چگونه دل صاف داشته باشیم

 
helpkade
چگونه دل صاف داشته باشیم
چگونه دل صاف داشته باشیم

حوزه/ يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي‌ شوند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* روشنی و پاکی دل

– سؤال

در مورد روشني و پاكي دل توضيح دهيد؟

چگونه دل صاف داشته باشیم

– پاسخ

معادل «قلب» در فارسي همان لفظ «دل» است كه در نظم و نثر فراوان به كار برده مي‌شود؛ مثلاً وقتي مي‌گويند: «دلت را پاك كن»، «دل نوراني داشته باش» و … در همة موارد مراد همان چيزي است كه در عربي به آن «قلب» يا «فؤاد» گفته مي‌شود.[1]

قلب در قرآن از موقعيت بسيار ممتازي برخوردار مي ‌باشد و اكثر كارهاي نفساني به او نسبت داده شده است، از قبيل: ايمان، كفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدايت، ضلالت، آرامش و … .[2]بالاتر از اين، مقام قلب در قرآ‎ن آن‌چنان عالي است كه آنجا كه سخن از وحي ـ يعني ارتباط انسان با خدا ـ به ميان مي‌آيد قلب ذكر مي‌شود. خدا در قرآن به پيامبر مي‌فرمايد: «روح الامين (جبرئيل) قرآن را بر قلب تو نازل كرد تا از بيم‌دهندگان باشي».[3]

بنابراين مي ‌توان گفت حيات، بستگي به قلب و روح دارد، اوست كه بدن را اداره مي‌‌ كند، تمام اعضاء و جوارح مسخّر او هستند، و همه اعمال و حركات از قلب سرچشمه مي‌گيرد. پس مي‌توان گفت كه سعادت و شقاوت انسان به چگونگي قلب او بستگي دارد.

از قرآن و احاديث استفاده مي‌شود، همچنانكه بدن انسان گاهي سالم است و گاهي بيمار، قلب او هم گاهي سالم است و گاهي بيمار، خدا در قرآن كريم مي‌فرمايند: «روزي كه مال و اولاد براي انسان سود ندارند مگر كسي كه با قلب سالم به سوي خدا رجوع كند».[4] چنانكه ملاحظه نموديد در اين آيه و آيات ديگر سلامت به قلب نسبت داده شده و حتي سعادت اخروي انسان را منوط به اين مي‌دانند كه با قلبي سالم و خاشع به سوي خدا بازگردد.

با كنار هم قرار دادن آيات و روايات مربوط به قلب مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت كه معصومين قلب را به سه دسته تقسيم نموده‌اند:

1. قلب كافر: قلبي است كه از فطرت اصلي خود منحرف شده و به عالم بالا نمي‌نگرد بلكه فقط به امور دنيا مي‌نگرد. به همين جهت خدا و جهان آخرت را مشاهده نمي‌كند. چنين قلبي نور ايمان در آن نمي‌تابد و يكسره تاريك است.

2. قلب مؤمن كامل: درب قلب مؤمن به سوي عالم بالا و جهان غيب مفتوح است. چراغ ايمان در آن روشن شده و هيچگاه خاموش نخواهد شد. در چنين قلبي جز خدا و فرشتگان مقرب الهي كسي و چيزي جاي ندارد و يك‌پارچه نور و سرور و شوق و صفاست.

3. قلب مؤمني كه گاهي هم به گناه آلوده مي‌شود. قلب چنين فردي تاريك و مسدود نيست، بلكه به وسيلة نور ايمان روشن شده و براي دريافت كمال و افاضات الهي مفتوح مي‌باشد. ليكن در اثر گناه، نقطه سياهي در آن به وجود آمده و بدين وسيله شيطان در آن راه يافته است. در چنين قلبي هم فرشتگان راه دارند و هم شياطين. فرشته از دريچة ايمان وارد مي‌شود و او را دعوت به خير مي‌كند و شيطان از نقطة سياه نفوذ مي‌كند و او را دعوت به بدي مي‌كند. اينان همواره در حال نزاع و جدال هستند، و زندگي باطني و سرنوشت اخروي انسان هم بستگي به نتيجة اين جدال دارد و از همين روست كه جهاد با نفس هم ضرورت پيدا مي‌كند.[5]

حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ در وصيت‌نامة خويش به فرزندش امام حسن مجتبي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «ذَكِ قَلبَكَ بالأَدبُ كَما تُذَكي النارُ بِالحُطَبِ»[6] ـ دل خود را با ادب پاك و روشن بدار، چنانكه آتش را با هيزم برافروخته نگه مي‌دارند. در اين كلام قلب انسان به آتشي تشبيه شده است كه اگر آن را رها كنند خاموش مي‌شود. و اگر هيزم بياورند و در آن آتش بيندازند، افروخته مي‌شود، همانگونه كه آتش، فروزش و روشني را با خود دارد و جهت استمرار اين حالت به هيزم احتياج دارد، دل آدمي نيز به كمك ادب، روشني و فروزش پيدا مي‌كند و قوي مي‌گردد. آتش با هيزم برافروخته مي‌ماند و دل، با ادب، منظور از ادب هم چيزهائي است كه باعث حُسن رفتار انسان مي‌شود يعني به آنچه آدمي جهت حُسن و زيبائي رفتارش مي‌آموزد ادب اطلاق مي‌شود.

از اين كلام علي  ـ عليه السّلام ـ چند نكته را مي‌توان برداشت كرد:

1ـ قلب و دل قوه‌اي است در درون انسان كه براي افروختن، روشن شدن، گرمي دادن و نور بخشيدن آمادگي دارد؛ ولي اين كارها خود به خود انجام نمي‌گيرد و احتياج به نيرو و تغذيه دارد. همان‌طور كه بدن ـ به خصوص در سنين طفوليت و جواني ـ آمادگي رشد دارد، ولي خود به خود رشد نمي‌كند و احتياج به تغذيه دارد تا رشد نمايد، قلب هم آمادگي درك حقايق و ابراز احساسات و عواطف را دارد، ولي بايد تغذيه شود و غذاي سالم به آن برسد. از اين رو بايد  انرژي لازم را براي قلب تأمين كرد چون بدون داشتن منبع انرژي خاموش خواهد شد.

2ـ نكتة ديگري كه از اين كلام نوراني حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ استفاده مي‌شود اين است كه اگر مي‌خواهيم آتش دل هميشه روشن و آماده پذيرش حقائق و اظهار عواطف باشد بايد به كمك چيزي كه قابليت و توان انرژي زايي دارد، انرژي قلب تأمين گردد. هر چيزي نمي‌تواند تأمين‌كننده انرژي قلب باشد، همانگونه كه اگر آب يا سنگ در آتش بريزيم، در اشتعال آن هيچ تأثيري ندارد. اگر چيزي را در قلب قرار دهيم كه به جاي شعله‌ور سازي، آن را خاموش و نابود مي‌سازد، نبايد انتظار فعاليت از آن داشت. اين چنين نيست كه هر چه به دل وارد مي‌شود به نفع دل باشد و هر معلوماتي كه به دل عرضه كنيم موجب تقويت احساسات و باعث رشد و كمال دل شود. چه بسا تغذيه اگر از مواد مسموم باشد موجب فساد و نابودي قلب مي‌گردد و يا فعاليت آن را كند مي‌نمايد. پس بايد قلب را به چيزي تغذيه نمود كه با كمال و تعالي آن تناسب دارد و موجب رشد آن مي‌شود.

3. نكتة ديگري كه از اين فراز وصيت‌نامه استفاده مي‌شود اين است كه قلب به عنوان مركز ادراك و احساس، به تغذيه دمادم احتياج دارد. گاهي ما گمان مي‌كنيم وقتي مطلبي را فهميديم و به آن عالم شديم ديگر بارمان را بسته‌ايم. در صورتي كه اين طور نيست. همانطور كه براي ايجاد روشنائي بايد مواد سوختي و انرژي لازم را تأمين نمود تا خاموش نشود و فعاليت آن مستمر باشد. قلب آدمي نيز همين‌طور است و نيازمند تأمين مدام انرژي است. با يك بار دانستن و برهان اقامه نمودن، كار تمام نمي‌شود، توجه به يك مطلب فقط تا مدتي، كم يا زياد، مي‌تواند اثر داشته باشد. از همين رو بايد از آن مراقبت كرده رشد داده و تغذيه نمود والّا خاموش مي‌شود و اثرش از بين مي‌رود.

اگر مي‌خواهيم دلمان برافروخته و روشن باشد، رشد كند و به حقايق نزديك‌تر شود، بايد تغذيه و بهداشت دل پيوسته ادامه يابد و افكار صحيح به آن عرضه و افكار مسموم از آن دور گردد. در اين ميان آنچه مايه حيات دل است و دل را زنده نگه مي‌دارد و موجب رشد قلب مي‌شود و به برافروختگي نور قلب مي‌افزايد، ادب است. ادب، معارف صحيح و احساسات الهي و پاك را برمي‌انگيزاند و باعث مصونيت دل از آفاتي هم‌چون غفلت، گناه و ضعف معرفت مي‌شود و آن را از افكار غلط، اوهام و شبهات دور نگه مي‌دارد. همان‌طور كه غذاي سالم موجب رشد بدن و غذاهاي مسموم موجب ضعف آن مي‌شوند و گاهي هم منجر به مرگ آن مي‌گردند، دل نيز اگر از غذاهاي سالم، علوم و معارف حق، بهره‌مند گردد، رشد مي‌كند و اگر از اينها محروم بماند و با شبهات و اوهام و افكار مغالطه‌آميز تغذيه گردد، ايمانش را از دست مي‌دهد و پس از مدتي فاسد مي‌شود. پس دل خويش را به وسيلة ادب و آموزه‌هاي صحيح و مؤثر در حُسن رفتار، روشن نما و برافروز؛ آن چنانكه آتش به وسيلة هيزم برافروخته مي‌شود.[7]

در پايان بايد گفت كه شناخت عوامل قساوت قلب، منجر به دوري انسان‌ها از آنها مي‌شود و با خالي شدن دل از اين عوامل، نور پاكي و روشنائي بر آن وارد مي‌شود به همين خاطر به بعضي از عواملي كه باعث تيرگي و قساوت قلب مي‌شوند اشاره‌اي گذرا مي‌كنيم:

1. يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي ‌شوند.

2. يكي ديگر از عوامل قساوت قلب فراموش كردن خداست. آنگاه كه انسان خدا و ياد خدا را در زندگي خويش فراموش مي‌كند، دلش سخت مي‌شود و هنگامي‌كه دلي سخت شود، نه موعظه در آن اثر مي‌كند و نه استدلال و برهان او را رام مي‌كند.

حرص و طمع نيز باعث قساوت قلب است. پيامبر گرامي اسلام  ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: «از طمع اجتناب ورزيد زيرا حرص و طمع، دل را آشفته و قسي كرده و مُهر بر آن مي‌زند».[8]

4. غذا و لقمة حرام نيز باعث قساوت قلب مي‌شود. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «اي علي لقمة حرام، دل را سياه مي‌كند.»[9]

5. غفلت نيز از جمله عواملي است كه باعث قساوت قلب مي‌شود.

6. پُرخوري، شنيدن لهويات، زياده‌گويي، قطع رحم، دنياخواهي، ترك عبادت و … از ديگر عواملي است كه در روايات، آنها را باعث قساوت قلب پنداشته‌اند.

در آخر بايد گفت، دلي پاك و نوراني است كه اين عوامل را نداشته باشد و اين تنها به صرف گفتار نيست كه «دلت پاك باشد» بلكه در عمل هم بايد اثبات كني كه «دلت پاك است».

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. پند جاويد. محمّد تقي مصباح يزدي. ج2. انتشارات مؤسسة امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ.

2. حكمت‌ها و اندرزها. مرتضي مطهّري. انتشارات صدرا.

3. خودشناسي در تربيت اسلامي. سيد يوسف ابراهيميان آملي. ج2. چ1. آمل: بي‌جا.

4. جوان و نيروي چهارم زندگي. محمّدرضا شرفي، انتشارات سروش.

5. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). ابراهيم اميني. قم: انتشارات شفق، 1372.

 

پي نوشت ها:

[1] . مصباح يزدي. محمّد تقي، پند جاويد. قم: انتشارات مؤسسه امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ ، چاپ اول، 1380، ج2. ص86

[2] . اميني. ابراهيم. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). قم، انتشارات شفق، چاپ دوم. 1372، ص 42

[3] . شعراء/194

چگونه دل صاف داشته باشیم

[4] . شعراء/89

[5] . همان، خودسازي، ص 53

[6] . همان، پند جاويد، ج2، ص 85

[7] . پند جاويد. همان، ج2. ص 85 تا 90

[8] . ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خود شناسي در تربيت اسلامي. آمل، چاپ اول، 1378، ج2. ص44

[9] . همان. ص44

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.

اینکه گفته می شود، دل باید پاک باشد حتما حرف درستی است، ولی دل پاک ظاهر نجس ندارد، دل پاک نمی گوید در روز عاشورا لباس قرمز بپوش؛ بلکه دل پاک می گوید در عزای امام ولو در حد سیاهی لشکر شرکت کن.

برخی معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.

برخی می گویند:«چرا براساس ظاهر افراد قضاوت می کنید؟ ایمان به دل آدمه! خدا خودش می دونه من چقدر عاشقش هستم، ولی نمی تونم حجابو قبول کنم!» این افراد معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.نشانه های ایمان داشتن به خداوند چیست؟در صدر اسلام نیز عده ای می گفتند؛ عمل اصلاً هیچ دخالتی در ایمان ندارد و همین که انسان تصدیق قلبی به وجود خدا و حقانیت اسلام و پیغمبر اسلام داشته باشد، هر گناهی هم که مرتکب شود ضرر به ایمان او نمی زند. در اصطلاح کلام به این طایفه «مرجئه» می گویند.

خلفای بنی امیه بیشتر از مرجئه حمایت می کردند تا هر گناهی می خواهند مرتکب شوند و با این حال، متهم به کفر نشوند. در روایات ما سفارش شده که قبل از این که مرجئه به سراغ نوجوانان شما بیایند به تعلیم آن ها بپردازید. مرجئه که به فرهنگ إباحه گری دامن می زدند زودتر مورد قبول واقع می شدند. فرهنگ إباحه گری زود رواج پیدا می کند، چراکه مروّج آزادی به معنای بی بندوباری است. لذا ائمه علیهم السلام تأکید می کردند که قبل از این که تبلیغات سوء مرجئه در جوانان شما اثر کند به فریادشان برسید و به آن ها بفهمانید که ارتکاب گناه بی عقاب نیست و حتی ممکن است ارتکاب گناه موجب سلب ایمان شود.چگونه دل صاف داشته باشیم

مذهب شیعه معتقد است که عمل اگر عملی صالح باشد ایمان را تقویت می کند و اگر عملی فاسد باشد ایمان را تضعیف می کند. اگر ایمان تقویت شود کم کم مراتب ایمان مؤمن بالاتر می رود.

بنابراین این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در دین ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود.

وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (سوره مائده، آیه 9) «خداوند کسانی را که ایمان آورده و عمل ‏های شایسته کرده ‏اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشی بزرگ است.» عمل صالح در اصطلاح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است. ایمان و عمل صالح درحقیقت مانند دو کفه ترازویی هستند که سنجش بدون یکی از آن دو، ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر کسی بدون آنکه به برنامه های اسلام عمل کند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت. الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان‏ «ایمان، تصدیق با دل و اعتراف با زبان و التزام در عمل است.» (بحارالانوار، ج66 ص74) پس می توان همه ی اعمال را کنار گذاشتاگر بپذیریم که با داشتن دل پاک و عشق به خدا می توانیم برخی اعمال را انجام ندهیم، پس اعتبار همه اعمال دینی ساقط می شود زیرا هر کس می تواند این توجیه را در مورد هر حکمی از دین که باب میلش نیست بکار ببرد، مثلا” بگوید:«من نماز نمی خونم، روزه هم نمی گیرم اما خدا خودش می دونه دلم پاکه و عاشقش هستم. خدا خودش می دونه من چقدر دوسش دارم اما من نمی تونم به پسرعموم دست ندم.»

خداوند در آیه 150 سوره نساء می فرماید:إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً «کسانی که خدا و پیامبران او را انکار می‏ کنند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می‏ گویند:به بعضی ایمان می‏ آوریم، و بعضی را انکار می کنیم‏» و می ‏خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند…» از کوزه همان برون تراود که در اوستاگر یک فرد ایمان واقعی داشته باشد، باید عمل او نیز نشان دهد که این فرد به خداوند و دستورات او ایمان دارد یا نه. در هیچ جایی از دین اشاره نشده است که ظاهر یک مؤمن اهمیتی ندارد و مهم ایمان او در قلب و دل است بلکه بر عکس در روایات توصیه های بیشماری در خصوص ویژگی های پوشش یک مسلمان آمده است.

یک انسان صادق نمی تواند ادعا کند با اعتقاد است اما در ظاهر طور دیگری جلوه کند، و او توقع داشته باشد که دیگران از روی علم غیب، باطن او را بینند و بر اساس ظاهرش از او شناخت پیدا نکنند. ضرب المثل قدیمی می گوید؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.

فرض کنید همسرتان شما را دوست دارد و به شما ابراز عشق هم کرده است در جایی اورا می بینید که با زنان دیگر گرم شوخی و خنده است، وقتی به او اعتراض می کنید در جواب می گوید:من قلبا” تو را دوست دارم فقط در ظاهر با این خانم ها شوخی می کنم اما در دلم هر لحظه به یاد تو هستم. آیا این توجیه قابل قبول است؟ آیا ظاهر رفتار ما می تواند با باطن عمل ما ارتباطی نداشته باشد؟

وقتی برخی زنان و دختران در جامعه با پوشش های زننده رفت و آمد می کنند بطوریکه نه تنها نگاه های مردان بلکه حتی نگاه های زنان نیز به سمت آن ها خیره می شود، چگونه می توان پذیرفت که این زنان، زنان با ایمان و دل پاکی هستند؟ روانشناسی زن و مرد و دل های پاک آنانهمه می دانیم که از نظر علم روانشناسی مردان از طریق چشم تحت تأثیر جنس مخالف قرار می گیرند و زنان از طریق شنوایی. به دلیل همین ویژگی مرد است که از زنان به صورت عکس ها، مجلات و فیلم های مستهجن و… مورد بهره برداری قرار می گیرند. به همین دلیل است که یک زن برای جلب نظر همسر خویش بر اساس فطرت به خودآرایی در خانه می پردازد و توقع دارد که همسر او نیز در مقابل به او ابراز محبت کند.(شنوایی)

وقتی نوع پوشش افراد در خانه برای اطرافیان پیام هایی را به دنبال دارد پس چگونه می توان ادعا کرد که نوع پوشش در جامعه و بین افرادی که هیچ شناختی هم از یکدیگر ندارند پیامی ندارد. وقتی در جامعه زنان طوری لباس می پوشند که دائماً پیام های جنسی را به مردان ارسال می کنند چگونه توقع دارند که مردان پیامی غیر از آنچه که می بینند دریافت کنند؟ وندی شلیت فارغ التحصیل فلسفه از آمریکا می گوید:چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم مردان محترمانه رفتار کنند در حالی که تعداد زیادی از زنان دائماً پیام می فرستند که لازم نیست اینگونه باشند؟! (فمینیسم در امریکا، ص33)

طبق آزمایشات دانشمندان آلمانی، امواج نامرئی الکتریسیته مثبت از مردان و الکتریسیته منفی از زنان ساطع می شود و بر طبق آن یکدیگر را جذب می کنند و هیچ عاملی نمی تواند از آن جلوگیری کند. وجود حجاب و پوشش در روابط زن و مرد مانند عایق برای سیم های مثبت و منفی برای جلوگیری از خطر است. (برای چشم هایت، ص 31) دستور حجاب برای “زنان با ایمان” آمده استاتفاقاً آیه ی مخصوص به حجاب، خطاب به زنان با ایمان است، کسانی که قلباً به خداوند و پیامبر او ایمان آورده بودند. سیوطی (849ـ911 ق) به سند خود از ام سلمه نقل می کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش های مشکی خارج می شدند. (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415 ق.)

در کلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آن ها کلاغ نشسته است. (حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1412 ق.) آیت الله ناصری می فرمایند:«کسی نیست بگوید من خدا را دوست ندارم؛ همه دوست دارند، اما شرط دوست داشتن تبعیت است.»

بنابراین وقتی برخی می گویند ما در دل و قلب خود ایمان به خدا داریم و عاشق خدا هستیم اما ضرورتی برای حجاب نمی بینیم، در جواب باید گفت اتفاقاً پرروردگار مهربان خواسته است شما زنان با ایمان را با حجاب ببیند.

برای هر عاقلی روشن است که آدمی دارای دو ساحت است: درون و برون: ساحت برون مربوط به ظاهر و اعضاست و ساحت درون، مربوط به قلب. بعضی از کارهای خوب و بد را ما با اعضا و جوارح انجام می دهیم مانند نماز و روزه، یا دروغ و غیبت و… و بعضی را از طریق قلب مانند محبت و ایمان یا کبر و حسد و نفاق و…

از آنجایی که به تعبیر روایات قلب انسان به منزله ی پادشاه و حکمران بدن است و هر آنچه را که قلب دستور دهد اعضا و جوارح انجام می دهند، قرآن به قلب توجه خاصی داشته و این دروازه ورود اعمال را در آیات زیادی مورد بررسی قرار داده است. گاهی می فرماید: «آنچه در دلهایتان است (مانند کفر، نفاق و ریا و..) چه آنها را آشکار سازید و چه پوشیده دارید، خداوند شما را به آنها محاسبه می فرماید» (بقره، 284). گاهی می فرماید: «خدا از آنچه دلهایتان کسب کرده شما را بازخواست خواهد فرمود». در آیه ای می فرماید: «در آن روز كه مال و فرزندان سودى نمى بخشد، مگر كسى كه با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (شعراء، 88 – 89). یعنی تنها دل سالم است که در قیامت دستگیر انسان است: «خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده اى افكنده شده » (بقره، 7) و در جایی دیگر می فرماید: «اعمالشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته است» (مطففین، 14). این ها گوشه ای از تعبیراتی است که قرآن در مورد قلب و دل انسان بکار می برد.

امام هشتم علیه السلام می فرمایند: «همانا برای خداوند در میان بندگانش آئینه ای است و آن دل است، پس محبوب ترین دل ها نزد او صاف ترین و سخت ترین و نرم ترین آنهاست: در دین خدا سخت ترین دل باشد، و از گناهان پاکیزه ترین دل باشد و بر برادران ایمانی نازکترین دل باشد.» (نمونه معارف اسلام، ج 15، ص 185)امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «دل حرم خداست، پس در حرم خدا، غیر خدا را ساكن مكن». (بحار الانوار، ج 70، ص 25)در بیانی امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: «همانا این دلها ملول و افسرده می شود، همانطور که بدن ها خسته می شود، پس برای طراوت آنها در پی حکمت ها و دانش های نو و شگفت آور باشید». (نهج البلاغه، کلمات قصار، 89)در روایتی دیگر می فرمایند: «آگاه باشید که همانا عامل تندرستی تن، تقوای دل است.چگونه دل صاف داشته باشیم

قرآن تعبیراتی درباره ی بیماریهای قلب انسان دارد از قبیل: مرض، قصاوت و سنگینی، زنگار و … که همه ی این ها دلایلی دارد که تبیین شده است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: پدرم [امام باقر] علیه السلام بارها می فرمود: هیچ چیز برای قلب زیان بارتر از گناه نیست، چه آن که قلب با گناه می آمیزد و بر گناه اصرار می ورزد تا آن که گناه بر قلب چیره می شود و سر انجام آن را وارونه می کند. (نمونه معارف اسلام، ج 15، ص 184)انسانها در پذیرش حق و درك مطالب یكسان نیستند، بعضى با یك اشاره لطیف یا یك كلام كوتاه حقیقت را به خوبى درك مى كنند، یك تذكر آنها را بیدار مى سازد، و یك موعظه و اندرز در روح آنها طوفانى بپا مى كند، در حالى كه بعضى دیگر شدیدترین خطابه ها و گویاترین دلائل و نیرومندترین اندرز و مواعظ در وجودشان كمترین اثرى نمى گذارد، و این مساله ساده اى نیست (تفسیر نمونه، ج 19، ص: 427). آنچه باعث زنگار گرفتن قلب و قساوت آن می شود، جهل و گناه و لجاجت و جدال و مراء و همنشینى با بدان و فاجران و مجرمان و دنیاپرستى و هواپرستى است.(تفسیر نمونه، ج 19، ص 428)

با تعبیراتی که در این روایت آمده می توان دریافت که قلب انسان دارای چند ویژگی است:1. حرم الله است. 2. گناه بزرگترین بیماری قلب است. 3. پاکترین قلب ها، قلبی است که از گناه رهیده باشد 4. برای رهیدن از گناه باید در پی حکمت ها و دانش های نو و شگفت آور بود. قرآن بهترین راه چاره و درمان امراض قلب را در ذکر و یاد خدا خلاصه می کند و می فرماید: «آگاه باشید که با یاد خداوند دلها آرام می گیرد» (رعد- 28). براى به دست آوردن شرح صدر و رهایى از قساوت قلب باید به درگاه خدا روى آورد تا آن نور الهى كه پیامبر وعده داده در قلب بتابد، باید آئینه قلب را از زنگار گناه صیقل داد و سراى دل را از زباله هاى هوا و هوس پاك كرد تا آماده پذیرایى محبوب گردد. (تفسیر نمونه، ج 19، ص 429) ارتباط مداوم با دانشمندان و علماى صالح، خودسازى و تهذیب نفس، پرهیز از گناه و مخصوصا غذاى حرام، و یاد خدا كردن به انسان شرح صدر داده و قلب او را مانند آینه زلال و شفاف می کند.

انسان باید از دنیای پیرامون خود عبرت بگیرد که عبرت گرفتن کار افراد عاقل و فهیم است. از درختان، کوه ها، دشت و صحرا و … و فصول سال. بهار که می آید درختان از هر گونه کهنگی که در طول سال بر آنها نشسته است جدا می شوند، از برگ های کهنه و کدر، از کثیفی ها و آلودگی ها. صاف و پاکیزه می شوند مانند ظرفی که از ناپاکی ها خالی شده است. آماده می شوند برای دریافت زیبایی، طراوت و جلوه های زیبای الهی. ما هم از این روند طبیعت درس بگیریم و دل ها را با یاد خدا از هر چه ناپاکیست بشوییم. زنگارها را بزداییم و فصلی نو در اندازیم. تصمیم بگیریم که طراوت و شادابی دل را که شرط آن ذکر و یاد خداست، برای همیشه داشته باشیم و با دروغ و غیبت و دورویی و کینه به دل داشتن از دیگران باعث مردن و بی طراوتی و بی نشاطی دل نشویم.

قلب دروازه ایست که هر آنچه انسان انجام می دهد باید از این دروازه بگذرد تا به عمل (چه خوب و چه بد) درآید. پس انسان برای رها شدن از بیماریهای قلب و آرام شدن آن باید که همیشه و همه جا به یاد و ذکر خدا مشغول باشد تا زنگارها زدوده شود و به حرم امن الهی تبدیل گردد.

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

حوزه/ یکی از عوامل مهم قساوت قلب که بسی جانکاه است، آمال و آرزوهای دنیوی است.

البته باید توجه داشت که هر آرزویی زشت و مذموم نیست.

آن آرزویی مذموم است که از تعلقات مادی و دنیوی ریشه بگیرد، – چنین آرزوهایی عامل قساوت قلب محسوب می شوند.

به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری حوزه ، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.چگونه دل صاف داشته باشیم

* روشنی و پاکی دل – سؤال در مورد روشنی و پاکی دل توضیح دهید؟ – پاسخ معادل قلب در فارسی همان لفظ دل است که در نظم و نثر فراوان به کار برده می شود؛ مثلاً وقتی می گویند: دلت را پاک کن ، دل نورانی داشته باش و .

در همه موارد مراد همان چیزی است که در عربی به آن قلب یا فؤاد گفته می شود.

[1] قلب در قرآن از موقعیت بسیار ممتازی برخوردار می باشد و اکثر کارهای نفسانی به او نسبت داده شده است، از قبیل: ایمان، کفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدایت، ضلالت، آرامش و .

.

[2]بالاتر از این، مقام قلب در قرآ‎ن آن چنان عالی است که آنجا که سخن از وحی ـ یعنی ارتباط انسان با خدا ـ به میان می آید قلب ذکر می شود.

خدا در قرآن به پیامبر می فرماید: روح الامین (جبرییل) قرآن را بر قلب تو نازل کرد تا از بیم دهندگان باشی .

اعمال و رفتار هر انساني ظاهر و باطني دارد؛ ظاهرش همان است كه در عالم دنيا واقع مي شود، خواه به صورت اعمال زشت باشد، يا به صورت اعمال نيك و عبادات، باطن و حقيقت آن در عالم آخرت آشكار مي شود؛ چرا كه آن روز، روز آشكار شدن حقايق و كنار رفتن پرده ها است. قرآن كريم مي فرمايد: «يَوْمَ تُبْلَي السَّرائِر»؛(1) «روزي كه رازها فاش شود.» در آن روز قبول شدگان و يا مردودان، از چهره شناخته مي شوند. لازم نيست پرونده آنها را مشاهده كني: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالأقْدَامِ»؛(2) «تبهكاران از سيمايشان شناخته مي شوند؛ پس موي پيشاني و پاها[ي آنها] گرفته مي شود [تا به دوزخ انداخته شوند]». (3)    جزا و پاداش نيز بر اساس همين ظهور و انعكاسها مي با شد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «جَزاءً وِفاقاً»؛(4) «پاداشي است موافق كردار». آنچه در اين شماره(5) مي خوانيد، چهره ها و صورتهايي است كه در آن روز بر اثر اعمال نيك نوراني و زيبا هستند.    

چهره هاي نوراني و سفيد گروهي از انسانها بر اثر اعمال نيك در روز قیامت چهره هاي نوراني و سفيدي دارند كه در واقع انعكاس و ظهوري از اعمال نيك دنيايي آنهاست. قرآن گاه به صورت كلّي، بدون اينكه خصوصيات اين افراد را نام ببرد، اين حقيقت را بيان نموده، مي فرمايد: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛(6) «روزي كه چهره هايي سفيد و چهره هایي سياه شود» و در آيه بعد مي فرمايد: «وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛(7) «و امّا روسفيدان در رحمت خدا قرار مي گيرند و در آن جاودانند» و همچنين نورانيّت چهره هاي برخي افراد را اين گونه گزارش مي دهد:    «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛(8)«و برخي چهره ها در آن روز روشن و نوراني است، خندان و شادمان است.»    و گاهي به صورت محدودتر مي فرمايد: مؤمنين در آن روز نوراني هستند: «… نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»؛(9) «[روزي كه] نور مؤمنان پيشاپيش و سمت راستشان مي شتابد، مي گويند: پروردگارا! نورمان را براي ما كامل گردان.»    حال بايد ديد اينان چه كساني هستند و چه اعمالي انجام داده اند كه با چنين چهره هايي محشور شده اند! توجّه داريد كه نوراني بودن چهره فقط يك نماد ظاهري نيست؛ بلكه نشانه رستگاري ابدي است؛ چنانكه اشاره شد، قرآن مي فرمايد: «و امّا روسفيدان در رحمت (و بهشت) خدا جاودانه هستند.» (10)    پيامبر اكرم و امامان معصوم علیهم السلام به عنوان مفسران و تبيين كنندگان قرآن، موارد عديده اي از اعمال فردي، عبادي، رفتارهاي اجتماعي و تربيتي و مسائل اعتقادي را نام برده اند كه باعث نوراني شدن و سفيدي چهره انسانها در قيامت مي شود كه به اهمّ آنها اشاره مي شود:    

1. طاعت خدا در تاريكي شب طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد. در روايت آمده است كه حضرت موسي علیه السلام به خدا عرض كرد: «اِلَهِی! فَمَا جَزَاءُ مَنْ مَشَى فِي ظُلْمَةِ اللَّيْلِ إِلَى طَاعَتِكَ؟ قَالَ: أُوجِبُ لَهُ النُّورَ الدَّائِمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُكْتَبُ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ بِعَدَدِ كُلِّ شَيْ ءٍ مَرَّ عَلَيْهِ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ نَوْرُ الْكَوَاكِب؛(11) خدايا! پاداش كسي كه در تاريكي شب به دنبال اطاعت [و عبادت] تو رود، چيست؟ خداوند فرمود: براي او در روز قيامت، نور دائم قرار مي دهم و به تعداد هر چه که سیاهی شب و نور ماه و ستارگان بر آن گذشته، حسنات نوشته می شود.»    خصوصاً اگر اين طاعت و عبادت در قالب تهجّد و نماز شب باشد، نورانيتي بسيار در پي دارد تا آنجا كه در همين دنيا نيز بر چهره ظاهر مي شود. به اين روايت توجّه كنيد:    «از علي بن الحسين علیه السلام سؤال شد: چرا چهره كساني كه تهجّد و شب بيداري (با حال عبادت) دارند، نيكو و نوراني است؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ؛ زيرا آنها با خدا خلوت كرده اند و خدا نيز با نور خود آنها را پوشانده است.» (12)    اگر اين طاعات، عبادات و تهجّدها در مساجد باشد، نورانيّت آن دو چندان مي شود. محمد منكدر مي گويد: «در شبي بسيار تاريك به سوي مسجد مي رفتم؛ ديدم ابا جعفر محمد بن علی (باقر العلوم) علیه السلام به سوي مسجد مي رود. من بر سرعت خود افزودم تا به آن حضرت رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «يَا مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْكَدِرِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ بِنُورٍ سَاطِعٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛(13) ای محمد بن منکدر! پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: بشارت ده به كساني كه در تاريكي شب به مساجد مي روند كه آنها در قيامت نوري درخشنده دارند.»    راز اينكه نورانيّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان مي شود اين است كه مساجد به عنوان محل عبادت و خانه خدا، خود نوراني و درخشنده اند. شاهد اين سخن، حديث قدسي مي باشد كه از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله رسيده است كه فرمود: «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَلَا إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِي ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي ءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ…؛ (14) خداوند بلند مرتبه مي فرمايند: بدانيد! كه مساجد خانه هاي من در زمين است، كه براي آسمانيان نورافشاني مي كند؛ همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی می کنند.»    

2. وضو وضو گرفتن و با وضو خوابيدن نورانيّت مي آورد؛ چرا كه وضو خود نور است. چنانكه در حديث آمده است: «الْوُضُوءُ نُورٌ؛(15) وضو نور است.» و در روايت ديگر آمده است كه تجديد وضو نيز نورانيّت مي آورد: «الْوُضُوءُ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ؛ وضو گرفتن بعد از وضو داشتن، نوري است بر نور»(16) و اين نورانيّت نيز به مسلمانان اختصاص دارد؛ چرا كه وضو گرفتن مخصوص امّت اسلامي است، چنانكه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله با افتخار تمام فرمود: «يَحْشُرُ اللَّهُ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ الْأُمَمِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ؛(17) خداوند امّت مرا روز قيامت در بين امّتها بخاطر آثار وضو نوراني محشور مي كند.»    به اين جهت است كه در دعاي وضو لحظه صورت شستن مستحب است گفته شود: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوه…؛ (18) خداياصورتم را سفيد گردان در روزي كه چهره ها در آن روز سياه مي شوند.»    راز نورانيّت وضو و نوربخشيدن به كسي كه وضو مي گيرد اين است كه در واقع وضو مجموعه اي از اعمال است كه هر كدام نور آفرين و دور كننده تاريكي و ظلمت آفرين؛ يعني شيطان است. شخصي يهودي از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره راز و فلسفه وضو پرسيد و اين كه چرا شما مسلمانها وضو مي گيريد. حضرت فرمود: «[وضو حكمتهاي فراواني دارد؛ چرا كه] هنگامي انسان مؤمن براي وضو دست خود را در آب قرار مي دهد، شيطان از او دور مي شود و وقتي دهان خود را مي شويد، خدا قلب و زبان او را با حكمت، نوراني مي گرداند و وقتي بيني خود را مي شويد، خدا او را از آتش ايمن مي گرداند و استشمام بوي بهشت را به او روزي مي كند و وقتي صورت خود را مي شويد، خدا صورت او را در روزي كه برخي صورتها سفيد و برخي سياه مي گردد، سفيد و نوراني مي گرداند و وقتي دستهاي خود را تا آرنج مي شويد، خدا بر او غل و زنجير آتش را حرام مي گرداند و وقتي سر خود را مسح مي كند، خدا گناهان او را مسح و پاك مي كند و وقتي كه پاهاي خود را مسح مي نمايد، خدا او را در صراط كه پاي عده اي مي لغزد، ثابت قدم قرار مي دهد.» (19)    

3. نماز نماز، چه واجب و چه مستحب، خود نور است و نمازگزار را نوراني مي كند؛ چنان كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «الصَّلَاةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّلَاةُ نُورٌ مِنَ اللَّهِ؛(20) نماز نور مؤمن است و نماز نوري است از جانب خدا.» مخصوصاً نمازهايي چون عشا، صبح، نافله ی شب كه در تاريكي اقامه مي شوند، در قيامت و مراحل مختلف آن و حتي در همين دنيا ايجاد نورانيّت مي كند.    پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «وَ أَمَّا صَلَاةُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ظُلْمَةً فَأَمَرَنِي اللَّهُ وَ أُمَّتِي بِهَذِهِ الصَّلَاةِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِتُنَوَّرَ لَهُمُ الْقُبُورُ وَ لِيُعْطَوُا النُّورَ عَلَى الصِّرَاط(21)؛ امّا [راز وجوب] نماز عشاء اين است كه قبر تاريكي دارد و روز قيامت [نيز] تاريكي دارد. خداوند مرا و امتم را به اين نماز (عشا) در اين وقت امر نمود تا قبر برای آنان نوراني شود و در [حال عبور از] صراط [نيز] به آنها نور عطا شود.» درباره ی نوردهي نماز شب، حضرت صادق علیه السلام چنين فرمود: « ِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْل(22)؛ من نور صورت را جستجو كردم، پس آن را در نماز شب يافتم.»    ولي اگر كسي اهل نماز نباشد و يا نماز را درست اقامه نكند، در اين دنيا نورانيّت از او گرفته مي شود و در عالم برزخ قبرش تاريك خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از پدربزرگوارش نقل نموده است كه هر كس نماز را سبك بشمارد، به پانزده بلا گرفتار مي شود، از جمله: «…وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ… تَكُونَ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ…؛ (23) خداوند عزيز و جليل [نورانيّت] صورت صالحان را از چهره ی او محو مي كند و دچار تاريكي در قبر خواهد شد.»    چگونه دل صاف داشته باشیم

4. روزه روزه گرفتن عامل ديگري براي نوراني شدن انسان در قيامت است؛ چنان كه در همين دنيا چهره شيطان را سياه مي كند: « اَلصَّوْمُ لِلَّهِ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ(24)؛ روزه براي خدا چهره ی شيطان را سياه مي كند.»    روزه در روز قيامت چهره ی روزه دار را همچون ماه نوراني مي كند، مخصوصاً روزه گرفتن در ماه مبارك رجب(25).»    پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَةَ أَيَّامٍ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرْضِيَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ سَاقَهُ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّةَ أَيَّامٍ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ يَتَلَأْلَأُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنْ نُورِ الشَّمْسِ وَ أُعْطِيَ سِوَى ذَلِكَ نُوراً يَسْتَضِي ءُ بِهِ أَهْلُ الْجَمْعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِينَ حَتَّى يَمُرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛(26) كسي كه پنج روز از ماه رجب را روزه بگيرد، بر خداي عزيز و جليل حق است كه او را روز قيامت خشنود گرداند و در روز قیامت مبعوث شود در حالي كه صورتش همچون ماه شب چهارده [مي درخشد]، تا آنجا که فرمود: و كسي كه شش روز از ماه رجب را روزه بگيرد، از قبرش خارج مي شود در حالي كه صورتش نوری دارد که مي درخشد و سفيديش برتر از نور خورشيد است و غير از اين، نوري به او عطا مي شود كه مردم بوسيله او طلب نور می کنند و در گروه امنیّت یافتگان مبعوث می شود تا آنجا كه بدون حساب از پل صراط مرور مي كند.»    گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.

5. خواندن قرآن قرآن از طرف خدايي نازل شده است كه «نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ» است؛ لذا نوراني و نورزاست.    در قرآن مي خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»؛(27) « از طرف خداوند نور و كتاب روشن كننده آمده است.» از اینرو كسي كه قرآن بخواند، قلبش نوراني مي شود و اين نور در چهره ی او نيز ظاهر مي گردد. كلّ قرآن چنين خصوصيتي دارد، علي الخصوص سوره هايي كه مباحث قيامت در آن مطرح است؛ مانند سوره قيامت كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره ی خواندن آن فرمود: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْقِيَامَةِ شَهِدْتُ أَنَا وَ جَبْرَئِيلُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ مُؤْمِناً بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ جَاءَ وَ وَجْهُهُ مُسْفِرٌ عَلَى وُجُوهِ الْخَلَائِقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هر كس سوره قيامت را بخواند، من و جبرئيل در روز قيامت به نفع او گواهي مي دهيم كه او به روز قيامت ايمان داشته است و [به محشر] مي آید در حالی كه صورتش بر چهره ی مردم در آن روز مي درخشد.» (28)    

6. تعليم قرآن قرآن خود نور است و از طرف خدايي كه نور هستي است، نازل شده؛ لذا هر جا قرائت شود و به هر كس تعليم داده شود، نورانيّت ايجاد مي كند، خصوصاً اگر اين تعليم متوجه فرزندان خود شخص باشد، هم خانه و هم فرزندان و هم پدر و مادر را نوراني مي كند.    رسول گرامي اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِي ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ(29) هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند عزیز و جلیل براي او حسنه اي مي نویسد و كسي كه او را خوشحال كند، خدا او را در قيامت خوشحال مي كند و هر كس به فرزندش قرآن ياد دهد، روز قيامت والدين او فرا خوانده مي شوند و آنگاه به آنها دو حلّه ی نوراني پوشانده مي شود كه از نور آن دو، چهره هاي بهشتيان نوراني مي شود.»    

7. شيعه حضرت علي علیه السلام بودن كسي كه واقعاً شيعه باشد، در واقع به همة دستورات نوراني اسلام و قرآن عمل كرده است، لذا تمام وجود او نوراني مي شود. روايات بسياري اين مسئله را متذكر شده اند.    امام باقر علیه السلام فرمود: «روزي پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در ميان جمعي از ياران كه حضرت علي علیه السلام نيز حضور داشت، نشسته بودند و فرمودند: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَد… فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟! فَقَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ(30)؛ گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.»    همچنين از ابن عباس نقل شده است كه: ناگهان در بهشت، اهل بهشت نور ماه و خورشيد را مشاهده مي كنند، پس مي گويند: آيا پرورگار ما به ما وعده نداده بود كه در بهشت ماه و خورشيد را نمي بينيم؟ «فَيُنَادِي مُنَادٍ قَدْ صَدَقَكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدَهُ لَا تَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَكِنْ هَذَا رَجُلٌ مِنْ شِيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهما السلام يَتَحَوَّلُ مِنْ غُرْفَةٍ إِلَى غُرْفَةٍ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَقَ عَلَيْكُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ(31) پس منادي ندا مي دهد كه پروردگار شما در وعده خود كه در بهشت، ماه و خورشيد ديده نمي شود، صادق است؛ ولكن این مردي از شيعيان علي بن ابی طالب علیهما السلام بود كه از غرفه اي به غرفه ديگر منتقل شد و این نور که بر شما تابید از نور صورت اوست.»    در دعاي مباركه ندبه مي خوانيم: «وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي ؛(32) و شيعيان تو بر منبرهايي از نور هستند؛ در حالي كه چهره هاي شان سفيد (و نوراني) است، در بهشت گرد من هستند و آنها همسايه هاي من مي باشند.»    طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد    

8. دوستي براي خدا    اگر دوستي انسانها بر اساس حب الهي و ارزشهاي ديني باشد؛ نه بر اساس منافع دنیوي و بهره وري مادّي، اين گونه دوستي چون رنگ خدايي دارد، توليد نور مي كند و حقيقت آن در روز قيامت آشكار مي شود.    ابي بصير مي گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه مي فرمود: «إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْ ءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِهِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ؛ براستي كساني كه در راه خدا (و براي خدا) همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر منبرهايي از نور هستند كه نور چهره و بدن آنها و نور منبرهاي آنان هر چيز را روشن كرده است، به گونه اي كه به آن نور شناخته مي شوند، پس گفته مي شود: اينها كساني هستند كه در راه خدا محبّت و دوستي داشته اند.»    و امام باقر علیه السلام نقل فرموده است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «كساني كه به خاطر خدا همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر زميني كه از زبرجد سبز و درخشنده است، در كنار عرش الهي ايستاده اند: «وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّه(33)؛ و صورتهاي بسيار سفيد (و نوراني) دارند كه از نور خورشيد درخشنده ترند. [وقتي] ملائكه و انبيا [صورت نوراني آنان را مشاهده مي كنند] به حال آنان غبطه [و حسرت] مي خورند و مردم مي پرسند: آنان چه كساني هستند؟ گفته مي شود: اينها كساني هستند كه [در دنيا] براي خدا با هم دوستي داشتند.»

9. صلوات قرآن دستور مي دهد كه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً »؛(33) «به درستی که خدا و ملائکه اش بر پیامبر دورد می فرستند، اي مؤمنان! بر او درود بفرستيد و سلام گوييد، و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید.» اين صلوات و سلامها آثار گرانسنگي دارد،(35) از جمله: نوراني شدن افراد صَلَوات فرستنده در قيامت. پيامبر نور و نوراني فرمود: «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ(36)؛ بر من بسيار درود بفرستيد؛ زيرا صلوات و درود بر من [تبديل به] نوري در قبر و نوري بر [پل] صراط و نوري در بهشت مي شود.»    

10. مهلت دادن به بدهکاران آسان گيري و مهلت دادن به بدهكاران، عمل نيك ديگري است كه عامل نورانيت انسان در روز سخت قيامت مي شود.    راز اینکه نورانیّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان می شود این است که مساجد به عنوان محل عبادت و خانه ی خدا، خود نورانی و درخشنده اند    امام باقر علیه السلام در اين باره مي فرمايد: «يُبْعَثُ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفُ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاء شُهَدَاءُ! فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاء وَلَكِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يَيْسِرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ؛(37) [روز قيامت] قومي زير سايه ی عرش مبعوث مي شوند كه صورتها و لباس آنان از نور است و بر صندليهايي از نور نشسته اند. امام فرمود: مردم آنها را شریف می دارند، پس مي گويند: آيا اينها پيامبران الهي هستند؟ پس منادي از پايين عرش ندا دهد كه: نه، اينها پيامبر نبوده اند. پس مردم گويند: آيا اينان شهدا هستند؟ باز منادي از زير عرش ندا دهد كه: نه، اينها از شهدا نبوده اند؛ بلكه اينها مردمي بودند كه بر مؤمنين آسان مي گرفتند و به كسي كه نمي توانست بدهي خود را پرداخت كند، مهلت مي دادند تا او توانگر شود.»    

11. سخنان خوب بيش از 35 گناه، از گناهان زبانی شمرده شده است. در قبال آن بسياري از خوبيهاست كه با همين زبان و گفتار انجام مي گيرد؛ سخن براي هدايت مردم، نجات آنان، تعليم و تدريس و … اين گونه سخنان نورانيّت مي آورد.    از حضرت علي علیه السلام سؤال شد: چه چيزي از مخلوقات در اين جهان بهتر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. پس سوال شد: چه چيزي از مخلوقات، زشت تر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. سپس فرمود: «بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ؛(38) به واسطه کلام، صورتها سفید و نورانی و به وسیله همان، صورتها سیاه می گردد.»    

 

(1) طارق/9.    (2) الرحمن/41.    (*) بنا داريم سلسله بحثهايي تحت همين عنوان ارائه شود تا براي مبلّغان عزيز در مجالس موعظه، ختم و امثال آن مفيد باشد.    (3) عمّ/26.    (4) قابل ذكر است در طرح بحث از زحمات آقاي رضا محققيان در كتاب «قيافه انسانها در قيامت» بهره هايي برده ام.    (5) آل عمران/106.    (6) همان/107.    (7) عبس/38 و 39.    (8) تحريم/8.    (9) آل عمران/107.    (10) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث، ج66، ص411.    (11) علل الشرائع، صدوق، دار البلاغه، بيروت، بي تا، ص 366، باب 87، روايت 1.    (12) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، آل البيت، قم، 1408 ق، ج3، ص364.    (13) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص359.    (14) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، بيروت، دار احياء التراث، ج1، ص377.    (15) همان.    (16) مستدرك الوسائل، همان، ج1، ص357.    (17) من لا يحضره الفقيه، صدوق، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1413 ق، ج1، ص41.    (18) وسال الشيعه، ج1، ص395.    (19) مستدرك الوسائل، ج3، ص 92.    (20) بحارالانوار، همان، ج9، ص296.    (21) مستدرك الوسائل، همان، ج12، ص 173.    (22) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص23.    (23) بحارالانوار، ج60، ص 264.    (24) اصب يعني فرو ريختن رحمن الهي.    (25) بحارالانوار، ج7، ص300.    (26) مائده/15.    (27) مستدرك الوسائل، ج4، ص 355.    (28) وسائل الشیعه، ج21، ص 475.    (29) بحار الانوار، ج7، ص185.    (30) همان، بحارالانوار، ج8، ص 149.    (31) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، انتشارات نبوي، ص932، دعاي ندبه.    (32) وسائل الشيعه، همان، ج16، ص167.    (33) احزاب/56.    (34) مانند زنده ماندن ياد پيامبر و آل او در جامعه، تأكيد ارتباط دائمي و آن به آن بين پيروان و پيشوايان، ثواب فراوان و غير قابل تصور داشتن و….    (35) مستدرك الوسائل، ج5، ص 335.    (36) بحارالانوار، همان، ج7، ص304.    (37) بحار الانوار، ج 75، ص55.    

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 115  

 

منبع: سایت ذی طوی

خیلی خوب و مفید بود، از شما سپاسگزارم.
متاسفانه در بیشتر مطالب مذهبی آنقدر از کلمات عربی و احادیث و آیات بدون ترجمه فارسی آن استفاده میشه که برای خواننده قابل درک و فهم نیست، خوشبختانه کمتر از اینگونه مطالب استفاده شده بود.
ا

سلام.خسته نباشید.واقعا مفید و زیبا و کاربردی بود.بسیار هم ساده و قابل انجام.خداوند توفیق دهد تا بتوانیم در انجام این اعمال کوشا باشیم.ان شاء ا…

مطالب ارزنده ای بود سپاسگزارم

خیلی ممنون ایشالا صورت همه نورانی باشه

درود خدا بر شما.عالی بود برادر.

خوب بود

سلام،بسیار مطلبتون خوب بود و من از این مطلب به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهیم صورتی نورانی و قلبی پاک داشته باشم باید با خدا باشم و هرکاری که خداوند به انسان ها امر کرده را انجام بدم و البته به یاد داشته باشم که چهره ای نورانی و قلبی  پاک بیشتر از ظاهر مهم است.
مرسی!

عالی بود 

واقعا عالی بود… خیلی سپاسگزارم 

عالی​​​​​عالی

اطلاعات بیشتر در مورد فرمت‌های متنی

پاکی دل -پاکی قلب

۱۳۹۱/۰۱/۳۱


۷۶۵۸ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

روش اینکه قلب فقط جای خدا باشد .

۱۳۹۲/۰۳/۰۷


۸۰۶۵ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۹

الأربعاء ٢٠ جمادى الثانية ١٤٤٢

Wednesday, February 3, 2021

اللَّهُم کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیه و علی آبائِه، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَه، وَلِیّاً وَ حَافِظاً و قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْنا، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتعَهُ فیها طَویلا” – خدایا، ولىّ‏ ات، حضرت حجّت بن الحسن، که درود تو بر او و بر پدرانش باد؛ در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست، ساکن زمین گردانیده و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازی

چگونه دل صاف داشته باشیم

خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: دعای غیبت که معروف به دعای معرفت است، به دو گونه کوتاه و طولانی بیان شده، بخش کوتاه آن از امام صادق(ع) در کتاب «کافی» شیخ کلینی، «غیبت» نعمانی و «کمال الدین» شیخ صدوق آمده است اما بخش طویل آن به واسطه عثمان بن سعید از امام زمان(عج) نقل شده است و در «کمال الدین» شیخ صدوق، «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و «جمال الاسبوع» سیدبن طاووس بیان شده و در فضایل آن آمده است که در روز جمعه اگر انسان فرصت قرائت هیچ دعایی را نیافت، نسبت به خواندن این دعا اهتمام داشته باشد.

 

با توجه به این توصیه و تاکید و به منظور بررسی فرازهای این دعا سلسله گفت وگوهایی را با حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده»، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت داشته ایم که در ادامه بخش پنجم آن تقدیم حضورتان می شود:

 

حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده» با اشاره به راهکارهای برطرف کردن قساوت قلب و ایجاد نرمی در آن، گفت: یکی از این عوامل، کشیدن دست نوازش بر سر یتیمان است که پیامبر(ص) می فرماید: «اگر می خواهید قلبتان نرم شود، با ایتام بنشینید و دست نوازش بر سر آنان بکشید» و امام عسکری(ع) فرمودند: «در عصر غیبت شیعیان ما که از امام خود به دور افتادند، ایتام آل محمد(ص) هستند، علما و دانشمندانی که در این عصر ولایت تبیین می کنند، قرآن و عترت را ترویج و تفسیر می کنند و شبهات طرح شده دشمنان بر علیه شیعه را دفع می کنند، کفیل این ایتام هستند».

 

کارشناس مهدوی ادامه داد: یک نوع یتیم نیازمند غذا و لباس است و یک نوع یتیم نیز نیازمند خوراک فکری است که امروز در عصر غیبت مواجه با یتیمانی هستیم که نیازمند خوراک فکری در برابر شبهات مختلف دشمن هستند و این وظیفه حوزه های علمیه و دانشمندان است که در این زمینه فعالیت کنند.

 

رمضانعلی زاده با بیان اینکه دومین راهکار، تفکر در آیات و نشانه های خداوند از جمله وجود امام زمان (عج) است، ابراز کرد: در روایت و ادعیه از امام زمان (عج) به عنوان آیت الله العظمی تعبیر شده است و ایشان بزرگترین آیه الهی است که تفکر این آیات الهی موجب نرمی قلب می شود.

 

 

یادی که سبب ورود به زمره شهدا می شود

 

کارشناس مرکز تخصصی مهدویت تاکید کرد: سومین راهکار نرمی قلب و پیشگیری از ابتلای آن بخ قساوت، یاد مرگ است، قساوت قلب به دلیل فراموش کردن مرگ است چنان که پیامبر(ص) می فرمایند: «اگر فردی در شبانه روز 20 مرتبه یاد مرگ کند، این انسان غافل نیست و با شهدا محشور می شود».

 

وی بیان کرد: چهارمین عامل در رفع قساوت قلب، همنشینی با علما است که این از آرزوهای جبرائیل است و امروز بزرگترین عالِم در مُلک و ملکوت، وجود مقدس امام زمان (عج) است که می توان با ایجاد سنخیت و تلاش برای شبیه شدن به ایشان، با آن حضرت(عج) همنشین شد.

 

رمضانعلی زاده با بیان اینکه پنجمین عامل در پیشگیری و رفع این قساوت، قرائت قرآن است، تصریح کرد: همانگونه که اشعه ماورای بنفش در اشیاء نفوذ می کند، آیات قرآن نیز در دل و جان ما و حتی جسم نفوذ کند و آن را نورانی کرده و قساوت قلب را برطرف می کند. باید توجه داشت انس با قرآن صامت انس با قرآن ناطق یعنی امام عصر(عج) را نیز در پی دارد.

 

 

 

 

ذکر عملی یعنی چه؟

 

وی اضافه کرد: ششمین عامل در رفع قساوت قلب، ذکر خداوند است که انواع ذکر زبانی، ذکر قلبی و ذکر عملی را شامل می شود، ذکر زبانی مثل گفتن «الحمدلله» و «سبحان الله»، ذکر قلبی داشتن یاد خدا در دل و در نهایت ذکر عملی یعنی زمانی که فرد به گناهی رسید، ترمز نفس را بگیرد و متوقف شود و یا به واجبی رسید، سرعت بگیرد.

 

وی هفتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب را ذکر اهل بیت(ع) به ویژه امام زمان(عج) معرفی کرد و گفت: در روایت آمده: «إنَّ حَدِیثَنا یُحْیِی القُلُوبَ؛ به‌راستی که حدیث ما دل‌ها را زنده می‌کند.» یاد ائمه اطهار(ع) و احادیث آنها دل را نورانی می کند.

 

رمضانعلی زاده استغفار را هشتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب خواند و تصریح کرد: استغفار به نوعی همان سمباده برای قلب است که در روایت به عنوان محو کننده گناه معرفی شده است یعنی همان طور که لکه های کثیف روی لباس باید توسط مایع های سفید کننده برطرف شود، لکه های سیاه گناه روی قلب نیز با سفیدکننده اسغفار برطرف می شود.

 

این کارشناس مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه نهمین عامل در این باره رعایت برخی رژیم های غذایی توصیه شده از سوی اهل بیت(ع) است، ابراز کرد: در روایت است که برای نرمی قلب عدس، انجیر و سویق (آرد سرخ شده با روغن) خورده شود.

 

وی اضافه کرد: اِنابه و اشک از دیگر مواردی است که لینت قلب را همراه می آورد یعنی فردی که انابه و اشک در طول شبانه روز ندارد، فسیل و افسرده می شود لذا انسان مومن باید در طول شبانه روز حتی برای لحظاتی انابه و اشک داشته باشد، چنان که در دعای کمیل امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «… سِلاَحُهُ الْبُکَاءُ» اسلحه مومن بکاء و اشک است و فردی که در برابر شیطان سلاح نداشته باشد، او بر قلبش مسلط می شود که در این صورت دیگر جایی برای امام زمان(عج) نمی ماند.چگونه دل صاف داشته باشیم

 

رمضانعلی زاده تاکید کرد: از آیت الله بهجت(ره) سوال شد که جزیره خضراء کجاست؟ و ایشان فرمود: «دل تو جزیره خضراء است» یعنی اگر در دل تو امام جایی دارد، همان جزیره خضراء است اما اگر امام در آن نیست و فکر گناه داری، آن دل سبز نیست بنابراین با انابه و اشک می توان به نرمی قلب دست یافت.

 

کارشناس مرکز تخصصی مهدویت ابراز کرد: اشک بر مصائب اهل بیت(ع) نیز لینت قلب می آورد، گاهی انسان برای عاقبت خود و یا گناهانش اشک می ریزد، اما گاهی نیز انسان برای اهل بیت(ع) اشک می ریزد که در روایت داریم: «اشک بر امام حسین(ع)، نظر کردن به روی ایشان(که امروز نگاه به ضریح ،گنبد، مجلس و کتیبه حضرت(ع) است) و بوییدن خاک کربلا دل انسان را نرم می کند».

 

وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم تابع امام زمان(عج) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور باشیم و به دستورات حضرت(ع) را بدون چرایی عمل کنیم، باید نرمی و عطوفت قلب داشته باشیم. اساساً جنایات بزرگ تاریخ در سایه قساوت قبل رقم خورده است. چنان که امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به سپاه یزید فرمودند: دل های شما بر اثر مصرف حرام سنگ شده است.

«همایش ولایت اجتماعی زن» با هدف تبیین و تشریح جایگاه بانوان مسلمان در عرصه فرهنگ دینی ودفاع مقدس امروز سه شنبه مورخ ۱۴ بهمن ماه در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.

Copyright © 2015 Shabestan News Agency. all rights reserved.

پناهیان: یکی از راه‌ها برای اینکه محبت خدا در دل‌مان بیاید و عاشق خدا بشویم این است که آن‌قدر به محبت خدا فکر کنیم تا از طریق این تفکر، به حب الله برسیم؛ خیلی باید به این محبت فکر کنیم. سعی کنید مدام فکرتان مشغول حب‌الله باشد، سرِ نماز هم فکرتان مشغول حب‌الله باشد و به این فکر کنید که اگر من خدا را دوست داشتم چه تحولی در دلم ایجاد می‌شد؟ خدایی که همۀ دوست‌داشتنی‌های عالم را آفریده است، قطعاً خودش از همۀ آنها دوست‌داشتنی‌تر است. وقتی سر به سجده می‌گذارید یا به رکوع می‌روید، به این فکر کنید که خدایا! کِی می‌شود این در به روی من باز شود و من واقعاً تو را دوست داشته باشم. یعنی فکر و ذکرش را رها نکنید.

کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.

چگونه دل صاف داشته باشیم
چگونه دل صاف داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *