!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();
یادگیری زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 3807موضوع :
آموزش رایگان زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 4379موضوع :
Best sources of love and relationship from all […]تاریخ : ۰۳ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 1972موضوع :
فال عشق واقعی وازدواجتاریخ : ۰۳ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 36322موضوع :
کانال مشاوره خانوادهتاریخ : ۰۲ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 4229موضوع :
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
علائم عاشق شدن پسرانتاریخ : ۱۳ / ۰۵ / ۱۳۹۷بازدید : 9360موضوع : جذب عشق
باید ها و نباید ها برای […]تاریخ : ۱۷ / ۰۱ / ۱۳۹۵بازدید : 19378موضوع :
در این مطلب به شما نشان می دهیم وقتی مردی ناراحت است چه باید کرد. ناراحتی مردان می تواند دلایل بسیار زیاد و متفاوتی داشته باشد در چنین مواقعی باید بتوانید با آرامش دادن به شوهر این ناراحتی را از بین ببرید. وقتی مردی از زنی ناراحت است زن باید بتواند با راهکارهایی به صورت غیر مستقیم این ناراحتی را از دل او در بیاورد. همچنین نوین اطلس به شما نشان می دهد وقتی مردان قهر می کنند چه رفتاری از خود نشان دهید و همچنین وقتی مردها عصبانی هستند چگونه به این عصبانیت در آن ها پایان دهید.
دلایل ناراحتی مردان و رفتار مناسب در این شرایط
آیا تا به حال شده در حالی که گمان میکردید لحظات فوقالعاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانمها عاداتی دارند که مردها را ناراحت میکند…
مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی که میخواهند آنها را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریکشان باشند و همین مورد میتواند از دلیل فاصله گرفتن مردان باشد. مردان بهدنبال زنانی هستند که آنها را همانجوری که هستند بپذیرند. اگر در یک ارتباط موفق و پرسوزوگداز عاشقانه هستید و عادت به غرزدن و انتقاداز شریکتان را دارید، به زودی شاهد فرار همسرتان خواهید بود. بهتر است تا دیر نشده یاد بگیرید که شریکتان را همانطور که هست دوست داشته باشید.
مردان از گریه کردن زنان بیزارند، به خصوص زنانی که حتی در سادهترین و کوچک ترین بحثها اشکشان در میآید نمیتوانند در دراز مدت مورد علاقه و توجه یک مرد قرار بگیرند. مردان عاشق زنان منطقی هستند و این همان ویژگی است که دوست دارند همسرشان آن را داشته باشد. زنانی که میخواهند مردان را تحت کنترل خود در بیاورند نمیتوانند ارتباط پایداری را داشته باشند. موضوع مهم دیگر بحث آزادی مردان است. بعضی از مردان آنقدر در ارتباطهایشان توسط شریکشان محدود میشوند که حتی نمیتواند با دوستان و همکاران خود فضایی برای صحبت و ارتباط داشته باشند و این اتفاق زنگ خطری است که باید جدیاش گرفت. مردان نیاز به فضا دارند و اگر این فضا را از آنها سلب کنید دیر یا زود آنها شما را ترک خواهند کرد.
استقلال داشتن و روی پای خود ایستادن، ویژگی خیلی خوبی است اما اگر یک خانم هستی یادت باشد خیلی این خصوصیتت را به رخ شریکت نکشی. مردان از زنانی که تمام کارهایشان را بدون کمک همسرشان انجام میدهند فراری هستند، آنها دلشان میخواهد که زنان روی قدرت و حمایت آنها حساب کنند و در واقع تکیهگاه شما باشند. البته یادتان باشد نباید در این موضوع خیلی زیادهروی کرد چون به همان اندازهای که زنان بسیار مستقل میتوانند مردان را از خود دور کنند، زنان خیلی محتاج و کسانی که حتی برای خرید خمیر دندان به کمک شریکشان نیازمندند، مورد تنفر و بیزاری مردان قرار میگیرند. شاید برایتان غیرمنطقی بهنظر برسد اما این تصمیم شماست که بین یک ارتباط پایدار و ناپایدار یک کدام را انتخاب کنید.
به یاد داشته باشید که وقتی مردها حرف می زنند و ناراحت هستند، می خواهند حرفهایشان تأیید شود.
زن باید احساسات همسرش را تأیید کند و بعد از او بخواهد زمان دیگری این بحث را ادامه دهند. بعد بی آنکه حرفی بزند، باید شوهرش را تنها بگذارد. این مهارت جدید ارتباطی به مرد امکان می دهد که ضمن حفظ خونسردی خود، بر خشم و ناراحتی اش غلبه کند.
برخورد مناسب با قهر مردها
مردهای زیادی هستند که وقتی از شما ناراحت می شوند قهر می کنند. قهر می تواند مثبت یا منفی باشد؛ مثبت است اگر جانشین انتخاب های بدتر شده یا آنکه مانع تسلیم فرد در مقابل زورگویی های دیگران شده باشد. اما منفی و بسیار آسیب زاست اگر از روی لجبازی و عدم بخشش اتفاق افتاده باشد.قهر در بین اکثریت همسران اتفاق می افتد اما در بین برخی بسیار بیشتر و جدی تر رخ داده و به صورت یک عادت در می آید. شخصیت اخلاقی هر انسانی باعث می شود که بیشتر و یا کمتر قهر کند. افرادی که بیشتر قهر می کنند عموما احتیاج به مطرح شدن، حل مشکلات و یا جلب توجه دارند و بسیاری از مواقع از نداشتن اعتماد به نفس رنج می برند.
نوین اطلس دات کام دریافته است رفتارها در دوران کودکی بیشتر با مشاهده رفتار والدین آموخته می شوند. اگر در الگوهای رفتاری والدین این افراد دقت کنید یعنی از آن ها سوال شود که وقتی پدر و مادرتان با هم دچار مشکل می شدند نتیجه نهایی بحث آنان چه می شد، بیشتر آن ها این طور جواب می دهند که مثلاً پدر یا مادر قهر می کرد و موقعیت را ترک می کرد! همچنین این باور در این خانواده ها ایجاد و تقویت می شود که در بحث و صحبت درباره یک مشکل، همیشه باید یک نفر پیروز شود. در صورتی که در بحث و صحبت کردن درباره مشکلات پیش آمده، برد و باختی وجود ندارد؛ یعنی ممکن است دو نفر مدت ها درباره آن موضوع با هم بحث کنند و در نهایت به نتیجه مشخصی هم نرسند. پس این سوال پیش می آید که هدف این بحث کردن چیست؟ هدف اصلی صحبت کردن درباره یک مشکل، گفتن از احساسات و ناراحتی ها به جای نادیده گرفتن آن هاست.
برخورد مناسب با قهر چیست؟
برای اینکه بدانیم چگونه قهر را تمام کنیم باید همیشه سعی کنید درباره مشکلی که با همسرتان دارید، با او صحبت کنید حتی اگر ظاهراً به حرف شما گوش نمی کند. می توانید برای او یادداشتی بگذارید یا پیامکی بفرستید. در ضمن از مردها در بیشتر مواقع انتظار جواب نداشته باشید چون مردها به ندرت به اشتباه خود اعتراف می کنند. شاید علت این که همسر شما قهر می کند این است که فکر می کند نمی تواند در صحبت با شما پیروز شود یا به نتیجه دلخواهش برسد. برای این که بتوانید همسرتان را برای صحبت کردن با خودتان درباره مشکلات قانع کنید ابتدا سعی کنید به طور کامل به صحبت های او گوش کنید. در این مرحله از خودتان هیچ دفاعی نکنید یعنی سعی نکنید قضیه را توضیح دهید یا حتی نخواهید از ناراحتی همسرتان با این توضیحات کم کنید. از ناراحت شدن همسرتان نترسید، او هم حق دارد گاهی، حتی به اشتباه ناراحت شود. ابتدا همسرتان باید متوجه شود که شما به حرف های او گوش می کنید. خود این کار یعنی گوش کردن، هنر بزرگی است که افراد کمی قادر به انجام آن هستند. وقتی صحبت های همسرتان تمام شد بهتر است در همان موقعیت چیزی در دفاع از خودتان یا برای حل قضیه نگویید و آن را به موقعیت دیگری موکول کنید و اگر نمی توانید تا آن موقع صبر کنید از همسرتان بپرسید که آیا دوست دارد شما در جواب حرف هایش چیزی بگویید یا نه. اگر خواست برایش توضیح دهید.
نترسید از این که گاهی در بحث ها محکوم شوید یا همسرتان حرف شما را درست متوجه نشود. باز هم در آینده فرصت این را خواهید یافت که درباره آن حرف بزنید شاید وقتی که هیچ کدامتان عصبانی یا ناراحت نیستید و می توانید خوب به حرف های هم گوش بدهید.
رفتارهای زنانه ای که مردان را ناراحت می کند
برخی رفتارهایی که زنان از خود نشان می دهند باعث ناراحتی مردان می شوند. این رفتارها گاهی ناخواسته و ناخودآگاه بوده اما مردتان را آزرده خاطر می کند. بعضی از این رفتارها به شرح زیر است که novinatlas.com پیشنهاد می کند از انجام آن ها اجتناب کنید:
از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کردن : زنان در هنگام مبارزه و جبهه گرفتن در برابر مردان مایلند از جنسیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کنند که این باعث خرد شدن اعصاب مردان می شود.
بیش از حد احساساتی شدن : زنان بر سر هر موضوعی گاهی به گریه می افتند: در حین تماشای یک فیلم سوزناک (یا حتی یک فیلم شاد!)، شکستن یک ناخن یا حالت نگرفتن موها و غیره. بدتر اینکه در این مواقع از مردان توقع دارند که حال آنان درک شود و آن ها پا به پایشان پیش بروند. باید حقیقت را بیان کرد: هیچ منظره ای بدتر از منظره زنی نیست که گریه کنان مقابل شوهرش بنشیند و هیچ حرفی هم نزند! مردان نسبت به گریه زنان بی تفاوت و بی توجه نیستند، ولی به جز بیان واژه هایی مثل: «عزیزم، گریه نکن یا عزیزم چرا گریه می کنی و غیره» راه دیگری برای دلداری دادن زنان بلد نیستند! مردان قبول دارند که زنان موجوداتی حساس، زودرنج و دل نازک هستند، ولی تحمل مشاهده اشک های آنان بر سر هر موضوع جزیی و پیش پا افتاده ای را ندارند.
حس نیازمندی : بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی دارند. در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می دهند وجود دارد.دسته دوم جزء گروهی هستند که هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود را حفظ کنند.
تجاوز به حریم خصوصی مردان : زنان به خاطر وجود حس کنجکاوی شدید مایلند تمام مدت به دلایل مختلف به حریم خصوصی مردان تجاوز کنند تا به قول خودشان آنان را آموزش دهند! زنانی که تمام مدت حالت یک جاسوس را در قبال شوهرانشان ایفا می کنند، مورد تنفر آنان قرار می گیرند!
حسادت ورزی : خیلی از مواقع، حتی زمانی که مردی نام زن دیگری را به زبان می آورد، با حسادت های شدیدی از سوی همسرش مواجه می گردد. متأسفانه بسیاری از زنان با شنیدن نام یک زن دیگر از دهان مردان، دچار هزار و یک فکر و خیال و سوء تفاهم می شوند و همین باعث می شود که مردا به دروغگویی متوسل گردند. زنان معمولاً نسبت به صداقت و وفاداری مردان دچار عدم اطمینان هستند که این باعث رنجیده خاطر شدن مردها می شود.
بدگویی در جمع : مردها دوست ندارند جلوی جمع از آنها بد بگویید بهخصوص در میان اعضای خانواده و دوستان خودشان. اگر شما شروع کنید در مقابل دیگران از همسر یا نامزدتان بد بگویید اولین چیزی که به ذهن آنها میرسد این است که شما چقدر نادانید که با مردی زندگی میکنید که رفتارهایش را نمیپسندید. یادتان باشد تنها چیزی که دیگران باید از شما و زندگی شخصیتان بشنوند این است که چقدر همسر خوبی دارید و در کنار هم خوشبختید. مردتان را تحسین کنید و مطمئن باشید که او همیشه قدردان خواهد بود.
آرامش دادن به شوهر خشمگین و عصبانی
کنار آمدن با همسر عصبی شاید برای خانم ها یکی از مشکلات زندگی زناشویی باشد. اما نگران نباشید نوین اطلس دات کام راهکارهایی برای آرامش دادن به شوهر عصبانی دارد.
ممکن است شوهر خشمگین شما در خانواده ای رشد کرده باشد که اینگونه رفتارها طبیعی بوده است و بیان احساسات درونی با چنین راه های خشن، بدون توجه به آسیبی که به شما وارد می آید، به نظرش عادی می آید. اگر شما در خانه ای با عشق فراوان بزرگ شده اید، به طور قطع توقع محبت بیشتری از شوهرتان دارید و عصبانی شدن او شما را به میزان فراوانی ناامید و دلگیر می کند.
به شوهرتان بگویید که وقتی خشمگین می شود، چقدر شما اذیت می شوید. شاید او از اینکه دارد به شما آزار می رساند، آگاهی ندارد. اگر او شما را دوست دارد باید تلاش کند تا برای جلوگیری از ناراحت شدن شما، عبارات مناسب و لحن متمایزی را یاد بگیرد. در حقیقت برخی از مردها بسیار خودخواهند و از درک دیدگاه های شما سرباز می زنند. اما حداقل سعی کنید زمانی که او آرام است، در این مورد با او به گفت و گو بنشینید.
بیشتر مردان متأهل قادرند تا با احترام سخن بگویند، پس تلاش کنید درمورد آنچه بیش از همه شما را آزار می دهد، با او صحبت کنید و از او بخواهید تا بیشتر ملاحظه احساسات شما را بنماید. برای داشتن یک زندگی زناشویی کامیاب، در جهت شاد و خشنود کردن یکدیگر تلاش کنید.
در صورتی که شوهر شما به احساساتتان اهمیتی نمی دهد و به صراحت اقرار می کند که می خواهد شما را بیازارد ، ممکن است خودش هم عمیقاً آسیب دیده باشد. از او درمورد آنچه که او را آزار می دهد سؤال کنید و به او قول دهید این مسئله را طوری تغییر خواهید داد که دیگر اذیت نشود. برخی افراد دوست دارند وقتی خودشان آزرده خاطر می شوند، دیگران هم مثل آنها باشند.
اگر شما باعث آزردگی او شده باشید، ممکن است او بخواهد کار شما را تلافی کند. بنابراین، درباره آنچه باعث شده تا شما او را اذیت کنید با او حرف بزنید و سعی کنید تا دیگر با این روش او را نیازارید.
سعی کنید همواره در منزل و در برابر شوهر و فرزندانتان نکات مثبت همسرتان را یادآور شوید؛ مثلاً همین که مراقب لوازم خانه است و یا این کهایشان به خویشان خود بسیار احترام میگذارد و… این کار موجب خواهد شدنقاط مثبت در ایشان تقویت گردد.
مطالب مرتبط:
به دست آوردن کلید قلب مرد
چگونه دل پسری را به دست بیاوریم؟
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
طرز صحبت با مردان
آرامش دادن به مرد
راهکار زندگی با مردی که دست بزن دارد
روانشناسی مرد عاشق
نکات روانشناسی شوهرداری
نحوه برخورد با شوهر عصبی
novinatlas 1706 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های novinatlas
دیدگاهها بسته شدهاند.
var _paq = window._paq || []; /* tracker methods like “setCustomDimension” should be called before “trackPageView” */ _paq.push([‘trackPageView’]); _paq.push([‘enableLinkTracking’]); (function() { var u=”//novinbinesh.com/analytics/”; _paq.push([‘setTrackerUrl’, u+’matomo.php’]); _paq.push([‘setSiteId’, ‘3’]); var d=document, g=d.createElement(‘script’), s=d.getElementsByTagName(‘script’)[0]; g.type=’text/javascript’; g.async=true; g.defer=true; g.src=u+’matomo.js’; s.parentNode.insertBefore(g,s); })();
برای دسترسی بهتر, راحت تر و سریع تر به سایت ما می توانید وب سایت ما را بوکمارک کنید .
برای مطالعه بهترین منابع روانشناسی عشق و بهبود رابطه ما به شما وبسایت نوین بینش را معرفی می کنیم.
دعواهای زن و شوهری به قول قدیمی ترها نمک هر زندگی است
دعواهای زن و شوهری به قول قدیمی ترها نمک هر زندگی است. تنها نکته ای که می ماند این است که برخی کارها را بعد از دعواهای زن و شوهری نباید انجام دهید. این کارها عبارتند از :
بعد از دعواهای زن و شوهری این اشتباهات را انجام ندهیداینکه زن و شوهر با یکدیگر بحث و دعوا کنند بسیار عادی است. آنها دو انسان مجزا با طرز فکرهای متفاوت هستند. کاملا طبیعی است که در مواردی با هم اختلاف نظر داشته باشند و حتی به واسطه این اختلاف نظر با یکدیگر بحثشان نیز بشود. اما برخی از اشتباهات مخرب پس از این دعواها روی می دهند. زن و شوهرها پس از بحث با هم کارهای اشتباهی را انجام می دهند که به تثبیت و طولانی تر شدن ناراحتی بسیار کمک می کند. ما در این مطلب 10 مورد از این اشتباهات را یادآور شده ایم که توصیه اکید داریم آنها را ترک کنید و دیگر تکرار نکنید.
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
بعد از دعواهای زن و شوهری با هم سرد رفتار نکنیدپس از بحث و دعوا اصولا دو طرف حوصله حرف زدن با هم را ندارند. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از پاسخ دادن به او امتناع نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. کارشناسان روابط زناشویی می گویند: با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس را به او می دهید که در حال تنبیه کردن او هستید و این باعث می شود تا او نتواند حرف هایش را راحت تر با شما در میان بگذارد. تکرار این مسایل، فاصله بزرگی میان زن و شوهر ایجاد می کند که شاید خسارت های جبران ناپذیری نیز در پی داشته باشد. به جای این کار بچه گانه به همسر خود بگویید: «من هنوز ناراحت هستم و نتواسته ام همانند تو به این زودی همه چیز را فراموش کنم. به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم. سپس در مورد آن با هم حرف خواهیم زد.» بعد از دعواهای زن و شوهری جمله های او را به خاطر نسپاریدحتما شنیده اید که می گویند: «در دعوا حلوا خیرات نمی کنند!» دقیقا هم همین طور است. جملات یا واژه هایی که هنگام دعوا از دهان همسر خود می شنوید را نادیده بگیرید. به آنها اهمیت ندهید و بگذارید همان جا وسط دعوا خاک شوند. بار سنگین آنها را به دوش نکشید. بدون شک هنگام دعوا دو طرف قربان صدقه هم نمی روند و واژه های ناامیدکننده به کار می برند. اما هوشمندانه ترین کار این است هر زمان حرف های ناراحت کننده او به ذهنتان رسید، یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید فکر خود را با مسایل مثبت پر کنید. دوره این جملات چیزی جز درد و ناراحتی در پی ندارد. هنگامی که او ناراحت است به او نگویید: «ببخشید»وقتی در اوج بحث و دعوا هستید گفتن خشک و خالی «ببخشید» دردی را دوا نمی کند. باید سعی کنید پس از اینکه اوضاع بهتر شد، نزد او بروید و عذرخواهی کنید و سوتفاهم پیش آمده را برایش توضیح دهید. یا بگویید چه شد که آن کار را انجام داده اید یا آن حرف را گفته اید. عذرخواهی کردن بدون پشیمانی واقعی و بدون توضیح چندان قابل قبول نیست. باید سعی کنید اشتباه خود را تکرار نکنید و این اطمینان را نیز به طرف مقابل بدهید. برای دعوای خود دنبال بهانه نباشیدهزاران مساله ناراحت کننده در زندگی وجود دارند که می توانید به واسطه آنها دعوا راه بیندازید. به طور مثال، یک روز کاری سخت، سردرد، بی خوابی، کم خوابی و … . اما محققان دانشگاه برکلی کالیفرنیا ثابت کرده اند زوج هایی که کم می خوابند و استراحت کامل ندارند، بیشتر در معرض مشاجره های دایمی قرار دارند. اینکه تقصیرها را گردن طرف مقابل بیندازیم کار درستی نیست. اگر شما ناراحت، عصبانی یا دلخور هستید یا خبرهای ناراحت کننده شنیده اید، باید این مساله را با همسرتان در میان بگذارید. این مساله به آرام ماندن جو، کمک شایانی می کند. کم خوابی موجب حساسیت بیشتر اعصاب می شود.
زن و شوهر با یکدیگر بحث و دعوا کنند بسیار عادی است
بعد از دعواهای زن وشوهری بحث را دوباره باز نکنیداگر چند دقیقه پس از بحث دوباره بخواهید در مورد آن با هم حرف بزنید ایرادی ندارد. اما اگر چند روز پس از آن دوباره این مساله باز شود و بخواهید صحبت کنید، چندان جالب نیست. اگر در دعوایی خود را مقصر می دانید، نزد همسرتان بروید و از او عذرخواهی کنید. اگر حرفی زده اید که او را ناراحت کرده است، آن را تصحیح کنید. مساله را خیلی ادامه ندهیدوقتی در مورد مساله ای با همسر خود دعوا یا بحث می کنید، سعی نکنید پس از تمام شدن دعوا، به طور غیرمستقیم و بی نیش و کنایه موضوع دعوا را با یاد او بیاورید. به طور مثال، اگر سر هزینه های سفر با هم بحث کرده اید، لازم نیست وقتی عکس های مسافرت دوستان خود را می بینید در مورد هزینه هایی که کرده اند و مکان هایی که رفته اند به همسر خود طعنه بزنید. بهتر است به جای این کارهای بچه گانه، در فرصتی که هر دو آرام هستید در مورد این مشکل با هم حرف بزنید. اگر دوست ندارید، پس از دعوا نزدیکی نداشته باشیدپس از دعوا هر دو از یکدیگر عذرخواهی کرده اید و شرایط کمی آرام شده است. در این مواقع مردها دوست دارند نزدیکی داشته باشند و این کار را برای نزدیکی بیشتر به همسرشان انجام می دهند. اما زنان شاید این کار را دوست نداشته باشند. اگر شما هم این طور هستید، با مهربانی و آرامش به مرد خود بگویید: می دانم برای بهتر شدن رابطه این درخواست را داری اما اکنون من در فاز چنین کاری نیستم. او را در آغوش بگیرید و محبت صادقانه خود را به او نشان دهید. هرگز بدون توضیح از این کار امتناع نکنید. او باید احساسات قلبی و واقعی شما را بداند تا موجب ناراحتی بیشتر نشود. بر دلیل آغاز دعوا تمرکز نکنیدبهتر است انرژی خود را برای یافتن راهکار صرف کنید. نه برای فکر کردن به اینکه چه چیزی باعث دعوا شد. تفاوت میان یک دعوای خوب و دعوای بد این است که بتوانید برای مشکل خود راهکار مناسب بیابید. به طور مثال، اگر همسرتان فراموش می کند در جاهایی که باید پول نقد با خودش بیاورد، به جای داد و بیداد، با هم یک عابر بانک پیدا کنید و پول بردارید. به همین سادگی می توانید مشکل را حل کنید و لازم نیست یک دعوای طولانی راه بیندازید. بعد از دعواهای زن و شوهری نگویید: «منظورم این نبود»این جمله همچون استفاده از پاک کن برای پاک کردن ماژیک یا خودکار است. حرفی که بیان کرده اید را گفته اید. همسر شما هم در پاسخ خواهد گفت: «ولی تو همین را گفتی!» کلید کردن روی حرف ها و اینکه من این را گفته ام یا نگفته ام، یا منظورم از این حرف این بوده یا نبوده است، مرور گذشته ها است، مرور اتفاق هایی که افتاده و آبی که ریخته شده است. باید سعی کنید مشکل را برطرف کنید. از بحث و دعوا ناراحت و ناامید نشویدباید بدانید دعوا کردن زن و مرد با هم نشانه این است که می خواهند رابطه خود را درست کنند. آنها هنوز به بهبود امید دارند و در نتیجه بحث می کنند تا به یک راهکار مناسب دست پیدا کنند. نباید این بحث ها موجب ناامیدی شما از همسر یا رابطه تان بشود.منبع : زندگی ایده آل
دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج
بهترین مراکزآموزشی بابالاترین میزان بازدهی
هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور
درمان نازایی با بالاترین درصد موفقیت
تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی
بلیط کیش را دربهترین فصل سفر به آن خریدکن
کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن
جراحی زیبایی سینه و شکم
رویایی بابحران نگران کننده روابط زناشویی
اقساط36ماهه لوازم خانگی بدون پیش پرداخت
قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران
بهترین قیمت رزرو هتل برای نوروز1400
راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش
معتبرترین فروشگاه خرید گیفت کارت در ایران
اجاره ویلاهای لوکس شمال لب دریا باقیمت خوب
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
رفتار آقایان و خانم ها با یکدیگر تفاوت های زیادی دارد بنابراین داشتن اندکی اختلاف نظر میان شما و فرد مورد نظرتان طبیعی است اما برخی از آقایان رفتارهایی را از خود بروز می دهند که با هیچ بهانه ای قابل توجیه نیستند.
این افراد حتی برای طرف مقابل خود آنقدر ارزش قائل نیستند که برای خاتمه دادن به رابطه با او به صحبت بنشینند بلکه سعی می کنند دختر را با رفتارشان آزرده کنند تا خودش رابطه را پایان دهد. رفتارهایی را که در ادامه این بخش از نمناک برایتان آورده ایم، هرگز از مردی که دوست تان دارد، نخواهید دید.
شما را مقایسه می کند
یکی از غلط ترین رفتارها در هر زمانی مقایسه کردن است . مقایسه کردن سبب تخریب شخصیت فرد و تحقیر او می شود. اگر طرف مقابلتان ظاهرتان را با افراد دیگر ، دست پختتان را با مادرش مقایسه نمود ، بهتر است که از همان ابتدا جلو این رفتارها را بگیرید زیرا شما شخصیتی منحصر بفرد دارید که نباید با مقایسه تحقیر شود.
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
با احساسات تان بازی می کند
شما باید کنار مردتان همواره احساس آرامش نمایید . اگر او با احساس شما بازی کند هیچگاه روی آرامش را نخواهید دید . او با رفتارهای مختلفی مانند تحقیر یا تمسخر شما ، عیب گذاشتن روی شما ، گرفتن اعتماد به نفستان می تواند احساسات شما را خدشه دار کند و به تدریج شما را افسرده کرده و امید به زندگی را از شما بگیرد. بنابراین دنبال فردی باشید که برای شخصیت شما ارزش قائل است پس رابطه خود را با چنین فردی که با احساستان بازی می کند خاتمه دهید.
از شما می خواهد ظاهرتان را تغییر دهید
هر فردی چهره و اندام مختص به خود را دارد . اگر اندام شما ایده آل همسرتان نیست و او شما را وادار کند تا تنها برای رضایت او بدون در نظر گرفتن سلامتیتان تغییر کنید ، بدانید که او فرد مناسبی برای شما نیست زیرا حاضر است برای به دست آوردن رضایت او ، به جسم تان آسیب برسانید . پس به جای لاغر شدن و از دست دادن وزن، بهتر است که او را از دست بدهید.
اهداف و رویای شما را نادیده می گیرد
ممکن است مرد زندگی شما با آرزو و اهداف شما موافق نباشد اما آنها را نادیده نمی گیرد. این مرد همواره به آرزوهای شما گوش می دهد هر چند با آنها موافق نیست و در کنار او می توانید به آرزوهایتان برسید اما مردی که شما را دوست ندارد زمانی که از رویاهایتان برای او سخن می گویید عکس العملی منفی از خود نشان می دهد و حمایتتان نخواهد کرد پس بهتر است دور او را خط بکشید.
از صحبت کردن جدی با شما فراری است
اگر مرد زندگی شما مدام از حرف زدن در مورد مسائل جدی زندگی بیزار است از این جهت که فکر می کند ممکن است به دعوا و ناراحتی ختم شود او دچار ضعف است زیرا دربسیاری از مواقع اختلاف نظرهایی به وجود می آید که بدون صحبت کردن حل نخواهد شد. شما لایق قویترین ها هستید بنابراین به کسی که شما را در سختی تنها می گذارد، اعتماد نکنید.
شما انتخاب آخر او هستید
در برخی از مواقع شما اولویت اول همسرتان نیستید مثلا گاهی او باید ابتدا به خانواده اش برسد و یا کاری مهمتر از رسیدگی به شما را دارد و این طبیعی است اما اگر همیشه اولویت او دیگران است و شما انتخاب اول او نیستید.
مثلا او قرارش را با شما کنسل می کند تا با دوستانش باشد، بدانید که انتخاب اول او نیستید. اگر این حس همیشه در شما ایجاد گردد که آخرین انتخاب اوهستید باید در انتخاب تان تجدید نظر کنید.
شما را به دیگران معرفی نمی کند
اگر مرد مورد علاقه شما ، در معفی شما به دیگران مشکل دارد و شما را به دوستان و اعضای خانواده اش معرفی نمی کند و شما را از آنها پنهان می نماید بهتراست به احساس او و جدیت اش در رابطه شک کنید.
دلیل پنهان کاری می تواند این باشد که شما را به عنوان زن زندگیش قبول ندارد و یا در رابطه با دیگری به سر می برد. پیشنهاد نمناک این است که بهتر است شما در انتخابتان دقت کنید و فردی را انتخاب کنید که هنگام معرفی شما به اطرافیان اش احساس غرور کند.
روابط شما را محدود می کند
دوستان تان بخش مهمی از زندگی تان هستند که هیچگاه نباید آنها را نادیده بگیرید. اگر فرد موردنظرتان از شما بخواهد دوستانتان را کنار بگذارید شاید در اوایل رابطه که کسی را جز او نمی بینید برایتان راحت باشد اما به مرور زمان صبر شما را به سر خواهد آمد زیرا همه ما به دوستانی نیاز داریم تا زمانی را با آنها سپری کنیم، بنابراین هیچ گاه زیر بار این حرف نروید.
به شما اعتماد ندارد
مهمترین بخش یک رابطه عاطفی ، اعتماد هر دو طرف به یکدیگر است . در طول زندگی مشترک اگر اعتمادی در کار نباشد، رابطه دوامی نخواهد داشت. اگر شریک زندگی تان به شما اعتماد ندارد و دائما بدون اجازه گوشی شما را چک می کند و به حریم خصوصی تان تجاوز می کند، بهتر است فکری برای بر هم زدن رابطه تان با او نمایید.
در مقابل دیگران سرزنش تان می کند
در همه روابط اختلاف نظر وجود دارد . همه زوجین در زمان هایی دررابطه عاطفی از حرف ها و رفتارهای طرف مقابل عصبانی می شوند . اگر در این شرایط در جمعی حضور دارید باید خودتان را کنترل کنید و در حضور دیگران اختلاف و ناراحتیتان را نشان ندهید.
اگر مرد زندگی تان این گونه نیست و در مقابل دیگران رفتارش زشت و زننده دارد شما احساس یک بازنده را پیدا می کنید، احساسی که شایسته آن نیستید.
بسیاری از مواقع پیش می آید که در اثر عوامل گوناگون همسر شما ناراحت و غمگین می شود،سختی های موجود در زندگی و فشارهای بیرونی می تواند باعث آزار روحی شود. چنین زنهایی را همه جا میبینید: در میوهفروشی، محلکار، زمین بازی یا جلو مدرسه ابتدایی.
زنهایی که اشکهای فرزندشان را از روی صورتشان پاک میکنند، زنهایی که بدون کوچکترین خودخواهی هر روز را بدون هیچ چشمداشت تشکر یا قدردانی خدمت میکنند، آنهایی که کار بیرون و تربیت بچهها را همزمان اداره میکنند، زنهایی هم شوهرانشان را میپرستند، زنهایی که حواسشان به خواستهها و نیازهای همه به جز خودشان هست. آنها زنهایی هستند که با آرامش در حال گرداندن جهاناند.
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
و اگر شما که این مقاله را میخوانید یک زن هستید، منظورمان خود شما هستید.نگاه چشمانتان را خیلی خوب میشناسم. میدانم چه معنی دارد وقتی همه چیزت را میدهی و هیچوقت تصور نمیکنی که کافی بوده است. میدانم چه حسی دارد وقتی بیدار شوی و به این فکر کنی که تا آخر روز را با این حجم کار چطور باید سپری کنی. فقط باید بدانید که شما تنها نیستید.
شوهرها با شما هستم. ما به شما نیاز داریم. ما میدانیم که نمیتوانیم مسیر زندگی را به تنها طی کنیم. وقتی بیفتیم، به شما نیاز داریم که بلندمان کرده و کمکمان کنید که سر پا بایستیم. به شما نیاز داریم که اشک را از روی گونههایمان پاک کنید و آنقدر سفت در آغوشمان بگیرید که دیگر حتی نفس کشیدن برایمان سخت شود. به شما نیاز داریم که قوتی تحمل کردن زندگی سخت شد، آراممان کنید.
شاید برای مردها سخت باشد که بدانند چه باید بکنند. میدانم که گاهی پیدا کردن جملات درست کار سختی میشود. ما میخواهیم به شما کمک کنیم که کمکمان کنید. به همین دلیل از زنان سراسر دنیا خواستم که تصورشان را درمورد اینکه چطور شوهرانشان میتوانند در زمانهای سختی و استرس کمکشان کنند، بگویند. امیدوارم که این ایدهها برای شما هم مفید باشد
۱. از مسئولیتهای او آگاه باشید.
چه همسرتان سر کار برود و چه خانهدار باشد، آیا میدانید که روزش را چطور سپری میکند؟ اگر نمیدانید از او بپرسید. برنامه کاری روزانه او مطمئناً پر از انبوه کارهایی فرای زمان و انرژی اوست. حواستان به نیازهای او باشد و ازخودگذشتگیهایش را قدردان باشید.
۲. قبل از عصبانی شدن خودتان را وارد جریان کنید.
بهترین زمان برای کمک کردن به همسرتان همین الان است. نباید منتظر بنشینید که ناامید و سرخورده و درهمشکسته شود تا به دادش برسید.
۳. شرکتکنندهای فعال باشید.
برای بچهدار شدن به دو نفر نیاز است. برای خوب بودن یک ازدواج هم به مشارکت هر دو نفر نیاز است. اداره خانه هم دو نفر میخواهد. سعی کنید در هر مرحله از زندگی خانوادهاید فعال باشید. کار کردن سخت است ولی وضعیت کاریتان به شما این اجازه را نمیدهد که از بار مسئولیتهای خانه شانه خالی کنید.
۴. سعی نکنید مشکلاتش را حل کنید.
فقط گوش کنید. این تنها کاری است که لازم است انجام دهید. و اگر بخواهد راهحلی برایش پیدا کنید، مطمئن باشید که خودش از شما میخواهد.
برای خوب بودن یک ازدواج به مشارکت هر دو نفر نیاز است
۵. در آغوشش بگیرید.
بچهها را به کاری سرگرم کنید و بعد همسرتان را در آغوش بگیرید و به او بگویید که چه اندازه دوستش دارید. او را محکم در آغوش بگیرید و بگذارید اگر خواست در آغوشتان گریه کند.
۶. بگذارید تا زمانی که میخواهد برایتان حرف بزند.
گاهیاوقات بهترین راه برای انگیزه یافتن دوباره یک زن این است که همه افکارش را بیرون بریزد. بگذارید همسرتان درمورد احساسات و مشکلات خود با شما حرف بزند. با او همدلی کنید. خوب به حرفهایش گوش دهیداز او سوال بپرسید و کاملاً فعالانه با او گفتگو کنید.
۷. شریکش باشید.
ازدواج یعنی شریک شدن یک زندگی با هم. یعنی به دوش کشیدن دشواریهای زندگی همدیگر. یعنی گریه کردن با هم، خندیدن با هم. یعنی حمایت کردن از همدیگر در مواقع سختی. ازدواج یعنی دوست، پشتیبان و عاشق هم بودن. شما فقط دو انسان که با هم زندگی میکنند نیستید، شما یک اتحاد زیبا از دو انسانی هستید که میخواهند تا آخر عمر همدیگر را دوست داشته باشند.
۸. به او امید بدهید.
تشویقش کنید. به او بگویید که چه ویژگیهایش را دوست دارید. کاری کنید نقاط مثبت را هر موقعیتی ببیند. وقتی ناامید و خسته است، به او امید و انگیزهی دوباره دهید.
۹. مفید باشید.
عادت کنید همیشه چشمتان به دور و بر خانه باشد تا چیزی که نیاز به تعمیر دارد را درست کنید. آیا ظرفشویی پر از ظرف است؟ لازم است سگتان را برای پیادهروی بیرون ببرید؟ لامپهای لوستر سوخته است؟ نباید صبر کنید تا همسرتان به شما بگوید، خودتان زودتر دست به کار شوید!
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
۱۰. بگذارید یک روز را فقط مختص خودش داشته باشد.
هیچ چیز بیشتر از یک مانیکور، پدیکور، اصلاح موها، ماساژ و یک لباس جدید به خانمها حس خوب نمیدهد. بگذارید یک روز دیرتر از خواب بیدار شود، یک حمام داغ بکند و تا آخر روز را تنها به کارهایی که خودش دوست دارد سپری کند. از او حمایت کنید و سعی کنید کارهای روزانهاش را آن روز به گردن بگیرید تا او بتواند بدون دغدغه به خودش برسد.
۱۱، برایش دعا کنید.
درست قبل از خواب، با هم کنار تختتان زانو بزنید و دست در دستهای همدیگر دعا کنید. به خدا بگویید تا چه اندازه همسرتان را دوست دارید و بگذارید بداند که چه چیزهایی را در او تحسین میکنید. از خداوند کمک بخواهید. از او بخواهید که نشانتان دهد که چطور میتواند همسر بهتری باشید و از خداوند برای همسرتان آرامش بخواهید.
۱۲. از او بپرسید که چطور میتوانید به او کمک کنید.
به گزارش پارس ناز همسرتان میداند که شما برای کمک کردن به او چه میتوانید بکنید. مطمئن باشید خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنید خوشحال خواهد شد. چون میدانید چرا؟ او هم شما را خیلی دوست دارد و هر روز برای کمکهایی که به او میکنید قدردانتان خواهد بود.
منبع: مردمان
پسری 26 ساله ام، برام سخته که از خانواده پول بگیرم
بیکاری یا مشکل مالی مرد رو عصبی می کنه ؟
بیایید علل بیکاری رو به چالش بکشیم
در مورد حل مشکل بیکاری چه کارهایی میشه کرد ؟
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
شما چه می کنید با این وضع بی پولی ؟
درد شرمندگی مردان در این اوضاع اقتصادی
اشکالی داره پسر و دختر ازدواج کنن ولی هر کدوم سر سفره پدرشون باشن؟
وقتی یه پسر ناراحته چجوری من میتونم آرومش کنم باید چه حرف هایی بهش بگم تا آروم بشه
چجوری وقتی دوس پسرم ناراحته ارومش کنم چ حرفایی باید بهش بزنم تا اروم بشه
سلام ببخشید من نمیدونم کجا باید سوالمو مطرح کنم و الان تویه نظرات میخوام بپرسم
خواستم اگه میشه کمک کنید تویه این رابطه ک چی کارباید کنم من عشقی دارم ک خیلی دوسش دارم واونم همین طور عشق من خیلی حساسه واگه بی توجهی از من ببینه خیلی دلخور میشه میخواستم اول درمورداین موضوع بپرسم ک باید چی کارکنم ک بفهمه خیلی مورد توجهمه و باید چی کار کنم ک با رفتارام سوپرایز بشه و خیلی خوشحال بشه
و دوم وقتی از دستم ناراحته چی کار کنم که از دلش دربیارم ؟
سلام ببخشید من نمیدونم کجا باید سوالمو مطرح کنم و الان تویه نظرات میخوام بپرسم
خواستم اگه میشه کمک کنید تویه این رابطه ک چی کارباید کنم من عشقی دارم ک خیلی دوسش دارم واونم همین طور عشق من خیلی حساسه واگه بی توجهی از من ببینه خیلی دلخور میشه میخواستم اول درمورداین موضوع بپرسم ک باید چی کارکنم ک بفهمه خیلی مورد توجهمه و باید چی کار کنم ک با رفتارام سوپرایز بشه و خیلی خوشحال بشه
و دوم وقتی از دستم ناراحته چی کار کنم که از دلش دربیارم ؟
به شیدا کرمی
درود
امیدوارم هنوز عشقتو کنارت داشته باشی
بعضی آقایون مثل عشق شما همینجورن، تو ناراحتی سکوت میکنن ولی نیاز دارن بهشون توجه و محبت بشه
چنین مردی توی ناراحتی ممکنه حرف نزنه، سکوت کنه حتی شمارو پس بزنه یا سرد رفتار کنه، ولی احتیاج به محبت و توجه داره، اصلا با رها کردنش به حال خودش بهش کمک نمیشه کرد
چنین مردی انتظار داره هرقدرم که سرد رفتار میکنه شما قربون صدقهش بری و حمایتش کنی
اگر کنارش باشی، میتونی با نوازش و بغل و حرفای عاشقانه حالشو خوب کنی
اگرم از هم دورین بهترین کار اینه ویدئوکال بگیری و همونجور که تو چشاش نگاه میکنی بهش حرفای محبت آمیز بزنی
یا اگر امکان ویدئوکال نداری، دومین راه اینه تماس تلفنی بگیری و باهاش صحبت کنی، حتی اگر ایشون ساکت باشه میتونی با حرفای دلگرم کننده ارومش کنی
راه سوم اینه اگر امکان تماس هم نداری، وُیس بدی براش
دیگه اگر امکان ویس دادن هم نبود با پیام دادن و گفتن جملات محبت آمیز و دلگرم کننده و یاداوری اینکه هرچی بشه کنارشی میتونی حالشو بهتر کنی
اینجور وقتا بهترین کار اینه خیلی روی اینکه چه چیز ناراحتش کرده پافشاری نکنی؛ چون ممکنه تو اون لحظه تمام مشکلاتی که تو کل زندگیش داشته، تو فکرش بیاد و حتی خودشم ندونه که دقیقا برای چی ناراحته
من خودم کسی رو تو زندگیم دارم که عاشقشم و تحمل ناراحتیشو ندارم
شاید وقتی ناراحته تو هم انقد غصت بگیره که نتونی حتی صحبت کنی، اما با این وجود تمام تلاشتو بکن که حس کنه کنارشی؛ حتی اگه حال خودتم گرفته بود سعی کن خوب باشی و بهش روحیه بدی تا از حال خوبت انرژی بگیره و ناراحتیش خوب شه
اینم بدون که رابطه فقط برای زمانایی که شاد و خوشحالیم، نیست
توی هر رابطهای از دوستی و نامزدی تا ازدواج، هم اوقات خوش و شیرین وجود داره، هم اوقات بد و تلخ
اگه شما تو همه شرایط کنار هم نباشین، پس اون رابطه به چه دردی میخوره؟
مردتو تو هیچ شرایطی تنها نذار
و درمورد زمانایی که خودت باعث ناراحتیش هستی، با گفتن ببخشید چیزی درست نمیشه، اول اینکه سعی کن دیگه اون رفتاری که باعث ناراحتیش شده رو تکرار نکنی
دوم اینکه بهش اطمینان بده دیگه همچین کاری نمیکنی که ناراحت بشه و بهش بگو که اینو الان دارم میگم ولی با عمل هم بهت ثابت میکنم که دیگه باعث ناراحتیت نمیشم و واقعا در طول زمان بهش ثابت کن که کاری نمیکنی ناراحت شه
ولی اگر پیاپی اشتباهی رو تکرار کردی و ناراحتش کردی گفتن این حرفا شاید دردی دوا نکنه
پایهی هر رابطهای اعتماده که وقتی از دست بره سخت میشه برش گردوند. دقت کن نگفتم نمیشه، میشه ولی سخت، انقد سخت که گاهی ممکنه وسط راه خسته بشی و فک کنی نشدنیه ولی میشه
اولا که کاری نکن اعتمادشو از دست بدی
دوما اگر چنین شد و باعث ناراحتیش شدی سعی کن در طول زمان بهش ثابت کنی که رابطهت برات ارزشمنده و کاری نمیکنی که خراب شه
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
تو این موارد رفتار دلگرم کننده درطول زمان کمک میکنه که ناراحتیا برطرف بشه
درهرصورت چه زمانی که یه عامل خارجی باعث ناراحتیشه، چه زمانی که خودت باعث ناراحتیش شدی، تنها به حال خودش رهاش نکن و کنارش باش و بهش عشق بده
سلام من هانیام و 17 سالمه راستش من از بچگی به خاطر رفتار های والدینم و کم بودنشون باهام دچار کمبود محبت شدم از پسر ها زیاد خوش نمیومد و درگیر رابطه باهاشون نمیشدم من واقعا نمیدونم با یه پسر چجوری باید رفتار کرد جوری ک خود پسری ک الان دارم باهاش رل میزنم اونم تو فضای مجازی بهم یاد میده چیکار کنم ک اینم خیلی خنده داره خخخ اون همیشه کنارم بوده حتی تو بدترین شرایطش و شرایطم الان حالش خوب نیست کلا آدمیه ک فاز غم میگیره بلند پروازه و جوونه و دوست داره به آرزوهاش برسه ولی بعضی موقع ها بی انگیزه و کم حرف میشه یه وقت هایی دوست داره باهام حرف بزنه ولی یه وقت هایی هم تو لاک خودشه و میخواد بحث رو عوض کنه من خیلی بد دهنم و فوش زیاد میدم ببخشید ها ولی خداییش نمیدونم باید باهاش چجوری رفتار کنم من تشنه محبت هاشم کلا باید با یه پسر چطوری رفتار کرد جواب اینکه توی این موقعیت باید چجوری باهاش رفتار کنم رو از پست های قبلی گرفتم خخ مرسی اوووه چقدر حرف زدم من مرسییییییییی
هانیه دولو
سلام عزیزم
ببین دختر گل من شرایط خانوادگیت رو نمیدونم ولی این که من کمبود محبت دارم اصلا توجیه خوبی نیست
آدم میتونه از تنهایی و کمبود محبت، افسردگی بگیره و گوشه نشین بشه ولی طرف پسرا نره
اگه مواظب خودش باشه
میدونم منظورت چیه به هرحال آدم نیاز داره با خانوادش باشه
همینی که میگی دنبال ارتباط با پسرا نبودی یعنی دختر عاقلی هستی
حالا به هر دلیلی وارد این رابطه شدی
منم یه دخترم
فکر کن دوستتم ، اگه چیزی میگم برای خودته عزیزم
پس ازت خواهش می کنم حداقل درموردشون یه کوچولو فکر کنی
اول اینکه سعی کن از بقیه تاثیر نگیری
اگه یه سری چیزا برای بقیه دخترا طبیعیه فکر نکن درسته
رل زدن اصلا یعنی چی دختر خوب
این چیزا کاملا بی معنیه
حتی اگر کل دوستات اهل این جور چیزها هستن تو نباید از اونا تاثیر بگیری
اول از همه خواهش می کنم تکلیف خودتو و این آقا پسر رو مشخص کن
رابطتون فقط دوستیه یا قول و قراری برای ازدواج دارید اگه مورد دومه
به این سوالا تو ذهنت جواب بده:
۱.چه زمانی قصد ازدواج داری؟
۲.اگه الآن این پسر بیاد خواستگاریت خانوادت میذارن تو این سن ازدواج کنی؟
۳.اگه به اون پسر بگی بیاد خواستگاریت میاد؟
۴.اگه شرایط ازدواج نداره دقیقا چه زمانی شرایطشو پیدا میکنه و میاد خواستگاری؟
۵.اگه بیاد خواستگاری پدر و مادرت می پسندنش ؟
۶.اگه بیاد خانواده ی اون تو رو می پسندن؟
۷.اگه با هم بیشتر آشنا بشین(نه این آشنایی مجازیه و دوراز هم) باهم تفاهم دارید؟
۸.اگه این رابطه همین طور ادامه پیدا کنه چقدر مطمئنی نظر ایشون در مورد تو عوض نشه؟
۹.چقدر مطمئنی نظر خودت در مورد ایشون عوض نشه؟
۱۰.اگه یه خواستگار مناسب برات بیاد و همه چیز مناسب باشه و خانوادت اصرار کنن که با اون فرد ازدواج کنی بازم پای این رابطه ی بی سرانجام میمونی؟
به همشون فکر کن
اگر همین الآن امکان خواستگاری هست خب به ایشون بگو بیاد خواستگاری
اگر نه ، به این سوالا فکر کن ، مطمئنم به این نتیجه میرسی که این رابطه احتمال به سرانجام رسیدنش کمه
به هیچ قول و قراری هم دلتو خوش نکن
همه ی پسر ها ، تاکید می کنم همه ی پسر ها وقتی به این نتیجه برسن که طرف مقابلشون مناسبشون نیست صرفا به خاطر اینکه طرف وابسته شده داخل رابطه نمیمونند و کنارت میزنند
برای دخترا هم همین طوره
اصلا ازدواج به خاطر دلسوزی معنی نداره
منتها اخلاقیش اینه که تا مطمئن به ازدواج نیستی ،کسی رو وابسته نکنی و وابستگی رو بذاری برای بعد محرمیت که دراون صورت امکان اشتباهی نیست
اگر رابطتون فقط یه دوستیه
خواهش می کنم سریع تمومش کن
اینو یادت باشه تنها محبتی که باید دریافت کنی از خونوادته بقیه ی محبت ها سرابن و ممکنه شبیه یه مسکن باشه ولی بعدش ممکنه بدترین ضربه رو بهت بزنه
باور کن منم سال های قبل یه وقتایی از احساس تنهایی گریه میکردم(ولی دنبال محبت های الکی نبودم)
الآن دیگه گریه نمیکنم، پیرشدم از این فاز ها اومدم بیرون😁
تو سن حساسی هستی باید مراقب خودت باشی
چند سال دیگه شخصیتت منطقی تر میشه
خواهش می کنم قاطع باش اگه رابطت اطمینان نداره قطعش کن
به قول و قرار دلتو خوش نکن
و خواهش می کنم ، خواهش می کنم اینستاگرامت رو حذف کن
اگه دوستایی داری که تورو به خاطر یه سری رفتار ها مسخره می کنند یا میخوان تورو به داشتن رابطه و …. تشویق کنند
ارتباطت رو باهاشون قطع کن حتی اگه مجبور باشی تنها بشی
اینو یادت باشه که کسی که میخواد با تمسخر تورو به سمت کاری سوق بده ۱.خیرخواه تو نیست، چون کسی که تورو دوست داره هیچ وقت مسخرت نمیکنه حتی اگر کارت اشتباه باشه ۲.منطقی پشت حرفاش نیست
پس اصلا بهشون توجه نکن بذار هرچی دلشون میخواد بگن
اگه به خاطر حرف بقیه خودتو عوض کنی یعنی آدم ضعیفی هستی
کاری رو انجام بده که فکر می کنی درسته حتی اگه کسی تاییدش نکنه
نگران حال اون پسرم نباش ، اگرم نگرانی فقط براش دعا کن
تو به عنوان یه دختر نمیتونی به یه پسر از نظر عاطفی کمک کنی
میدونم برات سخته ولی ممکنه دیر یا زود مجبور باشی دل بکنی پس الآن عاقلانه فکر کن و وقت و انرژی و احساست رو بیشتر از این تلف نکن
الآن دوران طلاییه برات
باید به آیندت فکر کنی
به پیشرفت فکر کنی
تلاش کنی
مواظب باش که خدای ناکرده بعدا افسوس این روز هارو نخوری
چند سال دیگه تو موقعیت مناسب ان شاءالله ازدواج می کنی همه ی این محبت هارو از راه درستش دریافت میکنی
الآن یه خورده سختی بکش و تو زمینه های دیگه تلاش کن که بعد به هم سن و سال هات نگاه می کنی احساس عقب موندن نکنی
احساس نکنی عمرت به هدر رفته
و وقتی با همه ی چیزهایی که از دست دادی خواستی ازدواج کنی یه خاطره ی تلخ، شیرینی یه عمر زندگی مشترک رو ازت نگیره
مطمئن بااااااش
که اون پسر هر وقت ببینه موندن با تو وقتشو تلف میکنه خیلی راحت میره ، پشت سرشم نگاه نمی کنه (کلی مورد بودن که اولش ادعای عاشقی میکردن آخرشم هیچی،،توی دوستای خودمم دیدم ، طرف حتی دوستم رو به خواهرش معرفی کرده ولی خیلی راحت بعد دوسال رهاش کرد)
پس خواهشا با این افکار که این با بقیه فرق داره خودتو گول نزن
همه ی اون دخترا با این افکار جلو رفتن و آخرشم هیچی
ساده بودن مودبانه ی احمق بودنه
کسی به خاطر سادگی ازت تشکر نمی کنه
منظورم از سادگی ، زودباور بودنه
در مورد الفاظ بد هم
ببین عزیزم اصلا در شان دختر گلی مثل تو نیست که بخواد حرفای نامناسب بزنه
شاید برات عادت شده ولی کم کم میتونی خودتو تغییر بدی
۱.اول اینکه در آرامش و حتی به شوخی به هیچ وجه از کلمات نامناسب استفاده نکن حتی اگر خطابت به بدترین آدم باشه
۲.هروقت تو عصبانیت استفاده کردی برای خودت جریمه بذار
از خدا کمک بخواه راه درست رو بهت نشون بده
یه چیز دیگه هم یادم رفت بگم😊
سعی کن تو محیط های مختلط(گروه های مختلط که فضای خوبی نداره ، اینستگرام و کلا فضاهای این شکلی ) نرو ، هرچقدر فاصلت رو از پسر ها حفظ کنی برات بهتره
به این معنی نیست که اگه تو فلان گروه باشی حتما به گناه میفتی، نه عزیزم ولی هرچقدر ارتباطت با پسرها کمتر باشه ، کمتر در معرض اشتباهی ، باور کن من چند روز پیش برای یه کاری باید به یه آقا پسری پیام میدادم، شمارشو دادم به داداشم اون برام بپرسه، نه این که یه پیام ساده مشکلی داشته باشه ، نه ولی کلا میگم تا وقتی از راه دیگه ای میتونم کارم رو انجام بدم چه لزومی هست حتما خودم پیام بدم
حالا یه پیام که هدف خاصی داره اصلا مشکلی نداره ، فقط منظورم اینه که تا میتونی ارتباطت رو کم کن
من تا این سن(نزدیک۲۳) نه فضای واقعی نه فضای مجازی درخواست دوستی از پسری بهم نشده، چون اصلا خودم رو توی موقعیتی قرار ندادم که چنین درخواستی بشه
ذهنمم به همین خاطر آروم بوده
و احتمال به اشتباه افتادنم صفر
پیشگیری بهتر از درمان است😁
یه خورده به خودم سخت میگیرم ولی در عوض در نهایت راحت ترم
چون وقتی درخواست دوستی نباشه توهم اشتباه نمیکنی
ولی اگه یه پسری به هردلیلی جذبت بشه یا احساس کنه میتونه باهات ارتباط بگیره و هی درخواست دوستی بده حتی اگرم محکم باشی و نه بگی ، حداقلش اعصابت یکم خورد میشه
از کامنتت میشد فهمید دختر گلی هستی
امیدوارم همیشه راه درست رو انتخاب کنی
همه حرفام خواهرانه و دوستانه بود
میتونم بفهممت چون خودمم دخترم و تو سنت بودم
خواهشا به حرفام فکر کن
امیدوارم موفق باشی عزیز دلم🌹
تمرکزت رو بذار روی چیز های مهم✌
با قلب پاکت برام دعا کن💕
به H. Irani
سلام آبجی مهربونم و دوست گلم امیدوارم حالت خوب باشه من آدم بی حوصله ای هستم ولی حرفات انقدر قشنگ بود ک همشون رو خط به خط خوندم و مطمئن باش تمام سعیم رو میکنم ک بهش عمل کنم من دنبال رابطه با پسرا نیستم حسینم بهم آرامش میداد برای همین این مدت به پاشم افتادم و غرورمو گذاشتم کنار خیلی خر و خنگ بودم خیلیییییی دعا کن دندانپزشک بشم عزیزم … حسین اهل سواستفاده کردن نیست اون منو بیشتر مثل یه خواهر کوچیکتر دوست داره و همیشه بهم کمک میکنه بیشتر از اینکه بخواد دوست دارم و عاشقتم و اینارو بگه بیشتر برام دلسوزه هنوز همدیگه رو ندیدیم ک بخوام تصمیمی راجبش بگیرم امروز میره گوشیشو بفروشه ای خدااا دلم براش تنگ میشه ولی چ میشه کرد فعلا وضع هردو مون اینجوریه دیگ اون یه مدت بدون گوشیه منم کنکور دارم ببینم بعد کنکور چی میشه خخخ به نظرت بعد کنکور برم جلووو ؟ یا ن ؟ حسین به خاطر درس خوندنم شده باشه بهم کمک میکنه خخخ میگه پزشک شدی میام خواستگاریت بعضی موقع هام میگه شوخی کردم ها خیلی وقت ها هم به قول خودت فکر میکنه من به دردش نمیخورم ولی اون دوست داره شخصیت من رو بسازه به عنوان همسر ایده آلش همش بهم میگه اینجوری رفتار کنم خوشش میاد و این لباس رو بپوشم یا چ میدونم از چادری بودن خوشش میاد میگه من بگم چادر بپوش میپوشی هعی خدا از دست این پسره معلوم نیس چند چنده خخخ خوبه خودمم مثل اونم و گفتم حوصله ام پایینه و این همه خط نوشتممممم خخخخخخخخخ قربونت عزیزمی مرسی ک جوابمو دادی .. بووس
سلام عزیزم
ممنون گلم
دندانپزشک که بی حوصله نمیشه😉
ان شاءالله به همه هدف های خوشگلت برسی
ببین عزیزم اصلا بحث سواستفاده کردن نیست، سوءاستفاده فقط یه حالته (اون سوالایی که پرسیدم همش حالت های مختلفی بود که ممکن بود باعث بشه شما به هم نرسین و کلی حالت دیگه)
ممکنه شما پشیمون بشی، ممکنه ایشون پشیمون بشن ،ممکنه خانواده ها رضایت ندن
ممکنه شرایطتون به هم نخوره ووو
عزیزم آرامش رو اشتباه نگیر
وقتی میگی فردا موبایلشو میفروشه و دلم تنگ میشه ، وقتی میگی بعد کنکور برم جلو یا نه ،..
اینا نشون میده شما آرامش نداری
یه گوشه ی ذهنتون درگیر ایشونه
چون اطمینان نداری از بودنش
عزیز دلم با خودت صادق باش
علاقه ی بین دوجنس مخالف نمیتونه صددرصد خواهر برادری باشه
وقتی حتی به شوخی یا هرچی بگه میخوام بیام خواستگاریت و …
پس خواهشا دیگه نگو من مثل خواهرش دوست داره
ولی این که میگی زیاد ابراز علاقه ی اون شکلی نداره خوبه ولی بازم وابستش شدی پس این ارتباط اشتباهه
اصلا الآن مسئله این نیست که این آقا ، پسر خوبیه یا نه
شما فرض کن بهترین پسر دنیاس
ولی عزیز من شما نباید وابسته ی شخصی بشی که مطمئن نیستی همسرت میشه یا نه
چون آرامشتو میگیره
بعدا ضربه میخوری
و حتی توی زندگی آیندت ممکنه تاثیر منفی بذاره
شما خودتم میگی این پسره معلوم نیست با خودش چندچنده
چرا به همچین آدمی دلبستی
ببین عزیز من
با خودت صادق باش
هرجا فکر کردی راه رو اشتباه رفتی برگرد، اشتباهت رو ادامه نده
اگه نظر منو میخوای این رابطه رو تموم کن خداروشکر که راه ارتباطیتون هم قطع میشه
دیگه نه سمت ایشون برو ، نه بهشون اجازه بده وارد حریم شخصیت بشن
کلی آدم هستن که میتونی ازشون کمک بگیری
لزومی نداره از یه پسر کمک بگیری و باهاش درد دل کنی
سعی کن ارتباطت رو با پسرا محدود کنی
طبق تجربه ی خودم برای حفظ رابطه ی رسمی با آقایون باید برای خودت قانون بذاری و بهش پایبند باشی و به هیچ وجه استثنا قائل نشی
در غیر این صورت ممکنه دچار اشتباه بشی
چون معمولا توی یک ارتباط کمی طولانی ، بعضی چیزها از بین میره
یکی خجالته ، حس غریبه بودن ، و…
به خاطر همین اگر برای خودت قانون نذاشته باشی ، ممکنه بعضی افراد برات استثنا بشن و مرزهات رو بشکنی
ولی وقتی قانون بذاری و به حالت عادت برای خودت در بیاری حتی اگه ارتباطت هم در شرایطی یه خورده ادامه پیدا کرد ، مرزهات رو نگه میداری
اگه کسی مرزت رو رد کرد ، تو رودربایستی نباش خودت جلوش رو بگیر
این رو یادت باشه این تو هستی که به عنوان یه دختر باید نوع رابطه رو شکل بدی
این تو هستی که تعیین میکنی رابطه ی خودت و فرد مقابلت رسمی باشه یا نه
پس ارتباطت رو در شرایط مختلف مدیریت کن
استثنا قائل نشو
این که فلان شخص آرامش میده و … اینا توجیهه گل من
مثلا نگاه کن ببین اولین بار چی باعث شد با این آقا وارد این ارتباط بشی
چنین چیزهایی رو برای خودت محدود کن
موفق باشی عزیزم
خواهش می کنم عزیزم ، وظیفم بود.
التماس دعا
در پناه خدا باشی💗
کامنتم خطاب به هانیه بود
شاید پیش خودتان فکر کنید که مردها بعد از جدایی خیلی احساس غم و ناراحتی نمیکنند و این فقط دخترها هستند که بعد از شکست عشقی زانوی غم بغل میگیرند و آینده خود را تباه شده میبینند. اما حقیقت چیز دیگری است. پسرها هم بعد از جدایی و شکست عاطفی معمولا دورهای از سوگ و ناراحتی را تجربه میکنند ولی فقط نوع واکنشی که آنها نسبت به جدایی دارند با واکنشی که دخترها از خود نشان میدهند تا حد زیادی متفاوت است. البته این نکته را نیز باید به یاد داشته باشید، بسته به اینکه او رابطه را با شما تمام کرده یا اینکه شما خواستار جدایی بودید این واکنش و حس و حال میتواند در آنها متفاوت باشد. در این مقاله ما درباره آنچه که بعد از یک ضربه روحی برای مردان اتفاق میافتد صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب
زنان و مردان در مواجهه با جدایی به شیوههای مختلفی عکس العمل نشان میدهند و افکار و احساسات مختلفی را تجربه میکنند. به طور کلی زنان بعد از جدایی هیجانات و احساسات ناخوشایند بیشتر و شدیدتری را تجربه میکنند اما نسبت به مردها راحتتر میتوانند احساساتشان را بروز دهند. اما برای اینکه بتوانند با جدایی کنار بیایند ضروری است نسبت به احساسات و افکارشان شناخت دقیقتری پیدا کنند و شیوههای صحیح ابراز آن را یاد بگیرند، چون خیلی از اوقات بدلیل اینکه شیوه نادرستی برای بروز احساساتشان انتخاب میکنند و تکانشی عمل میکنند به شدت آسیب میبینند و خشارات جبران ناپذیری به زندگیشان وارد میکنند. آقایان در عوض به شدت احساساتشان را سرکوب میکنند چون در جامعه کمتر پذیرفته شده است که مردی غم و ناراحتیاش را بروز دهد و برای مثال گریه کند. همچنین مردها جامعه حمایتیِ احساسی کوچکتری دارند چون مردها عمدتا با شریک عاطفی یا همسرشان درد و دل میکنند و در کنار او ناراحتیشان را بروز میدهند اما بعد از جدایی جامعه حمایتیشان را از دست میدهند و شدیدا به یک فضای امن احتیاج دارند تا بتوانند احساسات ناخوشایندشان را بعد از جدایی بروز دهند بهمین خاطر مدت زمان بیشتری درگیر جدایی هستند و دیرتر فراموش میکنند. احساساتی که سرکوب میشوند یک جا بالاخره مثل یک آتشفشان فوران میکنند و گدازههای آن همه چیز را نابود میکند.
بسیاری از پسرها بعد از اینکه رابطه عاطفی خود را با دختر مورد علاقهشان یا همسرشان تمام میکنند احساس رهایی کرده و فکر میکنند که انگار مدت زمان زیادی را در این رابطه سپری کردهاند و بخاطر محدودیتهای طرف مقابلشان نتوانستهاند خیلی از کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند. آنها از مدتها قبل در فکر تمام کردن رابطه بودهاند تا اینکه بالاخره تصمیمشان را میگیرند رابطه را تمام میکنند و بدنبال آرزوهای خود میروند. شاید آنها از اینکه ناگهان شما را رها میکنند احساس عذاب وجدان نیز داشته باشند، اما عموما میل به رهایی و دنبال کردن آرزوهای شخصی خودشان بر احساس عذاب وجدان آنها غلبه میکند. یادتان باشد که در چنین شرایطی او تصمیم نهاییاش را گرفته و در بیشتر مواقع درخواستهای شما برای بازگشتن به رابطه، تاثیری ندارد چرا که او سرشار از هیجان و انگیزه برای دستیابی به اهدافی است که او برای رسیدن به آنها لحظه شماری میکند؛ هرچقدر هم که این اهداف از نظر شما غیر منطقی باشند. او احتمالا میداند که حس و حال اکنونش به معنای بد بودن شما نیست، ولی دوست دارد این کار را یکبار برای همیشه انجام دهد تا بعدا در آینده احساس پشیمانی نکند. به عبارت دیگر او میخواهد جوانی کند و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خود را درگیر محدودیت ها و تعهد در رابطه نکند.
احساس دیگری که معمولا مردان بعد از تمام کردن رابطه پیدا میکنند، احساس غرور و قدرت نسبت به خودشان و کسی است که رهایش کردهاند. همانطور که در بخش قبل گفته شد، بعد از جدایی کمی احساس عذاب وجدان در این افراد ایجاد میشود اما آنچه در آنها بیشتر به چشم میخورد احساس غرور است. مردان و پسرانی که ارتباط خود را با همسر یا دختر مورد علاقهشان تمام میکنند از اینکه توانستهاند تصمیم گیرنده نهایی در رابطه باشند احساس خوبی دارند و گاهی در جمعهای دوستانه خود از اینکار با افتخار صحبت میکنند. آنها فکر میکنند که شخص قدرتمندی هستند و به همین دلیل میتوانند با هر دختر دیگری که میخواهند وارد رابطه شوند. این احساس قدرت و رضایت درونی یکی از رایجترین احساسات بعد از جدایی در مردان است؛ مخصوصا زمانی که با درخواستهای مکرر طرف مقابلشان برای ماندن یا بازگشت به رابطه روبرو شوند.
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
یکی دیگر از احساساتی که مدتی بعد از جدایی احتمالا در مردان دیده میشود، احساس شک و تردید نسبت به درست بودن تصمیمشان است. این احساس زمانی در آنها ایجاد میشود که حدودا چند هفتهای از جدایی آنها گذشته و آنها تفریحات مجردی خود را کردهاند. در این زمان آنها مدام با خود فکر میکنند که آیا تصمیمی که گرفتهام درست بوده؟ آیا در حق او بی معرفتی نکردم؟ البته آنها در واکنش به احساسات خود عملی انجام نمیدهند و فقط در حد فکر از ذهن آنها عبور میکند.
احساس نارحتی و اندوه بعد از جدایی نیز در برخی از مردان و پسرها دیده میشود. این احساس غم تا حدودی از احساس عذاب وجدان آنها ناشی میشود. زمانی که احساس میکنند دیگر از خوشگذرانی و وقتگذرانی با دوستانشان خسته شدهاند و دوست دارند ارتباط جدی تری را شروع کنند. این احساس اندوه مخصوصا در کسانی که ارتباط طولانیتری با طرف مقابلشان داشتهاند بیشتر به چشم میخورد. آنها پیش خود فکر میکنند که چرا ارتباط خود را باکسی قطع کردهاند که سالها به او علاقهمند بودند و انرژی روانی و مالی زیادی برای آن صرف کرده بودند.
زمانی که چند وقتی از جدایی مردان میگذرد، احساس کنجکاوی نسبت به آنچه عشق سابقشان انجام میدهد در آنها ایجاد میشود. او احتمالا شما را در صفحات مجازی دنبال میکند یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان میخواهد سر از کار شما درآورد. این حس کنجکاوی مخصوصا زمانیکه شما دیگر با او در تماس نیستید و برای برگشتنش تلاشی نمیکنید؛ تشدید میشود. اینکه او شما را از روی خودخواهی رها کرده قطعا ناراحتکننده است اما همین که شما توانستید این تجربه تلخ را بپذیرید و مدیریت کنید بسیار برای او عجیب و کنجکاوی برانگیز خواهد بود. در این مرحله او باز هم اقدامی نمیکند چرا که خودش رابطه را تمام کرده و اگر بخواهد دوباره بازگردد احتمالا احساس میکند که غرورش خدشهدار میشود؛ ضمن اینکه او منتظر است از سمت شما پیغامی دریافت کند که در آن از او برای بازگشتش درخواست میکنید. به همین دلیل است که ما به دختران و زنان پیشنهاد میکنیم تا برای موفق شدن برای بازگشت عشقشان بدون اینکه خودشان درخواستی بکنند؛ بیشتر به رشد شخصی خود برسند و گاهی آن را در فضای مجازی مانند اینستاگرام به اشتراک بگذارند. این کار باعث بیشتر شدن حس کنجکاوی او شده و احتمالا او را ترغیب به بازگشت میکند.
بعد از دنبال کردن شما در فضای مجازی یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان او متوجه میشود که انگار بدون او خیلی هم به شما سخت نمیگذرد و شما در حال لذت بردن از زندگیتان هستید. همین موضوع جرقه نگرانی و ترس از دست دادن شما را در قلب و فکر او میزند. مدام پیش خود میگوید:” انگار اون بدون من خیلی حالش خوبه!”یا ” اگر یکی بهتر از من وارد زندگیش بشه چی؟”. اگر در مراحل قبل شما مدام به اوبرای بازگشتش التماس میکردید او هیچ وقت به مرحله نگرانی نمیرسید چرا که از داشتن شما اطمینان داشت.
زمانی که مردی تمام احساساتی را که در مراحل قبل گفته شد پشت سر بگذارد در این مرحله احتمالا از کاری که کرده پشیمان میشود و دوست دارد به رابطه بازگردد. البته این مرحله برای تمام افراد صادق نیست و میتواند در هر فردی متفاوت باشد. اما از آنجایی که او درگیر حس غرورش است؛ گاهی خودش مستقیما پیشنهاد نمیدهد بلکه با فرستادن واسطه در ابتدا شانس خودش را امتحان میکند.
او تمام راههای ارتباطیاش را با شما قطع میکند؛ این قطع ارتباط در واقع به این معنا است که او نمیخواهد با احساسات و هیجانات منفی مربوط به جدایی و شکست عشقی مواجه شود. او میداند که صحبت کردن با شما فقط باعث میشود که حالش بدتر شود و احساس بدتری پیدا کند و احتمالاً میداند که در حال حاضر با صحبت کردن به شما به جایی نمیرسد. اگر او تمایلی به شروع مجدد رابطه نداشته باشد، میداند که صحبت کردن با شما جز آن که باعث شود، احساس بسیار بدی پیدا کند، فایدهی دیگری ندارد، بنابراین نهایت سعیاش را میکند تا هیچ تماسی با شما نداشته باشد. او اصلاً قصد ندارد که آدم پست و بیملاحظهای باشد، فقط سعی میکند تا سلامت عقل و ثبات عاطفی خود را حفظ کند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.
دقیقاً نمیدانیم که چرا پسرها بعد از جدایی به ورزش روی میآورند، اما از یک موضوع مطمئن هستیم، تقریباً تمام پسرها بعد از تجربهی یک شکست عشقی موقتاً به خورهی ورزش تبدیل میشوند و باشگاه رفتن بخش ثابتی از برنامهشان میشود. برای برخی از این مردان باشگاه جایی است که میتوانند تمام تستوسترون و انرژی محدود انباشته شده در بدنشان را آزاد کنند. برای عدهای نیز ورزش کردن راهی برای سرگرم شدن و پر کردن وقتی است که قبلاً به عشقشان اختصاص میدادند. دلیل ورزش کردن بعد از جدایی هر چه که باشد، پسرها را اندکی بعد از شکست عشقی میتوانید در باشگاه پیدا کنید ورزش کردن یکی از ساز و کارهای مردان برای مقابله با درد و رنج جدایی است.
وقتی دو نفر در یک رابطهی عاشقانه هستند، به خاطر شادی و خوشبختی طرف مقابلشان فداکاریهایی میکنند. این ازخودگذشتگیها میتواند به سادگی نگذاشتن پاها روی میز یا استفاده کردن از زیرلیوانی باشد تا جای لیوان روی میز باقی نماند و عشقشان عصبانی نشود. این کارها علیرغم کوچک بودنشان تاثیر قابل توجهی در خوشحال کردن طرف مقابل دارند. اما وقتی از هم جدا میشوید، چه اتفاقی میافتد؟ آقایان جورابهایشان را همه جای خانه روی زمین پرت میکنند، خردههای چیپس را روی زمین میریزند و پاهایشان را هر کجا که بخواهند، میگذارند؛ به طور کلی هر کاری که میدانند عشق سابقشان از انجام دادن آن نفرت دارد، انجام میدهند، چون الان دیگر هیچ مانعی را مقابل خود نمیبینند و کسی در زندگیشان نیست که آنها را منع کند؛ حداقل کاری که میتوانند انجام دهند، این است که خودشان را در زندگی و رفتارهای مجردی غرق کنند.
بسیاری از مردان و پسرها بعد از تمام کردن ارتباطشان، دوباره با قدرت بیشتری فعالیتشان را در اینستاگرام از سر میگیرند چراکه تا مدتها قبل بدلیل محدودیتها و حساسیتهای طرف مقابلشان نمیتوانستند آنطور که دوست دارند آنجا فعالیت کنند. اکنون آنها از تمام لحظههای خود عکس و فیلم تهیه کرده و آن را با دوستانشان به اشتراک میگذارند.
اینکه رابطهای واقعا پتانسیل ترمیم و بازسازی دارد نیاز به بررسی تخصصی دارد. زمانیکه فردی از عشقش جدا میشود نمیتواند قضاوت درست و منطقی نسبت به شرایط رابطهاش داشته باشد چون ویژگیهای مثبت طرف مقابل و رابطه را پررنگتر میبینید. برای بررسی دقیق اینکه آیا رابطهای ارزش بازگرداندن دارد یا خیر حتما باید از مشاور روانشناس که در زمینه روابط عاطفی تخصص دارد کمک گرفت. مشاور به فرد میکند تا بدون جهتگیری ویژگیهای مثبت و منفی رابطه و طرف مقابلش را مشخص کند و بر اساس آن بتواند برای ادامه رابطه تصمیمگیری کند. توصیه میکنیم حتما پادکست زیر را گوش دهید.
0 از 25 سوالات تکمیل شده است .
پرسش و پاسخ:
دوست عزیز، در آزمون پیش رو سوالاتی درباره مدت زمان و کیفیت رابطه شما و عشق سابقتان پرسیده می شود که خواهشمند است به منظور کسب نتیجه صحیح تمام سوالات را به دقت بخوانید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. زمان تقریبی پاسخ دهی: 5 دقیقه
در حال حاضر آزمون را تکمیل کرده اید . شما نمیتوانید دوباره شروع کنید.
آزمون در حال بارگذاری است
شما برای اجرای آزمون باید عضو شده باشید یا وارد پنل کاربری شوید
شما برای شروع این آزمون باید آزمون های مشخص شده را تکمیل نمائید :
زمان سپری شده است
دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج این آزمون نشان میدهد که رابطه شما احتمالا در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد و شانس شما برای بازگرداندن او کم است. پیشنهاد ما به شما پیدا کردن راهی برای فراموش کردن او است. البته به یاد داشته باشید که همیشه اندکی دوری می تواند دو نفر را دلتنگ هم کند. مگر اینکه مدت زمان زیادی از جدایی گذشته باشد و شما به شکل ناراحت کننده ای از هم جدا شده باشید. اگر هنوز هم امید به بازگشت او دارید سعی کنید بهجای دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن، روی افزایش مهارتهای فردی و رشد شخصی خود کار کنید. این کار اعتماد بنفس شما را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا جدایی را راحتتر پشت سر بگذارید.
برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شانس شما برای برگرداندن عشقتان کم است و اگر به موقع اقدام جدی نکنید ممکن است برای همیشه او را از دست بدهید. شما اکنون در دوره حساسی قرار دارید که نباید حتی یک دقیقه از زمان خود را نیز از دست بدهید. بهتر است هر چه زودتر دلایل تمام شدن ارتباطتان را بررسی کنید و بدنبال پیدا کردن راه حل هایی برای آن باشید. هر چقدر که زودتر دست به کار شوید احتمال اینکه بتوانید او را بازگردانید بیشتر خواهد شد. این کار مستلزم کسب مهارتهایی است که باید برای بدست آوردن عشقتان آنها را یاد بگیرید.
برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج میتوانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطبنمای بازگرداندن عشق و ازدواج
دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالات، به اطلاع می رساند که نتایج این آزمون هم خبر خوب برای شما دارد و هم خبر بد. خبر خوب اینکه شما شانس نسبتا خوبی برای بازگرداندن عشقتان دارید اما رابطه شما کاملا در مرز بین بهبودی و ویرانی قرار دارد. یعنی اگر کمی تلاش کنید می توانید احتمال بازگشت عشقتان را بشدت افزایش دهید ولی در صورت غفلت و اندکی ناامیدی رابطه شما دستخوش ویرانی خواهد شد. اینکه رابطه شما در این وضعیت قرار گرفته نشان دهنده این است که احتمالا شما دو نفر در یک بخش از ارتباطتان به درستی عمل نکردهاید. برای مثال نتوانستید به درک مشترکی از یکدیگر برسید و همیشه بدنبال خواسته های خودتان بودهاید. پیدا کردن همین نشانههای کوچک به کمک یک مشارو روانشناس و آموزش تکنیکهای ارتباطی جذب مجدد میتواند به ترمیم و بهبود رابطه شما کمک شایانی کند.
برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج میتوانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطبنمای بازگرداندن عشق و ازدواج
دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شما میتوانید عشق خود را به رابطه بازگردانید. اما این نتایج علاوه بر نشان دادن شانس بالای شما نشاندهنده نقاط ضعفی در رابطه شما نیز هست که برطرف کردن آنها ارتباط متعهدانه پایداری را برایتان به ارمغان میآورد. احتمالا رابطه شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و یا سوءتفاهمات شخصی قرار گرفته و خراب شده است. مثلا خانواده شما را مجبور به تمام کردن رابطه کرده باشند یا اینکه برداشتهای غلط از رابطه شما را به این نقطه رسانده باشند. دلیل آن هر چیزی که هست قابل اصلاح است و قطعا با آموزش تخصصی و همراهی یک مشاور روانشناس می توانید رابطه خود را دوباره از سر بگیرید.
برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج میتوانید به اینجا مراجعه کنید. دانلود کتاب قطبنمای بازگرداندن عشق و ازدواج
دوست عزیز با سپاس از پاسخگویی به سوالات به اطلاع میرسانیم که شما تا برگرداندن عشقتان فاصلهی کمی دارید و قطعا ارتباط شما بدلیل نقص در مهارتهای بین فردی خراب شده است. با کسب مهارتهای لازم در زمینه بهبود روابط، سوءتفاهمات و نقاط ضعف رابطه خود را اصلاح کرده و آینده خوبی برای خودتان بسازید. فراگیری این مهارت ها به شما کمک می کنند تا بتوانید رابطه خود را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. یعنی رابطه ای که هردوی شما از آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.
برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج میتوانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطبنمای بازگرداندن عشق و ازدواج
ارتباط شما چقدر جدی بود ؟
چه مدت با هم در رابطه بودید؟
آیا پای خیانتی در میان بود ؟
چگونه بفهمیم مردی ناراحت است
فکر می کنید او از بودن در کنار شما چقدر احساس آرامش می کرد؟
فکر می کنید چقدر از علائق و ارزش های شما شبیه به یکدیگر بود ؟
با این جمله چقدر موافقید :”به نظر می رسید که او بیشتر مواقع از بودن در کنارم خوشحال نیست”
ارتباط شما با خانواده او چطور بود ؟
آیا بار اولی است که از هم جدا می شوید؟
آیا ارتباط شما از راه دور بود؟
آیا مدام با هم دعوا داشتید؟
اگر متاهل هستید آیا فرزندی هم دارید ؟
رابطه را چه کسی به پایان رساند؟
چقدر از جدایی شما می گذرد ؟
جدایی خود را از لحاظ شدت در کدام دسته قرار می دهید؟
حس و حال او هنگام جدایی چگونه بود ؟
آیا برای بازگشت عشقتان التماس کردید ؟
آیا بعد از جدایی با هم صحبت کردید؟
آیا او بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شده ؟
آیا شما بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شدید ؟
آیا بعد از جدایی عشق سابقتان علامتی از تمایل به بازگشت برای شما فرستاد؟ (برای مثال پیامی فرستاد ؟)
آیا بعد از جدایی او شما را در شبکه های اجتماعی بلاک کرده است ؟
آیا بعد از جدایی رابطه جنسی هم داشتید ؟
فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ولی اگر این کار 3 ماه یا بیشتر زمان ببرد فکر می کنید بتوانید صبر کنید ؟
فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ، آیا حاضرید بخاطر این کار تغییرات مفیدی در رفتارتان ایجاد کنید ؟
آیا می توانید این بلاتکلیفی را تا روشن شدن شرایط تحمل کنید ؟
اولین و طبیعیترین واکنش احساسی مردان به جدایی خشم است. این احساس در مردان پررنگتر از زنان است؛ چرا که احساس میکنند در مدتی که با عشقشان در رابطه بودهاند به بازی گرفته شدهاند. آنها نمیتوانند بپذیرند که کنار گذاشته و طرد شدهاند. به همین دلیل خشم خود را به صورت های مختلف، کلامی و غیر کلامی نسبت به خود، طرف مقابل و اطرافیان نشان میدهند.
بسیاری از مردان بعد از اینکه عشقشان آنها را ترک میکند بسیار احساس بی ارزش بودن میکنند. آنچه آنها پیش خود فکر میکنند این است که حتما ایراد و اشکالی داشتهاند که شریک عاطفیشان آنها را نخواسته و طردشان کرده است. حتما او جایی در رابطه برای آنها کم گذاشته است یا به عنوان یک مرد مهارت لازم برای جذب عشقش را نداشتهاست. هیچ چیز قطعا برای یک مرد سختتر از این نیست که کسی مستقیم یا غیرمستقیم به او بگوید که دوست داشتنی نیستی و من میخواهم ترکت کنم. این جدایی میتواند ضربه بسیار سنگینی به روح و قلب یک مرد باشد.
احساس غم و اندوه نیز قطعا در بین تمام مردانی که طرف مقابل ارتباطش را با آنها قطع کرده؛ دیده میشود. این احساس غم و اندوه بیشتر ناشی از احساس بیکفایتی و بیارزش بودن است که برای مردان بسیار مهم است. زمانیکه شخصی احساس اعتماد بنفس شما را زیر سوال ببرد شما احتمالا از این کار او ناراحت شده و احساس بدی پیدا میکنید.
مردان و پسران معمولا در واکنش به چنین احساساتی، رفتارهایی از خود نشان میدهند که در ادامه به آن میپردازیم.
آنچه مردان معمولا بعد از جدایی انجام میدهند، برقراری تماس و ارسال پیامهای مکرر به شخصی است که رهایشان کرده. آنها فکر میکنند که میتوانند با این کار نظر عشقشان را تغییر دهند و او را بازگردانند. اگرچه این کار آنها اشتباه است و معمولا نتیجهای در پی ندارد، اما برای آنها روزنه امید است.
برخی مردان خانهنشینی را در تلاش برای کنار آمدن با قلب شکستهشان انتخاب میکنند. او یخچال و کابینتها را پر از قوطیهای کنسرو و کمپوت و سبزیجات میکند، دیوارهای خانه را با آثار هنری پر میکند و شاید چند گلدان بخرد. این کارهایی که او بعد از شکست عشقی به آنها روی میآورد، احتمالاً همان کارهایی است که انجام دادن آنها را سالها بنا به دلایل مختلف به تعویق انداخته بود. اما اکنون حالش با انجام دادن آنها بهتر میشود، چون با انجام دادن این کارهای جدید احساس مفید بودن میکند و خانهاش را دنجتر و گرمتر میکند.
بعضی از مردها معمولا بعد از جدایی سعی میکنند تا غم و ناراحتی خود را با سیگار جبران کنند. البته همه آنها در این مورد به هم شباهت ندارند ولی اغلب یکی از رایجترین روشهای کنار آمدن با مشکل بین مردان، کشیدن سیگار است چرا که بدلیل ماهیت آرامبخشی که دارند میتوانند برای چند ساعت آنها را بیخیال کنند. البته این تاثیرات موقتی هستند و بعد از گذشت مدتی تبدیل به عاملی برای ایجاد استرس و تنش می شوند.
وقتی عشقتان را ترک میکنید، او به احتمال زیاد برای پر کردن جای خالی طرف مقابل به رابطههای سطحی گذرا و بدون تعهد روی میآورد. بخش قابل توجهی از ارزشی که او برای خودش قائل بود، از بودن در یک رابطهی عاشقانه نشأت میگرفت، حال که او را ترک کردهاید، او نیاز مبرمی احساس میکند که هر چه سریعتر این منبع را دوباره به دست بیاورد تا باز هم احساس باارزش بودن بکند. بنابراین به سرعت وارد رابطهی جدید میشود؛ از طرف دیگر ممکن است این شروع شتابزده شما را به این فکر بیاندازد که او هیچ اهمیتی برای شما قائل نبوده است. اما اگر از دید او به قضیه نگاه کنید، متوجه میشوید که او فقط سعی در پر کردن خلأ زندگیاش دارد، چون اگر این کار را نکند، روحیهاش کاملاً به هم میریزد و احساس بدی دربارهی خودش پیدا میکند. این اقدام نسنجیدهی او هیچ ارتباطی با رابطهتان ندارد و در واقع فقط به نیاز او برای بهتر کردن روحیه و حس و حال خودش مربوط میشود.
این تفکر که مردان گریه نمیکنند، کاملاً اشتباه است؛ مسلم است که مردان هم گریه میکنند. بااین حال گریه کردن زنان برای جامعه قابل پذیرشتر از گریه کردن مردان است، بنابراین در حالی که یک زن به راحتی میتواند هنگام دردو دل کردن با دوستش در کافیشاپ گریه کند، یک مرد قبل از خالی کردن بار چشمانش باید ممطئن شود که کسی او را حین گریه کردن نمیبیند؛ به همین دلیل مردان معمولاً حمام یا چنین مکانهایی را برای گریه کردن انتخاب میکنند. جاری شدن اشک از چشم اثر درمانی دارد و باعث سبک شدن میشود و بخشی ضروری از فرایند بهبود بعد از شکست عشقی به شمار میآید.
پایان دادن به یک رابطهی عاشقانه برای هیچ کس خوشایند نیست. اما اکثر آقایان به جای این که بپذیرند نتوانستهاند با عشق قبلیشان به توافق برسند و در نهایت نیمهی گمشدهشان را پیدا خواهند کرد، در روزهای بعد از جدایی که آسیبپذیر و ناراحت هستند، به دوستان خود و هر کسی که گوش شنوایی داشته باشد، میگویند که هرگز دوباره وارد رابطه نخواهند شد. این مردان غمگین با خشم و ناراحتی به همه میگویند که عشق و عاشقی برای بازندهها است و الان که از رابطه خارج شدهاند، خیلی حالشان بهتر است. به علاوه آنها این حرفها را بارها، حتی وقتی وسیلهی جاماندهی عشق سابقشان را در خانه پیدا میکنند و به یاد او زیر گریه میزنند، برای خودشان تکرار میکنند. این تصمیم مخصوصا زمانیکه آنها عشقشان را در شبکه های مجازی با مرد دیگری ببینند، جدیتر میشود.
کاملاً مطمئن نیستیم که چه ارتباطی بین پسرها و ماشینها وجود دارد، اما به نظر میرسد که پیوند بینشان بسیار خاص و قوی باشد. البته شکی نیست که رانندگی برای زنان هم میتواند اثر درمانی داشته باشد و آنها را آرام کند. اما تاثیر رانندگی بر مردان بسیار قویتر است و کمک شایان توجهی به آرام کردن آنها میکند. به همین دلیل وقتی آقایان واقعهی تلخی، مانند شکست عشقی را تجربه میکنند، یکی از بهترین کارهایی که میتوانند، انجام بدهند این است که بدون نگاه کردن به نقشه یا تعیین مقصد به جاده بزنند و مدتی بدون هدف رانندگی کنند.
گاهی اوقات برای فکر نکردن به عشق سابق و پرت کردن حواس خود هیچ راهی بهتر از انجام دادن کارهایی که همواره آنها را به تعویق انداختهاید، وجود ندارد. بازدهی و کارایی آقایان غالباً بعد از جدایی فوران میکند و آنها از این انرژی نویافته برای انجام دادن کارهای عقب ماندهشان استفاده میکنند. سنباده زدن و لکهگیری کتابخانهی قدیمی، کار کردن روی نمایشنامهای که سالها کنار گذاشتهاند، پیوستن به لیگ بسکتبال که همیشه به آن فکر کردهاند و … ، تمام این کارها را بعد از جدایی انجام میدهند. انجام دادن این کارهای عقب مانده در کوتاه مدت روش بدی برای مقابله با جدایی نیست، چون ذهن و بدن کارهای سالم دیگری را برای منحرف کردن حواس از شکست عشقی انجام میدهد. اما مشکل از جایی شروع میشود که مرد غمگین نسنجیده تصمیمهای مهمی میگیرد، مثلاً میخواهد کسب و کار جدیدی را بدون برنامه یا دانش لازم شروع کند یا برای “پیدا کردن خود” به شهر دیگری برود، هرچند که به خاطر وامهای دانشجویی هنوز بدهی سنگینی دارد. فعال بودن خوب است، اما مشغول نگه داشتن خود برای پوشاندن خلأ درونی میتواند به فاجعه منجر شود.
بسته به اینکه مردان رابطه را با طرف مقابلشان به هم بزنند یا اینکه برعکس، احساسات آنها میتواند متفاوت باشد. در حالت اول آنها معمولا بعد از جدایی احساس خلاصی و رها شدن، احساس غرور و قدرت، احساس تردید نسبت به درست بودن کارشان، احساس ناراحتی، کنجکاوی و در نهایت نگرانی دارند. در حالت دوم نیز آنها اغلب در ابتدا خشمگین میشوند، احساس بیکفایتی کرده و خود را سرزنش میکنند و دچار غم و اندوه میشوند. آنها در هر دو حالت بعد از جدایی دست به انجام کارهایی میزنند. برای مثال اگر دخترها با گریه کردن پیش دوستانشان خود را سبک میکنند، پسر ها سعی میکنند وقتی پیش دوستانشان هستند بیشتر تفریح کنند و لذت ببرند. آنها بعد از جدایی تماس خود را با طرف مقابلشان قطع میکنند و یا در مواردی بر عکس برای برگرداندن او مدام با او تماس میگیرند. مدتی را در خانه به انجام کارهای شخصیشان اختصاص میدهند. برخی هم سعی می کنند تا با مصرف مشروبات الکی و سیگار کمی از فشارهای روحی خود را کم کنند. گاهی مردان بعد از تمام شدن رابطه احساس می کنند که طرد شده اند و به همین دلیل برای نشان دادن قدرت خود به عشق سابقشان با دخترهای زیادی وارد رابطه می شوند یا گاهی پست هایی از خود در اینستاگرام میگذارند که نشان دهند بدون عشقشان بسیار خوشحالاند. اما عدهای دیگر از مردان روشهای نسبتا سالمتری را برای آرام کردن خود استفاده میکنند، برای مثال به باشگاه ورزشی میروند، رانندگی میکنند، فیلم میبینند یا سر خود را با انجام دادن کارهای شخصی گرم میکنند.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
332 بازدید
522 بازدید
554 بازدید
618 بازدید
1.16k بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام دختر 24 ساله هستم که 4 سال با یه اقا در رابطه بودم. و الان 10 روزه که جدا شدم به دلیل این که من خواستم تکلیفم در رابطم مشخص بشه. اگه منو میخواد حداقل یه قدمی بذاره جلو اما ایشون بهم گفتن قصد ازدواج ندارن و من جدا شدم درضمن بگم که رابطه ما فوق العاده پیش میرفت همیشه حمایتگر هم بودیم ارامش داشتیم خوشحال بودیم برای پیشرفت هم کمک میکردیم کل دوستان اشناها از رابطمون خبر داشتن جر خانواده هامون…. رابطه سالم و خیلی خوبی داشتیم
سلام من ۳۰ سالمه و کیس احساسیم ۳۳ سال ۶ ساله باهم بودیمو خانواده هامون در جریان بودن هر بار حرف ازدواج میشد میگفت زوده الان شرایط اقتصادی خوب نیست اینم بگم ک جفتمون شاغل بودیمو یک خونه با تمام وسایل گذاشته بودیم یک مدته که سرد شده بزور زنگ میزد جواب پیامامونمیداد بیرون نمیرفتیم تاریخای مهمو فراموش میکرد ولی توی خونه مهربون بود و چیزی کم نمیذاشت بجز توجه تا میخواستم حرف بزنم باهاش یا خوابش میومد یا کار داشت من ۲ ماه با یک پسری کوچیکتر از خودم اشنا شدم فقط در حد چت که پیامامو خوند و شد اغازی برای پایان این داستان من اصلا رابطه عاشقانه ای نداشتم ولی اون اقا همه چی رو به نفع خودش تموم کر د هزارتا حرف زد و تمام وسایلامو از خونه بیرون انداخت و بلاکم کرد خونه ای ک نصف وسایلاش مال منه من میدونم اشتباه کردم ولی هر چی علتشو میگم فایده نداره میگه من کم نذاشتم در حالی ک من هیچ جا کم نذاشتم که زیادم بودم فقط دوس داشتم کسی باشه باهاش حرف بزنم هنوزم عاشقشم ولی اون نمیخواد ببینتم و همش میگه کات الان ک دو ماه گذشته میگه میخوام فکر کنم در صورتی ک من تا الان هر خطایی ازش دیدم بخشیدم ولی اون نمیبخشه نمیدونم به خانواده هامون چی بگم
سلام دوست گرامی در هر صورت خیانت اتفاق افتاده است و از جانب شما باید تلاش بیشتری برای بازسازی اعتماد او صورت بگیرد. توجیهاتی مانند نیاز به توجه بیشتر، خیانت را توجیه نمیکند. به مشاور مراجعه کنید و سپس برای ادامه و یا قطع این رابطه تصمیم بگیرید.
سلام من ۲۶ سالمه ده روزه از دوسپسرم جدا شدم خودم از همه جا بلاکش کردم با این حال از خط های دیگه زنگ میزنه که جواب ندادم به مامانم، داداشم مدام زنگ میزنه گفتم که بهش بگن خونه نیستم داداشمم بهش گفته من رفتم شهرستان با پسر داییم .بعد اون هی اس ام اس میده روزی صدتا اس ام اس توهین میکنه مثلا میگه تو زن پسر داییت بودی از اول.یا میگه دوس پسر قبلیت برگشته یا میگه شوگرددی پیدا کردی.توهین های بد زیاد میکنه که نمیشه اینجا بگم .از اول رابطه هم شکاک بود تا یک بار جواب تلفن نمیدادم میگفت با دوس پسرت بودی این حرفا منم خسته شدم از همه اخلاقا رفتارای بدش تموم کردم در ضمن پنج سال باهم بودیم .الان عذاب وجدان دارم همش تو فکر اینم ک نارحته
سلام دوست گرامی 5 سال رابطه مدت زمان زیادی است. 2 روز از کات شدن رابطه میگذرد و طبیعی است که او بخواهد بداند شما به چه دلیل رابطه را قطع کردید؟ اما درباره علت قطع شدن این رابطه، یعنی شکهای متوالی ایشان، حق با شماست که به سختی میتوانید با این شخصیت کنار بیابیید. شک کردن به دو دلیل اتفاق میافتد: یا خود فرد، شخص شکاکی است، یا از طرف مقابل مساله خاصی دیده است و اعتمادش سلب شده است. اگر شما مطمئن هستید که نمیخواهید رابطه را ادامه دهید و به نظر شما به بن بست رسیده است، نگرانی برای حال او و یا عذاب وجدان بیفایده است. اما اگر به بازسازی و ترمیم این رابطه فکر میکنید، بهتر است زیر نظر مشاور باشید تا مرحله به مرحله به شما کمک کند تا به شکل درستتری به رابطه برگردید.
سلام خدمت شما من سارینا ۳۹ سالمه الان که دارم این دیدگاه رو می نویسم خیلی حالم بده و واقعا از خدا مرگ می خوام من با اقایی حدود ۵ سال پیش آشنا شدم و با وجود تفاوت های خیلی زیاد از نظر تحصیلی و خانوادگی به هم علاقه ی شدید پیدا کردیم و عقد کردیم البته موقت (۹۹) ساله خیلی خوب بودیم و دوستم داست تا اینکه بخاطر بدهکاری و چک به مدت ۳ سال زندان بود که من تو این سه سال رهاش نکردم و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفتم حدود ۴ ماه قبل آزاد شد و هنوز دو هفته نگذشته بود پدرم رو از دست دادم اوایل آزادی خوب بود ولی به مرور سر مسائل بی ارزش می گفت نمی تونم ادامه بدم با اینکه خانواده ها در جریان بودن و قرار بود عقد دائم کنیم بگذریم حدود یکماه قبل خونه گرفتیم و کلی وسیله برا خونه که کم کم مستقل بشیم ولی از دو هفته قبل رفتارش عوض شد و طولانی مدت جواب تلفن نمی داد و وقتی اعتراض کردم گفت ما نمی تونیم زیر یک سقف ادامه بدیم و بهانه آورد و بدون دلیل منطقی منو ترک کرد به منم گفت وسایلت رو برات میفرستم دیروز که بعد از یکهفته پیام دادم برا اینکه ببینم وسایلم رو کی می فرسته چون قفل خونه رو عوض کرده بود و من نمی تونستم خودم برم برام نوشت زن گرفتم و بعد هم از گوشی خودش یه خانم برا من وویس فرستاد که ما با هم ازدواج کردیم و مزاحم نشو …. من داغونم مگه میشه ادم اینقدر وقیح باشه که با عشقش و کسی که اینهمه مدت منتظر بوده و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفته اینقدر ظالمانه برخورد کنه یادم میاد دلم می خواد بمیرم منو راهنمایی کنید چیکار کنم هضم کنم این خیانت رو و برگردم به حال خوبم من هنوز سوگوار پدرم هستم ولی عشقم کسی که اندازه ی جونم دوست داشتم رو هم به بدترین شکل ممکن از دست دادم
سلام دوست گرامی شما دو سوگ سنگین را پشت سر گذاشتید و این طبیعی است که بهم ریخته باشید و باورتان نشود این اتفاقات برای شما افتاده باشد. در چنین شرایطی شما میتوانید با مشاوران رادیوعشق گفتگو داشته باشید و همچنین در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید.
من و پسری که هر دو ۲۹ سال سن داریم از طریق فضای مجازی ۱۳ ماهه که اشنا شدیم ایشون یک شکست عاطفی رو قبل از اشنایی با من پشت سر گذاشتن و بدون اینکه من راجبش حرف بزنم از گذشتش احساس پشیمونی داره و میگه کاش چند سال پیش تو رو پیدا میکردم …فعلاا راجب ازدواج حرفی نزده ولی من زیاد به این موضوع فکر میکنم و حتی سعی میکنم درستتر بشناسمش … ما در دو شهر باا فاصله ۶ ساعت زندگی میکنیم و چهار باره همو دیدیم ولی تصویری و تلفنی زیااد حرف میزنیم چند ماهه که وقتی ابراز دلتنگی میکنه چشماش خیس میشه گاهیم که پیشمه و احساساتی میشه اشکش درمیاد رفتاری به نظر ادم ضعیفی نمیاد ولی چون ۴-۵ باری میشه خیس شدن چشماشو دیدم شک کردم ممکنه ایشوون افسردگی داشته باشند یا ایا این برای ازدواج اسیب زاست؟؟؟
خیییلی جالب بود ، همیشه درمورد این موضوع فکر میکردم ،اصلا تصورنمیکردم آقایون اینقدر حساس و شکننده باشند ،فقط ادعا میکنن اما خیییلی ظریفن
سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.
دقیقا همه این مراحل که گفتید برای من اتفاق افتاد و برگشت ولی افسوس که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه!
سلام دوست گرامی بعد از برگشتن شما و طرف مقابل به ارتباط نیاز است تا درباره مسائلی که در رابطه وجود داشت و باعث جدایی شده بود به صورت دقیق و شفاف صحبت کنید. اگر پس از برگشت همچنان درگیر مسائل گذشته باشید و پرونده آن را نبسته باشید، هیچ چیزی مثل قبل نمیشود. برای دریافت راهنمایی بیشتر و یادگیری مهارتهای ترمیم رابطه میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید..من ب مدت 1سال با ی دختر تو رابطه بودم و خیلی دوست داشتیم همدیگرو قصدمونم ازدواج بود ولی یهو کم کم نسبت بهم سرد شدیم سر تنش هایی ک بینمون ب وجود اومد و منم ک زیادی روش حساس شده بودم ب همه چیش گیر میدادم سر همین خسته شد و رابطه رو تموم کرد و رفت…آخر سر هم برام آرزوی خوشبختی کرد و گفت ک دیگ میخواد تنها باش و ب اهدافش فکر کنه باورم نمیشد کسی ک ی روز دیوانه وار عاشقم بود یهو نسبت بهم سر گیردادنام سرد شد و رفت در حالی ک گفتم بهش عوض میشم البته اونم ی ایرادایی تو رفتارش داشت خلاصه ی جورایی خودخواهی کرد در حالی ک من بیشتر بهش خوبی میکردم…میخوام بدونم این رابطه قابل برگشت هست یا نه؟ چون موقع جدا شدن خیلی مصمم بود..اما چند روز که از شماره های مختلف یکی بهم زنگ میزنه من حسم میگ خودشه ولی بازم شک دارم…چون اون طوری ک اون رفت دیگ شک دارم ب برگشتنش…خیلی راحت رفت
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. شما در حال حاضر مشغول بررسی و مرور اشتباهات خودتان و او هستید، در این حالت برگشتن به شما کمکی نمیکند. بلکه زمانی میتوانید به برگشتن فکر کنید که آن رفتارهایی که طرف مقابل شما را آزار داده است را اصلاح کنید.
سلام! زنی 28ساله هستم مدت 8ماهه ک از شوهرم جدا شدم ، اصرار برای جدا شدن هم از شوهرم بوده حالا بعد از اینکه ب حرفش گوش دادمو جدا شدم هرچند وقت پیام میده ب من منم ک ج میدم شروع میکنه ب ناراحتی ک چرا رفتی چرا حرفمو قبول کردی ک بری طلاق بگیری یا چرا برنگشتی ب خونه ت ، البته اینم بگم ک من تو دوران طلاقم سه بار ب خونه رفتم اما ایشون قبول نکردن و الان میگن ک خودت ک کلید خونه رو داشتی باید جا نمیزدیو برمیگشتی …وقتی ناراحته بهم میگه برگردو یا دوباره زندگیمونو درس کنیم اما بعد ی مدت تموم حرفاشو پس میگیره تا حالا دوبار این اتفاق افتاده ک بعدش انکار میکنه، ب نطر شما من چیکار کنم آیا میشه باز ب حرفاش اعتماد کرد ؟؟دلیل این رفتاراش چی میتونه باشه؟؟
سلام دوست گرامی علت طلاقتان را بازگو نکردید و اینکه چندسال زندگی کردید. اما علت رفتارهای شوهر سابقتان متعدد است. مثلا کنار نیامدن با تغییر جدیدی که پس از طلاق در زندگیاش اتفاق افتاده است. یا شاید طلاق را بعنوان یک امتحان در نظر گرفته بودند که ببینند آیا شما مقاومت میکنید یا خیر. در هرصورت علت این رفتارها هرچه باشد نشان میدهد همسر شما بلوغ عاطفی کافی برای زندگی مشترک را ندارد. اگر در ذهنتان ین است که به زندگی سابق خود برگردید، بهتر است ابتدا همسرتان به صورت مستقیم و نه به شکل گلایه از گذشته مجددا پیشنهاد خود را مطرح کنند و سپس یک دوره زوج درمانی داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید.
از روز عقد تا طلاق چهارسال خورده ای طول کشید ، ما توافقی جدا شدیم ، علت جداییمون هم وابستگی شدید شوهرم ب مادرو خواهراش ، دخالت زیاد مادرش جوری ک ما هرجایی ک دوتایی میخواستیم بریم همراهمون بود ، حتی موقع ای ک کسی مارو ب شام دعوت میکرد، حتی موقع خواب وقتی ب خونشون میرفتیم بارها شد ک بینمون خوابید..من واقعا اینطور رفتارو نمیتونستم تحمل کنم.ولی ب شوهرمم نمیگفتم..شوهرم خیلی سخت گیر بود ، حتی صورتمم اگه جوش میزد میگفت تو بهداشتتو رعایت نمیکنی ک جوش میزنی یا دوچار مشکل زنانه میشی.اگه مهمون میومد غذام یکم ایراد میداشت میگفت بلد نیستی هیچی بهت یاد ندادن ، تو هر چیزی ک برام خرج میکرد آمارشو داشت ب همه میگفت اینکارو کردم بهش اینقد پول دادم ، یبار بهم پول داد برم دکتر تنبلی کردم نرفتم عالمو آدمو با خبر کرد ک بهم دروغ گفته میرم دکتر اما پولو جای دیگه خرج کرده ..دعوامون ک میشد مادرش باعث بدتر شدن دعوامون میشد ، ناراحتی های ک از خانواده م داشتو ب شوهرم میگفت..در حقمون بزرگی نکردن، راهنماییمون نکردن همه مث بچه ها فقط گله ها و ناراحتی های خودشونو رو مشکلات ما گذاشتن چون میدونستن پسرشون ب حرفشون گوش میده ، من کامل نبودم اما نذاشتن زندگی کردنو آشپزی کامل رو یاد بگیرم ، بهم فرصت ندادن ، سخت گرفتن..سرکوفت دخترخودشون ک ۲۰سال ازم بزرگتر بودو تجربه شم بیشتر بود ب سرم زدن.تا ی روز کم آوردم ، دیگه تلاشی نکردم برای نجات زندگیم و انقد زیاده ک نمیشه همشو گفت.. من با طلاقم کنار اومده بودم البته ب سختی و عذاب زیاد من با تهمتاشون کنار اومدم.اما با پیاماش منو دوباره ب گذشته میبره ، میگه اشتباه کردم تجربه نداشتم ، دنبال فرصتم ک همه چیو درس کنم دیگه بهش اعتماد ندارم اما با حرفاش اذیت میشم .. میدونه چی بگه ک منو تو فکر ببره ، باعث بشه ک ب برگشتن فکر کنم اما اینم میدونم حرفاش فقط برای ی مدته و دوباره فراموش میکنه و انکار.اما برام سخته و نمیدونم چ رفتاری درمقابلش انجام بدم.یادم رفت بگم ک ایشون دوسال ازم بزرگترن.
سلام دوست گرامی مطمئنا روزهای سختی را با رفتارهایی که دیدید گذراندید و اعتماد مجدد برای شما دشوار است. به نظر میرسد هردوی شما مهارت لازم برای نگهداشتن زندگی مشترک را نداشتید و ایشان هم نتوانستهاند استقلال فکری خود را در زندگی کسب کنند. یکی از بهترین راهحلها برای شما این است که اگر حتی 1 درصد به برگشت به رابطه فکر میکنید حتما پیش از عقد مجدد از مشاوره با یک زوجدرمانگر استفاده کنید.
سلام خسته نباشید دختری ۲۸ ساله هستم . به مدت ۸سال با پسری رابطه ای عاشقانه و خیلی صمیمی داشتم. خانواده من کاملادر جریان این رابطه دوستی بودن ولی خانواده ایشون از رابطه دوستیمون اطلاعی نداشتن گاهی اوقات میگفت مادرم میدونه و گاهی میگفت که نمیتونم چیزی بگم چون صمیمیت نداریم.روزهای اول آشناییمون ایشون بهم گفتن که وابسته به خانواده هستن و اگر روزی مخالفتی از جهت خانواده برای ازدواجمان باشد جدایی را قبول میکند. در طول رابطه دوستیمون هربار به ایشون گفتم برای ازدواج با خانواده اش صحبت کند و پیش قدم شود همیشه یه دلیلی برای اینکه فعلا شرایطش نیست می آورد. تا اینکه همین چند مدت پیش بهم گفت میخواد تابستون با خونوادش صحبت کنه و برای خواستگاری بیان. در طول رابطه ۸ ساله ایشون چندین بار خواستن منو ترک کنن حالا به هر دلیلی که شخصیت خیلی زود رنجی دارن شاید یک مسئله کوچیک باعث میشد که بخواد همه چیز رو تموم کنه واصرار های من باعث برگشت به رابطه شد و این موضوع رو برایم سرکوفت میکرد. این اواخر هم من واقعا از اینکه ایشون تا حالا هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن خیلی عصبی بودم و میخواستم زودتر از موعدی که برای خواستگاری تعیین کرده بود بیاد. اصولا من جایی میرفتم از ایشون اجازه میگرفتم یا بهشون اطلاع میدادم که کجا هستم خیلی این موضوع برایشان حساس بود و من واقعا برای این حساسیتوشون ارزش قاعل بودم و هر جایی که میرفتم بهشون میگفتم. یک روز که من سر کوچه بودم و یک کار فوری برایم پیش آمد که برای رفت و برگشتم شاید۵ دقیقه هم طول نکشید در این حین ایشون باهام تماس گرفتن وقتی متوجه شدن من بدون اجازه بیرون از در خونه رفتم خیلی ناراحت شدن و من گفتم که فکر نمیکردم که این موضوع خیلی برایشان مهم باشه و ایشون گفتن اگر من زنگ نمیزدم هیچوقت بهم نمیگفتی و من مچتو در این حالت گرفتم.درصورتی که اصلا اینطور نبوده. و من اگرمیخواستم چیزی رو از ایشون پنهان کنم که گوشیم رو جواب نمیدادم و نمیگفتم کجا هستم پس دلیلی برای پنهان کردن کارهام نبوده. حالا از همان روز به بعد دیگر جواب پیام هایم راه نمیدهد.بهم گفته بود که اگر روزی بخواد ترکم کنه بدون هیچ حرفی میره و حالا هم دقیقا همان رفتار انجام داده و پیامهایی که برایش میفرستم فقط میخونه و هیچ جواب و توجیهی برای این رفتار نداره من میدونم که دیگه ازم خسته شده و هرگز نمیخواد به رابطه برگرده.امروز تصمیم گرفتم که هیچوقت بهشون پیامی ندم .اگه برای من ارزشو احترامی قائل بود حداقل یک خداحافظی میکرد و میگفت ما تفاهم ندارم چرا بدون هیچ حرف و دلیل منطقی که بدونم منو گذاشت رفت.کسی که میگفت خیلی عاشقمه و ۸سال باهاش بهترین روزها رو داشتم چرا باید اینجوری بره. نیاز به راهنمایی دارم که چطور با این قضیه کنار بیام منی که از اول ۲۰ سالگی تمام انرژی و عشق و احساستم رو برای این آقا گذاشتم و باهاشون همیشه صادق بودم حتی در طول این ۸ سال به هیچ کسی اجازه ندادم برای خواستگاری به منزل ما بیاد و به همه گفتم که من یک نفر در زندگیم دارم و غیر از ایشون به کسی فکر نمیکنم حالامن چطور این شکست رو قبول کنم و با خودم و حرفای دیگران کنار بیام.لطفا منو راهنمایی کنیدتشکر.
سلام دوست گرامی زمان زیادی را برای این رابطه گذاشتهاید و مطمئناً پذیرش اینکه طرفمقابل بدون هیچ توضیحی شما را ترک کرده است، برایتان دشوار است. با توجه به اینکه سوال شما طولانی است و امکان پاسخگویی آن از طریق سایت وجود ندارد، بهتر است برای مشاوره دقیقتر از رادیوعشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید. برای برگشت اصولی به این ارنباط و یا ترک آن، حتما به حضور مشاور در کنار خود احتیاج دارید.
سلام من ۲۸ سالمه وسه سال با پسری هم سن خودم در ارتباط بودم من طلاق گرفتم و یک دختر دارم بعد از گذشت سه سال فهمیدم که اون اقا برای رسیدن به من کاری نمی کنه و تلاشی برای راضی کردن خانوادش که به شدت مخالف ازدواجمون هستن نمی کنه منم چند روزی هست ازش جدا شدم با اینکه خیلی برام زجر اور و سخته اونم دائم منو تهدید می کنه ک ازم انتقام بگیره وبلایی سرم میاره ب خاطر اینکه ازش جدا شدم حالا چیکار باید بکنم چطوری باهاش رفتار کنم
سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده او با ازدواج شما اگر ازدواج سابقتان و داشتن فرزند است، بهتر است به پیامد این ازدواج خوب فکر کنید. اینکه طرفمقابلتان کاری برای ازدواج نمیکرده و نتوانسته خانواده خود را راضی کند، نشان میدهد که او سرمایهگذاری زیادی روی این رابطه نکرده است. اما اشاره کردید به دلیل اینکه از او جدا شدهاید شما را تهدید میکند. پس نیاز است با ایشان منطقی صحبت کنید و بگویید دلیل اینکه من از تو فاصله گرفتم اینه که شما تلاشی برای بودن ما کنار هم و ازدواج نکردهاید و من نیاز دارم تا با کسی در رابطه باشم که بتوانم روی آینده رابطه سرمایهگذاری کنم، اگر تو نمیتونی این کار رو انجام بدی بهتره از هم جدابشیم. از تهدیدهای ایشان نترسید و بهتر است با یک فردی که به او اعتماد دارید و در جریان رابطه شما بوده، درباره تهدیدهای طرفمقابل صحبت کنید تا از حمایت و مراقبت کسی برخوردار باشید.
سلام ، من دختری هستم که در خانه محبت کافی گرفتم با هر پسری دوست میشم به من میگوید خیلی عالی هستی و همه چیز تمام هستی اما ناگهان کنار میکشد از رابطه ، ظاهرا من افراد را کنترل میکنم نادانسته و دچار وسواس جبری هستم معمولا پسران لجباز و تنوع طلب به من میخورند که مرا خطرناک خطاب میکنند ، که حاضرم برای انتقام هر کاری بکنم خب شاید چند باری که از طرفم عصبانی شدم که من توجه نمیکرد دست به انتقام زدم ولی خب مگر همه ی دختران این کار را نمیکنند؟؟؟من واقعا دلم نمیخواد کامل باشم ولی دیگران را کنترل کنم …لطفا کمکم کنید چگونه من هم مانند دیگر دختران طبیعی باشم و کسی را کنترل نکنم و چگونه بتوانم با یک مرد لجباز درست رفتار کنم ؟؟؟گاهی خیلی سنگدل میشوم و اجتماع گریز هستم … من خسته شدم که همه بهم بگن خوب و عالی هستی ولی رهایم کنند
سلام دوست گرامی برچسب های مختلفی به خود زده اید که هرکدام از اینها می تواند نشان از یک اختلال باشد.پس به جای برچسب زدن ، ابتدا با یک مشاور در رادیو عشق صحبت کنید. کنترل کردن یکی از افت های رابطه است که باید روش های صحیحی را بیاموزید تا کنترلگر نباشید. اگر دائما در رابطه شما این اتفاقات می افتد، لطفاً ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.
سلام من ٣١سالمه و با پسری تو خیابون اشنا شدم اولش خیلی باهام اوکی بود و من اصلا محلش نمیزاشتم تا اینکه کم کم این شد که اوکی شدیم و از اون زمان١/۵سال میگذره و این مدت دوبار گفت کات کنیم که به اصرار من برگشت و این دفعه اخر متوجه خیانتش شدم که منو بلاک کرده بود و با کسی دیمه ای بود و بدتر ازاون دیدیم که ۵سال از من کوچیکتره و باهم حرف زدیم و رابطمون تموم شد ولی الان من ناراحتم به نظرتون چیکار کنم
سلام دوست گرامی علائم خطر این رابطه بالاست. آشنایی در خیابان، درخواست قطع رابطه از جانب ایشان آن هم دو بار، خیانت، سن و… طبیعی است که ناراحت باشید چراکه مدت 1 و نیم سال با فردی در ارتباط بودید و حالا آن شخص حضور ندارد. بهتر است برای مشاوره شکست عاطفی و بستن پرونده آن ارتباط از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنید.
سلام من ۱۸ سالمه سال پیش با یه پسر آشنا شدم که تا الان دوبار هست کات کردیم و این سری خودم رابطرو تموم کردم! الان با کسی وارد رابطه شده، بیشترین مدت رابطش با من بوده و با همه یک ماه میمونده!ولی الان با این دختری که وارد رابطه شده چند ماهی هست که دوستن از دوستامم راجع به من پرسیده چندبار وجلوی دوستم با لحن زشت گفته که با دوست دختر جدیدش رابطه جنسی داشته!ولی با من تا حالا رابطه نداشته به نظرتون تکلیف رابطه منو اون چی میشه؟
سلام دوست گرامی سوالتان کمی گنگ و نامفهوم است. اگر رابطه را تمام کردید، دلیلی بر پیگیری ایشان و زندگی جدیدش وجود ندارد. اگر تمایل به بازگشت با همان فرد را دارید، نیاز است تا دلایل خود را برای این بازگشت مرور کنید و از خود بپرسید اگر خودم رابطه را تمام کردم به چه علت پیگیر زندگی او هستم؟ اگر او نیز همچنان پیگیر شماست تا درباره رابط جدیدش صحبت کند، شما این اجازه را ندهید و راههای ارتباطی خود را قطع کنید.
سلام خسته نباشد، من23 سالمه و 4 سال با پسری هم سن خودم رابطه داشتم از 19 سالگی رابطمون خیلی احساسی و خوب بود و حتی همه ی خانوادشم میدونستن خانواده ی منم در جریان بودن کلا کسی نمونده بود ک نفهمه ما با همیم ، بینهایت بهم محبت میکرد و برای خوشحالیم هر کاری میکرد ،همه چی خوب بود تا بعد سال سوم ک ما ی بار رابطمون بیشتر از ی معاشقه ی ساده شد بعد اون روز این آقا تقریبا ی هفته ای تو خودش بود ،ولی بعد خوب شد و تقریبا3 ماه گذشت ک کمتر باهام حرف میزد همش میگفت خستم تو خیلی غر میزنی و اینا و اصرار داشت بیا رابطمون رو تموم کنیم من نمیدونم دوستت دارم یا نه منم نمیتونستم و قبول نکردم اونم ازم 2 هفته وقت خواست ک ببینه بازم دوستم داره یا نه ک بعد ی هفته دوباره گفت عاشقتم و ما رابطمون رو ادامه دادیم تا8 ماه دیگه ک این آقا هر یکی دو ماه باز شروع میکرد ک بیا جدا شیم من مشکلاتم زیاده و فعلا نمیتونم ازدواج کنیم تو برو ب زندگیت برس ،منم 3 هفته جدا شدم ولی باز ب اصرار اون برگشتم تا اینکه بعد 2 ماه فهمیدم 7 ماهه با ی دختر دیگس و داره بهم خیانت میکنه،خودش همه چی و اعتراف کرد و خانواده ی دختره هم از رابطشون خبر داشتن،الان 10 روزه ک فهمیدم و کات کردم ،اون شب ک فهمیدم خیانتشو اصرار ب ادامه رابطه با من نکرد هیچی ولی بعد دو روز زنگ زد و میگفت ی شانس دیگه بده ک دوباره شروع کنیم ک قبول نکردم و بلاکش کردم،سوالم اینه امیدی ب این رابطه هست ک دوباره این آقا برگرده سمتم یا کلا عشقش ب من تموم شده؟؟؟؟؟
سلام دوست گرامی ارتباط در سن کم و بی هدفی در زندگی و رابطه، خیانت، عدم چالش بودن شما برای طرف مقابل، باعث شده است که این ارتباط به شیوه درستی پیش نرود. بلاک کردن خودش یک رفتار است که می تواند ناشی از عصبانیت باشد. بهتر است پرونده این ارتباط را برای خودتان ببندید و برای بررسی بیشتر، از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دیافت کنید.
سلام هیچ کدوم از اینهایی که گفتید برای طرف من پیش نیومد. بعد از سه سال زندگی طلاق گرفتیم. و ایشون سریع ازدواج کرد. و بچه دار شد به نظر من مرد هیچ آسیبی نمیبینه. اونی که داغون شد من بودم. من نه تماس گرفتم نه پیام دادم. هیچی و او رفت ازدواج کرد و بچه دار شد.
سلام دوست گرامی نسخه زندگی انسان ها با هم متفاوت است و طبیعتا در زندگی استثنائاتی وجود دارد. اما در طلاق قطعا زن و مرد به یک میزان آسیب نخواهند دید و بسته به میزان سرمایه گذاری هایی که در زندگی داشته اند، این آسیب متفاوت خواهد بود.
سلام من حدود سه ساله با پسری آشناشدم. از روز اول به قصد ازدواج بود.و همان روز اول مادرشون بامن صحبت کردن که باهم بیشتر آشنا بشین. مابسیار مچ بودیم باهم. اخلاق فکر رفتار احساسات تصمیمات آینده…چندماهه بعد از آشنایی که برای اولین میخواستن بیان خونمون برای اشنایی. خواهرشون اجازه ندادن بنا به دلایل نامعلوم(خانواده ایشون در یک شهر دیگه زندگی میکنند و خود ایشون محل کار و زندگیش در تهران هست).ازهمینجا مخالفت ها شروع شد و مادرشون هم مخالف شدن و حتی سرسخت تر. کلی صحبت و مشاوره هیچ فایده ای نداشت. بعد ازچندین ماه به زور اومدن منزل ما. و همونجا باز گفتن باهم بیشتر آشنا بشین. و بعد از رفتنشون هیچ فرقی اوضاع نکرد و همچنان مخالف. اینهمه حرف و صحبت و رفتن به خونه برای صحبت و مشاوره هیچ نتیجه ای نداشت. و دلایلشون هربار یک چیزی بود و کلا به عقیده مشاور مادرشون وابستگی بسیار هم به پسر داره.چون پدرشون فوت کرده.بعدها باز با خانوادهشون صحبت کردیم راضی نشدن.مادر و خواهرش مخالف. دیگه از یک جایی کم کم خودش خسته شد. ارتباطش با من کمتر شد. حرف نمیزد زیاد. زنگ اصلا نمیزد. پیام کم. دیگه از یک جایی هرچی سعی کردم اینهمه عشقی که بینمون بود رو حفظ کنم نشد. و ایشون منو کلا بلاک کردن که دیگه هیچ صحبتی نباشه. و گفتن کلا امیدی نیست و برو دنبال زندگیت حالا من موندم و اینهمه عشق و خاطره. یادی که ماههاست فراموش نشده و داره افسرده ام میکنه. میتونم بهش اس ام اس بدم. نمیدونم حرفاممیخونه یا نه. و کلا جوابم نمیده. حتی به جون خودش و خاک پدرش هم که قسم میخورم هیچ هیچ. نمیدونم چیکار کنم. میخوام برگرده
سلام دوست گرامی زمانی که در زمان خواستگاری و در مورد رابطه، مخالفینی در خانواده حضور داشته باشد، در آینده اگر شما کنار هم قرار بگیرید، ناخودآگاه خشم زیادی بوجود می آید؛ هم شما و هم فرد مخالف. بنابراین ریسک رابطه شما زیاد است. دلایل مخالفت خانواده ایشان باید روشن شود تا در صورت برگشت به رابطه آن موانع رفع شده باشد. برای برگشت به رابطه باید انگیزه خود را نیز بررسی کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از وقت مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.
سلام من دختر ۲۱ ساله ای هستم که با پسری به مدت ۶ ماه آشنا شدم اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از یه مدت دیگه تلاشش برام کمتر شد ووقتایی که باهم بودیم دائما از خودش و پولی که برای هیکلش خرج کرده و خرج میکنه و کلا مسائل پولی و مالی صحبت میکرد . بهم گفت نزدیک مسابقه حالش بده و عصبیه درکش کنم منم درکش کردم ولی یه فرد ناشناسی شروع کرد پیام های بدی راجبش برام فرستاد که من همشو بهش نشون دادم و گفتم که این حرفا برام مهم نیست و بهت علاقه دارم ولی اون عصبی شد (نزدیک مسابقشم بود) و گفت تو میخوای تموم کنی روت نمیشه برو حتی وقتیم گفتم نمبخوام برم گفت نه برو و رابطه تموم شد به نظرتون چیکار کنم؟ من هنوز با تمام وجود بهش علاقه دارم ولی فکر نمیکنم اون منو دوسداشته باشه به علاوه اون منو فردای روز مسابقش از پیجش ریمو کرد😔 میتونم برش گردونم؟ اگه نه چجوری فراموشش کنم؟😔😔
سلام پیشنهاد میکنم درباره شرایط رابطهتون با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید، حتما در این زمینه راهنماییتون میکنن. اگر مدت زیادی از جداییتون نگذشته باشه و در این مدت اقدامات اشتباهی انجام نداده باشید حتما احتمال ترمیم رابطه براتون وجود دارده.
سلام خدمت شما من با پسری آشناشدم که 2سال پیش با دختری دوست بودن که اون دختر ازدواج کردن!ومشکل من اینه که ایشون هنوز گذشتشو فراموش نکرده و گاهی وقتا درموردش باهام حرف میزنه!وهمچنین زمان هایی که باهمیم سیگار میکشه وحس میکنم داره به دوست دختر قبلی فکر میکنه!قراره ازدواج گذاشته اما ازالان دنبال رابطس وتاحدودی هم رابطه داریم البته بااصرار ایشون واقعا نمیتونم درکش کنم!میدونم رابطه قبل از ازدواج درست نیست!میشه راهنمایی کنین چطور این ارتباط رو تموم کنم؟چون هر باری که خواستم ایشون نمیزارن!
سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما نتوانسته که رابطه قبلی را فراموش کند و سوگ آن رابطه همچنان برایش باقی مانده. در صورتی می توانید رابطه بهتری داشته باشید که درخواست خود را مبنی بر روشن شدن وضعیت خودتان، از او بپرسید. همچنین باید رابطه شما کاملاً بررسی شود اگر قصد شما تمام کردن این ارتباط است، برقراری رابطه جنسی معنایی ندارد. اگر می خواهید تصمیم درستی برای رابطه خود بگیرید، حتماً از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره بگیرید.
سلام من مدت۲سال با شخصی دوست بودم که ۲سال از من کوچیکتر هستن،البته یکمدتی بینمون فاصله افتاد و دوباره که سمتم اومدن پیشنهاد ازدواج دادن مدتی راجب تصمیمات و زندگی مشترک صحبت کردیم تا اینکه یک ماه پیش به خواستگاری اومدن و با مخالفت خانواده ایشون همه چی بهم ریخت فرداش یکم راجب این مسائل صحبت کردیم و از اون موقع بدون هیچ خداحافظی و حتی بحثی جفتمون سکوت کردیم کلافه شدم و همش استرس دارم و ناراحتم دوست دارم خودش برگرده سمتم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی بفرمایین
سلام من سه سال پیش از طریق یکی از دوستام با یه اقا اشنا شدم یکسالی حرف میزدیم ک بعدش ایشون ازمن خواستگاری کردن باخانوادم درجریان گذاشتم اما بعد از دوسال رفتو امد و بحث باخانواده ,خانواده ی من راضی نشدن و همه چیزو بهم ریختن چون میگفتن از لحاظ مالی خانوادش از ما پایین تر هستن.اون اقاهم گفتن ک بااینکه براشون سخته اما همه چیزو تموم کنیم و فقط دوست ندارم برای همیشه از دستت بدم به عنوان دوست معمولی کنارم باش بااینکه اوایل خیلی خواهش کردم ک صبرکنن اما قبول نکردن ک من سه ماهه با ایشون رابطمو کاملا قطع کردم اوایل پیام میداد اما الان شده درحد چک کردن اینستاگرامم و اینکه هیچ علامتی از دلتنگی یا ناراحتی از ایشون نمیبینم مثلا بادوستاش بیرونه یا مسافرته یا مشغوله به کاراش و خیلی پست میذاشت و استوری و با دخترا تو کامنتا گرم میگرفت و صحبت میکرد انگار نه انگار اصلا منی توی زندگیش وجود داشتم که البته الان دوسه هفته ای هس که اینکارارو نمیکنه فعالیتش کم شده و چن روزیم هس ک استوریاش غمگینه نمیدونم به من ربطی داره یانه بخاطر منه یا نه اما واقعا کلافه شدم میخام برگرده☹️ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام مسلما تموم شدن یک رابطه طولانی مدت سخته و این سختی برای هردوتون وجود داره و خیلی وقتها چنین رفتارهایی در فضای مجازی و … یک جور عکسالعمل به این ناراحتی و از سر خشمه و میخواد وانمود کنه که یعنی من حالم خوبه… با این حال دو موضوع مهم جود داره. یک اینکه بدونید دوست معمولی بودن بعد از یک رابطه بلند مدت و تا زمانی که دو نفر بهم احساس دارند یک امر محال و یک کار اشتباهه. درباره برگرداندن ایشون هم اول باید ببینید مشکلات قبلی حل شدند یا نه و اصلا هدفتون از این برگرداندن چیه؟ آیا فقط از سر دلتنگیه یا برای ادامه رابطه هم برنامهای وجود داره. پیشنهاد میکنم با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.
سلام من با یه آقایی چهارسال رابطه داشتم من تویه سال آخر پزشکی قبول شدم و ایشون بم گفتن که بین من و پزشکی یکیو انتخاب کن منم کلی فکر نکردم و فقط بشون گفتم که نمیتونم یکی رو انتخاب کنم و ایشون گفتند که پس پزشکی رو انتخاب میکنی، تازه فهمیدم که این پرسش فقط یه امتحان بوده و منو ترک کردن، البته ناگفته نماند که من در طول این سالها خیلی اذیتشون کردم ولی واقعا دوسشون دارم الان دارم نابود میشم به خاطر اینکه میدونم الان چقد حالش بده و خودمم تا تهه عمرم آدم سابق نمیشم دارم از دلتنگی و عذاب وجدان و حس نداشتنش میمیرم باید چیکار کنم
من با یکی 7 سال دوست بودم .اخر تصمیم گرفتم برم الان مدام دلتنگشم چقدر سخته. مذام به اخرین بازدیدش تو واتساپ نگاه میکنم.چه کنم خدااااااا
سلام دوست گرامی وقتی در طی یک ارتباط تصمیم به تمام شدن رابطه گرفتید یعنی به این نتیجه رسیدید مزایا و منافع رابطه کمتر از مضرات و مشکلات رابطه هست بهتره در یک کاغذ تمام تصورات و تفکراتتان را بنویسد و با مسائلی که سبب شد رابطه را تمام کنید بررسی کنید ضم اینکه تایم تنها بودنتان را کم کنید.ورزش کنید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید راههای ارتباطی و شبکه های اجتماعی را هم بلاک کنید
سلام من مطالب وبسایتتونو ب طور دقیق خوندم یه سوالی داشتم. چند وقتی بود که یکی از پسرای فامیلمونو دوست داشتم از این که پسر خوبیه و با هیچ کسی نیست مطمئن بودم یه چند وقتی ام با هم در رابطه بودیم و اون دیگ میدونست دوسش دارم یه سری بهم گفت ک من نسبت بهت بی توجه نیستم و بهت فک میکنم و اینستاتو حذف نکن من درگیرت شدم یا یه کاری میکنم ازم خوشت بیاد یاام که یه کاری میکنم ازم متنفر شی از طرفی ام بهم گفته بود ک کسی تو زندگیش نیست و حتی رو پیجش تایپ کرده بود به انگیلسی تنها😂 بعد گذشت یه هفته بعد اون حرفاش بهش گفتم الان دیگ ما با همیم یا نه بعد گفت بهش فک نکنو در نهایتش وقتی از دستش دلخور شدم ازش خدافظی کردم ولی قصدم این نبود که همه چیو تموم کنم تا آن شدم ک سریع پیاممو حذف کنم تا سین نکرده و متاشفانه سین کرده بود گفت ببخشید که ازت پنهون کردم یکی دیگ ام خیلی دوسم داره خیلی وقته خیلی ام دوسم داره و نمیتونستم بهش خیانت کنم واسه همین زیاد بهت نزدیک نمیشدم و ازم عذر خواهی کرد. داره سه هفته از حرفای آخرش میگذره من همون جا اینستامو حذف کردم خیلی حالم بده خبری ازش ندارمو همش دارم به این فک میکنم ک راست گفته با نه. خیلی شرایط سختی دارم من سه سال دیگ کنکور دارم و الان دارم واسه کنکور میخونم دختر باهوشیم و دبیرستان استعداد درخشان درس میخونم خیلی ذهنم درگیره و نمیتونم درس بخونم بنظر شما من اشتباه کردم؟؟ اون حرفای آخرش راست بوده؟ امکان داره برگرده ؟ خیلی پسر آروم و ساده ایه خواهش میکنم کمکم کنید و بهم نظر بدید من تاحالا هیچ جایی کامنت نزاشته بودم ولی وبسایت شما اطلاعات کاملی داشتو کمکم کنید منتظرم.
دوست عزیز سلام
ایشون همزمان فرد دیگهای رو دوست داشتند ولی برای با شما بودن هم تلاش میکردند! این به نظر شما چه معنیای میده؟؟؟ اصلا به نظرتون یک رابطه سالم این شکلی شروع میشه؟!
سنی که شما در اون هستید (نوجوانی)، زمان حساسیه؛ شما دارید دارید وارد زندگی بزرگسالی میشید ولی هنوز نشدید؛ یعنی اینکه خیلی نظرات و اهداف باثباتی ندارید و قطعا در طول زمان تغییر میکنه. اینکه در این سن از کسی خوشتون بیاد هیچ اشکالی نداره، اما دل بستن بهش بهتون آسیب میزنه چون معلوم نیست چهارسال دیگه همین نظرات رو داشته باشید. با توجه به توضیحاتی که دادید، بهتون پیشنهاد میکنم دست از تلاش برای ساختن آینده خوب برای خودتون بر ندارید. سعی کنید توجهتون رو به هدف و آیندتون بدید. وقتی زندگیتون به یک ثباتی رسید، اون موقع هست که میتونید وارد یک ارتباط سالم بشید و ازش لذت ببرید. این ارتباطی که شما گفتید (مخصوصا با این نوعی که شروع شده)، براتون آسیبزاست و حیفه دختر باهوشی مثل شما، به خاطر این موضوع از هدفاش جا بمونه. به امید موفقیتتون توی کنکور و سایر هدفهاتون برای زندگی …
اون گفت یکی دیگ ام دوسم داره ب نظر شما این ادبیات …… من فک میکنم اون حرفای آخرش دروغ بوده باشه و فقط میخواسته بیشتر از حد درگیرش نشم آخه یه موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی از این ها هم هست از اون گذشته از این که با کسی در ارتباط باشه هم عذاب وجدان داشت جوری ک من حسش میکردم.ممنونم ک راهنمایم کردید موفق باشید.
سلام, در محل کارم پسری از من خوشش میومد بعد از مدتی من هم ازش خوشم اومد و بهش نشون دادم. یه هفته بعد پیش همکارم که پشت سرم میشینه درد ودل کرد که با دوست دخترش بهم چون مدتها بود که به این نتیجه رسیده بودن جفتشون. من از داشتن دوست دخترش اطلاع نداشتم. بعد از ۳ هفته مرخصی اجباری الان که برگشتیم سرکار کلا رفتارش عوض شده! خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم!
فرناز
سلام دوست گرامی متوجه منظور شما از تغییر رفتار نشدم یعنی مانند سابق علاقه ای نیست یا الان علاقه بیشتر هست؟ اگه به ایشان علاقه دارید با خودشان صحبت کنید و دلیل تغییر رفتارهایشان را پیگیر شوید
با عرض سلام و احترام در صورت بازگشت فرد چه رفتاری مناسب هست به گونه ای که نه طرف دلسرد شود و نه سهل الوصول به نظر برسیم؟ به عنوان مثال اگر درخواست دیدار کرد چه واکنشی مناسب تر خواهد بود؟ با تشکر
سلام .چطور کسی که یک سال تمام همه تلاشش به دست آوردن فرد موردنظر بوده یکهو فرداش به این نتیجه میرسه که ما بدرد هم نمیخوریم و باید رابطه را تمام کنیم و بعد از آن کلا آدم متفاوتی میشود گویی که دیگه اون آدم را نمیشناسه؟؟
سلام دوست گرامی بعضی وقتها افراد پس از کلی تلاش و زحمت برای رسیدن به مطلوب خسته میشونند و اگر واقعا متوجه تفاوت بین ذهنیت و واقعیت خودشان هم بشونند بیشتر این حس رو دارند.بهتر هست با خود ایشان صحبت کنیدو در مورد حسی که به سراغش امده از اون توضیح بخواهید.دانستن اینکه چرا اینهمه تغییر کرده و کجا دلیل تغییرات شما بودید خیلی کمکتون میکند تا بتوانید رابطه را درست کنید
وقتی حاضر نمیشند به هیچ روشی با من حرف بزنند و میگن که برو پی زندگیت من چجوری با ایشون حرف بزنم ؟؟
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
https://lovesradio.com/wp-content/uploads/Why-Take-Time-and-Invest1.mp3
https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-does-this-course-help.mp3
https://lovesradio.com/wp-content/uploads/بلاک-1-1.mp3
https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-we-help-you-get-back-your-love-1.mp3
0