چگونه احساس همدردی کنیم

 
helpkade
چگونه احساس همدردی کنیم
چگونه احساس همدردی کنیم

بسیاری از ما در زمان‌های مختلفی نیاز داریم تا بتوانیم با کسی درد و دل کنیم و به نوعی دیگران با ما ابراز همدردی کنند. از طرفی ما نیز امکان دارد در طول عمر خود بارها با افرادی که در اطرافمان هستند همدردی کرده باشیم. اما بسیاری بجای ابراز همدردی و کمک به فرد مقابل، بیشتر کار را خراب می‌کنند و باعث بدتر شدن اوضاع می‌شوند. آنچه که اهمیت دارد این است که افراد بتوانند مهارت‌های ابراز همدردی را یاد بگیرند چراکه این مسئله می‌تواند به ایجاد روابط مفید و موثر با دیگران بیانجامد و همچنین در کنار آن مهارت‌های دیگری نیز یاد گرفته خواهد شد. با این حال گاهی مشکل شدید است و یا امکان دارد افراد کسی را در کنار خود نداشته باشند که در اینجور مواقع بهره بردن از مشاوره روانشناسی می‌تواند موثر واقع شود.

برای اینکه بتوانید با دیگران همدردی کنید ابتدا باید تعریف و تفاوت همدلی و همدردی را بدانید. در واقع همدلی (Empathy) یعنی دل به دل کسی دادن؛ با همدلی درد و رنج دیگری را به عنوان شخص بیرونی حس کرده و از او مراقبت می‌کنید.

اما همدردی (Sympathy) به این معناست که بتوانید خود را جای دیگری بگذارید و درد او را درد خود بدانید. مخصوصا زمانی که احساساتی مشابه آن فرد را تجربه کرده‌اید و بخواهید رنج او را برطرف کنید. در واقع یک ارتباط موثر و موفق با او برقرار می‌کنید.

تفاوت این دو در این است که فرد در همدلی، فقط شنونده است ولی در همدردی می‌خواهد درد و رنج طرف مقابل را برطرف کند. طبیعتا همدردی عمیق تر از همدلی است. برای فهم بیشتر این موضوع به دو مثال زیر توجه فرمایید.

چگونه احساس همدردی کنیم

همدلی: تلاش کن که وزنت رو کم کنی، این یه راه سختیه (فهمیدن تجربه‌های دیگران).

همدردی: من می‌دونم و می‌فهمم که کم کردن وزن خیلی سخته، خودمم این مشکل رو داشتم (فهم و درک درونی و شخصی).

برای آشنایی بیشتر در زمینه ارتباط موفق کلیک کنید.

همدردی یک فرایند عمیق است که نیاز به صمیمیت و نزدیکی عاطفی زیادی با فرد مقابل دارد. اغلب افراد معمولا برای دیگران همدلی می‌کنند اما برای عزیزانشان همدرد هستند و می‌خواهند رنج آن‌ها را کاهش دهند. روند همدردی به شکل زیر است.

1. دلسوزی: به این معنا که من از رنج کشیدن تو آگاهم.

2. همدلی: من به رنج تو اهمیت می دهم، به تو توجه می کنم و مراقب هستم.

3. همدردی: من درد تو را می‌فهمم، آن را حس می‌کنم.

4. غمخواری و شفقت: من می‌خواهم رنج تو را کاهش دهم و از بین ببرم.

عمدتا منظور از همدردی و درخواست همدردی، این است که دیگران حرف شما را بشنوند، آن را بفهمند و برای حل آن مشکل به شما کمک کنند. اما معمولا در این جریان، بجای همدردی، همدلی اتفاق می‌افتد یعنی دیگران فقط می‌شنوند و معمولا درد شما را نمی‌فهمند و نمی‌توانند خودشان را جای شما بگذارند. بنابراین وقتی از کسی درخواست همدردی دارید، باید بدانید که دقیقا چه می‌خواهید و اگر کسی از شما این درخواست را داشت، شما چه چیزی باید به او ارائه دهید. این مسئله به شما کمک خواهد کرد تا ارتباط موثری داشته باشید. 

برای اطلاع بیشتر در زمینه ارتباط موثر کلیک کنید.

مهم ترین بخش جریان همدردی این است که فرد مناسب برای این کار کیست؟

همه انسا‌ن‌ها رازهایی در زندگی دارند که فقط عده کمی می­‌دانند یا اصلا هیچکس نمی‌داند. شاید بارها در مجادلات­تان دیده باشید که طرف مقابل رازهای شما را به عنوان سلاح در مقابل شما استفاده می‌کند. ممکن است زمانی نیاز به صحبت با کسی داشته‌اید و حالا از اینکه راز خود را به او گفتید پشیمانید؛ از اینکه اعتماد کرده­‌اید و از اعتماد شما سوءاستفاده شده است نسبت به خود احساس بدی دارید.

بنابراین برای درد و دل از خصوصی‌ترین مسائل زندگی خود بهتر است با کسی صحبت کنید که هرگز احتمال سوء استفاده را ندارد. روانشناسان در جلسات مشاوره با همدردی و روشن کردن نقاط تاریک زندگی مراجع در جهت بهبود کیفیت زندگی او حرکت می کنند. وجود اصل رازداری در جلسات مشاوره روانشناسی در کنار راهنمایی‌های روانشناس، سلامت روان شما را ارتقا خواهد داد.

امروزه به دلیل مشغله‌های زیاد و دور شدن انسان‌ها از یکدیگر، همدردی دیگر جایگاه سابق خود را ندارد. به این معنا که انسان ها کمتر از گذشته همدیگر را می‌فهمند و از دردهای هم آگاهند. همچنین مرزبندی‌های انسان‌ها باعث شده که کمتر طلب همدردی کنند یا نخواهند عمیق ترین مسائلشان را با دیگران در میان بگذارند.

باید بدانید که همدردی یک مهارت است و مثل تمام مهارت‌ها، با تمرین قابل یادگیری است. علاوه بر رعایت اصولی که در سیر همدردی مطرح شد، رعایت برخی نکات دیگر نیز می‌تواند در تمرین هرچه بیشتر این مهارت به شما کمک کند.

پیش از هر چیز بسیار اهمیت دارد که به فرد مقابل نشان دهید مشکلات او را می‌بینید و آن‌ها را درک می‌کنید. در بسیاری از موارد افراد برای دلداری دادن به شخصی که دچار مشکل شده از جملاتی نظیر”این که چیزی نیست” یا “نباید برای چنین مسئله کوچکی خود را ناراحت کنی” استفاده می‌کنند. این جملات حتی وقتی با نیت خیرخواهانه گفته می‌شوند غیر مستقیم این پیام را می‌رسانند که شما مشکل فرد را چندان مهم نمی‌دانید یا وضعیت او را درک نمی‌کنید.

این نکته را به یاد داشته باشید که ضعف‌ها و آسیب‌پذیری افراد مختلف با یکدیگر فرق دارند و در نتیجه مشکلی که از دید یک نفر بسیار کوچک است می‌تواند برای دیگری ارزش و اهمیت بسیاری داشته باشد. در نتیجه گفتن جملاتی مثل اینکه “می‌دانم در وضعیت سختی هستی” یا ” درک می‌کنم که این موضوع خیلی تو را ناراحت کرده” جایگزین‌های بهتری هستند.

برای برقراری ارتباط موثر بسیار مهم است که بتوانید زبان بدن و ارتباطات غیر کلامی را، متناسب با موقعیت بیاموزید. تن صدا، سرعت کلمات، حالات دست و پا، نگاه ها، نوع نشستن و حتی سکوت‌ها و … همگی زبان بدن هستند.

برای شناخت بیشتر در زمینه ارتباطات غیر کلامی کلیک کنید.

در بسیاری از مواقع وقتی می‌بینیم دوست یا فرد عزیزی دچار مشکل شده دلمان می‌خواهد کاری برای او انجام دهیم. اما از آنجایی که افراد در شرایط دشوار آسیب‌پذیری روانی بالایی دارند و ممکن است هر چیز را بد برداشت کنند احتمال دارد کمک‌های ما را به عنوان یک ترحم یا دلسوزی برداشت کرده و آن را قبول نکنند. در این شرایط اگر می‌خواهید به فرد کمک کنید این مسئله را به عنوان یک پیشنهاد مطرح کرده و اجازه دهید خود، برای قبول یا رد درخواست شما تصمیم بگیرد. برای مثال می‌توانید بگویید “هر وقت بخواهی من می‌توانم کنار تو باشم” یا “اگر خواستی می‌توانم این کار را برایت انجام دهم”.

وقتی افراد از نظر روحی در وضعیت مناسبی نیستند گاهی تنها به یک شنونده نیاز دارند که واقعاً پای حرف‌های آن‌ها بنشیند و بدون قضاوت کردن درک متقابل خود را نشان دهد. در نتیجه وقتی می‌بینید یکی از عزیزانتان در وضعیت دشواری قرار گرفته قبل از هرگونه راهکار دادن، اجازه دهید که او حرف‌هایش را بزند و شما نشان دهید او را می‌فهمید یا احساساتش را درک می‌کنید. وقتی با شما صحبت می‌کند، به جزئیات صحبت آن‌ها توجه کنید نه اینکه در ذهنتان دنبال جواب بگردید. راهکار دادن زمانی که فرد برای آن آمادگی ندارد می‌تواند باعث شود که فرد احساس کند می‌خواهید او را نصیحت کنید و در نتیجه به احتمال زیاد احساس خوبی پیدا نمی‌کند. برای آنکه بدانید در هر موقعیتی چگونه رفتار کنید خواندن مقاله مهارت های ارتباطی به شما کمک می‌کند.

احساسات منفی بخشی از تجربه انسانی ما هستند. همه ما به طور طبیعی حق داریم که در کنار شادی، غم و ناراحتی را نیز تجربه کنیم یا گاهی دچار عصبانیت و نفرت بشویم. مهم این است که بتوانیم این احساسات را مدیریت کرده و اجازه دهیم همچون قطار در حال حرکتی از زندگی ما بگذرند. در نتیجه وقتی کسی با شما درد و دل می‌کند هرگز او را به خاطر تجربه احساسات منفی سرزنش نکنید. شما فقط باید مراقب باشید که او در این احساسات غرق نشود.

وقتی فردی در شرایط سخت قرار دارد قضاوت‌های شما نه تنها به او کمک نمی‌کند بلکه باعث می‌شود احساسات منفی بیش از پیش در او شدت بگیرد و بحران‌های بیشتری را تجربه کند. در نتیجه تمرین کنید برای همدردی با دیگران فقط به حرف‌هایشان گوش بسپارید و دنیا را از دریچه چشم آن‌ها نگاه کنید.

در برخی مواقع نظیر مرگ و فقدان یک عزیز فرد مقابل ممکن است از نظر روحی در شرایط بسیار دشواری قرار داشته باشد که حتی نتواند گفت وگوی درستی را شکل دهد. در این شرایط رفتارهای ساده نظیر فشردن دست‌های او به گرمی و آرامی، یا رفتارهای غیر کلامی دیگر نظیر در آغوش کشیدن و نوازش کردن بیش از هر چیز دیگر تأثیر می‌گذارند.

آخرین نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که اگر فردی مشکلی را با شما مطرح می‌کند و شما با او همدلی و همدردی می‌کنید بسیار اهمیت دارد که پس از آن در طی روزهای آتی از او خبری بگیرید یا احوالش را بپرسید. وقتی بعد گفت‌وگو دیگر یادی از فرد مقابل نمی‌کنید این احساس در او ایجاد می‌شود که اهمیت چندانی برای حرف‌ها و مشکلاتش قائل نبودید. توجه به این مسئله باعث تقویت روابط اجتماعی شما نیز می‌شود.

برای آگاهی بیشتر در زمینه روابط اجتماعی کلیک کنید. 

پیدا کردن وجوه اشتراک با کسی که با او همدردی می‌کنید به شما و فرد مقابل در ایجاد رابطه مناسب و عمیق کمک می‌کند. باید سعی کنید در این جریان به اعتقادات دیگران و نگرش‌های مخالف نیز احترام بگذارید.

هیچ وقت تظاهر به همدلی نکنید. مشکلات دیگران برای آن‌ها بزرگ است و نباید آن‌ها را بی‌ارزش بدانید. در صورتی که بخواهید اینگونه رفتار کنید افراد احساس خواهند کرد که شما دارید از آن‌ها سوء استفاده می‌کنید. هر فردی در برهه‌ای از زمان نیاز دارد تا طعم همدردی را بچشد در نتیجه لارم است که افراد بتوانند در موقعیت‌های مختلف ابراز همدردی کنند در غیر اینصورت دیگران را از خود خواهید رنجاند و نمی‌توانید افرادی را در کنار خود داشته باشید. مشاوره روانشناسی به شما کمک خواهد کرد تا بتوانید ابراز همدردی را یاد بگیرید. 

برای آگاهی بیشتر در زمینه مشاوره تلفنی کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه ابراز همدردی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

چگونه احساس همدردی کنیم

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

سارا حمیدی آموزش تمرکز و تفکر

دلداری همدردی و تسکین دادن عزیزان و آنهایی که دوستشان داریم یکی از مهم ترین کارهایی است که ما می توانیم برای حمایت از آنها انجام دهیم.

وقتی یکی از کسانی که دوستش داریم ناراحت است و یا در زندگی اش با مشکلی رو به رو شده، اغلب دوست داریم به او کمک کنیم تا حالش بهتر شود و بتواند مشکلش را پشت سر بگذارد اما روشی که عموماً در این شرایط استفاده می کنیم روش مناسبی نیست.

روشی که معمولاً برای دلداری دادن و یا حمایت از دوستان و عزیزان مان به کار می بریم یکی از ۳ روش زیر است:

۱- سعی می کنیم با نصیحت کردن به او کمک کنیم. به او می گوییم که چه کارهایی را انجام دهد و چه کارهایی را

چگونه احساس همدردی کنیم

انجام ندهد.

۲- تلاش می کنیم تا مشکل او را حل کنیم و یا او را خوشحال کنیم زیرا نمی خواهیم او را ناراحت ببینیم. در صورتی که بسیاری از مشکلات قابل حل نیستند و فقط باید تحمل شان کرد.

۳- برخی در روزهای سخت خود را کنار می کشند و بین خودشان و درد شما فاصله ایجاد می کنند چون احساس می کنند که نمی توانند برای بهبود شرایط چیزی بگویند و یا کاری را انجام دهند.

دوست عزیزی که در حال خواندن این موضوع هستی، شما در کدام دسته قرار داری؟

اگر چه هر سه دسته بالا نشان عشق و علاقه ما به دوست و یا یکی از عزیزان مان هست با این حال ممکن است که با استفاده از این روش ها نتوانیم به خوبی از دیگران حمایت کنیم و آنها را دلداری دهیم. همچنین گاهی امکان حمایت شدن را آنها سلب می کنیم.

در ادامه با بررسی کتاب option B که  به فارسی نیز ترجمه شده است به صورت خیلی حرفه ای از آنهایی که دوستشان داریم حمایت می کنیم و آنها را دلداری می دهیم. نظرات خود را در پایین همین مقاله برای من ارسال کنید.

 

 

 

در آزمایشی که برای بررسی و کنترل اضطراب طراحی شده بود، شرکت کنندگان در حین انجام کارهایی که نیاز به تمرکز داشت در معرض صدای بسیار بلند و غیر قابل تحمل قرار می گرفتند. در چنین شرایطی آنها عصبی می شدند و توانایی تمرکز و توجه شان کاهش می یافت. برخی افراد از آزمایش انصراف می دادند.

سپس کارشناسان کلید قطع صدا را به آزمایش اضافه کردند. شرکت کنندگان می توانستند در صورت تمایل کلید قطع صدا را فشار دهند و صدای آزار دهنده قطع میشد. نتایج باورنکردنی بود. آرامش شرکت کننده ها افزایش یافت، آنها کمتر عصبی شدند و تمرکز بیشتری داشتند. نکته جالب توجه این بود که هیچ کدام از آنها از کلید قطع صدا استفاده نکردند.

آن کلید به آنها حس تسلط بر شرایط را می داد و باعث می شد بتوانند عملکرد، آرامش و اضطراب خود را کنترل کنند.

در برابر سختی ها و مشکلات زندگی همه ما به چنین کلیدی نیاز داریم. همه ما نیاز به احساس تسلط بر شرایط داریم. وقتی چنین احساسی را داشته باشیم راحت تر می توانیم با نگرانی ها، غم ها و مسائل و مشکلات رو به رو شویم. اضطراب را بهتر می توانیم کنترل کنیم ، مراحل خشم و افسردگی را راحت تر می گذرانیم و سریع تر به مرحله پذیرش می رسیم.

 

با بودن در کنار دوستان و عزیزان تان و همدری کردن با آنها شما نقش کلید قطع صدا را برای آنها خواهید داشت. لازم نیست کاری کنید. لازم نیست چیزی بگویید و لازم نیست تلاش کنید تا شرایط را بهبود دهید. همین که در کنارشان باشید، آنها احساس تسلط بیشتری بر شرایط می کنند.

همین که در کنار عزیزان تان باشید و آماده کمک به آنها باشید کافی است.وجود شما به آنها کمک می کند تا بهتر بتوانند از پس شرایط سخت برآیند. بنابراین عصبانیت و خشم آنها را تحمل کنید و اجازه دهید احساس کنند که:

این یکی از مهم ترین اصول دلداری دادن و حمایت از دیگران است. اگر فقط همین یک اصل را رعایت کنید کمک بزرگی برای آنهایی که دوستشان دارید هستید.

درک کردن دیگران یکی از سخت ترین کارهایی است که ما یاد نگرفته ایم انجام دهیم. همیشه دوست داریم به دیگران راهکار ارائه دهیم و یا آنها را نصیحت کنیم. اینکه سعی کنید به جای ارائه راهکار و یا نصیحت کردن، دیگران را درک کنید کمک فوق العاده ای به آنها خواهید کرد. یکی از اصول جلسات کوچینگ درک کردن است. در این جلسات به جای ارائه راه حل مراجع را درک می کنیم. در نتیجه آرامش فرد بیشتر میشود، احساس قدرت میکند و سریع تر می تواند مسائل و مشکلات را حل کند.

به سخنان دیگران گوش دهید. آنها را قضاوت نکنید. خودتان را به جای آنها نگذارید و به دنبال پیدا کردن راه حل نباشید بلکه با دو گوش شنوا به آنها گوش دهید. اجازه دهید با شما حرف بزنند. حتی اگر هیچ حرفی نزنید ایرادی ندارد. به گونه ای به آنها گوش دهید که فرد احساس کند درک میشود. شنیده میشود و گفته هایش برای شما مهم هستند. سعی کنید متوجه نیاز ها و خواسته های او شوید:

وقتی متوجه خواسته ها و نیاز های آنها شدید، با آنها همانگونه رفتار کنید. حال اگر راهکاری به نظرتان میرسد که مطابق خواسته او است آن را بیان کنید. اگر هم چیزی در آن مورد نمی دانید هیچ ایرادی ندارید. شما با گوش دادن به صحبت های او نقش کلید قطع صدا برای او هستید و او حال بهتری پیدا خواهد کرد.

خیلی وقت ها دوست داریم دیگران را حمایت کنیم. برای خود من زیاد این موضوع پیش آمده و همیشه راهی که معمولاً استفاده می کردم این بود:

به فرد می گفتم که اگر هرکاری داشت تعارف نکند و حتماً به من بگوید. من با کمال میل دوست دارم هرکاری می توانم انجام دهم.

خیلی وقت ها حمایت خود را با پرسیدن سوال نشان میدهیم: آیا کاری از من ساخته است؟

وقتی چنین سوالی را می پرسیم انتخاب را به عهده فرد ناراحت می گذاریم و در نتیجه کار را برای او سخت تر می کنیم. در چینین موارد بهتر است که اگر کاری می توانیم انجام دهیم فقط آن را انجام دهیم. به جای اینکه پیشنهاد دهید که مایل به انجام هر کاری هستید فقط کافی است که بی تفاوت نباشید و کاری انجام دهید.

می توانید دوستتان را بغل کنید، دست او را بگیرید، برای او غذا آماده کنید، شب را در کنار او سپری کنید، با او فیلم نگاه کنید. فرزندش را از مدرسه به خانه بیاورید.

تصور کنید یکی از عزیزان تان از همسرش جدا شده و دوران سختی را می گذراند. نصیحت کردن و گفتن اینکه غصه نخور، بهتره فراموشش کنی و از این جور حرف ها هیچ فایده ای ندارد. شما نمی توانید مشکل را حل کنید اما می توانید با آماده سازی غذا برای او و یا فرزندانش به او کمک کنید. با این کار شما سختی آماده سازی غذا را برای او کم می کنید.

وقتی برای فردی مشکلی پیش می آید چه کسی و یا چه کسانی باید او را دلداری دهند و از او حمایت کنند؟

 

 

روانشناس سوزان سیلک نظریه قابل قبولی ارائه داده است. او برای این موضوع تئوری حلقه را یپشنها میدهد. وقتی کسی با مشکلی رو به رو میشود نام او را در وسط دایره ای بنویسید. سپس دایره دیگری دور دایره اول بکشید و نام افرادی که در درجه دوم تحت تاثیر مشکل هستند بنویسید. سپس دایره دیگری رسم کنید و افرادی که در درجه سوم هستند را بنویسید. و همین طور دایره های بزرگتری بکشید.

اگر نام شما در این دایره قرار دارد پس شما باید از دیگرانی که در حلقه های داخلی تری نسبت به شما هستند حمایت کنید. همچنین شما می توانید از افرادی که در دایره های بیرونی هستند درخواست کمک کنید.

تا اینجا در مورد آنچه که برای حمایت دیگران باید انجام دهیم صحبت کردیم. با این حال کارهایی هستند که ما به صورت ناخودآگاه و از روی مهربانی انجام میدهیم اما نتیجه عکس دارد. بنابراین در قسمت آخر می خواهم به کارهایی اشاره کنم که نباید انجام دهیم.

دیگه غم نخور، کی می خوای فراموش کنی، بهتره بری بیرون با دوستات و …

چگونه احساس همدردی کنیم

در گذشته مشکلی در کار برایم به وجود آمده بود و در مورد آن در حال صحبت با یکی از عزیزترین های زندگی ام بودم. با اینکه می دانم قصد او فقط کمک به من بود اما حرفی زد که تا چند روز بعد از آن حالم بدتر از قبل بود. او گفت تو باید خوشحال باشی و این طوری که رفتار می کنی بقیه از تو خسته خواهند شد.

واقعیت این است که  درد و رنج یک مسئله و یا مشکل در افراد مختلف متفاوت است. هیچ وقت نمی توانیم احساسات دیگران را کاملاً درک کنیم زیرا جای آنها نیستیم و از نقطه نظر آنها به قضیه نگاه نمی کنیم. بنابراین وقتی دیگری ناراحت است گفتن اینکه الان چه حسی داشته باشد از نباید های دلداری دادن است.

با چنین حرفی فردی که داغدار است و یا دچار بحران شده احساس عدم امنیت می کند، ترس و نگرانی اش بیشتر میشود و تحمل شرایط برایش سخت تر میشود. حتی اگر تحمل چنین فردی برایتان سخت است و نمی توانید از هیچ کدام از روش های گفته شده در بالا استفاده کنید پس لطفا این جلمه را هم نگویید.

 

خیلی خوشحالم که این مقاله را به پایان می رسانم. امیدوارم که بتوانید برای عزیزان و دوستان تان بهترین حامی باشید. بتوانید بیشترین کمک ها را به آن ها کنید و آنها را دلداری دهید.

روزتان خوش

 

من سارا حمیدی هستم و در این وبسایت به منظور آگاهی از توانایی های مغزی و افزایش عملکردمان در زندگی، محیط کار و خانه به ارائه مقالات، دوره ها و محصولات آموزشی می‌پردازم.

مطلب قبلی

جایگزینی ۶ فکر منفی که مانع موفقیت شماست با افکار مثبت

مطلب بعدی

چرا برای درس خواندن تمرکز ندارم؟ تقویت تمرکز ذهن برای درس خواندن

چیکار کنید وقتی اطرافیان تون در مسیر اهداف تون شما را حمایت نمی کنند؟

شروع ثبت نام دوره رایگان چگونه هر چیزی را که می خواهید بدست آورید

رسیدن به آرامش و پیگیری اهداف در شرایط بحران

چرا نباید از آینده بترسید؟ ترس از آینده نداشته باشید

سلام .ممنون مطلب مفیدی بود

سلام…سپاس از شما..خوب بود و جالب.

عالی وهدف مند

سلام ممنون بابت مطالب بسیار ارزشمند و تاثیرگذارتون بنظر من افرادی که عزت نفس بالایی دارن خیلی بهتر میتونن با دیگران ارتباط برقرار کن و حتی همدردی کنن منتظر مطالب جدیدتون هستم موفق باشین

بسیار عالی و مفید فایده بود. بهترین مقاله ?

عالی بود

Awli?

Awli?

سلام دوست عزیز

از همراهی با شما خیلی خوشحالیم. شاد باشید

خیلی خلاصه ومفید ممنون ازشما

درود. خیلی خوب و مفید بود. متشکرم

سلام ببخشید نمیدونم واقعا چیکار کنم عشقم به خاطر من کتک خورد الان به من میگه تو فقط برام دردسری،چجوری حالشو خوب کنم

خیلی مفید بود. ممنونم.

اگه درد طرف غیرقابل حل بود ، مثل طلاق گرفتن والدینش ، اون وقت این کلید قطع صدا کارساز نیست اونموقع چه کاری ازدست ما برمیاد؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام و ایمیل من را برای نظر گذاری در آینده در سایت ذخیره کن

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به سارا حمیدی می باشد.

جهت ارتباط با دفتر از شنبه تا پنچ شنبه از ساعت 17 – 9 با شماره: 35 40 410 0919 تماس حاصل بفرمایید.

زمانی که کسی درگیر مشکل عاطفی عمیقی است، کمی صحبت کردن و دلداری دادن به او سخت است. بسیار مهم است که در چنین مواردی خونسردی و مثبت نگری خود را حفظ کنیم. این شرایط ممکن است متفاوت باشد، مثلا فرد خبر تصادف کسی را شنیده، دلش شکسته، یا به دلیل فشار زندگی، کنترل احساسات خود را از دست داده که برای هرکدام از اینها مراحل قابل اعتمادی وجود دارند که به وسیله آن میتوان دیگران را دلداری داد.

چگونه به دیگران دلداری دهیم؟

دلداری دادن به عشقم

چگونه احساس همدردی کنیم

وقتی کسی مضطرب است، کلام درست را بکار ببرید.

زمانی که کسی درد عاطفی دارد، هیچ حرف درستی برای گفتن به او وجود ندارد، مخصوصا اینکه دلیل غصه خوردن او کاملا منطقی باشد. کلمات، تن صدا و رفتارتان را طوری تنظیم کنید که او متوجه شود که به او توجه می کنید. به ساده ترین حالت باید گفت که خیلی طبیعی رفتار کنید. تنها چیزهایی بگویید که حالت همدردی، قضاوت نکردن، صبوری و قابل قبول باشد. اغلب می توان یک عبارت ساده و شفاف را به کار برد تا طرف مقابل راحت تر حرف هایش را بزند.

دلداری دادن به زنان 

حتما برای جوک گفتن و یا عبارات امیدوارکننده زمان پیدا خواهید کرد. زمانی که کسی به شدت مضطرب است یا عمیقا احساس غم دارد، هر بامزه بازی می تواند پوچ و بی معنی باشد. هر کاری که دور از صمیمیت باشد نیز باعث می شود احساس بد آنها تشدید شود. به احساسی که فرد هم اکنون دارد بی توجه نباشید و او را نادیده نگیرید. چنین عبارتی نگویید: “به نیمه پر لیوان نگاه کن” .

دلداری دادن به بازماندگان

شاید ندانید که چرا فرد ناراحت است اما بهتر است چنین سوالی را نپرسید چون کمی بی احساس به نظر می رسد. مثلا هیچوقت چنین جمله ای را در همچنین مواقعی نگویید: ” من آرزوی خدا بودم” با گفتن چنین عبارتی نمی توانید به احساس درونی فرد پی ببرید.

دلداری دادن به مردان

بعصی مواقع واقعا نیاز است که افراد با شما صحبت کنند. شاید از آنها بخواهید که چنین کاری کنند‌. جملاتی از این قبیل بگویید: ” متوجهم که صحبت در مورد آن سخت است اما با من راحت باش و الان یا هر وقت دیگری که مایل بودید در مورد آن با من صحبت کن”. هر زمان که فرد آرام شد در نهایت راحتی این حرف را به او بزنید، حتی بعد از یک تصادف شدید.

دلداری دادن به همسر

معمولا بعد از اتفاقاتی مثل تصادف دور و بر فرد پر می شود اما بعد از گذشت زمان این افراد کم می شوند. نشان دهید که حمایت شما همیشگی است و ان را با چنین جمله ای ابراز کنید: ” میتونم چند روز دیگر به تو تلفن کنم و حالت رو بپرسم؟”.

دلداری دادن به دوست

حمایت از کسانی که دوران سختی را سپری می کنند.

کسانی که در حال تحمل رنج عاطفی هستند، شاید دلشان بخواهد که قاطع باشند یا اینکه اصلا ندانند که چگونه باید رفتار کنند. این اتفاق نشانه ای از آسیب پذیر بودن فرد است و کاملا یک واکنش طبیعی نسبت به اندوه است. شاید آنها نخواهند که راجع به این موضوع با شما صحبت کنند و شما هم نباید آنها را وادار به این کار کنید، مگر اینکه خود فرد از بیان ان احساس امنیت کند.

دلداری دادن به بیمار

بیش از حد به او نچسبید اما طوری رفتار کنید که او بفهمد که به فکرش هستید و بهبودی او برای شما مهم است. اگر بعد از گذشت یک هفته از او خبری نشد با او تماس بگیرید. از پیام دادن، ایمیل زدن یا ارتباط در شبکه های اجتماعی خودداری کنید، زیرا این نوع ارتباط غیر رسمی و بی فایده است.

دلداری دادن به خانواده عزادار

اگر از شما می خواهند که کنارشان باشید اما زیاد با شما صحبت نمی کنند، اجازه ندهید که سکوتشان شما را آزار دهد. اجازه ندهید که نگرانیتان باعث شود که بی وقفه صحبت کنید. به خودتان یادآوری کنید که آنها فقط حضور دلگرم کننده شما را می خواهند. از او در مورد احساس و فکرش بپرسید. اگر انها هنوز هم در مورد آن رویداد تلخ فکر می کنند، پس حتما نیاز دارند که احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزند.

دلداری دادن به کسی 

گاهی اوقات با یک واقعه ناگوار افراد از لحاظ جسمی و روحی خسته و افسرده می شوند. ممکن است بیشتر از حد معمول بخوابند و یا انجام کارهای روزانه برایشان سخت باشد. بهتر است در شستشوی لباس ها و ظرف و ظروف به آنها کمک کنید. مراقب باشید که نباید تمام کارهای او را انجام دهید، زیرا در ابن صورت برای بهبودی و سر پا شدن تلاشی نخواهند کرد. افراد باید توانایی مراقبت از خودشان را داشته باشند، مگر اینکه کسی کمی به آنها کمک کند.

چطور دلداری بدیم

زمانی که فرد از نظر روحی آمادگی دارد، از او بپرسید که برنامه اش برای آینده چیست. اگر مایل به صحبت نبودند یا برنامه ای نداشتند، تعجب نکنید. می توانید در این مورد با آنها همفکری کنید. حتی هنگام‌ پیشنهاد دادن نیز بیشتر سعی کنید که شنونده باشید تا گوینده و تنها پیشنهادات قابل اجرا را به او بدهید.

چطور دلداری دهیم

 به غریبه ای که از لحاظ عافی آسیب دیده کمک کنید.

زمانی که از علت ناراحتی کسی مطلع نیستید، اول مطمئن شوید که هیچ خطری کسی را تهدید نمی کند، سمس تلاش کنید که این افراد را آرام کنید. بهترین راه این است که در وهله اول اطلاعات لازم را از او بگیرید و از او بپرسید که چه اتفاقی افتاده. قبل از پرسیدن این سوال، شرایط را بررسی کنید و مطمئن شوید که می توانید به فرد نزدیک شوید.

چگونه احساس همدردی کنیم

چگونه دلداری دهیم

به او نزدیک شوید و نشان دهید که برای کمک به او آمده اید. اگر او را نمی شناسید، خودتان را با این جمله معرفی کنید: ” سلام من …. هستم و آماده کمک کردنم”. اگر سکوت کردند، از آنها بخواهید که کمکشان کنید. در حین نشستن این جمله را بگویید، ” اگر از نظر تو اشکالی نداره، مایلم چند دقیقه ای کنارات بنشینم”.

بسیار مهم است که بدانید چه اتفاقی افتاده است. ساده اما مستقیم سوال بپرسید و سعی کنید که بفهمید چه ماجرایی روی داده است. جزئیاتی که باید دنبالش باشید، شامل نشانه هایی که نشان دهد فرد از یک اضطراب عاطفی رنج‌ می برد، و اینکه اکنون به چه چیزی نیاز دارد. با خودتان بسنجید که آیا می توانید به او کمک‌ کنید یا نه. تمرکز خود را بر آرام کردن و کمک کردن به او بگذارید.

چگونه دلداری بدیم

گوش دادن به دیگران مخصوصا افرادی که درگیر مشکلات هستند به صبر و حوصله نیاز دارد. شاید ارتباط چشمی برقرار کردن با کسی که مضطرب است کار مناسبی نباشد، زیرا باعث می شود که فرد احساس آسیب پذیری یا خجالت بکند. بهتر است که بدون هیچ حرفی کنارش بنشینید. مطمئن شوید که زبان بدن شما آرامش را اتتقال می دهد و حرکات اضافی ندارید.

چگونه دلداری بدم

کسی در حال تجربه ناراحتی شدید عاطفی است، ممکن است تغییرات شیمیایی را در بدن خود نیز احساس کند که او را به جنگ یا فرار سوق دهد. این افراد علاوه بر ناراحای شدید همزمان احساس خستگی، سردرگمی و بیقراری نیز دارند. این افراد در شنیدن و تمرکز کردن مشکل دارند و نمی توانند حرفشان را کامل کنند. پس بهتر است احساس امنیت و آرامش را به آنها انتقال دهید.

چگونه دلداری کنیم

در عین حال که شوخی و خنده باعث آرام شدن افراد می شود اما بیان کردن آن در حالیکه فرد ناراحت شدیدی را تحمل می کند، کار درستی نیست. اگر خود فر این کار را انجام داد و در مورد موضوع چیز بامزه ای تعریف کرد در خندیدن همراهی کنید.

چگونه دلداری بدهیم

فرد آسیب دیده نیاز به ارامش دارد.مثلا اگر فرد خبر غم انگیزی می شنود یا در حادثه دلخراشی حضور پیدا می کند، ممکن است شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی شود اما نه آنقدر که به دارو و پزشک نیاز داشته باشد. در این موارد لازم نیس که آمبولانس بگیرید، زیرا ممکن است ناراحتی او تشدید شود. بهتر است حمایت عاطفی خود را ادامه دهید و صبر کنید تا شخص بتواند با شما یا هرکس دیگری صحبت کند.

چگونه به مردان دلداری دهیم

منبع wikihow / ترجمه اختصاصی سایت دلبرانه 

چگونه به دیگران دلداری دهیم

بیشتر بخوانید : 

رابطه سالم | چگونه رابطه درست و شادی با همسر مان داشته باشیم؟

مهارت حل مسئله | ۵ کلید برای داشتن یک رابطه خوب و سالم و طولانی

چگونه سالم باشیم ؟ | راه های دستیابی به سلامت جسمی، روانی و معنوی

خوشحال کردن پدر | چگونه با پدرمان رابطه دوستانه ای داشته باشیم ؟

خوشحال کردن مادر | چگونه با مادر مان رابطه دوستانه ای داشته باشیم ؟

چگونه کسی را عاشق کنیم ؟ (۳ روش جالب برای مجذوب کردن دیگران)

چگونه دیگران را دلداری دهیم ، چگونه زنان را دلداری دهیم

دیدگاه

تصویر امنیتی *

بهینه سازی : دلبرانه

اللــهم صــل علــی محــمد و آل محــمد و عجل فرجهــم کلیه حقوق برای این سایت محفوظ است و کپی برداری فقط باذکر منبع با لینک مربوطه بلامانع است Copyright delbaraneh.com © 2019- Allrights Reserved.

ابراز و نحوه همدردی با سوگواران چگونه است؟ همدردی در لغت به معنای نشان دادن واکنشی برای درک درد، مشکلات و مصائب کسانی است که برای ما مهم هستند. همدردی مترادف کلماتی مانند ابراز ترحم، دلجویی و درد مشترک است که مبادرت به فعالیتی که میزانی از سطح درد و مشکلات فردی را پایین آورد می باشد. از این رو همدردی با همدلی بسیار متفاوت است. در این مقاله 6 راکار مهم در زمینه ابراز و نحوه همدردی به سوگواران را به شما خواهیم گفت پس تا انتها با ما باشید.

از آنجایی که هر دو فعل همدردی و همدلی از سر انسان دوستی و خیرخواهی رشد میکنند، مشابهت های بسیاری بین همدردی و همدلی وجود دارد. اما در همدلی، واکنش عملی نسبت به فرد آسیب دیده انجام نمیشود و صرفا از طریق درک، گوش کردن و صمیمی رفتار کردن، افراد با یکدیگر احساس همدلی را تجربه میکنند.

بطور مثال وقتی عزیزی از یک نفر فوت میکند، ما احساسی به غیر از همدلی با او نمیتوانیم داشته باشیم. در واقع ما خود را به جای فردی میگذاریم که در سوگ است و در کنار او زمانی را میگذرانیم که به میزانی از رنج او کاسته شود. بنابراین ما در این مورد فقط میتوانیم همدل باشیم تا همدرد. از اینرو در همدردی یک کنش و واکنش بین فرد آسیب دیده و فردی که با او ابراز همدردی میکند، انجام میشود. اگر دوستی تصادف کند یا آسیب ببیند، در عین اینکه میتوانیم به او کمک کنیم، چه از لحاظ مادی و چه از لحاظ معنوی، میتوانیم اوقاتی را هم در کنار او بگذرانیم و وظایفی را به عهده بگیریم. که کمی از حجم درد و مشکلات او کاسته شود؛ به همین روال ما در انجام فعل همدردی با دوستمان هستیم.

همدردی از ریشه شناخت ما از محبت اجتماعی و خانوادگی نشأت میگیرد. زمانی که در کودکی همدلی اجتماعی و خانوادگی را آموخته باشیم. میتوانیم بمرور با نزدیکان، خانواده و دوستان و حتی افراد جامعه خود در مصائب و مشکلاتشان شروع به ابراز همدردی کنیم.

چگونه احساس همدردی کنیم

همدلی اجتماعی در واقع دوست داشتن، مهم بودن و کاربردی بودن و ارزشمند بودن هر آنچه که در محیط اجتماعی ما است و ایجاد علاقه و صمیمیت بین ما و افراد جامعه و خود محیط و پیرامون جامعه است. از اینرو افراد در همدلی اجتماعی یاد میگیرند نسبت به یکدیگر مهربان تر باشند و درصدد رفع نیازهای یکدیگر برآیند. مقدم دانستن یکدیگر در اجتماع نسبت به خود و خواسته ها باعث میشود افراد در اجتماع با عطوفت بهتر و بیشتری با یکدیگر برخورد کنند.

اگر افراد یک جامعه همدلی اجتماعی را در خانه، خانواده و اجتماع خود آموخته باشند و بمرور با یکدیگر با مهربانی و ملاطفت رفتار کنند. شاهد جامعه ایی خواهیم بود که آسیب های آن هر روز کمتر از قبل میشود. بنابراین به هر میزان آسیب های اجتماعی کمتر باشد، جامعه از سلامت روان بیشتری برخوردار است و شرایط جامعه هر چند سخت، میتواند رو به بهبود و ایستایی قرار گیرد.

به هر میزان که بتوانیم در دوره کودکی و در خانه و خانواده با یکدیگر مهربان تر، بزرگوارتر و صمیمی تر باشیم و همچنین مشکلات دیگران را جزئی از مشکلات خود بدانیم که با حل آنها به آرامش روانی برسیم، به اولین ابزار ایجاد همدردی دست پیدا کرده ایم.

از آنجایی که ما انسان هستیم و ماهیت انسان به اجتماعی بودن و زندگی اجتماعی او وابسته است، همدردی و رفع مشکلات دیگران نیز برای ما باید مهم و اساسی باشد. باید به عنوان یک شهروند نسبت به شهر خود، یا به عنوان یک انسان به ماهیت انسانی خود این بینش را دهیم که همدردی یک وظیفه انسانی است و نه یک لطف. بنابراین از هر آنچه که باعث دور شدن ما از افراد جامعه و شهرمان میشود باید دوری کنیم و به همدردی در مشکلات و رفع آنها برای یکدیگر بپردازیم.

اگر هر فردی این ذهنیت را داشته باشد که دوست، همسایه و یا شهروندی که در کنار ما زندگی میکند با وجود بروز مشکلاتی، قطعا آسیب خواهد دید و آسیب های او جزئی از آسیب هایی است که ما هم به آن دچار میشویم، بنابراین میتواند فرد آسیب دیده را مقدم بر خواسته های خود بداند و با او همدردی کند و باری از مشکلات او را کم کند.

مثلا اگر در شهری زلزله ایی بیاید، مهم نیست ما نتوانیم یک ماه غذای کاملا مناسبی داشته باشیم. هزینه مخارج آن ماه را میتوانیم کمتر کنیم و به افراد زلزله زده کمک کنیم. زیرا این ما نیستیم که دچار زلزله شده ایم، بلکه با همدردی با افراد زلزله زده میتوانیم مبلغی و یا کمک هایی را برایشان ارسال کنیم که از حداقلی از مشکلات آنان کم کند.

زمانی که فقط احساس کنیم این مشکلات ما هستند که مشکل محسوب میشوند و دیگران میتوانند با مشکلات خود کنار آیند، به این معنی است که در برابر دیگران خودخواهانه عمل میکنیم و از مشکلاتشان درکی نداریم. اگر در هر مسئله ایی فقط خود را ببینیم، همدردی در وجودمان شکل نمیگیرد و ما خودخواه میشویم و افراد جامعه از دلسوزی و محبت و شفقت ما دور میمانند.

ابراز همدردی، ماهیت انسانی و محبت آمیز ما را رشد میدهد؛ بنابراین مهم نیست که منتظر فرصت ها، مشکلات بزرگ و مهم مانند مرگ عزیزان دیگران باشیم تا با آنها ابراز همدردی کنیم. اگر مشکلات کوچکتری نیز مانند بیماری های کوچک یا ناراحتی های سطحی نیز در نزدیکان خود دیدیم، بهتر است با آنها ابراز همدردی کرده و از آنها برای کمک سوال کنیم. اینگونه است که صمیمیت و محبت بین افراد انسانی شکل میگیرد و در ذهن هر کسی ثبت میشود که چه کسی در روزهای سخت از او دلجویی کرده و یا همدردی صمیمانه ایی با او داشته است.

شاید به نظر همه ما اولین نفراتی که باید در زندگی به آنها بپردازیم خانواده مان هستند که کاملا نیز صحیح میباشد اما زمانی که صحبت از همدلی و همدردی میباشد، نقش های مهمتری برای ما ایجاد میشود. از اینرو در همدردی میتوانیم از میزانی از خود و محبتمان برای افرادی که نیاز به همدردی دارند، هزینه کنیم که بتوانیم عمیقا خود را برای حل مشکلاتشان درجریان گذاریم.

بنابراین اگر دوستی نیاز به رفتن به پزشک داشته و حال خوبی ندارد، میتوانیم از فرصت تفریحمان بگذریم و او را به پزشک ببریم و در کنار او بمانیم. همدردی ها قطعا از خودگذشتگی و مهربانی زیادی میطلبند اما قطعا دستاوردهای زیادی برای ما به همراه خواهند داشت.

شاید آسان ترین معنی لغوی برای همدردی همین باشد. اگر بتوانیم در هر شرایطی خود را به جای فرد آسیب دیده قرار دهیم، احساس شفقت در ما باعث میشود به همدردی با دیگران بپردازیم. همین امر به ما در زمینه ابراز و نحوه همدردی به سوگواران را تسهیل می کند.

قضاوت کردن هر فردی که دچار مشکلات و مصائبی است، همانند ترمز دستی محکمی برای ایجاد نشدن همدردی است. از اینرو اگر میخواهیم صمیمانه با کسی شفقت داشته باشیم، نباید از نگاه یک قاضی او را ببینیم و صرفا در همان لحظه و به دلیل مشکلات فرد با او همدردی کنیم. اگر در ذهنمان بخواهیم به این بپردازیم که مثلا او از سر تنبلی، زیاده خواهی و یا فرصت طلبی و یا لذت جویی دچار این مشکلات شده، در واقع به دنبال دلیلی برای همدردی نکردن با فرد آسیب دیده هستیم. مهم احساس ما و نوع عمل ما در مقابل درک از دیگران است و نه اینکه به چه کسی و چرا کمک میکنیم و با او به همدردی میپردازیم.

افرادی که همدردی و همدلی را آموخته اند و در زندگی خود به همدردی با دیگران مشغول هستند، از روان سالمتر و احساس خوشایند بیشتری برخوردار هستند. در واقع انرژی عمل مثبت ما بمرور خود ما را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و خود را در برابر مشکلات، قوی تر و استوارتر میبینیم.

1. در همدلی و همدردی چه تفاوتی وجود دارد؟ به طور خیای خلاصه می توان گفت که در همدردی درد مشترک وجود دارد ولی در همدلی تنها درک کردن و گوش دادن است که معنی دارد.

2. چه زمانی افراد نیاز به همدردی دارند؟ همدردی از ریشه شناخت ما از محبت اجتماعی و خانوادگی نشأت میگیرد. زمانی که در کودکی همدلی اجتماعی و خانوادگی را آموخته باشیم. میتوانیم بمرور با نزدیکان، خانواده و دوستان و حتی افراد جامعه خود در مصائب و مشکلاتشان شروع به ابراز همدردی کنیم. معمولا در فوت عزیزان درد مشترک است.

لطفا جهت مشاوره در مورد «ابراز و نحوه همدردی با سوگواران (6 راهکار)» با شماره های زیر تماس بفرمایید:

22004925 – 021 22623587 – 021

لطفا جهت ارائه خدمات و توضیحات تکمیلی با ما در ارتباط باشید.

آدرس: تهران – جنب مترو قلهک – کوچه خلیل پور – پلاک 21 – واحد 5 – طبقه 3

تلفن: 22004925 021

تلفن: 22623587 021

همراه: 1671664 0935

دکتر روانشناس و متخصصین روانشناسی مرکز مشاوره مکث با بررسی نقاط قوت و ضعف مراجعه کنندگان به کمک آزمون های نوین روانشناختی ، تشخیص گذاری کرده و با در نظر گرفتن شرایط فرد برای درمان اثر بخش و یا برنامه ریزی برای ارتقای توانمندی ها در تمام زمینه های مشاوره روانشناسی از جمله مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج اقدام می نمایند. مرکز مشاوره روانشناسی مکث در شریعتی تهران با هدف ایجاد تحول در نحوه انجام خدمات روان درمانی و کسب اطلاعات روانشناسی بروز از طریق اینترنت و مشاوره آنلاین شروع به فعالیت نموده است. با توجه به اینکه مدیران این مجموعه از افراد متخصص و با سابقه کار فراوان در این زمینه هستند؛ لذا سنگ بنای تمامی فعالیت های جاری در این مرکز مشاوره بطور اصولی و مطابق با علم روز دنیا بنا نهاده شده است. ما در محیطی آرام و دل نشین پذیرای شما مراجعه کننده محترم می باشیم.

کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره مکث می باشد.

زمانی که کسی درگیر مشکل عاطفی عمیقی است، کمی صحبت کردن و دلداری دادن به او سخت است. بسیار مهم است که در چنین مواردی خونسردی و مثبت نگری خود را حفظ کنیم. این شرایط ممکن است متفاوت باشد، مثلاً فرد خبر تصادف کسی را شنیده، دلش شکسته، یا به دلیل فشار زندگی، کنترل احساسات خود را ازدست‌داده که برای هرکدام از این‌ها مراحل قابل‌اعتمادی وجود دارند که به‌وسیله آن می‌توان دیگران را دلداری داد.

وقتی کسی مضطرب است، کلام درست را بکار ببرید.

زمانی که کسی درد عاطفی دارد، هیچ حرف درستی برای گفتن به او وجود ندارد، مخصوصاً اینکه دلیل غصه خوردن او کاملاً منطقی باشد. کلمات، تن صدا و رفتارتان را طوری تنظیم کنید که او متوجه شود که به او توجه می‌کنید. به ساده‌ترین حالت باید گفت که خیلی طبیعی رفتار کنید. تنها چیزهایی بگویید که حالت همدردی، قضاوت نکردن، صبوری و قابل‌قبول باشد. اغلب می‌توان یک عبارت ساده و شفاف را به کار برد تا طرف مقابل راحت‌تر حرف‌هایش را بزند.

حتماً برای جوک گفتن و یا عبارات امیدوارکننده زمان پیدا خواهید کرد. زمانی که کسی به‌شدت مضطرب است یا عمیقاً احساس غم دارد، هر بامزه بازی می‌تواند پوچ و بی‌معنی باشد. هر کاری که دور از صمیمیت باشد نیز باعث می‌شود احساس بد آن‌ها تشدید شود. به احساسی که فرد هم‌اکنون دارد بی‌توجه نباشید و او را نادیده نگیرید. چنین عبارتی نگویید: “به نیمه‌پر لیوان نگاه کن”.

شاید ندانید که چرا فرد ناراحت است اما بهتر است چنین سؤالی را نپرسید چون کمی بی‌احساس به نظر می‌رسد. مثلاً هیچ‌وقت چنین جمله‌ای را در همچنین مواقعی نگویید: ” من آرزوی خدا بودم” با گفتن چنین عبارتی نمی‌توانید به احساس درونی فرد پی ببرید.

چگونه احساس همدردی کنیم

بعضی مواقع واقعاً نیاز است که افراد با شما صحبت کنند. شاید از آن‌ها بخواهید که چنین کاری کنند. جملاتی از این قبیل بگویید: ” متوجهم که صحبت در مورد آن سخت است اما با من راحت باش و الآن یا هر وقت دیگری که مایل بودید در مورد آن با من صحبت کن”. هر زمان که فرد آرام شد درنهایت راحتی این حرف را به او بزنید، حتی بعد از یک تصادف شدید.

معمولاً بعد از اتفاقاتی مثل تصادف دوروبر فرد پر می‌شود اما بعد از گذشت زمان این افراد کم می‌شوند. نشان دهید که حمایت شما همیشگی است و آن را با چنین جمله‌ای ابراز کنید: ” میتونم چند روز دیگر به تو تلفن کنم و حالت رو بپرسم؟”.

حمایت از کسانی که دوران سختی را سپری می‌کنند.

کسانی که در حال تحمل رنج عاطفی هستند، شاید دلشان بخواهد که قاطع باشند یا اینکه اصلاً ندانند که چگونه باید رفتار کنند. این اتفاق نشانه‌ای از آسیب‌پذیر بودن فرد است و کاملاً یک واکنش طبیعی نسبت به اندوه است. شاید آن‌ها نخواهند که راجع به این موضوع با شما صحبت کنند و شما هم نباید آن‌ها را وادار به این کارکنید، مگر اینکه خود فرد از بیانان احساس امنیت کند.

بیش‌ازحد به او نچسبید اما طوری رفتار کنید که او بفهمد که به فکرش هستید و بهبودی او برای شما مهم است. اگر بعد از گذشت یک هفته از او خبری نشد با او تماس بگیرید. از پیام دادن، ایمیل زدن یا ارتباط در شبکه‌های اجتماعی خودداری کنید، زیرا این نوع ارتباط غیررسمی و بی‌فایده است.

اگر از شما می‌خواهند که کنارشان باشید اما زیاد با شما صحبت نمی‌کنند، اجازه ندهید که سکوتشان شمارا آزار دهد. اجازه ندهید که نگرانی‌تان باعث شود که بی‌وقفه صحبت کنید. به خودتان یادآوری کنید که آن‌ها فقط حضور دلگرم‌کننده شمارا می‌خواهند. از او در مورداحساس و فکرش بپرسید. اگر آن‌ها هنوز هم در مورد آن رویداد تلخ فکر می‌کنند، پس حتماً نیاز دارند که احساسات سرکوب‌شده خود را بیرون بریزند.

گاهی اوقات با یک واقعه ناگوار افراد ازلحاظ جسمی و روحی خسته و افسرده می‌شوند. ممکن است بیشتر از حد معمول بخوابند و یا انجام کارهای روزانه برایشان سخت باشد. بهتر است در شستشوی لباس‌ها و ظرف و ظروف به آن‌ها کمک کنید. مراقب باشید که نباید تمام کارهای او را انجام دهید، زیرا در ابن صورت برای بهبودی و سر پا شدن تلاشی نخواهند کرد. افراد باید توانایی مراقبت از خودشان را داشته باشند، مگر اینکه کسی کمی به آن‌ها کمک کند.

زمانی که فرد ازنظر روحی آمادگی دارد، از او بپرسید که برنامه‌اش برای آینده چیست. اگر مایل به صحبت نبودند یا برنامه‌ای نداشتند، تعجب نکنید. می‌توانید در این مورد با آن‌ها همفکری کنید. حتی هنگام پیشنهاد دادن نیز بیشتر سعی کنید که شنونده باشید تا گوینده و تنها پیشنهادات قابل‌اجرا را به او بدهید.

 به غریبه‌ای که ازلحاظ عاطفی آسیب‌دیده کمک کنید.

زمانی که از علت ناراحتی کسی مطلع نیستید، اول مطمئن شوید که هیچ خطری کسی را تهدید نمی‌کند، سپس تلاش کنید که این افراد را آرام کنید. بهترین راه این است که در وهله اول اطلاعات لازم را از او بگیرید و از او بپرسید که چه اتفاقی افتاده. قبل از پرسیدن این سؤال، شرایط را بررسی کنید و مطمئن شوید که می‌توانید به فرد نزدیک شوید.

به او نزدیک شوید و نشان دهید که برای کمک به او آمده‌اید. اگر او را نمی‌شناسید، خودتان را با این جمله معرفی کنید: ” سلام من …. هستم و آماده کمک کردنم”. اگر سکوت کردند، از آن‌ها بخواهید که کمکشان کنید. در حین نشستن این جمله را بگویید، ” اگر ازنظر تو اشکالی نداره، مایلم چنددقیقه‌ای کنارت بنشینم”.

بسیار مهم است که بدانید چه اتفاقی افتاده است. ساده اما مستقیم سؤال بپرسید و سعی کنید که بفهمید چه ماجرایی روی‌داده است. جزئیاتی که باید دنبالش باشید، شامل نشانه‌هایی که نشان دهد فرد از یک اضطراب عاطفی رنج می‌برد و اینکه اکنون به چه چیزی نیاز دارد. با خودتان بسنجید که آیا می‌توانید به او کمک کنید یا نه. تمرکز خود را بر آرام کردن و کمک کردن به او بگذارید.

گوش دادن به دیگران مخصوصاً افرادی که درگیر مشکلات هستند به صبر و حوصله نیاز دارد. شاید ارتباط چشمی برقرار کردن باکسی که مضطرب است کار مناسبی نباشد، زیرا باعث می‌شود که فرد احساس آسیب‌پذیری یا خجالت بکند. بهتر است که بدون هیچ حرفی کنارش بنشینید. مطمئن شوید که زبان بدن شما آرامش را انتقال می‌دهد و حرکات اضافی ندارید.

کسی در حال تجربه ناراحتی شدید عاطفی است، ممکن است تغییرات شیمیایی را در بدن خود نیز احساس کند که او را به جنگ یا فرار سوق دهد. این افراد علاوه بر ناراحتی شدید همزمان احساس خستگی، سردرگمی و بی‌قراری نیز دارند. این افراد در شنیدن و تمرکز کردن مشکل‌دارند و نمی‌توانند حرفشان را کامل کنند. پس بهتر است احساس امنیت و آرامش را به آن‌ها انتقال دهید.

درعین‌حال که شوخی و خنده باعث آرام شدن افراد می‌شود اما بیان کردن آن درحالی‌که فرد ناراحت شدیدی را تحمل می‌کند، کار درستی نیست. اگر خود فر این کار را انجام داد و در مورد موضوع چیز بامزه‌ای تعریف کرد در خندیدن همراهی کنید.

فرد آسیب‌دیده نیاز به آرامش دارد. مثلاً اگر فرد خبر غم‌انگیزی می‌شنود یا در حادثه دل‌خراشی حضور پیدا می‌کند، ممکن است شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی شود اما نه آن‌قدر که به دارو و پزشک نیاز داشته باشد. در این موارد لازم نیست که آمبولانس بگیرید، زیرا ممکن است ناراحتی او تشدید شود. بهتر است حمایت عاطفی خود را ادامه دهید و صبر کنید تا شخص بتواند با شما یا هرکس دیگری صحبت کند.

به این مطلب چه امتیازی میدهید؟

پکیج دانلودی درمان دائمی زود انزالی

برنامه جامع کنترل انزال شامل کتاب الکترونیکی + فایل صوتی دوره + برنامه تمرینی + آموزش تصویری تمرینات + موسیقی تراپی + پشتیبانی 35 روزه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام و نام خانوادگی

ایمیل

وب‌ سایت

بیخیال من ۳ لیوان آب نمک خوردم هیچ اتفاقی نیفتاده…

عالی…

عالی بود خیلی خوب توضیح داده است…

چرا…

خواهش میکنم، لطفا دارید…

تهران – ایرنا – یک رواندرمانگر گفت: برای حفظ امنیت اجتماعی و نیز آرامش خانواده داغ دیده از ویروس کرونا،‌ حتی‌المقدور از طریق مکالمه یا ارسال پیام،‌ با آنها ابراز همدردی کنیم.

سارا اکبر زاده روز شنبه در گفت وگو با ایرنا اظهار داشت: خانواده و یا نزدیکان فردی که در مواجه با بیماری کرونا جان خود را از دست داده اند،‌ نسبت بهاین بیماری واگیردار، مشکوک به مبتلا به آن هستند و از این رو باید پذیرفت که حضور جهت تسلی و یا برگزاری مراسم سوگواری می تواند زمینه اشاعه بیماری را افزایش دهد که به هیچ وجه توصیه نمی شود.

وی گفت: خانواده فردی که بر اثر ویروس کرونا فوت کرده باید بدور از وسواس و نگرانی، ضمن کنترل رفتار هیجانی و استرس ابتلا به بیماری کرونا،‌ نسبت به مدیریت رفتارهای پرخطر و حتی المقدور دوری از تماس با دیگر افراد و نزدیکان، جهت ادای احترام به فرد درگذشته از طریق ارسال پیام، عموم اقوام و آشنایان خود را مطلع سازد.

وظیفه دیگران نسبت به خانواده داغدیده

این رواندرمانگر افزود: برخی مواقع در چنین شرایط بحرانی افرادی ناآگاهانه دست به رفتارهایی می زنند که نه تنها کمکی به خانواده داغ دیده نمی کند بلکه دچار اضطراب و نگرانی شدیدتر آنان نیز می شود و احتمال انتقال ویروس به دیگران هم خواهد شد که در اینگونه موارد تاکید شده در ابتدا باید حتما مراعات حال خانواده عزادار را کرد تا از وخامت وضع بوجود آمده جلوگیری و یا کاست.

چگونه احساس همدردی کنیم

وی تصریح کرد: حتی المقدور باید تلاش کرد تا خانواده سوگوار دقیقا مطابق خواسته مسئولین بهداشت عمل کرده و آرامش را به این خانواده بازگرداند تا دچار اضطراب و تشویش نشوند.

اکبرزاده گفت: اطمینان بخشی،‌ تهدید نکردن، دوری کردن از هرگونه انتقال بیماری، تاکید بر رعایت اصول بهداشتی،‌ سرزنش نکردن، دوری کردن از تحقیر و توهین و تمسخر یکدیگر، همه این موارد می تواند ضمن کاهش اضطراب درونی خانواده سوگوار از تشدید وسواس در بین اعضا جلوگیری کند.

این روانشناس بالینی با بیان اینکه در این چنین مواقع از نصیحت و توصیه به رعایت اصول بهداشتی فردی و عمومی نباید غافل شد،‌ افزود: فرد یا افرادی که عزیز یا دوستی را در مواجه با بیماری از دست می دهند باید با کنترل هیجانات درونی خود از نصیحت دلسوزانه دیگران برای کاهش غم و انده بوجود آمده استقبال کنند.

وی افزود: گاهی اوقات در مواقع بروز حادثه ای غم انگیز برای اینکه از تشدید فشار روحی و عصبی خانواده متوفا بتوان کاست، نیاز است که ضمن ابراز همدردی با بازماندگان، تعریف و تمجید فرد درگذشته یادآوری شد تا از تعارضات بوجود آمده مانند عدم برگزاری مراسم سوگواری و دیگر آداب و رسوم در این خصوص،‌ جلوگیری کرد.    

تهران – ایرنا – یک متخصص اعصاب و روان گفت: افرادی که دچار اختلال وسواس اجباری هستند در شرایط…

ایلام‌ – ایرنا – ویروس کرونا هفته گذشته از ۱۷ تا ۲۳ اسفندماه همانند هفته های اخیر عمده اخبار…

تهران – ایرنا – محمدباقر قالیباف در واکنش به خبر سیلی خوردن یک مأمور…

تهران – ایرنا – معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران…

تهران – ایرنا – آیین تجلیل از زنان امدادگر جمعیت هلال احمر در دوران…

تهران – ایرنا – مشاور امور زنان و خانواده بنیاد شهید و امور ایثارگران…

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است

فرد داغدار کنترلی بر اعصاب و روان خود ندارد و باید او را آرام کنید. اما باید بدانید که در رفتار با فرد داغدار چه جملاتی را باید بگویید و چه جملاتی را نگویید. مثلا اینکه بگویید من تو را درک میکنم یا احساست را میفهمم کار درستی نیست. چون او مطمئن است کسی نمی تواند در این لحظه جای او باشد. چون او عزیزی را از دست داده نه فرد مقابل. در این بخش از مجله پزشکی آسان طب درباره رفتار با فرد داغدار اطلاعاتی را تقدیم می کنیم.

رفتارهای فردی و اجتماعی ما، بخشی از آموخته هایمان از محیط و فرهنگ پیرامونمان است. در جوامع سازمان یافته بسیاری از این بدیهی ترین و ساده ترین مسایل و رفتارهای بین فردی، به روشهای گوناگون و از طرف نهادهای مختلف به شهروندان آموزش داده می شود. هرچند با رجوع به منطق، ادب و عقل خود میتوان بسیاری از این نکات ساده را تشخیص داد، با این حال در دست داشتن یک پروتکل و دستورالعمل ساده میتواند به بهبود رفتارهای بالغ و مثبت ما کمک کند.

فهرست زیر شامل نکاتی است که بهتر است هنگام تسلیت گفتن در نظر بگیریم.

بطور کلی هدف از ابراز همدردی نشان دادن دلسوزی و نگرانی شما برای فرد داغدار است. میتوان بزبان آورد که شما چقدر دلتان برای فردی که از دنیا رفته تنگ میشود یا میتوانید برخی خاطرات خوب گذاشته با وی را در میان بگذارید. مهمترین نکته برای مکالمه در این خصوص این است که دلواپسی و نگرانی خود را برای فرد داغدار نشان دهید. ابراز اینکه ناراحتید و به عنوان یک حامی قابل دسترسی و اتکا هستید بسیار موثر خواهد بود.

چگونه احساس همدردی کنیم

اگرچه این اصطلاح تبدیل به یک کلیشه شده است، همچنان میتواند به عنوان یک راه مکالمه ی ساده و مختصر برای ابراز همدردی بکار رود. اگر جملات زیادی به ذهنتان نمیرسد، گفتن «بسیار متاسفم» میتواند نشانگر ناراحتی و همدردی شما برای آن فرد باشد.

اینکه فرد داغدار بداند که به شرایط سخت روحی فرد آگاهید به او کمک میکند که کمتر احساس تنها بودن در آن شرایط سخت را تجربه کند و به او یادآوری میکند که شما به اندازه کافی برای او نگرانید که به او فکر میکنید.

– « او (فرد فوت کرده) یک انسان خارق العاده/بزرگ/شریف/… بود »

– « دلم برای او (فرد فوت کرده) تنگ خواهد شد »

– « میدانم که این شرایط برای شما بسیار سخت است »

اقرار به رنج و دردی که فرد داغدار احساس میکند میتواند تسلی بخش باشد. خیلی افراد که کسی را از دست میدهند خود را در تنهایی شدید و انزوا احساس میکنند و شما با اعلام آگاهی خود به سخت بودن شرایط موجود به فرد داغدار کمک میکنید که کمتر احساس تنهایی کند.

اگر به فرد سوگوار بسیار نزدیک هستند، یادآوری اینکه او را دوست دارید میتواند بسیار کمک کننده باشد. سوگواری میتواند منجر به حس تنها بودن شود، و با یادآور شدن اینکه شما آنها را دوست دارید و برای همدلی و یاری رساندن آماده اید میتواند به آنها حس آرامش دهد.

اگر فرد متوفی را چندان نمیشناختید، پیشنهاد گوش کردن به صحبت های نزدیکان عزادار راجع به عزیز از دست رفته اشان، نه تنها به آنها حس مورد توجه قرارگرفتن میدهد بلکه حتی از میزان فشاری که فرد متحمل میشود نیز کم میکند. اطلاع دادن اینکه شما همیشه برای حمایت و کمک آماده اید میتواند یک دلداری موثر در شرایط پراسترس و ناراحت کننده موجود باشد.

بسیاری افراد نگران گفتن جملات نادرست به فرد داغدار هستند. به این دلیل که فرد سوگوار اصولاً دچار احساسات جریحه دار شده است و بشدت حساس و احساساتی است و یک صحبت نادرست میتواند واکنشی شدید بهمراه داشته باشد. شما باید از موضع عشق و محبت و همدردی صبحت کنید و با صداقت کامل به شرایط سخت موجود اعتراف کنید. سه قانون کلی مناسب برای فهمیدن اینکه چه چیزی نگوییم عبارتند از:

۱- مرگ فرد متوفی را انکار نکنید.

۲- اینکه فرد سوگوار در شرایط روحی و احساسی سختی است را انکار نکنید.

۳- اینکه این مرگ میتواند زندگی تمام اطرافیان فرد را تغییر و تحت تاثیر قرار دهد را انکار نکنید.

اگرچه این جمله یک ابراز همدردی به نظر میرسد، در خیلی موارد میتواند اثری برعکس بهمراه داشته باشد. هرکس سوگواری و از دست دادن عزیزش را به سبک متفاوت و مختص به خود تجربه میکند، و شما باید فرد سوگوار را تشویق کنید که به روش خاص خودش عزادار باشد. راه بهتر برای ابراز همدردی این است که بگویید » اگر مایلی راجع به اینکه چه حسی داری و چطور هستی صحبت کنیم، من همیشه آماده شنیدن هستم»

Click here to preview your posts with PRO themes ››

بجز مواردی که شما مطمئنید که فرد متوفی و فرد داغدار هر دو به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، گفتن این جمله میتواند اهانت آمیز و ناراحت کننده باشد. بجای آن بهتر است که به رنج و ناراحتی که فرد سوگوار تحمل میکند اقرار کنید.

برای اغلب افرادی که مرگ یک عزیز را تجربه کرده اند، پاسخ واقعی و درونی به این سوالات «خوب نیستم» است. هرچند قصد فرد سوال کننده جویا شدن از احوال فرد داغدار است، بدیهی بودن و خودمانی بودن بیش از حد این گونه سوالات باعث میشود که فرد داغدار مجبور به تعارف کردن یا احوال پرسی به سبکی که در عرف رایج است باشد و این خود میتواند حس سخت و دشواری برای فرد داغدار بهمراه داشته باشد.

این جمله بخصوص در مواردی که فرد فوت شده دچار یک بیماری طولانی و دردناک بوده است میتواند بسیار ناراحت کننده باشد. هنوز فرد سوگوار نیاز به زمان و سپری کردن دوران عزاداری دارد. باید با دادن زمان و مکانی که وی برای عزاداری نیاز دارد از او حمایت کنید.

در حالیکه این جمله میتواند کاملاً درست باشد، هیچ اثری در آرام کردن فرد سوگوار ندارد. در واقع میتواند منجر به این شود که فرد داغدار بیشتر احساس تنها ماندن و انزوا کند. بجای این جمله، عمق درد و رنجی که او متحمل شده است را بر زبان بیاورید و برای حمایت و همدلی اعلام آمادگی کنید.

– « حداقل مرگ سریع و بی درد بود / حداقل مرگ ناگهانی نبود و فرصت خداحافظی کردن داشتید / حداقل راحت شد (بخصوص وقتی فرد متوفی بصورت طولانی بیمار بوده است) »

مرگ یک عزیز فوق العاده سخت است، فرقی نمیکند چگونه اتفاق افتاده باشد. اگرچه شما سعی میکنید که به فرد داغدار نیمه پر لیوان یا نقطه مثبت قضیه را یادآور شوید، او همچنان نیاز به زمان برای عزاداری کردن دارد و در شرایط مناسبی برای نگاه کردن منطقی به این حادثه نیست.

در حالیکه قصد کمک به فرد داغدار برای نگاه به آینده را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است که به او زمان لازم برای عبور از مرحله سوگواری داده شود. به هیچ عنوان وی را تحت فشار برای غلبه بر احساسات جریحه دار شده اش قرار ندهید.

درک اینکه چه زمانی بهترین زمان برای تماس گرفتن و ابراز همدردی است مسلماً وابسته به نوع ارتباط و میزان نزدیکی شما با فرد داغدار یا متوفی است. به عنوان قانونی کلی: – اگر رابطه شما خیلی نزدیک است، هرچه زودتر باید تماس بگیرید. – اگر با فرد آشنایی دارید بهتر است تا زمان برگزاری مراسم خاکسپاری یا پس از آن صبر کنید. بخصوص در مورد همکاران و در روابط حرفه ای.

بایدها و نبایدهای عرض تسلیت از زبان دکتر محمدعلی الستی (جامعه‌شناس ارتباطات و استاد دانشگاه)

انسان، موجودی اجتماعی است. یعنی بخش قابل ملاحظه‌ای از مشخصات و مختصاتش وابستگی متقابل با زیست‌گروهی او دارد. یعنی نمی‌توان گفت چون آن خواص یا خصلت‌ها موجود بوده، انسان زندگی جمعی را برگزیده یا چون آدمی در جمع می‌زیسته، آن ویژگی‌ها در وی پدیدار شده است…

مثلا زبان و توانایی‌های گسترده و عمیق گفت‌وگو از قابلیت‌های انحصاری نوع بشر است اما نمی‌توان تشخیص داد و تعیین کرد که چون انسان موجودی جمع‌گرا بوده، قدرت تکلم یافته یا به دلیل اینکه قادر به بیان بوده با همنوعان خود به زندگی گروهی روی آورده است. ویژگی‌هایی مانند ابراز شادمانی یا بیان غم‌ها نیز از این دسته‌اند که معلوم نیست چون آدمی برای تکمیل خوشی‌های خود نیازمند به اشتراک‌گذاشتن آنها با دیگران است (که همین انگیزه می‌تواند ریشه پیدایش بسیاری از جشن‌ها و پایکوبی‌های دسته‌جمعی به شمار رود) زیست اجتماعی را سازمان داده یا آنکه شادی‌ها و سرور جمعی انسان‌ها خود معلول اجتماعی‌بودن آنهاست و نیز پوشیده است که نیاز آدمی به وجود و حضور همدرد و غمخوار برای تحمل دردها و رنج‌های خود (که پایه و مایه ظهور سوگواری‌های گروهی محسوب می‌شود)، است که انگیزه حیات جمعی را فراهم آورده یا زیستار گروهی آدمیان باعث شده تا به تشریک آلام و اندوه خود با سایر همنوعان بپردازد.

به هر روی، همان‌گونه که همراهی و همگامی با شادمانی‌های آدمیان، از تبریک لفظی تا مشارکت در برگزاری جشن‌هایشان، اقدامی مبتنی بر نزاکت، تعاون و در یک کلام امری انسانی محسوب می‌شود، همدردی و سهیم‌شدن در تحمل مصائب انسان‌ها نیز از تسلیت شفاهی گرفته تا همکاری در برپایی مراسم سوگواری آنها، کردار و رفتاری نوع‌دوستانه و بغایت مطلوب به شمار می‌رود.

باید توجه داشت که همین غمخواری‌، اظهار همدردی و تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان، خود آدابی دارد که رعایت آنها می‌تواند ما را در رسیدن به اهداف انسانی و عاطفی‌مان یاری دهد و توجه‌نکردن به اصول این فرآیند و فقدان مهارت‌های کافی در این زمینه می‌تواند خود مساله‌آفرین، مشکل‌زا و نقض غرض باشد. برای توجه بیشتر به موضوع، به صورتی خلاصه به ذکر چند قاعده کلی در این حوزه بسنده می‌کنیم.

Click here to preview your posts with PRO themes ››

اظهار همدردی و آرزوی خوب برای فرد داغدار نباید در بطن خود خواسته بدی را برای وی به دنبال داشته باشد. مثلا معنی دیگر عبارت‌هایی مانند «انشاا… غم آخرتان باشد» یا «انشاا… دیگر غم نبینید» آن است که انشاا… دفعه دیگه نوبت خودتان باشد یا هرچه سریع‌تر بمیرید تا غم دیگری را به چشم نبینید. به جای چنین مضامینی، عبارت‌هایی مانند خداوند به شما صبر دهد، خداوند به خاطر صبرتان به شما اجر دهد، یا خداوند به شما سلامت دهد یا آرزومند سلامت شما هستیم، می‌توانند مناسب‌تر باشند. به یاد داشته باشیم که دعا و آرزو برای طول عمر داغدیدگان، هرچند ممکن است تلویحا و غیرمستقیم به معنای ایجاد امکان تحمل مصیبت‌ها و تجربه داغ‌های دیگر باشد اما اثر مثبت آن بیشتر است.

در تلاش برای تسلای خاطر داغدیدگان نباید آنها را از ابراز احساساتی مانند گریه منع کرد. واکنش‌هایی مانند گریه، در تلطیف احساسات و تخفیف فشارهای روانی فرد داغدیده و سوگوار بسیار موثرند و فردی که برای تسلای سوگواران تلاش می‌کند نباید مانع چنین واکنش‌هایی شود بلکه در صورت بروز عکس‌العمل‌هایی مانند دادوفریاد و احیانا واردکردن آسیب به خود است که باید برای بازداشتن فرد هیجان‌زده اقدام کرد. در بسیاری از موارد حتی تشویق فرد مصیبت‌دیده و سوگوار، به ابراز احساسات و به‌خصوص گریه، می‌تواند نقش موثر و مثبتی در آرامش و تسلای خاطر وی ایفا کند.

به هیچ‌وجه نباید به زعم ایجاد آرامش در افراد داغدیده، به‌ گونه‌ای از مرگ عزیزشان ابراز رضایت کرد. مثلا این عبارت که «راحت شد» یا «آنگونه زندگی به چه دردش می‌خورد» یا «با توجه به اتفاق‌هایی که قرار بود برایش بیفتد (مثلا مصیبت‌های زیادی ببیند)، همان بهتر که رفت». برای افراد مذهبی، تذکر این نکته‌ها که به هر حال اتفاق رخ‌داده به‌گونه‌ای خواست و تقدیر الهی بوده و کسی از حکمت آن مطلع نیست، آرامش‌بخش است زیرا ابراز رضایت مستقیم از مرگ بستگان یا دوستان نیست بلکه ابراز رضایت از اراده پروردگار است.

مطلقا نباید با قصد گرم‌کردن مجلس عزاداری، بر زخم داغداران نمک پاشید. عده‌ای می‌پندارند که بدین‌گونه اولا با به گریه‌انداختن عده زیادی بر همدردان صاحب عزا می‌افزایند و از این طریق به تسهیم تحمل غم و تسکین‌آلام وی کمک می‌کنند و از سوی دیگر با تشدید و تحریک احساسات سوگواران اصطلاحا به آنها در «خالی شدن از غم» و رسیدن به آرامش یاری می‌رسانند.

عوض کردن موضوع با قصد جلب توجه صاحبان عزا به موضوعات دیگر و ایجاد فراموشی، عملی نادرست که در بسیاری از موارد با ناکامی مواجه می‌شود و در پاره‌ای از موارد به واسطه کودک‌صفت پنداشته و فرض‌شدن سوگواران، تاثیر خوبی بر آنها ندارد و اگر در موارد کمی نیز با موفقیت انجام شود. در بازگشت خاطره سوگ، تاثیرات منفی شدیدتری در پی خواهد داشت.

چگونه احساس همدردی کنیم

منطقی‌ترین روش هدایت فضای ارتباطی به کارگیری عناصر سازگار با شرایط زمانی و مکانی موجود و گرایش به ایجاد فضای مطلوب‌تر است. این به آن معناست که در پی مواجهه و رویارویی با صاحب عزا، پس از سلام، مستقیما مصیبت را به وی تسلیت ‌گوییم. برای سوگواران آرزوی صبر و سلامت و برای درگذشته طلب رحمت و مغفرت ‌کنیم و در صورت مناسب‌بودن شرایط برای ادامه گفت‌وگو، با ذکر خاطرات یا پرسش از خاطرات با فرد یا افراد از دست‌رفته، از تمرکز بر عزاداری بکاهیم و بر تاکید بر بزرگداشت فرد یا افراد فقید و پاسداشت و حفظ آثار، خاطرات، بستگان و آنچه که دوست می‌داشته‌اند، بیفزاییم.

بدین‌گونه ضمن برحذرماندن از 5 آسیب ذکرشده، یعنی اهانت غیرمستقیم و بدخواهی تلویحی برای مخاطب، سرکوب احساسات صاحب عزا، جریحه‌دارکردن عواطف داغدیدگان، بازی با احساسات عزاداران و توهین به شعور سوگواران، به شکلی منطقی و انسانی به ابراز همدردی و تسلی خاطر داغداران بپردازیم و در خاطر و به یاد داشته باشیم که هرگونه تصنع در چنین فرایندی مانند به کارگیری عبارت‌هایی نظیر «در مصیبت بزرگتان سهیم هستیم» که حکایت از آن دارد که در ایجاد مصیبت سهمی داشته‌ایم و اساسا جنایتی صورت گرفته و ما از شرکای جرم محسوب می‌شویم یا «ما را در غم خود شریک بدانید» که بیانگر آن است که فرضا با کسی که پدر یا مادر خود را از دست داده احساس مشترک داریم و می‌توانیم در تحمل این داغ عظیم با او شریک باشیم یا «درگذشت ناگهانی» که متضمن آن است که دیگران به‌تدریج می‌میرند یا «درگذشت نابهنگام» که حاکی از وجود هنگام خاصی برای مرگ است یا «جوان ناکام» که حاوی این معناست که در زندگی «کام» در پدیده خاصی نهفته است، ممکن و محتمل است که مضحک و تمسخرآمیز جلوه‌گر شود که در این صورت می‌تواند از وقار و معنویت آن بکاهد.

مقاله مرتبط: 

مرگ عزیزان تلخ است ولی فراموش شدنیست

خیلی متاسفم خیلی ناراحت شدم، خدا خودش صبر بده بهتون، با اینکه نمیشناسمتون ولی خیلی ناراحت شدم، شما یه مادر هستین و ستون خانواده مادر هست، بقیه اعضای خانواده خیلی هوای هم رو باید داشته باشن چون هیچ کس جز اونا همدیگه رو به اون خوبی درک نمیکنند، مراقب سلامتیتون باشین، منم مادرم رو سه سال پیش از دست دادم منم احساس شما رو داشتم آرزوی مرگ میکردم ولی نمردم و مجبور بودم به زندگی ادامه بدم هنوزم اون روزها برام عین یک کابوس میمونه، زندگی همینه عزیزم همین قدررر بی رحم و اصلا معلوم نیس خودمون چقدر زنده میمونیم ولی بالاخره میریم پیششون، من به اون دنیا و دیدار مجدد باور دارم و به اون باور زنده ام.

سلام من چند روز پیش شاهد از دست دادن پدر یکی از دوستان بودم. دوست من به طور کامل تو شوکه. باور نمیکنه. من برای مراسم خاکسپاری پدرش رفتم و پیشش بودم اما حرفی نمیزد و همش طفره میرفت. منم پیگیر نشدم. الان من از سه روز پیش که این اتفاق افتاده دارم فقط شبا بهش پیام میدم و ابراز همدردی میکنم اما نمیدونم از راه دور چیکار کنم که از این بهت زدگی دربیاد…میشه کمکم کنید؟

سلام ۲۴ روز قبل پسر ۲۴ ساله ام فوت کرد. دلم میخواد بمیرم.دو تا فرزند دیگه دارم. نه میتونم راحت بمیرم بخاطر دو تا فرزندم. نه میتونم زندگی کنم بخاطر عزیز از دست رفته ام. موندم بین دو تا دنیا. غیر قابل تحمله. چطور میتونم کنار بیام؟ دلم بینهایت برای از دست رفته ام تنگ میشه و میسوزه. برای این دو تا هم نگرانم. قوی هستن ولی تا اندازه‌ای بهم وابسته هستن. میترسم قبل از مستقل شدنشون بمیرم و ضربه بخورن. از دنیا بیزار شدم. داغی که پسرم رو قلبمون گذاشت و رفت داره من و همسرم رو از پا درمیاره.

سلام من برادر دوست پسرم فوت کرده من برای اینکه از عذا درشون بیارم برای کل خانوادشون هدیه خریدم حالا میخوان تشکر کنن تلفنی اما من خجالت میکشم و اینکه نمیدونم چی بگم که بد نباشه

سلام من پسر 14 ساله هستم و یکی از همکلاسی هایم به تازگی مادرش را از دست داده است. با توجه به شرایطی که از مدرسه مان میدانم که بقیه سعی نمیکنند که با او خوب باشند، چطور میتوانم در احساساتش با او همدردی کنم و به او چه چیزی بگویم؟ لطفا کمکم کنید

سلام. آفرین به شما. باهاش دوست باش و بهش بگو بخاطر از دست دادن مادرش متاسف هستی و نگرانش هستی و اگه دلش خواست راجع به مادرش میتونه باهات حرف بزنه و درددل کنه.. بهش بگو میتونه با مشاوره تلفنی هم صحبت کنه اگه حرف زدن با دوستان و فامیل براش سخته.

سلام یکسال هست خانوم داداشم رو از دست دادیم به دلیل بیماری جنتیکی و یکدفعه ی قبل از این موضوع کلا با خانواده قطع ارتباط بودن به دلایلی که بیشتر موارد موضوع های کوچک خانوادگی و حرف های بی مورد دیگران در زندگیشان بود چون واقعا حساس بودن و این حساس بودن باعث اتفاق های نادر برایشون میشد بعداز گذشت یکسال برادرم با تمام افراد خانواده قطع ارتباط کرده و خیلی پرخاشگر شده و همش دنبال مقصر میگرده حتی اجازه حضور در مراسم دفن عزیز از دست رفته رو به خانواده نداد حال بعداز گذشت یکسال چگونه میشه بهش قوت قلب داد چون واقعآ براش نگرانم خیلی تو خودشه با هیچ کس ارتباط نداره فقط با چندتا تا از دوستانش ارتباط داره هر شب هم سر مزار عزیز از دست رفته میره چه باید کرد مرسی از راهنمایتون

سلام .چند وقت پیش داییم بخاطر یک سری مشکلات خودکشی کرد مادر بزرگم حال و روحیه خیلی خوبی نداره مادربزرگم نمیدونه داییم خودکشی کرده اما بابا بزرگم داییم و پیدا کرده و دیده و اصلا حالش خوب نیست لطفا یه راهنمایی کنید حالشون خیلی بده😭😭

سلام من با دوست دخترم ۶ساله دوست هستم و رابطه‌ی خیلی صمیمی‌ای داریم . دوست دخترم تک فرزنده و امروز ظهر مامانش فوت کرد . خودم به شدت ناراحتم که کسی که دوستش دارم الان مادر نداره و میدونم چقد تو دوران بیماری زحمت کشید و ایندفعه هم که از اول عید بستری شد همش میگفت من فقط میخوام مامانم بیاد خونه . الانم بخاطر اینکه قدرت مالی کافی ندارم ، هنوز ازدواج نکردیم و من شوهرش نیستم که بتونم کنارش باشم . نمیدونم چیکار کنم . امروز تو بیمارستان گریه و عجزشُ که دیدم دیوونه شدم . همش فکر میکنم الان باید کنارش میبودم و کمکش میکردم . همش فکر میکنم اون تک فرزنده و کاش میشد قبل فوت مادرش ازدواج میکردیم . خیلی درموندم . این شرایطی که براش پیش اومده داره دیوونم میکنه . اینکه دلم میخواد یه سره کنارش باشم ، اینکه دلم میخواد آرومش کنم . کاش از عمر من کم میشد و به عمر مادرش اضافه میشد

منم مث شما همچین اتفاقی برام افتاده و نمیدونم چجور میتونم آرومش کنم خیلی حالم بده

منم همین شرایط شما امروز برام پیش اومده دوست عزیز 5 ساله با همیم دقیقا جریان شما امروز مادرشون فوت کرده ده روز بود مادرش به خاطر کرونا بیمارستان بستری بود و نمیشد کنارش باشه امروز ک فوت کرد خیلی به هم ریخته از اینکه نتونسته کنارش باشه منم از راه دور کار خاصی نمیتونم بکنم ک حالش بهتر بشه و حق میدم بهش چون مرگ اینشکلی برای خانواد هش خیلی سخت و ناراحت کننده هست

درود و احترام همسرم پسر عمه اش را در کشتی سانچی از دست داده و بسیار پریشون متشنج هستن چون بسیار صمیمی و رفیق بودن از بچگی باهم بزرگ شدن کلی خاطرات درکنار هم داشتن حالا این داغ بزرگ رو نمیتونه نه خودش و خانوادش بپذیرند و از اینک کسی بهشون تسلیت میگن خشمگین میشن و واکنش نشان میدهند!حتی بطوری ک تو روابط من با همسرم تاثیر بدی گذاشته اصلا همدردی ودرکنارش بودن رو نمیپذیرد!حتی کمک کردن را از طرف من نمیپذیرد خیلی شرایط بدی رو میگذرونیم!نمیدونم دیگ چطور آرام کنم خیلی داغونم خواهش میکنم راهنماییم کنید

مرور زمان همه چیز رو درست میکنه فقط اجازه بده با خودش تنها باشه تا این ریکاوری ذهنش انجام بشه

با عرض سلام کاملا درسته، تشکر از پیام خوب شما

خیلی سخته از دست دادن عزیز دوست من عشقشو از دست داد قرار بود بعد ماه رمضون برا همیشه مال همدیگه باشن …ولی مرگ فرصت نداد …5 سال بود که عاشق هم بودن و چه ارزوهایی که برا اینده داشتن…ما بعنوان دوست هنوز باومون تنشده ونمیدونیم چجوری به دوستمون دلداری بدیم …. خدا صبر بده بهش

شقایق جان برای منم همچین اتفاقی افتاده به تازگی .واقعا نمیدونم چیکار کنم فقط از خدا کمک میخوام

سلام اینکه به فرد داغدار بگویم تو قوی هستی و میتونی این درد و بگذرونی درسته ؟

سلام اینهایی ک برای داغ عزیزان گفتید درست ولی من بازهم توجیه نشدم من5ماهه ک نامزدکردم ومتاسفانه خواهرنامزدم ک هم سن هم بودن 23سال وفوق العاده ب هم وابسته الان فوت کرده ونامزدم نسبت ب اینده وزندگیش کاملاامیدش راازدست داده و حرفهای من تاثیرآنچنانی روش نداره ومن دارم ناامیدمیشم ب مثل اول شدن این فرد اینم بگم ک نامزدم پدرش را4سال پیش ازدست داده واقعا دیگ نمدونم چیکارکنم ک خوب شه یاچقدرزمان میبره

البته باید این واقعیت کنار بیایید که منتظر گذشت زمان باشید ، این یک امر طبیعی است اگر این نبود میبایست نگران باشید ، ضمنا باید فکر همسرتان را مشغول کنید و او را به کاری مشغول کنید که کمتر غم ها بیادش آید . البته داشتن اعتقادات مذهبی درست تحمل این غصه ها را بسیار کم میکند.

دقیقا منم نمیدونم واقعا تنهاش بگذارم یا نه

عشقت رو بیشتر کن تاثیری که میذاره فوق العاده است

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

تصویر امنیتی *

سایت آسان طب یک مجله پزشکی آنلاین است که همه روزه مقالات مرتبط با سلامت و تندرستی، بررسی علل و راه های درمان انواع بیماری ها، معرفی انواع داروهای گیاهی و شیمیایی و همچنین مقالات مربوط به سبک زندگی و مراقبت از حیوانات خانگی را برای بهتر زیستن ایرانیان سراسر دنیا ارائه می کند.

اگر چنانچه پیرامون بخش های مختلف سایت پزشکی آسان طب نقطه نظرات یا مقالاتی دارید، آسان طب با کمال میل آماده همکاری با شما عزیزان می باشد. از طریق بخش تماس با ما می توانید مشخصات، درخواست و تجارب خود را به همراه اطلاعات تماس برای ما ارسال فرمائید.

چگونه احساس همدردی کنیم
چگونه احساس همدردی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *