!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();
شاید شما هم طعم شکست عشقی را چشیده باشید. وقتی که شیفتهی کسی هستید و به هر دلیلی رابطهتان باید به پایان برسد. در هر صورت باید واقعیت را بپذیرید و با آن کنار بیایید. با یوکن همراه باشید تا به شما کمک کنیم با وجود شکست عشقی دوام بیاورید.
وقتی به این نتیجه میرسید آیندهی درخشانی در انتظارتان نیست، باید به رابطهی عاطفیتان پایان دهید. زیرا حفظ خاطرات و احساسات، نداشتن اعتماد به نفس کافی، غم و غصه باعث میشود حال خوبی نداشته باشید و نتوانید رابطهای را با فرد دیگری که تفاهم و سازگاری بیشتری با شما دارد، آغاز کنید. اما قبل از اینکه خودتان را به خاطر فراموش نکردن رابطهی عاشقانهای که چند ماه یا حتی چند سال پیش به پایان رسیده، ملامت کنید، باید بدانید شما تنها کسی نیستید که نمیداند چطور باید شکست عشقی را فراموش کند.
خیلیها وارد رابطهای میشوند که شانس زیادی برای دوام و ماندگاری آنها وجود ندارد. اکنون قصد داریم تکنیکها و توصیههایی را ارائه دهیم که با استفاده از آنها میتوانید به سرعت عشقتان را فراموش کنید و با شکست عشقی خود کنار بیایید.
نیاز نیست همانند انسانهای قوی وانمود کنید و بگویید اجازه نمیدهید احساسات کنترل زندگیتان را به دست بگیرد. چراکه هرچه بیشتر احساسات خود را انکار کنید، کمتر از آنها رها میشوید. راه بهتر و عاقلانهتر این است که درمورد احساساتِ در حال تغییرتان صداقت داشته باشید و احساسات درونیتان را بروز دهید. یک راه فوقالعاده برای پذیرش شکست عشقی این است که دل شکستگی خود را بپذیرید و گریه کنید تا قلبتان تسکین یابد و بهتر بتوانید شکست عشقی خود را فراموش کنید.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
شاید چند ماهی با عشقتان خداحافظی کردهاید و با این شکست کنار آمدهاید. اکنون هیچ احساس ناراحتی ندارید و درمورد عشق گذشتهتان احساس غم و اندوه نمیکنید. اما به یکباره به صفحهی اجتماعی او میروید و تمام خاطرات در ذهنتان تداعی میشود. همین نگاه گذرا به حساب کاربری او آتش عشق را در وجودتان شعلهور میکند.
با دیدن صفحهی اجتماعی او احساس غم و ناراحتی میکنید و با خود میگویید چقدر خوب توانسته با این مساله کنار بیاید یا عشق دیگری پیدا کرده است. ممکن است فرضیه شما درست باشد، اما باز هم به چیزهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید اعتماد نکنید. خصوصا این مساله نباید هیچ اهمیتی برای شما داشته باشد. شما وقتی میتوانید شکست عشقیتان را بپذیرید و برای همیشه با این رابطه خداحافظی کنید که تمام راههای ارتباطیتان را قطع کنید.
شبکههای اجتماعی پذیرفتن شکست عشقی را بسیار سخت کردهاند. تی اونی کولمن (رواندرمانگر و متخصص روابط) میگوید:
حذف کردن عشق قبلیتان از لیست دوستان، حداقل تا زمانی است که او را فراموش کرده یا به این درک رسیدهاید که صفحهی اجتماعی او را دنبال نکنید. حتی باید مراقب صفحات اجتماعی دوستان مشترکتان هم باشید. زیرا ممکن است در این صفحات تصاویری از عشق قبلیتان را ببینید، با نظرات او مواجه شوید یا حتی از رابطهی عاشقانهی جدیدش مطلع شوید.
گاهی به این دلیل نمیتوانید عشق قبلیتان را فراموش کنید که او هنوز هم بهترین دوست شماست یا هنوز به فکرش هستید. نیازی نیست همچنان با او دوست بمانید و برایش وقت بگذارید. مثلا وقتی برنامهی موردعلاقهاش پخش میشود، برایش پیامک نزنید. بهترین و بیخطرترین راه برای پذیرفتن شکست عشقی و فراموش کردن فرد موردنظر این است که مرزهای مشخصی برای ارتباط با او داشته باشید. ایجاد فاصلهی آگاهانه بین شما، کنار آمدن با شکست عشقی و فراموش کردن عشق قبلیتان را آسانتر میکند.
برای اینکه بهتر عشق گذشتهتان را فراموش کنید، تمام چیزهایی که او را یادتان میاندازد، دور بریزید. تمام هدیهها و عکسهایی که در اتاقتان هست را دور بریزید. از او نخواهید وسایلتان را به شما برگرداند و اصلا لباسها و وسایلش را در خانه نگه ندارید. گریه کنید تا احساساتتان بیرون ریخته شود و بدون وجود هر چیزی که شما را به یاد او میاندازد، از نو شروع کنید. تمام یادگاریهای کوچک، نامهها، کارتپستالها و لباسهایی که برای اوست، باید دور از چشمتان باشد و تا جای ممکن دور ریخته شود. کولمن معتقد است:
تمام این وسایل یادگاریهایی است که احساسات و خاطراتی را در ذهنتان تداعی میکند و در نهایت منجر به عقدههای روحی میشود.
یکی از کارهایی که باید برای فراموش کردن شکست عشقیتان انجام دهید، پذیرفتن این تصمیم است. تفاوتی ندارد که جدایی تصمیم شما بوده یا او، در هر صورت نباید تصمیمی را که گرفته شده، تجزیه و تحلیل کنید. هیچ نیازی نیست که رابطهتان را از اول ارزیابی کنید و فکرتان را مشغول کارهایی کنید که باید انجام میدادید. پس اصلا به دنبال علت جدایی نباشید و سعی کنید به جای افسوس خوردن، تصمیم جدایی را بپذیرید و با آن کنار بیایید.
این که تمام روز روی تخت دراز بکشید، تنها باعث میشود به یاد عشق گذشتهتان بیفتید و از خود بیزار شوید. اگر کیسه بوکس در خانه دارید، حتما از آن استفاده کنید. نباید بگذارید جدایی، توجیهی برای تنبلی و سستیتان باشد. با انجام فعالیتهای فیزیکی، افکار منفی و ناامیدکننده را از خود دور کنید. برای مثال: در باشگاه ثبت نام کنید، در یک تیم ورزشی عضو شوید یا در پارک نزدیک خانهتان والیبال یا فوتبال بازی کنید. پیادهروی هم به بهبود وضعیت جسمی و روحیتان کمک میکند. اگر فکرتان خسته است، بیرون بروید و هوای تازه را استشمام کنید.
حالا که تنها هستید و وقت بیشتری دارید، از زمان و آزادی خود استفاده کنید. از وقتی با شریک عاطفیتان بودهاید، چه چیزهایی را از دست دادهاید؟ اکنون با دوستانتان قرار بگذارید و با هم خوش باشید. در کلاسهای مختلف ثبت نام کنید، زمان بیشتری را به خانوادهتان اختصاص دهید و از انجام کارهایی که قبلا فرصتی برای آنها نداشتید، لذت ببرید. از راهکارهای فوقالعاده برای فراموش کردن شکست عشقی این است که در حوزههای مختلف زندگی به دنبال شادی و خوشبختی باشید. به آیندهتان نگاه تازهای کنید. به زندگیتان سروسامان دهید. خودتان را در بین علاقهمندیهایتان رها کنید. به رویاها و کارهایی که همیشه آرزوی انجامشان را داشتید فکر کنید و به دنبال آنها بروید.
شاید مرور کردن اشتباهات و خطاهای عشق قبلیتان، خیلی خوشایند نباشد، اما اگر میخواهید زودتر با شکست عشقیتان کنار بیایید، حتما این تکنیک را هم پیاده کنید. وقتی خاطرات را به یاد میآورید، همهچیز برایتان گنگ میشود. زمانی که احساساتی میشوید و به عشق گذشتهتان به صورت رویایی نگاه میکنید، خیلی از خاطرات مهم را نادیده میگیرید. اما اگر لیستی از حقایق را روی کاغذ بیاورید، تمام حرفهایی که زده یا رفتارهایی که با شما داشته است، در نهایت به این نتیجه میرسید که چرا باید در مورد کسی که رفتارهای بدی با من داشته این طور احساساتی فکر کنم؟
مجسم کردن رابطهی شکست خورده، راهکاری برای فراموش کردن آن است. تمرین تجسم یا آویزان کردن تصاویر باعث ایجاد انگیزه برای تغییر میشود. حتی میتوانید تابوتی را در ذهنتان تجسم کنید که درون قبری گذاشته میشود و به خودتان بگویید که عشق قبلیتان را درون آن تابوت قرار دادهاید. راهکار دیگر این است که تصویر یک اسکلت را کنار میزکار یا تخت خوابتان قرار دهید. این نوع تجسم کردن رابطهی مرده به شما کمک میکند برای تغییر آماده شوید و انگیزهی بیشتری برای ادامهی زندگی داشته باشید.
با وقتگذرانی با دوستان و وارد شدن به جمعهای دوستانه بهتر میتوانید شکست عشقیتان را فراموش کنید. پس با دوستانتان تماس بگیرید و برنامهی تفریحی ترتیب دهید. حتی اگر دلتان نمیخواهد بیرون بروید باز هم با آنها در تماس باشید. با این کار فرصتی به دست میآورید که با دوستان صمیمیتان وقت بگذرانید، شاد باشید و به این احساس برسید که همه چیز عادی و طبیعی شده است. وقتی خاطرات گذشته در ذهنتان تداعی میشود و حال خیلی بدی دارید، دوستان صمیمیتان میتوانند به شما کمک کنند و حامیتان باشند. میتوانید دربارهی رابطه قبلی و جداییتان با آنها صحبت کنید و از راهنماییهایشان بهره ببرید. براون میگوید:
از دوستانتان بخواهید شما را تشویق کنند تا بتوانید زخمهایتان را التیام دهید و برای شروع دوباره زندگی آماده شوید.
وقتی فکرهای منفی به سراغتان میآید و حال خیلی بدی دارید، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که برای بهبود سلامت جسم و روح خود تلاش کنید. برنامه غذایی جدیدی را شروع کنید تا به احساس بهتری درمورد وضعیت سلامتیتان دست یابید. در کلاسهای جدیدی در دانشگاه شرکت کنید تا با افراد بیشتری آشنا شوید و دیدتان گستردهتر شود. به مسافرت بروید. کارهایی انجام دهید که باعث میشود احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید. فعال بودن، به شما کمک میکند به عزتنفس و اعتماد به نفس بیشتری دست یابید. وقتی چشمانداز جدیدی از زندگی داشته باشید، بهتر میتوانید گذشته را فراموش کنید و ادامهی حرکت برایتان آسانتر خواهد شد.
ضربالمثل معروفی میگوید: «وقتی دری بسته میشود، در دیگری باز میشود.» شاید این نوع جملات خیلی التیامبخش نباشد، اما میتواند مفید باشد. وقتی از ارتباط با فردی دست کشیدهاید، شاید دیگری که حتی ممکن است برایتان مناسبتر از قبلی باشد، در اطرافتان باشد. حتما با خود فکر میکنید عشق قبلیتان فوقالعاده بود، اما به این فکر کنید شاید کسی وارد زندگیتان شود که از او هم بهتر باشد. پس به جای اینکه افسوس گذشته را بخورید، زمانی را صرف رویاپردازی در مورد آنچه پیش رویتان قرار دارد، کنید.
درست است، فراموش کردن عشق قبلی، خیلی آسان نیست. فراموش کردن گذشته بدین معناست که قلبتان را به روی فرد جدیدی باز کنید. پس در هر فرصتی، منتظر پیدا کردن عشق جدیدی باشید. حرکت به سوی جلو و پیشبینی آینده باعث میشود دست از افسوس خوردن بکشید و گذشته را فراموش کنید. رابطه عاشقانه جدید میتواند در هر زمانی و هر جایی به سراغتان بیاید. پس برای مواجهه با آن آماده باشید و گذشته را رها کنید تا فرصتهای بهتر را دریابید.
این نکته بسیار مهم و در عین حال ساده است. دکتر گری براون، متخصص حوزه روابط عاطفی میگوید:
بهترین راه برای فراموش کردن عشق قبلی این است که تمام راههای ارتباطی، از جمله ملاقاتهای شخصی را قطع کنید.
پس به فکر بحث و مشاجره با عشق قبلیتان نباشید. اگر هنوز هم او را در کافیشاپ، دانشگاه یا باشگاه ورزشی میبینید، شاید بهتر باشد برنامهتان را تغییر دهید تا دور از چشمتان باشد.
وقتی عشق قبلیتان را برای همیشه فراموش کنید و از غصه خوردن برای ترک کردن او دست بکشید، زندگی برایتان لذتبخشتر خواهد شد. دکتر گری براون میگوید:
هرچقدر جزئیات بیشتری را در ذهنتان مرور کنید، احتمال اینکه به رویاهایتان جان ببخشید بیشتر خواهد بود.
اگر برایتان ممکن است، تابلوی آرزوهایتان را به دیوار اتاقتان بزنید و روی آن تصاویر و نوشتههایی قرار دهید که رویاها و آرزوهایتان را توصیف میکند.
برای تماس نگرفتنتان قانون وضع کنید و تا وقتی که همهچیز را فراموش کردید و پذیرفتید رابطهتان تمام شده است، به این قانون پایبند باشید. کولمن میگوید:
تا وقتی پیش خود فکر میکنید که شاید عشق قبلیتان (همسر سابقتان) هنوز نسبت به شما احساسی دارد، نگران این است که چه کاری میکنید یا حتی میخواهد بداند زندگیتان چه وضعیتی دارد، هرگز نمیتوانید شرایط را تغییر دهید و از فکر کردن به او دست بکشید.
آمیکا گربر، متخصص روابط عاطفی، در گفتوگو با وبسایت TruthFinder گفت:
وقتی جدایی سختی پیشرو دارید، فکر میکنید به هر جایی که وارد میشوید، یادآوری رابطهای است که از دست دادهاید.
او در ادامه میگوید:
بهترین راهحل برای ترک یک عادت بد (پذیرش شرایط جدید) این است که شرایط متفاوتی را تجربه کنید. برای مثال، به سفری که همیشه آرزویش را داشتید بروید. با دوستان صمیمیتان همراه شوید یا به تنهایی سفر کنید. هیچچیز بهتر و آزادتر از سفر تنهایی نیست. زیرا این ذهنیت را در شما بوجود میآورد که مجرد بودن چه حس خوبی دارد.
گربر میگوید اگر با همسر سابقتان در یک خانه زندگی میکردید، هر چیزی در خانه میتواند شما را به یاد او بیندازد و خاطراتتان را زنده کند.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
اگر زمان قرارداد خانه فرا رسیده است، به فکر نقل مکان به شهر یا محلهی دیگری باشید تا بتوانید زندگی جدیدی را شروع کنید. یا حداقل به فکر تغییر دکوراسیون و لوازم منزل باشید تا زندگیتان رنگ و بوی تازهای به خود بگیرد.
صحبت کردن با فردی متخصص میتواند کمک زیادی به شما بکند. براون میگوید، اگر مدت زیادی از جداییتان سپری میشود اما هنوز هم به او فکر میکنید بهطوریکه حضور موثری در جامعه، خانواده، محل کار و دانشگاه ندارید، شاید بهتر باشد به سراغ فردی متخصص بروید و با او صحبت کنید. کمک گرفتن از مشاوره بسیار مفید است. تنها چیزی که مهم است این است که از وابستگی و فکر کردن به شریک عاطفی قبلیتان دست بکشید.
شاید با شکست عشقی، فکر کنید دنیا به آخر رسیده و دیگر نمیتوانید عشق سابقتان را فراموش کنید، اما در اشتباه هستید. گربر پیشنهاد میکند لیستی از تمام کارهایی که دوست دارید انجام دهید و باعث آرامشتان میشود تهیه کنید و تمام آنها را انجام دهید. او میگوید:
خیلی از افراد چند بار ازدواج میکنند، روابط عاطفی زیادی را تجربه میکنند و بارها عاشق میشوند. پس تمام کردن یک رابطهی عاطفی به معنای آن نیست که دنیا به پایان رسیده است.
منبع: thisisinsider
آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟
مجله موفقیت یوکن، مجله ای است ویدیویی که تلاش می کند هر آنچه انسان های موفق درباره موفقیت از دیروز تا به امروز تجربه کسب کرده اند را به آسان ترین شکل ممکن در اختیار شما بگذارد. هدف ما در یوکن گردآوری بروزترین روش های موفقیت فردی، سازمانی و تجاری است تا مرجع کاملی باشیم برای مخاطبین و افرادی که سعی دارند موفق شوند.
فراموش کردن عشق از دست رفته چطور باید باشد؟ این سؤالی است که اکثر افرادی که رابطهشان به پایان رسیده از مشاوران میپرسند. اما جواب درست چیست؟ آیا راهحلهای علمی و منطقی برای این قضیه وجود دارد؟ ما در این مقاله قصد داریم به شما کمک کنیم تا با وجود شکست و بحرانهایی که در رابطه عاشقانه تجربه کردهاید، بتوانید دوباره زندگی را از سر بگیرید و به عملکرد سابق خود بازگردید. پس برای دریافت سؤالهای خود تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
شكست عشقی نوعی هیجان شدید است كه در صورتی كه درمان نشود میتواند به اختلالات روحی مزمنی بیانجامد. درمان شكست عشقی به معنای فراموش كردن آن نیست بلكه به معنای پذیرش موقعیت و بررسی موضوع به صورتی واقع بینانه و در فضای غیر احساسی است. در برخورد با شكست عشقی فرد انرژی روانی بسیاری كه برای ابراز عشق به زوج مورد نظر خود ذخیره كرده است را در خود نگه میدارد و بهصورت اندوه و افسردگی شدید نشان میدهد. برای اطلاعات بیشتر به مقاله شکست عشقی مراجعه کنید.
برای اینکه بتوانید از این فضا خارج شوید لازم است که به خود زمان بدهید و در مسیر پذیرش مشکل پیش آمده پیش بروید. توجه کنید که هرچقدر تلاش کنید از چیزهایی که یادآور معشوق است دوری کنید پذیرفتن این مسئله برای شما دشوارتر خواهد شد. در نتیجه تلاش کنید با این موضوع مواجه شوید و احساساتتان را سرکوب نکنید.
البته این امر همیشه آسان نیست. برای مثال ممکن است احساس وابستگی شدید به شریک قبلی باعث شود که شما دائماً دستخوش هیجانات گوناگونی نظیر خشم، غم و اضطراب شوید. در این موقعیت رسیدن به پذیرش و حل منطقی اوضاع بسیار دشوار خواهد شد. به همین دلیل در این شرایط به شخصی نیاز دارید که با نگاهی عاری از قضاوت بتواند به شما کمک کند هیجاناتتان را مدیریت کنید و خودتان را برای فردای پیش رو آماده کنید. روانشناسان با برگزاری جلسات روان درمانی در این زمینه میتوانند به شما کمک بسیاری نمایند.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
برای آگاهی بیشتر از جلسات روان درمانی کلیک کنید.
اکثر افراد پس از گذشت مدت زمانی در حدود 6 ماه پس از جدایی از شریک عاطفی خود کم کم به روال عادی زندگی برمیگردند. اما برخی دیگر هم چنان اندوه شدیدی را در خورد احساس میکنند و بیشتر زمان روزشان صرف مرور خاطرات خوشایند گذشته میشود. در این شرایط است که افراد از خود میپرسند چرا نمیتوانم این مسئله را فراموش کنم و به زندگی برگردم.
جواب این سؤال این است که میزان آسیبپذیری و ظرفیت روانی افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است. به همین خاطر کسانی که آسیبپذیری بیشتری دارند در مواجهه به شکست عشقی ممکن است دچار مشکلات روحی دیگری شوند که آنها را دائماً در معرض نشخوار فکری در مورد آینده قرار دهد. به همین خاطر اگر پس از تجربه شکست در رابطه عاطفی هیجانات بسیار شدیدی را تجربه میکنید و یا برای مدتی طولانی درگیر این موضوع هستید، بسیار ضروری است که برای درمان اقدام کنید تا هرچه زودتر سلامت روان خود را بازیابید.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه توصیه میکنیم مقاله ما با عنوان درمان شکست عشقی بدون رنج کشیدن را مطالعه نمایید.
درمان شكست عشقی و کلاً هر ضایعه عاطفی مانند مرگ عزیزان، اصولاً دارای ماهیت بلند مدت است. در این روش اساس كار بر عبور طبیعی انرژی هنگفت عاطفی ذخیره شده در فرد بهصورت پایدار است. رسیدن به توازن در احساسات و هیجانات به سرعت انجام نمیشود. به همین دلیل امكان درمان كوتاه مدت اصولاً دور از انتظار است. پس چگونه شکست عشقی را فراموش کنیم و از یاد ببریم؟ یکی از راههای پیش روی شما این است که جلسات درمانی خود را با روانشناس زودتر آغاز کنید و به طور منظمی به آنها بپردازید.
هدف مشاور، راهنمایی فرد به سمت رسیدن به یک ادراک مناسب از زندگی است؛ به گونهای كه بتواند شكست را به عنوان بخشی از حیات خود قبول كند و از آن برای افزایش ظرفیت روانی خود و انجام یک انتخاب بهتر كمک بگیرد. برای دریافت مشاوره خانواده کلیک کنید.
در اینجا چند اصل برای درمان و فراموش کردن تدریجی شکست عشقی را به شرح زیر معرفی میکنیم:- از سركوب عواطف و احساسات خود در مواجه با شكست عشقی خودداری كنید.- شكست عشقی را به عنوان یك تجربه سخت قلمداد كرده و از آن برای انتخاب بهتر در آینده استفاده كنید.- بیاموزید كه رنجها شما را برای زندگی بهتر آماده و قوی میکند.- فردی را كه شما را ترك گفته ببخشید و برای او هم به عنوان یك انسان شادی طلب كنید.- برای آنكه شما را ترك گفته نیز حق انتخاب قائل شوید.
برای دریافت مشاوره در زمینه درمان شکست عشقی میتوانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
هیچچیز به اندازۀ سر شلوغی شما را از فکر کردن به او خلاص نمیکند. هرچقدر هم که آدم توانایی باشید و قدرت فکر کردن همزمان به چند موضوع را داشته باشید، وقتی به معنای واقعی کلمه ذهنتان درگیر کاری بشود، نمیتوانید او را در اولویتهای فکریتان بگذارید. پس بهتر است یک پروژۀ درسی یا کاری جدی و پرکار را قبول کنید و مشغول انجام دادنش بشوید. این کار دو فایده دارد. یکی اینکه وقتتان را صرف کار مهمی میکنید، دوم اینکه او را در ذهنتان کمرنگ میکنید.
ویژه
لینک کوتاه خبر :
بروکر فارکس
پنجره دوجداره طهران وین
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
اقامت ترکیه
لپ تاپ استوک
فلومتر
آپلود عکس رایگان
دانلود فیلم و سریال ایرانی
آرام بند
رزرو بلیط هواپیما
خرید فالوور ارزان
دانلود آهنگ جدید
دندانپزشکی اطفال با بیهوشی
دوره mba دانشگاه تهران
با همراه مکانیک مطمئن بخرید، آسان بفروشید
آموزش بورس
تعمیر و سرویس ژنراتور
موسسه ونوس
دانلود فیلم
برج خنک کننده
نهال بادام
نهال بادام
مشاوره تلفنی آرموو
دستگاه جوجه کشی
دانلود سریال ملکه گدایان
طراحی سایت
خرید فالوور اینستاگرام
اجاره خودرو
دانلود سریال ملکه گدایان
تور استانبول بیسان گشت
باتری گوشی
تاسیسات
موسسه حقوقی تهران وکیل
دانلود فیلم
لپ تاپ استوک
خرید cp کالاف دیوتی موبایل
طلاق توافقی
خرید نهال
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
ارسال بار
الی گشت
قیمت دلار
فردانیوز در شبکههای اجتماعی
تمامی حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری فردا نیوز میباشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است
برای بسیاری از ما اتفاق افتاده که در عشق و عاشقی به بن بست خورده ایم و مجبور شده ایم بنا به دلایلی از کسی که عاشقش بودیم دل بکنیم ، این کار بسیار مشکل است اما این پایان راه نیست و نباید همه زندگی را تمام شده دانست، بلکه باید برای فصلی تازه از زندگی آماده شد و و دوباره به زندگی عادی برگشت. مسلما این کار راحت نیست ولی می توان با راهکارهایی که در نمناک ارائه می کنیم با یک نگاه واقع بینانه و بدون آسیب روانی زیاد زندگی جدیدی را آغاز کرد .
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
1.به جای فکر کردن به خاطرات زیبایی که با معشوق گذرانده اید کمی عاقلانه به رفتارهایش بیاندیشید . به رفتارهایی که خاطر شما را آزرده و به چهره واقعی مردی نگاه کنید که این همه سال شما را فریب داده است .2.واقع بین باشید و بپذیرید رابطه ای که بر اساس عشق واقعی ، صمیمیت، صداقت و تعهد نیست دیر یا زود فرو می ریزد بنابراین وسوسه نشوید و در برابر وسوسه بازگشتن مقاومت نمایید.
3.خود را جای زن و فرزند او قرار دهید آیا خوشتان می آید دیگری به فکر همسرتان باشد و شما تنها مالک قلب و وجود همسر خود نباشید .
4.مدام به فردی که عاشقش بودید فکر نکنید و برای فراموشی حقیقی او بیشتر به فکر خودتان باشید .
5.خودتان را باور داشته باشید . فکر نکنید فقط او مناسب شما بود و شما دیگر عاشق نمی شوید بلکه به این فکر کنید که مردان شایسته زیادی در سر راه ازدواج شما قرار خواهند گرفت.
6.خوشبین باشید و به این فکر کنید که الان مجرد هستید و باید با آدم های زیادی آشنا شوید . خوشبین بودن موجب می شود شما زودتر عشق از دست رفته تان را فراموش کنید.
7.به این نیاندیشید که چون جذاب و دوست داشتنی نبوده عشق قبلیتان رهایتان کرده است به این فکر کنید که این امر فرصت دوباره ای به شما می دهد تا فرد مورد نظر خود را بیابید فردی که همانقدر که شما دوستش دارید او نیز شما را دوست خواهد داشت.
8.مردی که به احساسات شما توجه نمی کند و نسبت به شما و رنج هایتان بی تفاوت و منفعل است، به هیچ عنوان شایسته عشق ورزی نیست. اگر عشق و احترام در یک رابطه باید متقابل باشند نتیجه ای جز سرخوردگی ندارد.
9.زمان هایتان را به تنهایی بگذرانید و همیشه برای پر کردن اوقاتتان به دیگران متوسل نشوید . از تنها بودن و مستقل شدنتان شاد باشید و بیاموزید بدون وابستگی به دیگران شاد باشید زیرا فرد زندگی آینده تان به شادی نیاز دارد.
10.هر چیزی که او به شما داده و مربوط به او است را جمع کنید و در جایی خارج از دید قرار دهید . این کار سبب می شود روحیه تان بهتر شود .
به نقل از مجله زندگی ایده آل؛ اگر شما هم درگیر چنین مسئلهای هستید ما به کمکتان آمدهایم.
ایجاد ارتباط عاطفی خیلی آسان است، اما بیرون آمدن از آن رابطه و التیام یافتن در آن خیلی سخت است. به نظر میرسد به هر جا که نگاه میکنید، ازدواجهای بسیار بـادوامــی را میبینید که در حال فروپاشی است.
در واقع میتوان گفت قطع رابطه کردن به راستی یکی از کارهای دشوار و دردناک است. هر اندازه هم که به عقیده شما صـحـیح و روا باشد، باز سخت است به خصوص اگر به او دلبستگی عاطفی پیدا کردهاید، شاید حتی بتوان گفت چنین کاری یعنی دلکندن از کسی که دوستش دارید سختترین کار دنیاست، اما کار نشد ندارد، اگر در چنین مرحلهای هستید شاید توصیههای ما به کارتان بیاید.
به همه چیز کامل فکر کنید البته نه خیلی با وسواس.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
اولین روزهای آشنایی و ازدواجتان را به یاد بیاورید و تمام ناآرامیها و تنشهایی که برایتان به وجود میآورد را به خاطر بیاورید. سعی کنید بفهمید چرا شما 2 نفر مجبور شدید که ازدواجتان را قطع کنید، علتها را پیدا كرده، با خود فکر کنید درست است که با هم خاطرات خوش فراوانی داشتید اما در نهایت دیر یا زود این جدایی اتفاق میافتاد.
وقتی روی دلایل جدایی تمرکز کنید میتوانید اشتباههای خود و همسرتان را متوجه شوید تا در آینده و در رابطههای دیگر، چنین مشکلاتی پیش نیاید.
دائم به تصمیمی که گرفتهاید فکر نکنید، اگر تصمیم به قطع این ازدواج یا نامزدی گرفتهاید به یاد داشته باشید که فکر کردن به خاطرات خوب میتواند تمام دلایل منطقی را از ذهن شما پاک کند و در نتیجه دوباره به همان رابطه مسموم بازگردید.
خیلی طبیعی است که مغزتان شروع به خیالبافی کند و شما را قانع کند که این رابطه آنقدرها هم که فکر میکردید بد نبوده است یا حتی خیالاتی به ذهنتان بیاید که زندگی بدون نامزد قبلیتان ممکن نخواهد بود اما باید به مغزتان فرمان توقف بدهید، حتی هستند کسانی که درصدد برمیآیند احساسات خود را با نامزدشان در میان بگذارند تا شاید او را تحت تاثیر قرار داده و مجبور به بازگشت کنند، اما این راهش نیست، موقعیت را بپذیرید و سعی کنید به سمت آینده حرکت کنید نه گذشته.
از تمام محیطهایی که ممکن است شما را به یاد نامزدتان بیندازند پرهیز کنید. حتی اگر دوستان مشترکی داشتید برای مدتی از آنها دوری کنید، به هیچ وجه به اعضای خانواده او نزدیک نشوید حتی سعی کنید با ایمیل یا تلفن هم با او تماس نگیرید و برایش پیامک نفرستید، به هیچ وجه به محیطهایی که احتمال حضور او وجود دارد، نروید.
اگر او تلاش میکند که با شما صحبت کند قبل از صحبت با او به نتیجه این صحبت خوب فکر کنید. اگر برای برگرداندن کادوها یا امانتها مجبورید همدیگر را ببینید در فضای کاملا رسمی و کوتاه همه چیز را تمام کنید. در این روزها باید بیش از هر زمان روی خودتان کار کنید.
سعی کنید با درد ناشی از جدایی کنار بیایید، طبیعی است که بعد از جدایی احساس خلأ و گیجی کنید اما باید مسئولیت تصمیم و اشتباه خود را بپذیرید و امید داشته باشید که تندرستی به زودی به شما بازخواهد گشت.
از طرف دیگر فراموش نکنید که شما در این ازدواج نهایت تلاش خود را کردید و تنها کسی نبودهاید که در این ازدواج مرتکب اشتباه شدهاست.
البته حواستان باشد که مرحله انکار بعد از همه قطع رابطهها حتما پیش میآید و تنها راه پذیرش موقعیت فعلی و استقامت روی تصمیمی است که گرفتهاید.
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت میشوید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هرقدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد این خشم بیشتر خواهد شد.
هم از خودتان عصبانی هستید هم از نامزد قبلیتان اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتنابناپذیر بوده است.
در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهیدتا از آنها انرژی بگیرید، سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق به نامزد قبلیتان کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود میآورد که میتواند برایتان دردسر ساز شود.
بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی میتوانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند.
سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان باشید، آنها به شما کمک میکنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیز میتواند از دردها و آلام شما کم کند.
سعی کنید آنچه درونتان وجود دارد را روی کاغذ پیاده کنید، البته حواستان باشد که باید کاملا با خود صادق باشید و خودتان را سانسور نکنید. یکی از مهمترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ میآید که خودتان از دیدن آنها شگفتزده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیقتر از خود میرسید و همین شناخت عمیق باعث میشود که رابطههای بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. علاوه بر همه اینها نوشتن از بار غمها کم میکند و دیگر احساس خفگی نخواهید کرد چون احساس میکنید مغزتان خالی شدهاست.
یکی از بهترین راهها برای فراموش کردن نامزد قبلیتان این است که فهرستی از تمام دلایلی تهیه کنید که میگویند چرا او برای شما فرد مناسبی نبوده است. ظالم و صریح تمام دلایل را بنویسید، اینجا جایی نیست که بخواهید چیزی را ببخشید.
از تمام وقایعی بدی که بین شما اتفاق افتاده احتمالا نشانهای دارید، آن نشانه را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتید کنار هم بگذارید و زیر آن یادداشت کنید که دیگر نمیخواهید آن احساسات را تجربه کنید، حالا این تصاویر و یادداشتها را در جایی بچسبانید که هر روز بتوانید ببینید. به خصوص اگر زمانی دلتان هوای نامزد قبلی را کرد سراغ این یادآوریکنندهها بروید و با خود بگویید حقیقت ماجرای ما چنین بود، چرا من میخواهم به عقب برگردم و دوباره خود را شکنجه کنم؟! اگر هم جزو کسانی هستید که اعتمادبهنفس کمی دارید و گمان میکنید همه چیز تقصیر خودتان است، خودتان را جای یکی از دوستانتان بگذارید و به خود بگویید: از این رابطه دور باش، زیرا نمیتواند برای تو خوب باشد.
یک جدایی میتواند شروع یک زندگی دوباره باشد، به همین دلیل پیشنهاد میکنیم دکور اتاقتان را تغییر دهید، وسایل شخصیتان را دوباره سامان دهید و کمی جا برای چیزهای نو باز کنید؛ حتی سعی کنید احساساتتان را هم تازه کنید. آشفتگی و کهنگی میتواند شما را افسرده کند و فقط استرسها و اضطرابهای شما را افزایش دهد. وقتی سعی کنید همه چیز را دوباره سامان دهید و مرتب کنید، مغزتان این آمادگی را پیدا میکند که خود را از درد جدا کند، کارهایی انجام دهید که ذهنتان را مشغول میکنند و به شما انرژی میدهند. اتاقتان را تمیز کنید، چند تا پوستر جدید به دیوارها بزنید، فایلهای اضافه کامپیوترتان را پاک کنید، حتی موسیقیهای آرامشبخش را هم جایگزین آهنگهای غمگین قبلی کنید.
تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد نامزد یا همسر قبلیتان بیندازد را دور بریزید، مثل آهنگها، بوها، صداها، وسیلهها و… در این زمان كه درگیر قطع رابطه عاطفی هستید باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطرهای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور ناخودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری میکنند، باید حواستان به آنها هم باشد.
یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال میدهید شما را به یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد. بعد این جعبه را تا جایی که میتوانید از خود دور کنید، بهترین راه این است که آن را دور بیندازید اما اگر چیزهایی دارید که نمیخواهید بیرون ریخته شوند، پیشنهاد میكنیم در انباری خانه یا در جایی قرار دهید که به راحتی در دسترس نباشد.
شاد و خوشبخت بودن را تجربه کنید یعنی سعی کنید همراه با دوستان و اقوامتان زمان بیشتری به تفریح بپردازید، حتما در کلاسهای آموزشی که همیشه آرزوی رفتن به آنها را داشتید ثبتنام کنید یا اینکه یک کتاب داستان خیلی خوب بگیرید.
با خود فکر کنید که رابطه تنها یک بخش از زندگی شما بودهاست و اگر تنها باشید زندگی باز هم جنبههای زیادی برای لذت بردن دارد و شما میتوانید به تنهایی برای خود تفریحات لذتبخش پیدا کنید. تا جایی که میتوانید در شاد بودن افراط کنید. یادتان باشد بهترین انتقامی که میتوانید از نامزد قبلی خود بگیرید این است که خوب زندگی کنید.
تا جایی که میتوانید سراغ ورزش و فعالیتهای بدنی بروید چرا که حال شما را عوض میکند و افسردگی را از بین میبرد. علاوه بر اینها ورزش ذهن شما را از موقعیت فعلیتان دور میکند، صبحها پیادهروی کنید، به باشگاه ورزشی بروید یا حتی با دوست خود پیادهروی کنید.
با خود قرار بگذارید که با هر قدم احساسات بد را دور بریزید. ورزش کردن را واقعا جدی بگیرید چون در این حالت جسمتان نیز به کمک ذهنتان میآید تا بتوانید بر دردهای خود غلبه کنید و دوباره به زندگی سالم بازگردید.
به هر صورت فردی که شما از او بریدهاید خصوصیات منفی هم داشته که ازدواج یا نامزدی شما را خراب کردهاست؛ وقتی به یاد او افتادید ویژگیهای منفیاش را نیز به یاد بیاورید مثلا اینکه دلنشینی کافی نداشتهاست یا اخلاقش تند بودهاست یا غرور زیادی داشتهاست. وقتی او به یادتان میآید به جای اینکه سعی کنید از او احساس نفرت کنید ویژگیهای بدش را به یاد بیاورید.
باید بدانید که احساسات بد و افسوس هیچ دردی را دوا نمیکند، اینکه در وجودتان احساس حسرت و نفرت کنید هیچ سودی ندارد. به یاد داشته باشید که این روزها طی میشوند، اگر رابطه شما با نامزد قبلیتان خیلی ویژه بودهاست ولی باید قبول کنید که همه چیز تمام شدهاست.
شما باید به خود تبریک بگویید که این شجاعت را داشتید که رابطه را قطع و بر احساسات خود غلبه کنید، به قلب خود گوشزد کنید که هرچند ممکن است هنوز عشقی وجود داشته باشد اما در این زمان دیگر عشق نمیتواند مشکلات را حل کند و آینده را تغییر دهد.
نظر شما چیست؟
گور بابای هر چی دختر …. فقط مجردی و شمال و قلیون رو عشقه
سلام به همه منم چند سال قبل با ضربه عشقی برخورد کردم ولی به مدد خداوند متعال 6 ماه بعد از شکست ازدواج کردم حال به برادران و خواهران گرامی پیشنهاد های زیر را می کنم 1 همیشه با جمع باشید 2 خدا را فراموش نکنید تقدیر شما دست خدای متعال است پس به تقدیر خدا احترام بگذارید3 به سرگرمی هایی که علاقه دارید را بیشتر کنید
سلام دوستای خوبم منم یک سال پیش ضربه عشقی خوردم خیلی کارا کردم تا کامل فراموشش کنم اما بازم از یادم نمیره انقدر دوسش داشتم که حاضر بودم هر کاری واسش بکنم اما اون هیچ وقت منو درکم نکرد خیلی سخته ادم توی اولین عشقش شکست بخوره بزرگترین ارزوم ازدواج بود اما الان دیکه دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم و دارم سعی میکنم تنها زندگی کنم امیدوارم هرکی هرکسو که دوست داره بهش برسه و هیچکی تو دنیا این تجربه تلخو نداشته باشه
من از دیروز این اتفاق برام افتاد.خیلی نابود شدم.همش اشکه که داره سرازیر میشه،یه لحظه از فکرش نمیتونم بیام بیرون،حتی به خودکشی هم فکر میکنم.
دوستان مطالب فوق رو قبول دارم اما درد عشقی من با تمام دردهای عشقی فرق میکنه < معشوق در کنار من است اما حتی یک درصد هم نمیتوانم به او برسم شاید اگه بگم عده زیادی به من خردهبگیرند و از من بدشون بیاد اما باید بگویم من عاشق خواهرزنم هستم آنهم خیلی شدید. طبق فرهنگ و رسوم دینی من هیچگاه نمیتوانم به وصال او برسم و درد اینکه روزی ازدواج خواهد کرد در تمام این چند سال با من بوده است. لحظه به لحظه از شنیدن نام خواستگار و ازدواج و اینجور چیزها لرزیده ام. اما اینروزها زمهزمه ازدواج او با یک خواستگار جدید کاملا جدی است. درد سراسر وجودم رو گرفته هیچ چیز این دنیا برام زیبا نیست. به فرض من بخوام راه های پیشنهادی بالا رو برای کنار آمدن با این مشکل عشقی بکار ببرم ولی با توجه به خاص بودن این مسئله امکانش برام سخته چون اعضای خانواده او هرروز در زندگی من هستند و با من در ارتباط هستند . حرفش رو میزنن که آقای…. با فلانی رفتن خرید و گردش و …. . باور کنید غم عشق با ناجوانمردانه ترین شکل به من لشکر کشیده خدایا کمکم کن خدایا کمکم کن
به نام خدا من هم شکست خوردم تو دوستیم ولی با یه قسم گذاشتمش کنار و با بیاد اوردن بدیهاش و خصوصیات منفیش تونستم راحت تر فراموشش کنم ولی کامل از یادم نمیره-یاد خداو نماز خیلی کمکم کرد واقعا میترسم دیگه طرف دختری برم اخر همه این دوستیا پوچیه-خدا نگه دار همه دلهای پاک جوونا
ba nazar man 1adam nemitone eshghesho faramosh kone.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
خوبه
keli sahkte
be nazare man behtarin rahe faramooshi ine ke kesio ke too zamane doosti arezoosho dashti bash bashi ro jaigozinesh koni in kar sakhte ama agar beshe marekast
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
عشق چیزی نیست که یکی دو روزه به وجود آید و اگر هم روزی به هر دلیلی به پایان برسد یک دو روزه فراموش نخواهد شد و آسیب های روحی فراوانی بر فرد متحمل می گردد کسی که بعد از شکست روحی دچار افول روحی گردد باید سعی کند با راهکارهایی نقش آن را در زندگیش کمرنگ کند و به زندگی جدید برگردد ما در این مطلب از پرشین وی به شما خواهیم گفت که چگونه فراموش کردن یک رابطه را امکان پذیر کنید
برای شمایی که در حال خواندن این مقاله هستید یا قبلا اتفاق افتاده یا ممکن است در آینده بیفتد که
در یک ارتباط عاشقانه به بن بست بر خورد کنید.
و همیشه قدم بعدی یک توقف، آغاز جدید است.
این افراد برای یک شروع جدید، احتیاج به فراموشی اتفاقهای قدیم و قبلی دارند.
شکل گیری یک رابطه جدید عاطفی در حالی که هنوز از اثرات رابطه قبلی رنج میبرید، اشتباه محض است.
جالب است که بدانید در یک تحقیقات جدید علمی ثابت شده است که وقتی دچار شکست یا سرخوردگی عاطفی می
شوید، قسمتی از مغز فعال میشود که در مقابل هیچ گونه محرک دیگر واکنش نشان نمیدهد.
و این میتواند به این ربط داشته باشد که گاهی درد ناشی از نپذیرفته شدن ممکن است بهبود نیابد! پس
با این درد «نا درمان» چه میشود کرد؟ میشود آن را تبدیل کرد به یک فیلم ماندنی و هر از
گاهی به عقب فلش بکش کرد.
میشود آنالیزش کرد و اشتباهات را پیدا کرد.
میشود آن را تبدیل به یک داستان تلخ رمانتیک کرد و برای کسانی که دچار موقعیت مشترک میشوند بازگویش کرد.
اما آنچه که نباید با آن کرد: این که همیشه سر دلتان بماند و از گوشه کنار مغزتان پاک نشود.
این که مدام مرورش کنید و تقصیرها ر ا با متانت کامل برعهده بگیرید.
و این که اثر معجزهآسای «زمان» را فراموش کنید.
درد سرخوردگی تنها دردی است که با گذشت زمان بدتر نمیشود! روزهای اول؛ مقابله با عادت به اولین روز «خود
ساختگی» خوش آمدید.
میدانیم که درد زیادی روی دل شما سنگینی میکند روز اول: میدانیم که انگار به شما شوک بزرگی وارد شده
است و حسی کودکی را دارید که خانه رویایی با دست ساختهاش یکهو نابود و فنا شده است.
طبیعی است که حس «خود گم گشتگی» پیدا کرده باشید و به عبارتی دیگر اعتماد به نفس خود را از
دست دادهاید.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
نگران نباشید، این حس همیشگی نیست.
با کمی صبر و کمی هم تفکر دوباره خودتان خواهید شد.
فقط کافی است که به آن کمی زمان بدهید.
روز دوم: در این مواقع است که ارزش داشتن یک دوست خوب مشخص میشود.
حداقل داشتن دو نفر دوست همدل که پذیرای شنیدن حرفهای شما باشند لازم و ضروری است.
هر گاه دستان شما به طرف تلفن رفت که به همسر سابق زنگ بزنید، با دست دیگر محکم جلوی آن
را بگیرید.
در عوض به دوستان خود زنگ زده و ترتیب یک قرار دوستانه را بدهید.
هیچ چیز مفیدتر از دو گوش شنوا برای شما در این شرایط بهتر نیست.
روز سوم: روز سوم روز سرنوشت سازی است.
از این جهت که شما قرار است تمام اثرات این دوست یا همسر سابق را از زندگی خود پاک کنید.
پاک کردن شامل پاک کردن شماره تلفنش، پاک کردن آدرس منزلش، پاک کردن شماره تماس تمام دوستان دور و نزدیکش،
و در آخر پاک کردن هر گونه نشانهای
از او در منزل و حتی اگر مجبور به عوض کردن دکوراسیون
منزل شوید، این کار را بکنید.
تماس شما و هر گونه موردی که باعث یادآوری او به شما شود باید از صفحه زندگیتان پاک شود.
در نتیجه این است دست آورد روز سوم «روح زدایی» شما: تلفن ممنوع! ناگهانی سر کار یا دم در منزلش
رفتن ممنوع! به دوستانش تلفن زدن به منظور خبر گرفتن از او ممنوع! اگر به هر دلیلی مجبور شدید که
با او تماس بگیرید، تماس باید کوتاه، مختصر، و سر راست باشد.
میدانید خوبی ماجرا در چیست؟ این کار نه تنها به شما در «پاکسازی» کمک میکند،باعث میشود کمی او به خاطر
عدم توجه شما «دیوانه» شود! روز چهارم: امروز روز دفترچه خاطرات است.
صفحه اول، دفتر امروز قراراست پر شود.
در نهایت آرامش، لیست تمام عواملی که از نظر شما باعث بهم خوردن رابطه شما شده را تهیه کنید.
در نهایت آرامش و صد البته صداقت این لیست را تکمیل کنید.
این لیست فقط و فقط برای شما قرار است نوشته شود.
و به هیچ کس دیگر هم نشان نخواهد داده شد.
پس از کوچکترین تا بزرگترین عامل جدایی را بر روی کاغذ بیاورید.
دوباره یاد آوری میکنیم این لیست برای شما و از طرف شما نوشته میشود.
پس از آن که کامل شد، یک بار دیگر آن را مرور کنید.
یادتان باشد، همه اینها در نهایت آرامش قرار است انجام شود.
روز پنجم: امروز روز وقت صرف کردن با خانواده است.
سعی کنید که از تک تک دقایق «با خانواده» بودن استفاده کنید.
آنها بهترین تکیه گاهی هستند که هر زنی دارد.
روز ششم: یک تقویت روحیه برای خود بسازید.
مثلا یک «پلی لیست» از ترانههایی تهیه کنید که با شنیدن آنها حس خوبی به شما دست دهد.
سعی کنید روزی چند بار به آن گوش کنید.
روز هفتم: امروز اولین باری است که باید تلقین «تمام شدن رابطه» به خود را شروع کنید.
اگر نمیتوانید ما به شما این را تلقین میکنیم: «رابطه شما تمام شده است».
چه برای عذر خواهی برگشته چه بر نگشته، لیاقت داشتن شما را به عنوان همسر و همدم در کنار خود
نداشته است.
یک هفته گذشت و نمردید! بله واقعا راحت نیست، اما باید تمرین کرد و تن به سختی داد…
پیروزی نزدیک است روز هشتم: امروز روز آخر پاک کردن تمام اثرات او از زندگی شماست.
اگر احیانا عکسی، نامه ای، هدیه ای، یا هر چیزی دیگری از قلم افتاده بوده است، اکنون قرار است به
طور کلی حذف شوند.
اگر جرات پاک کردن تمام عکس هایش را ندارید، آنها را در یک فولدر جداگانه با نام «هرگز آن را
نبین» قرار دهید.
باور کنیدء هر گونه کاری که منجر به یاد آوری دوباره او برای شما شود، به منزله یک سم مهلک
برای شما خواهد بود.
پس از الان جواب این سوالات را میدانید: آیا دوست دارید که از او خبر داشته باشید؟ «خیر»! آیا دوست
دارید که او از شما خبر داشته باشد؟ «صد البته خیر!» روز نهم: پس از پاک کردن کامل او از
زندگی خود، حالا نوبت این است که بدانید چگونه با او رفتار کنید.
اگر مجبور شدید، یادتان باشد که شما دوست ندارید که با او در تماس باشید و تماس شما فقط در
صورت اجبار خواهد بود، مکالمه هایتان کوتاه، مختصر، و سر راست خواهد بود.
یادتان باشد که این که وقتی او را دیدید پشت دوستانتان پنهان شوید و یا آن که وانمود کنید که
او را ندیده اید ، این طرز تصور را به او میدهد که هنوز به او فکر میکنید.
پس از الان خود را آماده کنید که اگر با او برخورد کردید، شوکه نشوید.
اگر شده حتی میتوانید جلوی آینه هم تمرین کنید! روز دهم: امروز روز شماست.
هر چه که فکر میکنید و یا میگویید باید از شما باشد.
اگر دارید راجع به دلایل شکست عاطفی فکر میکنید، راجع به این که او چه کرد، فکر نکنید.
روز یازدهم: لیستی از اهداف جدید خود را به صورت مکتوب بنویسید.
به خاطر داشته باشید که این مدت بهترین فرصت برای این است که خودتان را در یابید.
روز دوازدهم: اما الان نوبت تغییر دکوراسیون است.
اول نوبت منزل است.لازم نیست حتما تمام مبلمان را عوض کنید.
این تغییر میتواند به کوچکی عوض کردن یک تابلو یا تغییر عکس قابهای بالای تلویزیون باشد.
روز سیزدهم: امروز همان روز مرگ یک بار، شیون یک بار است.
امروز اجازه دارید که سراغ آن فولدر عکسها یا اس ام اسهایی بروید که پنهان کرده بودید.
اجازه دارید که ترانه مشترکتان را گوش دهید و زار زار گریه کنید.
میتوانید در تمام روز فقط «شکلات تراپی» داشته باشید و تا آن جا که میتوانید پشت سر او حرف بزنید.
از دوستانتان بخواهید به حرفهای شما فقط گوش بدهند.
با صدای بلند این را تکرار کنید «من زمان احتیاج دارم که در غم از دست دادن علاقه ام ناراحتی
کنم.
من میتوانم برای آخرین بار گریه کنم».
و بعد از آن دیگر پلی برای بازگشت به گذشته وجود نخواهد داشت.
اعتماد به نفس باز می گردد تبریک می گوییم، باید به خودتان پاداش بدهید…
روز چهاردهم: باورتان میشود که ۱۴ روز گذشته است؟ ۱۴ روز از زمانی که شما «تصمیم کبری» خودتان را گرفتید
گذشته است و حتی اگر هم به ما نگویید ما مطمئن هستیم که نسبت به ۱۴ روز گذشته تغییرات روحی
زیادی در شما رخ داده است.
کافی است که از دوستان خود بپرسید.به پاس این وفاداری به تصمیم تان، باید به خودتان پاداش بدهید.
بهترین زمان برای خرید لباس مورد علاقه، کفش مهمانی، و یا حتی یک بسته شکلات همین الان است.
روز پانزدهم: خب یادتان است که به شما گفتیم خودتان را برای رویارویی با او آماده کنید؟ یادتان باشد که
برای شما مهم نیست و نباید باشد که حال او چه طور است.
یک مکالمه کوتاه، مختصر و سرراست.
به طور مثال: «وقتی او را دیدید، به چشمانش نگاه میکنید، سلام میکنید، مودبانه یک لبخند میزنید، بعد سرتان را
پایین میاندازید و سعی میکنید هر چه زود تر آن جا را ترک کنید» حالا بلند شوید و جلوی آینه
بروید، و همینها را تمرین کنید.
روز شانزدهم: خب، دیگر در خانه ماندن بس است.
برای یک پیاده روی حاضر شوید فراموش کردن یک رابطه.
سعی کنید به جایی بروید که تا حالا نرفتید.
مثلا یک پارک یا خیابان جدید را برای پیاده روی انتخاب کنید.
از بودن در هوای آزاد لذت ببرید فراموش کردن یک رابطه.
شما همان آدمی هستید که قبل از ملاقات با همسر قبلی تان بودید.
همانی که اعتماد به نفسش به هیچ مردی اجازه نمیداد که به او ضربهای وارد کند.
زیبایی و پاکی در درون شما نهادینه شده است فراموش کردن یک رابطه.
اگر شریک سابق شما آن را ندیده گرفته است، به خاطر کمبود شما نبوده است.
به «خود»تان یاد بدهید که از تک تک لحظاتی که در پیش رو دارید نهایت استفاده را بکنید.
روز هفدهم: خب، اما امروز باید کمی صحبت جدی با هم داشته باشیم.
شما برای از بین بردن ناراحتی پس از جدایی چه نوع تراپی را انتخاب کرده اید: سایکو تراپی مثل رفتن
به یک روانشناس یا مدیتیشن، فراموش کردن یک رابطه شیرینی تراپی مانند پناه بردن به شکلات و شیرینی و نقل و نبات، خواب تراپی،
سیگار تراپی، و…
! حالا از شما میخواهیم که بنشینید و بهطور جدی به این فکر کنید که چگونه میخواهید روح خود را
درمان کنید.
آیا این روشهای درمانی که تا حالا انجام دادهاید،فراموش کردن یک رابطه برای شما کارساز بوده است؟ یادتان باشد که تغییرات درونی بدون
پاکسازی بیرونی زیاد کار ساز نخواهد بود.
روز هجدهم: به سراغ دفترچه خاطرات خود بروید.
و نگاهی به لیست دلایلی که باعث جدایی شما شده است بیندازید.
اکنون با گذشت ۱۸ روز ، نظری منصفانهتر به ماجرا خواهید داشت.
اگر لازم هست تغییراتی در لیست خود بدهیدفراموش کردن یک رابطه .
روز نوزدهم: امروز؛ روز کشف استعداد است.
به موسیقی علاقه دارید؟ همیشه میخواستید یک زبان دیگر یاد بگیرید؟
عاشق شیرینی پزی هستید؟ لحظهای درنگ نکنید فراموش کردن یک رابطه .
پشتکار داشته باشید و مطمئن باشید که بهترین نتیجه را خواهید دید.
روز بیستم: زمان، زمان چیدن یک برنامه جدید برای زندگی است.
لیستی که از اهداف زندگی تهیه کرده بودید را اکنون احتیاج دارید فراموش کردن یک رابطه .
با دقت آن را مرور کرده و از همین دقیقه برا ی رسیدن به اهداف جدید برنامهریزی کنید.
یادتان باشد که این کاری است که برای آن باید حسابی فکر و زمان صرف کنید و چه زمانی بهتر
از الان که فکر شما آماده پذیرش هر گونه تغییری است.
روز بیست و یکم: سه هفته گذشت، هوراااااا! چه حسی دارید؟ آن را در دفترچه خاطراتتان بنویسید.
شما کاری را شروع و به نیمه رساندید که از عهده هر کسی بر نمیآید.
این یعنی یک شمای نو! ما هم در تبریک گفتن به شما شریک میشویم! «مبارکه!»
روز بیست و دوم: یک
صحبت در گوشی: ممکن است هنوز هم گهگاهی به او فکرکنید.
به جای افسوس خوردن این که چرا رابطه شما بهم خورده است و تمام تقصیرها را سر خود بگذارید، یک
کار دیگر بکنید و آن این است که با آن که ممکن است تمام تقصیرها از او نباشد، اما برای
این قسمت «روح زدایی»، سعی کنید که او را مقصر بدانید تا بتوانید زودتر فراموشش کنید.
تا زمانی که شما خود را برای وقایع اتفاق افتاده سرزنش میکنید، نمی توانید به طور کامل او را از
ذهن خود بیرون بیندازید فراموش کردن یک رابطه.
از ما بشنوید: کمی بی منطقی در این جا واجب است! هر کاری میتوانید بکنید که عصبانیت شما از او
به حد زیادی برسید.
آن جاست که شما به راحتی حتی حاضر نخواهید بود که اسمش را بیاورید چه برسد به اینکه به او
فکر کنید.
روز بیست و سوم: درد فراق دیگر نباید برای شما مسئله باشد.
یادتان باشد که برای خوشحالی شما وجود شخص دومی نیاز نیست.
شما مسئولیت کامل برای ناراحتی، خوشحالی و خوشبختی خود دارید.
سعی کنید این طرز تفکر را در خود پرورش دهید چرا که در تمام مراحل زندگی برای شما مفید خواهد
بود.
خیلی زود به آخرش رسیدیم شما از شر یادآوری خلاص شدهاید…
روز بیست و چهارم: عطر خود را عوض کنید فراموش کردن یک رابطه.
به ویژه اگر عطر قبلی شما یک هدیه از طرف همسر سابق بوده باشد! عطر جدید، بوی جدید، زندگی جدید!
۱ – بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید
اگر تصور میکنید نمیتوانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد.
شما اوقات فوقالعادهای را با هم گذراندهاید و بخش مهمی از قلبتان
را به او دادهاید. حالا که تصمیم گرفتهاید فراموشش کنید،
دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعیاش را ببینید.
_ اگر به شما دروغ میگوید یا فریبتان میدهد و یا احساسش نسبت
به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی
برای شما به حساب نمیآید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا
عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد
اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگیتان را پیش ببرید.
_ همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر
نمیتوانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که
عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز میتوانید او را ببینید، بهترین
آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن
به این معنی نیست که باید به طور کل نادیدهاش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.
_ به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی
فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشقهای بیشتر،
اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست میآورید. اگر خودتان،
خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدیتان چطور میتواند باورتان کند؟
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
www.aryapdf.com / مردمان
Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved
© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .
شکست عشقی(ضربه عشقی) بیشک تجربه دردآوری است. رابطه عاطفی که به جدایی و شکست منجر میشود میتواند مجموعهای از احساسات منفی مانند غم، اضطراب و خشم را برای فرد ایجاد کند. کنار آمدن و پذیرفتن شکست عشقی برای دختران و پسران ساده نیست. جدایی عاطفی و فراموش کردن معشوق ممکن است تا مدتها برای فرد قابل پذیرش نباشد. اما برای درمان افسردگی، ناراحتی پس از جدایی عاطفی و سرعت بخشیدن به مراحل کنار آمدن با غم شکست عشقی، راهکارهایی نیز وجود دارد. به کمک این روشها و مشاوره با یک روانشناس با تجربه میتوان پس از شکست عشقی نیز امیدواری و زندگی سالم را تجربه کرد.
فهرست مطالب
شکست عشقی می تواند به صورت های مختلفی برای افراد ایجاد شود. در ادامه به انواع آن اشاره می کنیم.
یکی از سخت ترین ضربه های روحی که می تواند در یک رابطه به افراد وارد شود زمانی است که یکی از طرفین رابطه بدون هیچ حرفی ناپدید می شود. یک روز صبح که با او تماس می گیرید متوجه می شوید که تلفن همراهش خاموش شده و هرچه پیام می دهید برایش ارسال نمی شود. روزها و هفته ها می گذرد و شما همچنان منتظرید که از او خبری شود. اما حقیقت تلخ این است که او متاسفانه به تنهایی برای این رابطه تصمیم گرفته و خودش را کنار کشیده. قطعا درک کردن حس و حال شما در این شرایط بسیار سخت است ولی ما سعی می کنیم شما را درک کرده و راهکارهایی در جهت کنار امدن با این موضوع ارائه کنیم.
گاهی نیز متوجه می شوید عشقتان چند روزی است که مدام به بهانه های مختلف جواب تماس ها و پیام های شما را یکی در میان می دهد و دیگر مثل سابق برای شما وقت نمی گذارد. با وجود اینکه شما بسیار به او ابراز علاقه می کنید ولی او خیلی واکنش مثبتی نشان نمی دهد و احساس می کنید نسبت به شما سرد شده است. بعد از گذشت چند وقت با آوردن بهانه ای مثل اوضاع بهم ریخته خانوادگی اش از شما می خواهد که چند روزی با هم کمتر در تماس باشید ولی در حقیقت این کار مقدمه است برای سردتر شدن و پایان ارتباط شما. در این نوع از شکست عشقی شما هنوز در شوک این هستید که چطور کسی که تا دیروز عاشق شما بود اینگونه شما را رها کرده است و احتمالا مدت ها تحت تاثیر این شوک بزرگ زندگی خود را کاملا تعطیل می کنید.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
یکی دیگر از انواع شکست عشقی زمانی است که شما ارتباط چند ماهه یا چندساله خود را با دعوا و درگیری به اتمام می رسانید. که اهداف شما می تواند از این کار متفاوت باشد. برخی فقط برای تست کردن میزان وفاداری و عشق طرف مقابلشان بحثی را راه می اندازند و می خواهند ببیند که عشقشان برای ماندن آنها در رابطه چقدر تلاش می کند. بعضی دیگر نیز بدنبال بهانه برای تمام کردن رابطه یا گرفتن انتقام از طرف مقابل هستند و تصمیم می گیرند با دعوا و مشاجره به هدف خود برسند. به همین دلیل اغلب اوقات یک طرف رابطه قربانی تصمیم خودخواهانه طرف دیگر می شود.
افراد بعد از تجربه ضربه عشقی علائم روحی نسبتا شدیدی را تجربه می کنند که البته این علائم با توجه به مدت زمان ارتباط و دوام رابطه می تواند متفاوت باشد. مسلما شخصی که بعد از چند سال رابطه از عشقش جدا میشود بیشتر از کسی که فقط چند هفته با طرف مقابلش ارتباط داشته، آسیب می بیند. علائم روحی بعد از شکست عشقی بسیار شبیه آن چیزی است که افراد در اختلالات افسردگی و اضطرابی تجربه میکنند؛ البته با درجات مختلف. در کنار این علائم روحی علائم جسمانی نیز در این افراد دیده می شود که در ادامه آنها را نام می بریم.
هر آنچه که شما را به یاد عشق سابقتان میاندازد، مانند عکس، پاتوقهای همیشگیتان، افکار نامنظم و … باعث شروع فعالیت در نورونهای “پاداش” قرار گرفته داخل هستهی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی مغز میشود. دانشمندان از تعدادی از افرادی که در رنج و درد شکست عشقی فرو رفته بودند و به هیچ چیزی به جز عشق جدیدشان نمیتوانستند، فکر کنند، خواستند که به عکسهای عشق از دست رفتهشان نگاه کنند و در این بین مغز آنها را با استفاده از دستگاه fMRI بررسی کردند؛ مشخص شد که دو ناحیهی هستهی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی در زمان نگاه کردن به عکسها فعال میشود. به علاوه این دو ناحیه از مغز به کوکائین و نیکوتین نیز واکنش نشان میدهند. برانگیختن نورونهای پاداش موجب آزاد شدن مکرر مقادیر زیادی از انتقال دهندهی عصبی دوپامین میشود. به علاوه دوپامین با فعال کردن مدارهای داخل مغز، موجب افزایش ولع و ایجاد میلی غیرقابل مقاومت میشود. این احساس ولع انگیزه به وجود میآورد و شما را ترغیب میکند تا به امید دریافت مقدار بیشتری از آنچه به آن نیاز دارید، مرتکب رفتارهای دیگر بشوید.
زمانی که عشقتان شما را ترک میکند، احتمالاً درد این شکست و رها شدن را احساس خواهید کرد. قلب و قفسه سینهتان درد میگیرد، معده و دستگاه گوارشتان به هم میریزد و همان احساس ناخوشایندی که هنگام شنیدن اخبار وحشتناک حس میکنید، در وجودتان جریان پیدا میکند. نتایج دو مطالعهی انجام شده بر روی افرادی که در درد و رنج شکست عشقی فرو رفته بودند، حاکی از آن است که به جز ناحیههای پاداش، ناحیههای دیگری نیز داخل مغز فعال میشود که ناراحتی و واکنش به درد جسمی را کنترل میکنند. به بیان دقیقتر، آن بخشهایی از مغز که احساس درد را از جهان خارج جمعآوری میکنند، حین بررسیهای انجام شده آرام بودند، اما سیستمهای مرتبط با آنها، یعنی سیستمهایی که چگونگی واکنش بدن را به درد کنترل میکنند، به شدت در حال فعالیت بودند تا وقوع رخدادی ناخوشایند را به بدن اطلاع بدهند. به علاوه از آنجایی که مغز بدن را کنترل میکند، فعال شدن این سیستمها اثرات مختلفی را به دنبال دارد: برای مثال هورمونهای استرس ترشح میشود که به نوبهی خود بر قلب، دستگاه گوارش و حتی سیستم ایمنی بدن اثر میگذارد. استرس در موارد شدید موجب ضعیف و متورم شدن قلب میشود و ابتلا به عارضهای به نام “سندرم قلب شکسته” یا کاردیومیوپاتی را دامن میزند که حتی گاهی منجر به مرگ میشود. البته این قبیل واکنشهای استرسی شدید و وخیم خوشبختانه نادر هستند.
تمام آزمایشها و مطالعاتی که بعد از شکست عشقی با استفاده از دستگاه fMRI انجام شدهاند، فعالیت مغز را در این دوران ناراحتی بررسی کردهاند. علم نیز مانند شما هنوز هیچ ایدهای ندارد که در مغز یک عاشق شکست خورده چه میگذرد. منطق حکم میکند که باید سازو کاری وجود داشته باشد که بتواند ارتباطات داخل گذرگاههای اتصال مغز را به آهستگی ضعیف کند و از بین ببرد. وقتی قلبتان میشکند، هیچ دلیلی ندارد که نتواند کارهایی را انجام بدهید که مغزتان را به سیمکشی مجدد خودش ترغیب کند. در واقع شواهد موجود حاکی از آن است که مغز بلافاصله بعد از شکست عشقی به سختی تلاش میکند تا شما را وادار به پشت سر گذاشتن این دوران سخت و برگشت به زندگی عادی کند. نظر دانشمندان به طور خلاصه این است که مغز سعی میکند تا ترکیب احساسات و هیجانات مختلف را تعدیل کند، از انجام دادن حداقل تعدادی از کارهای دیوانهواری که احساس میکنید، مجبور به انجام دادن آنها هستید، جلوگیری کند و به شما کمک کند تا دوباره به زندگیتان سرو سامان بدهید.
«رابطمون هنوز تموم نشده، زنگ میزنه بازم بهم». این گفتوگوی با خود، اولین مرحله شکست عشقی است. فرد در این مرحله هنوز باورش نشده که رابطه تمام شده است و هنوز به دنبال روزنه امیدی برای بازگشت به رابطه است.
بعد از مدتی فرد میفهمد که بازگشتی در رابطه وجود ندارد، به همین دلیل سعی میکند برای این رابطه تمام شده مقصر پیدا کند و مقصر اصلی، معمولا فرد مقابل است. شاید این جملات برای شما آشنا باشد: «ازش متنفرم» یا «دیگه حتی نمیخوام ببینمش».
در این مرحله، فرد خاطراتش را مرور میکند و خودش را به خاطر تمام کارهایش ملامت میکند. مثلا: «اگه فلان کار را انجام نمیدادم، رابطمون تموم نمیشد». در این مرحله سعی کنید از کمک یک دوست یا یک روانشناس متخصص استفاده کنید چون ممکن است دلتان بخواهد که به رابطه برگردید و این بدترین زمان برای اجرای این تصمیم است.
شاید اکثر افراد مرحله افسردگی را بیشتر به یاد داشته باشند زیرا معمولا طولانیترین مرحله سوگ است. برای بیرون آمدن از این استیج به خودتان زمان دهید ولی اگر بیش از ۲ الی ۳ ماه طول کشید، حتما با یک روانشناس مشورت کنید. افراد معمولا در این مرحله تصمیم میگیرند که دیگر هیچ رابطه عاشقانهای را تجربه نکنند و به همین دلیل ماندن در این مرحله، بسیار آسیبزاست.
اگر تمام مراحل بالا با موفقیت انجام شود، شما وارد مرحله بهبودی میشوید. در این مرحله، فرد به گونه پختهتری به تجربه گذشتهاش نگاه میکند و با دیدی روشن برای جبران کاستیهای قبل، زندگی خود را از نو شروع میکند. «گذشتهها گذشته، بهتره که من او را فراموش کنم و زندگی جدیدی برای خودم شروع کنم.»
همانطور که گفته شد مواجه شدن با شکست عشقی درست مانند سوگ مرگ عزیزان دارای مراحل مختلفی است. گذشتن از این مراحل زمان میطلبد. طول دوره سوگ عاطفی، باتوجه به شرایط رابطه و روحیات فرد میتواند متفاوت باشد. طبق مطالعات انجام شده هرچه مدت زمان رابطه عاطفی طولانیتر باشد، مدت زمان سوگواری و غم نیز طولانیتر خواهد بود. همچنین کنار آمدن با شکست عشقی حداقل در مراحل اول برای دختران دشوارتر از پسران است. پس لازم است با توجه به شناختی که از شرایط و روحیات خود دارید فرصت کافی برای گذر از این مرحله را به خود بدهید.
خود خوری کردن در این شرایط میتواند آسیبهای روحی و جسمی زیادی برای شخص داشته باشد. درد عاطفی پس از شکست عشقی غالباً باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول در بدن میشود، ترشح این هورمون، سیستم دفاعی بدن را ضعیف میکند. نخستین گام برای حل این مشکل این است که آگاه باشید که طبیعی است اگر پس از شکست عشقی در برابر هر مسئلهی کوچکی به هم میریزید. به این نکته فکر کنید که حساس شدن شما احتمالاً از واکنش بدن به جدایی نشأت میگیرد و قرار نیست که تا پایان عمر ناراحت و عصبی باشید. هرگز سعی نکنید غم و ناراحتی خود را انکار کنید. گریه کردن در هنگام ناراحتی و نوشتن افکار و احساسات، به تخلیه احساسات منفی و کنار آمدن با موضوع کمک میکند. همچنین درد دل کردن با یک دوست یا آشنای صمیمی یا در میان گذاشتن موضوع با مشاور میتواند اندوه شما را کاهش دهد.
اگر خودتان را به خاطر به پایان رسیدن رابطهتان سرزنش کنید، پشت سر گذاشتن این درد و رنج برایتان سختتر میشود و اصطلاحاً دچار یک “سوگواری عمیق و پیچیده” میشوید. طبیعی است که از خودتان بپرسید که کجای راه را اشتباه رفتهاید و چه خطایی از شما سر زده است، اما غرق شدن در افکار منفی، تلاشهایتان را برای ترمیم قلب شکستهتان به باد میدهد.
مهم نیست دلیل جدایی شما چه بوده باشد و چه کسی رابطه را تمام کرده است. مطمئنا در طول رابطه عاطفی یا در هنگام جدایی متوجه نقاط منفی یا اشتباهاتی از طرف مقابل شدهاید. برای اینکه راحتتر بتوانید با موضوع کنار بیایید. بجای مرور مکرر خاطرات خوش که کاری بجز نمک پاشیدن به زخمتان نمیکند، نقاط منفی رابطه و طرف مقابل را مرور کنید. لیاقت شما ماندن در رابطه عاطفی سالم و با آرامش با کسی است که قدر شما را میداند و برای بودن با شما و سلامت رابطه تلاش میکند.
مهمترین مرحله برای کنار آمدن با شکست عشقی این است که تمام شدن رابطه را بپذیرید. البته این کار برای شما سخت خواهد بود به خصوص اگر طرف مقابل دلیل موجهی برای تمام کردن رابطه نیاورده باشد. اما برای ادامه مسیر و گذشتن از این غم جدایی مطمئنا پذیرش مسئله لازم است.
اگر نامزدتان بدون توضیح قابل قبولی و با بیان جملاتی مانند “مشکل از من است، من لیاقتت را ندارم” شما را ترک کرده است، به او التماس نکنید که دلیل این جدایی را برایتان توضیح بدهد. برای خودتان دلیل بتراشید، و ترجیحاً توضیحی بیابید که عزت نفس و اعتماد به نفستان را خدشهدار نکند، مثلاً به خودتان بگویید که نامزدتان از مسئولیت فرار میکرده است.
شاید حذف کردن دوست سابقتان از فهرست دوستهایتان یا آنفالو کردن او در شبکههای اجتماعی به نظرتان بچگانه بیاید، اما در این دوران ناراحت کننده باید به خودتان فکر کنید و تمام راههایی را که ممکن است دوباره با او تماس پیدا کنید و نمک روی زخمتان پاشیده شود، مسدود کنید. تمام این پلهای مجازی را خراب کنید، مطمئن باشید که محدود شدن دسترسی به نامزد سابقتان حالتان را بهتر خواهد کرد.
در هر رابطهای یادگاریهایی بین دو نفر وجود خواهد داشت. اگر میخواهید به فرایند پذیرش شکست عشقی سرعت دهید و با آن کنار بیایید لازم است تمامی چیزهایی که امکان دارد شما را به یاد معشوقتان بیندازد را برای همیشه دور بریزید. این یک توصیه جدی است. یادگاریها شامل تمامی هدیهها، نوشتهها، پیامها، آهنگهای مشترک و … میشوند. حتی اگر چیزی وجود دارد که به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه شما را به یاد معشوق میاندازد، سعی کنید از آن دوری کنید. اگر هدیه یا یادگاری با ارزش است، در صورت لزوم میتوانید آن را به طرف مقابل پس دهید یا این که به فرد نیازمندی اهدا کنید.
پس از شکست عشقی احتمال دارد که در قلب شما احساس تنفر جایگزین عشق شود. به خصوص اگر عشق و محبت زیادی نسبت به طرف مقابل داشتهاید و او شما را رها کرده است و یا با دروغ و خیانت پاسخ محبتهای شما را داده باشد. در این شرایط اجازه ندهید خشم و نفرت تبدیل به افکار و رفتار انتقام جویانه در شما شود. نباید اجازه دهید اتفاقات ناگوار از شما کسی بسازد که نیستید. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید و بر روی افکار مثبت تمرکز داشته باشید.
سفر رفتن میتواند به بازیابی روحیه شما و پذیرش شرایط جدید کمک زیادی بکند. یک سفر کوتاه به ویژه سفر به طبیعت، میتواند شما را از شر افکار منفی راحت کند و آرامش لازم را برای شما به ارمغان آورد.
باشگاه بروید، در پارک پیادهروی کنید یا برای یک گردش و قدم زدن کوتاه از خانه بیرون بزنید. فعالیت بدنی میزان سروتونین را در مغز افزایش میدهد؛ سروتونین مانند یک ضدافسردگی طبیعی عمل میکند و روحیهتان را بهبود میدهد. به علاوه ورزش کردن باعث میشود که انرژی بیشتری داشته باشید و احساس بهتری درباره خودتان پیدا کنید. بنابراین با دوست صمیمیتان به باشگاه بروید یا در یک کلاس تناسب اندام ثبت نام کنید. مهم نیست که چه ورزشی انجام میدهید، فقط باید قلبتان را به تپش بیاندازید. ۵ دقیقه ورزش متوسط تاثیری باورنکردنی بر روحیه غمگین و افسردهتان خواهد شد.
سعی کنید وقت بیشتری را با دوستان و خانوده بگذرانید. ارتباط نزدیک و تعامل با افراد صمیمی دیگری بجز معشوقتان، میتواند جایگزینی برای برطرف شدن نیازهای عاطفی شما باشد.
غلیان شدید احساسات منفی بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، میتواند موجب شود که افراد به سمت رفتارهای ناسالم گرایش پیدا کنند. سعی کنید سلامت جسم و روح خود را در اولویت قرار دهید. به هیچ وجه برای مواجهه با احساسات منفی، نوشیدنیهای الکلی، قرصهای آرامبخش (بدون تجویز پزشک) و مواد مخدر مصرف نکنید. این رفتارها علاوه بر اینکه کمکی به وضعیت روحی شما نمیکند، میتواند اعتیاد ایجاد کرده و همچنین سلامت شما را با خطر جدی روبرو نماید.
رنگ و مدل مویتان را عوض کنید تا کاملاً از این رو به آن رو شوید. کمد لباسهایتان را خانه تکانی کنید و لباسهایی را که دیگر نمیپوشید، به دیگران ببخشید. برای خودتان لباسهای جدید و جذاب بخرید. یک ظاهر جدید و فربینده اعتماد به نفسی را که شایسته آن هستید، در شما ایجاد میکند.
یکی از راه هایی که می تواند حواس شما را از فکر کردن به گذشته پرت کند رسیدگی به کارهای خانه و محل کار است. یک روز را صرف مرتب کردن کمد لباس هایتان بکنید، روز دیگر وسایل قدیم که دیگر به آنها احتیاج ندارید جمع آوری کنید، و یک روز را هم صرف تمیز کردن اتاق یا میز کارتان کنید. این کارها همچنین می توانند وسیله ای برای تخلیه انرژی های درونی شما باشند.
به گفته متخصصان حوزه روانشناسی، وارد شدن به یک رابطه عاطفی جدید بلافاصله پس از شکست عشقی، درست نیست. اگرچه برقراری یک رابطه عاطفی جدید میتواند نیاز روحی و عاطفی شما را تامین کند و کمک کند فرد قبلی را زودتر فراموش کنید، اما تجربه ثابت کرده است معمولا در این شرایط رابطه سالمی صورت نمیگیرد. پس بهتر است تا زمانی که شرایط روحی شما به وضعیت عادی بازنگشته و کاملا با موضوع کنار نیامدهاید وارد رابطه جدیدی نشوید.
با وجود اینکه تمام علائم و احساسات منفی که در این دوران تجربه میکنید طبیعی هستند، ولی هم ما و هم شما میدانیم که چقدر تحمل این احساسات منفی و کنارآمدن با جدایی سخت است و نمیتوان دست روی دست گذاشت تا خودش برطرف شود. لازم است خودتان هم کارهایی برای تسریع این فرآیند و بهتر شدن حالتان انجام دهید. راهکارهای مناسب و مفیدی تا اینجا ارائه شد، با اینحال حتما متوجه شدهاید که با توجه به حس و حالتان چقدر انجام این راهکارها در عمل سخت یا حتی غیرممکن است. علت آن این است که شما نیاز به اطلاعات بیشتری درباره جدایی دارید. شما باید در هر زمان بتوانید تشخیص دهید که در کدام مرحله از فرآیند ضربه عشقی هستید تا بتوانید راهکاری متناسب با آن را به کار ببرید. مثلا وقتی در مرحله خشم هستید، بیشترین چیزی که میخواهید خالی کردن عصبانیتتان سر طرف مقابل است نه تفریح و گردش برای بهبود حالتان! اینجاست که اطلاعات آموزشی دقیق و حضور یک مشاور روانشناس آگاه درکنارتان ضروریست تا بر اساس شرایط فعلیتان بهترین راهکارهای ممکن را به کار ببرید تا هرچه سریعتر و با آسیب کمتر، این روزهای سخت را پشت سر بگذارید.دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی این اطلاعات و همراهی را در اختیار شما قرار میدهد. در این دوره شما به طور کامل با مراحل جدایی آشنا میشوید و یاد میگیرید چطور با هر مرحله به بهترین شکل کنار بیایید تا جایی که به پذیرش و بهبودی برسید. ضمن اینکه یاد میگیرید چطور عزت نفس آسیب دیدهتان را ترمیم کنید، رابطه قبلیتان را به درستی بررسی کنید، سهم خودتان در مشکلات رابطه را ببینید و بپذیرید و در نهایت برای ورود به یک رابطه سالم آماده شوید. در تمام این مراحل یک مشاور روانشناس اختصاصی در کنار شما است، حرکتتان را بررسی میکند، راهنماییهای لازم را به شما ارائه میدهد و در واقع سنگ صبور شما در مسیر جدایی میشود، سنگ صبوری آگاه که در زمینه درمان جدایی تخصص دارد.
هر جدایی عاطفی با دورهای از سوگ و ناراحتی همراه خواهد بود. برای کنار آمدن با شکست عشقی، لازم است برای پذیرش موضوع به خود زمان دهید. شکست عشقی باید به مرور مراحل سوگش را سپری کند. داشتن علائمی مانند بی انگیزگی، فقدان انرژی، اضطراب، بی حوصلگی، حالت تهوع و استفراغ، تپش قلب و … علائم روحی و جسمانی رایج بعد از شکست عشقی هستند. شما می توانید با تخلیه احساسات منفی به روش سالم، دور ریختن یادگاریها، ورزش کردن، ارتباط با دوستان و خانواده، سفر و ارتباط با طبیعت، تهیه لیستی از اهداف، کمک گرفتن از یک مشاور متخصص و توجه به ظاهر به روند پذیرش و سلامت روحی خود سرعت ببخشید. نباید اجازه دهید شکست عاطفی هویت شما را تغییر دهد. رفتارهای مخرب سلامتی، افکار انتقام جویانه و جایگزین کردن فرد دیگر برای رابطه عاطفی و یا سرزش کردن خود راه مناسبی برای مقابله با شکست عشقی نیست.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچوقت اتفاق نمیافتد مگر این که حافظهتان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.
دلتنگی طبیعیترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارتهای علمی و بالا بردن سطح شناخت فردیتان حتما میتوانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.
درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آیندهتان را به خطر میاندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراهتان میآید.
عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب میزند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیتتان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.
وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمیتوانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه میدارید و خب معلوم است که دلتنگتر میشوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان میپاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.
شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آنوقت متوجه میشوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمیدارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.
بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برایتان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش میکنید!
{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “FAQPage”,
“mainEntity”: [{
“@type”: “Question”,
“name”: “از هم جدا شدیم، چکار کنم که بتوانم فراموشش کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچوقت اتفاق نمیافتد مگر این که حافظهتان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “دلم براش تنگ شده نمیتوانم تحمل کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “دلتنگی طبیعیترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارتهای علمی و بالا بردن سطح شناخت فردیتان حتما میتوانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با همکلاسیم کات کردم و میخوام ترک تحصیل کنم…”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آیندهتان را به خطر میاندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراهتان میآید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با رفتنش خیلی بهم ضربه زد چطور ازش انتقام بگیرم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب میزند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیتتان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “وقتی میبینم توی تلگرام و اینستاگرام آنلاین است بیشتر دلتنگ میشوم. چکار کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمیتوانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه میدارید و خب معلوم است که دلتنگتر میشوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان میپاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “چکار کنم خاطراتش دست از سرم بردارد؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آنوقت متوجه میشوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمیدارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “هنوز در فکر رابطه قبلی هستم ولی یک پیشنهاد آشنایی خیلی خوب دارم. چه کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برایتان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش میکنید!”
}
}]
}
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
56 بازدید
103 بازدید
131 بازدید
369 بازدید
387 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
سلام بنده ۲۷سالمه هشت ماه پیش به خواستگاری دختر ۱۹ساله رفتم که ابتدا جوابشون منفی بود بعد مدتی دخترخانم شماره منو از خواهرم گرفت تا مدتی باهم پیامکی در ارتباط بودیم تا اینکه بهم علاقهمند شدیم دوسه باری همدیگرو دیدیم،خیلی همدیگرو دوست داشتیم من چند بار اقدام کردم با خانواده صحبت کنم ولی میگفت صبر کن خانوادممشگل دارن مشگلشون این بود که مادرش میخواد جدا بشه و داییش همه کاره اونم مخالفه،الان میگه تمومش کنیم یعنی چند بار قبلا گفت تموم کنیم ولی من گفتم ن و شرط میذاشت منم شرطاشو انجام میدادم ولی این دفه دیگه نمیخوام بهش پیام بدم که برگرده خودش چندوقت پیش پیام داد که میخوام حالتو بپرسم ،من باید چیکار کنم؟ولش کنم یا باز برم سراغش؟ دلم نمیخواد پیامش بدم میترسم بعد مدتی دلم براش تنگ بشه،
سلام دوست گرامی طرف مقابل شما در شرایط مناسبی از نظر خانوادگی و روحی نیست و احتمالاً نمیتواند درست تصمیم بگیرد. دلتنگی شما که طبیعی است اما او در شرایطی نیست که بتواند در رابطه حضور داشته باشد. بهتر است مدتی او را رها کنید تا شرایطش کمی بهتر شود. برای بررسی بیشتر میتوانید به مشاور مراجعه کنید.
سلام. من تازه وارد 19 سالگی شدم حدود 2 سال و 5 ماه هست که با پسری همسن آشنا شدم رابطه ما همیشه خوب بوده و علاقمون نسبت به هم زیاد حتی تو آخرین لحظاتی که از هم جدا شیم ولی باتوجه به اختلاف تو لباس پوشیدن.،برای تغییر من ایشون خیلی زحمت کشیدن با اینکه آخرش اوکی شدیم اما اشتباهات و بحث های من ایشون رو اذیت می کرد هر بار فرصت دوباره میخواستم و باز خراب میکردم مثلا بهم میگفت باید قبل ساعت 12 بخوابی و اگه نمیخوابیدم از دستم عصبانی میشد و من اشتباهاتم رو آنقدر تکرار کردم که ایشون تصمیم گرفتن برن و کات کنن و گفتن هر شخص یک اندازه تحمل و صبر داره ولی چند روز بعدش با توجه به اینکه که مادرشون با خانوادم مشکل دارن و راضی نیستن با من ازدواج کنه هر چقدر که ما بیشتر باهم باشیم جدا شدن سخته و ممکنه من موقعیت های خوبم رو از دست بدم و بهم گفتن اگه یه روزی منو بخشیدن و خانوادش راضی شدن و قصد ازدواج داشت برمیگرده. من با این جمله خیلی آروم شدم بنظرتون امید واهی دارم؟! بهم گفتن این بار دارن با منطقشون جلو میرن و نمیخواد آینده هردومون خراب شه و عذاب وجدان دارن تا همین جاش اومدن وقتی میدونستن احتمالش زیاده ک بهم نرسیم و بهم گفتن احتمال اینکه برگردن یک درصده
سلام دوست گرامی از 17 سالگی با او در ارتباط بودید و به نظر میرسد نقش ایشان بیشتر یک مربی و یا پدر بوده است تا شریک عاطفی. او سعی در تغییر دادن شما داشته است و حتی به ساعت خوابیدن و لباس پوشیدن شما نیز واکنش داشته؛ از خود پرسیدهاید که به چه دلیل خواستار بودن در این رابطه هستید؟
سلام من 34 ساله ام و عشقم 25 سال.. پس از هفت سال رابطه عاشقانه که هر روزش گویا مثل روز اول بود رابطه ما مرد. یک سال اخر رابطه ما کمی سرد شده بود بدلیل کار من و خودش و دانشگاه و اینکه خانه مان از هم دور بود تا جاییکه ما که هرروز همو میدیدیم شد ده روز یکبار.دیدار اخرمان یک دعوای بد لفظی بین مان شد و رفت…برای همیشه بدون خداحافظی بدون هیچ کلمه ای.. فقط مادرش یک کامنت دو خطی داد که برو دنبال زندگیت.همین.. ما تمام زندگی مان را چیده بودیم برنامه ازدواج همه چیز.. و جدایی مان بسیار دردناک بود. دو هفته بعد سیم کارتش را سوزاند و از همه شبکه های اجتماعی اش حذف شدم…منی را که حتی یک روز نمیتوانست تحمل کند نبیند… الان یکسال و یک ماه میگذره از رفتنش و همچنان مثل روز اول سردرگم و غمگینم … هر شب خوابش را میبینم خواب های غمگین مانند اینکه در نوری دارد میرود یا اینکه من زانو زده ام و دستش را بر شانه ام گذاشته و من می گریم.بعد بیدار میشوم در تاریکی اطاق و حالم بسیار بدتر میشود. هر لحظه در فکرم است حتی بعد این همه ماه.متاسفانه خودم را بسیار مقصر میدانم احساس گناه می کنم چون حس میکنم سال اخرمان در کنارش نبودم و بسیار تنها شده بود در حالیکه بسیار بمن نیاز داشت بخصوص که دچار بیماری پنیک اتک شده بود و اینکه در کل این هفت سال پدر و مادرم حتی یکبار این دختر را ندیدند و نه خواستند ببینند و برایشان مهم بود و منم کوچکترین تماسی با خانواده اش نگفته بودم تا حداقل این رابطه را جلوتر ببرم و اطمینان حاصل کنه از ازدواجمان… مادرم را بسیار بسیار مقصر میدانم و روز و شبم اندوه است.بعد 14 ماه هم وقتی شب ها که راه میروم و بهش فکر میکنم ناخوداگاه چشمانم پر اشک میشود. بخصوص دیدار تلخ اخرمان که بدون حرفی وقتی مرا دید راهش را گرفت و رفت و کوچک تر و کوچک تر شد تا جایی که محو شد در حالی که ایستاده نگاهش میکردم و میدیدم چگونه برای بار اخر کسی را میبینم که همه وجودم بود و دارد برای همیشه میرود از زندگیم… با هیچ دختری حتی نمیتوانم حرف بزنم شب ها قلبم و معده ام از ناراحتی درد میگیرد اینکه این دختر با همه وجود عاشقم بود و پام ایستاد ولی من و خانواده ام ناخواسته این حس را بهش دادیم که بی ارزش است و باعث شد برود به شدت عذابم میدهد. من از درون مرده ام بخصوص که در اوج افسردگی این دختر وارد زندگیم شد و به من رنگ و نور داد و برگشتن دوباره به تاریکی اینبار غیر قابل تحمل است…
سلام ما یکسال و نیم بود ک باهم دوست بودیم و جفتمون هم میدونستیم ک ته این رابطه جداییه و میدونستم ک اگه ازش جدا بشم ب نفعمه .پریروز باهم کلی صحبت کردیم خیلی خوب و حتی بگم بهتراز ی روز عادی و دیروز دیکه ن جواب تلفنمو داد و ن جواب پیامامو. نمیتونم با نبودنش کنار بیام
سلام دوست گرامی شما یک رابطه عاطفی را پس از 1ونیم سال قطع کردید. حالتهایی مثل دلتنگی، غم، حسرت و یا رفتارهایی مانند چک کردن و اشک ریختن و .. کاملاً طبیعی است. چون هنوز شما به این باور نرسیدید که این رابطه تمام شده است. در واقع هنوز مراحل سوگواری شما شروع نشده است. برای اینکه بتوانید با این تصمیم کنار بیایید نیاز به همراهی و آموزش دارید. پیشنهاد میکنیم به صفحه «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق مراجعه کنید و آن را مطالعه کنید. در صورت نیاز از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من چند ماه با پسری در ارتباط بودم ک میگفت خیلی دوسم داره حتی میگفت خیانت هم کنی نمیرم این اواخر متوجه سرد شدنش شدم ولی زیاد اهمیت ندادم و گفتم حتما مشکلی براش پیش اومده تا اینکه چند روز پیش گفت میخواد تمومش کنیم و من اصلا نمیتونستم باور کنم چون به بودنش اعتماد داشتم چون خیلی با حرفاش باعث شد من خیلی بهش اعتماد کنم و این تموم شدن رابطه برای من خیلی سنگینه دلایلی میاورد که قابل اصلاح بود و میشد درستش کرد ولی نمیخواست و دلایلش شاید تا حدی درست بود ولی نموند که درستش کنیم حتی قبلا بش گفتم اگه رفتار یا حرفای من باعث میشه ناراحت شی بگو تا درستش کنم و گفت نه مشکلی ندارم من فکر میکنم فرد قبلی زندگیش برگشته چون دلایلش منطقی نبود و پیچوند و رفت فکر میکردم واقعا نمیره و دوستم داره حتی کلی برنامه برای آیندمون ریخته بودیم حالا دارم شبا و روزای سختی رو میگذرونم که کنار بیام با این قضیه و میدونم خوب میشم با گذر زمان ولی انگار بدتر میشم میشه راهنمایی کنید چیکارکنم بیشتر از حرفاش ناراحتم و نمیتونم هضمشون کنم ک چرا این کاروکرد
سلام دوست گرامی به هر دلیلی او این رابطه را تمام کرده است، شما نیازی به موشکافی این ماجرا ندارید. برای اینکه حالتان بدتر نشود، بهتر است در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید. این دوره برای افرادی که جدا شدهاند و درگیر افکار منفی و احساسات ناخوشایندی مانند بیقراری، ناامیدی، غم، خشم، ترس، تنهایی و … هستند و فراموش کردن رابطه و طرف مقابلشان برایشان بسیار سخت است و یا افرادی که مدتهاست رابطهشان تمام شدهاست اما هنوز ذهنشان مدام درگیر رابطه تمام شده است، در زندان رابطه محصور شدهاند و فکر میکنند نمیتوانند رابطه و فرد مقابلشان را فراموش کنند، کاملا مناسب است.
سلام وقتتون بخیر من ۱۷سالمه و دو سال قبل عاشق یک پسری شدم که باهم رفت آمد خانوادگی داشتیم و واقعا مثل یک خانواده بودیم. خواهرزاده اون بهترین دوست من هست منم یک روز به دوستم گفتم عاشق داییش شدم بعد اون ب هخانوادش گفته بود و خانواده اونا همه فهمیدن ک من عاشق پسرشون شدم اوناهم به خانوادم گفتن ولی ما چون مذهب مون فرق داشت خانوادم قبول نکردن اون پسر خیلی خوبیه تنها مشکلش اینکه زیاد با رفیقاش میگرده بعد این اتفاقات من فهمیدم که خیلی دوسم داره ولی چون خانوادم قبول نکردن اونم بعد این اتفاقات شبا دیر میومد خونه مشروب میخورد خانوادش هرچی میگفتن گوش نمیکرد دوستم بهم گفت ک من باید بهش پیام بدم و بگم که این کارا رو نکنه ولی من و اون پسره برا اینکه نمیخواستیم آبروی خانواده هامون نره باهم دوست نشدیم ولی چون مجبور بودم یک روز بهش پیام دادم گفتم که دیگه اون کاراشو بس کنه و اونم قبول کرد خانوادمم فهمیدن که من بهش پیام دادم خیلی ازم ناراحت شدن خانواده اونا هم از رفتار خانوادم ناراحت شدن و یکم رابطه خانوادگی مون خراب شد اون پسره هم خیلی ناراحت شد بخاطرم خیلی گریه کرد و منم مجبور شدم بگم که دوستم شماره شو بهم داده ولی دوستم ناراحت شد که من اینو گفتم ب عد یه مدت دوستم بهم پیام داد و گفت که داییش عاشق یه دختر دیگه شده میخواد باهاش ازدواج کنه منم باور کردم و شب اول ک فهمیدم اونقدر ناراحت شدم که رگ دستمو زدم ولی کسی نفهمید الان ۷ ماهه که ندیدمش خبری ازش ندارم در حالی که مث بقیه رابطه ها باهم خاطرات مشترک خاصی نداشتیم ولی من هنوزم نتونستم فراموشش کنم. خیلی حالم بده بیشتر وقتا ب یادشم وگریه میکنم
سلام دوست گرامی در سن 17 سالگی انتخاب شریک زندگی معنایی ندارد چون در اوج دوره نوجوانی هستید. اتفاقات تلخی بوده است و شما پیش از اینکه این مساله جدی شود، روی این فرد سرمایهگذاری عاطفی زیادی کردید. چون سابقه خودکشی را اشاره کردید، حتما نیاز است که وضعیت شما را یک روانشناس بررسی دقیق کند. لطفا برای بهبود حال خود از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام و وقتتون بخیر ممنون از مطالب عالی و کاربردیتون من 18 سالمه و چند وقتی بود از یه دختری خوشم اومده بود حدود چند ماه ، از طریق موسیقی با هم آشنا شده بودیم و حضوری تو مراسما همو میدیدیم و تو فضای مجازی دنبالش میکردم ، بعد یه مدت باهاش حرف زدم و وارد رابطه شدیم ، خیلی عمیق دوسش داشتم و به طور جدی میخواستمش و با مامانش هم صحبت کرده بودم و گفت که مشکلی نداره و حواستون باشه و این حرفا ، رفتار های بچگانه و افکار بچگانه ای داشت ، بعضی چیزا رو درک نمیکرد که تو اون سن دیگه باید درک میکرد ! خیلی بهش اعتماد داشتم و واقعا توجه و علاقه زیادی خرجش کردم ، بعد چهار ماه اکانتشو گرفتم یهویی و دیدم که با پسرای دیگه هم صحبت میکنه خیلی صمیمی !!! ولی نه به عنوان عشق و عاشقی ، با این اوصاف بازم موندم و بعد کلی عذرخواهی گفتش که دیگه تکرار نمیکنم و اشتباه کردم و این حرفا ، رابطمونم بعضی وقتا دعوا زیاد داشت اونم بخاطر اینکه بعضی چیزای ساده رو هم نمیدونست و خانوادش کم کاری کرده بودن و یا به عنوان روشنفکری ایده های غلطی بهش القا کرده بودن … و بعضی وقتا دعوامون شدت میگرفت و سر تکرار اشتباهای دیگش حرفمون میشد و وقتی من دیگه خیلی عصبانی میشدم بعد چند بار منطقی توضیح دادن شاید فشی چیزیم میدادم که میدونم مقصرم اما بعدش میگفتم معذرت میخوام بابتش ، با همه داستانایی که داشت باهاش ساختم ، با وجود اذیت کردناش و انجام دادن کارای تکراری ، تا جایی که بهم دروغ می گفت و دلیلشو میپرسیدم گفت حوصله جروبحث نداشتم ، منم بعضی وقتا گیر زیاد دادم و سخت گرفتم قبول دارم اما درون حد نبود که انقد شلوغ کنه و آزادی زیادی میخواست ، بعد یسال و خرده ای بعد یه دعوای جدی کم کم سرد شد و بعد یه ماه عذاب دادنم گفتم چته هی میگفت هیچی تا اینکه بالاخره گفت من این رابطه رو نمیخوام و وقتی پرسیدم یه مشت دلیل چرت تحویلم داد !!! گفت اره نمیتونم تو رابطه باشمو نمیتونم به یه نفر متعهد باشمو دلم میخواد آزاد باشمو هرکار دلم میخواد انجام بدمو این حرفا ، هرچی تلاش کردم و حرف زدم ، گفتم راه میام تو عم راه بیا چارچوبامونو از اول میسازیم ، بیا تعمیرش کنیم نه تعویض ، گفت نمیتونمو اینا و اخرم توم شد رابطمون … منم دم کنکورم هست و نابود کرد زندگیمو ، همش تو فضای مجازی میبینم چیا گذاشته عصابم خرد میشه و چند بار بعد اتمام ازش پرسیدم چرا اینکارو کردی و اینا گفت نمیدونمو نمیشدو یروز میگی چقد احمق بودمو ، همه رابطه ها که ازدواج نداره و ازین حرفا … اخه مدلامونم بهم میخورد زیاد دو تا پایه ورزشکار اهل موسیقی ، فقط افکارش در سطح افکار من نبود … چیکار کنم که راحت کنار بیام ؟
سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام خسته نباشید من چهار ساله که از یه رابطه خیلی خیلی خوب که سه سال باهم داشتیم, به دلیل خیانت (که اطرافیان و دوستاش باعث شدن ) بیرون اومدم ولی هنوز مثل همون روز اول بهش که فکر میکنم حالم بد میشه و به همون شدت میریزم به هم خودم احساس میکنم چون همیشه سعی کردم بهش فک نکنم یا از چیزایی که منو یادش میندازه دورری کنم این قضیه فقط سرکوب شده ولی حل نشده چون هنوز ناخوداگاه با یه یادآوری بعد چهار سال حالم مثل روز اول میشه, میخواستم بپرسم برای حل شدن این مسئله من باید چکار کنم ؟ اینکه الان با گذشت زمان کافی باید چی کاری انجام بدم ؟
سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید برای اتفاقی که برایتان افتاده است متاسفیم. خیانت دیدگی میتواند علائم استرس بالایی را در شما به وجود بیاورد که حتی با گذشت زمان شاید دردش کمتر شود اما همچنان بهم ریختگی وجود داشته باشد. علاوه بر مسأله سرکوب کردن که خودتان به درستی به آن اشاره کردید، حل نکردن موضوع خیانت برای خودتان و دوری و فرار از ماجرا، انکار را در شما تقویت میکند. انکار کردن اولین مرحله پس از یک سانحه یا اتفاق تلخ است. بنابراین شما باید به کمک درمانگر، این سوگ را پشت سر بگذارید و با این درد موجهه شوید. به تنهایی این مسیر بسیار دشوار است اما مشاور و درمانگر به شما کمک میکند تا بتوانید کمکم با این حقیقت روبرو شوید و به زندگی جدید خود برسید. در رادیو عشق، دوره آموزشی با عنوان زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» وجود دارد که میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به «قطبنمای زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید و سپس از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.
سلام . من بعد از 1 سال متوجه شدم دوست پسرم بهم خیانت کرده . بعد پیش همه دوستاش طوری وانمود کرده بوده که من خیانت کردم . این خیانت حتی تا پای رابطه ی جنسی با طرف هم بوده.وقتی به گوش من رسید حتی یدونه پیام نداد ک بگه اینطور نیست یا شایعه س یا هرچیزی . با پیام ندادنش و توجیه نکردن من شک منو به 100% یقین تبدیل کرد ک این اقا ب من خیانت کرده. من تماااااام برنامه های مجازی ک ایشون توش فعالیت داشتن رو بلاک و دیلیت کردم . الان 2 روز میگذره من اصصصلا ایشون رو دیگه دوست ندارم ولی لرزش شدیییییید و مشکل گوارشی شدید و استرس شدییید پیدا کردم .همش با خودم میگم چرا بهم تموم این مدت دروغ گفت چون بعد ازون بهم ثابت شد رابطه ی جنسی رو با چند نفر در زمان ارتباط با من داشته.و خودشو مظلوم میگرفت .میشه راهنماییم کنین چطور آروم شم؟ که این حالات از بین بره؟
سلام دوست گرامی بخاطر این اتفاقات تلخی که برای شما افتاده است متاسفیم حالاتی که تجربه میکنید طبیعی است، چون شما از طریق بد وجسمتان مشغول تجربه کردن یک درد شدید هستید. خشم زیادی دید و برای تخلیه آن و تجربه حال خوب، نیاز دارید تا حتما با مشاور صحبت کنید.
سلام.من 28 سالمه و به مدت سه سال با آقایی دوست بودم که رابطه عاطفی خیلی خوبی با هم داشتیم و از چند ماه اول از من خواستگاری کرد و منم موافق بودم چون صداقت و علاقه ایشون نسبت به من ثابت شده بود. هشت ماه از رابطمون نگذشته بود که خواستگاری علنی شد و من با خانواده ام در میان گذاشتم اما خانواده من به خاطر اختلاف مذهبی و اینکه با هم دوست بودیم به شدت مخالفت کردند حتی با این وجود این آقا با خانواده به خواستگاری اومد اما خانواده من متاسفانه زیاد بهشون اهمیت ندادن و رفتارشان باعث دلخوری خانواده طرف شد و با اینکه جواب منفی دادن بهشون خانواده ام علی رغم تلاشها خیلی زیاد من برای جذب رضایتشون باز ما مدتی دیگر صبر کردیم که شاید نرم بشن و دوباره خواستگاری کنه. اما بعدش خونواده ایشون مخالفت رو شروع کردند و پدرش حاضر نشد دیگه بیاد خواستگاری. ما هم به ناچار از هم جدا شدیم. اینکه ما خیلی خیلی با هم جفت و جور بودیم و همه جوره با هم خوب بودیم و فکر میکنم به معنی واقعی عاشق هم بودیم. این جدایی برام خیلی خیلی سخته، بخصوص اینکه الان خانواده ام رو مقصر از دست دادن عشقم میدانم و اصلا نمیتونم باهاشون رابطه خوبی داشته باشم. این باعث شده علاوه بر شکست عشقی عمیقا احساس تنهایی کنم و در همین حین بود که یکی از پسرهای دور فامیل به قصد ازدواج به من پیشنهاد آشنایی داد و منم قبول کردم اما به دو هفته نکشید آشناییمون به طرز عجیبی که خودمم نمیدونم چطور ازم دلسرد شد و بدون هیچ حرفی با کم کردن رابطه اش به مرور طی چند روز تمام کردیم که این هم خیلی تاثیر منفی روی روحیه ام گذاشت. از اینکه اینقدر زود وارد رابطه شدم پشیمونم. اما طرف خیلی شرایط خوبی داشت الان که مقاله شما رو خوندم متوجه شدم نباید وارد رابطه میشدم آیا راهی برای برگرداندنشون هست؟
سلام دوست گرامی درباره مخالفت خانواده شما نیاز به اطلاعات بیشتری است که بدانیم این مخالفت آنها منطقی است یا غیرمنطقی؟ اگر از نظر مذهبی بسیار باهم مخالف باشید این دلیل منطقی است و واقعبینانهتر به این ماجرا نگاه کنید. بخصوص که حالا خانواده ایشان نیز مخالف هستند. اشنایی شما با شخص جدید کاملاً تصمیم اشتباهی بوده است و وقتی هنوز پرونده قبل باز بوده، شروع این ارتباط جدید کار عاقلانهای نبوده است. اینکه چطور او شما را ترک کرده است هم واضح و روشن است که او متوجه میشود که شما تمام و کمال در رابطه حضور ندارد.
سلام ممنونم از مطالب خوبتون من ۲۱ سالمه و بعد ۵ سال از ازدواجمون یهو متوجه شدم شوهرم اون کسی که فکر میکردم نیست انگار بعد این چند سال چشمم روی حقیقت زندگیم روشن شد اون راحت رابطه نامشروع داشت و منو فقط برای سختی ها و بی پولی هاش میخواست دوستم نداشت 😔 من هیچ وقت نمیخواستم رابطم به جدایی بکشه خیلی تلاش کردم به طلاق نرسیم ولی بعد اینکه متوجه شدم و بهش گفتم انگار دنبال بهونه بود و راحت ازم جدا شد حال روحیم خیلی بده شاید همه چی تو دوماه طول کشید و تموم شد اون راحت منو رها کرد ولی خاطرات مشترکمون دست از سرم برنمیداره هنوز تو انکارم باورم نمیشه چطور باورم بشه که زندگی تموم شده
سلام دوست گرامی برای اتفاقات تلخی که برای شما افتاده متاسفیم. شما نیاز دارید که حتما در کنار خودتان یک مشاور داشته باشید تا با اتفاقاتی که برایتان افتاد، کنار بیایید. گذر از مراحل سوگ نیاز به تخصص و درمان دارد. میتوانید با شرکت در دوره آموزشی«زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» به هدفی که دارید برسید و زندگی خوب و سالمی داشته باشید.
سلام با دختری اشنا شدم که ملاک رابطه خودشو با من منوط به برخورد من نسبت به دوستان صمیمی اش میکنه یعنی اینکه برای اولین بار هم که با دوستاش رفتم بیرون هیچ رفتاری نکردم که بخاد باعث رنجش دوستانش بشه ولی اون از نحوه رفتارم راضی نبود خیلی براش مهم بنظر میرسه این موضوع بهش گفتم که من کاری نکردم که دوستات ناراحت بشن ولی اون گفت اون صمیمتی که من انتظار داشتم رو ندیدم از شما نسبت به جمع ایا این درسته که یک رابطه رو بر اساس این دیدگاه بزاره ؟ دوستی اون با دوستاش در حد زیادی هست از لحاظ زمانی و اینکه همیشه با اونا خوش بوده و یجوری من احساس میکنم وابستگی به اونا داره و من این استدلال رو نمیتونم در خودم بقوبلانم . البته دوستاش منو میشناسن و خانواده منو و همیچنین از دور خب من با اونا هیچ وقت همکلام نبودم راهکارچیه
سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اینکه شما آن میزان صمیمت را نداشتید، مکن است علت زیادی داشته باشد: شما درونگرا هستید و بعد از اینکه شخصی را بشناسید میتاونید با او صمیمیتر شوید. طرف مقابل شما انتظارات خود را واضح و روشن نگفته است. مهم بودن این دوستان برای طرف مقابل شما ممکن است در آینده روی رابطه شما اثرگذار باشد. بنابراین نیاز دارید تا دقیقا از او بپرسید چه رفتاری را از طرف شما مدنظر دارد؟ اگر انتظار معقولی بود آن را برآورده کنید،اما اگر بیش از اندازه روی این دوستان تاکید دارند، باید رابطهتان مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد.
سلام ممنون از سایت خوبتون🧡 من حدودا ۸ هفته به صورت مجازی با هم دانشگاهیم در ارتباط بودم که میدونم زمان زیادی نیست اما چون تاحالا با کسی تو رابطه نبودم و اصولا تو این جریانها نیستم رابطرو فقط برای ازدواج میدونم . از طرفی ادم کمال گرایی هستم و ازونجاییکه فقط ۱۹ سالمه این موضوع همش توی ذهنمه که ممکنه فرد بهتری بیاد تو زندگیم در نتیجه بخاطر همین و همچنین مسائل دینی پیشنهادای رابطه از طرف اقایان را رد میکنم. الانم رابطرو بخاطر چندین و چندین دلیل خودم تمومش کردم که اکثر دلایل بخاطر همون کمال گراییمه بقیشونم ترس از اینکه اونقدر وابسته بشم و به ازدواج ختم نشه و دچار افسردگی و تبعات بعدیش بشم. اما خب اینم میدونم این روزا دیگه نمیشه انتظار خواستگاریای سنتیو داشته باشم و منتظر بمونم تا فرد دلخواهمو پیدا کنم! ممنون میشم پاسخ بدید اولا چطور با این مشکل کنار بیام و ارتباط برقرار کنم با اقایان دوما چطور وسوسه نشم تا در فضای مجازی چکشون نکنم اون اقارو و رابطرو تموم شده بدونم ، چون من خودم بدون دلیل قانع کننده درحالیکه ایشون میگفتن دوسم دارن رابطرو تموم کردم و ایشون گفتن اگر اینجوری خوشحال ترم قبول میکنن.
سلام دوست گرامی ابتدا باید مشخص کنید برای انتخاب طرف مقابل چه ایده آل هایی دارید؟ از طرف مقابل چه انتظاراتی دارید و دلیل چک کردن ایشان چیست؟ دوره جذب عشق رادیو عشق به شما کمک می کند. می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.
سلام، من ۲۰ سالمه تاحالا با هر پسری که دوست بودم با بهونه های مختلفی دلمو شکستن و رفتن.اینا یکم سخت و برام گذشت الانم با آقایی دوستم که قسط جدی ازدواج باهامو نداره به گفته خودش هربار یه حرفی یه بهونه ای بهم میگه. موندم چیکار کنم ولش کنم یا نه. من از تنهایی بدم میاد اون بره خیلی تنها میشم.
سلام اگر دنبال یک رابطه جدی و آیندهدار هستید بهتره هرچه زودتر این رابطه رو تمام کنید چون طرف مقابلتون خیلی واضح میگه که قصد ازدواج کردن نداره. تمام کردن رابطه و تنهایی سخته ولی خیلی بهتر از بودن در یک رابطه آسیبظ زا یا نامناسبه. وقتی فقط از ترس تنهایی بخواین وارد رابطه بشین، نمیتونین انتخاب درستی داشته باشین و به خواستهها و معیارهاتون توجه کنید، بنابراین در هر رابطه سرخورده میشین. بهتون پیشنهاد میکنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین صحبت کنید، تا هم در زمینه تصمیمگیری برای این رابطه کمکتون کنن و هم با بررسی دقیقتر رابطهتون متوجه بشین چرا همیشه درگیر انتخابهای اشتباه میشین.
سلام ، من ۲۹ سالمه ،حدودا ۴ سال پیش از طریق تلگرام باهم اشنا شدیم ،چنباری همدیگرو دیدیم و واقعا همو دوس داشتیم ، ایشون دو سال و نیم از من کوچیکترن ولی منو متقاعد کردن سن مهم نیس تا اینک با خانوادش مطرح کرد و مادرش تمام تلاششو کرد ک این ازدواج صورت نگیره ، ولی گف کوتاه نمیاد و تلاش میکنه ،۴ ماه پیش درمورد ازدواج من با یکی دیگه شوخی کرد و من دو روز جوابشو ندادم اونم گف حالا ک این شرایط سخت هست دیگه نمیشه ،،،من اونروز خیلی مخالفت نکردم چون فک کردم خودش اروم میشه میاد ،دو هفته بعد خودم پیام دادم گف پیام نداده دعوا کردم ، باز دوهفته بعدش پیام دادم گریه و خواهش فایده نداشت گف بی حس شده گفت پیام نده خوشال باشم من کلا کشیدم کنار ،یک ماه بعدش خودش پیام داد و احوالپرسی منم یاداوری کردم با پیام ندادن من خوشال بودی گفت غلط کردم من بعد از تو رنگ خوشحالیو ندیدم بیخیال خودم خواستم ،منم گفتم اره خودت خواستی ،باز ی ماه بعدش اشتباهی پیش اومد و بخاطرش پیام دادم اونم خیلی خوشحال شد ، گیف و استیکرای گل و قلب ،گفتم رفتارت تناقض داره گفت درسته نمیتونم باهات باشم ولی هنوزم همونقدر دوست دارم منم فقط گفتم اها مرسب بابت گلات ، الان ی ماهه به همدیگه پیام میدیم میخندیم سر به سر هم میزاریم حتی یبار وسط چت گفت درسته میخندم ولی اصلا خوشحال نیستم گفتم چرا ،پرسید باید برا چ چیزی خوشحال باشم منم گفتم همه چی دست خودته،،، بحثو عوض کردم تا دیشب ک داشتیم حرف میزدیم نتش قط شد و صب دیدم دلیت اکانت زده اس دادم گف رمزامنیتشو فراموش کرده براهمین بوده دوباره اکانت ساخته ،،، البته این رمزو یک سال بیشتره ک فراموش کرده بود ،،، منم گفتم اها فک کردم مشکلی پیش اومده ،ولی تلگرام دیگ نه اون حرفی زد ن من ، پروفایلشو تغیر داده و بیوی غمگینم نذاشته ،ناگفته نماند این خطو بخاطر شغلش ک نمیتونست از خط اصلیش استفاده کنه برا من دو سال پیش خرید ک بتونیم در ارتباط باشیم …ممنون میشم راهنمایی کنید الان باید چیکار کنم چطور دوباره رابطمون مث قبل بشه و دوباره جذبم بشه ،،، دوره جذب با موبایل برا من خوبه یا مشاوره گرفتن؟
سلام من یه سوالی ازتون داشتم اکثر مشاور ها از جمله شما میفرمایید که خانمها باید مستقل باشن و اقایون از خانمهای مستقل بیشتر خوششون میاد از طرفی میگین که کمک خواستن باعث میشه طرف مقابل رو جذب کنید و حس قوی بودن به اون شخص بدین دقیقا تا چه حد استقلال لازمه و چه مواردی رو باید در نظر بگیریم که هم طرف به استقلال شخصیمون پی ببره هم در جذب افراد موفق باشیم ممنون میشم توضیح بفرمایید؟
دوست عزیز سلام سوال خوبی پرسیدین و دقیقا همینطوره که میگین. نکته مهم موضوع در رعایت توازن و تعادله. متاسفانه اکثر افراد فقط یکی از این راهها رو میچسبن و یا از این طرف بوم میفتن یا از اونور! مستقل بودن یه ویژگی فردیه و هم برای آقایان و هم برای خانمها لازمه. اما خیلی وقتها خانمها اصرار دارن استقلالشون رو توی چشم شریک عاطفی یا همسرشون فرو کنن! و مدام این پیام رو بهش بدن که من به تو نیازی ندارم. این همون رفتار اشتباهه چون دو نفر در رابطه به هم نیاز دارند و ابراز این نیازها در حد معمول حس خوبی به طرف مقابلشون میده. این موضوع بهویژه برای آقایون مهمه چون وقتی بدونن طرف مقابلشون بهشون تکیه میکنه احساس کفایت میکنند و عزت نفسشون افزایش پیدا میکنه و اثر مثبتش میاد توی رابطه. اما این تکیه کردن هم حدی داره. این حس که طرف مقابلت برای هرکاری وابسته بهت باشه اصلا حس خوبی نیست. مردا تو این شرایط احساس ترس و خفگی میکنن و سعی میکنن فاصله بگیرن. از طرفی کمکم طرف مقابلشون رو ادم ضعیفی میدونن و دیگه جذابیتش براشون کم میشه. بنابراین هردوی این راهکارها در حد تعادل برای سلامت رابطه لازمه
سلام مدت ۶ ماه با یه اقایی آشنا شدم همه چیز خوب پیش میرفت و تمام مدت بمن ابراز عشق و علاقه میکرد. ما از هم دوریم اما تو این ۶ ماهه دوبار به دیدنم اومده و اخرین بار ۱۲ مرداد بود بعد از رفتنش متوجه کمی سردی در رفتارش شدم وقتی علت رو پرسیدم انکار کرد. تا اینکه چند شب آخر تمام مدت انلاین بود من بهش پیام میدادم اما جواب نمیداد یا میخوند و جواب نمیداد نهایتا بعد یکساعت یا دوساعت جواب میداد اونم در حد یک کلمه، منم یه شب که از این رفتارش ناراحت شدم فقط گفتم معلوم هست شبا چکار میکنی که جواب منو نمیدی؟ همین حرفمو بهونه کرد و دیگه جوابمو نداد بعد دوشب بهش پیام دادم امشب تولدم بود اونم گفت خب به من چه . گفت از اولم بودن منو تو باهم اشتباه بوده و تو اونی نبودی که من میخواستم دستتو گرفتم بهت هیچ حسی نداشتم. از اونجایی که اصلا من باورم نمیشد چون هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت و حتی دعوا هم نکرده بودیم چند شب بعد دوباره بهش پیام دادم که من هنوزم دوست دارم حتی ازش خواستم که منو ترک نکنه گفتم حداقل دلیل رفتنتو توضیح بده اما فایده نداشت و فقط گفت ما بدرد هم نمیخوریم چند روز دیگه هم صبر کن منو فراموش میکنی. حالا تقریبا بیشتر از یک هفته از تموم شدن رابطه میگذره و من هنوز نتونستم باهاش کنار بیام مدوام گریه میکنم. نمیدونم باید چکار کنم احتیاج به کمک دارم
دوست عزیز سلام
قطعا در جدایی عاطفی، این احساسات در شما طبیعیه. همونطور که دیدید، روش پیام دادن و درخواست کردن جواب نمیده، به خصوص در این مرحله. بهتون پیشنهاد میکنم کمی به خودتون مهلت بدید؛ اگه خواستید برشون گردونید، درست و اصولی برشون گردونید. طوری که اینبار اگه برگردند، با عشق و علاقه باشه. یا اگه قرار هست فراموششون کنید، با کمک روانشناس متخصص این دوره فوق العاده سخت رو، بهتر پشت سر بگذارید. شما میتونید با شرکت در دوره “بازگرداندن عشق و ازدواج”، تصمیم بگیرید یا برشون گردونید یا فراموششون کنید. در هر دو صورت تیم متخصص ما در کنارتون خواهند بود.
سه سال پیش بدون اینکه آقایی رو ببینم کارهای برنامه نویسیشو انجام میدادم –پیام استخدام دورکاری را توی سایشون خوندم-، و همه پیامامون و تسویه حساب کاراش با ایمیل و یه شماره حساب انجام میشد. به خاطر کارایی که براش انجام میدادم مجبور بود کارشم توضیح بده که من بهتر متوجه بشم. این آقای 28 ساله دانشجوی دکتری و از اساتید دانشگاه و مدیر یک شرکت در شهرستانی دور بودند. خیلی محترم برخورد میکردند. یه وقتایی در مورد من و تحصیلاتم و … سؤالاتی ساده میپرسید، من هم تا حدی جواب میدادم، یه روز یک کاری بهم سپرد بهش گفتم که این روزا نمیتونم و برای دفاع پایان نامه کارشناسی ارشدم باید برم تهران. بعد از چند روز بهم پیام میده که شما رو دیدم. تمام مشخصات ریز و درشت اون روز من و دانشگاهمو گفت. میگفت از روزای اول آشنا شدن با شما که کارا رو با حساسیت تحویل میدادید نسبت به شما برداشت مثبتی داشتم، یواش یواش با اینکه ندیدمتون از شما خوشم اومد. اولین باره که چنین چیزی تجربه میکنم، خیلی دوست داشتم که ببینمون که بالاخره دیدم. خودمو به تهران رسوندم که شما رو ببینم ولی جلو نیومدم چون میترسیدم ازم ناراحت بشید و برید. میگفت دوست دارم با هم آشنا بشیم، خواهش میکرد، شماره تلفنش رو داد که باهاش تماس بگیرم. دائم میگفت قصدم خیره. من گفتم که این کار رو صلاح نمیدونم. قسمم میداد تمام مشخصاتشو داد گفت که کی هست و چه کاره هست و … . میگفت که همش به من فکر میکنه. پیج اینستاگرامشو و … چک کردم تک تک اعضای خانواده اش و دوستاشو شناختم. ایشون یه آقای خیلی محترم، دانشجوی دکتری، پرتلاش، از نخبگان دانشگاهی، خیلی صاف و سالم و با خانواده ای محترم و مذهبی –پدر مردی روحانی-. اوایل که بهم پیام کاری میداد بعدش میگفت که منتظر تماستون هستم خواهش میکنم. ولی به هیچ وجه شرایطم برای ازدواج فراهم نبود، به خاطر مشکلات مالی خانواده و برای حفظ آبروی خانواده مجبور بودم که بخشی از درآمد خانواده رو به دست بیارم به خاطر همین نمیخواستم حالا حالاها ازدواج کنم و نمیخواستم کسی از این ماجرا خبر داشته باشه. میگفت اگه بخوام میتونم پیدات کنم اما دوست دارم شما به میل خودتون بیایید، منِ احمق همش محترمانه بهش میگفتم که صلاح نیست –ولی جواب رد هم نمیدادم-. دیگه توی ایمیل اصرار نمیکرد و فقط پست های مرتبط توی صفحات اجتماعی میگذاشت. وقتی که در مورد این آقا تحقیق کردم و دیدم تمام ویژگی های مثبت رو داره. همین باعث شد من هم بهش علاقمند بشم، دائم عکسهای پروفایل تلگرام و اینستاگرام خودش و خانوادهشو چک میکردم. همیشه شعرهایی با محتوای اینکه دلم بیقراره و منتظرتم و … میگذاشت که کاملاً مرتبط به حال همون زمان و حرفهای بینمون بود. تمام این عکس های شخصی خودشو و خانواده شو –حتی فامیلاشو- نوشته هاشو و … سیو میکردم و دائم اونا رو مرور میکردم. همین باعث شد بیشتر عاشقش بشم. تا اینکه دو ماه بعد از آخرین پیام ایمیل و زمان تحویل سال جدید -98- این نوشته رو توی پروفایلش گذاشت. عاقبت باید گفت با لبی شاد و دلی غرقه به خون که خداحافظ تو . . . گر چه تلخ است، ولی باید این جام محبت بشکست، گرچه تلخ است، ولی باید این رشته الفت بگسست، باید از کوی تو رفت، دانم از داغ دلم بی خبری، و ندانی که کدام جام شکست، که کدام رشته گسست. امسال اوضاع خانواده ما سروسامان گرفت، دوست داشتم یه بار دیگه بهم پیام بده، یه بار دیگه ازم بخواد که بیام. دائم خوابشو میدیدم، خیلی منتظرش بودم تا اینکه چند شب پیش فهمیدم که ایشون جدیداً با همکار دانشگاهشون ازدواج کرده. میدونم من مقصرم، اون نمیدونست که دل من هم باهاشه، من به خاطر اوضاع نابسامان مالی خانواده منتظر بودم که همه چی درست بشه بعد به درخواستش جواب بدم. کاش من این دفعه بهش پیام میدادم که این اتفاق نمی افتاد. هیچ تمرکزی روی کارم ندارم، خواب و خوراک ندارم. فقط دارم خودمو سرزنش میکنم. هیچ اثری ازش نه جا نذاشتم. تمام عکسا و حتی ایمیلاشو پاک کردم که شاید فراموشش کنم، اما نمیتونم تحمل کنم، هنوز اَشکهام خشک نشده، تو رو خداااااااااا بگید که چه کار کنم، تازه استخدام یه شرکتی شدم که تا یک ماه دیگه باید یه پروژه سنگینشو انجام بدم. ولی اصلاً نمیتونم. کاش هیچ وقت باهاش آشنا نمیشدم.
سلام دوست گرامی شما با تعلل و دلایلی که واقعا خاص نیست ایشان را مدت ها مردد گذاشتید .اگر صادقانه شرایط را برای ایشان توضیح میدادید ممکن بود الان وضعیت فرق کند.بهرحال اتفاقی هست که پیش امده و ایشان ازدواج کردن.منطقی باشید و دور از هیجانات این دوران را بگذرانید تا به ثبات و ارامش برسید
سلام تشکر میکنم بابت سایت زیباتون. نزدیک به دوهفتست که با یکی تو رابطم که از قبل میشناختم. این اقا قبلا با یه خانوم که بچه هم داشت رابطه داشت که خیانت دیدبه گفته خودشون یه ماهه که تموم شده و بیشتر وقتا استوریای دپ میذاره. دیشب یه استوری گذاشت که تنهام دوس دارم عزیز دل یکی باشم من خیلی ناراحت شدم که منو ندیده گرفتی گفت اصلا این ماجرا نیست. من خودم اعصاب ندارم که فردای اون روز خیلی سرد برخورد کرد به نظرتون چیکارکنم هدفش اون حرف و کار چی بود؟ چی پیشنهاد میکنید؟ من خیلی دوسش دارم . ببخشید طولانی شد. خیلی به کمکتون احتیاج دارم نظرتون چیه اگه برم حضوری حرف بزنم که بگم هرموقع خواستی تموم کنی یا با قبلی باشی بهم بگو منطقی تموم کنیم ولی سرد برخورد نکن؟؟؟؟
دوست عزیز سلام
به طور خیلی واضحی ایشون نتونستند از نظر روانی، از رابطه قبلی بیرون بیان؛ بنابراین این هیجانات و احساسات در ایشون رو ممکنه باز هم شما ببینید. ایشون حتما باید با روانشناس متخصص در ارتباط باشند تا بتونید این ماجرا رو فراموش کنند، اما از اونجایی که این یک تصمیم شخصی برای ایشون هست، خیلی شما کاری نمیتونید در این زمینه بکنید. کاری که شما میتونید انجام بدید اینه که یک پیام بهشون بدید (اگه حضوری باشه البته خیلی خیلی بهتره) و در اون پیام چیزی مشابه این جملات رو بگید: “من متوجه هستم که تو هنوز نتونستی رابطه قبلی رو فراموش کنی و این غم همچنان باهات هست، اما من هم حق دارم در رابطه سالمی باشم که در اون عشق و احترام دریافت کنم. منتهی به نظر میرسه با توجه به شرایطی که هستی، این مساله برات مهیا نباشه.” حالا اگه این رابطه براتون خیلی مهمه، میتونید انتخاب کنید که براشون صبر میکنید یا نه (به نظرتون خیلی ارزش منتظر بودن نداره این رابطه). یادتون باشه، هر تصمیمی که بگیرید، عواقبی داره. موندن در رابطه یا ترکش، باید ببینید عواقب کدوم روش براتون آسیب کمتری به بار میاره.
اما در مورد جمله آخر، اینکه بهش بگید تموم کن یا سرد برخورد نکن، یه ایراد بزرگی داره و اون اینه که شخصیت شما به عنوان یک انسان صاحب رای و اراده نادیده گرفته میشه. شما هم نیازهایی در رابطه دارید که حق دارید در موردشون صحبت کنید. پس، بهتره خودتون مرز احترام رو تو رابطه مشخص کنید، مثل جملاتی که در بالا گفته شد.
سلام .. 21 سالمه، تو یه رابطه ای بودم که بهم خیانت شد و ضربه ی شدیدی خوردم و تا پای خودکشی هم رفتم؛ الان بعد از سه ماه یکی از آشناها که خیلی پسر خوبیه و همیشه میخواستم با همچین آدمی باشم بهم درخواست داده و البته قصدش ازدواجه و خواهرشم که دوست منه خبر داره از این جریان ، همه خانواده ش و خودش رو تعریف میکنن و صداقتش بهم ثابت شده و یک ماهه که اشنا شدیم،ولی مشکلم اینه که انگار دیگه حسم مرده .. بهم ابراز علاقه میکنه و من هیچی نمیگم انگار دیگه احساساتی نمیشم .. بهش گفتم ما که آشنا شدیم ولی اگه من با شما یه مدت حرف بزنم و به دلایلی قسمت نشه ازدواج کنیم اونوقت اونی که ضربه میخوره منم و نمیخوام وابسته بشم هر وقت شغلی پیدا کردی و قضیه جدی شد اونموقه من میتونم بیشتر در مورد خودمون حرف بزنم ،از وقتی این حرفارو زدم ناراحت شده و میگه پس منو نمیخوای … نمیدونم چیکار کنم ، از یه طرف نمیخوام از دستش بدم از یه طرفم ترس و اینکه فعلا حسی ندارم بهش نمیتونم ادامه بدم 🙂
دوست عزیز سلام
سه ماه بعد از جدایی عاطفی هنوز زمان زودیه برای اینکه رابطه جدیدی رو آغاز کنید، به خصوص زمانی که شما چنین هیجاناتی رو تجربه کردید. به همین دلیل که شما نمیتونید به ایشون علاقهای نشون بدید یا … . بهترین کار در این زمان این هست که به جای اینکه موضوع رو به سمت چیزهای دیگه پرت کنید، خیلی شفاف برای ایشون توضیح بدید که یک مدت برای فکر کردن نیاز دارید تا بتونید چند مساله رو خودتون حل کنید. اگه ایشون پذیرفتند که هیچ و اگه نپذیرفتند حداقل نه شما آسیبی میبینید نه به ایشون آسیبی وارد میکنید. در این مدت هم حتما از یک روانشناس حرفهای کمک بگیرید تا روند بهبودی و فراموش کردن اون دوران سریعتر طی بشه.
سلام خسته نباشید با اقایی ۲ سال و نیم رابطه دارم که به شدت به ایشان علاقه دارم حال بعد از گذشت ۲سالو نیم به من گفتن که به فرد قبلی زندگی خود علاقه مند بودند و به گفته خودشان الان هیچ علاقه ای ندارند اما ایشان دور خود یک حصار تنهایی کشیدند که به گفته خودشان این حصار ناشی از شکست قبلی بوده و گاها به من حتی اجازه ورودی به این حریم تنهاییو نمیدن!من الان به دلیل اینکه بعد از مدتی خیلی طولانی فهمیدم به اون شخص علاقه داشتن دائم احساس بددلی میکنم و و افکار مختلف به سراغ من میاد میخواستم ترکشون کنم چون واقعا طاقت این موضوع رو نداشتم اما مانع من شدن و از طرفی خودم با تمام وجود عاشقشم و احساس شکست بزرگی میکنم و همش فکر میکنم نکنه عاشقم نیست و یا حتی زمانی که با من وارد رابطه شده به اون شخص فکر میکرده یا هنوز میکنه درصورخی که خودش میگه همه اینا اشتباهه باید چیکار کنم که روحم از این شکست و هزاران افکار تو ذهنم رها بشه و بتونم رابطمونو در ارامش بسازمو مطمئن باشم به اون فرد هیچ حسی نداره
سلام دوست گرامی بهرحال هر کسی در زندگی خود گذشته و یا تجربه ای دارد و نمی شود با اطلاع از این رابطه ،برای این شخص همیشه مردد باشید.وقتی خود ایشان در رفتار و گفتار نشان می دهند که برای ایشان گذشته تمام شده پس خودتان را اذیت نکنید
سلام بنده همون شخص هستم منتها این بار رابطه به سه سالو سه ماه رسید و من به ایشون اعتماد کردم اما متاسفانه چند روز قبل بحث ازدواجو و مشخص کردن هدف رابطه که پیش اومد ایشون گفتن ازدواج نمیکنن و هنوز عاشق عشق سابقشونن و من موندم و یک دنیا سوال بی جواب!در صورتی که ایشون همش به من ابراز عشق میکردن و ما تو کل شهر باهم خاطره داریم و من نمیتونم هضم کنم چطور ادمی که اونقد ادعای عاشقی میکرد و من داشتم اعتماد میکردم این شکلی منو شکست!و همیشه آیندشو با من میدید لطفا کمکم کنین
سلام من تقریبا دوسال پیش با ی اقایی وارد رابطه شدم به واسطهی تلگرام و گروهی ک درست شده بود و ایشون از اشناهای یکی از دوستام بودن بعد ۳ ماه متوجه شدم خیلی اخلاقامون بهم میخوره کاملا درک میکردیم هم دیگرو شاید هیچ وقت با هیچ کسی ب اون خوبی رابطه نداشتم. حتی یه زمان کوتاهی ک با خانوادم مشکل داشتم کاملا درکم میکرد ولی چندتا نکته تو این رابطه بود که متفاوتش میکرد اول اینکه به من گفته بود رشت دانشگاه میره و خانوادش تهران هستن و اینکه ما بیشتر از طریق تلگرام ارتباط داشتیم حتی تلفنی هم بهم زنگ نمیزد دیگه اینکه ما اولین قرارمون بعد از ۵ ماه رابطه بود ک اومد تهران خلاصه همه چیز خوب بود ک کم کم ب مشکل برخوردیم دقیقا یادم نمیاد از کی ولی بعد از ۹ ماه ک من تمام صداقت و عشق خالصانمو بهش نشون دادم بی تفاوت شد جوری ک برای سالگرد دوستیمون ی قدمم برنداشت و فقط اومد تهران ک منو ببینه و منم برا اینکه یاد جفتمون بمونه ی جشن کوچیک گرفتم اون روز گفت بردارش تهرانه ولی هرچی اصرار کردم ک بگه بیاد گفت نمیتونه و کار داره از این قضیه ۳ ماه گذشت ک بی تفاوتی و رفتار بدش شدت گرفت و یهو بحثمون شد و کات کردیم بعد ی مدت استوری منو تو اینستا ریپلای کرد و دوباره باهم حرف زدیم لازم داشتم دلیل این رفتارشو بدونم ک اروم بشم چون عمیقا هم دوسش داشتم هم وابستش بودم که دیگه گفت همه چیزو دروغ گفته بود همون رشت زندگی میکردن و خیلی از مسائل و من تو اون لحظه فقط ب این فکر میکردم ک اون تایمی ک میومد تهران شبا کجا میموند. بخاطر علاقه قلبیم و اینکه بخوام فرصت بدم دوباره اون رابطه خوب شروع بشه بخشیدمش قول داد همه چیزو درست میکنه اما نشد… حرف درمورد رابطه جنسی بیشتر شدش و بالاخره ب من پیشنهاد داد و منم گفتم ک نمیتونم ولی خب دیگه بعد از بخشیدنش عملا هیچ رابطه ای نبود یه علاقه فقط از سمت من بود و کلی بی توجهی به ابراز علاقم باز سر چیزای بیخودی بحث میکردیم حرف زدنامون کمتر شده بود من دچار این شک شده بودم نکنه همه حرفای الانشم دروغه نتونستم طاقت بیارم خودم کات کردم ولی وقتی اومد تهران نتونستم نبینمش باهاش قرار گذاشتم خواسته هامو گفتم تقریبا قبول کرد ولی فایده نداشت تا اینکه ب سربازی رفتنش رسید و رفت بعد از آموزشیش جای دوری افتاد و تقریبا ۳ ماه ازش بیخبر بودم ک زنگ زد ازش خواستم بازم باهام تماس بگیره ولی دیگه نگرفت تمام مدتی ک نبود و میدونستم عملنا هیچ رابطه ای نیست برای مناسبتا پیام میفرستادم براش اما وقتی اومد انلاین شد و پیام هامو نخوند قلبم شکست اون رفته بود ولی من هر روز داشتم با احساسی ک قبلا داشتم خودمو عذاب میدادم همش خودمو مقصر میدونم حتی الانم با گذشت ۸ ماه از نبودش باز ی وقتا اذیت میشم سعی کردم با کسی تو رابطه جدید برم ولی نشد هیچ جوره جذب کسی نشدم من مدت سوگ رو گذروندم اما تموم نمیشه من همه عکسامونو پاک کردم ولی بازم برام تموم نشده چون هنوز تو ذهنمه اون روزای خوب با وجود اینکه کنار هم نبودیم میدونم بهش فادت کرده بودم میدونم اون رابطه اشتباه بود و اشتباه رفتم اشتباه ادامه دادم اشتباه احساس به خرج دادم ولی اتفاق افتاد من اینقد درگیر بودم ی مدتی و هنوز ی وقتا درگیرش میشم دیگه نمیتونم توجه کسی رو ب خودم جلب کنم هیچ پیشنهادی ندارم چون خودم از رابطه و علاقه ها فاصله گرفتم گفتم میرم سرکار سرگرم میشم ولی بازم طی ۳ ماه دو بار براش اشک ریختم برای حس خودم ب ادم اشتباه چیکار کنم فراموشم بشه راحت بشم حتی نمیتونم چتامونو پاک کنم میترسم بیاد بپره بهم همیشه از دعوا کردناش میترسیدم من از فریاد از لحن تند میترسم من الان ۲۳ سالمه اون ۲۵
سلام دوست گرامی رابطه ای که با دروغ همراه باشد ایحاد حس اطمینان و اعتماد را خیلی سخت می کنه و مخصوصا اگر در مورد مسائل اصلی رابطه باشد ایشان در بلاتکلیف بودن و مردد بودنشان شما را اولویت زندگی محسوب نکردند و برای همین در رفت و امد بودن. الان که رابطه چندبار از سر گرفته شده و به نقطه مشترکی نرسیده بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدهید زمان به شما برای فراموشی ایشان و رابطه کمک کند.دنبال راهی برای شروع مجدد هم نباشید که رابطه ای کاملا اشتباه هست
سلام. من وارد یک رابطه شدم که طرفم یک طورایی همکارم هم هست و آخر هفته ها به شهر ما به خاطر کاری که با هم شروع کردیم میات . محل کار و زندگیش شهرستان دیگه ای. اوایل آشنایی همه چیز خوب بود ولی به دلیل اینکه اون کم پیام میداد رابطمون خیلی محدود شد من چندبار گله کردم و اون اظهار کرد که خیلی دوستم داره و اصلا نمیخوات از دستم بده ولی مشغله کاریش زیاده. طوری که من دیگه پیامی ندادم و پیام های خیلی خلاصه شد در حد صبح بخیر عزیزم و دریافت همین جواب از جانب من. البته پیام های کاری رد و بدل میشه. ولی از رابطمون هیچ خبری نیست . وقتی هم میات هیچ حرفی از جانب اون زده نمیشه و من هم مطرح نمیکنم. من خیلی دوست دارم به این رابطه برگردم ولی نمیدونم چطور. و اصلا نمیخوام از جانب من باشه. بنظرتون راه حل چیه؟؟؟
سلام دوست گرامی یکسری افراد خیلی در قید و بند پیام دادن نیستند و نمیشود خرده گرفت و یا بعنوان مشکلی ازش نام برد.اما باید دید که شما جز اولویت های ایشان هستید یا خیر؟فقط اینکه بگند به شما علاقه دارند و همین کافی نیست.باید برای رابطه وقت گذاشت و به طرف مقابل این حس رو داد که مهم هست .پس با ایشون صحبت کنید و تکلیف رابطه و خودتان را مشخص کنید
سلام خسته نباشید من بایک آقایی دوست بودم به مدت ١٠ ماه؛ ایشون خیلی به من علاقه دارند ولی بنابه دلایلی مجبور شدیم که رابطه احساسی رو تموم کنیم. الان نزدیک ۴روز میشه ولی از اونجایی که ماباهم همکار هستیم مجبور هستیم که برای امور کاری با هم در تماس باشیم. به نظرتون میشه مدیریت کرد این رابطه رو ؟ راهکاری برای مدیریتش میتونید پیشنهاد بدید؟ باتوجه به اینکه اکثر پیج ها برای برگشتن به رابطه از قطع رابطه کامل با طرفمون خبر میدند آیا باوجود این شرایط دیگه رابطه احساسی ما از بین میره؟ البته اولویت برام رابطه کاریه چطور میتونم حفظش کنم؟
دوست عزیز سلام قطعا مدیریت روابط بعد از به هم خوردن رابطه کار دشواریه و در مورد شما این قضیه سختتر هم هست چون فرد مقابل همکارتونه. البته به این معنی نیست که نشدنی باشه، اما به هر حال دشوارتره. پیشنهاد میکنم، قبل از هر چیزی برای خودتون مشخص کنید که چرا این رابطه رو تموم کردید. سعی کنید همه چیز رو یادداشت کنید. اما چرا میخوام اینکار رو انجام بدید، چون این ارتباطات مکرر ممکنه باعث بشه که شما احساس دلتنگی کنید و یادتون بره که چرا رابطتون رو تموم کردید، اینطوری ممکنه بدون اینکه چیزی حل شده باشه، دلتون بخواد که پیش هم برگردید. پس اولین گام اینه که خیلی دقیق مشخص کنید که چرا این رابطه تموم شده. سپس سعی کنید که ارتباطات رودرروی خودتون رو تا حد امکان کاهش بدید. اگه براتون ممکن هست، بیشتر سعی کنید از فضای مجازی برای این مساله استفاده کنید و از این طریق با هم در ارتباط باشید. به علاوه شما ممکنه در این دوران، احساسات مختلفی مثل خشم یا غم را تجربه کنید. بهترین کار این هست که در این موارد با فرد دیگهای مثل دوست یا روانشناس متخصص صحبت کنید. از احساساتتون بگید، از اینکه از دیدن آدمی که دوست دارید چه حسهایی بهتون دست میده و … . صحبت کردن باعث میشه که شدت این احساسات کمتر بشه و شما وقتی این فرد رو میبینید، کمتر دچار احساس غم یا ناراحتی بشید. همچنین نوشتن هم راه بسیار خوبی برای مدیریت این احساسات هست. شما میتونید یه دفترچه کوچیک توی کیفتون داشته باشید، هر موقع که احساس کردید احساسات منفی شدیدی تجربه میکنید، توی این دفتر بنویسید که چه احساسی دارید، چرا این احساس ایجاد شده و … . این روش، یکی از بهترین راهکارهای مدیریت احساسات هست که شما با کمکش میتونید با سرعت بیشتری روی خودتون مسلط بشید. در نهایت اینکه، بدترین کار در روابط اینه که قبل از حل شدن مشکلات، دوباره سعی کنید به رابطه با هم برگردید. سعی کنید به خودتون زمان بدید و روی مسائلی که باعث شده رابطه به هم بخوره، تمرکز کنید. اگه بعد از مدتی احساس کردید که مسائل قابل حل هستند، برای برگشتن به رابطه میتونید اقدام کنید.
سلام خسته نباشید. من پسری ۲۵ساله هستم که اوایل امسال با یه دختر ۲۱ ساله آشنا شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم و گفتم که بیشتر باهم آشنا بشیم. ایشونم قبول کردش. توی این مدت باهم خیلی خوب بودیم و همه چی روال بودش تا اینکه ایشون سر یه بحث کوچیک یهو گفتن که ما بدرد همنمیخوریم. انگار که دنبال بهونه بودن.حتی اجازه نداد که من حرف بزنم باهاش و دلیلشو بدونم.کلا کبریت زد زیر همه چی. به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟؟ من هنوز توی شوکم
دوست عزیز سلام
گاهی پیش میاد که حتی وقتی همه چیز خوبه، یه دفعه با یه دعوای کوچیک همه چیز به هم بخوره و این احساس شما که میگید تو شوک هستید تا حدود زیادی طبیعیه. اما علت چی میتونه باشه؟ ببینید عوامل مختلفی ممکنه باعث اینکار شده باشه. یکیش همین موردی که خودتون گفتید؛ ممکنه ایشون به هر دلیلی، نتونسته باشن با این رابطه کنار بیان و شاید حتی ناخودآگاه، دنبال بهانهای برای تموم کردنش بودن. گاهی هم ممکنه، فرد تو شرایط روحی خوبی نباشه، مثلا دوران سندرم پیش از قاعدگی در خانمها، گاها چنین بحثهایی رو پیش میاره. یا ممکن هست که در خانواده یا محل تحصیل یا … دچار مشکلی شده باشن که ایشون رو تحریکپذیر کرده باشه و باعث شده باشه که نتونن این شرایط رو خوب مدیریت کنن.
به هر حال همه اینها حدس و گمانه و بهترین راه برای بیرون اومدن از این شوک و مشخص شدن تکلیفتون اینه که با ایشون صحبت کنید. بهتره که رو در رو باشه، ولی اگه نشد، تلفنی گزینه مناسبتریه تا پیغام از طریق فضای مجازی. باهاشون در مورد سردرگمیتون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید بدونید چی باعث شده که رابطهای که تا اینجا خوب پیش رفته، دچار مشکل بشه. سعی کنید با آرامش به حرفهاشون گوش بدید و بعد ببینید که آیا میشه دو نفری این مشکل رو برطرف کرد یا نه. البته یادتون باشه که بهشون فرصت بدید و بزارید برای گفت و گو با شما آماده باشن. درسته که شما دلتون میخواد زودتر مساله مشخص بشه، اما تا ایشون آماده نباشن، گفت و گوی اجباری یا به اصرار، هیچ کمکی بهتون نمیکنه.
سلام من به مدت ۲سال و نیم با پسری در ارتباط خیلی نزدیک بودم و رابطمون خوب بود و قصد ازدواج داشتیم،هم ایشون هم من با خانواده ها مطرح کرده بودیم و حتی ایشون منو بردن تو یه مراسمی به مادرش و بقیه فامیلاشون نشون دادن و معرفی کردن. ما مشکل خیلی خاصی نداشتیم البته جفتمون عادتای بدی داشتیم تو رابطه مثلا من زیاد گیر میدادم یا زود عصبی میشدم و اون مخفی کاری میکرد و گاهی با دخترای دیگه چت میکرد تا اینکه یه روز سر یه موضوع بحثمون شد و با اینکه حل شد ولی ایشون از اون روز به بعد شروع به سرد شدن کرد و زیاد حرف نمیزد و من هرچی ازش میپرسیدم مشکلش چیه میگفت هیچی حوصله ندارم.تو اون مدت هر روز من بهش پیام میدادم ولی اون سردتر میشد ولی حرفی از تموم شدن رابطه نمیزد تا اینکه من تصمیم گرفتم بهش پیام ندم تا خودش بیاد حرف بزنه،از اون روز ۱ماه و نیم گذشته و ایشون هیچ حرفی تا الان نزدن و حتی تو دانشگاه ک منو میبینه انگار فرار میکنه تو این مدت مادرش به من پیام میده و میگه صبر کن درست میشه. ممنون میشم راهنماییم کنید که دلیل این رفتار چیه و بنظرتون امیدی به برگشتش هست؟
سلام دوست گرامی بهترین کار در این شرایط این هست که با ایشان صخبت کنید و دلایل رفتاری ایشان را پیگیر شوید.شاید مشکلاتی غیر از رابطه وحود دارد که شما از ان خبر ندارید از طریق مادرشان هم پیگیر بشید و اگر مشکلی هست سعی در همراهی جهت حل ان باشید مشاوره دونفره هم میتواند کمکتان کند
سلام. من تازه با سایت شما اشنا شدم و چققققدر دیر اشنا شدم. جواب کلی از سوالهای من تو این سایته. ولی باز جای شکرش باقیه که با شما اشنا شدم. واقعیت من یه ترس تو وجودم هست. اونم ترس از رابطه است. من یکبار با اقایی حدود چندماه در ارتباط بودم. و با توجه به شناختی که از خودم دارم، میدونم که اینقدر درگیر اون رابطه میشم که توش حل میشم. و بعد تموم شدنش تازه میفهمم چقد از خود بیخود شده بودم بخاطر دوستداشتنه. بعد از اون رابطه هر اقایی که به سمتم میاد برای اشنایی رو زیاد توجه نمیکنم بهش و پس میزنمش. تو محیط دانشگاه افراد زیادی تلاش برای نزدیک شدن بهم داشتن ولی من میترسم از ارتباط. حس میکنم واقعا و خالصانه منو نمیخوان. حس میکنم اگه باهاشون ارتباط بگیرم و به سرانجام نرسه بدنام میشم تو دانشگاه و انگشت نما میشم که این دختر با خیلیا بوده. واقعا نحوه ارتباط گرفتن با اقایون و اشنا شدن باهاشونو بلد نیستم. ۲۲ سالمه. و اینکه افرادی که به سمتم میان و ازشون خوشم نمیادو بلد نیستم قاطع رد کنم و حس میکنم دلشون میشکنه و مجبورم هی براشون بهونه بیارم که تصمیم ب ازدواج ندارم. بعد اونام هی پیگیرم هستن و برام عذاب اوره خیلی از افراد هستن که منو میشناسن و از طریق دایرکت اینستا سعی در اشنایی دارن ولی من خوشم نمیاد کسی که نمیشناسم بیاد دایرکت و میزنم بلاکشون میکنم. از نظر شما راه اشنایی از دایرکت اینستا درسته وقتی هیچ راه ارتباطی نیست. یا باید بیان رو در رو خواستشونو مطرح کنن؟
دوست عزیز سلام
شما سه تا موضوع مطرح کردید که میخوام به طور خلاصه بهشون بپردازم: اولین مساله، ترس از رابطه هست. یادتون باشه، شما هیچوقت و با هیچ روشی، نمیتونید آیندتون رو به طور قطعی پیشبینی کنید؛ اما میتونید با توجه به نشونههایی که وجود داره، بهترین تصمیم رو بگیرید. اول از همه بهتون توصیه میکنم که قبل از هر چیزی خودتون رو خوب بشناسید. نقاط ضعف و قوت خودتون رو تو رابطه پیدا کنید. مثلا شما اینجا خیلی خوب نوشتید که توی رابطه حل میشید و درگیرش میشید. خب این خیلی خوبه که انقدر روی ویژگیهای خودتون حساسید. مثل همین مورد، موارد دیگهای که به نظرتون ممکنه مشکلساز بشه رو یادداشت کنید و قبل از شروع رابطه، سعی کنید اونها رو بر طرف کنید.
البته یادتون باشه، همه آدمها تو زندگیشون تصمیماتی میگیرن که ممکنه بعدا پشیمون بشن. البته قطعا هیچ کس بد خودش رو نمیخواد و با توجه به تمام شرایطش تو اون زمان، یه تصمیمی رو گرفته که فکر میکرده، بهترین تصمیمه. پس، هیچوقت خودتون رو بهخاطر تصمیماتی که گرفتید سرزنش نکنید و به جاش، مثل موردی که گفتید، سعی کنید ازش درس بگیرید برای تصمیمات بعدیتون.
دومین موردی که گفتید در مورد جواب رد دادن بود، شما میتونید خیلی قاطع ولی مودبانه، جواب منفی خودتون رو به کسانی که فکر میکنید براتون مناسب نیستند بدید. درسته که دوست ندارید دل کسی رو بشکونید، اما همین مساله روی لحنتون و انتخاب جملاتتون تاثیر میزاره و فرد مقابل تو ذهن خودش فکر میکنه که پس هنوز امیدی هست. از کلمه فعلا قصد ارتباط ندارم و اینها هم استفاده نکنید، چون باز هم فرد مقابلتون فکر میکنه، پس حتما یه زمانی ممکنه دلتون بخواد وارد ارتباط شید. و اما مورد سوم که بسیار هم در موردش پست و مقاله گذاشتیم. ارتباط و آشنایی از راه دایرکت و فضای مجازی بسیار ریسکی هست، آیا حاضرید ریسک چنین ارتباطی رو قبول کنید؟
سلام من دختری25ساله هستم ک حدود یک سال و نیم بااقای تقریبا همسن خودم در ارتباطم.فقط تو این مدت سه دفعه همو دیدیم.ولی هرروز حرف میزدیم.حالا من بدلایل زیاد رابطه رو تمام کردم چون میدونم بااین اقا خوشبخت نمیشم.راهنمایی کنید چکار کنم ک دیگه بهش فکر نکنم و جوابش ندم و وسوسه نشم بهش تماس بگیرم؟؟؟
دوست عزیز، سلام
یه موضوعی هست که در پستهامونم بهش اشاره کردیم، اما میخوام اینجا یه ذره بیشتر راجع بهش صحبت کنم و اونم اینه که چرا فراموش کردن کسی که دوست داریم انقدر سخته؟! بیاین از واژه عشق شروع کنیم. خیلی وقتها عاشق شدنای ما به خاطر یه سری فعل و انفعالات شیمیایی تو مغزمونه. خانم هلن فیشر، متخصص عشق یه تحقیق انجام داد و مغز جوونای عاشق را بررسی کرد. نتایج بررسیش نشون داد که توی مغز عشاق (به خصوص اوایلش) یه مادهای به اسم «دوپامین» ترشح میشه. اما این دوپامین چیه؟ شاید تا حالا اسم کوکایین به گوشتون خورده باشه؛ یه ماده بسیار اعتیاد آور که به مصرف کنندههاش حال خیلی خوبی میده (البته اوایلش فقط!). اما چرا حال خوب میده و شادیآوره، چون دوپامین رو توی مغز ما بالا میبره. حالا فکر کنید ما به طور طبیعی با عاشق شدنمون این ماده را بالا میبریم (البته خوب نه در حد کوکایین). همین پژوهشها به ما نشون میدن که چون مغز ما به این ماده اعتیاد پیدا کرده، سخته از کسی که دوستش داریم دور بشیم و دقیقا همونطوری که شما هم اشاره کردید گاهی وسوسه میشیم که بهش زنگ بزنیم یا یه بار دیگه ببینیمش و … . خب حالا باید چی کار کرد؟ راه حلش سادست ولی اجراش یکم سخته. چون مکانیسم اعتیاد و عاشق شدن تا حدودی شبیه به همن، درمان و رهایی ازشون هم تا حدودی شبیه به همن. یعنی چی؟ یعنی باید مقاومت داشته باشید و خودتون را سرگرم کارهای دیگه کنید تا اثر این ماده براتون کم بشه. تحقیقات مختلف زمانی بین 6 ماه تا یکسال را برای کاهش دوپامین عنوان میکنن. چطوری به خودمون کمک کنیم که مقاومتمون بیشتر شه؟ راهکارهای خیلی زیادی وجود داره. مثلا: 1. دلایلتون برای اتمام رابطه را یه جا بنویسید و هر موقع که وسوسه شدید زنگ بزنید، به خودتون یادآوری کنید که اونها را بخونید. 2. یا از یه دوست کمک بگیرید که تا چند وقت حواسش به شما باشه و باهاتون در ارتباط باشه که اینکار را انجام ندید. 3. به علاوه، ورزش کردن هم خودش خیلی کمک کنندست چون مثل عاشقی، سیستم پاداش و لذت مغزتون را دستکاری میکنه. اینطوری کمتر نبود عشقتون، به چشم میاد. 4. در نهایت اینکه، بهترین کار این هست که خودتون را سرگرم کارهای مختلف کنید! مثلا اگر دانشجو هستید حواستون را به پروژههای دانشگاه بدید یا ….
سلام من 18 سالمه و دچار شکست توی رابطه عاطفیم شدم شرح ماجرا به این صورته که مدتی از همدیگه دور بودیم بدلیل شرایطی که پیش اومده بود کمتر صحبت میکردیم و کمتر ارتباط داشتیم حدودن یک ساعت در روز و اونم بدون ابراز علاقه ای یا چیزی من از این وضع راضی نبودم میدونسم داره یچیزایی تغییر میکنه که خب اون خانوم تکذیب میکرد که اینطوری نیس به همین دلیل منم کم کم کناره گرفتم و چیزی نگفتم یجورایی سرد رفتار کردم تا اینکه بعد از حدود 20 روز ایشون گفتن که بهتره رابطه رو تموم کنیم و حسشون دیگه از بین رفته و علاقه ای ندارن سرد شدن که خب من تو این مدت خیلی تلاش کردم واسه برگردوندش(هرچند که میدونم حرکت اشتباهی بوده) هم اینکه خودم میخواستم باهاش حرف بزنم و رفتم که ببینمش هم اینکه واسطه هایی فرستادم که باهاش صحبت کنن که تنها دستاوردش دور شدن بیشتر ایشون بود و مدام تکرار میکنن که دیگه دوسش ندارم و دیگه بهش علاقه ندارم و نمیخوام به این رابطه برگردم و اینکه از همه چی خسته شدم. هم من هم ایشون اولین تجربه جدی ای بود که داشتیم و رابطمون پر از عشق و محبت بود اما.. الان که این کامنتو مینویسم نزدیک سه هفتس که جدا شدیم و تحملش برای من خیلی خیلی سخته ممنون میشم کمکم کنین
سلام دوست گرامی توجه کنید که یک رابطه ،ارتباطی دو نفره هست و باید هر دو نفر مشتاق و راغب باشند اینکه یک نفر به هر دلیلی مایل به ادامه رابطه نباشند اصرار برای برگشت به رابطه اشتباه هست .شما تلاش خودتان را برای برگشت ایشان انجام داده اید و موثر نبوده .پس بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدید دوران بحران و فراموشی ایشان سپری بشه و اصراری به بازگشت نداشته باشید.
سلام.من یه دختر۲۵ ساله هستم حدود دو یا تقریبا سه سال پیش با پسری تو دانشگاه اشنا شدم اولین رابطه بایه پسر رو من توعمرم داشتم تجربه میکردم اوایل در حد سلام و احوال پرسی بود این رابطه حتی سال اول میشد که یک ماه دوماه هم ازهم خبرنداشتیم یعنی خیلی ساده بود اما به مرور زمان رابطه ما گرم شد من ایشون رو ازهمه لحاظ دوست دارم من درمورد ایشون حتی به خانوادمم گفتم دقیقا پسری هست که من دوست دارم چون نه اهل گول زدن دختر هست نه اهل دروغ ایشون حتی اون قدر پاک هستن که هرگز وهیچ وقت پیشنهاد بدی به من ندادن اهل نمازو روزه و مردونگی هستن که ارزو همیشگی من بود که طرفم این جور باشه به قول ایشون من هم دختر رویایی ایشونم اما از اول رابطه بهم گفت نمیتونه قول ازدواج بهم بده چون میترسه عمل نکنه ومن نابودبشم همیشه سعی میکردبامن مدارا رفتار کنه اما بارفتاراش منو دیوونه خودش کرد من هم همیشه میگفتم من هرچقدر بشه تحمل میکنم شرایطت جور بشه اما اون حرفی نمیزد ولی خواستگارامم که رد میکردم اون ناراحت میشد اما خوشحالم میشد فقط ناراحت این بود که نکنه نتونه بیاد سراغ من خیلی دوستش دارم به خدا… ایشون الان سربازن یه مدت اوایل سربازی خیلی خوب بودن بامن الان حدود دوماه میشه که بامن سرد شدن روزای اول سرد شدن رابطه وقتی دلیل سردشدنش رو پرسیدم اول هیچی نمیگفت اما بعدگفت باخودش مشکل داره باخودش درگیره میگفت جوری شده که هرچهار روز یه بار باید برای ترمیم اعصابش یه امپول بزنه وقتی میپرسیدم خب چی شده حرف نمیزد فقط میگفت امید هست خوب بشم میگفت من به تنهایی نیازدارم بایدخودمو بسازم ازم میخواست اروم باشم الان تنهام گذاشته دارم دیوونه میشم من ایشون رو واقعا صمیمانه دوست دارم بعدازدوماه دوروز پیش بامن تماس گرفت وچن کلمه صحبت کردو بعدم رفت وقتی یادم به حرفاشون برای وقتی که رابطه ما خوب بود میفته نابود میشم حتی میگفت من واون باید پا به پای هم باعث پیشرفت هم بشیم حالا ایشون منو ترک کردن دلیلشو واقعا نمیدونم نمیخوامم فکرمنفی کنم که شاید کیس دیگه ای داره چون دوستش دارم ودارم سعی میکنم فکرمو مثبت کنم که اون برگرده تورو خدا کمکم کنید من ایشون رو با جون ودل دوست دارم کم کم کارم داره به جنون میکشه دلم میخواد بکشونمش سمت خودم اونم برای ازدواج نه رابطه الکی وبه درد نخور خواهش میکنم راهنماییم کنید چون دیگه طاقت ندارم
سلام دوست گرامی به نظر میرسه پارتنر شما نیاز به زمان و کمی ارامش خاطر دارند بهرحال دوران سربازی، سخت هست و باید شرایط ایشان کاملا درک شود از طرفی چون میگید ایشون گفتن دچار مشکلات اعصاب شده اند و دارو مصرف میکنند احتمالا تحت فشار ذهنی وفکری زیاد هستند که لازم هست شما در ابتدا ۱-به ایشان زمان بدهید ۲-ارام باشید ۳-ارامش را به ایشان انتقال بدهید ۴-پیگیر روند درمان باشید ۵-همراهی و همیاری خودتون رو ثابت کنید ۶-در سایت رادیو عشق، مبحث جذب عشق رو دریافت کنید و در ارسال پیام ها از ان استفاده کنید
با سلام ووقت بخیر من حدود ۵ ماه پیش با یک پسری در اینستا آشنا شدم سه ماه اول بیرون نمیرفتیم دو ماه که بیرون میریم من راحع به قصدشم پرسیدم گفت قصدم جدیه ولی باید بیشتر آشنا شیم خودم حس کردم داره بهونه جور میکنه زیادم باهم حرف نمیزنیم شبا در طول روزم فقط صبح بخیر در حد ۵ دقیقه خیلی در طول روز کم حرف میزنیم ممنون میشم راهنمایی کنید
سلام دوست گرامی چقدر با ایشان اشنایی دارید؟ از صحت صحبتها و اهدافشون مطمین هستید؟ به نظر میرسد کلا رابطه شما اشتباه می باشد و دلیلی برای ادامه وجود ندارد چون اگر ایاشن تصمیم جدی برای رابطه داشتند وقت و انرژی بیشتری میگذاشتند تا به شناخت برسید. بهتر است ابتدا با ایشان صحبت کنید و وضعیت رابطه ر شرح بدهید و در صورتی که بازهم به جای کمک،بهانه داشتند رابطه رو قطع کنید
سلام.من مدتی با یک آقا پسری مجرد که 4 سال از خودم بزرگتر بود آشنا شدم. رابطممون به قصد ازدواج بود، چندین بار یهو غیب میشدن و دوباره میومدن تا اینکه روز زن بهم گفت که من به خاطر مادرم میخوام با یکی از دخترهای اقوام ازدواج کنم. گفت ده ساله دارن میگن، یکسری مشکلات پیش اومد بود ولی الان حل شده و میخوام با اون ازدواج کنم.من نمیدونم چجوری فراموشش کنم. چون هنوز امید به بازگشتش دارم.میخوام اگه قسمتم نیست به طور کلی فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی رابطه شما رابطه ای بی هدف و اشتباه هست و ایشان فقط به دلیل تنهایی به سمت شما امدن و اکنون که مشکلات رابطه قبلی حل شده،شما را تنها گذاشتند پس بهتر است این رابطه را تمام کنید و مطمئنا باشید این رابطه هیچ خیری برای شما ندارد. برای فراموش کردن باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راههای فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید
سلام من با یه اقایی دوست بودم و چون من قبلا ازدواج کرده بودم جدا شدم خانوادش قبول نکردن .ما خیلی همو دوست داریم به اجبار خانوادش مجبور شد با یکی نامزد کنه ولی رابطشو با من قطع نکرده و میگه من از این خانوم جدا میشم که شرایطمون مثل هم بشه و اونوقت خانوادم مخالفت نمیکنن.کمکم کنید لطفا واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام دوست خوبم رابطه شما یکبار تمام شده و اکنون پس از گذشت چند سال قصد دارید دوباره ان را شروع کنید پس باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و تمام جوانب رابطه سنجیده شود و با دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت. اما بهتر است قبل از اینکه رابطه به شدت قبل ادامه پیدا مشکلات رابطه قبلی بررسی بشه، راهکارها رو بسنجید، هدف هر دور از رابطه مشخص بشه، بازه مورد نظر برای تصمیم و اقدام جدی تمام اینها نیاز به صحبت مشترک با ایشان داره. بدون رودروایسی باهاشون صحبت کنید در مورد ۴سالی که نبودن ببینید در رابطه ای جدی بودن یا نه؟ دلایل قطع رابطه رو بسنحید دلیل برگشت مجدد و.. اینها باید همه درست و با دیدی باز به نتیجه برسید اگر از این سوال ها حواب قانع کننده و منطقی داشتید با رعایت موارد اهداف مشترک، ایجاد بازه زمانی، حل مشکلات قبلی میتونید رابطه را اغاز کنید
سلام.من از طریق یکی از دوستان با یک نفر آشنا شدم به قصد ازدواج،همدیگه رو دیدیم،صحبت کردیم،تصمیم گرفتیم با هم بمونیم ،حس هم بینمون به وجود اومده بود ولی من جدی نگرفتم قضیه رو،خیلی بی منطق رفتار کردم باهاش،گیرهای الکی دادم،حرفای غیر منطقی زدم تا اینکه زده شد از من.اوایل منو دوست داشت،بعد از حدود دو ماه گفت که نمیتونه باهام ارتباط برقرار کنه و جذابیتی براش ندارم و گفت که تموم کنیم.بعد از اینکه خواست تموم کنیم من تازه فهمیدم که چقدر بهش علاقه دارم و از دست دادنش برام سخته.الان حدود سه هفته میشه که تموم شده .لطفا راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی من متوجه منظور شما در مورد بی منطق رفتار کردن نشدم و اینکه چه رفتارهایی انجام دادید؟ اما اکنون با توجه به پشیمانی شما از رفتارها وصحبت ها و تمایل به بازگشت به رابطه ،پیشنهاد می کنم با ایشان در این زمینه با صداقت صحبت کنید و موضوع را روشن کنید و از ایشان بخواهید که فرصت مجددی برای شناخت به همدیگر داده شود در سایت رادیو عشق مبحثی با عنوان تکنیک های جذب وجود دارد پیشنهاد میکنم این نکات را گوش داده و در ارسال پیام برای برگشت ایشان استفاده کنید . و از طرفی از دوستی که سبب این اشنایی شده است بخواهید با ایشان صحبت کنند و بطور غیر مستقیم به ایشان اعلام کنند که شما در رفتارتان تجدید نظر کرده اید و اکنون زمان مناسبی برای شروع رابطه مجدد هست
با عرض سلام و خسته نباشید
چند ساله تو رابطه عاطفی بودم که دو روزه تموم شده و شدید داغون شدم، طرف مقابلم براش مهم نیست چه بلائی سرم میاد که البته حق میدم بهش، اون مسئول حال من نیست، من الان واقعا به یه راهکار نیاز دارم تا با واقعیت کنار بیام و بتونم فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست گرامی برای فراموش کردن شخصی که در ارتباط بوده اید باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راههای فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید
مدتی بخاطر فشارهای به شدت زیاد خانوادگی و کاری تسلط روی خودم رو از دست دادم. خشم زیاد و مشغله های زیاا فکری مجال تحلیل درست موقعیت نداد و این ناراحتی در بحث با شریک عاطفیم بروز پیدا کرد. به جایی رسید که خیلی زود جدایی رو مطرح کرد. 3 ماه دوری کردم و هر هفته زیر نظر مشاور بودم. حالا که مشاور و همه میگن بهترم نمیتونه باور کنه. خاطرات تلخ هم اجازه نمیده بهش چکار کنم. میدونم اونم دوسم داره هرچندکمرنگ شده
دوست گرامی کنترل خشم و مدیریت هیجانات بسیاز مهم می باشدو نمیشود مشکلات بر هر رابطه و برنامه ای اثر بگذا د اکنون که با مشاوره توانستبد مدیریت خشم را یاد بگیرید و از نظر مشاور و اطرافبان شرایط بهتری دارید ابندا مدتی به ذهنتان استراخت بدبد و حوانب مثبت رابطه قبلی را در صورت وجود بررسی کنید و با اطمینان و یاداوری خوبی ها مجدد رابطه را اغاز کنید
باسلام و عرض تشکر از همکلامی شما.استاد عزیز بنده21 ساله هستم و نزدیک2 است با شخصی که 1سال از خودم بزرگتر هست آشنا شده و درارتباط نزدیکی هستیم.در حالیکه بنده هدفی غیر از رسمی کردن این رابطه و ازدواج ندارم.ولی با اینکه علاقه ایشون برای بنده ثابت شده و شخصی هست که به جهت مشکلات قبلی فقط ب پیشرفت تحصیلی و مالی فکر میکنه و حتی وعده ای برای آینده به من نمیده و الان من با شرایط فعلی حالت بلاتکلیفی دارم و نمیدونم باید باین رابطه خوب و بی مشکل چیکار کنم؟و انگیزه قوی برای تموم کردن این ارتباط ندارم.لطفا من رو در این مورد راهنمایی کنید سردرگمم ممنون
سلام دوست گرامی شما در مورد هدف ایشان از رابطه صحبت نکردبد و اینکه ایشان بعد از دو سال هنوز در مورد هدف رابطه و ازدواج صحبت نکردن نگران کننده هست شما چه اطمینانی دارید که تا کی مسکلات ایشان حل میشود؟ بعد از حل مشکلات بازهم ایا پیشنهاد جدی می دهند؟ ایا این رابطه با دو هدف مختلف پیش نمیرود؟ زمانی شما بخاطر این رابطه اگه یکطرفه باشد و موقعیت های خوبی را از دست داده باشید خودتان را سرزنش نمیکنید؟ بهترین کار، صحبت قاطع با ایشان برای تعیین تکلیف رابطه هست هر چند رابطه خوب و بدون مشکل باشد وقتب بی هدف پبش بره خودش یک رابطه تخریب کننده هست
سلام و عرض ادب من تقریبا سه ماه هست که رابطه ام تموم شد،پارتنر من بخاطر تعدیل از کار و شرایط اقتصادی مجبور شد از تهران به مشهد و پیش خانواده شون بره،و از من خواست جدا بشیم و یه مدت هر کودوم به زندگی خودمون برسیم و صبر کنیم و ببینیم چی رقم میخوره. من ده روز پیش به ایشون مسیج زدم و ایشون هم خیلی خوب و عالی جواب من رو دادن,هفته بعد مجدد پی ام زدم ولی برخلاف سری گذشته کوتاه و معمولی جواب من رو دادن. من واقعا نمیدونم برای داشتن و برگشت ایشون چه قدمی باید بردارم چون توی این مدت سعی کردم برای فراموشی به دیدن خواستگارهام برم ولی اصلا نتونستم و جواب منفی دادم،من میدونم پارتنر من هم هنوز در فکر من هست ولی تردید و دوری مانع از بودنشون از راه دور میشه. ممنون از وقتی که میزارین و پرسش من رو پاسخ میدین❤
سلام دوست گرامی شما در مورد کیفیت رابطه و مدت ان صحبت نکردید و اینکه ایا این رابطه، مفید و دو طرفه بوده یا نه؟ و این مدت دوری بر روی رابطه دو نفرتان اثر داشته یانه؟ اصلا این رابطه برای ازدواج بوده یا نه؟ در دفغه دوم تماس علت ناراحتی ایشان را متوجه نشدبد؟ پیگیر نشدید؟ ممکن هست گرفتاری های کاری روی رفتار ایشان اثر داشته و موقت بوده بهترین کار در شرایط فعلی، تماس و جویای شرایطشون بودن هست و پس از مدتی رابطه رو مدیریت کنید و در مورد خواستگارهایتان صحبت کنید و ببینید ایشان در زمینه ازدواج اصلا قصدی دارن یا نه؟ و در صورت تردید بهتر است به بقیه افراد و خواستگارهایتان توجه کنید
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
“داغ ترین عشق،سردترین پایان را دارد” – سقراط
قطعا افراد زیادی در سرتاسر جهان و کشورمان وجود دارند که رابطه عشقیشان به پایان رسیده و حال خوبی ندارند و بسیار ناراحت بوده و دوست دارند بدانند آیا راه حل سریعی پس از شکست عشقی برایشان وجود دارد یا خیر. اطمینان میدهیم که اگر جستجوهای شما به این سایت و این مطلب رسیده است، بسیار خوش شانس بوده اید زیرا این مطالب راه حل نهایی و فوق العاده ای برای شماست و جستجوهایتان را پایان خواهد داد. اگر آنقدر خوش شانس بوده اید که به این صفحه برسید و آنرا بیابید، شانس خود را با دیگران نیز به اشتراک گذاشته و آنها را نیز به این صفحه راهنمایی کنید تا بتوانند با شکست عشقی خود به سرعت کنار بیایند و فرد قبلی را فراموش کنند.
اگر میخواهید به سرعت کسی را فراموش کنید، لطفا هر راه حل دیگری را که تا به امروز در خاطر دارید، مانند اینکه خود را مشغول نگه دارید یا قوی باشید و مسافرت و تفریح کنید و غیره را فراموش کرده و روی این لیست ده گانه متمرکز شوید که بهترین و سریعترین راه برای فراموش کردن رابطه عشقی گذشته شماست که آنرا به همه کسانی که در حال حاضر این مشکل را دارند، هدیه میکنیم.
پس از پایان رابطه، ممکن است سعی کنید با مشغول نگهداشتن خود، یا بیشتر خوابیدن یا حتی مصرف داروها یا مواد مخدر یا مسائل دیگر، خود را مشغول کنید و از رویارویی با اصل ماجرا، فرار کنید.اما باید بدانید که با این کار، فقط مشکل را حاد و حادتر میکنید.
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
کافیست امید را بکشید، ذهن و ضمیرناخودآگاهتان را قانع کنید که همه چیز تمام شده است و باورهایی مانند اینکه : او دیگر برای من تکرار نمیشود و او با همه فرق داشت را کنار بگذارید. خواهید دید که سریعتر از آنچه فکرش را میکردید، فرد مربوطه را فراموش کرده اید.
به هرحال باید بدانید که افراد در زندگی شما، همیشگی نیستند و نباید به آنها وابسته شوید.
اگر بیوفا باشند ، خواهند رفت یا خیانت خواهند کرد.
و اگر بهترین و باوفاترین باشند، تا جایی که زنده اند با شما خواهند ماند، اما بالاخره خوبها نیز با مرگ خواهند رفت.
پس بهتر این است که وابسته کسی نشوید و بدانید که اول و آخر، این وابستگی زیاد از حد(حتی به پدر و مادر)باعث درد و رنج شما میشود. اینکه همین حالا با پایان رابطه فعلیتان، یاد گرفتید که چطور با چنین رخدادی مقابله کنید، یک فرصت یادگیری فوق العاده برای شماست که زندگی در اختیارتان گذاشته است و دردهای بسیاری را بعدها از شما دور خواهد کرد.
اگر فرد مذکور را هنوز دوست دارید، باید قبول کنید که او این تصمیم را گرفته است پس به تصمیم کسی که دوستش دارید احترام بگذارید و حتی او را برای چیزی که دوست دارد یاری کنید. شما برای بازه ای لحظات خوشی را با هم داشته اید و اکنون وقت آن رسیده که هنوز هم مثل قبل، به دوست داشته های قلبی فرد مقابل احترام بگذارید و او را در تصمیمش کمک کنید.
نکته مهمتر اینکه نقاط ضعف خود را اصلاح کنید و پیشرفت کنید. از بحثها و مسائلی که در رابطه قبلیتان پیش آمد، درس بگیرید تا بدانید چگونه یک رابطه زیبا و سالم به وجود می آید تا در زندگی آینده خود آنرا بکار گیرید. اگر پایان رابطه شما علت خاصی داشته است، به دنبال رفع آن و فوق العاده کردن خود و شرایط زندگیتان باشید .
واقعیت این است که جدا شدن از کسی که عاشقش هستیم اصلا کار آسانی نیست اما با گذشت زمان، صبر کردن و به کارگیری راهکارهای صحیح و مناسب می توان با این مساله کنار آمد و دوباره شادی و نشاط را پیدا کرد. برای فراموش کردن عشق سابق تان با حذف کامل آن شخص از زندگی تان شروع کنید. از لیست مخاطبان تلفنتان و از هر جای دیگری او را حذف کنید. بعد می توانید اقدامات مناسبی را برای رها شدن از این اتفاق به کار ببرید و این مساله را پشت سر بگذارید.
راهکارهایی برای فراموش کردن عشق سابق
راهکار اول برای فراموش کردن عشق سابق
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
اگر هنوز با عشق سابقتان در ارتباط باشید یا با او حرف بزنید یا حتی در شبکه های اجتماعی تان با او صحبت کنید، فراموش کردنش برایتان سخت می شود. او را از لیست دوستانتان در تمام برنامه های مجازی پاک کنید و به او بفهمانید که دلتان می خواهد برای مدتی طولانی هیچ ارتباطی با هم نداشته باشید.
فراموش کردن عشق سابق
برای فراموش کردن عشق سابق خیلی مهم است به این فکر نکنید که می توانید دوباره با هم کنار بیایید. این افکار فقط باعث امیدواری بی فایده می شوند. در عوض روی رها کردن رابطه تمرکز کنید و به خودتان یادآوری کنید که همه چیز تمام شده است.
فراموش کردن عشق قدیمی
تمام احساساتتان را روی کاغذ بیاورید. به عشق سابقتان بگویید که چقدر قلبتان را شکسته است. خاطرات خوب و بدتان را بنویسید و اجازه بدهید کمی بگذرد تا احساساتتان کاملا تخلیه شوند. این نامه را پیش خودتان نگه دارید. لازم نیست آن را برای او بفرستید.
فراموش کردن عشق قبلی
اگر پیام های او را نگه دارید، احتمالا به سراغشان می روید و آنها را می خوانید و دوباره به یاد گذشته می افتید. همه پیام های او را پاک کنید تا دوباره وسوسه نشوید.
فراموش کردن عشق و عاشقی
هر عکسی که از او در گالری گوشی یا در شبکه های اجتماعی تان دارید پاک کنید. نیازی نیست که با دیدن آنها دوباره به یاد گذشته بیفتید.
فراموش کردن رابطه قبلی
بعضی وقتها به این نیاز دارید که ذهنتان را از افکار مربوط به عشق سابقتان کاملا پاک کنید. یکی از راه های انجام این کار این است که همه چیزهایی که شما را به یاد او می اندازد مثل عکس ها، لباس ها و یا نامه های او جمع کنید و آنها را در یک سطل زباله فلزی بریزید و سپس بسوزانید.
فراموش کردن رابطه گذشته
راهکار دوم برای فراموش کردن عشق سابق
اگر این دوران برایتان خیلی سخت می گذرد و نمی توانید او را کنار بگذارید شاید به این دلیل است که دائما به لحظات خوبی که باهم داشتید فکر می کنید و بدی های او را به خاطر نمی آورید. وقت صرف کنید و به این فکر کنید که شما آسیب دیده اید و از خیالاتتان بیرون بیایید و منطقی به قضیه نگاه کنید.
فراموش کردن گذشته
یکی از راه های بخشیدن، به خاطر آوردن ویژگی های مثبت فرد است. به این فکر کنید که چه چیزهایی در آن شخص باعث شد که به او علاقمند شوید و بعد می توانید به او به چشم فردی نگاه کنید که مثل همه انسانهای دیگر گاهی دچار اشتباه و خطا می شود. فقط زمانی میتوانید کسی را ببخشید که به هر دو جنبه منفی و مثبت او توجه کنید و این را بدانید که همه ما دچار اشتباه می شویم.
فراموش کردن شکست عشقی
ممکن است به خاطر جداییتان شروع به سرزنش خودتان یا فرد مقابلتان کنید. اما در نهایت باید به این واقعیت برسید که شما دو نفر مناسب یکدیگر نبودید و هیچ کدامتان لایق سرزنش کردن نیستید.
فراموش کردن شکست عاطفی
ممکن است گاهی اوقات آرزو کنید که به عقب برگردید و جلوی اتفاقات ناخوشایند را بگیرید. این مساله طبیعی است اما فایده ای ندارد. تنها چیزی که می توانید تغییر بدهید احساسات و واکنش های خودتان نسبت به گذشته است. بجای اینکه آرزو کنید به گذشته برگردید و کارهایی که کردید و چیزهایی که گفتید را تغییر بدهید، با این واقعیت که باید گذشته را قبول کنید کنار بیایید.
فراموش کردن از دست دادن عشق
شاید فکر کنید مراجعه به مشاور فقط برای حل معضلات بزرگ و اجتماعی است اما باید بدانید که میلیون ها نفر در سراسر جهان برای دریافت مشاوره و راهنمایی در خصوص مسائل سخت زندگی شان به مشاور مراجعه می کنند. شما هم می توانید این کار را کنید. هیچ ترسی از کمک گرفتن نداشته باشید.
فراموش کردن رابطه شکست خورده
راهکار سوم برای فراموش کردن عشق سابق
چگونه یک شکست عشقی را فراموش کنیم
در طی این زمان، به خودتان یادآوری کنید که شما همین الان هم کامل هستید و به کسی نیاز ندارید تا کامل شوید. بنابراین از این زمان برای کشف درون خودتان بدون نیاز داشتن به کسی استفاده کنید.
فراموش کردن دوست پسر قبلی
وقتی از کسی جدا می شوید احتمالا احساس آسیب پذیری و ضعیف بودن می کنید. اما شما به قدر کافی قوی هستید و فقط باید این موضوع را به خودتان یادآوری کنید. برخی از نقاط قوت و موفقیت هایتان در گذشته را بنویسید تا به خودتان نشان دهید که این بار هم می توانید از پس مشکلات بربیایید.
فراموش کردن دوست دختر قبلی
اگر رابطه عاطفی قبلی تان مدت زیادی به طول انجامیده باشد، احتمالا دوستان مشترک زیادی با عشق سابقتان دارید. سعی کنید دوستان جدیدی پیدا کنید که او را نمی شناسند و در عین حال علایق مشترکی با شما دارند. این کار به شما کمک خواهد کرد تا راحت تر با شرایطتان کنار بیایید.
فراموش کردن همسر سابق
اجازه بدهید مدتی بگذرد و ناراحتی هایتان برطرف شوند. وقتی احساس بهتری پیدا کردید می توانید دوباره وارد یک رابطه عاطفی شوید. می توانید چند بار با فرد مورد علاقه تان بیرون بروید یا چندین نفر را بررسی کنید تا فرد مناسب خودتان را پیدا کنید.
فراموش کردن زندگی قبلی
راهکار چهارم برای فراموش کردن عشق سابق
گاهی اوقات ناراحتی ها و رنج ها دوباره به سمت شما می آیند و احساس می کنید که باید گریه کنید. خیلی هم عالی! گریه کنید. اما خندیدن را هم فراموش نکنید. فیلم های خنده دار ببینید، عکس های خنده دار نگاه کنید و اداهای خنده دار دربیاورید. خندیدن برای روحتان خوب است و به همان اندازه و یا حتی بیشتر از گریه می تواند حالتان را بهتر کند.
فراموش کردن زندگی سابق
احتمالا وقتی غمگین هستید دلتان نمی خواهد چیزی بخورید و یا فقط مقداری تنقلات می خورید. اما این کار فقط باعث می شود حالتان بدتر شود. وقتی قند خون بالا برود احساسات بد هم افزایش پیدا می کنند. به جای این کار، از سبزیجات و میوه های تازه و پروتئین های بدون چربی استفاده کنید.
فراموش کردن عشق قدیمی
با دوستانتان به پیاده روی بروید و یا به تنهایی در فضاهای طبیعی پیاده روی کنید. در استخر یا دریاچه ها طبیعی شنا کنید. با دوستانتان در پارک تنیس بازی کنید یا به باشگاه بروید. یوگا هم می تواند گزینه بسیار مناسبی برای تقویت روحیه تان باشد. هر کدام از این ورزش ها می تواند به شما کمک کند تا مسائل گذشته را فراموش کنید و احساس بهتری داشته باشید.
فراموش کردن عشق یک طرفه
خوابیدن یکی از روش های طبیعی بدن برای درمان ناراحتی هاست و در کاهش ناراحتی های روحی و عاطفی نیز موثر است. اگر کم خوابی دارید سعی کنید زمان بیشتری را به خوابیدن اختصاص دهید و هر شب حداقل ۸ ساعت بخوابید.
فراموش کردن عشق دروغین
افرادی که به شما علاقه دارند مثل اعضای خانواده و یا دوستانتان، دوست دارند همیشه شما را خوشحال ببینند. بنابراین از اینکه از آنها بخواهید بیشتر به شما محبت کنند نترسید. با دوست قدیمی تان، پدر و مادر و یا خواهر و برادرتان حرف بزنید و اجازه بدهید به شما کمک کنند استرس و احساسات منفی تان کمتر شود. عشق سابقتان تنها کسی نبود که شما را دوست داشت. از این زمان استفاده کنید و در کنار کسانی باشید که آنها هم بسیار به شما علاقمندند.
فراموش کردن احساسات عاشقانه
وجود یک برنامه و روال منظم برای زندگی به شما کمک می کند که احساس ثبات و پایداری کنید و بدین ترتیب به بهبود حالتان کمک می کند. سعی کنید در ساعات منظم و معینی از خواب بیدار شوید و به خواب بروید. وعده های غذایی تان را به موقع بخورید و برای سایر کارهایتان هم برنامه داشته باشید.
فراموش کردن رابطه عاشقانه
یک دوش آب داغ بگیرید یا برای انجام ماساژ به مراکز ماساژ درمانی بروید. حالا زمان خوبی برای تفریح کردن است پس می توانید به سینما بروید و فیلم مورد علافه تان را ببینید یا خرید کنید و یا حتی چند روز به خارج از شهر بروید. مهم این است که احساس خوبی داشته باشید و خوش بگذرانید.
فراموش کردن رابطه عاشقانه یک طرفه
می توانید به کلاس های زبان بروید و یک زبان جدید یاد بگیرید و یا در کلاس های آشپزی شرکت کنید. از کتابخانه کتاب های مورد علاقه تان را بگیرید و بخوانید و یا در اینترنت فیلم های مورد علاقه تان را تماشا کنید. حتی می توانید به دانشگاه بروید و در رشته تحصیلی مورد علاقه تان شروع به تحصیل کنید.
فراموش کردن رابطه دوستی
فراموش کردن کسی
منبع wikihow
ترجمه اختصاصی از سایت دلبرانه
چطور یک عشق قبلی را فراموش کنیم ؟
بیشتر بخوانید :
رابطه سالم | چگونه رابطه درست و شادی با همسر مان داشته باشیم؟
محبوب شدن | چگونه در جمع محبوب باشیم ؟ (۳ راه ساده افزایش محبوبیت)
حل اختلاف | ۲۰ روش حل اختلافات ( مهارت حل مسئله ) مفید و موثر
مهارت حل مسئله | ۵ کلید برای داشتن یک رابطه سالم و طولانی
کسب احترام دیگران | راه های به دست آورن احترام ، اعتماد و محبوبیت در جمع
دیدگاه
تصویر امنیتی *
بهینه سازی : دلبرانه
اللــهم صــل علــی محــمد و آل محــمد و عجل فرجهــم کلیه حقوق برای این سایت محفوظ است و کپی برداری فقط باذکر منبع با لینک مربوطه بلامانع است Copyright delbaraneh.com © 2019- Allrights Reserved.0