چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

 
helpkade
چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم
چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

حداقل 8 کاراکتر

ذهن ناخودآگاه مانند هارد کامپیوتر است.

ذهن‌تان هرچیزی که به آن وارد می‌شود را در خود حفظ می‌کند و هیچ تفاوتی بین اطلاعات درست و نادرست یا افکار منفی و مضر و افکار مثبت و سازنده قائل نیست. فقط همه چیز را حفظ می‌کند.

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

ذهن ناخودآگاه با تکرار همه چیز را یاد می‌گیرد، پس زمانی که شما برای چند بار یک موضوع را به آن تزریق می‌کنید، تا زمانی که اطلاعات در ذهن حک شود آن را بازخوانی می‌کند.

همانطور که حدس زدید پاک کردن این اطلاعات به مراتب سخت تر است . برای مثال روی برگه کوچکی بنویسید “من به اندازه کافی خوب نیستم”، حال بالای همان برگه عبارت را دوباره بنویسید. هرچه بیشتر عبارت را تکرار کنید، کلمات برایتان پررنگ تر شده و پاک کردن آن هم سخت تر می‌شود.

مثال دیگری را در نظر بگیرید. وقتی برای اولین بار سوار دوچرخه شده‌اید را به یاد دارید؟ در ابتدا برایتان سخت بود تا تعادلتان را حفظ کنید اما دست از تلاش نکشیدید و اول تعادلتان را برای ۵ ثانیه سپس ۱۰ ثانیه حفظ کردید و کم کم این زمان را بیشتر کردید و در آخر توانستید تعادلتان را برای زمان بیشتری حفظ کنید. و این فقط به علت تکرار شماست. از این پس ذهن ناخودآگاه‌تان هرآنچه را که برای حفظ تعادل لازم است انجام می دهد.

 

 

درنتیجه زمانی که دوباره سوار دوچرخه ‌شوید، ذهن‌تان به سمت آموزش های قبلی تنظیم می‌شود و بدون اینکه بخواهید تلاشی بکنید دوچرخه سواری را شروع می‌کنید.

نکته جالب اینجاست که که اگر شما با روش اشتباه آموزش ببینید، با همان روش اشتباه ادامه خواهید داد.

برای مثال افرادی را درنظر بگیرید که رانندگی با کفش سخت برایشان است، آنها همیشه با پای برهنه رانندگی کردند! به این خاطر است که آنها در زمان آموزش پا برهنه بودند.  من چطور این را فهمیدم؟ چون خودم یکی از آنها هستم.

خب این چه پیامی برای شما دارد؟

وقتی اطلاعاتی وارد ذهن ناخودآگاه شده و به اندازه کافی تکرار شود، به راحتی در ذهن حک می‌شود و به سختی از ذهن پاک می شود.

البته که این اطلاعات قابل پاک شدن است، اما پاک کردن آنها مستلزم تلاش فراوان است. تنها دلیل پاک کردن عادت‌های بد و افکار منفی و آسیب زننده همین است. این موضوع برای تمام عادت های فیزیکی و ذهنی صدق می‌کند.

عادت های فیزیکی شامل کار همیشگی شماست، مانند روتین روزانه‌تان.

عادت های ذهنی‌تان شامل چرخه‌ای مانند خودباوری، احساس نا امنی، و دیدتان نسبت به محیط اطراف و … هستند.

در هر حال ذهن‌تان می‌تواند بر جسم‌تان تاثیر بگذارد و بالعکس، این چرخه طبیعی است.

 

همانطور که قبلا گفتم ذهن شما مانند هارد کامپیوتر است. ما می‌توانیم نرم افزار جدید را وارد یا از آن پاک کنیم، ما نیز خیلی خوب می‌توانیم داده‌هایی که به ذهنمان می‌دهیم را بازنویسی کنیم.

ما در واقع به شکلی ناخودآگاه توسط محیط و محرک های محیطی هیپنوتیزم می‌شویم و این هیپنوتیزم از کودکی‌ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. حال روش هایی وجود دارد تا از طریق هیپنوتیزم این عادت ها و افکار منفی دیرینه را تغییر دهیم، اما راهکاری که ما به دنبالش هستیم بسیار قوی تر از هیپنوتیزم است. بعلاوه کار بسیار آسانی است. در واقع این راهکارها بسیار ساده است، و شما را مجبور می‌کند تا فکر کنید.

خب اجازه دهید ببینیم این تکنیک ساده چیست؟

بهترین و موثرترین راهکاری که می‌تواند الگوی ذهن ناخودآگاه شما را تغییر دهد، آگاهی است.

درست است شما نسبت به الگوهای ذهنی‌تان هشیار می‌شوید.

وقتی یک بار هشیار باشید، اقدامات مورد نیاز جهت تغییر به صورت خودکار انجام می‌شود.

 

داشتن الگوهای ذهنی زیر شاخه آگاهی شما هستند و به عبارت دیگر، شما از آنها بی خبرید.

برای مثال من عادت دارم که قتی روی صندلی می‌نشینم مدام پایم را تکان دهم که این موضوع به عنوان سندروم پای بی‌قرار شناخته شده است. ممکن است چند دقیقه یا چند ساعت طول بکشد تا متوجه شوم دارم اینکار را انجام می‌دهم و بخواهم متوقفش کنم. اما دقایقی بعد وقتی حواسم را به کاری متمرکز می‌کردم دوباره پایم تکان می‌دادم.

تنها کاری که کمکم کرد تا این موضوع را کنار بگذارم، بهبود آگاهی نسبت به بدنم بود. من تلاش می کردم تا در انجام هر کاری به بدن خود توجه کنم. سپس زمانی که پاهایم شروع به حرکت می‌کرد در عرض چند ثانیه متوجه آن می‌شدم. درست برخلاف گذشته که ساعتها طول می‌کشید تا من نسبت به آن هوشیار باشم.

بعد از مدتی این حرکت‌ها قطع شد. البته گاهاً اینکار را انجام می‌دادم اما زود مچ خودم را می‌گرفتم و آن را متوقف می‌کردم.

این آگاهی نسبت به بدنم نه تنها در این مسئله کمکم کرد، بلکه به من کمک کرد تا از تنش‌های بدنم آگاه شوم تا بتوانم بیشتر مواقع بدنم را آرام کنم.

برای مثال، زمانی که سرکار و پشت میز می‌نشینم متوجه می‌شوم که عضلات ساق پایم دچار گرفتگی می‌شود. که این می‌تواند باعث خستگی، سردرد و کمردرد بشود. با کمک این ذهن آگاهی توانستم زمانی که دچار گرفتگی عضلات می‌شوم، ریلکس کنم.

این تنها یک مثال از اینکه شما بتوانید به کمک آگاهی بر عادت‌های ناخودآگاهتان غلبه کنید.

این عادت وقتی فیزیکی باشد خیلی راحت اتفاق می‌افتد، اما عادت های ذهنی زیادی است در درجه های ذهنی مختلفی اتفاق می افتد. که نمی توانید آن را ببینید، فقط اتفاق می‌افتد.

برای مثال، شما ممکن است عادت داشته باشید تا دیگران را قضاوت کنید. مسئله جالب این است که قضاوت کردن اتوماتیک وار اتفاق می‌افتد. مشکل این است که شما نه تنها دیگران بلکه خودتان را نیز قضاوت می کنید. به علاوه، آن چیزی که شما از دیدگاه خودتان می بینید با واقعیت کاملا تفاوت دارد زیرا شما همه چیز را از دیدگاه و باور خود می‌بینید.

تنها راه آزادی از این افکار این است که بازهم نسبت به الگوهای ذهنی‌تان هشیار باشید.

هرچقدر هشیاری بیشتری نسبت به افکار خود داشته باشید راحت‌تر می‌توانید جلوی قضاوت‌هایتان را بگیرید. وقتی مچ خودتان را گرفتید، بهتر است که خود را سرزنش نکنید فقط تلاش کنید تا آن را متوقف کنید.

وقتی به آرامی و پیوسته این تمرین را ادامه دهید، قضاوت شما نسبت به دیگران کم می‌شود.

 

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

 

هشیاری یک عادت است و هرچه بیشتر تمرین کنید، بیشتر جزیی از شما می‌شود. 4 تکنیکی که در این مقاله ارئه می‌دهم به شما کمک می‌کند تا آگاهی‌های ذهنی و فیزیکی خود را بهبود دهید.

ما هرروز خدمان را در افکارمان غرق می‌کنیم. هدف این است که از افکارتان جدا شوید و آن را از بیرون نظاره کنید.

این تمرین به شما کمک می کند تا نسبت به افکار منفی‌‌تان آگاه شوید. شما از باورهای خود سوال می‌پرسید، افکار منفی‌تان خود را تضعیف می‌کنید و افکار مثبت را جایگزین آنها می‌کنید.

این تمرینی است که شما باید انجام دهید:

راحت بنشینید، نفس عمیق بکشید، و خودتان را آرام کنید. آگاهی ذهنی را با افکاری شروع کنید که با آنها درگیر نخواهید شد. اگر احساس کردید که درگیر افکارتان شدید، دقایقی تمرین را متوقف کنید و این درگیری را بپذیرید سپس از ابتدا شروع کنید.

اگر برخی افکار خاص در شما احساس قوی ایجاد می‌کند، به جای آنکه تلاش کنید تا احساساتتان را سرکوب کنید، آن را ببینید. تمام توجه‌تان را به بدنتان بدهید و احساس کنید پشت این افکار انرژی نهفته است.

همانطور که افکارتان را می‌بینید، می توانید الگوهای منفی ذهنتان را نیز ببینید. این آگاهی نسبت به افکار به راحتی می‌تواند  آنها را تخریب کند.

 

آگاهی نسبت به احساس، به شما کمک می‌کند تا افکار احساسی یا به عبات دیگر افکاری که احساسات را در بدن شما تولید می‌کنند، را به راحتی درک کنید.

این به شما کمک می‌کند تا تمام احساسات منفی را در خود کاهش دهید.

آنچه که من فهمیدم این بود که باید برای احساسات خود پاسخ آگاهانه پیدا کنید.

حال بگذارید موقعیتی را بررسی کنیم که موجب اضطراب و نگرانی در شما می‌شود

برای مثال، من در رستوران‌های شلوغ و پر رفت و آمد دچار اضطراب می‌شوم و فکر می‌کنم که همه مرا بد نگاه می کنند و درباره من قضاوت منفی می‌کنند، این حالات احساسات من را بالا برده، و در اطرافم ابری از افکار منفی ایجاد می‌کند که باعث  احساس ناخوشایند و اضطراب در من شود.

در این موقعیتها عملکرد ذهن بسیار سخت می‌شود. اما می‌توانید یک کار انجام دهید، در مسیر بازگشت به خانه به آن فکر کنید و از این موقعیت برای تمرینات ذهنی‌تان استفاده کنید.

وقتی به خانه رسیدید، می‌توانید در یک جای آرام بنشینید و آن موقعیت را دوباره در ذهنتان مجسم کنید. انجام این کار موجب ایجاد احساسات مشابه در شما می‌شود. حال باید به جای آنکه در افکارتان غرق شوید و منقلب احساساتتان گردید، باید آگاهانه احساستان را درک کنید. بدون اینکه بترسید، آن ها همانطور که هستند، بپذیرید. وقتی شما آنها را اینگونه حس می‌کنید، کم کم قدرتشان را از دست می‌دهند.

کاری که شما انجام می‌دهید این است که الگوهای ذهنی و عکس العمل آنها را در بدنتان ببینید. این آگاهی به آرامی شروع به انحلال افکار و عکس العمل‌های احساسی مربوطه می‌کند.

دفعه بعدی که در همان رستوران قرار بگیرید، آنقدر آگاه هستید که متوجه می‌شوید چه زمانی احساس اضطراب در شما شروع می‌شود؟ اما وقتی شما نسبت به احساسات و افکارتان آگاه‌تر باشید، می‌فهمید که عکس العمل شما چقدر ضعیف تر از گذشته شده است. به علاوه اگر به این روند ادامه دید به زودی عکس العمل شما به طور کل از بین می‌رود.

 

وقتی شما نسبت به بدن خودآگاه باشید می‌دانید که چگونه می‌توانید بدن‌تان را آرام کنید و هم‌چنین این کار نیز جنبه درمانی دارد.

برای مثال، ممکن است در انجام کار و یا فعالیت برخی از بخش های بدنتان دچار تنش‌هایی شود. برای من، همانطور که قبلا گفتم، در حین انجام کار پشت سرم و عضلات ساق پایم دچار تنش می‌شود.

این اتفاق باعث سردردهای بد و کمر درد می‌شود و افکاری در من ایجاد می‌کند که موجب سرخوردگی‌ام می‌شود. بعد از انجام تمرینات ذهن آگاهی در بدنم متوجه شدم که تمام عضلات من در زمان آگاهی‌ام ریلکس می‌شوند. پس از انجام مداوم این کار، بعد از گذشت چند ماه عضلاتم به صورت خودکار  آزاد و رها می‌شدند.

تکنیک های ساده برای ذهن آگاهی در بدن، انجام تمرینات مدیتیشن است. از نوک انگشتان پا  تا جمجه‌ سرتان حس کنید. در حین انجام این کار شما آرامش را به بدنتان باز می‌گردانید. اگر در جایی از بدنتان احساس درد می‌کنید، در آن نقطه زمان و تمرکز بیشتری بگذارید.

احساس آرامش در بدن‌تان شما را به سمت سلامتی سوق می‌دهد. هرچه این احساس بیشتر باشد احساس جوانی در شما بیشتر است. بهتر است این تمرین را قبل از اینکه بخوابید انجام دهید، زیرا زمانی که بیدار می‌شوید احساس جوانی و سرزندگی می‌کنید، به علاوه می توانید این تمرین را دراز کشیده انجام دهید.

حتی لمس کردن بدنتان  به شما کمک تا احساسات‌تان را آزاد کنید و احساس بهتری داشته باشید.

 

در هر نقطه ای از زمان، توجه ما بین چند چیز تقسیم می‌شود. بیشتر ما هیچ کنترلی بر روی تمرکز و توجه‌مان نداریم. و تمرکزمان مانند حیوان وحشی از این سو به آن سو می‌رود.

این روش به شما کمک می کند تا بر تمرکز‌تان کنترل داشته باشید. هرچه کنترل بیشتری داشته باشید، در تمرینات فوق دستاوردهای بیشتری خواهید داشت.

برای مثال، شما می‌توانید احساساتتان را برای مدت طولانی‌تری حس کنید بدون آنکه افکار بدی به سراغتان بیاید. به علاوه، می‌توانید راحت‌تر ناظر افکارتان باشید بدون اینکه بخواهید در افکارتان غرق شوید. شما می‌توانید مدت زمان بیشتری ذهن آگاه بمانید.

من به سختی می‌توانستم زمانی را برای خواندن چند پاراگراف بگذارم. در همان خط‌های ابتدایی تمام تمرکزم به گفتگوهای ذهنی‌ام بود. من متن را می‌‌‌خواندم ولی حقیقتاً چیزی از آن یاد نمی‌گرفتم و مجبور بودم دوباره آن خط را بخوانم. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که شما کنترلی بر تمرکز‌تان ندارید.

موثر‌ترین راه برای دریافت کنترل، انجام مدیتیشن تمرکز است. در این تمرین ابتدا باید تمام توجه‌تان به تنفستان باشد، نفس‌تان را بگیرید و تا آنجا که می‌شود نگه دارید سپس آن را رها کنید. اگر حواستان پرت شد دوباره از اول شروع کنید. اگر همینطور به انجام این تمرین ادامه دهید، می‌توانید بر روی تمرکز و توانایی‌هایتان تمرکز کنید.

۴ روشی که در بالا به شما ارائه داده‌ایم به شما کمک می‌کند تا به آگاهی عمیق‌تری برسید. این تمرینات را بسته به خودتان می‌توانید به تنهایی یا گروهی انجام دهید. من باور دارم که این تکنیک ها می تواند برای بهبود عزت نفس پایین، باورهای محدود، اضطراب، افسردگی و هر مشکلی که به ذهن شما مربوط است، کمک کند.

 

اگر می خواهید به شکل عمیق تری بر روی تغییر باورهای خود و پاکسازی ذهن تان از افکار منفی و آسیب زننده کار کنید، دوره مدیریت بر باورها راهکارهایی کاربردی برای این کار به شما ارائه می دهد.

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:

سلام خیلی مطلب مفیدی بود ممنون از شما که زحمت کشیدی

سلام خیلی عالی بود تشکر

فوق العاده کار آمد خیلی زیاد ممنونم بابت این متن که انقدر واضح و راحت مسئله ای به این پیچیدگی رو بیان کردین

سلام خانم دکتر فلاح مطالب بسیار عالی بود سپاسگزارم

سلام بسیار عالی بود

من واقعا استفاده کردم از مطالب عالی بود

عاااااااااالی بود. ممنون

خیلی کاربردی و عالی بود.متشکر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 انسان‌ها برای پاکسازی ضمیر ناخودآگاه خود از یک سری از افکار منفی ثبت شده در ضمیر ناخودآگاه باید تلاش زیادی بکنند زیرا ضمیر ناخودآگاه یادگیری مطالب را با تکرار می آموزد و در نتیجه پاکسازی مطالب ثبت شده کار دشواراتری خواهد بود.در مقدمه هر انسانی دارای افکاری مثبت و منفی در ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه خویش است  ما انسان ها زمانی که چشم به این جهان گشودیم ذهنمان مانند لوحی پاک بوده که به مرور زمان افراد خاطره هایی را در این لوح ثبت می‌کنند که این خاطره ها می تواند از لحظات خوشی و ناراحتی از جانب خود یا اطرافیانش باشد. در علم روانشناسی با  تکنیک هایی برای پاک سازی ضمیر ناخودآگاه هر کشف شده که برسی مهم ترین آن ها می پردازیم.

 ذهن ناخودآگاه ما مثل هارد کامپیوتر می باشد ذهن ما هر چیزی را که در آن وارد می شود در خود حفظ می کند و فرقی هم نمی کند که آن افکار مثبت یا منفی و کدام افکار سازنده و کدام غلط است فقط همه چیز را حفظ می‌کنند ذهن ناخودآگاه با تکرار کردن همه چیز را یاد می گیرد به خاطر همین وقتی چیزی را چند بار تکرار می کنیم در واقع چند بار این موضوع را  به ذهن خود تزریق می کنید و تا زمانی که در ذهن مطالبه شود.

آن را میتواند بازخوانی کند به خاطر همین پاکسازی ضمیر ناخودآگاه از این مطالب خیلی سخت است در واقع ذهن ناخودآگاه ما چیزی را که می آموزد در خود حفظ می کند تا موقعی که به آن احتیاج داریم از آن استفاده کنیم البته این اطلاعات قابل پاکسازی است اما باید خیلی تلاش کنیم.

تنها دلیل پاک کردن عادت های بعد و افکار منفی هم این است و این موضوع برای تمام عادت های فیزیکی و ذهنی هم همین طور می باشد عادت های فیزیکی شامل کار همیشگی شماست عادت های ذهنی تان شامل چرخه ای مانند خودباوری، احساس ناامنی و دیدتان نسبت به محیط اطراف می باشد.

اگر می خواهید برای پاکسازی ضمیر نا خودآگاه خود اقدام نمایید باید بگوییم این کار تقریبا دشوار بوده و‌ باید برایش تلاش کنید. چرا که پاک کردن خاطرات چه خوب و چه بد به آسانی صورت نمی گیرد و شما باید تکنیک دستیابی به ضمیر ناخود آگاه را پیدا کرده و‌ سپس در صورت دلخواه برای پاک کردن آن تلاش کنید.

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

قبل از انجام هرگونه بهره برداری از قدرت ضمیر ناخودآگاه بهتره که ذهن پاک شود باید تمام باورهای منفی و افکاری که باعث شک و تردید در مورد قدرت ضمیر ناخودآگاه می شود را پاک کنیم این افکار باعث می شود از ضمیر ناخودآگاه به طور مناسب استفاده نشود.

بهترین روش بهره برداری از پاکسازی ضمیر ناخودآگاه این است که ابتدا درک درستی از ذهن خود داشته باشیم پس مانند یک نگهبان بگذاریم که اندیشه های مثبت و سازنده و سالم داخل ذهن شود و رشد کنند و افکار منفی را از ذهن بیرون کنیم.

هدف خود را با جزئیات بنویسیم وقتی هدف نوشته شود مغز خود را برای آن فعالیت مورد نظر فعال می کند و به ضمیر ناخودآگاه خود درست همان چیزی را که واقعاً می خواهد از طریق آن هدف خاص به دست می آورد و به ذهن دیکته می کند.

وقتی اهدافمان واضح و شفاف شدند در این مرحله باید در مورد برنامه اقدام و تصمیم گیری کنیم و باور کنیم که به طور واقعی به هدف خود نزدیکیم اهداف خود را به هدف های کوچک تر و کوتاه مدت تقسیم کنیم و راهکار مناسب برای رسیدن به آن را ایجاد کنیم.

کار گیری  چند روش ذکر شده کمک شایانی به شما میکند .نا گفته نماند که این ضمیر ناخودآگاه بسیار هوشمندانه عمل می‌ کند و‌گاهی چیز هایی که در اطراف شما رخ میدهد و‌ قصد ثبت آن ها را ندارید را نیز در خود نگه می دارد به طوری که شاید متوجه آن هم‌ نشوید. برای تخلیه ضمیر ناخودآگاه نیز روش هایی وجود دارد که به شما امکان پاکسازی برخی افکار که عموما منفی هستند را می دهد. البته حطرات ضمیر ناخودآگاه را نیز نادیده نگیریم زیرا که این ضمیر پیچیده گاه می تواند موجب بروز مشکل نیز شود.

تصور کنید برای انجام یک سخنرانی در حال اماده شدن هستید ولی چون اضطراب دارید، ضمیر ناخودآگاه شما باعث‌ بروز اتفاقاتی چون تپش قلب و غیره می شود. اما این ضمیر همانگونه که می تواند خطر ساز باشد، میتواند به قدری قدرتمند باشد که درمان بیماری با ضمیر نا خود آگاه نیز امکان پذیر است.زیرا که ذهن شما به قدری قدرت دارد که با تلقین و افکار مثبت می توانید حتی بیماری جسمی خود را نیز بهبود دهید.

روانشناسی رستگاران روشنی وجود تیمی تخصص یافته در زمینه های مختلف مانند مشاوره روانشناسی، مشاوره و روانشناسی کودک،  روانشناسی تربیتی و غیره می باشد که با تماس با ما می توانید از آن ها کمک بگیرید.

 

 

ممنون از اطلاعات مفیدتون عالی بود

خواهش می کنم رضایت شما باعث افتخار

عالی بود

از سایت بی نظیر تون ممنونم

ایشاا.. که براتون مفید بوده باشه

ممنون از اطلاعات کاملتون

موفق و پیروز باشید

خیلی مفید بود ممنون

ممنون از توضیحات کامل و قابل فهمتون

رضایت شما باعث افتخار

عالی بود

خیلی جالب بود

ممنون از اطلاعات مفیدتون

ممنون از شما

عالییی

رضایت شما باعث افتخار

مفید بود ممنون

منون از شما که وقت گذاشتید

مرسی بابت این مطلب مفید

چطوری می تونم از تیمتون وقت حضوری بگیرم؟

rastegaranroushani@outlook.com با این ایمیل می تونید وقت بگیرید

ممنون از سایت خوبتون

ممنون عالی بود

ممنون از اطلاعات کاملتون

خیلی سایت خوبو مطالب مفیدی دارید مچکرم

خیلی خلاصه و مفید و کاربردی بود ممنونم

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

از مطلب خوبتون ممنونم

باتشکر از مطالب بسیار مفیدتون لذت بردم

مرسی واقعا خیلی کاربردی بود

من به گفته های شما عمل کردم و به نتیجه رسیدم ممنونم

ممنونم از اطلاعات خوبتون

آشنایی با مجموعه رستگاران روشنی وجود دریچه ای برای کسانی که زیستن را بر اساس منطقی سالم و استانداردهایی بروز تعریف می کنند و برای کیفیت زندگی خویش اهمیت قائل هستند. با مطالعه مقالات وبسایت ما، به بهبود زندگی خود کمک کنید.

برای شرکت در کلاس ها و کارگاه ها تماس بگیرید

یک خانواده سالم خانواده ای است که افراد حاضر در آن چگونگی رفتار با یکدیگر را به خوبی بدانند. خانواده…

انسان ها در طول زندگی خود با مسائل و پستی بلندی هایی رو به رو می شوند که برای حل…

هر انسانی از بدو تولد دارای مهارت های فردی می باشد که باید در طول زندگی خودش آن را پیدا…

توسعه و فارسی سازی توسط گروه دیاموند

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت


واسه همه چی جا هست!

برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه به نظر ترسناک می‌رسد ولی کاملاً امکان‌پذیر است‎

 

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

خیلی مهم است که این واقعیت را درک کنید: برای اینکه بتوانید یک تغییر بادوام در عادات، افکار، ایده‌ها، نگرش، جهان‌بینی و عقایدتان ایجاد کنید، باید الگوهایی که در ذهن ناخودآگاهتان هست را تغییر دهید.

 

برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه به نظر ترسناک می‌رسد ولی کاملاً امکان‌پذیر است. تکنیک‌هایی که در زیر به آن اشاره می‌کنیم، به شما ‌آموزش می‌دهد چطور قدم به قدم قدرت ناخودآگاهتان را با چند دقیقه در روز وقت گذاشتن، به دست بگیرید.

 

اعمال کردن این تکنیک‌ها نیازمند زمان، تمرین و پشتکار است. البته این سه عامل فقط زمانی معنا پیدا کرده و شما را به سمت موفقیت هدایت می‌کند که بدانید چه می‌کنید.

 

اهمیت تکرار 

خیلی شبیه به رفتن به باشگاه ورزشی است – پشت سر هم و پشت سر هم تمرین می‌کنید تا اینکه عضلاتتان کم‌کم قوی‌تر شده و بدنتان خوش‌فرم‌تر می‌شود. عضلات مغز هم همینطور هستند. باید به صورت مداوم و با پشتکار روی عضلات مغزتان هم کار کنید. این تنها راهی است که از طریق آن خواهید توانست تغییری بادوام در ذهن ناخودآگاهتان ایجاد کنید.

 

در این مقاله، توضیح می‌دهیم که چطور با ارزشمندترین دارایی‌ که دارید یعنی ذهن ناخودآگاهتان، ارتباط برقرار کنید. تکنیک‌هایی که در این مقاله برایتان لیست کرده‌ایم، مربوط به روش پیام‌های پنهانی هستند.

 

پیام‌های پنهانی تکنیکی قوی برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان است. قبل از اینکه اسرار ارتباط به ذهن ناخودآگاه را برایتان فاش کنیم، چند قانون هست که باید بدانید:

 

قوانین فرآیند برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه

 

قانون اول: بدانید چه می‌خواهید 

وقتی می‌خواهید در سطح ناخودآگاه تغییر ایجاد کنید، اول باید ببینید دقیقاً چه چیز را می‌خواهید تغییر دهید.

 

باید خاص و مشخص باشد ولی نه خیلی جزئی. باید در خواسته‌تان منطقی باشید (اینکه بخواهید مثل یک پرنده پرواز کنید عقلانی نیست ولی اگر خواستید در دوره‌های آموزشی چتربازی شرکت کنید منطقی است) و باید فقط و فقط روی آن تمرکز کنید.

 

تمرکز کردن روی موضوعات مختلف به صورت همزمان فقط ذهن ناخودآگاهتان را گیج خواهد کرد. با این روش سردرگم می‌شوید که متضاد هدفمند بودن است.

 

بعنوان مثال، اگر می‌خواهید نیمه گمشده و شریک زندگی‌تان را پیدا کنید، فقط باید روی آن متمرکز شوید و آن را به موضوعات دیگر مثل پول در آوردن، وزن کم کردن و غلبه بر اضطراب بسط ندهید. خیلی خوب است که اهداف مختلفی داشته باشید ولی باید تمرکزتان را یکی‌یکی روی آنها قرار دهید.

 

ولی بعضی هدف‌ها نیازی به برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه ندارند، به همین دلیل می‌توانید هدف اصلی‌تان را در کنار اهداف دیگر اینچنینی که نیاز به تمرین ندارند (مثل گرفتن گواهینامه رانندگی) پیش ببرید. اگر اهداف مختلفی دارید که نیاز به تغییر ذهن ناخودآگاه دارند، هدفی را انتخاب کنید که برای شما اولویت اول است.

 

قانون دوم: موانع موجود در ذهن ناخودآگاهتان را پیدا کنید. 

وقتی هدف اصلی‌تان را انتخاب کردید، باید با خودتان حرف بزنید و موانع ذهنی ناخودآگاهی که بخشی از هدف بزرگ هستند را پیدا کنید.

 

بعنوان مثال، زنی که می‌خواهد شریک زندگی خود را پیدا کند: باید صادقانه، بدون هیچ نقابی، بدون هیچ بهانه‌ای درمورد چیزهایی که جلو او را برای دیدن آن فرد می‌گیرد صحبت کند. شاید بیش از اندازه وابسته است و این باعث می‌شود مردها از او فراری شوند، بنابراین باید به آن مسئله هم در کنار هدف اصلی خود رسیدگی کند.

 

وقتی با خودتان گفتگو می‌کنید، باید از خودتان بپرسید: 

چه چیز جلو من را برای رسیدن به این هدف می‌گیرد؟ من چه موانعی در ذهن ناخودآگاهم دارم؟

 

گاهی اوقات شاید نتوانید خودتان پاسخ این سوال را پیدا کنید، بنابراین برای پیدا کردن آن باید کمک بگیرید. این کمک می‌تواند یک مشاور روانشناس یا حتی یک دوست صمیمی باشد که شما را خوب می‌شناسد. باید جوابی که آنها می‌دهند را به خوبی بپذیرید.

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

 

دلیل اینکه از نظر ناخودآگاه مسدود شده‌اید باید پیدا شود.

 

اجازه بدهید برای روشن‌تر کردن این موضوع یک مثال دیگر را بررسی کنیم: مردی در تلاش است پول بیشتری درآورد ولی موفق نمی‌شود. یک چیز او را عقب می‌کشد و همیشه هم این اتفاق می‌افتد. او تصمیم می‌گیرد با ذهن ناخودآگاهش گفتگو کند ولی باید دلیل یا دلایلی که جلو او را برای رسیدن به هدفش می‌گیرد را پیدا کند.

 

این می‌تواند باورهای ناخودآگاه محدودکننده مثل، «پول باعث می‌شود وقت کمتری با خانواده‌ام سپری کنم» یا یک الگوی رفتاری مثل نداشتن پشتکار و مدام و مدام شروع کردن پروژه‌های مختلف باشد. او باید دلیل را پیدا کند و بر طبق آن یک سیستم ارتباطی با ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کند.

 

قانون سوم: روش‌های تغییر ذهن ناخودآگاه را قبل از خواب اعمال کنید. 

زمان استفاده از روش‌های برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه قبل از خواب یا بلافاصله بعد از بیدار شدن است.

 

حدود ۱۵ دقیقه قبل از خواب، ذهن و بدن شروع به آرام شدن می‌کند، عضلات شل می‌شوند، تنفس راحت‌تر می‌شود و ضربان‌قلب کندتر می‌شود و کل بدن وارد وضعیت آسایش می‌شود. در این نقطه، ذهن امواج آلفا تولید می‌کند.

 

محققان نشان می‌دهند که در این بازه بین بیداری و خواب، امواج مغزی کندتر می‌شوند و بین ۱۴-۷ موج الکتریکی در ثانیه خواهد بود. به این امواج، امواج آلفا گفته می‌شود. براساس تحقیقات در این مرحله، تونل ذهن ناخودآگاه برای گرفتن پیام باز است.

 

روش‌های انتقال پیام به ذهن ناخودآگاه 

درکنار استفاده از پیام‌های پنهان (یک تکنیک کامل که با جزئیات کامل در این مقاله برایتان شرح می‌دهیم)، ۴ روش موثر دیگر هم برای ارتباط با ذهن ناخودآگاه وجود دارد و کمک می‌کند باورهای مثبت و قاطعی در خود ایجاد کنید.

 

با صحبت کردن مستقیم با ذهن ناخودآگاه می‌توانید هدفی که تعیین کرده‌اید را برآورده کنید، احساساتی خوب تجربه کنید، از نظر احساسی به تعادل برسید و احساس آرامش و راحتی بیشتری کنید.

 

از همین امروز شروع کنید و نتیجه بگیرید!

 

روش اول: استفاده از استعاره برای برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه 

استعاره‌ها به شدت موثر هستند و تاثیری فوق‌العاده بر ذهن ناخودآگاه دارند. جای تعجب نیست که کتاب‌ها، نمایشنامه‌ها، فیلم‌ها، اشعار و حتی تبلیغات به صورت گسترده از استعاره برای رساندن پیام خود استفاده می‌کنند.

 

بعنوان مثال، استعاره می‌تواند یک زمین و بذر یا دنیایی با امکانات بی‌انتها باشد، قوی مثل هواپیماهای در آسمان، یک درخت بزرگ و تنومند کنار یک رودخانه، خانه‌ای که به شما احساس آرامش می‌دهد و …

 

چطور از استعاره برای برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه استفاده کنیم؟

 

قدم اول – از موسیقی استفاده کنید 

موسیقی آرامش‌بخش، گوش‌نواز و لذت‌بخش به مغز کمک می‌کند آرام شود. این موسیقی باید به صورت مداوم (هر شب) گوش داده شود و باید به شما آرامش دهد.

از گوش دادن به موسیقی که باعث بیدار و هوشیار نگه داشتن شما می‌شود خودداری کنید.

 

توصیه ما این است که از موسیقی موج آلفای مغزی استفاده کنید. با کمی جستجو در اینترنت می‌توانید نمونه‌هایی از آن را دانلود کنید. این نوع موسیقی مغز شما را با امواج آلفا همگام می‌کند. وقتی مغز وارد وضعیت امواج آلفا شد، برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه بسیار آسان‌تر می‌شود.

 

موسیقی امواح آلفا مغز شما را در وضعیت پذیرش قرار می‌دهد.

 

به همین دلیل است که بزرگترین گروه‌های مدیتیشن در جهان برای مدیتیشن وارد وضعیت آلفا می‌شوند.

 

قدم دوم – بذرها را بکارید 

وقتی وارد وضعیت آرامش عمیق شدید، زمان گفتگو با ذهن ناخودآگاهتان است.

 

شروع به کاشتن پیام‌های جدید کنید، پیام‌هایی که شما را به سمت موفقیت و پیشرفت سوق می‌دهند.

 

در ابتدا ممکن است به نظرتان عجیب و غیرطبیعی بیاید ولی نگران نباشید. نیاز به زمان و تمرین دارد. یادتان باشد که ذهن ناخودآگاهتان بین واقعیت و خیال را تشخیص نمی‌دهد.

 

وقتی امواج آلفا درب به سمت پیشنهادهای مثبت را باز می‌کند، استعاره‌های قوی اینکار را انجام خواهند داد.

 

بعضی افراد منطقی‌تر هستند و روش خیالی و استعاری چندان برای آنها موثر نیست.

 

از کجا بدانم این روش برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه برای من موثر است؟ 

اگر عاشق خیالبافی هستید، اگر شخصیتی هنری دارید، اگر در زندگی روزمره‌تان وقتی خاطره تعریف می‌کنید یا با دوستانتان صحبت می‌کنید از استعاره استفاده می‌کنید، اگر زندگی را یک تمثیل یا داستان اخلاقی می‌بینید و اگر وقتی این روش را خواندید از آن خوشتان آمد، یعنی این روش برای شما مناسب است.

 

روش دوم: نتیجه نهایی 

این روش برای تغییر ذهن ناخودآگاه نیاز به چند مرحله دارد. قبل از شروع باید وارد وضعیت آسایش شوید.

 

دو روش موثر برای وارد شدن به وضعیت آرامش عمیق وجود دارد: 

۱) همانطور که در روش اول توضیح داده شد، تولید امواج مغزی آلفا. با گوش دادن به موسیقی آلفا می‌توانید ذهنتان را وارد وضعیت امواج آلفا کنید.

 

۲) روش دوم تنفس است. البته همه می‌دانند چطور نفس بکشند ولی تعداد کمی هستند که اینکار را درست انجام می‌دهند. روش درست نفس کشیدن بسیار ساده است و فقط به هوشیاری نیاز دارد.

 

روش تنفس درست و رسیدن به آرامش عمیق: 

– هوا را از بینی داخل بکشید و به مدت ۳ ثانیه یک نفس عمیق بکشید. بگذارید هوا از ریه‌هایتان هم پایین‌تر رود. آن را در معده‌تان احساس کنید (اگر اینکار را درست انجام دهید، خواهید دید که شکمتان باد خواهد کرد). شکمتان را پر از اکسیژن کنید.

 

– هوا را در شکمتان احساس کنید و بعد احساس کنید که بالا به سمت ریه می‌رود.

 

– وقتی هوا را در ریه احساس کردید، طی ۵ ثانیه آن را از دهانتان بیرون دهید.

 

این نوع تنفس را ادامه دهید تا احساس ریلکسی و آرامش کنید.

 

برای افراد باتجربه ممکن است فقط نیاز به ۳ تنفس باشد ولی برای دیگران ممکن است چند تنفس بیشتر طول بکشد تا به ریلکسی برسند.

 

یادتان باشد که هر چقدر هم که طول بکشد، درست نفس کشیدن عملی بسیار سلامت‌بخش و یک درمان طبیعی برای استرس است.

 

همچنین می‌توانید روش تنفس را با روش موسیقی آلفا ترکیب کنید.

 

۵ قدم برای برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه براساس روش دوم

 

هدف تعیین کنید 

این هدف می‌تواند کوچک یا بزرگ باشد. تا زمانی که آن را با تمام وجود بخواهید این مسئله اهمیتی ندارد.

 

نتیجه را تجسم کنید 

تصویری مطلوب از به نتیجه رسیدن آن هدف در ذهنتان تجسم کنید و تصور کنید که زندگی بعد از آن اتفاق چطور خواهد شد. نتیجه نهایی را بعد از برآورده شدن آرزویتان تجسم کنید.

 

روی حسی که ایجاد می‌کند تمرکز کنید 

به همه زوایا دقت کنید – اینکه چه حسی در شما ایجاد می‌کند، چه رنگ‌هایی می‌بینید، چه صداهایی می‌شنوید، چه آدم‌هایی دور و برتان می‌بینید، کجا هستید، مناظر اطرافتان چطور است، و اینکه می‌دانید به آرزویتان رسیده‌اید چه حسی در شما ایجاد می‌کند. این مرحله درواقع یک ویدیو از زندگی بعد از برآورده شدن آرزویتان است در برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه بسیار اهمیت دارد.

 

تصویر ثابت

شما به تصویری در آینده بعد از رسیدن به آرزویتان نگاه می‌کنید، یعنی طوری که دوست دارید زندگی‌تان باشد. این مرحله تصویر و تجسم ثابت است. به زندگی بعد از برآورده شدن آرزویتان نگاه کنید. چه تصویری است؟ این عکس قاب شده است؟ کنار که هستید؟ آیا این عکس رنگی است؟ در آن عکس کجا هستید؟ تمام جزئیات را در صورت امکان تصویر کنید.

 

ترکیب و مطابقت 

با سرعت هر چه تمام تر روی ویدیو و عکس جابه‌جا شوید. خودتان را در تصویری قاب شده درست همانطور که دوست دارید تصور کنید بعد بلافاصله روی ویدیو و تصاویر متحرک بروید. اینکار را دو تا سه دقیقه ادامه دهید. اگر توانستید بیشتر ادامه دهید، هیچ اشکالی ندارد و نتیجه کارتان را بهتر خواهد کرد.

 

* اینکار را به مدت ۲۱ روز هر شب قبل از خواب انجام دهید. فقط چند دقیقه از وقتتان را می‌گیرد.

 

پیام‌های پنهانی تکنیکی قوی برای ارتباط برقرار کردن با ذهن ناخودآگاهتان است‎

 

مدیتیشن هدایت‌شده برای برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه 

بسیاری افراد تصور می‌کنند که مدیتیشن هدایت‌شده برای ایجاد تغییرات در ذهن ناخودآگاه موثرتر است چون می‌توانند بدون اینکه مجبور باشند مدام تمرکز کنند، وارد آن شوند.

 

ولی اگر تصور می‌کنید نیازی به کمک ندارید، خودتان اینکار را انجام دهید. هر دو این روش‌ها عالی هستند به شرط اینکه به صورت روزانه (یا بهتر است بگوییم شبانه) آن را تکرار کنید.

 

مهارت تنفستان را تمرین کنید 

یکبار در روز هم که شده وقت بگذارید و تنفستان را تمرین کنید. این کار به دو طریق به شما کمک می‌کند:

 

۱) بدن شما با روش تنفس صحیح آشنا می‌شود.

۲) تمام روز یا بخشی از روز احساس آرامش و ریلکسی خواهید کرد.

 

فقط به ۳-۲ دقیقه زمان نیاز دارید. وقتی این کار را در طول روز هم تمرین کنید، وارد شدن به حالت آرامش عمیق در شب برایتان‌ آسان‌تر خواهد شد.

 

روش سوم: استفاده از خاطرات گذشته برای رها کردن قدرت ذهن ناخودآگاه 

این روش هم مثل روش‌های قبلی نیاز به وضعیت آرامش عمیق دارد.

 

با متدی که در روش دوم توضیح داده شد، نفس‌های عمیق بکشید و ذهنتان را وارد وضعیت آرامش عمیق کنید.

 

قدم اول – یک خاطره قدیمی را روی سطح بیاورید 

از ذهن ناخودآگاهتان بخواهید که یک خاطره خوب از گذشته را روی کار بیاورد.

 

مطمئناً خاطرات زیادی به ذهنتان خواهد آمد. خاطرات منفی را به سادگی دور کنید و اصلاً به آنها فکر نکنید و فقط روی خاطرات خوب متمرکز شوید.

 

فقط یک خاطره انتخاب کنید 

و روی آن تمرکز کنید. این خاطراه را دوباره زنده کنید.

 

اگر به نظرتان غیرممکن می‌رسد، به این فکر کنید که در همان لحظه یک لیمو می‌خورید. اگر توانستید خودتان را در حال خوردن لیمو تجسم کنید و طعم آن را در دهانتان احساس کنید، آن خاطره را هم می‌توانید دوباره در ذهنتان زنده کنید.

 

به خاطر آوردن یک خاطره خوب قدیمی بلافاصله احساسی خوب در شما ایجاد خواهد کرد و باعث می‌شود بتوانید با ذهن ناخودآگاهتان ارتباط برقرار کنید.

 

هر شب یک هدیه برای شماست 

خیلی از آدمها با فکر کردن به مشکلاتی که در زندگی‌شان است و آدمهایی که ناراحت یا عصبانی‌شان کرده‌اند به خواب می‌روند. آنها قبل از خواب تمام اتفاقات بدی که آن روز، آن هفته یا در گذشته برایشان افتاده است را مرور می‌کنند. این رفتار اگر به صورت مداوم تکرار شود، تاثیرات مخربی بر ذهن ناخودآگاه می‌گذارد.

 

این افراد به جای اینکه از این زمان فوق‌العاده برای دسترسی به ذهن ناخودآگاهشان و ایجاد تغییر عمده در آن استفاده کنند، خودشان را به ورطه تاریکی و منفی‌گرایی می‌کشانند. بعد به این فکر می‌کنند که چرا هیچ چیز تغییر نمی‌کند یا حتی اوضاع زندگی‌شان بدتر می‌شود.

 

وقت باارزش خوابتان را با احساس اضطراب و ترس هدر ندهید. آن را پنجره‌ای ببینید به سمت بهتر کردن اوضاع.

 

این تمرین را به شکل یک عادت درآوردید و آنرا تجسم کنید. هر شب ذهن ناخودآگاهتان را با انبوهی از خاطرات مثبت قدیمی بمباران می‌کنید. فکر می‌کنید با این روش اضطرابتان بیشتر خواهد شد یا بدتر؟

 

قدم دوم – شمارش معکوس 

بعد از متمرکز شدن روی یک خاطره خوب قدیمی و زنده کردن دوباره‌ی آن، از ۱۰۰ تا ۱ را معکوس بشمارید.

 

بعد از هر چند شماره‌ای که شمارش معکوس می‌کنید، به خودتان بگویید، «من حس خوبی نسبت به خودم دارم»، «من خودم را دوست دارم»، «من آرام و آرام‌تر می‌شوم».

 

می‌توانید جملات مختلفی را امتحان کنید، به شرط اینکه مربوط به خودتان و درست باشند.

 

بعنوان مثال، اگر هدفتان این است که ذهن ناخودآگاهتان را به سمت پیدا کردن شریک زندگی‌تان هدایت کنید، بعد از هر چند شمارش به خودتان بگویید، «من رابطه موردنظرم را به سمت خودم می‌کشانم»، «عشق در اطراف من است»، «جهان عشق زندگی‌ام را برای من خواهد فرستاد»، «زندگی من عالی است و می‌خواهم آن را با کسی قسمت کنم».

 

اگر چالش یا دوراهی داشته باشید، از ذهن ناخودآگاهتان بخواهید کمکتان کند که آن را حل کنید و به خودتان بگویید که به خودتان اعتماد کامل دارید.

 

برای ایجاد تغییر از اوقات شب بهره ببرید.

 

فرصتی استثنایی برای یک اتفاق فوق‌العاده در اختیار شما قرار داده شده است.

 

و این فرصت هر شب قبل از خواب در اختیار شماست.

 

هر شب قبل از خواب فرصت دارید تا ایده‌های مثبت را در ذهن ناخودآگاهتان حک کنید.

 

مهم نیست که باید ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شوید. بهانه نیاورید. انجامش دهید.

 

یادتان باشد برنده‌های واقعی همیشه فقط هر کاری که خودشان دوست دارند را انجام نمی‌دهند. آنها هر کاری لازم باشد را انجام می‌دهند.

 

اگر ۱۰ دقیقه برای تصویر کردن زندگی ایدآلتان وقت ندارید، از روش استعاره یا تنفس استفاده کنید، حداقل کاری که می‌توانید بکنید این است که ذهنتان را با موج‌های آلفا همگام کنید تا ذهنتان وارد آرامش عمیق شود.

 

گوش دادن به موسیقی هیچ کار سختی نیست و می‌توانید هر شب به راحتی آن را انجام دهید. حتی اگر فقط چند ساعت برای خوابیدن وقت داشته باشید.

 

روش چهارم: لحظه اوج بعنوان لنگری برای مهار کردن ذهن ناخودآگاه 

این روشی بسیار قوی برای برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاهتان است که اگر آن را هر شب به مدت ۳۰ روز به درستی انجام دهید، اثراتی بسیار طولانی‌مدت بر جای خواهد گذاشت.

 

تحقیقات نشان داده است که بین ۴ هفته تا ۹۰ روز طول می‌کشد تا بتوانید یک مسیر عصبی جدید در مغز ایجاد کنید.

 

اول، یک آرزو انتخاب کنید که بیشتر به دردتان می‌خورد 

لیست آرزوهایتان را بردارید و یک آرزوی مثبت که می‌خواهید در زندگی به آن برسید را انتخاب کنید. این می‌تواند پول، یک ویژگی اخلاقی که ندارید و دوست دارید در خودتان ایجاد کنید یا هر چیز دیگری که می‌خواهید به دست آورید باشد.

 

اگر لیستی از آرزوهایتان تهیه نکرده‌اید، دیگر وقتش است که اینکار را بکنید. اینکار بسیار ضروری است چون باید بدانید که برای خودتان، زندگی‌تان، مسیرتان و اهدافتان چه می‌خواهید.

 

بعد از اینکه خواسته‌ای که بیشتر به آن تمایل داشتید را انتخاب کردید، می‌توانید به مرحل دوم بروید.

 

اتفاقی را به یاد آورید که حس هیجانی عمیق در شما ایجاد کرده است

 

روی اتفاقی متمرکز شوید که باعث شده بود فکر کنید در اوج جهان ایستاده‌اید.

 

این اتفاق هر چیزی می‌تواند باشد – اولین قرارملاقات عاشقانه‌تان، اولین فروشتان در کار، وقتی به کسی که دوستش داشتید پیشنهاد رابطه دادید و او پذیرفت، یا حتی وقتی در یک بازی برنده شدید.

 

این می‌تواند هر خاطره‌ای باشد که برای شما خیلی مهم بوده و باعث شده احساسات هیجان مثبت بسیار شدیدی را تجربه کنید.

 

چون ممکن است ذهنتان به فکر کردن و یادآوری خاطرات مثبت عادت نداشته باشد، شاید اینکار در ابتدا برایتان سخت باشد. ذهن ناخودآگاه اکثر افراد معمولاً طوری برنامه‌نویسی شده است که به سمت خاطرات منفی و بد گذشته برود و آنها را بارها و بارها مرور کند. وقت بگذارید و اتفاقی را به خاطر آورید که هیجانی عمیق و مثبت به شما داده است.

 

با قدرت هرچه تمامتر وارد آن اتفاق شوید 

یک خاطره انتخاب کردید؟ عالی است. حالا قدم بعدی این است که‌آن را دوباره با تمام جزییات و احساسی که در شما ایجاد کرده بود، به خاطر آورید. سعی کنید شادی که تجربه کرده بودید، رایحه‌ها، رنگ‌ها، صداها، ضربان قلبتان، تصویر اطرافتان، واکنش مردم و کاری که در آن لحظه می‌کردید را دوباره در ذهتان زنده کنید.

 

آن حس جریان را احساس کنید، عمیقاً وارد آن شوید و دوباره در ذهن ناخودآگاهتان آن را تجربه کنید. وقتی شیرجه زده‌اید و آن احساسات عالی را دوباره تجربه می‌کنید، زمانی عالی برای وصل کردن آن به آرزویی است که انتخاب کرده بودید.

 

نمونه‌ای از یک اتفاق هم در گذشته 

مثلاً خودتان را در زمان دانشگاه تصور کنید که جلو همه شاگردان کلاس سخنرانی دارید.

 

۵۰ نفر به شما خیره شده‌اند و شما به این فکر می‌کنید که چه باید بگویید. شروع به حرف زدن می‌کنید و کمی ترسیده‌اید. بعد خیلی راحت می‌شود و همه چیز را به خاطر می‌آورید و سخنرانی جریان پیدا می‌کند و بسیار روان و راحت پیش می‌رود.

 

روی سکو احساس اعتمادبه‌نفس می‌کنید، حس می‌کنید که بر ترستان غلبه کرده‌اید، کم‌کم احساس می‌کنید که خیلی از این حس که دیگران به حرف‌هایتان گوش می‌دهند خوشتان می‌آید و از بلند و بااعتمادبه‌نفس حرف زدن با آنها احساس لذت می‌کنید. به خودتان می‌بالید و احساس غرور می‌کنید. حس می‌کنید کاری بسیار ساده و لذت‌بخش است.

 

حس می‌کنید که دنیای جدیدی از راحتی پیش روی دیگران را کشف کرده‌اید و دوست دارید دوباره و دوباره سخنرانی داشته باشید. بعد در نقطه ای که بالاترین هیجان را دارید، زمان آن است که آرزویی که می‌خواهید به آن برسید را در ذهن ناخودآگاهتان بکارید.

 

چرا این روش تا این اندازه قوی و موثر است؟ 

وقتی اتفاقی (یک اتفاق واقعی یا خیالی) حس بسیار شدیدی از هیجان در شما ایجاد می‌کند، وقتی تکانه‌های عصبی از شکاف سیناپسی عبور می‌کنند، پروتئینی درکنار انتقال‌دهنده‌های عصبی تولید می‌شود.

 

این عمل باعث می‌شود که این اتفاق به طریقی بسیار قوی‌تر از یک خاطره ساده که هیچ احساسی در بر ندارد، با انتقال‌عصبی مرتبط شود.

 

وقتی این اتفاق را به خاطر می‌آورید و دوباره آن را تجربه می‌کنید و آن احساسات از گذشته را روی کار می‌آورید، پروتئین دیگری تولید می‌شود و وقتی آن آرزو را به این اتفاق وصل می‌کنید، به صوت فیزیکی این آرزو را به این انتقال عصبی وصل کرده‌اید.

 

نکاتی برای گرفتن بهترین نتیجه از فرآیند برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه 

– برای یک دوره حداقل چهار هفته‌ای، فقط روی یک آرزو تمرکز کنید.

 

– اینکار را هر شب قبل از خواب یا هر صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن انجام دهید.

 

– آن را به یک عادت تبدیل کنید. برنامه نویسی ذهن ناخودآگاه را در زمان و مکان مشخص انجتم دهید. اگر عادت دارید ساعت ۹ شب اینکار را بکنید، هر شب حول و حوش همان ساعت شروع کنید.

 

– ۱۰-۵ دقیقه در روز وقت برای تکرار آن پیدا کنید. اگر تصور می‌کنید که وقت ندارید، تلویزیون تماشا نکنید یا هر کار دیگری که غیرضروری است را حذف کنید. ایجاد یک مسیر عصبی جدید و شکل دادن واقعیت جدیدتان بسیار مهم‌تر از تماشای برنامه‌های تلویزیونی است.

 

یکی را انتخاب کنید یا از همه روش‌ها استفاده کنید – انتخاب با شماست

 

هر کدام از چهار روش برنامه‌نویسی ذهن ناخودآگاه که در بالا برایتان توضیح دادیم روش‌هایی عالی برای گفتگو و برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاهتان، تغییر آن و از بین بردن موانع و باورهای محدودکننده آن است.

 

روشی را انتخاب کنید که برایتان بهتر است. 

برای اینکه به قدرت بیشتری از ذهن ناخودآگاهتان دست پیدا کنید می‌توانید همه روش‌ها را با هم استفاده کنید ولی یکی از مهمترین اسرار موفقیت در این کار داشتن پشتکار و ثبات‌قدم است.

 

البته علاوه بر داشتن پشتکار و انجام مداوم این کار، باید آن را به درستی هم انجام دهید. اسیر افکار منفی نشوید، هدفمند باشید و در این تمرینات تمرکزتان روی موفقیت باشد.

 

منبع: مردمان

 

مطالب بیشتر برای زندگی بهتر

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


آشپزخانه‌تان را حرفه‌ای بچینید


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه


هرگز ناامید نشوید!درمان زوج نابارور

ارائه موثرین راهکاررفع اضطراب و حواس پرتی


بازسازی پیوند عاطفی زن و شوهر

بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید

خداحافظی باروشهای غیراصولی درمان زودانزالی

چطور با هزینه‌ی کم، زیاد و راحت سفر کنیم؟


انواع جراحی زیبایی سینه

هتل و بلیط مقصد موردنظرت رو آنلاین رزرو کن


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

پرورش افکار – رسیدن به موفقیت قطعی از طریق آموزش و یادگیری قانون جذب توسط دوره کارشناس جذب شوید استاد شریفی

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

ضمیر ناخودآگاه ما دومین سیستم قدرتمندی است که کنترل جریانات زندگی ما را در دست دارد. از این رو قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کنترل بسیاری از افکار، باورها، احساسات و رفتارهای ما به عهده ضمیر ناخودآگاه است. ضمیرناخودآگاه مخزن افکار و باورهایی است که سال ها در ذهن ما بوده و ما بدون آگاهی و به طور ناخودآگاه از آن افکار و باورها تاثیر می پذیریم.

نقطه مقابل ضمیر ناخودآگاه ما، ضمیر خودآگاه است که ما به وسیله آن و با آگاهی و هوشیاری به هرچیزی می اندیشیم. اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که چطور ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه را برقرار کنیم، به راحتی در کنترل افکار و باروهای خود و قوی تر کردن ضمیر ناخودآگاه مان، طوری که در خدمت زندگی ما و ایجاد رضایت مندی ما در زندگی باشد، موفق خواهیم بود.

ضمیر ناخودآگاه ما یک بانک اطلاعاتی است که شامل هر چیزی است که ضمیر خودآگاه ما ندارد. درواقع، ناخودآگاه ما مخزن باورها، خاطرات و تجربیات گذشته و مهارت های ما است. هر چیزی را که شما از بدو تولد با چشمان تان دیده اید، با گوش های تان شنیده اید، و بالاخره با تمام حس های چندگانه تان تجریه کرده اید و یا با ذهن تان آموخته اید، به صورت داده هایی دائمی در ضمیر ناخودآگاه تان ذخیره شده اند.

ضمیر ناخودآگاه یک سیستم راهنمایی است. ناخودآگاه شما مدام اطلاعاتی را که شما از احساس خطر یا فرصت ها دریافت می کنید را تحت نظر دارد و آن دسته از اطلاعات را به خودآگاه شما منتقل می کند که شما می خواهید.

ارتباط بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ما دو طرفه است. هر بار که شما ایده، احساس، خاطره یا تصویری از گذشته در ذهن تان می آید، این ضمیر ناخودآگاه است که آنها را به خودآگاه شما منتقل می کند. برعکس، اما برقراری ارتباط و انتقال افکار از خودآگاه به ناخودآگاه چندان راحت نیست چون باید توسط حس ها انجام شود. تنها افکاری که با احساسات بکر و خالص ما مرتبط هستند، به ضمیر ناخودآگاه راه پیدا می کنند. و تنها افکاری که توسط یک حس قدرتمند بایگانی می شوند، در ناخودآگاه باقی می مانند.

متاسفانه این واقعیت برای تمام افکار برقرار است و فرقی بین افکار مثبت و منفی وجود ندارد. متاسفانه نیرو و قدرت افکار منفی در ضمیر ناخودآگاه ما بیشتر است. افکار منفی در ناخودآگاه جولان می دهند و مدام ذهن را درگیر می کنند.

شما برای اینکه بتوانید نقش ضمیر ناخودآگاه در افکار، باورها و رفتارهای تان را بهتر درک کنید و آن را به سمت مفید بودن و سودمند بودن هدایت کنید و در تقویت ابعاد مثبت ناخودآگاه تان قدم بردارید، باید سخت تلاش کنید. زیرا ضمیر ناخودآگاه و افکار و باورهای موجود در آن بسیار عمیق و ریشه دار هستند و غالبا ریشه در گذشته و کودکی دارند و در طی سالیان و همزمان با رشد شما شکل گرفته و در ذهن تان حک شده اند. اگر قصد قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه خود را دارید تا اثر مثبتی روی افکار، باورها و رفتار شما داشته باشد، می توانید ازز تکنیک های زیر استفاده کنید.

اولین گام برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه و پاک کردن آن از افکار منفی این است که به محض خطور کردن این افکار به ذهن تان، آنها را حذف کنید. برای این کار، شما باید یاد بگیرید که با خودتان اصلا و به هیچ وجه نامحترمانه و با کلمات و جملات منفی و توهین آمیز حرف نزنید. پس سرزنش کردن خودتان را کنار بگذارید.

ترس های شما انگار همیشه جلوی روی شما هستند. شاید به قول آن جمله معروف ” از هرچیزی بترسی سرت میاد”. بخصوص وقتی که نسبت به آنها خیلی احساسی برخورد می کنید. چون مدام این فکر ها را در ذهن خود تکرار می کنید آنقدر که به سمت خود جذب شان می کنید. پس افکار منفی را از ذهن تان پاک کنید و دور بریزید.

یکی از بهترین تمرین ها در کاهش افکار منفی نسبت به خود و منفی حرف زدن با خود، تکنیک مقابله است. هر بار که فکری منفی به ذهن تان می آید، به کمک افکار مثبت با آن روبرو شوید. مثلا وقتی می خواهید جلوی جمعیتی، اجرایی داشته باشید ممکن است به خودتان بگویید: من می دانم جلوی همه آبرویم می رود. ولی فوری این ذهنیت را پاک کنید و با جمله ای مثبت از خودتان تعریف کنید و به مقابله با این افکار منفی بروید. مثلا به خودتان بگویید: نه! انقدر خوب اجرا می کنم که همه تشویقم کنند. البته حقیقت جایی بین این  دو فکر قرار دارد.

ابزار قدرتمند دیگری برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه و مقابله با افکار منفی، دکمه حذف است. هر زمان که فکری منفی به ذهن تان رسید، دکمه حذف را در ذهن تان فشار دهید و تصور کنید که چطور این فکر منفی که روی یک کاغذ نوشته شده بود، از بین رفت و نابود شد. یا حتی می توانید در ذهن تان با مشت تان آن افکار منفی را مچاله کنید.

ضمیر ناخودآگاه شما روی افکار وابسته به خواسته ها و امیال قوی شما بسیار تاثیر می گذارد. ناخودآگاه شما با قدرت گرفتن از خواسته ها و امیال شما ، هر کاری برای رسیدن به آنها انجام می دهد و تمامی مسیرهای لازم برای برای ضمیر خودآگاه باز می کند تا اطلاعات لازم برای چگونگی انجام این کارها را به آن منتقل کند.

موفقیت می تواند در هر سنی رخ دهد. فقط به این ۶ کارآفرین موفق…


موفقیت را چگونه توصیف کنیم؟

فرمول اصلی موفقیت: ۳ استراتژی برای دستیابی به اهداف

چگونه موفق باشیم؟ ۹ موردی که برای موفقیت در زندگی مورد نیاز…


اصول اثبات شده برای موفق شدن قسمت سوم

این ذهنیت (طرز فکر) مهم باعث موفقیت بیشتر شما خواهد شد

وقتی هدف شما مثل یک وسوسه به جان تان بیفتد و میلی آتشین برای تحقق آن داشته باشید، قطعا به هدف تان می رسید. چرا که ضمیر ناخودآگاه تان را وقف این کار می کنید و توسط حس های ققدرتمند شما حمایت می شوند و این باعث می شود تا بتوانید فرصت های مناسب برای نزدیک تر شدن به هدف تان را به خوبی ببینید.

شما برای پرورش میل ها و خواسته های قدرتمند و شدید خود باید ابتدا هدف تان را تعریف کنید. تا هر جایی که می توانید آن را با جزییات کامل و ویژگی های خاص خودتان و البته واقعگرایانه تعریف کنید. بعد این تعریف را گوشه ای یادداشت کنید.

پل های کوچک اطراف تان را بسوزانید. هر قایق نجاتی که برای روز مبادا نگه داشته را بسوزانید. ذهن ما چنان می تواند متحول شود و خود را با شرایط وفق دهد که بدون هیچ قایق و پلی هم نجاتمان می دهد. شما با سوزاندن راه های فرار فرضی تان، ذهن تان را طوری تنظیم می کنید که در موقعیت نجات قرار گیرد و حتی تنها راه باقیمانده منتهی به هدف را برایتان پیدا می کند.

روش دیگری برای قدرتمند کردن ضمیر ناخودآگاه این است که هر روزتان را پر از فکر کردن به موفقیت های ریز و درشت تان کنید. کوچک ترین موفقیت را بهانه ای برای شادی کردن قرار دهید. مثلا وقتی در حال وزن کم کردن هستید و مدتی است که برنامه غذایی و ورزشی را دنبال می کنید، هر روز به لیست موفقیت های خود در کم کردن وزن و سایز تان نگاه کنید و به خودتان انرژی مثبت بدهید.

به دنبال انگیزه ای باشید که باعث تشویق شما برای سخت تر تلاش کردن شود. این انگیزه می تواند یک فرد موفق، یک کتاب، یک فیلم انگیزشی و حتی یک آهنگ باشد. فقط دقت کنید که این انگیزه بخشی از روزمرگی های تان باشد تا مدام آن را ببینید.

قدرتمندترین و موثرترین حس ها، حس عشق و باور هستند. این حس های روحی  و معنوی می توانند هر فکری که به ذهن ناخود آگاه وارد می شود را به راحتی تقویت کنند.

سعی کنید اهداف و خواسته های تان را در ذهن تان تصویرسازی کنید و باور داشته باشید که نتیجه تلاش های شما مثبت خواهد بود. برای استفاده از این تکنیک، چند دقیقه در هر روز جایی ساکت و آرام بنشینید و با چشم هایی بسته به افکار مثبت و جذب انرژی فکر کنید. این کار باعث حذف افکار منفی از ناخودآگاه تان و تقویت افکار مثبت می شود.

شما خواسته ها، اهداف و کارهای تان را به ضمیر ناخودآگاه تحویل می دهید و در عوض، اطلاعاتی درباره فرصت ها و ایده های موجود دریافت می کنید. وقتی ضمیر ناخودآگاه تان اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار می دهد، به راحتی می توانید فرصت های جدید را پیدا کنید. پس ارتباط تان را با ضمیر ناخودآگاه تان تقویت کنید.

ایده آل ترین حالت زمانی است که ارتباط بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه به خوبی برقرار باشد و افکاری بین آنها منتقل شود که باعث اتفاقات مثبت و حس خوب شوند. به عبارتی، وقتی که ضمیر ناخودآگاه افکار مثبتی به خودآگاه ما بفرستد، این باعث بروز رفتار درست ما و درنتیجه اثر مثبت بر زندگی مان می شود.

ضمیر ناخودآگاه تمام اطلاعاتی که حس های چندگانه ما تولید می کنند را ابتدا دریافت می کند. سپس این اطلاعات را فیلتر می کند و خودش تصمیم می گیرد که کدام قسمت را به خودآگاه بفرستد. بنابراین وقتی شما آگاهانه به افکار مثبت فکر کنید و باورتان را به خود قوی کنید، ناخودآگاه تان هر فیلتری را کنار می گذارد و افکار منفی را پاک می کند و دور می ریزد.

درست است که ضمیر ناخودآگاه بسیار قدرتمند و ریشه دار است و تغییر آن کار سختی است، اما الگوی شکل گیری آن خودش روش تغییر آن را پیشنهاد می دهد: به مرور زمان و مداوم. پس لازمه تقویت ناخودآگاه تمرین و تداوم تلاش است.

مطلب قبلی

نظر منتقدان در مورد قانون جذب

مطلب بعدی

چگونه تایید دیگران بی اهمیت می شود؟

اصول اثبات شده برای ثروتمند تر شدن، سالم بودن و شاد بودن قسمت دوم

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

اصول اثبات شده برای ثروتمند تر شدن، سالم بودن و شاد بودن

استیو جابز و ۷ قانون موفقیت

آیا بهترین زندگی را دارید؟ 20 سوالی که همین حالا باید از خود بپرسید

آیا بهترین زندگی را دارید؟ 20 سوالی که همین حالا باید از خود…


12 عادت آخرهفته افراد موفق

12 اصلاحیه‌ی کوچک که باعث ایجاد تفاوت میان موفقیت و شکست در…

برای چت کردن با ما روی آیکون مشاور فروش کلیک کنید

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی رمز عبور

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

اگر می خواهید امسال سال رسیدن به بزرگ ترین اهداف زندگی تان باشد باید به شما بگوییم در صورتی که ذهن ناخودآگاه خود را نیز در این راه با خود همراه کنید می توانید به این مهم دست پیدا کنید. این توصیه ی مِی مک کارتی، کارآفرین سریالی، سرمایه گذار انجل و نویسنده ی حوزه ی موفقیت است.

او در این باره می گوید: «رهبران خوب این را می دانند که برای اداره ی موفقیت آمیز یک شرکت، مدیران باید اهدافی مشخص و قابل اندازه گیری در نظر بگیرند و از هر فرصتی برای رسیدن به این اهداف استفاده کنند. با این حال، هدفگذاری کافی نیست. برگزاری مرتب جلسات طرح ریزی و بازبینی اهداف برای رسیدن به موفقیت های مورد نظر حیاتی است. این در مورد موفقیت فردی نیز صدق می کند. دستیابی به اهداف نیازمند تعیین اهدافی مشخص، شفاف و ملموس، و تمرکز و تلاش مداوم برای رسیدن به آنهاست».

او می گوید به محض آنکه اهداف خود را مشخص کردید، لازم است هر روز صبح و به طور منظم طی جلساتی با خودتان به طرح ریزی و برنامه ریزی بپردازید. این نه تنها به بازبینی مسیر شما در این راه و برنامه ریزی قدم های بعدی تان کمک می کند، بلکه این اهداف و برنامه ها را درذهن ناخودآگاه شما نهادینه می کند. این کار، شریک بسیار قدرتمندی در کنار شما به وجود می آورد که همراه شما خواهد بود. اگر آماده اید آن را امتحان کنید، هر روز صبح برای این ۶ مرحله وقت بگذارید:

مک کارتی توصیه می کند: «جلسات روزانه ی خود با ضمیر ناخوداگاهتان را جدی بگیرید». فضایی برای این کار در نظر بگیرید که از حواشی و عوامل حواس پرت کن به دور باشد. اطمینان حاصل کنید اطلاعات مورد نیاز خود برای این جلسه از قبیل کتابی بازگو کننده ی موفقیت های دیگران و قلم و کاغذ را در اختیار دارید.

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

پنج دقیقه ی آغازین «جلسه»ی خود را به مطالعه ی مطلبی بگذرانید که به شما انگیزه می دهد. مک کارتی در این زمینه می گوید: «وقتی در مورد موفقیت های دیگران می خوانید، ذهن شما به دنبال راه هایی خواهد گشت تا بتواند این نوع موفقیت ها را برای شما عادی و دست یافتنی کند».

۱۰ دقیقه ی بعدی را به نوشتن نامه ی قدردانی اختصاص دهید. مک کارتی می گوید: «به خاطر چیزهای فوق العاده ای که همین حالا در زندگی خود دارید و همچنین چیزهایی که امیدوارید به زودی به دست بیاورید قدردان باشید. روانشناسان معتقدند قدردانی و رضایت به شما کمک می کنند متمرکز تر باشید و مشکلات را بهتر حل کنید».

او برای آنکه ذهن ناخودآگاه خود را با خود همراه کنید می گوید: «هم به خاطر داشته هایتان قدردانی خود را ابراز کنید و هم به خاطر چیزهایی که می خواهید داشته باشید؛ به گونه ای که انگار همین حالا هم آنها را دارید». سپاسگزاری بابت چیزی که هنوز به دست نیاورده اید، نوعی ناسازگاریِ شناختی درون شما به وجود می آورد که ذهن ناخودآگاه شما سعی می کند با پیدا کردن راه هایی برای تحقق آن هدف، ناسازگاری مذکور را از میان بردارد تا گفته ی شما به واقعیت بدل شود.

این کار ممکن است کمی عجیب و غریب به نظر بیاید و باعث شود حتی هنگام تنهایی احساس خجالت کنید، اما به هر صورت امتحانش کنید. مک کارتی می گوید: «پژوهش ها نشان داده اند وقتی چیزی را با صدای بلند می خوانیم آن را به ذهن ناخودآگاه خود متصل می کنیم. این کار کمک می کند راه های احتمالی بیشتری برای واقعیت بخشیدن به آنها به ذهنمان برسد».

تا پنج دقیقه چشمان خود را ببندید و رسیدن به اهداف خود را در ذهنتان تجسم کنید. رسیدن به آنها چه احساسی خواهد داشت؟ چه شکلی خواهد بود؟ چه کسی در آن لحظه در کنار شما خواهد بود؟

مک کارتی می گوید: «قهرمانان المپیک به عنوان بخشی از آموزش هایشان از این روش استفاده می کنند. آنها خود را در حال پیروزی در مسابقه و شادی در کنار دیگر هم تیمی ها و اعضای خانواده شان تصور می کنند. شما هم اگر می خواهید پیروز شوید و به اهداف خود دست پیدا کنید، اول خود را در این حالت تجسم کنید».

به پایان بردن قدم های بالا باید چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه زمان ببرد. وقتی آنها را انجام دادید، بلند شوید و روز خود را شروع کنید. مک کارتی می گوید: «ذهن ناخودآگاه شما کار خود را شروع خواهد کرد».

کار ذهن ناخودآگاه اغلب در قالب شهود و حدس و گمان هایی خود را نشان می دهد که لزوماً نمی توانید علتشان را توضیح دهید. مک کارتی توصیه می کند حواستان به این شهود ها و احساسات درونی و همچنین فرصت ها و موقعیت های غیر منتظره باشد. معنای این حرف می تواند این باشد که مثلاً اگر بی مقدمه به یاد کسی افتادید تلفن را بردارید و به او زنگ بزنید، و یا وقتی بی دلیل حس می کنید باید جایی بروید از این حس خود پیروی کنید. خود مک کارتی می گوید یک بار با پیروی از همین احساس، به مدت ۱۵ دقیقه مسیر متفاوتی در پیش گرفت. این مسیر جدید باعث شد با کسی برخورد کند که بعداً مشتری او شد و قراردادی چهارصد هزار دلاری با او بست.

او می گوید: «برخی از این حس ها ممکن است بی نتیجه باشند اما همانطور که استیو جابز گفته، جرأت پیروی از قلب و شهود خود را داشته باشید».

برای گفتگو با کاربران، وارد حساب کاربری خود شوید.

تمامی حقوق برای وبسایت دیجیاتو محفوظ است.


Downloads-icon

چرا ضمیر ناخودآگاه شما، احساسات منفی تولید میکند ؟

ممکن است بعضی از شما کاملا در شگفت باشید که چرا بعضی اوقات ضمیر ناخودآگاهتان، احساسات منفی را به شما ارسال میکند. ضمیر ناخودآگاه، احساسات منفی و مثبت را به شما ارسال میکند تا شما را در راه رسیدن به اهداف مهم یاری کند. اگر ضمیر ناخودآگاه حس کند که شما درحال دور شدن از اهداف خود هستید، با ارسال این حسهای منفی سعی خواهد کرد که شما را دوباره به مسیر اصلی آورده و شما را با انگیزه و شاد کند. ممکن است سوال کنید : پس چرا حتی وقتی در مسیر صحیح هستم، حس نگرانی در من ایجاد میشود ؟ پاسخ این است که :

نگرانی زمانی تولید میشود که ضمیر ناخودآگاه به توانتان شک دارد و اعتمادش به شما شکسته  شده است. حال سوالی که در ادامه مطلب میخواهیم آنرا پاسخ دهیم این است :

چگونه ضمیر ناخودآگاه را قانع کنیم که به اهداف ما باور داشته و دیگر حسهای منفی را تجربه نکنیم ؟

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

چرا بعضی افراد زمانیکه روی اهدافشان کار میکنند، هیجان زده و با انگیزه هستند درحالیکه برخی دیگر مضطرب یا نگران میشوند ؟ چرا ضمیر ناخودآگاه، بعضی افراد را با تولید حسهای خوب یاری میکند، حال آنکه ضمیر ناخودآگاه افراد دیگر، باعث میشود که آنها حس بدی داشته باشند و نگران شوند ؟

برای پاسخ به این سوال، باید با ساختار ضمیر ناخودآگاه آشنایی داشته باشید. شما باید ضمیرناخودآگاه را دقیقا مانند یک شخص مجزا در درون خود در نظر بگیرید که همه چیز را درباره شما میداند و دست شما مقابل او، رو شده است! اگر این شخص بخاطر اعمال خوب و موفقیت آمیز گذشته، به شما باور داشته باشد، در آینده نیز با تولید حس خوب اعتماد خود به شما را نمایش میدهد و شما را کمک میکند.

اما اگر در گذشته، هربار که نقشه ای برای رسیدن به هدف خود داشته اید، هرگز به آن عمل نکردید، ضمیرناخودآگاه هرگز شما را باور نخواهد کرد و این عدم اعتماد را با عدم تولید انگیزه در وجودتان نمایش میدهد.

فرض کنید هربار که برنامه ای را برای رسیدن به اهدافتان روی کاغذ نوشتید، هرگز به آن عمل نکردید. حال اگر بار بعد، مجددا یک جدول برنامه ریزی زمانی درست کنید، به احتمال زیاد خواهید دید که ضمیر ناخودآگاه شما، انگیزه لازم را در شما تولید نکرده و مثلا بجای آن، حس نگرانی در شما ایجاد میشود.

این رویداد به این علت رخ میدهد که اعتماد بین شما و ضمیر ناخودآگاه شما لطمه دیده است. این درحالیست که اگر همواره پای حرفهایتان میبودید و نتایج گذشته شما خوب بود، نوشتن اهدافتان روی کاغذ یا برنامه ریزی، باعث تولید انگیزه درون شما میشد.

این موضوع، علت این است که بعضی افراد پس از نوشتن اهدافشان، حس انگیزه نداشته و مثلا حس نگرانی در آنها تولید میشود. بصورت مشابه، برخی افراد هرگز حس اعتماد بنفس نخواهند داشت زیرا آنها هیچگاه ضمیر ناخودآگاه خود را قانع نکرده اند که با ارزش هستند. با انجام چندین باره کار صحیح و تولید شواهد مثبت، ضمیر ناخودآگاهتان قانع میشود که شما را باور کند و حسهای حمایت کننده مثبتی را در شما ایجاد کند.

حال و در نهایت، پرسش اصلی و مهم این است که : “اگر گذشته موفقیت آمیزی نداشته باشیم، چگونه میتوانیم مجددا اعتماد ضمیرناخودآگاه خود را بدست آوریم ؟”

پاسخ ساده است : باید به ضمیر ناخودآگاه خود ثابت کنید که پای قول خود میمانید ! این بدین معناست که باید برای مدتی، حتی با وجود حس منفی، شروع به تلاش و کار کنید و با ایجاد شواهد کاری کنید که ضمیر ناخودآگاه مجددا به شما باور داشته باشد. وقتی ضمیرناخودآگاه شما مجددا به شما اعتماد کرد، دیگر مشکلاتی مانند نبود انگیزه و حسهای بد را، پس از برنامه ریزی برای اهدافتان نخواهید داشت.

نویسنده : جادوی باور

بروزرسانی : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

بازدید : 16,436

تعداد نظرات : ۱۱ نظر

چگونه ضمیر ناخودآگاه را فعال کنیم

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

میدونی برای ورود به ضمیر ناخودآگاه باید چیکار کنی؟ یا اینکه اصلا ضمیر ناخودآگاه و قانون جذب چی هستن و چه رابطه ای با هم دارن؟ یا این که پاکسازی ضمیر ناخودآگاه با چه روش هایی امکان پذیره؟ اگر سوال هایی که مطرح شد، سوال تو هم هست یا به صورت کلی این جور مطالب برات جذابه، این مقاله علمی و کاربردی خیلی می تونه بهت کمک کنه تا پاسخ سوال های مطرح شده و خیلی از مطالبی که توی این حوزه وجود داره رو بفهمی. پس در ادامه این مطلب کاربردی و جذاب با ما همراه باشید.

 

در ابتدای امر باید به بررسی ضمیر ناخودآگاه بپردازیم و اصلا بفهمیم ضمیر ناخودآگاه چی هست تا بتونیم راه های ارتباط باهاش رو مورد بررسی قرار بدیم و قصد انجام اون ها رو داشته باشیم، در ادامه نیز باید ضمیر خودآگاه رو بشناسیم و تفاوت های این دو رو با هم دیگه تحلیل کنیم تا به موضوع اصلی مقالمون برسیم. در نظر داشته باشید که ذهن انسان به دو بخش خودآگاه یا هوشیار و همین طور ناخودآگاه یا نا هوشیار تقسیم بندی می گردد. تمامی اموری که ارادی هستش به وسیله ضمیر خودآگاه و تمامی اموری که برنامه ریزی و انجام آن غیر ارادی هستش، تحت فرمان ضمیر ناخودآگاه می باشد.

در واقع باید خدمتتون عرض کنم که اون قسمتی از ذهن که مسئولیت تمامی کار های بدون فکر و آگاهی شما رو بر عهده داره، ضمیر ناخودآگاه شما نام دارد. برای مثال همین الان که دارید این مقاله رو مطالعه می کنید، قلبتون، کنترل دمای بدنتون، تنفستون و خیلی از قسمت های دیگه بدنتون داره به شکلی کاملا اتوماتیک و خودکار فعالیت های خودش رو انجام میده و در حقیقت شما هیچ فکر راجب آن ها نمی کنید.

حالا جالبیش اینه که همین الان که این پاراگراف از این مقاله رو خوندید، مثلا نفس کشیدن به عنوان ناخودآگاه مثال زده شد و وقتی که اون خط رو خوندید، دیگر ناخودآگاه نیست و به ضمیر خودآگاه انتقال پیدا کرده است و در واقع دارید به شکلی کاملا ارادی تنفس می کنید. جالب تر این که باز بعد از چند ثانیه و یا چند دقیقه که حواستان از عمل نفس کشیدن پرت شد، باز این عمل در حوزه ضمیر ناخودآگاه جای خواهد گرفت و به همین ترتیب این مثال رو میشه به تمامی امور و فکر هامون توی زندگی بسط بدیم و ببینیم که در چه زمانی، چه کاری رو خودآگاه و چه کاری رو ناخودآگاه انجام می دهیم.

نکته جالبی که باید بهش توجه کرد اینه که قسمت ناخودآگاه، احساسات ما رو کنترل می کنه و چنانچه در برخی از مواقع بدون اینکه بفهمید چرا حستان بد است، حستان بد باشد، این کار رو ضمیر ناخودآگاهتون انجام داده است. لازم به ذکر است که ضمیر ناخودآگاه شما، خاطرات و باورهاتون رو در خودش ذخیره و نگهداری می کنه.

به این نکته توجه کافی را داشته باشید که روش درست به منظور این که یک باور رو در خودتون تغییر بدین اینه که در ابتدای ضمیر خودآگاه خودتون رو که مثل یک نگهبان برای مغزه، به شکلی کاملا منطقی و با تکنیک هایی که وجود داره قانع و راضی کنید تا قادر باشید اون باور جدید رو بپذیرید، با این عمل است که اون باور جدید به ضمیر ناخودآگاه راه پیدا کرده و می توانید که اون باور جدید را جایگزین باور یا باور های پیشین خود کنید.

اگر بخوایم یه تمرین براتون توی این زمینه بیان کنیم باید بگیم که در واقع ازتون میخوایم که در یک جای ساکت به شکلی کاملا آرام و در آرامش بشینید و به شکلی ارادی و با آگاهی از تنفس، عمل دم و بازدم را انجام دهید.

توجه داشته باشید که به چه صورتی قسمت خودآگاه، کنترل تنفس شما را عهده دار است. ولی بعد از گذشت مدت زمانی اندک اندک از توجه کردن به عمل دم و بازدم خودداری کنید و آن را به عملی غیر ارادی تبدیل کنید تا ضمیر ناخودآگاه باز عهده دار انجام آن شود. این کار در افزایش تمرکز و بیشتر کردن قدرت کنترل شما بر مغز، ذهن و امروی که در ذهن است کمک شایانی می کند.

در نظر داشته باشید برای این که بخواید در راه موفقیت قدم بردارید و پیشرفت کنید، می بایست به خوبی آگاه باشید که این ۲ قسمت از ذهن، به چه صورتی کار می کنند و چنانچه با شیوه کار و قوانین مربوط به هر یک آشنا باشید، قادر خواهید بود از هر دوی اون ها در راستای دستیابی به اهداف و رسیدن به موفقیت استفاده نمایید.

میشه این طوری مثال زد که متوجه بشید به چه صورتی از شناخت این دو می تونید استفاده کنید؛ کنترل احساسات. بله کنترل احساسات در زندگی، تصمیمات، کنترل ذهن، تمرکز و … بسیار کاربرد خواهد داشت. با توجه به این که احساسات به وسیله قسمت ناخودآگاه مغز شروع و کنترل می شوند، امکان ندارد که قادر باشید آن ها را متوقف نمایید. ولی دونستن این که ضمیر خودآگاه است که فکر ها رو که دلیل اصلی شروع احساسات نیز به حساب می آیند، در ذهن شما ایجاد می کند، موجب میشه که با کنترل و در نظر داشتن فکر ها و انواع تفسیر های درونیتون، قادر باشید احساسات خودتون رو کنترل کنید و به نوعی در واقع افسار احساساتتان را در دست خودتان داشته باشید.

در قدم بعدی ارتباط ضمیر ناخودآگاه با نیمکره های مغر را بررسی کرده و در ادامه به این سوال که چگونه با ضمیر ناخودآگاه ارتباط برقرار کنیم، پاسخ خواهیم داد، پس ادامه این مقاله جذاب رو از دست ندید.

 

در خصوص با این بخش از مقاله باید گفت که بر اساس آخرین نظریه ها، ضمیر ناخودآگاه بخشی از فعالیت های نیم کره راست و ضمیر خودآگاه بخشی از فعالیت های نیم کره چپی مغز است. در ادامه جالب است بدانید که دانشمندان در تحقیقات متعدد به این نتیجه رسیده اند که نیم کره راست در قیاس با نیم کره چپ وضعیت حساس تری را دارا می باشد در حقیقت قابلیت های بسیار ظریفی را در انسان در اختیار و سیطره خود دارد. در انتها باید گفت که به این خاطر که این قابلیت ها اغلب در کنترل مستقیم انسان نیست، این جایگاه از مغز را مکان حضور ناخودآگاه متصور می شود.

به همان صورتی که می دانید، ضمیر ناخودآگاه به همان اندازه ای نیرومند و قدرتمند است که قادر است ما را به هر هدفی که داریم برساند. این موضوع را به عنوان یک مسئله مهم در خاطر خود داشته باشید که چنانچه در پاک سازی  و برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه خود به خوبی عمل نکنیم، ارتباطمان با ضمیر ناخودآگاهمون خیلی بی کیفیت و نامناسب میشه و حتی می تونه موجب شکست و پسرفت ما در طول زمان شود. پس حواستان باشد که این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، پس در یادگیری و مطالعه خط به خط این مقاله کوشا باشید.

پیش از این که به موضوع های اصلی مقاله بپردازیم باید عنوان کنیم که برقراری ارتباط با ضمیر ناخودآگاه عاملی ۱۰۰ درصد موثر و حائز اهمیت در کشف قابلیت ها و هدایت کردن ضمیر ناخودآگاه به سمت موفقیت در هر هدف و یا خواسته ای است. پس اگر بخوایم خلاصه ای از مطالبی که گفتیم رو عنوان کنیم، باید بگیم که ارتباط با ضمیر ناخودآگاه در حقیقت به معنای مذاکره و صحبت کردن با ضمیر ناخودآگاه است که اگر به صورت صحیح انجام شود به متقاعد کردن وی و جایگزین کردن باور جدید به جای باور های منفی گذشته منجر خواهد شد.

برای مثال چنانچه قصد داشته باشید از خواب زود تر بیدار شوید، در ابتدا باید تلاش داشته باشید این موضوع رو در ذهن خود مطرح کرده و ضمیر ناخودآگاه خود را متقاعد سازید تا قادر به انجام این کار باشید و حواستون باشه که در غیر این صورت نمی تونید به هدف خودتون دست پیدا کنید.

البته یک عامل دیگه هم به عنوان مانع سر راهتون قرار داره و اون هم درگیری و اختلافات میان ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه به حساب می رود که در واقع در این زمینه به پاکسازی ضمیر ناخودآگاه نیاز پیدا خواهیم کرد. توجه داشته باشید که در زمان درگیری بین دو ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شما انگیزه خودتون رو برای دستیابی به هدف و تصمیمتون از دست می دید و بدون این که بفهمید، ضمیر ناخودآگاه تلاش خودش رو برای این که شما را تا حد زیادی از هدف و خواسته تان دور کند، آغاز خواهد کرد که می تواند به بی انگیزگی و نا امیدی شما منجر شود که خود اساس شکست های آینده خواهد بود!!!!

پس این قسمت اهمیت بسیار زیادی دارد و باید به صورت وسواسی به آن توجه داشته باشید. در خاطر داشته باشید که مسیر درست و مناسب مسیری است که ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاهتون در یک راستا و حول یک هدف قرار بگیرد، در غیر این صورت به هدفتان دسترسی پیدا نخواهید کرد. این ارتباط موثر و هم راستایی دو ضمیر تنها از طریق ارتباط با ضمیر ناخودآگاه صورت می پذیرد.

نکته بسیار حائز اهمیت این است که ضمیر ناخودآگاه شما خیلی خیلی خیلی با هوش و زرنگ هستش و تفاوت راست و دروغ رو به راحتی متوجه خواهد شد و تنها روش این است که راه و روش درست استفاده از آن رو بلد باشید.

در خاطر داشته باشید که چنانچه در ارتباط با ضمیر ناخودآگاه و همین طور پاک سازی اون مغلوب بشید، ضمیر ناخودآگاه در برابر اهداف شما مقاومت می کند. بخاطر این که در صورت عدم پاک سازی ضمیر ناخودآگاه این امکان وجود خواهد داشت که هدف هایی در آن ایجاد شود که از آن مطلع نیستید و به صورت دقیق با هدف ها و خواسته های شما در تقابل است. به عنوان مثال چنانچه هدف شما یک رابطه عاطفی و در نهایت ازدواج باشد و همین طور راه و روش و گزینه درست را برای ضمیر ناخودآگاه خودتون تعریف نکرده باشید، این امکان وجود خواهد داشت که با به وجود آوردن ترس جذابییت شما را کم کند.

مثال دیگه این که شما قصد داشته باشید که درسی خاص را مطالعه کنید ولی ضمیر ناخودآگاهتون بر این باور باشد که در هر صورت امتحات آن درس خاص را خراب خواهید کرد، در این صورت شما نا امید می شوید و انگیزه خود را از دست می دهید و دست از تلاش بر خواهید داشت حتی اگر واقعا وقت می گذاشتین و مطالعه می کردید نتیجه خیلی خوبی می گرفتید ولی با ضمیر ناخودآگاه منفی و به این صورت شما راه پیشرفت رو به روی خود خواهید بست.

این را در نظر داشته باشید که حتی وقتی که به شکل خودآگاه به این که موفق شوید تمایل داشته باشید، ضمیر ناخودآگاه شما همچنان بر این باور باشد که موفق نمی شوید، پس موفق نخواهید شد!!!! پس چه چیزی از ضمیر ناخودآگاه مهم تر است؟؟؟؟؟ وقتی هدف های دو ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه با هم در تضاد باشند شما به پاک سازی ضمیر ناخودآگاه خود احتیاج پیدا خواهید کرد و دانستن روش های پاک سازی ضمیر ناخودآگاه در این راستا بسیار راهگشا و موثر خواهد بود. در ادامه به بررسی روش های پاک سازی ضمیر ناخودآگاه می پردازیم.

پس به همون شکلی که دیدید عدم ارتباط صحیح با ضمیر ناخودآگاه و غفلت کردن از پاک سازی ضمیر ناخودآگاه موجبات این که شما به هدفتون دسترسی نداشته باشید را فراهم می کند. پس تنها راه، ایجاد ارتباط موثر با ضمیر ناخودآگاه است و تنها راهیه که به موفقیت می رسه.

به چه صورتی می تونیم به ضمیر ناخودآگاه خودمون نفوذ کنیم و این ابر کامپیوتر پیشرفته جهان هستی را در کنترل داشته باشیم؟؟؟ توجه کنید که قدرت ضمیر ناخودآگاه ما خیلی زیاد هستش و چنانچه بتونیم در اون نفوذ کنیم خیلی از مسائل و مشکلات ما حل خواهد شد. ضمیر ناخودآگاه ما قابلیت ۴۰۰ میلیارد پردازش اطلاعات رو داره در صورتی که ضمیر خودآگاه ما تنها ۲ هزار پردازش رو می تونه انجام بده.

سکوت

حواستون باشه که سکوت کردن یکی از بزرگ ترین راه های نفوذ به ضمیر ناخودآگاه به حساب می آید چنانچه ما قادر باشیم هر روز ساعاتی رو با خود خلوت کنیم و کار دیگه ای رو انجام ندیم. گوشی همراه خود را کنار بگزارید، تلویزیون رو خاموش کنید و به ابر کامپیوتر خود اعتماد کنید و جواب خیلی از سوالات خود را از ضمیر ناخودآگاه خود بگیرید و خواهید دریافت که او حلال همه مشکلات ما خواهد بود. به منظور انجام این مراقبه و خلوت کردن با خود بهتر است به مسافرت و یا جنگلی کویری چیزی برید و از آرامش و فضای مناسب آن ها استفاده کنید تا از سکوت خود لذت ببرید.

جالب است بدونید که گفتن جملات تاکیدی یکی دیگه از روش های نفوذ به ضمیر ناخودآگاه هستش و چنانچه ما به صورت مداوم یک جمله رو تکرار کنیم بعد از یک مدت آن جمله به ضمیر ناخودآگاه ما راه پیدا خواهد کرد. به عنوان مثال می توان گفت که ما یک آهنگ رو چند بار گوش می دهیم و بعد از یک مدتی قادریم که اون رو از حفظ بخونیم و حتی هم زمان با آن به امور دیگه ای هم مانند رانندگی و … بپردازید. در این راستا باید خدمتتون عرض کنیم که چنانچه ما به شکلی درست و مناسب از جملات تاکیدی بهره بگیریم شاهد تغییرات عمده و بسیار بزرگی در زندگی خود خواهید بود.

پس تاثیر این مورد را در این خصوص جدی بگیرید و از آن قافل نشوید. توجه داشته باشید که به جایی که عنوان کنید من انسان بدبختی هستم، بگویید که من انسان خوشبختی هستم و تاثیر این جملات رو در زندگیتون ببینید. جملات تاکییدی زیادی وجود دارند که اغلب به کار می بریم و از تاثیرات عمده آن در روند زندگی خود بی خبر هستیم و باید مواردی که در این خصوص گفته شد رو در اختیار داشته باشید.

تکرار

خب همان طوری که می دونید با تکرار کردن یه موضوع ما اون رو نهادینه می کنیم و باعث می شیم که اون موضوع خاص به ضمیر ناخودآگاه ما راه پیدا کند. مثل رانندگی که شما در روز اول تلاش داشتید اون رو فرا بگیرید ولی در ادامه تبدیل به عادتی شد که به صورت ناخودآگاه قادر به انجام آن خواهید بود. در همان روز های اول رانندگی شما اشتباهات زیادی رو انجام می دادید ولی در ادامه با تمرین، ممارست و تکرار تونستید که اون رو به چیزی تبدیل کنید که به سادگی و بدون این که به انجام و روند انجام آن فکر کنید، انجام دهید.

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم

این آن جایی بیشتر نمود پیدا خواهد کرد که شما بعد از تکرار و تمرین های مداوم حتی الآن قادر هستید نه تنها رانندگی کنید، بلکه به سادگی در حین رانندگی با تلفن همراه صحبت کنید و یا به مناظر اطراف نگاه کنید و یا کار های دیگری را انجام دهید و در نظر داشته باشید که یکی از راه های نفوذ در ضمیر ناخودآگاه تکرار تکرار و تکرار است.

جالب است بدانید که پروسه حرف زدن با ضمیر ناخودآگاه خیلی ساده است و در حقیقت فقط کافیست با خودتان حرف بزنید و این اصلا کار پیچیده و سختی نیست!!!! اصلا نگرانش نباشید، با انجام دادن این فرآیند دیوانه نخواهید شد!!! حواستون باشه که با این کار به درک بهتری از خود می رسید، چیزی که تا پیش از این در برابر آن مقاومت می کردین، باعث بالا بردن شناختتون از خودتون میشه.

بگذارید این طوری بگم که شما به این که با ضمیر ناخودآگاهتون حرف بزنید نیاز دارید مثل همون نیازی که به هم صحبت دارید و دوست دارید که حرف هاتون توسط دیگران شنیده بشه، ضمیر ناخودآگاه هم همینطوره و نیاز داره و دوست داره که حرف هاش شنیده بشه و باهاش مذاکره بشه. ضمیر ناخودآگاه در حقیقت خیلی وقت ها مانع از انجام یک سری کار ها و موجب رقم خوردن خیلی از اتفاقات است و شما با مذاکره باهاش می تونید به یک جمع بندی خیلی خوب و نتیجه عالی دست پیدا کنید.

زمانی که با ضمیر ناخودآگاهتون مذاکره کردید و دلیل و علت یک اتفاق بد رو در زندگیتون یافتید، زمان ایجاد تغییرات فرا رسیده است و شما باید ضمیر ناخودآگاهتون رو راضی کنید و کاری کنید که بهتون اعتماد کنه و بفهمه که واقعا خواستار تغییرات اساسی هستید و باز هم این نکته رو بگم که ضمیر ناخودآگاه خیلی زبله و هوشش خیلی زیاده و اگر واقعا خواهوان تغییرات نباشید می فهمه و تغییری ایجاد نمیشه. با تمام این نکاتی که خدمتتون عرض کردیم باید بگیم که در بعضی از مواقع حتی صحبت کردن نیز به تنهایی کافی نیست.

این طور فرض کنید که ضمیر ناخودآگاهتون به هدفت ها و خواسته های شما باور ندارد، در همچین وضعیتی شما باید ضمیر ناخودآگاهتون رو راضی کنید و قانعش کنید که خواستار تغییرات پایه ای هستید وگرنه هر چقدر هم باهاش صحبت کنید نتیجه مثبتی رو دریافت نمی کنید، اگر سعی در متقاعد سازی از راه درست ضمیر ناخودآگاه خود داشته باشید وی به شما اعتماد بیشتری پیدا خواهد کرد و در نتیجه شما رو در این که به هدف هاتون برسید، یاری خواهد کرد.

در بخش انتهایی این مقاله قصد داریم که به ذکر ۶ نکته تمرینی مدرن و بر اساس دانش روز دنیا اشاره کنیم که کاری کنه شما با ضمیر ناخودآگاهتون دوست بشید و بتونید ارتباط موثری باهاش برقرار کنید و همین طور در ادامه ازش در رسیدن به موفقیت حداکثری استفاده کنید. پس با ما همراه باشید.

فرآیند بازی کردن اصلا کوچک یا بزرگ سرش نمی شود و نباید به سن و سال در این خصوص توجه کرد. به این فکر کنید که در دوران کودکی و نوجوانی به چه بازی هایی علاقه بیشتری نسبت به دیگر بازی ها داشتید. تلاش کنید که کودک درونتون رو همیشه زنده، سرحال و شاداب نگه دارید و از بازی کردن باهاش غافل نشید. به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشید که به همان مقدار که کودک درون شاد تر و سر زنده تری داشته باشید، ضمیر ناخودآگاه شاد تری نیز خواهید داشت. پس به کودک درونتون بیشتر توجه نمایید.

۲) به موسیقی مورد علاقتون گوش بدید

در خصوص با این قسمت باید خدمتتون بگیم که برقراری ارتباط با موسیقی موجب آرامش روح و ذهنتون میشه. شایان ذکر است که موسیقی و آهنگ با ضمیر ناخودآگاهتون رابطه مستقیم داره، بنابراین شما هم تلاش داشته باشید که تا جایی که این امکان براتون فراهمه آهنگ و موسیقی که دوست دارید را با صدای بلند بخوانید و با تمام وجودتون ازش لذت ببرید. تلاش کنید که این شادی را به ضمیر ناخودآگاهتون انتقال بدید و بگزارید که اونم لذت ببره.

خب در خصوص با این بخش باید بگیم که هر کسی با یک سری ترفند ها و روش هایی به آرامش دست می یابد و ضمیر ناخودآگاه هم با حالت سکون و بدون حرکت که به اون مدیتیش یا همون مراقبه می گیم، آرامش خودش رو کسب می کنه. در خصوص با نحوه انجام این عمل باید خدمتتون بگیم که می تونید دراز بکشید و یا یه گوشه ساکت و آروم بشنید و فقط به چیز های خوب و افکار مثبتتون فکر کنید و توجهتون رو از چیز های بد و افکار منفی دور کنید.

سعی کنید که امواج مثبت و خوبتون رو به طرف ضمیر ناخودآگاهتون پرتاب کنید تا اون هم از اون حس خوب و افکار مثبت بهره مند بشه. به هر میزانی که آروم تر باشید، ساده تر می تونید به نکات و موارد مثبت توجه و تمرکز کنید و برای مشکلات و مسائلی که توی زندگیتون به وجود اومده راه حل مناسب پیدا کنید. تلاش داشته باشید تا در طور روز ۲ یا حتی ۳ بار این کار را تکرار کنید تا به صورت خودکار به یکی از عادت های زندگیتون تبدیل شه، بعد از چند وقت نتیجه این عمل به صورت واضح در زندگیتون آشکار میشه.

به این موضوع توجه کافی را داشته باشید که هر فکری را به صورت ورودی وارد ضمیر ناخودآگاهتون کنید همان رو به صورت خروجی و در زندگی واقعی دریافت خواهید کرد. چنانچه تلاش داشته باشید تا همه افکارتون رو مثبت و خوب کنید، مطمئنا قادر خواهید بود تصاویری بسیار زیبا تر و قشنگ تر از یک زندگی واقعی دریافت کنید و شادی را به صورت واقعی احساس کنید.

در خاطر داشته باشید که افکار مثبت و انرژی های خوب زندگی شما رو شاد تر، موفق تر، ثروتمند تر، خوش حال تر و … می کنه. از این فرصتی که در اختیارتونه نهایت استفاده رو ببرید و برای یک بار هم که شده نیمه پر لیوان های زندگیتون رو نگاه کنید و فقط به جنبه مثبت هر چیزی توجه کنید و تمرکزتون رو از روی موارد منفی و تاریک زندیگتون به سمت چیزهای خوب منعکس کنید تا نتیجه بی نظیری دریافت کنید.

به این فکر کنید که همه چیز هایی که در جهان کشف شده اند و دیده می شوند، روزی در ذهن فردی به تصویر کشیده شده بوده است و این بدین معناست که آن چیز ها رو یک شخص و یا چند شخص در ذهن خودشون تصور کرده بودند تا اون چیز ها اجازه ورود به دنیا واقعی رو بدست آورده اند!!! به این نکته توجه داشته باشید که ضمیر درونی انسان این ویژگی را در خود دارد که تمامی موارد را به شکل و تصویر و آن هم به صورت رنگی و به صورت کامل به همراه تمامی جزئیات تصور نماید. چنانچه قصد دارید به اهداف و خواسته های خود دست پیدا کنید بنابراین در تلاش باشید تا به ضمیر ناخودآگاهتون کمک کنید و این امر هم بسیار سخت و پیچیده نیست و کافیه که به تمامی چیزهایی که میگیم گوش کنی و انجامش بدی!!!

تمرین تمرین تمرین که می تونه تورو به هدفت برسونه و می رسونه و نباید به این موضوع شک داشته باشی. به عنوان مثال می توان گفت که چنانچه شما خواسته ای مبنی بر خرید یک ماشین گرون قیمت داری، پس تلاش کن که اون ماشینو توی ذهن خودت به صورت کاملا خلاقانه تجسم کنی و خودتو توش تصور کنی و با تمام جزئیات به احساس خوبی که توی اون ماشین پیدا می کنی و بهت دست میده، فکر کنی. در ذهنت سوار اون باشین شو، باهاش دور بزن و ازش نهایت استفاده رو ببر و احساس خوبی داشته باش و بدون که بهش می رسی، در این حالته که ضمیر ناخودآگاه به کمکتون میاد و شرایط رو به صورتی رقم می زنه که بتونی به چیزی که می خواستی دسترسی داشته باشی و این چیزیه که باید با تمام وجود بهش باور داشته باشی تا نتیجه باور و تلاشتو بگیری.

به این نکته حواست باشه که تمامی انسان ها چنانچه در طول یک روز ۱۰۰ درصد به صحبت کردن بپردازند، بیش از ۹۰ درصد اون با ضمیر ناخودآگاهشونه و این درجه اهمیت توجه به ضمیر ناخودآگاه رو به درستی بهتون نشون میده. این فرآیند هم چیز عجیب و قریبی نیست!!! شما همون طوری که با دیگران به صحبت کردن می پردازی با ضمیر ناخودآگاه و درونیتم به همون صورت صحبت می کنی، حالا خیلی وقت ها این صحبت ها خوبه و باعث پیشرفتت میشه، خیلی وقت ها هم این صحبت ها مخرب و منفیه و جلوی پیشرفتت رو میگیره و یا حتی باعث شکست خوردنت میشه، پس به هیچ وجه نقش ضمیر ناخودآگاه رو توی زندگیت، به شوخی و یا سرسری نگیر.

به همون شکلی که قبل از این هم خدمتتون گفتیم، ضمیر ناخودآگاه خیلی باهوشه و می فهمه چیزی که می گی فقط توی گفتار درونیه و یا زبونه و یا توی زندگیت واقعا میخوایش و حس و حالت نسبت بهش مثبته و به این که بهش میرسی ایمان داری یا نه.

بنابراین توجه کنید که به صورت مودبانه و با روش ها گوناگون با ضمیر ناخودآگاهتون وارد صحبت و مذاکره بشید و سعی کنید که باهاش رفتار خوبی داشته باشید، مثل یه دوست قدیمی که خیلی کارا از دستش بر میاد و شما هم یکم باهاش رودربایستی داری و باهاش با احترام و با ادب صحبت می کنه. اگه باهاش ارتباط خوبی بگیری، هر چیزی که بخوای رو در اختیارت قرار می ده، عین همون غول چراغ جادو که افسانس ولی با این تفاوت که این واقعیه.

به این نکته هم توجه زیادی داشته باشید، اگر شما نتیجه مثتبی در این خصوص کسب نکرده اید، حتما حتما حتما یک جای کار خودتون می لنگه، پس به هیچ وجه به این قوانین ثابت شده و ضمیر ناخودآگاه این شک رو نبر که آیا وجود دارن یا خیر، چون وجود دارن و ما هم خودآگاه یا ناخودآگاه داریم ازشون استفاده می کنیم، بعضی وقتا خوب بعضی وقت هام به صورت عکس عمل می کنه و شرایط خوبی رو برامون رقم نمی زنه، پس نقشش رو جدی بگیریم و در جهت رسیدن به هدف هامون ازش کمک بگیریم و هم زمان به این ایمان و اعتقاد برسیم که ضمیر ناخودآگاه می تونه فرشته نجات ما باشه و بهمون توی راه رسیدن به اهدافمون کمک کنه، تحت این شرایط مطمئن باشید که به آرزوهاتون می رسید.

آنتونی رابینز رو که می شناسین. یکی از موفق ترین و با سابقه ترین نویسنده ها و سخنران های انگیزشی توی جهانه و جالبه که می گه : چنانچه قصد دارید که کاری رو برای خودتون تبدیل به عادت کنید، تنها کافیه که اون رو ۲۱ رو به صورت منظم انجام بدید!!!!! بعد از گذشت ۲۱ روز مطمئن باشید که در روز بیست و دوم به صورت کاملا اتوماتیک و خودکار انجام آن کار را در برنامه و عادت های روزانه خود خواهید داشت.

به این علت که این عادت یا رفتار حالا خوب یا بد به ضمیر ناخودآگاهتون راه پیدا کرده و براتون تبدیل به عادت شده. پس ما می تونیم در راستای این مقاله از این جمله شگفت انگیز رابینز استفاده کنیم تا ۲۱ روز تلاش کنیم که با ضمیر ناخودآگاهمون حرف بزنیم و باهاش دوست بشیم و درخواست هامون رو با حس خوب بهش بگیم و شکر گذاری رو از یاد نبریم.

این نکته رو هم از یاد نبرید که مجسم کردن یک چیز در ذهن باعث به وقوع پیوستن اون میشه پس چیز های خوب را به صورت دقیق و با جزئیات تجسم کنید و کافیه که حستون هم خوب باشه … دیگه کار تمومه و دیر یا زود بهش می رسی، به همون اندازه هم اگر چیزای بد رو توی ذهنت داشته باشی، همون چیزای بد رو توی واقعیت می بین، پس همه چیز به تصمیم تو بر می گرده.

 

تخصصی ترین ویدیو ها و آموزش های صوتی تغییر باور ترجمه شده در سایت جادوی باور

مقاله نسبتا خوبی بود ولی اصلا قانع کننده نبود خیلی سربسته و کلی بود
لطفا یا توضیحات بیشتر و جزیی تر اراِئه بدین و یا دوره های مرتبط رو معرفی کنین

من یک سوال داشتم
چگونه بفهمیم ضمیر ناخواسته مان هدف های ما را باور ندارد
؟

هر دغدغه ای در زندگی دارید و علارقم تلاش نمیتوانید به آن غلبه کنید یعنی ضمیر ناخودآگاه از این تصمیم پیروی نمیکند چون باوری دقیقا برعکس این موضوع دارد. به طور مثال شما خیلی تلاش میکنید تا لاغر شوید ولی نتیجه نمیگرید یا نتیجه میگیرید ولی پس از مدتی دوباره به جای قبلی خود برمیگردین ، درباره همه چیز همین است حتی درباره ثروت ، یکی از روش های تغییر باور تکرار جملات تاکیدی مثبت است

عالی عالی بود

انسان نمیتواند موجود پوچی در این جهان باشد پوچی را افکار انسان برای او به ارمغان میاورد . باید سعی کرد با رفاقت با ضمیر ناخودآگاه خودمونو و قدرتمونو بشناسیم. که اگه خودمونو شناختیم خدامونم میشناسیم. دنیای به این بزرگی کائناتی به این عظمت پوچ نیست رو اصول ساخته شده خودتونو بشناسید و از قدرت اینانرژی خیر استفاده ببرید. به آرزوهاتون برسید. ایمان داشته باشید که خودتون با افکارتون میتونید.

وقتی ی ادم یا یه شوهر بدذات کنارمون باشه چجوری امیدوار باشیم ک ب ارزوهامون خاهیم رسید. وقتی ی مانع بزرگ مثل شوهرسرراهمه ک کوچکترین حقمو ازمن سلب کرده

سلام ، دوست من ما بر اساس باورها و تصاویر ذهنیمون افراد رو برای معاشرت ، ازداوج و غیره انتخاب میکنیم ، زمانیکه شما باورها و ارزش ها در ذهنوتون تغییر کند بهترین شرایط برای شما فراهم میشود

من تو خیلی از مقاله ها خوندم که ضمیر نا خوداگاه راحت گول میخوره و فرق بین دروغ و راستو نمیفهمه ولی شما تو این مقاله گفتین که ناخوداگاه ما خیلی باهوشه و فرق بین راست و دروغو میفهمه

کاش آموزش تجسم کردن و هم میگفتین

سلام ، روی لینک زیر کلیک کنید مقاله تجسم خلاق رو مطالعه بفرماییدhttps://jadoyebavar.ir/%D8%AA%D8%AC%D8%B3%D9%85-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA/

آفرین مقاله ارزشمندی بود

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

قانون جذب تخصصی

تغییر نظام باورها

هوش مالی و روانشناسی ثروت

خودشناسی و رشد فردی

کوین ترودو ناپلئون هیل آنتونی رابینز استر هیکس بروس لیپتون جول اوستینتی هارو اکر

چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم
چگونه ذهن ناخوداگاه خود را تمیز کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *