دکتر بلند روانشناس رشت

 
helpkade
دکتر بلند روانشناس رشت
دکتر بلند روانشناس رشت


رتبه علمی: استادیار


دانشکده: دانشکده ادبیات و علوم انسانی


گروه: گروه علوم تربیتی

در سال 1346 متولد شدم. در سال 1364 در مقطع كارشناسي روان‌شناسي باليني وارد دانشگاه علامه شدم. در سال 1369 در مقطع كارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني به انستيتو روانپزشكي تهران رفتم ( كه در آن زمان بخشي از دانشكده‌ي پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران بود). دكترا را از دانشگاه علامه در سال 1384 گرفتم و سال بعد به دانشگاه گيلان آمدم و همچنان هستم. 

كارشناسي روان‌شناسي باليني در دانشگاه علامه طباطبايي 1364 تا 1369دکتر بلند روانشناس رشت

كارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني در انستيتو روانپزشكي تهران 1369 تا 1372

دكترا مشاوره در دانشگاه علامه طباطبايي 1380 تا 1384

1-An Experimental Investigation Of Latent Learning ( وارسي آزمايشي يادگيري پنهان)، در صفحات 18 تا 24، شمارة 4، مارس و سپتامبر 1991 ، Journal of Humanities ، ( همراه با دكتر يوسف كريمي).

2- درخودماني فرهنگي ناشي از آموزش عالي ؛ مقالة عرضه شده در سمينار بين‌المللي دانشگاه، جامعه و فرهنگ اسلامي ؛ آذر 1378 ، صفحات 87 تا 97 جلد اول مجموعه مقالات سمينار.

3- پيمايش اعتياد در استان قم ؛ پژوهش انجام شده به سفارش استانداري قم، زمستان 1378 تا تابستان 137.

4- ناهشياري در روان‌شناسي معاصر، فصلنامه روان‌شناسي دانشگاه آزاد اسلامي قم .شمارة اول، پاييز 1378 ، صفحات 20-7.

 
5-بنياد كمي‌سازي دين‌ورزي؛ صفحات 57 تا 78 : مباني نظري مقياسهاي ديني. دفتر طرحهاي ملي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1384

 

6- پردازش خاموش كاهنده: روشي نو براي كاهش اضطراب. صفحات 59 تا 76: مجلة پژوهشهاي تربيتي و روان‌شناختي دانشگاه اصفهان. سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان 1385 (همراه با شفيع‌آبادي، دلاور و دولت‌آبادي).
 

7- هوش معنوی در دوازدهمين همايش علمي دانشگاه گيلان، خرداد 91

 

8- نظریه چندگانگی هوش گاردنر، دوازدهمين همايش علمي دانشگاه كيلان، خرداد 91.

 

9- بازسازي آزمون هوش معنوي يكپارچه: اعتباريابي، رواسازي، بررسي ساختار عاملي و فرآوري فرمهاي موازي. با دكتر فاطمه شاطريان در روان‌شناسي و دين، سال 6، شماره 3، پاييز 1392، صفحات: 37- 19.

 

10- مقياس هوش معنوي گيلان- بر مبناي پژوهش فوق، مؤسسه‌ي آزمون‌يار پويا؛ ارديبهشت 1393

 

11- بنيادهای چهارگانه کمّی سازی دين‌ورزی. در فصلنامه‌ي روش‌شناسي علوم انساني- شماره : 78، جلد : 20، بهار 1393- صفحات : 163-194

 

12-بنياد هستي‌شناختي اندازه‌گيري رواني. در فصلنامه‌ي روش‌شناسي علوم انساني – شماره 79، جلد: 20، تابستان 1393، صفحات 111-136

 

13- معنویتگرایی، مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی: زمان‌ورزي معنوي – در پژوهشهاي روان‌شناسي باليني و مشاوره، شماره 1، جلد 4، بهار و تابستان 1393، صفحات: 174-155

 

14- ورود اهل ايمان به مطالعه علمي دين: آيا ممكن است؟ در راهبرد فرهنگ، شماره 27، جلد 7، پائيز 1393،  صفحات : 31-7

1- تمرين عملي راهنمايي و مشاوره 2

2- روشهای تغییر و اصلاح رفتار

3- آسيب‌شناسي رواني 2

4-نظريه‌هاي مشاوره و راهنمايي


[ دانلود ]Downloads-icon

دكتر حسن بلند
متولد سال 1346 شهر تهران
تحصيلات:كارشناسي روان شناسي باليني از دانشگاه علامه طباطبايي تهران(1369)
كارشناسي ارشد روان شناسي باليني از دانشگاه تهران(1372)
دكتراي مشاوره از دانشگاه علامه طباطبايي تهران(1382)
تاليفات:نگارش كتابي با عنوان مباني روان درماني گشتالت(انتشارات دواوين، 1380) و نگارش مقالات در نشريات سراسري، ارائه مقاله به نشريه انگليسي زبان Journal Of Humanitis
مسئوليت ها:مدير گروه روان شناسي دانشگاه آزاد اسلامي قم به مدت چهار سال
… وي اكنون در دانشگاه رشت به تدريس مشغول است.
قادري: موضوع بحث امروز ما درباره مستند راز يا The Secret است كه چندي پيش، از شبكه چهارم سيما، در قالب برنامه نام آشناي سينما ماورا، پخش گرديد. وقتي با دقت بيشتري به مستند راز نگاه مي كنيم، درباره آن مي توانيم از دو موضع سخن بگوييم؛ يكي ويژگي هاي محتوايي و ديگري ساختار هنري آن. اهميت هر يك از اين دو مورد بر دوستان مشخص است. در جانب ساختار هنري، همين كه مستندي مي تواند در كمتر از يك ماه، به دو بار پخش دست يابد و اهالي فن هم اذعان دارند كه توانسته بيننده عام را با خود همراه كند، در حالي كه اين مستند از شبكه اي خاص و برنامه اي خاص پخش شده، اهميت نگاه به ساختار هنري آن را مشخص مي كند. به لحاظ مباحث محتوايي مطرح شده در اين مستند كه گويا بحث امروز ما بيشتر ناظر به همين است، سازندگان مستند مباحثي بيان كرده اند كه چه در غرب و چه در كشور ما، به عنوان كشوري مسلمان با نگاه عقيدتي شيعه، بحث برانگيز است. به ويژه آنكه به صورتي واضح، همه هدف سازندگان برنامه انتقال يافته هاي ذهنيشان به بيننده است. پس لازم است به بررسي و تحليل آنچه سازندگان مستند راز در پي انتقال آن به بيننده هستند، پرداخته شود.
دكتر بلند: در ابتدا بايد به صراحت بگويم آنچه در اين مستندها ارائه مي شود، نه تنها خداباورانه نيست، بلكه بار علمي هم ندارد؛ زيرا براي جذب و درگير كردن توده ها مي كوشند حرف ها را به گونه اي عوامانه بيان كنند و اين مسئلهاي نگران كننده است. البته خداستيزي به نخبگان آسيبي نميرساند؛ زيرا مباني عقل نخبگان چيده شده است؛ اما اگر كسي بتواند مطلبي خداستيزانه را عوام پذير سازد، به شدت آسيب ميرساند. گاه ممكن است يك ماركسيست نگران حقيقت باشد و براي گفتن حقيقت، از بيان ماركسيستي حقيقت مدارانه بهره ببرد؛ اما گاه ممكن است فردي فريب كار باشد و دغدغه اش نه بيان حقيقت، كه جذب مشتري باشد. چنين فردي از هر بياني كه براي مشتري جذاب باشد، استفاده مي كند. ممكن است خودش ماركسيست باشد؛ اما براي جذب مسلمانان، از بيان اسلامي استفاده كند. براي ما كه دين، اساس حيات اقتصادي، سياسي و اجتماعي ماست، ترويج بي دقت و نا آگاهانه اين گونه فيلم ها براي جامعة ما خطرناك است.
رضواني: بدي قضيه اين است كه گاه مي كوشند به سخنانشان وجهه علمي ببخشند و به گونه اي، به دروغ پردازي هايشان، سر و شكلي قابل باور بدهند.
دكتر بلند: ساختار اين نوع برنامه ها بيشتر تجاري است. چينش آدمهاي مستند هم اين گونه است. از جمله چند سرمايه گذار در ميان آنان حضور دارند كه معلوم نيست چه ارتباطي با اين برنامه دارند. چنين آدم هايي تنها ميتوانند ادعا كنند كه ميتوانند ـ البته اگر ادعاهايشان درست باشد ـ چيزهايي را ببينند. در ميان افراد مصاحبه شونده شخصي آشنا به متافيزيك ديده مي شود كه در امور ماورايي دستي دارد. البته متافيزيك آنها به معناي ماوراء الطبيعه نيست، بلكه عين طبيعت است. كار او اين است كه آزمايش كند، مريض شفا دهد و… ؛ فعاليت هايي كه براي دانشمندان بسيار مشكوك هستند. همچنين در ميان آنان، يك نويسنده حضور داشت و نيز كساني كه وابسته به نحله هاي فكري غيرعلمي و حتي عوامانه هستند؛ مانند فنگ شويي. خانمي هم بود كه در زيرنويس نامش آمده بود:Teaching Of Abraham. حال اين آبراهام چيست و كيست؟ آن هم در آمريكايي كه بسياري از اين فرقه ها كه هيچ يك از آموزه هايشان سنديت علمي ندارد، بسيار فعال هستند.
هيچ كدام از حرف هاي اين جماعت ارزش علمي ندارد. اگر حاصل سخنان اين افراد جمع گردد، شايد ده خط مطلب علمي به دست نيايد. اين چينش نشان ميدهد كه تهيه كنندگان اين برنامه، مانند تمامي برنامههاي عامه پسند غيرعلمي، فريب كار بودهاند. روان شناسان همه جاي دنيا با اين نوع برنامه ها، به شدت مخالفند.
اگرچه من نيز معتقدم در يك نگاه كليتر، نگرش حاكم بر اين برنامه، تجاري صرف نيست، بلكه نگرشي غربي است. اين گونه مستندها مجال تنفسي است براي انسان غربي گرفتار شده در برهوت غرب؛ براي انسان غربي كه ميخواهد گرفتار خدا و قوانين ديني او نشود و از طرفي، احساسات خود را نيز خالي كند. به نوعي، اينها جايگزين هايي نازل براي خداوند و خداباوري هستند.
افرادي كه در اين برنامه، درباره ماورا، كائنات و روان انسان سخن مي گويند، غالباً صلاحيتي براي اظهار نظر در اين زمينه ها ندارند. ممكن است يك فيزيكدان در روان شناسي نيز مهارتي داشته باشد؛ ولي فيزيكدان روان شناس نيست. در اين مستند، يك يا دو روان شناس ديده مي شوند كه آدم هاي مطرحي هم نيستند. چند فيزيكدان كوانتوم نيز هستند كه اهل تخيل هستند، چند پزشك، نويسنده، روان شناس، سرمايهدار، ويژنري ـ يعني كسي كه داراي تجربه يا ايده هاي ماورايي است و به نوعي ادراك فراحسي دست يافته و درگير مسائل شهودي بوده است؛ البته نه شهود شيعي، بلكه نوعي شهود كنترل شده. شهود در فرهنگ شيعه، از معنايي عميقتر برخوردار است ـ هم ديده مي شود. يكي از افراد حاضر در اين مستند رپرنت دكتر است. رپرنت يعني عالي جناب يا همان حجه الاسلام. به طور عام، به كشيشي كه از اسقف بالاتر باشد، رپرنت مي گويند و ديگر به او Father يا پدر نمي گويند. چنين چينشي از افراد بدين منظور است كه به بيننده گفته شود آدمهاي مهمي جمع شده اند تا حقيقت را راحت تر تحريف كنند.
قادري: آن ميان نويس هاي جا و بي جا كه نقل قول هايي با ربط و بي ربط از بزرگان بود را نيز مي توان در اين راستا ارزيابي كرد.
دكتر بلند: بله. اين كارها به شدت نگران كننده است. اين فيلم به شكل فريبكارانهاي، از تكرار بهره برده و از اعتماد مخاطب به افراد سرشناس، به شكلي كاملاً هدفمند، براي نيت خود و بي هدف در كليت مطلبي كه بيان مي كند، سوء استفاده كرده است. همچنين به دقت، از بحث هاي روان شناسي تبليغات كه نبايد يك صحنه بيش از ده دقيقه طول بكشد، استفاده كرده تا بتواند بيننده را بفريبد.
البته برنامههاي عوام پذير علمي هم وجود دارد. براي نمونه، برنامه افق كه تا حدودي، نخبه گرا و علمي است؛ اما عوام را نيز مي پذيرد. البته از اصول علمي برنامه عدول نميشود؛ ولي تلاش مي گردد بيننده بيشتري جذب شود. پس از روايت داستاني بهره مي برد، موسيقي خاصي را بر مي گزيند و تعليق هاي به جايي به كار مي گيرد تا بيننده عام را نيز جذب كند؛ اما به محدوده علم تجاوز نمي كند. براي نمونه، يكي از برنامه ها درباره روش هاي كاهش وزن دكتر آتكينسون بود. برنامه كامل و دقيقي بود؛ يعني هم به بيننده آگاهي علمي ميداد و هم او را جذب مي كرد. مستند راز اين گونه نيست؛ يعني اگر آن را بر اساس روش شناسي علمي تحليل كنيم، مي بينيم كه تنها كوشيده اند آدم هاي مهمي را بياورند كه هيچ تناسبي با موضوع مطرح شده ندارند.
رضواني: به لحاظ ساختار فني و هنري، اين مستند برنامه اي گفت وگو محور است كه جذاب ساخته شده و اين مي تواند براي برنامه سازان ما الگويي مناسب باشد. در كشور ما كه داراي جهان بيني الهي است ـ با اينكه جهان بيني آن با كشورهاي غرب 180 درجه تفاوت دارد ـ بيننده با ديدن اين برنامه، طرفدارش ميشود.
قادري: اين جذابيت مي تواند از يك ديدگاه، ناشي از دقت سازندگان در گزينش آدم هايي باشد كه مي توانند حرف ها را جذاب بيان كنند؛ يعني سراغ كساني نرفتند كه به سخت ترين شكل ممكن و با بياني صد در صد علمي، بيننده را موعظه كنند. اين همان نكته اي است كه در سخنراني هاي ديني رسانه ما نيز ديده مي شود. سخنراناني چون حجه الاسلام قرائتي يا دكتر الهي قمشه اي مي توانند با بيننده عام ارتباط برقرار كنند؛ اما بسياري از ديگر سخنرانان ديني نمي توانند. در حقيقت، جست وجو براي يافتن كساني كه بتوانند سطحي از بحث را با قدرت و البته صميميت با بيننده آغاز كنند، مهم ترين بخش ساخت يك برنامه گفت وگو محور است.
از سوي ديگر، چينش اين افراد نيز بسيار دقيق و حساب شده است. جاهايي كه نيازمند ايجاد شور و هيجان در بيننده است، افرادي سخن مي گويند كه بيننده مي تواند چنين حسي را از ميان سخنانشان دريافت كند و هنگامي كه بايد با بياني آرامش بخش، مطالب در نهاد بيننده رسوب كند، فردي ظاهر مي شود كه با آرامش خاصي، مطلبش را بيان مي كند. تكرار اين فرآيند در نهايت، به تسليم بيننده و ايجاد نوعي رخوت لذت بخش منتهي مي شود كه مانع از تغيير كانال تلويزيون مي شود.
دكتر بلند: فرم اين مستند به شدت تبليغات محور و فريب كارانه است؛ مانند چينش افراد. البته ميتوان ادعا كرد ساختار آن بسيار شبيه آگهيهاي تبليغاتي بوده است؛ زيرا هيچ صحنهاي و هيچ پلاني را شايد نتوان يافت كه بيش از 20 ثانيه، به درازا كشيده باشد.
رضواني: در اين برنامه، از كات هاي سريع و پلان هاي كوتاه استفاده شده است. پس زمينه هاي پشت افراد هم خيلي دقيق كار شده است؛ يعني سازندگان از كوچك ترين امكانات براي هجمه به بيننده و تسخير نگاه او، استفاده كردهاند. مانند آنجا كه يكي از مدعوين درباره بودا سخن ميگفت و در پشت سر او، تصويري كوچك از بودا ديده ميشد يا از كليد موفقيت مي گفت و پشت سرش، تصوير كليد ظاهر مي شد.
در زمينه مباحث محتوايي، آنچه ما را وادار مي كند به نقد محتوايي اين مستند بپردازيم، دو چيز است؛ يكي اينكه اين نوع مستندها به دليل نوع ساخت و پرداختشان، بسيار پر بيننده هستند. در نتيجه، بايد گفت حرف هايشان مشتري دارد. از طرفي، كارشناسان برنامة سينما ماورا، دكتر عيسي جلالي و دكتر اكبر عالمي، به صراحت مي گفتند كه اي كاش باز هم از اين دست آثار، از رسانه ملي پخش شود. اگر اين را كنار محتواي خاص مستند و نيز استقبال مردم از پخش نمونه اي چون مستند راز قرار دهيم، آن گاه اهميت بحث هاي دقيق محتوايي درك مي شود.
قادري: از اين نكته هم نبايد غافل شد كه اين روزها، كتاب هاي موفقيت و آرامش روح و روان شناسي بسيار پرفروش هستند. بر اساس آمار، در شهر تهران، بيش از هزار فرقه گوناگون فعال هستند كه در پس بسياري از نگرش ها و فعاليت هاي آنها، همين فرقه ها و گروه هاي روان درماني و ماورايي است. پس مي بينيم كه نظام عرضه و تقاضا دقيقاً منطبق بر اين مستند و نمونه هايي چون آن است.
رضواني: نگرشي كه ما به آن اعتقاد داريم، اين است كه اين برنامة مستند بر اساس جهان بيني اُمانيستي غربي ساخته شده است؛ يعني انسان را محور بحث قرار مي دهد و به لذت طلبي او اصالت مي بخشد. برداشت ما از اين مستند نشان مي دهد بر خلاف تصور دوستان سينما ماورا به هيچ وجه مستندي كه پخش شد داراي بار آموزنده كه نبود هيچ بلكه در ادامه ثابت خواهيم كرد در تار و پود اين برنامه آموزه هاي غير اسلامي گنجانده شده بوده است.
يوسف زاده: پيام مستند بسيار روشن است. انسان بايست به لذت دست پيدا كند و در اين راه حتي كائنات را در اختيار او قرار مي دهند تا به اين لذت طلبي وي كمك كند.
دكتر بلند: برخي در پي آنند تا با استفاده از علم و شيوههاي علمي كه به نحوي، جايگزين دين است، دنيا را فتح كنند. اين يك بحث است؛ اما اين مستند چيز ديگري ميگويد كه پهلو به پهلوي ماورا ميزند. در روان شناسي علمي، سيستمي وجود دارد به نام خودياري. اين يك بحث علمي است كه بسيار هم روي آن كار شده است. به ازاي اين سيستم، گروههايي هستند كه ادعا ميكنند ما شما را به موفقيت مي رسانيم، آن هم در ده جلسه!
قادري: اگر فيلمي برگزيده مي شود كه داراي نگاهي متفاوت با نگاه ماست، در تحليل آن، بايد دقت شود و افرادي با ديدگاههاي مخالف و موافق با هم و در كنار هم دعوت شوند. اگر اين برنامه خيلي خاص بود يا برنامهاي كم بيننده بود، مي شد از بسياري حساسيت ها چشم پوشيد؛ ولي آنچه ديده مي شود، اقبال عمومي به اين برنامه است كه در جاي خويش، بسيار نيكو و پسنديده است؛ اما وقتي فيلمي با محتوايي نامناسب با عقايد عامه پخش مي شود، آيا بيننده پس از پايان نمايش فيلم در آخرين ساعات شب، همچنان مي نشيند تا كارشناسان برنامه ـ به فرض آنكه درست گزينش شده باشند ـ با سخنان علمي و روشنگرانه خود، از او رفع ابهام و شبهه كنند؟
دكتر بلند: عرض بنده اين است كه براي ورود به حيطه ماورا در سينما، بايد استراتژي داشته باشيم. از خود بپرسيم چه داريم. ميخواهيم چه كنيم؟ آيا استراتژي ما با استراتژي فيلم سازگار است؟ در اينجا، اين گونه نيست؛ يعني نامي برگزيده اند، بودجهاي اختصاص دادهاند و فردي هم قرار داده شده براي برگزيدن فيلمها. برخي برنامهها هستند كه به شدت، مسئله ايجاد ميكنند. اين نيز از اين دست برنامهها است.
يوسف زاده: فيلم در بيان محتواي مد نظر خود، از روش القا به وسيلة تكرار سود مي برد، نه استدلال. در جاي جاي برنامه، مدام تكرار مي شد كه قانون كائنات مي گويد: اگر بر چيزي تمركز كنيد، آن را جذب مي كنيد؛ اما نمي گفت چرا چنين قانوني هست؟ يا اينكه آيا اين قانون اصلاً هست؟ در بحث پس از نمايش فيلم، كارشناس مدعو، آقاي جلالي مقداري به محتواي فيلم از جنبه استدلالي پرداخت؛ اما در خود فيلم، هيچ گونه استدلالي ديده نشد و فقط القا بود. براي بهتر القا كردن مفاهيم نيز از بهترين تصاوير بهره گرفته شد. شايد تعدد و تنوع افراد هم به اين دليل بود كه القا بهتر و بيشتر جا بيفتد.
دكتر بلند: اين دسته فيلم ها، نه تنها در پي استدلال نيستند، بلكه ميخواهند ترتيبي دهند كه حس انتقاد بيننده نيز سركوب شود. پس در چينش آدم ها و انتخاب تصاوير، نهايت دقت را مي كنند تا مخاطب را در برابر به زعم خودشان، استدلال هاي شفاهي و تصويري فيلم مستند، خلع سلاح كنند.
يوسف زاده: در برابر لشكري از آدم هايي كه از هر تخصصي هستند، مخاطب غيرمتخصص خلع سلاح ميشود و فريب مي خورد.
دكتر بلند: بهتر است اشاره كنم كه روان شناسي سه مكتب بزرگ و اصلي دارد:
1. رفتارگرايي: اين مكتب 50 سال است كنار گذاشته شده؛ اما به صورت جوي باريكي حضور دارد. اين مكتب علمي ترين، دقيق ترين و اصيل ترين نگاه علمي را در ميان روان شناسان، به جهان داشت؛ به گونه اي كه هنوز پس از 50 سال، هنوز از شيوههاي درماني آن استفاده ميشود. مستند راز در آموزه هاي اين مكتب نمي گنجد.
2. شناخت گرايي: اين مكتب از سال هزار و نهصد و پنجاه و سه آغاز شده و علمي است و اكنون مسلط است. مستند راز در آموزه هاي اين مكتب هم نمي گنجد.
3. انسان گرايي: اين روش بسيار كلي و بسيار غيردقيق است. بنده در كتابم نوشتهام كه اين مكتب مانند اردوگاه است؛ يك اردوگاه مخالفان سياسي كه همة گروهها در آن هستند و همگي هم ميخواهند قهرمان شوند. مكتب سوم خود را به معناي دقيق كلمه، علمي نميداند، بلكه ميگويد من علم نيستم، بلكه دربارة علم حرف دارم.
راجرز ميگويد: ما علمي نيستيم؛ چون علم براي شناسايي انسان بسنده نيست. علم براي شناسايي در، ديوار و حداكثر حيوان است. علم براي شناخت انسان نيست. با اين همه، اين فيلم آن قدر نازل و غيرعلمي است كه در اين مكتب نيز نميگنجد. بنده به عنوان روانشناس به شما اطمينان ميدهم كه اين فيلم در حيطة روانشناسي علمي، يعني آكادميك نميگنجد. البته اين فيلمي غيرعلمي است كه پشتوانة فكري دارد و حرفهاي بالاتر از علمي ميزند. پيشينة اين انديشه بر ميگردد به ديكتاي و كساني كه ميخواستند علمي ديگر ابداع كنند. براي نمونه، روانشناسان علمگرا كه رفتارگرايان و شناختگرايان در زمره آنان به شمار مي روند، عليتگرا هستند؛ يعني ميگويند هر چيز وقتي شناخته ميشود كه علت آن شناخته شود. يكي از گروههاي غيرعلمي آبرومند، غائيتگرايان هستند كه مي گويند اگر علت و شناخت عليت درست باشد، براي امور بيجان است؛ اما در مورد انسان، بايد غايت آن را شناخت. هدف انسان در آينده است. آنها معنا دارند؛ معنايي بسيار دقيق در گسترة روانشناسي آكادميك. كساني چون وين داير تجربههاي شخصي خود را بيان ميكنند. او روانشناسي است كه كاركرده، مدرك هم گرفته، تجربة شخصي پيدا كرده و اين حرفها را ميگويد كه البته علمي نيست و بيان آن به صورت علمي، ميسر نيست. وقتي يك چيز علمي است كه بتوان آن را آزمايش كرد. كاري كه بايد روزي، در روان شناسي اسلامي بكنيم، اين است كه مباني را از ابتدا، درست بچينيم. امروزه، علم روانشناسي آن چيزي است كه غرب ميگويد. چند شب پيش، در برنامه باز هم زندگي كه پنج شنبه شب ها، از شبكه چهار پخش مي شود، دربارة والد كودك و والد بالغ صحبت مي شد. درست است كه اين سخنان در حيطة روانشناسي علمي جايي ندارد؛ اما از سخنان امثال وين داير و اين نوع مستندها علميتر است.
رضواني: اين يك جريان در دنيا و همين طور در كشور ماست كه بسيار پرقدرت است، هم به جهت نشر اين گونه مطالب و هم استقبال عامه؛ زيرا حرفهايي در اين مباحث زده ميشود كه عامه پسند است و با زبان ساده بيان ميشود. مثلاً در اين مستند گفته ميشود:
چيزي كه فكر ميكنيد و چيزي كه احساس ميكنيد و چيزي كه پديدار ميشود، هميشه يكي هستند.
اين مسئله بدون قيد استثنا بيان ميشود كه حس باورپذيري مخاطب عام را تحريك كند. يعني اي مخاطب، بدان كه اين گونه است و جز اين نيست. از گزاره هاي مطلق در دين بسيار استفاده ميشود. در قرآن، بارها گفته ميشود: اين است و جز اين نيست؛ به همين دليل، بيننده ايراني، به جهت اينكه داراي تربيت قرآني است، بيشتر جذب اين گزاره هاي مطلق مي شود؛ گزاره هايي كه به شدت، با زندگي غربي و آموزه هاي اُمانيستي غربي هماهنگ است.
دكتر بلند: جهان بيني غرب به نوعي، خشك تر و درماندهتر است. اين فيلم به لحاظ فكري، در حد سخنان اُمانيستي هم نيست. فيلم خيلي فقير تر از آن است كه فكر مي كنيم. در واقع، فيلم يك نوع تخيل كودكانه را پي ريزي كرده، براي نجات مردهاي كه سالهاست مرده است. اين تنها يك قرص مسكّن است و حتي در حد آمپول هم نيست. در غرب، بشر به بن بست رسيده است؛ چون خويشتن را مظهر قرار داد. آنها براي رهايي از بن بستي كه در آن گرفتار شدهاند، راهي جز تكثير اين گونه فيلم ها ندارند. اين فيلم ها به ايشان آرامش مي دهد، ولو به طور مقطعي.
رضواني: دليل آنكه اين فيلم در كشور ما، جا باز مي كند، اين است كه اگر ما هم بخواهيم درباره انسان و قدرت او حرفي بزنيم، مشابه همين سخناني كه فيلم مي گويد، خواهيم گفت كه مثلاً همة كائنات در يد قدرت انسان است. در آموزههاي ديني خودمان هم آمده است كه:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارندچ
تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري
در آموزههاي علمي و ادبي و حتي در آموزههاي ديني هم آمده است:…سبحان الذي سخر لنا هذا…؛ اما در آموزه هاي اين مستند يك قيد جا افتاده و ممكن است از ديد بيننده پنهان بماند و آن اينكه چنين تسخيري تنها با اذن پروردگار صورت ميگيرد و بس.
قادري: در حقيقت، اين نكته همان محل افتراق آموزه هاي دين اسلام با تمامي آموزه هاي غربي است. يعني اگر قرار باشد يك مسلمان چنين مستندي بسازد، بايد با اين نگرش بسازد كه انسان با همة قدرتش، باز هم به خداوند محتاج است و راه رسيدن به سعادت و آرامش حقيقي از مسير رضايت خداوند ميگذرد.
دكتر بلند: علامه طباطبائي در ذيل آية…سبح اسم ربك الاعلي. الذي خلق فسوي. الذي اخرج المرعي… سنقرئك فلا تنسي. الّا ماشاءالله…مي فرمايد: به كار بردن…الّا ما شاء الله…لحن قرآن است. اين قيد آنقدر واجب است كه در همه جا ميآيد. تقريباً جايي نيست كه اين قيد نيامده باشد؛ زيرا خداوند مي خواهد به ما بفهماند قادر متعال اوست. مي خواهد ما فريفته قدرت خويش نشويم و اين دقيقاً در نقطه مقابل آموزه هاي اين نوع مستندهاست.
رضواني: حتي از منظر نگرش اومانيستي هم چون انسان تجلي خلقت است…فتبارك الله احسن الخالقين…و گمان هم نكنم در اصل خلقت بشر و خليفه الله بودن او شكي وجود داشته باشد، داراي يك پيچيدگيهايي است. هر چه نباشد او مظهر قدرت خداوند است و قرار است در دنيا خليفه الله باشد. اگر به اين راحتي بتوانيم به فكرش دست پيدا كنيم به نهايت قدرتش دست پيدا كرده ايم كه اين با اقتدار و پيچيدگي انسان هم نمي سازد. پس مي توان مدعي شد اين مستند حتي با نگرش غربي امانيستي هم سازگار نيست. به گمان من محتواي اين نوع مستندها شايد در غرب خواستار داشته باشد به دليل اينكه آنجا برهوت است و مخاطب به دنبال آرامش است ولي در جامعه ما كه آرامش حقيقي را قرآن و روايات به شكلي ديگر به ما وعده داده اند خير؛ آرامشي كه خيلي بالاتر از عرفان هاي وارداتي غرب است…الا بذكرالله تطمئن القلوب…يا مي گوييم…ما توفيق الا بالله عليه توكلت و اليه انيب…من فكر ميكنم اين فيلم پيشنهاد فريبكارانهاي براي عصيان انسان در برابر خداوند است. پيشنهاد اينكه اي بشر تو خودت اصل هستي، اصلا تو خودت ميتواني به همه چي برسي.
دكتر بلند: به بيننده اي كه داشت از ديدن اين مستند لذت مي برد، گفتم: اين فيلم اشكال دارد. پرسيد: چرا؟ گفتم: اشكالش اين است كه دنيا در فساد و تباهي غوطه ميخورد؛ مي داني چرا؟ زيرا سال هاست كه بشر ميخواهد لذت ببرد و نمي داند دارد چه آسيبي به جامعه مي رساند.
رضواني: وقتي اخلاق از دين جدا شود، نسبي ميشود. اگر لذت طلبي را معيار قرار دهيم، در لذت بردن دچار بحران مي شويم؛ زيرا بايد يك كارخانه توليد لذت به راه بيفتد كه هر بار، براي انسان لذتي جديد بيافريند تا از غايت و هدف زندگي كه همان لذت طلبي است، عقب نيفتيم. براي نمونه، زماني در لذت طلبي جنسي، ديدن يا انجام سكس با جنس مخالف معيار بود؛ اما اكنون الگوي رفتارهاي جنسي، به طور محسوسي در حال تغيير كردن است و ارتباط با هم جنس، ارتباط با خود و حتي ارتباط با حيوان ترويج مي شود. چرا؟ زيرا ديگر بشر از روابط پيشين خود لذت نمي برد. بايد به فكر يك لذت تازه بود. نتيجه آن مي شود كه براي اين نوع انحرافات اخلاقي و انساني، تئوري هاي اخلاقي پايه ريزي مي گردد و به نام آزادي بشر و مانند آن، ارتباطات منحرف جنسي در غرب، قانوني مي شود.
دكتر بلند: جالب است كه برخي مانند دالايي لاما كه يك شخصيت مقتدر بودايي است، اين گونه ارتباطات منحرف را تجويز كرده است؛ در حالي كه بودا قطعا آنها را رد كرده است. چرا؟ چون او نيز به نوعي، در برابر فشار افكار سازمان دهي شده و به انحراف كشيده شده انسان امروز، منفعل شده است و شجاعت نه گفتن ندارد؛ در حالي كه دين اين شجاعت را دارد.
رضواني: دين مبنا، تعريف و اصالتي دارد كه شجاعت نه گفتن را دارد و ابايي از گفتن آن ندارد.
يوسف زاده: فضاي اين مستند با باورهاي ما ناسازگار است. حتي اگر از لحاظ علمي هم آن را بپذيريم، نبايد غافل شويم كه اين برنامه در فضايي متفاوت ساخته شده است. هستيشناسي غربيان با هستي شناسي ما متفاوت است. ما خدا محور هستيم و معتقد به توحيد هستيم. خداست كه همه جا حضور دارد و خداست كه اول و آخر جهان هستي است؛ در حالي كه اين فيلم ما را ارجاع ميدهد به كائنات. براي نمونه، در فيلم، بارها تكرار مي شود كه:
كائنات به احساسات دروني شما پاسخ ميدهد… غول چراغ جادو همان كائنات است… وقتي بر يك چيز مثبت تمركز كرديد، كائنات به شما پاسخ ميدهد… نيروهاي كائنات به كار شما پاسخ ميدهند. (نقل به مضمون)
آيا در فرهنگ ما، كائناتي وجود دارد كه به افكار ما پاسخ دهد؟ آيا اينان كائنات را به جاي خدا نشانده اند؟ در فرهنگ ما، نيرويي كه كمك مي كند، خداوند است. اوست كه به ما فيض ميدهد. اينجا به جاي خداوند، كائنات و نيروهاي كائنات گذاشته شده است. همه اينها نشان مي دهد كه اين مستند با باورهاي ما در تقابل است.
رضواني: البته من نظر شما را اصلاح ميكنم. چون در اينجا، كائنات در جايگاه خدا قرار نگرفته است، بلكه خود انسان مد نظر است و كائنات را در خدمت انساني قرار ميدهند كه جاي خدا نشسته است.
يوسف زاده: من ميخواهم بگويم خدا از هستي اي كه در مستند راز ترسيم مي شود، حذف شده است؛ در حالي كه بخش اصلي فرهنگ ما بر پاية توحيد بنا شده است. ما خدا محور هستيم و آنها انسان محور هستند. به جاي اينكه به مخاطب بگويند: خداوند قلبها را آرامش ميدهد و همه چيز را بايد از خداوند بخواهي، ميگويند: تمركز كنيد، كائنات به شما كمك ميكند. در فرهنگ ما، منظور از كائنات چيست؟ چه چيزي به ما كمك ميكند؟ اگر اين فيلم به مخاطب آرامشي هم بدهد؛ ولي باورهايش را به بازي ميگيرد. اگر ميخواهيم به مخاطب آرامش بدهيم، نبايد باورهاي اصيل مخاطب را به بازي بگيريم و بعد به او بگوييم، حالا برو خوش باش. انساني كه در اين فيلم معرفي ميشود، كاملاً مادي است. ما ميگوييم: انسان از جهت فلسفي، بدن و روح دارد و روح مجرد است. در واقع، انسان نفس دارد. در اينجا، نفس را كه داراي ساحت تجردي است، تبديل كرده اند به ذهن؛ يعني نفس را برداشتهاند و به جاي آن ذهن گذاشتهاند.
دكتر بلند: آن ذهن، ذهن نيست. نوعي تَن مينياتوري است؛ مغزي است كه در ميان سلول هاي آن، مواد شيميايي رد و بدل ميشود. ذهن آنها اين است.
يوسف زاده: يعني مغزي كه كاملاً مي توان فركانس هايش را اندازه گرفت.
دكتر بلند: كه اين حرف بسيار نادرست است. يك نورولوژيست اگر اين را بشنود، ميگويد: اين چه حرفي است؟ چهار نوع هوشياري وجود دارد كه 100 سال پيش، به آن دست يافته اند. در آخرين آزمايش هايي كه انجام شده است و در بهترين حالت، توانستهاند ميان ديدن افقي يك شيء و ديدن عمودي آن، تفاوتهاي قابل فهمي پيدا كنند. اين دقيقترين آزمايش است. تازه بعد از تمامي اين كشفيات و پيشرفت تكنولوژي، دانشمندان به اين آزمايش و نتيجة آن دست يافته اند كه اگر گربه يك خط افقي را ببيند يا يك خط عمودي را، مغز او يك تفاوت واكنشي دارد كه قابل ثبت است. همين! حال اگر آن خطوط مقداري تغيير كند، آزمايش ميگويد: چيزي براي من مفهوم نيست؛ يعني صد عامل ديگر وارد آزمايش ميشود كه علم براي آنها تعريفي ندارد. حالا اين را بگذاريد در كنار تفكر؛ ببينيد تفكر چقدر پيچيده است. اصلاً قابل مقايسه نيست. يك بيت شعر حافظ هم نه، همين جمله ساده بابا نان داد ميلياردها برابر يك خط افقي پيچيدگي دارد. ما تازه توانسته ايم در علم، به اين مرز از تشخيص برسيم. آن گاه اين مستند ميگويد: هر فكري را ميشود اندازه گرفت. انسان تا چه پايه بايد از علم دور باشد تا چنين سخن ابلهانه اي بگويد.
قادري: من به عنوان يك بيننده يا منتقد، در دفاع از اين برنامه مي گويم: اين نوع برنامه ها نوعي احساس نشاط و شادابي به بيننده مي دهد؛ نوعي احساس مثبت از شناخت دوباره قدرت انسان در تغيير محيط اطرافش. آيا اين را نمي توان دستاورد بزرگي براي اين نوع برنامه ها دانست؟
رضواني: اگر اين گونه باشد كه هر امر نشاط آور و قدرت زايي را مثبت و خوب تلقي كنيم، پس مواد مخدر يا همين قرص هاي روان گرداني چون اِكس نيز چنين كاركردي دارند. پس مواد مخدر هم نبايد در فرهنگ ما تقبيح شود. چرا ما با قرص اِكس مخالف هستيم؟ مگر جز اين است كه اين قرص يك انرژي و نشاط موقت به انسان ميدهد. گاه اين انرژي آن قدر زياد است كه فرد ميتواند خود را از ساختمان هفت طبقه، به پايين پرت كند.
دكتر بلند: درباره اينكه انسان پس از رويت اين نوع برنامه ها، با انرژي بيرون ميآيد يا براي رسيدن به موفقيت اميدوار مي شود، از دو منظر مي توان پاسخ داد؛ علمي و ديني. من جواب علمي اين سخن را مي دهم. موضوع اين است كه مگر ميشود موفقيت را به سادگي به دست آورد. من بايد ده ها وصدها ويژگي شخصيتي خودم را تغيير بدهم و بارها به زمين بيفتم تا موفقيت خودش را به من نشان دهد. رسيدن به اين مرز از تغييرات، در طول زمان و با صبر و پشتكار يا يك برنامه دقيق و طولاني روان درماني حاصل مي شود. اگر روند امور جز اين بود كه گفتم، بايد جهان مدت ها پيش، از فساد و تباهي رهايي مي يافت.
اين الگو كه مي آيند روي جزء آخر انسان كار مي كنند، همان الگوي تخديري است. بر روابط نامشروع زن و مرد نيز الگوي تخديري حاكم است؛ يعني شما لذت ميبريد؛ اما اين لذت كوتاه مدت است و پيامدهاي درازمدت ويران كنندهاي دارد. حس تنفر ايجاد ميشود. خانواده از بين ميرود. خانواده كه از بين رفت، آمار خشونت و خودكشي بالا ميرود. اين برنامه چون از اين الگو استفاده كرده، پس فريبكارانه عمل كرده است.
يوسف زاده: اين مستند بحث مهمي دارد درباره اينكه انسان چگونه خوشبخت ميشود. در اين مقوله، ميان ديدگاه ديني و ديدگاه غربي تفاوتي وجود دارد. ديدگاه ديني به انسان يك هستي شناسي را ميآموزد؛ اينكه شما در كجا هستيد؛ در اين جهاني كه هستيد، ابتدا و انتهاي آن چيست؛ دنيا و آخرت چيست؛ يعني انسان به گونه اي پرورش مي يابد كه بداند بايد در دنيا، به گونهاي عمل كند كه در آخرت، به خوشبختي برسد. يك انسان خوشبخت، در عين حال رئاليست است؛ يعني وقتي ميخواهد آغاز كند، ابتدا از باورهايش آغاز ميكند. باورها را تغيير ميدهد و آنها را تصحيح ميكند. عملش را تصحيح ميكند. بعد به احساسش ميرسد و اينجاست كه اين انسان تربيت شده، احساس خوشي ميكند. حال در اين مستند، دور باورها خط كشيده اند و مستقيم، رفته اند سراغ آخرين جزء قضيه كه همان احساس انسان است و از او خواسته اند كاري كند كه خوش باشد. اين احساس خوشي را هم معادل خوشبختي دانسته اند. به انسان مي گويند: اگر از چيزي رنج مي بري، آن را فراموش كن و احساس خوشي كن. تجسم كن كه اوضاع خوب است. دقيقاً روي روشهاي القا و تجسم كار مي كنند.
قادري: ما در فضايي زندگي ميكنيم كه اقتضائات خاص خود را دارد. در اين فضايي كه زندگي ميكنيم، به دليل هر عملكرد درست و نادرستي، مشكلات اقتصادي وجود دارد و به گونه اي، همه در پي آنند كه به وضع معيشتشان بهبود بخشند. در اين شرايط، مستندي از رسانه پخش ميشود كه معيار موفقيت را يك اتومبيل خوب بيان مي كند. مثلاً در يك سكانس، كسي را نشان ميدهد كه دلار را ميگيرد و قيمتي را روي آن مينويسد و بعد كه به آن ثروت دست مي يابد، مي شود نمونه يك انسان موفق. چنين مستندي در چنين فضايي كه شايد مسئولان نتوانند به همه خواسته هاي اقتصادي مردم پاسخ دهند، يك درد ديگر را به دردهاي مردم مي افزايد. حتي اگر تا پيش از اين، مردم موفقيت را در آرامش فكري و رهايي از غم و غصههاي خود ميدانستند، اكنون به اين نتيجه ميرسند كه موفقيت در مسائل مادي است. تا زماني كه به اين موفقيت نرسيدهاي، يك پله از ديگران عقب هستي. اين فيلم دست كم، اين نوع نگاه را در مردم، تقويت مي كند.
يوسف زاده: نكتهاي ديگر كه با مكتب ما فاصله دارد، اين است كه فيلم مي گويد: روي مثبتها تكيه كن، فكر بد نكن و با بدي مبارزه كن. وقتي با تروريسم مي جنگيد و با تروريسم مبارزه مي كنيد، آن را تكثير ميكنيد. بايد از صلح سخن بگوييد، نه جنگ. اين آموزه ها با دين ما سازگار نيست.
دكتر بلند: در تاييد سخنان شما درباره اين جمله كه با من از صلح سخن بگوييد نه از جنگ بايد بگويم كه اين هم بيمعناست و با عقل سازگار نيست. دستگاهي كه من آن را ساختهام اگر به آن نگاه نقادانه نداشته باشم، نابود ميشود. اينكه از مادر ترزا هزينه مي كنند، از زيركي اين مستندسازان است؛ زيرا مادر ترزا فهميده تر از آن است كه اين گونه سخن بگويد. سخنان او بسيار عميق است. حساس بودن به نقاط منفي جزء ثابتي از تفكر است. مديريت كنترل كيفيت يعني همين؛ اگر به نقاط منفي حساسيت نداشتيم، هيچ گاه از آن غاري كه داخلش نقاشي ميكشيديم، بيرون نميآمديم.
يوسف زاده: فيلم انسان را به برهاي تبديل ميكند كه برايش مهم نيست جهان را فساد فراگرفته و بايد با آن مبارزه كند. ميگويد: تو برو سراغ خوشي خودت؛ چه كار به تباهي ها داري.
قادري: در اين مستند، نوعي ايجاد آرامش تخديري يا همان انزوا طلبي، البته در رنگ و لعابي خاص، ترويج مي شود كه ما را در برابر تصوف قرار مي دهد؛ ايجاد بي تعهدي اجتماعي.
دكتر بلند: اين آموزه ها در نهايت، انسان را غافل مي كند. اين نگاه وقتي تكثير و تكرار شد، در فكر آدمي رسوخ مي كند و مي شود مبنا. آن گاه، همين فرد ديگر يادش نميآيد كه اين جهان هر چه دارد، حاصل كار كساني بوده كه هر دو جنبه را ديدهاند؛ يعني مثلاً سازندة اين ميز نگران اين بوده كه آيا تحمل وزن من را دارد يا نه. يكي از فاكتورهاي تفكر درست، ديدن نقاط منفي است. اين مستند حتي تفكر سريع عقلاني را نيز زير سؤال ميبرد؛ چه رسد به باورهاي ديني. البته اگر انسان مثبت فكر كند، احساس ميكند كه بر محيط مسلط است. نخستين نتيجه ناشي از اين حس، به دست آوردن اعتماد به نفسي است كه مي توان با آن، در يك بازه زماني كوتاه، كارهايي انجام داد؛ همين! اما اينكه اين احساس موجب موفقيت صد در صد و نهايي گردد، بسيار خام انديشانه است. در اين دنيا، هر كس توانسته پيشرفت كند، زحمت كشيده و بارها زمين خورده است. اين تجربه بشري است. ارسطو و افلاطون زحمتها كشيدند تا توانستند چيزي بگويند. خود ملاصدرا كه يكي از ژرفانديشترين فيلسوفان جهان است، تا آخر عمرش، مدام در حال چرخيدن و آوارگي بود.
يوسف زاده: اين مستند به گونه اي به نفي هدفمندي انسان دست مي زند. در فيلم گفته ميشود:
من مدتي از زندگي خودم را به اين گذراندم كه چيزي هست و مأموريت دارم كه آن را انجام دهم؛ اگر نه خدا از من راضي نخواهد بود. وقتي فهميدم هدف اصلي من تجربة لذت است، شروع كردم به انجام تمام كارهايي كه براي من لذت بخش بودند.
اين سخنان با تفكرات ديني ما در تضاد است.
دكتر بلند: حتي با تفكرات يك انسان مسئول كه شايد دين مدار هم نباشد، در تضاد است. البته متفكران نقاد و خلاق غربي اين حرف ها را نمي زنند كه لذت ببر. اتفاقاً آنها از مسئوليت حرف مي زنند.
رضواني: به جز ايراداتي كه بر محتواي خود مستند وارد است، مشكل ديگر بخش كارشناسي برنامه بود كه به شدت تحت تأثير مستند پيش رفت. حتي يك انتقاد يا نظر مخالف با آن، از زبان كارشناسان برنامه شنيده نشد. از طرفي، سخناني گفته شد كه ترجمان ديگري از حرف هاي فيلم بود. براي نمونه، كارشناس محترم گفت كه جهنمي وجود ندارد. جهنم چيزي جز حال بد نيست. بهشتي هم نيست، مگر حال خوب و لذت.
دكتر بلند: در نگرش ديني ما تأكيد شده كه اگر فردي گناهي انجام داد و حال او بد شد، اين حالت مقدس است. پس هر حال بدي نشان دهنده جهنم نيست. اين حالت بهشت آن بنده است. دين ميخواهد به انسان آموزش فن خوب بودن را بدهد كه اگر گناه ميكني، بد است. سعي كن دفعه بعد مرتكب آن گناه نشوي.
يوسف زاده: اينكه فيلمي در رسانة ملي، نمايش داده شود و سپس يك كارشناس به نمايندگي از فرهنگ خودمان، بگويد بهشت و جهنم چنين و چنان است؛ به معناي مهر تأييد بر محتواي آن است.
دكتر بلند: وقتي هم يك متخصص آن را تأييد كرد، ديگر راهي براي رد آن وجود ندارد.
يوسف زاده: اگر كارشناس ميگفت: اين فيلم از غرب آمده و برخي بخشهاي آن خوب است و برخي بخشهايش بد، اعتراضي نبود؛ اما نگاه كارشناسان به اين مستند، مطلقاً مثبت بود يا اگر نظرشان اين گونه نبود، نتوانستند در عمل، آن را به بيننده منتقل كنند. البته منظورم از بيننده، بيننده خاص است، نه عوام. البته جناب آقاي دكتر عيسي جلالي جمله اي در حد چند كلمه گفتند، به اين مضمون كه استاد ما گفت: اگر يك بسته سبزي ميخري، بخش هاي خوبش را نگه دار، بدهايش را كنار بگذار. با اين جمله، از نقد تمام فيلم صرف نظر شد. اينها را اضافه كنيد به تعريف و تمجيدهاي دكتر عالمي.
قادري: اتفاقا اگر امكان طرح هر دو ديدگاه مخالف وموافق بود، ثمره زيادي داشت و از كنار هم گذاردن نظرات موافق و مخالف، خود بيننده به جمع بندي مي رسيد، نه اينكه با نمايش مستند و حرف هاي هدايت شده بعدي، بيننده را به دامان يكي از هزاران فرقه فعال در كلان شهري چون تهران سوق دهيم. در حقيقت، رسانه ناخواسته براي آنها بازاريابي كرده است؛ زيرا اكنون سران اين فرقه ها به مشتريان مرددشان مي گويند كه چنين مستندي در صدد بيان همان چيزهايي است كه در خانقاه ها و كلاس هاي آموزشي ما مطرح مي شوند.
رضواني: بدتر از همه اينكه از سخنان امامان هم براي تثبيت گفته هاي اين مستند، شاهد مي آوردند كه فلان حرف اين مستند ترجمه فلان حديث امام علي(ع) است.
قادري: چون در غرب زندگي نكردهام، نميتوانم به صراحت نظر بدهم؛ ولي از اتفاقها و اخباري كه مي رسد، مي توان فهميد غرب براي رسيدن به حقيقت يا يافتن آرامش، به سمت شرق حركت ميكند. افرادي چون هوشو، يا انواع و اقسام مكاتب عرفاني شرقي كه در غرب رايج شده است، اين را به ما مي فهماند. حال اينكه ما يافته هاي غربي را كه دارد به سوي ما روي مي آورد، سرلوحه زندگيمان كنيم، ديگر مصداق خسر الدنيا و الآخره است.
دكتر بلند: در حال حاضر، تنها راه انسان غربي براي رسيدن به نوعي آرامش موقت، رها شدن در الكل، مخدر و هر آنچه مانند مخدر است؛ مانند بوديسم. بوديسم ميگويد: من كاري ندارم دنيا چيست، جهان كجاست، از كجا آمده و به كجا ميرود. من تو را به نيروانا ميرسانم. من كاري مي كنم كه راحت شوي. اين همان نگرش تخديري است. اسلام، مسيحيت و يهوديت اين را نميگويند.
قادري: ما تا اينجا، درباره اينكه اين مستند ايراد محتوايي داشت، صحبت كرديم. بد نيست اين را هم بيفزايم كه ساختار هنري و فني اين مستند آموزشي بود. به ويژه براي كساني كه مي خواهند نوعي از برنامه سازي را فراگيرند كه در آن، فرم و محتوا به شدت به هم گره خورده است. مستند راز در حد و اندازه هاي خودش، كلاس آموزشي بود. اينكه بدون منبر رفتن براي بيننده و خسته كردن او، مطالب به او منتقل شود و او پس از پايان فيلم، براي ديگران منبر برود. اتفاقي كه خواهي نخواهي افتاده است. شايد از ديد ما پنهان باشد؛ ولي در خانه ها رخ داده است. اعضاي خانواده مي نشينند دور هم و از تجاربشان مي گويند. گروهي درباره درستي اين مستندها حرف مي زنند و برخي درباره دروغ بودن آن. اينها همه يعني برنامه ساز به هدفش كه درگير كردن ذهن بيننده با برنامه اش بوده، دست يافته است؛ آن هم در عصري كه مردم شيفته سينما و روايات داستاني هستند تا وعظ و مستند. من به عنوان يك تهيه كننده، از شما به عنوان يك روانشناس انتظار دارم به من بگوييد كه براي مردم خودمان، چه اولويتي را در نظر داريد كه برنامه اي با چنين سر و شكلي، مانند مستند راز بسازيم و آن آموزه هاي اولويتمند را به بيننده منتقل كنيم؟
دكتر بلند: اسلام روشهايي براي زندگي واقعي و نه شعاري معرفي كرده است. اينكه ما بتوانيم آن آموزه ها را به صورت عيني در بياوريم و آموزش دهيم، بسيار ضروري است. ما اصلاً كلاس آموزش نماز، به عنوان يك شيوة بسيار دقيق و حيرت انگيز در تمركز نداريم. به جز برخي از آموزشهاي رازآلود شبه عرفاني، هيچ چيز عميقي براي آموزش مستقيم نداريم. در جهان اسلام، هيچ كار خوبي درباره نماز انجام نشده است كه نماز به صورت يك فن، آموزش داده شود و گفته شود تمركز اينگونه به هم ميخورد يا اين گونه درست ميشود. فن حضور قلب چيست؟ مثلاً شما تا شب كه ميخواهيد نماز مغرب بخوانيد، حرف بد نزنيد و بر اعمالتان مسلط باشيد. اگر در نماز، حضور قلب نداريد، حتماً دل كسي را شكستهايد. نميتوان در نماز، زور زد كه توجه پيدا كرد. توجه بايد در جايي ديگر تدارك شود تا در نماز به كار آيد. نماز نبايد منحصر شود به حركات و الفاظ و البته توقعاتي كه هرگز برآورده نميشوند. نبايد توقع داشت از دل اين نمازهايي كه مي خوانيم، تنهي عن الفحشاء و المنكر بيرون بيايد!
رضواني: البته اينها دقيقاً جزو آموزههاي ديني و عرفاني ماست. چون ممكن است گفته شود اينها ديدگاه يك روانشناس است و روانشناسان براي نماز كه با روح و تجرد سر و كار دارد، دنبال فنون فيزيكال مي گردند.
دكتر بلند: منظور من هم دقيقاً آموزههايي است كه در دين آمده است؛ آموزه هايي كه بسيار عميق و رازآلود است. مكاتب عرفاني اين حرف ها را تو در تو و رازآلود بيان ميكنند كه براي فهم آنها، بايد به هزاران جا سر سپرد. دست كم، فن درست نماز خواندن اين است كه اگر كسي حالش خراب و به هم ريخته است، حالش با نماز خواندن خوب شود. اين كمترين حد و ارزش نماز است؛ يعني وقتي نمازگزار ميگويد:…اياك نعبد و اياك نستعين…، طوري تجسم كند كه اين عبادت و استعانت از خداي يكتا، جاي بزرگي در قلب و ذهن او دارد. اين بحثها بايد جا بيفتد.
قادري: اين نكته امسال، در سريال زير تيغ ديده شد كه اوس محمود پس از خواندن نماز صبح، به نوعي آرامش رسيد و بعد، خود را تسليم پليس كرد. در برنامه هاي نمايشي و غير نمايشي رسانه، به اين نوع گزاره هاي تصويري نياز داريم.
يوسف زاده: در واقع، آرامش به اين است كه يك انسان متزلزل كه روي زمين پا نهاده و مضطرب است، خود را وصل كند به يك هستي نامحدود و ثابت تا اضطرابش از بين برود.
دكتر بلند: چرا؟ چون حقيقت اوست. من اگر مضطرب هستم، براي اين است كه چيزهايي دروغين را جدي گرفتهام؛ اما وقتي ميگويم:…الحمدلله رب العالمين…يعني دروغين است و اين اصل است. وقتي ميگويم:…ليله القدر خير من الف شهر…ميفهمم كه او صاحب زمان است و ميتوانم با ارده او كاري كنم كه در يك شب، به اندازه 80 سال جلو بيفتم؛ ليكن ما چنين نميكنيم. اگر واقعاً به اين نتيجه برسيم كه در دنيايي زندگي مي كنيم كه ميتوان در آن، يك شبه راه هشتاد ساله را رفت، آيا ديگر كسي ميتواند ما را مضطرب كند؟ اگر به اين باور برسيم كه مي توانيم چندين بار در روز، قهار مقتدر يگانه و مطلق را خطاب كنيم و با او سخن بگوييم، آيا ديگر چيزي خواهد بود كه ما را نگران سازد؟
قادري: اين راز همان آرامشي است كه در رفتار و خلقيات استادان اخلاق و عرفان ديده ميشود.
يوسف زاده: اگر شكل يافتن انسان مرحله به مرحله در نظر گرفته شود كه ابتدا براي او باورهايي حاصل مي شود و بعد بر اساس آنها، رفتارهايش شكل مي گيرند و سپس احساساتش پديدار مي شوند، مي توان مدعي شد با تغيير باورهاي غلط انسان، مي توان احساس او را نيز تغيير داد. كاري كه دين با آموزه هايش مي كند؛ ساختن دنيايي از باورهاي جديد.
رضواني: به نظر مي رسد، منظور شما از طرح اين بحث، اين است كه بر خلاف غرب كه ميكوشد قاعده سازي كند، ما از آموزه هاي ديني خودمان، قاعده درست نكرده ايم.
دكتر بلند: بله! مثلاً در غرب، آموزش TM رايج است. آقايي از هند، رفته به آمريكا، با دم و دستگاهي عجيب و غريب، دانشگاه و شبكه اي آموزشي را براي اين تكنيك بنا كرده و حتي به جرج بوش گفته كه من 70 نفري را كه اين آموزش را ديده اند، مي فرستم به فلان شهر؛ شما بررسي كنيد كه چگونه آمار جرم و جنايت در آنجا پايين خواهد آمد. مديتيشن بخش كوچكي از ساختار بزرگ هندوييسم است. از آن همه، تنها يك بخش كه همين مديتيشن است، به انسان غربي داده شده تا به صورت موقت به آرامش برسد. ما چنين دانشي درباره نماز نداريم كه فن سجده يعني چه و چگونه ميتوان سجده كرد ـ نه فيزيكي، بلكه روحي ـ كه اين سجده انسان را تغيير دهد. چنين آموزههايي در دين هست؛ ولي پراكنده است و مدوّن نيست. مثلاً چرا نبايد نماز را در مكان متحرك خواند؟ همة اينها دليل دارد كه پنهان مانده است. اگر ميتوانستيم يكهزارم فن نماز را مدوّن سازيم و نشان دهيم، جهان كاملاً تغيير ميكرد. وظيفه ما اين است كه از نماز خواندن و ديگر روش هاي عباديمان عادت زدايي كنيم. آنگاه وعده الهي محقق مي شود كه …يدخلون في دين الله افواجا…
قادري: بهترين سوغات ما براي غرب، ساخت مستندهايي دربارة آموزش اين فنون است. به هر روي، اگر اين مستند پخش ميشد و به تكرار نميرسيد، شايد بحث برانگيز نميشد؛ اما وقتي تكرار شد، اولين زنگ خطر زده مي شود كه اين مستند دارد مشتري پيدا ميكند. نمونة اين نوع مستندها پشت دروازة رسانه آماده است. ما نمي خواهيم با مسكوت گذاشتن بحث درباره اين نوع مستندها، كاري كنيم كه در آينده، برنامه ريزان سازمان بگويند: ما درباره محتواي اين نوع برنامه ها اطلاعي نداشتيم. حداقل اتفاقي كه پس از رؤيت اين نوع نقدها رخ خواهد داد، اين است كه مسئولان تأمين برنامه رسانه با دقت و وسواس بيشتري، دست به خريد محصولات ساخته غرب خواهند زد و در جلسات كارشناسي پس از پخش هر برنامه، با دقت بيشتري، آن فيلم را حلاجي خواه

رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه‌اي ـ دامت بركاته ـ در حكم انتصاب آقاي دكتر علي لاريجاني به سمت رياست سازمان صدا و سيما (در تاريخ 24/11/1372) بر ضرورت همكاري «متين و سنجيده» صدا و سيما با حوزه‌هاي علميه براي رسيدن به «كيفيت، عمق و والايي» لازم در طرح مباحث اسلامي تأكيد كرده و فرمودند …
ادامه

کلید واژه ها:
خانواده خودکارآمدی تحصیلی حمایت اجتماعی ادراک شده تاب آوری روانشناختی

کلید واژه ها:
پیشرفت تحصیلی مدیریت زمان دین ورزی معنویت گرایی زمان ورزی معنوی

کلید واژه ها:
روان سنجی ثنویت دکارتی کمی سازی دین ورزی اندازه گیری روان شناختی مسأله تن/روان

کلید واژه ها:
یگانه انگاری ذهن گرایی اندازه گیری روان شناختی ایراد کمیت نظریه همسانی عملیات گرایی

کلید واژه ها:
اعتبار روایی هوش معنوی معنویت ساختار عاملی مقیاس یکپارچه هوش معنوی نسخه های موازی دامنة برش دکتر بلند روانشناس رشت

 

 کمپین حمایت از دکتر حسن بلند

 

تمامی
دانشجویانی و فارغ التحصیلانی که از حضور دکتر بلند در کلاس و یا دانشگاه به نوعی
استفاده کرده اند در این بخش ( بخش نظرات ) نام و نام خانوادگی ، سن ، رشته تحصیلی
و محل آشنایی خود با این استاد عزیز را بیان کنند ( در صورت صلاح دید هر یک از
موارد را که می توانید بنویسید).دکتر بلند روانشناس رشت

این جانب با
توجه به گذشت چند سال از شاگردی دکتر بلند در دانشگاه گیلان و فارغ التحصیلی از
این دانشگاه ، وظیفه ی خود می دانم که نظرسنجی را انجام دهم

با سلام

دوستی که مطلب خصوصی گذاشتن و دوست نداشتن که بقیه متوجه مشکل شون بشن لطف کنن ایمیلی بذارن تا من بتونم واسشون جوابمو بفرستم

با تشکر

مشاوره تلفنی 1480

سازمان بهزیستی برای دسترسی عموم مردم به خدمات مشاوره و روانشناختی امکان مشاوره تلفنی را برای استفاده کاربران فراهم کرده است . مشاوره
تلفنی به این معنی است که  تعاملی بین تماس گیرنده و مشاور از طریق  تلفن
صورت می گیرد که در جهت برطرف نمودن نیازهای فوری تماس گیرندگان و تثبیت یا
بهبود احساس سلامت روانی آنها می باشد. مشاور کمک میکند تا تماس گیرنده
نیازهای خود را مشخص نموده و راه حلی برای مسایل خود بیابد و توانایی تصمیم
گیری در وی تسهیل شود.

در
کلیه استانها خط مشاوره تلفنی دولتی 1480 از 8 صبح لغایت 18 عصر پاسخگوی
مشکلات تماس گیرندگان در زمینه های پیش از ازدواج، خانواده، کودک و نوجوان ،
تحصیلی و شغلی و…. میباشد. لازم به ذکر است بخش اندکی از هزینه تماس به
عهده تماس گیرنده می باشد.

گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.

گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.

در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان دسته ای موز گذاشتند.هر زمانی که میمونی بالای نردبان می‌رفت تا موزها را بردارد، دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند.پس از مدتی، هر وقت که میمونی بالای نردبان می‌رفت سایرین او را کتک می‌زدند.مدتی بعد هیچ میمونی علی‌رغم وسوسه‌ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد.دانشمندان
تصمیم گرفتند که یکی از میمون‌ها را بردارند و با یک میمون جدید جایگزین
کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که سعی کرد تا بالای
نردبان برود، که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب قرار گرفت.پس از چندبار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی‌دانست چرا، اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود.میمون
دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد. میمون جدید اول هم در کتک زدن
میمون جدید دوم شرکت میکرد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق
(کتک خوردن) تکرار گردید.به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.آن چیزی که  باقی مانده بود گروهی متشکل از ۵ میمون بوده که با این که هیچ‌گاه آب سردی بر روی آن‌ها پاشیده نشده بود، میمونی را که بالای نردبان می‌رفت را کتک می‌زدند.اگر
امکان داشت که از میمون‌ها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان می‌رود
را کتک می‌زنند شرط خواهیم بست که جواب آن‌ها این خواهد بود: “من نمی‌دانم،
این رسم ماست. همه این کارو میکنن”

منبع :

سایت دانشجویان زبان تربیت معلم رشت

http://ttc-students90.blogfa.com/post/366

 

جدول : تاثیر متقابل ارتباط کلامی و غیر کلامی

نوع تاثیر متقابل

تعریف

مثال از زندگی روزمره

مثال مشاور

مثال مراجع

تکرار یا بازگویی

ابراز غیر کلامی به تکرار پیام کلامی منجر می شود

گفتن سلام و دست دادن هنگام دیدار با یک دوست

تمایل به خم شدن به سوی مراجع و با صدای آهسته گفتن «خیلی
دردناک است»

گریه کردن در حالی که در مورد حادثه ای ناراحت کننده صحبت
می کند

منبع:

کتاب مهارت های پایه و پیشرفته در مشاوره و روان
درمانی

دکتر سیمین حسینیان و دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی

انتشرات کمال تربیت و دانشگاه الزهرا ( س )

دکتر بلند روانشناس رشت

تحقیقات نشان می
دهد که هوش هیجانی، بهترین پیش گوی دست آوردهای آینده کودک است. هم چنین
بسیاری از مردم بر این باورند که هوش هیجانی، بیش تر از ضریب هوشی و مهارت
های فنی، به موفقیت کودکان کمک می کند.

منبع: سایت مشاور خانواده – مشاور تحصیلی آقای آسوده

http://397.blogsky.com

 

 کمپین حمایت از دکتر حسن بلند

 

تمامی
دانشجویانی و فارغ التحصیلانی که از حضور دکتر بلند در کلاس و یا دانشگاه به نوعی
استفاده کرده اند در این بخش ( بخش نظرات ) نام و نام خانوادگی ، سن ، رشته تحصیلی
و محل آشنایی خود با این استاد عزیز را بیان کنند ( در صورت صلاح دید هر یک از
موارد را که می توانید بنویسید).دکتر بلند روانشناس رشت

این جانب با
توجه به گذشت چند سال از شاگردی دکتر بلند در دانشگاه گیلان و فارغ التحصیلی از
این دانشگاه ، وظیفه ی خود می دانم که نظرسنجی را انجام دهم

یا نام متخصص را جستجو کنید

روانشناس کیست؟

روانشناس کسی است که فرایندهای ذهنی و رفتار انسان‌ها را از طریق مشاهده، تفسیر و ثبت نحوه ارتباط افراد با یکدیگر و محیط پیرامون‌شان، بررسی می‌کند. روانشناسان سعی دارند که سلامت و رفاه ذهنی همه افراد، اعم از خانواده‌ها، گروه‌ها و جوامع مختلف را تضمین کنند.

روانشناس، یک متخصص آموزش‌دیده است که در زمینه تحقیقات، آزمایشات و رسیدگی به چالش‌های عاطفی و روانی بیماران فعالیت می‌کند. مشاور و روانشناس خوب در هر زمینه ای می تواند خدمات خود را در مراکز مشاوره، بیمارستان ها یا مطب متخصص ارائه کنند. برخی مراکز به شکل اختصاصی مرکز مشاوره ازدواج هستند.

روانشناسان خدمات متنوعی را به مردم ارائه می‌کنند:دکتر بلند روانشناس رشت

تحصیلات و مدرک روانشناسان

اخذ مجوز کار، مستلزم داشتن مدرک دکترا (Ph.D. ،Psy.D. و Ed.D.) و گذراندن یک دوره دو ساله در یک مرکز خدمات بالینی است. روانشناسان، بیش از هر متخصص دیگری در زمینه روانشناسی و خدمات روان درمانی، تحصیل کرده و آموزش می‌بینند. دکتر روانشناس خوب می تواند با تخصص خود مسائل زیادی را حل کند.

از زیرشاخه های اصلی روانشناسی در ایران، می‏توان روانشناسی بالینی و روانشناسی عمومی و روانشناسی کودکان استثنائی را نام برد.

روانشناس بالینی

فعالیت اصلی روانشناسان بالینی شامل تست‏ های روانشناسی، ارزیابی و تشخیص مشکلات روانی، روان درمانی، تحقیق در زمینه کشف راه‌های بهبود سلامتی، تدریس و مشاوره می‌شود. روانشناسان بالینی در اماکن مختلف، از جمله بیمارستان‎ها، کلینیک‌های بهداشت روانی، مطب‌ها، مدارس ابتدایی و متوسطه، برنامه‌های توانبخشی کارکنان و شرکت‌ها فعالیت دارند. روانشناسان بالینی می‏توانند در زمینه های کودک و نوجوان و یا خانواده، آموزش‏ های تخصصی لازم را ببیند و در هر یک از این حیطه ها، تخصصا مشغول به کار درمان شوند.

سایت پزشک خوب با استفاده از بهترین روانشناس در هر شهر، مشاوره روانشناسی را برای حل معضلات و اختلالات مراجعان به کار می گیرد. در همین راستا لیست روانشناسان در هر شهر قابل مشاهده و انتخاب است.

محمد صادق شیرین کام 

مرتضی ندافیان 

دکتر آرزو غلامی 

لیلا حضرتی 

مهرداد نامدار 

معصومه تنها 

دکتر منیره حسن زاده 

منیژه حسنی پور فلاح 

هاله رامتین فر 

دکتر مریم غفوری 

تمامی آدرس ها را بر روی نقشه می توانید مشاهده کنید

loading…

جستجو بر حسب نام متخصص

لیست تخصص ها

آیا شما یک پزشک خوب هستید؟

تمامی حقوق این وب‌سایت محفوظ است و انتشار مطالب آن با ذکر منبع بلامانع می‌باشد

روانپزشک خوب در رشت – بهترین روانپزشک رشت – بهترین فوق تخصص روانپزشک در رشت – بهترین مراکز روانپزشکی رشت – زوج درمانی در رشت – دکتر روانکاوی در رشت – دکتر متخصص اختلال میل جنسی در رشت – درمان نعوظ مردان – انزال زودرس و دیررس – اختلال برانگیختگی جنسی مردان و زنان – دیسپارونی – مقاربت دردناک – اعتیاد جنسی – ترک خودارضایی – دکتر متخصص واژینیسموس در رشت – زوج درمانگر خوب در رشت – روانپزشک عالی در رشت – مشاور زندگی – مشاوره ازدواج – مشاوره خانواده

لطفا کمی لبخــند بزنیــد 😉

دکتریاب، درحال پردازش درخواست شما 😍 است

دکتر بلند روانشناس رشت
دکتر بلند روانشناس رشت
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *