همه ما به عشقورزی نیاز داریم اما چون از روی شناخت و آگاهی انتخاب نمیکنیم نهتنها نیازمان برآورده نمیشود که شکست هم میخوریم و در برخی موارد دچار بیماری و آسیبهای جدی روانی و جسمی هم میشویم. عقدههایی هم در ما بهوجود میآید و دقیقا به جای اینکه عشق باعث رفع نیازها و تعالیمان شود، سیر عکس آن رخ میدهد.
یک عشق کامل 3 مولفه «وفاداری، صمیمیت و هوس» دارد و کسی عاشق است که هر 3 مولفه عشق را به اندازه کافی در وجودش پرورش داده باشد اما در یک رابطه عاشقانه، شور و هیجان، تعهد و صمیمیت در ارتباط با یک شیء، موضوع یا فرد شکل میگیرد که نقش بسیار مهمی در تعیین نوع عشق، بازی میکند و اگر قابلیت داشته باشد علاقه بهوجودآمده میتواند به «عشق کامل» تبدیل شود.
اگر چنین اتفاقی بیفتد، درمان رخ میدهد، اما شکل گرفتن این نوع عشق، ملزومات و تمهیداتی میطلبد؛ از جمله اینکه باید انتخاب مناسبی انجام شود. طبیعتا عشق ما به یک اتومبیل نمیتواند عشق کاملی باشد زیرا ما شور و هیجان را در مقابل آن تجربه میکنیم اما نمیتوانیم صمیمیت داشته باشیم. این مثال را میتوانید بسط بدهید به برخی روابط افراد.عشق چگونه حسیست
در عشق کامل، از کنار فرد بودن احساس امنیت میکنیم، آرزو میکنیم همچنان در کنارمان باشد، از لحاظ بعد شناختی، به عشقمان متعهد هستیم و از بعد صمیمیت و رفتاری، کارهایی میکنیم که باعث خوشحالی و رضایت او میشود.
در صورتی چنین فضایی بهوجود میآید که انتخابی آگاهانه انجام شود و فرد هم در مورد خودش به آگاهی رسیده باشد و درگیر عوامل منفی و عقدههایی که در گذشته داشته، نباشد.
مثلا برخی دنبال فردی نوازشگر میگردند چون پدری تنبیهگر داشتهاند و الان میخواهند فردی در کنارشان باشد که نوازشگر باشد و بسیار به آنها محبت کند. اما در بیشتر موارد چنین اتفاقی نمیافتد و به چشم فردی که پدرش نوازشش نكرده، کوچکترین توجهی بزرگ و برجسته میآید، آنقدر که دیگر بعدهای رفتاری فرد مقابل را نمیبیند و انتخاب اشتباهی میکند.
پس اولین قدم در رسیدن به عشق کامل، شناخت خودمان و کمبودها و عقدههایمان است. وقتی از مشکلاتمان آگاه شویم، آنها را از انتخابهایمان جدا کنیم و فقط درصدد فرونشاندن عقدههایمان نباشیم، میتوانیم انتخاب درستی داشته باشیم و زمینهساز یک عشق کامل در زندگیمان باشیم.
اگر این اتفاق نیفتد ما به کمال و تعالی نمیرسیم و نمیتوانیم فرد موفقی باشیم. مطمئنا شنیدهاید و خواندهاید که بیشتر افراد موفق، در روابط نزدیکشان هم موفق بودند و کمتر پیش آمده بشنویم فردی در چند بعد از زندگیاش موفق اما در زندگی خصوصیاش دچار مشکل و در روابط صمیمی و نزدیکش شکستخورده باشد.
خیلی ها عشق را بهعنوان ارتباط بدون عقلانیت در نظر میگیرند، در حالی که اتفاقا عشق کامل در بطن خودش عقلانیت دارد. با همین پیش فرض اشتباه هم خیلی ها هستند که عشق یک طرفه می ورزند و امیدوارند این عشق آتشین شان به ثمر بنشیند اما در یک عشق یک طرفه شما شور دارید، تعهد و صمیمیت هم نسبت به فرد مقابل دارید اما اشکال اینجاست که انتخاب درستی نداشتهاید و عشقتان بازخورد ندارد و نمیتواند تداوم پیدا کند.
روانشناسان می گویند بیشتر عشقهای یکطرفه هم ناشی از کمبودها، حقارت و عقدههای دوران کودکی است و دیر یا زود شکست میخورد و باعث افسردگی و حتی اقدام به خودکشی میشود.
یادتان باشد داشتن عشق سالم نه تنها حق شما از زندگی شخصی است بلکه اجتماع هم به این عشق سالم شما نیاز دارد.
مردم سرمایه معنوی جامعه هستند و اگر زندگی خوب و سالمی نداشته باشند، نمیتوانند خوب کار کنند و تولید خلاقانه داشته باشند.
کسی به ارامش ابدی میرسه که که عشق واقعی رو تجربه کرده باشه و اینو هم بدونید که عشق سن و سال نمیشناسه
و خیلی ممنون از مطالبتو
عالی بود واقعا متشکرم من خودم شکست خوردم اما با اشاره ی شما به کمبودهام قانع شدم که به خودم بیام و دیگه سرشار از نفرت نباشم بازم سپاس گذارم
واقعا چرت بود……………………………………………با عرض پوزش
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
عکسی از افراد تعاریف متفاوتی از عشق واقعی دارند اعتقاد بعضی از مردم این است که عشق فقط در افسانه ها پیدا می شود و بعضی دیگه آن را در اشعار عاشقانه حافظ جستجو می کنند و بعضی از افراد نیز بر این باورند که این تنها یک مرحله است و در دنیای واقعی عشقی واقعی وجود ندارد. عشق واقعی عشقی میباشد که بسیاری از ما در جستجوی آن هستیم ولی تعداد کمی از ما واقعاً به آن دست پیدا کرده اند به یاد جوانی متوجه شدم که خیلی دیر شده پسر، پس عشق واقعی چیست؟
عشق واقعی را می توان نوعی عشق و محبت تلقی کرد که هر شخصی نسبت به دیگری دارد و به قوانین رفتاری انسان محدود نیست. همانطور که می دانید رفتارهای انسان قابل درک و فهمیدن هستند مثلا وقتی که کسی به شما لطمه وارد می کند از دستش عصبانی می شوید یا وقتی کسی موقعیت بهتری را کسب میکند نسبت به او حسادت می ورزید یا کسی که غرورتان را له می کند و شما تحقیر می شوید سعی بر انتقام گرفتن از او برمی آیید اینها همگی جزوه رفتارهای انسان محسوب می شوند و در وجودش ریشه دارند.
اما مواقعی که شما یک عشق حقیقی را در کنار کسی تجربه می کنید رفتار و غرایز اولیه خود را در مقابل شخصی که عشق در وجود شما ایجاد کرده تغییر می دهید این طور می توان بی آنکه به عشق واقعی فراتر از رفتارهای معمولی یک انسان می باشد چرا که همین عشق شمارا در مقابل یک شخص خاص به یک انسان بهتر و جدیدتری تبدیل می کند.
عشق چگونه حسیست
یک شخص امکان دارد با شریک عاطفی اش روابط جنسی خوبی داشته و کشش بسیار قوی نسبت به او حس کند ولی در واقع این کشش عشق محسوب نمی شود برکه در نتیجه ترشحات هورمون های جنسی او این احساس ایجاد شده است و در اکثر موارد یک طرف و یا هر دو طرف در جستجوی عشق پایدار و ثابت دچار اشتباه می شوند و بدون شک از بهای گزاف این اشتباهات اطلاع داریم. در مقاله ای یک مغز شناس معروف به دانافرم 3 سیستمی که مربوط به همسر ، تولید مثل و والدین می باشد را تفسیر و توضیح می دهد این سیستم ها شهوت ، کشش وابستگی نام دارند.
شهوت:
به طور غریزی راهی با نام شهوت برای تحریک مرد و زن وجود دارد که باعث می شود عمل جنسی بین آنها برقرار شود.
کشش:
این سیستم به طور شهوت آمیزی دو شریک را به سمت هم متمرکز می کند تا تلقیح صورت گیرد توجه فیشر در مورد سیستم کشش بین سمت معطوف شد که آن را یک راه ارتباطی برای انتخاب بهترین شریک دانست به افرادی که گمان می کردند به طور ژنتیکی برتری خاصی دارند و هنوز هم هستند شریک زناشویی مطلوبی نسبت به دیگران خواهند شد.
وابستگی دلیل به وجود آمدن این روش عاطفی این است که ضمانتی و از دولت و حیات نسل بوده باشد منظور این است که سطح هورمونهای اکسی توسین و وازوپرسین برای حفظ زندگی مشترک والدین افزایش یابد حداقل تا وقتی که فرزند توانایی مراقبت از خود را کسب کند.
عاشق شدن ، دوست داشتن است؟
زمانیکه افراد با یک نگاه و جذبه خاصی با همدیگر برخورد می کنند دیگر زندگی آنها متفاوت میشود و آن حس شادی را که دارند از دست می دهند.به چه دلیل؟چون آدمها این جذبه و برخورد را برای خود مثل عشق معنی کرده اند در حالی که اشتباه است.
همانطور که در نمناک گفته ایم دوست داشتن شخصی باعث میشود که شما به او ارزش ویژه ای قائل شوید و برای اینکه این رابطه را محکم تر و عاشقانه تر کنید کارهای زیادی انجام می دهید.برای اینکه عشقتان به آرامش و پیشرفت زیادی برسد او را در الویت قرار می دهید.وقتی که شما به دوست خود عشق و آسایش می دهید از ته دل زندگی شما شاد می شود.
انسان چه زمانی می تواند یک عشق واقعی را تجربه کند؟
برای اینکه عشق واقعی خودش را نشان دهد زمان زیادی لازم است.در اویل یک رابطه حسی که به شخص دست می دهد علاقه و جذبه ی جنسی است.
وقتی که این شیفتگی و علاقه با چند تا جرو بحث و گفتگوی کوتاه از بین می رود زمان آن است که عشق به میان می آید.همین مواقع هست که ارتباطات عاطفی کمرنگ شده یا احتمال شکست خوردن رابطه هم زیاد است.
اگر دو طرف همدیگر را واقعا بفهمند و در همه حال با هم سازگار باشند و یا به زبان دیگر عاشق همدیگر باشند به تجربه کردن زندگی و عشق واقعی رسیده اند.
آیا عشق واقعی در طول عمر فقط یک بار رخ می دهد؟در حقیقت خیر،انسان میتواند چندین بار عشق حقیقی را تجربه کند.که این عشق ممکن است در مورد افراد دیگری هم صدق کند.شما عشق حقیقی را ممکن است با فرزندان و همسر و یا هر فردی که با زندگی شما در ارتباط است تجربه کنید.
البته باید توجه داشت که عشق حقیقی هم ممکن است از بین برود.بیشتر افراد اولین باری که عاشق می شوند برای اینکه شخص مورد علاقه را دوست بدارند و آن را در قلب خود نگه دارند هیچ ترسی ندارند و اینها عشق نابی را در دل خود می گذرانند که حتی احتمال شکست هم به عشق خود نمی دهند.این علاقه با شور و حال خاصی در قلبشان وجود دارد و هیچ ترسی از عشق خود ندارند.
وقتی که ما برای اولین بار عشقمان محو میشود همان عشق حقیقی هم که به آن شخص اول زندگیمان داشتیم را ازدست می دهیم.ممکن است که این حالت خیلی طول بکشد اما در هر حال این اتفاق می افتد.در این میان افرادی هستند که به عشق حقیقی ایمان دارند و افرادی هم هستند که که اصلا اعتقادی به این حرف ندارند.اتفاقاتی که در مدت زمان عمر خود دارید هم تاثیر زیادی در اینکه شما عشق حقیقی را چطور درک کرده اید دارد.
اگر تصور میکنید که عشق حقیقی و عشق خیال انگیز با هم یکی هستند باید بدانید که اشتباه فکر میکنید.با اینکه ما همیشه رمانتیک بودن را با عشق حقیقی یکی می دانیم ولی در واقع عشق حقیقی واقعی ترین و خالص ترین حالت عشق است اما عشق خیال انگیز برای اینکه پایدار بماند نیاز به جذبه ی جنسی دارد.
عشق حقیقی را با توسل به زور و قدرت نمی توان کسب کرد
عشق حقیقی از ته قلب و به طور غیر ارادی رخ می دهد.حتی اگر سعی کنید نمی توانید عشق حقیقی را بازی کنید.اگر زن و شوهری نتوانند در مرحله ی شیفته و علاقمند شدن با هم کنار بیایند باید بگویم که هر دوی انها به سختی می توانند عشق حقیقی را امتحان کنند.
اگر طرفین بتوانند همدیگر را بفهمند و با هم رابطه برقرار کنند به همدیگر وابسته و علاقمند خواهند شد و این باعث میشود که عشق پاک و حقیقی در بین آنها ایجاد شود و آنها جدا ناپذیر از هم شوند.
چرا ما به عشق نیاز داریم
قبل از اینکه چشم به جهان باز کنیم خداوند در وجود ما عشق را نهادینه کرده که بنیه آن هم عشق مادری است.بدون عشق مادر زنده ماندن امکان پذیر نیست.عشق مادر با نگهداری و بزرگ کردن و حمایت کردن براری می کند.رابطه فرزند با «مادر» اولین مرحله ای از زندگی ما است که عشق را تجربه می کنیم.در طول مسیر زندگی پی میبریم که عشق می تواندبه معنای نگهداری و حفاظت از آرامش خود ما باشد.
نیازهای انسان به دو دسته تقسیم می شود:
نیازهای مادی و نیازهای معنوی.به خاطر براورده کردن همین نیازها هست که انگیزه پیدا میکنیم و برای این احساسات به دنبال جواب هستیم.برای رفع این نیازها، انسان به شکوفایی و رشد می رسد.سعی می کند به سمت کمال مطلق برسد و همه اشفتگی ها و سعی و تلاشش برای رسیدن به نقطه اوج یعنی همان کمال مطلق را متحمل می شود و تا وقتی به آن دست نیافته از پای نمی نشیند.
با همه ی اینها عشق و محبت اتفاقی است که اگر در قلب و روح یک موجود با شعور که با نیازها و خواسته هایش در ارتباط است به وجود می آید.
عشق مادری یک نوع عشق ماندگار برای زنگی است.عشقی که هدفش زنده نگه داشتن است.افراد دوست دارند که در مراحل دیگری از زندگی خود مثل دوره بلوغ یا دیگر دوران هم این عشق را داشته باشند ولی اینچنین نیست و عشق بخشیدن مادر در واقع یک طرفه است.درست است که در حالت متعارف افراد سعی میکنند که این عشق را با بخشیدن و دریافت عشق بین هم تقسیم کنند.در
این ارتباط هر دو نفر به هم دیگر نیاز دارند هم شخص وابسته هم فردی که از این عشق بهره می برد.این روابط تا وقتی که هر دو طرف در رابطه هستند به صورت متقابل وجود دارد.اما رابطه مادر و فرزندی کاملا یکسان نبوده و این عشق نابرار است.
همراهی و یاری
واضح است که داشتن همراه و یار یک نیاز اساسی در زندگی است،انسانها این نیاز خود را همیشه بیان می کنند.انسانها حداقل به یک شخص احتیاج دارند که محبت و اتفاق های مهم زندگی خود را با آن به اشتراک بگذارد.عشق چگونه حسیست
انسانها به گرفتن و بخشیدن چیزهایی احتیاج دارند که دل آنها را خوش کند و زندگی آنها را رونق بخشد در آخر دلیلی برای زندگی کردن می خواهند.
افرادی هم هستند که هیچ کسی را در کنار خود برای دوست داشتن ندارند و به همین دلیل حیوانات و گیاهانی را در خانه خود پرورش می دهند.
مطالب پر بازدید
عشق را می توان والا ترین احساس یک انسان دانست؛ اما این خس خوشایند بدل هایی بسیار مکار دارد که باعث می شوند احساس کنید که واقعا عاشق شده اید! اما در اصل حسی سطحی و زود گذر است. اما چگونه می توان عشق را از سایر این احساسات تشخیص داد؟ با دکتر سلام همراه باشید.
عشق چگونه حسیست
مطالب مرتبط
هماهنگی جهت تبلیغات: 02123051172
مجری انحصاری نیتیو، سنجاق
کلیه حقوق محفوظ و متعلق به مجله پزشکی دکتر سلام است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است
ورود و ثبت نام
وبلاگ
عاشق شدن و احساسی که به واسطه این اتفاق در انسان پدیدار میشود، هرگز به سادگی قابل توضیح نیست. عاشق شدن از هر نوعی که باشد باعث میشود که فرد عاشق تصمیمات منطقی و عاقلانهای در آن رابطه نگیرد زیرا منطق عشق با هیچ معیار مادی قابل توضیح نیست. بنابراین باید بدانیم که چرا عاشق میشویم و اصولا احتمال اینکه عاشق چه کسی بشویم بیشتر است. با اینکه در دنیای مدرن زندگی میکنیم اما هنوز طرز فکر ما نسبت به عاشق شدن، مدرن نشده است. همواره سعی میکنیم به احساسات خودمان اعتماد داشته باشیم. اما این حس درونی از کجا میآید؟ تا بهحال از خودتان پرسیدهاید که چرا در اغلب موارد، عاشق شدن یک احساس دوطرفه است؟ ما جذب ظاهر و باطن افراد میشویم که به ما حس خوبی میدهد. پس عاشق کسی میشویم که وقتی با او هستیم برایمان خوشایند است و خوشحال هستیم. این یعنی ما عاشق شخصی میشویم که توانایی خوشحال کردن ما را دارد.
نگاه یک عاشق به معشوق، یک نگاه گرم و مهربان است، تصورش این است که تمام ارتباطات ناکام گذشتهاش تمام شود چون اکنون همدم همیشگی خود را پیدا کرده و حتی قرار است با او ازدواج کند. اما این نگاه از کجا میآید و چقدر میتوان به این حس درونی اعتماد داشت؟ در واقع بزرگترین مشکلی که در عاشق شدن وجود دارد، این است که ما فقط به غریزه درونی خود اعتماد میکنیم و فقط حس درونی را در نظر میگیریم اما در اغلب موارد، این اعتماد چشم و گوش بسته به حس درونی، فاجعه بار است. وقتی در کنار برخی افراد قرار میگیریم، احساس خاص خوب یا بدی نسبت به آنها داریم مثلا در موقعیتهای مختلف، ناگهان دچار یک حس رمانتیک نسبت به فردی میشویم و تصور میکنیم با او بودن ما را به سوی خوشحالی سوق میدهد.عشق چگونه حسیست
در قرون وسطی، زن و شوهر توسط دادگاه سلطنتی به ازدواج هم درمیآمدند و ازدواج آنان، حکمی بود که باید اجرا میشد. بنابراین عاشق شدن جایگاه کمتری داشت و سایر محاسبات منطقی و اصطلاحا دو دو تا چهارتایی، جایگاه بیشتری داشتند، در نتیجه داستانهای عاشقانه پرشوری که از آن زمانها شنیده میشود، برگرفته از نبودن عشق در ازدواج بوده است. هر دو نگاه مدرن و قرون وسطایی برای ازدواج، دارای معایب خودشان هستند. بنابراین بهتر است عاشق شدن را از زاویه دید روانشناسی مورد بررسی قرار دهیم.
هنگامیکه عاشق فردی میشویم، غریزه و حسی درونی خود ما است که به چالش کشیده میشود. به عبارت دیگر، عشق، نگاهی است به درون فرد عاشق. این تئوری میگوید: ما عاشق کسانی نمیشویم که به صورت منطقی با ما برخورد میکنند بلکه ما عاشق کسانی میشویم که به شیوههایی با ما برخورد میکنند که خوشایند ما و باعث خوشحالی ما هستند و برای ما آشنا است. اما مسئله اصلی کجاست؟
عشقی که درون ما است، براساس همان الگوی عشقی است که در کودکی یاد گرفتهایم. مثلا اگر الگوی عشقی ما در کودکی، قصه پریان بوده است، در بزرگسالی نیز همین الگو را دنبال خواهیم کرد. چون مغز ما همین یک الگو را بلد است و الگوی دیگری به او نیاموختهایم. به بیانی دیگر، ما در بزرگسالی میخواهیم چیزی را دنبال کنیم که در کودکی بهعنوان تعریفی از عشق و خوشحال بودن به خورد مغز ما داده شده است. بنابراین تصور ما از عشق در زمان بزرگسالی، همان تصوری است که در دوران کودکی در ذهن ما کاشته شده و اکنون نیز بر همان اساس رفتار میکنیم. اما در گذر زمان و پس از برخورد با واقعیتهای زندگی، قصر رویاهای کودکی بزرگسالان، فرو میریزد. در بیشتر موارد آموختههای غلط کودکی، نه تنها به ماندگاری عشق در زندگی بزرگسالی کمک نمیکند بلکه بهطور دائم در حال تخریب نیروی عشق خواهد بود. مثلا در قصههای کودکانه و رمانتیک یاد میگیریم که عشق یعی رنج بردن از دست معشوق یا عشق یعنی غم معشوق را خوردن و چیزهایی شبیه به این. در نتیجه به طور ناخودآگاه همین الگو را نیز در بزرگسالی پیاده خواهیم کرد. به بیان دیگر آنقدر دچار غم عشق میشویم که از کنترل خویش بر نمیآییم.
نتیجه بحث این است، برای اینکه شریک عشقی خود را بهطور خردمندانهتری انتخاب کنید بایستی ببینید که چقدر از این الگوهای قدیمی در عاشق شدن شما تاثیر داشتهاند. پس همواره باید الگوهای قدیمی را مورد واکاوی قرار بدهیم.
برای داشتن رابطه عاشقانه، بهتر است ابتدا دروننگری عمیقتری نسبت به خود داشته باشید. یک کاغذ و قلم بردارید و این پرسش را از خودتان بپرسید:
کسانی که برای اولین بار در کودکی به من عشق میورزیدند چه نوع الگوهای فکری و رفتاری داشتهاند؟
چگونه به من عشق میورزیدند؟
آیا این الگوها، همانهایی نیستند که اکنون من در دیگران جستجو میکنم؟
آیا این الگوها درست بودهاند؟
سازنده یا مخرب بودهاند؟
همچنین این سوال را از خوتان بپرسید که در زمان کودکی، عشق برای من چه حسی را بهدنبال داشت و آیا این همان حسی است که به دنبال آن هستم؟ بهترین شخصی که میتواند به شما کمک کند تا بفهمید عشق شما در مسیر درست است یا خیر، خودتان هستید. با بررسی دقیق روحیات خود، به این نتیجه میرسیم که شخصی که عاشق او شدهایم الزاما شخصی مناسب برای ما نیست بلکه او یک پل ارتباطی است که ما را به گذشته وصل میکند، گذشتهای که ممکن است اشتباه بوده باشد.
پس بهترین کار این است ببینیم اگر الگوهای گذشته ما اشتباه بوده، آنها را تصحیح کنیم. البته اگر چه ما نمیتوانیم بهطور ناگهانی الگوهای نادرست قدیمی را در خودمان تغییر دهیم، اما دانستن اینکه دارای الگوی فکری اشتباه هستیم مانع از وارد شدن ما به یک رابطه عاشقانه غلط میشود و باعث میشود تا بیشتر مراقب این باشیم که عاشق چه شخصی میشویم. متوجه خواهیم شد شخصی که با اولین نگاه و اولین حرف، باعث ایجاد یک پیوند حسی در ما شده، شاید در واقع با گذشتهی ما پیوند برقرار کرده باشد، برای همین است که بلافاصله عاشق او میشویم. حتی برعکس، شخصی که در اولین نگاه و اولین حرف برای ما خسته کننده و نچسب است شاید به دلیل حسی است که ریشه در گذشتهی ما دارد. بهطور کلی ما با شناخت دقیق الگوهای گذشته در خودمان میتوانیم به پدیده عاشق شدن به دید تازهتری نگاه کنیم و بفهمیم چرا ما ناگهان عاشق بعضیها میشویم.
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود انشالله که بتونم با این مقاله خوب به پسرم کمک کنم در انتخاب همسر
مطالب برای من بسیار مفید بود میخوام تو زندگیم به کارشون ببرم.ممنونم از لطفتون.
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وب سایت
حتما برای دریافت مشاوره در مورد محصولات با یکی از شمارههای زیر تماس بگیرید:
ورود
نام کاربری:
رمز عبور:
با نام کاربری فیسبوک خود وارد شوید
در این صفحه با ارائه دانستنیهای متنوع، تلاش خواهیم کرد وسعت دید شما را در مورد دنیای پیرامون و درون افزایش دهیم.
مجموعه آموزشهای تخصصی رشتههای مختلف فناوری اطلاعات نظیر (آفیس، کاربری کامپیوتر، شبکههای مایکروسافتی، لینوکس، میکروتیک، سیسکو و …) در این بخش قرار دارند، آموزشهای حرفهای و مبتدی، ویدیویی و متنی بصورت رایگان در این بخش قابل دسترس هستند.
ویدومدیا یک حرکت بومی است که در راستای انتقال دانش عمومی و تخصصی بصورت صوتی و تصویری راه اندازی شده است. در این بخش از ویدوآل میتوانید ارتباطی گرم و تاثیرگذار با دانش روز برقرار کنید.
چه نوع محتوایی رو دوست داری؟ انتخابش کن تا همه رو برات یکجا نمایش بدیمعشق چگونه حسیست
9185
مترجم
تامین و مدیریت محتوا حرفه اصلیام است؛ فرقی نمیکند در یک نشریه یا در فضای آنلاین. آنچه مهم است دقت در نوشتن، استفاده از منابع معتبر، بهرهگیری از یک زبان ساده و روان و تامین محتوای کاربردی است.
Copyright© 2015 – 2017 Vidoal.com | Designed by Videvelop Team
0