چگونه دختری جسور باشیم

 
helpkade
چگونه دختری جسور باشیم
چگونه دختری جسور باشیم

جسور بودن از آن ویژگی هایی است که تقریبا همه آدم ها دوست دارند آن را داشته باشند اما نمی دانند واقعا چطور باید جسور باشند.

حتی گاهی مرز بین جسارت و حماقت را گم می کنند و نمی دانند که آیا در شرایط موجود باید جسور باشند یا خیر.

البته اگر از من بپرسید می گویم گاهی سکوت، یعنی جسارت. گاهی فریاد زدن یعنی جسارت. گاهی صبر کردن،مسئولیت پذیری، عاقلانه رفتار کردن و گاهی صداقت داشتن و دروغ نگفتن یعنی جسور بودن.

پس در هر شرایطی باید جسور بود. مگر جایی که جسارتت حقی از آدمها ضایع کند.

در نهایت جسور بودن یک انتخاب است. کسانی که در زندگی جسارت را “انتخاب” نمی کنند محکوم به ترسیدن و تحمل شرایطی هستند که اصلا دوستش ندارند.چگونه دختری جسور باشیم

جسارت در فرهنگ لغت به معنای دلیری،بی باکی، بی پروایی و در نهایت گستاخی هم آمده است.البته ما در این مقاله با معنی منفی آن چندان کار نداریم. ولی اگر در صحبت های روزمره بین افراد این جملات را شنیدید بدانید منطور از جسارت همان گستاخی است. مثلا :

بنده قصد جسارت نداشتم…

جسارته ولی اگه میشه این کار رو انجام بدید.

هدف از به کار بردن این جملات در واقع یک جور اظهار ادب است.

اگر برگردیم به معنای اصلی جسارت که بی باکی و دلیری است، به این نتیجه می رسیم که :

هر گاه فردی بدون ترس و با شجاعت، گفتار یا رفتار و یا حتی عقیده ای را ابراز کرد می توانیم بگوییم او فردی جسور است.

جسارت داشتن از ملزومات زندگی هر انسانی در روی کره زمین است و از آن دسته ویژگی هایی است که بدست آوردن ویژگی های دیگر در سایه داشتن آن محقق می شود.

فرض کنید که می خواهید که یکی از آلات مویسقی را یاد بگیرید. اول از همه باید جسارت داشته باشید که تصمیم بگیرید. سپس جسارت داشته  باشید که به دنبال آموزش آن بروید. سپس جسارت داشته باشید که آنقدر اشتباه کنید تا آن را یاد بگیرید. سپس جسارت کنید و به سطوح بالاتر یادگیری بروید.

می بینید….در همه مراحل یادگیری، البته نه فقط در موسیقی بلکه در جای جای زندگی باید جسارت داشته باشید. جسارت آنقدر مهم است که وینستون چرچیل ( نخست وزیر سابق کشور انگلستان و از سیاست مدارترین افراد جهان) در مورد آن گفته است که :

 

این مثال یادگیری آلات موسیقی را تعمیم دهید به کل زندگی.

حتما در زندگی تان یکی موارد زیر اتفاق افتاده :

۱. فردی حق تان را خورده و شما چون که ترسیدید نتوانستید حق تان را بگیرید.

۲. کسی را دوست داشتید ولی هیچ وقت جرات نکردید که به او بگویید دوستش را دارید و نهایتا او را از دست داده اید.

۳. با افرادی ارتباط داشته اید که با رفتار و گفتار شان شما را ناراحت می کردند اما می ترسدید که به آنها بگویید که این کار را نکنند.

۴. دوست داشته اید کاری را انجام دهید ولی از اینکه مردم یا اطرافیان تان ممکن است چی بگویند واهمه داشته اید.

۵. می خواستید کاری را شروع کنید اما از اینکه نکند شکست بخورید ترسیده اید.

۶. فرصت های مهم زندگی را از دست داده اید فقط چون شهامت استفاده از آنها را نداشته اید.

۷. سالها از موضوعی رنج کشیده اید و آن را تحمل کرده اید چون جرات رویارویی با آن را نداشته اید.

۸. خیلی وقت است که دیگر نمی توانید به زندگی با همسرتان ادامه دهید اما شجاعت جدا شدن از او را ندارید.

۹. افرادی هستند  در اطرافتان که به شما زور می گویند و شما جسارت ایستادن مقابل آنها را ندارید.

۱۰. جلوی جمع بارها و بارها می خواستید عقایدتان را ابراز کنید اما از اینکه نکند شما را آشکارا یا در دل خودشان مسخره کنند ترسیده اید.

۱۱. شغلمان را دوست نداریم و با اینکه خیلی کار می کنیم اما از درآمد خود راضی نیستم ولی می ترسیم که آن را تغییر دهیم.

۱۲.در روابط عاطفی با فردی بودیم و می دانستیم که ما را دوست ندارد اما شهامت جدا شدن از او را نداشتیم تا اینکه او ترک مان کرد.

و موارد مشابهی که در زندگی روزمره یا در گذشته ما بارها اتفاق افتاده اند و ما از این که چرا جسارت نداریم، ناراحت و ناامید شده ایم و گاهی هم خسته که تاکی قرار است این طوری باشیم.

اگر انسان نخستین جسارت خارج از شدن از غار را نداشت الان نسل ما خیلی سال بود که منقرض شده بود.

اگر در طول تاریخ انسان های بزرگی نبودند که جسارت دنبال کردن کنجکاوی ها و خواسته هایشان را نداشتند الان ما این همه امکانات و آسایش نداشتیم.

در هر برهه ای زمان فردی بوده که جسارت به خرج داده و در مسیری قدم گذاشته که شاید دیگران شهامت آن را نداشتند و دقیقا به همان دلیل چیزهایی را بدست آورده که دیگران در حسرت داشتن آنها ماندند.هرکاری که بخواهیم انجام دهیم در اولین گام باید جسور باشیم تا بتوانیم به مرحله بعدی دست پیدا کنیم.تا کی باید داستان های شجاعت و موفقیت افراد دیگر را بشنویم و با خودمان زمزمه کنیم که اگر از این اتفاق و آن اتفاق نمی ترسیدم من هم موفق می شدم.تا کی قرار است به خودمان دروغ بگوییم و بهانه بتراشیم که اگر شرایطش را داشتم کاری را که باید می کردم.غافل از اینکه اگر جسارت داشتی شراط هم تغییر می کرد.

یادمان باشد که اگر می خواهیم تغییر کنیم، حال هر تغییری که باشد، قبل از هر چیز باید و باید جسور باشیم و جرات داشته باشیم که در قدم در مسیر تغییر بگذاریم.تغییر و به دنبال آن پیشرفت، بدون جسارت داشتن کاملا بی معنی و قطعا محکوم به شکست است.

یکی از شاخص های بارز افراد با عزت نفس، داشتن جسارت است. در واقع فردی که عزت نفس دارد قطعا فردی جسور است که توانایی ابراز وجود دارد و برای خودش به عنوان یک انسان، ارزش و احترام بسیاری قائل است.جسارت و عزت نفس با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند. یعنی با افزایش عزت نفس، شما تبدیل به فردی جسور می شوید. و برعکس، چنانچه روی بالا رفتن جسارت خود کار کنید، عزت نفس تان نیز تقویت می شود.

و اما در مورد اعتماد به نفس هم با توجه به تعریف آن باید بگویم که هر چه اعتماد به نفس شما در انجام کاری بیشتر باشد، جسارت شما هم در آن کار بالاتر است. و جالب اینکه پیش نیاز داشتن اعتماد به نفس در هر کاری دقیقا جسور بودن و نترسیدن است.

پر واضح است که آدم های ترسو عزت نفس ندارند و عزت نفس از آنجایی شروع می شود که جسارت خودش را نشان دهد.

حتی برای ساختن عزت نفس و اعتماد به نفس تان نیز نیاز دارید جسور باشید.چگونه دختری جسور باشیم

چنانچه می خواهید عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید که به دنبال آن جسارت شما نیز تقویت می شود پس پیشنهاد می کنم حتما در دوره رایگان و غیر حضوری سایت شرکت کنید. فقط کافیست که ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید :

فکر می کنم واضح شد که چرا باید شهامت داشته و فردی جسور باشیم. اما نوبت به این می رسد که اگر بخواهبم فردی جسور باشم، چطور باید اینکار را انجام دهم.

برای اینکه تیدیل به فردی جسور شویم باید گام به گام کارهایی را انجام دهیم و از مسائلی آگاه شویم. و قبل از هر چیز بدانیم که جسور شدن بدون این گامها ممکن نیست.

به نظر من گام های تبدیل شدن به فردی جسور این موارد می باشد :

همواره و در همه مقالات سایت عنوان کرده ام که  اولین گام برای تغییر هر چیزی پذیرش آن است. اول باید بپذیریم که ما جسور نیستیم یا حداقل به اندازه کافی نیستیم.تا زمانی که انکارش کنیم کار به جایی نمی بریم. زیرا وقتی قائل به این نیستیم که جسارت نداریم پس اصلا چرا باید برای داشتنش تلاش کنیم. بعد از پذیرش نوبت به تصمیم گیری می رسد. ما باید تصمیم بگیریم که آیا واقعا می خواهیم تبدیل به فردی جسور شویم و از پیامدهای مثبت آن بهره ببریم یا نه. آیا حاضر هستیم با ترس هایمان روبرو شویم و یک بار برای همیشه به خودمان ثابت کنیم که بله….من هم می توانم شجاع و سرشار از شهامت باشم.

جسارت داشتن به خودی خود همواره خوب است و حتی از ملزومات  زندگی هر فردیست. اما این بین سوالی وجود دارد و آن اینکه واقعا کجاها لازم است که ما جسارت خود را نشان دهیم و از این ویژگی خود استفاده کنیم.

خانم گیل لیندنفیلد ( Gael.Lindenfield) که از نویسندگان نام آشنا در زمینه اعتماد به نفس هستند نکته جالبی را در باب جسارت گفته اند. ایشان معتقدند که هر انسانی ۱۲ حق اساسی دارد که اگر از آنها آگاهی داشته باشد وقتی که به رفتار جسارت آمیز نیاز پیدا کند،با به یاد آوردن این ۱۲ حق اساسی خود خیلی راحت تر می تواند جسور باشد و از حق خود دفاع کند. این حقوق عبارتند از :

۱.چیزی را که می خواهیم درخواست کنیم. ( و صد البته مخاطب ما این حق را دارد که بگوید ” نه ” )

۲.نظر، احساسات و عواطف خود را به طور مناسبی ابراز کنیم.

۳.گاهی جملاتی را بگوییم که هیچ پایه منطقی ندارد و مجبور نیستیم برای آن توجیه داشته باشیم.

۴.خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم و تبعات آن را هم بپذیریم.

۵.در مورد مداخله یا عدم مداخله در مشکلات دیگران تصمیم بگیریم.

۶.اگر چیزی را نمی خواهیم به راحتی بگوییم و به دیگران نشان دهیم که آن را نمی خواهیم.

۷.اشتباه کنیم.

۸.موفق باشیم ( چیزی را می خواهیم و حق ماست برای داشتنش تلاش کنیم و آن را بدست آوریم)

۹.نظر خود را تغییر دهیم. ( البته نه اینکه زیر قولمان بزنیم، ولی این را بدانیم که می توانیم که نظرمان را راجع به مسائل مختلف تغییر دهیم)

۱۰.خلوت و حریم خصوصی داشته باشیم.

۱۱.تنها و مستقل باشیم.

۱۲.خودمان را تغییر دهیم.

آگاهی از این حقوق به ما کمک می کند که هر گاه در شرایط مختلف قرار گرفتیم بدانیم که حق ما چیست و درصورتی که به محق بودن خودمان ایمان داشتیم به راحتی می توانیم جسور باشیم و با اطمینان از حق خود دفاع کنیم.

یکی از گام هایی که من به اثرگذاری آن بسیار ایمان دارم، تصویر سازی ذهنی است.

در جایی ساکت و آرام بنشینید و یا ترجیحا دراز بکشید.اگر توانستید یک موسیقی آرامش بخش هم بگذارید. آنگاه سعی کنید بدن تان را آرام کنید. سپس به شرایطی فکر کنید باید در آن جسور باشید. به عنوان مثال اگر همیشه از این می ترسید که نظرات خود را در جمع ابراز کنید ، تصور کنید که در یک جمع نشسته اید و جسورانه در حال گفتن نظرات و عقاید خود هستید و همه با دقت به شما گوش می کنند.هر روز ۵ الی ۱۰ دقیقه این تصویر سازی ذهنی را انجام دهید.هر چه بیشتر آن را انجام دهید مطمئن باشید فردی شجاع تر خواهید شد.

می توانید موقعیت های مختلفی که نیاز به جسارت در آنها دارید را تصویر سازی کنید.

البته توصیه من این است که ابتدا یک موقعیت را تصور کنید و بعد از تکرار آن به مدت دو هفته( یا هر اندازه ای که فکر می کنید لازم است، چون ممکن است بعد از دو هفته هنوز حس کنید که در آن شرایط جسارت ندارید)، به سراغ موقعیت دیگری بروید.به هیچ وجه قدرت این تمرین را دست کم نگیرید. که اگر آن را درست انجام دهید و تکرارش کنید حتما نتیجه می گیرید.

داشتن دانش و آگاهی یعنی قدرت. و کسی که احساس قدرتمند بودن کند قطعا جسور می شود.

فردی را تصور کنید در مسیر بسیار تاریکی در حال جلو رفتن است و هیچ چراغی هم با خود ندارد.نمی داند کجا می رود، پایش را کجا می گذارد، موانع مسیر چی هستند و نهایتا کی به مقصد می رسد. به نظر شما چنین فرد چقدر می تواند جسور باشد. آیا جسارت داشتن ممکن است برایش گران تمام شود؟…جواب کاملا واضح است.شاید جسارت در چنین وضعیتی حماقت باشد.

دانش و آگاهی برای او حکم همان چراغ را دارد که می تواند بسیاری از تاریکی ها و مشکلات مسیر را کنار بزند و به او جسارت ببخشد.

پس تا می توانید آگاهی کسب کنید که آگاهی برای تان جسارت با خود به همراه می آورد.با مطالعه کتاب، با شرکت در دوره های آموزشی، با یادگرفتن مهارت های زندگی. لازم است که بدانید که کار صحیح در هر شرایطی چیست و آگاهی از آن به شما یک پشتوانه قدرتمند می دهد تا با خیال راحت بدانید که کار درست چیست و چرا آن را انجام دادید.

به حدیثی زیبا از حضرت علی ( علیه السلام) اشاره می کنم که به نظرم جان کلام این گام است :

شجاع تر از خردمند وجود ندارد

حتی اگر همه این گام های گفته شده تا به الان را هم بدانید و آن را مو به مو هم رعایت کنید، تا زمانی که در موقعیت هایی که از آن های می ترسید قرار نگیرید فایده چندانی ندارد. شما باید جسور بودن را تمرین کنید. شاید خیلی سخت باشد، شاید اشتباه کنید، شاید مجبور شوید تبعات آن را بپذیرید اما مطمئن باشید ارزشش را دارد. یادتان باشد که اگر در یک موقیعت جسور بودن را تمرین کنید، به شما در سایر موقعیت های که لازم است شهامت داشته باشید حتما کمک خواهد کرد.

پس اول بپذیرید که جسور نیستید، سپس تصمیم واقعی بگیرید که می خواهید فردی شجاع شوید. بعد از آن موقعیت را قبل از قرار گرفتن در آن اینطور تجسم کنید که در آن فردی جسور هستید، سپس در پی کسب آگاهی و دانش لازم باشید ( که با توجه به موقعیت های مختلف متفاوت است و البته این گام لازم است که همواره به آن توجه شود)  و بعد از آن حتما حتما اقدام کنید.نتایج این گام ها می شود فردی با جسارت و شهامت بالا.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

مرا با ایمیل از پاسخ به نظرم مطلع کن.

سلام آقای متین
از کجا میتونیم بفهمیم یک فرد جسورانه عمل میکنه ؟

سلام خدمت سرکار خانم نازنین گرامی
از اونجایی که فرد در جهت ارزش های زندگی خودش حرکت می کنه و اجازه نمیده که ترسها و استرس هاش و دیگران براش تصمیم بگیرن که چکار کنه و در چه مسیری قدم بگذاره. فرد جسور فردی نیست که اصلا نترسه، بلکه کسی هست که با ترسهاش روبرو میشه و با اینکه می ترسه ولی حرکت می کنه

بسیار کار آمد

خوشحالم این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته

سلام
عالی
ممنون از سایت خوبتان

سلام خدمت جناب آقای علی عزیز
خوشحالم که مطالب سایت ما مورد توجه و پسندتون قرار گرفته

سلام ممنون از مقاله خوبتون .من از بچگی بشدت اعتماد به نفسم پایین بود از اینکه تو جمع بخوام اظهار نظری کنم یا همیشه از اینکه کاری کنم که خلاف عرف باشه و باعث بشه تو چشم به نظر بیام بشدت میترسیدم و الانم هنوز همینجوریه. سال پیش کنکور داشتم و به خاطر ترس ازاینکه من اینهمه خوندمو الان بقیه چی میگنو فلان خراب دادم و نتونستم قبول شم(سر ازمونای ازمایشی هیچوقت اینجوری نمیشد و اتفاقا خوب هم میدادم)کلا با اینکه همه منو قبول دارن(تعریف نباشه ولی حقیقته حداقل .چیزیه که از بقیه زیاد میشنوم..) اما من اصلا نمیتونم به خودم باور داشته باشم این عزت نفس پایینم داره منو نابود میکنه مثلا تا ی نفر ازم تعریف میکنه سریع پس میکشم و افت میکنم نه فقط درس سر هرچیزی خصوصا اگه جو رقابتی باشه که حس کنم بقیه هم دستی تو اون مهارت دارن که دیگه ب کل عقب میکشم و احساس نادانی تمام میکنم… من از مقالات کتابها کلاسهای یوگا مشاوره هاو.. زیادی کمک گرفتم و اینقدر پیگیر این قضیه بودم و این مشکلو واسه خودم بزرگ کردم که حس میکنم دیگه از غلبه کردن بهش ناتوان شدم…امسال پشت کنکوری هستم راستش خ زحمت کشیدم تا ب اینجا برسم میترسم امسال هم مشکلی برام پیش بیاد چون تقریبا متاسفانه تمام عمرمو وقف درس کردم بنظرتون چجوری میتونم از این حالت خارج شم از اینکه شرایط تغییر کنه جسارت داشته باشم باهاش تغییر کنم اینکه بتونم رو خودم مسلط باشم(مثلا من واسه اینکار شرایط مختلفی رو حین ازمون طراحی کردم ولی متاسفانه هردفه با شکست روبرو بودم و تمرکزم ازبین میرفت)این قضیه خ مهمه چون این ن تنها کنکور بلکه قطعا در اینده هم مشکل ایجاد میکنه وقتی پزشکی یا جراحی نتونه تو وضع وخیم خودشو کنترل کنه و پس بکشه..انتخاب طبیعی هم اونو ب مرور حذف میکنه
در حال نکته ی جالبی که در این مقاله بود راجب تصویرسازی موقعیت بود ولی چون دیدم به پزسشها پاسخ میدین خواستم این مطلبو با شما در میون بذارم و نظرتونو بدونم…

سلام به سرکار خانم مهرنوش بزرگوار
تمرین تصویر سازی که بسیار تمرین عالی و کاربردی هست که سعی کنید به طور مداوم انجامش بدید
اما در متنی که نوشته بودید متوجه مدلی از طرز فکر در شما شدم به اسم طرز فکر ثبات. این مدل طرز فکر یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت شماست. و البته کمبود عزت نفس هم یکی از موارده.
پیشنهاد می کنم هم برای اینکه این طرز فکر رو بشناسید و هم عزت نفس تون رشد کنه، در دوره رایگان سایت ما شرکت کنید.
در این دوره رایگان و غیرحضوری من به صورت مفصل هم در مورد طرز فکر ثبات صحبت کردم و هم درس های زیادی ارائه کردم برای رشد عزت نفس و اعتماد به نفس.
برای شرکت در دوره رایگان روی عبارت زیر کلیک کنید :دوره رایگان عزت نفس و اعتماد به نفس
بعد از اینکه در دوره شرکت کردید، پیشنهاد می کنم ویدئوی زیر رو هم تماشا کنید :جدید ترین راز موفقیت چیست؟

سلام
اول خیلی ممنون بخاطر مقاله ی خوبتون دوم اینکه خب من دخترم و تا الان یک ابراز علاقه کردم به پسری که دوست داشتم و خب این باعث میشه من انسان جسوری باشم؟
و این جسور بودن به نظر شما برای من که دخترم تو این مورد بد نیست؟

سلام خدمت سرکار خانم حنانه گرامی
جسور بودن به خودی خود بد نیست، چه برای آقایون چه خانمها. ولی آنچه مهمه اینه که چقدر حاضر باشید بهای جسور بودن رو بدید.
مثلا در موردی که فرمودید شما دو تا راه داشتید :
یکی اینکه صبر می کردید آقا بیاد جلو که گویا نیومدن
دوم اینکه خودتون اقدام می کردید
هر دو مسیر هزینه های خودش رو داره. اولی ممکن بود ایشون رو از دست بدید بدون اینکه از احساس شما باخبر باشند
دومی هم ممکنه ایشون قبول نکنه و بقیه متوجه بشن که شما اول ابراز علاقه کردید
البته هر دو مسیر خوبی های هم دارن
وظیفه شما اینه که پیامدهای مثبت و منفی هر دو مسیر رو بررسی کنید و ببنید حاضرید کدوم از این پیامدها رو قبول کنید. و بعد از اون مسیر موردنظر را انتخاب کنید
کلا انتخاب کردن جسارت می خواهد. ولی هر چه انتخابی که می کنیم سخت تر و پرهزینه تر باشد جسارت بیشتری را می طلبد. البته یادتون باشه همیشه بهترین راه پر هزینه ترین راه نیست. بهترین راه اونیه که من حاضر به پذیرش پیامدهای اون باشم علاوه بر اینکه درصدی از نتیجه گیری و عقلانیت هم همراهش باشه.

چطوری تنها و مستقل بشیم میخوام بدونم ٢۴ساعت شبانه روز اینجور فردی چطوری میگذره؟
من الان موقعیتی دارم که میتونم برم به خاطر کارم شهر دیگه ولی ازاینکه خونوادم پیشم نباشن صرفا به خاطر اینکه تنها میمونم میترسم امیدوارم متوجه شده باشید من ازتنهایی واهمه دارم تنها بودم مثلا ٢ماه تمام تنها بودم ولی موقتی بوده نمیدونم واقعا چیکارکنم اینم بگم میتونم شهرخودمم باشم ولی من دلم میخواد دنیاموبسط بدم آدمای زیادی توش باشن نه مثل الان

سلام به شما سرکار خانم تینای بزرگوار
هر تصمیم و هدفی که ما می گیریم قطع به یقین پیامدهایی خواهد داشت. و هیچ تصمیم و مسیری در زندگی نیست که بدون پیامد و هزینه باشد. اما آنچه مهم است اینه که شما می خواهید با توجه به ارزشهای خودتون در زندگی مسئولیت پذیرش کدوم از دسته از پیامدها را به عهده بگیرید. مثلا رفتن برای شما هم پیامدهای مثبت دارد و هم منفی. ماندن هم همینطور.حالا این شما هستید که باید انتخاب کنید. این پیامدها را بنویسید و فکر کنید. ببنید کدوم رو ترجیح می دید

سلام اقای متین
من ۵ ماهه ک به ی خانومی علاقمندم و تقریبا هر یه چهار روزی میبنمش ولی جرعت حرف زدم با اونو ندارم حتی جرعت نگا کردن تو چشاشم ندارم و بد جور این روزا حالم بده چون نمیتونم هیچ جور بگم به کمکتون واقعا نیاز دارم

سلام به جناب علی رضای عزیز
چند نکته در مورد موضوعی که فرمودید وجود داره :
اول اینکه این احساسات همراه با اضطراب که در شما وجود داره رو فقط خودتون می بینید و می فهمید و کسی دیگر از جمله این خانم متوجه اونها نیست. پس تصور نکنید که بقیه هم ممکنه از حال درونی شما باخبر باشند.همه شما رو همون علی رضای روزای قبل می بینن، البته اگر در رفتارتون تغییر خاصی اتفاق نیفتاده باشه.
یک از علل این اضطراب می تونه ترس از جواب منفی شنیدن از این خانم باشه. که خب جواب منفی دادن ایشون یک از احتمالاتی هست که ممکنه اتفاق بیفته و شما باید این مورد به عنوان یک احتمال در نظر بگیرید. قرار نیست که همیشه جواب مثبت بگیریم.
اینکه نمی تونید به ایشون بگید به احتمال خیلی زیاد برمی گرده به اینکه شما تجربه اینکار رو ندارید. درسته؟
یادتون باشه معمولا اولین باره هر کاری سخته. در نهایت به این موضوع فکر کنید که چه اتفاقی می تونه بیفته؟ اگر شما به ایشون ابرازعلاقه کنید و جواب منفی بشونید واقعا چی میشه؟ چه چیزی باعث میشه شما انقدر نگران و مضطرب بشید؟
پیشنهاد من اینه که با کسی که بهش اعتماد دارید و تجربه اینکار رو داره مشورت کنید که چطوری این موضوع رو با این خانم مطرح کنید.
در نهایت دو راه بیشتر وجود نداره : یا اینکه همه چیز رو به ایشون بگید یا قیدشو برای همیشه بزنید

جالب و عالی بود

سپاس از شما جناب مهدی عزیز

سلام خسته نباشید بنده با دختری هستم که از لحاظ شخصیتی از طرف برادر واقعا تخریب شده و بنده میخوام بهش یاد بدم چطور جسور باشه تا بتونه تو خانواده حرفشو بزنه چون الان جرات هیچ کاریو نداره اگر ممکنه راهنمایی کنید ممنون

سلام به شما جناب آقای محمد عزیز
به نظر بنده بهترین کمکی که شما می تونید به این ایشون بکنید این هست که متقاعدش کنید که به یک مشاور یا روان درمانگر مراجعه کنه.
چون فقط یک مشاور یا روان درمانگر هست که با تخصص خودش میتونه به ایشون کمک کنه که جسارت از دست رفته خودشو دوباره به دست بیاره
بزرگترین خدمت شما اینه که بتونید بدون اینکه ایشون ناراحت بشه بهشون بگید که برای به دست آوردن این جرات از دست رفته باید به روان درمانگر مراجعه کنه و زمانی که ایشون قبول کرد در طی مراحل مشاوره نقش حمایتگر داشته باشید و سعی کنید تشویقش کنید که به جلسات مشاوره ادامه بده و کارهایی که مشاور ازش می خواد رو انجام بده

سلام آقای متین مقاله شما بسیار سودمند و عالی
بنظر شما حد جسارت در خانواده بین زوجین چقدر است ؟

سلام به شما جناب آفای حسین عزیز
سوال تون خیلی کلی است. لطفا دقیقتر سوالتونو مطرح کنید تا پاسخ دقیقتری نیز دریافت کنید
اما به طور کل به نظر من جسارت هر فرد باید آنقدر باشد که بتواند :
از حقوق فردی خود در خانواده استفاده و دفاع کند
به راحتی اظهار نظر کند و سلیقه و عقیده خود را بدون ترس بیان کند ( مگر جایی که صلاح نمی بیند و سکوت را ترجیح می دهد. که اینجا دیگر بحث ترس نیست بلکه با آگاهی و خرد است)

چون من خودمو فردی ضعیف و ناتوان میبینم ممکن است من با تجسم کردن افراد موفق تو ذهنم در واقع خودمو تو ذهنم جای اونا بذارم و هر کار بزرگی که انجام بدم بگم مثلا من خودم نیستم و کسی هست ک من تو ذهنم تجسمش کردم اینجوری اعتماد ب نفس من فوق العاده میشه چون قبلا تست کردم

سلام به شما دوست عزیز
بله این روش گاهی می تونه مفید باشه
ممنون که این نکته رو با ما درمیون گذاشتید

عرض سلام خدمت شما جناب آقای متین
مقاله ی شما رو مطالعه کردم بسیار خوب و پر محتوا بود سوالی داشتم:
امکانش هست جسارت تبدیل به وقاهت بشه؟

سلام به شما سرکار خانم قشقایی بزرگوار
ممنون از لطف شما
بله امکان دارد. انسان موجود جالبیه. هر لحظه ممکنه رفتاری عجیب ازش سر بزنه. گاهی هم ممکنه وقتی جسور میشه، این جسارتش تبدیل به وقاحت بشه.
عزت نفس واقعی و براساس اصول شش گانه ناتانایل براندن، کمک میکنه که این جسارت کمتر تمایل به وقاحت داشته باشه.

کار شما فوق‌العاده است آقای متین

سپاس فراوان از شما جناب آرمین عزیز

بسیار عالمانه!

نظر لطف شماست

عالی بود

سپاسگزارم از شما

یکی از بهترین مقالات ممکن درباره جسارت بود که میتونه نوشته شده باشه ….سپاس

سپاس از اینکه مقاله رو مطالعه کردید و نظرتونو با ما در میان گذاشتید

salam….vaghean khoob bood


برای دانلود فایل صوتی این مقاله کلیک کنیدDownloads-icon

5

153

چگونه در زندگی فردی جسور باشیم و بتوانیم رفتار جرات مندانه داشته باشیم؟
جسور بودن از آن ویژگی هایی است که تقریبا همه آدم ها دوست دارند آن را داشته باشند اما نمی دانند واقعا چطور باید جسور باشند.
حتی گاهی مرز بین جسارت و حماقت را گم می کنند و نمی دانند که آیا در شرایط موجود باید جسور باشند یا خیر.
برای دسترسی به آموزش های بیشتر، شرکت در دوره رایگان سایت و عضویت در کانال تلگرام به لینک های زیر مراجعه کنید :
www.hamedmatin.com
www.telegram.me/hamedmatin

# عزت نفس # اعتماد به نفس # خودباوری # حرمت نفس # جسارت # شجاعت # ترس # تغییر # تغییر و تحول # تحول

حامد متین

چگونه دختری جسور باشیم

3 سال پیش

خیلی عالی بود

برای ارسال نظر ابتدا باید وارد حساب کاربری خود شوید.

ورود

نام کاربری: perm_identity

رمز عبور: lock_open

وبلاگ

چگونه دختری جسور باشیم

چطور شجاع باشیم؟ تا به حال به این فکر کردید که در لحظات بحرانی چطور باید از پس کارها برآییم و تصمیم درست را بگیریم؟ لحظات بحرانی همیشه لحظه های پر ریسکی هستند و ما باید این ریسک را به جان بخریم.

یا انتخاب درستی می کنیم و یا غلط اما مهمتر از همه اینکه ما برای ریسک پذیری به شجاعت و اعتماد به نفس نیاز داریم. گاهی در شرایطی قرار می گیریم که باید انتخاب کنیم تا از بلاتکلیفی خارج شویم و این انتخاب قطعا با ریسک همراه است. برای اینکه بتوانیم ریسک را بپذیریم و در نهایت نتیجه انتخابمان چه خوب و چه بد را قبول کنیم به شجاعت نیاز داریم.

 

 

برای دانلود کامل متن پی دی اف مقاله روی لینک زیر کلیک کنید

چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترس

 

سوال این است که چطور می توانیم به قدر کافی شجاع باشیم که ریسک را به جان بخریم؟ مثلا دوستی دارم که مدیریت یک شرکت را به عهده دارد و مدت ها از او بی خبر بودم. او برای من ایمیلی فرستاد و در مورد اتفاقی که در شرکتش افتاده، گفت: بیماری همه گیری وارد شرکت ما شد و گریبان همه را گرفت.

اما از یک نظر برای من خوب بود چون باعث شد کارمندان بفهمند که من به عنوان مدیر، به شرکت و کارمندانم اهمیت می دهم. او می گفت که: برخلاف مشکلات مالی و مخالفت شدید چند تن از سهامداران و شرکایم که می گفتند کارمندان را اخراج کنیم، تصمیم گرفتم هیچکس را اخراج نکنم و در عوض به مدیر اجرایی دستور دادم ساعات کاری و کمی هم حقوق‌ها را کمتر کنند. اما کسی را اخراج نکنند و حقوق و منبع درآمد شان را قطع نکنند.

ضمناً به همه‌ی تأمین کننده‌ها که به مشکل برخورده بودند اطمینان خاطر دادم که شرایط مساعد می شود و آن ها هم به پولشان می رسند.

او مفتخر بود چون کارمندانش تحسینش کردند و با کمک هم توانستند اوضاع شرکت را دوباره سر و سامان دهند. او اعتراف کرد که در بدترین حالت بحرانی “راه متفاوتی” را انتخاب کرد و “شجاعت لازم برای انجام کار درست” را داشت و نشان داد که چطور شجاع باشیم؟ در آخر هم گفت: “بازخوردی که از مردم گرفتم، واقعاً حس خوبی به من داد.”

 

یادداشتی که برایم فرستاد من را تحت تأثیر قرار داد. اینجا، یک مدیر خبره و شجاع را می‌بینیم که توانست با توجه به مخالفت تعدادی از سهام دارانش، کار درست را انجام دهد. او به وضوح درباره اینکه چه کاری درست است فکرکرده و شرایط را به خوبی سنجیده بود. سپس شجاعت این را پیدا کرد که براساس نتیجه گیری‌ها و تصمیم‌هایش عمل کند و با مشکلات رو به رو شود.

اما چه چیزی باعث شد این چنین شجاع شود؟ یعنی از بدو تولد شجاع بود یا کم کم آن را یاد گرفت؟ این سؤال، سؤال ساده‌ای نیست چون شجاعت یک ویژگی شخصیتی است. هم می‌تواند ذاتی باشد هم پرورش داده شود، هم به خودِ فرد بستگی دارد و هم به جامعه، هم به خودِ شخص و هم به شرایط!

 

 

ویژگی‌های ذاتی یا انتسابی نقش مهمی در تعیین میزان شجاعت یک نفر دارند. تحقیقات عصب شناسی نشان دادند که بعضی مردم دارای شخصیت “ریسک پذیری” یا “تایپ T” هستند یعنی در ذاتش آنهاست که دنبال هیجان و خطر بروند.

ساختار مغزی این افراد متفاوت از ساختار مغزی کسانی است که ریسک پذیر نیستند. بخشی از مغز که مرتبط با تصمیم گیری و کنترلِ خود است دارای غشای نازکی می‌باشد که به آن لایه‌ی چوکیده ی بیرونی یا “ماده‌ی خاکستری” می گویند.

افراد نوعِ T احتمالاً ترشح دوپامین کمتری در مغز خود دارند تا حس رضایتمندی درشان ایجاد شود. به همین دلیل نیازمند سطح بالاترین از فعالیت‌های اندورفین هستند تا حس خوبی داشته باشند. سطح بالای تستوسترون در کسانی که قدرت ریسک کمتری دارند و هورمونی که مرتبط با رفتارهای شجاعانه است، زندگی‌شان را به سمت ریسک پذیریِ کمتر هدایت می‌کند.

 

یک ساختار عصبی می‌تواند زمینه را برای میزان ریسک پذیری در افراد مهیا کند. همین ویژگی در مغز انسان است که باعث می‌شود افراد نوع T در شرایط خاص و وقتی لازم است ناگهان شجاعانه عمل کنند. اما حتی اگر برای کسانی که ریسک گریز هستند از پیش و به طور ذاتی زمینه سازی شود که شجاعانه عمل کنند، دلیل نمی‌شود حتماً از خود شجاعت نشان دهند.

به نظر من عوامل غیربیولوژیکی خصوصاً در کسانی که با کمک روان شناس ارزش‌ها و باورهایشان را تغییر دادند و همچنین با توجه به شرایطی که جدیداً برای شبیه سازی اعمال می‌کنند، می‌تواند کاری کند که افراد برای محافظت از دیگران ریسک پذیر و شجاع شوند و بدانند که چگونه و چطور شجاع باشیم؟

شیمیِ مغز می‌تواند افراد را خیلی بهتر برای ریسک پذیری آماده کند تا آموزش‌هایی که قرار است مثلاً پدربزرگ من را برای پرش از ارتفاع تعلیم دهد! اما آیا ریسک پذیری می تواند شما را آماده کند که از دست آلمانی های جنگ جهانی دوم فرار کنید و در این کشور زندگی بگذرانید؟ نه! گاهی در مواقع خطر، نمی‌توان شجاعت را سرکوب کرد اما باید یاد بگیریم که در شرایط مختلفی که می توان شجاعت داشت، چطور شجاع باشیم؟

 

تحقیقات زیادی مبنی بر توانایی شجاعانه عمل کردن (یا برعکس) برای سنجش و تشخیص ویژگی‌های شخصی وجود دارد. برای شروع، بیایید نگاهی به میزان استقلال افراد بیندازیم. استقلال، اعتماد به نفسی است که برای رویارویی با چالش‌ها در خود می‌بینیم.

باوری که می‌گوید: “من می‌توانم” به وقتش شجاعانه عمل کنم و کارها را متفاوت انجام دهم. از طرفی عزت نفس هم نقش مهمی دارد. عزت نفس، یک عامل روان شناختی تعلیم داده شده است که می‌تواند روی مهارت ما برای موفقیت در چالش‌ها و ریسک پذیری تأثیر بگذارد، همانطور که نگرانی و اضطراب می توانند اثرگذار باشند.

اینکه ذهنمان را روی تجربیات جدید باز بگذاریم، یکی از عوامل بزرگ شخصیتی است. همچنین مردمی که دارای این ویژگی (یعنی باز گذاشتن ذهن برای مواجه با تجربیات جدید) هستند، در بحران‌ها می‌توانند به خوبی عمل کنند.

تمام این ویژگی‌ها می‌توانند پیشرفت و رشد کنند و با کمک و تعلیم شکل جدیدی به خود بگیرند. برای مثال عزت نفس پایین و اضطراب را می‌توانید با مراجعه به یک روان شناس درمان کنید. و برای باز گذاشتن ذهنتان به روی تجربه‌های جدید هم می‌توانید کارهای زیاد دیگری انجام دهید. البته شرایط محیطی هم تاثیرگذار است، فقط باید بدانید که محیط به سادگیِ بیولوژی نیست و باید بیشتر روی آن کار کنید.

 

شاید بهترین کار برای درک شجاعت این باشد که مثل یک ماهیچه به آن نگاه کنیم. بعضی مردم ماهیچه‌های بهتری دارند اما هرکس می‌تواند با ورزش و تمرین ماهیچه‌هایش را تقویت کند. مثلاً یکی از مراجعه کنندگان من گفت می‌خواهد روی عزت نفس خودش کار کند چون باید یک سخنرانی انگیزشی برای مدیرانش می‌کرد.

 

 

یکی از عواملی که کمک شایانی به او کرد، دوستان حامیش بود که همگی کمکش کردند تا این گام‌های شجاعانه را بردارد. طی پنجاه سالی که به عنوان روانکاو، روان شناس و مربی کار کردم، تکنیک‌های متعددی یاد گرفتم که به بیمارانم کمک کرد شجاعت خود را با آن ها افزایش دهند. با هم این تکنیک‌ها را بررسی می‌کنیم:چگونه دختری جسور باشیم

 

همیشه از بیمارانم خواستم تا بدترین حالت ممکن را تصور کنند و سپس نتیجه‌ای که انجام دادن یا ندادن آن کار به ارمغان خواهد داشت را بسنجند. با این کار آن ها میزان ریسک کاری که می‌خواهند انجام دهند را می‌بینند و سپس در مقابل ترس‌هایشان می‌ایستند چون متوجه می‌شوند که بدترین حالت ممکن، دیگر آنقدرها هم بد و ترسناک بنظر نمی‌رسد. در اصل باید مسیر عصبی آن را بسازید، اینگونه نگرانی کمتری خواهید داشت.

 

اکثراً مردم انتظار عواقب منفی را دارند تا مثبت وقتی اصل موضوع را به مردم بفهمانیم در اصل می‌توانیم کاری کنیم که کمتر در انتظار نتایج منفی باشند. باید مطمئن شوید که بیشتر روی سناریوهای مثبت تمرکز دارید تا منفی و وقتی هم سناریوهای منفی را تصور می‌کنید، بهتر است طوری تغییرشان دهید که اگر هم مخرب هستند، در عین حال بخش کارساز و مفیدش را هم ببینید.

 

کسانی که اغلب می‌ترسند وارد عمل شوند، اعتماد به نفس کمی دارند و خودشان را باور نمی‌کنند. این عدم اعتماد به نفس، خود را در موارد بسیاری آشکار می‌کند مثلاً اهمال کاری، کمال گرایی، سندرومِ وانمود کردن و…

وقتی از عدم اعتماد به نفس و آسیب پذیری هایی که داریم با خودمان صحبت کنیم در واقع می‌توانیم به خود قدرت بدهیم و اثر مثبتی روی خود بگذاریم. وقتی می‌پذیریم که واقعاً از چه می‌ترسیم، ترسمان از شرایط کم‌تر می‌شود درنتیجه شجاعت سربرمی آورد. همچنین می‌توانیم کسانی که به ترس‌هایشان غلبه کردند و پیروز شدند را الگو قرار دهیم و از آن ها یاد بگیریم.

 

اگر به طور پیوسته و مداوم تمرین‌های کوچکی برای افزایش شجاعت انجام دهید، به مرور زمان شجاع‌تر می‌شوید. مثلاً من مردم را ترغیب می‌کنم تا وقتی حس می‌کنند یک چیزی در زندگی‌شان ایراد دارد، با صدای بلند ابرازش کنند و درباره‌اش حرف بزنند. وقتی خود را به چالش بکشید، به سختی‌ها عادت کرده و می‌توانید شجاعانه تصمیم بگیرید.

 

ترس از نظر جسمی شما را تضعیف می‌کند و همین موضوع روی ذهن شما نیز اثر می‌گذارد. هرکس که می‌خواهد در لحظات پُرتَنِش وارد عمل شود، باید اطمینان حاصل کند که این چالش را در شرایط مناسب فیزیک بدنی پشت سر بگذارد. بنابراین در موقعیت‌های بحرانی برای خوب غذا خوردن، ورزش کردن و خوب خوابیدن وقت صرف کنید.

همچنین ورزش‌های آرامش بخش مثل یوگا و مدیتیشن می‌توانند در شرایط سخت به شما کمک کنند تا تصمیم‌های شجاعانه بگیرید و استرس نداشته باشید.

 

 

با کسانی نشست و برخواست کنید که بتوانید ترس‌ها و استرس‌هایتان را با هم به اشتراک بگذارید. اینطوری مطمئن می‌شوید که شما تنها نیستید و کسان دیگری هم مثل شما هستند و باید با چنین چالش‌هایی رو به رو شوند. این کار شجاعت شما را بیشتر می‌کند و کمک می کند که بدانید چطور شجاع باشیم؟

حتماً هم نباید همیشه کسانی باشند که دور و برتان هستند و آن ها را می‌شناسید. دانش آموزان من در کلاس‌های انگیزشی و با کمکِ دوستانشان در آن کلاس‌ها شجاعتشان را باز یافتند و در سمینارها دوستان خوبی در این زمینه پیدا کردند.

ترس می‌تواند مثل اعتیاد باشد و شما به حمایت عده‌ای که با شما هم درد هستند نیاز دارید تا به آن غلبه کنید. هرچه بیشتر بتوانیم به ترس خود غلبه کنیم، شجاع‌تر می‌شویم. اما همه‌ی گام‌ها هم مقابله با دشمنان درونی شما نیست.

مثلاً گاهی در حین مقابله با ترس، رفتارهایی از خود بروز می‌دهیم که حس زندگی به ما می‌دهد. در آخر نگاهی به جمله‌ی شاعر معروف رالف والدو اِمرسون می‌اندازیم: “آنکه هرروز بر ترسش غلبه نمی‌کند، هنوز راز زندگی را کشف نکرده است!”

 

مهسا نیکبخت نویسنده و مترجم مقالات آموزشی بی شماری در حوزه مذاکره، تحول فردی و ارتباطات است

9 بازدید

70 بازدید

77 بازدید

150 بازدید

140 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

برای دریافت دوره رایگان «مذاکره تلفنی» فرم زیر را تکمیل کنید

(function () {
var options = {
whatsapp: “+989129543935”, // WhatsApp number
call_to_action: “Message us”, // Call to action
position: “right”, // Position may be ‘right’ or ‘left’
};
var proto = document.location.protocol, host = “getbutton.io”, url = proto + “//static.” + host;
var s = document.createElement(‘script’); s.type = ‘text/javascript’; s.async = true; s.src = url + ‘/widget-send-button/js/init.js’;
s.onload = function () { WhWidgetSendButton.init(host, proto, options); };
var x = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; x.parentNode.insertBefore(s, x);
})();

ما در این وبسایت قصد داریم تاجایی که امکان داره با آموزش هامون بتونیم باعث پیشرفت تک تک شما عزیزان بشیم تا بتونیم تو این شرایط سخت جامعه سربلند بیرون بیاییم برای تماس با ما روی شماره زیر کلیک کنید

02144018253


چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترسDownloads-icon

ورود

نام کاربری: perm_identity

رمز عبور: lock_open

وبلاگ

چگونه دختری جسور باشیم

چطور شجاع باشیم؟ تا به حال به این فکر کردید که در لحظات بحرانی چطور باید از پس کارها برآییم و تصمیم درست را بگیریم؟ لحظات بحرانی همیشه لحظه های پر ریسکی هستند و ما باید این ریسک را به جان بخریم.

یا انتخاب درستی می کنیم و یا غلط اما مهمتر از همه اینکه ما برای ریسک پذیری به شجاعت و اعتماد به نفس نیاز داریم. گاهی در شرایطی قرار می گیریم که باید انتخاب کنیم تا از بلاتکلیفی خارج شویم و این انتخاب قطعا با ریسک همراه است. برای اینکه بتوانیم ریسک را بپذیریم و در نهایت نتیجه انتخابمان چه خوب و چه بد را قبول کنیم به شجاعت نیاز داریم.

 

 

برای دانلود کامل متن پی دی اف مقاله روی لینک زیر کلیک کنید

چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترس

 

سوال این است که چطور می توانیم به قدر کافی شجاع باشیم که ریسک را به جان بخریم؟ مثلا دوستی دارم که مدیریت یک شرکت را به عهده دارد و مدت ها از او بی خبر بودم. او برای من ایمیلی فرستاد و در مورد اتفاقی که در شرکتش افتاده، گفت: بیماری همه گیری وارد شرکت ما شد و گریبان همه را گرفت.

اما از یک نظر برای من خوب بود چون باعث شد کارمندان بفهمند که من به عنوان مدیر، به شرکت و کارمندانم اهمیت می دهم. او می گفت که: برخلاف مشکلات مالی و مخالفت شدید چند تن از سهامداران و شرکایم که می گفتند کارمندان را اخراج کنیم، تصمیم گرفتم هیچکس را اخراج نکنم و در عوض به مدیر اجرایی دستور دادم ساعات کاری و کمی هم حقوق‌ها را کمتر کنند. اما کسی را اخراج نکنند و حقوق و منبع درآمد شان را قطع نکنند.

ضمناً به همه‌ی تأمین کننده‌ها که به مشکل برخورده بودند اطمینان خاطر دادم که شرایط مساعد می شود و آن ها هم به پولشان می رسند.

او مفتخر بود چون کارمندانش تحسینش کردند و با کمک هم توانستند اوضاع شرکت را دوباره سر و سامان دهند. او اعتراف کرد که در بدترین حالت بحرانی “راه متفاوتی” را انتخاب کرد و “شجاعت لازم برای انجام کار درست” را داشت و نشان داد که چطور شجاع باشیم؟ در آخر هم گفت: “بازخوردی که از مردم گرفتم، واقعاً حس خوبی به من داد.”

 

یادداشتی که برایم فرستاد من را تحت تأثیر قرار داد. اینجا، یک مدیر خبره و شجاع را می‌بینیم که توانست با توجه به مخالفت تعدادی از سهام دارانش، کار درست را انجام دهد. او به وضوح درباره اینکه چه کاری درست است فکرکرده و شرایط را به خوبی سنجیده بود. سپس شجاعت این را پیدا کرد که براساس نتیجه گیری‌ها و تصمیم‌هایش عمل کند و با مشکلات رو به رو شود.

اما چه چیزی باعث شد این چنین شجاع شود؟ یعنی از بدو تولد شجاع بود یا کم کم آن را یاد گرفت؟ این سؤال، سؤال ساده‌ای نیست چون شجاعت یک ویژگی شخصیتی است. هم می‌تواند ذاتی باشد هم پرورش داده شود، هم به خودِ فرد بستگی دارد و هم به جامعه، هم به خودِ شخص و هم به شرایط!

 

 

ویژگی‌های ذاتی یا انتسابی نقش مهمی در تعیین میزان شجاعت یک نفر دارند. تحقیقات عصب شناسی نشان دادند که بعضی مردم دارای شخصیت “ریسک پذیری” یا “تایپ T” هستند یعنی در ذاتش آنهاست که دنبال هیجان و خطر بروند.

ساختار مغزی این افراد متفاوت از ساختار مغزی کسانی است که ریسک پذیر نیستند. بخشی از مغز که مرتبط با تصمیم گیری و کنترلِ خود است دارای غشای نازکی می‌باشد که به آن لایه‌ی چوکیده ی بیرونی یا “ماده‌ی خاکستری” می گویند.

افراد نوعِ T احتمالاً ترشح دوپامین کمتری در مغز خود دارند تا حس رضایتمندی درشان ایجاد شود. به همین دلیل نیازمند سطح بالاترین از فعالیت‌های اندورفین هستند تا حس خوبی داشته باشند. سطح بالای تستوسترون در کسانی که قدرت ریسک کمتری دارند و هورمونی که مرتبط با رفتارهای شجاعانه است، زندگی‌شان را به سمت ریسک پذیریِ کمتر هدایت می‌کند.

 

یک ساختار عصبی می‌تواند زمینه را برای میزان ریسک پذیری در افراد مهیا کند. همین ویژگی در مغز انسان است که باعث می‌شود افراد نوع T در شرایط خاص و وقتی لازم است ناگهان شجاعانه عمل کنند. اما حتی اگر برای کسانی که ریسک گریز هستند از پیش و به طور ذاتی زمینه سازی شود که شجاعانه عمل کنند، دلیل نمی‌شود حتماً از خود شجاعت نشان دهند.

به نظر من عوامل غیربیولوژیکی خصوصاً در کسانی که با کمک روان شناس ارزش‌ها و باورهایشان را تغییر دادند و همچنین با توجه به شرایطی که جدیداً برای شبیه سازی اعمال می‌کنند، می‌تواند کاری کند که افراد برای محافظت از دیگران ریسک پذیر و شجاع شوند و بدانند که چگونه و چطور شجاع باشیم؟

شیمیِ مغز می‌تواند افراد را خیلی بهتر برای ریسک پذیری آماده کند تا آموزش‌هایی که قرار است مثلاً پدربزرگ من را برای پرش از ارتفاع تعلیم دهد! اما آیا ریسک پذیری می تواند شما را آماده کند که از دست آلمانی های جنگ جهانی دوم فرار کنید و در این کشور زندگی بگذرانید؟ نه! گاهی در مواقع خطر، نمی‌توان شجاعت را سرکوب کرد اما باید یاد بگیریم که در شرایط مختلفی که می توان شجاعت داشت، چطور شجاع باشیم؟

 

تحقیقات زیادی مبنی بر توانایی شجاعانه عمل کردن (یا برعکس) برای سنجش و تشخیص ویژگی‌های شخصی وجود دارد. برای شروع، بیایید نگاهی به میزان استقلال افراد بیندازیم. استقلال، اعتماد به نفسی است که برای رویارویی با چالش‌ها در خود می‌بینیم.

باوری که می‌گوید: “من می‌توانم” به وقتش شجاعانه عمل کنم و کارها را متفاوت انجام دهم. از طرفی عزت نفس هم نقش مهمی دارد. عزت نفس، یک عامل روان شناختی تعلیم داده شده است که می‌تواند روی مهارت ما برای موفقیت در چالش‌ها و ریسک پذیری تأثیر بگذارد، همانطور که نگرانی و اضطراب می توانند اثرگذار باشند.

اینکه ذهنمان را روی تجربیات جدید باز بگذاریم، یکی از عوامل بزرگ شخصیتی است. همچنین مردمی که دارای این ویژگی (یعنی باز گذاشتن ذهن برای مواجه با تجربیات جدید) هستند، در بحران‌ها می‌توانند به خوبی عمل کنند.

تمام این ویژگی‌ها می‌توانند پیشرفت و رشد کنند و با کمک و تعلیم شکل جدیدی به خود بگیرند. برای مثال عزت نفس پایین و اضطراب را می‌توانید با مراجعه به یک روان شناس درمان کنید. و برای باز گذاشتن ذهنتان به روی تجربه‌های جدید هم می‌توانید کارهای زیاد دیگری انجام دهید. البته شرایط محیطی هم تاثیرگذار است، فقط باید بدانید که محیط به سادگیِ بیولوژی نیست و باید بیشتر روی آن کار کنید.

 

شاید بهترین کار برای درک شجاعت این باشد که مثل یک ماهیچه به آن نگاه کنیم. بعضی مردم ماهیچه‌های بهتری دارند اما هرکس می‌تواند با ورزش و تمرین ماهیچه‌هایش را تقویت کند. مثلاً یکی از مراجعه کنندگان من گفت می‌خواهد روی عزت نفس خودش کار کند چون باید یک سخنرانی انگیزشی برای مدیرانش می‌کرد.

 

 

یکی از عواملی که کمک شایانی به او کرد، دوستان حامیش بود که همگی کمکش کردند تا این گام‌های شجاعانه را بردارد. طی پنجاه سالی که به عنوان روانکاو، روان شناس و مربی کار کردم، تکنیک‌های متعددی یاد گرفتم که به بیمارانم کمک کرد شجاعت خود را با آن ها افزایش دهند. با هم این تکنیک‌ها را بررسی می‌کنیم:چگونه دختری جسور باشیم

 

همیشه از بیمارانم خواستم تا بدترین حالت ممکن را تصور کنند و سپس نتیجه‌ای که انجام دادن یا ندادن آن کار به ارمغان خواهد داشت را بسنجند. با این کار آن ها میزان ریسک کاری که می‌خواهند انجام دهند را می‌بینند و سپس در مقابل ترس‌هایشان می‌ایستند چون متوجه می‌شوند که بدترین حالت ممکن، دیگر آنقدرها هم بد و ترسناک بنظر نمی‌رسد. در اصل باید مسیر عصبی آن را بسازید، اینگونه نگرانی کمتری خواهید داشت.

 

اکثراً مردم انتظار عواقب منفی را دارند تا مثبت وقتی اصل موضوع را به مردم بفهمانیم در اصل می‌توانیم کاری کنیم که کمتر در انتظار نتایج منفی باشند. باید مطمئن شوید که بیشتر روی سناریوهای مثبت تمرکز دارید تا منفی و وقتی هم سناریوهای منفی را تصور می‌کنید، بهتر است طوری تغییرشان دهید که اگر هم مخرب هستند، در عین حال بخش کارساز و مفیدش را هم ببینید.

 

کسانی که اغلب می‌ترسند وارد عمل شوند، اعتماد به نفس کمی دارند و خودشان را باور نمی‌کنند. این عدم اعتماد به نفس، خود را در موارد بسیاری آشکار می‌کند مثلاً اهمال کاری، کمال گرایی، سندرومِ وانمود کردن و…

وقتی از عدم اعتماد به نفس و آسیب پذیری هایی که داریم با خودمان صحبت کنیم در واقع می‌توانیم به خود قدرت بدهیم و اثر مثبتی روی خود بگذاریم. وقتی می‌پذیریم که واقعاً از چه می‌ترسیم، ترسمان از شرایط کم‌تر می‌شود درنتیجه شجاعت سربرمی آورد. همچنین می‌توانیم کسانی که به ترس‌هایشان غلبه کردند و پیروز شدند را الگو قرار دهیم و از آن ها یاد بگیریم.

 

اگر به طور پیوسته و مداوم تمرین‌های کوچکی برای افزایش شجاعت انجام دهید، به مرور زمان شجاع‌تر می‌شوید. مثلاً من مردم را ترغیب می‌کنم تا وقتی حس می‌کنند یک چیزی در زندگی‌شان ایراد دارد، با صدای بلند ابرازش کنند و درباره‌اش حرف بزنند. وقتی خود را به چالش بکشید، به سختی‌ها عادت کرده و می‌توانید شجاعانه تصمیم بگیرید.

 

ترس از نظر جسمی شما را تضعیف می‌کند و همین موضوع روی ذهن شما نیز اثر می‌گذارد. هرکس که می‌خواهد در لحظات پُرتَنِش وارد عمل شود، باید اطمینان حاصل کند که این چالش را در شرایط مناسب فیزیک بدنی پشت سر بگذارد. بنابراین در موقعیت‌های بحرانی برای خوب غذا خوردن، ورزش کردن و خوب خوابیدن وقت صرف کنید.

همچنین ورزش‌های آرامش بخش مثل یوگا و مدیتیشن می‌توانند در شرایط سخت به شما کمک کنند تا تصمیم‌های شجاعانه بگیرید و استرس نداشته باشید.

 

 

با کسانی نشست و برخواست کنید که بتوانید ترس‌ها و استرس‌هایتان را با هم به اشتراک بگذارید. اینطوری مطمئن می‌شوید که شما تنها نیستید و کسان دیگری هم مثل شما هستند و باید با چنین چالش‌هایی رو به رو شوند. این کار شجاعت شما را بیشتر می‌کند و کمک می کند که بدانید چطور شجاع باشیم؟

حتماً هم نباید همیشه کسانی باشند که دور و برتان هستند و آن ها را می‌شناسید. دانش آموزان من در کلاس‌های انگیزشی و با کمکِ دوستانشان در آن کلاس‌ها شجاعتشان را باز یافتند و در سمینارها دوستان خوبی در این زمینه پیدا کردند.

ترس می‌تواند مثل اعتیاد باشد و شما به حمایت عده‌ای که با شما هم درد هستند نیاز دارید تا به آن غلبه کنید. هرچه بیشتر بتوانیم به ترس خود غلبه کنیم، شجاع‌تر می‌شویم. اما همه‌ی گام‌ها هم مقابله با دشمنان درونی شما نیست.

مثلاً گاهی در حین مقابله با ترس، رفتارهایی از خود بروز می‌دهیم که حس زندگی به ما می‌دهد. در آخر نگاهی به جمله‌ی شاعر معروف رالف والدو اِمرسون می‌اندازیم: “آنکه هرروز بر ترسش غلبه نمی‌کند، هنوز راز زندگی را کشف نکرده است!”

 

مهسا نیکبخت نویسنده و مترجم مقالات آموزشی بی شماری در حوزه مذاکره، تحول فردی و ارتباطات است

9 بازدید

70 بازدید

77 بازدید

150 بازدید

140 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

برای دریافت دوره رایگان «مذاکره تلفنی» فرم زیر را تکمیل کنید

(function () {
var options = {
whatsapp: “+989129543935”, // WhatsApp number
call_to_action: “Message us”, // Call to action
position: “right”, // Position may be ‘right’ or ‘left’
};
var proto = document.location.protocol, host = “getbutton.io”, url = proto + “//static.” + host;
var s = document.createElement(‘script’); s.type = ‘text/javascript’; s.async = true; s.src = url + ‘/widget-send-button/js/init.js’;
s.onload = function () { WhWidgetSendButton.init(host, proto, options); };
var x = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; x.parentNode.insertBefore(s, x);
})();

ما در این وبسایت قصد داریم تاجایی که امکان داره با آموزش هامون بتونیم باعث پیشرفت تک تک شما عزیزان بشیم تا بتونیم تو این شرایط سخت جامعه سربلند بیرون بیاییم برای تماس با ما روی شماره زیر کلیک کنید

02144018253


چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترسDownloads-icon

ورود

نام کاربری: perm_identity

رمز عبور: lock_open

وبلاگ

چگونه دختری جسور باشیم

چطور شجاع باشیم؟ تا به حال به این فکر کردید که در لحظات بحرانی چطور باید از پس کارها برآییم و تصمیم درست را بگیریم؟ لحظات بحرانی همیشه لحظه های پر ریسکی هستند و ما باید این ریسک را به جان بخریم.

یا انتخاب درستی می کنیم و یا غلط اما مهمتر از همه اینکه ما برای ریسک پذیری به شجاعت و اعتماد به نفس نیاز داریم. گاهی در شرایطی قرار می گیریم که باید انتخاب کنیم تا از بلاتکلیفی خارج شویم و این انتخاب قطعا با ریسک همراه است. برای اینکه بتوانیم ریسک را بپذیریم و در نهایت نتیجه انتخابمان چه خوب و چه بد را قبول کنیم به شجاعت نیاز داریم.

 

 

برای دانلود کامل متن پی دی اف مقاله روی لینک زیر کلیک کنید

چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترس

 

سوال این است که چطور می توانیم به قدر کافی شجاع باشیم که ریسک را به جان بخریم؟ مثلا دوستی دارم که مدیریت یک شرکت را به عهده دارد و مدت ها از او بی خبر بودم. او برای من ایمیلی فرستاد و در مورد اتفاقی که در شرکتش افتاده، گفت: بیماری همه گیری وارد شرکت ما شد و گریبان همه را گرفت.

اما از یک نظر برای من خوب بود چون باعث شد کارمندان بفهمند که من به عنوان مدیر، به شرکت و کارمندانم اهمیت می دهم. او می گفت که: برخلاف مشکلات مالی و مخالفت شدید چند تن از سهامداران و شرکایم که می گفتند کارمندان را اخراج کنیم، تصمیم گرفتم هیچکس را اخراج نکنم و در عوض به مدیر اجرایی دستور دادم ساعات کاری و کمی هم حقوق‌ها را کمتر کنند. اما کسی را اخراج نکنند و حقوق و منبع درآمد شان را قطع نکنند.

ضمناً به همه‌ی تأمین کننده‌ها که به مشکل برخورده بودند اطمینان خاطر دادم که شرایط مساعد می شود و آن ها هم به پولشان می رسند.

او مفتخر بود چون کارمندانش تحسینش کردند و با کمک هم توانستند اوضاع شرکت را دوباره سر و سامان دهند. او اعتراف کرد که در بدترین حالت بحرانی “راه متفاوتی” را انتخاب کرد و “شجاعت لازم برای انجام کار درست” را داشت و نشان داد که چطور شجاع باشیم؟ در آخر هم گفت: “بازخوردی که از مردم گرفتم، واقعاً حس خوبی به من داد.”

 

یادداشتی که برایم فرستاد من را تحت تأثیر قرار داد. اینجا، یک مدیر خبره و شجاع را می‌بینیم که توانست با توجه به مخالفت تعدادی از سهام دارانش، کار درست را انجام دهد. او به وضوح درباره اینکه چه کاری درست است فکرکرده و شرایط را به خوبی سنجیده بود. سپس شجاعت این را پیدا کرد که براساس نتیجه گیری‌ها و تصمیم‌هایش عمل کند و با مشکلات رو به رو شود.

اما چه چیزی باعث شد این چنین شجاع شود؟ یعنی از بدو تولد شجاع بود یا کم کم آن را یاد گرفت؟ این سؤال، سؤال ساده‌ای نیست چون شجاعت یک ویژگی شخصیتی است. هم می‌تواند ذاتی باشد هم پرورش داده شود، هم به خودِ فرد بستگی دارد و هم به جامعه، هم به خودِ شخص و هم به شرایط!

 

 

ویژگی‌های ذاتی یا انتسابی نقش مهمی در تعیین میزان شجاعت یک نفر دارند. تحقیقات عصب شناسی نشان دادند که بعضی مردم دارای شخصیت “ریسک پذیری” یا “تایپ T” هستند یعنی در ذاتش آنهاست که دنبال هیجان و خطر بروند.

ساختار مغزی این افراد متفاوت از ساختار مغزی کسانی است که ریسک پذیر نیستند. بخشی از مغز که مرتبط با تصمیم گیری و کنترلِ خود است دارای غشای نازکی می‌باشد که به آن لایه‌ی چوکیده ی بیرونی یا “ماده‌ی خاکستری” می گویند.

افراد نوعِ T احتمالاً ترشح دوپامین کمتری در مغز خود دارند تا حس رضایتمندی درشان ایجاد شود. به همین دلیل نیازمند سطح بالاترین از فعالیت‌های اندورفین هستند تا حس خوبی داشته باشند. سطح بالای تستوسترون در کسانی که قدرت ریسک کمتری دارند و هورمونی که مرتبط با رفتارهای شجاعانه است، زندگی‌شان را به سمت ریسک پذیریِ کمتر هدایت می‌کند.

 

یک ساختار عصبی می‌تواند زمینه را برای میزان ریسک پذیری در افراد مهیا کند. همین ویژگی در مغز انسان است که باعث می‌شود افراد نوع T در شرایط خاص و وقتی لازم است ناگهان شجاعانه عمل کنند. اما حتی اگر برای کسانی که ریسک گریز هستند از پیش و به طور ذاتی زمینه سازی شود که شجاعانه عمل کنند، دلیل نمی‌شود حتماً از خود شجاعت نشان دهند.

به نظر من عوامل غیربیولوژیکی خصوصاً در کسانی که با کمک روان شناس ارزش‌ها و باورهایشان را تغییر دادند و همچنین با توجه به شرایطی که جدیداً برای شبیه سازی اعمال می‌کنند، می‌تواند کاری کند که افراد برای محافظت از دیگران ریسک پذیر و شجاع شوند و بدانند که چگونه و چطور شجاع باشیم؟

شیمیِ مغز می‌تواند افراد را خیلی بهتر برای ریسک پذیری آماده کند تا آموزش‌هایی که قرار است مثلاً پدربزرگ من را برای پرش از ارتفاع تعلیم دهد! اما آیا ریسک پذیری می تواند شما را آماده کند که از دست آلمانی های جنگ جهانی دوم فرار کنید و در این کشور زندگی بگذرانید؟ نه! گاهی در مواقع خطر، نمی‌توان شجاعت را سرکوب کرد اما باید یاد بگیریم که در شرایط مختلفی که می توان شجاعت داشت، چطور شجاع باشیم؟

 

تحقیقات زیادی مبنی بر توانایی شجاعانه عمل کردن (یا برعکس) برای سنجش و تشخیص ویژگی‌های شخصی وجود دارد. برای شروع، بیایید نگاهی به میزان استقلال افراد بیندازیم. استقلال، اعتماد به نفسی است که برای رویارویی با چالش‌ها در خود می‌بینیم.

باوری که می‌گوید: “من می‌توانم” به وقتش شجاعانه عمل کنم و کارها را متفاوت انجام دهم. از طرفی عزت نفس هم نقش مهمی دارد. عزت نفس، یک عامل روان شناختی تعلیم داده شده است که می‌تواند روی مهارت ما برای موفقیت در چالش‌ها و ریسک پذیری تأثیر بگذارد، همانطور که نگرانی و اضطراب می توانند اثرگذار باشند.

اینکه ذهنمان را روی تجربیات جدید باز بگذاریم، یکی از عوامل بزرگ شخصیتی است. همچنین مردمی که دارای این ویژگی (یعنی باز گذاشتن ذهن برای مواجه با تجربیات جدید) هستند، در بحران‌ها می‌توانند به خوبی عمل کنند.

تمام این ویژگی‌ها می‌توانند پیشرفت و رشد کنند و با کمک و تعلیم شکل جدیدی به خود بگیرند. برای مثال عزت نفس پایین و اضطراب را می‌توانید با مراجعه به یک روان شناس درمان کنید. و برای باز گذاشتن ذهنتان به روی تجربه‌های جدید هم می‌توانید کارهای زیاد دیگری انجام دهید. البته شرایط محیطی هم تاثیرگذار است، فقط باید بدانید که محیط به سادگیِ بیولوژی نیست و باید بیشتر روی آن کار کنید.

 

شاید بهترین کار برای درک شجاعت این باشد که مثل یک ماهیچه به آن نگاه کنیم. بعضی مردم ماهیچه‌های بهتری دارند اما هرکس می‌تواند با ورزش و تمرین ماهیچه‌هایش را تقویت کند. مثلاً یکی از مراجعه کنندگان من گفت می‌خواهد روی عزت نفس خودش کار کند چون باید یک سخنرانی انگیزشی برای مدیرانش می‌کرد.

 

 

یکی از عواملی که کمک شایانی به او کرد، دوستان حامیش بود که همگی کمکش کردند تا این گام‌های شجاعانه را بردارد. طی پنجاه سالی که به عنوان روانکاو، روان شناس و مربی کار کردم، تکنیک‌های متعددی یاد گرفتم که به بیمارانم کمک کرد شجاعت خود را با آن ها افزایش دهند. با هم این تکنیک‌ها را بررسی می‌کنیم:چگونه دختری جسور باشیم

 

همیشه از بیمارانم خواستم تا بدترین حالت ممکن را تصور کنند و سپس نتیجه‌ای که انجام دادن یا ندادن آن کار به ارمغان خواهد داشت را بسنجند. با این کار آن ها میزان ریسک کاری که می‌خواهند انجام دهند را می‌بینند و سپس در مقابل ترس‌هایشان می‌ایستند چون متوجه می‌شوند که بدترین حالت ممکن، دیگر آنقدرها هم بد و ترسناک بنظر نمی‌رسد. در اصل باید مسیر عصبی آن را بسازید، اینگونه نگرانی کمتری خواهید داشت.

 

اکثراً مردم انتظار عواقب منفی را دارند تا مثبت وقتی اصل موضوع را به مردم بفهمانیم در اصل می‌توانیم کاری کنیم که کمتر در انتظار نتایج منفی باشند. باید مطمئن شوید که بیشتر روی سناریوهای مثبت تمرکز دارید تا منفی و وقتی هم سناریوهای منفی را تصور می‌کنید، بهتر است طوری تغییرشان دهید که اگر هم مخرب هستند، در عین حال بخش کارساز و مفیدش را هم ببینید.

 

کسانی که اغلب می‌ترسند وارد عمل شوند، اعتماد به نفس کمی دارند و خودشان را باور نمی‌کنند. این عدم اعتماد به نفس، خود را در موارد بسیاری آشکار می‌کند مثلاً اهمال کاری، کمال گرایی، سندرومِ وانمود کردن و…

وقتی از عدم اعتماد به نفس و آسیب پذیری هایی که داریم با خودمان صحبت کنیم در واقع می‌توانیم به خود قدرت بدهیم و اثر مثبتی روی خود بگذاریم. وقتی می‌پذیریم که واقعاً از چه می‌ترسیم، ترسمان از شرایط کم‌تر می‌شود درنتیجه شجاعت سربرمی آورد. همچنین می‌توانیم کسانی که به ترس‌هایشان غلبه کردند و پیروز شدند را الگو قرار دهیم و از آن ها یاد بگیریم.

 

اگر به طور پیوسته و مداوم تمرین‌های کوچکی برای افزایش شجاعت انجام دهید، به مرور زمان شجاع‌تر می‌شوید. مثلاً من مردم را ترغیب می‌کنم تا وقتی حس می‌کنند یک چیزی در زندگی‌شان ایراد دارد، با صدای بلند ابرازش کنند و درباره‌اش حرف بزنند. وقتی خود را به چالش بکشید، به سختی‌ها عادت کرده و می‌توانید شجاعانه تصمیم بگیرید.

 

ترس از نظر جسمی شما را تضعیف می‌کند و همین موضوع روی ذهن شما نیز اثر می‌گذارد. هرکس که می‌خواهد در لحظات پُرتَنِش وارد عمل شود، باید اطمینان حاصل کند که این چالش را در شرایط مناسب فیزیک بدنی پشت سر بگذارد. بنابراین در موقعیت‌های بحرانی برای خوب غذا خوردن، ورزش کردن و خوب خوابیدن وقت صرف کنید.

همچنین ورزش‌های آرامش بخش مثل یوگا و مدیتیشن می‌توانند در شرایط سخت به شما کمک کنند تا تصمیم‌های شجاعانه بگیرید و استرس نداشته باشید.

 

 

با کسانی نشست و برخواست کنید که بتوانید ترس‌ها و استرس‌هایتان را با هم به اشتراک بگذارید. اینطوری مطمئن می‌شوید که شما تنها نیستید و کسان دیگری هم مثل شما هستند و باید با چنین چالش‌هایی رو به رو شوند. این کار شجاعت شما را بیشتر می‌کند و کمک می کند که بدانید چطور شجاع باشیم؟

حتماً هم نباید همیشه کسانی باشند که دور و برتان هستند و آن ها را می‌شناسید. دانش آموزان من در کلاس‌های انگیزشی و با کمکِ دوستانشان در آن کلاس‌ها شجاعتشان را باز یافتند و در سمینارها دوستان خوبی در این زمینه پیدا کردند.

ترس می‌تواند مثل اعتیاد باشد و شما به حمایت عده‌ای که با شما هم درد هستند نیاز دارید تا به آن غلبه کنید. هرچه بیشتر بتوانیم به ترس خود غلبه کنیم، شجاع‌تر می‌شویم. اما همه‌ی گام‌ها هم مقابله با دشمنان درونی شما نیست.

مثلاً گاهی در حین مقابله با ترس، رفتارهایی از خود بروز می‌دهیم که حس زندگی به ما می‌دهد. در آخر نگاهی به جمله‌ی شاعر معروف رالف والدو اِمرسون می‌اندازیم: “آنکه هرروز بر ترسش غلبه نمی‌کند، هنوز راز زندگی را کشف نکرده است!”

 

مهسا نیکبخت نویسنده و مترجم مقالات آموزشی بی شماری در حوزه مذاکره، تحول فردی و ارتباطات است

9 بازدید

70 بازدید

77 بازدید

150 بازدید

140 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

برای دریافت دوره رایگان «مذاکره تلفنی» فرم زیر را تکمیل کنید

(function () {
var options = {
whatsapp: “+989129543935”, // WhatsApp number
call_to_action: “Message us”, // Call to action
position: “right”, // Position may be ‘right’ or ‘left’
};
var proto = document.location.protocol, host = “getbutton.io”, url = proto + “//static.” + host;
var s = document.createElement(‘script’); s.type = ‘text/javascript’; s.async = true; s.src = url + ‘/widget-send-button/js/init.js’;
s.onload = function () { WhWidgetSendButton.init(host, proto, options); };
var x = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; x.parentNode.insertBefore(s, x);
})();

ما در این وبسایت قصد داریم تاجایی که امکان داره با آموزش هامون بتونیم باعث پیشرفت تک تک شما عزیزان بشیم تا بتونیم تو این شرایط سخت جامعه سربلند بیرون بیاییم برای تماس با ما روی شماره زیر کلیک کنید

02144018253


چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترسDownloads-icon

ورود

نام کاربری: perm_identity

رمز عبور: lock_open

وبلاگ

چگونه دختری جسور باشیم

چطور شجاع باشیم؟ تا به حال به این فکر کردید که در لحظات بحرانی چطور باید از پس کارها برآییم و تصمیم درست را بگیریم؟ لحظات بحرانی همیشه لحظه های پر ریسکی هستند و ما باید این ریسک را به جان بخریم.

یا انتخاب درستی می کنیم و یا غلط اما مهمتر از همه اینکه ما برای ریسک پذیری به شجاعت و اعتماد به نفس نیاز داریم. گاهی در شرایطی قرار می گیریم که باید انتخاب کنیم تا از بلاتکلیفی خارج شویم و این انتخاب قطعا با ریسک همراه است. برای اینکه بتوانیم ریسک را بپذیریم و در نهایت نتیجه انتخابمان چه خوب و چه بد را قبول کنیم به شجاعت نیاز داریم.

 

 

برای دانلود کامل متن پی دی اف مقاله روی لینک زیر کلیک کنید

چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترس

 

سوال این است که چطور می توانیم به قدر کافی شجاع باشیم که ریسک را به جان بخریم؟ مثلا دوستی دارم که مدیریت یک شرکت را به عهده دارد و مدت ها از او بی خبر بودم. او برای من ایمیلی فرستاد و در مورد اتفاقی که در شرکتش افتاده، گفت: بیماری همه گیری وارد شرکت ما شد و گریبان همه را گرفت.

اما از یک نظر برای من خوب بود چون باعث شد کارمندان بفهمند که من به عنوان مدیر، به شرکت و کارمندانم اهمیت می دهم. او می گفت که: برخلاف مشکلات مالی و مخالفت شدید چند تن از سهامداران و شرکایم که می گفتند کارمندان را اخراج کنیم، تصمیم گرفتم هیچکس را اخراج نکنم و در عوض به مدیر اجرایی دستور دادم ساعات کاری و کمی هم حقوق‌ها را کمتر کنند. اما کسی را اخراج نکنند و حقوق و منبع درآمد شان را قطع نکنند.

ضمناً به همه‌ی تأمین کننده‌ها که به مشکل برخورده بودند اطمینان خاطر دادم که شرایط مساعد می شود و آن ها هم به پولشان می رسند.

او مفتخر بود چون کارمندانش تحسینش کردند و با کمک هم توانستند اوضاع شرکت را دوباره سر و سامان دهند. او اعتراف کرد که در بدترین حالت بحرانی “راه متفاوتی” را انتخاب کرد و “شجاعت لازم برای انجام کار درست” را داشت و نشان داد که چطور شجاع باشیم؟ در آخر هم گفت: “بازخوردی که از مردم گرفتم، واقعاً حس خوبی به من داد.”

 

یادداشتی که برایم فرستاد من را تحت تأثیر قرار داد. اینجا، یک مدیر خبره و شجاع را می‌بینیم که توانست با توجه به مخالفت تعدادی از سهام دارانش، کار درست را انجام دهد. او به وضوح درباره اینکه چه کاری درست است فکرکرده و شرایط را به خوبی سنجیده بود. سپس شجاعت این را پیدا کرد که براساس نتیجه گیری‌ها و تصمیم‌هایش عمل کند و با مشکلات رو به رو شود.

اما چه چیزی باعث شد این چنین شجاع شود؟ یعنی از بدو تولد شجاع بود یا کم کم آن را یاد گرفت؟ این سؤال، سؤال ساده‌ای نیست چون شجاعت یک ویژگی شخصیتی است. هم می‌تواند ذاتی باشد هم پرورش داده شود، هم به خودِ فرد بستگی دارد و هم به جامعه، هم به خودِ شخص و هم به شرایط!

 

 

ویژگی‌های ذاتی یا انتسابی نقش مهمی در تعیین میزان شجاعت یک نفر دارند. تحقیقات عصب شناسی نشان دادند که بعضی مردم دارای شخصیت “ریسک پذیری” یا “تایپ T” هستند یعنی در ذاتش آنهاست که دنبال هیجان و خطر بروند.

ساختار مغزی این افراد متفاوت از ساختار مغزی کسانی است که ریسک پذیر نیستند. بخشی از مغز که مرتبط با تصمیم گیری و کنترلِ خود است دارای غشای نازکی می‌باشد که به آن لایه‌ی چوکیده ی بیرونی یا “ماده‌ی خاکستری” می گویند.

افراد نوعِ T احتمالاً ترشح دوپامین کمتری در مغز خود دارند تا حس رضایتمندی درشان ایجاد شود. به همین دلیل نیازمند سطح بالاترین از فعالیت‌های اندورفین هستند تا حس خوبی داشته باشند. سطح بالای تستوسترون در کسانی که قدرت ریسک کمتری دارند و هورمونی که مرتبط با رفتارهای شجاعانه است، زندگی‌شان را به سمت ریسک پذیریِ کمتر هدایت می‌کند.

 

یک ساختار عصبی می‌تواند زمینه را برای میزان ریسک پذیری در افراد مهیا کند. همین ویژگی در مغز انسان است که باعث می‌شود افراد نوع T در شرایط خاص و وقتی لازم است ناگهان شجاعانه عمل کنند. اما حتی اگر برای کسانی که ریسک گریز هستند از پیش و به طور ذاتی زمینه سازی شود که شجاعانه عمل کنند، دلیل نمی‌شود حتماً از خود شجاعت نشان دهند.

به نظر من عوامل غیربیولوژیکی خصوصاً در کسانی که با کمک روان شناس ارزش‌ها و باورهایشان را تغییر دادند و همچنین با توجه به شرایطی که جدیداً برای شبیه سازی اعمال می‌کنند، می‌تواند کاری کند که افراد برای محافظت از دیگران ریسک پذیر و شجاع شوند و بدانند که چگونه و چطور شجاع باشیم؟

شیمیِ مغز می‌تواند افراد را خیلی بهتر برای ریسک پذیری آماده کند تا آموزش‌هایی که قرار است مثلاً پدربزرگ من را برای پرش از ارتفاع تعلیم دهد! اما آیا ریسک پذیری می تواند شما را آماده کند که از دست آلمانی های جنگ جهانی دوم فرار کنید و در این کشور زندگی بگذرانید؟ نه! گاهی در مواقع خطر، نمی‌توان شجاعت را سرکوب کرد اما باید یاد بگیریم که در شرایط مختلفی که می توان شجاعت داشت، چطور شجاع باشیم؟

 

تحقیقات زیادی مبنی بر توانایی شجاعانه عمل کردن (یا برعکس) برای سنجش و تشخیص ویژگی‌های شخصی وجود دارد. برای شروع، بیایید نگاهی به میزان استقلال افراد بیندازیم. استقلال، اعتماد به نفسی است که برای رویارویی با چالش‌ها در خود می‌بینیم.

باوری که می‌گوید: “من می‌توانم” به وقتش شجاعانه عمل کنم و کارها را متفاوت انجام دهم. از طرفی عزت نفس هم نقش مهمی دارد. عزت نفس، یک عامل روان شناختی تعلیم داده شده است که می‌تواند روی مهارت ما برای موفقیت در چالش‌ها و ریسک پذیری تأثیر بگذارد، همانطور که نگرانی و اضطراب می توانند اثرگذار باشند.

اینکه ذهنمان را روی تجربیات جدید باز بگذاریم، یکی از عوامل بزرگ شخصیتی است. همچنین مردمی که دارای این ویژگی (یعنی باز گذاشتن ذهن برای مواجه با تجربیات جدید) هستند، در بحران‌ها می‌توانند به خوبی عمل کنند.

تمام این ویژگی‌ها می‌توانند پیشرفت و رشد کنند و با کمک و تعلیم شکل جدیدی به خود بگیرند. برای مثال عزت نفس پایین و اضطراب را می‌توانید با مراجعه به یک روان شناس درمان کنید. و برای باز گذاشتن ذهنتان به روی تجربه‌های جدید هم می‌توانید کارهای زیاد دیگری انجام دهید. البته شرایط محیطی هم تاثیرگذار است، فقط باید بدانید که محیط به سادگیِ بیولوژی نیست و باید بیشتر روی آن کار کنید.

 

شاید بهترین کار برای درک شجاعت این باشد که مثل یک ماهیچه به آن نگاه کنیم. بعضی مردم ماهیچه‌های بهتری دارند اما هرکس می‌تواند با ورزش و تمرین ماهیچه‌هایش را تقویت کند. مثلاً یکی از مراجعه کنندگان من گفت می‌خواهد روی عزت نفس خودش کار کند چون باید یک سخنرانی انگیزشی برای مدیرانش می‌کرد.

 

 

یکی از عواملی که کمک شایانی به او کرد، دوستان حامیش بود که همگی کمکش کردند تا این گام‌های شجاعانه را بردارد. طی پنجاه سالی که به عنوان روانکاو، روان شناس و مربی کار کردم، تکنیک‌های متعددی یاد گرفتم که به بیمارانم کمک کرد شجاعت خود را با آن ها افزایش دهند. با هم این تکنیک‌ها را بررسی می‌کنیم:چگونه دختری جسور باشیم

 

همیشه از بیمارانم خواستم تا بدترین حالت ممکن را تصور کنند و سپس نتیجه‌ای که انجام دادن یا ندادن آن کار به ارمغان خواهد داشت را بسنجند. با این کار آن ها میزان ریسک کاری که می‌خواهند انجام دهند را می‌بینند و سپس در مقابل ترس‌هایشان می‌ایستند چون متوجه می‌شوند که بدترین حالت ممکن، دیگر آنقدرها هم بد و ترسناک بنظر نمی‌رسد. در اصل باید مسیر عصبی آن را بسازید، اینگونه نگرانی کمتری خواهید داشت.

 

اکثراً مردم انتظار عواقب منفی را دارند تا مثبت وقتی اصل موضوع را به مردم بفهمانیم در اصل می‌توانیم کاری کنیم که کمتر در انتظار نتایج منفی باشند. باید مطمئن شوید که بیشتر روی سناریوهای مثبت تمرکز دارید تا منفی و وقتی هم سناریوهای منفی را تصور می‌کنید، بهتر است طوری تغییرشان دهید که اگر هم مخرب هستند، در عین حال بخش کارساز و مفیدش را هم ببینید.

 

کسانی که اغلب می‌ترسند وارد عمل شوند، اعتماد به نفس کمی دارند و خودشان را باور نمی‌کنند. این عدم اعتماد به نفس، خود را در موارد بسیاری آشکار می‌کند مثلاً اهمال کاری، کمال گرایی، سندرومِ وانمود کردن و…

وقتی از عدم اعتماد به نفس و آسیب پذیری هایی که داریم با خودمان صحبت کنیم در واقع می‌توانیم به خود قدرت بدهیم و اثر مثبتی روی خود بگذاریم. وقتی می‌پذیریم که واقعاً از چه می‌ترسیم، ترسمان از شرایط کم‌تر می‌شود درنتیجه شجاعت سربرمی آورد. همچنین می‌توانیم کسانی که به ترس‌هایشان غلبه کردند و پیروز شدند را الگو قرار دهیم و از آن ها یاد بگیریم.

 

اگر به طور پیوسته و مداوم تمرین‌های کوچکی برای افزایش شجاعت انجام دهید، به مرور زمان شجاع‌تر می‌شوید. مثلاً من مردم را ترغیب می‌کنم تا وقتی حس می‌کنند یک چیزی در زندگی‌شان ایراد دارد، با صدای بلند ابرازش کنند و درباره‌اش حرف بزنند. وقتی خود را به چالش بکشید، به سختی‌ها عادت کرده و می‌توانید شجاعانه تصمیم بگیرید.

 

ترس از نظر جسمی شما را تضعیف می‌کند و همین موضوع روی ذهن شما نیز اثر می‌گذارد. هرکس که می‌خواهد در لحظات پُرتَنِش وارد عمل شود، باید اطمینان حاصل کند که این چالش را در شرایط مناسب فیزیک بدنی پشت سر بگذارد. بنابراین در موقعیت‌های بحرانی برای خوب غذا خوردن، ورزش کردن و خوب خوابیدن وقت صرف کنید.

همچنین ورزش‌های آرامش بخش مثل یوگا و مدیتیشن می‌توانند در شرایط سخت به شما کمک کنند تا تصمیم‌های شجاعانه بگیرید و استرس نداشته باشید.

 

 

با کسانی نشست و برخواست کنید که بتوانید ترس‌ها و استرس‌هایتان را با هم به اشتراک بگذارید. اینطوری مطمئن می‌شوید که شما تنها نیستید و کسان دیگری هم مثل شما هستند و باید با چنین چالش‌هایی رو به رو شوند. این کار شجاعت شما را بیشتر می‌کند و کمک می کند که بدانید چطور شجاع باشیم؟

حتماً هم نباید همیشه کسانی باشند که دور و برتان هستند و آن ها را می‌شناسید. دانش آموزان من در کلاس‌های انگیزشی و با کمکِ دوستانشان در آن کلاس‌ها شجاعتشان را باز یافتند و در سمینارها دوستان خوبی در این زمینه پیدا کردند.

ترس می‌تواند مثل اعتیاد باشد و شما به حمایت عده‌ای که با شما هم درد هستند نیاز دارید تا به آن غلبه کنید. هرچه بیشتر بتوانیم به ترس خود غلبه کنیم، شجاع‌تر می‌شویم. اما همه‌ی گام‌ها هم مقابله با دشمنان درونی شما نیست.

مثلاً گاهی در حین مقابله با ترس، رفتارهایی از خود بروز می‌دهیم که حس زندگی به ما می‌دهد. در آخر نگاهی به جمله‌ی شاعر معروف رالف والدو اِمرسون می‌اندازیم: “آنکه هرروز بر ترسش غلبه نمی‌کند، هنوز راز زندگی را کشف نکرده است!”

 

مهسا نیکبخت نویسنده و مترجم مقالات آموزشی بی شماری در حوزه مذاکره، تحول فردی و ارتباطات است

9 بازدید

70 بازدید

77 بازدید

150 بازدید

140 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

برای دریافت دوره رایگان «مذاکره تلفنی» فرم زیر را تکمیل کنید

(function () {
var options = {
whatsapp: “+989129543935”, // WhatsApp number
call_to_action: “Message us”, // Call to action
position: “right”, // Position may be ‘right’ or ‘left’
};
var proto = document.location.protocol, host = “getbutton.io”, url = proto + “//static.” + host;
var s = document.createElement(‘script’); s.type = ‘text/javascript’; s.async = true; s.src = url + ‘/widget-send-button/js/init.js’;
s.onload = function () { WhWidgetSendButton.init(host, proto, options); };
var x = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; x.parentNode.insertBefore(s, x);
})();

ما در این وبسایت قصد داریم تاجایی که امکان داره با آموزش هامون بتونیم باعث پیشرفت تک تک شما عزیزان بشیم تا بتونیم تو این شرایط سخت جامعه سربلند بیرون بیاییم برای تماس با ما روی شماره زیر کلیک کنید

02144018253


چطور شجاع و جسور باشیم؟ بهمراه راه های از بین بردن ترسDownloads-icon

من در یک مزرعه در مناطق روستایی استرالیا بزرگ شدم، ساعت ‌های بیشماری را با اسب وحشی سپری کردم که از کوههای سنگی برفی عبور کنم. به عبارت بهتر یاد گرفتم که چگونه از سقوط پیشگیری کنم. علاوه بر این، در طول راه یک درس قدرتمند برای زندگی گرفتم:

“رشد و راحتی نمی ‌تواند یک اسب را براند.“

این درسی است که برای تمام زندگی صادق است. چیزی که ما بیش از همه می ‌خواهیم همیشه نیاز به پذیرش ناراحتی و اقدام علی ‌رغم ترس از شکست و سقوط است.

در پایان، هیچ جایگزینی برای شجاعت وجود ندارد، هیچ راه میان ‌بری برای دور زدن شجاعت نیست. برای تبدیل شدن به فردی که بیشترین نیازش بودن و ساختن زندگی ای است که آرزو می کند، باید حاضر باشید که کارهایی را که شما را می ‌ترساند انجام دهید. دوباره و دوباره و دوباره.

به گزارش آلامتو به نقل از success؛ هیچ فرمولی جادویی برای رهایی شما از ترس وجود ندارد. با این حال، موارد خاصی وجود دارند که شما می‌ توانید تصمیم بگیرید که این کارها را به مرور زمان انجام دهید. این موارد به شما کمک می کند که کم‌ تر بترسید و قدرت لازم را به دست آورید.چگونه دختری جسور باشیم

هفت مرحله زیر از آخرین کتاب من هستند. هر روز آن ‌ها را تمرین کنید و در طول زمان “شجاعت” درون تان زنده خواهد شد و آموزش خواهد یافت.

ترس به DNA روان‌ شناختی ما هدایت شده تا به ما کمک کند از شرایطی که می ‌تواند موجب درد، جراحت، از دست دادن یا مرگ شود اجتناب کنیم. مشکل اینجاست که در حالی که ترس وجود دارد تا شما را ایمن نگه دارد ، می ‌تواند شما را بیش از حد ایمن نگه دارد. به همین دلیل است که باید ترس و وحشت خود را اقرار کنید.

کارل یونگ، روانشناس سوئیسی می گوید هر آنچه که شما بیشتر در آن مقاومت می کنید، بیشتر ادامه خواهد یافت. چیزهایی که ما خودمان نتوانیم به خودمان اعتراف کنیم ، در نهایت موفقیت ما را دچار مشکل می کنند. با انکار ترس و یا طفره رفتن از آن، آن ترس بیشتر درون ما نفوذ می کند و سایه آن بلندتر می‌شود.

بنابراین، مقابله با حقیقت در مورد آنچه که بیشتر شما را ترساند، اولین گام ضروری برای به دست آوردن قدرتی است که شما را بالا نگه می دارد.

نیروی تخیل ما یک چیز حیرت ‌آور است. اگر تخیل وجود نداشت، قطعا زیباترین آثار بشر هرگز به وجود نمی آمد. با این حال، زمانی که تخیل ما با ترس تحریک ‌شود، می‌ تواند ما را وادار کند که خود را دست ‌کم بگیریم و عواقب منفی احتمالی را دست ‌بالا بگیریم.

با تبدیل سایه‌ ها به هیولاها، نیروی تخیل ما می ‌تواند ما را فریب دهد تا باور کنیم که خطر در هر گوشه کمین ‌کرده است و ما در همان جایی که هستیم امن ‌تر هستیم. فاجعه گرایی، تمایل به پریدن به سناریوی بدترین حالت به عنوان بیشترین نتیجه (یا تنها نتیجه) در هر وضعیت است. این یک عادت وحشتناک است، اما شما می توانید با این تمرین آن را بشکنید.

وقتی از تصور انجام کاری خارج از منطقه راحتی خود امتناع می‌ کنید، سعی کنید از خودتان بپرسید، بدترین اتفاقی که ممکن است در این رابطه رخ دهد چیست؟ سپس از خودتان بپرسید، پس اگر این اتفاق افتاد چه کار خواهم کرد؟ این چرخه را برای هر سناریوی بدترین حالت که می‌ توانید تصور کنید، تکرار کنید. به این ترتیب، شما خواهید فهمید که حتی اگر بدترین اتفاق رخ دهد، که اغلب بسیار بعید است، این کار شما را نمی کشد. در عوض، شما را در یک سطح کاملا جدید معرفی خواهد کرد: شما یاد خواهید گرفت، رشد خواهید کرد و یک نسخه بهتر، شجاع‌ تر و بهتر از سابق خواهید بود.

“تو کی هستی که این کار رو بکنی؟ تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌کنی.فکر همه چی رو کردی؟ تو خودت رو مسخره می ‌کنی تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌ کنی.”

هیچ ‌کس نمی ‌تواند از صدای درونی که بدترین منتقد ماست خلاص شود، این صدای درونی در هر قدم احتیاط می‌ کند و در هر فرصتی از بدبینی حرف می زند. با این حال، هر کسی می ‌تواند یاد بگیرد که چگونه با آن ارتباط برقرار کند: مهم‌ ترین بخش وجودی ما، صرفا تلاش برای ایمن نگه داشتن ماست. این یک روش نسبتا اولیه برای انجام این کار است.

زمانی که صدای ترس در سرتان (یا در شکمتان) از همه بلندتر است، به این دلیل است که احساس خطر می‌ کند. این یک احساس است، واقعیت نیست و قطعا سزاوار نیست که قدرتش را حفظ کند تا شما را از جریان زندگی تان دور نگه دارد.

چگونه ترس را کنار بگذاریم و شجاع باشیم؟

بازی کردن با ترس می‌ تواند یک رویکرد با ریسک بالا باشد. ما انسان ها همیشه تصور می کنیم که اگر ریسک کنیم و شکست بخوریم چقدر وحشتناک خواهیم بود. ما فقط وقتی را تصور می کنیم که اگر قرار باشد از منطقه راحتی خود خارج شویم چه اتفاقاتی رخ می دهد. اگر ریسک نکنیم نمی توانیم درکی از خطر داشته باشیم و در حقیقت نمی توانیم در این مورد با خودمان صادق باشیم.

شما می توانید ترس از خطر خود را لمس کنید و به آن تلنگری بزنید، به آینده فکر کنید و تصور کنید که اگر به ترستان اجازه دهید شما را ضعیف کند به چه وضعی گرفتار خواهید شد. خودتان را با ترس هایتان در 5، 10 و یا حتی 25 سال آتی تصور کنید و از خودتان بپرسید که این ترس چقدر برای شما گران تمام شده است.

ظرفیت سرافرازی و عظمت در درون ما وجود دارد. اما زندگی در داستانی در مورد بی کفایتی خودمان باعث شده تا با شجاع ترین بخش از خودمان غریبه شویم!

لازم نیست وضعیت به همین صورت باقی بماند. شما می توانید با تغییر فیزیولوژی خود از ترس خلاص شوید و دوباره به آرامش درونی تان برگردید. چطور باید این کار را انجام دهید؟؟ بسیارخب، این کار را به عنوان یک آزمایش کوچک امتحان کنید:

بلند شوید، مانند کسی که با یک ریسمان به بالا کشیده می شود. شانه هایتان را برگردانید و یک لبخند آرام روی چهره تان بنشانید، چانه تان را بلند کرده و به بالا نگاه کنید، عضلات شکم را محکم کرده و پاهایتان را به صورت قائم و جدا از هم روی زمین میخکوب کنید. سه نفس عمیق بکشید و زمانی را تصور کنید که که احساس می کنید می توانید دنیا را تسخیر کنید. قوی، توانا و مطمئن باشید و با این احساس نفس عمیق بکشید. پنج ثانیه مشت هایتان را گره کرده و این احساس را در آن ها نیز ذخیره کنید. حال به بی باکی و بی پروایی خود اشاره کنید و خودتان را در کاری که خیلی دوستش دارید تصور کنید تا هر کاری را که می خواهید انجام دهید برای مدت زیادی در قلب شما جای گیرد.

چه کاری باید انجام دهید؟ شما کجا هستید؟ چه کسی همراه شماست؟ چه کار می کنید؟ چی می گویید؟

خودتان را تصور کنید که شجاعت و اعتماد به نفس بالایی دارید.

قدرت آن لحظه را احساس کنید، آن را حفظ کنید، در یادتان نگه دارید و مالک آن شوید. اکنون آماده باشید که از آن استفاده کنید.

اولین باری را به یاد می ‌آورم که برای سخنرانی در یک کنفرانس مهم به روی صحنه رفتم، آنقدر دستپاچه بودم که احساس تهوع داشتم. اما بعد نفس عمیقی کشیدم و بر ماموریتی که من را به آن نقطه رسانده بود متمرکز شدم. در عرض چند لحظه، ترسم از بین رفته بود و وقتی کارم تمام شد، در عجب بودم که چرا تا به حال به خودم شک کرده بودم.

همه ما در زندگی لحظاتی را تجربه می کنیم که نیاز است از پوسته امنیت خود خارج شده و ریسک کنیم، این لحظات به شجاعت خیلی زیادی نیاز دارد.

با این حال اغلب شما خودتان را “خارج از آن” قرار می دهید (خارج شدن از پوسته امنیت خود و جسارت به خرج دادن، می‌ تواند به شما کمک کند تا درهای جدید رابه سویتان باز شود، استعداد خود را امتحان کنید یا فکر خود را توسعه دهید.)

هرچه زودتر به آن اعتماد کنید، خوش شانس خواهید بود. هرچند که این موضوع اصلا شانسی نیست.

با جسارت کافی برای یک قدم در مسیری که الهام ‌بخش شما می ‌شود ، یک سیگنال به خود و جهان ارسال می ‌کنید که در مورد ایجاد آینده‌ ای که متفاوت تر و بهتر از گذشته شماست، جدی هستید.

برای مثال اگر مدتی است که وزنه ای بلند نکرده اید، ممکن است در ابتدا بلند کردن یک وزنه 2.5 کیلوگرمی کمی برایتان سخت باشد، اما اگر هر روز تمرین کنید، با گذشت زمان این بلند کردن این وزنه برایتان بسیار راحت و روتین خواهد بود و پس از آن به دنبال بلند کردن وزنه های بیشتری هستید.

این موضوع در مورد شجاعت هم صادق است: شجاعت هم مثل یک ماهیچه است. اگر به تمرین ادامه دهید، تمرین کنید و اجازه ندهید ناراحتی شما را بترساند، در طول زمان اقدامات اولیه شجاعت کم ‌تر ترسناک به نظر می رسند و شجاع تر از قبل عمل خواهید کرد.

من از آن زمان که این مزرعه کوچک را در مناطق روستایی استرالیای غربی رها کرده ‌ام و منطقه راحتی خود را ترک کرده‌ ام ، یاد گرفته‌ ام که هر بار که در حضور ترس اقدام ‌کنید، قدرت تان تقویت خواهد شد.

پس ترس خود را احساس کنید ، اما شجاع باشید و اقدام کنید. چیزی که بیشتر از همه شما می ‌خواهید این است که بر روی آن مسلط شوید.

سلام من از هیچی نمی ترسم جز تنهایی در خانه

نوید برو بوکس..شکور توهم برو کلاس پیانو

توروخدا کمکم کنید من از معلول شدن تو دعوا بشدت می ترسم

وه همیشه برایم دعوا ودرگیری بوجود می اید خواهشا کمکم کنید

سلام دوستان من از دعوا کردن میترسم و خفت شدم خواهشا هرکی میتونه بهم کمک کنه نترس بشم بیا بهم پیام بده . خیلی ممنون

برادر من سعی کن دعوایی نباشی و زیاد دعوا نکنی به دلیل اینکه اخر خدایی نکرده یکی رو ناکام میکنی سعی کن خشمت رو بیاری پایینچگونه دختری جسور باشیم

سلام توروخدا کمک کمکم کنید من انسان خیلی خیلی نترسی هستم مثلا تو خیابان ۱۰ نفر بیان با چاقو برام مهم نیست تا الان یه ۱۰ باری بستری شدم تنها چیزی که ازش میترسم اینه یکی با تیر تو سرم شلیک کنه مادرم میگه اخرش خودتو میکشی خواهشا کمک کنید

اهل کجایی

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و…کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتاب‌ها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتاب‌های موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافته‌اند. تمامی مولفان می‌توانند کتاب‌ها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.

درست همانطور که پسر با اعتماد به نفس بالا برای دختران جذاب است، بدون شک اعتماد به نفس بالای یک دختر در رابطه عاطفی میتواند بر جذابیت او تاثیر زیادی داشته باشد. در واقع اکثر مردان برای برقراری رابطه عاطفی جدی به قصد ازدواج به دنبال دختر با اعتماد به نفس و قوی هستند و در زندگی مشترک نیز زنان با اعتماد به نفس بالا برای شوهرشان جذابیت بیشتری دارند. “رادیو عشق” در این مقاله بررسی میکند نقش اعتماد به نفس در جذابیت خانم ها چیست و چطور در رابطه عاطفی دختر میتواند اعتماد به نفس بالایی در برابر مردان داشته باشد.

فهرست مطالب

همان‌طور که می‌دانید مردان بیشتر از راه چشم تحریک می‌شوند، اما بانویی که زیبایی ظاهری متوسطی دارد، اگر اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، در چشم اکثر مردان جذاب‌تر از مدل زیبارویی خواهد بود که به خودش اطمینان ندارد. اگر پای درد و دل مردان بنشینید، متوجه می‌شوید که آنها معتقداند زن با اعتماد به نفس کیمیا است.

شاید شنیده باشید که برخی آقایان می‌گویند زنان خودپسند و متکبر را دوست ندارند و رفتارهای متکبرانه‌ی زنان جسور آتش اشتیاق آنها را سرد می‌کند. اما آیا شما واقعاً متکبر هستید یا این که مردان این‌طور تصور می‌کنند؟ اگر آقایان به اشتباه خیال ‌کنند که شما زنی مغرور و از خود راضی هستید، همیشه در رابطه‌هایتان با مشکل مواجه خواهید شد. هر بار که شما با اعتماد به نفس برخورد کنید، مرد مورد علاقه‌تان برداشت دیگری خواهد کرد.

اجازه بدهید که تعریف اعتماد به نفس را با هم مرور کنیم. اعتماد به نفس عبارت است از “کیفیت یا حالت مطمئن بودن”. منطقی به نظر می‌رسد، رابطه داشتن با بانویی که به توانایی‌های خودش ایمان دارد، با اعتماد به نفس حرف می‌زند و می‌داند که از زندگی چه می‌خواهد، جذاب و خوشایند است. چنین رابطه‌ای جذاب است، چون وقتی از دنیای عاشقانه‌تان بیرون می‌آیید و قدم به دنیای واقعی می‌گذارید، با انبوهی از بی‌ثباتی‌ها و عدم قطعیت‌ها روبرو می‌شوید، از اخبار ترسناک از سراسر جهان گرفته تا دغدغه‌ها و نگرانی‌های شخصی.چگونه دختری جسور باشیم

تحمل این حجم از ناراحتی و عدم اطمینان هر انسانی را از پا درمی‌آورد. بنابراین وقتی مردی در قرار آشنایی به شما می‌گوید که “من مطمئنم”، شما این اطمینان را به معنای اعتماد به نفس درک می‌کنید و خیال‌تان راحت می‌شود. این مرد مطمئن به خود با بقیه تفاوت دارد و در این دنیای نامتزلزل محکم، مانند کوه روی پاهایش ایستاده است. بالعکس اگر مردی اعتماد به نفس نداشته باشد، احساس می‌کنید که طاقت ندارید، این عدم اطمینان را در زندگی عاشقانه‌تان هم تحمل کنید و از فکر این که مجبور شوید مراقبت از این پسر ضعیف را هم به عهده بگیرید، لرزه به اندام‌تان می‌افتد.

ضعیف بودن و اعتماد به نفس نداشتن دلیل متزلزل شدن اکثر روابط است. مردی که با شما قرار آشنایی گذاشته و می‌خواهد رابطه‌ی جدیدی را شروع کند، نمی‌خواهد درگیر رابطه با زن ضعیفی بشود که نمی‌تواند از خودش مراقبت کند.

سوال اینجا است که چطور می‌توانید همیشه با اعتماد به نفس به نظر برسید، وقتی همیشه جواب تمام سوال‌ها را نمی‌دانید؟

برای داشتن اعتماد به نفس لازم نیست که دانای کل باشید و همه چیز را بدانید، اگر این‌طور بود، خواستگارها باید پاشنه‌ی در خانه‌ی برندگان مسابقه‌های اطلاعات عمومی را از جا درمی‌آوردند. هر چند هم زنان و هم مردان می‌خواهند، طرف مقابل‌شان اعتماد به نفس داشته باشد، در عین حال هیچ کس به دنبال شریکی نیست که همیشه حاضر به جواب باشد. مشخصه‌ی بارز فردی که اعتماد به نفس دارد و متکبر نیست، ویژگی دیگری به نام کاریزما است. کاریزما جادوی رهبری است که وفاداری و طرفداری دیگران را جذب می‌کند. کاریزما مغناطیسی از جذابیت است.”

اعتماد به نفس دیگران را به روشی کاریزماتیک جذب می‌کند. این جادو در درون شما وجود دارد و خاص خودتان است. اعتماد به نفس جوهره‌ی وجودی شما و قدرت شکست‌ناپذیرتان است. هر فردی دارای این قدرت درونی است، فقط باید ریسک کند و آن را نشان دهد. حفظ تعادل در رابطه با مردان بسیار مهم است. شما در مقام یک زن می‌توانید با اعتماد به نفس در مقابل مردان برخورد کنید، اما مواظب باشید که رئیس‌بازی درنیاورید، در غیر این صورت اولین دیدار، آخرین دیدارتان خواهد بود.

باید نشان بدهید که می‌توانید به همه‌ی سوالات جواب بدهید، حتی اگر این جواب یک “نمی‌دانم” صادقانه باشد. باید صادقانه و بی‌غل و غش برخورد کنید تا دیگران فکر نکنند که از خود راضی و متکبر هستید. سعی کنید با کاریزمای وجودتان دیگران را جذب کنید. وقتی درباره‌ی نقاط ضعف‌تان صحبت می‌کنید، آسیب‌پذیر به نظر می‌رسید، اقرار به آسیب‌پذیر بودن قدرت شما را نشان می‌دهد.

مهم‌ترین کاری که یک بانوی بااعتماد به نفس باید در رابطه‌های عاشقانه انجام دهد، این است که قدر و ارزش خودش را بداند. اگر خودتان را دست‌کم بگیرید، مرد مقابل‌تان متوجه ضعف و عدم اعتماد به نفس شما خواهد شد. برای این که ارزش خودتان را بدانید، باید نیمه‌ی پر لیوان را ببینید. به جای این که منتظر باشید، یک نفر شما را انتخاب کند و همیشه نیاز به تایید دیگران داشته باشید، مطمئن باشید که شایسته‌ی بهترین‌ها هستید تا با اعتماد به نفس در مقابل مرد مورد علاقه‌تان بدرخشید.

عزت نفس داشتن کمک موثری به پیشرفت در تمامی جوانب زندگی می‌کند و بانویی که ارزش خودش را می‌داند، از طرف مقابلش توقع دارد که به او احترام بگذارد. چنانچه مرد به زن احترام بگذارد، بسیاری از مشکلاتی که روابط را به نابودی می‌کشاند، مجال خودنمایی پیدا نمی‌کند. در این حالت مرد با احترام و مهربانی با زن رفتار می‌کند، به رابطه‌شان وفادار می‌ماند، بیشتر و بهتر با نامزدش ارتباط برقرار می‌کند و مهر و محبتش را به او نشان می‌دهد.

اعتماد به نفس یک زن باعث می‌شود که مرد برای بهبود رابطه‌شان پیشقدم شود؛ زنی که ارزش خودش را می‌داند، بی‌ملاحظه گی‌ها و بی‌ادبی‌های یک پسر خام و بی‌تجربه‌ را تحمل نمی‌کند. او وقتش را با ارزش‌تر از آن می‌داند که آن را برای بازی‌‌های بچگانه تلف کند و واهمه‌ای ندارد که بدرفتاری‌های مرد را به او گوشزد کند. وقت آن رسیده است که یک ملکه‌ باشید، چون واقعاً یک ملکه هستید. مطمئن باشید مردی که شایستگی شما را داشته باشید، با شما مانند ملکه‌ها رفتار خواهد کرد.

شاید برایتان پیش آمده باشد که جایی با اعتماد به نفس رفتار کرده‌اید، اما دیگران برداشت خوبی از این رفتارتان نداشته‌اند. این واکنش‌های ناخوشایند موجب شده که بعد از آن تلاش چندانی برای نشان دادن اعتماد به نفس‌تان نکنید. اما باید بدانید که “بزرگترین و تنها منتقد شما در تصورتان از تصور دیگران درباره‌ی خودتان وجود دارد. به عبارت دیگر آنچه بر رفتارتان تاثیر می‌گذارد، نه تصور دیگران که تصور شما از تصور آنها درباره‌ی خودتان است.”

یکی از معایب شرطی‌سازی اجتماعی، همین نگرانی درباره‌ی طرز فکر دیگران است. فکر کردن درباره‌ی قضاوت پسر مورد علاقه‌تان و امید داشتن به این که او از شما خوشش آمده باشد، یک تله است. اگر با اعتماد به نفس رفتار کنید، ذهن‌تان را درگیر تصورات خیالی طرف مقابل‌تان نخواهید کرد.

مردان در رابطه‌های عاشقانه غالباً مانند معمایی هستند که در پرده‌ای از رمز و راز پوشیده شده‌اند. آقایان عموماً در ارتباط برقرار کردن ضعیف عمل می‌کنند و این ضعف ارتباطی باعث می‌شود که زنان در فکر و خیال فروبروند. اما یک زن بااعتماد به نفس وقتش را برای تحلیل‌های رفتار دوست پسرش تلف نمی‌کند.

زنی که خودش را باور دارد، می‌داند که ارزش عشق را دارد و دائماً از خودش نمی‌پرسد که آیا مرد مقابلش واقعاً از او خوشش می‌آید یا نه. یک زن بااعتماد به نفس نیازی به تعریف شنیدن ندارد، بنابراین وقتی رفتار دوست پسرش مبهم می‌شود، خودش را نمی‌بازد و نگران و مضطرب نمی‌شود. پس از مو شکافی تک‌تک حرکات شریک آینده‌ی زندگی‌تان دست بردارید و به خودتان بگویید که او دوستتان دارد که با شما وارد رابطه شده است. به این ترتیب طولی نمی‌کشد که شک و تردیدهایتان برطرف می‌شود و رابطه‌ی شادتری را تجربه می‌کنید.

این که بدانید چه موقعی مخالفت کنید و نه بگویید، یک هنر است. زنان بااعتماد به نفس حد و مرزهای سالمی را تعریف می‌کنند و اجازه نمی‌دهند که دیگران از آنها سوءاستفاده کنند. بانویی که به خودش اطمینان دارد، برای نیازهای عاطفی خود اولویت قائل می‌شود و احساس گناه یا فشار شوهرش او را وادار نمی‌کند که کاری را انجام دهد که دوست ندارد. عزت نفس و اعتماد به نفس بالای یک زن باعث می‌شود که نیازهای همسرش را مقدم بر خواسته‌های خود نداند.

بانویی که خودش را باور دارد، از فکر این که مرد مورد علاقه‌اش دیگر او را دوست ندارد، خودش را نمی‌بازد و دست به هر کاری نمی‌زند تا عشقش را نگه دارد. زنان بااعتماد به نفس اجازه نمی‌دهند که مردان با آنها بدرفتاری کنند. پس اگر دوست پسرتان خواسته‌های نابه‌جا داشت و شما را تحت فشار گذاشت، از تذکر دادن به او یا حتی پایان دادن رابطه نترسید. اگر این مرد آنقدر بی‌جنبه است که طاقت “نه” شنیدن ندارد، او برای ازدواج با شما مناسب نیست.

بانویی که اعتماد به نفس داشته باشد، هویت خودش را در رابطه از دست نمی‌دهد. هیچ چیز در جهان نمی‌تواند هویت یک زن بااعتماد به نفس را از او بگیرد، یک مرد هر چقدر هم که جذاب باشد، نمی‌تواند او را وادار به تغییر کند. به عبارت دیگر بانویی که خودش را باور دارد، بعد از شروع رابطه هم علائقش را حفظ می‌کند و به زندگی خود خارج از حیطه‌ی رابطه‌ی مشترک ادامه می‌دهد. او همچنان با دوستان دختر قدیمی‌اش معاشرت می‌کند و هر از گاه با آنها قرار می‌گذارد.

به علاوه زن بااعتماد به نفس، فقط به خاطر این که نامزدش چیزی را دوست دارد، به دروغ وانمود نمی‌کند که او هم آن را دوست دارد. یک بانوی مستقل خودش را به رنگ خواسته‌های نامزدش درنمی‌آورد و خودش را مطابق با انتظارات او تغییر نمی‌دهد. نکته‌ی کلیدی این است که خودتان را بشناسید و اجازه ندهید که دیگران بر افکار و احساسات شما تاثیر بگذارند و شخصیت‌تان را به میل خودشان تغییر دهند. 

بانویی که به خودش اعتماد دارد، از بیان افکار و احساسات خود نمی‌ترسد. او اجازه نمی‌دهد که دیگران در حقش ظلم کنند و جسورانه از حق خودش دفاع می‌کند. همسری که اعتماد به نفس دارد، احساسات خود را پنهان نمی‌کند و دقیقاً می‌داند که چطور باید ابراز احساسات کند. او رک و بی‌پروا نظرش را می‌گوید و درگیر بازی‌های ذهنی پرخاشگر ـ تهاجمی نمی‌شود.

بالعکس زنانی که خودشان را باور ندارند، غالباً احساسات واقعی خود را با دلخوری سرکوب می‌کنند. اما این احساسات سرکوب شده در نهایت به سطح می‌آید و ناگهان مانند آتش‌فشان فوران می‌کند. پس بهتر است افکار و احساسات خود را صادقانه با دوست پسرتان در میان بگذارید. اگر مردی نمی‌تواند با احساسات شما کنار بیاید، او ارزشش را ندارد که کنارش باقی بمانید. یک مرد واقعی مشتاقانه به احساسات و نظرات عشقش گوش می‌دهد و برای آنها ارزش قائل است. پس احساسات خودتان را سرکوب نکنید. اگر شما احساسات خود را آزادانه بیان کنید، احتمالاً او نیز شما را محرم اسرارش خواهد دانست و احساسات درونی خود را با شما در میان خواهد گذاشت.

هیچ چیز جذاب‌تر از زنی نیست که دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد. یک زن قوی با انتظارات بالایی وارد یک رابطه می‌شود. او می‌داند که چه چیزی برایش مناسب است و از شریک آینده‌ی زندگی‌اش توقع دارد که این نیازها را برآورده کند. وقت طلا است و بانویی که خودش را باور دارد، وقت باارزشش را برای یک مرد بی‌ارزش هدر نمی‌دهد.

بانوان بااعتمادبه نفس از روابط پیشین خود درس عبرت می‌گیرند و یک اشتباه را دو بار تکرار نمی‌کنند. به همین دلیل آنها برای خودشان و عشق زندگی‌شان ارزش قائل هستند و استانداردهای بالایی را برای رابطه‌شان تعریف می‌کنند. بهترین کار این است که شما هم استانداردهای خودتان را تعیین کنید و به کمتر از آنها رضایت ندهید. اگر بدانید که از یک رابطه‌ی عاشقانه چه می‌خواهید و رابطه را با ذهنیتی قاطع شروع کنید، رابطه‌تان معنادارتر خواهد شد و در دام آشنایی با افراد نامناسب نخواهید افتاد.

بانوانی که خودشان را باور دارند، از عشقشان کینه به دل نمی‌گیرند. اگر شوهرتان به اشتباهش اعتراف کرد یا برای آشتی و مذاکره آماده بود، بهتر است به او فرصت بدهید و از خطاهایش بگذرید. اما اگر خودتان را در خشم و احساسات منفی غرق کنید، انرژی‌تان تحلیل می‌رود و دیگر هیچ لذتی از این رابطه نخواهید برد. اشخاصی که خواهان رابطه‌ی سالم هستند، به دنبال امتیاز گرفتن از طرف مقابلشان نیستند. خشم و نفرت مانند آتش زیر خاکستر می‌ماند که روزی با شدت شعله‌ور خواهد شد و رابطه را به آتش خواهد کشید.

بانوان بااعتماد به نفس و مستقل وقتی با مشکلی مواجه می‌شوند که غلبه بر آن آسان نیست، از این رابطه‌ی بی‌فایده دست می‌کشند و شانس خود را جای دیگری جستجو می‌کنند. اگر هم برای قطع رابطه آماده نباشند، برای اصلاح رابطه پیشقدم می‌شوند و راه‌حل مناسب را با همفکری عشقشان پیدا می‌کنند. اگر طرف مقابل واقعاً مرد زندگی باشد، او نیز با کمال میل درباره‌ی مشکل مشترکشان صحبت خواهد کرد تا در نهایت تمام احساسات بد محو شود.

اعتراف کردن به اشتباه به شهامت بالایی نیاز دارد. بانوان جسور و شجاع وقتی اشتباهی می‌کنند، مسئولیت اشتباه‌شان را می‌پذیرند و از معذرت‌خواهی کردن نمی‌ترسند. زمانی که رابطه متزلزل می‌شود و مشکلی پیش می‌آید، سرزنش کردن دیگران و گارد گرفتن بسیار راحت است. اما یک بانوی متکی به نفس به هر دری نمی‌زند تا بی‌گناهی خودش را اثبات کند و آماده است که برای جبران اشتباهش عذرخواهی کند.

البته منظورمان این نیست که یک زن باید برای آرام کردن اوضاع تن به معذرت‌خواهی بدهد. اگر شوهرتان اشتباه کرده است، این او است که باید معذرت‌خواهی کند. بانوان قوی می‌دانند که چه زمانی باید عذرخواهی کنند و چه زمانی باید منتظر شنیدن عذرخواهی باشند. نکته اینجا است که از اشتباه‌هایتان درس بگیرید و اگر شایسته‌ی بخشش هستید، شهامتش را داشته باشید که از عشقتان تقاضای گذشت کنید.

وقتی پای عشق و عاشقی به میان می‌آید، بانویی که خودش را باور دارد، می‌داند که باید به غرایز و احساسات زنانه‌اش اعتماد کند. وقتی دختری احساس امنیت و اطمینان کند، می‌تواند در مواقع لزوم دلفریب و اغواگر بشود. هیچ مردی نمی‌تواند در مقابل لبخند جذاب و مسحورکننده‌ی بانویی مقاومت کند، که نقص‌هایش را می‌پذیرد و زیبایی‌هایش را با جسارت به رخ می‌کشد.

بانوان بااعتماد به نفس می‌توانند با عشوه‌گری‌های زنانه‌ی خود هر مردی را وادار کنند که برگردد و به آنها توجه کند. دختر جذابی که از خودش مطمئن است، خجالت نمی‌کشد و دقیقاً می‌داند که چطور باید عشقش را راضی و خوشحال نگه دارد. مهم‌تر از همه آن که او می‌داند چه چیزهایی را دوست دارد و از خواستن آنها ابایی ندارد. ارتباط شفاف در روابط عاشقانه حیاتی است و زمانی که آتش اشتیاق بین دو نفر شعله‌ور شود، یک زن بااعتماد به نفس و موقع‌شناس می‌داند که چه زمانی می‌تواند مرد موردعلاقه‌اش را با شگردهای زنانه به دام بیاندازد.

بانویی که از اعتماد به نفس در حد سالم برخوردار است، توجه و محبت را گدایی نمی‌کند. او زمانی رابطه را شروع می‌کند که می‌داند طرف مقابل برایش ارزش قائل است و او را تحسین می‌کند. زنان بااعتماد به نفس در جستجوی تایید دیگران نیستند، و بدون آن که تلاشی برای جلب توجه کنند، با کاریزمای ذاتی خود توجه را مانند آهنربا جذب می‌کنند. او به خودش اعتماد دارد و برای عشق و توجه دست به دامان دوست پسرش نمی‌شود.

از طرف دیگر اگر حس کند که مورد بی‌توجهی و بی‌اعتنایی قرار گرفته است، به این رابطه‌ی بی‌ثمر پایان می‌دهد. به اتمام رساندن یک رابطه‌ی خالی از عشق، بهتر از آن است که با ناامیدی و درماندگی رفتار کنید. فقط بانویی که واقعاً خودش را می‌شناسد، می‌داند که رابطه چه زمانی از تعادل خارج شده است و چه زمانی باید به رابطه‌ای که دیگر نیازهایش را برآورده نمی‌کند، پایان دهد. اگر به جایی رسیدید که نیاز به تایید دوست پسرتان داشتید، بهتر است بیش از این وقت‌تان را تلف نکنید و بخت‌تان را در جای دیگری جستجو کنید.

یک بانوی بااعتماد به نفس بعد از شروع یک رابطه‌ی عاشقانه هم برای دوستان هم‌جنس خود وقت دارد. وقتی عشق واقعی در قلب‌تان جان می‌گیرد، ممکن است دیگر آدم‌های مهم زندگی‌تان را به راحتی نادیده بگیرید، اما لازم است که دوستان‌تان را حفظ کنید. بانویی که خودش را باور دارد، خودش را وقف دوست پسر یا نامزدش نمی‌کند و از یادش نمی‌رود که دوستانی هم دارد؛ پس برنامه‌های خود را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که بتواند هر از گاه، روزی را هم با دخترها خوش بگذراند.

بنیان هر رابطه‌ای بر تعادل استوار است و اگر بیش از حد به دوست پسرتان متکی نشوید و همچنان به دوستی‌های قدیمی‌تان ادامه دهید، مطمئن باشید که همه خوشحال‌تر خواهند بود.

هیچ انسانی روی کره‌ی زمین جذاب‌تر از بانویی نیست که می‌تواند به خوبی از خودش مراقبت کند. چنین زن متکی به نفسی فقط به خاطر عشق وارد یک رابطه می‌شود، نه به این دلیل که به یک مرد نیاز دارد. اعتماد به نفس داشتن به این معنا است که فرد برای احساس کامل بودن فقط به خودش متکی است. بانویی که می‌تواند روی پای خودش بایستد، خودش را دوست دارد و برای احساس ارزشمند بودن نیازی به تایید یک مرد ندارد. هیچ چیز نمی‌تواند او را درباره‌ی درست بودن غرایزش به شک بیاندازد و او همواره به غرایز زنانه و حس ششم‌اش گوش می‌کند.چگونه دختری جسور باشیم

اما افرادی که به خودشان اطمینان ندارند، بیش از حد به دیگران متکی هستند و نظر دیگران برایشان مهم است. یک بانوی متکی به نفس داشته‌های خود، به ویژه شغل، دارایی و دوستانش را حفظ می‌کند. او اهدافی شخصی دارد که ارتباطی با این رابطه‌ی عاشقانه ندارد و در هر حالتی نهایت تلاشش را برای رسیدن به آن اهداف می‌کند. در یک دنیای ایده‌آل، مرد مورد علاقه‌اش نیز از او حمایت می‌کند تا به خواسته‌هایش برسد.

بانویی که قوی و مستقل است، به مردی که قابل اعتماد بودن خود را ثابت کرده است، کاملاً اعتماد می‌کند، بیهوده به او شک نمی‌کند و حرفهایش را باور می‌کند. بانویی که به خودش و همسرش اعتماد دارد، وقتی شوهرش خواب است، مخفیانه تلفن او را کنترل نمی‌کند یا وقتی او با دوستانش قرار می‌گذارد، تعقیبش نمی‌کند. زنان بااعتماد به نفس وقتی مرد زندگی‌شان از آنها دور است، احساس خطر نمی‌کنند و با حسادت خود را آزار نمی‌دهند.

بانویی که خودش را باور دارد، به عشقش و رابطه‌شان ایمان دارد. او در شریک زندگی‌اش به دنبال بهترین‌ها می‌گردد و به کمتر از این معیارها رضایت نمی‌دهد. بالعکس بانویی که کمبود اعتماد به نفس دارد و احساس ناامنی می‌کند، به راحتی دچار بدبینی می‌شود و مردش را متهم به خیانت می‌کند. در یک رابطه‌ی سالم هر دو طرف کاملاً به هم اعتماد دارند.

نقطه‌ی اوج این فهرست واکنشی حیاتی است که تمام بانوان بااعتماد به نفس آن را در رابطه‌های عاشقانه‌شان نشان می‌دهند، این زنان قوی از پایان دادن رابطه با مردی که آنها را خوشحال نمی‌کند، نمی‌ترسند. زن متکی به خودی که می‌داند از رابطه‌اش چه می‌خواهد، وقتی ببیند مردی که با او آشنا شده، انتظارهایش را برآورده نمی‌کند، بدون هیچ تردیدی این رابطه‌ی ناکارآمد را به پایان می‌رساند. زنان بااعتماد به نفس احساسات خود را به سرعت بیان می‌کنند و اگر بازخورد مناسب را دریافت نکنند، رابطه را تمام می‌کنند. فرصت دوباره دادن یک موضوع است و تحمل کردن مداوم بدرفتاری در زندگی یک موضوع دیگر.

یک بانوی مستقل می‌داند که چه زمانی باید از یک رابطه پا پس بکشد و اجازه نمی‌دهد که روح و جسمش در یک رابطه‌ی ناسالم آسیب ببیند. بانویی که برای خودش ارزش قائل است، اگر احساس کند که طرف مقابل قدرش را نمی‌داند و به او احترام نمی‌گذارد، به چنین رابطه‌ی ناسالمی ادامه نخواهد داد. به علاوه او خودش را برای شکست‌های عشقی سرزنش نمی‌کند. بانوان متکی به خود با درد و رنج شکست عشقی کنار می‌آیند و آن را با موفقیت پشت سر می‌گذارند.

بانویی که خودش را باور داشته باشد، خودش را در گذشته غرق نمی‌کند و از درس‌هایی که در رابطه‌های گذشته‌اش یاد گرفته است، در آینده استفاده می‌کند. اعتماد به نفس داشتن در رابطه‌ی عاشقانه یعنی این که خودتان را دوست داشته باشید و بخواهید که شریک زندگی‌تان هم آن‌گونه که شایسته‌اش هستید، شما را دوست داشته باشد. حتماً مردی در این دنیا وجود دارد که بخواهد خودش را برای داشتن شما به آب و آتش بزند. پس به کمتر از آنچه شایستگی‌اش را دارید، رضایت ندهید.

برای اینکه در رابطه عاطفی زنی با اعتماد به نفس باشید قبل از هرچیز لازم است خودتان برای خودتان ارزش قائل باشید و قدر خودتان را بدانید، نگران قضاوت دیگران نباشید و بیش از حد رابطه را تحلیل نکنید. در مقابل مردان گاهی جراتمندانه مخالفت کنید، استقلال هویتی و شخصیتی داشته باشید و از بیان افکار و احساساتتان نترسید. در رابطه عاطفی ایرادگیر و کینه ای نباشید، هرگز محبت را گدایی نکنید، کنترلگری نکنید و در صورت اشتباه، صراحتا عذرخواهی کنید.

برای افزایش اعتماد به نفس در برابر جنس مخالف، با دوستان هم جنس معاشرت کنید و به خودتان متکی باشید و به عنوان دختری باعزت نفس بالا، از تمام کردن رابطه عاطفی ناسالم نترسید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

414 بازدید

480 بازدید

450 بازدید

450 بازدید

454 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

این واقعیت دارد. شما از شرایط فعلی ناراضی هستید. شما می دانید که با ادامه دادن آنچه تا حال انجام داده اید، چیزی عوض نخواهد شد و نتایج بهتری نخواهید گرفت. اما از طرف دیگر نیز می ترسید همینی را هم که تا الان بدست آورده اید از دست دهید:همین کار فعلی که حداقلی از پول را وارد زندگی شما می کند، یا همین دوستانی را که نصفه و نیمه به آنها اعتماد دارید و …

شما از تغییر می ترسید، چون از این می ترسید که ممکن است همین چیزهای فعلی را هم از دست بدهید و در نتیجه بجای آنکه زندگیتان بهتر شود، بیشتر در درون مرداب فرو روید.

چگونه دختری جسور باشیم
چگونه دختری جسور باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *