«خیلی وابستهاش هستم، نمیتونم ازش دل بکنم!»، «میدونم آدم خوبی نیست اما وابستهاش شدم، دیگه نمیتونم جدا بشم!» آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از افراد هستند که زود وابسته میشوند و همین موضوع باعث میشود نقاط ضعف خود را در رابطه نشان بدهند و شرایط لازم را برای سوءاستفاده کردن طرف مقابل فراهم کنند. بسیاری از روانشناسان میگویند که باید بعد از شناخت کافی و جدیتر شدن رابطه عاطفی وابسته شد، البته منظورمان وابستگی سالم است و نه وابستگی و چسبندگی ناسالم! برای بسیاری از افراد این سوال پیش میآید که:«آخه مگه میشه آدم احساساتش رو کنترل کنه و وابسته نشه!» یا «مگه عاشق و وابسته شدن دست ماست؟؟ چطور کنترلش کنیم؟» در این مقاله ابتدا درباره انواع وابستگی (وابستگی سالم و ناسالم) توضیح میدهیم و سپس راهکارهایی را ارائه میدهیم تا زود وابسته نشوید، از وابستگی ناسالم رها بشوید و بتوانید احساساتتان را کنترل کنید. همچنین اگر شریک عاطفیتان یک شخص وابسته است، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
افراد وابسته مدام نیاز به تایید و اطمینان خاطر دارند، بنابراین ممکن است به صورت مکرر این جملات را بگویند:
«دوستم داری؟!»
«مزاحمت شدم؟؟»
چگونه زود دل نبندیم
«واقعا میخوای با من باشی؟؟»
«چطور به نظر میرسم؟؟»
«عاشق چیِ من شدی؟؟»
«این مانتو بهم میاد؟؟»
«کار اشتباهی کردم؟؟»
«نمیخوای منو ترک کنی، مگه نه؟؟»
و……..
افراد وابسته کم کم شروع به انجام رفتارهای کنترلگرانه میکنند تا بتوانند به زور طرف مقابل را در کنار خود نگه دارند. البته رفتارهای کنترلگرانه نتیجه معکوس دارد یعنی باعث میشود طرف مقابل از رفتارهای شما خسته شده و بخواهد شما را ترک کند. این دسته از افراد اگر روزی با بیمهری شریک عاطفیشان مواجه شوند، به شدت به عشق شریک عاطفیشان نسبت به خودشان شک میکنند و گمان میکنند چون طرف مقابل به آنها بیتوجهی کرده، پس قطعا دوستشان ندارد. در حالی که ممکن است در آن لحظه طرف مقابل سر کار بوده یا به هر دلیل موجهی نتوانسته به شریک عاطفیاش توجه کند. افراد وابسته به دلیل اینکه بخش اعظم یا همه اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندیشان را از تایید دیگران میگیرند، کمترین بیتوجهی طرف مقابل را عدم دوست داشتن و تمایل به ترک رابطه میدانند و اغلب نمیتوانند شرایط طرف مقابل را به خوبی درک کنند.
افراد وابسته، استرس، اضطراب و پریشانی عاطفی زیادی را تجربه میکنند. وقتی شریک عاطفیشان در کنارشان نیست، مدام ذهنشان درگیر این موضوع است که «الآن داره چیکار میکنه؟» یا «نکنه بهم دروغ گفته و داره بهم خیانت میکنه؟؟» هنگامی که طرف مقابل انتظارات و توقعاتشان را برآورده نکند، به شدت به هم میریزند و گمان میکنند که دیگر دوستشان ندارد و…. همه این افکار و احساساتی که یک شخص وابسته تجربه میکند باعث استرس و اضطراب او میشوند که به دنبال آن، علائم زیر ایجاد میشوند:
شخص وابسته انتظار دارد که طرف مقابلش همه نیازهایش را هر لحظه برآورده کند و گمان میکند که طرف مقابل مسئول خوشحال کردن و کمک کردن به اوست، بنابراین خودِ فرد هیچ تلاشی برای خوشحال کردن و مراقبت کردن از خود انجام نمیدهد و راههای جدیدی برای رسیدن به خودآگاهی را کشف نمیکند چون فکر میکند که همه این موارد وظیفه طرف مقابل است! به همین دلیل اگر طرف مقابل به هر دلیلی مدتی در دسترس نباشد، شخص وابسته نمیداند که چطور باید خود را خوشحال کند، چطور باید از افکار منفی و مخرب خلاص شود و اصلا به تنهایی چه کارهایی باید بکند.
در ادامه مقاله، راهکارهایی برای پیشگیری از وابسته شدن و ترک وابستگی ناسالم خواهیم داد.
این نکته را بدانید که امکان ندارد همیشه حالتان خوب باشد. زندگی فراز و نشیب دارد بنابراین در طول زندگی، هر کسی هم احساسات منفی را تجربه میکند و هم احساسات مثبت و خوب را. تا زمانی که احساسات بد را تجربه نکنید و نشناسید، نمیتوانید احساسات خوب را بشناسید و تجربه کنید. هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهید. با خود تنها باشید و درباره احساساتتان در موقعیتهای مختلف فکر کنید. بررسی کنید که آیا این احساسات در شرایط مختلف منطقی هستند یا خیر؟ اگر منطقی نیستند، چه احساساتی را باید جایگزین آنها کنید؟ این روش، برای این است که به خودآگاهی برسید.
احتمالا شما بیشتر اوقات نیاز به تایید و احساس امنیت دارید و میخواهید شریک عاطفیتان همیشه این نیازها را برآورده کند اما این طرز تفکر غیرواقعبینانه است چون شریک عاطفی شما هم یک انسان است و طبیعی است که مشغلهها، درگیریها و مشکلات خاص خود را در زمینه کاری، خانوادگی و سایر فعالیتها داشته باشد. پس نمیتوان از او انتظار داشت که همیشه حالش خوب باشد و اوضاع و احوالش روبه راه باشد و بتواند نیازهای شما را نیز تامین کند. شریک عاطفی شما هم به عنوان یک انسان، حق دارد گاهی با دوستان و خانواده خود به تنهایی وقت بگذراند. این موضوع نشاندهنده خیانت یا بیتوجهی به شما نیست بلکه هر انسانی حق دارد در کنار رابطهاش، دیگر روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند. به همه موضوعاتی که نسبت به آنها حساس هستید، از زاویه دید درست نگاه کنید و درک کنید که او هم حق و حقوقی به عنوان یک انسان دارد. درواقع وارد شدن به رابطه عاطفی، نشانه زندانی شدن نیست. بنابراین شما باید نیازهایتان را درک کنید و روشهای مختلفی را برای برآورد کردن آنها کشف کنید تا اگر یکی از روشها به هر دلیلی در دسترستان نبود، بتوانید از طریق روشهای دیگر نیازهایتان را برآورده کنید. به عنوان مثلا شما نیاز به دوست داشته شدن دارید، این نیاز را میتوانید از طریق روشهای مختلفی مثل برقراری ارتباط با اعضای خانواده، دوستان صمیمی، همکاران و همکلاسیها، برقراری ارتباط با خود و شریک عاطفیتان برآورده سازید. اگر شریک عاطفیتان درگیر است و نمیتواند این نیاز را برآورده کند، میتوانید از راه های دیگر استفاده کنید. میتوانید با دوستان صمیمی خود صحبت کنید، با آنها به گردش بروید و خوش بگذرانید، خودتان را با کارهای مورد علاقهتان مشغول کنید و…..
هر شخصی مهارتهای خاص خود را دارد. شما هم میتوانید به راحتی مهارتهای خود را شناسایی کنید. ممکن است در ورزش کردن، نقاشی کردن یا سایر رشتههای هنری یا حتی در آشپزی مهارت و استعداد داشته باشید. بعد از شناسایی مهارتها و علاقهمندیهایتان، قدم بردارید و خودتان را مشغول آن کارها کنید، به کلاسها یا آموزشگاههای مختلف بروید و مهارتهایتان را گسترش بدهید، چیزهای جدید یاد بگیرید، از کتابها یا سایتهای مختلف برای بیشتر آموزش دیدن در زمینه علاقهمندیهایتان استفاده کنید. مشغول شدن به کارهای موردعلاقه و لذتبخش، باعث افزایش احساس لذت، شادی و احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس شما میشود.
قبل از اینکه به شخصی علاقهمند شوید و خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید، ابتدا از شخصیت، علاقهمندیها، ارزشها و اعتقادات طرف مقابل اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات از طریق رفتار و حرفهای طرف مقابل به مرور زمان به دست میآید. در شناختن افراد، عجله نکنید. بعد از اینکه طرف مقابل را با چشمان باز شناختید، فکر کنید که آیا شرایط شغلی، خانوادگی و شخصی او با شرایط شما متناسب است؟ آیا میتوانید با شخصی با چنین شخصیت و اخلاق و رفتاری زندگی کنید؟ او چه اشتباهات و ویژگیهای اخلاقی منفی دارد؟ آیا ویژگیهای منفی او، جزء خط قرمزهای شماست یا میتوانید با آنها کنار بیایید؟ همه این موارد را باید بررسی کنید. ببینید آینده رابطه با چنین شخصی، چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر طرف مقابل شما در دوران آشنایی گاهی دروغ میگوید، باید در نظر داشته باشید که اگر دروغگوییهای او به مرور زمان بیشتر و گستردهتر شود، شما میتوانید با چنین شخصی زندگی کرده و به او اعتماد کنید؟ قطعا جوابتان منفی است. بنابراین باید دست به کار شوید و قبل از ازدواج رابطه را تمام کنید چون شما الآن حق انتخاب و آزادی عمل دارید و نه بعد از ازدواج! پس الآن تصمیم درست را بگیرید.
اگر در حین رابطه متوجه شدید که طرف مقابل شما برای ازدواج مناسب نیست اما به او وابسته هستید و نمیتوانید جدا شوید، برای رهایی از این وابستگی ناسالم میتوانید در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.
متاسفانه بسیاری از افراد درباره عشق و رابطه عاطفی و مهارتهای لازم برای جذب شخص مناسب، آگاهی و اطلاعات درستی ندارند، به همین دلیل عاشق افراد اشتباه میشوند و به دلیل دوست نداشتن خود و اعتماد به نفس پایین، به شدت وابسته میشوند. بهتر است برای کسب اطلاعات معتبر درباره مسائل مربوط به روابط عاطفی و ازدواج، از یک مشاور کمک بگیرید.
نکته کلیدی برای برقراری وابستگی سالم در رابطه عاطفی این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بدانید چه کسی هستید، چه ارزشها و اعتقاداتی دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است چون بسیاری ار افراد بدون اینکه بدانند چه میخواهند و خودشان چه کسی هستند، وارد رابطه با هر شخصی میشوند. زمانی که متوجه میشوند طرف مقابل شخص مناسبی نیست، آنقدر به او وابسته شدهاند که نمیتوانند رابطه را ترک کنند. بنابراین از ابتدا بدانید که چه کسی هستید و چه میخواهید تا شخص مناسب را پیدا کنید، سریعا تشخیص دهید که ویژگیهای او را قبول دارید و میپذیرید یا خیر. راهکارهای دیگری نیز هستند که باید در رابطه خود انجام دهید تا وابستگی سالم برقرار شود:
تعیین حد و مرزهای درست برای هر رابطهای لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرض کنید شریک عاطفیتان عادت دارد هر زمان از روز که نیاز دارد با کسی درد و دل کند، به شما زنگ میزند اما شاید آن وقت روز شما سر کار باشید و نتوانید با او صحبت کنید. در این شرایط لازم است به او بگویید:«اگر میخوای از 9 صبح تا 4 بعدازظهر با من حرف بزنی چون من سر کار هستم و نمیتونم صحبت کنم، لطفا به من پیام بده و حرفهاتو بنویس. منم در اسرع وقت موبایلم رو چک میکنم.» یا اگر او میخواهد همیشه با شما وقت بگذراند، این مرز را تعیین کنید که:«منم خیلی دوست دارم با تو وقت بگذرانم اما بعضی وقتها میخوام با خانوادهام یا دوستانم باشم. بهتره تو هم همین کار رو بکنی و ارتباطاتت رو با خانواده و دوستانت هم حفظ کنی.»
اگر شریک عاطفیتان شخصی وابسته است و این موضوع بر رابطه عاطفیتان تاثیر منفی گذاشته، میتوانید از زوج درمانگران رادیو عشق کمک بگیرید.
شاید احساس کنید اگر درخواست او را رد کنید یا تمام وقت خودتان را با او سپری نکنید، شریک عاطفیتان دلخور میشود و قهر میکند اما لازم است که گاهی این کار را بکنید. به عنوان مثال اگر بعد از برگشتن به خانه از محل کار، نیاز دارید نیم ساعت بخوابید و استراحت کنید، به او بگویید:«وقتی از سر کار برمیگردم خیلی خسته هستم و میخوام نیم ساعت بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم بهت پیام میدم با هم بزنیم.»
سخن پایانی
در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی ناسالم چگونه بر روی زندگی شخصی فرد و رابطه عاطفی تاثیر منفی میگذارد. وابستگی ناسالم و افراطی قابل درمان است. راهکارهایی که به شما ارائه دادیم به شما کمک میکند تا احساس خودارزشمندیتان را بالا ببرید تا وابستگیتان نسبت به دیگران کاهش یابد اما ممکن است این راهکارها به تنهایی آنطور که باید موثر نباشند. در این صورت نیاز است که از کمک حرفهای بهرهمند شوید تا ریشه وابستگیتان مشخص شود و راهکارهایی متناسب با شرایط شما ارائه شود. برای همین منظور میتوانید از روانشناسان بالینی رادیو عشق راهنمایی بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
11 بازدید
21 بازدید
31 بازدید
چگونه زود دل نبندیم
58 بازدید
103 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
دخترم ۱۹ سالمه خیلی زود وابسته می شم حتی با یک چت ساده چیکار کنم ؟😞
سلام دوست گرامی علت وابستگی میتواند مسائل گوناگونی باشد. برای مثال؛ هویت شکل نگرفته در شما، محبت ندیدن از جانب خانواده، نیازهای زیاد درونی، اختلال وابستگی و… ابتدا باید علت این وابستگیها مشخص شود، تا بتوانید به دنبال حل آن باشید. میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
«خیلی وابستهاش هستم، نمیتونم ازش دل بکنم!»، «میدونم آدم خوبی نیست اما وابستهاش شدم، دیگه نمیتونم جدا بشم!» آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از افراد هستند که زود وابسته میشوند و همین موضوع باعث میشود نقاط ضعف خود را در رابطه نشان بدهند و شرایط لازم را برای سوءاستفاده کردن طرف مقابل فراهم کنند. بسیاری از روانشناسان میگویند که باید بعد از شناخت کافی و جدیتر شدن رابطه عاطفی وابسته شد، البته منظورمان وابستگی سالم است و نه وابستگی و چسبندگی ناسالم! برای بسیاری از افراد این سوال پیش میآید که:«آخه مگه میشه آدم احساساتش رو کنترل کنه و وابسته نشه!» یا «مگه عاشق و وابسته شدن دست ماست؟؟ چطور کنترلش کنیم؟» در این مقاله ابتدا درباره انواع وابستگی (وابستگی سالم و ناسالم) توضیح میدهیم و سپس راهکارهایی را ارائه میدهیم تا زود وابسته نشوید، از وابستگی ناسالم رها بشوید و بتوانید احساساتتان را کنترل کنید. همچنین اگر شریک عاطفیتان یک شخص وابسته است، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
افراد وابسته مدام نیاز به تایید و اطمینان خاطر دارند، بنابراین ممکن است به صورت مکرر این جملات را بگویند:
«دوستم داری؟!»
«مزاحمت شدم؟؟»
چگونه زود دل نبندیم
«واقعا میخوای با من باشی؟؟»
«چطور به نظر میرسم؟؟»
«عاشق چیِ من شدی؟؟»
«این مانتو بهم میاد؟؟»
«کار اشتباهی کردم؟؟»
«نمیخوای منو ترک کنی، مگه نه؟؟»
و……..
افراد وابسته کم کم شروع به انجام رفتارهای کنترلگرانه میکنند تا بتوانند به زور طرف مقابل را در کنار خود نگه دارند. البته رفتارهای کنترلگرانه نتیجه معکوس دارد یعنی باعث میشود طرف مقابل از رفتارهای شما خسته شده و بخواهد شما را ترک کند. این دسته از افراد اگر روزی با بیمهری شریک عاطفیشان مواجه شوند، به شدت به عشق شریک عاطفیشان نسبت به خودشان شک میکنند و گمان میکنند چون طرف مقابل به آنها بیتوجهی کرده، پس قطعا دوستشان ندارد. در حالی که ممکن است در آن لحظه طرف مقابل سر کار بوده یا به هر دلیل موجهی نتوانسته به شریک عاطفیاش توجه کند. افراد وابسته به دلیل اینکه بخش اعظم یا همه اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندیشان را از تایید دیگران میگیرند، کمترین بیتوجهی طرف مقابل را عدم دوست داشتن و تمایل به ترک رابطه میدانند و اغلب نمیتوانند شرایط طرف مقابل را به خوبی درک کنند.
افراد وابسته، استرس، اضطراب و پریشانی عاطفی زیادی را تجربه میکنند. وقتی شریک عاطفیشان در کنارشان نیست، مدام ذهنشان درگیر این موضوع است که «الآن داره چیکار میکنه؟» یا «نکنه بهم دروغ گفته و داره بهم خیانت میکنه؟؟» هنگامی که طرف مقابل انتظارات و توقعاتشان را برآورده نکند، به شدت به هم میریزند و گمان میکنند که دیگر دوستشان ندارد و…. همه این افکار و احساساتی که یک شخص وابسته تجربه میکند باعث استرس و اضطراب او میشوند که به دنبال آن، علائم زیر ایجاد میشوند:
شخص وابسته انتظار دارد که طرف مقابلش همه نیازهایش را هر لحظه برآورده کند و گمان میکند که طرف مقابل مسئول خوشحال کردن و کمک کردن به اوست، بنابراین خودِ فرد هیچ تلاشی برای خوشحال کردن و مراقبت کردن از خود انجام نمیدهد و راههای جدیدی برای رسیدن به خودآگاهی را کشف نمیکند چون فکر میکند که همه این موارد وظیفه طرف مقابل است! به همین دلیل اگر طرف مقابل به هر دلیلی مدتی در دسترس نباشد، شخص وابسته نمیداند که چطور باید خود را خوشحال کند، چطور باید از افکار منفی و مخرب خلاص شود و اصلا به تنهایی چه کارهایی باید بکند.
در ادامه مقاله، راهکارهایی برای پیشگیری از وابسته شدن و ترک وابستگی ناسالم خواهیم داد.
این نکته را بدانید که امکان ندارد همیشه حالتان خوب باشد. زندگی فراز و نشیب دارد بنابراین در طول زندگی، هر کسی هم احساسات منفی را تجربه میکند و هم احساسات مثبت و خوب را. تا زمانی که احساسات بد را تجربه نکنید و نشناسید، نمیتوانید احساسات خوب را بشناسید و تجربه کنید. هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهید. با خود تنها باشید و درباره احساساتتان در موقعیتهای مختلف فکر کنید. بررسی کنید که آیا این احساسات در شرایط مختلف منطقی هستند یا خیر؟ اگر منطقی نیستند، چه احساساتی را باید جایگزین آنها کنید؟ این روش، برای این است که به خودآگاهی برسید.
احتمالا شما بیشتر اوقات نیاز به تایید و احساس امنیت دارید و میخواهید شریک عاطفیتان همیشه این نیازها را برآورده کند اما این طرز تفکر غیرواقعبینانه است چون شریک عاطفی شما هم یک انسان است و طبیعی است که مشغلهها، درگیریها و مشکلات خاص خود را در زمینه کاری، خانوادگی و سایر فعالیتها داشته باشد. پس نمیتوان از او انتظار داشت که همیشه حالش خوب باشد و اوضاع و احوالش روبه راه باشد و بتواند نیازهای شما را نیز تامین کند. شریک عاطفی شما هم به عنوان یک انسان، حق دارد گاهی با دوستان و خانواده خود به تنهایی وقت بگذراند. این موضوع نشاندهنده خیانت یا بیتوجهی به شما نیست بلکه هر انسانی حق دارد در کنار رابطهاش، دیگر روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند. به همه موضوعاتی که نسبت به آنها حساس هستید، از زاویه دید درست نگاه کنید و درک کنید که او هم حق و حقوقی به عنوان یک انسان دارد. درواقع وارد شدن به رابطه عاطفی، نشانه زندانی شدن نیست. بنابراین شما باید نیازهایتان را درک کنید و روشهای مختلفی را برای برآورد کردن آنها کشف کنید تا اگر یکی از روشها به هر دلیلی در دسترستان نبود، بتوانید از طریق روشهای دیگر نیازهایتان را برآورده کنید. به عنوان مثلا شما نیاز به دوست داشته شدن دارید، این نیاز را میتوانید از طریق روشهای مختلفی مثل برقراری ارتباط با اعضای خانواده، دوستان صمیمی، همکاران و همکلاسیها، برقراری ارتباط با خود و شریک عاطفیتان برآورده سازید. اگر شریک عاطفیتان درگیر است و نمیتواند این نیاز را برآورده کند، میتوانید از راه های دیگر استفاده کنید. میتوانید با دوستان صمیمی خود صحبت کنید، با آنها به گردش بروید و خوش بگذرانید، خودتان را با کارهای مورد علاقهتان مشغول کنید و…..
هر شخصی مهارتهای خاص خود را دارد. شما هم میتوانید به راحتی مهارتهای خود را شناسایی کنید. ممکن است در ورزش کردن، نقاشی کردن یا سایر رشتههای هنری یا حتی در آشپزی مهارت و استعداد داشته باشید. بعد از شناسایی مهارتها و علاقهمندیهایتان، قدم بردارید و خودتان را مشغول آن کارها کنید، به کلاسها یا آموزشگاههای مختلف بروید و مهارتهایتان را گسترش بدهید، چیزهای جدید یاد بگیرید، از کتابها یا سایتهای مختلف برای بیشتر آموزش دیدن در زمینه علاقهمندیهایتان استفاده کنید. مشغول شدن به کارهای موردعلاقه و لذتبخش، باعث افزایش احساس لذت، شادی و احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس شما میشود.
قبل از اینکه به شخصی علاقهمند شوید و خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید، ابتدا از شخصیت، علاقهمندیها، ارزشها و اعتقادات طرف مقابل اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات از طریق رفتار و حرفهای طرف مقابل به مرور زمان به دست میآید. در شناختن افراد، عجله نکنید. بعد از اینکه طرف مقابل را با چشمان باز شناختید، فکر کنید که آیا شرایط شغلی، خانوادگی و شخصی او با شرایط شما متناسب است؟ آیا میتوانید با شخصی با چنین شخصیت و اخلاق و رفتاری زندگی کنید؟ او چه اشتباهات و ویژگیهای اخلاقی منفی دارد؟ آیا ویژگیهای منفی او، جزء خط قرمزهای شماست یا میتوانید با آنها کنار بیایید؟ همه این موارد را باید بررسی کنید. ببینید آینده رابطه با چنین شخصی، چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر طرف مقابل شما در دوران آشنایی گاهی دروغ میگوید، باید در نظر داشته باشید که اگر دروغگوییهای او به مرور زمان بیشتر و گستردهتر شود، شما میتوانید با چنین شخصی زندگی کرده و به او اعتماد کنید؟ قطعا جوابتان منفی است. بنابراین باید دست به کار شوید و قبل از ازدواج رابطه را تمام کنید چون شما الآن حق انتخاب و آزادی عمل دارید و نه بعد از ازدواج! پس الآن تصمیم درست را بگیرید.
اگر در حین رابطه متوجه شدید که طرف مقابل شما برای ازدواج مناسب نیست اما به او وابسته هستید و نمیتوانید جدا شوید، برای رهایی از این وابستگی ناسالم میتوانید در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.
متاسفانه بسیاری از افراد درباره عشق و رابطه عاطفی و مهارتهای لازم برای جذب شخص مناسب، آگاهی و اطلاعات درستی ندارند، به همین دلیل عاشق افراد اشتباه میشوند و به دلیل دوست نداشتن خود و اعتماد به نفس پایین، به شدت وابسته میشوند. بهتر است برای کسب اطلاعات معتبر درباره مسائل مربوط به روابط عاطفی و ازدواج، از یک مشاور کمک بگیرید.
نکته کلیدی برای برقراری وابستگی سالم در رابطه عاطفی این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بدانید چه کسی هستید، چه ارزشها و اعتقاداتی دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است چون بسیاری ار افراد بدون اینکه بدانند چه میخواهند و خودشان چه کسی هستند، وارد رابطه با هر شخصی میشوند. زمانی که متوجه میشوند طرف مقابل شخص مناسبی نیست، آنقدر به او وابسته شدهاند که نمیتوانند رابطه را ترک کنند. بنابراین از ابتدا بدانید که چه کسی هستید و چه میخواهید تا شخص مناسب را پیدا کنید، سریعا تشخیص دهید که ویژگیهای او را قبول دارید و میپذیرید یا خیر. راهکارهای دیگری نیز هستند که باید در رابطه خود انجام دهید تا وابستگی سالم برقرار شود:
تعیین حد و مرزهای درست برای هر رابطهای لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرض کنید شریک عاطفیتان عادت دارد هر زمان از روز که نیاز دارد با کسی درد و دل کند، به شما زنگ میزند اما شاید آن وقت روز شما سر کار باشید و نتوانید با او صحبت کنید. در این شرایط لازم است به او بگویید:«اگر میخوای از 9 صبح تا 4 بعدازظهر با من حرف بزنی چون من سر کار هستم و نمیتونم صحبت کنم، لطفا به من پیام بده و حرفهاتو بنویس. منم در اسرع وقت موبایلم رو چک میکنم.» یا اگر او میخواهد همیشه با شما وقت بگذراند، این مرز را تعیین کنید که:«منم خیلی دوست دارم با تو وقت بگذرانم اما بعضی وقتها میخوام با خانوادهام یا دوستانم باشم. بهتره تو هم همین کار رو بکنی و ارتباطاتت رو با خانواده و دوستانت هم حفظ کنی.»
اگر شریک عاطفیتان شخصی وابسته است و این موضوع بر رابطه عاطفیتان تاثیر منفی گذاشته، میتوانید از زوج درمانگران رادیو عشق کمک بگیرید.
شاید احساس کنید اگر درخواست او را رد کنید یا تمام وقت خودتان را با او سپری نکنید، شریک عاطفیتان دلخور میشود و قهر میکند اما لازم است که گاهی این کار را بکنید. به عنوان مثال اگر بعد از برگشتن به خانه از محل کار، نیاز دارید نیم ساعت بخوابید و استراحت کنید، به او بگویید:«وقتی از سر کار برمیگردم خیلی خسته هستم و میخوام نیم ساعت بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم بهت پیام میدم با هم بزنیم.»
سخن پایانی
در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی ناسالم چگونه بر روی زندگی شخصی فرد و رابطه عاطفی تاثیر منفی میگذارد. وابستگی ناسالم و افراطی قابل درمان است. راهکارهایی که به شما ارائه دادیم به شما کمک میکند تا احساس خودارزشمندیتان را بالا ببرید تا وابستگیتان نسبت به دیگران کاهش یابد اما ممکن است این راهکارها به تنهایی آنطور که باید موثر نباشند. در این صورت نیاز است که از کمک حرفهای بهرهمند شوید تا ریشه وابستگیتان مشخص شود و راهکارهایی متناسب با شرایط شما ارائه شود. برای همین منظور میتوانید از روانشناسان بالینی رادیو عشق راهنمایی بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
11 بازدید
21 بازدید
31 بازدید
چگونه زود دل نبندیم
58 بازدید
103 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
دخترم ۱۹ سالمه خیلی زود وابسته می شم حتی با یک چت ساده چیکار کنم ؟😞
سلام دوست گرامی علت وابستگی میتواند مسائل گوناگونی باشد. برای مثال؛ هویت شکل نگرفته در شما، محبت ندیدن از جانب خانواده، نیازهای زیاد درونی، اختلال وابستگی و… ابتدا باید علت این وابستگیها مشخص شود، تا بتوانید به دنبال حل آن باشید. میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
«خیلی وابستهاش هستم، نمیتونم ازش دل بکنم!»، «میدونم آدم خوبی نیست اما وابستهاش شدم، دیگه نمیتونم جدا بشم!» آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از افراد هستند که زود وابسته میشوند و همین موضوع باعث میشود نقاط ضعف خود را در رابطه نشان بدهند و شرایط لازم را برای سوءاستفاده کردن طرف مقابل فراهم کنند. بسیاری از روانشناسان میگویند که باید بعد از شناخت کافی و جدیتر شدن رابطه عاطفی وابسته شد، البته منظورمان وابستگی سالم است و نه وابستگی و چسبندگی ناسالم! برای بسیاری از افراد این سوال پیش میآید که:«آخه مگه میشه آدم احساساتش رو کنترل کنه و وابسته نشه!» یا «مگه عاشق و وابسته شدن دست ماست؟؟ چطور کنترلش کنیم؟» در این مقاله ابتدا درباره انواع وابستگی (وابستگی سالم و ناسالم) توضیح میدهیم و سپس راهکارهایی را ارائه میدهیم تا زود وابسته نشوید، از وابستگی ناسالم رها بشوید و بتوانید احساساتتان را کنترل کنید. همچنین اگر شریک عاطفیتان یک شخص وابسته است، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
افراد وابسته مدام نیاز به تایید و اطمینان خاطر دارند، بنابراین ممکن است به صورت مکرر این جملات را بگویند:
«دوستم داری؟!»
«مزاحمت شدم؟؟»
چگونه زود دل نبندیم
«واقعا میخوای با من باشی؟؟»
«چطور به نظر میرسم؟؟»
«عاشق چیِ من شدی؟؟»
«این مانتو بهم میاد؟؟»
«کار اشتباهی کردم؟؟»
«نمیخوای منو ترک کنی، مگه نه؟؟»
و……..
افراد وابسته کم کم شروع به انجام رفتارهای کنترلگرانه میکنند تا بتوانند به زور طرف مقابل را در کنار خود نگه دارند. البته رفتارهای کنترلگرانه نتیجه معکوس دارد یعنی باعث میشود طرف مقابل از رفتارهای شما خسته شده و بخواهد شما را ترک کند. این دسته از افراد اگر روزی با بیمهری شریک عاطفیشان مواجه شوند، به شدت به عشق شریک عاطفیشان نسبت به خودشان شک میکنند و گمان میکنند چون طرف مقابل به آنها بیتوجهی کرده، پس قطعا دوستشان ندارد. در حالی که ممکن است در آن لحظه طرف مقابل سر کار بوده یا به هر دلیل موجهی نتوانسته به شریک عاطفیاش توجه کند. افراد وابسته به دلیل اینکه بخش اعظم یا همه اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندیشان را از تایید دیگران میگیرند، کمترین بیتوجهی طرف مقابل را عدم دوست داشتن و تمایل به ترک رابطه میدانند و اغلب نمیتوانند شرایط طرف مقابل را به خوبی درک کنند.
افراد وابسته، استرس، اضطراب و پریشانی عاطفی زیادی را تجربه میکنند. وقتی شریک عاطفیشان در کنارشان نیست، مدام ذهنشان درگیر این موضوع است که «الآن داره چیکار میکنه؟» یا «نکنه بهم دروغ گفته و داره بهم خیانت میکنه؟؟» هنگامی که طرف مقابل انتظارات و توقعاتشان را برآورده نکند، به شدت به هم میریزند و گمان میکنند که دیگر دوستشان ندارد و…. همه این افکار و احساساتی که یک شخص وابسته تجربه میکند باعث استرس و اضطراب او میشوند که به دنبال آن، علائم زیر ایجاد میشوند:
شخص وابسته انتظار دارد که طرف مقابلش همه نیازهایش را هر لحظه برآورده کند و گمان میکند که طرف مقابل مسئول خوشحال کردن و کمک کردن به اوست، بنابراین خودِ فرد هیچ تلاشی برای خوشحال کردن و مراقبت کردن از خود انجام نمیدهد و راههای جدیدی برای رسیدن به خودآگاهی را کشف نمیکند چون فکر میکند که همه این موارد وظیفه طرف مقابل است! به همین دلیل اگر طرف مقابل به هر دلیلی مدتی در دسترس نباشد، شخص وابسته نمیداند که چطور باید خود را خوشحال کند، چطور باید از افکار منفی و مخرب خلاص شود و اصلا به تنهایی چه کارهایی باید بکند.
در ادامه مقاله، راهکارهایی برای پیشگیری از وابسته شدن و ترک وابستگی ناسالم خواهیم داد.
این نکته را بدانید که امکان ندارد همیشه حالتان خوب باشد. زندگی فراز و نشیب دارد بنابراین در طول زندگی، هر کسی هم احساسات منفی را تجربه میکند و هم احساسات مثبت و خوب را. تا زمانی که احساسات بد را تجربه نکنید و نشناسید، نمیتوانید احساسات خوب را بشناسید و تجربه کنید. هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهید. با خود تنها باشید و درباره احساساتتان در موقعیتهای مختلف فکر کنید. بررسی کنید که آیا این احساسات در شرایط مختلف منطقی هستند یا خیر؟ اگر منطقی نیستند، چه احساساتی را باید جایگزین آنها کنید؟ این روش، برای این است که به خودآگاهی برسید.
احتمالا شما بیشتر اوقات نیاز به تایید و احساس امنیت دارید و میخواهید شریک عاطفیتان همیشه این نیازها را برآورده کند اما این طرز تفکر غیرواقعبینانه است چون شریک عاطفی شما هم یک انسان است و طبیعی است که مشغلهها، درگیریها و مشکلات خاص خود را در زمینه کاری، خانوادگی و سایر فعالیتها داشته باشد. پس نمیتوان از او انتظار داشت که همیشه حالش خوب باشد و اوضاع و احوالش روبه راه باشد و بتواند نیازهای شما را نیز تامین کند. شریک عاطفی شما هم به عنوان یک انسان، حق دارد گاهی با دوستان و خانواده خود به تنهایی وقت بگذراند. این موضوع نشاندهنده خیانت یا بیتوجهی به شما نیست بلکه هر انسانی حق دارد در کنار رابطهاش، دیگر روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند. به همه موضوعاتی که نسبت به آنها حساس هستید، از زاویه دید درست نگاه کنید و درک کنید که او هم حق و حقوقی به عنوان یک انسان دارد. درواقع وارد شدن به رابطه عاطفی، نشانه زندانی شدن نیست. بنابراین شما باید نیازهایتان را درک کنید و روشهای مختلفی را برای برآورد کردن آنها کشف کنید تا اگر یکی از روشها به هر دلیلی در دسترستان نبود، بتوانید از طریق روشهای دیگر نیازهایتان را برآورده کنید. به عنوان مثلا شما نیاز به دوست داشته شدن دارید، این نیاز را میتوانید از طریق روشهای مختلفی مثل برقراری ارتباط با اعضای خانواده، دوستان صمیمی، همکاران و همکلاسیها، برقراری ارتباط با خود و شریک عاطفیتان برآورده سازید. اگر شریک عاطفیتان درگیر است و نمیتواند این نیاز را برآورده کند، میتوانید از راه های دیگر استفاده کنید. میتوانید با دوستان صمیمی خود صحبت کنید، با آنها به گردش بروید و خوش بگذرانید، خودتان را با کارهای مورد علاقهتان مشغول کنید و…..
هر شخصی مهارتهای خاص خود را دارد. شما هم میتوانید به راحتی مهارتهای خود را شناسایی کنید. ممکن است در ورزش کردن، نقاشی کردن یا سایر رشتههای هنری یا حتی در آشپزی مهارت و استعداد داشته باشید. بعد از شناسایی مهارتها و علاقهمندیهایتان، قدم بردارید و خودتان را مشغول آن کارها کنید، به کلاسها یا آموزشگاههای مختلف بروید و مهارتهایتان را گسترش بدهید، چیزهای جدید یاد بگیرید، از کتابها یا سایتهای مختلف برای بیشتر آموزش دیدن در زمینه علاقهمندیهایتان استفاده کنید. مشغول شدن به کارهای موردعلاقه و لذتبخش، باعث افزایش احساس لذت، شادی و احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس شما میشود.
قبل از اینکه به شخصی علاقهمند شوید و خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید، ابتدا از شخصیت، علاقهمندیها، ارزشها و اعتقادات طرف مقابل اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات از طریق رفتار و حرفهای طرف مقابل به مرور زمان به دست میآید. در شناختن افراد، عجله نکنید. بعد از اینکه طرف مقابل را با چشمان باز شناختید، فکر کنید که آیا شرایط شغلی، خانوادگی و شخصی او با شرایط شما متناسب است؟ آیا میتوانید با شخصی با چنین شخصیت و اخلاق و رفتاری زندگی کنید؟ او چه اشتباهات و ویژگیهای اخلاقی منفی دارد؟ آیا ویژگیهای منفی او، جزء خط قرمزهای شماست یا میتوانید با آنها کنار بیایید؟ همه این موارد را باید بررسی کنید. ببینید آینده رابطه با چنین شخصی، چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر طرف مقابل شما در دوران آشنایی گاهی دروغ میگوید، باید در نظر داشته باشید که اگر دروغگوییهای او به مرور زمان بیشتر و گستردهتر شود، شما میتوانید با چنین شخصی زندگی کرده و به او اعتماد کنید؟ قطعا جوابتان منفی است. بنابراین باید دست به کار شوید و قبل از ازدواج رابطه را تمام کنید چون شما الآن حق انتخاب و آزادی عمل دارید و نه بعد از ازدواج! پس الآن تصمیم درست را بگیرید.
اگر در حین رابطه متوجه شدید که طرف مقابل شما برای ازدواج مناسب نیست اما به او وابسته هستید و نمیتوانید جدا شوید، برای رهایی از این وابستگی ناسالم میتوانید در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.
متاسفانه بسیاری از افراد درباره عشق و رابطه عاطفی و مهارتهای لازم برای جذب شخص مناسب، آگاهی و اطلاعات درستی ندارند، به همین دلیل عاشق افراد اشتباه میشوند و به دلیل دوست نداشتن خود و اعتماد به نفس پایین، به شدت وابسته میشوند. بهتر است برای کسب اطلاعات معتبر درباره مسائل مربوط به روابط عاطفی و ازدواج، از یک مشاور کمک بگیرید.
نکته کلیدی برای برقراری وابستگی سالم در رابطه عاطفی این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بدانید چه کسی هستید، چه ارزشها و اعتقاداتی دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است چون بسیاری ار افراد بدون اینکه بدانند چه میخواهند و خودشان چه کسی هستند، وارد رابطه با هر شخصی میشوند. زمانی که متوجه میشوند طرف مقابل شخص مناسبی نیست، آنقدر به او وابسته شدهاند که نمیتوانند رابطه را ترک کنند. بنابراین از ابتدا بدانید که چه کسی هستید و چه میخواهید تا شخص مناسب را پیدا کنید، سریعا تشخیص دهید که ویژگیهای او را قبول دارید و میپذیرید یا خیر. راهکارهای دیگری نیز هستند که باید در رابطه خود انجام دهید تا وابستگی سالم برقرار شود:
تعیین حد و مرزهای درست برای هر رابطهای لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرض کنید شریک عاطفیتان عادت دارد هر زمان از روز که نیاز دارد با کسی درد و دل کند، به شما زنگ میزند اما شاید آن وقت روز شما سر کار باشید و نتوانید با او صحبت کنید. در این شرایط لازم است به او بگویید:«اگر میخوای از 9 صبح تا 4 بعدازظهر با من حرف بزنی چون من سر کار هستم و نمیتونم صحبت کنم، لطفا به من پیام بده و حرفهاتو بنویس. منم در اسرع وقت موبایلم رو چک میکنم.» یا اگر او میخواهد همیشه با شما وقت بگذراند، این مرز را تعیین کنید که:«منم خیلی دوست دارم با تو وقت بگذرانم اما بعضی وقتها میخوام با خانوادهام یا دوستانم باشم. بهتره تو هم همین کار رو بکنی و ارتباطاتت رو با خانواده و دوستانت هم حفظ کنی.»
اگر شریک عاطفیتان شخصی وابسته است و این موضوع بر رابطه عاطفیتان تاثیر منفی گذاشته، میتوانید از زوج درمانگران رادیو عشق کمک بگیرید.
شاید احساس کنید اگر درخواست او را رد کنید یا تمام وقت خودتان را با او سپری نکنید، شریک عاطفیتان دلخور میشود و قهر میکند اما لازم است که گاهی این کار را بکنید. به عنوان مثال اگر بعد از برگشتن به خانه از محل کار، نیاز دارید نیم ساعت بخوابید و استراحت کنید، به او بگویید:«وقتی از سر کار برمیگردم خیلی خسته هستم و میخوام نیم ساعت بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم بهت پیام میدم با هم بزنیم.»
سخن پایانی
در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی ناسالم چگونه بر روی زندگی شخصی فرد و رابطه عاطفی تاثیر منفی میگذارد. وابستگی ناسالم و افراطی قابل درمان است. راهکارهایی که به شما ارائه دادیم به شما کمک میکند تا احساس خودارزشمندیتان را بالا ببرید تا وابستگیتان نسبت به دیگران کاهش یابد اما ممکن است این راهکارها به تنهایی آنطور که باید موثر نباشند. در این صورت نیاز است که از کمک حرفهای بهرهمند شوید تا ریشه وابستگیتان مشخص شود و راهکارهایی متناسب با شرایط شما ارائه شود. برای همین منظور میتوانید از روانشناسان بالینی رادیو عشق راهنمایی بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
11 بازدید
21 بازدید
31 بازدید
چگونه زود دل نبندیم
58 بازدید
103 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
دخترم ۱۹ سالمه خیلی زود وابسته می شم حتی با یک چت ساده چیکار کنم ؟😞
سلام دوست گرامی علت وابستگی میتواند مسائل گوناگونی باشد. برای مثال؛ هویت شکل نگرفته در شما، محبت ندیدن از جانب خانواده، نیازهای زیاد درونی، اختلال وابستگی و… ابتدا باید علت این وابستگیها مشخص شود، تا بتوانید به دنبال حل آن باشید. میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
«خیلی وابستهاش هستم، نمیتونم ازش دل بکنم!»، «میدونم آدم خوبی نیست اما وابستهاش شدم، دیگه نمیتونم جدا بشم!» آیا این جملات برای شما آشنا نیست؟ بسیاری از افراد هستند که زود وابسته میشوند و همین موضوع باعث میشود نقاط ضعف خود را در رابطه نشان بدهند و شرایط لازم را برای سوءاستفاده کردن طرف مقابل فراهم کنند. بسیاری از روانشناسان میگویند که باید بعد از شناخت کافی و جدیتر شدن رابطه عاطفی وابسته شد، البته منظورمان وابستگی سالم است و نه وابستگی و چسبندگی ناسالم! برای بسیاری از افراد این سوال پیش میآید که:«آخه مگه میشه آدم احساساتش رو کنترل کنه و وابسته نشه!» یا «مگه عاشق و وابسته شدن دست ماست؟؟ چطور کنترلش کنیم؟» در این مقاله ابتدا درباره انواع وابستگی (وابستگی سالم و ناسالم) توضیح میدهیم و سپس راهکارهایی را ارائه میدهیم تا زود وابسته نشوید، از وابستگی ناسالم رها بشوید و بتوانید احساساتتان را کنترل کنید. همچنین اگر شریک عاطفیتان یک شخص وابسته است، بهتر است این مقاله را مطالعه کنید.
فهرست مطالب
افراد وابسته مدام نیاز به تایید و اطمینان خاطر دارند، بنابراین ممکن است به صورت مکرر این جملات را بگویند:
«دوستم داری؟!»
«مزاحمت شدم؟؟»
چگونه زود دل نبندیم
«واقعا میخوای با من باشی؟؟»
«چطور به نظر میرسم؟؟»
«عاشق چیِ من شدی؟؟»
«این مانتو بهم میاد؟؟»
«کار اشتباهی کردم؟؟»
«نمیخوای منو ترک کنی، مگه نه؟؟»
و……..
افراد وابسته کم کم شروع به انجام رفتارهای کنترلگرانه میکنند تا بتوانند به زور طرف مقابل را در کنار خود نگه دارند. البته رفتارهای کنترلگرانه نتیجه معکوس دارد یعنی باعث میشود طرف مقابل از رفتارهای شما خسته شده و بخواهد شما را ترک کند. این دسته از افراد اگر روزی با بیمهری شریک عاطفیشان مواجه شوند، به شدت به عشق شریک عاطفیشان نسبت به خودشان شک میکنند و گمان میکنند چون طرف مقابل به آنها بیتوجهی کرده، پس قطعا دوستشان ندارد. در حالی که ممکن است در آن لحظه طرف مقابل سر کار بوده یا به هر دلیل موجهی نتوانسته به شریک عاطفیاش توجه کند. افراد وابسته به دلیل اینکه بخش اعظم یا همه اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندیشان را از تایید دیگران میگیرند، کمترین بیتوجهی طرف مقابل را عدم دوست داشتن و تمایل به ترک رابطه میدانند و اغلب نمیتوانند شرایط طرف مقابل را به خوبی درک کنند.
افراد وابسته، استرس، اضطراب و پریشانی عاطفی زیادی را تجربه میکنند. وقتی شریک عاطفیشان در کنارشان نیست، مدام ذهنشان درگیر این موضوع است که «الآن داره چیکار میکنه؟» یا «نکنه بهم دروغ گفته و داره بهم خیانت میکنه؟؟» هنگامی که طرف مقابل انتظارات و توقعاتشان را برآورده نکند، به شدت به هم میریزند و گمان میکنند که دیگر دوستشان ندارد و…. همه این افکار و احساساتی که یک شخص وابسته تجربه میکند باعث استرس و اضطراب او میشوند که به دنبال آن، علائم زیر ایجاد میشوند:
شخص وابسته انتظار دارد که طرف مقابلش همه نیازهایش را هر لحظه برآورده کند و گمان میکند که طرف مقابل مسئول خوشحال کردن و کمک کردن به اوست، بنابراین خودِ فرد هیچ تلاشی برای خوشحال کردن و مراقبت کردن از خود انجام نمیدهد و راههای جدیدی برای رسیدن به خودآگاهی را کشف نمیکند چون فکر میکند که همه این موارد وظیفه طرف مقابل است! به همین دلیل اگر طرف مقابل به هر دلیلی مدتی در دسترس نباشد، شخص وابسته نمیداند که چطور باید خود را خوشحال کند، چطور باید از افکار منفی و مخرب خلاص شود و اصلا به تنهایی چه کارهایی باید بکند.
در ادامه مقاله، راهکارهایی برای پیشگیری از وابسته شدن و ترک وابستگی ناسالم خواهیم داد.
این نکته را بدانید که امکان ندارد همیشه حالتان خوب باشد. زندگی فراز و نشیب دارد بنابراین در طول زندگی، هر کسی هم احساسات منفی را تجربه میکند و هم احساسات مثبت و خوب را. تا زمانی که احساسات بد را تجربه نکنید و نشناسید، نمیتوانید احساسات خوب را بشناسید و تجربه کنید. هر روز زمانی را برای خود اختصاص دهید. با خود تنها باشید و درباره احساساتتان در موقعیتهای مختلف فکر کنید. بررسی کنید که آیا این احساسات در شرایط مختلف منطقی هستند یا خیر؟ اگر منطقی نیستند، چه احساساتی را باید جایگزین آنها کنید؟ این روش، برای این است که به خودآگاهی برسید.
احتمالا شما بیشتر اوقات نیاز به تایید و احساس امنیت دارید و میخواهید شریک عاطفیتان همیشه این نیازها را برآورده کند اما این طرز تفکر غیرواقعبینانه است چون شریک عاطفی شما هم یک انسان است و طبیعی است که مشغلهها، درگیریها و مشکلات خاص خود را در زمینه کاری، خانوادگی و سایر فعالیتها داشته باشد. پس نمیتوان از او انتظار داشت که همیشه حالش خوب باشد و اوضاع و احوالش روبه راه باشد و بتواند نیازهای شما را نیز تامین کند. شریک عاطفی شما هم به عنوان یک انسان، حق دارد گاهی با دوستان و خانواده خود به تنهایی وقت بگذراند. این موضوع نشاندهنده خیانت یا بیتوجهی به شما نیست بلکه هر انسانی حق دارد در کنار رابطهاش، دیگر روابط اجتماعیاش را نیز حفظ کند. به همه موضوعاتی که نسبت به آنها حساس هستید، از زاویه دید درست نگاه کنید و درک کنید که او هم حق و حقوقی به عنوان یک انسان دارد. درواقع وارد شدن به رابطه عاطفی، نشانه زندانی شدن نیست. بنابراین شما باید نیازهایتان را درک کنید و روشهای مختلفی را برای برآورد کردن آنها کشف کنید تا اگر یکی از روشها به هر دلیلی در دسترستان نبود، بتوانید از طریق روشهای دیگر نیازهایتان را برآورده کنید. به عنوان مثلا شما نیاز به دوست داشته شدن دارید، این نیاز را میتوانید از طریق روشهای مختلفی مثل برقراری ارتباط با اعضای خانواده، دوستان صمیمی، همکاران و همکلاسیها، برقراری ارتباط با خود و شریک عاطفیتان برآورده سازید. اگر شریک عاطفیتان درگیر است و نمیتواند این نیاز را برآورده کند، میتوانید از راه های دیگر استفاده کنید. میتوانید با دوستان صمیمی خود صحبت کنید، با آنها به گردش بروید و خوش بگذرانید، خودتان را با کارهای مورد علاقهتان مشغول کنید و…..
هر شخصی مهارتهای خاص خود را دارد. شما هم میتوانید به راحتی مهارتهای خود را شناسایی کنید. ممکن است در ورزش کردن، نقاشی کردن یا سایر رشتههای هنری یا حتی در آشپزی مهارت و استعداد داشته باشید. بعد از شناسایی مهارتها و علاقهمندیهایتان، قدم بردارید و خودتان را مشغول آن کارها کنید، به کلاسها یا آموزشگاههای مختلف بروید و مهارتهایتان را گسترش بدهید، چیزهای جدید یاد بگیرید، از کتابها یا سایتهای مختلف برای بیشتر آموزش دیدن در زمینه علاقهمندیهایتان استفاده کنید. مشغول شدن به کارهای موردعلاقه و لذتبخش، باعث افزایش احساس لذت، شادی و احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس شما میشود.
قبل از اینکه به شخصی علاقهمند شوید و خودتان را درگیر یک رابطه عاطفی کنید، ابتدا از شخصیت، علاقهمندیها، ارزشها و اعتقادات طرف مقابل اطلاعات کسب کنید. این اطلاعات از طریق رفتار و حرفهای طرف مقابل به مرور زمان به دست میآید. در شناختن افراد، عجله نکنید. بعد از اینکه طرف مقابل را با چشمان باز شناختید، فکر کنید که آیا شرایط شغلی، خانوادگی و شخصی او با شرایط شما متناسب است؟ آیا میتوانید با شخصی با چنین شخصیت و اخلاق و رفتاری زندگی کنید؟ او چه اشتباهات و ویژگیهای اخلاقی منفی دارد؟ آیا ویژگیهای منفی او، جزء خط قرمزهای شماست یا میتوانید با آنها کنار بیایید؟ همه این موارد را باید بررسی کنید. ببینید آینده رابطه با چنین شخصی، چگونه خواهد بود. به عنوان مثال اگر طرف مقابل شما در دوران آشنایی گاهی دروغ میگوید، باید در نظر داشته باشید که اگر دروغگوییهای او به مرور زمان بیشتر و گستردهتر شود، شما میتوانید با چنین شخصی زندگی کرده و به او اعتماد کنید؟ قطعا جوابتان منفی است. بنابراین باید دست به کار شوید و قبل از ازدواج رابطه را تمام کنید چون شما الآن حق انتخاب و آزادی عمل دارید و نه بعد از ازدواج! پس الآن تصمیم درست را بگیرید.
اگر در حین رابطه متوجه شدید که طرف مقابل شما برای ازدواج مناسب نیست اما به او وابسته هستید و نمیتوانید جدا شوید، برای رهایی از این وابستگی ناسالم میتوانید در دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی شرکت کنید.
متاسفانه بسیاری از افراد درباره عشق و رابطه عاطفی و مهارتهای لازم برای جذب شخص مناسب، آگاهی و اطلاعات درستی ندارند، به همین دلیل عاشق افراد اشتباه میشوند و به دلیل دوست نداشتن خود و اعتماد به نفس پایین، به شدت وابسته میشوند. بهتر است برای کسب اطلاعات معتبر درباره مسائل مربوط به روابط عاطفی و ازدواج، از یک مشاور کمک بگیرید.
نکته کلیدی برای برقراری وابستگی سالم در رابطه عاطفی این است که ابتدا خودتان را بشناسید و بدانید چه کسی هستید، چه ارزشها و اعتقاداتی دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است چون بسیاری ار افراد بدون اینکه بدانند چه میخواهند و خودشان چه کسی هستند، وارد رابطه با هر شخصی میشوند. زمانی که متوجه میشوند طرف مقابل شخص مناسبی نیست، آنقدر به او وابسته شدهاند که نمیتوانند رابطه را ترک کنند. بنابراین از ابتدا بدانید که چه کسی هستید و چه میخواهید تا شخص مناسب را پیدا کنید، سریعا تشخیص دهید که ویژگیهای او را قبول دارید و میپذیرید یا خیر. راهکارهای دیگری نیز هستند که باید در رابطه خود انجام دهید تا وابستگی سالم برقرار شود:
تعیین حد و مرزهای درست برای هر رابطهای لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرض کنید شریک عاطفیتان عادت دارد هر زمان از روز که نیاز دارد با کسی درد و دل کند، به شما زنگ میزند اما شاید آن وقت روز شما سر کار باشید و نتوانید با او صحبت کنید. در این شرایط لازم است به او بگویید:«اگر میخوای از 9 صبح تا 4 بعدازظهر با من حرف بزنی چون من سر کار هستم و نمیتونم صحبت کنم، لطفا به من پیام بده و حرفهاتو بنویس. منم در اسرع وقت موبایلم رو چک میکنم.» یا اگر او میخواهد همیشه با شما وقت بگذراند، این مرز را تعیین کنید که:«منم خیلی دوست دارم با تو وقت بگذرانم اما بعضی وقتها میخوام با خانوادهام یا دوستانم باشم. بهتره تو هم همین کار رو بکنی و ارتباطاتت رو با خانواده و دوستانت هم حفظ کنی.»
اگر شریک عاطفیتان شخصی وابسته است و این موضوع بر رابطه عاطفیتان تاثیر منفی گذاشته، میتوانید از زوج درمانگران رادیو عشق کمک بگیرید.
شاید احساس کنید اگر درخواست او را رد کنید یا تمام وقت خودتان را با او سپری نکنید، شریک عاطفیتان دلخور میشود و قهر میکند اما لازم است که گاهی این کار را بکنید. به عنوان مثال اگر بعد از برگشتن به خانه از محل کار، نیاز دارید نیم ساعت بخوابید و استراحت کنید، به او بگویید:«وقتی از سر کار برمیگردم خیلی خسته هستم و میخوام نیم ساعت بخوابم. بعد از اینکه بیدار شدم بهت پیام میدم با هم بزنیم.»
سخن پایانی
در این مقاله توضیح دادیم که وابستگی ناسالم چگونه بر روی زندگی شخصی فرد و رابطه عاطفی تاثیر منفی میگذارد. وابستگی ناسالم و افراطی قابل درمان است. راهکارهایی که به شما ارائه دادیم به شما کمک میکند تا احساس خودارزشمندیتان را بالا ببرید تا وابستگیتان نسبت به دیگران کاهش یابد اما ممکن است این راهکارها به تنهایی آنطور که باید موثر نباشند. در این صورت نیاز است که از کمک حرفهای بهرهمند شوید تا ریشه وابستگیتان مشخص شود و راهکارهایی متناسب با شرایط شما ارائه شود. برای همین منظور میتوانید از روانشناسان بالینی رادیو عشق راهنمایی بگیرید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
11 بازدید
21 بازدید
31 بازدید
چگونه زود دل نبندیم
58 بازدید
103 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
دخترم ۱۹ سالمه خیلی زود وابسته می شم حتی با یک چت ساده چیکار کنم ؟😞
سلام دوست گرامی علت وابستگی میتواند مسائل گوناگونی باشد. برای مثال؛ هویت شکل نگرفته در شما، محبت ندیدن از جانب خانواده، نیازهای زیاد درونی، اختلال وابستگی و… ابتدا باید علت این وابستگیها مشخص شود، تا بتوانید به دنبال حل آن باشید. میتوانید از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
اگر این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید پس احتمالا از آن دسته افرادی هستید که ناخواسته عاشق می شوید. احتمالا وقتی وارد رابطه ای می شوید زود دل می بندید و سریع عاشق می شوید.
و احتمالا تصور می کنید هرگز نمی توانید عشق و دلستگی های خود را کنترل کنید اما این تصور کاملا اشتباه است. در این مقاله توضیح خواهیم داد چگونه می توانیم دیگر عاشق نشویم مگر اینکه طرف مقابل معیار مناسبی برای ایجاد یک رابطه پایدار باشد.
وقتی می گوییم دیگر عاشق نشویم به این معنا نیست که کلا دیگر هرگز عاشق نمی شوید بلکه منظورم این است که احساس عشق در کنترل دستان شما قرار خواهد گرفت و یاد می گیرید چگونه هر زمان خواستید عاشق و دلبسته شوید و هر زمان صلاح نبود از ایجاد این عشق در خود جلوگیری کنید.
از آنجایی که نیاز به عشق یکی از نیازهای اساسی ضمیر ناخودآگاه است ( مثل خواب و خوراک) اگر این باور غلط را که دیگر هرگز نمی خواهم عاشق شوم به خود تلقین کنید باعث می شوید ضمیر ناخودآگاه از برطرف نشدن نیاز خود احساس ترس پیدا کند و در نتیجه با واکنش معکوس تمایل به عاشق شدن را در شما شدیدتر کند.
در نتیجه کنترل آن از دست تان خارج شده و عاشق افرادی خواهید شد که مناسب شما نخواهند بود.
چگونه زود دل نبندیم
از سوی دیگر با یک باور و تفکر عقلانی و به جای انکار احساس عشق به صورت کلی می توانید کنترل احساس عشق را در دستان خود بگیرید و اجازه ندهید افسار زندگی تان در دستان ضمیر ناخودآگاه باشد که اگر درست برنامه ریزی نشود به جز برطرف شدن امیالش به هیچ چیز دیگر نمی اندیشد.
اصلی دلیل دلیل زود عاشق شدن برنامه ریزی ناخودآگاه به باوری خاص در مورد شخص مورد نظر است.
برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه به معنی تکرار یک چیزی است که دوست دارید تا جایی که تبدیل به یک واقعیت جدایی ناپذیر از هویت شما می شود. به عبارت دیگر عملی است که در نتیجه ی تکرار زیاد باعث ایجاد یک مسیر جدید در ذهن شما می شود. البته من در مورد تکرار موارد و شواهدی که به آن باور ندارید یا دوست ندارید صحبت نمی کنم.
مثلا اگر یک تلفن همراه جدید بخریم و آن را دوست داشته باشیم هربار که در مورد مزایای آن صحبت می کنیم علاقه مان به آن بیشتر می شود. هربار که به تلفن همراه خود نگاه می کنیم تمایل مان برای عاشق شدن بیشتر می شود.
اگر به دنبال پاسخ به پرسش چگونه عاشق نشویم هستیم باید بدانیم ضمیر ناخودآگاه دقیقا به همین شکل عمل می کند. تکرار یک باور و بارها و بارها در معرض چیزی قرار گرفتن باعث می شود نسبت به آن هیچ مقاومت درونی نداشته باشیم.
گاهی اوقات کسی را میبینیم و کمی به او جذب می شویم. اما ممکن است این جذب شدن آنقدر قوی نباشد که به ما انگیزه دهد یک قدم جدی برداریم.
اما هرچه بیشتر در مورد او صحبت می کنیم، عکس های او را می بینیم و حتی نگاه خیره ی خود را از او می دزدیم بیشتر عاشق او می شویم. در دوره های آموزشی آکادمی عشق توضیح داده ام که در بسیاری از موارد بدون اینکه متوجه باشیم ذهن خود را برنامه ریزی می کنیم که زود دل نبدیم. (نگاه کنید به برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه).
بله شاید آن حس جاذبه اصلی در نگاه اول به انتخاب شما نباشد اما ادامه دادن و فکر کردن به او تا زمانی که این جذابیت به عشق تبدیل شود به انتخاب شماست. به عبارت دیگر اگر خودمان بخوایم می توانیم عاشق نشویم.
حتی اگر با آن فرد به هر دلیلی مثلا محیط کار یا دانشگاه ملاقات داشته باشید باز هم می توانید با تفکر عقلانی، معیارهای خودآگاه و کنترل احساسات عاطفی از عشق و دلتنگی دوری کنید.
در مقاله ی تکنیک اثر مجاورت برای افزایش جذابیت توضیح دادم ما معمولا به افرادی که اغلب می بینیم جذب می شویم. درواقع دیدن این فرد همان عمل برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه است.
بنابراین اگر نمی توانید یا نمی خواهید وابسته یا دلسته شوید خیلی مهم است از فردی که کمی به او جذب شده اید دور شوید.
وقتی ازدواج کرده باشید هم همین اتفاق می افتد. شما می توانید انتخاب کنید همسرتان را دوست داشته باشید یا می توانید زود به دیگران دل ببندید و خیانتکار شوید.
ضمیر ناخودآگاه می تواند خواسته های غیر اخلاقی داشته باشد. فرد می تواند به طور آگاهانه این خواسته ها را کنترل کرده یا به آن ها بها دهد و خیانت کند.
دوست داشتن همسرتان و خیانت به او نیز یک انتخاب است. درواقع به ضمیر ناخودآگاهتان اجازه می دهید هرکاری می خواهد انجام دهد. به طور خلاصه همه چیز به انتخاب اولیه ی شما ربط دارد.
بسیاری از مردم نمی توانند دل بستن ها و وابستگی های خود را تحت کنترل بگیرند و در نتیجه – با تسلیم کردن ذهن خود به احساسات ضمیر ناخودآگاه – به فردی فکر کرده و در مورد او رویا پردازی می کنند. هرچقدر بیشتر به عشق یک فرد فکر کنید بیشتر و زودتر به او دل می بندید. (نگاه کنید به ایجاد دلتنگی در مردان بعد از جدایی)
بهبودی نیز می تواند یک انتخاب باشد. تفاوت زیادی بین دور کردن افکار ناخواسته و بها دادن به آن ها وجود دارد. وقتی تصمیم بگیرید وابستگی ها و دلتنگی های خود را کاهش دهید و یا در موارد لازم کاملا فراموش کنید، ضمیر ناخودآگاه نیز به شما کمک خواهد کرد اما اما ابتدا باید این تصمیم از جانب شما جدی باشد.
به طور خلاصه: عشق، نفرت و هر احساسی بین شما و طرف مقابلتان می تواند یک انتخاب باشد.
نوشته ی شاهین زند محقق و پژوهشگر.
نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. با شرکت در دوره های آکادمی عشق در زمینه ازدواج، جذب و عشق مهارت های علمی و روانشناختی را یاد خواهید گرفت و یا هزینه پرداختی بازگشت داده می شود. برای اطلاع از آخرین مطالب سایت نوین بینش در کانال تلگرام ما عضو شوید: عضویت در کانال تلگرام نوین بینش
آیا می خواهید بیشتر بدانید؟
چرا عاشق می شویم ( بر اساس روانشناسی عشق)
عشق واقعی چگونه عشقی است
عشق واقعی یا عشق حقیقی چیست؟
عشق و برطرف کردن نیازهای روانی
چرا عشق واقعی وجود ندارد
راهنمای نهایی برای بازگرداندن عشق از دست رفته
می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008
انتقادات و شکایات
shahinzand18@gmail.com
اینستاگرام شاهین زند
شماره تماس: 03136201013 از ساعت 9 صبح الی 5 عصر
آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11
چگونه زود دل نبندیم
ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008
. قوانین و مقررات
قابلیت افزودن لباس حین شست و شو
عذاب اعتياد |از درمان تا سم زدایی
طرد کردن انتخابی است که او انجام داده و شما هنوزهم شخصیت باارزش و منحصر به فردی هستید با هدف ها، استعداد ها و نظرات خاص خود…بدترین ضربه در زندگی بعد از مرگ ، طلاق یا قطع یک رابطه عاطفی است. بحران بزرگی است که تأثیر عظیمی بر شخص می گذارد و احساسات را درگیر می کند. شاید هر کس یک بار چنین حالتی را تجربه کرده باشد. اگر شما در حال طلاق هستید غم ویأس را تجربه خواهید کرد.جدایی از یک دیدگاه هفت مرحله دارد:
اول: ازبین رفتن علاقهبعد از خوشحالی حاصل از علاقمند شدن، یک فکر به ذهن خطور می کند: کسی را که دوستش دارم بدی هایی هم دارد. مثلا خیلی خودمحور است. یا بچه ها را بیشتر از من دوست دارد و .. اگر این احساسات رفع نشوند، رابطه به مخاطره می افتد. دوم: فرسایشناامیدی و عیب جویی، جلو علاقه و جذابیت را سد می کند. دیگر وقت آن رسیده با هم صحبت کنند یا به یک مشاور رجوع کنند. اگر تغییری حاصل نشود رابطه به این سمت پیش خواهد رفت:به هم توهین می کنند، برای جلب توجه مسابقه می دهند، ولخرجی می کنند، به چیزهای جدیدی علاقه پیدا می کنند، به هم بدبین می شوند، نمی خواهند یکدیگر را ببینند و … سوم: کنده شدناز هم دوری می کنند تا کمتر غصه بخورند و ادامه این جدایی احتمال بهبود روابط را بسیار کم می کند.گاهی فقط یکی از طرفین در این مرحله است. در این مرحله خیلی کم با هم صحبت می کنند، می گویند “مهم نیست” حتی اگر واقعاً در عذاب باشند! به فکر یک همسر جدید می افتند، نمی دانند بمانند یا بروند و گاهی به عصبانیت متوسل می شوند، چون جدایی را آسان تر می کند. چهارم:جدایی فیزیکیاین به معنای قطعی بودن از بین رفتن رابطه است. قبلا می گفتند تفاهم نداریم، خیلی دعوا می کنیم، اما حالا دیگر اصلاً رابطه ای وجود ندارد. تنهایی، ترس و احساس شکست وجود دارد.پنجم: سوگواریهر کس از کسی که روزگاری دوستش داشته جدا شود، حتی اگر از او متنفر هم باشد، عزادار می شود. حداقل این که یک رویای شیرین بر باد رفته است. این افراد در عین ناامیدی به خاطرات گذشته پناه می برند، دچار ملغمه ای از اندوه، عصبانیت، احساس گناه ، ترس و امید می شوند و وقتشان بیشتر صرف احیای ارتباط های کهنه می شود؛ چه موجود مزخرفی بود، باید اینطوری رفتار می کرد، تقصیر کی بود و …باید این احساسات کهنه را دور بریزند.ششم: یک زندگی نوبه جای گذشته بر آینده تمرکز می کنند. کمی هم وسواس به خرج می دهند. لباس های نو می پوشند، چیزهای جدید می خورند، مهمانی می دهند، به شدت کار می کنند. بعضی ها شدیداً دنبال یک عشق جدید می گردند، عده ای از روابط جنسی متنفر می شوند، برخی هم از هر رابطه عاطفی رو می گردانند. هفتم: تطبیقخوشبختانه اکثر آدم ها پس از چنین شکستی عاقل تر، محکم تر ، قوی تر و پخته تر می شوند، دوستان بهتری پیدا می کنند، برنامه های منطقی برای آینده می ریزند، شب ها راحت می خوابند و به سوی آینده ای بهتر پیش می روند.هیچ کس عیناً مثل هیچ کس دیگری نیست. بعضی ها یک مرحله را جا می اندازند، بعضی ها در یک مرحله متوقف می شوند، عده ای هم ساکت و سریع تمامی مراحل را طی می کنند. اگر در مرحله دو یا سه گیر کرده اید و همسرتان برای مراجعه به مشاور روی خوش نشان نمی دهد خودتان دست به کار شوید. اگر بعد از سه ماه هنوز عزادار یک رابطه شکست خورده هستید به یک مشاور مراجعه کنید.اعتقاد عمومی بر این است که بعد از طلاق هر دو طرف پنجاه- پنجاه مقصر هستند. الزاماً این طور نیست. شاید مقصر عمده فقط یک طرف( نیازها، شخصیت، افکار غیر منطقی یا مشکلات عاطفی) باشد. شاید هم هیچ کس مقصر نباشد، فقط علاقه ها، ارزش ها ، عقاید و شیوه زندگی شان متفاوت بوده است. خودتان را سرزنش نکنید، سعی کنید در آینده مراقب این تفاوت ها باشید. به چند توصیه توجه کنید:* با یک دوست حرف بزنید و خودتان را خالی کنید.اگر کسی از دوستان و خانواده پیشنهاد کمک داد قبول کنید.
چگونه زود دل نبندیم
* هر چیزی را که از طرف مقابل باقی مانده، دور بریزید یا اگر قابل فروش است بفروشید. احتیاجی به یادگاری نیست.* اگر پس از گذشت یک ماه هنوز عزادار هستید، اجباراً تفریح کنید.* مهارت های برقراری ارتباط، قاطعیت و تصمیم گرفتن مفید خواهد بود.* با فکرهای غیر منطقی که فقط سبب افزایش وابستگی می شوند، مبارزه کنید. اغلب یکی از طرفین از جدایی فرار می کنند. ما می خواهیم که همسرمان را دوست داشته باشیم اما کنترل تمامی احساسات که دست ما نیست.* این واقعیتی است که باید همه بپذیرند این که کسی دوستمان بدارد چیز قشنگی است، اما اجباری نیست. این که شوهر سابق شما طردتان کرده ارزش شما را کم نمی کند. طرد کردن انتخابی است که او انجام داده و شما هنوزهم شخصیت باارزش و منحصر به فردی هستید با هدف ها استعداد ها و نظرات خاص خود. توقف فکر راهی مناسب برای کاهش افکار و تخیلات دردآور است.منبع:تبیان
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور
بهبود مشکلات رفتاری کودک با بازی درمانی
تردید و دو دلی قبل از ازدواج
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
به همسرت اعتماد نداری؟
خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه
طراحی و بازسازی فضای داخلی
جشنواره فروش فرش با تخفیفات استثنائی
بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!
هتل و بلیط مقصد موردنظرت رو آنلاین رزرو کن
ارائه موثرین راهکاررفع اضطراب و حواس پرتی
حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟
تهیه اینترنتی بلیط اتوبوسVIPبه قیمت ارزان
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
دختری هستم که زود وابسته می شوم
۱۳۹۱/۰۴/۲۵
–
۸۵۰۱ بازدید
نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
برای رهایی از وابستگی های آزار دهنده با این بخش از دلگرم همراه باشید.
چگونه زود دل نبندیم
وابستگی به احساسی گویند که کسی با اسارت و بستن دست و پای خود، نفر مقابل را نیز اسیر خود می کند و به اعماق چاه می کشاند. اگر کسی در یک رابطه احساس ترس و عدم امنیت کند و دائماً فکر از دست دادن یار خود باشد، ناخودآگاه وابسته می شود.وقتی وابسته کسی می شوید، بر او تکیه می کنید و هر چه که بگوید و انجام دهد، برای شما خوشایند است و در این بین است که به او نزدیک تر و به نوعی با وی آمیخته می شویم. وابستگی با نزدیکی ارتباط با شخص مقابل، رابطه ای مستقیم دارد.
ما با خیال عشق، نزدیک تر و وابسته تر می شویم تا اینکه منیّت خود را از دست می دهیم و محو می شویم. وابستگی به حالاتی چون، کنترل طرف مقابل، حسادت و محدود کردن آزادی منجر می شود، در این وضعیت، ما تابع احساسات فوق هستیم و تمام ابعاد زندگی ما را همچون زنجیری احاطه میکند.
این وابستگی تمام زندگی ما را در بر می گیرد و همچنان ادامه می دهیم تا وقتی که یکی از طرفین یا چیزی، اوضاع را تغییر دهد، با کوچکترین تناقضی، نسبت به یار خود، عکس العملی تند نشان داده و متعاقباً در این جرّ و بحث، کلماتی رد و بدل می شود که باعث ایجاد حس تهدید، از دست دادن وی و به آتش کشیدن روح ما می شود و نتیجه ای جز، احساس حقارت، انتقام جویی و خودخوری در بر نخواهد داشت. اگر وابسته ی کسی شوید، دوست دارید که همه چیز طبق خواسته و نظر شما پیش رود و به دلیل عدم اجراء و تایید آن، احساس می کنید در زندگی طرف خود زیادی هستید و سردرگم و گیج می شوید.
چارلت کاسل در کتاب خود(اگر بودا ازدواج می کرد)، می گوید: “در وابستگی، دو طرف وابسته ی تحسین، تصدیق، سکس، امنیت خاطر و حالات و عواطفی هستند تا بتوانند ارزشهای خود را باور کنند. جملاتی تکان دهنده چون، “من با تو احساس خوبی ندارم” یا در مقابل، “تو به من احساس خوبی می دهی”، این ها علائم وابستگیست، چرا که در صورت عدم وجود طرف مقابل و نظرات او، شخص اعتماد به نفس خود را از دست می دهد.
این به آن معنی نیست که کسانی که فقط وابسته نیستند و عاشق واقعی هستند، این تأییدات، جملات و حمایت ها را در رابطه ی خود ندارند، بلکه عاشق های حقیقی، در اعتماد به نفس، ذات و خلق و خوی خود، وابسته ی مطلق و پیرو معشوقه ی خود نیستند و با حفظ منیت درونی خود، عاشق یار و همدم خود می باشند.
عشق
کسی که عاشق واقعیست، معشوقه ی خود را رها و آزاد می گذارد، عشق می ورزد بدون انتظار، خود محوری در این رابطه معنایی ندارد، عاشق، همواره با احساسات عمیق، معشوقه خود را می ستاید، اگر بین آنها بحث یا مشکلی باشد، درست است که هر دو طرف غمگین و ناراحت می شوند، اماّ خوب می دانند که در انتها باز هم به سوی هم برمی گردند و گاهی اوقات این ناراحتی ها، باعث جذّابیت و استحکام بیشتر رابطه ی آنها می شود. وی همواره از معشوقه خود انتظار ندارد که حکم دلقکی را بازی کند و دائماً او را خوشحال کند.
عشق زمانیست که با چشم و ذهنی باز بسوی یار خود بشتابیم، این حس از درون و اعماق وجود ما شکل می گیرد. در نگاه اوّل، تمام وجود ما دگر گون می شود، در این بین وابستگی و دلبستگی نیز ایجاد می شود، امّا با این تفاوت که این عشق دو طرفه است و هر دو به یکدیگر اجازه می دهند که با کنترل این وابستگی، فضایی آزاد برای سیر در افکار عاشقانه خود داشته باشند و با مرور زمان این دگرگونی و عواطف، بدون بستن دست و پای همدیگر، بیشتر و بیشتر می شود.
از وابستگی تا عشق
چطور می شود که رابطه ها از وابستگی و اسارت به درجه ی عشق و آزادی می رسد؟و از پیچک های مزاحمی که تحت عنوان دوست داشتن ولی در اصل وابستگی، وجود ما را در بر گرفته آزاد شویم و با حسّ رهایی و استقلال از عشق و رابطه ی خود با معشوقه مان لذّت ببریم؟
اوّلین گام در این راه، خود شناسی است، با بررسی رفتار و اعمال خود ببینیم که دقیقاً کدام از آنها را بدون خواسته و آگاهی خود، طوطی وار اجرا می کنیم. حقیقت این است که نهایت رابطه ی وابستگی چیزی جز رنج و عذاب نیست. نحوه ی واکنش ها، انتظارات خود را از طرف مقابل بررسی کنید و نسبت به اطمینان و تداوم حقیقی این رابطه مطمئن شوید. اگر وابسته باشید، به وضوح می بینید که ناخودآگاه گفتار و رفتار شما صرفاً تحت فرمان طرف مقابل شماست.
گام بعدی این است که خود بخواهید که از این اسارت رها شوید، اگرچه در این راه باید به تدریج و بادرایت عمل کرد. مسلماً این تغییر حالت، در بیشتر مواقع، سخت و دردآور است، البته تحمّل این حالات، زمان بر بوده و به یکباره نباید صورت گیرد، همچنین در این بین باید از اعتراض و سرزنش و مقصّر دانستن طرف مقابل خودداری کنید. “خود را کنترل کنید”، به این معنی که در حین ترک عادات غلط قدیمی، با کنترل احساسات خود، از شکایت و ایجاد اضطراب و آشفتگی جلوگیری کنید. البته در این بین باید انتظار هر عکس العملی را از طرف مقابل خود داشته باشید، مثل، عصبانیت، توهین و…، کار راحتی نیست امّا باید صبورانه تحمّل کنید.
معیارهای تشخیصی برای افراد با وابستگی بیمارگونه و مفرط، به طور خلاصه به شرح زیر است :
نیازی نافذ، فراگیر و افراطی به مراقبت شدن که به سلطه پذیری، وابستگی و ترس از جدایی بینجامد.این حالت از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید که نشانه هایش وجود حداقل پنج مورد از موارد ذکر شده در زیر باشد.
1_ بدون توصیه و اطمینان بخشی فراوان دیگران، در گرفتن تصمیمات روزمره مشکل داشته باشد( مثل پوشیدن لباس یا انتخاب غذا در رستوران.
2_ نیازمند آن باشد که دیگران مسؤولیت بیشتر مسایل عمده زندگی اش را برعهده بگیرند( مثل خرید خانه، انتخاب همسر، تعیین رشته تحصیلی و غیره.
3_ به دلیل ترس از برخوردار نشدن از حمایت یا تأیید دیگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد که این امر به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت ها یا توانایی های خود باشد، نه فقدان انگیزه یا انرژی.
4_ در کسب حمایت و پشتیبانی دیگران بیش از حد معطل بماند، تا جایی که حتی حاضر شود کارهایی را که دوست ندارد، به خاطر دیگری انجام دهد و این امر حالتی تکرار شونده در روند زندگی فرد داشته باشد.
5_در تنهایی احساس ناراحتی یا درماندگی کند، به دلیل ترس مبالغه آمیز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
6_ با ختم یک رابطه صمیمانه، فوراً به جستجوی رابطه ای دیگر برآید تا آن را منبع مراقبت و حمایت از خود قرار دهد.
7_ ذهنش به طرزی غیرواقع گرایانه به این اندیشه مشغول باشد که مبادا برای مراقبت از خود، تنهایش بگذارند.
مجموعه صفات فوق باعث می شود کارکرد شغلی این افراد اغلب مختل باشد، به طوری که نمی تواند مستقلاً و بدون نظارت دقیق شخص دیگری کارهای خود را انجام دهند. در روند درمانی که اغلب درمان غیر دارویی را شامل می شود باید بیمار بتواند صورت های اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر به فردی مستقل تر، با جرأت تر و با اتکا به نفس بیشتر تبدیل شود.
به او مهارت های استقلال را می آموزیم و زمینه را برای رفتار مستقلانه البته به تدریج فراهم می کنیم . او باید به خودباوری و خود اطمینانی کافی برسد تا ترس او از طرد شدن از بین برود و بتواند جرأت مندانه و با اعتماد به نفس رفتار کند . البته همکاری خانواده نیز شرط است تا با نوع رفتارشون این استقلال را به او بدهند و بتوانند وابستگی خو درا از او کاهش دهند چرا که در اکثر افرادی که چنین اختلالی دارند خانواده نقش ایفا میکند . اگر چنین اختلالی در فردی وجود دارد باید به صورت مستقیم با روان شناس در ارتباط باشد تا با ذکر علائم رفتاری درمان موفقی داشته باشد.
امواج و افکار منفی همیشگی را که باعث ایجاد عدم امنیت و ترس در وجودتان بود را رها کنید و واکنشی به آنها نشان ندهید. به جای احساس قربانی شدن، مسئولیت اعمال و رفتار خود را بپذیرید و اختیار خود را به دست بگیرید.تنها به چیزی فکر کنید که در شما احساس آرامش می دهد نه سرزنش و انتقاد و اجبارات منفی طرف مقابل، شما خود مسئول خوشنودی خود هستید. به جای اینکه خود را همچون موجودی آویزان به وی حس کنید، نقش حیاتی خود را به عنوان انسانی بالغ بدست گیرید.
اگر بتوانید یار خود را بدون هیچ انتظار، تحکّم و … تصور کنید، موج سرزندگی، آزادی فوق العاده و جدیدی وجود شما را در بر می گیرد، اگر هر دو طرف به نتایج عذاب آور، ترسها و خواسته های بی منطق و رنج آور ناشی از وابستگی آگاه شوند، هر دو به خود می آیند و بر آن می شوند تا با یک بازنگری، رابطه ی خود را از یک رابطه ی تحمیلی به رابطه ای سرشار از شادی و انرژی مثبت تغییر دهند. در واقع با تسلط و کنترل خواسته های نامعقول خود، ترسها، عصبانیّت و صدمات ناشی از واستگی را محدود و ابر تیره را از روی خورشید عشق و حرارت ناشی از آن که تا به حال مخفی مانده بود کنار می زنید.
وابستگی را چطور می توان ترک کرد؟
بعضی از ما چنان به شرایط زندگی و موقعیت فعلی خود وابسته شده ایم که دیگر خود واقعی مان را فراموش کرده ایم، من یک معلم، مهندس، پزشک، … هستم. گویی من یعنی مهندس بودن من، نه انسان بودن من. واقعیت این است ما چنان با این افکار خو گرفته ایم که دیگر جزیی از وجود ما شده اند، این افکار به باور ما مبدل شده اند. حتی اگر از خود بپرسیم من بدون اتومبیلم، کارم، پول، همسرم، خانواده ام، خانه ام، دوستانم چه کسی هستم، پاسخی نداریم. از درون ناخودآگاه به دنبال کسی یا چیزی هستیم تا به ما معنی بدهد و با چنین طرز تفکری وابستگی مساله عجیبی نیست.
چگونه زود دل نبندیم
بزرگی می گفت که شب ها پیش از رفتن به رختخواب در محضر خداوند زانو زده و از خدای خود به خاطر تمام نعماتی که در تمام طول زندگی به من بخشیده است تشکر می کنم و سپس همه را به دست خدا می سپارم. کارخانه، منزل، دانش آموزانم، دوستانم و حتی همسر و فرزندانم را به خداوند بازمی گردانم و در ذهنم آنها را می بینم که از من دور شده و به رختخواب رفته و می خوابم در حالی که یک مرد کاملا فقیر و بی چیز شده ام.
هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوم به اطرافم نگاه می کنم و به روز جدید خوش آمد می گویم و می بینم هنوز زنده ام و این عین معجزه است. در مقابل خداوند زانو می زنم و سپاسگزاری می کنم. من فقط نگهبان آن چیزی هستم که خدوند به من امانت داده است، هیچ یک از این نعمات از ابتدا برای من نبوده و آنها فقط امانت هستند، در دنیا همه چیز امانت است.
با چنین نگرشی به زندگی روابط ما تغییر می کنند، متوجه می شویم که ما هرگز برای همیشه مالک چیزی نبوده ایم. هر آن چه در زندگی داریم هدیه و امانتی از جانب خداست که باید قدر آن را بدانیم و از خداوند برای این که آن را در اختیار ما گذاشته است، سپاسگزار باشیم.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
این مطلب را به دوست خود ارسال کنید
اطلاعات شما نزد گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده کاملا محفوظ می باشد
چگونه اولین 100 میلیون تومان اینترنتی خود را به دست آوریم؟
چگونه زود دل نبندیم
آیا تا به حال وابسته شدهایم؟ آیا تاکنون به واژههائی مانند وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کردهایم؟ آیا تاکنون تجربه کردهایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم.به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمهتمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود میآید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”وابستگی“ معرفی میکنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“مینامیم.
آیا تا به حال وابسته شدهایم؟ آیا تاکنون به واژههائی مانند حس وابستگی، دلبستگی و یا پیوستگی دقت کردهایم؟ آیا تاکنون تجربه کردهایم که در ارتباط با کسی یا چیزی در بیرون از خودمان، احساس یکی شدن داشته باشیم.به نحوی که قسمت ناتمام یا نیمهتمام ما را تکمیل کند؟ در این حالت دو وضعیت به وجود میآید: یکی وضعیت جهنمی که ما آن را با واژه ”حس وابستگی“ معرفی میکنیم و دیگری حالت بهشتی که ما آن را ”پیوستگی“مینامیم.
پیوستگی از نظر ما یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفتهایم و به آن عشق میورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی کنیم با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن، ما نیز خشنود میشویم.
در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما، احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمیدهد، بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما میشود. بهعبارتی دیگر، با نبودن او باز هم احساس رضایت در ما باقی مانده و حال خوبمان را میتوانیم حفظ کنیم.
الف) شناخت موارد حس وابستگی: در خلوت خود یا با کمک گرفتن از فردی لایق، بررسی کنیم کدامیک از موارد کار، پول، پرخوری، پرحرفی و … بیشترین حس وابستگی را برای ما ایجاد کرده است. بررسی کنیم که کدامیک از نیروها مثل نیاز، هوس، ترس، شک و تردید و … در ما در این ارتباط فعالتر میباشند.
در رفتار خود بررسی کنیم به خاطر چه سوژهای از خواب و خوراک خود کم میکنیم و فکر و احساس ما در چه مواردی، ما را بهطور ناخواسته به دنبال خود میکشاند و در کنترل آن دچار مشکل میشویم.
برای چه مواردی بیشتر از حد توان خود وقت میگذاریم و به خاطر اینکه هدیهای به فردی بدهیم یا در کنارش باشیم، از سلامتی خود میکاهیم، بررسی کنیم در ارتباط با رسیدن به چه خواستههائی خود را کوچک و حقیر میسازیم و در ارتباط با چه افرادی، اتمام توان خود را بهکار میگیریم تا خواستههای خود را از آنها گدائی کنیم.
بررسی کنیم با چه کسانی ارتباطی بیمعنا و سست داریم یا ارتباط ما مرده و نامطلوب است و دراین ارتباط به دنبال چه میگردیم.
در نظر بگیریم ترس از دست دادن چه چیزهائی را داریم، تا متوجه شویم ریشههای حس وابستگی ما کدام هستند.
ب) تکنیکهای رهائی از حس وابستگی آنچه ما را سرشار از عشق، رضایت خاطر و آرامش میکند و در ارتباط سالم دوطرفهایقرار میدهد، مشخصههای دیگری دارد که بهطور ظریف و حساسی قابل تفکیک میباشند.چنانچه راههای زیر را بهکار گیریم، میتوانیم تجربه کنیم که در وضعیت وابستگی قرار گرفتهایم یا پیوستگی و در پیآن میتوانیم از فضای جهنمی حس وابستگی، رها شده و از فضای بهشتی پیوستگی لذت ببریم.
1) قطع حس وابستگی دربارهٔ افراد یا مواردی که در نزدیکی با آنها یا حتی به دور از آنها احساس میکنیم که دچار نگرانی میشویم و حتی بهصورت وسواسگونهای میخواهیم گرفتاریها و رفتارشان را کنترل کنیم و بهطور مرتب میخواهیم برایآنها نقش مددکار را بازی کنیم. از این به بعد، اینگونه بیندیشیم که هر فردی مسئول اعمال خویش است.
به جای کنترل افراطی و به اسارت کشیدن آنها، اجازه دهیم خودشان فرصت کسب تجربه را داشته باشند. ما فقط باید آنها را راهنمائی کنیم تا در حد توانائی خود بهصورت منسجم و سازمانیافته پیشرفت کنند.
2) رهائی از رفتارهای حس وابستگی بدون ترس، یک نسبت از رفتارهائی که وابستگی خود را در پشت آن پنهان کردهایم، تهیه کرده و آنها را از رفتار خود حذف کنیم.
بر روی مواردی مانند دروغ گفتن، غر زدن، اصرار به متقاعد کردن، التماس کردن، رشوه دادن، طراحی حقههای کوچک و بزرگ، بچهدار شدن به قصد وابسته کردن، تحقیر کردن، شکایت کردن، محکوم کردن و…
حضور خود را قویتر کنیم تا بتوانیم باورها و ریشههای به وجود آورنده این اعمال را بشناسیم؛ سپس روبهروی هر کدام بنویسیم چه باورها و توانمندیهائی را لازم است در خود تقویت کنیم تا به این کارها دست نزنیم.
3) عامل وابستگیزا را رها کنیم کلیه مواردی مانند: گرفتن، اعتبار، پست، مقام، قدرت، احترام و سایر مواردی که به واسطه آنها میخواهیم به احساس سرخوشی و رضایت برسیم را شناسائی کنیم.
4) استقلال خود را حفظ کنیم زمانی که عاشق دیگران میشویم یا اجازه میهیم که دیگران عاشق ما شوند، مراقب باشیم که در عین لذت بردن از حمایت عاشقانه طرف مقابل خود یا دادن حمایت عاشقانه به او، طوری رفتار کنیم که بدون حضور او نیز بتوانیم به خواستههای خود برسیم.
5) اعتماد به خود، اتکاء به خداوند در حالتی از حضور قرار بگیریم که حس کنیم مواردی مانند ناامیدی، ترس،ضعف و هرگونه کمبود دیگر فقط با حضور خداوند تکمیل میگردد اما فقط حق داریم به خدای خود وابسته باشیم که همواره از اوج آسمانها تا قعر زمین و در فضای بین آن دو و مهمتر از همه در وجود خود ما حضور دارد و همیشه با ما است.
6) رهائی از شرمندگی به یکی از بزرگترین طرفهای خداوند که ”توبه“ نامیده میشود، آگاهتر شویم. با خدای خود راز و نیا کنیم. تمام ضعفها، اشتباهها و گناههای خود را به او اعتراف کنیم و فقط او را حمایتگر اصلی بدانیم و به هر چه غیر از اوست، به هیچ عنوان تکیه نکنیم.
چگونه زود دل نبندیم
7) بالا بردن آگاهی و تغییر باورهای وابسته کننده باورهائی مانند ”شرمنده میشوم اگر…را انجام دهم“ یا ”اگر…را انجام ندهم، یعنی هنوز بزرگ نشدهام“ و یا ”حلقهٔ ازدواج، حلقه بندگی است“ را رها کنیم و کانون توجه خود را به باورهای پیشرونده معطوف کنیم.
8) آمادهسازی دستها و شبکه حمایتگر از دوستهائی که بهطور حقیقی، ما را دوست دارند، کمک بگیریم تا ما را یاری دهند که به این توانمندی بریم. چنانچه آن سوژه را نیز از دست بدهیم، باز هم ارزشمند، کامل و دوستداشتنی باقی میمانیم و به ما کمک کنند تا پس از قطع ارتباط، دوباره به سراغش نرویم.
9) رهائی از حس وابستگی و رسیدن به پیوستگی در اوج آرامش و قدرت، آسیبهای مربوط به وابستگیهای قبلی خود را ترمیم کنیم به این منظور:
الف) خودمان را دوست داشته باشیم و برای یادگیری مهارتها دوست داشت خود، به جلسههای عملی آموزش مهارتهای زندگی بهمنظور خودباوری و همیاری برویم.
ب) همواره جهت حس وابستگی خود را در سبز عشق الهی و توکل به قدرت برتر جهان هستی معطوف کنیم.
ج) رابطهای را ایجاد کنیم که در آن شکوفائی استعدادها و توانمندیهای ما امکانپذیر شود.
10) انجام مراقبه به صورت یک عادت روزانه برای کسب لذت بیشتر، مراقبه را جزء یکی از مهمترین کارهای روزانه خود قرار دهیم. تا میتوانیم آمادگی دریافت عشق را در خود بیشتر کنیم. همواره همانند داشتن تغذیهای سالم، تمامی ده مخزن عشق خود را بهطور متعادل شارژ کنیم.
در هر ارتباط حضور خود را بر روی عشقی که از سوی خداوند در هر مورد ظاهر میشود، حفظ کنیم چه این عشق در حوزه ارتباطهای زناشوئی باشد و چه در ارتباطهای اجتماعی و یا دیگر رابطههائی که وجود ما را به وجد و سرور میآو در حالت حس وابستگی ما به شدت به اتصال عاطفی، انرژیکی و … طرف مقابل عادت کردهایم. برای تجربه این وضعیت میتوانیم به کاری فکر کنیم که ما را اذیت میکند، ولی نمیتوانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را اذیت میکند، ولی نمیتوانیم آن را قطع کنیم و یا مواردی را در نظر بگیریم که وقتی به آن فکر میکنیم، عذاب میکشیم. اما به جای حس وابستگی شدید در این حالت می توان آن را به پیوستگی بدل کرد. اما پیوستگی چیست؟
حس وابستگی عاطفی اعتماد به نفس شما را تخریب میکند و نمیگذارد که حقیقتا خودتان باشید! حس وابستگی عاطفی با احساس خشم، تردید نسبت بهخود، ترس از طردشدن، ترس از تنهایی، حس عدمامنیت، شرم، حقارت یا ترس از اینکه دیگر شما را دوست نداشته باشند یا از شما قدردانی نکنند همراه است. فردی که از حس وابستگی عاطفی رنج میبرد، فقط برای دیگران زندگی میکند و خودش را نادیده میگیرد. زمانیکه با دوستانش است، خودش را فراموش میکند، زمانیکه مشغول کاری میشود، خودش را تمام و کمال وقف آن کار میکند تا مورد پسند و قبول دیگران قرار گیرد و یا ذرهای از او قدردانی کنند.
اما خوب است بدانیم میل به نادیده گرفتن خود به نفع دیگران از کجا ناشی میشود؟ مطمئنا آن را از جایی یاد گرفتهایم، اینطور نیست؟ شاید یکی از دلایل آن والدینی هستند که محبت چندانی نسبت به فرزندانشان نشان ندادهاند و یا هیجانات و احساسات آنها را سرکوب کردهاند.
زمانیکه کودک جملهای تأثیرگذار به پدر یا مادرش میگوید مثلا« دوستت دارم» به او میگوییم «دست از سرم بردار، خستهام میکنی.» و یا وقتی می گوید : «مامان بیا میخوام بغلت کنم… .» مادر می گوید: «نه، نه، عجله دارم! کار دارم!باید به کارهای خونه برسم! عجله دارم، عجله دارم!»کودک احساس میکند که طرد شده است؛ حس رها شدن، حس آزردگی. پژوهشی بیان می دارد که برخی از کودکان از سن 4 سالگی عزت نفس خود را از دست میدهند و احساس آزردگی خاطر میکنند. تصور کنید نتیجه آن در سنین بزرگسالی چه خواهد شد!
مهم نیست چه مدتی را با فرزندتان سپری میکنید بلکه مهم کیفیت زمانی است که با آنها میگذرانید. از این رو، برخی از دلایل وابستگیهای شدید عاطفی به دوران کودکی بازمیگردد. دلایل دیگری هم وجود دارند. مثلا میتوان از ناهنجاریهای خانوادگی و خانههایی که خشونت، اعتیاد، بیتوجهی و عدم برقراری ارتباط در آن حکمفرماست نام برد که بستر مناسبی برای وابستگیهای عاطفی را بهوجود میآورد. همچنین درصورت نبود پدر یا مادر نیز احتمال آنکه فرد بهطور ناخودآگاه در طول زندگیاش به دنبال پر کردن خلأ زندگیاش باشد زیاد است. برای آنکه سرنوشتتان را در دست گیرید و از نظر عاطفی و احساسی فرزندانی مستقل پرورش دهید، شادی بیشتری را به زندگی خود فرا خوانید و احساس خوبی نسبت بهخود داشته باشید؛ ارتباط بهتری با خودتان و با دیگران برقرار کنید و ترسهایتان را کنارگذارید.
احمدرضا کرامت
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
دانلودpdf مقاله : چگونه وابسته نشویم و حس وابستگی را کاهش دهیم؟
تقریبا تمام زوجها در طول زندگی مشترک خود، با این مسائل روبرو میشوند. شناخت و تشخیص وجود مشکل در زندگی، به شما کمک میکند تا با دید وسیعتری از پس حل آن مشکل برآیید.
ما بیشتر وقتمون رو با همکارامون سپری میکنیم تا مثلا با شریک زندگی یا خانواده، دوستان صمیمی، فامیل، حیوان خانگی و …چیزهای خیلی زیادی هست که ما میتونیم از همکارمتون یاد بگیریم و همه اینها با پیدا کردن یک راه سازنده برای همزیستی و همکاری شروع میشه. اگه میخواین چندتا راه حل ساده درباره این موضوع یاد بگیرین به خوندن این مطلب ادامه بدین.
حتما تاکنون اصطلاح بازاریابی ویروسی یا شبکهای را شنیدهاید. این شیوه از بازاریابی هم مانند سایر روشها، اصول و قواعد خاصی دارد که اگر آنها را بلد باشید میتوانید به بهترین شکل از آن استفاده کنید. در ادامهی این مقاله، ابتدا با مفهوم بازاریابی ویروسی آشنا میشویم و سپس شش اصل مهم در بازاریابی ویروسی را معرفی میکنیم.
بازاریابی اینترنتی یا آنلاین یکی از شیوههای بازاریابی است که امروزه با گسترش استفاده از اینترنت توسط اقشار مختلف جامعه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما گاهی خطاهایی در بازاریابی آنلاین توسط صاحبان کسبوکار انجام میشود که جبرانناپذیر است و موجب شکست یک تجارت میشود. در ادامهی این مطلب با این 8 خطای جبرانناپذیر آشنا میشویم.
اگر می خواهید برای شرکت کوچک خود تبلیغات کنید از روش های زیر استفاده کنید
لازم نیست حتما یکی از 500 یا حتی 500هزار شرکت برتر بهلحاظ میزان فروش باشید تا بتوانید از نکات گفتهشده در این مقاله برای دستیابی به عملکرد تجاری خوب بهره ببرید. درواقع بعضی از کسب و کارهای کوچکِ بسیار خوب هم، با اجرای برخی از این اصول، پیشرفت کرده و به موفقیت رسیدهاند.
طبق قانون جذب کائنات ؛ برای آگاهی از هر چه فکر می کنی ، از خود بپرس چه احساسی می کنی . احساسات بسیار با ارزشمند زیرا به ما می گویند که چه فکر می کنیم …..
یعنی هرچه بیشتر برای بهدستآوردنش تقلا کنید بیشتر از چنگتان میگریزد. دارن مکماهون (Darrin McMahon)، نویسندهی کتاب تاریخچهی شادی میگوید: «لحظهای که از خودتان بپرسید «آیا خوشحال هستم؟» از خوشحال بودن دست میکشید.» چطور ممکن است چنین چیزی درست باشد؟ آیا در جاهای اشتباهی بهدنبال شادی میگردید؟ آیا فکر میکنید که شادی حسی است که درهنگام به دست آوردن چیزی که میخواهید، احساس میکنید؟ بعضیها معتقدند که خوشحالی کمی شبیه به عاشق شدن است. شما نمیتوانید باعث آن شوید. در این صورت چطور میتوانید خوشحالتر شوید؟ این نوشته را بخوانید تا ببینید واقعا چرا شاد نیستیم.
درود بر شما
امیدواریم بتوانیم در جهت زندگی بهتر به شما خدمت نماییم
معید باشید
مهندس افراسیابی
تعداد کل امتیازات این مطلب 35
این مطلب را به اشتراک بگذارید
با عضویت در سایت از مطالب ویژه ، آخرین اخبار ، دانلودهای رایگان و امکانات ویژه بهره مند شوید
درباره سایت بیشتر بدانید
نشانی : تهران-سعادت آباد-ضلع شرقی میدان فرهنگ-پیوند 2
تلفن تماس : 09120155416
ایمیل : info@keramatzade.com
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده می باشد و هرگونه کپی برداری غیر اخلاقی بوده و پیگرد قانونی دارد
طراحی سایت و سئو توسط گروه تخصصی آرمانیک | مشاوره تبلیغات اینترنتی توسط مدیر وب
در این مقاله قصد داریم دلایل سریع دل بستن به افراد را بررسی کنیم. اگر شما هم از این مشکل رنج می برید حتما تا انتها این مقاله را دنبال کنید.
ترس از تنهایی، احساس مسئولیت اغراق آمیز نسبت به احساسات دیگران، عدم اعتماد به خود و احساسات خود، اضطراب جدا شدن از دیگران، عدم توانایی در بازگو کردن نظرات مخالف خود و … را میتوان از جمله علائم وابستگی ناسالم دانست.
اما اگر شما برای رابطه خود حد و مرز قائل هستید، خطهای قرمزی را مشخص کرده و به آن پایبند هستید، در عین حال که طرف مقابل را دوست دارید و به آن ارزش قائل هستید خود را دوست دارید و به خود احترام می گذارید، با دیگران روابط شفاف و سازندهای دارید و همچنین عزت نفس خود را حفظ میکنید، به شما تبریک میگوییم، شما دچار وابستگی سالم هستید و در عین حالی که به دیگران اهمیت میدهید، برای فردیت خود ارزش قائل هستید.
دلایل و فرضیههای متعدد زیادی در زمینه علل زود دلبسته شدن وجود دارد. برخی عشق را نتیجه اوج گیری میزان ماده فنیل لیتلامین در بدن میدانند که این مولکول پیام دهنده در مغز ساختمان شیمیایی مشابه آمفتامین دارد. و یا برخی عشق را با سیستمهای سرتونین مرتبط میدانند. اما اکثر پژوهشگران و روانشناسان معتقدند که رابطه عمیقی میان عاشق شدن و اضطراب و ترس وجود دارد. اصلیترین هورمونی که در افراد عاشق افزایش مییابد، دقیقا همان هورمونی است که در هنگام استرس و ترس در بدن ترشح میشود.
محققین مراحل عاشق شدن را به سه دسته تقسیم کردهاند:
چگونه زود دل نبندیم
عشق از خودگذشتگی میخواهد اما وابستگی خودخواهی است. عشق آزادی خواه است و وابستگی کنترلگر میباشد. در عشق رشد متقابل است ولی وابستگی میتواند دست و پاگیر باشد. وابستگی موقتی و عشق همیشگی است. شما در عشق از هوای نفستان دوری میکنید اما فرد وابسته درگیر هوای نفس است.
شما با بررسی مواردی که گفته شد، میتوانید به راحتی تفاوت میان عشق و وابستگی را درک کنید. از موارد فوق میتوان این نکته را دریافت که عشق سازنده است و وابستگی مخرب.
افرادی که دارای وابستگی هستند، اضطراب و استرسهای زیادی را در طول رابطه خود تجربه میکنند. زمانی که شریک عاطفیشان کنارشان نیست، مدام فکرهای متعدد و درگیریهای ذهنی زیادی نظیر: الان کجاست و چیکار میکنه؟ چرا تلفن جواب نمیده؟ شاید داره به من خیانت میکنه و … میباشد.
این افکار باعث میشود تا فردی که دارای وابستگی منفی است، دچار خشم و عصبانیت زیاد به صورت انفجاری و ناگهانی شود. همچنین از دیگر علائم میتوان به زودرنج شدن، بی حوصله بودن، تمایل به خودکشی، افسردگی و نیز گریههای مکرر اشاره کرد.
وابستگی ناسالم عدم اعتماد به نفس و عدم عزت به نفس را به همراه دارد. بهتر است برای رهایی از این موضوع روی نکات مثبت و موفقیتهایتان بیشتر تمرکز کنید و از گفتن کلمه نه ترسی نداشته باشید.
به جای اینکه سعی کنید خود را تغییر دهید، به خودتان اهمیت دهید و از خودتان مراقبت کنید. انجام این کارها باعث میشود تا عزت نفس شما به مرور افزایش یابد. سعی نکنید نظر مثبت همه را جلب کنید.
با احترام و بدون توهین به دیگران، و در حین حال حفظ عشق و توجه دیگران، نه گفتن را یاد بگیرید. اینکه افرادی با نظرات شما مخالف باشند امری طبیعی است، و شما حق تصمیمگیری دارید.
گاهی اوقات تنهایی نیز لذت بخش است و انسان به تنها بودن نیاز دارد، مطالعه کتاب مورد علاقه، گوش دادن به موسیقی، دیدن فیلم و … میتواند برای شما مفید باشد و همچنین در تنهایی به خود و شخصیت خود بیشتر فکر کنید.
یک کاغذ و قلم بردارید. نگرانیها، استرسها، اضطرابها و … تمام چیزهایی که موجب میشود تا شما را دچار آزردگی و خشم کند، روی کاغذ بیاورید و بنویسید. اینکار باعث میشود تا با نوشتن و تخلیه زبالههای فکری، فشار کمتری روی شما و ذهن شما آورده شود.
موارد فوق تنها چند مورد از روشهایی است که شما میتوانید برای رهایی از وابستگی ناسالم از آن بهره ببرید. روشهای دیگری نظیر شناخت الگوهای مخرب بازمانده از کودکی، نیازهای خود، الگوبرداری از افراد موفق و … نیز میتواند تاثیر موثری در شناخت خود و اصلاح وابستگی ناسالم داشته باشد.
شما با شناخت احساسات، بررسی نیازهای خود، یادگیری مهارتهای متفاوت، آینده نگری و کسب اطلاعات درست در رابطه با وابستگی و عشق و همچنین مطالعه در این زمینه میتوانید از وابستگی زود و ناسالم دوری کنید.
اما اگر الان دچار رابطهای هستید که شریک عاطفیتان دچار وابستگی است و این موضوع شما را آزرده خاطر کرده است، میتوانید با شریک عاطفی خود صحبت کنید. پیشنهاد می شود مقاله چطور با همسر خود صحبت کنیم را مطالعه کنید. نیازهایتان را به زبان بیاورید و با طرح موضوع دقیق وی را از نیازهای خود آگاه کنید. همچنین میتوانید حد و مرزهایی را برای رابطه خود مشخص کنید.
به عنوان مثال اگر در ساعت خاصی امکان کار با موبایل خود را ندارید، به همسر خود اطلاع دهید و به وی بگویید برای شما در ساعت مشخص پیام گذاشته و شما در اولین فرصت پیام را خوانده و جواب او را میدهید.
برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم، ابتدا هر فردی باید خود را بشناسد و برای فردیت خود اهمیت قائل شود. باید ارزشها و اعتقادات خود را شناخته و با شناخت خواستههای خود از یک رابطه، وارد آن رابطه شوند.وقت گذرانی با خانواده و دوستانتان، دنبال کردن اهداف و آرزوهای زندگی شخصی، رعایت حق و حقوق طرف مقابل و رعایت شرایط، اختصاص دادن زمانی مشخص به علایق خود، جلوگیری از محبت بیش از حد و غیره از نکاتی است که میتوانید برای داشتن یک رابطه عاطفی و وابستگی سالم از آنها بهره ببرید.
اگر شما و یا شریک عاطفیتان دچار وابستگی ناسالم هستید، این وابستگی میتواند بر کیفیت رابطه شما و همچنین بر کیفیت زندگی شما تاثیر منفی داشته باشد. وابستگی ناسالم اضطراب، خشم، عذاب، ترس و احساسات ناخوشایند دیگری را با خود همراه دارد. اما نگران نباشید شما میتوانید با چند جلسه مشاوره روانشناسی، از راهکارهای رهایی از وابستگی ناسالم استفاده کنید.
برای دریافت وقت مشاوره میتوانید با شماره تماس 22280882 با کارشناسان کلینیک روانشناسی مستانه در ارتباط باشید.
موسسه روانشناسی مستانه با ارائه خدماتی در زمینه های مشاوره، درمان، دوره های آموزشی اشنایی با سبک و مهارت های زندگی با هدف تحکیم و تقویت نهاد خانواده، توسعه فرهنگی و سرگرمی ها و پیدایش استعداد و خلاقیت های زندگی و هنری در خدمت هموطنان عزیز می باشد.
تهران . نیاوران سه راه یاسر جنب بانک پاسارگاد پلاک 234 طبقه 5 واحد 503
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به کلینیک مستانه می باشد. طراحی و سئو سایت زاوش0