حوزه/ يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي شوند.
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* روشنی و پاکی دل
– سؤال
در مورد روشني و پاكي دل توضيح دهيد؟
چگونه دل پاک داشته باشیم
– پاسخ
معادل «قلب» در فارسي همان لفظ «دل» است كه در نظم و نثر فراوان به كار برده ميشود؛ مثلاً وقتي ميگويند: «دلت را پاك كن»، «دل نوراني داشته باش» و … در همة موارد مراد همان چيزي است كه در عربي به آن «قلب» يا «فؤاد» گفته ميشود.[1]
قلب در قرآن از موقعيت بسيار ممتازي برخوردار مي باشد و اكثر كارهاي نفساني به او نسبت داده شده است، از قبيل: ايمان، كفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدايت، ضلالت، آرامش و … .[2]بالاتر از اين، مقام قلب در قرآن آنچنان عالي است كه آنجا كه سخن از وحي ـ يعني ارتباط انسان با خدا ـ به ميان ميآيد قلب ذكر ميشود. خدا در قرآن به پيامبر ميفرمايد: «روح الامين (جبرئيل) قرآن را بر قلب تو نازل كرد تا از بيمدهندگان باشي».[3]
بنابراين مي توان گفت حيات، بستگي به قلب و روح دارد، اوست كه بدن را اداره مي كند، تمام اعضاء و جوارح مسخّر او هستند، و همه اعمال و حركات از قلب سرچشمه ميگيرد. پس ميتوان گفت كه سعادت و شقاوت انسان به چگونگي قلب او بستگي دارد.
از قرآن و احاديث استفاده ميشود، همچنانكه بدن انسان گاهي سالم است و گاهي بيمار، قلب او هم گاهي سالم است و گاهي بيمار، خدا در قرآن كريم ميفرمايند: «روزي كه مال و اولاد براي انسان سود ندارند مگر كسي كه با قلب سالم به سوي خدا رجوع كند».[4] چنانكه ملاحظه نموديد در اين آيه و آيات ديگر سلامت به قلب نسبت داده شده و حتي سعادت اخروي انسان را منوط به اين ميدانند كه با قلبي سالم و خاشع به سوي خدا بازگردد.
با كنار هم قرار دادن آيات و روايات مربوط به قلب ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه معصومين قلب را به سه دسته تقسيم نمودهاند:
1. قلب كافر: قلبي است كه از فطرت اصلي خود منحرف شده و به عالم بالا نمينگرد بلكه فقط به امور دنيا مينگرد. به همين جهت خدا و جهان آخرت را مشاهده نميكند. چنين قلبي نور ايمان در آن نميتابد و يكسره تاريك است.
2. قلب مؤمن كامل: درب قلب مؤمن به سوي عالم بالا و جهان غيب مفتوح است. چراغ ايمان در آن روشن شده و هيچگاه خاموش نخواهد شد. در چنين قلبي جز خدا و فرشتگان مقرب الهي كسي و چيزي جاي ندارد و يكپارچه نور و سرور و شوق و صفاست.
3. قلب مؤمني كه گاهي هم به گناه آلوده ميشود. قلب چنين فردي تاريك و مسدود نيست، بلكه به وسيلة نور ايمان روشن شده و براي دريافت كمال و افاضات الهي مفتوح ميباشد. ليكن در اثر گناه، نقطه سياهي در آن به وجود آمده و بدين وسيله شيطان در آن راه يافته است. در چنين قلبي هم فرشتگان راه دارند و هم شياطين. فرشته از دريچة ايمان وارد ميشود و او را دعوت به خير ميكند و شيطان از نقطة سياه نفوذ ميكند و او را دعوت به بدي ميكند. اينان همواره در حال نزاع و جدال هستند، و زندگي باطني و سرنوشت اخروي انسان هم بستگي به نتيجة اين جدال دارد و از همين روست كه جهاد با نفس هم ضرورت پيدا ميكند.[5]
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در وصيتنامة خويش به فرزندش امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «ذَكِ قَلبَكَ بالأَدبُ كَما تُذَكي النارُ بِالحُطَبِ»[6] ـ دل خود را با ادب پاك و روشن بدار، چنانكه آتش را با هيزم برافروخته نگه ميدارند. در اين كلام قلب انسان به آتشي تشبيه شده است كه اگر آن را رها كنند خاموش ميشود. و اگر هيزم بياورند و در آن آتش بيندازند، افروخته ميشود، همانگونه كه آتش، فروزش و روشني را با خود دارد و جهت استمرار اين حالت به هيزم احتياج دارد، دل آدمي نيز به كمك ادب، روشني و فروزش پيدا ميكند و قوي ميگردد. آتش با هيزم برافروخته ميماند و دل، با ادب، منظور از ادب هم چيزهائي است كه باعث حُسن رفتار انسان ميشود يعني به آنچه آدمي جهت حُسن و زيبائي رفتارش ميآموزد ادب اطلاق ميشود.
از اين كلام علي ـ عليه السّلام ـ چند نكته را ميتوان برداشت كرد:
1ـ قلب و دل قوهاي است در درون انسان كه براي افروختن، روشن شدن، گرمي دادن و نور بخشيدن آمادگي دارد؛ ولي اين كارها خود به خود انجام نميگيرد و احتياج به نيرو و تغذيه دارد. همانطور كه بدن ـ به خصوص در سنين طفوليت و جواني ـ آمادگي رشد دارد، ولي خود به خود رشد نميكند و احتياج به تغذيه دارد تا رشد نمايد، قلب هم آمادگي درك حقايق و ابراز احساسات و عواطف را دارد، ولي بايد تغذيه شود و غذاي سالم به آن برسد. از اين رو بايد انرژي لازم را براي قلب تأمين كرد چون بدون داشتن منبع انرژي خاموش خواهد شد.
2ـ نكتة ديگري كه از اين كلام نوراني حضرت علي ـ عليه السّلام ـ استفاده ميشود اين است كه اگر ميخواهيم آتش دل هميشه روشن و آماده پذيرش حقائق و اظهار عواطف باشد بايد به كمك چيزي كه قابليت و توان انرژي زايي دارد، انرژي قلب تأمين گردد. هر چيزي نميتواند تأمينكننده انرژي قلب باشد، همانگونه كه اگر آب يا سنگ در آتش بريزيم، در اشتعال آن هيچ تأثيري ندارد. اگر چيزي را در قلب قرار دهيم كه به جاي شعلهور سازي، آن را خاموش و نابود ميسازد، نبايد انتظار فعاليت از آن داشت. اين چنين نيست كه هر چه به دل وارد ميشود به نفع دل باشد و هر معلوماتي كه به دل عرضه كنيم موجب تقويت احساسات و باعث رشد و كمال دل شود. چه بسا تغذيه اگر از مواد مسموم باشد موجب فساد و نابودي قلب ميگردد و يا فعاليت آن را كند مينمايد. پس بايد قلب را به چيزي تغذيه نمود كه با كمال و تعالي آن تناسب دارد و موجب رشد آن ميشود.
3. نكتة ديگري كه از اين فراز وصيتنامه استفاده ميشود اين است كه قلب به عنوان مركز ادراك و احساس، به تغذيه دمادم احتياج دارد. گاهي ما گمان ميكنيم وقتي مطلبي را فهميديم و به آن عالم شديم ديگر بارمان را بستهايم. در صورتي كه اين طور نيست. همانطور كه براي ايجاد روشنائي بايد مواد سوختي و انرژي لازم را تأمين نمود تا خاموش نشود و فعاليت آن مستمر باشد. قلب آدمي نيز همينطور است و نيازمند تأمين مدام انرژي است. با يك بار دانستن و برهان اقامه نمودن، كار تمام نميشود، توجه به يك مطلب فقط تا مدتي، كم يا زياد، ميتواند اثر داشته باشد. از همين رو بايد از آن مراقبت كرده رشد داده و تغذيه نمود والّا خاموش ميشود و اثرش از بين ميرود.
اگر ميخواهيم دلمان برافروخته و روشن باشد، رشد كند و به حقايق نزديكتر شود، بايد تغذيه و بهداشت دل پيوسته ادامه يابد و افكار صحيح به آن عرضه و افكار مسموم از آن دور گردد. در اين ميان آنچه مايه حيات دل است و دل را زنده نگه ميدارد و موجب رشد قلب ميشود و به برافروختگي نور قلب ميافزايد، ادب است. ادب، معارف صحيح و احساسات الهي و پاك را برميانگيزاند و باعث مصونيت دل از آفاتي همچون غفلت، گناه و ضعف معرفت ميشود و آن را از افكار غلط، اوهام و شبهات دور نگه ميدارد. همانطور كه غذاي سالم موجب رشد بدن و غذاهاي مسموم موجب ضعف آن ميشوند و گاهي هم منجر به مرگ آن ميگردند، دل نيز اگر از غذاهاي سالم، علوم و معارف حق، بهرهمند گردد، رشد ميكند و اگر از اينها محروم بماند و با شبهات و اوهام و افكار مغالطهآميز تغذيه گردد، ايمانش را از دست ميدهد و پس از مدتي فاسد ميشود. پس دل خويش را به وسيلة ادب و آموزههاي صحيح و مؤثر در حُسن رفتار، روشن نما و برافروز؛ آن چنانكه آتش به وسيلة هيزم برافروخته ميشود.[7]
در پايان بايد گفت كه شناخت عوامل قساوت قلب، منجر به دوري انسانها از آنها ميشود و با خالي شدن دل از اين عوامل، نور پاكي و روشنائي بر آن وارد ميشود به همين خاطر به بعضي از عواملي كه باعث تيرگي و قساوت قلب ميشوند اشارهاي گذرا ميكنيم:
1. يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي شوند.
2. يكي ديگر از عوامل قساوت قلب فراموش كردن خداست. آنگاه كه انسان خدا و ياد خدا را در زندگي خويش فراموش ميكند، دلش سخت ميشود و هنگاميكه دلي سخت شود، نه موعظه در آن اثر ميكند و نه استدلال و برهان او را رام ميكند.
حرص و طمع نيز باعث قساوت قلب است. پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند: «از طمع اجتناب ورزيد زيرا حرص و طمع، دل را آشفته و قسي كرده و مُهر بر آن ميزند».[8]
4. غذا و لقمة حرام نيز باعث قساوت قلب ميشود. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «اي علي لقمة حرام، دل را سياه ميكند.»[9]
5. غفلت نيز از جمله عواملي است كه باعث قساوت قلب ميشود.
6. پُرخوري، شنيدن لهويات، زيادهگويي، قطع رحم، دنياخواهي، ترك عبادت و … از ديگر عواملي است كه در روايات، آنها را باعث قساوت قلب پنداشتهاند.
در آخر بايد گفت، دلي پاك و نوراني است كه اين عوامل را نداشته باشد و اين تنها به صرف گفتار نيست كه «دلت پاك باشد» بلكه در عمل هم بايد اثبات كني كه «دلت پاك است».
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پند جاويد. محمّد تقي مصباح يزدي. ج2. انتشارات مؤسسة امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ.
2. حكمتها و اندرزها. مرتضي مطهّري. انتشارات صدرا.
3. خودشناسي در تربيت اسلامي. سيد يوسف ابراهيميان آملي. ج2. چ1. آمل: بيجا.
4. جوان و نيروي چهارم زندگي. محمّدرضا شرفي، انتشارات سروش.
5. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). ابراهيم اميني. قم: انتشارات شفق، 1372.
پي نوشت ها:
[1] . مصباح يزدي. محمّد تقي، پند جاويد. قم: انتشارات مؤسسه امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ ، چاپ اول، 1380، ج2. ص86
[2] . اميني. ابراهيم. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). قم، انتشارات شفق، چاپ دوم. 1372، ص 42
[3] . شعراء/194
چگونه دل پاک داشته باشیم
[4] . شعراء/89
[5] . همان، خودسازي، ص 53
[6] . همان، پند جاويد، ج2، ص 85
[7] . پند جاويد. همان، ج2. ص 85 تا 90
[8] . ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خود شناسي در تربيت اسلامي. آمل، چاپ اول، 1378، ج2. ص44
[9] . همان. ص44
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاریها و روزنامهها بدون ذکر منبع آزاد است.
حوزه/ یکی از عوامل مهم قساوت قلب که بسی جانکاه است، آمال و آرزوهای دنیوی است.
البته باید توجه داشت که هر آرزویی زشت و مذموم نیست.
آن آرزویی مذموم است که از تعلقات مادی و دنیوی ریشه بگیرد، – چنین آرزوهایی عامل قساوت قلب محسوب می شوند.
به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرگزاری حوزه ، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
چگونه دل پاک داشته باشیم
* روشنی و پاکی دل – سؤال در مورد روشنی و پاکی دل توضیح دهید؟ – پاسخ معادل قلب در فارسی همان لفظ دل است که در نظم و نثر فراوان به کار برده می شود؛ مثلاً وقتی می گویند: دلت را پاک کن ، دل نورانی داشته باش و .
در همه موارد مراد همان چیزی است که در عربی به آن قلب یا فؤاد گفته می شود.
[1] قلب در قرآن از موقعیت بسیار ممتازی برخوردار می باشد و اکثر کارهای نفسانی به او نسبت داده شده است، از قبیل: ایمان، کفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدایت، ضلالت، آرامش و .
.
[2]بالاتر از این، مقام قلب در قرآن آن چنان عالی است که آنجا که سخن از وحی ـ یعنی ارتباط انسان با خدا ـ به میان می آید قلب ذکر می شود.
خدا در قرآن به پیامبر می فرماید: روح الامین (جبرییل) قرآن را بر قلب تو نازل کرد تا از بیم دهندگان باشی .
اینکه گفته می شود، دل باید پاک باشد حتما حرف درستی است، ولی دل پاک ظاهر نجس ندارد، دل پاک نمی گوید در روز عاشورا لباس قرمز بپوش؛ بلکه دل پاک می گوید در عزای امام ولو در حد سیاهی لشکر شرکت کن.
برخی معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.
برخی می گویند:«چرا براساس ظاهر افراد قضاوت می کنید؟ ایمان به دل آدمه! خدا خودش می دونه من چقدر عاشقش هستم، ولی نمی تونم حجابو قبول کنم!» این افراد معتقدند؛ ایمان افراد به ظاهر آن ها هیچ ربطی ندارد، مهم این است که ایمان و اعتقاد در دل انسان باشد. دل انسان باید با خدا باشد.نشانه های ایمان داشتن به خداوند چیست؟در صدر اسلام نیز عده ای می گفتند؛ عمل اصلاً هیچ دخالتی در ایمان ندارد و همین که انسان تصدیق قلبی به وجود خدا و حقانیت اسلام و پیغمبر اسلام داشته باشد، هر گناهی هم که مرتکب شود ضرر به ایمان او نمی زند. در اصطلاح کلام به این طایفه «مرجئه» می گویند.
خلفای بنی امیه بیشتر از مرجئه حمایت می کردند تا هر گناهی می خواهند مرتکب شوند و با این حال، متهم به کفر نشوند. در روایات ما سفارش شده که قبل از این که مرجئه به سراغ نوجوانان شما بیایند به تعلیم آن ها بپردازید. مرجئه که به فرهنگ إباحه گری دامن می زدند زودتر مورد قبول واقع می شدند. فرهنگ إباحه گری زود رواج پیدا می کند، چراکه مروّج آزادی به معنای بی بندوباری است. لذا ائمه علیهم السلام تأکید می کردند که قبل از این که تبلیغات سوء مرجئه در جوانان شما اثر کند به فریادشان برسید و به آن ها بفهمانید که ارتکاب گناه بی عقاب نیست و حتی ممکن است ارتکاب گناه موجب سلب ایمان شود.
چگونه دل پاک داشته باشیم
مذهب شیعه معتقد است که عمل اگر عملی صالح باشد ایمان را تقویت می کند و اگر عملی فاسد باشد ایمان را تضعیف می کند. اگر ایمان تقویت شود کم کم مراتب ایمان مؤمن بالاتر می رود.
بنابراین این قول که «دل آدم باید پاک باشه، ظاهر مهم نیست» هیچ مقبولیتی در دین ندارد. بلکه در جای جای قرآن کریم در کنار ایمان، عمل صالح مطرح شده است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود.
وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ (سوره مائده، آیه 9) «خداوند کسانی را که ایمان آورده و عمل های شایسته کرده اند وعده داده که آن ها را آمرزش و پاداشی بزرگ است.» عمل صالح در اصطلاح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده است. ایمان و عمل صالح درحقیقت مانند دو کفه ترازویی هستند که سنجش بدون یکی از آن دو، ممکن نیست و ایمان بدون عمل صالح، سودی نخواهد داشت. اگر کسی بدون آنکه به برنامه های اسلام عمل کند، ادعای ایمان داشته باشد، ایمانش صوری و ادعایی است و هیچ سودی به حال او نخواهد داشت. الْإِیمَانُ تَصْدِیقٌ بِالْجَنَانِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان «ایمان، تصدیق با دل و اعتراف با زبان و التزام در عمل است.» (بحارالانوار، ج66 ص74) پس می توان همه ی اعمال را کنار گذاشتاگر بپذیریم که با داشتن دل پاک و عشق به خدا می توانیم برخی اعمال را انجام ندهیم، پس اعتبار همه اعمال دینی ساقط می شود زیرا هر کس می تواند این توجیه را در مورد هر حکمی از دین که باب میلش نیست بکار ببرد، مثلا” بگوید:«من نماز نمی خونم، روزه هم نمی گیرم اما خدا خودش می دونه دلم پاکه و عاشقش هستم. خدا خودش می دونه من چقدر دوسش دارم اما من نمی تونم به پسرعموم دست ندم.»
خداوند در آیه 150 سوره نساء می فرماید:إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً «کسانی که خدا و پیامبران او را انکار می کنند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می گویند:به بعضی ایمان می آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند…» از کوزه همان برون تراود که در اوستاگر یک فرد ایمان واقعی داشته باشد، باید عمل او نیز نشان دهد که این فرد به خداوند و دستورات او ایمان دارد یا نه. در هیچ جایی از دین اشاره نشده است که ظاهر یک مؤمن اهمیتی ندارد و مهم ایمان او در قلب و دل است بلکه بر عکس در روایات توصیه های بیشماری در خصوص ویژگی های پوشش یک مسلمان آمده است.
یک انسان صادق نمی تواند ادعا کند با اعتقاد است اما در ظاهر طور دیگری جلوه کند، و او توقع داشته باشد که دیگران از روی علم غیب، باطن او را بینند و بر اساس ظاهرش از او شناخت پیدا نکنند. ضرب المثل قدیمی می گوید؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.
فرض کنید همسرتان شما را دوست دارد و به شما ابراز عشق هم کرده است در جایی اورا می بینید که با زنان دیگر گرم شوخی و خنده است، وقتی به او اعتراض می کنید در جواب می گوید:من قلبا” تو را دوست دارم فقط در ظاهر با این خانم ها شوخی می کنم اما در دلم هر لحظه به یاد تو هستم. آیا این توجیه قابل قبول است؟ آیا ظاهر رفتار ما می تواند با باطن عمل ما ارتباطی نداشته باشد؟
وقتی برخی زنان و دختران در جامعه با پوشش های زننده رفت و آمد می کنند بطوریکه نه تنها نگاه های مردان بلکه حتی نگاه های زنان نیز به سمت آن ها خیره می شود، چگونه می توان پذیرفت که این زنان، زنان با ایمان و دل پاکی هستند؟ روانشناسی زن و مرد و دل های پاک آنانهمه می دانیم که از نظر علم روانشناسی مردان از طریق چشم تحت تأثیر جنس مخالف قرار می گیرند و زنان از طریق شنوایی. به دلیل همین ویژگی مرد است که از زنان به صورت عکس ها، مجلات و فیلم های مستهجن و… مورد بهره برداری قرار می گیرند. به همین دلیل است که یک زن برای جلب نظر همسر خویش بر اساس فطرت به خودآرایی در خانه می پردازد و توقع دارد که همسر او نیز در مقابل به او ابراز محبت کند.(شنوایی)
وقتی نوع پوشش افراد در خانه برای اطرافیان پیام هایی را به دنبال دارد پس چگونه می توان ادعا کرد که نوع پوشش در جامعه و بین افرادی که هیچ شناختی هم از یکدیگر ندارند پیامی ندارد. وقتی در جامعه زنان طوری لباس می پوشند که دائماً پیام های جنسی را به مردان ارسال می کنند چگونه توقع دارند که مردان پیامی غیر از آنچه که می بینند دریافت کنند؟ وندی شلیت فارغ التحصیل فلسفه از آمریکا می گوید:چگونه می توانیم انتظار داشته باشیم مردان محترمانه رفتار کنند در حالی که تعداد زیادی از زنان دائماً پیام می فرستند که لازم نیست اینگونه باشند؟! (فمینیسم در امریکا، ص33)
طبق آزمایشات دانشمندان آلمانی، امواج نامرئی الکتریسیته مثبت از مردان و الکتریسیته منفی از زنان ساطع می شود و بر طبق آن یکدیگر را جذب می کنند و هیچ عاملی نمی تواند از آن جلوگیری کند. وجود حجاب و پوشش در روابط زن و مرد مانند عایق برای سیم های مثبت و منفی برای جلوگیری از خطر است. (برای چشم هایت، ص 31) دستور حجاب برای “زنان با ایمان” آمده استاتفاقاً آیه ی مخصوص به حجاب، خطاب به زنان با ایمان است، کسانی که قلباً به خداوند و پیامبر او ایمان آورده بودند. سیوطی (849ـ911 ق) به سند خود از ام سلمه نقل می کند که بعد از نزول آیه «یدنین علیهن من جلابیبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش های مشکی خارج می شدند. (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415 ق.)
در کلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه «ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ» نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آن ها کلاغ نشسته است. (حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1412 ق.) آیت الله ناصری می فرمایند:«کسی نیست بگوید من خدا را دوست ندارم؛ همه دوست دارند، اما شرط دوست داشتن تبعیت است.»
بنابراین وقتی برخی می گویند ما در دل و قلب خود ایمان به خدا داریم و عاشق خدا هستیم اما ضرورتی برای حجاب نمی بینیم، در جواب باید گفت اتفاقاً پرروردگار مهربان خواسته است شما زنان با ایمان را با حجاب ببیند.
اعمال و رفتار هر انساني ظاهر و باطني دارد؛ ظاهرش همان است كه در عالم دنيا واقع مي شود، خواه به صورت اعمال زشت باشد، يا به صورت اعمال نيك و عبادات، باطن و حقيقت آن در عالم آخرت آشكار مي شود؛ چرا كه آن روز، روز آشكار شدن حقايق و كنار رفتن پرده ها است. قرآن كريم مي فرمايد: «يَوْمَ تُبْلَي السَّرائِر»؛(1) «روزي كه رازها فاش شود.» در آن روز قبول شدگان و يا مردودان، از چهره شناخته مي شوند. لازم نيست پرونده آنها را مشاهده كني: «يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالأقْدَامِ»؛(2) «تبهكاران از سيمايشان شناخته مي شوند؛ پس موي پيشاني و پاها[ي آنها] گرفته مي شود [تا به دوزخ انداخته شوند]». (3) جزا و پاداش نيز بر اساس همين ظهور و انعكاسها مي با شد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد: «جَزاءً وِفاقاً»؛(4) «پاداشي است موافق كردار». آنچه در اين شماره(5) مي خوانيد، چهره ها و صورتهايي است كه در آن روز بر اثر اعمال نيك نوراني و زيبا هستند.
چهره هاي نوراني و سفيد گروهي از انسانها بر اثر اعمال نيك در روز قیامت چهره هاي نوراني و سفيدي دارند كه در واقع انعكاس و ظهوري از اعمال نيك دنيايي آنهاست. قرآن گاه به صورت كلّي، بدون اينكه خصوصيات اين افراد را نام ببرد، اين حقيقت را بيان نموده، مي فرمايد: «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛(6) «روزي كه چهره هايي سفيد و چهره هایي سياه شود» و در آيه بعد مي فرمايد: «وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»؛(7) «و امّا روسفيدان در رحمت خدا قرار مي گيرند و در آن جاودانند» و همچنين نورانيّت چهره هاي برخي افراد را اين گونه گزارش مي دهد: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ * ضَاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ»؛(8)«و برخي چهره ها در آن روز روشن و نوراني است، خندان و شادمان است.» و گاهي به صورت محدودتر مي فرمايد: مؤمنين در آن روز نوراني هستند: «… نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا»؛(9) «[روزي كه] نور مؤمنان پيشاپيش و سمت راستشان مي شتابد، مي گويند: پروردگارا! نورمان را براي ما كامل گردان.» حال بايد ديد اينان چه كساني هستند و چه اعمالي انجام داده اند كه با چنين چهره هايي محشور شده اند! توجّه داريد كه نوراني بودن چهره فقط يك نماد ظاهري نيست؛ بلكه نشانه رستگاري ابدي است؛ چنانكه اشاره شد، قرآن مي فرمايد: «و امّا روسفيدان در رحمت (و بهشت) خدا جاودانه هستند.» (10) پيامبر اكرم و امامان معصوم علیهم السلام به عنوان مفسران و تبيين كنندگان قرآن، موارد عديده اي از اعمال فردي، عبادي، رفتارهاي اجتماعي و تربيتي و مسائل اعتقادي را نام برده اند كه باعث نوراني شدن و سفيدي چهره انسانها در قيامت مي شود كه به اهمّ آنها اشاره مي شود:
1. طاعت خدا در تاريكي شب طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد. در روايت آمده است كه حضرت موسي علیه السلام به خدا عرض كرد: «اِلَهِی! فَمَا جَزَاءُ مَنْ مَشَى فِي ظُلْمَةِ اللَّيْلِ إِلَى طَاعَتِكَ؟ قَالَ: أُوجِبُ لَهُ النُّورَ الدَّائِمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ يُكْتَبُ لَهُ مِنَ الْحَسَنَاتِ بِعَدَدِ كُلِّ شَيْ ءٍ مَرَّ عَلَيْهِ سَوَادُ اللَّيْلِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ نَوْرُ الْكَوَاكِب؛(11) خدايا! پاداش كسي كه در تاريكي شب به دنبال اطاعت [و عبادت] تو رود، چيست؟ خداوند فرمود: براي او در روز قيامت، نور دائم قرار مي دهم و به تعداد هر چه که سیاهی شب و نور ماه و ستارگان بر آن گذشته، حسنات نوشته می شود.» خصوصاً اگر اين طاعت و عبادت در قالب تهجّد و نماز شب باشد، نورانيتي بسيار در پي دارد تا آنجا كه در همين دنيا نيز بر چهره ظاهر مي شود. به اين روايت توجّه كنيد: «از علي بن الحسين علیه السلام سؤال شد: چرا چهره كساني كه تهجّد و شب بيداري (با حال عبادت) دارند، نيكو و نوراني است؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهُمْ خَلَوْا بِاللَّهِ فَكَسَاهُمُ اللَّهُ مِنْ نُورِهِ؛ زيرا آنها با خدا خلوت كرده اند و خدا نيز با نور خود آنها را پوشانده است.» (12) اگر اين طاعات، عبادات و تهجّدها در مساجد باشد، نورانيّت آن دو چندان مي شود. محمد منكدر مي گويد: «در شبي بسيار تاريك به سوي مسجد مي رفتم؛ ديدم ابا جعفر محمد بن علی (باقر العلوم) علیه السلام به سوي مسجد مي رود. من بر سرعت خود افزودم تا به آن حضرت رسيدم و بر آن حضرت سلام كردم. حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: «يَا مُحَمَّدَ بْنَ الْمُنْكَدِرِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله بَشِّرِ الْمَشَّاءِينَ إِلَى الْمَسَاجِدِ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ بِنُورٍ سَاطِعٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛(13) ای محمد بن منکدر! پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: بشارت ده به كساني كه در تاريكي شب به مساجد مي روند كه آنها در قيامت نوري درخشنده دارند.» راز اينكه نورانيّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان مي شود اين است كه مساجد به عنوان محل عبادت و خانه خدا، خود نوراني و درخشنده اند. شاهد اين سخن، حديث قدسي مي باشد كه از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله رسيده است كه فرمود: «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَلَا إِنَّ بُيُوتِي فِي الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِي ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي ءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ…؛ (14) خداوند بلند مرتبه مي فرمايند: بدانيد! كه مساجد خانه هاي من در زمين است، كه براي آسمانيان نورافشاني مي كند؛ همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی می کنند.»
2. وضو وضو گرفتن و با وضو خوابيدن نورانيّت مي آورد؛ چرا كه وضو خود نور است. چنانكه در حديث آمده است: «الْوُضُوءُ نُورٌ؛(15) وضو نور است.» و در روايت ديگر آمده است كه تجديد وضو نيز نورانيّت مي آورد: «الْوُضُوءُ عَلَى الْوُضُوءِ نُورٌ عَلَى نُورٍ؛ وضو گرفتن بعد از وضو داشتن، نوري است بر نور»(16) و اين نورانيّت نيز به مسلمانان اختصاص دارد؛ چرا كه وضو گرفتن مخصوص امّت اسلامي است، چنانكه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله با افتخار تمام فرمود: «يَحْشُرُ اللَّهُ أُمَّتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ الْأُمَمِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ؛(17) خداوند امّت مرا روز قيامت در بين امّتها بخاطر آثار وضو نوراني محشور مي كند.» به اين جهت است كه در دعاي وضو لحظه صورت شستن مستحب است گفته شود: «اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهِي يَوْمَ تَسْوَدُّ فِيهِ الْوُجُوه…؛ (18) خداياصورتم را سفيد گردان در روزي كه چهره ها در آن روز سياه مي شوند.» راز نورانيّت وضو و نوربخشيدن به كسي كه وضو مي گيرد اين است كه در واقع وضو مجموعه اي از اعمال است كه هر كدام نور آفرين و دور كننده تاريكي و ظلمت آفرين؛ يعني شيطان است. شخصي يهودي از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره راز و فلسفه وضو پرسيد و اين كه چرا شما مسلمانها وضو مي گيريد. حضرت فرمود: «[وضو حكمتهاي فراواني دارد؛ چرا كه] هنگامي انسان مؤمن براي وضو دست خود را در آب قرار مي دهد، شيطان از او دور مي شود و وقتي دهان خود را مي شويد، خدا قلب و زبان او را با حكمت، نوراني مي گرداند و وقتي بيني خود را مي شويد، خدا او را از آتش ايمن مي گرداند و استشمام بوي بهشت را به او روزي مي كند و وقتي صورت خود را مي شويد، خدا صورت او را در روزي كه برخي صورتها سفيد و برخي سياه مي گردد، سفيد و نوراني مي گرداند و وقتي دستهاي خود را تا آرنج مي شويد، خدا بر او غل و زنجير آتش را حرام مي گرداند و وقتي سر خود را مسح مي كند، خدا گناهان او را مسح و پاك مي كند و وقتي كه پاهاي خود را مسح مي نمايد، خدا او را در صراط كه پاي عده اي مي لغزد، ثابت قدم قرار مي دهد.» (19)
3. نماز نماز، چه واجب و چه مستحب، خود نور است و نمازگزار را نوراني مي كند؛ چنان كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «الصَّلَاةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّلَاةُ نُورٌ مِنَ اللَّهِ؛(20) نماز نور مؤمن است و نماز نوري است از جانب خدا.» مخصوصاً نمازهايي چون عشا، صبح، نافله ی شب كه در تاريكي اقامه مي شوند، در قيامت و مراحل مختلف آن و حتي در همين دنيا ايجاد نورانيّت مي كند. پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «وَ أَمَّا صَلَاةُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ لِلْقَبْرِ ظُلْمَةً وَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ظُلْمَةً فَأَمَرَنِي اللَّهُ وَ أُمَّتِي بِهَذِهِ الصَّلَاةِ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ لِتُنَوَّرَ لَهُمُ الْقُبُورُ وَ لِيُعْطَوُا النُّورَ عَلَى الصِّرَاط(21)؛ امّا [راز وجوب] نماز عشاء اين است كه قبر تاريكي دارد و روز قيامت [نيز] تاريكي دارد. خداوند مرا و امتم را به اين نماز (عشا) در اين وقت امر نمود تا قبر برای آنان نوراني شود و در [حال عبور از] صراط [نيز] به آنها نور عطا شود.» درباره ی نوردهي نماز شب، حضرت صادق علیه السلام چنين فرمود: « ِ وَ طَلَبْتُ نُورَ الْوَجْهِ فَوَجَدْتُهُ فِي صَلَاةِ اللَّيْل(22)؛ من نور صورت را جستجو كردم، پس آن را در نماز شب يافتم.» ولي اگر كسي اهل نماز نباشد و يا نماز را درست اقامه نكند، در اين دنيا نورانيّت از او گرفته مي شود و در عالم برزخ قبرش تاريك خواهد بود. حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از پدربزرگوارش نقل نموده است كه هر كس نماز را سبك بشمارد، به پانزده بلا گرفتار مي شود، از جمله: «…وَ يَمْحُو اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سِيمَاءَ الصَّالِحِينَ مِنْ وَجْهِهِ… تَكُونَ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِهِ…؛ (23) خداوند عزيز و جليل [نورانيّت] صورت صالحان را از چهره ی او محو مي كند و دچار تاريكي در قبر خواهد شد.»
چگونه دل پاک داشته باشیم
4. روزه روزه گرفتن عامل ديگري براي نوراني شدن انسان در قيامت است؛ چنان كه در همين دنيا چهره شيطان را سياه مي كند: « اَلصَّوْمُ لِلَّهِ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ(24)؛ روزه براي خدا چهره ی شيطان را سياه مي كند.» روزه در روز قيامت چهره ی روزه دار را همچون ماه نوراني مي كند، مخصوصاً روزه گرفتن در ماه مبارك رجب(25).» پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ خَمْسَةَ أَيَّامٍ كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُرْضِيَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ سَاقَهُ إِلَى أَنْ قَالَ: وَ مَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ سِتَّةَ أَيَّامٍ خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ وَ لِوَجْهِهِ نُورٌ يَتَلَأْلَأُ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنْ نُورِ الشَّمْسِ وَ أُعْطِيَ سِوَى ذَلِكَ نُوراً يَسْتَضِي ءُ بِهِ أَهْلُ الْجَمْعِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِينَ حَتَّى يَمُرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛(26) كسي كه پنج روز از ماه رجب را روزه بگيرد، بر خداي عزيز و جليل حق است كه او را روز قيامت خشنود گرداند و در روز قیامت مبعوث شود در حالي كه صورتش همچون ماه شب چهارده [مي درخشد]، تا آنجا که فرمود: و كسي كه شش روز از ماه رجب را روزه بگيرد، از قبرش خارج مي شود در حالي كه صورتش نوری دارد که مي درخشد و سفيديش برتر از نور خورشيد است و غير از اين، نوري به او عطا مي شود كه مردم بوسيله او طلب نور می کنند و در گروه امنیّت یافتگان مبعوث می شود تا آنجا كه بدون حساب از پل صراط مرور مي كند.» گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.
5. خواندن قرآن قرآن از طرف خدايي نازل شده است كه «نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الْاَرْضِ» است؛ لذا نوراني و نورزاست. در قرآن مي خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ»؛(27) « از طرف خداوند نور و كتاب روشن كننده آمده است.» از اینرو كسي كه قرآن بخواند، قلبش نوراني مي شود و اين نور در چهره ی او نيز ظاهر مي گردد. كلّ قرآن چنين خصوصيتي دارد، علي الخصوص سوره هايي كه مباحث قيامت در آن مطرح است؛ مانند سوره قيامت كه پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره ی خواندن آن فرمود: «مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْقِيَامَةِ شَهِدْتُ أَنَا وَ جَبْرَئِيلُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنَّهُ كَانَ مُؤْمِناً بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ جَاءَ وَ وَجْهُهُ مُسْفِرٌ عَلَى وُجُوهِ الْخَلَائِقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ هر كس سوره قيامت را بخواند، من و جبرئيل در روز قيامت به نفع او گواهي مي دهيم كه او به روز قيامت ايمان داشته است و [به محشر] مي آید در حالی كه صورتش بر چهره ی مردم در آن روز مي درخشد.» (28)
6. تعليم قرآن قرآن خود نور است و از طرف خدايي كه نور هستي است، نازل شده؛ لذا هر جا قرائت شود و به هر كس تعليم داده شود، نورانيّت ايجاد مي كند، خصوصاً اگر اين تعليم متوجه فرزندان خود شخص باشد، هم خانه و هم فرزندان و هم پدر و مادر را نوراني مي كند. رسول گرامي اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالْأَبَوَيْنِ فَيُكْسَيَانِ حُلَّتَيْنِ يُضِي ءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ الْجَنَّةِ(29) هر كس فرزند خود را ببوسد، خداوند عزیز و جلیل براي او حسنه اي مي نویسد و كسي كه او را خوشحال كند، خدا او را در قيامت خوشحال مي كند و هر كس به فرزندش قرآن ياد دهد، روز قيامت والدين او فرا خوانده مي شوند و آنگاه به آنها دو حلّه ی نوراني پوشانده مي شود كه از نور آن دو، چهره هاي بهشتيان نوراني مي شود.»
7. شيعه حضرت علي علیه السلام بودن كسي كه واقعاً شيعه باشد، در واقع به همة دستورات نوراني اسلام و قرآن عمل كرده است، لذا تمام وجود او نوراني مي شود. روايات بسياري اين مسئله را متذكر شده اند. امام باقر علیه السلام فرمود: «روزي پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله در ميان جمعي از ياران كه حضرت علي علیه السلام نيز حضور داشت، نشسته بودند و فرمودند: «يَخْرُجُ قَوْمٌ مِنْ قُبُورِهِمْ وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ الْقَمَرِ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ عَلَيْهِمْ نِعَالٌ مِنْ نُورٍ شُرُكُهَا مِنْ ذَهَبٍ فَيُؤْتَوْنَ بِنَجَائِبَ مِنْ نُورٍ عَلَيْهَا رَحَائِلُ مِنْ نُورٍ أَزِمَّتُهَا سَلَاسِلُ ذَهَبٍ وَ رُكُبُهَا مِنْ زَبَرْجَد… فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام: مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟! فَقَالَ: أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ(30)؛ گروهي از قبرهايشان خارج مي شوند [و به محشر مي آيند]، در حالي كه صورتهای آنها از ماه سفيدتر است، لباسهایی بر تن دارند که از شیر سفیدتر است. و كفشهايي از نور پوشيده اند كه بند آن از طلا است. پس براي آنها مركبهايي از نور آورده می شود و بر آن مركبها، پارچه هایي از نور گسترده اند. افسار مركبها، زنجيري از طلا است و ركاب آن مركب، از زبرجَد … سپس اميرالمؤمنين علیه السلام عرض كرد: ای رسول خدا! اينها چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: اينها شيعيان تو هستند و تو امام آنها هستي.» همچنين از ابن عباس نقل شده است كه: ناگهان در بهشت، اهل بهشت نور ماه و خورشيد را مشاهده مي كنند، پس مي گويند: آيا پرورگار ما به ما وعده نداده بود كه در بهشت ماه و خورشيد را نمي بينيم؟ «فَيُنَادِي مُنَادٍ قَدْ صَدَقَكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدَهُ لَا تَرَوْنَ فِيهَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَكِنْ هَذَا رَجُلٌ مِنْ شِيعَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهما السلام يَتَحَوَّلُ مِنْ غُرْفَةٍ إِلَى غُرْفَةٍ فَهَذَا الَّذِي أَشْرَقَ عَلَيْكُمْ مِنْ نُورِ وَجْهِهِ(31) پس منادي ندا مي دهد كه پروردگار شما در وعده خود كه در بهشت، ماه و خورشيد ديده نمي شود، صادق است؛ ولكن این مردي از شيعيان علي بن ابی طالب علیهما السلام بود كه از غرفه اي به غرفه ديگر منتقل شد و این نور که بر شما تابید از نور صورت اوست.» در دعاي مباركه ندبه مي خوانيم: «وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي ؛(32) و شيعيان تو بر منبرهايي از نور هستند؛ در حالي كه چهره هاي شان سفيد (و نوراني) است، در بهشت گرد من هستند و آنها همسايه هاي من مي باشند.» طاعت و بندگي خدا، عبادت و پرستش الهي و تهجّد خصوصاً در نيمه هاي شب، عامل نورانيّت قلب انسان مي شود و اين نور در قيامت انعكاس و ظهور مي يابد
8. دوستي براي خدا اگر دوستي انسانها بر اساس حب الهي و ارزشهاي ديني باشد؛ نه بر اساس منافع دنیوي و بهره وري مادّي، اين گونه دوستي چون رنگ خدايي دارد، توليد نور مي كند و حقيقت آن در روز قيامت آشكار مي شود. ابي بصير مي گويد: از امام صادق علیه السلام شنيدم كه مي فرمود: «إِنَّ الْمُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ قَدْ أَضَاءَ نُورُ وُجُوهِهِمْ وَ نُورُ أَجْسَادِهِمْ وَ نُورُ مَنَابِرِهِمْ كُلَّ شَيْ ءٍ حَتَّى يُعْرَفُوا بِهِ فَيُقَالُ هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ؛ براستي كساني كه در راه خدا (و براي خدا) همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر منبرهايي از نور هستند كه نور چهره و بدن آنها و نور منبرهاي آنان هر چيز را روشن كرده است، به گونه اي كه به آن نور شناخته مي شوند، پس گفته مي شود: اينها كساني هستند كه در راه خدا محبّت و دوستي داشته اند.» و امام باقر علیه السلام نقل فرموده است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «كساني كه به خاطر خدا همديگر را دوست مي دارند، روز قيامت بر زميني كه از زبرجد سبز و درخشنده است، در كنار عرش الهي ايستاده اند: «وُجُوهُهُمْ أَشَدُّ بَيَاضاً وَ أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ الطَّالِعَةِ يَغْبِطُهُمْ بِمَنْزِلَتِهِمْ كُلُّ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ وَ كُلُّ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ يَقُولُ النَّاسُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَيُقَالُ: هَؤُلَاءِ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّه(33)؛ و صورتهاي بسيار سفيد (و نوراني) دارند كه از نور خورشيد درخشنده ترند. [وقتي] ملائكه و انبيا [صورت نوراني آنان را مشاهده مي كنند] به حال آنان غبطه [و حسرت] مي خورند و مردم مي پرسند: آنان چه كساني هستند؟ گفته مي شود: اينها كساني هستند كه [در دنيا] براي خدا با هم دوستي داشتند.»
9. صلوات قرآن دستور مي دهد كه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً »؛(33) «به درستی که خدا و ملائکه اش بر پیامبر دورد می فرستند، اي مؤمنان! بر او درود بفرستيد و سلام گوييد، و کاملاً تسلیم [فرمان او] باشید.» اين صلوات و سلامها آثار گرانسنگي دارد،(35) از جمله: نوراني شدن افراد صَلَوات فرستنده در قيامت. پيامبر نور و نوراني فرمود: «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ(36)؛ بر من بسيار درود بفرستيد؛ زيرا صلوات و درود بر من [تبديل به] نوري در قبر و نوري بر [پل] صراط و نوري در بهشت مي شود.»
10. مهلت دادن به بدهکاران آسان گيري و مهلت دادن به بدهكاران، عمل نيك ديگري است كه عامل نورانيت انسان در روز سخت قيامت مي شود. راز اینکه نورانیّت انسان بر اثر عبادت در مساجد دو چندان می شود این است که مساجد به عنوان محل عبادت و خانه ی خدا، خود نورانی و درخشنده اند امام باقر علیه السلام در اين باره مي فرمايد: «يُبْعَثُ قَوْمٌ تَحْتَ ظِلِّ الْعَرْشِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ رِيَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَى كَرَاسِيَّ مِنْ نُورٍ قَالَ فَتَشَرَّفُ لَهُمُ الْخَلَائِقُ فَيَقُولُونَ: هَؤُلَاء شُهَدَاءُ! فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ أَنْ لَيْسَ هَؤُلَاءِ شُهَدَاء وَلَكِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَانُوا يَيْسِرُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ يُنْظِرُونَ الْمُعْسِرَ حَتَّى يُيَسَّرَ؛(37) [روز قيامت] قومي زير سايه ی عرش مبعوث مي شوند كه صورتها و لباس آنان از نور است و بر صندليهايي از نور نشسته اند. امام فرمود: مردم آنها را شریف می دارند، پس مي گويند: آيا اينها پيامبران الهي هستند؟ پس منادي از پايين عرش ندا دهد كه: نه، اينها پيامبر نبوده اند. پس مردم گويند: آيا اينان شهدا هستند؟ باز منادي از زير عرش ندا دهد كه: نه، اينها از شهدا نبوده اند؛ بلكه اينها مردمي بودند كه بر مؤمنين آسان مي گرفتند و به كسي كه نمي توانست بدهي خود را پرداخت كند، مهلت مي دادند تا او توانگر شود.»
11. سخنان خوب بيش از 35 گناه، از گناهان زبانی شمرده شده است. در قبال آن بسياري از خوبيهاست كه با همين زبان و گفتار انجام مي گيرد؛ سخن براي هدايت مردم، نجات آنان، تعليم و تدريس و … اين گونه سخنان نورانيّت مي آورد. از حضرت علي علیه السلام سؤال شد: چه چيزي از مخلوقات در اين جهان بهتر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. پس سوال شد: چه چيزي از مخلوقات، زشت تر است؟ فرمود: كلام و سخن گفتن. سپس فرمود: «بِالْكَلَامِ ابْيَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْكَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ؛(38) به واسطه کلام، صورتها سفید و نورانی و به وسیله همان، صورتها سیاه می گردد.»
(1) طارق/9. (2) الرحمن/41. (*) بنا داريم سلسله بحثهايي تحت همين عنوان ارائه شود تا براي مبلّغان عزيز در مجالس موعظه، ختم و امثال آن مفيد باشد. (3) عمّ/26. (4) قابل ذكر است در طرح بحث از زحمات آقاي رضا محققيان در كتاب «قيافه انسانها در قيامت» بهره هايي برده ام. (5) آل عمران/106. (6) همان/107. (7) عبس/38 و 39. (8) تحريم/8. (9) آل عمران/107. (10) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، دار احياء التراث، ج66، ص411. (11) علل الشرائع، صدوق، دار البلاغه، بيروت، بي تا، ص 366، باب 87، روايت 1. (12) مستدرك الوسائل، ميرزا حسين نوري، آل البيت، قم، 1408 ق، ج3، ص364. (13) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص359. (14) وسائل الشيعه، حرّ عاملي، بيروت، دار احياء التراث، ج1، ص377. (15) همان. (16) مستدرك الوسائل، همان، ج1، ص357. (17) من لا يحضره الفقيه، صدوق، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1413 ق، ج1، ص41. (18) وسال الشيعه، ج1، ص395. (19) مستدرك الوسائل، ج3، ص 92. (20) بحارالانوار، همان، ج9، ص296. (21) مستدرك الوسائل، همان، ج12، ص 173. (22) مستدرك الوسائل، همان، ج3، ص23. (23) بحارالانوار، ج60، ص 264. (24) اصب يعني فرو ريختن رحمن الهي. (25) بحارالانوار، ج7، ص300. (26) مائده/15. (27) مستدرك الوسائل، ج4، ص 355. (28) وسائل الشیعه، ج21، ص 475. (29) بحار الانوار، ج7، ص185. (30) همان، بحارالانوار، ج8، ص 149. (31) مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، انتشارات نبوي، ص932، دعاي ندبه. (32) وسائل الشيعه، همان، ج16، ص167. (33) احزاب/56. (34) مانند زنده ماندن ياد پيامبر و آل او در جامعه، تأكيد ارتباط دائمي و آن به آن بين پيروان و پيشوايان، ثواب فراوان و غير قابل تصور داشتن و…. (35) مستدرك الوسائل، ج5، ص 335. (36) بحارالانوار، همان، ج7، ص304. (37) بحار الانوار، ج 75، ص55.
ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 115
منبع: سایت ذی طوی
خیلی خوب و مفید بود، از شما سپاسگزارم.
متاسفانه در بیشتر مطالب مذهبی آنقدر از کلمات عربی و احادیث و آیات بدون ترجمه فارسی آن استفاده میشه که برای خواننده قابل درک و فهم نیست، خوشبختانه کمتر از اینگونه مطالب استفاده شده بود.
ا
سلام.خسته نباشید.واقعا مفید و زیبا و کاربردی بود.بسیار هم ساده و قابل انجام.خداوند توفیق دهد تا بتوانیم در انجام این اعمال کوشا باشیم.ان شاء ا…
مطالب ارزنده ای بود سپاسگزارم
خیلی ممنون ایشالا صورت همه نورانی باشه
درود خدا بر شما.عالی بود برادر.
خوب بود
سلام،بسیار مطلبتون خوب بود و من از این مطلب به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهیم صورتی نورانی و قلبی پاک داشته باشم باید با خدا باشم و هرکاری که خداوند به انسان ها امر کرده را انجام بدم و البته به یاد داشته باشم که چهره ای نورانی و قلبی پاک بیشتر از ظاهر مهم است.
مرسی!
عالی بود
واقعا عالی بود… خیلی سپاسگزارم
عالیعالی
اطلاعات بیشتر در مورد فرمتهای متنی
سه شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
الثلاثاء ١٩ جمادى الثانية ١٤٤٢
Tuesday, February 2, 2021
اللَّهُم کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیه و علی آبائِه، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَه، وَلِیّاً وَ حَافِظاً و قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْنا، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتعَهُ فیها طَویلا” – خدایا، ولىّ ات، حضرت حجّت بن الحسن، که درود تو بر او و بر پدرانش باد؛ در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست، ساکن زمین گردانیده و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازی
چگونه دل پاک داشته باشیم
خبرگزاری شبستان، گروه مهدویت و غدیر: دعای غیبت که معروف به دعای معرفت است، به دو گونه کوتاه و طولانی بیان شده، بخش کوتاه آن از امام صادق(ع) در کتاب «کافی» شیخ کلینی، «غیبت» نعمانی و «کمال الدین» شیخ صدوق آمده است اما بخش طویل آن به واسطه عثمان بن سعید از امام زمان(عج) نقل شده است و در «کمال الدین» شیخ صدوق، «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و «جمال الاسبوع» سیدبن طاووس بیان شده و در فضایل آن آمده است که در روز جمعه اگر انسان فرصت قرائت هیچ دعایی را نیافت، نسبت به خواندن این دعا اهتمام داشته باشد.
با توجه به این توصیه و تاکید و به منظور بررسی فرازهای این دعا سلسله گفت وگوهایی را با حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده»، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت داشته ایم که در ادامه بخش پنجم آن تقدیم حضورتان می شود:
حجت الاسلام «عباس رمضانعلی زاده» با اشاره به راهکارهای برطرف کردن قساوت قلب و ایجاد نرمی در آن، گفت: یکی از این عوامل، کشیدن دست نوازش بر سر یتیمان است که پیامبر(ص) می فرماید: «اگر می خواهید قلبتان نرم شود، با ایتام بنشینید و دست نوازش بر سر آنان بکشید» و امام عسکری(ع) فرمودند: «در عصر غیبت شیعیان ما که از امام خود به دور افتادند، ایتام آل محمد(ص) هستند، علما و دانشمندانی که در این عصر ولایت تبیین می کنند، قرآن و عترت را ترویج و تفسیر می کنند و شبهات طرح شده دشمنان بر علیه شیعه را دفع می کنند، کفیل این ایتام هستند».
کارشناس مهدوی ادامه داد: یک نوع یتیم نیازمند غذا و لباس است و یک نوع یتیم نیز نیازمند خوراک فکری است که امروز در عصر غیبت مواجه با یتیمانی هستیم که نیازمند خوراک فکری در برابر شبهات مختلف دشمن هستند و این وظیفه حوزه های علمیه و دانشمندان است که در این زمینه فعالیت کنند.
رمضانعلی زاده با بیان اینکه دومین راهکار، تفکر در آیات و نشانه های خداوند از جمله وجود امام زمان (عج) است، ابراز کرد: در روایت و ادعیه از امام زمان (عج) به عنوان آیت الله العظمی تعبیر شده است و ایشان بزرگترین آیه الهی است که تفکر این آیات الهی موجب نرمی قلب می شود.
یادی که سبب ورود به زمره شهدا می شود
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت تاکید کرد: سومین راهکار نرمی قلب و پیشگیری از ابتلای آن بخ قساوت، یاد مرگ است، قساوت قلب به دلیل فراموش کردن مرگ است چنان که پیامبر(ص) می فرمایند: «اگر فردی در شبانه روز 20 مرتبه یاد مرگ کند، این انسان غافل نیست و با شهدا محشور می شود».
وی بیان کرد: چهارمین عامل در رفع قساوت قلب، همنشینی با علما است که این از آرزوهای جبرائیل است و امروز بزرگترین عالِم در مُلک و ملکوت، وجود مقدس امام زمان (عج) است که می توان با ایجاد سنخیت و تلاش برای شبیه شدن به ایشان، با آن حضرت(عج) همنشین شد.
رمضانعلی زاده با بیان اینکه پنجمین عامل در پیشگیری و رفع این قساوت، قرائت قرآن است، تصریح کرد: همانگونه که اشعه ماورای بنفش در اشیاء نفوذ می کند، آیات قرآن نیز در دل و جان ما و حتی جسم نفوذ کند و آن را نورانی کرده و قساوت قلب را برطرف می کند. باید توجه داشت انس با قرآن صامت انس با قرآن ناطق یعنی امام عصر(عج) را نیز در پی دارد.
ذکر عملی یعنی چه؟
وی اضافه کرد: ششمین عامل در رفع قساوت قلب، ذکر خداوند است که انواع ذکر زبانی، ذکر قلبی و ذکر عملی را شامل می شود، ذکر زبانی مثل گفتن «الحمدلله» و «سبحان الله»، ذکر قلبی داشتن یاد خدا در دل و در نهایت ذکر عملی یعنی زمانی که فرد به گناهی رسید، ترمز نفس را بگیرد و متوقف شود و یا به واجبی رسید، سرعت بگیرد.
وی هفتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب را ذکر اهل بیت(ع) به ویژه امام زمان(عج) معرفی کرد و گفت: در روایت آمده: «إنَّ حَدِیثَنا یُحْیِی القُلُوبَ؛ بهراستی که حدیث ما دلها را زنده میکند.» یاد ائمه اطهار(ع) و احادیث آنها دل را نورانی می کند.
رمضانعلی زاده استغفار را هشتمین عامل در پیشگیری و رفع قساوت قلب خواند و تصریح کرد: استغفار به نوعی همان سمباده برای قلب است که در روایت به عنوان محو کننده گناه معرفی شده است یعنی همان طور که لکه های کثیف روی لباس باید توسط مایع های سفید کننده برطرف شود، لکه های سیاه گناه روی قلب نیز با سفیدکننده اسغفار برطرف می شود.
این کارشناس مرکز تخصصی مهدویت با بیان اینکه نهمین عامل در این باره رعایت برخی رژیم های غذایی توصیه شده از سوی اهل بیت(ع) است، ابراز کرد: در روایت است که برای نرمی قلب عدس، انجیر و سویق (آرد سرخ شده با روغن) خورده شود.
وی اضافه کرد: اِنابه و اشک از دیگر مواردی است که لینت قلب را همراه می آورد یعنی فردی که انابه و اشک در طول شبانه روز ندارد، فسیل و افسرده می شود لذا انسان مومن باید در طول شبانه روز حتی برای لحظاتی انابه و اشک داشته باشد، چنان که در دعای کمیل امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «… سِلاَحُهُ الْبُکَاءُ» اسلحه مومن بکاء و اشک است و فردی که در برابر شیطان سلاح نداشته باشد، او بر قلبش مسلط می شود که در این صورت دیگر جایی برای امام زمان(عج) نمی ماند.
چگونه دل پاک داشته باشیم
رمضانعلی زاده تاکید کرد: از آیت الله بهجت(ره) سوال شد که جزیره خضراء کجاست؟ و ایشان فرمود: «دل تو جزیره خضراء است» یعنی اگر در دل تو امام جایی دارد، همان جزیره خضراء است اما اگر امام در آن نیست و فکر گناه داری، آن دل سبز نیست بنابراین با انابه و اشک می توان به نرمی قلب دست یافت.
کارشناس مرکز تخصصی مهدویت ابراز کرد: اشک بر مصائب اهل بیت(ع) نیز لینت قلب می آورد، گاهی انسان برای عاقبت خود و یا گناهانش اشک می ریزد، اما گاهی نیز انسان برای اهل بیت(ع) اشک می ریزد که در روایت داریم: «اشک بر امام حسین(ع)، نظر کردن به روی ایشان(که امروز نگاه به ضریح ،گنبد، مجلس و کتیبه حضرت(ع) است) و بوییدن خاک کربلا دل انسان را نرم می کند».
وی در پایان خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم تابع امام زمان(عج) چه در دوران غیبت و چه در دوران ظهور باشیم و به دستورات حضرت(ع) را بدون چرایی عمل کنیم، باید نرمی و عطوفت قلب داشته باشیم. اساساً جنایات بزرگ تاریخ در سایه قساوت قبل رقم خورده است. چنان که امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به سپاه یزید فرمودند: دل های شما بر اثر مصرف حرام سنگ شده است.
«همایش ولایت اجتماعی زن» با هدف تبیین و تشریح جایگاه بانوان مسلمان در عرصه فرهنگ دینی ودفاع مقدس امروز سه شنبه مورخ ۱۴ بهمن ماه در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.
Copyright © 2015 Shabestan News Agency. all rights reserved.
تهذیب نفس نکته ای است که اهل سلوک هیچگاه فراموش نکرده و دایم در آن بوده اند و تمام تلاش آنها در طول زندگی در این مسیر بوده است ، آنقدر تهجد کرده و ریاضیت کشیده اند که نفس سرکش را رام نموده و الهی کرده اند، بطوری که این نفس را هم نشین خدای متعال شده و به کمال و سعادت ابدی رسیده است.
آنچه در ذیل میخوانید گفتاری کوتاه از موحوم آیتالله اشتهاردی (ره) پیرامون شیوه تطهیر قلب است که تقدیم میگردد.
چگونه دل پاک داشته باشیم
قلب انسان به گونه ای است که در خیلی از موارد گناهان, ذره ذره در آن جمع می شود و زنگار شدیدی در قلب او ایجاد می شود و اگر متوجه آن نباشد, یک دفعه مصداق آیه شریفه «علی قلوبهم أکنة »میشود.
«اکنة» جمع «کنة» و به معنای پرده ضخیم یا پردهای روی پرده دیگر است، که هیچ منفذی را برای ورود نور نمیگذارد، «علی قلوبهم أکنة أن یفقهوه و فی آذانهم وقرا اسرا46» یعنی بر قلبشان پردهای ضخیم آویزان شده و بر گوشهایشان سنگینی سایه افکنده است.
همه اینها مطالب واقعیه برای تربیت بشر است و تمام انسانها،خصوصا ما طلاب و روحانیون باید توجه داشته باشیم. ما مدعی هستیم که می خواهیم مربی شویم؛لذا هر لحظه باید هوشیار باشیم،بر قلب ما، گرد و غباری هرچند اندک ننشیند و دائما در حال پاک کردن و تطهیر نمودن قلب باشیم. پاک کردن قلب نیز روشی دارد.
سید بن طاووس در کتاب محاسبات نفس آورده: انسان هرشب قبل از خواب باید تمام حرکات، سکنات و کارهای روزمره خویش را محاسبه کند؛ مثلا امروز صبح از خواب بیدار شده، تا الآن کارهایی را انجام داده؛کدامیک از آنها خدایی و کدامیک شیطانی بوده.
اگر دید کارهای خدایی بیشتر بوده، شکر خدای را به جای آورد و اگر کارهای شیطانی اش بیشتر باشد، مریض است و باید به طبیب مراجعه کند. برای درمان این نوع مرضها باید دائما مراقبه و محاسبه داشته باشیم و در این راه باید ریاضت کشید و نفس را مهار کرد.
بنا به فرمایش آیتالله العظمی بروجردی، شیطان مانند صیادی است که همیشه در کمین صید است و یکی پس از دیگری اهدافی را، که طلاب برای آمدن به حوزه علمیه، برای خودشان تعیین کرده بودند، منحرف میکند، بعد هم دشمن علما می شود و برای آنها تعیین تکلیف میکند و این،علامت انحراف است.
مؤمن باید طوری باشد که وقتی مردم با او ارتباط برقرار میکنند، حسن ظن و عقیدهشان نسبت به او حفظ شود و این از شئون مؤمنین است و باید این شأنیت را حفظ کنند.
شایسته است بر تو كه از معاشرت هاى خالى از تعلیم با مردم بكاهى ، به ویژه ثروتمندان و مترفین و دنیا خواهان ، باید آنچه را كه آخرت را از یاد تو مى برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد مى كند، رها كنى ، و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردى ؛ زیرا این عمل به طور كلى در تهذیب نفس مؤ ثر است .
نفس مانند یك قاطر چموش وسركش است؛ انسان گاهی خیال میكند كه نفسش سربه زیرشده و دیگرتخطی نمیكند، ولی تاكمی میدان می یابدشروع به لگدپراكنی می نماید.
لذا انسان باید با تذلل وخشوع واقعا از خدابخواهد كه همیشه زمام ودهانه ی نفس راخودش دردست بگیرد وآن راآنی به دست خودانسان نسپارد.
آیت الله آقا مجتبی تهرانی ذیل بحث ادب الهی می فرمایند:
قلب یک ظرف است و ادب و بی ادبی این ظرف در ربط با مظروف آن است. ما راجع به قلب روایات متعدّده داریم که همین تعبیر است. علی(علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ»؛ این دلها ظروف هستند. «فَخَیْرُهَا أَوْعَاه» .
در روایتی دیگر از پیغمبر اکرم هست که فرمودند: «قال رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم): ان لله تعالی فی الارض اوانی الا فیها القلوب»؛ در زمین، برای خدا ظرفهایی وجود دارد که عبارت از دلها است. صحبت در این است که این ظرف برای کیست و مظروفش چیست؟
قلب؛ مخزن حبّ الهی، دار حق تعالی، حرم الله و ناموس خدا است!
منابع:
کتاب پندهاى حكیمانه علامه حسن زاده آملى
خبرگزاری حوزه
چگونه دل پاک داشته باشیم
شیعه آنلاین
تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان
تبیان، دستیار هوشمند زندگی
پل های ارتباطی
بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12
public@tebyan.com
02181200000
دسترسی سریع
محصولات و خدمات
اشتراک در خبرنامه
کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان میباشد.
پاکی دل -پاکی قلب
۱۳۹۱/۰۱/۳۱
–
۷۶۴۷ بازدید
نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
پرسش
چه کنیم که فکرمان را همانند چشممان پاک نگه داریم؟ چگونه نگذاریم ذهن و دلمان به تخیّلات شهوانی آلوده شود؟
پاسخ
برای کنترل ذهن و دل باید ورودیهای آن را کنترل کنید. یکی از مهمترین ورودیهای آن همان چشم است و بدون کنترل چشم نمیشود دل را کنترل کرد (که هرچه دیده بیند، دل کند یاد!)
یکی دیگر از ورودیهای ذهن و دل، خیال است. برای کنترل دل باید تخیّلات خود را هم کنترل کرد.
چگونه دل پاک داشته باشیم
تخیلات ما دو دستهاند؛
الف: تخیلات اختیاری و خودخواسته؛ب: تخیلات غیراختیاری و ناخواسته.
بهترین عامل برای تهییج و گسترش تخیلات اختیاری و خودخواسته، بیکاری و بیبرنامگی است. معمولاً قوهی تخیل ما هنگام بیکاری و بیدغدغگی افسار پاره میکند و شروع به فعالیت میکند. بهترین عامل کنترل این خیال خودخواسته، داشتن برنامهی دقیق و کارآمد برای همهی کارهای روزمره و نداشتن یک لحظهی بیکار و بیبرنامه است؛ یعنی حتی تفریح و سرگرمی و بازی ما هم باید با برنامه باشد.
البته برنامهی خوب وقتی مفید است که عمل کنندهی خوبی داشته باشد. اگر روحیهی کار و تلاش بسیار و پشتکاری خستگیناپذیر در میان نباشد، بهترین برنامهها هم عقیم میمانند و کاری از پیش نمیرود؛ برعکس، اگر برنامهی خوب با سعی و تلاش خوب همراه شود، قلههای موفقیت و پیروزی یکی پس از دیگری فتح خواهند شد.
من وقتی ببینم با یک دقیقه بیکاری و تخیل بیجا از کارهای خود عقب میمانم، هرگز به خودم اجازهی خیالبافی نمیدهم؛ یا وقتی میبینم انجام کار بدون دقت و همراه با خیالسواری مرا از رسیدن به نتیجهی مطلوب بازمیدارد، از خر خیال پیاده میشوم و در کارم متمرکز میشوم.
اما تخیّلات غیراختیاری و ناخواسته، این دسته از تخیلات از اختیار انسان خارجند و ناخواسته به ذهن و دل او هجوم میآورند و او را در خود غوطهور میکنند. کار اصلی برای کنترل این دسته از تخیلات، کنترل عوامل و اسباب ایجاد کنندهی آن است.
بهترین راه برای پاکی از ویروسها و میکروبها، دوری از آنها و از محیطهای آلوده به آنها است. کسی که میداند با سهلانگاری در رعایت مسائل بهداشتی و با بیمبالاتی نسبت به محیطهای آلوده و کثیف، گرفتار میکروب و ویروس خواهد شد، قبل از این که گرفتار شود، خودش را با پیشگیری از ابتلا حفظ میکند و اصلاً به منطقهی آلوده و خطرناک نزدیک نمیشود، و اگر آلوده شده است، برای تطهیر خود، ابتدا عوامل ایجاد کنندهی آلودگی را از خود دور میکند؛ چون میداند که قویترین داروها هم بدون فاصله گرفتن از منبع آلودگی کارساز نیست.
وقتی ما میدانیم ارتباط با نامحرم، رفاقت با افراد ناسالم و ناباب، تماشای تصاویر آلوده، انس با سایتهای اینترنتی نامناسب و شبکههای ماهوارهای ناشایست، مطالعهی مطالب مسموم، و اموری از این جنس، ذهن و دل ما را به بند اسارت میکشند و در باتلاق اعتیادی شرمآور گرفتار میکنند، این را هم باید بدانیم که راه خلاص شدن ذهن و دلمان از خیالات آلوده، دوری از اینگونه امور است.بهطور کلی، تصوّر داشتن ذهن و دلی پاک از خیالات مسموم، بدون تقوامندی در رویارویی با عوامل زایندهی این خیالات، خود خیالی خام و توهّمی پوشالی است.
وقتی از مرحوم آیت الله بهجت سؤال میشود: برای تقویت حضور قلب در نماز و رسیدن به لذت معنوی نماز چه کنیم، میفرماید: «اين احساس لذّت در نماز يك سرى مقدمات خارج از نماز دارد، و يك سرى مقدمات در خود نماز؛ آنچه پيش از نماز و در خارج از نماز بايد مورد ملاحظه باشد و عمل شود اين است كه انسان گناه نكند و قلب را سياه و دل را تيره نكند. معصيت روح را مكدّر مىكند و نورانيت دل را مىبرد…»1
داشتن دلی پاک و ذهنی پاکیزه موهبتی بسیار بزرگ است که جز سختکوشان بلندهمت، نصیب کسی نمیشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. برگی از دفتر آفتاب، شرح حال شیخالسالکین حضرت آیتالله العظمی بهجت
سلام. من یه یک سالی هست که اینجوریم.. من در وجودم یا در ضهنم یه ندایی میگه خدا وجود ندارد منو داره اذیت میکنه بخدا کلافه شدم الان هم که دارم تایپ میکنم داره میگه. کفر میخواد لطفا کمکم کنید???
***** پاسخ *****
سلام
شما در شُرُف رسیدن به بلوغ عقلی و شناختی هستید. در این مرحله، ذهن و عقل انسان به دنبال یک جهانبینی و یک اندیشه قانعکننده درباره عالم هستی و وجود خودشه.
در آغاز این مرحله، ذهن کنجکاو و حقیقتجوی انسان باورها و اندیشههای موروثی رو که از بچگی بهش القا شده به چالش میکشه و اونها رو بررسی و راستیآزمایی میکنه و میخواد به درست یا نادرست بودنشون پی ببره.
در این مسیر ممکنه درباره بعضی از باورهای دینیش به نتیجه منفی برسه و در برابر اون آموزهها حالت تدافعی و انکار به خود بگیره، که پدیده عجیبی نیست.
انکار اصل دین یا یکی از آموزههای دینی دو دلیل میتونه داشته باشه:
۱. نادرستی اون دین و عقیده؛
۲. ناکافی بودن آگاهی فرد درباره اون دین و اندیشه.
اگر دین و اندیشهای نادرست باشه و شما بهصورت یقینی و با طی کردن مسیر علمی درست و منطقی به این نتیجه رسیده باشید، خب اون دین و اندیشه رو باید کنار گذاشت. حقطلبی و حقیقتجویی با کسی و چیزی تعارف ندارد!
اما اگر نشانههایی از درستی آن دین و اندیشه میبینید و فکر میکنید آگاهی شما درباره اون کمه و همین کاستی باعث شک و تردید شما شده، اینجا باید شناخت و آگاهیتون رو تقویت کنید؛ با مطالعه و مراجعه به آگاهان.
ممکنه رسیدن به نتیجه کامل درباره یک اندیشه کلان، زمانی طولانی نیاز داشته باشه (گاه تا چند سال)، پس عجله نداشته باشید که کشف حقایق بزرگ ارزش تلاش و انتظار داره!
مطلب «بحران اعتقادی» رو هم در همین سایت بخونید. اینجا:
http://h-shad.ir/index.php/writings/best-questions/282-2014-10-13-09-43-42
سلام
راستش من مشکلم ایمانمه یعنی حس میکنم ایمانم به نسبت خوبه ولی باز نمیدونم کجای کار مشکل داره من واقعا خدارو دوست دارم و با تمام وجودم همحسش میکنم و هم بهش ارادت دارم اما نمیدونم چرا یه مدتیه هر وقت میخوام نماز بخونم یا هرچیزی یه ندایی از درونم میگه اصلا چرا میخونی یا اینکه واقعا خدا کیه یا اینکه هر وقت میخوامدعای توسل بخونم اون نداعه میاد به امامان و پیامبر یا حتی قرآن اهانت میکنه راستش من بارها سعی کردم اونو نفسم بدونم و رامش کنم اما نشد یا اینکه با استغفار دورش کنم اما فقط یه مدت محدودی دور میشه یا اینکه گفتم حتما شیطانه و کفر و میخواد که برای اونم قبل از نماز ایه ( رب اعوذ بک من الهمزات الشیاطین) رو میخونم اما نمیشه یا بارها سعی کردم راضیش کنم و براش توضیح بدم خدا کیه پیامبر کیه و …. اما دارم دیوونه میشم لطفا راهنماییم کنین میترسم ایمانمو ازدست بدم
***** پاسخ *****
سلام خدا بر ایمان زیبای شما!
این وسوسههایی که گفتید نشانهی خوب بودن شما و درست بودن ایمانتون هست. این وسوسهها ربطی به شما نداره. اینها پارسهای سگ ابلیسه که میخواد شما رو اذیت کنه. بهترین چاره هم اینه که اصلاً بهش محل سگ هم نگذارید. اجازه بدید اینقدر پارس کنه که خودش خسته بشه و از شما دور بشه. اگه بهش گیر بدید و نشون بدید که ازش اذیت میشید، بدتر میکنه.
مطمئن بشید اون خدا و پیامبر و امامی که مورد اهانت این سگ قرار میگیره، خدا و پیامبر و امام واقعی نیست. ساحت خدا و پیامبر و امام واقعی بسیار والاتر و دورتر از دسترس اهانت ابلیسه. اینهایی که مورد اهانت ابلیس هستند، صورتهایی توهمی از خدا و پیامبر و امام واقعی هستند. مثل اینکه کسی اسم شما رو روی کاغذی بنویسه و اون کاغذ رو بگذاره زیر پاش؛ آیا با این کار چیزی از شما کم میشه؟!
به قول حافظ:
فضول نفس حکایت بسی کند ساقی
تو کار خود مده از دست و می به ساغر کن
سلام آقای شاد با عرض معذرت راستش ی مشکل دارم،خانواده من محجبه هستن خوده منم چادری بودم ولی خانواده شوهرم باز محبه هستن ولی چادری باشن رو ن،همسرم خواس مانتو بپوشم و منم بخاطرش مانتویی شدم ولی سنگین و بی هیچ مدی یعنی خوده شوهرمم دوسنداره مدلی باشم فقط خواسته ک با مانتو باشم خلاصه خانوادم ازم دلخورن ک چرا چادرتو انداختی و خیلی چیزت و من خیلی ناراحتم و اذیت شدم دلشو ندارم حتی با شوهرم برم بیرون چون وقتی میرم بیرون بادم ب خانوادم میفته ک ناراضی هستن واگرم با چادر برم میدونم شوهرم ناراحت میشه موندم چکار کنم خیلی بهم فشار اومده کمکم کنید…التماس دعا
***** پاسخ *****
سلام. از آنجایی که کامنت شما ارتباطی به این مطلب نداشت، منتقلش کردم به مقالک «ده تلنگر دربارهی حجاب و عفاف». جواب سؤالتون رو اونجا ببینید.
جواب رو به آدرس رایانامهتون هم ارسال کردم ولی آدرسی که نوشته بودید نادرست بود و برگشت خورد.
سلام شک و تردید من معمولا هنگام نماز پیش میاد مثلا اینکه چرا ما که نماز میخونیم با کسایی که نماز نمیخونن مثلا اونایی که مسلمان نیستن حتی خدارو هم قبول ندارن ازلحاظ اخلاقی یا رفتاری باهم تفاوتی نداریم حتی دربعضی جاهااونا بهتر از ما عمل میکنن مثلا تو کشورهای غیرمسلمان به اصول اخلاقیشون بیشتر اهمیت میدن به بزرگترها احترام بیشتری میذارن و…
***** پاسخ *****
سلام
۱. اگه واقعبینانه نگاه کنید، میبینید اغلب کسانی که اهل نماز هستند، از نظر اخلاق و رفتار و سبک زندگی انسانی، استاندارد و مطلوب هستند. نمازخوانهایی که در ابعاد دیگر زندگی انسانی ضعیف هستند، کم هستند. علتش هم اینه که نمازشون از ته دل و با خلوص نیست. نماز ظاهری که نمیتونه همهی آثار نماز واقعی رو داشته باشه! تا کسی به باطن نماز نرسه، به آثار کامل نماز نمیتونه برسه. خودتون قضاوت کنین، مگه میشه کسی هر روز پنج بار جلوی خدا با ادب بایسته و اظهار ادب و خضوع بکنه، بعد بره کارهایی انجام بده که خدا خوشش نمییاد بعد دوباره برگرده جلوی خدا بایسته و اظهار محبت و ارادت بکنه؟! کسی که نمازش از ته دل و با جدیّت باشه، بعد از ارتکاب گناه و کوتاهی در بندگی خدا، موقع نماز با شرمندگی و خجالت به درگاه خدا مییاد نه با پررویی و بیتفاوتی! بیخیالی در نماز نسبت به کوتاهیها، نشانهی اینه که نماز ما فقط ظاهر نماز رو داره و نماز واقعی نیست.
۲. در بسیاری از کشورهای غربی و اروپایی (کشورهایی که نظام اقتصادیشون سرمایهداریه)، عدالت اجتماعی از میان رفته و جامعه به شدت دچار یک تبعیض شده است؛ بهگونهای که در یک شهر، هم میشه بالاترین جلوههای تمدن بشری رو دید، هم میشه فجیعترین و آشفتهترین جلوههای زندگی انسانی رو دید. در نیویورک که مدعی تمدن و پیشرفته، مناطقی هست که وضعیت رفاه و بهداشت و امنیت و اخلاق در اونجا خیلی پایینه. مثل یک سیب که یک طرفش خیلی تازه و باطراوته ولی طرف دیگهش کرمخورده و گندیده است.
چیزی که ما در فیلمها و رسانهها با عنوان فرهنگ غرب و اروپا مشاهده میکنیم، فقط اون قسمت زیبا و باطراوت این فرهنگه و تمام واقعیت نیست. کسانی که در این زمینه تحقیقات میدانی داشتهاند، به روشنی این مطلب رو تأیید میکنند.
۳. برخی برای مقابله با دین و معنویت، چنین القا میکنند که سبک زندگی زیبایی که در برخی مناطق محدود جوامع غربی و اروپایی مشاهده میشود به این دلیل ایجاد شده که اونا به دین و فرهنگ دینی پشت کردند؛ درحالی که این یک مغالطه است. زیبایی سبک زندگی اون فرهنگ بهخاطر ظرافتها و دقتهایی است که اونا بهش توجه کردند و اونا رو بهکار گرفتند، نه بهخاطر اینکه به دین پشت کردند. اگه این اتاق تمیز و مرتبه، بهخاطر اینه که فرد تمیز و مرتبی در اینجا زندگی میکنه؛ نه بهخاطر این که کسی توش نماز نمیخونه! و اگه شیشههای این پنجره تمیزه، بهخاطر اینه که شخص باسلیقهای با دستمال تمیز اونو تمیز کرده، نه بهخاطر این که اون شخص مسلمان نیست و نماز نمیخونه!
یعنی اگه فردی که مسلمان و اهل نماز نیست ولی سبک زندگی زیبا و مطلوبی داره، اگه باایمان و نمازخون بشه، قطعاً زندگیش از اینکه هست بهتر و زیباتر خواهد شد.
۴. کسانی که دیندار نیستند ولی سبک زندگی خوب و زیبایی دارند، در واقع به بخشی از دین عمل میکنند بدون اینکه به آن ـبه عنوان دینـ ایمان داشته باشند. به عبارت دیگه کسی که ایمان و اعتقاد دینی داره ولی سبک زندگی نادرست و نامطلوبی داره، بخشی از دین رو گرفته و بخش دیگری رو واگذاشته؛ همونطور که کسی که مؤمن و مسلمان نیست ولی سبک زندگی زیبا و مطلوبی داره، اون هم با اینکه بخشی از دین رو نداره، ولی حقیقتاً بخشی از دین رو داره. جملهی معروف سید جلال الدین اسدآبادی هرچند تماماً درست نیست ولی همین حقیقت رو بازگو میکنه: «در کشورهای اسلامی مسلمان دیدم ولی اثری از اسلام ندیدیم، ولی در کشورهای غیراسلامی اسلام دیدم هرچند مسلمان ندیدم». یعنی اسلام چیزی است که برخی کشورهای غیراسلامی با عمل به آن به فرهنگ و تمدن و پیشرفت رسیدهاند ولی مسلمانان با کنار گذاشتن معارف عملی اسلام و با اکتفا به نام و مارک اسلام، از زندگی و تمدن و پیشرفت عقب ماندهاند.
۵. نکتهی خیلی مهم دیگری که باید مدنظر داشته باشیم اینه که زندگی زیبای افراد بیدین و بیخدا تکبعدی است و زیبایی و شادابی اون فقط یک روی سکه است؛ روی دیگر سکه تاریک و زشته. انسان بیدین و بیخدا شاید بتونه در این دنیا و از نظر ظاهری و از بُعد مادی، زندگی زیبا و پرطراوتی داشته باشه ولی قطعاً زندگی او از نظر ابعاد ماورایی و متافیزیکی (آخرت) وضع اسفباری داره. زندگی زیبا زندگیایه که بتونه انسان رو در همهی ابعاد به سعادت برسونه.
۶. لطفاً سؤالتون رو از بخش «پرسش و پاسخ» در قسمت «ارتباط با من» مطرح کنید. کامنت گذاشتن روش مناسبی برای طرح سؤال نیست. ضمناً هنگام طرح سؤال حتماً آدرس رایانامهی خودتون رو هم مرقوم کنید تا بتونم پاسختون رو براتون ارسال کنم.
تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت
پاسخ به چند ابهام دربارهی زنان و ازدواج در آیین اسلام
ده تلنگر دربارهی حجاب و عفاف
یک لحظه مستی، یک عمر پستی! (شرابخواری)
علاقه به همجنس زیبارو
دوستش دارم (سلسله مقالات)
چرا نباید در آزادی جنسی از غرب و اروپا که الگوی پیشرفت و تمدن هستند پیروی کنیم؟
چگونه عصبانیت خود را کنترل کنم؟
چگونه میتوانم خودم را بشناسم و بحران هویت را پشت سر بگذارم؟
استخاره، آری یا نه؟ چرا و چگونه؟
چگونه خوشتیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟
چرا خدا مشکل همهی بندههاشو حل میکنه جز ما؟!
چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟!
حسین علیهالسلام در مصاف ابلیس
رنج پُرارج (عادت ماهانه)
هدف آفرینش انسان
حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!!
رجعت، افسانه یا حقیقت؟!
حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟
چگونه دل پاک داشته باشیم
آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقتجویی منافات ندارد؟!
چگونه این چشم صاحبمرده را کنترل کنم؟
چگونه توبهای پایدار و شکستناپذیر داشته باشم؟
چرا امام خامنهای؟
کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟!
شبههای دربارهی نماز و پاسخ آن
بررسی روزهی دختران نه ساله + گفتوگو باچند فرشتهی نوبالغ
هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر»
حقیقت دعا و اسرار اجابت
شب قدر و معمّای سرنوشت
20 راز در زندگی مشترک
استفاده از مطالب این وبسایت فقط با ذکر منبع جایز است.0