چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

 
helpkade
چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم
چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

175 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

175 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

175 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

175 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد می‌شود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی می‌شود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده می‌شوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمی‌آیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیات‌های جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.

راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دوره‌ای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.

[/vc_column_text]

در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها می‌تواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبه‌های گوناگون باهم فرق می‌کند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

 

فهرست مطالب

در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات ساده‌ای آشنا می‌شوید که با ایجاد آنها می‌توانید عشق‌تان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.

پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطه‌ای مهم و حیاتی است.  متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بی‌توجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحی‌نگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطه‌تان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانواده‌تان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهن‌تان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلی‌تان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطه‌تان، به رشد ذهنی و عاطفی‌تان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوق‌تان متوجه این بدحالی و بی‌توجهی می‌شود و آرزو می‌کند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی می‌شدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.

شکی نیست که در روزهای با هم بودن‌تان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده‌ای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوق‌تان شریکی فهمیده و همدل می‌خواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطه‌تان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد می‌دهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطه‌تان محکم‌تر می‌شود و به هم نزدیک‌تر می‌شوید.

اگر می‌دانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسی‌ها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر می‌خواهید رابطه دوستی‌تان به ازدواج ختم شود و آینده‌تان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قول‌هایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوش‌قول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگی‌تان نیست.

همسرتان شما را صبح‌ها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوق‌تان دلواپسی‌ها و بی‌اعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمی‌خواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد می‌کند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادی‌تان را نشان دهید و بگویید چقدر خوش‌شانس بوده‌اید که او وارد زندگی‌تان شده است. شما فوق‌العاده‌اید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.

مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطف‌های مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز می‌کنید، اما مراقب باشید که لطف‌های کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشق‌تان دائماً چیزهای مورد علاقه‌تان را برای شما می‌خرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه می‌دارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانی‌ها و ژست‌های عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام می‌دهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.

عشق‌تان دارد روزهای سختی را می‌گذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقی‌اش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار می‌گذارد. بنابراین در سختی‌ها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت می‌شود و می‌خواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.

اگر می‌خواهید که عشق‌تان به رابطه‌تان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطه‌تان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداری‌تان را به او نشان دهید. وفاداری لازمه‌ی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آینده‌تان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.

رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریب‌الوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوج‌های خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب می‌کند. دوستان متاهل به عشق‌تان نشان می‌دهند که ازدواج کردن فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بوده‌اند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کرده‌اند، بعد از دیدن جرو بحث‌ها و دل‌شکستگی‌های والدین خود درباره ازدواج محتاط‌تر عمل می‌کنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوج‌های خوشبختی وقت بگذرانید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشق‌تان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ می‌بازد.

تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت می‌گیرد. هزینه‌های سرسام‌آور ازدواج مردان را می‌ترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال می‌دانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحال‌تر خواهید شد. همچنین می‌توانید یک حلقه ارزان‌تر و چیزهای مورد علاقه‌تان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب می‌شود که با خرید یک حلقه‌ با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سال‌های بعدی وقتی وضع مالی‌تان بهتر شد، می‌توانید حلقه‌ی بهتری بخرید.

قبل از آن که رابطه‌تان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آن‌قدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطه‌تان تمام برنامه‌هایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمده‌اید و متوجه شده‌اید که ماه‌ها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بوده‌اند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسی‌تان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقه‌ی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.

علاقه‌مندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایده‌آل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که می‌دانید همیشه همه راه‌ها روی همه افراد یک نتیجه نمی‌دهد.

 

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

175 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم

سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمی‌تواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید می‌کند که نمی‌تواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفه‌ای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما می‌توانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.

سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه

سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمی‌خواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم می‌شود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و می‌توانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرف‌های ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرف‌مقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایه‌گذاری بیشتری کنید.

سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟

سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامه‌های زندگی‌تان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.

سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمی‌دانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شده‌اند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شده‌اید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا می‌رود و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرف‌مقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطه‌تان می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.

سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!

سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویت‌هایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویت‌یتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق می‌کند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق می‌کند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارت‌های لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.

سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟

سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟

سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید

سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟

دوست عزیز سلام

اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که می‌گید، وقتی فرد مقابلتون بی‌اعتناست، فکر می‌کنید با پیشنهادتون چه جوابی می‌گیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه می‌تونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار می‌کنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ به‌خصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.

سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟

سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست

سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم

سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد می‌شود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی می‌شود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده می‌شوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمی‌آیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیات‌های جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.

راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دوره‌ای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.

[/vc_column_text]

در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها می‌تواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبه‌های گوناگون باهم فرق می‌کند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

 

فهرست مطالب

در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات ساده‌ای آشنا می‌شوید که با ایجاد آنها می‌توانید عشق‌تان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.

پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطه‌ای مهم و حیاتی است.  متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بی‌توجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحی‌نگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطه‌تان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانواده‌تان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهن‌تان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلی‌تان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطه‌تان، به رشد ذهنی و عاطفی‌تان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوق‌تان متوجه این بدحالی و بی‌توجهی می‌شود و آرزو می‌کند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی می‌شدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.

شکی نیست که در روزهای با هم بودن‌تان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده‌ای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوق‌تان شریکی فهمیده و همدل می‌خواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطه‌تان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد می‌دهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطه‌تان محکم‌تر می‌شود و به هم نزدیک‌تر می‌شوید.

اگر می‌دانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسی‌ها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر می‌خواهید رابطه دوستی‌تان به ازدواج ختم شود و آینده‌تان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قول‌هایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوش‌قول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگی‌تان نیست.

همسرتان شما را صبح‌ها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوق‌تان دلواپسی‌ها و بی‌اعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمی‌خواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد می‌کند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادی‌تان را نشان دهید و بگویید چقدر خوش‌شانس بوده‌اید که او وارد زندگی‌تان شده است. شما فوق‌العاده‌اید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.

مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطف‌های مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز می‌کنید، اما مراقب باشید که لطف‌های کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشق‌تان دائماً چیزهای مورد علاقه‌تان را برای شما می‌خرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه می‌دارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانی‌ها و ژست‌های عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام می‌دهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.

عشق‌تان دارد روزهای سختی را می‌گذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقی‌اش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار می‌گذارد. بنابراین در سختی‌ها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت می‌شود و می‌خواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.

اگر می‌خواهید که عشق‌تان به رابطه‌تان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطه‌تان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداری‌تان را به او نشان دهید. وفاداری لازمه‌ی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آینده‌تان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.

رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریب‌الوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوج‌های خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب می‌کند. دوستان متاهل به عشق‌تان نشان می‌دهند که ازدواج کردن فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بوده‌اند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کرده‌اند، بعد از دیدن جرو بحث‌ها و دل‌شکستگی‌های والدین خود درباره ازدواج محتاط‌تر عمل می‌کنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوج‌های خوشبختی وقت بگذرانید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشق‌تان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ می‌بازد.

تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت می‌گیرد. هزینه‌های سرسام‌آور ازدواج مردان را می‌ترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال می‌دانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحال‌تر خواهید شد. همچنین می‌توانید یک حلقه ارزان‌تر و چیزهای مورد علاقه‌تان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب می‌شود که با خرید یک حلقه‌ با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سال‌های بعدی وقتی وضع مالی‌تان بهتر شد، می‌توانید حلقه‌ی بهتری بخرید.

قبل از آن که رابطه‌تان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آن‌قدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطه‌تان تمام برنامه‌هایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمده‌اید و متوجه شده‌اید که ماه‌ها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بوده‌اند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسی‌تان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقه‌ی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.

علاقه‌مندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایده‌آل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که می‌دانید همیشه همه راه‌ها روی همه افراد یک نتیجه نمی‌دهد.

 

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

175 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم

سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمی‌تواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید می‌کند که نمی‌تواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفه‌ای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما می‌توانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.

سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه

سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمی‌خواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم می‌شود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و می‌توانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرف‌های ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرف‌مقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایه‌گذاری بیشتری کنید.

سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟

سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامه‌های زندگی‌تان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.

سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمی‌دانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شده‌اند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شده‌اید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا می‌رود و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرف‌مقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطه‌تان می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.

سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!

سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویت‌هایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویت‌یتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق می‌کند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق می‌کند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارت‌های لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.

سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟

سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟

سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید

سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟

دوست عزیز سلام

اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که می‌گید، وقتی فرد مقابلتون بی‌اعتناست، فکر می‌کنید با پیشنهادتون چه جوابی می‌گیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه می‌تونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار می‌کنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ به‌خصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.

سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟

سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست

سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم

سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد می‌شود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی می‌شود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده می‌شوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمی‌آیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیات‌های جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.

راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دوره‌ای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.

[/vc_column_text]

در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها می‌تواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبه‌های گوناگون باهم فرق می‌کند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

 

فهرست مطالب

در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات ساده‌ای آشنا می‌شوید که با ایجاد آنها می‌توانید عشق‌تان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.

پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطه‌ای مهم و حیاتی است.  متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بی‌توجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحی‌نگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطه‌تان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانواده‌تان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهن‌تان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلی‌تان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطه‌تان، به رشد ذهنی و عاطفی‌تان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوق‌تان متوجه این بدحالی و بی‌توجهی می‌شود و آرزو می‌کند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی می‌شدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.

شکی نیست که در روزهای با هم بودن‌تان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده‌ای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوق‌تان شریکی فهمیده و همدل می‌خواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطه‌تان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد می‌دهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطه‌تان محکم‌تر می‌شود و به هم نزدیک‌تر می‌شوید.

اگر می‌دانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسی‌ها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر می‌خواهید رابطه دوستی‌تان به ازدواج ختم شود و آینده‌تان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قول‌هایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوش‌قول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگی‌تان نیست.

همسرتان شما را صبح‌ها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوق‌تان دلواپسی‌ها و بی‌اعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمی‌خواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد می‌کند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادی‌تان را نشان دهید و بگویید چقدر خوش‌شانس بوده‌اید که او وارد زندگی‌تان شده است. شما فوق‌العاده‌اید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.

مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطف‌های مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز می‌کنید، اما مراقب باشید که لطف‌های کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشق‌تان دائماً چیزهای مورد علاقه‌تان را برای شما می‌خرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه می‌دارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانی‌ها و ژست‌های عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام می‌دهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.

عشق‌تان دارد روزهای سختی را می‌گذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقی‌اش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار می‌گذارد. بنابراین در سختی‌ها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت می‌شود و می‌خواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.

اگر می‌خواهید که عشق‌تان به رابطه‌تان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطه‌تان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداری‌تان را به او نشان دهید. وفاداری لازمه‌ی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آینده‌تان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.

رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریب‌الوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوج‌های خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب می‌کند. دوستان متاهل به عشق‌تان نشان می‌دهند که ازدواج کردن فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بوده‌اند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کرده‌اند، بعد از دیدن جرو بحث‌ها و دل‌شکستگی‌های والدین خود درباره ازدواج محتاط‌تر عمل می‌کنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوج‌های خوشبختی وقت بگذرانید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشق‌تان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ می‌بازد.

تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت می‌گیرد. هزینه‌های سرسام‌آور ازدواج مردان را می‌ترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال می‌دانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحال‌تر خواهید شد. همچنین می‌توانید یک حلقه ارزان‌تر و چیزهای مورد علاقه‌تان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب می‌شود که با خرید یک حلقه‌ با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سال‌های بعدی وقتی وضع مالی‌تان بهتر شد، می‌توانید حلقه‌ی بهتری بخرید.

قبل از آن که رابطه‌تان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آن‌قدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطه‌تان تمام برنامه‌هایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمده‌اید و متوجه شده‌اید که ماه‌ها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بوده‌اند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسی‌تان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقه‌ی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.

علاقه‌مندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایده‌آل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که می‌دانید همیشه همه راه‌ها روی همه افراد یک نتیجه نمی‌دهد.

 

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

175 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم

سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمی‌تواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید می‌کند که نمی‌تواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفه‌ای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما می‌توانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.

سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه

سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمی‌خواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم می‌شود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و می‌توانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرف‌های ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرف‌مقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایه‌گذاری بیشتری کنید.

سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟

سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامه‌های زندگی‌تان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.

سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمی‌دانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شده‌اند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شده‌اید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا می‌رود و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرف‌مقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطه‌تان می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.

سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!

سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویت‌هایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویت‌یتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق می‌کند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق می‌کند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارت‌های لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.

سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟

سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟

سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید

سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟

دوست عزیز سلام

اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که می‌گید، وقتی فرد مقابلتون بی‌اعتناست، فکر می‌کنید با پیشنهادتون چه جوابی می‌گیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه می‌تونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار می‌کنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ به‌خصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.

سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟

سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست

سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم

سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

هنگام آشنایی دختر و پسر و ادامه رابطه دوستی آنها دو حالت ایجاد می‌شود: یا مدت دوستی آنها کوتاه است و رابطه دوامی ندارد یا رابطه طولانی می‌شود که در این حالت طرفین بخصوص دختران بیشتر نگران آینده می‌شوند و درصدد تبدیل رابطه دوستی یا آشنایی به ازدواج برمی‌آیند. زیرا دختران علاوه بر محدودیات‌های جامعه، با عبور از یک محدوده سنی ممکن است شانس کمتری برای ازدواج پیدا کنند. پسرها هم دلایل خود را برای تن ندادن به ازدواج دارند، دلایلی چون نبود کار ثابت، شرایط اقتصادی و گاها ترس از پذیرفتن مسئولیت. ولی آیا باید از ازدواج به خاطر این دلایل دست کشید و یا با به کار بستن راهکارهایی ساده و آن را به ازدواج منجر کنیم.

راه های متعددی برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج وجود دارد. با توجه به اینکه بیشتر ارتباط شما با او از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس فرصت مناسبی برای تقویت این رابطه و تبدیل به یک رابطه متعهدانه وجود دارد، استفاده از موبایل برای تقویت رابطه و پیشبرد درست رابطه در جهت ازدواج یک مهارت است که نیاز به آموزش علمی و روانشناسی دارد و به همین منظور ما برای شما دوره‌ای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یادمیگیرد که چطور دوستی خود را به ازدواج تبدیل کنید و اون را شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.

[/vc_column_text]

در این مقاله چند راهکار ساده برای تبدیل رابطه دوستی به ازدواج مطرح شده است. علی رغم اینکه این راهکارها می‌تواند در فرآیند تبدیل دوستی به ازدواج مفید باشند، اما نکته اینجاست که شرایط فردی و اجتماعی افراد از جنبه‌های گوناگون باهم فرق می‌کند و باید درصدد راهکارهایی متناسب با شرایط رابطه بود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

 

فهرست مطالب

در این مقاله با 10 راه تبدیل دوستی به ازدواج و تغییرات ساده‌ای آشنا می‌شوید که با ایجاد آنها می‌توانید عشق‌تان را به عشقی پایدار تبدیل کنید.

پیش از هر چیز باید بدانید که جذابیت در هر رابطه‌ای مهم و حیاتی است.  متعهد بودن به رابطه باید اولویت نخستتان باشد، اما اجازه ندهید که این تعهد به بهای بی‌توجهی به خودتان تمام شود. شاید سطحی‌نگرانه به نظرتان برسد، اما واقعیت این است که باید جذابیت خودتان را حفظ کنید تا رابطه‌تان دوام داشته باشد. ورزش کنید، خوب غذا بخورید، برای دیدن دوستان و خانواده‌تان وقت بگذارید و کارهای مورد علاقه‌تان را انجام دهید تا از زندگی لذت ببرید. ذهن‌تان را فعال نگه دارید، از تلاش برای رسیدن به اهداف شغلی و تحصیلی‌تان دست برندارید، از خودتان مراقبت کنید و در کنار حفظ رابطه‌تان، به رشد ذهنی و عاطفی‌تان نیز اهمیت بدهید. اگر در بهترین حال و وضعیت ظاهریتان نباشید، معشوق‌تان متوجه این بدحالی و بی‌توجهی می‌شود و آرزو می‌کند که ای کاش دوباره همان زن جذاب و زیبای قبلی می‌شدید . بنابراین خودتان را نادیده نگیرید و برای خودتان اولویت قائل شوید.

شکی نیست که در روزهای با هم بودن‌تان بارها با هم جرو بحث خواهید کرد، روزهای سختی را پشت سر خواهید گذاشت و اتفاقات ناخوشایند و ناراحت کننده‌ای را در کنار هم تجربه خواهید کرد. معشوق‌تان شریکی فهمیده و همدل می‌خواهد که در روزهای سخت زندگی مشترک یار و همراهش باشد. بنابراین قبل از آن که او را زیر باد ناسزا بگیرید و بر سرش فریاد بزنید، یک نفس عمیق بکشید و خودتان را آرام کنید. اگر احساسات خود را با آرامش توضیح بدهید، فرصت و فضای لازم را برای بهبود رابطه‌تان خواهید داشت. اگر در موردی مقصر بودید، مسئولیت اشتباهتان را بپذیرید و بابت آن عذرخواهی کنید، به این ترتیب به او یاد می‌دهید که در مقابلتان به همین نحو عمل کند. در نتیجه رابطه‌تان محکم‌تر می‌شود و به هم نزدیک‌تر می‌شوید.

اگر می‌دانید که او عاشقتان است، باید به او اعتماد کنید. گاهی اوقات سخت است که بر دلواپسی‌ها و اضطراب خود غلبه کنید و به دیگری اعتماد کنید. اگر می‌خواهید رابطه دوستی‌تان به ازدواج ختم شود و آینده‌تان را با او شریک شوید، باید به محبوبتان نشان دهید که به او اعتماد دارید. به قول‌هایتان عمل کنید و به عهدتان وفادار بمانید تا او نیز همین طور عمل کند. اگر او خوش‌قول و وفادار نبود و به اعتمادتان خیانت کرد، مطمئن باشید که او مرد زندگی‌تان نیست.

همسرتان شما را صبح‌ها بدون آرایش و با فراغ بال خواهد دید. بنابراین خودتان باشید. مطمئن باشید که معشوق‌تان دلواپسی‌ها و بی‌اعتمادی به خودتان را از یک کیلومتری حس خواهد کرد و هیچ مردی نمی‌خواهد با زنی باشد که دائماً در شک و تردید است و مدام خودش را نقد می‌کند. طبیعی باشید، خودتان را دوست داشته باشید، شادی‌تان را نشان دهید و بگویید چقدر خوش‌شانس بوده‌اید که او وارد زندگی‌تان شده است. شما فوق‌العاده‌اید و اگر قبول کنید که همسرش باشید، مرد خوشبختی خواهد شد.

مسلم است که قدردانی و تشکر خود را برای لطف‌های مهمی، مانند هدیه گرفتن ابراز می‌کنید، اما مراقب باشید که لطف‌های کوچک را نادیده نگیرید. اگر عشق‌تان دائماً چیزهای مورد علاقه‌تان را برای شما می‌خرد، از او تشکر کنید. اگر در را برایتان باز نگه می‌دارد، به رویش لبخند بزنید. هر مردی در جستجوی زنی است که این مهربانی‌ها و ژست‌های عاشقانه را ببیند و قدر بداند. به او نشان دهید که بابت تمام کارهای کوچکی که برایتان انجام می‌دهد، سپاسگزارش هستید تا او نیز همین کار را انجام دهد.

عشق‌تان دارد روزهای سختی را می‌گذراند و به شریکی نیاز دارد که او را سر عقل بیاورد و جلوی رفتارهای غیرمنطقی‌اش را بگیرد. هیچ مردی در جستجوی همسری نیست که او را عصبی و مضطرب کند و اگر چنین زنی ببیند، با تمام قوا پا به فرار می‌گذارد. بنابراین در سختی‌ها عاقلانه با عشق و آرامش در کنارش باشید. او متوجه این نیروی مثبت می‌شود و می‌خواهد همواره در کنارش باشید تا از او انسان بهتری بسازید.

اگر می‌خواهید که عشق‌تان به رابطه‌تان متعهد باشد، شما نیز باید نسبت به او متعهد و وفادار باشید. برای رابطه‌تان اولویت قائل شوید، البته منظورمان این نیست که تمام زندگی خود را فدای این رابطه کنید، اما لازم است که وفاداری‌تان را به او نشان دهید. وفاداری لازمه‌ی زندگی زناشویی است، بنابراین اثبات وفاداری یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم شدن رابطه دوستی به ازدواج است، باید به همسر آینده‌تان نشان دهید که ارزش آن را دارید که تا پایان عمر در کنارتان بماند. این تغییرات را پیاده کنید تا پیوندتان را به پیوندی جاودانه تبدیل کنید.

رمز این که دوست پسرتان با علم در راه بودن یک ازدواج قریب‌الوقوع در کنارتان احساس آرامش کند، این است که او را تشویق کنید که با خانواده و دوستان متاهل خود معاشرت کند. رفت و آمد با این زوج‌های خوشبخت او را به ازدواج کردن ترغیب می‌کند. دوستان متاهل به عشق‌تان نشان می‌دهند که ازدواج کردن فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما آن چیزی که در پایان روز بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد، وفادار بودن به یکدیگر و دلگرم بودن به هم است. این شگرد به ویژه برای مردانی موثر است که فرزند طلاق بوده‌اند. برخی مردانی که طلاق را در خانواده خود تجربه کرده‌اند، بعد از دیدن جرو بحث‌ها و دل‌شکستگی‌های والدین خود درباره ازدواج محتاط‌تر عمل می‌کنند. کاری که شما باید انجام دهید، این است که این تصورات منفی را با ترسیم کردن یک خانواده شاد و خوشبخت از بین ببرید. بنابراین سعی کنید که با زوج‌های خوشبختی وقت بگذرانید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشق‌تان باشند. به این ترتیب ذهنیت او درباره زندان تاریک زندگی زناشویی رنگ می‌بازد.

تردید بسیاری از آقایان برای ازدواج کردن از ترس آنها از مخارج هنگفت ازدواج و خرید حلقه نشأت می‌گیرد. هزینه‌های سرسام‌آور ازدواج مردان را می‌ترساند، در اینجا باید به او نشان دهید که زن ولخرجی نیستید. اگر منتظرید که عشقتان از شما درخواست ازدواج کند و در عین حال می‌دانید که او نگران مخارج است، به او بفهمانید که اگر حلقه نامزدی کوچکتری را به شما بدهد که زیاد هم گران نیست، خوشحال‌تر خواهید شد. همچنین می‌توانید یک حلقه ارزان‌تر و چیزهای مورد علاقه‌تان را به او نشان بدهید. اگر دوست پسرتان بداند که مجبور نیست برای راضی کردن شما حساب بانکیش را خالی کند، ترغیب می‌شود که با خرید یک حلقه‌ با قیمت مناسب از شما درخواست ازدواج کند. به علاوه در سال‌های بعدی وقتی وضع مالی‌تان بهتر شد، می‌توانید حلقه‌ی بهتری بخرید.

قبل از آن که رابطه‌تان را شروع کنید، یک زندگی اجتماعی بسیار فعال داشتید و آن‌قدر دوست داشتید که تعداشان از دستتان دررفته بود. اما به محض جدی شدن رابطه‌تان تمام برنامه‌هایتان را کنسل کردید و قرارهای هفتگی با بهترین دوستانتان را فراموش کردید. به این ترتیب رفته رفته از یاد دوستانتان محو شدید و دیگر شما را به قرارهای خود دعوت نکردند و حالا تازه به خودتان آمده‌اید و متوجه شده‌اید که ماه‌ها است خبری از آنها ندارید. الان که در انتظار ازدواج هستید، باید بیشتر با دوستانتان وقت بگذرانید. این کار یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای ختم کردن دوستی به ازدواج است. بگذارید عشقتان متوجه شود که به جز این رابطه، زندگی اجتماعی دیگری نیز دارید و به این ترتیب فرصت داشته باشد که شما را در شرایط متفاوتی ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی و هست و نیست همسرشان باشند و تمام موضوعات به آنها ختم شود. بنابراین سعی کنید با دوستان وفاداری که قبل از ورود عشقتان به زندگی در روزهای سخت در کنارتان بوده‌اند، دوباره ارتباط برقرار کنید. اگر آنها دوستان واقعی باشند، مطمئناً شما را به خاطر دوری این مدت خواهند بخشید. یادتان نرود که آنها را به جشن عروسی‌تان دعوت کنید، چون به محض آن که به حلقه‌ی دوستانتان برگردید، عشقتان نیز به فکر خریدن حلقه ازدواج خواهد افتاد.

علاقه‌مندی به شخصی و ایجاد رابطه عاشقانه و آشنایی یک چیز است و نتیجه بخش کردن رابطه و تبدیل آن به ازدواج چیز دیگر که البته هر دو مرحله از اهمیت بالایی برخوردار است در این مقاله با پیش فرض اینکه شما با فرد ایده‌آل خود در رابطه دوستی و آشنایی هستید راهکارهایی برای هدفمندی رابطه و تبدیل آن به ازدواج ارائه شد ولی همانطور که می‌دانید همیشه همه راه‌ها روی همه افراد یک نتیجه نمی‌دهد.

 

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

31 بازدید

42 بازدید

111 بازدید

101 بازدید

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

175 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴ سالم بود اون ۱۶ سالش بود باهم دوست بودیم بد اون منو تو بچگیم ول کردو رفت تو بچگیم منو می دید فرار میکرد اما الان که بزرگ شده منو میبینه لبخند میزنه سر تکون میده بعد میبینه من باهاش حرف نمی زنم اخماشو می ریزه بعد یه روز تو چشام نگاه کرد بعد منم تو چشماش نگاه کردم بعدش که داشتم میرفتم خونمون یه برگشتم نگاش کردم اون لبخند زد فرداش دید که من باهاش حرف نزدم بهم چشم غره رفتم بعدش برای همیشه رفت بعد از اون طرف داداشش زیراب منو برای اون میزنند اما از وقتی رفته من وابستش شدم بعد تو دستش حلقه نامزدی نداره نمی دونم عشقش از روی هوسه یا ازدواج ولی خیلی دوست دارم باهاش ازدواج کنم

سلام دختری هستم ۲۸ ساله با پسری که ۵ ماه ازم بزرگتره حدود ۱۱ ماهه در ارتباطم از طریق فضای مجازی باهم اشنا شدیم و تلفنی و تصویری زیاد باهم حرف زدیم به نظرم مرد پخته ایه ولی موضوع اینه که هیچوقت از اول رابطه از ازدواج حرف نزد و وقتایی که من حرفشو میزدم میگفت قصدش ازدواج نیست یا قولی نمیده که اگه نشد من فرصتام رو از دست بدم ولی خیلی زیاد ابراز علاقه میکنه حرفای جنسی هم اصلا نمیزنه … از رابطه قبلیش برام گفت که سه سال باهم بودن و بعد دوسال که مطمئن شده براش تکراری نمیشه بهش پیشنهاد ازدواج داده ولی یک سال بعدش دختره خیانت میکنه و این اقا رابطه رو تموم میکنه اون اوایل هم بهم میگفت وفاداری براش حرف اول رو میزنه و بشدت رو ارتباط من با مردای دیگه حساسیت نشون میده من الان حس عمیقی بهش پیدا کردم دو بار شهر ما اومده(راه ۶ ساعته است) ولی من بشدت گرایش دارم بغلش کنم و اینکارم میکنم ولی خب بعدش هم عذاب وجدان میگیرم و بهش میگم کاش همو نمیدیدیم بهم میگه نمیخوام اینکارو بکنی که بعد دیگه نخوای بیای همو ببینیم هدفم از گفتن این موضوع اینه که واقعا دوباره هیچ حرکتی نزده و فقط من بودم که دوست داشتم بهش نزدیک شم و سمتش میرفتم نمیدونم تو این رابطه امیدی به ازدواج هست یا نه بین حرفاش وقتی همو دیدیم میگفت اینکه کنار یکی دیگه ببینمت برام غیرقابل تحمله میگه چقدر خوبه که دارمت و از ندیدنم بعد از گذشت یه زمان طولانی احساس دلتنگی میکنه ک املا متوجه میشم به علایقم اهمیت میده و سعی میکنه خوشحالم کنه… یعنی مردی واقعا میتونه به ازدواج با کسی که اینقدر ادعای دوست داشتنش رو داره فکر نکنه یا ابراز علاقش بازی و دروغه

سلام دوست گرامی طرف مقابل شما آسیب جدی از رابطه قبلی خورده و تا وقتی پرونده آن رابطه را نبندد، نمی‌تواند که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این دوری کردن او نیز همین مساله را تایید می‌کند که نمی‌تواند به این راحتی مجدداً اطمینان کند. شما وظیفه‌ای ندارید که به او کمک کنید تا پرونده گذشته را ببندد چون این مساله را باید خودش دنبال کند. اما می‌توانید با دریافت مشاوره این مساله را یاد بگیرید که چگونه رابطه را به سمت ازدواج هدایت کنید.

سلام خسته نباشید من با آقاپسری دوست شدم ک نزدیک ۵ماه باهمیم وایشون ۲۰سالشونه ۲ماه ازمن کوچیک تره چندروزه دوست دختر قبلی ایشون مزاحمشون میشند و خیلی اصرار دارند ک برگردند به رابطه و دوس پسرم گفت ک بایه نفر تو رابطست و دیگه نمیخواد ک مزاحمش بشه این خانم امشبم رفته دم خونشون و اصلا درو باز نکرده روشون و سریع هم موضوع رو ب من گفت که به قول خودش رو راست باشه خودش میگه من تو انتخاب کردم و من باورش دارم فقط ترسم از این خانمه ک چند روزه آرامش اعصاب منو ازم گرفته حتی دوس پسرم اکانتشم داده دست من و من حتی بهش گفتم ک اعتماد دارم بهش ولی ایشون میگن که دوس دارم خودت ببینی طرف چه پیامایی میده حتی وقتی بلاکش میکنه باز ایشون مزاحم میشن و ایشون گفتن ک میخوان بیان خاستگاریم بعد یک سال فقط یه راهنمایی کنین ک بفهمم مردی ک من عاشقشم و اعتماد دارم بهش واقعا دوسم داره ک حقیقتو میگه و مخفی کاری نمی کنه و یه راه بزارین جلوم که به دوس پسرم بگم چیکارکنه که این خانم ول کن بشه

سلام دوست گرامی قبل از هرچیزی باید اشاره کنیم که سن شما و ایشان پایین است و ممکن است بسیاری از این اتفاقات به دلیل داشتن هیجان باشد. مدیریت و مرزبندی این رابطه برعهده طرف مقابل شماست. اگر واقعاً نمی‌خواهند که طرف قبلی دیگر به او پیامی ندهد، این مسأله را جور دیگری هم می‌شود مدیریت کرد، مثلاً خطش را تغییر دهد و یا او را تهدید به شکایت کند که دیگر مزاحمتی برایش نداشته باشد. چیزی که دست شماست و می‌توانید آن را کنترل کنید، چک کردن راست و دروغ حرف‌های ایشان نیست، بلکه دلیل اصرار طرف قبل را باید متوجه باشید، ممکن است که طرف‌مقابل شما به ایشان هم قول ازدواج داده باشند که حالا دیگر آن خانم دست بردار نیست. اشاره کردید که به شما قول خواستگاری برای سال آینده را دادند، آیا ایشان شرایط مناسبی برای ازدواج در سن 20 سالگی دارند؟ باید تمامس این نکات را در نظر بگیرید و سپس برای این رابطه سرمایه‌گذاری بیشتری کنید.

سلام وقتتون بخیر من 23 ساله از مردی 63ساله خوشم میاد این اقا با من نسبت فامیلی دارن و 30 سال از عمرشون مادرید زندگی کردن و اصلا دنیا و اخلاقیاتشون شبیه هم سن های خودشون در ایران نیست و همین باعث جذب من شده واستایل و موسیقی و شیوه زندگی کاملا متفاوته و حوصله زیادی برای هر کاری داره و رابطه دوستانه باهم داریم و شنونده عالی هست ولی این مرد خیلی وقته تنها زندگی کرده و خودش میگه زندگی من مثل زیتون سیاه و اخرش هیچ و اوایل مهاجرتشون ازدواج کردن با یک دختر اسپانیایی که منجر به طلاق شده من از نظر احساسی نسبت بهش حس دارم و از نظر منطقی و عقل بنظرم راهی که من باید 10 سال با سختی طی کنم و به خواسته هام برسم میتونم با ازدواج با این اقا راحتر بدست بیارم و هیچ چشم داشتی به اموالشون ندارم اون چیزی که من میخوام داشتن اقامت اسپانیاست که با تحصیل در خارج از ایران میخواستم بدست بیارم و با مشکلات و سختی بیشتر .و اینکه مقاله ای در مورد اختلاف سن خوندم و نکات منفی که چک کردم خیلی در این مرد دیده نمیشد و خواستم از شما کمک بگیرم که بهشون بگم احساسمو یا بیشتر فکر کنم و مطالعه کنم ؟؟؟

سلام دوست گرامی اختلاف سنی 40 سال، برای ازدواج اصلاً مناسب نیست. هدف شما مهاجرت است و اینکه سریعتر به برنامه‌های زندگی‌تان برسید. بنابراین نیاز است که یک اولویت بندی برای اهداف آینده خودتان داشته باشید.

سلام من از تقریبا۹ ماه باهم دوستیم و ایشون اوایل خیلی اصرار میکرد ک درباره آینده باهام حرف بزنه بریم بیرون ولی هربار رفتن هیچ حرفی نمی زد و سکوت میکرد این سکوت من کلافه میکرد اویل بعد از دو ماه درباره ازدواج حرف میزد ولی ب مرور سرد شد چون خانوادش هی بهش دختر معرفی میکردن اویل دوستی ک ازم خوشش می اومد گفت من بهشون گفتم خودم انتخاب میکنم ولی الان بی توجه میکنه و سرد شده من چیکار کنم بهش علاقه دارم و دوست دارم به جای برسه نمی دونم چطور مطرح کنم و هدف رابطه مشخص بشه لطف راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی جزییاتی از رابطه شما نمی‌دانیم. سن شما دونفر، نحوه آشنایی، چند مدت است که ایشان سرد شده‌اند؟ علت خاصی پشت این سردی هست یا خیر؟ از کدام رفتار در شما گلایه داشتند؟ علت جذابیت ایشان برای شما و بودن در این رابطه چیست؟ این مسائل باید روشن شود تا بتوانیم راهنمای مفیدتری داشته باشیم. اما در کل باید بررسی کنید که آیا واقعاً ایشان رفتار سردی دارند یا شما به او وابسته شده‌اید؟ در واقع سطح توقعات به مرور بالا می‌رود و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همیشه رابطه گرم بماند و طرف‌مقابل تمام نیازهای ما را برآورد کند. برای راهنمایی و بررسی رابطه‌تان می‌توانید از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره بگیرید و یا در دوره آموزشی جذب عشق تا ازدواج شرکت کنید.

سلام من چند مدتیه که با یه پسره وارد رابطه شده ام اما احساس میکنم که هدفش از این رابطه برقراری یک رابطه جنسی. اما بعضی از رفتار هاش این احساس منو نفی می کنه چون من 17سالمه و امسال پشت کنکوری هستم خیلی سر درسام حساس وخیلی وقت ها ازم میخواد به جای حرف زدن با اون بشینم و درس بخونم یعنی در رابطه بادرس خیلی از نصیحت هاش مثلا نصیحت های خانواده ام هست که نصیحتم میکنند. و من باخیلی از رفیق هاشم در تلگرام در ارتباطم وحرف میزنم اصلا براش مهم نیست ولی اگه باپسرهای دیگه بغیر اونا حرف بزنم خیلی عصبانی میشه. خیلی از وقتا هم منو همسرم صدا میکنه میگه که تو دیگه همسر منی ممنون میشم اگه کمکم کنید بدونم واقعا هدفش چیه؟؟!!

سلام دوست گرامی با توجه به سن شما، اولویت‌هایی مانند کنکور و درس خواندن برایتان مهم است. به همین دلیل داشتن یک رابطه عاطفی ممکن است شما را از اولویت‌یتان در این سن دور کند. اینکه طرف مقابل شما را تشویق می‌کند تا درس بخوانید ویژگی خوبی است اما تمام ماجرا این نیست، یعنی قرار نیست چون شما را تشویق می‌کند پس الان زمان مناسبی برای داشتن رابطه باشد. از طرف دیگر بکار بردن واژه همسر به معنی جدی بودن رابطه نیست! بلکه باید ایشان و شما انواع بلوغ و مهارت‌های لازم برای ازدواج و همسر شدن را کسب کنید.

سلام و خسته نباشید یک سوال خدمتتون داشتم ممنون میشم پاسخ بدین… من ماه امسال روز اول دانشگاه یک خانمی را دیدم ک واقعا عاشقشون شدم و بعد سه ماه بهشون پیشنهاد دادم ولی ایشون گفت نه من نمیتونم ما باید درس بخونیم…دیگ گذشت تا بهمن ماه 98 ایشون دید ک من رو حرفم موندم اینستاو تلگرام خودشونو بهم دادن ولی ایشون میگفت ما فقط دوستیم و من الان شرایط شروع رابطه ای رو ندارم و هیچ احساسی در وجودم نیست ولی خوب من پافشاری زیادی کردم و هی پیشنهاد و خلاصه رفتار های بچه گونه تا اینکه بعد سه هفته گفت خفم کردی و با هم دعوامون شد و تلگرامش را حذف کرد و خلاصه بهش دسترسی نداشتم تا حدود ی ماه تا اینکه تلگرامشونو پیدا کردم و ی متن عذر خواهی نوشتم ایشون پاسخ دادن ک مشکلی نیست و گذشته ها گذشته خوب بعد یه هفته دوباره بهشون پیام دادم یکم سرسنگین بودن من یکم زده شدم و دیگ پیام ندادم تا اینکه خودشون بعد یه هفته پیام داد و ازم کمک خواست در مورد کلاس مجازی و از اون موقع با هم در ارتباط هستیم ولی نه من و نه ایشون نمیدونیم رابطمون چیه منم جرات نمیکنم پیشنهاد بدم بهشون میترسم دوباره این ارتباطم قطع بشه حالا من سوالم اینه من باید تا کی بهشون پیشنهاد ندم ؟ تا کی باید صبر کنم ؟

سلام دوست گرامی شیوه شما برای ارائه درخواست درست نبوده است. وقتی شما از بروز احساسات متوالی جلوگیری کردید ایشان متوجه عدم حضور شما شدند. اگر ارزش سواد و درس خواندن برای ایشان مهم است، به آن احترام بگذارید و فعلاً ارتباط را در مورد مسائل دانشگاه نگه دارید. هیجانات دوره دانشجویی را نیز درنظر بگیرید. برای بررسی این درخواست می توانید از مشاوره رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۵ماهه که با پسری آشنا شدم که روز های اول من رو به خانوادش معرفی کرد و گفت قصدش ازدواج است در اوایل رابطه چون من روابط پشت هم داشتم سوگواری رابطه قبلی افتاد توی رابطه جدیدم ک بخشید من را بار دوم یک اشتباه دیگر کردم تا حد ۴بار که دیگر ب من گفت این رابطه ته ندارد ولی ب دلیل علاقه ای ک به من دارد باز هم ماند و گفت درستش میکنیم ولی شاید هم نشود من الان ک تغییر کردم باید چطور ب او ثابت کنم همانم ک میخواهد؟

سلام دوست گرامی ابتدا لازم بود شما از بحران و سوگ روابط قبلی خارج می شدید و سپس رابطه جدیدی را شروع میکردید .با اینحال ان چیزی که نشان میده شما تغییر کردید زمان و رفتار شما هست .پس بهتر هست با رفتارتان ایشان را متوجه تغییرات کنید

سلام وقتتون بخیر خسته نباشید. ممنون میشم جواب سوال منو بدید. من مدتیه از معلم زبانم خوشم اومده، به نظر شما ابراز علاقه به از طرف خانم اشکالی نداره؟؟ من خیلی خجالتی ام البته سعی کردم با نگاهم برسونم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه، ایشون کاملا بی اعتنا هستند؟

دوست عزیز سلام

اینکه شما از معلم زبانتون خوشتون اومده هیچ اشکالی نداره، ولی با توجه به چیزی که می‌گید، وقتی فرد مقابلتون بی‌اعتناست، فکر می‌کنید با پیشنهادتون چه جوابی می‌گیرید؟ یادتون باشه، شما همیشه می‌تونید نظر خودتون را اعلام کنید ولی قبلش حتما به این موضوع هم فکر کنید که اگه جواب رد شنیدید چی؟ اون موقع چه احساسی دارید؟ باز هم تکرار می‌کنم ابراز علاقه خانم به آقا هیچ اشکالی نداره، اما به شرطی که شما خودتون را برای شنیدن هر جوابی آماده کنید؛ به‌خصوص در فرهنگ ایرانی که این مساله مورد پذیرش همه نیست.

سلام خدمت شما سوالی که داشتم اینه که بیشتر پسرا هدفشون از وارد رابطه عاشقانه شدن مسائل جنسیه ولی من مخالف این قضیم و اولش طوری وانمود میکنن انگار براشون مهم نیس ولی بعدا بهانه گیری میکنن و سر مسائل جنسی کات میکنم میشه راهنماییم کنین از اول چه طوری بفهمم هدفش چیه؟

سلام دوست گرامی برای اینکه متوجه بشید که در یک رابطه پسر فقط به دنبال رابطه جنسی نیست و هدفی بالاتر دارد باید به موارد زیر توجه کنید: ۱-برای مدت اشنایی زمان تعیین میکند و بلاتکلیف نیست ۲-پس از حداقل شناخت در مدت یک تا دو ماه موصوع را به خانواده اطلاع میدهد ۳-درخواست های نامشروع و جنسی از شما ندارند ۴-به شما اعلام نمیکنند که خانواده شخص دیگری را برای او در نظر گرفته اند ۵-به دنبال بهانه های بیخود مانند سربازی،پس انداز و ..نیست ۶-به شما وعده و قول های واهی نمی دهد ۷-مسئولیت پذیر هست

سلام من ب مدت یک ماه و اندی هس ک با پسری در ارتباطم اما بعد از ی مدت ب سربازی رف ومن ازش خوشم میاد اون پسر خوبیه از هر نطر برای من مناسبه میخواستم بدونم کی باید از جدی بودنش مطمئن شم

سلام دوست گرامی الان رابطه شما بسیار تازه هست اما برای شناخت و فهمین اینکه ایشان به شما راغب هستند میتوانید ببینید چقدر موارد زیر در این صدق می کند: 1–قرارهایش فقط به صرف خوش گذرانی نیست و با هدف با شما دیدار می کند 2-دوست پسر درباره افراد و مسائل خنده دار با شما صحبت می کند،و وارد فاز عمیق شناخت نمی شود 3-دوست پسر اعلام میکند که اصلا قصد ازدواج ندراد و شما هم نمیتونید تصمیم ایاشن را تغییر بدهید 4-شخصی که قصد ازدواج دارد شرایط را کنترل و مدیریت می کند و در مواقع سختی شما را همراهی میکند 5-مردی که به دنبال ازدواج هست در مواقع حساس و بحث ها،با شما منطقی رفتار میکند 6-فردی که قصد ازدواج دراد شما را با خانواده و دوستانش آشنا می کند 7-مردی که قصد ازدواج دارد، به شما احساسا امنیت و ارامش خاطر می دهد

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

زمانی که حقیقتا به شخصی علاقه دارید ، قطعا دلتان می خواهد که با او ازدواج کنید اما چگونه باید طوری رفتار کرد که جایگاه شما از یک دوست معمولی به همسر ارتقا پیدا کند ؟

البته که دوست ندارید خودتان را برای این کار تغییر دهید و ما هم از شما این را نمی خواهیم اما نکات کوچکی وجود دارد که با رعایت آن ها می توانید رابطه را معنی دار کنید و باعث شوید که مردتان به شما تعهد بدهد .در دوران پیش از ازدواج با در جریان قرار گرفتن خانواد ه ها ،برای آشنایی و اطمینان از انتخاب درست باید چند مورد را نیز رعایت کنید که در این قسمت از نمناک به بیان آن ها می پردازیم.

1. از خودتان مراقبت کنید.

اولین و مهم ترین نکته ای که باید بدانید ، این است که جذابیت در هر رابطه ای نقش اساسی را ایفا می کند . اگرچه که تعهد شما به رابطه باید اولین اولویتتان باشد اما اجازه ندهید که هیچ چیز باعث شود تا روی تعهدتان به خود پا بگذارید. همیشه باید مراقبت از جذابیت خود را در اولویت قرار دهید.

فعال باشید ، غذای خوب بخورید ، برای ملاقات با دوستانتان زمان بگذارید و مطمئن باشید که کارهایی انجام می دهید که دوستشان دارید . مراقبت از خود به این معناست که سلامت جسم و ذهن خود را بررسی کنید و اگر خودتان را از هر جنبه در زندگی ارتقا دهید ، مطمئن باشید که همسرتان اولین نفر به این تغییرات پی می برد و او از شما یک زن جذاب ، با اعتماد بنفس و زیبا می خواهد که خودش را نادیده نمی گیرد و مراقبت از خود را در اولویت قرار می دهد.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

2. جنجال نکنید.

قطعا با یکدیگر جر و بحث خواهید داشت و زمان های سختی در زندگی شما به وجود می آید . او در این زمان ها همسری می خواهد که درکش کند و بتواند در کنار سختی های بعد از ازدواج با او همراه باشد . قبل از هرگونه دعوایی یک نفس عمیق بکشید و احساسات خود را آرام کنید که زمانی که آرامش داشته باشید ، فضا را برای هر دویتان آرام می کنید و صمیمیت بین خود را بالا می برید و اگر مقصر شما بودید ، مسئولیت اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید ، با این کار به او یاد می دهید که او هم اشتباهات خود را پذیرا باشد و به شما نزدیک تر شود.

3. واقعا به او اعتماد داشته باشید.

اگر می دانید که او شما را دوست دارد، پس نیاز دارید که به او اعتماد داشته باشید .

گاهی اوقات سخت است که نا امنی ها را نادیده بگیرید و به هرکسی اعتماد کنید اما اگر می خواهید که این رابطه کارآمد باشد و آینده خود را در کنار این شخص سپری کنید ، باید به او اجازه دهید که اعتماد شما به خودش را ببیند . به قول هایتان وفا کنید، او نیز همین کار را برای شما انجام خواهد داد و اگر او متقابلا به تعهدات خود عمل نکرد و از اعتماد شما سوء استفاده کرد، پس مرد دلخواه شما نخواهد بود.

4. با او راحت باشید.

زمانی که ازدواج کنید ، او شما را صبح ها با هیچ آرایشی ، هیچ طراحی و دیزاینی مشاهده خواهد کرد . پس با خود واقعی و ظاهر بدون آرایشتان راحت باشید و سخت نگیرید که او می تواند حس نا امنی شما را بابت بی آرایش بودن صورتتان بفهمد و این که هیچ مردی مایل نیست با زنی باشد که به خودش شک دارد یا مدام از خودش و ظاهرش انتقاد می کند و مدام در حال نشان دادن این است که چقدر خوش شانس است که شما با او هستید و باور داشته باشید که شما عالی هستید.

5. محبت خود را ابراز کنید.

همه ما دوست داریم به آغوش کشیده شویم ، بوسیده شویم و توسط شریک زندگی خود مورد تحسین و تمجید قرار بگیریم . او مایل است که ظرفیت انجام کارهای رمانتیک را در شما ببیند ، مثلا زمانی که به خودش می رسد ، از ظاهر او تعریف و تمجید کنید یا به او بگویید که چقدر از ارتقای شغلی اش مفتخر هستید و توجه خود را به او ابراز کنید.

6. قدرشناس باشید.

قطعا باید بابت چیزهایی که در زندگی دارید ، قدرشناس باشید مثلا از کادوهایی که می گیری د، لحظه هایی که در کنار او سپری می کنید یا از حمایتی که او از شما دارد، سپاس گزاری کنید و هرگز تشکر کردن بابت کوچک ترین چیزها را نیز فراموش نکنید .

اگر در را برای شما باز می کند هم تشکر کنید و یا با لبخند از او تشکر کنید . او به دنبال زنی می گردد که مهربانی هایش را ببیند و قدردان آن ها باشد . به او نشان دهید که کوچک ترین کارها و تلاش او نیز برای شما قابل تقدیر و احترام است.

7. در طوفان هایش، آرام باشید.

او به عنوان یک مرد زمان های سختی را در زندگی سپری می کند و به همین دلیل به زنی نیاز دارد که صدای او را بشنود و دلایلش را بپذیرد . او کسی را نمی خواهد که اضطرابش را بیشتر کند ، پس در چنین مواقعی به او نشان دهید که همراهش هستید و می توانید آرامش را به او برگردانید .

8. وفاداری خود را نشان دهید.

اگر می خواهید که به شما متعهد باشد ، باید به او تعهد بدهید . رابطه را در اولویت قرار دهید؛ هیچ کس را جایگزین او نکنید و نشان دهید که چقدر به او و رابطه تان متعهد هستید .

به او نشان دهید که لایق بهترین ها هستید زیرا بهترین نوع خود را در رابطه نشان می دهید.

9. بدون سوال درخواست او را اجابت کنید.

زمانی که مردی از شما درخواستی را دارد ، از او نپرسید که ” چرا ” . او با این سوال شما به این فکر می کند که قصد راضی نگه داشتن یا خوشحال کردن او را ندارید یا این که فکر می کند که برای کمک کردن به او باید قانعتان کند .

10. گاهی اوقات بین خودتان فاصله ایجاد کنید.

هر مردی نیاز به زمان هایی برای تنها ماندن دارد و همه ما نیز به فضای شخص خود نیاز داریم که مردان نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، بلکه بیشتر از ما نیاز به این تنهایی دارند اما ما نباید طوری رفتار کنیم که آن ها برای تنها ماندن از ما اصرار یا خواهش داشته باشند و به این موضوع آگاه باشید تا ببینید که او چگونه از شما قدردانی می کند.

11. هنگام مشکلات در کنار او باشید.

زمانی که مشکلی برای او پیش می آید ، بدون هیچ سوال اضافه ای در کنارش باشید و حمایت خود را به او نشان دهید.

12. از لحاظ اقتصادی مستقل باشید.

این موضوع بسیار مهم است که مردان شما را انسان نیازمند یا وابسته از لحاظ مالی ندانند . بعضی از مردان از ازدواج می ترسند و دلیل آن هم از دست دادن پول هایشان می باشد و گاهی اوقات مردان نیز به دلیل ولخرجی از خانم هایشان طلاق می گیرند.

13. جوک گفتن را یاد بگیرید ، البته جوک های بامزه و مناسب .

14. انتقاد کردن را یاد بگیرید.

بسیاری از مردان سعی می کنند که با انتقاد کردن از مسائل به شما نشان دهند که می توان از ابعاد دیگری نیز به موضوع نگاه کرد و گاهی اوقات نیز با این کار سعی دارند که راه حل هایی را به شما نشان دهند و شما نیز باید یاد بگیرید که چگونه انتقاد کنید و چگونه در برابر انتقاد او واکنش نشان دهید.

15. هرگاه که لازم بود جدی شوید.

هیچ چیز برای یک مرد منزجر کننده تر از این نیست که یک خانم هیچ موضوعی را جدی نگیرد . یک موضوع کاملا جدی ، موضوعی است که واقعا اهمیت داشته باشد و اگر باز هم توانایی جدی گرفتن این موارد مهم را ندارید ، او به این فکر می کند که خود او هم برای شما هیچ جدیتی ندارد.

16. بهانه جویی نکنید.

17. عشقتان را با کارهایتان ابراز کنید.

قطعا که تا به حال به او گفتید که دوستش دارید اما کلمات معمولا زود از خاطر می روند . او مایل است که عشق شما را در عمل نیز ببیند.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

18. او را تشویق کنید تا هر روز موفق تر از روز قبل عمل کند.

19. برای مشکلاتش راه حل پیدا کنید.

20. از چیزهایی که برای شما می خرد ، استفاده کنید.

21. مخالفت خود را بدون نا امید کردنش نشان دهید.

قطعا تفاوت هایی بین شما و شریکتان به عنوان دو انسان متفاوت وجود خواهد داشت اما موضوع اصلی این است که چگونه این تفاوت ها را مدیریت کنیم . اگر بخواهید که با بحث و دعوا به این تفاوت ها واکنش نشان دهید ، به او نشان می دهید که از لحاظ احساسی و عاطفی به بلوغ نرسیده اید اما اگر این تفاوت ها را بدون نا امیدی یا احساس بد بیان کنید ، به او نشان می دهید که به عقایدش احترام می گذارید حتی اگر با او مخالف باشید .

22. زمانی که چیزی را نمی دانید ، از او سوال کنید.

گاهی اوقات سوالات خود را از او پنهان می کنید زیرا نگران واکنش او هستید . اگر در مورد مسائلی که در موردشان کنجکاو هستید ، از او سوال نپرسید یعنی این که فرد نگران و بدون اعتماد به نفسی هستید و رابطه شما بر اساس فرضیات و توهمات خودتان پیش خواهد رفت.

23. به او فشار نیاورید.

24. هیجانتان را بالا نگه دارید .

ازدواج کردن یک رابطه بلند مدت است و مردان برای وارد شدن به این رابطه و انتخاب همسر، نیاز دارند که این پتانسیل را در فرد مقابل ببینند ، به این صورت که مطمئن شوند این فرد می تواند او را در طولانی مدت راضی نگه دارد و رابطه در کنار او کسل کننده نخواهد بود.

25. از اشتباهات خود درس بگیرید.

26. احساسات خود را بشناسید.

27. خودتان را ارزیابی کنید.

مردان معمولا دوست ندارند که خودشان یک اشتباه را چند بار تکرار کنند و بنابراین از شما نیز همین توقع را دارند ، پس اگر موضوعی پیش آمد و آن را حل کردید ، نباید دوباره آن را پیش بکشید یا رفتار اشتباه گذشته را پیش بکشید و برای جلوگیری از این اتفاق نیز باید خودتان را ارزیابی کنید.

28. به او نشان دهید که توانایی صرف نظر کردن از برخی مسائل را نیز دارید.

29. تا جایی که می توانید برایش گوش شنوا باشید.

بارها در بخش روابط عاطفی در نمناک به این نکته ی مهم اشاره کرده ایم که شنیدن البته با رعایت کیفیت لازم اهمیت خاصی برای فرد مقابل شما خواهد داشت به خصوص اگر رابطه عاطفی بین او و شما برقرار باشد چراکه او دوست دارد که در مورد هر چیزی که در ذهنش می باشد با شما صحبت کند و شما نیز به او گوش دهید.

30. به او اجازه دهید که انتظارات شما را از رابطه بداند.

31. او را به چالش بکشید.

او کسی را می خواهد که برای بهتر شدن یا برای ایجاد هیجان در زندگی به چالشش بکشد و این کار باعث می شود که او مثل یک چسب به شما بچسبد و هیچ کس جز شما را نخواهد.

32. زمان خود را با دیگران نیز تقسیم کنید.

33. صادق باشید.

به یاد داشته باشید که صداقت باید در همه حال حفظ شود ، حتی اگر رعایت کردنش به کسی صدمه بزند . حتی دروغ های کوچک و مصلحتی نیز اعتماد او را از شما سلب می کند.

34. او را همان گونه که هست ، بپذیرید.

35. او را سورپرایز کنید.

36. در زندگی با انگیزه باشید.

37. او را به خنده وا دارید.

خندیدن بهترین دارو برای سلامتی است و یکی از ویژگی های زنان جذاب این است که اکثر مواقع شاد هستند و لبخند به لب دارند.

38. نقش خود را در رابطه بشناسید.

39. اجازه دهید که بفهمد با شما کامل می شود.

مردان معمولا از این موضوع نگران هستند که آیا می توانند حامی شما باشند یا خیر ؟ آیا شما می توانید به عنوان مرد زندگی به آن ها تکیه کنید یا خیر ؟ حتی در مورد این هم فکر می کنند که تا چه حد در شادی شما در زندگی نقش دارند و همین دلایل است که گاهی اوقات باعث می شود از شما فاصله بگیرند یا این که از ازدواج بترسند پس اگر می خواهید که او را برای ازدواج متقاعد کنید ، طوری رفتار کنید که بفهمد هرکاری که الان انجام می دهد ، دقیقا همان چیزی است که باید در آینده انجام بدهید زیرا با همین کارها می تواند شما را راضی نگه دارد . . . در نتیجه از این که بتواند شما را در آینده خوشحال نگه دارد یا خیر ترسی نخواهد داشت زیرا می بیند که توانایی انجام این کار را دارد .

همه موارد ذکر شده را می توان با مشورت گرفتن از خانواده ها برای داشتن بهترین انتخاب انجام داد.بهتر است قبل از قطعی شدن انتخاب مرد مورد علاقه خود ، معیارهای درست را بهتر بشناسید و آنها را در گرفتن مهمترین تصمیم زندگی لحاظ کنید.

یادگیری زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 3545موضوع :

آموزش رایگان زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 4068موضوع :

Best sources of love and relationship from all […]تاریخ : ۰۳ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 1766موضوع :

فال عشق واقعی وازدواجتاریخ : ۰۳ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 35688موضوع :

کانال مشاوره خانوادهتاریخ : ۰۲ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 4124موضوع : چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

علائم عاشق شدن پسرانتاریخ : ۱۳ / ۰۵ / ۱۳۹۷بازدید : 9184موضوع : جذب عشق

 باید ها و نباید ها برای […]تاریخ : ۱۷ / ۰۱ / ۱۳۹۵بازدید : 18895موضوع :

ازدواج یک رخداد مهم در زندگی هر فرد است اما راضی کردن مردان برای ازدواج دارای اصول و قوانین مخصوص به خود است. این موضوع حقیقت دارد که امروزه بیش از هر زمان دیگر مردان عجله ای برای تعهد داشتن به یک رابطه درازمدت و ازدواج از خود نشان نمی دهند. به همین منظور در این مطلب به شما نشان می دهیم چگونه مردی را متمایل به ازدواج کنید و بعد از آن نشانه های یک خواستگار واقعی چیست.

اما اگر از خود می پرسید “چگونه با رفتار صحیح با دوست پسرم ازدواج کنم” یا “دوست پسرم را به خود وابسته کنم” نوین اطلس توصیه می کند عاقب ازدواج با دوست پسر را بدانید. تا پایان مطلب با ما همراه شوید.

چند وقتی است که با مردی آشنا هستید که دوستتان دارد، چه این را ابراز بکند چه نه. دوستی با شما را دوست دارد و از با شما بودن لذت می برد. اما با همه این حرف ها هنوز خود را به طور کامل به شما متعهد نکرده است. هنوز برنامه آخر هفته هایش را با شما نمی گذارد و به دوستانش هم معرفیتان نکرده است. با اینکه خیلی وقت است که همدیگر را می شناسید و با هم در یک ارتباط سالم بوده اید، هنوز از شما نخواسته است با او ازدواج کنید.

احتمال مردی که با او در ارتباط هستید از متعهد شدن می ترسد. اما آیا شما می توانید کاری کنید که همه آن شادی و خوشبختی از آنِ هر دوی شما شود؟ پاسخ مثبت است و راه حل های آن بسیار ساده هستند. اقداماتی خیلی کوچک و ساده که هیچ هزینه ای برایتان در بر نخواهد داشت و در آخر مرد شما را متمایل به ازدواج خواهد کرد.

در ابتدای رابطه سعی نکنید اصول الدین از او بپرسید. از سوالاتی مثل، “چقدر درآمد داری؟”، “آیا دانشگاه رفته ای؟”، “کی و کجا ازدواج کردی؟”، “چرا جدا شدی؟”، “کار پدر و مادرت چیست؟” و … خودداری کنید. این سوالات نشان می دهد که شما قصد ارزیابی او را دارید تا ببینید فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه. یادتان باشد، حتی اگر بعداً بفهمید که یک میلیاردر است، لازم است که حس کند او را به خاطر خودش می خواهید.

درعوض از او درمورد احساسش نسبت به مسائل مختلف و علایقش سوال کنید. اگر به شما گفت که اخیراً یک پاداش خیلی عالی دریافت کرده، از او نپرسید آن پاداش چقدر بوده است. درمورد هیجان انگیز بودن آن تجربه با او حرف بزنید. باید از آن تجربه در کنار او لذت ببرید. بعد از مدتی همه چیز را به شما خواهد گفت مگر اینکه خیلی آدم مرموزی باشد که این خود یک علامت بسیار منفی است. باید طوری رفتار کنید که بفهمد که برای او فارغ از هر طبقه ای که در آن باشد ارزش قائل هستید.

در واقع رفتار صحیح با دوست پسر  این است که هرگز با پسری که می خواهید ازدواج کنید، دوست نباشید. پسرها هم یک قانون ناگفته دارند “دختری را بگیر که به تو محل نمیگذارد” شاید باورتان نشود اما پسرها برای زن گرفتن، از دوست دخترهای خود فراری اند. آنها دخترهایی را میپسندند که آنها را تحویل نمیگیرند، ناز میکنند، دماغشان بالاست و خلاصه دست نیافتنی به نظر میایند. دوست دخترها سرگرمی اند و کتاب های خوانده شده و تکراری اند، هیجان انگیز نیستند و به درد ازدواج نمیخورند. برای زن گرفتن، باید رفت سراغ دخترهای جدید.

نشانه مردی که به شما توجه دارد و برای ازدواج روی شما حساب باز کرده چیست؟ تشخیص این که مردی به زودی از شما می خواهد یک وقت خانوادگی به او بدهید تا به منزلتان بیاید، کار سختی نیست. کافی است نشانه های خواستگار واقعی بشناسید.

۱: خداحافظی با حسادت

همه مردها وقتی متوجه چیز مشکوکی در دختر موردعلاقه‌شان می‌شوند، حسادت می‌کند. اما مردهایی که با دختری هستند که می‌خواهند با او ازدواج کنند، کاملاً به او اعتماد خواهند کرد. درنتیجه لازم نمی‌بینند سر مسائل کوچک حسادت کنند. به عشق شما اعتماد دارد و می‌داند شما هیچوقت کاری که دوست ندارد را انجام نمی‌دهید. پس اگر او سعی نکرد هر مردی که به شما نگاه می‌کند را از روی غیرت بکشد، نگران نشوید! این احتمال هست که به رابطه‌اش با شما اعتماد کامل دارد.

۲: خواستگار واقعی برای خوشحال کردنتان تلاش می‌کند

آیا او از نشستن با شما در مطب دکتر متنفر است؟ آیا از رفتن برای ناهار خانه خواهرتان می‌ترسد؟ مهم نیست چه موقعیتی باشد، وقتی می‌فهمد که دوست دارد با شما ازدواج کند، هر کاری که تصور کند شما را خوشحال می‌کند را علیرغم میل خود انجام خواهد داد. شاید باز کمی غر زده و شکایت کند اما تلاش خود را برای انجام آن کار به نحو احسن به کار می‌گیرد.

۳: برنامه‌ریزی برای آینده از نشانه های مهم یک خواستگار واقعی است

مردی که آمادگی ازدواج دارد، وقتی درمورد آینده خود صحبت می‌کند حتماً از شما هم اسم خواهد آورد؛ چه برای خریدن یک خانه جدید باشد، چه رفتن به یک شهر دیگر یا عوض کردن کارش. مطمئناً از چنین مردی می‌شنوید که نگران است برنامه‌هایش برای آینده برای شما هم خوب باشد و خیلی دوست دارد نظر شما را درمورد آنها بداند.

۴: تغییرات ناگهانی

اگر ناگهان (به طریقی مثبت) تغییر می‌کند و عشق بیشتری به شما نشان می‌دهد، برای انجام کارهای خاص که شما دوست دارید بی اندازه به زحمت می‌افتد، و جمله «دوستت دارم» را خیلی خیلی بیشتر به زبان می‌آورد، احتمالاً آماده است که حلقه برای پیشنهاد ازدواج را از جیب خود درآورد. وقتی مردی آماده خواستگاری کردن از دختری است، بسیار احساساتی‌تر می‌شود و توجه بیشتری به شما نشان می‌دهد.

تعدادی از مردها طی تحقیقاتی اظهار داشته اند که دوست دارند چطور ” دوست داشته شوند“ شما عاشق شده اید، در خواب و خوراک و همه ساعات و دقایق خود مرد خود را احساس می کنید. در ظاهر مردتان هم چنین حسی دارد، چه تضمینی وجود دارد که رابطه تان به همین ترتیب پیش رود؟ با ابراز عشق؟

صادق باشد و در عین حال دوست داشتنی، به من توجه کند و در عین حال زندگی را آسان بگیرد، شوخ طبع و در عین حال در هنگام لزوم گوش شنوا و سنگ صبور.

بفهیمد که مردتان چطور آدمیست ، خود را با او همراه کنید، فکر می کند خیلی بامزه است؟ به حرفهایش بخندید. یک مرتبه جنی می شود؟ با او کنار بیائید. چیزی برای او درست کنید، تی شرت با رنگ مورد علاقه اش برایش بخرید. به او کارت پستال بدهید مثل یک دوست واقعی. نه اینکه هر روز به او یک دنیا هدیه بدهید اینطوری هم او را بد عادت می کنید. فقط به او بفهمانید که او را به خاطر آنچه که هست دوست دارید.

برای اینکه دوست پسرتان را وابسته کنید خودتان باشید تا او هم خودش باشد. فراموش کنید او دوست دارد شما چه باشید، فقط خودتان باشید. بگذارید بعضی از اوقات بدون آرایش شما را ببینید . به این ترتیب او هم در کنارتان راحت تر خواهد بود.

۱- ایجاد بد بینی نسبت به همدیگر.

۲- افزایش آمار طلاق: (آمار نشان می دهد که افرادی که رابطه نامشروع قبل از ازدواج با یکدیگر داشتند، ازدواج و زندگی آنها دوام ندارد و نوعا به طلاق کشیده می شود).

۳- افت تحصیلی: (جوانی که متوجه جنس مخالف خود باشد، تمرکز لازم برای تحصیل را ندارد، چرا که اصولا چنین روابطی اضطراب واسترس به همراه دارد).

۴- ترویج فرهنگ غربی: (با توجه بر اینکه دین اسلام چنین روابطی را قبول ندارد، پس چنین روابطی یک فرهنگ غیر دینی است).

۵- غیرت و مردانگی وعفت زائل می شود، و گناه و آثار زشت را بدنبال دارد.

۶- عدم میل به تشکیل خانواده (وقتی نمونه ی شبیه سازی شده ی خانواده در اختیار کسی باشد، گمانش بر این است که اصلش نیز تفاوتی با این نمونه ندارد و رغبتی و پذیرش مسئولیت های سنگین تر ندارد).

مطالب مرتبط:

چگونه یک مرد را متمایل به ازدواج کنیم

وابسته کردن پسر به خود

پسرها چگونه دختری دوست دارند

مشاوره دوستی دختر و پسر

نشانه بسته شدن بخت

طرز رفتار با مردان

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

از کجا بفهمیم پسری قصد ازدواج دارد؟

novinatlas 1706 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های novinatlas

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.

var _paq = window._paq || []; /* tracker methods like “setCustomDimension” should be called before “trackPageView” */ _paq.push([‘trackPageView’]); _paq.push([‘enableLinkTracking’]); (function() { var u=”//novinbinesh.com/analytics/”; _paq.push([‘setTrackerUrl’, u+’matomo.php’]); _paq.push([‘setSiteId’, ‘3’]); var d=document, g=d.createElement(‘script’), s=d.getElementsByTagName(‘script’)[0]; g.type=’text/javascript’; g.async=true; g.defer=true; g.src=u+’matomo.js’; s.parentNode.insertBefore(g,s); })();

برای دسترسی بهتر, راحت تر و سریع تر به سایت ما می توانید وب سایت ما را بوکمارک کنید .

برای مطالعه بهترین منابع روانشناسی عشق و بهبود رابطه ما به شما وبسایت نوین بینش را معرفی می کنیم.

 

 

 

 

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

 

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

 

تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به جشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است. دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.

 

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.

 

راه چاره چیست؟

 

1 – بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.

 

2 – بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

 

3 – اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

 

به این مردان اعتماد نکنید

 

کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:

 

1 – به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.

 

2 – از آشنایی با خانواده شما طفره می رود.

 

3 – عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.

 

4 – مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.

 

5 – به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.

 

6 – هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و…

منبع : hamshahrionline.ir

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

چطور با هزینه‌ی کم، زیاد و راحت سفر کنیم؟


قبل از گرونی و شلوغی عید فرشت رو بخر!


تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!


پاکسازی و رفع آلودگی هوای خانه

اجاره ویلاهای لوکس شمال لب دریا باقیمت خوب


خرید دستگاه تصفیه آب با شرایط اقساطی


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


اگر شما هم مشکل ملکی دارید تماس بگیرید

انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت


اقساط36ماهه لوازم خانگی بدون پیش پرداخت

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

معمولا رابطه یا دوستی بین دختر و پسر رابطه‌ای است که بر اساس عشق و علاقه قلبی و محبت است و گاهی با هدف‌های دیگری نیز دنبال می‌شود. اما این رابطه زمانی بسیار با ارزش خواهد بود که به ازدواج ختم شود و طرفین رابطه تصمیم جدی برای ساختن آینده مشترک داشته باشند. در این مقاله سعی می کنیم خانم ها را راهنمایی کنیم تا بتوانند به نحوی با دوست پسر خود ارتباط برقرار کنند که رابطه را با سمت ازدواج ببرد.

بسیاری از افراد بعد از مدتی رابطه و علاقه با پسر یا دختر مود علاقه خود به دلیل وابستگی خاصی که به طرف مقابلشان پیدا می‌کنند و یا با سنجیدن رفتار و برخورد طرف مقابل فکر می‌کنند که دوست پسر یا دوست دخترشان گزینه‌ی مناسبی برای ازدواج است و تمایل دارند که کارها، رفتار و احساسات خود را در جهتی که به نظر طرف مقابلشان خوشایند باشد به کار گیرند تا رابطه آن‌ها به ازدواج با دوست پسر یا دخترشان ختم شود. و در ذهن خود سوالاتی مانند: چیکار کنم دوست پسرم بیاد خواستگاریم! یا چگونه با دوست پسرم ازدواج کنم! رخ خواهد داد

از طرفی با توجه به تفاوت‌های انگیزشی در دختران و پسران اکثر دختران در رابطه‌ها عاطفی‌تر عمل می‌کنند و با توجه به وابستگی ایجاد شده اکثر آن‌ها شروع رابطه را مانند مقدمه‌ای برای ازدواج با دوست پسر خود در نظر می‌گیرند اما بر خلاف دختران بیشتر پسران به قصد کنجکاوی و با هدف‌های دیگری مانند ارتباط جنسی و وقت گذرانی وارد رابطه می‌شوند.

با توجه به در نظر گرفتن تفاوت‌های مختلف رفتاری، احساسی و غیره در دختران و پسران در این مقاله سعی می‌کنیم راهکار‌هایی را که می‌تواند دغدغه دختران جوانی را که هدفشان از رابطه عاشقانه ازدواج با دوست پسر خود است و دنبال شیوه‌های موثر و مفید و باید‌ها و نباید‌های موجود در این مسیر هستند را ارائه دهیم.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

میخواهم یاد بگیرم دوست پسرم را برای ازدواج عاشق و وابسته خودم کنم

شما باید از طریق مختلف قلب پسر مورد علاقه‌یتان را بدست آورید ولی این مسئله بدین معنی نیست که ماهیت واقعی خود را پنهان کنید بلکه باید خود واقعیتان را به او نشان دهید و همواره از طریق رفتار‌های مثبتی مانند وجود استقلال شخصیتی در خود و اثبات آن، اهمیت دادن به ظاهر خود، وفاداری در رابطه، صداقت و سایر رفتار‌هایی که از نظر روانشناسی نیز برای تسخیر قلب فرد مورد علاقه و ازدواج با دوست پسر خودتان لازم دارید را به کار گیرید.

مقاله مرتبط: دوست پسر خوب کیست؟ چه پسری برای رابطه و ازدواج انتخاب کنیم؟

به طور کلی مردان از زنانی که وابسته هستند و شخصیت های آویزانی دارند فراری اند. سعی کنید که همه کارها و رفتار‌های خود را با صمیمیت بیش از حد به او نشان ندهید و همیشه ناشناخته‌هایی برای پسر مورد علاقه‌یتان ایجاد کنید تا او برای شناخت شما به سمتتان نزدیک شود. پس باید به گونه‌ای باشید که کل شخصیت شما برایش شفاف نباشد و اگر به ازدواج با دست پسر خود تمایل دارید انگیزه کشف کردن را از او نگیرید.

اگر به ازدواج با دوست پسر خود فکر می‌کنید و به آن تمایل دارید باید در شروع رابطه یا در هر مرحله‌ا از آن هدف گذاری مشخصی داشته باشید یعنی شما می‌توانید با بحث و گفت و گو درباره ازدواج و مسائل پیرامون آن تاحدی درک کنید که آیا طرف مقابل نیز بر روی این هرف تمرکز دارد یا نه ؟ و بهتر می‌توانید که هدف دوست پسرتان را از این رابطه درک کنید.

شما می‌توانید برای سوق دادن دوست پسرتان به سمت ازدواج از همان آغاز رابطه هدف مشخصی مانند ازدواج را مطرح کنید و تکلیف خودتان را از این رابطه روشن کنید.

شما می‌توانید از طریق دوستان بخصوص دوست مشترک دوطرف یا کسی که در باره ازدواج شما نظر مثبت یا منفی نداشته باشد وارد عمل شوید و به او بگویید بدون اینکه مستقیما به شما اشاره کند اهداف، صحبت و ایده‌های دوست پسرتان از ادواج را بپرسد و اینگونه بهتر از تصمیم‌ها و برنامه‌ احتمالی او برای ازدواج آگاه می‌شوید.

طبق شواهد مردان بیشتر از زنان ازدواج را جدی می‌گیرند و به زمان خیلی بیشتری نیاز دارند که پیشنهاد ازدواج بدهند. سعی کنید در این زمینه به جای اینکه عجولانه تصمیم بگیرید و پیشنهاد ازدواج رامطرح کنید؛کارهای دیگری مانند بیان کردن خواسته‌هایتان به صورت نا محسوس، بیان ایده‌های خود در رابطه با ازدواج و همچنین به صحبت‌های هدف دار بپردازید.

در کل در این خصوص هر چه بیشتر صبر کنید به نفع شماست چونکه به دلیل مسائل فرهنگی جامعه ما ممکن است که با مطرح کردن پیشنهاد ازدواج از طرف دختر با واکنش‌هایی از قبیل عقب نشینی مرد از ازدواج و گرفتن حالت دفاعی او مواجه شوید پس بهتر است برای ازدواج با دوست پسرتان این اجازه را از خود سلب کنید.

اگر به ازدواج با دوست پسر خود فکر می‌کنید. بهتر است که برای پیشگیری از تنش بین خانواده‌ها و مسائلی مانند پشیمان شدن و غیره رابطه را خیلی کش دار نکنید و اگر در رابطه خود جدی هستید بهتر این است که با هدف گذاری و مشخص کردن زمان‌هایی برای مشاوره قبل از ازدواج و کار‌هایی از این قبیل از طولانی کردن رابطه جلوگیری کنید.

با توجه به تاکید روانشناسان بر اینکه اکثر افرادی که قبل از ازدواج با دوست پسر خود رابطه جنسی داشته‌اند؛ معمولا ازدواجشان با شکست روبرو شده است و به دلیل پیش آمدن مشکلات و مسائلی مانند مقایسه کردن و ایجاد توقعات بهتر است از این رابطه بپرهیزید. و این کار را به عنوان صمیمت بیش از اندازه برای رسیدن به ازدواج نگاه نکنید و از ان فاصله بگیرید.

مقاله مرتبط: از سیر تا پیاز رابطه جنسی با دوست پسر (برسی کامل رابطه جنسی قبل ازدواج)

بسیاری از دختران فکر می‌کنند که برای ازدواج با دوست پسر خود باید مسئولیت همه امور را به دوش بگیرند و فداکاری‌هایی که گاهشان در توانشان نیست را انجام دهند تا با تحمل این سختی‌ها و از این طریق بتوانند طرف مقابلشان را به پای سفره عقد بکشانند. اما شاید از این مسئله خبر ندارند که همین نشان دادن ضعف و باج دادن به نحوی باعث مردد شدن و عقب نشینی دوست پسرشان برای ازدواج باشد.

پس بهتر است برای اینکه گامی موثر برای ازدواج با دوست پسر خود بردارید بجای فداکاری‌های بیش از حد وضعیت و اهداف و شرایط خود را از ازدواج برای او شفاف سازید.

برای شما بهتر است زمانی که دوست پسرتان به دلایل مختلف از جمله تحصیل، سربازی و دلایل دیگری فرصتی برای ازدواج از شما می‌خواهد؛ شما نیز به جای فشار آوردن و گیر دادن به هر چه سریع‌تر انجام شدن این کار به او کمک کنید و با صحبت کردن و همفکری با کسی که واقعا دوستش دارید و هدفتان از ازدواج مشخص است مسیر را هموار سازید.

در کل با توجه به نکات و راهکار‌های مفیدی که در این مقاله ارائه شد و مورد تایید مشاورین ازدواج و روانشناسان است و شما می‌توانید با به کار گرفتن آن‌ها به بالا بردن شانس ازدواج خود و احتمال موفقیت بیشتر در این امر را بالا ببرید. و همچنین جمع بندی و نکات ریزی را که در ادامه برای رسیدن به ازدواج با دوست پسر عنوان می‌کنیم را به کار گیرید:

ممکن است جز آن دسته از افرادی باشید که مشکل زود وابسته شدن دارند. این ویژگی می‌تواند زندگی را بر انسان بسیار سخت کند. افرادی…

داشتن زندگی خشک و بدون خنده برای هیچ کسی جذاب نیست. شاید شخصیت‌های جدی به نظرمان جذاب بیایند اما در نهایت، افراد ترجیح می‌دهند با…

یکی از مواردی که در جامعه ما بسیار منع می‌شود، ازدواج با دختر بزرگتر است. اصولاً مردان بزرگتر از همسر خود هستند. حتی به صورت…

بسیاری از زنان فکر می‌کنند برای این که ذهن پسری را جلب و درگیر کنند، باید خود را تغییر دهند. در صورتی که مردان جذب…





کلیه حقوق این سایت متعلق به مجموعه آموزشی تکامل من میباشد.

رفتار صحیح با دوست پسر: اگر شما دختر خانمی هستید که با پسری وارد رابطه عاشقانه شده اید بهتر است این مطلب از فالوده با عنوان رفتار صحیح با دوست پسر را مطالعه کنید. اگر رفتار صحیح با دوست پسر خود را بدانید می توانید این رابطه را از حالت دوستی و خوش گذرانی کوتاه مدت به یک رابطه عاطفی پایدار همراه با ازدواج تبدیل کنید. علاوه بر این رفتار صحیح با دوست پسرتان به شما کمک می کند اجازه سواستفاده و درخواست های نامعقول به وی ندهید. در این مطلب به شما خواهیم گفت رفتار با دوست پسر مغرور به چه شکلی باشد، چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود، راز نگه داشتن دوست پسر چیست، چگونه دوست پسر خود را وابسته کنیم، روش های دلبری از دوست پسر، چگونه با عشق خود رفتار کنیم و وظایف دوست پسر چه می باشند. پس با فالوده همراه باشید.

 

رفتار با دوست پسر مغرورباور قالب در ذهن ما این است که باید مدام در نزدیکی عشقم باشم تا او به من توجه کند. باید برای او کار های خاصی انجام بدم که متوجه علاقه من نسبت به خودش بشود. برای اینکه پسر مغرور را عاشق خودم کنم باید همیشه در دسترس و نزدیک او باشم. باید برای عشقم کادو بگیرم! باید به او بگویم که چقدر دوستش دارم یا حداقل از طریق رفتار هایم او را مطلع کنم.

متاسفا اکثر افراد این اشتباه را می کنند، هیچ چیز جالبی در شخصی که همیشه در صحنه حضور دارد نیست یک مثال جالب! بازیگری که در همه سریال ها بازی می کند و طی چند سال همیشه در سریال ها حضور دارد دوست داشتنی تر هست یا بازیگری که با فاصله زمانی مختلف او را مشاهده می کنیم کدام خوانده را دوست دارید خواننده ای که هفته ای یک اهنگ منتشر می کند یا خواننده ای که سالی یک آلبوم زیبا از او می شنویم. افراد پر کار در واقع به نوعی تمام هنر خود را خرج می کنند و همه کارهایشان شبیه هم می شود و جذابیتی نخواهد داشت. این شرایط در زندگی و روابط شخصی ما هم کاملا صدق می کند. همیشه حضور داشتن و در دسترس بودن کار پسندیده ای نیست!

چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود
متاسفانه بعضی از دختر خانم ها زمانی که با یک پسر در ارتباط هستند خیلی از نکات را نمی دانند یا رعایت نمی کنند و همین موارد باعث می شود آن نیرو و جاذبه ای که باید از سوی دختر، پسر را مجذوب خود کند، احساس نمی شود و بعد از مدتی به صورت ناخودآگاه سرد شدن یهویی رابطه و دوری پسر از دختر اتفاق می افتد. سپس از خود می پرسند چگونه با دوست پسر خود رفتار کنیم تا عاشقمان شود.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

در رفتار صحیح با دوست پسر خود باید بفهمید پسر چه هدف و آرزوهایی دارد. بعد او را تشویق کنید به خواسته هایش برسد. اگر شما پسر مورد علاقه تان را برای انجام کاری تشویق کنید چنان شور نشاطی در او ایجاد خواهید کرد که او سعی می کند نقص های خود را برطرف کند و فردی توانمند و موفق شود. پسر وقتی ببیند شما او را درک می کنید و به خواسته هایش بها می دهید، قطعا شیفته و دیوانه شما خواهد شد و پیش خود خواهد گفت: این دختر با تمام دخترهای دیگر فرق می کند. من تنها در کنار او خوشبخت و موفق خواهم بود.

راز نگه داشتن دوست پسر
اما در این بخش از رفتار صحیح با دوست پسر می خواهیم بدانیم راز نگه داشتن دوست پسر چیست؟ شما به عنوان یک دختر به رابطه جدید طوری فکر می کنید که قرار است زندگی تان را تغییر دهد، اما پسرها در کنار برقراری رابطه به حفظ وضعیت قبل خود هم فکر می کند. شما دوست دارید بعد دوستی بیشتر وقتتان را با او باشید به سینما، پارک، رستوران و … بروید و از پسر انتظار دارید دور تفریحات با دوستانش را خط بکشد و بیشتر با شما باشد. درحالی که او مُصِر است تا حد امکان برنامه های قبلی خود را حفظ کند و در آن تغییری ایجاد نکند.

این روش صحیح برخورد با دوست پسرتان نمی باشد. اگر او را دوست دارید، آزادش بگذارید، حضور شما در همه لحظات ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. اگر سعی کنید زندگی او را به سرعت تغییر دهید، احساس تهدید خواهد کرد. راز نگه داشتن دوست پسر و رفتار صحیح با وی این است که باید به او نشان دهید که نمی خواهید همه چیز را از او بگیرید. بعنوان مثال، بگذارید وقتی را با دوستان خودش بگذراند. دائماً او را چک و کنترل نکنید، نپرسید: کجا هستی؟ دیشب کجا بودی؟ و … نشان دهید اگر بدون حضور شما برای تماشای فوتبال یک شب را با دوستان خود بگذراند، اعتراضی ندارید. 

روش های دلبری از دوست پسر
در این بخش از رفتار صحیح با دوست پسر می خواهیم به روش های دلبری از دوست پسر اشاره کنیم.
– تماس چشمی با پسر یک روش غیرکلامی موثر برای ابراز علاقه و شیفته کردن دوست پسرتان است. زمانی که فردی را دوست داریم، تماس چشمی بیشتری با او برقرار می‌کنیم. با خیره شدن به چشمان عشقتان به او نشان دهید که چقدر دوستش دارید. اگر او نیز شیفته و شیدای شما باشد، متقابلاً به چشم های شما خیره خواهد شد.
– نقش زیبایی ظاهری برای جذب کردن پسر غیرقابل انکار است. بر اساس روانشناسی شناخت پسران اگر می‌خواهید برای دوست پسرتان جذاب و خواستنی باشید، سعی کنید در حضور او همیشه شیک ظاهر شوید. به هماهنگی لباس‌ها و آراستگی ظاهر توجه کنید و استایل خاص خودتان را داشته باشید.

– علاوه بر دلربا و جذاب بودن راه فوق‌العاده‌ی دیگری نیز برای شیفته کردن دوست پسرتان وجود دارد، اگر می خواهید بدانید چگونه با دوست پسرتان ازدواج کنید، کافی است زمانی که با او هستید خوش بگذرانید و یک فرد شاد و سرخوش باشید. مسلماً دوست دارید که عشقتان مدت بیشتری در کنارتان باشد، بنابراین به او ثابت کنید که همان فردی هستید که در کنارش به او خوش می‌گذارد. البته منظورمان این نیست که سعی کنید شخصیت و رفتار خود را تغییر دهید و خودتان نباشید، مطمئن باشید که بدون تظاهر نیز راه‌های بسیاری برای داشتن اوقاتی خوش وجود دارد.

چگونه با عشق خود رفتار کنیم
در رفتار صحیح با دوست پسر اگر بخواهیم بدانیم چگونه با عشق خود رفتار کنیم بایستی به این موارد توجه کرد:– ابراز علاقه کردن
بدانید در طرز رفتار با پسران ابراز علاقه به صورت گفتاری تاثیر بسزایی خواهد داشت.– انتظارات بجا داشته باشید
در رفتار با عشقتان توجه کنید که بیش از حد توان او توقع نداشته باشید چرا که این مورد باعث ارسال احساس منفی به فرد مقابل خواهد شد.– اختصاص دادن زمان
در طول روز حتما زمانی را برای وقت گذرانی حضوری و یا مجازی با او اختصاص دهید.– توجه به صحبت هایش
هنگامی که عشق تان با شما حرف می زند یا چیزی را تعریف می کند سعی کنید سراپا گوش باشید.– قدردانی
سعی کنید از دوست پسرتان برای کارهایی که برای شما انجام می دهد قدردانی کنید. 

آخه این دیگه چه عنوانیه که گذاشتید؟!!!!
دوست پسر؟!!!!
صد تا از این نکاتو اگه ملت رعایت کنن نه باعث میشه کسی بیاد خواستگاری نه اینکه اگرم اومد خواستگاری یعنی بعد از ازدواجم اون رابطه به همین خوبی و خوشی خواهد موند!

پسرا تا بهشون میگی میخوامت و دوستت دارم سریع شخصیتشون تغییر میکنه

خیلی از دخترها هم همینطورند

سلام ممنون که اینقدر زحمت میکشین واقعا تمام چیزایی که گفتین درست بود اما در این مورد من یکی از تجربه های خوبم بوده میگم که بقیه هم استفاده کنند:
ببینید اینکه خانم خودشو دوست داشته باشه به اندام و موستش برسه به خودش ارزش بده و اینا رو به عشقش یا همسرش بگه واقعا خوبه من مرتب ورزش میگیرم رژیم ماسک صورت و در این مورد هم صحبت میکنم میگم ورزش میکنم که اندام خوبم خراب نشه به پوستم اهمیت میدم که جوون بمونم اینا واقعا تاثیر مثبت داره حتی اگر اندامتون خوب نباشه یا پوست صافی نداشته باشین درباور مرد زندگیتون یه خانم خوشکل و خوش تیپ و خوش اندام جلوه میکنید

به نظر من فوقالعادس

اشتباه من این بود که مغرور بودم وقتی ازم درخواست چت سکسی میکرد بدن اینکه ضرری بهم برسونه من ضایعش میکردم و عکسایی که با لباس خوشگل دوس داش براش نمیفرستادم با اینکه خیلی زیبا بودم و پوستمم صافو سفید بود این باعث سردی رابطمون شد…تا اینکه بعد یه مدت برگشت و براش یه دختر پایه و شوخ شدم و الان رابطمون عالیه

واقعا دوست پسر یعنی چی خوب هیچ پسری با دختری که دوست هست ازدواج نمیکنه میره دنبال دختر خوب یا دختری که مامانش پیدا کنه اینها چیه ظررش برای دختر هست واقعا که زندگی بر اساس این دوستیها هم دوامی نخواهد داشت

همه دختران و خانم‌های جوان تمایل دارند تا در روابط عاطفی‌شان، جذاب و خواستنی باشند. اما این حس ممکن است تنها در ابتدای دوستی دیده شود و در طول رابطه، دیگر خبری از شیفتگی و دوست داشتن دیوانه وار وجود نداشته باشد. پس این سوال همواره در ذهن خانم‌های جوان به وجود می آید که چطور می‌توانیم جنس مخالف یا دوست پسر خود را عاشق کنم؟ چطور حس دوست داشتن او را حفظ کرده و حتی بیشتر کنم ؟ یا راه های جذب دوست پسر چیست؟ و سوالاتی از این دست.

در این مقاله از وب سایت شادیما درباره راه‌های جذب و ترغیب دوست پسر و افزایش عشق در رابطه صحبت میکنیم و اطلاعات کامل و جامعی در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم.

اولین دلیلی که افراد به دنبال رابطه هستند فرار از تنهایی و حس نیاز به یک فرد دیگر است. تجربه نشان داده است که هر چه ساعت‌های بیشتری را در کنار هم بگذرانید، احساس بین شما و دوست پسرتان قوی تر از قبل می‌شود. به بیانی ساده، هر چه تعداد دفعات و طول ساعات برای دیدن یک فرد خاص افزایش پیدا کند، علاقه آن شخص نسبت به شما بیشتر از قبل می‌شود. لذا برای اینکه بیشتر وقت‌تان را با او بگذرانید، بدنبال راهکارهایی برای دیدن او باشید.

مسلما تا به حال درباره خود با دوست پسرتان حرف زده اید، اما ممکن است خصوصیات خود را با ذکر جزئیات دقیق نگفته باشید. البته دلایل زیادی برای نگفتن تمامی جزئیات ویژگی‌های‌ خودتان وجود دارد. اما آنچه که واضح است، با گفتن جزئیات بیشتر و دقیق تر می‌توانید خیلی بهتر نظر او را جلب نمایید.

فرض کنید فردا قرار است دوست پسرتان را ببینید و با او حرف بزنید. با خود فکر کرده اید که می‌خواهید درباره چه موضوعاتی حرف بزنید؟! بدیهی است که هر موضوعی برای یک قرار دوستانه با او مناسب نیست. برای همین، بهتر است از خودتان، خانواده‌تان، علایق و توانمندی‌هایی که دارید، با او حرف بزنید. دقت داشته باشید که با نگه داشتن بعضی از موضوعات مثل اهداف و آرزوهایی که دارید، دوست پسرتان را نسبت به خود کنجکاو می‌کنید و می‌توانید به راحتی او را جذب خود کنید.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

هیچ پسری نمی‌تواند نقش زیبایی خانم‌ها را در دوست داشتن انکار کند. اگر دوست دارید تا برای دوست پسرتان یک دختر دوست داشتنی و تمام عیار باشید، نیاز دارید تا به ظاهر خود بیشتر برسید. لباس شیک و تمیز بپوشید و از آرایش‌های ملایم برای با طراوت نشان دادن خود استفاده کنید. توجه داشته باشید که رعایت هماهنگی بین لباس و آراستگی ظاهری شما، نشان دهنده این است که برای طرف مقابل‌تان ارزش بخصوصی قائل هستید.

برای جذاب کردن ظاهرتان به دو نکته اساسی توجه داشته باشید. آرایش چشم را هیچ گاه فراموش نکنید و هر از چندگاهی، لباس قرمز بپوشید. چرا که چشم‌های یک زن در اولین نگاه مردان مورد توجه قرار می‌گیرد. بنابراین، وقتی که با دوست پسرتان قرار دارید، هیچ گاه آرایش چشم را فراموش نکنید و قسمت‌های پایینی و بالایی چشم و پلک را با سایه، خط چشم و ریمل زیباتر کنید.

علاوه براین، رنگ قرمز یکی از جذاب ترین رنگ‌هایی است که مورد توجه مردان قرار می‌گیرد. در واقع تاثیر کلام شما هنگامی که روسری یا شال قرمز پوشیده اید، بیشتر از هر وقت دیگری است. اگر این نتایج را باور ندارید، می‌توانید برای یکبار هم که شده، لباس قرمز بپوشید و به قرار بروید.

در حالت عادی وقتی کسی را دوست دارید، حاضر هستید تا تمامی ساعت‌هایی که با او حرف می‌زنید، به بهترین شکل ممکن بگذرد. این حالت از دوست داشتن احساس بین دو نفر را قوی می‌کند. اکنون که قصد دارید تا برای چندین ساعت در کنار دوست پسرتان باشید، سعی کنید که خوش بگذرانید و شاد باشید. گفتنی است که هیچ حسی مثل حس شادی و سرخوش بودن برای داشتن لحظات فوق‌العاده و ناب مهم نیست. با توجه به این موضوع لازم می‌دانیم که این نکته را یادآوری کنیم که تظاهر به شاد بودن نکنید. چون وقتی که تظاهر می‌کنید سر خوش هستید، به زودی دست شما رو می‌شود و تمامی راه‌های شما برای جذب دوست پسرتان لو می‌رود!

با توجه به نمونه‌های زیر می‌توانید در کنار دوست پسرتان خوش بگذرانید:

خیلی از خانم‌ها فکر می‌کنند در صورتی جذاب هستند که شبیه یک دختر ایده آل باشند. باید بگوییم که این دسته از افراد، سخت در اشتباهند. چرا که برای جذب دوست پسر و تسخیر یک مرد، لازم نیست تا همواره طوری رفتار کنید که مورد تشویق و تحسین دیگران قرار بگیرید تا توجه مرد آینده زندگی‌تان به شما جلب شود. با توجه به این توضیح، برای سپری کردن ساعت‌های زیاد با او، لازم نیست دقیقا حرف‌هایی را بزنید که او دوست دارد بشنود. در نخستین قدم برای جذب دوست پسر باید سعی کنید که خودتان باشید و اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.

خوب است بدانید که داشتن اعتماد به نفس چه برای انجام کارهای عادی و چه برای انجام کارهای دشوار، برای اکثر مردم از جذابیت‌های بخصوصی برخوردار است. البته ممکن است زمان‌هایی وجود داشته باشند که شما در کنار دوست پسرتان کار یا فعالیتی نداشته باشید که آن را انجام بدهید! پس می‌توانید به راحتی درباره موفقیت‌های خودتان و نقش مفیدی که در به پایان رساندن فعالیت های محل کار یا محیط خانه دارید، صحبت کنید.

دقت داشته باشید که بعضی از افراد اعتماد به نفس پایینی دارند. اکنون ممکن است فردی که روبه‌روی شما است و شما او را دوست پسر خود خطاب می‌کنید، از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشد و تعریف و تمجیدهای شما را نوعی به رخ کشیدن، درک کند. پس در صحبت کردن خود درباره اعتماد به نفسی که دارید، معتدل رفتار کنید تا طرف مقابل شما حس بدی از بیان آن‌ها نداشته باشد.

هیچ چیز بهتر از این نیست که به علایق دوست پسرتان اهمیت بدهید و او را شیفته و مجذوب خود کنید. بالاخره همه آدم‌ها دوست دارند که به علایق و سلیقه‌های آنان اهمیت داده شود. البته اهمیت دادن به این موضوع بدین معنا نیست که بدون بررسی زمینه‌هایی که او علاقه دارد، بی چون و چرا او را تشویق و تحسین کنید، چون تشویق و تعریف بیش از حد نیز معمولا نتیجه عکس دارد.

درست است هر کسی دارای حریم خصوصی است. به طور قطع، هم شما و هم دوست پسرتان هم هر کدام حریم شخصی دارید که نباید به زور وارد این حریم شوید.، پس می توانید از این حریم و فعالیت های شخصی برای جذب دوست پسر خود استفاده کنید، اما چطور؟ یک راه بسیار موثر برای جذب دوست پسر، این است که اجازه بدهید دلتنگتان شود. دلتنگی همیشه بد نیست. تجربه کردن این احساس به او کمک می‌کند تا شور و اشتیاق دوباره‌ای برای بودن با شما داشته باشد.

البته می‌دانیم سخت است از کسی که دوستش دارید، مدتی فاصله بگیرید اما همین موضوع به شما کمک می‌کند تا به او ثابت کنید که زندگی شخصی خودتان را دارید و او تنها منبع شادی و سرخوشی شما نیست. برای تمرین این قسمت، کافی است یک روز در هفته را با دوستان همیشگی خود بگذرانید و به دوست پسر خود نیز پیشنهاد بدهید تا یک شبی را در کنار دوستان خود باشد و با آن‌ها خوش بگذراند.

این موضوع خیلی اهمیت دارد که یک دختر هیچ وقت نباید به راحتی دست یافتنی باشد. حتی اگر مدت‌ها است که دوست پسر خود را می‌شناسید و صمیمیت زیادی بین شما وجود دارد، رفتار موقرانه و متین به شما کمک می‌کند تا آتش درون او را هر لحظه شعله‌ور تر کنید.

اگر تا به حال، از این راهکار برای جذب دوست پسر خود استفاده نکرده اید، پیشنهاد می‌کنیم تا در اولین فرصت، این ترفند را اجرا نمایید. غیر از این مورد، موارد دیگری هم هستند که در جلب نظر و توجه او بسیار پر اهمیت هستند. به موارد زیر دقت کنید:

نکته: البته به یاد داشته باشید که تکرار بیش از حد این کارها خود می تواند مشکل ساز باشد و توصیه شادیما به شما این است که در برخی مواقع از این ترفندها استفاده کنید.

تحسین کردن دیگران در واقع یک هنر است. این هنر، تنها یک مهارت اجتماعی نیست. بلکه تحسین و تمجید از دیگران، یکی از اساسی ترین مهارت‌ها برای ادامه روابط امروزی است. بالاخره دوست پسر شما یک انسان است و همه انسان ها نیازمند تشویق و تحسین می باشند و با این راه، خیلی بهتر از قبل می‌توانید عشق و علاقه خود را به دوست پسرتان نشان دهید.

در واقع وقتی از او تعریف می‌کنید، به طور واضح به او نشان می‌دهید که او را قبول دارید و اظهار عشق و علاقه می‌کنید. درست است که تحسین کردن برای موفقیت در کارهای بزرگ است، اما فراموش نکنید که تحسین کردن برای موفقیت دوست پسرتان در کارهای کوچک نیز نظر او را نسبت به شما تغییر می‌دهد. علاوه براین، با این واکنش نشان می‌دهید که هیچ گاه او دور از چشم شما نبوده است.

همیشه قرار نیست که با کلام و بصورت مستقیم ابراز عشق و علاقه کنید. برقرار کردن تماس چشمی یک روش غیرکلامی و موثر برای شیفته کردن دوست پسرتان است. در واقع، این روش غیرکلامی برای ابراز علاقه هنگامی موثر و مفید واقع می‌شود که فرد مقابل‌تان را واقعا دوست داشته باشید. البته این ارتباط چشمی نباید بیش از حد باشد. چرا که ارتباط چشمی بیش از حد، به طور غریزی با گستاخی، تکبر یا خصومت در ارتباط است. پس حواس‌تان را نسبت به این موضوع متمرکز کنید.

انسان‌ها برای ادامه زندگی خود و همچنین برای ادامه دادن به روابط عاطفی‌شان، نیاز دارند تا شور و اشتیاق داشته باشند. برای ایجاد این شور و اشتیاق لازم است تا شریک عاطفی‌شان، آتش شور و انگیزه آن‌ها را روشن کند. اکنون نوب شماست تا در اولین فرصت مناسب با یک غافلگیری نه چندان بزرگ، او را از روزمرگی‌های معمول جدا کنید. با این کار نشان می‌دهید که دیوانه او هستید و می‌خواهید از او دلربایی کنید. برای مثال، اگر به طور معمول باهمدیگر به یک دانشگاه یا محل کار می روید، می توانید با خرید دو بلیط سینما یا تئاتر و … او را هیجان زده کنید. همچنین بعد از روزهای سخت کاری که او در هفته دارد، می‌توانید او را به یک رستوران دعوت کنید و ساعاتی را بدون دغدغه در کنار هم باشید.

نقش حمایتگرانه شما که در روابط عاطفی بین شما و دوست پسرتان وجود دارد، بهترین راه برای وابسته کردن او به شمار می‌رود. با این کار ابراز می‌کنید که حاضرید پای تمامی کارهای او باشید و اطمینان خاطر می‌دهید که همواره برای کمک به او آمده هستید و در شرایط سخت کنار او خواهید بود.

فرض کنید دوست پسرتان فردا به یک مصاحبه شغلی دعوت شده است. اکنون بهترین فرصت است که نقش حمایتگرانه خودتان را بهترین شکل ممکن ایفا کنید. این فرصت را مغتنم بشمارید و به او نشان دهید که چقدر عاشقانه پای خواسته‌تان مانده اید و مشوق او باشید.

و سخن آخر

اگر دوست دارید رابطه خوبی با دوست پسر خود داشته باشید و در کل ارتباط مناسبی را ایجاد کنید، سعی کنید ابتدا به خودتان و سپس به او اهمیت دهید. تا زمانی که شما خود را دوست نداشته باشید نمی توانید آنطور که باید دوست داشته شوید.

هیچ احساسی زیباتر از عشق نیست پس سعی کنید اگر کسی را دوست دارید حتما به او نشان دهید و به او اهمیت دهید چون هیچ انسانی از اینکه یک مشوق و یار مهربان را از دست بدهد خوشحال نمی شود. پس برای جذب دوست پسر خود همانطوری با او رفتار کنید که دوست دارید با خودتان رفتار شود.

نظر شما چیست؟ اگر راه های دیگری را میشناسید در با ما در میان بگذارد.


خوب نبود یه نظر خلوت کردن در خانه رفتن به حموم دو تایی لب بازی

موافقم عشق بازی خیلی تا ثیر داره

عجب

میشه بگید باید چی کار کنم پسری که دوسش دارم هم دوسم داشته باشه
صراحتن به من میگه رابطمون تهی نداره و جداییه اخرش
من نمیتونم ی دقیقه بدون اون تحمل کنم … نمیتونم
چی کار کنم

بنظرم خوبه درصورتی که تورابطه هردونفرعاقل باشن وبدبین نباشن

احسنت

بنظرم خوبه درصورتی که تورابطه هردونفرعاقل باشن وبدبین نباشن

تا حدودی موافقم

خوب نبود

سلام
من ۵ ساله با زیدم هستم
وعشقش رو بهم ثابت کرده
وقتی بهش میگم میری قسم میخوره و میگه من هیچ وقت نمیرم البته نه جونه منو جونه مامانشو قسم بخوره
میخوام ی کاری بکنم که هیچ وقت نره هیچ وقت
من تو این ۵ سال رابطه جن*ی هم نداشتم
یعنی اون دوست نداره منم دوست ندارم
میخوام بهم ی نظر بدید 🙁چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

صددرصد اگه رابطه نخواد و با هر نوع اخلاق بدت سازگار باشه دوست داره💃

اگه میخای نره زیادی دم دست نباش اهمیتم نده همیشه کشته مردت میشه

وبسایت شادیما بعنوان مرجع راهنمای برگزاری جشن های عروسی کشور در تلاش است تا با ارائه جدیدترین اطلاعات و راهنمایی ها در مورد عروسی، لباس عروس و داماد، تالارهای عروسی و مشاوره های تخصصی در زمینه خواستگاری و ازدواج به شما در برگزاری هر چه با شکوه تر جشن هایتان کمک کرده و در شیرین ترین روزهای شما در کنارتان باشد.

کلیه حقوق مطالب، تصاویر و طرح قالب برای سایت Shadima.com محفوظ است.

عاشق کردن یک پسر کار سختی نیست! با جرعات می توان گفت، عاشق کردن پسران یکی از ویژگی های ذاتی هر دختر است. هر چیزی که شما برای فهمیدن تکنیک چگونه دوست پسر خود را عاشق کنیم نیاز دارید در درون خودتان هفته است.

فقط باید یاد بگیرید چطور آنها را بشناسید، چطور بر مهارت ها و ویژگی های خود تکیه کنید و چطور برای رسیدن به مقاصد خود از بهترین ابزاری که در وجود هر زنی است استفاده کنید، سپس به سادگی خواهید فهمید چگونه دوس پسر خود را وابسته کنیم؟

راه کار های زیادی برای عاشق کردن یک پسر وجود دارد مثل؛ تکنیک nlp عشق یا فانون جذب عشق اما چیزی که تصمیم داریم اکنون به آن بپردازیم، استفاده از ۱۲ عنصر عشق است.

این ۱۲ عنصر باید در رفتار و شخصیت شما باز تاب داشته باشند تا یک پسر عاشقتان شود. به شما خواهم گفت چطور هر شخصی با هر ویژگی می تواند این عنصار را در رفتار خود بروز دهد.

مجموعه تحقیقاتی سربرگ تازه بزرگترین و بهترین مجموعه آموزشی است که در زمینه عشق و ازدواج و ترمیم روابط بهترین نتیجه های ممکن را کسب کرده. نظرات بی نظیر و منحصر به فرد کاربران ما نشانه تلاش شبانه روزی تیم روانشناسی و آموزشی سربرگ تازه است.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

به کمک تیم روانشناسی توانسته ایم اولین و تنها مجموعه ای باشیم که به چنین نتایجی دست پیدا کرده است، از شما دعوت می کنم به نظرات دوستانمان گوش کنید.

پسرانی که دنبال عشق و رابطه عاطفی هستند با پسر های هوس ران تفاوت زیادی دارند. برعکس چیز هایی که در فضای مجازی می بیند پسران آنقدر هم ساده نیستند و مانند زنان از پیچیدگی های احساسی و رفتاری زیادی برخوردار هستند، آنها همه چیز را می بینند.

ظاهر و اندام یک زن مورد توجه و بررسی مردان قرار می گیرد، بله یک مرد برای ازدواج یا انتخاب شریک عاطفی خوب به ویژگی های ظاهری توجه می کنند. اما عاشق زیبایی نمی شوند و بخاطر زیبایی با کسی ازدواج نمی کنند.

رفتار شما با یک پسر یکی از مهمترین عواملی است که به احساس آن پسر جهت می دهد. نوع برخورد شما و چیزی که از شما می بیند و برداشت می کند، نظرش را راجع به شما شکل می دهد.

۱_ دختران مرموز ذهن پسران را مشغول خود می کنند.

فکر می کنید دوست پسرتان باید همه چیز را راجع به شما و زندگیتان بداند؟ آیا باید از تمام کار های شما مطلع باشد؟ آیا نیاز است شریک عاطفی شما از خصوصی ترین جزئیات زندگی تان با خبر باشد؟ آیا ضروری است حتی در جریان تمام فعالیت های روزانه شما قرار بگیرد؟

خیر نباید همه چیز را برای طرف مقابل بازگو کنید، بلکه دو زوج در یک رابطه دوستی باید مرحله به مرحله وارد زندگی یک دیگر شوند. شما نباید جزئیات زندگی خود را بیان کنید اجازه دهید، کنجکاوی پسر آغاز این ما جرا شود.

مرموز بودن همیشه باعث تحریک و کنجکاوی مردان می شود و بیش از پیش می خواهند تا از شخصیت و زندگی شما سر در بیارند. هر چه این کار برایشان دشوار تر باشد، در این کار انگیزه بیشتری پیدا می کنند.

نباید مرموز بودن را به سمت شک بر انگیز بودن سوق داد، دختر مرموز دختری است که از روابط گذشته خود صحبت نمی کند، از اینکه چه نظری راجع به عشق یا نتیجه ای که برای روابط خود می خواهد حرف نمی زند، مستقیم به سراغ خواسته های خود نمی رود حرفش را با شرط شروط شروع نمی کند.

بعد از چند روز طرف مقابل را عزیزم و عشقم خطاب نمی کند، خیلی سریع سراغ ابراز علاقه نمی رود. برای مرموز بودن نباید چیزی را از طرف مقابل پنهان کنید فقط باید صبر کنید تا از روی کنجکاوی سوال بپرسد. مثلا اگر در حال درس خواند برای کنکور هستید جوری رفتار کنید که روز ها در ساعت مشخصی مشغول به کاری مشخص هستید.

به برنامه های خود تعهد و اصرار داشته باشید، زمانش که فرا رسید از شما سوال خواهد کرد که مشغول چه کاری هستید و شما پاسخ خواهید داد. خود این فرایند باعث عمیق تر شدن ارتباط شما می شود چون تعامل (صحبت کردن راجع به موضوعات مختلف) بین شما افزایش پیدا می کند.

شناخت تیپ شخصیتی افراد در طراحی استراتژی عاشق کردن نقش مهمی دارد، حتما تیپ شخصیتی طرف مقابل خود را پیدا کنید. یکی از چالش برنگیز ترین تیپ های شخصیتی افراد مغرور هستند که کار دختران را در عاشق کردن سخت می کنند. اما پیشنهاد های زیادی به عنوان راه های عاشق کردن یک فرد مغرور در مقابل شما قرار دارد.

۲_ اعتماد به نفس خود را به رخ پسری که دوستش دارید بکشید!

اعتماد به نفس یک دختر دقیقا نقطه مقابل زیبایی او است، در پوشش و ظاهر خود را به بهترین حالت هم برسانید فقط ۵۰ در صد در تاثیر گذاری می توانید موفق عمل کنید (مخصوصا در برخورد های اولیه). یعنی چیزی که باعث سنج شما می شود در کنار ظاهر اعتماد به نفس شما است.

اگر در ظاهر بهترین باشید اما اعتماد به نفس نداشته باشید هیچ چیز ندارید. ولی اگر ظاهر نرمالی داشته باشید اما اعتماد به نفس خودتان را به بالاترین حد برسانید، احترام زیادی از طرف دیگران مخصوصا شریک عاطفی خود خواهید داشت.

اینکه چقدر با اعتماد به نفس در مقابل عشقتان ظاهر شوید، تاثیر مستقیم روی احساس و نظر او نسبت به شما خواهد شد. اعتماد به نفس شما پیش دوستان تان باعث قضاوت شخصیت شما می شود و اعتماد به نفس شما پیش دوستان طرف مقابل نظرات مثبت یا منفی آنها را مشخص می کند.

و اعتماد به نفسی که در جامعه دارید، به نزدیک تر شدن یا دور شدن شما از هم ختم می شود. چه در اعتماد به نفس ضعف داشته باشید چه از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشید برای اینکه بتوانید یک پسر را عاشق خود کنید باید فاکتور های خاصی از افزایش اعتماد به نفس را بدست آورید.

نکته” باور قالب در ذهن ما این است که باید مدام در نزدیکی عشقم باشم تا او به من توجه کند، باید برای او کار های خاصی انجام بدم که متوجه علاقه من نسبت به خودش بشود، برای اینکه پسر مغرور را عاشق خودم کنم باید همیشه در دسترس و نزدیک او باشم، باید برای عشقم کادو بگیرم! باید به او بگویم که چقدر دوستش دارم یا حداقل از طریق رفتار هایم اورا مطلع کنم.

متاسفا اکثر افراد این اشتباه را می کنند، هیچ چیز جالبی در شخصی که همیشه در صحنه حضور دارد نیست یک مثال! بازیگری که در همه سریال ها بازی میکند و طی چند سال همیشه در سریال ها حضور دارد دوست داشتنی تر است یا بازیگری که با فاصله زمانی مختلف اورا مشاهده میکنیم؟

کدام خواننده را دوست دارید خواننده ای که هفته ای یک اهنگ منتشر می کند و کیفیت آهنگ ها هر هفته کمتر می شوند؟ یا خواننده ای که سالی یک آلبوم زیبا از او میشنویم.

افراد پر کار درواقع به نوعی تمام هنر خود را خرج میکنند و همه کارهایشان شبیه هم میشود و جذابیتی نخواهد داشت، این شرایط در زندگی و روابط شخصی ما هم کاملا صدق میکند. همیشه حضور داشتن و در دسترس بودن کار پسندیده ای نیست! آشنایی با اشتباهات رایج در مقاله قانون جذب عشق.

۳_ هدف مند رفتار کنید تا از دیگر دختران متمایز باشید.

چیزی که دختران در تمام سنین با توجه به آن ارزیابی می شود پختگی و آگاهی آنان است. یکی از شروط برقرار کردن روابط عاطفی بلوغ فکری و رفتار مناسب بزرگسالی است. شما باید همیشه چند قدم جلو تر از سن خود دیده شوید. این که شما در یک رابطه مثل یک نوجوان رفتار نکنید و مثل یک فرد بزرگ سال عمل کنید، باعث می شود مردان شما را دختری واجد شرایط زندگی بدانند.

برای تحقق یافتن این امر باید زندگی هدفمند را پیش بگیرید، برای زندگی و آینده خود برنامه طرحی کلی تا جزئی مشخص کنید، برای تحصیلات، شغل و تفریح خودتان یا هر چیز دیگر، برنامه و هدف داشته باشید و شروع به حرکت در این مسیر کنید.

برای اینکه یک شخص را جذب خود کنید باید این باور را در ناخودآگاه فرد به وجود بیاورید که شما جذاب هستید، اما چطور باید این کار را انجام داد؟ یکی از کار های که می توانید برای جذب پسران می توانید استفاده کنید، تاثیر گذاری از طریق دیگران است.

برای این کار باید در جمع دوستان مشترک، محیط کار، تحصیل، شبکه های اجتماعی یا هر محیط دیگری که بینتان مشترک است روی اطرافیان تاثیر بگذارید و دیگران را جذب کنید. در واقع باید در بعضی مواقع روی نیروی جذب خود بر دیگر اشخاص کار کنید تا پسر مورد علاقه تان!

وقتی دیگران به سمت شما جذب شوند بیشتر از شما صحبت خواهند کرد، به نکات جذاب شما توجه می کنند، ارتباط شان را با شما بیشتر می کنند. و در نهایت فرکانس این رفتار طرف مقابل شما را بیشتر تحریک می کند، احساس رقابت و حسادت می کنند، برای بدست آوردن جذاب ترین دختر جمع حریص تر می شوند.

۴_استقلال فردی داشته باشید.

یکی از نشانه های بلوغ اجتماعی و آمادگی برای داشتن روابط کامل و سالم متقل بودن افراد است. استقلال در تمام بخش های زندگی انسان ریشه می اندازد. یک فرد مستقل از لحاظ فکری، عقیده ای، منطقی و اهداف مستقل عمل می کند. دقیقا می داند در کجای زندگی قرار دارد، و عازم کجا است.

نشان دهید می توانید تصمیمات مهم زندگی خود را بگیرید، مثل یک انسان مستقل رفتار کنید، مثلا بعضی وقت ها شما پول کافی شاپ را حساب کنید، در کار های مهم خانواده شریک باشید، به دوستان و اطرافیان خود کمک کنید.

۵_پسرها برای دختران با درک دست پا می شکنند!

کجا ها باید یک پسر را درک کنید؟ تمام دختر ها باید بدانند در ۱۲ موقعیت باید یک پسر را درک کنند. توجه ویژه شما به این ۱۲ موقعیت، بهبود رابطه و افزایش صمیمیت آن را به همراه دارد.

۶_ دست نیافتنی باشید تا الویت اول یک پسر شوید.

برای انسان ها هر چه بیشتر دور از دسترس باشید بیشتر میخواهند شما را بدست بیاورند، هر چه دست نیافتنی تر بنظر برسید و بدست آوردن دل شما کار غیر ممکنی باشد، انگار دیگران اصرار بیشتری در بودن با شما دارند!

جوری رفتار نکنید که همه چیز تمام شده و من مال تو هستم و هر کاری می کنم که تو با من باشی! همه خواسته های طرف مقابل را به راحتی قبول نکنید. تمام قرار ملاقات ها را نپذیرید همیشه سر ساعتی که او میخواهد قرار نذارید گاهی شما روز و ساعت را مشخص کنید.چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

نشان دهید درگیر کار های زیادی هستید و باید به سراغ آنها بروید. در دیدار ها و تماس های تلفنی و یا چت کردن سعی کنید بیشتر مواقع شما کسی باشید که خداحافظی می کند.

بعضی روز های هفته در دسترس نباشید ” پاسخ تماس طرف مقابل را بدهید که فکر منفی نکند” اما آن روز ها مثل همیشه بیکار و آزاد نباشید. بعضی وقت ها فاصله ملاقات را زیاد کنید تا دلش برای شما تنگ شود. شما می دانید باید چگونه مردان را دلتنگ کنیم ؟

مرد ها جذب زنانی می شوند که اعتماد به نفس بالا دارند، ظاهری آراسته برای خود انتخاب می کنند، ما انسان ها هر چیزی که کمتر و سخت تر بدست می آید را بیشتر دوست داریم، این امر راجع به همه چی صدق می کند مثلا حتی میوه! ما میوه هایی که نایاب هستند را به قیمت بالاتر می خریم حتی اگر خیلی خوشمزه هم نباشند!

در یک رابطه اگر مدام در دسترس باشید، همه چیز راجع به شما معلوم خواهد شد و دیگر چیز جدیدی راجب شما وجود نخواهد داشت. در صحبت کردن با اعتماد بنفس باشید، در جمع های دوستانه توجه اطرافیان را کامل به خود جذب کنید با آنها ارتباط چشمی برقرار کنید.

بعد از اینکه وارد رابطه شدید اگر نیت شما ازدواج با مرد مورد علاقه تان است بهتره دوره آشنایی بیشتر از ۶ ماه طول نکشد، چون وقتی این ارتباط بیشتر از ۶ ماه شود ممکن هست رابطه شما دچار روز مرگی و تنش ها شود.

برای اینکه مردان را متقاعد به ازدواج کنید، نباید بصورت مستقیم درخواست ازدواج شود. اگر احساس می کنید زمان زیادی در مرحله دوستی و آشنایی مانده اید، جملاتی مانند تکلیف مرا روشن کن، آینده چه خواهد شد؟ اگر تصمیم به ازدواج نداری جدا شویم و … استفاده نکنید. نباید برای ترغیب مردان به ازدواج سر این موضوع بحث کنید، شما باید بصورت غیر مستقیم اینکار را انجام دهید. با شناخت نیاز های ناخودآگاه آنها ذهنشان را در جهت اهداف خود برنامه ریزی کنید.

سعی کنید با نفوذ به ناخودآگاه مرد مورد علاقه خود ایشان را مجاب کنید تا شما را با دوستان صمیمی و خانواده خود آشنا کند، اینکار باعث می شود در ناخودآگاه ایشان این تصور ایجاد شود که در میان دوستان و آشنایان کنار اسم ایشان اسم شما هم برده می شود.

ممکن است طرف مقابل شما بصورت زبانی به شما قول های برای ازدواج بدهد، این قول و قرار ها در مکالمات اتفاق می افتد از آنجایی که انسان ها بر اساس احساساتشان صحبت می کنند و قول می دهند ممکن است، احساس آن فرد تغییر کند و تصمیم نیز عوض شود. پس از این بحث ها دوری کنید از طرف مقابل قول نگیرید.

وقت بیشتری را با هم سپری کنید؛ هر چقدر طرف مقابل شما زمان بیشتری برای شما اختصاص دهد و تماس های بیشتر با شما برقرار کند، احتمال پایداری رابطه و ازدواج شما نیز افزایش پیدا می کند.

برقراری روابط جنسی در زمان نادرست؛ روابط جنسی در واقع نشان دهنده ی اوج صمیمیت است و تنها زمانی باید اتفاق بی افتند که قطعیت پایداری رابطه ی شما ثابت شده باشد و ازدواج صورت گرفته باشد.

در غیر اینصورت انگیزه ای برای کشف بیشتر شما و رسیدن به شما وجود نخواهد داشت. به همین دلیل است که دین مبین اسلاام نیز در این باره همیشه تو صیه می کند که از برقراری روابط جنسی قبل از ازدواج پرهیز کنیم.  (با کلیک اینجا راجب متقاعد کردن مردان به ازدواج بیشتر مطالعه کنید)

به او نگاه کنید؛ زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند.

و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند. وابسته کردن مردان به خود اصولی دارد که موفقیت را تضمین می کند.

اهمیت مقیاس روبین واضح می باشد : احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشقق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد.

برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید.

مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود. بهترین راه ممکنی که برای عاشق کردن دوست خود می توان ارئه کرد استفاده از راه های نفوذ به ضمیر ناخودآگاه دیگران است، با استفاده از تکنیک ها و مهارت های ارتباطی که در مقاله چگونه دیگران را عاشق خود کنیم سلامت رابطه و موفقیت تضمین خواهد بود.

در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد. زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود.

امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید. امروزه از تکنیک های nlp عشق در سراسر دنیا و در بهترین مراکز روانشناسی برای ایجاد روابط قوی استفاده می شود، این روش مطرح ترین و جامع ترین دست آورد علم روانشناسی نوین است.

استفاده از تکنیک های این کتاب در کنار دعا کردن در درگاه پروردگار میتواند موفقیت ما را در بازگشت عشق تضمین کند. اگر نگاهی به زندگی آدم های موفق بندازید، کسانی که جایگاه اجتماعی برتر را دارند، افرادی که از لحاظ موفقیت های شغلی در صدر قرار دارند و یا اشخاصی که در روابط اجتماعی و عاطفی خود موفق هستند آنهایی که احساس خوشبختی می کنند، در زندگی آنها ردی از فرشته ها و یا این نامه نوشتن ها و تصویر سازی های آرزو کردن ها نمیبینید.

انسان های موفق در زندگی و روابط خود نیز موفق هستند و دلیل موفقیت آنها ارتباط با فرشتگان نیست بله ایمان به خود است. یک فرد موفق هوش هیجانی بالایی دارد، یک شخص رو به پیشرفت مهارت های ارتباطی قوی دارد. میداند کجا باید صبر کرد، کی باید حرف زد، قبل از حرف زدن و عمل کردن همه چیز را میسنجد. یک شخص موفق احساسات خود را کنترل می کند، توانایی یادگیری خوبی دارد، عقل و مهارت خود را بالاتر از خرافات و احساساتش قرار میدهد برای همین از هر مشکلی پیروز خارج میشود.

راه برگرداندن یک شخص صرفا تکیه به معنویات نخواهد بود. شما افراد موفقی را میتوانید پیدا کنید که ایمان قوی هم ندارند اما راه موفق بودن را میدانند. برای موفقیت صد در صد در مراحل ترمیم عشق و یا جذب عشق شما نیاز به علم و تکنیک های روز دارید که با جهان امروزی هماهنگ باشد، در  دانلود کتاب بازگشت به عشق حسین رجب پور تکنیک های ان ال پی، تکنیک های روانکاوی، مهارت های ارتباطی، تکنیک های متقاعد سازی مرحله ای و تکنیک های نفوذ به ناخودآگاه به همراه قانون جذب بیان شده است که میتواند تاثیر بسیار زیاد و چشمگیری روی روابط شکست خورده بذارد.

؛؛برای آشنایی با مراحل و تکنیک ها همچنین پرسش سوالات خود میتوانید به تیم مشاوره سربرگ تازه از طریق تلگرام و واتس آپ پیام ارسال کنید، تیم روانشناسی سربرگ تازه از بهترین و با تجربه ترین روانشناسان ایرن تشکیل شده است، همچنین تمام روانشناسان سربرگ تازه زیر نظر آقای رجب پور دوره های ان ال پی و جذب را گذرانده اند و صلاحیت پاسخگویی سوالات شما را دارند؛؛

Telegram (برای ارتباط سریع تر با تلگرام روی لینک آبی رنگ کلیک کنید)

Whatsapp (برای ارتباط سریع تر با واتس آپ روی لینک آبی رنگ کلیک کنید)

کانال روانشناسی: sarbargetaze

مقالات مرتبط:                                         ارتباط با ما

چگونه یک رابطه شکست خورده را برگردانیم

چگونه رابطه دوستی را به ازدواج ختم کنیم

چیکار کنم عاشقم بشه

چگونه دوست پسرمان را عاشق خود کنیم

دینامیک های مرد و زن در روابط عاشقانه

چگونه عشقمان را عاشق خود کنیم

سربرگ تازه یک سایت خسته کننده و بی هدف نیست، سربرگ تازه یک سایت تخصصی در زمینه ان ال پی و قانون جذب می باشد. من حسین رجب پور نویسنده مقالات سایت و محقق در زمینه قانون جذب و ان ال پی هستم.

من پسری رو دوست دارم
ویژگی هاش=مغروره .خیلی کم میاد تو جمع .شکست عشقی خورده و هنوز منتظره.
ویژگی های من=خجالتی.ترسو.یه ویژگیخاصی دارم بعضی وقتا با دیگران خیلی خوبم ولی دفعه بعدی از کیفیتش کاسته میشه .بستگی به روحیم داره تو جمع باشه اگ خوب باشم میگم و میخندم ولی اگه روحیم خوب نباشه انزوا میگیرم و حرف نمیزنم
خب کلا ما شاید سالی دو بار همیدگیرو بببینم شایدم بیشتر ولی اون سریع از تو جمع میره منظورم با پسرای فامیله
خب حالا ک شکست خورده نمیدونم آیا وارد رابطه بشم چجوری ؟چجوری واقعا؟چکار کنم؟
راستی شمارشم دارم

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

سلام عزیزم . ببین اصلا خودتو چوری نشون نده ک خاطرشو میخوای من الان ۵ سال هست ک با یک نفر هستم وو تامون فوق العاده عاشق همدیگه هستیم ولی حس میکنم چون من زیادی خاکی هستم و خیلی خاطرشو خواستم داره سرد میشه در صورتی که قبل دوستی حتی ۱ سال کامل اون دنبال من بود و من بهش پا نمیدادم زمونه طوری شده پسرا عاشق دخترای مغرور میشن نباید مهربون و خوش رو بود باهاشون

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

بنظرم اگه مطمئنی میتونی دلشو بدست بیاری با رفتارات بصورت ناشناس بهش پیام بده مثلا بهش بگو باید دوباره زندگیشو شروع کنه ی فرصت دوباره چیزایی بگو ک بهشون علاقه داره ازش تعریف کن مثلا نگو از قیافت خوشم میاد بگو استایلتو دوس دارم چون قیافشو خودش انتخاب نکرده اما استایلشو چرا کاری کن بهت اعتماد کنه و وابستت شه وقتی مطمئن شدی ازت خوشش اومده بهش بگو کی هستی??

شمارش و داری؟؟!خب من اگه جای تو بودم یکم از ترسو بودنم کم میکردم به صورت ناشناس بهش پیام میدادم و سیع می کردم باهاش دوست بشم اما نه جوری که حس کنه ممکنه دوباره سکشت عشقی بخوره

سلام عزیزم من فکر می کنم چون شکست عشقی خورده برای همینه که زود پا به دوستی نمیده شاید میترسه اگه واقعا دوستش داری چون شمارش رو داری میتونی از تریق شبکه های اجتماعی باهاش ارتباط بر قرار کنی مثلا واتساپ. زود هم باهاش گرم نگیر چون بعضی از پسر ها زود باهاشون گرم میگیری سرشون گیج میره و فکر میکنن که چه خبره سعی کن که خجالتی نباشی چون این مورد خیلی کمکت میکنه و سعی کن که عادی باشی و اصلا انگار نه انگار که دوسش داری وراستی منظورم از خجالتی نبودن این نیست که پرو باشی نه منظورم اینه که اگه ی اتفاقی افتاد زود دست و پات رو گم نکن اعتماد به نفس داشته باش واگه برات سخته که باخودش ارتباط بر قرار کنی ی طور دیگه بهش بفهمون یا اگه خواهر داره از طریق اون بهش بگو

سلام من عاشق پسریم ک از بچگی هم بازی بودیم ۳ سال از هم دور شدیم بعد ۳ سال دیگ نمیشناسمش دوسم داره ولی خیلی اذیتم میکنه کارایی میکنه ک میدونه عصبی میشم نمیدونم چیکار کنم نه میتونم ازش بگذرم ن میتونم رفتاراشو تحمل کنم

توهم اذیتش کن 😐 :)))))

سلام خسته نباشید
من دختری هستم ۱۹ ساله با تمامی معیارهای خوب به عنوان دختر از چهره و تحصیل و خانواده و غیره گرفته تا شخصیت
برای این که دختری باشم دست نیافتنی تا الان هیچ دوست پسری نداشتم و به هیچ کسی رو نمیدادم
تا اینکه عاشق پسری ۱۸ ساله شدم و ما وارد رابطه شدیم
رابطه قوی با حضور خانواده ها
ولی بعد از این که تو رابطه ما کمی مسایل جنسی قاطی شد ایشون شروع کردن به سرد شدن
من در وضع فعلی چی کار میتونم بکنم
پ ن:منظورم از کمی مسایل جنسی بوسه زدن و بغل کردن و عملا لمس شدن هستش

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

سلام من بایه پسری اشناشدم اصن نمیدونم درمورد چی حرف بزنم خودم خیلی پرحرفم ولی چون اون کم حرف هس منم حرفم نمیاد??

خب برین بیرون برید یه جایی که حتی اگه نخواد هم یه چیزی بگه

در پاسخ به Aram
سلام عرض شد خیر متاسفانه

سلام من با دوسام ک فامیلمونم هسن همش دورهمی میگیریم تویکی ازدورهمی ها داداش دوسم از من خوشش اومد و ناباهم دوس شدیم اولا خوب بودش ولی بعد یه هفته پیعمامو میخونه جواب نمیده یا جوابم میده خیلی سرد من مطمعنم ک دوس دختر دیگه ای هم داره ولی میخام اونو مال خودم کنم الان ۲هفتس ک رفیقیم و خانوادشم میدونن خیلی باخانوادش راحتم و میشه گف همش خونشونم بادوسام وقتی میرم خونشون رفتارش خوبه ولی وقتی پیشش نیسم سرده میشه کمکم کنید ک باید چیکارکنم

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

اگه مطمنی یکی دیگه دوست دخترم داره چه دلیلی داره بخوای یه لاشی رو عاشق خودت کنی خب

سلام عرض شد برای حل مشکل و پرسش و پاسخ از طریق شما ره ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰ در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید مدیر روابط عمومی موسسه خانم گلرویی پاسختون رو میدن و به مشکلتون رسیدگی میکنن ارادت مند شما حسین رجب پور

سلام.من الان حدودا ۵ ماهه با پسری رابطه عاطفی دارم و خودشم میدونه که دوستش دارم.با هم بیرون میریم،بغلم می کنه،نوازشم میکنه و خیلی با هم خوبیم.اما مشکل اینجاست که با دخترای فامیل خیلی گرم میگیره و حتی بغلشون هم میکنه.منم از غرورم بهش نمیگم.دوستیمون خیلی خیلی جدی نیستش اما میدونم اونم منو دوست داره.فقط میترسم لاشی باشه و قلبش یه جا دیگه گیر باشه.آهااا راستی تا من بهش زنگ نزنم یا pm ندم اصن زنگ نمیزنه

سلام عرض شد خدمت شما تیم سربرگ تازه. پسرا رو اگر زیاد محل بزاری حتی اگه واسه ازدواج تو رو خواسته باشه بیخیالت میشه و میر سراغ یکی دیگه تروخدا دخترا یکم تحمل داشته باشین و پیش برید مراحلو اگه طاقت نداشته باشید که اصلا هیچی بدردتون نمیخوره. استاد رجب پور عزیز مرد دانشمند و پر بار عزیزمون واقعا ازتون ممنونم شما خیلی کمک کردید خداراشکر میکنم توی دورتون شرکت کردم و همچنین از خودم ممنونم که تونستم تحمل کنم و به حرفتون گوش بدم همچین برگشت این پسر که بخدا دیگه دوسش ندارم وقتی یادم میفته چیکارا باهام کرده ولی خوب به آرامش رسیدم حداقل.

خانمای عزیز اگه میخواین دوست پسرتون عاشقتون بشه بهش محل نزارین کلا اگه بهشون پا بدین زود ازتون خسته میشه هر چی تشنه تر بزارینشون بیشتر دنبالت میان تجربه بهم ثابت کرده

سلام من حدود ۷ سال پسری رو که باهاش روابط خانوادگی داشتیم رو دوست دارم و بعد از ۷ سال تازه فهمیدم که ایشون هم ۵ سالی هست که منو دوست داره و حدود یه سال دنبال شماره ی من از جانب دختر خاله ی من بوده..همش متوجه کاراش میشدم که میخواست یه جوری توجه منو به خودش جلب کنه چون ما با هم خیلی جنگ داشتیم و اون فکر میکرد من دوسش ندارم..روزی ایشون شروع کرد به گیر دادن به تیپ من و منم میگفتم که به تو ربطی نداره..ایشون اون شب شروع کرد به حرص دادن من طوری که وقتی رفتیم خونه سریع رفتم بهش پیام دادم و شروع کردم با حرص باهاش دعوا کردن..من شمارشو داشتم…که اون اونشب با من جنگ نکرد و به من گفت که دوسم داره..ما الان ۵ ماهی هست که با همیم و ایشون به خاطر خیانتی که از زمان گذشته بهشون وارد شده دیگه نمیتونه به کسی راحت اعتماد کنه و بعضی مواقع هم که از چیزی شک میکنه شروع میکنه به متهم کردن من به خیانت ولی بعدش با گریه ازم معذرت خواهی میکنه و میگه که کسیو به غیر از من نداره که درکش کنه…اخه پدر و مادرش خیلی اذیتش میکنن و تنها کسی که باهاش خوب رفتار میکنه منم…ما با هم نزدیکی هم داشتیم ببخشید رک صحبت میکنما ولی نه در اون حدی که من زن بشم..میخواستم بپرسم که من باید چیکار کنم همش میترسم منو به خاطر نزدیکی میخواد ولی هرموقه بهش میگم میگه تا تو نخوایی من هیچکاری نمیکنم…قصدشم جدیه برای ازدواج کل خانوادش میدونن که ما با هم هستیم..وقتی که کاراشو میبینن اصلن این فکرا از سرم میپره ولی وقتی مقاله ها و پیامارو میخونم میترسم لطفا کمکم کنید

در پاسخ به SAHEL
جهت تحلیل شرایط و ارائه راهکار مناسب میتوانید به تیم پشتیبانی از طریق تلگرام یا واتس آپ پیام ارسال کنید. ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

پسرا بیشتر عاشق دخترایی میشن ک مغرورن و خاص هستند برای جذب کردن پسرا همین که مغرور باشی کافیه ولی وقتی وارد رابطه میشید دیگ نباید خیلی سرد باشین اگ میخایید رابطع ادامه پیدا کنه معمولی باشید اگ مهربون شد شمام مهربون شین ^^

در پاسخ به Hadis
کاملا از ریشه غلط است برای همین توی روابطتون مشکل دارید و در حال مطالعه این مقالات هستید پسر یا دختر تفاوتی نداره انسان عاشق کسی میشه که فاکتور های لازم برای جذب رو داشته باشه نه مغرور بودن نه خاص بودن میتونید یک انسان خیلی معمولی باشید اصلا هم مغرور نباشید ولی همه رو به سمت خودتون جذب کنید.

آشنایی بیشتر در لینک زیر:

https://www.sarbargetaze.com/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85/

سلام روز بخیر..من تو یکی از فامیل از یکی خوشم اومده خیلی میخامش ..ولی مغروره ..خودم شمارشو پیدا کردم.خیلی تلاش کردم نگه دارم ..ولی به هر دلیلی رفت ..بعد از ۴ ماه پیام دادم ازش خواهش کردم باهام باشه..ولی خیلی مغروره من دختر پر حرفیم .چون اون کم حرفه نمیدونم از چی از کجا حرف بزنم همش شروع کننده منم ..اون فقط شنونده هستش .‌چیکار کنم ک جذبم بشه..دوستم داشته باشه و ابراز کنه اگر علاقه ای بهم داره!! چیکارکنم؟؟؟

در پاسخ به دوست
سلام عرض شد چیزی که شما بهش نیاز دارید آموزش مهارت های ارتباطی و جذب و ایجاد احساس هست که در کامنت نمیشه این موارد رو توضیح داد شما میتونید برای دریافت مشاوره به تیم روانشناسی سربرگ تازه در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید و مشاوره دریافت کنید: ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

سلام من عاشق یکی از همکارای سابق آقام شدم ما کلا ۵ ماه همکار بودیم و بعد هر دو از شرکت جدا شدیم سر کار رابطه خوبی در حد صحبت و بگو بخند داشتیم بعد از جدایی از اون شرکت من شماره اون رو از شرکت گرفتم و به بهانه پیشنهاد کار پروژه ای باهاش از تلگرام ارتباط برقرار کردم اون هم خیلی استقبال کرد چند بار از چهره من تعریف کرد کلا من خیلی رسمی با جنس مخالف صحبت می کنم اونم ادبیاتش رو مثل من کرد تقریبا دوساله که در حد پیغام در تلگرام با هم صحبت می کنیم که البته در بیشتر موارد من پیغام می دم اونم هر ماه یا هر دو یا سه ماه یکبار من سعی کردم ایشون رو از علاقه ام غیر مستقیم مطلع کنم ولی اون همش خودش رو به ندونستن می زنه و میگه اگر حرفی داری رک بگو حیا به من این اجازه رو نمی ده و می ترسم با گفتنش فقط وارد ی رابطه دوستی موقت بشم و آسیب بیشتری بخورم همین الانم با وجود این که دو ساله نه دیدمش و نه صداش رو شنیدم بعضی وقتا خوابش رو می بینم و یا چهره اش برام تداعی میشه و خیلی اذیت میشم دیگه نمی دونم باید چی کار کنم حتی خیلی سعی کردم فراموشش کنم و این ارتباط مجازی رو هم قطع کنم اما نشد هر وقت هم که پیغام می دم استقبال می کنه و میگه بازم پیغام بده اما فقط می خواد همه چی رو از من در بیاره این منو می ترسونه خیلی هر کاری می کنم توپ رو تو زمین من می اندازه لطفا بهم کمک کنید و منو راهنمایی کنید واقعا تو شرایط روحی بدی هستم لازم به ذکره که من متولد ۶۴ و ایشون ۶۲ هست خیلی فشار حس می کنم روی خودم برای ازدواج می ترسم دیگه به هیچ کس این حس رو پیدا نکنم چی کار کنم آیا واضح همون جور که می خواد خواستم و علاقه ام رو بهش بگم یا نه؟
ی دنیا ممنونم ازتون

در پاسخ به ستاره
سلام عرض شد. عزیزم برای مشخص شدن وضعیت شما نیاز هست یکسری سوالات رو پاسخ بدید میتوانید در تلگرام یا واتس آپ به تیم مشاوره سربرگ تازه پیام ارسال کنید و سوالاتتون رو بپرسید: ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

سلام خسته نباشید بزورگوار اول از تمام زحماتتون تشکر می کنم بابت کتاب بسیار ارزشمندتون و زحمات افراد تیم سربرگ تازه من توی دورهاتون بودم و همسرم رو هم خدارو شکر برگردوندم الان یه سوال دارم ممنون میشم خودتون جواب بدید استاد. من همسرم اختلافات خانوادگی زیاد داشتیم حالا برگشتیم و همه چیز اوکی هست من با مادرشون قهرم حالا میخوام آشتی کنم بنظرتون چطوری بهتره؟

سلام آقای رجب پور خسته نباشید مطالبتون فوق العاده کاربردی هست و من یک ساله که عضو کانال و سایتتون هستم همیشه بهش سر میزنم و همیشه کمکم کرده من خیلی خوشحالم که سایت سربرگ تازه رو پیدا کردم براتون آرزوی موفقیت می کنم

در پاسخ به مژی
سلام دوست عزیز امید وارم سربرگ تازه بتونه همیشه رضایت شما رو جلب کنه

سلام
با یکی دوست شدم تازه مغرور نیست ولی توی پام دادن انار مقاومت خاصی نشون میده نمیدونم چرا
ب نظرتون من هی بهش پیام بدم بد نیست؟خودم ک حس خوبی ندارم
یا اصلا بهش پیام ندم؟!!
جواب بدید مرسی

سلام عرض شد همه ما میدونیم چی درسته چی غلطه همه ما میدونیم زیادی زنگ زدن به طرف مقابل اونم اول رابطه چقدر کار اشتباهی است الان شما فقط توی ناخودآگاه خودتون ضعف دارید و نمیخواهید بپذیرید نمیتونید روی مسیر درست بمونید چون ضعف شما مانع مقاومتتون در برار شرایط میشه و وقتی میبینید خبری از طرف نیست خودتون مدام میرید سمتش و این کار فقط اون فرد رو دور تر میکنه چون یک شخص در دسترس برای هیچ انسانی جذاب نیست
برای پرسش سوالات شما باید به تیم پشتیبانی در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید: ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

اول میگین زیاد در دسترس نباشیم و…. بعدش میگین زیاد با هم حرف بزنین و زیاد حضوری ببینید همو رابطه پایداری بیشتری داره خوب وقتی زیاد صحبت کنیم زیاد در دسترسیم و همه حرفا زده میشه 😐گرفتین مارو؟ ؟؟ بالاخره کدومش؟؟؟ خودتونم میدونید اصلا چی درسته چی غلط؟؟

در دسترس بودن یک چیزه تعامل داشتن با طرف مقابل یک چیزه در دسترس نباشی یعنی فقط شما نباشید که همیشه در خواست ملاقات داره در دسترس نباشید یعنی فردی نباشید که همه چیز رو میپذیره تا فقط طرفش توی رابطه باشه هر چیز که از شما میخواد رو سریع انجام ندید هر وقت که میخواد شما رو ببینه حاظر نباشید گاهی نیاز هست نشون بدید شما هم زندگی دارید کار دارید برنامه های خودتون رو دارید. یعنی رابطه جنسی رو بخاطر حفظ ارتباط نپذیرید یعنی اگر طرفتون با فرد دیگه ای ارتباط داره شما با این موضوع کنار نیاید فقط برای حفظ رابطه.
توی این مقاله ده ها نکته گفته شده شما همه اون نکته ها رو ول کردین چسبیدن به آخرین مورد نه دوست عزیز اینطور نمیشه شما باید همه مراحل رو انجام بدید. شما باید معیار ها و نیاز های طرف مقابل رو برطرف کنید تا خود ایشون بخوان که با شما تعامل داشته باشن بخوان زیاد باهاتون وقت بگذرون وقتی این کار کردید و ایشون رو جذب کردید و بیشتر اومد سمت شما اون وقت میتونید با کار هایی که گفته شده با افزایش تعامل وابستگی رو هم زیاد کنید.
هنگام مطالعه کافیه دقت کنید و مقاله رو کامل با دقت بخونید.
برای پرسش پاسخ می تونید به تیم روانشناسی در تلگرام یا واتس آپ پیام بدید: ۰۹۱۲۹۳۰۵۰۲۰

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

سلام من النازم عشق بچگیم یعنی من ۴سالم بود با یه پسر ۱۶ساله…

سلام شما می تونید به تیم روانشناسی سربرگ تازه در تلگرام یا و…

یک سال بزرگترم است .از هم جدا شدیم ولی همدیگه رو دوست داریم…

سلام دوست عزیز. شما اشاره کردید به این که طرف مقابلتون رو بخ…

آیا حساب کاربری ندارید؟

09129305020

آیا فیلم های عاشقانه ای را تماشا می کنید که در آن مرد شیفته و فریفته زن می شود؟ آیا دوست دارید که عشقتان شیفته و فریفته شما شود و دیوانه وار دوستتان داشته باشد؟ در این مقاله قصد داریم چند ترفند ساده ارائه دهیم تا دوست پسرتان بیشتر مجذوب و شیفته شما شود. با مجله دلگرم همراه باشید.

من از تجربیاتی که بدست آورده ام صحبت می کنم و فکر می کنم بهترین راهنمایی هایی برای شما باشد تا بتوانید یک مرد را بیشتر مجذوب خود کنید.

1-اسم او را صدا بزنید.

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

این ممکن است برایتان یکم عجیب و غریب به نظر برسد، اما واقعا تاثیر گذار است. اگر سعی کنید هنگام صحبت کردن با دوست پسرتان اسمش را بر زبان بیاورید، او متوجه می شود که شما او را در ذهن خود جای داده اید. این کار به او کمک می کند تا او نیز شما را در ذهنش حفظ کند. طبق تجربیات خودم این کار حتی در محیط های اداری و یا سازمانی تاثیر گذار بوده است. شما فامیل یک شخص را بیان می کنید مثلا می گویید جناب آقای… یا سرکار خانم… بلافاصله متوجه می شوید که به شما بیشتر توجه می شود. اما باید گفت که شاید در همه شرایط موثر نباشد. برای اینکه دوست پسرتان را شیفته خود کنید، باید اسمش را با حالتی جذاب و وسوسه انگیز و عاشقانه بیان کنید.

در واقع یکی از راه های جذب افراد، صدا کردن اسم آن هاست، زیرا هر کسی دوست دارد که اسمش در خاطرها بماند، پس سعی کنید با عناوین احترام آمیز و عاشقانه اسم دوست پسرتان را صدا بزنید.

2-همه جزئیات زندگی تان را نگویید. کمتر حرف بزنید

بعضی دختران ریز به ریز گزارش روزانه شان را به دوست پسرشان با پیامک یا تلفنی می گویند، شاید روزهای اول آشنایی این کار شیرین باشد، اما کم کم این کار برای یک پسر خسته کننده می شود. لازم نیست که همه جزئیات زندگی را برایش بگویید زیرا باعث حساسیت بیشتر دوست پسرتان می شود. در ضمن اگر همه چیز را از همان اوایل و زود به او بگویید هیجان کشف و پی بردن به زندگی تان در او کم رنگ تر می شود. پس بهتر است یک کمی زندگی تان را اسرار آمیز نگه دارید تا عشقتان برای پی بردن به زندگی شما بیشتر علاقه مند شود و بیشتر تمرکز کند. به هر حال من منظورم این است که درباره خودتان و کارهایتان به او بگویید اما چند تا چیز را اسرار آمیز نگه دارید. مثلا نگویید که یکشنبه با پدر بزرگ و نوه های دیگرش بازی بولینگ رفتیم. کمی زندگی تان را رمزآلود کنید. یعنی گاهی اوقات برای دوست پسرتان مرموز باشید اینجوری ذهن دوست پسرتان بیشتر به سمت شما کشیده می شود. باور کنید مردها بیشتر از اینکه عاشق ظاهر خانم ها شوند، عاشق اسرارآمیز بودن آن ها می شوند.

3-تغییرات کوچکی را ایجاد کنید

گاهی اوقات تغییرات کوچک نه تنها به حفظ توجه و علاقه دوست پسرتان کمک می کند، بلکه باعث می شود که او بیشتر از قبل شما را بخواهد. به عنوان مثال، با تغییر رنگ مو.

4-از او تعریف و تمجید کنید.

مردان اصولا به تایید شدن نیاز دارند. زمانی که عشق تان برایتان کاری انجام داد، از عشقتان تعریف و تشکر و قدردانی کردید او می فهمد که شما به او توجه دارید. پس اگر زمان بعد قرار است برایتان کاری انجام دهد مثلا اگر ماشین تان استارت نمی خورد و کمک تان کرد و با دستکاری استارت زد و راه افتاد، از او قدردانی کنید و اگر می دانید که دوست پسرتان اهل ورزش است از اندام ورزیده اش تعریف کنید. به او بگویید که بازوان ورزیده و عضله ای اش را دوست دارید.

5-خاطرات عاشقانه گذشته را تعریف کنید.

یکی از بهترین راه های جذب و علاقه مندی دوست پسرتان، این است که خاطرات به یاد ماندنی گذشته که با هم داشته اید را یادآوری کنید،مثلا این که چطوری و چه روزی و کجا با هم آشنا شدید، اولین روز دیدارتان، روزی که با هم به سفر رفتید و یا هر خاطره دیگری که حس می کنید تاثیر گذار باشد را یادآوری کنید. گاهی اوقات استرس های زندگی روزمره باعث می شود این خاطرات زیبا فراموش شوند. با این کار شما به عشقتان کمک می کنید که خاطرات خوب گذشته را به یاد آورد و تحت تاثیر قرار گیرد.

6-سعی کنید خودتان باشید و ظاهرتان طبیعی باشد.

اگر چه آراستگی ظاهر و آرایش کردن مهم است ، اما واقعا پسرها دخترانی را دوست دارند که خودشان هستند، پس سعی کنید طبیعی و نرمال رفتار کنید و از جلب توجه زیادی دوری کنید. نیازی نیست که یک زن هر روز صبح، قبل از بیدار شدن همسرش از رختخواب، چهره اش را آرایش کند و موهایش را سشوار بزند. همسرِ من یکبار بمن گفت که او همیشه لحظات خوشی که در تعطیلات که با هم گذارنیده ایم به یاد می آورد. بخصوص این که همسرم به من گفت موهای فرِ طبیعی ام و صورت بدون آرایشم را به یاد می آورد و حتی بمن گفت که خیلی جذاب و دلربا نبودم اما او من را با همان ظاهر طبیعی دوست داشته است.

7-برای تسخیر قلب دوست پسرتان زیاد سعی نکنید.

درست است که مردان نیاز به محبت دارند و باید به مرد محبت کنید، اما اگر بیش از حد تلاش کنید تا توجه او را جلب کنید، ممکن است برخلاف تصور شما اتفاق بیفتد. برای بدست آوردن قلب دوست پسرتان گریه نکنید، التماس نکنید و دنبالش نیفتید. هرچه بیشتر دنبال او بیفتید، او را از خودتان دورتر می کنید. به او زمان و آرامش بدهید. او باید نبود شما را در زندگیش احساس کند. هر چه شما دست نیافتنی تر باشید دوست پسرتون برای بدست آوردنتون بیشتر تلاش می کند و هر چه سهل الوصول تر باشید انگیزه کمتر می شود.

8-برای تماس تلفنی همیشه شما پیشقدم و نفر اول نباشید.

پسرها عاشق تعقیب وجستجو هستند، این در ذات و طبیعت آن ها است که به همین دلیل است که شما باید اجازه دهید دوست پسرتان اولین کسی باشد که تماس می گیرد. سعی کنید راحت قابل دسترس نباشید و اولین نفر برای تماس گرفتن نباشید. کمی خود را برای پسر مورد علاقه تان دست نیافتنی کنید. اگر اول شما به او زنگ بزنید، شانس جستجو را از او می گیرید و دست یافتن به شما برایش آسان می شود. بگذارید او کسی باشد که در جستجوی شما باشد و برای بدست آوردنتان تلاش کند و به شما نشان دهد چقدر شما را می خواهد. در اولین قدم لازم است تا تعداد تماس ها، قرارها و بطور کلی مکالمات تلفنی را به حد قابل توجهی کاهش بدهید یعنی کار به جایی بکشد که فقط منتظر این باشید تا دوست پسرتان از شما سراغی بگیرد نه اینکه مدام شما زنگ بزنید، اس بدهید و در تلگرام شبانه روز آنلاین باشید، اگر می خواهید معجزه کنید کافیست دوست پسرتون را تشنه بگذارید. اجازه دهید دلش برایتان تنگ شود، اگر برایتان سخت و غیرممکن بود این کار را بصورت تدریجی انجام دهید و نه یکباره.

وقتی فیلم های عاشقانه را تماشا می کنید، همیشه مردی را می بینید که دختری را تعقیب می کند، زیرا دختر خودش را برای آن پسر دست نیافتنی ساخته است.

9-با دوستانش، دوست و مهربان باشید

من مطمئن هستم که شما دوستانی دارید که بسیار برایتان مهم و باارزش هستند، بنابراین شما باید درک کنید که دوستانِ دوست پسرتان نیز برایش مهم هستند. همانطور که شما دلتان می خواهد که دوست پسرتان با دوستان شما خوش برخورد باشد و احترام قائل شود. او نیز چنین انتظاری از شما خواهد داشت. اگر با دوستانش مهربان و سازگار باشید و احترام بگذارید، دوست پسرتون بیشتر شیفته شما خواهد شد.

10-دوست دختر حسود نباشید.

حسادت اصلا جذابیت ندارد، بنابراین دوست دختر مضطرب و حسود نباشید. اگر هر بار بخواهید مانع ارتباط دوست پسرتان و دوستانش شوید و یا با کنجکاوی از طریق گوشی تلفن اش وارد حریم خصوصی اش شوید، او شما را ترک خواهد کرد.داشتن حسادت در یک رابطه تاحدی می‌تواند سالم باشد اما متاسفانه وقتی این حسادت تا جایی پیش ‌رود که روابط مرد با اجتماع اطرافش دچار مشکل شود، او از زن زندگی‌اش دورتر می‌شود.

11-خودتان را دوست داشته باشید.

زمانی که شما خودتان را دوست داشته باشید و بتوانید ریلکس و شاد باشید و بخندید. سرشار از انرژی مثبت خواهید بود در اینصورت نه تنها جذاب تر و شیرین تر خواهید بود، بلکه می توانید انرژی مثبت را به پسر مورد علاقه تان انتقال دهید. هر مردی جدا از جذابیت های ظاهری زن، عاشق زیبایی درون و صفات نیکوی زن نیز می شود، زیرا مرد دوست دارد در کنار همسرش آرامش داشته باشد و نیازهای عاطفی اش مرتفع شود.

12-بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد.

هرگاه شما شیفته و شیدای کسی می شوید دوست دارید کار پـسـنـدیـده ای بـرایش انجام دهید. با هدیه دادن و کار پسندیده انجام دادن هم خودتان احساس خوبی خواهید داشت و هم صمیمیت بیشتری وارد رابطه کرده اید. اما آیا می دانید که با انجام کار پسندیده برای دوست پسرتان او را لوس خواهید کرد. نکته مهم این است که او دوست بدارید اما لوس نکنید. پس بهتر است اجازه دهید دوست پسرتان برای شما کارهای پسندیده انجام دهد. بگذارید او شما را لوس کند و قلبتان را بدست آورد.

دوستان عزیز از این که با مجله دلگرم همراه بودید، سپاسگزاریم. می توانید نظرات خود را با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

در این رابطه بخوانید:

دانستنیهایی درباره ی چگونگی عاشق شدن آقایان

راز و رمزهاي عاشق شدن !!

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم

ترجمه و گردآوری

سهیلا مقصودی

بخش نکات روانشناسی زناشویی مجله دلگرم

 

چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم
چگونه با دوست پسر ازدواج کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *