چگونه دل و جرات داشته باشیم

 
helpkade
چگونه دل و جرات داشته باشیم
چگونه دل و جرات داشته باشیم


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


میخوای از همیشه زیباتر باشی؟

 

 

چگونه دل و جرات داشته باشیم

 

جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افکار و احساسات خويش که به شيوه مستقيم، صادقانه و  مناسب انجام شود. افراد جرأت‌ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند…

 

ارتباط يکي از مهم‌ترين زمينه‌هاي سلامت زندگي اجتماعي و منشأ فرهنگ و به عنوان زمينه و مبناي حرکت و ارتقاي انساني است که اگر ويروسي شود، بي شک پايه اصلي زندگي مي‌لغزد و رضايت از آن محو مي‌شود. در اين ميان ارتباط مؤثر با ديگران، مهارتي است که انسان را در موقعيّت ممتاز و بهتري قرار مي‌دهد و دست‌يابي به موفّقيّت و خوشبختي را سهل‌تر مي‌سازد. ارتباط مؤثر رابطه‌اي است که در آن شخص به گونه‌اي عمل مي‌کند که در آن علاوه بر اينکه خودش به خواسته‌هايش مي‌رسد، افراد مقابل نيز احساس رضايت دارند. يکي از مهارت‌هاي ارتباط مؤثر، جرأت ورزي است. افرادي که از مهارت جرأت ورزي (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگري) بي بهره‌اند، نمي‌توانند از خودشان دفاع نمايند؛ لذاست که غالباً در برخورد با ديگران منفعل، پشيمان و ترسو بوده و به جاي اهمّيّت به نيازها و خواسته‌اي خود، از خواسته‌ها و نظر ديگران تبعيّت مي‌کنند.

 

جرأت ورزي، يعني دفاع از حقوق خود و بيان افکار و احساسات خويش که به شيوه مستقيم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت‌ورز براي خود و ديگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نيستند و ضمن اين که به خواسته‌ها و نيازهاي ديگران احترام مي‌گذارند، اجازه نمي‌دهند ديگران از آن‌ها سوء استفاده کنند و به شيوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار کنند.

 

جرأت ورزي مهارتي است در راه خود کارآمدي و خود کنترلي در افراد که اعتماد به نفس و عزّت نفس آن‌ها را تقويّت مي‌کند. اين مهارت که جزو مهارت‌هاي مقابله با خشم و همچنين بهترين روش ارتباط رضايت‌بخش با ديگران است، بسان ساير مهارت‌هاي ارتباطي نيازمند دانش، تدبير، مذاکره و انعطاف پذيري است.

 

توجه داشته باشيد که جرأت‌ورزي و پرخاشگري از يکديگر متمايزند. پرخاشگر بودن به معني دفاع از حقوق خود به شيوه‌اي خصمانه است که فرد سعي مي‌کند نيازها و خواسته‌هاي خود را از طريق غالب شدن، توهين و تحقير ديگران برآورده کند که در اين ميان براي حقوق و خواسته ديگران اهمّيّتي قائل نيست.

 

براي درک بيشتر تفاوت جرأت ورزي (حدّ وسط برخورد منفعلانه و پرخاشگري) با هر يک از رفتار انفعالي و پرخاشگرانه به مثال‌هاي زير دقّت نماييد.

 

1. فردي در صف خريد مي‌خواهد خودش را جلوي شما جا بزند و مي‌گويد: اجازه مي‌دهيد زودتر از شما خريد کنم؟ من عجله دارم.

 

پاسخ انفعالي: خيلي خوب.

 

پاسخ پرخاشگرانه: آهاي، مي‌خواهي چه کار کني، برو آخر صف بايست.

 

پاسخ همراه با جرأت ورزي: متأسفم، نمي‌توانم، من هم عجله دارم.

 

جراتمندي در اصل به معناي توانايي ابراز افکار و احساسات به شيوه‌اي است که در آن نيازهاي شما به روشني مشخص مي‌شود و راه ارتباط با ديگران براي هميشه گشوده باقي مي‌ماند. با وجود اين شما قبل از ابراز آزادانه نيازهاي خود بايد باور کنيد که از حق مشروع داشتن اين نيازها برخورداريد

 

2. يکي از هم کلاسي‌ها جزوه درسي شما را براي شب امتحان طلب مي‌کند.

 

پاسخ انفعالي: من خودم نياز دارم، ولي باشد.

 

پاسخ پرخاشگرانه: خيلي پررو هستي که شب امتحان چنين تقاضايي مي‌کني، فراموشش کن.

 

پاسخ همراه با جرأت ورزي: خوشحال مي‌شدم به شما کمک کنم، از قبل براي مطالعه شب امتحاني برنامه ريزي کرده‌ام. اي کاش زودتر مي‌گفتيد.

 

انواع رفتار جرأت مندانه

 

رفتار جرأتمندانه طبقه‌بندي‌هاي فراواني شده است،  برخي ابراز وجود در رفتار جرأتمندانه را داراي چهار مؤلفه مي‌دانند و

 

چگونه دل و جرات داشته باشیم

برخي نيز به طور کلّي رفتارهاي جرأتمندانه را به سه گروه کلّي تقسيم مي‌نمايند:

 

* بيان جرأتمندانه احساسات مثبت و منفي

 

* رد جرأتمندانه خواسته‌هاي نابجاي ديگران و مقاومت در برابر آن‌ها

 

* در خواست‌هاي جرأتمندانه از ديگران نترس، جرأت داشته باش

 

جراتمندي در اصل به معناي توانايي ابراز افکار و احساسات به شيوه‌اي است که در آن نيازهاي شما به روشني مشخص مي‌شود و راه ارتباط با ديگران براي هميشه گشوده باقي مي‌ماند. با وجود اين شما قبل از ابراز آزادانه نيازهاي خود بايد باور کنيد که از حق مشروع داشتن اين نيازها برخورداريد.

 

حقوق زير را هميشه بايد مد نظر داشته باشيد:

 

* شما حق داريد در مورد چگونگي هدايت زندگي خود تصميم بگيريد. اين حق، پيگيري اهداف و آرزوهاي شخصي و تعيين اولويت‌هاي خاص خود شما را شامل مي‌شود.

 

* شما از اين حق برخورداريد که ارزش‌ها، باورها، عقايد و عواطف خاص خودتان داشته باشيد و حق داريد از بابت اين ارزش‌ها، باورها، عقايد و عواطف به خودتان احترام بگذاريد. مهم نيست ديگران چه عقيده‌اي دارند.

 

* شما حق داريد بابت اعمال يا احساسات خود به ديگران توضيح ندهيد نياز نيست اعمال و احساسات خود را توجيه کنيد.

 

* شما حق داريد به ديگران بگوييد مايليد بگوييد چگونه با شما رفتار شود.

 

* شما حق داريد خودتان را ابراز کنيد و حق داريد بگوييد «نه»، «من نمي‌دانم» «من نمي‌فهمم» يا حتي «من اهميت نمي‌دهم». شما حق داريد وقتي را به شکل دهي افکار خود پيش از ابراز آن‌ها اختصاص دهيد.

 

* شما حق داريد از ديگران درخواست اطلاعات يا کمک کنيد بدون اينکه از بابت نيازهاي خود دست خوش احساسات منفي شويد.

 

* شما حق داريد افکارتان را تغيير دهيد، اشتباه کنيد و گاه غير منطقي عمل کنيد و گاه غير منطقي عمل کنيد و پيام‌هاي آن عمل را کاملاً بپذيريد.

 

* شما حق داريد خودتان را دوست بداريد هر چند مي‌دانيد کامل نيستيد و گاهي کارها را پايين‌تر از حد توانايي کامل خود انجام دهيد.

 

* شما حق داريد روابط مثبت و رضايت بخش برقرار کنيد. روابطي که در آن احساس آرامش کنيد و آزاديد صادقانه خود را بيان کنيد، و حق داريد روابط خود را اگر نيازهاي شما را برآورده نسازد، تغيير يا خاتمه دهيد.

 

* شما حق داريد زندگي خود را به هر شيوه‌اي که خودتان تعيين مي‌کنيد تغيير و تحول دهيد.

 

* وقتي شما باور نداشته باشيد که صاحب اين حقوق هستيد ممکن است در قبال شرايط و رويدادهاي زندگي خود منفعلانه واکنش نشان دهيد. وقتي به نيازها، عقايد و داوري‌هاي ديگران بيش از نيازها، عقايد و داروهاي خود اهميت دهيد احتمالاً احساس آسيب، تشويش و حتي خشم مي کنيدو. اين نوع رفتار انفعالي و غير جراتمندانه، اغلب غير مستقيم و از لحاظ هيجاني غير صادقانه و خود انکار گرا نه است.

 

* نزد خيلي از افراد توجه به نيازهاي مشروع خود و ابراز آن حقوق، خودخواهانه تعبير مي‌شود. خود خواهي به معني تنها به حقوق خويش توجه کردن و عدم توجه به حقوق ديگران است. نکته‌اي که به نحو تلويحي و تاکيد بر حقوق شما حاضر است اين حقيقت است که شما از بابت مشروع ديگران نيز نگران هستيد.

 

زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي‌دهند تا مستقل بينديشند و عمل کنند و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته‌هايشان، از زورگويي، تحکّم، زبوني و ذلّت فاصله مي‌گيرند

 

مزاياي رفتار جرأتمندانه

 

* از مهم‌ترين مزاياي جرأتمندي، احساس مثبتي است که فرد درباره خود دارد. افراد جرأتمند در مقايسه با افراد سازش کار و پرخاشگر درباره خود احساس بهتري دارند. آن‌ها احساس عزّت نفس دارند و خود را شريف و عزيز مي‌بينند.

 

* مردم افراد جرأتمند را صريح و صادق مي‌دانند و معتقدند چنين افرادي اهل چاپلوسي، تملّق و نفاق نيستند. اين افراد آنچه را مي‌توانند انجام دهند مطرح مي‌کنند. بنابراين مردم به چنين افراد بيشتر اعتماد مي‌کنند؛ گرچه به ظاهر آن را نشان ندهند.

 

* زندگي افراد جرأتمند، معنادار است. اينان به ديگران اجازه مي‌دهند تا مستقل بينديشند و عمل کنند و خود نيز افزون بر در دسترس قرار دادن خواسته‌هايشان، از زورگويي، تحکّم، زبوني و ذلّت فاصله مي‌گيرند.

 

پيامدهاي منفي نداشتن جرأت

 

جرأتمند نبودن مي‌تواند مشکلات زير را به وجود آورد:

 

* افسردگي، عصبانيّت از خود، احساس درماندگي، نااميدي و نداشتن کنترل در زندگي؛

 

* رنجيدگي و عصبانيت از ديگران؛

 

* ناکامي در بسياري از موقعيّت‌هايي که فرد نمي‌تواند به خواسته خود برسد؛

 

* انفجار خشم (وقتي خشم به شيوه مناسبي ابراز نشود، روي هم انباشته شده، در مواردي به شکل نامناسب و پرخاشگرانه ابراز مي‌شود)؛

 

*  اضطراب و در پي آن، اجتناب از افراد و موقعيت‌هايي که سبب ناراحتي و از ميان رفتن فرصت‌هاي زيادي مي‌شود؛

 

* ضعف در روابط بين فردي و ناتواني در بيان احساسات مثبت و منفي که باعث مي‌شود فرد مقابل از احساسات و خواسته‌هاي فرد اطلاعي نداشته باشد و نتواند اقدامي در جهت حصول آن‌ها انجام دهد؛

 

* مشکلات جسماني مانند سردرد، زخم معده، فشار خون بالا و تجربه استرس که عوارض جسماني زيادي به همراه دارد؛

 

*رفتار منفعل که باعث مي‌شود فرد نتواند در برابر ديگران قاطعانه عمل کند؛

 

* تقويت رفتار ديگران که باعث مي‌شود توقّع آنان بيشتر شود و براي به دست آوردن خواسته‌هاي خود، اصرار بيشتري داشته باشند.

منبع:سايت پرسمان،سايت آفتاب

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


راه رهایی از اعتیاد|بازگشت به زندگی


برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!


سوالات پیش از ازدواج به تفکیک جلسه


سینما رو به خونت بیار!


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!


جهیزیه ات رو قسطی وبدون پیش پرداخت بخر


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


موفقیت شما در کدام رشته تحصیلی است؟

قبل ازخرید،فرش مورد نظرت رو تو دکورتست کن


تردید و دو دلی قبل از ازدواج

طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

من در یک مزرعه در مناطق روستایی استرالیا بزرگ شدم، ساعت ‌های بیشماری را با اسب وحشی سپری کردم که از کوههای سنگی برفی عبور کنم. به عبارت بهتر یاد گرفتم که چگونه از سقوط پیشگیری کنم. علاوه بر این، در طول راه یک درس قدرتمند برای زندگی گرفتم:

“رشد و راحتی نمی ‌تواند یک اسب را براند.“

این درسی است که برای تمام زندگی صادق است. چیزی که ما بیش از همه می ‌خواهیم همیشه نیاز به پذیرش ناراحتی و اقدام علی ‌رغم ترس از شکست و سقوط است.

در پایان، هیچ جایگزینی برای شجاعت وجود ندارد، هیچ راه میان ‌بری برای دور زدن شجاعت نیست. برای تبدیل شدن به فردی که بیشترین نیازش بودن و ساختن زندگی ای است که آرزو می کند، باید حاضر باشید که کارهایی را که شما را می ‌ترساند انجام دهید. دوباره و دوباره و دوباره.

به گزارش آلامتو به نقل از success؛ هیچ فرمولی جادویی برای رهایی شما از ترس وجود ندارد. با این حال، موارد خاصی وجود دارند که شما می‌ توانید تصمیم بگیرید که این کارها را به مرور زمان انجام دهید. این موارد به شما کمک می کند که کم‌ تر بترسید و قدرت لازم را به دست آورید.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

هفت مرحله زیر از آخرین کتاب من هستند. هر روز آن ‌ها را تمرین کنید و در طول زمان “شجاعت” درون تان زنده خواهد شد و آموزش خواهد یافت.

ترس به DNA روان‌ شناختی ما هدایت شده تا به ما کمک کند از شرایطی که می ‌تواند موجب درد، جراحت، از دست دادن یا مرگ شود اجتناب کنیم. مشکل اینجاست که در حالی که ترس وجود دارد تا شما را ایمن نگه دارد ، می ‌تواند شما را بیش از حد ایمن نگه دارد. به همین دلیل است که باید ترس و وحشت خود را اقرار کنید.

کارل یونگ، روانشناس سوئیسی می گوید هر آنچه که شما بیشتر در آن مقاومت می کنید، بیشتر ادامه خواهد یافت. چیزهایی که ما خودمان نتوانیم به خودمان اعتراف کنیم ، در نهایت موفقیت ما را دچار مشکل می کنند. با انکار ترس و یا طفره رفتن از آن، آن ترس بیشتر درون ما نفوذ می کند و سایه آن بلندتر می‌شود.

بنابراین، مقابله با حقیقت در مورد آنچه که بیشتر شما را ترساند، اولین گام ضروری برای به دست آوردن قدرتی است که شما را بالا نگه می دارد.

نیروی تخیل ما یک چیز حیرت ‌آور است. اگر تخیل وجود نداشت، قطعا زیباترین آثار بشر هرگز به وجود نمی آمد. با این حال، زمانی که تخیل ما با ترس تحریک ‌شود، می‌ تواند ما را وادار کند که خود را دست ‌کم بگیریم و عواقب منفی احتمالی را دست ‌بالا بگیریم.

با تبدیل سایه‌ ها به هیولاها، نیروی تخیل ما می ‌تواند ما را فریب دهد تا باور کنیم که خطر در هر گوشه کمین ‌کرده است و ما در همان جایی که هستیم امن ‌تر هستیم. فاجعه گرایی، تمایل به پریدن به سناریوی بدترین حالت به عنوان بیشترین نتیجه (یا تنها نتیجه) در هر وضعیت است. این یک عادت وحشتناک است، اما شما می توانید با این تمرین آن را بشکنید.

وقتی از تصور انجام کاری خارج از منطقه راحتی خود امتناع می‌ کنید، سعی کنید از خودتان بپرسید، بدترین اتفاقی که ممکن است در این رابطه رخ دهد چیست؟ سپس از خودتان بپرسید، پس اگر این اتفاق افتاد چه کار خواهم کرد؟ این چرخه را برای هر سناریوی بدترین حالت که می‌ توانید تصور کنید، تکرار کنید. به این ترتیب، شما خواهید فهمید که حتی اگر بدترین اتفاق رخ دهد، که اغلب بسیار بعید است، این کار شما را نمی کشد. در عوض، شما را در یک سطح کاملا جدید معرفی خواهد کرد: شما یاد خواهید گرفت، رشد خواهید کرد و یک نسخه بهتر، شجاع‌ تر و بهتر از سابق خواهید بود.

“تو کی هستی که این کار رو بکنی؟ تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌کنی.فکر همه چی رو کردی؟ تو خودت رو مسخره می ‌کنی تو نمی ‌دونی چه کار داری می‌ کنی.”

هیچ ‌کس نمی ‌تواند از صدای درونی که بدترین منتقد ماست خلاص شود، این صدای درونی در هر قدم احتیاط می‌ کند و در هر فرصتی از بدبینی حرف می زند. با این حال، هر کسی می ‌تواند یاد بگیرد که چگونه با آن ارتباط برقرار کند: مهم‌ ترین بخش وجودی ما، صرفا تلاش برای ایمن نگه داشتن ماست. این یک روش نسبتا اولیه برای انجام این کار است.

زمانی که صدای ترس در سرتان (یا در شکمتان) از همه بلندتر است، به این دلیل است که احساس خطر می‌ کند. این یک احساس است، واقعیت نیست و قطعا سزاوار نیست که قدرتش را حفظ کند تا شما را از جریان زندگی تان دور نگه دارد.

چگونه ترس را کنار بگذاریم و شجاع باشیم؟

بازی کردن با ترس می‌ تواند یک رویکرد با ریسک بالا باشد. ما انسان ها همیشه تصور می کنیم که اگر ریسک کنیم و شکست بخوریم چقدر وحشتناک خواهیم بود. ما فقط وقتی را تصور می کنیم که اگر قرار باشد از منطقه راحتی خود خارج شویم چه اتفاقاتی رخ می دهد. اگر ریسک نکنیم نمی توانیم درکی از خطر داشته باشیم و در حقیقت نمی توانیم در این مورد با خودمان صادق باشیم.

شما می توانید ترس از خطر خود را لمس کنید و به آن تلنگری بزنید، به آینده فکر کنید و تصور کنید که اگر به ترستان اجازه دهید شما را ضعیف کند به چه وضعی گرفتار خواهید شد. خودتان را با ترس هایتان در 5، 10 و یا حتی 25 سال آتی تصور کنید و از خودتان بپرسید که این ترس چقدر برای شما گران تمام شده است.

ظرفیت سرافرازی و عظمت در درون ما وجود دارد. اما زندگی در داستانی در مورد بی کفایتی خودمان باعث شده تا با شجاع ترین بخش از خودمان غریبه شویم!

لازم نیست وضعیت به همین صورت باقی بماند. شما می توانید با تغییر فیزیولوژی خود از ترس خلاص شوید و دوباره به آرامش درونی تان برگردید. چطور باید این کار را انجام دهید؟؟ بسیارخب، این کار را به عنوان یک آزمایش کوچک امتحان کنید:

بلند شوید، مانند کسی که با یک ریسمان به بالا کشیده می شود. شانه هایتان را برگردانید و یک لبخند آرام روی چهره تان بنشانید، چانه تان را بلند کرده و به بالا نگاه کنید، عضلات شکم را محکم کرده و پاهایتان را به صورت قائم و جدا از هم روی زمین میخکوب کنید. سه نفس عمیق بکشید و زمانی را تصور کنید که که احساس می کنید می توانید دنیا را تسخیر کنید. قوی، توانا و مطمئن باشید و با این احساس نفس عمیق بکشید. پنج ثانیه مشت هایتان را گره کرده و این احساس را در آن ها نیز ذخیره کنید. حال به بی باکی و بی پروایی خود اشاره کنید و خودتان را در کاری که خیلی دوستش دارید تصور کنید تا هر کاری را که می خواهید انجام دهید برای مدت زیادی در قلب شما جای گیرد.

چه کاری باید انجام دهید؟ شما کجا هستید؟ چه کسی همراه شماست؟ چه کار می کنید؟ چی می گویید؟

خودتان را تصور کنید که شجاعت و اعتماد به نفس بالایی دارید.

قدرت آن لحظه را احساس کنید، آن را حفظ کنید، در یادتان نگه دارید و مالک آن شوید. اکنون آماده باشید که از آن استفاده کنید.

اولین باری را به یاد می ‌آورم که برای سخنرانی در یک کنفرانس مهم به روی صحنه رفتم، آنقدر دستپاچه بودم که احساس تهوع داشتم. اما بعد نفس عمیقی کشیدم و بر ماموریتی که من را به آن نقطه رسانده بود متمرکز شدم. در عرض چند لحظه، ترسم از بین رفته بود و وقتی کارم تمام شد، در عجب بودم که چرا تا به حال به خودم شک کرده بودم.

همه ما در زندگی لحظاتی را تجربه می کنیم که نیاز است از پوسته امنیت خود خارج شده و ریسک کنیم، این لحظات به شجاعت خیلی زیادی نیاز دارد.

با این حال اغلب شما خودتان را “خارج از آن” قرار می دهید (خارج شدن از پوسته امنیت خود و جسارت به خرج دادن، می‌ تواند به شما کمک کند تا درهای جدید رابه سویتان باز شود، استعداد خود را امتحان کنید یا فکر خود را توسعه دهید.)

هرچه زودتر به آن اعتماد کنید، خوش شانس خواهید بود. هرچند که این موضوع اصلا شانسی نیست.

با جسارت کافی برای یک قدم در مسیری که الهام ‌بخش شما می ‌شود ، یک سیگنال به خود و جهان ارسال می ‌کنید که در مورد ایجاد آینده‌ ای که متفاوت تر و بهتر از گذشته شماست، جدی هستید.

برای مثال اگر مدتی است که وزنه ای بلند نکرده اید، ممکن است در ابتدا بلند کردن یک وزنه 2.5 کیلوگرمی کمی برایتان سخت باشد، اما اگر هر روز تمرین کنید، با گذشت زمان این بلند کردن این وزنه برایتان بسیار راحت و روتین خواهد بود و پس از آن به دنبال بلند کردن وزنه های بیشتری هستید.

این موضوع در مورد شجاعت هم صادق است: شجاعت هم مثل یک ماهیچه است. اگر به تمرین ادامه دهید، تمرین کنید و اجازه ندهید ناراحتی شما را بترساند، در طول زمان اقدامات اولیه شجاعت کم ‌تر ترسناک به نظر می رسند و شجاع تر از قبل عمل خواهید کرد.

من از آن زمان که این مزرعه کوچک را در مناطق روستایی استرالیای غربی رها کرده ‌ام و منطقه راحتی خود را ترک کرده‌ ام ، یاد گرفته‌ ام که هر بار که در حضور ترس اقدام ‌کنید، قدرت تان تقویت خواهد شد.

پس ترس خود را احساس کنید ، اما شجاع باشید و اقدام کنید. چیزی که بیشتر از همه شما می ‌خواهید این است که بر روی آن مسلط شوید.

سلام من از هیچی نمی ترسم جز تنهایی در خانه

نوید برو بوکس..شکور توهم برو کلاس پیانو

توروخدا کمکم کنید من از معلول شدن تو دعوا بشدت می ترسم

وه همیشه برایم دعوا ودرگیری بوجود می اید خواهشا کمکم کنید

سلام دوستان من از دعوا کردن میترسم و خفت شدم خواهشا هرکی میتونه بهم کمک کنه نترس بشم بیا بهم پیام بده . خیلی ممنون

برادر من سعی کن دعوایی نباشی و زیاد دعوا نکنی به دلیل اینکه اخر خدایی نکرده یکی رو ناکام میکنی سعی کن خشمت رو بیاری پایین

چگونه دل و جرات داشته باشیم

سلام توروخدا کمک کمکم کنید من انسان خیلی خیلی نترسی هستم مثلا تو خیابان ۱۰ نفر بیان با چاقو برام مهم نیست تا الان یه ۱۰ باری بستری شدم تنها چیزی که ازش میترسم اینه یکی با تیر تو سرم شلیک کنه مادرم میگه اخرش خودتو میکشی خواهشا کمک کنید

اهل کجایی

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

The online version of the Iranian daily Hamshahri

سپیده حسینعلی عراقی:
اعتماد به نفس، ذاتی نیست. قدری عزت نفس، تجربه و دل و جرات سبب می‌شود تا آسان‌تر خود را تأیید کنید.

برای آنکه موفق شوید با دیگران روبه‌رو شوید توصیه‌هایی را در اختیارتان قرار می‌دهیم.

در آرزوی آن هستید تا اعتماد به نفس‌تان را افزایش دهید و در نهایت با دنیا روبه‌رو شوید؟ توصیه‌های زیر می‌توانند به شما کمک کنند.

1- از نگاه‌ها فرار نکنید.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

به محض آنکه فردی بدون واهمه به شما نگاه می‌کند، به زمین چشم می‌دوزید و سرتان را بر می‌گردانید. دست از این کار بردارید و از نگاه دیگران فرار نکنید! ارتباط صرفا از طریق گفت‌وگو انجام نمی‌گیرد! قیافه و حالت‌های شما و مخاطب‌تان مهم هستند. البته در این زمینه زیاده روی نکنید و یک ریز به طرف مقابل‌تان خیره نشوید.

2- ترس‌تان را مهار کنید.

در رویارویی با شرایط جدید دچار ترس و یا حتی وحشت می‌شوید. همه انرژی و افکارتان را صرف مخفی کردن عصبی بودن‌تان نکنید. در عوض سعی کنید حالت عصبی‌تان را به شکل عمل در آورید یعنی با طرف مقابل صحبت کنید، و یا به سمتش بروید.

3- ارتباط برقرار کنید.

مطمئنا آغاز گفت‌وگو با یک غریبه و یا حتی با یکی از همسایگان ساختمان به‌نظرتان مشکل می‌آید. به‌خودتان بگویید همه افراد زمانی‌که باید سر صحبت را با فرد دیگری باز کنند عصبی هستند. به جای آنکه مدام به‌دنبال دوری از افراد باشید، خودتان را مجبور کنید تا با آنان ارتباط برقرار کنید. این عمل به شما اطمینان خاطر می‌بخشد و این امکان را فراهم می‌سازد تا بهترین روش‌ها را برای برقراری ارتباط پیدا کنید.

4- دل به دریا بزنید.

دل به دریا بزنید! در کشف محیط‌های جدید و کسب تجربیات جدید درنگ نکنید. رفته رفته قادر خواهید بود خودتان را به سرعت با موقعیت‌های جدید وفق دهید.

5- تقلید نکنید!

مطمئنا گاهی اوقات تقلید کردن از فردی که همواره از خودش مطمئن است، مفید است. با این‌حال، این تقلید حد و حدودی دارد. هر فرد بنا به شخصیت و استیل خاص خودش اعتماد به نفس‌اش را نشان می‌دهد. از این‌رو شما نمی‌توانید از روی رفتار دیگران تقلید کنید. به سبک خودتان عمل کنید.

6- خودتان را تأیید کنید!

 محکم صحبت کردن الزاما نشانه اعتماد به نفس نیست، اما این عمل به شما کمک می‌کند تا خودتان را تأیید کنید و مطمئنا مؤثرتر از آن است که دست‌تان را جلوی دهانتان بگیرید و چیزی را زمزمه کنید. همچنین هنگام صحبت کردن به چشمان مخاطب‌تان نگاه کنید و مستقیما طرف مقابل‌تان را مخاطب قرار دهید.

7- اهداف غیرواقعی را انتخاب نکنید.

آیا عدم‌اعتماد به نفس شما ناشی از آن است که مدام احساس می‌کنید که شکست می‌خورید؟ دست از تعیین اهداف دست نیافتنی بردارید! یکی از کلیدهای اعتماد به نفس واقع بینی است. شما باید قابلیت‌ها و به‌خصوص محدودیت‌هایتان را بشناسید! هدف‌تان را به مراحل کوچک میانی تقسیم کنید. پشت سر گذاشتن این مراحل کوچک به شما کمک خواهد کرد به اهداف‌تان جامه عمل بپوشانید، به شرط آنکه محدودیت‌ها را رعایت کنید.

8- پیشرفت کنید!

همواره برای دوری از شکست‌ها باید خطاها و اشتباها‌ت‌تان را بشناسید. و به‌گونه‌ای دقیق اشتبا‌هات گذشته را در زمینه کاری و یا در زندگی شخصی ارزیابی کنید. و با اجتناب از تکرار خطاهای گذشته، در جهت اصلاح و بهبود پیشرفت می‌کنید.

9- ورزش کنید!

یک کلوب ورزشی نزدیک منزل‌تان انتخاب کنید. و بنا به سطحی که هستید (مبتدی، پیشرفته و …)ثبت نام کنید و سعی کنید با افرادی که با شما در یک سطح قرار دارند روبه‌رو شوید. خواهید دید پیروزی‌هایی که کسب می‌کنید به‌طور قطعی در مورد قابلیت‌هایتان به شما اطمینان خاطر می‌بخشند. با توجه به اینکه در مدت کوتاهی، خودتان از پیشرفت‌هایی که داشته‌اید متعجب خواهید شد.

Doctissimo.fr

حقوق همشهری‌آنلاین متعلق به موسسه همشهری است

Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved


همشهری محلهDownloads-icon

این واقعیت دارد. شما از شرایط فعلی ناراضی هستید. شما می دانید که با ادامه دادن آنچه تا حال انجام داده اید، چیزی عوض نخواهد شد و نتایج بهتری نخواهید گرفت. اما از طرف دیگر نیز می ترسید همینی را هم که تا الان بدست آورده اید از دست دهید:همین کار فعلی که حداقلی از پول را وارد زندگی شما می کند، یا همین دوستانی را که نصفه و نیمه به آنها اعتماد دارید و …

شما از تغییر می ترسید، چون از این می ترسید که ممکن است همین چیزهای فعلی را هم از دست بدهید و در نتیجه بجای آنکه زندگیتان بهتر شود، بیشتر در درون مرداب فرو روید.

نسخه چاپی

برنامه این هفته هوای تازه روی موضوع است که چگونه جرأت و اعتماد به نفس خود را افزایش بدهیم.

آیا شما هم با جرأت هستید یا مثل بعضی از افراد بی‌جرأت و بی باور هستید؟

چگونه می‌توان با جرأت بود و اعتماد به نفس بالا داشت پس برنامه این هفته هوای تازه را تعقیب کنید.

از دیدگاه روان شناسان، بی جرأتی و عدم اعتماد به نفس از جمله مشکلاتِ است که جوانان در هنگام طفولیت یا تهدید شده و یا حق حرف زدن را نداشته و اگر گاهی هم بخواهند موضوعی را مطرح کنند از طرف بزرگان خانواده اجازه نمی‌داشته باشند.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

بعضی از افراد این مشکل را در جوانی رفع می‌سازند و به خود باوری و جرأت می‌رسند اما برخی ها کم جرأت و بی‌باور تا پیری باقی می‌مانند.

شاید شما هم در مکاتب و پوهنتون‌ها جوانانی را دیده باشید که در هنگام صحبت کردن صدای شان می‌لرزد، جملات شان خورده می‌شود، همچنان خشك شدن آب دهن، سرخ شدن يا رنگ پريدگی، عصبانی شدن. زياد شدن ضربان قلب، بی اراده گی، تصميم نگرفتن، افسرده گی، دست و پاچه شدن و سكته سكته گپ زدن، در واقع همچو جوانان را بی جرأت می‌نامند.

می‌گویند بی جرأتی نداشتن اعتماد به نفس است. احمد یما جوانی که بی جرأت است و اعتماد به نفس ندارد می‌گوید: “زبانش بیان یک موضوع را نمی‌داشته باشد اگر کدام موضوع از وی پرسیده شود رنگش می‌پرد و بندش زبان پیدا می‌کند.”

اعتماد به نفس حس ذاتی نیست بلکه اکتسابی می‌باشد. زینب ولی زاده محصل پوهنځی فارمسی پوهنتون کابل می‌گوید که در گذشته بی‌جرأت بود و حال اعتماد به نفس پیدا کرده است. وی می‌گوید، کسی که اعتماد به نفس و باور به خود نداشته باشد نمی‌توانند فعالیت‌های خود را در جامعه ادامه بدهد.

دانشمندی گفته است، جرأت نیم علم است، اگر یک شخص توان ابراز عقیده و دانش خود را نداشته باشد به درد نمی خورد.

در این میان دو جوان دیگر عامل کم بودن اعتماد به نفس را عدم آگاهی و نداشتن علمیت به یک موضوع، از بی جرأتی می‌دانند.

اما ذبیح الله ایمان می‌گوید در دل تمام موضوعات را می‌داند، اما می‌ترسد که اگر موضوع را مطرح کند اشتباه نباشد اما همان موضوع را کسی دیگر بیان می‌کند. وی می‎گوید با اشتراک در مجالس و سخنرانی ها، حال بالای خود باور پیدا کرده و با جرأت شده است.

از سوی دیگر شرف الدین عظیمی روان شناس افغان می‌گوید: “اگر می‌خواهید جرأت و اعتماد به نفس پیدا کنید هیچ‌گاهی از اشتباه هراس نداشته باشید. کامیابی کوچک را هم بی‌ارزش نپندارید و به دیگران کمک کنید.”

آقای عظیمی از خانواده‌ها می‌خواهد تا مانع رشد افکار کودکان شان نشوند بلکه آنها را بگذارند تا دنبال مفکوره و نظریات خود باشند و از جوانان می‌خواهد از کم شروع کرده و قدم به قدم به موفقیت باور داشته باشند.

فضل الحق طاهرزی محصل پوهنتون کابل، برای پیدا کردن اعتماد به نفس نظر یک عالم را شریک ساخته می‌گوید: “کامیابی شما در وقت صحبت کردن است همچنان هفتاد فیصد به آماده گی یک جوان است باید ذهن تانرا تجسم کنید که شما یک آدم با جرأت هستید.”

برخی از جوانان دیگر می‌گفتند، در مساله جرأت داشتن همه چیز از خود ما شروع می شود اگر یک جوان ارزش خو را بداند و به وجود خود اطمینان داشته باشد به استعداد های نهانی توجه کند، بدون شک که در انجام کار موفق می‌شود.

لیمه ساحل محصل پوهنتون کابل می‌گوید، تلاش و تشویق خانواده ها هم در جرأت و بالا بردن اعتماد به نفس جوانان خیلی مهم است.

اکمل از ولایت کاپیسا، شماری از دوستان و خانواده های جوانان و نوجوانان را ملامت کرده گفت که برای آنها متلک می‌زنند که این باعث می‌شود تا اعتماد به نفس خود را از دست بدهند.

دانشمندان روان شناسی می‌گویند: “ارزش ندادن به خود باعث بی جرأتی انسان می شود.”

یکی از بزرگان در باره اعتماد به نفس و با جرأت بودن گفته، آنقدر شکست می‌خورم تا که راه شکست نخوردن را بیاموزم و این گفته اشاره به خود باوری است.

باز هم شرف الدین عظیمی استاد روان شناسی می‌گوید، بر علاوه حوصله و تحمل برای رسیدن به کامیابی، قبول کردن ریسک یا خطر هم است.

با اعتماد به نفس و جرأت داشتن، انسان بالای سرنوشت خود حاکم می‌شود، پس داشتن جرأت و اعتماد به نفس کلید موفقیت و اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ است.

برنامه هوای تازه را از طریق ویب سایت رادیو آزادیwww.radioazadi.coو صفحه فیسبوک هوای تازه

هم شنیده و هم خوانده می‌توانید.

ترتیب کننده برنامه هوای تازه: فروزان حبیب زاده

وقت نشر برنامه: هفته دو بار روز های شنبه و سه شنبه

No media source currently available

همۀ حقوق چاپ و کاپی رایت این سایت برای رادیو آزادی محفوظ است


Downloads-icon



32 kbps | MP3
Downloads-icon

جسور بودن از آن ویژگی هایی است که تقریبا همه آدم ها دوست دارند آن را داشته باشند اما نمی دانند واقعا چطور باید جسور باشند.

حتی گاهی مرز بین جسارت و حماقت را گم می کنند و نمی دانند که آیا در شرایط موجود باید جسور باشند یا خیر.

البته اگر از من بپرسید می گویم گاهی سکوت، یعنی جسارت. گاهی فریاد زدن یعنی جسارت. گاهی صبر کردن،مسئولیت پذیری، عاقلانه رفتار کردن و گاهی صداقت داشتن و دروغ نگفتن یعنی جسور بودن.

پس در هر شرایطی باید جسور بود. مگر جایی که جسارتت حقی از آدمها ضایع کند.

در نهایت جسور بودن یک انتخاب است. کسانی که در زندگی جسارت را “انتخاب” نمی کنند محکوم به ترسیدن و تحمل شرایطی هستند که اصلا دوستش ندارند.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

جسارت در فرهنگ لغت به معنای دلیری،بی باکی، بی پروایی و در نهایت گستاخی هم آمده است.البته ما در این مقاله با معنی منفی آن چندان کار نداریم. ولی اگر در صحبت های روزمره بین افراد این جملات را شنیدید بدانید منطور از جسارت همان گستاخی است. مثلا :

بنده قصد جسارت نداشتم…

جسارته ولی اگه میشه این کار رو انجام بدید.

هدف از به کار بردن این جملات در واقع یک جور اظهار ادب است.

اگر برگردیم به معنای اصلی جسارت که بی باکی و دلیری است، به این نتیجه می رسیم که :

هر گاه فردی بدون ترس و با شجاعت، گفتار یا رفتار و یا حتی عقیده ای را ابراز کرد می توانیم بگوییم او فردی جسور است.

جسارت داشتن از ملزومات زندگی هر انسانی در روی کره زمین است و از آن دسته ویژگی هایی است که بدست آوردن ویژگی های دیگر در سایه داشتن آن محقق می شود.

فرض کنید که می خواهید که یکی از آلات مویسقی را یاد بگیرید. اول از همه باید جسارت داشته باشید که تصمیم بگیرید. سپس جسارت داشته  باشید که به دنبال آموزش آن بروید. سپس جسارت داشته باشید که آنقدر اشتباه کنید تا آن را یاد بگیرید. سپس جسارت کنید و به سطوح بالاتر یادگیری بروید.

می بینید….در همه مراحل یادگیری، البته نه فقط در موسیقی بلکه در جای جای زندگی باید جسارت داشته باشید. جسارت آنقدر مهم است که وینستون چرچیل ( نخست وزیر سابق کشور انگلستان و از سیاست مدارترین افراد جهان) در مورد آن گفته است که :

 

این مثال یادگیری آلات موسیقی را تعمیم دهید به کل زندگی.

حتما در زندگی تان یکی موارد زیر اتفاق افتاده :

۱. فردی حق تان را خورده و شما چون که ترسیدید نتوانستید حق تان را بگیرید.

۲. کسی را دوست داشتید ولی هیچ وقت جرات نکردید که به او بگویید دوستش را دارید و نهایتا او را از دست داده اید.

۳. با افرادی ارتباط داشته اید که با رفتار و گفتار شان شما را ناراحت می کردند اما می ترسدید که به آنها بگویید که این کار را نکنند.

۴. دوست داشته اید کاری را انجام دهید ولی از اینکه مردم یا اطرافیان تان ممکن است چی بگویند واهمه داشته اید.

۵. می خواستید کاری را شروع کنید اما از اینکه نکند شکست بخورید ترسیده اید.

۶. فرصت های مهم زندگی را از دست داده اید فقط چون شهامت استفاده از آنها را نداشته اید.

۷. سالها از موضوعی رنج کشیده اید و آن را تحمل کرده اید چون جرات رویارویی با آن را نداشته اید.

۸. خیلی وقت است که دیگر نمی توانید به زندگی با همسرتان ادامه دهید اما شجاعت جدا شدن از او را ندارید.

۹. افرادی هستند  در اطرافتان که به شما زور می گویند و شما جسارت ایستادن مقابل آنها را ندارید.

۱۰. جلوی جمع بارها و بارها می خواستید عقایدتان را ابراز کنید اما از اینکه نکند شما را آشکارا یا در دل خودشان مسخره کنند ترسیده اید.

۱۱. شغلمان را دوست نداریم و با اینکه خیلی کار می کنیم اما از درآمد خود راضی نیستم ولی می ترسیم که آن را تغییر دهیم.

۱۲.در روابط عاطفی با فردی بودیم و می دانستیم که ما را دوست ندارد اما شهامت جدا شدن از او را نداشتیم تا اینکه او ترک مان کرد.

و موارد مشابهی که در زندگی روزمره یا در گذشته ما بارها اتفاق افتاده اند و ما از این که چرا جسارت نداریم، ناراحت و ناامید شده ایم و گاهی هم خسته که تاکی قرار است این طوری باشیم.

اگر انسان نخستین جسارت خارج از شدن از غار را نداشت الان نسل ما خیلی سال بود که منقرض شده بود.

اگر در طول تاریخ انسان های بزرگی نبودند که جسارت دنبال کردن کنجکاوی ها و خواسته هایشان را نداشتند الان ما این همه امکانات و آسایش نداشتیم.

در هر برهه ای زمان فردی بوده که جسارت به خرج داده و در مسیری قدم گذاشته که شاید دیگران شهامت آن را نداشتند و دقیقا به همان دلیل چیزهایی را بدست آورده که دیگران در حسرت داشتن آنها ماندند.هرکاری که بخواهیم انجام دهیم در اولین گام باید جسور باشیم تا بتوانیم به مرحله بعدی دست پیدا کنیم.تا کی باید داستان های شجاعت و موفقیت افراد دیگر را بشنویم و با خودمان زمزمه کنیم که اگر از این اتفاق و آن اتفاق نمی ترسیدم من هم موفق می شدم.تا کی قرار است به خودمان دروغ بگوییم و بهانه بتراشیم که اگر شرایطش را داشتم کاری را که باید می کردم.غافل از اینکه اگر جسارت داشتی شراط هم تغییر می کرد.

یادمان باشد که اگر می خواهیم تغییر کنیم، حال هر تغییری که باشد، قبل از هر چیز باید و باید جسور باشیم و جرات داشته باشیم که در قدم در مسیر تغییر بگذاریم.تغییر و به دنبال آن پیشرفت، بدون جسارت داشتن کاملا بی معنی و قطعا محکوم به شکست است.

یکی از شاخص های بارز افراد با عزت نفس، داشتن جسارت است. در واقع فردی که عزت نفس دارد قطعا فردی جسور است که توانایی ابراز وجود دارد و برای خودش به عنوان یک انسان، ارزش و احترام بسیاری قائل است.جسارت و عزت نفس با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند. یعنی با افزایش عزت نفس، شما تبدیل به فردی جسور می شوید. و برعکس، چنانچه روی بالا رفتن جسارت خود کار کنید، عزت نفس تان نیز تقویت می شود.

و اما در مورد اعتماد به نفس هم با توجه به تعریف آن باید بگویم که هر چه اعتماد به نفس شما در انجام کاری بیشتر باشد، جسارت شما هم در آن کار بالاتر است. و جالب اینکه پیش نیاز داشتن اعتماد به نفس در هر کاری دقیقا جسور بودن و نترسیدن است.

پر واضح است که آدم های ترسو عزت نفس ندارند و عزت نفس از آنجایی شروع می شود که جسارت خودش را نشان دهد.

حتی برای ساختن عزت نفس و اعتماد به نفس تان نیز نیاز دارید جسور باشید.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

چنانچه می خواهید عزت نفس و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید که به دنبال آن جسارت شما نیز تقویت می شود پس پیشنهاد می کنم حتما در دوره رایگان و غیر حضوری سایت شرکت کنید. فقط کافیست که ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید :

فکر می کنم واضح شد که چرا باید شهامت داشته و فردی جسور باشیم. اما نوبت به این می رسد که اگر بخواهبم فردی جسور باشم، چطور باید اینکار را انجام دهم.

برای اینکه تیدیل به فردی جسور شویم باید گام به گام کارهایی را انجام دهیم و از مسائلی آگاه شویم. و قبل از هر چیز بدانیم که جسور شدن بدون این گامها ممکن نیست.

به نظر من گام های تبدیل شدن به فردی جسور این موارد می باشد :

همواره و در همه مقالات سایت عنوان کرده ام که  اولین گام برای تغییر هر چیزی پذیرش آن است. اول باید بپذیریم که ما جسور نیستیم یا حداقل به اندازه کافی نیستیم.تا زمانی که انکارش کنیم کار به جایی نمی بریم. زیرا وقتی قائل به این نیستیم که جسارت نداریم پس اصلا چرا باید برای داشتنش تلاش کنیم. بعد از پذیرش نوبت به تصمیم گیری می رسد. ما باید تصمیم بگیریم که آیا واقعا می خواهیم تبدیل به فردی جسور شویم و از پیامدهای مثبت آن بهره ببریم یا نه. آیا حاضر هستیم با ترس هایمان روبرو شویم و یک بار برای همیشه به خودمان ثابت کنیم که بله….من هم می توانم شجاع و سرشار از شهامت باشم.

جسارت داشتن به خودی خود همواره خوب است و حتی از ملزومات  زندگی هر فردیست. اما این بین سوالی وجود دارد و آن اینکه واقعا کجاها لازم است که ما جسارت خود را نشان دهیم و از این ویژگی خود استفاده کنیم.

خانم گیل لیندنفیلد ( Gael.Lindenfield) که از نویسندگان نام آشنا در زمینه اعتماد به نفس هستند نکته جالبی را در باب جسارت گفته اند. ایشان معتقدند که هر انسانی ۱۲ حق اساسی دارد که اگر از آنها آگاهی داشته باشد وقتی که به رفتار جسارت آمیز نیاز پیدا کند،با به یاد آوردن این ۱۲ حق اساسی خود خیلی راحت تر می تواند جسور باشد و از حق خود دفاع کند. این حقوق عبارتند از :

۱.چیزی را که می خواهیم درخواست کنیم. ( و صد البته مخاطب ما این حق را دارد که بگوید ” نه ” )

۲.نظر، احساسات و عواطف خود را به طور مناسبی ابراز کنیم.

۳.گاهی جملاتی را بگوییم که هیچ پایه منطقی ندارد و مجبور نیستیم برای آن توجیه داشته باشیم.

۴.خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم و تبعات آن را هم بپذیریم.

۵.در مورد مداخله یا عدم مداخله در مشکلات دیگران تصمیم بگیریم.

۶.اگر چیزی را نمی خواهیم به راحتی بگوییم و به دیگران نشان دهیم که آن را نمی خواهیم.

۷.اشتباه کنیم.

۸.موفق باشیم ( چیزی را می خواهیم و حق ماست برای داشتنش تلاش کنیم و آن را بدست آوریم)

۹.نظر خود را تغییر دهیم. ( البته نه اینکه زیر قولمان بزنیم، ولی این را بدانیم که می توانیم که نظرمان را راجع به مسائل مختلف تغییر دهیم)

۱۰.خلوت و حریم خصوصی داشته باشیم.

۱۱.تنها و مستقل باشیم.

۱۲.خودمان را تغییر دهیم.

آگاهی از این حقوق به ما کمک می کند که هر گاه در شرایط مختلف قرار گرفتیم بدانیم که حق ما چیست و درصورتی که به محق بودن خودمان ایمان داشتیم به راحتی می توانیم جسور باشیم و با اطمینان از حق خود دفاع کنیم.

یکی از گام هایی که من به اثرگذاری آن بسیار ایمان دارم، تصویر سازی ذهنی است.

در جایی ساکت و آرام بنشینید و یا ترجیحا دراز بکشید.اگر توانستید یک موسیقی آرامش بخش هم بگذارید. آنگاه سعی کنید بدن تان را آرام کنید. سپس به شرایطی فکر کنید باید در آن جسور باشید. به عنوان مثال اگر همیشه از این می ترسید که نظرات خود را در جمع ابراز کنید ، تصور کنید که در یک جمع نشسته اید و جسورانه در حال گفتن نظرات و عقاید خود هستید و همه با دقت به شما گوش می کنند.هر روز ۵ الی ۱۰ دقیقه این تصویر سازی ذهنی را انجام دهید.هر چه بیشتر آن را انجام دهید مطمئن باشید فردی شجاع تر خواهید شد.

می توانید موقعیت های مختلفی که نیاز به جسارت در آنها دارید را تصویر سازی کنید.

البته توصیه من این است که ابتدا یک موقعیت را تصور کنید و بعد از تکرار آن به مدت دو هفته( یا هر اندازه ای که فکر می کنید لازم است، چون ممکن است بعد از دو هفته هنوز حس کنید که در آن شرایط جسارت ندارید)، به سراغ موقعیت دیگری بروید.به هیچ وجه قدرت این تمرین را دست کم نگیرید. که اگر آن را درست انجام دهید و تکرارش کنید حتما نتیجه می گیرید.

داشتن دانش و آگاهی یعنی قدرت. و کسی که احساس قدرتمند بودن کند قطعا جسور می شود.

فردی را تصور کنید در مسیر بسیار تاریکی در حال جلو رفتن است و هیچ چراغی هم با خود ندارد.نمی داند کجا می رود، پایش را کجا می گذارد، موانع مسیر چی هستند و نهایتا کی به مقصد می رسد. به نظر شما چنین فرد چقدر می تواند جسور باشد. آیا جسارت داشتن ممکن است برایش گران تمام شود؟…جواب کاملا واضح است.شاید جسارت در چنین وضعیتی حماقت باشد.

دانش و آگاهی برای او حکم همان چراغ را دارد که می تواند بسیاری از تاریکی ها و مشکلات مسیر را کنار بزند و به او جسارت ببخشد.

پس تا می توانید آگاهی کسب کنید که آگاهی برای تان جسارت با خود به همراه می آورد.با مطالعه کتاب، با شرکت در دوره های آموزشی، با یادگرفتن مهارت های زندگی. لازم است که بدانید که کار صحیح در هر شرایطی چیست و آگاهی از آن به شما یک پشتوانه قدرتمند می دهد تا با خیال راحت بدانید که کار درست چیست و چرا آن را انجام دادید.

به حدیثی زیبا از حضرت علی ( علیه السلام) اشاره می کنم که به نظرم جان کلام این گام است :

شجاع تر از خردمند وجود ندارد

حتی اگر همه این گام های گفته شده تا به الان را هم بدانید و آن را مو به مو هم رعایت کنید، تا زمانی که در موقعیت هایی که از آن های می ترسید قرار نگیرید فایده چندانی ندارد. شما باید جسور بودن را تمرین کنید. شاید خیلی سخت باشد، شاید اشتباه کنید، شاید مجبور شوید تبعات آن را بپذیرید اما مطمئن باشید ارزشش را دارد. یادتان باشد که اگر در یک موقیعت جسور بودن را تمرین کنید، به شما در سایر موقعیت های که لازم است شهامت داشته باشید حتما کمک خواهد کرد.

پس اول بپذیرید که جسور نیستید، سپس تصمیم واقعی بگیرید که می خواهید فردی شجاع شوید. بعد از آن موقعیت را قبل از قرار گرفتن در آن اینطور تجسم کنید که در آن فردی جسور هستید، سپس در پی کسب آگاهی و دانش لازم باشید ( که با توجه به موقعیت های مختلف متفاوت است و البته این گام لازم است که همواره به آن توجه شود)  و بعد از آن حتما حتما اقدام کنید.نتایج این گام ها می شود فردی با جسارت و شهامت بالا.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

مرا با ایمیل از پاسخ به نظرم مطلع کن.

سلام آقای متین
از کجا میتونیم بفهمیم یک فرد جسورانه عمل میکنه ؟

سلام خدمت سرکار خانم نازنین گرامی
از اونجایی که فرد در جهت ارزش های زندگی خودش حرکت می کنه و اجازه نمیده که ترسها و استرس هاش و دیگران براش تصمیم بگیرن که چکار کنه و در چه مسیری قدم بگذاره. فرد جسور فردی نیست که اصلا نترسه، بلکه کسی هست که با ترسهاش روبرو میشه و با اینکه می ترسه ولی حرکت می کنه

بسیار کار آمد

خوشحالم این مقاله مورد توجه تون قرار گرفته

سلام
عالی
ممنون از سایت خوبتان

سلام خدمت جناب آقای علی عزیز
خوشحالم که مطالب سایت ما مورد توجه و پسندتون قرار گرفته

سلام ممنون از مقاله خوبتون .من از بچگی بشدت اعتماد به نفسم پایین بود از اینکه تو جمع بخوام اظهار نظری کنم یا همیشه از اینکه کاری کنم که خلاف عرف باشه و باعث بشه تو چشم به نظر بیام بشدت میترسیدم و الانم هنوز همینجوریه. سال پیش کنکور داشتم و به خاطر ترس ازاینکه من اینهمه خوندمو الان بقیه چی میگنو فلان خراب دادم و نتونستم قبول شم(سر ازمونای ازمایشی هیچوقت اینجوری نمیشد و اتفاقا خوب هم میدادم)کلا با اینکه همه منو قبول دارن(تعریف نباشه ولی حقیقته حداقل .چیزیه که از بقیه زیاد میشنوم..) اما من اصلا نمیتونم به خودم باور داشته باشم این عزت نفس پایینم داره منو نابود میکنه مثلا تا ی نفر ازم تعریف میکنه سریع پس میکشم و افت میکنم نه فقط درس سر هرچیزی خصوصا اگه جو رقابتی باشه که حس کنم بقیه هم دستی تو اون مهارت دارن که دیگه ب کل عقب میکشم و احساس نادانی تمام میکنم… من از مقالات کتابها کلاسهای یوگا مشاوره هاو.. زیادی کمک گرفتم و اینقدر پیگیر این قضیه بودم و این مشکلو واسه خودم بزرگ کردم که حس میکنم دیگه از غلبه کردن بهش ناتوان شدم…امسال پشت کنکوری هستم راستش خ زحمت کشیدم تا ب اینجا برسم میترسم امسال هم مشکلی برام پیش بیاد چون تقریبا متاسفانه تمام عمرمو وقف درس کردم بنظرتون چجوری میتونم از این حالت خارج شم از اینکه شرایط تغییر کنه جسارت داشته باشم باهاش تغییر کنم اینکه بتونم رو خودم مسلط باشم(مثلا من واسه اینکار شرایط مختلفی رو حین ازمون طراحی کردم ولی متاسفانه هردفه با شکست روبرو بودم و تمرکزم ازبین میرفت)این قضیه خ مهمه چون این ن تنها کنکور بلکه قطعا در اینده هم مشکل ایجاد میکنه وقتی پزشکی یا جراحی نتونه تو وضع وخیم خودشو کنترل کنه و پس بکشه..انتخاب طبیعی هم اونو ب مرور حذف میکنه
در حال نکته ی جالبی که در این مقاله بود راجب تصویرسازی موقعیت بود ولی چون دیدم به پزسشها پاسخ میدین خواستم این مطلبو با شما در میون بذارم و نظرتونو بدونم…

سلام به سرکار خانم مهرنوش بزرگوار
تمرین تصویر سازی که بسیار تمرین عالی و کاربردی هست که سعی کنید به طور مداوم انجامش بدید
اما در متنی که نوشته بودید متوجه مدلی از طرز فکر در شما شدم به اسم طرز فکر ثبات. این مدل طرز فکر یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت شماست. و البته کمبود عزت نفس هم یکی از موارده.
پیشنهاد می کنم هم برای اینکه این طرز فکر رو بشناسید و هم عزت نفس تون رشد کنه، در دوره رایگان سایت ما شرکت کنید.
در این دوره رایگان و غیرحضوری من به صورت مفصل هم در مورد طرز فکر ثبات صحبت کردم و هم درس های زیادی ارائه کردم برای رشد عزت نفس و اعتماد به نفس.
برای شرکت در دوره رایگان روی عبارت زیر کلیک کنید :دوره رایگان عزت نفس و اعتماد به نفس
بعد از اینکه در دوره شرکت کردید، پیشنهاد می کنم ویدئوی زیر رو هم تماشا کنید :جدید ترین راز موفقیت چیست؟

سلام
اول خیلی ممنون بخاطر مقاله ی خوبتون دوم اینکه خب من دخترم و تا الان یک ابراز علاقه کردم به پسری که دوست داشتم و خب این باعث میشه من انسان جسوری باشم؟
و این جسور بودن به نظر شما برای من که دخترم تو این مورد بد نیست؟

سلام خدمت سرکار خانم حنانه گرامی
جسور بودن به خودی خود بد نیست، چه برای آقایون چه خانمها. ولی آنچه مهمه اینه که چقدر حاضر باشید بهای جسور بودن رو بدید.
مثلا در موردی که فرمودید شما دو تا راه داشتید :
یکی اینکه صبر می کردید آقا بیاد جلو که گویا نیومدن
دوم اینکه خودتون اقدام می کردید
هر دو مسیر هزینه های خودش رو داره. اولی ممکن بود ایشون رو از دست بدید بدون اینکه از احساس شما باخبر باشند
دومی هم ممکنه ایشون قبول نکنه و بقیه متوجه بشن که شما اول ابراز علاقه کردید
البته هر دو مسیر خوبی های هم دارن
وظیفه شما اینه که پیامدهای مثبت و منفی هر دو مسیر رو بررسی کنید و ببنید حاضرید کدوم از این پیامدها رو قبول کنید. و بعد از اون مسیر موردنظر را انتخاب کنید
کلا انتخاب کردن جسارت می خواهد. ولی هر چه انتخابی که می کنیم سخت تر و پرهزینه تر باشد جسارت بیشتری را می طلبد. البته یادتون باشه همیشه بهترین راه پر هزینه ترین راه نیست. بهترین راه اونیه که من حاضر به پذیرش پیامدهای اون باشم علاوه بر اینکه درصدی از نتیجه گیری و عقلانیت هم همراهش باشه.

چطوری تنها و مستقل بشیم میخوام بدونم ٢۴ساعت شبانه روز اینجور فردی چطوری میگذره؟
من الان موقعیتی دارم که میتونم برم به خاطر کارم شهر دیگه ولی ازاینکه خونوادم پیشم نباشن صرفا به خاطر اینکه تنها میمونم میترسم امیدوارم متوجه شده باشید من ازتنهایی واهمه دارم تنها بودم مثلا ٢ماه تمام تنها بودم ولی موقتی بوده نمیدونم واقعا چیکارکنم اینم بگم میتونم شهرخودمم باشم ولی من دلم میخواد دنیاموبسط بدم آدمای زیادی توش باشن نه مثل الان

سلام به شما سرکار خانم تینای بزرگوار
هر تصمیم و هدفی که ما می گیریم قطع به یقین پیامدهایی خواهد داشت. و هیچ تصمیم و مسیری در زندگی نیست که بدون پیامد و هزینه باشد. اما آنچه مهم است اینه که شما می خواهید با توجه به ارزشهای خودتون در زندگی مسئولیت پذیرش کدوم از دسته از پیامدها را به عهده بگیرید. مثلا رفتن برای شما هم پیامدهای مثبت دارد و هم منفی. ماندن هم همینطور.حالا این شما هستید که باید انتخاب کنید. این پیامدها را بنویسید و فکر کنید. ببنید کدوم رو ترجیح می دید

سلام اقای متین
من ۵ ماهه ک به ی خانومی علاقمندم و تقریبا هر یه چهار روزی میبنمش ولی جرعت حرف زدم با اونو ندارم حتی جرعت نگا کردن تو چشاشم ندارم و بد جور این روزا حالم بده چون نمیتونم هیچ جور بگم به کمکتون واقعا نیاز دارم

سلام به جناب علی رضای عزیز
چند نکته در مورد موضوعی که فرمودید وجود داره :
اول اینکه این احساسات همراه با اضطراب که در شما وجود داره رو فقط خودتون می بینید و می فهمید و کسی دیگر از جمله این خانم متوجه اونها نیست. پس تصور نکنید که بقیه هم ممکنه از حال درونی شما باخبر باشند.همه شما رو همون علی رضای روزای قبل می بینن، البته اگر در رفتارتون تغییر خاصی اتفاق نیفتاده باشه.
یک از علل این اضطراب می تونه ترس از جواب منفی شنیدن از این خانم باشه. که خب جواب منفی دادن ایشون یک از احتمالاتی هست که ممکنه اتفاق بیفته و شما باید این مورد به عنوان یک احتمال در نظر بگیرید. قرار نیست که همیشه جواب مثبت بگیریم.
اینکه نمی تونید به ایشون بگید به احتمال خیلی زیاد برمی گرده به اینکه شما تجربه اینکار رو ندارید. درسته؟
یادتون باشه معمولا اولین باره هر کاری سخته. در نهایت به این موضوع فکر کنید که چه اتفاقی می تونه بیفته؟ اگر شما به ایشون ابرازعلاقه کنید و جواب منفی بشونید واقعا چی میشه؟ چه چیزی باعث میشه شما انقدر نگران و مضطرب بشید؟
پیشنهاد من اینه که با کسی که بهش اعتماد دارید و تجربه اینکار رو داره مشورت کنید که چطوری این موضوع رو با این خانم مطرح کنید.
در نهایت دو راه بیشتر وجود نداره : یا اینکه همه چیز رو به ایشون بگید یا قیدشو برای همیشه بزنید

جالب و عالی بود

سپاس از شما جناب مهدی عزیز

سلام خسته نباشید بنده با دختری هستم که از لحاظ شخصیتی از طرف برادر واقعا تخریب شده و بنده میخوام بهش یاد بدم چطور جسور باشه تا بتونه تو خانواده حرفشو بزنه چون الان جرات هیچ کاریو نداره اگر ممکنه راهنمایی کنید ممنون

سلام به شما جناب آقای محمد عزیز
به نظر بنده بهترین کمکی که شما می تونید به این ایشون بکنید این هست که متقاعدش کنید که به یک مشاور یا روان درمانگر مراجعه کنه.
چون فقط یک مشاور یا روان درمانگر هست که با تخصص خودش میتونه به ایشون کمک کنه که جسارت از دست رفته خودشو دوباره به دست بیاره
بزرگترین خدمت شما اینه که بتونید بدون اینکه ایشون ناراحت بشه بهشون بگید که برای به دست آوردن این جرات از دست رفته باید به روان درمانگر مراجعه کنه و زمانی که ایشون قبول کرد در طی مراحل مشاوره نقش حمایتگر داشته باشید و سعی کنید تشویقش کنید که به جلسات مشاوره ادامه بده و کارهایی که مشاور ازش می خواد رو انجام بده

سلام آقای متین مقاله شما بسیار سودمند و عالی
بنظر شما حد جسارت در خانواده بین زوجین چقدر است ؟

سلام به شما جناب آفای حسین عزیز
سوال تون خیلی کلی است. لطفا دقیقتر سوالتونو مطرح کنید تا پاسخ دقیقتری نیز دریافت کنید
اما به طور کل به نظر من جسارت هر فرد باید آنقدر باشد که بتواند :
از حقوق فردی خود در خانواده استفاده و دفاع کند
به راحتی اظهار نظر کند و سلیقه و عقیده خود را بدون ترس بیان کند ( مگر جایی که صلاح نمی بیند و سکوت را ترجیح می دهد. که اینجا دیگر بحث ترس نیست بلکه با آگاهی و خرد است)

چون من خودمو فردی ضعیف و ناتوان میبینم ممکن است من با تجسم کردن افراد موفق تو ذهنم در واقع خودمو تو ذهنم جای اونا بذارم و هر کار بزرگی که انجام بدم بگم مثلا من خودم نیستم و کسی هست ک من تو ذهنم تجسمش کردم اینجوری اعتماد ب نفس من فوق العاده میشه چون قبلا تست کردم

سلام به شما دوست عزیز
بله این روش گاهی می تونه مفید باشه
ممنون که این نکته رو با ما درمیون گذاشتید

عرض سلام خدمت شما جناب آقای متین
مقاله ی شما رو مطالعه کردم بسیار خوب و پر محتوا بود سوالی داشتم:
امکانش هست جسارت تبدیل به وقاهت بشه؟

سلام به شما سرکار خانم قشقایی بزرگوار
ممنون از لطف شما
بله امکان دارد. انسان موجود جالبیه. هر لحظه ممکنه رفتاری عجیب ازش سر بزنه. گاهی هم ممکنه وقتی جسور میشه، این جسارتش تبدیل به وقاحت بشه.
عزت نفس واقعی و براساس اصول شش گانه ناتانایل براندن، کمک میکنه که این جسارت کمتر تمایل به وقاحت داشته باشه.

کار شما فوق‌العاده است آقای متین

سپاس فراوان از شما جناب آرمین عزیز

بسیار عالمانه!

نظر لطف شماست

عالی بود

سپاسگزارم از شما

یکی از بهترین مقالات ممکن درباره جسارت بود که میتونه نوشته شده باشه ….سپاس

سپاس از اینکه مقاله رو مطالعه کردید و نظرتونو با ما در میان گذاشتید

salam….vaghean khoob bood


برای دانلود فایل صوتی این مقاله کلیک کنیدDownloads-icon

اشتراک گذاری این مطالب در:

وقتی کسی جرات و جسارت رسیدن به آرزوهایش را داشته باشد، هیچ مانعی نمی‌تواند او را از این کار باز بدارد. تنها ترس و بزدلی است که باعث می‌شود به تلاش خود شک کنیم. افراد موفق بدون اینکه از تاریکی، مشکلات، سنگ‌ها و موانع بترسند، به سمت هدف می‌روند. وقتی در مسیری در حال حرکت هستید و فقط بر روی هدف مورد نظر متمرکز هستید، چیزی دیگری را نمی‌بینید. پس از نگاه دیگران شما فرد باجرات و جسارتی هستید.

اگر چه بسیاری بر این نظرند که جسارت و جرات دو ویژگی کاملاً انتسابی هستند. اما تحقیقات علمی نشان می‌دهد که ویژگی‌های انسان به طور کامل اکتسابی هستند. یعنی شما به مرور زمان بسیاری از آن‌ها را یاد می‌گیرید. ترس در همه ما زمانی شکل می‌گیرد که اطرفیان را در حرار فرار از محیط پیرامون مشاهده می‌کنیم. وقتی کودکی در کنار والدینی یا کسانی بزرگ شود که از یک موجود زنده یا مشکل ترس داشته باشد، این ویژگی تا آخر عمر با او باقی می‌ماند. مگر اینکه در بزرگسالی به طور آگاهانه برای از بین بردن این ترس، تلاش کند.
تقویت جرات و جسارت هم از آن دست ویژگی‌هایی هستند که ما در طی زمان یاد می‌گیریم. برخی از کودکی به گونه‌ای تربیت می‌شوند که قادرند بدون هیچ ترسی برای رسیدن به آرزوها تلاش کنند. اما برخی نیز افراد ترسویی تربیت می‌شوند اما بعدها برای از بین بردن این ترس و تبدیل شدن به فرد باجسارت تلاش می‌کنند. پس جرات و جسارت کاملاً یادگرفتنی هستند.

مبنای جسارت و جرات بر پایه‌ی خودباوری است. اگر کسی به این نتیجه‌ی قطعی رسیده باشد که قدرت مقابله با هر مشکلی را دارد، از آن ترسی به دل راه نمی‌دهد. افراد ریسک‌پذیری که با دل و جرأت تمام وارد یک سرمایه‌گذاری بورس می‌شوند، دقیقاً همین ویژگی را دارند.
آن‌ها با تکیه بر این استدلال که از مهارت کافی برای سرمایه‌گذاری در بورس برخوردار هستند، وارد این کسب و کار می‌شوند. در حالی که ممکن است با یک ریزش تمامی سرمایه‌ی خود را از دست بدهند. اما روحیه‌ی ریسک‌پذیری و جسارت اجازه‌ی عقب‌نشینی را به آن‌ها نمی‌دهد. در واقع آن‌ها به دانسته‌ها و اطلاعات خود در این حوزه اعتماد کامل دارند.
پس یکی از راه‌های تقویت جرات در خود، افزایش اعتماد به نفس و روحیه‌ی خودباوری است. ما تنها زمانی از یک کار عقب‌نشینی می‌کنیم که توان انجام آن را در خود نبینیم. وقتی اطمینان داشته باشیم که از مهارت و شایستگی کافی برای حل هرگونه مشکل برخوردار هستیم، دلیلی بر ترس و عقب‌نشینی نیست.

یکی از دلایلی که مانع از بروز جسارت در ما می‌شود، روحیه‌ی خجالتی بودن است. افرادی که گوشه‌گیر، کم‌رو و خجالتی هستند، از ابراز نظراتشان در جمع خودداری می‌کنند. شاید این موضوع هم ارتباط زیادی با همان بحث اعتماد به نفس پیدا کند. کسی که قدرتی برای دیده شدن در خود نبیند، لاجرم به گوشه‌ای پناه می‌برد. چنین افرادی از قدرت ابراز عقیده و نظرات محروم هستند.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

اگر فکر می‌کنید جرات کافی برای دنبال کردن اهداف و یا ابراز عقایدتان را ندارید، خودساخته شرکت در دوره‌ی کیمیاگر را به شما پیشنهاد می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر روی عکس زیر کلیک کنید

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرستادن دیدگاه

هدف ما در اینجا این است که اول نگرش شما را نسبت به موفقیت (به خصوص موقعیت های موفقیت در ایران) درست کنیم و بعد در قسمت های پیشرفته آموزش هم قرار بدیم مثل آموزشهای بازاریابی مثل کسب و کار شخصی و …

© تمامی حقوق برای شرکت خودساخته محفوظ می باشد . نشر با ذکر منبع بلامانع استطراحی و پشتیبانی: «وب‌کاستر»

اشتراک گذاری این مطالب در:

وقتی کسی جرات و جسارت رسیدن به آرزوهایش را داشته باشد، هیچ مانعی نمی‌تواند او را از این کار باز بدارد. تنها ترس و بزدلی است که باعث می‌شود به تلاش خود شک کنیم. افراد موفق بدون اینکه از تاریکی، مشکلات، سنگ‌ها و موانع بترسند، به سمت هدف می‌روند. وقتی در مسیری در حال حرکت هستید و فقط بر روی هدف مورد نظر متمرکز هستید، چیزی دیگری را نمی‌بینید. پس از نگاه دیگران شما فرد باجرات و جسارتی هستید.

اگر چه بسیاری بر این نظرند که جسارت و جرات دو ویژگی کاملاً انتسابی هستند. اما تحقیقات علمی نشان می‌دهد که ویژگی‌های انسان به طور کامل اکتسابی هستند. یعنی شما به مرور زمان بسیاری از آن‌ها را یاد می‌گیرید. ترس در همه ما زمانی شکل می‌گیرد که اطرفیان را در حرار فرار از محیط پیرامون مشاهده می‌کنیم. وقتی کودکی در کنار والدینی یا کسانی بزرگ شود که از یک موجود زنده یا مشکل ترس داشته باشد، این ویژگی تا آخر عمر با او باقی می‌ماند. مگر اینکه در بزرگسالی به طور آگاهانه برای از بین بردن این ترس، تلاش کند.
تقویت جرات و جسارت هم از آن دست ویژگی‌هایی هستند که ما در طی زمان یاد می‌گیریم. برخی از کودکی به گونه‌ای تربیت می‌شوند که قادرند بدون هیچ ترسی برای رسیدن به آرزوها تلاش کنند. اما برخی نیز افراد ترسویی تربیت می‌شوند اما بعدها برای از بین بردن این ترس و تبدیل شدن به فرد باجسارت تلاش می‌کنند. پس جرات و جسارت کاملاً یادگرفتنی هستند.

مبنای جسارت و جرات بر پایه‌ی خودباوری است. اگر کسی به این نتیجه‌ی قطعی رسیده باشد که قدرت مقابله با هر مشکلی را دارد، از آن ترسی به دل راه نمی‌دهد. افراد ریسک‌پذیری که با دل و جرأت تمام وارد یک سرمایه‌گذاری بورس می‌شوند، دقیقاً همین ویژگی را دارند.
آن‌ها با تکیه بر این استدلال که از مهارت کافی برای سرمایه‌گذاری در بورس برخوردار هستند، وارد این کسب و کار می‌شوند. در حالی که ممکن است با یک ریزش تمامی سرمایه‌ی خود را از دست بدهند. اما روحیه‌ی ریسک‌پذیری و جسارت اجازه‌ی عقب‌نشینی را به آن‌ها نمی‌دهد. در واقع آن‌ها به دانسته‌ها و اطلاعات خود در این حوزه اعتماد کامل دارند.
پس یکی از راه‌های تقویت جرات در خود، افزایش اعتماد به نفس و روحیه‌ی خودباوری است. ما تنها زمانی از یک کار عقب‌نشینی می‌کنیم که توان انجام آن را در خود نبینیم. وقتی اطمینان داشته باشیم که از مهارت و شایستگی کافی برای حل هرگونه مشکل برخوردار هستیم، دلیلی بر ترس و عقب‌نشینی نیست.

یکی از دلایلی که مانع از بروز جسارت در ما می‌شود، روحیه‌ی خجالتی بودن است. افرادی که گوشه‌گیر، کم‌رو و خجالتی هستند، از ابراز نظراتشان در جمع خودداری می‌کنند. شاید این موضوع هم ارتباط زیادی با همان بحث اعتماد به نفس پیدا کند. کسی که قدرتی برای دیده شدن در خود نبیند، لاجرم به گوشه‌ای پناه می‌برد. چنین افرادی از قدرت ابراز عقیده و نظرات محروم هستند.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

اگر فکر می‌کنید جرات کافی برای دنبال کردن اهداف و یا ابراز عقایدتان را ندارید، خودساخته شرکت در دوره‌ی کیمیاگر را به شما پیشنهاد می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر روی عکس زیر کلیک کنید

ما عاشق خواندن نظرات شما هستیم!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرستادن دیدگاه

هدف ما در اینجا این است که اول نگرش شما را نسبت به موفقیت (به خصوص موقعیت های موفقیت در ایران) درست کنیم و بعد در قسمت های پیشرفته آموزش هم قرار بدیم مثل آموزشهای بازاریابی مثل کسب و کار شخصی و …

© تمامی حقوق برای شرکت خودساخته محفوظ می باشد . نشر با ذکر منبع بلامانع استطراحی و پشتیبانی: «وب‌کاستر»

کتاب افزایش قدرت اراده در هفت روز یا کمتر

اثری از مهدی خردمند

انسانها از این که چیزی را از دست بدهند وحشت دارند. به همین خاطر از “تغییر” می ترسند و در نتیجه از “تصمیم گیری” اجتناب می کنند.

این واقعیت دارد. شما از شرایط فعلی ناراضی هستید. شما می دانید که با ادامه دادن آنچه تا حال انجام داده اید، چیزی عوض نخواهد شد و نتایج بهتری نخواهید گرفت. اما از طرف دیگر نیز می ترسید همینی را هم که تا الان بدست آورده اید از دست دهید: همین کار فعلی که حداقلی از پول را وارد زندگی شما می کند، یا همین دوستانی را که نصفه و نیمه به آنها اعتماد دارید و …

چگونه دل و جرات داشته باشیم

شما از تغییر می ترسید، چون از این می ترسید که ممکن است همین چیزهای فعلی را هم از دست بدهید و در نتیجه بجای آنکه زندگیتان بهتر شود، بیشتر در درون مرداب فرو روید.

پس کاری که ناخودآگاه انجام می دهید این است که اصلا تصمیم گیری نمی کنید. سعی می کنید از تصمیم گیری اجتناب کنید. از انتخاب هدف تا حد ممکن پرهیز می کنید تا جایی که واقعا ناچار باشید. به عبارت دیگر دست به انجام کار جدیدی نمی زنید مگر آنکه واقعا ناچار به تغییر باشید!

این بد است… خیلی بد است! و لازم هم نیست که من به شما بگویم چرا بد است. خودتان بهتر از من می دانید که هیچ کسی با توسل به ترس به رویاهای خود نرسیده است. اساسا رویا و ترس با هم یکجا جمع بسته نمی شوند چون عاقبت همزیستی رویا و ترس “کابوس” نام دارد و ما نمی خواهیم به سمت آن حرکت کنیم.

من در این نوشته ۳ راه ساده را به شما یاد خواهم داد که تا آخر عمر می تواند به شما کمک کند تا بر ترس های خود غالب شوید. احتمالا این ۳ روش نمی توانند در چند ثانیه تمام ترس های شما را از بین ببرند، و اساسا شما نیز نباید چنین انتظاری از خود داشته باشید. چون اگر بخواهید ناگهان خود را از ریشه متحول کنید و تمام ترس ها را از بین ببرید، احتمالا آنقدر دچار استرس و اضطراب خواهید شد که قدرت تصمیم گیری و فکر کردن خود را از دست خواهید داد. در نتیجه ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرید که شما را به مسیر اشتباهی بفرستد.

پس می خواهم کمی صبور باشید و رویارویی با ترس و مدیریت آن را تبدیل به یک خصوصیت فردی در بلندمدت کنید. این ۳ استراتژِی این کار را برای شما انجام خواهند داد.

همچنین می خواهم یادآوری کنم که منظور من از “ریسک کردن” انجام کارهای غیرمنطقی و احمقانه نیست. من نمی خواهم کسی را تحریک به “کله شق” شدن کنم! هدف من این است که شما شجاعت کافی برای تصمیم گیری در مواردی پیدا کنید که واقعا برایتان خوب است و عاقلانه هم به نظر می رسند اما باز هم قادر نیستید که ترس خود را رها کرده و مسیر جدیدی را انتخاب کنید. پس با این مقدمه می رویم سراغ معرفی این ۳ راهکار مهم:

۱- چیزی را ریسک کنید که می توانید از دست بدهید

آیا شما می توانید از هزار تومان بگذرید؟ از ده هزار تومان چطور؟ از صدهزار تومان چطور؟

واقعیت این است که هیچ کس حاضر نیست حتی یک تومان از پولش را به دور بیندازند، اما مطمئنا از دست دادن یک رقم بالاتر نیاز به شجاعت و ریسک پذیری بالا دارد.

بیشتر پیشرفت های زندگی، از معامله به وجود می آید، یعنی داد و ستد. شما چیزی را از دست می دهید و چیزی را به دست می آورید. اجازه دهید چند مثال را بررسی کنیم:

من هر چه قدر فکر می کنم نمی توانم فرصتی را برای پیشرفت در زندگی خودم پیدا کنم که در ازای چیزهایی که بدست آورده ام چیزی از دست نداده باشم.

وقتی از این زاویه به زندگی نگاه کنید، از نظر منطقی و عقلانی به این نتیجه می رسید که بجای “از دست دادن” دارایی هایتان، باید از “هیچ چیز را از دست ندادن” بترسید!

یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر شما جوری زندگی می کنید که نمی خواهید هیچ چیزی را از دست بدهید و همه چیز را محکم در مشتتان نگاه داشته اید، میزان داد و ستد و معامله در زندگی شما صفر خواهد شد. وقتی که این اتفاق بیفتد، اولین بازنده ی آن خود شما خواهید بود. در حالی که همه دارند با جدیت معامله می کنند و چیزهای ارزشمند را با هم تبادل می کنند، شما آن کنار ایستاده اید و قلک کوچک خود را محکم چسبیده اید که به هر حال دارایی هایش رو به اتمام است.

و امیدوارم درک کرده باشید که منظور من از “دارایی” فقط چیزهای مادی نیست. دارایی های شما می تواند وقت، مهارت، هنر، دانش، عشق و حتی توجه شما باشد.

حال بعضی از اوقات ممکن است که معامله ای برای شما چندان مفید و پر سود نباشد. در این موارد مطمئنا راه درست این است که از آن صرف نظر کنید و سراغ فرصت بهتری بگردید.

اما به اعتقاد شخصی من، معامله کردن بهتر از معامله نکردن است. در حین معامله ممکن است که شما نفع زیادی نبرید، اما در همان زمان دارید تجربه های با ارزشی را کسب می کنید که نهایتا در آینده به کارتان خواهند آمد و باعث منفعت بیشتر برایتان خواهند شد. حاضر باشید تا در معامله های کوچک ضرر کنید تا در معاملات بزرگ برنده شوید.

برای ساده کردن این روند و تغییر دادن ملایم خود، اول از خود بپرسید که چه چیزی را حاضرید از دست بدهید بدون آنکه تعادل زندگیتان به شدت مختل شود و یا قادر به ادامه حیات نباشید؟

مثلا اگر هر هفته ۵ ساعت صرف یادگیری یک مهارت یا هنر جدید بکنید، آیا از دادن این زمان برایتان خطرناک است؟

اگر شرط وارد شدن به بازار و ارتباط برقرار کردن با افراد ثروتمند این باشد که برای مدتی رایگان در حجره ی یک بازاری کار کنید و زمین را جارو کنید، در آن صورت آیا خطر از دست دادن زمان و انرژی مربوط به آن را می توانید بپذیرید؟

اگر می خواهید دوستان خوبی داشته باشید، باید بتوانید با ایثار و فداکاری و صداقت یک رابطه ی صمیمانه به وجود آورید، اما همه با شما اینقدر مهربان نخواهند بود. آیا حاضرید که این ریسک را بکنید تا بالاخره دوستان ارزشمند و شایسته ای برای خود بیابید که یک عمر در کنارتان باشند؟

۲- قبل از ریسک کردن دانش لازم را کسب کنید

یکی از الگوهای شخصی من در زندگی، بویژه در دنیای تجارت و سرمایه گذاری، “وارن بافت” است. وی در حال حاضر دومین ثروتمند دنیا است، البته چندین سال نیز نفر اول بوده است.

وی ثروت خود را از طریق سرمایه گذاری در بازار سهام کسب کرده است. یعنی کار وی این است که گزارش های مالی شرکت های مختلف را بخواند، با مدیریت آنها آشنا شود و نهایتا تصمیم بگیرد که آیا باید سهام آن شرکت را بخرد یا نه. و وقتی که ما صحبت از خریدن سهام می کنیم، باید ارقامی نجومی و در حد میلیارد دلاری را تجسم کنید!

حال می دانیم که “بیل گیتس” صاحب شرکت مایکروسافت ثروتمندترین فرد جهان است. در سال ۲۰۰۰ میلادی، مایکروسافت شرکتی بود که نظر همه را به خود جلب کرده بود و همه سعی می کردند سهام آن را بخرند. حال بعد از سالها ما می دانیم که مایکروسافت یکی از بهترین سرمایه گذاری های یک فرد می توانست در آن زمان باشد و همچنان بخش عظیمی از بازار را در کنترل خود دارد.

“وارن بافت” در سال ۲۰۰۰ این فرصت را داشت که در مایکروسافت سرمایه گذاری کند و بسیاری از افراد به وی توصیه می کردند که این کار را انجام دهد. اما وی این کار را نکرد. دلیلش هم این بود که می گفت “قادر به فهمیدن مسایل مربوط به تکنولوژی و رایانه نیست.” در نتیجه در همان سال نامه ای به سهامدارانش نوشت و به کنایه گفت که “امسال در حالیکه همه در حال خریدن سهام شرکت های فعال در بخش تکنولوژی و اینترنت هستند، وی تصمیم گرفته که در سهام شرکتهایی که آجر و مصالح ساختمانی تولید می کنند سرمایه گذاری کند!”

نکته ی این داستان چیست؟ وی فقط در زمینه ای پا به جلو می گذارد که واقعا آن را می فهمد. فهمیدن مایکروسافت برای یک پیرمرد که حتی از رایانه استفاده نمی کند واقعا دشوار است. پس وی بی اعتنا به تب و تاب بازار در زمینه ای ریسک کرد که خیلی خوب می فهمد: شرکت های تولید مصالح ساختمانی!

اما چرا؟ باید آگاه باشید که یکی از استادان فلسفه ی سرمایه گذاری وی “فیلیپ فیشر” بود. یکی از سرمایه گذاری های موفق فیشر، خریدن سهام شرکت هایی بود که تابوت تولید می کردند! چرا؟ چون با اینکه وی هم قادر نبود امور مربوط به تکنولوژی را بفهمد اما به هر حال می توانست ببیند که هر انسانی یک روز می میرد و برای دفن نیاز به تابوت خواهد داشت!

شما هم باید قبل از ریسک کردن، اول دانش خود را در آن زمینه زیاد کنید. داشتن دانش کافی به شما اعتماد به نفس بالایی می دهد و می توانید نقشه ی راه بهتری برای خود آماده کنید. اجازه دهید چند مثال بزنم:

– مثلا اگر می خواهید بخشی از پس انداز خود را در بانک گذاشته و سودی را برای آن دریافت کنید، باید به تمام بانک ها سر بزنید و شرایط خاص هر کدام را بپرسید. سپس در مورد اوراق قرضه ی دولتی تحقیق کنید و سودشان را با سود پس انداز مقایسه کنید. بعضی از شرکت های بیمه نیز طرح های مشابهی را ارائه می دهند که می تواند گزینه های شما را متنوع کند. حال که اطلاعات کافی را کسب کردید می توانید عاقلانه و سنجیده ریسک کرده و پولتان را در اختیار آنها قرار دهید.

– فرض کنید که می خواهید ازدواج کنید اما شاید نگران آن هستید که از پس مسولیت های آن برنیایید. مثلا اگر مردی قصد ازدواج دارد اما مهریه ای که خانواده ی خانم طلب می کند از عهده ی شما خارج است، چه باید بکنید؟ آیا باید با تکیه بر اینکه “مهریه را کی داده و کی گرفته” دل به دریا زده و زیر آن بروید و یا آنکه همسری را انتخاب کنید که به ازدواج با شما بیشتر بها می دهد تا مهریه ای که به وی آرامش دهد؟ شاید همسر مورد علاقه شما ریسک بسیار زیادی در ازدواج می بیند و حاضر نیست که سر مهریه کوتاه بیاید. همانطور که گفتم داشتن دانش کافی پیش از ریسک کردن تصمیم گیری را آسانتر می کند، در نتیجه شاید بخواهید همسری را انتخاب کنید که به اندازه کافی در مورد ازدواج و مدیریت زندگی زناشویی خود را آموزش داده است و قدرت پذیرفتن ریسک ورود به یک زندگی مشترک را دارد. اگر خانمی به اندازه کافی به خودش اعتماد به نفس داشته باشد مطمئنا در روزهای بد زندگی نیز خواهد ایستاد و مشکلات را حل خواهد تا آنکه به دنبال در خروجی و فرار از زندگی باشد (یا حتی به آن فکر کند).

– فرض کنید که شما خانمی هستید که می خواهد زندگی مشترکی را با یک مرد شروع کند. همین ریسک باعث تعلل و نگرانی شما نیز هست. شما مردی را می خواهید که بتوانید به وی تکیه کنید و از عهده ی مسولیت های زندگی بربیاید. اما فرض کنیم که مرد مورد علاقه ی شما تقریبا هیچ چیزی ندارد که این امنیت خاطر را به شما بدهد. چگونه باید ریسک کنید؟

پیشنهاد من در این مورد هم این است که باز اطلاعات و دانش خود را درباره وی بالا ببرید. آیا وی مردی است که از کار و تلاش متنفر است و ترجیح می دهد استراحت کند؟ آیا مردی است که وابسته به کمک و مساعدت خانواده اش است و یا اینکه در بیشتر مواقع حتی پیشنهاد یاری از طرف خانواده اش را با غرور رد می کند و به خواهد روی پای خودش بایستد؟

اگر وی مردی است که ذاتا می خواهد روی پای خودش بایستد و از خانواده اش استقلال داشته باشد، احتمالا بدون حضور شما در زندگی اش باز هم همین کار را خواهد کرد. پس شما توانسته اید تشخیص دهید که خصوصیت ذاتی وی چیست و این می تواند تصمیم گیری را برای شما آسان کند.

چگونه دل و جرات داشته باشیم

البته داشتن اطلاعات و دانش هیچ چیزی را تضمین نمی کند. مهندسین نخبه ی دنیا در ناسا جمع می شوند و سالها وقت صرف طراحی یک فضاپیما می کنند تا با موفقیت مسافرانش را به فضا ببرد و بازگرداند. اما با این همه هر از گاهی یکی از این فضاپیماها سقوط می کند و سرنشینانش متاسفانه جان خود را از دست می دهند. در نتیجه هدف ما این است که احتمال خطا در تصمیم گیری را به حداقل برسانیم، نه اینکه صفر کنیم. اگر شما حتی با محاسبه ی احتمالات به این نتیجه رسیدید که ۷۰% می توانید موفق شوید اما باز دست به کار نشوید، به احتمال زیاد نیاز به یک گوی بلورین دارید که آینده را برایتان نشان دهد و متاسفانه چنین چیزی هنوز ساخته نشده است.

مثلا در مثال بالا، همان آقایی که خصوصیت سخت کوشی و مستقل بودن را داشت، ممکن است در طول زمان تغییر کند. ممکن است دوستان نابابی پیدا کند و به بیراهه کشیده شود. هر چیزی ممکن است. اما شما هیچ چاره ندارید جز آنکه با افزایش دانش و تجربه ی خود قدم به جلو بگذارید و از حرکت باز نایستید. یادتان باشد که هر مشکلی در راه پیش بیاید، شما قدرت آن را دارید که خوب رویش تمرکز کنید و راه حلی برای مشکلات پیدا کنید.

به خاطر دارم یکبار پروفسور بزرگ ریاضی در یک سمینار آموزشی از وضعیت آموزش ریاضی در مدارس انتقاد جالبی می کرد. وی معتقد بود که بیشتر سرفصل های آموزشی در درس ریاضی حول محور جبر و حساب انتگرال شکل گرفته است. یعنی حول مباحثی که جواب های مشخصی را به یک سری معادله می دهند. اما وی اعتقاد داشت که کاربردی ترین مباحث ریاضی برای انسانهای عادی (نه مهندسین و دانشمندان) مباحث مربوط به آمار و احتمالات است. جایی که شما یاد می گیرید چطور به جای یافتن جواب قطعی، دنبال جواب محتمل باشید.

من در جلسات مشاوره خصوصی خودم نیز با همین مشکل روبرو می شوم. بیشتر کسانی که خواستار مشاوره خصوصی با من هستند کسانی هستند که سطح هوش بسیار بالایی دارند، لااقل از خود من به مراتب باهوش ترند. اما چون نیاز غیر قابل کنترلی برای “اطمینان کامل” پیش از دست به کار شدن دارند، در هنگام تصمیم گیری دچار تضاد و درگیری درونی می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.

دانش خود را در زمینه ای که می خواهید تغییری در خود دهید بالا ببرید. کتاب هایی مربوط به آن بخوانید و کسانی را پیدا کنید که پیش از شما در آن زمینه قدم گذاشته اند و تجربه ی کافی دارند. اما آنقدر صبر نکنید که فرصت از دست برود. همیشه درصدی از خطا و شانس را برای خود در نظر بگیرید.

۳- به کسانی که ندارند کمک کنید!

احتمالا این توصیه من دقیقا برخلاف تمام انتظاراتتان خواهد بود، مخصوصا اگر از نظر مالی فعلا در شرایط مناسبی نیستید و حتی حساب ریال هایتان را نیز نگاه می دارید.

من آمده ام که بگویم اگر در شرایط مالی نامناسبی هستید و در حال تغییر زندگی خود هستید، حتما باید به دیگران کمک کنید!

چرا؟ توضیح این مسئله شاید عجیب به نظر برسد اما زمانیکه شما در اوج سختی همچنان به دیگران کمک می کنید، پیغامی که به ذهن ناخودآگاه خود می فرستید این است که در درون خود را فقیر و ناتوان نمی دانید. شما در هر حالی بخشنده هستید و فکر می کنید که علیرغم مشکلات فعلی، ثروت و دارایی به زندگی شما وارد خواهد شد.

خوب به خاطر دارم که در سالهای جوانی ام چگونه این کار اعتماد به نفس من را افزایش می داد. با آنکه شرایط مالی خوبی نداشتم اما وقتی که پولی را ماهیانه برای کودکانی می فرستادم که در جایی دوردست مدرسه می رفتند و کتاب برای خواندن نداشتند، این چقدر روی اعتماد به نفس من تاثیر می گذاشت. درست بود که مقداری پول از درآمدم هر ماه کم می شد اما در نتیجه آن احساس عزت نفسی در خود می کردم که در سایر پروژه های کاری به من کمک می کرد و می توانستم با سهولت بیشتری ریسک کنم.

البته نمی خواهم ادعا کنم که این عادت من نشان دهنده ی آن است که من چه روح بزرگی داشتم! نه، اتفاقا شاید نشان دهنده ی آن باشد که من فرد خودخواهی بودم. اما به هر حال فکر نمی کنم که لااقل خودخواهی من در قالب بخشیدن چیزی به افراد نیازمند تاثیر بدی در این دنیا گذاشته باشد!

پس شما هم ببخشید… مخصوصا اگر نمی توانید! مخصوصا اگر می ترسید!

البته لازم به یادآوری نیست که منظور من بخشیدن هستی و نیستیتان به دیگران نیست. اگر شما بتوانید هزینه ی یک وعده غذای عالی در یک رستوران شیک را هر ماه به یک فرد نیازمند هدیه کنید، همین می تواند کافی باشد.

حال که با ۳ راه حل شخصی من برای از بین بردن ترس خود از تصمیم گیری آشنا شدید، می خواهم از شما دعوت کنم که کتاب آموزشی من در همین رابطه با عنوان “افزایش قدرت اراده در ۷ روز یا کمتر” را نیز ببینید. می توانید اول نسخه ی رایگان آن را بخوانید و بعد اگر خواستید نسخه ی کامل آن را سفارش دهید. و استثنا در این مورد خاص من تمام ریسک خرید آن را از دوش ما برداشته ام. اگر تا ۷ روز پس از خرید آن به هر دلیلی از آن راضی نبودید و فکر کردید که تاثیری مثبت روی شما نگذاشته است، کافی است برای من یک ایمیل ساده بفرستید و بگویید تا پولتان را پس بفرستم. نه از دست شما دلخور خواهم شد و نه سوالی از شما خواهم پرسید، اتفاقا بسیار از شما نیز سپاسگزار خواهم بود که حاضر شدید وقت گرانبهایتان را صرف خواندن و آزمودن آن کنید.

برای آشنایی با محتویات درونی این کتاب و اینکه چگونه می تواند قدرت اراده ی شما را چند برابر سازد اینجا کلیک کنید

همراه شما
مهدی خردمند

عالی بود خداییش هروقت پیامتونو میبینم خوشحال میشم

لطفا مطلب هارو زودتر انتشار بدید من ترس از دعوا دارم و همین مانع درس خوندنم شده اگه شما بتونیم این ترس از بین ببرین خیلی ممنون میشم آقای خردمند

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز از مطالب خوب و مفید شما تشکر میکنم، کتاب افزایش قدرت اراده در ۷روز را تهیه کردم و مطالعه آن تاثیر زیادی بر من داشت، باعث شد انگیزه لازم برای کار بر روی پایان نامه ام رو که مدتی بود کنار گذاشته بودم به دست بیاورم، مطمئن هستم که دوره های دیگر هم همین قدر مفید و موثر خواهند بود و به محض فارغ شدن از پایان نامه قصد تهیه آنها را دارم. باتشکر فراوان

ممنون از مطالبتون، لطفا بگید چطور رو قدرت ذهنمون تمرکز داشته باشیم و مطالب رو درست چیزی که تو ذهنمونه به طرف بگیم و به زبان بیاریم
متشکرم

باسلام وخسته نباشید بسیارمتشکرم آقای خرمند میخوام خصوصی حرف بزنم

سوالات خود را به support@ravanam.com ارسال کنید

برا ترس از ارتفاع ساختمان و داربست چیکار کنم؟
ممنون

سلام
من کارم جوری هست که گاهی اوقات باید روی یه تخته با عرض بیست یا سی سانتیمتری رو داربست کار کنم پیکور بزنم و جوشکاری کنم.(پیکور کاری بیشترین ترس را ایجاد میکند، چو باید تعادل خودم را بدون هیچ مهاری حفظ کنم و تمرکز کنم روی پیکور ، خوده پیکور باعث ضربه زدن ونهایتا برهم زدن تعادل میشه)
در ارتفاعات بیشتر از دوطبقه به مشکل بر میخورم، و چون باید به دفعات زیاد تخته را جابجا کنم امکان استفاده از دو تخته را ندارم، این ترس از سقوط در کارم اشکال ایجاد میکند، ولی همکارانم این کار را خیلی راحتتر از من انجام میدهند
راهکار مناسب با این ترس چیه؟

سلام
شما میتونید از هارنس یا کمربند ایمنی تمام بدن و یا سایر وسایل حفاظت در برابر سقوط از ارتفاع استفاده کنید

شما اگر نترسید ، باید به خودتون شک کنید،همه ساله چندین نفر از ارتفاع سقوط می کنند که یا می میرند و یا تا آخر عمر روی ویلچر میمونند. کار در ارتفاع نیاز به کلی تجهیزات دارد،حالا شما از روی تنبلی و دیدن مهارت احمقانه دوستانت، از تخته دوم استفاده نمیکنی، کمی عاقلانه رفتار کن.

بسیار عالی

مطالبتون عالی هست .می توانیم مسایل و مشکلات خود را با شما مطرح کنیم و شما راه حل ارایه بدهید؟متشکرم

با درود استاد عزیز آقای خردمند من پاسخ برای آقای علی گذاشتم کنار در مورد انتخاب رشته بود اما در دیدگاه ها ثبت نشده چقدر زمان می بره؟

واقعا عالی و مفید بود،سپاسگزااااررررر ♥

سلام.وبسایت خیلی خوبی دارید.ممنون

بابتِ سبک مفید و موثر ، ساده ، روشن و بدونِ ابهامِ ارائه ی این مطلب ، توسط شما ، که بر اساسِ تحلیل عقلیِ رفتارهای سازنده مطابق با کار کرد ذهن ناخودآگاه و با هدفِ ایجاد شخصیت موفق در افراد است ، بسیار سپاسگذارم
واقع گرایانه – به دور از ترفند های روانی تبلیغیِ دارای مفاهیم غیرمعقول و گنگ – نزدیک تر به عقل و علم – نتیجه ی تجربه های موفق – نگاهی با حساسیت بالا به ناخودآگاه و واکنش هایش

در ضمن از شما راهنمایی می خواستم: علاقمند به یادگیری هیپنوتراپی هستم ( البته تازگی ها نظرم بیشتر به سمتِ یادگیریِ هیپنوتیزم اریکسونی جلب شده – اگردر نتیجه ی خروجی تفاوت هایی دارند راهنمایی بفرمایید ) – هیچ زمینه ای هم ندارم – رشته ی تحصیلی من هم بسیار متفاوت با روانشناسی است – شما به عنوانِ فردی با تجربه که این مسیر را پیموده من را راهنمایی کنید که فردی با شرایط من چگونه می تواند یک هیپنوتراپ بشود در حالیکه ظاهرا” موسسات معتبر آموزش هیپنوتیزم و بعد هیپنوتراپی افردی دارای شرایط خاص مرتبط و دارای سوابقی مرتبط با این زمینه را ثبت نام می کنند ( مثلا” دارای تحصیلات دررشته ی روانشناسی یا تحصیل در رشته های پزشکی بخصوص روانپزشکی ).
با تشکر

برای یادگیری هیپنوتراپی اول از همه هیپنوتیزم ساده و مستقیم را یاد بگیرید. در درجه ی آخر به اریکسونی خواهید رسید که بسیار پیچیده است.
مهم این نیست که مدرک تحصیلی شما چیست. مهم این است که چقدر از ته دل مشتاق به تغییر دادن انسانها و کمک به آنها هستید و حاضر نباشید محدودیت های فکری یک فرد را بپذیرید.
و بعد هیپنوتراپی فقط با تجربیات متعدد کارآمد می شود. باید هر چیزی را که یاد می گیرید امتحان کنید تا در آن بهتر شوید

سلام..
باید بگم هر موقع ب اوج ناامیدی میرسم از طرفتون واسم ایمیل میاد..حرفاتون ب حدی شیرینه ک من مثه حرفایه بقیه حس ناخوشایندی بهشون ندارم….من افسردگیه حاد داشتم..بعد از یک سال حالم بهتر شد و ب درجه ی متوسط رسید اما این اواخر دوباره همون افکار و احساسات داره برام مرور میشه و خیلی میترسم دوباره برگردم ب اون روزا..میخواستم بپرسم در کل چن تا کتاب نوشتین؟؟ میخوام همشونو تهیه کنم اگه خدا بخواد

سلام جناب خردمند
تشکر بابت مطالب مفید شما
چند وقتی هست که کتاب شما را تهیه کرده ام و استفاده می کنم و مهم ترین دلیلش خواندن برای کنکور کارشناسی ارشد هست.
فقط به یک مشکل برخوردم که هنوز پاسخ درستی برایش پیدا نکرده ام. خیلی نمی خواهم وقتتان را بگیرم فقط اگر ممکن است یک راهنمایی کوچک از شما می خواستم که بی ارتباط با این مطلبی که گذاشته اید نیست.
پیشاپیش از بذل محبتتان سپاس گزارم.
حقیقتش این است که به نظر من در ایران هدایت تحصیلی درستی صورت نمی گیرد و من هم موقع انتخاب رشته ی کارشناسی، رشته ای را انتخاب کردم که تقریبا فقط یک اسم از آن شنیده بودم(مهندسی عمران) حالا بعد از چند سال که ان شاء الله در شرف فارغ التحصیلی هستم با خودم می گویم نکند این راه را اشتباه آمده ام و اصلا شاید من به درد این رشته نمی خورم و به تبع این موضوع ادامه ی تحصیل در این رشته هم بیهوده است و شاید بهتر است تغییر رشته بدهم(در یکی از آزمون های روان شناسی اینترنتی شخصیتم ISFP بود که بیش تر به هنرمند می خورد تا مهندس عمران!)
این شد که الأن در یک حالت تحیر و سرگردانی به سر می برم.
اگر بخواهم یک جورهایی ریسک کنم و پا از دایره ی راحتی بیرون بگذارم فکر کنم هزینه ی زیادی باید بپردازم که شامل چشم بستن روی چهار پنج سال وقت و انرژی و هزینه ی صرف شده و مواجه شدن با سربازی است.
یک راه دیگر هم این است که خودم را به بی خیالی بزنم و در همین رشته ادامه ی تحصیل بدهم(که البته من این راه را دوست ندارم وگرنه الآن مزاحم شما نمی شدم).
راه دیگر این که در همین رشته ادامه ی تحصیل بدهم و بعدا شغلی را انتخاب کنم که نزدیکی بیش تری با خلق و خوی من دارد هرچند درآمدش کم باشد(مثلا سرپرست کارگاه نشوم و در عوض در حوزه ی طراحی و یا تدریس فعالیت کنم).
یا این که…
به نظر شما چه کار کنم؟
(ببخشید طولانی شد ولی واقعا به مشورت و راهنمایی نیاز دارم و باز هم از وقتی که می گذارید تشکر می کنم.)

برررسی مشکل شما نیاز به زمان و اطلاعات بیشتر دارد
اما به طور خلاصه توصیه ای که می توانم بکنم این است: کاری را دنبال کنید که خود کار پاداش انجامش باشد و پول فایده ی جانبی اش شود. البته بعضی مواقع ممکن است در کوتاه مدت مجبور به انجام کاری شوید که دوست ندارید اما به درآمدش نیاز دارید. اما در بلندمدت چاره ای ندارید مگر آنکه به دنبال عشق و قلب خود بروید

سلام خسته نباشید عالی بود

درود علی جان
با اجازه استاد خردمند منم می خواستم نظر بدم چون سرگردانی مشابه رو داشتم
تصمیم گیری سختی هست و شما باید جوانب زیادی رو در نظر بگیری. سربازی آخرین گزینه است. پس یکی از رشته های مورد علاقه تو انتخاب کن و ادامه بده. به موقع می تونی با دانش بیشتر حتی در پروژه های ناجا شرکت کنی. تمام رشته هایی که به نظرت می تونی ادامه بدی رو بچین و در مورد همه شون از ماتریس تصمیم گیری استفاده کن. اولویت ها و میزان علاقه تو برای هر کدوم می چینی و امتیاز میدی . هزینه همین گزینه مهمیه. از نرم افزار expert choice می می تونی استفاده کنی. و در مورد رشتت که عمران هست این رشته از بهترین رشته ها بعد از غار نشینی انسانها بوده. اگه بتونی مهندسی باشی که پایه های محکمی برای ساختمونا طراحی کنه. الکی امضای نظارت نزنه پای نقشه ها. اگه حداکثر میزان نور ورودی رو درست محاسبه کنی. اگه نمی خوای از کشور خارج شی ایران مهد هنر مهندسای عمران هست. در واقع همه کشورها همینه. تا حالا دقت کردی تو همه فیلمای هالیوود اون پل معروف رو نشون میدن درسته من یه معمار هم تو طراحیش بوده ولی مهندسای عمران ایستایی سازه رو پیش بینی کردن. پس می بینی که مهندس عمران همه یه هنرمند منطقیه. زمان مهمترین منبع هست. پس دانشتو در زمینه ای مه علاقه داری بیشتر کن و بدون که زمینه هنری ذهنت تو هر رشته‌ای کمکت می کنه

سلام من راه حل سوم را در زندگی پیش گرفته ام و خیر و برکت را در زندگی یک دیده ام ممنون از یاد دادن راه حل های دیگرتان امیدوارم این ترسها در زندگی همه پا ک شود

با سلام و عرض خسته نباشید
بسیار ممنون از خبرنامه های کاربردی و مفیدتون باید بگم با خوندن ایمیلهای شما واقعا انرژی زیادی می گیرم و در ادامه راهم مصمم می شم.

عالی بود …من تجربه آنها را دارم و کاملا قابل درک بود ..باتمام زندگی ام ریسک کردم ، دانش کافی نداشتم . از تجربه هایم بیشتر استفاده می کنم..
متشکرم

خیلی خوب بود
به نظرمن این سه راه کار برای من ازتمام ایمیل هایی که تابه حال به من داده اید ارزشمند تر و کاربردی تر بود
اگر بازهم ازین مطالب ارزشمند و بینهایت کاربردی داشتین منو فراموش نکنین
ممنونم ازشما

سلام بسیار صمیمانه مرا پذیرا باشد
ارائه ۳ راه ساده پیغام شگفتی برای بنده داشت. اگر قبلا” به شما علاقه مند بودم، باید اقرار کنم که حالا از صمیم قلب شما را دوست دارم و شما را دوست واقعی می دانم. شما در راه حل سوم از بخشیدن سخن گفته اید و با توجه به اینکه بنده وابسته به یک جامعه اقلیتی هستم باید بگویم که دیدگاه شما به طرز عجیبی منطبق با یکی از آموزه های عقیدتی من است، آنجا که میگوید : حتی اگر نداری انفاق کن!!
واین عبارت خطاب به جوانی است که در زندگی مستاصل است و عاری از هر گونه دارائی . این نصیحت در او موثر واقع میشود و فکر میکند و بالاخره با یافتن یک قاب عکس و فروش آن ، کاری را شروع میکند که در نهایت به موفقیت نسبی اش منجر میشود. ممنون از راهنمائی اتان .
با تشکر جمشید – ع

سلام خدمت استاد عزیزم آقای مهدی خردمند
من تقریبا از آبان ماه ۹۴ با شما آشنا شدم و دوره لاغری برای همیشه را تهیه کردم و بعد از موفقیت در این دوره دوره حلقه گم شده راز و وقتی شاهد تغییر و تحولات زیادی در زندگیم شدم دوره رهایی از استرس و بیخوابی را تهیه کردم و فعلا کتاب دانلود رایگان اراده در هفت روز را تهیه و تصمیم دارم در شرایط بهتر خود کتاب را نیز تهیه کنم . مشکل ما آدمها این است که میخواهیم سریع و مجانی و مفت به هر نتیجه ای برسیم غافل از اینکه وقتی چیزی را آسان و رایگان بدست آوردیم آن را به همان راحتی از دست خواهیم داد پس دوستان عزیز اینقدر دنبال یک کار مفت و مجانی نباشسید . من هم مثل خیلی از دوستان در شرایط سخت مالی دوره ها را تهیه کردم . با یک حالت کم اعتمادی اما تهیه کردم و چندین برابر پولی را که سرمایه گزاری کردم به من بازگشت. پس نگران نباشید اعتماد کنید و این پول را هزینه کنید مطمین باشید اطلاعاتی را که بدست می آورید ارزشش خیلی بیشتر از پولیست که پرداخت میکنید .

با سلام وتشکر، ببخشیدمشکلاتمون روبه چه ایمیلی میتونم ارسال کنم، وپاسخ دریافت کنم؟

erade@ravanam.com

عالی بود من همیشه ازمتن های شما نهایت استفاده می برم …………….ولی دوست دارم شجاعتم چندان برابر شوم که کارهای بزرگ انجام بدم

سلام جناب خردمند. من امروز برای اولین بار مطالب شما رو خوندم و خیلی به وجد اومدم از انرژی مثبت کلامتون.
من فوق لیسانس باغبانی دارم و مدیر یک مرکز تولیدی کشاورزی هستم که دچار بحران مالی شدم و برای ادامه فعالیتم بشدت دچار تردید هستم به ویژه چون اطرافیان نزدیکم انرژی منفی زیادی بهم منتقل میکنن. هرچند خودم فقط به مدیریت این بحران و پیدا کردن راه برای خروج از بحران و ادامه کسب و کارم فکر میکنم. نیاز شدیدی به مشورت با یک فرد کاردان برای خروج از بحران دارم و از شما تقاضا دارم اگه میتونین و وقت دارین منو راهنمایی کنید.

سلام به نظرمن امید تنها راه برای شکست ترس است

سپاس فراوان بابت ارسال ایمیل های رایگان . موفق و سرفراز باشید

سلام ممنونم آقای خردمند از مطالب فوق العاده تون من چن سالی است که با شما آشنا شده ام و تاثیر بسیار خوبی تو زندگیم داشته این آشنایی،من همیشه از مشکل کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس رنج برده ام و به نظرم یکی از ارکان موفقیت و داشتن یک زندگی خوب اعتماد به نفسه،اگر ممکنه دوره یا کتابی برای این منظور در نظر بگیرید که مکمل تمام زحمتهاتون بشه،تشکر.

حتما در این مورد از طریق خبرنامه ها مطلع خواهید شد

عالی بود ولی کاش هدفتون فقط کمک بود مرسی

ایام به کامت باد جناب خردمند
بسیار مسرور و خرسندم از اینکه باشما در ارتباط ام شما لطف نهایتی را در حق منی حقیر کرده آید منم بابت اش سپاسگذارم…
خرد تان همیش فزون باد خردمند عزیز

سلام
لطفا جوابم رو بدین 🙂
آقای خردمند من مدتهاست که مطالبتون رو دنبال میکنم و تمام مجموعه هارو هم تهیه کردم و تمام تلاش خودم رو کردم تا به اهدافم برسم و با وجود اینکه بارها و بارها به اونها گوش دادم، اما سوالای زیادی برام بوجود میاد و گاهی هم موفق نیستم و علت خعلی از نتیجه ندادن هارو هم نمیدونم، نمیفهمم ایراد کارم کجاست !! این منو خعلی سردرگم و نا امید کرده
میخواستم بدونم چطور ممکنه مشاوره داشته باشم باهاتون ؟

برای مشاوره لینک زیر رو ببینید:http://www.zibatar.com/vip_coaching.php
اما هر موقع مشکلی داشتید می تونید برام ایمیل بفرستید و حتما به ایمیلتون جواب داده میشه:erade@ravanam.com

سلام آقای خردمند عزیز واقعاازاینکه لطف خداشامل حالم شدوشماروبه من معرفی کردسپاسگزاروخوشحالم.هرروزصبح به شوق اینکه ایمیلی ازشمادریافت کرده باشم ایمیلم روچک میکنم وازخواندن مطالبتون واقعالذت میبرم .من همه تکنیکهاروانجام ندادم اماتااندازه ای که انجام دادم ونتیجه اش رودرخودم میبینم واقعاخوشحالم وازشماممنونم.حضورشمادرزندگیم یکی ازسرمایه های باارزش زندگیم هست.واقعاممنونم .براتون ازخداسلامتی میخام.

سلام من یه قربانی هستم البته قربانی ساده لوحی خودم. برای دوسال کتاب رازهایی درباره زنان باربارا دی انجلیس شده بود کتاب مقدس من.کلمه به کلمه اونا اجرا کردم.بعد از دوسال که زندگی زناشویی ام ازهم پاشید فهمیدم این کتاب از مردها یه زن میسازه وتمام جذابیت اونها راازشون میگیره.واقعا خیلی از توصیه های شما را در ایمیلهای ارسالیتون با پرداخت هزینه های گزاف درزندگیم تجربه کردم.شما اونها را رساو شیوا تدوین میکنید.ممنونم

دوست عزیزم… متاسفم که این اتفاق برای شما افتاده. سالها پیش من هم در معرض همین آموزش ها قرار گرفته بودم و از این نظر کاملا ناراضی بودم. خوشبختانه من به نسبت شما هزینه ی کمتری پرداختم و توانستم انرژی مردانه درون خودم را بسازم و به هدفم برسم
به شما و سایر آقایان توصیه می کنم که در این مورد، به توصیه مردانی گوش کنید که خودشان به آنچه شما خواسته اید رسیده اند و شاد هستند. اگر شما در رابطه ای اول از همه خودتان احساس شادی و رضایت نکنید، طرف مقابل شما نیز نخواهد کرد.

سلام
من چندین بارواسه ی شماایمیل فرستادم ولی پاسخی نگرفته ام.من یه دختر۱۸ ساله هستم وامسال هم کنکوردارم.چیزهایی همانندحلقه ی گمشده راز،رهایی ازاسترس،افزایش اراده و…علاوه براینکه به پول احتیاج داردوخانواده من هم به هیچ وجه به هیچ وجه حاضربه پرداخت پول ان نیست حتی باوجوددرگیریهایی بسیارزیاد…من چه طوری اینهاروتهیه کنم؟بافرض قرض گرفتن پول لازمه ازدیگران،این دوره هانیازمندوقت وفرصت گزافی میباشندکه من به شدت به وقت اضافه واسه ی درسهام نیازدارم چه رسدبه آنکه بخواهم وقتم راصرف کارهای دیگری هم کنم.باوجودآنکه میدانم دوره های آموزشی شمابسیارگرانقدروپرمحتواست…چه کنم؟

آیا شما از محتوای خبرنامه های رایگان به اندازه مطلوب استفاده می کنید؟
اما من نمی توانم وقت و فرصت کافی برای یادگیری آنها بوجود بیاورم. آن یکی به عهده ی خودتان است!

سلام جناب خردمند. ممنون از مطالب کاربردی و مفیدتون.
من از مخاطبین خاموش شما هستم ولی مطالبتون را با دقت میخونم البته من نه دنبال لاغری هستم نه چاقی من از لا بلای مطالب شما دنبال درک مطالب آموزشی و تحصیلی هستم چون دخترم پشت کنکوره ولی گاهی کم انگیزه میشه و یا سرعت مطالعه اش کمه لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم ………سپاس

عرض سلام وخسته نباشید
اقای خردمند هر چی از لطف شما تشکر کنم کمه
تک تک جملاتتون توی خبرنامه هاذهنمو درگیر میکنه انگار تمام حرفایی که تو افکارم هستو نمیتونم به کسی بگم تواین ایمیلها میبینم واقعا شانس بزرگی داشتم که باسایت شمااشناشدم
امیدوارم دراینده به تمام ارزوهاتون برسین

سلام اقای خردمند.لطفا اگه میشه جواب من رو بدید.من به شدت به دوره ی یادگیری شما برای تقویت حافظم نیاز دارم.تورو خدا هرچه زودتر این دوره رو اماده کنید.تا کی اماده میشه؟؟ زمانش رو بگید لطفا من دوره ی راز و استرس شما رو تهیه کردم و بهشون ایمان دارم اگه دوره ی یادگیری رو هم تهیه کنم خیلی عالی میشه.خیلی به این دوره احتیاج دارم لطفا پاسخ بدید خیلی ممنون میشم. دوستون دارم

سلام

در حال آماده کردن این دوره هستم ام فکر می کنم ۹ تا ۱۲ ماه آماده کردن اون زمان ببره!

سلام آقای خردمند.درباره کتابتون که جلد اولش رایگان بود راستش دانلود کردم اما نخوندم.چرا نمیدونم.شاید به دلیل مشغله زیاد و یا شاید چون فکر میکردم تا حدودی خودم میدونم عیب کارم کجاست و یا شایدم دلایل دیگه.اما درباره این سه راهکار واقعا وضعیت کنونی من توی پاراگراف اول خلاصه میشه.هر روزکه میگذره حس میکنم جایی که باید باشم نیستم.قابلیتهای من بیشتر از این حرفاست.اما نمیدونم چکار باید کنم.البته تصمیماتی گرفتم.تا حدودی اهل ریسکم اما بعدا که میبینم همکارای من الان دارن چه تلاشی میکنن و وضعشون از من بهتره حرص میخورم یا شاید راحتتر بگم وقتی میخوام کارمو بذارم کنار و همکارامو میبینم احساس حسادتم بد تحریک میشه.گاهی از این همه حسادت خودم هم بدم میاد و اونوقته که دوباره تا حدودی تقریبا ۵۰درصد بسمت کار کشیده میشم.ممنون از ایمیلهای خوبی که برام میفرستید.تشکر.

استاد محترم واقعاً این کتاب که تو نوشته کردی بسیار مفید است برایم و برای تغیرزنده گی هرفرد مه همیشته تمام ایمل های تورا میخوانم و در زنده گی خود تطبیق میکنم مه واقعاً ازت سپاسگذاری میکنم که این قسم کمک را برای مردم میکنی.

برای شما که فرد خیری هستید بی نهایت آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در تمامی امور زندگیتان دارم. من واقعا خوش شانس بودم چون جزء کسانی بودم که شما به من ایمیل زدید. از وقتی مراقبه نقطه صفر شما را گوش دادم زندگی من خیلی تغییر کرد و بهتر شد. بسیار سپاسگزارم.

ممنونم از محبتتان … خوشحالم که از این آموزش های رایگان حداکثر استفاده را می کنید. تجربیات آتی خود را نیز برایم بفرستید

سلام واقعا از مطالب شما لذت میبرم من کتاب شما رو خریدم واقعا فوق العاده اس رومن که فایلهای زیادی رو گرفتم اما اثر موقتی داشت تاثیر گذاشته توهمین چند روز کارخودشو داره میکنه ممنونم آنقدر گشتم تا مربی رو پیدا کنم که بتونه راهی کاملا عملی نشون بده که احساس میکنم پیدا کردم شما برامن ایده الید میخوام دوره راز روهم بگیرم پولشم دارم مرددم بدم یا ندم ای کاش دانلودی بود تا فیزیکی الان دیگه فیزیکی منسوخ شده باتشکرازخدمات شما دوستان این کتاب که هنوز تموم نکردم ارزش خرید داره شک نکنید شادباشید

سلام اقای خردمند عزیز.شما واقعا یک فرشته هستید که زندگی خیلی از ادما رو تغییر میدید و خوشبختشون میکنید امیدوارم همیشه جاوید و پابر جا باشید.من امسال کنکور دارم و به دلایلی بخشی از حافظه ام رو از دست دادم از تون خواهش میکنم که هر چه زودتر دوره یادگیری رو کامل کنید تا من بتونم از اون استفاده کنم.درضمن میخواستدم ازتون خواهش کنم که دوره هایی رو برای اموزش هیپنوتراپی در نظر بگیرد مطمئنن استقبال جالبی میشه.بعد اکه میشه تو مطالب ارسالی تون در مورد حافظه ویادگیری هم اقدام کنید

باعرض سلام خدمت آقای بزرکوار ومهربان خودم آفای خردمند عزیزواقعا نمیدونم چطوری تشکر کنم بابت این همه لطف و مهربانی
من کتابها و مقاله های زیادی خواندم حتی سمینارهایزیادی از اساتید بزرگ همچون (دکتر مرتضی احمدی منش،دکتر محمود معظمی ،ون دایر،باب پراکتور،آزمندیان،جک ان فیلد) وخیلی های دیگه که اگه بخوام اسم ببرم فکر کنم دو یا سه صفحه باید اسم ببرم ولیباید اعتراف کنم هیچکدام به این زبان ساده و شیوا بیان نکردن به جزء آنتونی رابینز که در کتاب زندگی در اوج واقعا شاهکار کرده بقیه نتونستن یا نخواستن یا اینکه درست مفهوم رو نرسوندنبزرگوار من بعد از خواندن ۲۷۰۰ جلد کتاب وسمینار ومقاله تازه دارم یاد میگیرم چطور افسار زندگی رو بدست بگیرم این رو نگفتم که باید این همه کتاب و مقاله وسمینار ببینی و بخونی تا بفهمی درک انسانها متفاوت است هرگسی یجور میفهمه ولی اینو یاد گرفتم که توی زندگی باید چند رشته رو بتونی باهم تلفیق کنی تا موضوع زندگی رو راحتر بفهمی سخنم به درازا کشید ولی میخوام ی مثال بزنم من مهندس کامپیوترم فکرمیکردم با کامپیوتر به تنهایی میتوانم به همچی برسم اما هرچی تلاش.میکردم اون نتیجه دلخواه رو نمیگرفتم بعد یکی از دوستانم که استاد دانشگاه بمن گفت باید یاد بگیری توی کارت از رشته هنر وروانشناسی یاد بگیری و ریاضی تقریبا باید سردربیاری بعد شروع کردم به روانشاسی و بازرگانی وبازاریابی های اینترنیتی در کنار هم بصورت آرام آرام وپیوسته خواندم تا فهمیدم که نیاز هست در کنارش هیپنوتراپی رو هم یاد بگیرم خدارو شکر گامهای بزرگی توی زندگی ام برداشتم سخن زیاد وزمان کم ببخشید خسته تان کردم بازم ممنون وسپاس گذاری میکنم

خیلی خوشحالم که شما دارید مثل یک مرد رنسانسی فکر می کنید. یعنی کسی که نه فقط در یک علم و هنر، بلکه در چندین مورد استعداد های خود را پرورش می دهید و می توانید انتظار نتایج بهتری را داشته باشید

سلام.راهکارها و دیدگاههای شما همیشه موثره…بی نهایت ممنونم و خوشحالم ازاینکه این شانسو داشتم که با سایتتون آشنا بشم.

سلام اقای خردمند همانطوری که شما در دوره ای آموزشی راز گفتید بدون هیچ کلاسی مسلط به زبان انگلیسی هستید خواستم خواهش کنم چطور ممکن است؟اگه میشه راهش رو به ما هم یاد بدهید چون خیلی دوست دارم با زمان کوتاه زبان مسلط بشم .ممنون میشم جوابمو بدید با اینکه میدونم سرتون شلوغه.تشکریک جهان

سلام آقای خردمند
اگه ممکنه مطالب شما به صورت چاپی و کتاب باشد خواندن چندباره کتابهای شما توسط رایانه و تبلت واقعا برای سلامتی چشمها ضرر داره کلا کتاب یه چیز دیگه اییه. ممنون

چرا از کتاب پرینت نمی گیرید؟ هزینه ی زیادی نخواهد داشت و مشکل شما را حل خواهد کرد

سلام من همیشه ازایمیل های شما استفاده ولذت میبرم ودرحال جاضر مشغول خواندن کتابتان هستم سپاسگذارم

برای شما که فرد خیری هستید بی نهایت آرزوی خوشبختی و سعادتمندی در تمامی امور زندگیتان دارم. من واقعا خوش شانس بودم چون جزء کسانی بودم که شما به من ایمیل زدید. از وقتی مراقبه نقطه صفر شما را گوش دادم زندگی من خیلی تغییر کرد و بهتر شد. بسیار سپاسگزارم.

خوشحالم که این را از شما می شنوم. این تازه ابتدای راه است و اتفاقات بهتری در زندگی شما رخ خواهد داد.

سلام وتشکراز دیدگاههای تازه وبه روزتان.من همان ابتدا پس از مطالعه نسخه رایگان مجذوب دیدگاههایتان شدم و بلافاصله کتاب را خریدم.هم اکنون مشغول خواندن ان هستم.خیلی عالی و زیباست.بسیار سپاسگزارم و منتظرکارهای جدیدتان هستم.

سلام آقای خردمند.میخواستم به خاطر کتاب متفاوت و مفیدتون تشکر کنم.سالها بود که دوست داشتم رفتارمو تو یه سری شرایط تغییر بدم و جالبه که کتاب شما خیلی بهم کمک کرد.واقعا ازتون متشکرم و آرزوی سعادت بیکران براتون دارم

سلام.از مطالب شماخیلی استفاده میکنم.متشکرم از ایمیل های شما .
پایدارباشید .

سلام من یه سوال از خدمتتون پرسیدم اقای خردمند ولی نه سوالمو می بینم نه جوابشو تو قسمت پیامها قرار نگرفته ممنون میشم جواب بدید

سلام اقای خردمند روز عالی بخیر.من دوره های خواب و قانون جذب و… خریداری کردم و سوالاتی برام پیش اومد از چه طریق میشه این سوالات رو از شما پرسید. ایا صفحه فب یا سایت یا …. دیگه ای هست یا ایمیل ادرسی که شما یا همکارانتون پاسخ بدید.ممنون میشم جواب سوال من رو بدید در بعضی موارد واقعا به کمک و راهنمایی نیاز دارم.مرسی

با سلام
بیش از یک سال است که ای میل های شما را دنبال میکنم من آدم تن پروری نیستم و شکر خدا نتیجه این سخت کوشی خودموتا حالا گرفتم درارتباط با مطالب شما کتابهای زیادی مطالعه کردم و روشهای متعددی در این رابطه توصیه شده است اما همانطور که میدانید سیستم ما در ایران با بقیه جاها فرق میکنه و همین که شما این روشها رو در ایران تست کردید یا به اصطلاح روشهای موفقیت رو بومی سازی کردید جای تقدیر و تشکر داره و این رو مطمئن هستم که تاثیر آگاهی دادن به هموطنان رو در زندگیتان دریافت خواهید کرد و برایتان طول عمر همرا با سلامتی و عزت آرزو میکنم. پاینده باشید

من هم از شما سپاسگزارم. واقعیت این است که وقت زیادی را من صرف تطبیق آموزشها و متد ها با فرهنگ خودمان می کنم. نمی دانم در این کار چقدر موفق بوده ام اما نظر شما واقعا دلگرم کننده است

سلام آقای خردمند
میتونم از شما خواهش کنم دوره های بعدی رو به صورت صوتی روی سی دی ارائه بدین و همچنین جلسات هیپنو تراپیتونم در دوره ها بیشتر کنید چون واقعا تاثیر گذار هستند. و اگر امکان داره یه دوره جهت آموزش هیپنو تراپی ارائه فرمایید.
با تشکر

پیشنهاد خوبی داده اید. البته من در مورد هیپنوتراپی دوره های زیادی دارم. هدفم این بود که در این دوره ی خاص از هیپنوتراپی استفاده نکنم و به شما نشان دهم که بدون آن نیز می توانید خود را تغییر دهید.

سلام آقای خردمند . بخاطر ارسال ایمیلهاتون واقعا ممنونم
من توی زندگیم خیلی چیزها را از دست دادم و بعدش بهترین‌ها رو بدست آوردم و به طور تجربی با مسائلی که گفتین روبرو شدم . واقعا برای به دست آوردن باید جرات از دست دادن هم داشت.
براتون آرزوی موفقیت و شادکامی می کنم .
منیژه

سلام آقای خردمند.ممنون از مطالب مفیدتون.لطفا مطالب بیشتر در مورد کسب شجاعت بزارید.خیلی ممنون

سلام آقای خردمند متشکرم از خدایی که شما رو برای حل مشکلات برامون فرستاده امیدوارم همیشه سالم و پا بر جا باشین شما در زندگی من هم روانشناسم هم پزشکم هم خانواده وخلاصه همه چی شدین همه سیدی های وهمچنین کتاب اراده ودادم چاپ کردم ودیروز تا آخر تمومش کردم وهم مشتاقانهوباید ۴ بار دیگر بخونم تا حک بشهولی مشکل من مشکلم اینه که ۵ سال پیش ما جدا شدیم ولی نه شغلی دارم نه کمکی وبازم با فرزند وشوهر متارکه کرده ام زندگی میکنم بدترین زندگی محتاجموبا هم حتی صحبت نمیکنیم وخرجی هم نمیدهدمن فعلا تو این موقعیت ادامه تحصیل میدم با اندک پولی که دارم من میگویید تصمیم بگیرم کجا برم اینجا باید یکارکنم

عالییییییی بود فقط همین

با سلام و احترام؛
با تبریک به خودم که با دیدگاههای شما آشنا شدم، جملاتی که شما میگید روح دارند و کاملا عملی اند، پا رو فراتر از حرف گذاشتن. انسان رو به خودشناسی نزدیکتر میکنه.
دستتون درد نکنه.
هدفم از این کامنت فقط جهت مقابله با یه ترس درونی که همیشه از کامنت گذاشتن دارم، چون فک میکنم همیشه یه چیز اشتباه میگم، واسه همین اینو نوشتم که دیگه ترسی نداشته باشم.
تازه کامنتمم اصلاح نکردم.
بازم با تشکر فروان از حرفای روح دارتون.

باسلام و احترام جناب آقای خردمند، ممنون از مطالب مفیدتان، البته قبلا مطالعه ای در این زمینه داشتم و خواندن مطالب شما مروری کلی بر دانش قبلی شد. با تشکر از هزینه زمان و علاقه مندی و تعهد شما برای پیشرفت افراد

سلام اقای خردمند همانطور ک شما در دوره ای آموزشی راز گفتید بدون هیچ کلاسی مسلط به زبان انگلیسی هستید خواستم خواهش کنم چطور ممکن است؟اگ میشه راهش رو به ما هم یاد بدهید چون خیلی دوست دارم با زمان کوتاه زبان مسلط بشم .ممنون میشم جوابمو بدید با اینکه میدونم سرتون شلوغه.

روش این کار را در یک جمله نمی توانم عرض کنم. اما در درجه ی اول به این برمیگردد که چگونه بتوانید از تمام قابلیت دو نیمکره ی مغز حداکثر استفاده را بکنید. در این مورد دوره ای کامل در آینده حاضر خواهم کرد. می توانید با عضویت در لیست زیر به محض آماده شدن از آن مطلع شوید:http://ravanam.com/yadgiri

ممنونم اقای خردمند خیلی استفاده کردیم .

سلام اقای خردمند وقت شما به خیر و ممنون از مطالب خوبتون. بنده تقریبا از اردیبهشت ماه با شما اشنا شدم و خبرنامه تون هر دو روز یک بار برام ارسال می شه . راستش اون اوایل مطالب شما خیلی امیدواری به ما داد و با هیپنوتراپی و ناخود اگاه و این مسایل تا حدودی اشنا شدم که قبل از اون اطلاعات چندانی ازش نداشتم اما هرچه جلوتر رفت امیدم کمی رنگ می باخت و تا الان تبدیل به نامیدی شده و چند وقتی هست که به اون شکل مطالب ارسالیتون شور و شوقی برام نداره اخه من فکر می کردم قراره توی ایمیل هاتون در مورد حلقه گمشده راز و هیپنوتراپی اموزش بدید و اینکه می تونم به اهداف مدنظرم برسم و امیدوار می موندم تا دو روز بعد و ایمیل بعدیتون اما می دیدم کلا مبحث شما عوض می شد و الان تمام اموخته های من از شما ناقص باقی مونده و مثل دانه های تسبیح هست که به نخ متصل نیست و اگه ناراحت نمی شید باید بگمکه شما توی ایمیل هاتون هیچ وقت ضربه نهایی و اون فوت کوزه گری رو اموزش ندادید و همیشه با امید فراوان شروع می کردیم اما کم کم به جایی می رسیدیم که می گفتید باید از سی دیهای ما خریداری کنید مانند کتاب خوبتون که دانلود کردم و با شور و شعف ادامه دادم اما متاسفانه اواسط کتاب دیدم که ناقص هست و باز ناامیدی با توجه به اینکه محصولات خوب شما کمی گران هست و این شاید برای افرادی که اول راه هستن و خواستار موفقیت های بیشتر کمی مشکل افرین باشه. امیدوارم از صحبت های من ناراحت نشده باشید تشکر از زحماتتون . ارادت مند شما

خبرنامه های سایت مطمئنا دانش شما رو بالا برده و تاثیرات مثبتی داشته. اما همه ی آموزش ها رو نمیشه در خبرنامه ی کوتاهی نوشت. اگر خبرنامه ها براتون مفید بودن، حتما توصیه می کنم در خود دوره ها سرمایه گذاری کنید و با تعهد ازشون استفاده کنید تا مثل کاربران دیگه نتیجه بگیرید

با سلام
میخواستم بگم حاضریم برای یک شلوار جین ساده تا ۱۵۰ هزار تومان هزینه کنیم اما وقتی میخوایم یه کتابی رو بخریم میگیم چقدر گرونه!! البته قبول دارم که شرایط اقتصادی خوبی رو سپری نمیکنیم و بعضی ها مشکل پرداخت هزینه اولیه زندگیشون رو دارن اما وقتی دو تا کامنت بالاتر رو مطالعه میکنی و میبینی اون خانم تحت چه شرایطی قرار داره و بازم برای بهتر شدن اوضاع داره با هزار مشکل هزینه کتاب رو فراهم میکنه دیگه بهانه ای برای کسی باقی نمی مونه.
البته کاش آقای خردمند یه فکری به حال این هموطنانمون میکردند و هر خودشون صلاح میدونن یه تخفیفی قایل بشن. پایدار باشید

سلام دوست بزرگوار
خدا قوت
همیشه موفق و سربلند باشید ، ممنون از راهنمایی هاتون ، من هم از این سه راحل استفاده خواهم کرد

سلام آقای خردمند
من تمام دلایل و راهکارهایی را که ارائه کردید قبول دارم و تایید می کنم. از مطالب مفید و ارزنده شما سپاسگزارم.

مطالبتان خیلی دمده بود بهتر است کمی اپدیت شود درست عزیز

ممنون اقای خردمند

با سلام مطلبتون خیلی عالی بود. واقعا همه ما تو زندگی ترس های پنهان و آشکاری داریم و قادر به حذف اونها نیستیم. من همزمان دوره راز و کتاب شما رو خریداری کردم . فعلا مشغول یادگیری هستم ولی از لحاظ عملی تغییر چندانی ایجاد نشده اما روحیه م کمی بهتر شده و امیدوار به حل مشکلاتم شدم. ضمنا من هم نیاز فوری به مدرک زبان دارم و علیرغم سابقه طولانی در این امر این روزا حافظه م به دلیل مشکلات حادی که تو زندگیم هست ضعیف تر شده و خیلی زود حوصله خوندن رو از دست میدم. لطفا در این مورد هم مطلب بگذارید.
با تشکر از شما

سلام و خسته نباشید….مطمعنا شما راه حلی واسه تقویت ذهن و یاد آوری سریع مطالبی که می خونیم دارید….بی صبرانه منتظر توصیه های خوب علمی و عملی شما تو این ضمینه هستم….راستش قبلا هم براتون نوشته بودم که نزدیک به ۳ ساله از ایران خارج شدم…با اینکه مشکل هوش و ای کیو در ضمینه یادگیری ندارم وزمان زیادی زبان می خونم هنوز نتونستم به ترسام برای بر قراری ارتباط غلبه کنم….دانشگاهمو به خاطر همین ترسها شروع نکردم…و تا کسی می خواد با من حرف بزنه کلیه کلمات و فراموش می کنم….این مساله برام خیلی حیاتیه که بتونم تو اجتماع وارد بشم
ممنون می شم اگه راهنماییم کنید

با درود بر شما استاد گرامی من قادر نیستم که بیان کنم آموزشهای شما چه تاثیرات مثبتی در زندگی من بوجود آورده فقط می دانم جنابعالی موفق وشاد و ثروتمند هستید از الان تا ابد. چون قلبی پاک دارید و می خواهید به همه کمک کنید. بی نهایت سپاسگزارم

آقای خردمند عزیزم من دوره حلقه ی گمشده ی راز رو خریدم.
چجوری میتونم از همون فایلهای آموزشی جدید که در قسمت اعضا گفتین اضافه میشه استفاده کنم؟لازمه ایمیلم رو بفرستم ؟

کافیه وارد حسابتون بشید. در صفحه ی اول آنها را خواهید دید

سلام تشکر می کنم از شما آقای خردمند من در حال حاظر مشغول انتحاناتم هستم حتما بعد از امتحاناتم کتاب را تهیه میکنم متشکرم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما دوست عزیزم…
ازتون یه سوال داشتم.خواستم بپرسم کسانی که پکیج حلقه ی گمشده ی راز رو سفارش میدن مزایایی شامل حالشون میشه یا نه؟؟
مثلا تو دریافت خبرنامه ها یا مطالب سایت یا چیز دیگه ای فرق بین کسایی که این دوره رو سفارش دادن با بقیه هست یا نه؟
ممنون

پس از خریدن این دوره، فایل های آموزشی جدیدی در قسمت اعضای آن اضافه می شود که می توانند استفاده کنند

سلام مطالب شما بسیار جالب است من این ۳ مرحله را انجام می دهم از نظر دیگران فردی موفق هستم اما از نظر خودم در نیمی از کارها ناموفق هستم .

سلام مدتهاست از طریق مطالب تان با شما آشنا هستم رفته رفته بیشتر از قبل مطالب تان را می پسندم.میشه جواب سوالم بدهید؟ این از ارسال کمک به افراد فقیر انشاالله ثواب و خیرش کمتر نیست. من در زندگی ام از نظر خیلی ها موفقم و خودم هم به لطف خدا راضی ام تاکنون با شخصی که مناسب ازدواج با من باشد آشنا نشدم.مشخصات کسی را که می خواستم یک بار نوشتم تا اینکه برای مقطع بالاتر به دانشگاه رفتم یکی از اساتید بسیار برایم مجذوب بود روزی اتفاقی نوشته ام را دیدم خیلی جالب بود تمامی آن مشخصات را استادم داشت تا حدی که به خودم مشکوک شدم که شاید بعد از آشنایی با او این مطالب را نوشته ام به تاریخ نگاه کردم چند ماه قبل از قبولی ام بود ولی متاسفانه یا خوشبختانه کسی چه می داند؟ استادم متاهل است. دوست دارم به او فکر نکنم ولی باز به فکرم می آید. پاسخ این مساله چیست؟ می توانید کمکم کنید؟

چشمانتان را باز کنید و به دنبال یک فرد از دست رفته نروید. برای شما افراد شایسته تری وجود دارند که هنوز با آنها آشنا نشدید.

بنهایت عالی بود خیلی خیلی ممنونم ، همینکه میبینم من تلاشم رو برای انجام کارها و انتخاب موارد میکنم و جلو میروم خوشحال شدم ، چون گاهی الکی به خودم به خاطر خطاهایی که در انتخابهایم داشته ام عذاب وجدان میدادم اما با دیدن این پیج احساس بسیار بهتری دارم خدا رو شکر که حداقل کارهایی کرده ام و میکنم ، ازشما ممنونم و خدا خیرش بده کسی رو که من رو با روانم دات کام اشنا کرد

سلام آقای خردمند عزیز.خیلی خیلی ممنون از بابت مطالب زیباتوووون که مثل همیشه من رو آگاه میکنه و تکرار مجدد این مطالب باعث میشه که تو ذهنم تثبیت بشه

سلام اقای خردمند
حرفها ومطالب شما همیشه جالب و زیباست . خدا را شکر میکنم که با مطالب شما اشنا شدم
مطالب و روشهای بسیار مفیدی بود ،اینها را چند مرتبه خواندم وهر بار که میخواستم شروع کنم مشکلات زیادی پیدا میشد اما این بار تصمیم گرفتم که ترس را نگاه نکنم و روش شما را به کار بگیرم.
آرزوی سلامتی و موفقیت همیشگی شما را دارم

سلام و عرض ادب خدمت شما آقای خردمند عزیزم…
مطالبتون خیلی جالب بود برام..میدونین چرا؟چون من قبلا این موقعیت برام پیش نیومده بود که از چیزی ترس داشته باشم.اما در کمال تعجب الان یک هفتست با این مشکل مواجه شدم.و شما انقدر این جملات رو قشنگ ،شیوا و زیبا بیان کردین که شاید نه بطور مستقیم اما غیر مستقیم جواب کمکی که میخواستم رو گرفتم.من یه دوست دارم که ۱۲ ساله باهاشم اما واقعا تو این رابطه احساس آرامش نکردم.من علیرغم احترام و ارزشی که واسه ی این دوست هم جنس خودم قائلم اما از سمت اون احترامی نمیبینم.و خیلی خود خواهه.و فقط خوشو میبینه.جوری که حتی اگه اشتباهی میکرد من میرفتم جلو تا دوستیمون پابرجا بمونه.و ترس از اینکه دوستی طولانی مدتمون از بین بره و اینکه پشت سرم به دروغ حرفایی بزنه این رابطه رو تحمل کردم.اما امروز فهمیدم نباید ترسید.در اصل اون باید بترسه بخاطر از دست دادنه دوستی مثل من .البته الان یک هفتست که رابطه ی من با این دختر خانوم به خاطر رفتار تند و بی احترامیش قطع شده اما جالب اینجاست که دست پیش رو گرفته و من رو مقصر میدونه و چیزی نسبت میده بمن که اصلا صحت نداره.بلکه مصداق بارزه خودشه.گاهی حذف کردنه بعضی آدما باعث میشه جا برای آدمای بهتری تو زندگیت باز بشه.ممنونم آقای خردمند عزیزمممممم

چگونه مینوانم مشکلاتم را با شما در میان بگذارم

سلام آقای خردمند، اگر یه مساله ی خصوصی محرمانه با شما بخوام مشاوره کنم، اگر از طریق ایمیل ارسال کنم، کسی نمیبینه؟

ایمیل های شما را فقط ما می خوانیم و در جایی پست نمی شود

سلام همیشه حرفای شما برای من جالب بوده ومیخونم ولی نتونستم برای درخواست دانلود رایگان کتاب آدرس خودم روبفرستم خطا میده لطفا دانلود این کتاب رابرای من بفرستیتد متشکرم هما

در ایمیل ها لینک دانلود کتاب ارسال می شود. اگر مشکلی در دانلود داشتید به support@ravanam.com ایمیل بفرستید تا شما را راهنمایی کنند

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

چگونه دل و جرات داشته باشیم
چگونه دل و جرات داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *