چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

 
helpkade
چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم
چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟مقدمه:يكي از مشكلات اصلي خانواده‌ها، تعارضات و درگيري‌هاي بين والدين و فرزندان است. والد…

نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگ…نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگونه مي توانيم اين عمل را ترك كنيم؟در جواب به اين سؤال مناسب است به سه مطلب اش…

بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين متر…بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين مترجم قرآن کريم چه كسى است و بهترين خط آن از كيست؟براى حفظ قرآن كريم، روش هاي گو…





براي راهيابي به جواب مناسب توجه به نکته هاي ذيل مفيد است: بهترين راه ارتباط قلبي با خدا كه از آن به تقرّب الهي نيز ياد مي شود، همان راه هاي فكري و اعتقادي و عملي است كه در شرع مقدس بازگو شده. برخي از اين راه ها و روش هاي انجام اعمال واجب و بعضي ديگر انجام اعمال مستحب است. اگر كسي بخواهد با خالق هستي بخش خود ارتباط برقرار نمايد، مي تواند با آن اعمال با او به نجوي بپردازد.  نيايش در اينجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره مي شود:1. نماز شب: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي فرمود: «اي فرزند عمران، دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟  هان اي فرزند عمران، بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد، چشمان دل آنان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت هجران و سخط خويش را در برابر چشمانش مجسم مي نمايم، از روي مشاهده با من خطاب مي كند و از روي حضور با من سخن مي گويد. اي فرزند عمران، در تاريكي شب ها از قلب خويش خشوع را نثار كن و از بدن خويش خضوع را، و از چشمانت اشك را، كه تو مرا نزديك خواهي يافت.»از اين روايت بخوبي بدست مي آيد كه يكي از بهترين راه هاي ايجاد ارتباط قلبي با خداوند، نماز شب است كه انسان در خلوت تاريكي شب، با محبوبش راز و نياز نمايد.[1]2. عمل ديگر كه براساس روايات تأثير فراواني در ارتباط قلبي با خدا دارد، تلاوت قرآن كريم است. تأكيدات آيات و روايات به تلاوت قرآن به خوبي نشان مي دهد كه آثار و بركات اين كتاب نوراني در موارد مختلف از جمله در ايجاد ارتباط با خداوند نقش اساسي دارد.[2]3. مداومت بر تسبيح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، بعد از نمازهاي واجب نيز در ايجاد ارتباط قلبي انسان با خداوند مؤثر است.4. يكي از بهترين گزينه ها براي ايجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن كه در روايات بر اين گزينه فراوان تأكيد شده، در ميان ساير عبادات نيز، آسان ترين راهي است كه انسان مي تواند از آن طريق با خداوندش ارتباط برقرار كند.امام صادق ـ عليه السلام ـ  فرمود: «خداوند سبحان فرمود: نزديك نمي كند به سوي من، بنده اي از بندگانم را چيزي كه محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده مي بايد، تقرّب بجويد به سوي من با خواندن نماز نافله (نمازهاي مستحبي مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او كه با آن مي شنود و باصرة او كه با آن مي بيند و زبان او كه با آن سخن مي گويد، ‌و دست او كه با آن كارهايي انجام مي دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت مي كنم و اگر از من چيزي بخواهد به او مي دهم.»[3]5. راه ديگر ذكر مداوم سبب ارتباط قلبي انسان با خداوند مي شود چنان خود فرمود: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[4] آگاه باشيد با ياد خدا، قلب ها آرامش پيدا مي كند. مراد آيه آن است كه ذكر خدا موجب ارتباط قلبي انسان با خدا مي شود و ارتباط قلبي با خدا مايه آرامش انسان مي گردد. و در آيه ي ديگر فرمود: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)[5] يعني مرا ياد كنيد، شما را ياد مي كنم.نكته اساسي در همه اين امور آن است كه بايد اعمالي كه انسان انجام مي دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوي آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نيست، آن نورانيت مورد نظر و فوايد مترتب بر آنها در انسان پديد آيد. در روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ هم به اين مسئله تصريح شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خيلي دوست دارد.در پايان: اگر در اين راه مجاهدت وتلاش كنيد، به طور يقين نتيجه خواهيد گرفت. اما به شرط آن كه هرگز افراط و زياده روي نكنيد، بخصوص در مراحل آغاز كار، بايد به تدريج پيش برويد و اعتدال را حفظ نمائيد و خود را زياد خسته نكنيد و سعي نماييد كيفيت اعمال را بالا ببريد، نه كميت  آن ها را و يقين بدانيد كه اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهيد، به تدريج نورانيت قلب در شما پديد خواهد آمد و به هدف خود خواهيد رسيد. پي نوشت ها:[1] . شجاعي، محمد، مقالات، نشر صدا و سيما، چاپ دوم، 1375 ش، ج3، ص 81.[2] . همان، ص 150.[3] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، كتاب الصلوة، قم، نشر مؤسسه اهل البيت، 1416 ق، ج 4، ص 72، باب 17.[4] . رعد/ 28.[5] . بقره/ 152.

با سلام و احترام

ان شاء الله كه مادرشوهرتان چنین كار نكرده باشد؛ اما ایمان داشته باشیدكه گرهی وجود ندارد كه خداوند و مقدسات نتوانند بگشایند؛ لذا با اعتماد بنفس و توكل به خداوند با پرهیز از رفتارهای نامعقول و ریختن دعا در غذا و … تلاش كنید مطابق میل شوهرتان عمل كنید و اداره امور زندگی را محكم در دست داشته باشید؛ از دعا و توسل غفلت نكنید، خداوند بهترین یاریگر است.

با تشكر

با سلام و احترام

مباحث عقیدتی بسیار ظریف و حساس هستند و لازم است مراقب باشید تا در تله شیبطین نیفتید كه با گفتن جملات زیبا عقاید را فاسد می كنند

دعایی كه نوشتید اصل و اساسی ندارد

اساس دعا حتی این جمله ای كه نوشتید به معنای نیاز است؛ ما ممكن الوجود هستیم و وجود امكانی مساوی است با نیاز.

خداوند ما را نیازمند و محتاج آفریده است اما دوست دارد ما فقط به سوی او دست نیاز دراز كنیم.

در برخی روایات دعا بالاترین عبادت به حساب آمده است چون خداوند دوست دارد بنده خواسته هایش را از او بخواهد.

لذا بر خلاف باور متصوفه ما اهل دعا هستیم و نیاز خود را به درگاه الهی عرضه میكنیم.

صحیفه سجادیه را مطالعه كنید و ببینید امام علیه السلام برای نجات از بیماری، بدهكاری، جور ظالم و حتی برای دوستان و همسایگان و فرزندانشان دعا می كنند.

پس این روحیه خوب را حفظ كرده و در مسیر صحیح جاری كنید

با تشكر

با سلام و احترام

مشكل اصلی ما عدم درك واقعیت این جهان است

1- هر آنچه در این دنیا است فانی است و از دست خواهد رفت

2- خوب است كه انسان برای رسیدن به خواسته هایش تلاش كند اما بدانیم تا به چیزی نرسیدیم گمان میكنیم بسیار خاص است اما وقتی می رسیم متوجه می شویم این هم مانند مشابه های خودش است

3- هدف از این دنیا آن است كه انسان مورد آزمایش قرار بگیرد و نهایتا پس از مرگ جایگاهش مشخص شود 

4- قبل از ما میبیاردها آدم با میلیاردها خواسته و آرزوی رسیده و نرسیده آمده و رفته اند و هیچ اتفاقی نیفتاده است

5- ما هم خواهیم رفت پس بهتر است برای رسیدن به بهشت تلاش كنیم

با سلام و احترام

خداوند هم رحمان است و هم رحیم یعنی برای همه بندگانش بخشنده و مهربان است.

ممكن است حتی شما نمازخوان باشید و دعا كنید اما خداوند دعا را استجابت نكند و طبق حكمتی خواست شما را برآورده ننماید.

اما خوب است توبه كنید و نماز و احكامتان را انجام دهید و از خداوند بخواهید كه تفضل نموده دعایتان را مستجاب كند قطعا دعای فردی كه توبه كرده و تصمیم گرفته به سوی خدا برود زودتر مستجاب می شود چون خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.

با تشكر

با سلام و احترام
ما برای شما دعا میكنیم شما هم برای ما و مخصوصا والدینتان دعا كنید یكی از عوالم عدم استجابت دعا و ابتلا به مشكلات دعای خیر نكردن در حق والدین هست و هرگز از رحمت الهی ناامید نشید، راضی باشید به رضای اون و دلتون رو با خدا صاف كنید مطمئن باشید دعاتون رو میشنوه.
از خدا می خواهیم با رحمت و تفضلش مشكلات شما رو حل كنه.چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

با تشكر

با سلام و احترام

دوران سختی را پشت سر میگذاریم كه همه دچار مشكلات عدیده اقتصادی هستیم

دعا میكنیم خداوند شما و همه كسانی را كه نیازمند هستند مورد لطف و عنایتش قرار دهد

از مطلبی كه نوشته اید معلوم میشود كه رابطه خود و خدا را درست نفهمیده اید

ما نماز نمی خوانیم تا خداوند دعایمان را بپذیرد یا نماز دستمزد خداوند برای كارهایی كه در حقمان میكند نیست كه حالا (العیاذ بالله) شما با نمازنخواندن خداوند را تنبیه كنید!

ما نماز میخوانیم تا به تكلیف خود در برابر آفریدگار جهان عمل كرده باشیم و خداوند نیازی به نماز ما ندارد تا نماز نخواندن ما تاثیری بر او داشته باشد

ابتدا رابطه خودتان را با خداوند اصلاح كنید و بعد خاضعانه از درگاهش طلب مغفرت كنید و از گناهانتان توبه كنید آنگاه خاضعانه اعتراف كنید كه تحمل امتحان سخت را ندارید و برای آن ضعیف هستید و خداوند را به صفات رحمانیش قسم دهید و معصومین را واسطه قرار دهید تا فرجی حاصل شود

ان شاء الله با كمی صبر و توكل بر خدا گشایشی حاصل می شود.

موفق باشید

با سلام و احترام
جهت مشاوره مشكل خود را از طریق درگاه پاسخگویی در بالای صفحه ارسال فرمایید تا كارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
با تشكر



چگونه می توان با خدا ارتباط قلبی برقرار کرد؟



چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

برای راهیابی به جواب مناسب توجه به نکته های ذیل مفید است:

بهترین راه ارتباط قلبی با خدا که از آن به تقرّب الهی نیز یاد می شود، همان راه های فکری و اعتقادی و عملی است که در شرع مقدس بازگو شده. برخی از این راه ها و روش های انجام اعمال واجب و بعضی دیگر انجام اعمال مستحب است. اگر کسی بخواهد با خالق هستی بخش خود ارتباط برقرار نماید، می تواند با آن اعمال با او به نجوی بپردازد. نیایش در اینجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره می شود:

1. نماز شب: در روایتی آمده که خدای متعال به حضرت موسی فرمود: «ای فرزند عمران، دروغ می گوید آن کس که گمان می کند مرا دوست دارد و همین که شب می رسد از من روی می گرداند و می خوابد، مگر نه این است که هر محبی خلوت با محبوب خویش را می خواهد؟ هان ای فرزند عمران، بدان که من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه که تاریکی شب آنان را فرا می گیرد، چشمان دل آنان را به سوی خود بر می گردانم و عقوبت هجران و سخط خویش را در برابر چشمانش مجسم می نمایم، از روی مشاهده با من خطاب می کند و از روی حضور با من سخن می گوید. ای فرزند عمران، در تاریکی شب ها از قلب خویش خشوع را نثار کن و از بدن خویش خضوع را، و از چشمانت اشک را، که تو مرا نزدیک خواهی یافت.»

از این روایت بخوبی بدست می آید که یکی از بهترین راه های ایجاد ارتباط قلبی با خداوند، نماز شب است که انسان در خلوت تاریکی شب، با محبوبش راز و نیاز نماید.(1)

2. عمل دیگر که براساس روایات تأثیر فراوانی در ارتباط قلبی با خدا دارد، تلاوت قرآن کریم است. تأکیدات آیات و روایات به تلاوت قرآن به خوبی نشان می دهد که آثار و برکات این کتاب نورانی در موارد مختلف از جمله در ایجاد ارتباط با خداوند نقش اساسی دارد.(2)

3. مداومت بر تسبیح حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، بعد از نمازهای واجب نیز در ایجاد ارتباط قلبی انسان با خداوند مؤثر است.

4. یکی از بهترین گزینه ها برای ایجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن که در روایات بر این گزینه فراوان تأکید شده، در میان سایر عبادات نیز، آسان ترین راهی است که انسان می تواند از آن طریق با خداوندش ارتباط برقرار کند.

امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند سبحان فرمود: نزدیک نمی کند به سوی من، بنده ای از بندگانم را چیزی که محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده می باید، تقرّب بجوید به سوی من با خواندن نماز نافله (نمازهای مستحبی مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعه او که با آن می شنود و باصره او که با آن می بیند و زبان او که با آن سخن می گوید، ‌و دست او که با آن کارهایی انجام می دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت می کنم و اگر از من چیزی بخواهد به او می دهم.»(3)

5. راه دیگر ذکر مداوم سبب ارتباط قلبی انسان با خداوند می شود چنان خود فرمود: أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(4) آگاه باشید با یاد خدا، قلب ها آرامش پیدا می کند. مراد آیه آن است که ذکر خدا موجب ارتباط قلبی انسان با خدا می شود و ارتباط قلبی با خدا مایه آرامش انسان می گردد. و در آیه ی دیگر فرمود: فَاذْکرُونِی أَذْکرْکمْ(5) یعنی مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم.

نکته اساسی در همه این امور آن است که باید اعمالی که انسان انجام می دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوی آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نیست، آن نورانیت مورد نظر و فواید مترتب بر آنها در انسان پدید آید. در روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ هم به این مسئله تصریح شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خیلی دوست دارد.

در پایان: اگر در این راه مجاهدت وتلاش کنید، به طور یقین نتیجه خواهید گرفت. اما به شرط آن که هرگز افراط و زیاده روی نکنید، بخصوص در مراحل آغاز کار، باید به تدریج پیش بروید و اعتدال را حفظ نمائید و خود را زیاد خسته نکنید و سعی نمایید کیفیت اعمال را بالا ببرید، نه کمیت آن ها را و یقین بدانید که اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهید، به تدریج نورانیت قلب در شما پدید خواهد آمد و به هدف خود خواهید رسید.

 

                                         

پی نوشت:

1. شجاعی، محمد، مقالات، نشر صدا و سیما، چاپ دوم، 1375 ش، ج3، ص 81.

2. همان، ص 150.

3. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، کتاب الصلوه، قم، نشر مؤسسه اهل البیت، 1416 ق، ج 4، ص 72، باب 17.

4. رعد: 28.

5. بقره: 152.

 

با توجه به مطالب فوق می گوئیم: آنچه که از متون دینی استفاده می شود این است که دعا آثار فراوانی در زندگی انسان دارد که به جهت اختصار به چند مورد اشاره می کنیم…

نماز که از آن در لسان قرآن و سنت به «الصلوه» یاد شده و به عنوان یکی از تکالیف واجب همه روزه (یومیه) انسان مکلف و مسلمان مطرح است، عبارت از عبادتی است که مرکب از: ارکان، اذکار، اعمال و هیئت مخصوصه مثلا…

نوجوانی یکی از بحرانیترین دورههای زندگی است، در این دوره تحولات و تغییرات عمیقی در افکار و عقاید، باورها و احساسات و ویژگیهای افراد به وجود میآید. شناخت این ویژگیها هم برای خود فرد مفید و راهگشا است و…

خداوند متعال در سوره شعراء آیه 89 در توصیف روز قیامت از زبان حضرت ابراهیم(علیه السلام) می گوید: «الا من أتی الله بقلب سلیم» در این روز هیچ چیزی به کار نمی آید، جزء «قلب سلیم». سلیم از ماده سلامت است و…

انسان اگر بخواهد به کمالات عالی انسانی نائل آید و به آن‌چه که خداوند طالب است، وصول پیدا کند باید آن چنان عمل کند و رفتار نماید که خداوند فرموده و بیان کرده است. ما در این‌جا به نکاتی هر چند به طور اج…

یکی از بهترین راه‌های تقویت ایمان و باورهای دینی، یاد و ذکر مداوم خداوند است. زیرا یاد خداوند موجب اطمینان قلب می‌شود و هر گاه انسان به مقام اطمینان قلبی برسد و به اصطلاح صاحب «قلب مطمئنه» شود، باورها…

حوادث ناگوار و حتی جنایت های دهشتناک این چند وقت اخیر مانند سیل، زلزله، قتل و کشتار مسلمانان و جنگ و خونریزی در نقاط مختلف جهان و اتفاقات اخیری که در یک سال گذشته رخ داده است، موجب شده که هر از گاهی د…

در مورد یاد شده کینه به دل داشتن کار درستی نیست و گناه محسوب می‌شود. باید سعی شود هرطوری شده مشکل حل شود و نسبت به رفتارها و تهمت‌ها عفو را پیشه‌ خویش قرار داد. زیرا عفو و گذشت خصلت انسان‌های شایسته ا…

بی تردید با آشنایی با علل لجاجت می توان مسیر درمان آن را هموار کرد. به طور کلی علل لجاجت گاهی ریشه در فرد لجوج دارد و گاهی ریشه در فرد مقابل و گاهی در هر دو. اما این علل می تواند یک یا چند تا از عوامل…

ما مکلفیم عقلاً و شرعاً به این که اصلح را بشناسیم؛ اصلح از لحاظ علم، از لحاظ تقوا، از لحاظ مدیریت و آن مواردی که در پستی که می خواهد عهده دار شود دخالت دارد. صرف این که آن فرد در فقه اعلم باشد، کفایت …

امام فرمودند: اگر رئیس جمهور به نصب ولی فقیه نباشد، غیرمشروع است، وقتی غیرمشروع شد، طاغوت است، اطاعت او اطاعت طاغوت است. معنای این جمله چیست؟… مگر مردم با خلفای بنی امیه و یا بنی عباس بیعت نکردند؟ آ…

دوستی با جن های مسلمان و استفاده از آنهاآیا می توان با جن های مسلمان دوست شد و آنها را بعنوان استاد برای درمان بیماریها استفاده کرد؟

در عقیده اسل…

زندگی نامه شهید بهشتی

آیا می توانید زندگی نامه شهید بهشتی را برایم ارسال کنید؟

شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش ا…

نام کتاب های پیامبران در قرآن

نام کتاب های پیامبران که در قرآن کریم آمده است، چیست؟

در هر جاى قرآن كريم، كه كتاب به انبيا (ع) نسبت داده شده مقصود صحفى است كه شرايع دينى در آن…

چکیده: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ فرمود: اي فرزند عمران دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبّي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟ هان اي فرزند عمران؟ بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد،…

بهترين راه ارتباط قلبي با خدا برقرار كردن، كه از آن به تقرّب الهي نيز ياد مي شود، همان راه هاي فكري و اعتقادي و عملي است كه در شرع مقدس بازگو شده، كه برخي از اين راه ها و روش هاي عملي به عنوان يك عمل واجب از انسان خواسته شده و بعضي ديگر به عنوان عمل مستحبي است، كه اگر كسي بخواهد با خالق هستي بخش خود، ارتباط برقرار نمايد، مي تواند با آن اعمال كه در واقع نوعي (كُد) و شماره برقراري ارتباط است با خداوند ارتباط قلبي برقرار نمايد و با او به نجوي بپردازد. در اينجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره مي شود:

الف: نماز شب: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي ـ عليه السلام ـ فرمود: اي فرزند عمران دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبّي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟ هان اي فرزند عمران؟ بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد، چشمان دل آنان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت هجران و سخط خويش را در برابر چشمانش مجسم مي نمايم، از روي مشاهده با من خطاب مي كنند و از روي حضور با من سخن مي گويد، اي فرزند عمران، در تاريكي شب ها از قلب خويش خشوع را نثار كن و از بدن خويش خضوع را، و از چشمانت اشك را كه تو مرا نزديك خواهي يافت.(1)
از اين روايت بخوبي بدست مي آيد كه يكي از بهترين راه هاي ايجاد ارتباط قلبي با خداوند نماز شب است كه انسان در خلوت تاريكي شب با محبوبش راز و نياز نمايد.
ب: تلاوت قرآن كريم: چيزي ديگري كه براساس روايات تأثير فراواني در ارتباط قلبي با خدا دارد، تلاوت قرآن كريم است. تأكيدات آيات و روايات به تلاوت قرآن به خوبي نشان مي دهد كه آثار و بركات اين كتاب نوراني در موارد مختلف از جمله در ايجاد ارتباط با خداوند نقش اساسي دارد.(2)
ج: مداومت بر تسبيح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، بعد از نمازهاي واجب نيز در ايجاد ارتباط قلبي انسان با خداوند مؤثر است.
د: يكي از بهترين گزينه ها براي ايجاد ارتباط با خداوند نماز است، گذشته از آن كه در روايات بر اين گزينه فراوان تأكيد شده، در ميان ساير عبادات نيز آسان ترين راهي است كه انسان مي تواند از آن طريق با خداوندش ارتباط برقرار كند. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: (خداوند سبحان فرمود: نزديك نمي كند به سوي من بنده اي از بندگانم را چيزي كه محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده تقرّب مي جويد به سوي من، با خواندن نماز نافله (نمازهاي مستحبي، مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او كه با آن مي شنود و باصرة او كه با آن مي بيند و زبان او كه با آن سخن مي گويد، ‌و دست او كه با آن كارهايي انجام مي دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت مي كنم و اگر از من چيزي بخواهد به او مي دهم.)(3)
هـ : راه ديگر ذكر مداوم سبب ارتباط قلبي انسان با خداوند مي شود چنان خود فرمود: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(4) آگاه باشيد با ياد خدا قلب ها آرامش پيدا مي كند. مراد آيه آن است كه ذكر خدا، موجب ارتباط قلبي انسان با خدا مي شود و ارتباط قلبي با خدا، مايه آرامش انسان مي گردد. در آيه ي ديگر مي فرمايد: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ(5) يعني مرا ياد كنيد، تا شما را ياد مي كنم.
نكته اساسي در همه اين امور آن است كه بايد اعمالي كه انسان انجام مي دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوي آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نيست، آن نورانيت مورد نظر در انسان پديد آيد در اين مسيري كه آدمي طي مي كند. آدمي در اين مسير هرگز نبايد افراط و زياده روي كند، بخصوص در مراحل آغاز كار بايد به تدريج پيش رفت و اعتدال را حفظ كرد و خود را زياد خسته نكرد. ما بايد سعي نماييم كيفيت اعمال را بالا ببريم، نه كميت آن ها را و يقين بدانيم كه اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهيم به تدريج نورانيت قلب در ما پديد خواهد آمد و به هدف خود خواهيم رسيد.
3. در اين اعمالي كه شروع كرده ايم بايد بدانيم توقع زياد نبايد داشت، هر كاري به اندازه و به تدريج اثرگذار است. همين كه در ما، اين حالت معنوي، پديد آمده كه بدنبال حل مشكليم، در واقع قدم اول را كه مهمترين گام است برداشته ايم و اميد است به نتيجه برسيم. اما بايد توجه داشت كه هرگز نبايد غفلت كرد دچار وسوسه نفساني و شيطاني شد.

پاورقی:

1. شجاعي، محمد، مقالات، نشر صدا و سيما، چاپ دوم، 1375 ش، ح 3، ص 81.
2. شجاعي، محمد، مقالات، ص 150.
3. حر عاملي، محمد بن الحسن، وسايل الشيعه، قم، نشر مؤسسه اهل البيت، 1416 ق، ج 4، كتاب الصلوة، باب 17، ص 72.
4. رعد: 28.
5. بقره: 152.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهاتچگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

عالی بود

خیلی عالی بود
متشکرم

ممنون اسفتاده کردیم

با سلام. کاربران محترم می‌توانند از طریق آدرس مقابل در سایت عضو شوند: http://www.welayatnet.com/fa/user/register

و در مباحث مختلف انجمن شرکت کنند: http://www.welayatnet.com/fa/forums

همچنین می‌توانند سوالات خود را در این آدرس ارسال فرمایند: http://www.welayatnet.com/fa/node/add/forum

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد. .

حوزه/ يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي‌ شوند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.

* روشنی و پاکی دل

– سؤال

در مورد روشني و پاكي دل توضيح دهيد؟

چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

– پاسخ

معادل «قلب» در فارسي همان لفظ «دل» است كه در نظم و نثر فراوان به كار برده مي‌شود؛ مثلاً وقتي مي‌گويند: «دلت را پاك كن»، «دل نوراني داشته باش» و … در همة موارد مراد همان چيزي است كه در عربي به آن «قلب» يا «فؤاد» گفته مي‌شود.[1]

قلب در قرآن از موقعيت بسيار ممتازي برخوردار مي ‌باشد و اكثر كارهاي نفساني به او نسبت داده شده است، از قبيل: ايمان، كفر، نفاق، تعقل، فهم، قبول حق و عدم قبول آن، هدايت، ضلالت، آرامش و … .[2]بالاتر از اين، مقام قلب در قرآ‎ن آن‌چنان عالي است كه آنجا كه سخن از وحي ـ يعني ارتباط انسان با خدا ـ به ميان مي‌آيد قلب ذكر مي‌شود. خدا در قرآن به پيامبر مي‌فرمايد: «روح الامين (جبرئيل) قرآن را بر قلب تو نازل كرد تا از بيم‌دهندگان باشي».[3]

بنابراين مي ‌توان گفت حيات، بستگي به قلب و روح دارد، اوست كه بدن را اداره مي‌‌ كند، تمام اعضاء و جوارح مسخّر او هستند، و همه اعمال و حركات از قلب سرچشمه مي‌گيرد. پس مي‌توان گفت كه سعادت و شقاوت انسان به چگونگي قلب او بستگي دارد.

از قرآن و احاديث استفاده مي‌شود، همچنانكه بدن انسان گاهي سالم است و گاهي بيمار، قلب او هم گاهي سالم است و گاهي بيمار، خدا در قرآن كريم مي‌فرمايند: «روزي كه مال و اولاد براي انسان سود ندارند مگر كسي كه با قلب سالم به سوي خدا رجوع كند».[4] چنانكه ملاحظه نموديد در اين آيه و آيات ديگر سلامت به قلب نسبت داده شده و حتي سعادت اخروي انسان را منوط به اين مي‌دانند كه با قلبي سالم و خاشع به سوي خدا بازگردد.

با كنار هم قرار دادن آيات و روايات مربوط به قلب مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت كه معصومين قلب را به سه دسته تقسيم نموده‌اند:

1. قلب كافر: قلبي است كه از فطرت اصلي خود منحرف شده و به عالم بالا نمي‌نگرد بلكه فقط به امور دنيا مي‌نگرد. به همين جهت خدا و جهان آخرت را مشاهده نمي‌كند. چنين قلبي نور ايمان در آن نمي‌تابد و يكسره تاريك است.

2. قلب مؤمن كامل: درب قلب مؤمن به سوي عالم بالا و جهان غيب مفتوح است. چراغ ايمان در آن روشن شده و هيچگاه خاموش نخواهد شد. در چنين قلبي جز خدا و فرشتگان مقرب الهي كسي و چيزي جاي ندارد و يك‌پارچه نور و سرور و شوق و صفاست.

3. قلب مؤمني كه گاهي هم به گناه آلوده مي‌شود. قلب چنين فردي تاريك و مسدود نيست، بلكه به وسيلة نور ايمان روشن شده و براي دريافت كمال و افاضات الهي مفتوح مي‌باشد. ليكن در اثر گناه، نقطه سياهي در آن به وجود آمده و بدين وسيله شيطان در آن راه يافته است. در چنين قلبي هم فرشتگان راه دارند و هم شياطين. فرشته از دريچة ايمان وارد مي‌شود و او را دعوت به خير مي‌كند و شيطان از نقطة سياه نفوذ مي‌كند و او را دعوت به بدي مي‌كند. اينان همواره در حال نزاع و جدال هستند، و زندگي باطني و سرنوشت اخروي انسان هم بستگي به نتيجة اين جدال دارد و از همين روست كه جهاد با نفس هم ضرورت پيدا مي‌كند.[5]

حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ در وصيت‌نامة خويش به فرزندش امام حسن مجتبي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايند: «ذَكِ قَلبَكَ بالأَدبُ كَما تُذَكي النارُ بِالحُطَبِ»[6] ـ دل خود را با ادب پاك و روشن بدار، چنانكه آتش را با هيزم برافروخته نگه مي‌دارند. در اين كلام قلب انسان به آتشي تشبيه شده است كه اگر آن را رها كنند خاموش مي‌شود. و اگر هيزم بياورند و در آن آتش بيندازند، افروخته مي‌شود، همانگونه كه آتش، فروزش و روشني را با خود دارد و جهت استمرار اين حالت به هيزم احتياج دارد، دل آدمي نيز به كمك ادب، روشني و فروزش پيدا مي‌كند و قوي مي‌گردد. آتش با هيزم برافروخته مي‌ماند و دل، با ادب، منظور از ادب هم چيزهائي است كه باعث حُسن رفتار انسان مي‌شود يعني به آنچه آدمي جهت حُسن و زيبائي رفتارش مي‌آموزد ادب اطلاق مي‌شود.

از اين كلام علي  ـ عليه السّلام ـ چند نكته را مي‌توان برداشت كرد:

1ـ قلب و دل قوه‌اي است در درون انسان كه براي افروختن، روشن شدن، گرمي دادن و نور بخشيدن آمادگي دارد؛ ولي اين كارها خود به خود انجام نمي‌گيرد و احتياج به نيرو و تغذيه دارد. همان‌طور كه بدن ـ به خصوص در سنين طفوليت و جواني ـ آمادگي رشد دارد، ولي خود به خود رشد نمي‌كند و احتياج به تغذيه دارد تا رشد نمايد، قلب هم آمادگي درك حقايق و ابراز احساسات و عواطف را دارد، ولي بايد تغذيه شود و غذاي سالم به آن برسد. از اين رو بايد  انرژي لازم را براي قلب تأمين كرد چون بدون داشتن منبع انرژي خاموش خواهد شد.

2ـ نكتة ديگري كه از اين كلام نوراني حضرت علي  ـ عليه السّلام ـ استفاده مي‌شود اين است كه اگر مي‌خواهيم آتش دل هميشه روشن و آماده پذيرش حقائق و اظهار عواطف باشد بايد به كمك چيزي كه قابليت و توان انرژي زايي دارد، انرژي قلب تأمين گردد. هر چيزي نمي‌تواند تأمين‌كننده انرژي قلب باشد، همانگونه كه اگر آب يا سنگ در آتش بريزيم، در اشتعال آن هيچ تأثيري ندارد. اگر چيزي را در قلب قرار دهيم كه به جاي شعله‌ور سازي، آن را خاموش و نابود مي‌سازد، نبايد انتظار فعاليت از آن داشت. اين چنين نيست كه هر چه به دل وارد مي‌شود به نفع دل باشد و هر معلوماتي كه به دل عرضه كنيم موجب تقويت احساسات و باعث رشد و كمال دل شود. چه بسا تغذيه اگر از مواد مسموم باشد موجب فساد و نابودي قلب مي‌گردد و يا فعاليت آن را كند مي‌نمايد. پس بايد قلب را به چيزي تغذيه نمود كه با كمال و تعالي آن تناسب دارد و موجب رشد آن مي‌شود.

3. نكتة ديگري كه از اين فراز وصيت‌نامه استفاده مي‌شود اين است كه قلب به عنوان مركز ادراك و احساس، به تغذيه دمادم احتياج دارد. گاهي ما گمان مي‌كنيم وقتي مطلبي را فهميديم و به آن عالم شديم ديگر بارمان را بسته‌ايم. در صورتي كه اين طور نيست. همانطور كه براي ايجاد روشنائي بايد مواد سوختي و انرژي لازم را تأمين نمود تا خاموش نشود و فعاليت آن مستمر باشد. قلب آدمي نيز همين‌طور است و نيازمند تأمين مدام انرژي است. با يك بار دانستن و برهان اقامه نمودن، كار تمام نمي‌شود، توجه به يك مطلب فقط تا مدتي، كم يا زياد، مي‌تواند اثر داشته باشد. از همين رو بايد از آن مراقبت كرده رشد داده و تغذيه نمود والّا خاموش مي‌شود و اثرش از بين مي‌رود.

اگر مي‌خواهيم دلمان برافروخته و روشن باشد، رشد كند و به حقايق نزديك‌تر شود، بايد تغذيه و بهداشت دل پيوسته ادامه يابد و افكار صحيح به آن عرضه و افكار مسموم از آن دور گردد. در اين ميان آنچه مايه حيات دل است و دل را زنده نگه مي‌دارد و موجب رشد قلب مي‌شود و به برافروختگي نور قلب مي‌افزايد، ادب است. ادب، معارف صحيح و احساسات الهي و پاك را برمي‌انگيزاند و باعث مصونيت دل از آفاتي هم‌چون غفلت، گناه و ضعف معرفت مي‌شود و آن را از افكار غلط، اوهام و شبهات دور نگه مي‌دارد. همان‌طور كه غذاي سالم موجب رشد بدن و غذاهاي مسموم موجب ضعف آن مي‌شوند و گاهي هم منجر به مرگ آن مي‌گردند، دل نيز اگر از غذاهاي سالم، علوم و معارف حق، بهره‌مند گردد، رشد مي‌كند و اگر از اينها محروم بماند و با شبهات و اوهام و افكار مغالطه‌آميز تغذيه گردد، ايمانش را از دست مي‌دهد و پس از مدتي فاسد مي‌شود. پس دل خويش را به وسيلة ادب و آموزه‌هاي صحيح و مؤثر در حُسن رفتار، روشن نما و برافروز؛ آن چنانكه آتش به وسيلة هيزم برافروخته مي‌شود.[7]

در پايان بايد گفت كه شناخت عوامل قساوت قلب، منجر به دوري انسان‌ها از آنها مي‌شود و با خالي شدن دل از اين عوامل، نور پاكي و روشنائي بر آن وارد مي‌شود به همين خاطر به بعضي از عواملي كه باعث تيرگي و قساوت قلب مي‌شوند اشاره‌اي گذرا مي‌كنيم:

1. يكي از عوامل مهم قساوت قلب كه بسي جانكاه است، آمال و آرزوهاي دنيوي است. البته بايد توجه داشت كه هر آرزوئي زشت و مذموم نيست. آن آرزوئي مذموم است كه از تعلقات مادي و دنيوي ريشه بگيرد، چنين آرزوهائي عامل قساوت قلب محسوب مي ‌شوند.

2. يكي ديگر از عوامل قساوت قلب فراموش كردن خداست. آنگاه كه انسان خدا و ياد خدا را در زندگي خويش فراموش مي‌كند، دلش سخت مي‌شود و هنگامي‌كه دلي سخت شود، نه موعظه در آن اثر مي‌كند و نه استدلال و برهان او را رام مي‌كند.

حرص و طمع نيز باعث قساوت قلب است. پيامبر گرامي اسلام  ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌فرمايند: «از طمع اجتناب ورزيد زيرا حرص و طمع، دل را آشفته و قسي كرده و مُهر بر آن مي‌زند».[8]

4. غذا و لقمة حرام نيز باعث قساوت قلب مي‌شود. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي  ـ عليه السّلام ـ مي‌فرمايد: «اي علي لقمة حرام، دل را سياه مي‌كند.»[9]

5. غفلت نيز از جمله عواملي است كه باعث قساوت قلب مي‌شود.

6. پُرخوري، شنيدن لهويات، زياده‌گويي، قطع رحم، دنياخواهي، ترك عبادت و … از ديگر عواملي است كه در روايات، آنها را باعث قساوت قلب پنداشته‌اند.

در آخر بايد گفت، دلي پاك و نوراني است كه اين عوامل را نداشته باشد و اين تنها به صرف گفتار نيست كه «دلت پاك باشد» بلكه در عمل هم بايد اثبات كني كه «دلت پاك است».

 

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1. پند جاويد. محمّد تقي مصباح يزدي. ج2. انتشارات مؤسسة امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ.

2. حكمت‌ها و اندرزها. مرتضي مطهّري. انتشارات صدرا.

3. خودشناسي در تربيت اسلامي. سيد يوسف ابراهيميان آملي. ج2. چ1. آمل: بي‌جا.

4. جوان و نيروي چهارم زندگي. محمّدرضا شرفي، انتشارات سروش.

5. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). ابراهيم اميني. قم: انتشارات شفق، 1372.

 

پي نوشت ها:

[1] . مصباح يزدي. محمّد تقي، پند جاويد. قم: انتشارات مؤسسه امام خميني  ـ رحمة الله عليه ـ ، چاپ اول، 1380، ج2. ص86

[2] . اميني. ابراهيم. خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس). قم، انتشارات شفق، چاپ دوم. 1372، ص 42

[3] . شعراء/194

چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

[4] . شعراء/89

[5] . همان، خودسازي، ص 53

[6] . همان، پند جاويد، ج2، ص 85

[7] . پند جاويد. همان، ج2. ص 85 تا 90

[8] . ابراهيميان آملي، سيد يوسف، خود شناسي در تربيت اسلامي. آمل، چاپ اول، 1378، ج2. ص44

[9] . همان. ص44

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.

روش اینکه قلب فقط جای خدا باشد .

۱۳۹۲/۰۳/۰۷


۸۱۷۶ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها


ذخیره مقاله با فرمت پی دی افDownloads-icon

به گزارش ایکنا؛ سیدمجتبی حسینی در مراسم سوگواری شهادت امیرالمومنین(ع) و لیالی قدر به بحث پیرامون ارتباط انسان با خداوند پرداخت و عنوان کرد: حرف اصلی ادیان مختلف ارتباط انسان با خداست. این حرف مشترک و مبنایی همه ادیان است. محور ارتباط انسان‌ها هم قلب است. اتفاقا روی محوری دست گذاشتند که در همه انسان‌ها مشترک است. همه انسان‌ها با وجود تنوع مختلفی که دارند در یک چیز شریک هستند و آن قلب است. کار ادیان ایجاد ارتباط قلب با خداوند است.

حسینی ادامه داد: اگر با این دقت نگاه کنیم معنای بسیاری از مناسک دینی با یک عمق بهتر و بیشتری در دلمان کشف می‌شود. اگر قلب را حذف کنیم مناسک دینی ارزشی ندارد. اثر تربیتی و انسانی در آن عمل برقرار نمی‌شود. اگر قرار باشد تشبیه کنیم کانون دریافت امواج آسمانی قلب آدم است. یک انسان معلول هم دارای قلب است و مخاطب تابش این انرژی خواهد بود.

کارشناس علوم دینی افزود: گاهی چون ما قلب را نمی‌شناسیم و این مسئله را نمی‌دانیم که مسئله اصلی ادیان قلب است، دچار افراط و تفریط می‌شویم. همین دچار افراط و تفریط شدن موجب می‌شود عده‌ای از دین دور شوند. لذا ائمه(ع) توصیح داشتند اگر این اعمال با قلب انجام نشود ارزش ندارد. مثلا در مسئله زکات حضرت علی(ع) توصیه داشتند اگر در صدقه نیت نداشته باشید، بهره‌ای نمی‌برید.

وی خاطرنشان کرد: تمام این برنامه‌ها برای این است که قلبمان را سالم نگه داریم. نوساناتی در زندگی فردی و اجتماعی ایجاد می‌شود اما آنچه مهم این است که قلب خود را سالم به دنیای آخرت ببریم. اگر قرار است احیا داشته باشیم برای چیست؟ برای کدام قسمت از وجود ماست؟ برای قلب. اولین مناسبت امشب نزول دفعی قرآن بر قلب پیامبر(ص) است. یعنی از همان اول جهت مشخص شده است. خود پیامبر(ص) هم با قلبش آمد. تمام انرژی قرآن با قلب پیامبر(ص) بود.چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

حسینی تاکید کرد: آیه 37 سوره ق می‌فرماید: «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ؛ قطعا در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد عبرتى است». قرآن با چه کسی سخن می‌گوید؟ برای کسی که قلب دارد. کانون دریافت هم چشم و گوش است. اگر شما هم قلب دارید شما هم دعوت هستید. تا الآن جهت بحث روشن شد. قرار است یک راهی را با هم برویم. اولین قدم این است که بدانیم خداوند در این آیه افراد واجد شرایط را فراخوان کرده است.

وی ادامه داد: امشب آمدیم تا به خداوند بگوییم دوستش داریم. یک سال گناه کردیم، امشب هم دوباره درباره گناه و استغفار سخن بگوییم؟ پس کی با خداوند صحبت کنیم؟ در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: «فَرَبِّي أَحْمَدُ شَيْ ءٍ عِنْدِي». می‌گوییم: «لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِيدٌ». یعنی برای هر یک سوال ما یک گوش شنوا وجود دارد. یک سمعی حاضر است که می‌گوید: بنده من چه می‌گویی. امشب خداوند با قلب ما کار دارد. پیامبر(ص) هزار و چهارصد سال پیش فرمود: ای همه مردم، «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیافَةِ اللَّهِ». امام صادق(ع) فرمودند: کسی ده بار خداوند را صدا بزند و بگوید «یاالله» خداوند لبیک می‌گوید.

وی در ادامه تصریح کرد: این چه خدایی است که ده بار صدایش می‌زنیم جواب می‌دهد. نقل شده است شخصی نیمه شب وارد مسجدالحرام شد. دید کسی در حال مناجات است. راوی می‌گوید نتوانستم جلو بروم. ایستادم و تماشا کردم. ناگهان دیدم صدای لبیک از آسمان رسید. راوی می‌گوید وقتی هوا روشن شد جلو رفتم و دیدم امام حسین(ع) است. بحث من این نیست که این مطلب صحیح است یانه؛ ولی روایت داریم کسی که 10 بار خدا را صدا بزند خداوند لبیک می‌گوید. وقتی قرآن سر می‌گیری ده بار باید خداوند را صدا بزنی: «تلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ». اگر کسی را ده بار صدا بزنی بلاخره جواب می‌دهد.

حسینی گفت: دعا یعنی خواندن و صدا کردن. اصلا مهم نیست چه می‌خواهی بگویی. همین که صدا کنی لبیک را می‌شنوی. خداوند خطاب به داوود فرمود: بنده‌ای که گناه کرده است بعد می‌آید در خانه من و خجالت می‌کشد گناه خود را نام ببرد من او را می‌بخشم و گناهانش را از یادش می‌برم، باکم نیست چون من ارحم‌الراحمین هستم. خدا می‌گوید طوری او را می‌بخشم که خودش هم نفهمد. وقتی بنده در خانه خدا می‌آید خداوند او را می‌بخشد چراکه: «لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ» با قلب آمده است.

وی اظهار کرد: وقتی قلب خود را مرور می‌کنیم می‌بینیم پر از گناه است و گمان می‌کنیم اگر به درگاه خداوند ببریم نمی‌پذیرد. اما حقیقت این است که هیچ قلبی نزد خداوند مردود نیست. وقتی جنس را پس می‌دهند که بخواهند سود کنند اما خداوند نمی‌خواهد سود کند: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ؛ در حقيقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است»(توبه/111). خداوند مشتری قلب‌هاست. اگر یک لحظه فکر کنی که خداوند قرار است قلب تو را قبول نکند شرک داری؛ یعنی فکر کردی خداوند از قلب کوچک تو کوچکتر است. خداوند نمی‌خواهد از این قلب‌ها سود ببرد.

انتهای پیام

راه ایجاد ارتباط با اهل بیت و مخصوصا حضرت ولی عصر عبارت است از: «معرفت

خداوند متعال » و « اطاعت محض از پروردگار » این دو موجب حب به خداوند و محبت چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

نسبت به همه کسانی که خداوند انها را دوست می دارد.

، مثل انبیا و اوصیا مخصوصاَ علاقه و ارتباط با محمد و ال محمد می شود کخه نزدیکترین

انها به ما حضرت صاحب الامر است.

همه‏ موجودات جهان هستی
از این نظر که مخلوق و اثر ذات ربوبي می‏باشند، محبوب خدا خواهند بود.اما
مراد از محبوب شدني كه در آیات و روایات مطرح شده است، به معناي کنار رفتن
حجاب‏ها و صفای باطن بندگان و مورد عنایت و لطف خداوند قرار گرفتن است.
در آیات و روایات گاهي با عناوین و معیارهای کلی راه‏های محبوب خدا شدن
مواجهیم مانند اطاعت و پیروی از رسول گرامی اسلام (ص) و يا عمل به واجبات و
مستحبات ، ترک محرمات و مکروهات.
ایمان به خدا ، روز قیامت و نبوت پيامبران به ويژه رسول اکرم (ص) ، پذیرش
ولایت دوازده امام معصوم(‏ع) و دوري از کفر ، شرک و نفاق ، تحصيل علم و
دانش ، عمل به دین اسلام و تبعیت بدون چون و چرا از خدا و رسول (ص) و ائمه
(‏ع) و عدم فساد و به دین خدا و خلق او ، آراستن نفس به صفات پسندیده و
حذف ویژگی های ناپسند ، سبب محبوبیت ، تقرب و کسب منزلت در بارگاه ربوبی و
نبوی (ص) و علوی (ع) شده و این به معنای رسیدن انسان به کمال و هدفی است
که برای آن آفریده شده است، که همان « قرب عندالله» می‏باشد.

بهترین راه ارتباط قلبی با خدا که از آن به تقرّب الهی نیز
یاد می شود، همان راه های فکری و اعتقادی و عملی است که در شرع مقدس بازگو
شده. برخی از این راه ها و روش های انجام اعمال واجب و بعضی دیگر انجام
اعمال مستحب است. اگر کسی بخواهد با خالق هستی بخش خود ارتباط برقرار
نماید، می تواند با آن اعمال با او به نجوی بپردازد. نیایش در اینجا به
چند نمونه از آن اعمال اشاره می شود: 1. نماز شب: در روایتی آمده که
خدای متعال به حضرت موسی فرمود: «ای فرزند عمران، دروغ می گوید آن کس که
گمان می کند مرا دوست دارد و همین که شب می رسد از من روی می گرداند و می
خوابد، مگر نه این است که هر محبی خلوت با محبوب خویش را می خواهد؟ هان ای
فرزند عمران، بدان که من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه که تاریکی شب
آنان را فرا می گیرد، چشمان دل آنان را به سوی خود بر می گردانم و عقوبت
هجران و سخط خویش را در برابر چشمانش مجسم می نمایم، از روی مشاهده با من
خطاب می کند و از روی حضور با من سخن می گوید. ای فرزند عمران، در تاریکی
شب ها از قلب خویش خشوع را نثار کن و از بدن خویش خضوع را، و از چشمانت
اشک را، که تو مرا نزدیک خواهی یافت.» از این روایت بخوبی بدست می آید
که یکی از بهترین راه های ایجاد ارتباط قلبی با خداوند، نماز شب است که
انسان در خلوت تاریکی شب، با محبوبش راز و نیاز نماید.(1)2.
عمل دیگر که براساس روایات تأثیر فراوانی در ارتباط قلبی با خدا دارد،
تلاوت قرآن کریم است. تأکیدات آیات و روایات به تلاوت قرآن به خوبی نشان
می دهد که آثار و برکات این کتاب نورانی در موارد مختلف از جمله در ایجاد
ارتباط با خداوند نقش اساسی دارد.(2)3. مداومت بر تسبیح حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، بعد از نمازهای واجب نیز در ایجاد ارتباط قلبی انسان با خداوند مؤثر است. 4.
یکی از بهترین گزینه ها برای ایجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از
آن که در روایات بر این گزینه فراوان تأکید شده، در میان سایر عبادات نیز،
آسان ترین راهی است که انسان می تواند از آن طریق با خداوندش ارتباط
برقرار کند. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «خداوند سبحان فرمود:
نزدیک نمی کند به سوی من، بنده ای از بندگانم را چیزی که محبوب تر باشد
نزد من از نماز واجب، و بنده می باید، تقرّب بجوید به سوی من با خواندن
نماز نافله (نمازهای مستحبی مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم،
هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او که با آن می شنود و باصرة او که با آن
می بیند و زبان او که با آن سخن می گوید، ‌و دست او که با آن کارهایی
انجام می دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت می کنم و اگر از من
چیزی بخواهد به او می دهم.»(3)5. راه دیگر ذکر مداوم سبب ارتباط قلبی انسان با خداوند می شود چنان خود فرمود: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(4)
آگاه باشید با یاد خدا، قلب ها آرامش پیدا می کند. مراد آیه آن است که
ذکر خدا موجب ارتباط قلبی انسان با خدا می شود و ارتباط قلبی با خدا مایه
آرامش انسان می گردد. و در آیه ی دیگر فرمود: فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ(5) یعنی مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم. نکته
اساسی در همه این امور آن است که باید اعمالی که انسان انجام می دهد، به
طور مداوم باشد تا اثر معنوی آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نیست، آن
نورانیت مورد نظر و فواید مترتب بر آنها در انسان پدید آید. در روایات
معصومین ـ علیهم السلام ـ هم به این مسئله تصریح شده که خداوند عبادت
مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خیلی دوست دارد. در پایان: اگر در این
راه مجاهدت وتلاش کنید، به طور یقین نتیجه خواهید گرفت. اما به شرط آن که
هرگز افراط و زیاده روی نکنید، بخصوص در مراحل آغاز کار، باید به تدریج
پیش بروید و اعتدال را حفظ نمائید و خود را زیاد خسته نکنید و سعی نمایید
کیفیت اعمال را بالا ببرید، نه کمیت آن ها را و یقین بدانید که اگر به طور
اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهید، به تدریج نورانیت قلب در شما
پدید خواهد آمد و به هدف خود خواهید رسید.

 

دوران جاهلیت

یکی از مهم‌ترین
مباحث که انسان‌های امروزی به فراموشی سپرده‌اند، راه‌های برقراری ارتباط
با خداست. امروزه مباحث ارتباطات در سطح افراد، جوامع و بین‌الملل به
صورت‌های مختلف و در سطح گسترده مطرح است، اما در ارتباط با خدای تعالی که
باید بیش‌تر پرداخته شود، یا اصلاً مبحثی نیست، یا اگر هم هست، آ‌ن‌قدر
ناچیز است که به چشم نمی‌آید. مردم از بحث ارتباط، ارتباطات فردی، جوامع،
بین‌الملل و شاخه‌های آن مانند جامعه شناسی ارتباطات، و امثال این مباحث را
می‌فهمند، نه ارتباط با خدا را.

خداوند بی‌نهایت است و لامکان وبی‌زمان 

 

 اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود

 

و به قدر نیاز تو فرود می‌آید

 

و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود

 

و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود

 

و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک می‌شود…

 

پدر می‌شود یتیمان را و مادر

 

برادر می‌شود محتاجان برادری را

 

 همسر می‌شود بی‌همسرماندگان را

 

 طفل می‌شود عقیمان را

 

پیش از این ها فکر می کردم خدا                                       خشتی از الماس و خشتی از طلاچگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم

مثل قصر پادشاه قصه ها                                                 خانه ای دارد کنار ابرها پایه های برجش از عاج و بلور                                             بر سر تختی نشسته با غرورماه برق کوچکی از تاجاو                                                  هر ستاره پولکی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان                                                  نقش روی دامن او کهکشانرعد و برق شب طنین خنده اش                                        سیل و طوفان نعره ی طوفنده اش

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفتگوی جالبی بین
آنها در گرفت. آنها در رابطه به موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند
و وقتی به موضوع خدا رسید، آرایشگر گفت : “من باور نمیکنم خدا هم وجود داشته باشد”.
مشتری پرسید: “چرا باور نمیکنی؟”
آرایشگر جواب داد: “کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد، به
من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا
میشد؟ اگر خدا وجود میداشت نباید درد و رنجی وجود داشت. نمیتوانم خدای
مهربانی را تصور کنم که اجازه میداد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.”
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد. چون نمیخواست جر و بحث کند. آرایشگر
کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه
بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح
نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “میدانی چیست! به نظر من آرایشگر ها هم وجود ندارند!”
آرایشگر گفت: “چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم.”
مشتری با اعتراض گفت:” نه. آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند.
هیچکس مثل مردی که بیرون است. با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا
نمیشد.”
آرایشگر: “نه بابا! آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”
مشتری تائید کرد: “دقیقاً نکته همین است، خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او
مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند، برای همین است که این همه درد و رنج در
دنبا وجود دارد!”

در یکی از کلاس های درس اخلاق در دانشگاه بحثی به مناسبت «دوستی با خدا» مطرح و دانشجویان نیز در آن مشارکت فعالی
داشتند . در چهره آنها رضایت را مشاهده کردم تازه متوجه شدم چرا بعضی ادیان، خدا را مساوی عشق می دانند (The God is Love) چند سال قبل در تحقیقی مشاهده نمودم که درصد کمی از دانش آموزان از بحث های خداشناسی کتاب های دینی
رضایت داشتند . متوجه شدم که ما بذر دوستی با خدا را در دل نوجوانان نکاشته ایم و حتی از عذاب الهی بیش از رحمت بی پایانش
سخن گفته، به جای صفات زیبای الهی به اثبات عقلی خدا پرداخته ایم و از بیان صفات جمال و جلال الهی غافل شده ایم . اسلام
دین محبت است و پیامبر او رحمة للعالمین . او با اخلاق و محبت، بسیاری از اطفال گریز پای را به مکتب عشق الهی کشانده است
و رفتار محبت آمیز امامان و پیشوایان، خود داستان مفصل دیگری دارد . امام علی (ع) در مورد برتری اسلام می فرماید:

اسلام آیین خداست که آن را برای خود برگزید و بر دیده اش پرورید و بهترین آفریدگانش را ویژه ابلاغ آن گرداند و ستون هایش را
بر دوستی خود استوار کرد . (1)

همین محبت و مدارای حضرت رسول (ص) باعث شد تا در کمترین زمان تمدن اسلامی فراگیر شده و نهادهای حکومت اسلامی
یکی پس از دیگری تاسیس و مردم گروه گروه به دین خدا درآیند . حال که روشن شد دین خدا بر پایه محبت و پیامبرش مظهر
رحمت است، ما نیز باید به شکرانه این همه لطف، خدا را دوست داشته باشیم . در این نوشتار آنچه که در کلاس درس گفته ام با
تغییری جزیی به خوانندگان عزیز تقدیم می دارم . به اسباب و نشانه های دوستداران خدا اشاره نموده، در پایان به تشویق برای
دوستی خدا می پردازیم . از خدای بزرگ می طلبم که آنچنان مهر خویش را بر دل و جان بتاباند که تا زنده ایم بر این پیمان دوستی
باقی باشیم .

یكى از اعمال مهم ،
دعاى اول ماه است . و به جهت اینكه اول این ماه اول سال بوده و از طرف
دیگر دعاهاى قبل از وقت نیز تاثیر خاصى در برآورده شدن حاجات و رسیدن به
امور مهم دارد، این دعا تاثیر زیادى در سلامتى و دورى از آفات دینى و
دنیایى آن سال و بهبودى حال و بدست آوردن نیكیها دارد. و دعایى كه براى اول
ماه در اقبال روایت شده دعاى بسیار مفیدى براى مطالب مذكور است .

با یاد دوست وارد شوید

قرآن كتاب آسماني است كه از سوي خداي تعالي بر حضرت پيامبر(ص) نازل شده است. عقيده و باور شما در باره اين كتاب چيست؟

تصور رايج اين است كه هر كس بخواهد مسلمان و مومن باشد بايد آيات قرآن باور داشته و قرائت نمايد .  اين
تصور درست است ولي در باره قرآن كامل نيست. زيرا قرآن يك رسالت جهاني دارد
كه فراتر از افراد مومن و حتي مسلمانان است و همه را شامل مي شود به همين
جهت خيلي از آيات با عبارت (اي انسان) شروع مي شود و توجهي به باور و
اعتقاد مخاظب ندارد.

پس قرآن به دنبال چه مقصدي است؟

اين مطلب در قرآن كريم به وضوح بيان شده است . در آيه دوم سوره بقره خداي تعالي مي فرمايد:  ذلك الكتاب لا ريب فيه

اين كتاب شكي در آن نيست.

معني
اين آيه اين نيست كه كسي در باره اين كتاب شك نمي كند چون بديهي است كه
درست نيست زيرا انسان هاي زيادي در آن شك دارند و حتي آن را قبول ندارند .
معني ان اين است كه مطالب و وعده و وعيدها و قوانين حاكم بر آفرينش كه در
اين كتاب بيان شده شكي در باره آن نيست چه مي خواهيد قبول كنيد و چه قبول
نكنيد .

مانند
راننده اي كه قوانين راهنمايي و رانندگي را بر وي ابلاغ مي كنند . اين به
اين معنا نيست كه راننده آنها را قبول كند يا نكند بلكه براي كمك به راننده
است . يعني اين قوانين را به وي مي گويند تا بداند و گرفتار نشود و الا
اين قوانين چه راننده بخواهد و چه نخواهد در باره او اجرا خواهد شد.

به
همين جهت در قرآن اصراري نيست كه انسانها قرآن را حتما قبول كنند فقط به
آنها گوش زد مي شود كه بدانيد كه قوانين ياد شده در آن در باره شما اجرا
خواهد شد و از الان تصميم درست اخذ كنيد تا گرفتار نشويد و الا بعد از
گرفتاري چيزي به حال شما فايده نخواهد داشت.

و براي همين مي فرمايد:

ليهلك من هلك عن بينه و يحيي من حي عن بينه

اين مسائل را مي گوييم تا كسي كه نجات مي يابد از روي آگاهي نجات يابد و كسي كه به هلاكت مي رسد حجت بر او تمام شده باشد.

با اين ديد سوره عصر را بخوانيد:

والعصر ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات

قسم به زمان كه انسانها در زيان كاري و خسران هستند مگر كساني كه ايمان بياورند و عملهاي صالح انجام دهند.

يعني
اي انسان تو كه الان در دنياي مادي زندگي مي كني اگه همين طوري مادي زندگي
كني به خودت خسارت جبران ناپذيري وارد مي كني بايد در اين سراي مادي دنبال
عقيده درست باشي و كار خوب انجام دهي تا روحت (كه حقيقت تو همان است) رشد
كند و وقتي عالم خاكي را وداع گفتي بتوني با كمالات روحي سعادتي داشته باشي
والا با اين زندگي مادي وقتي ابزار تن از دست تو گرفته شود تو به عذاب سخت
گرفتار خواهي شد.

 

اين
مسئله اقتضا دارد كه انسانها با تدبر مسائل مطرح شده در قرآن كريم را
بفهمند و رعايت كنند چون سرگذشت و مسير حركت آينذه انسان در آن ترسيم شده و
اگه كسي به آن توجه نكند به خودش صدمه زده است و بعدا متوجه خواهد شد.

 

به نام حضرت دوست

اگر می خواهید از نماز خود لذت ببرید وتی کلمات آسمانی
حمد و توحید را می خونید به قصد اخبار بخوانید نه به قصد انشا. توضیح مطلب
آنکه سوره حمد و توحید از جانب خضرت دوست صادر شده و مضمامین و محتوای آنها
بسیار عمیق و به عوالم خارج از عالم مادی کشیده می شود حالا در نماز اگر
آنها را طوری بخوانی که کلام شما باشد درست نیست چون اینها کلام شما نیست
به همین خاطر از عمق معانی اینها خبر ندارید.

پس باید شما آنها را از سوی حضرت دوست بخوانید در نتیجه
اخبار کنید و در زمان خواندن به مانند آن است که حضرت دوست آنها را به شما
القا و شما تکرار می کنید . انوقت احساس خواهید کرد که این کلمات از کرانه
بی انتها به شما القا می شود و روح شما را به آن فضای بی کران انسی بالا می
کشد . در روایتی هم امام به حق ناطق حضرت امام صادق (َع) در باره کلمات
ایاک نعبد و ایاک نستعین می فرماید : آنقدر تکرار کردم که گویا از گوینده
آن آن را شنیدم.

 

قرآن کریم با سوره حمد شروع می شه و با بقره ادامه می یابد در سوره بقره می فرماید:

ذلک الکتاب لاریب فیه  (این کتابی است که شکی و شبه ای در آن نیس)

سوال این است که چکونه شک و شبهه ای در قرآن نیس در حالی که این همه انسان از مسلمان و غیر مسلمان در آن اشکال و ایراد می کنن؟

ولی باید توجه داشت وقتی می گوییم در این کتاب شکی نیس دو معنی
دارد یکی اینکه کسی در آن شکی نمی کند که قطعا کتابی بدین مضمون پیدا نمی
شود و دیگری آنکه یعنی ممطالب و فرمول هایی که در این کتاب گفته شده شکی در
آن نیس یعنی همه واقعی و قطعی است چه کسی قبول بکنه و چه قبول نکنه ، قبول
یا رد تاثیری در واقعیت اونا نداره.

پس معنی آیه این میشه که قوانین و مطالب بیان شده در این کتاب
هیچ شکی در آنها نیس یعنی با قبول یا رد شما تغییر پذیر نیستند. به  تعبیر 
دیگر این کتاب دارای قوانینی هست که در آفرینش اجرا می گردد اگه می خواهید
در آفرینش راحت زندگی کنید باید طبق این قوانین حرکت کنید والا این قوانین
با انکار شما تغییر نخواهند کرد.

در آیه بعدی هم می فرماید هدی للمتقین یعنی هدایت برای متقیان
است یعنی متقیان با درک و نیروی فکری عمیقی دارند این قوانین را خوب درک می
کنند وطبق آنها رفتار می کنند و در هر دو سرا که مطابق این قوانین اداره
می شود رستگار می شوند و زندگی خوش و خرمی دارند.

اما دیگران (غیر متقیان) چون قدرت فهم این قوانین را ندارند و
به همین دلیل بر خلاف آنها عمل می کنند و در دنیا و آخرت گرفتار می شوند
ولی الان از گرفتاری خود خبر ندارد .

در آیات بعدی نمونه هایی از کج فهمی منافقان و کافران را از
نظام آفرینش بیان می کند و خلاصه آن اینست که آنها فکر می کنند می توانند
قوانین آفرینش را بر هم بزنند ولی این گمانی نیست و فکر می کنند که می
توانند خداوند را فریب بدهند در حالی که خود را فریب می دهند چون این
قوانین هیچ شکی و تردیدی در انها نیست و اجرا خواهد شد وکسی را توانایی بر
هم زدن و تبدیل آنها نیست.

خدای تعالی در دومین ایه سوره بقره می فرماید:

الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه

تقوا پیشگان کسانی هستند که به غیب ایمان آورده و نماز را اقامه می کنند

متقیان کیانند

در این آیات به معرفی تقوا پیشگان می پردازد. چند ویژگی برای آنها می شمارد.

اولین ویژگی آنان این است که آنها ایمان به غیب دارند .

غیب چیست؟

اولین امیتاز متقیان ایمان به غیب ذکر شده است. یعنی اساس
فکری آنان در این مسئله نهفته است. غیب در قرآن کریم امورات حقیقی و واقعی
فرا مادی است که از دسترس حواس بشری به دور بوده و باید با نیروی عقل و
تفکر واقعیت و حقیقت آنها درک و تصدیق گردد. در راس این امور غیبی خداوند و
فرمانروایی او در آفرینش دارد. متقیان با نیروی تدبر و تعقل خود در می
یابند که این نظام کیهانی به خودی خود نمی تواند ایجاد و تداوم یابد و به
خدای تعالی و نیروی مطلق او در آفرینش ایمان می آورند و باور دارند که وجود
خود آنها نیز به اراده الهی بوده و با تدبیرو اراده او به حیات خود ادامه
می یابد .

این ویژگی اساس فکری مومنان و متقیان هست و بقیه ویژگیهای
آنان نیزبر این مسئله بنا شده است. این مسئله همان توحید و عقیده صحیح است و
تمامی افکارو اعمال انسان تحت الشعاع آن قرار می گیرد.

به همین دلیل انسانهایی که میخواهند جزء گروه مومنان و
متقیان قرار گیرند باید ایمان به غیب را تقویت کنند . نشانه های ایمان به
غیب در رفتار انسانها ظاهر می گردد .

اولین نشانهء ایمان به غیب همان است که خدای تعالی می فرماید:

و یقیمون الصلوه

متقیان کسانی هستند که نمازرا اقامه می کنند اقامه کردن
نماز واژه ای والاتر از نماز خواندن هست. یعنی ایمان به غیب درمومنان موجب
می گردد که نماز را بر پا دارند زیرا بر اساس این ایمان خود را مدیون نظام
آفرینش دانسته و برای سپاس و قدرددانی از نعمت هایی که از غیب به سوی انها
هر زمان عنایت می گردد نماز را برای شکر گذاری و سپاسگزاری بر پا می دارند.

این سوالی است که از آیه قبلی در ذهن میاد چون خدای تعالی فرموده :

 این کتابی است که در آن تردیدی نیست و متقیان را هدایت می کند.

دلیل این مسئله را باید در ویژگی هایی که در آیه های بعدی برای
متقیان ذکر نموده جستجو کرد . متقیان ایمان به غیب دارند . ایمان غیر از
اذعان و قبول داشتن هست اغلب مردم به غیب اذعان دارند یعنی قبول دارند
مانند اینکه همه فوتبال را قبول دارند و حاضرند ساعت ها وقت را صرف تماشای
آن بکنند ولی کسی که همت کند و فتوبالیست باشد خیلی کم هست هم مردم و
متدینین دوست دارند از خدا بشنوند و از کارهای شگفت انگیز مردان الهی و
بزرگان بشنوند و خیلی هم خوششان می آید اما اینکه کسی خدا باور باشد و خدا
در زندگی او حضور داشته باشد بسیار اندک هستند.

ثمره ایمان به غیب

اولین ثمرهء ایمان به غیب اقامهء نماز ذکر شده است. معلوم
می شود کسانی که ایمان به غیب ندارند موفق به اقامه نماز نمی شوند البته
ممکن است نماز بخوانند مانند منافقان و ریا کاران ، ولی کار آنها اقامه
نماز نیست . اقامه نماز مخصوص متقیان است . در زیارت های ائمه علیهم السلام
هم که وارد شده « اشهد انک قد اقمت الصلوة» یعنی شهادت می دهم که شما
اقامه نماز کردید.

 

انفاق مالی

در ادامه سوره بقره خدای تعالی ویژگی دیگر متقیان را ایمان به قرآن کریم و
دیگر کتاب های آسمانی قبلی ذکر می کند . یعنی برای متقیان هرچی از سوی خدا
باشه ارزش داره.

ایرادی هم که ما به مسیحیان و یهودی ها داریم همین است زیرا ما انبیای
اونا را قبول داریم و آنها را معصوم (منزه از گناه می دانیم) ولی آنها
پیامبر اسلام را بدون اینکه در حرفها و ادله آن حضرت تحقیق کنند رد می کنند
و این یه روش غیر منطقی است. یعنی وقتی کسی را رد می کنی باید حرفایش را
بشنوی اگر ادله او برای ادعایش کافی نبود آن وقت رد کنی نه اینکه بدون
تحقیق ادله اش او را رد کنی.

وپژگی بعدی را یقین آنها به آخرت ذکر می کند متقیان به آخرت یقین دارند
البته همه انسانها به نوعی آخرت را باور دارند ولی مراتب  آن مختلف است عده
ای ده درصد عده ای بیست و عده ای پنجاه درصد و … ولی مومنان صددرصد اخرت
را باور دارند و به همین دلیل تمام وعده های الهی را تحقق یافته تلقی می
کنند به همین جهت کارهایی که خدا دستور داده و در مقابل آنها وعده داده با
رغبت تمام انجام می دهند و کارهایی را که خدا از آنها منع نموده و در مقابل
آنها تهدید (وعید) کرده آن را ترک می کنند و چون این ملاکها در نظر دیگران
درست در نمی اید متقیان را ادم های ساده و نفهم می خوانند که سود و زیان
خود را تشخیص نمی دهند. در حالی که اینطور نیس ملاک انها امر و نهی الهی
است که در اثر یقین به آخرت ملتزم به آن هستند ولی آنها که آخرت را یقین
ندارند اینرفتارها را نمی توانند درک کنند.

یعنی نتیجه تقوای آنان این می شود که هدایت الهی شامل حال آنان
گردد و آنان در نهایت جزء سعادتمند می گردند . یعنی سعادت دایر مدار داشتن
تقوا  با آن شرایطی که گفته شد می باشد. و غیر این راهی برای رستگاری متصور
نیست.

سوره بقره با ذکر خصوصیت کتاب الهی شروع می شود پس از آن مردم را از نظر ایمان و باور دینی به سه دسته تقسیم می کند:

۱. اول مومنان و متقیان ۲. کافران ۳. منافقان

آیه ۳ تا ۵ بیان حالات و اوصاف متقیان است . آیه ۶و ۷ بیان حالات کافران
است . و آیات ۸ تا ۲۰ بیان صفات منافقان است . در بیان صفات کافران می
فرماید که ای پیامبر ُ، کافران را چه بیم دهی و از عواقب کارهایشان بترسانی
و چه بیم ندهی ، برای آنان فائده ای ندارد چون خدای تعالی بر اثر کارهای
بد و زشت آنها بر قلب و گوش و چشم آنها پرده ای ظلمانی قرار داده که از
دیدن حقیقت محروم اند و برای آنان عذاب درد ناکی در پی خواهد بود.

 

در آیات ۸ تا ۲۰ خطر نفاق برای انسانها و ویژگیهای انسان منافق بیان شده ایه است . مهمترین آنها چنین است:

– دو رو بودن به طوری که حرف های ظاهر و باطن شان با هم تفاوت دارد.

– کارهایشان سبب ویرانی و فساد در روی زمین می گردد در حالی که خودشان بر این باورند که اصلاح گر هستند.

باید توجه داشت که در این سوره خدای تعالی ۴ آیه در باره متقیان
دو آیه در باره کافران و ۱۲ آیه در باره منافقان ذکر نموده است از اینجا
معلوم می شود که خطر نفاق در جوامع از بقیه بیشتر است.

بعد عنایت های خود را در حق انسانها در آیه ۲۱ بیان نموده و می فرماید:

خدایی که زمین را برای شما گسترد و آسمان را بنا نهاد و از
اسمان بارانی فرستاد و به سبب آن ارزاق و میوه های گوناگون را برای روزی
شما قرار داد. پس برای خدا شریگی قرار ندهید در حالی که خودتان می دانید.

بعد در آیه بعدی در باره پیامبری می فرماید:

اگر در آنچه که بر پیامبر فرستاد ه ایم تردید دارید شما نیز
سوره ای مانند سوره های که او آورده بیاورید و از هرکسی هم که می خواهید
کمک بگیرید اگر راستگو هستید.

پس اگه نتوانستید که اینکار را بکنید که البته نخواهید توانست
پس از آتشی که به وسیله انسانها و سنگها خواهد بود و برای کافران فراهم شده
است بپرهیزید.

 

انسان
برای پیمودن را صحیح تکامل و سعادت باید از یک سو، رابطه خود را با خدا و
از سوی دیگر، با خلق خدا تقویت نماید. بهترین راه تقویت رابطه با خدا، نماز
است. البته، مسأله عمل به تکالیف دینی و از جمله اقامه نماز و پرداخت
زکات، بحثی است و رسیدن به مراتب عالی کمال بحثی دیگر. نماز و زکات یک ظاهر
و مرتبه ای دارد که انجام آن موجب اسقاط تکلیف می شود؛ یعنی انسان با عمل
به آن از عذاب الهی نجات می یابد. اما این بدان معنا نیست که لزوما موجب
سعادت اخروی گردد. رسیدن به مقام قرب الهی از طریق گزاردن نماز، مستلزم
رعایت نکات خاصی است که با صِرف عمل به تکلیف، آن هم از روی عدم توجه به
مفاهیم بلند آن، محقق نمی گردد.

مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است. اما مباهله به معنای لعنت کردن
یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو
دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

توسل در لغت؛ یعنی تقرب به چیزی به وسیله ی عملی.

آنچه را در توسل به اولیای خدا باید در نظر داشت، این است که توسل و
واسطه قرار دادن اهل بیت (ع) برای تقرب به خداوند است و این توسل، هیچ
منافاتی با صحبت کردن با خدا بدون واسطه ندارد؛

یعنی انسان از دو راه می تواند با پروردگار و خالق خود ارتباط برقرار کند: 1. با واسطه قرار دادن اولیای خداوند 2. بدون واسطه.

موجود ارزشمندی که به او متوسل می شویم، گاهی اعمال صالح انسان است که
ما را به پروردگار جهان نزدیک می سازد و گاه یک انسان آبرومند است که در
پیشگاه خداوند از جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار است.

توسل جستن به غیر خدای سبحان، و یاری خواستن از پیامبران و اولیای الهی
که در زمان های مختلف نزد مسلمانان معمول و متعارف بوده، به معنای شریک
قرار دادن آنان در افعال خداوند نیست. بلکه مقصود،

آن است که خداوند حاجات و خواسته های مردم را به برکت وجود آنان برآورده
می سازد. در حقیقت آنان به وسیلۀ اولیا، به خود خداوند متوسل می شوند.

و خدا را می خوانند تا خواسته های آنان را برآورده سازد، و اولیای خدا را می خوانند تا اجابت خواسته های آنان را از خدا بخواهند.

این معنی در قرآن مجید از مؤمنین خواسته شده است: “يا أَيُّهَا الَّذينَ
آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ”(1).یعنی:
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيله‏اى
براى تقرب به او بجوئيد.»

بدون شک، تقرب به خداوند به وسیله ی اولیایش که مورد محبت اویند، چه بسا
آسان تر باشد و باعث شود انسان راحت تر به خواستۀ خویش و به بارگاه قرب
الاهی برسد.

که علاوه بر نمونه ها و مصادیق بسیاری که در قرآن و روایات ذکر شده، در
زندگی عادی بشری نیز موضوعی روشن، بدیهی و ضروری است چنانکه انسان، گاهی
برای رسیدن به حق خود و نزدیک شدن به شخص بزرگ و محترمی از واسطه های خاص
که دارای جایگاه و احترام نزد آن بزرگ هستند استفاده می کند.

بعلاوه ارتباط انسان با امامان معصوم (ع) و اولیای الهی و توسل به ایشان
بعنوان کاملترین الگوهای انسانی و واسطه های فیض خداوند، می تواند دغدغه
ها و کاستی های انسان را کاهش داده

و بعنوان ذکر مدام و ارتباط لحظه به لحظه با خدای سبحان، زمینه های تقرب
به خدا، معنویت افزائی و تحول در زندگی دنیوی و اخروی انسان را فراهم
سازد.

در نتیجه از آنجائی که خداوند برای ارتباط بندگان با خود، توصیه ی به
اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است این امر یعنی توسل به اهل بیت (ع)،
راه و طریق ویژه ای است

چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم
چگونه با خدا ارتباط قلبی داشته باشیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *