چطور می شود عاشق خدا شد
۱۳۹۱/۱۲/۰۸
–
۳۴۴۹۶ بازدید
نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
چگونه با خدا زندگی کنیم
چگونه ميتوانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟چگونه ميتوانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟مقدمه:يكي از مشكلات اصلي خانوادهها، تعارضات و درگيريهاي بين والدين و فرزندان است. والد…
نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگ…نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگونه مي توانيم اين عمل را ترك كنيم؟در جواب به اين سؤال مناسب است به سه مطلب اش…
بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين متر…بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين مترجم قرآن کريم چه كسى است و بهترين خط آن از كيست؟براى حفظ قرآن كريم، روش هاي گو…
براي راهيابي به جواب مناسب توجه به نکته هاي ذيل مفيد است: بهترين راه ارتباط قلبي با خدا كه از آن به تقرّب الهي نيز ياد مي شود، همان راه هاي فكري و اعتقادي و عملي است كه در شرع مقدس بازگو شده. برخي از اين راه ها و روش هاي انجام اعمال واجب و بعضي ديگر انجام اعمال مستحب است. اگر كسي بخواهد با خالق هستي بخش خود ارتباط برقرار نمايد، مي تواند با آن اعمال با او به نجوي بپردازد. نيايش در اينجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره مي شود:1. نماز شب: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي فرمود: «اي فرزند عمران، دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟ هان اي فرزند عمران، بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد، چشمان دل آنان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت هجران و سخط خويش را در برابر چشمانش مجسم مي نمايم، از روي مشاهده با من خطاب مي كند و از روي حضور با من سخن مي گويد. اي فرزند عمران، در تاريكي شب ها از قلب خويش خشوع را نثار كن و از بدن خويش خضوع را، و از چشمانت اشك را، كه تو مرا نزديك خواهي يافت.»از اين روايت بخوبي بدست مي آيد كه يكي از بهترين راه هاي ايجاد ارتباط قلبي با خداوند، نماز شب است كه انسان در خلوت تاريكي شب، با محبوبش راز و نياز نمايد.[1]2. عمل ديگر كه براساس روايات تأثير فراواني در ارتباط قلبي با خدا دارد، تلاوت قرآن كريم است. تأكيدات آيات و روايات به تلاوت قرآن به خوبي نشان مي دهد كه آثار و بركات اين كتاب نوراني در موارد مختلف از جمله در ايجاد ارتباط با خداوند نقش اساسي دارد.[2]3. مداومت بر تسبيح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، بعد از نمازهاي واجب نيز در ايجاد ارتباط قلبي انسان با خداوند مؤثر است.4. يكي از بهترين گزينه ها براي ايجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن كه در روايات بر اين گزينه فراوان تأكيد شده، در ميان ساير عبادات نيز، آسان ترين راهي است كه انسان مي تواند از آن طريق با خداوندش ارتباط برقرار كند.امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «خداوند سبحان فرمود: نزديك نمي كند به سوي من، بنده اي از بندگانم را چيزي كه محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده مي بايد، تقرّب بجويد به سوي من با خواندن نماز نافله (نمازهاي مستحبي مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او كه با آن مي شنود و باصرة او كه با آن مي بيند و زبان او كه با آن سخن مي گويد، و دست او كه با آن كارهايي انجام مي دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت مي كنم و اگر از من چيزي بخواهد به او مي دهم.»[3]5. راه ديگر ذكر مداوم سبب ارتباط قلبي انسان با خداوند مي شود چنان خود فرمود: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[4] آگاه باشيد با ياد خدا، قلب ها آرامش پيدا مي كند. مراد آيه آن است كه ذكر خدا موجب ارتباط قلبي انسان با خدا مي شود و ارتباط قلبي با خدا مايه آرامش انسان مي گردد. و در آيه ي ديگر فرمود: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)[5] يعني مرا ياد كنيد، شما را ياد مي كنم.نكته اساسي در همه اين امور آن است كه بايد اعمالي كه انسان انجام مي دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوي آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نيست، آن نورانيت مورد نظر و فوايد مترتب بر آنها در انسان پديد آيد. در روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ هم به اين مسئله تصريح شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خيلي دوست دارد.در پايان: اگر در اين راه مجاهدت وتلاش كنيد، به طور يقين نتيجه خواهيد گرفت. اما به شرط آن كه هرگز افراط و زياده روي نكنيد، بخصوص در مراحل آغاز كار، بايد به تدريج پيش برويد و اعتدال را حفظ نمائيد و خود را زياد خسته نكنيد و سعي نماييد كيفيت اعمال را بالا ببريد، نه كميت آن ها را و يقين بدانيد كه اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهيد، به تدريج نورانيت قلب در شما پديد خواهد آمد و به هدف خود خواهيد رسيد. پي نوشت ها:[1] . شجاعي، محمد، مقالات، نشر صدا و سيما، چاپ دوم، 1375 ش، ج3، ص 81.[2] . همان، ص 150.[3] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، كتاب الصلوة، قم، نشر مؤسسه اهل البيت، 1416 ق، ج 4، ص 72، باب 17.[4] . رعد/ 28.[5] . بقره/ 152.
با سلام و احترام
ان شاء الله كه مادرشوهرتان چنین كار نكرده باشد؛ اما ایمان داشته باشیدكه گرهی وجود ندارد كه خداوند و مقدسات نتوانند بگشایند؛ لذا با اعتماد بنفس و توكل به خداوند با پرهیز از رفتارهای نامعقول و ریختن دعا در غذا و … تلاش كنید مطابق میل شوهرتان عمل كنید و اداره امور زندگی را محكم در دست داشته باشید؛ از دعا و توسل غفلت نكنید، خداوند بهترین یاریگر است.
با تشكر
با سلام و احترام
مباحث عقیدتی بسیار ظریف و حساس هستند و لازم است مراقب باشید تا در تله شیبطین نیفتید كه با گفتن جملات زیبا عقاید را فاسد می كنند
دعایی كه نوشتید اصل و اساسی ندارد
اساس دعا حتی این جمله ای كه نوشتید به معنای نیاز است؛ ما ممكن الوجود هستیم و وجود امكانی مساوی است با نیاز.
خداوند ما را نیازمند و محتاج آفریده است اما دوست دارد ما فقط به سوی او دست نیاز دراز كنیم.
در برخی روایات دعا بالاترین عبادت به حساب آمده است چون خداوند دوست دارد بنده خواسته هایش را از او بخواهد.
لذا بر خلاف باور متصوفه ما اهل دعا هستیم و نیاز خود را به درگاه الهی عرضه میكنیم.
صحیفه سجادیه را مطالعه كنید و ببینید امام علیه السلام برای نجات از بیماری، بدهكاری، جور ظالم و حتی برای دوستان و همسایگان و فرزندانشان دعا می كنند.
پس این روحیه خوب را حفظ كرده و در مسیر صحیح جاری كنید
با تشكر
با سلام و احترام
مشكل اصلی ما عدم درك واقعیت این جهان است
1- هر آنچه در این دنیا است فانی است و از دست خواهد رفت
2- خوب است كه انسان برای رسیدن به خواسته هایش تلاش كند اما بدانیم تا به چیزی نرسیدیم گمان میكنیم بسیار خاص است اما وقتی می رسیم متوجه می شویم این هم مانند مشابه های خودش است
3- هدف از این دنیا آن است كه انسان مورد آزمایش قرار بگیرد و نهایتا پس از مرگ جایگاهش مشخص شود
4- قبل از ما میبیاردها آدم با میلیاردها خواسته و آرزوی رسیده و نرسیده آمده و رفته اند و هیچ اتفاقی نیفتاده است
5- ما هم خواهیم رفت پس بهتر است برای رسیدن به بهشت تلاش كنیم
با سلام و احترام
خداوند هم رحمان است و هم رحیم یعنی برای همه بندگانش بخشنده و مهربان است.
ممكن است حتی شما نمازخوان باشید و دعا كنید اما خداوند دعا را استجابت نكند و طبق حكمتی خواست شما را برآورده ننماید.
اما خوب است توبه كنید و نماز و احكامتان را انجام دهید و از خداوند بخواهید كه تفضل نموده دعایتان را مستجاب كند قطعا دعای فردی كه توبه كرده و تصمیم گرفته به سوی خدا برود زودتر مستجاب می شود چون خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.
با تشكر
با سلام و احترام
ما برای شما دعا میكنیم شما هم برای ما و مخصوصا والدینتان دعا كنید یكی از عوالم عدم استجابت دعا و ابتلا به مشكلات دعای خیر نكردن در حق والدین هست و هرگز از رحمت الهی ناامید نشید، راضی باشید به رضای اون و دلتون رو با خدا صاف كنید مطمئن باشید دعاتون رو میشنوه.
از خدا می خواهیم با رحمت و تفضلش مشكلات شما رو حل كنه.چگونه با خدا زندگی کنیم
با تشكر
با سلام و احترام
دوران سختی را پشت سر میگذاریم كه همه دچار مشكلات عدیده اقتصادی هستیم
دعا میكنیم خداوند شما و همه كسانی را كه نیازمند هستند مورد لطف و عنایتش قرار دهد
از مطلبی كه نوشته اید معلوم میشود كه رابطه خود و خدا را درست نفهمیده اید
ما نماز نمی خوانیم تا خداوند دعایمان را بپذیرد یا نماز دستمزد خداوند برای كارهایی كه در حقمان میكند نیست كه حالا (العیاذ بالله) شما با نمازنخواندن خداوند را تنبیه كنید!
ما نماز میخوانیم تا به تكلیف خود در برابر آفریدگار جهان عمل كرده باشیم و خداوند نیازی به نماز ما ندارد تا نماز نخواندن ما تاثیری بر او داشته باشد
ابتدا رابطه خودتان را با خداوند اصلاح كنید و بعد خاضعانه از درگاهش طلب مغفرت كنید و از گناهانتان توبه كنید آنگاه خاضعانه اعتراف كنید كه تحمل امتحان سخت را ندارید و برای آن ضعیف هستید و خداوند را به صفات رحمانیش قسم دهید و معصومین را واسطه قرار دهید تا فرجی حاصل شود
ان شاء الله با كمی صبر و توكل بر خدا گشایشی حاصل می شود.
موفق باشید
با سلام و احترام
جهت مشاوره مشكل خود را از طریق درگاه پاسخگویی در بالای صفحه ارسال فرمایید تا كارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
با تشكر
آنچه در بسیاری از کتب و آثار دینی و آموزشی در کلاس های اخلاق و سخنرانی ها و موعظه های مذهبی در حوزه ارتباط صمیمی با خدا رایج است، نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، ذکر، شرکت در مراسم مذهبی خدمت به والدین، سفرهای زیارتی،… است.
بدون شک همه این عبادت در ارتباط با خدا و خودسازی سهم بسیار ارزنده ای داشته و ترک هر کدام از آنها مانع ارتباط موثر و صادقانه با خدا و موجب سردی روح و روان و روابط با خدا و دینداران خواهد شد. امّا در این اجمال سعی در ارائه راهکارهایی هستیم که اغلب ما از آنها غافلیم. راهکارهایی ساده و قابل عمل برای همه در همه جا.چگونه با خدا زندگی کنیم
1- به هنگام انجام کارهای تکراری و خسته کننده مثل شستن ظرف ها و لباس ها و پختن غذا، جمع و جور کردن وسایل خانه، کار در کارخانه و رانندگی در ترافیک سنگین شهری، سرودی را در باره خدا زمزمه کنید. به یاد بیاورید که هر کاری با یاد خدا عبادت خواهد بود و عبادت موجب آرامش و ارتباط مستقیم با خالق هستی و همه اینها باعث انرژی مثبت .
2- هر روز تنها دقایقی را در خلوت و سکوت بنشینید و به آنچه که از خوبی ها دست یافته اید فکر کنید. شغل، ازدواج، مسکن، تحصیل، مسافرت خاطره انگیز، فرزند، سلامتی،… از خدا برای بدست آوردن همه این ها تشکر کنید. و خوشحال و خرسند باش بابت اینکه از شاکران هستی، این یعنی بهترین ارتباط با خدا.
3- کاری را که اصلاً دوست نداری و از انجام آن بشدت خسته و ملول می شوی انجام بدهید. مثل گوش کردن به حرف های تکراری و خسته کننده مادربزرگ و دوست، همکاری با همسر در کارهای خانه و ارتباط با فرزند و… به جای کلافه شدن و ابراز ناراحتی، از خدا به خاطر صبوری و بردباری ات تشکر کن. اینجا هم تمرین تسلط بر خویشتن و هم بدست آوردن دل اطرافیان و هم شکر به خاطر صبوری را بدست آورده ای. از این بابت خوشحال شو و از خدا بار دیگر تشکر کن.
وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست
4- آلبوم عکس خانوادگی تان را بازبینی کنید و تصویر هر یک از خویشان و نزدیکان و دوستان را که می بیند. در باره آنان با خدا صحبت کنید. به خدا بگویید: مادرم را شاد و سرحال نگه دار. دوستم را در درس و دانش موفق بدار. خواهرم را در تربیت فرزندش توفیق بده. خاله خوبم را شفا بده. برادرم را همسری شایسته نصیب بگردان و این گونه آلبوم عکس، وسیله ارتباط با خدا خواهد شد.
5- تخریب ساختمانی را تماشا کنید. به یاد بیاورید که خراب کردن روابط چقدر آسان است. از خدا بخواهید راه ها و روش های اصلاح روابط تان با دیگران را اصلاح کنند و خرابی ها و اشتباهات و خطاهای پیشین را جبران کنید، اگر دل کسی را شکسته اید، اگر انتقاد نابجایی کرده اید و کسی را رنجانده اید، اگر بدی را با بدی جواب داده اید و … برای جبران شان از خدای یاری بطلبید. این رویکرد و عملکرد از بهترین راه های ارتباط صمیمی با خداست.
6- وقتی به دیدار عزیزانتان می روید با والدین خود، با یکی از دوستان صمیمی و یا همسر و فرزند خود به گفتگو می نشینید از خدا به خاطر این ارتباط صمیمانه تشکر کن.
7- خاطرات و حوادث تلخ و گزنده گذشته را به یاد بیاورید و از اینکه همه آن ها مقطعی و گذرا بوده و همه آن ها موجب تحصیل تجربه شده و هرگز خداوند تنهایتان نگذاشته خوشحال باشید و ازش تشکر کنید.
8- همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند.
9- اگر کسی شما را با دادن مژه ای، هدیه ای و خبری شاد کند چه حالی می یابید و از او چقدر تشکر می کنید؟ مسلّم خیلی زیاد. همین حالت را هر روز در برابر خدایتان داشته باشید، چرا که خداوند با دادن همه آن چه دیگران از دادن آن ها عاجزند، هر روز و هر لحظه شما را غافلگیر می کند. هر روز که از خواب بیدار می شوید و سالم هستید، چه بسیار افراد سالمی که هرگز از خواب بیدار نشدند. هر روز که از خورشید و آب و هوا و طبیعت و وجود پدر و مادر و دوستان و از همه مهم تر داشتن ایمان و اعتقاد دینی و… بهره می گیرید. چه بسیار انسان هایی که در دام زلزله و سیل و بیماری ها و مرگ عزیزان خود و دیگر حوادث تلخ گرفتار می شوند.
10- وقتی همه چیز نابود می شود (که نمی شود) باز آینده هست، به خاطر پیش رو داشتن آینده شکر خدا را به جای آورید.
11- شرکت نکردن در مجالس گناه راحت تر از شرکت کردن و گناه نکردن است، راه راحت را برگزینید و از بابت اراده و استواریتان خوشحال باشید و از خدا تشکر کنید که به شما این توفیق را هدیه داده است.
12- از خدا به خاطر تمام درهایی که کوبیدید و خانه خدا نبود طلب بخشش کنید و بعد از این از خدا بخواهید برای به یادش بودن و به در خانه اش رفتن یاری تان کند.
13- زیاد حرف نزنید، تا فرصت حرف زدن با خدا برایتان فراهم شود. آدم های پر حرف همیشه مضطرب و نگرانند از اینکه چه گفتند، چرا گفتند، با که گفتند، چگونه جبران کنند آنچه را که نباید می گفتند. امّا برعکس گفتگو با خدا با هر زبانی و در هر حالی موجب آرامش و شادابی خواهد شد.
14- بدون توقع و چشم داشت به کسی که چندان هم دوستش ندارید هدیه بدهید و با خدا در باره آنچه بدون چشم داشت به شما داده در حالی چندان هم با او دوست نبوده اید. گفتگو کنید و به خاطر این همه لطف و محبت و بخشش آن هم بدون توقع و چشم داشت خوشحال باشید و از او با تمام وجود تشکر کنید.
15- وقتی برای معالجه یک بیماری به مطب پزشک مراجعه کرده اید، و در نوبت به انتظار نشسته اید، به جای نگاه به این و آن و تمرکز ذهنی آزاردهنده به بیماریتان، با خدا صحبت کنید و بابت اینکه همیشه بیمار نیستند و سایر اعضای بدنتان سالم است صمیمانه ازش تشکر کنید.
همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند
16- از اینکه برای ملاقات با رئیس اداره و یا مسوولان بلند پایه باید از فیلترهای مختلف عبور کنید و شرایط امنیتی و سیاسی و اجتماعی مدّنظر داشته باشید و مدت ها با دیدن این و آن گاهی به دیدار آن مسۆل ذی ربط فائق آیید،از خداوند جانانه تشکر کنید که برای خلوت کردن و صحبت کردن با او این بگیر و ببندها لازم نیست. این یعنی از هر فرصت و فضایی برای ارتباط با خدا بهره گرفتن.
17- موقع خواب سوره حمد و ناس و فلق را بخوانید. اگر با وضو و رو به قبله بخوابید، خوابتان هم موجب ارتباط با خدا خواهد بود.
18- امروز را تصمیم بگیرید تا به هنگام خواب، حرف ها و حرکات مثبت داشته باشید. خوبی های دیگران را ببیند، زیبایی های ظاهری و اخلاقی دیگران را برایشان یاد آور شوید. چه ظاهر خوبی داری. چه خوب رانندگی می کنی. این لباس چقدر برازنده شماست. چه سلیقه خوبی دارید. … حتی با خدا هم حرف های مثبت بزنید. از خوبی هایی که دارید و نعمت هایی که به شما داده با خدا صحبت کنید و تشکر کنید.
19- وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست.
20- وقتی خانه تکانی می کنید و یا کمد و اتاق تان را از هر آنچه بیهوده غیرضروری است پاک می کنید، به یاد بیاورید و از خدا بخواهید که ذهن و زبان و زندگی شما را از آلودگی ها و بد اخلاقی ها پاک کنند.
احمد رزاقی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
4 گام برای پیشرفت معنوی
3عمل مستحبی نجات بخش
10 نکته برای پرورش روح
تبیان، دستیار هوشمند زندگی
پل های ارتباطی
بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12
public@tebyan.com
چگونه با خدا زندگی کنیم
02181200000
دسترسی سریع
محصولات و خدمات
اشتراک در خبرنامه
کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان میباشد.
طعم موردعلاقه کیکت رو انتخاب کن
کیف عیدتو از سیلارشاپ بخر
شبهه: من با خدا رابطه صمیمی دارم نماز مهم نیست!! شبهه : اگر کسی بگوید که من با خدا رابطه دارم و از رابطه با او احساس خوشبختی میکنم آیا این فرد نماز یا روزه را به جا می آورد یا فقط حرف میزند؟ اصلاً به طور کلی ارتباط با خدا شامل چه چیزهایی هست؟ باید از خودش بپرسید که «من با خدا رابطه دارم یعنی چه؟» و اصلاً چرا نزد دیگران چنین ادعایی میکند؟الف – همه موجودات عالم، از آن جهت که مخلوق او هستند، مرزوق هستند و تحت ربوبیت الهی هستند، چه بدانند و چه ندانند – چه بخواهند و چه نخواهند، با خدا رابطه دارند. از خاک و سنگ و حیوانات و پرندگان گرفته تا انسانها، ملائکه و انسانهای کامل(معصومین علیهمالسلام)هم ملائکهی حامل و طواف کنندهی عرش با خدا مرتبط هستند و دائم تسبیح میکنند:«و َتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (الزّمر، 75)ترجمه: و فرشتگان را مىبینى كه پیرامون عرش به ستایش پروردگار خود تسبیح مىگویند و میانشان به حق داورى مىگردد و گفته مىشود سپاس ویژه پروردگار جهانیان است.و هم هرچه در آسمانها و زمین وجود دارد و حتی پرندگان تسبیحگو هستند و به تسبیحی که میکنند علم دارند:«اَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ»ترجمه: آیا ندانستهاى كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مىگویند و پرندگان [نیز] در حالى كه در آسمان پر گشودهاند [تسبیح او مىگویند] همه ستایش و نیایش خود را مىدانند و خدا به آنچه مىكنند داناست.چگونه با خدا زندگی کنیم
ب – پس «من با خدا ارتباط دارم»، به لحاظ عقل، منطق و وحی، سخنی نیست که کسی بخواهد مدعی آن شود و به آن ببالد یا بدین بهانه خود و دیگران را فریب دهد. حتی کفار، مشرکین و منافقین نیز نمیتوانند با خدا قطع ارتباط کنند؛ هستی بر اساس قاعدهی «لا یمکن الفرار من حکومتک» است و رحمت الهی نیز واسعه است. و البته برخی با این ادعا برای خود دکان و منبع درآمدی از اغفال مردم سادهاندیش و عوام درست کردهاند.ج – و اما «من از این نوع ارتباط خودم راضی هستم»، نیز به هیچ وجه ملاک نیست، هر کسی میتواند خودش را توجیه کند و به آنچه میکند راضی باشد. خُب این یک خود فریبی و دگر فریبی است.دقت نماییم که مهم این است که أله، معبود، ربّ و معشوق از ما راضی باشد، نه این که ما از خودمان، باورهایمان و کردههایم راضی باشیم! بازگشت به سوی اوست و نه به سوی خودمان، هدف و کمال اوست و نه خودمان و داور نیز اوست و نه خودمان.خداوند متعال نیز کاملاً تبیین کرده است که رشد، کمال و تقرب به سوی او چگونه میسر است، صراط مستقیم کدام است و رضایت او در چیست؟ پس اگر کسی عبد و مطیع بود، میتواند بر اساس رضایت او، راضی باشد.د – بسیار اتفاق میافتد که برخی میگویند: «دلت با خدا باشد، مابقی حرف است»؛ خُب این یک دروغ بزرگ شیطانی است و در واقع تکذیب خدا، رسولان و کتاب است. تکذیب همهی بایدها و نبایدهاست و البته دل هر کس نیز همان است که در اعتقادات و عمل بروز داده و ظاهر مینماید.بسیار دیده و شنیده میشود که برخی میگویند: «مهم ارتباط با خداست و من خودم میدانم که با او چگونه ارتباط برقرار کنم و از این نوع ارتباط خود راضی نیز هستم و …»، اینها نیز همه توجیه است. همه عبادت نفس است و نه عبادت خدا.عبادت و بندگی خدا (ارتباط معقول و صحیح عبد با معبود) در اطاعت امر اوست و نه در اطاعت امر نفس خود. رفتن در صراط و انجام آنچه او فرمود، عبادت و اطاعت است، نه رفتن به راه خود؛ اوست که باید تبیین کند ما چگونه باید با او مرتبط شویم که حاصلش رشد، کمال و تقرب ما باشد، نه این که او خلق کند، اما مخلوق ربوبیّت کند!پس، این که کسی مدعی شد «من با خدا ارتباط دارم و راضی هستم»، نه تنها اصلاً معلوم نمیکند که حالا این مدعی اهل نماز و سایر عبادت نیز هست یا نه؟ بلکه اصلاً ملاک نیست. ملاک عبادت، اطاعت امر است، نه خودرأیی و رضایت از خود. بسیاری احساس خوشبختی میکنند، ولی وقتی از خواب بیدار شدند، متوجه میشوند که اتفاقاً خیلی بدبخت هستند و به دره هلاکت سقوط کردهاند، اما دیگر دیر شده است و فایدهای ندارد.منبع: سایت ایکس شبهه تبیان
در ادامه بخوانید
کامل ترین سیستم خانگی پاکیزه کننده هوا
حس می کنی دچار کم شنوایی شدی؟
بهترین قیمت بلیط اتوبوس-خریدآنلاین
چنین کیکی روفقط تواین یخچال میتونی جابدی
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
خرید قسطی انواع سمعک بدون بهره
بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!
خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه
اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی
بدون خجالت محصولات جنسی را آنلاین بخر
اسباب بازی فکری و آموزشی به تفکیک سنین
طرح فروش اقساط(بدون پیش پرداخت)لوازم خانگی
خرید انواع ابزار وجعبه ابزار خانگی وصنعتی
آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
خانه » انگیزه و اعتماد به نفس » صحبت با خدا (با خدا حرف بزن و تاثیر آن را درک کن)
امروزه سبک زندگی ما کاملا با گذشته فرق کرده است. مردم بیشتر از قبل به زندگی ماشینی روی آوردهاند. برخی برای گذراندن امور زندگی خود صبح تا شب کار میکنند و حتی افرادی را میشناسم که در یک شبانه روز دو یا سه ساعت بیشتر نمیخوابند. رسانه ها و فضای مجازی نیز مزید بر علت شدهاند تا مردم در تکاپو برای رسیدن به زندگی ایده آل باشند. همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا آمار افسردگی نیز بالاتر برود.
همه ما افراد زیادی را میشناسیم که با مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکنند. بیشتر تیتر روزنامهها درباره حوادثی است که به خاطر مشکل روحی اتفاق افتاده است. اگر به سراغ مطب روانشناسان یا روانپزشکان برویم، میبینیم که بازار آنها به شدت داغ است. اما در این میان افرادی نیز وجود دارند که حتی در بدترین شرایط نیز آرام هستند. فرقی نمیکند اتفاقات بد زندگی آنها تا چه حد بزرگ باشد، باز هم آنها آرامش خود را حفظ میکنند.
شاید شما این ویژگی را شانس یا ارث یا هرچیز دیگری بنامید. اما با توجه به تحقیقات زیادی که در این زمینه صورت گرفته، این آرامش شانسی نیست، بلکه شخص به منبع انرژی بزرگی وصل است. او به خوبی میداند در این جهان منبع آرامشی وجود دارد که بدون اذن او هیچ برگی به زمین نمیافتد و به همین دلیل، خود را به این منبع وصل کرده است. این نیرو و منبع آرامش بخش خداست.چند سال پیش برای حال روحی آشفتهای که داشتم، به یک روانشناس عالی و درجه یک مراجعه کردم. هیچوقت حرف او یادم نمیرود. بعد از این که مشکلاتم را با این روانشناس در میان گذاشتم، و او شرایط مرا کاملا بررسی کرد، در پایان از من خواست که با خدا ارتباط برقرار کنم و مشکلاتم را با او نیز در میان بگذارم. چون هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا وجود ندارد. در حقیقت راهکار او برای آرامش درونی من این بود: با خدا حرف بزن.
چگونه با خدا زندگی کنیم
به جرات میتوانم بگویم از لحظهای که شروع به صحبت با خدا کردم، زندگیام کاملا دگرگون شد.شما تا چه حد با خدا در ارتباط هستید؟
اگر فکر میکنید ارتباطتان با خدا کاملا مطلوب نیست؛ یا این که دوست دارید درباره تاثیر ارتباط با خدا و راهکارهایی برای ایجاد این ارتباط بیاموزید، با مطالب این مقاله همراه باشید.
یادم میآید زمانی که شروع به صحبت با خدا کردم، مثل یک کودک نوپایی بودم که تازه داشت صحبت کردن یاد میگرفت. نمیدانستم چه باید بگویم و چه چیزهایی از خدا بخواهم. اما وقتی تاثیرات فوقالعادهی این کار را میدیدم، بیشتر از قبل دوست داشتم با خدا صحبت کنم. احساس میکردم کل وجودم پر از آرامش میشود و همچنین موانع از سر راه من به آسانی برداشته میشوند.نمیدانم شما هم تجربه مشابه من را داشتید یا خیر. اما برقراری ارتباط با خدا اثرات فوقالعادهای دارد که در ادامه به صورت اجمالی به آن اشاره میکنیم.اولین تاثیر صحبت کردن با خدا این است که روحمان کاملا آرام میگیرد. زمانی که ما درد و دلهای خود را با خدا مطرح میکنیم، نه تنها نمیترسیم که مورد قضاوت اشتباه قرار بگیریم، بلکه ایمان داریم که او قدرت بینهایتی دارد و میتواند به آسانی موانع را از سر راه ما برداشته و ما را به سلامت به مقصد برساند.زمانی که ما احساس تنهایی، بیپناهی، بیکسی میکنیم بیشتر از دیگران، دچار بیماریهای روحی و افسردگی میشویم. اما یاد خدا و حرف زدن با خدا دقیقا این خلا روحی ما را نه تنها پر میکند بلکه دریایی از آرامش روانه دل ما میشود. در آیات قرآن نیز به آرامش ارتباط و یاد خدا اشاره شده است.
خدای مهربان در آیه ۲۸ سوره رعد میفرمایند:
الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُآنها کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش میگیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا می کند.
این آیه به خوبی نشانگر این است که یاد خدا آرامشدهنده قلبهاست. در حقیقت اگر در زندگی خود دچار استرس و اضطراب زیادی هستید و حتی تجربه افسردگی و مشکلات روحی را نیز دارید، تمام اینها نشان میدهند که از یاد خدا غافل شدهاید و گمشدهای دارید که میتوانم نام آن را “با خدا حرف بزن” بگذارم.وقتی ما به سراغ خدا میرویم و رابطه خود را با معبودمان بهبود می بخشیم، ناخوداگاه تبدیل به انسان بهتری میشویم. بیشتر از قبل حقوق دیگران نیز رعایت میکنیم. تمام اینها باعث جاری شدن آرامش و احساس خوب در زندگیمان میشود. و در نتیجه زمانی که شما سرشار از آرامش هستید و احساس شما نیز خوب است، اتفاقات خوب سراغ زندگی شما میآیند و کیفیت زندگیتان بهبود مییابد.
البته منظور من از ارتباط با خدا و درد و دل با او، این نیست که تمرکز خود را روی مشکلاتمان بگذاریم و از خدا به خاطر کمبودهایی که داریم شکایت کنیم. بلکه منظور من کمک خواستن از خدا برای بهبود شرایط است. همچنین ایمان داشتن به قدرت بینهایت خدا و اینکه او برای ما خیر مطلق میخواهد.
شما باید با این حقیقت رو به رو شوید که خدا برای هیچ بندهای بد نمیخواهد. اگر پای شما شکست، اگر تصادف کردید، اگر سرتان کلاه گذاشتند و حالتهای مشابه دیگر؛ نباید تقصیر را گردن خدا بیاندازید. همانطور که میدانید ما موجودات ارتعاشی هستیم. پس هر اتفاقی در زندگی ما میافتد احتمالا یا حاصل ارتعاش یا کارما اعمال قبلی ما است.بنابراین نباید بگوییم که خدا برای ما بد میخواهد و او این اتفاق بد را به زندگی من آورده است. شما باید مسئولیت کامل زندگیتان را برعهده بگیرید و برای بهبود کیفیت آن از خدا کمک بخواهید.من زمانی که احساس می کنم دلم از شرایط گرفته، به خودم یادآوری میکنم که خدا برای هیچکس بد نمیخواهد و اگر بدی به من رسیده، از جانب خدا نیست بلکه از طرف خودم است. بنابراین، اگر میخواهم این شرایط را تغییر دهم باید دست از منفینگری و شکایت از وضعیت موجود بردارم و از خدا کمک بگیرم.بدونشک زمانی که ما از خدا کمک میگیریم، معجزات فوقالعادهای وارد زندگی ما میشود.حرف زدن با خدا تنها مختص یک دین یا یک کشور نیست، مردم در سرتاسر جهان با زبان مخصوص خودشان با خدا صحبت میکنند. من در سخنرانی افراد مطرح زیادی دیدم که ارتباط با خدا را عامل موفقیت خود دانستهاند.استیو هاروی هنرپیشه، مجری، مشاور و نویسنده مطرح آمریکایی از جمله افرادی است که تا ۳۵ سالگی در وضعیت بدی زندگی میکرد و بیخانمان بود. او میگوید در وضعیت بدی به سر میبردم، برای پیدا کردن غذا و جای خواب نیز دچار مشکل بودم اما تصمیم گرفتم خدا را صدا بزنم و از او رویاهایم را بخواهم. زمانی که از ته دل با خدا ارتباط برقرار کردم و از اورویاهایم را خواستم، زندگی من دگرگون شد و معجزات زیادی به سراغ من آمد. او از جمله افرادی است که بارها به دیگران توصیه کرده که از یاد خدا غافل نشوند و حتما دعا کنند. زیرا این کار اثرات فوقالعادهای در زندگی فرد میگذارد.از جمله جملات زیبایی که من از سخنرانیهای استیو هاروی شنیدهام این جمله است:
اگر به زندگی ایدهآل نرسیدهای، بدون شک آنها را از خدا نخواستهای.
زمانی که ما با توکل و ایمان قلبی، از خدا میخواهیم، بدون شک دریافت خواهیم کرد. این باور را در خود ایجاد کنید که خدا دوست دارد همه ما یک زندگی فوقالعاده داشته باشیم. اما خود ما با اعمال، افکار و گفتارمان مانع رسیدن به این زندگی شدهایم.کافیست دست از منفینگری، شکایت و توجه به نداشتهها برداریم؛ خدا را خیر مطلق بدانیم، با او دوست شویم و از خود او بخواهیم. آنوقت درهایی به روی ما گشوده میشود که هیچوقت فکرش را نمیکردیم.
راههای ارتباط با خدا
شاید این سوال برای شما مطرح شود که از چه راههایی میتوان با خدا ارتباط برقرار کرد؟ یا این که چه کارهایی باید انجام دهیم تا خدا بهتر حرفهای ما را بشنود و پاسخ آن را بدهد؟فرقی نمی کند شما چه دینی دارید. در تمام ادیان الهی، روشهای مخصوصی برای ارتباط با خدا وجود دارد.به عنوان مثال، دین مقدس اسلام از ما میخواهد پنج بار در شبانه روز نماز بخوانیم. جملاتی که ما در نماز استفاده می کنیم محتوای بسیار زیبایی دارند و در حقیقت ما با آن جملات زیبا با خدا صحبت میکنیم. البته کیفیت نماز شما نیز بسیار مهم است. نمازی که با توجه خوانده شود، ارزش و تاثیر بسیار بیشتری نسبت به نمازی دارد که نمازگزار فقط مانند یک نوار ضبط شده جملات را تکرار میکند و اصلا به محتوای آنها فکر نمیکند.بنابراین، اگر مسلمان هستید علاوه بر انجام وظیفه دینیتان، میخواهید اثرات فوق العاده ارتباط با خدا را در زندگیتان ببینید، از نماز غافل نشوید.
البته خواندن قرآن نیز به انسان آرامش خاصی میدهد. وقتی قرآن میخوانیم در حقیقت با خدا سخن میگوییم. حتی شما میتوانید معانی فارسی آیات را بخوانید و درباره آنها تفکر کنید. این کار آرامش خاصی به قلب انسان تزریق میکند.
دعاهای زیادی نیز برای مسلمانان وجود دارد که به وسیله این دعاها میتوانند با خدا ارتباط برقرار کنند. به عنوان مثال، دعای توسل، عاشورا، ندبه و … البته، به غیر از خواندن دعا، نماز و قرآن راههای دیگری نیز برای ارتباط با خدا وجود دارد. بسیاری از مردم فکر میکنند نمیتوان با خدا به غیر از این روشها صحبت کرد. اما من تجربه بسیار زیبایی در این زمینه دارم.
کافیست ایمان داشته باشیم که خدا صدای ما را میشنود و با هر زبانی داریم، با خدا حرف بزنیم. او صدای ما را میشنود.
نیازی به جملات سخت نیست، با همین زبان ساده و دوستانه خدای مهربانمان را خطاب قرار دهیم . و او را به خاطر تمام نعمتهایی که به ما داده شکر کنیم، شکرگزاری تاثیر فوقالعادهای بر زندگی ما میگذارد. علاوه بر اینکه باعث میشود بر داشتههایمان تمرکز کنیم، نعمتهای ما را نیز زیاد میکند. چون همه ما به خوبی میدانیم شکر نعمت نعمتت افزون کند.
بعد از شکرگزاری میتوانیم حرفهای دلمان را به خدا بگوییم. البته فراموش نکنید جملات شما نباید منفی باشند یا اینکه شکایت کنید، زیرا در این صورت شما در حال فرستادن ارتعاش منفی به زندگیتان هستید. با جملات مثبت از خدا بخواهیم و ایمان قلبی داشته باشیم تنها کسی که میتواند امدادهای غیبی به سوی ما بفرستد، خداست.
خدا میشنود و به بهترین شکل و در زمان مناسب پاسخ میدهد. البته اگر گاهی به خواستههای خود به هر دلیلی نرسیدیم، نباید مایوس شویم. زیرا گاهی صلاح ما در این است که به آن خواسته نرسیم؛ اما بدون شک خدا بهتر از آن را در زمان مناسب به ما میدهد.
البته منظور از این جمله که “با خدا حرف بزن” تنها این نیست که به صورت کلامی با خدا صحبت کنید. روش نوشتن نیز روش بسیار خوبی است.
من تا به حال نامههای زیادی برای خدا نوشتم و این نامهها تاثیرات عجیبی در زندگی من داشتند. یادم میآید سالها قبل نامهای برای خدا نوشتم و در آن اهداف و خواستههای خود را ذکر کردم. من آن نامه را یادم نمیآمد کجا گذاشتم، بعد از سالها یک روز آن را در لابهلای صفحات یک کتاب یافتم. زمانی که به متن نامه نگاه انداختم، قلبم از خوشحالی در سینهام جا نمیشد. زیرا خدا نه تنها چیزهایی که خواسته بودم به من عطا کرده بود، بلکه در طول این چند سال، حتی بیشتر ازحد تصورم نعمت وارد زندگیام شده بود.
دوست من! اگر شرایط کنونی زندگیات را دوست نداری، اگر رویاهایی داری که به نظر خودت رسیدن به این رویا سخت است، به خدا بگو و با او حرف بزن. برای خدا هیچ غیرممکنی وجود ندارد. فقط کافیست از او بخواهیم و با تمام وجود به او اعتماد کنیم.
برای حرف زدن با خدا، تو نیاز به کارهای سخت و طاقت فرسا نداری! نیاز به کلمات و واژههای سخت نداری. همانطور که خدا در قرآن میفرماید:
ادعونی استجب لکم.
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را
کافیست او را با هر زبانی که دوست داری صدا کنی تا اجابتت کند.
امروز میخوام در مورد یک تکنیک زیبا و خیلی کاربردی صحبت کنم، که این تکنیک به درد همهی انسانها میخوره. به خاطر اینکه مسئله ایست که تمام انسانها باهاش درگیر هستند. با خدا حرف بزن جالب بدونید به طور میانگین در سر ما از صبح تا شب ۶۰ هزار فکر در حال رفت و آمده و هرکدام از اینها یک قدرت خاص داره، یک فرکانس خاص داره، یک سیگنال خاص داره، درسته ما بهش توجه نمیکنیم و فکر میکنیم، هر فکری اجازه داره وارد ذهن ما بشه، خارج بشه، بمونه و اصلا کنترلی نداریم روی این افکار خودمون و برنامه و چینش و نظمی هم براش نداریم، در صورتی که امروز علم اومده حداقل اینو به ما ثابت کرده که تمام اتفاقهایی که توی زندگی ما میفته بخاطر این افکار خود ماست.
تمام اتفاقهایی که براتون میفته به خاطر اون چیزهاییست که از قبل فرستادید، که امروز میگن اون ذهنیتهای شماست، فرکانسهای خود شماست که امروز فرستادی، که فردا تبدیل به یک واقعه و اتفاق شده توی خودت، ولی بخاطر اینکه مروری نمیکنی و کنترلی روش نداری، الان نمیدونی اینا چیه، چرا امروز فلانی پول منو برد؟
چرا امروز فلان مسئلهی من بهم خورد؟ چرا فلان اتفاق برای من افتاد؟ فقط کسانی دلیل و حکمت اینارو متوجه میشن که افکارشون رو رصد میکنن و میدونن این مسئله به این مسئله ارتباط داره. خیلی حدیث زیباییست ، پیامبر میفرماید: من شاگردانم را طوری تربیت کردم که اگر یک خراش حتی روی دست اونها بیفته، اونها میدونن این خراش روی دستشون بخاطر چه مسئلهای بوده. که ما به این میگیم مراقبه. یعنی انقدر مراقب افکار، رفتار و گفتارشون هستن که میدونن اگر یک فکر اشتباه به جهان هستی صادر کنن و سریعا پادزهر اون رو به جهان هستی ارسال نکنن، و اون سیو (save) بشه بمونه ۱۰۰% اون تبدیل به یک اتفاق منفی میشه توی زندگیشون.
پیامبر میگه من شاگردانم را اینگونه تربیت کردم که این قانون رو متوجه شدن، میدونن که این اتفاق بخاطر افکار و گفتار و رفتار خودشونه. که عرض که توی آیات زیادی از قرآن این اشاره شده: ما اصابک من مصیبته و فمن نفسک هر اتفاق منفی برای تو میفته از طرف خود توست. خب با اومدن فیلم های امثال راز، کتاب های امثال قدرت فکر، قدرت ذهن و امثالهم؛ دیگه راهی برای کسانی نمیمونه که بخوان این قدرت ذهن و این قدرت افکار رو نادیده بگیرن. خب از این میگذریم، عبور می کنیم از این میایم و میگیم، آقا برای منظم کردن و چینش این افکارها، کنترل کردن این افکار، شما چه پیشنهادی دارید؟ چه راهکاری دارید؟
به دوستان عزیزم عرض میکنم خب خیلی از شما هستید که میگوید من نمیتونم افکارمو کنترل بکنم، واقعا دست خودم نیست، واقعا قدرتی برای تسلط بر افکارم ندارم و از صبح تا شب هزاران هزار فکر همینطور میان باهم دعوا میکنن، باهم صلح میکنن، قضاوت میکنن ،میخرن، میفروشن ،میبازن ،میبرن، میارن، میبرن و منم همینطور مثل یک شاهد ، ناظر همینطور فقط نگاه میکنم. اینا چکار میکنن؟ این کیه تایید میکنه؟ تو کله ی من این کیه رد میکنه ؟ کی قضاوت میکنه ؟ کی منو میترسونه ؟ کی وعده میده ؟ و انگار هزاران انسان دیگه ای غیر از خود من داخل این ذهن من هست ، داخل این کله ی من هست و این ها دارن باهم جدل میکنن، آشتی میکنن، روبوسی میکنن ، قهر میکنن ، دعوا میکنن وعده وعید میدن. انتقام میگیرن.
اینا کیا هستن ؟! من سر در نمیارم ؟ نمیشناسم اینارو؟ اینا کیا هستن ؟ چکار میکنن؟ ولی یک تجربه ی خیلی قشنگ، یک تکنیک خیلی زیبا از یکی از بهترین استادای عزیزم تو این زمینه به من یاد دادند ، راهکاری بود که چند سال قبل به من یاد دادند ، خیلی راهکار زیباییه و هرکدام از عزیزانم و دوستانم توی مشاوره هام گفتم و براشون توضیح دادم ، باز کردم ، اجراییش کردم ، استفاده کردن خیلی نتیجه های خوبی گرفتن. برای همین این فایل صوتی رو برای شما عزیزانم اماده کردم که شماهم از این تکنیک استفاده کنید و اونم اینه که استاد عزیز میفرمودن که، شما که نمیتونی کنترل کنی ۶۰ هزار تا فکری که در حال رفت و آمد هست.
شما که میگی نمیتونم تسلطی به اینا داشته باشم، پس بهترین راه برای ارام کردن ذهن اینه که تمام این گفتگوهارو که شما میگی به چند صد نفر مربوط میشه توی سر من، بیای همه ی اینهارو ارام ارام با یک نفر گفتگو بکنی ؛ یعنی یک انسان خشمگین در درونت داری ، یک انسان طمع کار داری ، یک انسان شهوت ران داری ، یک انسان ترسو داری، یک انسان ریسک کن داری ، یک انسان عرضم به حضور شما محافظه کار داری ، با تمام اینها باید از صبح تا شب شما مواجه بشی، تمام اینارو باید تا شب تحمل کنی، تمام اینارو باید تا شب تجربه کنی.
بجای اینکه با تمام اینا بیای مواجه بشی و سرکار داشته باشی و سروکله بزنی بیا با یک نفر، با یک قدرت، با یک نیرو مواجه شو و اون نیرو هم نیروی مطلق هستی یعنی خداونده اره دوست عزیزم بیا و با خداوند بعنوان یک مخاطب، یک مشاور، یک دوست، یک نیروی مطلق وارد مذاکره شو و وارد یک صحبت شو. از صبح تا شب مخاطبت رو بجای اینکه اون افراد داخل کله ی خودت قرار بدی، فقط خدارو قرار بده و همینطور با خدا حرف بزن.چگونه با خدا زندگی کنیم
باهاش صحبت کن. مسایل زندگیتو بهش بگو. مسائل کارتو بهش بگو و آیندتو بهش بسپار. خانوادتو بهش بسپار .شغلتو بهش بسپار .خیلی ، مثل یک دوست صمیمی، مثل یک پدر مهربان، مثل یک مشاور دلسوز، مثل یک رفیق ثروتمند در کنار خودت خدارو فرض کن، تصور کن و فقط و فقط بگو من با یک نفر طرفم. من با یک نفر سروکار دارم که کارای من فقط با این یک نفره. من با همین یک نفر فقط کار دارم. اوایلش سخته، بخاطر اینکه تو در گذشته با صدها نفر تو کلهی خودت درگیر بودی، با تمام اینا مواجه میشدی. الان میخوای همه ی اینارو پس بزنی برن کنار ، فقط با یک قدرت، با یک نیرو ،با یک مخاطب روبه رو بشی.
اوایلش سخته ولی همون خدایی که تو الان اون رو بعنوان یک دوست ، یک مشاور انتخاب کردی ، همون خدا با همون قدرت بی انتهاش کمک تو میکنه که خیلی ساده بتونی این کارو انجام بدی. خیلی ساده غذا که میخوری، حس کن خداوند بغلت نشسته. باهاش حرف بزن بگو، خدایا این غذارو دارم میخورم که در وجود من تبدیل به نیروی الهی بشه، عشق بشه، محبت بشه، انرژی بشه، خلاقیت بشه، مهربانی بشه. آب که میخوری بگو خدایا دوست دارم این آب در وجود من تبدیل به انرژی الهی بشه، تبدیل به معرفت بشه، تبدیل به کوثر بشه.
داری قدم میزنی بگو خدایا دوست دارم این قدم هام برای تو باشه .راه که میرم برای تو برم .حرف که میزنم برای تو بزنم. شعر میخونم برای تو شعر بخونم .میخندم برای تو بخندم. گریه میکنم برای تو گریه کنم. به دوستانم میگم شما فکر میکنید خیلی از این دیوونه ها که تو خیابونها راه میرن، حرف میزنن، شما فکر میکنید که اینا با کی حرف میزنن؟! خیلی روانشناسان ها میگن اینا با شخصیتهای مختلف درونی خودشون مواجه میشن و صحبت میکنن. ولی جالبه برات بدونی که خیلی از بزرگان میگن اینها با خداوند حرف میزنند و انقدر صحبت با خداوند براشون لذیذ شده و قشنگ شده که دیگه هیچ نیازی به صحبت با کسی دیگه ندارن. برای همینه با کسی زیاد ارتباط نمیگیرن، با کسی مانوس نمیشن، انس نمیگیرن.
برای اینکه یک نفرو پیدا کردن که جنس محبتش از همه ی بیرونی ها قشنگتره ، صادقانه تره، لطیف تره. برای همین احساس بی نیازی میکنن. اونا یک نفرو پیدا کردن همه ی حرفاشونو به اون میزنن و جواب های خیلی قشنگی ازش دریافت کردن. جواب هایی که ارامش آور بوده براشون، آسوده خاطر اورده براشون.
خاطرشون رو اسوده کرده. برای همینه دیگه نیازی به کسی نمیبینن. دوستان عزیزم شما ده سال، بیست سال، چهل ساله دارید با اون افرادی که عرض کردم نمیشناسیشون، تو کلت وجود دارن. فقط میدونی وجود دارن. حرف میزنی میترسوننت ، از آینده میترسوننت .از ازدواج بچت میترسونتت ، از قسط ها، اجاره خونه، تهدیدها.
از تمام اینا میترسوننت ، وعده های الکی بهت میدن. ترسهای الکی رو بار میکنن روی سرت. اینارو ۲۰ سال ۳۰ ساله تجربه کردی. دیگه الانم بیایید چند ماه با این روشی که این برادر کوچیکت بهت میگه ، با این روش بیا جلو ، این روش رو تست کن. همه حرفاتو با خداوند بزن بعد تصویرتو از خداوند تغییر بده .یک خدایی که در نقش قاضی و پاسبان و مامور توی ذهنت از بچگی ،کسای دیگه برات تعریف کردن رو تغییر بده بعنوان یک پدر خیلی عزیز ، خیلی مهربون ،خیلی عاشق که یک فرزند داره اونم تو هستی ، تمام دار و ندارشو دوست داره بپای تو بریزه ،دوست داره تمام هستیش رو وقف تو بکنه، فدای تو بکنه.
این دیدگاهتو عوض کن نسبت به خداوند و ببین به قول ملاصدرا آیا خداوند به قدر فهم تو ، به قدر نیاز تو، به قدر عشق تو ، حس تو خداوند ایا تغییر نمیکنه ؟! آیا خداوند انقدر انعطاف پذیر نیست؟! وقتی تو بهش بگی میخوام در نقش مشاور برای من باشی، خدا بیاد و نقش یک مشاور رو برای تو بازی کنه !؟ وقتی که میگی خدایا من تنهام، دوست دارم در نقش یک انیس و مونس برای من الان بیای جلوه کنی، ایا خداوند نمیاد در نقش یک انیس و مونس و همراه و یاور برای تو جلوه کنه؟! ظاهر بشه ؟!
وقتی ازش کمک میخوای بعنوان یک نیروی کمکی ازش کمک بخوای ، ببین تستش کن دوست عزیزم، تستش کن ببین ایا در نقش یک نیروی کمکی نمیاد کنار تو قرار بگیره ؟! و سنگینی اون بارو از روی دوشت برداره ؟ا یا خدا اینکارو نمیکنه ؟!
مستلزم اینه این رو تست کنی. بارها و بارها تستش کنی. صبح که چشماتو باز میکنی ، بهش سلام بکنی. بهش بگی من میفهمم این بیدار شدن من به دست تو بوده ، برای تو بوده ، بخاطر تو بوده، اراده ی تو بوده، ازش تشکر کنی .بهش صبح بخیر بگی. خداوند فارغ از زمانه، خداوند بیرون از زمانه. خدا صبح نداره ظهر نداره ؛ ولی تو با همون زبان عامیانه ی خودت، در دوستی رو با خدا باز کن ، در محبت رو با خدا باز کن. خداوند به تو نمیگه که باید تو بیای در حد درک من، منه خدا با من ارتباط بگیری. میگه نه.
در اندازه ی درک خودت با من صحبت کن. اگر کودکم هستی ، با همون کودکیه خودت صحبت کن .شاید شما ۵۰ سالت باشه ولی خداوند به چشم یک کودک ۲-۳ساله به شما نگاه میکنه. ادبیاتت، ادبیات کودکیه . از پدر مادر عزیز سوال میکنم ایا بچه ی شما ۲سالشه ،وقتی با زبان ۲ سالگی با شما صحبت میکنه، ایا شما ناراحت میشید؟! یعنی از بچتون توقع دارید که مثلا الان مثل ادم های بزرگسال صحبت کنه؟!
نه حتی اون زبان ۲ سالگیش رو هم دوست دارید و براتون جالب و قشنگه .خیلیم شیرینه براتون .همون لهجه ی بچگیم براتون قشنگه. شما با همون زبان چوپانی صحبت کن که مولوی در کتاب مثنوی میگه :
تو با همان زبان چوپانی و بیسوادی و کودکانه ی خودت صحبت کن.خداوند به تو ایراد نمیگیره. اون مهم نیست چطور با خدا داری صحبت میکنی. ولی خیلی مهمه که ایا با خدا صحبت میکنی ؟ آیا خدارو در نقش یک مشاور، در نقش یک پدر، در نقش یک دوست عزیز، در نقش یک همراه مهربان، در نقش یک ولی، یک بزرگتر، یک دوست، یک صاحب دستور ایا تو زندگیت میبینی ؟! که بهش بگی به من دستور بده تو به من بگو کجا برم ؟! تو به من بگو چکار کنم ؟ تو به من بگو چه حرفایی به زبونم بیارم ؟ بزنم ؟ تو به من بگو کدوم یک از افکار من اجرایی بشه ؟
تو به من دستور بده. من دوست دارم صاحب زندگیه من ، آمر و دستور دهنده ی زندگیه من تو باشی. دوست دارم تو به من بگی من کجا برم؟ تو به من بگی چکار کنم؟ من ۳۰ سال با این کله ی خودم زندگی کردم، نتیجش این استرس ها شده ،نتیجش این اضطراب ها شده، نتیجش این زمختی و این خمودگی من شده، نگاه کن ببین دیگه نمیتونم از ته دل بخندم. اینا نتیجه ی اون افکار من بوده که با اون ادمای عجیب غریب که تو کلم بودن ، با اونا زندگی کردم. به حرف اونا گوش دادم. هرچی اونا گفتن باور کردم.
این شده که الان نگاه میکنم میبینم ۴۰ سالم شده ولی به جای اینکه ۴۰ سال بیشتر از این طرف به تو نزدیک بشم، انگار ۴۰۰ سال از تو دور شدم .حالا میخوام بیام روش زندگیم رو عوض کنم. یک نفری پیدا شد بنام سید محمد عرشیانفر اومد به من گفت بابا همه ی ادم های توی کلت رو بذار کنار ،بیا با خدا حرف بزن بیا مخاطبت رو یک نفر قرار بده، بیا هرچی میخوای بهش بگو. حتی معذرت بخواه اگر بد و بیراهم دوست داری بهش بگو .خداوند اونی نیست که خیلی زود ناراحت بشه، اونی نیست که خیلی زود تورو قضاوت کنه.
اونی نیست که خیلی زود غضبش رو در مورد تو اجرایی کنه یا من سبقت رحمته غضبه ای کسی که همیشه رحمتت سبقت میگیره بر غضبت. اون با نگاه مهربانانه، دوست داره تو تنها کسی رو که انتخاب میکنی برای صحبت ، او باشه. کی رو میخوای توی هستی انتخاب کنی از خدا مهربانتر ، از خدا داناتر، از خدا قادرتر، از خدا ثروتمندتر . از خدا تواناتر کی رو میخوای پیدا کنی؟ که بری با اون مشورت کنی ،با اون حرف بزنی. مخاطبت تو ذهنت اون باشه.
مگه این همه سال انتخابش نکردی، افراد دیگر رو هویت های دیگر رو مگه تست نکردی ؟چه نتیجه هایی ازش گرفتی؟این همه راه رو رفتی. وضعیت الان زندگیت رو نگاه کن این الان وضعیت زندگی تو ،حاصل صحبت های تو با اوناست . اون ها به تو مشاوره دادن ،توی کلت اونا با تو حرف زدن ،تو حرف اونارو شنیدی ،قبول کردی، تایید کردی و اجرا کردی. این شده نتیجه ی زندگیت.
حالا بیا از این به بعد مدل رو عوض کن و با اون مهربانترین مهربان ها، با اون الهه ی زیبایی ،با اون الهه ی محبت، با اون الهه ی عشق ،ارتباط برقرار کن و این گفت و گوهای درونیت رو بجای اینکه با اونها صحبت کنی ،فقط با یک نفر صحبت کن. فقط و فقط خدا . عرض کردم تو پیاده روی ،تو آب خوردنت ،تو دوش گرفتنت ،تو نشستنت، تو تمام لحظات زندگیت باهاش حرف بزن. انگار واقعا همراهته. او تو قرآنش گفته : هو معکم اینما کنتم تو هرجا باشی من با توام . هرجا باشی ، من با توام. ولی ایا توام، این با تو بودنه منه خدارو احساس میکنی؟ متوجه میشی؟ که الان همین گوشی که داری این صدارو گوش میدی، اون گوش منم دارم میشنوم.
همون صدایی که تو فکر میکنی عرشیانفر داره با تو صحبت میکنه ، اون صدا هم من هستم ، توسط عرشیانفر دارم با تو صحبت میکنم. ایا اینو باور میکنی؟! ایا همین پیامی که امشب به دستت رسید ،همین پیام رو از طرف خدا میدونی؟! که بگی بابا خدا ، یک نفرو مثل عرشیانفر رو بهانه کرده ،داره با من صحبت میکنه. داره به من میگه وضعیت افکارت رو عوض کن.
بذار زندگیت عوض بشه . بسه دیگه . هرچی دنبال اونا توی کلت رفتی بسه. نگاه کن ببین نمره ی الان وضعیت زندگیت چنده؟! نگاه کن ببین راضی هستی از وضعیت زندگیت ؟! واقعا شادی ؟! واقعا ثروتمندی؟! واقعا نفست وصل به نفس خدا شده؟! واقعا انما امره اراد شیا این یقول کن فیکون بجایی رسیدی که به هرچی بگی بشه بشه؟! واقعا اینارو بدست اوردی؟! یا نه هنوز داری درجا میزنی؟ هنوز با استرس میخوابی؟ با خستگی صبحا بیدار میشی ؟ با اخم و تخم و لب های اویزون صبح بلند میشی میری سرکار ،واقعا فکر میکنی کسی که خداوند تو وجودش حاکمه ،این شکلیه؟! واقعا فکر میکنی کسی که خدا تو تک تک رگ و پوستش و سلول هاش جریان پیدا کنه، جاری شده و ظهور پیدا کرده، این شکلیه ؟! نه نه نه نه نه دوست عزیزم اجازه به خدا بده.
خدارو بعنوان دوست خودت، بعنوان کسی که دوست داری همه ی کارات رو باهاش مشورت کنی ،ازش نظر بخوای، ازش اجازه بخوای، و او را امین زندگی خودت بدونی . اینو امتحان کن ، ۳ماه امتحان کن، ۹۰ روز امتحان کن. اگر یک آرامش عجیب و غریب تمام سرزمین مملکت وجودت رو نگرفت، منو نفرین کن. اگر یک شادی زائدالوصفی که اصلا به زبان نمیاد، تمام وجودت رو تسخیر نکرد، منو نفرین کن. اونوقت متوجه میشی چرا بابا طاهر میگه:
اون کسی که تو رو میشناسه ،دیگه نمیتونه از تو دل بکنه.اون کسی که طعم صحبت با تورو میچشه ،دیگه نمیتونه با تو صحبت نکنه .اون کسی که طعم عشق بازی با تورو میچشه، دیگه نمیتونه سراغ عشق های مجازی بره. اگرم بره ،فقط و فقط در حد نیازهای فیزیک بدنش هست. اصلا اون عشق های مجازی دیگه نمیتونه، اون رو اغنا کنه.
اون کسی که از پیاله ی شراب خداوند چشیده ، دیگه نمیتونه با شراب های مجازی، خودش رو سیراب کنه. اون کسی که نگاه خدا رو تجربه کرده، دیگه نیازی به نگاه این و اون نداره. اون کسی که تایید خدارو گرفته، دیگه نیازی به تایید این و اون نداره .اون دیگه نیازی به کسی نداره.
اون کسی که نیمه شب بلند شده و نام خدارو زمزمه ی دهانش کرده ،روی زبانش روی لبش اسم پاک خدا، مطهر خدارو اورده ، اون دیگه نمیتونه در طول روز ،حرف بیخود بزنه. حرفای نامربوط بزنه. اون زبانش رو دیشب غسل داده، با نام خدا. با یاد خدا. دوست عزیزم ازت خواهش میکنم به مدت ۳ ماه بیا این رو تست کن. بیا بجای اینکه تو کلت حرف بزنی، بیا بجای اینکه با زبانت با دیگران زیاد حرف بزنی ،همون حرفارو با خدا بزن .ذکر بگو .هرجا میری حرف باهاش بزن، با زبان خودت. نیاز نداره با یک زبان خاصی با خدا حرف بزنی ، همین با زبان خودت باهاش صحبت کن. اگر خانم هستی با همون زبان دخترانه ی خودت صحبت کن. فکر کن خدا بابای توعه. خدا که جنسیت نداره ، ولی وقتی که تو بهش میگی بابا، خداوند به قول ملاصدرا میاد به قدر فهم تو کوچیک میشه و نقش یک بابارو تو زندگیت ایفا میکنه.
وقتی میگی آقا ،خداوند که جنسیت نداره، ولی میاد در نقش یک آقا تو زندگی تو خودش رو نشون میده .اون وقت متوجه میشی که این تکنیک، چقدر تکنیک قوی ایه .اونوقت متوجه میشی که تمام سرو صداهای تو کلت آرام میشه، به وحدت میرسی. به وحدت میرسی، یعنی فقط یک نفر رو به روته. یک نفر رو میبینی. با یک نفر عشق بازی میکنی .خیلی خیلی مچکرم دوست عزیزم، انشاءالله که این تمرین رو با تمام وجودت، ۳ماه انجام بدی.
نتیجه های خیلی قشنگش رو برای این برادر کوچیکتم بگی. منم خیلی خوشحال میشم. امیدوارم اون لحظاتی که شیرینیه نام خدا ، روی لبهاته من رو دعا کنی. مرحوم پدر من رو دعا کنی. همه ی انسان های بزرگی رو که توی زندگی ما اومدن و خواستن دست مارو بگیرن، یک قدم مارو بیشتر به خدا، به حقیقت، به عشق، به صداقت، به معرفت نزدیک کنند، انشاءالله که همشون رو یاد بکنی. اونها هم دارن مارو یاد میکنن، اونها هم الان دوست دارن ما بیشتر نزدیک بشیم به خداوند، به عشق نزدیکتر بشیم .روز به روز سبکتر بشیم. سبکبال بشیم .
مولوی میفرماید که کجایید این شهیدان خدایی شهید به معنای شاهده ،یعنی کسی که هر لحظه خدارو داره شهود میکنه پرنده تر ز مرغ هوایی میگه انقدر کسی که خدارو شهود میکنه ، سبک میشه که از این مرغایی که میبینی به سادگی رو هوا پر و بال میزنن ، از اینا ساده تر میری تو آسمونا، تو آسمون عشق خداوند . انشاءاالله اون شهیدان خدایی ما باشیم. اون مرغان هوایی ما باشیم. انشاءالله که خدا نور عشقش رو تو قلب ما زیاد کنه. ان شاءالله که دستای مهربانانه، پدرانه اش را روی شانه های همیشه حفظ بکنه. انشاءالله که خدا دوستای عزیزی مثل شمارو برای من حفظ بکنه. انشاءالله که خداوند قلب من رو هم از معرفت و علم و عشق و قدرت خودش پر کنه.
با سلام و ادب
مقاله با خدا حرف بزن عاااالی بود عااالی.
دلم رو به درد آورد تا با این درد بدنبال مرهم با خدای مهربونم حرف بزنم.
بسیااار سپاسگزارم. در آغوش خدا باشید.?
سلام.
خیلی خوب بود.
کاش این متن رو تبدیل به فیلم های کوچیکی بکنین و توی فضای مجازی پخش کنین
سلام نمیدونم نظر منو بخونیم یا نه،،،،،ولی من نزدیک به ۱۲ساله ،،تو مغزم با این آدمها حرف زدن ،،وسواس فکری گرفتم ،قرص اعصاب خوردم،،،خودمو به در و دیوار زدم،،خیلی بدجور،،،امشب قبل اینکه این مقاله ی شما رو بخونم،،از خدا با تمام وجودم کمک خاستم،،بعد گوشی رو برداشتم،،سرچ کردم،،وقتی خوندم متوجه شدم،،خدا با زبان شما با من حرف میزنه با یقین صد درصد اینو میگم،،من راهرو پیدا کردم،،خیلی خوشحالم ،،،و از شما خیلی خیلی ممنونم
سلآم مرد نآجی آرامش عجیبی گرفتم که تآ این لحظه سراغم نیومده بود …یه امنیت و آرامش از جنس مطلق خدآ …از اینکه وارد یه ذهن پآک و خلوت خودم رو میخوام کنم هیجآن عجیبی دآرم …دلم بد گرفته بود و دلشکسته بودم شمآ رو خدآی نور سر رآه من گذآشت…محتآج دعایتآن هستم
روزهای خیلی سختی رو دارم پشت سر میذارم،من چند ساله دارم خدا خدا میکنم، نمیدونم واقعا از دل من خبر داره یا نه؟
چطوری بفهمم صدامو میشنوی
خدا همیشه میشنوه باهاش حرف بزن
باسلام خدمت استاد عزیزم استاد عرشیانفر ومتشکرم به خاطر این همه آگاهی وتجربه های خوب ونابش،که دراختیار ما قرارمیده که ماهم به این آگاهی برسیم وبهترینها رو که هرانسانی لایقش هست رو تجربه کنیم وازصمیم قلبم که جایگاه خدای مهربانم است میخوام که همه انسانها دراین کره خاکی به این آگاهی برسن که خداوندپشت در قلب همه ما، منتظره،که در قلبمون رو باز کنیم وخداوند را درآن جای دهیم آره دوستان عزیزم تاخداهست وباخدا ارتباط گرفتی همه شک وناراحتی وترسهاتونو دور بریزید که خداوندبرهرچیز تواناست واوست فرمانروای مطلق هستی، خداونداسپاسگزارم بخاطر این همه آگاهی، که همه ازجانب توست ممنون ومتشکرم که درهرلحظه همه ماانسانها رو هدایت وحمایت میکنی متشکرم متشکرم متشکرم خدای عزیزومهربانم
منم خستم از این زندگی دنبال آرامشم ….ی مدت حالم خوب بود با خدا بودم نمیدونم چرا فاصله گرفتم
سلام ودرود
من هرلحظه با خدا هستم واین عشق بازی با خداوند را مدیون آموزه های استاد عرشیانفر عزیزم هستم
خدایا شکرت❤❤
با خدا تا خدا
درود بر شما
خداقوت به گروه بین المللی عرشیان
مطالب بسیار خوبی بود سپاسگزارم ازتون
فقط کاش اونجایی که زده بودین محتوایی از فایل صوتی استاد یک فایل هم در وبلاگ خود قرار دهید چون کلام استاد شیوا و رسا میباشد و مطلبی را که تایپ میفرمایید خیلی کتابی میشود
سلام استادعزیزم ودست اندرکاران عزیزمجموعه عرشیان… حال درونیم خیلی نامناسب بودولی باخواندن این مطلب باخداحرف بزن نیرویی عجیب گرفتم وحالم خیلی عالی شد. تمام کارهاموبخودش میسپارم ومطمئنم بهترین یاورم میشه….. استادعزیزم ازخدامیخام خیربی نهایت بهتون عطاکنه نمیدونیدباحرفاتون زندگیمودگرگون کردید…… واقعازبانم قاصرهست ازاین همه خوبی شما….. خداروشکرمیکنم که باشمااشناشدم وحرفهای شمابیشترین انرژی رودرطول شبانه روزبهم میده… فرشته ای هستیدکه ازطرف خداوندبرای تغییرزندگیم اومدیدخدیاشکرررررررت
سلام
میشه یه کتاب یا دوره برای شناخت خدا و شناخت خود معرفی کنید؟
من مدتیه که باتوصیه های,شماباخداصحبت میکنم وآرامش عجیبی درزندگیم احساس میکنم خداروهزاران مرتبه شکرمیکنم که باپیج شماآشناشدم
سلام
مقاله ی با خدا حرف بزن خیلی برای من به موقع بود انشالله از خداوند بهترین ها رو دریافت کنین که اینقدر باعث تغییرات توی زندگی و روان من شدین با اموزشهاتون
در پناه خدا شاد باشین
خیلی خیلی متشکرم و سپاسگزارم ازتون،اجرتون با خدای مهربان،روح پدربزرگوارتون شاد
سلام
مقاله ی با خدا حرف بزن عالی بود امشب خیلی اتفاقی این مطلب رو دیدم مدتها بود انگار دنبال ی پشتوانه محکم بودم ک بهش تکیه کنم خودمو بهش بسپارم دستاشو محکم بگیرم و ازش بخوام رهام نکنه اره همون ک همیشه نزدیکمونه ولی ب نظر دوره… من ی مدت هستش ک با خدا حرف میزنم ولی با این حال گله و شکایتم میکردم ک چرا این جور شد چرا برا من ولی بعد ک ی مدت گذشت می فهمیدم چ خوب شد ک اون اتفاق توی اون برهه برام رخ نداد همش لطف خداست ،خدا بهترین مشاور بهترین رفیق تنهایی های منه دوسش دارم … مرسی از مقاله ارزشمندتون امشب فهمیدم چقدر خدا منو دوس داشته ک با شما آشنا شدم…
سلام چندین وقته عاشق خدا شدم… حس میکنم خیلی به من نزدیکه با من حرف میزنه و میگه باید چیکار کنم…. حس میکنم یه گوشه وایساده و داره منو نگاه میکنه و لبخند میزنه… چند روز پیش وقتی تنها بودم صداهایی میشنیدم که نمیدونستم از کجا میان فقط میدونستم که صداهایی مثل موسیقی آرامش بخش بی کلام میشنوم نمیدونم شاید دیوونه شدم نه؟؟ ولی یه احساسات عجیبی دارم حس میکنم علاقه ام به خدا روز به روز بیشتر میشه اون صدا رو هم فقط ۲ بار آدمم چند هفته پیش شنیدم….
سلام کاش صوتی بود این یا یه فایل کلیپ بود… عالی میشد
خیلی زیباست حرفایی که نوشتین🌹
سلام حال روحیم یکسالی هست داغونه چند ماهه انقدر فشار عصبیم زیادبوده قفسه سینم درد میگیره و داغ میشه هر روز فالهای مختلفو تو سایتا میگیرم هر کدوم یه چیزی میگن این دفعه این جمله رو سرچ کردم 《خدایا وارد قلبم میشی》که این صفحه برام جلب توجه کرد البته قبلا هم مطالبتونو خونده بودم ولی فراموش کرده بودم دوباره خوندمش نمیدونین چقدر آروم شدم با اینکه حرفاتونو کمابیش همه تو سختیا بهم میگن ولی انگار از قلم شما یه تاثیر دیگه ای داشت البته روش پیشنهادیتون خیلی تازگی داشت امسب از خدا خواسته بودم بیاد تو خوابم و بهم بگه چیکار کنم ولی انگار معجزه برام اتفاق افتاد و خداوند حرفشو با زبون شما بهم حالی کرد.
خیلی ممنونم خیلی وقت بود حالم تغییر پیدا نمیکرد.
داداش دمت گرم خیلی مفید بود واسه من یکی،
ایشالله هرچی میخوای خدا بهت بده
سلام استاد گرامی و دوستان همراه
خدا خودش الان توی این مقاله باهام حرف زد اصلا این همون نشونه ای بود که موبایل رو برداشتم و ازش خواستم یک نشونه بهم بده واین فایل در استوری استاد رو گذاشت جلوم و بهم گفت باهام حرف بزن ، نگرانیت رو بهم بگو ، دلواپسهات رو به خودم بسپار، خدایا قلبم از شوق لطف تو داره شکافته میشه میدونم که همه چیز هایی که که دراین سال ها ازت خواستم برام میخوای بفرستی یکجا ، آخه از دیشب که این درگیری ذهنی برام پیش اومده قران رو باز میکنم از خیر خودش بهم گفته الان هم که این فایل رو گذاشته جلو روم فقط کافیه یک قدم بردارم بهسمتش و بهش اعتماد کنم همین الان اعلام میکنم خدایا من بهت اعتماد دارم و زندگیم رو به دستان قدرتمند خودت میسپارم
همین الانی که که میخواستم برم با یکی درد و دل کنم و انگار یکی از درونم فریاد میزد این کارو نکن وبلندم کرد و گوشیم رو برداشتم و این متن رو گذاشت جلو روم در حقیقت خودش دست به کار شد و اومد پیشم و بهم گفت خودم درستش میکنم بهم اعتماد کن، خدایا همه امورم رو به خودت میسپارم 😍
سلام خدمت استاد عرشیانفر و گروه خوبشون
خدا قوت می گم برای مطالب فوق العاده ای که در سایت گذاشتید.
مدتی بود که نیاز داشتم کسی این حزفها رو به من بزنه خیلی زیبا گفتید استاد. حتما از امروز توصیه شما رو بکار می برم. خیلی سپاسگزارم
سلام داشتم دنبال یه دل نوشته میگشتم که بزارم رووضعیت ازکسی ناراحت بودم یه دفه زدم بیرون ازدل نوشته هاگفتم ولش کن بابا یه دفه حرف زدن باخداروسرچ کردم واین نوشته برام اومد خیلی آروم شدم وازامشب قول دادم عملیش کنم خیلی خیلی ازشماممنونم برادر
واقعا عالی از خدا ممنونم ک این مقاله رو سر راهم قرارداد
بسیار عالی بود. ذهن من اجازه نمی داد با نیروی قدرتمند الهی صحبت کنم. می گفت تنها من باید صحبت کنم. اما امروز متوجه شدم که من هر لحظه می توانم خودم با خدایم ارتباط برقرار کنم و صداهای ذهنم را نشنوم.
منیژه
سلام و درود خداوند بر بنده عزیزو خالص خدا، بی نهایت عالی و فوقالعاده بود واقعا تحت تاثییر قرار گرفتم خیلی متشکرم از شما، خداوند روح پدر بزرگوارتون رو مورد رحمت و آرامش قرار بده و از اعضای بهشت و محشور با پیامبر کنه الهی آمین😊🌹💜
سلام حرفاتون عالی بود من الان ثانیه به ثانیه با خودش حرف میزنم خیلی آرامش بخشه فقط یه سوال جوابهایی تو دل آدم میوفته آیا جواب خداست؟
خیلی امسال بخواطر این شرایط استرس دارم و خیلی وقتها گناه میکنم ولی خدا هیچوقت از من روشو برنگردوند 😢 همیشه در رحمت رو به روم باز بود و من شکرگزار نبودم 😭 ولی امروز که این مقاله رو خوندم تصمیم گرفتم با خدا ارتباط بگیرم و ازش کمک بخوام که بهترین دوستم باشه 😭😭 ممنون از مطلب خوبتون که به دلمون آرامش رو برگردوند . یاعلی
سلام دوست عزیز و گرانبهای من، متن شمارا کامل خواندم و فوق العاده آرام شدم، خیلی دوستت دارم و خداییش ، خداوند رحمت کند پدر شمارا، آمن.
از طرف یک دوست کوچک مسیحی تو.
راه رو پیدا میکنیم البته اینم خودش خیلی لیاقت میخواد.ولی مهم تر اون یه که یادمون نره و هی تکرارش کنیم تا بشه جزء ی از زندگی مون.ممنونم خدای مهربانم.مرسی که هستی.مرسی که حواست به همه بنده هات هست.کمک کن تا یادمون نره و تو زندگی روزمره گم نشیم.مرسییییی خدای مهربونمممممممممم
خدا کمکم کن بیشتر باهات باشم و هی فراموش نکنم.خدایا باش که خیلی محتاجتم.همون جور که تا الان بودی و هوای من رو داشتی.ولی من ه خطا کار یادم میرفت که هستی و داری بهم نگاه میکنی🙌🙌🙌🙌💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖❤❤❤❤❤❤
خدایا کمکم کن یلحظه فراموشت نکنم همیشه سایت بالاسرم باشه همیشه هوامو داشته باش که بدجوری این روزا نیازت دارم و میدونم ک بدون تو قلبم اروم نمیگیره خدایا هوامو داشته باش بزار ایمانم بهت انقد قوی بشه که هیچکس نتونه بشکندش خدایا منو به موفقیت برسون
خدایا شکر .با خدا باش و پادشاهی کن.تشکر از استاد فوق العاده عرشیانفر
خدا خسته ام.!خودتم میدونی حق من این نبود…
خیلی بدتر از من سرسامان گرفتن اما من ….
خدا جون ی حرکتی رو کن برام
تا دیر نشده
دیگه کشش ندارم
سلام استاد عزیز
من سرج کردم که با خدا چگونه صحبت کنم ، این متن زیبا و مقاله به ناگهانب برایم باز شد و کنجکاو بدوم ببینم چیست ؟ مقاله بسیار زیبای شما را در ارتباط یک انسان با خدا خواندم و بسیار خوشحال و از ته دل برای شما دعای فراوان نمودم بسیار بسیار بسیار عالی و جذاب بود به ته قلب و دلم نشست همان چیزهایی بود همون حرف هایی بود که من دوست داشتم برای صحبت کردن با خدا و اشک در چشمانم سرازیر شد . شما را به خدای مهربان و بخشنده می سپارم .
ارادتمند سید رضا حسینی
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
موسسه عرشیان، گروهی متشکل از افرادی است که با شناخت خود و توانمندیهایشان توانستهاند مسیر زندگی خود را تغییر دهند و اکنون آماده هستند تا شما را در این راه یاری کنند. خلاقیت و نوآوری اساسیترین قانونی است که موسسه آموزشی مهارت زندگی عرشیان در تمام فعالیتها سرلوحه خود قرار داده است.
حوزه/ روایات، نزدیکترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کردهاند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز میکند.
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 167 کتاب «ره توشه راهیان نور» به مناسبت ماه رمضان 1440 به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
* راه های تقرب به خدا
چگونه با خدا زندگی کنیم
اشاره
یکی از موضوعات جالب توجه برای عموم مردم و بهویژه نسل جوان، راههای تقرب به پروردگار یا به عبارت دیگر «سیر و سلوک الی الله» است؛ اما با توجه به مسیرهای انحرافی در این راه، لازم است برای پیمودن صحیح این طریق، از کلام اهلبیت(ع) بهره گرفت.
به قول حافظ:
قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن // ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
با مراجعه به کلمات اهلبیت(ع) و جستجوی واژههایی مانند «تقرب»، «اقرب»، «المتقربون» و«توسل» میتوان به هفت راه برای سیر و سلوک الی الله یا همان تقرب به پروردگار رسید.
1. معرفت
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نورانی 110 نهجالبلاغه درباره برخی از راههای تقرب به پروردگار میفرماید: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ»: «بهترین وسیلهای که انسانها میتوانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و پیامبر(ص) و جهاد در راه خداست». سپس در ادامه میفرماید: «وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ»: «و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است».
داستانی از امام موسی بن جعفر(ع)
مرحوم کلینی در الکافی و شیخ مفید در الارشاد، داستان زیبایی در این زمینه نقل نمودهاند:
شخصی میگوید: پسرعمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که از عابدترین مردم زمانه خود بود و خلیفه از او پروا داشت. به دلیل تلاش و جدیتی که در دینداری از خود نشان میداد، گاهی خلیفه را با کلماتی تند، موعظه مینمود و امر به معروف و نهی از منکر میکرد وخلیفه هم او را تحمل میکرد. روزی امام کاظم(ع) او را در مسجد دید، به او فرمود: «روشی که تو داری مورد علاقه و موجب خوشحالی من است. تنها مشکل تو این است که از معرفت به دور هستی، معرفت را به دست آور». به امام عرض کرد: معرفت چیست؟ امام(ع) فرمود: «فهم دین از راه حدیث؛ برو و از راه احادیث فهم را به دست آور». پرسید: از چه کسی؟ امام(ع) فرمود: «از فقهای مدینه؛ البته آنچه آموختی، به من عرضه کن». امام(ع) تمام آموختههای او را باطل دانست و بار دیگر فرمود: «برو فهم دین را به دست آور». به امام عرض کرد: من در پیشگاه پروردگار احتجاج خواهم کرد که شما راه را به من نشان ندادید؛ مرا به معرفت راهنمایی کنید. اینجا بود که امام(ع) پس از ایجاد عطش در وی، راه حقیقی را به وی نشان داد و حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) را برای او بازگو نمود و جانشینی امامان بعد از پیامبر(ص) را یک به یک تا زمان خود بیان کرد و سپس از امامت خود برای او سخن گفت. او از امام(ع) درخواست معجزه کرد و امام، معجزهای به او نشان داد.
از این داستان به خوبی استفاده میشود، قدم اول در راه سیر و سلوک و تقرب به پروردگار، معرفت است و انسان بدون معرفت، به جایی نمیرسد.
تأکید بر تعقل برای پیدا کردن راه
در قرآن و روایات، برای دریافت راه صحیح، به بهرهگیری از عقل تأکید فراوانی شده است. قرآن کریم از زبان اهل دوزخ میگوید: «لَو كُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما كُنّا في أَصحابِ السَّعيرِ»: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل میکردیم، در میان دوزخیان نبودیم».
اولین کتاب در الکافی «کتاب العقل و الجهل»، در بر گیرنده سی و شش حدیث درباره عقل و بهرهگیری از آن و دومین کتاب آن «کتاب الحجه»، در باب شناخت حجتهای الهی است. این مسئله بیانگر آن است که مهمترین راه برای تقرب به پروردگار، معرفت پروردگار و حجتهای الهی، با به کار انداختن عقل و اندیشه است. در اینجا به چند حدیث در این زمینه اشاره میکنیم.
الف) در روایتی آمده است:
«وَ أَثْنَى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ عَلَى رَجُلٍ حَتَّى ذَكَرُوا جَمِيعَ خِصَالِ الْخَيْرِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُل؟ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نُخْبِرُكَ عَنْهُ بِاجْتِهَادِهِ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَصْنَافِ الْخَيْرِ تَسْأَلُنَا عَنْ عَقْلِهِ فَقَالَ(ص) إِنَّ الْأَحْمَقَ يُصِيبُ بِحُمْقِهِ أَعْظَمَ مِنْ فُجُورِ الْفَاجِرِ وَ إِنَّمَا يَرْتَفِعُ الْعِبَادُ غَداً فِي الدَّرَجَاتِ وَ يَنَالُونَ الزُّلْفَى مِنْ رَبِّهِمْ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»: «گروهی در محضر پیامبر(ص) شخصی را ستودند و از همه خصلتهای نیک او یاد کردند. پیامبر(ص) فرمود: عقل آن مرد چگونه است؟ گفتند: ای پیامبر! ما از کوشش او برای عبادت و دیگر خوبیهای او سخن میگوییم و تو درباره عقل او از ما میپرسی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرد احمق به سبب حماقت خود، بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکاری آلوده میگردد. خداوند فردای قیامت، مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا میبرد، و بر این اساس به قرب خداوند نایل میشوند».
شاهد این کلام پیامبر(ص) را میتوانیم به خوبی در جهان امروز ببینیم؛ ضربههایی که تکفیریها به دلیل فهم غیر صحیحی که از دین دارند، به دین میزنند، به مراتب از دیگران بیشتر است.
ب) امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه میفرماید:
«إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق»: «ارزشمندترین بینیازی، عقل و بزرگترین فقر، بیخردی است».
ج) امام باقر(ع) فرموده است: «اِعْرِفُوا مَنَازِلَ شِيعَتِنَا عِنْدَنَا عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا وَ فَهْمِهِمْ مِنَّا»: «جایگاه شیعیان ما را به اندازه روایتی که از ما نقل میکنند و فهمی که از کلمات ما دارند، بشناسید».
از همین روست که محدثین بزرگی مانند مرحوم کلینی به جمعآوری احادیث اهلبیت(ع) همت میگمارند و بزرگانی همچون علامه مجلسی، با تألیف کتاب مرآة العقول به شرح و فهم روایات میپردازد.
د) در کتاب الکافی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود:
«هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ(ع) فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ(ع) إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاه فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَان»: «جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: ای آدم به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکی از سه چیز را برگزینی؛ پس یکی را برگزین و دو تای دیگر را واگذار: حضرت آدم(ع) به جبرئیل گفت: آن سه کدامند؟ جبرئیل فرمود: 1- خرد، 2- حیا و 3- دین. آدم(ع) گفت: من خرد را بر میگزینم. آنگاه جبرئیل به حیاء و دین گفت: دور شوید و او را به حال خود واگذارید! آنها گفتند: ای جبرئیل! به ما فرمان داده شده است که هر جا عقل باشد، با آن باشیم».
هـ) داستان معروفی که از امام صادق(ع) نقل شده و مرحوم کلینی در کتاب الکافی و شیخ صدوق در الأمالی آورده است، گواه روشنی در این زمینه است.
«قُلْتُ لِأَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع): فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِينِهِ وَ فَضْلِهِ كَذَا وَ كَذَا، فَقَالَ(ع): كَيْف عَقْلُهُ؟ قُلْتُ: لَاأَدْرِي، فَقَالَ(ع): إِنَّ الثَّوَابَ عَلى قَدْرِ الْعَقْلِ؛ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ، خَضْرَاءَ، نَضِرَةٍ ، كَثِيرَةِ الشَّجَرِ، ظَاهِرَةِ الْمَاءِ، وَ إِنَّ مَلَكَاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِهِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هذَا، فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالى ذلِكَ، فَاسْتَقَلَّهُ الْمَلَكُ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ، فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ إِنْسِيٍّ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ و عِبَادَتُكَ فِي هذَا الْمَكَانِ، فَأَتَيْتُكَ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَكَ، فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذلِكَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ، قَالَ لَهُ الْمَلَكُ: إِنَّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ، فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ: إِنَّ لِمَكَانِنَا هذَا عَيْباً، فَقَالَ لَهُ: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: لَيْسَ لِرَبِّنَا بَهِيمَةٌ، فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ فِي هذَا المَوْضِعِ؛ فَإِنَّ هذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ، فَقَالَ لَهُ الْمَلَكُ: وَ مَا لِرَبِّكَ حِمَارٌ؟ فَقَالَ: لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هذَا الْحَشِيشِ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى إِلَى الْمَلَكِ: إِنَّمَا أُثِيبُهُ عَلى قَدْرِ عَقْلِهِ»: «روای میگوید: نزد امام صادق(ع) از عبادت و دین و فضل شخصی سخن گفتم، امام پرسید: عقل او چگونه است؟ گفتم: نمیدانم! فرمود: پاداش به اندازه عقل است. سپس امام داستان مردی از بنیاسرائیل را بیان کرد که در جزیره به عبادت مشغول بود. فرشتهای از خداوند درخواست کرد که پاداش عبادات این مرد عابد را به وی نشان دهد و خداوند به او نشان داد؛ اما آن پاداش به نظر فرشته کم آمد. خداوند به فرشته وحی کرد که با او همنشین باش. فرشته در چهره یک انسان به نزد او آمد و به او گفت: منطقه سرسبز برای عبادت مناسب است. عابد پاسخ داد: ولی عیبی دارد و آن، اینکه خدا چهارپایی ندارد. اگر داشت، آن حیوان را در اینجا به چرا میبردیم تا این علفزارها ضایع نشود. خداوند به آن فرشته وحی کرد که به اندازه عقلش، به او پاداش میدهم».
و) در روایت دیگری آمده است: «سَمِعَ(ع) رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ [عَلَى] فِي شَكٍّ»: «امام علی(ع) شنید که مردی از حرویان (خوارج) به عبادت و خواندن قرآن و شبزندهداری مشغول است، حضرت فرمود: خواب با یقین، بهتر است از نماز با شک».چگونه با خدا زندگی کنیم
2. انجام واجبات
دومین راهی که برای سیر و سلوک الی الله و تقّرب به پروردگار در کلام امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهجالبلاغه آمده است، انجام واجبات است. حضرت با اشاره به جهاد، آن را قلّه بلند اسلام معرفی میکند: «وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَام». سپس به اقامه نماز اشاره کرده و آن را حقیقت دین و آیین معرفی میکند: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة». آنگاه پرداخت زکات را به عنوان یک فریضه واجب بیان کرده: «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَة» و روزه ماه رمضان را سپری از عذاب الهی میداند: «وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب». سپس با معرفی حج و عمره به عنوان وسیلهای برای از بین رفتن فقر و پاک شدن گناهکاران: «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْب»، صله رحم را وسیلۀ فزونی در مال و طول عمر معرفی کرده است: «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأجَلِ»
امام صادق(ع) نیز از رسولخدا(ص) روایت میکند که خداوند متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»: «هیچ بندهای به من تقرّب پیدا نکرده است با چیزی که نزد من محبوبتر از انجام واجبات باشد».
امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه نماز را وسیله تقرّب به پروردگار معرفی کرده و میفرماید: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»: «امر نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید؛ زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید».
روایات، نزدیکترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کردهاند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز میکند. در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابنقولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ»: «نزدیکترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است». سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند میفرماید: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»: «سجده کن و به خدا تقرّب جوی».
انجام واجبات تا آنجا اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) هشدار میدهند که اگر انجام مستحبات به واجبات زیان رساند، موجب تقرّب انسان به خداوند نخواهد شد: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض».
3. خدمت به مردم
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهجالبلاغه، سومین راه تقرب به پروردگار را خدمت به مردم دانسته و میفرماید: «وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ»: «و نیکوکاری و خدمت به مردم، آدمی را از ابتلای به ذلت و خواری حفظ میکند».
آن حضرت صدقۀ پنهانی را نیز وسیلۀ نابودی گناهان و صدقۀ آشکار را وسیلۀ جلوگیری از مرگهای ناگهانی و زشت میداند و میفرماید: «وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ وَ صَدَقَةُ اَلْعَلاَنِیَةِ فَإِنَّهَا تَدفَعُ مِیتَةَ السُّوء».
کلمات اهلبیت(ع) در موضوع برکات خدمت به مردم و چگونگی پیمودن کمالات و از بین رفتن گناهان به این وسیله، بسیار زیاد است و در این مختصر نمی¬گنجد. امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 24 نهجالبلاغه میفرماید: «مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ»: «از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن و آرام کردن مصیبتدیدگان است».
همچنین آن حضرت در نامۀ معروف به عهدنامه مالک اشتر، وسیلۀ تقرّب به پروردگار را رسیدگی به حقوق و نیازمندیهای نیازمندان، یتیمان وسالمندان دانسته و میفرماید: «فَتَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ بِتَخَلُّصِهِمْ وَ وَضْعِهِمْ مَوَاضِعَهُمْ فِي أَقْوَاتِهِمْ وَ حُقُوقِهِم».
در روایتی از رسولخدا(ص) نیز آمده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَدْخَلَ عَلَى قَلْبِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَسَرَّة»: «از نزدیکترین حالاتی که بنده به خدای عزوجل دارد، زمانی است که قلب برادر مؤمن خود را شاد گرداند».
4. دوری از گناه
امام صادق(ع) فرمود: در مناجات خداوند با موسی(ع) چنین آمده است: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي»: «هیچ بندهای به من تقرّب پیدا نکرد، به چیزی مانند دوری از گناهان».
در نگاه اهلبیت(ع) دوری از گناه تا آنجا اهمیت دارد که امام باقر(ع) به شخصی که خود را دارای اعمال کمی میدانست، ولی مقیّد به دوری از حرام بود، فرمود: «چه تلاش و کوششی بالاتر از پاک نگه داشتن شکم و دامن از حرام».
5. محبت به اهلبیت(ع) و برائت از دشمنان
پیامبر خدا(ص)، محبت خویش و امیرالمؤمنین(ع) را سید و سرور وسائل تقرّب الهی بیان، و فرمود: «حُبِّی وَ حُبُّ عَلِیٍّ سَیِّدُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِمْ».
در کتاب کفایةالاثر داستان آخرین لحظات زندگانی ابنعباس، مفسّر قرآن و شاگرد ارزشمند امیرالمؤمنین(ع) آمده است که لحظاتی قبل از جان دادن گفت: «اَللّهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْکَ بولايَةِ عَليِّ بنِ ابيطالب»: «خدایا با ولایت علی بن ابیطالب به سوی تو تقرب میجویم».
در زیارت عاشورا، با ولایت اهلبیت(ع) و برائت دشمنان آنان به پروردگار تقرب میجوییم: «أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُم».
6. کسب فضائل اخلاقی و ترک رذائل اخلاقی
از بهترین راههای تقرب الهی، نیکی به والدین، کسب فضائل اخلاقی و کنار گذاشتن رذائل اخلاقی است. در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده که میفرماید: «أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ». همچنین آن حضرت کسانی را که دارای فضائل اخلاقی میباشند، نزدیکترین بندگان به پروردگار شمرده است. در روایتی از امام سجاد(ع) نیز داشتن اخلاق نیکو را وسیله تقرب به خدا دانسته است: «إِنَّ أَقْرَبَكُمْ الی اَللَّهِ أَوْسَعُكُمْ خُلُقاً».
7. انجام مستحبات
رسولخدا(ص) روایت کرده است که خداوند فرمود:
«إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»: «بنده به وسیله نافله به من تقرب میجوید تا آنجا که او را دوست میدارم. هنگامی که محبوب من گردید، من گوش او و چشم او و زبان او و دست او خواهم شد. هنگامی که مرا بخواند، اجابتش میکنم و هنگامی که درخواستی کند، به او عطا خواهم کرد».
مناجات در دل شب و گریه از خوف پروردگار نیز از راههای تقرب به پروردگار ذکر شده است. پیامبر خدا(ص) فرمود:
«أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَذْكُرُ اللَّهَ فِي تِلْكَ السَّاعَةِ فَكُنْ»: «نزدیکترین حالتی که خداوند به بندهاش دارد، در دل شب است. اگر میتوانی، از کسانی باش که در این ساعت خدا را یاد میکنند».
در ثواب الاعمال شیخ صدوق آمده است: «یَا مُوسَی! مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي»: «ای موسی! هیچ کس به اندازه گریه از خوف من، به من نزدیکتر نشد».
تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاریها و روزنامهها بدون ذکر منبع آزاد است. 0