنید خیلی از این دیوونه ها که تو خیابونها راه میرن، حرف میزنن، شما فکر می‌کنید که اینا با کی حرف میزنن؟! خیلی روانشناسان ها میگن اینا با شخصیت‌های مختلف درونی خودشون مواجه میشن و صحبت میکنن. ولی جالبه برات بدونی که خیلی از بزرگان میگن اینها با خداوند حرف میزنند و انقدر صحبت با خداوند براشون لذیذ شده و قشنگ شده که دیگه هیچ نیازی به صحبت با کسی دیگه ندارن. برای همینه با کسی زیاد ارتباط نمیگیرن، با کسی مانوس نمیشن، انس نمیگیرن.

برای اینکه یک نفرو پیدا کردن که جنس محبتش از همه ی بیرونی ها قشنگتره ، صادقانه تره، لطیف تره. برای همین احساس بی نیازی میکنن. اونا یک نفرو پیدا کردن همه ی حرفاشونو به اون میزنن و جواب های خیلی قشنگی ازش دریافت کردن. جواب هایی که ارامش آور بوده براشون، آسوده خاطر اورده براشون.

خاطرشون رو اسوده کرده. برای همینه دیگه نیازی به کسی نمیبینن. دوستان عزیزم شما ده سال، بیست سال، چهل ساله دارید با اون افرادی که عرض کردم نمیشناسیشون، تو کلت وجود دارن. فقط میدونی وجود دارن. حرف میزنی میترسوننت ، از آینده میترسوننت .از ازدواج بچت میترسونتت ، از قسط ها، اجاره خونه، تهدیدها.

از تمام اینا میترسوننت ، وعده های الکی بهت میدن. ترسهای الکی رو بار میکنن روی سرت. اینارو ۲۰ سال ۳۰ ساله تجربه کردی. دیگه الانم بیایید چند ماه با این روشی که این برادر کوچیکت بهت میگه ، با این روش بیا جلو ، این روش رو تست کن. همه حرفاتو با خداوند بزن بعد تصویرتو از خداوند تغییر بده .یک خدایی که در نقش قاضی و پاسبان و مامور توی ذهنت از بچگی ،کسای دیگه برات تعریف کردن رو تغییر بده بعنوان یک پدر خیلی عزیز ، خیلی مهربون ،خیلی عاشق که یک فرزند داره اونم تو هستی ، تمام دار و ندارشو دوست داره بپای تو بریزه ،دوست داره تمام هستیش رو وقف تو بکنه، فدای تو بکنه.

این دیدگاهتو عوض کن نسبت به خداوند و ببین به قول ملاصدرا آیا خداوند به قدر فهم تو ، به قدر نیاز تو، به قدر عشق تو ، حس تو خداوند ایا تغییر نمیکنه ؟! آیا خداوند انقدر انعطاف پذیر نیست؟! وقتی تو بهش بگی میخوام در نقش مشاور برای من باشی، خدا بیاد و نقش یک مشاور رو برای تو بازی کنه !؟ وقتی که میگی خدایا من تنهام، دوست دارم در نقش یک انیس و مونس برای من الان بیای جلوه کنی، ایا خداوند نمیاد در نقش یک انیس و مونس و همراه و یاور برای تو جلوه کنه؟! ظاهر بشه ؟!

وقتی ازش کمک میخوای بعنوان یک نیروی کمکی ازش کمک بخوای ، ببین تستش کن دوست عزیزم، تستش کن ببین ایا در نقش یک نیروی کمکی نمیاد کنار تو قرار بگیره ؟! و سنگینی اون بارو از روی دوشت برداره ؟ا یا خدا اینکارو نمیکنه ؟!

مستلزم اینه این رو تست کنی. بارها و بارها تستش کنی. صبح که چشماتو باز میکنی ، بهش سلام بکنی. بهش بگی من میفهمم این بیدار شدن من به دست تو بوده ، برای تو بوده ، بخاطر تو بوده، اراده ی تو بوده، ازش تشکر کنی .بهش صبح بخیر بگی. خداوند فارغ از زمانه، خداوند بیرون از زمانه. خدا صبح نداره ظهر نداره ؛ ولی تو با همون زبان عامیانه ی خودت، در دوستی رو با خدا باز کن ، در محبت رو با خدا باز کن. خداوند به تو نمیگه که باید تو بیای در حد درک من، منه خدا با من ارتباط بگیری. میگه نه.

در اندازه ی درک خودت با من صحبت کن. اگر کودکم هستی ، با همون کودکیه خودت صحبت کن .شاید شما ۵۰ سالت باشه ولی خداوند به چشم یک کودک ۲-۳ساله به شما نگاه میکنه. ادبیاتت، ادبیات کودکیه . از پدر مادر عزیز سوال میکنم ایا بچه ی شما ۲سالشه ،وقتی با زبان ۲ سالگی با شما صحبت میکنه، ایا شما ناراحت میشید؟! یعنی از بچتون توقع دارید که مثلا الان مثل ادم های بزرگسال صحبت کنه؟!

نه حتی اون زبان ۲ سالگیش رو هم دوست دارید و براتون جالب و قشنگه .خیلیم شیرینه براتون .همون لهجه ی بچگیم براتون قشنگه. شما با همون زبان چوپانی صحبت کن که مولوی در کتاب مثنوی میگه :

تو با همان زبان چوپانی و بیسوادی و کودکانه ی خودت صحبت کن.خداوند به تو ایراد نمیگیره.   اون مهم نیست چطور با خدا داری صحبت میکنی. ولی خیلی مهمه که ایا با خدا صحبت میکنی ؟ آیا خدارو در نقش یک مشاور، در نقش یک پدر، در نقش یک دوست عزیز، در نقش یک همراه مهربان، در نقش یک ولی، یک بزرگتر، یک دوست، یک صاحب دستور ایا تو زندگیت میبینی ؟! که بهش بگی به من دستور بده تو به من بگو کجا برم ؟! تو به من بگو چکار کنم ؟ تو به من بگو چه حرفایی به زبونم بیارم ؟ بزنم ؟ تو به من بگو کدوم یک از افکار من اجرایی بشه ؟

تو به من دستور بده. من دوست دارم صاحب زندگیه من ، آمر و دستور دهنده ی زندگیه من تو باشی. دوست دارم تو به من بگی من کجا برم؟ تو به من بگی چکار کنم؟ من ۳۰ سال با این کله ی خودم زندگی کردم، نتیجش این استرس ها شده ،نتیجش این اضطراب ها شده، نتیجش این زمختی و این خمودگی من شده، نگاه کن ببین دیگه نمیتونم از ته دل بخندم. اینا نتیجه ی اون افکار من بوده که با اون ادمای عجیب غریب که تو کلم بودن ، با اونا زندگی کردم. به حرف اونا گوش دادم. هرچی اونا گفتن باور کردم.

این شده که الان نگاه میکنم میبینم ۴۰ سالم شده ولی به جای اینکه ۴۰ سال بیشتر از این طرف به تو نزدیک بشم، انگار ۴۰۰ سال از تو دور شدم .حالا میخوام بیام روش زندگیم رو عوض کنم. یک نفری پیدا شد بنام سید محمد عرشیانفر اومد به من گفت بابا همه ی ادم های توی کلت رو بذار کنار ،بیا با خدا حرف بزن بیا مخاطبت رو یک نفر قرار بده، بیا هرچی میخوای بهش بگو. حتی معذرت بخواه اگر بد و بیراهم دوست داری بهش بگو .خداوند اونی نیست که خیلی زود ناراحت بشه، اونی نیست که خیلی زود تورو قضاوت کنه.

اونی نیست که خیلی زود غضبش رو در مورد تو اجرایی کنه یا من سبقت رحمته غضبه ای کسی که همیشه رحمتت سبقت میگیره بر غضبت. اون با نگاه مهربانانه، دوست داره تو تنها کسی رو که انتخاب میکنی برای صحبت ، او باشه. کی رو میخوای توی هستی انتخاب کنی از خدا مهربانتر ، از خدا داناتر، از خدا قادرتر، از خدا ثروتمندتر . از خدا تواناتر کی رو میخوای پیدا کنی؟ که بری با اون مشورت کنی ،با اون حرف بزنی. مخاطبت تو ذهنت اون باشه.

مگه این همه سال انتخابش نکردی، افراد دیگر رو هویت های دیگر رو مگه تست نکردی ؟چه نتیجه هایی ازش گرفتی؟این همه راه رو رفتی. وضعیت الان زندگیت رو نگاه کن این الان وضعیت زندگی تو ،حاصل صحبت های تو با اوناست . اون ها به تو مشاوره دادن ،توی کلت اونا با تو حرف زدن ،تو حرف اونارو شنیدی ،قبول کردی، تایید کردی و اجرا کردی. این شده نتیجه ی زندگیت.

حالا بیا از این به بعد مدل رو عوض کن و با اون مهربانترین مهربان ها، با اون الهه ی زیبایی ،با اون الهه ی محبت، با اون الهه ی عشق ،ارتباط برقرار کن و این گفت و گوهای درونیت رو بجای اینکه با اونها صحبت کنی ،فقط با یک نفر صحبت کن. فقط و فقط خدا . عرض کردم تو پیاده روی ،تو آب خوردنت ،تو دوش گرفتنت ،تو نشستنت، تو تمام لحظات زندگیت باهاش حرف بزن. انگار واقعا همراهته. او تو قرآنش گفته : هو معکم اینما کنتم تو هرجا باشی من با توام . هرجا باشی ، من با توام. ولی ایا توام، این با تو بودنه منه خدارو احساس میکنی؟ متوجه میشی؟ که الان همین گوشی که داری این صدارو گوش میدی، اون گوش منم دارم میشنوم.

همون صدایی که تو فکر میکنی عرشیانفر داره با تو صحبت میکنه ، اون صدا هم من هستم ، توسط عرشیانفر دارم با تو صحبت میکنم. ایا اینو باور میکنی؟! ایا همین پیامی که امشب به دستت رسید ،همین پیام رو از طرف خدا میدونی؟! که بگی بابا خدا ، یک نفرو مثل عرشیانفر رو بهانه کرده ،داره با من صحبت میکنه. داره به من میگه وضعیت افکارت رو عوض کن.

بذار زندگیت عوض بشه . بسه دیگه . هرچی دنبال اونا توی کلت رفتی بسه. نگاه کن ببین نمره ی  الان وضعیت زندگیت  چنده؟! نگاه کن ببین راضی هستی از وضعیت زندگیت ؟! واقعا شادی ؟! واقعا ثروتمندی؟! واقعا نفست وصل به نفس خدا شده؟! واقعا انما امره اراد شیا این یقول کن فیکون بجایی رسیدی که به هرچی بگی بشه بشه؟! واقعا اینارو بدست اوردی؟!  یا نه هنوز داری درجا میزنی؟ هنوز با استرس میخوابی؟ با خستگی صبحا بیدار میشی ؟ با اخم و تخم و لب های اویزون صبح بلند میشی میری سرکار ،واقعا فکر میکنی کسی که خداوند تو وجودش حاکمه ،این شکلیه؟! واقعا فکر میکنی کسی که خدا تو تک تک رگ و پوستش و سلول هاش جریان پیدا کنه، جاری شده و ظهور پیدا کرده، این شکلیه ؟! نه نه نه نه نه دوست عزیزم اجازه به خدا بده.

خدارو بعنوان دوست خودت، بعنوان کسی که دوست داری همه ی کارات رو باهاش مشورت کنی ،ازش نظر بخوای، ازش اجازه بخوای، و او را امین زندگی خودت بدونی . اینو امتحان کن ، ۳ماه امتحان کن، ۹۰ روز امتحان کن. اگر یک آرامش عجیب و غریب تمام سرزمین مملکت وجودت رو نگرفت، منو نفرین کن. اگر یک شادی زائدالوصفی که اصلا به زبان نمیاد، تمام وجودت رو تسخیر نکرد، منو نفرین کن. اونوقت متوجه میشی چرا بابا طاهر میگه:

اون کسی که تو رو میشناسه ،دیگه نمیتونه از تو دل بکنه.اون کسی که طعم صحبت با تورو میچشه ،دیگه نمیتونه با تو صحبت نکنه .اون کسی که طعم عشق بازی با تورو میچشه، دیگه نمیتونه سراغ عشق های مجازی بره. اگرم بره ،فقط و فقط در حد نیازهای فیزیک بدنش هست. اصلا اون عشق های مجازی دیگه نمیتونه، اون رو اغنا کنه.

اون کسی که از پیاله ی شراب خداوند چشیده ، دیگه نمیتونه با شراب های مجازی، خودش رو سیراب کنه. اون کسی که نگاه خدا رو تجربه کرده، دیگه نیازی به نگاه این و اون نداره. اون کسی که تایید خدارو گرفته، دیگه نیازی به تایید این و اون نداره .اون دیگه نیازی به کسی نداره.

اون کسی که نیمه شب بلند شده و نام خدارو زمزمه ی دهانش کرده ،روی زبانش روی لبش اسم پاک خدا، مطهر خدارو اورده ، اون دیگه نمیتونه در طول روز ،حرف بیخود بزنه. حرفای نامربوط بزنه. اون زبانش رو دیشب غسل داده، با نام خدا. با یاد خدا. دوست عزیزم ازت خواهش میکنم به مدت ۳ ماه بیا این رو تست کن. بیا بجای اینکه تو کلت حرف بزنی، بیا بجای اینکه با زبانت با دیگران زیاد حرف بزنی ،همون حرفارو با خدا بزن .ذکر بگو .هرجا میری حرف باهاش بزن، با زبان خودت. نیاز نداره با یک زبان خاصی با خدا حرف بزنی ، همین با زبان خودت باهاش صحبت کن. اگر خانم هستی با همون زبان دخترانه ی خودت صحبت کن. فکر کن خدا بابای توعه. خدا که جنسیت نداره ، ولی وقتی که تو بهش میگی بابا، خداوند به قول ملاصدرا میاد به قدر فهم تو کوچیک میشه و نقش یک بابارو تو زندگیت ایفا میکنه.

وقتی میگی آقا ،خداوند که جنسیت نداره، ولی میاد در نقش یک آقا تو زندگی تو خودش رو نشون میده .اون وقت متوجه میشی که این تکنیک، چقدر تکنیک قوی ایه .اونوقت متوجه میشی که تمام سرو صداهای تو کلت آرام میشه، به وحدت میرسی. به وحدت میرسی، یعنی فقط یک نفر رو به روته. یک نفر رو میبینی. با یک نفر عشق بازی میکنی .خیلی خیلی مچکرم دوست عزیزم، انشاءالله که این تمرین رو با تمام وجودت، ۳ماه انجام بدی.

نتیجه های خیلی قشنگش رو برای این برادر کوچیکتم بگی. منم خیلی خوشحال میشم. امیدوارم اون لحظاتی که شیرینیه نام خدا ، روی لبهاته من رو دعا کنی. مرحوم پدر من رو دعا کنی. همه ی انسان های بزرگی رو که توی زندگی ما اومدن و خواستن دست مارو بگیرن، یک قدم مارو بیشتر به خدا، به حقیقت، به عشق، به صداقت، به معرفت نزدیک کنند، انشاءالله که همشون رو یاد بکنی. اونها هم دارن مارو یاد میکنن، اونها هم الان دوست دارن ما بیشتر نزدیک بشیم به خداوند، به عشق نزدیکتر بشیم .روز به روز سبکتر بشیم. سبکبال بشیم .

مولوی میفرماید که کجایید این شهیدان خدایی شهید به معنای شاهده ،یعنی کسی که هر لحظه خدارو داره شهود میکنه   پرنده تر ز مرغ هوایی میگه انقدر کسی که خدارو شهود میکنه ، سبک میشه که از این مرغایی که میبینی به سادگی رو هوا پر و بال میزنن ، از اینا ساده تر میری تو آسمونا، تو آسمون عشق خداوند . انشاءاالله اون شهیدان خدایی ما باشیم. اون مرغان هوایی ما باشیم. انشاءالله که خدا نور عشقش رو تو قلب ما زیاد کنه. ان شاءالله که دستای مهربانانه،  پدرانه اش را روی شانه های همیشه حفظ بکنه. انشاءالله که خدا دوستای عزیزی مثل شمارو برای من حفظ بکنه. انشاءالله که خداوند قلب من رو هم از معرفت و علم و عشق و قدرت خودش پر کنه.

با سلام و ادب

مقاله با خدا حرف بزن عاااالی بود عااالی.
دلم رو به درد آورد تا با این درد بدنبال مرهم با خدای مهربونم حرف بزنم.

بسیااار سپاسگزارم. در آغوش خدا باشید.?

سلام.
خیلی خوب بود.
کاش این متن رو تبدیل به فیلم های کوچیکی بکنین و توی فضای مجازی پخش کنین

سلام نمیدونم نظر منو بخونیم یا نه،،،،،ولی من نزدیک به ۱۲ساله ،،تو مغزم با این آدمها حرف زدن ،،وسواس فکری گرفتم ،قرص اعصاب خوردم،،،خودمو به در و دیوار زدم،،خیلی بدجور،،،امشب قبل اینکه این مقاله ی شما رو بخونم،،از خدا با تمام وجودم کمک خاستم،،بعد گوشی رو برداشتم،،سرچ کردم،،وقتی خوندم متوجه شدم،،خدا با زبان شما با من حرف میزنه با یقین صد درصد اینو میگم،،من راهرو پیدا کردم،،خیلی خوشحالم ،،،و از شما خیلی خیلی ممنونم

سلآم مرد نآجی آرامش عجیبی گرفتم که تآ این لحظه سراغم نیومده بود …یه امنیت و آرامش از جنس مطلق خدآ …از اینکه وارد یه ذهن پآک و خلوت خودم رو میخوام کنم هیجآن عجیبی دآرم …دلم بد گرفته بود و دلشکسته بودم شمآ رو خدآی نور سر رآه من گذآشت…محتآج دعایتآن هستم

روزهای خیلی سختی رو دارم پشت سر میذارم،من چند ساله دارم خدا خدا میکنم، نمیدونم واقعا از دل من خبر داره یا نه؟
چطوری بفهمم صدامو میشنوی

خدا همیشه میشنوه باهاش حرف بزن

باسلام خدمت استاد عزیزم استاد عرشیانفر ومتشکرم به خاطر این همه آگاهی وتجربه های خوب ونابش،که دراختیار ما قرارمیده که ماهم به این آگاهی برسیم وبهترینها رو که هرانسانی لایقش هست رو تجربه کنیم وازصمیم قلبم که جایگاه خدای مهربانم است میخوام که همه انسانها دراین کره خاکی به این آگاهی برسن که خداوندپشت در قلب همه ما، منتظره،که در قلبمون رو باز کنیم وخداوند را درآن جای دهیم آره دوستان عزیزم تاخداهست وباخدا ارتباط گرفتی همه شک وناراحتی وترسهاتونو دور بریزید که خداوندبرهرچیز تواناست واوست فرمانروای مطلق هستی، خداونداسپاسگزارم بخاطر این همه آگاهی، که همه ازجانب توست ممنون ومتشکرم که درهرلحظه همه ماانسانها رو هدایت وحمایت میکنی متشکرم متشکرم متشکرم خدای عزیزومهربانم

منم خستم از این زندگی دنبال آرامشم ….ی مدت حالم خوب بود با خدا بودم نمیدونم چرا فاصله گرفتم

سلام ودرود
من هرلحظه با خدا هستم واین عشق بازی با خداوند را مدیون آموزه های استاد عرشیانفر عزیزم هستم
خدایا شکرت❤❤

با خدا تا خدا

درود بر شما
خداقوت به گروه بین المللی عرشیان
مطالب بسیار خوبی بود سپاسگزارم ازتون
فقط کاش اونجایی که زده بودین محتوایی از فایل صوتی استاد یک فایل هم در وبلاگ خود قرار دهید چون کلام استاد شیوا و رسا میباشد و مطلبی را که تایپ میفرمایید خیلی کتابی میشود

سلام استادعزیزم ودست اندرکاران عزیزمجموعه عرشیان… حال درونیم خیلی نامناسب بودولی باخواندن این مطلب باخداحرف بزن نیرویی عجیب گرفتم وحالم خیلی عالی شد. تمام کارهاموبخودش میسپارم ومطمئنم بهترین یاورم میشه….. استادعزیزم ازخدامیخام خیربی نهایت بهتون عطاکنه نمیدونیدباحرفاتون زندگیمودگرگون کردید…… واقعازبانم قاصرهست ازاین همه خوبی شما….. خداروشکرمیکنم که باشمااشناشدم وحرفهای شمابیشترین انرژی رودرطول شبانه روزبهم میده… فرشته ای هستیدکه ازطرف خداوندبرای تغییرزندگیم اومدیدخدیاشکرررررررت

سلام
میشه یه کتاب یا دوره برای شناخت خدا و شناخت خود معرفی کنید؟

من مدتیه که باتوصیه های,شماباخداصحبت میکنم وآرامش عجیبی درزندگیم احساس میکنم خداروهزاران مرتبه شکرمیکنم که باپیج شماآشناشدم

سلام
مقاله ی با خدا حرف بزن خیلی برای من به موقع بود انشالله از خداوند بهترین ها رو دریافت کنین که اینقدر باعث تغییرات توی زندگی و روان من شدین با اموزشهاتون
در پناه خدا شاد باشین

خیلی خیلی متشکرم و سپاسگزارم ازتون،اجرتون با خدای مهربان،روح پدربزرگوارتون شاد

سلام
مقاله ی با خدا حرف بزن عالی بود امشب خیلی اتفاقی این مطلب رو دیدم مدتها بود انگار دنبال ی پشتوانه محکم بودم ک بهش تکیه کنم خودمو بهش بسپارم دستاشو محکم بگیرم و ازش بخوام رهام نکنه اره همون ک همیشه نزدیکمونه ولی ب نظر دوره… من ی مدت هستش ک با خدا حرف میزنم ولی با این حال گله و شکایتم میکردم ک چرا این جور شد چرا برا من ولی بعد ک ی مدت گذشت می فهمیدم چ خوب شد ک اون اتفاق توی اون برهه برام رخ نداد همش لطف خداست ،خدا بهترین مشاور بهترین رفیق تنهایی های منه دوسش دارم … مرسی از مقاله ارزشمندتون امشب فهمیدم چقدر خدا منو دوس داشته ک با شما آشنا شدم…

سلام چندین وقته عاشق خدا شدم… حس میکنم خیلی به من نزدیکه با من حرف میزنه و میگه باید چیکار کنم…. حس میکنم یه گوشه وایساده و داره منو نگاه میکنه و لبخند میزنه… چند روز پیش وقتی تنها بودم صداهایی می‌شنیدم که نمیدونستم از کجا میان فقط میدونستم که صداهایی مثل موسیقی آرامش بخش بی کلام می‌شنوم نمیدونم شاید دیوونه شدم نه؟؟ ولی یه احساسات عجیبی دارم حس میکنم علاقه ام به خدا روز به روز بیشتر میشه اون صدا رو هم فقط ۲ بار آدمم چند هفته پیش شنیدم….

سلام کاش صوتی بود این یا یه فایل کلیپ بود… عالی میشد
خیلی زیباست حرفایی که نوشتین🌹

سلام حال روحیم یکسالی هست داغونه چند ماهه انقدر فشار عصبیم زیادبوده قفسه سینم درد میگیره و داغ میشه هر روز فالهای مختلفو تو سایتا میگیرم هر کدوم یه چیزی میگن این دفعه این جمله رو سرچ کردم 《خدایا وارد قلبم میشی》که این صفحه برام جلب توجه کرد البته قبلا هم مطالبتونو خونده بودم ولی فراموش کرده بودم دوباره خوندمش نمیدونین چقدر آروم شدم با اینکه حرفاتونو کمابیش همه تو سختیا بهم میگن ولی انگار از قلم شما یه تاثیر دیگه ای داشت البته روش پیشنهادیتون خیلی تازگی داشت امسب از خدا خواسته بودم بیاد تو خوابم و بهم بگه چیکار کنم ولی انگار معجزه برام اتفاق افتاد و خداوند حرفشو با زبون شما بهم حالی کرد.
خیلی ممنونم خیلی وقت بود حالم تغییر پیدا نمیکرد.

داداش دمت گرم خیلی مفید بود واسه من یکی،
ایشالله هرچی میخوای خدا بهت بده

سلام استاد گرامی و دوستان همراه
خدا خودش الان توی این مقاله باهام حرف زد اصلا این همون نشونه ای بود که موبایل رو برداشتم و ازش خواستم یک نشونه بهم بده واین فایل در استوری استاد رو گذاشت جلوم و بهم گفت باهام حرف بزن ، نگرانیت رو بهم بگو ، دلواپسهات رو به خودم بسپار، خدایا قلبم از شوق لطف تو داره شکافته میشه میدونم که همه چیز هایی که که دراین سال ها ازت خواستم برام میخوای بفرستی یکجا ، آخه از دیشب که این درگیری ذهنی برام پیش اومده قران رو باز میکنم از خیر خودش بهم گفته الان هم که این فایل رو گذاشته جلو روم فقط کافیه یک قدم بردارم بهسمتش و بهش اعتماد کنم همین الان اعلام میکنم خدایا من بهت اعتماد دارم و زندگیم رو به دستان قدرتمند خودت میسپارم
همین الانی که که میخواستم برم با یکی درد و دل کنم و انگار یکی از درونم فریاد میزد این کارو نکن وبلندم کرد و گوشیم رو برداشتم و این متن رو گذاشت جلو روم در حقیقت خودش دست به کار شد و اومد پیشم و بهم گفت خودم درستش میکنم بهم اعتماد کن، خدایا همه امورم رو به خودت میسپارم 😍

سلام خدمت استاد عرشیانفر و گروه خوبشون
خدا قوت می گم برای مطالب فوق العاده ای که در سایت گذاشتید.
مدتی بود که نیاز داشتم کسی این حزفها رو به من بزنه خیلی زیبا گفتید استاد. حتما از امروز توصیه شما رو بکار می برم. خیلی سپاسگزارم

سلام داشتم دنبال یه دل نوشته میگشتم که بزارم رووضعیت ازکسی ناراحت بودم یه دفه زدم بیرون ازدل نوشته هاگفتم ولش کن بابا یه دفه حرف زدن باخداروسرچ کردم واین نوشته برام اومد خیلی آروم شدم وازامشب قول دادم عملیش کنم خیلی خیلی ازشماممنونم برادر

واقعا عالی از خدا ممنونم ک این مقاله رو سر راهم قرارداد

بسیار عالی بود. ذهن من اجازه نمی داد با نیروی قدرتمند الهی صحبت کنم. می گفت تنها من باید صحبت کنم. اما امروز متوجه شدم که من هر لحظه می توانم خودم با خدایم ارتباط برقرار کنم و صداهای ذهنم را نشنوم.
منیژه

سلام و درود خداوند بر بنده عزیزو خالص خدا، بی نهایت عالی و فوق‌العاده بود واقعا تحت تاثییر قرار گرفتم خیلی متشکرم از شما، خداوند روح پدر بزرگوارتون رو مورد رحمت و آرامش قرار بده و از اعضای بهشت و محشور با پیامبر کنه الهی آمین😊🌹💜

سلام حرفاتون عالی بود من الان ثانیه به ثانیه با خودش حرف میزنم خیلی آرامش بخشه فقط یه سوال جواب‌هایی تو دل آدم میوفته آیا جواب خداست؟

خیلی امسال بخواطر این شرایط استرس دارم و خیلی وقتها گناه میکنم ولی خدا هیچوقت از من روشو برنگردوند 😢 همیشه در رحمت رو به روم باز بود و من شکرگزار نبودم 😭‌ ولی امروز که این مقاله رو خوندم تصمیم گرفتم با خدا ارتباط بگیرم و ازش کمک بخوام که بهترین دوستم باشه 😭😭 ممنون از مطلب خوبتون که به دلمون آرامش رو برگردوند . یاعلی

سلام دوست عزیز و گرانبهای من، متن شمارا کامل خواندم و فوق العاده آرام شدم، خیلی دوستت دارم و خداییش ، خداوند رحمت کند پدر شمارا، آمن.
از طرف یک دوست کوچک مسیحی تو.

راه رو پیدا میکنیم البته اینم خودش خیلی لیاقت میخواد.ولی مهم تر اون یه که یادمون نره و هی تکرارش کنیم تا بشه جزء ی از زندگی مون.ممنونم خدای مهربانم.مرسی که هستی.مرسی که حواست به همه بنده هات هست.کمک کن تا یادمون نره و تو زندگی روزمره گم نشیم.مرسییییی خدای مهربونمممممممممم

خدا کمکم کن بیشتر باهات باشم و هی فراموش نکنم.خدایا باش که خیلی محتاجتم.همون جور که تا الان بودی و هوای من رو داشتی.ولی من ه خطا کار یادم میرفت که هستی و داری بهم نگاه میکنی🙌🙌🙌🙌💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖❤❤❤❤❤❤

خدایا کمکم کن یلحظه فراموشت نکنم همیشه سایت بالاسرم باشه همیشه هوامو داشته باش که بدجوری این روزا نیازت دارم و میدونم ک بدون تو قلبم اروم نمیگیره خدایا هوامو داشته باش بزار ایمانم بهت انقد قوی بشه که هیچکس نتونه بشکندش خدایا منو به موفقیت برسون

خدایا شکر .با خدا باش و پادشاهی کن.تشکر از استاد فوق العاده عرشیانفر

خدا خسته ام.!خودتم میدونی حق من این نبود…
خیلی بدتر از من سرسامان گرفتن اما من ….
خدا جون ی حرکتی رو کن برام
تا دیر نشده
دیگه کشش ندارم

سلام استاد عزیز
من سرج کردم که با خدا چگونه صحبت کنم ، این متن زیبا و مقاله به ناگهانب برایم باز شد و کنجکاو بدوم ببینم چیست ؟ مقاله بسیار زیبای شما را در ارتباط یک انسان با خدا خواندم و بسیار خوشحال و از ته دل برای شما دعای فراوان نمودم بسیار بسیار بسیار عالی و جذاب بود به ته قلب و دلم نشست همان چیزهایی بود همون حرف هایی بود که من دوست داشتم برای صحبت کردن با خدا و اشک در چشمانم سرازیر شد . شما را به خدای مهربان و بخشنده می سپارم .
ارادتمند سید رضا حسینی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

موسسه عرشیان، گروهی متشکل از افرادی است که با شناخت خود و توانمندی‌هایشان توانسته‌اند مسیر زندگی خود را تغییر دهند و اکنون آماده هستند تا شما را در این راه یاری کنند. خلاقیت و نوآوری اساسی‌ترین قانونی است که موسسه آموزشی مهارت زندگی عرشیان در تمام فعالیت‌ها سرلوحه خود قرار داده است.

فكر مي كنم من هم بزرگ شده ام چون گاهي براي حرف زدن وقت كم مي آورم!!!…


حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف

 

 

چگونه با خدا گفتگو کنم

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت.

 

این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر

 

به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند.

 

این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد.

Interview with god

گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم.

 

So you would like to Interview me? “God asked.”

خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی؟

 

If you have the time “I said”

گفتم : اگر وقت داشته باشید.

 

God smiled

خدا لبخند زد

 

My time is eternity

وقت من ابدی است.

 

What questions do you have in mind for me?

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی؟

 

What surprises you most about humankind?

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟

 

Go answered ….

خدا پاسخ داد …

 

That they get bored with childhood.

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند.چگونه با خدا گفتگو کنم

 

They rush to grow up and then long to be children again.

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند.

 

That they lose their health to make money

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.

 

And then lose their money to restore their health.

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند.

 

By thinking anxiously about the future. That

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند.

 

They forget the present.

زمان حال فراموش شان می شود.

 

Such that they live in neither the present nor the future.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال.

 

That they live as if they will never die.

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد.

 

And die as if they had never lived.

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند.

 

And then I asked …

بعد پرسیدم …

 

As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn?

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند؟

 

God replied with a smile.

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد.

 

To learn they cannot make anyone love them.

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد.

 

What they can do is let themselves be loved.

اما می توان محبوب دیگران شد.

 

learn that it is not good to compare themselves to others.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند.

 

To learn that a rich person is not one who has the most.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد.

 

But is one who needs the least.

بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

 

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم.

 

And it takes many years to heal them.

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد.

 

To learn to forgive by practicing forgiveness.

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند.

 

To learn that there are persons who love them dearly.

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند.

 

But simply do not know how to express or show their feelings.

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند.

 

To learn that two people can look at the same thing and see it differently.

یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند.

 

To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند.

 

They must forgive themselves.

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند.

 

And to learn that I am here.

و یاد بگیرند که من اینجا هستم.

 

منبع:kashkoul.blogsky.com

در ادامه بخوانید


مرتب سازی دندان ها با قیمت مناسب


به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن


نظم و زیبایی را به دندان های خود ببخشید

درمان قطعی انحرافات زانو درکوتاه ترین زمان

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


بهبود مشکلات رفتاری کودک با بازی درمانی


اصلاح طرح لبخند با کمک ارتودنسی


تنوع فوق العاده طرح و رنگ صندلهای چرم


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو

درمان رفتار آسیب زاوبهبوداحساس نسبت به خود


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟


دیگه لازم نیست از دندانپزشکی بترسید؟


موثرترین راه پاکسازی هوای خانه

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

چگونه با خدا گفتگو کنم
چگونه با خدا گفتگو کنم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *