چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

 
helpkade
چگونه به ازدواج علاقه مند شویم
چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

 

 

 

شاید بتوانیم از عشق به عنوان قدیمی ترین مفهوم بشری یاد کنیم و حتی ممکن است گاهی در حیوانات نیز رفتارهایی ببینیم که بشود آنها را عشق تلقی کرد.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

 

عشق از آن واژه هایی است که ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن کرده اند. یکی از مباحثی که با عشق مطرح می شود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یکی می دانند، ولی به نظر می رسد که عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا که ما خیلی ها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلی ها هم هستند که نسبت به آنها کشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل می توانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.

 

اصغر فروع الدین عدل، دکترای روان شناسی و خانواده درمانگر در این باره می گوید: عشق؛ احساس یا هیجان مثبتی است که اگر انسان تجربه اش کرده باشد، آن را دوست دارد. انسان ها هم از عاشق شدن و هم از معشوق بودن لذت می برند، چرا که هیجان عشق خوشایند است. برخی عشق را یک پدیده ناسالم می دانند و فکر می کنند این مقوله فرا رفتن یا خارج شدن از هنجارهاست، اما باید گفت که هم عشق سالم وجود دارد و هم عشق ناسالم. انسان ها دوست ندارند تنها باشند و این حس انسان را از تنهایی می رهاند، چرا که تنهایی احساس ناامنی به ما می دهد، ولی با کسی بودن و حتی فکر با کسی بودن به ما آرامش می دهد. نیاز به صمیمیت و ارضای نیاز های عاطفی ما را به سمت ارتباط با افراد می کشاند.عدل می افزاید:

 

بخش روانی انسان از تفکر و هیجان و رفتار تشکیل شده است و در عشق این سه با هم به شکل پیچیده ای ترکیب شده اند و کار می کنند. هم جنبه های شناختی و فکری و هم جنبه های هیجانی و هم ابعاد رفتاری عشق بشدت این سه حوزه را درگیر می کند و زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

ما وقتی می توانیم عاشق شویم که با احساس های خودشیفتگی و خودفریفتگی مان کنار بیاییم و بر آنها غلبه کنیم تا بتوانیم به کسی فکر کنیم و او را وارد زندگی خود کنیم. اگر می خواهیم عشق سالم داشته باشیم باید بتوانیم تنها هم زندگی کنیم. انسانی که می تواند تنها زندگی کند و با تنهایی خود کنار بیاید، بهتر می تواند در روابط خود با عشق وارد شود و اگر کسی تنهایی برایش یک فاجعه باشد، ممکن است در رابطه عاشقانه ای ناسالم وارد شود.

 

دکتر عدل، عشق را قابلیت درونی اهدای بخشی از وجود خود به افراد یا حتی به عقاید و آرمان ها به جای خودخواهی و حفظ همه چیز برای خود می داند. در این تعریف عشق فراتر از انسان ها رفته و ممکن است انسان عاشق یک آرمان یا عقیده باشد.

 

 

● جنبه های جذابیت

 

وقتی صحبت از عشق و دوست داشتن می شود یعنی دو نفر به طرف هم جذب می شوند. جذب افراد به هم دارای جنبه هایی است که هر چه در انسان ها بیشتر باشد احتمال جذب شدن آنها به هم بیشتر خواهد بود.

▪ عدل این جنبه ها را این گونه می شمرد:

۱) جذابیت جسمانی: دو فرد باید برای هم جذابیت ظاهری داشته باشند که این جذابیت لزوما زیبایی نیست، ممکن است فردی که زیبا نیست به دل فردی بنشیند و به اصطلاح دلنشین باشد. انسان ها به افرادی که برایشان جذابیت جسمانی دارند بدون این که اطلاعات دیگری از آنها داشته باشند، ویژگی های مثبت تری را نسبت می دهند و بیشتر به سمت آنها جذب می شوند.

۲) مجاورت: انسان هایی که در یک منطقه زندگی می کنند، احتمال این که به هم علاقه مند شوند بیشتر است. اشتراک در محل زندگی، محل تحصیل، محل کار با تعداد دیدارها و برخوردها و امکان علاقه مند شدن رابطه مستقیم دارند. البته امروز با وجود اینترنت و… این جنبه تحت تاثیر قرار گرفته است اما با این حال باز هم از جنبه های جذابیت محسوب می شود.

 

۳) شباهت: هرچه انسان ها از لحاظ جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقیدتی، هوشی، فرهنگی و… شباهت های زیادی به هم داشته باشند به احتمال بیشتری جذب همدیگر خواهند شد.

جنبه های دیگری نیز نظیر باکفایتی، باهوشی، جایگاه اجتماعی و تحصیلات بالا، طی کردن اوقات خوش با هم، داشتن مهارت های شنیدن، محبوبیت و دلنشینی و گاهی متفاوت بودن هم می تواند در جذابیت تاثیر داشته باشد.

 

● چند نکته راجع به عشق

 

عشق ویژگی هایی دارد که در همه مشترک است و به قول دکتر عدل این ویژگی ها عبارتند از:

 

۱) دلبستگی و نیاز به یکدیگر (زندگی بدون او برایم سخت است).

 

۲) اهمیت داشتن (حاضرم هر کاری برایش انجام دهم).

 

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

۳) ایجاد تحمل برای خطاهای یکدیگر (با این که از کارش ناراحت شدم اما چون عاشقش هستم او را می بخشم).

 

۴) اعتماد و امنیت به طوری که می تواند رازهایش را برای او بگوید (من هر حرفی را به او می گویم و در کنارش احساس امنیت می کنم).

 

به گفته این روان شناس، اینها ویژگی هایی است که وقتی عاشق می شویم در ما ایجاد می شود. اما به غیر از این ویژگی ها عاشق شدن در ما احساس های مثبت و منفی نیز ایجاد می کند که می توان احساس های مثبت را مانند شادی و شور و نشاط که معمولا در اوایل عاشق شدن اتفاق می افتد، تجربه کرد و احساس های منفی نیز مثل دلتنگی و بی قراری و عدم تمرکز بر کار و درس و… گاهی نیز احساس های دوسوگرا و متناقض مثل عشق و نفرت که بیشتر در زن ها پیش می آید اتفاق می افتند.

 

عدل می گوید: معمولا افراد عشقشان را به این اشکال به هم ابراز می کنند؛ ابراز محبت، تبادل پاداش ها و کارهایی که برای هم می کنند، حمایت های عاطفی و اخلاقی و صبر و تحمل در قبال کارهای ناخوشایند طرف مقابل. با این حال با توجه به معانی و تعابیری که ما از عشق داریم، می توانیم با این خطرات نیز مواجه شویم که شامل هوس، درگیر شدن با فرد نامتناسب، ندیدن عیوب، ماجراجویی، تبدیل کردن رابطه به یک درام و ادامه دادن رابطه به رغم بدرفتاری های طرف مقابل می شود.

 

 

● عشق های ناسالم

 

دکتر عدل اظهار می کند که بیشتر عشق ها ناسالم است. به دلیل این که بیشتر آدم ها گره ها و کمبودهایی در درون خود دارند که باعث افتادن آنها در روابط ناسالم می شود.

 

در عشق های ناسالم ابراز عشق یا نیاز فرد نسبت به رابطه بسیار شدید است. عشق های زودهنگام و شدت یافته معمولا مشکل ایجاد می کنند.

 

فردی که فکر می کند اگر معشوق کسی نشود، بسیار بدبخت و بیچاره است معمولا گرفتار عشق های ناسالم می شود.

 

فردی که به طرف مقابلش حکم می کند که تو باید فقط عاشق من باشی و نمی توانی حتی به اشیا یا فعالیت های خود عشق بورزی نیز عشقی ناسالم را تجربه خواهد کرد.

 

عدل همچنین ادامه می دهد: عشق بی قید و شرط به طوری که (هر کاری کردم باید مرا دوست داشته باشی)، عکس العمل های تند در مواقعی که با عدم عشق متقابل روبه رو می شویم، سیری ناپذیری در انتخاب عاشق و معشوق به طوری که فرد به یک نفر اکتفا نکند، ناتوانی در عشق ورزیدن به طوری که فرد به رغم داشتن عشق نتواند آن را به شکل مناسب ابراز کند، ترس از پذیرفته نشدن و این تفکر که من ارزش عشق را ندارم، ترس از وابستگی، اجبار در عشق متقابل به این صورت که (چون من عاشق توام پس تو نیز باید عاشق من باشی)، جلب ترحم و دلسوزی در رابطه مثلا با مریض جلوه دادن خود، توسل به تهدید در اجبار فرد به ایجاد رابطه مثل تهدید به خودکشی و… خواسته من به خواسته های تو و دیگران ارجحیت دارد (باید همیشه مرا در اولویت قرار دهی) و من همیشه مهم ترین فرد در زندگی تو هستم همه اینها از مصادیق عشق های ناسالم است.

 

این روان شناس، ریشه عشق های ناسالم را در بچگی و روابط ما با والدینمان می داند و اضافه می کند: وقتی نیاز های ما در رابطه با والدین بخوبی ارضا نشود و محبت کافی ندیده باشیم، به طور ناخودآگاه عشق به والدین را در بیرون جستجو می کنیم و می خواهیم کمبودها و معایبی که در روابط با والدینمان داشته ایم، در روابط عاشقانه خود جبران کنیم. رابطه بین ما و والدینمان دلبستگی است. دلبستگی یک اتفاق است که بین کودک و مراقب مستقیمش که معمولا مادر است، می افتد. این دلبستگی می تواند به اشکال مختلف باشد و نسبت به شکل آن در ما مشکلاتی ایجاد کند یا باعث رشد ما شود.

 

 

● عدل انواع دلبستگی را این گونه توضیح می دهد:

 

▪ دلبستگی ایمن: وقتی ما با والدین خود دلبستگی ایمن پیدا می کنیم که محبت و مراقبت و صمیمیت و اعتماد بین ما برقرار است و والدین تمام نیاز های عاطفی کودک خود را ارضا می کنند (البته این روند در سنین مختلف متفاوت است و تقریبا تا ۲ سالگی به تمام نیاز ها باید پاسخ مثبت داد و بعد از آن شکل پاسخ به نیاز ها متفاوت می شود) در این حالت ما در بزرگسالی به طور مناسبی وارد روابط می شویم، چرا که با والدین خود مشکلی در زمینه دلبستگی نداریم.

 

▪ دلبستگی دوری جو: اما اگر والدین پر توقع، بی اعتنا و عیب جو داشته باشیم در روابط خود نیز دچار شک و تردید به محبت و احساس افراد می شویم، چرا که همواره به احساس والدین خود نیز نسبت به خودمان مشکوک بوده ایم.

 

▪ دلبستگی مقاوم: اگر والدین غیرقابل پیش بینی و غیرمنصف باشند، احساس های شدید که در پس آن حسادت و ترس و خشم است در بزرگسالی حاصل می شود.

 

هرگونه مشکلی در روابط ما با والدینمان در دوران بچگی روی روابط ما در بزرگسالی تاثیر می گذارد. اگر کسی در ارتباط عاشقانه اش دچار مشکل است، باید ارتباطش را با والدینش در کودکی و بزرگسالی بررسی کند و مشکلات را حل کند، حتی گاهی نیاز به روان درمانی و بررسی گره های روحی در خردسالی لازم می شود که باید از یک متخصص کمک گرفت.

 

● باورهای غلط و عشق های بی سرانجام

 

دکتر عدل می گوید: بسیاری از افراد درباره عشق اشتباه فکر می کنند و باورهای غلطی در مورد آن دارند که باعث بروز مشکل در روابط آنها می شود که برخی آنها عبارتند از:

 

۱) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید. (عشق که باشد همه چیز مهیاست و هر اختلافی را می توان حل کرد).

 

۲) عشق در نگاه اول. (من با اولین نگاه عاشق او شدم).

 

۳) عشق فقط یک بار. (فقط یک فرد وجود دارد که نیمه گمشده من است و اگر رابطه ام با معشوقم به هم بخورد دیگر کسی نیست که بتوانم با او ارتباط برقرار کنم).

 

۴) معشوق مسوول برآورده کردن همه نیازهاست. (معشوق من باید تمام نیازهای من را بر طرف کند و باید جای همه کس را برایم در زندگی پر کند، به طوری که من دیگر نیازی به دوست و خانواده و… نداشته باشم).

 

۵) جاذبه جنسی همان عشق است.

 

این روان شناس می گوید: برخی عشق ها بی سر انجامند مثل عشق نابرابر و یکطرفه. عاشق توانایی های بالقوه شدن (فردی که با هوش است ولی بیکار)، عشق به عنوان نجات طرف مقابل (عاشق افراد ناتوان شدن برای کمک به آنها مثل یک فرد معتاد)، عشق به عنوان معلم و شاگردی (یادگیری یک طرفه از یک فرد)، عشق به دلایل بیرونی (تحت فشارهای اجتماعی و خانوادگی)، عشق با حداقل تفاهم (بدون هیچ چیز مشترک)، انتخاب براساس کمبودهای روابط قبلی (مقایسه با رابطه های قبلی)، عشق بدون دسترسی به معشوق (عاشق کسی شدن که در کشور دیگری زندگی می کند)، این عشق ها به احتمال زیاد به سرانجام نمی رسند و افراد را دچار مشکلات متعددی در روابط و زندگی می کنند.

 

وقتی به عشق فکر می کنیم همیشه داستان های زیبا و افسانه های عاشقانه به یادمان می آید، اما باید به یاد داشته باشیم که عشق در زندگی واقعی با عشق در فیلم ها و داستان ها متفاوت است و ممکن است گاهی زندگی ما را بسیار لذت بخش یا بسیار زجرآور کند، پس کمی آهسته تر و محتاط تر در مسیر پر خطر عشق گام برداریم.

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

پیشرفته ترین روش درمان نازایی زنان و مردان


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش

چطور با هزینه‌ی کم، زیاد و راحت سفر کنیم؟


علائم کیست تخمدان | درمان گیاهی

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی

بادکنک آرایی واجرای مدرن ترین تم های تولد


تعیین جنسیت پیش از بارداری

بلیط ارزان تهران به مشهد|پشتیبانی 24ساعته


به تماشای کیفیتی بی حاشیه!

هتل و بلیط مقصد موردنظرت رو آنلاین رزرو کن


لاغری موضعی با لیزر

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

قدیم‌ترها خانواده‌ها برای فرزندان‌شان همسر انتخاب می‌کردند و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند، عشق و علاقه فرزندشان بود. آنها معتقد بودند علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید، اما امروز بسیاری از جوان‌ها تا عاشق نشوند، به ازدواج فکر هم نمی‌کنند!واقعا کدام شیوه برای تشکیل زندگی درست‌تر است؛ شروع یک زندگی عاشقانه یا شروع زندگی به امید عاشقانه شدن؟ برای ازدواج، حتما باید عاشق بود؟اجازه بدهید ابتدا مشخص کنیم «عشق» چیست. مردم این واژه را به معناهای متفاوتی به کار می‌برند. گفته می‌شود «عشق» به‌معنی «خواستن» است، اما در زبان عربی، به پیچک صحرایی یا نیلوفر «عَشَقه» می‌گویند، چون به درختی می‌پیچد و از آن بالا می‌رود و آنقدر رشد می‌کند تا آن گیاه را بخشکاند.می‌توان عشق را به‌شکلی ساده، دوست داشتن تعریف کرد یا آن را نوعی محبت شدید و حتی اغراق‌آمیز دانست که نشانه بی‌ثباتی خلق و اشکال در شناخت و تفکر است.پس اگر از معنای اول صحبت کنیم، عشق برای ازدواج لازم است و اگر از معنای دوم سخن بگوییم، عشق برای ازدواج مضر است: مطالعات غربی‌ها نشان داده زوج‌های متاهل یکی از تفاوت‌های اساسی خود را با افراد مجرد، عشق بزرگ‌تر و رابطه عاشقانه متقابل یا دوطرفه می‌دانند . عشق شدیدتر لزوما با خوشحالی و رضایت بیشتر پس از ازدواج همراه نیست، اما با پایدار ماندن این رابطه مرتبط است.البته ممکن است هرچه افراد عشق بیشتری را تجربه کنند، احساس شادمانی بیشتری هم داشته باشند. پس عاشق بودن و عاشقانه زندگی کردن اثر مطلوب و شناخته‌شده‌ای بر ازدواج دارد. عشق ضامن خوشبختی است؟رابرت استرنبرگ، روان‌شناس آمریکایی، در یکی از نظریه‌های معروف خود که به نام «مثلث عشق» مشهور است، برای عشق سه رأس معرفی می‌کند که «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» هستند. هر نوع ترکیبی از این سه رأس را می‌توان یک رابطه عاشقانه دانست.به‌شکلی قراردادی، ما رابطه‌ای را که فقط صمیمیت داشته باشد (و نه کشش و تعهد)، «دوستی» ساده می‌دانیم. کشش جنسی به‌تنهایی نوعی عشق را پدید می‌آورد که معادل «شیدایی و نابخردی» است و تعهد تنها «عشق پوچ» نام دارد.پس برای ازدواج که یک رابطه طولانی‌مدت است، به چیزی بیش از یک یا دو جزء فقط نیاز داریم. «عشق‌های رمانتیک» فاقد جزء تعهد هستند و احتمالا دوام نمی‌آورند. «عشق‌های ترحم‌آمیز» جزء شهوت را ندارند و در نتیجه ممکن است در آینده با رضایت چندانی در ازدواج همراه نباشند. «عشق‌های سراب‌گونه» هم فاقد جزء صمیمیت هستند و به خواستگاری یا نامزدی عجولانه‌ای منجر می‌شود که در آنها تصور بر این است که تعهد بر پایه شور و کشش جنسی بنا خواهد شد و نیازی به صمیمیت نیست.از سوی دیگر، عشق‌های شورانگیز پیش از ازدواج ممکن است به‌جای آنکه یک رابطه صمیمانه را نشان دهند و تعهد آینده را پیشگویی کنند، نشان‌دهنده آشفتگی‌های روانی مانند اختلالات خلقی، اختلال انطباقی (برقراری یک رابطه جدید برای جبران فقدان یا ناخشنودی پیش‌آمده که در آن صمیمیت ابرازشده از سوی طرف مقابل به‌صورت اغراق‌آمیزی تصور می‌شود) و اختلالات شخصیت (مانند اختلالات شخصیت مرزی که از جمله با رفتارهای ناگهانی، فکر نشده اما زودگذر و ناپایدار مشخص می‌شود) باشند.عشقی که نمایانگر «آرمانی‌سازی» معشوق است و در آن عاشق به معشوق معنایی خداگونه می‌دهد، به احتمال بسیار با فرایند مخرب «ارزش‌زدایی» دنبال می‌شود. فرد عاشق، معشوق خود را کامل و بی‌نقص می‌داند و او را تنها کسی تصور می‌کند که قرار است بدبختی‌های زندگی را بزداید و او را به خوشبختی و سعادت برساند.با اولین اشتباه معشوق، این مقام مقدس و معصومانه از او گرفته می‌شود و معشوق گرگی دانسته می‌شود که در لباس گوسفند نمایان می‌شود و تنها هدف او تصاحب عواطف و دارایی‌های عاشق بوده است! به این معنی باید روی عشق‌های شدید پیش از ازدواج تامل کرد. من توصیه می‌کنم در چنین مواردی با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس مجرب مشاوره شود.«عشق» به تنهایی کافی نیستعشق پیش از ازدواج به هیچ‌وجه سلامت ازدواج و خوشبختی زوج را تضمین نمی‌کند اما در عین حال، اگر کور و افراطی نباشد، می‌تواند به احساس شادی و رضایتمندی در ازدواج منجر شود. از طرف دیگر، ازدواج با کسی که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضمینی وجود ندارد که پس از ورود به زندگی مشترک «عاشق» همسر خود شود. ممکن است کسی به شریک زندگی خود عادت کند، اما لزوما او را دوست نخواهد داشت. از سوی دیگر، باید بدانیم برای یک ازدواج موفق عشق کافی نیست و خصوصیات متعدد دیگری مانند توافق خصوصیات شخصیتی، توانایی‌های جسمی، روانی، عقلی، مالی و شغلی، سازگاری خانواده‌ها از نظر فرهنگ، تحصیلات و طبقه اجتماعی-اقتصادی، نیازها و اهداف مشترک یا هم‌راستا و حتی تفریحات مشترک باید در نظر گرفته شود. نه سنتی، نه مدرن!نسل امروز باید تعادلی بین زندگی سنتی و دنیای مدرن پیدا کند و دستیابی به این تعادل گاه بسیار دشوار است. خانواده‌ها باید بدانند آنکه قرار است این زندگی مشترک جدید را تاب بیاورد و فراتر از آن، احساس خشنودی، خوشحالی و رضایت کند، فرزند آنهاست، نه خود آنها. جوانان هم باید بدانند از تجربه و صلاحدید پدران و مادران بی‌نیاز نیستند و قرار نیست به‌خاطر یک رابطه هیجانی و احساس به تمام قداست و پشتوانه خانوادگی که هویت آنها را دربردارد و تضمین‌کننده حمایت‌های آینده است، پشت کنند.متاسفانه گاهی شاهد تهدیدهای والدین یا فرزندان در مقابل یکدیگر هستیم. چنین مسائلی نتیجه‌ای جز نارضایتی هر دو طرف (هم والدین و هم فرزندان) را دربرندارد و محبت، صمیمیت و یکپارچگی خانواده را تهدید می‌کند. شاید افراد تصور کنند دلیل ندارد عاشق همسرشان باشند و همین‌که احترام و علاقه‌ای نسبی بینشان باشد، کافی خواهدبود!اما همان‌طور که عشق برای خوشبختی و رضایت از رابطه زناشویی کافی نیست، نمی‌توان امید داشت رابطه‌ای که فقط بر پایه احترام و علایق سطحی است، دوام داشته باشد. اگرچه ممکن است به‌دلیل برخی ملاحظات مانند تابوی خانوادگی، اجتماعی و سنتی طلاق یا ترس از تنها ماندن یا احساس ناتوانی در اداره زندگی به‌تنهایی و گاه به‌خاطر وجود فرزندان، چنین روابطی «تحمل» شود. مثل دوستم خوشبخت می‌شوم؟گاهی 2 نفر به توصیه والدین یا دوستان و اطرافیان با هم ازدواج می‌کنند؛ مثلا وقتی یک زوج با هم خوشبختند و خانم و آقا، هرکدام یک دوست صمیمی مجرد دارند، فکر می‌کنند خوب است دوستانشان هم با هم ازدواج کنند و مطمئن هستند آنها نیز با هم خوشبخت می‌شوند! حتی اگر علاقه‌ای به هم ندارند، به دو طرف اطمینان می‌دهند که بعد عاشق هم خواهند شد!اما باید 2 نفر با صرف فرصت کافی با هم آشنا شوند و به احساس خود از طرف مقابل واقف شوند. البته فراموش نشود که روابط دوره نامزدی باید با رعایت سیستم ارزشی، مذهبی و فرهنگی جامعه و خانواده باشد. بهتر است تکلیف این موضع را پیش از ازدواج روشن کرد و نه پس از آن. نباید برای شروع ازدواج به‌شکلی نامناسب تعجیل کرد و البته این به‌معنای سختگیری‌های افراطی هم نیست. در چنین مواردی مشاوره با یک روان‌پزشک یا روان‌شناس که ضمن ارزیابی خصوصیات فردی و رابطه بین دو نفر، آنها را در تصمیم‌گیری مناسب کمک کند، مفید خواهد بود.منبع: زندگی مثبت

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


پیشنهاد خرید آنلاین ویژه روز مادر

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

مراکز فیزیوتراپی با به روز ترین دستگاه ها


ارسال محرمانه محصولات جنسی


با هواپیما هم میشه ارزون سفر کرد!


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!

انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


درمان افسردگی یک بار برای همیشه

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی


کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن


مشاوره تلفنی طلاق


دانستنی های سلامت واژن

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

زمانی که حقیقتا به شخصی علاقه دارید ، قطعا دلتان می خواهد که با او ازدواج کنید اما چگونه باید طوری رفتار کرد که جایگاه شما از یک دوست معمولی به همسر ارتقا پیدا کند ؟

البته که دوست ندارید خودتان را برای این کار تغییر دهید و ما هم از شما این را نمی خواهیم اما نکات کوچکی وجود دارد که با رعایت آن ها می توانید رابطه را معنی دار کنید و باعث شوید که مردتان به شما تعهد بدهد .در دوران پیش از ازدواج با در جریان قرار گرفتن خانواد ه ها ،برای آشنایی و اطمینان از انتخاب درست باید چند مورد را نیز رعایت کنید که در این قسمت از نمناک به بیان آن ها می پردازیم.

1. از خودتان مراقبت کنید.

اولین و مهم ترین نکته ای که باید بدانید ، این است که جذابیت در هر رابطه ای نقش اساسی را ایفا می کند . اگرچه که تعهد شما به رابطه باید اولین اولویتتان باشد اما اجازه ندهید که هیچ چیز باعث شود تا روی تعهدتان به خود پا بگذارید. همیشه باید مراقبت از جذابیت خود را در اولویت قرار دهید.

فعال باشید ، غذای خوب بخورید ، برای ملاقات با دوستانتان زمان بگذارید و مطمئن باشید که کارهایی انجام می دهید که دوستشان دارید . مراقبت از خود به این معناست که سلامت جسم و ذهن خود را بررسی کنید و اگر خودتان را از هر جنبه در زندگی ارتقا دهید ، مطمئن باشید که همسرتان اولین نفر به این تغییرات پی می برد و او از شما یک زن جذاب ، با اعتماد بنفس و زیبا می خواهد که خودش را نادیده نمی گیرد و مراقبت از خود را در اولویت قرار می دهد.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

2. جنجال نکنید.

قطعا با یکدیگر جر و بحث خواهید داشت و زمان های سختی در زندگی شما به وجود می آید . او در این زمان ها همسری می خواهد که درکش کند و بتواند در کنار سختی های بعد از ازدواج با او همراه باشد . قبل از هرگونه دعوایی یک نفس عمیق بکشید و احساسات خود را آرام کنید که زمانی که آرامش داشته باشید ، فضا را برای هر دویتان آرام می کنید و صمیمیت بین خود را بالا می برید و اگر مقصر شما بودید ، مسئولیت اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید ، با این کار به او یاد می دهید که او هم اشتباهات خود را پذیرا باشد و به شما نزدیک تر شود.

3. واقعا به او اعتماد داشته باشید.

اگر می دانید که او شما را دوست دارد، پس نیاز دارید که به او اعتماد داشته باشید .

گاهی اوقات سخت است که نا امنی ها را نادیده بگیرید و به هرکسی اعتماد کنید اما اگر می خواهید که این رابطه کارآمد باشد و آینده خود را در کنار این شخص سپری کنید ، باید به او اجازه دهید که اعتماد شما به خودش را ببیند . به قول هایتان وفا کنید، او نیز همین کار را برای شما انجام خواهد داد و اگر او متقابلا به تعهدات خود عمل نکرد و از اعتماد شما سوء استفاده کرد، پس مرد دلخواه شما نخواهد بود.

4. با او راحت باشید.

زمانی که ازدواج کنید ، او شما را صبح ها با هیچ آرایشی ، هیچ طراحی و دیزاینی مشاهده خواهد کرد . پس با خود واقعی و ظاهر بدون آرایشتان راحت باشید و سخت نگیرید که او می تواند حس نا امنی شما را بابت بی آرایش بودن صورتتان بفهمد و این که هیچ مردی مایل نیست با زنی باشد که به خودش شک دارد یا مدام از خودش و ظاهرش انتقاد می کند و مدام در حال نشان دادن این است که چقدر خوش شانس است که شما با او هستید و باور داشته باشید که شما عالی هستید.

5. محبت خود را ابراز کنید.

همه ما دوست داریم به آغوش کشیده شویم ، بوسیده شویم و توسط شریک زندگی خود مورد تحسین و تمجید قرار بگیریم . او مایل است که ظرفیت انجام کارهای رمانتیک را در شما ببیند ، مثلا زمانی که به خودش می رسد ، از ظاهر او تعریف و تمجید کنید یا به او بگویید که چقدر از ارتقای شغلی اش مفتخر هستید و توجه خود را به او ابراز کنید.

6. قدرشناس باشید.

قطعا باید بابت چیزهایی که در زندگی دارید ، قدرشناس باشید مثلا از کادوهایی که می گیری د، لحظه هایی که در کنار او سپری می کنید یا از حمایتی که او از شما دارد، سپاس گزاری کنید و هرگز تشکر کردن بابت کوچک ترین چیزها را نیز فراموش نکنید .

اگر در را برای شما باز می کند هم تشکر کنید و یا با لبخند از او تشکر کنید . او به دنبال زنی می گردد که مهربانی هایش را ببیند و قدردان آن ها باشد . به او نشان دهید که کوچک ترین کارها و تلاش او نیز برای شما قابل تقدیر و احترام است.

7. در طوفان هایش، آرام باشید.

او به عنوان یک مرد زمان های سختی را در زندگی سپری می کند و به همین دلیل به زنی نیاز دارد که صدای او را بشنود و دلایلش را بپذیرد . او کسی را نمی خواهد که اضطرابش را بیشتر کند ، پس در چنین مواقعی به او نشان دهید که همراهش هستید و می توانید آرامش را به او برگردانید .

8. وفاداری خود را نشان دهید.

اگر می خواهید که به شما متعهد باشد ، باید به او تعهد بدهید . رابطه را در اولویت قرار دهید؛ هیچ کس را جایگزین او نکنید و نشان دهید که چقدر به او و رابطه تان متعهد هستید .

به او نشان دهید که لایق بهترین ها هستید زیرا بهترین نوع خود را در رابطه نشان می دهید.

9. بدون سوال درخواست او را اجابت کنید.

زمانی که مردی از شما درخواستی را دارد ، از او نپرسید که ” چرا ” . او با این سوال شما به این فکر می کند که قصد راضی نگه داشتن یا خوشحال کردن او را ندارید یا این که فکر می کند که برای کمک کردن به او باید قانعتان کند .

10. گاهی اوقات بین خودتان فاصله ایجاد کنید.

هر مردی نیاز به زمان هایی برای تنها ماندن دارد و همه ما نیز به فضای شخص خود نیاز داریم که مردان نیز از این قاعده مستثنی نیستند ، بلکه بیشتر از ما نیاز به این تنهایی دارند اما ما نباید طوری رفتار کنیم که آن ها برای تنها ماندن از ما اصرار یا خواهش داشته باشند و به این موضوع آگاه باشید تا ببینید که او چگونه از شما قدردانی می کند.

11. هنگام مشکلات در کنار او باشید.

زمانی که مشکلی برای او پیش می آید ، بدون هیچ سوال اضافه ای در کنارش باشید و حمایت خود را به او نشان دهید.

12. از لحاظ اقتصادی مستقل باشید.

این موضوع بسیار مهم است که مردان شما را انسان نیازمند یا وابسته از لحاظ مالی ندانند . بعضی از مردان از ازدواج می ترسند و دلیل آن هم از دست دادن پول هایشان می باشد و گاهی اوقات مردان نیز به دلیل ولخرجی از خانم هایشان طلاق می گیرند.

13. جوک گفتن را یاد بگیرید ، البته جوک های بامزه و مناسب .

14. انتقاد کردن را یاد بگیرید.

بسیاری از مردان سعی می کنند که با انتقاد کردن از مسائل به شما نشان دهند که می توان از ابعاد دیگری نیز به موضوع نگاه کرد و گاهی اوقات نیز با این کار سعی دارند که راه حل هایی را به شما نشان دهند و شما نیز باید یاد بگیرید که چگونه انتقاد کنید و چگونه در برابر انتقاد او واکنش نشان دهید.

15. هرگاه که لازم بود جدی شوید.

هیچ چیز برای یک مرد منزجر کننده تر از این نیست که یک خانم هیچ موضوعی را جدی نگیرد . یک موضوع کاملا جدی ، موضوعی است که واقعا اهمیت داشته باشد و اگر باز هم توانایی جدی گرفتن این موارد مهم را ندارید ، او به این فکر می کند که خود او هم برای شما هیچ جدیتی ندارد.

16. بهانه جویی نکنید.

17. عشقتان را با کارهایتان ابراز کنید.

قطعا که تا به حال به او گفتید که دوستش دارید اما کلمات معمولا زود از خاطر می روند . او مایل است که عشق شما را در عمل نیز ببیند.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

18. او را تشویق کنید تا هر روز موفق تر از روز قبل عمل کند.

19. برای مشکلاتش راه حل پیدا کنید.

20. از چیزهایی که برای شما می خرد ، استفاده کنید.

21. مخالفت خود را بدون نا امید کردنش نشان دهید.

قطعا تفاوت هایی بین شما و شریکتان به عنوان دو انسان متفاوت وجود خواهد داشت اما موضوع اصلی این است که چگونه این تفاوت ها را مدیریت کنیم . اگر بخواهید که با بحث و دعوا به این تفاوت ها واکنش نشان دهید ، به او نشان می دهید که از لحاظ احساسی و عاطفی به بلوغ نرسیده اید اما اگر این تفاوت ها را بدون نا امیدی یا احساس بد بیان کنید ، به او نشان می دهید که به عقایدش احترام می گذارید حتی اگر با او مخالف باشید .

22. زمانی که چیزی را نمی دانید ، از او سوال کنید.

گاهی اوقات سوالات خود را از او پنهان می کنید زیرا نگران واکنش او هستید . اگر در مورد مسائلی که در موردشان کنجکاو هستید ، از او سوال نپرسید یعنی این که فرد نگران و بدون اعتماد به نفسی هستید و رابطه شما بر اساس فرضیات و توهمات خودتان پیش خواهد رفت.

23. به او فشار نیاورید.

24. هیجانتان را بالا نگه دارید .

ازدواج کردن یک رابطه بلند مدت است و مردان برای وارد شدن به این رابطه و انتخاب همسر، نیاز دارند که این پتانسیل را در فرد مقابل ببینند ، به این صورت که مطمئن شوند این فرد می تواند او را در طولانی مدت راضی نگه دارد و رابطه در کنار او کسل کننده نخواهد بود.

25. از اشتباهات خود درس بگیرید.

26. احساسات خود را بشناسید.

27. خودتان را ارزیابی کنید.

مردان معمولا دوست ندارند که خودشان یک اشتباه را چند بار تکرار کنند و بنابراین از شما نیز همین توقع را دارند ، پس اگر موضوعی پیش آمد و آن را حل کردید ، نباید دوباره آن را پیش بکشید یا رفتار اشتباه گذشته را پیش بکشید و برای جلوگیری از این اتفاق نیز باید خودتان را ارزیابی کنید.

28. به او نشان دهید که توانایی صرف نظر کردن از برخی مسائل را نیز دارید.

29. تا جایی که می توانید برایش گوش شنوا باشید.

بارها در بخش روابط عاطفی در نمناک به این نکته ی مهم اشاره کرده ایم که شنیدن البته با رعایت کیفیت لازم اهمیت خاصی برای فرد مقابل شما خواهد داشت به خصوص اگر رابطه عاطفی بین او و شما برقرار باشد چراکه او دوست دارد که در مورد هر چیزی که در ذهنش می باشد با شما صحبت کند و شما نیز به او گوش دهید.

30. به او اجازه دهید که انتظارات شما را از رابطه بداند.

31. او را به چالش بکشید.

او کسی را می خواهد که برای بهتر شدن یا برای ایجاد هیجان در زندگی به چالشش بکشد و این کار باعث می شود که او مثل یک چسب به شما بچسبد و هیچ کس جز شما را نخواهد.

32. زمان خود را با دیگران نیز تقسیم کنید.

33. صادق باشید.

به یاد داشته باشید که صداقت باید در همه حال حفظ شود ، حتی اگر رعایت کردنش به کسی صدمه بزند . حتی دروغ های کوچک و مصلحتی نیز اعتماد او را از شما سلب می کند.

34. او را همان گونه که هست ، بپذیرید.

35. او را سورپرایز کنید.

36. در زندگی با انگیزه باشید.

37. او را به خنده وا دارید.

خندیدن بهترین دارو برای سلامتی است و یکی از ویژگی های زنان جذاب این است که اکثر مواقع شاد هستند و لبخند به لب دارند.

38. نقش خود را در رابطه بشناسید.

39. اجازه دهید که بفهمد با شما کامل می شود.

مردان معمولا از این موضوع نگران هستند که آیا می توانند حامی شما باشند یا خیر ؟ آیا شما می توانید به عنوان مرد زندگی به آن ها تکیه کنید یا خیر ؟ حتی در مورد این هم فکر می کنند که تا چه حد در شادی شما در زندگی نقش دارند و همین دلایل است که گاهی اوقات باعث می شود از شما فاصله بگیرند یا این که از ازدواج بترسند پس اگر می خواهید که او را برای ازدواج متقاعد کنید ، طوری رفتار کنید که بفهمد هرکاری که الان انجام می دهد ، دقیقا همان چیزی است که باید در آینده انجام بدهید زیرا با همین کارها می تواند شما را راضی نگه دارد . . . در نتیجه از این که بتواند شما را در آینده خوشحال نگه دارد یا خیر ترسی نخواهد داشت زیرا می بیند که توانایی انجام این کار را دارد .

همه موارد ذکر شده را می توان با مشورت گرفتن از خانواده ها برای داشتن بهترین انتخاب انجام داد.بهتر است قبل از قطعی شدن انتخاب مرد مورد علاقه خود ، معیارهای درست را بهتر بشناسید و آنها را در گرفتن مهمترین تصمیم زندگی لحاظ کنید.

 


 


چگونه به همسرم علاقمند شوم؟


(از همسرم متنفر شده ام. چه کنم؟)

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم


(تمرین هفته اول و دوم)


 

زیر نظر خانم الهامه محسنیان، کارشناس ارشد روانشناسی


 

اگر احساس می کنید عشق از زندگی زناشویی تان رخت بربسته و دیگر عاشق همسرتان نیستید، از روی صبر و شکیبایی، مراحل زیر را انجام دهید و تمرین های هفته های آتی را نیز دنبال کنید. انشاءالله بتوانید به سوی ایجاد یک زندگی خوب و شیرین گام بردارید.


 

گام اول: دو قانون غیرقابل انکار  زندگی را بپذیرید.

دو قانون غیرقابل تغییر در زندگی همه زوجین (چه خوشبخت و چه بدبخت، چه پیر و چه جوان، چه با فرزند و چه بی فرزند، چه در ازدواج اول و چه در ازدواج های بعدی و …) وجود دارد که ما باید این دو قانون را به عنوان بخشی از زندگی خود بپذیریم و باور داشته باشیم:

1)    زندگی همه افراد مملو است از پستی و بلندی، خوبی و بدی، شادی و غم، خنده و گریه، دوست داشتن و نداشتن و ….

پس هیچ زندگی را نمی توان یافت که بدون مشکل باشد. نمی توان گفت بعضی از زوجین در زندگی شان با هیچ مشکلی مواجه نیستند و زندگی آنها همیشه بر وفق مرادشان است. در هیچ زندگی ای نمی توان گفت همیشه و در همه حال زن و شوهر عاشق و معشوق یکدیگرند و هیچ موضوعی باعث ایجاد کدورت میان آنها نمی شود، بلکه حتی عاشق ترین زوج ها هم گاه با هم اختلاف نظرهای بزرگی دارند.

در مورد وجود این قانون در زندگی بشر، احادیث و روایات متفاوتی وجود دارد که بیان کننده این موضوع است که زندگی بشر و به خصوص زندگی مومنین توأم است با سختی ها و مشکلات، و هر کس به نوبه خود در زندگی اش با مشکلات کوچک و برزگ روبرو می شود.


 


امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل می کنند:

حکایت مومن، حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا اینکه مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.

(اصول کافی (ط-الاسلامیه)، ج2،ص 258 (باب شدة ابلاء المومن حدیث25))


 


امام صادق (ع) در جایی دیگر می فرمایند:

چهل شب بر بنده مومن نگذرد، مگر اینکه واقعه ای برایش رخ دهد و او را غمگین سازد و به واسطه آن، متذکر گردد.

(اصول کافی (ط-الاسلامیه)، ج2، ص 254 (باب شدة ابلاء المومن حدیث 11))


 

پس می بینیم که وجود سختی ها و مشکلات در زندگی و بالطبع در روابط میان زن و شوهر، از ویژگی های طبیعی این دنیا است و هیچ کس از این قائده مستثنی نیست.


 

2)    در وجود هر یک از افراد حتی در بهترین آنها، نقایصی نهفته است و هیچ فردی کامل نیست. از طرفی همه افراد در صفات و ویژگی هایی که دارند با هم متفاوتند.

انسان ممکن الخطا است و هیچ انسانی را (به جز ائمه و معصومین (ع)) نمی توان یافت که در همه ویژگی هایش کامل باشد و هیچ نقطه ضعفی نداشته باشد. پس طبیعی است که هر یک از زوجین به نوعی دارای نقطه ضعف ها و تفاوت هایی باشند و داشتن انتظاری غیر از این، انتظاری بیهوده است.


 


امام علی (ع) می فرمایند:

مردم همانند درختان اند كه آبشان يكى است و ميوه هايشان گوناگون.

(شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحكم و دررالکلم ج2، ص136، ح2097)


 

نتیجه گیری:علی رغم وجود مشکلاتی که در بطن هر زندگی و در وجود هر انسانی نهفته است و با آگاهی از این دو ویژگی ذاتی انسان و جهان هستی، باید بپذیریم که زندگی ما هم از این قائده مستثنی نیست و انتظاری غیرمنطقی است اگر بخواهیم زندگی مان همیشه بر وفق مرادمان باشد، زندگی مان همیشه سرشار از محبت باشد، همیشه همسرمان مطابق میل ما باشد، ما همیشه مطابق میل همسرمان باشیم، هیچ چیز بین ما جدایی نیندازد و …


 

پس می توانیم علی رغم داشتن مشکلات و علی رغم داشتن اختلاف نظر با همسر و علی رغم وجود برخی نقطه ضعف ها در همسرمان، بازهم زندگی شیرینی داشته باشیم.


 

گام دوم: سه عنصر عشق را در زندگی خود پابرجا کنید.

به نظر یکی از روانشناسان (به نام اشترنبرگ)، عشق یک مثلث است با سه ضلع “صمیمیت”، “وفاداری”، و “روابط زناشویی”. اگر می خواهید مجدداً عاشق همسرتان شوید و دوباره او را عاشق خود کنید، این سه ضلع را تا حد امکان در خود و همسرتان قوی کنید.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

شاید در ابتدا کمی سخت باشد و یا بگویید چرا من شروع کنم، اما اراده تان را قوی کنید و دست به کار شوید، انشاءالله پشیمان نخواهید شد:


 


1)    روابط صمیمانه ای با همسرتان برقرار کنید:

از هر لحاظ، سعی کنید با همسرتان صمیمی و به او نزدیک شوید، همه راه ها را امتحان کنید، با او از احساسات مثبت و منفی خود صحبت کنید، از افکار، آرزوها، رویاها، علایق، ارزش های مذهبی، ترس ها، اضطراب ها، و مشکلات خود صحبت کنید، در مورد نیازهای جنسی خود صحبت کنید و میل جنسی همسرتان را برانگیزید، با او مهربان باشید، دست های او را بگیرید و او را ببوسید، با او به تفریح و سرگرمی بپردازید، مدت زمانی از روز را با او بگذرانید و از بودن با او لذت ببرید، وقتی او با شما صحبت می کند به گفته هایش گوش سپارید، با او همدلی کنید و نشان دهید او را درک می کنید، به علایق او احترام بگذارید، به او بگویید به تو افتخار می کنم، کلمات محبت آمیز به او بگویید، برای او نامه و پیام های عاشقانه بنویسید، از خطاهای او درگذرید، هر از چندگاهی او را صدا کنید و به او نگاه کنید و لبخند بزنید، و خلاصه از هیچ کوششی مضایقه نکنید.

به او نیز یاد دهید با شما اینگونه باشد. شاید او بلد نیست و نمی داند چگونه باید با شما صمیمانه رفتار کند! شاید برای همیشه لازم باشد به او یادآوری کنید که چگونه باید با شما رفتار کند و این هیچ ایرادی ندارد.

در مورد داشتن روابط صمیمانه با همسر نیز در اسلام تأکید فراوان شده است:


 


پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

این سخن مرد که به همسرش می گوید واقعا ترا دوست دارم، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد.


(شافى، جلد 2، ص 138)

بهترین زنان شما، زن هایى ‏هستند که داراى محبت ‏باشند.


(بحار، ج 103، ص 235)

هر چه ایمان انسان کامل تر باشد، به‏ همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید.


(بحار، جلد 103)

وقتى مردى به همسر خود نگاه كند و همسرش به او نگاه كند، خداوند به ديده رحمت به آنان نگاه مى كند.


 (نهج الفصاحه، ص278، ح 621)


 


امام علی (ع) می فرمایند:

با همسرت خوش رفتار باش تا زندگى ات با صفا گردد.


(من لايحضره الفقيه، ج4، ص392، ح5834)


 


2)    به همسرتان وفادار باشید.

به همسرتان وفادار باشید و به گونه ای رفتار کنید که همسرتان هم به شما وفادار بماند و حرف هایی نزنید و کارهایی نکنید که حرمت این موضوع میان شما و همسرتان شکسته شود.

در مورد داشتن پاکدامنی و عفاف در اسلام نیز توصیه های زیادی هم به زن و هم به مرد شده است.


 


پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:


پاكدامن باشيد تا زنانتان پاكدامن باشند.


(نهج الفصاحه, ص373، ح 1089)


یا علی! شهوت زن دیگر را خرج زن خود مکن.


(وسائل، ج 14، ص 188 و 120(

بهترین زنان شما، زن عفیف راغب است که در ناموس خود عفت، و به شوهر خود رغبت داشته باشد.


(نهج الفصاحه، حدیث 1534)


حيا خوب است، ولى براى زنان خوب تر است.


(نهج الفصاحه، ص 578، ح 2006)


 


همچنین امام علی (ع) می فرمایند:

چون یکی از شما به زنی نگاه کند و متعجب شود، نزد همسر خود رود که نزد او همانند آنچه دیده است هست. پس برای شیطان بر قلب خود راه باز نکند، چشم خود را از آن زن برگیرد.


(وسائل، ج 14، ص 77(

هرگاه مردی در اثر نگاه به زنی، خوشش آمد، با همسرش همبستر شود، همانا زن مانند زن است. (وسائل، ج 14، ص 73(

محفوظ بودن و پاكدامنى براى سلامتى زن مفيدتر است و زيبايى او را بادوام تر مى كند.


(تصنیف غررالحکم و دررالکلم 405، ح9286)


 

3)    رابطه جنسی مطلوبی با همسرتان داشته باشید.

امروزه مشکلات زناشویی (از جمله سردمزاجی، زودانزالی، و …) در میان زوجین (چه زن و چه مرد) رواج فراوانی یافته است. سرکوب و بی توجهی به این نیاز طبیعی، آثار نامطلوبی بر روی زوجین می گذارد، مثلاً باعث کاهش صمیمیت میان آنها می شود، باعث بی علاقگی و دور شدن آنها از یکدیگر می شود، باعث می شود زن و شوهر تحریک پذیر شده و با کوچکترین مسئله ای رنجیده خاطر شوند، شور و شعف را در آنها کاهش می دهد، توان مقابله با استرس های روزمره را در آنها کاهش می دهد، باعث می شود فرد احساس کند همسرش او را دوست ندارد، اعتماد بنفس خود را نسبت به بدن خود از دست می دهد، و ….

برای بالابردن کیفیت روابط زناشویی گاه لازم است زن و شوهر مورد مشاوره و آموزش قرار بگیرند. پژوهش ها نشان می دهند که آموزش روابط جنسی، باعث بهبود کیفیت روابط زناشویی و در نتیجه رضایت زوجین از یکدیگر می شود و توان آنها را برای مقابله با مشکلات زندگی بالاتر می برد.


 

اهمیت توجه به روابط زناشویی مطلوب، تاثیر آن بر روی بهداشت روانی زن و شوهر، رعایت برخی مسائل قبل و بعد از رابطه زناشویی و …، آنقدر مهم و قابل توجه است که حتی در اسلام نیز احادیث و روایات فراوانی در این زمینه هم برای زنان و هم برای مردان وجود دارد:


 


پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:

سرگرمی مؤمن سه چیز است: لذت بردن از زنها، گفت و شنود شیرین با برادران و نماز شب.


 (بحار، ص 100، ص 295 ص 220(

مرد را به حال خود بگذارید، با وی در نیاویزید، او را به اجبار به سوی خود نخوانید، مرد نیازمند عشوه گری و طنازی است، نه زور و اجبار


(وسائل الشیعه، ج14، ص85).

آقايان! مطابق ميل خانمتان لباس بپوشيد، در خانه نيز آراسته و دل ربا باشيد ،هوش و حواس همسرتان را ماهرانه به خود جلب کنيد، با اين کار غدد جنسي او را نسبت به خود فعال کنيد و عفت او را نسبت به ديگران فزوني مي بخشيد.  


(وسايل الشیعه، ج 14، ص112)

برای هیچ زنی روا نیست که بخوابد، مگر اینکه خویشتن را به شوهر عرضه کند، به اینکه لباسهایش را در آورد، میان بستر شوهر رود و پوست بدن خویش را به بدن شوهر بچسباند، اگر این کار را بکند خود را عرضه کرده است.


(وسائل ج 14 ص 14 و 126(


 


حضرت امیر (ع) می فرمایند:

وقتی کسی خواست با همسرش همبستر شود، با عجله رفتار نکند که زنها نیز حاجتی دارند. (وسائل الشیعه،ج 14، ص 82 و 83(

همان گونه که در امور جنسي زياده روي نارواست،کم گذاردن و سستي به خرج دادن نيز ناشايست است، روا نيست مرد بيش از 4 ماه، اميزش جنسي با همسر جوان خود را ترک کند حتي اگر مثيبت ديده باشد.


(وسائل الشیعه، ج 14، ص 180(


 


امام صادق (ع) می فرمایند:

مرد بايد مقداري از شهوت خود را نگه دارد که همواره توانايي جنسي داشته باشد، زيرا زن شوهر خود را در امور جنسي توانا بيابد، بهتر از اين است که او را ناتوان ببيند، مرد ناتوان نمي تواند همسر خود را راضي نگه دارد.


(وسائل الشيعه،ج14، ص96 )


 

نتیجه گیری:نگران نباشید، هر یک از این سه جزء به نوبه خود قابل ترمیم هستند. اگر وجود این سه عامل میان شما و همسرتان مطابق میلتان نیست، می توانید به مرور زمان آنها را ترمیم کنید. فقط کمی صبر و حوصله به خرج دهید و راه حل درست را انتخاب کنید. این سه جزء آموختنی هستند و نیاز به یادگیری دارند.


 

یادبگیریم که چگونه باید به همسرمان عشق بورزیم؟ چگونه باید با او صمیمانه برخورد کنیم؟ چگونه باید رابطه زناشویی مطلوبی با او برقرار کنیم؟ چه کنیم که او به ما وفادار بماند؟ چگونه از او بخواهیم به ما عشق بورزد؟ چگونه از او بخواهیم با ما صمیمانه برخورد کند؟ و …


 


 


تکلیف هفته اول و دوم:

1.     قوانین زیر را با خود تکرار کنید و آنها را ملکه ذهن خود کنید:

*        طبیعی است که من و همسرم تا حدی در زندگی مان با مشکل مواجه شویم.

*        طبیعی است که من و همسرم تا حدی با هم متفاوت باشیم.

*        طبیعی است که هر انسانی ممکن است در زندگی اش اشتباه کند.

2.     به هر طریق ممکن سعی کنید رابطه صمیمانه ای با همسرتان برقرار کنید و او را نیز به این کار تشویق کنید. در این زمینه اطلاعات خود را زیاد کنید، از تجارب افراد موفق استفاده کنید، کتاب بخوانید، مشاوره بروید و …


3.     به همسرتان وفادار باشید.

4.     روابط زناشویی مطلوبی با همسرتان داشته باشید. در این زمینه با هم صحبت کنید و نظر همدیگر را بپرسید، کتاب بخوانید و به مشاوره بروید.

5.     تمرین های هفته های بعدی ما را دنبال کنید.


 


 


نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت،


اما می توان شروع کرد و پایان خوبی داشت.


 


 

 

 


کارشناسان بسیاری در این زمینه بحث کرده و اختلافات بسیاری نیز در این مباحث وجود دارد که آیا علاقه قبل از ازدواج لازمه زندگی است و یا بعد از ازدواج می توان علاقه و عشق را به وجود آورد؟!

همانطور که می دانید در زمان های قدیم ازدواج به هیچ وجه اینگونه نبوده و دختر و پسر بدون اطلاع از شرایط و عقیده های همدیگر تنها در روز عروسی همدیگر را دیده و شروع به زندگی می کردند. این شیوه با معیار های یک ازدواج خوب که آشنایی کامل قبل از ازدواج، تناسب دو فرد و همچنین علاقه بین آنها تناقض داشته ولی با دوام بوده است دقیقاً در همین نکته است که کارشناسان اختلاف نظر دارند و عده ای این شیوه را کارآمد و مطمئن دانسته و عده ای دیگر با توجه به پیشرفت جوامع و تفاوت بین نسل ها، این شیوه را از کار افتاده و غلط می دانند.

در اینکه موفقیت یک ازدواج بستگی به خود دو طرف دارد هیچ شکی نیست اما با توجه به تفاوت تفکری و ذهنی که بین نسل هل وجود دارد و همچنین با توجه به پیشرفت جوامع به نظر می رسد که ازدواج سنتی دیگر جایی در بین جوانان نداشته و تلاش والدین برای برای این نوع ازدواج بیهوده است. البته هستند جوانانی که این نوع ازدواج را پذیرفته و خوشبخت می شوند. نیاز به علاقه لازمه ازدواج است چگونه می شود فردی ازدواج کرده بی آنکه به همسر خود علاقه مند باشد! بسیاری از والدین در این موارد می گویند که فراموشش کن و یا این نشد یکی دیگر اما پس احساسات چه می شود؟ مگر به این آسانی است؟ بنابراین توصیه ما به والدین این است که همواره در کنار فرزندانتان باشید تا اینکه در مقابل آنان باشید آنان به شما نیازمند هستند و این نکته را درک کنید که زندگی ها عوض شده است. در زندگی امروزی علاق داشتن به فرد مقابل یک فاکتور برای خوشبختی است. بنابراین کارشناسان و کسانی که می گویید عشق بعد از ازدواج به وجود می آید اگر به وجود نیامد چی؟ بنابراین بهتر نیست ازدواج با علاقه و مطمئن باشد تا ریسکی و به امید معجزه؟!

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

برای دیدن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به مرکز مشاوره ازدواج رجوع کنید

 

منبع:سامانه پرسش و پاسخ مشاور

توروخدا کمکم کنین
دختری ۱۸ ساله هستم خوستگاری دارم که از ۲ سال پیش پای من مونده و دست بردار نیست!
الآن ک جدی دربارش فکر کردم و حرف زدیم مورد خیلی خوبیه و همش نگران اینم که دیگه همچین موردی پیش نیاد از طرفی هم شرایط جوریه ک دوست ندارم مجرد و با همین شرایط دانشگاه برم
از اون طرفم تو علاقه ام تردید دارم
هنوز علاقه اونطوری ک باید باشه نیست…
چیکار کنم؟؟

با سلام دوست عزیز اگر ایشون شرایط مناسبی دارند و شما به ایشون تمایل دارید هر چند دودلی که برای درس دارید حب قابل درک است ولی اگر ایشون همراه مناسبی برای شما باشند مطمئن باشید در زمینه درسی هم پیشرفت خواهید کرد و مشکلی به وجود نخواهد امد به هر حال شتید مشخص شدن تکلیف زندگی و اینده بسیاری از دغدغه ها را کم کند و در زمینه درسی هم موفق عمل کنید البته این را باید برایدایشون توضیح بدهید .در نهایت امیدوارم خوشبخت باشید و برای رفع تردیدها می توانید به روانشناس هم مراجعه داشته باشید .موفق باشید .و یادتان باشد هیچ وقت یک فرد مناسب را به خاطر شرایطی که می توانید همیشه داشته باشید از دست ندهید .

سلام من فردی رو به خواستگاریش رفتم و تمامی معیارهایی رو که میخوام در همسرم باشه ایشون دارند و حتی ماه تولد و اسم ولی تنها مسئله ای که دارم ایشون از نظر هیکلی نمی پسندم و یه جورایی بنده خدا خیلی به دلم نمیشینه .به نظرتون چیکار کنم؟

با سلام .وقتی شما انقدر نکته سنج هستید که حتی مایل هستید ماه تولد و اسم مطابق سلیقتون باشه خودتون می توانید با بحث ظاهری اینچنینی که در رابطه جنسی هم موثر خ واهد بود کنار بیایید .اگر واقعا ظاهر و هیکل اولویت شما نبوده و نیست خوب شاید با چند جلسه صحبت به خاطر سایر ویژگی های مثبت این مساله برای شما کم اهمیت شود و مشکلی ایجاد نکند ولی اگر واقعا بدای شما دغدغه است و نمی تو انید کنار بیایید .شاید بهتر باشد بیشتر فکر کنید .همه جوانب را در نظر بگیرید و احساسی تصمیم نگیرید .چون به هر حال هر چیزی قبل از از دواج برای ما اولویت باشد ممکنه بعدا پررنگ تر جلوه کند و خودش باعث نا رضایتی شود .به هر حال امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و اگر تردید دارید مشاوره فردی می تواند کمک کننده باشد تا بعدا از تصمیم خو د در هر صورت پشبمان نشوید .خوشبخت باشید در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

سلام من دختری ۲۳ ساله هستم و نامزدم ۲۶ ساله .من در طول روند خواستگاری بیشتر ایشون را بر اساس دلایل عقلی پذیرفتم نه احساسی و الان من هیچ احساسی خاصی نسبت به ایشون ندارم و ایشون رو مثل یه دوست یا همکلاسی میدونم و دوست دارم نه بیشتر ما هنوز به هم محرم نشدیم و من دائم حس میکنم ایشون اونطوری که من میخواهم به من ابراز احساسات نمیکنن.
ظاهر ایشون زیاد دلچسبم نیست یعنی هیچ حص خاصی بهش ندارم نه بدم میاد نه خوشم میاد با این شرایط با ایشون عقد کنم یا نه جواب منفی بدم و این مورد مشکل ساز میشه؟

دوست عزیز قدم اول در ازدواج به دل هم نشستنه و شما هم تا به این مرحله نرسید همیشه این احساس سردی رو دارید
پس لازمه در این مورد بیشتر فکر کنید … درسته با عقلتون جلو رفتید ولی در کنار دلتون باید عقل هم باشه تا بتونید تصمیم درستی بگیرید
و از کلام و نوشته شما برمیاد که شما علاقه ای به ایشون ندارید
و جالبه شمایی که برای خرید یک لباس وسواس به خرج میدید چطور برای یک عمر زندگی مشترک چنین حساسیتی به خرج ندادید

با سلام
شما قبل از ایشون با پسری در ارتباط بودید ؟اگر پاسختون منفی است یعنی وارد مرحله ای که بخواهید به لحاظ عاطفی به فردی وابسته شوید نشدید پس نباید انتظار داشته باشید که قبل از محرمیت بخواهید حس و علاقه ای شدید پیدا کنید البته چون فرمودید خنثی هستید گفتم اگر واقعا تمایلی ندارید مساله کاملا متفاوت می شود و شاید بهتر باشد ادامه ندهید ولی اگر در ذهن خود فکر می کنید شاید ابراز گر نباشند و تردید دارید خوب قبل از عقد رسمی کمی بیشتر برای شناخت زمان بگذارید البته برخور با خانواده و دوستان و تحقیق کردن خیلی از مسائل را مشخص می کند واینکه ایشون چقدر اجتماعی هستند و ..را مشخص می کند و اگر در خانواده ها مذهبی هستید بدانید که خوب افراد به خودشون اجاز نمی دهند در خارج از چهارچوب شرع ابراز عاطفه ای داشتنه باشند هر چند فردی برون گرا باشند .پس خودتون باید تصمیم درست را بگیرید با شناختی که از روحیات خودتون دارید و ارزیابی که از شرایطتتون دارید .و ان چیزهایی که در زندگی اینده برایتان مهم است و انتظاراتی که از طرف مقابل دارید .به هر حال همه این مسائل حائز اهمیت هستند .امیدوارم خوشبخت باشید

سلام من ۲۵ سالمه پارسال یه نامزدیه دو هفته ای داشتم که بخاطر تعصبی بودن اون آقا نامزدیمون بهم خورد الان هم ۴ ماهه با پسر خالم نامزد کردم چند سال خواستگارم بود ولی ازش خوشم نمیومد تا ۴ ماه پیش که همه اصرار کردن و گفتن دیگه بهتر از این واست نمیاد چون تو منطقه ی ما ۲۵ سال سن زیادیه منم باهاش حرف زدم و اون همه ی حرفامو تایید میکرد و خودشو موافق نشون میداد منم گفتم حالا که به هیچ پسری علاقمند نمیشم بهتره ازدواج عاقلانه کنم ولی از همون موقع تا الان هیچ گونه علاقه ای بوجود نیومده تازه کم کم داره ازش بدم میاد به همه چیزش حساس شدم حتی خندیدنش مدل حرف زدنش حالات صورتش به همه چیزش. به خدا از خودم بدم میاد که انقد بدبختم چرا باید انقد خانواده و دیگرانو اذیت کنم. آخه خیلی خواستگار داشتم ولی هیچ کدوم به دلم ننشست الان هم که نامزد کردم ازش بدم میاد هیچ جوری هم نمیشه نامزدیمو بهم بزنم دلم میخواد خودمو بکشم…

با سلام دوست عزیز اگر واقعا ایشون به دلتون ننشستن و حتی دارید متنفر می شوید .بهتره دقیق بررسی کنید که شاید ادامه دادن مشکلات زیادی ایجاد می کند .اینکه نمی تونید شرایطی پیش بیاد وا از فردی خوشتون بیاد .باید برای شناخت خودتون به روانشناس مراجعه کنید .ازدواج بحث یک عمر زندگی است لطفا سریع قضاوت نکنید .و فکر نکنید مجبورید به ازدواجی تن بدهید .در هر حال خوشبخت باشید .

سلام من دختری ۱۹ساله هستم یک سالی میشه بایه اقایی درارتباطم شزایطشون معمولیه خواستگاریم اومدن ولی خانواده ام قبول نکردن به خاطر علاقه امون هنوز باهمیم .من به ایشون علاقه دارم ولی نه انقدری که بگم کشته مرده اشم میترسم این علاقه االکی باشه بعد ازدواج پشیمون شم .

پس دوست عزیز مسیرو در حال اشتباه طی کردن هستید
چون با این شرایط و سن کمی که شما دارید و با احساسات تصمیم گیری میکنید به زودی ارمغانی جز افسردگی و اضطراب بدست نخواهید آورد
امیدوارم بتونید خودتون رو از این عادت کردن رها کنید

واقعا این مشاوره است شما میدید!!همش میگید نامزد بشید.
مطمئن باشید کسی که اخلاقش خوبه حتما شما بهش علاقه پیدامیگنید.
وحتما خودتونم باید تلاش کنید مننباشید طرف مقابل کاری کنه.به این فکرکنید که اون بلد نیست ولی اگه ازشماببینه حتما اونم یاد میگیره

سلام
من یه دختر ۱۸ساله هستم که یه خاستگار دارم و ایشون همکار مادرم هست…مادرم ایشون رو چند ساله میشناسه و میگه ادم خوبیه ولی ایشون در گذشته با دوست مادر من دوست بوده و این رابطه رو خاله و دختر خاله من هم میدونند و هی میخوان من رو منصرف کنند…ولی به عقیده خودم گذشته کسی به من مربوط نمیشه…
هر چی فکر میکنم به این نتیجه میرسم مه نمیدونم چیکار کنم,نمیدونم این شخص رو دوست دارن یا نه…ولی ایشون خیلی منو دوست داره ولی من واقعا نمیدونم دوسش دارم یا نه…چند جلسه هم با هم بیرون رفتیم و صحبت کردیم و الان ۴ماهه باهمیم ولی هنوزم نمیدونم که میخوامش یا نه!

برای شناخت بهتر و رهایی از این تردید و اضطراب باید برای مدتی مثلا” نه ماهه با ایشون نامزد بمانید بدون قید در شناسنامه … رفت و آمد کنید تا شناخت و در نهایت اعتماد به وجود بیاد
در این صورته که میتونید در پایان این دوران بگید به ایشون اعتماد دارید یا خیر

سلام من ۱۹ سالمه خواستگاری دارم که هکه شرایطش خوبه قیافه خیییلی معمولی داره و من هیچ احساسی به ایشون ندارم نه بدم میاد و نه خوشم میاد ایشون منو دوست دارن … اما من دو دلم . سر درگم سه جلسه هم باهاش صحبت کردم اما از نطر احساس به هیچ نتیجه نرسیدم … راهنماییم کنید ممنون

وقتی به ایشون علاقه ای ندارید پس دلیلی هم برای ادامه به این رابطه وجود نداره
پس بیخودی خودتون رو سرگردان کردید

با سلام و احترام
من دختری ۲۵ ساله هستم ، یک خواستگار دارم که واقعا از هر نظر کامل هستن و از همه نظر بشدت باهم تفاهم داریم مطمئن هستم دیگه هرگز موقعیتی کامل مثله ایشون برام پیش نمیاد ولیکن من بهشون علاقه ندارم حدود هشت ماهی میشه که با اجازه خوانوادم باهاشون در ارتباط هستم ولی علاقه ایجاد نشده ایشون اصرار دارن که عقد کنیم و خیلی هم به من علاقه دارن ولی من دوستشون ندارم فقط میترسم چنین موقعیت عالی ای رو از دست بدم ومطمئن هستم با هم خیلی پیشرفت میکنیم . چند مدت پیش جواب منفی دادم بهشون فقط به علت اینکه از علاقه خودم مطمئن نبودم تو مدتی که قطع رابطه کرده بودیم خیلی اذیت شدم ولی از رو علاقه نبود بیشتر بخاطر وابستگی و عادت بود ولی بازایشون خیلی اصرار کردن و منم که دچار تردید هستم باز در هاله ایی از ابهام ارتباط تلفنی داریم ولی اصلا نمیدونم باید چکار کنم خاانواده ام میگن دیگه تکلیف رو یه سره کن ولی وافعا جرات بله یا خیر گفتن ندارم .لطفا راهنماییم بفرمایید.
با تشکر

خب وقتی علاقه ندارید چطور هشت ماه خودتون و ایشون رو سرکار گذاشتید؟
چطور انتظار دارید در اینده به کسی که علاقه ای بهش ندارید بتونید ابراز عشق و محبت کنید ؟
ایکاش همونقدر که برای خرید یک لباس وسواس به خرج میدید برای یک عمر زندگیتون هم چنین حساسیتی به خرج میدادید!

سلام من مژده یک ماه نامزدیم ازمایش هم رفتیم ولی من همش منتظرم اون زنگ بزند و پیام بده اون هم منتظر من هست
چند بار هم باهم حرف زدیم میگه چرا من همش میترسم برم طرفش چکار کنم ؟؟؟؟؟

چون دخترم منتظر بمونم اون دلتنگ بشه یا خودم زنگ بزنم؟

دوره نامزدی دوره شناخته پس خوب از این دوران استفاده کنید … مشاوره ای حضوری انجام بدید … حساسیتها و انتظارات همدیگرو بشناسید
پس فرقی نمیکنه شما زنگ بزنید یا ایشون مهم اینه که در پایان این دوره بتونید انتخاب درستی رو انجام بدید

سلام من رضا هستم ۲۷ ساله خانواده ام من رو با یک دختر آشنا کردن رفتیم خواستگاری خانواده دختر از هر نظر خوب هستن و تحقیق هم که کردیم گفتن خانواده خوبی هستن رفتیم خواستگاری و با دختره صحبت کردم و از نظر قیافه هم مشکلی نداره و تقریبا همان چیزی هست که من مد نظر داشتم . من از نظر عقلی که تصمیم میگیرم میبینم صد در صد درست تصمیم گرفتم ولی از نظر احساسی که میخوام تصمیم بگیرم هی تردید دارم ؛ علاقه دارم ولی اینکه بگی صد در صد است نه به قول معروف هنوز عاشق پیشه نشدم یادم میاد زمان بیست سالگی مثلا اینقدر عاشق دختر همسایه بودم که همش تو فکرش بودم نه خواب داشتم نه خوراک ولی هیچ وقت پا پیش نزاشتم حالا که رفتم خواستگاری کاملا از روی عقل تصمیم گرفتم ولی به اون حد که قبلا دختر همسایه رو دوست داشتم و عاشقش شده بودم این بار عاشق نشدم الان سه جلسه صحبت کردیم ولی دل باخته صد در صد نشدم ضمنا تا حالا هیچ حرف عاشقانه و قربون صدقه هم رفتن انجام ندادیم و همش حیا میکنیم حرف عاشقانه بزنیم و من میترسم چند ماه رفت و آمد کنیم ولی صد درصد این عشق و علاقه به وجود نیاد ضمنا الان هفت روز هست که رفتیم خواستگاری و سه بار صحبت کردیم . من فقط ترسم این هست که چند ماه رفت آمد کنیم ولی عاشق پیشه نشم بعد بخواهیم به هم بزنیم همش میترسم به دختره آسیب برسه و احساس سر شکستگی بکنه لطفا جواب من رو بدید تا بفهمم چه کار کنم

به هر حال در این سن بیشتر براساس عقل و منطق برخورد میکنید و به همین خاطر نگران انتخابتون هستید
باید دوره ای بین ۹ ماه تا یک سال رو نامزد باشید و مشاوره ای حضوری انجام بدید تا در انتهای این تاریخ بتونید در مورد انتخابتون صد در صد تصمیم گیری کنید
بعد از مدتی که معاشرت کنید متوجه حس و حال و انگیزه خودتون خواهید شد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

من یه خواستگار دارم طلبه است و زندگی با طلبه ها خیلی سخته تازه امن تنها ١٨ سال سن دارم . قبول کنم .از نظر علاقه که ؟ازدواجش سنتیه , ..دانشگاه هم هنوز نرفتم و تنها در صورت موافقت باید انخاب رشتمو تو شهری که قراره زندگی کنیم متمرکز کنم …

اینطور که شما گفتید در انتخاب و ازدواجتون شک و تردید دارید و به همین خاطر باید صبر کنید … پس از همین حالا سعی کنید قدم در راهی که علاقه ای بهش ندارید و در اون شک تردید دارید نگذارید و خوب در موردش فکر کنید …

من ی خواستگاردارم ک از هر نظر کاملا وپسرعمم هستش وخانواده قبولش دارن فقط من علاقه ندارم چیکار کنم فوریه

وقتی علاقه ای نیست پس دلیلی هم برای ادامه دادن وجود نداره .. پس در ابراز نظرتون قاطع باشید تا هم تکلیف شما و هم تکلیف طرف مقابلتون مشخص باشه

سلام من یه خواستگار دارم که اصلا بهش علاقه ندارم، فقط به خاطر موقعیت شغلیش هست که شاید بهش جواب دادم، چکار کنم؟

خب شما براساس معیاری مالی قراره به ایشون جواب بدید … و باید بدونید اگر ایشون مشکل مالی نداشته باشه ولی نتونید از شرایط مالی خوب استفاده کنید سودی به حالتون نخواهد داشت
قبل از هر چیزی مشاوره کنید و اگر تصمیمتون قطعی هست حتما” برای ۶ تا ۹ ماه نامزد باشید تا بیشتر روی اخلاق هم شناخت پیدا کنید

من با دیدگاه سنتی ازدواج کردم و الان علاقه ای بوجود نیومده و خانمم از بس بهم میگه تو نسبت بهم اهمیت نمیدی تو منو بیرون نمیبری و من بهش علاقه ندارم که ابرازش کنم علاقه بوجود نیومده و از بس اذیتم کرده که از کنارش فرار میکنم یه جوارا تنفر هم بوجود اومده و اصلا نمیتونم نسبت بهش ابراز علاقه کنم و از اینکه کنارش باشم لذت نمیبرم که هیچ بلکه فراری هم هستم راهنماییم کنید فکری بردارم

خب دوست عزیز این مشکل شما چاره ای که بخواد معجزه کنه نداره … چون ادامه و یا ادامه ندادن به این زندگی به خودتون بستگی داره … ولی بهتره در وقتی مناسب با ایشون صحبت کنید و تمام حس و حال و حرف دلتون رو به ایشون بگید اینطوری همسرتون متوجه خواهد شد شما هم در چه سختی و عذابی قرار دارید … شاید راحت تر بتونید برای رسیدن به هدفتون حرکت کنید

به جمع

70000

نفری کانون بپیوندید.

       پیشنهادات پیامکی شما

       به کانون مشاوران ایران:

        3000 77 77 47 3000

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

کانون مشاوران ایران



سرمایه اصلی در زندگی مشترک، علاقه و محبت همسران به یکدیگر است. هر مرد و زنی باید از ابتدا با همسر مورد علاقه خود ازدواج کند و برای دوام و استحکام بنیان خانواده سعی کند این علاقه و محبت را روز به روز تقویت و بیشتر نماید. حتی اگر مرد و زنی در ابتداء به هم علاقه نداشته اند اما به هر دلیل به ازدواج با یکدیگر تن داده اند، برای تداوم زندگی خود چاره ای جز ایجاد عشق و علاقه به همدیگر ندارند. زیرا در غیر این صورت زندگی برای هر دوی آنها تلخ و کشنده خواهد شد. ایجاد عشق و علاقه در این مرحله کار بسیار سختی نیست. مگر اینکه یکی از طرفین مشکل حادی داشته باشد.


 

بر این اساس توصیه ما این است که اکنون که مدت زیادی است با همسر خود ازدواج کرده و زندگی مشترک داشته اید و ثمره این ازدواج فرزندی است که خداوند به شما عطا کرده است.! سعی کنند حتی اگر عیب و نقصی هم در همسر فعلی خود می بینید به خاطر فرزندانتان که امانت الهی در نزد شما هستند و با توجه به نقاط مثبتی که در شوهر خود سراغ دارید و به آن اذعان کرده اید ، علاقه به او را در خود ایجاد و تقویت کنید. حتماً توجه دارید که هیچ انسانی (به جز معصومین ) بی عیب و نقص نیست. بر این اساس همه افراد مورد علاقه شما و همه مردانی که فکر می کنید با ازدواج با آنها می توانید خوشبخت باشید ممکن است دارای عیب و نقص هایی باشند که شما الان از آنها بی خبر هستید، اما زمانی که از همسر فعلی خود جدا شده و با آنان ازدواج کنید به عیوب آنان پی خواهید برد و خواهید یافت عاملی که باعث عشق شما به فرد مورد نظر شده، ارزش چندانی نداشته و عوامل بهتری برای عشق ورزیدن در شوهر فعلی شما وجود داشته که شما آنها را ندیده اید.


 

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

شبیه آنچه گفتیم در روایات و متون دینی با خطاب به مردان آمده است که پیامبر (ص) فرمود: إِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثْلُ الَّذِی مَعَ تِلْکَ؛ وقتى چشم شما به زنى افتاد و در شگفت شدید بیائید پیش زن خود در نزد او نیز مانند آنچه در آن زن دیده‏اید، وجود دارد.[1]


 

امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرمود: إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا، فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَتِهِ؛ … پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید، که او نیز زنى چون زن وى نماید.[2]


 

بنا براین سعی کنید قدر زندگی فعلی خود را بدانید تا دچار پشیمانی نشوید.


 

اینکه گفته اید که به فلان مرد یا فلان پسر علاقمند بوده یا علاقه مند هستید و هر چه تلاش کرده اید نتوانسته اید این علاقه را از دل خود بیرون کنید. گرچه علاقه یک امر قلبی است و تا زمانی که به مرحله عمل نرسد و اقدامات عملی به دنبال آن نباشد انسان مرتکب گناه نشده است اما باید توجه داشت با فکر و اندیشه درست در اطراف افراد مورد علاقه خود و تعقل در علت و ریشه و آثار و نتایج خوب و بد آن می توان به عشق و علاقه خود جهت داده و آن را کنترل کرد.


 

اگر انسان توجه داشته باشد که علاقه و عشق قلبی به افراد نامحرم می تواند علت بسیاری از انحرافات و اقدامات و کارهای نامشروع شود و بین زن و شو هر هایی جدایی بیندازد و خانواده هایی را از هستی ساقط کند و موجب حضور فرزندان طلاق با همه عوارض نامطلوب آن در جامعه شود، در می یابد که چنین عشقی قطعاً حرام و گناه است. همچنین اگر انسان توجه داسته باشد که ازدواج یک پیمانی است که تعهداتی را برای زن و شوهر به همراه دارد و هر کدام از آنان که به این تعهدات عمل نکنند مدیون دیگری خواهد بود، قطعاً قبول نخواهد کرد برای یک امر بی ارزش و جزئی و برای یک عشق زود گذرخود را در دنیا و آخرت مدیون همسر و فرزندان خود ساخته و زندگی آنان را تباه سازد.


 

یکی از اموری که می تواند جلو انحراف انسان را بگیرد و به او در مقابله جدی با انحرافات انگیزه بدهد توجه هر انسانی به مقام و ارزش و قیمت خود است کسی که خود و شخصیت خود را با ارزش بداند به آسانی تسلیم هیچ دشمنی از جمله دشمن درونی خود (هوا نفس) نخواهد شد.


 

ما نقاط مثبت زیادی در شما می بینیم که با استفاده از آنها می توانید از عشق های ویران گر و کاذب رها شده و زندگی خود و همسر و فرندان تان را نجات داده و به آن صفای دو باره ای ببخشید. از نقاط مثبت و قابل اعتماد شما ایمان شما به خداوند متعال و اهمیت دادن به انجام واجباتی مانند نماز و روزه و… است . علاقمندی شما به ائمه اطهار (ع) و ارتباط قلبی با آنها و علاقه و توفیق زیارت قبور مطهر آنان و توجهی که آنان به زائران و علاقه مندان خود دارند ویژگی مثبت و با ارزش دیگر شماست.


 

بنا براین با توجه به ایمان و اعتقادی که به خدواند قادر متعال دارید با استعانت و کمک از او سعی کنید علاقه و محبت هر نامحرمی را از دل خود بیرون کنید این کار گر چه کار مشکلی است اما با استمداد از خدای مهربان محال نیست و شما می توانید با فکر کردن در باره علت و ریشه و آثار سوء و مخرب چنین علاقه هایی، با آنها مبارزه و آنها را از دل خود بیرون کنید . مطمئن باشید با اراده قوی و محکم و با توکل بر خداوند متعال می توانید بر این عشق های کاذب و مخرب فائق آئید.


 

در پایان لازم است گفته شود مطالعه نمایه هایی که در باره توبه در همین سایت وجود دارد، خالی از لطف نیست.


 


[1]. الکافی، ج 5، ص 494.


[2]. صبحى صالح، ص 550.

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 10249 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

تا به حال پیش آمده که چیزی را قلبا و با تمام وجود بخواهید، اما با وجود تلاش فراوان در رسیدن به آن ناکام بمانید؟ بهترین راه رسیدن به آرزوهای شخصی چیست؟ شاید شما هم درمورد “قانون جذب” برای رسیدن به آرزوها و رویاهای فردی، مانند شغل، درآمد یا همسر ایده‌آل شنیده باشید. قانونی که تحت عنوان “راز ” نیز شناخته می‌شود و به گفته بسیاری از نظریه‌پردازان و رواشناسان انگیزشی، تاثیرات زیادی برای رسیدن شخص به هدف‌هایش دارد. البته بسیاری از روانشناسان هم اعتقاد دارند که قانونی به نام قانون جذب وجود ندارد. به هر حال جهت آشنایی شما با قانون جذب عشق در این مقاله، قانون جذب عشق را از دید طرفداران آن برای شما توضیح می‌دهیم.

فهرست مطالب

قانون جذب را می‌توانیم به بیان ساده توانایی جذب هر آن چیزی تعریف کنیم که روی آن متمرکز می‌شویم. همگی ما، فارغ از سن، ملیت یا باورهای مذهبی، تحت تاثیر قوانینی قرار می‌گیریم که بر جهان حکومت می‌کنند، یکی از این قوانین، قانون جذب است. قانون جذب هر آنچه را که در افکارمان وجود دارد، با به کارگیری نیروی ذهن به واقعیت تبدیل می‌کند. تمامی افکار ما در نهایت موجودیت پیدا می‌کنند. چنانچه بر روی اندوه و ویرانی متمرکز شوید، این افکار منفی همواره بر زندگی‌تان سایه خواهند افکند. اما اگر روی افکار مثبت متمرکز شوید و اهدافی را برای خودتان تعریف کنید، مطمئن باشید که با تلاش و کوشش راهی را برای رسیدن به این اهداف پیدا می‌کنید.

قانون جذب می‌گوید که به هر آن چیزی که تصور کنیم، می‌توانیم برسیم، به شرطی که بر اساس یک برنامه‌ریزی مناسب برای رسیدن به تخیلات خود تلاش کنیم.

مطمئن باشید که قانون جذب قانون کارآمدی است. می‌توانید قانون جذب را در روابط‌تان نیز پیاده کنید و از آن برای جذب عشق ایده‌آلی استفاده کنید که تمام خصوصیات دلخواهتان را داشته باشد. البته مشکل اینجا است که مردم غالباً درک اشتباهی از قانون جذب دارند. بسیاری از ما دقیقاً نمی‌دانیم که قانون جذب چیست یا چه معنایی دارد، به همین دلیل از آن به درستی استفاده نمی‌کنیم و وقتی به نتیجه نمی‌رسیم، قانون جذب را زیر سوال می‌بریم. اما مشکل از قانون جذب نیست، این ما هستیم که به درستی از آن استفاده نمی‌کنیم.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

قانون جذب به معنای فرورفتن در رویا و خیال نیست، قانون جذب به ما نمی‌گوید که گوش فلک را با آه و ناله پر کنیم که چرا به حق‌مان نرسیده‌ایم. قرار نیست دائماً از دست روزگار شکایت کنیم. قانون جذب از ما نمی‌خواهد که روی نداشته‌هایمان تمرکز کنیم، به این امید که سرانجام به آنها برسیم.

قانون جذب به ما می‌گوید که روی خواسته‌ها و آرزوهایمان، و نه روی واقعیت نداشتن آنها تمرکز کنیم. بین این دو، تفاوت مهمی وجود دارد. اگر روی خواسته‌هایتان متمرکز شوید، ذهن ناخودآگاهتان بهترین راه را برای رسیدن به آنها جستجو می‌کند. اما اگر روی این واقعیت متمرکز شوید که چیزی را می‌خواهید، اما آن را ندارید، ذهن‌تان فقط فقدان این خواسته را در هر جایی می‌بیند. بعد از تمرکز روی آنچه می‌خواهید، نوبت به تلاش برای برای رسیدن به آن می‌رسد. مثلا اگر می‌خواهید با قانون جذب به مرد ایده‌آل‌تان برسید، با خودتان فکر کنید چه کارهایی لازم است انجام دهید. چون تنها اندیشیدن به او کافی نیست و برای رسیدن به خواسته‌تان باید قدم بردارید. شاید متوجه شوید نیاز به راهنمایی و آموزش دارید تا انرژی‌تان را نه فقط به صورت فکری، که در عمل و رفتار هم روی رسیدن به مرد ایده‌آلتان متمرکز کنید.

قانون جذب توجهتان را مستقیماً به مسیری جلب می‌کند که باید برای رسیدن به خواسته‌تان طی کنید. فراموش کنید که هنوز به خواسته‌تان نرسیده‌اید. اجازه ندهید مشکلاتی که در طول راه با آنها مواجه می‌شوید، در ذهن‌تان باقی بماند. چشم از هدفتان برندارید، فکر کنید که به هدف رسیده‌اید و رو به جلو حرکت کنید.

آرزو کردن کافی نیست. قانون جذب جادو نیست، این قانون فقط راهی برای آموزش ذهن ناخودآگاه است و اگر می‌خواهید به خواسته‌تان برسید، باید برای رسیدن به آن تلاش کنید. این شما هستید که باید قبل از تغییر کردن شرایط متحول شوید. تحول شخصی یکی از ایستگاه‌هایی است که در مسیر رسیدن به خواسته‌هایتان باید از آن بگذرید. اگر لازمه‌ی این تحول این است که سبک جدیدی را برای ارتباط برقرار کردن با افراد مورد علاقه‌تان یاد بگیرید، دست به کار شوید.

به عبارت دیگر باید به شخص متفاوتی تبدیل شوید تا خواسته‌ی متفاوتی را از جهان دریافت کنید. به همین دلیل است که اکثر افراد از قانون جذب نتیجه نمی‌گیرند؛ آنها نمی‌خواهند تغییر کنند، فکر می‌کنند که می‌توانند یکسان بمانند، اما نتایج متفاوتی بگیرند.

 

یکی از راه های جذب فرد مورد علاقه و جذب عشق و معشوق، استفاده از موبایل است، امروزه بیشتر ارتباطات شما از راه دور و از طریق موبایل و از طریق نرم افزارهای پیام رسان است پس این فرصت بسیار مناسبی است که به کمک تکنیک های علمی و روانشناسی جذب عشق از طریق موبایل فرد مورد نظر را جذب کنید و به همین منظور ما برای شما دوره‌ای طراحی کردیم به نام دوره جذب عشق با موبایل. در این دوره یاد میگیرد که فرد مورد نظر را جذب و عاشق و شیفته خود نگه دارید و رابطتان را به یک رابطه متعهدانه ختم کنید. برای شرکت در این دوره اینجا کلیک کنید.

احتمالاً می‌دانید که چطور باید قانون جذب را در روابط عاشقانه پیاده کنید. چند انسان ناامید و درمانده را می‌شناسید که روابط خوبی داشته باشند؟ متمرکز شدن روی نداشته‌ها و احساس تنهایی و پوچی چه فایده‌ای برایشان داشته است؟ آیا دیگران جذب این روح‌های ناامید می‌شوند؟ احتمالاً خیر.

افرادی که اعتماد به نفس از سر و رویشان می‌بارد، چطور؟ حتماً تا به حال با فردی آشنا شده‌اید که به نحو تحسین‌برانگیزی از زندگی‌اش و مجرد ماندنش راضی است و در عین حال همچنان امیدوار است که زندگی خوبی را تجربه کند.

شاید در نگاه نخست به نظرتان غیرمنصفانه بیاید. اما اگر بیشتر دقت کنید، متوجه می‌شوید که تفاوت اصلی این دو گروه به شیوه‌ی بهره‌گیری آنها از قانون جذب مربوط می‌شود و این دو بدون آن که حتی خودشان متوجه باشند، هر یک قانون جذب را به شیوه‌ای در زندگی‌شان به کار بسته‌اند.

اما چطور میتوان از قانون جذب برای رسیدن به  رابطه عاشقانه ایده‌آل کمک گرفت؟ با در پیش گرفتن 8 اصل زیر در قانون جذب:

تا به حال شده است که چیزی را مدتی طولانی از صمیم قلب بخواهید، اما به آن نرسید؟ به نظرتان این خواسته مانند سرابی بوده که هر چه بیشتر تمنای رسیدن به آن را داشته‌اید، از شما دورتر شده است؟ شاید این آرزو ثروت یا یک رابطه‌ی عاشقانه بوده، شاید هم می‌خواسته‌اید که شرایط زندگی‌تان تغییر کند. تا به حال برایتان پیش آمده است همان لحظه‌ای که تسلیم می‌شوید و از آرزویتان دست می‌کشید، ناگهان آن آرزو به نحو غیرمترقبه‌ای به واقعیت تبدیل شود؟

این همان قدرت “تسلیم” است. به شدت خواستن چیزی گاهی اوقات صرفاً منجر به متمرکز شدن روی نداشتن آن چیز می‌شود یا اضطراب‌تان را افزایش می‌دهد. در نتیجه به خاطر این کمبود دچار یاس و ناامیدی می‌شوید. اما لحظه‌ای که از این آرزو دست می‌شویید و به خودتان می‌گویید که بدون آن هم می‌توانید به زندگی‌تان ادامه دهید، ناگهان رویای جاودانه محقق می‌شود.

این اصل درباره‌ی افراد مجردی که بی‌تابانه خواستار ازدواج کردن هستند، نیز صادق است. آنها نمی‌توانند لحظه‌ای از فکر کردن به تنهایی خود دست بردارند. حتی دیگران نیز متوجه این ناراحتی می‌شوند و خواسته یا ناخواسته از این انسان تنهای غمگین فاصله می‌گیرند. اما لحظه‌ای که آنها تسلیم می‌شوند و قبول می‌کنند که در دنیای مجردی نیز می‌توانند کامل و بی‌نقص باشند، عشقی ایده‌آل ناگهان وارد زندگی‌شان می‌شود.

 

دنیای بیرون مملو از افراد هم‌وابسته‌ی عجیبی است که انسان‌های تنها و ناامید را مانند آهنربا جذب می‌کنند. واقعاً می‌خواهید چنین فردی را جذب خودتان بکنید؟

به جای این که به خلأ تنهایی خود خیره شوید و امیدوار باشید که شاید شاهزاده‌ی سوار بر اسب سپیدتان پیدا شود، بهتر است اول این خلأ را خودتان پر کنید. انسان‌های شاد و بی‌نیاز به مصداق ضرب‌المثل “کبوتر با کبوتر، باز با باز” جفت‌های شاد و مستقل خود را پیدا می‌کنند.

تمرین‌های مهمی وجود دارد که با انجام دادن آنها می‌توانید خودتان را به تدریج به چنین اشخاصی تبدیل کنید و مرد دلخواهتان را به راحتی جذب کنید. این تمرین‌ها را در قدم‌های بعدی بیان می‌کنیم.

راز رسیدن به خواسته‌هایتان این است که احساس سپاسگزاری و قدرشناسی را در خودتان پرورش دهید. البته این کار در جامعه‌ای که همه عادت به شکایت کردن دارند، چندان آسان نیست. اغلب اوقات حتی متوجه نیستیم که راه‌حل‌هایی برای مشکلاتمان وجود دارد و این مشکلات را به عنوان بخش اجتناب‌ناپذیری از زندگیمان قبول می‌کنیم. تنهایی سرنوشت محتوم شما نیست. چه مجرد باشید، چه متاهل، باید شکرگزار نعمتهای زندگی باشید. در حال حاضر چه رابطه هایی در زندگیتان دارید، که واقعاً از آنها لذت می‌برید؟ آیا دوستانی دارید که واقعاً با آنها صمیمی باشید؟ خانواده‌ای دارید که عاشقانه دوست‌تان داشته باشد؟ با خودتان رابطه‌ی خوبی دارید؟ آیا مردی هست که عاشقش باشید، اما دائماً با پرسیدن این که کی میخواهید به رابطهتان رسمیت بدهید، او را آزار می‌دهید؟ آیا این عاشق دلخسته را با توقعات فراوان و ناامیدی فراری میدهید؟ آرام باشید. به دور و برتان نگاه کنید. اگر به چشم یک دختر تنهای ناامید به جهان نگاه نکنید، مطمئن باشید که هزاران دلیل برای شکرگزاری پیدا می‌کنید. حتی کاری به سادگی رفتن به دامان طبیعت و لمس کردن گیاهان و حیواناتی که در طبیعت زندگی می‌کنند، میتواند تغییر چشمگیری را ایجاد کند. لذت بردن از طبیعت کمک می‌کند تا احساس شادی و رضایت کنید و به این ترتیب مرد دلخواهتان را جذب کنید.

همان‌طور که احمقانه است، توقع داشته باشید همسرتان دقیقاً مطابق ایده‌آل‌هایتان باشد و تمام خواسته‌هایتان را برآورده کند، عاقلانه نیست به خاطر این که فکر می‌کنید، نمی‌توانید موقعیت بهتری پیدا کنید، از استانداردهایتان صرف نظر کنید.

حتی اگر در بعضی جنبه‌ها حس خوبی نسبت به خودتان ندارید، باید بدانید هیچ کس آنقدر بد نیست که سزاوار زندگی کردن با فردی بدرفتار یا توهین شنیدن و بی‌احترامی دیدن باشد. به وجود نشانه‌های بدرفتاری نامزد یا دوست‌پسرتان توجه کنید و در صورت مشاهده‌ی این نشانه‌ها، حتی اگر به شدت احساس تنهایی می‌کنید، این رابطه‌ی مخرب را به هم بزنید. “جهان” گاهی اوقات به این شکل شما را امتحان می‌کند. جهان مرد نامناسبی را سر راهتان قرار می‌دهد و صبر می‌کند تا ببیند آیا قدرت دارید که این رابطه‌ی اشتباه را مودبانه به پایان برسانید. از سختی تمام کردن رابطه نترسید. شما می‌توانید با آن کنار بیایید و به عشقی که لیاقتش را دارید برسید.

جذب  فرد مورد علاقه به این معنا نیست که رابطه‌تان بی‌نقص یا حتی دائمی خواهد بود. به خاطر داشته باشید که شما مردی را جذب می‌کنید که در آن شرایط یار مناسبی برایتان خواهد بود. اگر خودتان یا عشقتان تغییر کنید، سازگاری رابطه‌تان نیز به هم خواهد خورد. گاهی اوقات روزگار اینگونه برایمان رقم زده است که از رابطه‌های عاشقانه‌مان درس بگیریم و سپس قوی‌تر و آگاه‌تر به زندگی‌مان ادامه دهیم.

درس گرفتن از زندگی هیچ اشکالی ندارد و نباید به رابطه‌های تمام شده به شکل شکست نگاه کنید. رویای “با خوشبختی زندگی کردن تا پایان عمر” را فراموش کنید؛ این توقع ریشه در داستان‌های خیالی دارد و فکر کردن به آن مانع تجربه کردن خوشبختی واقعی می‌شود.

در عوض داستان زندگی خودتان را بنویسید. دوست دارید رابطه‌تان چطور باشد؟ دوست دارید با چطور فردی آشنا شوید؟ ویژگی‌های فرد و رابطه‌ی دلخواهتان را تا جایی که می‌توانید روشن و زنده در خیالتان مجسم کنید. اگر بتوانید این کار را بدون حسرت خوردن برای تنهایی‌تان انجام دهید، به خواسته‌تان با تمام جزئیاتش خواهید رسید.

مرد دلخواهتان را به گونهای در ذهن مجسم کنید که گویی وجود خارجی دارد. فکر کنید که دارید به طرفش میروید و در خیالتان با او حرف بزنید. این گفتگوی عاشقانه را آنقدر در ذهنتان تمرین کنید تا وقتی که زمان آن در واقعیت فرامیرسد، برایش آماده باشید. به این ترتیب اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنید و ذهنتان به دنبال فرصت‌های مناسب می‌گردد.

برای اینکه تمرکز بیشتری برای دستیابی به هدف و آرزویتان داشته باشید و بتوانید بهتر رویایتان را تجسم کنید، میتوانید یک آلبوم یا تابلوی آرزو درست کنید. در این تابلو عکس‌ها و نوشته‌هایی که نماد یا نشانه‌هایی از رویایتان در آن است را قرار دهید. تابلو یا آلبوم را در جایی قرار دهید که جلوی چشمتان باشد و هر روز حتما آن را چندین بار ببینید. این تصاویر را می‌توانید از اینترنت پیدا کنید و پرینت بگیرید یا اینکه از روزنامه‌ها و مجلات ببرید و در کنار هم قرار دهید. مهم این است که رویا و هدفتان به شما یادآوری شود تا بتوانید بر داشتن آن تمرکز داشته باشید.

بعد از آن که آماده شدید، دیگر باید خجالت را کنار بگذارید. هدف و نیتتان را به دنیا اعلام کنید. به تمام افرادی که می‌شناسید، اعلام کنید که به دنبال شریک زندگی ایده‌آلی میگردید. فقط به خاطر داشته باشید که هنگام اعلام کردن این پیام محتاج و درمانده به نظر نرسید، در غیر این صورت به نتیجه‌ی دلخواه‌تان نخواهید رسید. به خودتان مطمئن باشید، آن چه را که می‌خواهید به وضوح بیان کنید و افراد جدید را با روی باز در زندگیتان بپذیرید. اگر خجالتی‌تر از آن هستید که به بقیه بگویید که درصدد ازدواج و به دنبال شریک زندگی مناسبی هستید، بعید است که بتوانید مرد دلخواهتان را پیدا کنید. آن چیزی را که می‌خواهید شفاف و روشن اعلام کنید.

اگر عاشق زندگیتان باشید، دیگران را مانند آهنربا به خودتان جذب خواهید کرد. فردی که هر روز از زنده بودنش لذت می‌برد، آنقدر نادر است که کنجکاوی دیگران را برمی‌انگیزد. به این ترتیب مطمئن باشید که سرانجام عشق ایده‌آلتان را جذب خواهید کرد. با این توصیف یکی از بهترین راهبردها برای جذب عشق این است که ابتدا خودتان را برای پذیرش عشق آماده کنید و بنیان یک زندگی عاشقانه را فراهم کنید. زندگی خودتان را بسازید و مردهای مناسبی را که وارد زندگیتان می‌شوند، تحت نظر بگیرید. البته باید مراقب باشید. “زندگی مناسب و درست” به معنای “زندگی نیست که شما را به فرد دلخواهتان برساند.” چنین طرز فکری یک دام است. بسیاری از مردم خودشان را با امید به جذب فرد ایده‌آل مجبور به انجام دادن کار پردرآمدی می‌کنند که از آن نفرت دارند. این اصرار و انتخاب اشتباه منجر به شکست در زندگی زناشویی می‌شود. خلاق باشید و زندگی مناسبی را برای خودتان خلق کنید. به این ترتیب جهان نیمه‌ی گمشده‌تان را دیر یا زود سر راهتان قرار خواهد داد.

در پایان میخواهیم تاثیر قانون جذب را برای برگرداندن فرد مورد علاقه یا یک فرد مشخص بررسی کنیم. آیا میتوانیم با قانون جذب به فرد خاصی برسیم یا معشوق رفته را برگردانیم؟ به لحاظ نظری ممکن است. اما فکر کردن مداوم به یک فرد مشخص معمولاً به این معنا است که ذهنیت بسته و اسیری دارید و بنابراین بعید است که قانون جذب در چنین شرایطی شما را به نتیجه دلخواه برساند. افرادی که برای رسیدن به عشق به درستی از قانون جذب استفاده میکنند، افراد مناسبی را که جهان سر راهشان قرار میدهد، به امید رسیدن به معشوق از دست رفته رد نمیکنند. تمرکز کردن روی یک نفر به این معنا است که مردان مناسب دیگری را که میتوانند همان شادی و خوشبختی مفروض با معشوقتان را برایتان به ارمغان بیاورند، چپ و راست رد میکنید. با این‌حال اگر رابطه‌تان با فردی که دوست داشتید و همان کسی است که همیشه می‌خواستید، بهتر است یک بار برای همیشه به شیوه صحیح برای بازگرداندن او اقدام کنید.

برای جذب عشق با قانون جذب لازم است بجای خواستن بر داشتن تمرکز کنید و به جای آرزو کردن وارد عمل شوید و برای رسیدن به رویایتان تلاش کنید. برای جذب عشق باید خودتان تغییر کنید تا زندگیتان کند.

برای بکارگیری قانون جذب برای عشق و ازدواج با فرد مورد علاقه، ابتدا لازم است از بند افکار منفی رها شوید،  با خودتان آشتی کنید، برای  آنچه دارید سپاسگزار باشید و زندگی را سخت نگیرید. رابطه تان با خودتان را بهبود بخشید تا رابطه شما با دیگران بهبود یابد. برای رسیدن به رویای عشقیتان خودتان را دست کم نگیرید، با اعتماد به نفس داستان زندگیتان را بنویسید. رویایتان را تجسم و تصویرسازی کنید و آن را از هستی درخواست کنید. نهایتا یک زندگی عالی بسازید و دیگران را به آن دعوت کنید تا تاثیر قانون جذب عشق را ببینید و از رسیدن به رویایتان لذت ببرید!

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

17 بازدید

16 بازدید

21 بازدید

26 بازدید

36 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من ۲۵ سالمه و یه کیس خوب از نظر شرایطش پیدا کردم ولی اصلا حسی بهش ندارم آیا ازدواج با اون شخص درسته؟

سلام دوست گرامی توصیه می‌شود که حتما کشش و علاقه تا حدی پیش از ازدواج وجود داشته باشد و سپس اقدام به ازدواج کنید. برای بررسی بیشتر، بهترین گزینه مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است.

سلام .من سی و یک سالمه ، و فردی شاغل و فعال د رحوزه چاپ و خدمات اینترنتی هستم و دنبال یک کیس مناسب برای ازدواج هستم ، چند باری به دعوت خانواده رفتم برای خواستگاری ولی گه گاهی از طرف من و گه گاهی از طرف اون خانم رد میشدیم نسبت به هم ، میخواستم بدونم چرا این موضوع پیش میاد و اینکه الان در حال حاضر احساس میکنم که نمیتونم شریک زندگی ام رو پیدا کنم ؟ لطفاً راهنمایی ام کنید.

سلام دوست گرامی نیاز است که ابتدا معیارهای خودتان را برای انتخاب شریک زندگی مشخص کنید. این معیارها را طبقه‌بندی کنید و سپس در فضایی به دنبال طرف مقابل بگردید که معیارهای مدنظر شما را داشته باشد. همچنین نیاز است که مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید تا بتوانید معرفی بهتری از خودتان در جلسات خواستگاری داشته باشید. توصیه می‌کنیم در این مورد، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

من کسی رو دوست دارم اما خجالتی هستم هرگز نمی تونم بهش بگم که دوستت دارم این روش موبایل به درد من نمیخوره. کاش روش دیگه ای بود. یعنی آدمهایی که حجب و حیا دارن باید برن بمیرن. واقعا که دنیای بی عدالتی هست.

سلام دوست گرامی خیر روش‌های متعدد وجود دارد تا ابتدا بتوانید این خجالتی بودن را کنار بگذارید و با آموختن شیوه‌های جراتمندی علاقه خودتان را ابراز کنید. فراموش نکنید که ابتدا با فرد جذابی به نظر برسید تا طرف مقابل بتواند به علاقه شما جواب مثبت بدهد. می‌توانید برای آموختن این مهارت‌ها از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من به هیچکسی احساسی ندارم سی سالمه و هیچ حسی ندارم .نه دو جنسم نه ترنسم .یه آدم معمولی بی احساس .البته قبلا یکی خیلی دوس دارم سه سال پیش بود با پسری آشنا شدم که رفت .بعد اون بی احساس شدم .

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد که پس از تجربه تلخ احساسی که داشتید نتوانستید با رفتن او کنار بیایید و دچار بی‌حسی شده‌اید. این مساله به این معنی نیست که شما به هیچکسی احساس ندارید، بلکه به این معنی است که دچار ضربه و شکست عاطفی شده‌اید. این ضربه به مدت 3 سال ادامه پیدا کرده است، یعنی نشان می‌دهد شما نتوانستید مراحل شکست عاطفی را به خوبی پشت سر بگذارید. به شما پیشنهاد می‌کنیم تا در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی»رادیو عشق شرکت کنید.

سلام دوس پسر۴ساله من که بهم قول ازدواج داده بود بعد خدمت الان زده زیرش میگه بیا ۱۰میلیون بده تا بیام خواستگاریت منم این پول ندارم اونم قهرکرد رفت منم داغونم چطور تونست بعدچهارسال قلب من بشکنه

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. 4 سال زمان زیادی است و مسلما شما برنامه‌ریزی و هدفمندی خاصی برای این رابطه داشتید. اما خواسته‌‎ای که ایشان دارند کاملاً سوءاستفاده‌گرایانه است. برای تشکیل زندگی مشترک و یا آمدن به خواستگاری شما نباید همچین مساله ای را طلب کنند. بهترین راه‌حل برای شما داشتن مشاور است تا بتوانید از این شکست عاطفی عبور کنید و به زندگی خود برگردید.

سلام من یه سال پیش با پسر خالم وارد رابطه شدم ولی اون بعد 1 سال اومده بهم میگ من نمیتونم باهات باشم و دوست ندارم در صورتی که هرکار ک دلش میخاسته به اسم عشق کرده… چیکار باید بکنم الان😔

سلام دوست گرامی اشاره به سن خودتان و طرف مقابل و علت اینکه ایشان نمی‌خواهد با شما ادامه بدهند، ندادید. در حال حاضر شما در این رابطه صدمه دیدید و سوگوار از دست دادن این رابطه هستید، پس نیاز به گذراندن دوره سوگ دارید. لطفاً قطب‌نمای«زندگی پیروزمندانه پس از جدایی»رادیو عشق را مطالعه کنید و در صورت تمایل با مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من یه زمانی به خاطر یک سری مسائل به دوست داداشم فکر میکردم از اون روز به بعد مدام تعقیبم میکنه نمیدونمچرا! مثلا ساعت شیش صبح دم در دانشگام با ماشینش منتظر میشینه از بس تعقیبم میکنه کلافه شدم نمیدونم چی میخواد ازم اصلا هم با من تا حالا حرف نزده اینم بگم من شاید نزدیک به هشت سال من اصلا ندیده بودمشون که اینجوری سر و کله ش پیدا شد نمیدونم قصدش چیه البته ازشون بدم نمیاد ولی معنی کاراشون زو نمیدونم

سلام دوست گرامی ابتدای صحبت اشاره کردید به او فکر می‌کردید و حالا او شما را تعقیب می‌کند، آیا ارتباطی بین این دو مساله می‌بینید؟؟ مطمئنید ایشان شما را تعقیب می‌کند؟ یا فقط تصور شماست؟ ممکن است به دنبال کار خودش باشد. گفتید کلافه شدم ولی ازش بدم نمیاد، این تناقض را چطور حل می‌کنید؟ اگر ایشان دوست برادرتان هست، پس چطور تابحال به شما ابراز علاقه نکرده است؟ و یا رسمی جلو نیامده است؟ بهتر است ابتدا تکلیف خودتان را با حضور ایشان مشخص کنید، اگر نگران هستید از تعقیب و گریز با ایشان، بهتر است واضح و روشن از او بخواهید که دلیل این کار را بگوید.

سلام 3 سال پیش عاشق دختری شدم همون اوایل خواهرم رو فرستادم ازش خواستگاری کرد اما گفت سنم کمه و الکی رد کرد… بعد رفتم داخل مغازش با خودش حرف زدم نامه دادم نامم رو گرفت خوند…وقتی دوباره رفتم پیشش گفت قرار شد اگه خوشم اومد زنگ بزنم ..جواب سربالا داد و رفتم…با واسطه با یک فریب شمارشو گرفتم ازش… طی یک سال مدام از جلو مغازش رد می شدم و مدام بهش پیام می دادم و جوابی نمی گرفتم و هزار تا یکی جواب می داد…البته پیام های اولم رو جواب میداد و برام تعریف کرد که عاشق یکی بوده و نشده و از زبونش در رفت گفت عشق من الان بچش دو سالشه…سه ساله تمام پروفایل های فضای مجازیشو چک می کنم همش جملاتی در مورد شکست عاطفی و تنهایی و غم و اندوه که مشخصه شکست عشقی سنگینی خورده….هر قدر خواستم منصرفش کنم که اون پسر بدرد تو نمی خوره و عشقت بی حاصله می گه من دوسش دارم…کار به جایی رسید مغازشو بخاطر من که زیاد رد می شدم و میومدم تو مغازش جم کرد…

.یه شب هر شب تا 5 صبح آنلاین بود گفتم با کی چت می کنی شماره اون بی غیرتی که زندگیتو خراب کرده و داره بازیت میده رو بده من…انقدر اصرار کردم تا شمارمو داد پسره زنگ زد بمن گفت چرا مزاحم ناموسم میشی و میخوایم ازت شکایت کنیم گفتم خودتو معرفی کن چیزی نگفت… یک ساعت بعد زنگ زدم دختره و گفتم به دوست پسرت بگو بیاد دور میدون فلان جا ببینمش …به خود پسره زنگ زدم ترسید نیومد سر قرار و گوشی رو قطع کرد رو من…هر روز به دختره پیام میدادم که دوست پسرت غیرت نداره نیومد سر قرار و ترسیده از من و کسی که غیرت نداره یعنی نمی خوادت و یکی دیگه رو داره…اما جوابی بهم نمی داد..با دوستاش حرف می زدم کلی که راضیش کنن…اخر سر یکی از دوستاش گفت پسره گفته که تو نیومدی سر قرار گفتم کاری نداره که جلو روی دختره قرار می ذاریم اما دختره همش بلاکم می کنه…از ظاهر من زیاد خوشش نمیاد لاغرم و میگه در حد خودت انتخاب کن…وگرنه اوایل گفت پسر خوبی هستی و گفتم میخام کمکت کنم مشکلاتت حل بشه….خلاصه اخرای کار دید دیگه تهدیدش با دوست پسرش و پلیس جواب نمیده به داداشش گفت..

داداشش زنگ زد خودشو معرفی نکرد فحش داد منم فحشش دادم گفت می خواد منو ببینه با اینم قرار گذاشتم همون روز نیومد..بعد پروفایلشو چک کردم دیدم داداشه دخترس..معذرت خواهی کردم گفتم عاشق خواهرتم و قصدم ازدواجه…بعد یک روز پیام داد معذرت خواهی کرد گفت اگه قصدتت خیره عاشق باشی من برات جورش می کنم گفتم خواهرت منو نمی خواد یکی دیگه رو می خواد گفت کسی دیگه نیست منم قضییه زنگ زدن پسررو گفتم بهش گفت بیا حرف بزنیم…آدرس مغازه بابامو دادم گفتم بیا منم میام حرف بزنیم…چند روز بعد دختره با خواهرش اومد و دادشه نیومد…حرف زدیم دختر کلی آرایش کرده بود که برام عجیب بود…اما آخرش جوابش منفی بود و بپدرم گفت نمی خوامش اگر نظرم برگشت میام بخود شما می گم…گلایه داشت چرا قضضیه یه پسر دیگه رو به داداشش گفتم….منم گفتم اون بی غیرته تو رو نمی خواد که نیومد من ببینمش…من گفتم نمی خوام زنم بشی گفتم فقط خوشبختیتو می خام رفت تو فکر…آخرم گفت اگه بازم مزاحم شی شکایت می کنم….گفت دیگه هم به داداشم پیام نده

روز بعدش به داداشش پیام دادم گفتم تو گفتی عاشقم باشم جورش می کنی من تمام تلاشمو کردم ..گفتم قسمت نیست به عشقم برسم دیگه هیچ وقت سمتش نمی رم که اذیت نشه گفتم خواهرت اومده میگه شکایت می کنم منم گفتم هر وقت خواستی شکایت کنی با جون و دلم میرم زندان تا خواهرت راحت باشه…دیگه داداشش جواب نمیده..منم دیگه بی خیال شدم 10 روزی می گذره الان..چکار کنم…می خوامش و شک ندارم اونم عشق یکطرفه داره شاید اون پسری هم که بمن زنگ زده دوست پسر قبلیش یا اصلا فامیلشون بوده….سه هفته گذشت دوباره از احساسم به داداشش گفتم و محکم پای عشقم وایستادم اما داداششم دیگه جواب نمیده…چه کنم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفا برای بررسی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام ۱۰ ماهی هست با پسری در فضای مجازی اشنا شدم واقعا عاشقش هستم و ایشون هم عاشقمه و این پسر به خاطر فاصله دور شهر ها و شرایط شغلی و مالی ایندش نمیتونه برای همیشه با من بمونه و میگه بعد کنکورش از من جدا میشه واقعا عاشقش هستم و این حس از روی خامی نیست میشه با قانون جذب جذب کرد ک برای همیشه بمونه ؟؟ ممنون میشم جواب بدین

سلام دوست گرامی یکی از مسائلی که در ارتباط های مجازی اتفاق می افتد عدم تعهد است. ایشان هدف را مشخص کرده است که تا چه زمانی کنار شما خواهد ماند، پس با نگاه بازتری به این موضوع نگاه کنید و انکار نکنید. قانون جذب عشق اصولی محکم دارد که باید از طریق مشاوره آن را آموزش ببینید. بهتر است برای این آموزش از رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقتتون بخیر دختری هستم 33 ساله چهار سال با ی پسری به سن 30 ساله دوست بودم دو ماهی هست که از هم جدا شدیم علت جداییمون هم بخاطر دروغی بود که من بهشون گفتم علت دروغ گفتنمم فقط بخاطر روبراه شدن حال و زندگی ایشون بود و هیچ قصد و نیتی نداشتم ولی ایشون برداشت بدی کردن و من مجبور شدم همون روز که فهمیدن بهشون دروغ گفتم ایشونو ترک کنم بعد از جداییمون ایشون هرروز همون ساعتی که بنده به ورزش میرفتم ایشونم میومدن من ازشون خواستم طرف خونه ما نیان چون اهالی محله ایشونو میشناختن و گفتن برای ورزش میان و ربطی به کسی نداره تا زمانیکه بخاطر کرونا راه خیابونمون بسته شد بمدت 50 روز ولی سه چهار روزی دوباره مثل اونروزا میاد برای ورزش ولی حرکات و رفتارش جوری هست که میشه فهمید از دیدن من خیلی هم ناراضی نیست ولی من زیاد اهمیت نمیدم و بی تفاوت از کنارش رد میشم ولی خیلی دلم میخواد دوباره رابطمون مثل گذشته باشه درسته تو گذشته ایشون هم خیلی با من روراست نبودن ولی در کل ادم خوب و مهربونی هستن الان میخوام بدونم من چیکار باید بکنم وقتی ایشونو میبینم چ عکس العملی نشون بدم؟

سلام دوست گرامی .اطلاعاتی که در مورد رابطه دادید محدود است و باید بیشتر بررسی شود. یک ارتباط چهارساله براساس یک دروغ بهم ریخته است. باید بررسی کنیم که به چه علت این دروغ را گفته اید؟ و اگر قصد شما تمام کردن رابطه بوده، به چه علت آن را ادامه می دهید و برای شما حضور ایشان مهم است؟ اشاره کردید ایشان هم با شما روراست نبوده اند.. بهتر است ابتدا وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین بگیرید و سپس در مورد این رابطه تصمیم گیری کنید.

سلام با پسری هستم ،هر جور ک دلم میخواد باشرو نوشتم مثلا نوشتم باتمومه وجودش منو میخواد ..و از آیندمون هم نوشتم اسم بچه هامونم نوشتم با احساس قدرت و انگار واقعا همین هم هست نوشتمشون .بعضیا انگار میخوان بزور منو اونو از هم جدا کنن اولش ناراحتی پیش میاد ولی بعدش ن .انگار ک هرچی بشه ما دوتا ماله همیم چ بخوام چ نخوام . و اینکه تمرکز میکنم رو اینکه حلقه تو دستامونه و نامزد کردیم و کنار همیم و شاد هسیم و لذت میبریم جالب اینجاست با تموم اینا چیزی ب تقو توقی بخوره رابطرو میخوام بهم بزنم ولی اون مانعم شده .میگم با اون همچی خوبه ولی بدون اونم همچی عالیه ب هرحال من ب هرچی ک بخوام میرسم نظرتون چیه ؟

سلام وقت بخیر. یکساله که با مردی ام که ۹ سال از من بزرگتره و خیییلی دوسش دارم ایشونم دوسم دارن اما به دلیل حساسیتای بی جا و دعواهای زیادی که سر مسائل بی اهمیت باهاشون داشتم، ازم فاصله گرفتن و بهم گفتن که میخوان به مدت نامعلوم هیچ نوع رابطه ای نداشته باشیم تا بتونه به رابطه و شغلش که دچار مشکل شده، فکر کنه. من متوجه اشتباهاتم شدم و میخوام که دوباره برگردن باید چیکار کنم؟

سلام مطمئنا توی مشکلات هر رابطه دوطرف سهم دارند، برای همین نباید فکر کنید همه اشتباهات برای شماست. بهتره با مشاوران دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید تا اول بهتون کمک کنند رابطه‌تون رو بررسی کنید و دید بهتری درباره مشکلات پیدا کنید و بعد هم راهنمایی بشید که چطور مشکلات مربوط به خودتون رو حل کنید و برای برگشت اقدام کنید.

با عرض سلام و خسته نباشید راستش من دانشجو هستم به یک دختر علاقه مند شدم ازش درخواستم ازدواج کردم خیلی با خونسردی جواب منفی داد چون قبلا ازدواج ناموفقی داشته و رابطمون خوب بود اما من به خاطر اینکه اصرار زیادی کردم ازم متنفر شده که ای کاش این کارو نمیکردم ولی گه گاهی توی دانشگاه بهم نگاه میکنه و جند کلامی باهام صحبت میکنه الان فهمیدم خواستگار داره و18 سال از خودش بزرگتره چون از مردای پخته خوشش میاد ولی شرایطی گذاشتن و هنوز کاملا قطعی نیست به نظر شما من چیکار کنم که بتونم بهش برسم نمیخوام از دستش بدم خیلی دختر خوبیه.با تشکر از شما

سلام. لطفا با کارشناسان دوره بازگرداندن عشق و ازدواج صحبت کنید.

سلام می خواستم بپرسم با قانون جذب میشه شخصی که خیلی از من دوره و تو شهر دیگه زندکی میکنه رو جذب کرد راستش جهرش رو هم خوب یادم نمیاد فقط بهش علاقه مندم

سلام دوست گرامی لازم هست اطلاعات بیشتری در این زمینه داشته باشیم مثل سابقه ارتباطی،میزان شناخت از هم،میزان رغبت و تمایل طرف مقابل پاسخ هر کدام از اینها خود میتواند کمکی به شما برای استفاده یاعدم استفاده از دوره جذب باشد

موندم میل ب اینکه همسرم تحصیلاتش مرتبط با کارش باشه و از نظر علمی و مالی رو نمیتونه ارضا کنه ولی حسی ازس میگیرم ک تجربه نکرده بودم. نظرتون درباره ادامه رابطه چیه؟

موندم میل ب اینکه همسرم تحصیلاتش مرتبط با کارش باشه و از نظر علمی و مالی رو نمیتونه ارضا کنه ولی حسی ازس میگیرم ک تجربه نکرده بودم. نظرتون درباره ادامه رابطه چیه؟

سلام دوست گرامی سوالات مبهم میباشد منظور شما این هست که بین تحصیلات و شغل ایشان هماهنگی باشد اما از نظر مالی قوی نباشند؟ بهرحال لذتی که در انجام کار مرتبط با تحصیلات هست و اعتماد به نفسی که این امر میدهد خیلی مناسب و ارزشمند هست

سلام من 23 سالمه و با یه آقایی آشنا شدم که 34 سالشه الان تازه داریم باهم آشنا میشیم من راجع به اختلاف سنیمون خیلی نگرانم.موقعیت اجتماعیشون خوبه اخلاقشم تا جایی که من شناختم خوبه یعنی در عین اینکه پختگی یه ادم 30 سالرو داره خیلیم پر هیجان پر انرژیه اما خب این چیزا واسه الانع نمیدونم خیلی نگرانم نمیدونم که اگه اخلاقمون بهم بخوره اختلاف سنی بازم تاثیر خودشو میذاره یا نه

سلام دوست گرامی اختلاف سنی شما می تواند برروی رابطه احساسی شما تاثیر گذار باشد به شرطی که دو نفر به پختگی و بلوغ فکری نرسیده باشند .بهرت هست قبل از ادامه دان رابطه به مشاور مراجعه کنید

باعرض سلام و خسته نباشید من چهارسال و نیمه ک با شخصی رابطه دارم بدون هیچ مشکلی جوری ک اطرافیان مارو مثال میزنن.جدیدا ب دلیل مشکلات مالی ک برای پارتنرم پیش اومده و خیلی درگیری های فکریش زیاده رفتارش بامن سرد شده و من درک میکنم همش بخاطر کارشه البته تصمیماتی برای آیندمون داشتیم ولی ازونجایی ک خونوادش مخالف هستن باید حتما ب درامدی ک باید میرسید و نشد… حالا با رفتارش ب من نشون میده ک اگه بااون بمونم از زندگی عقب میمونم و تلف میشم و خیلی در تلاشه ک من بفکر آیندم و ازدواج و حس میکنم افسردگی گرفته چون هیچ جا نمیاد همش سرکار و خونس گاهی هم ورزش.. مدام میگه برر پی زندگیت تو آینده داری زندگی داری و جوری رفتار میکنه ک مثلا منو دوس نداره. اما طاقت نمیاره و هی خبرمو میگیره و نگرانمه 😞 نمیدونم چجوری عشق و آرامش بینمونو دوباره برگردونم و بفهمونم ک مشکلات مالی نباید روی ارتباطمون تاثیر بزاره لطفا کمکم کنید ک کدوم فایلتون مناسب منه ک عشق ببنمون برگرده تا کنار هم از مشکلات بگذریم🙏

سلام دوست گرامی مشکلات اقتصادی، از جمله مسائلی هست که بهرحال در روابط ناثیر زیادی دارد و باید با منطق مدیریت شود. اینکه شما ایشان را درک کنید و متوجه بشند که شما همراهشان هستید خیلی خوب هست. در سایت رادیو عشق، از دوره برگشت عشق میتوانید استفاده کنید تا رابطه ترمیم شود. ازشون بخواهند که برای قطع ارتباط عجله نکنند و بدونند بهرحال شرایط به ثبات و ارامش میرسه و نباید رابطه عاطفی رو از دست بدهند

سلام خسته نباشید من ۲۰ سالمه ۵ ساله عاشق یه پسرم ولی اون علاقه ای به من نداره میگه من عاشق نمیشم جدا از اینکه دوسم نداره ترسم اینه بره واقعا وجودش زندم میکنه رفتنش شده کابوس برام چکار کنم یکم پایبند بشه بهم علاقه مند شه میشه کمکم کنی

سلام دوست گرامی حساس و علاقه یکطرفه واقعا مخرب هست و وقتی شخص مقابل شما، عملا اعلام کردن به شما علاقه ای ندارند بهتر هست منطقی باشید و اصراری برای این علاقمندی نداشته باشید. باید حداقل کشش و رغبتی باشه تا بتوان انگیزه ای ایجاد کرد

من وقتی تصمیم گرفتم ویژگی های همسر مورد علاقمو بنویسم ‘ یک ماه بعد یکی از هم دانشگاهیمو دیدم و فالو کردم و چت کوتاهی داشتیم ک چن مورد اشاره ب آینده داشتن ‘بعد دیگه ایشون پیامی ندادن ‘سوالی ک دارم این هست من بعد از نوشتن ویژگی ها همسر ایده آل، این آقا پیدا شدن ‘دقیقا همان ویژگی هایی رو ک میخوام دارن یعنی من جذبشون کردم؟؟؟و حالا ک تمام تلاشم رو برای جذب این آقا گذاشتم یعنی بدون چت…آیا امکان داره جواب بگیرم ؟؟؟؟یا من مجدد باید دوباره ویژگی همسر مورد علاقه رو بنویسم و کارهای مربوط ب جذب و انجام بدم؟؟؟؟؟بهم بگید دقیقا چیکار کنم ممنون

سلام من وقتی میخوام برای خواسته ام چیزی رو تجسم کنم ‘ ب ظاهر همه چی عااالی ولی ی حس سردی دارم ‘ با این حس در جنگ هستم ‘من میخوام این حس پر انرژی و گرم باشه اینطور هست ‘ ولی ظاهرا اینطور نیست باید چیکار کنم ‘ اینو میدونم وقتی گفتم اینطورع یعنی تمرکزم رو این موضوع گذاشتم ولی اینطور نیست میخوام این حس سرد از بین بره لطفا راهنمایی کنید

با سلام و تشکر از پیج خوبتون. دختری ۲۳ ساله هستم با ظاهری همیشه اراسته و چهره و اخلاق خوب‌ مشکلم اینه که همیشه وقتی وارد رابطه باهرکسی میشم بعد از یه مدت کوتاه پارتنرم از چشمم میفته و دیگه تمایلی به ادامه رابطه باهاش رو ندارم بدون هیچ دعوا و بحثی رابطه رو‌کات میکنم. واقعا هیچ رابطه بلند مدتی نداشتم تا حالا و این خودمو اذیت میکنه لطفا کمکم کنید.💕🙏

-سلام دوست گرامی ابتدا باید دلایل کات کردن رو متوجه بشوید ایا رفتارها و اخلاقیات طرف مقابل با شما هماهنگ نیست؟ایا وارد رابطه های نامناسب با افراد نامناسب میشوید؟وسوالات زیادی که نیاز به صحبت حضوری دارد.بهتر هست برای برطرف شدن نگرانی به مشاور مراجعه کنید

سلام ” اگر کسی رو ک دوست دارم رو دعوتشون کنم به یه قرار درسته؟؟!

zahra”s: سلام” من دانشگاه از اقایی خوشم میومد ” اون موقع پیج ایشون رو گشتم پیدا نکردم ” یه ماهی میشه اتفاقی پیج ایشون رو دیدم و فالو کردم ” بعد چن روز پیام دادن ک ” من از بچه های دانشگاه هستم یا خیر ک‌جواب مثبت دادم” تو چت هایی ک داشتم‌ ایشون چشمان من رو ب زیبایی توصیف کردن ” من واقعا با تعریف اشنایان خوشرو هستم ” سوالی ک دارم ؟!ایشون پیام دادنشون ب ندرت هستش و تو چت ها غیر مستقیم گفتم ک بهشون علاقه دارم و قصد اشنایی دارم ولی هنوز صحبت قرار زده نشده ” من تو چت ی عکس خوراکی ک گرفته بودم رو براشون فرستادم وتعارف کردم ایشون گفتن در اینده انشالله برام میخرید (چنین موارد کوچیکی بوده ک ب اینده اشاره کردن ” ایا من میتونم امیدوار باشم ب اشنا شدن ایشون نسبت ب خودم)” حرف از اینده زدن ولی هنوز صحبت قرار نذاشتن ” اصلا نمیدونم علاقشون بهم جدی هست یا نه از کجا باید متوجه بشم ” چطور کاری کنم ایشون یه قرار ملاقات بزارن ؟؟؟ ایشون ویژگی های ظاهری و رفتاری رو ک من میخوام تا حدودی دارن” واقعا بهشون علاقه دارم ” بعد چند سال این اقا اولین کسی هستش که واقعا ب دل من نشستن

سلام دوست گرامی چیزی که مهم هست این هست که طرف مقابل شما باید پیش قدم باشد و ابراز علاقه برای آشنایی بیشتر کند . ااما شما میتوانید از طریق چت . پیام هایی که ارسال میکنید ایشان را به این امر ترغیب کنید. در سایت رادیو عشق،مبحث جذب از راه پیام وجود داره که کمکتان میکند

سلام،من حدود ۵ماهی با شخصی اشنا شدم و الان ۱ماهی میشه که ازهم جدا شدیم سر یه بحث الکی،تو اون مدت همه چی خیلی خوب بود،ایشون همه شرایط ایده ال منو داشتن ولی میگفتن تا خونه نخریدم ازدواج نمیکنم،من بهشون گفتم هدفم از رابطه صرفا وقت تلف کردن نیست بلکه تعهد و ازدواج ولی خوب جواب ایشون این بود،حالا با توجه به گفته های بالا اگر برگشتن به رابطه به نظرتون به صلاح من چیکار کنم؟واصلا میشه امیدی به این رابطه داشت؟

سلام دوست گرامی در صورت برگشت مجدد ایشان ،قبل از اینکه درگیر رابطه بشوید مسایل و مشکلات را به خوبی بررسی کنید و ابتدا راههای حل این مشکلات را پیدا کنید.اگر به نظرتان این شخص فقط دنبال بهانه برای عدم جدی بودن رابطه هست وارد رابطه نشوید

سلام روزتون بخیر،با پسری که چندین ساعت بی خبر میزاره میره و آنلاین نمیشه باید چیکار کرد؟ ینی چه حرفی بهش زد؟ بگین توروخدا سریعتر

سلام دوست گرامی شاید در این ساعت ها جایی مشغول بکار هستند و امکان آنلاین بودن ندارند .اما بهتر هست با خودشان صحبت کنید اما هیچ دلیلی وجود ندارد کسی 24 ساعته آنلاین و در دسترس یرای پاسخگویی به پیامهای شما باشد

سلام من دانشگاه از آقایی خوشم میومد ‘ فقط نگهش میکردم ‘ اون موقع وقتی پیج دانشگاه رو گشتم خیلی ایشون رو ندیدم ‘ اما یه مدت بعد وقتی عکس این آقا رو پیج دیدم خیلی ایشون رو دیدم فالو کردم ‘ قبل فالو من ویژگی های همسر مورد علاقمند ی دفتر نوشتم چند روز بعد این آقا رو دیدم و متوجه شدم دقیقا ویژگی هایی ک نوشتم این آقا دارن ‘ خودشون بعد فال و پیام دادن ک میخواستن بدونم از بچه های دانشگاه هستم یا خیر ‘ من عکسم رو پرو فایل پیج هست ولی از تلگرام تقاضا کردن فرستادم تا قبل عکس همه چی خوب بود ‘ اما بعد دیگه لحن کلامشان تغیر کرد ‘ من واقعا با تعریف آشنایان زیبا هستم و قبول هم دارم حتی خود آقا چشمان من رو ب زیبایی توصیف کردن ‘ اما نمیدونم چرا چت رو ب خوبی ادامه ندادن ‘ شما در مقالات گفتید ‘ ب دوست داشتن طرف مقابلم اعتراف کنم بدونم تو چت غیر مستقیم راجع ب آشنایی گفتم اینکه باز بخوام بگم درسته ؟؟؟و بیشتر جای سوال برام میتونه اینه ک این آقا بعد از نوشتن ویژگی های در دفتر پیدا شدن است جذب شدن من این آقا رو واقعا دوست دارم باید چ کنم

سلام دوست گرامی درست هست که اعلام شده که به دوست داشتن طرف مقابلتان اعتراف کنید اما چیزی که مهم هست این هست که طرف مقابل شما هم میل و رغبتی داشته باشد .اینکه بهشون اعلام کردید میخواهید اشنایی بیشتر باشد خوب هست و از اینجا به بعد سعی کنید ایشان را ترغیب به ادامه کنید.در سایت رادیو عشق،مبحث جذب از راه پیام وجود داره که کمکتان میکند

باسلام من دختر 20 ساله ای هستم ک قیافه و اندام خوبی دارم و پیشنهاد های دوستی زیادی داشتم. به تازگی به مدت یک ماه وارد رابطه با اقایی شدم ک ایشون بهم گفتن که بهم هیچ حسی ندارن و هرکاری میکنن نمیتونن از من حس خوبی بگیرن و ترکم کردند فقط هم ایشون بلکه قبل ایشون 3تا رابطه تقریبا یکی یا دو هفته ای با اقایون دیگع ای هم که داشتم همینو بهم گفتن و ترکم کردند. در حالیکه من اخلاقم اصلا بد نیس و خیلی هم مهربون بودم باهاشون. اما اون ها همیشه درباره مسائل جنسی باهام بحث میکردن و انگار فقط دنبال بدن من بودن.نمیدونم ایا همه اقایون اینطورین؟ چرا شانس با من لج کرده ؟ چرا ناخواسته میشم همیشه. همه و همه تو ذهنم هست و افسرده و منزویم کرده واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم

سلام دوست گرامی متاسفانه شما وارد ارتباط با فرادی شدید که تنها هدفشان رابطه جنسی بوده و وقتی این امر اتفاق نیوفتاده با پایین اوردن اعتماد به نفس شما،رابطه را تمام کردند.بهتر است سعی کنید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید تا افرادی که به خواسته های خود نمیرسند نتوانند باعث افسردگی شما شوند و از طرفی با افراد مثبت و دارای هدف جدی وارد رابطه شوید

سلام. ممنون از پیج عالیتون. من سه ساله با یه خانوم رابطه دارم. جدای از احساسات از نظر عقلانی فکرمیکنم معیارهای منو تکمیل میکنه.قبلا نیت ازدواج نداشتیم امااخیرا خانوادمو درجریان گذاشتم تا برای ازدواج باایشون اقدام کنند. فقط دوتامشکل دارم که هیچ کسی نمیتونه جواب مناسبی بهم بده. اولیش اینه که ایشون همون اوایل رابطه از روی صداقت بهم گفت که قبل از من بادونفر رابطه داشته که جدی نبوده من بهش فک نمیکردم اما میترسم بعدها دونستن گذشته ایشون واسم ناراحت کننده بشه و افکارمو اذیت کنه. مشکل دومم اینه که توی این سه سال ما باهم رابطه جنسی هم برقرارکردیم و این مسئله و اخلاق ایشون باعث این میشد که من کمبودی حس نکنم. آیا همین رابطه میتونه بعد از ازدواجم دردسرساز بشه؟ بخصوص که الان ایشون خاستگارای زیادی دارن و من میترسم بعدها حسرت و افسوس ازدواج با ایشون رو بخورم. خواهش میکنم منو راهنمایی کنید خیلی این موضوع افکارمو بهم ریخته

سلام دوست گرامی در برقراری رابطه جدی و اقدام به ازدواج باید کاملا یک دل و مطمئن باشید .اینکه شما نسبت به گذشته ایشان شک دارید یعنی هنوز نتوانستید نقاط قوت ایشان را برجسته تر از گذشته بدانید از طرفی بیان کرده اید ایشان با شما صادق هستید و نکته مبهمی وجود ندارد . پس منطقی باشید و دور از احساسات تصمیم بگیرید .اینکه در دوران دوستی رابطه جنسی هم داشتید با اینکه از لحاظ روانشناسی اشتباه بوده است اما اگر سایر نکات در جای خود قرار دارند میتوانید به ارتباط با ایشان ادامه بدهید

با سِلام و احترام من دختری هستم ۳۵ ساله و فرزند آخر و دانشجوی ترم آخر ارشد حسابداری،خواستگارهای زیادی داشتم با تحصیلات دیپلم و شغل راننده که به هیچکدوم جواب ندادم و الان دقیقا احساس تنهایی می کنم و بیشتر از نگرانی خانواده ام رنج می برم و نمیدونم چطوری باید یک نفر رو جذب کنم که نزدیک باشه به من و عقایدم؟ممنون از راهنمایی تون.

سلام دوست گرامی اینکه هنوز در موقعیت و شرایط مناسب ازدواج قرار نگرفتید نگران نباشید.به جای تمرکز بر روی ازدواج سعی کنید برای اینده خود برنامه داشته باشید، در جمع هایی قرار بگیرید که افراد مناسب وجود دارند.به ظاهر و پوشش خود اهمیت بدهید.با خانواده هم صحیت کنید که با انتقال نگرانی به شما باعث انتخاب اشتباه نشوند

سلام وقتتون بخیر. الان1سالی هست ازدواج کردم وزیریک سقفیم دوران نامزدیه طولانی هم داشتیم من خودم مشاورهستم وکاملا همه جوانبو بررسی میکردم امابازم جای بررسی بیشترداره ازدواج خلاصه همسرم قبل نامزدی داشت که بنابردلیل خانوم جداشدن الان برادرشوهرم بانامزدهمسرم ازدواج کردن من ازاین بابت هم شوکه هستم هم اینکه ناراحت حال روحی خیلی بدی دارم قطع ارتباط کردم باخانواده همسرم حس میکنم برای عمداینکاروکردن بااین قضیه کناراومدم تااینکه پدرمن سکته کردن و دقیقا چندروزبعدسکته پدرمن ایناعقدگرفتن شمابگید واقعامن چکارکنم رابطه ام باشوهرم خوبه یادم به این اتفاقاکه میفته ازشوهرمم متنفرمیشم

سلام دوست گرامی بهرحال اتفاقی هست که پیش امده و بهتر هست بجای حساسیت و ناراحتی، با این اتفاق کنار بیایید و از قطع رابطه با خانواده همسرتان بپرهیزید.بهرحال الان شما با همسرتان ازدواج کردید و انتخاب همسرتان هستید.به حای اینکه با این افکار منفی، ارتباط خودتان را با همسرتان خراب کنید سعی کنید نقاط مثبتی که باعث انتخابتان شده را تقویت کنید و اجازه خلل در رابطتان را ندهید

ایا این بد نیس که طرف مقابل من فکر میکنه که من خیلییییی دوسش دارم🤨🤔😒😒😒؟من نه تو رابطه مهر طلب بودم.نه عزت نفس پایینی دارم.ولی اخیرا شریک من انگار ابراز احساساتش برعکس شده.و بهش گفتم ک اصلا خوشم نمیاد و درست نیست اینی ک میگی من متعادل هستم.ولی اون میگه اتفاقا خیلی جای خوشحالیه و باید خیلیم اوکی باشی ک دارم میگم تو منو بیشتر دوسداری.اما متاسفانه باور من اینه کع رابطه ای که مرد بیشتر یه خانومو نخواد خیلی جالب نیس.!یسالو نیمه در ارتباطیم چند روزه اخیر سبک علاقش این شکلی شده ‌که لج من در میاد متاسفانه!لطفا راهنماییم کنید.

طرفم فعلا راضی نمیشه ک به مشاوره بیاد؟چرا؟؟؟و اینکه چکار کنم که بره؟؟؟و قانع شه‌ خودش میدونه ک چقد عصبی مزاج هست و این منو ازار میده!چون هرچی میشه پشت این عصبانیت منو بسرعت محکوم میکنه

شمانباید وقتی عصبانی میشه و بحث میکنید بگیدبریم مشاوره وقتی جفتتون درحالت عادی هستید وبگید برای بهبودرابطه بریم مشاوره یابرایاینکه علممون نسبت بهم زیادبشه بریم مشاوره تمرکزنکنیدرومشکلش اینجوری نمیادچون فک میکنه اگ بره مشاوره بهش میگه پرخاشگری وبرچسب محکمتری به شریکتون میزنه

تو شرایط عادی هم گفتم ولی با بی منطقی میگه دوست ندارم وقتی خودمون از عهده مشکلاتو شناخت برمیاییم چ لزومی به مشاور هست…بارها بش گفتم ک متخصص علمش اینه درسشو خونده راهکار هاش عملی تره برای اصلاح رفتار هردوی ما اما افاقه نمیکنههه

چجوری میتونم شریکم رو قانع کنم که برای یسری موارد که برام اصله پیش مشاور بیان ؟و مخالفت بیجا نکنن؟؟

من یکسال هست با آقایی آشنا شدم.ایشون آدم خوب و موجهی هستن.چند ماه بعد آشنایی ازشون درباره قصدشون پرسیدم گفتند آمادگی ازدواج رو ندارند.اما با مشاوره ای که رفتم و شرایطشون رو گفتم.گفتند ایشون ترس از ازدواج دارن.اما به تازگی کلاس زبان میرن و قصد رفتن از ایران رو دارن.منتها وقتی بهشون گفتم گفتن فعلا شرایط رفتنم فراهم نیست از لحاظ مالی.آیا باید منتظرشون بمونم؟چطوری میتونم تکلیف خودمو معلوم کنم؟

-سلام دوست گرامی تردید و مردد بودن در اقدام رسمی به ازدواج، یکی از مهم ترین مشکلات رابطه های دوستی هست افراد در لحظه و حال با هم خوش هستند اما امکان تصمیم گیری برای اینده را ندارند. بهرحال هرگونه نیاز به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای این همه تاخیر وجود ندارد با ایشان صحبت کنید و دغدغه و نگرانی های ایشان را جویا بشید و درصورت امکان با ایشان جهت رفع نگرانی ها همراهی کنید.در صورتی که بازهم مردد بودند بهتر هست رابطه را تمام کنید

چجوری میتونم شریکم رو قانع کنم که برای یسری موارد که برام اصله پیش مشاور بیان ؟و مخالفت بیجا نکنن؟؟

سلام من 21 سالمه..تاحالا هیچ رابطه ی جدی ای با جنس مخالفم نداشتم(البته هیچکس باور نمیکنه اینو و میگن بهت اصلا نمیاد تنها باشی).حالا ازین موضوع خسته شدم و از یه نفر خوشم میاد،۱۱ سال ازم بزرگتره،اصلا دلم نمیخواد شروع کننده ی رابطه باشم.از طرفی حس میکنم تو خیلی زمینه ها باهم تفاهم داریم و اونم یه حسی بهم داره اما جلو نمیاد…ازین وضعیت خسته شدم.پیشنهاد شما چیه؟

سلام دوست گرامی ایا این علاقه شما با شناخت ایجاد شده است یا صرفا یک علاقه ظاهری هست؟ ایا ایشان مایل به برقراری ارتباط با شما هستند؟ اجازه بدید ایشون پیش قدم بشند اما شما میتوانید از طریق دوست مشترک، ایشان را غیر مستقیم به سمت خودتان حذب کنید.میتوانید حتی صحبت رو با موضوع کاری یا شغلی که مرتبط با ایشان هست شروع کنید و کم کم صحبت ها را بسوی مسئله موردنظر سوق بدید

با سلام. من الان یه سال و خورده ای میشه با پسری که اینستا باهاش آشنا شدم هستم البته یه آشنایی کوچیک هم نسبت به خانوادش دارم چند بار هم دیدمش چیکار کنم که به ازدواج فکر کنه چون هیچ حرفی راجبش نمیزنه و یه ساله که داره حرف برطرف شدن نیازش میزنه ولی من اینکار نمیکنم خیلی هم پسر خوبیه مشخصه بهم علاقه داره ولی خیلی کم این بهم میگه اما چند بار خودم بهش گفتم رابطمون باید نتیجه داشته باشه اما میگه من به ازدواج فکر نمیکنم به نظرتون چیکار کنم

سلام دوست گرامی وقتی فردی در یک رابطه صحبتی از جدی شدن و ازدواح نمیزند و مرتب اعلام میکند که فصد ازدواج ندارد این رابطه در کل اشتباه هست اما شما میتوانید با مدیریت رابطه، به نوعی ایشان را راغب به اقدام کنید ۱-عجله نکنید ۲-تحت فشار نباشند ۳-دلایل عدم اقدام را بدانید و سعی کنید نگرانی های ایشان را رفع کنید ۴-در سایت رادبو عشق، مبحث حذب از طریق پیام را دریافت کنید. ۵-و اگر بازهم ادعای عدم امادگی داشتند بهتر است متوجه بشید ایشان فردب مسئولیت پذیر نیستند و رابطه را تمام کنید

سلام . وقت بخیر ، من یه دختر ۱۸ ساله ام که با پسری ۲۰ ساله وارد رابطه عاشقانه شدم . و این پسر ، پسر عموی بنده هست … حدود ۲ ساله پیش باهم وارد رابطه شدیم و من اوایل خیلی به ایشون گفتم که از حست اطمینان پیدا کن ، پارتنر من نه داخل خانواده و نه از جانب خودم اعتماد بنفسردریافت نمیکرده و کمبود اعتماد بنفس و خود باوری داره ، و همین باعث میشده که نتونه مسائل رو حل کنه و قدرت حل مسئله داشته باشه و ما توی یه سال اول رابطمون چند بار از هم جدا شدیم و دلیلش هم همین بوده اما هر دو به دلیل تجربه کم و سنمون باز با همون شرایط قبل وارد رابطه میشدیم و این رو هم بگم که من قبلا خیلی عصبی بودم و سر هر مسئله ای دعوا میکردم و ایشون بر خلاف من بودند ، رابطه ما هم سرعتش کم بود و از نظر خودم خوب پیش رفته بود چون اوایل ما بهم میگفتیم دوست دارم و بعد از گذشت ۳ ، ۴ ماه به عشق هم اعتراف کردیم و رابطه جدی تر شد بعد یه سال که درمورد آیندمون صحبت کردیم . الان یه ساله از هم جداییم و دلیل جدایی واکنش های تند من و عصبی شدنم نسبت به مسائل بوده و دستپاچگی ایشون ، ما توی این یه سال جدایی بهم خیانت نکردیم و از عشقش نسبت به خودم اطمینان دارم و چیزایی ازش دیدم که میدونم دوست داره این رابطه دوباره شکل بگیره من توی این مدت سعی کردم دلایل جدایی رو بسنجم و خودم رو اصلاح کنم و رفتارای اشتباه قبل رو تکرار نکنم و همچنین از اون بخوام که اعتماد بنفسش رو تقویت کنه و از پس مسائل بر بیاد چون حرف آخر ایشون این بود که نمیخواد با رفتارای بچگانش رفتارای جبران ناپذیر کنه و راه آیندش یعنی ازدواج رو ببنده و خواست که بزرگتر شیم ، فقط آیا بنظر شما این درست هست که رابطه رو با تغییر تو هر دومون شروع کنیم ؟! چون من احساس میکنم جدایی طولانی مدت تاثیرات منفی میزاره

سلام دوست گرامی بهترین کار در روابطی که یکبار به هردلیلی تمام شده است بررسی اشتباهات هر نفر توسط خود شخص و سعی در تغییر و اصلاح رفتارهای خودش بدون توقع از طرف مقابل هست.اما باید ابن تغییرات با پارتنر نیز مطرح شود.شما مطرح کردبد که هر دو درصدد تغییر هستید و این بسیار کار منطفی و درستی هست.اما چیزی که مهم هست نحوه برخورد مجدد شما در رابطه با یکدیگر هست.بهتر هست چند ماه دیگه هم به تغییر ادامه بدید و سپس در قالب یک ارتباط منطقی با هم باشید تا میزان تغییرات مشخص شود.و در صورتی که بازهم در رابطه مشکل وجود داشت هردوبه مشاور مراجعه کنید

سلام مم20سالمه حدود یکساله با اقایی28ساله آشنا شدم ایشون اول رابطه خیلی خوب بودن و کم کم منو جذب خودشون کردن وباگوشی خودشون وارد تلگرام واینستا من شدن بعد از چندوقت شروع ب تهدید من کردن ک اگه بامن کات کنی و ازدواج نکنی ابرو تو میبرم و اسید میریزم روصورتت و انقدر پارتی واشنا دارم ک نتونی باشکایتم به جایی برسی و …میگن تنها راه جدایی من ازتو مرگه.منو محدود میکنن به من دستور میدن من الان حس میکنم برده ایشون شدم واقعا دارم اذیت میشم نمیدونم چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید

-سلام دوست گرامی ابتدا موضوع را به خانواده اطلاع بدهید و از انها بخواهید کمکتان کنند.از یک وکیل نیز کمک بگیرید.ایشان دچار مشکل روحی هستند و بهتر هست سریعتر نسبت به تمام شدن رابطه با دلایل منطقی اقدام کنید

سلام روز بخیر من جایی مشغول ب کار شدم و مدیر عاملم ازم خواستگاری کرد و چون نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم بهش جواب رد دادم ولی تازگیا ازش خوشم اومده و دوسندارم باهاش وارد رابطه بشم اما نمیدونم کار درست ویا امکان پذیری هس؟ حتی نمیدونم چطور بهش بفهمونم ک خوشم اومده ازش

سلام دوست گرامی من متوجه دلیل جواب منفی شما به خواستگارتان نشدم .اما اگر در حال حاضر با شناخت به ایشان علاقمند شدید می توانید از یک دوست یا همکار کمک بگیرید و غیر مستقیم در مورد شما با ایشان مجدد صحبت کنند و باب رابطه مجدد باز شود.در رفتار و گفتار هم سعی کنید از تکنیک های جذب استفاده کنید و نشان بدهید که برای شما جذاب هستند

من یه دختریم تازه با یه پسر بعد یک سال نیم بودم و بعدش خودم گزاشتمش کنار ….. بعدش از طریق یه بازی انلاین با یه پسر دیگه اشنا شدم اون پسر یک سال و نیم از م کوچیک تره الان ۸ ماه با همیم عاشقمه (منم دوسش دارم) ولی خیلی دعوا میکنه باهام بد اخلاق شده ولی از اینده و اینا میگه ..منو ب خانوادش معرفی کرده ولی از سنش میترسم که بعد عوض بشه همش بهم میگه تغییر میکنه ولی تا بهش یه چیزی میگمم شروع میکنه به دعوا باهام ….درسته این رابطه؟؟؟

سلام دوست گرامی شما با فردی در فضای مجازی اشنا شده اید و تنها شناخت شما تماس های تصویری و حرفهایی هست که در ین مدت توسط خود ایشان مطرح شد و واقعا هیچ شناختی وجود ندارد و من متوجه نمیشم این چه عشقی هست که مطرح کردید همیشه باهم در بحث هستید؟؟ دوست داشتن با وابستگی متقاوات هست این رابطه شما رابطه ای اشتباه هست و بهتر هست قبل از اینکه زمان زیادی صرفش کنید رابطه را تمام کنید

سلام من 17 سالمه مدتی هست با عشقم کات کردم و اونم 17 سالشه میخواستم بدونم چکار کنم تا دوباره برش گردونم وقتی هم جایی مثلا خیابون همو میبینیم راهشو کج میکنه و از اون ور میره…خواهشا یه راهنمایی خوب بکنین.

دوست گرامی سلام ارتباطی که به هر علتی تمام شده را باید دقیق بررسی کنید و علت ها را دریابید و بررسی کنید و تمام جوانب را بسنجید و اشتباهات و کاستی های رابطه را پیدا کنید و درصدد رفع انها باشید تا بتوانید در صورت برگشت مجدد به رابطه رفتاری درست داشته باشید. سپس سعی کنید راه ارتباطی برای صحبت با ایشان پیدا کنید و یا از طریق دوست مشترکی ایشان را مجاب به صحبت کنید در سایت رادیو عشق مبحثی هست به عنوان جذب عشق از طربق پیام وجود دارد خیلی کمکتان میکند تا در صورت برگشت ایشان ،مجدد ایشان را جذب کنید

سلام من تقریبا دوماهه با یکی از هم دانشگاهیام درارتباطم.ب قصد ازدواج و اشنایی اومد جلو اولش باهم مشکلی نداشتیم خیلی خوب بود همچی ولی الان هرچی ب روزی ک قول داده بیاد خواستگاری بدترمیشه اخلاقش.یهو وسط چت میگه حوصله ندارم گوشی دستم باشه بعد میبینم انلاین میشه وقتی پیشمه اخلاقش خوبه ولی وقتی چت میکنیم اخلاقش عوض میشه یهو از طرفی رازهایی هز زندگیم بهش گفتم ک میترسم باهاش کات کنم و ابرومو ببره تروخدا ی راهی جلو پام بزارید من خیلی سختی کشیدم حال خوبی ندارم اوضاع روحیم خرابه😔😔

سلام دوست گرامی همکلاسی شما در تردید و شک به سر میبرد بهرحال هرگونه شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس باید به دنبال دلایل دیگری در رفتار ایشان باشید شاید ایشان در ترس و تردید ازدواج به سرمیبرند و یا شاید مشکل دیگری برای ایشان به وجود امده 1-ترس از مسئولیت 2- نداشتن صداقت تمام مسائل از طرف شما و ایشان صادقانه مطرح شده است یا حس مبهمی در صداقت رفتار و کلام وجود دارد؟ 3- کمبود یا نبود اعتماد به نفس 4- صحبت در مورد ترسهایشان و مواجه شدن با آنها 5-کمک از روان شناسان بالینی و کسانی که در امر زوج درمانی و خانواده درمانی تبحر دارند 6-کمک به پذیرش اینکه نمی توانند همیشه همه چیز را کنترل کنند و امکان ندارد که همه مسائل ایده آل باشد و به دلخواه ما پیش برود

سلام خسته نباشین من 19 سالمه و الان با یک مرد 34 ساله در ارتباطم رابطمون بخاطر اینکه من میخواستم توی مدت کمی خیلی پیش رفت ولی نه قصد من ازدواجه نه اون از طرفی من خیلییی از این ادم خوشم اومده ولی هم دیدگاه بقیه نسبت به این همه فاصله سنی بده هم خودم یجورایی سردرگمم انگار چیکار باید بکنم که نه اون خسته بشه نه خودم و اینکه چیکار کنم که اون به ادامه ی رابطه مشتاقتر باشه

سلام دوست گرامی ارتباط با حدود ۱۵ سال فرق سنی ان هم در سن شما بسیار اشتباه هست و بهتر هست بحای راهکار برای جذب ایشون، منطقی باشید و درست تصمیم بگیرید و با دید باز موقعیت را بسنجید و به رابطه پایان بدید بدون شک وقتی که هیج کدوم قصد ازدواح ندارید ادامه دادن این رابطه فقط باعث ضربه به شخص شما میشود

چطور درون قلب یک مرد نفوذ پیدا کنم من تا بحال نه دوست پسری داشتم و نه با همکارانم روابط عاطفی داشتم همیشه حریم ها رو رعایت کردم اصلا بلد نیستم که چطور باید دلبری کنم که پسری رو به سمت خودم جذب کنم اگه میتونید راهکار موثر بهم بدین یکی از همکارانم رو نشون کردم ولی نمیدونم چطور باید بهش نزدیک بشم

سلام دوست گرامی برای جذب مردها باید مهارت و سیاست های خاص داشته باشید که بخشی از ان در هنگام اشنایی و بخش عمده ان مربوط به دوران شناخت و ارتباط هست 1-به ویژگی های شخصیتی و اخلاقی مثبت مردان توجه کنید و در موردش صحبت کنید. 2-در مورد مردها مطالعه کنید و به شناخت در مورد ویژگی ها و اخلاق آنها بپردازید 3-برای مردها مهم هست که خودتان باشید و نقش بازی نکنید 4-مستقل باشید و این حس رو به فرد مقابل انتقال بدید که فردی متسقل و با اعتماد به نفس هستید 5-دوست داشتن و علاقمندی برای جذب بسیار مهم هست 6-فردی شاد و سرزنده باشید 7-انها را تحسین کنید 8-در سایت رادیو عشق،مبحث جذب از زراه پیام را دریافت کنید 9-برای جذب مستقیم وارد نشوید سعی کنید از دوست یا همکار مشترکی بخواهید که شما را معرفی کنند 10-فردی مهربان و اجتماعی باشید 11-نشان ندهید که تما فکر و حواس شما درگیر او هست 12-منطقی باشید و دور از هیجانات مسائل را بررسی کنید

سلام میخواستم بگم من ۲۲ سالمه وحدود ۹ ماه پیش با یه آقای آشنا شدم ۲۹ سالش بود و خیلی ام اخلاق و رفتار خوبی داشت اما سه هفته بعد از آشنایی مون خداحافظی کردکه رابطه رو تموم کنیم و همچی خوب بود حتی من خدارو شکر میکردم که با فرد درستی آشنا شدم البته بهم گفت برا ازدواج منو نمیخواد و من گفتم هیچکس اول برا ازدواج نمیخواد شاید جلو تر اوضاع عوض بشه برا همین هر دفه فاصله بینمون میفتاد من میرفتم سمتش یا اون میمومد شاید ماهی یه بار همو میدیدم ولی حالمون باهم خوب بود تااینکه این مدلی ادامه دادن خسته شدم و هردو بااینکه چندبار قصد جدایی داشتیم و هی برمیگشتیم ایندفه تصمیم جدی گرفتیم که ادامه ندیدم .و من بعد از تمام این اتفاق ها تازه فهمیدم ایشون قبل از آشنایی با من از یه رابطه بد بیرون اومده بوده و دلیل اصلی ارتباط با من جبران تنهایی حال خودش بوده که قطعا اگر این موضوع رو میگفت باهاش وارد رابطه نمیشدم .درصورتی که ما باهم خیلی خوب بودیم و تفاهم داشتیم اما منو نخواست .

سلام دوست گرامی رابطه ای که مرتب در پروسه شروع و پایان باشد میتواند رابطه ای اشتباه و مخرب باشد بهرحال دلایل و علل پایان دادن رابطه اینقدر قوی بوده که هربار اتفاق می افتاده. پس بهتر هست منطقی باشید و قبول کنید که این رابطه درست نبوده از طرفی پارتنر شما از رابطه ای تازه خارج شده اند و مطمئنا از لحاظ روحی نیاز به بازسازی داشتند و نباید زود وارد رابطه جدید میشدن.

سلام وقتتون بخیر من راجع به کسی که باهاش درارتباطم سوال داشتم هردو متولد ۷۲هستیم هشت ماه ایشون بزرگترن فعلا جویای کار هستن من ارشد و ایشون کارشناسی هردو فرزند اول خانواده و متاسفانه بیکار هردو یه برادر کوچیکتر داریم ایشون بشدت فرد عصبی مزاجی هست و همش معتقده ک از جانب من درک خستگی هاش رو نمیکنم .و سر مساله های خیلی جزی دنبال زیربغل مار و به اصطلاح گیر و گورم حتی وقتی ازشون برای اینده پرسیدم گفتن که دوستت دارم و تا اخرش جدی خواهم بود

یک مرد این اجازه رو داره که وقتی مدعی علاقه است اینطور در بحث جدی شرط بذاره برای خلقیات من. به حرف ایشون و خیلی جاها من زیبا متین ارام و منطقی حرف میزنیم ولی در عمل با اینکه خودش بارها اعتراف کرده ک خیلی عصبی هست و این خانمه ک بیشتر باید ارامش دهنده باشه حرفای بدی از دهنش بیرون میاد …مثل اینکه ولم کن بابا….خسته شدم….درک نمیکنی…. خیلی سختگیری…یا بخودش توهین میکنه یا اخیرا برای اولین بار تهدید کرد که وقتی حتی با مشاجره زیاد بهش گفتم که تصور بدی بهم از خودت دادی و براش شرح دادم پذیرفت .یا چیزی ک میگه من همش تلاش میکنم برای این رابطه و تو اونجور ک باید وابسته رابطه و من نیسی.و تا یه چیزی میشه میخوای بری!صداشو بلند میکنه و حیلی دیر اروم میشه اینم تو پرانتز بگم تو همین جریانا گاها کاری کرده ک خواستم با وجود علاقه ام رابطه رو ترک کنم و همش میگه که تو بچه ای…اصلا نمیفهمی…یا هر روز توقع داری من بتو ابراز علاقه کنم و بگم ک پای تو هستم ….این چیزی نیست ک صرفا در کلام دنبالش باشم …واقعا نه‌.ولی همین رفتارها رابطه رو به قهقرا میبره و باعث سستی من که یه دخترم بشه. من خودم خیلی جاها شنیده نمیشم و معتقدم خیلی چیزا تو همین دعواهای الکی یاد گرفتم و واقعا در خودم اصلاحش کردم نمیگم ۱۰۰٪ولی واقعا ۳۰٪رو بدرستی رفتم لااقل اونقدری بوده ک یادم باشه من شخصیت جدی دارم و ایشون بیشتر مواقع شوخ طبعه.. من به تازکی بااینکه همه و حتی این اقا میگه مغرور هستم انقد حس کردم ک تحت فشارم ک متاسفانه پشت گوشی به گریه افتادم و حس شدید ضعف کردم و این خوب نیس هی باید بگم ک اینطور نیست و انطور هست. من هم عصبی میشم و تا جایی سکوت در غیر اینصورت بدون هیج حرف زشتی در حد اعلا که عصبی باشم فریاد میکشم که این در رابطه ۱ ساله ما دو الی سه بار پیش اومده..ولی یکی از اشتباهاتم ک خیلیم روش کار کردم قطع گوشی طرف مقابلمه وقتی همینطکووووووری حرف میزنهههههه و پشت هم با لحن نامناسب انتقاد میکنه البته اخیرا هم مجددا اینکارو کردم .. ایا من نباید مواقعی ک این اقا خستس گاهی فقط گاهی خودم حالم بد باشه تو خودم باشم وحتی زمانیکه از حرفاش دنبال چیزی میگردم که یکم بهتر بشم ؟اینکه بگم بخاطر موقعیتت درک میکنم اما من هم گاهی نیازدارم و این فکر نمیکنم مهرطلبی منو نشون بده !! میگه گیرهای بیخودی میدی… اینم بدنیست ک بگم من بارها گفتم ک بخاطر همین سوتفاهم های خیلی کوچیک برای اینکه بیطرفانه از هم اگاه بشیم ب مشاور مراجعه کنیم ولی چون ایشون بیکار هستن گفتن ک اول با میشنهادهای خودمون سعی میکنیم رابطه رو بهتر کنیم بعد مشاوره .درضمن نمیدونم در ابتدای پیام گفتم یا خیر .هردوی ما متاسفانه بیکار هستیم

گاهی از همه رفتارها وا میمونم .قبول دارم ادم سختگیری هستم ولی گیر دهنده شاید نه!من چون درک میکنم امید بیکاره زیاد اصرار نمیکنم بیرون بریم .هفته ای یبار البته همو میبینیم .میدونم که دوستم داره ‌.و البته دارم.اما بعید میدونم ک وابسته باشم.میدونمم که تغییر دادن یه ادم اشتباه مطلقه مگه اینکه طرف برای کمال خودش بخواد عوض بشه.منم مبرا از اشتباه نیستم ‌وقتی رو دنده لجبازی بیفتم یا بیفته خیلی هر دومون رو به کش دادن موضوعای الکی تحریک میکنه . ولی حرفم اینه که موقع بحث کردن کل رابطه رو زیر سوال نبررررر من متنفرم از اینکار اینکه بیاد بگه رابطه ماا همشششش اینجوریه و مدام از من انتقاد کنه اونم نه درست به غلط ترین شیوه ممکن .البته گاهی روی فرم باشه کمی از من تمجیدم میکنه ها ….بهرحال من با لحن خوب وقتی باهم خوبیم بارها گفتم که نباید از هیچوقتو همیشه واسه انتقادمون استفاده کنیم قبول کرده و باز سر بحث هرچند مسخره اینو میگه.یا هزاران نمونه دیگه که تو قالب محبت با ایشون مطرح کردم خودشم اضافه کرده اوکی شدیم بعد دوباره جنگ و اتش بس! من خودمم اشتباه زیاد میکنم .هیچ ترسی ندارم از گفتنش وحتی عذرخواهی و از دل دراوردن .چیزی که قبلا زیاد بهش پایبند نبودم ولی الان به جرات میگم که هستم ! برای خودم و بعد برای روابطم! اون بعد از دعوا و گندی که به اعصاب من میزنه بارها تماس میگیره که من جواب نمیدم حقیقتش.اوایل رابطه خیلی زباد ولی الان به مراتب کمتر و کمتر !که همینم برام اهمیت داره و فکر میکنم اونجور ک باید دیگه دوست داشته نمیشم من بارها هم بهش گفتم چه توی دعوا چه در اشتی در ارامش اگه واقعا ارامشی ک میخوای رو من بهت نمیدم هیچ تحمیلی نداریم برای هم .برو دنبال زندگی خودت! چون من با همه خوبی و بدیم کنار کسی قرار میگیرم که من رو در حدی متمایز بدونه و فرق منو حس کنه .اگه تو نمیتونی برای همراهی با من کوچکترین علتی ارایه بدی پس خیلی سطحی بینی.و این پذیرفته نیست واسم. با اینکه گفتنشم برام اسون نیستا ولی باخودم میگم منم دوسش دارم ولی به چه بهایی واقعا…برای همین چندین بار بهش گفتم اگه برات انقد زجر اوره زورت نکردن برو پی رندگی خودت

خیلی دوسدارم بهم کمک کنید .نه واسه چنگ زدن کسیکه تا اینحد گاهی عصبیم میکنه و حتی موندن تو یه رابطه ای که شاید اشتباه باشه بلکه میخوام بدونم واقعا کجای کارم؟؟ اگه طرز فکرمن غلطه بهم بگید من مطالعه میکنم خودمو به ارامش دعوت میکنم و اگاهانه سعی میکنم این سختگیریمو درمان کنم.من مقاومتی روی اشتباهاتم ندارم.این مرد روهم دوست دارم چون تا یه حدی الویت هایی که میخوام رو داره.اونم همین نظرو داره .ولی واقعا باید چه کرد؟ جالبه که اکثر مواقع ایشون دست پیش زو میگیرن و مواقعی که جواب تلفنش رو نمیدم یه پیام میده که هیچ اهمیتی ندارم برات.من هیچ ارزشی ندارم .. درحالیکه اونه ک این حس بد بودن رو بمن میده. نمیدونم کی میایید و جواب مبدین .ولی امیدوارم واقعا بهمون کمک کنید تا خودم و رابطم شکل بالغ تر و درست تری بخودس بگیره .بازم ممنونم

شاید لحن پیام هام اونقدر خوب نبوده باشه و این حس رو به مخاطبم القا کنه که واقعا دلبستگی به رابطم ندارم ولی اینجوری نیست .من واقعا دوسدارم که پایه درستی و بامهری واسه رابطم از اون اول بنا کنم .چون بهرحال تو یه رابطه هر دوطرف عمر .وقت وقلبشونو میذارن …بارها هم اینارو به خودش گفتم .نمیخوام فقط در حد حرف باشیم .من سعیمو میکنم .حتی اگه اون بگه نه تو هیچکاری برای بهبود نمیکنی. من میگم از بین روزهایی ک خسته ای و ناراحتی متداوم داری نسبت به بیکاری و‌ دغدغه ها اگر من ناخوش بودم و دیدی و رک میام میگم اره من یکمی بیحالم دو دقیقه بیشتز برام وقت بذار بین خستگی هات .دوتا عزیزم گفتی تا الان یبار و نصفی دیگه هم نازمو بکش .اگه از بین حرفات بقول خودت دنبال زیر بغل مارم خودت بیا با دوتا لحن قشنگ ک بلدی بهم بگو حرفی رو ک میخوام! این نباشه ک قشقرق بپا شه که من دنبال بهانه ام یا تو….تو همش اینجور …من همش آنجور….بله اینحرفا بچگانس .شاید خواسته منم بقول اون بچگونس برای همین موندممممم .خداکنه زودتر بیایید .و منو راهنمایی کنید .

اگه تا اینحد با جزییات براتون گفتم چون دلم میخواد تاهمین قدر جزیی منو اگاه کنید که البته خیلی کمک بزرگی هم به بنده کردین.

سلام دوست گرامی یک رابطه موفق رابطه است که افراد در کنار هم با همراهی و حل مشکلات احساس ارامش داشته باشند و درک متقابل.با توجه به صحبت های شما تنها چیزی که از این زابطه متوجه میشیم فقط حس وابستگی هست نه علاقه و عشق منطقی بی ادبی،توهین به فرد و… همه از ضعف رفتاری و شخصیتی پارتنر شما حکایت می کند انتقاد مرتب در یک رابطه بدون حل مشکلات و راه حل فقط باعث ضعیف شدن رابطه می شود به نظر می رسد هر دو نیاز به مشاوره حضوری برای حل مشکلات دارید.

درود بر شما سپاس بابت پیج و سایت خوبتون🌷 من ۲۴ سال دارم و از آقایی خوشم اومده ایشون ۳۵ سال دارن من چیزی از زندگیشون نمیدونم که با کسی هستن یا خیر چندین شبه دوست دارم بهشون پیام بدم و بگم اما واقعا میترسم از جواب نه شنیدن یا اینکه بلاکم کنن حتی! لطفا منو راهنمایی کنید🙏🏻💝

سلام دوست گرامی شما نوشته اید که از کسی از خوشتان امده و هبچ صحبتی نداشته اید و هیچ چیزی از ایشان نمیدانید و اصلا معلوم هم نیست ایشان به شما علاقه داشته باشند ؟در مورد ارتباط و دیدارتان هم صحبت نکردید. بهتر است غیر مستقیم ابتدا از اینکه در ارتباط با کسی هستند اطلاعات جذب کنید است کمی صبر کنید شاید خود ایشان پبش قدم برا شناخت و اغاز رابطه شدند.اگر دیدید که ایشان اقدامی نکردند از یک دوست مشترک و یا واسط بخواهید غیر مستقیم شما را معرفی کنند.برای جذب ایشان باید کمی با درایت رفتار کنید و مستقیم درخواستی بیان نکنید.بلکه غیر مستقیم از توانمندی ها،ویژگی ها و …. خود صحبت کنید.و با مطرح کردن موضوعی که در تخصص ایشان هست رابطه را اغاز کنید و تا حدودی ایشان با شما اشنا بشند و بعد رابطه را در صورت منطقی بودن ادامه بدید.و به ایده ال ها و انچه در یک رابطه موفق نیاز هست توجه کنید

سلام. وقت بخیر. یک وقت مشاوره میخاستم

باسلام و احترام ، دوست گرامی شما می توانید از مشاور آنلاین استفاده کنید

من با کسی در ارتباطم که چند ماه از خودم بزرگتره ۲۶ساله و متاسفانه خیلی عصبی هست‌.خودشم انگار اینو برچسب روی پیشونی کرده ‌و هرچیزی میشه میگه که من عصبی ام…لطفا بجز مشاوره حضوری راهنماییم کنین که چجوری بیشتر براش ارامش فراهم کنم ؟نه اینکه تغییرش بدم .خودشم بیشتر میگه که میخوام اصلا بحث نکنیم سرچیزی من کشش ندارمو…اما اینجوری ک نمیشه.زندگی دنیای اختلافاته تا صحبت نشه رفعو رجو نمیشه.سر هرچیزی بخاطر عصبانیتش منم یه جاهایی ویگه بهم میریزم و حس میکنم اجازه عصبانی شدن ندارم!!!

سلام دوست گرامی در هنگام عصبانیت مردان شخصیتی خشن، بدبین، نامهربان و یا بدهن و فحاش دارند و بهترین کاری که شما در این زمان میتوانید انجام بدهید سکوت است و زمانی‌که احساس کردید آرام‌شده‌اند باید برای متقاعد کردن و حل کردن موضوع و اقدام کنید. در هنگام عصبی بودن از ایشان بخواهید که محیط را ترک کنند و پیاده روی کنند. و تنها راه‌ کنترل، مدیریت خشم و عصبانیت، صبر میباشد.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

رابطه عاطفی شما با شریک عاطفیتان فوق العاده است و شما کاملا آماده هستید که رابطه را به سطح بالاتری ارتقا دهید. در آینده نزدیک دوست پسرتان را در نقش شوهرتان تصور می‌کنید و تقریبا هر روز درمورد اینکه او شما را از خانواده‌تان رسما خواستگاری می‌کند، با هم در یک خانه زندگی می‌کنید و فرزندانی خواهید داشت، خیال‌پردازی می‌کنید. اما واقعیت این است که با وجود اینکه اطمینان دارید این پسر شما را دوست دارد، او برای ازدواج هیچ اقدام جدی نمی‌کند. رابطه شما در حالت بلاتکیف باقی مانده است. در این شرایط احتمالا به دنبال راهی برای ترغیب کردن، تشویق کردن و حتی وادار کردن پسر به ازدواج خواهید بود. اما چطور می‌توان مردی که از ازدواج طفره می‌رود و بهانه‌های زیادی برای عدم خواستگاری می‌آورد را برای ازدواج کردن متقاعد کرد؟ برای پاسخ به این سوال در این مقاله با ما همراه باشید.

فهرست مطالب

قبل از اینکه درمورد راه‌های تشویق مرد برای ازدواج صحبت کنیم، شاید بهتر باشد از خودتان این سوال را بپرسید که چرا او تاکنون برای ازدواج پیش قدم نشده و درخواست ازدواج را مطرح نکرده است؟ علت این موضوع ممکن است در هر رابطه‌ای دلایل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است در این مورد خوب فکر کنید.

آیا هدف و دیدگاه مشترکی برای آینده رابطه دارید؟ شما چه نقشی در زندگی دوست پسرتان دارید؟ آیا او به چشم همراه همیشگی زندگیش یه شما نگاه می‌کند یا صرفا برای وقت گذرانی در این رابطه مانده است؟

زیرا اگرچه ممکن است شما از ابتدا، به هدف و قصد شناخت برای ازدواج وارد رابطه دوستی شده باشید، اما برای طرف مقابلتان رابطه تا این حد جدی نباشد و بیشتر نقش یک زنگ تفریح و زمانی برای خوشگذرانی را برای او داشته باشد. در این صورت انتظار نداشته باشید که به راحتی آشنایی به ازدواج ختم شود.چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

اما اگر متوجه شده‌اید او به آینده رابطه به طور جدی فکر می‌کند و شما را به عنوان همسر آینده‌اش می‌بیند، اما با این حال هنوز درخواست ازدواج را مطرح نکرده است، شاید بهتر باشد از دغدغه اصلی او برای اینکه پاپیش نمی‌گذارد با خبر شوید. مثلا شاید فکر می‌کند زمان بیشتری برای شناخت نیاز باشد، یا نتوانسته باشید اعتماد او را کاملا جلب کنید و یا ممکن است به دلایل خانوادگی یا مالی و فراهم نبودن شرایط ازدواج پاپیش نگذارد.

در هر حال اطلاع از علت طولانی شدن رابطه مهم است و با آگاهی از آن راحت‌تر می‌توانید نگرانی‌های او را کاهش داده و به ازدواج تشویقش کنید. اما موضوع مهم‌تر این است که نگذارید به دلایل غیرموجه رابطه‌تان بلاتکلیف بماند و بهتر است در این مورد اقدامی بکنید.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که خودتان دست به کار شوید، برای این که بتوانید به نتیجه دلخواه خود برسید، با ما همراه باشید تا با توصیه‌های مفیدی آشنا شوید که مرد شما را به ازدواج ترغیب و تشویق می‌کند. با پیاده کردن این شگردهای روانشناختی می‌توانید دوست پسرتان را به ازدواج مجاب کنید و در نهایت او را متقاعد کنید که با خواستگاری از شما رابطه‌تان را پایدار و ابدی کند. این همان رویایی است که سال‌ها برای به واقعیت پیوستن آن منتظر مانده‌اید، درست است؟ پس دیگر نباید حتی یک ثانیه را هدر بدهید. این توصیه‌ها را به کار ببندید تا مرد رویاهایتان را مال خودتان کنید، حلقه ازدواج در انگشتتان بیاندازید و برنامه‌ریزی برای یک جشن عروسی باشکوه را شروع کنید.

اگر فقط بنشینید و منتظر بمانید تا دوست پسرتان از شما خواستگاری کند، مطمئن باشید که تا صد سال دیگر هم مجرد خواهید ماند. در واقع این انتظار خاموش و منفعلانه دوران دوستی‌تان را طولانی‌تر می‌کند. اگر واقعاً می‌خواهید که دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، باید تکانی به رابطه‌تان بدهید. نگذارید که دوست پسرتان به این رابطه‌ی بی‌تعهد عادت کند و دوستی با شما برایش عادی شود. توصیه‌ی ما این است که کاری کنید او همیشه در حال حدس زدن درباره افکار و احساساتتان باشد و در آرزوی دانستن فکری باشد که در سر دارید و مشتاقانه بخواهد بداند که روزتان را چطور گذرانده‌اید. برای مثال آخر هفته با دوست‌هایتان قرار بگذارید، اما تا شب پنجشنبه هیچ چیزی به او نگویید. به این ترتیب او متوجه اهمیت حضورتان می‌شود و قدرتان را می‌داند. البته مرز باریکی بین متقاعد کردن به ازدواج و ایجاد ناامنی در رابطه وجود دارد، بنابراین هنگام پیاده کردن این توصیه مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید.

اگر وقتی صحبت از ازدواج به میان می‌آید، دوست پسرتان طفره می‌رود و برای خواستگاری دست دست می‌کند، این طفره رفتن به این معنا نیست که جایی در آینده‌اش ندارید. این دست دست کردن به معنای آن است که او نیاز دارد تا از صمیم قلب حس کند که نمی‌تواند بدون شما زندگی کند. برای این که دوست پسرتان را مطمئن کنید که نه فقط شما را می‌خواهد، بلکه به شما نیاز دارد، باید او را به خودتان وابسته کنید. باید به صدای رسای او، بهترین دوستش، همبازی تنیس آخر هفته‌اش و بهترین قنادی تبدیل شوید که خوشمزه‌ترین شیرینی مورد علاقه‌اش را می‌پزد. زمانی که با هم هستید، تمام نگرانی‌هایش باید در لحظه از ذهنش پاک شود. عشقتان باید بداند که در مدتی که کنار شما است، مشکلی برایش به وجود نمی‌آید و می‌تواند ساعاتی را به شادی و خوشی بگذراند. به این ترتیب او برای ساختن خاطرات بیشتر با شما ترغیب می‌شود. در عین حال اگر می‌خواهید، حضورتان برایش حیاتی شود، باید درک کنید که او نیاز دارد تا هر از گاه از شما فاصله بگیرد. شاید نامزدتان بخواهد در تنهایی‌اش کتاب بخواند یا با دوستانش بیرون برود، در هر حال اگر به او فرصت نفس کشیدن بدهید، به خاطر اعتمادی که به او دارید، سپاسگزارتان خواهد شد. به این ترتیب مرد رویاهایتان به تدریج متوجه می‌شود که زندگی در کنار شما به معنای محروم شدن از آزادی نیست و مشتاقانه گام بعدی را برای پیوستن به شما برمی‌دارد.

آیا تا به حال احساس کرده‌اید که خودتان را در این رابطه کاملاً گم کرده‌اید؟ شاید سال‌ها است که خودتان را وقف مرد دلخواهتان و تامین خواسته‌های او کرده‌اید. از انجام دادن تمام کارهایی که موجب شادی‌تان می‌شد، دست کشیده‌اید، چون تمام فکر و ذکرتان شاد کردن او بوده است. شاید فکر کنید که توجه کردن به یک نفر و تامین نیازهایش راهی برای ربودن قلبش است، اما باید بدانید که ضرر این ازخود گذشتگی بی‌وقفه بیشتر از سودش است. اگر می‌خواهید دوست پسرتان به ازدواج راضی شود، باید کاری کنید که متوجه ارزش شما بشود، درک کند که شما نیز اهداف و رویاهای خاص خود را دارید و زندگی‌تان در او خلاصه نمی‌شود. واقعاً فکر می‌کنید یک مرد حاضر می‌شود با زنی ازدواج کند که هفت روز هفته 24 ساعته در خدمتش است. شاید این حاضر به خدمت بودن در وهله‌ی نخست جذاب به نظر برسد، اما مطمئن باشید که مردها دیر یا زود از این وضعیت خسته می‌شوند. از همین امروز برنامه‌هایی را برای خودتان در نظر بگیرید که او محور اصلی‌اش نباشد. تفریحات قدیمی خود را دوباره شروع کنید. اگر چند بار در هفته کاری را انجام دهید که خوشحالتان می‌کند، این شادی و استقلال جذابیت شما را در نظر مرد رویاهایتان چندبرابر می‌کند و برای ازدواج کردن با شما ترغیب می‌شود.

یکی از راه‌های تشویق کردن دوست پسرتان به ازدواج این است که او را وادار کنید تا با دوستان متاهل و اعضاء خانواده‌تان بیشتر معاشرت کند. وقتی دوست پسر فراری از ازدواج‌تان با همسرانی رفت و آمد می‌کند که تا پایان عمر به هم متعهد شده‌اند، به تدریج در ذهن خود شروع به رویاپردازی درباره زندگی زناشویی با شما می‌کند. دوستان متاهل‌تان به او نشان می‌دهند که زندگی زناشویی فراز و نشیب‌های خاص خود را دارد، اما در نهایت متعهد ماندن به یکدیگر از همه چیز مهم‌تر است.

این توصیه به ویژه برای مردانی مفید است که فرزند طلاق هستند. برخی مردانی که والدینشان از هم جدا شده‌اند، به دلیل تجربه‌ی تلخی که از فروپاشی خانواده‌شان دارند، محتاطانه‌تر درباره ازدواج برخورد می‌کنند. کار شما این است که تصویرهای ناخوشایند گذشته را با تصاویری از زندگی همسران شاد و خوشبخت جایگزین کنید. بنابراین کاری کنید که با دوستان متاهل و خوشبختی رفت و آمد داشته باشید که می‌توانند الگوی مناسبی برای عشقتان باشند. به این ترتیب تصورات منفی او از ازدواج درهم می‌شکند و برای ازدواج کردن با شما مشتاق می‌شود.

اگر فکر می‌کنید که رابطه‌تان در مسیر درست حرکت نمی‌کند، باید تغییر بزرگی را در زندگی‌تان شروع کنید تا شوکی به رابطه‌تان وارد شود. هر از گاه به این موضوع اشاره کنید که دوست دارید برای تحصیل یا پیدا کردن فرصت‌های جدید شغلی به شهر دیگری نقل مکان کنید.

البته اشاره‌ی زودگذر به این موضوع کافی نیست، باید کاری کنید که او باور کند که شما واقعاً در حال برنامه‌ریزی برای جابجایی هستید. جستجوهایتان را شروع کنید و برای مرد محبوبتان توضیح دهید که کار جدید در یک شهر دیگر چطور باعث پیشرفت‌ شغلی‌تان می‌شود. حتی اگر واقعاً برای مهاجرت برنامه نداشته باشید، فکر جدا شدن از شما او را ترغیب می‌کند که سراسیمه از شما خواستگاری کند تا پایبندتان کند.

نیازی نیست عشقتان را زهره ترک کنید، فقط اندکی او را بترسانید تا متوجه شد که نمی‌توانید تا ابد به همین شکل کنار او بمانید. دوستتان می‌داند که عاشقانه دوستش دارید و از صمیم قلب به شما اعتماد دارد، اما باید بداند که تنها مرد روی کره زمین نیست و شما انتخاب‌های دیگری هم دارید. برای این که اندکی او را از کوره به در ببرید، به خواستگارانی که در حال حاضر دارید، اشاره کنید. به این ترتیب او متوجه می‌شود که نه تنها شما می‌توانید جذب مردان دیگر شوید، بلکه شما نیز برای مردان دیگر جذابیت دارید. وقتی ترس از دست دادن شما در دلش جوانه بزند، مطمئن باشید که تمام طلافروشی‌های شهر را زیر و رو می‌کند تا حلقه‌ی زیبایی را برای خواستگاری از شما پیدا کند.

قبول داریم که انجام دادن این توصیه بسیار دشوار است. وقتی کسی را دوست داشته باشید، از صمیم قلب می‌خواهید که لحظه لحظه‌ی عمرتان را کنار او باشید. اما واقعیت این است که اگر همیشه کنار او باشید، او به حضورتان عادت می‌کند و اقدامی برای ازدواج انجام نمی‌دهد. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج راضی کنید، اندکی عقب‌نشینی کنید و از عشق‌تان دورتر شوید تا او ناخودآگاه خودش را به شما نزدیک‌تر کند. زمانی که هم از نظر جسمی و هم عاطفی از دوست پسرتان فاصله بگیرید، هوشمندانه تمام چیزهایی را که او به آنها عادت کرده و مسلم فرض می‌کند، از او می‌گیرید. برای مثال اگر دیگر در پیام‌های صبحگاهی‌تان از شکلک بوسه استفاده نکنید، او متوجه می‌شود و شگفت‌زده از خودش می‌پرسد که چرا دیگر بوسه برایش نمی‌فرستید. دوری جسمی و عاطفی باعث می‌شود که بخواهد لحظات دلنشین گذشته را دوباره زنده کند. او به زودی متوجه می‌شود که اگر می‌خواهد جسم، روح و ذهن شما را کاملاً مال خود کند، چاره‌ای ندارد جز آن که رسماً از شما خواستگاری کند!

اگر می‌خواهید دوست پسرتان به طور جدی درباره رابطه‌تان فکر کند و او را به ازدواج ترغیب کنید، بدون هماهنگی با او یک خرید بزرگ انجام دهید. برای مثال بدون اطلاع دادن به او برای خودتان یک موبایل جدید بخرید. این خرید غیرمترقبه باید چیزی باشد که او به هیچ وجه انتظارش را از شما نداشته باشد. فقط مراقب باشید که توانایی خرید آن وسیله را داشته باشید، قرار نیست که خودتان را برای شنیدن پیشنهاد خواستگاری ورشکسته کنید. زمانی که او متوجه شود، چیزی را بدون هماهنگی با او خریده‌اید، این استقلال بی‌سابقه او را متعجب می‌کند و او را به فکر می‌اندازد که مبادا واقعاً به او نیاز نداشته باشید و بودن یا نبودن او تاثیری در زندگی‌تان نداشته باشد. اگر مرد محبوبتان از شما پرسید که چرا قبل از چنین خرید مهمی با او مشورت نکرده‌اید، راحت جواب بدهید که: “خب تو که شوهرم نیستی.” شاید این جواب او را عصبانی کند، اما در نهایت باعث می‌شود که به فکر ازدواج کردن بیفتد.

قبل از آن که رابطه‌تان شروع شود، زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشتید و حتی نمی‌توانستید تعداد دوستانتان را بشمارید. اما به محض آن که رابطه‌ی شما و دوست پسرتان جدی شد، قرارهای دوستانه را کنسل کردید و در دورهمی‌های هفتگی با دوستان صمیمی‌تان حاضر نشدید. در نهایت دوستانتان هم دیگر شما را دعوت نکردند و الان که به خودتان آمده‌اید، متوجه می‌شوید که مدت‌ها است خبری از دوستانتان نشنیده‌اید. وقت‌گذرانی با دوستان یکی از موثرترین و ضروری‌ترین توصیه‌ها برای وادار کردن دوست پسرتان به ازدواج است. به او بفهمانید که زندگی اجتماعی خاص خود را بیرون از این رابطه دارید، این استقلال و موقعیت اجتماعی باعث می‌شود که او جنبه‌ی جدیدی از شخصیت شما را ببیند. مردان دوست ندارند که تمام زندگی دوست دخترشان باشند و همه چیز به آنها ختم شود. بنابراین همین امروز فهرست مخاطبین گوشی‌تان را نگاه کنید و با دوستان وفاداری تماس بگیرید که مدت‌ها قبل از ورود این مرد به زندگی‌تان یار غارتان بوده‌اند. اگر آنها دوستان واقعی باشند، شما را به خاطر بی‌توجهی و غیبت طولانی‌تان خواهند بخشید. فقط حواستان باشد که آنها را به مراسم ازدواجتان دعوت کنید، چون مطمئناً بعد از آن که رفت و آمد با دوستانتان را شروع کردید، مردتان نیز برنامه‌ریزی برای ازدواج را شروع خواهد کرد.

بسیاری از مردان برای خواستگاری کردن و ازدواج مرددند، چون از هزینه‌های عروسی و شروع زندگی مشترک می‌ترسند. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را به ازدواج تشویق کنید، و می‌دانید که عشقتان از هزینه‌های سرسام‌آور زندگی مشترک واهمه دارد، به او بفهمانید که برگزاری یک مراسم ساده عروسی نیز رضایتتان را جلب خواهد کرد. چنانچه نامزدتان بداند که مجبور نیست حساب بانکی‌اش را برای راضی کردن شما خالی کند، متمایل می‌شود که درخواست ازدواج بدهد. به علاوه همواره می‌توانید زندگی مشترکتان را در سال‌های آتی و وقتی هر دو موقعیت مالی بهتری پیدا کردید، ارتقاء بدهید.

واقعاً می‌گوییم، بدون او به یک سفر بروید، هر جایی که دلتان می‌خواهد. چمدانتان را ببندید و از جلوی چشمان او دور شوید. اگر می‌خواهید دوست پسرتان را مجاب کنید تا از شما خواستگاری کند، با این سفر مجردی می‌توانید توجهش را جلب کنید. چند نفر از دوستانتان را خبر کنید و با آنها به یک سفر بروید یا می‌توانید به تنهایی به سفر بروید. حین سفر او را بی‌خبر نگذارید، اما مکالمات تلفنی‌تان را در حد کوتاه و دوستانه نگه دارید. سرتان گرم سفر است و به سفر آمده‌اید تا مدتی تنها باشید، پس بیشتر از سه دقیقه نمی‌توانید با او حرف بزنید. مطمئن باشید که این سفر مجردی بی‌سابقه او را شوکه خواهد کرد. اگر بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه از سفرتان یک خواستگاری عاشقانه شنیدید، از تعجب خشکتان نزند.

از آنجایی که همیشه درباره‌ی عروسی حرف می‌زنید، می‌داند که می‌خواهید با او ازدواج کنید. شما در مورد مراسم عقد دوستتان با هیجان صحبت می‌کنید، با حالتی رویایی درباره زیبایی دسته گل رز سفید حرف می‌زنید و او با کلافگی شاهد است که چطور تمام پروفایل‌های مرتبط با عروسی را در اینستاگرام دنبال می‌کنید. چرا کار را یکسره نمی‌کنید و یک برچسب به پیشانی‌تان نمی‌چسبانید که “با من ازدواج کن، چرا از من خواستگاری نمی‌کنی؟” اگر می‌خواهید دوست پسرتان را وادار به ازدواج کنید، دیگر هیچ حرفی راجع به عروسی نزنید. تمام این حرف‌های بی‌پایان درباره عروسی جز این که عشقتان را کلافه و مضطرب کند، هیچ فایده دیگری ندارد. خونسرد برخورد کنید. قبلاً به مرد رویاهایتان فهمانده‌اید که می‌خواهید تا پایان عمرتان در کنار او زندگی کنید، لازم نیست تمام جزئیات عروسی رویایی‌تان را تا بعد از خواستگاری رسمی برای او توصیف کنید.

اگر مدت‌ها از شروع رابطه‌تان می‌گذرد و به نظر نمی‌رسد که عشقتان قصد خواستگاری داشته باشد، زمان آن رسیده که برای او مهلت تعیین کنید. قرار نیست به او اولتیماتوم بدهید، صرفاً می‌خواهید به او بفهمانید که برای زندگی‌تان برنامه دارید و او یا می‌تواند برای محقق ساختن این برنامه‌ها به شما بپیوندد یا این که می‌تواند برنامه دیگری را پیشنهاد کند. اگر مدتی است که با هم دوست هستید و آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، به دوست پسرتان بگویید که می‌خواهید ظرف X ماه آینده، نامزد کنید. تحت این شرایط دو حالت پیش می‌آید: یا دوست پسرتان می‌گوید که قصد دارد به زودی از شما خواستگاری کند یا این که درخواست مهلت بیشتری می‌کند تا به کارهایش سر و سامان بدهد. از مرد محبوبتان بپرسید که چقدر وقت لازم دارد و اگر وقتی که می‌خواست، معقول بود با این برنامه‌ریزی جدید موافقت کنید. چنانچه دوست پسرتان مطمئن نبود که می‌خواهد با شما ازدواج کند، نوبت شما است که تصمیم بگیرید آیا می‌خواهید با مردی بمانید که هنوز درباره ازدواج دودل است یا خیر.

آخرین توصیه ما به شما این است که با صداقت با دوست پسرتان درباره تمایل قلبی‌تان برای ازدواج صحبت کنید. ازدواج برای برخی مردان چندان موضوع مهمی نیست و پیمان ازدواج به نظرشان فقط یک قرارداد است. اما اگر شما در حال مطالعه‌ی این مقاله هستید، به احتمال زیاد ازدواج برایتان مهم است. احتمالاً ازدواج برایتان نشانه‌ی نهایی تعهد است و موجب می‌شود که از ایمنی و پایداری رابطه‌تان مطمئن‌تر شوید، شاید هم می‌خواهید دلگرم باشید که تا پایان عمرتان در کنار مردی خواهید بود که فکر زندگی بدون او برایتان غیرقابل تحمل است. دلایل خود برای ازدواج را با مردی که دوستش دارید، در میان بگذارید. حتی اگر عشقتان تمایلی به ازدواج ندارد، همین که بداند شما چقدر مشتاق شروع زندگی زناشویی هستید، کافی است که او را به ازدواج ترغیب کند. چنانچه او بداند که می‌خواهد تا پایان عمر در کنار شما بداند، راضی می‌شود که برای شاد کردن شما با پیمان ازدواج موافقت کند.

برای اینکه پسری را ترغیب به مطرح کردن درخواست ازدواج کنید، ابتدا لازم است دلایل به تاخیر افتادن ازدواج و دغدغه‌های او با خبر شوید و در صورت امکان کاری کنید نگرانی‌هایش کاهش پیدا کند.

اگر می‌خواهید رابطه عاطفی‌تان به ازدواج بیانجامد نباید بگذارید که رابطه بی‌تعهد برای او عادی شود. کاری کنید وابسته شما شود و نتواند زندگی را بدون شما تصور کند. ضمن اینکه لازم است شما زیاد به او وابسته نباشید، به خودتان بیشتر توجه داشته باشید و زمانی را برای کارهای شخصی و وقت گذرانی با دوستان دختران در نظر بگیرید و همیشه در دسترس نباشید.

برای ترغیب او به ازدواج، علائم و نشانه‌هایی مبنی بر اینکه مایل هستید رابطه به جلو پیش برود در اختیار او بگذارید، با زوج‌های متاهل بیشتر در ارتباط باشید و بگذارید بداند شما گزینه‌های ازدواج دیگری نیز دارید،

اگر دغدغه او به خاطر شرایط مالی ازدواج است شاید بهتر باشد توقعات مالیتان را کمتر کنید  و در این مورد به او اطمینان خاطر دهید. برای وادار کردن او برای درخواست ازدواج شما می‌توانید دیدگاهتان درمورد ازدواج را شفاف بیان کنید و یک بازه زمانی مشخص برای رساندن دوستی به ازدواج مشخص کنید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

18 بازدید

17 بازدید

22 بازدید

26 بازدید

36 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام من یه دختر ۲۶سالم و ۵ماهی هست که با پسری ۲۴ساله دوست شدم از هر لحاظ باهم خوبیم و میتونم بگم میشه نیمه گمشدم و هیچ مشکلی از نظر مالی کاری خونه نداره ولی شغلش فعلا تو یه شهره دیگس ماه سوم بهم گفت که میخواد باهام ازدواج کنه و انتخابش رو کرده نه خودش و نه خانوادش مشکلی با اختلاف سنیمون نداره الان ۲هفته مونده که انتقالیش حل بشه به شهرمون چند باری ازش درباره ازدواج گفتم فقط خندیده و چیزی اصلا نمیگه و بروز نمیده اینم بگم ایشون نظامی هستن

سلام دوست گرامی اختلاف سن به خودی خود مشکل ایجاد نمی‌کند. زمانی اختلاف سن مساله مهمی می‌شود، که دعواها و بحث‌های دونفر به این سن ختم شود و سن را عامل این بحث‌ها بدانند. همچنین وقتی پسر نتواند در برابر طعنه‌های دیگران درباره این موضوع، جواب قانع کننده‌ای بدهد. اما درباره اینکه او فعلا موضوع ازدواج را پیش نمی‌کشد، حتماً به صورت مستقیم وضعیت را جویا شوید و بلاتکلیف نباشید.

سلام من دوسالی هست با یک اقایی اشنا شدم خیلی همو میخوایم خیلی بارها شد جدا شدیم ولی نتونستیم همو فراموش کنیم ایشون ۲۵ سالشه من ۱۹ سالمه خانواده من میدونن با ایشون بودم این اقا مادرشون یک دختر چادری میخوان و کلا از مانتویی ها این مادرشون متنفرن و این اقا جرات نکرده به مادرشون بگه من عاشق دختر مانتویی شدم چون فحش میبندن به مانتویی ها و این شد که باعث شد ما از هم جدا شدیم به سختی الان من واقعا دوسشون دارم شب روزم شده گریه تورو خدا بگین چیکار کنم خیلی یک دندست

سلام دوست گرامی اینطور که شما از موضع مادر او صحبت می‌کنید؛ مشخص است که کاملاً روی اعتقادات خودشان مصر هستند و این مساله تفاوت خانواده شما و ایشان را نشان می‌دهد. در آینده به دلیل این موضع‌گیری احتمال وجود مشکل بسیار زیاد خواهد بود؛ بنابراین بهتر است که اصراری روی بازگشت به این رابطه نداشته باشید. در ضمن شما نمی‌توانید همان چیزی شوید که آنها می‌خواهند، چون شما هویت مستقل خود را دارید.

سلام با پسری یک سال در رابطه هستم و به همدیگه هم خیلی علاقه داریم و انتخاب اول و آخر همدیگه هستیم.اون مادرش رو در جریان گذاشته اما برای خواستگاری نمیاد چون فعلا بیکاره و خودش و مادرش میگن باید بده سرکار و بعد خواستگاری کنه از طرفی مادر من خیلی سخت گیره و مخالف رابطه هست و خواستگارای زیادی دارم که مجبورم به بهانه مختلف رد کنم باید چکار کنم؟پسری که دوسم داره میگه باید برم سرکار و با سربلندی بیام خواستگاری و مادرم این رو قبول نداره

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. قطعاً داشتن شغل اولویت بالاتری برای ایشان است. بهتر است یک بازه زمانی مشخص کنید و از او بخواهید طی آن مدت شغلی برای خودش پیدا کند تا بتواند به خواستگاری شما بیاید.

سلام من 11سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهرمو دوست داشتم تا اینکه بهم خیانت کرد بعد اون ازش متنفر شدم الانم تقریبا هیچ حسی بهش ندارم و ارزوی هر شب و روزم اینه که ازش جدا بشم میشه کمکم کنین که من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی خیانت اتفاق بسیار تلخی است که ضربه سنگینی به افراد وارد می‌کند. برای آسیبی که دیدید متاسفیم. اشاره کردید از او متنفر شدید و می‌خواهید از او جدا شوید، این طبیعی‌ترین واکنش پس از خیانت دیدن است. اما نکته مهمی را فراموش نکنید که برای اینکه آسیب کمتری ببینید، بهتر است علت این خیانت دیدگی را به کمک مشاور کشف کنید. خیانت یک فرآیند است نه یک اتفاق ناگهانی. اگر فرزند دارید نیز فرآیند این جدایی و یا ماندن در زندگی متفاوت خواهد بود. شما می‌توانید ابتدا با مشاوران متخصص رادیوعشق نوبت مشاوره دریافت کنید و سپس برای این زندگی تصمیم مشخصی با کمترین آسیب بگیرید.

سلام ۲۵سالمه با کسی ک همو دوست داریم ۲۷سالشه چهارسالی میشه که همو میشناسیم پنج شیش ماه اول قصدمون دوست معمولی بود ک بعد شش ماه ابراز علاقه کردن و قرار شد بیان همو ببینیم خونواده من به دلایلی مخالفت کردن خونواده من ک پسره سنش کمه و…. ولی ما نتونستیم جدا شیم هنوزم باهمیم قصدش ازدواج بود ولی از دو سال پیش میگه شرایط مالیم جور نیس به ازذواج فکر نکن و اینکه همش میخواد همو ببینیم. و اینکه وابسته هست دوسم داره و معمولا به حرف خونوادشه الان واقعا بلاتکلیفم، نمیدونم چکار کنم ،ایا قصدش بازم ازدواجه یا نه

سلام دوست گرامی 4 سال مدت زمان طولانی است برای شناخت و هدف‌چینی برای ارتباط. خانواده شما مخالف بودند و طرف مقابل نیز دیگر شرایط ازدواج را ندارد و به شما نیز این مساله را عنوان کرده است که شرایطش را ندارد؛ اما سوالی که شما مطرح کردید که آیا قصد ازدواج دارد یا خیر، کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. بهتر است تکلیف این رابطه را با صحبت منطقی با طرف مقابل روشن کنید و برای برنامه‌ریزی صحیح در این مسیر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام من حدود چهارسال پیش عاشق یه نفر شدم که فامیلمم هست خودم ۱۹ سالمه و اون ۲۷ سالشه اولین بار من بهش پیام ندادم و اون خودش اومد بهم پیام داد ولی من باهاش دوست نشدم با اینکه خیلی هم دوستش داشتم خلاصه بعد مدت ها بهش پیام دادم و باهم یواش یواش دوست شدیم اون انگار یجورایی میفهمید که دوستش دارم اما بعد گذشت چنروز مامانم فهمید و به خانوادش گفت و گوشی منم ازم گرفت من خیلی ناراحت شدم اونم منو بلاک کرد و همه فامیلا فهمیدن که باهم بودیم کلی پشتمون حرف زدن خلاصه بعد از چنوقت بازهم باهم شروع کردیم به حرف زدن بعضی اوقات از حدش میگذشت و حرف از رابطه میزد،کاری کردکه من اعتراف کنم دوستش دارم ولی خودش همش تاکید داشت که بدردم نمیخوره بعد اون خیلی باهم دعوامون شد و اون تو دعوامون همش میگفت دوستم نداره و بهم میگفت برو و منو بلاک میکرد بارها بار ها دعوامون شد و بعضی موقع ها دو ماه سه ماه از هم خبر نداشتیم اما من بازم دست بردار نبودم همش با پیجای فیک بهش پیام میدادم و هر دفعه اون میفهمید که منم تا اینکه پارسال باز هم باهم دوست شدیم چون من باعث شده بودم که ابرومون بره باهام سرد شده بود وقتی بازم باهام دوست شدیم بهم گفت این اخرین فرصتیه که بهت میدم منم قبول کردم و بهش قول دادم که دیگه هیچ اتفاقی نمیوفته با مرور زمان باهم رفتیم بیرون و باهم خیلی صمیمی شدیم یجورایی که احساس میکردم اونم دوستم داره بعد چنوقت جوری شد که به سرمون زد و باهم رابطه برقرار کردیم خودمم تمایل به این کار داشتم و قبول کردم اما الان تکلیفش با خودش مشخص نیست دوستم داره اینو میدونم اما با دخترای دیگه هم حرف میرنه به من میگه تو با همه فرق داری کاری به اونا نداشته باش منم چون خیلی دوستش دارم با این موضوع کنار اومدم اما میدونم منو دوس داره اما عاشقم نیست و همش بهم میگه تو از من خیلی سر تری من بدرد زندگی تو نمیخورم میگه دوس ندارم تورو وابسته کنم پسری نیست که بخواد بهم دروغ بگه و سرمو کلاه بزاره منم اصلا دوست ندارم از دستش بدم چون واقعا دوسش دارم هر دقیقه جلو چشممه میبینمش نمیخوام مال بقیه بشه میخوام مال من بشه میخوام به دستش بیارم اما نمیدونم واقعا چکار کنم حتی فال هم گرفتم تو فالمون ازدواج نبود فالگیر بهم گفت که بهش نمیرسم اما من دیگه نمیدونم‌ چکار کنم تورو خدا راهنماییم کنین جچدری بدستش بیارم خیلی ازتون ممنونم❤

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. برای دریافت راهنمایی بیشتر وقت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۴۰ سالمه جدا شدم و یک بچه ۱۲ ساله دارم که با خودمه و با ازدواج مجدد من مشکلی نداره. با آقایی که تا حالا ازدواج نداشتند آشنا شدم که ایشون ۴۸ سالشونه. آدمی هستند به شدت سخت تصمیم می گیرن برای هر موردی. این رابطه یک سال مداوم بود که بعد از اصرار بنده به ازدواج و مخالفت ایشان به دلیل ترس از واکنش اطرافیانشون، من از رابطه اومدم بیرون. اما ایشون نتوانستند منو فراموش کنند و بارها پیام دادند که حداقل دو دوست باقی بمونیم در حد اخوالپرسی که من ازت خبر داشته باشم. من خیلی سرد در حد رفع و رجوع جوابشونو می دم. بارها توضیح دادم بهشون که در سنی نیستی که بخوای به حرف برادر و خواهر توجه کنید عمر می گذره و باید تصمیم بگیری. اما ایشون همچنان ناتوان از تصمیم گیری. ۳ سال از این آشنایی می گذره و می دونم سال‌ها هم بگذره ایشون توان ریسک این تصمیمم نداره و جز من هم با کسی رابطه نخواهد داشت. اینو خیلی خیلی مطمینم. به گفته خودشون هم تنها فرد جدی زندگی شون بودم. من منتظر ایشون نیستم و اگه موقعیت های خوب دیگه ای باشه حتما ازدواج می کنم یعنی وابسته ایشون نیستم در این حال که فرد مقبولی هستند برایم. می خوام بدونم راهی داره ایشونو مجاب کرد برای اقدام به خواستگاری. ما مشکل مالی نداریم هیچ کدام. هر کدام به تنهایی مستقل و راحت هستیم از این بابت. با تشکر از شما

سلام دوست گرامی سخت‌گیری ایشان در ازدواجی که تابحال در این سن، انجام ندادند نیز مشهود است. در رابطه عاطفی امکان ندارد که دونفر بتوانند پس از قطع رابطه صرفاً دوست باقی بمانند و این یک فرار از مسئولیت است که طرف مقابل شما نتوانسته است تصمیم درستی بگیرد و قاطعانه پای تصمیمش بایستد. اشاره کردید شما اصرار به ازدواج دارید، دلیل این اصرار چه بوده است؟ چون شرایط شما با هم یکسان نیست و ترس ایشان از مخالفت‌های اطرافیان نیز طبیعی است. تصمیم‌گیری نیز یک مهارت بسیار مهم است که باید پیش از ازدواج کسب شود، خود ازدواج معجره‌ای برای یادگیری این مهارت نیست. بهتر است شما مرز خودتان را با ایشان مشخص کنید تا ایشان تمایل پیدا کنند تا به عنوان یک کیس جدی به شما فکر کنند. برای دریافت راهنمایی بیشتر نیز میتوانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۴سالمه و دوست پسرم ۲۱ سالشه، ما رابطه مون خیلی عاشقانه و خوبه بحث ازدواجم همیشه بود بینمون تا جایی که همین تازگیا خانواده ها رو در جریان گذاشتیم و اول یه قرار با مادرم گذاشت و بعدم منو مامانم و اونو مامانش مشکلیم نداشتیم باهم. تا اینکه چند روز پیش گفت پشیمون شده هم نمیخواد ازدواج کنه،هم فاصله سنیمون توی فامیلشون ممکنه باعث حرف و حدیث بشه،در حالیکه اصلا مشخص نیس که من بزرگترم.الان هم تصمیم گرفتیم دوست بمونیم باهم چون خیلی دوسش دارم و نمیتونم کنار بزارمش. حالا میخوام ببینم راهی هست که دوباره کاری کنم متمایل شه به ازدواج؟ خودش میگه تو بهترین گزینه برای ازدواجی و تورو نگیرم مجرد میمونم اونم دوسم داره ولی نمیخواد ازدواج کنه و مسئولیت زندگی رو به عهده بگیره ،میشه بگین چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی اختلاف سن در ازدواج در صورتی که خانم بزرگتر باشد، زمانی مشکل ساز می‌شود که آقا نتواند در برابر حرف‌های اطرافیان و فامیل مقاومت کند و به آنها اجازه دخالت بدهد و همچنین سن طرف مقابل شما برای ازدواج بسیار پایین است. اگر تمامی اختلاف شما در اینده به سن ختم شود، این زندگی دوامی نخواهد داشت. اشتباه دیگر شما این بوده که جدایی عاطفی‌تان را انکار کردید و رابطه دوستی‌تان را ادامه دادید. چون روابط عاطفی هیچوقت تبدلی به رابطه دوستی نخواهند شد. روابط رشد می‌کنند و مرحله به مرحله به سمت بالاتری می‌روند نه برعکس. بنابراین بهتر است رابطه خودتان را با ایشان قطع کنید. سن کم او، اختلاف سنی، عدم آمادگی برای ازدواج و… تمامی این نکات می‌تواند رابطه شما را تحت الشعاع خود قرار دهند.

سلام من پنج سال با پسری رفیق هستم ولی اون همیشه یه حرفی میزنه مثلا دستم خالیه منتڟر داداشمم… چند روز پیش حرف ازدواج پیش اومد گفت قسمت دادم گفتم چرا نمیای گفت درامدم کمه میترسم نسازی الان گفته کار داداگاهی داره گفت اون مشکلم حل بشه فردا میام میترسم دروغ گفته باشه میشه راهنماییم کنین من باید چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان اشاره نکردید. 5 سال زمان کمی نیست و مطمئناً در طی این مدت سرمایه‌گذاری زیادی در مورد آینده با ایشان داشتید. ازدواج نیاز به آمادگی‌های روانی، جسمانی، مالی و … داردو به نظر می‌رشد طرف مقابل شما این آمادگی‌ها را ندارد. بنابراین بهتر است در رابطه با این ارتباط بیشتر و عمیق‌تر تامل کنید. برای دریافت راهنمایی بیشتر از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۱۹سالم و نزدیک به ۱سال ونیم باپسری دوستم وبه گفته خودش به دلایل مالی نمیتونه بیادجلو واگه پول داشته باش یه خونه بگیره کار تموم اوایل دوستیمون میگفت اهل ازدواج نیست و ۲۳سالش ومیگه زود من نمیدونم باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی سن یکی از ملاک‌هایی است که باید پیش از ازدواج در زوجین بررسی شود تا اگر هنوز آمادگی پذیرش زندگی مشترک را ندارند، به آنها این تذکر داده شود. با این مقدار اطلاعات که اشاره کردید، نمی‌توان نظر قطعی داد اما آنچه که واضح است عدم آمادگی طرف‌مقابل برای ازدواج است. تهیه خانه در این شرایط اقتصادی و بدون حمایت والدین به این زودی اتفاق نمی‌افتد. آنچه تحت کنترل شماست این است که هدف خودتان را در رابطه مشخص کنید که خودتان چه می‌خواهید و چندوقت می‌توانید به او و رابطه زمان بدهید؟

سلام خسته نباشید من دختری 20 ساله هستم ک مدت 7 ماهه با عاقایی 30 ساله به صورت مجازی اشنا شدم و چن وقت به صورت تلفنی چت در ارتباط بودیم تحصیل کرده و وضع مالی بسیار مناسب ایشون مادرشون فوت کرده و پدرشون دوباره ازدواج کرده ایشون اوایل چن باری راجب ازدواج حرف زده بودن و اینکه اشنا شیم و ازدواج کنیم دیروزم اولین قرارمون بود اما چند وقتیه راجب ازدواج حرف نمیزنن و منم ک راجب ازدواج میگم تقریبا میگه راجبش حرف نزنم بعد قرارم بهش گفتم میخام ازدواج کنم گفت باشه خدافز ولی بازم بعدش زنگ زد ک میخامت دوس دارم مال من بمونی اما از ازدواج چیزی نمیگه میترسم خاستگارامو بخاطرش رد کنم بعد یه مدت ولم کنه و دیگه نتونم ازدواج کنم اینم بگم ک به شدت به ایشون علاقه دارم و ایشونم به من

سلام دوست گرامی نکته اولی که جلب توجه می‌کند فاصله سنی 10 ساله شما دونفر است که باید بیشتر بررسی شود. هر فردی در ارتباط موظف است و باید هدف خودش را مشخص کند. اگر ایشان هیچ حرفی از ازدواج نمی‌زند، باید دلیل آن را بدانید. یعنی آیا به زمان بیشتری نیاز دارد و یا هدف دیگری از این ارتباط درنظر دارد؟ وقتی شما به ایشان گفتید می‌خواهید ازدواج کنید به راحتی از شما خداحافظی کردند و این انتخاب با شماست که بخواهید روی این فرد سرمایه‌گذاری بیشتری داشته باشید یا خیر.

سلام عاشق یه پسر هستم و به مدت دوسال هست ک باهم آشنا شدیم.اول رابطه ی خیلی عادی بود ولی بعدش به یه عشق واقعی تبدیل شد و شش ماه اول بود که ازم خواستگاری کرد ولی پدر و مادرم راضی نبودند این اتفاق چند بار افتاد ولی به دلیل اینکه این پسر با یه کار احمقانه باعث شد ک اعتماد پدر و مادرم به طور کامل نسبت به اون از بین برود و از اون روز به بعد پسر هیچ اقدامی نکرد و هرچی هم بهش میگویم فقط جواب او به من این است که صبر داشته باش و منم از این صبر خسته شدم ولی واقعا دوسش دارم و نمیتونم ازش دست بکشم و می‌ترسم با تموم کردن رابطه او مال دیگری شود لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی سن خودتان و طرف مقابل را اشاره نکردید و اینکه ایشان چه اقدامی انجام داد که خانواده شما دیگر به او اعتماد ندارد؟ اشاره کردیدد قبل از آن اتفاق نیز پدر و مادر شما راضی به ازدواج نبودند، پس بهتر است دلایل مخالفت خانواده را کاملا بررسی کنید و سپس برای صبر کردن یا نکردن در این رابطه تصمیم بگیرید. برای بررسی بیشتر نیز می‌توانید از رادیوعشق، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیردختری هستم 26 ساله بایه آقایی آشناشدم که دوسال ازخودم بزرگترهستن ایشون روانشناس هستن خواستم اگرمیشه راجب مزایاومعایب این شغل برام یک نفرتوضیحی بده من وایشون حدودیکسالی میشه که همدیگه رودوست داریم وتنهارابطه آشنایی منوایشون روفقط خانوادشون درجریان هستن وخانواده من خبرندارن هنوزمن واین آقاتوی یک مکان مذهبی آشناشدیم وقصدمون هم ازدواج هست طی شرایطی که پیش آمدنشدکه خانواده هاباهم آشنابشن واین مشکل بیشترازسمت من بودکه یک مقدارمشکل مالی توخانوادم بودویه بلاتکلیفی توخانواده من وجودداشت که من این مشکل وبلاتکلیفی روباایشون درمیان گزاشتم وازشون فرصت خواستم که یک مدت صبرکنن وبعدباخانواده من صحبت کنن تواین مدت ایشون هم قبول کردن تواین مدتی که من ازایشون فرصت خواسته بودم ایشون ازمن خواسته هایی داشتن که بیشترمنوببینن وبامن آشنابشن البته یک مدت من خواسته ایشون روردمیکردم چون یک مقدارمیترسیدم واطمینانی اول نداشتم که بعدهاچه اتفاقی رخ میده یک مدت باهم بیرون میرفتیم کافی شاپ وپارک و…ومن روزبه روزازایشون خوشم میومدتااین که یکبارمنو بوسیدومن ترسیدم وهمش فکرمیکردم منوازروی حوس بوسیده ولی خودش این اطمینان روبه من دادکه این ازروی علاقش بوده ونه چیزه دیگه چون اون خودش اعتقادداشت که خودش هم خواهرداره وباآبروی من بازی نمیکنه وقصدبوسیدنش هم فقط ازروی علاقه هست یه مدت که گذشت این بوسیدن های ایشون پیشرفت کردتبدیل شدبه لمس کردن بدنم هربارهم توجیحش این بودکه ازروی علاقه ودوست داشتن این کاررومیکنه منم ازاین کارهاش خیلی میترسیدم سعی میکردم بیشتربهانه بیارم براش تاکمترمنولمس کنه نمیتونستمم ازش جدابشم اون موقع پای عشق وعلاقه خودمم درمیان بودکه بهش علاقه مند شده بودم تااین که یک روزکه برای گردش باهم رفته بودیم ایشون منوباخودش به جایی بردکه خیلی خلوت بودوگهگداری نگهبان به اونجاسرمیزدوانجاشروع کردبه کارهای خودش ادامه دادن که ازنظرخودش ازروی عشق وعلاقه هست بعدازمدتی من احساس ترسموبراش بیان کردم که منوبه اونجامیبری من میترسم والتماسش کردم که منوبه اونجانبره ولی ایشون مخالفت کردنوگفتن که من تورواونجامیبرموتوهم ازهیچی نترس من خودم پشتت هستم ونمیزارم هیچ اتفاقی بیوفته باراخرکه باهم بیرون رفتیم بازهمان کارخودش روکردولی بازم به منن میگفت که ازروی عشق وعلاقش هست ولی هیچوقت به این فکرنمیکردکه منم ازاین کارش عزیت میشم همیشه هم ازخدامیخواستم که چی میشه یه مدت منولمس نکنه تابعدازازدواج ولی نمیدونم شایدخدابه حرفم گوش کرده بود که روزآخرکه باهم بودیم دوباره منوبه همانجابردولی اون بارنتونست کاری کنه چون نگهبان سررسیدوبرای این که من به دست اون نگهبان نیوفتم خودش منوفراری داد یه چنددقیقه ای من برای خودم توخیابان چرخ میزدم که به من زنگ زدکه کجاهستم که بیاددنبالم منوبرسونه خانه اون روزبعدازدعوایی که کرده بودمنوسریع رساندخانه من هم انقدرترسیده بودم که تایک ماه کلاازخانه بیرون نمیرفتم وحتی جواب تلفن هاشم نمیدادم یجورایی ازکاراش هم دلخوربودم وهم میترسیدم پاموتوکوچه وخیابان بزارم تااین که یک روزبه من پیام دادکه باخانوادش سرمن وقهرکردن من بحثش شده وازخانه قهرکرده منم چون دلم نمی خواست مشکلی ازطرف من برای جدایی اون ازخانوادباشه جواب پیامش رودادم وعلت این که پاسخگوی تلفن هاشم نبودبهش گفتم که من احساس گناه میکنم ازلمس شدن وازاون شب به بعدهیچ خواب وخوراکی نداشتم ولی دلایل من برای اون هیچ فایده ای نداشت وجوابش هم این بودکه هرکاری کردم ازروی عشقوعلاقم کردم واین که خیلی ازدخترپسرهاتواین جامعه ماتواین پارک هاازاین کارهاانجام میدن واین که شماسطح تفکراتت قدیمیه سعی کن بروزش کنی ودوباره این که یه قراری بزاریم دوباره باهم بریم بیرون ودیگه قول میده دیگه این عشق وعلاقه روبرای بعدازازدواج بزاره اونطوری که من دوست داشتم باشه ولی این مدت اصلاهرکاری کردیم نشدباهم بیرون بریم تواون مدتی هم که من باهاشون قهربودم مشکل خانواده من حل شدوایشونم ازاین موضوع باخبرشدن وبه خانوادشون اعلام کردن ولی باوجوداین بیماری کروناکه بوجودآمده این مدت حتی نتونستیم باهم بیرون بریم چون نه ازسمت من مقدوربودنه ازسمت ایشون این مدت هم من وایشون ازطریق فزای مجازی وتلفن درارتباط بودیم ومنتظریم این بیماری تمام بشه وتکلیف هردوی مامشخص بشه تواین مدت منوایشون بیشترباهم دردودل میکردیمومن بیشترحرف های دلموبراش میزدم تااین که یک روزبه من گفت که من خاله زنک هستم واینجورحرف های من خوشش نمیادویه دوروزحتی جواب تلفن های منونمیدادچنباربراش پیام دادم وازش عضرخواهی کردم تادوباره جواب من رودادومن به ایشون گفتم که من دیگه غلط بکنم که حرف های خاله زنک برای شمابزنم که به من گفت که روی من خیلی حساس هست ومن حق ندارم به خودم بدوبیراه بگم یه مدت گزشت ومن اعصابم خوردبودسراین شرایط ومن سعی کردم کمترپیامی بدم وبحثی پیش نیادکه بی احترامی صورت بگیره تواین مدت غرغرکردناش شروع شدکه چرانمیتونه منوببینه وهمش تقصیرمنه من خودموازاون دریق میکنم دوباره به مدت یک هفته ای من هرچی پیام میدادم زنگ میزدمجوابمونمیدادتابعدازیک هفته جوابمودادوبهم گفت که چون توخاله زنک هستی وخودتوازمن دریق میکنی وافکارت قدیمی هست من تنبیهت کردمجوابتونمی دادم منم یخورده دلخوربودم ازرفتارش بجای این که به ایشون بگم به خودم گفتم وایشون منوبلاک کردن به عنوان تنبیه چون به خودم احانت کردم وازقرارمعلوم هم این مدت قراره برای من خاستگاربیادولی این موضوع روبه ایشون گفتم که درجواب به من گفتن لطفاردشون کنیدومن تکلیف خاستگاری روروشن میکنم الان هم جواب من روهم نمیدن شخصی که این همه دلتنگ من میشدونگران بودکه روزی بهش پیام نمیدادم ویاجواب نمیدادم ویه دلخوری که دارم این هست که من این مدت حالم خوب نبودواحتیاج به کمک داشتم وهرچی به ایشون زنگ زدم جواب من روهم ندادن تواوج بیماری واین برای من یخورده شک برانگیز شده که قبلاکه مریض میشدم 100باربهم زنگ میزدیاپیام میدادبرای جویاشدن حالم الانم واقعانمیدونم چکارکنم چون واقعادوسش دارم وحتی نمیدونم چه تصمیمی بگیرم که درست باشه وچه رفتاری بکنم؟ حتی یبارازش پرسیدم چرااین کاربامن میکنه گفت من فقط باتوبی رحمم؟اصلامعنی این رفتاررونمیفهمم

سلام دوست گرامی پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ آن در سایت وجود ندارد. لطفاً نوبت مشاوره دریافت کنید.

با سلام و خسته نباشید. دختری هستم ۳۹ ساله. ۹ سال پیش با پسری آشنا شدم و علیرغم اینکه به گفته خودش اهل ازدواج نبود پس از دو سال در حالیکه به شدت عاشقم بود از من خواستگاری کرد تا مبادا با قبول خواستگار جدی دیگر مرا از دست بدهد. بعد از آن انگار دوباره ترس از ازدواج مانع پیشرفت قصیه شد و من به شدت تحت فشار خانواده به او فشار اوردم تا اقدامی کند او هم نمیتوانست تصمیم بگیرد و مرتب بحثمان میشد. نهایتا من باشون قطع رابطه کردم و دو سال همدیگر را ندیدیم. ولی نتوانستم فراموشش کنم و دوباره وارد رابطه شدیم. ولی دیگر هیچ وقت مثل قبل با من رفتار نکرد و به شدت احساس میکنم علاقه اش به من کم شده. تا اکنون بارها قهر و اشتی کردیم ولی من نمیدانم چگونه میشود رابطه مان دوباره مثل قبل عاشقانه شود و دوباره به ازدواج فکر کند. در اینهمه سال هرگز دیگر راجع به ازدواج صحبت نکردیم. من کاملا بلاتکلیف هستم. نمیدانم در این شرایط درست است که حرف دلم را به او بزنم و بگویم که چقدر دوست دارم با او زندگی کنم یا نه. ممنون از وقتی که میگذارید و پاسحی که میدهید.

سلام دوست گرامی بلانکلیف شما به این علت است که روی تصمیمی که گرفتید پایبند و متعهد نبوده اید. تکلیف شما دست خودتان است نه او. رابطه ای که بارها به قهر و بحث می رسد و حتی قطع می شود نیاز به بررسی بیشتر دارد که چه مشکلی بین شما وجود دارد که باعث میشود اینگونه رابطه به سرانجامی نرسد. برای ازدواج هم هیچ وقت با زور و پافشاری نمی توان به نتیجه درست رسید. به زمانی که برای این رابطه گذاشته اید، دقت کنید. زمان به عقب برنمی گردد. برای بررسی بیشتر رابطه تان لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

با سلام . من با یک پسر دوست شدم اول دوستی مون منو برای ازدواج نمیخواست ولی الان که 4سال خورده ایی باهم هستیم تصمیم گرفته برای ازدواج میگه برای ازدواج میخوامت و منو به خونوادش معرفی کرده منم دوس پسرم به خونوادم معرفی کردم میگه فعلا دست بالم تنگه و یکم کار دارم کارام انجام بدم میام حالا نمیدونم راست میگه یا دروغ . چند باری هم گفتم خاستگار دارم میگه من خوشبختی تو میخوام میگه اگه یکی هست که شرایط زندگیش خوبه وزمالیش مالیش خوبه مخصوصا عشق به تو داشته باش که نتونه یک لحظه مثل من ناراحتی تو نبینه ازدواج کن . میگه من بمیرم تو رو ناراحت نبینم میگه اگه شرایط خودم رو به راه بشه خودم از خدام هست که بیام خواستگاری میگه ولی چه میشه کرد باید بسوزیم بسازیم. تورو خدا راهنمایی کنید منو میخوام بدونم قصدش واقعا با این حرفاش خواستگاری هست یا نه .

سلام دوست گرامی مسائل مالی پیش از ازدواج یکی از دلایلی است که باعث میشود پسرها از ازدواج صرف نظر کنند و یا برای انجام آن دچار اضطراب شوند. اما این تنها دلیل نیست. آیا طی مدت 4 سال آشنایی ایشان مقدمات رسیدن به منابع مالی و افزایش سرمایه خود انجام داده اند؟ شما باید تصمیم قاطعانه ای بگیرید. اما پیش از آن حتماً از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین بهره مند شوید.

سلام، من دختر 23ساله هستم، از 16سالگی تا 21سالگیم دختر فوق العاده شیطونی بودم و جوری ک همه ی شهر منو با این خصوصیت میشناختن با تموم دختر و پسرا در ارتباط بودم و دوستای زیادی داشتم، تا اینکه یهو تصمیم گرفتم همه رو کنار بذارم، به جرات 1سال تموم من باهیچ کس جز خانواده و فامیل در ارتباط نبودم و جواب هیچ کسو نمیدادم، تا اینکه تو اینستا پسر همسایمون بهم پیشنهاد قرار ملاقات داد، انگار بار اولم بود ک با کسی قرار میذاشتم! اینقدر مضطرب بودم! اون با هدف ازدواج ازم درخواست دوستی کرد منم ازش خوشم اومد و خلاصه 10بهمن 98 باهم دوست شدیم،با ینکه دورا دور منو میشناخت ولی واسش گفتم ک من 1سال باهیچکس نبودم حتی دختر و الان نمیخوام الکی وارد رابطه بشم و اون بهم اطمینان داد ک هدفش ازدواج، 4روز پیش بهش گفتم یا بیا خاستگاریم یا اینکه این رابطه رو تموم کنیم چون من دارم وابستت میشم، گفت من قصد ازدواج ندارم و هاشا کرد حرفی ک زده بود! گفت ولی میخوام تا اخر عمرم باهات باشم و از ایران ببرمت! منم گفتم من خانواده دارم تو جوب ک بزرگ نشدم نمیتونم بدون اجازه خانوادم بیام گفت میام باهاشون حرف میزنم! من گفتم خانوادم قبول نمیکنن، پس بیا تموم کنیم هی اصرار کرد ب موندنم ولی من بلاکش کردم:/ و تو اینستا کارایی کردم(مثل فالو کردن پسرا و عکس و دابسمش گذاشتن ابراز علاقه ب یه آقای سلبریتی)ک دوست نداره اونم همین کارو کرد:/ من بلاکش کردم ولی با پیج فیک همدیگرو میبینیم! ولی من خیلی بهش فکر میکنم میدونم اونم منو خیلی دوست داره، ب نظرتون باید چیکار کنم؟! الان تو این وضعیت کرونا همش باید خونه باشم و با کسی در ارتباط نباشم و از کارم بیکار شدم کاری جز فکر کردن بهش نمیتونم انجام بدم دارم دیوونه میشم! تازه من این همه تنها بودم یهو ک وارد ی رابطه شدم وابستگی و احساس عجیبی واسم پیش اومده، من قبلنا نمیتونستم نیم ساعت تنهایی تحمل کنم واسه همین دوست و رفیق زیاد داشتم ولی 1ساااال تنهایی تحمل کردم الان نمیدونم چیکار کردم با خودم حسابی گیج شدم باید چیکار کنم😞

سلام دوست گرامی تغییر رفتار و تصمیم های ناگهانی در شما باید بررسی شود که به چه علت ناگهان تصمیم گرفتید 1 سال با هیچکسی ارتباط برقرار نکنید. در مورد رابطه عاطفی طرف مقابل واضح و شفاف موضع خود را درباره آینده بیان کرده است. شیوه چک کردن های شما و یا رفتارهایی که حسادت او را برانگیزد اصلا رفتار صحیحی نیست. قبل از هرگونه تصمیم جدی با مشاوره خود در رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام من یک دختر۱۹ سالم و حدود ۱۰ ماهه با یک پسر ۳۲ساله دوس شدم و هم دیگرو دوست داریم و خیلی داره کار و تلاش میکنه روزای اول میگفت من ی دادگاه دارم باید اون حل بشه بعد پا پیش میزارم ولی بعد چند ماه خونوادم از موضوع دوستی مون باخبر شدن و من گفتم زودتر ازدواج کنیم اونم هر بار میگفت ۱ماه دیگه میام خواستگاری اما هر بار ی مشکلی پیش میومد براش (یک مشکل دادگاهی داره)حالام هرچی میگم اگه دادگاهتو کنار من حل کنی چی میشه میگه نمیخوام بعدا تو فامیل بگن شوهرت دادگاه داره و از این حرفا بهش میگم خب بیا نشون شیم لااقل میگ باشه بعدا حرف میزنیم حتی چن وقته دارم بهش میگم خواستگار دارم و ممکنه مامانم عروسم کنه میگه دستم بسته س ولی حدودا ی ماه پیش بهم گفت با مامانم راجبت حرف زدم و اونم گفته بعد دادگات همین باشه حالا راست و دروغش رو نمیدونم اینم بگم که قبل دوستیمون ، روزای اول آشناییمون تو هر جمعی ک بودیم میگف من ازدواج نمیکنم اما الان خیلی وقته این حرفو نمیزنه حتی گفت ب مامانم ک گفتم تورو میخوام مامانم گفته تو که همش از ازدواج فراری بودی چیشده میخوای ازدواج کنی الان واقعا گیر کردم خسته شدم از اینجوری زندگی کردن اما راضی نمیشه ب ازدواج چیکارکنم؟؟؟

سلام بهتره ازشون بخواهید برای وقتی که شرایطش برای ازدواج فراهم میشه یه زمانی تعیین کنه. و تا اون زمان دیگه شما درخواست مستقیم و فشاری برای ازدواج نداشته باشین و روی جنبه‌های مثبت رابطه‌تون کار کنید. بعد از این زمان اگر اقدام جدی نکردن باید سطح رابطه رو کمی کاهش بدین. دوره جذب عشق از آشنایی تا ازدواج میتونه بهتون کمک کنه.

سلام،دختری هستم ۲۰ ساله همیشه دوس داشتم تو سن کم ازدواج کنم خانوادمم بهم میگن با یکی باش که بعدها به ازدواج ختم بشه,۴ ساله با پسری دوستم قرار اولمون حرف از ازدواج و تعهد زد که اگه باهاش باشم روزای خوبی داریم. ولی من ترس داشتم اوایل دوستیمون همش دعوا بود چندماه کات میکردیم باز برمیگشت سمتم..خلاصه طی چندسال اخیر که رابطمون جدی شد هر چند ماه یه بار بهم میگه وابستم نشو من یه روزی میرم من اخلاقم خوب نیست نمیتونیم زیر یه سقف بریم از جهتی ام پدرشو تو سن کم از دست داده و ضربه روحی بدی خورده بهم میگفن برو با یکی که بابا داشته باشه ازدواج کن. خانوادشونم سطح متوسط مذهبی عشق مامانشم هست طی یه اتفاق بدی متاسفانه مادرشون منو دیدن بهم ریختن.. مادرش بهش گفته بود ولم کنه ولی اینکارو نکرد.میدونم دوستم داره چیکار کنم دلش راضی به ازدواج بشه؟

سلام موضوعی که مطرح کردین خیلی مهمه و باید جدی گرفته بشه. ایشون بارها تاکید کرده که قصد ازدواج نداره و از شما می‌خواد وابسته نشین. باید این صحبت‌ها رو جدی بگیرید. ضمن اینکه الان مخالفت مادرش هم مطرح شده. پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من یک مدت کوتاه با همکارم رابطه داشتم قبل از شروع رابطه دوستش داشتم وقتی بهم رسیدیم رفتاراش عجیب بود مرتب میگفت من لیاقتت ندارم ۱ بار به بهونه مشکلاتش ۱ هفته از من فاصله گرفت و دوباره برگشت و بعد از ۲ روز دوباره به خاطر این که من از دستش عصبانی بودم گفتم به تو چ دوباره رفت میگفت دوستم داره ولی خب مرتب میدیدم با بقیه دخترا تو محیط کار صحبت میکنه میگفت تو حساسی این اصلا جدی نیست .خیلی سردرگمم نمیدونم واقعا عاشقم بوده یا دروغ گفته برمیگرده دوباره یا نه

سلام مهم نیست که اون واقعا دوستتون داشته یا نه چون در هر صورت رابطه برای شما راضی‌کننده نبوده و هروقت می‌خواسته می‌رفته و دوباره برمی‌گشته. بنابراین بهتره به جای خواسته‌ها و علایق ایشون، به خواسته خودتون توجه کنید. شما از یه رابطه چی می‌خواهید؟ آیا چنین رابطه‌ای براتون راضی کننده است؟ کنترل زندگی‌تون رو دست خودتون بگیرید.

با سلام من حدود ۶سال و نیمه با یه آقای مطلقه به نیت ازدواج دوست شدیم ومنو به خونوادش معرفی کرده ولی هیچ تلاشی برای اومدن خواستگاری نکرده و هربار که ازش میخوام بهونه بچش و شرایط اقتصادی رو میاره سوالم اینه که چکار تشویق و ترغیبش کنم که بیاد خواستگاریم چون واقعا خسته شدم از بلاتکلیفی

با سلام دختری ۴۵ ساله هستم که بیش از یکسال و نیم است که با مردی جهت ازدواج آشنا شدم و یکبار هم بدون حضور خانواده اش به خواستگاری ام آمد و متاسفانه خانواده اش مخالف این ازدواج هستند ولی خودش مصر است و می گوید به من فرصت بده. تا کی به او فرصت بدهم؟ لازم به ذکر است که بنده هیچ سابقه ازدواجی نداشته ام، تحصیلاتم دکتراست و استاد دانشگاه هستم و چهره زیبایی هم دارم و طرف مقابلم فوق لیسانس است و یکبار ازدواج کرده و جدا شده و دو فرزند دارد که مستقل هستند. چهره اش هم خیلی معمولی است. لطفا مرا راهنمایی بفرمائید. سپاسگزارم

سلام دوست گرامی خواستکار شما می بایست در این سن دارای استقلال تصمیم گیری یاشند اما اینکه بعد از یکبار ازدواج و داشتن فرزند هنوز هم توان مدیریت خانواده را ندارند مشکل ار وابستگی ایشان هست. نهاینا به ایشان یک ماه زمان بدهید و در صدرت عدم تغییر نظر خانواده ادامه ندهید

سلام دختری هستم ۲۷ ساله ،۶ ماهه با پسری در ارتباط هستم که از همان اول قصد هر دومون ازدواج بود ،قرار بود بعد از اتمام سربازی به خواستگاری بیاید و الان که کمتر از یکماه به اتمام سربازیش باقی مونده چند روزی سرد شده و دیر جوابم رو میده و دلیلش رو که خواستم گفت تو با رفتارات باعث سردی من شدی و من چون دیدم رفتارش تغییر کرده باهاش کات کردم و شمارش رو حذف کردم بعد از یک روز پیام داد که کسی اومده تو زندگیت و من جواب دادم نه ولی تو پشتمو خالی کرد و اون گفت که طرز فکرت اینطوره و من هم گفتم نه رفتارت اینو نشون میده و دیگه پیامی نداد و من هم ندادم، هر دومون شماره ی همدیگرو حذف کردیم ، الان ۵ روزه که با هم ارتباطی نداریم ،میخوام بدونم آیا اون برمیگرده؟ و اینکه من چه کاری باید بکنم ،چون میخواستم بترسه از رفتنم و این ماه که تموم شد حتما خواستگاری بیاد اینکارو کردم

سلام دوست گرامی شاید بهتر بود برای اقدام ایشان جهت خواستگاری، با سیاست و منطق بیشتری رفتار میکردید اینکه بخاطر اینکه بیان خواستگاری، رابطه را کات کردید کمی غیر منطقی هست بهرحال باید منتظر باشید تا ایشون مجدد به شما پیام بدن و انوقت برای ادامه رابطه تصمیم بگیرید

سلام.من دختری۲۵ساله هستم.بااقایی حدود۲ساله ارتباط دارم وایشون بهمراه خانوادش۴باربرای خاستگاری اومدن.ماتهران ایشون متولدوبزرگ شده ایلام هستن.برای کاربه تهران اومدن.حدود۵ساله.مادرمن بسیارسختگیری میکنن که تورومیبرن شهرخودشون.واجازه وصلت رونمیدن.این آقاهم گفتن حداقل تا۱۰سال دیگه نمیرم ولی تعهدنمیدم اگرتهران کاروپول باشه برای چی برم؟مادراین آقاهم اطمینان میدن که پسرشون جایی نمیرن.نمیدونم چیکارکنم حساسیت های مادرم من روهم حساس کرده ازطرفی من تک فرزندم.به این اقاازهمه لحاظ اطمینان دارم

دوست عزیز سلام

هم احساس شما قابل درکه و هم نگرانی‌های مادرتون. همیشه در این موارد بهترین راهکار مراجعه به روان‌شناس متخصص و آموزش دیده در حوزه مشاوره پیش از ازدواج هست. روان‌شناس بعد از بررسی کامل، به شما کمک می‌کنند که اگر این ازدواج براتون مناسب هست، چطور خانوادتون رو راضی کنید و در صورت امکان و نیاز، از مادرتون دعوت می‌کنند در جلسه حضور داشته باشند و مساله رو اینطوری حل و فصل کنند.

سلام. مرسی از سایت خوبتون. راستش واقعا به کمکتون احتیاج دارم، من با کسی در ارتباطم که واقعا بهم علاقه داریم و همدیگه رو دوس داریم، ایشون قرار بود با پدرشون صحبت کنن که همه چیز رسمی پیش بره، اما از طرفی هی این موضوعو به عقب میندازن و منم اگر اعتراضی کنم میگن تو منو درک نمیکنی من هنوز شرایطش پیش نیومده که با پدرم صحبت کنم. از طرفی منم خواستگارای خودمو دارم و به تازگی یه خواستگار برام اومده که از هر نظری ایده آله،نمیدونم باید به امید کسی بشینم که دوستش دارم و یا صرفا با منطق پیش برم و به احساساتم توجهی نداشته باشم و خواستگارمو انتخاب کنم.

خانم نوبخت, [06.08.19 10:36] [In reply to خانم نوبخت] دوست عزیز سلام

اول از همه اینکه شما می‌تونید به فرد مقابلتون چنین جملاتی رو با زبان خودتون بگید: “من متوجه هستم که تو بهتر می‌دونی چه زمانی برای مطرح کردن این موضوع با خانواده مناسبه، اما این رابطه بلاتکلیف من رو اذیت می‌کنه. با توجه به شناختت از وضعیتی که داری، به من بگو که من تا چه زمانی باید صبر کنم”. سعی کنید در گفتن این حرف‌ها آرامش خودتون رو تا اونجایی که می‌تونید حفظ کنید. اجازه بدید که به حرف شما فکر کنه و بهتون جواب بده. اما در مورد موضوع خواستگار دوم؛ این انتخاب با شماست که چه کاری در این زمان بهتره. شما می‌تونید با منطقتون جلو برید و این خواستگار رو انتخاب کنید یا به خاطر علاقه و احساسی که دارید، منتظر جواب فرد قبلی باشید. اما یادتون باشه، ازدواج موفق، ازدواجی هست که هر دوی این موارد با هم باشه.

سلام و وقت بخیر دختری 25 ساله هستم. حدود 5 ماهه که به‌صورت مجازی با یک آقای 30 ساله از شهر دیگه آشنا شدم، کم کم رابطه مون جدی شد. اوایل قرار بود بیان همو ببینیم اما نشد، آقای بسیار مقید و مذهبی هستن. قصدشون هم از رابطه جدی و ازدواج هست. شناخت خوبی هم از هم داریم توی این مدت. ایشون از من برای خانواده شون گفتن . اما الان من واقعا موندم چجوری مسئله ی رابطه ی مجازی، و خواستگاری ایشون رو به خانواده م بگم. چون میدونم دید جالبی نسبت به این قضیه ندارن ممنون میشم منو راهنمایی کنین. مرسی

سلام دوست گرامی بهرحال باید خانواده شما در جریان روند اشنایی شما باشند و چه بهتر که صادقانه این موضوع مطرح شود اما اگر احیانا جبهه گبری های بی مورد وجود دارد با خواستگارتان هماهنگ کنید و نحوه اشنایی را به نوع دیگری غیر از مجازی اعلام کنید

سلام با تشکر از مطالب خوب و اموزنده ای که در سایت قرار دادید. من ۲۱ ساله هستم و مدتی هست که با فردی اشنا شدم حدود ۲ ماه . ایشون 30ساله هستن فرد بسیار تلاش گر متعهد به کار هستن و حدود ۱۲ساعت در روز کار انجام میدن.و ما خیلی کم باهم در ارتباط هستیم به خاطر شرایط کاریشون.اما ایشون خیلی به من علاقه پیدا کردن اینجوری خودشون میگن ولی رفتارشون چیز دیگه ای رو نشون میده و من فک میکنم بخاطر مشغله ی کاری دارن اینجوری هستن. اما خب واقعا قصدشون از رابطه رو نمیدونم . راجب اینده و اینکه چه قد دلشون میخواد من کنارشون باشم صحبت میکنن و یکبار هم ازم پرسید که اگه ما خیلی عاشق هم بشیم من حاضر میشم باهاش ازدواج کنم یا نه. یکم احساسی برخورد میکنن و من به شک میوفتم که حرفاشون راسته یا دروغ !!!! من هم تا حدودی به ایشون علاقه دارم اما نه اونقدری که اون میگه.چون واقعا ما زمان زیادی در روز باهم ارتباط نداریم. اما خب بیشتر ایده عال هایی که من از همسر ایندم دارم ایشون دارن و به ازدواج باهاشون فک میکنم ولی خب نمیدونم قصدشون چیه و چی میخوان از رابطه با من . میخواستم اگه میشه منو راهنمایی کنید و نظرتون رو راجب یه همچین رابطه ایی بدین.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که خیلی واقع بینانه رابطه و ایشان را بررسی کنید و سپس از قاطعانه ایشان بخواهید که هدفشان از ارتباط و بودن با شما رو مشخص کنند.بگید بهرحال باید رابطه هدف داشته باشه و این هدف در یک بازه زمانی انجام شود.اگر به هردلیلی از جمله مشغله کاری و…از پاسخ دادن به این دو سوال طفره رفتند بهتر هست خودتان را بیشتر درگیر این رابطه نکنید

سلام ماالان یه ساله باهم درارتبادیم از اولم گفته میخوامت به خانوادشم معرفیم کرده.ولی راهمون دوره.حالا مه من حالیم میشه داداشم ناراضیه مامانمم میترسه که منو برداری بری.باخانوادش دعواش شده بلند شده میگه من میخوام برم قطر دیگه هم برنمیگردم.دیروز دعوای بدی داشتیم سر همین خوتستن من.من میگفتم چرا اینکارارو میکنی مگه من تاحالا به حرفات گوش ندادم.بااین همه له کردن عغرور من من چیکارش کنم؟

سلام وقت بخیر من دختری ۲۶ ساله هستم که ۵۰روزه از یه رابطه ۷ماهه خارج شدم به خواست خودم چون فهمیدم یه دروغگوی متاهل بوده خیلی اذیت شدم تا الان کمی حالم بهتره.چند روز بعد تموم شدن رابطم دو مورد خاستگار خیلی خوب برام پیش اومد خاستگار دومی همه جوره خوب و موجه هستن و یه بار خاستگاری انجام شده و مرحله بعدی رو هفته آینده میان.اما من امروز از یه آقای شاعر خاستگاری کردم چون یه کم روشون شناخت داشتم عاشقش نیستم ولی مورد علاقم هستن ایشونم در کمال ادب و احترام و دعای خیر گفتن از اینکه بهم محبت دارید و احساستونو بیان کردید ممنون ولی فعلا قصدی ندارم برای ازدواج حتی دوباره مطرحش کردم که فقط دعام کردن.حالا منطق و احساس درست چیه؟اینکه بذارم همون خاستگاری روند خودشو طی کنه یا صبر کنم برای اون آقای شاعر؟یکی رو من میخوام یکی دیگم منو میخواد البته این خواستن در حد عاشقی نیس چون همه چیز سنتی پیش میره و من هیچ احساس خاصی ندارم چون فقط یه بار دیدمش و ظاهرا خوب و موجه بودن.عاقلانه اقدام کنم یا بااحساسم؟اما خب میترسم خاستگارای بعدی وجود نداشته باشن یا اصلا دیگه باب میل من کسی نیاد.الان هفته دیگه مرحله دوم خاستگاریه

سلام دوست گرامی ابتدا ایده ال های خودتان و هدفتون از ازدواج رو بنویسید تا متوجه بشید دقیقا دنبال چه چیزی و چه کسی هستید؟ سپس ویژگی های شناختی این دو نفر رو بنویسید و با لیست خودتان مقایسه کنید.ببینید کدام یک به ایده ال های شما نزدیکتر هستند. اینکه یک نفر فقط گفته که فعلا قصدی ندارد اصلا دلیلی برای ماندن شما در یک رابطه یکطرفه نیست بهتر هست منطقی باشید و بیشتر روی شخصی که پیگیر هست وقت بگذارید

با سلام و خسته نباشید. ۴ سال با دوست پسرمم دوستم جوری که با خنده هم میخندیم و با گریه گریه میکنیم ولی خانواده من که فعلا به کنار، خانواده اون که اول باید راضی بشن که جلو بیان برای خواستگاری یه بار میگن اره و یه بار میگن نه ، خسته شدم از طعنه اطرافیانم که دیگه کی میخوای ازدواج کنی و از این حرفا . خانوادش به خاطر اینکه بره از فامیل خودشون زن بگیره یف بار میگن اره یه بار میگن نه کلافه ام دیگه.لطفا راهنماییم کنید که باید چکار کنم

سلام دوست گرامی پارتنر شما در تردید و شک بسر میبرد و لازم هست شما قاطعانه از ایشان بخواهید که تکلیف رابطه ۴ساله را مشخص کنند بهرحال هرگونه نیاژ به شناخت و اشنایی در این مدت حاصل شده است و با توجه به اینکه مطرح کرده اید که تفاهم دارید پس دلیلی برای اینهمه تاخیر وجود ندارد برای اقدام توسط خانواده هم باید ایشان بتوانند با رفتار درست و طرح موضوع،خانواده را مجاب به خواستگاری کنند و اینکه ایشان دلیل عدم اقدام را اصرار خانواده برای ازدواج با شخص خاصی میدانند کاملا غیر منطقی هست شما با ایشان صحبت کنید و طی مدت زمان مشخص ایشان باید رسمی اقدام کنند در غیر اینصورت بهتر است منطقی باشید و در ادامه رابطه تجدید نظر کنید

با سلام و خسته نباشید. دوست پسرم نزدیک دو ساله دوستیم. اون ٣٠ سالشه و من ٢٢سالمه اوایل از ازدواج زیاد میگفت اما الان دیگه نه!البته بگم از دوست داشتنش مطمئنم و همه جوره خودشو ثابت کرده و فقط برای رابطه جنسی نمونده اما دلم میخواد بدونم چرا دیگه چیزی از ازدواج نمیگه یا اقدام نمیکنه.لطفا راهنماییم کنید.

سلام دوست گرامی ابتدا لازم هست که جایگاه خودتان را در این زابطه مشخص کنید شاید ابتدای اشنایی ایشان قصد ازدواج داشته اما اکنون با توجه یه شناخت ها دچارتردید شده است پس شما مدیریت رابطه را بدست بگیرید و با مشحص شدن بازه زمانی از ایشان بخواهید نکلیف رابطه را مشحص کنند. با ایشان صحبت کنید و از دغدغه هایی که شاید مانع خواستکاری هست اطلاعات بگیرید ودر برطرف کردن‌شان کمک کنید گذشت زمان طولانی و بیشتر از 2 سال برای خواستگاری ، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد می‌کند و ازسویی شرایط و افراد مناسب را شما ازدست میدهید از دوستان مشترکتان کمک بخواهید تا به شما کمک کنند و اطلاعاتی در مورد قصد و هدف ایشان جمع اوری کنند اگر دوستتان دارند و با وجود دوست داشتن شما در تصمیم گیری مردد هستند و دغدغه و مشکل خاصی ندارند منتظر شدن برای ایشان ریسک بزرگی است.

سلام من دختری ۲۴ ساله ام با پسری همسن خودم ۲ سال و خورده ای دوست هستیم و خانواده پسر و خانواده خودم هم در جریانند ولی خانواده خودم دوست دارند زودتر ازدواج کنیم ولی پسر و خانواده اش هی وقت میخرند و عقب می اندازند به دلایل مختلف از جمله مالی که بنده میگم من و خانواده ام شرایطو اسون گرفتیم براشون ولی با این حال قدمی بر نداشتند و من خیلی ایشونو دوست دارم ایشونم همینطور ولی نمیدونم چرا جلو نمیان دلیل منطقی یا وقت مشخصی نمیارند من خواستگاری دارم که خانوادمم مصمم اند قبول کنم من نمیدونم چیکار کنم کاش یکم کمکم کنید

سلام دوست گرامی بهتر است ابتدا خودتان برای طرف مقابل یک وقتی را تعیین کنید تا ایشان متوجه جدی بودن شما باشند. سپس اگر خودشان مجددا پشت گوش انداختند، از طریق خانواده به او پیام دهید که تا مثلاً یک ماه آینده فرصت دارند که برای خواستگاری پیشقدم شوند. در حال حاضر، شرایط مالی خانواده‌ها را نگران کرده است، اما این موضوع نباید باعث شود تا شما فرصت‌های دیگرتان را از دست بدهید.

من یه دختر ٢١ ساله هستم عاشق یه آقایی شدم که ١٢ سال از خودم بزرگتره عضو یه گروه موسیقیه و من ایشونو تو تلویزیون دیدم و از شخصیتش خوشم اومد بعد از اون من پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون دایرکت دادم بهشون گفتم که بهشون علاقه دارم و ازشون خواستم که بیشتر با هم آشنا بشیم که در جواب گفتند که شرایطشو ندارم و ازم خواستند که بهشون مسیج ندم ولی من نتونستم جلوی خودمو بگیرم و همش به ایشون پیام میدادم حتی شمارشم پیدا کردم و پیام میدادم زنگ میزدم اصرار میکردم خواهش میکردم که قبول کنه حتی به دوستاشم پیام میدادم که اونا باهاش صحبت کنند بعضی موقع ها هم میترسوندمش که کار دست خودم میدم و عکسای الکی میدادم .محل کارش رفتم که رو در باهاش صحبت کنم همه ی اینکارا رو کردم که شاید قبول کنه دیگه اصلا نمیفهمیدم دارم چیکار میکنم و ایشون رفت به جرم مزاحمت از من شکایت کرد ولی به خدا قصد من مزاحمت نبود الان نمیدونم باید چیکار کنم من واقعا دوسش دارم و نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام جز اون یه نفر دیگه بیاد تو زندگیم و من کلا یه آدمی ام که وقتی یه مشکلی واسم پیش میاد دیگه هیچ کاری نمیکنم مثلا دیگه درس نمیخونم دیگه بیرون نمیرم حتی اگه کلاسی برم دیگه اون کلاسو نمیرم و خودمو حبس میکنم تو اتاق و الان همش فکرم اینه که یه مدت بهش فکر نکنم مثلا وقتی ٣٠ سالم شد دوباره برم سراغش ولی میترسم که حتی بعدا هم قبول نکنه یا اینکه دیگه اصلا نتونم ببینمش حتی این فکرم کردم که برم پیش مشاور و از مشاور بخوام که با اون آقا هم حرف بزنه ولی اصلا نمیدونم که مشاوره قبول میکنه این موضوع را که حرف بزنه با اون آقا یا نه خلاصه اینکه واقعا نمیدونم باید جیکار کنم از کی باید کمک بگیرم چجوری زندگیمو متوقف نکنم و به کارام ادامه بدم😞 ممنون میشم راهنماییم کنید🙏🙏🙏

دوست گرامی سلام اشنایی و علاقمندی یکطرفه آن هم به این صورت مشکلات و دردسرهای بسیاری را به دنبال دارد. دختر و پسرهای بسیاری به دلایل شخصیتی به فردی دل بسته می شوند که این دلبستگی فقط به دلیل ظاهر و رفتارهای ظاهری طرف مقابل به وجود می آید و بدون هیچ شناختی از خانواده و شخصیت طرف مقابل است. با توجه به اینکه شما زندگی و کار ودرس خود را فدای این علاقه کرده اید می توان متوجه اشتباه بودن ای احساس شد .در واقع احساس دوست داشتنی که نتواند باعث پیشرفت شما شود و بحایش از شما فردی منزوی و گوشه گیر بسازد چگونه یک احساس مثبت و خوب می تواند باشد؟ با توجه به اینکه شما در مورد احساستان با ایشان صحبت کرده اید و ایشان خیلی صادقاه اعلام کردند که شرایط ندارند متوجه یکطرفه بودن این احساس باید شده باشید و از طرفی اصرار،تهدید و مزاحمت های شما فقط باعث دور شدن ایشان می شود و نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. به شما توصیه میکنم مراقب احساس تان باشید. خیلی اوقات یک احساس در ابتدا هیجان انگیز و رمانتیک است اما زندگی تان را به هم خواهد ریخت. فراموش نکنید مقابل هر خطایی را اگر از ابتدا بگیرید بسیار آسان تر است. 1-سعی کنید از این احساس یکطرفه خارج بشید ۲- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند. ۳- لحظاتی که به یاد ایشان هستید سعی کنید محیط و فکر خود را تغییر بدهید و در شرایط جدیدی قرار بکیرید 4- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید. 5-هدفمند به مطالعه درس و ادامه تحصیل بپردازید و اجازه دهید با گذر زمان،شخصی که احساساتی شبیه خودتان دارد وارد زندگیتان شود

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

چگونه به ازدواج علاقه مند شویم
چگونه به ازدواج علاقه مند شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *