چنبره حلقه مدیریتی در کنار روحانی و تصمیماتش و همچنین تاثیر گذاریهای مؤثر در ساختمان پاستور باعث شده است که اصلاحطلبان بعد از ۶ سال به روحانی بابت مشاییهای اطرافش، هشدار بدهند.
سرویس سیاست مشرق – در پی بی تدبیری گسترده و نابسامانی اقتصادی در کشور، حامیان دولت تدبیر هم به ستوه آمده و به روحانی هشدار دادهاند که حلقه اطرافش در حال مدیریت وی هستند و عملاً روحانی بواسطه حلقه چهار یا پنج نفره، در حال کانالیزه شدن و مهندسی تصمیم گیریها است.
در همین رابطه، مسیح مهاجری روزنامهنگار حامی دولت و اصلاحات نسبت به حلقه اطراف روحانی واکنش نشان داد.
مهاجری در جمهوری اسلامی نوشت:
حلقه مشاوران حسن روحانی
“استعفای مسئولان در هر نظام حکومتی و هر دولتی، واقعهای طبیعی است، ولی اگر وزیری در تنگنا قرار گیرد و به دلیل اینکه نمیتواند آنطور که میخواهد به کار ادامه دهد، کنار رفتن او نه تنها طبیعی نیست بلکه ضایعه است.
با انتشار خبر پذیرش استعفای وزیر بهداشت، این سؤال به وجود آمد که اگر او وزیر لایقی بود چرا با رفتنش از دولت موافقت شد و اگر لایق نبود چرا رئیس دفتر رئیسجمهور آنهمه از او تعریف کرد و خبر از تلاش برای راضی کردنش داد؟ و چرا به فاصله کمتر از یک روز برخلاف این سخن، استعفایش پذیرفته شد و به حذف شدنش از دولت رضایت داده شد؟
شاید بتوان پاسخ این سوالها را از متن استعفای دکتر حسن قاضی زاده هاشمی به دست آورد که مشکل را در وعدههای عملی نشده سازمان برنامه و بودجه دانست و البته نکات دیگری هم گفت که گویای وضعیت نامناسب مدیریتی کشور است. جالب است که سرپرست وزارت بهداشت در اولین اظهارنظرش درباره چگونگی فعالیت در این وزارتخانه سخنی گفت که نشان دهنده صحت گلایه دکتر قاضی زاده از سازمان برنامه و بودجه است. سرپرست وزارت بهداشت که قبلاً معاون رئیس سازمان برنامه بودجه بود گفت: «با رابطهای که با دوستانمان در سازمان برنامه و بودجه داریم، امیدواریم بتوانیم در تخصیص منابع مناسب تلاش کنیم.»
این سخن نشان میدهد گره کار را باید سازمان برنامه و بودجه بگشاید و گویا با رفتن دکتر حسن قاضی زاده هاشمی این گره گشوده خواهد شد. اگر چنین است، چرا با در اختیار گذاشتن منابع مناسب، کاری نکردند که وزیر بماند و از تجربهای که در ۵ سال و نیم وزارت اندوخته بود استفاده و کارهای ناتمام را تمام کند؟
حالا که مشخص شده مشکل اصلی در سازمان برنامه و بودجه است، این آقای رئیسجمهور است که باید برای این سازمان چارهای بیندیشد. با توجه به اطلاعات موجود، ماجرا بسیار فراتر از اختلاف نظر میان رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر بهداشت است. مشکل، حتی از سلیقهای عمل کردن و گلایهمند ساختن وزرا و دستگاهها و خاصه خرجیها هم فراتر است.
مشکل اصلی در حلقه تنگ و محدودی است که رئیس جمهور روحانی در آن محصور است. این حلقه که چهار پنج عضو دارد و رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز یکی از آنهاست، شاید دلسوز و خواهان خدمت باشند ولی کارنامه آنها نشان میدهد به همان اندازه که در محصور نمودن رئیسجمهور موفق بودهاند در پیشبرد امور کشور ناموفق هستند.”
مهاجری در ادامه مینویسد:
“نیازی به نام بردن از این افراد نیست، زیرا اهل فن آنها را میشناسند و از فوت و فنهای ویژه آنها باخبرند. سؤال اساسی این است که رئیسجمهور روحانی بعد از آنکه به تجربه دریافته اعضاء این حلقه کارآمدی لازم را ندارند، چرا به جای آنکه خود را از آنها خلاص کند به محروم شدن از وزیری که او را دارای «تلاشهای صادقانه» میداند راضی شده است؟
اکنون سخن در این نیست که وزیری نرود و در هیات دولت جابجائی صورت نگیرد. سخن بر سر این است که اگر رئیسجمهور خواهان تحول است چرا این تحول را در نزدیکترین اطرافیان خود پدید نمیآورد؟ … تا کجا میتوان اظهارنظرهای برژنسکی مآبانه بعضی ازمشاورانتان را آقای رئیسجمهور تحمل کرد که بودجه میلیاردی میگیرند و مثل بعضی دستگاههای باصطلاح فرهنگی حوزه و خارج حوزه فقط کارمند و حقوق بگیران آویزان اضافه میکنند؟ سازمان برنامه و بودجه به یک مدیر شجاع نیاز دارد تا بودجه از انحصارهای تحمیلی کنونی آزاد شود و به مصرف واقعی برسد.
فرصت زیادی ندارید. در فرصت کوتاه باقیمانده تنها راه موفقیت، تقویت بنیه دولت از طریق شکستن این حلقه تنگ و به کار گماردن افراد شجاع است.” [۱]
سید فاضل موسوی نماینده سابق مجلس نیز درباره حلقه بسته مدیریتی روحانی گفته است: “این یک واقعیتی است که یک حلقه نامبارک در اطراف رئیس جمهور چنبره زدهاند و اینها همه چیز را در انحصار خودشان میدانند. آنقدر هم قلیل و نامحبوب هستند که اگر به تنهایی در خیابان راه بروند، مردم اینها را نمیشناسند و برایشان اهمیتی قائل نیستند. متاسفانه تصمیم گیران اصلی هم اینان هستند.”
غلامرضا تاجگردون درباره اظهارات اخیر حسام الدین آشنا درباره بودجه نوشت: هر رئیس جمهوری گویا باید یک مشایی داشته باشد. مشاور محترم رئیس جمهور بعد از شش سال از دوره رئیس جمهور با دادن آدرس غلط به جامعه فرار به جلو میکند. بودجه را دولت میدهد. شش سال هم آقای روحانی بودجه را به مجلس داد. هر آنچه که بخواهد میتواند در لایحه انجام میدهد. مثل امسال که هر جا را دوست نداشت کم کرد و هر جا را دوست داشت بالا برد. افزایشهای مجلس هم مشخصه. افزایش حقوق بازنشستگان، کسری بیمهها، عمرانی مناطق محروم، پاداش برزمین مانده فرهنگیان و کارمندان، افزایش مستمری افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد و از این قبیل موضوعات. جناب آقای آشنا این مردم درد زیادی دارند به دردشان نمک دروغین نریز یا اینکه اگر جنایتی شده دولت فعلی را هم در این جنایت شریک بدانید. البته که اگر مجلس ببیند جایی بی انصافی شده باشد اصلاح میکند. چه در عرصه اقتصادی و چه فرهنگی و چه در دفاع. خدا همه را به راه راست هدایت کند. [۲]
همچنین، جهانگیری معاون اول روحانی نیز برای نشان دادن اختلافات و عمق بسته بودن حلقه مدیریت که روحانی را کانالیزه و مهندسی کرده است، میگوید: در شرایط امروز نیازمند مدیران شجاع و ریسک پذیر هستیم، گفت: برخی فکر میکنند ما خودکار به دست باید به دنبال عزل مدیرانی باشیم که ریسک پذیر نیستند، در حالی که تا این لحظه اجازه برکناری منشی خود را هم پیدا نکردم. مدیری که مسئولیت. [۳]
همچنین وبسایت فرارو در گزارشی با عنوان “کابینه در تصرف حلقه نزدیکان” نوشت:
سخن از یک حلقه است، از چند نام پر نفوذ در دولت که این روزها گفته میشود بیشترین نقش را در فرآیند تنظیم کابینه بازی میکنند. حلقهای که یک طرف آن محمد نهاوندیان قرار دارد و سمت دیگر آن محمود واعظی نقش بازی میکند. این روزها این حلقه متهم است که به دنبال تسخیر پستهای کلیدی کابینه است. [۴]
فرارو همچنین نوشت: چندی پیش محمود صادقی روایتی از حسن روحانی نقل کرده بود که نشان میداد، روحانی از سه گروه لیست کابینه دریافت میکند؛ از ستاد انتخاباتی خود (با محوریت محمد شریعتمداری و مرتضی بانک)، از اصلاح طلبان (بامحوریت اسحاق جهانگیری) و از اصولگرایان میانه ور.
اما به نظر میرسد یک گروه دیگر در تنظیم کابینه نقش مهمی ایفا میکنند. این گروه هم حلقه نزدیکان و مشاوران حسن روحانی هستند. حلقهای که بیشتر آنها از اعضای حزب اعتدال و توسعه هستند و برخی دیگر از مشاوران مورد اعتماد روحانیاند.
در این حلقه میتوان به اسامی؛ محمد باقر نوبخت (رییس سازمان مدیریت)، محمود واعظی (وزیر ارتباطات)، محمد نهاوندیان (رییس دفتر)، مسعود سلطانیفر (وزیر ورزش) و حسام الدین آشنا (مشاور) اشاره کرد.
صادق زیباکلام در گفت و گو با فرارو درباره نقش این حلقه پر نفوذ در دولت آینده گفت: “من تصور میکنم که یک مشکل بنیادی در دولت آقای روحانی وجود دارد و همچنان هم این مشکل ادامه دارد. مشکل این است که یک عدهای یا چند نفری وجود دارند که این افراد در حقیقت از همان ابتدا با آقای روحانی بودهاند. میتوان گفت که این افراد حلقه بسیار نزدیک به روحانی هستند که شامل حسامالدین آشنا، محمدباقر نوبخت، محمد نهاوندیان تا حدودی محمد شریعمتداری و الهام امینزاده و همچنین برادر آقای رئیسجمهور یعنی حسین فریدون. این چند نفر حلقه بسیار نزدیک به آقای روحانی هستند.”
او ضمن اشاره به برخی اخبار پیرامون ناراحتی اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری از نحوه چینش کابینه، با بیان اینکه ” گفته میشود که مغز متفکر اقتصاد آقای روحانی آقای محمد نهاوندیان و محمدباقر نوبخت و ولیالله سیف است” افزود: ” اما در نظر داشته باشید که هیچ بالندگی و هیچ درخشندگی از این افراد حتی در بخش اقتصادی هم نمیبینید؛ یعنی واقعاً برای کسی چون اسحاق جهانگیری سخت است که با این مجموعه همکاری داشته باشد. شاید اگر پای مرحوم آیتاللههاشمی رفسنجانی و اصرار و تاکیدات الزامآور ایشان به آقای جهانگیری که تحت هیچ شرایطی آقای روحانی را تنها نگذارند نبود، ایشان مدتها پیش از آقای روحانی جدا شده بود.”
[۱] – http://www.ion.ir/news/۴۰۶۱۱۳/
[۲] – http://www.asriran.com/fa/news/۶۴۸۰۲۵
[۳] – https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۷/۰۷/۲۹/۱۸۵۸۲۲۵
[۴] https://fararu.com/fa/news/۳۲۴۱۷۳
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
فعال اصلاح طلب تصریح کرد: در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم، «روحانی» کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت.
به گزارش مشرق، علیرضا علوی تبار از فعالان جبهه اصلاحات در گفتگویی که اخیرا با ماهنامه «اندیشه پویا» انجام داد، نکاتی را درباره دوران حکومت اصلاح طلبان، نحوه برخورد اصلاح طلبان با هاشمی رفسنجانی و شخص حسن روحانی داشته است.
علوی تبار با اشاره به مخالفت عطاءالله مهاجرانی با نامزدی محمد خاتمی در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری، خاطرنشان کرد: مهاجرانی برای مخالفت خود، سه دلیل مطرح کرد؛ اول اینکه مقامات نظام با ایشان زاویه دارند، دوم اینکه ایشان اگر بیاید احتمالا چپ ها که از صحنه رانده شده اند دوباره برمی گردند و این در مجموع به صلاح کشور نیست. سوم هم اینکه ایشان مدیریت ضعیفی دارد.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: من هم تا جایی که می توانستم از آقای خاتمی دفاع کردم و جواب دادم اما جلسه تلخی بود. بعد هم که مهاجرانی وزیر آقای خاتمی شد، یک شب مهمانی گرفته بودند برای وزارت ایشان و آقای مسجدجامعی، من را دعوت کرده بود، رفتم و انگار مهاجرانی کمی مشکل داشت از رودرو شدن با من، مخالف بود و حالا شده بود وزیر و من که موافق بودم همچنان هیچ کاره بودم.
حلقه مشاوران حسن روحانی
علوی تبار با اشاره به حمله اصلاح طلبان به هاشمی رفسنجانی، گفت: یک مثلث بودیم، من و اکبر گنجی به همراه عباس عبدی که همدیگر را حمایت می کردیم. ما رأی می گرفتیم و نظر حجاریان که میانه روتر بود رأی نمی آورد. بچه هایی که به مجاهدین انقلاب نزدیک بودند با این موضع ما مخالف بودند، مثل آقای عرب سرخی که به شدت مخالف بود چون به لحاظ سیاسی، مجاهدین انقلاب خیلی رادیکال نبودند. تصور من این بود که چپ سنتی ما خیلی دموکرات نیست و تا آخر دموکراسی نمی آید. دنبال مشارکت زیاد و رقابت کم هستند.
*نسبت به هاشمی موضع انتقادی داشتم/کارگزاران را دموکرات نمی دانستیم
وی در همین باره افزود: من از گنجی و نقدهایش بر هاشمی دفاع می کردم. موضع من نسبت به آقای هاشمی قطعا انتقادی بود. رادیکال هم انتقادی بود. ما از اول فکر نمی کردیم که با کارگزاران داریم پروژه اصلاحات را پیش می بریم و آنها را خیلی دموکرات نمی دانستیم. معتقد بودیم همه آنها دنبال توسعه آمرانه هستند.
علوی تبار درباره چرایی عدم عضویتش در جبهه مشارکت اظهارداشت: من در جریان تأسیس مشارکت بودم اما آنها دوست نداشتند من جزو اعضای اولیه باشم. من طرفدار آقای منتظری و همین طور به دکتر سروش نزدیک بودم و این دو عامل باعث شده بود که اسم من جزء لیست بنیانگذاران مشارکت نباشد. بعدتر هم که حزب شکل گرفت، حجاریان گفت قرار این بود که در آغاز طیف میانه تری موسس باشند و بعد از شما دعوت کنیم. من هم گفتم داخل حزبی که شکل گرفته نمی آیم.
این فعال اصلاح طلب با اشاره به خط مشی «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» که از سوی حجاریان در سال های اصلاحات مطرح شد، گفت: ما خودمان را نماینده جنبش اجتماعی می دانستیم و فکر می کردیم باید این امکان را برای بخش بهبودخواه فراهم کنیم که چانه بزند. ما قرار بود نقش فشار از پایین برای چانه زنی در بالا را بازی کنیم. فشار از پایین حتما رادیکال است. کسی باید نمایندگی می کرد و در چانه زنی از آن بهره می گرفت، چنین کسی وجود نداشت. مشکل من با دولت اصلاحات و آقای خاتمی همین بود. ما گذاشتیم تمام ابزارها را از ما بگیرند.
*در انتخابات ریاست جمهوری به «روحانی» رای ندادم
علوی تبار با بیان اینکه من در سال های ۹۲ و ۹۶ به روحانی رأی ندادم، تصریح کرد: هر دو سال مردم را دعوت کردم که به آقای روحانی رأی بدهند، سخنرانی هم کردم اما خودم رأی ندادم و دلیلم هم کاملا شخصی بود. من شخصی را می شناسم با ویژگی های شخصی و به همین دلیل به او رأی نمی دهم اما از طرف دیگر این شخص وجوهی دارد که در سطح عمومی می تواند تأثیر دیگری داشته باشد. البته که امروز تجلی آن خصوصیات شخصی را که من از آن می ترسیدم دارید می بینید، در امتیاز دادن ها و انتخاب های شخصی.
وی افزود: آقای روحانی مشاورانی دارد که نسبت به خود او جای نگرانی بیشتری دارند. من بیشتر از اینکه نگران تصمیمات روحانی باشم، نگران مشورت های آن حلقه هستم. من قبلا در طیف طرفداران آقای هاشمی، آقای روحانی را جزو طیف طرفداران توسعه آمرانه می دانستم. هنوز هم معتقدم ایشان به توسعه آمرانه مایل است ولی به نظرم خیلی هم روی آن مُصر نیست و می تواند از آن هم کوتاه بیاید. برای آقای روحانی ماندن در عرصه قدرت ایران مهمترین نکته است.
این فعال اصلاح طلب با اشاره به سال های ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوران اکبر هاشمی رفسنجانی، یادآور شد: آقای هاشمی صاحب جایگاه بود و از موضع قدرت این طور بود اما آقای روحانی چنان موقعیتی نداشت. اطرافیان آقای هاشمی بعضا آدم های قوی بودند اما اطرافیان آقای روحانی… چه بگویم، بهتر است چیزی نگویم. در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم ایشان کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت.
علوی تبار گفت: ما برای پروژه ها بودجه کم داشتیم اما برای درست کردن استخر بودجه کم نبود. اگر نان کنجدی و پنیر و گردو و سبزی آماده نبود، جلسه تشکیل نمی شد، به نظر ما اینها خیلی لوکس بود، آقای روحانی یک چهره امنیتی بود با ظاهری که راست محافظه کارانه بود اما در باطن به چیزی اعتقاد نداشت.
کليه حقوق اين سايت متعلق به پایگاه خبري-تحليلي مشرق نيوز مي باشد و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
دیدبان: دیدبان در راستای مطالب تیم شناسی رجال سیاسی ایران که تا کنون 4 شماره آن را تحت عنوان های:«همه یاران احمدی نژاد» ، «همه یاران لاریجانی»، «همه یاران قالیباف» و «همه یاران رضایی» منتشر نموده است؛ در پنجمین شماره از این سلسله مطالب خود به بررسی تیم رئیس جمهور جدید کشورمان می پردازد.
دکتر حسن روحانی هفتمین رئیس جمهور ایران شد. حسن روحانی از جمله شخصیت هایی است که در هر دو جناح حضور
داشته و توانسته در هر دو جناح جایگاهی برای خود تدارک ببیند. وی عضو شورای مرکزی
جامعه ی روحانیت مبارز یعنی مهم ترین نهاد سنتی اصول گرایان بود (وی در حدود 10 سال است که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی کند.) و در همان حال توانست
منصوب خاتمی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی باشد. وی اکنون نماینده ی ولی
فقیه در شورای عالی امنیت ملی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری است.
حلقه مشاوران حسن روحانی
اما اگر حسن روحانی در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد
یاران قبلی وی و احتمالا همراهان امروزین او چه کسانی خواهند بود؟ حسن روحانی در دوران تصدی مسئولیت
های خود از تیم ها و اشخاص مختلفی به عنوان همراهان خود استفاده کرده که در این
مجال درصدد بررسی همه ی یاران حسن روحانی هستیم.
تیم مجلس
حسن روحانی تجربه ی 5 دوره نماندگی مجلس را در کارنامه ی
خود دارد. حضور طولانی و مستمر در مجلس باعث شد تا وی قدرتی فراوان در این نهاد
کسب کرده و حلقه ای از یاران را به رهبری و مدیریت آیت الله هاشمی رفسنجانی تشکیل
دهد.
روحانی در دو دوره نائب رئیس مجلس و در دوره های مختلف رئیس
کمیسیون دفاع و همین طور رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس بوده که این حضور باعث
شده تا وی تبدیل به یکی از مهره های فعال در مجلس شود. روحانی در مجلس به عنوان نائب
رئیس مجلس و در ستاد فرماندهی دفاع نیز سمت معاونت هاشمی را برعهده داشته است.
از این رو هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی را می توان از اعضای
هم نظر یک تیم دانست که در مجلس به صورت هماهنگ عمل می کردند. اکرمی، منتجب نیا،
غفاری و … از دیگر اعضای این تیم محسوب می شدند.
تیم شورای عالی امنیت ملی
روحانی بعد از بازنگری در قانون اساسی در سال 1368 به عنوان
دبیر شورای عالی امنیت ملی از سوی رئیس جمهور وقت یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی
انتخاب شد. روحانی در مجلس رئیس کمسیون های دفاع و سیاست خارجی بود و همچینین وی
نائب رئیس هاشمی در مجالس بود که باعث شد تا وی در این منصب مستقر شود. وظیفه ی
شواری عالی امنیت ملی در سه حوزه ی دفاع، سیاست خارجی و امنیت ملی تعریف می شود که روحانی توانست در این سه حوزه
تجربه ی زیادی به دست آورد.
از اعضای اصلی تیم روحانی در شورای عالی امنیت ملی و
مذاکرات هسته ای می توان به سیروس ناصری و موسویان اشاره داشت. بعد از تغییر دولت
و جایگزین شدن علی لاریجانی به جای حسن روحانی این اعضا نیز از تیم مذاکره خارج
شدند.
سیروس ناصری به خاطر برخي پروندههاي مربوط به مسائل مالي،
از تيم مذاكرات هسته اي كنار گذاشته شد. وزیر سابق
امورخارجه نيز حكم وي را به عنوان سفير ايران در اندونزي صادر نمود كه مورد موافقت رئيس
جمهور وقت قرار گرفت.. وی در مذاکرات
پاریس به عنوان سفیر ایران در سوئیس در جریان مذاکرات بود.
سیروس ناصری
اما موسویان که به خاطر سوابق تحصیلاتی در آمریکا وارد تیم
روحانی در شورای عالی امنیت ملی در مذاکرات هسته ای شد بعد از تغییر دولت هشتم
و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد از این سمت برکنار شد و بعد با اتهام امنیتی
بازداشت شد که با وثیقه ی 200 میلیونی آزاد شد و سپس مقیم دائم آمریکا شد.
سید حسین موسویان
سید حسین موسویان، در سال های 1997 تا 2005، رئیس کمیته
روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران بود که برای 2 سال در مذاکرات هسته ای نیز
شرکت داشت. او هم اکنون در خارج از ایران به سر می برد و نویسنده کتابی با عنوان «بحران هسته ای ایران» است که موسسه کارنگی در
سال 2012 آن را منتشر کرده است. او علاوه بر این کتاب، در یک سال گذشته مقاله های
متعددی را در مورد رابطه ایران و آمریکا و مساله هسته ای منتشر کرده است.
همچنین می توان از علی اکبر صالحی؛ محمد جواد ظریف، امیرحسین زمانی، محمدرضا
البرزی، محمد سعیدی نیز به عنوان اعضای تیم روحانی نام برد که اطلاعات چندانی از
آنان در دست نیست.
صالحی رئیس سابق دانشگاه صنعتی شریف و نماینده دائمی ایران
در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود و اکنون وزیر امور خارجه است.
ظریف نیز سفیر و نماینده دایم ایران در سازمان ملل متحد به
مدت پنج سال بود و در حال حاضر دستیار ارشد وزیر خارجه است.
محمد جواد ظریف
همچنین در این تیم می توان از شخصیت های مختلف نام برد. امیرحسین
زمانی نیا نیز عضو سابق تیم هسته ای در حال حاضر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول
فعالیت است. محمدرضا البرزی سفیر و نماینده سابق ایران در مقر سازمان ملل در ژنو
بوده است. محمد سعیدی معاون سابق برنامه ریزی، بین الملل و امور مجلس سازمان انرژی
اتمی و تیم مذاکره کنندگان بوده اند که در حال حاضر در این شورا فعال نیستند.
تیم مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
به طور کلی در مجمع تشخیص مصلحت نظام افرادی که نگرش هایشان به هاشمی نزدیک است دیده می شوند. شخصیت هایی نظیر حسن روحانی، علی اکبر ناطق نوری، محمد هاشمی،
دری نجف آبادی، حجت الاسلام علی عسگری، قدرت الله علیخانی و … در زمره این دسته
جای می گیرند.
حلقه مشاوران حسن روحانی
یکی از نهادهای مهم در مجمع، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع
می باشد که تقریبا همواره دارای حاشیه هایی بوده است. این مرکز در سال 1368 با هدف
تدوین و تنظیم استراتژی برای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون تشکیل شد اما در سال 1376 براساس مصوبه شورای عالی اداری از نهاد
ریاست جمهوری منتزع گردید و به عنوان بخـش تحقیقاتی مجمع تشخیص مصلحت نظام به آن
پیوست. اولین رئیس این مرکز موسوی خوئیینی ها بود و رئیس بعدی این مرکز تا به حال
حسن روحانی بوده است. از اعضای فعلی این
مرکز می توان به امیرحسین زمانی نیا، مجید احتشامی، آرمین امینی، سید علی
طباطبایی، محمودرضا گلشن پژوه نام برد.
تیم انتخاباتی
روحانی برای پیروزی در انتخابات یک تیم مجهز را تشکیل داد
که تمامی این افراد از دوستان و یاران نزیک حسن روحانی محسوب می شوند.
محمدرضا نعمت زاده
محمدرضا نعمتزاده را می توان مهمترین
فرد در حلقه ی همراهان و حلقه ی نزدیک حسن روحانی دانست. وی که تحصیلات خود را در
مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در آمریکا گذرانده؛ سابقه ای طولانی در مدیریت بخش
های دولتی و خصوصی دارد. وی قبل از انقلاب در کارخانجات بخش خصوصی فعال بوده اما بعد
از پیروزی انقلاب توانست به وزارت کار برسد. وی پس از آن در دولت شهید رجایی،
میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی دارای مسئولیت های مختلف و متعدد بوده است.
وی که
در دولت سازندگی به وزارت صنایع و معادن رسید، در دولت اصلاحات مدیرعامل شرکت ملی
صنایع پتروشیمی شد و در دولت نهم مدیرعامل شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای
نفتی و مشاور ارشد وزیر نفت بود. نعمت زاده در سال 1388 بازنشسته شد و در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری
ریاست ستاد انتخاباتی حسن روحانی را بر عهده داشت.
اکبر ترکان
ترکان را می توان از مهره های
اصلی تیم روحانی دانست. وی در سال 58 در جهادسازندگی لرستان فعال شد و در سال 60
استاندار ایلام و پس از آن انیز استاندار هرمزگان شد. وی در سال های 64 تا 68
مدیرعامل سازمان صنایع دفاع بود و در دولت
اول هاشمی وزیر دفاع شد و در دولت دوم هاشمی به وزارت راه و ترابری رسید.
ترکان هر چند در انتخابات 1376
جزو تیم ناطق نوری بود اما در دولت خاتمی رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع شد و
بعد از آن توانست معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس شود. مسئولیتی که
تا آخر دولت نهم و به ریاست محمود احمدی نژاد ادامه داشت. و هم اکنون از اعضای
تأثیرگذار حلقه ی اول تیم حسن روحانی محسوب می شود.
وی که با کنار گذاشته شدن از
مسئولیت های دولتی به فعالیت های اقتصادی رو آورده بود، یکی از مهم ترین تأمین
کنندگان منابع مالی ستاد حسن روحانی محسوب می شد.
محمد باقر نوبخت
محمدباقر نوبخت حقیقی، نماینده
مردم رشت در چهار دوره مجلس و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه است. نوبخت خواهرزاده
آیتالله حجتی، از روحانیون سرشناس گیلان است و دو برادرش نیز در سمتهای دولتی و
قضایی مشغول به فعالیت هستند. او دارای دکترای اقتصاد از انگلستان است. نوبخت در
کارنامه ی خود چهار دوره نمایندگی مردم رشت در مجلس را دارد و
اکنون به عنوان معاون پژوهشهای اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت
نظام و دبیرکل حزب اعتدال و توسعه فعالیت مینماید. سابقه ی نزدیکی نوبخت به تیم
هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی به همکاری آنان در مجلس و مرکز تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص باز می گردد.
نوبخت بیشتر در مناظره ی خود با
محمد خوش چهره رسانه ای شد. وی در آن مناظره به عنوان نماینده ی هاشمی رفسنجانی و
محمد خوش چهره نیز به عنوان نماینده ی محمود احمدی نژاد حضور یافتند که رفتار
زننده ی نوبخت باعث بدبینی مردم به تیم هاشمی شد.
این چهره نزدیک به روحانی در حزباعتدال و
توسعه فعالیت مینماید. این چهره نزدیک به آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتخابات
ریاست جمهوری یازدهم سخنگوی ستاد مردمی انتخابات روحانی بود و جالب تر آنکه حزب
اعتدال و توسعه نیز با صدور بیانیه ای حمایت خود را از حسن روحانی اعلام کرد.
حجت الاسلام علی عسگری
از جمله شخصیت های سیاسی که می
توان از آن به عنوان تیم حسن روحانی نام برد؛ حجت الاسلام علی عسگری است. حجت
الاسلام علی عسگری، معاون پارلمانی مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و
نماینده ی مردم مشهد در مجلس هفتم بوده است. وی پس از آن وارد تیم مجمع شده و به
عنوان معاون این مجمع فعالیت می کند. از اظهارت وی می توان مواضع هاشمی رفسنجانی
را رصد کرد اما وی برای اولین بار خبر کاندیداتوری حسن روحانی را رسانه ای ساخته و
خبر از جلسات در حلقه ی اول تیم هاشمی و روحانی برای انتخابات داد.
وی در یک مصاحبه ی رسانه ای
اعلام کرد که: «ايشان (منظور حسن روحانی) هم به عنوان يكي از چهرههاي
دلسوز نظام براي برونرفت از مشكلات ايران نگرانيهاي جدي و تلاش مجدانهيي دارند…ايشان
از مصايبي كه اين سالها يقه سياست خارجي و ديپلماسي ايران را گرفته به شدت
ناراحت و نگران هستند. همچنين بارها در جلسات خصوصي از وضعيت اقتصادي كشور و وضع
زندگي مردم ابراز ناراحتي كردند».
با اعلام این خبر
روحانی به جمع کاندیداهای ریاست جمهوری پیوست و برنامه و سایر اعضای تیم وی نیز
مشخص شدند.
حجت الاسلام علی یونسی
یونسی را نیز می توان
جزوی از اعضای اثرگذار در حلقه ی یاران حسن روحانی دانست. یونسی وزیر اسبق اطلاعات
و در حال حاضر مشاور ارشد حسن روحانی است. تقریبا وی را می توان سخنگوی اصلی جریان
هاشمی ـ روحانی دانست. وی با فعالیت در کنار حسن روحانی تمام تلاش خود را برای
پیروزی وی انجام داد. سفرهای استانی و
حضور در همایش ها و سخنرانی به نمایندگی از حسن روحانی از جمل فعالیت های یونسی در
دوره ی تبلیغات بوده است.
یونسی به صراحت به این
شبهه ی اصلاح طلبان پاسخ داد که شاید روحانی عضو جناح اصلاح طلبان نباشد اما
مطمئنا وی در ذیل گفتمان و بینش اصلاح طلبی تعریف می شود. همو بود که علنی ساخت که
پشت سر روحانی چهار روحانی سرشناس دیگر یعنی: هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، خاتمی و
سید حسن خمینی قرار دارند.
هاشمی ها
از ابتدای اعلام حضور
حسن روحانی در رقابت های انتخاباتی یازدهمین دوره ی ریاست جمهوری؛ فرزندان هاشمی
حضوری پررنگ در اطراف وی داشتند. اما دو تن از فرزندان هاشمی یعنی فاطمه هاشمی و
محسن هاشمی حضور علنی و فعال تر داشته اند. فاطمه هاشمی دختر بزرگ هاشمی رفسنجانی و
محسن هاشمی پسر بزرگ وی هستند که به عنوان حلقه ی یاران تیم روحانی از ابتدا با وی همراه
بودند.
فاطمه هاشمی برعکس
فائزه فعالیت علنی سیاسی نداشته و بیشتر در حوزه ی مددکاری اجتماعی و خدمات عام
المنفعه فعالیت دارد. محسن هاشمی هم بیشتر از آن که چهره ای سیاسی اشد چهره ای
اقتصادی و اجرایی است و در کارنامه ی خود مدیرعاملی خطوط متروی تهران را نیز دارد.
هر چند صلاحیت وی در انتخابات شورای شهر تهران رد شد اما وی ترجیح داد فعالیت
سیاسی این برهه ی خود را در کنار حسن روحانی شدت ببخشد.
حسام الدین آشنا
حسام الدین آشنا استاد
دانشکده ی فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام و داماد آیت الله دری
نجف آّبادی است. وی مشاور رسانه ای حسن روحانی است و در کارنامه ی خود سابقه ی
فعالیت های اطلاعاتی و امنیتی نیز دارد.
حضور وی در کنار حسن روحانی در مناظرات
تلویزیونی و همچنین در تهیه و تدوین مستندهای انتخاباتی حسن روحانی نشان از همراهی
این استاد دانشگاه امام صادق علیه السلام با حسن روحانی دارد. دانشگاهی که یک فارغ
التحصیل دیگر آن یعنی سعید جلیلی نیز در عرصه انتخابات حضور داشت و فعالیت های
روحانی در کسوت دبیری شورای عالی امنیت ملی را همراه با دو نامزد دیگر اصول گرایی یعنی قالیباف و حداد عادل به چالش کشد!
حسن روحانی درون نظام تعریف میشهه و باید همه بهش کمک کنیم تا بتونه کشور به جلو ببره
ماکه بخیل نیستیم انشالله یه کاری برای مردم انجام بده و واقعا انتخاب اصلح باشه !!!!
امیدوارم اینجوری که به نظرمیاد از اب در نیاد
پس من چی؟
متاسفانه یکی از معضلات فرهنگی ما همین قصاص قبل از جنایته …… آقایون این نفرات همونهائی هستند که قبل از این هشت سال کذائی اخیر مملکتو بدون مشکلاتی که بعد از روی کار اومدن احمدی نژاد و تیمش رخ داد در عرصه بین الملل و اقتصاد جلو میبردند و بعد از این هم اگر قدرتهای مافوق بگذارند قادر هستند ما رو لااقل به جایگاه قبلیمون برگردونن
دکتر عطاالله حکیمی نماینده شهر رودبار و نیز رییس ستاد مرکزی مردمی دکتر روحانی رو یادت رفت
مبارکه انشالله
حقش نبود ریئس جمهور بشه
نماینده شهر ما رو یادرفت .
درسته که در ستاد انتخاباتی قالی باف برای رای جمع کردن برای ایشان خودشو هلاک کرد اما نباید قدرت تغییر جهت سریع ایشان را فراموش کنیم شک نکنید ایشان در اینده ای نزدیک در صف اول حامیان آقای دکتر روحانی خواهد بود ضمناً فراموش کردم که بگم مردم آگاه این شهرهم با رای 84 % خود به آقای روحانی جایگاه بوقلمون صفتان را در دل مردم این شهر مشخص کردند.
تیترتون راعوض کنید و بزنید : همه ی یاران هاشمی(با اکثریت افراد) و یاران خاتمی
بابا اشتباه اطلاعات می نویسید کجا نوبخت خواهرزاده جنتی هست؟نماینده شهر رشت؟؟همشهری ما هستش؟اصلاح کنید؟؟
اینا همگی از اول انقلاب همه کاره بودند اگه میخواستن و اگه میشد تو این مدت کار میکردند ! باز برگشتیم سر خان اول….
اتفاقاً حقش بود که رئیس جهور بشه . 8 بود که صداو سیما و خیلی از رسانه ها به آقای هاشمی توهین می کردند و آقای خاتمی را جاسوس می خواندند اتفاقاً این انتخابات خیلی از حقایق را آشکار کرد.
مبارکه
نظر ما اینه که نظرات مردم را بازتاب دهید…. به خصوص این قسمت که مردم به کامنت ها رای میدهند…
سلام.این چه سیاست مسخره ایه که در نشر و نمایش نظرات مردم پیش گرفتین؟؟!! از شدت عصبانیت میخوام سرمو بکوبم به مونیتور! نظرات واقعی مردمو نمایش بدین.گزینشی عمل نکنین.شما وابسته به کدوم سازمانید که اینقدر احمقانه کار می کنید؟!
گردانندگان محترم سایت ضمن تشکر ازاطلاع رسانی وتنویر افکار لطفا`بررسی واعلام کنید ،مجمع تشخیص مصلحت نظام در این هشت سال چکار کرده است؟؟؟
روحانی داره طوری عمل میکنه که اعضای ستادانتخاباتشم ازش دلسردشدندوقطعادردوره بعدایشان بایدبرودازاکوادورنیروبیاره دا داخل ستادش
حسن روحانی برای چهرههایی همچون «اكبر تركان، اسماعیل سماوی، محمود سریعالقلم، محمدعلی نجفی، مسعود نیلی، حسن نمازی و علی یونسی» حكم مشاوره زده است. در این میان اما كمتر كسی از این حلقه مشاوران بوده است كه در قامت مشاور واقعی برای او كار كند. حسامالدین آشنا اما در این میان ترجیح داد كه نشان دهد مشاور متفاوتی است.
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» آورده است: تابستان سال ٨٨ اخبار ساعت ١٤ شاهد یك سنتشكنی ویژه بود. محمود احمدینژاد كه به سبب رابطه بسیار حسنهاش با صدا و سیما هرچند روز یكبار مهمان رسانه ملی بود، به جای گفتوگوهای شبانگاهیاش با مردم، در میانه ظهر به قاب تلویزیون رفته بود تا در روزهای ناآرام ٨٨ به صورت غافلگیرانهای از لیست وزرای مورد نظرش برای معرفی به مجلس اول به مردم خبر بدهد.
سنتشكنی او صدای مجلس را در آورد. اینبار مشاور حسن روحانی بود كه سنتشكنی كرد. مشاوری كه روزهای اخیر نشان داد قرار است، متفاوت باشد. در حلقه مشاوران حسن روحانی یك نفر «مشاورتر» است. دانشگاه «امام صادق» رفتهای كه متن سخنرانی مینویسد، در مورد آنها كه باید از كابینه بروند مشاوره میدهد و از آنها كه باید بیایند از مردم نظر میخواهد. كمتر محافظهكار است و صراحتاً رقبای رئیسجمهور را توصیه میكند.
میگویند سابقه آشنایی حسامالدین آشنا با حسن روحانی به ١٨ سال قبل بازمیگردد؛ به روزهایی كه هر دو برای بهتر شدن شرایط مرحوم آیتالله منتظری تلاش میكردند. با این همه در میان حلقه مشاورانی كه قرار است به روحانی مشاوره بدهند، مشاورههای حسامالدین آشنا بیشتر به چشم میآید. خوی محافظهكاریاش بنا به سابقه كار اطلاعاتی كه داشته است متفاوت است و حتی برخی مواقع از آن صراحت است كه به چشم میآید. خیلیها حضور او در ستاد انتخاباتی حسن روحانی را دیرتر از بقیه میدانند اما حالا او به حسن روحانی نزدیك است.
در روزهایی كه سایر مشاوران روحانی تا اندازه زیادی انفعال را ترجیح دادهاند حسن روحانی بهشدت تحت تاثیر یكی از مشاوران خود قرار گرفته است كه شاید علت اصلی كنار رفتن علی جنتی از كابینه نیز همین تاثیر باشد. هرچه كه هست حلقه مشاوران حسن روحانی هرچند مثل همه روسای جمهور گسترده است اما حسامالدین آشنا در سه سال اخیر توانسته از انفعال سایر مشاوران استفاده كند و روحانی را تا اندازهای از تنهایی دربیاورد. همین هم باعث شده است كه حسامالدین آشنا اینبار در یك سنتشكنی از مردم برای معرفی وزرا كمك بخواهد.
حلقه مشاوران حسن روحانی
علاقه به حضور در فضای مجازی
مشاور ٥٣ ساله حسن روحانی تمایز خود را بیش از هر چیز دیگری در حضورش در فضای مجازی نشان داد. هرچند كه آنچنان علاقهای به گفتوگو با رسانهها در سالهای اخیر از خود نشان نداده است اما او درست در روزهایی كه حضور دولتمردان در فضای مجازی و شبكههای اجتماعی یك تابو بود، حسامالدین آشنا با صفحهای كه در فیسبوك داشت این تابو را شكست؛ تابویی كه كمی بعدتر توسط محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه كشورمان هم شكست و با استقبال مردم مواجه شد.
اصلیترین حضور حسامالدین آشنا به عنوان فردی نزدیك به حسن روحانی در یكی از پستهایش در وبلاگ شخصیاش به چشم آمد. آنجا كه پنجم تیرماه ١٣٩٢ طی یادداشتی نوشت: «در وبلاگش «فرهنگ و ارتباطات»، نوشت: «سلام علیكم. پیشنهاد میكنم در همین جا به آقای دكتر روحانی وزرای مورد نظر خود را پیشنهاد فرمایید و كمی هم در مورد دلیل خود توضیح دهید. ممنونم». تقاضایی كه كمی بعدتر با خبرهای تكمیلیتر او روبهرو شد.
حسامالدین آشنا ۱۱ روز بعد خبر داد: «سلام بر همه. از مشاركت جدی و مسئولانه همه عزیزان تشكر میكنم. پیشنهادها در حال جمعبندی، ارزیابی و نهایی شدن است. این فراخوان تا سه شنبه ١٨ تیر معتبر است.» اما در ادامه حسامالدین آشنا در فیسبوك و كمی بعدتر در توئیتر بود كه با مردم ارتباط داشت. گاهی به مخالفان دولت توصیههایی میكرد و گاهی به نمایندگان مجلسی كه برای دولت سنگاندازی میكردند. در نتیجه نظرخواهی دو روز پیش او از مردم در فضای مجازی هم به نوعی ادامه همین مسیر بود كه ترجیح میداد، نشان دهد با موج مردم همراه است. حتی در پیشنهاد تازهاش كه از مردم گزینه پیشنهادی خواسته اعلام كرده بود كه هر كامنتی كه از مردم میخواند را «لایك» میكند و البته این مساله به این معنی است كه حسامالدین آشنا تمایل ویژهای دارد تا نشان دهد كه پیگیر این نظرات است.
مشاوری كه بیشتر از سایرین در جریان بود
اما چه شد كه در میان حلقه مشاوران حسن روحانی شانس حسامالدین آشنا بیشتر شد؟ حسن روحانی در روزهایی كه در پاستور بوده است برای چهرههایی همچون: «اكبر تركان، اسماعیل سماوی، محمود سریعالقلم، محمدعلی نجفی، مسعود نیلی، حسن نمازی و علی یونسی» حكم مشاوره زده است. در این میان اما كمتر كسی از این حلقه مشاوران بوده است كه در قامت مشاور واقعی برای او كار كند. حسامالدین آشنا اما در این میان ترجیح داد كه نشان دهد مشاور متفاوتی است. به ویژه آنكه ریاست مركز بررسیهای استراتژیك ریاستجمهوری را نیز برعهده داشت.
آشنا برای حسن روحانی متن سخنرانی مینوشت، او را در جریان امور میگذاشت و زودتر از همه از ماجرای ترمیم كابینه صحبت كرده بود. حتی در روزهایی كه زمزمه رفتن برخی وزرا از كابینه شنیده میشد این هم شنیده میشد كه یكی از اصلیترین چهرهها كه به دنبال كنار گذاشتن چهرههای غیر همسو در دولت است، حسامالدین آشنا بوده است. حسامالدین آشنا ترجیح داده بود تا لباس روحانیت نپوشد اما سابقه او سابقه جالبی است. داماد آیتالله دری نجفآبادی كه در روزهای حساسی كه دری نجفآبادی وزیر اطلاعات بود به عنوان معاونت ویژه اطلاعات كار میكرد.
با این همه او این روزها در تلاش است چهره متفاوتی از خود نشان دهد. چهرهای كه شاید بتوان گفت در دولت بعدی حسن روحانی قدرت بیشتری از «مشاور فرهنگی» رییسجمهور داشته باشد. همین هم باعث میشود تا با توجه به خلق و خوی نوساندار حسامالدین آشنا آنچنان از مشاورههای بعدی كه قرار است او به حسن روحانی بدهد پیش بینی وجود نداشته باشد.
انتهای پیام
آشنا: هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان تبعات ادعای نماینده مجلس را بررسی کند
اگر سران سایهباز میدانستند، تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نمیشدند
یار شاطر در ایام تحریم و همراه منصف در روزگار کرونا باشیم
«برجام» قربانی زیادهخواهی دوسویه شد
ائتلافی برای زندگی پیوندی برای پیروزی
حلقه مشاوران حسن روحانی
آشنا: جای ارتباطات بینفرهنگی در ایران خالی است
وزارت صمت پس از سالها هنوز هم نتوانسته به یکپارچگی برسد
نهاد علم؛ اعتماد و امید در بحران
بررسی رابطه دولت و ملت در دوره روحانی در گفتوگو با حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور
کسانی که معتقد به تعطیلی کشور هستند نفسشان از جای گرم بلند میشود
خانواده بی فرزند با عوارض فرهنگی اجتماعی و اقتصادی مواجه است
خانوادههای معظم شهدای دولت تجلیل شدند
افتتاح و آغاز عملیات اجرایی 268 پروژه عمرانی، تولیدی و اقتصادی گنبدکاووس
راه اندازی مجدد واحد تولیدی پروان در جنوب استان تهران
شناسایی ۲۲۱۳ بیمار جدید و فوت ۱۲۵ بیمار در شبانه روز گذشته
پیام تبریک دکتر جهانگیری به مناسبت سالروز استقلال جمهوری اوکراین
همکاریهای دفاعی ایران و روسیه مبتنی بر اعتماد متقابل است
اتفاق بزرگی در حوزه سنگ های قیمتی در حال شکل گیری است
هدفگذاری برای نوسازی 25 هزار دستگاه از ناوگان تجاری کشور در سال 1399
افزایش 14 درصدی تولید طلا شمش طلا در کشور
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت بوده و استفاده از منابع آن با ذکر
منبع بلامانع است.
Copyright © 2016 Dolat.ir All rights reserved.
سیّد محمّد خاتمی (زادهٔ ۲۱ مهر ۱۳۲۲ در اردکان یزد) محقق، روحانی، سیاستمدار اصلاح طلب و پنجمین رئیسجمهور ایران است که طی دو دوره بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ این مسئولیت را عهدهدار بود. او سومین فرزند سید روحالله خاتمی است. وی از سال ۱۳۴۱ به فعالیتهای سیاسی پرداخت و عضو انجمن اسلامی دانشجویان اصفهان بود. در سال ۱۳۵۹ نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی بود و در همان سال به عنوان نماینده سید روحالله خمینی و سرپرست مؤسسه کیهان منصوب شد.[۳] وی از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده داشت. در طول جنگ تحمیلی معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ را نیز بر عهده داشت. از سال ۱۳۷۱ مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانه ملی بود و در دانشگاه هم تدریس میکرد. در سال ۱۳۷۵ با حکم علی خامنهای عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی شد. روز پیروزی او در انتخابات دوم خرداد با کسب بیش از ۲۰ میلیون رأی با هفتاد درصد آراء[۴] به نامی برای جنبش اصلاحطلبی داخلی در ایران بدل شد. وی توسط بسیاری به عنوان رهبر اصلاحات ایران شناخته میشود.
خاتمی همچنین صاحب ایدهای به نام گفتگوی تمدنها بود که شهرت جهانی یافت و با نام او شناخته میشود. سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۰۱ را بر اساس این ایده، سال گفتگوی تمدنها نامید. خاتمی هماکنون عضو شورای عالی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، صاحب امتیاز دو ماهنامه آیین گفتگو و رئیس بنیاد باران میباشد. مجلهٔ نیوزویک در سال ۲۰۰۹ محمد خاتمی را چهارمین مرد قدرتمند ایران نامید.[۵]
سید محمد خاتمی در ۲۱ مهر ۱۳۲۲ خورشیدی در شهر اردکان[۶] در استان یزد متولد شد. پدرش سید روحالله خاتمی مؤسس مدرسه علمیه اردکان و امام جمعه شهر یزد در سالیان نخستین پس از انقلاب ایران و مادرش سکینه ضیایی (درگذشته ۱۳۹۴) هستند. او با زهره صادقی، خواهرزادهٔ موسی صدر و دختر علیاکبر صادقی استاد مشهور حقوق اسلامی در دانشگاه،[۷] در سال ۱۳۵۳ (در ۳۱ سالگی) ازدواج کرد. او دو دختر به نامهای لیلا (متولد ۱۳۵۵) و نرگس (۱۳۶۱) و پسری به نام عمادالدین (متولد ۱۳۶۷) دارد. لیلا، دارای دکترای ریاضی از دانشگاه تهران بوده و هماکنون دانشیار دانشکده ریاضی کالج یونیون در آمریکا است.[۸]
عمادالدین هم در اسفند ۱۳۹۰ ازدواج کردهاست و تنها فرزند خاتمی در ایران است.[۹] از سایر بستگان مشهور او میتوان به برادرش محمدرضا خاتمی (از رهبران جبهه مشارکت) منتخب اول مردم تهران در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس آن مجلس، اشاره کرد. محمدرضا خاتمی در ضمن با نوه روحالله خمینی، زهرا اشراقی که از فعالان حقوق زنان است، ازدواج کردهاست.
دیگر برادر خاتمی، علی خاتمی، فوق لیسانس مهندسی صنایع از بروکلین دارد و طی دومین دوره ریاست جمهوری خاتمی رئیس دفتر او بود. همچنین خواهر بزرگتر خاتمی، فاطمه خاتمی، به عنوان منتخب اول مردم اردکان در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۷۸ انتخاب شد. خاتمی علاوه بر زبان مادری خود فارسی، به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی تسلط دارد.[۱۰]
حلقه مشاوران حسن روحانی
خاتمی از نوجوانی به دروس حوزوی روی آورد و طلبه شد. خاتمی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان ادامه داد و عضو هیئت مدیره انجمن اسلامی این دانشگاه بود.
در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی) از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد. در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ میلادی)، او به قم بازگشت و دروس عالی حوزوی را ادامه داد. در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، با تأیید دکتر بهشتی، امامت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
سید محمد خاتمی به دلیل مطرح کردن طرح گفتگوی تمدنها موفق به اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران و دانشگاه سنت اندروز انگلستان و دانشگاه لیژ در بلژیک شد.[۱۱][۱۲][۱۳]
محمد خاتمی ویلایی در نیاوران که قبل از انقلاب به منوچهر اقبال وزیر سابق نفت، تعلق داشت مصادره کرده و به عنوان دفتر از آن استفاده میکند.[۱۴]
پس از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و سقوط حکومت شاه و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و به عنوان نماینده مردم اردکان و میبد وارد مجلس شد. در سال ۱۳۶۰ به فرمان روحالله خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب گردید[۳] و سال بعد از آن در کابینه میر حسین موسوی، نخستوزیر وقت، به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد و همین سمت را در کابینه هاشمی رفسنجانی نیز به عهده داشت.
علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی در اوایل دهه هفتاد ایدهٔ مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب را مطرح ساخت که توسط تمام نهادهای مختلف پیگیری شد، اما خاتمی با این دیدگاه کاملاً موافق نبود. پس از مدتی اختلاف نظر بین او و خامنهای و مقاومت وی در مورد فضای مطبوعاتی و آزادیهای فرهنگی، منجر به استعفای وی شد.[۱۵][۱۶]
در ۳ خرداد ۱۳۷۱ محمد خاتمی با نوشتن نامهای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، از مقام خود استعفا کرد.
آقای خاتمی در استعفانامه خود نوشت در عرصه فرهنگی ایران «با شکسته شدن همه مرزهای قانونی، شرعی، اخلاقی و عرفی کار از نقد و ارزیابی (ولو غیرمنصفانه) گذشته و هر وسیلهای برای رسیدن به اهداف خاصی مباح شمرده شدهاست و بدین سان میرود که کار به کلی از روال منطقی و مشروع خارج شود و در نتیجه فضایی ناسالم و آشفته پدید آید که فوریترین اثر آن دلزدگی و عدم امنیت اندیشمندان و هنرمندان سالم و صاحب شخصیت و حتی مؤمن و شیفته انقلاب و اسلام است.»[۱۷]
عبدالواحد موسوی لاری سالها بعد گفت آقای خاتمی با آقای هاشمی رفسنجانی برای استعفا مشورت کرده بود و آقای هاشمی رفسنجانی با وجود مخالفت، برای حفظ آقای خاتمی «پافشاری» نکرده بود.
آقای موسوی لاری گفته بود: «هاشمی فکر میکرد که با ماندن خاتمی یک کانون تهاجم علیه دولتش شکل میگیرد که با رفتن خاتمی آن کانون از بین میرود.»[۱۷]
او از آغاز دهه ۷۰ مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران بود و همزمان در دورههای دانشگاهی مختلف، اندیشه سیاسی، فلسفه و اندیشه سیاسی در اسلام تدریس میکرد. در سال ۱۳۷۵ به فرمان علی خامنهای، به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، خاتمی به عنوان نماینده اصلاح طلبان داخلی شرکت کرد. رقیب اصلی وی علی اکبر ناطق نوری بود و نامزدهای دیگر در آن انتخابات رضا زوارهای و محمد محمدی ریشهری بودند. فضای انتخاباتی ریاست جمهوری در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۵ خیلی بوی رقابت نمیداد و جریان محافظه کار در هشتمین سال ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در دولت موسوم به سازندگی پیشاپیش خود را برنده انتخابات میدانست. بر خلاف بسیاری از پیشبینیها، خاتمی با اختلاف بیش از ۱۳ میلیون رأی با نفر قبل پیروز شد و حدود هفتاد درصد آراء را از آن خود نمود.[۴] در این انتخابات ۷۹٫۹۳ درصد واجدین شرایط یعنی ۲۹٬۱۴۵٬۷۵۴ نفر شرکت کردند[۱۸] که در نهایت محمد خاتمی ۲۰ میلیون رأی آورد. در آغاز رایگیری اتهامات وسیعی مبنی بر مخالفت وی با مبانی اسلام و انقلاب توسط جناح محافظه کار منتشر شد تا جایی که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی بیانیهای؛ رأی دادن به ناطق نوری را وظیفه شرعی و الهی خود نامید.[۱۹]
انتخاب او در ۲ خرداد ۱۳۷۶، دوره جدیدی در سیاست ایران بود و جنبشی که از دل این قضیه آغاز شد، معمولاً «جنبش دوم خرداد» نامیده میشود. این در ضمن اولین انتخابات رقابتی پس از پایان جنگ ایران و عراق بود. پیش از آن خامنهای و هاشمی رفسنجانی هر کدام دو بار با کسب اکثریت آرا به ریاست جمهوری انتخاب شده بودند. خاتمی در سال ۱۳۸۰ و انتخابات ۱۸ خرداد نیز پس از حدس و گمانههای مختلفی در مورد عدم شرکتش، شرکت کرد. خاتمی خود علت شرکتش را «میل مردم» میدانست.
دوره ریاست جمهوری خاتمی از برهههای مهم تاریخ سیاسی ایران است شعار جامعه مدنی وی که بعدها در قبال سکوت وی توسط علی خامنهای بهعنوان برداشتی از مدینه النبی نام برده شد در کنار توسعه سیاسی از شعارهای اصلی وی بود. در همین راستا وی انتخابات شوراهای شهر و روستا را که در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده بود، برای اولین بار برگزار کرد،[۲۰] و فعالیتهای فرهنگی، هنری و سیاسی در فضایی باز تر از دولتهای قبل و بعد انجام شد،[۲۱] در عین حال جناح مقابل ضمن انتقادات پیاپی وزیر کشور او عبدالله نوری را که از مهرههای اصلی کابینه بود با رأی عدم اعتماد پس از استیضاح بر کنار کرد. مهاجرانی وزیر فرهنگ وی نیز یک بار استیضاح شد اما پس از دفاع از عملکرد خود توانست رأی اعتماد مجدد بگیرد.
واقعه مهم دیگر کنفرانس برلین بود. در جریان این کنفرانس، نهاد هاینریش بل در آلمان از ۱۷ نفر از اصلاح طلبان، روزنامهنگاران و ملی-مذهبیها از جمله اکبر گنجی، عزتالله سحابی، مهرانگیز کار، یوسفی اشکوری، علی افشاری و محمود دولتآبادی دعوت به عمل آورد.
این کنفرانس آغاز ارتباط میان اصلاح طلبان داخل و اپوزیسیون خارج تلقی شد و مورد مخالفت تندروها در داخل و خارج قرار گرفت. در جریان سخنرانیها اعضا حزب کمونیست کارگری ایران به اعتراضات شدید پرداخته و یکی از آنان خود را نیمه عریان کرد، از سویی صدا و سیمای ایران علیرغم مصادف بودن با ماه محرم ۲ شب پیاپی گزیده ۳۰ دقیقهای از کنفرانس را پخش کرد و روزنامههای مخالف اصلاحات خواستار محاکمه آنان شدند. شرکت کنندگان در کنفرانس پس از بازگشت بازداشت شدند و ۲ هفته بعد توقیف گسترده روزنامههای اصلاح طلب توسط دادستانی و بازداشت برخی از روزنامهنگاران سرشناس آغاز گردید.[۲۲][۲۳][۲۴][۲۵][۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
یکی از مهمترین وقایع دوران ریاست جمهوری خاتمی، اعتراضات ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ بود که به واقعه حمله به کوی دانشگاه تهران شهرت یافت. شروع ماجرا از اعتراض عدهای از دانشجویان دانشگاه تهران در مورد توقیف روزنامه سلام بود که با واکنش شدید نیروهای امنیتی روبرو شد و در روز دوم، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به خوابگاه دانشجویان حملهور شدند و تعداد زیادی از دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند که در ادامه به یک اعتراض همهجانبه از طرف قشرها مختلف و بخصوص دانشگاهیان تبدیل گردید. در نهایت حکومت به کمک نیروهای بسیج، سپاه و پلیس اعتراضها را توسط حکومت نظامی اعلام نشده، بشدت سرکوب و مخالفان را به زندان انداخت که از جمله زندانیان معروف میتوان به احمد باطبی اشاره کرد. در نهایت دولت از سرکوبگران به عنوان نیروی فشار نام برد و این اولین بار بود که این نیرو رسماً موجودیت پیدا کرد.
اما مهمترین قضیه دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی را میتوان افشا و اعلام رسمی وجود عوامل خودسر در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران که عامل قتلهای زنجیرهای اعلام شدند، نامید. این افشاگری به دستگیری یکی از سرشناسان وزارت اطلاعات به نام سعید امامی منجر شد. او بعدتر و طی یک واقعه مشکوک در زندان خودکشی کرد.[۳۴]
در این واقعه نویسندگانی بهطور سیستماتیک به قتل رسیدند از جمله داریوش و پروانه فروهر، محمد جعفر پوینده و محمد مختاری بودند.
قضیه مهم دیگر لایحه اصلاح قانون مطبوعات به مجلس بود که به گفته بسیاری آغاز آزادی بیان در ایران بهشمار میرفت و در حالی که مطابق با قوانین جمهوری اسلامی توسط نماینده منتخب مردم یعنی رئیسجمهور و برای تصمیمگیری توسط بیش از دهها تن از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار میگرفت با ابلاغ نامه رهبری به مهدی کروبی رئیس وقت مجلس که توسط او به حکم حکومتی تعبیر شد، به صورت یک طرفه از صحن علنی مجلس خارج شد و برای مدتی صحن مجلس را صحنه نزاع لفظی نمایندگان اکثریت مجلس با نمایندگان اقلیت کرد که سر انجام با سخنان کروبی بایگانی شد.
در سطح بینالمللی، خاتمی با مطرح کردن طرح «گفتگوی تمدنها» در سازمان ملل متحد، مطرح شد و او را به عنوان مبدع این نظریه میشناسند.[۳۵]
دو دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به ویژه دوره نخست، آبستن اتفاقات و بحرانها و کارشکنیهای بزرگ و کوچک بسیاری بود که نقطه اوج آن در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ با حمله به کوی دانشگاه اتفاق افتاد و اغلب با سازماندهی قبلی و از سوی مخالفان محافظه کار مذهبی و نظامی دولت سامان داده میشد تا جایی که به تعبیر خود وی برای دولت او هر ۹ روز یک بحران ایجاد میکردند.
خاتمی دولت را در شرایطی تحویل گرفت که بر اثر بحران ناشی از محکوم شدن مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در دادگاههای آلمان به اتهام کشتن چند تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس آلمان، روابط ایران و اتحادیه اروپا در اوج تیرگی قرار داشت و همه سفیران اروپایی ایران را ترک کرده بودند. همچنین ایران متهم به دست داشتن در حمله به پایگاه آمریکا در الخبر عربستان و کنیسه یهودیان در آرژانتین شده و در آستانه حمله موشکی آمریکا قرار داشت. گروه طالبان نیز اغلب نقاط افغانستان از جمله مناطق مرزی ایران را تصرف و صدها نفر را در حملات پیاپی به روستاهای مرزی به گروگان گرفته بود. رأی غیرمنتظره مردم در دوم خرداد و موضع مسالمت جویانه وی نقش مؤثری در خارج کردن ایران از آن وضعیت بحرانی داشت.[۳۶]
سیاست تنش زدایی و ایده گفتگوی تمدنها از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در عرصه روابط خارجی بود. در پرتو این اقدامات ایران تا حدودی از انزوای جهانی پس از انقلاب خارج گردید. او اولین رئیسجمهور ایران بود که با دعوت دولتهای اروپایی به آلمان، ایتالیا و اتریش سفر رسمی انجام دادهاست. دولت آمریکا در سالهای اول دولت خاتمی در واکنش به تحولات ایران از تصویب تحریمهای تازهتر علیه ایران در سنا جلوگیری کرد و شرکتهای نفتی توتال، پتروناس و گازپروم را از شمول قانون تحریمهای داماتا معاف ساخت.[۳۷] مصاحبه او با تلویزیون سی ان ان نیز نقش فراوانی در بهبود چهره ایران در آمریکا داشت. گرچه تسلیم شدن وی در برابر موضع علی خامنهای ضد رابطه با آمریکا و بی عملی وی در دیگر عرصههای سیاست خارجی از جمله برنامه غنیسازی اورانیوم در دراز مدت به کشورهای غربی فهماند که نقش چندانی در سیاست خارجی ایران ندارد موضوعی که خود وی نیز با اذعان به اینکه برخی دولت را به عنوان تدارکاتچی میخوانند، بدان اعتراف کرد و سال بعد آن را تکذیب نمود.[۳۸]
یکی از مهمترین مواضع وی سخنرانی علیه حملات ۱۱ سپتامبر بود که توانست ایران را از تیر رس حملات آمریکا پس از حملات تروریستی دور کند. دولت ایران گرچه به دلیل مخالفت علی خامنهای نتوانست همکاری نظامی چندانی با نیروهای ائتلاف در سرنگونی طالبان و صدام داشته باشد، اما نقش سیاسی مؤثری در این تحول داشت. خاتمی در زمان ریاست جمهوری خود با بسیاری از چهرههای با نفوذ از جمله پاپ ژان پل دوم، کوشیرو ماتسورا، ژاک شیراک، یوهانس راو، ولادیمیر پوتین، عبدالعزیز بوتفلیقه، عبدالله بن عبدالعزیز، نلسون ماندلا و هوگو چاوز دیدار کرد.[۳۹]
وی طی سخنانی در سال اول ریاست جمهوری پیرامون آزادی گفت :.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
خدمت به دین در این است که بگوییم دین و آزادی با هم سازگارند و دینی که به انسان حرمت میدهد در درجه اول به آزادی انسان حرمت میدهد. باید موانع آزادی از میان برداریم.[۴۰]
در سالهای اول ریاست جمهوری وی آزادی مطبوعاتی نسبی در کشور شکل گرفت و برای اولین بار پس از تابستان ۱۳۶۰ برخی نیروهای اپوزیسیون توانستند نشریاتی را چاپ کنند یا مقالاتی در انتقاد از عملکرد مقامات عالیرتبه منتشر کنند. این آزادی نسبی و تغییر در فرم و محتوای مطبوعات با استقبال مردم مواجه شد تا جایی که تیراژ روزنامهها برای اولین بار در اردیبهشت ۱۳۷۷ از دو میلیون نسخه در روز گذشت.[۴۱] گرچه دولت وی پس از حکم حکومتی علی خامنهای و استعفای بورقانی از معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، همچون گذشته به دفاع از مطبوعات نپرداخت تا جایی که در دور دوم دولت او نیز حزب مشارکت اغلب از داشتن نشریه محروم بود. دولت همچنین در برابر توقیف پیاپی مطبوعات توسط سعید مرتضوی قاضی دادگاه مطبوعات و دادستان تهران و همچنین محاکمه و زندانی کردن روزنامهنگاران حتی هنگامی که عبدالله نوری وزیر کشور و مدیر مسئول روزنامه خرداد را شامل شد، اقدام خاصی صورت نداد. همچنین در این دوره روزنامههای جدیدی که با شتاب وارد حوزههای جدیدی میشدند که نزدیک به دو دهه از ورود به آن منع شده بودند انتشار یافتند. اگرچه از یک سو استقبال و افزایش مخاطبان و تأثیرگذاری مطبوعات را به همراه داشت، اما در عین حال، موجب بروز مخالفتها و برخوردهایی جدی با نشریات و روزنامهنگاران نیز شد. چنین شرایطی باعث شد که مطبوعات، در هشت سال ریاست جمهوری محمد خاتمی، همواره یکی از اصلیترین و بحث برانگیزترین موضوعات مطرح باشند و در لباس یکی از عمدهترین چالشهای جمهوری اسلامی ظاهر شد.
پیش از خاتمی، طنز سیاسی در محدوده حکومت سیاسی و بیشتر دولت و نهادهای انتخابی به انتقاد میپرداخت و از همین رو در نوشتههای طنز به معادلات جناحهای قدرت توجه میشد، تابوهایی مانند روحانیون و برخی مقامات عالیرتبه وجود داشت و در حقیقت به قول کیومرث صابری، بزرگترین طنزپرداز این دوران، طنز در خدمت ارزشهای انقلابی و اسلامی بود.
اما پس از دوم خرداد، طنز سیاسی از این محدوده فراتر رفت و در روزنامههای دوم خردادی طنزپردازی در موضع نویسنده بیرون حاکمیت قرار گرفت. جز شخص رهبر که طنزنویسی در مورد او میتوانست به معنی اهانت تلقی شود و مجازات به دنبال داشته باشد، هر مقام سیاسی و هر نهاد و قدرت سیاسی به موضوع طنز تبدیل شد. روحانیون نیز سوژه طنز قرار گرفتند و حتی کل انقلاب و مجموعه نظام نیز توسط طنزنویسان به رشته طنز درآمدند. گل آقا مهمترین نشریه طنز دوران خاتمی بود.[۴۲]
در زمانی که اکبر هاشمی رفسنجانی کرسی ریاست جمهوری را به محمد خاتمی سپرد، ۱۴۳۸۶ عنوان کتاب در سال تولید شده بود و در زمانی که محمد خاتمی دولت را به محمود احمدینژاد میسپارد سالانه ۳۸۹۹۱ عنوان کتاب تولید شدهاست. سیاستهای عطاالله مهاجرانی اولین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاتمی سبب شد تا سختگیری در مقابل برخی آثار به حد اقل برسد. کتابهایی که در دوره وزارت سید مصطفی میرسلیم اجازه چاپ مجدد نداشتند، در این دوره بدون هیچ مشکل خاصی به چاپ رسیدند و وزیر ارشاد در یک اعلام عمومی گفت که کتابهایی که برای بار اول از ارشاد مجوز چاپ دریافت کردند، دیگر نیازی به مراجعه دوباره برای دریافت مجوز ندارند. این کار سبب شد تا کتابهایی چون رمان ده جلدی کلیدر محمود دولتآبادی، که در دوره قبل به مدت سه سال از چاپ آن ممانعت میشد، فرصت چاپ بیابند. بخش مهمی از فعالیتهای حوزه کتاب در دوره خاتمی به چاپ و انتشار کتابهای مرتبط با موضوعات سیاسی اجتماعی و تاریخی اختصاص یافت. در بخش کانونهای فعال کتاب نیز کانون نویسندگان ایران نیز دوران پر فراز و نشیبی را طی کرد.[۴۳]
اینترنت در دوران هشت ساله دولت اصلاحات در کنار رشد شگفت انگیزش، موانع و محدودیتهایی از جمله مسدود کردن سایتها و وبلاگها گرفته تا احضار مسئولان سایتها به دادگاه و زندانی شدن وبلاگ نویسان را از سر گذراند. کارتهای اینترنتی به وفور و با هزینه کم در هر فروشگاه و دکه روزنامه فروشی یافت میشد و کافههای اینترنتی در سطح شهرها گسترش یافتند.[۴۴]
در تئاتر در دوران خاتمی بهرام بیضایی پس از هجده سال دوری به صحنهٔ تئاتر بازگشت و صحنههای تئاتر شاهد حضور پیشکسوتانی مانند حمید سمندریان نیز بود.[۴۵] در این دوران تماشاخانه سنگلج که مدتها بود کاری در آن صورت نمیگرفت، دوباره فعال شده بیشتر نمایشهای سنتی و ملی را پوشش میداد. خانه نمایش در اداره تئاتر که ویژه کارهای تجربی بود، دوباره راهاندازی شد و ساختمان اداره تئاتر که به خاطر اختلاف با مالک آن در آستانه تعطیلی رفته بود با اعتراض تئاتریها از مالک آن برای تئاتر خریداری شد و تالار فردوسی نیز تأسیس شد. بنیاد رودکی تالار وحدت و موزه آزادی فعال تر از گذشته شد.[۴۶]جشنواره تئاتر فجر در سال ۱۳۷۷ تبدیل به یک جشنواره بینالمللی شد و از آن سال به بعد گروههای تئاتری خارجی در جشنواره حضور پیدا کردند.
یکی از اقدامات مهم دوره خاتمی تأسیس خانه تئاتر در سال ۱۳۷۸ بود. با ایجاد خانه تئاتر انجمنهای بازیگران، کارگردانان، نمایشنامه نویسان، نمایشگران عروسکی، نمایش خیابانی، طراحان صحنه، کارکنان فنی و منتقدان و نویسندگان شکل گرفتند.[۴۷]
در بخش سینما شاید چشمگیرترین دستاورد این دوره رشد سازمانهای فرهنگی و هنری غیردولتی و تشکلهای صنفی باشد. طبق آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از ۴۳٪ تشکلهای صنفی تا سال ۱۳۸۱ بعد از ورود خاتمی برپا شدند. در این دوره پس از سالها بخش فیلم کوتاه و مستند، مجدداً به جشنواره اصلی سینمای ایران جشنواره فیلم فجر برمیگردد و حتی از سال ۱۳۸۱ وارد بخش مسابقه میشود. در دوران خاتمی طعم گیلاس عباس کیارستمی نخل طلای جشنواره فیلم کن را گرفت و دیگر آثاری مانند بچههای آسمان، سگکشی، مارمولک (فیلم)، آژانس شیشهای، زمانی برای مستی اسبها، لاکپشتها هم پرواز میکنند، کاغذ بیخط، من، ترانه ۱۵ سال دارم، لیلا، قرمز و دوئل نیز در این دوره ساخته شد.[۴۸] با روی کار آمدن خاتمی در مجموع فضای جدید و بازتری در بخش سینما ایجاد میشود. با نگاهی اجمالی به این دوره میتوان پی برد که عموم فیلمسازان توجه خود را به ساخت فیلمهایی با مضامین اجتماعی معطوف کرده بودند و درصد جز مخاطب در اویل کار وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی مثبت بود.[۴۹]
تأسیس و ثبات خانه موسیقی ایران در دوران دولت خاتمی را بزرگترین دستاورد وی در زمینه موسیقی برمیشمارند.[۵۰] موسیقی کلاسیک غربی اگرچه در این دوره با حضور لوریس چکناوریان تحرکی نسبی به خود گرفت، اما در سالهای اخیر وضعیت ارکستر سمفونیک تهران به دلیل نبود سیاستی واحد دچار آشفتگی شد. اگر چه در موسیقی کلاسیک اجراهای گروهی، همانند دونوازیها و سه نوازیها و چهار نوازیها رشدی چشمگیر داشت و از علاقهمندی نسل جوان به اینگونه موسیقی خبر میداد، اما اجراهای ارکستر سمفونیک تهران، به جز مواردی که با رهبری شهرداد روحانی و این اواخر علی رهبری، اجرا شد، مابقی با استقبال عمومی روبرو نمیشد. همچنین در بخش موسیقی زنان اگرچه نخستین جشنواره موسیقی بانوان در سال ۱۳۷۵ و در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی رخ داد، اما نهادینه شدن آن در دولت خاتمی صورت گرفت، به نحوی که در دو سال آخر دبیر جشنواره یاد شده نیز به یک بانوی موزیسین سپرده شد. ممنوعیت خوانندگی بانوان در مجامع عمومی، مرکز موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد را به این صرافت انداخت تا جشنوارهای ویژه بانوان تدارک بیند.
در بخش موسیقی خارجی نیز اجرا خوآن مارتین در کاخ نیاوران صورت گرفت.[۵۱]
جدال چند ساله بر سر رهبری دائمی ارکستر سمفونیک تهران نیز در ایجاد این وضعیت تأثیری جدی داشت. جدالی که در نهایت با درگذشت فریدون ناصری در روزهای اخیر به نوعی پایان یافت.[۵۲] در بخش موسیقی پاپ در ایران به رغم بازار اقتصادی مؤثری که در سالهای آغازین دولت خاتمی به دست آورد، نتوانست با همان شدت و حدت آن مسیر را تداوم بخشد.
گروه موسیقی آریان در دوران خاتمی توانست تا نامزدی جایزه موسیقی پاپ بیبیسی نیز به پیش برود. در بخش موسیقی محلی و سنتی در دوره خاتمی موسیقی سنتی با پس رفت و بی اقبالی عمومی دچار شد، در مقابل موسیقی بومی نواحی ایران با اقبال و سرمایهگذاری دولتی روبرو گردید و برگزاری جشنواره موسیقی نواحی ایران باب شد. موسیقی سنتی هرچه در داخل به سمت فترت و ضعف سوق داده شد، در خارج از ایران به توفیقاتی دست یافت که در تاریخ موسیقی ایران منحصر به فرد بود. نامزدی آلبوم غزل، کار مشترک کیهان کلهر، شجاعت حسین خان و نیز نامزدی آلبوم بی همگان به سر شود، کار مشترک محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر برای جایزه گرمی[۵۳] و اجرا گروه کامکارها در اجراهای آمریکا، اروپا و کانادا سبب شد تا موسیقی سنتی ایران در این سالها همان موقعیتی را به دست آورد که موسیقی هند در دهههای ۶۰ تا ۸۰ در غرب به دست آورده بود.
در این سالها علاوه بر فعالیتهای آشکار موسیقی در حوزه موسیقی پاپ، برخی از گروههای جوان که برای ارائه آثارشان در سالنهای عمومی با دشواریهای فراوانی چون دریافت مجوز از ارشاد، از یک سو و هراس از هجوم گروههای فشار از دیگر سو روبرو بودند، با استفاده از اینترنت، نوعی موسیقی را رواج و رونق دادند که به موسیقی زیر زمینی معروف شد.[۵۴]
آغاز دولت خاتمی با کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی حاصل به ۹/۹ میلیارد دلار همراه بود. استقراض از بانک مرکزی جهت رفع کسری بودجه به افزایش تورم به بیش از ۲۰ درصد در سال ۱۳۷۸ انجامید که به تدریج به حدود ۱۳ درصد کاهش یافت. دولت در این زمان سیاست یکسانسازی نرخ ارز را به اجرا درآورد. رشد اقتصادی بالای شش درصد به کاهش بدهیهای خارجی کمک نمود. تشکیل حساب ذخیره ارزی، اصلاح سامانه مالیاتی، تثبیت نرخ ارز و تصویب و اجرای قانون سرمایهگذاری خارجی از مهمترین اقدامات دولت خاتمی به حساب میآید.[۵۵] در طول برنامه سوم توسعه از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ چهار بانک خصوصی اجازه فعالیت یافتند و واحدهای منطقهای بورس در مراکز استانها فعال شده و دو بازار کالایی بورس فلزات و کشاورزی نیز راهاندازی شدهاست. گسترش شبکه تلفن ثابت و همراه، بهرهبرداری از میدان گازی پارس جنوبی و راهاندازی فرودگاه بینالمللی امام خمینی و راهآهن بافق–مشهد و بهرهبرداری از ۵۰ سد از جمله پروژههای بزرگ برنامه سوم توسعه بودهاست. در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی بزرگترین قرارداد سرمایهگذاری خارجی در صنعت خودرو ایران با رنو نیسان امضا شد و همچنین خودرو ملی سمند ساخته شد. در دولت اصلاحات ۴۸۱ کیلومتر آزاد راه ساخته شد که از مجموع آزاد راههای احداث شده در سالهای پیش از انقلاب ۱۹۷۹ افزونتر است. اجرای ناموفق برنامه خصوصیسازی و ادامه پرداخت یارانهها و ناتوانی در حذف آنها از بزرگترین نقاط ضعف دولت خاتمی بهشمار میرفت. دو میدان بزرگ نفتی آزادگان و یادآوران در زمان ریاست جمهوری خاتمی کشف شد. مسئولان وزارت نفت نیز در دفاع از عملکرد خود، آغاز برداشت از میدانهای مشترک نفت و گاز ایران با کشورهای عربی از جمله قطر را که به گفته آنها مانع از تضییع حقوق ایران شده، جزو دستآوردهای دولت قلمداد کردند. ایران در سال ۱۹۹۹ مقام نخست اکتشاف را در جهان به دست آورد.[۵۶]
مدیران نفتی خاتمی همچنین بهرهبرداری از پنج فاز بزرگترین میدان گازی جهان یعنی میدان گازی پارس جنوبی را در کارنامه خود دارند و با طراحی ۱۷ فاز دیگر ایران را تا ۱۷۹ سال آینده برخوردار از ثروت گاز کردهاند. درآمد محصولات پتروشیمی ایران نیز در این سالها به مدد سرمایهگذاری ۱۸ میلیارد دلاری، ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار افزایش یافتهاست.[۵۷] در بخش بنزین، عدم توفیق دولت در احداث پالایشگاههای جدید اصلیترین انتقادی بوده که طی این سالها مجلس ایران نسبت به ارائه لوایح تأمین اعتبار واردات بنزین داشتهاست. احداث پالایشگاههای جدید در ایران به دوره اجرای برنامه پنج ساله چهارم توسعه که از امسال اجرای آن آغاز شده موکول شد. این در شرایطی است که در طول هشت سال گذشته نیاز ایران به بنزین به واسطه رشد ۸۴ درصدی مصرف، شش برابر شد و دولت ناچار شد برای تأمین اعتبار دو میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلاری واردات بنزین در روزهای پایانی مأموریتش هم به مجلس هفتم مراجعه کند. حجم نقدینگی در پایان سال ۱۳۷۱ به سههزار و ۵۸۶ میلیارد تومان و در پایان سال ۱۳۷۹ به ۲۴ هزار و ۹۱۱ میلیارد تومان رسید. در موضوع رشد اقتصادی ایران تنها سال ۱۳۸۱ در دولت دوم سید محمد خاتمی، رشد اقتصادی ۸٫۷۵ درصدی را تجربه کردهاست.[۵۸] زمانی که خاتمی در سال ۱۳۷۶، دولت را تحویل گرفت، نرخ رشد اقتصادی، منفی ۰٫۲ بود و در سالی که دولت را تحویل داد، نرخ رشد به ۶٫۲ رسید، رشد اقتصادی دوره اول و دوم خاتمی به کاهش بدهیهای خارجی کمک نمود.[۵۹] در طول هشت سال دوران خاتمی در مجموع بیش از ۲۶۴۸ میلیارد تومان از سهام شرکتهای دولتی از طریق برگزاری مزایده و عرضه در بورس تهران به بخش غیردولتی واگذار شد. از دیگر فعالیتهای اقتصادی راهاندازی شده در زمان خاتمی میتوان به صندوق توسعه ملی ایران اشاره کرد.[۶۰] در حالی که مجموع برداشت از حساب ذخیره ارزی در سال ۱۳۷۹ معادل صفر و در سال ۱۳۸۰ معادل ۰٫۹ میلیارد دلار بودهاست، این میزان در سالهای بعدی به شدت روند صعودی به خود گرفتهاست و در دوران ریاست محمود احمدینژاد موجودی میلیاردی این حساب نزدیک به صفر رسید.[۶۱][۶۲]
در دوران خاتمی تحول قابل توجهی در حوزه زنان صورت گرفت. گرچه هیچ وزیر زنی در کابینه وی جای نگرفت اما دکتر معصومه ابتکار به معاونت رئیسجمهوری و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست رسید. افزایش دانشجویان دختر در دانشگاهها و موسسههای آموزش عالی است که در سال ۱۳۷۶ حدود ۳۷ درصد بود و در سال ۱۳۸۳ به بیش از ۵۳ درصد رسید که در حقیقت یک رشد ۴۷ درصدی را نشان داد.[۶۳] مشارکت سیاسی-اجتماعی زنان نیز در این سالها رشد قابل توجهی را نشان میدهد. تعداد زنانی که در انتخابات مجلس ششم داوطلب نمایندگی مجلس شدند، ۳۵۱ نفر بودند که این رقم با یک جهش ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس هفتم در سال سال ۱۳۸۳ به ۵۰۴ نفر رسید. در سال ۱۳۷۶ فقط ۶۷ سازمان غیردولتی زنان در ایران وجود داشت که این رقم اکنون به بیش از ۴۸۰ مورد رسید، یعنی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی زنان در این بخش رشد زیادی معادل ۶۱۶ درصد داشت. یکی از مسائل مهم زنان در دوران هشت سال و شاید همه سالهای پیش از آن، قوانین و مقررات مدنی و جزایی است که زمینه را برای نقض حقوق زنان فراهم میکند. بر اساس نتایج پژوهش ملی مرکز امور زنان که در سال ۱۳۸۱ انجام شد یکی از مطالبات زنان امروز جامعه ایران اصلاح همین قوانین و مقررات است. مجموعه قوانینی که در هشت سال دولت خاتمی برای رفع مشکلات زنان و پاسخ به نیازهای امروز آنان به تصویب رسید، اندک بود. اصلاح قوانین مربوط به سن ازدواج، تعیین مصادیق عسر و حرج و حضانت فرزند که اولویت را تا هفت سالگی به مادر داد، از مهمترین فعالیتهای حقوقی دولت خاتمی است. قانون دیگری که در زمان دولت اصلاحات به تصویب رسید لغو ممنوعیت اعزام دانشجویان دختر به خارج از کشور بود که با بحث و جدل بسیار همراه شد. در بررسی آمارهای مربوط به مشارکت اقتصادی زنان در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ نشان میدهد که نرخ فعالیت اقتصادی زنان همواره سهم اندکی را به خود اختصاص دادهاست.[۶۳][۶۴][۶۵] در بخش اجتماعی نیز در بین رهبران جمهوری اسلامی ایران، محمد خاتمی نخستین فردی بود که لفظ جامعه مدنی را بر زبان آورد.[۶۶]
خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری در ضمن تلاش بسیاری برای تصویب لوایح دوقلو اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری داشت که بارها به جرم مغایرت با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان قانون اساسی رد شد. در اواخر دوران ریاست جمهوری خاتمی، انتخابات مجلس هفتم برگزار شد که رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاح طلب از سایر مشکلات او بود. در پایان دوره اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به ویژه پس از ماجرای کوی دانشگاه بسیاری او را به پرگویی متهم میکردند. به هنگام انتخابات ریاست جمهوری دوره هشتم به سال ۱۳۸۰، اما، پژواک فریادهای خاتمی از دهان نامزدهای ریز و درشت مخالف او به گوش میرسید تا نشان از اثرگذاری دراز مدت منش و روش خاتمی باشد. خاتمی در این دوره با ۲۲ میلیون رأی برای بار دوم به ریاست جمهوری ایران رسید. با شروع دور دوم ریاست بر قوه مجریه موج انتقادات به محمد خاتمی نیز بالا گرفت. خاتمی در معرفی کابینه دوم مجلس اصلاح طلب ششم را در کنار خود میدید. با گذشت زمان، گویی اقبال مردم به خاتمی، در حال تحلیل رفتن بود. کنارهگیری مردم از سیاست ورزی موجب شد تا در یکی از آزادترین انتخابات برگزار شده در جمهوری اسلامی، کمترین میزان مشارکت مردمی به ثبت برسد تا در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ۱۳۸۱ اصولگرایان در تهران به پیروزی دست یابند. در سال ۱۳۸۳، پیشروی مخالفان خاتمی تا آنجا ادامه یافت که رئیس قوه مجریه ترجیح داد لوایح دوگانه اختیارات ریاست جمهوری را با اعتراض و برای پرهیز از تنش بیشتر، از مجلسی که اکثریت آن در اختیار مخالفان اصلاحات بود، بازپس بگیرد. در بعد اقتصاد، با این حال بسیاری از تحلیلگران اقتصادی همچنان از آثار دراز مدت و کلان سیاستهای اقتصادی خاتمی دفاع کرده و به او نمره قبولی دادند. در عرصه سیاست خارجی، در دو سال پایانی ریاست جمهوری خاتمی، بحران هستهای موقعیت رو به تثبیت ایران در عرصه جهانی را بار دیگر متزلزل کرد. ماجرای مرگ مشکوک زهرا کاظمی، پرونده حقوق بشر ایران و وضعیت بحرانی اکبر گنجی تلاشهای خاتمی را برای تغییر نگاه جهانی به ایران کم اثر کردهاست.[۶۷]
خاتمی در واپسین ماههای ریاست جمهوری اش در جمع دانشجویان در دانشگاه تهران مورد انتقاد قرار گرفت و سرانجام به خشم آمد. در پاسخ به دانشجویی که با لحنی تند از او سراغ وعدههای عمل نشده اش را میگرفت، خاتمی به خود پرسشکننده اشاره کرد و گفت:
من قول داده بودم که شما روبروی رئیسجمهوری خود بایستید و از او انتقاد کنید. به این قول خود عمل کردم.[۶۸][۶۹]
خاتمی در سال ۲۰۰۱ در سفری به آمریکا در دانشگاه سیتون هال سخنرانی ایراد کرده بود.[۷۰]
اما پس از دریافت روادید و ورود مجدد وی به آمریکا در اواخر ماه اوت سال ۲۰۰۶[۷۱] عدهای از جمله فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت احمدینژاد و غلامحسین الهام، خواستار خلع لباس روحانیت از وی شدند.[۷۲]محمد علی ابطحی هم در واکنش، این سخنان را ناشی از وحشت اصولگرایان» از جریانی به نام کابوس خاتمی خواند.[۷۳]
خاتمی در اواخر سال ۲۰۰۶، به دعوت چند نهاد و دانشگاه برای چند سخنرانی عازم بریتانیا شد.
او ابتدا به اسکاتلند رفت و در دانشگاه سنت اندروز در شهر سنت اندروز در منطقه فایف سخنرانی با عنوان «دوستی بدون مرز» ایراد کرد. پس از آن خاتمی در میان تشویق شدید حضار، دکترای افتخاری از این دانشگاه دریافت و مرکز ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز را افتتاح کرد.[۷۴]
همزمان با استقبال مقامات و دانشجویان دانشگاه، تظاهراتی اعتراضی از طرف برخی گروههای مخالف جمهوری اسلامی در بیرون سالن برگزار شد که خواهان دستگیری و محاکمه خاتمی به اتهام فعالیتهای ضدانسانی و سرکوب مخالفان در دوره ریاست جمهوریاش بودند.[۷۵]
حلقه مشاوران حسن روحانی
سفر سه روزه محمد خاتمی رئیسجمهور وقت ایران به ایتالیا با دعوت رسمی دولت ایتالیا، به عنوان اولین سفر یک مقام بلندپایه ایرانی به اروپا پس از انقلاب ۵۷، ۱۸ اسفند ۱۳۷۷ آغاز گردید. خاتمی بجز دیدار با ماسیمو دالما نخستوزیر ایتالیا، پاپ ژان پل دوم رهبر کاتولیکها و همچنین رئیسجمهور اسکار لویجی اسکالفارو و رؤسای مجالس سنا با نمایندگان نیز دیدار کرد.
امضای یک یادداشت تفاهم پیرامون مبارزه با مواد مخدر، یادداشت همکاریهای علمی و فنی و یادداشت همکاریهای دوجانبه و یکجانبه از برنامههای سفر وی بود.[۷۶]
از دیگر سفرهای مهم خاتمی در زمان ریاست جمهوری اش سفر به فرانسه است. خاتمی دو بار به فرانسه سفر کرد که سفر سال ۱۳۷۸ خاتمی به فرانسه حائز اهمیت بود که به دعوت رسمی رئیسجمهور فرانسه به این کشور سفر کرد و وی با ژاک شیراک در کاخ الیزه دیدار نمود.[۷۷]
خاتمی پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز فعالیتهای خود را ادامه میدهد. او مؤسسه بنیاد باران (بنیاد آزادی رشد و آبادانی ایران) را تأسیس کردهاست و مسؤولیت مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها را نیز به عهده دارد.
از مجموعه اسناد و هدایای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی «یادمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی» تأسیس شد. این یادمان بر اساس قانون به سازمان اسناد و کتابخانه ملی وابستهاست. فعالیت یادمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد متوقف شد و ساختمان این یادمان در مجموعه سعد آباد که جزو بناهای دولتی است پلمب گردید. تلاشهای سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای باز گشایی این یادمان در دولت احمدینژاد بود.[۷۸] با آغاز کار دولت حسن روحانی بار دیگر پرونده یادمان ریاست جمهوری خاتمی گشوده شده و احتمالاً به زودی این یادمان بازگشایی خواهد شد.
محمد خاتمی رئیسجمهور سابق ایران پیشتر اعلام کرده که اگر مردم بخواهند در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم شرکت خواهد کرد.[۷۹] این در حالی است که برخی از حامیان وی با برگزاری همایش، او را دعوت به این امر کرده بودند.[۸۰] وی در روز بیست و سوم دی ماه ۱۳۸۷ در دیدار با جمعی از مردم ایلام در تهران، از احتمال کاندیداتوری خود یا میرحسین موسوی خبر داد. پس از انتخابات دهم وی هم چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی به جمع معترضین به نتایج انتخابات پیوست و خواستار انجام همهپرسی مجدد دربارهٔ نتایج انتخابات شد و هم چنین در تظاهراتهایی نظیر ۲۵ خرداد، روز قدس و ۲۲ بهمن در حمایت از جنبش سبز و اعتراض به تقلب در انتخابات دهم شرکت نمود.[۸۱][۸۲][۸۳]
محمد خاتمی هم چنین در دی ماه ۱۳۸۹ در آستانه سالگرد اعتراضات به نتایج انتخابات دهم در روز عاشورا با نمایندگان اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی دیدار کرد و خواستار برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد شد. پس از این دیدار، محمد خاتمی از سوی حامیان علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران و افرادی چون احمد جنتی، حسین طائب و حسین شریعتمداری متهم به براندازی نظام و تهدید به دستگیری شد.[۸۴]
در شب عاشورای ۱۳۸۸ بیش از پنجاه نفر از اعضای گروهک فشار به هواداران جنبش سبز که در جماران به مراسم عزاداری میپرداختند، حمله کردند. در حالی که سید محمد خاتمی در حسینیه جماران، در حال سخنرانی بود و جمعیت زیادی در این حسینیه حاضر بودند اعضای گروهک فشار در شب عاشورای حسینی با فریادهای حیدر حیدر، ابوالفضل علمدار خامنهای را نگهدار به این مکان حمله کردندو موجب نیمه تمام ماندن سخنرانی سید محمد خاتمی شدند. اصولگرایان همواره اعتراضات روز عاشورا را توهین به مقدسات و امام سوم شیعیان میداند در حالی که در شب عاشورا به مراسم عزاداری حمله و عدهای را مضروب کردند.[۸۵]
محمد خاتمی در روز ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ به حمایت از جنبش سبز در راهپیمایی شرکت کرد. وی که در مسیر خیابان زنجان به سمت میدان آزادی در حال حرکت بود با حمله نیروهای لباس شخصی به خودروی حامل وی مواجه شد.[۸۶][۸۷] هم چنین برادر او، محمدرضا خاتمی، نیز به همراه همسرش، زهرا اشراقی، در این راهپیمایی دستگیر شدند که پس از بازداشتی کوتاه مدت آزاد شدند.[۸۳][۸۸]
در اسفند سال ۱۳۸۸ خبرگزاری فارس از قول عباس امیریفر به نقل از یک مقام اطلاعاتی اعلام کرد سید محمد خاتمی رئیس بنیاد باران ممنوعالخروج شدهاست.[۸۹] این خبر بلافاصله به وسیله نیویورک تایمز به نقل از رویترز مخابره شد[۹۰] و پس از مخابرهٔ چندین تکذیبیه از منابع مختلف نزدیک به خاتمی را به دنبال داشت در مهمترین آنها سید محمود علیزاده طباطبایی، وکیل سید محمد خاتمی با این استدلال که «برای ممنوعیت خروج میبایست تصمیم قضایی اتخاذ شود حال آنکه تاکنون چنین تصمیمی برای آقای خاتمی گرفته نشدهاست» این خبر را تکذیب کرد.[۹۱][۹۲] چند سال بعد و بعد از اتمام دوره فعالیت دولت دهم ایران، این موضوع دوباره مطرح شد. اینبار علی لاریجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با لوموند اعلام کرد که محمود احمدینژاد مسبب ممنوعالخروج شدن خاتمی در زمان دولت دهم ایران بودهاست. احمدینژاد در واکنش به این سخن اعلام بیاطلاعی کرد و این موضوع را در حیطه اختیارات قوه قضائیه دانست. خاتمی نیز مدتی بعد در واکنش به این اظهارنظرها، این موضوع را بیاهمیت دانست.[۹۳] در آذر ۱۳۹۲ زمانی که خاتمی سعی داشت برای مراسم درگذشت نلسون ماندلا به آفریقای جنوبی سفر کند، با وجود همکاری وزارت امور خارجه ایران جهت اخذ ویزا برای وی، به وی اطلاع داده میشود که وی ممنوعالخروج است. این اعلام با مقاومت خاتمی روبرو میشود و وی درخواست میکند حکم رسمی ممنوعالخروجی وی اظهار شود که در مقابل این درخواست وی، این حکم به وی عرضه میشود.[۹۴]
در ۲۳ آبان سال ۱۳۹۰، حدود ۴ ماه قبل از انتخابات مجلس نهم، خاتمی انتخابات را حق یکایک مردم ایران دانست و گفت که «اگر در همه حوزهها نامزدهای مورد علاقه همگان باشند و تضمینی باشد که اساس تعیینکننده رای مردم است و فضا باز و آزاد و متناسب با انتخابات سالم و رقابتی باشد همه شرکت میکنند».[۹۵]
اصلاح طلبان نمیتوانند و نباید در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند؛ البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. دل بستگان به اصل انقلاب هیچگاه انتخابات را تحریم نمیکنند.[۹۶]
خاتمی پیش از انتخابات دربارهٔ شرکت کردن یا عدم شرکتش پاسخ روشنی نداده بود.[۹۷]
محمد خاتمی علیرغم انتظار طرفدارانش، و در حالی که «آزادی انتخابات، احزاب، مطبوعات و زندانیان سیاسی» را شرط شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم دانسته بود،[۹۸] در حسینیه پنجتن منطقه آبسرد گیلاوند واقع در حوزه انتخابیه دماوند و فیروزکوه رأی خود را به صندوق انداخت[۹۷] که با واکنشهای تندی از جانب برخی چهرههای اصلاحطلب و مردم به ویژه در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی مواجه شد. محمد نوریزاد از جمله افرادی بود که به شرکت خاتمی در انتخابات واکنش نشان داد و در مصاحبه با دویچهوله گفت: «از جمع کنده شده و بهصورت فرد در این انتخابات شرکت کردهاست.»[۹۹]
حسین نورانی نژاد، فعال سیاسی و روزنامهنگار در صفحه فیسبوک خود نوشت در روز ۱۳ اسفند دیداری با آقای خاتمی داشته، خاتمی در این دیدار بیان کرده «اخبار نگرانکنندهای از برنامه و نقشههای تندروهای جریان حاکم» داشته که رأی دادن وی «حرکتی غافلگیرکننده» برای برهم زدن آن نقشهها بودهاست. وی اظهار نمود ادعا ندارد که درست تصمیمگیری کردهاست و گفته به جای نگرانی از آبروی خود نگران «افراد در بند، حصرها، اصلاحات، و نقشههای شومی است که پیشاروی مردم، آرمانهای انقلاب، جمهوریت و اصل نظام» است.[۱۰۰]
به هر حال وضع کنونی کشور ناگوار است و همه موظفیم که برای اصلاح این وضع تلاش کنیم؛ ولی چه کنیم که یک جریان و تفکری میگوید من نظامم و هر کس مستحیل و هضم در من نشود خارج از نظام است![۱۰۱]
در ۳۰ آبان ۱۳۹۱ جمعی از اصلاح طلبان طرفدار شرکت در انتخابات به دیدار خاتمی رفتند و دربارهٔ انتخابات با او به گفتگو نشستند. پس از آنکه عدهای از اینان از علاقه خاتمی به بازگشت به قدرت صحبت کردند. فردای آن روز، وبسایت رسمی سید محمد خاتمی متن سخنرانی دیروزش را منتشر کرد که نشان داد که خاتمی به دنبال بازگشت به قدرت نیست و معتقد است مشکل این نیست چه کسی کاندیدا شود، بلکه خواست اصلی اصلاح طلبان را آزادی و امنیت منتقدان و تن دادن حکومت به خواست مردم میداند.[۱۰۱]
او در این سخنرانی به شدت از فضای حاکم و جریانهایی که به هر نحو ممکن حاضر به شرکت در انتخابات هستند انتقاد کرد و عدم شرکت در انتخابات را به معنای خروج از نظام ندانست.[۱۰۱]
تا کی همهمان تو سری خور باشیم و این همه تحقیر و توهین نسبت به همین دولتها و ملتها بشود و یک ملت زیر پنجهها و چکمههای رژیم سفاک گرفتار باشد و ما حتی سر و صدای درستی هم نمیبینیم.[۱۰۱]
همچنین از مجامع بینالمللی، دولتهای عربی و اسلامی به خاطر انفعال در مسئله سرکوب مردم غزه که او آن را «وحشیانه و خونین» نامید به شدت انتقاد نمود.[۱۰۱]
همچنین از تحریمهای بینالمللی نیز به شدت انتقاد کرده و ضمن انتقاد توامان از سیاست خارجی حاکمیت فعلی و نیز سوء مدیریت موجود که اثرگذاری تحریمها را افزایش داده، گفتهاست: «غربیها و دیگران چه فکر میکنند آنهایی که دم از انسان میزنند! امروز بزرگترین فشار را مردم ما دارند متحمل میشوند. چه تحریم هوشمندی؟ این تحریم برای فشار آوردن روی مردم است حقوق بشر و انسان چه شده؟ من به این روشها اعتراض میکنم.»[۱۰۱]
پس از شروع فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداها محمدرضا عارف و حسن روحانی در میتینگهای تبلیغاتی خود به حمایت از عملکرد دولت اصلاحات و شخص سید محمد خاتمی پرداختند. چند روز مانده به انتخابات به پیشنهاد خاتمی، عارف به نفع روحانی از رقابت کنارهگیری کرد.[۱۰۲] خاتمی سپس در بیانیهای ضمن تشکر از عارف اعلام کرد که به حسن روحانی رأی خواهد داد و از همه اصلاح طلبان نیز درخواست کرد که به وی رأی دهند.[۱۰۳] روحانی نیز در نامهای به خاتمی ضمن تشکر از وی و محمدرضا عارف، گفتمان خود را گفتمان «عقلانیت و اعتدال و اصلاحات» نامید و ابراز امیدواری کرد که تمام تلاش خود را برای پیروزی این گفتمان انجام خواهد داد.[۱۰۴] روحانی نهایتاً با کسب ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹ رأی، رئیسجمهور ایران شد. حسن روحانی پس از اعلام پیروزی وی در انتخابات، در پیام پیروزی و در اولین اظهارات رسمی خود ضمن تشکر از مردم و رهبر انقلاب، صراحتاً از حمایتهای اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی تشکر کرد و گفت: «بیشک نقش امیدآفرین آیتالله هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی که از چهرههای درخشان نظام در این خیزش خروش بودند شایسته قدرشناسی است.»[۱۰۵]
با روی کار آمدن دولت یازدهم که از نیروهای اصلاحطلب نیز در آن بهره برده شدهبود، خاتمی کوشید تا بتواند فاصله ایجادشده بین اصلاحطلبان ایران و هسته مرکزی قدرت در ایران را کاهش دهد و با نزدیک شدن به شخص رهبر ایران، از میزان تنش موجود بکاهد. اما این آشتیجویی خاتمی، با واکنش منفی از جانب سید علی خامنهای و حلقه اطرافیان نزدیک وی روبرو شد، بهطوریکه دستور ممنوعالخروجی خاتمی همچنان پابرجا ماند و وی نتوانست در مراسم تدفین نلسون ماندلا که در آفریقای جنوبی برگزار شد، شرکت کند. از طرف دیگر، هرگاه حسن روحانی تلاش کرد به اصلاحطلبان یا شخص خاتمی نزدیک شده یا نقش میانجی را ایفا کند، با تذکرها و هشدارهایی از جانب بیت رهبری و دستگاههای اطلاعاتی و نظامی روبرو شد. اما خاتمی همچنان بر درخواست خود مبنی بر مودت نیروها در شرایط کنونی ایران تأکید میکند:[۱۰۶] «راهحل مشکلات کنونی، میدان دادن به افرادی با زبان تند و حصر و محدود کردن نیروها نیست؛ بلکه مصلحت نظام ما آشتی ملی است … عدهای بهجای آشتی به حذف و کینه میاندیشند.»
سید محمد خاتمی رئیسجمهور اصلاحات در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ در پیامی ویدئویی مردم را به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از حسن روحانی دعوت نمود.[۱۰۷][۱۰۸]
تصاویر خاتمی در زمان رقابت ریاست جمهوری از طریق تبلیغات حسن روحانی رسانهای شد که پیش از آن سابقه نداشت.
در بهمن ۱۳۹۳ غلامحسین محسنی اژهای سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد که محمد خاتمی مشمول محدودیت رسانهای شدهاست. ششصد استاد دانشگاه با عنوان «بدعتی نگرانکننده و تهدیدی کمسابقه برای حقوق شهروندی در جمهوری اسلامی» طی نامه سرگشاده خطاب به صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه به این رویه اعتراض کردند.[۱۰۹]
در ۲ اسفند ماه ۹۳ پس از درگذشت خواهرش، فاطمه خاتمی، به جز حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی، از بزرگان نظام که منتقد وی بنظر میرسند به وی پیام تسلیت ندادند. رهبر ایران پیام تسلیتی خطاب به مادر وی داده بود و نام خانوادگی خواهرش را خلیلی خطاب کرده بود که نام خانوادگی فرزند اوست که در جنگ کشته شدهاست.[۱۱۰] از آنجا که وی از دادن پیام به سید محمد خاتمی امتناع کرده بود و بنظر میرسد چون مادرشان یکماه بعد از این پیام در وضعیت وخیم بیماری و بیهوشی قرار گرفت در بعضی رسانهها از آن با تیتر «آیتالله خامنهای درگذشت خواهر محمد خاتمی را به مادر متوفی تسلیت گفت» یاد شده بود.[۱۱۱][۱۱۲]
در ۱۳ فروردین ۹۴ بدنبال درگذشت سکینه ضیایی، مادر سید محمد خاتمی، پس از حسن روحانی، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز برای رئیسجمهور اسبق ایران پیام تسلیت فرستاد.[۱۱۳] کمی بعد مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری نیز در پیامی به سید محمد خاتمی تسلیت گفت.[۱۱۴] خبر این تسلیت ابتدا در خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه منتشر شد، اما چند ساعت بعد از روی این سایت برداشته شد.[۱۱۵] خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه بعد از انتشار پیام تسلیت پورمحمدی وزیر دادگستری به محمد خاتمی رئیسجمهوری اسبق برای درگذشت مادرش ضمن حذف این مطلب، دبیر گروه قضایی این خبرگزاری را هم اخراج کرد.[۱۱۶] در تاریخ ۱۶ فروردین ماه نیز سید علی خامنهای درگذشت مادر خاتمی را به بازماندگان و مردم اردکان و یزد تسلیت گفت.[۱۱۷]
در ۱۵ فروردین ۱۳۹۳، اسحاق جهانگیری، خبر از رفع محدودیتهای رسانهای اعمالشده بر خاتمی، در آیندهای نزدیک، خبر داد.[۱۱۸]
در نهایت در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ یک خبرگزاری از پاسخ حسن روحانی، رئیسجمهور به نامه اعضای مجمع روحانیون مبارز خبر داد. اعضای مجمع در این نامه خواستار بیان علت ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات شده بودند. پس از ارسال این نامه، دفتر رئیسجمهور نامهای به قوه قضائیه فرستاد و پاسخ سؤال مجمع را از این قوه خواستار شد و رونوشت این نامه نیز به مجمع روحانیون ارسال شد. پس از انتشار این خبر محمدعلی ابطحی در اینباره اظهار کرد: «پاسخ این نامه در مجمع روحانیون مطرح شد و به دلیل اینکه محتوای نامه قید «محرمانه» داشت، نمیتوانم دربارهٔ جزئیات آن اطلاعاتی ارائه کنم.»[۱۱۹]
در ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران در یک کنفرانس خبری در پاسخ به سؤالی مبنی به ممنوعالتصویر و خبری سید محمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق ایران ضمن دروغ خواندن این ادعا گفت: «شورای امنیت ملی هیچ مصوبهای در زمینه ممنوعالتصویری کسی ندارد و اگر کسی چنین چیزی را به شورای امنیت ملی نسبت بدهد خلاف کرده و باید طبق قانون مجازات شود.»[۱۲۰]
در ۹ دی ۱۳۹۴، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران، به دنبال اصرار قوه قضاییه بر ممنوعالتصویر بودن سید محمد خاتمی و جلوگیری از انتشار تصاویر وی در روزنامهها، اعلام کرد: «سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موضع وزارتخانه را اعلام کرد و در این خصوص شورای عالی امنیت ملی هیچ مصوبهای در جهت ممنوعالتصویر بودن آقای خاتمی ندارد. اقدامی که در این خصوص شده، اقدام دستگاه قضایی با توجه به تشخیص این قوه بودهاست و از نظر ما بهعنوان وزارت ارشاد و هیئت نظارت بر مطبوعات، چنین ممنوعیتی وجود ندارد.»[۱۲۱]
بعد از مدتها ممنوعالتصویر بودن سید محمد خاتمی در رسانهها، تلویزیون ایران برای اولین بار در ۶ بهمن ۱۳۹۴ تصویر و سخنرانی او را پخش کرد. صدا و تصویر رئیس دولت اصلاحات در برنامه ویژه «پارلمان» شبکه خبر پخش شد. سخنرانی خاتمی در این برنامه به دورهای برمیگشت که او نماینده مردم اردکان یزد در مجلس شورای اسلامی بود. برخی با توجه به پخش این تصاویر احتمال پایان ممنوعالتصویری خاتمی در صدا و سیما را مطرح نمودند.[۱۲۲]
جایزه گفتگوی جهانی در سال ۲۰۰۹ که از سوی سازمانی به همین نام در دانمارک برگزار میشود، به دو چهره نامدار ایرانی تعلق گرفت که سالها در زمینه گفتگوی فرهنگها و تمدنها فعالیت کردهاند؛ داریوش شایگان فیلسوف و سید محمد خاتمی سیاستمدار.
«جایزه گفتگوی جهانی» در سال ۲۰۰۹ بنیان شد و از برندگان جایزه شایگان و خاتمی نیز برای شرکت در مراسمی در دانشگاه آرهوس کپنهاگ برپا میشود، دعوت شد.[۱۲۳]
سید محمد خاتمی در زمان جوانی
سید محمد خاتمی در دوران خدمت سربازی
سید محمد خاتمی (وزیر فرهنگ وقت) و اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس وقت)
سید محمد خاتمی و ولادیمیر پوتین
سید محمد خاتمی
کتاب گفتگوی تمدنها
کتاب نامهای برای فردا
در پروژههای خواهر میتوانید در مورد سید محمد خاتمی اطلاعات بیشتری بیابید.
۱ وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ بنیانگذاری شد۲ سال ۱۳۶۳ سازمان برنامه و بودجه از سطح وزارت مشاور به سطح وزارت ارتقا یافت۳ سال ۱۳۶۳ وزارت مشاور بهزیستی در درون وزارت بهداری ادغام شده و وزارت بهداشت تشکیل شد۴ وزارت جهاد سازندگی در سال ۱۳۶۲ بنیانگذاری شد۵ وزارت سپاه در سال ۱۳۶۱ بنیانگذاری شده و سال ۱۳۶۸ در درون وزارت دفاع ادغام شد۶ وزارت معادن و فلزات و وزارت صنایع سنگین به ترتیب در سال ۱۳۶۰ و سال ۱۳۶۱ از وزارت صنایع و معادن جدا شدند۷ سال ۱۳۶۳ سازمان اوقاف از معاونت نخستوزیری به یکی از معاونتهای وزارت ارشاد تبدیل شد۸ سال ۱۳۶۳ وزیر مشاور امور اجرایی به معاونت اجرایی نخستوزیر تبدیل شد۹ سال ۱۳۶۳ سازمان انرژی اتمی دوباره به سطح معاونت نخستوزیری ارتقا یافت۱۰ دفتر خدمات حقوقی بینالمللی در سال ۱۳۶۰ بنیانگذاری شد۱۱ معاونت امور نهادها در سال ۱۳۶۰ بنیانگذاری شده و سال ۱۳۶۱ منحل شد۱۲ معاونت فرهنگی و اجتماعی در سال ۱۳۶۳ بنیانگذاری شد
۲ سال ۱۳۷۳ وزارت صنایع سنگین در درون وزارت صنایع ادغام شده و وزیر صنایع دوباره رأی اعتماد گرفت
۱ وزارت کشاورزی و وزارت جهاد سازندگی ادغام، و وزارت جهاد کشاورزی تشکیل شد۲ وزارت صنایع و وزارت معادن و فلزات ادغام، و وزارت صنایع و معادن تشکیل شد۳ در سال ۱۳۸۳ تشکیل شد۴ سازمانهای برنامه و امور اداری ادغام، و سازمان مدیریت و برنامهریزی تشکیل شد
«مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی دوره ۱ جلسه ۳۷۲»
«متن سخنرانی در دانشگاه سیتون هال»
اصلی
0