چگونه غزل را تشخیص دهیم

 
helpkade
چگونه غزل را تشخیص دهیم
چگونه غزل را تشخیص دهیم

غزل از جمله قالب های شعری سنتی فارسی می باشد ؛ که معمولاً دارای ۵ الی ۱۴ بیت است  . در غزل مصرع بیت اول با مصرع های زوج بیت های دیگر هم قافیه است. رباعی نام دیگر قصیده می باشد ؛ که یکی از قالب های شعر فارسی است که کلاسیک محسوب می‌شود و دارای ابیاتی بین ۲۰ تا ۷۰ می باشد و همچنین در قصیده بیت اول با مصراع های زوج هم قافیه است.
در این مطلب از سلام نو تفاوت غزل و قصیده را برای شما بیان می کنیم .

قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است .

موضوع قصیده متن شاهان و بزرگان وصف طبیعت ، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشن ها می باشد ، اما غزل نوعی شعر عاشقانه می باشد که بیان عواطف و احساسات ، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است .

اولین قصیده شعر فارسی متعلق به دبیر دربار یعقوب لیث صفاری ؛محمد وصیف سگزی است که بیشتر ابیات آن از بین رفته است و تنها ۶ بیت آن باقی مانده است. قدیمی ترین غزل ها را می توان در آثار رودکی ، شهید بلخی ، طوسی و رابعه قزداری یافت .

غزل به نوعی رقیب برای قصیده محسوب می شود زیرا با وارد شدن غزل و قصیده از رونق خود افتاد و شاعران به شعر هایی با قالب غزل روی آوردند .چگونه غزل را تشخیص دهیم

در ابیات غزل بیت آخر شعر شاه بیت یا بیت الغزل نام دارد که در آن شاعر نام خود و یا تخلص خود را بیان می کند .

مشهورترین قصیده سرایان فرخی سیستانی ، خاقانی ، رودکی ، منوچهری ، عنصری و انوری می باشند .

مشهورترین غزل سرایان افرادی همچون حافظ و سعدی ، سنایی ، خواجوی کرمانی ، خاقانی و عبید زاکانی می باشند .

عده ای معتقدند که در گذشته در اوایل شعر فارسی به بیت های اولیه قصیده غزل گفته می شد زیرا دارای مضمون عاشقانه و شاد بوده است .

هنگامی که غزل جای قصیده را گرفت شاعران قصیده سرایی همچون خاقانی و منظومه سرا هایی همچون نظامی شروع به سرودن غزل کردند اما هنگامی که شاعر معروف گذشته یعنی سنایی به روی کار آمد نوعی غزل را سرود که به آن غزل عارفانه گفتند که در آن زمان عطار  نیشابوری و مولوی توانستند به بهترین شکل ممکن این غزل را به سرایند و به همین دلیل غزل به دو دسته عارفانه و عاشقانه تبدیل شد .

ادبیات فارسی بخش عظیمی از خود را در قرن ششم رقم زد که قالب شعری قصیده بر آن حکمفرما بود .

قصیده دارای قالب کلاسیک می باشد اما غزل دارای قالب سنتی می باشد .

ساختار غزل

__________ * __________*

__________ __________*

ساختار قصیده

ــ•               ــ•

ــ                 ــ•

کلیه حقوق این سایت محفوظ و مربوط به سلام نو است


صفحه ۱ ►◄ آموزش شناخت قالب‌های شعر فارسی ►◄ صفحه ۳

واژه عربی غزل در اصل به معنای حدیث عشق، عاشقی کردن، و عشق‌بازی است. در اصطلاح ادبیّات فارسی، غزل قالبی از شعر است که در آن مصراع یکم و مصراع‌های زوج هم قافیه‌اند و حد معمول آن به طور میانگین ۵ تا ۱۲ بیت است. ازآن روی که این گونه شعر بیشتر دربردارندهٔ سخنان عاشقانه بوده‌است، شاعران فارسی آن را غزل نام کرده‌اند؛ ولی به‌مرور و با ورود مفاهیم بلند اخلاقی و معانی دل‌آویز حکمت و عرفان در شعر فارسی، غزل از صورت پیشین آن به‌درآمد، و با اخلاق و عرفان در هم آمیخت. غزل مشتق از مغازلت است و مغازلت عشق بازی باشد با زنان و حدیث کردن با ایشان و به زبان سخن شناسان غزل آن را گویند که مشتمل بر وصف شکل و شمایل محبوب و شرح نکایت و حکایت حال محب باشد و به نعمت جمال وصف زلف و خال و بیان هجر و وصال آراسته بود. (بدایع الافکار، ص ۷۱) هر شعر که مقصور باشد بر فنون عشقیات از وصف زلف و خال و حکایت وصل و هجر و تشوق به ذکر ریاحین و ازهار و ریاح و وصف دمن و اطلال باشد غزل خوانند. (المعجم، ص ۲۰۱)
خستین غزل‌های فارسی (در قرن چهارم و پنجم هجری) در مجالس بزم و شادی، همراه با موسیقی خوانده می‌شده است. بعضی عقیده دارند که اصطلاح غزل و تغزل در دوران اوایل شعر فارسی تنها به بیت‌های مقدمه قصیده‌ها اطلاق می‌شده است. در آثار باقی‌مانده از رودکی و شهید بلخی و دقیقی طوسی نمونه‌هایی از غزل کامل و مستقل یافت می‌شود. در اواخر قرن پنجم، غزل به تدریج جای بیشتری در دیوان شاعران به خود اختصاص داد، به طوری که حتی شاعران قصیده سرایی همچون خاقانی یا شاعران منظومه سرایی چون نظامی نیز به سرودن غزل دست زدند. اما با ظهور سنایی، که شاعری عارف بود، نوعی خاص از غزل به وجود آمد که به «غزل عارفانه» معروف شد. این نوع از غزل را عطار، مولوی و فخرالدین عراقی به کمال رساندند. بدین ترتیب دو شاخه جداگانه غزل عاشقانه و غزل عارفانه مشخص شد. بر اثر رواج اصطلاحات اهل تصوف در میان شاعران، غزل‌های بسیاری سروده شد که در آنها رنگ هر دو نوع غزل را دید و در حقیقت تلفیقی از این دو نوع است. غزل‌های حافظ نمونه کامل غزل از این نوع است که در آنها معانی و مضامین عاشقانه و عارفانه به هم آمیخته است. با آنکه غزل پیوسته رنگ عاشقانه یا عارفانه داشته است، اما شاعرانی، از جمله سعدی و حافظ، گاه آن را برای مدح نیز به کار گرفته‌اند. در غزل‌های شاعران قرن چهارم تا ششم هجری، بیت‌های غزل از نظر مضمون به هم پیوسته و نزدیک هستند، اما به تدریج این خصوصیت از بین رفت و هر بیت حاوی مضمون مستقلی شد. غزل که با حافظ به نقطه اوج خود رسیده بود، بعد از او رو به انحطاط گذاشت. در شعر مشروطیت غزل همانند دیگر قالب‌های شعری به کار بیان افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی آمد. اما در دوران معاصر، غزل کم و بیش به معنی قدیمی خود که شعر عاشقانه باشد بازگشته است. به عنوان مثال، سیمین بهبهانی با به کار بردن وزن‌های غیرمتداول، نوعی از غزل را که به «غزل نو» معروف شده رایج کرده است.[۲] البته غزل نو، به طور کلی عنوان سبکی در غزل است که از اوایل دههٔ چهل خورشیدی(۱۳۴۰ خورشیدی) به بعد در کار غزلسرایان پدید آمد و همان مرحلهٔ پس از سبک غزل نیوکلاسیک و طیف شهریار و دیگران است. از چهره‌های موفق غزل نو می‌توان به حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، قیصر امین پور و از دیگر غزل سرایان معاصر که در حفظ و گسترش این سبک از شعر کوشیده‌اند می‌توان به شفیعی کدکنی، منصور اوجی، صدرا ذوالریاستین، غلامحسن اولاد، منصور پایمرد، شاپور پساوند، عزیز شبانی، پرویز خائفی، اسماعیل عسلی، فیض شریفی و… اشاره کرد.
در سال‌های اخیر (از اواسط دههٔ هفتاد) جریان غزل پست مدرن با پیوند زدن تکنیک‌ها و اندیشهٔ شاعران سپیدسرای پست مدرن و قالب غزل راه جدیدی را در غزل معاصر گشود. هرچند با مخالفت‌های جدی غزلسرایان کلاسیک روبرو شده است.

ویکی‌پدیای فارسی

تفاوت غزل و قصیده، یکی از سوالات رایج میان فارسی زبانان و ادبیات دوستان است. با وجود شباهت بسیار زیادی که در ظاهر این دو قالب شعری محبوب وجود دارد، تفاوت غزل و قصیده چیزی ورای ظاهر قالب و طرز قرار گرفتن قافیه ها است.

نمودار قافیه در هر دوی قالب های غزل و قصیده، مشابه و به شکل زیر می باشد؛ یعنی قافیه در انتهای مصرع اول از بیت اول، و تمامی مصرع های زوج شعر (مصرع دوم ابیات) قرار گرفته است.

…………………..*            ………………….*

……………………            ………………….*

چگونه غزل را تشخیص دهیم

……………………            ………………….*

……………………            ………………….*

……………………            ………………….*

……………………            ………………….*

1. قصیده در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده ‌است. در حالی که غزل در اواخر قرن پنجم، به تدریج در دیوان شاعران جایی به خود اختصاص داد.

2. غزلی شعری کوتاه با تعداد ابیاتی بین 5 تا 14 بیت می باشد در حالی که قصیده، شعری بلند بوده و 20 تا 70 بیت دارد.

3. موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، تهنیت جشن‌ها، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است.

4. در قصیده، شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد و به همین دلیل است که آن را قصیده یعنی مقصود نام داده‌اند. این در حالی است که ابیات غزل  از لحاظ مضمون دارای استقلال اند و هر بیت یک غزل می تواند مفهومی جداگانه داشته باشد. و به همین دلیل است که می توان به غزل تفال داشت زیرا به دلیل تنوع ابیات، امکان اینکه یکی از ابیات غزل مفهومی نزدیک به خواسته ی شخص تفال کننده داشته باشد بسیار زیاد است.

5. همان اندازه که در قصیده فخامت و جزالت مطلوب است، در الفاظ و معانی غزل باید رقت و لطافت بکار برد و از کلمات وحشی و تعبیرات خشن و ناهموار سخت احتراز کرد.

برای درک بهتر تفاوت غزل و قصیده، بهتر است با هر کدام از این دو قالب، به صورت جداگانه آشنا شویم.

غزل در لغت به معنای عشق‌بازی و سخن گفتن با زنان است و در ادب فارسی به قالبی از شعر سنتی فارسی غزل می‌گویند. در قالب غزل که معمولاً بین ۵ تا ۱۴ بیت دارد، مصراعهای بیت نخست با مصراع‌های زوج هم قافیه هستند. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است و ابیات غزل فارسی از لحاظ مضمون دارای استقلال اند.

غزل های اولیه ی زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع عاشقانه بود، ولی به مرور و با ورود مفاهیم بلند اخلاقی و معانی دل‌آویز حکمت و عرفان در شعر فارسی، غزل از صورت پیشین آن به‌درآمد و با اخلاق و عرفان در هم‌آمیخت. چنان که در دوران معاصر، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است.

در آخرین بیت شاعر نام شعری یا تخلص خود را می‌آورد و بهترین بیت آن را شاه بیت یا بیت الغزل می گویند. قدیمی‌ترین نمونه غزل مستقل و کامل را می‌توان در آثار شهید بلخی، رودکی سمرقندی، دقیقی توسی یافت. در اوایل قرن ششم، قصیده از رونق افتاد و جای خود را به غزل داد.

انواع غزل:

غزل عاشقانه: انوری این نوع را جانی تازه بخشید و سعدی آن را به کمال رساند.

غزل عارفانه: سنایی غزنوی غزل عارفانه را شکل داد. عطار نیشابوری، مولوی بلخی، فخرالدین عراقی غزل عرفانی را رشد و تکامل بخشیدند. اوج غزل عارفانه در کار مولوی است.

غزل تلفیقی: در سده هفت و هشت هجری جریانی پدیدار شد که معانی و مضامین عارفانه و عاشقانه را در هم آمیخت. غزل اوحدی مراغه‌ای، خواجوی کرمانی، عماد فقیه کرمانی، سلمان ساوجی و کامل‌ترین نوع غزل در شعر حافظ است.

غزل قلندری: در این نوع غزل شاعر به وصف رندی، تظاهر به باده پرستی، لاابالی گری، طعن و کنایه به صوفیان و زاهدان ظاهر پرست می‌پردازد. نمونه این شعر در آثار سنایی غزنوی، خاقانی، عطار نیشابوری، عراقی، سعدی، حافظ یافت می‌شود.

غزل مضمون: این نوع به غزل سبک هندی مشهور است. در این نوع تمام همت شاعر، صرف یافتن مضمون‌های تازه و نازک می‌شود. صائب تبریزی، طلب آملی، کلیم کاشانی از مشاهیر این شیوه‌اند. برخی شاعران ایرانی و هندی این نوع غزل را، به سبب افراط در نازک‌خیالی و تخیلات عجیب به سوی بی معنایی و ذهنیت‌های غیرقابل فهم سوق دادند مانند: جلال اصفهانی و بیدل دهلوی.

غزل سیاسی-وطنی: محتوا مسائل حاد اجتماعی است. از جمله برخی آثار عارف قزوینی، فرخی یزدی، ابوالقاسم لاهوتی، غلامرضا قدسی، هوشنگ ابتهاج

غزل نو: برخی این نوع غزل را غزل تصویری نامیده‌اند. این نوع غزل تحت تأثیر شعر نو پدید آمد. مشخصه‌های این نوع غزل زبان تازه و امروزی، غلبه تصاویر جدید و نو، وزن‌های عروضی تازه و وحدت محتوا است.

نمونه برجسته این نوع غزل در آثار هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمد علی بهمنی، بهمن صالحی می‌توان یافت.

اگر تعداد ابیات غزل از پنج بیت کمتر باشد میتوان آنرا غزل ناتمام گفت؛ و کمتر از سه بیت را به نام غزل نشاید نامید.

مثال غزل از حافظ:

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد؟ / دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد؟

آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست؟ / خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟

کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی / حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟

لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست / تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار / مهربانی کی سر آمد؟ شهر یاران را چه شد؟

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند / کس به میدان درنمی آید، سواران را چه شد؟

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست / عندلیبان را چه پیش آمد؟ هزاران را چه شد؟

زهره سازی خوش نمی سازد، مگر عودش بسوخت؟ / کس ندارد ذوق مستی، میگساران را چه شد؟

حافظ، اسرار الهی کس نمیداند، خموش / از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟

قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر کلاسیک فارسی است. قصیده معمولاً از ۲۰ تا ۷۰ بیت است. قصیده شعری با موضوع ومقصودی خاص است؛ ستایش یا نکوهش، تهنیت یا تعزیت، شکر یا شکایت، فخر یا حماسه، پند و حکمت، مسائل اخلاقی و عرفانی. در این نوع شعر مصراع اول با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفته‌اند. بخش عظیم ادبیات فارسی را دهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل می‌دهد. کمی یا زیادیِ بیت‌های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. بنا به روایتی نخستین شعر فارسی قصیده‌ای است از محمد وصیف سگزی، دبیر دربار یعقوب لیث صفاری، که تنها ۶ بیت آن باقی مانده است. مطلع این قصیده این است:

(ای امیری که امیران جهان خاصه و عام / بنده و چاکر و مولای و سگ بند و غلام)
چگونه غزل را تشخیص دهیم

شاعر می‌تواند قصیده را در وزن‌های گوناگونی بسراید. اگرچه پیشینهٔ قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت می‌رسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده‌است. از قرن هفتم به‌بعد، به‌دلیل از بین رفتن دربارهای مقتدری که مشوق شاعران مدیحه‌سرا بودند، قصیده رو به ضعف نهاد. موضوع قصیده‌ها از قرن نهم به‌بعد، بیشتر تجلیل و ستایش اولیای دین است. در دوران متأخر، ملک‌الشعرا بهار با وارد کردن مضمون‌های اجتماعی و سیاسی در قصیده‌ها، رنگ تازه‌ای به قصیده داد و این قالب شعری را احیا کرد.

انواع قصیده؛

1. مدحی

2. مذهبی و فلسفی

3. اخلاقی و زهدی

4. سیاسی و اجتماعی

مشهورترین سرایندگان قصیده

فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری، ناصر خسرو، خاقانی شروانی، انوری اَبیوَردی، ظهیر فاریابی، سعدی شیرازی و ملک الشعرای بهار بوده اند.

مضمون و محتوای قصیده در گذر زمان

الف) در روزگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغههای شاعرانه پرداخته می‌شده‌است.

ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سؤال و تکدی می‌رسیده‌است.

ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادیِ آیین اسماعیلیان درآورد.

د) سنایی قالب قصیده را به مضامین دینی و شعر عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوهٔ او به‌وسیلهٔ عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد.

ه) سعدی، و به‌تَبَعِ او، سیف فَرغانی، قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند.

و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعهٔ کتاب خوان نقش بسزایی داشته است. شاخص‌ترین قصاید از این نوع را می‌توان در دیوان ملک‌الشعرا بهار سراغ گرفت.

اصطلاحات قصیده:

قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مَطلَع نامیده می‌شود. بیت‌های شروع قصیده را، که معمولاً وصف طبیعت یا شرح وصال یا فراق معشوق است، «تغزل» (شعر عاشقانه گفتن) یا «تشبیب» (احوال ایام جوانی را ذکر کردن) یا «نسیب» (شعر لطیف دربارهٔ زنان) می‌گویند. پس از چند بیت، شاعر تغزل را به مدح می‌کشاند که این قسمت را «تخلص» می‌نامند. مهارت شاعر در پیوستن بخش مقدمه قصیده به مدح، و ظرافتی که در این مورد به‌کار می‌بَرَد «حسن تخلص» نامیده می‌شود. پس از مدح، که قسمت اعظم قصیده را تشکیل می‌دهد، شاعر قصیده را با «دعای تأبید» به پایان می‌بَرَد، یعنی برای ممدوح خود آرزوی جاودانگی می‌کند، که به این قسمت شَریطه می‌گویند.

در بسیاری از قصاید، به‌ویژه وقتی که موضوع آن مدح نیست، بدون تشبیب و تغزل سروده شده‌اند و شاعر بدون مقدمه وارد موضوع موردنظر خود شده‌است. چنین قصیده‌ای را «محدود» یا «مُقتَضَب» می‌نامند. به‌لحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع می‌شود؛ یعنی مصراع اول بیتی در اواسط قصیده با مصراع‌های زوج هم‌قافیه می‌گردد. پس از آن، شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده کند. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع بهره برده‌اند.

اکرم

باسلام. عالی بود. خیلی متشکرم

زهرا

عالی بود خیلی ممنون بابت راهنمایی هاتون

زهرا

خیلی خوب است ولی خیلی کم است

سهيل

عالی بود

پوران تنگستانی فر

بسیار عالی بود. متشکرم.

محمد

عالی بود سپاس…

رزیتا

بسیار عالی بود من راضی بودم

عالی بود

دکتر حامد محمودهاشمی

کلینیک زیبایی و دندانپزشکی دکتر الیاسی

دکتر مهدی کریمی

دکتر سیدرضا سیدی

دکتر کاظم زرگری

کلینیک دندانپزشکی شبانه روزی مینوسا

484 بازدید

1041 بازدید

1103 بازدید

388 بازدید

1088 بازدید

3626 بازدید

890 بازدید

16 بهمن 1399

16 بهمن 1399

15 بهمن 1399

15 بهمن 1399

15 بهمن 1399

15 بهمن 1399

14 بهمن 1399

خانه |
تماس |
درباره ما |

پدیدآورنده:
سرویس هنر اسلامی/ داود دادور – به نقل از: گروه ادبیات تبیان زنجان و دانشنامه روانشناسی و علوم تربیتی
1395 .1 شهریور


منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصرع ها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند. به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و ؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.قالب شعر به شکل شعر گفته می‌شود که بر دو نوع است:شکل ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا بی‌وزنی، تساوی مصرع‌ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه‌ها : – در صورتی که قافیه‌ای وجود داشته باشد – و صداها و حرکات ظاهری کلمه می‌شود.قالب در شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرع‌ها، قافیه آرایی آنها و حتی عاطفه انتقالی شاعر به خواننده دیگر عوامل تعیین کننده قالب ظاهری شعرند.چگونه غزل را تشخیص دهیم

هر یك از سطرهای یك شعر را یك بیت گویند . كمترین مقدار شعر یك بیت است .

هر بیت شامل دو قسمت است هر یك از این بخش ها را یك مصراع گویند . كمترین مقدار سخن موزون یك مصراع است .باز آی و بر چشمم نشین ، ای دلستان نازنین     كآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می رود .   

به پایان هر مصراع یا در پایان هر بیت اگر واژه یا واژه هایی با یك معنی بعد از قافیه تكرار شود به این واژه ها ردیف گویند . این تكرار تأثیر موسیقی شعر را قوی تر می كند . مژده ای دل كه مسیحا نفسی می آید                       كه ز انفاس خوشش بوی كسی می آید             

به كلمات آخر ابیات كه آخرین حرف اصلی آنها یكی باشد در واقع كلماتی با یك آهنگ را قافیه گویند . اگر بیتی دارای ردیف باشد قافیه قبل از ردیف قرار می گیرد .قافیه و ردیف حاصل شعر سنتی است . قافیه اجباری است اما ردیف اختیاری است .سرو چمان من چرا میل چمن نمی كند                       همدم گل نمی شود یاد سمن نمی كند 

– مثنوی – قصیده – غزل – مسمط – مستزاد – ترجیع بند – ترکیب بند – قطعه – رباعی – دو بیتی – تک بیت – چهار پاره  – تصنیف- مفرد- تضمین

اولین قالب شعری است كه از نیمة قرن سوم هـ . ق در ادبیات فارسی به تقلید از شعر عربی پدید آمد و تا روزگار ما مورد توجه شاعران بوده است . شعری است كه مصراع اول با مصراع های زوج آن با هم قافیه است . تعداد ابیات آن از پانزده بیت بیشتر است . محتوای قصیده می تواند مدح ، ستایش ، وصف و پند و اندرز و حكمت و عرفان و رثاء و مرثیه باشد . از قصیده سرایان معروف ، رودكی ، منوچهری و ناصرخسرو و سنایی و قصیده سرای معاصر ملك الشعرای بهار و امیری فیروزكوهی است .قصیده از حیث مضمون و محتوا، از آغاز تا امروز دستخوش دگرگونیهایی شده است که می‏توان به اجمال به شرح زیر بیان کرد:الف) در رزوگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغه‏های شاعرانه پرداخته می‏شده است.ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سوال و تکدی می رسیده است.ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادی آیین اسماعیلیان در آورد.د) سنایی غالب قصیده را به مضامین دینی و عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوه‏ی او به وسیله‏ی عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد.ه) سعدی و به تبع او سیف فرغانی قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند.و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعه‏ی کتاب‏خوان نقش بسزایی داشته است. شاخصترین قصاید از این نوع را می توان دردیوان ملک‏الشعرا بهار سراغ گرفت.

قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مطلع نامیده می‌شود. به چند بیت ابتدایی قصیده تشبیب، نسیب و یا تغزل گفته می‌شود که همان نقش مقدمه را ایفا می‌کند. تخلص به حلقه واسطه میان تغزل و مدح یا تنه اصلی شعر گفته می‌شود. ابیات پایانی قصیده نیز معمولا به ثنا و دعا اختصاص دارند. به لحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع می‌شود. یعنی مصرع اول بیتی در اواسط قصیده با مصرع های زوج هم قافیه می‌گردد. پس از آن شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده نماید. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع سود برده اند. [۴]

———*           ———–*———             ———–*

از جهت شكل قرار گرفتن قافیه درست مانند قصیده است با این تفاوت كه تعداد ابیات غزل حداقل 5 بیت و حداكثر تا 17 – 12 است. درون مایه و محتوای غزل ، عاشقانه ، عارفانه و یا آمیزه ای از هر دو و یا مضمون اجتماعی است . غزل از قرن ششم پدید آمده و تا امروز از قالب های رایج شعر فارسی است .غزلسرایان معروف ، سعدی ، مولوی ، حافظ و از غزلسرایان معاصر ، شهریار و رهی معیری و . . .   می باشند . زاهد خلوت‌نشین، دوش به می‌خانه شد        از سر پیمان گذشت، با سر پیمانه شدصوفی مجلس که دی، جام و قدح می‌شکست        باز به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شدشاهد عهد شباب، آمده بودش به خواب        باز به پیرانه‌سر، عاشق و دیوانه شدمغ‌بچه‌ای می‌گذشت، راه‌زن دین و دل        درپی آن آشنا، ازهمه بیگانه شدگریۀ شام و سحر، شکر که ضایع نگشت        قطرۀ باران ما، گوهر یک‌دانه شدمنزل حافظ کنون، بارگه پادشاست    دل بر دل‌دار رفت، جان بر جانانه شد

———*           ———–*———             ———–*نخستین بیت قصیده و غزل را ” بیت مطلع ” و بیت آخر را ” بیت مقطع ” گویند كه معمولا” شاعر تخلص خود را در بیت آخر ذكر می كند .عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ          قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

شعری است حداقل دو بیت كه فقط مصراع های زوج هم قافیه اند . قطعه دارای وحدت موضوعی است و موضوع آن معمولا” مطالب اخلاقی ، اجتماعی ، تعلیمی ، مدح و هجو است . قطعه در تمام دوره ها در شعر فارسی رواج داشته است . انوری در قرن 6 ، سعدی در گلستان ، پروین اعتصامی ( معاصر ) از قطعه سرایان معروفند .آرایش قافیه در قطعه ———            ———–*———             ———–*خلید خار درشتی به پای طفلی خرد                به هم برآمد و از پویه بازماند و گریستبگفت مادرش این رنج اولین قدم است               ز خار حادثه تیه وجود خالی نیست 

شعری است كه هر بیت آن قافیة مستقل دارد . این قالب خاص ایرانیان است و از آغاز شعر فارسی تا امروز مورد توجه شاعران بوده است . درون مایه و محتوای آن حماسی ، اخلاقی ، عاشقانه ، عارفانه و تاریخی است .نمونة مثنوی حماسی مثل شاهنامه ، عاشقانه : لیلی و مجنون ، عارفانه : مثنوی معنوی ، اخلاقی : بوستان سعدی است .شكل آرایش مثنوی———*           ———–*

چهار مصراع است كه مصراع سوم آن معمولا” قافیه ندارد . درون مایه ای عارفانه ، عاشقانه یا فلسفی دارد . مناسب ترین قالب برای لحظه های كوتاه شاعرانه است و در همة دوره ها رواج داشته است . رباعی یك قالب خاص ایرانی است و خیام ، عطار ، مولوی و بابا افضل سرایندگان نامدار رباعی اند .وقت است كه در بر آشنایی بزنیم             تا بر گل و سبزه تكیه جایی بزنیمزان پیش كه دست و پا فروبندد مرگ            آخر كم از آن كه دست و پایی بزنیم

دو بیت است كه گاه مصراع سوم آن قافیه ندارد . این قالب صورت كامل شدة شعر هجایی در عصر ساسانی است . درون مایة عاشقانه و عارفانه دارد و رایج ترین قالب در میان روستائیان است . باباطاهرعریان از معروف ترین شاعران دوبیتی گو به شمار می آید. دوبیتی وزنی خاص دارد و از این نظر با رباعی متفاوت است .به صحرا بنگرم ، صحرا تَه وینم          به دریا بنگرم دریا تَه وینم           به هر جا بنگرم كوه و در و دشت     نشان از قامت رعنا ته وینم  

غزل­ هایی است هم وزن با قافیه ­های متفاوت که بیت یکسان مُصرَّعی آن­ها را به هم می­پیوندند. به هر غزل یک «خانه» یا «رشته» و به بیت تکراری میان آن­ها «ترجیع» یا «برگردان» می­گویند.قالب ترجیع بند ویژه­ی شعر فارسی است. درون مایه ­های ترجیع بند عشق، مدح و عرفان است.

————×       ————×————        ————×————       ————×————#————#————+    ————+————       ————+————      ————+————#————#

دردا که به لب رسید جانم —– آوخ که ز دست شد عنانمکس دید چو من ضعیف هرگز —– کز هستی خویش در گمانمپروانه ام اوفتان و خیزان —– یکبار بسوز و وارهانمگر لطف کنی به جای اینم —– ورجور کنی سرای آنمبنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله کار خویش گیرمزان رفتن و آمدن چگویم —– می آیی و می روم من از هوشیاران به نصیحتم چه گویند —– بنشین و صبور باش و مخروشای خام، من این چنین در آتش —– عیبم مکن ار برآورم جوشتا جهد بود به جان بکوشم —– و آنگه به ضرورت از بن گوشبنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله ی کار خویش گیرمای بر تو قبای حسن چالاک —– صد پیرهن از جدائیت چاکپیشت به تواضع است گویی —– افتادن آفتاب بر خاکما خاک شویم و هم نگردد —– خاک درت از جبین ما پاکمهر از تو توان برید هیهات —– کس بر تو توان گزید حاشاکبنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله ی کار خویش گیرم

شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه­ هایی افزوده شود. افزوده­ های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می­ کنند.هرکه گدای در مُشکوی توست          پادشاستشه که به همسایگی کوی توست     چون گداست

شعری است که از رشته ­های گوناگون پدید می­آید. قافیه­ ی رشته­ ها متفاوت است و در هر رشته همه­ ی مصراع­ ها به جز مصراع آخر هم قافیه­اند. به هر بخش رشته می­گویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه می­باشند.

————+ ————+————+ ————+ رشته————+ ————# بند————× ————×————× ————× رشته————× ————# بند

بوی جوی مولیان آید همی —— یاد یار مهربان آید همیاین شعر منسوب به رودکی را که همراه با چنگ خوانده میشده شاید بتوان تصنیف دانست و از آن به بعد نیز عده ای از شاعران اشعار خویش را همراه با عود و چنگ می خوانده اند.در قرن ششم و هفتم تصنیف سرائی معمول بوده چنانکه دولتشاه سمرقندی نوشته است عبدالقادر عودی برای ابن حسام هروی (متوفی به سال 737- هـ . ق) تصنیفی سرود.در روزگار صفویه نیز سرودن تصنیف معمول و متداول بوده است از جمله تصنیف سازان می توان به شاهمراد خوانساری اشاره کرد که تصنیف های متعددی را سرود.در عهد زندیه تصنیف های زیادی درباره رشادت لطفعلی خان زند سروده شد.در زمان ناصرالدین شاه قاجار نیز ترانه های زیادی دهان به دهان برگشت که می‌توان به تصنیف هائی که درباره ظل السلطان در دوران حکومتش در اصفهان و یا تصنیف درباره ی ماشین دودی شهر ری اشاره شد اما مشهورترین تصنیف ساز دوره قاجاریه میرزا علی اکبر خان شیدا بود که همراه با تصنیف، سه تار می زد.عارف قزوینی تصنیف ساز و شاعر معروف اولین کسی بود که تصنیف را برای مقاصد سیاسی و میهنی سرودملک الشعرای بهار و رهی معیری نیز از تصنیف سازان معروف بودند.

هر شعری حداقل یک بیت دارد.”مفرد” شعری تک بیتی است که شاعر تمام مقصود خود را در همان یک بیت بیان می کند.”مفرد” یا همان “تک بیت” اغلب برای بیان نکته های اخلاقی به کار می رود.در “مفرد” گاهی دو مصراع هم قافیه هستند و گاهی دارای قافیه نیستند.بعضی از شعرا دارای تک بیت های زیادی هستند، مانند سعدی که در پایان دیوانش به تعداد زیادی از این “مفرد” ها بر می خوریم که تحت عنوان “مفردات” تقسیم بندی شده اند.بعضی گفته‌اند که “مفرد” در واقع همان ضرب المثل است که به شعر بیان شده است.

پای ملخی نزد سلیمان بردن —– زشت است ولیکن هنر است از موری***مردی نه به قوت است و شمشیر زنی —– آن است که جوری که توانی نکنی

تضمین به طور کلی به این معنی است که قطعاتی از شعر شاعر دیگری را در داخل شعر خود بیاورند.در بین شاعران قدیمی چون حافظ و سعدی و … تضمین به این معنا بوده است که با ذکر اسم شاعر، مصراع یا بیتی از شعر او را در میان غزل یا قصیده خود بیاورند.مثلاً سعدی غزلی دارد که این گونه شروع می شود:من از آن روز که در بند تو ام آزادم —– پادشاهم که به دست تو اسیر افتادمو حافظ در غزلی مصراع اول این غزل را به این صورت تضمین کرده است.زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم —– ناز بنیاد مکن تا نَکَنی بنیادمو در آخر، مصراع سعدی را تضمین می کند و می گوید:حافظ از جو ر تو، حاشا که بگرداند روی —- من از آن روز که در بند تو ام آزادماما تضمین در بین شعرای سده ی اخیر به این معنی است با شعری از شعرای قدیمی مسمط بسازند.مثلاً غزلی از سعدی یا حافظ را تضمین می کنند و با اضافه کردن ابیاتی هم وزن و هم قافیه مصراع های اول آن شعر، شعری می سرایند که در قالب مسمط چهار یا پنج یا شش مصراعی است.این نوع تضمین در قدیم مرسوم نبوده و در سالهای اخیر متداول شده است.

یکی از تضمین های معروف مربوط به ملک الشعرای بهار است ک غزلی از سعدی را تضمین کرده است.قسمتی از این شعر در زیر آورده شده است:ابیاتی نیز مربوط به غزلی از سعدی است که ملک الشعرای بهار آن را در بین شعر خود آورده است.سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ —– یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟—– هیچم ار نیست، تمنای توام باری هستمشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست —– یا شب و روز بجز فکر توام کاری هستلطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس—– به هوس بال زد و گشت گرفتار قفسپایبند تو ندارد سر دمسازی کس—– موسی اینجا بنهد رخت به امید قبسبه کمند سر زلفت نه من افتادم و بس—– که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هستبی‌گلستان تو در دست بجز خاری نیست—– به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیستفارغ از جلوه‌ی حسنت در و دیواری نیست—– ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست—– در و دیوار گواهی بدهد کاری هستروز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم—– شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنممنکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم —– نزد اعمی صفت مهر منور نکنمصبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟—– همه دانند که در صحبت گل خاری هست

شعر نیمایی شعری است با مصراع های كوتاه و بلند كه قافیه در آن نظم خاصی ندارد . درون مایة شعر نیمایی احساسات و تجربیات فردی ، عشق ، سیاست و . . . است . بنیانگذار شعر نیمایی ، نیما یوشیج است و مهدی اخوان ثالث ، فروغ فرخزاد ، سهراب سپهری و . . . از برگزیدگان شعر نیمایی‌اند.

“هدیه”من از نهایت شب حرف می زنممن از نهایت تاریکیو از نهایت شب حرف می زنم**سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت                                                  سرها در گریبان استكسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران رانگه جز پیش پا را دیده نتواندكه ره تاریك و لغزان است”مهدی اخوان ثالث”***اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاورو یک دریچه که از آنبه ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

شکل شاملوئی که بدان شعر سپید گویند. این نوع از شعر وزن و آهنگ دارد منتها عروضی نیست و قافیه در آن جای ثابتی ندارد. اغلب شعرهای احمد شاملو چنین است.

شعر موج نونه تنها وزن عروضی ندار بلکه آهنگ و موسیقی آن حتی مانند شعر سپید هم مشخص نیست و در حقیقت فرق آن با نثر در معنای آن است.در شعر سپید تشبیهات و استعارات با زبان شعر بیان می شود و جز لطافت و تاثیرگذار معنوی، در ظاهر فرقی با نثر ندارد.

قم خیابان جمهوری نبش کوچه ۶ مجمع جهانی اهل بیت (ع)تلفن: ۲۱۳۱۲۵۰ (۲۵۱) (۹۸+)

خانه |
تماس |
درباره ما |



{{ successMsg }}

{{ errorMsg }}

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.چگونه غزل را تشخیص دهیم

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.

برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.
در صورت نیاز به راهنمایی اینجا کلیک کنید..

{{ total }} مورد پیدا کردم!

نمونه سوال+44,000

محتوای آموزشی+23,000

پرسش و پاسخ+18,000

آزمون آنلاین+4,000

درسنامه آموزشی +1,300

مدرسه یاب+130,000

نمونه سوال

محتوای آموزشی

پرسش و پاسخ

آزمون آنلاین

درسنامه آموزشی

مدرسه یاب

معلم خصوصی

قالب شعری غزل و قصیده را با هم مقایسه کنید

0

نمودار قافیه در هر دوی قالب های غزل و قصیده، مشابه و به شکل زیر می باشد؛ یعنی قافیه در انتهای مصرع اول از بیت اول، و تمامی مصرع های زوج شعر (مصرع دوم ابیات) قرار گرفته است.
…………………..* ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
…………………… ………………….*
. قصیده در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده ‌است. در حالی که غزل در اواخر قرن پنجم، به تدریج در دیوان شاعران جایی به خود اختصاص داد.
2. غزلی شعری کوتاه با تعداد ابیاتی بین 5 تا 14 بیت می باشد در حالی که قصیده، شعری بلند بوده و 20 تا 70 بیت دارد.
3. موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، تهنیت جشن‌ها، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است.
4. در قصیده، شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد و به همین دلیل است که آن را قصیده یعنی مقصود نام داده‌اند. این در حالی است که ابیات غزل از لحاظ مضمون دارای استقلال اند و هر بیت یک غزل می تواند مفهومی جداگانه داشته باشد. و به همین دلیل است که می توان به غزل تفال داشت زیرا به دلیل تنوع ابیات، امکان اینکه یکی از ابیات غزل مفهومی نزدیک به خواسته ی شخص تفال کننده داشته باشد بسیار زیاد است.
5. همان اندازه که در قصیده فخامت و جزالت مطلوب است، در الفاظ و معانی غزل باید رقت و لطافت بکار برد و از کلمات وحشی و تعبیرات خشن و ناهموار سخت احتراز کرد.
برای درک بهتر تفاوت غزل و قصیده، بهتر است با هر کدام از این دو قالب، به صورت جداگانه آشنا شویم.

3

ببخشید شکل قالب قصیده و غزل یکی هستند

2

تفاوت قصیده و غزل فقط در …….انها می‌باشد
میشه جواب بدید

1

قالب شعری غزل قالبی که تعداد ابیات کمتر از قصیده داره
غزل =۵ تا ۲۰ تا قصیده =۲۰ تا ۷۰ تا غزل در رابطه با عرفان و عشق هست و الفاض ملایم درش استفاده می شه اما در قصیده = مدح و ستایش بزرگان و شاهان و وصف طبیعت هست

1

تو موضوعشون فرق دارن

1

ببین قصیده بیشتر داستان روایت میشه غزل عاشقانه و عارفانه اس قصیده طولانی تره ولی غزل کوتاه تره چگونه غزل را تشخیص دهیم

1

قصیده بیشتر شبیه داستان هستش
غزل عاشقانه ولی قصیده طولانی تر از غزله

0

به نظرم موضوعات بیشتری وجود دارد

0

ممنونم♥

0

توضیح قصیده=شعر های فارسی و تعداد بیت 20 تا 70
توضیح غزل=شعر های سنتی و فارسی 5 تا 14 بیت داره

-1

یکی تعداد ابیات …. یکی هم داستان ها…. یکی عاشقانه و دیگری عارفانه…

-2

غزل20-15 بیت و عارفانه و عاشقانه
قصیده70-20بیت و ستایش-مدح-وصف طبیعت
هر دو ، دو مصرع اول قافیه دارند و بعد مصرع های زوج با هم قافیه اند

-2

در این تصویر این دو قالب شعری با هم مقایسه شده است:
http://s8.picofile.com/file/8347854300/ghasideh_qazal.PNG

-3

غزل در ادب فارسی به قالبی از شعر سنتی فارسی می‌گویند. در قالب غزل که معمولاً بین ۴ تا ۱۲ بیت دارد، مصراع اول بیت نخست با مصراع‌های زوج هم قافیه است. موضوع اصلی غزل بیان عواطف و احساسات، ذکر زیبایی و کمال معشوق و شکوه از روزگار است. بیت‌های غزل فارسی از لحاظ مضمون دارای استقلال‌اند. در آخرین بیت غزل، شاعر نام شعری یا تخلص خود را می‌آورد و بهترین بیت آن را شاه بیت یا بیت الغزل می‌گویند.

قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است.

موضوع قصیده مدح شاهان و بزرگان، وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشن‌ها می‌باشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه می‌باشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است.

__________ * _________*

__________ __________*

چگونه غزل را تشخیص دهیم

__________ __________*

__________ __________*

غزل مشتق از مغازلت است و مغازلت عشق بازی باشد با زنان و حدیث کردن با ایشان و به زبان سخن شناسان غزل آن را گویند که، مشتمل بر وصف شکل و شمایل محبوب و شرح نکایت و حکایت حال محب باشد و به نعمت جمال وصف زلف و خال و بیان هجر و وصال آراسته بود. (بدایع الافکار، ص ۷۱)
هر شعر که مقصور باشد بر فنون عشقیات از وصف زلف و خال و حکایت وصل و هجر و تشوق به ذکر ریاحین و ازهار و ریاح و وصف دمن و اطلال باشد، غزل خوانند. (المعجم، ص ۲۰۱)

نخستین غزل‌های فارسی (در قرن چهارم و پنجم هجری) در مجالس بزم و شادی، همراه با موسیقی خوانده می‌شده‌است. بعضی عقیده دارند که، اصطلاح غزل و تغزل در دوران اوایل شعر فارسی تنها به بیت‌های مقدمه قصیده‌ها اطلاق می‌شده‌است. در آثار باقی‌مانده از رودکی و شهید بلخی و دقیقی طوسی نمونه‌هایی از غزل کامل و مستقل یافت می‌شود. در اواخر قرن پنجم، غزل به تدریج جای بیشتری در دیوان شاعران به خود اختصاص داد، به‌طوری که حتی شاعران قصیده سرایی همچون خاقانی یا شاعران منظومه سرایی چون نظامی نیز، به سرودن غزل دست زدند. اما با ظهور سنایی، که شاعری عارف بود، نوعی خاص از غزل به وجود آمد، که به «غزل عارفانه» معروف شد. این نوع از غزل را عطار، مولوی و فخرالدین عراقی به کمال رساندند. بدین ترتیب دو شاخه جداگانه غزل عاشقانه و غزل عارفانه مشخص شد. بر اثر رواج اصطلاحات اهل تصوف در میان شاعران، غزل‌های بسیاری سروده شد که در آن‌ها رنگ هر دو نوع غزل دیده می‌شود و در حقیقت تلفیقی از این دو نوع است. غزل‌های حافظ نمونه کامل غزل از این نوع است، که در آن‌ها معانی و مضامین عاشقانه و عارفانه به هم آمیخته‌است. با آنکه غزل پیوسته رنگ عاشقانه یا عارفانه داشته‌است، اما شاعرانی، از جمله سعدی و حافظ ، گاه آن را برای مدح نیز به کار گرفته‌اند. در غزل‌های شاعران قرن چهارم تا ششم هجری، بیت‌های غزل از نظر مضمون به هم پیوسته و نزدیک هستند، اما به تدریج این خصوصیت از بین رفت و هر بیت حاوی مضمون مستقلی شد. غزل که با حافظ به نقطه اوج خود رسیده بود، بعد از او رو به انحطاط گذاشت.
در شعر مشروطیت، غزل همانند دیگر قالب‌های شعری به کار بیان افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی آمد. اما در دوران معاصر، غزل کم و بیش به معنی قدیمی خود که شعر عاشقانه باشد بازگشته است. به عنوان مثال، سیمین بهبهانی با به کار بردن وزن‌های غیرمتداول، نوعی از غزل را که به «غزل نو» معروف شده رایج کرده‌است.[۱] البته غزل نو، به‌طور کلی عنوان سبکی در غزل است که از اوایل دههٔ چهل خورشیدی(۱۳۴۰ خورشیدی) به بعد در کار غزل‌سرایان پدید آمد و همان مرحلهٔ پس از سبک غزل نیوکلاسیک و طیف شهریار و دیگران است. در این گونه از غزل، شبکه کلامی و ساختار معنایی غزل با تأثیر گرفتن از نوسرایانی همچون نیما یوشیج و دیگر شاعران نوسرا دچار تحول اساسی شده‌است و می‌توان همه گونه مفهوم و پرداخت اجتماعی، عشقی، سیاسی و حتی عرفانی را در آن یافت. غزل نو خود در دهه هفتاد به دو شاخه غزل نئوکلاسیک و غزل مدرن تقسیم شد که در شاخه غزل نئوکلاسیک چهره‌هایی چون حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و قیصر امین پور را می‌توان نام برد اما بعد از تحولی که سیمین بهبهانی در ریختمان غزل با آوردن اوزان جدید و لحن و دیالوگ انجام داد از نیمهٔ دوم دهه هفتاد چند جریان در متفاوت نویسی در غزل اعلام حضور کردند که غزل روایی (غزل-داستان)، غزل فرم (غزل سوررئال) غزل مینی مال و غزل پست مدرن مطرح‌ترین آنهاست

از چهره‌های موفق غزل نو در هر دو شاخهٔ نئوکلاسیک و غزل مدرن می‌توان به سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، منوچهر نیستانی، نوذر پرنگ، قیصر امین پور، محمد سعید میرزایی، فاضل نظری ،سید مهدی موسوی، سیدحسن صادقی پناه، آرش آذرپیک، قربان ولییی اشاره کرد.

بيت : به هر سطح از يك شعر بيت مي گويند .

نكته : كوچكترين واحد شعر يك بيت است .

مصراع ( مصرَع ) : هر بيت از دو قسمت تشكيل شده است كه هر قسمت يك مصراع نام دارد .

نكته : كمترين مقدار سخن آهنگين را مصراع مي نامند .

مثال :          بشنو اين ني چون شكايت مي كند        از جــدايي ها حــكايـت مـي كندچگونه غزل را تشخیص دهیم

 

قافيه : به كلمات غير تكراري گفته مي شود كه در پايان بيت ها و مصراع ها مي آيند ، بطوري كه يك يا چند حرف آخر آنها با هم مشترك است .

نكته (1) : حرف يا حروفي كه در كلمات قافيه مشترك مي آيند « حروف قافيه » نام دارند .

مثال (1) :     آتـش عشـق است كانـدر ني فتــاد            جـوشش عشـق است كانـدر مـي فتـاد

مثال (2) :      سرآن ندارد امـشب كه برآيد آفتابي         چه خيالها گـذر كـرد و گذر نكرد خوابي

                به چه ديرماندي اي صبح كه جان مابرآمد           بـزه كــردي و نكـردند مـوذنـان صـوابـي

نكته (2) : اگر دو كلمه قافيه در تلفظ يكسان ، ولي در معني متفاوت باشند قافيه درست است .

مثال :         آتش است اين بانگ ناي ونيست باد           هـر كـه اين آتـش نـدارد نيـست بـاد   

توضيح : اين بيت داراي دو قافيه است كه هر دو كلمه قافيه از نظر شكل ظاهري با هم يكسان هستند

امّا از جهت معني با هم فرق دارند . بطوري كه نيست در مصراع اول فعل و در مصراع دوم اسم مي باشد

و كلمه باد در مصراع اوّل اسم ، امّا در مصراع دوم فعل دعا است .

 

قافيه مياني : گاهي براي غني تر كردن موسيقي شعر علاوه بر قافيه پاياني ، قافيه اي در ميان مصراع مي آيد كه به آن قافيه مياني گويند .

مثال :            ملكا ذكر تو گويم كه تـو پـاكي و خـدايي     نروم جز به همـان ره كه تـوام راه نمـايي

                  همه در گاه تو جويم همه از فضل تو پويم        همه توحيد تو گويم كه به توحيد سزايي

 

بيت مقفّي : ابياتي كه مصراع هاي دوم آنها هم قافيه باشند .

مثال :            نه چـنان گناهـكارم كه به دشمـــن سپاري      تو به دست خويش فرماي اگرم كني عذابي

    دل همچوسنگت اي دوست به آب چشم سعدي      عجب است اگر نگـردد كه بگـردد آسيـابي

 

بيت مصرّع : به بيتي گفته مي شود كه در هر دو مصراع آن قافيه رعايت شده باشد .

مثال :            زميـن گشـت روشـن تـر از آسمـان          جهـانـي خـروشـان و آتــش دمــان

 

رديف : كلمات يا كلماتي است كه بعد از قافيه در پايان مصراع ها و ابيات مي آيند و عيناً از نظر لفظ و معني يكسان مي باشند .

مثال :            برق با شوقم شـراري بيش نيـست          شعله ، طفل ني سـواري بيش نيست

                  آرزوهــاي  دو  عــالــم   دستــگـاه           از كــف خـاكـم غبـاري بيش نيست 

تذكّر : بيت اوّل اين شعر مصرّع و دو بيت با هم مقفّي هستند .

ياد آوري : اگر دو كلمه پايان مصراع ها يا ابيات در تلفظ يكسان امّا در معني متفاوت باشند ، رديف به حساب نمي آيند بلكه قافيه هستند .

 مثال :            خــرامـان بشـــد ســـوي آب روان          چنـان چـون شـده ، بـاز جـويد روان

توضيح : دو كلمه « روان» بيت بالا قافيه اند زيرا كلمه « روان » در مصراع اول به معني روح و جان آمده است .

نكته (1) : بيت يا شعري كه داراي رديف باشد ، مردّف ناميده مي شود .

نكته (2) : آوردن رديف در شعر اجباري نيست امّا اگر شاعر بخواهد از رديف استفاده كند بلافاصله آن را بعد از قافيه مي آورد .

نكته (3) : آوردن قافيه در شعر سنتي اجباري است ولي در شعر نو (نيمايي) جايگاه خاصي ندارد .

وزن شعر فارسي : آهنگي كه ازشنيدن مصراع هاي يك شعر در گوش ، احساس مي شود وزن نام دارد .

         توجه

چگونه غزل را تشخیص دهیم

 

 


 

توجه : دانستن وزن شعر براي دانش آموزان رشته هاي رياضي و تجربي ( عمومي ) چندان ضرورتي ندارد . مگر در تشخيص دو قالب رباعي و دو بيتي از يكديگر ، كه در جاي خود توضيح داده مي شود .

 

 

 

تخلّص : نام شعري شاعر است كه در ابيات پاياني شعر خود مي آورد .

نكته : تخلّص بيشتر در قالب شعري غزل و قصيده كاربرد دارد .

مثال (1) :       درشمار ار چه نياورد كـسي حافظ را           شكر كان محنت بي حد وشمارآخرشد

مثال (2) :       امـروز رو نكـرد به در گاه حق سنـا           فـردا به سـوي در گـه او با چه رو رود ؟

 

 

گفتار دوم

                                           « قالب هاي شعر فارسي »

تعريف قالب : قالب شكلي است كه قافيه ، به شعر مي بخشد و تفاوت قالب ها با يكديگر بسته به چگونگي قرار گرفتن قافيه آنهاست . ( در واقع نحوه بكارگيري قافيه تعيين كننده قالب شعر است ).

نكته : چنانچه نحوه ي بكار بگيري قافيه در بعضي از قالب هاي شعر فارسي مانند قصيده با غزل و رباعي با دو بيتي يكسان باشد مي توان به كمك تعداد ابيات ، محتوا و وزن شعر ، نوع قالب آن را مشخص كرد .

قالب هاي شعر فارسي عبارتنداز : قصيده ، غزل ، قطعه ، مثنوي ، رباعي ، دوبيتي، چهار پاره ، ترجيع بند ، تركيب بند ، مسمّط ، مستزاد ، شعر فرد ( تك بيت ) و شعر نيمايي .

 

قصيده

 شعري است بر يك وزن و و يك قافيه كه مصراع اوّل بيت نخست ، با همه ي مصراع هاي دوم ابيات ديگر هم قافيه باشد .

نمونه قصيده  :                ………….*         ……………..*

                                 ………….             …………….*

                                  …………..        ……………… *

مشخصات قصيده :         

 1- تعداد ابيات آن از پانزده بيت بيشتر است

 2- درون مايه و محتواي آن موضوعاتي چون مدح ، حكمت ، عرفان ، وصف ، پند و اندرز ، جشن ، شكر ،                           

  شكايت و مسايل اجتماعي مي باشد .

  3- بيت اوّل قصيده را كه مصرع است « مطلع »و به بيت آخر آن « مقطع » مي گويند .

  4- قصيده اوّلين قالب شعر فارسي است كه به تقليد از شعر عربي از نيمه ي قرن سوم پديد آمد .

  5- داشتن وحدت موضوع ( يعني ابيات قصيده بايد مربوط به يك مفهوم و موضوع باشد . )

 اجزاي تشكيل دهنده ي قصيده : 

1- تغزل يا تشبيب : برخي قصايد به ويژه قصايدي كه در مدح كسـي سروده مي شـود داراي مقـدمـه است . اين مقدمه معمولاً با مضامين چون عشق ، جواني و توصيف طبيعت آغاز مي شود كه به آن تغزل يا تشبيب مي گويند . ( برخي قصيده ها تغزل ندارد كه به آن ها محدود يا مقتضب گويند . )

2- تخلص : بيت يا ابياتي كه رابط ميان تغزل و تنه اصلي قصيده مي باشد ، كه در واقع موضوع اصلي قصيده از همان جا شروع مي شود .

نكته : اين تخلص مخصوص قصيده است و نبايد آن را با اصطلاح تخلص ( نام شاعر ) اشتباه كرد .

3- تنه اصلي : بخشي از قصيده كه مقصود اصلي شاعر در آن بيان مي شود . با محتواي چون مدح ، رثا ، پند و اندرز ، عرفان و حكمت و …

4- شريطه و دعا : دعايي است كه شاعر براي جاودانگي ممدوح خود در پايان قصيده ، به صورت جملات شرطي بيان مي كند . ( يعني شاعر دعاي خود را به شرط بر آورده شـدن خواسته هايش بيان مي كند . )

   قصيده سرايان مشهور عبارتنداز : انوري ، خاقاني ، ناصر خسرو ، سعـدي ، فرخي سيستاني ، رودكي ، منوچهري ، مسعود سعد سلمان ، ملك الشعرا بهار ، دكتر مهدي حميدي ، مهرداد اوستا ، امير فيروز كوهي و … .

 

 

غزل

 شعري است بر يك وزن ويك قافيه به طوري كه مصراع اول بيت نخست ، با همه ي مصراع هاي دوم ابيات ديگر هم قافيه باشد .                             

تذكر : نحوه ي تكرار قافيه در غزل همانند قصيده است . نمودار غزل      

                             …………..*     ………….*

                              ……………    …………*   

                             …………….    ………….*   

مشخصات غزل :

1- تعداد ابيات غزل حداقل پنج بيت و حداكثر دوازده بيت است . ( گاهي غزل ها بيش از پانزده بيت هم يافت مي شود . )

2- درون مايه و محتواي غزل بيان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهي هم مضمون اجتماعي مي باشد .

3- بيت اوّل غزل را مطلع بيت آخر آن را مقطع گويند . ( كه هر كدام اگر به خوبي مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام مي گيرند . )

4- در غزل تنوع مطالب ممكن است . ( يعني موضوع هر بيت مي تواند با ابيات ديگر فرق داشته باشد.)

5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصيده است ) از آغاز پيدايش ، عاشقانه و با ظهور سنايي عارفانه مي شود . ) 

6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعي نيز به خود مي گيرد .

  نكته : غزل عاشقانه را سعدي و غزل عارفانه را مولوي به اوج خود رساندند حافظ كه سر آمد غزل سرايان شعر فارسي است ، شيوه ي عاشقانه – عارفانه را به كمال رساند .

 

مشهورترين غزل سرايان عبارتنداز : حافظ ، سعدي ، مولوي ، صائب تبريزي ، عراقي ، فرخي يزدي ، رهي معيري ، شهريار و …

 

فرق غزل و قصيده :

1- از نظر تعداد ابيات              2- درون مايه و محتواي               3-  وحدت موضوع

نكته : اگر شاعر بيت نخست مطلع غزل و قصيده خود را زيبا و دلپسند بياورد ، از آن به حسن مطلع تعبيـر مي شود به طوري كه شنونـده براي شنيدن باقي سخـن تشـويق گردد .

نكته : اگر شاعر بيت آخر شعرش را ( معمولاً قصيده يا غزل ) به نحوي شيوا و دلنشين بياورد كه به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نيك و خوش باقي بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبير مي شود .

 

قطعه

شعري است متشكل از چند بيت هم وزن كه فقط مصراع هاي دوم آن هم قافيه باشد .

  نمودار قطعه                                          ……………..        ……………..*

                                                         ………………       ………………*

                                                          ……………..       ……………*

مشخصات قطعه :

1- حداقل قطعه دو بيت و حداكثر آن معمولاً بيست بيت مي باشد . ( گاهي قطعه هاي چهل و پنجاه بيتي هم يافت مي شود . )

2- موضوع و درون مايه قطعه معمولاً مسايل اخلاقي ، اجتماعي ، تعليمي ، حكايت ، حكمت ، مدح ، وصف ، هجو و … مي باشد .

3- قطعه قصيده اي است بدون مطلع مصراع . ( در واقع تفاوت قطعه و قصيده در همين ويژگي است . )

4- تعداد قافيه با ابيات برابر است .

5- قطعه وحدت موضوع دارد يعني از اول تا آخر ابيات ، درباره ي يك موضوع خاص است .

6- قطعه از آغاز شعر فارسي ( قرن سوم ) با ظهور رودكي پديد آمده و تا روزگار ما ادامه دارد .

مشهورترين قطعه سرايان عبارتند از : انوري ، ابن يمين ، و پروين اعتصامي

 

مثنوي

   شعري است بر يك وزن با بيت هاي مصرع ، كه هر بيت قافيه اي جداگانه دارد . و چون هر بيت داراي دو قافيه است آن را مثنوي ( مزدوج يا دوتايي) ناميده اند .  

 

                               ……………..1      ………………..1                                  نمودار مثنوي :             ……………2        ………………..2

                                      ……………. 3       ……………….3

مشخصات مثنوي :

1- تعداد ابيات مثنوي حداقل دو بيت است و حداكثر براي آن وجود ندارد .

2- مثنوي مناسب ترين قالب براي بيـان داستان ها ومطالب طولاني از جمله تواريخ و قصص است .

3- موضوع و درون مايه مثنوي حماسي ، تاريخي ، اخلاقي ، تعليمي ، عاشقانه ، بزمي و عارفانه است .

مشهورترين مثنوي سرايان عبارتنداز : فردوسي ، نظامي ، اسدي توسي ، مولوي ، عطّار ، سعدي ، سنايي ، جامي ، پروين اعتصامي و شهريار .

 

 

 

رباعي 

  شعري است داراي چهار مصراع هم وزن كه رعايت نمودن قافيه در مصراع هاي اوّل ، دوم و چهارم الزامي است ولي در مصراع سوم اختياري است . يعني مصراع سوم مي تواند با مصراع هاي ديگر هم قافيه باشد يا نباشد .                                                    …………..*          ………….*.

                                  نمودار رباعي ………….+            ………….*

مشخصات رباعي :

1- رباعي بر وزن لاحول ولا قوه الا با الله مي باشد .

2- درون مايه و محتواي رباعي عارفانه ، عاشقانه و يا فلسفي است .

3- مناسب ترين قالب براي ثبت لحظه هاي كوتاه شاعرانه است .

 

رباعي سرايان مشهور عبارتنداز : خيام ، مولوي ، عطّار ، بيدل دهلوي و خواجوي كرماني .

 

 

دوبيتي

دو بيت هم وزن است كه از نظر شكل قافيه همانند رباعي است .

                            نمودار دوبيتي :                                                                                             ………………*        ………………….*

                                                        ………………         ………………..*

مشخصات دوبيتي :

1- دوبيتي بر وزن مفاعلين ، مفاعلين ، فعولن ( مفاعيل ) مي باشد .

2- موضوع و درون مايه دوبيتي درفارسي « ترانه » است كه رايج ترين قالب شعر درنزد روستائيان است .

مشهورترين دوبيتي سرايان عبارتنداز : بابا طاهر همداني ، فائز دشستاني .

راه تشخيص رباعي از دوبيتي :

   همانطور كه خوانده ايد ، رباعي و دوبيتي فقط از نظر وزن با هم اختلاف دارند . لذا براي تشخيص اين دو قالب از يكديگر فقط كافي است اوّلين هجاي هر يك از دو قالب شعر را بشناسيد . ( دوبيتي با هجاي كوتاه و رباعي با هجاي بلند آغاز مي شود . )

توجه : هجاي كوتاه دو واج دارد ( صامت + مصوت كوتاه ) مثال : ب  ، ك ، ت كه مثلاً : به حرف «ب» صامت و به حركات ــــ مصوت كوتاه گويند .   

هجاي بلند سه واج دارد و ساختار آن به دو شكل است .

1- صامت + مصوت كوتاه + صامت               2- صامت + مصوت بلند

مثال :  براي قاعده نوع اوّل : بر ، در ، گل    ( گ + ــ + ل ) 

مثال :   براي قاعده نوع دوم : با ، كو ، سي    ( صامت «س» + مصوت بلند « ي » ) 

توضيح : در تلفظ هجاها ، مصوت بلند « ا » ، « ي » ، « و » دو حرف محسوب مي شوند .

مثال شعري :     زدسـت ديـد و دل هـر دو فريــاد         كه هر چه ديده بيند دل كند ياد

                      بسـازم خنجـري نيشـش زفــولاد          زنـم بر ديـده تـا دل گـردد آزاد

توضيح : در دو بيت بالا مشاهده مي كنيد كه هجاهاي اوّل مصراع هاي آن به ترتيب ، « ز » ، « ك » ، « ب » و « ز » كوتاه هستند . پس شعر فوق دوبيتي است .

مثال شعري :     هرسبزه كه بركنارجويي رسته است        گويي زلب فرشتـه خويـي رستـه است

                      پا بر سـر سبـزه تا به خواري ننهي         كان سبزه زخاك لاله رويي رسته است 

توضيح : اوّلين هجاي هر يك از مصراع هاي شعر فوق « هر » ، « گو » ، « پا » و « كا »  مي باشد كه يك هجاي بلند هستند پس شعر فوق رباعي است .

 

چهار پاره ( دوبيتي هاي به هم پيوسته )

   دوبيتي هاي هم وزن با قافيه هاي مختلف كه در معني به هم پيوسته هستند . با اين تفاوت كه قافيه معمولاً در مصراع هاي دوم رعايت مي شود .         

 

   …………..         …………..1    نمودار چهارپاره                   …………….          …………….1

                   ۸۸۸۸

  …………….         ……………..2

 ……………..         ………………2

مشخصات چهارپاره :

1- هر بند از چهارپاره دو بيت است امّا شاعر در آوردن تعداد اين بند ها محدوديتي ندارد .

2- محتواي و درون مايه هاي چهارپاره اجتماعي و غنايي است .

3- چهارپاره بر خلاف دوبيتي محدوديت وزني ندارد بلكه به وزن هاي مختلف سروده مي شود .

4- زمان رواج اين قالب در ايران پس از مشوطه است .

مشهورترين چهارپاره سرايان عبارتنداز : ملك الشعرا بهار ، رشيد ياسمي ، فريدون توللي ، فريدون مشيري و دكتر حميدي .

 

ترجيع بند

   اين قالب شعري ، مجموعه اي است از چند بخش هم وزن با قافيه هاي متفاوت كه يك بيت مصرع و تكراري به عنوان بيت « ترجيع يا بر گردن » در پايان هر يك از بخش ها مي آيد و آنها را به هم پيوند مي دهد .

نكته : هر بخش ترجيع بند از نظر قافيه كاملاً شبيه يك غزل است .

1- در ترجيع بند تعداد ابيات هر يك از بخش ها تابع قالب غزل است .

2- تعداد بخش هاي ترجيع بند به اختيار شاعر است .

3- درون مايه ترجيع بند مسايلي چون مدح ، عشق و عرفان است .

4- ابيات پاياني هر بخش با بيت ترجيع ارتباط معنايي دارد . كه اين ارتباط موجب وحدت موضوع در كل ترجيع بند مي شود .

5- اوّلين ترجيع بند شعر فارسي از فرخي سيستاني است . ( قرن چهارم و پنجم )

مشهورترين ترجيع بند سرايان عبارتنداز : فرخي سيستاني ، سعدي و هاتف اصفهاني

توجه : به هر يك از بخش هاي ترجيع بند « خانه يا رشته » و به بيت مصرع ميان آنها « ترجيع يا برگردان » مي گويند .

 

تركيب بند 

غزل هايي است ، هم وزن با قافيه هاي متفاوت كه با بيت مصرع غير تكراري ، به هم مي پيوندند .

 

 ……………….1        ………………….1    ………………….2      …………………2

   ……………….       …………………..۱     ……………….          ………………..2

   ……………….        …………………1      ……………….         ………………….2

               …………………..*                             …………………+

                 ……………….*.                               …………………+

 

……………….3      ………………3.      ………………….4    …………………..4

……………….        ………………3        ………………..          …………..ـ……4……………….        ……………… 3      …………………        …………………..4

         ………………….&                                 …………………..#

         …………………&                                  ………………….#

 

تفاوت ترجيع بند با تركيب بند : دانش آموزان عزيز ! همانگونه كه آموختيد ، دو بيت ترجيع بند و تركيب بند فقط در « بيت مصرع پاياني » در هـر بخـش با هـم اختلاف دارند . بطوريكه در ترجيع بند « بيت مصرع پاياني » عيناً در پايان هر بخش تكرار مي شود . امّا در تركيب بند « ابيات مصرع پاياني » در هر بخش با هم فرق دارند .

مشخصات تركيب بند :

1- در تركيب بند ، شكل قافيه و تعداد ابيات هر يك از بخش ها شبيه غالب غزل است امّا شاعر در آوردن تعداد غزل ها آزاد مي باشد .   

2- دون مايه و محتواي تركيب بند مسايلي چون رثا ، مدح و عشق و عرفان است .     

3- ابيات پاياني غزلها ، با بيت مصرع پايان هر بخش ارتباط معنايي دارند كه اين ارتباط باعث وحدت موضوع در كل تركيب بند مي گردد .

4- اولين تركيب بند از قطران تبريزي است . ( قرن پنجم )

مشهورترين تركيب بند سرايان عبارتنداز : جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني ، محتشم كاشاني و وحشي بافقي .

 

مسمط :

    شعري است كه از رشته هاي گوناگون پديد مي آيد و هر رشته از چند مصراع هم وزن و هم قافيه تشكيل مي شود و در هر رشته تمام مصراع ها به جز مصراع آخر ، هم قافيه است . و مصراع آخر هر رشته را « بند » مي گويند . اين مصراع ها ( بند ها ) كه در تمام رشته ها هم قافيه هستند ، در واقع حلقه ي ارتباط رشته ها نيز محسوب مي شوند .

توجه : هر رشته از مسمط معمولاً سه تا شش مصراع دارد كه به اندازه ي تعداد مصراع ها نام گذاري مي شوند . يعني سه مصراعي را مسمط مثلث ، چهار مصراعي را مسمط مربع ، پنج مصراعي را مسمط مخمس و شش مصراعي را مسمط مسدس مي گويند .  

                                                                 ……………..1       …………….. 1

 نمودار مسمط مخمس                               ……………1         ………………1                                                                                          ……………….*

                                                           …………….. 2         ……………… 2

                                                           ……………….2         ………………..2

                                                                        …………………….*

نكته : گاهي شاعر همه ي مصراع هاي رشته اوّل را ، با تمام مصراع هاي آخر همه ي رشته ها ( بند ها ) هم قافيه مي آورد .

مشخصات مسمط :

1- تعداد رشته هاي مسمط نامعين و به اختياري شاعر است .

2- موضوع و محتواي مسمط غالب تغزل ، مدح ، اشعار سياسي ، ملّي و ميهني است .

3- بنيانگذار مسمط منوچهر دامغاني ( شاعر قرن پنجم ) است .

مشهورترين مسمط سرايان عبارتنداز : منوچهر دامغاني ، قاآني و ملك الشعرا بهار .

 

مسمط تضميني

    شعري است كه شاعر به عنوان تضمين ، معمولاً ، غزلي را از شاعر معروفتر انتخاب مي كنيد و هر يك از بيت هاي آن غزل را به ترتيب در پايان هر رشته از مسمط خود مي آورد كه مصراع هاي دوم ابيات غزل « بند هر رشته » قرار مي گيرند .

نكته : تعداد رشته هاي مسمط تضميني تابع تعداد بيت هاي غزل است . ( براي مثال اگر غزل مورد تضمين هفت بيت باشد ، مسمط نيز هفت رشته خواهد بود .)  

                                                           ………………..1      ……………..1

 نمودار مسمط تضميني :                               …………………1      ……………1

                                                                               ………….1»

مشهورترين سرايندگان مسمط تضميني عبارتنداز:    ……………….2        ………………2

 ملك الشعرا بهار ، استاد شهريار و شيخ بهايي       ………………2        ………………2

                                                                           ………………..1»

                                                              ……………….3    ……………….3

                                                               ………………..3    ………………3

                                                                          ……………….1»

مستزاد

   به شعري گفته مي شـود كه به آخـر هر مصـراع آن يك قـُالب شعري ديگر ، به صورت كلمات موزون ( وزن دار ) افزوده مي شود. بطوري كه كلمه يا كلمات افزوده شده معني مصراع ماقبل خود را تكميل مي كند .

نكته : كلمات موزون پايان مصراع ها همگي بر يك وزن مي باشند و با مصراع هاي قبل خود نيز هم وزن اند .

توجه : دانش آموزان عزيز به خاطر داشته باشيد كه مصراع هاي اوّل مستزاد خود در واقع يكي از قالب هاي قطعه ، رباعي يا غزل بوده است كه شاعر با افزودن كلمات موزون به پايان هر مصراع قالب جديدي به نام مستزاد ساخته است به گونه اي كه كلمات موزون معمولاً تابع قالب شعر هاي اصلي  مي باشند .

مثال شعري :                دوشينــه پـي گـلاب مـي گــرديــدم             بـر طـرف چمـن

                           پـژمــرده گلــي ميـان گلشـن ديــدم             افسردهخ چو من

                                 گفتم كه چه كردي كه چنين مي سوزي         اي يـار عـزيــز

                                 گفتـا كه دمي در ايـن چهـان خنديدم            پس واي به مـن

مشخصات مستزاد :

1- موضوع و درون مايه مستزاد مي تواند مدح ، عشق و عرفان ، مسائل اجتماعي و ميهني باشد .

2- تنها قالب شعر سنتي است كه مصراع هاي آن با هم مساوي نيستند .

3- اولين مستزاد در قرن پنجم از مسعود سعد سلمان بر جاي مانده است .

نكته : اهمّيّت مستزاد در آن است كه در پيدايش شعر نيمايي اثر داشته و منبع الهام نيما در كوتاه و بلند كردن مصراع هاي شعر نو بوده است . 

مشهورترين مستزاد سرايان عبارتنداز : مسعود سعد سلمان ، نسيم شمال ، ملك الشعرا بهار ، اديب الممالك فراهاني ، اخوان ثالث و حسام هروي .

 

فرد ( تك بيت )

  بيتي است مستقل كه شاعر تمام منظور خودش را در همان يك بيت بيان مي كند و اين يك بيت ممكن است مصرع باشد يا غير مصرع .

مثال :          مردي نه به قوت است و شمشير زني           آن است كه جـوري كه توانـي نكنـي

درون مايه و محتواي مفردات معمولاً مسائلي چون پند و اندرز و حكمت مي باشد .

مشهورترين تك بيتي سرايان عبارتنداز : سعدي و صائب تبريزي .

 

شعر نيمايي

   شعري است با مصراع هاي كوتاه و بلند كه قافيه در آن نظم خاصي ندارد . اين گونه اشعار داراي وزن هستند و گاهي هم قافيه دارند اما طول مصراع هاي آن با هم مساوي نيست .

مشخصات شعر نيمايي :

1- مضمون و درون مايه شعر نيمايي احساسات ، تجربيات شخصي ، عشق ، سياست و اجتماع مي باشد .

2- پديد آورنده ي شعر نيمايي ، علي اسفندياري مشهور به « نيما يوشيج » است .

 

تفاوت شعر نيمايي با قالب هاي سنتي

1- محتوا و درون مايه : نگاه تازه به طبيعت و جهان ، جهت گيري اجتماعي و استفاده از نمادها در طرح مسائل اجتماعي ، انعكاس فضاي طبيعي و رنگ محلي در شعر از ويژگي هاي محتوايي شعر نيمايي است .

 2- از نظر قالب : كوتاه و بلند شدن مصراع ها و جابجايي قافيه از ويژگيهاي ديگر شعر نيمايي به شمار مي آيد .

تحولات شعر نيمايي پس از نيما

1- شعر آزاد يا نيمايي كه وزن دارد اما جاي قافيه در آن مشخص نيست . مانند بعضي از سروده هاي مهدي اخوان ثالث ، سهراب سپهري و قيصر امين پور .

2- شعر سپيد كه آهنگ دارد اما وزن عروضي ندارد و جاي قافيه در ان مشخص نيست . مانند بعضي از اشعار موسوي گرمارودي .

3- موج نو كه نه آهنگ دارد نه قافيه و نه وزن عروضي . فرق آن با نثر در تخيل شعري است . شعر موج نو به دشواري و مشكل بودن مشهور است . مانند برخي از اشعار احمد رضا احمدي .

مشهورترين سرايندگان شعر نيمايي (نو) عبارتنداز : نيما يوشيج ، مهدي اخوان ثالث ، فرخ فرخزاد و سهراب سپهري .

 

نویسنده کامران قائم مقامی

شاعر سپیده طالبی

سلام ای مهربانی که مدام از بودنت شادم طواف کعبه ات واجب ! خداوند زمین زادم در آن لحظه … در آن

شاعر ستار سلطانیان

چگونه غزل را تشخیص دهیم

من مثلا یک شاعرم اما منتقد را تاب ندارم سخنی کمتر از تمجید را دوست ندارم گر نباشد چاقویی ز

شاعر رضا هراتي

بِرنو – ۱۲۸۵ و کدام را دزدیدند ..؟ ای مردهِ کودکِ خفته به دامان مادرت !! قنداق یا تفنگ

شاعر غزل آرامش

با هر چه هست دور‌ و برت خوش باش از هر چه هست دور و برت رد شو ما بين زيگزاگ دويدنها آرام مثل يك خط

شاعر زهرا یوسفی

و صدای زندگی را می شنوم دلبستگی نگاهم تو را در من تکرار می کند تو از چشمه ی حیات می نوشی روزها خو

شاعر علی سلطانی نژاد

تقدیر  دلخواه‌  منی،،،،، اقبال،  یعنی   تو زیباترین  تصویر، در  یک  فال،  یعنی  تو حتی  خیالاتت،

شاعر نسترن خزایی

” جایی بین ِ این و آن ” گاهی برای آن که خون احساس بند بیاید نیاز است خود را

شاعر محمد کیا حبیب زاده

چقد می چسبه با تو , تو جاده شمال بارون بزنه تو هم یواش چشمات رو باز کنی زیر بارون تو هی برام بخندی

شاعر مجتبی بضاعت پور

پشت دیوار سکوت دست نارنجی احساس در این تاریکی اشتها از دل هر قاصدکی می گیرد کوچه ها پر شده از

شاعر محمدرضا جعفری

……… …….. مرغکی خوش سخنم و همان مرغِ قشنگی هستم که درونِ قفسم ! شعله یِ عشقِ من ا

شاعر فرشید افکاری

مثل ِگردابی که از شن بر شبی ویران ،زده می گریزد خاکْ هم از کشور ِ بحران زده آسمان ،خاکستری رنگ و

شاعر صمد محسنی

هست لوح ولی نیست کتاب قران مبین وروشن ست ءنه آب قران آرامش روح وآرامی ده جسم ات ولی نیست ءلال

شاعر دانیال فریادی

عشق در شعر متبلور گشته است شوق در بیداری وسعت اندیشه به یقین ماه را در نوردید امشب ب

شاعر فاطمه مقیم هنجنی

ای که تا پر باز کردم آسمانم را گرفتی تکیه بر دیوار کردم سایبانم را گرفتی بالِ پروازم شکسته زیر

با قرار دادن لوگو زیر در سایت و یا وبلاگ خود از شعر نو حمایت کنید.

چگونه غزل را تشخیص دهیم
چگونه غزل را تشخیص دهیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *