چگونه با یاد خدا ارام شویم

 
helpkade
چگونه با یاد خدا ارام شویم
چگونه با یاد خدا ارام شویم

در این روزهای بی آرامش، در این روزهای پر از سر و صدا، در این روزهای خشونت و ناسزاگويي و درگیری تصادف، حرف‌های بی‌انتها، انسان در هر جایی که باشد نیاز به آرامش دارد اما اين آرامش را از کجا بايد کسب کرد.

به گزارش مشرق، در این روز های
بی آرامش، در این روز های پر از سرو صدا، در این روز های خشونت، درگیری تصادف، حرف
های بی انتها، انسان در هر جایی که باشد نیاز به آرامش دارد ، آرامشی که توام با
آسودگی خاطر و دوری از نگرانی و اضطراب؛ این آرامش هدیه ای است از طرف خدای متعال
که در آیه « الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم
بِذِكرِ اللَّهِ أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» جمع شده اند (الرعد
– 28) ترجمه: آنها كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا
آرامش مى‏گيرد، آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش پيدا مى‏كند.

به آن اشاره کرده است.

در ادامه عوامل
ایجاد آرامش برای انسان از نظر اسلام گرد آوری شده که انشاء الله مورد رضایت خدا،
و شما خواننده عزیز قرار بگیرد.

از نظر اسلام
آرامش و طمأنینه امری واقعی، حقیقتی و دست یافتنی است. در متون دینی ما راه های به
دست آوردن آرامش بیان شده است و همین امر بهترین دلیل بر امکان دست رسی به آن است.
اگر انسان خودرا به واقع در محضر(خدای هستی بخش)ببیند با بهره جویی از کلام
وحی وسخن بزرگان دین به آرامشی که آرزوی هر انسانی است دست پیدا خواهد کرد .حالا
به این آیات که در تعالی روح انسانی ما نقش دارد و ما را به وادی اولیای خدا که همانا (ان
اولیاء الله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون)
هدایت می کند دل بسپارید به امید آنکه عامل به فرامین کلام وحی باشیم و آرامش رابه خود و خانواده مان هدیه دهیم.چگونه با یاد خدا ارام شویم

عوامل پیدایش و
ایجاد آرامش:

قرآن و روایات
عوامل متعددی را برای آرامش بیان نموده اند که به تعدادی از آنها در ذیل اشاره می
کنیم:

1) ذکر و یاد
خدا: انسان، بى‏نهايت طلب
است و كمال مطلق مى‏خواهد ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد،
دل را آرام نمى‏گرداند. نماز، ذكر الهى مايه آرامش است. «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» (الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ
بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ) سوره الرعد: آيه 28

(هدايت
شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد. بدانيد كه
تنها با ياد خدا دلها آرام مى‏گيرد.

از طرفی قرآن مجید، زندگی توأم با اضطراب و رنج را نتیجه بی ایمانی و
نداشتن پناهگاه معنوی می داند و می فرماید: هر كس از یاد خدا غفلت ورزد و اعراض كند،
زندگی او تنگ و تاریك خواهد بود.

كسى
كه از ياد خدا غافل است، آرامش ندارد و زندگى بدون آرامش زندگى نكبت بارى است.

« وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى »

2)
ایمان و ذکر و یاد خدا: به تمام پریشانی هایی
كه بر اثر دل باختگی در برابر تعلقات مادی پدید می آید، پایان می دهد.

3) علم و آگاهى: دستيابى به اطمينان و آرامش مى‏تواند عوامل گوناگونى داشته
باشد، ولى در رأس آنها آگاهى و علم جلوه ويژه‏اى دارد كسى كه مى‏داند ذرّه‏ی مثقالى
از كارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ»

نسبت
به تلاش و فعّاليّتش دلگرم است.

4) لطف و رحمت الهى: كسى كه مى‏داند بر اساس لطف و رحمت الهى آفريده
شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» اميدوار است.

5) خدا دركمين ستمگران: كسى كه مى‏داند خداوند در كمين
ستمگران است” وحق کسی ضایع نمی شود، «إِنَّ رَبَّكَ
لَبِالْمِرْصادِ» آرامش دارد.

6) خدای حكيم و عليم :كسى كه مى‏داند خداوند حكيم و عليم است و هيچ موجودى
را بيهوده خلق نكرده است «عَلِيمٌ حَكِيمٌ» خوش‏بين است.

7) عاقبت بخیری: كسى كه مى‏داند باعمل صالح” راهش روشن و آينده‏اش بهتر از گذشته
است، «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏» قلبش مطمئن است.

8) انتخاب رهبری معصوم: كسى كه مى‏داند امام و رهبرش انسانى كامل، انتخاب
شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»
با آرامش دست دردست او می دهد .

پاداش اعمال :كسى كه مى‏داند كارِ نيك او از ده تا هفتصد بلكه تا بى‏نهايت
برابر پاداش دارد ولى كار زشت

او
يك لغزش به حساب مى‏آيد دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي
سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ
مِائَةُ حَبَّةٍ» كسى كه مى‏داند خداوند نيكوكاران
را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» به كار نيكش دلگرم مى‏شود.

9) ستارالعیوبی خدا: كسى كه مى‏داند كار خيرش آشكار و كار شرّش پنهان
مى‏ماند، «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح» شاد است.

10) آمادگی روحی: معمولاً حوادث ناگوار و غیره منتظره تأثیر زیادی در دوران
زندگی آدمی می گذارد.

در
صورتی كه اگر حادثه ای مترتب باشد، نگرانی كاهش می یابد. توجه به این اصل كه ناكامی
ها با زندگی انسان از آغاز عجین شده و دنیا پیوسته فراز و نشیب دارد، انسان را برای
تحمل شداید، شجاع می كند و در برابر حوادث سخت، صبور و مقاوم می سازد و به او آرامش
خاطر می بخشد.

(
امام علی(ع) می فرماید: دنیا سرایی است كه بلا و مصیبت آن را احاطه نموده و به مكر
و فریب شناخته شده است. حالاتش ناپایدار است و كسانی كه در این منزلگاه فرود می آیند،
از آفاتش به سلامت نخواهند ماند).

11) صبر: یكی از عوامل آرام بخش، استفاده از نیروی بزرگ صبر در برابر
مشكلات زندگی است.

امام علی(ع) می فرماید: ضربات خرد كننده نگرانی را با صبر و تحمل در هم شكن. خویشتن را به صبر عادت ده كه خصلت نیكویی است و نگرانی و ترس و حوادث دنیا را به وسیلة آن بر خود هموار ساز.

12) تغافل: یكی از اصول اخلاقی كه نقش بسزایی در آرامش روان و رفع اضطراب
دارد، تغافل است. تغافل به معنای نادیده گرفتن بعضی از امور ناچیز و بی ارزش است
كه چه بسا اعتنای به آن ها منشأ مشكلات روحی می شود. حتی روان شناسان به این اصل توجه
كرده و از آن به عنوان واپس زدگی یاد نموده اند.

در
همین رابطه دیل كارنگی(یک نویسنده و سخنران آمریکایی توسعه دهنده درسهایی در
زمینه پیشرفت شخصی)
می گوید: ما صاحب آن خُلق سلیم و روح ملكوتی نیستیم كه بتوانیم دشمن خود را دوست بداریم،
ولی برای خاطر سلامت و خوشی خود باید آن ها را ببخشیم و فراموششان كنیم. كنفوسیوس(کُنفُوسیوس
مشهورترین فیلسوف، نظریه پرداز سیاسی و معلم چینی است که در چین باستان زندگی می‌کرد)
می‌گوید: اگر كسی بدی بكند یا مال شما را برباید، اهمیتی ندارد، بلكه فراموش نكردن
و دائماً به خاطر آوردن آن است كه شما را ناراحت می كند.

چگونه با یاد خدا ارام شویم

اسلام
چهارده قرن پیش به این اصل مهم توجه داشته و بر آن تأكید ورزیده است.

لذا
امام صادق(ع) می فرماید: صلاح زندگی و آمیزش با مردم محتوای پیمانه پُری است كه دو
سوّمش فهم و یك سوّمش تغافل است.

13) نسبت سنجی: از جمله اموری كه در تسكین نگرانی مؤثر است، توجه به افراد
زیر دست و مصیبت دیده می باشد. در همین رابطه امام صادق(ع) می فرماید: همواره به فروتر
از خود نظر كن تا قدر نعمتهای الهی را بدانی و شكر گزار او باشی و شایستة افزایش نعمت
گردی و به عطایش قرار و آرام یابی.

14) واقع بینی: این موضوع واقعا در بین مردم زیاد است که هرحرفی یا کاری
را به خود تلقین کنیم آن کار به طور قطع به سمت ما می آید. در یك بررسی از علل نگرانی
ها گفته شده است: چهل درصد مصیبت هایی است كه هرگز پیش نخواهد آمد؛ سی درصد
مربوط به غم های گذشته و آینده است كه غمگساری همة جهانیان تغییری در آن ها نخواهد
داد؛ دوازده درصد هراس بی اساس برای از دست دادن سلامتی است؛ ده درصد موضوعهای جزئی
و بی اهمیت است و هشت درصد ممكن است واقعاً مایة تشویش و اضطراب باشد. پس از آن چه
ما معمولاً بیش از همه می ترسیم، در واقع به ندرت پیش خواهد آمد.

و
چه خوش گفت سعدی:

«سعدیا
، دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست— در میان این و آن فرصت شمار امروز را»

برای غلبه بر نگرانی باید درهای دیروز و فردا را
به روی خویش ببندیم و به وظیفة امروز بیندیشیم و تدبیر را جانشین بیم از آینده كنیم.

در
ادامه ده نکته کاربردی از برخی از تکنیک های روانشناختی را گردآوری کرده ایم تا
شما با خواندن آن شادی و آرامش را در زندگیتان به وجود بیاورید.

راز اول: با خدا ارتباط برقرار كنید

حداقل
نیاز انسان به روح خدایی، مانند احتیاج نوزاد است به مادر. به همان میزان كه جسم برای
ادامه حیات به هوا و غذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی و روح ربانی محتاج
است. آرامش جان، زمینی حاصل خیز است كه دانه های “خواست و نیاز” در آن به
خوبی می روید، نیازهای به حق خود را در یاد خداوند كه آرامش جان و قلب است، بكارید
تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه كسی است كه او همراه خداوند باشد. با توجه به
خداوند و خواندن نام های او، همراهی و پشتیبانی خدا را به سوی خود جلب كنید. انسان
همان است كه به آن توجه می كند، پس به خداوند توجه كنید تا الهی شوید! به خدا توكل
كنید. هرچه ارتباط شما با خدا، “آن نیروی عظیم و خرد لایتناهی” بیشتر و بیشتر
شود، آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می كنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر
شود، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است: “اگر مرا یاری
كنید، شما را یاری می كنم و قدم هایتان را استوار می گردانم.” یار خدا بودن یعنی
بر اساس قوانین الهی رفتار كردن، گناه نكردن، كمك به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام
به والدین و غیره. “یار خدا بودن” در واقع همان “یاری كردن به خود”
است.

راز دوم: مثبت فكر كنید

هر
فكر، صورتی از انرژی است كه در جهت نیكی یا بدی خود تولید می كنیم. با اندیشیدن به
افكار بهشتی با نیروی بهشتی مرتبط می شویم، شادی را احساس می كنیم و آفتاب سرور را
هر جا كه رویم، می تابانیم. یاد بگیرید كه احساس هایتان را از طریق افكار مثبت مهار
كنید. به دقت افكارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی كه یك فكر منفی هجوم می آورد، خودتان
را وارسی و به جای آن یك فكر مثبت جایگزین كنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب
می كند. به خاطر داشته باشید كه عالم، به نیات ما پاسخ می دهد. افكار و عقاید ما به
صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می كند
آنچه را كه می خواهیم، به ما هدیه كند. راز توفیق آن است كه میزان انرژی خود را در
جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم. چرا
كه حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم، آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان
می شود. چه زیباست كه بهترین نیات و آرزوها و افكار را برای خود و دیگران داشته باشیم
تا به اوج آرامش و شادی برسیم.

راز سوم: قضاوت خود را به تأخیر بیندازید

در
این جهان، هیچ حادثه ای برحسب تصادف نداریم و در همه وقایعی كه روی می دهند، لطف و
رحمت الهی نهفته است. تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند كه سبب تكامل روحمان می شوند.
مثلاً شما می توانید پیام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا
حتی ممكن است تا زمانی كه زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی
ادراك ما و جزء اسرار الهی هستند و تلاش برای فهم حكمت خداوند با هوش محدودمان، مانند
سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دست دادنی ای وجود ندارد و اگر
شما به ظاهر چیزی را از دست می دهید، معادل آن شیء و یا حتی بالاتر از آن را به دست
خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تكامل و زیبایی روح شما هستند.
بیایید كاملاً بپذیریم كه در هر موقعیت نامطلوب، نیكی پنهانی برای همه وجود دارد.
“ساقی هر چه ریزد از لطف اوست.”

راز چهارم: بر آرامش درونی تمركز كنید

در
دل توفان هم، آرامش نهفته است. مهم نیست كه در هر زمانی از روز چه اتفاق بیفتد. هرچه
مسائل به نظر مشكل و پردردسر بیایند و هرچه قدر هم كه بخواهیم كارهای زیادی را در آن
واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویشتن برگردیم و آرامش درونی پیدا كنیم.
برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را درون
خود تصور كنید. این فضا جایی است كه ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد- به آن
جا بروید. از دور دست، استاد معنوی تان از راه می رسد؛ در گوشتان زمزمه می كند:
“هرجا می توانید خوبی كنید، در هرچه می توانید، به هرشكل كه می توانید، هر وقت
كه می توانید، به همه اشخاصی كه می توانید و تا زمانی كه می توانید.” نور سفیدی
فضای دلتان را آرام می كند، سپس بر این آرامش حاصل شده تمركز كنید.

راز پنجم: از آنچه هستید راضی باشید

بدن
وسیله زندگی است نه جوهر آن. آن قدر كه ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم،
یك درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شكل بدهد،
ولی این كار را نمی كند. فقط جوهره وجودمان است كه با شرایطی محیطی از بین نمی رود،
شكسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پرمعنا
و پرمفهوم است: من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من
هستم كه زندگی ام را می سازم و… هر كدام از ما انسان ها در این دنیا مأموریت خاصی
داریم. با كمك كردن به دیگران و مهرورزی به آنان، باعث تكامل روحمان می شویم. رسالت
اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار كردن است و زندگی ما به منزله یك سفر است و
هدف نیست. منظور از بیداری، فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است. مانند:
بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… بیداری به زمان، مكان
و خلاصه در یك كلام “بیداری الهی”!

راز ششم: به دستورات اخلاقی احترام بگذارید

از
كنجكاوی كردن در زندگی دیگران دوری كنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه
دیگران و گوش دادن به مكالمات خصوصی آن ها اجتناب كنید. بدون درزدن و اجازه گرفتن وارد
هر مكانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش
نكنید كه به زور، افكار و عقاید دیگران را تغییر دهید. زیرا در صورت رعایت نكردن این
دستورات، آرامش خود را بر هم می زنید. به پدر و مادر خود نیكی كنید. با آنان با صدای
بلند صحبت نكنید. “بتی. جی. ایدی” می گوید: “زمانی كه شما به درگاه
خداوند دعا می كنید، این دعاها به صورت شعاع های نورانی به طرف آسمان بالا می روند
و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یكی از
همه فوق العاده قطورتر و نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سریع به آن مورد
رسیدگی می كنند. این پرتو قدرتمند و خیره كننده مربوط به دعای مادر در حق شما است.
دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست.” چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام
بگذارید و نیازهای آنان را تأمین كنید، زیرا كه مهر و نیكی به آنان، سبب آرامش و نشاط
در شما می شود.

راز هفتم: دید جدیدی پیدا كنید

پرهای
دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی كه از زاویه ای خاص به آنها نگاه می كنید، درخشش و
زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند كه
از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و كلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشكل
می سازد. اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه كنید، در آن چیزهای باشكوه و زیبایی
خواهید دید. سعی كنید همه چیز و همه كس را با چشم های تازه ای ببینید كه از طریق عادت،
تیره و تار نشده اند. با این روش، شما می توانید ثروت های نامحدودی را كشف كنید. به
خاطر داشته باشید كه اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه كنید، هر شخص
یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فلورانس
می گوید: “تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من.”

راز هشتم: صفت های مثبت خود را افزایش دهید

از
غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، كینه، دروغ، جر و بحث كردن
با دیگران و خلاصه رنجاندن دیگران به شدت پرهیز كنید. زیرا با انجام دادن این گونه
اعمال تراكمی از نیروهای منفی را به دور خودتان جمع می كنید، كسی كه از این همه نیروهای
منفی عذاب می كشد، خودتان هستید. زمانی كه به دیگران خوبی و كمك می كنید، تجمعی از
نیروهای مثبت به دور خودتان فراهم می آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شادی شما
می شوند، هنگامی كه وضو می گیرید، الكتریسیته های ساكن را به سطح بدن خود می آورید؛
آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می كنید. با كشیدن مسح
سر، این امواج را به كورتكس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید كه ناحیه شلوغ ذهن آرام
گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پایینی سرعت می بخشید. بیشترین
منطقه ای كه در روی كره زمین امواج آلفا دارد، كعبه است. زمانی كه شما نماز می خوانید
و در جهت خانه خدا قرار می گیرید و ۷ قسمت بدن شما با زمین تماس پیدا
می كند، امواجی را دریافت می كنید كه باعث آرامش شما می شوند. برای افزایش نیروهای
مثبت خود می توانید در یك وان حمام، پر از آب و نمك، به مدت ۲۰ دقیقه قرار بگیرید. در
بطری های رنگی آب خوراكی بریزید و به مدت ۲ ساعت در معرض نور شدید آفتاب قرار
دهید؛ سپس آن ها را در یخچال بگذارید و در موقع لزوم بنوشید. بدون كفش و جوراب روی
چمن راه بروید؛ زیرا طبیعت منبع انرژی نیروهای مثبت است.

راز نهم: حس ها را از همدیگر، جدا كنید

اغلب،
ما به این مسأله توجه چندانی نداشته ایم كه حواس پنجگانه خود را از یكدیگر تفكیك و
آن ها را به صورت مجزا از یكدیگر حس كنیم. ذهنتان را برای بالا بردن آگاهی حسی پرورش
دهید. امروز بر بینایی تمركز كنید، فردا برمزه، روز بعد بر بویایی و … مثلاً: زمانی
كه در حال دوش گرفتن در حمام هستید، قطرات آب را روی بدن خود احساس كنید و از این كه
باعث تمیزی و آرامش شما می شود، لذت ببرید. موقعی كه در حال غذا خوردن هستید فقط بر
طعم و مزه غذا تمركز كنید. وقتی در حال ریختن چای در استكان هستید، به صدای ریزش آن
گوش دهید. به این ترتیب، شروع به جدا كردن تجربیات حسی تان از یكدیگر كنید و از بابت
هر كدام لذت ببرید.

راز دهم: وسایل اضافی را از محیط زندگی تان خارج سازید

اشیاء
درون خانه تان را لمس كنید و از خودتان بپرسید آیا به این وسایل احتیاج دارم؟ كتاب
ها را از درون قفسه بیرون بیاورید و ببینید آیا دوباره قصد خواندن این كتاب ها را دارید.
هر شیء یادگاری را بررسی كنید و از خودتان بپرسید آیا هنوز لحظه ای را كه این شیء به
یادم می آورد، برایم مهم و با ارزش هستند؟ لباسهایتان را باز كنید و توجه كنید كه آیا
به تمام این لباس ها احتیاج دارید و از آخرین باری كه آنها را پوشیده اید چه قدر زمان
می گذرد و آیا دوباره تصمیم به پوشیدن آنها دارید؟ بعد از این بررسی كاملی كه به عمل
می آورید تمام وسایل و لباس های اضافی تان را یا به دیگران ببخشید و یا آنها را حراج
كنید. زیرا كه هر شیء انرژی خودش را دارد و اگر به كار نرود در خانه به آب راكد تبدیل
می شود. همچنین جای مناسبی برای جوندگان و پشه ها می گردند. پس باید مراقب باشید و
بگذارید انرژی آزادانه جریان یابد و آب جاری گردد. اگر كهنه ها را نگه دارید، تازه
ها جایی برای تجلی خویش نمی یابد. پس برای چرخش انرژی و پیشرفت در زندگی تان وسایلی
را كه مورد احتیاج تان نیست از محیط خارج سازید.

 از حجت الاسلام ماندگاری درخواست کردیم درباره آرامش حکایتی بفرمایند که در
ذیل آمده است:

حکایت
ما حکایت آن آیه قرآن است که می فرماید: «نومن ببعض و نکفر ببعض». و به قول حکایت های فارسی، از اینجا رانده و از آنجا مانده‌ایم. نه
رومی روم بودیم و نه زنگی زنگ. علت پیدایش این مشکل این است که ترکیبی و مخلوطی
شدیم از سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی. نمازهای مان اسلامی است، مسجد می
رویم، خمس می دهیم و زکات می دهیم، اما عروسی های مان اسلامی نیست، بازار و
اقتصادمان اسلامی نیست. در نتیجه نه بهره سبک زندگی غربی را می بریم، چرا که
مسلمانیم، و نه بهره سبک زندگی اسلامی را؛ چرا که مقلدِ غرب هستیم. ما باید خودمان
باشیم. حتی اعتقاد دارم با سبک زندگی اسلامی، ان‌شاء‌الله می توانیم در صورت
عملکرد صحیح، بهترین الگوی سبک زندگی برای اروپائیان و آمریکا و غرب باشیم. آنهایی
که اهل دقت و فهم هستند می گویند این زندگی زندگی زیباتری هست، چرا که سبک زندگی
اسلامی ضمن اینکه به آسایش فکر می کند، (تاکید می کنم که سبک زندگی اسلامی به
آسایش هم نظر دارد) ولی آرامش از آسایش برایش مهم تر است. برای سبک زندگی غربی،
آسایش از آرامش مهم تر است. لذا بحران اصلی آنها بحران آرامش است و بحران معنویت.
الحمدالله رب العالمین آرامش ما خیلی بهتر از آنهاست.

و
در آخر حسن ختام این گزارش را با سخنان معصومین مزین می کنیم تا روشنی بخش ما دراین هیاهوی جهان مادی باشد.


قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:

«لَيْسَ الْبِرُّ فِي حُسْنِ اللِّباسِ وَ الزِّيِّ وَ لَكِنَّ الْبِرَّ
فِي السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ؛) نيكويى در زيبايى لباس و زندگى نيست؛ بلكه نيكويى
در آرامش خاطر و وقار است.»

– قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:

«اِنَّ… أَحْسَنَ زينَةِ الرَّجُلِ السَّكينَةُ مَعَ الْايمانِ؛()
همانا… نيكوترين زيبايى فرد، آرامش خاطر به همراه ايمان است.»

الگوى
راستين آرامش خاطر

روزى
عربى باديه نشين با شترش به مدينه آمد و مدعى شد كه حاضر است با پيامبرصلى الله عليه
وآله مسابقه شتردوانى بدهد. شورى در ميان اصحاب افتاد و همگى يقين كردند كه شتر چابك
رسول خداصلى الله عليه وآله در مسابقه پيروز خواهد شد. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله
به همراه رقيب خود و حاضران به ميدان مسابقه رفتند. هيجان عجيبى در بين مردم افتاده
بود. مسابقه آغاز شد؛ ولى برخلاف انتظار اصحاب، شتر پيامبرصلى الله عليه وآله عقب ماند
و در رقابت شكست خورد. آن دسته از اصحاب كه درباره شتر پيامبر صلى الله عليه وآله باور
ويژه اى پيدا كرده بودند، از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند و چهره هايشان درهم كشيده
شد. پس از انجام مسابقه، پيامبرصلى الله عليه وآله متوجه ناراحتى آنان گرديد و به آنان
فرمود: «اين موضوع ناراحتى ندارد. شتر من چون از ديگر شتران جلو مى افتاد، به خود باليد
و مغرور شد و اين سبب شكست او گرديد.» آن حضرت حتى براى لحظه اى هم آرامش خود را به
موجب شكست بر هم نزد؛ در حالى كه اصحاب ايشان از اين پيشامد نگران شدند.

آرامش
توأم با تسليم

خانه
امام باقر عليه السلام مملوّ از جمعيت بود و شيعيان براى ديدار با امام نزد ايشان آمده
بودند. صداى گريه برخى از افراد خانواده امام، حاضران را بر آن داشت كه بدانند چه اتفاقى
افتاده است. پس از مدتى متوجه شدند كه يكى از فرزندان امام باقرعليه السلام به شدت
بيمار و در بستر آرميده است. اين موضوع سبب نگرانى خانواده امام شده بود. امام مقدارى
از مهمانان خود پذيرايى كرد و پيش آنها نشست. ديرى نگذشت كه صداى شيون زنان و كودكان
از اندرونى خانه امام به گوش رسيد و همه فهميدند كه كودك از دنيا رفته است. امام عليه
السلام از جايش برخاست و به اتاق درونى رفت و پس از اندكى با چهره اى گشاده بازگشت
و دوباره پيش مهمانان خود نشست. يكى از آنان از امام اجازه گرفت تا سؤالى مطرح كند.

او
از امام عليه السلام پرسيد: هنگامى كه ما صداى
شيون و گريه شنيديم، با خود انگاشتيم كه حتماً براى شما از اين مصيبت، اندوه و تشويشى
زياد حاصل مى شود؛ اما اكنون شما را با چهره اى گشاده مى بينيم. ما ترسيديم براى شما
اتفاقى بيفتد؛ ولى اكنون شما را گونه اى ديگر يافتيم.

امام
باقرعليه السلام با چهره اى آرام و قلبى مطمئن فرمود: «إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نُعَافَى
فِيمَنْ نُحِبُّ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ سَلَّمْنَا فِيمَا يُحِبُّ؛) به درستى
كه ما نيز مى خواهيم آنكه دوستش داريم (فرزندمان)، در سلامت باشد؛ ولى وقتى كه [خواست
و] امر خدا [در مورد ما] نازل شد، به آنچه او دوست مى دارد، تسليم مى شويم.»

همان
گونه که ملاحظه کردید در آيات و روايات و متون دينى ما از آرامش با تعبير «سكينه» و
«اطمينان» ياد شده است. آرامش و اطمينان قلبى
هديه اى آسمانى است كه خدا آن را به مؤمنان ارزانى مى دارد.

امید است با خواندن این مطالب و عمل کردن به آنها ذره ای از روزمرگی زندگی پر تنش شهری رهایی پیدا کیند و یاد خدا شما را به آرامش واقعی نزدیک کند

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

می گویند یاد خدا آرامش بخش قلب هاست؛ اما من با این که سعی می کنم از خدا غافل نشوم، آرامش ندارم؛ دلیل این اضطراب، چیست؟

برای بسیاری از جوانان که دارای جولان فکری و پی گیر حالات معنوی خود می باشند و به سالم سازی فضای فکری خود
می اندیشند، این گونه فراز و نشیب های روحی، پیش می آید. اوج این شک و تردیدها و هجوم چراها، مربوط به سال های
نوجوانی و جوانی است؛ زیرا جوانی، از یک سو هنگامه نگاه نو به سنت های گذشته و عادت های بزرگان است و از سوی دیگر،
هنگام پی ریزی بنیان فکری و ترسیم آینده زندگی است.

در این دوره، از جهت روحی و عاطفی نیز از یک سو وابستگی به خانه و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر، هنوز
دل بستگی به کانون گرم دیگری حاصل نشده است و در میانه این خلأ عاطفی، هجوم افکار، فزونی می یابد.

باید دانست که دیری نمی پاید که کشتی در میانه امواج دریا، به ساحل نجات می رسد و اگر در هنگامه طوفان، آدمی به یاد
خداوند، دل خویش را آرام سازد و خود را در سفینه نجات اهل بیت علیهم السلام قرار دهد، به طور یقین، بحران ها تمام شده، انسان به
آرامش می رسد و شک ها، به یقین تبدیل می گردند. چگونه با یاد خدا ارام شویم

قرآن با وجود این که موءمنان را به یاد خداوند، دستور می دهد،1 ولی این کار را در ذکر زبانی خلاصه نمی کند؛ بلکه موارد
بسیاری را می شمارد که هر یک، نمونه روشنی از یاد خداوند محسوب می شوند. این موارد، عبارتند از:

1. به پا داشتن نمازهای واجب و مستحب.2

2. به یاد آوردن آفرینش انسان؛ قرآن مردم را دعوت می کند که خلقت ابتدایی خود را یاد کنند و به یاد آورند که از نطفه ای خُرد
خلق شده اند و به واسطه این یاد – که جلوه ای از قدرت و علم خداوند است – از تکبر و غرور خود بکاهند.3

3. توجه به مرگ و حیات جاویدان آخرت.4

عالمان اخلاق، معتقدند که هیچ موعظه ای برای بیداری بنده از خواب غفلت، به پای یاد مرگ نمی رسد.

4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمان ها و زمین.5

به طور کلی، توجه به آیات و نشانه های خداوند، وسیله ای برای یادآوری اسماء و صفات خداوند است و شاید زیباترین و
هنرمندانه ترین جلوه یاد خدا، در همین مورد باشد.

5. توجه به بهره مندی از نعمت های الهی و توجه به مُنعِم حقیقی.6

6. توجه به وفاق و همدلی در بین مسلمانان؛ محبت قلبی و الفت بین مردم، جلوه ای از یاد خداوند است.7

7. توجه به عهدها و پیمان های الهی.8

8. توجه به هدایت پروردگار از طریق فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب های آسمانی.9

9. توجه به آرامش و امنیت.10

10. مقاومت و ایستادگی در برابر وسوسه ها و حیله های شیطان.11

11. پرهیز از محّرمات و گناهان.12

12. کسب روزی حلال.13

ترس از خدا و روز قیامت، سبب می شود که انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالی دوری کند.

توجه به این موارد و نظایر آنها، به ما این معرفت و بینش را می دهد که «یاد خداوند»، لزوماً ذکر لفظی نیست تا منافاتی با
کارهای روزمره داشته باشد؛ بلکه بیشتر، ذکر قلبی مورد نظر است. علاوه بر این، اگر کارهای روزمره – مانند درس خواندن
– با انگیزه الهی همراه باشند، ذکر الله و یاد خداوند محسوب می شوند.

برنامه عبادی زیر را عمل کنید که برای یاد خدا، بسیار موءثر است:

در آغاز هر کاری، کمی مکث کنید؛ اگر واجب است، حتماً انجام دهید و اگر حرام است، حتماً ترک کنید و اگر نه حرام است و نه
واجب، در انجام و ترک آن، مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کاری، مشخص کنید؛ سپس انجام دهید. اصل این توجه و
مراقبه، چندین فایده دارد:

1. انسان به حرام نمی افتد و واجبی از او ترک نمی شود.

2. حالت غفلت را از انسان دور می کند.

3. ترک حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب می آیند؛ یعنی می توان انجام تمام واجبات و ترک تمام
محرمات را به قصد قربت انجام داد و حتی افعالی را که نه واجب هستند و نه حرام، می توان با قصد قربت، عبادی کرد؛ مثلاً اگر
خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان بتواند عبادت کند، خود عبادت است.

شب ها باید به محاسبه اعمال روز بپردازید و ببینید که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده اید یا نه. اگر خوب انجام دادید،
شکر خدای را به جا آورید و اگر خوب انجام ندادید، علت یابی کنید تا به تدریج، نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کنید تا
بعد از سال ها، به جایی برسید که حتی یک گناه از شما صادر نشود. خلاصه این که باید محور مراقبه و محاسبه شما، انجام
واجبات و ترک محرمات باشد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «همانا این نفس، پیوسته به بدی و زشتی امر می کند؛ پس هر کسی آن را به حال خود واگذارد، او
انسان را رها نمی کند و او راه سمت گناهان می کشاند».14 بنابراین، مراقبه و محاسبه را باید جدی گرفت که این دو، از
اساسی ترین دستورات اخلاقی می باشند.

اگر کار مهم تری با نماز اول وقت، در تعارض نباشد، نماز اول وقت را ترک نکنید. اهل بیت علیهم السلام و عالمان دین، درباره نماز
اول وقت، سفارش فراوان کرده اند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «برای هر نمازی، دو وقت است؛ اول وقت و آخر وقت؛ پس اول
وقت، برتر و بافضیلت تر است و برای کسی نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند؛ مگر از روی علتی و آخر وقت، فقط
برای شخص بیمار و ناتوان و کسی است که دارای عذری می باشد. اول وقت، خشنودی خدا را دربر دارد؛ ولی آخر وقت، عفو
خدا را».15

در میان مستحبات – از نمازهای نافله گرفته تا دعای کمیل، ندبه و… – فقط آنهایی را انجام دهید که برای شما نشاط آور
هستند و از تحمیل مستحبات بر نفس، پرهیز کنید؛ یعنی فقط به اقبال قلب بنگرید و هر عمل مستحبی که قلب بدان اقبال داشت
و برایش نشاط بخش بود، به همان اکتفا کنید؛ حتی نسبت به نماز شب که سفارش زیادی به آن شده است.

گاهی به اقتضای حال و اقبال قلب، به پیشوایان معصوم علیهم السلام، توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم
بخواهید.

سعی کنید همیشه باوضو باشید. هنگام شب، قبل از خواب، وضو بگیرید و چنانچه نیمه شب برای کاری برخاستید و
خواستید دوباره بخوابید، وضو لازم نیست.

هفته ای یک بار به زیارت قبور مؤمنین و شهدای عزیز بروید و اگر وقت خلوتی یافتید، تأمل بیشتری کنید تا گذرا بودن دنیا،
بیشتر در دلتان جا بیفتد که این امر، بسیار مؤثر است. هدف، این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به
فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.

اما اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصیت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگی انسان می شود.
اضطراب، موجب احساس مسئولیت، انجام به موقع کارها، عمل به وعده، پیش گیری از خطرات احتمالی و انجام وظایف فردی
و اجتماعی می شود. اگر اضطراب در ساختار شخصیت نهادینه نشده باشد، ما هیچ گاه برای درمان به پزشک مراجعه
نمی کنیم. یک راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بیدار نخواهد بود و ما کارهایمان را به موقع انجام نمی دهیم و خودمان را
برای امتحان، آماده نمی کنیم؛ اما گاهی اوقات، عواملی باعث افزایش این اضطراب می شوند؛ به گونه ای که بر عملکرد انسان،
تأثیر منفی می گذارند و در واقع، مزاحم انجام صحیح کار و تکالیف می گردند. اضطراب و نگرانی، حتی ممکن است موجب
خطرآفرینی برای انسان و دیگران شود. این گونه اضطراب ها، در واقع، نوعی بیماری است و نیاز به درمان دارد؛ اما چه
عواملی موجب این نوع اضطراب خطرآفرین و آسیب زا می شوند؟

عوامل گوناگونی می توانند موجب اضطراب و نگرانی افراد شوند و هر کس با توجه به شخصیتی که دارد و شرایط زمانی،
مکانی، شغلی و میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف دستگاه ایمنی او، ممکن است تحت شرایطی، دچار اضطراب و نگرانی
شود؛ در حالی که همین شرایط، برای فرد دیگری، اضطراب زا نباشند. بنابراین، نمی توان عوامل اضطراب را دقیقاً مشخص
کرد. در تعریف اضطراب نیز چنین آمده است: اضطراب، ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست. به طور کلی، می توان
گفت که حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیرمنتظره فعلی، بیماری های صعب العلاج، عدم مهارت کافی برای به عهده
گرفتن مسئولیت، عدم مهارت های اجتماعی و ارتباطی و به عبارت دیگر، کم رویی، از مهم ترین عوامل روان شناختی اضطراب
می باشند. از نظر دینی، ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهانی که فرد مرتکب شده، انجام ندادن تکالیف
شرعی و دوری از خداوند و معنویت، می توانند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. برای مقابله با اضطراب، ابتدا
باید ریشه بروز اضطراب را از طریق جلسات روان درمانی، جست وجو کرد و سپس به درمان آن پرداخت.

از نظر دینی، تقویت ایمان، اجتناب از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با
توجه به معانی آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنی که از آرامش روانی بالایی برخوردارند و شرکت در مجالس مذهبی، از
راه های مقابله با اضطراب و نگرانی می باشند. آن چه گفته شد، بیشتر جنبه کلی دارد و درمان اضطراب یا هر بیماری روانی
دیگری نیاز به جلسات مشاوره حضوری با مشاور روان شناس دارد تا ابتدا مشکل، شناسایی و سپس راه های مقابله با آن،
ارائه شود.

1. احزاب، آیه 41.

2. طه، آیه 14.

چگونه با یاد خدا ارام شویم

3. مریم، آیه 67 و واقعه، آیه 63.

4. اعراف، آیه 57.

5. آل عمران، آیه 190.

6. بقره، آیه 40.

7. آل عمران، آیه 103.

8. مائده، آیه 7.

9. مائده، آیه 20؛ بقره، آیه 231.

10. ابراهیم، آیه 6.

11. اعراف، آیه 201.

12. مائده، آیه 91.

13. نور، آیه 37.

14. الغرر والدرر، باب النفس؛ به نقل از، علی سعادت پرور، سر الاسراء، ج 1، ص 305.

15. ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 401.

می گویند یاد خدا آرامش بخش قلب هاست؛ اما من با این که سعی می کنم از خدا غافل نشوم، آرامش ندارم؛ دلیل این اضطراب، چیست؟

برای بسیاری از جوانان که دارای جولان فکری و پی گیر حالات معنوی خود می باشند و به سالم سازی فضای فکری خود@@N@@می اندیشند، این گونه فراز و نشیب های روحی، پیش می آید. اوج این شک و تردیدها و هجوم چراها، مربوط به سال های@@N@@نوجوانی و جوانی است؛ زیرا جوانی، از یک سو هنگامه نگاه نو به سنت های گذشته و عادت های بزرگان است و از سوی دیگر،@@N@@هنگام پی ریزی بنیان فکری و ترسیم آینده زندگی است.

در این دوره، از جهت روحی و عاطفی نیز از یک سو وابستگی به خانه و پدر و مادر کم می شود و از سوی دیگر، هنوز@@N@@دل بستگی به کانون گرم دیگری حاصل نشده است و در میانه این خلأ عاطفی، هجوم افکار، فزونی می یابد.

باید دانست که دیری نمی پاید که کشتی در میانه امواج دریا، به ساحل نجات می رسد و اگر در هنگامه طوفان، آدمی به یاد@@N@@خداوند، دل خویش را آرام سازد و خود را در سفینه نجات اهل بیت علیهم السلام قرار دهد، به طور یقین، بحران ها تمام شده، انسان به@@N@@آرامش می رسد و شک ها، به یقین تبدیل می گردند.

قرآن با وجود این که موءمنان را به یاد خداوند، دستور می دهد،1 ولی این کار را در ذکر زبانی خلاصه نمی کند؛ بلکه موارد@@N@@بسیاری را می شمارد که هر یک، نمونه روشنی از یاد خداوند محسوب می شوند. این موارد، عبارتند از:

1. به پا داشتن نمازهای واجب و مستحب.2

2. به یاد آوردن آفرینش انسان؛ قرآن مردم را دعوت می کند که خلقت ابتدایی خود را یاد کنند و به یاد آورند که از نطفه ای خُرد@@N@@خلق شده اند و به واسطه این یاد – که جلوه ای از قدرت و علم خداوند است – از تکبر و غرور خود بکاهند.3

3. توجه به مرگ و حیات جاویدان آخرت.4

عالمان اخلاق، معتقدند که هیچ موعظه ای برای بیداری بنده از خواب غفلت، به پای یاد مرگ نمی رسد.

4. توجه به آمد و رفت روز و شب و خلقت آسمان ها و زمین.5

به طور کلی، توجه به آیات و نشانه های خداوند، وسیله ای برای یادآوری اسماء و صفات خداوند است و شاید زیباترین و@@N@@هنرمندانه ترین جلوه یاد خدا، در همین مورد باشد.

5. توجه به بهره مندی از نعمت های الهی و توجه به مُنعِم حقیقی.6

6. توجه به وفاق و همدلی در بین مسلمانان؛ محبت قلبی و الفت بین مردم، جلوه ای از یاد خداوند است.7

7. توجه به عهدها و پیمان های الهی.8

8. توجه به هدایت پروردگار از طریق فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب های آسمانی.9

9. توجه به آرامش و امنیت.10

10. مقاومت و ایستادگی در برابر وسوسه ها و حیله های شیطان.11

11. پرهیز از محّرمات و گناهان.12

12. کسب روزی حلال.13

ترس از خدا و روز قیامت، سبب می شود که انسان، در معامله و تجارت، از فساد مالی دوری کند.

توجه به این موارد و نظایر آنها، به ما این معرفت و بینش را می دهد که «یاد خداوند»، لزوماً ذکر لفظی نیست تا منافاتی با@@N@@کارهای روزمره داشته باشد؛ بلکه بیشتر، ذکر قلبی مورد نظر است. علاوه بر این، اگر کارهای روزمره – مانند درس خواندن@@N@@- با انگیزه الهی همراه باشند، ذکر الله و یاد خداوند محسوب می شوند.

برنامه عبادی زیر را عمل کنید که برای یاد خدا، بسیار موءثر است:

در آغاز هر کاری، کمی مکث کنید؛ اگر واجب است، حتماً انجام دهید و اگر حرام است، حتماً ترک کنید و اگر نه حرام است و نه@@N@@واجب، در انجام و ترک آن، مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کاری، مشخص کنید؛ سپس انجام دهید. اصل این توجه و@@N@@مراقبه، چندین فایده دارد:

1. انسان به حرام نمی افتد و واجبی از او ترک نمی شود.

2. حالت غفلت را از انسان دور می کند.

3. ترک حرام و فعل واجب، به قصد قربت، خود عبادت به حساب می آیند؛ یعنی می توان انجام تمام واجبات و ترک تمام@@N@@محرمات را به قصد قربت انجام داد و حتی افعالی را که نه واجب هستند و نه حرام، می توان با قصد قربت، عبادی کرد؛ مثلاً اگر@@N@@خوابیدن با این قصد باشد که تجدید نیرو شود تا انسان بتواند عبادت کند، خود عبادت است.

شب ها باید به محاسبه اعمال روز بپردازید و ببینید که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده اید یا نه. اگر خوب انجام دادید،@@N@@شکر خدای را به جا آورید و اگر خوب انجام ندادید، علت یابی کنید تا به تدریج، نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کنید تا@@N@@بعد از سال ها، به جایی برسید که حتی یک گناه از شما صادر نشود. خلاصه این که باید محور مراقبه و محاسبه شما، انجام@@N@@واجبات و ترک محرمات باشد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: «همانا این نفس، پیوسته به بدی و زشتی امر می کند؛ پس هر کسی آن را به حال خود واگذارد، او@@N@@انسان را رها نمی کند و او راه سمت گناهان می کشاند».14 بنابراین، مراقبه و محاسبه را باید جدی گرفت که این دو، از@@N@@اساسی ترین دستورات اخلاقی می باشند.

اگر کار مهم تری با نماز اول وقت، در تعارض نباشد، نماز اول وقت را ترک نکنید. اهل بیت علیهم السلام و عالمان دین، درباره نماز@@N@@اول وقت، سفارش فراوان کرده اند. امام صادق علیه السلام می فرماید: «برای هر نمازی، دو وقت است؛ اول وقت و آخر وقت؛ پس اول@@N@@وقت، برتر و بافضیلت تر است و برای کسی نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند؛ مگر از روی علتی و آخر وقت، فقط@@N@@برای شخص بیمار و ناتوان و کسی است که دارای عذری می باشد. اول وقت، خشنودی خدا را دربر دارد؛ ولی آخر وقت، عفو@@N@@خدا را».15

در میان مستحبات – از نمازهای نافله گرفته تا دعای کمیل، ندبه و… – فقط آنهایی را انجام دهید که برای شما نشاط آور@@N@@هستند و از تحمیل مستحبات بر نفس، پرهیز کنید؛ یعنی فقط به اقبال قلب بنگرید و هر عمل مستحبی که قلب بدان اقبال داشت@@N@@و برایش نشاط بخش بود، به همان اکتفا کنید؛ حتی نسبت به نماز شب که سفارش زیادی به آن شده است.

گاهی به اقتضای حال و اقبال قلب، به پیشوایان معصوم علیهم السلام، توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم@@N@@بخواهید.

سعی کنید همیشه باوضو باشید. هنگام شب، قبل از خواب، وضو بگیرید و چنانچه نیمه شب برای کاری برخاستید و@@N@@خواستید دوباره بخوابید، وضو لازم نیست.

هفته ای یک بار به زیارت قبور مؤمنین و شهدای عزیز بروید و اگر وقت خلوتی یافتید، تأمل بیشتری کنید تا گذرا بودن دنیا،@@N@@بیشتر در دلتان جا بیفتد که این امر، بسیار مؤثر است. هدف، این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به@@N@@فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.

اما اضطراب، در اصل، جزء ساختار شخصیت انسان است و اگر در حد اعتدال باشد، موجب رشد و بالندگی انسان می شود.@@N@@اضطراب، موجب احساس مسئولیت، انجام به موقع کارها، عمل به وعده، پیش گیری از خطرات احتمالی و انجام وظایف فردی@@N@@و اجتماعی می شود. اگر اضطراب در ساختار شخصیت نهادینه نشده باشد، ما هیچ گاه برای درمان به پزشک مراجعه@@N@@نمی کنیم. یک راننده، شب تا صبح، پشت فرمان، بیدار نخواهد بود و ما کارهایمان را به موقع انجام نمی دهیم و خودمان را@@N@@برای امتحان، آماده نمی کنیم؛ اما گاهی اوقات، عواملی باعث افزایش این اضطراب می شوند؛ به گونه ای که بر عملکرد انسان،@@N@@تأثیر منفی می گذارند و در واقع، مزاحم انجام صحیح کار و تکالیف می گردند. اضطراب و نگرانی، حتی ممکن است موجب@@N@@خطرآفرینی برای انسان و دیگران شود. این گونه اضطراب ها، در واقع، نوعی بیماری است و نیاز به درمان دارد؛ اما چه@@N@@عواملی موجب این نوع اضطراب خطرآفرین و آسیب زا می شوند؟

عوامل گوناگونی می توانند موجب اضطراب و نگرانی افراد شوند و هر کس با توجه به شخصیتی که دارد و شرایط زمانی،@@N@@مکانی، شغلی و میزان آسیب پذیری و قوت و ضعف دستگاه ایمنی او، ممکن است تحت شرایطی، دچار اضطراب و نگرانی@@N@@شود؛ در حالی که همین شرایط، برای فرد دیگری، اضطراب زا نباشند. بنابراین، نمی توان عوامل اضطراب را دقیقاً مشخص@@N@@کرد. در تعریف اضطراب نیز چنین آمده است: اضطراب، ترسی است مبهم که عامل آن مشخص نیست. به طور کلی، می توان@@N@@گفت که حوادث ناگوار دوران کودکی، حوادث غیرمنتظره فعلی، بیماری های صعب العلاج، عدم مهارت کافی برای به عهده@@N@@گرفتن مسئولیت، عدم مهارت های اجتماعی و ارتباطی و به عبارت دیگر، کم رویی، از مهم ترین عوامل روان شناختی اضطراب@@N@@می باشند. از نظر دینی، ضعف اعتقادات و باورهای دینی یا ضعف ایمان، گناهانی که فرد مرتکب شده، انجام ندادن تکالیف@@N@@شرعی و دوری از خداوند و معنویت، می توانند زمینه بروز اضطراب را در فرد به وجود آورند. برای مقابله با اضطراب، ابتدا@@N@@باید ریشه بروز اضطراب را از طریق جلسات روان درمانی، جست وجو کرد و سپس به درمان آن پرداخت.

از نظر دینی، تقویت ایمان، اجتناب از گناه، شناخت تکلیف و انجام وظایف دینی، ذکر و یاد خدا، تلاوت قرآن، خواندن دعا با@@N@@توجه به معانی آن، معاشرت با افراد با تقوا و مؤمنی که از آرامش روانی بالایی برخوردارند و شرکت در مجالس مذهبی، از@@N@@راه های مقابله با اضطراب و نگرانی می باشند. آن چه گفته شد، بیشتر جنبه کلی دارد و درمان اضطراب یا هر بیماری روانی@@N@@دیگری نیاز به جلسات مشاوره حضوری با مشاور روان شناس دارد تا ابتدا مشکل، شناسایی و سپس راه های مقابله با آن،@@N@@ارائه شود.

1. احزاب، آیه 41.

2. طه، آیه 14.

3. مریم، آیه 67 و واقعه، آیه 63.

4. اعراف، آیه 57.

5. آل عمران، آیه 190.

6. بقره، آیه 40.

7. آل عمران، آیه 103.

8. مائده، آیه 7.

9. مائده، آیه 20؛ بقره، آیه 231.

10. ابراهیم، آیه 6.

11. اعراف، آیه 201.

12. مائده، آیه 91.

13. نور، آیه 37.

14. الغرر والدرر، باب النفس؛ به نقل از، علی سعادت پرور، سر الاسراء، ج 1، ص 305.

15. ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 401.

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

یکی از بزرگ ترین مشکلات بشر امروزی، اضطراب و فشارهای روانی است، که پیامدهای منفی فروانی هم به دنبال داشته است .
انسان در راه رسیدن به آرامش کوشش های فراوانی را به کار برده است، اما چون راه صحیح آن را نیافته است، تلاشش بی ثمر مانده
است . پیشرفت علم و تکنولوژی نیز با همه ی غوغایش، بیش از پیش او را در گرداب ناآرامی و اضطراب و تردید غوطه ور ساخته
است .

اضطراب و دلهره از راه های گوناگونی ممکن است به وجود آید: الف – ترسیم آینده های تاریک; افرادی که برای خود آینده های
تاریک ومبهم تصور می کنند، هر آن ممکن است دچار بیماری و درماندگی و … شوند و از این نگرانی و ترس، بسیار رنج می برند . ب
– ضعف و ناتوانی; گاه انسان در برابر مشکلات فراوان زندگی به این فکر فرو می رود که ممکن است از عهده ی حل آن ها برنیایم،
همین تصور او را مضطرب میسازد . ج – احساس پوچی در زندگی; د – دنیا پرستی و ترس از مرگ .

امروز، نه تنها جوامع غیر دینی و سکولار، که جوامع دینی نیز به دلیل غفلت از گنجینه ی غنی و گران بهایی که از ایمان در اختیار
دارند، از فشارهای روانی و دلهره های بی مورد در رنجند . خدایی که انسان را آفرید و برای هدایت و راهنمایی او کتابهای آسمانی و
پیامبران را فرستاد، بی شک عوامل آرامش و آسایش او را از زبان پیامبران خود بیان کرده است .

انسان هنگامی که کارهای خود را با تفکر و تعقل انجام دهد و به این بیندیشد که کارهایش برای سعادت اخروی سودمند است،
این کار فکری با آرامش خاطر وبدون هیچ گونه تزلزل و اضطرابی صورت می گیرد; اما اگر تنها زندگی مادی را ببیند و از هوی و
هوس پیروی کند، وهم و خیال به سراغ او آمده و او را از راه راست منحرف می سازد و اورا در تصمیم خود مضطرب و در اقدام به
کارهای مهم سست میگرداند .

آرامش دل و اطمینان خاطر مقدمه ای است برای نشاط . کسی دارای روحیه شادابی است که از فشار روانی و دلهره در در امان
باشد . خداوند در آیه ی بیست و هشت سوره ی رعد مهم ترین عامل آرامش را یاد خود میداند: چگونه با یاد خدا ارام شویم

الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/28) کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا
آرام می گیرد، آگاه باش که (تنها) با یاد خدا دل ها آرامش می یابد .

مقصود از این که یاد حق آرامش دهنده ی قلب هاست، تنها ذکر زبانی نیست . هر چند ذکر لفظی (یک واژه را چند بار تکرار کردن)
در انسان تاثیر دارد و موجب تلقین مفهوم آن واژه به دل می شود، بلکه علاوه بر ذکر زبانی، ذکر قلبی نیز نیاز است تا با تمام وجود
متوجه عظمت خداوند شده، حضور خدا را در همه جا و تمام حالات درک کند، تا اگر صحنه ی گناهی برایش پیش آمد، بتواند
یوسف وار از آن چشم پوشی کند . چرا که حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: ذکر بر دو نوع است، یاد خداوند در هنگام مصیبت
و از آن بالاتر، یاد خداوند است در هنگامی که حرامی پیش بیاید و از آن چشم بپوشی . (1)

هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق آرام نیست

گر گریزی بر امید راحتی

زان طرف هم پیشت آید آفتی (مولوی)

نام خدا بر لب، همانند آبیاری شاخه ی درخت است که تنها گرد گیری از آن می کند، ولی یاد خدا در دل مثل آبیاری ریشه ی
درخت است که مایه ی بالندگی و ثمر بخشی آن خواهد بود . اثر چنین یادی این است که انسان را با شور و نشاط به تولید، کار،
اشتغال و تامین نیازهای جامعه وامی دارد تا از هر گونه تنبلی و تن پروری بپرهیزد و نیز هیچ کار سود آوری او را از یاد خدا غافل
نسازد تا از کار حلال دست بردارد و یا به کار حرام روی آورد . چنان چه خداوند می فرماید:

«مردانی که نه تجارت و نه داد و ستدی آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمی دارد و از روزی که
دل ها و دیده ها در آن زیرورو می شود، می هراسند .» (نور/37)

این مردان الهی در اثر یاد خدا، نه تنها از عبادت های بدنی امتناعی ندارند، بلکه از زکات و انفاق به مستمندان نیز غافل نیستند .

یکی از مصادیق یاد خداوند، یاد پیامبر اکرم و امامان معصوم – صلوات الله علیهم – است; زیرا امام صادق ( علیه السلام) در مورد
آیه ی «الابذکرالله …» می فرمایند:

«به محمد علیه و آله السلام تطمئن القلوب و هو ذکر الله » (منظور از آیه این است که با یاد پیامبر دل ها آرام می گیرد که او یاد
خداست) (2)

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) – فرمودند: «مراد از» «الذین آمنوا» شیعیان است و مراد از «ذکر الله » امیرالمؤمنین و ائمه –
صلوات الله علیهم – است . (3)

که یاد آن حضرات مایه ی آرامش است، این که ما شیعیان در شادی آنان خوشحال و در غم آنان اندوهگین هستیم، گذشته از
آرامش به نشاط می رسیم، که بارها آن را آزموده ایم .

پیامبران و امامان معصوم ( علیهم السلام) بالاترین مرحله ی آرامش را دارا بودند . به یک نمونه در این زمینه نگاه می کنیم:

امام سجاد ( علیه السلام) می فرمایند: «هنگامی که کار جنگ در نبرد کربلا سخت شد، پدرم حسین بن علی ( علیه السلام) در
آرامش کامل بود و هر لحظه رنگ چهره ی او روشن تر و بشاش تر می گشت، برخی بر خلاف پدرم رنگشان زرد شده و ترس بر
اندامشان افتاده بود و دل هاشان می لرزید، حسین بن علی ( علیه السلام) به آنان فرمود: ای بزرگ زادگان صبر کنید، مرگ جز پلی
بیش نیست که شما را از این سختی ها به بهشت وسیع عبور می دهد … .» (4)

چگونگی آرامش دل با یاد خدا:

ذکر حضرت حق دل را صیقل داده، انسان خاکی و ملکی را به ملکوت متصل می سازد . او با کمال مطلق ارتباط پیدا می کند و این
ارتباط آرامشی بسیار لذت بخش به او عنایت می کند . در پرتو چنین ارتباطی احساس می کند به غیر خدا پناه بردن جز فرومایگی
چیزی بر او نمی افزاید . دریچه ی دل چون با یاد پروردگار باز شد، انسان احساس می کند خدا هم او را یاد کرده است، که خود
می فرماید:

«فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون » (بقره/152)

مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم، و شکر مرا به جا آورید و کفران نعمت های من نکنید . شما از طریق بندگی خداوند و با تمام وجود و
دل وجان به یاد او باشید، تا خداوند هم به یاد شما باشد و نعمت هایش را بر شما افزون کند .

امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «بدانید هر کس از مؤمنان خدا را یاد کند، خداوند او را به خوبی یاد می کند، پس در
طاعت خداوند بکوشید .» (5)

توجه به خدا در ایجاد آرامش قلبی بدین جهت است که: 1 – خداوند، هدف نهایی فطرت انسان است و انسان ناخودآگاه در طلب
این مطلوب نهایی در حرکت است و تا به او نرسد، آرام نمی گیرد . 2 – کسی که توجه به خدا ندارد در واقع به غیر او که همان دنیا و
مظاهر آن باشد، دل بسته است . این فرد هر مقدار از نعمت ها و بهره های دنیا برخوردار گردد در هراس و دلهره ی بیش تری قرار
میگیرد; زیرا دایم در حسرت امری است که نصیب او نشده و در اضطراب است که آنچه دارد از دست ندهد . بنابراین گرفتار رنج و
اندوه دایمی میشود و با کوچک ترین سختی و مصیبتی تعادل روحی خود را از دست داده، زندگی سخت و محنت باری را خواهد
داشت . ترسیم قرآن از این بحران روحی چنین است:

«ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة اعمی » (طه/124) و هر کس از یاد من روی (و دل) بگرداند، در
حقیقت زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم .

روی گردانی از یاد خدا دو ثمره ی بسیار تلخ دارد: 1) داشتن زندگی ناگوار و تنگ 2) دوست شدن با شیطان همان گونه که قرآن
می گوید:

«ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین » (زخرف/36) و هر کس از یاد (خدای) رحمان دل بگرداند، بر او
شیطانی می گماریم تا برای وی دم سازی باشد .

اگر انسان غرق در لذات دنیا شود به صورتی که او را از یاد خدای مهربان – که رحمت وسیعش همه ی موجودات را شامل می شود
– باز دارد، خداوند شیطانی را بر او مسلط می سازد تا همواره با او هم نشین باشد، رشته هایی در گردن او افکنده، هر جا که
خاطرخواهش باشد، او را ببرد .

یاد خدا و بقای نشاط

خداوند در این زمینه می فرماید:

«یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون » (انفال/45)

ای گروه مؤمنان هنگامی که دست هایی از دشمنان را در میدان نبرد در برابر خود دیدید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد
کنید، باشد که رستگار و پیروز شوید . هنگامی که سرباز مجاهد، به یاد قدرت بی پایان و رحمت گسترده ی الهی باشد، احساس
می کند در میدان مبارزه تنها نیست . این امر می تواند در تمام صحنه های زندگی او در برابر ناملایمات مقاوم سازد .

خداوند برای دلداری رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) در برابر سختی ها، خطاب به او میفرماید:

«ولقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک وکن من الساجدین » (حجر/97 و 98)

ما می دانیم که سخنان مشرکان سینه ی تو را تنگ و ناراحت می سازد، روح لطیف و قلب حساس تو نمی تواند در برابر بدگویی های
آنان ساکت بنشیند و سخنان کفر آمیز آنان را تحمل کند، به همین دلیل اندوهگین می شوی . برای برطرف شدن این ناراحتی به
تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده به جای آور . ذکر خداوند اثرات بد گفتار آنان از بین برده، به تو نیرو و توان
تحمل بیش تر می بخشد .

هر چند خطاب آیه به پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) است، ولی در نهایت آن شامل همه ی افراد می شود . هر کس می خواهد
در برابر سختی ها مقاوم باشد و همیشه به یاد خدا باشد و او را حاضر و ناظر بر کردار خویش بداند .

قرآن آرامش اولیای الهی را چنین بیان می کند:

«الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون الذین آمنوا وکانوا یتقون » (یونس/62 و 63) آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی
است و نه آنان اندوهگین می شوند; همانان که ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده اند . چگونه با یاد خدا ارام شویم

ترس و اندوه، دو حالت روانی و برهم زننده ی آرامشند . نفی آن دو از سوی اولیای خدا، مساوی با حصول آرامش و برطرف شدن
اضطراب دوستان راستین خدا آن قدر به خدا نزدیک شده اند که میان آنان و خدا فاصله ای نیست، آنان از هر گونه وابستگی به
جهان ماده آزادند، نه با از دست دادن امکانات مادی فریادشان بلند میشود، و نه ترس از آینده افکارشان را به خود مشغول می سازد
. اولیای خدا، کسانی هستند که حوادث ناگوار روزگار در دیدگاه آنان زشت و ناخوشایند جلوه نمی کند، هر چه از دست بدهند غمی
به دل راه نداده و اندوه بر چهره شان نمی نشیند، اینان برخوردار از اطمینان و آرامش نفس هستند .

آرامش اولیای خدا بشارتی از سوی خداوند به آنان است، که از راه ایمان وتقواپیشگی به این مقام رسیده اند که نه در دنیا و نه در
آخرت از هیچ نترسند و بر هیچ امری نگران نباشند; جز مواردی که خدا خواهد، و خداوند خواسته تا از پروردگار خویش و از دست
رفتن کرامت الهی، ناراحت باشند که این ترس و حزن، تسلیم در برابر خداست . (6)

در آیات و روایات متعددی یاد خداوند را از جنبه هایی چون تشویق به آن، فواید دنیوی و اخروی آن، زمان ومکان آن و کیفیت ذکر،
را تاکید کرده اند; که بسیاری ازخطاهایی که بشر انجام می دهد به سبب غفلت او از خداست; بی شک اگر انسان همواره به یاد خدا
باشد و خود را در پیشگاه الهی حاضر ببیند، از کردارهای ناپسند خودداری می کند .

پی نوشت ها:

1 . مجلسی، محمد باقر; بحار الانوار;) چاپ ایران (ج 71، ص 93، ح 48 . و نیز همان، ج 77، ص 51 ح 3

2 . تفسیر العیاشی، ج 2، ص 227

3 . تفسیر کنز الدقایق، ج 6، ص 447

4 . صدوق; معانی الاخبار; ص 288

5 . تفسیر کنز الدقایق، ج 2، ص 194

6 . ر . ک: المیزان، ج 10، ص 88 . تفسیر نمونه، ج 8، ص 332

یکی از بزرگ ترین مشکلات بشر امروزی، اضطراب و فشارهای روانی است، که پیامدهای منفی فروانی هم به دنبال داشته است . @@N@@انسان در راه رسیدن به آرامش کوشش های فراوانی را به کار برده است، اما چون راه صحیح آن را نیافته است، تلاشش بی ثمر مانده @@N@@است . پیشرفت علم و تکنولوژی نیز با همه ی غوغایش، بیش از پیش او را در گرداب ناآرامی و اضطراب و تردید غوطه ور ساخته @@N@@است .

اضطراب و دلهره از راه های گوناگونی ممکن است به وجود آید: الف – ترسیم آینده های تاریک; افرادی که برای خود آینده های @@N@@تاریک ومبهم تصور می کنند، هر آن ممکن است دچار بیماری و درماندگی و … شوند و از این نگرانی و ترس، بسیار رنج می برند . ب @@N@@- ضعف و ناتوانی; گاه انسان در برابر مشکلات فراوان زندگی به این فکر فرو می رود که ممکن است از عهده ی حل آن ها برنیایم، @@N@@همین تصور او را مضطرب میسازد . ج – احساس پوچی در زندگی; د – دنیا پرستی و ترس از مرگ .

امروز، نه تنها جوامع غیر دینی و سکولار، که جوامع دینی نیز به دلیل غفلت از گنجینه ی غنی و گران بهایی که از ایمان در اختیار @@N@@دارند، از فشارهای روانی و دلهره های بی مورد در رنجند . خدایی که انسان را آفرید و برای هدایت و راهنمایی او کتابهای آسمانی و @@N@@پیامبران را فرستاد، بی شک عوامل آرامش و آسایش او را از زبان پیامبران خود بیان کرده است .

انسان هنگامی که کارهای خود را با تفکر و تعقل انجام دهد و به این بیندیشد که کارهایش برای سعادت اخروی سودمند است، @@N@@این کار فکری با آرامش خاطر وبدون هیچ گونه تزلزل و اضطرابی صورت می گیرد; اما اگر تنها زندگی مادی را ببیند و از هوی و @@N@@هوس پیروی کند، وهم و خیال به سراغ او آمده و او را از راه راست منحرف می سازد و اورا در تصمیم خود مضطرب و در اقدام به @@N@@کارهای مهم سست میگرداند .

آرامش دل و اطمینان خاطر مقدمه ای است برای نشاط . کسی دارای روحیه شادابی است که از فشار روانی و دلهره در در امان @@N@@باشد . خداوند در آیه ی بیست و هشت سوره ی رعد مهم ترین عامل آرامش را یاد خود میداند:

الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب (رعد/28) کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا @@N@@آرام می گیرد، آگاه باش که (تنها) با یاد خدا دل ها آرامش می یابد .

مقصود از این که یاد حق آرامش دهنده ی قلب هاست، تنها ذکر زبانی نیست . هر چند ذکر لفظی (یک واژه را چند بار تکرار کردن) @@N@@در انسان تاثیر دارد و موجب تلقین مفهوم آن واژه به دل می شود، بلکه علاوه بر ذکر زبانی، ذکر قلبی نیز نیاز است تا با تمام وجود @@N@@متوجه عظمت خداوند شده، حضور خدا را در همه جا و تمام حالات درک کند، تا اگر صحنه ی گناهی برایش پیش آمد، بتواند @@N@@یوسف وار از آن چشم پوشی کند . چرا که حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: ذکر بر دو نوع است، یاد خداوند در هنگام مصیبت @@N@@و از آن بالاتر، یاد خداوند است در هنگامی که حرامی پیش بیاید و از آن چشم بپوشی . (1)

هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق آرام نیست

گر گریزی بر امید راحتی

زان طرف هم پیشت آید آفتی (مولوی)

نام خدا بر لب، همانند آبیاری شاخه ی درخت است که تنها گرد گیری از آن می کند، ولی یاد خدا در دل مثل آبیاری ریشه ی @@N@@درخت است که مایه ی بالندگی و ثمر بخشی آن خواهد بود . اثر چنین یادی این است که انسان را با شور و نشاط به تولید، کار، @@N@@اشتغال و تامین نیازهای جامعه وامی دارد تا از هر گونه تنبلی و تن پروری بپرهیزد و نیز هیچ کار سود آوری او را از یاد خدا غافل @@N@@نسازد تا از کار حلال دست بردارد و یا به کار حرام روی آورد . چنان چه خداوند می فرماید:

«مردانی که نه تجارت و نه داد و ستدی آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمی دارد و از روزی که @@N@@دل ها و دیده ها در آن زیرورو می شود، می هراسند .» (نور/37)

این مردان الهی در اثر یاد خدا، نه تنها از عبادت های بدنی امتناعی ندارند، بلکه از زکات و انفاق به مستمندان نیز غافل نیستند .

یکی از مصادیق یاد خداوند، یاد پیامبر اکرم و امامان معصوم – صلوات الله علیهم – است; زیرا امام صادق ( علیه السلام) در مورد @@N@@آیه ی «الابذکرالله …» می فرمایند:

«به محمد علیه و آله السلام تطمئن القلوب و هو ذکر الله » (منظور از آیه این است که با یاد پیامبر دل ها آرام می گیرد که او یاد @@N@@خداست) (2)

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) – فرمودند: «مراد از» «الذین آمنوا» شیعیان است و مراد از «ذکر الله » امیرالمؤمنین و ائمه – @@N@@صلوات الله علیهم – است . (3)

که یاد آن حضرات مایه ی آرامش است، این که ما شیعیان در شادی آنان خوشحال و در غم آنان اندوهگین هستیم، گذشته از @@N@@آرامش به نشاط می رسیم، که بارها آن را آزموده ایم .

پیامبران و امامان معصوم ( علیهم السلام) بالاترین مرحله ی آرامش را دارا بودند . به یک نمونه در این زمینه نگاه می کنیم:

امام سجاد ( علیه السلام) می فرمایند: «هنگامی که کار جنگ در نبرد کربلا سخت شد، پدرم حسین بن علی ( علیه السلام) در @@N@@آرامش کامل بود و هر لحظه رنگ چهره ی او روشن تر و بشاش تر می گشت، برخی بر خلاف پدرم رنگشان زرد شده و ترس بر @@N@@اندامشان افتاده بود و دل هاشان می لرزید، حسین بن علی ( علیه السلام) به آنان فرمود: ای بزرگ زادگان صبر کنید، مرگ جز پلی @@N@@بیش نیست که شما را از این سختی ها به بهشت وسیع عبور می دهد … .» (4)

چگونگی آرامش دل با یاد خدا:

ذکر حضرت حق دل را صیقل داده، انسان خاکی و ملکی را به ملکوت متصل می سازد . او با کمال مطلق ارتباط پیدا می کند و این @@N@@ارتباط آرامشی بسیار لذت بخش به او عنایت می کند . در پرتو چنین ارتباطی احساس می کند به غیر خدا پناه بردن جز فرومایگی @@N@@چیزی بر او نمی افزاید . دریچه ی دل چون با یاد پروردگار باز شد، انسان احساس می کند خدا هم او را یاد کرده است، که خود @@N@@می فرماید:

«فاذکرونی اذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون » (بقره/152)

مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم، و شکر مرا به جا آورید و کفران نعمت های من نکنید . شما از طریق بندگی خداوند و با تمام وجود و @@N@@دل وجان به یاد او باشید، تا خداوند هم به یاد شما باشد و نعمت هایش را بر شما افزون کند .

امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: «بدانید هر کس از مؤمنان خدا را یاد کند، خداوند او را به خوبی یاد می کند، پس در @@N@@طاعت خداوند بکوشید .» (5)

توجه به خدا در ایجاد آرامش قلبی بدین جهت است که: 1 – خداوند، هدف نهایی فطرت انسان است و انسان ناخودآگاه در طلب @@N@@این مطلوب نهایی در حرکت است و تا به او نرسد، آرام نمی گیرد . 2 – کسی که توجه به خدا ندارد در واقع به غیر او که همان دنیا و @@N@@مظاهر آن باشد، دل بسته است . این فرد هر مقدار از نعمت ها و بهره های دنیا برخوردار گردد در هراس و دلهره ی بیش تری قرار @@N@@میگیرد; زیرا دایم در حسرت امری است که نصیب او نشده و در اضطراب است که آنچه دارد از دست ندهد . بنابراین گرفتار رنج و @@N@@اندوه دایمی میشود و با کوچک ترین سختی و مصیبتی تعادل روحی خود را از دست داده، زندگی سخت و محنت باری را خواهد @@N@@داشت . ترسیم قرآن از این بحران روحی چنین است:

«ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا ونحشره یوم القیامة اعمی » (طه/124) و هر کس از یاد من روی (و دل) بگرداند، در @@N@@حقیقت زندگی تنگ (و سختی) خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور می کنیم .

روی گردانی از یاد خدا دو ثمره ی بسیار تلخ دارد: 1) داشتن زندگی ناگوار و تنگ 2) دوست شدن با شیطان همان گونه که قرآن @@N@@می گوید:

«ومن یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین » (زخرف/36) و هر کس از یاد (خدای) رحمان دل بگرداند، بر او @@N@@شیطانی می گماریم تا برای وی دم سازی باشد .

اگر انسان غرق در لذات دنیا شود به صورتی که او را از یاد خدای مهربان – که رحمت وسیعش همه ی موجودات را شامل می شود @@N@@- باز دارد، خداوند شیطانی را بر او مسلط می سازد تا همواره با او هم نشین باشد، رشته هایی در گردن او افکنده، هر جا که @@N@@خاطرخواهش باشد، او را ببرد .

یاد خدا و بقای نشاط

خداوند در این زمینه می فرماید:

«یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا واذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون » (انفال/45)

ای گروه مؤمنان هنگامی که دست هایی از دشمنان را در میدان نبرد در برابر خود دیدید، ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد @@N@@کنید، باشد که رستگار و پیروز شوید . هنگامی که سرباز مجاهد، به یاد قدرت بی پایان و رحمت گسترده ی الهی باشد، احساس @@N@@می کند در میدان مبارزه تنها نیست . این امر می تواند در تمام صحنه های زندگی او در برابر ناملایمات مقاوم سازد .

خداوند برای دلداری رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) در برابر سختی ها، خطاب به او میفرماید:

«ولقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون فسبح بحمد ربک وکن من الساجدین » (حجر/97 و 98)

ما می دانیم که سخنان مشرکان سینه ی تو را تنگ و ناراحت می سازد، روح لطیف و قلب حساس تو نمی تواند در برابر بدگویی های @@N@@آنان ساکت بنشیند و سخنان کفر آمیز آنان را تحمل کند، به همین دلیل اندوهگین می شوی . برای برطرف شدن این ناراحتی به @@N@@تسبیح پروردگارت بپرداز و در برابر ذات پاکش سجده به جای آور . ذکر خداوند اثرات بد گفتار آنان از بین برده، به تو نیرو و توان @@N@@تحمل بیش تر می بخشد .

هر چند خطاب آیه به پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) است، ولی در نهایت آن شامل همه ی افراد می شود . هر کس می خواهد @@N@@در برابر سختی ها مقاوم باشد و همیشه به یاد خدا باشد و او را حاضر و ناظر بر کردار خویش بداند .

قرآن آرامش اولیای الهی را چنین بیان می کند:

«الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون الذین آمنوا وکانوا یتقون » (یونس/62 و 63) آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمی @@N@@است و نه آنان اندوهگین می شوند; همانان که ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده اند .

ترس و اندوه، دو حالت روانی و برهم زننده ی آرامشند . نفی آن دو از سوی اولیای خدا، مساوی با حصول آرامش و برطرف شدن @@N@@اضطراب دوستان راستین خدا آن قدر به خدا نزدیک شده اند که میان آنان و خدا فاصله ای نیست، آنان از هر گونه وابستگی به @@N@@جهان ماده آزادند، نه با از دست دادن امکانات مادی فریادشان بلند میشود، و نه ترس از آینده افکارشان را به خود مشغول می سازد @@N@@. اولیای خدا، کسانی هستند که حوادث ناگوار روزگار در دیدگاه آنان زشت و ناخوشایند جلوه نمی کند، هر چه از دست بدهند غمی @@N@@به دل راه نداده و اندوه بر چهره شان نمی نشیند، اینان برخوردار از اطمینان و آرامش نفس هستند .

آرامش اولیای خدا بشارتی از سوی خداوند به آنان است، که از راه ایمان وتقواپیشگی به این مقام رسیده اند که نه در دنیا و نه در @@N@@آخرت از هیچ نترسند و بر هیچ امری نگران نباشند; جز مواردی که خدا خواهد، و خداوند خواسته تا از پروردگار خویش و از دست @@N@@رفتن کرامت الهی، ناراحت باشند که این ترس و حزن، تسلیم در برابر خداست . (6)

در آیات و روایات متعددی یاد خداوند را از جنبه هایی چون تشویق به آن، فواید دنیوی و اخروی آن، زمان ومکان آن و کیفیت ذکر، @@N@@را تاکید کرده اند; که بسیاری ازخطاهایی که بشر انجام می دهد به سبب غفلت او از خداست; بی شک اگر انسان همواره به یاد خدا @@N@@باشد و خود را در پیشگاه الهی حاضر ببیند، از کردارهای ناپسند خودداری می کند .

پی نوشت ها:

1 . مجلسی، محمد باقر; بحار الانوار;) چاپ ایران (ج 71، ص 93، ح 48 . و نیز همان، ج 77، ص 51 ح 3

2 . تفسیر العیاشی، ج 2، ص 227

3 . تفسیر کنز الدقایق، ج 6، ص 447

4 . صدوق; معانی الاخبار; ص 288

5 . تفسیر کنز الدقایق، ج 2، ص 194

6 . ر . ک: المیزان، ج 10، ص 88 . تفسیر نمونه، ج 8، ص 332

این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.

پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی

3

7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org

قم، صندوق پستی 371…

پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی

مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3

7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…

مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه

1385/6/1
3
mbl

۲ – گاه گذشته تاریک فکر انسان را به خود مشغول مى دارد , نگرانى از گناهانى که انجام داده , امـا تـوجـه بـه ایـنکه خداوند غفار و توبه پذیر ورحیم است به او آرامش مى دهد

۳ – گاه ضعف و نـاتـوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى او را نگران مـى سـازد , امـا هـنـگامى که به یاد خدامى افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى شود قدرتى که بـرتـریـن قدرتهاست و هیچ چیز دربرابر آن یاراى مقاومت ندارد قلبش آرام مى گیرد

۴ – گاهى ریـشه نگرانیهاى آزاردهنده انسان احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى کسى که بـه خـدا ایـمـان دارد و مـسـیر تکامل زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته همچون افراد بـى هـدف سـرگردان نیست

۵ – دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى ازبـزرگـترین عوامل اضطراب انسانها بوده و هست اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مومن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به هـمه این اضطرابها پایان مى دهد

۶ – یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است از آنـجـا کـه امـکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر بخصوص هنگام بیماریها , جنگها , ناامنیها وجود دارد این نگرانى مى تواند عمومى باشد ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را بـه مـعنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم این اضطراب و نگرانى کاملا بجاست اما هرگاه در سـایـه ایـمـان بـه خـدا مـرگ را دریـچـه اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم و گذشتن از گـذرگـاه مـرگ را هـمـچـون عـبـور از دالان زندان و رسیدن به فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى معنى است . و هـنگامى که دیدیم این عوامل – که البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست -در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلهاست .چگونه با یاد خدا ارام شویم

کتاب : تفسیر نمونه ج 10

کم شنوایی وناشنوایی در کودکان وخرید سمعک


تجویز انواع سمعک نامرئی و هوشمند

آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد

 

چگونه با یاد خدا ارام شویم

اضطراب و نگرانی یكی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی كاملاً محسوس است.

و بر عکس آن، آرامش یكی از گمشده های مهم بشر بود و به هر دری می زند تا آن را پیدا كند و اگر تلاش و كوشش انسان ها را در طول تاریخ برای پیدا كردن آرامش از طرق صحیح و كاذب جمع آوری كنیم خود كتاب بسیار قطوری را تشكیل می  دهد.

آرامش و دلهره نقش بسیار مهمی در سلامت و بیماری فرد و جامعه و سعادت و بدبختی انسان ها دارد و چیزی نیست كه بتوان از آن به آسانی گذشت و به همین دلیل تاكنون كتاب های زیادی نوشته شده كه موضوع آنها فقط نگرانی و راه مبارزه با آن و طرز به دست آوردن آرامش است.

تاریخ بشر مملوّ است از صحنه  های غم انگیزی كه انسان برای تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادی گام نهاده و تن به انواع اعتیاد ها داده است.ولی قرآن با یك جمله كوتاه و پر مغز مطمئن  ترین و نزدیك  ترین راه را نشان داده و می فرماید: … ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب: … آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش می یابد. (رعد، 28) (تفسیر نمونه، ج 10، ص 210)

این نکته را هم باید در کنار این آیه در نظر داشت که: دلی که از دغدغه های دنیایی خالی نشود، آن گونه که باید، نمی تواند با یاد خدا آرام باشد.

چنانچه در روایتی از رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) می خوانیم: فَإِنَّهُ مَن أقبَلَ إلَى اللهِ بِقَلبِهِ جَعَلَ اللهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَةً إلَیهِ بِالمَوَدَّةِ وَالرَّحمَةِ: اگر شما خود را از هموم دنیا فارغ ساختید، به سوی خدا اقبال کرده اید و اگر این چنین شد، خداوند قلوب مردم را متوجه شما کرده و محبوب دل ها می شوید.

این ذکر که باعث آرامش می شود یعنی چه؟منظور آیه فوق از ذكر خدا كه مایه آرامش دل ها است تنها این نیست كه نام او را بر زبان آورد و مكرّر تسبیح و تهلیل و تكبیر گفت، بلكه منظور آن است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناظر بودنش گردد و این توجه مبدأ حركت و فعالیت در وجود هر فردی شود به سوی تلاش و زندگیه روزمره اش و میان او و گناه، سد مستحكمی ایجاد كند … این است حقیقت ذكر كه آن همه آثار و بركات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است. (نمونه، ج 10، ص 215)

آن چنان كه نوش دارو مایه راحتی و آرامش مار گزیده است و پس از به كار بردن آن احساس نشاء سلامتی و عافیت می كند، نفس نیز از یاد خدا این احساس را می نماید. 

  آرامش یكی از گمشده های مهم بشر بود و به هر دری می زند تا آن را پیدا كند

 مصادیقی از ذکر خدادر حدیث می خوانیم كه از وصایایی كه پیامبر  صلّی الله علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود این بود: ای علی سه كار است كه این امت طاقت آن را ندارند (و از همه كس ساخته نیست) 1- مواسات با برادران دینی در مال، 2 ـ و حق مردم را از خویشتن دادن، 3 ـ  و یاد خدا در هر حال ولی یاد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر نیست بلكه یاد خدا آن است كه هنگامی كه انسان در برابر حرامی قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترك گوید.

در حدیث دیگری می خوانیم علی علیه السّلام فرمود: ذكر دو گونه است یاد خدا كردن به هنگام مصیبت (و شكیبائی و استقامت ورزیدن) و از آن برتر آن است كه خدا را در برابر محرمات یاد كند و میان او و حرام سدی ایجاد نماید. (تفسیر نمونه ج 10، ص 216)

صاحب مجمع البیان نیز برای ذكر معنائی دارد: خداوند تعالی یك جا ذكر را مایه اطمینان قلب دانسته و در جایی دیگر باعث وجل و ترس قلب خوانده، این بدان جهت است كه مقصود از ذكر در اولی به یاد آوردن ثواب ها و نعمت های اوست كه به شمار نمی  آید … آدمی وقتی به یاد نعمت های او می  افتد دلش آرام می  گیرد.

مقصود از ذكر در آنجا كه باعث ترس و اضطراب قلب می شود به یاد آوردن عقاب خدا و انتقام اوست كه به یاد هر كه بیاید آرامش را از او سلب می  كند. (المیزان، ج 11، ص 545)

ذکری برای رسیدن به آرامشگفتیم به طور كلی یاد خداوند به هر شكل و صورتی موجب آرامش قلب است، در این میان بیان شده است که گفتن ذكر «ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم» در ایجاد آرامش نیز نقش موثری دارد .

میرزا احمد آشتیانی (ره) در كتاب هدیه احمدی آورده اند: علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند: جهت آرامش پیدا كردن دست روی سینه بگذارید و در حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید: «الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِكرِ اللهِ اَلا بذِكرِ الله تَطمَئِنُ القلوب» … در ایجاد ارامش بسیارموثر است .منبع:tebyan.net

در ادامه بخوانید


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه

سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن


درخواست وکیل ملکی با مشاوره رایگان


طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن

مراکز فیزیوتراپی با به روز ترین دستگاه ها


سینما رو به خونت بیار!


برای خرید بلیط اول اینجا سر بزن

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


مرتب سازی دندان ها با قیمت مناسب

ازکجالوازم خانگی رو باقیمت مطمئن خریدکنیم؟

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از اصفهان، در یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام حجت‌الله سروری  یکی از استادان حوزه علمیه قم آمده است:  زندگی انسان دارای دو بعد اساسی است؛ بعد آسایش که نیازهای مادی او را دربرمی‌گیرد و بعد آرامش. ممکن است خیلی‌ها در زندگی از آسایش برخوردار باشند، ولی آرامش نداشته باشند، یا به معنای واقعی درکش نکنند یا حداقل کمتر آن را احساس کنند. قرآن کریم در رابطه با آرامش می‌فرماید:«اَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ(يونس -62): آگاه باشيد اولياء (و دوستان) خدا نه ترسى دارند و نه غمگين می‌شوند». در واقع، دوستان و اولیاء خداوند اگر دو برنامه را در زندگی خود به ظهور برسانند، به معنای واقعی استرس، اضطراب، ناراحتی، پریشانی خاطر و غم و اندوه ندارند. سعدی می‌گوید: موحد چو در پای ریزی زَرَش/ و گر تیغ هِندی نهی بر سرش/ امید و هراسش نباشد ز کس/ که این است معنای توحید و بس.اگر خدا را بشناسیم، همه چیز زندگی ما تغییر می‌کند و نگاه، رفتار، اخلاق و همه برنامه‌های زندگی‌مان رنگ خدایی می‌گیرد؛ بنابراین اولياء خدا كسانى هستند كه ميان آنان و خدا حائل و فاصله‌اى نيست، حجاب‌ها از قلبشان كنار رفته و در پرتو نور معرفت و ايمان و عمل پاك، خدا را با چشم دل چنان مى‌بينند كه هيچ‌گونه شك و ترديدى به دل‌هايشان راه نمى‌يابد و به دلیل همين آشنايى با خدا كه وجود بى‌انتها و قدرت بى‌پايان و كمال مطلق محسوب می‌شود، ماسواى خدا در نظرشان كوچك و كم ارزش و ناپايدار و بى‌مقدار بوده و مانند كسى است که با اقيانوس آشناست، قطره در نظرش ارزشى ندارد و كسى كه خورشيد را مى‌بيند، نسبت به يك شمع بى‌فروغ بى‌اعتناست و يا به تعبير قرآن:«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: ياد خدا مايه آرامش دل‌هاست(رعد- 28)آرامش روحی یکی از تأثیرات یاد خدا بر فکر و روح انسان است، البته مراد از آرامش روحی مؤمن این نیست كه كسانی كه ایمان به خدا دارند، با مشكلات مواجه نمی‌شوند و یا به راحتى همه گردنه‌هاى زندگى را طى می‌كنند، چرا كه زندگى انسان همواره مملو از مشكلات، فراز و نشیب‌ها و موانع است؛ اما كسانی كه ایمان واقعی به خدا دارند، علی‌رغم همه مشكلاتى كه بر سر راه آنها وجود دارد، با آرامش كامل روحی و بدون هیچ ترس و ناراحتی مشكلات را از سر راه خود برداشته و فراز و نشیب‌هاى زندگى را طى می‌كنند تا به سر منزل مقصود برسند و به همین دلیل چنین افرادی هرگز دچار بیماری‌های روحی و روانی كه معمولا افراد بی‌ایمان گرفتار آن می‌شوند، نخواهند شد.

رابطه میان ایمان به خدا و آرامش انسان را باید در ویژگی‌های اهل ایمان و کسانی که زندگی‌شان بر اساس خدا محوری است، جستجو کرد كه در اینجا فقط به ذکر چند مورد اكتفا می‌کنیم.- كسانی كه به خدا ایمان دارند، او را به عنوان قدرتی بی‌منتها و دوست و یاور خود می‌دانند، كما اینكه خداوند متعال در آیه 257 سوره بقره وعده داده است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ: خداوند یاور مؤمنان است و آنها را از تاریكی به روشنایی می‌برد».- كسانی كه به خدا ایمان دارند، بر او توكل می‌كنند. قرآن در آیه 3 سوره طلاق مى‏‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ: هر كس بر خدا توكل كند، خدا او را كافى است».- كسانی كه به خدا ایمان دارند، نتایج امور را به او واگذار می‌كنند. افرادی كه به خدا ایمان دارند، با تكیه و اعتماد بر خداوند پس از انجام امور، نتیجه كار خود را به او واگذار می‌كنند و اگر آن كار به نتیجه مطلوب نرسد، یقین دارند كه حتما خداوند تنها دوست و یاور آنها بوده و این مسئله را به صلاح بنده‌اش نمی‌دانسته است، لذا از این جهت آرامش دارند كه اگر چه كارشان به نتیجه نرسیده، اما ضرری متوجه آنها نشده، چرا كه حتما خداوند این امر را به صلاحشان نمی‌دانسته است.- كسانی كه به خدا ایمان دارند، به قضای الهی راضی‌اند.- كسانی كه به خدا ایمان دارند، در برابر امر خدا تسلیم‌اند.- ایمان به خدا نگاه انسان را در زندگی ارتقا می‌دهد. ایمان به خدا مقاصد، آرمان‌ها و خواسته‌های ما را كه به حكم طبیعت و غریزه بر محور فردیت و خودخواهی است، از ما می‌گیرد و در عوض مقاصد و آرمان‌هایی بر محور عشق و علاقه معنوی و روحانی به ما داده و در رسیدن انسان به مقاصد و آرمان‌ها و در پیمودن راه به سوی آن مقاصد و اهداف مدد می‌دهد.- خوشبینی: یكى از آثار ایمان به خدا، خوشبینى به جهان خلقت و هستى است. ایمان، به تلقّى انسان از جهان شكل خاصى مى‌دهد، به این نحو كه آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تكامل و سعادت معرفى مى‌كند. طبعا این طرز تلقّى از جهان، دید انسان را نسبت به نظام كلى هستى و قوانین حاكم بر آن خوشبینانه مى‌سازد. زندگی ما خیلی شبیه لنز دوربین است. اگر بر روی مسائل آن تمرکز کنیم، برای ما واضح‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌آید. اگر بر روی نقاط منفی تمرکز کنیم، فقط نقاط منفی را می‌بینیم. ولی وقتی تمرکز خود را بر روی نقاط مثبت منعطف کنیم، این نقاط بهتر دیده می‌شوند. ما همان چیزی را درو می‌کنیم که کاشته‌ایم.- امیدواری: فرد با ایمان با ابزار خوشبینى و در پرتو روشن‌دلى، به نتیجه مطلوب تلاش‌هاى خود امیدوار است. در منطق فرد با ایمان، جهان نسبت به تلاش‌هاى او بى‌طرف و بى‌تفاوت نیست، بلكه دستگاه آفرینش حامى افرادى است كه در راه حق و حقیقت و درستى و عدالت و خیرخواهى تلاش مى‌كنند.- اطمینان خاطر: از دیگر فواید ایمان به خدا، اطمینان خاطر است. انسان فطرتا جویای سعادت خویش است و از تصور رسیدن به سعادت غرق در مسرت شده و از فكر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش می‌افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب می‌شود. آنچه مایه سعادت انسان به شمار می‌رود، دو چیز است: الف)تلاش ب)اطمینان به شرایط محیط.- هدفدار شدن زندگی و نجات از پوچی: یكی دیگر از آثار پر بركت ایمان به خدا، هدفمند بودن در كارهاست، زیرا مؤمن می‌داند كه به خودی خود به وجود نیامده و خداوندی حكیم او را به صحنه گیتی آورده و برای هدف بس بزرگی كه همانا عبودیت و بندگی پروردگار و جانشینی او در زمین است، خلق شده و می‌داند كه باید از رفتار و گفتارش حساب بكشد،‌ قبل از اینكه روز حساب فرا برسد و می‌‌داند كه باید كار كند تا زندگی كند، نه اینكه زندگی كند تا كار كند. – احساس عزت و غلبه: كسى كه دلش با حق تعالى پیوند خورده است، ممكن نیست كه ترس و بیم داشته باشد، چرا كه او با همه كاره عالم سر و كار دارد، پس، از چه بترسد؟ مؤمن همیشه خود را غالب مى‏‌داند، چون با موجودى پیوند دارد كه همه عوالم وجود مسخر او هستند. در آیات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى مؤمن به كار رفته است. عزت حالتى است براى روح كه خویش را غالب مى‌‏بیند. چه كسى مى‌‏ترسد؟ آنكه خود را مغلوب مى‏نگرد. آن گاه كه از جنود نفس كه دشمنان درونى‏اند، شكست خورد، از همه موجودات بیرونى نیز مى‌‏ترسد.- وقت‌شناسی و نظم: از دیگر فواید ایمان به خدا این است كه انسان را وقت‌شناس و منظم می‌کند. كسانی كه به خدا ایمان دارند، از اوقات خویش در راه بهتر عبادت كردن خداوند و استفاده بیشتر از لحظات زندگی و سرعت گرفتن در انجام اعمال صالح بهره می‌برند، به همین دلیل در نظم بخشیدن به زندگی خود بسیار كوشا هستند. – نترسیدن از غیر خدا و توکل به او: از آنجا كه انسان مؤمن به واسطه ایمان، با خداوندی كه همه امكانات و قدرت‏‌ها در اختیار اوست، پیوند می ‏یابد، از هیچ موجودی به غیر از خدا نمی‌ترسد و به عكس تمامی موجودات در مقابل او كرنش می‌كنند. رسول صلی الله علیه و آله از حضرت جبرائیل علیه‌السلام سؤال کرد: توکل بر خدا یعنی چه؟! ایشان فرمودند: توکل به خدا یعنی: الْعِلْمُ‏ بِأَنَ‏ الْمَخْلُوقَ‏ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُعْطِی وَ لَا یَمْنَعُ: دانستن آنکه هر که غیر خداست، نه ذره‌ای می‌تواند به تو ضرر برساند و نه می‌تواند برای تو سودی داشته باشد، نه می‌تواند چیزی به تو عطا کند و نه می‌تواند چیزی را از تو بگیرد. مسلّما این نگرش، از آنجا که توکل انسان را زیاد می‌کند، موجب تقویت یقین و در نتیجه نترسیدن از غیر خدا را به همراه خواهد داشت.- تأثیر در دیدگاه و نگرش در تمامی ابعاد زندگی: كسی كه به خدا ایمان دارد، همه چیز را در این دنیا خلاصه نمی‌كند، بلكه علاوه بر این دنیا به دنیایی فراتر از جهان هستی نیز اعتقاد دارد و تمامی اعمال و رفتار خود را بر همین اساس تنظیم می‌کند؛ برای مثال قیافه مرگ در چشم فرد با ایمان با آنچه در چشم فرد بى‌ایمان مى‌نماید، عوض مى‌شود. از نظر چنین فردى، مرگ دیگر نیستى و فنا نیست، بلکه انتقال از دنیایى فانى و گذرا به دنیایى باقى و پایدار، از جهانى كوچك‌تر به جهانى بزرگ‌تر و منتقل شدن از جهان عمل و كشت به جهان نتیجه و محصول است؛ از این رو چنین فردى نگرانی‌هاى خویش را از مرگ، با كوشش در كارهاى نیک كه در زبان دین «عمل صالح» نامیده مى‌شود، برطرف مى‌سازد. این نکته حائز اهمیت است كه ما عملا حمد و ستايش خدا و اتصال به منبع اصلی یعنی خالق عالم هستی را در جريان زندگي خود بروز دهيم.

یادداشت از حجت‌الاسلام حجت‌الله سروری، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم

 

11 دی 1396, 13:58

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی وروانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم.

دستیابی به آرامش واقعی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است و دراین راستا انسان در طول تاریخ تلاشها و رنج های بسیاری را به جان دل پذیرفته است. بی شک بخش وسیعی از تلاشهای علمی بشر و کشف رازهای ناگشوده جهان طبیعت به منظور دسترسی به امکاناتی بوده است که آرامش و آسایش را برای انسان به ارمغان آورد ازسوی دیگر مطالعات آکادمیک و تحقیقات روانشناسی پیرامون آرامش و اضطراب و عوامل و موانع هریک بخش قابل توجهی از پژوهش های علوم انسانی را به خود اختصاص داده است.

درسالهای اخیر کوشش های زیادی در زمینه روان درمانی افرادی که دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است که هیچ کدام موفقیت مورد انتظار را در ازمیان بردن یا پیشگیری ازبیماری های روانی کسب نکرده است. برخی از تحقیقات نشان می دهد که میانگین درمان از 70 درصد تجاوز نمی کند. وانگهی حال عده ای از بیماران پس از روان درمانی گاه بدتر هم شده و یا بیماری پس ازمدتی بازگشته است. از این رو روانشناسان به دنبال یافتن علت این امر برآمدند و ازطریق آمارگیری به این نتیجه رسیدند که مهمتریم عامل در درمان بیماریهای روانی “دین ” است و درصد بهبودی بیمارانی که معتقد به دین هستند بسیار بیشتر از دیگران است. لذا آنان بر این باورند که “ایمان بدون شک موثرترین درمان بیماری های روانی بویژه اضطراب و افسردگی است. ” ویلیام جیمز فیلسوف و روان شناس آمریکایی می گوید: “ایمان نیرویی است که باید برای کمک به انسان در زندگی وجود داشته باشد. فقدان ایمان زنگ خطری است که ناتوانی انسان را در برابر سختی های زندگی اعلام می دارد. ”

کارل یانگ روان کاو می گوید: “درطول سی سال گذشته افراد زیادی از ملیت های مختلف جهان متمدن با من مشورت کردند و من صدها تن از بیماران را معالجه و درمان کرده ام اما از میان بیمارانی که در نیمه دوم عمر خود به سرمی برند (یعنی از سی و پنج سالگی به بعد) حتی یک بیمار را نیز ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. به جرأت می توانم بگویم که تک تک آنان به این دلیل قربانی بیماری روانی شده اند که آن چیزی را که ادیان موجود در هر زمان به پیروان خود می دهند نداشتند و تک تک آنان فقط وقتی به دین و دیدگاههای دینی بازگشته بودند به طور کامل درمان شدند. ” چگونه با یاد خدا ارام شویم

بنابراین حتی جوامع غربی هم متوجه شده اند که برای درمان بیماری های روحی باید به دین پناه برد و چون دین اسلام خاتم ادیان و اکمل ادیان است پس منشأ اصلی آرامش را باید در آن جست. قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی وروانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم.

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود. تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم: “هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم… ” “اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند… “. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان، آرامش روحی وروانی وجود ندارد. یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد. به تعبیر علامه طبا طبایی “ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ”لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم” تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند. پس معنای آیه این است که: خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود. ”

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید. انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است. ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است. ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال. دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند. ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند .لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت. با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:

آیة “الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون ” ” (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند”

این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است. به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش)وهدایت از خواص وآثار ایمان است. البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود. ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد. که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم) استفاده کرده اند.

به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی.

بگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد. دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده. پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است. تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.

درکتاب العین،کهنترین فرهنگنامة ادب عرب آمده است: ”الذّکر: الحفظ للشیء وتذکره وهو منّی علی ذکر”- ‌ذکرنگاه داشتن چیزی وازآن یادکردن است،چنانچه گفته می شود من به یاد او هستم_والذّکر: جری الشیءعلی لسانک تقول جری منه ذکر_ذکرعبارتست از جاری شدن چیزی بر زبان انسان چنانچه گفته می شود یادی از او به میان آمد_”

معنای جامع ذکر همان یادآوری به قلب وزبان است که گاهی در برابر غفلت وگاهی در برابر نسیان به کار می رود.

غفلت به معنی توجّه نداشتن به علم ونسیان به معنای زایل شدن معنی از ذهن است.

بعد از روشن شدن معنای ذکر خوب است به رابطه این واژه با عوامل آرامش بپردازیم.

قرآن یکی از عوامل آرامش را ”ذکر”(یاد خدا)معرفی کرده است. چنانچه می فرماید:

“الّذین آمنوا وتطمئنّ قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئنّ القلوب ” “آنها (کسانی که به خدا برمی گردند)کسانی هستند که ایمان آورده اند، ودلهایشان به یاد خدا مطمئن (وآرام) است،آگاه باشید،تنها با یاد خدا دلها آرامش می یابد ”

اطمینان به معنی آرامش وقرار گرفتن است ودل مطمئن، همان نفس مطمئنّه است که در آیة:

(یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی واد خلی جنّتی) آمده است که پاداش کسی که با یاد خدا به این مقام (اطمینان) رسیده، درآمدن در سلک بندگان خدا وورود به بهشت است.

مراد از(ذکرالله) یاد خدا، مطلق توجّه انسان به خداست. درتزاحم زندگی وانبوهی کارها وتنگناههای موجود ودر اضطرابی که بسیاری ازمردم را نابود می کند دل آرامی، با یاد خدا آرامش می گیرد. ازاین رو سزاوار است که دشواریهای درونی خود را به ذکر خداوند چاره کنیم. زیرا برترین چاره ای که می توان از آن بهره برد به ویژه در زمان ما که روزگار اضطرابات وهیجانها ودر گیریهاست واتعمار شرق وغرب آن را دامن می زند. یاد خدا تنها به ذکر زبانی نیست اگرچه یکی از مصادیق روشن یاد خداست. زیرا آنچه مهم است به یاد خدا بودن در تمام حالات خصو صا در وقت گناه است.

” برکات یاد خدا: 1- یادنعمتهای خدا عامل شکر است 2- . یادقدرت او سبب توکّل بر اوست 3- یاد الطاف او مایة محبّت است 4- یاد قهر و خشم او عامل خوف (ترس)از اوست 5- یاد عظمت وبزرگی او سبب خشیّت در مقابل اوست 6- یاد علم اوبه پنهان و آشکار مایة حیا و پاکدامنی ماست7- یاد عفو وکرم او مایة امید وتوبه است8- یاد عدل او عامل تقوی وپرهیزگاری است ”

درمعراج السعاده درباره ذکر حقیقی آمده است که:

“ذکر حقیقی عبارتست از یاد نمودن خدا در دل وچون زبان هم به موافقت دل حرکت کند نور علی نور است واما مجرد ذکر زبان اگر چه هر گاه به قصد قربت وثواب باشد فایده بسیار برآن مترتب است اما اثر انس ومحبّت ویاد خدا در دل حاصل نمی شود. ” پس ذکرحقیقی ذکری است که در دل به یاد خدا بودن را همراهی کردن واگرفقط بازبان خدا را یاد کنیم ولی دردل از یاداو غافل باشیم، این نوع ذکر، ذکر حقیقی وتأثیر گذار به حساب نمی آید ولذا قطعا ذکری که لقلقه زبان باشد اثر آرامش بخشی هم نخواهد داشت.

به هر حال قرآن یکی از عوامل آرامش را ذکر معرفی می کند. وآن ذکری می تواند عامل آرامش باشد، که ذکر حقیقی (ذکر قلبی)باشد. ذکرقلبی است که روح همة عبادتهای عملیّة می باشد.

پس اگر انسان در اکثر اوقات به دل متوجّه خدای متعال باشد وبه زبان بر اذکاری که از طریق شرع رسیده، مداومت کند انس بهحق پیدا می کند وکسی که با خداوند انس گرفته باشد به آرامش واقعی رسیده است. چرا که خداوند بهترین وامنیّت بخش ترین موجود می باشد. وکسی نیست که بتواند مقابله با قدرت الهی را داشته باشد. پس به حق باید گفت که کسی به ّرامش واقعی خواهد رسیدکه با خدا مأنوس باشد. بهترین راه انس به خدا،یاد اوست. وبهترین نوع یاد خداوند هم (نماز)است. چرا که فرمود: ”اقم الصلوه لذکری” (نماز را برای یاد من به پا دار)

توکّل از ریشة (وکل) می باشد. وبه معنی وکیل گرفتن وواگذاری کارها به وکیل می باشد.

در مجمع البحرین آمده است که: التوکّل علی الله: انقطاع العبد فی جمیع ما یأمله من المخلوقین

یعنی: “بنده برای رسیدن به آرزوهایش از همة مردم قطع امید کند وتنها به خداوند امید داشته باشد وحوائجش را تنها از او بخواهد ” واین است معنای توکل بر خدا.

قرآن یکی دیگر از عوامل آرامش را ” “توکّل ” ” واگذاری همة امور به خدا معرفی می کند. به عنوان نمونه در سوره مبارکه طلاق می خوانیم ” “ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه انّ الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی ء قدرا ” ” ” “واورا از جایی که گمان ندارد روزی می دهد، وهر کس بر خدا توکّل کند کفایت امرش را می کند، خدا فرمان خود را به انجام می رساند وخدا بر هر چیزی اندازه ای قرار داده است ” ”

کسانی که در زندگی احساس فقر وناداری می کنند ویا دچار ناراحتیها ونگرانی های دیگری شده اند، برای رفع همة این مشکلات بهتر است به قدرتی که فوق قدرتهاست وفنا ناپذیر است اعتمتد کنند. وخود را به او بسپارند. وچون قدر تی بالاتر از قدرت الهی نیست بهتر است بر او تکیه کنندوخود و زندگی خود را به او بسپارند. چرا که به خیر ومصلحت بندگانش واقف است. منظور از توکّل بر خدا این است که انسان تلاشگر کار خود را به خدا واگذارد وحلّ مشکلات خویش را از او بخواهد. کسی که دارای روح توکّل است هرگز یأس ونا امیدی را به خود راه نمی دهد ودر مقابل مشکلات احساس ضعف وزبونی نمی کند. ودر برابر حوادث سخت مقاوم است. وهمین حالت موجب می شود که او در درون خود احساس امنیّت وآرامش کند ولذا قدرت او برای رفع مشکلات چند برابر می شود و به راحتی سختیها ومشکلات را تحمّل می کند.

در حدیث معراج می خوانیم که وقتی پیامبر (ص)در پیشگاه خداوند سؤال کرد که: ”ایّ العمال افضل” فرمود: ” لیس شی ء عندی افضل من التوکل علیّ والرضا بما قسمت ” یعنی: چیزی نزد من از توکل بر من وراضی بودن به تقسیم من، با فضیلت تر نیست.

علامه طباطبایی در کتاب شریف المیزان می فرماید: مؤمن ابن ترس را به خود راه ندهد که اگر از خدا بترسدو حدود اورا محترم شمارد وبه این جهت از آن محرمات کام نگیرد،خوشی زندگی اش تأمین نشود وبه تنگی معیشت دچار گردد،نه،این طور نیست. چون رزق از ناحیه خداوند تعالی ضمانت شده وخداوند قادر است که از عهده ضمانت خود برآید. (ومن یتوکل علی الله فهو حسبه)کسی که بر خدا توکل کند از نفس وهواهای آن وفرمانهایی که می دهد خود را کنار بکشد واراده خدای سبحان رابر اراده خود مقدم بداردوعملی راکه خداوند از او می خواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح دهدوبه عبارتی دیگربه دین خدا متدین شود وبه احکام او عمل کند،(فهو حسبه)چنین کسی که خدا کافی وکفیل او خواهد بودوآن وقت آنچه که او آرزو کند خدای تعالی هم همان را برایش می خواهد. البته آنچه را که او به مقتضای

فطرتش مایه خوشی وزندگی وسعادت خود تشخیص می دهد نه آنچه را که واهمة کاذبش سعادت وخوشی

می داند. واینکه فرمود: خدا کافی وکفیل اوست علّت این است که خدای تعالی آخرین سبب است که تمامی سببها به او منتهی می شود.

به هر حال این نتیجه گیری قطعی است که کسی میتواندآرامش را در زندگی خود داشته باشد که قدرتی که همة قدرتها به قدرت او ختم می شود را پشتیبان خود بداند. واگر وکالت همة امور زندگی اش را به او بسپارد یقینا احساس آرامش به او دست خواهد دادونگران نتیجه وعاقبت کار نیست چرا که عاقبت همة امور به دست خداست.

تقوی از ماده (وقایه) به معنی نگهداری است وبه این معنی که انسان خود را از زشتیها وبدیها وآلودگیها وگناهان نگه می دارد.

تقوی یک نیروی کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان شهوات حفظ می کند ودرواقع نقش ترمز نیرومندی را دارد که ماشین وجود انسان را در پرتگاهها حفظ واز تند رویهای خطرناک، باز می دارد. چگونه با یاد خدا ارام شویم

به همین دلیل امیر المؤمنین علی (ع)تقوا را به عنوان دژنیرومند دربرابر خطرات گناه شمرده است. آنجا که می فرماید: ” اعلموا عبادالله آنّ التقوی دار حصن عزیز “(ای بندگان خدا ! بدانید که تقوا قلعه ا ی محکم وغیرقابل نفوذ است.)

در مورد تقوا هم آیات فراوانی در قرآن آمده اسصت یکی از آیاتی که به موضوع ما مربوط می شود ومی توان این برداشت را از آن داشت که تقوی از عوامل آرامش است،آیه شریفة:

(الا انّ اولیاء الله لاخوف علیهم ولا هم یحزنون الّذین آمنوا وکانوا یتّقون لهم البشری فی الحیوه الدنیا والآخره….)

“آگاه با شید (دوستان و) اولیای خدا نه ترسی دارند ونه غمگین می شوند همانا که ایمان آوردندو(از مخالفت فرمان خدا)پرهیز می کردند در زندگی دنیا وآخرت،شاد(ومسرور)ند.

که دراین آیه اهل ایمان وتقوا را بشارت داده است که برای آنها در دنیا وآخرت ترس وناراحتی وجود نداردوآنها در امنیت وآرامش به سر می برند. در مجمع البیان آمده است که: خوف از نظر معنی با فزع وجزع نظیر یکدیگرندوآن اضطراب دل از وقوع امری ناگوار است. ومقابل آن امنیت وآرامش است. وحزن، سختی اندوه است ومقابل آن سرور وخوشحالی است.

پس با توجه به این آیه می توان گفت که دوستان واولیای الهی که خود را متصف به دو صفت ایمان وتقوا کرده با شند، در دنیا وآخرت در امنیت وآرامش به سر می برند واین وعده ای است از طرف خدا وند، وخداوند هم خلف وعده

نمی کند.

دو نکته از المیزان ذیل این آیه:

1- قرآن با آوردن کلمة (آمنوا) فهمانده است که اولیاء خدا قبل از ایمان آوردن تقوایی مستمر داشته اند. فرموده: (الّذین آمنوا) وسپس بر این جمله عطف کرده که (وکانوا یتّقون) وبا آوردن این جمله می فهماند که اولیاء خدا قبل از تحقق ایمان از آنان دائما تقوی داشته اند ومعلوم می شود که ایمان ابتدایی مسبوق به تقوا نیست بلکه ایمان وتقوای افرادمعمولی متقاربندوبا هم پیدا می شوند ویا بر عکس اولیاء خدا، اوّل ایمان در آنان پیدا می شود وبعدا به تدریج دارای تقوا می گردند، آن هم تقوایی مستمر ودائمی. پس منظور از ایمان مرتبة دیگری از مراتب ایمان است غیر از مرتبةاوّل که در افراد معمولی یافت می شود.

2- ترس وناراحتی که از احوال طبیعی وعارضی انسانهاست ویک امر فطری به حساب می آید، چگونه می توان آن را از وجود اولیائ خدا منتفی دانست ؟

در پاسخ باید گفت: حزن وخوف از احوال طبیعی وعارضی است که در طبیعت همة انسانهاوجود دارد لکن چون کسی که توحید سراسر وجودش را فرا گرفته است، خوف واندوه وحبّ وبغض را از خدا می داندواین اولیاءالهی از هیچ چیزی نه در دنیا ونه در آخرت نمی ترسندواندوهناک نمی شوند وتنها ترسی که دارند از خدای سبحان است.

آری کسانی که این دو رکن اساسی ایمان وتقوا را داشته باشند چنان آرامش را در درون جان خود احساس می کنند که هیچ یک از طوفانهای زندگی آنها را تکان نمی دهد. بلکه به مضمون روایت (المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف) همچون کوه در برابر تند باد حوادث استقامت به خرج می دهند

توبه وباز گشت از گناه وحرکت به سوی خدا، تنها راه نجات گناهکاران، وسیله تقرّب ودوستی با خدا، تبدیل کننده سیئات به حسنات ومایةامید نا امیدان ونخستین مقام عارفان واوّلین منزل سالکان کوی دوست است. توبه با همةخواصی که داردیک خاصیّت ویژه وممتاز، برای توبه کننده دارد، وآن ایجاد آرامش واطمینان روحی وروانی است. چرا که کسی که خود را گنه کار می داند در یک بحران روحی به سر می بردکه با توبه این بحران روحی تبدیل به آرامش وسکون خاطر فرد می شود.

راغب می گوید: “التوب: ترک الذنب علی اجمل الوجوه وهو ابلغ وجوه الاعتذار. فان الاعتذار علی ثلاثه اوجه: امّا ان یقول المعتذر: لم افعل،اویقول: فعلت لاجل کذا،او فعلت واسأت وقد فعلت ولارابعلذلک وهو الاخیر هو التوبه ”

“توب (که عبارت دیگر توبه است) به معنای ترک گناه، به زیباترین صورت است. وآن رساترین وبلیغترین وجه از وجوه معذرت خواهی است. زیرا عذر خواستن بر سه نوع است: یا آنکه شخص عذرخواه می گوید: فلان کار را نکردم، یا می گوید: آن کار را کردم ولی منظورم از این کار چنین وچنان بوده است(به تعبیر بهتر در صدد توجیه کردن کار خود بر می آیدوموجهد انستن آن)، یا اینکه می گوید: آن کار را کرده ام (ویا آن گناه را کرده ام) ولی بد کرده ام ودیگر بار تکرار نخواهم کردواز آن دست خواهم کشید، قسم چهارمی برای عذر خواهی متصوّر نیست وقسم آخر، همان توبه است. ”

در قرآن آیات فراوانی پیرامون توبه وفواید آن وجود دارد. یکی از آیاتی که به گونه ای اشاره به موضوع مورد بحث ما داردوبه گونه ای آرامش را در نهاد گنه کاران ایجاد می کندوآنها را به رحمت الهی امید وار می سازد این آیه شریفه است که: “قل یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله انّ الله یغفر الذنوب جمیعا انّه هو الغفور الرحیم ”

(بگو ای بندگان من که بر خود اسراف وستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خداوند همة گناهکاران را می آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده ومهربان است.)

چون خاصیّت توبه بازگشت به خداوند است وموجب تخلیّة روان از فشار گناه می شود وحالت پاکی وطهارت نخستین را به انسان بر می گرداند. برای همین احساس آرامشی عمیق وجود انسان را فرا می گیرد. ووقتی آرامش روحی وروانی ایجاد شد، انسان در زندگی به توفیقات عجیبی دست پیدا می کند.

علّامة طبا طبایی (رضوان الله تعالی علیه) توبه را به دو قسم تقسیم کرده اند:

“یکی توبة خدا، که عبارت است از برگشتن خدا به سوی عبد “به رحمت “، ودیگری توبة عبد، که عبارتست از برگشتن بنده به سوی خدا “به استغفار “ودست برداشتن از معصیّت ”

علمای اخلاق راجع به شرط قبولی توبه وپذیرش آن در کتابهایشان به این بحث پرداخته اند واز مجموع مطالبی که وجود دارد به این جمع بندی می توان رسید که شرط پذیرش توبه به سه صورت خلاصه می شود:

ا- رجوع وبزگشت از گناه 2- ندامت وپشیمانی واقعی از گناه 3- عزم بر ترک گناه وتکرار نکردن آن.

قرآن که خود یک نسخة شفا بخش برای همة دردها می باشد، خود را به عنوان یک عامل جهت تسکین قلبها ومحکم کردن دل وآرام بخش معرفی می کند. وهر کس با این نسخة الهی انس بیشتری داشته باشد وبر خواندن آن مداومت داشته باشد احساس اطمینان وآرامش بیشتری بر وجودش حاکم می شود.

قرآن خطاب به پیامبر (ص) می فرماید: “وقال الّذین کفروا لو لا نزّل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک ورتّلناه ترتیلا ”

(وکافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمی شود ؟! این به خاطر آن است که قلب تورا به وسیله آن محکم داریم و(از این رو)آن را به تدریج بر تو خواندیم.)

از این آیه بر داشت می شود که به تدریج خواندن قرآن ومداومت برآن موجب استحکام قلب ودل می شود. ووقتی که قلب انسان ثابت ومحکم شد، هیچ غم وناراحتی نمی تواند آرامش آن را بر هم بزند.

” کلمة فؤاد به معنای قلب است ومراد از آن چیزی است که انسان با آن اشیاء را درک می کندوآن همان نفس انسان است. ”

پس همانگونه که نزول تدریجی قرآن بر قلب آن حضرت (پیامبر (ص))موجب آرامش وسکون نفس ویا استحکام نفس او می گردد؛ تلاوت مستمر وانس مداوم با آیات قرآن، می تواند موجب تثبیت قلوب وآرامش نفس هر کسی گردد.

در جای دیگر خداوند تلاوت این کتاب آسمانی را موجب ترفیع درجات ایمان معرفی می کند:

“انّما المؤمنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم واذا تلیت علیهم آیاته زادته ایمانا وعلی ربهم یتوکّلون ”

(مؤمنان تنها کسانی هستند که هر گاه نام خدا برده می شود دلهاشان ترسان می گرددوهنگامی که آیات او برآنها خوانده می شود ایمانشان افزونتر می گرددوتنها بر پروردگارشان توکّل دارند.)

وهمچنین برا ی اینکه بر ایمان مؤمنین افزوده شود آرامش را بر آنها نازل میکند:

” هو الذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم ”

(او (خداوند) کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کردتا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید.)

از جمع بندی این چند آیه می توان به این نتیجه رسید که: آرامش واطمینان قلوب ودلها ونفوس، نصیب قاریان وتلاوت کنندگان قرآنی می شود که از درجات ایمانی بهره مند باشند وهر چه انس آنها با قرآن بیشتر باشد، درجات ایمانشان بالاتر می رود و هرچه درجات ایمان بالاتر باشد آرامش واطمینان وامنیّت بیشتری را احساس می کنند.

وقتی انسان گمان داشته باشد که در آینده نعمتی نصیب او خواهد شدکه از آن لذّت می برد و بهره مند می شود، از این اندیشه، احساس خوب وحالت مطلوب وشیرینی به وی دست می دهد که ما آن را ”رجاء” می نامیم.

یکی از عواملی که موجب آرامش افراد می شودامید داشتن به آینده ای روشن است.

امید، به انسان حالت نشاط وشادابی می دهد وبرعکس نا امیدی به انسان احساس یأس وسرشکستگی وضعف وناتوانی می دهد. انسان ناامیدهمیشه شکست خورده است وانسان امیدوار در همة صحنه ها پیروزمیدان است.

در امید یک حالت انتظار به بهره مند شدن از تمتعات ونعمتها در انسان ایجاد می کند واحساس خوش آیندی در دل او زنده می کند واورا به تلاش وحرکت وا می دارد.

در قرآن کریم آیات زیادی راجع به امید وجود داردواین حقیقت با تعابیری مثل رجاء ویأس وقنوط آورده شده است.

به عنوان نمونه در سوره مبارکه یوسف آمده است که:

“یا بنیّ اذهبوا فتحسسوا من یوسف واخیه ولاتایئسوا من روح الله انّه لا ییئس من روح الله الاّ القوم الکافرین ”

(پسرانم! بروید واز یوسف وبرادرش جستجو کنید واز رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند.)

حضرت یعقوب سفارش می کند که فرزندانش از جستجو برای پیدا کردن یوسف وبرادرش نا امید نشوند،چرا که نا امیدی نوعی کفر است. چون انسان مؤمن وبا ایمان که خدا را وقدرت او را باور دارد ورحمت الهی راهمواره مشاهده می کند، مگر ممکن است با این حال، ازرحمت وعنایت خدا نا امید باشد. فقط کسانی که از خدا جدا هستند، احساس نا امیدی در وجودشان دارند.

انسان، بدون امید، خصوصا امید به رحمت الهی نمی تواند زندگی خوب وآرامی را داشته با شد. وافراد نا امید ومأیوس درزندگی تعادل روحی خوبی ندارند. وبرای همین شیرینی ولذّت زندگی را نمی چشندوهمیشه در یک حالت نگرانی واضطراب وهراس به سر می برند.

برای اینکه بتوان در زندگی در همه عرصه ها پیشرفت کرد می بایست در ابتدای کار به عاقبت آن کار امیدواربود، وگرنه با نا امیدی دست ودل انسان به کار نمی آید.

امید، محرک انسان برای رسیدن به خواسته ها وآرزوهاست. اینکه قرآن کسانی که از رحمت الهی نا امید هستندرا جزء کافران به حساب می آوردبرای این است که یأس ونا امیدی از رحمت خدا، در حقیقت محدود کردن قدرت خداست.

(روح) درآیه (لا تایئسوا من روح الله) به معنی نفس با نفس خوش است وهر جا که استعمال می شود کنایه از راحتی، که ضدّ تعب وسختی دارد.

وسفارش قرآن به امیدوار بودن به رحمت الهی یهنی امید داشتن به زندگی وحیات که در آن انسان احساس آرامش وراحتی می کند پس می بایست در زندگی امید داشت. خصوصا امید به خداوند،که این امید مایة برکات زیادی ازجمله آرامش روحی وروانی برای انسانها می باشد.

گاهی مواقع اتفاقات ناگوار وحوادث دردناک در زندگی رخ می دهد، آنقدر عرصه بر انسان تنگ می شود وروح وروان آدمی به هم می ریزد که از شدّ ت ناراحتی نمی داند چه بکند؟وبه کجا برود؟و…

در این لحظات اگر کسی کنار انسان باشد که اظهار هم دردی کند واورا دلداری دهد، چنان آرامشی وجود فرد دردمند را فرا می گیردوچنان فشار روحی او تخلیّه می شود که قابل توصیف نیست.

لذا یکی از عواملی که موجب تسکین وآرامش افراد غمدیده وگرفتار وناراحت می شود، دلداری دادن واظهار همدردی کردن با آنهاست.

قرآن هم در چند جا، به این مسئله اشاره کرده است. به عنوان نمونه، در جریان داستان حضرت لوط،وقتی آنحضرت از نافرمانی وفسادی که امتش مرتکب می شدند به ستوه آمده بودوسخت ناراحت بود، خداوندفرشتگانی را مأمورمی کند تا بر لوط وارد شوند.

“ولمّا ان جاءت رسلنا لوطا سی ء بهم وضاق بهم ذرعا وقالوا لاتخف ولاتحزن انا منجّوک واهلک الّا امرأتک کانت من الغابرین ”

(هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند از دیدن آنها اندوهگین شدع گفتند،نترس وغمگین مباش، تو وخانواده ات رانجات خواهیم داد، جز همسرت را که در میان قوم باقی می ماند.)

فرشتگان وقتی دیدند لوط در غمّ وغصّه وناراحتی به سر می برد، او را دلداری دادند.. به او گفتند که ناراحت وغمگین مباش. چرا که تو وخانواده ات (به جز همسرت) نجات پیدا می کنید ومابقی گنه کاران به عذاب می رسند.

به گفته بعضی از مفسرین: لوط برای قوم خود رنجیده وناراحت بود، زمانیکه دید بلاء عظیم وعذاب الهی متوجّه آنان می شود، قلبش گرفت وراه چاره وسیاست بر او تنگ شد ودیگر از عذاب خداوند نتوانست جلوگیری کند. برای همین وقتی ملائکه را دید، سخت آزرده شد. چرا که فکر می کردآمدن ملائکه نشان از وقوع عذاب باشد.

ملائکه وقتی اورا در اندوه ودل تنگی دیدند، گفتند: بر ما وبر خودت نترس وآزرده مباش. وبهر آنچه از عذاب بر قومت نازل نمائیم نگران نباش. ما فرستاده خدا هستیم وما تو وخانواده ات را از عذاب نجات خواهیم داد. به جز همسرت که در عذاب باقی خواهد ماند.

به این وسیله دلداری دادن ملائکه نگرانی را از دل حضرت لوط بیرون بردند واورا آرام کردند.

نمنه این داستان در مورد خضرت ابراهیم هم نقل شده که ملائکه برای دلداری دادن به او وارد شدند.

خلاصه مسئله دلداری دادن از جهت روحی وروانی آثار بسیار مطلوبی دارد. وناراحتی شخص آسیب دیده را کم می کندواز فشار روحی وروانی او می کاهدوموجبات آرامش اورا فراهم می کند.

یکی از خطرناکترین اموری که موجب هلاکت آدمی وساقط شدن او از انسانیّت وآدمیّت است، وسوسة شیطانی است. وچون شیطان برای گمراه کردن انسان ونابودکردن او قسم خورده است، لذا از هیچ کاری دریغ نمی کند. وبزرگترین سلاح را برای نابودی انسان،وسوسه کردن او به امور خلاف وگناه می داند.

وقتی شیطان انسان را وسوسه می کندتا گناه ومعصیّت ونافرمانی امر خدا را انجام دهد، برای کسانی که اهل ایمان هستندوخداپرست هستند،یک حالت اضطراب وترس وتردیددر وجود آنها ایجاد می شودواز عاقبت انجام این کارمی ترسند.

خداوند در قرآن برای این افرادراه نجاتی رابرای خلاصی از وسوسةشیطان نشان داده است واین راه، راه نجات از آن اضطراب وتردید ودلهره ورسیدن به آرامش واطمینان قلبی از رضایت خداوند هم هست.

آن راه “استعاذه یا طلب پناهندگی ” از خداوندبرای رهایی از شرّ وسوسه های شیطان است.

در سوره مبارکه اعراف آمده است: “وامّا ینزغنّک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انّه سمیع علیم ”

(وهرگاه وسوسه ای از شیطان به تو رسید،به خداپناه بر،که شنوا وداناست)

پس یکی از امری که باعث ایجاد آرامش وراه رسیدن به اطمینان نفس است،پناه بردن به خداوند سبحان است. پناه بردن به کسی که پناه بی پناهان است. وهمه درسایه لطف الهی احساس امنیّت وآرامش می کنند.

درمفردات آمده است که: نزغ(وارد شدن ومداخله در امری برای خرابکاری وفاسد کردن آن) است. بعضی دیگرگفته اندکه:

نزغ یه معنی تکان دادن واز جای کندن ووارد کردن است وغالبا درحالت غضب به کار می رود. بعضی دیگر گفته اندکه به معنی وسوسه است.

در هر صورت نزغ به هر معنی از معانی که گفته شده باشد، فرقی نمی کند. ومی توان اینگونه بیان داشت که وسوسه های شیطان بیشتر در حالت غضب وخشمناکی انسان کارگر می افتد. وانسان را در ورطة گناه وعصیان می اندازد. در این حالت یعنی حالت خشم وغضب بهترین کار، پناه جستن به خداوند است.

چنانچه در این آیه هم به این مطلب اشاره شده است. معمولا در انجام دادن امور خیر واعمال پسندیده، شیطان انسان را وسوسه می کندتا از انجام آن پشیمان شود. پسبهتر است همیشه قبل از انجام کاری اوّل از شرّ شیطان به خدا پناه بریم، وبگوییم: “اعوذ بالله من الشیطان الرجیم “وبعد آن کار را انجام دهیم.

در حدیث آمده که وقتی آیه 199 اعراف(یعنی آیه قبل از آیه مورد بحث): ”خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلین ” نازل شد. که به پیامبر سفارش می کند تا در برابر جاهلان تحمّل کند. پیامبر عرضه می دارد: پروردگارا با وجود خشم وغضب چگونه می توان تحمل کرد.

آیه نازل می شود که (واماینزغنک…)وبه پیامبر دستور میدهد که در چنین هنگامی خود را به خدا بسپار وبه او پناهنده شو.

شبیه به این آیه در سوره مبارکه فصلت (آیه 36) آمده است. پس در نتیجه گیری کلّی از این آیه اینگونه می توان برداشت کرد که: یکی از خطرناکترین حیله های شیطان برای نابودی انسان وسوسه است ووسوسه بیشتر در حالت خشم وغضب مؤثر واقع می شود. لذا دراین حالت که روح آدمی از تعادل برخوردار نیست وروان او به هم ریخته ودلهره وتردید وترس سراغ او آمده، بهترین راه پناه بردن به خداست تا از شرّ وسوسه های شیطان خلاص شویم وبه آرامش روحی وروانی برسیم.

صبر که از دیدگاه قرآن به عنوان والاترین وبالاترین درجه دین داری است به عنوان عامل آرامش هم مطرح می شود.

مطمئن ترین کشتی نجات وکلید هر خیر وخوبی ودروازه خوشبختی وکامرانی دنیا وآخرت صبر است. آیات زیادی برای صبر وصابران ولطف الهی برای اهل صبر در قرآن آمده است.

برخی از این آیات به طور مستقیم با بحث ما ارتباط پیدا می کند. به طور مثال در سوره مبارکه آل عمران می خوانیم که:

“…. ان تصبروا وتتّقوا لا یضرکم کیدهم شیئا انّ الله بما یعملون محیط ”

(اگر اسنقامت وپرهیزگاری پیشه کنید نقشه های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی رساند، خداوند به آنچه انجام می دهند،احاطه دارد.)

در این آیه به یاران پیامبر (ص) که در میدان رویارویی با دشمن قرارگرفته اند می فرماید: اگر اهل صبر وصابران ِ باتقوی باشید، ضرری از ناحیه دشمن به شما وارد نمی شود ودر امنیت وآسایش قرار خواهید گرفت. یعنی: اهل صبر وصابران با تقوی از نیرنگ دشمنان در امانند.

همچنین در سوره مبارکه بقره می فرماید: “ولنبلونکم بشی ء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشّر الصابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله وانا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم ورحمه واولئک هم المهتدون ”

(قطعا همة شما رابا چیزی از ترس وگرسنگی وکاهش درمانها وجانها ومیوه ها آزمایش می کنیم وبشارت ده به استقامت کنندگان، آنها که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند ما از خداییم وبه سوی او باز می گردیم. اینها همانها هستند که لطف ورحمت خدا شامل حالشان شده وآنها هستند هدایت یافتگان.)

در این آیه هم خداوند به اهل صبر مژده می دهد وبعد هم بر آنها درود ورحمت می فرستد وآنها را هدایت یافتة واقعی معرفی می کند. حال با این عنایت خاصی که خداوند نسبت به صابران داردمی توان اهل صبر رادر امنیت وآرامش دانست. چرا که ” انّ الله مع الصابرین ” و ” و الله یحب الصابرین “. خداوند با صابران است وآنها را دوست می دارد. وکسی که خداوند پشتیبان او باشد واورا دوست بدارد یقینا امنیت وآرامش هم برای او فراهم می شود.

ازطرفی، صبر وتحمل موجب بالارفتن ومحکم شدن روح آدمی می شود. وهرچه رشد روحی داشته باشددر مقابل مشکلات وگرفتاریها وناراحتیها، باآرامش بیشتری برخورد می کند ودر نتیجه در مقابل آنها از پای در نمی آید ومشکلات وناراحتی ها را به راحتی حلّ می کند.

” صبر زمینه های فراوانی داردکه انسان می بایست درهمة زمینه ها مراقبت کندوافسار نفس خود را به دست گیرد. زمینه هایی مانند: صبر بر بلاهای دنیا، صبر در برابر خواهشهای نفس، صبر در مقام فرمانبرداری خداوند، صبر در راه تبلیغ دین وتحمل زخم زبانها وآزار واذیتهای مردم، صبردر میدان جنگ وصبردرمقام معاشرت بامردم و…. ”

قرآن همة مارا در مواقع رویارویی با خطرات ومشکلات وناراحتی ها وغم وغصه هاو… به دو عامل آرامش بخش دعوت می کند 1- صبر2- نماز

“یا ایها الذین آمنوا واستعینوا بالصبر والصلوه انّ الله مع الصابرین ”

پس با کمک صبر وبردباری وخواندن نماز که بهترین راه یاد خداست، آرامش را به زندگی خود هدیه کنیم.

انسان در امواج زندگی ودر کش وقوس رنج ها به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پنبه ببرد ودرون پر اضطراب خود رابدان آرام بخشد.

خواندن دعا وتضرّع کردن در درگاه خداوند یکی از عواملی است که آرامش را در وجود آدمی ایجاد می کند. دعا ونیایش همان پل ارتباطی عالم ماده با ملکوت است.

دعا ونیایش تسلّی بخش دلهای خسته ومایة روشنی وصفای جان ونیروبخش انسان در برابر مشکلات وفرازونشیبهای زندگی است. ” انسان موجودی است بی نهاین کوچک، وقتی در برابر آفریدگارش که بی نهایت بزرگ است قرار می گیردوخود را، حتی کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس وذرّه ای در مقایسه با کهکشانها می یابد، احساس کوچکی در برابر آن غظمت، اورا به کرنش ونیایش وا می داردوهمة عظمت در همین احساس نیازمندی است. آنچه که این “هیچ “را به آن “همه “پیوند می زند دعاست. کم نیستند کسانی که دلهره، نگرانی، ترس،اضطراب وتشویش خاطر را در مقاطع خطر وسختی ها وبحرانها،با داروی “دعا ” درمان می کنند. ”

قرآن هم به اثر آرامش بخشی دعا اشاره می کند. آنجا که می فرماید:

“خذ من اموالهم صرقه تطهرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم انّ صلوتک سکن لهم والله سمیع علیم ”

(از اموال آنها صدقه ای (زکات) بگیر تا به وسیله آن آنها را پاک سازی وپرورش دهی،وبه آنها(هنگام گرفتن زکات) دعا کن که دعای تو مایه آرامش آنهاست وخداوند شنوا وداناست).

اینکه خداوند به پیامبر (ص) می فرماید: برای مردم در قبال گرفتن زکات دعا کن، منظور از این دعا دعای خیر به جان ومال آنهاست. ونفوس آنها به دعای پیامبر سکونت وآرامش می یافت.

برای همین می توان این برداشت را از این آیه کرد که: دعای خیر در حقّ یکدیگر موجب تسکین وآرامش روحی ودعا کننده ودعا شونده، می شود.

استفاده دیگر ازاین آیه اینکه در مقابل هر کاری که دیگران انجام می دهند، تشکر وسپاسگذاری وتقدیر انجام شود، که موجب تشویق افراد وهکچنین موجب شخصیّت دادن به افراد می شود، که نتیجه این کار هم تقویّت روحی وآرامش بخشی وتعادل روحی برای اوست.

باید توجّه داشت که دعا وتضرّع به درگاه خداوند، باعث کاهش شدّت واضطراب می شود، زیرا مؤ’ن می داند که خداوند، اجابت کردن دعای اورا تضمین فرموده است ووقتی که برای رفع مشکلاتش وبرای برآورده شدن حاجاتش دست به دعا بر می دارد، به رفع آنها امید وار است. ” وقال ربکم ادعونی استجب لکم ”

(بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا)

پس بهترین پناهگاه وامن ترین جایگاه برای غلبه بر نگرانیها وناراحتی ها ورسیدن به آرامش وامنیّت، رو آوردن به مذهب ودین ودر نهایت، دعا ونیایش است.

خداوند در قرآن برای اینکه شخصیّت مردم را پرورش دهد وآنهارا به یک تعادل روحی برساند. برای همین یکسری عبادات را به آنها واجب کرده است که آنها همیشه برای ساخت شخصیّت خود در حال تمرین وممارست باشند.

” عباداتی همچون نماز وروزه وزکات وحج را واجب کرده است. انجام منظم این عباذات در اوقاتی معین، اطاعت از خداوند وامتثال اوامر الهی را به مؤمن یاد می دهدوباعث می شود که او همواره با خضوعی کامل در تمام کارها به خداوند نظر داشته باشد. همچنین صبر وتحمل سختیها وجهاد با نفس وتسلط بر خواسته ها واظهار محبّت ونیکی به مردم را به او می آموزدوروحیه همکاری وهمبستگی اجتماعی اورا رشد می دهد. ”

همة اینها موجب کامل شدن شخصیت افراد می شود ودر نتیجه تعادل روحی افراد فراهم می شود ودر نهایت به ارامش روحی، روانی خواهد رسید.

کلمه نماز نشان می دهدکه رابطه ای بین انسان وپروردگارش وجود دارد.

وقوف خاشعانه وخاضعانه انسان در نماز در برابر خداوند متعال، به او نیرویی معنوی می بخشد که حسن صفای روحی وآرامش قلبی وامنیت روانی را در او بر می انگیزد. چون انسان در نماز (البته اگر به طور صحیح وشایسته برگزار شود) با تمام اعضای بدن وحواس خود متوجّه خدا می شود واز همه اشتغالات ومشکلات دنیا روی بر می گرداند وبه هیچ چیز جز خدا وآیات قرآن که در نماز بر زبان می آورد، فکر نمی کند.

همین روی گردانی کامل از مشکلات وهموم زندگی ونیندیشیدن به آنها در اثنای نماز باعث ایجاد حالتی از آرامسازی کامل وآرامش روان وآسودگی عقل در انسان می شود.

این حالت آرامسازی وآرامش روانی ناشی از نماز، از نظر در مانی تأثیر بسزایی در کاهش شدّت تشنجات عصبی (ناشی از فشار زندگی روزانه وپایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار آن هستند) دارد.

قرآن در سوره مبارکه رعد می فرماید: “الا بذکر الله تطمئن القلوب ” (آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها، آرامش می یابد) ودر سوره مبارکه طه می فرماید: “اقم الصلوه لذکری ” (نماز را برای یاد من به پا دار).

حال وقتی این دو آیه را کنار هم قرار می دهیم به این نتیجه می رسیم که نماز برای ایجاد اطمینان قلب وآرامش تأثیرات فراوانی دارد. از لحاظ روانی آشکار کردن مشکلات ومسائل وگرفتاریها وناراحتیها وبیان آنها برای شخصی دیگر موجب آرامش روانی وتخلیه فشار روحی می شود. حال اگر بیان مشکلات برای یک دوست صمیمی چنین تأثیری بر آرامش روان

آدمی می گذارد پس بازگو کردن آن در محضر خداوند که از همه کس به ما نزدیکتر است وبه ما مهربانتر است یقینا آرامش بخشتر وتسکین دهنده تر می باشد.

روزه هم از نظر تقویت روح وروان آدمی کمک بسیار خوبی برای انسان می باشد. چرا که نخوردن ونیاشانیدن از ساعتی خاص تا ساعتی خاص آن هم به دستور خالق وآفریدگار این عالم وهمه هستی،نوعی تمرین برای انسان از جهت کنترل شهوات وغرائز می باشد. روحیه صبر وتقوا را در آدمی پرورش می دهد. لذا در مقابل ناملایمات خود بی تابی وآشفتگی نشان نمی دهد.

“یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ”

(ای افرادی که ایمان آورده اید روزه بر شما نوشته شد همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهیزگار شوید.)

تداوم تمرینِ مهار کردن شهوات وتسلط بر آنها به مدت یکماه،سبب تقویت اراده انسان می شود. ووقتی اراده انسان قوی شد دیگر در مقابل ناملایمات وگرفتاریها احساس ضعف از خود نشان نمی دهد وبا آرامش کامل به رفع آن گرفتاری ونگرانی می پردازد.

زکات عبادتی است که اسلام آنرا بر مسلمانان واجب کرده است. ومنظور از این کار، پرداخت بخشی از اموال به کسانی که نیازمند هستند ویا مصرف بخشی از مال در مصارفی که منفعت عمومی داشته باشد.

با این کار روحیه مشارکت وهمکاری وهمدردی کردن با دیگران خصوصا فقرا را در آدمی زنده می کند. ودر مقابل روحیه بخل ومال پرستی وخود خواهی را از آدمی دور می کند.

قرآن در سوره مبارکه بقره،چهار عامل آرامش بخشی را مطرح می کند که یکی از آنها پرداخت زکات است.

“انّ الذین آمنوا وعملواالصالحات واقامواالصلوه وءاتواازکاه لهم اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم ولا هم یحزنون ”

(کسانی که ایمان آورده اند واعمال صالح انجام داده اند ونماز بر پا داشته اند وزکات را پرداخته اند، اجرشان نزد پروردگارشان است ونه ترسی برآنهاست ونه غمگین می شوند.)

عفّت “نقطه مقابل شکم پرستی وشهوت پرستی است که از مهمترین فضائل انسانی محسوب می شود.

راغب در مفردات عفّت را اینگونه معنی می کندکه، به معنی ” پدید آوردن حالتی در نفس است که آدمی را از علبه شهوت باز می دارد. وعفیف کسی است که دارای این وصف باشد. ”

حال رابطه عفت وپاکدامنی باآرامش در چیست؟

باید گفت: اولا نتیجه عفت وپاکدامنی، دارا شدن طهارت نفس است وطهارت وپاکی نفس یک آرامشی را با خود برای انسان به همراه دارد.

وثانیا انسانهای عفیف فکرشان کمتر به امور جنسی وشهوی مشغول می شود ووقتی فکر آنها کنترل شد دل مشغولی آها نسبت به این امور کمتر خواهد شد ولذا تعادل روحی پیدا می کنند. برای همین انسانهای عفیف به مراتب از افراد لا ابالی وهوس باز و… از آرامش روحی وتعادل شخصیتی بیشتری در زندگی بر خوردارند.

یکی از آیاتی که می توان این مطلب را از آن برداشت کرد در سوره مبارکه نور است:

“قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم انّ الله خبیر بما یصنعون ”

(به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند،وعفاف خودرا حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.)

در این آیه به دو مسئله مهم که رعایت کردن آنها موجب طهارت وپاکی انسان می شود اشاره می کند، که هر دوی آنها از موجبات آرامش است. کنترل چشم وپوشاندن وحفظ کردن عورتین از نگاه دیگران، از لوازمات پاکدامنی وعفاف هستند.

کنترل چشم یکی از دستورات مهم علمای اخلاق برای کنترل فکر وجلوگیری از اندیشه های باطل است. چراکه وقتی چشم کنترل شد وآنچه که نمی بایست ببیند، ندید، فکر هم طبیعتا مشغول این امور نمی شود. ووقتی فکر انسان مشغولیت نداشت،قلب هم مشغولیت پیدا نمی کند. ونتیجه کنترل چشم، رسیدن به آرامش روحی وآرامش فکری وآرامش جسمی و… می شود.

” یغضّوا “درآیه کذشته از ماده غضّ به معنی کم کردن ونقصان است که در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه به کار می رود.

بنا براین آیه نمی گوید مؤمنان باید چشمهای خود را فرو ببندند،بلکه می گوید باید نگاه خود را کوتاه کنند. واین تعبیر لطیفی است،به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که بازن نامحرم (یا چیز دیگری که نگاه به آن جایز نیست ویا نگاه به آن ضرورت ندارد) روبرو می شود، بخواهد چشم خود را به کلّی ببندد ادامه راه رفتن ومانند آن برای او ناممکن می شود. امّا اگر نگاه را از صورت واندام او برگیرد وچشم خود را پایین اندازد، گویی از نگاه خویش کاسته است وآن صحنه ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلّی حذف کرده است.

دراین ایه علاوه بر اینکه حفظ چشم وکنترل آن را راه رسیدن به پاکی وآرامش معرفی کرده است همچنین پاکدامنی وعدم ارتکاب به زنا وپوشش عورتین از نگاه دیگران را نیز یکی از راههای رسیدن به آرامش وپاکی معرفی فرموده است.

” یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ”

” این دو روش (یعنی کنترل چشم وپوشش شرمگاه از نگاه دیگران)برای دین ودنیای افراد نافع تر وبرای پاک ماندن از تهمت مفیدتر وبه تقوی نزدیکتر است ”

برای همین وقتی کسی خود را از تعرّض وبرخورد با نامحرمان حفظ کند یقینا تهمت ارتکاب فساد وفحشاء ومنکرات با او زده نمی شود ودر نتیجه اعصاب وروان او به هم ریخته نمی شودوجنگ ودعوا وخونریزی بر پا نمی گردد. واز طرفی

” حفظ شرمگاه انسان را از آلودگی ها وعواقب ناگوار بیماریهای آمیزشی حفظ می کند ”

امروزه یکی از اموری که بسیاری از خانواده ها را تهدید می کند وآنها را به نابودی واز هم پاشیدگی می کشاند، شیوع بیماریهایی است که در اثر بی بند وباری افراد پدید آمده است مانند بیماری بسیار خطرناک ایدز، که هر روز آمار مبتلایان به ایدز افزوده می شود.

یکی از راههای انتقال این بیماری ارتکاب به زنا وآمیزشهای جنسی است. کسانی که مبتلا به این بیماری می شوند، در جامعه مورد طرد واقع می شوند وافراد با دید بد به آنها نگاه می کنند.

برای همین آنها دچار به هم خوردگی تعادل روحی وروانی می شوند و همیشه مضطرب وپریشان حال هستند. حال اگر همه به توصیه قرآن عمل می کردند وچشم خود را از گناه وارتکاب به گناه می پوشاندند ودامن خود را به فسادهای اخلاقی مانند: زنا و… آلوده نمی ساختند، دیگر دچار چنین معضلی نمی شوند ودر نهایت زندگی شان سرشار از آرامش وامنیت می شد.

انسان تشنه محبت ونیکی می باشد. واگر از محبت ونیکی واحسانِ کسی بهره مند شد، احساس آرامش وامنیت وجئد اورا می گیرد.

خداوند برای اینکه همه ما به داشتن این روحیه،روحیة محبت کردن به دیگران تشویق کند،پاداش کسانی که (اهل محبت وکمک واحسان به دیگران هستند واسباب امنیت وآرامش دیگران را فراهم می کنند) را،رساندن آنها به مقام امنیت وآرامش در دنیا وآخرت بیان می کند.

“بلی من اسلم وجهه لله وهو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم ولاهم یحزنون ”

(آری، کسی که روی خود را تسلیم خود کند ونیکوکار باشدپاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسی بر آنهاست ونه غمگین می شوند)

پس می توان از این آیه این برداشت را کردکه افراد نیکوکار وخدمت رسانِ به مردم، که موجبات آرامش دیگران را فراهم می کنند خداوند هم در مقابل آرامش وامنیتِ دنیا وآخرت آنها را فراهم می کند.

نیکی به دیگران وشاد کردن دل دیگران، یک خوشحالی شادابیِ روحی را نصیب انسان می کند ویک آرامش روانی را به انسان می دهد که قابل وصف نیست. منظور از احسان هم فقط، نیکی به دیگران نیست بلکه به تعبیر المیزان ” مراد به احسان عمل صالح است. ” بنابراین به تعبیر قرآن راه رسیدن به آرامش وامنیت در دنیا وآخرت مشروط به دو شرط است 1- تسلیم خدابودن 2- عمل نیک انجام دادن. (آن هم به صورت مستمر وسیره عملی وروش دائمی داشتن).

امنیت وآرامش مطلق در دنیا وآخرت را از (ولاخوف علیهم ولاهم یحزنون) می فهمیم چون به صورت مطلق آمده است ومقید به قیدی نشده است. وبه افرادی که اهل احسان هستند مژده آرامش وامنیت همیشگی وجاویدان را می دهد وبه انها می فهماند که ” روزنه اطمینان بر آنها بسته نمی شود وآثار امید بخشی اسلام واحسان وآرامش حاصل از آن ورهایی از انگیزه های خوف وحزن دائم ة همان گشوده شدن درِ بهشت بر روی مسلم ومحسن می باشد.

بادیگران احساس برادری کردن از سفارشات قرآن کریم است. “انماالمومنون اخوه ”

همیشه در تنهایی به انسان احساس ترس واضطراب دست می دهد. ولی وقتی با گروه باشد حسّ آرامش برای اوایجاد می شود. پس برای اینکه با گروه باشد لازم است این گروه را حفظ کند وبرای حفظ گروه، محبت واحسان به آنها لازم است.

همکاری با دیگران وکمک مالی ومعنوی به آنها در قالب انفاق وصدقه ة هدیه وایثار وگذشت وعفو وبخشش و… می تواند انسان را در میان گروه دوست داشتنی کند.

پیامبر (ص) در حدیت قدسی از محبت وتعاون میان مردم به صورت عامل جلب محبت خداودست یابی به آرامش واطمینان وامنیت یاد می کند. آنجا که می فرماید: “قال الله تعالی: حقت محبتی للمتحابین فیّ وحقت محبتی للمتزاورین فیّ، وحقت محبتی للمتجالسین فیّ، الذین یعمرون مساجدی بذکری، ویعلمون الناس الخیر، ویدعونهم الی طاعتی اولئک اولیائی الذین اظلهم فی ظل عرشی واسکنهم فی جواری وآمنهم من عذابی وادخلهم الجنه قبل الناس بخمسمأته عام یتنعمون فیها وهم فیهاخالدون ” پیامبر بعد از ذکر این حدیث فرمودند: (الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم ولاهم یحزنون)

اصلاح که به معنی درست کردن وعیوب را بر طرف کردن می آید. در قرآن که گاهی به صورت مطلق استعمال شده می توان برداشت کرد که منظور، هم اصلاح خویشتن است وهم اصلاح جامعه ودیگران.

اگر انسان خودش را اصلاح کند یعنی اخلاق ورفتار درستی پیدا کند ثمرة این اصلاح، رسیدن به آرامش روحی وروانی است. چرا که خودسازی یعنی پاکسازی روح از آلودگیهای اخلاقی، وطهارت وپاکی روح، تسکین دهنده وآرامش بخش می باشد.

اصلاح جامه هم چنین تأثیری بر افراد جامعه می گذارد، یعنی اگر جامعه ای اصلاح شد وآلودگیها وتخلفات وجنایا ت در آن جامعه به حد اقل رسیده، همه کسانی که در آن جامعه هستند احساس امنیت وآرامش می کنند وترس ودلهره و… از وجودشان بیرون می رود.

پس برای اینکه حس امنیت وآرامش فضلی زندگی انسان را بگیرد لازم است اول به اصلاح خویش وبعد به اصلاح جامعه پرداخت. اگر همه این کار را وظیفه خود بدانند، فضای این جامعه برای همه گلستان می شود.

قرآن در سوره مبارکه اعراف می فرماید:

“یا بنی آدم اما یأتینکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی فمن اتقی واصلح ولاخوف علیهم ولا هم یحزنون ”

(ای فرزندان آدم اگر رسولانی از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا برای شما بازگو کنند (ازآنها پیروی کنید) زیرا آنها که پرهیزگاری پیشه کنند وعمل صالح انجام دهند (ودر اصلاح خویش ودیگران بکوشند) نه ترسی برآنها هست ونه غمناک هستند.)

با توجّه به این آیه می توان گفت که کوشش در جهت اصلاح خویشتن ودیگران، ترس وغم را از دل آدمی دور می کند نه در این دنیا نا امنی وتهدید وترس سراغ آدمی می آید ونه در آخرت، چرا که پاک سازی خویشتن وساختن نفس موجب رضای الهی می شودودر نتیجه امنیت اخروی آدمی تضمین شده است.

در جامعه ای که انسانهای مصلح واصلاح کننده وجود نداشته باشد، خطر نا امنی وبی هویتی آن جامعه را تهدید می کند. ودر مقابل اگر گروهی به اصلاح جامعه بپردازند وفساد وتباهی وجرم وخلاف را در آن جامعه نابود کنند. این جامعه یک جامعه آرمانی وایده آل می شود که از نعمت امنیت برخوردار است که همه افراد آن جامعه هم از این نعمت بهره مند می شوند.

دراین پژوهش سعی شد تا راههای رسیدن به آرامش روحی وروانی را از دیدگاه قرآن دنبال کنیم. ولذا از بحثهای حاشیه ای خودداری شده است. قطعا این پژوهش کاملترین پژوهش دراین جهت نخواهد بود، وباید در آینده نزدیک با تحقیقی گسترده تر کاملتر گردد.

در این تحقیق شاید آوردن مباحثی مانند دیدگاه روانشناسان یا تعریف روان و… ضروری به نظر می آید ولی به خاطر محدودیت هایی امکان آوردن آن بحثها وجود نداشت. ولی سعی دارم در تحقیقی دیگر این نواقص رارفع کنم تا شاید اثری قابل قبول برای اهلش پدید آید.

کتابخانه هادی

پژوهه تبلیغ

ارتباطات دینی

اطلاع رسانی

فرهیختگان

پژوهه تبلیغ

چگونه با یاد خدا ارام شویم
چگونه با یاد خدا ارام شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *