!
Javascript is not enabled in your browser. Enabling JavaScript in your browser will allow you to experience all the features of our site. Learn how to enable JavaScript on your browser
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران چگونه عشق خود را کنترل کنیم
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
روایت شب چله از نگاه نجوم
روایت شب چله از نگاه نجوم
وضعیت سیاره ها در بلندترین شب سال چگونه است؟
وضعیت سیاره ها در بلندترین شب سال چگونه است؟
خطرات کار کردن در چنین ارتفاعی
خطرات کار کردن در چنین ارتفاعی
کار در ارتفاع،خطرناکترین شغل دنیا
کار در ارتفاع،خطرناکترین شغل دنیا
چه افرادی در کارشان پیشرفت نمیکنند؟
چه افرادی در کارشان پیشرفت نمیکنند؟
کند شدن مسیر رشد و پیشرفت برای بعضی ازکارمندان
کند شدن مسیر رشد و پیشرفت برای بعضی ازکارمندان
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
بوئینگ؛ در بزرگترین ساختمان دنیا
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مساحت عظیمترین بنای محصور جهان چقدر است؟
مدرک یا مهارت؟!
مدرک یا مهارت؟!
6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد
6 نکته ای که هر ایرانی لازم است به فرزندش بیاموزد
90 سال حضور موفق در ادبیات
90 سال حضور موفق در ادبیات
از موفقترین سری داستانهای تصویری جهان
از موفقترین سری داستانهای تصویری جهان
حراج بزرگِ روز کتاب
حراج بزرگِ روز کتاب
گزارشی از عملکرد باهوک در روز کتاب
گزارشی از عملکرد باهوک در روز کتاب
آغاز دوباره طبیعت با بر پایی نوروز
آغاز دوباره طبیعت با بر پایی نوروز
چگونه عشق خود را کنترل کنیم
نگاهی به مراسم نوروز در شهر های مختلف ایران
نگاهی به مراسم نوروز در شهر های مختلف ایران
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
گاهی شاد و گاهی غمگین!
گاهی شاد و گاهی غمگین!
بررسی اختلال دو قطبی و علائم آن
بررسی اختلال دو قطبی و علائم آن
طبیعتی منحصر به فرد در کرانه ی عمان
طبیعتی منحصر به فرد در کرانه ی عمان
تالاب لیپار یکی از جاذبههای خاص طبیعتِ ایران
تالاب لیپار یکی از جاذبههای خاص طبیعتِ ایران
تکنولوژی؛ همسفری با تجربه
تکنولوژی؛ همسفری با تجربه
نقش تاثیر گذار تکنولوژی در صنعت گردشگری
نقش تاثیر گذار تکنولوژی در صنعت گردشگری
ماجرای ریش رستم چیست؟!
ماجرای ریش رستم چیست؟!
ریشهای جادویی شخصیتهای اسطورهای و داستانی
ریشهای جادویی شخصیتهای اسطورهای و داستانی
ناگفته های کاخ سفید و ترامپ
ناگفته های کاخ سفید و ترامپ
خاطرات ” جان بولتون ”
خاطرات ” جان بولتون ”
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
8 مشاهیری که در اوج شهرت مردند
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
افرادی تاثیر گذار و جریان ساز در تاریخ معاصر ایران
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
نقش متفاوت زنان خوب پشت سَر، مردان موفق
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
همسران نویسندگان چقدر در زندگی ادبی شان نقش داشتند
یکی از مهم ترین سوال هایی که در روابط عاشقانه مطرح می شود، این است که چه وقت یک رابطۀ عاشقانه و واقعی از راه می رسد؟
علم عشق
جان گاتمن
علم عشق
جان گاتمن
مطالعات انجام شده نشان می دهد ما می توانیم عشق را کنترل کنیم. چرا که به طور کلی، هیجانات احساسی مانند ترس، لذت، حسرت و دیگر احساسات اگر به خوبی کنترل شوند، می توانند سازماندهی شوند. پس ما می توانیم از ترفندهای روانشناسی استفاده کنیم تا فردی که دوستش داریم را عاشق خود کنیم؟
با باهوک همراه باشید.
در واقع عشق سرنوشت نیست! بلکه یک مکانیزم بیولوژیک، شیمی و روانشناسی است. این امکان وجود دارد تا رویکردهای مناسب را پیدا کنید و از آن ها در راستای هدف خود استفاده کنید.
مهم ترین چیزی که بایستی بدانید این است که طرف مقابلتان ، حداقل احساسات را نسبت به شما داشته باشد. اگر چنین بود، به راحتی قادر خواهید بود احساسات واقعی و عمیق را در رابطه تان برقرار کنید.
1.در قرار اول بستنی سفارش ندهید
جان بارگ، روانشناس اجتماعی در دانشگاه ییل، بر روی نقش ضمیر ناخودآگاه در رفتار اجتماعی مطالعه می کند. در برخی تحقیقات او، یک ارتباط جالب میان درجه حرارت بدن شخص و حالت روحی اوست. مشخص شد وقتی از نظر جسمی گرم هستیم، احتمالا با مردم دیگر خوب و صمیمی هستیم. این واقعا مهم است که در قرار اول اعتماد طرف مقابلتان را جلب کنید. پس این را به خاطر داشته باشید که در هردو قرارهای عاشقانه و کاریِ نخستین، مکان، غذا و نوشیدنی های گرم را انتخاب کنید تا همه چیز خوب پیش برود.
2.تاثیر نگاه چشم در چشم طولانی مدت
زیک روبین، روانشناس دانشگاه هاروارد مطالعه ای انجام داد تا متوجه شود آیا می توان میزان عشق را تخمین زد؟ او پاسخ سوالش را در نگاه چشمی و به طور مشخص در مدت زمان و تکرار این نوع نگاه پیدا کرد. روبین دریافت زوج هایی که عمیقا عاشق یکدیگرند، 75 درصد از زمان مکالمه شان را به چشم یکدیگر نگاه می کنند و هرگز با بی میلی نگاهشان را قطع نمی کنند. در یک مکالمۀ معمولی نیز افراد 30 تا 60 درصد زمان را به یکدیگر نگاه می کنند.
با این حال نگاه کردن در چشم کسی حتما به معنای عاشق شدن نیست، اما می تواند دلیل عشق باشد.
جامعه شناسی عشق…
سهیلا علیرضانژا…
جامعه شناسی عشق…
سهیلا علیرضانژا…
3.به او چیزی آزاردهنده دربارۀ خود بگویید
واضح است که یک فرد بی غل و غش و معاشرتی شانس بیش تری برای دوست داشته شدن دارد. بنابراین هیچ ایرادی ندارد اگر بی پرده حقایقی درمورد خود و زندگیتان به زبان آورید. ضمنا با این رفتار، کاری می کنید تا طرف مقابل هم مثل شما شود.
بر اساس یک مطالعه انجام شده توسط دانشمندان از مدرسه تجارت هاروارد، 79 درصد افراد ترجیح می دادند در قرار اول صادق و صمیمی باشند. آن ها چیزی را پنهان نمی کردند؛ حتی وقتی که عادت و سلیقه های عجیب غریب داشتند و در موقعیت های نگران کننده قرار گرفته بودند و حتی خصوصیات منفی شان را هم مخفی نمی کردند. چرا که این کار شبیه درمیان گذاشتن اسرار است. وقتی ما رازی را برای کسی تعریف می کنیم، یک ارتباط خاص مبتنی بر درک و اعتماد بین ما و او به وجود می آید.
4.هیچ کاری برای او انجام ندهید. اجازه بدهید او برای شما کاری کند
وقتی کار خوبی انجام می دهیم یا به شخصی کمک می کنیم، احساس خوبی داریم. ما با احساسات خودمان خوشحال هستیم و احساس خوشایندی نیز نسبت به کسانی که کمکشان می کنیم، داریم. هنگامی که در تلاش برای موجه جلوه دادن خود هستیم، بخشنده می شویم و خودمان را قانع می کنیم که طرف مقابل لیاقت این کار یا رفتار را دارد. در نتیجه یک تکیه گاه احساسی می سازیم و بیش تر از پیش به شخص عشق می ورزیم.
عشق و اعتماد دل…
جان گری
عشق و اعتماد دل…
جان گری
از سوی دیگر، وقتی کسی کاری برایمان انجام می دهد، ما نیز او را دوست داریم. اما این در مورد هر احساسی متفاوت است و همیشه نشانۀ مثبتی نیست. ما اغلب احساس می کنیم به افراد بدهکاریم و باید هزینۀ آن را بپردازیم و ماجرا وقتی سخت تر می شود که شخص را واقعا دوست نداریم.
5.یک زبان اسرار آمیز بسازید که مخصوص شما دو نفر باشد
این در مورد جوک های بامزه، کلمه های خاص و ژست های منحصر به فرد میان دو نفری است که با یکدیگر زمینه های مشترک پیدا کرده اند و خیلی به هم نزدیک شده اند. ممکن است شما بعضی فیلم ها و شوهای کمدی را دوست داشته باشید و شاید جوکی که دوست دارید را در قرار اول تعریف کنید و حتی یک پیاده روی کوتاه داشته باشید. این موارد کوچک را نادیده نگیرید.
هنگامی که این عبارت ها و تکیه کلام ها را کشف کردید و در مکالمات روزمره تان جای دادید، رابطه را در سطحی جدید شروع خواهید کرد. این رابطه صمیمی تر و قوی تر می شود. محققان دانشگاه تگزاس به این نتیجه رسیدند که: همۀ ما دوست داریم خاص و منحصربه فرد باشیم و این زبان اسرارآمیز مخصوص به هر زوج است که باعث می شود حس کنیم یکدیگر را بیش از هرکس دیگری درک می کنیم.
6.اهمیت سایز مردمک
یک مطالعه در دهۀ شصت و هفتاد میلادی دربارۀ سایز مردمک چشم و جذابیت های فرد انجام شد. آن ها به مردان دو عکسِ یک زن را نشان دادند. دو عکس به جز جزئیاتی کوچک، در بقیۀ موارد مشابه هم بودند. در یکی از این دو عکس، مردمک چشم خانم بزرگ تر بود. به طور کلی آقایان عکس ادیت شده که در آن مردمک دستکاری شده بود، را بیش تر دوست داشتند اما هیچ کس متوجه تفاوت سایز آن نشد.
یک راه وجود دارد تا از این ترفند به نفع خود استفاده کنید. البته که شما نمی توانید سایز مردمک چشمتان را تغییر دهید، اما می توایند شرایط را برای این کار محیا کنید. به عنوان مثال: چراغ ها را کم نور کنید، به جای آباژور شمع روشن کنید و یا حتی به رستورانی بروید که برای فضای آرامش بخشش معروف است.
7.نزدیک او بمانید… اما بگذارید دلتنگتان شود
همۀ ما می توانیم در رویاهایمان کسی را پیدا کنیم که دوستش داریم، احساساتمان را به او بگوییم و سپس با شادی کنار یکدیگر زندگی کنیم. در دنیای واقعی اما، همه چیز اینطور آسان نیست، چرا که مردم باید با رفتارهای خاصی روبرو شوند.
سه کلام جادویی:…
یوئیل استانلی آ…
سه کلام جادویی:…
یوئیل استانلی آ…
وقتی با طرف مقابلمان احساسات مشترک داریم، بایستی زمان بیش تری برای یکدیگر بگذاریم. به منظور شناخت بهتر از یکدیگر، نیاز هست یخ بینتان را بشکنید و زمان بیش تری با او باشید. اما روانشناسان توصیه می کنند پس از چند قرار پشت سرهم، یک استراحت به خودتان بدهید(حتی اگر این را نمی خواهید) تا فرد کمبودتان را در زندگی اش حس کند. این رفتار سه دستاورد به همراه دارد:
از یکدیگر خسته نخواهید شد
فرصتی برای درک این رابطۀ خوب و زیبا برای فرد پیش می آورد.
می توانید هیجاناتتان را کنترل کنید و به روشنی درباره رابطه خود فکر کنید.
8.یک همبستگی مثبت خلق کنید
شما می توانید ذهن و فکر طرف مقابل را با تکرار خاطره های مشترک بارها و بارها پر کنید. به همین دلیل مهم است که هنگام صحبت با افرادی که برایمان مهم هستند، واژه ها را به درستی انتخاب کنید. می توانید از این رفتار برای کامل کردن تصویر خود در ذهن فرد استفاده کنید. این بهترین ارائۀ شخصیت شماست. با جدا شدن از او، افکار مثبت بیش تری در ذهنش خواهد ماند و واقعا اهمیتی ندارد که شما فرد خیلی مثبتی باشید چرا که هرکس نقاط ضعفی دارد. نکتۀ مهم این است که طرف مقابل شما را درک کند.
منبع: brightside
نظر شما با موفقیت ثبت
شد-نظر شما بعد از تایید مدیر به نمایش در می آید
گاهی عشق بیش از حد و دوست داشتن می تواند آسیب جدی به رابطه و یا خود
شخص وارد کند گاهی این عشق ها جنون وار می شود و شخص نمی تواند تسلطی
بر کنترل احساسات عشقی باشد ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم نکاتی
پیرامون این که چگونه بر کنترل احساسات عشقی خود چیره شویم را به شما خواهیم گفت
داشتم دفتر تلفنام را ورق میزدم که چشمام افتاد به یک نام و تلفن خطخورده.
دقیقتر نگاه کردم….شماره یکی از همکارانام بود که از پیش ما رفته بود؛ نه فقط از محل کار ما، اصلا از ایران
رفته بود تا کنار همسرش زندگی تازهای را در کشوری دیگر آغاز کند.
روی شماره تلفناش خط زده بودم و نوشته بودم: «یادش به خیر!» اگرچه سعی میکنم کلا آدم احساساتیای نباشم اما
دست خودم نیست و در پایان هر رابطهای با دوستانم، کنترل احساسات عشقی حس غریبی به سراغام میآید که حتی اگر بعد از
مدتها خاطرهای مرا به آن روزها ببرد، همه تلخیها و شیرینیهای آن رابطه دوباره در ذهنام زنده میشود.خانم مرادی، همکار
من بود و البته دو سال بودن در کنار او، مرا وابسته کرده بود.
با خودم فکر میکردم وقتی آدمها در روابط دوستانهشان اینقدر وابسته میشوند، وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی
نافرجام را تجربه میکنند.
امیدوارم همه ارتباطهایی که با آشنایی و علاقه شروع میشود، جاودانه شود و همه دختر و پسرهای عاشق امروز به
همسران مهربان فردا بدل شوند و رابطهشان هرگز ناکام نشود.
به همین موضوع فکر میکردم که یکی از همکاران، ایمیلی را بهام رساند و گفت: «این ایمیل برای صفحه «با
خوانندگان» آمده.» ایمیل «خانم یگانه» (که در ایمیل خود، خواسته بود او را به این نام بنامیم) خیلی ناراحتام کرد؛
چون دیدم آرزویی که کردم، برآورده نشد و شاید خیلیها وقتی این داستان را بخوانند آن را مشابه زندگی خود
بیابند.
با دکتر بدریسادات بهرامی، روانشناس مشاور خانواده درباره همین موضوع حرف زدم و او راهحلهایی ارایه داد تا امثال «یگانه»
از زندگی لذت ببرند.چگونه عشق خود را کنترل کنیم
قصه از کجاشروع شد؟
هر هفته داستان زندگی مردم را میخوانم تا شاید به نمونهای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم
اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداختهاید.
منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه میکند، آشنا میشوند و وقتی
حس میکنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان میفهمند رودست خوردهاند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او
را به بازی بگیرد.
تا به حال سه مورد اینچنینی برای من اتفاق افتاده است.
اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم.
بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دلبسته شدم و به او
و حرفهای عاشقانهای که میزد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر
هم دارد و به خاطر رابطه چندماههای که داشتیم آنقدر سرخورده شدم که چند واحد درسیام را افتادم و مدتی
افسرده شدم.
حالا هم که ۲۶ ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار میکنم با یکی از همکارانام که در بخش
دیگری مشغول است، دوست شدهام.
او میگوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم.
نمیدانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم
اما از طرفی میترسم که او نیز مثل قبلیها با احساساتام بازی کند و دستآخر هم از ازدواج طفره برود.
کاملا گیج شدهام و نمیتوانم تصمیم بگیرم…
در مطب مشاور
دکتر بدریسادات بهرامیروانشناس و مشاور
یکی از نیازهای اساسی ما آدمها نیاز به دوست داشته شدن و
دوست داشتن است.
اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم.
به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامینکننده آن نیاز میتواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر
گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند.
بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگیهای عاطفیروانی را تجربه خواهیم کرد.
البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفیروانی را از گذشته داشته باشند عمیقتر و سریعتر خواهد بود.
آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیتهایی که دارد ما را به خود وابسته میکند.
اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بیاهمیت پس از پایان یک رابطه، همه چیز را فراموش کنید و
انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی
قرار بگیرید.
به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او میبینیم
که دوستمان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت میشود.
برعکس، وقتی میبینیم کسی دوستمان ندارد و یا از رابطهای که با ما دارد، خارج میشود؛ اولین موضوعی که باعث
آسیب روانی ما میشود، احساس بیارزشی است.
معمولا اولین فکری که به ذهن ما میآید این است: «مگر من چه بدی داشتم که او رهایم کرد و
رفت؟» حتی احساس حقارت در مواقعی که باورمان شود دوستداشتنی نیستیم، به وجود میآید و ما را آزار میدهد.
اگر بخواهم به بررسی داستان زندگی خانم یگانه بپردازم، باید بر صحبتهای او صحه بگذارم و بگویم قضیه وابستگیهای
عاطفی در روابط میان دختر و پسرهای امروزی بسیار دیده میشود.
شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطهها را
برایشان تعریف کنیم و سپس در مورد مراحل مختلف رابطه عشقی توضیحاتی بدهیم که با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند
بر اوضاع مسلط شوند.
اگر با چارچوب رابطههای تعریف شده آشنا باشید، میتوانید به این موضوع فکر کنید که چهطور رفتار کنید تا کسی
نتواند احساسات و عواطف شما را به بازی بگیرد.
وقتی کسی آنچه در دروناش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است.
یعنی انتقال غلط و غیرواقعی احساسات، به نوعی بازی در میان برخی از جوانها و نوجوانها تبدیل شده است که
هر دو سوی یک رابطه با انتخاب آگاهانه وارد این بازی میشوند و هر دو طرف با قواعد بازی آشنا
هستند.
البته گاهی دختر یا پسر نقش خود را فریبکارانه بازی میکند و دیگری که مانند او رفتار نکرده آسیب بیشتری
در این بازی میبیند.در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه میشوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند
نیستند اما وانمود میکنند لبریز از عشق و عاطفهاند و احساس خوشایندی به هم دارند.
آنها به دروغ با بیان الفاظی محبتآمیز و کلیشهای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند.
زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر شود
اما آنها یکدیگر را به بازی میگیرند.برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزههای سالم و غیرفریبکارانه این
بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است.
شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده میشود
نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم…
مخ طرف را زدم…
» اما وقتی در کنترل احساسات عشقی مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبتآمیزی که قاعدتا در عشقهای واقعی رد و بدل میشود
از این جوانها میپرسم، در توجیه رفتار خود میگویند: «اینها را میگم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه.
اگر من نگم، دیگری میگه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم…
»پسرهایی که وارد زندگی «یگانه» شدهاند دچار مشکلات روانی نبودهاند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از همسالان خود آموخته
و میدانستند چهطور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند.
دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشتهاند نیز میدانستند چهطور باید حرکتهای مقابل او را انجام دهند
تا رودست نخورند.
این دختر و پسرها دنبال رابطههای ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطهای حمایتی باشند و به هر
جهت، خواهان رابطهای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند.
اگر شما هم مانند «یگانه» دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد و
یا به قول خودتان کسی نتواند شما را سرکار بگذارد، بهتر است کلمات کلیشهای و عاشقانه آنها که رد و
بدل کردناش جزو قوانین بازی است فریبتان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید.
فرقی نمیکند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.پس باید رابطهها را به عنوان درس اول
بشناسید.
دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنتهای اجتماعی، همه و همه در طول قرنها برای حفظ و حراست از تکتک
ما و نهاد خانواده به وجود آمدهاند.درس دوم اینکه اگر حتی میدانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم
خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق
شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطاش شود.
چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطفتان
فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج
ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را
برای او ایجاد کنید.سوم اینکه اگر قصد وارد شدن در یک رابطه، دوستی است و یا طرف مقابل واضح و
شفاف به شما اعلام میکند که قصد ازدواج ندارد، سعی کنید خوب چشم و گوشتان را باز کنید و مدام
بر خود کنترل داشته باشید تا بتوانید درست حرکت کنید؛ به یاد داشتهباشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه
حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست.
مثلا اگر میبینید به سمت وابسته شدن در حرکتاید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی
از اوست و یا آنقدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق میمانید،
باید هوشیارانه عمل کنید.
گاهی موبایلتان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماسهایش
پاسخ نمیدهید تا او بداند شما حدود رابطه دوستی را میشناسید و اجازه نمیدهید شما را بگذارند سر کار و
یا بازیتان بدهند.
گاهی با به کار بردن برخی جوابهای کوتاه اما شفاف و معنادار میتوانید به او بفهمانید بهتر است خودش باشد
و آنچه در درون واقعیاش هست را آشکار کند.اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویقاش
کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام دادهاید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن
لذت میبریم.
اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی
گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمدهاید و از این بازی لذت بردهاید.
۱ یکی از این رابطهها، رابطه دوستی است.
رابطهای که در بین جوانها کاملا تعریف شده و شناخته شده است (Just Friend).
در این رابطه، وقتی دوست شما خبر ناراحتکنندهای در موردتان میشنود، همدلانه به کنارتان میآید و تنهایتان نمیگذارد.
به شما میگوید دوستتان دارد و اگر مشکلی داشتید، میتوانید روی کمک او حساب کنید.
در جامعه ما این دوست اغلب از جنس موافق است.
ما در این ارتباط، حتی به این دوستان هم وابسته میشویم و اگر مدتی خبری از هم نداشته باشیم، سراغ
یکدیگر را میگیریم و تمایل داریم ریتم دوستیمان حفظ شود.
اگر هفتهای یک بار یا ماهی یک بار با هم تماس تلفنی یا دیدار داشتیم وابسته آن میشویم.
ما حس خوبی به هم داریم و وظایف دوستی را انجام میدهیم.۲ رابطه دیگری داریم به نام رابطه کارکردی.
یعنی ما کاری به خود شخص نداریم، بلکه با کارکرد او در ارتباط هستیم و وابستهاش شدهایم.
دوستی یک روانشناس مشاور با دوستی که کارمند بانک است، اگر ما به هر دلیلی رابطهمان به هم بخورد تا
مدتی کلافه هستیم و خلأ او را حس میکنیم چون ذهن ما وابسته او شده است و آرزو میکنیم کاش
دوباره برگردد.
آن کارمند هر وقت مشکل داشته باشد دوستاش تلفنی راهنماییاش میکند و در عوض همه کارهای بانکی دوستاش را انجام
میدهد تا مبادا وقت او در صف بانک گرفته شود.۳ رابطه دیگری که رایج است و اغلب وابستگیهای عاطفی
را شامل میشود همان رابطه عشقی (Love) است.
دختر و پسری دچار وابستگی عاطفی میشوند که به دلیلی به یک رابطه آمدهاند.
گاهی اوقات محیط کاری، محیط تحصیلی و یا مکان خاص باعث میشود دو نفر با یکدیگر در ارتباط باشند و
آغاز یک رابطه باشد.روزهای اول رابطه وقتی شما کششی نسبت به فردی در خود میبینید دنبال بهانه میگردید و به
عنوان پیش مقدمه طوری رفتار میکنید که ببینید آیا او همچنین حسی دارد؟ با او بیشتر تماس میگیرید و این
بهانهها بیشتر و بیشتر میشود و شما و طرف مقابل به یکدیگر نشان میدهید علاقهمندی به وجود آمده است.
حالا که دست دلتان برای همدیگر رو شده و فهمیدهاید شما دو نفر حس مشترکی به هم دارید، رابطهتان وارد
فاز عاطفی میشود.
در اینجاست که میگوییم اینها زود به زود دلشان برای یکدیگر تنگ میشود: «به محض خداحافظی کردن، دلام تنگ شد
و حالا که در مسیر خانه هستم به تو اساماس میدهم یا تماس تلفنی میگیرم…
» در این مرحله بهترین کلمات رد و بدل شود.
همهچیز به نظر آن دو عالی و لذتبخش است.
سطح نوراپینفرین و دوپامین خون ما در این فاز اول رابطه بالاست و حالت کاملا سرخوشی و نشئگی داریم و
تغییر رفتار میدهیم.
تا دیروز خیلی جدی بودیم و حالا شوخطبع میشویم و شعر میگوییم.
قبلا خیلی کمرو بودیم اما حالا حاضرجوابی میکنیم و خلاصه یک تغییر رفتار واضح خواهیم داشت.حس ما فوقالعاده است و
به خاطر سطح هورمونهای بدنمان همهچیز را زیبا میبینیم (در روانشناسی به نوراپینفرین و دوپامین هورمون عشق میگویند) و حتی
کارهای بد و رفتارهای دور از ادب را به خودمانی بودن و یا تعابیر زیبا برداشت میکنیم (این نکته را
به خاطر بسپارید).در این مرحله، بیاختیار به یکدیگر وابسته میشوید چون مدام به مغزتان این برنامه را میدهید که میخواهم
هر لحظه با تو باشم.
این برنامهای که به مغز داده میشود، چنین حسی را تقویت میکند که قرار است همه زندگیام با تو باشد
و میخواهم با تو ازدواج کنم.
این در حالی است که شما گاهی چنین قراری را نداشتید و فقط درگیر عاطفی یکدیگر شدهاید.
مدتزمان بودن در این فاز عاطفی برای افراد متفاوت است.
بعضیها در مدت سه هفته به این حس میرسند.
بعضیها در مدت دو ماه و بعضی هم بودن در این فاز را تا ۶ ، ۷ ماه یا بیشتر
تجربه میکنند و ادامه میدهند.
بسته به طول مدت زمانی که در این فاز وابستگی عاطفی بودهاید، پس از قطع ارتباط، حالات عاطفیروانی و هیجانی
که خواهید داشت، متفاوت خواهد بود.
اگر شما سه هفته در این فاز بودهاید، طبیعی است که تا سه، چهار روز پس از پایان رابطه حالتان
خوب نباشد.
به هر حال مغز شما مدت ۲۰ روز در این برنامه ذهنی بوده است که صبح با صدای تلفن و
پیام محبتآمیز آن دوست بیدار شود.
در طول روز بارها با او در ارتباط باشد و حالا چنین منبع تغذیه عاطفی ناگهان قطع شود و انگار
این گمشده، سیستم ذهنی شما را بر هم زده است و حالتان خوب نیست اما اگر این حالت ناخوشی بیش
از این ادامه داشته باشد و شما تا ماهها حالتان بد باشد، طبیعی نیستید و باید حتما بررسی شوید.
یعنی ما انتظار داریم حتی اگر آدم احساسیعاطفی هستید، بتوانید بر اوضاع مسلط شوید و ظرف یک هفته تا ۱۰
روز خودتان را جمع و جور کنید.
مردمان / سپیده دانایی
Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved
© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .
سفارش آنلاین کیک تازه خانگی
تو جلسه خواستگاری چی بپرسیم!؟
تحقیقات ثابت کرده است که شما میتوانید عشق را کنترل کنید
چگونه عشق خود را کنترل کنیم
آیا فکر میکنیدعشق قابل کنترل نیست؟آیا فکر میکنید اگر کسی از همان ابتدای آشنایی عاشقتان نشود، دیگر شانسی ندارید؟آیا فکر میکنید امکان این وجود ندارد که بتوانید کسی را دیوانهوار عاشق خودتان بکنید؟اگر پاسختان به این سوالها مثبت بوده است، احتمالا به قضا و قدر و سرنوشت هم اعتقاد دارید. اشکالی ندارد، خیلیها اینطورند! اکثر مردم تصور میکنند که عشق چیزی غیرقابلتغییر است و کنترلی روی آن ندارند.اما تحقیقات مختلفی که طی این سالها انجام گرفته ثابت کرده است که شما میتوانید عشق را کنترل کنید. و همه اینها توسط قدرت مغز انجام میگیرد. فقط باید یاد بگیرید چطور از ذهنتان استفاده کنید.عشق هیچ فرقی با سایر احساسات روانشناسی که به صورت روزانه تجربه میکنید ندارد:– ترس– استرس– حسادت– ترحم به خود– اضطراباین احساسات قابل کنترل هستند و عشق هم جزو احساسات روانشناختی دستهبندی میشود و قابل کنترل است. کنترل عشق بعنوان یک احساس به همان اندازه کنترل ترس، هیجان و از این قبیل آسان است. مشکل اعتقادات ما است. در طول سالها باور کردهایم که عشق چیزی است که اتفاق میافتد و همه چیز به سرنوشت بستگی دارد.اما واقعیت متفاوت با این است. با استفاده از روانشناسی عشق میتوانید کاری کنید کسی که میخواهید عاشقتان شود و چشمش جای دیگری را نبیند. البته هیچ تضمینی نیست و نمیگوییم این روش ۱۰۰٪ موثر است اما نتیجه کارتان با این روش کاملاً متفاوت خواهد شد. اگر بتوانید شانس اینکه فرد موردنظرتان عاشقتان شود را سه برابر کنید، چرا آن را امتحان نکنید؟۱. چطور عاشق میشویم و روانشناسی پشت آنقبل از اینکه وارد این داستان شوید که چطور کسی را دیوانهوار عاشق خودتان کنید، باید نگاهی به جنبه روانشناختی آن بیندازید و نخیر، هیچ معجون جادویی برای آن وجود ندارد.بدون اینکه بدانید، هر آدمی که میشناسید در فهرستی پشت ذهنتان ذخیره شده است. لیستی از معیارها هم در این لیست هست، معیارهایی که قبل از عاشق شدنتان باید در آن فرد وجود داشته باشد. روانشناسان به این نقشه عشق میگویند.اگر فردی یکی یا چند مورد از این معیارها را نداشته باشد، به طور اتوماتیکوار ویژگی تبدیل شدن به عشق زندگی شما را از دست میدهند و احتمالاً فقط دوست شما باقی میمانند. به همین خاطر است که فقط عاشق یک نفر میشوید و بقیه برایتان دوست باقی میمانند.
البته لیست هر شخص متفاوت و خاص است. مواردی که روی این لیست نوشته به خودِ شما بستگی دارد:
– ارزشها– اعتقادات– تجربیات قبلی– پیشینه– روابط قبلیبه همین دلیل است که دوستتان ممکن است عاشق مردی شود که به نظر شما خیلی معمولی است. آن مرد با نقشه عشق دوست شما مطابقت دارد نه نقشه شما. اینکه افراد را ارزیابی کنید تا ببینید کسی با لیست شما جور است یا نه به صورت خودآگاه انجام نمیگیرد، این اتفاق به صورت ناخودآگاه میافتد، بدون اینکه حتی به آن فکر کنید. ذهن همه کارها را خودش به تنهایی انجام میدهد. درست همانطور که به قلبتان میگوید بتپد، درحالیکه به صورت خودآگاه از آن اطلاع ندارید. به همین دلیل است که ممکن است عاشق یک نفر شوید و ندانید اصلاً چرا عاشق او شدهاید. مسئولیت با ذهن ناخودآگاه شماست.به همین دلیل است که عشق پدیدهای رمزآلود است و خیلیها آن را به سرنوشتشان میسپارند. اما در واقعیت، این هیچ ارتباطی با سرنوشت ندارد، فقط به ذهن ناخودآگاه شما بستگی دارد که ارزیابی کند آن فرد با لیست شما هماهنگی دارد یا خیر. حقیقت ماجرا این است که هرچه اطلاعات و آگاهیتان از معیارهای ذهن ناخودآگاهتان بیشتر شود، میتوانید خیلی سریع ارزیابی کنید که چرا عاشق یک نفر شدهاید.در زیر به لیست جیم که مردی ۲۶ ساله است که نامزدهای زیادی در زندگی خود داشته، اشاره میکنیم. او ۲ سال است که از دانشگاه فارغالتحصیل شد و در لندن کار میکند. از قرار گذاشتن و دوستیهای کوتاهمدت با دخترهای مختلف خسته شده و به دنبال یک شریکزندگی جدیتر برای خود است. لیست جیم یا این ۴ معیار شروع میشود:۱- باید سطح تحصیلات او به من بخورد.۲- باید موهای قهوهای داشته باشد (جیم یکبار عاشق دختری با موهای قهوهای شده است و درنتیجه ذهن ناخودآگاهش آن را وارد لیست معیارهایش کرده است که کمکش کند شکست عشقی که قبلاً با آن دختر مو قهوهای داشته را جبران کند).۳- باید به خانوادهاش نزدیک باشد (خانواده و بچه برای جیم مهماند و او به دنبال کسی است که بتواند مادر خوبی برای فرزندان او شود. میبینید ما جذب کسانی میشویم که خودمان میخواهیم و نیاز داریم).۴- باید مسافرت کردن را دوست داشته باشد.اگر جیم که الان مجرد است با دختر فوقالعادهای که موهای قرمز دارد روبرو شود، احتمالاً عاشق او نخواهد شد. بااینکه ممکن است آن دختر به نظرش خوب بیاید اما خودش هم نمیتواند بفهمد چرا نمیتواند عاشق آن دختر شود.فقط زمانی خواهید توانست عاشق شوید که آن فرد با اکثر موارد موجود در لیست ناخودآگاهتان همخوانی داشته باشد. آنوقت ذهن ناخودآگاهتان به شما کمک خواهد کرد در عشق با آن فرد بمانید و رابطه خوبی با او داشته باشید. چون ناخودآگاهتان خود را به این صورت به آن فرد میچسباند، به همین خاطر فراموش کردن کسی که دوست داشتهاید حتی بعد از سالها تا این اندازه سخت است.
با استفاده از روانشناسی عشق میتوانید کاری کنید کسی که میخواهید عاشقتان شود
۲. چطور برای اطمینان از عشق او به خودتان ذهنتان را کنترل کنیداینجا نمونههایی از روشهای قبلاً امتحانشده برایتان آوردهایم که کمکتان میکند کسی که میخواهید را عاشق خودتان کنید:۱- معیارهای او را در خودتان ایجاد کنید. همه ما این لیست یا نقشه عشق را در ذهنمان داریم. این لیست هر معیار اصلی که انتظار داریم طرف موردنظرمان داشته باشد را دارد. البته صددرصد نیست که هر کسی که معیارهای این لیست را داشته باشد، عاشقش شویم اما اگر کسی هیچکدام از این معیارها را نداشته باشد امکان اینکه عاشقش شویم وجود ندارد. قبل از اینکه تلاش کنید کسی را عاشق خودتان کنید، کمی درمورد او تحقیق کنید. همه اطلاعات اصلی درمورد پیشینه و علایقش را به دست آورید. هرچه بیشتر درمورد او بدانید و سعی کنید خودتان را با معیارهای او جور کنید بهتر است.۲- نیازهای برآوردهنشدهشان را برآورده کنید. وقتی افراد به دنبال یک رابطه جدید هستند، به دنبال فرد دیگری میگردند که به طرق مختلف شبیه به خودشان باشد. آنها به دنبال نقاط قوت خود و همچنین متضاد ضعفهایشان در آن فرد هستند. بعنوان مثال، کسی که احساس حقارت دارد اما فردی باهوش است به دنبال کسی است که در عین باهوش بودن اعتمادبهنفس داشته باشد تا بتواند آنها را به تعادل برساند. اگر سعی دارید کسی را عاشق خودتان بکنید که میدانید اختلال شخصیتی خودکمبینی دارد، اینکه خودتان را فردی بااعتمادبهنفس به او نشان دهید کمک میکند عاشقتان شود. وقتی نقش یک فرد بااعتمادبهنفس را بازی میکنید، به ذهن ناخودآگاه او پیام میفرستید که «من چیزی که دنبالش هستی را دارم»!۳- چقدر تلاش میکنید؟ خیلیها دوست دارند بدانند که آیا پشتکار داشتن در این موارد واقعاً عمل میکند یا نه. اگر کسی که به دنبالش هستید وابستگی بیرونی داشته باشد، احتمال اینکه پشتکار داشتن روی او اثر کند هست. وابستگی بیرونی داشتن یعنی فرد برای اینکه حالش بهتر شود یا از موقعیت بدی در زندگیاش فرار کند به دیگران تکیه میکند. اگر کسی جزء این دسته افراد باشد، احتمال اینکه در هر موقعیتی بخواهند وارد یک رابطه جدید شوند وجود دارد. در این مورد، احتمال اینکه بتوانید او را عاشق خودتان بکنید بیشتر خواهد بود. خلاصه اینکه وقتی افراد آسیبپذیرتر باشند و نیاز به توجه و مراقبت احساس کنند، احتمال اینکه بتوانند سریعتر عاشق شما شوند بیشتر است.۴- از دوستان مشترکتان کمک بگیرید. اگر شما و کسی که دوستش دارید دوستان مشترکی دارید، باید از این امتیاز استفاده کنید. دلیل آن این است که ذهن ناخودآگاه وقتی منابع مورداعتماد (مثل دوستان) چیزی که قرار است در ذهنشان برنامهریزی شود را تایید کنند، راحتتر آن برنامهریزی جدید را میپذیرد. اگر دوستان او تصور کنند که شما فوقالعادهاید، احتمال اینکه با آنها همعقیده شود زیاد است. هرچه دوستان مشترکتان بیشتر درمورد فوقالعاده بودن شما با او حرف بزنند، احتمال اینکه جایی در ذهن او باز کنید بیشتر خواهد بود.۵- ذهنشان را سیمپیچی کنید. هرچه چیزی را بیشتری برای کسی تکرار کنید، بهتر میتوانید باعث شوید به آن چیز خاص فکر کند. چرا؟ خیلی ساده است، تکرار میتواند تاثیر فوقالعادهای روی ذهن ناخودآگاه داشته باشد. البته این به شما مجوز نمیدهد که هر ده دقیقه یکبار به او زنگ بزنید. این فقط میترساندشان. با نشان دادن زیرکانه حضورتان، میتوانید روی ذهنشان برنامه بریزید. باید جلو چشم باشید و به او این امکان را بدهید که تا میتواند شما را ببیند، اینکه با او حرف بزنید یا نه مهم نیست، فقط کافی است جایی بایستید که شما را ببیند.۶- تصور مثبت از خودتان بسازید. وقتی اسمتان در جمعی به زبان میآید، اولین کلمهای که به ذهن دیگران میآید چیست؟ دیگران چه تصویری از شما دارند؟ فکر آنها در مورد شما فردی «قوی»، «شاد»، «بااعتمادبهنفس» یا چیزی منفیتر مثل «آویزان» است؟ هر چه جایگاه بهتری برای خودتان در ذهن افراد بسازید، دید آنها نسبت به شما بهتر خواهد شد. مهم نیست که هستید و چه ویژگیهای منفیای دارید، چیزی که مهم است درک آنها نسبت به شماست. باید کاری کنید که این تصور مثبت باشد.۳. آیا واقعاً چیزی به اسم عشق در نگاه اول وجود دارد یا همه اینها افسانه است؟البته عشق در نگاه اول وجود دارد، اگر کسی از همان ابتدا با معیارهایی که در ذهن ناخودآگاهتان لیست شده است همخوانی داشته باشد، احتمالاً در نگاه اول عاشق او خواهید شد.آنوقت به خودتان میگویید، «یک لحظه صبر کن، اگه تا حالا با او حتی حرف هم نزدهام پس از کجا میدانم که با معیارهای من جور است یا نیست؟»خیلی ساده است. معیارهای شما ممکن است شامل طریقه ایستادن، راه رفتن، حرف زدن یا حتی ارتباط او با دیگران باشد. اگر رفتارها، ظاهر یا هر چیز دیگر او شما را یاد کس دیگری بیندازد این اتفاق خواهد افتاد.مثلاً شما را یاد کسی که قبلاً عاشقش بودید بیندازد.ما معمولاً از یک الگو پیروی میکنیم و همیشه عاشق یک تیپ خاص از افراد میشویم. بنابراین اگر کسی شما را یاد کسی بیندازد که قبلاً عاشقش بودید، اما در خودآگاهتان ندانید که شما را یاد کسی از گذشتهتان میاندازد، ممکن است در نگاه اول عاشق آن فرد شوید، بدون اینکه بدانید چرا. آنوقت ممکن است فکر کنید که سرنوشتتان بوده که عاشق او شوید.
منبع: مردمان
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
دیگه لازم نیست از دندانپزشکی بترسید؟
موفقیت شما در کدام رشته تحصیلی است؟
زبان انگلیسی رو کاربردی یادبگیر!
اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی
پکیجی که شما را به هدف تحصیلیتان میرساند
مشاوره روانشناسی به صورت ویدیو کال
مشاوره تلفنی طلاق
بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر
مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری
کاملترین درگاه رزرو تورهای داخلی و خارجی
هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید
گیفت کارت ارزان/تحویل آنی وپشتیبانی
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
بلیط کیش را دربهترین فصل سفر به آن خریدکن
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه
مشاوره تلفنی خانواده، ازدواج، روانشناسی و عشق
برای دسترسی آسانتر به مطالب سایت به کانال تلگرام روانشناسی آویژه بپیوندید (کلیک کنید).
مطالب ما را در اینستاگرام دنبال کنید ( کلیک کنید)
عشق در نوجوانی از جمله موارد و یا بهتر بگوییم چالش هایی است که هر فردی در این دوره آن را با کیفیت منحصر به فرد خودش تجربه کرده است. عشق در نوجوانی میتواند حاصل اتفاقات و تغییرات مختلف و متنوعی باشد و شاید به خاطر آن به مشاوره خانواده کنید. نوجوان ناگهان متوجه تغییرات عظمی در جسم و روح خود میشوند. اولین تغییر قابل توجه میتوان به رشد ناگهانی و انفجاری در این دوره اشاره کرد .چگونه عشق خود را کنترل کنیم
فرد در دوره نوجوانی از لحاظ فکری هم مایل به تجربه بیشتر خارج از خانواده میشود. تمایل به استقلال طلبی شخصیتی نیز از جمله عوامل شایع در این دوره میباشد. تمام این اتفاق و البته سبک زندگی و تربیت فرد میتواند او را خواهان تجربه عشق در این مقطع حساس بکند. روانشناسی عشق در نوجوانی این تجربه را بیاد ماندنی ترین خاطره نوجوان میداند پس خانواده ها باید واکنش نادرستی به این تجربه نشان ندهند و او را هدایت کنند.
علائم عشق در نوجوانی چیست و چگونه میتوان برای مراقبت از نوجوانان برنامه ریزی کرد؟ این شاید سوال تمام والدین به خصوص والدین کم تجربه ای که در خانواده خود نوجوان دارند باشد. والدین برای شروع حتما باید در ابتدا این اتفاق را به عنوان یک اتفاق طبیعی و شایع در بین نوجوانان بپذیرند. گاهی به دلایل مختلفی مثل نحوه تربیت اشتباه و یا فرهنگ رشد نیافته و گاهی نیز عدم اطلاعات و آگاهی در مورد این دوره حساس، والدین با دستان خود فرزند خود را با مشکلات زیادی روبه رو میکنند. اگر والدین علائم عشق در دوران نوجوانی را بشناسند و از آنها آگاهی داشته باشند میتوانند سلامت روانی فرزند خود را تضمین کنند. برای والدینی که مطالعه لازم در این زمینه نداشته اند کمک گرفتن از مشاوره خانواده در مورد عشق در دوران پر مخاطره نوجوانی میتواند انتخاب مناسبی باشد.
تشخیص عشق در نوجوانی میتواند به والدین و بزرگترهای نوجوان کمک شایانی در جلوگیری از آسیب هایی که در دوره حساس زندگی با آن رو به رو هستند، بکند. برای تشخیص عشق در دوران نوجوانی بهتر است والدین به نکات زیر توجه کنند:
مشکلات عشق در نوجوان و مسائل حاشیه ای که برای فرد در این سن رخ میدهد کاملا اجتناب ناپذیر است. فرد در دوره ای که کاملا در مورد کنترل احساسات خود بی تجربه است درگیر احساساتی میشود که گاهی میتواند زندگی و آینده او را نابود کند. از مشکلات عشق در دوران نوجوان که بسیار همه گیر نیز هست، میتوان به افت تحصیلی چشمگیر نوجوان اشاره کرد. نوجوان تمرکز خود را تماما معطوف به فردی میکند که احساساش با او درگیر شده است، بنابراین تمرکز کمتری برای وظایف خود در آن دوران خواهد داشت. از دیگر مشکلاتی که عشق برای نوجوان به وجود میآورد، درگیری و کشمکش با خانواده است که ممکن است بین فرد و خانواده فاصله و دوری ایجاد کند. به دلیل پیچیدگی موضوع به والدین پیشنهاد میشود که نوجوان درگیر خود با این موضوع را حتما در روند مشاوره روانشناسی قرار دهند.
کنترل عشق در دوران نوجوانی شاید یکی از کلیدی ترین ابزارهای مهار نوجوان درگیر با این مورد باشد. شاید بهتر باشد که برخی نکات مهم برای بهتر مدیریت کردن نوجوانی که عاشق شده است را یادآوری کنیم. برای کنترل این عشق در دوران نوجوانی بهتر است اقدامات زیر انجام شود:
شکست عشقی در نوجوانی با شکست در سایر دوره های زندگی تفاوت چندانی نمیکند. اما حقیقت این است که شکست عشقی هم دلایل متفاوتی نسبت به دوران بزرگسالی دارد و هم نتایج و عواقب و آسیبهای متفاوت. ممکن است نوجوان عاشق فردی شود که چندین سال از او بزرگتر است و حتی همسر و فرزند دارد یا اینکه حتی نتواند احساسش را به کسی بیان کند، طبیعی است که این احساس با شکست رو به رو میشود. اما در افراد بزرگسال این اتفاق غیر معمول است. در نوجوانان ممکن است اولین و بیشترین نیروی محرکه به سمت جنس مخالف بشدت و از روی غریزه جنسی باشد اما در سنین بالاتر علاقه قلبی و احساس تعهد به خود شخص این عشق و احساس را رقم میزند. این شکست میتواند روی تصمیمات نوجوان موثر باشد و در قدم های بعدی زندگی با ترس پیش برود.
شکست عشقی در نوجوانی تبعات منفی زیادی برای آنها در بلند مدت و کوتاه مدت در پی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
هر دخترو پسری در دوران نوجوانی و بلوغ با موارد و مسائل و چالشهای گوناگونی روبه رو میشود که کنترل عشق در نوجوانان و درگیری با بلوغ و میل جنسی از جمله آنهاست. بلوغ زودرس نوجوان و درگیری ذهنی بیش از حد او میتواند باعث بروز عشق در دوره نوجوانی باشد. وقتی والدین نوجوانی دارند که در حال طی کردن بلوغ جنسی است باید خیلی از موارد را مراقبت کنند تا ذهن نوجوانشان بیش از حد درگیر رابطه جنسی نشود. دیدن فیلم های حاوی تصاویر مستهجن و عاطفی یا معاشقه میتواند ذهن نوجوان را به کلی و مدتها درگیر خود کند. گاهی از اوقات عدم رعایت نکات یاد شده باعث میشود نوجوان نتواند میل جنسی خود را کنترل کند و از لحاظ جنسی مجذوب در دسترس ترین جنس مخالف شود و عاشق او شود.
زندگی های مدرن امروز امکانات زیادی را در اختیار افراد قرار میدهد و تغییر سبک زندگی انسان راحتی را برای ما به همراه آورده است. کم جمعیت تر شدن خانواده ها شرایط تنهایی کودکان و نوجوانان را فراهم کرده است. در بعضی از خانواده ها هم پدر و هم مادر شاغل هستند و برای امرار معاش خانواده تلاش میکنند. نوجوان این خانه اکثر اوقات روز را تنها میگذراند و خود را با درس یا سرگرمی های معمول و مرسوم مشغول میکند. اما همین تنهایی کم کم باعث میشود که او احتیاج پیدا کند که با کسی حرف بزند، به او محبت کند یا محبت ببیند. همین احساس نیاز باعث میشود که به اولین نگاه و لحن محبت آمیز جذب شود و همانطور که در بالا گفته شد درگیر رابطه عاطفی و عشق در نوجوانی شود.
علائم عشق در دوران نوجوانی چیست؟
بیشتر شدن میل نوجوان به تنها بودن میتواند از جمله نشانه های عاشق شدن نوجوان باشد. بی قراری های گاه و بی گاه نوجوان به دلیل یک تجربه جدید در زندگی نیز از دیگر نشانه های عشق در نوجوانان است.
آسیب های شکست عشقی در دوران نوجوانی چیست؟
دلزدگی از جنس مخالف به دلیل ناکامی در عشق به وجود آمده در قلب آنها. تشدید بحران های مربوط به دوره رشدی نیز از دیگر تبعات منفی شکست عشقی نوجوانان است.
کنترل عشق در دوران نوجوانی را توضیح دهید؟
نوجوان را متوجه کنید که شرایط الان او را در گذشته تجربه کرده اید و او را کاملا درک میکنید. از حرف زدن در مورد شرایط فعلی نوجوان به هیچ وجه خجالت نکشید ،هر چقدر بیشتر تبادل نظر کنید نتیجه بهتری خواهید گرفت
هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره عشق در دوردان نوجوانی به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.
منبع: 15 Surprisingly Common Teenage Love Problems …
براي مشاوره در زمينه با مشکلات عشق در نواجوانی چه کنیم؟
از مشاورين مشاوره خانواده و روانشناسي آويژه
از سراسر کشور
با 09353000102 تماس بگيريد
همه روزه از ساعت 8 صبح تا 1:00 شب
حتي ايام تعطيل
مطالب مرتبط با این نوشته:
عشق و عاشقی چه نشانه هایی دارد؟
سلام من ۱۵ سالم هست من چند ماهه پیش با پسر دوست پدرم دوست شدم ولی وقتی مادرم فهمید بسیار عصبانی شد و مدت ها گوشی رو از من گرفت تا۳،۴ماه پیش وقتی هم گوشی رو داد واتساپ و اینستا رو پاک کرده بود و ۲ ماه پیش پدربزرگ من فوت کرد و هیچ کس به من توجه نمیکردم تا اینکه من دوباره بهشون پیام دادم ما همدیگر خیلی دوست داریم مخصوصا داخل این مدت بیشتر همو شناختیم ولی مادرم فهمید و من از ترس ایشون خودکشی کردم و حالا هم بهم میگه فراموشش کن ولی نمیتونم چطوری به مادرم بگم نمی تونم و کاری کنم که قبول کنه
با سلام
عزیزم به نظرم با توجه به اینکه سابقه صدمه زدن به خودت داری حتما با مادرت با یه مشاور هم اندیشی کنید.
سلام. من دختری دوازده ساله هستم. من عاشق یکی از پسرهای فامیل شدم که خیییییلی هم کم میبینمش. ولی خب واقعا هر روز حسم بهش بیشتر میشه. و از این ورهم اگر کسی بفهمه بدبخت میشم. خواهشا راهنمایی کنید.
با سلام
این موضوع از کی براتون پیش اومده. این عش یک طرفه است؟ به نظرم نباید توی این سن این حس جدی بگیرید
من عاشق بابک جهانبخش هستم چیکار کنم هیچ حوزه نه میتونم فراموشش کنم نه ارتباطی باهاش داشته باشم ۱۲ سالمه
دوستان اگر ممکنه نظر خودتون بگید…
سلام
منیه دختره ۱۵ساله هستم که چند ماهه عاشق یه مردی که ۱۶سال از من بزرگ تره شدم راستش وقتی جلوی جم ام نمی تونم کاری کنم که بهش فک نکنم و واقعا نمی دونم چجوری اینو کنترل کنم چون واقعا نمی خوام که کسی این موضوع و بفهمه میشه لطفا راهناییم کنین که دقیقا باید چی کار کنم؟؟
با سلام
لطفا پست تمرین وسواس فکری را بخوانید.
سلام وقتتون بخیر من یه دختر ۱۴ ساله هستم که پنج ماه با یه پسر که تقریبا سه سال از خودم بزرگ تره آشنا شدم راستش اون با همه فرق داره من قبلاً دوستش داشتم اما العان حسن نثبت به قبل اون نیست و نمیتونم بهش (نه)بگم میشه لطفاً کمکم کنین چون واقعا خودمم متوجه افت تحصیلیم شدم و این برام خیلی مهمه
سلام
متوجه منظوتئن نشدم دنبال راهی میگردی فراموشش کنی؟چگونه عشق خود را کنترل کنیم
سلام من ی دخترم سیزده سالمع عاشق ی پسر چهاردع ساله ام توی کلش باهم اشنا شدیم و تقریبا دوسالع همو میشناسیم خیلی دوسش دارم ولی بخاطر مامانم نمیتونم باهاش باشم چون مامانم حساسع و بفهمه من بیچارع میشم و در کل خیلی وقتع خبری نبود. اونم منو خیلی دوس دارع ولی متاسفانع هیچکس این موضورو جدی نمیگیرع و فقط میگن این ی حس زود گذرع و در اخر تورو ول میکنع و مشکل من اینجاس این حس اگع ازون حسای زودگذر بود چرا بعد از یکسال تموم نشد من الان انگار تو عالم برزخم خیلی گیجم. روزی نشدع ک گریع نکنم. پدر هم ندارم. میخام با مامانم حرف بزنم در مورد اینموضوع ولی میترسم. شما کمک میکنین؟
با سلام
دوست عزیز شما باید نسبت به این موضوع ابتدا خوب فکر کنید موضوعات زیادی وجود دارد مانند تحصیل سبک زندگی شغل …. که شما باید در مورد آنها فکر کنید و در حال حاضر نسبت به این موضوعات هیچ اندیشه ای نشده بنابراین بهتر است فعلا دوست اجتماعی باشید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
دیدگاه
نام
ایمیل
وب سایت
avijeee@
info@avije.org
براي تماس با مشاور کليک کنيد!
مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه در راستای گسترش خدمات مشاوره دسترسی تمامی هم وطنان به خدمات مشاوره و همچنین بهبود خدمات مشاوره تلفنی، اقدام به ارائه خدمات مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی کرده است. به لطف خداوند متعال مرکز مشاوره تلفنی آویژه در نظر دارد با گسترش کار خود در زمینه مشاوره تلفنی و در راستای آسان تر و ارزان تر شدن خدمات مشاوره، با گسترش خدمات مشاوره تلفنی خود، در حوزه مشاوره حضوری و مشاوره آنلاین با هم میهنان گرامی، وارد شود. در حال حاضر در مرکز مشاوره تلفنی آویژه، شما می توانید از مشاوران زبده در حوزه های مختلف مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره تلفنی کودک، مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره تلفنی روانشناسی بهره مند شوید.ان شاءالله شما کاربران گرامی از خدمات مشاوره تلفنی آویژه کمال رضایت و استفاده را داشته باشید.
برای مشاوره تلفنی کودک، تربیت کودک، اختلالات کودک، روانشناسی کودک و … می توانید از خدمات مرکز مشاوره کودک آویژه بهره مند شوید.
برای مشاوره تلفنی ازدواج، مشاوره ازدواج دانشجویی، مشاوره ازدواج فامیلی، مشاوره ازدواج اسلامی ایرانی، مشاوره ازدواج موفق، مشاوره در زمینه خواستگاری، مشاوره ، معیار های ازدواج و … با مرکز مشاوره ازدواج آویژه در تماس باشید.
برای مشاوره تلفنی خانواده، مشاوره نوجوان، مشاوره جوانان، مشاوره ازدواج، مشاوره زناشویی و زندگی مشترک، مشاوره زنان و خانواده، مشاوره خیانت، مشاوره طلاق، مشاوره مرگ عزیزان و … با مشاوران خانواده مرکز مشاوره در تماس باشید.
برای مشاوره تلفنی روانشناسی، مشاوره اختلالات شخصیت، مشاوره اختلالات یادگیری، مشاوره افسردگی، مشاوره اعتیاد، مشاوره ترس و فوبیا، مشاوره اختلالات خواب و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.
برای مشاوره در زمینه عشق، عشق به همسر، عشق حقیقی و واقعی، عشق مجازی و دروغی، ابراز عشق، عشق به خانواده، عشق به و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.
برای مشاوره در زمینه مهارت های زندگی، اعتماد به نفس و … با مرکز مشاوره آویژه در تماس باشید.
تهران – تهران – میرداماد
021-62999066 (سراسری) – مشاوره تلفنی
تماس فقط برای تعیین وقت مشاوره حضوری
مشاهده
برای طرح سوالات خود ما را در اینستاگرام دنبال کنید
شروع گفتگو
مشاوره برای هموطنان خارج از کشور
معتقدم چیزی به نام عشق در شروع یک رابطه وجود ندارد و آنچه در ابتدا وجود دارد نیازهای اساسی یک زن و مرد در یک رابطه است که بخش عمده ای از آن فطری و بخش دیگر آن آموزشی است.
اینکه ما می گوییم نیازهای متفاوت مرد و زن یعنی اگر یک مرد بتواند حداقل نیازهای روحی و روانی یک زن را ارضا و اقناع کند، یعنی یک اصل کلی حمایت گری را داشته باشد، این مرد برای زن جذابیت ایجاد می کند. طول این جذابیت باعث ایجاد وابستگی عاطفی می شود. مقابل این قضیه برای دنیای مردانه است که این دنیای مردانه عمدتا کل نگر است (برخلاف زن که جزء نگر است). مرد
براساس اصل لذت وارد رابطه می شود و اگر زنی از زیبایی هایی برخوردار باشد می تواند مرد را به خود جلب کند. زیبایی هم معنای زیبایی ظاهری و هم زیبایی های باطنی و رفتاری است که مرد را به سمت یک زن جذب می کند. یعنی زن و مرد بتوانند دنیای عاطفی، روانی و نقش های زن و مرد را ارضا کنند و از لحاظ این نیازها تامین کننده باشند؛ آن وقت است که وابستگی عاطفی که ما آن را عشق می نامیم شکل می گیرد و یک رابطه آغاز می شود. آن زمان که زن و مرد یکدیگر را برای اینکه نیازهای همدیگر را به خوبی اقناع می کنند می خواهند. وقتی با این نگاه وارد می شویم، درمی یابیم که وارد یک ارتباط شراکتی شده ایم که اگر سهم روانی، جنسی، عاطفی و… خود را می گیری، باید همین نقش ها را هم برای طرف مقابل ایفا کنی، ضوابط و مرزها رعایت و به موقع برای رفع نیازها اقدام شود. این ارتباط دوطرفه محکم می تواند تعریفی از وابستگی عاطفی یا همان عشق باشد.
عشق یک مفهوم فانتزی نیست که افراد فکر می کنند نیمه گمشده خود را پیدا کرده اند، همه چیز را در او می بینند و حاضرند هر کاری برای رضایت او انجام دهند. سوالی که پیش می آید این است که اگر چنین چیزی درباره عشق وجود داشته باشد، زمانی که طرف مقابل سرویس های موردنیاز من را ارائه ندهد عکس العمل ام چه خواهد بود؟ مسلما همان فردی که تصور می کرده نیمه گمشده خود را یافته در چنین رابطه ای نخواهد ماند، این است که دلدادگی و عشق مفهومی فانتزی نیست و اگر صورت صحیحی به خود نگیرد از بین می رود. یک کلام فانتزی و سمبلیک به نام عشق وجود دارد که همه ما دوست داریم آن را به رابطه خود بچسبانیم اما اگر واقع بینانه نگاه کنیم متوجه می شویم که این رابطه زمانی معنا و استحکام پیدا می کند که خودخواهی های هر دو طرف در آن ارضا شود و در غیر این صورت رابطه عاشقانه ادامه پیدا نخواهد کرد.
همه ما آدم های خودخواهی هستیم که به دنبال کسانی می گردیم که نیازهای مختلف ما را آن طور که می خواهیم و به بهترین نحو و بهترین زمان برآورده کند. وقتی تصور کردیم که چنین کسی را یافته ایم احساس عشق در ما به وجود می آید. بسیاری از کسانی که این احساس را دارند، ممکن است به دلایل مختلف و بسیار زیاد، نتوانند به معشوق خود برسند و ادامه زندگی و ازدواج را داشته باشند. این روزها کسانی که چنین اتفاقی را تجربه می کنند مسلما ناراحت و سرخورده می شوند اما پس از مدتی موضوع را فراموش کرده و به دنبال شخص دیگری هستند که این نیازها را برآورده کند.چگونه عشق خود را کنترل کنیم
شاید در گذشته بیشتر شاهد این بودیم که افراد در برابر نرسیدن به معشوق خود ناراحتی زیاد و طولانی مدت نشان می دادند و مدت ها صبر می کردند تا عشق خود را به دست آورند، اما الان ماهیت عشق ها اگرچه تغییر کمی کرده اما زمان کمتری را به خود اختصاص می دهند؛ خصوصا عشق های نابالغ که هنوز چندان مستحکم نشده است. اینکه کسی پس از نرسیدن به معشوق خود، مسئله را بپذیرد و دائم در حالت غم و اندوه بیش از حد باقی نماند نه تنها بد نیست بلکه طبیعی است. قطعا آدم ها باید برای آنچه می خواهند تلاش کنند.
شاید برخی افراد تصور کنند که امروزه آدم ها از ابراز عشق می ترسند و نمی خواهند این موضوع را به طرف مقابل بگویند، اما این طور نیست. اتفاقا در شروع یک رابطه این ابراز کردن خصوصا به شکل کلامی خیلی زیاد است و هر دو طرف یا یکی از آنها این موضوع را بیان می کنند. اصلا اگر ابراز عشق و علاقه وجود نداشته باشد که رابطه آغاز نمی شود. اما مشکل در اینجاست که برخی از ما بعد از ایجاد و شروع رابطه، حد متعادل را در ابراز عشق و علاقه خود در پیش نمی گیریم. ما می بینیم که همه به هم «دوستت دارم » و «عاشقتم » را می گویند و کسانی که درایت بیشتری دارند کمی با شک و شبهه بیشتری وارد چنین رابطه ای می شوند که فرد از همان ابتدا به شکل افراطی و اغراقی این جملات را به کار می برد. اتفاقا به نظر من تاحدی که معقول باشد و افراطی نباشد، محتاطانه استفاده کردن از جمله های ابراز عشق معقول است. من در جلسات زوج درمانی هم می گویم که دیدن عشق در رفتار فرد بسیار مهم تر از شنیدن آن است. گفتن را همه بلد هستند و به هم می گویند. مهم این است که چه کسی واقعا آن را در رفتار نشان می دهد. مراجعانی دارم که شکایت دارند که خسته شدم از شنیدن «دوستت دارم.» اینکه یک نفر هر روز و هر ساعت ابراز علاقه کلامی دریافت کند، از اساس تاثیر جملات از بین می رود و کارکرد اساسی خود را نخواهد داشت.
استفاده از جملات «دوستت دارم» و امثال آن، این است که نیاز به اطمینان و خوشحالی و محبت را در طرف مقابل ارضا کنیم اما این گفتن های هر ساعته اصلا اجازه نمی دهد که نیاز ایجاد شود، یعنی باید اجازه دهیم نیاز در طرف مقابل ایجاد شود و سپس با نوازش های کلامی به آن پاسخ دهیم. این موضوع درباره ابتدای ارتباط است که خام و نپخته است که باید عشق و علاقه را با عمل و رفتار نشان داد. وگرنه بعد از استحکام رابطه، باید به شکل کلامی هم ابراز شود. مسلما در برابر گروهی که به شکل افراطی علاقه خود را ابراز می کنند، گروهی هم هستند که به شکل افراطی از گفتن جملات ابراز علاقه فرار می کنند. مثلا برخی آقایان در پاسخ به اینکه چرا به همسرت ابراز علاقه نمی کنی، می گویند پس این همه تلاش و کار برای چه کسی است و اگر نشانه عشق نیست، پس چیست؟ به این افراد باید بگوییم که به طور کلی بشر به خصوص خانم ها بسیار زیاد تحت تاثیر نوازش های کلامی قرار می گیرند و حتی اگر مطمئن باشند که دوست شان دارید، دوست دارند آن را بشنوند. این است که وقتی رابطه وارد مراحل پختگی می شود و برای خروج از عادت روزمره و حتی ایجاد تنوع، گفتن جملات عاشقانه بهترین پیشنهاد به همسران است.
باید در بیان محبت مدیریت وجود داشته باشد که اتفاقا باعث قوت و قدرت ارتباط می شود. اما شاید نقطه ضعفی که در برخی مردان ما حتی افراد تحصیلکرده و امروزی وجود دارد این است که پس از مدتی از بیان محبت خود نسبت به همسرشان امتناع می کنند چون شنیده اند که گفتن عشق قضیه را خراب می کند یا باعث می شود که طرف اصطلاحا بر او غالب شود و… این تصورات در یک رابطه نه چندان سالم شکل می گیرد. مسلما وقتی ارتباط پخته است و امنیت لازم در آن وجود دارد بیان محبت و البته مدیریت آن می تواند مفید باشد و اگر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد، ضعف دارد.
اینکه بترسیم طرف مقابل از بیان محبت ما سوءاستفاده کند تصور درستی نیست. این قضیه که موضوع عشق یکطرفه و افراطی بیان شود اتفاقا تا حدی ممکن است موید این مطلب باشد و طرف مقابل در ارتباط سوار باشد اما این معنی حذف بیان علاقه نیست. اینجا همان بحث مدیریت مطرح است. هر چیزی که افراط یا تفریط شود خراب می شود. عشق باید دو طرفه و ابراز آن هم دوطرفه باشد آن وقت است که در یک فضای امن می توان محبت کرد و محبت دید و نگران تسلط و کنترل رابطه نبود؛ چون همه چیز از پیش کنترل شده است.
عشق نیازی به فریاد زدن، رسوایی و نمایش ندارد. وقتی دو نفر در یک رابطه ایمن و متقابل قرار دارند که نیازهای یکدیگر را درک می کنند، متقابلا درصدد رفع نیازهای یکدیگر هستند و همه چیز خوب است، چه نیازی به نمایش محبت در جمع وجود دارد؟ در چنین موقعیتی ارتباط درگیر حواشی می شود و ممکن است چیزهای بیشتر دیگری در آن وارد شود که اتفاقا ممکن است مخرب باشد. آنچه به عنوان فانتزی عشق مطرح است این تصور را به وجود می آورد که کسی که عاشق است باید از جان و مال و آبرو و… بگذرد. اما این تصور برای داستان های عاشقانه است و در دنیای واقعی و یک ارتباط سالم بیان عشق و محبت با نمایشی بودن تفاوت دارد.
کنترل احساسات عاطفی در محل کار چگونه ممکن است؟
چگونه احساسات عشقی و عاطفی خود را در روابط عاشقانه مان کنترل کنیم؟
مهارت کنترل احساسات و هیجانات چگونه به دست می آید؟
گاهی اوقات دقیقا می دانید برای به دست آوردن چیزی که می خواهید چه کاری باید انجام دهید اما باز هم با پاسخ عاطفی منفی رو به رو هستید.
همه ی مردم می دانند برای اینکه بتوان ارتباط موثرتری با دیگران برقرار کرد باید احساسات خود را کنترل کنند اما با این وجود باز هم بسیاری از آن ها در این امر شکست می خورند و کنترل احساسات و عواطف خود را از دست می دهند.چگونه عشق خود را کنترل کنیم
همه ی مردم می دانند با کنترل استرس و اضطراب می توانند از پس مشکلات خود برآیند اما باز هم بسیاری از آن ها هنگام مشکلات نمی توانند استرس و اضطراب خود را کنترل کنند.
مهارت کنترل احساسات و عواطف در محل کار، رابطه ی عاشقانه و هر جای دیگر یک مهارت ضروری بوده که هر کس بخواهد به موفقیت برسد باید آن را بیاموزد.
همانطور که لازم است بدانید برای رسیدن به خواسته هایتان چه کاری باید انجام دهید، یادگیری کنترل احساسات و عواطف نیز برای اعمال آنچه که باید انجام دهید ضروری و حیاتی است.
برای اینکه بتوانید احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید ابتدا باید بدانید چه چیزی باعث می شود احساسات شما تغییر کند. در ادامه به مراحلی که پیش از تغییر احساسات شما از حالتی به حالت دیگر اتفاق می افتد اشاره می کنم:
همانطور که می بینید در دو مرحله می توان احساسات را کنترل کرد. مرحله اول مرحله ی خود صحبتی است که می توانید از رها شدن احساسات جلوگیری کنید. مرحله ی دوم بعد از رها شدن احساسات است که می توانید آن را کنترل کرده و یا اجازه دهید شما را تحت تاثیر قرار دهد.
مراحل زیر بر اساس حقایق و تحقیقات قبلی می باشد که به شما کمک می کند احساسات عاطفی خود را کنترل کنید:
اگر موفق شوید احساسات خود را کنترل کنید تصمیماتی که در زندگی می گیرید منطقی تر خواهد بود و با افراد می توانید به شکل موثرتری ارتباط برقرار کنید در نتیجه شادتر و خوشحال تر می شوید. بسیاری از زوجین می دانند چگونه باید با همسر خود ارتباط موثر برقرار کنند اما به دلیل عدم توانایی در کنترل احساسات و عواطف در این کار شکست می خورند.
گاهی اوقات کنترل احساسات و عواطف در مقابل فردی که به عنوان شریک زندگی پذیرفته اید می تواند بسیار سخت باشد. کنترل احساسات یکی از پایه های نگهدارنده ی یک رابطه است. (نگاه کنید به حفظ رابطه ی عاشقانه)
اگر همسرتان کاری کند که مورد پسند شما نیست پرخاشگری بدون اینکه دلیلش را بدانید می تواند زندگی و رابطه ی شما را با خطر بزرگی رو به رو کند. از سوی دیگر، اگر قبل از اینکه کاری انجام دهید به دلایل او گوش کنید از یک بحث و دعوای مخرب جلوگیری خواهید کرد. برای انجام این کار باید یاد بگیرید احساساتتان را کنترل کنید.
شاهین زند – محقق و پژوهشگر.
سایت نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم در سایت نوین بینش منتشر شده است. با این کتاب هر شخصی را عاشق خود کنید و یا هزینه ی پرداختی را پس بگیرید. برای اطلاع از آخرین مطالب سایت نوین بینش در کانال تلگرام ما عضو شوید: عضویت در کانال تلگرام نوین بینش
آیا می خواهید بیشتر بدانید؟
تکنیک رهاسازی احساسی به جای سرکوب احساس
چگونه بر احساسات منفی غلبه کنیم؟
احساسات ضمیر ناخودآگاه
9 تکنیک برای بهتر شدن و بهبود روابط زناشویی
نتیجه سرکوب احساسات
شما احتمالا با جستجوی یکی از عبارت های زیر به این مقاله رسیده اید:
مهارت کنترل احساسات. کنترل احساسات عاطفی. کنترل احساسات منفی. چگونه احساسات عاطفی خود را کنترل کنیم. چگونه احساسات عشقی را کنترل کنیم. کنترل احساسات و هیجانات. کنترل گریه. کنترل عشق
می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008
برچسبها:مهارت کنترل احساسات
انتقادات و شکایات
shahinzand18@gmail.com
اینستاگرام شاهین زند
شماره تماس: 03136201013 از ساعت 9 صبح الی 5 عصر
آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11
ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008
. قوانین و مقررات
اغلب رابطه های عاطفی این روزها دوام چندانی ندارند و پس از مدت کوتاهی به جدایی منجر می شوند. این اتفاق به دلایل مختلف روی می دهد: برخی از زوجها نمی توانند چالش هایی که یک رابطه دو طرفه بدنبال دارد را پشت سر بگذارند و از این رو سریعا به قطع رابطه می اندیشند.
بعضی دیگر هم از همان ابتدا متوجه اشتباه بودن رابطه می شوند و وقت خود را برای ادامه دادن آن تلف نمی کنند. بعضا هم طرفین بدون صرف وقت کافی برای شناخت هم، اقدام به بر هم زدن رابطه ای می کنند که تقریبا اصلا شکل نگرفته و در همان ابتدای مسیر پرونده اش بسته شده است.
اما در این میان افرادی هم هستند که با وجود همه تضادها و تفاوتها همچنان در کنار هم شاد و خرسند هستند. این افراد نیز همانند بقیه با مشکلات و عدم تفاهمهای رابطههای دو نفره مواجه میشوند، اما این توانایی را دارند که در شرایط گوناگون، بهترین و درستترین راهکار را پیدا کنند.
اگر دوست دارید بدانید زوجهای موفق چگونه به حفظ عشق و رابطه خود میپردازند، پیشنهاد میکنیم مواردی که در زیر نوشته شدهاند را با دقت بخوانید و در زندگی خود به کار بگیرید. همه این موارد از زبان کارشناسان روانشناسی و در نتیجه تجربه و تحقیقات این افراد بدست آمدهاند.چگونه عشق خود را کنترل کنیم
همراهمان باشید.
۱- بدنبال حل تضادها و عدم تفاهم ها هستند
همه زوج ها با هم بحث و مشاجره دارند و این یک امر کاملا طبیعی است. زوج های موفق به این درک رسیده اند که قرار نیست همه مسایل زندگی را به یک چشم ببینند و تفاوت نظرها می تواند نمک یک رابطه محسوب شود. اما در عین حال، مشاجره ها و اختلافنظرهای مداوم و تکراری هم تهدیدی جدی برای یک ارتباط عاطفی خواهند بود و می توانند صدمات جدی به بدنه یک رابطه وارد کنند.
زوج های عاشق وقتی با عدم تفاهم جدی با هم مواجه می شوند، دنبال یافتن دلیل این تفاوت هستند. آنها به جای اینکه دنبال مقصر باشند یا بخواهند محق بودن خود را به رخ هم بکشند، سعی می کنند تا دلیل عدم تفاهمشان را پیدا کرده و آن را برطرف کنند.
در رابطه های عاطفی سالم، دو طرف هرگز یکدیگر را قضاوت نمی کنند، در عوض بدنبال بررسی ریشه مشکل و یادگیری روش های حل و فصل آن هستند. این افراد حتی وقتی ناراحت هستند یا قلبشان شکسته، باز هم حرفهای شریک عاطفی خود را می شنوند و برای نظرات او ارزش قایل هستند.
۲- دنبال مقصر نمی گردند و یکدیگر را سرزنش نمی کنند
در اختلافات، زوج ها ممکن است برای مشکلاتی که پیش می آید یکدیگر را نکوهش و سرزنش کنند. بسیار سخت است که افراد در خلال یک دعوا یا عصبی بودن بتوانند نقش خود را در بروز مشکل ببینند. به همین خاطر برخی از مردم سعی می کنند همیشه طرف مقابل را مقصر اصلی خطاب کنند و به این ترتیب مثلا خود را برنده میدان بدانند.
اما مساله اینجاست که چنین رفتارهایی برای طولانی مدت پاسخگو نخواهند بود و بدون شک تکرار این رفتار به جدایی منتهی خواهد شد. بایستی همیشه این را در نظر داشت که یک رابطه عاطفی یک رابطهی دو نفره است و هر دو طرف ماجرا در شادی ها و ناراحتی ها سهیم هستند. بنابراین همیشه بیشتر از یک راه برای دیدن واقعیت وجود دارد.
وقتی یکی از طرفین با زور و به طور غیرمنطقی سعی دارد خود را برنده بحث نشان دهد، در واقع سبب عصبانیت و ناراحتی طرف مقابل می شود و به این ترتیب بذرهای جدایی و از بین رفتن عشق را میگستراند.
۳- به خواستههای هم در زمینه روشهای ارتباطی احترام میگذراند
یکی از کلیدهای اصلی ارتباطهای عاطفی سالم این است که هر دو طرف صادقانه برای افکار و احساسات یکدیگر ارزش و احترام قائل باشند، بهویژه وقتی هر کدام از آنها به لحاظ احساسی در شرایط دشوار به سر میبرد.
بیشتر زوجها در ابتدای رابطه دایما با هم در تماس و ارتباط هستند، اما زمانی که رابطه به کمال رسید و هر دو طرف خیالشان راحت شد که دیگر به اوج ارتباطهای خود رسیدهاند، ممکن است پاسخگویی به تماسهای همیشگی و دایم در دسترس بودن برایشان به یک معضل و مشکل تبدیل شود. یعنی دوست نداشته باشند که هر دقیقه به تماس یا پیام طرف مقابل پاسخ دهند یا در کنارش حضور داشته باشند.
اغلب مردم برای حل این مشکل دستبهدامن راهکارهای ساده میشوند و وقت چندانی برای تحقیقات عمیق نمیگذراند. اما یک زوج عاشق هرگز احساسات و نیاز یکدیگر برای در ارتباط بودن بنا به هر دلیلی را رد نمیکنند و نادیده نمیانگارند. حتی اگر مشغله فراوانی هم داشته باشند باز هم برای درک نیازهای طرف مقابل خود وقت میگذراند و همه تلاششان این است تا با همفکری یکدیگر به توافقی برای حل مشکلات بپردازند.
حتی اگر در زمان بحران فرصت انجام چنین کاری را نداشته باشند، بدون شک در اولین فرصت به تحلیل رویداد خواهند پرداخت و بهترین و مناسبترین تصمیم را اتخاذ خواهند کرد.
یک عاشق واقعی هرگز نیازهای شریک عاطفی خود را به سخره نمیگیرد، آنها را تحقیر نمیکند و حتی و او را برای داشتن بعضی احساسات غیرمنطقی سرزنش نمیکند.
۴- آنها گاهی برای هم پدری/مادری میکنند
در اغلب عشقهای عمیق نوعی رابطه والد و فرزندیِ سمبلیک مشاهده میشود. بسیار غیر ممکن است که بتوانیم برای مدت طولانی به فردی علاقهمند باشیم و از نگرانیهایش نگران شویم و حسی مادرانه/پدرانه نسبت به او نداشته باشیم.
انسانها همیشه بر اساس سن شناسنامهای خود رفتار نمیکنند. آنها ترکیبی از سنین مختلف هستند. اگر یکی از دو طرف در دوران کودکی خود دچار دلشکستگی شده باشد و دوباره در زمان بزرگسالی اتفاقی سبب باز شدن زخمهای کهنه شود، شریک عاطفی او موظف است برای آرام شدن معشوق خود و رفع مشکل از هیچ تلاشی فروگذار نکند. در چنین مواقعی است که میتوان در مقام یک والد مهربان و دلسوز ایفای نقش کرد.
واکنشهای اولیه در چنین مواقعی بسیار حائز اهمیت هستند. زوجهای عاشق اغلب مانند والدینی که قصد آرام کردن فرزند خود را دارند رفتار میکنند. حتی میتوانید از القابی که معمولا برای کودکان استفاده میشود نیز برای تغییر فضا بهره بگیرید. البته باید توجه داشته باشید که کلمههای انتخابی شما برای طرف مقابل هم همان حس خوب و کودکانه را تداعی کند.
در بسیاری از مواقع، هنگامی که یک رابطه طولانی میشود، دو طرف از اینکه بخواهند بیچشمداشت به هم توجه نشان دهند گریزان هستند و چندان باب میلشان نیست که طرف مقابل خود را اصطلاحا لوس کنند. تکرار چنین رفتارهایی سبب بروز حس نادیده گرفته شدن به طرف مقابل میدهد. او پس از مدتی احساس میکند که باید با حواس جمعتر و محافظهکارانهتر رفتار کند و این اتفاقها در انتها به دوری و سردی رابطه میانجامد.
زوجهای همیشه عاشق همه تلاش خود را میکنند تا احساسات کودکانه و محبتهای بیدریغ به سبک پدر یا مادر در رابطه آنها از بین نرود و همیشه پررنگ و زنده باشد. آنها میدانند که شریک عاطفیشان به احساس امنیت و راحتی نیاز دارد و در نتیجه از هیچ تلاشی برای تحقق این نیاز فروگذار نمیکنند.
۵- به استقلال و فضای شخص طرف مقابل احترام میگذراند
بسیاری از رابطههای کنونی به این خاطر که یکی از طرفین روی دیگری تسلط کامل داشته و همیشه وی را تحت کنترل میگیرد، از هم فرو میپاشند. خیلی از مردم در دوران کودکی خود حس بیارزش بودن و اجابت بیچون و چرای درخواست دیگران را تجربه کردهاند. این افراد، چنین روانزخمهایی را همچنان در بزرگسالی با خود همراه دارند و همیشه در هراس از این هستند که مبادا دوباره تحت کنترل باشند!
چنین هراسی میتواند فرد را به انتخاب کسی سوق دهد که دقیقا همین رفتار را دارد. روانشناسان میگویند که چنین انتخابهای اشتباهی به واسطه ناخودآگاه افراد صورت میگیرد زیرا میخواهند بدین واسطه دردهای کودکی خود را تسکین کنند و پرونده این فشارهای روحی را برای همیشه در ذهن و قلب خود ببندند.
برخی از زوجها، گاهی بشدت با هم صمیمی و نزدیک میشوند و ناگهان از ترس اینکه مبادا این تعهد و نزدیکی موجب شود که تحت کنترل گرفته شوند، از شریک عاطفی خود دوری میکنند.
زوجهای عاشق این را میدانند که گاهی تحت کنترل بودن طبیعی است. این امر سبب میشود تا احترام فرد به عنوان شخص قویتر در رابطه حفظ شود. طرف مقابل هم به استقلال خود اعتماد کامل دارد و در مقابل چنین رفتاری، واکنش دفاعی یا تهاجمی نشان نمیدهد.
آسان گرفتن شرایط این مزیت را دارد که دو طرف این فرصت را پیدا میکنند تا متوجه دلیل اصلی بروز چنین رفتارهایی از طرف مقابل بشوند. آنها همچنین میدانند که اگر یک زمانی لازم بود که خودشان طرف مقابل را (بنا به هر دلیلی) کنترل کنند، او نیز واکنش صحیح و مناسبی از خود نشان خواهد داد. به این ترتیب، احترام و عزتنفس هر دو نفر حفظ میشود.
همچنین لازم به اشاره است که نمایش هرگونه واکنش سریع و عاری از منطقی میتوانند موجب خراب شدن رابطهها بشود. افراد عاشق باید هنگام مواجه شدن با بحران، خونسردی خود را حفظ کنند و با گشادهرویی و صبر زیاد به صحبتهای طرف مقابل خود گوش بسپارند.
دو نفر میتوانند با صحبت کردن در مورد طرز فکر و باور خود نسبت به کنترل دیگری به یک نتیجهگیری واحد برسند بهگونهای که نیازهای هر دو طرف موردتوجه قرار بگیرد و حقی از دیگری ناحق نشود.
۶- به یکدیگر اعتماد دارند
وقتی دو نفر تازه با هم آشنا میشوند، اولویت زندگی هم میشوند و به محض اینکه یکی درخواستی داشته باشد، آن یکی آماده خدمترسانی است.
اما از آنجا که زندگی باید روال عادی خود را طی کند و همه انسانها مشغلههای فردی و کاری هم دارند، به تدریج و پس از گذشت مدتی، این اولویتها به عقب رانده میشوند و در درجههای دوم، سوم و … قرار میگیرند. حتی ممکن است هر یک از طرفین آن یکی را از مرکز توجه خود در زندگی خارج کند. این امر در فرد مقابل حس بیارزش بودن و دیدهنشدن ایجاد میکند. نادیده گرفته شدن سبب میشود تا فرد برای بدست آوردن توجهاتی که اول به او میشد دست به هر کاری بزند. از این رو، مرز بین خواستههای واقعی و بهانههای ناخودآگاه از بین میرود.
اینجاست که ترس وارد رابطه میشود و ممکن است فردی که مورد بیمهری واقع شده، شدیدا آسیبپذیر و حساس شود و به کارهای غیرمنطقی دست بزند.چگونه عشق خود را کنترل کنیم
این مشکل در زوجهای عاشق با درک متقابل حل شده است. به این صورت که هر دو طرف میدانند که گاهی لازم است بقیه امور را در اولویت قرار دهند اما این بدین معنی نیست که شریک عاطفی خود را دوست ندارند یا توجهشان به او کم شده است. آنها در مواقع ضروری و بحرانی، بدون هیچ پرسش یا چالشی پاسخگوی نیاز طرف مقابل خواهند بود و هر دو طرف میدانند که این نیازها از روی فریبکاری نیست.
زوجهای عاشق، برای محدودیتهای شخصی افراد حرمت و احترام قائل هستند و غرور و استقلال خود را نیز حفظ میکنند. این اشخاص به خوبی میدانند که نوعبشر این قدرت را دارد که حتی پس از شکست و از دست دادن نیز همچنان به دوستداشتن خود ادامه دهد. آنها همیشه در حال تمرین بخشش و صفات والای انسانی هستند.
هدف غایی این زوجها حل مسایل، رفع مشکلات و بازسازی ارتباط در کوتاهترین زمان ممکن و به صحیحترین روش است.
یک زوج عاشق بهخوبی میداند که عشق باید در قلب انسانها باشد و دو نفر میتوانند در فاصله دور از هم نیز همچنان عاشق و دلباخته یکدیگر بمانند.
مطلب برای شما مفید بود؟
به مطلب امتیاز دهید
میانگین امتیازها 1 / 5. تعداد رای: 1
تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز میدهد.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.0