چگونه دلتنگی را از بین ببریم

 
helpkade
چگونه دلتنگی را از بین ببریم
چگونه دلتنگی را از بین ببریم

مبارزه با احساس تنهایی و دلتنگی بعد از جدایی بسیار سخت اسـت. چه رابطه شما دو ماه طول کشیده، چه دو سال. این احساس دلتنگی شما را دچار خسـتگی جسمي، عاطفی و ذهنی می کنـد. این امر کاملاً طبیعی اسـت و در دوران بعد از جدایی با خود مدارا کردن دارای اهميت اسـت.

حس دلتنگی و علایم افسردگی پس از جدایی غیرعادی نیسـت. بسیاری از مردم نگران انتخاب‌هایشان و اینکـه آینـده چه چیزی را برای آن‌ها بـه ارمغان مي‌آورد هسـتنـد: آیا هرگز عشق دیگری وجود خواهد داشت؟ اگر وجود دارد بـه همان انـدازه خوب خواهد بود؟ آیا هرگز کسی من را آن‌گونه کـه او درک مي‌کرد، درک خواهد کرد؟

دیگر پرسش‌هایی کـه ممکن اسـت از خود بپرسید عبارت‌انـد از: اگر تا هميشه چنین حسی داشته باشم چه؟ آیا بـهتر اسـت پیش عشق سابقم بازگردم؟ این نوع تفکرات کاملاً طبیعی هسـتنـد. اگرچه بعد از جدایی بـه دنبال تسکین فوری احساسات و تفکرات ناراحت‌کننـده بودن طبیعی اسـت، اما درواقع این دوران برای درون‌گرایی و درون انـدیشی زمان مناسبی اسـت.

از بین بردن دلتنگی و احساس ناخوشایند

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

بـه‌جای ارتباط فوری با عشق سابق خود، گامي بـه عقب بردارید و با خود صادق باشید. در مورد جدایی با او حتماً دلیلی وجود دارد. مطمئناً در این رابطه چیزهایی وجود داشته کـه شما دوسـت داشتید اما دلیلی هم برای پایان رابطه وجود دارد و این یک شکسـت نیسـت، بلکـه یک جدایی اسـت.

در همه ادوار مردم با جدایی دسـت‌وپنجه نرم مي‌کننـد. شما اولین کسی نیسـتید کـه بـه یک رابطه عاشقانه پایان مي‌دهید. دلیلی برای پایان رابطه وجود داشته و شما از این جدایی درس خواهید گرفت.

شاید اکنون نمي‌دانید علت جدایی چه بوده و عیبی هم نـدارد. نیازی نیسـت کـه بدانید. باید پذیرش خود را در این مورد بالا ببرید. شما در رونـد بـهبودی هسـتید و این بـهبودی از طریق درون‌گرایی آغاز مي‌شود. هنگامي‌کـه تفکرات منفی ماننـد چه مي‌شود اگر؟ در ذهن شما شروع مي‌شود، انـدک زمانی را صرف کنید تا خود را بـه زمان حال بازگردانید. بر روی زمان حال تمرکز کنید. امروز چه‌کاری مي‌توانید انجام دهید؟ قطعاً تمرین ذهن آگاهی مي‌توانـد در کاهش دلتنگی بعد از جدایی مفید باشد.

یک رابطه جدید را برای فرار از دلتنگی آغاز نکنید

اگرچه برای کاهش احساس دلتنگی بعد از جدایی شاید تصميم فوری برای شروع رابطه دوسـتی جدید و گذاشتن قرار ملاقات وسوسه انگیز باشد، اما این هميشه بـهترین ایده نیسـت. صرف وقت برای تأمل در مورد شروع رابطه، بـهترین روش برای خودشناسی اسـت. همچنین، این وقت گذاشتن‌ها بـه شما کمک مي‌کنـد تا در مورد انتظارات و خواسـته‌های خود برای شروع رابطه جدید بیشتر فکر کنید. این زمان تنهایی، فرصت مناسبی برای رسیدگی بـه کارهایی اسـت کـه قبل از پایان رابطه فرصت پرداختن بـه آن‌ها را نـداشتید.

دوسـتانتان ممکن اسـت شما را وادار بـه بیرون رفتن، خوش گذرانـدن و فراموش کردن عشق سابقتان کننـد. در این مورد مراقب باشید. بیرون رفتن با دوسـتان و خوش گذرانـدن خوب اسـت اما دوران بعد از جدایی مي‌توانـد شما را وارد مرحله آسیب‌پذیری سازد. ممکن اسـت تصميماتی بگیرید کـه بعداً پشیمان شوید. بـه‌علاوه شما این فرصت را بـه خود نخواهید داد کـه در مورد این رابطه تازه تمام‌شده تأمل‌کنید و آن را بسنجید و بـهبود دهید.

بجای انکار احساسات ناخوشاینـد (کـه در واقع در این دوره افزایش‌ مي‌یابنـد و مانـدگار مي‌شونـد) سعی‌کنید کـه آزادانه آنها را پذیرفته و بیان‌ کنید. بجای اینکـه از واقعیت فرار کنید، رنج‌ ببرید و سیگار بکشید و یا پرخوری‌ کنید، مي‌توانید با افرادی کـه بـه آنها اعتماد دارید حرف‌ بزنید و یا از طریق گریه‌ کردن خودتان را خالی‌کنید. ابراز غم و انـدوه باعث‌مي‌شود کـه فشار از روی شما برداشته‌ شود. هنگام دلتنگی برای عشقتان، بجای اینکـه از خودتان بپرسید کـه چه باید بکنید، سعی‌کنید بیان احساسات منفی را در اولویت قرار دهید.

احساسات خود را برای دلتنگی یادداشت کنید

با نوشتن احساسات بر روی یک کاغذ مي‌توانید خودتان را خالی‌ کنید. اگر یک دفترچه خاطرات دارید صفحاتی را بـه بیان اتفاقات و احساساتتان در مورد جدایی اختصاص‌ دهید. اگر عادت نـدارید کـه خاطراتتان را بنوسید مي‌توانید از چنـد صفحه کاغذ اسـتفاده‌ کنید و یا حتی مي‌توانید احساساتتان را در گوشیتان در قسمت یادداشت‌ها تایپ‌ کنید. همچنین‌ مي‌توانید در مورد احساسات خود نسبت بـه عشقتان بنویسید. در صورتی کـه بـه عشقتان دسـترسی‌ دارید مي‌توانید این یادداشت‌ها را برای او بفرسـتید و یا آنها را در جایی نگه‌ دارید تا بعد از عبور از این برهه آنها را دوباره بخوانید.

طبق همان حسی کـه در لحظه‌ دارید بـه کار و زنـدگی اجتماعی خود بپردازید و فراموش‌ نکنید کـه تعجیل در کارکردن و یا بالابردن روحیه تنها باعث طولانی‌شدن دوره غم و انـدوه و ناتوانی در غلبـه بر آن خواهد شد. از اجتماع و با مردم بودن دوری‌ نکنید و سعی‌کنید کـه با افراد دور و بر خود ارتباط برقرار کنید.

برای دلتنگی عشق قدیم خود را مشغول کنید

انجام برخی از فعالیت‌هایی همچون یادگیری، خوانـدن کتاب، گشتن در اینترنت و غیره و یا فعالیت‌های جسمانی از قبیل ورزش، یوگا، رفتن بـه باشگاه و این دسـته از کارها مي‌توانـد فکر و ذهن شما را بـه خود مشغول‌ کنـد. مهم‌ نیسـت کـه چه فعالیتی انجام‌ مي‌دهید بلکـه آنچه مهم‌ اسـت این اسـت کـه از انجام آن لذت‌ ببرید و شما را جذب خود کنـد. از طریق انجام چنین فعالیت‌هایی مي‌توانید بـه طور موقت افکاری همچون دلم برایش تنگ‌شده را از ذهنتان پاک‌ کرده و در عوض بـه چیزهایی جذاب و لذت‌بخش فکر کنید و بـه خودتان یادآور شوید کـه حتی مي‌توانید از تنهایی هم لذت‌ببرید.

اجازه‌نـدهید کـه زمان خالی برای کسل‌بودن و بیکاری داشته‌ باشید زیرا در چنین شرایطی افکار منفی، نگرشی بدبین، خودخوری‌های غیرضروری، خودارزیابی انتقادی و حس تنهایی بـه سراغ افراد مي‌آید. دقیقا در چنین شرایطی اسـت کـه افراد بـه دلیل دلتنگی برای عشق‌شان بـه شدت نااميد مي‌شونـد. تا حد ممکن‌ سعی‌کنید کـه زمان‌تان را پرکنید. طوری برنامه‌ریزی‌کنید کـه مجبور بـه انجام کارهای روزمره شوید اما فراموش‌نکنید کـه این فعالیت‌ها باید سرگرم‌کننـده و اجتماعی باشنـد. فهرسـتی جامع از این فعالیت‌ها و برنامه‌ای از تعهدات تهیه‌کنید. سعی‌کنید کـه کارهایی را کـه قبلا بـه همراه عشقتان انجام‌مي‌دادید الان بـه تنهایی و یا بـه همراه شخص دیگری انجام‌دهید و یا کارهایی را جایگزین این فعالیت‌ها کنید کـه ميزان رضایت‌بخشی و لذت آنها بـه همان انـدازه باشد. بـهتر اسـت طوری برنامه‌ریزی‌کنید کـه صبح کـه از خواب بیدار شدید بدانید کـه امروز قراراسـت چه کارهایی انجام‌دهید. هیچ زمانی را برای ظهور افکار تیره و تحلیل گذشته خالی نگذارید.

کارهای جدید و جذاب انجام دهید

اگر همچنان بـه این فکر‌ مي‌کنید کـه در زمان های دلتنگی برای عشقتان چه باید بکنید آخرین کار این اسـت کـه دسـت بـه انجام کارهای جدید بزنید. کارهایی را انجام‌ دهید کـه تاکنون انجام‌ نـداده‌اید حتی اگر این کارها کوچک هم باشنـد مهم‌ نیسـت. حتی‌ مي‌توانـد تغییراتی کوچک همچون تغییر مد موی سر، خرید لباس‌های تازه، تغییر دکوراسیون خانه و غیره باشد و یا فعالیت‌های جدیدی همچون نوشتن یک برنامه، جسـتجو درباره‌ی علایق جدید، آشنایی با فردی جدید، پیداکردن مکان‌های جدیدی برای رفتن، عوض‌کردن محیط اجتماعی خود و غیره را دربربگیرد. معرفی چنین ابتکار و نوآوری‌هایی بـه شما حس طراوت و اسـتقلال بیشتری مي‌دهد و موقعیت شما را در گذرانـدن و لذت از تنهایی در زمان‌هایی کـه از عشتقان جدا شده‌اید را مسـتحکم‌ مي‌کنـد.

افراد نقش مهمي در زنـدگی ما دارنـد زیرا ما با آنها در ارتباط هسـتیم. افراد زیادی وارد زنـدگی ما مي‌شونـد، مدتی در زنـدگی ما مي‌ماننـد و سپس ما را ترک‌ مي‌کننـد و هرکدام از آنها هدیه‌ای با ارزش بـه ما مي‌دهنـد. با خودتان خلوت‌ کنید و راجع بـه آنها فکر کنید و در ذهنتان نوری دور آنها بکشید. از خودتان بپرسید کـه چه چیزی بـه شما یاد داده‌انـد؟ چه لحظات شادی برای شما بـه همراه آورده‌انـد؟ چه چیزی از آنها یادگرفته‌اید؟ با مهربانی، رفعت و عشق زیاد یک نامه‌ی تشکرآميز برای آنها بنوسید و بابت آنچه بـه شما داده‌ و یا آموخته‌انـد تشکر و قدردانی‌ کنید. اگر قبلا با این افراد یک رابطه عاشقانه داشته‌اید، مي‌توانید بابت تمام لحظات خوبی کـه باهم داشتید و یا روشنایی کـه بـه شما نشان‌ داده‌انـد از آنها تشکر کنید.

اگر صرف یک رابطه دوسـتانه بوده‌ اسـت صرفا از آنها بخاطر بودنشان در زمان‌هایی کـه بـه آنها نیاز داشتید قدردانی کنید. عميقا فکرکنید و چیزهای زیبا را در مورد رابطه‌تان با افراد پیرامون خود بـه یاد بیاورید. در این جا مهم‌ترین چیز این اسـت کـه بگذارید احساساتتان خود را نشان‌داده و با شما باشنـد. بعد از گذشت مدت زمانی این احساسات فروکش خواهنـد کرد. بـه این قضیه بـه این دید نگاه‌کنید کـه باعث پیشرفت شما در ارتباطتان مي‌شود. برای اینکـه دوسـتی و رابطه‌تان رشد کنـد باید احساساتتان بـه سطح جدیدی برسد. اگر امروز دلتنگ کسی هسـتید، چشمانتان را ببنـدید و بـه او فکر کرده و عشق و نور زیادی نثار او کنید. عشق‌تان هر جا کـه باشد این عشق و محبت شما را احساس خواهد کرد.

تفکر مثبتی داشته باشید

چنانچه فردی کـه دلتنگش‌هسـتید دیگر در قید حیات نیسـت خودتان را وادارکنید تا بـه لحظات خوشی کـه با او داشتید فکر کنید. خودتان را غرق احساسات کنید زیرا کار باعث‌ مي‌شود تا لحظات شاد و خوشی کـه باهم داشتید را گرامي‌بدارید. البته این کار هیچ‌چیز را عوض‌نمي‌کنـد بلکـه تنها تحمل این جدایی را برای شما انـدکی آسان‌تر مي‌کنـد.

اگر از هم جداشده‌اید اما هنوز در یک دایره اجتماعی زنـدگی‌مي‌کنید، شهامت بخرج‌دهید و احساسات خود را کنترل‌کنید

هنگامي کـه هنوز نسبت بـه عشقتان احساس علاقه‌ دارید اما این حس بین شما دوطرفه نیسـت تحمل این وضع دشوار اسـت. فراموش‌نکنید کـه اگر عشقتان را مدام در اماکنی همچون دانشگاه و یا محیط کار مي‌بینید شاید در اوایل تحمل آن سخت باشد اما سعی‌کنید کـه تا حد ممکن برخوردی محترمانه و عادی داشته‌ باشید. رفتاری عادی از خود نشان‌دهید و اجاره‌نـدهید کـه حس انتقام و یا کینه‌جویی در شما نمایان‌ شود زیرا بروز این احساسات تنها باعث اسـتمرار درد و رنج برای هر دوی شما خواهد شد. اگر واقعا طرف مقابلتان را دوسـت‌دارید نباید دسـت بـه انتقام و تلافی بزنید. سعی‌کنید کـه احساسات خود را کنترل‌ کرده و همواره این نکته را بخاطر داشته باشید.

هنگامي کـه کسی را از دسـت‌مي‌دهید طبیعی‌اسـت کـه بـه حمایت و بودن دیگران در کنارتان نیاز دارید. البته این بـه معنای جایگزین‌ کردن کسی با عشقتان نیسـت بلکـه منظور این اسـت کـه رو بـه جلو قدم‌ بردارید و نگرشی مثبت و آزاد داشته‌ باشید. سعی‌کنید کـه افراد مثبت‌انـدیش را در اطراف خود جمع‌ کنید زیرا این کار باعث بنا بـه هر دلیلی باعث ایجاد تغییری بزرگ در زنـدگیتان مي‌شود.

با مشاور دیدار کنید

اگر بـه هر دلیلی شما و عشقتان تمایل داشتید کـه رابطه را دوباره باهم از سر بگیرید زمانی را صرف گفت‌وگو کنید اما بـه یاد داشته باشید کـه همه‌چیز بسـتگی بـه علت جدایی شما دارد. علت را بررسی‌کنید و درصورتی‌کـه نیاز بـه مشورت با یک متخصص داشتید حتما بـه روانشناس مراجعه‌ کنید و از او کمک بگیرید. مي‌توانید ابتدا خودتان مراجعه‌کنید و درصورتی‌کـه روانشناس با انجام بررسی‌های لازم تشخیص داد کـه ادامه رابطه ضرری بـه حال هیچ‌ کدامتان نـدارد دوباره ارتباطتان را شروع‌ کنید.

گاهی‌وقت‌ها تنها لازم اسـت کـه واقع‌ بین باشید و با واقعیت موجود کنار بیایید. اگرچه از درون عذاب‌ مي‌کشید اما بپذیرید کـه عشقتان رفته و باید از این مرحله گذشته و دوباره شادی را بـه زنـدگیتان برگردانید. غم و غصه‌خوردن کمکی بـه شما و اطرافیانتان نمي‌کنـد. بـه سایر افرادی کـه در زنـدگیتان هسـتنـد و دوسـتشان‌دارید فکرکنید. آنها هم بـه شما نیاز دارنـد. از زاویه‌‌ای دیگر بـه این قضیه نگاه‌کنید و بـه خودتان بگویید کـه این خودخواهی اسـت کـه در این وضعیت‌ بمانم و برای یافتن شادی دوباره تلاش‌ نکنم.

اجازه‌ نـدهید کـه ذهنتان مدام درگیر غم و انـدوه باشد. دلتنگ عشق بودن اشکالی نـدارد اما نگذارید کـه این دلتنگی شما را از پا دربیاورد. فراموش‌نکنید کـه حتی غم‌انگیزترین لحظات زنـدگی نیز مي‌گذرنـد مگر اینکـه بـه عمد تلاش‌کنید کـه تا در این وضعیت‌ بمانید. اگر دوسـت‌دارید در این حالت روحی بمانید بـهتر‌اسـت کـه بـه خودتان‌ بیایید و بـه اطرافیانتان فکر‌ کنید و اینقدر خودخواه نباشید. در واقع غم و غصه خوردن باعث ناراحتی اطرافیانتان نیز مي‌شوید. آنها بـه شما نیاز دارنـد پس سعی‌کنید قوی‌ و مثبت‌انـدیش، آزاد و واقع‌بین باشید.

برای عشق خود سوگواری کنید

عزاداری کردن برای از دسـت دادن یک زنـدگی یا جدایی از فرد موردعلاقه، بسیار طبیعی اسـت. این مراسم مي توانـد در نتیجه موارد زیر باشد:

برای از دسـت دادن همه اینها برای خود مراسم سوگواری برپا کنید. یک بار برای هميشه گریه کنید. شاید این هراس را داشته باشید کـه این حس تنهایی و تاریکی تا ابد در وجود شما باقی بمانـد؛ شاید این درد تا هميشه تازه بمانـد یا شاید نتوانید تاب بیاورید این از دسـت دادن را. اما بدانید همه این افکار قابل انتظار و کاملا طبیعی هسـتنـد. درد کشیدن برای جدایی بـه شما کمک مي کنـد تا راحت تر رابطه قدیمي و از دسـت رفته را فراموش کنید. هرچه قدر هم کـه غم و ناراحتی شما پایدار باشد، بالاخره کمرنگ مي شود و از بین مي رود.

احتمالا دیدن یادگاری‌هایش از نظر عاطفی برای شما بسیار سخت باشد. تمام یادگاری‌ها و وسایلی کـه از او دارید را در داخل یک جعبـه بگذارید و آنها را یا بـه او پس بدهید و یا دور بریزید و یا در جایی دور از چشم قراردهید. این کار تحمل دوری او را برای شما بسیار راحت‌تر مي‌کنـد. اگر چیزی از او بـه یادگار مانـده کـه برای شما بسیار عزیز اسـت و نمي‌توانید آن را از خود دورکنید در این صورت مي‌توانید آن را برای مدتی در جایی بگذارید.

اگر احساس‌مي‌کنید کـه بـه تنهایی از پس این کار برنمي‌آیید از یکی از دوسـتانتان بخواهید تا در این کار بـه شما کمک‌کنـد. بدون دیدن یادگاری‌های عشقتان بیشتر راجع بـه بازگشت بـه رونـد عادی زنـدگی احساس اعتمادبنفس‌ مي‌کنید. بـه این فکرکنید کـه اگر عکسی بزرگ از عشقتان مدام جلوی چشمانتان‌باشد چطور مي‌توانید او را فراموش‌کنید و برایش دلتنگ نباشید؟

ارتباط خود را قطع کنید

اگر مطمئن‌ هسـتید کـه رابطه بین شما بـه آخر خط رسیده‌ اسـت اما با این وجود باز با او صحبت‌ مي‌کنید و یا هرزگاهی او را مي‌بینید، بـهتر اسـت کـه بدانید این کار فراموش‌کردن او را برای شما بسیار سخت و دشوار مي‌کنـد و نمي‌توانید دلتنگش نباشید. اگر مي‌توانید بطور کامل او را نبینید حتما این کار را بکنید. در ارتباط بودن با او تنها شما را در آشفتگی و عذاب قرارمي‌دهد و هیچ کمکی بـه شما برای فراموش‌کردن عشقتان نمي‌کنـد.

بـه او زنگ‌ نزنید و پیام‌ نـدهید و ببینید کـه اوضاع چگونه پیش‌ مي‌رود. برقراری ارتباط با بود صرفا اوضاع را بدتر مي‌کنـد. اگر بـه ناچار او را در دانشگاه و یا محیط کار و یا هرجای دیگری مي‌بینید تنها بـه او سلام‌ کرده و تا حد ممکن در اطراف او نباشید. ممکن‌اسـت کـه با دیدن او احساساتتان دوباره تحریک و باعث دلتنگی شود اما بدانید کـه این دلتنگی موقتی اسـت لذا محکم‌باشید و از پس این کار بربیایید. او را از همه رسانه‌های جمعی و کانال‌ها حذف‌کنید. اگر مدام بـه عکس‌های او نگاه‌کنید نمي‌توانید او را فراموش‌کنید و دلتنگ رابطه بین خودتان خواهید شد.

بـه هر دلیلی ممکن اسـت کـه شما از عشق خود جدا شوید و قطعا یک راه پر فرار نشیب را پیش رو داریم زیرا کـه ما احساسات و عواطف داریم. خطور هر فکری در این دوران طبیعی اسـت. بعد از جدایی مهم این اسـت کـه ما بتوانیم با این داسـتان کنار بیاییم و برخورد مناسبی با این قضیه داشته باشیم کـه در آینـده ی ما تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت.

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

مطالب مرتبط :

اهميت آمادگی ذهنی، ذهن خود را تقویت کنیم

کارهایی کـه باید خودتان تنها انجام دهید، فواید خلوت و تنهایی با خود

6 احساس اصلی و ثاتیر آن در رفتار انسانها، احساسات پایه

زمانی که افراد می‌گویند دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه می‌کنند که این حس با قلب احساس می‌شود.

دلتنگی کلمه‌ای است که اغلب افراد آن را به کار می‌برند بدون آنکه معنای دقیق این واژه را بدانند، تا به حال برایتان پیش آمده است که به جای استفاده از کلمه دل از قلب استفاده کنید؟، این واژه ریشه روانشناسی دارد و افراد معنای دقیق آن را نمی دانند.

گاهی افراد پس از پشت سرگذاشتن یک زندگی شکست‌خورده و ناموفق، دلتنگ رابطه قبل می‌شوند، برای رفع این دلتنگی راهکارهایی وجود دارد که روند دلتنگی را کاهش می‌دهد.

نباید فراموش کرد تمام روزهایی که در آن خاطره داشتیم به دلیلی از دست رفته‌اند و سیاه شده‌اند، شاید در زمان و مکان مناسب به شخصی نرسیده‌اید، شاید در مورد فرد حاضر در زندگیتان اشتباه کرده‌اید و شاید هم خودتان را خوب نشناخته‌اید، اما دلیل جدایی شما هر چه که هست، باید لابه‌لای اتفاقاتی که افتاده، به دنبال خودتان بگردید و دلتنگی روزهای رفته را آرام کنید.

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

مریم فرضی روانشناس بالینی معتقد است به زبان آوردن جملاتی مانند “دلم برایش تنگ شده است و دوست داشتم تمام دنیا را از دست می‌دادم تا آن عزیز را کنارم داشتم” و یا “دلم برای گذشته‌هایم تنگ شده برای با او بودن” از فکر کردن نشات می گیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر ما از موضوعی است که در گذشته با آن رو به رو شده‌ایم، واژه دل به معنای قلب است اما دل احساسی‌تر عمل می‌کند و باعث می‌شود ما از کلمه دل استفاده کنیم.

فرضی در گفت‌وگویی در خصوص فلسفه گفتن دلم برات تنگ شده، اظهار کرد: زمانی که یک رابطه عاطفی به سرانجام نمی‌رسد و افراد شکست عشقی می‌شوند و یا از عزیزی دور می‌مانند که نسبت به او تعلق خاطر یا تعلق عاطفی دارند، از جمله‌هایی مانند دلم برایت تنگ شده، دلم برایش پر می‌زند، دلم برایش یک ذره شده است و یا دلم هوای او را کرده است، استفاده می‌کنند.

وی ادامه داد: زمانی که می‌گوییم دلم برایت تنگ شده است یعنی از عمق وجود یک خلا را تجربه می‌کنم یا با تصویر سازی ذهنی جای خالی آن عزیز را احساس می‌کنم، خاطراتش را در ذهنم مرور می‌کنم، در این لحظه دوست داریم این فرد کنارمان باشد و یا احساس تنهایی داریم، بدون آن عزیز زندگی برایمان معنا ندارد، این احساسات در واقع در مغز صورت می‌گیرد.

این روانشناس بالینی یادآور شد: علت اینکه در لحظه‌ای مشخص دلتنگ کسی می شویم، این است که در آن لحظه نیاز شدیدی به وجود آن فرد داریم و او می توانست این نیاز را برآورده کند، احساس در دل انسان وجود دارد و دل نسبت به اجزای دیگر حساس تر است.

این روانشناس بالینی با بیان اینکه معمولا احساسات خود را تعبیر و تفسیر می‌کنیم، تشریح کرد: افراد اغلب به خود می‌گویند چرا بدون آن فرد نمی توانم لذت ببرم، چرا زمان دیر گذر است، دوست داشتم آن عزیز در این شادی با من سهیم باشد، چرا وقتی من همه چیز دارم آن عزیز کنارم نیست و من احساس می‌کنم هیچ چیزی ندارم و به این صورت ذهن خود را درگیر سوالات می‌کنند.

فرضی با تاکید بر اینکه درک کردن با تفکر همراه است، عنوان کرد: احساس در لحظه رخ می‌دهد و درک کردن تنها با تفکر امکان پذیر است، وقتی به زبان می‌آورم که دلم برایش تنگ شده و دوست داشتم تمام دنیا را از دست می دادم تا آن عزیز را کنارم داشتم، یا همه چیز دارم اما عشقم کنارم نیست، نمیخواهم چیزی داشته باشم تا زمانی که آن عزیز کنارم باشد؛ این حرف‌های درونی از فکر کردن نشات می‌گیرد و نشان دهنده تعبیر و تقسیر از موضوع است که احساس دلتنگی را به وجود می‌آورد.

این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه افراد به دلایل مختلفی از واژه دل به جای قلب استفاده می‌کنند، خاطر نشان کرد: اغب افراد متوجه نمی‌شوند چرا به جای اینکه از واژه قلب استفاده کنند، واژه دل را به کار می‌برند و یا از واژه دیگری استفاده نمی‌کنند؛ کلمه قلب در فارسی به دل تعبیر می‌شود؛ می‌توان گفت که حالات روحی نظیر شادی، غم، ترس، اضطراب، تشویق و غیر آن بیشتر از هر عضو دیگری در قلب احساس می‌شود و انسان قلب را به عنوان عضو مرتبط با این حالات می‌شناسد.

فرضی با بیان اینکه انسان ها 6 هیجان اصلی را در زندگی خود تجربه می کنند، عنوان کرد: این 6 هیجان شامل شادی، خشم، ترس، اندوه، نفرت و تعجب است؛ با تجربه کردن این هیجانات، واکنش‌های فیزیولوژیکی در بدن ایجاد می‌شود، بسته به اینکه چه نوع هیجانی را تجربه می‌کنیم واکنش بدن ما نسبت به آن هیجان متفاوت است.

وی با تشریح اینکه نوع واکنش افراد در مقابل هیجاناتی که با آن روبه رو می شوند، متفاوت است؛ مطرح کرد: این واکنش‌ها می‌تواند در افراد کم یا زیاد باشد؛ مثل زمانی که فردی را خیلی دوست داریم با فکر کردن یا دیدن او ضربان قلبمان افزایش پیدا می‌کند، فشار خون بالا می‌رود و یا در مقابل گر از چیزی بترسیم ضربان قلب تند می‌زند و احساس ترس در ما به وجود می آید.

این روانشناس بالینی ادامه داد: در واقع زمانی که از چیزی می ترسیم، عرق سرد روی پیشانی ایجادمی‌شود یا در داخل معده فعل و انفعالاتی صورت می گیرد، طوری که می‌گوییم پاهایم سست شده و حتی نمی توانم حرکت کنم یا آب دهانمان خشک می‌شود، این موارد واکنش های فیزیولوژیکی است که بسته به نوع هیجانات مختلف، آن را تجربه می کنیم.

فرضی با اشاره به اینکه احساساتی که افراد تجربه می‌کنند با نیم کره راست مغز آنها در ارتباط است، گفت: وقتی حسی را احساس می‌کنیم، اتفاقاتی در مغز رخ می‌دهد که دریافت کننده این احساسات است و این فعل و انفعالات ادراک را به همراه دارد؛ زمانی که می‌گوییم من این حس را درک کردم و یا تفسیری از محیط پیرامون داریم، فرآیند احساس کردن در ما شکل گرفته است.

هیجان چیست؟

وی با اشاره به اینکه واکنش‌های فیزیولوژیکی باعث ایجاد احساسات در فرد می‌شود، اظهار کرد: وقتی واکنشی زود گذر، قطعی و غیر منتظره نسبت به یک موقعیت غیر عادی داریم خود را هیجان زده می‌بینیم؛ احساس خوشایندی که با حس ناخوشایندی همراه باشد را هیجان می‌گویند.

چرا دلتنگ می‌شویم؟

سمیرا درویشی روانشناس بالینی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص اینکه چرا دلتنگ یک فرد خاص می شویم، اظهار کرد: نیاز از عواملی است که انسان‌ها را به انجام کاری ترغیب می‌کند، دلیل اینکه در لحظه‌ای خاص دلتنگ یک شخص خاص می شویم این است که در آن لحظه احساس نیازی وجود شما را فرا گرفته است، که تنها همان شخص توانایی بر آورده کردن آن را دارد.

این روانشناس بالینی ادامه داد: احساس دلتنگی شما به دلیل نیازهایتان است؛ اگر بتوانید نیازهایتان را از راه دیگری برآورده کنید، دیگر دلتنگ نمی‌شوید و یا با آن فرد تماس برقرار نمی‌کنید.

وی ادامه داد: در حالت غم و اندوه این سینه است که تنگ می‌شود؛ در این حالت قلب تند می‌تپد، نبض به سختی می‌زند؛ قلب منشا حرکات نبض است که باعث می شود انسان احساس دلتنگی کنیم.

این روانشناس بالینی در خصوص رفع دلتنگی، اظهار کرد: مواجهه با هیجانات و حالت‌هایی که باعث ایجاد فشارهای ناشی از آسیب های ذهنی، جسمی و روحی بر شخص می‌شود، ایجاد دلتنگی می‌کند؛ با وجود اینکه تجارب دلتنگی امری شخصی محسوب می‌شود اما در همه این تجارب مراحل دلتنگی به ترتیب شامل ضربه اولیه، اندوه، نا امیدی و سرانجام پذیرش آن است که هر شخصی آن را تجربه می‌کند.

درویشی افزود: حالات هیجانی و احساسات رنج آور مانند جذرومد دریا بالا پایین می‌روند، درست در لحظه‌ای که تصور می کنید بر این احساس رنج آور غلبه کرده‌اید، شنیدن صدایی، حس کردن بویی یا مشاهده تصویری، شما را به آزردگی عاطفی بازمی‌گرداند؛ این غلیان‌ها و فروکش‌های هیجانی معمولا بین 6 ما ه تا 2 سال یا بیشتر ادامه دارد.

وی با اشاره به مراحل مواجهه با دلتنگی، گفت: مواجهه با واقعیت، ایجاد فقدان می‌کند؛ پشت سرگذاشتن خاطرات رنج آور، تحمل مجموعه‌ای کامل از هیجانات مربوط به فقدان، انطباق با تغییراتی که به علت فقدان پیش آمده و شرایط زندگی را تغییر داده است، پذیرفتن فقدان و ساماندهی دوباره زندگی از مراحل دلتنگی است که هر شخصی بسته به شرایط خود آن را تجربه می کند.

این روانشناس بالینی با بیان اینکه افراد باید هیجانات و احساسات خود را بشناسند، ادامه داد: در حالت ناامیدی شما احساس پوچی می‌کنید، دلتنگی در برابر فرد محبوبتان ممکن است غیر قابل تحمل باشد و نتوانید گریه خود را کنترل کنید، در آن صورت زندگی خود را پوچ و بی معنا می دانید؛ در برابر احساس ترس ممکن است شما هراس به خود راه بدهید بدون آنکه به علت آن واقف باشید؛ هنگام تجربه احساس خشم، ممکن است غضب شما، خودتان یا فرد محبوب از دست رفته‌ را هدف بگیرد، یا هر فرد دیگری که در اطراف شماست؛ این نوع حس باعث می‌شود در برابر باورهای معنوی خویش خشمناک شوید.

ممکن است برخی مواقع اضطراب، احساس پریشانی و آشفتگی بدون آنکه علت آن را بدانید، بر شما غلبه کند؛ زمانی که افسرده می شوید خلق، اشتها، خواب، حافظه شما مختل می‌شود، وقتی درماندگی را حس می‌کنید که امور زندگی از کنترل شما خارج شده و هیچ کاری از دست شما ساخته نباشد و قادر به کنترل احساسات خود نیستید؛ هنگام تنهایی هیچ کس نمی تواند درد شما را درک کند، تمایل دارید از دیگران و یا به طور کلی از دنیا کناره بگیرید، در مواجهه یا حس اشتیاق به شدت مشتاق دیدار فرد از دست دفته هستید، احساس می‌کنید با هیچ چیز نمی توانید این فضای خالی را پر کنید.

وی با تاکید براینکه برای کنار آمدن با دلتنگی راه حل هایی وجود دارد، تشریح کرد: واقعیت را بپذیرید، قبول کنید که رابطه شما تمام شده است و در فرصت دیگری می‌توانید شروع تازه‌ای داشته باشید؛ اجازه دهید کدورت ها از بین رود، ممکن است همه افراد در زندگی خود کارهای اشتباهی انجام دهند، نفرتی به طرف مقابل در دل نگه ندارید، اجازه بدهید تا این احساسات منفی از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید.

این روانشناس بالینی ادامه داد: به علاقمندی‌هایتان بپردازید، فرصتی را برای خود محیا کنید تا بتوانید علاقمندی‌هایتان را بشناسید؛ ارزش‌های شخصی خود را بشناسید، شاید رابطه شما به پایان رسیده باشد اما به این دلیل بازنده محسوب نمی‌شوید، تمام این مراحل را پشت سر می‌گذارید، یک لیست از توانمندی های خود تهیه کنید و بر روی آنها تمرکز کنید.

درویشی با بیان اینکه افراد برای رفع دلتنگی خود می توانند احساساتشان را با یک دوست امین یا یکی از اعضای خانواده در میان بگذارند، گفت: این فرد باید کسی باشد که خوب به حرف های شما گوش دهد، شما را قضاوت نکند و راز دار باشد؛ این فرد نباید به شما راهکار و دستور دهد، همچنین می توانید خاطره نویسی کنید و حرف هایتان را بنویسید.

وی در آخر یاد آور شد: سعی کنید کارهایی انجام دهید که به شما آرامش می‌دهد، یک کتاب خوب بخوانید، پیاده روی کنید و یا به سایر سرگرمی‌های مورد علاقه تان بپردازید، می توانید به یک موسیقی آرام بخش گوش دهید؛ یاد بگیرید چطور بهترین دوست خود باشید، با عشق و علاقه به خودتان نگاه کنید، شاید تا امروز با خودتان به تندی و سنگدلانه رفتار می کردید اما سعی کنید از این به بعد با همدردی و دلسوزی کنید.

غلام الدین محمدی

زن و فرزند من ازم جدا شده و من چه کار باید کرد

مرکز دندانپزشکی دکتر مهدی سمیعی

کلینیک دندانپزشکی مهر

مرکز زیبایی و لیزر لادن

دکتر وحید عارفی

دکتر سيد سجاد محمدی

دکتر مژگان آزادخواه

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

416 بازدید

611 بازدید

893 بازدید

606 بازدید

539 بازدید

850 بازدید

602 بازدید

14 بهمن 1399

14 بهمن 1399

14 بهمن 1399

14 بهمن 1399

14 بهمن 1399

13 بهمن 1399

13 بهمن 1399

دلتنگی حسی است که به سراغ هر کسی در هر سنی می آید ولی به طبع افراد در سنین پایین تر به سختی با این مشکل کنار می آیند و در این دوران نیاز به کمک والدین دارند.

 وسایل ارتباطی جدید، حل مشکل را آسانتر کرده اند. می توانید روزهای اول، سه بار در روز تلفنی صحبت کنید و یا از وسایل جدید ارتباطی برای تماس مداوم کمک بگیرید.

برای بچه های امروزی هم دور شدن از این دنیای آرام آسان نیست. اگر شما هم نگران جدایی فرزندتان هستید، ما به شما کمک می کنیم تا با این شرایط کنار بیایید.

برای دختری که جز محیط خانه و مدرسه، جایی را نمی شناخته و برای پسری که تنها فاصله اش با خانه، چند ساعت فوتبال بازی کردن بوده، جدا شدن از خانه کار ساده ای نیست. به همین دلیل روانشناسان می گویند بچه ها را قبل از آنکه به 18 سالگی برسند، باید آرام آرام از خانه و دلبستگی هایش جدا کنید و به آنها قدرت ایستادن روی پاهایشان را بدهید.

برای خانواده ها جدا شدن از فرزندی که اگرچه به 20 سالگی نزدیک می شود اما هنوز دوره نوجوانی اش را پشت سر نگذاشته کار ساده ای نیست. برای بچه های امروزی هم دور شدن از این دنیای آرام آسان نیست. اگر شما هم نگران جدایی فرزندتان هستید، ما به شما کمک می کنیم تا با این شرایط کنار بیایید.

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

 اگر فرزند کوچک ترتان دلتنگ شده …

اگر قرار است فرزند بزرگتان از خانواده جدا شود، باید فرزندان دیگر را آرام آرام با این شرایط تازه آشنا کنید و با جدایی ناگهانی آنها را آشفته نکنید. قبل از آنکه فرزند بزرگتان از خانه برود، می توانید گاهی او را به بهانه مسافرت های مدرسه ای و دوستانه از خانه دور کنید و یا فرزند کوچکتان را با چنین برنامه هایی، به تنهایی عادت دهید.

 از متخصص کمک بگیرید

اگر دلتنگی و اضطراب فرزند کوچکتان مهارناپذیر بود با از کمک روانشناس و یا روانپزشک برای آرام کردنش استفاده کنید. در صورت مشاهده این علائم، باید نسبت به آرامش فرزندتان تردید کنید. اگر علائم شدید ناراحتی، بیقراری و یا نبود تمرکز را دیدید. نمی توانید از فرزند کوچکتان انتظارتداشته باشید که تنها با گذشت زمان این بحران را پشت سر بگذارد.

 

بگویید اوضاع از چه قرار است

شرایط را برای فرزند کوچکتان توضیح دهید. به او بگویید که خواهر یا برادر بزرگتر وارد مرحله تازه ای از زندگی و رشد خود شده است و تو هم در آینده چنین شرایطی را تجربه خواهی کرد. از این راه، هم فهم شرایط جدید برای او آسانتر می شود و هم برای اتفاقی که در آینده خودش باید آن را تجربه کند آماده تر می شود.

 

بگذارید هر شب تلفن بزند

بچه های کوچکتر دشوارتر از بزرگترها با شرایط تازه کنار می آیند. اگر فرزند شما به خواهر یا برادر بزرگترش وابسته باشد، نمی توانید انتظار داشته باشید که یک شبه از او جدا شود. پس رشته رابطه را قطع نکنید و لااقل در شب ها و یا هفته های اول، با کمک تلفن و اینترنت، ارتباط او و فرزند بزرگترتان را نزدیکتر کنید.

 

سوال هایش را بی پاسخ نگذارید

گاهی نه تنها دلبستگی زیاد که نگرانی از شرایط خواهر یا برادر بزرگتر، کوچکترها را بسیار آشفته می کند. بد نیست هنگام همراهی فرزند بزرگتر تا خوابگاه، خواهر یا برادر کوچکترش را هم با خود ببرید تا محیط را ببیند و نسبت به شرایطی که فرزند دیگر قرار است در آن زندگی کند، اطمینان پیدا کند. این مسئله باعث می شود فرزندان کوچکتر کمتر درباره امنیت و راحتی خواهر و برادرانشان نگران شوند.

 

نشانه های پنهان را جدی بگیرید

همانطور که پیش از این گفتیم، اگر سن فرزندی که در خانه مانده پایین باشد، تفاوتی میان واکنش های دختر و پسر وجود ندارد. اما هر چه سن بالاتر برود، شما برای تشخیص مشکلات فرزند پسر به دقت بیشتری نیاز دارید. اگر پسر کوچکتر شما، بعد از تنها شدن در خانه چنین حالات و رفتارهایی را بروز می دهد، دلتنگی اش را جدی تر بگیرید.

 

یادتان نرود که شما تنها نباید منتظر دیدن علائم ظاهری و آشکار باشید، بلکه بعضی از رفتارها و حالت های او به طور غیرمستقیم، شما را به سمت احوال واقعی فرزندتان هدایت می کند؛ به عنوان مثال اگر نشانه های زیر را در او دیدید، با دقت بیشتری مراقب احساست او باشید و در صورت نیاز حتی با کارشناسان مشورت کنید:

– مدام مشغول فیلم و سریال دیدن است، در حالی که قبلا تا این اندازه سراغ تماشای فیلم نمی رفته؟

– بیش از قبل خودش را ساعت ها با بازی های رایانه ای سرگرم می کند؟

– تغییرات واضحی در رفتار و خلق خویش ایجاد شده است؛ برای مثال بیش از قبل تندخو، آرام، مضطرب و یا … شده؟

– از سر دلتنگی مدام گریه می کند و یا بهانه های مختلف می گیرد؟

 

اگر فرزندتان بیقراری می کند …

اگر کار از کار گذشته و شما با مراقبت های بیش از حد، جدایی را برای فرزندتان سخت کرده اید، می توانید از این راه ها برای آرام کردن فرزندتان کمک بگیرید.

 

به خودتان و او زمان بدهید

عجیب نیست اگر فرزندتان به محض دور شدن از خانه دچار اضطراب شود اما اگر مراحل رشد را به خوبی طی کرده و مهارت تطابق با شرایط تازه را به دست آورده باشد. احتمالا بعد از گذشت چند روز حال بهتری پیدا می کند و اضطرابش کمتر می شود. پس قبل از قضاوت درباره حالش، چند روز و یا چند هفته شاهد رفتارها و حالاتش باشید، تا نسبت به آرامش و یا بی تابی او مطمئن شوید.

 

مراقب باشید بی تابی طولانی نشود

اگر بعد از گذراندن چند روز دور از خانه، فرزند شما احساس کرد شرایط بهتری پیدا نکرد و توان تطابق با محیط را ندارد، بیشتر مراقب باشید. طولانی شدن این حالا ممکن است تاثیر مخربی بر روان فرزند شما بگذارد. پس اگر تغییرات خلقی شدیدی در او مشاهده می کنید، از یک روانپزشک کمک بگیرید.

 

او را یکدفعه تنها نگذارید

همراهی با نوجوانی که قرار است به دنیای بزرگسالی وارد شود، اضطرابش را کم می کندو قدرت تطابقش را با محیط بالا می برد.

 

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

چراغ های رابطه را روشن کنید

وسایل ارتباطی جدید، حل مشکل را آسانتر کرده اند. می توانید روزهای اول، سه بار در روز تلفنی صحبت کنید و یا از وسایل جدید ارتباطی برای تماس مداوم کمک بگیرید.

 

مراقب دلتنگی پسرها باشید

اگرچه واکنش روانی پسر و دخترها در سال های کودکی تفاوت زیادی با هم ندارد اما در سال های نوجوانی و جوانی، فرهنگ باعث به وجود آمدن تفاوت هایی بین آنها می شود. ممکن است در خانواده ها، گریه دخترها و بیان اضطرابشان راحت تر پذیرفته شود اما پسرها به روش دیگری به مشکل واکنش نشان می دهند. اگر پسرتان این علائم را از خود بروز می دهد، دلتنگی اش را جدی بگیرید:

– بد خلق شده و زود از کوره در می رود و یا کم خواب شده است؟

– تمرکزش کم شده ونگران موفقیت تحصیلی اش هستید؟

 

اگر فرزند شما دانشجوی آینده است…

وقتی نوزاد به دنیا می آید، به اطرافیانش به شدت وابسته است؛ چرا که حیاتش به آنها وابسته است. اما هر چه بزرگتر می شود، وابستگی ها هم کمتر می شوند. فرزند شما هنگام وارد شدن به دوره دبیرستان، نباید اضطراب جدایی بالایی داشته باشد. درست است که مادر و پدر و در درجه بعدی دیگر اعضای خانواده، منابع اول مراقبتی هستندو جدا شدن از آنها ممکن است فرد را دچار اضطراب کند؛ اما اگر فرزند شما مراحل رشد را به خوبی طی کند، رفتن از خانه و وارد شدن به محیط خوابگاه برای او سخت نخواهد بود. گرچه مسلما چنین جدایی هم برای شما و هم او ناراحت کننده است اما نباید زندگی طبیعی شما را مختل کند. اگر شما و فرزندتان تا رسیدن به چنین روزی چند سال فاصله دارید، می توانید با کمک این راه ها، آسیب بعد از دور شدن از یکدیگر را کمتر کنید:

 

فرزندتان را در پر قو بار نیاورید

آنقدر از فرزندتان حمایت نکنید که توانایی محافظت از خودش را یاد نگیرد. محافظت بیش از حد از فرزندان، مانع شکل گرفتن شخصیت مستقل در آنها می شود. پس اجازه دهید توانایی مراقبت از خودش را به دست بیاورد و در عین حال، بدون دخالت مستقیم، او را در مقابل آسیب های احتمالی حفظ کنید. فرزند شما تا آنجا که می تواند، باید احتیاجات خود را برطرف کند و تنها در مواردی از شما کمک بگیرد که به خاطر محدودیت ها و یا شرایط خاصش، در برطرف کردن یک نیاز با مشکل مواجه است. نمی گوییم با زجر دادن کودکتان، او را مقاوم کنید، بلکه تنها در مورد خطرهای مراقبت غیرضروری و افراطی به شما هشدار می دهیم.

 

آرام آرام فاصله بگیرید

قرار نیست فرزندتان را رها کنید اما یا بالاتر رفتن سنش، دامه مراقبت ها و نظارت های مستقیم شما باید هر روز کمتر شود. پس همانطور که برای کودک 10 ساله تان مادری می کنید، از فرزند 15 ساله خود مراقبت نکنید. فرزند شما با رسیدن به دوره نوجوانی، بایدتکیه کمتری به شما داشته باشد و از اینکه هنگام مواجهه با بحران ها و مشکلات کمتر از قبل از شما کمک بگیرد، نترسد.

 

به جای سرزنش، توضیح دهید

به کودک تان مسئولیت پذیری را یاد دهید. هنگامی که اشتباه می کند، او را سرزنش نکنید بلکه برایش دلیل شکست خوردن واشتباهش را توضیح دهید. در عین حال، به او نشان دهید که مسئول رفتارهایش است و قرار نیست به خاطر برخوردار بدن از حمایت دیگران، با بی مسئولیتی دردسر درست کند.

 

بچه ها را در خانه حبس نکنید

زمانی که فرزند شما شما 17، 18 ساله می شود، باید توان تحمل جدایی و دور شدن از خانه را داشته باشد. شما می توانیدمقدمات این موضوع را از سال های قبل، یعنی زمان مدرسه آماده کنید. اردو رفتن یکی از راه های مناسب برای طی کردن این سیر تکاملی است.

 

اگر حال خودتان خوش نیست

سندرم آشیانه خالی که یکی از بحران های زندگی پدر و مادرهاست، بیشتر متعلق به دوره پیری است که بچه ها یکی یکی از خانه می روند و احتمالا یکی از زوج ها هم از دنیا می رود و دیگری با وجودبالا بودن سن، تنها می ماند. اما درباره پدر و مادرهای جوان تری که فرزندشان به خاطر ادامه تحصیل آنها را ترک کرده، اگرچه با سندرم آشیانه خالی روبرو نیستند اما باز هم به مراقبت و هوشیاری برای کنار آمدن با دلتنگی هایشان نیاز دارند. تحمل دور شدن فرزند از خانه برای والدین آسان نیست.

 

بشنوید و باور نکنید

تصور نکنید سکوت آدم ها به معنی بی احساس بودنشان است و انتظار نداشته باشید اعضای خانواده مثل هم رفتار کنند. وقتی مادر ممکن است با گریه های خود به این مشکل واکنش نشان دهد، پدر می تواند با انکار اهمیت موضوع به آن واکنش نشان دهد و برای مثال بگوید او دیگر بزرگ شده و حالا برای مستقل تر شدن، باید از ما دور بماند. در بعضی مواقع پدرها سعی می کنند از فرزندانشان فاصله بگیرند و برای مستقل تر شدن، او را به حال خود رها می کنند. این موضوع می تواند حال فرزندشان را از قبل هم بدتر کند.

 

در مورد حس تان حرف بزنید

اعضای خانواده می توانند دلتنگی ها و نگرانی هایشان را با هم تقسیم کنند و به جای انکار این احساسات، به دیگری هم بگویندکه اتفاق مهمی افتاده است؛ برای مثال پدر می تواند به فرزند دیگر بگوید بلکه من هم مثل تو ناراحتم و برای صحبت کردن در مورد این دلتنگی و شرایط تازه، اعضای خانواده را دور هم جمع کند.

 

حس تان را پنهان نکنید

در خانواده از نشان دادن احساسات خجالت نکشید و به جای پنهان کردن. آنها را بروز دهید. این کار درصد بالایی از مشکلات را کم می کند. پنهان کردن احساسات باعث ایجاد اضطراب ثانویه می شود. دلیلی ندارد اعضای خانواده در اتاق شان گریه کنند ولی بیرون از اتاق لبخند بزنند. بلکه می توانند با نشان دادن احساس واقعی شان به یکدیگر و با حمایت هم، بر این شرایط غلبه کنند.

 

زمان را از دست ندهید

مراقب طولانی شدن دلتنگی ها باشید. اگر به مرور زمان این حالات در هر یک از اعضای خانواده کمتر می شود، به متخصص مراجعه کنید. طولانی تر شدن این دلتنگی ها، می تواند مشکلات دیگری را به همراه بیاورد که درمانشان ساده نیست. پس اگر بیشتر از چند هفته، علائم شدید دلتنگی و بیقراری طول کشید، به روانپزشک مراجعه کنید.

 

خودتان را مدیریت کنید

درست است که نزدیک بودن ارتباط شما و فرزندتان بخش مهمی از مشکل را آسان می کند، اما حال و هوای شما هم در این مورد نقش بسیار مهمی دارد. اگر خود شما سطح اضطراب بالایی داشته باشید. قطعا نمی توانید کمکی به فرزندتان بکنید. نوجوانانی که والدین مضطرب دارند، گاهی برای جلوگیری از نگرانی های تازه، مشکلات و احساساتشان را از آنها پنهان می کنند. پس سعی کنید هیجانات تان را مدیریت کنید و با بالاتر بردن توان حل مسئله در خودتان، به فرزندتان هم دلگرمی می دهید.

پس از جدایی و ترک “عشق زندگی‌تان” در درون شما احساسات منفی شروع به انباشته‌شدن ‌می‌کند. بدترین احساس بعد از جدایی دلتنگی برای عشقتان است. در این برهه‌ی زمانی، علاقه‌ای به ادامه زندگی ندارید و دوست‌دارید که تنها باشید. بقدری نسبت به جامعه احساس دلتنگی و بیگانگی می‌کنید که دیگر حاضر به جواب‌دادن تماس‌های تلفنی و یا رفتن به سر قرار نیستید و فکرمی‌کنید که دنیا به آخر رسیده ‌است.

این نوع افسردگی بسیار دردناک است. در واقع این دلتنگی بقدری دردناک است که دوست‌دارید تا آخر عمر در سوراخی قایم‌شوید و کسی را نبینید. در این دنیا، هر روز تعداد زیادی از افراد از یکدیگر جدا می‌شوند و دچار دلتنگی بعد از جدایی می‌گردند. عاشق‌شدن بسیار آسان است اما حفظ این رابطه به مراتب سخت‌تر از عاشق‌شدن است. اگر می‌خواهید که به روند عادی زندگی‌ بازگردید باید احساسات و عواطف خود را کنترل‌ کنید. در ادامه به نکاتی موثر اشاره‌ می‌کنیم که می‌توانید هنگامی که دلتنگ کسی شدید از آن‌ها استفاده‌ کنید:

 

فهرست مطالب

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

بجای انکار احساسات ناخوشایند (که در واقع در این دوره افزایش‌ می‌یابند و ماندگار می‌شوند) سعی‌کنید که آزادانه آنها را پذیرفته و بیان‌ کنید. بجای اینکه از واقعیت فرار کنید، رنج‌ ببرید و سیگار بکشید و یا پرخوری‌ کنید، می‌توانید با افرادی که به آنها اعتماد دارید حرف‌ بزنید و یا از طریق گریه‌ کردن خودتان را خالی‌کنید. ابراز غم و اندوه باعث‌می‌شود که فشار از روی شما برداشته‌ شود. هنگام دلتنگی برای عشقتان، بجای اینکه از خودتان بپرسید که چه باید بکنید، سعی‌کنید بیان احساسات منفی را در اولویت قرار دهید.

با نوشتن احساسات بر روی یک کاغذ می‌توانید خودتان را خالی‌ کنید. اگر یک دفترچه خاطرات دارید صفحاتی را به بیان اتفاقات و احساساتتان در مورد جدایی اختصاص‌ دهید. اگر عادت ندارید که خاطراتتان را بنوسید می‌توانید از چند صفحه کاغذ استفاده‌ کنید و یا حتی می‌توانید احساساتتان را در گوشیتان در قسمت یادداشت‌ها تایپ‌ کنید. همچنین‌ می‌توانید در مورد احساسات خود نسبت به عشقتان بنویسید. در صورتی که به عشقتان دسترسی‌ دارید می‌توانید این یادداشت‌ها را برای او بفرستید و یا آنها را در جایی نگه‌ دارید تا بعد از عبور از این برهه آنها را دوباره بخوانید.

طبق همان حسی که در لحظه‌ دارید به کار و زندگی اجتماعی خود بپردازید و فراموش‌ نکنید که تعجیل در کارکردن و یا بالابردن روحیه تنها باعث طولانی‌شدن دوره غم و اندوه و ناتوانی در غلبه بر آن خواهد شد. از اجتماع و با مردم بودن دوری‌ نکنید و سعی‌کنید که با افراد دور و بر خود ارتباط برقرار کنید.

انجام برخی از فعالیت‌هایی همچون یادگیری، خواندن کتاب، گشتن در اینترنت و غیره و یا فعالیت‌های جسمانی از قبیل ورزش، یوگا، رفتن به باشگاه و این دسته از کارها می‌تواند فکر و ذهن شما را به خود مشغول‌ کند. مهم‌ نیست که چه فعالیتی انجام‌ می‌دهید بلکه آنچه مهم‌ است این است که از انجام آن لذت‌ ببرید و شما را جذب خود کند. از طریق انجام چنین فعالیت‌هایی می‌توانید به طور موقت افکاری همچون “دلم برایش تنگ‌شده” را از ذهنتان پاک‌ کرده و در عوض به چیزهایی جذاب و لذت‌بخش فکر کنید و به خودتان یادآور شوید که حتی می‌توانید از تنهایی هم لذت‌ببرید.

اجازه‌ندهید که زمان خالی برای کسل‌بودن و بیکاری داشته‌ باشید زیرا در چنین شرایطی افکار منفی، نگرشی بدبین، خودخوری‌های غیرضروری، خودارزیابی انتقادی و حس تنهایی به سراغ افراد می‌آید. دقیقا در چنین شرایطی است که افراد به دلیل دلتنگی برای عشق‌شان به شدت ناامید می‌شوند. تا حد ممکن‌ سعی‌کنید که زمان‌تان را پرکنید. طوری برنامه‌ریزی‌کنید که مجبور به انجام کارهای روزمره شوید اما فراموش‌نکنید که این فعالیت‌ها باید سرگرم‌کننده و اجتماعی باشند. فهرستی جامع از این فعالیت‌ها و برنامه‌ای از تعهدات تهیه‌کنید. سعی‌کنید که کارهایی را که قبلا به همراه عشقتان انجام‌می‌دادید الان به تنهایی و یا به همراه شخص دیگری انجام‌دهید و یا کارهایی را جایگزین این فعالیت‌ها کنید که میزان رضایت‌بخشی و لذت آنها به همان اندازه باشد. بهتر است طوری برنامه‌ریزی‌کنید که صبح که از خواب بیدار شدید بدانید که امروز قراراست چه کارهایی انجام‌دهید. هیچ زمانی را برای ظهور افکار تیره و تحلیل گذشته خالی نگذارید.

اگر همچنان به این فکر‌ می‌کنید که در زمان های دلتنگی برای عشقتان چه باید بکنید آخرین کار این است که دست به انجام کارهای جدید بزنید. کارهایی را انجام‌ دهید که تاکنون انجام‌ نداده‌اید حتی اگر این کارها کوچک هم باشند مهم‌ نیست. حتی‌ می‌تواند تغییراتی کوچک همچون تغییر مد موی سر، خرید لباس‌های تازه، تغییر دکوراسیون خانه و غیره باشد و یا فعالیت‌های جدیدی همچون نوشتن یک برنامه، جستجو درباره‌ی علایق جدید، آشنایی با فردی جدید، پیداکردن مکان‌های جدیدی برای رفتن، عوض‌کردن محیط اجتماعی خود و غیره را دربربگیرد. معرفی چنین ابتکار و نوآوری‌هایی به شما حس طراوت و استقلال بیشتری می‌دهد و موقعیت شما را در گذراندن و لذت از تنهایی در زمان‌هایی که از عشتقان جدا شده‌اید را مستحکم‌ می‌کند.

افراد نقش مهمی در زندگی ما دارند زیرا ما با آنها در ارتباط هستیم. افراد زیادی وارد زندگی ما می‌شوند، مدتی در زندگی ما می‌مانند و سپس ما را ترک‌ می‌کنند و هرکدام از آنها هدیه‌ای با ارزش به ما می‌دهند. با خودتان خلوت‌ کنید و راجع به آنها فکر کنید و در ذهنتان نوری دور آنها بکشید. از خودتان بپرسید که چه چیزی به شما یاد داده‌اند؟ چه لحظات شادی برای شما به همراه آورده‌اند؟ چه چیزی از آنها یادگرفته‌اید؟ با مهربانی، رفعت و عشق زیاد یک نامه‌ی تشکرآمیز برای آنها بنوسید و بابت آنچه به شما داده‌ و یا آموخته‌اند تشکر و قدردانی‌ کنید. اگر قبلا با این افراد یک رابطه عاشقانه داشته‌اید، می‌توانید بابت تمام لحظات خوبی که باهم داشتید و یا روشنایی که به شما نشان‌ داده‌اند از آنها تشکر کنید.

اگر صرف یک رابطه دوستانه بوده‌ است صرفا از آنها بخاطر بودنشان در زمان‌هایی که به آنها نیاز داشتید قدردانی کنید. عمیقا فکرکنید و چیزهای زیبا را در مورد رابطه‌تان با افراد پیرامون خود به یاد بیاورید. در این جا مهم‌ترین چیز این است که بگذارید احساساتتان خود را نشان‌داده و با شما باشند. بعد از گذشت مدت زمانی این احساسات فروکش خواهند کرد. به این قضیه به این دید نگاه‌کنید که باعث پیشرفت شما در ارتباطتان می‌شود. برای اینکه دوستی و رابطه‌تان رشد کند باید احساساتتان به سطح جدیدی برسد. اگر امروز دلتنگ کسی هستید، چشمانتان را ببندید و به او فکر کرده و عشق و نور زیادی نثار او کنید. عشق‌تان هر جا که باشد این عشق و محبت شما را احساس خواهد کرد.

چنانچه فردی که دلتنگش‌هستید دیگر در قید حیات نیست خودتان را وادارکنید تا به لحظات خوشی که با او داشتید فکر کنید. خودتان را غرق احساسات کنید زیرا کار باعث‌ می‌شود تا لحظات شاد و خوشی که باهم داشتید را گرامی‌بدارید. البته این کار هیچ‌چیز را عوض‌نمی‌کند بلکه تنها تحمل این جدایی را برای شما اندکی آسان‌تر می‌کند.

هنگامی که هنوز نسبت به عشقتان احساس علاقه‌ دارید اما این حس بین شما دوطرفه نیست تحمل این وضع دشوار است. فراموش‌نکنید که اگر عشقتان را مدام در اماکنی همچون دانشگاه و یا محیط کار می‌بینید شاید در اوایل تحمل آن سخت باشد اما سعی‌کنید که تا حد ممکن برخوردی محترمانه و عادی داشته‌ باشید. رفتاری عادی از خود نشان‌دهید و اجاره‌ندهید که حس انتقام و یا کینه‌جویی در شما نمایان‌ شود زیرا بروز این احساسات تنها باعث استمرار درد و رنج برای هر دوی شما خواهد شد. اگر واقعا طرف مقابلتان را دوست‌دارید نباید دست به انتقام و تلافی بزنید. سعی‌کنید که احساسات خود را کنترل‌ کرده و همواره این نکته را بخاطر داشته باشید.

هنگامی که کسی را از دست‌می‌دهید طبیعی‌است که به حمایت و بودن دیگران در کنارتان نیاز دارید. البته این به معنای جایگزین‌ کردن کسی با عشقتان نیست بلکه منظور این است که رو به جلو قدم‌ بردارید و نگرشی مثبت و آزاد داشته‌ باشید. سعی‌کنید که افراد مثبت‌اندیش را در اطراف خود جمع‌ کنید زیرا این کار باعث بنا به هر دلیلی باعث ایجاد تغییری بزرگ در زندگیتان می‌شود.

اگر به هر دلیلی شما و عشقتان تمایل داشتید که رابطه را دوباره باهم از سر بگیرید زمانی را صرف گفت‌وگو کنید اما به یاد داشته باشید که همه‌چیز بستگی به علت جدایی شما دارد. علت را بررسی‌کنید و درصورتی‌که نیاز به مشورت با یک متخصص داشتید حتما به روانشناس مراجعه‌ کنید و از او کمک بگیرید. می‌توانید ابتدا خودتان مراجعه‌کنید و درصورتی‌که روانشناس با انجام بررسی‌های لازم تشخیص داد که ادامه رابطه ضرری به حال هیچ‌ کدامتان ندارد دوباره ارتباطتان را شروع‌ کنید.

رادیو عشق دوره آنلاین بازگرداندن عشق و ازدواج را برای آن دسته از افرادی برگزار‌می‌کند که می‌خواهند رابطه خود را دوباره با هم از سر بگیرند اما نمی‌دانند چطور باید این کار را انجام‌دهند. از طریق این دوره می‌توانید با استفاده از روش‌های روانشناسی رابطه از دست رفته را ترمیم و دوباره بازسازی‌کنید.

کارشناسان ما در رادیو عشق آماده پاسخ‌گویی به سوالات شما در مورد بسته آموزش و مشاوره بازگرداندن عشق و ازدواج، هستند. برای این منظور می‌توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید و یا در  تلگرام و واتساپ (09035714068) پیام دهید.

گاهی‌وقت‌ها تنها لازم است که واقع‌ بین باشید و با واقعیت موجود کنار بیایید. اگرچه از درون عذاب‌ می‌کشید اما بپذیرید که عشقتان رفته و باید از این مرحله گذشته و دوباره شادی را به زندگیتان برگردانید. غم و غصه‌خوردن کمکی به شما و اطرافیانتان نمی‌کند. به سایر افرادی که در زندگیتان هستند و دوستشان‌دارید فکرکنید. آنها هم به شما نیاز دارند. از زاویه‌‌ای دیگر به این قضیه نگاه‌کنید و به خودتان بگویید که این خودخواهی است که در این وضعیت‌ بمانم و برای یافتن شادی دوباره تلاش‌ نکنم.

اجازه‌ ندهید که ذهنتان مدام درگیر غم و اندوه باشد. دلتنگ عشق بودن اشکالی ندارد اما نگذارید که این دلتنگی شما را از پا دربیاورد. فراموش‌نکنید که حتی غم‌انگیزترین لحظات زندگی نیز می‌گذرند مگر اینکه به عمد تلاش‌کنید که تا در این وضعیت‌ بمانید. اگر دوست‌دارید در این حالت روحی بمانید بهتر‌است که به خودتان‌ بیایید و به اطرافیانتان فکر‌ کنید و اینقدر خودخواه نباشید. در واقع غم و غصه خوردن باعث ناراحتی اطرافیانتان نیز می‌شوید. آنها به شما نیاز دارند پس سعی‌کنید قوی‌ و مثبت‌اندیش، آزاد و واقع‌بین باشید.

احتمالا دیدن یادگاری‌هایش از نظر عاطفی برای شما بسیار سخت باشد. تمام یادگاری‌ها و وسایلی که از او دارید را در داخل یک جعبه بگذارید و آنها را یا به او پس بدهید و یا دور بریزید و یا در جایی دور از چشم قراردهید. این کار تحمل دوری او را برای شما بسیار راحت‌تر می‌کند. اگر چیزی از او به یادگار مانده که برای شما بسیار عزیز است و نمی‌توانید آن را از خود دورکنید در این صورت می‌توانید آن را برای مدتی در جایی بگذارید. اگر احساس‌می‌کنید که به تنهایی از پس این کار برنمی‌آیید از یکی از دوستانتان بخواهید تا در این کار به شما کمک‌کند. بدون دیدن یادگاری‌های عشقتان بیشتر راجع به بازگشت به روند عادی زندگی احساس اعتمادبنفس‌ می‌کنید. به این فکرکنید که اگر عکسی بزرگ از عشقتان مدام جلوی چشمانتان‌باشد چطور می‌توانید او را فراموش‌کنید و برایش دلتنگ نباشید؟

اگر مطمئن‌ هستید که رابطه بین شما به آخر خط رسیده‌ است اما با این وجود باز با او صحبت‌ می‌کنید و یا هرزگاهی او را می‌بینید، بهتر است که بدانید این کار فراموش‌کردن او را برای شما بسیار سخت و دشوار می‌کند و نمی‌توانید دلتنگش نباشید. اگر می‌توانید بطور کامل او را نبینید حتما این کار را بکنید. در ارتباط بودن با او تنها شما را در آشفتگی و عذاب قرارمی‌دهد و هیچ کمکی به شما برای فراموش‌کردن عشقتان نمی‌کند.

به او زنگ‌ نزنید و پیام‌ ندهید و ببینید که اوضاع چگونه پیش‌ می‌رود. برقراری ارتباط با بود صرفا اوضاع را بدتر می‌کند. اگر به ناچار او را در دانشگاه و یا محیط کار و یا هرجای دیگری می‌بینید تنها به او سلام‌ کرده و تا حد ممکن در اطراف او نباشید. ممکن‌است که با دیدن او احساساتتان دوباره تحریک و باعث دلتنگی شود اما بدانید که این دلتنگی موقتی است لذا محکم‌باشید و از پس این کار بربیایید. او را از همه رسانه‌های جمعی و کانال‌ها حذف‌کنید. اگر مدام به عکس‌های او نگاه‌کنید نمی‌توانید او را فراموش‌کنید و دلتنگ رابطه بین خودتان خواهید شد.

یکی از سخت‌ترین احساساتی که بعد از جدایی دختر و پسر را آزار می‌دهد، احساس دلتنگی برای کسی است که با او خاطرات بسیاری داشته‌اید. اما در این شرایط چه چیزی به نفع شما است؟ فراموش‌کردن او با وجود همه سختی‌هایی که دارد یا بازگشت به رابطه؟

اگر قصد بازگشت به رابطه را دارید حتما به یاد داشته باشید که بهتر است با یک روانشناس متخصص صحبت‌کنید، او با بررسی علت جدایی به شما می‌گوید که آیا شروع دوباره رابطه کار درستی است یا خیر. اگر بنا بر تشخیص روانشناس شما شروع مجدد رابطه به صلاح هیچ‌کدامتان نبود پیشنهاد‌ می‌کنیم که حتما راهکارهای این مقاله را مدنظر قرار دهید.

هیجانات خود را بپذیرید و آن‌ها را بیان‌کنید. می‌توانید احساسات خود را یادداشت‌کنید تا کمی از بار هیجانات شما کاسته‌شود. از خانه بیرون‌ بروید و به انجام کارهای روزانه خود بپردازید.

سعی کنید فعالیت‌هایی را انجام‌دهید که برای شما جذاب‌ باشند و حواس شما را از فکرکردن به گذشته پرت‌کنند مثلا فیلم موردعلاقه‌تان را ببینید یا کتاب بخوانید و موزیک گوش‌کنید.

اجازه‌ندهید که زمان زیادی را در طول روز بیکار باشید، زیرا باعث می‌شود زیاد به خاطراتتان فکر‌کنید. شروع به انجام کار جدیدی کنید که کمی برای شما متنوع است.

عواطف و احساسات خود را بپذیرید و از آن‌ها قدردانی‌کنید. مثبت فکر‌کنید.

اگر در محل کار یا دانشگاه او را می‌بینید کاملا محترمانه برخورد‌کنید. سعی‌کنید از لاک تنهایی بیرون‌بیایید و زمانی را با دوستانتان بگذرانید. سعی‌کنید با واقعیت کنار آمده و زمان خود را با دیگر عزیزانتان که قطعاً به شما احتیاج‌دارند بگذرانید. هر زمان که آمادگی داشتید یادگاری‌هایش را از خود جدا‌کنید. با او تماس نداشته باشید و اگر در محل کار او را دیدید فقط با یک سلام و خداحافظی محترمانه با او برخورد‌کنید.

 

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

62 بازدید

94 بازدید

329 بازدید

349 بازدید

289 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام وقت بخیر بعد از پایان یک رابطه خوب از طرف مقابل چند وقت بهتره هیچ خبری حتی اینستاگرام از من نبینه الان ۵ روزه من هیچ فعالیتی کلا ندارم فکر می‌کنید چند وقت باید باشه که فراموش هم نشم🙏

سلام دوست گرامی سوال شما کلی است و نیاز به بررسی و ارزیابی جامع‌تری وجود دارد. سن شما و طرف مقابل، چگونگی آشنایی، بررسی کیفیت رابطه، مدت زمان آن، علت اتمام رابطه و…باید به صورت کامل بررسی شود تا بدانیم در حال حاضر شما در چه وضعیتی قرار گرفتید. فاصله گرفتن در فضای مجازی و نداشتن فعالیت، در ابتدا برای شما سخت خواهد بود اما به مرور زمان باید به روال عادی زندگی خود برگردید و سعی کنید مانند سابق فعالیت خود را ادامه دهید. نکته مهم اینجاست که هدف شما از فعالیت نکردن چه چیزی باشد. برای دریافت راهنمایی بیشتر و ارزیابی رابطه‌تان می‌توانید از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام عصرتون بخیر راستش من یکی از بهترین رابطه ها رو داشتم. همه چیزم خیلی عالی بود. همدیگرو دوس داشتیم… درک میکردیم… مدام همو میدیدیم … ولی یه جایی به خودم گفتم تا کی بخواد اینجوری پیش بره … من ۲۶سالمه و شرایط ازدواج دارم اگه انقد دوسم داره چرا رابطمون فقط دوستی باشه؟ خلاصه اون چون میگفت شرایط ازدواج نداره و میخواد تلاششو کنه بره خارج من سعی کردم رابطه رو بهم بزنم. البته چندین بار اون جلومو گرفت و هی میخواست این رابطه ادامه پیدا کنه ولی من نخواستم . الانم دارم از دلتنگی میمیرم ولی نمیتونم بزارم برگرده. نمیدونم چکار کنم!

دوست عزیز سلام

یکی از سختی‌های انتخاب کردن و تصمیم گرفتن، همین مساله‌ای هست که شما باهاش مواجه شدید. شما هر انتخابی که انجام بدید، یک سری تبعات داره؛ در حقیقت شما براساس تبعات، تصمیم‌گیری می‌کنید. اگر تصمیم می‌گرفتید که با ایشون بمونید، اونوقت باید می‌پذیرفتید که شاید هیچ‌وقت نتونید با ایشون ازدواج کنید و به‌علاوه، یک روز ممکنه ایشون برن و … ؛ اما شما تصمیم گرفتید که به جای انتظاری که ممکنه هیچ نتیجه دلخواهی نداشته باشه، از این رابطه خارج بشید. خب قطعا این انتخاب هم تبعاتی داره که یکیش همین احساس دلتنگی هست. در این حالت چند کار هست که می‌تونه بهتون کمک کنه: 1. دلایل این تصمیمتون رو خیلی واضح بنویسید؛ تاکید می‌کنم، بنویسید. چرا؟ چون اولا نوشتن کمکتون می‌کنه افکارتون رو منسجم‌تر کنید و دوما اگه بعدا پشیمون شدید یا به خودتون گفتید چرا اینکار رو کردید، با نگاه کردن به این دلایل، قطعا آروم‌تر می‌شید که با در نظر گرفتن همه جوانب، انتخاب و تصمیم درستی داشتید. 2. شما بعد از جدایی عاطفی، وارد مراحل سوگ می‌شید که یکی از علائمش دلتنگی هست. در صورتی می‌تونید با موفقیت این مراحل رو طی کنید که اولا رابطه کاملا پایان پیدا کنه؛ چون اگر هنوز امید به برگشتن به رابطه باشه، نمی‌تونید مراحل سوگ رو درست طی کنید. نیچه میگه: “امید پلیدترین پلیدی‌هاست؛ زیرا به عذاب انسان تداوم می‌بخشد” البته منظور نیچه این نیست که کلا امید بد باشه، اما در شرایطی مثل شرایط شما، بسیار آسیب‌زاست. شما بهتره که تصمیم خودتون رو خیلی قاطع بگیرید و بعد وارد مراحل فراموش کردن بشید. اگه هنوز توی دلتون به خودتون بگید معجزه‌ای اتفاق می‌افته و ایشون تصمیمشون رو عوض می‌کنند و …، دائما تو عذاب می‌مونید و این دوره سوگ هم کامل نمی‌شه؛ پس، اگه هنوز مطمئن نیستید، با ایشون صحبت کنید و بگید به چه دلیل دارید تصمیم جدایی می‌گیرید و وقتی ایشون اقدامی برای رابطه متعهدانه انجام ندادن، کاملا قطع امید کنید و وارد مراحل سوگ و فراموشی بشید. 3. اگه تصمیمتون به فراموشی شد، باید به خودتون زمانی بدید که دلتنگ شید، غصه بخورید، حتی گریه کنید و … . در این راه می‌تونید از کمک دوستان، خانواده و بهتر از همه روان‌شناس استفاده کنید. یادتون باشه، فراموش کردن کسی که دوست دارید، کار ساده‌ای نیست ولی انسان قابلیت تطبیق خودش با شرایط رو داره؛ بنابراین با تکیه بر این توانایی انسانیتون، این مرحله رو پشت سر بگذارید و خودتون رو برای زندگی جدید، آماده کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

راه های سریعی برای کاهش علائم افسردگی وجود دارد. در این مقاله 15 راه ساده برای رهایی از افسردگی را به شما می گوییم

افسردگی می تواند ناتوان کننده باشد و بسیار فراتر از یک حس نارضایتی عمل کند. معمولا, همیشه دلیلی برای ناراحتی مانند ترد شدن و یا بدست نیاوردن کار مورد علاقه وجود دارد. افسردگی یک احساس فراگیر است. تقریبا مانند این است که در یک تونل سیاه و بدون هیچ نوری باشید. امید نمایان نیست و پیدا کردن چیزهایی که لذت بخش باشد کار سختی است. حتی بردن در لاتاری هم نمی تواند شوکی باشد که طرف را از افسردگی بتواند خارج کند و هرگز ایده ای خوبی نیست که به کسی که افسردگی دارد بگوییم خودت را جمع کن و وارد اجتماع بشو. متاسفانه، غلبه بر افسردگی ساده نیست, اما راههای سریعی برای کاهش علائم افسردگی وجود دارد.

بیشتر بدانید : افسردگی پس از زايمان و راه‌های مواجهه باآن

ذهن افسرده تمایل دارد تا همه چیز را اشتباه ببیند و نگرانی های بی فایده ای در مورد تمامی احتمالات منفی که ممکن است در آینده اتفاق بیافتد داشته باشد. این چرخه تفکر منفی بدبختی فرد را تقویت می کند و در مدیریت غلبه بر افسردگی اصلا مفید نیست. تمرکز حواس شامل تمرکز بر زمان حال است و یک مهارت است که نیاز به تمرین دارد. اکثر مواقع, ذهن ما مملوء از افکار متفاوت است و تمرکز کردن بر زمان حال برای ذهن ما غیر طبیعی به نظر می رسد. تمرین تعامل بر حواس تان بصورت لحظه ای. تمرکز بر حس لامسه، چشایی، بینایی، شنوایی و بویایی می تواند کمک کننده باشد. درگیر شدن بروی حواس تان زمان کمتری را برای نگرانی باقی می گذارد.

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

من همیشه از موسیقی به عنوان غذایی برای روح یاد کرده ام. موسیقی ملایم می تواند فضا را فورا تغییر بدهد و جو مثبتی ایجاد کند. گوش دادن به موسیقی شاد تغییرات شیمیایی در مغز ایجاد می کند و می تواند خلق و خوی تان را بهبود بخشد.

مطالعات علمی نشان می دهد که درمان های لمسی می تواند به برخی از افراد کمک کند تا بر افسردگی غلبه کنند, باعث می شود هورمون استرس، کورتیزول کاهش یابد و هورمون اکسی توسین احساس خوب افزایش پیدا کند. درمان هایی مانند طب سوزنی، طب فشاری، ماساژ، ریکی می توانند بسیار موثر باشند.

تحقیقات نشان داده است که افراد افسرده اغلب فاقد اسید چرب شناخته شده به عنوان EPA هستند. شرکت کنندگان در مطالعه سال ۲۰۰۲ که نتایجش در آرشیو عمومی روانپزشکی قرار دارد هر روز فقط یک گرم از روغن ماهی مصرف می کردند و این باعث کاهش ۵۰ درصدی در علائمی مانند اضطراب، اختلالات خواب، احساسات غیر قابل توضیح غم و اندوه، افکار خودکشی، کاهش تمایل جنسی شد. اسیدهای چرب امگا ۳ می تواند سطح کلسترول را پایین تر بیاورد و باعث بهبود سلامت قلب و عروق شود. امگا ۳ مورد نیاز بدنتان را از طریق گردو، دانه کتان و ماهی چرب مانند ماهی آزاد و ماهی تن بدست بیاورید.

افراد افسرده تمایل دارند که دنیا را به دید منفی ببینند. وقتی کارها اشتباه پیش می رود خودشان را سرزنش می کنند و وقتی که کارها طبق میلشان بود آنرا به پای بخت و اقبالشان می نویسند. افسردگی به شک دامن می زند و احساس بی ارزشی را تقویت می کند. گفته های منفی درونیتان را مدام پیگیری کنید و به خودتان یادآوری کنید که این طرز فکر یک فرد افسرده است, نه فردی با عملکرد سالم. وقتی که احساس خوبی ندارید افکارتان را جدی نگیرید. این افکار را بشناسید و درک کنید اما آنها را باور نکنید.

قبول کنید که حالت ذهنی تان بطور کامل متعادل نیست. در حین افسردگی, منفی نگری ما نسبت به همه چیز افزایش می یابد و یافتن تعادل در مورد چیزی که در جریان است سخت تر می شود. به خودتان یادآوری کنید که بروی کانال منفی تنظیم شده اید و به افکارتان گوش ندهید. وقتی افسرده هستید همه چیز را تحریف می کنید. زمانی که جهان تاریک و دلگیر به نظر می رسد این ایده به تنهایی می تواند کمی آسایش فراهم کند. این ایده که اینها برای ابد باقی نمی ماند. به خودتان یادآوری کنید که تغییر بوجود می آید و همیشه اینگونه احساس تان باقی نخواهد ماند. خوب غذا بخورید و باندازه کافی استراحت بکنید. و به خودتان بگویید “و این نیز می گذرد”.

اگر امکان دارد, کاری بکنید تا ذهنتان را از تفکر بیش از اندازه منحرف کنید. وقتی در حالت افسردگی هستید افکارتان دشمن تان هستند. با حیوان خانگی تان بازی کنید و یا به پیاده روی بروید. کتاب بخوانید و یا اگر می توانید تمرکز کنید یک پازل حل کنید. هر کاری را که می توانید انجام بدهید تا ذهنتان از ترس ها و نگرانی هایش دور شود. مشغول نگه داشتن خودتان یک روش موثر برای غلبه بر افسردگی است.

اختلالات عاطفی فصلی (SAD) باعث کاهش سطح خلق و خویتان به دلیل کاهش نور آفتاب می شود. گرفتن حمام آفتاب کوتاه و ملایم ۳ مرتبه در روز می تواند بسیار به شما کمک کند. علائم SAD می تواند شامل مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی، تحریک پذیری، خستگی، بی تفاوتی و از دست دادن میل جنسی باشد و استفاده از نور به غلبه بر افسردگی کمک می کند و این علائم را کاهش می دهد.

شناخت درمانی می تواند در مقابله با افسردگی بسیار مفید باشد و بر طبق این اصل است که شیوه متفاوت اندیشیدن می تواند بر مشکلات سلامتی خاصی غلبه کند, مشکلاتی مثل افسردگی. مشاوره کمک می کند تا الگوهای فکری تان را بشناسید و درک کنید و ایده های غلط و یا مضر و افکاری که می تواند افسردگی را برانگیزد و یا آنرا بدتر کند شناسایی کنید. هدف از اینکار تغییر شیوه تفکرتان برای پرهیز از این ایده های مخرب و همچنین کمک به تغییر واقعی تر و مفید تر الگوهای فکریتان است.

نشریه روزانه می تواند به دو روش عمل کند. استفاده از آن برای نوشتن نگرانی ها و ترس ها. گاهی اوقات, داشتن خروجی به این روش می تواند تسکین دهنده باشد و ذهن تان را آرام کند. یکی از راههای خوب دیگر برای نگارش نشریه روزانه (من خودم این روش را ترجیح می دهم) نگارش دست کم ۵ چیز است که شما بخاطر داشتنش سپاسگزار هستید. اینکار ما را مجبور می کند تا مثبت فکر کنیم و به ما یادآوری می کند که همه چیز آنقدر ها هم که فکر می کردیم بد نیست. در نشریه سپاسگزاری, شما می توانید در مورد هر چیزی که در طول روز اتفاق افتاده و فکر می کنید که می توانید بخاطرش سپاسگزار باشید مطلب بنویسید. لبخند زدن یک غریبه به شما, نور خورشید. و هر چیز مثبت دیگری که اتفاق افتاده است!

وقتی حس افسردگی دارید, ارتباط برقرار کردن با دوستانتان می تواند یکی از سخت ترین کارها باشد, اما یکی از با ارزش ترین فعالیت ها هم است. خودتان را مجبور کنید تا بیرون بروید. جدا کردن خودتان از دیگران شاید ایده خوبی بنظر برسد اما حد و اندازه اش را نگاه دارید. اینکار می تواند اثرات مثبت فوق العاده ای بروی خلق و خویتان داشته باشد.

خواب و میزان خلق و خو با هم ارتباط نزدیکی دارند. خواب ناکافی می تواند تحریک پذیری و میزان استرس تان را افزایش بدهد, در حالیکه خواب سالم می تواند همه اینها را تقویت کند. مطالعات ثابت کرده است که اختلال در خواب حتی بصورت جزئی می تواند اثرات مهمی بروی خلق و خوی فرد داشته باشد. اطمینان از داشتن خواب کافی می تواند در نهایت به بهبود خلق و خویتان منجر بشود. کیفیت خوابتان بصورت مستقیم بروی کیفیت زندگی تان در بیداری تاثیر می گذارد, از جمله وضوح فکری، بهره وری، تعادل عاطفی، خلاقیت، انرژی و زنده دلی فیزیکی، و حتی وزن تان. هیچ کار دیگری به این حد نمی تواند برایتان مزایا داشته باشد که تلاش کنید و هدفتان این باشد که روزانه بین ۷٫۵ الی ۹ خواب شبانه سالم داشته باشید.

وقتی که در دلمان کینه نگاه می داریم, خودمان کسی هستیم که در نهایت احساس عصبانیت می کنیم. کسی که ما بخاطرش عصبانی هستیم باحتمال زیاد مشغول کسب و کار خودش است و نسبت به احساسات ما بی اعتنا می باشد. اجازه ندهید تا دیگران اینگونه بر شما حکومت کنند. اینکار باعث می شود شما در غم گذشته تان گیر کنید, اجازه ندهید تا این غم و اندوه ادامه پیدا کند – اینکار فقط بروی شما تاثیر منفی می گذارد نه آنها. راهی بیابید تا آنها را ببخشید – اینکار ارزش وقتی که می گذارید را دارد. اینکار احساساتتان را تغییر می دهد و خلق و خویتان را بهتر می کند, و به شما کمک می کند تا بر افسردگی غلبه کنید.

ورزش مداوم دارای منفعت های فراوانی برای غلبه بر افسردگی است. ورزش باعث آزاد شدن اندورفین می شود که سیستم ایمنی طبیعی بدنتان را تقویت می کند و خلق و خویتان را بهتر می کند. علاوه بر بهتر کردن خلق و خویتان, ورزش منظم مزایای سلامتی دیگر مانند کاهش فشار خون، محافظت در برابر بیماری های قلبی، سرطان و افزایش اعتماد به نفس را دارد. کارشناسان نیم ساعت تا یک ساعت ورزش متوسط را توصیه می کنند, مانند پیاده روی سریع حداقل سه تا چهار بار در هفته.

افسردگی باعث می شود که کم کم مخفی شوید و از دید همه ناپدید شوید. بسیار خوب است که زمانی را بیرون از خانه سپری کنید اما به خودتان محدودیت زمانی بدهید و در این مدت کاری کنید تا خلق و خویتان بهبود پیدا کند. می شود افسردگی را براحتی مدیریت کرد (من اینرا از روی تجربه شخصی خودم می گویم) و می تواند در پس هر افسردگی یک زندگی واقعا عالی باشد. پس به راهتان ادامه بدهید و ایمانتان را حفظ کنید.با وجودی که پیشنهادات بالا می تواند موثر باشد, افسردگی باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد و دیدن یک دکتر مشاور بیش از هر چیز دیگری می تواند مفید واقع بشود. 

بیشتر بدانید : اگر افسردگی دارید این دمنوش را بخورید!!

بیشتر بدانید : چگونه با فرد افسرده درباره افسردگی با او صحبت کنیم؟

بیشتر بدانید : چگونه با افسردگی بعد از سوگ مقابله کنیم؟

گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغseemorgh.com/lifestyleمنبع : salamatnews.com

All Rights Reserved – © 2019 | باز نشر مطالب پورتال سیمرغ تنها با ذکر نام و آدرس seemorgh.com مجاز می باشد.

درمان احساس دلتنگی و تنهایی

۱۳۹۱/۰۵/۲۱


۳۸۰۱۹ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

زندگی و تحصیل در یک کشور جدید، حتی اگر از مهاجرت خود راضی و هیجان‌زده باشید سختی‌ها و مشکلات خود را دارد. تجربه احساس غربت و تنهایی بعد از مهاجرت امری طبیعی است و می‌تواند برای همه اتفاق بیفتد. در تعدادی از افراد و دانشجویان ممکن است حس غربت به چیزی فراتر از آن یعنی “افسردگی” تبدیل شود. اما سؤال اینجاست که وقتی احساس غربت می‌کنیم دقیقا چه احساسی داریم؟! چرا آن را عمیقاً تجربه می‌کنیم؟! به‌طوری‌که گاهی علائم و عوارض جسمی برای ما ایجاد می‌کند. در این مقاله به بررسی افسردگی در غربت و راه‌کارهایی برای مقابله با آن می‌پردازیم.

 

فهرست مطالب

افسردگی در غربت

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

 

احساس غربت یک حالت روحی عاطفی است، که در آن فرد به دلیل جدایی از خانه و عزیزان احساس دلتنگی می‌کند. ناراحتی و افسردگی غربت اغلب همراه با غم، ناراحتی، دلتنگی، اضطراب و خانه‌نشینی است. افراد به دلایل مختلف مهاجرت می‌کنند از جمله فرصت‌های شغلی، تحصیل، سرمایه‌گذاری، پناهندگی، ازدواج و …

همچنین بیماری‌ها و مشکلات جسمی می‌تواند افراد را به کشور‌هایی که از پیشرفت‌های پزشکی بهتری برخوردار هستند بکشاند.

احساس غربت اصولا در طی یک زمان معین رخ می‌دهد و یک پاسخ طبیعی به ترک عزیزان و سازگاری با محیط جدید است. سازگاری با محیط جدید ممکن است زمان‌بر باشد. انسان‌ها به طور طبیعی تمایل زیادی به مقاومت در برابر تغییر دارند. فاصله با عزیزان و پیشتیبانی‌های عاطفی می‌تواند بر عملکرد فرد تاثیرگذار باشد و احساس ناامنی را در فرد ایجاد کند.

گاهی اوقات ناامنی و تنهایی، شناخت افراد جدید را دشوار می‌کند. بدون وجود پشتیبانی عاطفی، انجام کارهایی که قبلا به راحتی برای ما انجام می‌شد، می‌تواند به یک چالش تبدیل شود.

غربت می‌تواند از نظر جسمی و روحی بر ما تاثیر بگذارد. زمانی که برای سازگاری با محیط و تسهیل مشکلات محیط جدید لازم است، در هر فرد متفاوت است. احساسات در هم آمیخته‌ای برای قدردانی محیط جدید و شرایط بهتر و همچنین جدال با احساسات دلتنگی بوجود می‌آید.

 

تغییر ناگهانی در محیط می‌تواند باعث دلتنگی در طیف گسترده‌ای از افراد شود. از آن‌جا که هویت و احساس امنیت با پشتیبانی عاطفی و نزدیکی به خانواده گره خورده است، بیشتر افراد مستعد به دلتنگی و افسردگی غربت هستند.

افسردگی در غربت ناشی از تمایلات مغز برای انجام روتین و کارهای روزمره قبلی و دریافت پشتیبانی عاطفی از دیگران است. این مسئله بدان معناست که در واقع فرد تمایلی برای برگشت همیشگی و دوباره به خانه ندارد و دلیل این حس تمایل به دریافت حس گرم خانه و خانواده و امنیت است.

مطالب بیشتر: تاثیر افسردگی بر عملکرد مغز و جسم

 

احساس دلتنگی و افسردگی در غربت در بسیاری از شرایط می‌تواند افراد را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد. این حس برای بسیاری از افراد که به تازگی از خانه و خانوادشان جدا شده‌اند کاملا طبیعی است. و نیازی نیست که از آن خجالت بکشید.

احساس غربت کاملاً طبیعی است. شما در حال سازگاری با یک مکان و فرهنگ جدید هستید. اما، اگر این احساسات را نادیده بگیرید، ممکن است از لحاظ عاطفی ضربات جبران‌ناپذیری به شما وارد شود و حال شما بدتر شود. سعی کنید به بررسی این احساسات بپردازید.

 

در زمان تحصیل در دانشگاه، اتاق شما می‌تواند احساس پناهگاهی امن را به شما بدهد، اما شما نباید تمام وقت خود را در آنجا بگذرانید. سعی کنید بیرون بروید، با افراد جدید آشنا شوید و مکان‌های جدید را کشف کنید.

دلتان برای خانه و عزیزانتان تنگ شده است و دیدن دوباره آن‌ها حس خوبی به شما می‌دهد، مخصوصا اگر فاصله نزدیکی با شما داشته باشند. اما برگشت به خانه در هر فرصتی که برای شما پیش می‌آید می‌تواند سازگاری شما با محیط جدید را دشوار کند. و اینکار می‌تواند احساس دلتنگی و افسردگی بیشتری را برای شما ایجاد کند.

همانطور که گفته شد دلتنگی و تجربه افسردگی در غربت امری طبیعی است. شما در حال سازگاری با یک محیط و فرهنگ جدید هستید. اگر احساستان را نادیده بگیرید، ممکن است بدتر شوند. درد و دل و هم صحبتی، نوشتن مطلبی و یا انجام یک کار هنری می‌تواند به شما در این راستا کمک کند.

 

پنج مرحله شوک فرهنگی:

به طور معمول هنگام ورود شما به مکان جدید اتفاق می‌افتد. شما ممکن است در روزهای اول استرس داشته باشید اما همچنان از این تغییر هیجان‌زده هستید. مکان جدید حس خوبی به شما می‌دهد. ممکن است کمی دلتنگ باشید، اما تغییر مکان، دیدن چیزهای جدید و کارهای سرگرم‌کننده به این احساس غالب هستند. و احساس مثبتی را بوجود می‌آورند.

بعد از مدتی، هیجان و شوق اولیه مهاجرت از بین می‌رود. و شما شروع به هماهنگی با محیط می‌کنید. مانند کنارآمدن با هم‌اتاقی‌ها، غذاخوردن با هم‌کلاسی‌ها و رفتن به کلاس‌ها. شما ممکن است در این مرحله دلتان برای خانواده و عزیزانتان تنگ شود و احساس ناراحتی و غم را تجربه می‌کنید.

بعد از مدتی، شما به روال روزمره عادت می‌کنید و به زندگی روزمره و کارهای دانشگاهی‌تان می‌پردازید. هنوز مقداری دلتان تنگ خواهد شد.

احساس می‌کنید بین دو جهان گیر کرده‌اید، خانه و محل زندگی‌تان برایتان مثل قبل نیست. اما شما با محل جدید نیز 100 درصد سازگار نیستید. این احساس معمولاً پس از رفتن دانشجویان به خانه بعد از یک مدت طولانی اتفاق می‌افتد.

شما با دانشگاه  و محیط جدید تا حدی سازگار شده‌اید. داشتن دوستان خوب می‌تواند باعث شود محیط جدید را مثل خانه خود بدانید.

 

در افراد مختلف میزان زمان سازگاری با محیط متفاوت است. در بعضی ممکن است از چند هفته تا چند ماه طول بکشد. بعضی دیگر ممکن است اصلا احساس دلتنگی و افسردگی را نداشته باشند. برای دانشجویان این حس بعد از ترم اول فروکش می‌کند.

 

احساس غربت می‌تواند به موارد جدی‌تری در زمینه بهداشت روان مانند افسردگی منجر شود، بنابراین مهم است که با آن مقابله کنید. با این حال، همیشه به یاد داشته باشید که مهاجرت و ترک محیطی که در آن زندگی کرده‌اید کار آسانی نیست و تلاش برای سازگاری با محیط جدی و احساس غربت احساس ضعف یا موضوعی نیست که از آن خجالت بکشید.

موثرترین راه برای مقابله با احساس دلتنگی و غربت غرق شدن در زندگی جدید و سازگاری با آن است، هرچند که در اوایل می‌تواند دشوار باشد.

عضویت در باشگاه‌ها و موقعیت‌‍‌های اجتماعی برای ملاقات با افراد همسن خود یکی دیگر از راه‌های مقابله با احساس دلتنگی است. همچنین بهتر است از مکان‌های دیدنی در شهر بازدید کرده و درگیر فستیوال‌های محلی شوید.

حتی در مواقعی که نیاز به انجام کاری به تنهایی دارید، مانند درس خواندن، سعی کنید از خوابگاه یا خانه خارج شوید. به عنوان مثال، در کتابخانه مطالعه کنید یا لپ تاپ خود را به کافی شاپ ببرید. بودن در میان افراد دیگر به شما کمک می‌کند کمتر احساس انزوا کنید.

ورزش مرتب، وعده‌های غذایی سالم و منظم و همچنین تنظیم الگوی خواب بسیار ضروری است.

علاوه بر این، حفظ رابطه با خانواده و دوستان نیز مهم است. با خانواده و دوستانتان در ارتباط باشید، اما در عین حال باید مراقب باشید و روی زندگی جدیدتان تمرکز کنید. تماس‌های تلفنی یا تماس های تصویری مداوم  احساسات منفی شما را تشدید می‌کند.

 

منابع:

چگونه دلتنگی را از بین ببریم

در صورت نیاز به مشاوره و رواندرمانی می‌توانید با وارد شدن به سایت پزشک خوب از بهترین روانشناسان ایران نوبت بگیرید.

 

اطلاعات نام، ایمیل و وبسایت را در مرورگر ذخیره کن.

ماموریت پزشک خوب آسان سازی دسترسی به اطلاعات و خدمات پزشکی و سلامت، و کمک به متخصصان سلامت برای فعالیت حرفه‌ای بهتر است. در پزشک خوب می‌توانید به صورت رایگان دکتر یا تخصص مورد نظر خود را جستجو کرده و پس از مشاهده اطلاعات تکمیلی و وقت‌های در دسترس، زمان مراجعه خود را به صورت آنلاین رزرو کنید. علاوه بر آن پزشکان، روانشناسان، و دندانپزشکان یا سایر متخصصان حوزه سلامت می‌توانند ضمن معرفی کامل خود در فضای اینترنت به روشی بسیار مفید و کارآمد، اطلاعات و زمان حضور مراجعین خود را به صورت آنلاین مدیریت نمایید.

تمامی حقوق برای وبسایت پزشک خوب محفوظ است و انتشار مطالب آن با ذکر منبع بلامانع می‌باشد.


uncoDownloads-icon

چگونه دلتنگی را از بین ببریم
چگونه دلتنگی را از بین ببریم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *