چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

 
helpkade
چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم
چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

 

 

 

 

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

 

از شما پرسيده بوديم  که: «آيا داشتن يک ازدواج موفق با مخالفت والدين امکان پذير است؟ در صورت مخالفت والدين شما چه اقدامي مي کنيد؟»

 

 

چطور رضايت والدين را براي ازدواج جلب کنيم؟

 

 

50 نفر از کاربران به اين نظرسنجي راي دادند که نظرات 38 نفر قابل بررسي بود. از اين بين، 4 نظر به دليل مرتبط نبودن کنار گذاشته شد و 34 نظر ديگر، مورد بررسي قرار گرفت که 17 کاربر اعلام کرده بودند ازدواج با مخالفت والدين را در شرايط خاص تاييد مي کنند و 17 کاربر ديگر، چنين ازدواجي را تحت هر شرايطي مردود دانسته بودند. به عبارتي، 50درصد کابران موافق ازدواج با مخالفت والدين هستند و 50 درصد ديگر مخالف آن.

 

 

اما نظر مشاوران  درباره اين موضوع

 

 

ازدواج در ايران به معني پيوند دو نفر نيست، بلکه به معني 10، 20 يا حتي 50 نفر است! شما با ازدواجتان دو خانواده (و در برخي مناطق کشور دو طايفه) را به هم پيوند مي زنيد و به همين دليل، خانواده سهم بزرگي در انتخاب و زندگي آينده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سايه اين مخالفت همواره بر سر زندگي شما خواهد بود.

 

اما واقعيت اين است که الگوهاي ازدواج در سال هاي اخير تغيير کرده و اين دختر و پسر هستند که ملاک هاي خود را تعيين کرده و همسرشان را انتخاب مي کنند. اين ملاک ها البته در چهارچوب خانوادگي هر فرد تعريف مي شود اما به هر حال گاهي تفاوت هايي وجود دارد که به فاصله ديدگاه جوان ترها با والدينشان برمي گردد.

ازدواج با رضايت والدين، آرامش بيشتري را براي شما در پي دارد اما اين رضايت نبايد به قيمت نارضايتي شما از ازدواج به دست بيايد. به بيان ديگر، نبايد صرفا به خاطر رضايت والدين تن به ازدواجي دهيد که با آن موافق نيستيد.

 

از سوي ديگر، گاهي اوقات والدين با دلايل واهي با ازدواج شما مخالفت مي کنند ولي اگر شما ثابت قدم باشيد، مي توانيد تلاش کنيد که بعد از ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و آنها را متوجه اشتباه خود کنيد. در اين صورت به کفش هاي آهني نياز داريد و تحملي بسيار بسيار طولاني. آن هم نه يک تنه، بلکه شما و همسرتان هر دو بايد صبور باشيد تا با وجود ديدن رفتار نامناسب آنها و شنيدن زخم زبان هايشان، باز طوري رفتار کنيد که در گذر زمان به شما اعتماد پيدا کنند.

 

به هر حال بايد بپذيريد که اگر انتخابي خارج از رضايت والدين انجام داديد، تا پايان مسئوليت انتخابتان را به عهده بگيريد و اگر لازم بود بهاي آن را بپردازيد. مسلم است که چنين چيزي وقتي امکان پذير مي شود که شما از انتخاب خود کاملا مطمئن باشيد و بعد از ازدواج سعي کنيد زندگي تان را مستحکم نگه داريد.

 

چطور والدين را راضي کنيم؟

 

1.اول از همه بگوييم که تهديد و پرخاشگري و جنگ و دعوا به هيچ نتيجه اي نمي رسد و فقط آتش معرکه را بيشتر مي کند. بنابراين از فکر قهرمان بازي بيرون بياييد و بيشتر تلاش کنيد در سکوت و آرامش ماجرا را پيش ببريد.

 

2. با والدين تان صحبت کنيد. در شرايطي آرام و منطقي و هر از چند گاهي بحث را پيش بکشيد و سعي کنيد نظر مثبت شان را جلب کنيد.

 

3.والدين شما، حتما دلايلي براي مخالفت شان دارند. آنها را بشنويد و سعي کنيد فارغ از شور و شوق عاشقي و هيجانات مقطعي، اين دلايل را تحليل کنيد. شايد واقعا حق با آنها باشد. مي توانيد اين دلايل را با فرد سومي که به بي طرفي او اطمينان داريد در ميان بگذاريد و مشورت کنيد. اين فرد مي تواند دوست، استاد، بزرگ فاميل يا مشاور باشد.

 

4.والدين گاهي به خاطر بي اعتمادي به شما با انتخابتان مخالفت مي کنند چون فکر مي کنند به قدر کافي بزرگ و عقل رس نشده ايد. در اين شرايط بايد دلايل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشريح کنيد و به آنها ثابت کنيد که بزرگ و قابل اعتماديد.

 

5.اگر لازم بود از بزرگترهاي فاميل و دوستان مورد اعتماد والدين تان کمک بگيريد و آنها را واسطه قرار دهيد.

 

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

6.مي توانيد اين جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنيد تا در شرايطي منطقي، والدين هر دو شما را محک بزنند و دلايلتان را بشنوند و به شما اعتماد پيدا کنند.

 

7.اگر هيچ کدام از راه ها نتيجه نداد، سعي کنيد همراه والدينتان پيش مشاور يا روانشناس برويد و در شرايطي منصفانه درباره مشکل صحبت کنيد.

 

مخالفت خانواده‌ها را جدي بگيريد

 

اگر مخالفت خانواده ها به خاطر تفاوت اعتقادات مذهبي دو خانواده بود، اگر اختلاف مالي فراوان بين خانواده‌ها وجود داشت، اگر فاصله سني شما و نامزدتان بسيار زياد است و اگر مخالفت والدين به دليل موجه نبودن شخصيت فرد مورد نظر است (در حالي که شما معتقديد مي توانيد با قدرت عشق و صبر او را عوض کنيد) بهتر است به توصيه والدينتان گوش دهيد و بي گدار به آب نزنيد. حساسيت والدين در اين مسائل کاملا منطقي است و شما بايد در انتخابتان دقت بيشتري داشته باشيد.

منبع: تبيان

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4

بلیط ارزان تهران به مشهد|پشتیبانی 24ساعته


درمان نازایی با بالاترین درصد موفقیت


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو


بهترین قیمت رزرو هتل برای نوروز1400

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


مرجع معتبر و رسمی خرید انواع گیفت کارت


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟

جستجوی انواع بهترین ونزدیکترین مراکزخدماتی


طلاق توافقی و هرآنچه لازم است بدانید


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز


قاعدگی دردناک زنان و دختران


برای خرید بلیط اول اینجا سر بزن

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

ایسنا به نقل از مجله سپیده دانایی نوشت:

یک مشاور گفت: این روزها ممکن است برای بسیاری از جوانان پیش بیاید که فردی را برای ازدواج بپسندند و مناسب ببینند، اما خانواده‌ها با انتخاب‌شان مخالفت کنند. این موضوع چند دلیل دارد؛ از جمله اینکه والدین همیشه تصور می‌کنند که خودشان می‌توانند انتخاب بهتری برای فرزندانشان داشته باشند.

دکتر آناهیتا خدابخش کولایی افزود: گاهی اوقات بدون این که طرف مقابل را ببینند چنین طرز فکری دارند. این موضوع در بین خانواده های ایرانی زیاد دیده می شود و در فرهنگ ما ریشه دارد.

وی در ادامه گفت: پدر و مادرها تصور می‌کنند فرزندشان به بلوغ فکری و عقلانیت کافی نرسیده است تا بتواند شخص مناسبی را برای ازدواج انتخاب کند.

این مشاور با بیان اینکه خانواده‌ها مخالفت خود با ازدواج فرزندانشان را به شکل‌های مختلف نشان می‌دهند،اظهارکرد: برخی از خانواده‌ها از همان وهله نخست نسبت به انتخاب فرزندشان و حتی حرف زدن در این زمینه واکنش نشان می‌دهند. برخی دیگر در ابتدا مخالفت‌شان را نشان نمی‌دهند، اما پس از دیدن دختر یا پسر با قصد و نیت طوری حرکت می‌کنند که مخالفت‌شان را اعلام کنند. بعضی وقت‌ها خانواده‌ها افرادی را در بین خانواده یا فامیل برای فرزندشان پسندیده‌اند و به همین دلیل با انتخاب او مخالفت می‌کنند.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

خدابخش کولایی اضافه کرد: واکنش دیگر والدین این است که حرفی می‌زنند که جوان را بر سر دوراهی قرار می دهد. به طور مثال می گویند:«خودت انتخاب کردی. میل خودت است.ما نظری نداریم.» بدین ترتیب به طور ضمنی به او می‌گویند که «ما با این قضیه مخالف هستیم و اگر اتفاقی افتاد به ما ربطی ندارد.» در نتیجه جوان در بن بست قرار می‌گیرد و نمی‌داند به کدام سمت برود.

جوان‌ها برای کاهش مخالفت‌ها چه کار کنند؟

وی با اشاره به راهکار‌هایی برای حل مسئله مخالفت والدین گفت: اگر جوانان می‌دانند امکان صحبت با والدینشان وجود دارد، با آنها مشورت کنند. با لجبازی و قهر کاری پیش نمی‌رود. بهتر است درباره شخص مورد نظرشان به والدین اطلاعاتی دهند و آنان را تشویق کنند که فرد را ببینند. دیده‌ها با شنیده‌ها متفاوت است. ممکن است از فردی یک تصور کلی وجود داشته باشد اما زمانی که او را می‌بینند شرایط متفاوت می‌شود.

واسطه انتخاب کنید

این مشاور در ادامه اظهار کرد:‌ در صورتی که فرزندان می‌دانند بزرگتری در فامیل وجود دارد که به والدین نزدیک است و پدر و مادر به نظراتش اهمیت می‌دهند، می‌توانند از نظر مشورتی او کمک بگیرید. در غیر این صورت توصیه می‌شود نزد مشاور بروند.

دلایل منطقی را بپذیرید

وی تصریح کرد:‌ بعضی وقت‌ها خانواده‌ها به عمد با انتخاب فرزندشان مخالفت نمی‌کنند و نظرشان منطقی است. اگر والدین ایراداتی می‌بینند شرایطی را به وجود آورند که جوان خودش این موضوع را حس کند. واقعیت این است که آدم ها از افراد غریبه بیشتر حرف شنوی دارند. مهم است که خانواده بدون غرض ورزی مخالفت شان را ابراز کنند. ابتدا فرد مورد نظر را بشناسند سپس با دلایل منطقی مخالفت‌شان را اعلام کنند.

بدون رضایت خانواده ازدواج نکنید

خدابخش کولایی توصیه کرد: در خانواده‌های ایرانی ازدواج بدون رضایت خانواده انجام نشود و حداقل یک رضایت نسبی وجود داشته باشد. با وجود حرکت جامعه ایرانی به سمت مدرنیزه شدن، ذات پنهان خانواده‌ها هنوز گسترده است و دختر یا پسری که بدون رضایت والدیم همسر وارد خانواده‌ای می شوند، متاسفانه از نظر آن خانواده مطرود هستند. عروس‌ها زیر نگاه تند و تیز مادر شوهر و خواهر شوهر قرار دارند و ممکن است نگاه تحقیر آمیزی به داماد شود.

وی اضافه کرد: جوانان باید بدانند خانواده ایرانی غربی نیست. هر چند در جوامع غربی هم رضایت والدین اهمیت دارد، به دلیل روحیه فردگرایی خیلی در مسائل یکدیگر دخالت نمی‌کنند. در ایران خانواده‌ها گسترده هستند و در واقع فرد با یک ایل و تبار ازدواج می‌کند بنابراین اگر بخواهد بدون نظر والدین همسری داشته باشد مشکلاتی برایش ایجاد می‌شود.

از پیله زناشویی پیشگیری کنید

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی گفت: وقتی زوج‌ها بدون رضایت والدین وارد زندگی مشترک می شوند مشکلی برای شان پیش می آید که به آن «پیله زناشویی» می‌گویند. در این حالت زوجین از هیچ حمایتی برخوردار نیستند و اگر مشکلات اقتصادی و عاطفی برایشان پیش بیاید یا در زمینه نگهداری فرزندان دچار مشکل شوند، نمی‌توانند به فکر کمک خانواده‌ها باشند. زن و شوهر باید همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی را خودشان حل کنند.

وی اضافه کرد: این افراد در سنین میانسالی به شدت از نظر جسمی، روحی و ظاهری شکسته می‌شوند و تنش‌های زندگی‌شان افزایش می‌یابد. ممکن است در دعواها و اختلافات به هم بگویند من به خاطر تو از خانواده‌ام گذشتم. به دلیل این که افراد به مرور زمان حمایت ها را از دست می دهند آستانه تحمل‌شان پایین می آید و ممکن است این تنش‌ها منجربه جدایی شود.

رفتار والدین چگونه باشد

این مشاور تاکید کرد: والدین باید به فرزندانشان اعتماد داشته باشند و در ابتدا با نظر او مخالفت نکنند البته می‌توانند نظر مشورتی هم بدهند. بهتر است ابتدا فرد مورد نظر را ببینند و بعد درباره او صحبت کنند. بسیاری از انتقادات برخی از خانواده‌ها در این باره پیش زمینه‌هایی دارند اما وقتی از نزدیک با فرد روبرو می‌شوند، نظرشان تغییر می‌کند.

خدابخش کولایی در پایان مطلب خود توصیه کرد: خانواده‌ها با هم در ارتباط باشند و فرد را بهتر بشناسند. اگر هم اشکالاتی می‌بینند آن را به شکل مستقیم ابراز نکنند. می‌توانند نظرشان را به صورت پیشنهاد مطرح کنند اما بهترین پیشنهاد این است که نزد مشاور خانواده بروند به این دلیل که فرزندان همیشه فکر می‌کنند مخالفت‌ها به عمد صورت می‌گیرد. وقتی واسطه‌ای وجود داشته باشد تنش‌ها کمتر می‌شود. مشاور قرار نیست طرف کسی را بگیرد بلکه از منطق حمایت می‌کند.

۴۷۴۷

شهر جهانی یزد، شهری تاریخی و کویری ‌بین دشت لوت و دشت کویر است که مارکوپولو جهانگرد معروف آن را بزرگ، زیبا و پر رونق توصیف می‌کند. شهر تاریخی یزد در قدیم؛ به ایساتیس به معنی فرخنده و مقدس معروف بوده است.

ساخت و ساز و مسکن متأثر از قیمت مصالح ساختمانی از جمله تیرآهن و میلگرد است. اما به طور کلی قیمت‌ها در ایران با نوسانات دلار جابجا می‌شود.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

در فرهنگ ما نقش خانواده‌ها در تصمیم گیری برای ازدواج بسیار پررنگ است چراکه پدر و مادر شان و منزلت ویژه‌ای دارند و رعایت احترام و رضایت آن‌ها یکی از شرط‌های اساسی برای ازدواج است. در واقع در ایران ازدواج تنها پیوند دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده نیز هست. اما مشکل مخالفت خانواده‌ها با ازدواج امری است که قدمتی به طول تاریخ دارد. بسیاری از والدین با فرزندانشان در انتخاب فرد مناسب برای ازدواج توافق نظر ندارند. این مخالفت در هر فرهنگ و خانواده‌ای با توجه به ارزش‌ها و شرایط، دلایل متفاوتی می‌تواند داشته باشد. همچنین از آنجایی که در فرهنگ ما، تداوم ازدواج موفق بدون رضایت خانواده‌ها تقریبا ناممکن است هرگونه اقدام فکر نشده یا جانب دارانه، می‌تواند آینده زندگی مشترک شما را مستقیما تحت تاثیر قرار دهد.

طبیعتا وقتی شما فردی را برای ازدواج انتخاب می‌کنید ترجیح می‌دهید این فرد موردپسند و تحسین والدینتان نیز باشد. همچنین تایید و پذیرش شما توسط خانواده نامزدتان باعث خشنودی شما خواهد شد. ممکن است شما دلایل زیادی برای این انتخاب داشته باشید اما در مقابل شاید آنها نتوانند از سنت‌ها، ارزش‌ها یا تعصبات خود چشم پوشی کنند. در این شرایط حفظ احترام والدین ضمن منصرف نشدن از تصمیم ازدواج، دشوار و پیچیده به نظر می‌رسد. اگر برای ازدواج با فرد مورد علاقه تان با مخالفت والدین مواجه شده‌اید و فکرمی‌کنید نیاز به راهنمایی برای جلب رضایت آن‌ها دارید، می‎توانید سوالات خود را در قسمت “سوالات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید” مطرح کنید.

فهرست مطالب

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

اصلی ترین دلایل مخالفت والدین با انتخاب فرزندشان برای ازدواج موارد زیر را شامل می‌شود:

گاهی اوقات، افراد صرفا می‌خواهند حرفی برای گفتن داشته باشند (و حق دارند این گونه احساس کنند) یا حداقل می‌خواهند وقتی به چنین تصمیم مهم زندگی‌شان می‌رسند، شنیده شوند. بیشتر زندگی‌تان وابسته به کمک آن‌ها (و حمایتشان) در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی‌تان است. تحصیل شما، ایمان شما، عادت‌های احساسی‌تان…و آن‌ها در بسیاری از این زمینه‌ها از شما حمایت کرده‌اند، زمینه‌هایی که حتی به اندازه نصف ازدواجتان هم مهم نیستند. بی ادبی است اگر به نظرات آن‌ها در چنین زمینه مهمی بها ندهید.

مطالعات نشان می‌دهد در ایران، ازدواج بدون رضایت والدین احتمال طلاق را چند برابر افزایش می‌دهد. اصلی ترین پیامد ازدواج خودگزین این است که  زوج از از حمایت والدین ناراضی، چه در شروع و چه در ادامه زندگی مشترک برخوردار نخواهند بود. بدیهی است در این صورت معاشرت‌ها و رفت و آمدها بعد از ازدواج همواره با تنش و اختلاف مواجه خواهد شد.  همچنین ممکن است با وجود پذیرش ازدواج آن‌ها، حس منفی والدین نسبت به عروس یا دامادشان ادامه یابد. و این موضوع بر کیفیت زندگی و روابط زن و شوهر در زندگی مشترکشان نیز تاثیر خواهد گذاشت. چراکه در صورت بروز اختلافات میان دونفر، ممکن است نظر منفی خانواده‌ها به مشکلات بیشتر دامن بزند.

البته که افرادی وجود دارند که بر خلاف خواست والدینشان با فردی ازدواج کرده‌اند و در اصل شادند و گاهی حتی والدینشان نظرشان تغییر کرده. به یاد داشته باشید والدینتان همواره در زندگی‌تان خواهند بود و پدربزرگ و مادربزرگ بچه‌هایتان خواهند بود بنابراین از خود بپرسید آیا واقعا شایسته است بدون دعای آن‌ها ازدواج کنید. سرانجام، موفقیت یک ازدواج وابسته به هر دو طرف در ازدواج است در هر حال اساس ازدواج نیز مشابه موفقیت بسته به هر دو طرف است.

 

صرفا چون والدین مهارت‌های ارتباطی ندارند و ناشیانه صحبت می‌کنند، بدین معنا نیست که آن‌ها آگاهی ندارند. گاهی تقریبا باید فرد سخن‌گو را نادیده بگیرید و به گفته‌هایش توجه کنید. ناگفته نماند در خصوص ازدواج شما باید همیشه به آن چه که والدینتان می‌گویند عمل کنید. در نهایت همه این‌ها شما بالغید.

نکته کلیدی در معرفی فرد مورد علاقه تان این است که در نظر داشته باشید چه ویژگی‌هایی از نظر خانواده شما برای همسر ارزشمند و حیاتی است. و به آن ها ثابت کنید این ویژگی‌ها در نامزد شما نیز وجود دارد. فاکتورهای احساسی شما نیز مهم هستند اما سعی کنید بیشتر دلایل منطقی خود را برای انتخاب بیان کنید. در نظر گرفتن این موضوع در معرفی او باعث می‌شود والدینتان از همه جانبه بودن و عاقلانه بودن تصمیم شما اطمینان یابند و رضایت آن‌ها راحت‌تر جلب شود. معرفی فرد پیشنهادی در موقعیت مناسب نیز می‌تواند عامل مثبتی به جهت جلب رضایت آن‌ها باشد.

ارزش‌ها، سنت‌ها و احساسات والدینتان به شما کمک می‌کند تا بفهمید که هستید. آن‌ها چراغ راهنمایی برای شاید نسل‌ها و مرکز هویت خانواده‌تان هستند. بی‌اعتنایی به گذشته خانوادگی کار درستی نیست و کمکی نمی‌کند.

نسل‌های گذشته به گرایش‌ها و افکارشان وفادار بودند چون کمک می‌کرد تا در دنیای در حال تغییر احساس امنیت کنند. احتمالا نیت‌هایشان خوب است. راهی پیدا کنید تا به خانواده‌تان اطمینان بخشید که قدر گذشته را می‌دانید و به آن احترام می‌گذارید در حالی که دارید بخشی از یک جامعه جهانی که شامل افرادی دیگر در زندگی‌تان است می‌شوید.

موضع گرفتن بدین معناست که چیزی برای دفاع کردن وجود دارد. مشاجره نیز بدین معناست که می‌توانید خارج از آن مورد مشاجره واقع شوید. به وضوح و با احترام به نگرانی‌های آنان پاسخ دهید. قبول کنید که ازدواج فرهنگ‌های متضاد با هم سخت خواهد بود. ناراحتی‌تان را ابراز کنید تا متوجه شوند. عشقتان و احترامی را که برای افکارشان قائل هستید به طور قطع بیان کنید اما روشن کنید که تصمیمتان را گرفته‌اید. مطمئنا سکوت بسیار موثرتر از کلمات خشمگینانه است.

مخفی نگه داشتن ارتباطتان بدین معناست که از انتخابتان خجالت می‌کشید. ناچارا کسی متوجه خواهد شد و در این صورت دیگر اعضای خانواده عصبانی و ناراحت می‌شوند.

این کار را برای با هم بودن انجام دهید. هیچ هدفی در روبرو کردن والدینتان با چیزی که ادامه نخواهد یافت، وجود ندارد.

از نامزدتان  عمدا استفاده نکنید تا جلوی والدینتان جبهه بگیرد یا طرف شما را بگیرد. منصفانه نیست که از کسی که عاشق شماست به عنوان یک گرو برای دعواهایتان با والدین بر سر چیزهایی مثل مذهب، نژاد یا شان و مقام استفاده کنید. احساس خوبی دارد که یک حمایتگر حین دعوا داشته باشید اما “ما در مقابل آن‌ها” برای اساس یک رابطه طولانی‌مدت کافی نیست.

طرف معشوق یا مادرتان را نگیرید. این یک برد یا باخت نیست. این در حقیقت احیای افکار همه اعضای خانواده است.

سازش کنید، بفهمید یا حداقل با احترام مخالفت کنید. زمانی که باید تقاضاها یا درخواست‌های فرد را نادیده بگیرید، واضح است که این بدان معنا نیست که عاشقشان نیستید. بلکه بدین معناست که به نوع خانواده‌ای که می‌خواهید تشکیل دهید نمی‌خورد.

برای جلب رضایت والدین از این مهارت‌ها استفاده کنید:

و  سعی کنید این سیاست‌ها را در پیش نگیرید:

اکثر والدین در صورتی که اطمینان یابند تصمیم فرزندشان منجر به خوشبختی او خواهد شد به ازدواج رضایت میدهند. اگر در موقعیتی قرار دارید که پدر و مادر شما یا نامزدتان به هر دلیل با ازدواج شما مخالفند، بهتر است اولین تلاش شما در جهت حفظ احترام و جلب رضایت آن‌ها باشد. اما اگر تصمیم شما برای ازدواج بدون رضایت خانواده‌ها جدی است حتما جوانب مختلف موضوع را بسنجید و مسئولیت کامل تصمیم خود را به عهده بگیرید. چراکه اگر آمادگی لازم برای پذیرش نتایج و عواقب این ازدواج نداشته باشید علاوه بر خودتان آینده زندگی مشترک و نامزدتان را نیز در خطر بزرگی قرار میدهید. در چنین مواردی مشورت با یک متخصص می‌تواند کمک کند تصمیم درستی بگیرید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

82 بازدید

2.18k بازدید

2.34k بازدید

3.36k بازدید

3.13k بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام دختری 19 ساله هستم و 2 سال است با پسر 22 ساله ای در ارتباط هستم ما خیلی عاشق همیم و خانواده ها هم درجریانن اما مادر عشقم مخالفه و میگه راهتون دوره و نمیتونید،،اون کرجه و من بندرعباس یه مدت هم تموم کردیم اما باز برگشتیم ایندفعه پدر من هم دیگه راضی نمیشه،،چیکارکنم؟؟؟

سلام دوست گرامی دوری راه شما دونفر، تفاوت فرهنگ خانواده و همچنین مخالفت خانواده شما، کار این ارتباط را مختل خواهد کرد. بنابراین باید منطقی‌تر به این ارتباط نگاه کنید. شما می‌توانید به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام وقتتون بخیر بنده به دلیل آزار و اذیت های خانواده مجبور به فرار شدم اما فرد مورد علاقم ب من حسابی کمک کرد و من رو برگردوند به خونه ، ایشون تمام خطاها و اشتباهات من رو نادیده گرفت و باهم توی رابطه موندیم و همدیگه رو شناختیم و حسابی عاشق هم شدیم و میخایم ازدواج کنیم اما خانوادم بدون شناخت از ایشون، مخالفت میکنند و درصورتی ک ما هم عاشق همیم هم شناخت کافی داریم و به رشد عقلی و عاطفی رسیدیم فقط منتظر رضایت خانوادم هستیم درضمن من ۱۸ سالم هست و اونم ۲۲ سالش .کمک کنید ک چجوری راضی کنم خانواده رو

سلام دوست گرامی چون وضعیت شما به صورت کاملاً مختصر توضیح داده شده است، نمی‌توان قضاوت صحیحی از این وضعیت داشت؛ اما نکته مهم اینجاست که شما از خانواده به خاطر شخصی گذشتید؛ این مساله بعدها در آینده می‌تواند شما را دچار چالش زیادی کند. دلیل مخالفت خانواده باید بررسی شود.

سلام قبل از آشنایی با این آقاهم من مشکلاتم با پدرومادرم پابرجا بود اصلا مشکلات خانوادگیم ربطی به ایشون نداره. اما خب خانوادم فکر میکنن دوستی و آشنایی کار ناپسندیه و اعتقاد زیادی به ازدواج مدرن ندارن برای اذیت من هم ک شده مخالفت الکی میکنند

سلام ببخشید ما یک ساله باهمیم اما خانواده پسره مخالفم و میگن که ما دختری با فرهنگ دیگه نمیخاییم پسره هم میگه من اگر ده سالم باهاش حرف بزنم بابام مخالفت میکنه ما واقعا عاشق همیم نمیدونم چیکار کنم پدرش راضی بشه راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی اختلاف در فرهنگ یکی از موثرترین ویژگی‌هایی است که در مشاوره پیش از ازدواج درباره آن مفصل توضیح داده می‌شود. به سن خودتان و او اشاره نکردید. شما می‌توانید از یک واسطه امین و مورد اعتماد برای رضایت پدر او استفاده کنید، همچنین مراجعه به مشاور پیش از ازدواج را توصیه می‌کنیم.

سلام دختری 22 ساله هستم دانشجوی تربیت معلم دو سال و نیم هستم با اقایی در ارتباطم 26 ساله شغل ازاد دارن مغازه دار هستن به گفته ی خودشون چون از اول قصدشون ورود به بازار کار بوده تا دیپلم بیشتر ادامه ندادن و بعد از سربازی مستقیم وارد بازار کار شدن الان خانواده من با این موضوع مخالف هستن حتی اجازه نمیدن برای اشنایی هم خانوادشون بیان من چکار کنم؟

سلام دوست گرامی نوع شغل شما و تحصیلات‌تان باهم متفاوت است و احتمالاً علت مخالفت خانواده‌تان این است. اما پیش از اینکه خانواده بخواهند نظر بدهند، شما خودتان ارزیابی کنید که با این تفاوت می‌توانید کنار بیایید یا خیر؟ در طی این دوسال و نیم آیا خانواده در جریان ارتباط شما بودند؟ در این شرایط ابتدا به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید و سپس علت مخالفت خانواده را به صورت منطقی‌تر بررسی کنید.

من و عشقم واقعا همو میخواییم و تفاهم داریم و خانواده پسر کاملا راضی هستند اما خانواده من به شدت مخالفت میکنن و میگن اگه بمیری هم نمی‌زاریم چیکار کنم خسته شدم از دوری

سلام دوست گرامی علت مخالفت خانواده‌تان را مطرح نکردید و اینکه چه مدت است در رابطه هستید و چندسال‌تان است. اما به صورت کلی، در مشاوره پیش از ازدواج این مخالفت‌ها به صورت کامل بررسی می‌شود و اگر مساله غیرمنطقی باشد، حتماً باید حل شود. اما اگر علت مخالفت منطقی باشد، تلاش می‌شود تا دختر و پسر به این بینش و آگاهی برسند.

سلام من ۲۲ سالمه حدود دوسال پیش با یه اقایی همسن خودم تو دانشگاه اشنا شدم تو این دو سال هم شناخت کافی از هم پیدا کردیم و هم اینکه همدیگه رو واقعا دوس داریم همون موقع ک اشنا شدیم خانواده هامون رو درجریان گذاشتیم هردو رضایت دادن اما بعد از چند ماه خانواده ایشون بدون هیچ شناختی از من مخالفت میکنن و هر روز یه دلیل و بهونه میارن یکبار میگن پسر ما شرایط ازدواج رو نداره یکبار میگن عروس ما باید چادری باشه مذهبی باشه الانم میگن یکی از دخترای فامیلو میخوایم بگیریم براش ما از لحاظ وضع مالی تقریبا هم سطحیم ولی طرز فکر مادرش یکم فرق میکنه حتی راضی نمیشه به حرفای پسرشم گوش کنه یا پیش مشاوره بره و مخالفت قطعی خودشو اعلام کرده لطفا راهنمایی کنید ما چجوری راضیشون کنیم

سلام دوست گرامی اگر ابتدا موافق بودند و به مرور مخالفت کردند، باید دلایل این مخالفت کاملاً بررسی شود که در طی این دو سال چه اتفاقاتی افتاده است. به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید تا دلایل را بررسی کرده و از مادر بخواهد به جلسه بیاید.

باسلام من دختری 20 ساله هستم که با پسری 23 ساله که از قبل در مسابقات ورزش با هم روبرو شدیم نزدیک به یک سال هست که از طریق فضای مجازی که به من پیام دادند آشنا شدم و واقعا هم تحت تاثیر شخصیتش و طرز فکرش قرار گرفتم. ایشون در کشور ارمنستان هستند و من، ایران. ما همدیگررو بخاطر بیماری کرونا ندیدیم، اوایل چون سرباز بودن و بعد هم به خاطر قرنطینه.ولی با تماس تصویری و تماس های زیاد سعی می‌کنیم بهتر همدیگر رو بشناسیم. اوایل به خاطر آشنایی پیام داده بودند ولی با گذشت زمان میگه که واقعا قصدش جدی هستش و برای وقت گذرانی نیست ارتباطمون. هردو طرف گفتیم که تا همدیگر رو، از نزدیک نبینیم نمیتونیم به صورت 100 درصد بگیم نظرمون رو، ولی تا اینجا واقعا شخصیت هامون و عواطفمون شبیه به هم و با هم جور هستش، خیلی خیلی زیاد. ولی از اونجایی که چند ماه قبل پدر و مادر من درباره این موضوع فهمیدند، بدون اینکه بشناسنش، و بخاطر اشتباهاتی که در گذشته داشته ام و انتخاب های غلطم، به شدت مخالفت کردند به دلیل دور بودن، به دلیل داشت اهدافی که میخواد سو استفاده کنه، به دلیل اینکه فرهنگشون با ما فرق داره، به دلیل اینکه نمیشناسیم، مثل پسر های اینجا نیست، خیانت میکنند مردم اونجا، اهل مشروبات الکلی هستند، خیلی مسافت دوره، طرف مقابل میخواد که تو رو گول بزنه و صورتش به زیبایی من نیست و اینجور حرفها. ولی واقعا با همچین شخصیتی نیست و هنوز ندیده درباره اش نظر دادند. خواهرم هم که از من کوچک تر هستش خیلی خیلی مخالفت میکنه به دلیل اینکه، تو لیاقتت این آدم نیست و خوشبخت نمیشی با این آدم. ما دین هامون یکی هستش، زبانمون یکی هستش، فقط در جای تولد و کمی هم در لهجه و فرهنگ، ها متفاوت هستیم که با دونستن اینها با هم هستیم. باید بگم که ایشون مادرشون هم که سن کمی داشتند و 3 تا بچه بودند به خاطر جدایی از خانواده نداشتند و با مادربزرگ و پدرشون بزرگ شدند با کمک عمه ها. ولی خیلی خیلی تا به اینجا تربیت عالی داشتندکه من دیدم از رفتارشون. نمیدونم چطور باید پدر و مادرم رو راضی کنم که اینقدر شدید مخالف نباشند، خیلی هم زمان بدی هستش برای آشنایی چون اصلا نمیتونه که بیاد اینجا. لطفا کمکم کنید.

سلام دوست گرامی همانطور که اشاره کردید تا زمانی که شما دونفر همدیگر را به صورت حضوری ندیدید، امکان شناخت وجود نخواهد داشت.؛ بنابراین ابتدا باید این شناخت صورت پذیرد، سپس برای قدم‌های بعدی و مخالفت‌ها به دنبال راه‌حل باشید. درباره مخالفت خانواده و بررسی دلایل آنها، مراجعه به مشاور پیش از ازدواج به شما کمک خواهد کرد.

من دختر28ساله هستم و دکترای عمومی دارم، با اقایی اشنا شدم که 29 سالشه و ارشد یکی از رشته های پیراپزشکیه و هیئت علمی دانشگاهمون هست و اونجا باهم اشنا شدیم. خانواده من مخالفن چون معتقد هستن اختلاف فرهنگی و طبقاتی وجود داره. پدر من پزشکه و پدر ایشون کشاورز. ما ترکیم و اونا کرد. اما پسر خودش شرایط خوبی داره از نظر فکری به هم نزدیکیم و از نظرمالی هم خوبه خونه داره هم ماشین هم شغل خوب. خونواده ی من مخالفن و میگن میخای به بقیه بگی پدرشوهرت کشاورزه، شوهرت لیسانسه؟ ممنون میشم نظرتون رو بدونم

سلام دوست گرامی اختلاف بین شما از نظر طبقه فرهنگی، اجتماعی و تحصیلی واضح و روشن است. اما نکته مهم اینجاست که خود طرف مقابل‌تان توانسته است که رشد کند و این مساله بسیار مهم و مثبتی است. بهترین اقدام برای شما مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است تا بتوانید با مصاحبه صحیح میزان تطبیق در زندگی مشترک را متوجه شوید.

سلام من با دختری اشنا شدم وخیلی دوسشم دارم اونم منو دوس داره بعد چند وقت که با هم بودیم قرار شد همو یه روز قرار گذاشتیم رفتیم همو دیدیدم بعدپدرش که قبلا بهش شک کرده بود بعد تعقیب کرده بود مارو سر قرار با هم دید الان من هرچی میرم خواستگاری مادرش راضی نمیشه میگه میخواد ابرومونو ببره

سلام خسته نباشید من ۲۱ سالمه و با اقای حدودا یک سال باهم در ارتباط هستیم البته از ابتدای آشنای قصد ازدواج داشتیم و البته از همان ابتدا خانواده ی او با خبر بودن و من بعد از اطمینان به خانواده ی خودم اطلاع دادم متاسفانه خانواده ی او مخالفت کردن و گفتن که ما مناسب هم نیستیم یا که ممکن است به مشکل بر بخوریم بدون اینکه بشینن و با من صحبتی کنن تصمیم گرفتن و خب هم برای من هم برای اون راضی بودن خانواده ها مهمه چجوری نظر خانواده ی اونا رو نسبتت به من عوض کنم خانواده ی من مخالفت نکردن و ولی قراره با مادرش صحبتی کنم که نمیدونم چجوری باید صحبت کنم که نظرش راجب من تغییر کنه

سلام دوست گرامی ابتدا باید شرح دهید که علت مخالفت خانواده ایشان چیست؟ و منظورتان از اینکه باید نظر خانواده‌اش را نسبت به خودتان عوض کنید، چیست؟ تلاش کنید آگاهی و اطلاعات بیشتری درباره ویژگی‌های فردی و خانوادگی ایشان از طرف مقابل بپرسید. سپس اگر مخالفت‌ها ادامه داشت و دلایل این مخالفت غیرمنطقی بود، از مشاور خانواده بخواهید تا با خانواده ایشان صحبت کنند تا مخالفت‌ها بررسی دقیقی شود.

سلام وقت بخیرمن ی دختر24ساله هستم که با ی آقایی همسن خودم آشناشدم ولی پدربزرگ پسره وداییاوعموهاش بامن مخالفن بااینکه منو ندیدن ونمیشناسن ومن ازنظرسطح فرهنگی وتحصیلات ازپسره وخونوادش بالاترم وپدربزرگه میگن که خودشون باید برا پسره زن انتخاب کنه ومادروپدرپسرهیچ حرفی ازخودشون ندارن وهمه تابع نظرپدربزرگن وپسره میگه من نمیتونم بدون اونازندگی کنم چون میدونم اگه بزور باتو ازدواج کنم دیگ کلا منوازطایفه حساب نمیکنن. واز ی طرفم منو دوست داره منم خیلی دوسش دارم لطفاراه حل بدین

سلام دوست گرامی علت مخالفت پدربزرگ و خانواده او را نگفتید؟ اگر او باید با نظر خانواده و انتخاب آنها ازدواج کند، یعنی هنوز استقلال روانی کسب نکرده است. در فرهنگ ایشان، برای ازدواج سنت‌های خاصی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکند، امتیازاتش را از دست خواهد داد. و نکته مهمتر، پذیرش شما در خانواده اوست. این مساله ساده‌ای نیست که صرفاً با انتخاب کردن شما به نتیجه برسد. اگر واسطه امین و مورد اعتماد در خانواده دارند که با شما مخالف نیست، او با پدربزرگ صحبت کند. در غیر این صورت، این ازدواج به صلاح هردوی شما نیست.

سلام من پسری ۲۸ ساله که با دختر خانومی که ۱سال از خودم‌کوچیک تره ۵سال دوست بودم و تواین مدت خیلی قهر وجدایی بینمون اتفاق افتاد که از طرف من بود و حالا بعد از یک مدت دوری مجدد باهم اکی شدیم ولی اینبار گفتم میخوام باهات ازدواج کنم چون من دوسش دارم اونم خیلی بیشتر از من منو دوست داره و قضیرو باخانوادم هماهنگ کردم و از اونجایی که خانوادم سنتی هستن هضم این جور ازدواجایی سخته براشون و اومدن گفتن فرهنگشون نمیخوره بهمون و چیزیی نیست که بهت بیاد حالا خانوادم مخالفن و خانواده اون اکی هستن و خانوادم میگن اگه اینو میخوای باید قید مارو بزنی چیکار باید انجام بدم راهنمایی کنید لطفا

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد رابطه شما پر از فراز و نشیب بوده است. ابتدا باید علت آن قهر و جدایی‌های متوالی مشخص شود. سپس به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید. مشاور علت مخالفت خانواده را بررسی می‌کند و اگر این مخالفت‌ها منطقی نباشد از آنها دعوت می‌کنند تا نگرانی‌های خود را بیان کنند.

سلام من ۱۸ ساله هستم و با آقای ۲۲ ساله ای حدود یکساله اشنا شدم.مادر من از همون روز اول از این آقا خوشش نمیومد و مدام بینمون دعوا میندازه میگه من باهاش خوشبخت نمیشم به دلایل مختلف و الکی حتی مادرم و اون اقا فحاشی هم کردند با اینکه میدونم بیشتر مقصر مامانم هستش و نباید روشو با اون باز میکرد الان هم باز مامانم بخاطر قرار هامون باعث دعوا و جدایی ما شده اون اقا پا پیش گذاشتن برای عذرخواهی ولی باز مادرم با بد اخلاقی باعث دعوا شدن من باید چیکار کنم؟

سلام دوست گرامی دلایل مخالفت مادرتان را نگفتید. ابتدا باید دلایل ایشان را بدانیم و برایش راه‌حل داشته باشیم. سن هردوی شما کم است و ممکن یکی از دلایل مخالفت مادرتان این مساله باشد.

سلام وقتتون بخیر من ۲۳ سالمه و دوست پسرم ۲۷ سالشه و خانواده ی اونا تماما ازدواج سنتی اعتقاد دارن و با اینکه من و خودش رو مطرح کرد جهبه ی شدیدی گرفتن به دوستی ما ایراد گرفتن و بعد از اصرار های متوالی ایشون اخرش گفتن ابرو ریزی میشه تو فامیل نمیتونیم سرمونو بلند کنیم چی میگن ابرومون میره بفهمن دوست بودی زن گرفتی پدرش و برادرش جوابشون نه هست و گفتن اگر میخوای بری بگیری ما دیگه همچین پسری نداریم. بخدا حتی یکبارم ندیدن منو یک بارم نیومدن ما نمیتونیم بدون همدیگه چیکار کنم؟ من مامانم میدونه و راضیه

سلام دوست گرامی در مور مخالفت خانواده‌ ایشان که دلیل کاملا غیرمنطقی آورده‌اند، بهتر است که طرف مقابل شما همراه با خانواده‌اش به مشاور خانواده مراجعه کند تا متوجه این طرز فکر اشتباه بشوند. در صورتی که امکانش نیست، خودتان به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید، مشاور با خانواده ایشان صحبت می‌کند.

با سلام من 24 ساله هستم و با پسری 26 ساله که همکلاسی من هستنش دوست هستم. ایشون در این مقطع شرایط ازدواج رو ندارن و سه سال از من زمان خواستن تا شرایط مناسبتری رو فراهم کنن. منتهی خانواده من از این موضوع مطلع شدن و مخالفت قطعی خودشون رو اعلام کردن دلیل مخالفت هم اختلاف طبقاتی زیادی هست که داریم و هم اینکه متاسفانه ذهنیت بدی نسبت ایشون پیدا کردن . واقعا نمیدونم باید چیکار کنم . از بحث و دعوا کردن خسته شدم

سلام دوست گرامی مخالفت‌هایی که والدین دارند، می‌تواند منطقی یا غیرمنطقی باشد. اختلاف طبقاتی شما اگر فاحش باشد، در آینده شما را دچار چالش بزرگی می‌کند. چون در دوفضای متفاوت رشد کردید. توضیه می‌کنیم از مشاوره پیش از ازدواج بهره‌مند شوید. مشاور به شما کمک می‌کند تا ابتدا به صورت کاملا واقع‌بینانه به این تفاوت نگاه کنید و سپس اگر مخالفت خانواده بی‌اساس باشد، با آنها صحبت می‌کند.

سلام وقتتون بخیر من دختری 22 ساله هستم حدودا 2 ماه پیش خواستگاری برام اومد که همسن خودم هست با اجازه مادرم باهم یک ماه ارتباط داشتیم و من تو این مدت خیلی از ایشون خوشم اومد یعنی الان هردومون واقعا همدیگرو دوست داریم پدر و مادرم از هم جدا شدند و بخاطر همین موضوع مادرم و فامیلم خیلی سخت گیری میکنند و میگن که این آقا شرایط خوبی برای ازدواج نداره باید کاری با درآمد بالای5 میلیون داشته باشه و حتما خونه بخره و میگن که سنش هم خیلی پایینه و من این موضوع رو به خودش گفتم گفت که نهایتا تا 2 سال دیگه همه شرایطی رو که خانوادم گذاشتن مهیا میکنه ولی خانوادم گفتن تا اون زمان ما نباید باهم ارتباطی داشته باشیم در واقع مشکل من این هستش که خانواده من این آقا رو جدی نگرفتن و فکر میکنن نمیتونه از پس شروطشون بربیاد و میگن که من نباید عجله کنم و حتما گزینه های بهتری برای من هست ما دو نفر واقعا همدیگرو دوست داریم خواهش میکنم راهنماییم کنید من باید چیکار کنم تا خانوادم کمتر سخت گیری کنند متاسفانه خانواده من خوشبختی رو در پول زیاد میبینن و عشق براشون اهمیتی نداره

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد خانواده شما نگرانی‌هایی خاصی دارند و نمی‌خواهند شما دچار سختی بشوید. اگر طرف مقابل برای فراهم کردن شروط خانواده شما نیاز به زمان دارد، بهتر است به او فرصت دهید و برنامه‌ها و اهدافش را بپرسید. به خانواده پیشنهاد دهید که در طی این مدت آشنایی زیرنطر خودشان، از مشاوره پیش از ازدواج استفاده می‌کنید. این اتفاق چند مزیت برای شما دارد: شناخت بهتر یکدیگر، یادگیری مهارت حل مساله برای اتفاقات احتمالی آینده، جدی گرفتن طرف مقابل توسط خانواده.

بله دقیقا درست گفتید به دلیل سختی هایی که بخاطر جدایی پدر و مادرم داشتم نگرانیشون زیاد هست و میخوان من اون سختی هارو نداشته باشم با طرفم هم درباره برنامه هاش صحبت کردم گفت مشکلی با شروط نداره و با اینکه باهم ارتباطم نداشته باشیم هم مشکل نداره و توی این فرصت شروط رو برآورده میکنه درباره مشاوره هم متاسفانه رضایت ندادند ولی وقتی دیدند که طرف مقابلم در هر شرایطی روی تصمیمش هست کمی ایشون رو جدیتر گرفتند

سلام من دختری20ساله ام 3سال بایکی از فامیلهای نزدیکم رابطه دارم عاشق همدیگه هستیم خانوادش منو پسندیدن ازنظر فرهنگ واوضاع مالی هم سطح هستیم اما پدر پسره میگه اگه این ازدواج صورت بگیره بعدش حرفهایی میزنن وبخاطر همین مخالفت میکنه من نمیدونم منظورش ازحرف چیه ولی درکل بامن مشکل ندارن لطفا راهنمایی کنید من باید چیکارکنم

سلام دوست گرامی بهتر است یا خود طرف مقابل‌تان و یا یک واسطه امین و قابل اعتماد علت این مخالفت را جویا شوند. شاید مساله‌ای سوءتفاهم ایجاد کرده و نیاز به راه‌حل منطقی داشته باشد.

سلام دختری هستم 20 ساله با آقایی 32 ساله در ارتباط بودم ایشون دوبار برای خواستگاری اقدام کردن ولی مادر من هردفعه مخالفت کردن ما همو خیلی دوست داریم سازش هم باهم داریم دیگه نمیدونم چجوری باید با مادرم صحبت کنم ایشون میگن تفاوت سنی زیاده اصلا ازدواج خوبی نمیشه لطفا کمکم کنید

سلام دوست گرامی 12 سال تفاوت سنی دارید و مادرتان با این مساله مخالفت دارند. تناسب سنی در ازدواج از جمله مسائل مهمی است که باید پیش از اقدام جدی برای ازدواج، به صورت دقیق مورد بررسی قرار بگیرد. مساله سن در ازدواج به خودی خود باعث بروز مشکلات نمی‌شود. زمانیکه اختلافات بین شما و طرف مقابل، در حال و آینده ختم به مساله تفاوت سنی شود، در این حالت به مشکل برمی‌خورید. نمونه‌هایی از مشکلاتی که اختلاف سن در بروز آنها دخیل است: اختلاف بر سر تفریح و وقت‌گذرانی تفاوت نقش زن و شوهر و تبدیل شدن به نقش پدر و دختر تحمل نکردن ناپختگی‌های رفتاری همسر کوچک‌تر بهترین اقدام برای شما، مراجعه به مشاوره پیش از ازدواج است.

سلام خانمی ۳۵ ساله هستم و دانشجوی دکتری می باشم حدود ۷ سال هستش توی شهر دیگه دور از خانوادم زندگی میکنم و قصد این رو دارم که واسه ادامه تحصیلم و کارم در این شهر بمونم . مدتی هستش که با یه آقایی اشنا شدم که حدود ۵ سال از خودم کوچیکتر هستش و ایشون هم دانشجوی دکتری هستن و توی این مدت به هم دلبسته شدیم و از هم خوشمون اومده ولی نمیدونیم چیکار کنیم حتی خواستیم این رابطه رو تموم کنیم ولی نتونستیم . دو تا مشکل داریم یکی اختلاف سنی من و ایشون و دومی دور بودن خانواده ام. لطفا راهنمایی کنین چیکار کنیم.هر دوتامون تحت فشار روحی هستیم و میدونیم از طرف خانواده ایشون مخالفت میشه.

سلام دوست گرامی اختلاف سن به خودی خود باعث بروز مشکلی نمی‌شود. اگر دعوا و بحث‌های شما در آینده به مساله سن برگردد و یا طرف مقابل شما نتواند در برابر مخالفت‌های احتمالی خانواده‌ها و قضاوت اطرافیان ایستادگی و برخورد مناسب داشته باشد، در این صورت به مشکل برمی‌خورید. بهترین پیشنهاد برای بررسی شرایط هردوی شما و ارائه راهکار مناسب، مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است .

سلام شب بخیر من 5 ساله با پسری آشنا شدم منتها مادرم اصلا رضایت نمیده به ازدواج ما و میگه ک دخترم کوچیک هست بنظرتون من چکار کنم؟

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره‌ نکردید.

سلام من 22سالمه و دوسال پیش با دختر خانومی آشنا شدم که همو عاشقانه دوست داشتیم و طی این رابطه اتفاقی افتاد که خانواده ایشون از رابطه من با خبر شدن و اومدن در خونه ما و بعد گفتگو مختصر با خانواده من قرار شد من دیگ دخترشونو فراموش کنم و همو نبینیم ولی فردا همون روز دختره با مادرش که به اصرار خودش اومده بود که بگه من پسر شمارو دوست دارم با مخالفت شدید مادرم روبرو شدن و این باعث شد که ما از هم دور شیم من سعی کردم این رابطه رو مخفیانه جلو ببرم ولی به خاطر ترس از دعوا و اتفاق های دیگ این رابطه رو تموم کردم ولی هنوزه که از این رابطه 6ماهه گذشته من عاشقونه اونو دوست دارم اونم منو دوست داره ولی به خاطر خانواده من و ایشون ترس شدیدی دارم از یک طرف دوتامون خیلی دوست داریم این رابطه دوباره برقرار شه از یک طرفم مخالفت خانواده و مشکلاتی که قراره آینده باعث مشکلات بشه منو میترسونه موندم رابطه رو کلا تموم کنم یا دوباره تشکیلش بدم و از یک طرفم خانوادم مخالف سرسختن کمکم کنید ممنون میشم.

سلام دوست گرامی به سن طرف مقابل اشاره نکردید و اینکه علت مخالفت خانواده‌ها چه بوده است؟ معمولاً مخالفت‌ها یا منطقی است و یا غیرمنطقی.تشخیص منطقی بودن و یا نبودن مخالفت‌ها به شما کمک می‌کند که برای برطرف این مخالفت‌ها راه‌حل‌های درستی را انجام دهید. می‌توانید در این مسیر از مشاوران رادیوعشق، نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام من ۲۰ سالمه ۹ ماهه با آقایی اشنا شدم ک ۳ سال بزرگ تره مادر ایشون بدون اینکه منو ببینن مخالفن و اینکه باهام پیامکی صحبت کردن و خیلی بی احترامی کردن چتای ایشون با پسرشون رو هم خوندم هرچی دلش خواسته ب من گفته بدونه اینک من رو بشناسن بهم گفتن خیابونی و.. فحشا و نفرین های دیگ درصورتی که من هیچ کاری نکردمو اصلا منو نمیشناسن ی جور رفتار میکنن ک انگار سطح شون خیلی از من بالاتره درصورتی ک اصلااینجور نیست من از نظر مالی ظاهری فرهنگی و خانوادگی بالاترم و خواستگارای بهتر هم داشتم ب نظرتون چیکار کنم این رابطه رو تموم کنم یا نه من نمیخوام باکسی ازدواج کنم ک ب زور خانوادش راضی بشه یا ن و همیشه باهاشون حاشیه داشته باشم کمکم کنید…

سلام دوست گرامی احتمالا مادر ایشان از شیوه آشنایی شما باهم خشنود نیستند. ازخودتان بپرسید که به چه دلیلی وقتی از هر نظر از ایشان بالاتر هستید، مادرش توهین کرده و.. می‌خواهید با او باشید؟ مخالفت شدید مادر ایشان در زندگی مشترک شما اثرگذار خواهد بود. بهتر است که واقع‌بینانه به این ماجرا نگاه کنید و سن کمی دارید و فرصت برای ازدواج مناسب‌تر که خانواده طرف مقابل نیز هم سطح شما باشند و مخالفتی نداشته باشند فراهم است.

سلام من با یک اقایی اشنا شدم قصد ازدواج داریم ولی به علت راه دور راضی نمیشن ما شیراز زندگی میکنیم او گیلان به هیچ راهی راضی نمیشند

سلام دوست گرامی به سن خودتان و ایشان، شیوه آشنایی و مدت زمان آن اشاره نکردید. یکی از مهمترین مسائلی که در مشاوره پیش از ازدواج به آن پرداخته می‌شود، تعیین محل سکونت زوجین است. زوجینی که این مساله را در دوره آشنایی باهم حل نکنند، معمولاً ازدواج‌های پایدار و یا زندگی باکیفیتی ندارند. بهترین گزینه پیش روی‌ شما، مراجعه به مشاوره پیش از ازدواج است.

سلام وقت بخیر من با پسری تو دانشگاه اشنا شدم که یک سال و نیم باهمیم. ایشون از چندین سال قبل پیگیر من بودن تا یک سال و نیم پیش باهم آشنا شدیم. ایشون همون ابتدا رابطه قصدشونو از آشنایی گفتن. من دوهفته با پسر خالم نامزد بودم ک به دلیل خیانت از ایشون جدا شدم. پدر این آقا هم به خاطر طلاق من مخالفت شدیدی میکنند و تحت هیچ شرایطی حتی حاضر به گوش کردن حرفهای پسرشون نیستن. خانواده منم بدون خانواده، ایشونو قبول نمیکنن. ما واقعا عاشق همیم و نمیتونیم از هم جدا بشیم. ممنون میشم اگر راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی مخالفت خانواده‌ها می‌تواند برای زوجین تنش‌های فراوانی ایجاد کند. حتی به فرض رضایت آنها، خشم ناشی از این مخالفت در شما و پدر آقا باقی خواهد ماند. بنابراین نکته مهم این است که از طرف مقابل بخواهید تا از طریق یک واسطه امین و قابل اعتماد رضایت پدر را جلب کند. جدایی شما به معنی بی‌ارزش بودن شما نیست. بنابراین دلیل این مخالفت از سوی پدر ایشان، نباید عزت نفس شما را پایین بیاورد. اما به این نکته توجه کنید که پدر ایشان باید واقعاً رضایت بدهند نه اینکه به زور راضی شوند، چون ممکن است سر هر بحث و حرفی، به پسرشان بگویند ما که قبلاً گفتیم شما به درد هم نمی‌خورید.

سلام ممنون میشم اگه پاسخ بدید من هشت ماهه که تو یه رابطه خیلی جدی و عاشقونه ام منتهی شناخت کامل صورت نگرفته چون این رابطه به صورت اتفاقی و چت باهم آشنا شدیم الان تماس تصویری هم میگیرم و اینکه معیار هام رو داره اما مشکل اصلی و اساسی اینجاس که خانواده و کلا فامیلا و اطرافیانش فقط ازدواج درون قومی و منطقه رو قبول دارن یه جورایی نژادی ان و ما هم که حدود شیش ساعت با هم فاصله داریم و از لحاظ قومی متفاوتیم ما هنوز قضیه رو مطرح نکردیم البته یه نقشه داریم برای اینکه بگیم اشنایی به صورت چت نبوده ولی حالا یه جورایی دو تا مون ترسیدیم چون می دونیم هم جدایی خیلی سخته هم مقابله با خانواده ،من نمی خوام بدون رضایت خانوادش ازدواج کنم اینکه هم دیگه رو دوس داریم واسم ثابت شده حالا میگید چیکار کنیم قضیه رو مطرح کنیم و تلاش کنیم یا همین جوری تموم کنیم و به هیچ ببازیم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. تناقض مهمی در صحبت شما وجود دارد: در رابطه جدی و عاشقانه هستید اما شناخت کامل صورت نگرفته است! یعنی هیجان رابطه بالاست و با احساسات درباره این رابطه تصمیم گرفته‌اید. پس راهنمایی به شما با این اطلاعات کم و شناخت پایین، کاملاً کلی خواهد بود. مخالفت خانواده ایشان که قطعا وجود خواهد داشت مگر اینکه بتوانید ابتدا شناخت خودتان را نسبت به هم بالاتر ببرید و نسبت به آداب و رسوم و فرهنگ هم اطلاعات کافی کسب کنید و سپس طرف مقابل‌‌تان شما را به خانواده‌اش معرفی کند. مطرح کردن این موضوع و علاقه به خانواده می2تواند از طریق یک واسطه امین و مورد اعتماد نیز اتفاق بیفتد

سلام وققتون بخیر من هفت ماه پیش با پیشنهاد یک آقایی برای ازدواج و آشنایی موافقت کردم زن داییش که همکارمه مارو بهم معرفی کرد از همون ابتدا مامان آقا و مامان من در جریان آشنایی قرار گرفتن من 25 سالمه و آقا 24 سالش ما طی این هفت ماه خیلی با احتیاط جلو اومدیم ولی در نهایت به هم علاقه مند شدیم پدر ایشون طی درخواستای پسرش واسه اقدام همش میگفت صبر کن یعنی اولش اصلا نگفتن نه مامان آقا راضیه ولی پدرشون بدون اینکه خانواده مارو ببینه یا برخوردی داشته باشه فقط صرفا بخاطر اینکه طایفه مارو میگه میشناسه موافق ازدواج ما نیست اینم بگم که من توی 16 سالگی بزور خانواده ام عقد کردم و جدا شدم و این مسئله رو همون ابتدای آشنایی عنوان کردم و مدارک پزشک قانونی هم نشون دادم که نه آقا مخالفه نه مامانش. باباش هرچی ازش میپرسن چرا مخالفی هیچ دلیل قانع کننده ای نمیاره فقط میگه اخلاقامون بهم نمیخوره بعد که میپرسن چه اخلاقی میگه من میشناسم اخلاقامون به هم نمیخوره در صورتی اصلا با خانواده ام برخورد نداشتن

سلام دوست گرامی در واقع خانواده طرف مقابل شما دچار این قضاوت ذهنی شدند که بخاطر فرهنگ غالب در طایفه شما قدم برای خواستگاری و اقدام جدی انجام ندهند. به این موضوع فکر کنید که اگر این روال رفتاری حتی پس از ازدواج شما وجود داشته باشد، چگونه می‌خواهید این مساله را مدیریت کنید؟ برای مخالفت خانواده راهکار شما مراجعه به مشاور پیش ازدواج است.

سلام من عاشق یک دختری شدم که نژاد اون ها با ما فرق داره به طوری که ما ایرانی هستیم و اونها افغانستانی(ولی پناهنده ایران هستن و مادر و پدر اون در ایران بدنیا اومده و شناسنامه هم دارند و فقط اصلیت افغانستانی دارند) پدر من از افغانستانی ها بدش میاد و میدونم که بهش بگم مخالفت قطعی میکنه ولی ما واقعا عاشق هم هستیم و میدونیم که میتونیم باهم زندگی کنیم جز پدر من کسی مخالفت نداره به نظر شما احتمال قبول کردن ازدواج از سمت پدر من امکان داره یا اگر نداره باید چیکار کنم؟ متشکر

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل و شیوه اشنایی‌تان اشاره نکردید. ازدواج با فردی که نژاد متفاوتی دارد، به خودی خود مشکلی ایجاد نمی‌کند. اما اگر بلوغ عاطفی به میزان کافی نباشد، جزیی ترین مسائل نیز می‌تواند بین شما مشکل ایجاد کند. مشکلات فرهنگی، آداب و رسوم، نگاه اطرافیان و… در صورتی که شما نتوانتید مرز و حریم زندگی خودتان را حفظ کنید، برای شما دردسرساز خواهد بود. آنطور که اشاره کردید هنوز به خانواده نگفتید و اتفاقات احتمالی آینده شما را ناراحت و نگران کرده است. ابتدا خودتان به نتیجه قطعی برای ازدواج برسید و نظر خانواده طرف مقابل‌تان را بسنجید. سپس با پدرتان صحبت کنید. نیاز است تا پیش از هرگونه اقدام جدی حتما به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید.

سلام وقت بخیر من تو مطالبتون خوندم که اگه خانواده به شدت مخالف ازدواج باشن ممکنه که کار به جدایی بکشه…اگه خانواده (به خاطر فرزندشون مجبور بشن) که با ازدواج موافقت کنن هم ممکنه مشکلی پیش بیاد؟؟؟

سلام دوست گرامی پژوهشها نشان می‌دهد که هرچقدر مخالفت خانواده بیشتر باشد، امکان رخ دادن جدایی هم بیشتر است. حال اگر خانواده‌ای بزور وادار به موافقت با ازدواج شود، احتمال جدایی بیشتر و علاوه برآن خشم ناشی از اجبار هم به این مخالفت اضافه می‌شود.

سلام من و عشقم خیلی همدیگرو می خوایم پدر آقا مخالفن حتی راضی نشدن با من ملاقات کنن یا اصلا در مورد خانواده من تحقیق کنند میشه بگید ما چکار کنیم ۳ ساله باهمیم.

سلام دوست گرامی ابتدا باید دلیل مخالفت خانواده بخصوص پدر ایشان مشخص شود. به جزییاتی اشاره نکردید که مشخص شود کیفیت رابطه شما در این 3 سال چگونه بوده است؟ سن شما دونفر چقدر است و آیا از ابتدا پدر ایشان مخالف بوده اند یا خیر؟ اگر در خانواده ایشان بزرگتری که حرف او برای پدر طرف مقابلتان اهمیت دارد، حضور دارند، بهتر است واسطه شوند تا ایشان اجازه رفت و آمد خانواده برای شناخت بیشتر را بدهند.

من و عشقم خیلی همدیگر میخوایم عاشق همیم خانواده آقا مخالف ازدواج هستن حتی راضی نشدن با من ملاقات داشته باشند میشه کمکمون کنید

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. علت مخالفت خانواده ایشان باید دقیقا بررسی شود. ممکن است علت مخالفت یک خانواده منطقی باشد و یا غیرمنطقی بنابراین نیاز است که اطلاعات بیشتری را ارائه کنید تا بتوانیم راهنمایی بهتری انجام دهیم. برای بررسی دقیق‌تر رابطه‌تان از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام 22 سالم بود که با پسری اشنا شدم الان 32 سالمه همه خانواده هامون فهمیدن که باهمیم ولی بابای اون رضایت نمیده بخاطر باباش این همه مدت صبر کردیم که راضی شه ولی نمیشه از طرفی هم خانواده من اونو بدون خانوادش قبول نمیکنن نمیدونیم چکار کنیم که راضی شن باباش کسی دیگه در نظر گرفته بود براش

سلام دوست گرامی ازدواج نیازمند به بلوغ های مختلفی مثل بلوغ فکری، عاطفی، معنوی، مالی، فرهنگی و… است. فردی که تصمیم به ازدواج دارد باید بتواند مقدمات رسیدن به این بلوغ ها را کسب کند. 10 سال برای طرف مقابل صبر کردید اما طی این مدت ایشان نتوانسته مستقلانه برای زندگی خودش تصمیم بگیر؟ علت مخالفت پدر دقیقا چیست؟آیا واسطه امینی حضور نداشته طی این 10 سال با خانواده او صحبت کند؟ مخالفت یک فرد در خانواده مقابل در آینده موجب خشم زیادی می شود، این نکته را به خاطر داشته باشید. پیشنهاد می شود حتماً از مشاوره تلفنی یا آنلاین رادیو عشق در زمینه مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید.

سلام دختری۲۰ساله هستم ک تقریبا باپسرعموم ی ساله رابطه عاطفی دارم اون ی بارم برای خواستگاری اومده ولی خانوادم گفتن ن چون بامادرش مشکل دارن ولی خودش خیلی پسرخوبیه کمکم کنید من خیلی دوسشدارم وبهش وابستم باید چیکارکنم؟

سلام دوست گرامی ازدواج با وجود مخالفت های خانواده ممکن است در آینده به رابطه شما آسیب بزند. بهتر است در ابتدا دلایلی که خانواده شما با مادر ایشان مشکل دارند دقیق مشخص شود. اگر دلیل قانع کننده باشد، ازدواج شما با خطر همراه خواهد بود. این نکته را هم به خاطر داشته باشید که مخالفت خانواده با ازدواج، در صورتی که ازدواج صورت بگیرد، یک خشم در فرد مخالف و مخالفت شده ایجاد می شود که ممکن است سرمنشا دعواهای شما باشد. برای بررسی بیشتر جزییات این رابطه لطفا از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین یا تلفنی دریافت کنید.

سلام اگر دو نفر همدیگرو بخوان ولی خانواده دختر بخاطر مسائل فرهنگی(بحث اصالت و نژاد و دقیق بخوام بگم رنگ پوست اقوام پسر نه خود پسر و خانوادش)مخالفت کنند راهی برای گرفتن رضایتشون هست؟البته دختر و پسر خیلی همدیگرو میخوان.

سلام. وجود تفاوت‌های فرهنگی در ازدواج موضوع مهمیه و باید بهش توجه بشه. اینطور نیست که ازدواج‌های با تفاوت فرهنگی موفق نباشن ولی حتما نیاز به مدیریت، انعطاف‌پذیری و مهارت‌آموزی برای دختر و پسر و حتی خانواده‌ها وجود داره. اما مخالفت به دلیل رنگ پوست کمی غیرمنطقی به نظر می‌رسه و حتما باید بیشتر بررسی بشه. وقتی خانواده‌ها به دلایل غیرمنطقی با ازدواج فرزندشون مخالفت می‌کنن معمولا راضی کردنشون سخت‌تر خواهد بود. لطفا با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید تا با بررسی ویژگی‌های این خانواده و اقداماتی که تا اینجا صورت گرفته، دقیق‌تر راهنمایی بشید.

سلام اگر یک پسر مجرد کسیرو واقعا دوست داشته باشه اما به اصرار خانوادش مجبور به ازدواج با کس دیگری بشه میتونه با اون فرد زندگی کنه و دوستش داشته باشه….؟

سلام. این‌طور مسائل پاسخ قطعی ندارن و روابط و ایجاد یا حفظ عشق پیچیده‌تر از این حرف‌هاست که بشه چنین پیش‌بینی‌هایی رو بدون دلشتن اطلاعات انجام داد. اما میشه به چندتا موضوع توجه کرد. اول اینکه فردی که برای موضوع مهمی مثل ازدواج به میل افراد دیگه ولو خانواده‌اش عمل می‌کنه، چقدر واقعا فرد پخته‌ای هست و چقدر میشه روی واقعی و سالم بودن علاقه‌اش حساب کرد. اصلا مخالفت خانواده درچه حد و به چه دلیلی بوده و ایشون چه تلاش‌هایی برای جلب موافقت‌شون انجام داده؟ شاید هم واقعا قانع شده که خانواده حق دارن و نظرش به دلایل منطقی تغییر کرده. در مورد اینکه زندگیش بعد از ازدواج چطور میشه هم خیلی بستگی به شرایط اون رابطه و طرف مقابلش داره و همچنین ظرفیت خودش در برقراری روابط سالم‌.

سلام وقت بخیر پسری ۲۴ ساله هستم و دو ساله با دختری هم سن خودم دوست هستم شدیدا” همو دوست داریم و تا حالا هیچ اختلاف جدی با هم نداشتیم بنا بر احساس صمیمیتی که نامزدم با مادرش داشت همان اوایل ارتباطمان رو فهمید و از همان ابتدا شروع به مخالفت کرد و محدودکردن فقط و فقط به خاطر هم سن بودن بعد مدتی از ایشان در درخواست کردم به بنده اجازه بدهند خودم رو معرفی کنم خودم را بشناسونم لاکن گفتن هر موقع بحث جدی شد و همچنان مخالفت ها ادامه داشت تا الان که میگن تو این دو سال هیچ کاری برای دختر ما نکردی و شرایط ازدواج نداری و دختر ما پاسوز شده و دختر را دارند مجبور به ازدواج میکنند با فامیل با جنگ و دعوا این را هم بگویم بنده هم کار خوب داشتم و علاقه به ادامه تحصیلات ولی برای تعجیل در رسیدن به شرایط ایده ال قید هر دو را زدم و الان سرباز هستم ایا باید قید عشق و علاقه رو به خاطر مخالفت های بی منطق بزنم؟!

سلام دوست گرامی به نظر می‌رسد معیارهایی که خانواده طرف مقابل شما درباره ازدواج در نظر دارند، با معیارهای ذهنی شما همخوانی ندارد. سن شما برای ازدواج کمی کم است، اما در تلاش بودید که وضعیت و شرایط را برای ازدواج مهیا کنید. مخالفت خانواده‌ها در مشاوره پیش از ازدواج بررسی می‌شود و می‌توانید این اقدام را انجام دهید. شما در حال حاضر، در کنار سربازی اگر شرایطش را دارید، کار به صورت پاره وقت انجام دهید.

سلام خسته نباشید..بنده بایه شخصی ۲سال باهم هستیم‌مادرش به شدت‌مخالف بود یه‌ماهه که رآضی شد بیادخواستگاری دوباره به بهانه های الکی مخالفت کرده وادم لجبازی هست هرکارمیکنه راضی نمیشه دیگه‌ راهی نموند طی نکردیم چاره چیه همزمان الان یه خواستگار دارم‌که‌منتظر جوابن خیلی حیرونم

سلام دوست عزیز وقتی خانواده فردی، حاضر به پذیرش شخص جدید نیستند و شریک عاطفی شما قادر به مدیریت این مخالفت نیست، یعنی به بلوغ اجتماعی و فکری نرسیده برای ادامه این ارتباط، باید صبور باشید و امیدوار هم نباشبد برای اینکه تکلیفتان مشخص شود در ابتدا از خواستگارتان یک بازه دو هفته ای زمان بگیرید و این دو هفته را هم به شریک عاطفیتان زمان بدید در صورت عدم اقدام، رابطه را تمام کنید و با خواستگارتان دوران شناخت را سپری کنید

سلام. خسته نباشین. وقتتون بخیر. یه سوالی داشتم. من الان ۴ماهه بایکی در رابطم دوستیمون جدی شد قرار شد خانوادش بیان خواستگاری که اومدن ولی خانوادم جواب منفی بهشون دادن راضی نیستن. الانم پسره ولم نمیکنه میگه خودم حلش میکنم بنظر شما رابطه من بااین شخص درسته یانه؟

دوست عزیز سلام

در فرهنگ ایرانی، موافقت خانواده‌ها برای ازدواج بسیار مهمه؛ بنابراین بهتره که اگر فکر می‌کنید ایشون فرد مناسبی برای شما هستند، سعی کنید رضایت خانواده‌ها رو جلب کنید. اما چطوری؟

اول بررسی کنید و ببینید علت (یا علت‌های) اصلی مخالفت خانواده شما با این ازدواج و ایشون چه مواردی هستند؟ بهتره با یکی از اعضای خانواده (پدر یا مادر) که بیشتر احساس صمیمیت می‌کنید، گفت و گویی داشته باشید و علت مخالفتشون رو بپرسید. بعد از اینکه دلایلشون رو شنیدید، اونوقت می‌تونید ببینید که آیا می‌تونید برای رفعش تلاش کنید یا نه. گاهی اوقات، خانواده‌ها مطمئن نیستند که شما برای هم مناسب هستید، به همین دلیل مخالفت می‌کنند؛ در این زمان بهترین راه حل این هست که از روان‌شناس متخصص کمک بگیرید و به جلسات مشاوره پیش از ازدواج برید. در این جلسات اولا شما دید بهتری نسبت به ازدواج و همدیگه پیدا می‌کنید و دوما می‌تونید با مطرح کردن علت‌ها مخالفت خانواده با ازدواج، از روان‌شناستون راهنمایی بگیرید. مشاوره با روان‌شناس به خصوص برای شما که مدت کمی هست همدیگه رو می‌شناسید (4 ماه)، بسیار لازم و مفید هست. حالا برسیم سر موردی که گفته بودید ایشون گفتند: “خودم حلش می‌کنم!”. اگر علت مخالفت خانواده شما چیزی هست که ایشون بتونند به تنهایی حلش کنند که اونوقت تصمیم با شماست که منتظر بمونید یا نه ولی اگر فکر می‌کنید از دست ایشون کار بر نمیاد و موضوع عمیق‌تر هست، بهتره از همون روش مشاوره پیش از ازدواج جلو برید. در مورد ادامه ارتباطتون هم با ایشون باز همان مسائلی که گفتم مطرح هست؛ شما بهتره با توجه به موضوعاتی که در بالا گفته شد و در نظر گرفتن بحث فرهنگی خانوادتون، تصمیم بگیرید.

سلام.۲۹سالمه وارشد مدیریت.. .خواستگارم بچگی تو تصادف از ناحیه یه دست دچار معلولیت شده …یه پاشدن هم یه خرده مشکل داره…به واسطه تصادف از تحصیل باز مونده…پسر خیلی خوبی،کاری،با اخلاق و ایمان و…مادرم فقط به خاطر ظاهرش میگه نه😔باید چیکار کنم؟؟همدیگرو خیلی دوست داریم…نمیخوام هم گناه کنم…

سلام ۳۲ سالم هست قبلا ازدواج کردم ب خاطر خیانت جداشدم و ی پسری ازمن خوشش میومد ازم خواستگاری کرد من اصلا خوشم نمیومد ب مرور عاشقش شدم و خانواده خیلی مذهبی داره امدن خواستگاری با اینکه خانواده ی من از هر لحاظ اوکی هستن و خودم هم فوق لیسانس اما مادرش ب خاطر ازدواج قبلی من مخالفت کرد ناگفته نماند اقا پسر هم عقد کرده بوده جدا شده الان من پسر عاشق هم هستیم بدون هم ی لحظه نمیتونیم ولی خانواده اش ب هیچ عنوان راضی نمیشن چکار باید کرد

سلام پیشنهاد می‌کنم با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید تا همکاران ما با بررسی اقدامات انجام شده قبلی و ویژگی‌های طرف‌‌مقابل شما و خانواده‌شون، راهنمایی‌تون کنن.

سلام وقتتان بخیر یه سوال داشتم من یه خواستگاری دارم که خیلی از هر نظری خوبه و باهم موافقیم مشکل ما اینه ک ایشون از فامیلای شوهر خواهرمه و شوهر خواهرم مرد بسیارررر داغونیه از هر نظر،خانوادم میگن نه چون رگ و ریششون خرابه،از کجا معلوم مث شوهر خواهرم نباشه،همش دنبال عیب از این اقا هستن،نظر شما چیه؟من با این وضعیت باید چیکار کنم؟

دوست عزیز سلام

قبل از هر چیز باید بگم بهتره یه تعریف مشخصی برای خودتون از واژه “داغون” بیارید. خیلی وقت‌ها ما هر کسی که مثل ما باشه رو جز طبقه خوب‌ها و هر کس مثل ما نباشه رو جز طبقه بدها تقسیم بندی می‌کنیم. از این که بگذریم، می‌رسیم سراغ باقی فاکتورهایی که گفتید؛ درسته، بسیار از ویژگی‌ها خانوادگیه و البته در بحث ازدواج بسیار مهم! اما آیا خانواده شما با خانواده خالتون مشابهن؟ اصلا خود شما ویژگی‌های مشابه خواهرتون دارید؟ درسته که باید خانواده فرد مقابل رو در نظر بگیرید و اصلا این مساله جز مهم‌ترین ویژگی‌هاست، اما به هر حال این مساله در اولویت‌های بعدیه؛ اصل خود فرد و بعد خانواده درجه یکش هستن. به هر حال، چون ازدواج مساله خیلی مهمیه و نباید ریسک کرد، بهتره که حتما چند جلسه مشاوره پیش از ازدواج برید؛ یادتون باشه، جبران یک ازدواج بد، بسیار سخته!

سلام وقتتون بخیر. من خیلی نیست که سایت شما رو و دنبال کردم. اما واقعا از مطالبی که میذارید لذت بردم. من ۳۲ سالمه و ادمی بودم که کل زندگیم خانواده ام به جام تصمیم گرفتن. هر کی وارد زندگیم شد چون ازش خوششون نیومد ردش کردنو و با بی احترامی طرفو از من دور کردن. بعدم هر بار بحثش شد گفتن اگه میخواستت نمیرفت. و دوست دارن من با کسی ازدواج کنم که خودشون قبولش دارن و نظر من هیچ اهمیتی براشون نداره. و از نظر اونا همیشه منم که اشتباه انتخاب میکنه. واقعا خسته شدم از این مسئله. میخواستم کمکم کنید و یه راه حلی جلو پام بزارید ممنون میشم.

دوست عزیز سلام متاسفانه این مساله تو برخی خانواده‌ها وجود داره و بعضی از والدین فکر می‌کنند که بهتره خودشون به جای فرزندشون تصمیم بگیرن. البته قطعا این رفتار از روی علاقه و محبتی هست که به شما دارن، اما خب ما خیلی وقت‌ها آدم‌ها محبت کردن رو با کنترل کردن زندگی دیگران اشتباه می‌گیرند. چرا موارد مهمه؟ چون می‌خوام قبل از هر چیزی به این مساله توجه کنید که اون‌ها با توجه به دانششون، سعیشون رو می‌کنن تا از شما محافظت کنند. به عبارت دیگه، از نظر اون‌ها این یه جور زبان عشقه؛ اما خب زبان عشقی که گاهی آسیب‌زا هست. حالا باید از خودتون سوال کنید که تو این شرایط چی کار می‌شه کرد؟ آیا باید خونوادتون رو تغییر بدید؟ جواب من به این سوالات یه کلمست: نه. شما نه خانوادتون و نه هیچ کس دیگه‌ای رو نمی‌تونید تغییر بدید، جز خودتون! درسته که تو شرایط سختی بودید و این احساسات شما بسیار قابل درکه، اما همیشه می‌تونستید راهی رو پیدا کنید که این شرایط رو بهتر مدیریت کنید. مثل همین الان که پیام دادید و دنبال راه چاره بودید. پس اولین قدم برای شما اینه که تعریفتون رو از مشکلتون عوض کنید و مسئولیت تغییر رو خودتون به عهده بگیرید. این تعریف جدید خیلی خیلی کمکتون می‌کنه، چرا که باعث می‌شه شما کمتر نسبت به خانوادتون خشم داشته باشید. زمانی که ما دائما از دست دیگران ناراحت و خشمگین باشیم و اون‌ها رو مسبب بدبختی‌هامون بدونیم، هیچ چیزی درست نمی‌شه. یه بار برای همیشه به خودتون بگید، این زندگی منه و منم که باید مسئولیت تمام اتفاقات رو به عهده بگیرم. حالا برسیم به گام دوم، بعد از اینکه تونستید کمی روی هیجاناتتون مسلط بشید، وقتش می‌رسه که گام بعدی رو شروع کنید. اما گام بعدی چیه؟ تلاش برای مستقل شدن. خیلی وقت‌ها دیگران به خصوص خانواده به این دلیل سخت‌گیری بیشتری روی ما دارند چون فکر می‌کنند بلد نیستیم که از عهده کارهامون بربیایم، ضعیفیم یا … . شما تو این مرحله، بهتره بهشون نشون بدید که به اندازه کافی قوی و مستقل هستید که خودتون بتونید زندگی خودتون رو مدیریت کنید. برای اینکار لازم نیست با حرف دائم بهشون گوش‌زد کنید که مستقلید، چون حرف زدن هیچ فایده‌ای نداره، بلکه باید با عمل نشون بدید. یکی از راه‌های مهم، پیدا کردن شغل هست تا نسبتا به استقلال مالی برسید. این مساله خیلی مهمه، چون معمولا وقتی فردی از نظر مالی ما رو حمایت می‌کنه، به خودش حق می‌ده که در مورد خرج کردنش هم تصمیم بگیره و این کنترل کم کم روی مسائل دیگه هم تاثیر می‌زاره. پس اگه براتون امکانش هست، حتما روی این مساله خیلی فکر کنید. دومین کاری که می‌تونید انجام بدید، محکم و قاطع ایستادن روی نظراتتون هست. البته منظور این نیست که دگم باشید و هیچ نظری رو نپذیرید، بلکه منظورم اینه که اگه از چیزی مطمئن شدید، اون رو مطرح کنید. خیلی وقت‌ها، وقتی خودمون هم مطمئن نیستیم، به دیگران اجازه می‌دیم که اون‌ها تصمیم نهایی رو بگیرند. پس، سعی کنید شک و تردیدها رو تو خودتون حل کنید و خیلی جدی و محکم سر حرفتون وایسید. این اقدامات، احتمالا به شما کمک می‌کنه که مستقل‌تر از خانواده باشید، ولی به طور کلی یادتون باشه بعضی والدین به ذات بسیار کنترل‌گرند و همراه شدن با شما تو این مسیر بسیار براشون سخته. از طرف دیگه، شما 32 سال هست که این روش رو دارید ادامه می‌دید، پس ممکنه تغییر کند باشه، ولی نا امید نباشید. همین که شروع کردید برای تغییر خیلی خوبه، کم‌کم حس خواهید کرد که اوضاع و شرایط بهبود پیدا می‌کنه.

سلام خسته نباشید ممنون میشم جواب منو بدید ،من یه دختر 38 ساله ام که خواستگاران خیلی زیادی داشتم که اکثرا با مخالفت مادرهاشون مواجه شدم چون از من کوچیکتر بودن، با پسران زیادی هم آشنا شدم به هدف ازدواج که هرکی یه مشکل جدی داشت مثل دروغگو بودن یا خیانت یا عصبی بودن و…الان در حال حاضر با آقایی در مشهد آشنا شدم که اخلاق و شعور وشخصیتش رو میپسندم، ولی باز با مخالفت مادر روبرو شدم چون ایشون 7 سال کوچیکتر هستن ،و اینکه من تهران هستم و میگن دوره ، در موارد دیگه مثل تحصیلات و وضعیت مالی بالاترم حالا با توجه به سنم و اینکه دیگه واقعا خسته شدم شما میفرمایید چکار کنم ؟ آیا رابطه رو تموم کنم وباز در انتظار یکی باشم که اینجوری اخلاقش خوب باشه که شاید اصلا پیدا نشه و من با ده ها شکست عشقی روبرو بشم ،یا ادامه بدم و امیدوار باشم که خانوادشون راضی بشن؟ در ضمن من واین اقا همو دوست داریم و تفاهم داریم.

دوست عزیز سلام

بزارید همین اول یک نکته در مورد انتظار کشیدن بهتون بگم؛ خیلی کم پیش میاد که چیزی رو بدون تلاش به دست بیاریم. حالا این چیز می‌تونه نمره خوب تو امتحانات باشه یا مثل موردی که شما گفتید، یک رابطه عاطفی خوب. پس، شما همیشه این انتخاب رو دارید که برای به دست آوردن چیزهایی که می‌خواید تلاش کنید. یکی از ساده‌ترین راه‌ها این هست که خودتون رو سرگرم و مشغول نگه دارید. اگه می‌تونید عضو گروه‌های مورد علاقتون بشید. مثلا یه کلاس طراحی یا موسیقی اسم بنویسید و وارد گروه‌هایی بشید که علاقه‌مندی‌های مشترک با شما دارند و … .

اما در مورد ارتباطتتون با این آقا، من متوجه نشدم که نحوه آشنایی شما با ایشون چطور بوده. آیا از طریق فضای مجازی آشنا شدید؟ چند بار همدیگه رو دیدید؟ چقدر ایشون رو می‌شناسید؟ پاسخ به این سوالات خیلی مهمه، چون اگه از طریق فضای مجازی آشنا شدید یا مدت زیادی همدیگه رو نمی‌شناسید یا ملاقات‌های حضوری کمی داشتید، چطور به این نتیجه رسیدیدی که اخلاق و شعور و شخصیتشون مناسبه؟

به علاوه، هم موضوع اختلاف سنی و مساله خانواده هر کدوم به تنهایی سدهایی برای ازدواج هستند. البته منظورم این نیست که چون سنتون از ایشون بالاتره، لزوما ازدواج موفقی نخواهید داشت؛ ولی به طور کلی، این ازدواج خیلی توصیه نمی‌شه. شما باید بدونید که در جدول استرس‌ها (یک مقیاس جهانی برای میزان استرس اتفاقات) خود ازدواج، در بهترین شرایطش، استرس بالایی به افراد تحمیل می‌کنه. حالا فرض کنید که شما علاوه بر استرس‌های معمول ازدواج، قراره اختلاف سنی و مخالفت خانواده‌ها رو هم اضافه‌تر داشته باشید.

پیشنهاد می‌کنم، اگه تصمیمتون خیلی جدیه، حتما حتما با یک روان‌شناس متخصص و خوب پیش ‌از ازدواج مشورت کنید.

و در آخر، یادتون باشه، درسته که الان از اینکه کسی تو زندگیتون نیست خسته شدید، اما باید بدونید که یه ازدواج نامناسب، سختی‌هاش بسیار بسیار بسیار بدتر از این چیزی هست که الان تجربه می‌کنید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

ورود به سایت

علی | 1397 آبان 01

خیلی ممنون از پیشنهادات خوبی که دادین ولی نقش فرد واسطه ریسک خیلی زیادی .. من یه توصیه به خواننده های این مقاله می کنم … سعی کنید تا جایی که ممکنه برای وساطت به کسی رو نزنید چون اون ناخواسته (نمیگم از روی نیت بد) ممکنه سلایق و عقاید خودشو وارد جریان بکنه و این صد در صد به ضرر شما خواهد بود

برای ثبت نظرات لطفا ابتدا وارد سایت شوید

جستجو در سایت

برای راضی کردن خانواده به ازدواج و احترام به انتخابمان چه باید کرد،چطور خانواده را برای ازدواجم راضی کنم، پا پس کشید و تسلیم خواسته خانواده شد یا همچنان بر خواسته خود اصرار ورزید؟

هیچ مخالفتی به معنی رد گزینه شما نیست و هیچ موافقتی هم به معنی تایید کامل آن نیست. پس اگر والدینتان با انتخاب شما مخالفت کردند، فکر نکنید فرد مورد نظرتان از هر حیث مردود است. یک بار دیگر به معیارهایتان نگاه کنید و فرد منتخبتان را با آنها بسنجید و بعد، از او در مقابل خانواده تان دفاع کنید. در واقع از انتخاب خودتان دفاع کنید.

اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.

در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.

اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.

شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.

آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟

آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟

آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟

اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود.

شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.

همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید

مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.

همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.

شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد

منبع : شهر سوال

گرداوری از : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

چطور خانواده را به ازدواجمان راضی کنیم

ازدواج و مخالفت خانواده

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود



چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

بخش مشاوره و پرسش و پاسخ

شناسه کاربری 

رمز عبور             


  

عضویت در سایت


دسته بندی مطالب

مطالب روابط جنسی و زناشویی

مطالب دوران قبل از ازدواج

مطالب پزشکی و سلامت

مطالب تربیت فرزندان

مطالب احکام شرعی

مطالب روانشناسی

مطالب اجتماعی

مطالب صوتی

ویدئو

خدمات عمومی


 


 افراد آنلاین :


20124


بازدید امروز:


34745


بازدید دیروز:


232681529


آمار کل:

مشاوره
ازدواج و مشاوره زناشویی تنظیم خانواده ،کلیه حقوق مادی و
معنوی مروبط به مطالب اختصاصی ثبت شده و ترجمه شده در این
سایت برای پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده محفوظ است.

ازدواج در ایران به معنی پیوند دو نفر نیست، بلکه به معنی 10، 20 یا حتی 50 نفر است! شما با ازدواجتان دو خانواده و در برخی مناطق کشور دو طایفه را به هم پیوند می زنید و به همین دلیل، خانواده سهم بزرگی در انتخاب و زندگی آینده دارد. آنقدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سایه این مخالفت همواره بر سر زندگی شما خواهد بود.

اما واقعیت این است که الگوهای ازدواج در سال های اخیر تغییر کرده و این دختر و پسر هستند که ملاک های خود را تعیین کرده و همسرشان را انتخاب می کنند. این ملاک ها البته در چهارچوب خانوادگی هر فرد تعریف می شود اما به هر حال گاهی تفاوت هایی وجود دارد که به فاصله دیدگاه جوان ترها با والدینشان برمی گردد.

ازدواج با رضایت والدین، آرامش بیشتری را برای شما در پی دارد اما این رضایت نباید به قیمت نارضایتی شما از ازدواج به دست بیاید. به بیان دیگر، نباید صرفا به خاطر رضایت والدین تن به ازدواجی دهید که با آن موافق نیستید.

از سوی دیگر، گاهی اوقات والدین با دلایل واهی با ازدواج شما مخالفت می کنند ولی اگر شما ثابت قدم باشید، می توانید تلاش کنید که بعد از ازدواج نظر مساعد آنها را جلب کرده و آنها را متوجه اشتباه خود کنید. در این صورت به کفش های آهنی نیاز دارید و تحملی بسیار بسیار طولانی. آن هم نه یک تنه، بلکه شما و همسرتان هر دو باید صبور باشید تا با وجود دیدن رفتار نامناسب آنها و شنیدن زخم زبان هایشان، باز طوری رفتار کنید که در گذر زمان به شما اعتماد پیدا کنند.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

به هر حال باید بپذیرید که اگر انتخابی خارج از رضایت والدین انجام دادید، تا پایان مسئولیت انتخابتان را به عهده بگیرید و اگر لازم بود بهای آن را بپردازید. مسلم است که چنین چیزی وقتی امکان پذیر می شود که شما از انتخاب خود کاملا مطمئن باشید و بعد از ازدواج سعی کنید زندگی تان را مستحکم نگه دارید.

چطور والدین را راضی کنیم؟
1. اول از همه بدانید که تهدید و پرخاشگری و جنگ و دعوا به هیچ نتیجه ای نمی رسد و فقط آتش معرکه را بیشتر می کند. بنابراین از فکر قهرمان بازی بیرون بیایید و بیشتر تلاش کنید در سکوت و آرامش ماجرا را پیش ببرید.

2. با والدین تان صحبت کنید. در شرایطی آرام و منطقی و هر از چند گاهی بحث را پیش بکشید و سعی کنید نظر مثبت شان را جلب کنید.

3. والدین شما، حتما دلایلی برای مخالفت شان دارند. آنها را بشنوید و سعی کنید فارغ از شور و شوق عاشقی و هیجانات مقطعی، این دلایل را تحلیل کنید. شاید واقعا حق با آنها باشد. می توانید این دلایل را با فرد سومی که به بی طرفی او اطمینان دارید در میان بگذارید و مشورت کنید. این فرد می تواند دوست، استاد، بزرگ فامیل یا مشاور باشد.

4. والدین گاهی به خاطر بی اعتمادی به شما با انتخابتان مخالفت می کنند، چون فکر می کنند به قدر کافی بزرگ و عاقل نشده اید. در این شرایط باید دلایل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشریح کنید و به آنها ثابت کنید که بزرگ و قابل اعتمادید.

5. اگر لازم بود از بزرگترهای فامیل و دوستان مورد اعتماد والدین تان کمک بگیرید و آنها را واسطه قرار دهید.

6. می توانید این جلسات گفتگو را با حضور نامزدتان برگزار کنید تا در شرایطی منطقی، والدین هر دو شما را محک بزنند و دلایلتان را بشنوند و به شما اعتماد پیدا کنند.

7. اگر هیچ کدام از راه ها نتیجه نداد، سعی کنید همراه والدین تان پیش مشاور یا روانشناس بروید و در شرایطی منصفانه درباره مشکل صحبت کنید.

مخالفت خانواده ها را جدی بگیرید
اگر مخالفت خانواده ها به خاطر تفاوت اعتقادات مذهبی دو خانواده بود، اگر اختلاف مالی فراوان بین خانواده ها وجود داشت، اگر فاصله سنی شما و نامزدتان بسیار زیاد است و اگر مخالفت والدین به دلیل موجه نبودن شخصیت فرد مورد نظر است (در حالی که شما معتقدید می توانید با قدرت عشق و صبر او را عوض کنید) بهتر است به توصیه والدین تان گوش دهید و بی گدار به آب نزنید.
حساسیت والدین در این مسائل کاملا منطقی است و شما باید در انتخابتان دقت بیشتری داشته باشید.
***

سلام.

واقعا گاهی هم بی دلیل و بی منطق مخالفند. خدا لعنتشون کنه بی دلیل جلوی ازدواجارو میگیرن.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *


In order to pass the CAPTCHA please enable JavaScript

Copyright © 2016 kadbanoo.net, All rights reserved.

مخالفت خانواده پسر با ازدواج امری است که بسیاری از زوجین با آن مواجه شده‌اند. ممکن است با شرایطی روبرو شوید که دختری را برای ازدواج می‌پسندید ولی خانواده با انتخاب شما مخالفت می‌کنند. در چنین شرایطی تنش‌هایی بین شما و خانواده‌تان ایجاد می‌شود. در اکثر مواقع دلیل اصلی مخالفت والدین، عدم اعتماد به انتخاب شماست و گمان می‌کنند انتخاب همسر باید توسط خودشان که با تجربه‌تر هستند صورت بگیرد. در صورتی که از انگیزه‌های ازدواج خود مطمئن هستید، بهترین راه حل این است که به صورت منطقی با خانواده خود صحبت کنید. مشاوره قبل از ازدواج می‌تواند در انتخابی مطمئن به شما یاری رساند تا بتوانید به ازدواج موفق دست یابید و همچنین نگرانی خانواده‌تان را کاهش دهید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه ازدواج موفق کلیک کنید.

مخالفت خانواده‌ها با ازدواج پسرانشان چند دلیل اصلی دارد. والدین همیشه تصور می‌کنند که خودشان می‌توانند دختر بهتری برای فرزندشان انتخاب کنند و مصلحت فرزندشان را بهتر می‌دانند. پدر و مادر ها فکر می‌کنند که هنوز فرزندشان به بلوغ عاطفی و فکری کافی برای اینکه بتواند انتخاب مناسبی برای ازدواج داشته باشد نرسیده‌اند. مخالفت خانواده پسر با ازدواج او سه دلیل کلی دارد:

برخی خانواده‌ها اساسا با دختری که پسرشان انتخاب کرده مخالفند و گمان می‌کنند که خودشان باید برای او همسری انتخاب کنند. در حقیقت این خانواده‌ها تنها به مشورت دادن پسرشان و عدم تائید دختری که او برمی‌گزیند قانع نیستند و می خواهند مستقیما تصمیم گیرنده باشند. مشکل این است که خانواده‌ها به جای اینکه به دنبال همسری مناسب برای پسرشان باشند، به دنبال عروسی مناسب برای خود هستند که بتوانند به او افتخار نمایند. برای کسب اطلاعات در زمینه انگیزه های ازدواج کلیک کنید.

این خانواده‌ها ترجیح می‌دهند که پسرشان به دلایلی فعلا ازدواج نکنند. به عنوان مثال پسری که در خانواده‌اش نقش پدر و پشتیبان را ایفا می‌کند و به او وابستگی مالی دارند؛ اعضای خانواده نگرانند که این ازدواج منجر به از دست دادن تکیه گاهشان شود. یا پسری را فرض کنید که مادر وابستگی شدیدی به او دارد. همین امر سبب می‌شود که عروس را به عنوان یک رقیب ببیند. دلیل دیگری که بسیار در بین خانواده شایع است شک در توانایی پسر برای اداره کردن زندگی می‌باشد. در این موارد خانواده فکر می‌کنند که پسرشان به قدر کافی آگاه نیست و هنوز توانایی مالی اداره زندگی را ندارد.

در بعضی از موارد خانواده، دختر دیگری را در آشنایان پسندیده‌اند به همین دلیل با انتخاب پسرشان مخالفت می‌کنند تا پسر راضی شود که به انتخاب آن‌ها تن دهد و با دختر منتخب‌شان ازدواج کند. برای کسب اطلاعات در زمینه معیارهای انتخاب همسر کلیک کنید.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

مخالفت خانواده پسر با ازدواج او، از قدیم ایام تاکنون نیز دیده می‌شود. در وهله اول اکثر خانواده‌ها مخالفت‌شان را نشان می‌دهند ولی با دیدن دختر مورد علاقه پسرشان، مخالفتشان را علنی نشان دهند و شروع به کارشکنی در روابط آن‌ها می‌کنند.در بعضی از مواقع والدین حرفی می‌زنند که پسر جوانشان را بر سر دو راهی قرار دهند. به عنوان مثال “مطمئنی بهتر از او را پیدا نمی‌کنی؟”  یا می‌گویند “خودت انتخاب کردی، اگه اتفاقی افتاد دیگه به ما ربطی ندارد” بدین ترتیب به طور غیر مستقیم نیز مخالف خودشان را با انتخاب او را ابراز می‌کنند. در شدیدترین حالت، امکان قطع رابطه و عدم حمایت مالی نیز وجود دارد. برای کسب اطلاعات در زمینه دخالت والدین در ازدواج کلیک کنید.

نکته اصلی که در مورد مخالفت خانواده پسر با ازدواج او باید بدانید این است که هر مخالفتی از سوی خانواده‌ها به معنای داشتن سوء نیت نیست. همانطور که توضیح داده شد مشکل اصلی مخالفت خانواده پسر با ازدواج به دلیل عدم اطمینان خانواده‌ها به صلاحیت پسرشان برای انتخاب شخص مناسب است. به همین دلیل بهتر است تا معیارهای انتخاب همسر را برای خود و همسر آینده‌تان یکبار دیگر مرور کنید. داشتن ملاک و معیار اولین قدم برای دفاع از شخص مورد نظر است. نقش خانواده در ازدواج هم قبل از ازدواج و هم در سال‌های بعد از ازدواج همچنان اثر دارد، پس مخالفت‌ها را نادیده نگیرید. برای کسب اطلاع بیشتر در زمینه نقش خانواده در ازدواج کلیک کنید.

دوستی‌های قبل از ازدواج در شکل گیری رابطه عاطفی اهمیت بسیاری دارند، پس در چنین ازدواج‌هایی باید بیشتر برای انتخاب همسر دقت به خرج دهید. مخالفت و دخالت والدین در ازدواج در بسیاری از موارد پیش آید، پس به جای لجبازی بهتر است در مورد شخصی که برای ازدواج پسندیده‌اید با والدین خود مشورت کنید و آن‌ها را برای دیدن او ترغیب نمایید؛ چرا که دیده‌ها با شنیده‌ها بسیار متفاوت است. برای کسب اطلاعات در زمینه دوستی های قبل از ازدواج کلیک کنید.

مخالفت خانواده‌ها با ازدواج در برخی مواقع صحیح و در برخی مواقع اشتباه است که باید با بررسی دلیل مخالفت، گامی در جهت حل مشکل برداشت. در صورت مخالفت شدید خانواده، دریافت مشاوره رواشناسی می‌تواند راهکاری برای رهایی از شک و تردیدها همچنین کاهش اختلافات خانوادگی باشد. روانشناس به شما کمک می‌کند تا به بهترین نحو با خانواده خود برخورد کرده و رضایت و تمایل قلبی آنان را برای ازدواج به دست آورید. متخصصان و روانشناسان مرکز مشاوره حامی هنر زندگی در خدمت شما هستند تا در این زمینه یاری‌تان کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره قبل از ازدواج کلیک کنید. 

برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق شماره 02122018502 و یا از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

چکیده:
اصرار به ازدواجی که والدین رضایتی ندارند معمولا سرانجام خوبی نخواهد داشت،پس بهتر است با روش های اصولی و منطقی این موضوع را قبل از مرحله خواستگاری و یا بعد خواستگاری حل کنیم،تا در ادامه زندگی با مشکلات سلیقه ای و مخالفت های بیجا و نا بخردانه مواجه نشویم.

یکی از مشکلاتی که جوانان با آن درگیر هستند و در مرحله خواستگاری و انتخاب، آنها را با مشکل مواجه کرده است،مساله عدم رضایت از سوی پدران دختر خانم ها می باشد، نا گفته نماند که بعضی از تفکرات و عدم رضایت ها منطقی است،و برخی  نه.به هر حال این مسائل باید روشن و بررسی شود.
والدین خواستگار خصوصا پدر آقا پسر می تواند به طور خصوصی  با پدر دختر خانم صحبتی بکند و دلایل عدم رضایت و مخالفت را بشنود،چه بسا مسائل و مواردی باشند که بعد از صحبت حل و رفع شود.
اصرار به ازدواجی که والدین رضایتی ندارند معمولا سرانجام خوبی نخواهد داشت،پس بهتر است با روش های اصولی و منطقی این موضوع را قبل از مرحله خواستگاری و یا بعد خواستگاری حل کنیم،تا در ادامه زندگی با مشکلات سلیقه ای و مخالفت های بیجا و نا بخردانه مواجه نشویم.
در همین باب(عدم رضایت پدر دختر خانم)در مرحله خواستگاری نامه ای از انجمن به دست ما رسیده که در اینجا مطرح می کنیم:
سلام/من مشکل بزرگی دارم ،به خواستگاری دختری رفتم که پدرش راضی به ازدواج با من نمی شود، پدر ایشان بسیار آدم بزرگوار و خوبی است، من هم هیچ مشکلی ندارم تا جایی که می دانم همه به خوبی ازمن یاد می کنند، حالا نمی دانم چرا پدرایشان مخالف است، این را می دانم پدرایشان قبلا هیچ آشنایی با اخلاق و رفتار من ندارد، نمی دانم چگونه و با چه راهی پیش بروم؟! که اعتماد ایشان را بدست بیاورم از انتخابم کاملا مطمئن هستم و هندی بازی و از این نوع احساسات به خواستگاری نرفته ام، لطفا بنده را راهنمایی کنید هر راه مناسب و معقولی دارید بفرمایید خیلی مشتاق هستم.
پاسخ:
شما بهتر است این روند خواستگاری را با خانواده پیش ببرید،خودتان صلاح نیست،اقدام خاصی را انجام بدهید.
از این رو شما بایستی با پدر تان این قضیه را مطرح کنید تا با پدر این دخترخانم به صورت خصوصی یا با خواستگاری رسمی موضوع را مطرح و حل و فصل کنند.
ویا اگر کسی را که معتمد هست با اجازه پدرتان به عنوان واسطه خیر این موضوع را پیگیری کند.
دلایل مختلفی در عدم رضایت ایشان شاید مطرح باشد،مثلا:شرایط شغلی،خانوادگی و… چندین دلیل دیگری که باید بزرگترها بیاییند و موضوع را بررسی کنند،همین طوری به صورت حدسی نمی توان اصل موضوع را مطرح و پیگیری کرد اما با بررسی و شنیدن دلایل طرف مقابل می توان تصمیم  گرفت،شما هم نباید این قدر به خودتان مطمئن باشید و انتظار داشته باشید که حتما نسبت به شما جوابشان مثبت باشد،نه، این طوری نیست به هرحال آنها هم برای خودشان یک مصلحت ها و ملاک هایی در نظر گرفته اند چه بسا منطقی هم باشد، از این رو شما زمینه خواستگاری و صحبت بزرگان و ریش سفیدان را انجام بدهید،اگر به توافق رسیدید که ان شاء الله مبارکه،در غیر این صورت به گزینه دیگری فکر کنید، و اصرار بیش از حد هم نداشته باشید،وقتی شرایط  ازدواج مهیا (با تمام تلاش و تدبیر) نمی شود یعنی در حقیقت مصلحتی در این کار نیست.
به هر حال مسلما با عدم رضایت والدین،زندگی سخت و چه بسا با مشکلات بیشتری همراه می شود،پس بهتر است تا حد امکان رضایت والدین فراهم شود.
این مطلب را در انجمن دنبال کنید:چگونه پدر دختر خانم را برای ازدواج راضی کنم؟!

 

 

 

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

دقیقا منم مشابه همین مشکل و دارم ولی پدر دختر خانم کاملا به من اعتماد داره و منو میشناسه از هر نظر ولی زنگ زدیم هر وقت میگیم میام تضمین میدیم ک اینکارو میکنیم .میگ شما کار درست کنین بعد پاشین بیاین هر کاریو هم نمیخاد کار خوب باس باشه منم دارم میرم دوره تخصصی مدرک تعمیر موبایل برا مغازه زدن تو ی مغازم میرم واسه یاد گیری تا یه ماه نیم دیگ تموم میشه تا قشنگ یاد بگیرم مغازه بزنمو……بقیه کارا طول میکشه چرا نمیذاره اینکارارو تو ادامه هم خود ب خود انجام میشه خب ب این سرعت ک نمیشه 😐 دختر خانومشم میگ خسته شدم از بس روزام تکراری شده همه راضی پدرش گیرش اینه راهنمایی کنید منم لطفا

با سلام
به هر حال اشتغال شما یک مساله ای است که باید به صورت منطقی باید بپذیرید و با آن کنار بیایید.
در عین حال می توانید پدر و یا یکی از بزرگان خودتان را برای خواستگاری و پیگیری این قضیه آماده کنید،تا با صحبت و گفتگو رضایت خاطر و اطمینان قلبی حاصل شود.
در هر صورت شما باید خود و توانایی و زرنگی خودتان را به آنها ثابت کنید و الا کارها به سختی پیش خواهد شد.

باسلام
متاسفانه بنده هم همین مشکل رو دارم.26 ساله ام و چند سال است که به فردی علاقه دارم و وقتی ایشون به خاستگاری اومدند پدرم با یک جلسه صحبت و بدون هیچ تحقیقی ایشون رو به بدترین شکل رد کردند و خیلی راحت گفتند که از قیافه این پسر خوشم نمیاد و اینکه قد این آقا از شما خیلی بلندتره و بهم نمیاید!در حالی که اکثر فاکتورهای مناسب برای ازدواج رو دارند.
پدر من فرد تحصیلکرده و معتقدی هستند ولی در ضمینه ازدواج من بسیار سخت گیرند.چه کار کنم؟

با سلام
خواهر محترم
در چنین شرایطی بهتر است این موضوع و علاقه شما (اگر فرد مورد نظر فرد خوب و مومنی باشد و خودتان می دانید که مشکل خاص آنچنانی ندارد،)یا به طور مستقیم و با حفظ حرمت و احترام و یا به طور غیر مستقیم نظر و رضایت خودتان را از طریق مادر و یا خاله و یا عمو و یا دایی و یا هر فردی را می دانید با پدر تان رابطه خوبی دارد،به عنوان واسطه انتخاب و پدرتان را از قصد چنین تصمیمی بر خلاف میل شما اعلام کنید،البته بهتر است در صورت امکان اول از طریق مادر و یا از طریق خواهر و یا از اعضا داخل خانواده این موضوع پیگیری و مطرح شود.
چه بسا پدرتان فکر می کند که شما نظرتون منفی است،یا با پدرتان هم نظر هستید.
پس توضیح دادن و صحبت و گفتگو می تواند بسیاری از مسائل را روشن کند،شاید پدرتان دلیلی دارد که نگفته و بگویید شما هم می پذیرید.به هر حال هیچ کس از مشورت ضرر ندیده،پس با حفظ آرامش این موضوع را با خیال راحت پیگیری کنید.
با آرزوی خوشبختی برای شما

سلام.من جوانی ۱۹ساله ام و دانشجوی رشته فقه و حقوق.بنده با ملاک و معیارهای منطقی عاشق دختری ۲۰ساله شده ام و با پرس و جویی که انجام دادم دختر خانوم هم خیلی بنده رو قبول دارن و عاشق بنده شده اند.دنبال کار نیمه وقتم و انشالله پیدا میکنم.ادمی تنبل و تن پرور نیستم (نه اینکه از خودم تعریف کنم اما از نوجوانی کار میکردم در کنار درس و درسم هم خوب است)و قصد دارم تا دو سه ماهه دیگر به خانواده ام قضیه را بگویم.ولی نمدانم چیجور؟مهمتر انکه چیجور پدر دختر خانم رو راضی کنم که بخدا به پیر به پیغمبر کار میکنم و انشالله میتونم از پس زندگی بر بیام.ولی آن چیزهایی که شنیدم از پدر دختر خانم واقعا تمام دل و وجودم رو خالی کرده نمیدونم چه کنم

با سلام
شما یک تحقیقی از خانواده دختر خانم داشته باشید،ببنید پدر دختر خانم انتظاراتش چیست؟و همچنین ببنید خانواده شما برای اینکه به این کار اقدام کنند و راضی به وصلت شوند،از شما چه انتظاری دارند؟به هر حال اگر خوب تلاش کنید و اهل کار وتلاش باشید، سرمایه زندگی داشته باشید،و از خودتان لیاقت نشان بدهید شاید قبول کنند.
به خدا توکل کنید انشالله که خیره(ولی راستی دختره یکسال از شما بزرگتره و چه بسا بعدا برای شما مشکل ساز بشود،فکر اینجا را کرده اید)

با سلام
شما یک تحقیقی از خانواده دختر خانم داشته باشید،ببنید پدر دختر خانم انتظاراتش چیست؟و همچنین ببنید خانواده شما برای اینکه به این کار اقدام کنند و راضی به وصلت شوند،از شما چه انتظاری دارند؟به هر حال اگر خوب تلاش کنید و اهل کار وتلاش باشید، سرمایه زندگی داشته باشید،و از خودتان لیاقت نشان بدهید شاید قبول کنند.
به خدا توکل کنید انشالله که خیره(ولی راستی دختره یکسال از شما بزرگتره و چه بسا بعدا برای شما مشکل ساز بشود،فکر اینجا را کرده اید)

سلام.بله من فکر روی سن هم کردم مشکلی نیست .چون اول عاقلانه بعد عاشقانه خواهان ایشونم.با تشکر

با سلام دختری 26.ساله هستم که مورد علاقه فردی قرار گرفتم که یکبار ازدواج کرده و یک دختر 8 ساله داره و از نظر من فرد بسيار خوبی برای ازدواج است،و خیلی دوستش دارم،او هم همین طور،من چه طور میتونم رضایت خانواده مو برای این ازدواج بگيرم??چون خیلی خیلی به این فرد علاقه دارم و از نظر خانوادگی هم به هم می خوریم،لطفا کمکم کنید

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
بزرگوار اگر به این نکته رسیده اید که این فرد مطلوب شماست و تمام ملاکهای شما را دارد و فرد مناسبی هست و می توانید واقعا برای دخترش مادری کنید، هیچ ایرادی ندارد. منتها شما در میان خانواده باید ببینید چه کسانی را می توانید نخست با خود همراه کنید، مثلا: اگر خواهری دارید و می دانید که با او حرف بزنید از شما حمایت می کند و یا با برادرتون همچنین، خلاصه اگر بتوانید با تک تک اعضا خانواد خصوصی صحبت کرده و موضوع را روشن و آنها را قانع کنید، در نهایت می توانید همه را با خودتان همراه سازید و همه با شما هماهنگ و یک صدا می شوند و مشکلتون حل خواهد شد، برای فرض اگر پدرتون حمایت نمی کند و یا مخالفت می کند می توانید از مادرتون کمک بگیرید تا ایشان میانجی گری کند تا مشکل حل شود، اگر اینها هم نشد می توانید از سایر بستگان که افرادئی ذی نفوذی هستند کمک بگیرید تا به عنوان حامی به شما کمک کنند. در کنار این نکات بهتر است توکل بالایی داشته باشید که اختیار دلها در دست پروردگار مهربانی است که با اراده او اسباب حل مشکلات به راحتی قابل وصول بوده و زود به نتیجه می رسید.

سلام من 24سالمه اهل اهواز علاقه ب پسری 25ساله ساکن کرج دارم عشق علاقه برای ازدواج ما دو طرفس .پدر پسره ب پدرم زنگ زد ک برای خواستگاری من بیان اما بخاطر نداشتن شغل و محل زندگی پدر من مخالفت کرد ک حتما باید هم شهری ما باشد پسر گفت ک کار زندگی میاره اهواز اما خانواده من هم مادر هم پسر مخالفن چون من علاقه دارم و میگن ما برات انتخاب میکنیم تو فقط بگو بله یا خیر.من نمیخوام با کسی دیگه ازدواج کنم راه حل بهم نشون بدین ک بتونیم پدر مادرم راضی کنم.پسره هم دنبال کاره ک خونش و کارش بیاره پیش ما اما نمیدونم چطور پدر مادرم رو راضی کنم واقعا روحیم داغون شده افسرده شدم و قرص عصاب استفاده میکنم کمکم کنین.خیلی همو دوس داریم و دوست داشتن دو طرفس و بچه گونه نیست.ما برای اینده هم میخواهیم.

س جوانی ۲۳ساله هستم منو دختر عموم همدیگه رو میخایم ولی عموم راضی نمیشه راه حلش چیه لطفا راهنمایبم کنید دوستان خاهش میکنم .دلایل مخالفت این بوده که من اعتیاد داشتم ولی الان اعتیادم روترک کردم الان سالم هستم. دوستان ازهمتون کمک میخام خاهش میکنم چجوری عموم رو رازی کنم

به نظرم درسته خانواده مارو دوس دارن و طاقت دوری مارو ندارن ولی مگه نمیخوان ما خوشبخت بشیم؟!خب مثلا من خودم با کسی ک انتخابش کردم مطمئنم خوشبختم و بخاطر همشهری نبودن دست نمیکشیم از هم

سلام
جوانی 24 ساله ام دختری را میخواهم او نیز مرا میخواهد از نظر شغلی و مالی مشکلی ندارم و حدود صد سال است ک با خانواده ی دختر همشهری هستیم و فرهنگمان کاملا با فرهنگ مردم آن شهر مطابق است اما پدر دختر ب خاطر اینکه یک رگمان ب بختیاری ها برمیگردد مخالف است لطفا کمکم کنید

با سلام؛

پاسخ سوال خود را می‌توانید در روزهای آینده در این لینک مشاهده فرمائید: http://welayatnet.com/node/98471

سوال جدید خود را نیز از طریق این لینک درج نمائید: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum

با سلام . دختری ۲۳ ساله هستم لیسانس مددکاری و در یک سالن آرایشی مشغول بکارم ۶ماه قبل با پسری ۲۵ساله آشنا شدم که بدلیل عقاید و برخی خط قرمز ها بعد از ۳هفته مادرشون رو برای تحقیق به محل کارم فرستاد . این آقا فوق دیپلم برق از دانشگاه فنی دولتی دارن و خانواده کاملا مقید و مذهبی . دو سال قبل ماشینشو فروخته و در حال حاضر تمامی خرج و مخارج خودشو از پس انداز خودش و درآمد خودش هزینه میکرده . چون در یک کارگاه مشغول به کار هستن و اون آقا پروانه کسب واسه کارگاه نداره نیروهای خودشو بیمه نکرده . من بهشون گفتم فعلا خواستگاری نیاین ولی ایشون گفتن چون نمیخوان رابطه ما وارد گناه بشه بهتر زودتر خانواده ها رو در جریان قرار بدیم و زیر نظر اونا رفت و آمد کنیم البته بگم که صاحب کار ایشون هم مردی با ایمان و باتقوا هستن و در مورد کار این آقا و درآمدشون برای من توضیح دادن . بالاخره که من به آقا پسر گفتم چون هیچی نداری ممکنه خانوادم شما رو رد کنن گفتن من با صداقت میام جلو و ترسی ندارم و واقعا وقتی هم مادرشون اومدن گفتن تازه از سربازی اومده و میخواهد روی پای خودش بایستد ولی مادر من از قبل اینکه مادر ایشون به منزل ما بیاید گفت چرا شماره دادی من موقعیت خواستگار راه دادن ندارم و توی خرج خودم موندم و از همون اول مخالفت کرد با کلی دعوا و بحث یک جلسه برای خواستگاری گذاشت و مادر ایشون اومدن و از اینکه پسرشون هیچی نداره و تازه از سربازی اومده و میخواهد زندگیش را شروع کند صحبت کرد و گفتن یک منزل مسکونی دارن که میدن ما اول زندگی بشینیم و در اخر گفتن منتظر جواب ما میمانند ولی به محض اینکه مادر ایشان از خانه رفت مادرم و برادرم سخت مخالفت کردن که درآمد این آقا پایش ۱۲۰۰تومانه و هیچی نداره من گفتم یک فرصت بدهیم تا خود پدر و پسر هم بیان ولی مخالفت شدید کردن که من از عموم خواستم تا پا در میانی کند این آقا پیش عموی بنده رفت و از تمام کارهایی که در این مدت انجام داده گفت و آدرس تمام جاهایی که پروژه برداشتن رو هم بدون فکر کردن داده و حتی خواسته عموی بنده بیاد و از یکایک اوناها تحقیق کنه و از کارش از نزدیک آشنا بشه ولی عموی بنده به مادرم از این آقا تعریف کرد مادرم بیشتر مخالفت کرد و برادرم گفت عمو صلاح تو رو نمیخواد بالاخره با تمام بحثایی که داشتیم اومدم با پدر و برادر و مادرم صحبت کردم و خواهش کردم که یکبار هم شده تحقیق کنن و حتی اون آقا چندین بار به عموی بنده و خاله ام که در آلمان هست تماس گرفتن و خواهش کردن یک فرصت بدن تا با کارش بیشتر آشنا بشن ولی مادر من گفت کسی که پول نداره و بیمه نیست بدرد تو نمیخوره و بخاطر درآمد تو جلو آمده در جایی که آقا پسر گفت اگه مشکل ماشین دارن من ماشین همین الان میخرم و خودمو بیمه میکنم که خانوادم گفتن نه الان میره پراید میخره بیمه خوداشتغالی میکنه و داداشم گفت اونو که منم میتونم بکنم اینم بگم که برادر من ۲۶سالشه مهندس عمران و بیکار و بیرون از خانه هم نمیرود و کاری ندارد دائم در خانه است و تمام تصمیم هارو هم داداش من میگیرد حتی پدرم با اجازه ایشون باید از خانه بیرون بره و پدرمم ورشکسته است و ۶۲سال سن دارد که خودش نه ماشین دارد نه خونه و در منزل مادربزرگم زندگی میکنیم و اجاره مغازه های تهرانش روی هم ۱۴۰۰تومان بیشتر نیست و پدرمم بیکار است و از اولم کار نمیکرده مرغداری و مغازه ها از ارثیه پدریش است ولی میگه کسی باید برای تو بیاد که خونه و ماشین و زمین و شغل ثابت درامد بالای ۲میلیون داشته باشد و تا الانم دو تا بیشتر خواستگار نداشتم که موقعیت خوب داشتن ولی وضع خانه مان را دیدند به جلسه دوم نکشیده رفتند . بالاخره که با خانوادم صحبت کردم حاضر شدن تحقیق کنن اما نمیدونم چه فکری کردن که گفتن اگه پسر همه چی تمام هم باشد ما نمیخوایمش تو دوستش داری برو باهاش ازدواج کن منم این موضوع رو به آقا پسر گفتم ایشون گفتن اینکه راه و رسمش نیست اجازه بدن ما یکبار دیگر قدم به خانه شما بزاریم و مردونه حرف بزنیم و میدونم یکدونه دختر خانواده هستی و باید روی تو حساس باشن اما من همه چیمو جور کنم مطمئن باش راضی میشوند بعد از دوماه گذشت خانوادم دعوا کردن که جواب ما منفی هست و ما هنوز دختر خودمونو نشناختیم تو غذا درست نکردی کار خونه نکردی امروز بری فردا بر میگردی مخصوصا اینکه تو از صبح تا شب سرکاری منم گفتم این روال زندگی منه طرف قبول کرده که اومده جلو و اینکه شاید من نخوام کار کنم بعد ازدواجم که خانوادم گفتم تو لیاقتت اینه که کارتو بخاطر طرف بزاری کنار گفتم خب اگه بدونم کارم باعث میشه به زندگیم نرسم و کوتاهی کنم چرا که نه که دیدم باهام بد برخورد کردن و منم گفتم شما میگین خودت ازدواج کن من از این خونه هم میرم شما برای دخترتون ارزش قائل نیستین که پدر و برادرم گفتن برو میخوای بری الان برو که منم اومدم طبقه بالا توی اتاقم .بعد از گذشت یه مدت دوباره اومدن صحبت کنن پدرم گفت این همه روانشناسی خوندی کتاباتو بخون من ازت بپرسم ببینم چی فهمیدی و دوباره گفتن تو کار خونه نکردی پسر شغل ثابت نداره تو باید فردا خرجی اونو بدی پسر قراردادی سرکارش ۳سال بعد بیرونش میکنن تو با یک بچه برمیگردی خونه در جایی ک اون اقا بخدا حتی روزای تعطیلم کار میکنه . منم گفتم مادرجان شما که الهام بهت میشه چرا خودت تصمیم درست نگرفتی و فکر نکردی پدر من بعد ۶سال ورشکسته میشه ؟؟؟ که بهم گفتن جواب مارو میدی تو جنبه حرف نداری و بعد گفتن با این جنبه پایینت فردا طرف طلاقت میده باید خودتو اول بسازی بعد وارد رابطه بشی . مادرم میگه دختر عموت ۴۵سالگی اگه ازدواج کرده چون میدونه راه برگشتی نداره میسازه ولی تو توی ۲۳سالگی بری ۲۵سالگی با یه بچه رو دستت برمیگردی خونه ی من . منم میگم از کجا میدونی میگه پس صبر کن بهترینش میاد میگم اگه بیاد و فردا پدرمو دراورد چی؟ میگه بالاخره که پول داره بعدش ما تحقیق میکنیم میگیم این ملاک ها رو داری میخوایش یا نه تصمیم باتو هست میگم خب من این اقا رو میخوام میگه ما نمیخوایم اینو . حرفشونم اینه اگه میخوایش خودت ازدواج کن منم میگم میرم میگن چه دریده شدی الان نمیدونم چیکار کنم به هر مشاوری که گفتم گفته صلاحتو میخوان در جایی که هرکسی ک میاد اینا فکر میکنن من باهاش درارتباطم وقتی میره طرف میگن ما فکر کردیم باهاش دوست بودی . پدرم از بچگی برای من پدری نکرده و خرج نه مدرسه نه دانشگاه منو داده خالم هزینه دانشگاهمو داده و عموم هزینه آرایشگریمو داده و بعد اون من اونجا کار کردم و پولمو جمع کردم پدرم حتی یه لباس برای من نمیخره فقط شب به شب که از سرکار میام شام میخورم الان که من فقط ازش یه خواهش دارم که برن تحقیق کنن این کارم حاضر نیست بکنه و میگه تو دخترم نیستی برو عموت شوهرت بده داداشمم همش توی گوششون میخونه که نباید رضایت بدین مادرمم از ترس اینکه بابام و برادرم باهم دعوا نیفتن و برادرم بابامو از خونه بیرون نکنه اونم مخالفه . نمیدونم چیکار کنم تو رو قران کمکم کنین من فقط توی زندگیم آرامش میخوام پدرم میگه تو عقده آرامش داری چیزی که توی خونه بابات نبوده میخوای ازدواج کنی توی خونه شوهرت پیدا کنی من رضایت بده نیستم بشین تو خونه کار خونه بکن بر طبق میل من رفتار کن تا بعد که تایید کردمت ازدواج کنی تورو خدا یه راه حل بزارین جلو پام/وبسایت مشاوره۲۴

سلام
دوست عزیز

شما درگیر
شرایط بسیار پر استرس و شاید تا حدی پیچیده شده اید

و
متاسفانه چون درگیر احساسات و عواطف خودتون شدید نمی تونید به تنهایی تصمیم بگیرید.

این حجم
از مخالفت از جانب خانواده باید توسط مشاور، عمیقا بررسی بشه تا بتوان به درستی
شما را راهنمایی کرد.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

قطعا باید
توجیه و ادله خانواده از زبان خود آنها شنیده شود.

 شما نیاز به مشاوره حضوری دارید تا شرایط شما و
خواستگارتان و همچنین خانواده ها کاملا بررسی شوند

پیشنهاد
می کنم مانع ایجاد تنش برای خود و خانواده شوید و نزد مشاور متبحری برای دریافت
مشاوره پیش از ازدواج شوید.

برای شما آرزوی موفقیت و خوشبختی داریم و امیدواریم تصمیم عاقلانه ای بگیرید./وبسایت مشاوره۲۴

 

با سلام و احترام خدمت شما دوست
عزیز

خانواده شما به
نظر می رسد که یک خانواده در هم تنیده باشد که هر کسی به خود اجازه می دهد که در
کار دیگری کاملا دخالت بکند و هیچ حد و مرز مشخصی وجود ندارد و سلسله مراتبی که در
خانواده های سالم وجود دارد و رعایت حریم پدر و مادری و فرزند و والدی که در
خانواده های سالم وجود دارد در خانواده شما وجود نداشته باشد و برادر شما به خود
اجازه می دهد که نه تنها برای خانواه تصمیم بگیرد حتی در صورت صلاحدید ، پدر شما را نیز از خانه بیرون بکند. این
ساختار غلط و در هم پیچیده در خانواده شما باعث می گردد که تصمیمات معمول و معقولی
که در خانواده های سالم با منطق و گفتگو گرفته می شود در خانواده شما نتواند به
خوبی این تصمیمات گرفته شود و کار برای شما بسیار سخت بشود.

البته نمی توان به بعضی از دلایل خانواده شما برای
منع ازدواج با این خواستگار ایراد گرفت . دلایلی همچون وضعیت نامشخص اقتصادی از جمله دلایل مهم این
موضوع هست اما این موضوع نیز قابل حل می باشد و می توان با دادن زمان مشخصی به
خواستگارتان برای سر وسامان دادن به وضعیت اقتصادیشان این مشکل را برطرف نمود.

با این همه شما می بایست یا صحبتهای خانواده تان را بپذیرید و از این مورد چشم پوشی بکنید و یا بخواهید که به همه چیز از جمله خانودتون پشت پا بزنید و به دنبال سرنوشت خودتون باشید. نمی توان هیچ کدام از این موارد رو به شما توصیه کرد که حتما انجام پذیرد و خود شما بایستی تصمیم بگیرید که با این وضعیت چه کار باید بکنید. هر کدام از این انتخابها مزایا و معایبی داره که شما با کمی تامل و تفکر و بدور از هیجانات  می تونید این مزایا و معایب رو مشخص بکنید و ببینید که کدام تصمیم برای شما سودمندتر و مفیدتر هست. بعد از انتخاب تصمیمتون بایستی مسئولیت این تصمیم رو هم به عهده بگیرید و آگاه باشید که هیچ تصمیمی کامل و بدون نقص نیست اما این تصمیم کمترین زیان و بیشترین سود را برای شما دارد. موفق و سرفراز باشید./وبسایت مشاوره۲۴

سلام
دوست عزیزم

متاسفم
به خاطر درگیری و اختلاف نظری که با خانواده برات پیش اومده

اما چند
تا نکته از حرفات برداشت کردم که شاید بهتره مطلع باشی

اول اینکه
به نظر میاد خودت آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت نداری و صرفا برای فرار از خانه
پدری تصمیم به ازدواج گرفتی. تا جایی که متوجه شدم شناخت زیادی نسبت به این آقا
نداری و میخوای خانواده رو راضی کنی برای تحقیق برن. خب اینجا این سوال پیش میاد
که چی باعث شده از یک آدمی که هیچ شناخت دقیقی نسبت بهش نداری دفاع کنی و به خاطرش
جلوی خانوادت بایستی؟ اگر عاشق شده بودی و مدتی رابطه داشتی و وابستگی پیش اومده
بود تا حدودی این مسئله قابل هضم بود اما الان من متوجه اصرار تو به این ازدواج نمیشم!
حتی متوجه انکار اونها هم نمیشم.

به نظر
میاد بخشی از واقعیت رو داری تحریف میکنی،علارغم اینکه حاشیه پردازی زیادی کردی .

برای
ازدواج بلوغ جسمی، اقتصادی، هیجانی، اجتماعی، خانوادگی و… مطرح هست که شاید
بهتره از یک روانشناس و مشاور پیش از ازدواج بخواین با بررسی شخصیت شما پروفایلی
از زندگی مشترک آینده بهتون بده تا بتونین تا حدودی متوجه مشکلات و نقاط ضعف هم بشین.

دوست عزیزم
به نظرم بیشتر از هر چیز حریص به این آقا شدی چون از سمت خانواده رد شده و تو دچار
نوعی رفتار وسواس گونه شدی . و گرنه دلیلی بر ایستادگی بر سر فردی غریبه وجود
نداره. شاید تصور میکنی علاقه و عشقش واقعیه و برای خودت داستان عاشقانه ای متصور
شدی . به نظر باید منطقی تر فکر کنی. بر اساس رویا نمیشه پیش رفت. اصلا موافق
مخالفت خانواده هم نیستم. شاید با بررسی بیشتر و مشاوره بتونی به تصمیم منطقی برسی
اما اگر بعد از مشاوره به این نتیجه رسیدید که ازدواج خوبی خواهید داشت باز هم
ممکنه مخالفت خانواده رو داشته باشین. تا جای ممکن برای گرفتن رضایت تلاش کن اما
اگر موفق نشدی مجبوری مسئولیت انتخابت رو به عهده بگیری. مثل خیلی ازدخترهای دیگه
که بدون رضایت ازدواج میکنن و خانواده حمایتشون رو قطع میکنن. برای این تصمیم هزینه
زیادی باید پرداخت کنی. بهتره سبک سنگین کنی و ببینی ارزش این ریسک رو داره یا نه.

با دعوا
و ایجاد دلخوری و لجبازی به نتیجه درستی نمیرسی بهتره از سر دوستی و مدارا وارد بشی
و سعی کنی ثابت کنی که انتخاب درستی خواهد بود تا نگرانی خانواده هم رفع بشه

با آرزوی موفقیت/وبسایت مشاوره۲۴


اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۷

۵۳۷۱

admin

اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۷

۲۳۸۰

admin

اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۷

۱۲۴۰

admin

اردیبهشت ۱۷, ۱۳۹۷

۱۸۴۵

admin

متاسفانه محصولی در این دسته بندی در فروشگاه ما موجود نمی باشد ):

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

عزیزه دلم شما که خیلی خوبی من ۳ساله میخوام بایکی‌ازدواج کنم خانوادم جلو روی خودم میگن‌باشه تا با یکی صحبت میکنن پر میشن‌میگن نه و هنوزم منو فرد مقابلم‌سر درگمیم

ای بابا
مادر پدرا گاهی با نگرانی بیش از حدشون زندگی رو برای ما جهنم میکنن.
خب وقتی من یکی رو بعنوان همسر آینده قبول دارم یعنی فقط با این شخص میتونم نزدیک ترین حالت ها رو تجربه کنم ، اونا که نمیان جای ما زندگی کنن که.

امیدوارم مشکلت حل بشه و زندگی شادی داشته باشی الهام جان.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم

من چی بگم ک هفت ساله عاشق همیم ولی خانواده ناراضی

سلام من خانمی ۲۴ساله هستم ۷ساله ک ازدواج کردم همسرم رو هم خیلی دوس دارم مابا خانواده همسرم زندگی میکنیم ما طبقه بالا و اونها طبقه پایین ک خیلی برام سخته پدرمادرشون پیر هستن و طرز فکرشون خیلی قدیمیه مثلا من رو با عروساشون سن مادرم رو دارن مقایسه میکنن توقعات زیادی دارن مثلا من همش باید پایین باشم صبحانه و ناهرو شام تمیز کردن و جارو کردن رفت و آمدشون همه ی کار ها با منه اوایل ک جرات نداشتم حتی ی ساعت برم بالا استراحت کنم چشم وا میکردم پایین در خدمتشون بودم تا شب ک بخوام بخوابم حتی رخت خوابشون رو من مینداختم و جم میکردم بماند ک چقد رفت و آمد دارن و همیشه مهمتن داشتن مادرشوهرم دست ب سیاه و سفید نمیزنه حتی چای یا قرصش رو من براش میارم هر مسافرتی میریم باهمیم حتی ی مسافرت دو نفره نداشتیم پدرشوهرم پیرو هیچ درامدی نداره و همه ی خرج و مخارجشان با همسرمنه طوری ک همسرم از من و پسرم میزنه تا خرج اوناروبده همیشه میگه اونا جز ما کسی و ندارن در صورتی ک سه تا پسرو دوتا دختر دیگه هم دارن ن

من دختر ۲۷ساله ام و کارمند هستم. بعد این همه خواستگارای خیلی زیاد یکی به دلم نشست که اونم باعثش خانواده خودم بودن. بهم گفتن اجازه بده این آقا بیاد شاید خوب بود. بالاخره اجازه دادم و۱سالی تلفنی با هم در تماس بودیم. این آقا یه زندگی ناموفقی داشته بعلت خیانت دیگه نتونسته به زندگیش ادامه بده و بعد ۲سال جدا میشه. بعد از مدت طولانی این موضوع رو به من گفت و گفتن بابت تمام حرفاش سند و مدرک دارن. چیزی که این مدت ازش متوجه شدم این آقا هدفش یه زندگی با آرامش و صاف و صادق. و هیچ دروغی ازشون نشنیدم. خونه و ماشین و شغل بالایی دارن و از نظر ظاهری هم به هم میایم. فقط از نظر خانواده نه. خانواده این آقا روستا زندگی میکنن. مخالفت خانواده منم فقط شده این که دهاتین و میخوا بشی زن دوم. بدبخت آبروت میره. بهشون میگم پس چرا من اول راضی نبودم اصرار کردید حالا این آقا به دلم نشسته شما جبهه میگیرید. این آقا حتی بهم گفته با هم بریم مشاوره دیگه اگه من مشکلی داشته باشم اونا متوجه میشن بخدا من هدفم فقط زندگی کردن. این آقا به دید من مشکلی نداره و از این همه خواستگار فقط ایشون پسندیدم. انتخابم اصلا روی هوس نبود واقعا خیلی فکر کردم. نمیدونم باید چکار کنم یکی از دوستان خودم با خانم سابقش صحبت کرده که این آقا کتکم میزده و خیلی چیزای اغراق آمیز که حتی تو فیلم ها وجود نداره. در صورتی که این آقا بخاطر شغل و موقعیتی که داشته زنش تشویق میکنه به درس خودن و خیلی کمکش میده و بالاخره موفق میشه یه رشته پیراپزشکی قبول میشه و به محض اینکه وارد دانشگاه میشه اخلاق و رفتارش عوض میشه که چرا من ازدواج کردم من خیلی موقعیت دارم. حتی زمانی متاهل بوده همکلاسی با خانواده رفتن خواستگاری زمانی که شوهر این خانم ماموریت بوده. من از دانشگاه این خانم تحقیق کردم و بعنوان خواستگار رفتم جلو به من گفتن این خانم از ترم اول نامزد همکلاسی خودش چطور شما اومدید جلو در صورتی اون زمان این دختر هنوز جدا نشده و زندگیش میکرده و گفته من مجردم و با همکلاسیش دوست شده. حالا من چکار کنم این آقا شرایط خوبی داره و خودش هم از هر لحاظ که بگید خوبه فقط بقول خانوادم میگن خانوادش دهاتین (که به دید اینا اینجور) چطور میخوا جشن بگیری بدبخت و میخوا بشی زن دوم فردا همه جا آبروت میره و مردم مسخره ات میکنن. خانواده من خیلی دهن بین و فکر حرف دیگرانن. از یه طرفم نمیخوام این موقعیت از دست بدم. راهنماییم کنید خواهش میکنم. خیلی تنها شدم الان با کسی حرف نمیزنم نیاز به راهنمایی دارم.

سلام من یه پسرودوس داشتم داداشم نداداونم ازمون جواب نگرفته هنوزمیگه میرم ازدواج کنم شب روزم گریه شده

سلام من پسری ۲۲ساله هستم و دانشجو یک ساله ک ی دخترو برا ازدواج انتخاب کردم و خود دختره هم راضیه البته با خوانواده دختر هم حرف زدم و نظرشونو نگفتن هنوز با خوانواده خودمم حرف زدم همه راضین به جز بابام گیر داده ب خونه و این ک چرا دختر اشنا رو انتخاب نکردیو و… دنبال بهونه همچین چیزی. و این ک از نظر طبقاتی خوانواده ها مث همیم از نظر مالی و… و این ک ابجیه بزرگترمم بهاش صحبت کرده و بازم فایده نداشته حتی با مطرح شدن این موضوع حتی بابام نیومده بهم بگه برنامت چیه میخای چیکار کنی چرا این دخترو انتخاب کردی..

خواهش میکنم یه راهکار بگین بهم ک راضی شه بره خواستگاری ممنون میشم کمکم کنین

سلام من یه دختر ۱۶ ساله ام و عاشق پسری ۱۸ ساله شدم خیلی همو دوس داریم حتی سه ماه ب اجبار از هم جدا بودیم باز ک برگشتیم باهم همون جور بهم حس داشتیم ولی مسکل من خانوادمن مخصوصا پدرم ک کاری کرده من از ترس حتی نمیتونم اسمی از عشقم بیارم پدرم منو عشقم رو تخدید ب مرگ کرد و سر این دوتامون میترسیم چیزی بگیم من الان روحیم خیلی داغونه شاید بگید بچه ام ولی ن بچه نیستم صد برابر سن خودم اذیت شدم میشه کمکم کنید ک چجوری بابامو راضی کنم ک با عشقم ازدواج کنم

برای کسی اینقدر روحیه خودتون را خراب نکنید ، نه خانواده نه یک فرد غریبه… چون همه شون فکر منفعت های خودشون هستند و نه موفقیت و آرامش شما…. خیلی کم پدر و مادرها و خواهر برادرهایی هستند که واقعا دنبال خیر و صلاح بچه شون باشند و اکثر خواهر و برادرها درگیر حسادت و رقابت هستند – بعضی ها اصلا مفهوم خیر وصلاح براشون تغییر کرده… خیر و صلاحی که اونها در ذهنشون هست برابر با زجرکش کردن طرف است و اختیار و استقلال بچه شون را له می کند – وظیفه ما فقط سازی و سازگاری با خانواده ای است که خودمان انتخابش نکردیم – بدونید آدم ها هیچ فرقی با هم ندارند چه فامیل تون باشند چه غریبه بالاخره خصوصیاتی دارند که انسان ناچار به تحمل و صبر و سازش است تا بتواند درست زندگی کند وقتی قراره همه را تحمل کنیم خب خانواده خودتون را تحمل کردن به مراتب آسان تر است از یک غریبه و خانواده اش با فرهنگی متفاوت را تحمل کردن

سلام وقت بخیر تو خدا کمک کنید کن ۲۸ سالم لیسانس حقوق دو خواهر دو برادر دارم الان ۲ سال با یک ?سر ۲۷ سال هستم قصد ازدواج بوده هست پسر شغل ازاد و یک خانه نیمه کاره داره مادر به شدت با این اقا مخالف میگه در شان تو که لیسانس حقوق خونده الان امتحان وکالت داره نیست این اقا پس هر خواسته که من دارم به جز چشم هیچ نمیشه خیلی تلاش میکن ولی سرمایه اصلی زندگی نداره مادر اقا پسر مخالف چون پسرش پول انچنان نداره که باش بیاد خواستگاری من خانواده پدر پسر وضع خاصی نداره ولی پدر من کارمند بود یک حقوق بازنشستگی داره مادر ون فقط میگه دفترچه بیمه و شغل در حالی ک این اقا دستگاه بلوک زنی خودش خریده داره لان کار میکن و لوله پلی مر صادر میکنن ولی پسر خیلی زیاد بهم وابسته است حتی من نبین مریض میشه لان قلبش درد میکن بخاطر این دور الان بهم میگه بیاد عقد کنیم در دفترخانه بدون اذن کسی البته من در اثر استمنا بکارت از دست دادم دختر نیستم اون پسر توی دوسال واقعا کاری با من نداشته الان چکار کنم باش برم یا نه راهنمایی

سلام من دختری ۱۶ ساله هستم و حدود ۶ ماه که با پسری ۲۱ ساله اشنا شدم و به شدت بهم علاقه داریم خواهر بزرگترم فهمیده و همه چی رو به مادرم و پدر م گفته با اینکه خود خواهرم با پسری در ارتباط بوده ولی منو پیش خانوادم بد نشون داده به طوری که پدرم تا ی هفته اسم منو نمیاورد و خانوادم یجورایی منو تو خونه حبس کردن حق ندارم با صمیمی ترین رفیقم دخترخالم بیرون برم حق ندارم برم سر گوشی حق ندارم برم با تلفن خونه به کسی زنگ بزنم و….الان دو هفتس ک با علی ینی عشقم حرف نزدم و دارم کلافه میشم مدارس باز شده و اصا تمرکز برای درس خوندن ندارم کارم شده گریه از خانوادم ترد شدم و دارم علی هم یجورایی از دست میدم خانوادم ب شدت با علی مخالفن میگن از زندگیم بزارمش کنار ولی علی واقعا پسر خوبی از همه لحاظ دوتا خواهر بزرگم دارن زندگیمو خراب میکنن و هرکاری که انجام میدم همش منو زیر نظر دارن و ی گزارش تهیه میکنن میدن دست مامانم یسره تو اتاقم چپیدم بیرون نمیرم افسرده شدم دلم خیلی لک زده برا عشقم فکر اینکه یروز تو زندگیم نباشه داره دیوونم میکنه مامانم چون مذهبی برا همین مخالف علی چون میگه ی پسر خوب بموقش خودش ازدواج میکنه دنبال دختر بازی نیست علی هم واقعا همچین ادمی نیست من خودم اصا اولین بار ب علی پیام دادم علی خیلی هم اقا ولی هرچی که به مادرم میگم قبول نمیکنه باهام بدرفتاری میکنن و کلا منو از زندگیشون گذاشتن کنار علی میگ اخر این هفته با مادرش میاد که با مادرم حرف بزنه میدونم که سنم سن ازدواج نیست علی هم خودش قبول داره و الان اصراری به ازدواج نداره ما فقط میخوایم نشون کرده هم باشیم و میدونم چون خانوادم طرز تفکرشون ب شدت قدیمی قبول نمیکنن نمیدونم واقعا چیکار کنم حالم این روزا ب شدت گرفتس و خیلی دلتنگ عشقم هستم چیکار کنم ک خانوادم راضی شن
همه روز دارم از سمت خانوادم تحقیر میشم
با هیشکی حرف نمیزنم انگار لالم افسردم کارم شده گریه دختر خالم از همه چی خبر داره و با علی در ارتباط و بم گفته که علی هم حال وروزش بدتر از من
خسته شدم دیگه نمیتونم تحمل کنم این وضعیت رو
خواهرام شدن بلای جونم کاری کردن همه ازم زده شن همه چیزمو دارم از دست میدم من بدون علی واقعا نمیتونم
کمکم کنیددددددد
ایشالله هیشکی همچین اتفاقی نصیبش نشه خیلی سخته خیلیییییی

متن دیدگاه شما …سلام منم یه دختر ۱۵سالهم که یه پسر۱۹ساله رو دوست دارم پسره تا الان۳بار اومده خواستگاری خانوادم قبول نمیکنن بنظر شما چیکار کنم ما همدیگرو خیلی دوست داریم.

مشاهده مشاوره

مشاوره های خانوادهمشاوره های کودکانمشاوره های ازدواجمشاوره های خیانت مشاوره های جنسی و زناشوییمشاوره های زوجین

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید
!

درباره ما

متأسفانه در جامعه کنونی ایران آمار طلاق ، خیانت ، افسردگی ، اعتیاد و … بسیار بالا می باشد و روز به روز نیز شاهد پیشرفت این آمار ها می باشیم . هدف اصلی وبسایت مشاوره 24 کمک به کاهش این آمارها در جامعه می باشد و هم اکنون با کمک خدای بزرگ روزانه با دادن مشاوره تلفنی و آنلاین به ده ها هموطن کارهای مفیدی در این زمینه به انجام رسیده است.

چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم
چطور خانواده را برای ازدواج راضی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *