چطور دعا مستجاب میشود

 
helpkade
چطور دعا مستجاب میشود
چطور دعا مستجاب میشود

بايد پيش از دعا حـمـد و سـتـايش خدا كني، نعمتهايي را كه به تو بخشيده به ياد آوري، سـپـس شـكـر و سپاس گويي، آن گاه درود بر پيغمبر و آل او فـرسـتي، سپس از گناهانت ياد كرده اقرار نمايي و از آسيب آن به خدا پناه بري؛ اين است جهت و راه دعا

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری-تحلیلی خبرگزاری صدای افغان(آوا) می باشد

انسان باید به کمک عقل و فکر خدادادی خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر کاری اقدام نماید. همزمان از آغاز هر کار تا پایان آن با دعا و توسل به لطف و عنایتهای خداوند امیدوار باشد و از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتیجه مطلوب برساند.

مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه، نوعی از دعا را معرفی فرمودند که در مستجاب شدن آن تردیدی نیست. در این گزارش قصد داریم به معرفی ویژگی های این دعا از زبان این عارف جلیل القدر بپردازیم.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، تا انسان معرفت نداشته و توحید محض، کامل و تمام را درک نکرده باشد و از هر گونه شرک خود را پاک نکرده باشد، نمی‌تواند دست‌های نیایش را به سوی خدا بلند کند. از این رو می‌توان همه زیبایی‌های عبادت و پرستش را در نیایش یافت.

دعا بریدن از غیرخدا و همه اسباب هستی و پیوستن به غنای ذات الهی است. نیایش، دست‌های خالی فقر است که به سوی ذات غنی دراز شده و بدان پیوسته است. دعا، فرار انسان از همه چیز و درک اضطرار ذاتی به خداوند غنی حمید است. لذا دعا را نماد اخلاص و توحید و بندگی و زیباترین نمایش خضوع و خشوع دانسته و‌گریزان از دعا را بدترین بنده گفته‌اند.

حقیقت و نقش دعا به پیشگاه خداوند را بر اساس آموزه‌های اسلام

معرفت؛ لازمه دعادعا درخواست شخص پایین‌تر از بالاتر(معجم الفروق اللغویّه، ص231) برای انجام چیزی است.(همان، ص534) از ویژگی و مولفه‌های دعا این است که دعا همواره با حمد، مدح و ثنا و نیز استغاثه نیایشگر در حق نیایش شونده همراه است. (لسان العرب، ج 4، ص 359)

بنابراین، نیایشگر درک و تصوری درست از حقیقت و جایگاه خود و نیایش شونده دارد؛ از این رو دعا هماره با معرفت نسبت به خود و نیایش شونده همراه است. نیایشگر با درک ناتوانی خود و توانایی نیایش شونده به بیان ناتوانی‌های خود و توانایی‌های نیایش شونده می‌پردازد تا توجه،‌ التفات و اهتمام نیایش شونده را بر انگیزد و مهر و محبت او را به سوی خود جلب کند تا خواسته‌اش را بر آورده سازد.چطور دعا مستجاب میشود

هنگامی که انسان متوجه فقر ذاتی و غنای خداوند حمید (فاطر، آیه 15)، مالک، قادر، رحمان، رحیم و دیگر صفات جمالی او می‌شود و این معنا را درک می‌کند که خداوند پروردگار و رب العالمین است و به تمام نیازهای انسان، آگاه و توانا است و در انجام خواسته‌های او بخل نمی‌ورزد(محمد، آیه 38) به دعا می‌پردازد و درخواست‌های مادی و معنوی، اخروی و دنیوی خویش را مطرح می‌کند.

خداوند در آیات 99 و 100 سوره مومنون با تصویری که از وضعیت مشرک در هنگام احتضار و مرگ می‌دهد، به انسان نشان می‌دهد که نقش اساسی معرفت در گرایش به نیایش و دعا تا چه اندازه است. در این آیات خداوند بیان می‌کند که معرفت شهودی و دستیابی به علم شهودی و یقین برخاسته از مکاشفه برای محتضر مشرک چگونه او را به سمت دعا سوق می‌دهد؛ چرا که در هنگام مرگ همه انسان‌ها به نوعی شهود و علم حضوری می‌رسند که از آن به کشف الغطاء و کنار رفتن پرده‌ها و حجاب‌ها یاد می‌شود.(ق، آیات 21 و 22) در آن هنگام کافر و مشرک آتش دوزخ را به چشم دل و مکاشفه شهودی می‌بیند(تکاثر، آیات 6 و 7) پس این شهود و دریافت معرفت شهودی و بصیرت و بینایی دل هاست که کافر و مشرک را به سمت دعا سوق می‌دهد و بازگشت برای جبران گذشته‌ها و انجام اعمال صالح را خواستار می‌شود.

پس ‌عمل صالح موجب خشنودی خداوند و زمینه‌ساز استجابت دعاست. البته از آنجایی که اسلام دین اجتماعی است تنها عمل صالح برای اجابت دعا کافی نیست، بلکه می‌بایست همان گونه که به عمل صالح گرایش دارد، نسبت به منکرات اجتماعی نیز واکنش منفی داشته و به معروف امر نماید.(سوره عصر) دارد، از این رو عدم امر به معروف موجب مستجاب نشدن دعاست. یعنی کسی که ترک امر به معروف و نهی از منکر می‌کند،‌امید نداشته باشد که دعایش مستجاب شود. پیامبر(ص) می‌فرماید:إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّه عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود. (امالى صدوق، ص 254)

از جمله مواردی که دعا و درخواست‌ها رد می‌شود هر چند که دعا و نیایش برخاسته از معرفت و علم بلکه معرفت و علم شهودی و حضوری باشد؛ هنگامه قیامت است. خداوند بصیرت مجرمان به نتیجه ذلّت بار گناه در قیامت را که زمینه‌ساز دعاى آنان براى بازگشت به دنیا و انجام دادن عمل صالح است رد می‌کند؛ چرا که این بصیرت و دعا، بیرون از زمان خود واقع شده است و تاثیری نخواهد داشت.(سجده، آیه 12)

انسانی که به حقیقت خود و خدا معرفت یافته یا در مقام بصیرت و شهود قرار گرفته است، می‌داند که هیچ چیزی در هستی جز اراده و مشیت الهی تاثیرگذار نیست و اگر برای اسباب تاثیری قرار داده شده ، به اراده و مشیت الهی است که او مسبب الاسباب است. پس بریدن از همه چیز که مبتنی بر معرفت و شناخت است و پیوستن به خداوند و او را مسبب الاسباب دانستن،‌ زمینه‌ساز دعا و استجابت است. از این‌رو هنگامی که انسان در هنگام اضطرار قرار می‌گیرد و از همه چیز می‌برد و به خدا می‌پیوندد، نیایش او تاثیرگذار است.(یونس،آیه 22؛ لقمان، آیه 32؛ اسراء، آیه 67؛ عنکبوت، آیه 65)

امام سجاد(ع) ناامیدی از مردم و هر سبب دیگر از اسباب مادی و معنوی و غیر خداوند را عامل مهم و اساسی در اجابت خواسته‌ها دانسته و می‌فرماید: مَن لَم یَرجُ النّاسَ فى شَىْ ءٍ وَرَدَّ أَمرَهُ إلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ فى جَمیعِ اُمورِهِ استَجابَ اللّه عَزَّوَجَلَّ لَهُ فى کُلِّ شَىْءٍ؛ هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته‌اى که او داشته باشد اجابت کند. (کافى، ج2، ص148، ح3)

قرآن بصراحت در آیه 62 سوره نمل بیان می‌دارد که خداوند دعای مضطر را اجابت می‌کند. این بدان معناست که مضطر در حالت اضطرار تنها متوجه خداوند است و به درجه‌ای از خلوص می‌رسد که تنها مسبب الاسباب را می‌ببیند و از او درخواست یاری می‌کند.

از این آیات این معنا به دست می‌آید که دعا نمایش بندگی محض انسان و شناخت کامل از فقر خود و توانایی و غنای خداوند حمیدی است که بخل نمی‌ورزد و کسی که خالصانه به او توسل جوید دست او را می‌گیرد و از سختی‌ها و مشکلات می‌رهاند و خواسته‌های او اجابت می‌کند.

انسان با معرفت می‌داند که تنها خداوند است که او را آفریده و پرورش می‌دهد و او هیچ چیزی ندارد و حتی این هستی و وجودش را به عنایت و فضل الهی به او بخشیده شده است. پس هر کوچک و بزرگی را از خداوند می‌خواهد و متوسل به او می‌شود و حتی برای کمترین چیزها از جمله نمک خوراک خویش دعا می‌کند؛ و این گونه، هم به خداوند تقرب می‌جوید و هم خواسته‌هایش را برآورده می‌سازد. امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: عَلَیکُم بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّکُم لاتَقَرَّبونَ إِلَى‌اللّه بِمِثلِهِ ، وَلا تَترُکوا صَغیرَهً لِصِغَرِها أَن تَدعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الکِبارِ؛ شما را سفارش مى کنم به دعا کردن، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شوید و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست.(کافى، ج2، ص467، ح6)

آدم بی‌خبر و غافل از خداوند،‌ چون اهل یقین و شهود نیست، دعایی که می‌کند از روی بی‌خبری است و چون مقام و منزلت الهی و توانایی و فضل و بخشش او را نمی‌داند و گمان باطل در حق خدا می‌برد و او را بخیل می‌داند، همین حالت نیایشگر موجب می‌شود تا دعایش مستجاب نشود. پیامبر(ص) نیز در این باره می‌فرماید: اُدعُوا اللهَ وَ اَنتم مُوقِنونَ بِالاِجابَهِ وَاعلَموا اَنَّ اللهَ لا یَستَجِیبُ دُعاءَ مِن قَلبِ غافِلٍ لاه؛خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید که خداوند دعا را از قلب غافل بی‌خبر نمی‌پذیرد.(کنزالعمال، ج2، ص72)

زمینه‌های اجابت دعا

چنانکه گفته شد از مهم‌ترین و اساسی‌ترین زمینه‌های دعا، معرفت و شناخت نسبت به فقر خود و غنای الهی،‌ اخلاص و خلوص و درک اضطرار واقعی انسان به خداوند است.

اما اگر بخواهیم دعاهای ما استجابت شود و از سوی خداوند رد نشود، می‌بایست کارهای ما مورد رضایت خداوندی باشد که نیت خالص و اعمال صالح بنیاد این رضایت الهی است. از این‌رو مشرکان و کافران پس از کشف الغطاء در هنگام احتضار و مرگ خواهان بازگشت برای جلب رضایت الهی از طریق اعمال صالح می‌شوند.(مومنون، آیات 99 و 100)

امام حسن مجتبى(ع) درباره خشنودی خدا و نقش آن در استجابت دعا می‌فرماید: أنَا الضّامِنُ لِمَن لَم یَهجُس فى قَلبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَن یَدعُوَ اللّه فَیُستَجابَ لَهُ؛ کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند. (کافى، ج2، ص62، ح11)

البته معرفت و شناخت مراتبی دارد، هر چه معرفت انسان بالاتر باشد و از علم حصولی به حضوری و در حضوری و شهودی از علم الیقین به سوی عین الیقین و از آن به سوی حق الیقین برود، درجه خلوص و نیز ایمان و کیفیت عمل صالح تغییر می‌یابد.

دعا در حق خود مستجاب است ولی اجابت سریعتر دعا در غیاب دیگران برای آنان است. اگر هر مومنی در غیاب دیگری در حق او دعا کند، آن دیگری نیز در حق او دعا خواهد کرد و این گونه حوائج و درخواست‌های شما نیز برآورده می‌شود. بنابراین التماس دعا داشتن خوب است و هر کسی بکوشد تا التماس دعا داشته باشد و در حق دیگری نیز دعا کند تا در حق او دعا شده و اجابت گردد. پیامبر(ص) می‌فرماید: لَیسَ شَىْ ءٌ أَسرَعَ إِجابَهً مِن دَعوَهِ غائِبٍ لِغائِبٍ؛ هیچ دعایى زودتر از دعایى که انسان در غیاب کسى مى کند، مستجاب نمى شود.(بحارالأنوار، ج93، ص359، ح17)

امام موسی کاظم(ع) از مصادیق دعای سریع الاجابه، دعا در حق دیگری دانسته و فرموده است: أوشَک دَعوَهً‌ وَ أسرَعُ إجابَهُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ‌ بِظَهرِ الغَیبِ؛دعایی که بیشتر امید اجابت آن می‌رود و زودتر به اجابت می‌رسد،‌ دعا برای برادر دینی است در پشت سر او.(اصول کافی، ج1، ص52)

پیامبر(ص) برطرف کردن گرفتاری مردم را عامل مهم در استجابت دعا از سوی خداوند می‌داند و می‌فرماید: مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعوَتُهُ وَأَن تُکشَفَ کُربَتُهُ فَلیُفَرِّج عَن مُعسِرٍ؛ هر کس مى خواهد دعایش مستجاب شود و غمش از بین برود باید گره از کار گرفتارى باز کند.(نهج‌الفصاحه، ح 2961)

حضرت رسول(ص) در بیان شرایط اجابت دعا، حالت تضرع و رقت قلب را مورد توجه قرار می‌دهد، زیرا این امر نشانه‌ای از استغاثه و عدم تکبر و استکبار است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مستکبران اهل دعا و نیایش نیستند و خود را غنی دانسته و از دعا‌گریزان هستند.(غافر، آیه 60) کسی که استکبار نمی‌ورزد اهل خضوع و تضرع است و قلب او در گرو محبت و رحمت الهی است. پیامبر(ص) دعا هنگام رقت قلب را موثر می‌داند و می‌فرماید: اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرِّقَّهِ فَإِنَّها رَحمَهٌ؛ دعا کردن در هنگام رقّت قلب را غنیمت شمرید، که رقت قلب، رحمت است.(بحارالأنوار، ج93، ص347، ح14)

امام باقر(ع) می‌فرماید که دعا نزد قبر حسین(ع) یکی از زمینه‌های اجابت دعاست. حسین، بزرگ مرد کربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد کرد که هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهکار و اندوهناک و تشنه اى و هیچ بَلا دیده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسین(ع) دعا نمى کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى سازد، مگر اینکه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى‌کند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى‌اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید! (بحارالأنوار، ج 101، ص 46، ح 5)

دعایی که همراه با بسم الله است رد نمی‌شود؛‌زیرا این نشانه آگاهی و معرفت شخص در حق خداوند است که هر چیزی را از خدا می‌داند و از او می‌خواهد. پیامبر(ص) می‌فرماید: لا یُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛ دعایى که با بسم اللّه الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمى شود.(الدعوات، ص 52)

البته باید توجه داشت که مراد از این سخن آن است که همه شرایط برای استجابت فراهم آید که شامل معرفت، اضطرار، تواضع و خشوع،‌بندگی، اخلاص ،‌عمل صالح و مانند آن است. از این رو که مثلا پیامبر(ص) در جایی دیگر مسئله حلال خوری را به عنوان یکی از شرایط اجابت بیان می‌کند و می‌فرماید که حلال خوری نقش مهمی در استجابت دعا دارد. چنانکه می‌فرماید: یا عَلىُّ مَن أَکَلَ الحَلالَ صَفادینُهُ، وَرَقَّ قَلبُهُ، وَدَمِعَت عَیناهُ مِن خَشیَهِ اللّه تَعالى وَلَم یَکُن لِدَعوَتِهِ حِجابٌ؛اى على هر کس حلال بخورد، دینش صفا مى یابد، رقّت قلب پیدا مى کند، چشمانش از ترس خداوند متعال پر‌اشک مى‌شود و براى (استجابت) دعایش مانعى نمى باشد.(میراث حدیث، ج2، ص18، ح2)

دعاى کسانی که اعمال صالح انجام می‌دهند اجابت می‌شود. از جمله دعای پس از نماز یا دعای روزه داران در هنگام افطار اجابت می‌شود؛ زیرا اینها از اعمال صالح است. امام کاظم(ع) فرمود: دعوه الصائم تستجاب عند افطاره؛دعاى شخص روزه دار هنگام افطار مستجاب مى شود. (بحار الانوار، ج 92، ص 255، ح 33)

عدم اجابت یا تاخیر در اجابت انسانی که دارای معرفت حقیقی نسبت به خود و خداست، همواره آنچه رضایت خداوند است را مد نظر قرار می‌دهد که همان عمل صالح است. و از هر گونه اموری که ناپسند و زشت وگناه است دوری می‌کند؛ چرا که می‌داند که اعمال صالح موجب خشنودی خدا و اجابت دعاست و اعمال بد و زشت مانع از آن خواهد بود. امام صادق(ع) به عنوان نمونه استجابت دعا را با مال حلال و مانع آن را حرام خواری بیان می‌کند و می‌فرماید: إذا أرادَ أَحَدُکُم أَن یُستَجابَ لَهُ فَلیُطَیِّب کَسبَهُ وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ ، وَ إِنَّ اللّه لا یَرفَعُ إِلَیهِ دُعاء عَبدٍ وَفى بَطنِهِ حَرامٌ أَو عِندَهُ مَظلَمَهٌ لأِحَدٍ مِن خَلقِهِ؛ هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هیچ بنده اى که مال حرام در شکمش باشد یا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود. (بحارالأنوار، ج93، ص321، ح31)

البته همیشه علت اجابت ظاهری یا تاخیر در اجابت این امر نیست؛ چرا که گاه خداوند اجابت کرده ولی دست نگه داشته و با تاخیر می‌دهد تا بنده خود را بیش از پیش خالص گرداند و به خداوند تقرب جوید؛ زیرا خداوند با بلاء و ابتلاء بر آن است تا ظرفیت وجودی بنده افزایش یابد و تحمل و صبر او بیشتر شود و به کمالات بالاتری دست یابد.

آن حضرت درباره علت تاخیر در استجابت دعا نیز می‌فرماید: إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ لِلمَلَکَینِ: قَدِ استَجَبتُ لَهُ وَلکِنِ احبَسوهُ بِحاجَتِهِ ، فَإِنّى اُحِبُّ أَن أَسمَعَ صَوتَهُ وَ إِنَّ العَبدَ لَیَدعو فَیَقولُ اللّه تَبارَکَ وَتَعالى: عَجِّلوا لَهُ حاجَتَهُ فَإِنّى اُبغِضُ صَوتَهُ؛ هر آینه بنده دعا مى‌کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى کند و خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: زود خواسته‌اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم.(کافى، ج2، ص489، ح3)

علل دیگری برای برآورده نشدن دعاها در آیات و روایات بیان شده است. از جمله امام على(ع) می‌فرماید: گاه چیزى را (از خدا) مى خواهى اما به تو داده نمى شود و دیر یا زود بهتر از آن به تو داده مى شود، یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دریغ مى شود، زیرا بسا خواسته اى که اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دین تو مى انجامد، پس، چیزى بخواه که زیبایى و نیکی‌اش برایت مى‌ماند و پیامد سوئى ندارد.(نهج‌البلاغه، نامه 31)

همان‌گونه که عمل صالح عامل اجابت و حتی تعجیل در اجابت است، گناه عامل عدم اجابت دعاست. امام علی(ع) فرموده است: لا تَستَبطیِء إجابَهَ دُعائِکَ وَ قَد سَدَدتَ طَریقَهُ بالذُّنوبِ؛اجابت دعایت را دیر مپندار، در حالی که خودت با گناه راه اجابت آن را بسته ای.(غررالحکم و دررالکلم ح 10329)

نافرمانی از والدین موجب حبس دعا ست. امام صادق(ع) می‌فرماید: گناهی که نعمت‌ها را تغییر مى دهد، تجاوز به حقوق دیگران است. گناهى که پشیمانى مى آورد، قتل است. گناهى که گرفتارى ایجاد مى کند، ظلم است. گناهى که آبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى که جلوى روزى را مى گیرد، زناست. گناهى که مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خویشان است. گناهى که مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تیره و تار مى کند، نافرمانى از پدر مادر است.(علل الشرایع، ج 2، ص 584)

آثار و نقش دعا در زندگیدر آیات و روایات برای دعا تاثیرات شگرفی در زندگی مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی انسان بیان شده است. از جمله در آیات قرآن برای دعا، ‌آثاری چون تأمین خواسته‌هاى درخواست کنندگان نیازمند(ابراهیم، آیه 34؛ طه، آیات 25 تا 36)، جلب رحمت خداوند(اعراف، آیات 56 و 156)، درمان بیماری ها(انبیاء، ایات 83 و 84؛ ص ، آیات 41 تا 43)، رفع و نجات از غم و اندوه(انبیاء، آیه 76)، رفع بلاها و دشواریها و گرفتاری ها(انعام،‌ آیات 40 و 41)، مصونیت از گناه و انحرافات(یوسف، آیات 33 و 34)، برخوردارى از امداد الهى(بقره، آیات 250 و 251)، آمرزش گناهان (بقره، آیه 58)، آبرومندى در قیامت (آل عمران، آیات 190 تا 195) و هر مشکل و درد دنیوی از مادی و معنوی تا جلب نعمت و رفع بلا و دفع بلا بیان شده است.

در آیات و روایات ده‌ها اثر برای دعا بیان شده است. چنانکه گفته شد دعا یکی از علل از بین برنده درد و بیماری در انسان است. پیامبر(ص) نیز درباره این نقش و تاثیر دعا در زندگی می‌فرماید: اَلصَّدَقَهُ تَدفَعُ البَلاءَ وَ هِىَ اَنجَحُ دَواءٍ وَ تَدفَعُ القَضاءَ وَ قَد اُبرِمَ اِبراما وَ لا یَذهَبُ بِالدواءِ اِلاَّ الدُّعاءُ وَ الصَّدَقَهُ؛صدقه بلا را برطرف مى کند و مؤثرترینِ داروست. همچنین، قضاى حتمى را برمى گرداند و درد و بیمارى‌ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى برد.(بحارالأنوار، ج93، ص 137، ح 71)

اینها نمونه‌هایی از مباحثی است که در آیات و روایات درباره دعا بیان شده است. همین مقدار به خوبی نشان می‌دهد که دعا چه جایگاه مهمی در عبادت و بندگی دارد و تا چه اندازه در زندگی انسان‌ها تاثیر می‌گذارد و دنیا و آخرت ایشان را متاثر می‌سازد.

منبع:روزنامه کیهان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


انواع اکسسوری مردانه ویژه هدیه روز پدر

غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزیدن نقص است. زكریّا علیه السلام با دیدن مقام مریم علیهاالسلام شیفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت.هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْكَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعَاء (آل عمران ـ 38)آنجا [بود كه‏] زكریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاك و پسندیده به من عطا كن، كه تو شنونده دعایى.»فَنَادَتْهُ الْمَلآئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیَـى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ (آل عمران ـ 39)پس در حالى كه وى ایستاده [و] در محراب [خود] دعا مى‏ كرد، فرشتگان، او را ندا دردادند كه: خداوند تو را به [ولادت‏] یحیى- كه تصدیق كننده [حقانیت‏] كلمة اللَّه [عیسى‏] است، و بزرگوار و خویشتندار [پرهیزنده از زنان‏] و پیامبرى از شایستگان است- مژده مى‏دهد.این آیات گوشه‏اى از زندگى پیامبر الهى، زكریا را در ارتباط با داستان مریم بیان مى‏كند.سابقاً گفتیم، همسر زكریا و مادر مریم خواهر یكدیگر بودند و اتفاقاً هر دو در آغاز، نازا و عقیم بودند، هنگامى كه مادر مریم از لطف پروردگار، صاحب چنین فرزند شایسته‏اى شد و زكریا اخلاص و سایر ویژگی هاى شگفت‏ آور او را دید، آرزو كرد كه او هم صاحب فرزندى پاك و با تقوا همچون مریم شود، فرزندى كه چهره‏اش آیت و عظمت خداوند گردد.با اینكه سالیان درازى از عمر او و همسرش گذشته بود، و از نظر معیارهاى طبیعى بسیار بعید به نظر مى ‏رسید كه صاحب فرزندى شود، ولى ایمان به قدرت پروردگار و مشاهده وجود میوه‏ هاى تازه در غیر فصل، در كنار محراب عبادت مریم، قلب او را لبریز از امید ساخت كه شاید در فصل پیرى، میوه فرزند بر شاخسار وجودش آشكار شود.به همین دلیل هنگامى كه مشغول نیایش بود از خداوند تقاضاى فرزند كرد، و آنگونه كه قرآن در نخستین آیه فوق مى‏ گوید: “در این هنگام زكریا پروردگار خویش را خواند و گفت: پروردگارا! فرزند پاكیزه‏اى از سوى خودت به من (نیز) عطا فرما كه تو دعا را مى‏ شنوى” و اجابت مى ‏كنى.”در این موقع فرشتگان به هنگامى كه او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، وى را صدا زدند كه خداوند تو را به یحیى بشارت مى‏ دهد، در حالى كه كلمه خدا (حضرت مسیح) را تصدیق مى‏كند و آقا و رهبر خواهد بود، و از هوى و هوس بر كنار و پیامبرى از صالحان است‏. (آل عمران، آیه 39)قانون ازدواج، یك قانون فطرى است و در هیچ آیینى ممكن نیست حكمى بر خلاف این قانون فطرى، تشریع گردد، بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگرى ترك ازدواج، كار خوبى نبوده استنه تنها خداوند اجابت دعاى او را به وسیله فرشتگان خبر داد، بلكه پنج وصف از اوصاف این فرزند پاكیزه را بیان داشت:نخست اینكه او به بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ حضرت مسیح علیه السلام ایمان مى ‏آورد، و با ایمان و حمایت از او سبب تقویت مسیح مى‏ گردد.دوم اینكه او مقام سیادت و رهبرى از نظر علم و عمل خواهد داشت.سوم اینكه او خود را از هوى و هوس هاى سركش و آلودگى به دنیا پرستى حفظ مى ‏كند، این معنى از واژه “حصورا” استفاده مى‏شود.واژه “حصور” از “حصر” به معنى حبس گرفته شده است، در اینجا به معنى كسى است كه خود را از هوى و هوس، منع كرده است.این واژه گاه به معنى كسى كه خوددارى از ازدواج مى‏ كند نیز آمده به همین دلیل جمعى از مفسران آن را به همین معنى تفسیر كرده ‏اند، و در پاره‏اى از روایات نیز به آن اشاره شده است. (در ادامه همین نوشتار در این مورد توضیحاتی را خواهیم داد.)چهارم و پنجم اینكه او پیامبر بزرگى خواهد بود (توجه داشته باشید كه “نبیاً” به صورت نكره آمده كه در اینجا براى عظمت است) و از صالحان و شایستگان خواهد بود. لغات مورد بحث:1ـ “ذریة” در اصل به معنى فرزندان كوچك است، گاه به اولاد بزرگ نیز گفته مى‏شود، این واژه هر چند در اصل معنى جمعى دارد، ولى بر مفرد هم اطلاق مى ‏گردد (مفردات راغب) ضمناً “طیبة” به صورت مونث آمده با اینكه حضرت زكریا تقاضاى پسر كرده بود، این به خاطر مراعات ظاهر لفظ ذریة است.2ـ سیدا: مأخوذ از سواد شخص است، و گفته شده كه به معنى مالك سواد اعظم یعنى شهر بزرگ است و اطاعت او واجب است، و این در صورت مقید بودن آن است، و اگر مطلق باشد به معنى خداوند متعال است.3ـ حصورا: یعنى كسى كه از مجامعت خوددارى مى‏ كند، و كسى كه سر خود را پنهان مى‏كند نیز حصور خوانده شده است.یک نکته: آیا ترك ازدواج فضیلت است؟نخستین سوالى كه در اینجا پیش مى‏آید این است كه اگر “حصورا” به معنى “ترك كننده ازدواج” باشد آیا این عمل براى انسان امتیازى محسوب مى‏شود كه درباره “یحیى” آمده است؟در پاسخ باید گفت: اولا هیچ گونه دلیل قاطعى بر اینكه منظور از “حصور” در آیه ترك كننده ازدواج است، در دست نیست. و روایتى كه در این زمینه نقل شده از نظر سند مسلم نمى‏باشد.هیچ بعید نیست كه حصور در آیه به معنى ترك كننده شهوات و هوس ها و دنیا پرستى و صفتى همانند زهد بوده باشد.ثانیا ممكن است یحیى نیز همانند عیسى بر اثر شرایط خاص زندگى و اجبار به سفرهاى متعدد براى تبلیغ آیین خدا ناچار به مجرد زیستن بوده است.این یك قانون كلى براى همه نمى‏تواند باشد و اگر خداوند او را به این صفت مى‏ستاید، به خاطر این است كه او بر اثر شرایط خاصى ازدواج نكرد ولى در عین حال توانست خود را از گناه حفظ كند و به هیچ وجه آلوده نشود.به طور كلى قانون ازدواج، یك قانون فطرى است و در هیچ آیینى ممكن نیست حكمى بر خلاف این قانون فطرى، تشریع گردد، بنابراین نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگرى ترك ازدواج، كار خوبى نبوده است.به هرحال با اینکه بعضى «حَصُوراً» را به معناى ترك ازدواج یحیى به خاطر مسافرت ‏هاى زیاد دانسته ‏اند، ولى امام باقر علیه السلام مى‏ فرماید: عفّت یحیى باعث شد تا ازدواج نكند و از زنان كناره بگیرد. (تفسیر مجمع البیان) پیام‏های آیه 38:1ـ حالات انسان و ساعات دعا، در استجابت آن موثّر است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»2ـ غبطه خوردن كمال، ولى حسد ورزیدن نقص است. زكریّا علیه السلام با دیدن مقام مریم علیها السلام شیفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت. «هُنالِكَ دَعا»3ـ زن مى ‏تواند پیامبر خدا را تحت تأثیر قرار دهد. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»4ـ مشاهده ‏ى كمالات دیگران، زمینه‏ ى درخواست كمالات و توجّه انسان به خداوند است. «هُنالِكَ دَعا زَكَرِیَّا»5ـ درخواست فرزند و نسل پاك، سنّت و روش انبیاست. «هَبْ لِی»، «ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً»6ـ ارزش ذریّه و فرزندان، به پاكى آنهاست. «ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً»7ـ در دعا باید از خداوند تجلیل كرد. «إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»

پیام‏های آیه 39:1ـ دعاى خالصانه از قلب پاك مستجاب مى ‏شود. «دَعا زَكَرِیَّا»، «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ»2ـ نماز، در ادیان پیشین نیز بوده است. «یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ»3ـ مِحراب مسجد، از قداست خاصّى برخوردار است؛ محل نزول مائده آسمانى «وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» و استجابت دعا. «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ»، «فِی الْمِحْرابِ»4ـ نماز، زمینه‏ ى نزول فرشتگان است. «فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ»5ـ اراده‏ ى خداوند بر هر چیزى غلبه دارد. پیرىِ پدر و عقیمىِ مادر، مانع فرزند دار شدن نیست. «أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏»6ـ گاهى نامگذارى افراد از طرف خداست. «یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏»7ـ فرزند از نعمت‏ها و بشارت‏هاى الهى است. «یُبَشِّرُكَ بِیَحْیى‏»8ـ انبیاء یكدیگر را تصدیق مى‏كنند. «مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ»9ـ حضرت عیسى نشانه‏اى از قدرت خداست، نه فرزند خدا. «بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ»10ـ خداوند از آینده هر كس خبر دارد. «سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا»11ـ عفّت و كنترل تمایلات جنسى، مورد ستایش خداوند است. «حَصُوراً»منابع:تفسیر مجمع البیانتفسیر نور، ج 2تفسیر نمونه، ج 2تفسیر هدایت، ج چطور دعا مستجاب میشود

در ادامه بخوانید


جلوگیری از ورود هوای آلوده به خانه!


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک


بدون خجالت محصولات جنسی را آنلاین بخر


دریافت کارت تخفیف 20درصدی درمان


درخواست وکیل طلاق و مشاوره تلفنی رایگان


آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه


کلکسیون فرشهای مدرن و کلاسیک برای خرید

بلیط کیش را دربهترین فصل سفر به آن خریدکن


بهترین راه بهبود کیفیت هوا در خانه

چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی


طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید

مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت

بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

شفقنا- فهیمه ابراهیمی ؛ حجت الاسلام والمسلمین منتجب نیا در خصوص دعا و نحوه استجابت دعا، می‌گوید: بعضا وقتی با خدا صحبت می‌کنیم خواسته‌هایمان را به زبان می‌آوریم ولی دلمان متوجه جای دیگری است؛ می گوییم خدایا به من روزی بده ولی توجهمان به در خانه همنوعانمان است و گدایی از دیگران می‌کنیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین رسول منتجب نیا در گفت و گو با خبرنگار شفقنا در خصوص حقیقت دعا، اظهار کرد: در ابتدا لازم است مباحثی را در خصوص اصل دعا مطرح ‌کنم؛ دعا یا نیایش به معنای خواندن پروردگار، ارتباط برقرار کردن با او و در حقیقت یک نوع حضور و دیدار مخلوق با خالق است. آیات قرآن، کلام خدای متعال است که بر بندگان نازل می‌کند و دعا هرچند بر اساس مواردی باشد که معصومین(ع) فرمودند یا در خود قرآن آمده است، به معنای ارتباط مخلوق با خالق و خواندن پروردگار است. بنابراین حقیقت دعا این نیست که به خاطر داشتن مشکلات و بیماری خدا را بخوانیم بلکه صرف ارتباط برقرار کردن با خدا، حقیقت دعا است و دعا لازمه ایمان و حیات انسان است.

دعا یعنی به یاد خدا بودن و ارتباط برقرار کردن با او

او در ادامه افزود: ما انسان‌‌ها، موجودات ضعیفی هستیم و اگر ارتباطمان با خالق قطع شود چیزی نخواهیم داشت. لذا این ارتباط و اتصال باید همیشه وجود داشته باشد؛ بنابراین در قرآن کریم هم آمده است « قل ما یعبوا بکم ربى لولا دعاوکم …» «پیامبر به مردم بگو اگر دعا نکنید خداوند به شما توجه نخواهد کرد». یعنی خدا زمانی توجه می کند که ما هم به خدا توجه داشته باشیم.« فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ » «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم». لذا این ارتباط باید هواره وجود داشته باشد؛ پس دعا یعنی فراموش نکردن و به یاد خدا و ارتباط برقرار کردن با او.

دعا فقط این نیست که بگوییم خدایا به من رزق و روزی عطا کن و مرا عمر طولانی بدهچطور دعا مستجاب میشود

منتجب نیا با بیان اینکه هنگام دعا نباید فقط به مادیات توجه کرد، گفت: انسان وقتی با خدا ارتباط برقرار می‌کند، نیازها و درخواست‌هایی دارد که باید آنها را اولویت بندی کند؛ اما متاسفانه ما چون بیشتر فکرمان در رابطه با مادیات است، اگر دعا هم می کنیم همواره توجهمان به مسایل مادی است. کسی که مجرد است می خواهد متاهل شود، کسی که خانه ندارد می خواهد صاحب خانه شود و یا کسی که بیماری دارد دعا می‌کند بهبود پیدا کند اما اگر این مشکلات نباشد، گویا موضوع دعا از نظر ما منتفی است درحالی که این نیازها و احتیاجات انسان است که او را به دعا کردن برمی‌انگیزد؛ اما دعا کردن فقط درخواست نیاز نیست. دعاهایی که از معصومین(ع) به ما رسیده، سرمایه نامتناهی و بزرگی در اختیار ما است که قدر آن را نمی‌دانیم دعا فقط این نیست که بگوییم خدایا به من رزق و روزی عطا کن و یا  مرا عمر طولانی بده؛ بلکه می‌توانیم از خدا بخواهیم که به ما یقین صادق، توفیق عمل، حسن عاقبت دهد و در دنیا سعادتمندمان کند.

دعای مومنین در حق دیگران زودتر مستجاب‌ می‌شود

وقتی می خواهیم از خدا درخواست کنیم فقط منحصر به خودمان نباشد

او با بیان اینکه دعا در حق دیگران زودتر مستجاب می‌شود، اظهار کرد: می‌خوانیم« اللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ » خدایا بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور خدایا دارا کن هر نداری را خدایا سیر کن هر گرسنه‌ای را خدایا بپوشان هر برهنه را». نکته مهم این دعا این است که به ما می آموزد وقتی می خواهیم از خدا درخواست کنیم منحصر به خودمان نباشد، حتی منحصر به مومنین و مسلمانان هم نباشد؛ بنابراین از صدیقه طاهره(س) نقل شده است که برای همسایه‌ها دعا می‌کردند و از ایشان پرسیدند که چرا برای اهل خانه دعا نمی‌کنید؟ حضرت پاسخ دادند « الجارُ ثُمَّ الدّارُ » «اول دیگران و بعد خود ما». در روایت داریم که دعای مومنین نسبت به دیگران مستجاب‌تر است تا نسبت به خودشان؛ چون کسی که دعا می‌کند، خودش گناه کرده ولی نسبت به همسایه‌اش گناهی مرتکب نشده است اما کسی که برای خودش دعا می کند ممکن است زبانش، زبانی باشد که به قول امام سجاد « قَدْ أَخْرَسَهُ‏ ذَنْبُهُ » گناهان او را آلوده کرده باشد.

بعضا با زبانمان خدا را می‌خوانیم اما با قلبمان دیگران را

او در خصوص مقدمات استجابت دعا، اظهار کرد: قرآن کریم می فرماید « وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ » ای پیامبر چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند». یعنی مستقیم می‌فرماید هیچ واسطه ای با من ندارید و من از رگ کردن به شما نزدیک تر هستم که دعا و خواسته‌های شما را اجابت می‌کنم؛ اما شرط استجابت دعا این است که دعا واقعی باشد. به عنوان نمونه گاهی انسان دعا می‌خواند، ولی لقلقه زبانش است؛ یعنی فقط عبارت‌ها را می‌خواند که این دعای واقعی نیست و روح و حقیقت دعا را ندارد؛ چراکه زبانش کار می‌کند اما چشمش در حال چرت زدن است و فکر در جای دیگری است و به معانی و مفاهیم دعا توجه نمی‌کند. بعضا وقتی با خدا صحبت می‌کنیم خواسته‌هایی را به زبان می‌آوریم ولی دلمان متوجه دیگری است می گوییم خدایا به من روزی بده ولی توجهمان به در خانه همنوع خودمان است و از دیگران گدایی می‌کنیم؛ با زبانمان خدا را می‌خوانیم اما با قلبمان دیگران را و لذا این دعای واقعی نیست چون لازمه دعای واقعی این است که از غیر خدا انقطاع داشته باشیم زیرا در زمان گرفتاری غیر از پروردگار کسی نیست که مشکلات ما را برطرف کند.

لقمه و اموال حرام مانع از اجابت دعا می‌شود

منتجب نیا در ادامه افزود: در روایات داریم کسی که می‌خواهد دعایش مستحاب شود، درآمدش باید مشروع باشد چرا که لقمه و اموال حرام، مانع از اجابت دعا می‌شود. تضییع حقوق مردم و لطمه زدن به آبرو و حیثیت دیگران از گناهانی است که مانع از استحابت دعا می‌شود؛ در دعای کمیل آمده است« اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ » بعضی از گناهان دعاها را زندانی می‌کند و نمی گذارد دعا به خدا برسد. متاسفانه درآمدهای نامشروع اعم از رباخواری، رشوه خواری، دزدی و تصرف به بیت‌المال در جامعه ما فراوان است؛ در خصوص مال و عرض مردم به سادگی صحبت می‌کنیم که همه اینها موجب حبس دعا و باعث می‌شود انسان دستش را بلند کند اما صدایش شنیده نشود ولی اگر دعا واقعی باشد در روایات فراوان داریم که خدا به فرشته ها می فرماید ببینید چه چیزی می خواهد و آن را اجابت کنید.

خداوند سرنوشت افراد را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خودشان متحول شوند

او در پاسخ به این سوال که آیا دعا امور انسان‌ها را تغییر می‌دهد، گفت: سرنوشت انسان‌ها به دست خودشان است «انَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ » خداوند سرنوشت افراد یا گروه و ملتی را تغییر نمی‌دهد مگر اینکه خودشان متحول شوند؛ ما نمی‌توانیم بگوییم هر کاری می خواهیم انجام داده و دعا می‌کنیم و بر خلاف طبیعت، امر دیگری به وجود خواهد آورد! مثل اینکه کسی  با کبریت خانه خود را آتش زده و بعد بگوید خدایا خانه مرا نسوزان! همچنین وقتی کسی کارهای خیر انجام می‌دهد و فرد صالحی است، دعای منفی یا همان نفرین ما تاثیری بر او نخواهد داشت، حتی اگر همه عالم هم او را نفرین کنند، تاثیری نداشته و دعای منفی آنها اجابت نخواهد شد.

قطع امید از خدا مانع از اجابت دعا است

منتجب نیا در ادامه افزود: بنابراین سرنوشت افراد دست خودشان است اما مشیت خداوند هم در همه امور جهان وجود دارد. بحثی که در مباحث کلامی مطرح می‌شود طلب و اراده است به این معنا که اراده انسان چقدر در افعال ارادی و اختیاری او دخیل بوده و اراده خداوند هم چقدر دخیل است؟ ائمه به ما آموختند که« لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» اینگونه نیست که انسان اراده نداشته باشد و خداوند او را بدون اراده وخواستش خوشبخت و یا بدبخت کند؛ اینگونه هم نیست که خداوند ما را به حال خودمان رها کند؛ چون اگر این شرایط وجود داشته باشد، خداوند رب‌العالمین نبود. خداوند رب العالمین و هر لحظه در اداره جهان است و همه افعال ارادی و غیر اختیاری تحت اراده پروردگار است اما چون خودمان می‌خواهیم، جبری وجود ندارد.

او در پایان خاطرنشان کرد: اگر انسان امیدش از دیگران قطع شده باشد و فقط به خدا امید داشته باشد دعایش حتما اجابت خواهد شد اما وقتی امید خود را از دست بدهد معلوم است که دعایش اجابت نمی‌شود. اما بعضا هچ مشکلی وجود ندارد ولی مصلحت انسان در اجابت دعا نیست؛ «عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ » «چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید». بعضا چیزهایی را انسان از خدا می‌خواهد اما اجابت نمی‌شود و بعد می فهمد که خیرش در آن نبوده است. گاهی هم مصلحت در این است که اجابت دعا به تاخیر بیفتد که باز هم به خاطر حکمت پروردگار است. نکته دقیق عرفانی هم در اینجا است که خداوند کسانی را که در خانه او ناله می‌کنند، دوست دارد و چه بسا دعای آنها را موقتا اجابت نمی کند تا آن شخص ارتباطش را همچنان برقرار کند زیرا می‌داند و اگر دعایش اجابت شود این ارتباط قطع شود.

 

 

انتهای پیام

شفقنا در شبکه های اجتماعی: توییتر | اینستاگرام | تلگرام

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.



واژه‏ى “دعا” به معناى خواندن و حاجت خواستن و استمداد است، و گاهى مطلق خواندن از آن منظور است. دعا در اصطلاح، “خواستن حاجت از خداى متعال” است. واژه دعا و مشتقات آن در قرآن کریم تقریباً در 13 معنا به کار رفته است.

چون دعا نیز نوعى عبادت است؛ لذا مانند دیگر عبادت‏ها داراى شرایط مثبت و منفى است که با رعایت آنها، عامل تقرّب بوده و مستجاب خواهد شد. معناى “استجابت دعا” این نیست که دعا فوراً مستجاب شده و آثار آن سریعاً ظاهر گردد؛ لذا گاهى اثر اجابت بعد از چهل سال ظاهر می‌شود، و یا این‌که خداوند عوض آن دعا را در آخرت به چند برابر عطا می‌کند، به طورى که دعاکننده با مشاهده‏ى آن آرزو می‌کند، اى کاش هیچ دعا و حاجتى از من در دنیا مستجاب نمی‌شد.

دانشمندان اسلامى با استفاده از آیات قرآنى و روایات معصومین(ع) براى دعا آداب و شروطى را ذکر کرده‏اند که اگر رعایت شود دعا حتماً مستجاب خواهد شد. برخی برای استجابت دعا، ده شرط ذکر کرده‌اند، برخی هفده شرط و… .

با توجه به تعابیرى که در روایات مختلف به کار رفته، می‌توان شرایطى را که به طور حتم در اجابت دعا نقش دارند، نام برد؛ مانند این‌که دعا نباید بر خلاف نظام احسن عالم و قضاى قطعى الهى باشد و گرنه رد شده و مستجاب نمی‌شود؛ دعا باید مسبوق و مختوم به صلوات بر پیامبر(ص) و آل او باشد؛ دعا کننده باید معرفت و شناخت کامل قلبى نسبت به خدا داشته باشد؛ تنها امیدش به خدا باشد و بر غیر او تکیه نداشته باشد؛ حالت اخلاص و اضطرار در او باشد؛ زبان و قلبش با هم هماهنگ باشند؛ اتیان واجبات و ترک محرمات نموده و طلب استغفار از گناهان خود کند؛ اصرار بر دعا کند و با یقین از خدا بخواهد و مأیوس نباشد؛ و بگوید خدایا آن‌گونه که تو صلاح می‌دانى و به مصلحت من است انجام بده و یقین بداند که خداوند مستجاب خواهد کرد، اگرچه آثار آن بعداً ظاهر شود.چطور دعا مستجاب میشود

قبل از توضیح سؤال، به طور گذرا به معناى دعا و ضرورت آن از نظر قرآن، اشاره می‌شود. مسئله‏ى ضرورت و انجام دعا نه تنها در دین اسلام امرى قطعى و مسلم است، بلکه در ادیان انبیاى گذشته و نزد پیامبران سلف نیز مسئله‏ى دعا یک امر حتمى بود و پیشوایان الهى این مطلب را به مردم گفته و آموخته‏اند، افزون بر این، خودشان در موارد متعددى دعا کرده‏اند، که از جمله‏ى آن موارد، دعاى حضرت ابراهیم(ع) و استجابت آن است که در سوره‏ى ابراهیم(ع)، آیه‏ى 37 ذکر گردیده است.[1] هم‌چنین دعاى حضرت موسى(ع)[2] و پیامبران دیگر بیان شده است. خداوند در آیات متعددى بندگان را به دعا دعوت نموده است، از جمله در آیات “بقره، 186” و آیه‏ى “غافر، 60”.

معناى لغوى و اصطلاحى “دعا”

 “دعا” در لغت به معناى خواندن و حاجت خواستن و استمداد است، و گاهى مطلق خواندن از آن منظور است.[3]

دعا در اصطلاح، خواستن حاجت از خداى متعال است. واژه‏ى دعا و دیگر مشتقات آن در قرآن مجید تقریباً در 13 معنا به کار رفته است که از جمله‏ى آنها، خواندن، دعا کردن، خواستن از خداوند، ندا دادن، صدا زدن، دعوت کردن به چیزى یا به سوى کسى، استغاثه و یارى خواستن؛ عبادت کردن و… می‌باشد.[4]

از برخى آیات و نیز روایات اسلامى استفاده می‌شود که دعا نوعى عبادت و پرستش خدا است. افزون بر این، در برخى تعابیر روایى آمده است که “الدّعا مخّ العبادة”،[5] از این‌رو دعا نیز مانند دیگر عبادات داراى شرایط مثبت و منفى است. به سخن دیگر، براى آن‌که دعا به طور صحیح و کامل انجام شود و مورد تقرّب و استجابت قرار گیرد، باید دعا کننده شرایطى و آدابى را تحصیل کند و از موانعى دورى و اجتناب نماید. با توجه به این مسئله است که علت عدم استجابت برخى دعاها روشن می‌شود؛ چرا که خداوند، حکیم و علیم است و تمام کارهاى او از روى حکمت و مصلحت بوده و قبولى دعا نیز وابسته‏ى به مصلحت است و وعده‏ى قبول نیز مشروط به مصلحت خواهد بود. اگر شخص کریمى اعلام نماید که هر کس از من چیزى بخواهد عطا خواهم کرد و شخصى بیاید و چیزى که براى او ضرر دارد، بلکه هلاکت او را در پى دارد طلب نماید به خیال این‌که براى او نافع است، در چنین وضعیتى، عطا نکردن مناسب‏تر است براى آن شخص کریم، بلکه عطا کردن، جور و ظلم است. و اکثر خواهش‏هاى بندگان موجب نقص و ضرر ایشان است، در حالی‌که خودشان نمی‌دانند.[6]

رفت طغیان آب از چشمش گشاد

آب چشمش زرع دین را آب داد

اى بسا مخلص که نالد در دعا

تا رود دود خلوصش بر سما

تا رود بالاى این سقف برین

بوى مجمر از انین المذنبین

پس ملایک با خدا نالند زار

کاى مجیب هر دعا وى مستجار

بنده مؤمن تضرع مى‏کند

او نمى‏داند بجز تو مستند

تو عطا بیگانگان را مى‏دهى

از تو دارد آرزو هر منتهى

حق بفرماید که نز خوارى اوست

عین تأخیر عطا یارى اوست[7]

در حدیث قدسى آمده است: برخى از بندگانم، اصلاح نمی‌شوند و ایمانشان را حفظ نمی‌کند، مگر غنا و ثروت به گونه‏اى که اگر وضع دیگرى براى آنها رخ دهد، نابودى آنها را به دنبال دارد و برخى دیگر، فقر و تنگ‌دستى به صلاح آنها است و اگر غیر از آن برایشان مقدّر شود، عامل هلاکت براى آنها خواهد بود.[8] در این‌جا ممکن است شبهه‏اى به ذهن خطور کند که: خداوند مصلحت ما را بهتر می‌داند و آنچه بخواهد مقدّر می‌کند و قطعاً واقع خواهد شد و دیگر نیازى نیست که من دعا کنم و از خدا بخواهم؟ در جواب به این مقدار اکتفا می‌شود که: تحقق برخى مقدرّات الهى با دعاى بنده و مشروط به دعا کردن است، بدین معنا که اگر بنده دعا کند و بخواهد، مصلحت الهى به عطا کردن تعلق می‌گیرد و اگر دعا نکند مصلحتى در کار نیست و براى او مقدر نمی‌شود.[9]

از این‌رو، خداوند دعاهایى را که بر خلاف نظام احسن عالم و قضاى قطعى او باشد رد می‌کند و مستجاب نمی‌گرداند. مثلاً کسى از خدا بخواهد که همیشه زنده بماند و هرگز نمیرد؛ زیرا این دعا با قضاى الهى که در سوره آل عمران، آیه‏ى 185 آمده منافات دارد: «کل نفس ذائقة الموت». و یا این‌که از خدا بخواهد که او را هرگز محتاج هیچ‌کدام از مخلوقین نکند، هرگز مستجاب نمی‌شود. در روایت آمده است، على(ع) شنید که مردى براى دوستش دعا می‌کند و می‌گوید: خداوند برایت ناملایم و مکروهى را پیش نیاورد و روا مدارد، على(ع) فرمود: تو مرگ دوستت را از خداوند خواستى؛[10] یعنى در واقع تا انسان زنده است، طبق نظام طبیعت و عالم آفرینش در معرض ناملایمات و بلایا است، مگر این‌که در دنیا نباشد.

در زمینه‏ى عدم استجابت دعا، علامه مجلسى در توجیه و تفسیر روایتى، وجوهى را به عنوان جواب ذکر نموده است:

وجه اول: وعده الهى به استجابت دعا، مشروط است به مشیت و خواسته‏ى الهى؛ یعنى اگر بخواهد و مشیت او تعلق گیرد، مستجاب می‌کند به دلیل قول خداوند: “… فیکشف ما تدعون الیه إن شاءَ…”[11]؛ و اگر بخواهد رنج و بلا را از شما دور می‌گرداند،… .

وجه دوم: مقصود از اجابت در روایت، لازمه‏ى آن است و آن شنیدن و مورد عنایت قرار دادن دعا است؛ زیرا خداوند دعاى مؤمن را الآن اجابت می‌کند و لیکن بخشیدن مطلوب او را به تأخیر می‌اندازد تا به دعایش ادامه دهد و خداوند صداى محبوبش را بشنود:

آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى

تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى

گفت شیطان آخر اى بسیار گو

این همه اللَّه را لبیک گو

گفت لبیکم نمى‏آید جواب

ز آن همى ترسم که باشم ردّ باب

گفت آن اللَّه تو لبیک ماست

و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست

حیله‏ها و چاره جوییهاى تو

جذب ما بود و گشاد این پاى تو

ترس و عشق تو کمند لطف ماست

چطور دعا مستجاب میشود

زیر هر یا رب تو لبیکهاست[12]

وجه سوم: خداوند اجابت را مشروط نموده است به موردى که به صلاح بنده بوده و خیر دعاکننده در آن باشد؛ زیرا خداوند حکیم است و هرگز آنچه را که باعث مصلحت و سعادت بندگان باشد، برای خواسته‏هاى غیر مفید، ترک نمی‌کند. پس روشن شد که باید چنین وعده‏هایى را از جانب شخص حکیم، مشروط و منوط به مصلحت بدانیم.[13]

در کتاب اصول کافى چهار معنا براى اجابت بیان شده است که عبارت‌اند از:

از مطالب فوق استفاده می‌‏شود که معناى اجابت دعا این نیست که دعا فوراً مستجاب شود و آثار آن سریعاً ظاهر گردد و دعاکننده به مطلوب خود برسد؛ چرا که در آیه‏ى 89 سوره‏ى “یونس” یادآور می‌‏شود که خداوند دعاى موسى(ع) را مستجاب نمود، و به جهت مصالحى اثر آن‌را که نابودى فرعون بود بعد از چهل سال ظاهر و آشکار گردانید.

و گاهى اثر اجابت دعا این‌گونه ظاهر می‌شود که خداوند چند برابر خواسته‏ى دعاکننده را در آخرت به او می‌دهد – به کسى که صلاح خود را نمی‌‏دانسته – به طورى که وقتى در آخرت عوض مطلوب و خواسته‏ى خود را مشاهده می‌کند، آرزو می‌کند که اى کاش هیچ حاجتى از من در دنیا مستجاب نمی‌‏شد. (تصدیق می‌کند که دعایش به طور کامل مستجاب شده است).[15]

تاکنون به معناى دعا و اهمیت و شرایط آن اشاره شد و گفته شد که چرا برخى از دعاها مستجاب نمی‌شود و این‌که مقصود از اجابت دعا چیست، هم اکنون جاى پاسخ به سؤال مذکور است که در چه شرایطى دعا مستجاب می‌گردد؟

دانشمندان و مفسران اسلامى با استفاده از آیات الهى و روایات معصومین(‏ع) شرایط و آدابى را براى دعا و دعا کننده بر شمرده‏اند که با رعایت آنها، دعا مؤثر واقع شده و مستجاب خواهد گردید. در کتاب دعاها و تهلیلات قرآن به هفده شرط و آداب دعا اشاره شده است؛ مانند: معرفت و شناسایى خداوند، هماهنگى بین قلب و زبان دعا کننده، انجام واجبات و ترک محرمات، استغفار از گناهان و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و… .[16] هم‌چنین فیض کاشانى در محجة البیضاء ده شرط را نام برده است؛ و ده شرط دیگر را از کتاب عدّة الداعى نقل کرده است که برخى از آن شرایط عبارت‌اند از: تصمیم در دعا، اجتماع در دعا، اقبال با قلب به سوى خدا، عدم اعتماد بر غیر خدا در حوایج خود و… .[17]

در مورد روایات مربوط به استجابت قطعى دعا تعابیرى به کار رفته است که ذکر آن خالى از فائده نیست. امام صادق(ع) می‌فرماید: “همیشه دعاها در پشت پرده است؛ یعنى نمی‌‏تواند آزادانه به پیش‌گاه الهى راه پیدا کند تا وقتى که مشتمل بر درود بر پیامبر باشد.[18]

از امام صادق(ع) در روایت دیگرى نقل شده است: هر گاه کسى از شما خواست دعا کند، ابتدا بر پیامبر درود بفرستد؛ زیرا درود بر پیامبر مقبول الهى واقع می‌‏شود و خداوند این طور نیست که بعضى از دعا را بپذیرد و بخش دیگر آن‌را رد کند.[19] و در روایت دیگر فرموده است: “علاوه بر آن‌که در آغاز، صلوات بفرستد، در پایان دعا بر محمد و آل محمد(ص) درود بفرستد”.[20]

امام مجتبى(ع) می‌فرماید: اگر کسى مواظب قلبش باشد تا وسوسه‏ها و خاطراتى که مورد رضاى خدا نیست در آن خطور نکند، من ضامنم که او مستجاب الدّعوة باشد.[21]

امام صادق(ع) فرمود: “قطع امید از غیر خدا کنید تا دلتان به هیچ قدرتى جز خدا تکیه نکند، آن‌گاه دعا کنید، یقیناً آن مستجاب است”.[22]

نیز روایت شده است: مظلومى که هیچ پناه‌گاهى جز خدا ندارد، دعاى او یقیناً مستجاب است.[23]

بنابراین اگر دعا به زبان استعداد شد، دست رد به سینه‏ى سائل نمی‌‏خورد و دعایش پذیرفته خواهد شد؛ زیرا فاعل و کسى که خواسته را، برآورده می‌کند، تمام و فوق تمام است و فیض آن‌حضرت، کامل و فوق کمال است و اگر فیض، ظهور ندارد و افاضه نمی‌شود، از ناحیه‏ى نقصانِ استعداد است؛ پس اگر پذیرنده، استعداد پذیرش فیض را داشته باشد، فیض الهى از خزینه‏هایى که پایان ندارد و کمبودى در آنها ایجاد نمی‌شود و از معادن فیضى که غیر متناهى است و نقصان‏پذیر نیست، بر او افاضه خواهد شد؛[24] از این‌رو گفته شد که امور به سه قسم است: اول؛ آن است که بدون دعا مصلحت در عطاى آن خواهد بود، در این صورت چه دعا کنند و چه نکنند، خداوند کرامت خواهد نمود. دوم؛ آن است که با دعا نیز مصلحت نمی‌‏باشد. در این صورت دعا هم بکنند، عطا نخواهد کرد. سوم؛ با دعا کردن مصلحت در عطاى آن است و بی‌دعا، مصلحت نیست، در این صورت عطاى آن مشروط به دعا است و چون انسان از تشخیص صلاح و فساد همه‏ى امور عاجز است باید از دعا کوتاهى نکند، و اگر مستجاب نشد مأیوس نگردد و بداند که صلاح نبوده است. گذشته از اینها، چنان‌که قبلاً اشاره شد، دعا، عبادت است بلکه از بهترین عبادت‏ها است که موجب تقرّب به حضرت حق است که خود(تقرب) از بهترین فواید هر عبادت محسوب می‌‏گردد.[25] وقتى انسان دست به دعا برداشت، طبق روایات و سنت معصومین(‏ع) مستحب است آن‌را بر سر و صورت خود بکشد؛ براى این‌که لطف خدا به این دست پاسخ داده است، دستى که به سوى خدا دراز شود یقیناً خالى بر نمی‌گردد و دستى که عطاى الهى را دریافت کرد، گرامى است؛ لذا خوب است آن‌را به صورت یا به سر بکشید.[26]

اى یکدله‏ى صد دله، دل یکدله کن

مهر دگران را ز دل خود یله کن

یک روز به اخلاص بیا بر در ما

گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن[27]، [28]

 

[1]. فلسفى، محمد تقى، شرح دعاى مکارم الاخلاق، ج 1، ص 2.

[2]. طه، 25 – 28.

[3]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، واژه‏ى «دعا».

[4]. خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه‏ى قرآن و قرآن پژوهى، ج 1، ص 1054.

[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 18، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1407ق.

[6]. شهیدی، سید محمد باقر، شهرستانی، هبة الدین، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.

[7]. مولوی، مثنوى معنوى، دفتر ششم، ابیات 4222 – 4216.

[8]. سبزواری، ملا هادى، شرح اسماء الحسنى، ص 32، قم، مکتبة بصیرتى.

[9]. برگرفته از، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.

[10]. شرح دعاى مکارم الاخلاق، ج 1، ص 7.

[11]. انعام، 41.

[12]. مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 190 – 189 و 197 – 194.

.[13] مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ‌ج 12، ص 19 – 20، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.

.[14] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 490 – 491، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[15]. همان.

[16]. دعا و تهلیلات قرآن، ص 15.

[17]. فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 1، ص 301- 380.

[18]. کافى، ج 2، ص 491.

[19]. کافی، ج 2، ص 494.

[20]. همان.

[21]. کافى، ج 2، ص 62، ح 11.

[22]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 36، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.

[23]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 30، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1407ق.

[24]. امام خمینى، شرح دعاى سحر، ترجمه، فهری، سید احمد، ص 38.

[25]. دعاها و تهلیلات قرآن، ص 45.

[26]. حکمت عبادات، ص 215.

[27]. روان جاوید، ج 1، ص 296.

[28]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «نحوه و چگونگی تشخیص مصلحت در دعا»، 721.

 

آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 9111 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

چطور دعا مستجاب میشود
چطور دعا مستجاب میشود
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *