زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

 
helpkade
زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی
زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

روانشناس اجتماعی

 

چه شد كه وارد حوزه روان‌شناسي شديد؟ به روانشناسي بسيار علاقه داشتم؛ زماني كه در دبيرستان تحصيل مي‌كردم، تمام آثار فرويد را كه به زبان فارسي ترجمه شده بود خوانده بودم. در دانشگاه، با وجود اينكه رشته تحصيلي‌ام اقتصاد بود، به دليل آشنايي و علاقه‌‌اي كه به روان‌شناسي داشتم، در كلينيك‌هاي روان‌شناسي كه استادان فن در آنجا درس مي‌دادند، حضور پيدا مي‌كردم و از نزديك شاهد روان‌درماني‌ها و مداواي بيماران قرار مي‌گرفتم..

زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

زماني كه آنا فرويد ( دختر فرويد ) مي‌خواست موسسه فرويد را بنيان­گذاري كند از دكتر صناعي دعوت كرد تا به عنوان مشاور، اين موسسه را ياري دهد. به همين دليل در سال 1348 به خارج كشور رفت و در سال 1364 در لندن درگذشت.

جاوا اسكریپت


زندگینامه خانم دکتر نیکچهره محسنی اراکیDownloads-icon


زندگینامه دکتر لادن فتی Downloads-icon


حمید پورشریفیDownloads-icon


بانوی مشاوره ایرانDownloads-icon


دانلودDownloads-icon

زندگینامه آنا فروید و
خدمات او به روانکاوی:  

 ۳دسامبر ۱۸۹۵
– ۹ اکتبر ۱۹۸۲- روانکاو اتریشی  ، ششمین و آخرین
فرزند زیگموند فروید و مارتا فروید 

آنا فروید دختر کوچک زیگموند فروید در سال 1895 در شهر وین چشم به
دنیا گشود و درسال 1982 در لندن وفات یافت. فروید نام او را مثل سایر فرزندانش به
خاطر استمرار خاطره خویشاوندان و دوستان برگزید.

فروید درباره انتخاب نام فرزندان خود گفته بود : من به این نکته پای بند
بودم که انتخاب نام فرزندا نم تابع مد روز نباشد بلکه یادآور خاطره عزیزانی باشد
که آنها را از دست داده ایم. با دادن نام آنها به کودکان گویی دوباره به زندگی
بازگشته اند. آیا برای ما تنها جاویدان شدن داشتن فرزندان نیست؟

آنا فروید کوچکترین فرزند در بین 6 فرزند زیگموند
فروید معروف است. او به پدرش فوق‌العاده نزدیک بود ولی نزدیکی چندانی به
مادرش نداشت و با پنج خواهر و برادرش نیز روابط پرتنشی داشت. او به یک
مدرسه خصوصی گذاشته شد ولی بعداً گفت که از مدرسه چیز زیادی
نیاموخته است. بخش عمده آموزش آنا از طریق درس‌های پدرش و دوستان و وابستگان
او صورت گرفته است.زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

او پس از دوره دبیرستان به عنوان معلم
مدرسه ابتدایی مشغول به کار شد و همزمان شروع به ترجمه برخی از کارهای
پدرش به آلمانی کرد. این کار، علاقه او به روان‌شناسی و روانکاوی کودکان
را بیشتر کرد. با وجودی که او به شدت تحت تأثیر کارهای پدرش بود امّا
هرگز در سایه او زندگی نکرد. کارهای خود او، ایده‌های پدرش را گسترش داد
و به ایجاد رشته روانکاوی کودکان انجامید.

 او با وجودی که تحصیلات کلاسیک را ادامه
نداد امّا کارهایش در زمینه روانکاوی و روان‌شناسی کودکان، او را در
رشته روان‌شناسی پرآوازه ساخت.

او تجربیات خود در زمینه روانکاوی کودکان
را در سال 1923 در وین آغاز کرد و بعدها رئیس انجمن روانکاوی وین شد. در
طول مدتی که آنا فروید در وین بود، تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر اریک
اریکسون گذاشت و این به نوبه خود باعث توسعه رشته روانکاوی و روان‌شناسی
«خود» شد.

آنا فروید زندگی خود را وقف روان تحلیل گری کودکان کرد و روان تحلیل
گری کودکان را بنیان نهاد . او روان تحلیل گری را در وین آموخت. تحلیل آموزشی وی
همواره به صورتی اسرار آمیز باقی ماند. احتمال دارد که قسمتی از این تحلیل را از
پدرش زیگموند فروید گرفته باشد.

آنا در 1927، نخستين كتابش را با عنوان  “مقدمه اي بر روش
تحليل كودكان”  كه از علايق او آگاهي ميداد منتشر كرد. او يك رويكرد درمان مبتني بر
روانكاوي براي كودكان تدوين كرد كه در آن ناپختگي نسبي و سطح پايين مهارتهاي كلامي
آنان را ملحوظ داشته بود.

از جملة نوآوري‌هاي او در
اين زمينه ميتوان به كارگيري اسباب بازي ها و مشاهدة كودك در خانه را ذكر كرد. بعدها او درباره ي
اين دوره چنين گفت : ” برگشتن دوباره به وين باعث شده بود ما همه بسيار هيجان
زده و پرانرژي باشيم ،اين مانند اين بود که يک قاره در حال کشف شدن بود و ما کاشف
آن بوديم و ما حالا يک شانس براي تغيير همه چيز داريم ” .

از سال 1927 تا سال 1934، آنا فرويد دبير كل انجمن بين المللي روان
تحليل گري بود.  او كار تحليل كودكان را ادامه داد و سمينارهايي را در اين
موضوع راه اندازي كرد و كنفرانس هايي را سازمان بندي كرد .همچنين در عين حال به
پرستاري کردن از پدرش در خانه ادامه داد و به عنوان يك نماينده عمومي در چنين
موقعيت هاي عمومي فعال بود، مثلاً اهداء يك لوح در زادگاهش در فريبرگ يا
دريافت جايزه گوته در فرانكفورد.  او همچنين به عنوان يک نماينده عمومي درچنين موقعيت هاي
عمومي فعال بود ،مثلاً اهداء يک لوح در زادگاهش در فريبرگ يا دريافت جايزه گوته در
فرانکفورد .

در سال 1935، آنا فرويد
مدير انستيتوي آموزش روان تحليلگري وين شد، به دنبال اين سال ها او مطالعة مؤثرش
را در زمينه راهها و مسيرهايي كه بوسيله ايگو به كار مي رود براي اينكه تجربيات
ناخوشايند و اضطراب را تخليه كند، منتشر كرد. نام اين كتاب ”
ايگوو مكانيسمهاي دفاعي ” می باشد .اين کتاب يک حرکت خارج از پايه هاي
سنتي تفکرروان تحليل گري بر روي غرايز داشت ،که براساس عملکرد ايگو طرح ريزي شده
بود و همين باعث شد شهرت آنا به عنوان يک تئوري پرداز پيشگام استوار شود . آنا
فرويد همچنين در فعاليت هاي خيريه به نفع کودکان ، شرکت مي کرد .تا آنجا که به
همراه دوستش دوروتي ،مدرسه اي را راه اندازي کردند .او در اين مدرسه به کودکان
اجازه مي داد ، غذايشان را خودشان انتخاب کنند . خودشان فعاليت هايشان را نظم
بخشند و به آنها احترام مي گذاشتند . وی در کنفرانس های آموزشی وین شرکت کرد
و از سال 1937 اداره یک کودکستان تجربی مخصوص کودکان فقیر را در وین به عهده گرفت.

آنا در سال 1938 تحت بازجویی گشتاپو قرار گرفت
و سپس به همراه پدرش به لندن کوچ کرد. پس از مهاجرت به انگلستان
در سال 1940  به تاسیس پرورشگاههای هامستد پرداخت. یعنی نهادی برای
کودکان یتیم یا کودکانی که از والدینشان جدا شده بودند . در
سال 1941، او با همراهی دوروتی برلینگتون یک مؤسسه پرستاری ایجاد کرد.
این مؤسسه هم به کودکان بی‌ خانمان سرپناه می‌داد و هم برنامه‌های روانکاوی
برای آنان داشت. تجربیات آنا فروید در این مؤسسه پرستاری، الهام‌بخش او در
نوشتن سه کتاب شد : «کودکان در زمان جنگ (1942)»، «کودکان بی‌سرپرست (1943)»
و «جنگ وکودکان (1943)».

پس از تعطیل شدن مؤسسه پرستاری در سال
1945، کلینیک ویژه‌ای را برای روان درمانی کودکان ایجاد کرد و از سال
1952 تا زمان مرگش در سال 1982 مدیر آن بود.

درسال 1947 ،آنافرويد و
کيت فريدلندر ،بخش درماني کودکان هامپسيتد را راه اندازي کردند و کلينيک کودکان
بعد از پنج سال به آن اضافه شد .دراين کلينيک آنا فرصت به عمل در آوردن نظريات
روانکاوي را داشت . يکي ازکارکنانش در اين باره نوشته بود آنا داراي يک خانواده ي
گسترده بود که همگي شامل کودکان و خانواده هايشان بودند .همچنين آنا فرويد،جلسات
هفتگي را درآنجا فراهم مي کرد و فرصت ارائه ديدگاههاي تجربي و عملي اش در آنجا
فراهم مي شد . روش آنها شامل استفاده از خطوط رشدي بود که رشد طبيعي را فهرست مي
کرد «ازوابستگي به اعتماد عاطفي »و همچنين نيمرخ تشخيصي فرا روانشناسي که به تحليل
گر کمک مي کرد ، عوامل موردي خاص را که باعث انحراف رشد طبيعي يا سازگاري (رشد
طبيعي ) مي شوند را تشخيص دهد .

از سال 1950 تا آخر
زندگيش ،آنا فرويد به طورمرتب به ايالات متحده سفر کرد و چندين سخنراني را ارائه
داد.مجموعه کارهاي او در 8 جلد گردآوري شد که بين سالهاي 1965 و 1981 انتشار يافت
. آنافرويد در کتابش با نام « کودکي بهنجار يا نابهنجار »(1965)، قسمت هايي از کار
در کلينيک ها مپسفيد را خلاصه کرد .آنچه که او گردآوري کرده شامل مشاهدات در
کلينيک کودکان ،مهدکودک هاي عادي يا مهد کودک هايي براي کودکان نابينا ،گروه هاي
مادر و کودکان نوپا و پرستاران جنگ بود .آنا تحليل کودکان را بيشتر از همه نشانه
هاي انتقال دهنده اي که بررسي مي شد “جاده ي با شکوهي به سمت ناهشيار مي
دانست “.

درطول دهه ي 1970 ، او
درباره ي مشکلات کارکردن با کودکان محروم شده ي عاطفي و اجتماعي دست و پنجه نرم مي
کرد و درباره ي تأخيرها و انحرافات رشد اين کودکان دست به مطالعات وسيعي زد .

آنا همچنين در مدرسه ي
حقوق يل ،سمينارهايي را درباره ي جرم و خانواده ارائه داد .همين امر موجب انتشار
مقالاتي در اين باره به همراه جوزف گلدستين و آلبرت سولينت درباره ي «کودکان و
قانون »شد (1973) .

او مکانيسمهاي دفاعي را
به شيوه اي روشن تر و وسيع تر توصيف کرد و نمونه هايي از آن را از تحليل هايي که
در مورد کودکان انجام داده بود ارائه داد . دريک مراسم يادبود از طرف ژورنال بين
المللي همکاريهاي تحليل رواني ، در کلينيک هامپسفتيد به او مبلغي به عنوان قدرداني
به عنوان معلمي پرشور و الهام بخش داده شد و کلينيک به يادبود زحمات او براي تحليل
کودکان به «مرکز آنافرويد » نامگذاري شد و در سال 1986 ، خانه اش همان طور که آرزو
داشت به موزه فرويد تبديل شد .

آنا هرگز ازدواج نکرد. او حفظ و توسعه میراث
پدرش را وظیفه خود می دانست . او از دانشگاه های مختلف امریکا که در آنها سخنرانی
ها و سیمنارهای زیادی اجرا کرده بود ، چندین دکتاری افتخاری دریافت کرد . بعد از
فوت آنا فروید در سال 1982 منزاش در شهر لندن به موزه فروید تبدیل شد .

آنا فروید رشته روانکاوی کودکان را به
وجود آورد و کارهایش به درک امروزی ما از روان‌شناسی کودکان کمک شایانی
کرده است. او همچنین روش‌های مختلفی برای برخورد با کودکان و درمان آنان
به وجود آورد.

 آنا فروید عقیده داشت که عوارض
کودکان با بزرگسالان متفاوت است و غالباً به مراحل رشد آنان بستگی دارد.
او همچنین توضیحات روشنگری درباره سازوکارهای دفاعی در کتاب معروف خود
به نام «خود و سازوکارهای دفاع»ارائه نموده است.

در ديدگاه آنا فرويد ، نوجوانى در مرحله هشتم
تحوّل روانى واقع شده است. از نظر آنا فرويد، نوجوان عليه رشته هايى كه او را با
موضوع هاى دوره كودكى وى مرتبط مى سازند، با انكار كردن آن ها، با تضاد ورزيدن
نسبت به آن ها، با جدا شدن از آن ها و با ترك گفتن آن ها مبارزه مى كند. بدين سان،
او در مقابل جنبه پيش ـ تناسلى از خود دفاع مى كند و حاكميت تناسلى را بر كرسى مى
نشاند. بدين روست كه سرمايه گذارى ليبيدويى به موضوع هاى جنس مخالف در خارج از
خانواده انتقال مى يابد.

آنا فرويد از اين توصيف روان پويشى، نشانه هايى
درباره اثرات كم و بيش آسيب رساننده جدايى ها بيرون مى كشد. اثرهايى كه كم تر به
سن واقعى كودك بستگى دارد تا به واقعيت روانى او، واقعيتى كه بر حسب مرحله اى كه
در طول اين خط تحوّل بدان دست يافته است، فرق مى كند.

مشکلات اواخر زندگی فروید غالبا بر دوش آنا سنگینی کردند و او این
بار سنگین را در مدت پانزده سال پایانی زندگی پدرش به گونه ای تحسین آمیز به دوش
کشید . آنا در سال 1932 به دلیل بیماری پدرش خطابه او را که باید در خانه گوته به
مناسبت اعطای جایزه گوته از طرف شهر فرانکفورت به فروید ایراد می گردید قرائت کرد.

برای مثال آنا فروید نشان داد که کودکان به تدریج از خود محوری یعنی
بی توجهی به کودکان دیگر فاصله می گیرند و نسبت به همکلاسی های خود نگرش و موضع
دیگرمحوری اتخاذ می کنند و با آنها مثل انسانهای واقعی رابطه برقرار می کنند.

معروفیت آنا فروید بیشتر به خاطر کارهای
زیر است:

بنیان‌گذار روانکاوی کودکان 

سازوکارهای دفاعی 

مشارکت در روان‌شناسی «خود» ( ego psychology )

نوشتن سه کتاب الهام‌بخش : «کودکان در
زمان جنگ (1942)»، «کودکان بی‌سرپرست (1943)» و «جنگ وکودکان (1943)».

توضیحات روشنگرانه درباره سازوکارهای
دفاعی در کتاب معروف ، «خود و سازوکارهای دفاع» .

ت

== ن = نرگس زار

این صفحه شامل فهرست داده‌هایی‌ست که در ردهٔ روان‌شناسان اهل ایران قرار می‌گیرند. برای دانستن بیشتر به صفحهٔ روان‌شناسی یا ایران بروید.

این ۲ زیررده در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۲ زیررده است.

این ۵۱ صفحه در این رده قرار دارند؛ این رده در کل حاوی ۵۱ صفحه است.

زیگموند فروید یا زیگموند شلومو فروید یکی از برجسته‌ترین روان‌شناسان جهان است. بیش‌تر مردم فروید را با عنوان پدر روانکاوی می‌شناسند. فروید کسی است که همیشه نام و اندیشه‌اش چه میان مخالفان و چه پیروانش پاینده و ماندگار است. او خدمات بسیار ارزشمندی در راه درمان اختلالات روانی و گسترش دانش روان‌شناسی انجام داده است. در این نوشته به به بررسی زندگی‌نامه‌ی فروید می‌پردازم.

زیگموند فروید ۶ می ۱۸۵۶ در پریبورگ، جمهوی چک به دنیا آمد. خانواده‌ی او یهودی و دارای ۸ فرزند بود. پدرش یاکوب فروید بازرگان پشم بود و از ازدواج نخستش دو پسر به نام امانوئل و فیلیپ داشت. مادرش آمالیا ناتانسون، همسر سوم یاکوب فروید، زنی مهربان و فداکار بود. با این‌که یاکوب فروید، یهودی متعصب نبود ولی او به خاطر مطالعاتش در تورات شناخته شده بود. خانواده‌ی یاکوب با مشکلات اقتصادی روبه‌رو بود و هنگامی که زیگموند فروید به دنیا آمد در یک اتاق اجاره‌ای که از یک قفل‌ساز در شهر اشلاساگالاسا کرایه کرده بودند زندگی می‌کردند. در سال ۱۸۵۹ خانواده‌ی فروید از فرایبرگ رفتند. برادران ناتنی او به شهر منچستر در انگلستان مهاجرت کردند. این مهاجرت میان فروید و پسر امانوئل که همبازی کودکیش بود دوری و جدایی انداخت.

در سال ۱۸۶۵ فروید ۹ ساله به یک دبیرستان ممتاز رفت او در میان همسالانش دانش‌آموزی ممتاز و باهوش بود. فروید عاشق ادبیات بود و به زبان‌های گوناگون مانند عبری و آلمانی به خوبی سخن می‌گفت. او در مدرسه توانست زبان‌های لاتین، انگلیسی، فرانسه و یونانی را نیز  بیاموزد و بعدها به زبان‌های اسپانیایی و ایتالیایی نیز چیره شد. در زمان تحصیلش به خاطر مذهب و نژادش توسط هم‌کلاسی‌هایش مسخره و تحقیر می‌شد. این رفتار همسالانش بیش‌تر از روی نژادپرستی و عدم توانایی در رقابت درسی با او بود.

در سال ۱۸۷۳ زیگموند فروید تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند. در آغاز دوست داشت که در رشته‌ی حقوق درس بخواند. در سن ۱۷ سالگی به دانشگاه وین راه یافت ولی به جای رشته‌ی حقوق به دانشکده‌ی پزشکی پیوست. در سال ۱۸۸۱ هنگامی که تنها ۲۵ سال سن داشت توانست با درجه‌ی دکترا از دانشگاه وین فارغ التحصیل شود.زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

در سال ۱۸۸۲ به عنوان پزشک متخصص در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد. و در سال ۱۸۸۶ از کار در بیمارستان عمومی وین استعفا داد و در رشته‌ی اختلالات عصبی تخصص گرفت. در همان سال با مارتا برنیز که نوه‌ی یک خاخام ارشد بود در هامبورگ ازدواج کرد. نتیجه‌ی این ازدواج ۶ فرزند به نام‌های ماتیلد، ژان مارتین، اولیور، ارنست، سوفی و آنا بود. آنا فروید راه پدر را دنبال کرد و یکی از برجسته‌ترین روانکاوان عصر خود شد.

پیش از آن‌ٰکه زیان‌ و عوارض کوکائین شناخته شود این ماده‌ی مخدر به عنوان یکی از ماده‌های شادی‌آور و سرخوش کننده مصرف می‌شد. فروید بر این باور بود که کوکائین می‌تواند برای جلوگیری و کاهش افسردگی استفاده شود و در آغاز هوادار مصرف کوکائین بود حتی با یکی از پزشکان درباره‌ی این ماده کشمکش و مشاجره داشت و او را نادان می‌پنداشت. پس از این‌که زیان و عوارض کوکائین کشف شد اعتبار پزشکی او تا اندازه‌ای خدشه‌دار شد.

ریگموند فروید از سن ۲۴ سالگی سیگار کشیدن را آغاز کرد او در آغاز سیگارهای معمولی می‌کشید و با گذر زمان به کشیدن سیگار برگ روی آورد. او بر این باور بود که سیگار کشیدن توانایی انسان برای انجام کار را افزایش می‌دهد و خودکنترلی را در انسان بهبود می‌بخشد. با این‌که ویلهلم فلیس درباره‌ی زیان‌های سیگار به او هشدار می‌داد او یک فرد سیگاری باقی ماند و به سرطان دچار شد و از این بیماری رنج فراوان می‌برد. فروید در سال ۱۸۹۷ به فلیس پیشنهاد کرد که اعتیاد، به ویژه اعتیاد به دخانیات جایگزینی برای خودارضایی است که یکی از عادت‌های بسیار خوب است!

با روی کار آمدن هیتلر دشمنی با یهودیان آغاز شد کتاب‌های فروید نیز ممنوع و سوزانده شدند  فروید درباره‌ی این رفتار ارتش نازی گفت: چه اندازه پیشرفت کرده‌ایم! اگر در قرون وسطی زندگی می‌کردیم خودم را می‌سوزاندند ولی امروز به سوزاندن کتاب‌ها و نوشته‌هایم بسنده کرده‌اند. در سال ۱۹۳۴ برخی از یهودیان سرشناس از آلمان مهاجرت کردند ولی فروید پافشاری می‌کرد که در وین بماند. اما به پیشنهاد دوستانش به بریتانیا سفر کرد و استقبال گرمی از او انجام و در بریتانیا ساکن شد.

 

فروید دانش‌آموخته‌ی پزشکی بود ولی به عنوان یک روان‌شناس و روانکاو برجسته شناخته می‌شود. او مکتب روانکاوی کلاسیک را همانند پیامبری بزرگ رهبری کرد و دیدگاه‌هایش تاثیر شگرفی در روان‌شناسی و نیز پیروان مکتب روانکاوی داشت. فروید در زمینه‌‌های گوناگون روان‌شناسی مانند: شخصیت، هشیاری و ناهشیاری، روان‌شناسی رشد، مسائل جنسی و … نظریه‌های مهم و گوناگونی را از خود به یادگار گذاشت. برخی از روان‌شناسان دیدگاه‌های فروید را مورد انتقاد قرار می‌دهند و بر این باورند که دیدگاه‌های او تنها بر پایه‌ی مشاهداتش در برخورد با بیماران شکل گرفته است با این حال هیچ کس نمی‌تواند تاثیر نظریه‌ و دیدگاه‌های زیگموند فروید را بر روی روان‌شناسی و روانکاوی انکار کند.

او سال‌ها به درمان اختلالات روانی و روان‌درمانی مراجعان به شیوه‌های روانکاوی که خود بنیان‌گذارش بود پرداخت. هنگامی که از مردم درباره‌ی اتاق کار فروید بپرسید ناخواسته می‌گویند او کاناپه‌ای راحت را برای مراجعانش در اتاق گذاشته بود که مراجعان روی آن می‌نشستند یا دراز می‌کشیدند و با فروید گفت‌و‌گو می‌کردند. فرتور زیر اتاق کار فروید و کاناپه‌‌ای را که مراجعانش روی آن می‌نشستند را نشان می‌دهد.

زیگموند فروید به سیگار برگ علاقه‌ی بسیاری داشت او روزانه نزدیک به ۲۰ سیگار برگ می‌کشید. همان‌گونه که گفته شد هشدارهایی که پیرامون زیان‌های سیگار به او داده می‌شد را نشنیده می‌گرفت. کشیدن بیش از اندازه‌ی سیگار برگ او را به سرطان دچار کرده بود. فروید در آغاز بیماری خود را پنهان نگه داشت ولی با پزشکان گوناگونی در این باره گفت‌و‌گو کرد. بیش از سی عمل جراحی بر روی او انجام گرفت ولی نتیجه‌ای نداشت چون سرطان او روز‌ به روز پیشرفت می‌کرد. در سپتامبر ۱۹۳۹ زیگموند فروید به پزشکش ماکس شور گفت: «اکنون زندگی برایش چیزی جز شکنجه نیست و مفهومی ندارد و قول و قرارشان را به او یادآوری کرد». ماکس شور به او قول داده بود که اجازه ندهد بیهوده رنج بکشد. آنا فروید می‌خواست مرگ پدرش را به تاخیر بیاندازد اما ماکس شور او را متقاعد کرد که زنده نگه داشتن فروید سودی نخواهد داشت و او را به رنج بیش‌تر دچار می‌کند. پس از این‌که آنا فروید متقاعد شد زیگموند فروید از پزشکش خواست که اتانازی را برایش به انجام برساند. پس پزشکش در روزهای ۲۱ و ۲۲ سپتامبر با تزریق دوز‌هایی از مورفین در چند نوبت به فروید باعث مرگ او شد. زیگموند فروید در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ درگذشت و سه روز پس از مرگش، پیکرش را در شمال لندن سوزاندند.

در مراسمی که برای مرگ فروید ترتیب داده شده بود ارنست جونز نویسنده‌ی اتریشی و اشتفان تسوایگ سخنرانی کردند. در این مراسم بسیاری از چهره‌های سرشناس روان‌شناسی و روانکاوی و نیز پرشکان حضور داشتند. خاکستر فروید در گلدانی عتیقه که فروید از پرنس بناپارت دریافت کرده بود گذاشته شد. خاکستر همسرش نیز پس از مرگ در سال ۱۹۵۱ در این گلدان گذاشته شد.

زیگموند فروید روان‌شناس، روان‌کاو، پژوهشگر و نویسنده‌ای خستگی‌ناپذیر بود و ده‌ها کتاب و مقاله‌ی علمی از او بر جای مانده است. فهرستی از کتاب‌های زیگموند فروید در زیر آمده است.

تفسیر خواب زیگموند فروید، توتم و تابو، روان‌شناسی گروه و تحلیل من، تمدن و ملالت‌های آن، اتوبیوگرافی، موسی و یکتاپرستی، بررسی رفتارهای جنسی، روان‌شناسی فراموشی، روانکاوی لئوناردو داوینچی، چرا جنگ، گزارش تحلیلی درباره‌ی یک مورد هیستری، روانکاوی، روان‌شناسی عمومی دنیای ناشناخته، مکانیزم‌های دفاعی روانی، اشتباهات لپی و … .

سپاس از نوشته‌ای که منتشر کردی سوشیانت خیلی خوب بود 🙂

خواهش پارسا جان

سلام میخام بیشتر کتاباشو بخرم، باید از کجا و با قیمت مناسب تهیه کنم؟

از سایت ما خریداری کنید

اقای سوشیانت سلاام من چیزهای دیگه ی درمورد کاناپه اقای فروید شنیده بودم…..میخام بدونم تا چه واقعیت داره؟

چه چیزهایی؟

عالی بود نمیدونستم اتانازی روش اجرا شده و این ک بهترین روان شناس تاریخه بدون شک

بسیار عالی بود متشکرم

با گذشت حدود یک قرن از تولد روانتحلیل گری، هنوز سایه ی آن بر سر رویکردهای مختلف رواندرمانی سنگینی می کند و رواندرمانی علی رغم تمایل برخی به بی اعتنایی به مفاهیم فریدی نتوانسته خود را از زیر یوغ مفاهیم عمیق روانتحلیل گری برهاند.

سلام آقای زوارزاده ممنون از سایت خوبتون. میخواستم بدونم چطور میتونم کتاب تفسیر خواب فروید رو از سایت شما بخرم و قیمتش چقدر هست؟

با ما تماس بگیرید

دیدگاه

نام

ایمیل

نام ، ایمیل و وب سایت خود را برای بار دیگر که اظهار نظر می کنم در این مرورگر ذخیره کنید.

 

 

زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

 

 

کلینیک روانشناسی آقای روانشناس در تهران آماده خدمات روانشناسی و مشاوره آنلاین و حضوری به شماست. برای رزرو مشاوره در تهران با ما تماس بگیرید

© Copyright Mr Psychologist

__________________

وی به این ترتیب نظریه «یادگیری مشاهده‌ای»
(observation learning) خود را مطرح کرد و گفت که این شیوه یادگیری، یکی
از مؤثرترین و فراگیرترین روش‌های یادگیری رفتاری است که به ویژه از طریق
رسانه‌هایی چون تلویزیون و سینما شکل می‌گیرند.

شخصی‌شان را از دست می‌دهند. (بندورا ۱۹۹۴) 

—————————————–

اریک اریکسون ( 1902 -1994) :
اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت.
پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانواده‌اش را ترک کرد و مادر کلیمی‌اش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد.
علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربه‌های شخصی‌اش در دوران مدرسه آغاز
گشت. از یک سو بچه‌های مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند
مسخره می‌کردند و او را «شمالی» خطاب می‌کردند و از سوی دیگر، به خاطر
سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار می‌گرفت.
اریکسون پس از مسافرت‌های متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد
آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهی‌نامه گرفت. اریکسون در
سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی
هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت.
بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی
سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت.
اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است.
اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی
و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات
اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاوی‌اش استفاده نمود.
در حالی که نظریه فروید بر جنبه‌های روانی- جنسی رشد تمرکز دارد،
افزوده‌های اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه
روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از
چگونگی شکل‌گیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

———————————————–

آنا فرويد از اين توصيف روان پويشى، نشانه هايى درباره اثرات كم و بيش
آسيب رساننده جدايى ها بيرون مى كشد. اثرهايى كه كم تر به سن واقعى كودك
بستگى دارد تا به واقعيت روانى او، واقعيتى كه بر حسب مرحله اى كه در طول
اين خط تحوّل بدان دست يافته است، فرق مى كند.

———————————————

کارن هورنای :
کارن هورنای یک روانکاو آلمانی پیرو مکتب فروید بود. تبار هورنای در اصل نروژی و هلندی بود.
او در ۱۶ سپتامبر سال ۱۸۸۵ در آلمان متولد شد. تحصیلات خود را در پزشکی و
روانپزشکی در همانجا به ‎پایان رسانید. در سال ۱۹۳۲ به‎ آمریکا مهاجرت
نمود و به ‎عنوان استاد دانشگاه در رشته روانکاوی مشغول به تدریس شد. در
ضمن با همکاری عده‎ای از همکاران و شاگردان خود مؤسسه‎ای به ‎نام «مؤسسه روانکاوی هورنای» در نیویورک دایر نمود، که هم‎اکنون این مؤسسه به ‏وسیله شاگردان او اداره می‎شود .
کارن هورنای بسیاری از نظریات فروید، از جمله نظریه معروف «غریزهٔ جنسی»
او را رد می‎کند. وی برخلاف فروید که علت اساسی بیماری‎های روانی را سرکوب
نمودن تمایلات غریزی و از همه مهم‎تر غرایز جنسی می‎داند، معتقد است که
بیماری‎های روانی حاصل روابط خشن و ناهنجار افراد محیط با کودک می‎باشد.
کارن هورنای در چهارم دسامبر سال ۱۹۵۲ در آمریکا درگذشت.

اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

دريافت كد دعاي فرج

کارل راجرز ، کارل راجرز (Carl Rogers)‌ (زاده ۸ ژانویهٔ ۱۹۰۲ – مرگ ۴ فوریهٔ ۱۹۸۷)، روانشناس آمریکایی،
یکی از نظریه‌پردازان معروف شخصیت و یکی از چهره‌های اصلی در رویکرد روانشناسی انسانگرایانه
و اگزیستانسیالیستی در روانشناسی است. راجرز به عنوان یکی از پدرهای تحقیقات روان درمانی شناخته می‌شود
و به دلیل تحقیقات پیشرویی که انجام داده‌است،
نشانِ مشارکت علمی برجسته از سوی انجمن روانشناسی آمریکا در سال ۱۹۵۶ به او تعلق گرفت.

رویکرد فرد محور به عنوان رویکرد منحصربه‌فرد او در شناخت شخصیت و روابط انسانی،
کاربردهای بسیاری در حوزه‌های مختلف از جمله مشاوره و روان‌درمانی (درمان مخاطب محور)،
آموزش (آموزش دانش آموز محور) و دیگر سازمان‌های گروهی مورد استفاده قرار گرفت.
در سال ۱۹۷۲ راجرز به دلیل کارهای حرفه‌ای‌اش، از سوی انجمن روانشناسی آمریکا
به عنوان شایسته‌ترین فرد برای دریافت نشان مشارکت حرفه‌ای برجسته انتخاب شد.
او پیش از مرگش در سال ۱۹۸۷ به پاس فعالیت‌هایش در زمینهٔ درگیری‌های داخلی آفریقای جنوبی و ایرلند شمالی،
نامزد دریافت جایزه ی صلح نوبل شد.

زندگی‌نامه

کارل راجرز در ۸ ژانویهٔ ۱۹۰۲ در اوک پارک در حومهٔ شیکاگو به دنیا آمد.
نام پدرش والتر و نام مادرش جولیا بود. آنها شش فرزند بودند و راجرز چهارمین بود.
پدرش مهندس عمران و پیمانکار بسیار موفقی بود، و به همین دلیل،
راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. راجرز خودش را به این صورت توصیف می‌کند:
“فرزند میانی در خانواده‌ای بزرگ و بسیار در هم بافته، که سخت کوشی و مسیحیت
(پروتستان اصول گرا، حتی افراطی)، در آن ارزشمند بود.زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی

” راجرز می‌گوید که “بچه‌هایم باورشان نمی‌شود که آن زمان حتی آب گازدار نیز نوشابه‌ای مکروه محسوب می‌شد.
یادم می‌آید که وقتی اولین نوشابهٔ گازدار را نوشیدم، احساس گناه به من دست داد.
” والدین راجرز به او و دیگر بچه‌ها اجازه نمی‌دادند با بچه‌های غریبه دوست شوند
زیرا هر کسی به غیر از خویشاوندان، به کارهای مشکوک مشغول بودند.

در نتیجهٔ این پیش ذهنیت نسبت به “غیر خودیها”، راجرز مدت زمان زیادی را به تنهایی می‌گذراند،
هر چه دم دستش می‌رسید را می‌خواند، از جمله دائرهالمعارفها و لغتنامه‌های مختلف.
در اوک پارک، خانوادهٔ راجرز در محله‌ای نسبتاً مرفه نشین زندگی می‌کردند.
در همانجا راجرز به مدرسهٔ ابتدایی هولمز رفت،
همکلاسیهایش عبارت بودند از ارنست همینگوی (که دو سال از او بزرگتر بود) و فرزندان فرانک رویدلایت، آرشیتکت معروف آمریکا.

راجرز در دوازده سالگی به همراه خانواده اش به مزرعه‌ای در ۵۰ کیلومتری شیکاگو نقل مکان کرد.
زندگی در مزرعه به این معنا نبود که آنها سبک زندگی نسبتاً لوکس و مرفه خود را کنار بگذارند.
همه می‌دانند که راجرز در مزرعه بزرگ شده‌است، اما کمتر کسی می‌داند
که خانهٔ آنها در مزرعه، سقف آردواز، کف کاشیکاری، هشت اتاق، و پنج حمام داشت.

در پشت خانه، یک زمین تنیس خاکی قرار داشت. در همین مزرعه بود که راجرز برای اولین بار به علوم علاقه¬مند شد.
پدرش اصرار داشت که مزرعه طبق اصول علمی اداره شود، به همین دلیل،
در بارهٔ بسیاری آزمایشهای علمی در بارهٔ کشاورزی مطالعه کرد. از روی این مطالعات،
او به بید علاقه مند شد. او آنها را می‌گرفت، بزرگ می‌کرد، و تولید مثلشان می‌داد.

علاقه به علم هرگز در راجرز از بین نرفت، هرچند که در تمام عمر، در یکی از غیرعینی ترین زمینه‌های روان شناسی فعالیت کرد.کارل راجرز

تمایل راجرز به تنهایی در دبیرستان ادامه یافت. در این مدت او فقط دو دوست داشت.
او دانش آموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه A می‌گرفت. دروس مورد علاقه اش، انگلیسی و علوم بود.

در ۱۹۱۹، راجرز در دانشگاه ویسکانسین، در رشتهٔ کشاورزی ثبت نام کرد.
این همان دانشگاهی بود که هم پدر و هم مادرش، دو برادر و یک خواهرش در آنجا درس خوانده بودند.
راجرز در سالهای اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود.
در ۱۹۲۲ با نُه نفر دیگر از دانشجویان برای شرکت در کنفرانس WSCFC به پکن (چین) اعزام شد.
این سفر شش ماهه تاثیر عمیقی روی راجرز گذاشت. او بدون واسطه و به طور مستقیم
با مردمی از فرهنگها و مذاهب مختلف آشنا شد. راجرز در بازگشت از چین،
در کشتی، ناگهان به ذهنش رسید که مسیح نباید خدا باشد، بلکه باید انسانی مثل انسانهای دیگر باشد.

او تصمیم گرفت که دیگر به خانه برنگردد و در نامه‌ای به والدینش نوشت که دیگر نمی‌خواهد
به مذهب پروتانیسم آنها مقید باشد. راجرز از مذهب افراطی پروتستانیسم انصراف داد
ولی ظاهراً می‌بایست بابت این آزادی هزینه می‌پرداخت. در بازگشت از چین
او به دردهای معدوی شدیدی دچار می‌شد که سرانجام زخم معده اثنا عشری تشخیص داده شد.

راجرز چندین هفته بستری شد و شش ماه تمام تحت مراقبت شدید قرار داشت. غیر از او،
دو تن دیگر از خواهران و برادرانش (۵۰% فرزندان) در مرحله‌ای از زندگی خود زخم معده گرفتند.
در بازگشت به دانشگاه، راجرز از کشاورزی به تاریخ تغییر رشته داد. او در ۱۹۲۴ مدرک لیسانس گرفت.

بعد از فارغ التحصیلی، راجرز با دوست دوران کودکی خود، هلن الیوت، ازدواج کرد،
هر چند که والدینش با این کار بسیار مخالف بودند. آنها دو فرزند به دنیا آوردند
(دیوید، ۱۹۲۶، و ناتالی، ۱۹۲۸). جالب این است که وقتی دیوید به دنیا آمد، راجرز می‌خواست
او را طبق اصول رفتارگرایی واتسونی بزرگ کند. خوشبختانه، و به قول خود راجرز،
همسرش هلن به اندازهٔ کافی عقل سلیم داشت تا به رغم همهٔ “دانش” روان شناسی راجرز،
که بسیار مخرب بود، مادر خوبی برای فرزندانشان شود. راجرز می‌گوید
که مشاهدهٔ بزرگ شدن فرزندانش به او در بارهٔ انسانها، رشد انسان،
و روابط میان فردی آنها چیزهایی یاد داده‌است که آموختن آنها از طریق شغلی و حرفه‌ای غیر ممکن بود.کارل راجرز

بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، راجرز در LUTS در نیویورک ثبت نام کرد. اما احساس می‌کرد
که به غیر از کمکهای مذهبی، باید روش دیگری برای کمک به مردم وجود داشته باشد.
بعد از دو سال فعالیت در این سمینار، او به دانشگاه کلمبیا رفت و در رشتهٔ روانشناسی بالینی به تحصیل پرداخت
و در ۱۹۲۸ فوق لیسانس، و در ۱۹۳۱ دکترا گرفت. تز دکترای وی در بارهٔ اندازه گیری تنظیم یا سازگاری شخصیت در کودکان بود.

بعد از دریافت مدرک دکتری، راجرز به عنوان روان شناس در دپارتمان مطالعات کودکان
در انجمن پیشگیری خشونت با کودکان در رُچستر، نیویورک، مشغول به کار شد.
او در طول تحصیلات دکترا، در همین انجمن به عنوان همکار فعالیت داشت.
در همان جا بود که راجرز با چنیدن تجربه مواجه شد که بعدها بر نظریهٔ شخصیت،
و رویکرد وی به روان درمانی به شدت تاثیر گذاشتند. اولاً او متوجه شد که روانکاوی،
که رویکرد غالب در این انجمن بود، بیشتر اوقات ناموثر است. ثانیاً،
متوجه شد که صاحب نظران مطرح در روان شناسی،
در این مورد که برای درمان افراد مبتلا به اختلالات روانی کدام روش بهتر است، اختلاف نظر داشته، و نمی‌توانند به توافق برسند.

ثالثاً، متوجه شد که گشتن به دنبال یک “بینش” (بصیرت یا شهود) به مشکلات روانی،
معمولاً راه به جایی نمی‌برد و باعث دلسردی می‌شود. تقریباً در همین زمان بود
که راجرز تحت تاثیر آلفرد آدلر قرار گرفت. او از آدلر آموخت که مطالعات موردی طولانی،
موضوعاتی سرد، مکانیکی، و غیرضروری هستند. او همچنین متوجه شد
که روان درمانگران مجبور نیستند وقتشان را در تحقیق و تفحص در گذشتهٔ بیماران صرف کنند.
به جای آن، آنها باید به زمان حال بیماران (محیط بلافاصله و بلاواسطهٔ) بپردازند و ببینند که بیماران در حال حاضر در چه شرایطی قرار دارند.

راجرز اولین کتاب خود به نام «درمان بالینی کودکان دشوار» را در سال ۱۹۳۹،
زمانی که هنوز در دپارتمان مطالعات کودکان بود، نوشت. در ۱۹۴۰، او از کار عملی به کار آکادمیک تغییر فعالیت داد.
در این سال، راجرز در دانشگاه اوهایو سمت استادی روان شناسی بالینی را به عهده گرفت.
در همان جا بود که راجرز به فرمولبندی و امتحان رویکرد خودش به روان درمانی پرداخت.

در ۱۹۴۲، کتاب «مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوین تر» را نوشت. در این کتاب،
او اولین جایگزین عمده برای روانکاوی را توصیف کرد. ناشر کتاب ابتدا تمایلی به چاپ آن نداشت،
زیرا فکر می‌کرد که تیراژ ۲۰۰۰ نسخه‌ای آن به فروش نخواهد رفت.
این تیراژ فقط برای پوشش هزینه‌های چاپ کافی بود. تا سال ۱۹۶۱، این کتاب ۷۰۰۰۰ نسخه فروش داشت و هنوز هم فروش خوبی دارد.

در ۱۹۴۴، به عنوان بخشی از فعالیتهای مربوط به جنگ، راجرز ایالت اوهایو را ترک کرد و به نیویورک رفت.
در آنجا در سازمان USO به عنوان مدیر خدمات مشاوره به کار مشغول گشت.
بعد از یک سال، به دانشگاه شیکاگو رفت و در آنجا به عنوان استاد روان شناسی و مدیر مشاوره منصوب گشت.
در همین دوران در دانشگاه شیکاگو بود که راجرز مهمترین کتاب خود را نوشت: «روان درمانی مراجع-محوری: مفاهیم، شیوه‌ها، و کاربردها» (۱۹۵۱).

در ۱۹۵۷، راجرز دانشگاه شیکاگو را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت.
در آنجا او، هم به عنوان استاد روان شناسی و هم به عنوان استاد روان پزشکی مشغول به کار شد.
راجرز متوجه شد که در دانشگاه ویسکانسین جوّ حاکم، بیشتر رقابتی است تا رفاقتی.
او از همه بیشتر از نحوهٔ برخورد غیرانسانی (به زعم وی) با دانشجویان فوق لیسانس ناراحت بود،
و چون نتوانست وضعیت را بهبود دهد، از آنجا استعفا داد.کارل راجرز

راجرز بعد از استعفا از دانشگاه ویسکانسین به لاهویا در کالیفرنیا رفت و به عضویت انستیتو علوم رفتاری غربی در آمد.

در ۱۹۶۸، راجرز و تنی چند از دیگر اعضایی که رویکردی انسانگرایانه تری داشتند،
انستیتو علوم رفتاری غربی را ترک کردند تا مرکز مطالعات شخص را، باز هم در لاهویا، تاسیس کنند.

بسیاری از تغییر مسیرهای راجرز با یک تغییر جهت در علایق، تکنیکها، یا فلسفه، همراه بودند.
آخرین تغییر مسیر وی، علاقهٔ راجرز به “فرد، در همان زمانی که دنیا را تجربه می‌کند” را نشان می‌دهد.
راجرز می‌گفت که او به “شخص” علاقه‌مند است،
ولی از روشهای قدیمی که انسان را به عنوان “موضوع” تحقیق مورد مطالعه قرار می‌دهند منزجر است.

در سالهای بعد، راجرز با گروه‌های رویارویی کار می‌کرد و به آنها آموزش حساسیت تدریس می‌کرد.
او بیشتر به این موضوع علاقه داشت که شرایطی را کشف کند که شخص در آنها می‌تواند
پتانسیلهای خود را کاملاً به فعل درآورد. همچنین، در اواخر فعالیت حرفه‌ای خود،
راجرز به ارتقای صلح جهانی علاقه‌مند شد. او پروژهٔ صلح ژنو را در سال ۱۹۸۵ سازمان دهی کرد.
در سال ۱۹۸۶ نیز چندین ورکشاپ صلح در مسکو را رهبری کرد. او تا روز ۴ فوریهٔ ۱۹۸۷ به این فعالیتها ادامه داد.
در این روز، او به علت ایست قلبی در گذشت. او ۸۵ سال داشت.کارل راجرز

فرضیه‌های نظریهٔ راجرز آشکارا نشان می‌دهد که او در مطالعهٔ شخصیت،
شخص را مرکز توجه قرار داده‌است. به همین دلیل، نظریهٔ وی در روان درمانی، روان درمانی مراجع محور نام دارد.

تالیفات

«درمان بالینی کودکان دشوار» (۱۹۳۹)

«مشاوره و روان درمانی: مفاهیم عملی نوین تر» (۱۹۴۲)

«روان درمانی مراجع-محوری: مفاهیم، شیوه‌ها، و کاربردها» (۱۹۵۱)

خانه روانشناسی ایران

Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved

© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .

زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی
زندگی نامه ی روانشناسان معروف ایرانی
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *