چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

 
helpkade
چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده
چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

اگر با مرد جدیدی آشنا شده اید ابتدا باید مطمئن باشید که از رابطه قبلی خودش به طور کامل جدا شده است در غیر اینصورت می تواند برای شما مشکل ساز باشد و آنطور که می خواهید با شما احساس خوشبختی نداشته باشد و این موضوع برای شما هم ناخوشایند خواهد بود. در این نوشته 10 نشانه از مردانی که احساس شکست عشقی دارند و سعی می کنند آن را پنهان کنند را بخوانید.

احتمالا شما با مرد عالی آشنا شده و رابطه برقرار کرده اید. اما حس می‌کنید همه چیز سرجایش نیست. آیا مود و حالت ذهنی او را متوجه نمی شوید؟ آیا از اینکه در کنار شما باشد احساس راحتی نمی کند؟ آیا درباره روابط دیگر خود گاها صحبت می‌کند و احساس شکست عشقی دارد و تنها زمانی که سرحال هست در همین مواقع صحبت کردن درباره دیگران هست؟

قبل از اینکه با کسی رابطه برقرار کنید و شکست های عاطفی و قلبی فرد دیگری را ترمیم کنید این 10 نشانه از مردی که احساس شکست عشقی را بخوانید:

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

همه ی ما درباره روابط قبلی خود صحبت می‌کنیم و خواهیم کرد. این موضوع تا زمانی که به تکرار نرسد طبیعی است. اما وقتی که مرد شما دائما روابط قبلی خودش را بیاد می‌آورد باید بدانید که احساس شکست عشقی در درون وجود او قرار دارد.

مقاله مرتبط: 9 نشانه برای کسی که هنوز به رابطه قبلی خودش فکر می‌کند

شاید مرد به شما علاقه بسیاری داشته باشد اما وقتی صحبت درباره آینده می‌شود حس تردید زیادی به سراغ او می‌آید. در این شرایط به نظر می‌رسد که نمی توانید درباره چیزی که می‌خواهد تصمیم گیری کند که آیا فاصله اش را با شما حفظ کند و یا نزدیک تر شود. این تردید نسبت به تعهد نشانه ای از این هست که هنوز قلب شکسته ای در وجودش دارد.

مردی که احساس شکست عشقی دارد وقتی که می‌خواهد درباره عشق صحبت کند، به نظر می‌رسد مانند پسر نوجوانی که به پایان عاشقانه و خوب رابطه عاطفی خود فکر نمی کند رفتار می‌کند. شما حس می‌کنید که درباره آینده رابطه خود ناامید هست. شاید هنوز به کسی که قلب او را شکسته است فکر می‌کند.

چطور بدون اینکه جواب رد بشنوم شماره موبایل دختران را بگیرم؟

عشق جدید شما مانند مکعب روبیک پر رمز و راز است؟ مرد شما به اظهار عاطفه به سختی پاسخ می‌دهد؟  شما چیز زیادی درباره وی نمی دانید و تلاش های شما بی ثمر مانده است؟ چیزهای شخصی زیادی از خودش بروز نمی دهد؟ این ها نشانه های مردی هست که هنوز در احساس شکست عشقی با رابطه قبلی خود مانده است.

بعضی وقت ها، او احساس راحتی در ارتباط با شما دارد و با آغوش باز پذیرای احساسات شما هست. بعضی وقت ها، اصلا نمی توانید آن حس را ببینید مرموز هست و به نظر می‌رسد کشمکش درونی دارد که برای شما بیان نمی کند. احساس شکست عشقی از رابطه قبلی در این نوع مردان هنوز وجود دارد.

مرد در این حالت فقط تا نقطه ای به شما اعتماد دارد ولی نمی توانید اعتماد کامل وی را حس کنید و گاهی اوقات شما را مورد سوال قرار می‌دهد و سپس برای این کار خود عذرخواهی می‌کند. او قصد کنترل کردن شما را ندارد اما خودش می‌داند که نمی تواند به طور کامل به شما اعتماد کند و خودش به این موضوع نیز اعتراف می‌کند.

او برای اینکه به شما شک دارد احساس خوبی ندارد و به سختی به شما اعتماد می‌کند. این یکی از نشانه های احساس شکست عشقی در گذشته مرد هست که سعی می‌کند از آن بگذرد.

میخواهم یاد بگیرم هر مردی رو عاشق و وابسته خودم کنم!

آیا هر ماجرای بد گذشته ی مرد شما به رابطه قبلی اش باز می‌گردد؟ آیا در بحث و مشاجره هایی که با شما دارد مشکلات رابطه قبلی خود را یادآوری می‌کند؟ آیا وقتی به گشت و گذار می‌روید باز هم مسائل گذشته را یادآوری می‌کند؟

خب این احساس شکست عشقی در مرد به قدری سنگین است که توصیه ما این هست رابطه عاطفی با چنین شخصی را شروع نکنید.

آیا دائما شما را شخص دیگری که قبلا با وی در ارتباط بوده است مقایسه می‌کند؟ تمام صفت ها و ویژگی های آن شخص را فهمیده اید؟ نه تنها این موضوع برای رابطه عاشقانه شما خیلی بد هست همچنین برای اعتماد به نفس شما این موضوع مناسب نیست و برای خود مرد عادت بدی خواهد بود که چنین مسائلی را دائما تکرار کند و نتواند از احساس شکست عشقی خود بگذرد.

چنین عبارتی هم بسیار منفی و هم غیرواقعی است. اگر مرد احساس می‌کند که دیگر نمی تواند صمیمی باشد و با دیگران ارتباط برقرار کند، شما بهتر است دیگر به او نزدیک تر نشوید. در واقع، شما نباید با فردی که احساس شکست عشقی را در وجودش ریشه دار شده و نمی تواند خودش را مستحق عشق جدیدی بداند ارتباط عاطفی برقرار کنید.

مردی که احساس شکست عشقی در وجودش باشد وقتی از خود حرف می‌زند تصویر بسایر منفی و مضطربی را نشان می‌دهد. حتی گاهی از این که به وی علاقه مند هستید متعجب هست و به ندرت درباره خودش به صورت مثبت صحبت می‌کند. او اعتماد به نفس بسیار پایینی دارد.

بهرحال احساس شکست عشقی در زندگی هر کسی اتفاق خواهد افتاد اما وقتی موضوع شروع رابطه عاشقانه باشد باید هر دو طرف آمادگی لازم برای رابطه عاطفی داشته باشند.

طلاق و جدایی از همسر در بسیاری از فرهنگ‌ها یک تابو محسوب می‌شود. همین امر موجب می‌شود تا افراد زیادی بدون علاقه به زندگی مشترک…

انسان نیاز دارد که دوست داشته شود. تجربه عشق می‌تواند بسیار لذت‌بخش باشد و اغلب افراد سال‌ها منتظر می‌مانند تا بتوانند نیمه گمشده خود را…

جدایی از معشوق یکی از دردناک‌ترین چیزهایی است که انسان می‌تواند تجربه کند. بسیاری از افراد پس از جدایی احساس پشیمان می‌کنند. چه بسا راه‌هایی…

مرگ عزیزان در زندگی از جمله تنش‌زا‌ترین و و ناگوار‌ترین اتفاقاتی است که فرد را با اضطراب و فشار روانی زیادی مواجه می‌کند. مرگ شوهر…





کلیه حقوق این سایت متعلق به مجموعه آموزشی تکامل من میباشد.

عشق و گرایش های عاطفی، از یک شروع خبر می دهد. شروعی برای داشتن حال و آینده مشترک. دختر و پسری دچار

وابستگی عاطفی می‌شوند که به دلیلی به یک رابطه آمده‌اند. گاهی اوقات محیط کاری،محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث می‌شود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و آغاز یک رابطه باشد.

آغازی که گاهی محاسباتتان درست از آب در

نمی آید و به هر دلیلی، قبل از آن که زیر یک سقف بروید به پایان می رسد.شکست در عشقروزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود می‌بینید دنبال بهانه

می‌گردید و به عنوان پیش مقدمه طوری رفتار می‌کنید که ببینید آیا او هم‌چنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس می‌گیرید و این بهانه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان می‌دهید علاقه‌مندی به وجود آمده است.حالا که دست ‌دل‌تان برای همدیگر رو شده و فهمیده‌اید شما دو نفر حس مشترکی به

هم دارید، رابطه‌تان وارد فاز عاطفی می‌شود. در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل ‌شود. همه‌چیز به نظر آن دو عالی و لذت‌بخش است. سطح نوراپی‌نفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و تغییر رفتار می‌دهیم. تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخ‌طبع می‌شویم و شعر می‌گوییم. قبلا

خیلی کم‌رو بودیم اما حالا حاضرجوابی می‌کنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.حس ما فوق‌العاده است و به خاطر سطح هورمون‌های بدن‌مان همه‌چیز را زیبا می‌بینیم (در روان‌شناسی به نوراپی‌نفرین و دوپامین هورمون‌ عشق می‌گویند) و حتی کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی

بودن و یا تعابیر زیبا برداشت می‌کنیم (این نکته را به خاطر بسپارید.)در این مرحله، بی‌اختیار به یکدیگر وابسته می‌شوید چون مدام به مغزتان این برنامه را می‌دهید که می‌خواهم هر لحظه با تو باشم. این برنامه‌ای که به مغز داده می‌شود، چنین حسی را تقویت می‌کند که قرار است همه زندگی‌ام با تو باشد و

می‌خواهم با تو ازدواج کنم. این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شده‌اید.مدت‌زمان بودن در فاز عاطفی برای افراد متفاوت است. بعضی‌ها در مدت سه هفته به این حس می‌رسند. بعضی‌ها در مدت دو ماه و بعضی‌ هم بودن در این فاز را تا 6، 7 ماه یا بیشتر تجربه

می‌کنند و ادامه می‌دهند. بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بوده‌اید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفی‌روانی و هیجانی که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود.

چقدر سوگواری کنیم؟به طور کلی، دوره طبیعی سوگ برای هر فردی حداکثر 6ماه برآورد می شود اما این زمان برای کسی که یک آشنایی، خواستگاری یا نامزدی کوتاه مثلا 1ماهه داشته، دیگر 6ماه نخواهد بود. اگر شما سه هفته در این فاز

بوده‌اید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حال‌تان خوب نباشد. به هر حال مغز شما مدت 20روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و پیام محبت‌آمیز همسر احتمالی آینده تان بیدار شود. در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار این گمشده، سیستم

ذهنی شما را بر هم زده است و حال‌تان خوب نیست.اما اگر این حالت ناخوشی بیش از این ادامه داشته باشد و شما تا ماه‌ها حال‌تان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید. یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسی‌عاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا 10 روز خودتان را

جمع و جور کنید.در نامزدی‌ها و روابطی که ماه‌ها طول می‌کشد طبیعی است به زمان بیشتری برای مسلط شدن بر اوضاع روانی‌مان پس از قطع ارتباط نیاز داشته باشیم. افت عملکرد، گریه کردن، حوصله کاری را نداشتن و کلافه بودن از نشانه‌های طبیعی این وابستگی عاطفی است که باید بشناسید و به خودتان

کمک کنید تا آنها را مدیریت نمایید. طول مدت سوگواری عشق باید منطقی باشد و در تناسب یا طول مدت فاز عاطفی باشد.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

آیا باید درمان

شوید؟واکنش ها به سوگ اگرچه در مجموع غیرقابل پیش بینی است و بسته به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان، میزان تاثیرگذاری و عمق و مدت زمان رابطه بر زندگی شما متفاوت است. اما ویژگی مشترک همه افرادی که شکست عشقی می خورند، افسردگی، خلق تنگ و

احساس نامطلوب بودن است. خشم، گریه و زاری، ناامیدی، غم، ترس از آینده و در نهایت پذیرش، مراحلی هستند که همه کما بیش تجربه می کنند. علایمی مانند افسردگی خفیف و اضطراب کم در دوره حدود 1 ماه تا 40 روزه سوگ، نیاز به درمان خاصی ندارد.برخی علایم جسمی كه در واقع علایم روانی

هستند از دیگر علایم احتمالی این دوره است كه نیاز به درمان خاصی نداشته و دوره آن همچون دیگر علایم ذکر شده در همین مدت زمان حدود 30 تا 40 روز به پایان می رسد. تنها باید به خاطر داشته باشید، مهم ترین کار در این دوره این است که از یک شکست عاطفی، به یک رابطه موقت تسکین دهنده پناه نبرید.

 

در زمانی که شما سوگوار رابطه تان هستید، خیلی احتمال دارد که به دنبال جایگزین بگردید و به اولین فردی که توجهتان را جلب کرد، تکیه کنید و روی او سرمایه

گذاری عاطفی انجام دهید. این مهم ترین خط قرمز شما در طول دوران سوگواری است که حکم از چاله درآمدن و در چاه افتادن را دارد. بنابراین به خودتان اجازه دهید دوره سوگ را بگذرانید و بعد برای روابط بعدی تان برنامه ریزی کنید.برگرفته از:

سلامت، روان پژوه

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی


مشاوره و مراقبت‌های قبل از بارداری


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟

اجاره ویلاهای لوکس شمال لب دریا باقیمت خوب


بایدها و نبایدهای بهداشت و سلامت بانوان


اگر شما هم مشکل ملکی دارید تماس بگیرید


تا60%تخفیف پرطرفدارترین محصولات جنسی


سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر


پد تاخیری مردانه با استفاده سریع و آسان

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


تردید و دو دلی قبل از ازدواج

چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی


مرجع معتبر و رسمی خرید انواع گیفت کارت

تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

 

 

اگر شما با چاقو دستتان را ببرید و یا اگر به زمین بخورید و سرتان بشکند بعد از مدت یکی دو ماه کاملا بهبود یافته و اثرات آنها هم از بین می روند. اما ضربه های روحی روانی برای بهبودی به مدت زمان بسیار زیادتری نیاز دارند.

شکست عشقی

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

بنابراین باید بگوییم گروه دیگری که ازدواج با آنان مناسب نیست، افرادی اند که از روابط گذشته خود هنوز التیام نیافته اند. کسانی که در عشق خود شکست خورده اند و یا از پسر یا دختری بی وفایی دیده اند تا مدتها نسبت به جنس مخالف حالت انزجار دارند و نمی توانند احساسات و عواطف خود را به افراد دیگری نشان دهند.

اولین توصیه و پیشنهاد این است که باید مدتی صبر کنید و تا زمانی که هنوز از روابط گذشته التیام نیافته اید در ازدواج با دیگری داخل نشوید.

متاسفانه در اینجا ذکر این نکته نیز لازم است که در بسیاری از موارد افراد بعد از اینکه در یک رابطه با مشکل دچارشده و ضربه روحی شدیدی نیز متحمل شده اند به منظور درمان خود و رهایی از احساس تنهایی، انتخاب شتابزده ی دیگری مرتکب می شوند که معمولا این انتخاب دوم نیز با شکست مواجه می شود زیرا اولابدون مطالعه و تحقیق و خیلی شتابزده صورت می گیرند و ثانیا درد و رنج های ناشی از روابط قبلی به فرد اجازه تحکیم روابط جدید را نمی دهند.

متاسفانه یک ایده و تصور کاملا نادرست در جامعه ما وجود دارد و آن این است که ازدواج را درمان کننده مشکلات روحی و روانی و رفع کننده احساس تنهایی می دانند. بله، ازدواج شور و شعف و شادی‌های زیادی به دنبال دارد، عزت نفس شما را افزایش می دهد و وقتی که همسرتان به شما احترام می گذارد و شما را دوست می دارد شما نیز برای خود ارزش بیشتری قایل می شوید و خود را انسانی دوست داشتنی می دانید؛ اما همه این شرایط وقتی به وجود می آیند که شما قبل از ازدواج از نظر روحی سالم باشید.به عبارت دیگر ازدواج با تمام نکته های مثبت فوق چون شما را با یک تغییر شرایط روبه رو می کند خواه، ناخواه استرس هایی نیز به دنبال دارد حال اگر شما از قبل با مشکلات روحی و روانی درگیر باشید، این استرس ها شدت مشکلات شما را بیشتر خواهند کرد. پس اگر چنانچه در ازدواج قبلی خود شکست خورده اید، راه حل مشکل شما این است که باید صبر کنید تا مدتی بگذرد و به احساس آرامش درونی و پایدار برسید و بعد از آن تصمیم به انتخاب همسر بگیرید در غیر این صورت باز هم در رابطه نامساعد دیگری وارد خواهید شد.

افرادی که در روابط قبلی خود هنوز التیام نیافته اند ویژگی های زیر را دارا خواهند بود.

الف- خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل دارند

به این افراد باید با احتیاط نزدیک شد چون به علت خشم بیش از حد به نامزد قبلی توانایی عشق ورزیدن به شما را نخواهند داشت. و از آن مهم تر اینکه خشم و انزجار قبلی نهایتا بر روی شما منعکس خواهد شد.

نزدیک شدن به این افراد مانند نزدیک شدن به افرادی است که تازه از یک صحنه زد و خورد جسمی بیرون آمده اند، به حدی عصبانی و غیر قابل کنترل هستند که هر رفتاری از خود نشان می دهند. این افراد احتمالا خشم سرکوب شده خود را به هر فردی که بتوانند منتقل می کنند.

ب- هنوز نسبت به همسر قبلی خود احساس گناه می کنند و خود را مقصر می دانند

در اولین روزهای آشنایی با نامزد خود باید نکته مهمی را توجه داشته باشید و آن هم روابط قبلی نامزد شماست. زندگی مشترک به شرطی دوام و استحکام می یابد که در آن شخص ثالثی وجود نداشته باشد. اگر نامزد شما هنوز درگیر روابط با همسر یا نامزد قبلی اش می باشد، بدانید که در روابط خطرناکی وارد شده اید و در آینده با مشکل مواجه خواهید شد.

چنانچه نامزدتان احساس گناه می کند و نسبت به نامزد قبلی خود احساس تاسف دارد، این احساس او حتما با قابلیت و توانایی او در وادادن و تسلیم شدن به رابطه جدیدش تداخل خواهد کرد.

این حالت همچنین «مثلثی » ایجاد خواهد کرد که شما تنها یک رأس آن خواهید بود. حتی اگر نامزدتان هیچگونه تماس مستقیمی نیز با نامزد قبلی خود نداشته باشد، همواره سه نفر در این رابطه وجود خواهند داشت نه دو نفر. چنانچه اگر با کسی آشنا شدید که این توصیف درباره او صدق می کند، تنها هنگامی با او درگیر شوید که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.

در ضمن به او بگویید که هرگاه احساسات خود را در ارتباط با فرد قبلی زندگی خود حل و فصل کرد، به شما فکر کند. در غیر این صورت با نامزد قبلی او در یک رقابت خواهید بود و این محال است که با یک خاطره رقابت کنید و برنده باشید. خصوصاً اگر این خاطره، خاطره ای خوشایند، همدلانه و همفکرانه بوده باشد.

ج- هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی که رابطه قبلی خود دیده است، فراموش نکرده است و یا از ضربه عاطفی که خورده است در شوک روحی به سر می برد

از ازدواج با افرادی که هنوز از ضربه های عاطفی قبلی در شوک روحی به سر می برند خودداری کنید به آنها باید وقت بدهید تا خود را التیام دهند. چون اگر سریعاً در چنین رابطه ای قدم بگذارید، برای خود یک الگو و انگاره منفی انتخاب کرده اید.

علت اصلی اینکه این نوع روابط معمولا با شکست مواجه می شوند این است که نامزدتان شما را از روی فکر و تأمل انتخاب نکرده است، بلکه شتابزده و فقط برای رهایی از احساس تنهایی و نجات از مشکلات روحی، درگیر رابطه با شما شده است. واضح است که چنین رابطه ای خیلی سریع از بین می رود و هیچ نوع امیدی به پایداری آن وجود ندارد. پس قبل از هرگونه آشنایی ابتدا از روابط قبلی فرد سوال کنید.

منبع:تبیان

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟


مشاوره و مراقبت‌های قبل از بارداری

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


اگر شما هم مشکل ملکی دارید تماس بگیرید


طلاق توافقی و هرآنچه لازم است بدانید

ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!


دنبال بهترین روانشناس تهران میگردی؟


جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر


علائم کیست تخمدان | درمان گیاهی

چطور با هزینه‌ی کم، زیاد و راحت سفر کنیم؟


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

بهترین مراکزآموزشی بابالاترین میزان بازدهی


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

شاید پیش خودتان فکر کنید که مردها بعد از جدایی خیلی احساس غم و ناراحتی نمی‌کنند و این فقط دخترها هستند که بعد از شکست عشقی زانوی غم بغل می‌گیرند و آینده خود را تباه شده می‌بینند. اما حقیقت چیز دیگری است. پسرها هم بعد از جدایی و شکست عاطفی معمولا دوره‌ای از سوگ و ناراحتی را تجربه می‌کنند ولی فقط نوع واکنشی که آنها نسبت به جدایی دارند با واکنشی که دخترها از خود نشان می‌دهند تا حد زیادی متفاوت است. البته این نکته را نیز باید به یاد داشته باشید، بسته به اینکه او رابطه را با شما تمام کرده یا اینکه شما خواستار جدایی بودید این واکنش و حس و حال می‌تواند در آنها متفاوت باشد. در این مقاله ما درباره آنچه که بعد از یک ضربه روحی برای مردان اتفاق می‌افتد صحبت خواهیم کرد.

فهرست مطالب

زنان و مردان در مواجهه با جدایی به شیوه‌های مختلفی عکس العمل نشان می‌دهند و افکار و احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند. به طور کلی زنان بعد از جدایی هیجانات و احساسات ناخوشایند بیشتر و شدید‌تری را تجربه می‌کنند اما نسبت به مردها راحت‌تر می‌توانند احساسات‌شان را بروز دهند. اما برای اینکه بتوانند با جدایی کنار بیایند ضروری است نسبت به احساسات و افکارشان شناخت دقیق‌تری پیدا کنند و شیوه‌های صحیح ابراز آن را یاد بگیرند، چون خیلی از اوقات بدلیل اینکه شیوه نادرستی برای بروز احساسات‌شان انتخاب می‌کنند و تکانشی عمل می‌کنند به شدت آسیب می‌بینند و خشارات جبران ناپذیری به زندگی‌شان وارد می‌کنند. آقایان در عوض به شدت احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند چون در جامعه کمتر پذیرفته شده است که مردی غم و ناراحتی‌اش را بروز دهد و برای مثال گریه کند. همچنین مردها جامعه حمایتیِ احساسی کوچک‌تری دارند چون مردها عمدتا با شریک عاطفی یا همسرشان درد و دل می‌کنند و در کنار او ناراحتی‌شان را بروز می‌دهند اما بعد از جدایی جامعه حمایتی‌شان را از دست می‌دهند و شدیدا به یک فضای امن احتیاج دارند تا بتوانند احساسات ناخوشایندشان را بعد از جدایی بروز دهند بهمین خاطر مدت زمان بیشتری درگیر جدایی هستند و دیرتر فراموش می‌کنند. احساساتی که سرکوب می‌شوند یک جا بالاخره مثل یک آتشفشان فوران می‌کنند و گدازه‌های آن همه چیز را نابود می‌کند.

بسیاری از پسرها بعد از اینکه رابطه عاطفی خود را با دختر مورد علاقه‌شان یا همسرشان تمام می‌کنند احساس رهایی کرده و فکر می‌کنند که انگار مدت زمان زیادی را در این رابطه سپری کرده‌اند و بخاطر محدودیت‌های طرف مقابل‌شان نتوانسته‌اند خیلی از کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند. آنها از مدت‌ها قبل در فکر تمام کردن رابطه بوده‌اند تا اینکه بالاخره تصمیمشان را می‌گیرند رابطه را تمام می‌کنند و بدنبال آرزوهای خود می‌روند. شاید آنها از اینکه ناگهان شما را رها می‌کنند احساس عذاب وجدان نیز داشته باشند، اما عموما میل به رهایی و دنبال کردن آرزوهای شخصی خودشان بر احساس عذاب وجدان آنها غلبه می‌کند. یادتان باشد که در چنین شرایطی او تصمیم نهایی‌اش را گرفته و در بیشتر مواقع درخواست‌های شما برای بازگشتن به رابطه، تاثیری ندارد چرا که او سرشار از هیجان و انگیزه برای دستیابی به اهدافی است که او برای رسیدن به آنها لحظه شماری می‌کند؛ هرچقدر هم که این اهداف از نظر شما غیر منطقی باشند. او احتمالا می‌داند که حس و حال اکنونش به معنای بد بودن شما نیست، ولی دوست دارد این کار را یکبار برای همیشه انجام دهد تا بعدا در آینده احساس پشیمانی نکند. به عبارت دیگر او می‌خواهد جوانی کند و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خود را درگیر محدودیت ها و تعهد در رابطه نکند.

احساس دیگری که معمولا مردان بعد از تمام کردن رابطه پیدا می‌کنند، احساس غرور و قدرت نسبت به خودشان و کسی است که رهایش کرده‌اند. همانطور که در بخش قبل گفته شد، بعد از جدایی کمی احساس عذاب وجدان در این افراد ایجاد می‌شود اما آنچه در آنها بیشتر به چشم می‌خورد احساس غرور است. مردان و پسرانی که ارتباط خود را با همسر یا دختر مورد علاقه‌شان تمام می‌کنند از اینکه توانسته‌اند تصمیم گیرنده نهایی در رابطه باشند احساس خوبی دارند و گاهی در جمع‌های دوستانه خود از اینکار با افتخار صحبت می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که شخص قدرتمندی هستند و به همین دلیل می‌توانند با هر دختر دیگری که می‌خواهند وارد رابطه شوند. این احساس قدرت و رضایت درونی یکی از رایج‌ترین احساسات بعد از جدایی در مردان است؛ مخصوصا زمانی که با درخواست‌های مکرر طرف مقابلشان برای ماندن یا بازگشت به رابطه روبرو شوند.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

یکی دیگر از احساساتی که مدتی بعد از جدایی احتمالا در مردان دیده می‌شود، احساس شک و تردید نسبت به درست بودن تصمیمشان است. این احساس زمانی در آنها ایجاد می‌شود که حدودا چند هفته‌ای از جدایی آنها گذشته و آنها تفریحات مجردی خود را کرده‌اند. در این زمان آنها مدام با خود فکر می‌کنند که آیا تصمیمی که گرفته‌ام درست بوده؟ آیا در حق او بی معرفتی نکردم؟ البته آنها در واکنش به احساسات خود عملی انجام نمی‌دهند و فقط در حد فکر از ذهن آنها عبور می‌کند.

احساس نارحتی و اندوه بعد از جدایی نیز در برخی از مردان و پسرها دیده می‌شود. این احساس غم تا حدودی از احساس عذاب وجدان آنها ناشی می‌شود. زمانی که احساس می‌کنند دیگر از خوشگذرانی و وقت‌گذرانی با دوستانشان خسته شده‌اند و دوست دارند ارتباط جدی تری را شروع کنند. این احساس اندوه مخصوصا در کسانی که ارتباط طولانی‌تری با طرف مقابلشان داشته‌اند بیشتر به چشم می‌خورد. آنها پیش خود فکر می‌کنند که چرا ارتباط خود را باکسی قطع کرده‌اند که سال‌ها به او علاقه‌مند بودند و انرژی روانی و مالی زیادی برای آن صرف کرده بودند.

زمانی که چند وقتی از جدایی مردان می‌گذرد، احساس کنجکاوی نسبت به آنچه عشق سابقشان انجام می‌دهد در آنها ایجاد می‌شود. او احتمالا شما را در صفحات مجازی دنبال می‌کند یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان می‌خواهد سر از کار شما درآورد. این حس کنجکاوی مخصوصا زمانیکه شما دیگر با او در تماس نیستید و برای برگشتنش تلاشی نمی‌کنید؛ تشدید می‌شود. اینکه او شما را از روی خودخواهی رها کرده قطعا ناراحت‌کننده است اما همین که شما توانستید این تجربه تلخ را بپذیرید و مدیریت کنید بسیار برای او عجیب و کنجکاوی برانگیز خواهد بود. در این مرحله او باز هم اقدامی نمی‌کند چرا که خودش رابطه را تمام کرده و اگر بخواهد دوباره باز‌گردد احتمالا احساس می‌کند که غرورش خدشه‌دار می‌شود؛ ضمن اینکه او منتظر است از سمت شما پیغامی دریافت کند که در آن از او برای بازگشتش درخواست می‌کنید. به همین دلیل است که ما به دختران و زنان پیشنهاد می‌کنیم تا برای موفق شدن برای بازگشت عشقشان بدون اینکه خودشان درخواستی بکنند؛ بیشتر به رشد شخصی خود برسند و گاهی آن را در فضای مجازی مانند اینستاگرام به اشتراک بگذارند. این کار باعث بیشتر شدن حس کنجکاوی او شده و احتمالا او را ترغیب به بازگشت می‌کند.

بعد از دنبال کردن شما در فضای مجازی یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان او متوجه می‌شود که انگار بدون او خیلی هم به شما سخت نمی‌گذرد و شما در حال لذت بردن از زندگیتان هستید. همین موضوع جرقه نگرانی و ترس از دست دادن شما را در قلب و فکر او می‌زند. مدام پیش خود می‌گوید:” انگار اون بدون من خیلی حالش خوبه!”یا ” اگر یکی بهتر از من وارد زندگیش بشه چی؟”. اگر در مراحل قبل شما مدام به اوبرای بازگشتش التماس می‌کردید او هیچ وقت به مرحله نگرانی نمی‌رسید چرا که از داشتن شما اطمینان داشت.

زمانی که مردی تمام احساساتی را که در مراحل قبل گفته شد پشت سر بگذارد در این مرحله احتمالا از کاری که کرده پشیمان می‌شود و دوست دارد به رابطه بازگردد. البته این مرحله برای تمام افراد صادق نیست و می‌تواند در هر فردی متفاوت باشد. اما از آنجایی که او درگیر حس غرورش است؛ گاهی خودش مستقیما پیشنهاد نمی‌دهد بلکه با فرستادن واسطه در ابتدا شانس خودش را امتحان می‌کند.

او تمام راه‌های ارتباطی‌اش را با شما قطع می‌کند؛ این قطع ارتباط در واقع به این معنا است که او نمی‌خواهد با احساسات و هیجانات منفی مربوط به جدایی و شکست عشقی مواجه شود. او می‌داند که صحبت کردن با شما فقط باعث می‌شود که حالش بدتر شود و احساس بدتری پیدا کند و احتمالاً می‌داند که در حال حاضر با صحبت کردن به شما به جایی نمی‌رسد. اگر او تمایلی به شروع مجدد رابطه نداشته باشد، می‌داند که صحبت کردن با شما جز آن که باعث شود، احساس بسیار بدی پیدا کند، فایده‌ی دیگری ندارد، بنابراین نهایت سعی‌اش را می‌کند تا هیچ تماسی با شما نداشته باشد. او اصلاً قصد ندارد که آدم پست و بی‌ملاحظه‌ای باشد، فقط سعی می‌کند تا سلامت عقل و ثبات عاطفی خود را حفظ کند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.

دقیقاً نمی‌دانیم که چرا پسرها بعد از جدایی به ورزش روی می‌آورند، اما از یک موضوع مطمئن هستیم، تقریباً تمام پسرها بعد از تجربه‌ی یک شکست عشقی موقتاً به خوره‌ی ورزش تبدیل می‌شوند و باشگاه رفتن بخش ثابتی از برنامه‌شان می‌شود. برای برخی از این مردان باشگاه جایی است که می‌توانند تمام تستوسترون و انرژی محدود انباشته شده در بدن‌شان را آزاد کنند. برای عده‌ای نیز ورزش کردن راهی برای سرگرم شدن و پر کردن وقتی است که قبلاً به عشق‌شان اختصاص می‌دادند. دلیل ورزش کردن بعد از جدایی هر چه که باشد، پسرها را اندکی بعد از شکست عشقی می‌توانید در باشگاه پیدا کنید ورزش کردن یکی از ساز و کارهای مردان برای مقابله با درد و رنج جدایی است.

وقتی دو نفر در یک رابطه‌ی عاشقانه هستند، به خاطر شادی و خوشبختی طرف مقابل‌شان فداکاری‌هایی می‌کنند. این ازخودگذشتگی‌ها می‌تواند به سادگی نگذاشتن پاها روی میز یا استفاده کردن از زیرلیوانی باشد تا جای لیوان روی میز باقی نماند و عشق‌شان عصبانی نشود. این‌ کارها علی‌رغم کوچک بودن‌شان تاثیر قابل توجهی در خوشحال کردن طرف مقابل دارند. اما وقتی از هم جدا می‌شوید، چه اتفاقی می‌افتد؟ آقایان جوراب‌هایشان را همه جای خانه روی زمین پرت می‌کنند، خرده‌های چیپس را روی زمین می‌ریزند و پاهایشان را هر کجا که بخواهند، می‌گذارند؛ به طور کلی هر کاری که می‌دانند عشق سابق‌شان از انجام دادن آن نفرت دارد، انجام می‌دهند، چون الان دیگر هیچ مانعی را مقابل خود نمی‌بینند و کسی در زندگی‌شان نیست که آنها را منع کند؛ حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند، این است که خودشان را در زندگی و رفتارهای مجردی غرق کنند.

بسیاری از مردان و پسرها بعد از تمام کردن ارتباطشان، دوباره با قدرت بیشتری فعالیتشان را در اینستاگرام از سر می‌گیرند چراکه تا مدت‌ها قبل بدلیل محدودیت‌ها و حساسیت‌های طرف مقابل‌شان نمی‌توانستند آنطور که دوست دارند آنجا فعالیت کنند. اکنون آنها از تمام لحظه‌های خود عکس و فیلم تهیه کرده و آن را با دوستانشان به اشتراک می‌گذارند.

اینکه رابطه‌‌ای واقعا پتانسیل ترمیم و بازسازی دارد نیاز به بررسی تخصصی دارد. زمانی‌که فردی از عشقش جدا می‌شود نمی‌تواند قضاوت درست و منطقی نسبت به شرایط رابطه‌اش داشته باشد چون ویژگی‌های مثبت طرف مقابل و رابطه را پررنگ‌تر می‌بینید. برای بررسی دقیق اینکه آیا رابطه‌ای ارزش بازگرداندن دارد یا خیر حتما باید از مشاور روانشناس که در زمینه روابط عاطفی تخصص دارد کمک گرفت. مشاور به فرد می‌کند تا بدون جهت‌گیری ویژگی‌های مثبت و منفی رابطه و طرف مقابلش را مشخص کند و بر اساس آن بتواند برای ادامه رابطه تصمیم‌گیری کند. توصیه می‌کنیم حتما پادکست زیر را گوش دهید.

0 از 25 سوالات تکمیل شده است .

پرسش و پاسخ:

دوست عزیز، در آزمون پیش رو سوالاتی درباره مدت زمان و کیفیت رابطه شما و عشق سابقتان پرسیده می شود که خواهشمند است به منظور کسب نتیجه صحیح تمام سوالات را به دقت بخوانید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. زمان تقریبی پاسخ دهی: 5 دقیقه

در حال حاضر آزمون را تکمیل کرده اید . شما نمیتوانید دوباره شروع کنید.

آزمون در حال بارگذاری است

شما برای اجرای آزمون باید عضو شده باشید یا وارد پنل کاربری شوید

شما برای شروع این آزمون باید آزمون های مشخص شده را تکمیل نمائید :

زمان سپری شده است

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج این آزمون نشان می‌دهد که رابطه شما احتمالا در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد و شانس شما برای بازگرداندن او کم است. پیشنهاد ما به شما پیدا کردن راهی برای فراموش کردن او است. البته به یاد داشته باشید که همیشه اندکی دوری می تواند دو نفر را دلتنگ هم کند. مگر اینکه مدت زمان زیادی از جدایی گذشته باشد و شما به شکل ناراحت کننده ای از هم جدا شده باشید. اگر هنوز هم امید به بازگشت او دارید سعی کنید به‌جای دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن، روی افزایش مهارت‌های فردی و رشد شخصی خود کار کنید. این کار اعتماد بنفس شما را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا جدایی را راحت‌تر پشت سر بگذارید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شانس شما برای برگرداندن عشقتان کم است و اگر به موقع اقدام جدی نکنید ممکن است برای همیشه او را از دست بدهید. شما اکنون در دوره حساسی قرار دارید که نباید حتی یک دقیقه از زمان خود را نیز از دست بدهید. بهتر است هر چه زودتر دلایل تمام شدن ارتباطتان را بررسی کنید و بدنبال پیدا کردن راه حل هایی برای آن باشید. هر چقدر که زودتر دست به کار شوید احتمال اینکه بتوانید او را بازگردانید بیشتر خواهد شد. این کار مستلزم کسب مهارت‌هایی است که باید برای بدست آوردن عشقتان آن‌ها را یاد بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالات، به اطلاع می رساند که نتایج این آزمون هم خبر خوب برای شما دارد و هم خبر بد. خبر خوب اینکه شما شانس نسبتا خوبی برای بازگرداندن عشقتان دارید اما رابطه شما کاملا در مرز بین بهبودی و ویرانی قرار دارد. یعنی اگر کمی تلاش کنید می توانید احتمال بازگشت عشقتان را بشدت افزایش دهید ولی در صورت غفلت و اندکی ناامیدی رابطه شما دستخوش ویرانی خواهد شد. اینکه رابطه شما در این وضعیت قرار گرفته نشان دهنده این است که احتمالا شما دو نفر در یک بخش از ارتباطتان به درستی عمل نکرده‌اید. برای مثال نتوانستید به درک مشترکی از یکدیگر برسید و همیشه بدنبال خواسته های خودتان بوده‌اید. پیدا کردن همین نشانه‌های کوچک به کمک یک مشارو روانشناس و آموزش تکنیک‌های ارتباطی جذب مجدد می‌تواند به ترمیم و بهبود رابطه شما کمک شایانی کند.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شما می‌توانید عشق خود را به رابطه بازگردانید. اما این نتایج  علاوه بر نشان دادن شانس بالای شما  نشان‌دهنده نقاط ضعفی در رابطه شما نیز هست که برطرف کردن آنها ارتباط متعهدانه پایداری را برایتان به ارمغان می‌آورد. احتمالا رابطه شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و یا سوءتفاهمات شخصی قرار گرفته و خراب شده است. مثلا خانواده شما را مجبور به تمام کردن رابطه کرده باشند یا اینکه برداشت‌های غلط از رابطه شما را به این نقطه رسانده باشند. دلیل آن هر چیزی که هست قابل اصلاح است و قطعا با آموزش تخصصی و همراهی یک مشاور روانشناس می توانید رابطه خود را دوباره از سر بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز با سپاس از پاسخگویی به سوالات به اطلاع می‌رسانیم که شما تا برگرداندن عشقتان فاصله‌ی کمی دارید و قطعا ارتباط شما بدلیل نقص در مهارت‌های بین فردی خراب شده است. با کسب مهارت‌های لازم در زمینه بهبود روابط، سوءتفاهمات و نقاط ضعف رابطه خود را اصلاح کرده و آینده خوبی برای خودتان بسازید. فراگیری این مهارت ها به شما کمک می کنند تا بتوانید رابطه خود را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. یعنی رابطه ای که هردوی شما از آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

ارتباط شما چقدر جدی بود ؟

چه مدت با هم در رابطه بودید؟

آیا پای خیانتی در میان بود ؟

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

فکر می کنید او از بودن در کنار شما چقدر احساس آرامش می کرد؟

فکر می کنید چقدر از علائق و ارزش های شما شبیه به یکدیگر بود ؟

با این جمله چقدر موافقید :”به نظر می رسید که او بیشتر مواقع از بودن در کنارم خوشحال نیست”

ارتباط شما با خانواده او چطور بود ؟

آیا بار اولی است که از هم جدا می شوید؟

آیا ارتباط شما از راه دور بود؟

آیا مدام با هم دعوا داشتید؟

اگر متاهل هستید آیا فرزندی هم دارید ؟

رابطه را چه کسی به پایان رساند؟

چقدر از جدایی شما می گذرد ؟

جدایی خود را از لحاظ شدت در کدام دسته قرار می دهید؟

حس و حال او هنگام جدایی چگونه بود ؟

آیا برای بازگشت عشقتان التماس کردید ؟

آیا بعد از جدایی با هم صحبت کردید؟

آیا او بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شده ؟

آیا شما بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شدید ؟

آیا بعد از جدایی عشق سابقتان علامتی از تمایل به بازگشت برای شما فرستاد؟ (برای مثال پیامی فرستاد ؟)

آیا بعد از جدایی او شما را در شبکه های اجتماعی بلاک کرده است ؟

آیا بعد از جدایی رابطه جنسی هم داشتید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ولی اگر این کار 3 ماه یا بیشتر زمان ببرد فکر می کنید بتوانید صبر کنید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ، آیا حاضرید بخاطر این کار تغییرات مفیدی در رفتارتان ایجاد کنید ؟

آیا می توانید این بلاتکلیفی را تا روشن شدن شرایط تحمل کنید ؟

اولین و طبیعی‌ترین واکنش احساسی مردان به جدایی خشم است. این احساس در مردان پررنگ‌تر از زنان است؛ چرا که احساس می‌کنند در مدتی که با عشقشان در رابطه بوده‌اند به بازی گرفته شده‌اند. آنها نمی‌توانند بپذیرند که کنار گذاشته و طرد شده‌اند. به همین دلیل خشم خود را به صورت های مختلف، کلامی و غیر کلامی نسبت به خود، طرف مقابل و اطرافیان نشان می‌دهند.

بسیاری از مردان بعد از اینکه عشقشان آنها را ترک می‌کند بسیار احساس بی ارزش بودن می‌کنند. آنچه آنها پیش خود فکر می‌کنند این است که حتما ایراد و اشکالی داشته‌اند که شریک عاطفی‌شان آنها را نخواسته و طردشان کرده است. حتما او جایی در رابطه برای آنها کم گذاشته است یا به عنوان یک مرد مهارت لازم برای جذب عشقش را نداشته‌است. هیچ چیز قطعا برای یک مرد سخت‌تر از این نیست که کسی مستقیم یا غیرمستقیم به او بگوید که دوست داشتنی نیستی و من می‎خواهم ترکت کنم. این جدایی می‌تواند ضربه بسیار سنگینی به روح و قلب یک مرد باشد.

احساس غم و اندوه نیز قطعا در بین تمام مردانی که طرف مقابل ارتباطش را با آنها قطع کرده؛ دیده می‌شود. این احساس غم و اندوه بیشتر ناشی از احساس بی‌کفایتی و بی‌ارزش بودن است که برای مردان بسیار مهم است. زمانیکه شخصی احساس اعتماد بنفس شما را زیر سوال ببرد شما احتمالا از این کار او ناراحت شده و احساس بدی پیدا می‌کنید.

مردان و پسران معمولا در واکنش به چنین احساساتی، رفتار‎هایی از خود نشان می‌دهند که در ادامه به آن می‌پردازیم.

آنچه مردان معمولا بعد از جدایی انجام می‌دهند، برقراری تماس‌ و ارسال پیام‌های مکرر به شخصی است که رهایشان کرده. آنها فکر می‌کنند که می‌توانند با این کار نظر عشقشان را تغییر دهند و او را بازگردانند. اگرچه این کار آنها اشتباه است و معمولا نتیجه‌ای در پی ندارد، اما برای آنها روزنه‌ امید است.

برخی مردان خانه‌نشینی را در تلاش برای کنار آمدن با قلب شکسته‌شان انتخاب می‌کنند. او یخچال و کابینت‌ها را پر از قوطی‌های کنسرو و کمپوت و سبزیجات می‌کند، دیوارهای خانه را با آثار هنری پر می‌کند و شاید چند گلدان بخرد. این کارهایی که او بعد از شکست عشقی به آنها روی می‌آورد، احتمالاً همان کارهایی است که انجام دادن آنها را سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تعویق انداخته بود. اما اکنون حالش با انجام دادن آنها بهتر می‌شود، چون با انجام دادن این کارهای جدید احساس مفید بودن می‌کند و خانه‌اش را دنج‌تر و گرم‌تر می‌کند.

بعضی از مردها معمولا بعد از جدایی سعی می‌کنند تا غم و ناراحتی خود را با سیگار جبران کنند. البته همه آنها در این مورد به هم شباهت ندارند ولی اغلب یکی از رایج‌ترین روش‌های کنار آمدن با مشکل بین مردان، کشیدن سیگار است چرا که بدلیل ماهیت آرام‌بخشی که دارند می‌توانند برای چند ساعت آنها را بی‌خیال کنند. البته این تاثیرات موقتی هستند و بعد از گذشت مدتی تبدیل به عاملی برای ایجاد استرس و تنش می شوند.

وقتی عشق‌تان را ترک می‌کنید، او به احتمال زیاد برای پر کردن جای خالی طرف مقابل به رابطه‌های سطحی گذرا و بدون تعهد روی می‌آورد. بخش قابل توجهی از ارزشی که او برای خودش قائل بود، از بودن در یک رابطه‌ی عاشقانه نشأت می‌گرفت، حال که او را ترک کرده‌اید، او نیاز مبرمی احساس می‌کند که هر چه سریع‌تر این منبع را دوباره به دست بیاورد تا باز هم احساس باارزش بودن بکند. بنابراین به سرعت وارد رابطه‌ی جدید می‌شود؛ از طرف دیگر ممکن است این شروع شتابزده شما را به این فکر بیاندازد که او هیچ اهمیتی برای شما قائل نبوده است. اما اگر از دید او به قضیه نگاه کنید، متوجه می‌شوید که او فقط سعی در پر کردن خلأ زندگی‌اش دارد، چون اگر این کار را نکند، روحیه‌اش کاملاً به هم می‌ریزد و احساس بدی درباره‌ی خودش پیدا می‌کند. این اقدام نسنجیده‌ی او هیچ ارتباطی با رابطه‌تان ندارد و در واقع فقط به نیاز او برای بهتر کردن روحیه و حس و حال خودش مربوط می‌شود.

این تفکر که مردان گریه نمی‌کنند، کاملاً اشتباه است؛ مسلم است که مردان هم گریه می‌کنند. بااین حال گریه کردن زنان برای جامعه قابل پذیرش‌تر از گریه کردن مردان است، بنابراین در حالی که یک زن به راحتی می‌تواند هنگام دردو دل کردن با دوستش در کافی‌شاپ گریه کند، یک مرد قبل از خالی کردن بار چشمانش باید ممطئن شود که کسی او را حین گریه کردن نمی‌بیند؛ به همین دلیل مردان معمولاً حمام یا چنین مکان‌هایی را برای گریه کردن انتخاب می‌کنند. جاری شدن اشک از چشم اثر درمانی دارد و باعث سبک شدن می‌شود و بخشی ضروری از فرایند بهبود بعد از شکست عشقی به شمار می‌آید.

پایان دادن به یک رابطه‌ی عاشقانه برای هیچ کس خوشایند نیست. اما اکثر آقایان به جای این که بپذیرند نتوانسته‌اند با عشق قبلی‌شان به توافق برسند و در نهایت نیمه‌ی گمشده‌شان را پیدا خواهند کرد، در روزهای بعد از جدایی که آسیب‌پذیر و ناراحت هستند، به دوستان خود و هر کسی که گوش شنوایی داشته باشد، می‌گویند که هرگز دوباره وارد رابطه نخواهند شد. این مردان غمگین با خشم و ناراحتی به همه می‌گویند که عشق و عاشقی برای بازنده‌ها است و الان که از رابطه خارج شده‌اند، خیلی حالشان بهتر است. به علاوه آنها این حرف‌ها را بارها، حتی وقتی وسیله‌ی جامانده‌ی عشق‌ سابق‌شان را در خانه پیدا می‌کنند و به یاد او زیر گریه می‌زنند، برای خودشان تکرار می‌کنند. این تصمیم مخصوصا زمانیکه آنها عشقشان را در شبکه های مجازی با مرد دیگری ببینند، جدی‌تر می‌شود.

کاملاً مطمئن نیستیم که چه ارتباطی بین پسرها و ماشین‌ها وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که پیوند بین‌شان بسیار خاص و قوی باشد. البته شکی نیست که رانندگی برای زنان هم می‌تواند اثر درمانی داشته باشد و آنها را آرام کند. اما تاثیر رانندگی بر مردان بسیار قوی‌تر است و کمک شایان توجهی به آرام کردن آنها می‌کند. به همین دلیل وقتی آقایان واقعه‌ی تلخی، مانند شکست عشقی را تجربه می‌کنند، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانند، انجام بدهند این است که بدون نگاه کردن به نقشه یا تعیین مقصد به جاده بزنند و مدتی بدون هدف رانندگی کنند.

گاهی اوقات برای فکر نکردن به عشق سابق و پرت کردن حواس خود هیچ راهی بهتر از انجام دادن کارهایی که همواره آنها را به تعویق انداخته‌اید، وجود ندارد. بازدهی و کارایی آقایان غالباً بعد از جدایی فوران می‌کند و آنها از این انرژی نویافته برای انجام دادن کارهای عقب مانده‌شان استفاده می‌کنند. سنباده زدن و لکه‌گیری کتابخانه‌ی قدیمی، کار کردن روی نمایشنامه‌ای که سال‌ها کنار گذاشته‌اند، پیوستن به لیگ بسکتبال که همیشه به آن فکر کرده‌اند و … ، تمام این کارها را بعد از جدایی انجام می‌دهند. انجام دادن این کارهای عقب مانده در کوتاه مدت روش بدی برای مقابله با جدایی نیست، چون ذهن و بدن کارهای سالم دیگری را برای منحرف کردن حواس از شکست عشقی انجام می‌دهد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که مرد غمگین نسنجیده تصمیم‌های مهمی می‌گیرد، مثلاً می‌خواهد کسب و کار جدیدی را بدون برنامه یا دانش لازم شروع کند یا برای “پیدا کردن خود” به شهر دیگری برود، هرچند که به خاطر وام‌های دانشجویی هنوز بدهی سنگینی دارد. فعال بودن خوب است، اما مشغول نگه داشتن خود برای پوشاندن خلأ درونی می‌تواند به فاجعه منجر شود.

بسته به اینکه مردان رابطه را با طرف مقابلشان به هم بزنند یا اینکه برعکس، احساسات آنها می‌تواند متفاوت باشد. در حالت اول آنها معمولا بعد از جدایی احساس خلاصی و رها شدن، احساس غرور و قدرت، احساس تردید نسبت به درست بودن کارشان، احساس ناراحتی، کنجکاوی و در نهایت نگرانی دارند. در حالت دوم نیز آنها اغلب در ابتدا خشمگین می‌شوند، احساس بی‌کفایتی کرده و خود را سرزنش می‌کنند و دچار غم و اندوه می‌شوند. آنها در هر دو حالت بعد از جدایی دست به انجام کارهایی می‌زنند. برای مثال اگر دختر‌ها با گریه کردن پیش دوستانشان خود را سبک می‌کنند، پسر ها سعی می‌کنند وقتی پیش دوستانشان هستند بیشتر تفریح کنند و لذت ببرند. آنها بعد از جدایی تماس خود را با طرف مقابل‌شان قطع می‌کنند و یا در مواردی بر عکس برای برگرداندن او مدام با او تماس می‌گیرند. مدتی را در خانه به انجام کارهای شخصیشان اختصاص می‌دهند. برخی هم سعی می کنند تا با مصرف مشروبات الکی و سیگار کمی از فشارهای روحی خود را کم کنند. گاهی مردان بعد از تمام شدن رابطه احساس می کنند که طرد شده اند و به همین دلیل برای نشان دادن قدرت خود به عشق سابقشان با دخترهای زیادی وارد رابطه می شوند یا گاهی پست هایی از خود در اینستاگرام می‌گذارند که نشان دهند بدون عشقشان بسیار خوشحال‌اند. اما عده‌ای دیگر از مردان روش‌های نسبتا سالم‌تری را برای آرام کردن خود استفاده می‌کنند، برای مثال به باشگاه ورزشی می‌روند، رانندگی می‌کنند، فیلم می‌بینند یا سر خود را با انجام دادن کارهای شخصی گرم می‌کنند.‌

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

554 بازدید

618 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام دختر 24 ساله هستم که 4 سال با یه اقا در رابطه بودم. و الان 10 روزه که جدا شدم به دلیل این که من خواستم تکلیفم در رابطم مشخص بشه. اگه منو میخواد حداقل یه قدمی بذاره جلو اما ایشون بهم گفتن قصد ازدواج ندارن و من جدا شدم درضمن بگم که رابطه ما فوق العاده پیش میرفت همیشه حمایتگر هم بودیم ارامش داشتیم خوشحال بودیم برای پیشرفت هم کمک میکردیم کل دوستان اشناها از رابطمون خبر داشتن جر خانواده هامون…. رابطه سالم و خیلی خوبی داشتیم

سلام من ۳۰ سالمه و کیس احساسیم ۳۳ سال ۶ ساله باهم بودیمو خانواده هامون در جریان بودن هر بار حرف ازدواج میشد میگفت زوده الان شرایط اقتصادی خوب نیست اینم بگم ک جفتمون شاغل بودیمو یک خونه با تمام وسایل گذاشته بودیم یک مدته که سرد شده بزور زنگ میزد جواب پیامامو‌نمیداد بیرون نمیرفتیم تاریخای مهمو فراموش میکرد ولی توی خونه مهربون بود و چیزی کم نمیذاشت بجز توجه تا میخواستم حرف بزنم باهاش یا خوابش میومد یا کار داشت من ۲ ماه با یک پسری کوچیکتر از خودم اشنا شدم فقط در حد چت که پیامامو خوند و شد اغازی برای پایان این داستان من اصلا رابطه عاشقانه ای نداشتم ولی اون اقا همه چی رو به نفع خودش تموم کر د هزارتا حرف زد و تمام وسایلامو از خونه بیرون انداخت و بلاکم کرد خونه ای ک نصف وسایلاش مال منه من میدونم اشتباه کردم ولی هر چی علتشو میگم فایده نداره میگه من کم نذاشتم در حالی ک من هیچ جا کم نذاشتم که زیادم بودم فقط دوس داشتم کسی باشه باهاش حرف بزنم هنوزم عاشقشم ولی اون نمیخواد ببینتم و همش میگه کات الان ک دو ماه گذشته میگه میخوام فکر کنم در صورتی ک من تا الان هر خطایی ازش دیدم بخشیدم ولی اون نمیبخشه نمیدونم به خانواده هامون چی بگم

سلام دوست گرامی در هر صورت خیانت اتفاق افتاده است و از جانب شما باید تلاش بیشتری برای بازسازی اعتماد او صورت بگیرد. توجیهاتی مانند نیاز به توجه بیشتر، خیانت را توجیه نمی‌کند. به مشاور مراجعه کنید و سپس برای ادامه و یا قطع این رابطه تصمیم بگیرید.

سلام من ۲۶ سالمه ده روزه از دوسپسرم جدا شدم خودم از همه جا بلاکش کردم با این حال از خط های دیگه زنگ میزنه که جواب ندادم به مامانم، داداشم مدام زنگ میزنه گفتم که بهش بگن خونه نیستم داداشمم بهش گفته من رفتم شهرستان با پسر داییم .بعد اون هی اس ام اس میده روزی صدتا اس ام اس توهین می‌کنه مثلا میگه تو زن پسر داییت بودی از اول.یا میگه دوس پسر قبلیت برگشته یا میگه شوگرددی پیدا کردی.توهین های بد زیاد می‌کنه که نمیشه اینجا بگم .از اول رابطه هم شکاک بود تا یک بار جواب تلفن نمی‌دادم می‌گفت با دوس پسرت بودی این حرفا منم خسته شدم از همه اخلاقا رفتارای بدش تموم کردم در ضمن پنج سال باهم بودیم .الان عذاب وجدان دارم همش تو فکر اینم ک نارحته

سلام دوست گرامی 5 سال رابطه مدت زمان زیادی است. 2 روز از کات شدن رابطه می‌گذرد و طبیعی است که او بخواهد بداند شما به چه دلیل رابطه را قطع کردید؟ اما درباره علت قطع شدن این رابطه، یعنی شک‌های متوالی ایشان، حق با شماست که به سختی می‌توانید با این شخصیت کنار بیابیید. شک کردن به دو دلیل اتفاق می‌افتد: یا خود فرد، شخص شکاکی است، یا از طرف مقابل مساله خاصی دیده است و اعتمادش سلب شده است. اگر شما مطمئن هستید که نمی‌خواهید رابطه را ادامه دهید و به نظر شما به بن بست رسیده است، نگرانی برای حال او و یا عذاب وجدان بی‌فایده است. اما اگر به بازسازی و ترمیم این رابطه فکر می‌کنید، بهتر است زیر نظر مشاور باشید تا مرحله به مرحله به شما کمک کند تا به شکل درست‌تری به رابطه برگردید.

سلام خدمت شما من سارینا ۳۹ سالمه الان که دارم این دیدگاه رو می نویسم خیلی حالم بده و واقعا از خدا مرگ می خوام من با اقایی حدود ۵ سال پیش آشنا شدم و با وجود تفاوت های خیلی زیاد از نظر تحصیلی و خانوادگی به هم علاقه ی شدید پیدا کردیم و عقد کردیم البته موقت (۹۹) ساله خیلی خوب بودیم و دوستم داست تا اینکه بخاطر بدهکاری و چک به مدت ۳ سال زندان بود که من تو این سه سال رهاش نکردم و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفتم حدود ۴ ماه قبل آزاد شد و هنوز دو هفته نگذشته بود پدرم رو از دست دادم اوایل آزادی خوب بود ولی به مرور سر مسائل بی ارزش می گفت نمی تونم ادامه بدم با اینکه خانواده ها در جریان بودن و قرار بود عقد دائم کنیم بگذریم حدود یکماه قبل خونه گرفتیم و کلی وسیله برا خونه که کم کم مستقل بشیم ولی از دو هفته قبل رفتارش عوض شد و طولانی مدت جواب تلفن نمی داد و وقتی اعتراض کردم گفت ما نمی تونیم زیر یک سقف ادامه بدیم و بهانه آورد و بدون دلیل منطقی منو ترک کرد به منم گفت وسایلت رو برات میفرستم دیروز که بعد از یکهفته پیام دادم برا اینکه ببینم وسایلم رو کی می فرسته چون قفل خونه رو عوض کرده بود و من نمی تونستم خودم برم برام نوشت زن گرفتم و بعد هم از گوشی خودش یه خانم برا من وویس فرستاد که ما با هم ازدواج کردیم و مزاحم نشو …. من داغونم مگه میشه ادم اینقدر وقیح باشه که با عشقش و کسی که اینهمه مدت منتظر بوده و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفته اینقدر ظالمانه برخورد کنه یادم میاد دلم می خواد بمیرم منو راهنمایی کنید چیکار کنم هضم کنم این خیانت رو و برگردم به حال خوبم من هنوز سوگوار پدرم هستم ولی عشقم کسی که اندازه ی جونم دوست داشتم رو هم به بدترین شکل ممکن از دست دادم

سلام دوست گرامی شما دو سوگ سنگین را پشت سر گذاشتید و این طبیعی است که بهم ریخته باشید و باورتان نشود این اتفاقات برای شما افتاده باشد. در چنین شرایطی شما می‌توانید با مشاوران رادیوعشق گفتگو داشته باشید و همچنین در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید.

من و پسری که هر دو ۲۹ سال سن داریم از طریق فضای مجازی ۱۳ ماهه که اشنا شدیم ایشون یک شکست عاطفی رو قبل از اشنایی با من پشت سر گذاشتن و بدون اینکه من راجبش حرف بزنم از گذشتش احساس پشیمونی داره و میگه کاش چند سال پیش تو رو پیدا میکردم …فعلاا راجب ازدواج حرفی نزده ولی من زیاد به این موضوع فکر میکنم و حتی سعی میکنم درستتر بشناسمش … ما در دو شهر باا فاصله ۶ ساعت زندگی میکنیم و چهار باره همو دیدیم ولی تصویری و تلفنی زیااد حرف میزنیم چند ماهه که وقتی ابراز دلتنگی میکنه چشماش خیس میشه گاهیم که پیشمه و احساساتی میشه اشکش درمیاد رفتاری به نظر ادم ضعیفی نمیاد ولی چون ۴-۵ باری میشه خیس شدن چشماشو دیدم شک کردم ممکنه ایشوون افسردگی داشته باشند یا ایا این برای ازدواج اسیب زاست؟؟؟

خیییلی جالب بود ، همیشه درمورد این موضوع فکر میکردم ،اصلا تصورنمیکردم آقایون اینقدر حساس و شکننده باشند ،فقط ادعا میکنن اما خیییلی ظریفن

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.

دقیقا همه این مراحل که گفتید برای من اتفاق افتاد و برگشت ولی افسوس که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه!

سلام دوست گرامی بعد از برگشتن شما و طرف مقابل به ارتباط نیاز است تا درباره مسائلی که در رابطه وجود داشت و باعث جدایی شده بود به صورت دقیق و شفاف صحبت کنید. اگر پس از برگشت همچنان درگیر مسائل گذشته باشید و پرونده آن را نبسته باشید، هیچ چیزی مثل قبل نمی‌شود. برای دریافت راهنمایی بیشتر و یادگیری مهارت‌های ترمیم رابطه می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید..من ب مدت 1سال با ی دختر تو رابطه بودم و خیلی دوست داشتیم همدیگرو قصدمونم ازدواج بود ولی یهو کم کم نسبت بهم سرد شدیم سر تنش هایی ک بینمون ب وجود اومد و منم ک زیادی روش حساس شده بودم ب همه چیش گیر میدادم سر همین خسته شد و رابطه رو تموم کرد و رفت…آخر سر هم برام آرزوی خوشبختی کرد و گفت ک دیگ میخواد تنها باش و ب اهدافش فکر کنه باورم نمیشد کسی ک ی روز دیوانه وار عاشقم بود یهو نسبت بهم سر گیردادنام سرد شد و رفت در حالی ک گفتم بهش عوض میشم البته اونم ی ایرادایی تو رفتارش داشت خلاصه ی جورایی خودخواهی کرد در حالی ک من بیشتر بهش خوبی میکردم…میخوام بدونم این رابطه قابل برگشت هست یا نه؟ چون موقع جدا شدن خیلی مصمم بود..اما چند روز که از شماره های مختلف یکی بهم زنگ میزنه من حسم میگ خودشه ولی بازم شک دارم…چون اون طوری ک اون رفت دیگ شک دارم ب برگشتنش…خیلی راحت رفت

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. شما در حال حاضر مشغول بررسی و مرور اشتباهات خودتان و او هستید، در این حالت برگشتن به شما کمکی نمی‌کند. بلکه زمانی می‌توانید به برگشتن فکر کنید که آن رفتارهایی که طرف مقابل شما را آزار داده است را اصلاح کنید.

سلام! زنی 28ساله هستم مدت 8ماهه ک از شوهرم جدا شدم ، اصرار برای جدا شدن هم از شوهرم بوده حالا بعد از اینکه ب حرفش گوش دادمو جدا شدم هرچند وقت پیام میده ب من منم ک ج میدم شروع میکنه ب ناراحتی ک چرا رفتی چرا حرفمو قبول کردی ک بری طلاق بگیری یا چرا برنگشتی ب خونه ت ، البته اینم بگم ک من تو دوران طلاقم سه بار ب خونه رفتم اما ایشون قبول نکردن و الان میگن ک خودت ک کلید خونه رو داشتی باید جا نمیزدیو برمیگشتی …وقتی ناراحته بهم میگه برگردو یا دوباره زندگیمونو درس کنیم اما بعد ی مدت تموم حرفاشو پس میگیره تا حالا دوبار این اتفاق افتاده ک بعدش انکار میکنه، ب نطر شما من چیکار کنم آیا میشه باز ب حرفاش اعتماد کرد ؟؟دلیل این رفتاراش چی میتونه باشه؟؟

سلام دوست گرامی علت طلاق‌تان را بازگو نکردید و اینکه چندسال زندگی کردید. اما علت رفتارهای شوهر سابق‌تان متعدد است. مثلا کنار نیامدن با تغییر جدیدی که پس از طلاق در زندگی‌اش اتفاق افتاده است. یا شاید طلاق را بعنوان یک امتحان در نظر گرفته بودند که ببینند آیا شما مقاومت می‌کنید یا خیر. در هرصورت علت این رفتارها هرچه باشد نشان می‌دهد همسر شما بلوغ عاطفی کافی برای زندگی مشترک را ندارد. اگر در ذهنتان ین است که به زندگی سابق خود برگردید، بهتر است ابتدا همسرتان به صورت مستقیم و نه به شکل گلایه از گذشته مجددا پیشنهاد خود را مطرح کنند و سپس یک دوره زوج درمانی داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید.

از روز عقد تا طلاق چهارسال خورده ای طول کشید ، ما توافقی جدا شدیم ، علت جداییمون هم وابستگی شدید شوهرم ب مادرو خواهراش ، دخالت زیاد مادرش جوری ک ما هرجایی ک دوتایی میخواستیم بریم همراهمون بود ، حتی موقع ای ک کسی مارو ب شام دعوت میکرد، حتی موقع خواب وقتی ب خونشون میرفتیم بارها شد ک بینمون خوابید..من واقعا اینطور رفتارو نمیتونستم تحمل کنم.ولی ب شوهرمم نمیگفتم..شوهرم خیلی سخت گیر بود ، حتی صورتمم اگه جوش میزد میگفت تو بهداشتتو رعایت نمیکنی ک جوش میزنی یا دوچار مشکل زنانه میشی.اگه مهمون میومد غذام یکم ایراد میداشت میگفت بلد نیستی هیچی بهت یاد ندادن ، تو هر چیزی ک برام خرج میکرد آمارشو داشت ب همه میگفت اینکارو کردم بهش اینقد پول دادم ، یبار بهم پول داد برم دکتر تنبلی کردم نرفتم عالمو آدمو با خبر کرد ک بهم دروغ گفته میرم دکتر اما پولو جای دیگه خرج کرده ..دعوامون ک میشد مادرش باعث بدتر شدن دعوامون میشد ، ناراحتی های ک از خانواده م داشتو ب شوهرم میگفت..در حقمون بزرگی نکردن، راهنماییمون نکردن همه مث بچه ها فقط گله ها و ناراحتی های خودشونو رو مشکلات ما گذاشتن چون میدونستن پسرشون ب حرفشون گوش میده ، من کامل نبودم اما نذاشتن زندگی کردنو آشپزی کامل رو یاد بگیرم ، بهم فرصت ندادن ، سخت گرفتن..سرکوفت دخترخودشون ک ۲۰سال ازم بزرگتر بودو تجربه شم بیشتر بود ب سرم زدن.تا ی روز کم آوردم ، دیگه تلاشی نکردم برای نجات زندگیم و انقد زیاده ک نمیشه همشو گفت.. من با طلاقم کنار اومده بودم البته ب سختی و عذاب زیاد من با تهمتاشون کنار اومدم.اما با پیاماش منو دوباره ب گذشته میبره ، میگه اشتباه کردم تجربه نداشتم ، دنبال فرصتم ک همه چیو درس کنم دیگه بهش اعتماد ندارم اما با حرفاش اذیت میشم .. میدونه چی بگه ک منو تو فکر ببره ، باعث بشه ک ب برگشتن فکر کنم اما اینم میدونم حرفاش فقط برای ی مدته و دوباره فراموش میکنه و انکار.اما برام سخته و نمیدونم چ رفتاری درمقابلش انجام بدم.یادم رفت بگم ک ایشون دوسال ازم بزرگترن.

سلام دوست گرامی مطمئنا روزهای سختی را با رفتارهایی که دیدید گذراندید و اعتماد مجدد برای شما دشوار است. به نظر میرسد هردوی شما مهارت لازم برای نگهداشتن زندگی مشترک را نداشتید و ایشان هم نتوانسته‌اند استقلال فکری خود را در زندگی کسب کنند. یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای شما این است که اگر حتی 1 درصد به برگشت به رابطه فکر می‌کنید حتما پیش از عقد مجدد از مشاوره با یک زوج‌درمانگر استفاده کنید.

سلام خسته نباشید دختری ۲۸ ساله هستم . به مدت ۸سال با پسری رابطه ای عاشقانه و خیلی صمیمی داشتم. خانواده من کاملادر جریان این رابطه دوستی بودن ولی خانواده ایشون از رابطه دوستیمون اطلاعی نداشتن گاهی اوقات میگفت مادرم میدونه و گاهی میگفت که نمیتونم چیزی بگم چون صمیمیت نداریم.روزهای اول آشناییمون ایشون بهم گفتن که وابسته به خانواده هستن و اگر روزی مخالفتی از جهت خانواده برای ازدواجمان باشد جدایی را قبول میکند. در طول رابطه دوستیمون هربار به ایشون گفتم برای ازدواج با خانواده اش صحبت کند و پیش قدم شود همیشه یه دلیلی برای اینکه فعلا شرایطش نیست می آورد. تا اینکه همین چند مدت پیش بهم گفت میخواد تابستون با خونوادش صحبت کنه و برای خواستگاری بیان. در طول رابطه ۸ ساله ایشون چندین بار خواستن منو ترک کنن حالا به هر دلیلی که شخصیت خیلی زود رنجی دارن شاید یک مسئله کوچیک باعث میشد که بخواد همه چیز رو تموم کنه واصرار های من باعث برگشت به رابطه شد و این موضوع رو برایم سرکوفت میکرد. این اواخر هم من واقعا از اینکه ایشون تا حالا هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن خیلی عصبی بودم و میخواستم زودتر از موعدی که برای خواستگاری تعیین کرده بود بیاد. اصولا من جایی میرفتم از ایشون اجازه میگرفتم یا بهشون اطلاع میدادم که کجا هستم خیلی این موضوع برایشان حساس بود و من واقعا برای این حساسیتوشون ارزش قاعل بودم و هر جایی که میرفتم بهشون میگفتم. یک روز که من سر کوچه بودم و یک کار فوری برایم پیش آمد که برای رفت و برگشتم شاید۵ دقیقه هم طول نکشید در این حین ایشون باهام تماس گرفتن وقتی متوجه شدن من بدون اجازه بیرون از در خونه رفتم خیلی ناراحت شدن و من گفتم که فکر نمیکردم که این موضوع خیلی برایشان مهم باشه و ایشون گفتن اگر من زنگ نمیزدم هیچوقت بهم نمیگفتی و من مچتو در این حالت گرفتم.درصورتی که اصلا اینطور نبوده. و من اگرمیخواستم چیزی رو از ایشون پنهان کنم که گوشیم رو جواب نمیدادم و نمیگفتم کجا هستم پس دلیلی برای پنهان کردن کارهام نبوده. حالا از همان روز به بعد دیگر جواب پیام هایم راه نمیدهد.بهم گفته بود که اگر روزی بخواد ترکم کنه بدون هیچ حرفی میره و حالا هم دقیقا همان رفتار انجام داده و پیامهایی که برایش میفرستم فقط میخونه و هیچ جواب و توجیهی برای این رفتار نداره من میدونم که دیگه ازم خسته شده و هرگز نمیخواد به رابطه برگرده.امروز تصمیم گرفتم که هیچوقت بهشون پیامی ندم .اگه برای من ارزشو احترامی قائل بود حداقل یک خداحافظی میکرد و میگفت ما تفاهم ندارم چرا بدون هیچ حرف و دلیل منطقی که بدونم منو گذاشت رفت.کسی که میگفت خیلی عاشقمه و ۸سال باهاش بهترین روزها رو داشتم چرا باید اینجوری بره. نیاز به راهنمایی دارم که چطور با این قضیه کنار بیام منی که از اول ۲۰ سالگی تمام انرژی و عشق و احساستم رو برای این آقا گذاشتم و باهاشون همیشه صادق بودم حتی در طول این ۸ سال به هیچ کسی اجازه ندادم برای خواستگاری به منزل ما بیاد و به همه گفتم که من یک نفر در زندگیم دارم و غیر از ایشون به کسی فکر نمیکنم حالامن چطور این شکست رو قبول کنم و با خودم و حرفای دیگران کنار بیام.لطفا منو راهنمایی کنیدتشکر.

سلام دوست گرامی زمان زیادی را برای این رابطه گذاشته‌اید و مطمئناً پذیرش اینکه طرف‌مقابل بدون هیچ توضیحی شما را ترک کرده است، برایتان دشوار است. با توجه به اینکه سوال شما طولانی است و امکان پاسخگویی آن از طریق سایت وجود ندارد، بهتر است برای مشاوره دقیق‌تر از رادیوعشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید. برای برگشت اصولی به این ارنباط و یا ترک آن، حتما به حضور مشاور در کنار خود احتیاج دارید.

سلام من ۲۸ سالمه وسه سال با پسری هم سن خودم در ارتباط بودم من طلاق گرفتم و یک دختر دارم بعد از گذشت سه سال فهمیدم که اون اقا برای رسیدن به من کاری نمی کنه و تلاشی برای راضی کردن خانوادش که به شدت مخالف ازدواجمون هستن نمی کنه منم چند روزی هست ازش جدا شدم با اینکه خیلی برام زجر اور و سخته اونم دائم منو تهدید می کنه ک ازم انتقام بگیره وبلایی سرم میاره ب خاطر اینکه ازش جدا شدم حالا چیکار باید بکنم چطوری باهاش رفتار کنم

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده او با ازدواج شما اگر ازدواج سابق‌تان و داشتن فرزند است، بهتر است به پیامد این ازدواج خوب فکر کنید. اینکه طرف‌مقابل‌تان کاری برای ازدواج نمی‌کرده و نتوانسته خانواده خود را راضی کند، نشان می‌دهد که او سرمایه‌گذاری زیادی روی این رابطه نکرده است. اما اشاره کردید به دلیل اینکه از او جدا شده‌اید شما را تهدید می‌کند. پس نیاز است با ایشان منطقی صحبت کنید و بگویید دلیل اینکه من از تو فاصله گرفتم اینه که شما تلاشی برای بودن ما کنار هم و ازدواج نکرده‌اید و من نیاز دارم تا با کسی در رابطه باشم که بتوانم روی آینده رابطه سرمایه‌گذاری کنم، اگر تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی بهتره از هم جدابشیم. از تهدیدهای ایشان نترسید و بهتر است با یک فردی که به او اعتماد دارید و در جریان رابطه شما بوده، درباره تهدیدهای طرف‌مقابل صحبت کنید تا از حمایت و مراقبت کسی برخوردار باشید.

سلام ، من دختری هستم که در خانه محبت کافی گرفتم با هر پسری دوست میشم به من می‌گوید خیلی عالی هستی و همه چیز تمام هستی اما ناگهان کنار می‌کشد از رابطه ، ظاهرا من افراد را کنترل می‌کنم نادانسته و دچار وسواس جبری هستم معمولا پسران لجباز و تنوع طلب به من میخورند که مرا خطرناک خطاب می‌کنند ، که حاضرم برای انتقام هر کاری بکنم خب شاید چند باری که از طرفم عصبانی شدم که من توجه نمیکرد دست به انتقام زدم ولی خب مگر همه ی دختران این کار را نمیکنند؟؟؟من واقعا دلم نمیخواد کامل باشم ولی دیگران را کنترل کنم …لطفا کمکم کنید چگونه من هم مانند دیگر دختران طبیعی باشم و کسی را کنترل نکنم و چگونه بتوانم با یک مرد لجباز درست رفتار کنم ؟؟؟گاهی خیلی سنگدل می‌شوم و اجتماع گریز هستم … من خسته شدم که همه بهم بگن خوب و عالی هستی ولی رهایم کنند

سلام دوست گرامی برچسب های مختلفی به خود زده اید که هرکدام از اینها می تواند نشان از یک اختلال باشد.پس به جای برچسب زدن ، ابتدا با یک مشاور در رادیو عشق صحبت کنید. کنترل کردن یکی از افت های رابطه است که باید روش های صحیحی را بیاموزید تا کنترلگر نباشید. اگر دائما در رابطه شما این اتفاقات می افتد، لطفاً ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.

سلام من ٣١سالمه و با پسری تو خیابون اشنا شدم اولش خیلی باهام اوکی بود و من اصلا محلش نمیزاشتم تا اینکه کم کم این شد که اوکی شدیم و از اون زمان١/۵سال میگذره و این مدت دوبار گفت کات کنیم که به اصرار من برگشت و این دفعه اخر متوجه خیانتش شدم که منو بلاک کرده بود و با کسی دیمه ای بود و بدتر ازاون دیدیم که ۵سال از من کوچیکتره و باهم حرف زدیم و رابطمون تموم شد ولی الان من ناراحتم به نظرتون چیکار کنم

سلام دوست گرامی علائم خطر این رابطه بالاست. آشنایی در خیابان، درخواست قطع رابطه از جانب ایشان آن هم دو بار، خیانت، سن و… طبیعی است که ناراحت باشید چراکه مدت 1 و نیم سال با فردی در ارتباط بودید و حالا آن شخص حضور ندارد. بهتر است برای مشاوره شکست عاطفی و بستن پرونده آن ارتباط از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۱۸ سالمه سال پیش با یه پسر آشنا شدم که تا الان دوبار هست کات کردیم و این سری خودم رابطرو تموم کردم! الان با کسی وارد رابطه شده، بیشترین مدت رابطش با من بوده و با همه یک ماه میمونده!ولی الان با این دختری که وارد رابطه شده چند ماهی هست که دوستن از دوستامم راجع به من پرسیده چندبار وجلوی دوستم با لحن زشت گفته که با دوست دختر جدیدش رابطه جنسی داشته!ولی با من تا حالا رابطه نداشته به نظرتون تکلیف رابطه منو اون چی میشه؟

سلام دوست گرامی سوال‌تان کمی گنگ و نامفهوم است. اگر رابطه را تمام کردید، دلیلی بر پیگیری ایشان و زندگی‌ جدیدش وجود ندارد. اگر تمایل به بازگشت با همان فرد را دارید، نیاز است تا دلایل خود را برای این بازگشت مرور کنید و از خود بپرسید اگر خودم رابطه را تمام کردم به چه علت پیگیر زندگی او هستم؟ اگر او نیز همچنان پیگیر شماست تا درباره رابط جدیدش صحبت کند، شما این اجازه را ندهید و راه‌های ارتباطی خود را قطع کنید.

سلام خسته نباشد، من23 سالمه و 4 سال با پسری هم سن خودم رابطه داشتم از 19 سالگی رابطمون خیلی احساسی و خوب بود و حتی همه ی خانوادشم میدونستن خانواده ی منم در جریان بودن کلا کسی نمونده بود ک نفهمه ما با همیم ، بینهایت بهم محبت میکرد و برای خوشحالیم هر کاری میکرد ،همه چی خوب بود تا بعد سال سوم ک ما ی بار رابطمون بیشتر از ی معاشقه ی ساده شد بعد اون روز این آقا تقریبا ی هفته ای تو خودش بود ،ولی بعد خوب شد و تقریبا3 ماه گذشت ک کمتر باهام حرف میزد همش میگفت خستم تو خیلی غر میزنی و اینا و اصرار داشت بیا رابطمون رو تموم کنیم من نمیدونم دوستت دارم یا نه منم نمیتونستم و قبول نکردم اونم ازم 2 هفته وقت خواست ک ببینه بازم دوستم داره یا نه ک بعد ی هفته دوباره گفت عاشقتم و ما رابطمون رو ادامه دادیم تا8 ماه دیگه ک این آقا هر یکی دو ماه باز شروع میکرد ک بیا جدا شیم من مشکلاتم زیاده و فعلا نمیتونم ازدواج کنیم تو برو ب زندگیت برس ،منم 3 هفته جدا شدم ولی باز ب اصرار اون برگشتم تا اینکه بعد 2 ماه فهمیدم 7 ماهه با ی دختر دیگس و داره بهم خیانت میکنه،خودش همه چی و اعتراف کرد و خانواده ی دختره هم از رابطشون خبر داشتن،الان 10 روزه ک فهمیدم و کات کردم ،اون شب ک فهمیدم خیانتشو اصرار ب ادامه رابطه با من نکرد هیچی ولی بعد دو روز زنگ زد و میگفت ی شانس دیگه بده ک دوباره شروع کنیم ک قبول نکردم و بلاکش کردم،سوالم اینه امیدی ب این رابطه هست ک دوباره این آقا برگرده سمتم یا کلا عشقش ب من تموم شده؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی ارتباط در سن کم و بی هدفی در زندگی و رابطه، خیانت، عدم چالش بودن شما برای طرف مقابل، باعث شده است که این ارتباط به شیوه درستی پیش نرود. بلاک کردن خودش یک رفتار است که می تواند ناشی از عصبانیت باشد. بهتر است پرونده این ارتباط را برای خودتان ببندید و برای بررسی بیشتر، از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دیافت کنید.

سلام هیچ کدوم از اینهایی که گفتید برای طرف من پیش نیومد. بعد از سه سال زندگی طلاق گرفتیم. و ایشون سریع ازدواج کرد. و بچه دار شد به نظر من مرد هیچ آسیبی نمیبینه. اونی که داغون شد من بودم. من نه تماس گرفتم نه پیام دادم. هیچی و او رفت ازدواج کرد و بچه دار شد.

سلام دوست گرامی نسخه زندگی انسان ها با هم متفاوت است و طبیعتا در زندگی استثنائاتی وجود دارد. اما در طلاق قطعا زن و مرد به یک میزان آسیب نخواهند دید و بسته به میزان سرمایه گذاری هایی که در زندگی داشته اند، این آسیب متفاوت خواهد بود.

سلام من حدود سه ساله با پسری آشناشدم. از روز اول به قصد ازدواج بود.و همان روز اول مادرشون بامن صحبت کردن که باهم بیشتر آشنا بشین. مابسیار مچ بودیم باهم. اخلاق فکر رفتار احساسات تصمیمات آینده…چندماهه بعد از آشنایی که برای اولین میخواستن بیان خونمون برای اشنایی. خواهرشون اجازه ندادن بنا به دلایل نامعلوم(خانواده ایشون در یک شهر دیگه زندگی میکنند و خود ایشون محل کار و زندگیش در تهران هست).ازهمینجا مخالفت ها شروع شد و مادرشون هم مخالف شدن و حتی سرسخت تر. کلی صحبت و مشاوره هیچ فایده ای نداشت. بعد ازچندین ماه به زور اومدن منزل ما. و همونجا باز گفتن باهم بیشتر آشنا بشین. و بعد از رفتنشون هیچ فرقی اوضاع نکرد و همچنان مخالف. اینهمه حرف و صحبت و رفتن به خونه برای صحبت و مشاوره هیچ نتیجه ای نداشت. و دلایلشون هربار یک چیزی بود و کلا به عقیده مشاور مادرشون وابستگی بسیار هم به پسر داره.چون پدرشون فوت کرده.بعدها باز با خانواده‌شون صحبت کردیم راضی نشدن.مادر و خواهرش مخالف. دیگه از یک جایی کم کم خودش خسته شد. ارتباطش با من کمتر شد. حرف نمیزد زیاد. زنگ اصلا نمیزد. پیام کم. دیگه از یک جایی هرچی سعی کردم اینهمه عشقی که بینمون بود رو حفظ کنم نشد. و ایشون منو کلا بلاک کردن که دیگه هیچ صحبتی نباشه. و گفتن کلا امیدی نیست و برو دنبال زندگیت حالا من موندم و اینهمه عشق و خاطره. یادی که ماههاست فراموش نشده و داره افسرده ام میکنه. میتونم بهش اس ام اس بدم. نمیدونم حرفام‌میخونه یا نه. و کلا جوابم نمیده. حتی به جون خودش و خاک پدرش هم که قسم میخورم هیچ هیچ. نمیدونم چیکار کنم. میخوام برگرده

سلام دوست گرامی زمانی که در زمان خواستگاری و در مورد رابطه، مخالفینی در خانواده حضور داشته باشد، در آینده اگر شما کنار هم قرار بگیرید، ناخودآگاه خشم زیادی بوجود می آید؛ هم شما و هم فرد مخالف. بنابراین ریسک رابطه شما زیاد است. دلایل مخالفت خانواده ایشان باید روشن شود تا در صورت برگشت به رابطه آن موانع رفع شده باشد. برای برگشت به رابطه باید انگیزه خود را نیز بررسی کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از وقت مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.

سلام من دختر ۲۱ ساله ای هستم که با پسری به مدت ۶ ماه آشنا شدم اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از یه مدت دیگه تلاشش برام کمتر شد ووقتایی که باهم بودیم دائما از خودش و پولی که برای هیکلش خرج کرده و خرج میکنه و کلا مسائل پولی و مالی صحبت میکرد . بهم گفت نزدیک مسابقه حالش بده و عصبیه درکش کنم منم درکش کردم ولی یه فرد ناشناسی شروع کرد پیام های بدی راجبش برام فرستاد که من همشو بهش نشون دادم و گفتم که این حرفا برام مهم نیست و بهت علاقه دارم ولی اون عصبی شد (نزدیک مسابقشم بود) و گفت تو میخوای تموم کنی روت نمیشه برو حتی وقتیم گفتم نمبخوام برم گفت نه برو و رابطه تموم شد به نظرتون چیکار کنم؟ من هنوز با تمام وجود بهش علاقه دارم ولی فکر نمیکنم اون منو دوسداشته باشه به علاوه اون منو فردای روز مسابقش از پیجش ریمو کرد😔 میتونم برش گردونم؟ اگه نه چجوری فراموشش کنم؟😔😔

سلام پیشنهاد می‌کنم درباره شرایط رابطه‌تون با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید، حتما در این زمینه راهنمایی‌تون می‌کنن. اگر مدت زیادی از جدایی‌تون نگذشته باشه و در این مدت اقدامات اشتباهی انجام نداده باشید حتما احتمال ترمیم رابطه براتون وجود دارده.

سلام خدمت شما من با پسری آشناشدم که 2سال پیش با دختری دوست بودن که اون دختر ازدواج کردن!ومشکل من اینه که ایشون هنوز گذشتشو فراموش نکرده و گاهی وقتا درموردش باهام حرف میزنه!وهمچنین زمان هایی که باهمیم سیگار میکشه وحس میکنم داره به دوست دختر قبلی فکر میکنه!قراره ازدواج گذاشته اما ازالان دنبال رابطس وتاحدودی هم رابطه داریم البته بااصرار ایشون واقعا نمیتونم درکش کنم!میدونم رابطه قبل از ازدواج درست نیست!میشه راهنمایی کنین چطور این ارتباط رو تموم کنم؟چون هر باری که خواستم ایشون نمیزارن!

سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما نتوانسته که رابطه قبلی را فراموش کند و سوگ آن رابطه همچنان برایش باقی مانده. در صورتی می توانید رابطه بهتری داشته باشید که درخواست خود را مبنی بر روشن شدن وضعیت خودتان، از او بپرسید. همچنین باید رابطه شما کاملاً بررسی شود اگر قصد شما تمام کردن این ارتباط است، برقراری رابطه جنسی معنایی ندارد. اگر می خواهید تصمیم درستی برای رابطه خود بگیرید، حتماً از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره بگیرید.

سلام من مدت۲سال با شخصی دوست بودم که ۲سال از من کوچیکتر هستن،البته یک‌مدتی بینمون فاصله افتاد و دوباره که سمتم اومدن پیشنهاد ازدواج دادن مدتی راجب تصمیمات و زندگی مشترک صحبت کردیم تا اینکه یک ماه پیش به خواستگاری اومدن و با مخالفت خانواده ایشون همه چی بهم ریخت فرداش یکم راجب این مسائل صحبت کردیم و از اون موقع بدون هیچ خداحافظی و حتی بحثی جفتمون سکوت کردیم کلافه شدم و همش استرس دارم و ناراحتم دوست دارم خودش برگرده سمتم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی بفرمایین

سلام من سه سال پیش از طریق یکی از دوستام با یه اقا اشنا شدم یکسالی حرف میزدیم ک بعدش ایشون ازمن خواستگاری کردن باخانوادم درجریان گذاشتم اما بعد از دوسال رفتو امد و بحث باخانواده ,خانواده ی من راضی نشدن و همه چیزو بهم ریختن چون میگفتن از لحاظ مالی خانوادش از ما پایین تر هستن.اون اقاهم گفتن ک بااینکه براشون سخته اما همه چیزو تموم کنیم و فقط دوست ندارم برای همیشه از دستت بدم به عنوان دوست معمولی کنارم باش بااینکه اوایل خیلی خواهش کردم ک صبرکنن اما قبول نکردن ک من سه ماهه با ایشون رابطمو کاملا قطع کردم اوایل پیام میداد اما الان شده درحد چک کردن اینستاگرامم و اینکه هیچ علامتی از دلتنگی یا ناراحتی از ایشون نمیبینم مثلا بادوستاش بیرونه یا مسافرته یا مشغوله به کاراش و خیلی پست میذاشت و استوری و با دخترا تو کامنتا گرم میگرفت و صحبت میکرد انگار نه انگار اصلا منی توی زندگیش وجود داشتم که البته الان دوسه هفته ای هس که اینکارارو نمیکنه فعالیتش کم شده و چن روزیم هس ک استوریاش غمگینه نمیدونم به من ربطی داره یانه بخاطر منه یا نه اما واقعا کلافه شدم میخام برگرده⁦☹️⁩ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام مسلما تموم شدن یک رابطه طولانی مدت سخته و این سختی برای هردوتون وجود داره و خیلی وقت‌ها چنین رفتارهایی در فضای مجازی و … یک جور عکس‌العمل به این ناراحتی و از سر خشمه و می‌خواد وانمود کنه که یعنی من حالم خوبه… با این حال دو موضوع مهم جود داره. یک اینکه بدونید دوست معمولی بودن بعد از یک رابطه بلند مدت و تا زمانی که دو نفر بهم احساس دارند یک امر محال و یک کار اشتباهه. درباره برگرداندن ایشون هم اول باید ببینید مشکلات قبلی حل شدند یا نه و اصلا هدفتون از این برگرداندن چیه؟ آیا فقط از سر دلتنگیه یا برای ادامه رابطه هم برنامه‌ای وجود داره. پیشنهاد می‌کنم با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.

سلام من با یه آقایی چهارسال رابطه داشتم من تویه سال آخر پزشکی قبول شدم و ایشون بم گفتن که بین من و پزشکی یکیو انتخاب کن منم کلی فکر نکردم و فقط بشون گفتم که نمیتونم یکی رو انتخاب کنم و ایشون گفتند که پس پزشکی رو انتخاب میکنی، تازه فهمیدم که این پرسش فقط یه امتحان بوده و منو ترک کردن، البته ناگفته نماند که من در طول این سالها خیلی اذیتشون کردم ولی واقعا دوسشون دارم الان دارم نابود میشم به خاطر اینکه میدونم الان چقد حالش بده و خودمم تا تهه عمرم آدم سابق نمیشم دارم از دلتنگی و عذاب وجدان و حس نداشتنش میمیرم باید چیکار کنم

من با یکی 7 سال دوست بودم .اخر تصمیم گرفتم برم الان مدام دلتنگشم چقدر سخته. مذام به اخرین بازدیدش تو واتساپ نگاه میکنم.چه کنم خدااااااا

سلام دوست گرامی وقتی در طی یک ارتباط تصمیم به تمام شدن رابطه گرفتید یعنی به این نتیجه رسیدید مزایا و منافع رابطه کمتر از مضرات و مشکلات رابطه هست بهتره در یک کاغذ تمام تصورات و تفکراتتان را بنویسد و با مسائلی که سبب شد رابطه را تمام کنید بررسی کنید ضم اینکه تایم تنها بودنتان را کم کنید.ورزش کنید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید راههای ارتباطی و شبکه های اجتماعی را هم بلاک کنید

سلام من مطالب وبسایتتونو ب طور دقیق خوندم یه سوالی داشتم. چند وقتی بود که یکی از پسرای فامیلمونو دوست داشتم از این که پسر خوبیه و با هیچ کسی نیست مطمئن بودم یه چند وقتی ام با هم در رابطه بودیم و اون دیگ میدونست دوسش دارم یه سری بهم گفت ک من نسبت بهت بی توجه نیستم و بهت فک میکنم و اینستاتو حذف نکن من درگیرت شدم یا یه کاری میکنم ازم خوشت بیاد یاام که یه کاری میکنم ازم متنفر شی از طرفی ام بهم گفته بود ک کسی تو زندگیش نیست و حتی رو پیجش تایپ کرده بود به انگیلسی تنها😂 بعد گذشت یه هفته بعد اون حرفاش بهش گفتم الان دیگ ما با همیم یا نه بعد گفت بهش فک نکنو در نهایتش وقتی از دستش دلخور شدم ازش خدافظی کردم ولی قصدم این نبود که همه چیو تموم کنم تا آن شدم ک سریع پیاممو حذف کنم تا سین نکرده و متاشفانه سین کرده بود گفت ببخشید که ازت پنهون کردم یکی دیگ ام خیلی دوسم داره خیلی وقته خیلی ام دوسم داره و نمیتونستم بهش خیانت کنم واسه همین زیاد بهت نزدیک نمیشدم و ازم عذر خواهی کرد. داره سه هفته از حرفای آخرش میگذره من همون جا اینستامو حذف کردم خیلی حالم بده خبری ازش ندارمو همش دارم به این فک میکنم ک راست گفته با نه. خیلی شرایط سختی دارم من سه سال دیگ کنکور دارم و الان دارم واسه کنکور میخونم دختر باهوشیم و دبیرستان استعداد درخشان درس میخونم خیلی ذهنم درگیره و نمیتونم درس بخونم بنظر شما من اشتباه کردم؟؟ اون حرفای آخرش راست بوده؟ امکان داره برگرده ؟ خیلی پسر آروم و ساده ایه خواهش میکنم کمکم کنید و بهم نظر بدید من تاحالا هیچ جایی کامنت نزاشته بودم ولی وبسایت شما اطلاعات کاملی داشتو کمکم کنید منتظرم.

دوست عزیز سلام

ایشون همزمان فرد دیگه‌ای رو دوست داشتند ولی برای با شما بودن هم تلاش می‌کردند! این به نظر شما چه معنی‌ای می‌ده؟؟؟ اصلا به نظرتون یک رابطه سالم این شکلی شروع می‌شه؟!

سنی که شما در اون هستید (نوجوانی)، زمان حساسیه؛ شما دارید دارید وارد زندگی بزرگسالی می‌شید ولی هنوز نشدید؛ یعنی اینکه خیلی نظرات و اهداف باثباتی ندارید و قطعا در طول زمان تغییر می‌کنه. اینکه در این سن از کسی خوشتون بیاد هیچ اشکالی نداره، اما دل بستن بهش بهتون آسیب می‌زنه چون معلوم نیست چهارسال دیگه همین نظرات رو داشته باشید. با توجه به توضیحاتی که دادید، بهتون پیشنهاد می‌کنم دست از تلاش برای ساختن آینده خوب برای خودتون بر ندارید. سعی کنید توجهتون رو به هدف و آیندتون بدید. وقتی زندگیتون به یک ثباتی رسید، اون موقع هست که می‌تونید وارد یک ارتباط سالم بشید و ازش لذت ببرید. این ارتباطی که شما گفتید (مخصوصا با این نوعی که شروع شده)، براتون آسیب‌زاست و حیفه دختر باهوشی مثل شما، به خاطر این موضوع از هدفاش جا بمونه. به امید موفقیتتون توی کنکور و سایر هدف‌هاتون برای زندگی …

اون گفت یکی دیگ ام دوسم داره ب نظر شما این ادبیات …… من فک میکنم اون حرفای آخرش دروغ بوده باشه و فقط میخواسته بیشتر از حد درگیرش نشم آخه یه موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی از این ها هم هست از اون گذشته از این که با کسی در ارتباط باشه هم عذاب وجدان داشت جوری ک من حسش میکردم.ممنونم ک راهنمایم کردید موفق باشید.

سلام, در محل کارم پسری از من خوشش میومد بعد از مدتی من هم ازش خوشم اومد و بهش نشون دادم. یه هفته بعد پیش همکارم که پشت سرم میشینه درد ودل کرد که با دوست دخترش بهم چون مدتها بود که به این نتیجه رسیده بودن جفتشون. من از داشتن دوست دخترش اطلاع نداشتم. بعد از ۳ هفته مرخصی اجباری الان که برگشتیم سرکار کلا رفتارش عوض شده! خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم!

فرناز

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما از تغییر رفتار نشدم یعنی مانند سابق علاقه ای نیست یا الان علاقه بیشتر هست؟ اگه به ایشان علاقه دارید با خودشان صحبت کنید و دلیل تغییر رفتارهایشان را پیگیر شوید

با عرض سلام و احترام در صورت بازگشت فرد چه رفتاری مناسب هست به گونه ای که نه طرف دلسرد شود و نه سهل الوصول به نظر برسیم؟ به عنوان مثال اگر درخواست دیدار کرد چه واکنشی مناسب تر خواهد بود؟ با تشکر

سلام .چطور کسی که یک سال تمام همه تلاشش به دست آوردن فرد موردنظر بوده یکهو فرداش به این نتیجه میرسه که ما بدرد هم نمیخوریم و باید رابطه را تمام کنیم و بعد از آن کلا آدم متفاوتی میشود گویی که دیگه اون آدم را نمیشناسه؟؟

سلام دوست گرامی بعضی وقتها افراد پس از کلی تلاش و زحمت برای رسیدن به مطلوب خسته میشونند و اگر واقعا متوجه تفاوت بین ذهنیت و واقعیت خودشان هم بشونند بیشتر این حس رو دارند.بهتر هست با خود ایشان صحبت کنیدو در مورد حسی که به سراغش امده از اون توضیح بخواهید.دانستن اینکه چرا اینهمه تغییر کرده و کجا دلیل تغییرات شما بودید خیلی کمکتون میکند تا بتوانید رابطه را درست کنید

وقتی حاضر نمیشند به هیچ روشی با من حرف بزنند و میگن که برو پی زندگیت من چجوری با ایشون حرف بزنم ؟؟

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/Why-Take-Time-and-Invest1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-does-this-course-help.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/بلاک-1-1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-we-help-you-get-back-your-love-1.mp3Downloads-icon

شاید پیش خودتان فکر کنید که مردها بعد از جدایی خیلی احساس غم و ناراحتی نمی‌کنند و این فقط دخترها هستند که بعد از شکست عشقی زانوی غم بغل می‌گیرند و آینده خود را تباه شده می‌بینند. اما حقیقت چیز دیگری است. پسرها هم بعد از جدایی و شکست عاطفی معمولا دوره‌ای از سوگ و ناراحتی را تجربه می‌کنند ولی فقط نوع واکنشی که آنها نسبت به جدایی دارند با واکنشی که دخترها از خود نشان می‌دهند تا حد زیادی متفاوت است. البته این نکته را نیز باید به یاد داشته باشید، بسته به اینکه او رابطه را با شما تمام کرده یا اینکه شما خواستار جدایی بودید این واکنش و حس و حال می‌تواند در آنها متفاوت باشد. در این مقاله ما درباره آنچه که بعد از یک ضربه روحی برای مردان اتفاق می‌افتد صحبت خواهیم کرد.

فهرست مطالب

زنان و مردان در مواجهه با جدایی به شیوه‌های مختلفی عکس العمل نشان می‌دهند و افکار و احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند. به طور کلی زنان بعد از جدایی هیجانات و احساسات ناخوشایند بیشتر و شدید‌تری را تجربه می‌کنند اما نسبت به مردها راحت‌تر می‌توانند احساسات‌شان را بروز دهند. اما برای اینکه بتوانند با جدایی کنار بیایند ضروری است نسبت به احساسات و افکارشان شناخت دقیق‌تری پیدا کنند و شیوه‌های صحیح ابراز آن را یاد بگیرند، چون خیلی از اوقات بدلیل اینکه شیوه نادرستی برای بروز احساسات‌شان انتخاب می‌کنند و تکانشی عمل می‌کنند به شدت آسیب می‌بینند و خشارات جبران ناپذیری به زندگی‌شان وارد می‌کنند. آقایان در عوض به شدت احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند چون در جامعه کمتر پذیرفته شده است که مردی غم و ناراحتی‌اش را بروز دهد و برای مثال گریه کند. همچنین مردها جامعه حمایتیِ احساسی کوچک‌تری دارند چون مردها عمدتا با شریک عاطفی یا همسرشان درد و دل می‌کنند و در کنار او ناراحتی‌شان را بروز می‌دهند اما بعد از جدایی جامعه حمایتی‌شان را از دست می‌دهند و شدیدا به یک فضای امن احتیاج دارند تا بتوانند احساسات ناخوشایندشان را بعد از جدایی بروز دهند بهمین خاطر مدت زمان بیشتری درگیر جدایی هستند و دیرتر فراموش می‌کنند. احساساتی که سرکوب می‌شوند یک جا بالاخره مثل یک آتشفشان فوران می‌کنند و گدازه‌های آن همه چیز را نابود می‌کند.

بسیاری از پسرها بعد از اینکه رابطه عاطفی خود را با دختر مورد علاقه‌شان یا همسرشان تمام می‌کنند احساس رهایی کرده و فکر می‌کنند که انگار مدت زمان زیادی را در این رابطه سپری کرده‌اند و بخاطر محدودیت‌های طرف مقابل‌شان نتوانسته‌اند خیلی از کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند. آنها از مدت‌ها قبل در فکر تمام کردن رابطه بوده‌اند تا اینکه بالاخره تصمیمشان را می‌گیرند رابطه را تمام می‌کنند و بدنبال آرزوهای خود می‌روند. شاید آنها از اینکه ناگهان شما را رها می‌کنند احساس عذاب وجدان نیز داشته باشند، اما عموما میل به رهایی و دنبال کردن آرزوهای شخصی خودشان بر احساس عذاب وجدان آنها غلبه می‌کند. یادتان باشد که در چنین شرایطی او تصمیم نهایی‌اش را گرفته و در بیشتر مواقع درخواست‌های شما برای بازگشتن به رابطه، تاثیری ندارد چرا که او سرشار از هیجان و انگیزه برای دستیابی به اهدافی است که او برای رسیدن به آنها لحظه شماری می‌کند؛ هرچقدر هم که این اهداف از نظر شما غیر منطقی باشند. او احتمالا می‌داند که حس و حال اکنونش به معنای بد بودن شما نیست، ولی دوست دارد این کار را یکبار برای همیشه انجام دهد تا بعدا در آینده احساس پشیمانی نکند. به عبارت دیگر او می‌خواهد جوانی کند و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خود را درگیر محدودیت ها و تعهد در رابطه نکند.

احساس دیگری که معمولا مردان بعد از تمام کردن رابطه پیدا می‌کنند، احساس غرور و قدرت نسبت به خودشان و کسی است که رهایش کرده‌اند. همانطور که در بخش قبل گفته شد، بعد از جدایی کمی احساس عذاب وجدان در این افراد ایجاد می‌شود اما آنچه در آنها بیشتر به چشم می‌خورد احساس غرور است. مردان و پسرانی که ارتباط خود را با همسر یا دختر مورد علاقه‌شان تمام می‌کنند از اینکه توانسته‌اند تصمیم گیرنده نهایی در رابطه باشند احساس خوبی دارند و گاهی در جمع‌های دوستانه خود از اینکار با افتخار صحبت می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که شخص قدرتمندی هستند و به همین دلیل می‌توانند با هر دختر دیگری که می‌خواهند وارد رابطه شوند. این احساس قدرت و رضایت درونی یکی از رایج‌ترین احساسات بعد از جدایی در مردان است؛ مخصوصا زمانی که با درخواست‌های مکرر طرف مقابلشان برای ماندن یا بازگشت به رابطه روبرو شوند.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

یکی دیگر از احساساتی که مدتی بعد از جدایی احتمالا در مردان دیده می‌شود، احساس شک و تردید نسبت به درست بودن تصمیمشان است. این احساس زمانی در آنها ایجاد می‌شود که حدودا چند هفته‌ای از جدایی آنها گذشته و آنها تفریحات مجردی خود را کرده‌اند. در این زمان آنها مدام با خود فکر می‌کنند که آیا تصمیمی که گرفته‌ام درست بوده؟ آیا در حق او بی معرفتی نکردم؟ البته آنها در واکنش به احساسات خود عملی انجام نمی‌دهند و فقط در حد فکر از ذهن آنها عبور می‌کند.

احساس نارحتی و اندوه بعد از جدایی نیز در برخی از مردان و پسرها دیده می‌شود. این احساس غم تا حدودی از احساس عذاب وجدان آنها ناشی می‌شود. زمانی که احساس می‌کنند دیگر از خوشگذرانی و وقت‌گذرانی با دوستانشان خسته شده‌اند و دوست دارند ارتباط جدی تری را شروع کنند. این احساس اندوه مخصوصا در کسانی که ارتباط طولانی‌تری با طرف مقابلشان داشته‌اند بیشتر به چشم می‌خورد. آنها پیش خود فکر می‌کنند که چرا ارتباط خود را باکسی قطع کرده‌اند که سال‌ها به او علاقه‌مند بودند و انرژی روانی و مالی زیادی برای آن صرف کرده بودند.

زمانی که چند وقتی از جدایی مردان می‌گذرد، احساس کنجکاوی نسبت به آنچه عشق سابقشان انجام می‌دهد در آنها ایجاد می‌شود. او احتمالا شما را در صفحات مجازی دنبال می‌کند یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان می‌خواهد سر از کار شما درآورد. این حس کنجکاوی مخصوصا زمانیکه شما دیگر با او در تماس نیستید و برای برگشتنش تلاشی نمی‌کنید؛ تشدید می‌شود. اینکه او شما را از روی خودخواهی رها کرده قطعا ناراحت‌کننده است اما همین که شما توانستید این تجربه تلخ را بپذیرید و مدیریت کنید بسیار برای او عجیب و کنجکاوی برانگیز خواهد بود. در این مرحله او باز هم اقدامی نمی‌کند چرا که خودش رابطه را تمام کرده و اگر بخواهد دوباره باز‌گردد احتمالا احساس می‌کند که غرورش خدشه‌دار می‌شود؛ ضمن اینکه او منتظر است از سمت شما پیغامی دریافت کند که در آن از او برای بازگشتش درخواست می‌کنید. به همین دلیل است که ما به دختران و زنان پیشنهاد می‌کنیم تا برای موفق شدن برای بازگشت عشقشان بدون اینکه خودشان درخواستی بکنند؛ بیشتر به رشد شخصی خود برسند و گاهی آن را در فضای مجازی مانند اینستاگرام به اشتراک بگذارند. این کار باعث بیشتر شدن حس کنجکاوی او شده و احتمالا او را ترغیب به بازگشت می‌کند.

بعد از دنبال کردن شما در فضای مجازی یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان او متوجه می‌شود که انگار بدون او خیلی هم به شما سخت نمی‌گذرد و شما در حال لذت بردن از زندگیتان هستید. همین موضوع جرقه نگرانی و ترس از دست دادن شما را در قلب و فکر او می‌زند. مدام پیش خود می‌گوید:” انگار اون بدون من خیلی حالش خوبه!”یا ” اگر یکی بهتر از من وارد زندگیش بشه چی؟”. اگر در مراحل قبل شما مدام به اوبرای بازگشتش التماس می‌کردید او هیچ وقت به مرحله نگرانی نمی‌رسید چرا که از داشتن شما اطمینان داشت.

زمانی که مردی تمام احساساتی را که در مراحل قبل گفته شد پشت سر بگذارد در این مرحله احتمالا از کاری که کرده پشیمان می‌شود و دوست دارد به رابطه بازگردد. البته این مرحله برای تمام افراد صادق نیست و می‌تواند در هر فردی متفاوت باشد. اما از آنجایی که او درگیر حس غرورش است؛ گاهی خودش مستقیما پیشنهاد نمی‌دهد بلکه با فرستادن واسطه در ابتدا شانس خودش را امتحان می‌کند.

او تمام راه‌های ارتباطی‌اش را با شما قطع می‌کند؛ این قطع ارتباط در واقع به این معنا است که او نمی‌خواهد با احساسات و هیجانات منفی مربوط به جدایی و شکست عشقی مواجه شود. او می‌داند که صحبت کردن با شما فقط باعث می‌شود که حالش بدتر شود و احساس بدتری پیدا کند و احتمالاً می‌داند که در حال حاضر با صحبت کردن به شما به جایی نمی‌رسد. اگر او تمایلی به شروع مجدد رابطه نداشته باشد، می‌داند که صحبت کردن با شما جز آن که باعث شود، احساس بسیار بدی پیدا کند، فایده‌ی دیگری ندارد، بنابراین نهایت سعی‌اش را می‌کند تا هیچ تماسی با شما نداشته باشد. او اصلاً قصد ندارد که آدم پست و بی‌ملاحظه‌ای باشد، فقط سعی می‌کند تا سلامت عقل و ثبات عاطفی خود را حفظ کند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.

دقیقاً نمی‌دانیم که چرا پسرها بعد از جدایی به ورزش روی می‌آورند، اما از یک موضوع مطمئن هستیم، تقریباً تمام پسرها بعد از تجربه‌ی یک شکست عشقی موقتاً به خوره‌ی ورزش تبدیل می‌شوند و باشگاه رفتن بخش ثابتی از برنامه‌شان می‌شود. برای برخی از این مردان باشگاه جایی است که می‌توانند تمام تستوسترون و انرژی محدود انباشته شده در بدن‌شان را آزاد کنند. برای عده‌ای نیز ورزش کردن راهی برای سرگرم شدن و پر کردن وقتی است که قبلاً به عشق‌شان اختصاص می‌دادند. دلیل ورزش کردن بعد از جدایی هر چه که باشد، پسرها را اندکی بعد از شکست عشقی می‌توانید در باشگاه پیدا کنید ورزش کردن یکی از ساز و کارهای مردان برای مقابله با درد و رنج جدایی است.

وقتی دو نفر در یک رابطه‌ی عاشقانه هستند، به خاطر شادی و خوشبختی طرف مقابل‌شان فداکاری‌هایی می‌کنند. این ازخودگذشتگی‌ها می‌تواند به سادگی نگذاشتن پاها روی میز یا استفاده کردن از زیرلیوانی باشد تا جای لیوان روی میز باقی نماند و عشق‌شان عصبانی نشود. این‌ کارها علی‌رغم کوچک بودن‌شان تاثیر قابل توجهی در خوشحال کردن طرف مقابل دارند. اما وقتی از هم جدا می‌شوید، چه اتفاقی می‌افتد؟ آقایان جوراب‌هایشان را همه جای خانه روی زمین پرت می‌کنند، خرده‌های چیپس را روی زمین می‌ریزند و پاهایشان را هر کجا که بخواهند، می‌گذارند؛ به طور کلی هر کاری که می‌دانند عشق سابق‌شان از انجام دادن آن نفرت دارد، انجام می‌دهند، چون الان دیگر هیچ مانعی را مقابل خود نمی‌بینند و کسی در زندگی‌شان نیست که آنها را منع کند؛ حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند، این است که خودشان را در زندگی و رفتارهای مجردی غرق کنند.

بسیاری از مردان و پسرها بعد از تمام کردن ارتباطشان، دوباره با قدرت بیشتری فعالیتشان را در اینستاگرام از سر می‌گیرند چراکه تا مدت‌ها قبل بدلیل محدودیت‌ها و حساسیت‌های طرف مقابل‌شان نمی‌توانستند آنطور که دوست دارند آنجا فعالیت کنند. اکنون آنها از تمام لحظه‌های خود عکس و فیلم تهیه کرده و آن را با دوستانشان به اشتراک می‌گذارند.

اینکه رابطه‌‌ای واقعا پتانسیل ترمیم و بازسازی دارد نیاز به بررسی تخصصی دارد. زمانی‌که فردی از عشقش جدا می‌شود نمی‌تواند قضاوت درست و منطقی نسبت به شرایط رابطه‌اش داشته باشد چون ویژگی‌های مثبت طرف مقابل و رابطه را پررنگ‌تر می‌بینید. برای بررسی دقیق اینکه آیا رابطه‌ای ارزش بازگرداندن دارد یا خیر حتما باید از مشاور روانشناس که در زمینه روابط عاطفی تخصص دارد کمک گرفت. مشاور به فرد می‌کند تا بدون جهت‌گیری ویژگی‌های مثبت و منفی رابطه و طرف مقابلش را مشخص کند و بر اساس آن بتواند برای ادامه رابطه تصمیم‌گیری کند. توصیه می‌کنیم حتما پادکست زیر را گوش دهید.

0 از 25 سوالات تکمیل شده است .

پرسش و پاسخ:

دوست عزیز، در آزمون پیش رو سوالاتی درباره مدت زمان و کیفیت رابطه شما و عشق سابقتان پرسیده می شود که خواهشمند است به منظور کسب نتیجه صحیح تمام سوالات را به دقت بخوانید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. زمان تقریبی پاسخ دهی: 5 دقیقه

در حال حاضر آزمون را تکمیل کرده اید . شما نمیتوانید دوباره شروع کنید.

آزمون در حال بارگذاری است

شما برای اجرای آزمون باید عضو شده باشید یا وارد پنل کاربری شوید

شما برای شروع این آزمون باید آزمون های مشخص شده را تکمیل نمائید :

زمان سپری شده است

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج این آزمون نشان می‌دهد که رابطه شما احتمالا در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد و شانس شما برای بازگرداندن او کم است. پیشنهاد ما به شما پیدا کردن راهی برای فراموش کردن او است. البته به یاد داشته باشید که همیشه اندکی دوری می تواند دو نفر را دلتنگ هم کند. مگر اینکه مدت زمان زیادی از جدایی گذشته باشد و شما به شکل ناراحت کننده ای از هم جدا شده باشید. اگر هنوز هم امید به بازگشت او دارید سعی کنید به‌جای دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن، روی افزایش مهارت‌های فردی و رشد شخصی خود کار کنید. این کار اعتماد بنفس شما را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا جدایی را راحت‌تر پشت سر بگذارید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شانس شما برای برگرداندن عشقتان کم است و اگر به موقع اقدام جدی نکنید ممکن است برای همیشه او را از دست بدهید. شما اکنون در دوره حساسی قرار دارید که نباید حتی یک دقیقه از زمان خود را نیز از دست بدهید. بهتر است هر چه زودتر دلایل تمام شدن ارتباطتان را بررسی کنید و بدنبال پیدا کردن راه حل هایی برای آن باشید. هر چقدر که زودتر دست به کار شوید احتمال اینکه بتوانید او را بازگردانید بیشتر خواهد شد. این کار مستلزم کسب مهارت‌هایی است که باید برای بدست آوردن عشقتان آن‌ها را یاد بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالات، به اطلاع می رساند که نتایج این آزمون هم خبر خوب برای شما دارد و هم خبر بد. خبر خوب اینکه شما شانس نسبتا خوبی برای بازگرداندن عشقتان دارید اما رابطه شما کاملا در مرز بین بهبودی و ویرانی قرار دارد. یعنی اگر کمی تلاش کنید می توانید احتمال بازگشت عشقتان را بشدت افزایش دهید ولی در صورت غفلت و اندکی ناامیدی رابطه شما دستخوش ویرانی خواهد شد. اینکه رابطه شما در این وضعیت قرار گرفته نشان دهنده این است که احتمالا شما دو نفر در یک بخش از ارتباطتان به درستی عمل نکرده‌اید. برای مثال نتوانستید به درک مشترکی از یکدیگر برسید و همیشه بدنبال خواسته های خودتان بوده‌اید. پیدا کردن همین نشانه‌های کوچک به کمک یک مشارو روانشناس و آموزش تکنیک‌های ارتباطی جذب مجدد می‌تواند به ترمیم و بهبود رابطه شما کمک شایانی کند.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شما می‌توانید عشق خود را به رابطه بازگردانید. اما این نتایج  علاوه بر نشان دادن شانس بالای شما  نشان‌دهنده نقاط ضعفی در رابطه شما نیز هست که برطرف کردن آنها ارتباط متعهدانه پایداری را برایتان به ارمغان می‌آورد. احتمالا رابطه شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و یا سوءتفاهمات شخصی قرار گرفته و خراب شده است. مثلا خانواده شما را مجبور به تمام کردن رابطه کرده باشند یا اینکه برداشت‌های غلط از رابطه شما را به این نقطه رسانده باشند. دلیل آن هر چیزی که هست قابل اصلاح است و قطعا با آموزش تخصصی و همراهی یک مشاور روانشناس می توانید رابطه خود را دوباره از سر بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز با سپاس از پاسخگویی به سوالات به اطلاع می‌رسانیم که شما تا برگرداندن عشقتان فاصله‌ی کمی دارید و قطعا ارتباط شما بدلیل نقص در مهارت‌های بین فردی خراب شده است. با کسب مهارت‌های لازم در زمینه بهبود روابط، سوءتفاهمات و نقاط ضعف رابطه خود را اصلاح کرده و آینده خوبی برای خودتان بسازید. فراگیری این مهارت ها به شما کمک می کنند تا بتوانید رابطه خود را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. یعنی رابطه ای که هردوی شما از آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

ارتباط شما چقدر جدی بود ؟

چه مدت با هم در رابطه بودید؟

آیا پای خیانتی در میان بود ؟

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

فکر می کنید او از بودن در کنار شما چقدر احساس آرامش می کرد؟

فکر می کنید چقدر از علائق و ارزش های شما شبیه به یکدیگر بود ؟

با این جمله چقدر موافقید :”به نظر می رسید که او بیشتر مواقع از بودن در کنارم خوشحال نیست”

ارتباط شما با خانواده او چطور بود ؟

آیا بار اولی است که از هم جدا می شوید؟

آیا ارتباط شما از راه دور بود؟

آیا مدام با هم دعوا داشتید؟

اگر متاهل هستید آیا فرزندی هم دارید ؟

رابطه را چه کسی به پایان رساند؟

چقدر از جدایی شما می گذرد ؟

جدایی خود را از لحاظ شدت در کدام دسته قرار می دهید؟

حس و حال او هنگام جدایی چگونه بود ؟

آیا برای بازگشت عشقتان التماس کردید ؟

آیا بعد از جدایی با هم صحبت کردید؟

آیا او بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شده ؟

آیا شما بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شدید ؟

آیا بعد از جدایی عشق سابقتان علامتی از تمایل به بازگشت برای شما فرستاد؟ (برای مثال پیامی فرستاد ؟)

آیا بعد از جدایی او شما را در شبکه های اجتماعی بلاک کرده است ؟

آیا بعد از جدایی رابطه جنسی هم داشتید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ولی اگر این کار 3 ماه یا بیشتر زمان ببرد فکر می کنید بتوانید صبر کنید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ، آیا حاضرید بخاطر این کار تغییرات مفیدی در رفتارتان ایجاد کنید ؟

آیا می توانید این بلاتکلیفی را تا روشن شدن شرایط تحمل کنید ؟

اولین و طبیعی‌ترین واکنش احساسی مردان به جدایی خشم است. این احساس در مردان پررنگ‌تر از زنان است؛ چرا که احساس می‌کنند در مدتی که با عشقشان در رابطه بوده‌اند به بازی گرفته شده‌اند. آنها نمی‌توانند بپذیرند که کنار گذاشته و طرد شده‌اند. به همین دلیل خشم خود را به صورت های مختلف، کلامی و غیر کلامی نسبت به خود، طرف مقابل و اطرافیان نشان می‌دهند.

بسیاری از مردان بعد از اینکه عشقشان آنها را ترک می‌کند بسیار احساس بی ارزش بودن می‌کنند. آنچه آنها پیش خود فکر می‌کنند این است که حتما ایراد و اشکالی داشته‌اند که شریک عاطفی‌شان آنها را نخواسته و طردشان کرده است. حتما او جایی در رابطه برای آنها کم گذاشته است یا به عنوان یک مرد مهارت لازم برای جذب عشقش را نداشته‌است. هیچ چیز قطعا برای یک مرد سخت‌تر از این نیست که کسی مستقیم یا غیرمستقیم به او بگوید که دوست داشتنی نیستی و من می‎خواهم ترکت کنم. این جدایی می‌تواند ضربه بسیار سنگینی به روح و قلب یک مرد باشد.

احساس غم و اندوه نیز قطعا در بین تمام مردانی که طرف مقابل ارتباطش را با آنها قطع کرده؛ دیده می‌شود. این احساس غم و اندوه بیشتر ناشی از احساس بی‌کفایتی و بی‌ارزش بودن است که برای مردان بسیار مهم است. زمانیکه شخصی احساس اعتماد بنفس شما را زیر سوال ببرد شما احتمالا از این کار او ناراحت شده و احساس بدی پیدا می‌کنید.

مردان و پسران معمولا در واکنش به چنین احساساتی، رفتار‎هایی از خود نشان می‌دهند که در ادامه به آن می‌پردازیم.

آنچه مردان معمولا بعد از جدایی انجام می‌دهند، برقراری تماس‌ و ارسال پیام‌های مکرر به شخصی است که رهایشان کرده. آنها فکر می‌کنند که می‌توانند با این کار نظر عشقشان را تغییر دهند و او را بازگردانند. اگرچه این کار آنها اشتباه است و معمولا نتیجه‌ای در پی ندارد، اما برای آنها روزنه‌ امید است.

برخی مردان خانه‌نشینی را در تلاش برای کنار آمدن با قلب شکسته‌شان انتخاب می‌کنند. او یخچال و کابینت‌ها را پر از قوطی‌های کنسرو و کمپوت و سبزیجات می‌کند، دیوارهای خانه را با آثار هنری پر می‌کند و شاید چند گلدان بخرد. این کارهایی که او بعد از شکست عشقی به آنها روی می‌آورد، احتمالاً همان کارهایی است که انجام دادن آنها را سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تعویق انداخته بود. اما اکنون حالش با انجام دادن آنها بهتر می‌شود، چون با انجام دادن این کارهای جدید احساس مفید بودن می‌کند و خانه‌اش را دنج‌تر و گرم‌تر می‌کند.

بعضی از مردها معمولا بعد از جدایی سعی می‌کنند تا غم و ناراحتی خود را با سیگار جبران کنند. البته همه آنها در این مورد به هم شباهت ندارند ولی اغلب یکی از رایج‌ترین روش‌های کنار آمدن با مشکل بین مردان، کشیدن سیگار است چرا که بدلیل ماهیت آرام‌بخشی که دارند می‌توانند برای چند ساعت آنها را بی‌خیال کنند. البته این تاثیرات موقتی هستند و بعد از گذشت مدتی تبدیل به عاملی برای ایجاد استرس و تنش می شوند.

وقتی عشق‌تان را ترک می‌کنید، او به احتمال زیاد برای پر کردن جای خالی طرف مقابل به رابطه‌های سطحی گذرا و بدون تعهد روی می‌آورد. بخش قابل توجهی از ارزشی که او برای خودش قائل بود، از بودن در یک رابطه‌ی عاشقانه نشأت می‌گرفت، حال که او را ترک کرده‌اید، او نیاز مبرمی احساس می‌کند که هر چه سریع‌تر این منبع را دوباره به دست بیاورد تا باز هم احساس باارزش بودن بکند. بنابراین به سرعت وارد رابطه‌ی جدید می‌شود؛ از طرف دیگر ممکن است این شروع شتابزده شما را به این فکر بیاندازد که او هیچ اهمیتی برای شما قائل نبوده است. اما اگر از دید او به قضیه نگاه کنید، متوجه می‌شوید که او فقط سعی در پر کردن خلأ زندگی‌اش دارد، چون اگر این کار را نکند، روحیه‌اش کاملاً به هم می‌ریزد و احساس بدی درباره‌ی خودش پیدا می‌کند. این اقدام نسنجیده‌ی او هیچ ارتباطی با رابطه‌تان ندارد و در واقع فقط به نیاز او برای بهتر کردن روحیه و حس و حال خودش مربوط می‌شود.

این تفکر که مردان گریه نمی‌کنند، کاملاً اشتباه است؛ مسلم است که مردان هم گریه می‌کنند. بااین حال گریه کردن زنان برای جامعه قابل پذیرش‌تر از گریه کردن مردان است، بنابراین در حالی که یک زن به راحتی می‌تواند هنگام دردو دل کردن با دوستش در کافی‌شاپ گریه کند، یک مرد قبل از خالی کردن بار چشمانش باید ممطئن شود که کسی او را حین گریه کردن نمی‌بیند؛ به همین دلیل مردان معمولاً حمام یا چنین مکان‌هایی را برای گریه کردن انتخاب می‌کنند. جاری شدن اشک از چشم اثر درمانی دارد و باعث سبک شدن می‌شود و بخشی ضروری از فرایند بهبود بعد از شکست عشقی به شمار می‌آید.

پایان دادن به یک رابطه‌ی عاشقانه برای هیچ کس خوشایند نیست. اما اکثر آقایان به جای این که بپذیرند نتوانسته‌اند با عشق قبلی‌شان به توافق برسند و در نهایت نیمه‌ی گمشده‌شان را پیدا خواهند کرد، در روزهای بعد از جدایی که آسیب‌پذیر و ناراحت هستند، به دوستان خود و هر کسی که گوش شنوایی داشته باشد، می‌گویند که هرگز دوباره وارد رابطه نخواهند شد. این مردان غمگین با خشم و ناراحتی به همه می‌گویند که عشق و عاشقی برای بازنده‌ها است و الان که از رابطه خارج شده‌اند، خیلی حالشان بهتر است. به علاوه آنها این حرف‌ها را بارها، حتی وقتی وسیله‌ی جامانده‌ی عشق‌ سابق‌شان را در خانه پیدا می‌کنند و به یاد او زیر گریه می‌زنند، برای خودشان تکرار می‌کنند. این تصمیم مخصوصا زمانیکه آنها عشقشان را در شبکه های مجازی با مرد دیگری ببینند، جدی‌تر می‌شود.

کاملاً مطمئن نیستیم که چه ارتباطی بین پسرها و ماشین‌ها وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که پیوند بین‌شان بسیار خاص و قوی باشد. البته شکی نیست که رانندگی برای زنان هم می‌تواند اثر درمانی داشته باشد و آنها را آرام کند. اما تاثیر رانندگی بر مردان بسیار قوی‌تر است و کمک شایان توجهی به آرام کردن آنها می‌کند. به همین دلیل وقتی آقایان واقعه‌ی تلخی، مانند شکست عشقی را تجربه می‌کنند، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانند، انجام بدهند این است که بدون نگاه کردن به نقشه یا تعیین مقصد به جاده بزنند و مدتی بدون هدف رانندگی کنند.

گاهی اوقات برای فکر نکردن به عشق سابق و پرت کردن حواس خود هیچ راهی بهتر از انجام دادن کارهایی که همواره آنها را به تعویق انداخته‌اید، وجود ندارد. بازدهی و کارایی آقایان غالباً بعد از جدایی فوران می‌کند و آنها از این انرژی نویافته برای انجام دادن کارهای عقب مانده‌شان استفاده می‌کنند. سنباده زدن و لکه‌گیری کتابخانه‌ی قدیمی، کار کردن روی نمایشنامه‌ای که سال‌ها کنار گذاشته‌اند، پیوستن به لیگ بسکتبال که همیشه به آن فکر کرده‌اند و … ، تمام این کارها را بعد از جدایی انجام می‌دهند. انجام دادن این کارهای عقب مانده در کوتاه مدت روش بدی برای مقابله با جدایی نیست، چون ذهن و بدن کارهای سالم دیگری را برای منحرف کردن حواس از شکست عشقی انجام می‌دهد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که مرد غمگین نسنجیده تصمیم‌های مهمی می‌گیرد، مثلاً می‌خواهد کسب و کار جدیدی را بدون برنامه یا دانش لازم شروع کند یا برای “پیدا کردن خود” به شهر دیگری برود، هرچند که به خاطر وام‌های دانشجویی هنوز بدهی سنگینی دارد. فعال بودن خوب است، اما مشغول نگه داشتن خود برای پوشاندن خلأ درونی می‌تواند به فاجعه منجر شود.

بسته به اینکه مردان رابطه را با طرف مقابلشان به هم بزنند یا اینکه برعکس، احساسات آنها می‌تواند متفاوت باشد. در حالت اول آنها معمولا بعد از جدایی احساس خلاصی و رها شدن، احساس غرور و قدرت، احساس تردید نسبت به درست بودن کارشان، احساس ناراحتی، کنجکاوی و در نهایت نگرانی دارند. در حالت دوم نیز آنها اغلب در ابتدا خشمگین می‌شوند، احساس بی‌کفایتی کرده و خود را سرزنش می‌کنند و دچار غم و اندوه می‌شوند. آنها در هر دو حالت بعد از جدایی دست به انجام کارهایی می‌زنند. برای مثال اگر دختر‌ها با گریه کردن پیش دوستانشان خود را سبک می‌کنند، پسر ها سعی می‌کنند وقتی پیش دوستانشان هستند بیشتر تفریح کنند و لذت ببرند. آنها بعد از جدایی تماس خود را با طرف مقابل‌شان قطع می‌کنند و یا در مواردی بر عکس برای برگرداندن او مدام با او تماس می‌گیرند. مدتی را در خانه به انجام کارهای شخصیشان اختصاص می‌دهند. برخی هم سعی می کنند تا با مصرف مشروبات الکی و سیگار کمی از فشارهای روحی خود را کم کنند. گاهی مردان بعد از تمام شدن رابطه احساس می کنند که طرد شده اند و به همین دلیل برای نشان دادن قدرت خود به عشق سابقشان با دخترهای زیادی وارد رابطه می شوند یا گاهی پست هایی از خود در اینستاگرام می‌گذارند که نشان دهند بدون عشقشان بسیار خوشحال‌اند. اما عده‌ای دیگر از مردان روش‌های نسبتا سالم‌تری را برای آرام کردن خود استفاده می‌کنند، برای مثال به باشگاه ورزشی می‌روند، رانندگی می‌کنند، فیلم می‌بینند یا سر خود را با انجام دادن کارهای شخصی گرم می‌کنند.‌

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

554 بازدید

618 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام دختر 24 ساله هستم که 4 سال با یه اقا در رابطه بودم. و الان 10 روزه که جدا شدم به دلیل این که من خواستم تکلیفم در رابطم مشخص بشه. اگه منو میخواد حداقل یه قدمی بذاره جلو اما ایشون بهم گفتن قصد ازدواج ندارن و من جدا شدم درضمن بگم که رابطه ما فوق العاده پیش میرفت همیشه حمایتگر هم بودیم ارامش داشتیم خوشحال بودیم برای پیشرفت هم کمک میکردیم کل دوستان اشناها از رابطمون خبر داشتن جر خانواده هامون…. رابطه سالم و خیلی خوبی داشتیم

سلام من ۳۰ سالمه و کیس احساسیم ۳۳ سال ۶ ساله باهم بودیمو خانواده هامون در جریان بودن هر بار حرف ازدواج میشد میگفت زوده الان شرایط اقتصادی خوب نیست اینم بگم ک جفتمون شاغل بودیمو یک خونه با تمام وسایل گذاشته بودیم یک مدته که سرد شده بزور زنگ میزد جواب پیامامو‌نمیداد بیرون نمیرفتیم تاریخای مهمو فراموش میکرد ولی توی خونه مهربون بود و چیزی کم نمیذاشت بجز توجه تا میخواستم حرف بزنم باهاش یا خوابش میومد یا کار داشت من ۲ ماه با یک پسری کوچیکتر از خودم اشنا شدم فقط در حد چت که پیامامو خوند و شد اغازی برای پایان این داستان من اصلا رابطه عاشقانه ای نداشتم ولی اون اقا همه چی رو به نفع خودش تموم کر د هزارتا حرف زد و تمام وسایلامو از خونه بیرون انداخت و بلاکم کرد خونه ای ک نصف وسایلاش مال منه من میدونم اشتباه کردم ولی هر چی علتشو میگم فایده نداره میگه من کم نذاشتم در حالی ک من هیچ جا کم نذاشتم که زیادم بودم فقط دوس داشتم کسی باشه باهاش حرف بزنم هنوزم عاشقشم ولی اون نمیخواد ببینتم و همش میگه کات الان ک دو ماه گذشته میگه میخوام فکر کنم در صورتی ک من تا الان هر خطایی ازش دیدم بخشیدم ولی اون نمیبخشه نمیدونم به خانواده هامون چی بگم

سلام دوست گرامی در هر صورت خیانت اتفاق افتاده است و از جانب شما باید تلاش بیشتری برای بازسازی اعتماد او صورت بگیرد. توجیهاتی مانند نیاز به توجه بیشتر، خیانت را توجیه نمی‌کند. به مشاور مراجعه کنید و سپس برای ادامه و یا قطع این رابطه تصمیم بگیرید.

سلام من ۲۶ سالمه ده روزه از دوسپسرم جدا شدم خودم از همه جا بلاکش کردم با این حال از خط های دیگه زنگ میزنه که جواب ندادم به مامانم، داداشم مدام زنگ میزنه گفتم که بهش بگن خونه نیستم داداشمم بهش گفته من رفتم شهرستان با پسر داییم .بعد اون هی اس ام اس میده روزی صدتا اس ام اس توهین می‌کنه مثلا میگه تو زن پسر داییت بودی از اول.یا میگه دوس پسر قبلیت برگشته یا میگه شوگرددی پیدا کردی.توهین های بد زیاد می‌کنه که نمیشه اینجا بگم .از اول رابطه هم شکاک بود تا یک بار جواب تلفن نمی‌دادم می‌گفت با دوس پسرت بودی این حرفا منم خسته شدم از همه اخلاقا رفتارای بدش تموم کردم در ضمن پنج سال باهم بودیم .الان عذاب وجدان دارم همش تو فکر اینم ک نارحته

سلام دوست گرامی 5 سال رابطه مدت زمان زیادی است. 2 روز از کات شدن رابطه می‌گذرد و طبیعی است که او بخواهد بداند شما به چه دلیل رابطه را قطع کردید؟ اما درباره علت قطع شدن این رابطه، یعنی شک‌های متوالی ایشان، حق با شماست که به سختی می‌توانید با این شخصیت کنار بیابیید. شک کردن به دو دلیل اتفاق می‌افتد: یا خود فرد، شخص شکاکی است، یا از طرف مقابل مساله خاصی دیده است و اعتمادش سلب شده است. اگر شما مطمئن هستید که نمی‌خواهید رابطه را ادامه دهید و به نظر شما به بن بست رسیده است، نگرانی برای حال او و یا عذاب وجدان بی‌فایده است. اما اگر به بازسازی و ترمیم این رابطه فکر می‌کنید، بهتر است زیر نظر مشاور باشید تا مرحله به مرحله به شما کمک کند تا به شکل درست‌تری به رابطه برگردید.

سلام خدمت شما من سارینا ۳۹ سالمه الان که دارم این دیدگاه رو می نویسم خیلی حالم بده و واقعا از خدا مرگ می خوام من با اقایی حدود ۵ سال پیش آشنا شدم و با وجود تفاوت های خیلی زیاد از نظر تحصیلی و خانوادگی به هم علاقه ی شدید پیدا کردیم و عقد کردیم البته موقت (۹۹) ساله خیلی خوب بودیم و دوستم داست تا اینکه بخاطر بدهکاری و چک به مدت ۳ سال زندان بود که من تو این سه سال رهاش نکردم و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفتم حدود ۴ ماه قبل آزاد شد و هنوز دو هفته نگذشته بود پدرم رو از دست دادم اوایل آزادی خوب بود ولی به مرور سر مسائل بی ارزش می گفت نمی تونم ادامه بدم با اینکه خانواده ها در جریان بودن و قرار بود عقد دائم کنیم بگذریم حدود یکماه قبل خونه گرفتیم و کلی وسیله برا خونه که کم کم مستقل بشیم ولی از دو هفته قبل رفتارش عوض شد و طولانی مدت جواب تلفن نمی داد و وقتی اعتراض کردم گفت ما نمی تونیم زیر یک سقف ادامه بدیم و بهانه آورد و بدون دلیل منطقی منو ترک کرد به منم گفت وسایلت رو برات میفرستم دیروز که بعد از یکهفته پیام دادم برا اینکه ببینم وسایلم رو کی می فرسته چون قفل خونه رو عوض کرده بود و من نمی تونستم خودم برم برام نوشت زن گرفتم و بعد هم از گوشی خودش یه خانم برا من وویس فرستاد که ما با هم ازدواج کردیم و مزاحم نشو …. من داغونم مگه میشه ادم اینقدر وقیح باشه که با عشقش و کسی که اینهمه مدت منتظر بوده و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفته اینقدر ظالمانه برخورد کنه یادم میاد دلم می خواد بمیرم منو راهنمایی کنید چیکار کنم هضم کنم این خیانت رو و برگردم به حال خوبم من هنوز سوگوار پدرم هستم ولی عشقم کسی که اندازه ی جونم دوست داشتم رو هم به بدترین شکل ممکن از دست دادم

سلام دوست گرامی شما دو سوگ سنگین را پشت سر گذاشتید و این طبیعی است که بهم ریخته باشید و باورتان نشود این اتفاقات برای شما افتاده باشد. در چنین شرایطی شما می‌توانید با مشاوران رادیوعشق گفتگو داشته باشید و همچنین در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید.

من و پسری که هر دو ۲۹ سال سن داریم از طریق فضای مجازی ۱۳ ماهه که اشنا شدیم ایشون یک شکست عاطفی رو قبل از اشنایی با من پشت سر گذاشتن و بدون اینکه من راجبش حرف بزنم از گذشتش احساس پشیمونی داره و میگه کاش چند سال پیش تو رو پیدا میکردم …فعلاا راجب ازدواج حرفی نزده ولی من زیاد به این موضوع فکر میکنم و حتی سعی میکنم درستتر بشناسمش … ما در دو شهر باا فاصله ۶ ساعت زندگی میکنیم و چهار باره همو دیدیم ولی تصویری و تلفنی زیااد حرف میزنیم چند ماهه که وقتی ابراز دلتنگی میکنه چشماش خیس میشه گاهیم که پیشمه و احساساتی میشه اشکش درمیاد رفتاری به نظر ادم ضعیفی نمیاد ولی چون ۴-۵ باری میشه خیس شدن چشماشو دیدم شک کردم ممکنه ایشوون افسردگی داشته باشند یا ایا این برای ازدواج اسیب زاست؟؟؟

خیییلی جالب بود ، همیشه درمورد این موضوع فکر میکردم ،اصلا تصورنمیکردم آقایون اینقدر حساس و شکننده باشند ،فقط ادعا میکنن اما خیییلی ظریفن

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.

دقیقا همه این مراحل که گفتید برای من اتفاق افتاد و برگشت ولی افسوس که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه!

سلام دوست گرامی بعد از برگشتن شما و طرف مقابل به ارتباط نیاز است تا درباره مسائلی که در رابطه وجود داشت و باعث جدایی شده بود به صورت دقیق و شفاف صحبت کنید. اگر پس از برگشت همچنان درگیر مسائل گذشته باشید و پرونده آن را نبسته باشید، هیچ چیزی مثل قبل نمی‌شود. برای دریافت راهنمایی بیشتر و یادگیری مهارت‌های ترمیم رابطه می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید..من ب مدت 1سال با ی دختر تو رابطه بودم و خیلی دوست داشتیم همدیگرو قصدمونم ازدواج بود ولی یهو کم کم نسبت بهم سرد شدیم سر تنش هایی ک بینمون ب وجود اومد و منم ک زیادی روش حساس شده بودم ب همه چیش گیر میدادم سر همین خسته شد و رابطه رو تموم کرد و رفت…آخر سر هم برام آرزوی خوشبختی کرد و گفت ک دیگ میخواد تنها باش و ب اهدافش فکر کنه باورم نمیشد کسی ک ی روز دیوانه وار عاشقم بود یهو نسبت بهم سر گیردادنام سرد شد و رفت در حالی ک گفتم بهش عوض میشم البته اونم ی ایرادایی تو رفتارش داشت خلاصه ی جورایی خودخواهی کرد در حالی ک من بیشتر بهش خوبی میکردم…میخوام بدونم این رابطه قابل برگشت هست یا نه؟ چون موقع جدا شدن خیلی مصمم بود..اما چند روز که از شماره های مختلف یکی بهم زنگ میزنه من حسم میگ خودشه ولی بازم شک دارم…چون اون طوری ک اون رفت دیگ شک دارم ب برگشتنش…خیلی راحت رفت

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. شما در حال حاضر مشغول بررسی و مرور اشتباهات خودتان و او هستید، در این حالت برگشتن به شما کمکی نمی‌کند. بلکه زمانی می‌توانید به برگشتن فکر کنید که آن رفتارهایی که طرف مقابل شما را آزار داده است را اصلاح کنید.

سلام! زنی 28ساله هستم مدت 8ماهه ک از شوهرم جدا شدم ، اصرار برای جدا شدن هم از شوهرم بوده حالا بعد از اینکه ب حرفش گوش دادمو جدا شدم هرچند وقت پیام میده ب من منم ک ج میدم شروع میکنه ب ناراحتی ک چرا رفتی چرا حرفمو قبول کردی ک بری طلاق بگیری یا چرا برنگشتی ب خونه ت ، البته اینم بگم ک من تو دوران طلاقم سه بار ب خونه رفتم اما ایشون قبول نکردن و الان میگن ک خودت ک کلید خونه رو داشتی باید جا نمیزدیو برمیگشتی …وقتی ناراحته بهم میگه برگردو یا دوباره زندگیمونو درس کنیم اما بعد ی مدت تموم حرفاشو پس میگیره تا حالا دوبار این اتفاق افتاده ک بعدش انکار میکنه، ب نطر شما من چیکار کنم آیا میشه باز ب حرفاش اعتماد کرد ؟؟دلیل این رفتاراش چی میتونه باشه؟؟

سلام دوست گرامی علت طلاق‌تان را بازگو نکردید و اینکه چندسال زندگی کردید. اما علت رفتارهای شوهر سابق‌تان متعدد است. مثلا کنار نیامدن با تغییر جدیدی که پس از طلاق در زندگی‌اش اتفاق افتاده است. یا شاید طلاق را بعنوان یک امتحان در نظر گرفته بودند که ببینند آیا شما مقاومت می‌کنید یا خیر. در هرصورت علت این رفتارها هرچه باشد نشان می‌دهد همسر شما بلوغ عاطفی کافی برای زندگی مشترک را ندارد. اگر در ذهنتان ین است که به زندگی سابق خود برگردید، بهتر است ابتدا همسرتان به صورت مستقیم و نه به شکل گلایه از گذشته مجددا پیشنهاد خود را مطرح کنند و سپس یک دوره زوج درمانی داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید.

از روز عقد تا طلاق چهارسال خورده ای طول کشید ، ما توافقی جدا شدیم ، علت جداییمون هم وابستگی شدید شوهرم ب مادرو خواهراش ، دخالت زیاد مادرش جوری ک ما هرجایی ک دوتایی میخواستیم بریم همراهمون بود ، حتی موقع ای ک کسی مارو ب شام دعوت میکرد، حتی موقع خواب وقتی ب خونشون میرفتیم بارها شد ک بینمون خوابید..من واقعا اینطور رفتارو نمیتونستم تحمل کنم.ولی ب شوهرمم نمیگفتم..شوهرم خیلی سخت گیر بود ، حتی صورتمم اگه جوش میزد میگفت تو بهداشتتو رعایت نمیکنی ک جوش میزنی یا دوچار مشکل زنانه میشی.اگه مهمون میومد غذام یکم ایراد میداشت میگفت بلد نیستی هیچی بهت یاد ندادن ، تو هر چیزی ک برام خرج میکرد آمارشو داشت ب همه میگفت اینکارو کردم بهش اینقد پول دادم ، یبار بهم پول داد برم دکتر تنبلی کردم نرفتم عالمو آدمو با خبر کرد ک بهم دروغ گفته میرم دکتر اما پولو جای دیگه خرج کرده ..دعوامون ک میشد مادرش باعث بدتر شدن دعوامون میشد ، ناراحتی های ک از خانواده م داشتو ب شوهرم میگفت..در حقمون بزرگی نکردن، راهنماییمون نکردن همه مث بچه ها فقط گله ها و ناراحتی های خودشونو رو مشکلات ما گذاشتن چون میدونستن پسرشون ب حرفشون گوش میده ، من کامل نبودم اما نذاشتن زندگی کردنو آشپزی کامل رو یاد بگیرم ، بهم فرصت ندادن ، سخت گرفتن..سرکوفت دخترخودشون ک ۲۰سال ازم بزرگتر بودو تجربه شم بیشتر بود ب سرم زدن.تا ی روز کم آوردم ، دیگه تلاشی نکردم برای نجات زندگیم و انقد زیاده ک نمیشه همشو گفت.. من با طلاقم کنار اومده بودم البته ب سختی و عذاب زیاد من با تهمتاشون کنار اومدم.اما با پیاماش منو دوباره ب گذشته میبره ، میگه اشتباه کردم تجربه نداشتم ، دنبال فرصتم ک همه چیو درس کنم دیگه بهش اعتماد ندارم اما با حرفاش اذیت میشم .. میدونه چی بگه ک منو تو فکر ببره ، باعث بشه ک ب برگشتن فکر کنم اما اینم میدونم حرفاش فقط برای ی مدته و دوباره فراموش میکنه و انکار.اما برام سخته و نمیدونم چ رفتاری درمقابلش انجام بدم.یادم رفت بگم ک ایشون دوسال ازم بزرگترن.

سلام دوست گرامی مطمئنا روزهای سختی را با رفتارهایی که دیدید گذراندید و اعتماد مجدد برای شما دشوار است. به نظر میرسد هردوی شما مهارت لازم برای نگهداشتن زندگی مشترک را نداشتید و ایشان هم نتوانسته‌اند استقلال فکری خود را در زندگی کسب کنند. یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای شما این است که اگر حتی 1 درصد به برگشت به رابطه فکر می‌کنید حتما پیش از عقد مجدد از مشاوره با یک زوج‌درمانگر استفاده کنید.

سلام خسته نباشید دختری ۲۸ ساله هستم . به مدت ۸سال با پسری رابطه ای عاشقانه و خیلی صمیمی داشتم. خانواده من کاملادر جریان این رابطه دوستی بودن ولی خانواده ایشون از رابطه دوستیمون اطلاعی نداشتن گاهی اوقات میگفت مادرم میدونه و گاهی میگفت که نمیتونم چیزی بگم چون صمیمیت نداریم.روزهای اول آشناییمون ایشون بهم گفتن که وابسته به خانواده هستن و اگر روزی مخالفتی از جهت خانواده برای ازدواجمان باشد جدایی را قبول میکند. در طول رابطه دوستیمون هربار به ایشون گفتم برای ازدواج با خانواده اش صحبت کند و پیش قدم شود همیشه یه دلیلی برای اینکه فعلا شرایطش نیست می آورد. تا اینکه همین چند مدت پیش بهم گفت میخواد تابستون با خونوادش صحبت کنه و برای خواستگاری بیان. در طول رابطه ۸ ساله ایشون چندین بار خواستن منو ترک کنن حالا به هر دلیلی که شخصیت خیلی زود رنجی دارن شاید یک مسئله کوچیک باعث میشد که بخواد همه چیز رو تموم کنه واصرار های من باعث برگشت به رابطه شد و این موضوع رو برایم سرکوفت میکرد. این اواخر هم من واقعا از اینکه ایشون تا حالا هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن خیلی عصبی بودم و میخواستم زودتر از موعدی که برای خواستگاری تعیین کرده بود بیاد. اصولا من جایی میرفتم از ایشون اجازه میگرفتم یا بهشون اطلاع میدادم که کجا هستم خیلی این موضوع برایشان حساس بود و من واقعا برای این حساسیتوشون ارزش قاعل بودم و هر جایی که میرفتم بهشون میگفتم. یک روز که من سر کوچه بودم و یک کار فوری برایم پیش آمد که برای رفت و برگشتم شاید۵ دقیقه هم طول نکشید در این حین ایشون باهام تماس گرفتن وقتی متوجه شدن من بدون اجازه بیرون از در خونه رفتم خیلی ناراحت شدن و من گفتم که فکر نمیکردم که این موضوع خیلی برایشان مهم باشه و ایشون گفتن اگر من زنگ نمیزدم هیچوقت بهم نمیگفتی و من مچتو در این حالت گرفتم.درصورتی که اصلا اینطور نبوده. و من اگرمیخواستم چیزی رو از ایشون پنهان کنم که گوشیم رو جواب نمیدادم و نمیگفتم کجا هستم پس دلیلی برای پنهان کردن کارهام نبوده. حالا از همان روز به بعد دیگر جواب پیام هایم راه نمیدهد.بهم گفته بود که اگر روزی بخواد ترکم کنه بدون هیچ حرفی میره و حالا هم دقیقا همان رفتار انجام داده و پیامهایی که برایش میفرستم فقط میخونه و هیچ جواب و توجیهی برای این رفتار نداره من میدونم که دیگه ازم خسته شده و هرگز نمیخواد به رابطه برگرده.امروز تصمیم گرفتم که هیچوقت بهشون پیامی ندم .اگه برای من ارزشو احترامی قائل بود حداقل یک خداحافظی میکرد و میگفت ما تفاهم ندارم چرا بدون هیچ حرف و دلیل منطقی که بدونم منو گذاشت رفت.کسی که میگفت خیلی عاشقمه و ۸سال باهاش بهترین روزها رو داشتم چرا باید اینجوری بره. نیاز به راهنمایی دارم که چطور با این قضیه کنار بیام منی که از اول ۲۰ سالگی تمام انرژی و عشق و احساستم رو برای این آقا گذاشتم و باهاشون همیشه صادق بودم حتی در طول این ۸ سال به هیچ کسی اجازه ندادم برای خواستگاری به منزل ما بیاد و به همه گفتم که من یک نفر در زندگیم دارم و غیر از ایشون به کسی فکر نمیکنم حالامن چطور این شکست رو قبول کنم و با خودم و حرفای دیگران کنار بیام.لطفا منو راهنمایی کنیدتشکر.

سلام دوست گرامی زمان زیادی را برای این رابطه گذاشته‌اید و مطمئناً پذیرش اینکه طرف‌مقابل بدون هیچ توضیحی شما را ترک کرده است، برایتان دشوار است. با توجه به اینکه سوال شما طولانی است و امکان پاسخگویی آن از طریق سایت وجود ندارد، بهتر است برای مشاوره دقیق‌تر از رادیوعشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید. برای برگشت اصولی به این ارنباط و یا ترک آن، حتما به حضور مشاور در کنار خود احتیاج دارید.

سلام من ۲۸ سالمه وسه سال با پسری هم سن خودم در ارتباط بودم من طلاق گرفتم و یک دختر دارم بعد از گذشت سه سال فهمیدم که اون اقا برای رسیدن به من کاری نمی کنه و تلاشی برای راضی کردن خانوادش که به شدت مخالف ازدواجمون هستن نمی کنه منم چند روزی هست ازش جدا شدم با اینکه خیلی برام زجر اور و سخته اونم دائم منو تهدید می کنه ک ازم انتقام بگیره وبلایی سرم میاره ب خاطر اینکه ازش جدا شدم حالا چیکار باید بکنم چطوری باهاش رفتار کنم

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده او با ازدواج شما اگر ازدواج سابق‌تان و داشتن فرزند است، بهتر است به پیامد این ازدواج خوب فکر کنید. اینکه طرف‌مقابل‌تان کاری برای ازدواج نمی‌کرده و نتوانسته خانواده خود را راضی کند، نشان می‌دهد که او سرمایه‌گذاری زیادی روی این رابطه نکرده است. اما اشاره کردید به دلیل اینکه از او جدا شده‌اید شما را تهدید می‌کند. پس نیاز است با ایشان منطقی صحبت کنید و بگویید دلیل اینکه من از تو فاصله گرفتم اینه که شما تلاشی برای بودن ما کنار هم و ازدواج نکرده‌اید و من نیاز دارم تا با کسی در رابطه باشم که بتوانم روی آینده رابطه سرمایه‌گذاری کنم، اگر تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی بهتره از هم جدابشیم. از تهدیدهای ایشان نترسید و بهتر است با یک فردی که به او اعتماد دارید و در جریان رابطه شما بوده، درباره تهدیدهای طرف‌مقابل صحبت کنید تا از حمایت و مراقبت کسی برخوردار باشید.

سلام ، من دختری هستم که در خانه محبت کافی گرفتم با هر پسری دوست میشم به من می‌گوید خیلی عالی هستی و همه چیز تمام هستی اما ناگهان کنار می‌کشد از رابطه ، ظاهرا من افراد را کنترل می‌کنم نادانسته و دچار وسواس جبری هستم معمولا پسران لجباز و تنوع طلب به من میخورند که مرا خطرناک خطاب می‌کنند ، که حاضرم برای انتقام هر کاری بکنم خب شاید چند باری که از طرفم عصبانی شدم که من توجه نمیکرد دست به انتقام زدم ولی خب مگر همه ی دختران این کار را نمیکنند؟؟؟من واقعا دلم نمیخواد کامل باشم ولی دیگران را کنترل کنم …لطفا کمکم کنید چگونه من هم مانند دیگر دختران طبیعی باشم و کسی را کنترل نکنم و چگونه بتوانم با یک مرد لجباز درست رفتار کنم ؟؟؟گاهی خیلی سنگدل می‌شوم و اجتماع گریز هستم … من خسته شدم که همه بهم بگن خوب و عالی هستی ولی رهایم کنند

سلام دوست گرامی برچسب های مختلفی به خود زده اید که هرکدام از اینها می تواند نشان از یک اختلال باشد.پس به جای برچسب زدن ، ابتدا با یک مشاور در رادیو عشق صحبت کنید. کنترل کردن یکی از افت های رابطه است که باید روش های صحیحی را بیاموزید تا کنترلگر نباشید. اگر دائما در رابطه شما این اتفاقات می افتد، لطفاً ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.

سلام من ٣١سالمه و با پسری تو خیابون اشنا شدم اولش خیلی باهام اوکی بود و من اصلا محلش نمیزاشتم تا اینکه کم کم این شد که اوکی شدیم و از اون زمان١/۵سال میگذره و این مدت دوبار گفت کات کنیم که به اصرار من برگشت و این دفعه اخر متوجه خیانتش شدم که منو بلاک کرده بود و با کسی دیمه ای بود و بدتر ازاون دیدیم که ۵سال از من کوچیکتره و باهم حرف زدیم و رابطمون تموم شد ولی الان من ناراحتم به نظرتون چیکار کنم

سلام دوست گرامی علائم خطر این رابطه بالاست. آشنایی در خیابان، درخواست قطع رابطه از جانب ایشان آن هم دو بار، خیانت، سن و… طبیعی است که ناراحت باشید چراکه مدت 1 و نیم سال با فردی در ارتباط بودید و حالا آن شخص حضور ندارد. بهتر است برای مشاوره شکست عاطفی و بستن پرونده آن ارتباط از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۱۸ سالمه سال پیش با یه پسر آشنا شدم که تا الان دوبار هست کات کردیم و این سری خودم رابطرو تموم کردم! الان با کسی وارد رابطه شده، بیشترین مدت رابطش با من بوده و با همه یک ماه میمونده!ولی الان با این دختری که وارد رابطه شده چند ماهی هست که دوستن از دوستامم راجع به من پرسیده چندبار وجلوی دوستم با لحن زشت گفته که با دوست دختر جدیدش رابطه جنسی داشته!ولی با من تا حالا رابطه نداشته به نظرتون تکلیف رابطه منو اون چی میشه؟

سلام دوست گرامی سوال‌تان کمی گنگ و نامفهوم است. اگر رابطه را تمام کردید، دلیلی بر پیگیری ایشان و زندگی‌ جدیدش وجود ندارد. اگر تمایل به بازگشت با همان فرد را دارید، نیاز است تا دلایل خود را برای این بازگشت مرور کنید و از خود بپرسید اگر خودم رابطه را تمام کردم به چه علت پیگیر زندگی او هستم؟ اگر او نیز همچنان پیگیر شماست تا درباره رابط جدیدش صحبت کند، شما این اجازه را ندهید و راه‌های ارتباطی خود را قطع کنید.

سلام خسته نباشد، من23 سالمه و 4 سال با پسری هم سن خودم رابطه داشتم از 19 سالگی رابطمون خیلی احساسی و خوب بود و حتی همه ی خانوادشم میدونستن خانواده ی منم در جریان بودن کلا کسی نمونده بود ک نفهمه ما با همیم ، بینهایت بهم محبت میکرد و برای خوشحالیم هر کاری میکرد ،همه چی خوب بود تا بعد سال سوم ک ما ی بار رابطمون بیشتر از ی معاشقه ی ساده شد بعد اون روز این آقا تقریبا ی هفته ای تو خودش بود ،ولی بعد خوب شد و تقریبا3 ماه گذشت ک کمتر باهام حرف میزد همش میگفت خستم تو خیلی غر میزنی و اینا و اصرار داشت بیا رابطمون رو تموم کنیم من نمیدونم دوستت دارم یا نه منم نمیتونستم و قبول نکردم اونم ازم 2 هفته وقت خواست ک ببینه بازم دوستم داره یا نه ک بعد ی هفته دوباره گفت عاشقتم و ما رابطمون رو ادامه دادیم تا8 ماه دیگه ک این آقا هر یکی دو ماه باز شروع میکرد ک بیا جدا شیم من مشکلاتم زیاده و فعلا نمیتونم ازدواج کنیم تو برو ب زندگیت برس ،منم 3 هفته جدا شدم ولی باز ب اصرار اون برگشتم تا اینکه بعد 2 ماه فهمیدم 7 ماهه با ی دختر دیگس و داره بهم خیانت میکنه،خودش همه چی و اعتراف کرد و خانواده ی دختره هم از رابطشون خبر داشتن،الان 10 روزه ک فهمیدم و کات کردم ،اون شب ک فهمیدم خیانتشو اصرار ب ادامه رابطه با من نکرد هیچی ولی بعد دو روز زنگ زد و میگفت ی شانس دیگه بده ک دوباره شروع کنیم ک قبول نکردم و بلاکش کردم،سوالم اینه امیدی ب این رابطه هست ک دوباره این آقا برگرده سمتم یا کلا عشقش ب من تموم شده؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی ارتباط در سن کم و بی هدفی در زندگی و رابطه، خیانت، عدم چالش بودن شما برای طرف مقابل، باعث شده است که این ارتباط به شیوه درستی پیش نرود. بلاک کردن خودش یک رفتار است که می تواند ناشی از عصبانیت باشد. بهتر است پرونده این ارتباط را برای خودتان ببندید و برای بررسی بیشتر، از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دیافت کنید.

سلام هیچ کدوم از اینهایی که گفتید برای طرف من پیش نیومد. بعد از سه سال زندگی طلاق گرفتیم. و ایشون سریع ازدواج کرد. و بچه دار شد به نظر من مرد هیچ آسیبی نمیبینه. اونی که داغون شد من بودم. من نه تماس گرفتم نه پیام دادم. هیچی و او رفت ازدواج کرد و بچه دار شد.

سلام دوست گرامی نسخه زندگی انسان ها با هم متفاوت است و طبیعتا در زندگی استثنائاتی وجود دارد. اما در طلاق قطعا زن و مرد به یک میزان آسیب نخواهند دید و بسته به میزان سرمایه گذاری هایی که در زندگی داشته اند، این آسیب متفاوت خواهد بود.

سلام من حدود سه ساله با پسری آشناشدم. از روز اول به قصد ازدواج بود.و همان روز اول مادرشون بامن صحبت کردن که باهم بیشتر آشنا بشین. مابسیار مچ بودیم باهم. اخلاق فکر رفتار احساسات تصمیمات آینده…چندماهه بعد از آشنایی که برای اولین میخواستن بیان خونمون برای اشنایی. خواهرشون اجازه ندادن بنا به دلایل نامعلوم(خانواده ایشون در یک شهر دیگه زندگی میکنند و خود ایشون محل کار و زندگیش در تهران هست).ازهمینجا مخالفت ها شروع شد و مادرشون هم مخالف شدن و حتی سرسخت تر. کلی صحبت و مشاوره هیچ فایده ای نداشت. بعد ازچندین ماه به زور اومدن منزل ما. و همونجا باز گفتن باهم بیشتر آشنا بشین. و بعد از رفتنشون هیچ فرقی اوضاع نکرد و همچنان مخالف. اینهمه حرف و صحبت و رفتن به خونه برای صحبت و مشاوره هیچ نتیجه ای نداشت. و دلایلشون هربار یک چیزی بود و کلا به عقیده مشاور مادرشون وابستگی بسیار هم به پسر داره.چون پدرشون فوت کرده.بعدها باز با خانواده‌شون صحبت کردیم راضی نشدن.مادر و خواهرش مخالف. دیگه از یک جایی کم کم خودش خسته شد. ارتباطش با من کمتر شد. حرف نمیزد زیاد. زنگ اصلا نمیزد. پیام کم. دیگه از یک جایی هرچی سعی کردم اینهمه عشقی که بینمون بود رو حفظ کنم نشد. و ایشون منو کلا بلاک کردن که دیگه هیچ صحبتی نباشه. و گفتن کلا امیدی نیست و برو دنبال زندگیت حالا من موندم و اینهمه عشق و خاطره. یادی که ماههاست فراموش نشده و داره افسرده ام میکنه. میتونم بهش اس ام اس بدم. نمیدونم حرفام‌میخونه یا نه. و کلا جوابم نمیده. حتی به جون خودش و خاک پدرش هم که قسم میخورم هیچ هیچ. نمیدونم چیکار کنم. میخوام برگرده

سلام دوست گرامی زمانی که در زمان خواستگاری و در مورد رابطه، مخالفینی در خانواده حضور داشته باشد، در آینده اگر شما کنار هم قرار بگیرید، ناخودآگاه خشم زیادی بوجود می آید؛ هم شما و هم فرد مخالف. بنابراین ریسک رابطه شما زیاد است. دلایل مخالفت خانواده ایشان باید روشن شود تا در صورت برگشت به رابطه آن موانع رفع شده باشد. برای برگشت به رابطه باید انگیزه خود را نیز بررسی کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از وقت مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.

سلام من دختر ۲۱ ساله ای هستم که با پسری به مدت ۶ ماه آشنا شدم اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از یه مدت دیگه تلاشش برام کمتر شد ووقتایی که باهم بودیم دائما از خودش و پولی که برای هیکلش خرج کرده و خرج میکنه و کلا مسائل پولی و مالی صحبت میکرد . بهم گفت نزدیک مسابقه حالش بده و عصبیه درکش کنم منم درکش کردم ولی یه فرد ناشناسی شروع کرد پیام های بدی راجبش برام فرستاد که من همشو بهش نشون دادم و گفتم که این حرفا برام مهم نیست و بهت علاقه دارم ولی اون عصبی شد (نزدیک مسابقشم بود) و گفت تو میخوای تموم کنی روت نمیشه برو حتی وقتیم گفتم نمبخوام برم گفت نه برو و رابطه تموم شد به نظرتون چیکار کنم؟ من هنوز با تمام وجود بهش علاقه دارم ولی فکر نمیکنم اون منو دوسداشته باشه به علاوه اون منو فردای روز مسابقش از پیجش ریمو کرد😔 میتونم برش گردونم؟ اگه نه چجوری فراموشش کنم؟😔😔

سلام پیشنهاد می‌کنم درباره شرایط رابطه‌تون با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید، حتما در این زمینه راهنمایی‌تون می‌کنن. اگر مدت زیادی از جدایی‌تون نگذشته باشه و در این مدت اقدامات اشتباهی انجام نداده باشید حتما احتمال ترمیم رابطه براتون وجود دارده.

سلام خدمت شما من با پسری آشناشدم که 2سال پیش با دختری دوست بودن که اون دختر ازدواج کردن!ومشکل من اینه که ایشون هنوز گذشتشو فراموش نکرده و گاهی وقتا درموردش باهام حرف میزنه!وهمچنین زمان هایی که باهمیم سیگار میکشه وحس میکنم داره به دوست دختر قبلی فکر میکنه!قراره ازدواج گذاشته اما ازالان دنبال رابطس وتاحدودی هم رابطه داریم البته بااصرار ایشون واقعا نمیتونم درکش کنم!میدونم رابطه قبل از ازدواج درست نیست!میشه راهنمایی کنین چطور این ارتباط رو تموم کنم؟چون هر باری که خواستم ایشون نمیزارن!

سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما نتوانسته که رابطه قبلی را فراموش کند و سوگ آن رابطه همچنان برایش باقی مانده. در صورتی می توانید رابطه بهتری داشته باشید که درخواست خود را مبنی بر روشن شدن وضعیت خودتان، از او بپرسید. همچنین باید رابطه شما کاملاً بررسی شود اگر قصد شما تمام کردن این ارتباط است، برقراری رابطه جنسی معنایی ندارد. اگر می خواهید تصمیم درستی برای رابطه خود بگیرید، حتماً از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره بگیرید.

سلام من مدت۲سال با شخصی دوست بودم که ۲سال از من کوچیکتر هستن،البته یک‌مدتی بینمون فاصله افتاد و دوباره که سمتم اومدن پیشنهاد ازدواج دادن مدتی راجب تصمیمات و زندگی مشترک صحبت کردیم تا اینکه یک ماه پیش به خواستگاری اومدن و با مخالفت خانواده ایشون همه چی بهم ریخت فرداش یکم راجب این مسائل صحبت کردیم و از اون موقع بدون هیچ خداحافظی و حتی بحثی جفتمون سکوت کردیم کلافه شدم و همش استرس دارم و ناراحتم دوست دارم خودش برگرده سمتم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی بفرمایین

سلام من سه سال پیش از طریق یکی از دوستام با یه اقا اشنا شدم یکسالی حرف میزدیم ک بعدش ایشون ازمن خواستگاری کردن باخانوادم درجریان گذاشتم اما بعد از دوسال رفتو امد و بحث باخانواده ,خانواده ی من راضی نشدن و همه چیزو بهم ریختن چون میگفتن از لحاظ مالی خانوادش از ما پایین تر هستن.اون اقاهم گفتن ک بااینکه براشون سخته اما همه چیزو تموم کنیم و فقط دوست ندارم برای همیشه از دستت بدم به عنوان دوست معمولی کنارم باش بااینکه اوایل خیلی خواهش کردم ک صبرکنن اما قبول نکردن ک من سه ماهه با ایشون رابطمو کاملا قطع کردم اوایل پیام میداد اما الان شده درحد چک کردن اینستاگرامم و اینکه هیچ علامتی از دلتنگی یا ناراحتی از ایشون نمیبینم مثلا بادوستاش بیرونه یا مسافرته یا مشغوله به کاراش و خیلی پست میذاشت و استوری و با دخترا تو کامنتا گرم میگرفت و صحبت میکرد انگار نه انگار اصلا منی توی زندگیش وجود داشتم که البته الان دوسه هفته ای هس که اینکارارو نمیکنه فعالیتش کم شده و چن روزیم هس ک استوریاش غمگینه نمیدونم به من ربطی داره یانه بخاطر منه یا نه اما واقعا کلافه شدم میخام برگرده⁦☹️⁩ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام مسلما تموم شدن یک رابطه طولانی مدت سخته و این سختی برای هردوتون وجود داره و خیلی وقت‌ها چنین رفتارهایی در فضای مجازی و … یک جور عکس‌العمل به این ناراحتی و از سر خشمه و می‌خواد وانمود کنه که یعنی من حالم خوبه… با این حال دو موضوع مهم جود داره. یک اینکه بدونید دوست معمولی بودن بعد از یک رابطه بلند مدت و تا زمانی که دو نفر بهم احساس دارند یک امر محال و یک کار اشتباهه. درباره برگرداندن ایشون هم اول باید ببینید مشکلات قبلی حل شدند یا نه و اصلا هدفتون از این برگرداندن چیه؟ آیا فقط از سر دلتنگیه یا برای ادامه رابطه هم برنامه‌ای وجود داره. پیشنهاد می‌کنم با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.

سلام من با یه آقایی چهارسال رابطه داشتم من تویه سال آخر پزشکی قبول شدم و ایشون بم گفتن که بین من و پزشکی یکیو انتخاب کن منم کلی فکر نکردم و فقط بشون گفتم که نمیتونم یکی رو انتخاب کنم و ایشون گفتند که پس پزشکی رو انتخاب میکنی، تازه فهمیدم که این پرسش فقط یه امتحان بوده و منو ترک کردن، البته ناگفته نماند که من در طول این سالها خیلی اذیتشون کردم ولی واقعا دوسشون دارم الان دارم نابود میشم به خاطر اینکه میدونم الان چقد حالش بده و خودمم تا تهه عمرم آدم سابق نمیشم دارم از دلتنگی و عذاب وجدان و حس نداشتنش میمیرم باید چیکار کنم

من با یکی 7 سال دوست بودم .اخر تصمیم گرفتم برم الان مدام دلتنگشم چقدر سخته. مذام به اخرین بازدیدش تو واتساپ نگاه میکنم.چه کنم خدااااااا

سلام دوست گرامی وقتی در طی یک ارتباط تصمیم به تمام شدن رابطه گرفتید یعنی به این نتیجه رسیدید مزایا و منافع رابطه کمتر از مضرات و مشکلات رابطه هست بهتره در یک کاغذ تمام تصورات و تفکراتتان را بنویسد و با مسائلی که سبب شد رابطه را تمام کنید بررسی کنید ضم اینکه تایم تنها بودنتان را کم کنید.ورزش کنید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید راههای ارتباطی و شبکه های اجتماعی را هم بلاک کنید

سلام من مطالب وبسایتتونو ب طور دقیق خوندم یه سوالی داشتم. چند وقتی بود که یکی از پسرای فامیلمونو دوست داشتم از این که پسر خوبیه و با هیچ کسی نیست مطمئن بودم یه چند وقتی ام با هم در رابطه بودیم و اون دیگ میدونست دوسش دارم یه سری بهم گفت ک من نسبت بهت بی توجه نیستم و بهت فک میکنم و اینستاتو حذف نکن من درگیرت شدم یا یه کاری میکنم ازم خوشت بیاد یاام که یه کاری میکنم ازم متنفر شی از طرفی ام بهم گفته بود ک کسی تو زندگیش نیست و حتی رو پیجش تایپ کرده بود به انگیلسی تنها😂 بعد گذشت یه هفته بعد اون حرفاش بهش گفتم الان دیگ ما با همیم یا نه بعد گفت بهش فک نکنو در نهایتش وقتی از دستش دلخور شدم ازش خدافظی کردم ولی قصدم این نبود که همه چیو تموم کنم تا آن شدم ک سریع پیاممو حذف کنم تا سین نکرده و متاشفانه سین کرده بود گفت ببخشید که ازت پنهون کردم یکی دیگ ام خیلی دوسم داره خیلی وقته خیلی ام دوسم داره و نمیتونستم بهش خیانت کنم واسه همین زیاد بهت نزدیک نمیشدم و ازم عذر خواهی کرد. داره سه هفته از حرفای آخرش میگذره من همون جا اینستامو حذف کردم خیلی حالم بده خبری ازش ندارمو همش دارم به این فک میکنم ک راست گفته با نه. خیلی شرایط سختی دارم من سه سال دیگ کنکور دارم و الان دارم واسه کنکور میخونم دختر باهوشیم و دبیرستان استعداد درخشان درس میخونم خیلی ذهنم درگیره و نمیتونم درس بخونم بنظر شما من اشتباه کردم؟؟ اون حرفای آخرش راست بوده؟ امکان داره برگرده ؟ خیلی پسر آروم و ساده ایه خواهش میکنم کمکم کنید و بهم نظر بدید من تاحالا هیچ جایی کامنت نزاشته بودم ولی وبسایت شما اطلاعات کاملی داشتو کمکم کنید منتظرم.

دوست عزیز سلام

ایشون همزمان فرد دیگه‌ای رو دوست داشتند ولی برای با شما بودن هم تلاش می‌کردند! این به نظر شما چه معنی‌ای می‌ده؟؟؟ اصلا به نظرتون یک رابطه سالم این شکلی شروع می‌شه؟!

سنی که شما در اون هستید (نوجوانی)، زمان حساسیه؛ شما دارید دارید وارد زندگی بزرگسالی می‌شید ولی هنوز نشدید؛ یعنی اینکه خیلی نظرات و اهداف باثباتی ندارید و قطعا در طول زمان تغییر می‌کنه. اینکه در این سن از کسی خوشتون بیاد هیچ اشکالی نداره، اما دل بستن بهش بهتون آسیب می‌زنه چون معلوم نیست چهارسال دیگه همین نظرات رو داشته باشید. با توجه به توضیحاتی که دادید، بهتون پیشنهاد می‌کنم دست از تلاش برای ساختن آینده خوب برای خودتون بر ندارید. سعی کنید توجهتون رو به هدف و آیندتون بدید. وقتی زندگیتون به یک ثباتی رسید، اون موقع هست که می‌تونید وارد یک ارتباط سالم بشید و ازش لذت ببرید. این ارتباطی که شما گفتید (مخصوصا با این نوعی که شروع شده)، براتون آسیب‌زاست و حیفه دختر باهوشی مثل شما، به خاطر این موضوع از هدفاش جا بمونه. به امید موفقیتتون توی کنکور و سایر هدف‌هاتون برای زندگی …

اون گفت یکی دیگ ام دوسم داره ب نظر شما این ادبیات …… من فک میکنم اون حرفای آخرش دروغ بوده باشه و فقط میخواسته بیشتر از حد درگیرش نشم آخه یه موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی از این ها هم هست از اون گذشته از این که با کسی در ارتباط باشه هم عذاب وجدان داشت جوری ک من حسش میکردم.ممنونم ک راهنمایم کردید موفق باشید.

سلام, در محل کارم پسری از من خوشش میومد بعد از مدتی من هم ازش خوشم اومد و بهش نشون دادم. یه هفته بعد پیش همکارم که پشت سرم میشینه درد ودل کرد که با دوست دخترش بهم چون مدتها بود که به این نتیجه رسیده بودن جفتشون. من از داشتن دوست دخترش اطلاع نداشتم. بعد از ۳ هفته مرخصی اجباری الان که برگشتیم سرکار کلا رفتارش عوض شده! خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم!

فرناز

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما از تغییر رفتار نشدم یعنی مانند سابق علاقه ای نیست یا الان علاقه بیشتر هست؟ اگه به ایشان علاقه دارید با خودشان صحبت کنید و دلیل تغییر رفتارهایشان را پیگیر شوید

با عرض سلام و احترام در صورت بازگشت فرد چه رفتاری مناسب هست به گونه ای که نه طرف دلسرد شود و نه سهل الوصول به نظر برسیم؟ به عنوان مثال اگر درخواست دیدار کرد چه واکنشی مناسب تر خواهد بود؟ با تشکر

سلام .چطور کسی که یک سال تمام همه تلاشش به دست آوردن فرد موردنظر بوده یکهو فرداش به این نتیجه میرسه که ما بدرد هم نمیخوریم و باید رابطه را تمام کنیم و بعد از آن کلا آدم متفاوتی میشود گویی که دیگه اون آدم را نمیشناسه؟؟

سلام دوست گرامی بعضی وقتها افراد پس از کلی تلاش و زحمت برای رسیدن به مطلوب خسته میشونند و اگر واقعا متوجه تفاوت بین ذهنیت و واقعیت خودشان هم بشونند بیشتر این حس رو دارند.بهتر هست با خود ایشان صحبت کنیدو در مورد حسی که به سراغش امده از اون توضیح بخواهید.دانستن اینکه چرا اینهمه تغییر کرده و کجا دلیل تغییرات شما بودید خیلی کمکتون میکند تا بتوانید رابطه را درست کنید

وقتی حاضر نمیشند به هیچ روشی با من حرف بزنند و میگن که برو پی زندگیت من چجوری با ایشون حرف بزنم ؟؟

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/Why-Take-Time-and-Invest1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-does-this-course-help.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/بلاک-1-1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-we-help-you-get-back-your-love-1.mp3Downloads-icon

شاید پیش خودتان فکر کنید که مردها بعد از جدایی خیلی احساس غم و ناراحتی نمی‌کنند و این فقط دخترها هستند که بعد از شکست عشقی زانوی غم بغل می‌گیرند و آینده خود را تباه شده می‌بینند. اما حقیقت چیز دیگری است. پسرها هم بعد از جدایی و شکست عاطفی معمولا دوره‌ای از سوگ و ناراحتی را تجربه می‌کنند ولی فقط نوع واکنشی که آنها نسبت به جدایی دارند با واکنشی که دخترها از خود نشان می‌دهند تا حد زیادی متفاوت است. البته این نکته را نیز باید به یاد داشته باشید، بسته به اینکه او رابطه را با شما تمام کرده یا اینکه شما خواستار جدایی بودید این واکنش و حس و حال می‌تواند در آنها متفاوت باشد. در این مقاله ما درباره آنچه که بعد از یک ضربه روحی برای مردان اتفاق می‌افتد صحبت خواهیم کرد.

فهرست مطالب

زنان و مردان در مواجهه با جدایی به شیوه‌های مختلفی عکس العمل نشان می‌دهند و افکار و احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند. به طور کلی زنان بعد از جدایی هیجانات و احساسات ناخوشایند بیشتر و شدید‌تری را تجربه می‌کنند اما نسبت به مردها راحت‌تر می‌توانند احساسات‌شان را بروز دهند. اما برای اینکه بتوانند با جدایی کنار بیایند ضروری است نسبت به احساسات و افکارشان شناخت دقیق‌تری پیدا کنند و شیوه‌های صحیح ابراز آن را یاد بگیرند، چون خیلی از اوقات بدلیل اینکه شیوه نادرستی برای بروز احساسات‌شان انتخاب می‌کنند و تکانشی عمل می‌کنند به شدت آسیب می‌بینند و خشارات جبران ناپذیری به زندگی‌شان وارد می‌کنند. آقایان در عوض به شدت احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند چون در جامعه کمتر پذیرفته شده است که مردی غم و ناراحتی‌اش را بروز دهد و برای مثال گریه کند. همچنین مردها جامعه حمایتیِ احساسی کوچک‌تری دارند چون مردها عمدتا با شریک عاطفی یا همسرشان درد و دل می‌کنند و در کنار او ناراحتی‌شان را بروز می‌دهند اما بعد از جدایی جامعه حمایتی‌شان را از دست می‌دهند و شدیدا به یک فضای امن احتیاج دارند تا بتوانند احساسات ناخوشایندشان را بعد از جدایی بروز دهند بهمین خاطر مدت زمان بیشتری درگیر جدایی هستند و دیرتر فراموش می‌کنند. احساساتی که سرکوب می‌شوند یک جا بالاخره مثل یک آتشفشان فوران می‌کنند و گدازه‌های آن همه چیز را نابود می‌کند.

بسیاری از پسرها بعد از اینکه رابطه عاطفی خود را با دختر مورد علاقه‌شان یا همسرشان تمام می‌کنند احساس رهایی کرده و فکر می‌کنند که انگار مدت زمان زیادی را در این رابطه سپری کرده‌اند و بخاطر محدودیت‌های طرف مقابل‌شان نتوانسته‌اند خیلی از کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند. آنها از مدت‌ها قبل در فکر تمام کردن رابطه بوده‌اند تا اینکه بالاخره تصمیمشان را می‌گیرند رابطه را تمام می‌کنند و بدنبال آرزوهای خود می‌روند. شاید آنها از اینکه ناگهان شما را رها می‌کنند احساس عذاب وجدان نیز داشته باشند، اما عموما میل به رهایی و دنبال کردن آرزوهای شخصی خودشان بر احساس عذاب وجدان آنها غلبه می‌کند. یادتان باشد که در چنین شرایطی او تصمیم نهایی‌اش را گرفته و در بیشتر مواقع درخواست‌های شما برای بازگشتن به رابطه، تاثیری ندارد چرا که او سرشار از هیجان و انگیزه برای دستیابی به اهدافی است که او برای رسیدن به آنها لحظه شماری می‌کند؛ هرچقدر هم که این اهداف از نظر شما غیر منطقی باشند. او احتمالا می‌داند که حس و حال اکنونش به معنای بد بودن شما نیست، ولی دوست دارد این کار را یکبار برای همیشه انجام دهد تا بعدا در آینده احساس پشیمانی نکند. به عبارت دیگر او می‌خواهد جوانی کند و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خود را درگیر محدودیت ها و تعهد در رابطه نکند.

احساس دیگری که معمولا مردان بعد از تمام کردن رابطه پیدا می‌کنند، احساس غرور و قدرت نسبت به خودشان و کسی است که رهایش کرده‌اند. همانطور که در بخش قبل گفته شد، بعد از جدایی کمی احساس عذاب وجدان در این افراد ایجاد می‌شود اما آنچه در آنها بیشتر به چشم می‌خورد احساس غرور است. مردان و پسرانی که ارتباط خود را با همسر یا دختر مورد علاقه‌شان تمام می‌کنند از اینکه توانسته‌اند تصمیم گیرنده نهایی در رابطه باشند احساس خوبی دارند و گاهی در جمع‌های دوستانه خود از اینکار با افتخار صحبت می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که شخص قدرتمندی هستند و به همین دلیل می‌توانند با هر دختر دیگری که می‌خواهند وارد رابطه شوند. این احساس قدرت و رضایت درونی یکی از رایج‌ترین احساسات بعد از جدایی در مردان است؛ مخصوصا زمانی که با درخواست‌های مکرر طرف مقابلشان برای ماندن یا بازگشت به رابطه روبرو شوند.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

یکی دیگر از احساساتی که مدتی بعد از جدایی احتمالا در مردان دیده می‌شود، احساس شک و تردید نسبت به درست بودن تصمیمشان است. این احساس زمانی در آنها ایجاد می‌شود که حدودا چند هفته‌ای از جدایی آنها گذشته و آنها تفریحات مجردی خود را کرده‌اند. در این زمان آنها مدام با خود فکر می‌کنند که آیا تصمیمی که گرفته‌ام درست بوده؟ آیا در حق او بی معرفتی نکردم؟ البته آنها در واکنش به احساسات خود عملی انجام نمی‌دهند و فقط در حد فکر از ذهن آنها عبور می‌کند.

احساس نارحتی و اندوه بعد از جدایی نیز در برخی از مردان و پسرها دیده می‌شود. این احساس غم تا حدودی از احساس عذاب وجدان آنها ناشی می‌شود. زمانی که احساس می‌کنند دیگر از خوشگذرانی و وقت‌گذرانی با دوستانشان خسته شده‌اند و دوست دارند ارتباط جدی تری را شروع کنند. این احساس اندوه مخصوصا در کسانی که ارتباط طولانی‌تری با طرف مقابلشان داشته‌اند بیشتر به چشم می‌خورد. آنها پیش خود فکر می‌کنند که چرا ارتباط خود را باکسی قطع کرده‌اند که سال‌ها به او علاقه‌مند بودند و انرژی روانی و مالی زیادی برای آن صرف کرده بودند.

زمانی که چند وقتی از جدایی مردان می‌گذرد، احساس کنجکاوی نسبت به آنچه عشق سابقشان انجام می‌دهد در آنها ایجاد می‌شود. او احتمالا شما را در صفحات مجازی دنبال می‌کند یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان می‌خواهد سر از کار شما درآورد. این حس کنجکاوی مخصوصا زمانیکه شما دیگر با او در تماس نیستید و برای برگشتنش تلاشی نمی‌کنید؛ تشدید می‌شود. اینکه او شما را از روی خودخواهی رها کرده قطعا ناراحت‌کننده است اما همین که شما توانستید این تجربه تلخ را بپذیرید و مدیریت کنید بسیار برای او عجیب و کنجکاوی برانگیز خواهد بود. در این مرحله او باز هم اقدامی نمی‌کند چرا که خودش رابطه را تمام کرده و اگر بخواهد دوباره باز‌گردد احتمالا احساس می‌کند که غرورش خدشه‌دار می‌شود؛ ضمن اینکه او منتظر است از سمت شما پیغامی دریافت کند که در آن از او برای بازگشتش درخواست می‌کنید. به همین دلیل است که ما به دختران و زنان پیشنهاد می‌کنیم تا برای موفق شدن برای بازگشت عشقشان بدون اینکه خودشان درخواستی بکنند؛ بیشتر به رشد شخصی خود برسند و گاهی آن را در فضای مجازی مانند اینستاگرام به اشتراک بگذارند. این کار باعث بیشتر شدن حس کنجکاوی او شده و احتمالا او را ترغیب به بازگشت می‌کند.

بعد از دنبال کردن شما در فضای مجازی یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان او متوجه می‌شود که انگار بدون او خیلی هم به شما سخت نمی‌گذرد و شما در حال لذت بردن از زندگیتان هستید. همین موضوع جرقه نگرانی و ترس از دست دادن شما را در قلب و فکر او می‌زند. مدام پیش خود می‌گوید:” انگار اون بدون من خیلی حالش خوبه!”یا ” اگر یکی بهتر از من وارد زندگیش بشه چی؟”. اگر در مراحل قبل شما مدام به اوبرای بازگشتش التماس می‌کردید او هیچ وقت به مرحله نگرانی نمی‌رسید چرا که از داشتن شما اطمینان داشت.

زمانی که مردی تمام احساساتی را که در مراحل قبل گفته شد پشت سر بگذارد در این مرحله احتمالا از کاری که کرده پشیمان می‌شود و دوست دارد به رابطه بازگردد. البته این مرحله برای تمام افراد صادق نیست و می‌تواند در هر فردی متفاوت باشد. اما از آنجایی که او درگیر حس غرورش است؛ گاهی خودش مستقیما پیشنهاد نمی‌دهد بلکه با فرستادن واسطه در ابتدا شانس خودش را امتحان می‌کند.

او تمام راه‌های ارتباطی‌اش را با شما قطع می‌کند؛ این قطع ارتباط در واقع به این معنا است که او نمی‌خواهد با احساسات و هیجانات منفی مربوط به جدایی و شکست عشقی مواجه شود. او می‌داند که صحبت کردن با شما فقط باعث می‌شود که حالش بدتر شود و احساس بدتری پیدا کند و احتمالاً می‌داند که در حال حاضر با صحبت کردن به شما به جایی نمی‌رسد. اگر او تمایلی به شروع مجدد رابطه نداشته باشد، می‌داند که صحبت کردن با شما جز آن که باعث شود، احساس بسیار بدی پیدا کند، فایده‌ی دیگری ندارد، بنابراین نهایت سعی‌اش را می‌کند تا هیچ تماسی با شما نداشته باشد. او اصلاً قصد ندارد که آدم پست و بی‌ملاحظه‌ای باشد، فقط سعی می‌کند تا سلامت عقل و ثبات عاطفی خود را حفظ کند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.

دقیقاً نمی‌دانیم که چرا پسرها بعد از جدایی به ورزش روی می‌آورند، اما از یک موضوع مطمئن هستیم، تقریباً تمام پسرها بعد از تجربه‌ی یک شکست عشقی موقتاً به خوره‌ی ورزش تبدیل می‌شوند و باشگاه رفتن بخش ثابتی از برنامه‌شان می‌شود. برای برخی از این مردان باشگاه جایی است که می‌توانند تمام تستوسترون و انرژی محدود انباشته شده در بدن‌شان را آزاد کنند. برای عده‌ای نیز ورزش کردن راهی برای سرگرم شدن و پر کردن وقتی است که قبلاً به عشق‌شان اختصاص می‌دادند. دلیل ورزش کردن بعد از جدایی هر چه که باشد، پسرها را اندکی بعد از شکست عشقی می‌توانید در باشگاه پیدا کنید ورزش کردن یکی از ساز و کارهای مردان برای مقابله با درد و رنج جدایی است.

وقتی دو نفر در یک رابطه‌ی عاشقانه هستند، به خاطر شادی و خوشبختی طرف مقابل‌شان فداکاری‌هایی می‌کنند. این ازخودگذشتگی‌ها می‌تواند به سادگی نگذاشتن پاها روی میز یا استفاده کردن از زیرلیوانی باشد تا جای لیوان روی میز باقی نماند و عشق‌شان عصبانی نشود. این‌ کارها علی‌رغم کوچک بودن‌شان تاثیر قابل توجهی در خوشحال کردن طرف مقابل دارند. اما وقتی از هم جدا می‌شوید، چه اتفاقی می‌افتد؟ آقایان جوراب‌هایشان را همه جای خانه روی زمین پرت می‌کنند، خرده‌های چیپس را روی زمین می‌ریزند و پاهایشان را هر کجا که بخواهند، می‌گذارند؛ به طور کلی هر کاری که می‌دانند عشق سابق‌شان از انجام دادن آن نفرت دارد، انجام می‌دهند، چون الان دیگر هیچ مانعی را مقابل خود نمی‌بینند و کسی در زندگی‌شان نیست که آنها را منع کند؛ حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند، این است که خودشان را در زندگی و رفتارهای مجردی غرق کنند.

بسیاری از مردان و پسرها بعد از تمام کردن ارتباطشان، دوباره با قدرت بیشتری فعالیتشان را در اینستاگرام از سر می‌گیرند چراکه تا مدت‌ها قبل بدلیل محدودیت‌ها و حساسیت‌های طرف مقابل‌شان نمی‌توانستند آنطور که دوست دارند آنجا فعالیت کنند. اکنون آنها از تمام لحظه‌های خود عکس و فیلم تهیه کرده و آن را با دوستانشان به اشتراک می‌گذارند.

اینکه رابطه‌‌ای واقعا پتانسیل ترمیم و بازسازی دارد نیاز به بررسی تخصصی دارد. زمانی‌که فردی از عشقش جدا می‌شود نمی‌تواند قضاوت درست و منطقی نسبت به شرایط رابطه‌اش داشته باشد چون ویژگی‌های مثبت طرف مقابل و رابطه را پررنگ‌تر می‌بینید. برای بررسی دقیق اینکه آیا رابطه‌ای ارزش بازگرداندن دارد یا خیر حتما باید از مشاور روانشناس که در زمینه روابط عاطفی تخصص دارد کمک گرفت. مشاور به فرد می‌کند تا بدون جهت‌گیری ویژگی‌های مثبت و منفی رابطه و طرف مقابلش را مشخص کند و بر اساس آن بتواند برای ادامه رابطه تصمیم‌گیری کند. توصیه می‌کنیم حتما پادکست زیر را گوش دهید.

0 از 25 سوالات تکمیل شده است .

پرسش و پاسخ:

دوست عزیز، در آزمون پیش رو سوالاتی درباره مدت زمان و کیفیت رابطه شما و عشق سابقتان پرسیده می شود که خواهشمند است به منظور کسب نتیجه صحیح تمام سوالات را به دقت بخوانید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. زمان تقریبی پاسخ دهی: 5 دقیقه

در حال حاضر آزمون را تکمیل کرده اید . شما نمیتوانید دوباره شروع کنید.

آزمون در حال بارگذاری است

شما برای اجرای آزمون باید عضو شده باشید یا وارد پنل کاربری شوید

شما برای شروع این آزمون باید آزمون های مشخص شده را تکمیل نمائید :

زمان سپری شده است

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج این آزمون نشان می‌دهد که رابطه شما احتمالا در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد و شانس شما برای بازگرداندن او کم است. پیشنهاد ما به شما پیدا کردن راهی برای فراموش کردن او است. البته به یاد داشته باشید که همیشه اندکی دوری می تواند دو نفر را دلتنگ هم کند. مگر اینکه مدت زمان زیادی از جدایی گذشته باشد و شما به شکل ناراحت کننده ای از هم جدا شده باشید. اگر هنوز هم امید به بازگشت او دارید سعی کنید به‌جای دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن، روی افزایش مهارت‌های فردی و رشد شخصی خود کار کنید. این کار اعتماد بنفس شما را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا جدایی را راحت‌تر پشت سر بگذارید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شانس شما برای برگرداندن عشقتان کم است و اگر به موقع اقدام جدی نکنید ممکن است برای همیشه او را از دست بدهید. شما اکنون در دوره حساسی قرار دارید که نباید حتی یک دقیقه از زمان خود را نیز از دست بدهید. بهتر است هر چه زودتر دلایل تمام شدن ارتباطتان را بررسی کنید و بدنبال پیدا کردن راه حل هایی برای آن باشید. هر چقدر که زودتر دست به کار شوید احتمال اینکه بتوانید او را بازگردانید بیشتر خواهد شد. این کار مستلزم کسب مهارت‌هایی است که باید برای بدست آوردن عشقتان آن‌ها را یاد بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالات، به اطلاع می رساند که نتایج این آزمون هم خبر خوب برای شما دارد و هم خبر بد. خبر خوب اینکه شما شانس نسبتا خوبی برای بازگرداندن عشقتان دارید اما رابطه شما کاملا در مرز بین بهبودی و ویرانی قرار دارد. یعنی اگر کمی تلاش کنید می توانید احتمال بازگشت عشقتان را بشدت افزایش دهید ولی در صورت غفلت و اندکی ناامیدی رابطه شما دستخوش ویرانی خواهد شد. اینکه رابطه شما در این وضعیت قرار گرفته نشان دهنده این است که احتمالا شما دو نفر در یک بخش از ارتباطتان به درستی عمل نکرده‌اید. برای مثال نتوانستید به درک مشترکی از یکدیگر برسید و همیشه بدنبال خواسته های خودتان بوده‌اید. پیدا کردن همین نشانه‌های کوچک به کمک یک مشارو روانشناس و آموزش تکنیک‌های ارتباطی جذب مجدد می‌تواند به ترمیم و بهبود رابطه شما کمک شایانی کند.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شما می‌توانید عشق خود را به رابطه بازگردانید. اما این نتایج  علاوه بر نشان دادن شانس بالای شما  نشان‌دهنده نقاط ضعفی در رابطه شما نیز هست که برطرف کردن آنها ارتباط متعهدانه پایداری را برایتان به ارمغان می‌آورد. احتمالا رابطه شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و یا سوءتفاهمات شخصی قرار گرفته و خراب شده است. مثلا خانواده شما را مجبور به تمام کردن رابطه کرده باشند یا اینکه برداشت‌های غلط از رابطه شما را به این نقطه رسانده باشند. دلیل آن هر چیزی که هست قابل اصلاح است و قطعا با آموزش تخصصی و همراهی یک مشاور روانشناس می توانید رابطه خود را دوباره از سر بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز با سپاس از پاسخگویی به سوالات به اطلاع می‌رسانیم که شما تا برگرداندن عشقتان فاصله‌ی کمی دارید و قطعا ارتباط شما بدلیل نقص در مهارت‌های بین فردی خراب شده است. با کسب مهارت‌های لازم در زمینه بهبود روابط، سوءتفاهمات و نقاط ضعف رابطه خود را اصلاح کرده و آینده خوبی برای خودتان بسازید. فراگیری این مهارت ها به شما کمک می کنند تا بتوانید رابطه خود را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. یعنی رابطه ای که هردوی شما از آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

ارتباط شما چقدر جدی بود ؟

چه مدت با هم در رابطه بودید؟

آیا پای خیانتی در میان بود ؟

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

فکر می کنید او از بودن در کنار شما چقدر احساس آرامش می کرد؟

فکر می کنید چقدر از علائق و ارزش های شما شبیه به یکدیگر بود ؟

با این جمله چقدر موافقید :”به نظر می رسید که او بیشتر مواقع از بودن در کنارم خوشحال نیست”

ارتباط شما با خانواده او چطور بود ؟

آیا بار اولی است که از هم جدا می شوید؟

آیا ارتباط شما از راه دور بود؟

آیا مدام با هم دعوا داشتید؟

اگر متاهل هستید آیا فرزندی هم دارید ؟

رابطه را چه کسی به پایان رساند؟

چقدر از جدایی شما می گذرد ؟

جدایی خود را از لحاظ شدت در کدام دسته قرار می دهید؟

حس و حال او هنگام جدایی چگونه بود ؟

آیا برای بازگشت عشقتان التماس کردید ؟

آیا بعد از جدایی با هم صحبت کردید؟

آیا او بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شده ؟

آیا شما بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شدید ؟

آیا بعد از جدایی عشق سابقتان علامتی از تمایل به بازگشت برای شما فرستاد؟ (برای مثال پیامی فرستاد ؟)

آیا بعد از جدایی او شما را در شبکه های اجتماعی بلاک کرده است ؟

آیا بعد از جدایی رابطه جنسی هم داشتید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ولی اگر این کار 3 ماه یا بیشتر زمان ببرد فکر می کنید بتوانید صبر کنید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ، آیا حاضرید بخاطر این کار تغییرات مفیدی در رفتارتان ایجاد کنید ؟

آیا می توانید این بلاتکلیفی را تا روشن شدن شرایط تحمل کنید ؟

اولین و طبیعی‌ترین واکنش احساسی مردان به جدایی خشم است. این احساس در مردان پررنگ‌تر از زنان است؛ چرا که احساس می‌کنند در مدتی که با عشقشان در رابطه بوده‌اند به بازی گرفته شده‌اند. آنها نمی‌توانند بپذیرند که کنار گذاشته و طرد شده‌اند. به همین دلیل خشم خود را به صورت های مختلف، کلامی و غیر کلامی نسبت به خود، طرف مقابل و اطرافیان نشان می‌دهند.

بسیاری از مردان بعد از اینکه عشقشان آنها را ترک می‌کند بسیار احساس بی ارزش بودن می‌کنند. آنچه آنها پیش خود فکر می‌کنند این است که حتما ایراد و اشکالی داشته‌اند که شریک عاطفی‌شان آنها را نخواسته و طردشان کرده است. حتما او جایی در رابطه برای آنها کم گذاشته است یا به عنوان یک مرد مهارت لازم برای جذب عشقش را نداشته‌است. هیچ چیز قطعا برای یک مرد سخت‌تر از این نیست که کسی مستقیم یا غیرمستقیم به او بگوید که دوست داشتنی نیستی و من می‎خواهم ترکت کنم. این جدایی می‌تواند ضربه بسیار سنگینی به روح و قلب یک مرد باشد.

احساس غم و اندوه نیز قطعا در بین تمام مردانی که طرف مقابل ارتباطش را با آنها قطع کرده؛ دیده می‌شود. این احساس غم و اندوه بیشتر ناشی از احساس بی‌کفایتی و بی‌ارزش بودن است که برای مردان بسیار مهم است. زمانیکه شخصی احساس اعتماد بنفس شما را زیر سوال ببرد شما احتمالا از این کار او ناراحت شده و احساس بدی پیدا می‌کنید.

مردان و پسران معمولا در واکنش به چنین احساساتی، رفتار‎هایی از خود نشان می‌دهند که در ادامه به آن می‌پردازیم.

آنچه مردان معمولا بعد از جدایی انجام می‌دهند، برقراری تماس‌ و ارسال پیام‌های مکرر به شخصی است که رهایشان کرده. آنها فکر می‌کنند که می‌توانند با این کار نظر عشقشان را تغییر دهند و او را بازگردانند. اگرچه این کار آنها اشتباه است و معمولا نتیجه‌ای در پی ندارد، اما برای آنها روزنه‌ امید است.

برخی مردان خانه‌نشینی را در تلاش برای کنار آمدن با قلب شکسته‌شان انتخاب می‌کنند. او یخچال و کابینت‌ها را پر از قوطی‌های کنسرو و کمپوت و سبزیجات می‌کند، دیوارهای خانه را با آثار هنری پر می‌کند و شاید چند گلدان بخرد. این کارهایی که او بعد از شکست عشقی به آنها روی می‌آورد، احتمالاً همان کارهایی است که انجام دادن آنها را سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تعویق انداخته بود. اما اکنون حالش با انجام دادن آنها بهتر می‌شود، چون با انجام دادن این کارهای جدید احساس مفید بودن می‌کند و خانه‌اش را دنج‌تر و گرم‌تر می‌کند.

بعضی از مردها معمولا بعد از جدایی سعی می‌کنند تا غم و ناراحتی خود را با سیگار جبران کنند. البته همه آنها در این مورد به هم شباهت ندارند ولی اغلب یکی از رایج‌ترین روش‌های کنار آمدن با مشکل بین مردان، کشیدن سیگار است چرا که بدلیل ماهیت آرام‌بخشی که دارند می‌توانند برای چند ساعت آنها را بی‌خیال کنند. البته این تاثیرات موقتی هستند و بعد از گذشت مدتی تبدیل به عاملی برای ایجاد استرس و تنش می شوند.

وقتی عشق‌تان را ترک می‌کنید، او به احتمال زیاد برای پر کردن جای خالی طرف مقابل به رابطه‌های سطحی گذرا و بدون تعهد روی می‌آورد. بخش قابل توجهی از ارزشی که او برای خودش قائل بود، از بودن در یک رابطه‌ی عاشقانه نشأت می‌گرفت، حال که او را ترک کرده‌اید، او نیاز مبرمی احساس می‌کند که هر چه سریع‌تر این منبع را دوباره به دست بیاورد تا باز هم احساس باارزش بودن بکند. بنابراین به سرعت وارد رابطه‌ی جدید می‌شود؛ از طرف دیگر ممکن است این شروع شتابزده شما را به این فکر بیاندازد که او هیچ اهمیتی برای شما قائل نبوده است. اما اگر از دید او به قضیه نگاه کنید، متوجه می‌شوید که او فقط سعی در پر کردن خلأ زندگی‌اش دارد، چون اگر این کار را نکند، روحیه‌اش کاملاً به هم می‌ریزد و احساس بدی درباره‌ی خودش پیدا می‌کند. این اقدام نسنجیده‌ی او هیچ ارتباطی با رابطه‌تان ندارد و در واقع فقط به نیاز او برای بهتر کردن روحیه و حس و حال خودش مربوط می‌شود.

این تفکر که مردان گریه نمی‌کنند، کاملاً اشتباه است؛ مسلم است که مردان هم گریه می‌کنند. بااین حال گریه کردن زنان برای جامعه قابل پذیرش‌تر از گریه کردن مردان است، بنابراین در حالی که یک زن به راحتی می‌تواند هنگام دردو دل کردن با دوستش در کافی‌شاپ گریه کند، یک مرد قبل از خالی کردن بار چشمانش باید ممطئن شود که کسی او را حین گریه کردن نمی‌بیند؛ به همین دلیل مردان معمولاً حمام یا چنین مکان‌هایی را برای گریه کردن انتخاب می‌کنند. جاری شدن اشک از چشم اثر درمانی دارد و باعث سبک شدن می‌شود و بخشی ضروری از فرایند بهبود بعد از شکست عشقی به شمار می‌آید.

پایان دادن به یک رابطه‌ی عاشقانه برای هیچ کس خوشایند نیست. اما اکثر آقایان به جای این که بپذیرند نتوانسته‌اند با عشق قبلی‌شان به توافق برسند و در نهایت نیمه‌ی گمشده‌شان را پیدا خواهند کرد، در روزهای بعد از جدایی که آسیب‌پذیر و ناراحت هستند، به دوستان خود و هر کسی که گوش شنوایی داشته باشد، می‌گویند که هرگز دوباره وارد رابطه نخواهند شد. این مردان غمگین با خشم و ناراحتی به همه می‌گویند که عشق و عاشقی برای بازنده‌ها است و الان که از رابطه خارج شده‌اند، خیلی حالشان بهتر است. به علاوه آنها این حرف‌ها را بارها، حتی وقتی وسیله‌ی جامانده‌ی عشق‌ سابق‌شان را در خانه پیدا می‌کنند و به یاد او زیر گریه می‌زنند، برای خودشان تکرار می‌کنند. این تصمیم مخصوصا زمانیکه آنها عشقشان را در شبکه های مجازی با مرد دیگری ببینند، جدی‌تر می‌شود.

کاملاً مطمئن نیستیم که چه ارتباطی بین پسرها و ماشین‌ها وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که پیوند بین‌شان بسیار خاص و قوی باشد. البته شکی نیست که رانندگی برای زنان هم می‌تواند اثر درمانی داشته باشد و آنها را آرام کند. اما تاثیر رانندگی بر مردان بسیار قوی‌تر است و کمک شایان توجهی به آرام کردن آنها می‌کند. به همین دلیل وقتی آقایان واقعه‌ی تلخی، مانند شکست عشقی را تجربه می‌کنند، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانند، انجام بدهند این است که بدون نگاه کردن به نقشه یا تعیین مقصد به جاده بزنند و مدتی بدون هدف رانندگی کنند.

گاهی اوقات برای فکر نکردن به عشق سابق و پرت کردن حواس خود هیچ راهی بهتر از انجام دادن کارهایی که همواره آنها را به تعویق انداخته‌اید، وجود ندارد. بازدهی و کارایی آقایان غالباً بعد از جدایی فوران می‌کند و آنها از این انرژی نویافته برای انجام دادن کارهای عقب مانده‌شان استفاده می‌کنند. سنباده زدن و لکه‌گیری کتابخانه‌ی قدیمی، کار کردن روی نمایشنامه‌ای که سال‌ها کنار گذاشته‌اند، پیوستن به لیگ بسکتبال که همیشه به آن فکر کرده‌اند و … ، تمام این کارها را بعد از جدایی انجام می‌دهند. انجام دادن این کارهای عقب مانده در کوتاه مدت روش بدی برای مقابله با جدایی نیست، چون ذهن و بدن کارهای سالم دیگری را برای منحرف کردن حواس از شکست عشقی انجام می‌دهد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که مرد غمگین نسنجیده تصمیم‌های مهمی می‌گیرد، مثلاً می‌خواهد کسب و کار جدیدی را بدون برنامه یا دانش لازم شروع کند یا برای “پیدا کردن خود” به شهر دیگری برود، هرچند که به خاطر وام‌های دانشجویی هنوز بدهی سنگینی دارد. فعال بودن خوب است، اما مشغول نگه داشتن خود برای پوشاندن خلأ درونی می‌تواند به فاجعه منجر شود.

بسته به اینکه مردان رابطه را با طرف مقابلشان به هم بزنند یا اینکه برعکس، احساسات آنها می‌تواند متفاوت باشد. در حالت اول آنها معمولا بعد از جدایی احساس خلاصی و رها شدن، احساس غرور و قدرت، احساس تردید نسبت به درست بودن کارشان، احساس ناراحتی، کنجکاوی و در نهایت نگرانی دارند. در حالت دوم نیز آنها اغلب در ابتدا خشمگین می‌شوند، احساس بی‌کفایتی کرده و خود را سرزنش می‌کنند و دچار غم و اندوه می‌شوند. آنها در هر دو حالت بعد از جدایی دست به انجام کارهایی می‌زنند. برای مثال اگر دختر‌ها با گریه کردن پیش دوستانشان خود را سبک می‌کنند، پسر ها سعی می‌کنند وقتی پیش دوستانشان هستند بیشتر تفریح کنند و لذت ببرند. آنها بعد از جدایی تماس خود را با طرف مقابل‌شان قطع می‌کنند و یا در مواردی بر عکس برای برگرداندن او مدام با او تماس می‌گیرند. مدتی را در خانه به انجام کارهای شخصیشان اختصاص می‌دهند. برخی هم سعی می کنند تا با مصرف مشروبات الکی و سیگار کمی از فشارهای روحی خود را کم کنند. گاهی مردان بعد از تمام شدن رابطه احساس می کنند که طرد شده اند و به همین دلیل برای نشان دادن قدرت خود به عشق سابقشان با دخترهای زیادی وارد رابطه می شوند یا گاهی پست هایی از خود در اینستاگرام می‌گذارند که نشان دهند بدون عشقشان بسیار خوشحال‌اند. اما عده‌ای دیگر از مردان روش‌های نسبتا سالم‌تری را برای آرام کردن خود استفاده می‌کنند، برای مثال به باشگاه ورزشی می‌روند، رانندگی می‌کنند، فیلم می‌بینند یا سر خود را با انجام دادن کارهای شخصی گرم می‌کنند.‌

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

554 بازدید

618 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام دختر 24 ساله هستم که 4 سال با یه اقا در رابطه بودم. و الان 10 روزه که جدا شدم به دلیل این که من خواستم تکلیفم در رابطم مشخص بشه. اگه منو میخواد حداقل یه قدمی بذاره جلو اما ایشون بهم گفتن قصد ازدواج ندارن و من جدا شدم درضمن بگم که رابطه ما فوق العاده پیش میرفت همیشه حمایتگر هم بودیم ارامش داشتیم خوشحال بودیم برای پیشرفت هم کمک میکردیم کل دوستان اشناها از رابطمون خبر داشتن جر خانواده هامون…. رابطه سالم و خیلی خوبی داشتیم

سلام من ۳۰ سالمه و کیس احساسیم ۳۳ سال ۶ ساله باهم بودیمو خانواده هامون در جریان بودن هر بار حرف ازدواج میشد میگفت زوده الان شرایط اقتصادی خوب نیست اینم بگم ک جفتمون شاغل بودیمو یک خونه با تمام وسایل گذاشته بودیم یک مدته که سرد شده بزور زنگ میزد جواب پیامامو‌نمیداد بیرون نمیرفتیم تاریخای مهمو فراموش میکرد ولی توی خونه مهربون بود و چیزی کم نمیذاشت بجز توجه تا میخواستم حرف بزنم باهاش یا خوابش میومد یا کار داشت من ۲ ماه با یک پسری کوچیکتر از خودم اشنا شدم فقط در حد چت که پیامامو خوند و شد اغازی برای پایان این داستان من اصلا رابطه عاشقانه ای نداشتم ولی اون اقا همه چی رو به نفع خودش تموم کر د هزارتا حرف زد و تمام وسایلامو از خونه بیرون انداخت و بلاکم کرد خونه ای ک نصف وسایلاش مال منه من میدونم اشتباه کردم ولی هر چی علتشو میگم فایده نداره میگه من کم نذاشتم در حالی ک من هیچ جا کم نذاشتم که زیادم بودم فقط دوس داشتم کسی باشه باهاش حرف بزنم هنوزم عاشقشم ولی اون نمیخواد ببینتم و همش میگه کات الان ک دو ماه گذشته میگه میخوام فکر کنم در صورتی ک من تا الان هر خطایی ازش دیدم بخشیدم ولی اون نمیبخشه نمیدونم به خانواده هامون چی بگم

سلام دوست گرامی در هر صورت خیانت اتفاق افتاده است و از جانب شما باید تلاش بیشتری برای بازسازی اعتماد او صورت بگیرد. توجیهاتی مانند نیاز به توجه بیشتر، خیانت را توجیه نمی‌کند. به مشاور مراجعه کنید و سپس برای ادامه و یا قطع این رابطه تصمیم بگیرید.

سلام من ۲۶ سالمه ده روزه از دوسپسرم جدا شدم خودم از همه جا بلاکش کردم با این حال از خط های دیگه زنگ میزنه که جواب ندادم به مامانم، داداشم مدام زنگ میزنه گفتم که بهش بگن خونه نیستم داداشمم بهش گفته من رفتم شهرستان با پسر داییم .بعد اون هی اس ام اس میده روزی صدتا اس ام اس توهین می‌کنه مثلا میگه تو زن پسر داییت بودی از اول.یا میگه دوس پسر قبلیت برگشته یا میگه شوگرددی پیدا کردی.توهین های بد زیاد می‌کنه که نمیشه اینجا بگم .از اول رابطه هم شکاک بود تا یک بار جواب تلفن نمی‌دادم می‌گفت با دوس پسرت بودی این حرفا منم خسته شدم از همه اخلاقا رفتارای بدش تموم کردم در ضمن پنج سال باهم بودیم .الان عذاب وجدان دارم همش تو فکر اینم ک نارحته

سلام دوست گرامی 5 سال رابطه مدت زمان زیادی است. 2 روز از کات شدن رابطه می‌گذرد و طبیعی است که او بخواهد بداند شما به چه دلیل رابطه را قطع کردید؟ اما درباره علت قطع شدن این رابطه، یعنی شک‌های متوالی ایشان، حق با شماست که به سختی می‌توانید با این شخصیت کنار بیابیید. شک کردن به دو دلیل اتفاق می‌افتد: یا خود فرد، شخص شکاکی است، یا از طرف مقابل مساله خاصی دیده است و اعتمادش سلب شده است. اگر شما مطمئن هستید که نمی‌خواهید رابطه را ادامه دهید و به نظر شما به بن بست رسیده است، نگرانی برای حال او و یا عذاب وجدان بی‌فایده است. اما اگر به بازسازی و ترمیم این رابطه فکر می‌کنید، بهتر است زیر نظر مشاور باشید تا مرحله به مرحله به شما کمک کند تا به شکل درست‌تری به رابطه برگردید.

سلام خدمت شما من سارینا ۳۹ سالمه الان که دارم این دیدگاه رو می نویسم خیلی حالم بده و واقعا از خدا مرگ می خوام من با اقایی حدود ۵ سال پیش آشنا شدم و با وجود تفاوت های خیلی زیاد از نظر تحصیلی و خانوادگی به هم علاقه ی شدید پیدا کردیم و عقد کردیم البته موقت (۹۹) ساله خیلی خوب بودیم و دوستم داست تا اینکه بخاطر بدهکاری و چک به مدت ۳ سال زندان بود که من تو این سه سال رهاش نکردم و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفتم حدود ۴ ماه قبل آزاد شد و هنوز دو هفته نگذشته بود پدرم رو از دست دادم اوایل آزادی خوب بود ولی به مرور سر مسائل بی ارزش می گفت نمی تونم ادامه بدم با اینکه خانواده ها در جریان بودن و قرار بود عقد دائم کنیم بگذریم حدود یکماه قبل خونه گرفتیم و کلی وسیله برا خونه که کم کم مستقل بشیم ولی از دو هفته قبل رفتارش عوض شد و طولانی مدت جواب تلفن نمی داد و وقتی اعتراض کردم گفت ما نمی تونیم زیر یک سقف ادامه بدیم و بهانه آورد و بدون دلیل منطقی منو ترک کرد به منم گفت وسایلت رو برات میفرستم دیروز که بعد از یکهفته پیام دادم برا اینکه ببینم وسایلم رو کی می فرسته چون قفل خونه رو عوض کرده بود و من نمی تونستم خودم برم برام نوشت زن گرفتم و بعد هم از گوشی خودش یه خانم برا من وویس فرستاد که ما با هم ازدواج کردیم و مزاحم نشو …. من داغونم مگه میشه ادم اینقدر وقیح باشه که با عشقش و کسی که اینهمه مدت منتظر بوده و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفته اینقدر ظالمانه برخورد کنه یادم میاد دلم می خواد بمیرم منو راهنمایی کنید چیکار کنم هضم کنم این خیانت رو و برگردم به حال خوبم من هنوز سوگوار پدرم هستم ولی عشقم کسی که اندازه ی جونم دوست داشتم رو هم به بدترین شکل ممکن از دست دادم

سلام دوست گرامی شما دو سوگ سنگین را پشت سر گذاشتید و این طبیعی است که بهم ریخته باشید و باورتان نشود این اتفاقات برای شما افتاده باشد. در چنین شرایطی شما می‌توانید با مشاوران رادیوعشق گفتگو داشته باشید و همچنین در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید.

من و پسری که هر دو ۲۹ سال سن داریم از طریق فضای مجازی ۱۳ ماهه که اشنا شدیم ایشون یک شکست عاطفی رو قبل از اشنایی با من پشت سر گذاشتن و بدون اینکه من راجبش حرف بزنم از گذشتش احساس پشیمونی داره و میگه کاش چند سال پیش تو رو پیدا میکردم …فعلاا راجب ازدواج حرفی نزده ولی من زیاد به این موضوع فکر میکنم و حتی سعی میکنم درستتر بشناسمش … ما در دو شهر باا فاصله ۶ ساعت زندگی میکنیم و چهار باره همو دیدیم ولی تصویری و تلفنی زیااد حرف میزنیم چند ماهه که وقتی ابراز دلتنگی میکنه چشماش خیس میشه گاهیم که پیشمه و احساساتی میشه اشکش درمیاد رفتاری به نظر ادم ضعیفی نمیاد ولی چون ۴-۵ باری میشه خیس شدن چشماشو دیدم شک کردم ممکنه ایشوون افسردگی داشته باشند یا ایا این برای ازدواج اسیب زاست؟؟؟

خیییلی جالب بود ، همیشه درمورد این موضوع فکر میکردم ،اصلا تصورنمیکردم آقایون اینقدر حساس و شکننده باشند ،فقط ادعا میکنن اما خیییلی ظریفن

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.

دقیقا همه این مراحل که گفتید برای من اتفاق افتاد و برگشت ولی افسوس که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه!

سلام دوست گرامی بعد از برگشتن شما و طرف مقابل به ارتباط نیاز است تا درباره مسائلی که در رابطه وجود داشت و باعث جدایی شده بود به صورت دقیق و شفاف صحبت کنید. اگر پس از برگشت همچنان درگیر مسائل گذشته باشید و پرونده آن را نبسته باشید، هیچ چیزی مثل قبل نمی‌شود. برای دریافت راهنمایی بیشتر و یادگیری مهارت‌های ترمیم رابطه می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید..من ب مدت 1سال با ی دختر تو رابطه بودم و خیلی دوست داشتیم همدیگرو قصدمونم ازدواج بود ولی یهو کم کم نسبت بهم سرد شدیم سر تنش هایی ک بینمون ب وجود اومد و منم ک زیادی روش حساس شده بودم ب همه چیش گیر میدادم سر همین خسته شد و رابطه رو تموم کرد و رفت…آخر سر هم برام آرزوی خوشبختی کرد و گفت ک دیگ میخواد تنها باش و ب اهدافش فکر کنه باورم نمیشد کسی ک ی روز دیوانه وار عاشقم بود یهو نسبت بهم سر گیردادنام سرد شد و رفت در حالی ک گفتم بهش عوض میشم البته اونم ی ایرادایی تو رفتارش داشت خلاصه ی جورایی خودخواهی کرد در حالی ک من بیشتر بهش خوبی میکردم…میخوام بدونم این رابطه قابل برگشت هست یا نه؟ چون موقع جدا شدن خیلی مصمم بود..اما چند روز که از شماره های مختلف یکی بهم زنگ میزنه من حسم میگ خودشه ولی بازم شک دارم…چون اون طوری ک اون رفت دیگ شک دارم ب برگشتنش…خیلی راحت رفت

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. شما در حال حاضر مشغول بررسی و مرور اشتباهات خودتان و او هستید، در این حالت برگشتن به شما کمکی نمی‌کند. بلکه زمانی می‌توانید به برگشتن فکر کنید که آن رفتارهایی که طرف مقابل شما را آزار داده است را اصلاح کنید.

سلام! زنی 28ساله هستم مدت 8ماهه ک از شوهرم جدا شدم ، اصرار برای جدا شدن هم از شوهرم بوده حالا بعد از اینکه ب حرفش گوش دادمو جدا شدم هرچند وقت پیام میده ب من منم ک ج میدم شروع میکنه ب ناراحتی ک چرا رفتی چرا حرفمو قبول کردی ک بری طلاق بگیری یا چرا برنگشتی ب خونه ت ، البته اینم بگم ک من تو دوران طلاقم سه بار ب خونه رفتم اما ایشون قبول نکردن و الان میگن ک خودت ک کلید خونه رو داشتی باید جا نمیزدیو برمیگشتی …وقتی ناراحته بهم میگه برگردو یا دوباره زندگیمونو درس کنیم اما بعد ی مدت تموم حرفاشو پس میگیره تا حالا دوبار این اتفاق افتاده ک بعدش انکار میکنه، ب نطر شما من چیکار کنم آیا میشه باز ب حرفاش اعتماد کرد ؟؟دلیل این رفتاراش چی میتونه باشه؟؟

سلام دوست گرامی علت طلاق‌تان را بازگو نکردید و اینکه چندسال زندگی کردید. اما علت رفتارهای شوهر سابق‌تان متعدد است. مثلا کنار نیامدن با تغییر جدیدی که پس از طلاق در زندگی‌اش اتفاق افتاده است. یا شاید طلاق را بعنوان یک امتحان در نظر گرفته بودند که ببینند آیا شما مقاومت می‌کنید یا خیر. در هرصورت علت این رفتارها هرچه باشد نشان می‌دهد همسر شما بلوغ عاطفی کافی برای زندگی مشترک را ندارد. اگر در ذهنتان ین است که به زندگی سابق خود برگردید، بهتر است ابتدا همسرتان به صورت مستقیم و نه به شکل گلایه از گذشته مجددا پیشنهاد خود را مطرح کنند و سپس یک دوره زوج درمانی داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید.

از روز عقد تا طلاق چهارسال خورده ای طول کشید ، ما توافقی جدا شدیم ، علت جداییمون هم وابستگی شدید شوهرم ب مادرو خواهراش ، دخالت زیاد مادرش جوری ک ما هرجایی ک دوتایی میخواستیم بریم همراهمون بود ، حتی موقع ای ک کسی مارو ب شام دعوت میکرد، حتی موقع خواب وقتی ب خونشون میرفتیم بارها شد ک بینمون خوابید..من واقعا اینطور رفتارو نمیتونستم تحمل کنم.ولی ب شوهرمم نمیگفتم..شوهرم خیلی سخت گیر بود ، حتی صورتمم اگه جوش میزد میگفت تو بهداشتتو رعایت نمیکنی ک جوش میزنی یا دوچار مشکل زنانه میشی.اگه مهمون میومد غذام یکم ایراد میداشت میگفت بلد نیستی هیچی بهت یاد ندادن ، تو هر چیزی ک برام خرج میکرد آمارشو داشت ب همه میگفت اینکارو کردم بهش اینقد پول دادم ، یبار بهم پول داد برم دکتر تنبلی کردم نرفتم عالمو آدمو با خبر کرد ک بهم دروغ گفته میرم دکتر اما پولو جای دیگه خرج کرده ..دعوامون ک میشد مادرش باعث بدتر شدن دعوامون میشد ، ناراحتی های ک از خانواده م داشتو ب شوهرم میگفت..در حقمون بزرگی نکردن، راهنماییمون نکردن همه مث بچه ها فقط گله ها و ناراحتی های خودشونو رو مشکلات ما گذاشتن چون میدونستن پسرشون ب حرفشون گوش میده ، من کامل نبودم اما نذاشتن زندگی کردنو آشپزی کامل رو یاد بگیرم ، بهم فرصت ندادن ، سخت گرفتن..سرکوفت دخترخودشون ک ۲۰سال ازم بزرگتر بودو تجربه شم بیشتر بود ب سرم زدن.تا ی روز کم آوردم ، دیگه تلاشی نکردم برای نجات زندگیم و انقد زیاده ک نمیشه همشو گفت.. من با طلاقم کنار اومده بودم البته ب سختی و عذاب زیاد من با تهمتاشون کنار اومدم.اما با پیاماش منو دوباره ب گذشته میبره ، میگه اشتباه کردم تجربه نداشتم ، دنبال فرصتم ک همه چیو درس کنم دیگه بهش اعتماد ندارم اما با حرفاش اذیت میشم .. میدونه چی بگه ک منو تو فکر ببره ، باعث بشه ک ب برگشتن فکر کنم اما اینم میدونم حرفاش فقط برای ی مدته و دوباره فراموش میکنه و انکار.اما برام سخته و نمیدونم چ رفتاری درمقابلش انجام بدم.یادم رفت بگم ک ایشون دوسال ازم بزرگترن.

سلام دوست گرامی مطمئنا روزهای سختی را با رفتارهایی که دیدید گذراندید و اعتماد مجدد برای شما دشوار است. به نظر میرسد هردوی شما مهارت لازم برای نگهداشتن زندگی مشترک را نداشتید و ایشان هم نتوانسته‌اند استقلال فکری خود را در زندگی کسب کنند. یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای شما این است که اگر حتی 1 درصد به برگشت به رابطه فکر می‌کنید حتما پیش از عقد مجدد از مشاوره با یک زوج‌درمانگر استفاده کنید.

سلام خسته نباشید دختری ۲۸ ساله هستم . به مدت ۸سال با پسری رابطه ای عاشقانه و خیلی صمیمی داشتم. خانواده من کاملادر جریان این رابطه دوستی بودن ولی خانواده ایشون از رابطه دوستیمون اطلاعی نداشتن گاهی اوقات میگفت مادرم میدونه و گاهی میگفت که نمیتونم چیزی بگم چون صمیمیت نداریم.روزهای اول آشناییمون ایشون بهم گفتن که وابسته به خانواده هستن و اگر روزی مخالفتی از جهت خانواده برای ازدواجمان باشد جدایی را قبول میکند. در طول رابطه دوستیمون هربار به ایشون گفتم برای ازدواج با خانواده اش صحبت کند و پیش قدم شود همیشه یه دلیلی برای اینکه فعلا شرایطش نیست می آورد. تا اینکه همین چند مدت پیش بهم گفت میخواد تابستون با خونوادش صحبت کنه و برای خواستگاری بیان. در طول رابطه ۸ ساله ایشون چندین بار خواستن منو ترک کنن حالا به هر دلیلی که شخصیت خیلی زود رنجی دارن شاید یک مسئله کوچیک باعث میشد که بخواد همه چیز رو تموم کنه واصرار های من باعث برگشت به رابطه شد و این موضوع رو برایم سرکوفت میکرد. این اواخر هم من واقعا از اینکه ایشون تا حالا هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن خیلی عصبی بودم و میخواستم زودتر از موعدی که برای خواستگاری تعیین کرده بود بیاد. اصولا من جایی میرفتم از ایشون اجازه میگرفتم یا بهشون اطلاع میدادم که کجا هستم خیلی این موضوع برایشان حساس بود و من واقعا برای این حساسیتوشون ارزش قاعل بودم و هر جایی که میرفتم بهشون میگفتم. یک روز که من سر کوچه بودم و یک کار فوری برایم پیش آمد که برای رفت و برگشتم شاید۵ دقیقه هم طول نکشید در این حین ایشون باهام تماس گرفتن وقتی متوجه شدن من بدون اجازه بیرون از در خونه رفتم خیلی ناراحت شدن و من گفتم که فکر نمیکردم که این موضوع خیلی برایشان مهم باشه و ایشون گفتن اگر من زنگ نمیزدم هیچوقت بهم نمیگفتی و من مچتو در این حالت گرفتم.درصورتی که اصلا اینطور نبوده. و من اگرمیخواستم چیزی رو از ایشون پنهان کنم که گوشیم رو جواب نمیدادم و نمیگفتم کجا هستم پس دلیلی برای پنهان کردن کارهام نبوده. حالا از همان روز به بعد دیگر جواب پیام هایم راه نمیدهد.بهم گفته بود که اگر روزی بخواد ترکم کنه بدون هیچ حرفی میره و حالا هم دقیقا همان رفتار انجام داده و پیامهایی که برایش میفرستم فقط میخونه و هیچ جواب و توجیهی برای این رفتار نداره من میدونم که دیگه ازم خسته شده و هرگز نمیخواد به رابطه برگرده.امروز تصمیم گرفتم که هیچوقت بهشون پیامی ندم .اگه برای من ارزشو احترامی قائل بود حداقل یک خداحافظی میکرد و میگفت ما تفاهم ندارم چرا بدون هیچ حرف و دلیل منطقی که بدونم منو گذاشت رفت.کسی که میگفت خیلی عاشقمه و ۸سال باهاش بهترین روزها رو داشتم چرا باید اینجوری بره. نیاز به راهنمایی دارم که چطور با این قضیه کنار بیام منی که از اول ۲۰ سالگی تمام انرژی و عشق و احساستم رو برای این آقا گذاشتم و باهاشون همیشه صادق بودم حتی در طول این ۸ سال به هیچ کسی اجازه ندادم برای خواستگاری به منزل ما بیاد و به همه گفتم که من یک نفر در زندگیم دارم و غیر از ایشون به کسی فکر نمیکنم حالامن چطور این شکست رو قبول کنم و با خودم و حرفای دیگران کنار بیام.لطفا منو راهنمایی کنیدتشکر.

سلام دوست گرامی زمان زیادی را برای این رابطه گذاشته‌اید و مطمئناً پذیرش اینکه طرف‌مقابل بدون هیچ توضیحی شما را ترک کرده است، برایتان دشوار است. با توجه به اینکه سوال شما طولانی است و امکان پاسخگویی آن از طریق سایت وجود ندارد، بهتر است برای مشاوره دقیق‌تر از رادیوعشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید. برای برگشت اصولی به این ارنباط و یا ترک آن، حتما به حضور مشاور در کنار خود احتیاج دارید.

سلام من ۲۸ سالمه وسه سال با پسری هم سن خودم در ارتباط بودم من طلاق گرفتم و یک دختر دارم بعد از گذشت سه سال فهمیدم که اون اقا برای رسیدن به من کاری نمی کنه و تلاشی برای راضی کردن خانوادش که به شدت مخالف ازدواجمون هستن نمی کنه منم چند روزی هست ازش جدا شدم با اینکه خیلی برام زجر اور و سخته اونم دائم منو تهدید می کنه ک ازم انتقام بگیره وبلایی سرم میاره ب خاطر اینکه ازش جدا شدم حالا چیکار باید بکنم چطوری باهاش رفتار کنم

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده او با ازدواج شما اگر ازدواج سابق‌تان و داشتن فرزند است، بهتر است به پیامد این ازدواج خوب فکر کنید. اینکه طرف‌مقابل‌تان کاری برای ازدواج نمی‌کرده و نتوانسته خانواده خود را راضی کند، نشان می‌دهد که او سرمایه‌گذاری زیادی روی این رابطه نکرده است. اما اشاره کردید به دلیل اینکه از او جدا شده‌اید شما را تهدید می‌کند. پس نیاز است با ایشان منطقی صحبت کنید و بگویید دلیل اینکه من از تو فاصله گرفتم اینه که شما تلاشی برای بودن ما کنار هم و ازدواج نکرده‌اید و من نیاز دارم تا با کسی در رابطه باشم که بتوانم روی آینده رابطه سرمایه‌گذاری کنم، اگر تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی بهتره از هم جدابشیم. از تهدیدهای ایشان نترسید و بهتر است با یک فردی که به او اعتماد دارید و در جریان رابطه شما بوده، درباره تهدیدهای طرف‌مقابل صحبت کنید تا از حمایت و مراقبت کسی برخوردار باشید.

سلام ، من دختری هستم که در خانه محبت کافی گرفتم با هر پسری دوست میشم به من می‌گوید خیلی عالی هستی و همه چیز تمام هستی اما ناگهان کنار می‌کشد از رابطه ، ظاهرا من افراد را کنترل می‌کنم نادانسته و دچار وسواس جبری هستم معمولا پسران لجباز و تنوع طلب به من میخورند که مرا خطرناک خطاب می‌کنند ، که حاضرم برای انتقام هر کاری بکنم خب شاید چند باری که از طرفم عصبانی شدم که من توجه نمیکرد دست به انتقام زدم ولی خب مگر همه ی دختران این کار را نمیکنند؟؟؟من واقعا دلم نمیخواد کامل باشم ولی دیگران را کنترل کنم …لطفا کمکم کنید چگونه من هم مانند دیگر دختران طبیعی باشم و کسی را کنترل نکنم و چگونه بتوانم با یک مرد لجباز درست رفتار کنم ؟؟؟گاهی خیلی سنگدل می‌شوم و اجتماع گریز هستم … من خسته شدم که همه بهم بگن خوب و عالی هستی ولی رهایم کنند

سلام دوست گرامی برچسب های مختلفی به خود زده اید که هرکدام از اینها می تواند نشان از یک اختلال باشد.پس به جای برچسب زدن ، ابتدا با یک مشاور در رادیو عشق صحبت کنید. کنترل کردن یکی از افت های رابطه است که باید روش های صحیحی را بیاموزید تا کنترلگر نباشید. اگر دائما در رابطه شما این اتفاقات می افتد، لطفاً ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.

سلام من ٣١سالمه و با پسری تو خیابون اشنا شدم اولش خیلی باهام اوکی بود و من اصلا محلش نمیزاشتم تا اینکه کم کم این شد که اوکی شدیم و از اون زمان١/۵سال میگذره و این مدت دوبار گفت کات کنیم که به اصرار من برگشت و این دفعه اخر متوجه خیانتش شدم که منو بلاک کرده بود و با کسی دیمه ای بود و بدتر ازاون دیدیم که ۵سال از من کوچیکتره و باهم حرف زدیم و رابطمون تموم شد ولی الان من ناراحتم به نظرتون چیکار کنم

سلام دوست گرامی علائم خطر این رابطه بالاست. آشنایی در خیابان، درخواست قطع رابطه از جانب ایشان آن هم دو بار، خیانت، سن و… طبیعی است که ناراحت باشید چراکه مدت 1 و نیم سال با فردی در ارتباط بودید و حالا آن شخص حضور ندارد. بهتر است برای مشاوره شکست عاطفی و بستن پرونده آن ارتباط از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۱۸ سالمه سال پیش با یه پسر آشنا شدم که تا الان دوبار هست کات کردیم و این سری خودم رابطرو تموم کردم! الان با کسی وارد رابطه شده، بیشترین مدت رابطش با من بوده و با همه یک ماه میمونده!ولی الان با این دختری که وارد رابطه شده چند ماهی هست که دوستن از دوستامم راجع به من پرسیده چندبار وجلوی دوستم با لحن زشت گفته که با دوست دختر جدیدش رابطه جنسی داشته!ولی با من تا حالا رابطه نداشته به نظرتون تکلیف رابطه منو اون چی میشه؟

سلام دوست گرامی سوال‌تان کمی گنگ و نامفهوم است. اگر رابطه را تمام کردید، دلیلی بر پیگیری ایشان و زندگی‌ جدیدش وجود ندارد. اگر تمایل به بازگشت با همان فرد را دارید، نیاز است تا دلایل خود را برای این بازگشت مرور کنید و از خود بپرسید اگر خودم رابطه را تمام کردم به چه علت پیگیر زندگی او هستم؟ اگر او نیز همچنان پیگیر شماست تا درباره رابط جدیدش صحبت کند، شما این اجازه را ندهید و راه‌های ارتباطی خود را قطع کنید.

سلام خسته نباشد، من23 سالمه و 4 سال با پسری هم سن خودم رابطه داشتم از 19 سالگی رابطمون خیلی احساسی و خوب بود و حتی همه ی خانوادشم میدونستن خانواده ی منم در جریان بودن کلا کسی نمونده بود ک نفهمه ما با همیم ، بینهایت بهم محبت میکرد و برای خوشحالیم هر کاری میکرد ،همه چی خوب بود تا بعد سال سوم ک ما ی بار رابطمون بیشتر از ی معاشقه ی ساده شد بعد اون روز این آقا تقریبا ی هفته ای تو خودش بود ،ولی بعد خوب شد و تقریبا3 ماه گذشت ک کمتر باهام حرف میزد همش میگفت خستم تو خیلی غر میزنی و اینا و اصرار داشت بیا رابطمون رو تموم کنیم من نمیدونم دوستت دارم یا نه منم نمیتونستم و قبول نکردم اونم ازم 2 هفته وقت خواست ک ببینه بازم دوستم داره یا نه ک بعد ی هفته دوباره گفت عاشقتم و ما رابطمون رو ادامه دادیم تا8 ماه دیگه ک این آقا هر یکی دو ماه باز شروع میکرد ک بیا جدا شیم من مشکلاتم زیاده و فعلا نمیتونم ازدواج کنیم تو برو ب زندگیت برس ،منم 3 هفته جدا شدم ولی باز ب اصرار اون برگشتم تا اینکه بعد 2 ماه فهمیدم 7 ماهه با ی دختر دیگس و داره بهم خیانت میکنه،خودش همه چی و اعتراف کرد و خانواده ی دختره هم از رابطشون خبر داشتن،الان 10 روزه ک فهمیدم و کات کردم ،اون شب ک فهمیدم خیانتشو اصرار ب ادامه رابطه با من نکرد هیچی ولی بعد دو روز زنگ زد و میگفت ی شانس دیگه بده ک دوباره شروع کنیم ک قبول نکردم و بلاکش کردم،سوالم اینه امیدی ب این رابطه هست ک دوباره این آقا برگرده سمتم یا کلا عشقش ب من تموم شده؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی ارتباط در سن کم و بی هدفی در زندگی و رابطه، خیانت، عدم چالش بودن شما برای طرف مقابل، باعث شده است که این ارتباط به شیوه درستی پیش نرود. بلاک کردن خودش یک رفتار است که می تواند ناشی از عصبانیت باشد. بهتر است پرونده این ارتباط را برای خودتان ببندید و برای بررسی بیشتر، از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دیافت کنید.

سلام هیچ کدوم از اینهایی که گفتید برای طرف من پیش نیومد. بعد از سه سال زندگی طلاق گرفتیم. و ایشون سریع ازدواج کرد. و بچه دار شد به نظر من مرد هیچ آسیبی نمیبینه. اونی که داغون شد من بودم. من نه تماس گرفتم نه پیام دادم. هیچی و او رفت ازدواج کرد و بچه دار شد.

سلام دوست گرامی نسخه زندگی انسان ها با هم متفاوت است و طبیعتا در زندگی استثنائاتی وجود دارد. اما در طلاق قطعا زن و مرد به یک میزان آسیب نخواهند دید و بسته به میزان سرمایه گذاری هایی که در زندگی داشته اند، این آسیب متفاوت خواهد بود.

سلام من حدود سه ساله با پسری آشناشدم. از روز اول به قصد ازدواج بود.و همان روز اول مادرشون بامن صحبت کردن که باهم بیشتر آشنا بشین. مابسیار مچ بودیم باهم. اخلاق فکر رفتار احساسات تصمیمات آینده…چندماهه بعد از آشنایی که برای اولین میخواستن بیان خونمون برای اشنایی. خواهرشون اجازه ندادن بنا به دلایل نامعلوم(خانواده ایشون در یک شهر دیگه زندگی میکنند و خود ایشون محل کار و زندگیش در تهران هست).ازهمینجا مخالفت ها شروع شد و مادرشون هم مخالف شدن و حتی سرسخت تر. کلی صحبت و مشاوره هیچ فایده ای نداشت. بعد ازچندین ماه به زور اومدن منزل ما. و همونجا باز گفتن باهم بیشتر آشنا بشین. و بعد از رفتنشون هیچ فرقی اوضاع نکرد و همچنان مخالف. اینهمه حرف و صحبت و رفتن به خونه برای صحبت و مشاوره هیچ نتیجه ای نداشت. و دلایلشون هربار یک چیزی بود و کلا به عقیده مشاور مادرشون وابستگی بسیار هم به پسر داره.چون پدرشون فوت کرده.بعدها باز با خانواده‌شون صحبت کردیم راضی نشدن.مادر و خواهرش مخالف. دیگه از یک جایی کم کم خودش خسته شد. ارتباطش با من کمتر شد. حرف نمیزد زیاد. زنگ اصلا نمیزد. پیام کم. دیگه از یک جایی هرچی سعی کردم اینهمه عشقی که بینمون بود رو حفظ کنم نشد. و ایشون منو کلا بلاک کردن که دیگه هیچ صحبتی نباشه. و گفتن کلا امیدی نیست و برو دنبال زندگیت حالا من موندم و اینهمه عشق و خاطره. یادی که ماههاست فراموش نشده و داره افسرده ام میکنه. میتونم بهش اس ام اس بدم. نمیدونم حرفام‌میخونه یا نه. و کلا جوابم نمیده. حتی به جون خودش و خاک پدرش هم که قسم میخورم هیچ هیچ. نمیدونم چیکار کنم. میخوام برگرده

سلام دوست گرامی زمانی که در زمان خواستگاری و در مورد رابطه، مخالفینی در خانواده حضور داشته باشد، در آینده اگر شما کنار هم قرار بگیرید، ناخودآگاه خشم زیادی بوجود می آید؛ هم شما و هم فرد مخالف. بنابراین ریسک رابطه شما زیاد است. دلایل مخالفت خانواده ایشان باید روشن شود تا در صورت برگشت به رابطه آن موانع رفع شده باشد. برای برگشت به رابطه باید انگیزه خود را نیز بررسی کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از وقت مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.

سلام من دختر ۲۱ ساله ای هستم که با پسری به مدت ۶ ماه آشنا شدم اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از یه مدت دیگه تلاشش برام کمتر شد ووقتایی که باهم بودیم دائما از خودش و پولی که برای هیکلش خرج کرده و خرج میکنه و کلا مسائل پولی و مالی صحبت میکرد . بهم گفت نزدیک مسابقه حالش بده و عصبیه درکش کنم منم درکش کردم ولی یه فرد ناشناسی شروع کرد پیام های بدی راجبش برام فرستاد که من همشو بهش نشون دادم و گفتم که این حرفا برام مهم نیست و بهت علاقه دارم ولی اون عصبی شد (نزدیک مسابقشم بود) و گفت تو میخوای تموم کنی روت نمیشه برو حتی وقتیم گفتم نمبخوام برم گفت نه برو و رابطه تموم شد به نظرتون چیکار کنم؟ من هنوز با تمام وجود بهش علاقه دارم ولی فکر نمیکنم اون منو دوسداشته باشه به علاوه اون منو فردای روز مسابقش از پیجش ریمو کرد😔 میتونم برش گردونم؟ اگه نه چجوری فراموشش کنم؟😔😔

سلام پیشنهاد می‌کنم درباره شرایط رابطه‌تون با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید، حتما در این زمینه راهنمایی‌تون می‌کنن. اگر مدت زیادی از جدایی‌تون نگذشته باشه و در این مدت اقدامات اشتباهی انجام نداده باشید حتما احتمال ترمیم رابطه براتون وجود دارده.

سلام خدمت شما من با پسری آشناشدم که 2سال پیش با دختری دوست بودن که اون دختر ازدواج کردن!ومشکل من اینه که ایشون هنوز گذشتشو فراموش نکرده و گاهی وقتا درموردش باهام حرف میزنه!وهمچنین زمان هایی که باهمیم سیگار میکشه وحس میکنم داره به دوست دختر قبلی فکر میکنه!قراره ازدواج گذاشته اما ازالان دنبال رابطس وتاحدودی هم رابطه داریم البته بااصرار ایشون واقعا نمیتونم درکش کنم!میدونم رابطه قبل از ازدواج درست نیست!میشه راهنمایی کنین چطور این ارتباط رو تموم کنم؟چون هر باری که خواستم ایشون نمیزارن!

سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما نتوانسته که رابطه قبلی را فراموش کند و سوگ آن رابطه همچنان برایش باقی مانده. در صورتی می توانید رابطه بهتری داشته باشید که درخواست خود را مبنی بر روشن شدن وضعیت خودتان، از او بپرسید. همچنین باید رابطه شما کاملاً بررسی شود اگر قصد شما تمام کردن این ارتباط است، برقراری رابطه جنسی معنایی ندارد. اگر می خواهید تصمیم درستی برای رابطه خود بگیرید، حتماً از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره بگیرید.

سلام من مدت۲سال با شخصی دوست بودم که ۲سال از من کوچیکتر هستن،البته یک‌مدتی بینمون فاصله افتاد و دوباره که سمتم اومدن پیشنهاد ازدواج دادن مدتی راجب تصمیمات و زندگی مشترک صحبت کردیم تا اینکه یک ماه پیش به خواستگاری اومدن و با مخالفت خانواده ایشون همه چی بهم ریخت فرداش یکم راجب این مسائل صحبت کردیم و از اون موقع بدون هیچ خداحافظی و حتی بحثی جفتمون سکوت کردیم کلافه شدم و همش استرس دارم و ناراحتم دوست دارم خودش برگرده سمتم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی بفرمایین

سلام من سه سال پیش از طریق یکی از دوستام با یه اقا اشنا شدم یکسالی حرف میزدیم ک بعدش ایشون ازمن خواستگاری کردن باخانوادم درجریان گذاشتم اما بعد از دوسال رفتو امد و بحث باخانواده ,خانواده ی من راضی نشدن و همه چیزو بهم ریختن چون میگفتن از لحاظ مالی خانوادش از ما پایین تر هستن.اون اقاهم گفتن ک بااینکه براشون سخته اما همه چیزو تموم کنیم و فقط دوست ندارم برای همیشه از دستت بدم به عنوان دوست معمولی کنارم باش بااینکه اوایل خیلی خواهش کردم ک صبرکنن اما قبول نکردن ک من سه ماهه با ایشون رابطمو کاملا قطع کردم اوایل پیام میداد اما الان شده درحد چک کردن اینستاگرامم و اینکه هیچ علامتی از دلتنگی یا ناراحتی از ایشون نمیبینم مثلا بادوستاش بیرونه یا مسافرته یا مشغوله به کاراش و خیلی پست میذاشت و استوری و با دخترا تو کامنتا گرم میگرفت و صحبت میکرد انگار نه انگار اصلا منی توی زندگیش وجود داشتم که البته الان دوسه هفته ای هس که اینکارارو نمیکنه فعالیتش کم شده و چن روزیم هس ک استوریاش غمگینه نمیدونم به من ربطی داره یانه بخاطر منه یا نه اما واقعا کلافه شدم میخام برگرده⁦☹️⁩ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام مسلما تموم شدن یک رابطه طولانی مدت سخته و این سختی برای هردوتون وجود داره و خیلی وقت‌ها چنین رفتارهایی در فضای مجازی و … یک جور عکس‌العمل به این ناراحتی و از سر خشمه و می‌خواد وانمود کنه که یعنی من حالم خوبه… با این حال دو موضوع مهم جود داره. یک اینکه بدونید دوست معمولی بودن بعد از یک رابطه بلند مدت و تا زمانی که دو نفر بهم احساس دارند یک امر محال و یک کار اشتباهه. درباره برگرداندن ایشون هم اول باید ببینید مشکلات قبلی حل شدند یا نه و اصلا هدفتون از این برگرداندن چیه؟ آیا فقط از سر دلتنگیه یا برای ادامه رابطه هم برنامه‌ای وجود داره. پیشنهاد می‌کنم با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.

سلام من با یه آقایی چهارسال رابطه داشتم من تویه سال آخر پزشکی قبول شدم و ایشون بم گفتن که بین من و پزشکی یکیو انتخاب کن منم کلی فکر نکردم و فقط بشون گفتم که نمیتونم یکی رو انتخاب کنم و ایشون گفتند که پس پزشکی رو انتخاب میکنی، تازه فهمیدم که این پرسش فقط یه امتحان بوده و منو ترک کردن، البته ناگفته نماند که من در طول این سالها خیلی اذیتشون کردم ولی واقعا دوسشون دارم الان دارم نابود میشم به خاطر اینکه میدونم الان چقد حالش بده و خودمم تا تهه عمرم آدم سابق نمیشم دارم از دلتنگی و عذاب وجدان و حس نداشتنش میمیرم باید چیکار کنم

من با یکی 7 سال دوست بودم .اخر تصمیم گرفتم برم الان مدام دلتنگشم چقدر سخته. مذام به اخرین بازدیدش تو واتساپ نگاه میکنم.چه کنم خدااااااا

سلام دوست گرامی وقتی در طی یک ارتباط تصمیم به تمام شدن رابطه گرفتید یعنی به این نتیجه رسیدید مزایا و منافع رابطه کمتر از مضرات و مشکلات رابطه هست بهتره در یک کاغذ تمام تصورات و تفکراتتان را بنویسد و با مسائلی که سبب شد رابطه را تمام کنید بررسی کنید ضم اینکه تایم تنها بودنتان را کم کنید.ورزش کنید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید راههای ارتباطی و شبکه های اجتماعی را هم بلاک کنید

سلام من مطالب وبسایتتونو ب طور دقیق خوندم یه سوالی داشتم. چند وقتی بود که یکی از پسرای فامیلمونو دوست داشتم از این که پسر خوبیه و با هیچ کسی نیست مطمئن بودم یه چند وقتی ام با هم در رابطه بودیم و اون دیگ میدونست دوسش دارم یه سری بهم گفت ک من نسبت بهت بی توجه نیستم و بهت فک میکنم و اینستاتو حذف نکن من درگیرت شدم یا یه کاری میکنم ازم خوشت بیاد یاام که یه کاری میکنم ازم متنفر شی از طرفی ام بهم گفته بود ک کسی تو زندگیش نیست و حتی رو پیجش تایپ کرده بود به انگیلسی تنها😂 بعد گذشت یه هفته بعد اون حرفاش بهش گفتم الان دیگ ما با همیم یا نه بعد گفت بهش فک نکنو در نهایتش وقتی از دستش دلخور شدم ازش خدافظی کردم ولی قصدم این نبود که همه چیو تموم کنم تا آن شدم ک سریع پیاممو حذف کنم تا سین نکرده و متاشفانه سین کرده بود گفت ببخشید که ازت پنهون کردم یکی دیگ ام خیلی دوسم داره خیلی وقته خیلی ام دوسم داره و نمیتونستم بهش خیانت کنم واسه همین زیاد بهت نزدیک نمیشدم و ازم عذر خواهی کرد. داره سه هفته از حرفای آخرش میگذره من همون جا اینستامو حذف کردم خیلی حالم بده خبری ازش ندارمو همش دارم به این فک میکنم ک راست گفته با نه. خیلی شرایط سختی دارم من سه سال دیگ کنکور دارم و الان دارم واسه کنکور میخونم دختر باهوشیم و دبیرستان استعداد درخشان درس میخونم خیلی ذهنم درگیره و نمیتونم درس بخونم بنظر شما من اشتباه کردم؟؟ اون حرفای آخرش راست بوده؟ امکان داره برگرده ؟ خیلی پسر آروم و ساده ایه خواهش میکنم کمکم کنید و بهم نظر بدید من تاحالا هیچ جایی کامنت نزاشته بودم ولی وبسایت شما اطلاعات کاملی داشتو کمکم کنید منتظرم.

دوست عزیز سلام

ایشون همزمان فرد دیگه‌ای رو دوست داشتند ولی برای با شما بودن هم تلاش می‌کردند! این به نظر شما چه معنی‌ای می‌ده؟؟؟ اصلا به نظرتون یک رابطه سالم این شکلی شروع می‌شه؟!

سنی که شما در اون هستید (نوجوانی)، زمان حساسیه؛ شما دارید دارید وارد زندگی بزرگسالی می‌شید ولی هنوز نشدید؛ یعنی اینکه خیلی نظرات و اهداف باثباتی ندارید و قطعا در طول زمان تغییر می‌کنه. اینکه در این سن از کسی خوشتون بیاد هیچ اشکالی نداره، اما دل بستن بهش بهتون آسیب می‌زنه چون معلوم نیست چهارسال دیگه همین نظرات رو داشته باشید. با توجه به توضیحاتی که دادید، بهتون پیشنهاد می‌کنم دست از تلاش برای ساختن آینده خوب برای خودتون بر ندارید. سعی کنید توجهتون رو به هدف و آیندتون بدید. وقتی زندگیتون به یک ثباتی رسید، اون موقع هست که می‌تونید وارد یک ارتباط سالم بشید و ازش لذت ببرید. این ارتباطی که شما گفتید (مخصوصا با این نوعی که شروع شده)، براتون آسیب‌زاست و حیفه دختر باهوشی مثل شما، به خاطر این موضوع از هدفاش جا بمونه. به امید موفقیتتون توی کنکور و سایر هدف‌هاتون برای زندگی …

اون گفت یکی دیگ ام دوسم داره ب نظر شما این ادبیات …… من فک میکنم اون حرفای آخرش دروغ بوده باشه و فقط میخواسته بیشتر از حد درگیرش نشم آخه یه موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی از این ها هم هست از اون گذشته از این که با کسی در ارتباط باشه هم عذاب وجدان داشت جوری ک من حسش میکردم.ممنونم ک راهنمایم کردید موفق باشید.

سلام, در محل کارم پسری از من خوشش میومد بعد از مدتی من هم ازش خوشم اومد و بهش نشون دادم. یه هفته بعد پیش همکارم که پشت سرم میشینه درد ودل کرد که با دوست دخترش بهم چون مدتها بود که به این نتیجه رسیده بودن جفتشون. من از داشتن دوست دخترش اطلاع نداشتم. بعد از ۳ هفته مرخصی اجباری الان که برگشتیم سرکار کلا رفتارش عوض شده! خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم!

فرناز

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما از تغییر رفتار نشدم یعنی مانند سابق علاقه ای نیست یا الان علاقه بیشتر هست؟ اگه به ایشان علاقه دارید با خودشان صحبت کنید و دلیل تغییر رفتارهایشان را پیگیر شوید

با عرض سلام و احترام در صورت بازگشت فرد چه رفتاری مناسب هست به گونه ای که نه طرف دلسرد شود و نه سهل الوصول به نظر برسیم؟ به عنوان مثال اگر درخواست دیدار کرد چه واکنشی مناسب تر خواهد بود؟ با تشکر

سلام .چطور کسی که یک سال تمام همه تلاشش به دست آوردن فرد موردنظر بوده یکهو فرداش به این نتیجه میرسه که ما بدرد هم نمیخوریم و باید رابطه را تمام کنیم و بعد از آن کلا آدم متفاوتی میشود گویی که دیگه اون آدم را نمیشناسه؟؟

سلام دوست گرامی بعضی وقتها افراد پس از کلی تلاش و زحمت برای رسیدن به مطلوب خسته میشونند و اگر واقعا متوجه تفاوت بین ذهنیت و واقعیت خودشان هم بشونند بیشتر این حس رو دارند.بهتر هست با خود ایشان صحبت کنیدو در مورد حسی که به سراغش امده از اون توضیح بخواهید.دانستن اینکه چرا اینهمه تغییر کرده و کجا دلیل تغییرات شما بودید خیلی کمکتون میکند تا بتوانید رابطه را درست کنید

وقتی حاضر نمیشند به هیچ روشی با من حرف بزنند و میگن که برو پی زندگیت من چجوری با ایشون حرف بزنم ؟؟

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/Why-Take-Time-and-Invest1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-does-this-course-help.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/بلاک-1-1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-we-help-you-get-back-your-love-1.mp3Downloads-icon

شاید پیش خودتان فکر کنید که مردها بعد از جدایی خیلی احساس غم و ناراحتی نمی‌کنند و این فقط دخترها هستند که بعد از شکست عشقی زانوی غم بغل می‌گیرند و آینده خود را تباه شده می‌بینند. اما حقیقت چیز دیگری است. پسرها هم بعد از جدایی و شکست عاطفی معمولا دوره‌ای از سوگ و ناراحتی را تجربه می‌کنند ولی فقط نوع واکنشی که آنها نسبت به جدایی دارند با واکنشی که دخترها از خود نشان می‌دهند تا حد زیادی متفاوت است. البته این نکته را نیز باید به یاد داشته باشید، بسته به اینکه او رابطه را با شما تمام کرده یا اینکه شما خواستار جدایی بودید این واکنش و حس و حال می‌تواند در آنها متفاوت باشد. در این مقاله ما درباره آنچه که بعد از یک ضربه روحی برای مردان اتفاق می‌افتد صحبت خواهیم کرد.

فهرست مطالب

زنان و مردان در مواجهه با جدایی به شیوه‌های مختلفی عکس العمل نشان می‌دهند و افکار و احساسات مختلفی را تجربه می‌کنند. به طور کلی زنان بعد از جدایی هیجانات و احساسات ناخوشایند بیشتر و شدید‌تری را تجربه می‌کنند اما نسبت به مردها راحت‌تر می‌توانند احساسات‌شان را بروز دهند. اما برای اینکه بتوانند با جدایی کنار بیایند ضروری است نسبت به احساسات و افکارشان شناخت دقیق‌تری پیدا کنند و شیوه‌های صحیح ابراز آن را یاد بگیرند، چون خیلی از اوقات بدلیل اینکه شیوه نادرستی برای بروز احساسات‌شان انتخاب می‌کنند و تکانشی عمل می‌کنند به شدت آسیب می‌بینند و خشارات جبران ناپذیری به زندگی‌شان وارد می‌کنند. آقایان در عوض به شدت احساسات‌شان را سرکوب می‌کنند چون در جامعه کمتر پذیرفته شده است که مردی غم و ناراحتی‌اش را بروز دهد و برای مثال گریه کند. همچنین مردها جامعه حمایتیِ احساسی کوچک‌تری دارند چون مردها عمدتا با شریک عاطفی یا همسرشان درد و دل می‌کنند و در کنار او ناراحتی‌شان را بروز می‌دهند اما بعد از جدایی جامعه حمایتی‌شان را از دست می‌دهند و شدیدا به یک فضای امن احتیاج دارند تا بتوانند احساسات ناخوشایندشان را بعد از جدایی بروز دهند بهمین خاطر مدت زمان بیشتری درگیر جدایی هستند و دیرتر فراموش می‌کنند. احساساتی که سرکوب می‌شوند یک جا بالاخره مثل یک آتشفشان فوران می‌کنند و گدازه‌های آن همه چیز را نابود می‌کند.

بسیاری از پسرها بعد از اینکه رابطه عاطفی خود را با دختر مورد علاقه‌شان یا همسرشان تمام می‌کنند احساس رهایی کرده و فکر می‌کنند که انگار مدت زمان زیادی را در این رابطه سپری کرده‌اند و بخاطر محدودیت‌های طرف مقابل‌شان نتوانسته‌اند خیلی از کارهایی که دوست دارند را انجام بدهند. آنها از مدت‌ها قبل در فکر تمام کردن رابطه بوده‌اند تا اینکه بالاخره تصمیمشان را می‌گیرند رابطه را تمام می‌کنند و بدنبال آرزوهای خود می‌روند. شاید آنها از اینکه ناگهان شما را رها می‌کنند احساس عذاب وجدان نیز داشته باشند، اما عموما میل به رهایی و دنبال کردن آرزوهای شخصی خودشان بر احساس عذاب وجدان آنها غلبه می‌کند. یادتان باشد که در چنین شرایطی او تصمیم نهایی‌اش را گرفته و در بیشتر مواقع درخواست‌های شما برای بازگشتن به رابطه، تاثیری ندارد چرا که او سرشار از هیجان و انگیزه برای دستیابی به اهدافی است که او برای رسیدن به آنها لحظه شماری می‌کند؛ هرچقدر هم که این اهداف از نظر شما غیر منطقی باشند. او احتمالا می‌داند که حس و حال اکنونش به معنای بد بودن شما نیست، ولی دوست دارد این کار را یکبار برای همیشه انجام دهد تا بعدا در آینده احساس پشیمانی نکند. به عبارت دیگر او می‌خواهد جوانی کند و از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خود را درگیر محدودیت ها و تعهد در رابطه نکند.

احساس دیگری که معمولا مردان بعد از تمام کردن رابطه پیدا می‌کنند، احساس غرور و قدرت نسبت به خودشان و کسی است که رهایش کرده‌اند. همانطور که در بخش قبل گفته شد، بعد از جدایی کمی احساس عذاب وجدان در این افراد ایجاد می‌شود اما آنچه در آنها بیشتر به چشم می‌خورد احساس غرور است. مردان و پسرانی که ارتباط خود را با همسر یا دختر مورد علاقه‌شان تمام می‌کنند از اینکه توانسته‌اند تصمیم گیرنده نهایی در رابطه باشند احساس خوبی دارند و گاهی در جمع‌های دوستانه خود از اینکار با افتخار صحبت می‌کنند. آنها فکر می‌کنند که شخص قدرتمندی هستند و به همین دلیل می‌توانند با هر دختر دیگری که می‌خواهند وارد رابطه شوند. این احساس قدرت و رضایت درونی یکی از رایج‌ترین احساسات بعد از جدایی در مردان است؛ مخصوصا زمانی که با درخواست‌های مکرر طرف مقابلشان برای ماندن یا بازگشت به رابطه روبرو شوند.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

یکی دیگر از احساساتی که مدتی بعد از جدایی احتمالا در مردان دیده می‌شود، احساس شک و تردید نسبت به درست بودن تصمیمشان است. این احساس زمانی در آنها ایجاد می‌شود که حدودا چند هفته‌ای از جدایی آنها گذشته و آنها تفریحات مجردی خود را کرده‌اند. در این زمان آنها مدام با خود فکر می‌کنند که آیا تصمیمی که گرفته‌ام درست بوده؟ آیا در حق او بی معرفتی نکردم؟ البته آنها در واکنش به احساسات خود عملی انجام نمی‌دهند و فقط در حد فکر از ذهن آنها عبور می‌کند.

احساس نارحتی و اندوه بعد از جدایی نیز در برخی از مردان و پسرها دیده می‌شود. این احساس غم تا حدودی از احساس عذاب وجدان آنها ناشی می‌شود. زمانی که احساس می‌کنند دیگر از خوشگذرانی و وقت‌گذرانی با دوستانشان خسته شده‌اند و دوست دارند ارتباط جدی تری را شروع کنند. این احساس اندوه مخصوصا در کسانی که ارتباط طولانی‌تری با طرف مقابلشان داشته‌اند بیشتر به چشم می‌خورد. آنها پیش خود فکر می‌کنند که چرا ارتباط خود را باکسی قطع کرده‌اند که سال‌ها به او علاقه‌مند بودند و انرژی روانی و مالی زیادی برای آن صرف کرده بودند.

زمانی که چند وقتی از جدایی مردان می‌گذرد، احساس کنجکاوی نسبت به آنچه عشق سابقشان انجام می‌دهد در آنها ایجاد می‌شود. او احتمالا شما را در صفحات مجازی دنبال می‌کند یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان می‌خواهد سر از کار شما درآورد. این حس کنجکاوی مخصوصا زمانیکه شما دیگر با او در تماس نیستید و برای برگشتنش تلاشی نمی‌کنید؛ تشدید می‌شود. اینکه او شما را از روی خودخواهی رها کرده قطعا ناراحت‌کننده است اما همین که شما توانستید این تجربه تلخ را بپذیرید و مدیریت کنید بسیار برای او عجیب و کنجکاوی برانگیز خواهد بود. در این مرحله او باز هم اقدامی نمی‌کند چرا که خودش رابطه را تمام کرده و اگر بخواهد دوباره باز‌گردد احتمالا احساس می‌کند که غرورش خدشه‌دار می‌شود؛ ضمن اینکه او منتظر است از سمت شما پیغامی دریافت کند که در آن از او برای بازگشتش درخواست می‌کنید. به همین دلیل است که ما به دختران و زنان پیشنهاد می‌کنیم تا برای موفق شدن برای بازگشت عشقشان بدون اینکه خودشان درخواستی بکنند؛ بیشتر به رشد شخصی خود برسند و گاهی آن را در فضای مجازی مانند اینستاگرام به اشتراک بگذارند. این کار باعث بیشتر شدن حس کنجکاوی او شده و احتمالا او را ترغیب به بازگشت می‌کند.

بعد از دنبال کردن شما در فضای مجازی یا از طریق پرس و جو از دوستان مشترکتان او متوجه می‌شود که انگار بدون او خیلی هم به شما سخت نمی‌گذرد و شما در حال لذت بردن از زندگیتان هستید. همین موضوع جرقه نگرانی و ترس از دست دادن شما را در قلب و فکر او می‌زند. مدام پیش خود می‌گوید:” انگار اون بدون من خیلی حالش خوبه!”یا ” اگر یکی بهتر از من وارد زندگیش بشه چی؟”. اگر در مراحل قبل شما مدام به اوبرای بازگشتش التماس می‌کردید او هیچ وقت به مرحله نگرانی نمی‌رسید چرا که از داشتن شما اطمینان داشت.

زمانی که مردی تمام احساساتی را که در مراحل قبل گفته شد پشت سر بگذارد در این مرحله احتمالا از کاری که کرده پشیمان می‌شود و دوست دارد به رابطه بازگردد. البته این مرحله برای تمام افراد صادق نیست و می‌تواند در هر فردی متفاوت باشد. اما از آنجایی که او درگیر حس غرورش است؛ گاهی خودش مستقیما پیشنهاد نمی‌دهد بلکه با فرستادن واسطه در ابتدا شانس خودش را امتحان می‌کند.

او تمام راه‌های ارتباطی‌اش را با شما قطع می‌کند؛ این قطع ارتباط در واقع به این معنا است که او نمی‌خواهد با احساسات و هیجانات منفی مربوط به جدایی و شکست عشقی مواجه شود. او می‌داند که صحبت کردن با شما فقط باعث می‌شود که حالش بدتر شود و احساس بدتری پیدا کند و احتمالاً می‌داند که در حال حاضر با صحبت کردن به شما به جایی نمی‌رسد. اگر او تمایلی به شروع مجدد رابطه نداشته باشد، می‌داند که صحبت کردن با شما جز آن که باعث شود، احساس بسیار بدی پیدا کند، فایده‌ی دیگری ندارد، بنابراین نهایت سعی‌اش را می‌کند تا هیچ تماسی با شما نداشته باشد. او اصلاً قصد ندارد که آدم پست و بی‌ملاحظه‌ای باشد، فقط سعی می‌کند تا سلامت عقل و ثبات عاطفی خود را حفظ کند. برای جزییات بیشتر پادکست زیر را گوش دهید.

دقیقاً نمی‌دانیم که چرا پسرها بعد از جدایی به ورزش روی می‌آورند، اما از یک موضوع مطمئن هستیم، تقریباً تمام پسرها بعد از تجربه‌ی یک شکست عشقی موقتاً به خوره‌ی ورزش تبدیل می‌شوند و باشگاه رفتن بخش ثابتی از برنامه‌شان می‌شود. برای برخی از این مردان باشگاه جایی است که می‌توانند تمام تستوسترون و انرژی محدود انباشته شده در بدن‌شان را آزاد کنند. برای عده‌ای نیز ورزش کردن راهی برای سرگرم شدن و پر کردن وقتی است که قبلاً به عشق‌شان اختصاص می‌دادند. دلیل ورزش کردن بعد از جدایی هر چه که باشد، پسرها را اندکی بعد از شکست عشقی می‌توانید در باشگاه پیدا کنید ورزش کردن یکی از ساز و کارهای مردان برای مقابله با درد و رنج جدایی است.

وقتی دو نفر در یک رابطه‌ی عاشقانه هستند، به خاطر شادی و خوشبختی طرف مقابل‌شان فداکاری‌هایی می‌کنند. این ازخودگذشتگی‌ها می‌تواند به سادگی نگذاشتن پاها روی میز یا استفاده کردن از زیرلیوانی باشد تا جای لیوان روی میز باقی نماند و عشق‌شان عصبانی نشود. این‌ کارها علی‌رغم کوچک بودن‌شان تاثیر قابل توجهی در خوشحال کردن طرف مقابل دارند. اما وقتی از هم جدا می‌شوید، چه اتفاقی می‌افتد؟ آقایان جوراب‌هایشان را همه جای خانه روی زمین پرت می‌کنند، خرده‌های چیپس را روی زمین می‌ریزند و پاهایشان را هر کجا که بخواهند، می‌گذارند؛ به طور کلی هر کاری که می‌دانند عشق سابق‌شان از انجام دادن آن نفرت دارد، انجام می‌دهند، چون الان دیگر هیچ مانعی را مقابل خود نمی‌بینند و کسی در زندگی‌شان نیست که آنها را منع کند؛ حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند، این است که خودشان را در زندگی و رفتارهای مجردی غرق کنند.

بسیاری از مردان و پسرها بعد از تمام کردن ارتباطشان، دوباره با قدرت بیشتری فعالیتشان را در اینستاگرام از سر می‌گیرند چراکه تا مدت‌ها قبل بدلیل محدودیت‌ها و حساسیت‌های طرف مقابل‌شان نمی‌توانستند آنطور که دوست دارند آنجا فعالیت کنند. اکنون آنها از تمام لحظه‌های خود عکس و فیلم تهیه کرده و آن را با دوستانشان به اشتراک می‌گذارند.

اینکه رابطه‌‌ای واقعا پتانسیل ترمیم و بازسازی دارد نیاز به بررسی تخصصی دارد. زمانی‌که فردی از عشقش جدا می‌شود نمی‌تواند قضاوت درست و منطقی نسبت به شرایط رابطه‌اش داشته باشد چون ویژگی‌های مثبت طرف مقابل و رابطه را پررنگ‌تر می‌بینید. برای بررسی دقیق اینکه آیا رابطه‌ای ارزش بازگرداندن دارد یا خیر حتما باید از مشاور روانشناس که در زمینه روابط عاطفی تخصص دارد کمک گرفت. مشاور به فرد می‌کند تا بدون جهت‌گیری ویژگی‌های مثبت و منفی رابطه و طرف مقابلش را مشخص کند و بر اساس آن بتواند برای ادامه رابطه تصمیم‌گیری کند. توصیه می‌کنیم حتما پادکست زیر را گوش دهید.

0 از 25 سوالات تکمیل شده است .

پرسش و پاسخ:

دوست عزیز، در آزمون پیش رو سوالاتی درباره مدت زمان و کیفیت رابطه شما و عشق سابقتان پرسیده می شود که خواهشمند است به منظور کسب نتیجه صحیح تمام سوالات را به دقت بخوانید و با صداقت به آنها پاسخ دهید. زمان تقریبی پاسخ دهی: 5 دقیقه

در حال حاضر آزمون را تکمیل کرده اید . شما نمیتوانید دوباره شروع کنید.

آزمون در حال بارگذاری است

شما برای اجرای آزمون باید عضو شده باشید یا وارد پنل کاربری شوید

شما برای شروع این آزمون باید آزمون های مشخص شده را تکمیل نمائید :

زمان سپری شده است

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج این آزمون نشان می‌دهد که رابطه شما احتمالا در شرایط بحرانی و سختی قرار دارد و شانس شما برای بازگرداندن او کم است. پیشنهاد ما به شما پیدا کردن راهی برای فراموش کردن او است. البته به یاد داشته باشید که همیشه اندکی دوری می تواند دو نفر را دلتنگ هم کند. مگر اینکه مدت زمان زیادی از جدایی گذشته باشد و شما به شکل ناراحت کننده ای از هم جدا شده باشید. اگر هنوز هم امید به بازگشت او دارید سعی کنید به‌جای دست روی دست گذاشتن و انتظار کشیدن، روی افزایش مهارت‌های فردی و رشد شخصی خود کار کنید. این کار اعتماد بنفس شما را افزایش می دهد و به شما کمک می کند تا جدایی را راحت‌تر پشت سر بگذارید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شانس شما برای برگرداندن عشقتان کم است و اگر به موقع اقدام جدی نکنید ممکن است برای همیشه او را از دست بدهید. شما اکنون در دوره حساسی قرار دارید که نباید حتی یک دقیقه از زمان خود را نیز از دست بدهید. بهتر است هر چه زودتر دلایل تمام شدن ارتباطتان را بررسی کنید و بدنبال پیدا کردن راه حل هایی برای آن باشید. هر چقدر که زودتر دست به کار شوید احتمال اینکه بتوانید او را بازگردانید بیشتر خواهد شد. این کار مستلزم کسب مهارت‌هایی است که باید برای بدست آوردن عشقتان آن‌ها را یاد بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ شما به سوالات، به اطلاع می رساند که نتایج این آزمون هم خبر خوب برای شما دارد و هم خبر بد. خبر خوب اینکه شما شانس نسبتا خوبی برای بازگرداندن عشقتان دارید اما رابطه شما کاملا در مرز بین بهبودی و ویرانی قرار دارد. یعنی اگر کمی تلاش کنید می توانید احتمال بازگشت عشقتان را بشدت افزایش دهید ولی در صورت غفلت و اندکی ناامیدی رابطه شما دستخوش ویرانی خواهد شد. اینکه رابطه شما در این وضعیت قرار گرفته نشان دهنده این است که احتمالا شما دو نفر در یک بخش از ارتباطتان به درستی عمل نکرده‌اید. برای مثال نتوانستید به درک مشترکی از یکدیگر برسید و همیشه بدنبال خواسته های خودتان بوده‌اید. پیدا کردن همین نشانه‌های کوچک به کمک یک مشارو روانشناس و آموزش تکنیک‌های ارتباطی جذب مجدد می‌تواند به ترمیم و بهبود رابطه شما کمک شایانی کند.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز ضمن تشکر از پاسخ به سوالات، نتایج آزمون شما نشان می دهند که شما می‌توانید عشق خود را به رابطه بازگردانید. اما این نتایج  علاوه بر نشان دادن شانس بالای شما  نشان‌دهنده نقاط ضعفی در رابطه شما نیز هست که برطرف کردن آنها ارتباط متعهدانه پایداری را برایتان به ارمغان می‌آورد. احتمالا رابطه شما تحت تاثیر عوامل بیرونی و یا سوءتفاهمات شخصی قرار گرفته و خراب شده است. مثلا خانواده شما را مجبور به تمام کردن رابطه کرده باشند یا اینکه برداشت‌های غلط از رابطه شما را به این نقطه رسانده باشند. دلیل آن هر چیزی که هست قابل اصلاح است و قطعا با آموزش تخصصی و همراهی یک مشاور روانشناس می توانید رابطه خود را دوباره از سر بگیرید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

دوست عزیز با سپاس از پاسخگویی به سوالات به اطلاع می‌رسانیم که شما تا برگرداندن عشقتان فاصله‌ی کمی دارید و قطعا ارتباط شما بدلیل نقص در مهارت‌های بین فردی خراب شده است. با کسب مهارت‌های لازم در زمینه بهبود روابط، سوءتفاهمات و نقاط ضعف رابطه خود را اصلاح کرده و آینده خوبی برای خودتان بسازید. فراگیری این مهارت ها به شما کمک می کنند تا بتوانید رابطه خود را در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهید. یعنی رابطه ای که هردوی شما از آن احساس رضایت و خرسندی داشته باشید.

برای تعیین نوبت مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.دانلود کتاب قطب‌نمای بازگرداندن عشق و ازدواج

ارتباط شما چقدر جدی بود ؟

چه مدت با هم در رابطه بودید؟

آیا پای خیانتی در میان بود ؟

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

فکر می کنید او از بودن در کنار شما چقدر احساس آرامش می کرد؟

فکر می کنید چقدر از علائق و ارزش های شما شبیه به یکدیگر بود ؟

با این جمله چقدر موافقید :”به نظر می رسید که او بیشتر مواقع از بودن در کنارم خوشحال نیست”

ارتباط شما با خانواده او چطور بود ؟

آیا بار اولی است که از هم جدا می شوید؟

آیا ارتباط شما از راه دور بود؟

آیا مدام با هم دعوا داشتید؟

اگر متاهل هستید آیا فرزندی هم دارید ؟

رابطه را چه کسی به پایان رساند؟

چقدر از جدایی شما می گذرد ؟

جدایی خود را از لحاظ شدت در کدام دسته قرار می دهید؟

حس و حال او هنگام جدایی چگونه بود ؟

آیا برای بازگشت عشقتان التماس کردید ؟

آیا بعد از جدایی با هم صحبت کردید؟

آیا او بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شده ؟

آیا شما بعد از جدایی با شخص دیگری وارد رابطه شدید ؟

آیا بعد از جدایی عشق سابقتان علامتی از تمایل به بازگشت برای شما فرستاد؟ (برای مثال پیامی فرستاد ؟)

آیا بعد از جدایی او شما را در شبکه های اجتماعی بلاک کرده است ؟

آیا بعد از جدایی رابطه جنسی هم داشتید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ولی اگر این کار 3 ماه یا بیشتر زمان ببرد فکر می کنید بتوانید صبر کنید ؟

فرض کنید می خواهید عشقتان را دوباره به رابطه برگردانید ، آیا حاضرید بخاطر این کار تغییرات مفیدی در رفتارتان ایجاد کنید ؟

آیا می توانید این بلاتکلیفی را تا روشن شدن شرایط تحمل کنید ؟

اولین و طبیعی‌ترین واکنش احساسی مردان به جدایی خشم است. این احساس در مردان پررنگ‌تر از زنان است؛ چرا که احساس می‌کنند در مدتی که با عشقشان در رابطه بوده‌اند به بازی گرفته شده‌اند. آنها نمی‌توانند بپذیرند که کنار گذاشته و طرد شده‌اند. به همین دلیل خشم خود را به صورت های مختلف، کلامی و غیر کلامی نسبت به خود، طرف مقابل و اطرافیان نشان می‌دهند.

بسیاری از مردان بعد از اینکه عشقشان آنها را ترک می‌کند بسیار احساس بی ارزش بودن می‌کنند. آنچه آنها پیش خود فکر می‌کنند این است که حتما ایراد و اشکالی داشته‌اند که شریک عاطفی‌شان آنها را نخواسته و طردشان کرده است. حتما او جایی در رابطه برای آنها کم گذاشته است یا به عنوان یک مرد مهارت لازم برای جذب عشقش را نداشته‌است. هیچ چیز قطعا برای یک مرد سخت‌تر از این نیست که کسی مستقیم یا غیرمستقیم به او بگوید که دوست داشتنی نیستی و من می‎خواهم ترکت کنم. این جدایی می‌تواند ضربه بسیار سنگینی به روح و قلب یک مرد باشد.

احساس غم و اندوه نیز قطعا در بین تمام مردانی که طرف مقابل ارتباطش را با آنها قطع کرده؛ دیده می‌شود. این احساس غم و اندوه بیشتر ناشی از احساس بی‌کفایتی و بی‌ارزش بودن است که برای مردان بسیار مهم است. زمانیکه شخصی احساس اعتماد بنفس شما را زیر سوال ببرد شما احتمالا از این کار او ناراحت شده و احساس بدی پیدا می‌کنید.

مردان و پسران معمولا در واکنش به چنین احساساتی، رفتار‎هایی از خود نشان می‌دهند که در ادامه به آن می‌پردازیم.

آنچه مردان معمولا بعد از جدایی انجام می‌دهند، برقراری تماس‌ و ارسال پیام‌های مکرر به شخصی است که رهایشان کرده. آنها فکر می‌کنند که می‌توانند با این کار نظر عشقشان را تغییر دهند و او را بازگردانند. اگرچه این کار آنها اشتباه است و معمولا نتیجه‌ای در پی ندارد، اما برای آنها روزنه‌ امید است.

برخی مردان خانه‌نشینی را در تلاش برای کنار آمدن با قلب شکسته‌شان انتخاب می‌کنند. او یخچال و کابینت‌ها را پر از قوطی‌های کنسرو و کمپوت و سبزیجات می‌کند، دیوارهای خانه را با آثار هنری پر می‌کند و شاید چند گلدان بخرد. این کارهایی که او بعد از شکست عشقی به آنها روی می‌آورد، احتمالاً همان کارهایی است که انجام دادن آنها را سال‌ها بنا به دلایل مختلف به تعویق انداخته بود. اما اکنون حالش با انجام دادن آنها بهتر می‌شود، چون با انجام دادن این کارهای جدید احساس مفید بودن می‌کند و خانه‌اش را دنج‌تر و گرم‌تر می‌کند.

بعضی از مردها معمولا بعد از جدایی سعی می‌کنند تا غم و ناراحتی خود را با سیگار جبران کنند. البته همه آنها در این مورد به هم شباهت ندارند ولی اغلب یکی از رایج‌ترین روش‌های کنار آمدن با مشکل بین مردان، کشیدن سیگار است چرا که بدلیل ماهیت آرام‌بخشی که دارند می‌توانند برای چند ساعت آنها را بی‌خیال کنند. البته این تاثیرات موقتی هستند و بعد از گذشت مدتی تبدیل به عاملی برای ایجاد استرس و تنش می شوند.

وقتی عشق‌تان را ترک می‌کنید، او به احتمال زیاد برای پر کردن جای خالی طرف مقابل به رابطه‌های سطحی گذرا و بدون تعهد روی می‌آورد. بخش قابل توجهی از ارزشی که او برای خودش قائل بود، از بودن در یک رابطه‌ی عاشقانه نشأت می‌گرفت، حال که او را ترک کرده‌اید، او نیاز مبرمی احساس می‌کند که هر چه سریع‌تر این منبع را دوباره به دست بیاورد تا باز هم احساس باارزش بودن بکند. بنابراین به سرعت وارد رابطه‌ی جدید می‌شود؛ از طرف دیگر ممکن است این شروع شتابزده شما را به این فکر بیاندازد که او هیچ اهمیتی برای شما قائل نبوده است. اما اگر از دید او به قضیه نگاه کنید، متوجه می‌شوید که او فقط سعی در پر کردن خلأ زندگی‌اش دارد، چون اگر این کار را نکند، روحیه‌اش کاملاً به هم می‌ریزد و احساس بدی درباره‌ی خودش پیدا می‌کند. این اقدام نسنجیده‌ی او هیچ ارتباطی با رابطه‌تان ندارد و در واقع فقط به نیاز او برای بهتر کردن روحیه و حس و حال خودش مربوط می‌شود.

این تفکر که مردان گریه نمی‌کنند، کاملاً اشتباه است؛ مسلم است که مردان هم گریه می‌کنند. بااین حال گریه کردن زنان برای جامعه قابل پذیرش‌تر از گریه کردن مردان است، بنابراین در حالی که یک زن به راحتی می‌تواند هنگام دردو دل کردن با دوستش در کافی‌شاپ گریه کند، یک مرد قبل از خالی کردن بار چشمانش باید ممطئن شود که کسی او را حین گریه کردن نمی‌بیند؛ به همین دلیل مردان معمولاً حمام یا چنین مکان‌هایی را برای گریه کردن انتخاب می‌کنند. جاری شدن اشک از چشم اثر درمانی دارد و باعث سبک شدن می‌شود و بخشی ضروری از فرایند بهبود بعد از شکست عشقی به شمار می‌آید.

پایان دادن به یک رابطه‌ی عاشقانه برای هیچ کس خوشایند نیست. اما اکثر آقایان به جای این که بپذیرند نتوانسته‌اند با عشق قبلی‌شان به توافق برسند و در نهایت نیمه‌ی گمشده‌شان را پیدا خواهند کرد، در روزهای بعد از جدایی که آسیب‌پذیر و ناراحت هستند، به دوستان خود و هر کسی که گوش شنوایی داشته باشد، می‌گویند که هرگز دوباره وارد رابطه نخواهند شد. این مردان غمگین با خشم و ناراحتی به همه می‌گویند که عشق و عاشقی برای بازنده‌ها است و الان که از رابطه خارج شده‌اند، خیلی حالشان بهتر است. به علاوه آنها این حرف‌ها را بارها، حتی وقتی وسیله‌ی جامانده‌ی عشق‌ سابق‌شان را در خانه پیدا می‌کنند و به یاد او زیر گریه می‌زنند، برای خودشان تکرار می‌کنند. این تصمیم مخصوصا زمانیکه آنها عشقشان را در شبکه های مجازی با مرد دیگری ببینند، جدی‌تر می‌شود.

کاملاً مطمئن نیستیم که چه ارتباطی بین پسرها و ماشین‌ها وجود دارد، اما به نظر می‌رسد که پیوند بین‌شان بسیار خاص و قوی باشد. البته شکی نیست که رانندگی برای زنان هم می‌تواند اثر درمانی داشته باشد و آنها را آرام کند. اما تاثیر رانندگی بر مردان بسیار قوی‌تر است و کمک شایان توجهی به آرام کردن آنها می‌کند. به همین دلیل وقتی آقایان واقعه‌ی تلخی، مانند شکست عشقی را تجربه می‌کنند، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانند، انجام بدهند این است که بدون نگاه کردن به نقشه یا تعیین مقصد به جاده بزنند و مدتی بدون هدف رانندگی کنند.

گاهی اوقات برای فکر نکردن به عشق سابق و پرت کردن حواس خود هیچ راهی بهتر از انجام دادن کارهایی که همواره آنها را به تعویق انداخته‌اید، وجود ندارد. بازدهی و کارایی آقایان غالباً بعد از جدایی فوران می‌کند و آنها از این انرژی نویافته برای انجام دادن کارهای عقب مانده‌شان استفاده می‌کنند. سنباده زدن و لکه‌گیری کتابخانه‌ی قدیمی، کار کردن روی نمایشنامه‌ای که سال‌ها کنار گذاشته‌اند، پیوستن به لیگ بسکتبال که همیشه به آن فکر کرده‌اند و … ، تمام این کارها را بعد از جدایی انجام می‌دهند. انجام دادن این کارهای عقب مانده در کوتاه مدت روش بدی برای مقابله با جدایی نیست، چون ذهن و بدن کارهای سالم دیگری را برای منحرف کردن حواس از شکست عشقی انجام می‌دهد. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که مرد غمگین نسنجیده تصمیم‌های مهمی می‌گیرد، مثلاً می‌خواهد کسب و کار جدیدی را بدون برنامه یا دانش لازم شروع کند یا برای “پیدا کردن خود” به شهر دیگری برود، هرچند که به خاطر وام‌های دانشجویی هنوز بدهی سنگینی دارد. فعال بودن خوب است، اما مشغول نگه داشتن خود برای پوشاندن خلأ درونی می‌تواند به فاجعه منجر شود.

بسته به اینکه مردان رابطه را با طرف مقابلشان به هم بزنند یا اینکه برعکس، احساسات آنها می‌تواند متفاوت باشد. در حالت اول آنها معمولا بعد از جدایی احساس خلاصی و رها شدن، احساس غرور و قدرت، احساس تردید نسبت به درست بودن کارشان، احساس ناراحتی، کنجکاوی و در نهایت نگرانی دارند. در حالت دوم نیز آنها اغلب در ابتدا خشمگین می‌شوند، احساس بی‌کفایتی کرده و خود را سرزنش می‌کنند و دچار غم و اندوه می‌شوند. آنها در هر دو حالت بعد از جدایی دست به انجام کارهایی می‌زنند. برای مثال اگر دختر‌ها با گریه کردن پیش دوستانشان خود را سبک می‌کنند، پسر ها سعی می‌کنند وقتی پیش دوستانشان هستند بیشتر تفریح کنند و لذت ببرند. آنها بعد از جدایی تماس خود را با طرف مقابل‌شان قطع می‌کنند و یا در مواردی بر عکس برای برگرداندن او مدام با او تماس می‌گیرند. مدتی را در خانه به انجام کارهای شخصیشان اختصاص می‌دهند. برخی هم سعی می کنند تا با مصرف مشروبات الکی و سیگار کمی از فشارهای روحی خود را کم کنند. گاهی مردان بعد از تمام شدن رابطه احساس می کنند که طرد شده اند و به همین دلیل برای نشان دادن قدرت خود به عشق سابقشان با دخترهای زیادی وارد رابطه می شوند یا گاهی پست هایی از خود در اینستاگرام می‌گذارند که نشان دهند بدون عشقشان بسیار خوشحال‌اند. اما عده‌ای دیگر از مردان روش‌های نسبتا سالم‌تری را برای آرام کردن خود استفاده می‌کنند، برای مثال به باشگاه ورزشی می‌روند، رانندگی می‌کنند، فیلم می‌بینند یا سر خود را با انجام دادن کارهای شخصی گرم می‌کنند.‌

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

332 بازدید

522 بازدید

554 بازدید

618 بازدید

1.16k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام دختر 24 ساله هستم که 4 سال با یه اقا در رابطه بودم. و الان 10 روزه که جدا شدم به دلیل این که من خواستم تکلیفم در رابطم مشخص بشه. اگه منو میخواد حداقل یه قدمی بذاره جلو اما ایشون بهم گفتن قصد ازدواج ندارن و من جدا شدم درضمن بگم که رابطه ما فوق العاده پیش میرفت همیشه حمایتگر هم بودیم ارامش داشتیم خوشحال بودیم برای پیشرفت هم کمک میکردیم کل دوستان اشناها از رابطمون خبر داشتن جر خانواده هامون…. رابطه سالم و خیلی خوبی داشتیم

سلام من ۳۰ سالمه و کیس احساسیم ۳۳ سال ۶ ساله باهم بودیمو خانواده هامون در جریان بودن هر بار حرف ازدواج میشد میگفت زوده الان شرایط اقتصادی خوب نیست اینم بگم ک جفتمون شاغل بودیمو یک خونه با تمام وسایل گذاشته بودیم یک مدته که سرد شده بزور زنگ میزد جواب پیامامو‌نمیداد بیرون نمیرفتیم تاریخای مهمو فراموش میکرد ولی توی خونه مهربون بود و چیزی کم نمیذاشت بجز توجه تا میخواستم حرف بزنم باهاش یا خوابش میومد یا کار داشت من ۲ ماه با یک پسری کوچیکتر از خودم اشنا شدم فقط در حد چت که پیامامو خوند و شد اغازی برای پایان این داستان من اصلا رابطه عاشقانه ای نداشتم ولی اون اقا همه چی رو به نفع خودش تموم کر د هزارتا حرف زد و تمام وسایلامو از خونه بیرون انداخت و بلاکم کرد خونه ای ک نصف وسایلاش مال منه من میدونم اشتباه کردم ولی هر چی علتشو میگم فایده نداره میگه من کم نذاشتم در حالی ک من هیچ جا کم نذاشتم که زیادم بودم فقط دوس داشتم کسی باشه باهاش حرف بزنم هنوزم عاشقشم ولی اون نمیخواد ببینتم و همش میگه کات الان ک دو ماه گذشته میگه میخوام فکر کنم در صورتی ک من تا الان هر خطایی ازش دیدم بخشیدم ولی اون نمیبخشه نمیدونم به خانواده هامون چی بگم

سلام دوست گرامی در هر صورت خیانت اتفاق افتاده است و از جانب شما باید تلاش بیشتری برای بازسازی اعتماد او صورت بگیرد. توجیهاتی مانند نیاز به توجه بیشتر، خیانت را توجیه نمی‌کند. به مشاور مراجعه کنید و سپس برای ادامه و یا قطع این رابطه تصمیم بگیرید.

سلام من ۲۶ سالمه ده روزه از دوسپسرم جدا شدم خودم از همه جا بلاکش کردم با این حال از خط های دیگه زنگ میزنه که جواب ندادم به مامانم، داداشم مدام زنگ میزنه گفتم که بهش بگن خونه نیستم داداشمم بهش گفته من رفتم شهرستان با پسر داییم .بعد اون هی اس ام اس میده روزی صدتا اس ام اس توهین می‌کنه مثلا میگه تو زن پسر داییت بودی از اول.یا میگه دوس پسر قبلیت برگشته یا میگه شوگرددی پیدا کردی.توهین های بد زیاد می‌کنه که نمیشه اینجا بگم .از اول رابطه هم شکاک بود تا یک بار جواب تلفن نمی‌دادم می‌گفت با دوس پسرت بودی این حرفا منم خسته شدم از همه اخلاقا رفتارای بدش تموم کردم در ضمن پنج سال باهم بودیم .الان عذاب وجدان دارم همش تو فکر اینم ک نارحته

سلام دوست گرامی 5 سال رابطه مدت زمان زیادی است. 2 روز از کات شدن رابطه می‌گذرد و طبیعی است که او بخواهد بداند شما به چه دلیل رابطه را قطع کردید؟ اما درباره علت قطع شدن این رابطه، یعنی شک‌های متوالی ایشان، حق با شماست که به سختی می‌توانید با این شخصیت کنار بیابیید. شک کردن به دو دلیل اتفاق می‌افتد: یا خود فرد، شخص شکاکی است، یا از طرف مقابل مساله خاصی دیده است و اعتمادش سلب شده است. اگر شما مطمئن هستید که نمی‌خواهید رابطه را ادامه دهید و به نظر شما به بن بست رسیده است، نگرانی برای حال او و یا عذاب وجدان بی‌فایده است. اما اگر به بازسازی و ترمیم این رابطه فکر می‌کنید، بهتر است زیر نظر مشاور باشید تا مرحله به مرحله به شما کمک کند تا به شکل درست‌تری به رابطه برگردید.

سلام خدمت شما من سارینا ۳۹ سالمه الان که دارم این دیدگاه رو می نویسم خیلی حالم بده و واقعا از خدا مرگ می خوام من با اقایی حدود ۵ سال پیش آشنا شدم و با وجود تفاوت های خیلی زیاد از نظر تحصیلی و خانوادگی به هم علاقه ی شدید پیدا کردیم و عقد کردیم البته موقت (۹۹) ساله خیلی خوب بودیم و دوستم داست تا اینکه بخاطر بدهکاری و چک به مدت ۳ سال زندان بود که من تو این سه سال رهاش نکردم و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفتم حدود ۴ ماه قبل آزاد شد و هنوز دو هفته نگذشته بود پدرم رو از دست دادم اوایل آزادی خوب بود ولی به مرور سر مسائل بی ارزش می گفت نمی تونم ادامه بدم با اینکه خانواده ها در جریان بودن و قرار بود عقد دائم کنیم بگذریم حدود یکماه قبل خونه گرفتیم و کلی وسیله برا خونه که کم کم مستقل بشیم ولی از دو هفته قبل رفتارش عوض شد و طولانی مدت جواب تلفن نمی داد و وقتی اعتراض کردم گفت ما نمی تونیم زیر یک سقف ادامه بدیم و بهانه آورد و بدون دلیل منطقی منو ترک کرد به منم گفت وسایلت رو برات میفرستم دیروز که بعد از یکهفته پیام دادم برا اینکه ببینم وسایلم رو کی می فرسته چون قفل خونه رو عوض کرده بود و من نمی تونستم خودم برم برام نوشت زن گرفتم و بعد هم از گوشی خودش یه خانم برا من وویس فرستاد که ما با هم ازدواج کردیم و مزاحم نشو …. من داغونم مگه میشه ادم اینقدر وقیح باشه که با عشقش و کسی که اینهمه مدت منتظر بوده و هزار راه نرفته رو بخاطرش رفته اینقدر ظالمانه برخورد کنه یادم میاد دلم می خواد بمیرم منو راهنمایی کنید چیکار کنم هضم کنم این خیانت رو و برگردم به حال خوبم من هنوز سوگوار پدرم هستم ولی عشقم کسی که اندازه ی جونم دوست داشتم رو هم به بدترین شکل ممکن از دست دادم

سلام دوست گرامی شما دو سوگ سنگین را پشت سر گذاشتید و این طبیعی است که بهم ریخته باشید و باورتان نشود این اتفاقات برای شما افتاده باشد. در چنین شرایطی شما می‌توانید با مشاوران رادیوعشق گفتگو داشته باشید و همچنین در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید.

من و پسری که هر دو ۲۹ سال سن داریم از طریق فضای مجازی ۱۳ ماهه که اشنا شدیم ایشون یک شکست عاطفی رو قبل از اشنایی با من پشت سر گذاشتن و بدون اینکه من راجبش حرف بزنم از گذشتش احساس پشیمونی داره و میگه کاش چند سال پیش تو رو پیدا میکردم …فعلاا راجب ازدواج حرفی نزده ولی من زیاد به این موضوع فکر میکنم و حتی سعی میکنم درستتر بشناسمش … ما در دو شهر باا فاصله ۶ ساعت زندگی میکنیم و چهار باره همو دیدیم ولی تصویری و تلفنی زیااد حرف میزنیم چند ماهه که وقتی ابراز دلتنگی میکنه چشماش خیس میشه گاهیم که پیشمه و احساساتی میشه اشکش درمیاد رفتاری به نظر ادم ضعیفی نمیاد ولی چون ۴-۵ باری میشه خیس شدن چشماشو دیدم شک کردم ممکنه ایشوون افسردگی داشته باشند یا ایا این برای ازدواج اسیب زاست؟؟؟

خیییلی جالب بود ، همیشه درمورد این موضوع فکر میکردم ،اصلا تصورنمیکردم آقایون اینقدر حساس و شکننده باشند ،فقط ادعا میکنن اما خیییلی ظریفن

سلام دوست گرامی از بازخورد مثبت شما سپاسگزاریم.

دقیقا همه این مراحل که گفتید برای من اتفاق افتاد و برگشت ولی افسوس که دیگه هیچی مثل قبل نمیشه!

سلام دوست گرامی بعد از برگشتن شما و طرف مقابل به ارتباط نیاز است تا درباره مسائلی که در رابطه وجود داشت و باعث جدایی شده بود به صورت دقیق و شفاف صحبت کنید. اگر پس از برگشت همچنان درگیر مسائل گذشته باشید و پرونده آن را نبسته باشید، هیچ چیزی مثل قبل نمی‌شود. برای دریافت راهنمایی بیشتر و یادگیری مهارت‌های ترمیم رابطه می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید..من ب مدت 1سال با ی دختر تو رابطه بودم و خیلی دوست داشتیم همدیگرو قصدمونم ازدواج بود ولی یهو کم کم نسبت بهم سرد شدیم سر تنش هایی ک بینمون ب وجود اومد و منم ک زیادی روش حساس شده بودم ب همه چیش گیر میدادم سر همین خسته شد و رابطه رو تموم کرد و رفت…آخر سر هم برام آرزوی خوشبختی کرد و گفت ک دیگ میخواد تنها باش و ب اهدافش فکر کنه باورم نمیشد کسی ک ی روز دیوانه وار عاشقم بود یهو نسبت بهم سر گیردادنام سرد شد و رفت در حالی ک گفتم بهش عوض میشم البته اونم ی ایرادایی تو رفتارش داشت خلاصه ی جورایی خودخواهی کرد در حالی ک من بیشتر بهش خوبی میکردم…میخوام بدونم این رابطه قابل برگشت هست یا نه؟ چون موقع جدا شدن خیلی مصمم بود..اما چند روز که از شماره های مختلف یکی بهم زنگ میزنه من حسم میگ خودشه ولی بازم شک دارم…چون اون طوری ک اون رفت دیگ شک دارم ب برگشتنش…خیلی راحت رفت

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. شما در حال حاضر مشغول بررسی و مرور اشتباهات خودتان و او هستید، در این حالت برگشتن به شما کمکی نمی‌کند. بلکه زمانی می‌توانید به برگشتن فکر کنید که آن رفتارهایی که طرف مقابل شما را آزار داده است را اصلاح کنید.

سلام! زنی 28ساله هستم مدت 8ماهه ک از شوهرم جدا شدم ، اصرار برای جدا شدن هم از شوهرم بوده حالا بعد از اینکه ب حرفش گوش دادمو جدا شدم هرچند وقت پیام میده ب من منم ک ج میدم شروع میکنه ب ناراحتی ک چرا رفتی چرا حرفمو قبول کردی ک بری طلاق بگیری یا چرا برنگشتی ب خونه ت ، البته اینم بگم ک من تو دوران طلاقم سه بار ب خونه رفتم اما ایشون قبول نکردن و الان میگن ک خودت ک کلید خونه رو داشتی باید جا نمیزدیو برمیگشتی …وقتی ناراحته بهم میگه برگردو یا دوباره زندگیمونو درس کنیم اما بعد ی مدت تموم حرفاشو پس میگیره تا حالا دوبار این اتفاق افتاده ک بعدش انکار میکنه، ب نطر شما من چیکار کنم آیا میشه باز ب حرفاش اعتماد کرد ؟؟دلیل این رفتاراش چی میتونه باشه؟؟

سلام دوست گرامی علت طلاق‌تان را بازگو نکردید و اینکه چندسال زندگی کردید. اما علت رفتارهای شوهر سابق‌تان متعدد است. مثلا کنار نیامدن با تغییر جدیدی که پس از طلاق در زندگی‌اش اتفاق افتاده است. یا شاید طلاق را بعنوان یک امتحان در نظر گرفته بودند که ببینند آیا شما مقاومت می‌کنید یا خیر. در هرصورت علت این رفتارها هرچه باشد نشان می‌دهد همسر شما بلوغ عاطفی کافی برای زندگی مشترک را ندارد. اگر در ذهنتان ین است که به زندگی سابق خود برگردید، بهتر است ابتدا همسرتان به صورت مستقیم و نه به شکل گلایه از گذشته مجددا پیشنهاد خود را مطرح کنند و سپس یک دوره زوج درمانی داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید.

از روز عقد تا طلاق چهارسال خورده ای طول کشید ، ما توافقی جدا شدیم ، علت جداییمون هم وابستگی شدید شوهرم ب مادرو خواهراش ، دخالت زیاد مادرش جوری ک ما هرجایی ک دوتایی میخواستیم بریم همراهمون بود ، حتی موقع ای ک کسی مارو ب شام دعوت میکرد، حتی موقع خواب وقتی ب خونشون میرفتیم بارها شد ک بینمون خوابید..من واقعا اینطور رفتارو نمیتونستم تحمل کنم.ولی ب شوهرمم نمیگفتم..شوهرم خیلی سخت گیر بود ، حتی صورتمم اگه جوش میزد میگفت تو بهداشتتو رعایت نمیکنی ک جوش میزنی یا دوچار مشکل زنانه میشی.اگه مهمون میومد غذام یکم ایراد میداشت میگفت بلد نیستی هیچی بهت یاد ندادن ، تو هر چیزی ک برام خرج میکرد آمارشو داشت ب همه میگفت اینکارو کردم بهش اینقد پول دادم ، یبار بهم پول داد برم دکتر تنبلی کردم نرفتم عالمو آدمو با خبر کرد ک بهم دروغ گفته میرم دکتر اما پولو جای دیگه خرج کرده ..دعوامون ک میشد مادرش باعث بدتر شدن دعوامون میشد ، ناراحتی های ک از خانواده م داشتو ب شوهرم میگفت..در حقمون بزرگی نکردن، راهنماییمون نکردن همه مث بچه ها فقط گله ها و ناراحتی های خودشونو رو مشکلات ما گذاشتن چون میدونستن پسرشون ب حرفشون گوش میده ، من کامل نبودم اما نذاشتن زندگی کردنو آشپزی کامل رو یاد بگیرم ، بهم فرصت ندادن ، سخت گرفتن..سرکوفت دخترخودشون ک ۲۰سال ازم بزرگتر بودو تجربه شم بیشتر بود ب سرم زدن.تا ی روز کم آوردم ، دیگه تلاشی نکردم برای نجات زندگیم و انقد زیاده ک نمیشه همشو گفت.. من با طلاقم کنار اومده بودم البته ب سختی و عذاب زیاد من با تهمتاشون کنار اومدم.اما با پیاماش منو دوباره ب گذشته میبره ، میگه اشتباه کردم تجربه نداشتم ، دنبال فرصتم ک همه چیو درس کنم دیگه بهش اعتماد ندارم اما با حرفاش اذیت میشم .. میدونه چی بگه ک منو تو فکر ببره ، باعث بشه ک ب برگشتن فکر کنم اما اینم میدونم حرفاش فقط برای ی مدته و دوباره فراموش میکنه و انکار.اما برام سخته و نمیدونم چ رفتاری درمقابلش انجام بدم.یادم رفت بگم ک ایشون دوسال ازم بزرگترن.

سلام دوست گرامی مطمئنا روزهای سختی را با رفتارهایی که دیدید گذراندید و اعتماد مجدد برای شما دشوار است. به نظر میرسد هردوی شما مهارت لازم برای نگهداشتن زندگی مشترک را نداشتید و ایشان هم نتوانسته‌اند استقلال فکری خود را در زندگی کسب کنند. یکی از بهترین راه‌حل‌ها برای شما این است که اگر حتی 1 درصد به برگشت به رابطه فکر می‌کنید حتما پیش از عقد مجدد از مشاوره با یک زوج‌درمانگر استفاده کنید.

سلام خسته نباشید دختری ۲۸ ساله هستم . به مدت ۸سال با پسری رابطه ای عاشقانه و خیلی صمیمی داشتم. خانواده من کاملادر جریان این رابطه دوستی بودن ولی خانواده ایشون از رابطه دوستیمون اطلاعی نداشتن گاهی اوقات میگفت مادرم میدونه و گاهی میگفت که نمیتونم چیزی بگم چون صمیمیت نداریم.روزهای اول آشناییمون ایشون بهم گفتن که وابسته به خانواده هستن و اگر روزی مخالفتی از جهت خانواده برای ازدواجمان باشد جدایی را قبول میکند. در طول رابطه دوستیمون هربار به ایشون گفتم برای ازدواج با خانواده اش صحبت کند و پیش قدم شود همیشه یه دلیلی برای اینکه فعلا شرایطش نیست می آورد. تا اینکه همین چند مدت پیش بهم گفت میخواد تابستون با خونوادش صحبت کنه و برای خواستگاری بیان. در طول رابطه ۸ ساله ایشون چندین بار خواستن منو ترک کنن حالا به هر دلیلی که شخصیت خیلی زود رنجی دارن شاید یک مسئله کوچیک باعث میشد که بخواد همه چیز رو تموم کنه واصرار های من باعث برگشت به رابطه شد و این موضوع رو برایم سرکوفت میکرد. این اواخر هم من واقعا از اینکه ایشون تا حالا هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن خیلی عصبی بودم و میخواستم زودتر از موعدی که برای خواستگاری تعیین کرده بود بیاد. اصولا من جایی میرفتم از ایشون اجازه میگرفتم یا بهشون اطلاع میدادم که کجا هستم خیلی این موضوع برایشان حساس بود و من واقعا برای این حساسیتوشون ارزش قاعل بودم و هر جایی که میرفتم بهشون میگفتم. یک روز که من سر کوچه بودم و یک کار فوری برایم پیش آمد که برای رفت و برگشتم شاید۵ دقیقه هم طول نکشید در این حین ایشون باهام تماس گرفتن وقتی متوجه شدن من بدون اجازه بیرون از در خونه رفتم خیلی ناراحت شدن و من گفتم که فکر نمیکردم که این موضوع خیلی برایشان مهم باشه و ایشون گفتن اگر من زنگ نمیزدم هیچوقت بهم نمیگفتی و من مچتو در این حالت گرفتم.درصورتی که اصلا اینطور نبوده. و من اگرمیخواستم چیزی رو از ایشون پنهان کنم که گوشیم رو جواب نمیدادم و نمیگفتم کجا هستم پس دلیلی برای پنهان کردن کارهام نبوده. حالا از همان روز به بعد دیگر جواب پیام هایم راه نمیدهد.بهم گفته بود که اگر روزی بخواد ترکم کنه بدون هیچ حرفی میره و حالا هم دقیقا همان رفتار انجام داده و پیامهایی که برایش میفرستم فقط میخونه و هیچ جواب و توجیهی برای این رفتار نداره من میدونم که دیگه ازم خسته شده و هرگز نمیخواد به رابطه برگرده.امروز تصمیم گرفتم که هیچوقت بهشون پیامی ندم .اگه برای من ارزشو احترامی قائل بود حداقل یک خداحافظی میکرد و میگفت ما تفاهم ندارم چرا بدون هیچ حرف و دلیل منطقی که بدونم منو گذاشت رفت.کسی که میگفت خیلی عاشقمه و ۸سال باهاش بهترین روزها رو داشتم چرا باید اینجوری بره. نیاز به راهنمایی دارم که چطور با این قضیه کنار بیام منی که از اول ۲۰ سالگی تمام انرژی و عشق و احساستم رو برای این آقا گذاشتم و باهاشون همیشه صادق بودم حتی در طول این ۸ سال به هیچ کسی اجازه ندادم برای خواستگاری به منزل ما بیاد و به همه گفتم که من یک نفر در زندگیم دارم و غیر از ایشون به کسی فکر نمیکنم حالامن چطور این شکست رو قبول کنم و با خودم و حرفای دیگران کنار بیام.لطفا منو راهنمایی کنیدتشکر.

سلام دوست گرامی زمان زیادی را برای این رابطه گذاشته‌اید و مطمئناً پذیرش اینکه طرف‌مقابل بدون هیچ توضیحی شما را ترک کرده است، برایتان دشوار است. با توجه به اینکه سوال شما طولانی است و امکان پاسخگویی آن از طریق سایت وجود ندارد، بهتر است برای مشاوره دقیق‌تر از رادیوعشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید. برای برگشت اصولی به این ارنباط و یا ترک آن، حتما به حضور مشاور در کنار خود احتیاج دارید.

سلام من ۲۸ سالمه وسه سال با پسری هم سن خودم در ارتباط بودم من طلاق گرفتم و یک دختر دارم بعد از گذشت سه سال فهمیدم که اون اقا برای رسیدن به من کاری نمی کنه و تلاشی برای راضی کردن خانوادش که به شدت مخالف ازدواجمون هستن نمی کنه منم چند روزی هست ازش جدا شدم با اینکه خیلی برام زجر اور و سخته اونم دائم منو تهدید می کنه ک ازم انتقام بگیره وبلایی سرم میاره ب خاطر اینکه ازش جدا شدم حالا چیکار باید بکنم چطوری باهاش رفتار کنم

سلام دوست گرامی دلیل مخالفت خانواده او با ازدواج شما اگر ازدواج سابق‌تان و داشتن فرزند است، بهتر است به پیامد این ازدواج خوب فکر کنید. اینکه طرف‌مقابل‌تان کاری برای ازدواج نمی‌کرده و نتوانسته خانواده خود را راضی کند، نشان می‌دهد که او سرمایه‌گذاری زیادی روی این رابطه نکرده است. اما اشاره کردید به دلیل اینکه از او جدا شده‌اید شما را تهدید می‌کند. پس نیاز است با ایشان منطقی صحبت کنید و بگویید دلیل اینکه من از تو فاصله گرفتم اینه که شما تلاشی برای بودن ما کنار هم و ازدواج نکرده‌اید و من نیاز دارم تا با کسی در رابطه باشم که بتوانم روی آینده رابطه سرمایه‌گذاری کنم، اگر تو نمی‌تونی این کار رو انجام بدی بهتره از هم جدابشیم. از تهدیدهای ایشان نترسید و بهتر است با یک فردی که به او اعتماد دارید و در جریان رابطه شما بوده، درباره تهدیدهای طرف‌مقابل صحبت کنید تا از حمایت و مراقبت کسی برخوردار باشید.

سلام ، من دختری هستم که در خانه محبت کافی گرفتم با هر پسری دوست میشم به من می‌گوید خیلی عالی هستی و همه چیز تمام هستی اما ناگهان کنار می‌کشد از رابطه ، ظاهرا من افراد را کنترل می‌کنم نادانسته و دچار وسواس جبری هستم معمولا پسران لجباز و تنوع طلب به من میخورند که مرا خطرناک خطاب می‌کنند ، که حاضرم برای انتقام هر کاری بکنم خب شاید چند باری که از طرفم عصبانی شدم که من توجه نمیکرد دست به انتقام زدم ولی خب مگر همه ی دختران این کار را نمیکنند؟؟؟من واقعا دلم نمیخواد کامل باشم ولی دیگران را کنترل کنم …لطفا کمکم کنید چگونه من هم مانند دیگر دختران طبیعی باشم و کسی را کنترل نکنم و چگونه بتوانم با یک مرد لجباز درست رفتار کنم ؟؟؟گاهی خیلی سنگدل می‌شوم و اجتماع گریز هستم … من خسته شدم که همه بهم بگن خوب و عالی هستی ولی رهایم کنند

سلام دوست گرامی برچسب های مختلفی به خود زده اید که هرکدام از اینها می تواند نشان از یک اختلال باشد.پس به جای برچسب زدن ، ابتدا با یک مشاور در رادیو عشق صحبت کنید. کنترل کردن یکی از افت های رابطه است که باید روش های صحیحی را بیاموزید تا کنترلگر نباشید. اگر دائما در رابطه شما این اتفاقات می افتد، لطفاً ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم.

سلام من ٣١سالمه و با پسری تو خیابون اشنا شدم اولش خیلی باهام اوکی بود و من اصلا محلش نمیزاشتم تا اینکه کم کم این شد که اوکی شدیم و از اون زمان١/۵سال میگذره و این مدت دوبار گفت کات کنیم که به اصرار من برگشت و این دفعه اخر متوجه خیانتش شدم که منو بلاک کرده بود و با کسی دیمه ای بود و بدتر ازاون دیدیم که ۵سال از من کوچیکتره و باهم حرف زدیم و رابطمون تموم شد ولی الان من ناراحتم به نظرتون چیکار کنم

سلام دوست گرامی علائم خطر این رابطه بالاست. آشنایی در خیابان، درخواست قطع رابطه از جانب ایشان آن هم دو بار، خیانت، سن و… طبیعی است که ناراحت باشید چراکه مدت 1 و نیم سال با فردی در ارتباط بودید و حالا آن شخص حضور ندارد. بهتر است برای مشاوره شکست عاطفی و بستن پرونده آن ارتباط از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق استفاده کنید.

سلام من ۱۸ سالمه سال پیش با یه پسر آشنا شدم که تا الان دوبار هست کات کردیم و این سری خودم رابطرو تموم کردم! الان با کسی وارد رابطه شده، بیشترین مدت رابطش با من بوده و با همه یک ماه میمونده!ولی الان با این دختری که وارد رابطه شده چند ماهی هست که دوستن از دوستامم راجع به من پرسیده چندبار وجلوی دوستم با لحن زشت گفته که با دوست دختر جدیدش رابطه جنسی داشته!ولی با من تا حالا رابطه نداشته به نظرتون تکلیف رابطه منو اون چی میشه؟

سلام دوست گرامی سوال‌تان کمی گنگ و نامفهوم است. اگر رابطه را تمام کردید، دلیلی بر پیگیری ایشان و زندگی‌ جدیدش وجود ندارد. اگر تمایل به بازگشت با همان فرد را دارید، نیاز است تا دلایل خود را برای این بازگشت مرور کنید و از خود بپرسید اگر خودم رابطه را تمام کردم به چه علت پیگیر زندگی او هستم؟ اگر او نیز همچنان پیگیر شماست تا درباره رابط جدیدش صحبت کند، شما این اجازه را ندهید و راه‌های ارتباطی خود را قطع کنید.

سلام خسته نباشد، من23 سالمه و 4 سال با پسری هم سن خودم رابطه داشتم از 19 سالگی رابطمون خیلی احساسی و خوب بود و حتی همه ی خانوادشم میدونستن خانواده ی منم در جریان بودن کلا کسی نمونده بود ک نفهمه ما با همیم ، بینهایت بهم محبت میکرد و برای خوشحالیم هر کاری میکرد ،همه چی خوب بود تا بعد سال سوم ک ما ی بار رابطمون بیشتر از ی معاشقه ی ساده شد بعد اون روز این آقا تقریبا ی هفته ای تو خودش بود ،ولی بعد خوب شد و تقریبا3 ماه گذشت ک کمتر باهام حرف میزد همش میگفت خستم تو خیلی غر میزنی و اینا و اصرار داشت بیا رابطمون رو تموم کنیم من نمیدونم دوستت دارم یا نه منم نمیتونستم و قبول نکردم اونم ازم 2 هفته وقت خواست ک ببینه بازم دوستم داره یا نه ک بعد ی هفته دوباره گفت عاشقتم و ما رابطمون رو ادامه دادیم تا8 ماه دیگه ک این آقا هر یکی دو ماه باز شروع میکرد ک بیا جدا شیم من مشکلاتم زیاده و فعلا نمیتونم ازدواج کنیم تو برو ب زندگیت برس ،منم 3 هفته جدا شدم ولی باز ب اصرار اون برگشتم تا اینکه بعد 2 ماه فهمیدم 7 ماهه با ی دختر دیگس و داره بهم خیانت میکنه،خودش همه چی و اعتراف کرد و خانواده ی دختره هم از رابطشون خبر داشتن،الان 10 روزه ک فهمیدم و کات کردم ،اون شب ک فهمیدم خیانتشو اصرار ب ادامه رابطه با من نکرد هیچی ولی بعد دو روز زنگ زد و میگفت ی شانس دیگه بده ک دوباره شروع کنیم ک قبول نکردم و بلاکش کردم،سوالم اینه امیدی ب این رابطه هست ک دوباره این آقا برگرده سمتم یا کلا عشقش ب من تموم شده؟؟؟؟؟

سلام دوست گرامی ارتباط در سن کم و بی هدفی در زندگی و رابطه، خیانت، عدم چالش بودن شما برای طرف مقابل، باعث شده است که این ارتباط به شیوه درستی پیش نرود. بلاک کردن خودش یک رفتار است که می تواند ناشی از عصبانیت باشد. بهتر است پرونده این ارتباط را برای خودتان ببندید و برای بررسی بیشتر، از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دیافت کنید.

سلام هیچ کدوم از اینهایی که گفتید برای طرف من پیش نیومد. بعد از سه سال زندگی طلاق گرفتیم. و ایشون سریع ازدواج کرد. و بچه دار شد به نظر من مرد هیچ آسیبی نمیبینه. اونی که داغون شد من بودم. من نه تماس گرفتم نه پیام دادم. هیچی و او رفت ازدواج کرد و بچه دار شد.

سلام دوست گرامی نسخه زندگی انسان ها با هم متفاوت است و طبیعتا در زندگی استثنائاتی وجود دارد. اما در طلاق قطعا زن و مرد به یک میزان آسیب نخواهند دید و بسته به میزان سرمایه گذاری هایی که در زندگی داشته اند، این آسیب متفاوت خواهد بود.

سلام من حدود سه ساله با پسری آشناشدم. از روز اول به قصد ازدواج بود.و همان روز اول مادرشون بامن صحبت کردن که باهم بیشتر آشنا بشین. مابسیار مچ بودیم باهم. اخلاق فکر رفتار احساسات تصمیمات آینده…چندماهه بعد از آشنایی که برای اولین میخواستن بیان خونمون برای اشنایی. خواهرشون اجازه ندادن بنا به دلایل نامعلوم(خانواده ایشون در یک شهر دیگه زندگی میکنند و خود ایشون محل کار و زندگیش در تهران هست).ازهمینجا مخالفت ها شروع شد و مادرشون هم مخالف شدن و حتی سرسخت تر. کلی صحبت و مشاوره هیچ فایده ای نداشت. بعد ازچندین ماه به زور اومدن منزل ما. و همونجا باز گفتن باهم بیشتر آشنا بشین. و بعد از رفتنشون هیچ فرقی اوضاع نکرد و همچنان مخالف. اینهمه حرف و صحبت و رفتن به خونه برای صحبت و مشاوره هیچ نتیجه ای نداشت. و دلایلشون هربار یک چیزی بود و کلا به عقیده مشاور مادرشون وابستگی بسیار هم به پسر داره.چون پدرشون فوت کرده.بعدها باز با خانواده‌شون صحبت کردیم راضی نشدن.مادر و خواهرش مخالف. دیگه از یک جایی کم کم خودش خسته شد. ارتباطش با من کمتر شد. حرف نمیزد زیاد. زنگ اصلا نمیزد. پیام کم. دیگه از یک جایی هرچی سعی کردم اینهمه عشقی که بینمون بود رو حفظ کنم نشد. و ایشون منو کلا بلاک کردن که دیگه هیچ صحبتی نباشه. و گفتن کلا امیدی نیست و برو دنبال زندگیت حالا من موندم و اینهمه عشق و خاطره. یادی که ماههاست فراموش نشده و داره افسرده ام میکنه. میتونم بهش اس ام اس بدم. نمیدونم حرفام‌میخونه یا نه. و کلا جوابم نمیده. حتی به جون خودش و خاک پدرش هم که قسم میخورم هیچ هیچ. نمیدونم چیکار کنم. میخوام برگرده

سلام دوست گرامی زمانی که در زمان خواستگاری و در مورد رابطه، مخالفینی در خانواده حضور داشته باشد، در آینده اگر شما کنار هم قرار بگیرید، ناخودآگاه خشم زیادی بوجود می آید؛ هم شما و هم فرد مخالف. بنابراین ریسک رابطه شما زیاد است. دلایل مخالفت خانواده ایشان باید روشن شود تا در صورت برگشت به رابطه آن موانع رفع شده باشد. برای برگشت به رابطه باید انگیزه خود را نیز بررسی کنید. برای بررسی بیشتر می توانید از وقت مشاوره آنلاین و یا تلفنی دریافت کنید.

سلام من دختر ۲۱ ساله ای هستم که با پسری به مدت ۶ ماه آشنا شدم اوایل خیلی خوب بود ولی بعد از یه مدت دیگه تلاشش برام کمتر شد ووقتایی که باهم بودیم دائما از خودش و پولی که برای هیکلش خرج کرده و خرج میکنه و کلا مسائل پولی و مالی صحبت میکرد . بهم گفت نزدیک مسابقه حالش بده و عصبیه درکش کنم منم درکش کردم ولی یه فرد ناشناسی شروع کرد پیام های بدی راجبش برام فرستاد که من همشو بهش نشون دادم و گفتم که این حرفا برام مهم نیست و بهت علاقه دارم ولی اون عصبی شد (نزدیک مسابقشم بود) و گفت تو میخوای تموم کنی روت نمیشه برو حتی وقتیم گفتم نمبخوام برم گفت نه برو و رابطه تموم شد به نظرتون چیکار کنم؟ من هنوز با تمام وجود بهش علاقه دارم ولی فکر نمیکنم اون منو دوسداشته باشه به علاوه اون منو فردای روز مسابقش از پیجش ریمو کرد😔 میتونم برش گردونم؟ اگه نه چجوری فراموشش کنم؟😔😔

سلام پیشنهاد می‌کنم درباره شرایط رابطه‌تون با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید، حتما در این زمینه راهنمایی‌تون می‌کنن. اگر مدت زیادی از جدایی‌تون نگذشته باشه و در این مدت اقدامات اشتباهی انجام نداده باشید حتما احتمال ترمیم رابطه براتون وجود دارده.

سلام خدمت شما من با پسری آشناشدم که 2سال پیش با دختری دوست بودن که اون دختر ازدواج کردن!ومشکل من اینه که ایشون هنوز گذشتشو فراموش نکرده و گاهی وقتا درموردش باهام حرف میزنه!وهمچنین زمان هایی که باهمیم سیگار میکشه وحس میکنم داره به دوست دختر قبلی فکر میکنه!قراره ازدواج گذاشته اما ازالان دنبال رابطس وتاحدودی هم رابطه داریم البته بااصرار ایشون واقعا نمیتونم درکش کنم!میدونم رابطه قبل از ازدواج درست نیست!میشه راهنمایی کنین چطور این ارتباط رو تموم کنم؟چون هر باری که خواستم ایشون نمیزارن!

سلام دوست گرامی. به نظر می رسد طرف مقابل شما نتوانسته که رابطه قبلی را فراموش کند و سوگ آن رابطه همچنان برایش باقی مانده. در صورتی می توانید رابطه بهتری داشته باشید که درخواست خود را مبنی بر روشن شدن وضعیت خودتان، از او بپرسید. همچنین باید رابطه شما کاملاً بررسی شود اگر قصد شما تمام کردن این ارتباط است، برقراری رابطه جنسی معنایی ندارد. اگر می خواهید تصمیم درستی برای رابطه خود بگیرید، حتماً از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره بگیرید.

سلام من مدت۲سال با شخصی دوست بودم که ۲سال از من کوچیکتر هستن،البته یک‌مدتی بینمون فاصله افتاد و دوباره که سمتم اومدن پیشنهاد ازدواج دادن مدتی راجب تصمیمات و زندگی مشترک صحبت کردیم تا اینکه یک ماه پیش به خواستگاری اومدن و با مخالفت خانواده ایشون همه چی بهم ریخت فرداش یکم راجب این مسائل صحبت کردیم و از اون موقع بدون هیچ خداحافظی و حتی بحثی جفتمون سکوت کردیم کلافه شدم و همش استرس دارم و ناراحتم دوست دارم خودش برگرده سمتم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنمایی بفرمایین

سلام من سه سال پیش از طریق یکی از دوستام با یه اقا اشنا شدم یکسالی حرف میزدیم ک بعدش ایشون ازمن خواستگاری کردن باخانوادم درجریان گذاشتم اما بعد از دوسال رفتو امد و بحث باخانواده ,خانواده ی من راضی نشدن و همه چیزو بهم ریختن چون میگفتن از لحاظ مالی خانوادش از ما پایین تر هستن.اون اقاهم گفتن ک بااینکه براشون سخته اما همه چیزو تموم کنیم و فقط دوست ندارم برای همیشه از دستت بدم به عنوان دوست معمولی کنارم باش بااینکه اوایل خیلی خواهش کردم ک صبرکنن اما قبول نکردن ک من سه ماهه با ایشون رابطمو کاملا قطع کردم اوایل پیام میداد اما الان شده درحد چک کردن اینستاگرامم و اینکه هیچ علامتی از دلتنگی یا ناراحتی از ایشون نمیبینم مثلا بادوستاش بیرونه یا مسافرته یا مشغوله به کاراش و خیلی پست میذاشت و استوری و با دخترا تو کامنتا گرم میگرفت و صحبت میکرد انگار نه انگار اصلا منی توی زندگیش وجود داشتم که البته الان دوسه هفته ای هس که اینکارارو نمیکنه فعالیتش کم شده و چن روزیم هس ک استوریاش غمگینه نمیدونم به من ربطی داره یانه بخاطر منه یا نه اما واقعا کلافه شدم میخام برگرده⁦☹️⁩ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام مسلما تموم شدن یک رابطه طولانی مدت سخته و این سختی برای هردوتون وجود داره و خیلی وقت‌ها چنین رفتارهایی در فضای مجازی و … یک جور عکس‌العمل به این ناراحتی و از سر خشمه و می‌خواد وانمود کنه که یعنی من حالم خوبه… با این حال دو موضوع مهم جود داره. یک اینکه بدونید دوست معمولی بودن بعد از یک رابطه بلند مدت و تا زمانی که دو نفر بهم احساس دارند یک امر محال و یک کار اشتباهه. درباره برگرداندن ایشون هم اول باید ببینید مشکلات قبلی حل شدند یا نه و اصلا هدفتون از این برگرداندن چیه؟ آیا فقط از سر دلتنگیه یا برای ادامه رابطه هم برنامه‌ای وجود داره. پیشنهاد می‌کنم با کارشناسان دوره برگرداندن صحبت کنید.

سلام من با یه آقایی چهارسال رابطه داشتم من تویه سال آخر پزشکی قبول شدم و ایشون بم گفتن که بین من و پزشکی یکیو انتخاب کن منم کلی فکر نکردم و فقط بشون گفتم که نمیتونم یکی رو انتخاب کنم و ایشون گفتند که پس پزشکی رو انتخاب میکنی، تازه فهمیدم که این پرسش فقط یه امتحان بوده و منو ترک کردن، البته ناگفته نماند که من در طول این سالها خیلی اذیتشون کردم ولی واقعا دوسشون دارم الان دارم نابود میشم به خاطر اینکه میدونم الان چقد حالش بده و خودمم تا تهه عمرم آدم سابق نمیشم دارم از دلتنگی و عذاب وجدان و حس نداشتنش میمیرم باید چیکار کنم

من با یکی 7 سال دوست بودم .اخر تصمیم گرفتم برم الان مدام دلتنگشم چقدر سخته. مذام به اخرین بازدیدش تو واتساپ نگاه میکنم.چه کنم خدااااااا

سلام دوست گرامی وقتی در طی یک ارتباط تصمیم به تمام شدن رابطه گرفتید یعنی به این نتیجه رسیدید مزایا و منافع رابطه کمتر از مضرات و مشکلات رابطه هست بهتره در یک کاغذ تمام تصورات و تفکراتتان را بنویسد و با مسائلی که سبب شد رابطه را تمام کنید بررسی کنید ضم اینکه تایم تنها بودنتان را کم کنید.ورزش کنید و وقت بیشتری با دوستانتان بگذرانید راههای ارتباطی و شبکه های اجتماعی را هم بلاک کنید

سلام من مطالب وبسایتتونو ب طور دقیق خوندم یه سوالی داشتم. چند وقتی بود که یکی از پسرای فامیلمونو دوست داشتم از این که پسر خوبیه و با هیچ کسی نیست مطمئن بودم یه چند وقتی ام با هم در رابطه بودیم و اون دیگ میدونست دوسش دارم یه سری بهم گفت ک من نسبت بهت بی توجه نیستم و بهت فک میکنم و اینستاتو حذف نکن من درگیرت شدم یا یه کاری میکنم ازم خوشت بیاد یاام که یه کاری میکنم ازم متنفر شی از طرفی ام بهم گفته بود ک کسی تو زندگیش نیست و حتی رو پیجش تایپ کرده بود به انگیلسی تنها😂 بعد گذشت یه هفته بعد اون حرفاش بهش گفتم الان دیگ ما با همیم یا نه بعد گفت بهش فک نکنو در نهایتش وقتی از دستش دلخور شدم ازش خدافظی کردم ولی قصدم این نبود که همه چیو تموم کنم تا آن شدم ک سریع پیاممو حذف کنم تا سین نکرده و متاشفانه سین کرده بود گفت ببخشید که ازت پنهون کردم یکی دیگ ام خیلی دوسم داره خیلی وقته خیلی ام دوسم داره و نمیتونستم بهش خیانت کنم واسه همین زیاد بهت نزدیک نمیشدم و ازم عذر خواهی کرد. داره سه هفته از حرفای آخرش میگذره من همون جا اینستامو حذف کردم خیلی حالم بده خبری ازش ندارمو همش دارم به این فک میکنم ک راست گفته با نه. خیلی شرایط سختی دارم من سه سال دیگ کنکور دارم و الان دارم واسه کنکور میخونم دختر باهوشیم و دبیرستان استعداد درخشان درس میخونم خیلی ذهنم درگیره و نمیتونم درس بخونم بنظر شما من اشتباه کردم؟؟ اون حرفای آخرش راست بوده؟ امکان داره برگرده ؟ خیلی پسر آروم و ساده ایه خواهش میکنم کمکم کنید و بهم نظر بدید من تاحالا هیچ جایی کامنت نزاشته بودم ولی وبسایت شما اطلاعات کاملی داشتو کمکم کنید منتظرم.

دوست عزیز سلام

ایشون همزمان فرد دیگه‌ای رو دوست داشتند ولی برای با شما بودن هم تلاش می‌کردند! این به نظر شما چه معنی‌ای می‌ده؟؟؟ اصلا به نظرتون یک رابطه سالم این شکلی شروع می‌شه؟!

سنی که شما در اون هستید (نوجوانی)، زمان حساسیه؛ شما دارید دارید وارد زندگی بزرگسالی می‌شید ولی هنوز نشدید؛ یعنی اینکه خیلی نظرات و اهداف باثباتی ندارید و قطعا در طول زمان تغییر می‌کنه. اینکه در این سن از کسی خوشتون بیاد هیچ اشکالی نداره، اما دل بستن بهش بهتون آسیب می‌زنه چون معلوم نیست چهارسال دیگه همین نظرات رو داشته باشید. با توجه به توضیحاتی که دادید، بهتون پیشنهاد می‌کنم دست از تلاش برای ساختن آینده خوب برای خودتون بر ندارید. سعی کنید توجهتون رو به هدف و آیندتون بدید. وقتی زندگیتون به یک ثباتی رسید، اون موقع هست که می‌تونید وارد یک ارتباط سالم بشید و ازش لذت ببرید. این ارتباطی که شما گفتید (مخصوصا با این نوعی که شروع شده)، براتون آسیب‌زاست و حیفه دختر باهوشی مثل شما، به خاطر این موضوع از هدفاش جا بمونه. به امید موفقیتتون توی کنکور و سایر هدف‌هاتون برای زندگی …

اون گفت یکی دیگ ام دوسم داره ب نظر شما این ادبیات …… من فک میکنم اون حرفای آخرش دروغ بوده باشه و فقط میخواسته بیشتر از حد درگیرش نشم آخه یه موضوعاتی از قبیل اختلاف طبقاتی از این ها هم هست از اون گذشته از این که با کسی در ارتباط باشه هم عذاب وجدان داشت جوری ک من حسش میکردم.ممنونم ک راهنمایم کردید موفق باشید.

سلام, در محل کارم پسری از من خوشش میومد بعد از مدتی من هم ازش خوشم اومد و بهش نشون دادم. یه هفته بعد پیش همکارم که پشت سرم میشینه درد ودل کرد که با دوست دخترش بهم چون مدتها بود که به این نتیجه رسیده بودن جفتشون. من از داشتن دوست دخترش اطلاع نداشتم. بعد از ۳ هفته مرخصی اجباری الان که برگشتیم سرکار کلا رفتارش عوض شده! خیلی دوست دارم دلیلشو بدونم!

فرناز

سلام دوست گرامی متوجه منظور شما از تغییر رفتار نشدم یعنی مانند سابق علاقه ای نیست یا الان علاقه بیشتر هست؟ اگه به ایشان علاقه دارید با خودشان صحبت کنید و دلیل تغییر رفتارهایشان را پیگیر شوید

با عرض سلام و احترام در صورت بازگشت فرد چه رفتاری مناسب هست به گونه ای که نه طرف دلسرد شود و نه سهل الوصول به نظر برسیم؟ به عنوان مثال اگر درخواست دیدار کرد چه واکنشی مناسب تر خواهد بود؟ با تشکر

سلام .چطور کسی که یک سال تمام همه تلاشش به دست آوردن فرد موردنظر بوده یکهو فرداش به این نتیجه میرسه که ما بدرد هم نمیخوریم و باید رابطه را تمام کنیم و بعد از آن کلا آدم متفاوتی میشود گویی که دیگه اون آدم را نمیشناسه؟؟

سلام دوست گرامی بعضی وقتها افراد پس از کلی تلاش و زحمت برای رسیدن به مطلوب خسته میشونند و اگر واقعا متوجه تفاوت بین ذهنیت و واقعیت خودشان هم بشونند بیشتر این حس رو دارند.بهتر هست با خود ایشان صحبت کنیدو در مورد حسی که به سراغش امده از اون توضیح بخواهید.دانستن اینکه چرا اینهمه تغییر کرده و کجا دلیل تغییرات شما بودید خیلی کمکتون میکند تا بتوانید رابطه را درست کنید

وقتی حاضر نمیشند به هیچ روشی با من حرف بزنند و میگن که برو پی زندگیت من چجوری با ایشون حرف بزنم ؟؟

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/Why-Take-Time-and-Invest1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-does-this-course-help.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/بلاک-1-1.mp3Downloads-icon


https://lovesradio.com/wp-content/uploads/How-we-help-you-get-back-your-love-1.mp3Downloads-icon

شکست عشقی در مردان، شکست دردناک در عشق است. شکست عشقی در مردان رویدادی بسیار رایج است و هر مردی ممکن است یک بار در زندگی خود با شکست عشقی مواجه شود. بر خلاف باور خانم ها جدای شدن از یک رابطه برای یک مرد اصلا ساده نیست.

حتی اگر مردان خود تمام کننده عشق باشند همچنان احساس شکست عشقی را دردناک تجربه می کنند.

بعضی معتقد هستند شکست عشقی در مردان به مرور زمان حتی ممکن است افزایش پیدا کند.

شکست عشقی در مردان نیز شباهت چندانی با زنان ندارند. اما به دلیل بعضی شرایط سخت ممکن است مردان بیشتر از زنان تمام کنده ارتباط باشند.

فرق نمی کند که شما تمام کننده هستید یا طرف مقابل تمام کننده رابطه بوده به هر حال باید بدانید اگر هدف ازدواج یا حفظ آن را داشته باشید می توانید حتی بعد از شکست عشقی مجدد عشق خود را بازگردانید.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

در پایان این مطلب مقالاتی در مورد بازگشت قرار داده ام.

به هر حال اگر تصمیم خود را گرفته اید و قصد دارید با پشت سر گذاشتن عشق سابق شکست عشقی خود را بهبود دهید پس این مطلب را تا انتها بخوانید.

باورها نقش مخربی بر عبور از شکست عشقی در مردان بازی می کنند. البته همانطور که بیشتر اشاره کردم این موضوع فقط مربوط به مردان نیست بلکه مربوط به همه انسان ها است.

همه انسان ها رویدادهای گذشته را در ضمیر ناخودآگاه ذخیره می کنند تا ساختار باورها را تشکیل دهند.

شعرهای عاشقانه، فیلم ها و ترانه های رمانتیک به بخشی از زندگی تبدیل می شوند و دیدگاه های مختلف را درباره ی شکست عشقی در مردان، جدایی، روابط و عشق های بی هدف شکیل می دهند.
آهنگ ها یا فیلم های عاشقانه ذهن مردان را با باورهای جدید درباره ی شکست عشقی در مردان برنامه ریزی می کنند تا افراد تصور کنند جدایی از عشق سخت و غیرممکن است.

درحالی که مطالعات و تحقیقات علم روانشناسی نشان داده است هر کسی با دنبال کردن مراحل درست به راحتی می تواند از شکست عشقی عبور کند.

مردانی که نتوانند در مدت کوتاه از شکست عشقی عبور کنند یا پس از مدتی مجدد به طرف مقابل فکر کنند مردانی هستند که ممکن است در رابطه خود نیز ضعیف باشند و اعتماد به نفس کافی را از خود نشان ندهند.

همین امر خود باعث چرخه بازگشت و جدایی می شود. یعنی این مردان چه موفق به بازگرداندن عشق خود شوند چه وارد رابطه ای دیگر، مجدد شکست عشقی را تجربه خواهند کرد.

در ادامه به باورهای غلطی اشاره خواهم کرد که در مردان موجب شکست عشقی می شود.

براساس تعریف علمی عشق احساسی است که با آزاد شدن مواد شیمیایی خاصی در بدن تجربه می شود.

این مواد شیمیایی زمانی در بدن فرد آزاد می شوند که با شخصی مطابق با بیشترین معیارهای موجود در ضمیر ناخودآگاهش رو به رو شده و ارتباط برقرار کند.

این معیارها بر اساس تجربیات گذشته، موقعیت های مختلف زندگی و رابطه با خانواده در ضمیر ناخودآگاه شکل می گیرند.(نگاه کنید به روانشناسی عشق).

اگر مردان می خواهند از شکست عشقی خود عبور کنند باید با دلایل علمی و باورهای صحیح در مورد عشق رو به رو شوند.

در ادامه به حقایت علمی و حقایت روانشناسی در مورد عشق اشاره می کنم ( این واقعیت ها برای همه انسان ها مشترک است):

اگر باورهایتان را اصلاح کنید، عشق واقعی را درک کنید و اجازه ندهید رسانه ها ضمیر ناخودآگاهتان را به شکل مخربی برنامه ریزی کنند به راحتی و در مدت زمان ناچیزی می توانید از عشق های یکطرفه، بی هدف و بی سرانجام و شکست عشقی عبور کرده و آن را فراموش کنید.

اگر بتوانیم باورهای صحیح را با اشتباه جایگزین کنیم می تواینم از عشق های بی هدف فاصله گرفته و درک واقعی از عشق پیدا کنیم.

شاهین زند – محقق و پژوهشگر.

سایت نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که  به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین  مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. عضویت در صفحه اینستاگرام شاهین زند

آیا می خواهید بیشتر بدانید؟

شکست عشقی – چرا باید در مورد شکست عشقی بدانیم

شکست عشقی در زنان چگونه است

بعد از جدایی چه باید کرد – بایدها و نباید ها بعد از جدایی

شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی

تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه با هدف ازدواج

چرا نباید حسرت گذشته را بخوریم – رهایی از حسرت

می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008

انتقادات و شکایات

shahinzand18@gmail.com

اینستاگرام شاهین زند

     شماره تماس:  03136201013       از ساعت 9 صبح الی 5 عصر

 آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11

ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

 

 

.                   قوانین و مقررات

 

سلام

دختری ۲۳ ساله هستم و مشغول تحصیل و مجرد‌. ماجرا برمیگرده به وقتی که بیست و یک ساله بودم، خانواده ما کلا ارتباط فامیلی زیادی دارن با هم، از قضا همدیگه رو زیاد میدیدم. تو گروه بچه های هم سن و سال دو تا برادر دو قلو بودن که یک سال و خورده ای از من کوچیکتر بودن، خانواده خوبی بودن و کلا آدم های اجتماعی و اهل ساز و موسیقی.

تا اینکه من متوجه شدم یکی از اون پسرها مدتیه انگار بیشتر بهم توجه میکنه یا نگاه میکنه، طبیعتا فکر کردم خیالاتی شدم بعد از طریق واسطه و حتی اون آقا پسر متوجه شدم که بهم علاقه پیدا کرده. حتی ازم خواستگاری کرد منتها خانواده ها مخالفت کردن، بیشتر خانواده خودم، بخاطر سن کم ایشون و خودمم مخالفت کردم چون عاشقش نبودم.

از اون موقع ارتباط خانوادگی مون با اون ها کمتر شد و منم دو سه بار بیشتر ندیدمش و زیاد پیگیر نشدم. اما خب همه فامیل میدونن و حتی یه آشنا باهام صحبت کرد این آقا بعد اون ماجرا یه مقدار افسرده شده و حتی توی جمع زیاد نمیره و گاها سیگار میکشه، خیلی تو خودشه و اصلا به دخترهای دیگه توجه نداره!، مثل اینکه هنوز عاشق هستش و همه هم اینو میدونن، از فامیل و دوست و آشنا! 

راستش من هیچ وقت حس خاصی بهش نداشتم، خیلی عادی و الان هم در شرف ازدواج با کسی هستم که دوستش دارم منتهاش شرایط اون آقا واقعا ناراحتم کرد چون از یکی از آشناهامون که خیلی با هم دوستیم در واقع مثل یه رازه، بهم گفت دختر خاله ش که حدود دو سال از این آقا کوچیکتره و منم دیدمش خیلی زیبا و متین و با کمالاته بهش علاقه داره ولی بخاطر حیای دخترونه ش پیش قدم نمیشه و چند باری با دختر خاله ش به مهمونی هایی که این آقا رفته هم رفته.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

منتها ایشون هیچ توجهی بهش نداره! راستش واسه هر دوشون ناراحت شدم ولی خب منم حق انتخاب داشتم و چون سن آقا کم بود فکر میکردم حسش رو فراموش میکنه یا این هوسه و یه روز واقعا عاشق میشه، یه عشق دو طرفه!

پس لطفا منو سرزنش نکنید چون ما هیچ رابطه ای با هم نداشتیم که من ول کنم و این حرف ها.‌‌ اما سوال من اینه؛

یعنی این آقا نمیتونه دوباره عاشق بشه؟، چرا به دختری که دوسش داره و انقدر هم خوب و زیباست بی توجهه؟، در واقع من کاری از دستم بر نمیاد، در شرف تاهلم نبودم بازم کاری نمیشد بکنم، خیلی دوست دارم این علاقه از سرش بپره و عشق دو طرفه رو تجربه کنه؟ یعنی نمیشه دوباره عاشق شد؟

اون دخترم طفلی گناه داره، امیدوارم هر دوشون عشق و آرامش رو تجربه کنن، چون من معتقدم برای عشق اول لزوما نمیتونه عشق آخر باشه!، شما چی فکر میکنید راجع به این پسر و دختر!؟

شکست عشقی در آقایان :

پسران بعد از چند وقت عشق خود را فراموش می کنند؟

پسری که خاطرخواهم بود رو نا امید کردم ، حالا پشیمون شدم

آقا پسرتون تشریف نمیارن برای خواستگاری مجدد

چطور میتونم بهش بفهمونم که از رد کردنش پشیمونم؟

چکار کنم که دوباره بیاد خواستگاریم ؟

فراموشی عشق اول برای آقایاون سخت تره یا خانم ها ؟

میخوام به برادر متاهلم کمک کنم عشق قدیمیش رو فراموش کنه

اگه ازدواج کنم می تونم عشق سابقم رو فراموش کنم ؟

شکست عشقی و تاثیرات آن بر زندگی آینده یک مرد

مرتبط با عشق یک طرفه :

زخم خورده ی عشقی یک طرفه

نمی دونم چطور به پسر مورد علاقم بفهمونم که عاشقشم

فقط می خوام بدونه که عاشقش هستم، می دونم بهش نمیرسم

چرا عاشق یه نفر شدم که میدونستم هم کفو من نیست

به صورت یک طرفه عاشق پسرهای جذاب میشم اما …

به صورت یک طرفه عاشق یه مدل شدم

اگه قرار نبود بهش برسم، پس چرا عاشقش شدم؟

خیلی سخته آدم عاشق کسی باشه و نتونه اقدامی بکنه

عاشق یکی از زن های بازیگر سینمای ایران شدم

ی چیزی فک کنم ممکنه گیجتون کنه دوستان دختری که اون اقا رو دوست داره ،دختر خاله ی ایشون نیست دختر خاله دوست من هست که با اون اقا هم فامیلن .

زندگی ما ادم ها پر از خواستن و نخواستن هایی که بعضی هاشون میشن و بعضی هاشون نمیشه.من بشخصه عادت کردم به این نشدن ها.چه توی مسائل احساسی،عاطفی چه مسائل مادی .این آقا پسر با ازدواج شما داغون میشه ،میتونه برای رفع ناراحتیش بره سراغ دختر بازی و… یا اینکه رو توانمند کردن خودش تمرکز کنه جوری که حتی شما بعدا ته دلتون افتخار کنین که یه روزی شما رو دوست داشته.امیدوارم جفتتون توی زندگیتون موفق باشین

چرا به دختری که دوسش داره و انقدر هم خوب و زیباست بی توجهه؟

به همون دلیل که شما بهش بی توجهی 

عاشقش نیس

عشق دو طرفه کم پیش میاد

شماکاملا حق انتخاب داشتی عذاب وجدان نداشته باش لطفاعزیزم

شخصی که به خاطرهمچین موضوعی تواین سن کم سیگارمیکشه ضعیفهچگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

ازکجامعلوم که ازقبل سیگاری نبوده؟

یه جوری به همون واسطه بسپار یاخودت یه جوری وارد عمل شو که اون دوتارم بهم جوش بدی بلکه باهم ازدواج کنن

اگه مهمونیای مشترک خانوادگی بین شما واون اقا واون دخترخانم هست

بایدهمه سعیتوبکنی که اون دختر خانم روببری بالا 

ازش تعریف کنی تحسینش کنی

یه جوری توجه اون اقاروبهش جلب کنی

اینکه درنظر اون اقا کاری کنی که اون خانم برتربه نظربرسه هیچ اتفاقی درزندگی شخصیت نمیفته

اون عذاب وجدانتم ازبین میره

سلام.

 

گیرم که پسر شود دوباره عاشق 

از عشق پسر تو را چه حاصل 

 

چون شما اون موقع که ازتون خواستگاری کردن, بنا به دلایلی که قابل قبول و قابل درک هست,ددیگه تکلیفی متوجه تون نیست و اگه هم به خاطر ازدواج نکردن اون پسر, ناراحت میشید, این یه حس طبیعی و انسانی هست  .

 

از طرف دیگه, ما نمی تونیم به صورت قطعی بگیم که اون پسر دوباره عاشق میشه یا نه.

چون آدما باهمدیگه تفاوت دارن و بعضیا ممکنه بتونن دوباره عاشق بشن و بعضیا ممکنه نتونن دوباره عشق رو تجربه کنن.

 

صرف زیبا بودن دختر خاله اون پسر, نمی تونه دلیل قانع کننده ای باشه برای عاشق شدن اون پسر. و قطعا یه چیزای دیگه هم براش ملاک بوده که شما رو دوست داشت.

 

ضمن اینکه همونطور که اون دختر طفلی گناه داره, این پسر طفلی هم گناه داره و اگه به خودتون حق میدید که وقتی به یکی علاقه ای ندارید, قبولش نکنید ؛ به اون پسر هم حق بدید که وقتی دلش با یه دختر دیگه نیست, بهش توجه کنه.

 

چون اگه دلایل شما برای ازدواج نکردن با اون پسر منطقیه, حتما اون پسر هم دلایلی برای خودش داره که مانع توجهش به دختر خالش میشه.

 

موفق باشید 

والا چه عرض کنم 

اول . شما تقصیری نداری

دوم. اون دختر خاله هم تقصیری نداره

سوم. این اقا با واسط اومده جلو تقصیری نداره تا اینجا اما سیگار کشیدنش نشون دهنده مشکلات روانیه

به نظرم شما به هیچ وجه ارتباطات از طریق واسطه هم نگیرید ممکنه براش خبر ببرن بنده خدا امیدوار بشه الکی…

ببین خانم همینطور که شما عاشق اون اقا نبودی و بهش نه گفتی خب اون اقا هم عاشق دخترخالش نیست مثل همینقدر سادس ممکنه اون دختر خاله زیباترین دختر زمین باشه اما این اقا عاشق کس دیگه ای بوده ولی خب تنها زمان مشکل رو حل میکنه … باید خانواده اش کمکش کنن و دور برش رو شلوغ کنن ،،، ارتباطاتش رو بیشتر کنن تا کم کم از فکر شما بیرون بیاد.

 

خانوم چرا منطق ندارید ؟

 

شما چرا به اون آقا بله نگفتی ؟ اون آقا گناه نداشت ؟!

 

خوب همینه دیگه

این آقا هم به اون دختر علاقه نداره

 

وقتی شما به کسی علاقه نداشته باشی ، طرف اگه دستش رو پر از عسل کنه و توی دهان شما بذاره ، بازم شما بهش علاقه نداری و فرقی نمی کنه

ای بابا چقدر چونه خانم ها رو میزنید حالا یه بار نشد بگید یه واسطه پیدا کن این اقا رو برسون به اون خانم ولی برای خانمه باید ببریدش بالا پیش چشم اقا ، ولی خانم اگه نخواست یعنی نخواست …

یکم انصاف دیگه

سلام 

ما تا جایی اجازه داریم به دیگران کمک کنیم که به خودمون آسیب نزنیم. 

شما حق انتخاب داشتین، به اون آقا هم نه قولی دادین، نه باهاش ارتباط داشتین، پس شما مقصر اتفاقاتی که می افته نیستین.

شما مسئول نوع بر خورد دیگران با نا کامی هاشون نیستین. 

الان مهمترین  وظیفه تون اینه که واسه خوشبختی و خوشحالی خودتون و همسرتون تلاش کنین،فقط همین. 

 

دوستان من قصد دخالت در زندگی اون اقا یا اون دختر خانمو ندارم! صرفا برام سوال پیش اومد که پسرا میتونن دوباره عاشق بشن یا نه؟اگه دختری عاشقش باشه میتونه محبت اون پسرو بدست بیاره یا نه؟ چون من شاید علاقه خاصی به ایشون نداشته باشم ولی خب بخاطر افسردگی و تنهاییش ناراحت شدم و دلم میخواد ایشونم خوشبخت بشه همین.من هیچ کار خاصی قرار نیست بکنم صرفا سوال مطرح کردم.

شما بهترین کار ممکن رو کردید … شک نکن

و بزرگترین کمک زندگی اون پسرو بهش کردید… چون عشق یکسره فقط مایه دردسره

 

اونم وقتی شما ازدواج کنید بالاخره متوجه میشه که توهم پوچی که از شما واسه خودش ساخته ادامه دادنی نیست و باید تمومش کنه … واقعا این پسرایی که با دختری تو هیچ رابطه ای نبودن و فقط توهم برای خودشون ساختن خیلی بچه هستن و اصلا صلاحیت ازدواج ندارن … من بیشتر دلم واسه دختر خاله دوست شما میسوزه که عاشق این پسر شده و اونم داره اشتباه میکنه

 

بزرگترین اشتباه شما الان میتونه این باشه که بخواید اون دختر و پسرو بهم برسونید درحالیکه کاملا مشخصه هیچکدوم صلاحیت ازدواج ندارن فعلا

 

باید همین بی توجهی رو ادامه بدید و ازدواج کنید … اون پسر هم بالاخره سنش بالاتر میره و از این خیالات بیرون میاد و به اطرافش توجه میکنه و کس دیگه ای رو (شاید همون دختر خاله) پیدا میکنه بالاخره و شمارم فراموش خواهد کرد

 

اون عشقی که جایگزین کردنش سخت و شاید حتی ناممکنه، عشقی هست که واقعا وجود داشته!! مثلا زن و شوهر و یا نامزدی هایی که دو طرفه عاشق هم بودن و مثلا یکیشون فوت میکنه! توهم و خیالات که اسمش عشق نیست!

اینم شد سوال!؟

اینکه ازت خاستگاری کرده و نه گفتی؛ دلیل ای بر این نمیشه براش دلبسوزونی و زنش بدی!

 

نه گفنن حقته ولی دلسوزی و تحقیر کردنش کار درستی نیست!

 

از این مهم تر اینکه این تفکرات بی پایه در شکل گیری و رشد رابطه ت با نامزدت مشکل سازه.

 

هیچ گناه و مسولیتی نداری پس وجداتت آسوده باشه و بدون بهترین تصمیم رو گرفتی. 

 

 

خب شما که جوابتون نه بوده‌….

اون خودش از پس خودش بر میاد….

همه باید از پس خودشون بربیان وگرنه نابودن!

عذاب وجدان هم نداشته باشین…

اگه کسی به خاطر نه شنیدن بره سیگار بکشه و زندگیش از حالت عادی خارج بشه تقصیر ما نیست!هرچند که آدم میتونه کمک کنه اما این چیزی نیست که شما بخواین کمک کنین اون خودش باید به خودش کمک کنه…مثلا با مراجعه به روانشناس.

شما کاملا خودتونو کنار بکشید وقتی علاقه ای بهشون ندارید….

موفق باشین.

بستگی به شدت شور و هیجانش داره 

عموماً میشه 

آبا از آسیاب بیافتن

ممکنه با افزایش آگاهی یا بهتر شناختن فرد مورد نظر بشه ازش دل کند

اون تصور به واقعیت نزدیکتر شه…

تجربه شخصی بود 

چرا نتونه دوباره عاشق بشه ؟هم عاشق میشه هم زن میگیره پسر خاله من می گفت عاشقتم میمرم برات از7 سالگی تا 23سالگی من ساده فکر می کردم میاد خواستگاریم داداش مجرد بزرگتر داشت یه روز خاله ام زنگ زد بیاین بله برونش از داداشش جلو زده! تمام، کو عشق؟ چون شرایط مالی ما خوب بود و نمیتونست توقعات پدرم رو براورده کنه زد زیر کاسه کوزه عشق حتی بعد از ازدواجش بی خود و بی جهت به من خیره میشد تو مهمونی جایی که می دیدمش نمی تونستم سرم رو بالا بیارم چون چشم تو چشم می شدیم ، نمی فهمیدمش چه مرگش بود زنش بغلش نشسته بود همون باعث شد دیدم نسبت به پسرا منفی بشه

انسان ها در تمام طول زندگی خود از کودکی تا پیری نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن دارند ، عشق یک واقعیت است که برای تمام انسان ها در طول زندگی پیش می آید که نمی توان آن را نادیده گرفت . عشق موجب شادابی می شود البته گاهی نیز ممکن است دردناک ترین اتفاق زندگی فرد باشد .

شکست عاطفی یا همان شکست عشقی در زندگی هر کسی یک تجربه تلخ است که ممکن است برای افراد اتفاق بیفتد ، از دست دادن یک رابطه عشقی مشکلات روحی از جمله غم ، افسردگی ، خشم ، گوشه گیری ، اضطراب و نا امیدی را برای فرد به وجود می آورد .

مشکلات روحی به وجود آمده پس از شکست عشقی در زندگی فرد بسیار تاثیر می گذارد به طور مثال باعث اختلال در زندگی روزمره او ، مشکلات کاری ، تحصیلی و اجتماعی فرد می شود . همانطور که گفتیم از اصلی ترین ضربه های شکست عشقی مشکلات روحی و عاطفی است که فرد به آن دچار می شود .

طبق گزارشاتی که توسط وزرات علوم اعلام شد 22% دانشجویان در سال 1383 و 21% در سال 1384 رابطه عشقی خود را از دست داده اند . در واقع یکی از دردناک ترین و معمول ترین تجربه های سوگواری ، شکست عاطفی است . این تجربه در دوره جوانی یکی از بزرگترین ضربه های عاطفی است .

شاید تاکنون دیده باشید زمانی که از افراد در مورد حوادث تلخ و دردناک زندگی آن ها سوال می شود ممکن است به شکست عشقی خود اشاره کنند زیرا عشق و جریان های پس از آن از مهم ترین اتفاقات زندگی هر نوجوانی است .چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

زمانی که فردی در زمان خواستگاری یا پیشنهاد ازدواج از طرف مقابل خود جواب منفی می شود یعنی او دچار شکست عاطفی شده است ، شکست عاطفی یا شکست عشقی یکی از مسائلی است که ممکن در دوره جوانی برای افراد اتفاق بیفتد که از تجربه های تلخ این دوران است .

شکست عشقی شامل جدا شدن مرد و زن از یکدیگر ، بهم خوردن رابطه عشقی زوجین ، از دست دادن یک رابطه عاطفی و رمانتیک است . می توان گفت شکست عاطفی حالتی از دلزدگی ، تحقیر شدن ، سرکوب کردن احساسات و طرد شدن است که فرض کنید طرف تمام انرژی ، زمان و وقت خود را صرف یک نفر کرده است و طرف او را طرد می کند .

در این هنگام که شخص رابطه عشقی خود را از دست داده است دچار حالت هایی همچون ناراحتی ، غصه ، گریه ، نا امیدی ، انزوا و گوشه گیری ، افسردگی و در نهایت نفرت می شود .

 

 

 

بعد از شکست عشقی افراد به دلیل غم و ناراحتی زیادی که دارند دچار حالت هایی می شوند که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد .

اختلال در خواب

احساس سرخوردگی و دلزدگی 

بدبینی نسبت به دیگران و جنس مخالف

احساس خورد شدن 

نا امیدی نسبت به زندگی و آینده

احساس گناه برای شکست عشقی

احساس پوچس و درماندگی

تغییراتی در میل جنسی

از بین رفتن علاقه و انگیزه در انجام کارهای روزمره

افکار خودکشی و حتی در موارد شدیدتر اقدام به خودکشی می کنند

بی حوصلگی و خستگی

از دست دادن تمرکز

احساس نفرت و بدبینی نسبت به خود

تمایل به انزوا و گوشه نشینی در خانه

احساس خشم و پرخاشگری

مشکلاتی در تغذیه یا همان اختلال در تغذیه ( کم شدن یا زیاد شدن اشتها )

هر چند شکست عشقی سخت است ولی برای اینکه بعد از شکست عشقی یا شکست عاطفی بتوانید به زندگی عادی برگردید  نیاز دارید به خودتان کمک کنید و یک سری چیز ها قبل از شروع رابطه جدید یاد بگیرید و همچنین برای درمان خود کارهایی از قبیل به خودتان اجازه دهید که ناراحت باشید ، برای شکست عشقی احساس گناه نکنید ، خودتان را سرگرم کنید ، به سرعت وارد یک رابطه جدید نشوید ، برای خود هدف مشخص کنید و به آینده فکر کنید .

بیشتر بخوانید : راه حل هایی برای درمان شکست عشقی

 

 

شاید تا به حال نشنیده باشید که زنان بیشتر از مردان در شکست عشقی اذیت می شوند و ضربه می خورند اما تحقیقات انجام شده بر روی این مسئله نشان دهنده این است که بر خلاف تصور عموم مردان بیشتر از شکست عاطفی رنج می برند تا زنان .

زنان به این دلیل که از حمایت اجتماعی که شامل حمایت دوستان و خانواده است برخوردار هستند اما مردان از این حمایت برخوردار نیستند ، به همین دلیل شکست عشقی برای آن ها بسیار دردناک تر و تکان دهنده تر از زنان است . همانطور که می دانید مردان خیلی کمتر از زنان به دیگران اعتماد می کنند .

زمانی که مردان علائم عاشق شدن را نشان می دهند ، فقط با یک زن رابطه صمیمانه و عاشقانه دارند و او را محرم و رازدار خود می دانند . در نتیجه اگر این رابطه قطع شود و به انتها برسد از نظر احساسی و عاطفی خیلی دچار شکست می شوند و احساس تنهایی می کنند حتی اگر بروز ندهند .

از دست دادن یک رابطه عشقی برای مردان خیلی استرس زا هست به همین دلیل آن ها ترس از دست دادن طرف مقابل خود را همیشه دارند در نتیجه از رابطه احساسی خود بیشتر از زنان نیز لذت می برند و همچنین دوام و کیفیت رابطه برای آن ها خیلی اهمیت دارد .

شکست عشقی در زنان معمولا با افسردگی همراه است در حالی که شکست عشقی در مردان بیشتر با مصرف الکل و مواد مخدر است ، همچنین می توان گفت مردان به خیانت نیز بیشتر از زنان حساس هستند .

 

 

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

زمانی که شکست عشقی شدید باشد فرد دچار علائمی می شود که تا پیش از آن وجود نداشته است به طور مثال عملکرد فرد در زمینه های مختلف مانند تحصیل ، کار یا حتی ورزش ضعیف می شود ، فرد دچار مشکلات روحی ، روانی و اجتماعی می شود .

فرد تا زمانی که بتواند با موضوع شکست عاطفی کنار بیاید این نشانه ها را دارد همچنین دچار افسردگی ، تمایل به انزوا و گوشه گیری ، غم ، گریه ، خشم ، نا امیدی ، افسردگی ، احساس طرد شدن ، احساس پوچی ، مختل شدن کارهای روزانه ، تغییراتی در میل جنسی و مشکلات عاطفی می شود .

در ادامه بخوانید : آیا دوران کودکی بر عشق جوانی تاثیر دارد

 

 

✔️ در واقع لازم است بدانید که بر خلاف تصور عموم پسرها از شکست عشقی بیشتر ناراحت شده و رنج می برند که در متن مقاله دلیل آن نیز بیشتر توضیح داده شده است .

✔️ زمانی که پسرها به شکست عشقی دچار می شوند علائمی مانند احساس سرخوردگی ، احساس پوچی ، بی حوصلگی و غیره دارند که در متن مقاله علائم بیشتری توضیح داده شده است .

✔️ در واقع افرادی که به شکست عشقی دچار می شوند نشانه هایی از جمله افسردگی ، اختلالات خواب و تغذیه ، احساس غم و اندوه و غیره داشته که در متن مقاله بیشتر به جزئیات آن پرداخته شده است .


علائم اختلال دو قطبی

درمان اضطراب

جبران خیانت به همسر

بیماری اختلال شخصیت پارانوئید چیست

هیپنوتیزم چیست

کاهش اضطراب و استرس در دانش آموزان

راه های کاهش استرس

علائم افسردگی چیست

بهبود شیوه یادگیری

هفته بیست و یکم بارداری

مصاحب یک سایت روانشناسی درباره موضوعات کودک ، خانواده ، ازدواج ، روان شناسی فردی و شغلی است . محتوای مقالات سایت بر اساس کتب روانشناسی معتبر و توسط کارشناسان و روانشناسان مجرب تولید می شود . امید است که با مطالعه محتوای تولید شده در این سایت مشکلات شخصی ، خانوادگی و اجتماعی کاربران مرتفع شود

تمامی حقوق برای این سایت محفوظ است.

مطالب پر بازدید

 

 اگر در میان اطرافیانتان افرادی می شناسید که در رابطه عشقی شان دچار شکست شده اند با این روش ها با آنان رفتار و برخورد کنید چون از لحاظ روحی این افراد بسیار حساس و رنجور هستند.


چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

شکست خوردن در عشق و رابطه یا شنیدن جواب نه از کسی که دوستش داریم، یکی از شایع‌ترین اتفاقاتی است که برای هرکسی در طول زندگی ممکن است پیش بیاید؛ اما این دفعه این اتفاق برای شما نیافتاده بلکه یکی از دوستان نزدیکتان از محبوبش نه شنیده یا رابطه عاطفی‌اش بعد از مدت‌ها به هم خورده و حالا کشتی آرزو‌هایش را غرق شده می‌داند.

مینو شیرین‌بیان، کار‌شناس ارشد روان‌شناسی  نوشت: او با حالی به هم ریخته و ناراحت پیش شما آمده و شما را محرم راز خود دانسته و سفره­ی دلش را برایتان باز کرده است. در این مواقع چه کار می‌کنید؟ آیا تا به حال فکر کرده‌اید اصلا چه چیزهایی باید به او بگویید؟ و با انجام دادن و انجام ندادن چه کارهایی می‌توانیم به او کمک کنیم که راحت‌تر این دوره سخت را سپری کند؟ !

چه کارهایی کنیم؟

1-بپذیرش!

قبل از هر چیز سعی کنید شرایط روحی او را درک کنید. او واقعا ناراحت است. نه شنیدن از کسی که دوستش داریم، در تمام حالات برایمان ناراحت کننده است. هریک از ما فکر می­کنیم قضیه عشقمان سوزناک‌ترین و پرماجرا‌ترین قضیه عاشقانه­ی دنیاست و هیچ­کس دیگری نمی‌تواند این را بفهمد. پس بهتر است این اصل را در ذهن داشته باشید. به احساس دوستتان احترام بگذارید و با آغوش باز او را بپذیرید. سعی کنید بستری فراهم کنید که بتواند با خیال راحت با شما صحبت کند.

2-گوش کن!

قبل از اینکه به این فکر کنید که چه چیزهایی به او بگویید، یادتان باشد در این مواقع نقش اولیه شما سنگ صبور بودن است. بنابراین شنونده­ی خوب بودن، بهترین کمکی است که به او می‌کنید. صحبت کردن در مورد این رابطه و حتی بیان جزئیات به دوستتان کمک می‌کند احساس سبکی بیشتری پیدا کند. وقتی حرف می‌زند با تمام وجودتان گوش کنید نه با حالتی خسته و یا در حالی که خمیازه می‌کشید. اجازه دهید صحبت کند. مدام وسط حرفش نپرید. او هنگام حرف زدن مطمئنا هیجاناتی را تجربه خواهد کرد. ممکن است غمگین شود و یک دفعه بزند زیر گریه یا حتی خشمگین شود و با خشم در مورد خودش و یا طرف مقابلش صحبت کند. سعی کنید با گوش دادن به او اجازه­ی برون­ریزی هیجاناتش را بدهید. اگر می‌خواهد گریه کند، مانع اشک ریختنش نشوید.

3-راز دار باش!

او سفره دلش را پیش شما پهن کرده و خیلی از حرف‌ها و احساساتی که کاملا محرمانه بوده را به شما گفته است. بنابراین به اعتمادی که به شما کرده احترام بگذارید و واقعا رازدارش باشید. نباید اجازه دهید قصّه عشق و جدایی دوستتان، نقل مجالس شود.

4-او را از گوشه اتاق بیرون بیاور!

سعی کنید تشویقش کنید که در حال پیاده­روی با هم صحبت کنید. اجازه ندهید مدت زیادی را در خانه تنها بماند. اگر دیدید او بعد از گذشت مدتی هنوز هم بیشتر اوقاتش را در خانه می‌گذراند، دست به کار شوید و او را به جمع‌های دوستانه بکشانید. یکی دو تا از دوست­های قدیمی و مشترکتان را پیدا کنید و برای یک مسافرت کوتاه یک کوهنوردی یا حداقل یک دورهمیِ معمولی برنامه‌ریزی کنید. سعی کنید خوش بگذرانید و در جمع در مورد این ماجرا و جدایی و دلایلش و… حرفی نزنید.

5-خطر سیگار و مواد مخدر را جدّی بگیر!

یکی از کارهای خطرناکی که ممکن است دوستتان برای فراموشی غم عشقش انجام دهد، روآوردن به سیگار، الکل و انواع قرص‌های آرام بخش و مواد مخدر است. اگر این رفتار‌ها از او سرزد، سعی کنید او را از محیط‌هایی که دسترسی به این مواد برایش آسان است، کاملا دور کنید. برای بهتر شدن حالش به او پیشنهاد رفتن به باشگاه ورزشی، دویدن و یا کوهنوردی بدهید. اگر بتوانید او را در رفتن به باشگاه با خودتان همراه کنید، موفقیت بزرگی به دست آورده‌اید.

6-کمک کن به دنیای واقعی برگردد

ممکن است دوستتان به آهنگ‌های غمگین، شعرهای عاشقانه و فیلم‌های رمانتیک رو بیاورد و هم زمان به خاطرات عشق از دست رفته فکر کند. اگر دیدید دوستتان بعد از گذشت مدتی همچنان به این کار ادامه می‌دهد، سعی کنید او را از دنیای فاتنزی این فیلم­های رمانتیک بیرون بکشید. فیلم­هایی با محتوای متفاوت را با هم ببینید و آهنگ‌هایی جدید به او پیشنهاد دهید.

7-به او پیشنهاد بده از روانشناس کمک بگیرد

اگر احساس می‌کنید حالت غمگینی دوستتان دارد به درازا می‌کشد، افکاری برای آسیب‌زدن به خودش دارد، نمی‌تواند وظایف شغلی یا تکلیف‌های تحصیلی‌اش را درست انجام دهد و خلاصه نمی‌تواند به راحتی از این مرحله بگذرد، سعی کنید او را قانع کنید پیش یک روانشناس یا مشاور مجرب برود. در این مواقع یک متخصص خیلی بهتر به او کمک خواهد کرد.

چه کارهایی نکنید

1- نصیحت نکن!

گفتن جملاتی مانند «من از اول می‌دانستم کارتان به این روز می‌کشد» یا «تقصیر خودت بود چند بار بهت گفتم…» دردی از او دوا نمی‌کند. با گفتن این جملات شما خودتان را دانای کل فرض کرده‌اید و دارید از بالا به پایین نگاه می‌کنید. خوب است بدانید شما با این حرف‌ها عزت نفس آسیب دیده دوستتان را نشانه گرفته‌اید و دارید به جای کمک کردن به او آسیب بیشتری می‌زنید. اتفاقی است که افتاده؛ حالا اینکه «او مقصر بوده یا نبوده»، «طرف مقابلش فرد مناسبی بوده یا نه» چه چیزی را عوض می‌کند؟! او از شما سرزنش و نصیحت کردن نمی‌خواهد. با شما حرف نزده که او و کار‌هایش را قضاوت کنید و بگویید چه کسی مقصر است. او یک سنگ صبور همدل می‌خواهد.

2- جایگزین پیشنهاد نده!

متاسفانه دوستان گاهی دایه مهربان‌تر از مادر می‌شوند و به او پیشنهاد می‌دهند فرد دیگری را جایگزین کند و حتی ممکن است مورد جدیدی را برای آشنایی معرفی کرده و قرار ملاقتشان را هم هماهنگ کنند. لطفا هرگز این کار را نکنید! چون دوستتان را از چاله درمی‌آورید و در چاه می‌اندازید. شروع یک رابطه عاطفی جایگزین و شتابزده دوستتان را در دامن یک شکست عاطفی تازه می‌اندازد. او برای هماهنگ شدن و برگشت به حالات عادی به زمان نیاز دارد.

3- نگو همه مثل هم هستند!

گاهی دوستان برای اینکه فرد عاشق را آرام کنند، این جمله‌های معروف را به کار می‌برند: «همه مردها/ زن‌ها مثل هم‌اند» یا «عشق و دوست داشتن الکیه». آن‌ها نسخه می‌پیچند که اصلا نباید به کسی تعلق خاطر پیدا کرد. شما با ارائه­ی این توصیه‌ها او را به برقرار روابط سطحی با افراد متفاوت تشویق می‌کنید. داشتن روابط متعدد بدون داشتن هدف و تنها به خاطر وقت­گذرانی و گاهی برای گرفتن انتقام از جنس مخالف، شاید اوایل نوعی از خالی کردن خشم فرد باشد اما در طولانی مدت باعث آشفتگی و سردرگمی فرد می‌شود. او نمی‌تواند به خوبی بیاموزد برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم و پایدار به چه مهارت‌هایی نیاز دارد.

4-اغراق نکن!

گفتن جملاتی مانند «واقعا لیاقت تو رو نداشت»، «تو خیلی از اون بهتر بودی» و.. کار را بد‌تر می‌کند. دوستتان مسلما می‌فهمد این‌ها را برای خوش کردن دل او می‌زنید و دارید در کوچک کردن طرف مقابل اغراق می‌کنید. او احساس می‌کند شما دارید کودکانه با او رفتار می‌کند و ممکن است از اینکه شما را به عنوان محرم رازش انتخاب کرده، پشمیان شود و حتی از دستتان عصبانی شود. به جای این حرف‌ها سعی کنید واقع­بینانه به رابطه نگاه کنید و آرام آرام دوستتان را برای پذیرش واقعیت آماده کنید.

5- نقش واسطه را بازی نکن!

این مشکل زمانی پیش می‌آید که شما شریک عاطفی دوستان را می‌شناسید. گاهی دوستتان به شما پیشنهاد می‌کند بروید و با او صحبت کنید یا حتی ممکن است خودتان پیشنهاد دهید که بروید و صحبت کنید، تا شاید بتوانید او را از جدایی منصرف کنید. وقتی طرف مقابل واقعا رابطه را تمام می‌کند، واسطه شدن شما او را منصرف نخواهد کرد و ممکن است سبب به وجود آمدن دلخوری و ناراحتی بیشتری شوید. این کار را نکنید. تنها اگرسوء تفاهمی سبب به هم خوردن رابطه شده و شما در حل کردن سوء تفاهم می‌توانید کمکی بکنید، واسطه شوید.

مجله سپیده دانایی

 

مطالب مرتبط

هماهنگی جهت تبلیغات: 02123051172

مجری انحصاری نیتیو، سنجاق

کلیه حقوق محفوظ و متعلق به مجله پزشکی دکتر سلام است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

از آخرین مقالات منتشر شده و تخفیف های ویژه با خبر شوید…

سیگنالهای مرد عاشق

آیا تا به حال با مردی قرار داشته اید که دایما سیگنال های ضد و نقیض برای شما میفرستد و مطمئن نیستید چه حسی به شما دارد؟

آیا او گاهی به سوی شما می آید و برای با هم بودن برنامه می ریزد و بعد از چند روز دوباره از شما فاصله می گیرد و از شما دور می شود. اگر این فاصله طولانی شود ، احتمالا نشانه این است که مردی دوستش دارید علاقه خود را از دست داده است.

با این حال ، اگر متوجه یک چرخه ی نزدیک شدن و عقب کشیدن هستید که دایما تکرار می شود ، ممکن است نشان دهنده این باشد که آن مرد واقعا عاشق شما شده است اما از احساسات شدید خود می ترسد.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

علاقه نسبت به مردی که با او ملاقات میکنید اما مطمئن نیستید او این احساسات را متقابلا پاسخ می دهد یا خیر می تواند دردناک باشد.

سخت و نامناسب است که بخواهید از مردی که می بینید اقرار بگیرید که دوستتان دارد!  و این ناآگاهی از احساس او نسبت به خودتان می تواند شما را مضطرب و بی خواب کند.

البته ، هر مردی با مرد دیگر متفاوت است، اما علائم معدودی وجود دارد که می تواند احساسات او را نشان دهد.

در رابطه خود علائم زیر را جستجو کنید، این علائم و حرکات مرد عاشق ، می تواند نشان دهد که او عاشق شده اما از اینکه آن را بپذیرد و اعتراف کند می ترسد چون در آن صورت باید سروسامانی به آن رابطه بدهد!

قبل از بیان علائم رایجی که یک مرد هنگام مواجهه با احساسات متناقض نشان می دهد، بیایید در مورد دلایل احتمالی این دمدمی مزاجی صحبت کنیم.

تحقیقات این نظریه را تأیید می کنند که وقتی ما تجربه های منفی داشته باشیم عشق و ترس می تواند به هم پیوند بخورد.

گرچه ممکن است در مورد تاریخچه روابط قبلی مردی که دوست دارید اطلاعات چندانی نداشته باشید ، اما اطلاعاتی که به دست می آوردید می تواند به شما بینش دهد که چرا او در پذیرش احساسات رمانتیک خود مردد است.

شاید او از رابطه گذشته خود آسیب دیده باشد. آقایان نیز دقیقاً مانند خانم ها وقتی نوبت به عاشقی می شود بسیار آسیب پذیر می شوند، به خصوص اگر قلب آنها در گذشته شکسته شده باشد و یا به اصطلاح شکست عشقی خورده باشند. مگر اینکه شما اولین کسی باشید که با او وارد رابطه شده است.

پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید: چرا من هیشه شکست عشقی میخورم؟…

او به احتمال زیاد تجربه های سختی را در شکست عشقی یا جواب رد شنیدن داشته است.

اگر او دچار شکست عشقی و یا طلاق بوده ممکن است حسابی از قلبش محافظت کند که مبادا دوباره ان درد را تجربه کند.

این کاملاً طبیعی است. مهم نیست شما چقدر به او اهمیت می دهید ، نمی توانید او را وادار به تسریع در تصمیم گیری کنید. این کار فقط او را از شما دور می کند.

برای اینکه بینشی از نحوه احساسات مرد مقالبتان داشته باشید ، رفتار او را بدون مقابله با او زیرنظر داشته باشید، چون ممکن است او را درحالت تدافعی قرار دهد.

الگوهای زیر به طور کلی به دلیل وجود احساسات شدید متناقض اتفاق می افتد ، کشمکش هایی به دلیل اینکه از یک سو شدیدا به شما علاقه دارد و از دیگر سو می خواهد از شدت احساسات و عمق صمیمیت و رابطه فرار کند تا مبادا احساساتش جریحه دار شود.

به دنبال علائم زیر باشید که ممکن است شما را در چگونگی احساس او آگاه کند.

ممکن است متوجه شوید او از فاصله دور به شما خیره شده یا نگاهش را بیش از حد طولانی روی شما متوقف کرده است اما به محض اینکه با او چشم در چشم می شوید نگاهش را از شما می دزدد. در هر صورت ، افزایش توجه چشمی نشانه ای واضح است که وی احساسی عمیق نسبت به شما دارد.

این واقعیت که او نگاه خود را از شما می دزدد ، نشانگر بار سنگین این احساس روی دوش او است.

نحوه ای که او به شما نگاه می کند نیز می تواند به شما نشان دهد که حس او نسبت به شما دقیقا چه جنسی دارد.

آیا نگاه او به شما به دلیل عشق و عاشق بودن است یا صرفا به دلیل اینکه چهره تان برایش جذاب است.

نگاه برخواسته از عشق در مقایسه با نگاه شهوت امیز نگاهی نرم تر و عمیقتر است.

این یکی از واضح ترین نشانه هایی است که یک مرد عاشق نسبت به شما احساسی دارد اما از ابراز آن واهمه دارد.

ببینید این الگو برایتان آشنا نیست: او علاقه مند عمل می کند و به صورت پیاپی  با شما قرار می گذارد.

همه چیز به خوبی پیش می رود و شما نسبت به رابطه احساس خوبی می کنید. ناگهان سطح ارتباط او کاهش می یابد و به نظر می رسد روزهای شلوغ تر از حد معمولی دارد.

پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید: روانشناسی مرد عاشق و حقایقی که باید درباره آنان بدانید..

با این حال ، درست هنگامی که شما شروع فاصله گرفتن می کنید ، مرد عاشق با شما تماس می گیرد و این چرخه دوباره از سر گرفته می شود.

این شیوه ایی معمول، حاکی ازمردی است که از تعهد به رابطه می ترسد. وقتی متوجه شدید که او میخواهد از شما دوری کند ، به او مجال بدهید.

دنبال او نروید ، چونکه فقط او را تشویق به فرار و دوری می کند. درعوض ، هر چند که برایتان سخت باشد او را به حال خود تنها بگذارید و روی زندگی خود متمرکز شوید و خودتان را مشغول نگه دارید.

هرچه مجال بیشتری به او داده شود و شما را مستقل ببیند ، احتمال ریختن ترس و نزدیک شدن او به شما بیشتر می شود چون او احساس راحتی خواهد کرد.

آیا تا به حال با کسی صحبت می کردید و تجربه ناراحت کننده داشتید ازینکه او هیچ درکی از حرفهای شما نداشته است؟ در جامعه مملو از مشغله ذهنی، متاسفانه این تجربه ایی ناخوشایند است.

اگر مردی را می بینید وقتیکه به او در مورد کار روزانه خود یا فیلم مورد علاقه تان میگویید ، و او به آنچه که شما می گویید توجه می کند ، این نشانه ای است که وی واقعاً به آنچه در ذهن و زندگی شما هست علاقه مند است.

اگر او این صحبت ها را در مکالمات آینده پیش کشد ، می توانید مطمئن باشید که او اغلب به شما فکر می کند.

اگر طرف نزد شما که هست واقعاً خوشحال است و به نظر می رسد که خستگی خود را پیش شما در می کند ، این به وضوح نشانه این است که شما به صورت فوق العاده برای او مهم هستید.

وقتی او به شوخی های شما (حتی آن بی مزهاش) می خندد ، سعی می کند شما را بخنداند، او احساس خودش را بدون گفتن آن که عاشق شما است به شما نشان میدهد.

بسیاری از اقایان شرطی شده اند که از احساسات خود حرف نزنند، خصوصاً مواردی که باعث می شود آسیب پذیر شوند.

برای همین باید بتوانیم تشخیص دهیم یک مرد چه احساسی دارد و به چه چیزی فکر می کند؛ برای این منظور باید به نحوه عملکرد و رفتار او توجه کنیم. اگر او به شما اهمیت می دهد ، متوجه خواهید شوید که تلاش می کند کاری برای شما انجام دهد.چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده

توجه کنید اگر او از کار خود می زند تا به شما در انجام امور یا مسئولیت های روزمره کمک کند یعنی به شما علاقه دارد.

اگر مردی که با او ملاقات میکنید ابتکار عمل را بدست گرفته و شما را به خانواده ، دوستان و سایر افراد نزدیک به خود معرفی کرده است، می توانید مطمئن باشید که او شما را در زندگی خود می خواهد و عاشق شماست، حتی اگر احساسات خود را بروز نداده است.

او ممکن است در مورد احساسات و دودلی خود که تمایلی به صحبت در مورد آن ندارد مستقیما با شما یا افرادی که در زندگی خود رابطه خیلی نزدیک دارد ، صحبت کند.

اگر این نشانه هست که او دائما از شما صحبت میکند و به شما فکر می کند، می تواند حاکی ازین باشد که شما خیلی برای او مهم هستید.

دقت داشته باشید این مورد به تنهایی می تواند فریبنده باشد. شاید مردی برای سو استفاده از شما با صحبت از آینده شما را فریب دهد.

اما اگر این مورد با سایر رفتارهای ذکر شده فوق همراه باشد ، می تواند نشانه ای باشد ازینکه او عاشق تان شده است.

اگر متوجه شدید که او در مورد داشتن آینده مشترک با شما صحبت می کند ، اما تعهد به برنامه مشخصی نشان نمیدهد، احتمالا  او صرفا دارد این ایده را آزمایش می کند تا مزه دهن شما را بسنجد و وقتی بیشتر احساس راحتی کرد به آن بپردازد.

سروکله زدن با سیگنال های ضد و نقیض مردی که دوست دارید می تواند استرس زا باشد و انرژی زیادی از شما بگیرد.

ممکن است ذهنتان درگیر فکر و خیال شود که بالاخره با این رابطه چه کنید، آیا ادامه دهید برای رهایی از درگیری احساسی و استرس آن را رها کنید اگر رفتارهایی که در بالا اشاره شد را در او دیده اید و ان مرد واقعا برای شما مهم است سعی کنید وقت و مجال به او بدهید.

این کار می تواند سخت باشد اما اینکه روی خودتان تمرکز کنید برای سلامت روحی و روانی خودتان بهتر است.. این نگرش می تواند امنیت لازم برای متعهد شدن به شما را برای همیشه به او بدهد.

ما در اینجا به اصلی ترین نشانه های مرد عاشق اشاره کردیم اما توجه داشته باشید که بعضی از مردها در یک سری الگوی همیشگی و تکرار پذیر می افتند که کلا تمایلی به تعهد به صمیمیت و رابطه درازمدت ندارند.

باید دقت داشته باشید گرفتار این مردها نشید به امید اینکه روزی بالاخره سر به تعهد و ازدواج بپسرند. اگر مدتهاست که با مردی ملاقات میکنید و به دنبال این هستید که باهم زندگی کنید.

تحقیقات نشان می دهد این نوع طفره از عشق  از سوی مرد کماکان ادامه پیدا می کند، مگر اینکه توسط همان زنی که از بودن با او اجتناب میکند، یعنی شما، تحت درمان و معالجه قرار گیرد. بنابراین اگر مدتی است در برزخ چنین رابطه ای گرفتار شده اید باید از یک مشاور و درمانگر کمک بگیرید.

قرار گرفتن در معرض سیگنالهای ضد و نقیض از سوی یک مرد، می تواند موجب شود حتی با اعتماد به نفس ترین افراد هم خودشان را بازخواست کنند، به خصوص اگر شخصی که با او ملاقات میکنید برای شما خیلی مهم باشد.

گرفتن مشاوره از شخص سوم که تجارب فنی و تخصصی در حوزه مشاوره روابط دارد می تواند تصویر روشنی از وضعیت موجود به شما بدهد.

الگوهای رفتاری غلطی که در هر یک از افراد ممکن است وجود داشته باشد که آنها را از یک رابطه عاطفی خوب کنار بکشد و موجب شود برای همیشه شانس حفظ یک رابطه خوب را از دست بدهند و حتی این مشکل را بارها در زندگی خود تکرار کنند.

مشاوره آنلاین در “های اکسپرت”  و کمک گرفتن از درمانگران ما در این زمینه می تواند به شما و شریک عاطفی تان کمک کند. اکنون که پای شما و آینده تان در میان است، از مشاورین ما کمک بگیرید تا شما را در مسیر درست راهنمایی کنند.

در قسمت پایین برای ما کامنت بگذارید و در بحث ما شرکت کنید تا همه کاربران از آن استفاده کنند.

بیخیال عشق اخر عاقبت نداره همش درد همش دلتنگی خدایا ازت شکایت دارم چرا باید این احساس عذاب اور یک طرفه باشه

سلام من یه مدت هس یه درگیر یک پسر مغرور شدم ولی واقعا نمیدونم ک اون چ حسی به من داره هرموقع ک من میبینمش اصلا بهش توجه نمیکنم ولی اون نگاه میکنه یا مثلا استوری ک تو ایستا میزارمو ریپلای میکنه وقتی من جواب میدم اون دیگ جواب نمیده واقعا نمیدونم باید چیکار کنم لطفا کمکم کنید

چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده
چگونه بفهمیم پسری شکست عشقی خورده
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *