چگونه آرزوی شهادت کنیم

 
helpkade
چگونه آرزوی شهادت کنیم
چگونه آرزوی شهادت کنیم

چگونه آرزوی شهادت کنیم

انسان زمانی چیزی را حقیقتا طلب میکند که شناخت کاملی از آن، در وی ایجاد شده باشد. گاهی ممکن است که این طلب، طلبی واقعی نباشد و طلبی از روی احساس و انبعاثات درونی باشد. از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است: اشرف الموت قتل الشهاده (میزان الحکمه / ج 6 / ص 2872) شرافتمندانه ترین مرگ شهادت است. حال باید دید که آیا راه رسیدن به درجه شهادت فقط کشته شدن در میدان جنگ است یا راههای دیگری نیز برای دستیابی به این فیض عظیم وجود دارد. البته بهترین و والاترین مقام شهادت، زمانی است که شهید در خون خود می غلطد، اما حالا که ما در جنگ به سر نمی بریم چی؟ آیا در شهادت بسته شده است، یا باز است؟

شهادت موجب آمرزش گناهان می شود. شهید از سوال قبر محفوظ است و فشار قبر ندارد و در بهشت با حوریان هم آغوش است. شهید حق شفاعت دارد. شهدا از اولین کسانی اند که وارد بهشت می شوند و همه به مقام شهیدان غبطه می خورند. (بحارالانوار، ج 97)

شهادت دو رکن دارد: یکى این که در راه خدا و فى ‏سبیل ‏الله و هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید. دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد

مقام «شهید» و «شهادت» در فرهنگ اسلامی، منحصر به کسانی که در میدان جهاد کشته می شوند، نیست؛ هر چند آنان از روشن ترین مصادیق برای این دو واژه هستند.

بر اساس روایات و آیات، همه کسانی که ایمان و عقیده حقه داشته، در مسیر حقیقت گام بر می دارند و در همین راه از دنیا می روند در زمره شهدا هستند و اجرشان مانند شهدا است. اما احکامی چون عدم نیاز به غسل و کفن را که فقط مربوط به شهدای میدان جنگ است، شامل آنها نمی شود.

در روایات و اخبار آمده است اگر کسى در حالى که داراى محبّت اهل بیت(علیهم السلام) باشد، بمیرد. شهید از دنیا رفته است، و نیز آمرزیده مى‏شود و با ایمان کامل از دنیا مى‏رود.(تفسیر کشّاف، ج 3، ص 403)

همچنین در روایت دیگری وارد شده است: «المؤمن علی أیّ حال مات و فی أیّ ساعة قبض، فهو شهید»؛ «مؤمن در هر حال و زمانی که بمیرد، شهید است.(میزان الحکمه، ج 5، ح 9803) و همچنین در روایتى دیگر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که حضرت فرمود: مَن عاشَ مداریاً مات شهیداً هر کس طورى زندگى کند که مردم از او آزارى نبینند و در حال مداراى با مردم از دنیا برود، شهید از دنیا رفته است.(کنزالعمّال، حدیث 7173 و 7171)

در روایتی آمده است: «کسی که در راه تحصیل علم از دنیا برود، شهید مرده است.»(سفینة البحار، شیخ عباس قمی، دارالاسوه، ج 4، ص 513) یا در روایتی دیگر: «اگر کسی با وضو بخوابد و مرگ او در خواب فرا رسد، نزد خداوند شهید است.»(همان)  هم چنین: «هر کس بمیرد و حب آل محمد صلی الله علیه و اله در دلش باشد، شهید است» حاصل آن که ملاک در اجر شهید داشتن، همان گام برداشتن در مسیر حقیقت و عقیده حق، و مردن به همین حال است.

شرط رسیدن به مقام شهادت ایمان و تقوا است. اگر شخصی در مسیر خداوند حرکت کند و به پله های بلند انسانیت و ایمان رسیده باشد شهادت کمترین چیزی است که در این دنیا نصیبش می شود و مقام قرب اللهی در آخرت چشم انتظار اوست. در بعضی از روایات آمده است: فرد مؤمن (چه زن و چه مرد) اگر در بستر بیماری هم بمیرد، در زمره شهدا محسوب خواهد شد.

آرزوی شهادت به معنای برگزیدن بهترین نوع مرگ است. به عبارت دیگر همه ما از این دنیا خواهیم رفت، اما هنر انسان با ایمان، آن است که با بهترین انتخاب از دنیا برود.

شهادت به معنای پذیرش مسؤولیتی بزرگ تر در برابر مسؤولیت های کوچک تر است. و «شهید» کسی است که روحی بزرگ دارد؛ روحی با هدفی مقدس، کسی که در راه عقیده کشته شده است، کسی که برای منفعت خودش، کار نکرده است. کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است.

در اصطلاح فقهی بر دو کس شهید اطلاق می شود: 1- «شهید حقیقی» و آن مسلمان عاقل و بالغی است که در راه اعتلای کلمه الله و توحید و دفاع از امت اسلامی و نظام الهی و دین خدا و به دست دشمنان خدا کشته شده باشد.

2- «شهید حکمی» آن مومنی است که بر اثر برخی از بیماری‎های مخصوص جان داده باشد و یا زنی که در حال زایمان و مادر شدن وفات کرده باشد. شهید حکمی نیازمند غسل و کفن است، ولی شهید حقیقی نیازی به غسل و کفن ندارد. (آیة الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن)  )

شهادت طلبی به معنای آن است که در عرصه نیاز جامعه به فداکاری، مصالح شخصی و خانوادگی انسان را مانند غل و زنجیر پای بسته نکند، بلکه انسان شهادت جو، مرز و حصار خودیت و دلبستگی و تعلق خانوادگی را پاره می کند و در راه آرمان های مقدس، عاشقانه و بدون اندک درنگ به پیش می تازد. شهادت درجه ای است که خداوند نصیب افرادی می کند که قابلیت آن را داشته باشند. یعنی، واقعا اهل تقوا بوده و عاشقانه آن را طلب کنند.

شهادت، از این جهت که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود، در راه خدا است، قداست دارد. اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب کنید، از آن دو منطق شهید به وجود می آید.

منطق شهید، منطق سوختن و روشن کردن است. منطق حل شدن و جذب شدن و جذب کردن در جامعه برای احیای جامعه است. منطق دمیدن روح به اندامهای مرده ی ارزشهای انسانی و الهی است. منطق حماسه آفرینی است، منطق دورنگری، بلکه بسیار دورنگری است.

داشتن چنین دیدگاهی نسبت به شهادت جوانی و پیری نمی شناسد. چرا که هدف از زندگی و بهره مندی از عمری که سرمایه ی الهی است – بالاخص سنین جوانی – این است که در راه هدفی مقدس و بزرگ صرف شود. و وقتی این امر حاصل شد فرقی بین طلب شهادت در جوانی و پیری نمیکند .

شاید مراد روایاتی که در باب اجر شهید وارد شده است این باشد که چنین افرادی، در مسیر شهداء قرار گرفته اند و در راه همان هدف عالی و ارزشمندی که شهدا جان پاک خود را فدای آن کرده اند گام برمی دارند. هدف شهدا اعتلای دین و دفاع از دین و عمل به احکام و دستورات دین می باشد و انسان مؤمن و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام) نیز در همین مسیر نورانی و سعادت بخش قدم بر می دارد.

راه شهادت

اگر انسان بخواهد اجر و پاداش شهید را داشته باشد بهترین راه این است که راه و هدف عالی و آسمانی آنها را دنبال کند و در تحقق آرمان های متعالی آنها بکوشد. و به صفات عالی و اخلاق انسانی آنها متصف شود و در راه تلاش و کوشش برای تحقق اهداف نورانی آنها قدم بردارد. و همانطور که شهدا در مقطع زمانی خود به وظایفشان عمل کردند و از ناموس و دین خود به نحو احسن دفاع کردند، شما نیز باید وظیفه خود را بشناسید و به آن عمل کنید.

دین عمدتا عبارت است از توحید و ولایت، و شهدا برای تحقق توحید در جامعه، تحت فرماندهی ولایت، به جبهه مبارزه با باطل و شیطان رفته اند و شهید شده اند، بنابراین راه فراهم کردن این زمینه، در جبهه حق بودن و عمل کردن به وظایف دینی و الهی و دفاع از اسلام در جبهه های مختلف و به خصوص جبهه فرهنگی و ولایت پذیری است .

برای یک دانشجوی خوب و دین مدار و متعهدی چون شما در شرایط فعلی درس خواندن به منظور تقویت بنیه علمی کشور اسلامی و کسب عزت و اقتدار علمی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی برای میهن اسلامی همراه با حفظ تقوا و نورانیت دل یکی از مصادیق مهم در راه شهدا بودن است. خوب درس خواندن و فرد موثری بودن برای کشوری اسلامی، که خون بهای پاک شهیدان است، بهترین خدمت به شهدا و در راه آنها قرار گرفتن است. و بهترین مصداق انجام وظیفه است.

انسان مومن با دیدن ناهنجاریها و پدیده هایی که با دین و اسلام ناسازگار است، باید در اندیشه ریشه کن کردن آنها و خشکاندن ریشه آنها باشد نه اینکه در مواجهه با آنها تنها ناراحت شود و میدان را خالی کند. اگر درخواست شهادت از سوی برخی افراد برای راحت شدن از دیدن این امور ناشایست و نامطلوب باشد این نوعی فرار کردن از زیر بار مسئولیت، و عافیت طلبی است .

پیروی از هوا و هوس و بدحجابی و دین گریزی امر تازه ای نیست بلکه همه انبیا و اولیای خداوند با آن مواجه بوده اند ولی آنها همه توان و همت خود را برای رفع گناه و هدایت گمراهان و منحرفان به کار می گرفتند و این خود از موارد و مصادیق جهاد در راه خدا است .

آدمى نوعاً در پایان زندگى طبیعى و یا در اثر حوادث ناخواسته جان خود را از دست مى‏دهد و غالباً بر آن امر رضایت نداشته و مرگ را بالاجبار پذیرا مى‏گردد، ولى شهید (شاهد بر آرمان خود) کسى است که تمام وجود خود را در راه آرمان الهى خود به کار مى‏گیرد. این افراد را نمى‏توان با افرادى که مرگ گریبانگیر آنان مى‏شود یک سطح دانست، لذا خداوند در قرآن مى‏فرماید: «به آنانى که در راه خدا کشته شده‏اند مرده نگوئید، بلکه آنان زنده‏هایى هستند که در نزد پروردگارشان روزى مى‏خورند.»(بقره، آیه 150)

بهترین درخواست این است که انسان حسن عاقبت و سلامت دین و دنیا و بودن در راه شهیدان و منحرف نشدن از راه و فراموش نکردن هدف و آرمان های آنها را از خداوند درخواست نماید.

با این توضیح نسبتاً مختصر تا حدودی به مقوله شهادت و اجر و منزلت شهید و راه های رسیدن به این فیض عظیم آشنا شدید، چیزی که می ماند همت و پشت کار مضاعف شما است، که شما را در کسب مقام شهادت رهنمون می شود.چگونه آرزوی شهادت کنیم

شهادت به حکم این که عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدّس است و از هر گونه انگیزه‏ى خودگرایانه منزّه و مبراست، تحسین‏ برانگیز و افتخارآمیز است و عملى قهرمانانه تلقّى مى‏شود و این شهید است که به این مقام مقدس دست یافته است. در میان انواع مرگ و میرها ارزش این نوع از مرگ از حیات و زندگى عادی و بدون هدف الهی برتر و مقدّس‏تر است.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

منبع : وبلاگ آموزه

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

آرزو و طلب شهادت

۱۳۹۸/۱۰/۱۵


۲۲۱۱ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

طلب شهادت

۱۳۹۳/۰۲/۲۲


۳۲۲۹ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها



دلم شهادت می خواهد!…


چگونه آرزوی شهادت کنیم


شهادت عبارت تمام وکمال اعتماد واعتقادبه خداست.

شهادت تکامل وجودی روح پرخروش و جوشش ،ولی در عین حال مطمئن و آرام شهید است.

شهادت ارث بزرگ اولیـاء خداست.

شهادت نهایت یک حماسه و ایثار است.

شهادت غایت آرزوی رزمندگان راه خداست.

شهادت فریاد رسای اسلام بر ظلم ظالمان است.

شهادت مایة عزت مسلمین است و شهید احیاء کنندة این معناست.

شهادت بهای زحمات ومشقات شهید است.

شهادت قد بلند کردن ،استواری و شکست ناپذیر است .

شهادت قتل در راه خداست.

شهادت مردن نیست بلکه حیاتی دوباره است

شهادت بانک رحیل تشنگان وصل بخداست و شهیدواصل به این معناست.

شهادت بشارت نابودی ظالمان و ستمگران اس

شهادت پیام آور عزت وفتح است

شهادت اتمام حجت با کافران و ملحدان است

شهادت فیض عظما و فضلی از جانب خداست

شهادت وسیلة رسیدن به قرب حق تعالی و وعدة تخلف ناپذیر سبحانه تعالی است .

✔هر وقت براے مرخصے مے آمد،همیـטּ که مے رسید دم در خانه و مرا مے دید
مے خندید و مے گفت: سلام بر پدر شهیـ❀ـد!خوبے پدر شهیـ❀ـد!
با خنده دنبالش میکردم که نگو ایـטּ حرف رو پسر!
اما حالا که همه میگـטּ سلام پدر شهیـ❀ـد
دیگه یوسفے نیست که دنبالش کنم. . .₪
ܜܔ✿
خبرش که امد، دلم خالے شد،
ولے،زیاد تعجب نکردم.
انگار منتظر همیـטּ خبر بودم.
ایـטּ اواخر چشمانش برق خاصے داشت.
از هماטּ برق چشمانش، پیش پیش خبرش را مے دانستم.
خبرش که آمد، تعجب نکردم.₪
▬▐ولے کمرم شکس✘ــت▌▬

【شهیـ❀ـد یوسف فدایے نژاد】

فُـــرمـول شَـــهآدَت :

کَـــمـی خـــلوص نیـــت + عمـــل پــیــش چــشـم خـــدا نــه فقــط جــلوی چشـــم خـــلق خـــدا !
همـــین !
اللــهم ارزقـــنا …

هر کس صادقانه از خداوند شهادت بخواهد

خداوند او
را به مقام شهادت می رساند هر چند در بستر بمیرد.

لحظه مرگ ما، روز و ساعتش معین است…

ولی خوشا به حال کسانی که چگونه رفتنشان را انتخاب میکنند و بدا به حال آنها که بی اختیار می روند.چگونه آرزوی شهادت کنیم

دانشجوی شهید جاویدالاثر عبدالرضا علیخانی


** از خـــداونــد درخواســـت شهــــادت کـــن**

اگـــر خداونـــد فرمـــود:

” اللهـــم ارزقنــــا توفیــــق الشهـــادة فـــی سبیــلکــــ “

 داشتیم از خط به عقب باز می‌گشتیم، «قائم مقامی‌»
در کنارم بود و می‌گفت: «نمی‌دانم چه کرده‌ایم که خداوند ما را لایق شهادت
نمی‌داند. گفتم: «شاید می‌خواهد که ما خدمت بیشتری به اسلام و مسلمین
بکنیم.» پاسخ داد: « نه من باید شهید می‌شدم و الآن وجدانم ناراحت است. آخر
در خواب دیده بودم که شهید می شوم و امام زمان – عجل الله فرجه- دستم را
گرفته و به همراه خود می‌برد.»

درهمین حال یک خمپاره 120 کنار ماشین
ما به زمین خورد و این بنده ی عاشق به شهادت رسید. هنگام شهادت لبخند بسیار
زیبایی بر لب داشت که همه‌مان را مسحور خود کرده بود.گویی مشایعت امام
زمان- عجل الله فرجه-  او را چنین به وجد آورده بود.

 راوی : محمد رضایی»

 منبع: «http://arsheeshgh.blogfa.com به نقل از لحظه‌های آسمانی،



آری برادر! این گونه در تمنای شهادت باید زیست.


صبح یک روز گرم تابستانی، زیر
سایه چادری در هفت‎تپه، مأمن «لشکر خط‎شکن 25 کربلا» لابه‌لای تپه ماهورها،
تک و تنها نشسته بودم. نورالله ملاح را دیدم که از دور، در طراز نرم و
ملایم نور، با لبخندی از جنس سرور، به طرفم می‌آمد، سرش را از ته تراشیده
بود. مهربان کنارم نشست. 


خوشا آنان که شهید شدند و رفتند و در واقع نرفتند ولی ما که ماندیم و در ماندن خود داریم چون مرداب میشویم.

چی کار کنیم؟؟

کجاست حرکت هایمان؟

نیروهایمان کجارفته است؟

خدایا کمکمان کن.


هدیه به روح پاک همه شهدا عزیز

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا, همزمان با سالروز ولادت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه‌السلام) جمعی از خادمیاران آستان قدس رضوی منطقه 14 تهران به دیدار خانواده شهید مدافع حرم سید محمدحسین میردوستی رفتند. پدر شهید میردوستی در این دیدار ضمن تشکر از خادمان آستان قدس رضوی برای حضورشان در منزل شهید که عطر و بوی آستان امام رضا(علیه‌اسلام) را با خود آوردند,درباره ویژگی‌های فرزندش گفت که شهید یکی از مواردی که نسبت به آن اهمیت داشت نامش بود و همیشه می گفت من را به نام کامل آقا سید محمدحسین صدا کنید و به این موضوع از کودکی تاکید داشت. نام پرسم, هم نام پدربزرگش بود که  فرد وارسته بود و 98 سال عمر کرد و نماز شب و صبحش بهم متصل بود. محمدحسین از کودکی به مسائل دینی تأکید داشت و می‌گفت “آقاجان باید در زمان مراسمات اماکن مذهبی باشیم.”

او به خاطره‌ای از کودکی فرزندش اشاره کرد و گفت که روزی به زیارت امامزاده‌ای در سرخه حصار رفتیم که ایشان با چهار نسب به امام سجاد(علیه‌السلام) می‌رسید, محمدحسین به من گفت “پدر اگر ما بمیریم امام زاده می شویم؟” من از این حرف او متعجب شدم اما چندین سال بعد از این حرف این اتفاق رقم خورد که شهید شود و فرموده امام خمینی(رحمه‌الله‌علیه) به امامزاده عشق تبدیل شود.

پدر شهید میردوستی برنامه‌ریزی در زندگی را از ویژگی‌های فرزندش بشمرد و گفت که همین که تحصیلاتش تمام شد, مشغول به کار شد, سپس ازدواج کرد و صاحب بچه شد و پس از آن نیز صاحب منزل شد و هر آن چیزی که هر جوانی به آن در دنیا آرزو داشت, رسید.

او ولایتمداری را از دیگر ویژگی‌های فرزندش برشمرد و عنوان کرد که بود با توجه به اینکه هم دایی و عمویش شهید بودند اما خودش مسیر ولایت را پیدا کرد و در آن قدم گذاشت. در زمان فتنه 88 محمدحسین دبیرستانی بود که یک روز آمد و گفت “آقاجان من رو به بسیج معرفی کن ” من گفتم “کسانی هستند که بخواهند برای مقابله با آشوبگران بروند و نیازی به حضور تو نیست اما محمدحسین جوابی به من داد و من را کاملا قانع کرد؛ گفت که “الان بحث ولایت است و من باید مدافع ولایت باشم” و رفت.چگونه آرزوی شهادت کنیم

پدر شهید میردوستی بیان کرد که محمدحسین فراتر از جامعه فکر می‌کرد و بصیرتی فرای دیگران داشت. زمانی که موضوع سوریه و عراق پیش آمد و خیلی مشتاق بود تا برود, در همان حین مأموریتی برای شمالغرب پیش آمد و قبل از آن دستش شکسته بود, زمانی که متوجه شد باید به مأموریت برود, گچ دستش را زودتر از موعد باز کرد و گفت که اگر بدانند دست من شکسته است نمی‌توانم مأموریت شمالغرب و بعد از آن سوریه را بروم.

او ادامه داد: چون قرار بود محمدحسین به سوریه برود جشن تولد فرزندش محمدیاسا را برای اولین و آخرین بار یکماه زودتر گرفت, موقع شام بود که تصاویر یمن  از تلویزیون پخش شد, او بسیار متأثر شد و گفت “زنده بودن آدم حرام است که کشته شدن  زن و کودک مسلمان بی‌گناه را ببیند  و زنده بماند, اگر من بروم یک محمدیاسا یتیم می شود ولی اگر نروم هزاران کودک دیگر یتیم می شود.”

پدر شهید میردوستی گفت که محمدحسین خیلی آرزوی شهادت داشت و شب قبل از شهادتش در جمعی که بچه‌ها بودند  می‌رود و می‌گوید “برای شهید فرداتان جا ندارید؟” بچه ها به او می‌گویند” چه آرزویی داری؟” محمدحسین می‌گوید که ” دیگر هیچ آرزویی جز شهادت ندارم”.

در ادامه مادر شهید میردوستی قرائت زیارت عاشورا را از جمله اعمال پسرش از کودکی عنوان کرد و گفت که محمد حسین زیارت عاشورا را زیاد می‌خواند و قرائت آن را از کودکی ترک نمی‌کرد و در کودکی سر خواندن زیارت عاشورا بعد از نماز جماعت به امامت پدرش با خواهرش دعوا می‌کرد. از او می پرسیدم که “محمد حسین چرا زیارت عاشورا می‌خوانی؟ در جوابم گفت که “هرکس زیارت عاشورا بخواند شهید می‌شود!” من گفتم “باب شهادت دیگر بسته شده چجوری شهید می‌شوی؟” گفت که ” بالاخره شهید می‌شوم” وقتی در روز  عاشورا خبر شهادتش را به‌من دادند, به یاد حرفش افتادم که گفت شهید می‌شوم.او غرق زیارت عاشورا بود و همان در زیارت عاشورا حاجتش را گرفت.

مادر شهید میردوستی با انتقاد از کسانی که می‌گویند بچه‌تان را به کشتن دادید و پول گرفتید, گفت که پسرم با تمام آرزوهایی که داشت از روی ناچاری و بی‌پولی نرفت بلکه داوطلبانه و از روی عشق و علاقه رفت و اینکه می‌گویند آنها بی سواد بودند, اصلا اینطورنبود.

او گفت که وقتی محمدحسین در سوریه بود, همرزمانش تعریف می‌کردند که وقتی به منازلی که تازه از وجود تروریست‌ها پاکسازی شده بود, می رفتیم محمدحسین وقتی لباس کودکان را می دید آنها را می‌بویید و گریه می کرد و می‌گفت” بمیریم برای شمایی که آواره شده‌اید و معلوم نیست الان کجا هستید؟”. پسرم چون تکاور بود هیچ کسی یارای مقابله رودرو را با آن  را نداشت و با تیر تک تیرانداز شهید شد و تیر به شاهرگش اصابت کرد و دو دست پسرم قطع شد.

مادر شهید میردوستی با بیان اینکه همه ما بیمه شهدا هستیم گفت که فرزندم 24 ساله شهید شد, گاهی حرف های مردم دلهای ما را می سوزاند اما ما از این مسیری که پسرم رفت, راضی هستیم.

انتهای پیام/

سلام بر اعضای اسک دین

من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.

چگونه آرزوی شهادت کنیم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

در روايت آمده است « أَشْرَفَ الْمَوْتِ قَتْلُ الشَّهَادَة» (1) شريف ترين و ارزنده ترين مرگ، كشته شدن و شهادت در راه خدا است.
پيامبر اكرم (ص) می فرماید : « هر كسي آرزوي شهادت داشته باشد و صادقانه از خدا بخواهد او را با شهادت از دنيا ببرد، به آرزويش مي رسد، حتي اگر كشته هم نشود ثواب شهيد به او داده مي شود.» (2)
این تنها شما نیستید که آرزوی شهادت دارید بلکه شهادت، آرزوي هر مؤمن و از ویژگی های رفتاری اوست.در حديثي از حضرت رسول خدا (ص) آمده است: مَنْ سَأَلَ اللَّهَ الشَّهَادَةَ بِصِدْقٍ بَلَّغَهُ اللَّهُ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ إِنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ (3) هر كسي با صداقت از خدا شهادت بخواهد خداوند او را به درجات و مقامات شهدا نايل مي گرداند. اگر چه در بستر خود بميرد.
طبق روایت اگر شما با محبت قلبی و عملی اهل بیت، به مرگ طبیعی نیز از دنیا بروید ثواب شهید را دارید. پيامبر اكرم (ص) فرمود: مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً (4) هر كسي بميرد در حالي كه محبت آل محمد(ص) در دل داشته باشد شهيد است.
فردي به نام منهال مي گويد، روزي خدمت امام صادق (ع) عرض كردم: دعا كن خداوند شهادت را روزي من گرداند. امام فرمود: مؤمن ( در هر حال ) شهيد است .(5)با توجه به این نکات :سعي كنید معرفت و ايمان خود به وحدانيت خدا و نبوت و رسالت پيامبر اسلام و ولايت اهل البيت(ع) را افزايش دهيد، و بر اساس دستورات آنان عمل كنيد و عمل صالح انجام دهيد تا شهادت يا مقام و منزلت شهيد نصيب شما گردد. (6)

پی نوشت ها :
1. الفقيه، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين قم، سال انتشار 1413ق، ج4، ص 402 .
2. بحار الانوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفاء بيروت – لبنان، سال انتشار 1404 ق، ج 67، ص 201.
3. همان.
4. همان، ج 23، ص 233.
5. همان، ج 24، ص 38 .
6. وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، سال انتشار 1409،ق، ج 15، ص 55.

تا دو ماه پیش اعضا گروهک داعش 3 هزار و هشتصد نفر بوده و الان اعضای گروهک داعش در حدود 40 هزار نفر هست … یعنی تقریبا 10 برابر شدند . همکنون ترکیه شده ترانزیت آدمهایی که از اروپا دارن میرن در درون گروه داعش تا فی سبیل الله شهید بشن … و برای این کار از خانه و کاشانه خودشون که در درون اروپا هست و دارای بهترین تفریحات و آرامشهای روحی هستند زدند …. تا فی سبیل الله شهید بشن .

یکی از نظرات من این هستش که جوونها ( کسانی که زیر 25 سال هستند ) نباید سمته مذهب برن … چ.ن همه چیز رو سیاه و سفید میبینن …

1- فلانی مهمور الدم است … بکشیدش .
2- فلانی سکس کرده است … بکشیدش .
3- فلانی در فتنه 88 بوده است … بکشیدش .
4- میخواهم یا بکشم یا کشته شوم .
و …

دنبال شهادت و شهید شدن نباش . چون روانت و ذهنت گیر میشه …. و کسانی ازت سو استفاده میکنن … دنبال این باش که عقلت رو راه بندازی و زندگی عاقلانه ای داشته باشی . بعد از 25 سالگی که کمی با سیاست و فلسفه و دین آشنا شدی … کم کم نسبت به این موضوع فکر کن …

منظورتون از این عبارت را بیان کنید . لطفا .

[=”DarkGreen”]سلام

ببخشید بنده شنیدم که در آخرالزمان کمتر کسی آرزوی شهادت میکنه آیا این درسته؟

[SPOILER]بعد از اینکه حمله به غزه اوج گرفت خیلی ها اعلام حمایت از فلسطین کردند

خیلی هاشون سرشناس بودند و تلویزیون و خبرگزاری ها مدام اعلام میکردند اما از بین همه اونها خیلی کم بودند افرادی که گفتند اگر لازم باشه به غزه میریم

اکثرا فقط میگفتند اعلام حمایت میکنیم

وهمین باعث شد بنده خیلی به جمله ای که شنیدم فکر کنم[/SPOILER][/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم خدمت شما دوست عزیز و گرامی و همچنین تشکر از کارشناس محترم.
همونطوری که کارشناس بحث احادیثی رو خدمت شما عرض کردند آروزی شهادت کم تر از شهادت نیست و امروز هم زنده داشتن یاد شهدا کم تر از شهید شدن نیست.
اما برای رسیدن به این مقام بلند باید اول به خود سازی برسید و کم کم با عرفا آشنا بشید.
لطفا مطالعه بفرمایید: کلیک

سلام علیکم و رحمة الله.
اول این که من متعجبم شما چطور گروه داعش رو با شیعیان مفایسه کردید.
احادیثی که در مورد رد وهابیت هست به کل دنیا ثابت میکنه که این افراد نه تنها مسلمان بلکه کافر هستند و عقاید باطل دارند.اما چطور شما اینهارو با هم مقایسه کردید؟
کسانی که در شبکه های خودشون همه چیز رو به مسخره میگیرند چطور با شیعه مقایسه کردید.

دوم این که من نمیدونم شما سن 25 سالگی رو اصلا تجربه کردید یا خیر و اینکه معنایی که از فلسفه و سیاست در ذهن دارید چی هست که اینو میگید!!!!
تاجایی که اطلاع دارم شهدای دفاع مقدس 12 و 10 ساله هم بودن این چه ربطی به سن داره؟
نتیجه ی شما حاصل افکار شماست لطفا اول بسنجید و بعد ارسال کنید.

موید و در پناه حق باشید ان شا الله

چگونه آرزوی شهادت کنیم

hasafa;563039 نوشت: سلام بر اعضای اسک دین
من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.

من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.

سلام
شهادت فضیلتی ارزنده است و فوق العاده است که هرکس به شهادت برسد اما…

آیا هدف از خلقت، شهادت است…؟

آیا هدف کسب رضایت خداوند نمی باشد…؟

ما باید وظیفه مان را انجام دهیم… اگر خداوند بر ما منت گذاشت و شهادت نصیبمان کرد…چه خوب!

من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.

یکی از نظرات من این هستش که جوونها ( کسانی که زیر 25 سال هستند ) نباید سمته مذهب برن … چ.ن همه چیز رو سیاه و سفید میبینن …

1- فلانی مهمور الدم است … بکشیدش .
2- فلانی سکس کرده است … بکشیدش .
3- فلانی در فتنه 88 بوده است … بکشیدش .
4- میخواهم یا بکشم یا کشته شوم .
و …

دنبال شهادت و شهید شدن نباش . چون روانت و ذهنت گیر میشه …. و کسانی ازت سو استفاده میکنن … دنبال این باش که عقلت رو راه بندازی و زندگی عاقلانه ای داشته باشی . بعد از 25 سالگی که کمی با سیاست و فلسفه و دین آشنا شدی … کم کم نسبت به این موضوع فکر کن …

وقتی زندگی نامه شهدا وصیت نامه هاشون رو بخونید متوجه میشید
روی یه مسئله خیلی شهدا دقت کردند و اون هم مبارزه با نفس بوده
یعنی مهم ترین اصول به نظر بنده حقیر اولا انجام واجبات وترک محرمات هست اونم به شکل عالی و ایده ای
یعنی انچه که از دستت برمیاد
من یادمه یکی از شهدا نامشون یادم نیست با خانواده اشون مصاحبه کرده بودند مادرشون عرض کرده بود هیچ دوشنبه و پنج شنبه ای این پسر روزه اش قضا نمیشد
نماز شبش به هیج وجه کلا شهید شدن یه مقام بالاست
صرفا ارزوی تنهاش کافی نیست
باید براش تلاش هم کرد..

ان شالله به حق این ایام مبارک.. هر انچه صلاح و خیر و خوبی شما هست براتون رقم بخوره
یا علی

سلام بنده اله

دشمنان در صدد آن هستند که بر هر طریق ممکن به اسلام خدشه وارد کنند، این بار دشمنان می خواهند در لباس اسلام به اسلام ضربه بزنند…

اسنودن: داعش، دست نشاندۀ آمریکا، انگلیس و اسرائیل است…

اگر آنها از خانه و کاشانه خود زده اند لابد عقل نداشتند… شما از کجا می دانید که آنها زیر 25 سال هستند…؟

آیا بنظر شما مذهب و اعمال دینی همراه با آن که مترتب بر دستورات خداست، تنها برای بالای 25 ساله هاس…؟

بعبارت دیگر آیا خدا فقط برای بالای 25 ساله هاس…؟

شما فرمودید زیر 25 ساله ها همه چیز رو سیاه و سفید می بینند… سوالم این است…

آن زمانیکه پسر خاله تان 16…17 سالش بود و با دختری دوس شده و بچه دار شد و تازه در سن 24…25 ازدواج کرد، هیچ چیز را سیاه و سفید نمی دید…؟ و شما کارش را تأیید نمودید…

اولا مهدور الدم نه مهمورالدم…

ثانیا اگر کسی جنایت کرد باید آزاد بگرده…؟

آیا تابحال یک قطره خون از بینی آشوبگرن 88 آمده است…؟

اگر کسی مخل آسایش و راحتی شما شود، با او باید چکار کرد…؟

اگر همین جوانان، جونشون را نداده بودند من وشما فی الحال به صدام می گفتیم خان دایی!

آیا منظورتان همان عقلی س که باید از مشرب bbc و voa مستفیض شود…؟!

شما که صحبت از دین می کنید، نظرتان درباره قرآن چیست که به شهید و شهادت ارزش داده است…؟

با عرض سلام

قبل زدن تاپیک دوستان دقت کنید که تکراری نباشد .
برای این کار از جستجوگر گوگل سایت استفاده کنید .

http://www.askdin.com/thread24019.html

http://www.askdin.com/thread13296-2.html

لطفا از به حاشیه کشیدن بحث خودداری کنید .

بحث داعش وحشی ربطی به بحث نداره

شروط شهادت و شهید شدن در دیدگاه اسلام :

http://www.askdin.com/thread42310.html

البته در زمانی که جنگ و جهادی نیست انسان میتونه شخصیت خودش رو متعالی کنه و اوج بگیره تا مرز شهادت !

یکی از خاطرات شهدا رو از زبان آقای پناهیان شنیدم که پسری پانزده ساله قبل از اینکه جنگ بشه
هر شب نماز امام زمان رو میخوند و از خدا شهادت رو میخواست … آخرش هم به مرادش رسید
اگه واقعا شهادت رو بخوای
خیلی از گناهان رو هم ترک میکنی
ان شاءالله که به هر چه می خواهیم برسیم

منظورتون از این عبارت را بیان کنید . لطفا

سلام جناب نسیم رحمت امیدوارم که خوب و سلامت باشین …
نمیدونم چرا اینقدر پستهای من زیره ذره بین قرار میگیره … هر کسی در این سایت میاد …. و نظراتش رو عنوان میکنه … منم همینجوری هستم … هر جایی که باشم … نظرم رو میگم … و قصدم چراغی بودن هست که تجربیات خودش رو در اختیار دیگران قرار میده و چه بسا چراغی جز نادانی خودم رو روشن نمیکنم و نیاز به اندیشه دیگران دارم .

و اما اینکه در این مورد من چیجوری فکر میکنم .

من فکر میکنم مذهب چیزه خوب و اساسی در درون زندگی یک انسان هست … ولی با طریقه دیدی که پرسشگر محترم سایت دارن به شدت مخالفم … من این نمونه تفکر رو در درون انسانهای دیگر دیدم … من چنین گرایشهای مذهبی رو خطرناک میدونم .

از نظره من مذهب خوب و عالی هست …. آنچنانچه مطالعات علمی این مساله رو اثبات میکنه … و اینکه تعریف مذهب چه هست نیز مهم هست … من به شخصه انسانهای زیادی رو دیدم که مذهبشون زندگیشون رو ویران کرده و مذهبشون کاری جز ویرانگری رو تعریف نکرده . همیشه خشمگین هستند . افسرده هستند . تخیلی هستند و … و صد البته با انسانهای مذهبی برخورد کردم که مذهبشون مبتنی بر علم و عشق درست بوده …. و انسانهایی رو دیدم که مذهبشون جهل بوده و ترس . یعنی به همان میزانی که میترسند و جهل دارند مذهبی تر هستند .

من خودم رو میگم … من الان 30 سالم هست و تقریبا رگه هایی از عقلانیت رو در درون خودم احساس میکنم … ولی چون اکثر انسانها رو از خودم باهوش تر میبینم … میتونم بگم یک انسان نهایتا میتونه در 26 سالگی به عقل دسترسی پیدا کنه … عقلی که میتونه خوب و درست رو بشناسه و بر اساس اون تصمیم بگیره … عقلی که آزاد از ترس و وهم و خیال هست . عشق رو میشناسه . جاهل نیست و تقریبا علومی در مورد سایر انسانها … سایر باورها آموخته . نسبت به دور و اطرافش اطلاعات داره و قوه استنتاج و استدلالش به درستی کار میکنه …

من به هیچ وجه یه انسان 9 ساله یا 10 ساله یا 15 ساله یا حتی 20 ساله رو نمیتونم در موردش عقل رو تعریف کنم . شاید چنین شخصی به بلوغ جنسی رسیده باشه … اما به نظره من چنین فردی رو نمیشه عاقل نامید . خطری که در این سنین وجود دارد این هست که مذهب یک آمادگی برای سیاه و سفید … و مطلق گرایی برای شخص بوجود میاره . و خطر افرادی که در درون این سن قرار دارند این هست که در درون این چهار چوب فکری قرار دارند . … این افراد یک نوع گرایش و یک نوع خوانش از دین بهشون القا میشه و اون رو درست و اساسی میدونن … و بابته اون انسانی رو خدا تعریف میکنند … انسانی رو شیطان تعریف میکنند … تفنگ به دست میگیرن تا خدا را پیروز کنند و زهره چشمی از شیطان بگیرند … انسانهایی که در اسن سن و سال قرار دارند مثله کسانی هستند که فیلم هندی دیدند و همه آدمها رو یا مکار و حیله گر و شیطان میبینند … یا فرشته و نیکو کار و مهربان …

به نظره من اگر زمانی که هنوز در درون بدنه انسان عقل شکل نگرفته …بخواد مفاهیمی مانند مذهب شکل بگیره … و این ساختار در کنار چهارچوب فکری یک انسان مطلق گرا که با عینک سیاه و سفید به دنیا نگاه میکنه قرار بگیره … این مساله ممکن هست خیلی خطرناک باشه … میتونه به افراط و تفریط هایی ببره که جهانی رو سیاه … یا سفید ببینند . و به زودی هم همه جهان رو سیاه میبینند . و به همین علت هست که در درون این جهان سیاه مایل به کشتن و نابودی خودشون و دیگران میشن …. برای اینکه فکر میکنند این تنها راه روشن کردن جهان هست ….

من شهادت رو چیزه خوبی میدونم … ولی اولین قدم برای شهادت رو عاقل بودن تعریف میکنم … پسر 10 ساله ای که تفنگ در دستش میگیره … بر اساس عقلش جلو نرفته … باور های درستی نداره … این شخص باید ابتدا در مورد دینش تحقیق میکرده اون هم بر اساس عقلش … نسبت به دیگر ادیان و دیگر ایدیولوژی ها تحقیق میکرده … ساختار عقل در درون وجودش نهادینه میشده … سپس اگر بهترین راه رو مسیر شهادت میدیده … اونوقت اقدام میکرده …

الهه خشم شاید شما تا سن بیست و پنج سالگی عاقل نشدی و نمی تونستی عقلانی فکر کنی قرار نیست این نسخه را برای همه بپیچید که تا فلان سن نباید سراغ دین رفت چون هنوز عقل کامل نشده.اگه این طرز فکر درست باشه باید گفت انسان نباید تا ۲۵ سالگی کتاب بخونه چون عقلش کامل نیست نمی تونه تصمیم بگیره پس هرچی تو کتاب نوشته قبول می کنه .در اخرباید بگم ما یا به خدا اعتقاد داریم یا نه که اگه جواب مثبته همین خدا بهتر از من و شما میدونه چه سنی برای عمل کردن به دین مناسبه.

و اما ادامه صحبتم با شروع کننده پست …

2- سیاست هم چیزی نیست که الان بتونی دنبالش بری … سیاست هم از اون چیزهایی هست که باید بعد از 26 سالگی …. زمانیکه عقل در وجودت نهادینه شد بری سراغش … سیاست دو تا معنی داره … یکی مدیریت که جنبه انسانی و اخلاقی داره …. و دیگری به معنای فریب و حقه بازی و استثمار و استعمار که امروزه بیش از 95 درصد سیاست دنیا رو گرفته که هر چقدر ازش دور باشی بهتر هست . اینکه شما علاقه به علم سیاست داشته باشین … فلسفه سیاست رو بدونین … فنون سیاست رو بدونین … بسیار مفید هست … اما اینکه درگیر فعالیت های سیاسی بشی اونوقت !!! مگر اینکه کاملا مطمئن باشی که قربانی نمیشی و درگیر نمیشی … و الا سیاست هم میتونه خیلی ویرانگر باشه .

3- و سومین چیز هم فلسفه هست …. فلسفه برای کسی به سن و سال شما هستند هم خطرناک هست … مخصوصا بعد از فلسفه مارکسیست که نوعی جبر تاریخ رو عنوان میکنه … زیرا اساسش چنین تئوری هایی بر اساس یک توهم آزادی و نبودن هیچ ملاک انسانی هست که معنی نداره … یعنی تمامی مسائل رو به صورت منطقی میبیند خارج از اینکه انسان بنا به انسان بودنش در درون چهارچوب و قواعدی زندگی میکند که این قواعد و قوانین در درون فلسفه جایگاهی ندارد … خوده من پستهای بسیار زیادی در درون این سایت دیدم که روایت کنندگان اونها انسانهایی فلسفه اندیش بودند و خصوصیت انسانی مساله رو در نظر نگرفته بودند و مسائل رو در قالب منطق میخواستند حل کنند ….

از درگیری فلسفی و مذهبی و سیاسی فاصله بگیر … اما سمته چند چیز برو …

1- علم : اصالتش … واقعی بودنش … مفید بودنش … درست بودنش … خوب بودنش … قطعی و مسلم بودنش … علم شرف انسانی هست وقتی که مبتنی بر عقل باشه و وقتی که مبتنی بر اخلاق باشه … من الان به دیدی رسیدم که اگر شما به من 100 تا کتاب بدین … و بین اونها تنها یک کتاب علمی وجود داشته باشه … اون رو انتخاب میکنم و وقتم رو صرف چیزهای دیگه نمیکنم … چون علم هست … آگاهیی هست … دانایی هست … با خودش توانایی میاره … و مثله این هست که در سرمایه مطلق و تاریکی مطلق شما خورشید را پیدا کرده اید . منظورم این نیست که علم همه چیز هست … ولی در درون دنیای طبیعت اصل و اساس هست و در اونجاست که باید حرکت کنیم .

2- هنر : هنر انسانی ترین بعد یک انسان هست . اگر میتونی با یک هنر درگیر بشو … هیچ چیزی قابل مقایسه با هنر نیست … نواختن یک آلت موسیقی رو اگر میتونی شروع کن … یا یک کاردستی … مثله نقاشی … بساز ساختن رو یاد بگیر … ارتباط مغز با دست … سازندگی رو بوجود میاره …

3- ورزش : ورزش مثله یه سرمایه برات میمونه … انسانها سالیان سال فکر میکردند که وقتی به دنیا میان تا زمانیکه میمیرند با همین مغز میان و با همین مغز از دنیا میرن … تا اینکه انسانها فهمیدند دو چیز هست که سلول مغزی جدید میسازه … یکی ورزش مرتب … و دیگری تجربیات تازه پر هیجان مخصوصا اگر دسته جمعی باشه … ورزش در بعد از 26 سالگی برات یه سرمایه میشه و تا آخر عمرت میتونی ازش بهره برداری کنی . ورزش یکی از بزرگترین کارهایی هست که باید بکنی .

به هر حال :
این چیزها رو بهت نگفتم که بگم شهادت چیزه بدی هست … امسیرت رو طی کن بعد از 26 بهش فکر کن … اون زمان که مغزت میتونی در موردش پردازش منطقی داشته باشه .

سلام

اولا :جهاد اکبر به از جهاد اصغر
دو ما: شهادت ربطی به سن نداره، 14 ساله شهید هم داریم. هر چند حرف کابر محترم الله خشم از یک جنبه در مورد سن درست است. یک زمانی بچه ها در سن های پایین درک و فهم بهتری داشتن ولی در این دوره خیلی کم پیدا میشن (البته استثنا هم وجود داره) ولی طرف رو میبینی تا 20 سالگی مثلا هنوز رفتارای کودکانه داره. اینم به تربیت خونواده ها بر میگرده چون در این دوره خونواده ها کم جمعیت شدن بقول معروف بچه ها ناز نازی بار اومدن و تا 20 یا 25 سالگی هنوز بچن.

اگر چه بعضی هام جو گیری رفتن برای جبهه (همونایی که بعد جبهه دنبال مقام رفتن) ایا غیر جو گیر شدن دلیلی برای رفتن به جبهه این گونه افراد وجود دارد

خواهرگرامي؛‌لطفا از بحث خارج نشويد. سياست و ساير مباحثي كه مطرح فرموده ايد چه ارتباطي با شهادت طلب و آمادگي فرد براي شهادت دارد ؟! پرسشگر كجا ادعا كرده مي خواهم وارد عرصه سياست بشوم؟

هيچگاه تبعيت از فرامين و دستورات الهي و به قول شما مذهب،‌زندگي را ويران ني كند. چون كسي براي انسان برنامه ريزي كرده و رهبران معصوم را براي ما معين كرده،‌حكيم است. اگر د رجايي ويراني را ملاحظه مي كنيد ارتباطي با دين ندارد بلكه محصول عملكرد غلط و يا ناقص خود فرد است.

کن فی طاعه الله کالمیت فی یدالغسال
لا یتحرک و لا یتوقف الا به
وارق درجات المعرفه و المحبه
کاد ان تکون من الشاهدین ای الشهداء تجلیات الحق (اسمائیا او صفاتیا او ذاتیا ) فی قلبک و سرک
و هذا اصل الشهاده
و هلاک البدن فی سبیله فرع هذا الاصل و طریق الیه

عقل،‌داراي مراتبي است كه هر چه انسان رشد مي كند و تجربه مي آموزد،‌توانمند تر مي شود و از قدرت استدلال بالاتري برخوردار. اما اين دليل نمي شود كه بگوئيم كه يك فرد 30 ساله از 20 ساله مي فهمد. زيرا ممكن است فردي كه 20 سال و بلكه كمتر از 20 سال سن دارد بسيار بهتر از يك انسان 30 ساله بفهمد و تحليل كند و تصميم بگيرد.از اين هم كه بگذريم،‌يك فرد در سن 15 سالگي كه به فرموده خكيم كتعال بالغ مي شود،‌ قدرت تجزيه و تحليل درر مباحث ديني را نيز دارد لذا تكليف به عهده او بار مي شود و او موظف است وظايفش را به درستي انجام دهد

يه نكته مهم :
از كجا سن پرسشگر را متوجه شده ايد كه او را براي اين سوال تخطئه كرده ايد ؟!
نگوئيد لحن سوال؛ كه ….

به نام خدا
با سلام
به نظرم انسان باید شهید زنده باشه حتما قرار نیست که کشته بشه
یعنی کاملا تسلیم اوامر الهی باشه اگر چه زنده هست اما در زمره شهداست
مثل امام خمینی رحمه الله
در بستر رحلت کردند اما قطعا در زمره ی شهدایند و بسیار بالاتر ا

بسم الله …
با سلام خدمت همه خصوصا آغاز کننده پست و الهه خشم
لطفا عجولانه تصمیم نگیرید

&&& قریب به مضمون: روزی شخصی در محضر پیامبر(ص) دعا کرد خداوند بهترین چیز هایی که به بهترین بندگانش عطا کرده را به او بدهد پیامبر بسیار خوشحال شد و گفت بهترین دعا را کردی
سپس پیامبر فرمود اگر دعایش مستجاب شود در راه خدا خونش ریخته خواهد شد.

شهادت بزرگترین آرزوی بهترین بندگان است . چرا بعضی ها به همین سادگی ارزشش رو نادیده می گیرند؟
تنها چیزی که می خواد اینه که نیگات کنند یعنی «توفیق» میخواد باید کاری کرد که بخرنمونباید یه تحفه براشون ببری تا بخرنت یعنی «شهادت ، یوسف عشاق است چیزی ببر تا شایستگی این را پیدا کنی که او تو را بخرد ، تو هرگز نمی توانی او را بخری» شهید شریفی
&&& جناب الهه خشم علامه حلی تو یازده سالگی مجتهد شدند ابن سینا قبل از بیست و پنج سالگی عالم به همه علوم زمان خودشون بودند. شیخ شهید ، سهروردی تو بیست و سه سالگی بزرگترین فیلسوف تاریخ تا اون زمان بودند و آخر هم شهید شدند.
بنده دانشجوی فلسفه ام که این حرفا رو می زنم شما چقدر فلسفه مطالعه کردید؟

&&& شهادت غایت آرزو های بهترین مخلوقات خداست اگه یه پسر ده یازده ساله به این جا رسید که آرزوی شهادت کنه یعنی با عقلش رسیده به این که بهترین چیز براش شهادته یعنی عقلش توی ده سالگی رسیده به عقل یه عارف و فیلسوف مثل علامه حلی و امثالهم نه اینکه بگید عقل نداره و …. .
اگرچه ممکنه عقل من این رو نفهمه که خوب اشکال از منه .

شرایط امروزی با دیروز فرق میکنه اگر زمانی پسران در 15 و دختران در 9 سالگی ازدواج میکردند دلیل نمیشه برای همه دوران این نسخه رو بپیچیم الان خیلی از خانواده ها نگران بچه های بالای بیست سالشون هم هستند
همه بچه ها هم که نخبه نیستند که بخوایم با ابن سینا مقایسشون کنیم نمونه اش هم کسانی که در اطرافمون می بینیم خیلی از دوستان و اطرافیانم با گذشت زمان به شدت تغییر کردند مثلا فردی که به شدت مذهبی بود از عقایدش فاصله گرفت و برعکس
خودم تا زمان دانشگاه به شدت معتقد و مذهبی بودم اما بعد از دانشگاه اعتقاداتم خیلی تغییر کرد نمیخوام بگم که اعتقادات الانم درسته یا غلط به قول سرکار الهه خشم در این سنین بسیاری از افکارو اعتقادات تحت تاثیر احساساته در بنده که چنین بود اعتقاداتم نتیجه جو گیر شدن و ترس از مخالفت بود بدون هیچ دلیل عقلی – بهتر نیست قبل از هر چیزی شناخت ما از چیزی که بدان اعتقاد داریم بیشتر شود تا بعدا گذشت زمان هم تغییری در آن ایجاد نکند.

سلام جناب نسیم رحمت امیدوارم که خوب و سلامت باشین …
به نظره من کسی که میخواد اسلحه دستش بگیره … و گلوله ای رو در بدن شخص دیگری نشونه بره باید به غیر از اینکه به بصیرتی در درون علوم دینی رسیده باشه …. سیاست و فلسفه اون نظام فکری رو بشناسه … همچنین با طریقه تفکر دشمنش هم آشنا باشه و بدونه داره گلوله رو در بدن چه کسی خالی میکنه …. جناب نسیم رحمت من در حدود 2 سال در درون آموزش و پرورش تدریس میکردم … معلم کامپیوترشون بودم … وقتی خاطرات اون زمان رو با گفته های شما کنار هم میزارم واقعا میمونم چی بگم …

* یه پسر دوم راهنمایی چون سرش داد زدم باهام قهر کرده بود … بعد از چند جلسه … با یه حالته گریونی اومد پیشم و گفت خانوم معلم چرا سره من داد زدین … من ناراحت شدم … کمی دلداریش دادم … اونم رو کرد به من و بهم گفت میزارین ببوسمتون !!!
* من جایه یه استاد دیگه رفته بودم سره کلاس سوم راهنمائی … و قرار بود براشون نقاشی درس بدم … منم یه منظره که خودم خیلی دوست داشتم رو رو تخته کشیدم و به بچه ها گفتم شما هم اینو بکشین … بعدش تک تک بالا سره میزاشون میرفتم … باهاشون حرف میزدم …. از نقاشی هاشون تعریف میکردم … و بهشون نمره میدادم … بعد از اینکه به همه نمره دادم …. رفتم پشت میزم نشستم … و تک تک اسامی بچه ها رو میخوندم … و ازشون تقاضا میکردم نمرشون رو بخونن تا وارد دفتر کنم … یکی از بچه ها خاطرم بود که بهش نمره 19 دادم … وقتی نوبتش شد ازش خواستم نمرش رو بخونه … بهم گفت 20 … بهش گفتم نقاشیت رو بیار ببینم … دیدم با جوهر پاک کن ورداشته نمره 19 منو کرده 20 … بنده خدا اینقدر با جوهر پاک کن کاغذ رو سابیده بود که کاغذ هم سوراخ شده بود … وقتی برگه نقاشیش رو آورد بالا سره میزم … تن و بدنش داشت میلرزید … منم به روش نیاوردم … همون نمره 20 رو تو دفتر وارد کردم .

نمیدونم … اگر چنین کسانی واقعا به این بصیرت رسیدن که برن سر ببرن … که من دیگه حرفی ندارم .

موفق باشین .

با عرض سلام

انسان در هر سنی و شرایطی میتونه عارف فی سبیل الله بشه . .. ( این ظرفیت بالقوه در هر انسانی هست )
فقط کنترللش مهم هست

کسی که با تموم وجودش میگه :

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک

100 درصد یه اتصالی در ابعاد وجودیش به خداوند بوجود اومده که که این ارزو رو داره .
هر کسی هم نمیتونه به این ابعاد وجودی برسه و حجاب هارو کم کنه .
همون اتصال فطری به خداوند .

تبادل عشق بین وجود الله و انسان .

اینجاست که انسان دیوانه ی او میشه .

.

وز یاد او چنان شدم که او شدم .

وقتی عبادت میکنه چنین انسانی دیگه خودش رو فراموش میکنه .
وقتی نامش رو زمزمه میکنه میشه او ..

دیگه منی نباید وجود داشته باشه .

الهه خشم;564298 نوشت: همه چیز رو سیاه و سفید میبینن

درود خدا بر بنده اله

برخی معتقدند که افراد زیر 25 ساله از عقلانیت برخوردار نیستند…

اگر زیر 25 ساله ها بروند دنبال شهادت، عاقل نیستند…

با توجه به عبارت اول اگر افراد زیر 25 ساله سراغ شهادت نروند، بازهم عاقل نیستند…

در نتیجه کسانیکه عاشق شهادت اند و کسانیکه شهادت را نمی خواهند هر دو از گروه عاقلان خارج اند…

اگر مذهبی باشند عاقل نیستند و اگر لامذهب باشند باز هم فاقد عقلانیت اند، چون زیر 25 ساله ها “کلاً” بی عقل اند…

مشخص نیست که این تناقض از کجا سرچشمه می گیرد…

ممکن است این نظر یک کودکی س که تازه 5 سال است که عاقل شده است…

از یک طفل 5 ساله چه انتظاری س…؟

بنا بر دیدگاه! این کودک، خداوند 25 سال عمر انسان را تلف می کند، سپس زندگی کردن را به او می آموزد…

اگه تا یه حدی واسه ازدواج بگم حق با شماست اما در بحث عقل و ارتباط عقل و سن میگم کاملا اشتباه میگید
چون «عقل در رشد و تکاملش اصلا و اصلا به طور مطلق متاثر از دوره و زمونه نیست» این حرف فلاسفه هستا!! این دست خود فرده که عقلش رو بده دست شرایط یا نه!
تازه تو همین زمونه خودمون این همه نوجوون بین 10 تا 17 ساله داریم که خیلی چیزایی رو می فهمند که 25 ساله ها نمی فهمند تو همین ایران
یه نمونه هم از علمای معاصر بگم که نگید ابن سینا چندقرن با ما فاصله داشت کی؟ …..حضرت آیت الله العظمی بهجت میگن توی 15 سالگی چیزهایی رو تو نماز می دیدم که بقیه نمی دیدند

ضمن عذرخواهی خواهش می کنم راجع به حرفای بنده بیشتر فکر کنید و بیطرف.

مولای متقیان علی علیه السلام هر کس از شما در بستر خود بمیرد در حالی که حق خدای خود پیامبرش و خاندان پیامبرش را شناخته باشد شهید مرده است .
نهج البلاغه خطبه 232

حسن اقا کاربر بزرگوا ، برادر محترم
خدا شاهده اصلا دوست نداشتم بیام جواب بدم چون دیگه دوست ندارم اینجا کل کل کنم فقط نظر میدم و رد میشم ولی واقعا حرفای شما ناراحتم کرد
ببینید من فقط در رابطه با اینکه شخصا معتقدم بچه ها در این سنین عقلشون اون جوری نیست که ما فکر میکنیم نظر دادم و با خانم الهه خشم موافقم ولی خدایی اصلا منظورم شهدای جنگ تحمیلی یا جبهه یا اون چیزهایی که شما فکر میکنید نبود بیشتر روی داعش متمرکز شده بودیم و اینکه بچه ها در این سنین بیشتر احساساتی هستند تا عاقلانه تصمیم بگیرند
منم قبول دارم شخصی مثل ابن سینا و بهجت و …. ولی خوب باید اکثریت رو در نظر گرفت نمیشه یک نفر رو در مقابل میلیون ها نفر بیارم و بگیم پس نتیجه میگیریم عقل همه در این سنین مثل این بزرگانه البته با شما موافقم که شناخت تاثیر داره

یکی از نظرات من این هستش که جوونها ( کسانی که زیر 25 سال هستند ) نباید سمته مذهب برن … چ.ن همه چیز رو سیاه و سفید میبینن …

جناب الهه خشم
این یک نمونه . شما ابراهیم هادی را با داعش مقایسه میکنید !
مطلب به نقل از فرهنگ نیوز است :

قرار شد هم زمان بچه های اندرزگو هم،عملیاتی نفوذی به سمت عمق مواضع دشمن انجام دهند.برای این کار به جز ابراهیم،وهاب قنبری و رضا گودینی و من انتخاب شدیم و دو تن از کردهای محلی که به منطقه آشنا بودند به نام شاهرخ نورایی و حشمت کوهپیکر با ما همراه شدند.

وسایل لازم که مواد غذایی و سلاح و چندین مین ضد خودرو بود برداشتیم و با تاریک شدن هوا به سمت ارتفاعات حرکت کردیم،با عبور از ارتفاعات،به منطقه دشت گیلان رسیدیم و با روشن شدن هوا در محل مناسبی استقرار پیدا کردیم و خودمان را استتار کردیم.

در مدت روز ضمن استراحت به شناسایی مواضع دشمن و جاده های داخل دشت پرداختیم و نقشه ای از منطقه نفوذ دشمن ترسیم کردیم.

دشت روبروی ما دو جاده داشت که یکی جاده آسفالته(جاده دشت گیلان)و دیگری جاده خاکی که صرفا جهت فعالیت نظامی از آن استفاده می شد.فاصله بین این دو جاده حدودا پنج کیلومتر بود و یک گروهان عراقی با استقرار بر روی تپه ها و اطراف جاده ها امنیت ان را بر عهده داشتند.

با تاریک شدن هوا و پس از خواندن نماز مغرب و عشا من به همراه رضا گودینی وسایل لازم را برداشتیم و به سمت جاده اسفالته حرکت کردیم و بقیه بچه ها به سمت جاده خاکی رفتند.

در اطراف جاده پناه گرفتیم.وقتی جاده خلوت شد به سرعت روی جاده رفتیم و دو عدد مین ضد خودرو را داخل چاله های موجود کار گذاشتیم و روی آن را با کمی خاک پوشاندیم و سریع به سمت جاده خاکی حرکت کردیم.

از نقل و انتقالات نیروها معلوم بود که عراقی ها هنوز بر روی بازی دراز درگیر هستند.بیشتر نیروها و خودروهای عراقی به آن سمت می رفتند.

هنوز به جاده خاکی نرسیده بودیم که صدای انفجار مهیبی از پشت سرمان شنیدیم.

ناخود آگاه هر دوی ما نشستیم و به سمت عقب برگشتیم.

یک تانک عراقی روی مین رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلوله های داخل تانک یکی پس از دیگری منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود و ترس و دلهره عجیبی در دل عراقی ها انداخته بود به طوری که اکثر نگهبان های عراقی بدون هدف شلیک می کردند.

وقتی به ابراهیم و بچه ها رسیدیم آنها هم کار خودشان را انجام داده بودند و با هم به سمت ارتفاعات حرکت کردیم. ابراهیم پیشنهاد کرد حالا که تا صبح وقت زیادی داریم و اسلحه و امکانات هم داریم،بیایید با کمین زدن به دشمن وحشت بیشتری در دلشون ایجاد کنیم.

هنوز صحبت های ابراهیم تمام نشده بود که صدای انفجاری از داخل جاده خاکی شنیده شد.

یک خودرو عراقی منهدم شده بود و همه ما از این که عملیات موفق بود خوشحال شدیم.

صدای تیراندازی عراقی ها بسیار زیاد شده بود.

آن ها فهمیده بودند که نیروهای ایرانی در موضع آنها نفوذ کرده اند برای همین شروع به شلیک خمپاره و منور کردند.ما هم با عجله به سمت کوه می دویدیم.

در همین حین یک جیپ عراقی از روبرو به سمت ما آمد و فرصتی برای تصمیم گیری باقی نگذاشت. بچه ها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند.بعد از لحظاتی به سمت خودرو عراقی حرکت کردیم و مشاهده کردیم یک افسر عالی رتبه عراقی و راننده او کشته شده اند و فقط بیسیم چی انها مجروح روی زمین افتاده است.گلوله به پای بیسیم چی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می کرد.

یکی از بچه ها اسلحه اش رو مسلح کرد و به سمت بیسیم چی رفت. جوان عراقی مرتب می گفت:”الامان الامان” ابراهیم ناخود آگاه داد زد: می خوای چی کار کنی؟

گفت:هیچی می خوام راحتش کنم.

ابراهیم جواب داد:رفیق،تا وقتی بهش تیر اندازی می کردیم اون دشمن ما بود.اما حالا که اومدیم بالا سرش،اون اسیره

بعد هم به سمت بیسیم چی عراقی اومد و اون رو از روی زمین برداشت و گذاشت روی کولش و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می کردیم.یکی گفت:

آقا ابرام معلومه چی کار می کنی! از اینجا تا مواضع خودی سیزده کیلومتر باید راه بریم. ابراهیم هم برگشت و گفت: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته. بعد هم به سمت کوه راه افتاد.ما هم سریع وسایل داخل جیپ و دستگاه بیسیم عراقی ها رو برداشتیم و حرکت کردیم.

در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی رو بستیم و دوباره به راهمان ادامه دادیم.

پس از هفت ساعت کوه پیمایی به خط مقدم رسیدیم. توی راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می زد و او هم مرتب از ابراهیم تشکر می کرد. موقع اذان صبح در یک محل امن نماز جماعت صبح رو خواندیم.اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند.آن جا بود که فهمیدم او هم شیعه است.

بعد از نماز کمی غذا خوردیم.هر چی که داشتیم بین همه حتی اسیر عراقی به طور مساوی تقسیم کردیم.اسیر عراقی که توقع این برخورد خوب رو نداشت.خودش رو معرفی کرد و گفت:من ابوجعفر و ساکن کربلا هستم.

اصلا هم فکر نمی کردم که شما اینگونه باشید. خلاصه کلی حرف زد که ما فقط بعضی از کلماتش رو می فهمیدیم.

هنوز هوا روشن نشده بود که به غار بان سیران در همان نزدیکی رفتیم واستراحت کردیم.

رضا گودینی هم برای آوردن وسایل و نیرو های کمکی به سمت نیرو های خودی رفت.

ساعتی بعد رضا با وسیله و نیروی کمکی برگشت و بچه ها رو صدا زد که حرکت کنیم. وقتی میخواستیم از غار خارج شویم دیدم رضا حالت عجیبی داره.گفتم:رضا چیزی شده؟

جواب داد:وقتی به سمت غار بر می گشتم یه دفعه جا خوردم،یه نفر مسلح جلوی غار بود.اول فکر کردم یکی از بچه های گروه داره نگهبانی می ده.

ولی وقتی جلو اومدم دیدم ابوجعفر همون اسیر عراقی در حالی که اسلحه در دست داره مشغول نگهبانیه و داره به اطراف نگاه می کنه.

به محض اینکه اون رو دیدم رنگم پرید ولی ابوجعفر سلام کرد و اسلحه رو به من داد و به عربی گفت:رفقای شما خواب بودن. من هم متوجه شدم یه گشت عراقی داره از اینجا رد می شه برای همین اومدم مواظب باشم که اگه نزدیک شدن اونها رو بزنم!

با بچه ها به مقر رفتیم و ابوجعفر رو چند روزی پیش خودمون نگه داشتیم،ابراهیم به خاطر فشاری که در مسیر به او وارد شده بوداز ناحیه آپاندیس دچار مشکل شده بود و او رو به بیمارستان بردیم.چند روز بعد ابراهیم برگشت و همه بچه ها از دیدنش خوشحال شدند.

ابراهیم رو صدا زدم و گفتم:بچه های سپاه غرب اومدن ازت تشکر کنن.

گفت:چطور مگه،چی شده؟گفتم:خودشون بگن بهتره.

با ابراهیم رفتیم مقر سپاه و مسئول مربوطه شروع به صحبت کرد:”ابوجعفر”اسیر عراقی که شما با خودتون آوردین عقب،بیسیم چی قرارگاه لشگر چهارم عراق بوده و اطلاعاتی که او به ما از وضع آرایش نیروها، مقر تیپ ها،فرماندهان،راه نفوذ و … داده به قدری ارزشمنده که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. این اسیر سه روزه که داره صحبت می کنه و همه حرفاش صحیح و درسته. از روز اول جنگ هم در این منطقه بوده و حتی تمامی راههای عبور عراقی ها و تمامی رمزهای بیسیم اونها رو به ما اطلاع داده.برای همین اومدیم تا از کار مهمی که شما انجام داده این تشکر کنیم.ابراهیم لبخندی زد و گفت:ای بابا ما چی کاره ایم این کار خدا بود.

فردای آن روز ابوجعفر رو به همراه چند اسیر دیگه به اردوگاه اسیران فرستادند.

ابراهیم هر چه تلاش کرد که ابوجعفر رو پیش خودمون نگه داریم نشد.

ابوجعفر به مسئول سپاه گفته بود:خواهش می کنم من رو اینجا نگه دارین تا با عراقی ها بجنگم اما موافقت نشده بود.

یک سال بعد از بچه های گروه شنیدم که جمعی از اسرای عراقی به نام گروه توابین به جبهه آمده اند و به همراه رزمندگان تیپ بدر با عراقی ها می جنگند.

شخص دیگری گفت،ابوجعفر را در مقر تیپ بدر دیده. برای همین قرار شد یک بار به آنجا برویم و هر طور شده ابوجعفر رو پیدا کنیم و به بچه های گروه خودمون ملحق کنیم.

عصر یکی از روزها به مقر تیپ بدر رفتم تا با فرماندهانشان صحبت کنم.

اما قبل از ورود به ساختمان تیپ،با صحنه ای برخورد کردم که باور کردنی نبود.

تصاویر شهدای تیپ بر روی دیوار نصب گردیده بود و تصویر ابوجعفر در میان شهدای آخرین عملیات تیپ بدر دیده می شد.

حال خوبی نداشتم.از مقر تیپ خارج شدم، تمام خاطرات در ذهنم مرور می شد و حماسه آن شب، بیسیم چی عراقی، اردوگاه اسرا،تیپ بدر، شهادت..

تو فضای شیعه هنوز هم زمینه تفکر و رشد عالی عقل هست در عین این که تکنولوژی نمی ذاره ما فضای مخالف این رشد رو از بین ببریم اما انتخاب با خود ماست…
این که کسی علاقه داره به این مقام برسه چه بدی داره؟؟ چه طور شما از این حرف می رسید به اینکه عقل او کامل نشده و احساساتیه با چه منطقی این نتیجه به دست اومد؟؟با کدوم فلسفه؟؟

ما می خواستیم بگیم چه کار کنیم که برسیم به مقام شهادت؟؟مقام شهادت همونطور که دوستان گفتند ملزوماتی داره اینطور نیست که هرکی از راه برسه یه گلوله بخوره بره اون ور بهش بگیم شهید اما…

…اما آرزوی شهادت کاملا عقلانیه و من حاضرم این رو به صورت جدی بحث کنم و ثابت کنم هر کسی که واقعا به این علاقه رسیده باشه عقلش اون رو رسونده نه احساس

به نظر من شهادت خودش باید دنبال آدم بیاد.اینکه آدم دوست داشته باشه شهید شه بد نیست ها!
اما نباید بدوئه دنبال شهادت!
شهادت خودش انسانو باید انتخاب کنه!
یکی از نعمت های بزرگ خداست مرگ با عزت و آبرومند.
در ضمن شهادت که فقط در میدان جنگ نیست!
آدم اگه هدف همه کار هاشو خدایی قرار بده و برای خدا کار کنه اگر در این راه کشته بشه شهید محسوب میشه….
این نظرات و عقاید من بود.
امیدوارم کسی رو ناراحت نکرده باشم:Gol:

سلام به عاشقان شهادت …
…به رزمندگان جبهه جنگ نرم ، به مدافعان حریم ولایت
دیدم 13 شهریور سومین سالروز شهادت جمعی از بچه های یگان صابرین سپاهه وظیفه خودم دیدم یه یادی از اونا توی این تاپیک ایجاد کنم هرچند تویه تاپیک دیگه زحمت بیشتری کشیده شده
… خصوصا که ارادت ویژه ای به همشهری گلم آقا محمد محرابی پناه عزیز و برادرجون جونیش کمیل صفری تبار دارم.
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد…
شادی روحشون فاتحه و صلوات

من فقط چندتاعکس میذارم برای اطلاعات بیشتر به تاپیک http://www.askdin.com/thread16029.html#post566177 مراجعه کنید.

باسلام
بنده فکر کنم انجام سنت الهی بالاتر از خون دادن در راه خداست چرا که عامل به عمل سنت رسول الله فقیه برانگیخته میشه و مقامی بالاتر از شهدا دارند.فکر میکنم انجام اعمال زیر بر درجات انسان ولایت پذیر می افزاید:
1- اقامه نماز اول وقت
2- احترام به والدین و بزرگترها و کوچکترها
3- انجام حجامت در اوقات معلوم جهت سلامتی بدن
موفق باشید و زیر سایه خدا و اهل بیت س

hasafa;563039 نوشت: سلام بر اعضای اسک دین
من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.
سلام:Gol:

من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم.
البته میدونم که دعا کردن کافی نیست و ادم باید تغییرات بنیادی در خودش ایجاد کنه.

شهادت “فوز عظیم” و “فوق کل بر” است. علاوه بر ایمان و عمل صالح و تقوا باید همه وجودتان خیر و نیکی شود. بی شک بین برخی افعال با توفیق شهادت(نوشیدن شربت شهادت) رابطه مستقیم وجود دارد. بجز موارد محدودی که در روایات به آنها اشاره شده مانند خواندن سوره کهف در شبهای جمعه و نظائر آن، سر آن افعال بر ما پوشیده است. از اینرو انسان باید سراسر وجودش را سرشار از خیر و خوبی کند و از انجام هر فعل و عملی که مرضی رضای خداوند است غفلت ننماید. و از آنطرف، بی شک، بعضی سیئات و نواهی، مانع تحصیل این مقام است، انسان باید دائماً مراقبت کند که از هر قسم گناه و نافرمانی خدا (ریز و درشت) بمعنای واقعی کلمه پرهیز کند. چه می داند انسان شاید یک دل شکستن ساده، یا یک غیبت ناخواسته با ایماء و اشاره و یا … مانع رسیدن انسان به آن فوز عظیم باشد. والله العالم:Gol:

یک جمله ای تو این مایه ها رهبری دارد
امروز انتظار شهادت بالاترین انتظارهاست
اگر اشتباه گفتم جمله را لطفا تصحیح فرمایید

مقام معظم رهبری

زنده نگه داشتن یاد شهدا ، کمتر از شهادت نیست.

[=”#000080″][=”#006400″]هوالعالم[/]

رسیدن به درجه رفیع شهادت واقعی
[=”#006400″]با گذشتن از لذت دنیوی و از خود گذشتگی در راه درست میسر میشه
[/]
مثلا زمانیکه میدونی مردم به حضورت نیاز دارن و میدونی ممکنه که جان و مالت در خطر باشه
از خود گذشتگی کنی و خطره از دست دادن جان و مال دنیوی رو به جان بخری
اینجا شهیدی و لااقل ثوابش برات نوشته میشه .حتی اگر کشته نشی و با حفظ همین روحیه و رویه, بطور طبیعی ازین دنیا بری باز شهیدی و به مقام شهادت رسیدی … [/]

[=”DarkSlateGray”]من نفهمیدم منظورتون یعنی چی که دنبال شهادت نرن؟

یک سری اشتباه رفتن ماهم باید صورت مسیله رو پاک کنیم؟[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
به نظر بنده مطالعه زندگینامه شهدا و سیر معرفتی و معنوی آنان و همینطور کوشش در جهت عمل به دستورات دینی و مواظبت از خود در برابر وسوسه های شیطانی و مطیع محض خدا بودن و تابع ولی امر بودن و خلاصه کلام جهاد اکبر و دعا شاید کمک کننده باشد .

hasafa;563039 نوشت: من پتانسیل شهید شدن در خودم میبینم.میخواستم ببینم چه کار هایی انجام بدم تا شهید بشم. الهه خشم;564298 نوشت: تا دو ماه پیش اعضا گروهک داعش 3 هزار و هشتصد نفر بوده و الان اعضای گروهک داعش در حدود 40 هزار نفر هست … یعنی تقریبا 10 برابر شدند . همکنون ترکیه شده ترانزیت آدمهایی که از اروپا دارن میرن در درون گروه داعش تا فی سبیل الله شهید بشن … و برای این کار از خانه و کاشانه خودشون که در درون اروپا هست و دارای بهترین تفریحات و آرامشهای روحی هستند زدند …. تا فی سبیل الله شهید بشن .
……………..بعد از 25 سالگی که کمی با سیاست و فلسفه و دین آشنا شدی … کم کم نسبت به این موضوع فکر کن …
سلام علیکم
شهید یعنی در راه خدا مردن و فقط منظور در جبهه جنگ نیست.
لذا اگر همه کارمان در راه خدا باشد, درهر حال مردن یعنی شهید شدن.
در مورد سن وسال هم به جای اینکه به چپ و راست نگاه کنیم که الگو بگیریم, بهتره به عاشورا نگاه کنیم که در آن از طفل 6 ماهه تا پیرمرد 90 ساله درخون خود غلطیدند و شهید شدند.

*عارف*;566794 نوشت: شهید یعنی در راه خدا مردن و فقط منظور در جبهه جنگ نیست.
سلام :Gol:

شهادت …

یک معنای عام دارد یعنی همینکه انسان، طریق بندگی خالصانه خدا و خدمت به خلق الله را در پیش گیرد، حتی اگر بمیرد شهید مرده است.

و یک معنای خاص، اینکه انسان، در راه احیای دین خدا و دفاع از ارزشهای الهی، با دشمنان دین خدا قتال و جهاد کرده، در خون خود بغلطد و جان به جان آفرین تسلیم کند.

درک مقام شهادت، با بندگی و پاک زیستن و خدمت به خلق، گرچه ارزشمند و متعالی است اما مرگ در راه خدا(در خون غلطیدن) در صحنه جهاد و قتال با دشمنان دین و یا در مسیر احیاء ارزشهای متعالی دین، طبق آیت و روایات، همان زیباترین و قیمتی ترین نوع مرگ است. “فوق کل بر” ؛ “فوز عظیم” و … است. مرگی که اوصیاء بر حق الهی ائمه معصومان (علیهم السلام) در آن حال خدا را ملاقات کردند. چنانکه نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: “ما منا او مقتول او مسموم ؛ از ما (چهارده معصوم) نیست مگر اینکه کشته یا مسموم شود.”

آرزوی چنین مرگی را داشتن، یعنی گسترش فرهنگ شهادت چنان در سازندگی روح فرد و جامعه مؤثر است که قلم از توصیف آن و ذکر دامنه های تأثیرگذاری آن قاصر است. در همین راستا عبد صالح خدا، مرد فضیلت و تقوا و اسوه ی اخلاق و معنویت، چنان در عشق شهادت می سوخت که نمی توانست تا اطمینان خاطر از این توفیق، آرام بنشیند. شاید بزرگترین حاجتش در طول عمر، وصال حضرت حق در حال شهادت بوده. خدا می داند.

در یکی از تشرفاتش به حرم اباعبدالله الحسین (ع) بسیار تضرع و زاری و عجز و لابه و التماس می کند و از حضرت(ع) می خواهد که به دو سؤال وی پاسخ دهد: اول اینکه آیا من واقعاً از سادات و از فرزندان شما هستم و دوم اینکه آیا روزی ام شهادت خواهد بود؟

در عالم رؤیا امام حسین (ع) را مشاهده می کند که به شهید محراب آیت الله مدنی (ره) خطاب می کند: یا بُنَیَّ اَنتَ مَقتُولٌ ، یعنی ای پسرم تو (در راه خدا) کشته خواهی شد. پس از آن رؤیای صادقه بود که شهید مدنی (ره) با اطمینان خاطر از مسیری که برگزیده بود و با عزمی راسخ و توانی مضاعف، طریق بندگی خدا و خدمت به خلق را پیش کشید تا طبق وعده حق، اجر و مزد اخلاص و بندگی اش را در محراب عبادت دریافت کرد.

روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد …:Gol:

سلام عزیزان

من از این دنیا دلگیرم و دوست دارم از این دنیا برم و واقعا دلم شهادت میخواد خیلی دوست دارم شهید شوم و اگر لیاقتش را داشته باشم آقا اباعبدالله (ع) را از نزدیک ببینمcrying
دلتنگم دلتنگ خدا ! دلم میخواد از دنیا شهید برم! شهید واقعی!
نه اینکه فقط کشته بشم!!!

اما خانم ها چطوری شهید بشند؟ دعایی هست؟

ممنون میشم معرفی کنید

چگونه آرزوی شهادت کنیم

به مسائل حاشیه ای هم کاری ندارم که جهاد زن خوب شوهر داری هست و اجر شهید را دارد و سایر مسائل!!

من واقعا دلم میخواد شهید بشم یعنی از این دنیا برم هم گناهانم بخشیده بشه هم شفاعت خیلی ها را بکنم

منه روسیاه کجا لیاقت شهادت را دارم!crying

لطفا اگر دعایی وجود داره به من بگید.متشکرم

[/TD]

تبسم عشق;998769 نوشت: یک زن چگونه می تواند شهید شود؟ آیا دعای خاصی برای شهادت وجود دارد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام

قبل از پاسخ به سوال، نیت پاک و روحیه شهادت طلبانه شما را تحسین کرده و از خداوند متعال می خواهم که بهترین مقدراتش را نصیب شما کرده و عاقبت شما و ما را شهادت قرار دهد.

مسلما تمام درخواست ها و دعاهای ما در دنیا، در طلب عاقبت به خیری و رسیدن به سعادت است. یعنی اگر شما شهادت را برگزیده و آرزو می کنید که رفتنان از این دنیا، با شهادت باشد، همانطور که خودتان اشاره کردید، به خاطر بخشیده شدن گناهان، شفاعت دیگران و به عبارت کاملتر «رسیدن به کمال و سعادت» است.

اما توجه بفرمایید اینطور نیست که شهادت (به معنای اصطلاحی آن)، تنها راه رسیدن به کمال، و یا حتی دلیلِ قطعیِ رسیدن به سعادت باشد. افرادی هستند که در میدان نبرد کشته شده و در معنای اصطلاحی شهید هستند، اما در نزد خداوند هیچ اجر و پاداشی نداشته و هرگز به مقام شهادت نائل نشده اند؛ و همینطور برعکس.

از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و‌ آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «كَم مِمَّن أصابَهُ السِّلاحُ ليسَ بشَهيدٍ و لا حَميدٍ، و كَم مِمَّن قد ماتَ على فِراشِهِ حَتفَ أنفِهِ عندَ اللّهِ صِدِّيقٌ شَهيدٌ!؛ بسا كسانى كه با جنگ افزار كشته شوند، امّا نه شهيد باشند و نه قابل ستايش؛ و بسا كسانى كه در بستر خود به مرگ طبيعى بميرند، اما نزد خداوند صدّيق و شهيد به شمار آيند.» (۱)
پس مهم رسیدن به اجر شهادت است و این جمله تان درست نیست:

اگر شما رسیدن به سعادت و دریافت اجر شهید را طلب می کنید، قطعا و باید به مسائل حاشیه ای کار داشته باشید!!

هرچند خوب شوهرداری، یکی از اموری ست که بانوان را در مسیر سعادت با سرعت پیش می برد، اما تنها عامل نیست. در روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده، اعمال زیادی نام برده شده که عمل کننده به آنها، اجر شهید را داشته و نزد خداوند شهید محسوب می شود.

یکی از مهمترین راهکارها برای داشتن اجر شهید، ایمان و عمل صالح است.

«عن منهال القصاب، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ادع الله لي بالشهادة؟ فقال: «إن المؤمن لشهيد حيث مات، أو ما سمعت قول الله في كتابه: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ؛ منهال قصاب گوید: به امام صادق عرض كردم: دعا كنید شهادت روزی من شود. امام فرمود: مؤمن (اگر در حال ایمان و عمل صالح بمیرد) هر جا بمیرد، شهید است» (۲)

همچنین از اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل شده که فرمودند: «ما مِن شِيعَتِنا إلاّ صِدِّيقٌ شَهيدٌ قلتُ : أنّى يكونُ ذلكَ و هُم يَمُوتُونَ على فُرُشِهِم ؟! فقالَ: أ ما تَتلُو كتابَ اللّهِ : «الذينَ آمَنُوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ أُولئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ و الشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم» ؟! ثُمّ قالَ عليه السلام: لَو لَم تَكُنِ الشهادَةُ إلاّ لِمَن قُتِلَ بِالسَّيفِ لأَقَلَّ اللّهُ الشُّهَداءَ؛ هيچ يك از شيعيان ما نيست، مگر اين كه صدّيق و شهيد است. سوال شد: چگونه چنين چيزى ممكن است، در حالى كه آنان در بسترهاى خود مى ميرند؟ حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى «كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آورده اند همانان صدّيقان و شهيدان در نزد پروردگارشان هستند»؟ سپس فرمود: اگر شهادت فقط اختصاص به كسانى داشت كه با شمشير كشته شوند، در آن صورت خداوند شهدا را تقليل داده بود.» (۳)
مرگ در حال ایمان به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیز، مردن با اجر شهادت است.

امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: «مَن ماتَ على مُوالاتِنا في غَيبةِ قائمِنا أعطاهُ اللّهُ أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِثلِ شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ؛ هركه در زمان غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار شهيد، مانند شهيدان بدر و اُحد، به او عطا كند.» (۴)

همچنین اگر انسان در حال کسب علم و دانش (قاعدتا علمی که مورد رضایت خداوند است) از دنیا برود، اجر شهید دارد.

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إذا جاءَ المَوتُ طالِبَ العِلمِ وهُوَ عَلى هذِهِ الحالِ ماتَ وهُوَ شَهيدٌ؛ اگر مرگِ دانشجو، در حالى در رسد كه وى در جستجوى دانش باشد، شهيد مرده است.» (۵)

دوری از گناه و ترک معاصی هم یکی از برترین شیوه های کسب اجر شهید است.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «مَا المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأَعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ. لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائِكَة؛ مجاهد شهيد در راه خداوند، با اجرتر از كسى كه بتواند پاك دامنى پيشه سازد، نیست. پاك دامن، نزديك است که فرشته اى از فرشتگان باشد.» (۶)

همچنین فرمودند: «إنَّ المُجاهِدَ نَفسَهُ على طاعةِ اللّهِ و عَن مَعاصيهِ عندَ اللّهِ سبحانَهُ بمَنْزِلَةِ بَرٍّ شَهيدٍ؛ كسى كه در راه فرمانبرى از خدا، و دورى از نافرمانى او، با نفْس خويش مبارزه كند، نزد خداوند سبحان منزلت نيكو كارِ شهيد را دارد.» (۷)

و در نهایت شهادت را خالصانه و صادقانه از خداوند طلب کنید، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ على فِراشِهِ؛ هركه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت كند، خداوند او را به منزلت هاى شهيدان برساند، هر چند در بستر خود بميرد.» (۸)

پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۶؛ ص ۶۸
۲. علامه بحرانی؛ البرهان؛ انتشارات بنیاد بعثت؛ تهران ۱۴۱۶ ق؛ ج ۵ ؛ ص ۲۹۰
۳. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۶؛ ص ۷۱
۴. همان؛ ص ۷۲
۵. محمدی ری شهری، محمد؛ حکمت نامه پیامبر اعظم؛ موسسه علمی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۶؛ ج ۱؛ ص ۳۰۶
۶. محمدی ری شهری،‌ محمد؛ حکمت نامه جوان؛ مترجم مهریزی، مهدی؛ موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۹؛ ص ۱۷۸
۷. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۳۲۹
۸. همان؛ ج۶، ص ۶۸)

دلم میخواد از دنیا شهید برم! شهید واقعی! نه اینکه فقط کشته بشم!!!

از این دنیا برم هم گناهانم بخشیده بشه هم شفاعت خیلی ها را بکنمچگونه آرزوی شهادت کنیم

با سلام

شیعه حقیقی باید خودش را برای خدا خرج و فدا کند چه کشته شود چه نشود! این همان شهادت است یعنی شبانه روز خود را برای خدا فدا کردن!

امام خمینی شهید نشد اما هم نزد خداوند مقرّب است هم مقام والایی در بهشت بالاتر از شهدا دارد! چون فدایی خدا بود! و تا لحظه مرگ برای خدا خود را خرج میکرد لذا شهید از دنیا رفت!

کسی که در نبرد برای دفاع از اسلام و … جانش رو فدا میکنه شهید هست چون برای خدا و اسلام این کار رو کرده! خب چطور ممکنه کسی که در عرصه دیگری مثلا اقتصادی، فرهنگی، … برای خدا و اسلام مجاهدت کند و تا لحظه مرگ در همین مسیر خدایی باشد شهید نمرده باشد؟!!!برای کسب مغفرت الهی و شفاعت دیگران در آخرت، نیازی به شهادت در میدان جنگ نیست!

هر چه نزد خداوند، با تقوا و ایثار، محبوبتر و مقربتر باشید، علاوه بر حصول آمرزش، افراد بیشتری را میتوانید شفاعت کنید!

یعنی چه بسا شخصی در نبرد نظامی شهید نشود اما در آخرت بیشتر از شهدا بتواند شفاعت کند مانند امام خمینی!!!

دعایی در امضای بنده هست بهتره در قنوتها بخونید.

من از این دنیا دلگیرم و دوست دارم از این دنیا برم و واقعا دلم شهادت میخواد خیلی دوست دارم شهید شوم و اگر لیاقتش را داشته باشم آقا اباعبدالله (ع) را از نزدیک ببینمcrying
دلتنگم دلتنگ خدا ! دلم میخواد از دنیا شهید برم! شهید واقعی!
نه اینکه فقط کشته بشم!!!

اما خانم ها چطوری شهید بشند؟ دعایی هست؟

ممنون میشم معرفی کنید

به مسائل حاشیه ای هم کاری ندارم که جهاد زن خوب شوهر داری هست و اجر شهید را دارد و سایر مسائل!!

من واقعا دلم میخواد شهید بشم یعنی از این دنیا برم هم گناهانم بخشیده بشه هم شفاعت خیلی ها را بکنم

منه روسیاه کجا لیاقت شهادت را دارم!crying

لطفا اگر دعایی وجود داره به من بگید.متشکرم

سلام و عرض ادب

عمه بنده امسال عید فوت کرد

در لحظات آخر زندگی کسانی که اطرافش بودند ،

می گفتند لبخند بر لب داشت

و کربلا و زیارت امام حسین (ع) رو برای اطرافیان تجسم می کرد و در همون حال از دنیا رفت ( ایشون کربلا مشرف نشدند )

یکی از رفتار های پسندیده ایشون این بود که به هیچ وجه اجازه نمی داد کسی پیش ایشون غیبت کنه

اگر کسی می خواد شهید باشه

باید رفتار و اعمالش رو با شهیدان منطبق کنه

هر کس موفق بشه ترک محرمات کنه ( دروغ نگه ، تهمت نزنه ، غیبت نکنه ، ظلم نکنه و … )

بدون شک اجری کمتر از شهید نخواهد داشت ،

بلکه از بسیاری از کسانی که در جنگ کشته شدن ، اما اخلاق حسنه نداشتند ، درجه بالاتری خواهد داشت

جهاد اکبر ( جهاد با نفس ) به مراتب سخت تر از جهاد ظاهری است

و پیروز این میدان اجرش بیشتر از میدان ظاهری است

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله به گروهى از اصحاب که از نبرد با دشمن باز مى‏گشتند، فرمود:

مرحبا به قومى که جهاد اصغر را به انجام رسانده ‏اند،
و جهاد اکبر بر ایشان باقى است.

گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اکبر چیست؟

فرمود جهاد با نفس.

در پناه حق تعالی

باید رفتار و اعمالش رو با شهیدان منطبق کنه

سلام

من شنیدم قرائت بسیار سوره الرحمن اجری همچون مقام شهیدان دارد

موفق و سلامت باشید:iran:@};-

من شنیدم قرائت بسیار سوره الرحمن اجری همچون مقام شهیدان دارد

موفق و سلامت باشید:iran:@};-

سلام و عرض ادب

قرائت قرآن با تامل در معنا ، در ایجاد انگیزه برای جهاد با نفس و انجام اعمال صالح ، بسیار موثر است

اما قرائت قرآن اگر با تدبر همراه نباشد و صرفا روخوانی و گذری باشد ، کافی نخواهد بود

خاطره ای نیز در این رابطه دارم

شخصی به بنده گفت
اگر از روز اول ماه شروع به قرائت کنی وبه ازای هر روز یک مرتبه بیشتر قرائت کنی
تا روز چهاردهم که باید 14 بار قرائت کنی ، به حاجت خود می رسی !

خودم امتحان کرده ام !

بنده از ایشان سوالی از معنای آیه پرسیدم ، که اکثر مردم از آن غافل هستند

و ایشان پاسخ عامیانه و نادرست داد

شخص در 14 روز 105 بار یک سوره را قرائت کرده بود ! اما معنای آن را نفهمیده بود!

کسی که امری را بدون فهم و درک درست انجام دهد ، مانند کسی است که آن را انجام نداده است!

قاتلان ائمه ، اکثرا از قاریان قرآن بوده اند ، اما آن را نفهمیده بودند!

در پناه حق تعالی

احسنت

آخرالزمان گروهی می آیند که قرآن را برای خوش صدایی می خوانند نه تدبر و تعقل

الهی از قاریان صدیق و شهید باشیم

بخون باباجان همه ی قرآن بخون به وقتش خدا خودش نصرت و یاری می رسونه اصلا سوره قریش بخون!!:iran:@};-

سلام

زمان حضرت موسی علیه السلام فردی از بنی اسرائیل بسیار دعا می کرد و حضرت موسی برایش آمین گفت وقتی از کاری که داشت برگشت مشاهده کرد بنی اسرائیلی به زمین افتاده و شیر درنده ای درحال دریدن اوست و …

معلوم شد درجه ای از بهشت می خواسته که میزان اعمال او کم بوده واین زجر و اذیت و آزار بهانه ای برای رسیدن به آن مقام بوده است.

هرکه را اسرار حق آموختند

مهرکردند و دهانش دوختند

happy@};-

متشکرم عزیزان
خدا خیرتون بده

من از این دنیا دلگیرم و دوست دارم از این دنیا برم و واقعا دلم شهادت میخواد خیلی دوست دارم شهید شوم و اگر لیاقتش را داشته باشم آقا اباعبدالله (ع) را از نزدیک ببینمcrying
دلتنگم دلتنگ خدا ! دلم میخواد از دنیا شهید برم! شهید واقعی!
نه اینکه فقط کشته بشم!!!

اما خانم ها چطوری شهید بشند؟ دعایی هست؟

ممنون میشم معرفی کنید

به مسائل حاشیه ای هم کاری ندارم که جهاد زن خوب شوهر داری هست و اجر شهید را دارد و سایر مسائل!!

من واقعا دلم میخواد شهید بشم یعنی از این دنیا برم هم گناهانم بخشیده بشه هم شفاعت خیلی ها را بکنم

منه روسیاه کجا لیاقت شهادت را دارم!crying

لطفا اگر دعایی وجود داره به من بگید.متشکرم

سلام!عرض ادب و احترام
شهید عزت الله عسگری یک سخنی در مورد شهید شدن دارد!
ایشان می فرمودند:ما دو نوع شهید داریم
یک شهیدی که در راه خدا با همه سختی ها و شمقت ها و مشکلات در جبهه های نبرد حق علیه باطل می جنگد و شهید می شود
یکی شهید دیگری داریم که در عرصه کار فرهنگی تمام سختی ها مشسقت ها مشکلات تهمت ها توهین ها و کارشکنی ها را می بیند تحمل می کند راهش را با قوت ادامه می دهد و در نهایت تک و تنها در محاصره کسانی قرار می گیرد که هر کدام می خواهند منفعت خود را از این کار فرهنگی بردارند و بروند پی کارشان!بعد تو می مانی و در نهایت مقاومت با حرفهایی که می زنند شهیدت می کنند.و چه لذت بخش است این که انسان این چنین شهید شود درست است که زنده است ولی در اصل شهید شده!
من خودم اگر خدا بخواهد الان زخمی این کار هستم!
بروید دنبال یک کار فرهنگی تا بتوانید ذره ای از سختی ها آن عزیزان را درک کنید تا بفهمید آنان برای اعتلای کلمه الله و برقراری حکوت الله چه سختی ها کشیدند.
اگر دوست داشته باشید می توانید در کنار ما فعالیت داشته باشید

من از این دنیا دلگیرم و دوست دارم از این دنیا برم و واقعا دلم شهادت میخواد خیلی دوست دارم شهید شوم و اگر لیاقتش را داشته باشم آقا اباعبدالله (ع) را از نزدیک ببینمcrying
دلتنگم دلتنگ خدا ! دلم میخواد از دنیا شهید برم! شهید واقعی!
نه اینکه فقط کشته بشم!!!

اما خانم ها چطوری شهید بشند؟ دعایی هست؟

ممنون میشم معرفی کنید

به مسائل حاشیه ای هم کاری ندارم که جهاد زن خوب شوهر داری هست و اجر شهید را دارد و سایر مسائل!!

من واقعا دلم میخواد شهید بشم یعنی از این دنیا برم هم گناهانم بخشیده بشه هم شفاعت خیلی ها را بکنم

منه روسیاه کجا لیاقت شهادت را دارم!crying

لطفا اگر دعایی وجود داره به من بگید.متشکرم

[h=2]شهيد مهری زارع عباس آبادی[/h]

همواره آرزوی شهادت داشت و می گفت: من دوست دارم شهید بشوم. به دوستانش سفارش می کرد که با هم دعوا نکنند و با مادرشان درست صحبت کنند و به مادررش می کرد سفارش می کرد غذا را به مقداری بپزد نا اسراف نشود.

همیشه می گفت: امام را تنها نگذارید، انقلاب همه دنیا را فرا می گیرد. این جرقه ای است که در ایران زده شده است ،کاری کنیم که همه بیایند زیر پرچم انقلاب. به نماز اهمیت می داد. پدر و برادرانش را برای نماز صبح بیدار می کرد و می گفت: نماز صبح را بخوانید تا روزی تان زیاد شده پول حلال کسب کنید.

با سلام و روز بخیر

شهادت …

هر انسانی در این دنیا وظیفه و رسالتی داره. گاهی در میدان جنگ ، گاهی در زندگی و …

درباره ی شهادت مطالب زیادی نوشته شده و اجر اون هم مشخص هست… اما کسانی که شهید میشن هدفشون تنها شهادت نیست! این نکته ی بسیار مهمی هست.

هدف یاری رساندن به انسانها و انجام بهترین عمل هست . حالا گاهی در راه این اهداف یکی جانش رو فدا میکنه تا بقیه از خطرات دور باشن مثل زن و بچه ها در جنگ ها

باید ببینیم نیاز امروز بشر و جامعه چی هست ؟! آیا هدف از شهادت تبسم رسیدن به خدا و دوری از دنیاست یا منفعت رساندن به خلق و انجام یک کار بزرگ؟

اگر تنها هدف رسیدن به خدا و تجربه ی دنیای دیگری هست که کار خاصی انجام ندادین و تمام برنامه ها در جهت رسیدن و تجربه دنیای دیگر هست! یا رسیدن به اجر شهدا!

اما اگر هدف انجام اعمال شایسته و به نفع بشر هست پس واقعا باید کاری انجام بشه! مگر میشه دست خالی به دیدن خدا رفت؟ شما شهید شده باشی اما بدون یک عمل شایسته یا تلاش در جهت زندگی بهتر برای مردم و زیبایی دنیایی که توش زندگی میکنی!

نگاهی بندازین در همین جامعه ی مجازی و ببینین چقدر به حضور افراد خوب نیاز هست! چقدر به مشاوره و راهنمایی نیاز هست! چقدر این مکان اشباع از افراد مفسد و سود جو هست.

در حقیقت خلاصه ی کلام شما وقتی به خانه ی اقوام میری که خیلی فرد با محبتی هست و رودربایستی داری یک جعبه شیرینی میبری. برای دیدار خدا با دستان خالی و یک کوله پشتی گناه تنها شهادت کافی هست؟ خدا چی از شما میخواد و شما چگونه دنیا رو ترک میکنین؟

در پناه خدا

سلام
به نظر حقیر

۱. احساساتی نباش
۲. جوگیر نباش
۳. به دو مورد بالا تمرکز کن

پرسش: من از دنیا خسته و دلگیر هستم و دوست دارم شهید شوم. به مسائل حاشیه ای کاری ندارم. می دانم که برای زن، خوب همسرداری اجر جهاد و شهادت را دارد، در عین حال دلم می خواهد به معنای واقعی شهید شده و از دنیا بروم. یک خانم چطور می تواند به فیض شهادت نائل شود؟

پاسخ: قبل از پاسخ به سوال، نیت پاک و روحیه شهادت طلبانه شما را تحسین کرده و از خداوند متعال می خواهم که بهترین مقدراتش را نصیب شما کرده و عاقبت شما و ما را شهادت قرار دهد.

مسلما تمام درخواست ها و دعاهای ما در دنیا، در طلب عاقبت به خیری و رسیدن به سعادت است. یعنی اگر شما شهادت را برگزیده و آرزو می کنید که رفتنان از این دنیا، با شهادت باشد، همانطور که خودتان اشاره کردید، به خاطر بخشیده شدن گناهان، شفاعت دیگران و به عبارت کاملتر «رسیدن به کمال و سعادت» است. اما توجه بفرمایید اینطور نیست که شهادت (به معنای اصطلاحی آن)، تنها راه رسیدن به کمال، و یا حتی دلیلِ قطعیِ رسیدن به سعادت باشد. افرادی هستند که در میدان نبرد کشته شده و در معنای اصطلاحی شهید هستند، اما در نزد خداوند هیچ اجر و پاداشی نداشته و هرگز به مقام شهادت نائل نشده اند؛ و همینطور برعکس.

از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و‌ آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «كَم مِمَّن أصابَهُ السِّلاحُ ليسَ بشَهيدٍ و لا حَميدٍ، و كَم مِمَّن قد ماتَ على فِراشِهِ حَتفَ أنفِهِ عندَ اللّهِ صِدِّيقٌ شَهيدٌ!؛ بسا كسانى كه با جنگ افزار كشته شوند، امّا نه شهيد باشند و نه قابل ستايش؛ و بسا كسانى كه در بستر خود به مرگ طبيعى بميرند، اما نزد خداوند صدّيق و شهيد به شمار آيند.» (۱)

پس مهم رسیدن به اجر شهادت است، نه صرفا کشته شدن در میدان جنگ و از دنیا رفتن. اگر شما رسیدن به سعادت و دریافت اجر شهید را طلب می کنید، قطعا و باید به مسائل حاشیه ای کار داشته باشید!! هرچند خوب شوهرداری، یکی از اموری ست که بانوان را در مسیر سعادت با سرعت پیش می برد، اما تنها عامل نیست. در روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) به ما رسیده، اعمال زیادی نام برده شده که عمل کننده به آنها، اجر شهید را داشته و نزد خداوند شهید محسوب می شود. یکی از مهمترین راهکارها برای داشتن اجر شهید، ایمان و عمل صالح است.

«عن منهال القصاب، قال: قلت لأبي عبد الله (عليه السلام): ادع الله لي بالشهادة؟ فقال: «إن المؤمن لشهيد حيث مات، أو ما سمعت قول الله في كتابه: وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ؛ منهال قصاب گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: دعا كنید شهادت روزی من شود. امام فرمود: مؤمن (اگر در حال ایمان و عمل صالح بمیرد) هر جا بمیرد، شهید است» (۲)

همچنین از اباعبدالله الحسین (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: «ما مِن شِيعَتِنا إلاّ صِدِّيقٌ شَهيدٌ قلتُ : أنّى يكونُ ذلكَ و هُم يَمُوتُونَ على فُرُشِهِم ؟! فقالَ: أ ما تَتلُو كتابَ اللّهِ : «الذينَ آمَنُوا بِاللّهِ و رُسُلِهِ أُولئكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ و الشُّهَداءُ عِندَ رَبِّهِم» ؟! ثُمّ قالَ عليه السلام: لَو لَم تَكُنِ الشهادَةُ إلاّ لِمَن قُتِلَ بِالسَّيفِ لأَقَلَّ اللّهُ الشُّهَداءَ؛ هيچ يك از شيعيان ما نيست، مگر اين كه صدّيق و شهيد است. سوال شد: چگونه چنين چيزى ممكن است، در حالى كه آنان در بسترهاى خود مى ميرند؟ حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نخوانده اى «كسانى كه به خدا و فرستادگان او ايمان آورده اند همانان صدّيقان و شهيدان در نزد پروردگارشان هستند»؟ سپس فرمود: اگر شهادت فقط اختصاص به كسانى داشت كه با شمشير كشته شوند، در آن صورت خداوند شهدا را تقليل داده بود.» (۳)

مرگ در حال ایمان به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیز، مردن با اجر شهادت است. امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: «مَن ماتَ على مُوالاتِنا في غَيبةِ قائمِنا أعطاهُ اللّهُ أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِثلِ شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ؛ هركه در زمان غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار شهيد، مانند شهيدان بدر و اُحد، به او عطا كند.» (۴)

همچنین اگر انسان در حال کسب علم و دانش (قاعدتا علمی که مورد رضایت خداوند است) از دنیا برود، اجر شهید دارد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «إذا جاءَ المَوتُ طالِبَ العِلمِ وهُوَ عَلى هذِهِ الحالِ ماتَ وهُوَ شَهيدٌ؛ اگر مرگِ دانشجو، در حالى در رسد كه وى در جستجوى دانش باشد، شهيد مرده است.» (۵)

دوری از گناه و ترک معاصی هم یکی از برترین شیوه های کسب اجر شهید است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «مَا المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّهِ بِأَعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ. لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائِكَة؛ مجاهد شهيد در راه خداوند، با اجرتر از كسى كه بتواند پاك دامنى پيشه سازد، نیست. پاك دامن، نزديك است که فرشته اى از فرشتگان باشد.» (۶)

همچنین فرمودند: «إنَّ المُجاهِدَ نَفسَهُ على طاعةِ اللّهِ و عَن مَعاصيهِ عندَ اللّهِ سبحانَهُ بمَنْزِلَةِ بَرٍّ شَهيدٍ؛ كسى كه در راه فرمانبرى از خدا، و دورى از نافرمانى او، با نفْس خويش مبارزه كند، نزد خداوند سبحان منزلت نيكو كارِ شهيد را دارد.» (۷)

و در نهایت شهادت را خالصانه و صادقانه از خداوند طلب کنید، که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَن سَألَ اللّهَ الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّهُ مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ على فِراشِهِ؛ هركه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت كند، خداوند او را به منزلت هاى شهيدان برساند، هر چند در بستر خود بميرد.» (۸)

پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۶؛ ص ۶۸
۲. علامه بحرانی؛ البرهان؛ انتشارات بنیاد بعثت؛ تهران ۱۴۱۶ ق؛ ج ۵ ؛ ص ۲۹۰
۳. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۶؛ ص ۷۱
۴. همان؛ ص ۷۲
۵. محمدی ری شهری، محمد؛ حکمت نامه پیامبر اعظم؛ موسسه علمی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۶؛ ج ۱؛ ص ۳۰۶
۶. محمدی ری شهری،‌ محمد؛ حکمت نامه جوان؛ مترجم مهریزی، مهدی؛ موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث؛ قم ۱۳۸۹؛ ص ۱۷۸
۷. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم ۱۳۸۹، ج ۲؛ ص ۳۲۹
۸. همان؛ ج۶، ص ۶۸)



آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 7999 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

چگونه آرزوی شهادت کنیم
چگونه آرزوی شهادت کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *