چگونه با خدا صمیمی شویم

 
helpkade
چگونه با خدا صمیمی شویم
چگونه با خدا صمیمی شویم

خداوند در قرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنیم، منظور از این یاد کردن چیست؟

 

وبلاگ “سلام به خدا” نوشت:
بسم الله النور

خداوند در فرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنیم، منظور از این یاد کردن چیست؟

چگونه با خدا صمیمی شویم

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان )،یک اصلی بین جوانترها هست که میگویند باید رفاقت را در حق رفیقمان تمام کنیم تا او هم در حق ما رفاقت کند. پس رفاقت یک رابطه ی دوطرفه است، نمیشود یک طرف خودش را به آب و آتش بزند ولی طرف مقابل هیچ عکس العملی نشان ندهد. جریان رفاقت ما با خدا هم همینطور است که خداوند مهربان همه چی را در حق ما تمام کرده است ولی در عوض ما جز گناه و سرپیچی کاری نکرده ایم. اگر بخواهیم تمام نعمتهایی که خداوند متعال تا به الان به ما داده است را بشماریم، این نعمتها چفدر میشود؟ آیه قرآن داریم که نعمتهای خدارا اصلا نمیشود شمرد:(إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: اگر نعمت [هاى‏] خدا را شماره کنید، آن را نمى‏توانید بشمارید-نحل/۱۸)

خدای مهربان به ما یاد داده است که چطور با او رفاقت کنیم، او میفرماید: فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم: مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم(بقره/۱۵۲). این همان قاعده ای است که انسان ها در روابط دوستیشان با یکدیگر دارند.

منظور خداوند عزیز از این حرف این نمیباشد که یک انسان از صبح که از خواب برمی خیزد، تسبیحی در دست بگیرد و گوشه ای بنشیند و ذکر بگوید، وقتی به احوال عرفا هم نگاه میکنیم میبینیم که اهل به گوشه ای نشستن نبودند. پس منظور خداوند متعال چیست؟ او میخواهد به ما بفهماند که باید همه کارهای زندگیمان را برای رضای خدا انجام بدهیم. یعنی باید تمام توجهمان به خدا باشد، نگاهمان را حتی یک لحظه هم از خدا برنداریم. آنوقت همه‌ی کارهایمان رنگ خدایی به خودش میگیرد. مثلا نیت غذا خوردنمان این باشد که توان بندگی کردن به دست آوریم، یا اگر فرزندی داریم و میخواهیم او را تربیت کنیم نباید تربیتش کنیم تا بقیه‌ی افراد بگویند چه فرزند خوبی دارد بلکه باید تربیتش کنیم، طوری که بنده‌ی خوب خدا بشود و بتواند یاری امام زمان علیه السلام را بکند، اگر غیر از این باشد تمام زمانهایی که برای فرزندمان وقت گذاشته‌ایم به هدر رفته است. یا وقتی نماز میخوانیم باید همه توجهمان در این چند دقیقه به خدا باشد اگر درست دل به خدا بدهیم خدا هم ما را در دریای نعماتش می‌اندازد، در ابتدا کمی سخت است اما حتما شدنی است.

البته این طور نیست که اگر یکی اهل یاد خدا نباشد خدا با او کاری ندارد بلکه خداوند از نعمتهایش به تمام بندگان میدهد، ولی اگر بنده، با خدا رفاقت کرد آنوقت رنگ و لعاب نعمتهای خداوند نیز عوض میشود. پس لازم نیست ریاضتهای سخت بکشیم ، همینکه دلمان را پر از خدا بکنیم کفایت میکند. و اگر اذکار لفظی میگوییم باید دلمان را متوجه کنیم تا اثر بگذارد.(برداشت آزاد از تفاسیر المیزان، نمونه، نور)

در معانى الاخبار از حسین بزاز روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا میخواهى تو را از مهمترین وظیفه‏ اى که خدا بر خلق خود واجب کرده خبر دهم؟ عرضه داشتم: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اینکه با مردم آن طور رفتار کنى که دوست میدارى با تو رفتار کنند و دوم مواسات با برادران دینى و (سوم) یاد خدا در هر موقف (شرایطی)، البته منظورم از ذکر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر نیست، هر چند که این نیز از مصادیق آنست، ولى منظورم این است که در هر جا که پاى اطاعت خدا به میان می‏آید، بیاد خدا باشى و اطاعتش کنى، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشى و آن را ترک کنى. (معانى الاخبار ص ۱۹۲ حدیث۳)

 

منبع: جهان نیوز

document.getElementById(“comment”).setAttribute( “id”, “a690c58bbb599391ccc7c1cd84fb73e6” );document.getElementById(“d646be0097”).setAttribute( “id”, “comment” );




چم

حاجت مهمی دارم میخوام دوست خدا شم چگونه

نااالالات

یا امام زمان

به نام خداوند بخشنده مهربان

از کسی خوشتان می آید و میخواهید به او نزدیک شوید  و با او طرح دوستی و صمیمیت بریزید نخست چه میکنید ؟ از او الگو برداری خواهید کرد ؛ به رفتارش توجه میکنید و تفکرات او را پی گیری مینمائید و تا حدی سعی میکنید به دوستان او نزدیک شوید ؛ اگر او دارای مقامی بسیار بالاتر از شما باشد سعی میکنید خود را به مقام وی نزدیک کنید و یا حد اقل دوستانش را واسطه قرار دهید  ؛  تا شاید  به وی نزدیکتر شوید . و زمانی هم که تمام رفتار و کردار و صفات تان با وی برابر شد , چنان با هم صمیمی میشوید که هیچ چیز نمی تواند بین شما دو نفر قرار بگیرد ,  اصلا  خودتان را در مقابل وی هیچ میپندارید مخصوصا که اگر دارای مقام بسیار بالاتر از شما باشد که دیگر آنوقت است که احساس میکنید دوست دارید خودتان را فدایش کنید . مانند غلا مانی که پس از اینکه احساس کردند ارباب با ایشان دوستی میکند حاضر میشدند خود را فدای ارباب نمایند . مانند خیلی از سلاطین که غلامان نزدیکشان همیشه حاضر بودند خود را به خاطر سلطان فدا نمایند , و این کار را هم بسیار در تاریخ دیده ایم و از نظر روانشناسی باید تحقیق شود که چرا ( روانشناسان محترم لطفاً نظر بدهید ) .   

اکنون  بررسی میکنیم خداوند باری تعالی چگونه میاندیشد ؟ و چگونه عمل میکند ؟

چگونه با خدا صمیمی شویم

آیا اگر انسان و یا مخلوقات دیگر با وی مخالفت کنند و یا از وی روزانه تشکر نکنند و یا به وی توجه نکنند او هم ایشان را مورد رحمانیت خود قرار نمی دهد و مثلاَ هوا را که دارای اکسیژن میباشد از او دریغ میکند و یا تزریق روزی را از وی دریغ مینماید  ؟

مرحمت مینماید به امید تشکر ؟  او اصلاَ نیازی به هیچ کدام از اینها دارد ؟ البته که نه ! چون متّکی به خود میباشد و هیچ کدام از اینها برای وجود مبارک ایشان لزومی ندارد و یا اگر به مخلوقات تزریق میکند و روزی میرساند و یا به ما دست و پا و چشم و گوش و غیره داده فقط برای اینکه از وی تشکر کنیم و هر آینه که تشکر نکردیم از ما پس میگیرد و یا اینکه به یک نفر بیشتر و به یک نفر کمتر میدهد .

 با توجه به تمامی این موارد میبینیم که پروردگار عالمین به طور مطلق دارای این صفات میباشد و هیچ گاه این صفات در ایشان کم یا زیاد نمی شود و به هیچ چیز خارجی به جز مصلحت الهی بستگی ندارد و چون حضرت باریتعالی دارای حکمت میباشد و حکیم و دانا است تمامی مصلحت ها را به جای خود  تشخیص میدهد و میداند در کجا رحمت خود را و در کجا قهر و جبر خود را نشان دهد .

باری ، انسان چون این صفات را فراموش کرده و آنها را   در عمق وجود خود پنهان نموده از وجود آنها بی اطلاع است .

برای تجلی این صفات باید در ابتدا تزکیه نفس صورت پذیرد ؛ یعنی خود را از تمامی گرایشهای مادَی دور کنیم و در ابتدا نفس امَاره را از بین ببریم و نفسی را پرورش دهیم که باز دارنده و ملامت کننده است و ما را در هنگام انجام اعمال نا درست ملامت میکند ؛ برای رسیدن به این مهم ذهن را باید از گذشته و آینده خالی و در حال زندگی کنیم , تا نفس امَاره نابود شود . میپرسید چه گونه ؟

باید توضیح دهم که ذهن کارخانه ای است که با دادن مواد مختلف غذا درست میکند , یعنی اگر این مواد از مادَیات باشد خوراک مادَی و اگر معنویت باشد خوراک معنوی درست میکند . و اگر خوراک مادَی در ذهن درست شود نفس تقویت میشود و اگر خوراک معنوی تهیه گردد ؛ روح انسان که همان بارقه ای است از خداوند باریتعالی متجلی میگردد .

مانند اینکه به گذشته خود فکر میکنیم و با خود میگوییم : یادش به خیر عجب ماشینی داشتم و یا عجب پستی و مقامی داشتم و عجب ……. و یا اینکه فردا باید به فلان پست و مقام برسم و یا فلان ماشین را بخرم و یا ……….

ذهن مان همیشه مشغول گذشته و آینده میشود و گاهی چون نفس به انسان زور میگوید , وادار تان میکند برای جبران و یا رسیدن به اهداف مادَی خدای نا کرده دست به کارهائی بزنید که خلاف شان انسان و انسانیَت میباشد . البته بازهم تکرار میکنم اینها بدین معنی نیست که انسان نباید هدف داشته باشد و به دنبال ترقی برود , بلکه برعکس انسان باید حتماً هدفمند زندگی کند و به دنبال رشد و ترقّی هم باشد . ولی همه اینها فقط باید به خاطر رسیدن به ربوبیت و الوهیت و سعادت معنوی باشد و در راه رسیدن به رشد معنوی , رشد مادَی را هم دنبال باید کرد . و همیشه همان سراط مستقیم را باید پیمود و خیره و مستقیم به خداوند باریتعالی باید نگاه کنیم و نه یک زره به چپ و نه یک زره به راست توجه نکنیم .

 بدانیم که اگر شاگرد خوبی باشیم حتماً از طرف کائنات بورسیه و کمک هزینه تحصیلی دریافت خواهیم کرد .   

بی نیازی از بارز ترین صفات باریتعالی است ؛ ما هم باید همواره این احساس را در خود تقویت نماییم . احساس نکنیم که نیازمند هستیم و نسبت به چیزی و یا کسی و یا موردی نیاز داریم  ؛ مثل بعضی که دچار اعتیاد هستند , حالا به هر چیزی . البته اینها به این معنی نیستند که حالا فکر کنیم که چون خداوند به هیچ چیز نیاز ندارد پس لازم نیست به او توجه کنیم و از وی سپاس گذاری نماییم و ……

هر کس باید وظیفه خودش را بشناسد و انجام دهد و ما چون بنده و عبد خداوند هستیم باید به طور دائم با تمامی تک  تک  بافتها و سلولهای بدنمان به صورت باطنی و عمقی و معنوی از خداوند باریتعالی به خاطر نعمتهای بی شماری که برای ما قرار داده تشکر نماییم . همینطور در مقابل یکدیگر , رمز اینکه شما بتوانید در امر روابط خود با دیگران موفق بمانید , همین است که هر عکس العملی را به جا و به موقع خود نشان دهید .

برای روشن شدن مطلب مثال دیگری میزنم :

شما با فرزند یا دوست و یا همسر خود برخوردی میکنید که منجر به قهر و یا کم توجهی تان نسبت به وی میگردد , پس از مدتی پی میبرید که کارتان اشتباه بوده , برای بر قراری مجدد ارتباط چگونه او را  صدا میزنید ؟ معمولا روش صحیح این است که با صفات نیک او را مخاطب قرار دهید , ماننده عزیزم  –  خوشگلم –  خانومم – گلم –  دوست خوبم – و غیره  .

با خداوند ؛ که در وجود مان میباشد باید به همین گونه سخن بگوئیم و آنقدر صفات وی را تکرار کنیم تا دوباره با ما آشتی نماید و در انسان متجلی شود . یعنی باید دائما اسماء الله را به صورت ذکر نزد خودمان تکرار کنیم  تا دوباره در وجود مان تجلی یابد .

البته سعی میکنم در یکی از فصل های آینده تا حدودی راجع به ذکر اسماء الله بیشتر بنویسم .

 

 

 

 

چگونه با خدا صمیمی شویم

بار پروردگارا بر محمّد و آل محمّد وصالحین و مقر بین درگاه ت درود فرست و ما را از شاکرین  ذاکر ین خود قرار ده

 


تنوع فوق العاده طرح و رنگ صندلهای چرم


نظم و زیبایی را به دندان های خود ببخشید

 

شبهه: من با خدا رابطه صمیمی دارم نماز مهم نیست!! شبهه : اگر کسی بگوید که من با خدا رابطه دارم و از رابطه با او احساس خوشبختی می‌کنم آیا این فرد نماز یا روزه را به جا می آورد یا فقط حرف می‌زند؟ اصلاً به طور کلی ارتباط با خدا شامل چه چیزهایی هست؟   باید از خودش بپرسید که «من با خدا رابطه دارم یعنی چه؟» و اصلاً چرا نزد دیگران چنین ادعایی می‌کند؟الف – همه موجودات عالم، از آن جهت که مخلوق او هستند، مرزوق هستند و تحت ربوبیت الهی هستند، چه بدانند و چه ندانند – چه بخواهند و چه نخواهند، با خدا رابطه دارند. از خاک و سنگ و حیوانات و پرندگان گرفته تا انسان‌ها، ملائکه و انسان‌های کامل(معصومین علیهم‌السلام)هم ملائکه‌ی حامل و طواف کننده‌ی عرش با خدا مرتبط هستند و دائم تسبیح می‌کنند:«و َتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (الزّمر، 75)ترجمه: و فرشتگان را مى‏بینى كه پیرامون عرش به ستایش پروردگار خود تسبیح مى‏گویند و میانشان به حق داورى مى‏گردد و گفته مى‏شود سپاس ویژه پروردگار جهانیان است.و هم هرچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و حتی پرندگان تسبیح‌گو هستند و به تسبیحی که  می‌کنند علم دارند:«اَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ»ترجمه: آیا ندانسته‏اى كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند و پرندگان [نیز] در حالى كه در آسمان پر گشوده‏اند [تسبیح او مى‏گویند] همه ستایش و نیایش خود را مى‏دانند و خدا به آنچه مى‏كنند داناست.

چگونه با خدا صمیمی شویم

 

 

ب – پس «من با خدا ارتباط دارم»، به لحاظ عقل، منطق و وحی، سخنی نیست که کسی بخواهد مدعی آن شود و به آن ببالد یا بدین بهانه خود و دیگران را فریب دهد. حتی کفار، مشرکین و منافقین نیز نمی‌توانند با خدا قطع ارتباط کنند؛ هستی بر اساس قاعده‌ی «لا یمکن الفرار من حکومتک» است و رحمت الهی نیز واسعه است. و البته برخی با این ادعا برای خود دکان و منبع درآمدی از اغفال مردم ساده‌اندیش و عوام درست کرده‌اند.ج – و اما «من از این نوع ارتباط خودم راضی هستم»، نیز به هیچ وجه ملاک نیست، هر کسی می‌تواند خودش را توجیه کند و به آنچه می‌کند راضی باشد. خُب این یک خود فریبی و دگر فریبی است.دقت نماییم که مهم این است که أله، معبود، ربّ و معشوق از ما راضی باشد، نه این که ما از خودمان، باورهایمان و کرده‌هایم راضی باشیم! بازگشت به سوی اوست و نه به سوی خودمان، هدف و کمال اوست و نه خودمان و داور نیز اوست و نه خودمان.خداوند متعال نیز کاملاً تبیین کرده است که رشد، کمال و تقرب به سوی او چگونه میسر است، صراط مستقیم کدام است و رضایت او در چیست؟ پس اگر کسی عبد و مطیع بود، می‌تواند بر اساس رضایت او، راضی باشد.د – بسیار اتفاق می‌افتد که برخی می‌گویند: «دلت با خدا باشد، مابقی حرف است»؛ خُب این یک دروغ بزرگ شیطانی است و در واقع تکذیب خدا، رسولان و کتاب است. تکذیب همه‌ی بایدها و نبایدهاست و البته دل هر کس نیز همان است که در اعتقادات و عمل بروز داده و ظاهر می‌نماید.بسیار دیده و شنیده می‌شود که برخی می‌گویند: «مهم ارتباط با خداست و من خودم می‌دانم که با او چگونه ارتباط برقرار کنم و از این نوع ارتباط خود راضی نیز هستم و …»، اینها نیز همه توجیه است. همه عبادت نفس است و نه عبادت خدا.عبادت و بندگی خدا (ارتباط معقول و صحیح عبد با معبود) در اطاعت امر اوست و نه در اطاعت امر نفس خود. رفتن در صراط و انجام آنچه او فرمود، عبادت و اطاعت است، نه رفتن به راه خود؛ اوست که باید تبیین کند ما چگونه باید با او مرتبط شویم که حاصلش رشد، کمال و تقرب ما باشد، نه این که او خلق کند، اما مخلوق ربوبیّت کند!پس، این که کسی مدعی شد «من با خدا ارتباط دارم و راضی هستم»، نه تنها اصلاً معلوم نمی‌کند که حالا این مدعی اهل نماز و سایر عبادت نیز هست یا نه؟ بلکه اصلاً ملاک نیست. ملاک عبادت، اطاعت امر است، نه خودرأیی و رضایت از خود. بسیاری احساس خوشبختی می‌کنند، ولی وقتی از خواب بیدار شدند، متوجه می‌شوند که اتفاقاً خیلی بدبخت هستند و به دره هلاکت سقوط کرده‌اند، اما دیگر دیر شده است و فایده‌ای ندارد.منبع: سایت ایکس شبهه تبیان

در ادامه بخوانید

مراکز فیزیوتراپی با به روز ترین دستگاه ها

رفع دغدغه های فکری که زندگیتون رومختل کرده


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!


تعیین جنسیت پیش از بارداری

خرید کاغذ دیواری قابل شستشو |مشاهده طرحها


همین حالا وکیل بگیر


سفارش آنلاین کیک تازه خانگی


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!

بااین بسته آموزشی آموزگار کودک خود باشید


درخواست وکیل ملکی با مشاوره رایگان

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود

بالاترین کیفیت لوازم خانگی با بهترین قیمت


اقساط 36 ماه بدون پیش پرداخت لوازم خانگی


معتبر ترین مرجع پزشکی برای رزرو نوبت

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

آنچه در بسیاری از کتب و آثار دینی و آموزشی در کلاس های اخلاق و سخنرانی ها و موعظه های مذهبی در حوزه ارتباط صمیمی با خدا رایج است، نماز، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر، خمس، زکات، ذکر، شرکت در مراسم مذهبی خدمت به والدین، سفرهای زیارتی،… است.

بدون شک همه این عبادت در ارتباط با خدا و خودسازی سهم بسیار ارزنده ای داشته و ترک هر کدام از آنها مانع ارتباط موثر و صادقانه با خدا و موجب سردی روح و روان و روابط با خدا و دینداران خواهد شد. امّا در این اجمال سعی در ارائه راهکارهایی هستیم که اغلب ما از آنها غافلیم. راهکارهایی ساده و قابل عمل برای همه در همه جا.

چگونه با خدا صمیمی شویم

1- به هنگام انجام کارهای تکراری و خسته کننده مثل شستن ظرف ها و لباس ها و پختن غذا، جمع و جور کردن وسایل خانه، کار در کارخانه و رانندگی در ترافیک سنگین شهری، سرودی را در باره خدا زمزمه کنید. به یاد بیاورید که هر کاری با یاد خدا عبادت خواهد بود و عبادت موجب آرامش و ارتباط مستقیم با خالق هستی و همه اینها باعث انرژی مثبت .

2- هر روز تنها دقایقی را در خلوت و سکوت بنشینید و به آنچه که از خوبی ها دست یافته اید فکر کنید. شغل، ازدواج، مسکن، تحصیل، مسافرت خاطره انگیز، فرزند، سلامتی،… از خدا برای بدست آوردن همه این ها تشکر کنید. و خوشحال و خرسند باش بابت اینکه از شاکران هستی، این یعنی بهترین ارتباط با خدا.

3- کاری را که اصلاً دوست نداری و از انجام آن بشدت خسته و ملول می شوی انجام بدهید. مثل گوش کردن به حرف های تکراری و خسته کننده مادربزرگ و دوست، همکاری با همسر در کارهای خانه و ارتباط با فرزند و… به جای کلافه شدن و ابراز ناراحتی، از خدا به خاطر صبوری و بردباری ات تشکر کن. اینجا هم تمرین تسلط بر خویشتن و هم بدست آوردن دل اطرافیان و هم شکر به خاطر صبوری را بدست آورده ای. از این بابت خوشحال شو و از خدا بار دیگر تشکر کن.

وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست

4- آلبوم عکس خانوادگی تان را بازبینی کنید و تصویر هر یک از خویشان و نزدیکان و دوستان را که می بیند. در باره آنان با خدا صحبت کنید. به خدا بگویید: مادرم را شاد و سرحال نگه دار. دوستم را در درس و دانش موفق بدار. خواهرم را در تربیت فرزندش توفیق بده. خاله خوبم را شفا بده. برادرم را همسری شایسته نصیب بگردان و این گونه آلبوم عکس، وسیله ارتباط با خدا خواهد شد.

5- تخریب ساختمانی را تماشا کنید. به یاد بیاورید که خراب کردن روابط چقدر آسان است. از خدا بخواهید راه ها و روش های اصلاح روابط تان با دیگران را اصلاح کنند و خرابی ها و اشتباهات و خطاهای پیشین را جبران  کنید، اگر دل کسی را شکسته اید، اگر انتقاد نابجایی کرده اید و کسی را رنجانده اید، اگر بدی را با بدی جواب داده اید و … برای جبران شان از خدای یاری بطلبید. این رویکرد و عملکرد از بهترین راه های ارتباط صمیمی با خداست.

6- وقتی به دیدار عزیزانتان می روید با والدین خود، با یکی از دوستان صمیمی و یا همسر و فرزند خود به گفتگو می نشینید از خدا به خاطر این ارتباط صمیمانه تشکر کن.

7- خاطرات و حوادث تلخ و گزنده گذشته را به یاد بیاورید و از اینکه همه آن ها مقطعی و گذرا بوده و همه آن ها موجب تحصیل تجربه شده و هرگز خداوند تنهایتان نگذاشته خوشحال باشید و ازش تشکر کنید.

8- همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند.

9- اگر کسی شما را با دادن مژه ای، هدیه ای و خبری شاد کند چه حالی می یابید و از او چقدر تشکر می کنید؟ مسلّم خیلی زیاد. همین حالت را هر روز در برابر خدایتان داشته باشید، چرا که خداوند با دادن همه آن چه دیگران از دادن آن ها عاجزند، هر روز و هر لحظه شما را غافلگیر می کند. هر روز که از خواب بیدار می شوید و سالم هستید، چه بسیار افراد سالمی که هرگز از خواب بیدار نشدند. هر روز که از خورشید و آب و هوا و طبیعت و وجود پدر و مادر و دوستان و از همه مهم تر داشتن ایمان و اعتقاد دینی و… بهره می گیرید. چه بسیار انسان هایی که در دام زلزله و سیل و بیماری ها و مرگ عزیزان خود و دیگر حوادث تلخ گرفتار می شوند.

10- وقتی همه چیز نابود می شود (که نمی شود) باز آینده هست، به خاطر پیش رو داشتن آینده شکر خدا را به جای آورید.

11- شرکت نکردن در مجالس گناه راحت تر از شرکت کردن و گناه نکردن است، راه راحت را برگزینید و از بابت اراده و استواریتان خوشحال باشید و از خدا تشکر کنید که به شما این توفیق را هدیه داده است.

12- از خدا به خاطر تمام درهایی که کوبیدید و خانه خدا نبود طلب بخشش کنید و بعد از این از خدا بخواهید برای به یادش بودن و به در خانه اش رفتن یاری تان کند.

13- زیاد حرف نزنید، تا فرصت حرف زدن با خدا برایتان فراهم شود. آدم های پر حرف همیشه مضطرب و نگرانند از اینکه چه گفتند، چرا گفتند، با که گفتند، چگونه جبران کنند آنچه را که نباید می گفتند. امّا برعکس گفتگو با خدا با هر زبانی و در هر حالی موجب آرامش و شادابی خواهد شد.

14- بدون توقع و چشم داشت به کسی که چندان هم دوستش ندارید هدیه بدهید و با خدا در باره آنچه بدون چشم داشت به شما داده در حالی چندان هم با او دوست نبوده اید. گفتگو کنید و به خاطر این همه لطف و محبت و بخشش آن هم بدون توقع و چشم داشت خوشحال باشید و از او با تمام وجود تشکر کنید.

15- وقتی برای معالجه یک بیماری به مطب پزشک مراجعه کرده اید، و در نوبت به انتظار نشسته اید، به جای نگاه به این و آن و تمرکز ذهنی آزاردهنده به بیماریتان، با خدا صحبت کنید و بابت اینکه همیشه بیمار نیستند و سایر اعضای بدنتان سالم است صمیمانه ازش تشکر کنید.

همه خطاها و اشتباهات و بدرفتاری های خود را روی کاغذی بنویسید، هرگز در پی توجیه و پیدا کردن مقصر نباشید، خود را مقصر اصلی بدانید. سپس کاغذ را بسوزانید و دفن کنید و از خداوند طلب بخشش کنید و از او بخواهید تا در عدم تکرار آن ها یاری تان کند

16- از اینکه برای ملاقات با رئیس اداره و یا مسوولان بلند پایه باید از فیلترهای مختلف عبور کنید و شرایط امنیتی و سیاسی و اجتماعی مدّنظر داشته باشید و مدت ها با دیدن این و آن گاهی به دیدار آن مسۆل ذی ربط فائق آیید،از خداوند جانانه تشکر کنید که برای خلوت کردن و صحبت کردن با او این بگیر و ببندها لازم نیست. این یعنی از هر فرصت و فضایی برای ارتباط با خدا بهره گرفتن.

17- موقع خواب سوره حمد و ناس و فلق را بخوانید. اگر با وضو و رو به قبله بخوابید، خوابتان هم موجب ارتباط با خدا خواهد بود.

18- امروز را تصمیم بگیرید تا به هنگام خواب، حرف ها و حرکات مثبت داشته باشید. خوبی های دیگران را ببیند، زیبایی های ظاهری و اخلاقی دیگران را برایشان یاد آور شوید. چه ظاهر خوبی داری. چه خوب رانندگی می کنی. این لباس چقدر برازنده شماست. چه سلیقه خوبی دارید. … حتی با خدا هم حرف های مثبت بزنید. از خوبی هایی که دارید و نعمت هایی که به شما داده با خدا صحبت کنید و تشکر کنید.

19- وقتی پدر و مادر و یا کسانی که شما را دوست دارند کاری برای شما انجام می دهند از خدا به خاطر داشتن چنین عزیزانی تشکر کنید و به یاد بیاورید که خدا بیش از این عزیزان شما را دوست دارد و امکانات زیادی را در اختیارتان گذاشته و همیشه حافظ و مراقب شماست.

20- وقتی خانه تکانی می کنید و یا کمد و اتاق تان را از هر آنچه بیهوده غیرضروری است پاک می کنید، به یاد بیاورید و از خدا بخواهید که ذهن و زبان و زندگی شما را از آلودگی ها و بد اخلاقی ها پاک کنند.

احمد رزاقی                   

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

4 گام برای پیشرفت معنوی

3عمل مستحبی نجات بخش

10 نکته برای پرورش روح

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

چگونه با خدا صمیمی شویم

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

چطور می شود عاشق خدا شد

۱۳۹۱/۱۲/۰۸


۳۴۴۹۶ بازدید

نقل مطالب در مطبوعات و نشریات با ذکر منبع بلامانع است.
اداره تبلیغ نوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

براي اين‌كه با خدا رابطة صميمي و خالصانه داشته باشيم بايد چه كنيم؟

آدمي در سير تكامل معنوي و عقلاني خويش، همواره به پرسشهايي در باب اعتقادات و باورهاي موجود در محيطش مي‎رسد كه او را نسبت به آنچه تا حال بر آن بوده است، دچار ترديد مي‎كند. اين لحظات از حساسيت بسيار بالايي برخوردارند و نقش تعيين كننده در آيندة زندگي شخص ايفا مي‎كنند. اگر اين پرسش‎ها به درستي كاويده و سپس پاسخ داده شود، باورهايي صحيح، منطقي و مطمئن را در پي خواهد داشت.

رجوع به سفيران الهي
خداوند انسان را در دريايي متلاطم، به نام دنيا آفريد و امر فرمود كه به وسيلة ارتباط صميمانه با من، به سويم بشتابيد، تا در دنيا و آخرت سعادتمند شويد و به بهشت برين نائل شويد.
به مقتضاي حكمت خداوند،‌بايد راههايي را براي ما قرار دهد و معرفي كند، تا از آن طرق به او برسيم؛ چون انسان به خودي خود، نمي‎تواند راه خوب را از بد تشخيص بدهد، به خاطر همين خداوند، سفيراني ر ا از جانب خود مأمور كرد، تا پيامهاي آسماني را به مردم برسانند و راههاي هدايت را از طريق آنان، براي ما روشن كنند. همچنين به اين پيامبران كتب آسماني داد كه در آن كتابها، مسائل مربوط به هدايت و ضلالت انسان تشريح شده بود. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي‎فرمايد: كسي كه آيات قرآني را راهنماي خويش قرار دهد، به سوي آنچه استوارتر است، هدايت شده است.[1]
حضرت امير ـ عليه السّلام ـ در نهج‎البلاغه مي‎فرمايند: خداوند پياپي رسولان خويش را براي مردم فرستاد، تا با ابلاغ احكام الهي، حجت را برآنها تمام نمايند و توانمندي‎هاي پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانه‎هاي قدرت خدا را معرفي كنند.[2]
از اين رو براي جواب دادن به سؤال، ناچاريم دست به دامن انبياء و اوصياء و قرآن، شويم.
الف) شناخت
اولين گام براي ارتباط با خداوند، شناخت خدا، خود و جهان است. انسان بايد، معرفت خويش را نسبت به اين امور بالا ببرد و هر چه شناختش بالاتر رود، مقاومت او در برابر گناهان و اطاعت او نسبت به دستورات خدا بيشتر مي‎شود. انسان با فكر كردن در خود و دنيا و با سؤال كردن، بايد بداند كه از كجا و چرا به اين دنيا آمده است؟ وظيفه او اكنون در اين دنيا چيست؟ و بعداً‌ به كجا خواهد رفت و سرنوشت او بعد از مرگ چه خواهد شد؟
در قرآن آمده است: زود باشد كه بنماييم به ايشان، آثار قدرت كامله خود را در عالم و در نفسهاي ايشان، تا معلوم شود بر ايشان كه اوست پروردگار حق.[3]
همچنين پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‎فرمايند: من عرف نفسه فقد عرف ربه: هر كس نفس خود را بشناسد، بتحقيق كه پروردگار خود را شناخته است.[4]
اين شناختها، همان طور كه در روايات هم به آن تصريح شده است، با فكر و تأمل و مطالعه و سؤال از ديگران، آرام آرام براي انسان حاصل مي‎شود.اين مرحله از ارتباط با خدا، نقش حساسي را در رسيدن به خدا ايفا مي‎كند.
حضرت اميرالمؤمنين مي‎فرمايد: «اول الدّين معرفته و كمال معرفته التصديق به» آغاز دينداري، شناخت خدا است و كمال شناخت، تصديق به وجود اوست.[5] نكتة ديگري كه شايان ذكر است آن كه، در مورد خداوند علاوه بر اين شناختي كه بيان شد (از راه تفكر و سؤال و…) دو نوع شناخت ديگر نيز وجود دارد.
الف) شناخت حضوري نسبت به خداوند و آن اين است كه انسان با نوعي مشاهدة دروني و قلبي، با خدا آشنا شود كه پس از خودسازي و تهذيب نفس از بديها، براي انسان حاصل مي‎شود. اين راه نيازي به درس و مدرسه ندارد و افراد زيادي در طول تاريخ بوده‎اند كه خواندن و نوشتن نمي‎دانستند، اما مدرس صدها مدرّس شدند و بزرگان و علما در مقابل آنان، زانوي ادب مي‎زدند. مانند: رجبعلي خياط، يا ابوذر غفاري يا…
ب) شناخت فطري: اين نوع شناخت كه در سخنان پيشوايان ديني و عارفان و حكيمان آمده است، يعني اينكه دل انسان، با خدا آشناست و در ژرفاي روح وي مايه‎اي براي شناخت آگاهانه خدا وجود دارد كه قابل رشد و شكوفايي است (ر. ك: سورة روم، آية 30).[6]
ب) انجام واجبات و ترك گناهان.
براي رسيدن به خدا، اولين گام عملي، انجام دادن واجبات و ترك تمام گناهان است و براي راه پيدا كردن به درگاه ربوبي، اصلي‎ترين و مهم‎ترين گام، انجام واجبات و ترك گناهان است. وقتي كه اصحاب پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جنگ برگشتند، حضرت فرمود: آفرين باد به گروهي كه به جاي آوردند جهاد كوچك را و باقي ماند بر آنها جهاد بزرگ. گفته شد: اي پيغمبر خدا، جهاد بزرگ چيست؟ حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: جهاد با نفس.[7]
اگر كسي تمام واجباتش را انجام دهد و گناهان را ترك كند، بندة صالح خداوند است و خداوند را در آنچه دستور داده، اطاعت كرده است و رابطه صميمي با خداوند پيدا خواهد كرد ولو اينكه مستحبات را انجام ندهد.
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايند: كسي كه به واجبات خدا عمل كند، او بهترين مردم است.[8] و همين جهاد او با گناهان باعث مي‎شود كه خداوند راههاي هموارتري جلوي گام او نهد و بيشتر و بيشتر به خدا نزديك مي‎شود. در قرآن آمده است كه: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا: كسي كه در راه ما مجاهده كند،‌هر آينه او را به راههاي خود هدايت مي‎كنيم.[9]
از آيات و احاديث استفاده مي‎شود كه غايتي كه براي حركت انسانها در نظر گرفته شده، مقام قرب به خداست. در قرآن آمده است: و سبقت گيرندگان (در عمل) ،اينان مقرب خدا مي‎باشند و در بهشت نعيم سكونت خواهند كرد.[10]
در آية ديگر آمده:‌اما اگر از مقربين درگاه خدا باشد، در قيامت از آسايش و بهشت مرفهي كه از عطایاي خداست، استفاده خواهد كرد.[11] از اين قبيل آيات، استفاده مي‎شود كه مقام قرب الهي، كمال نهايي و غايت سير حركت انسانها است، انسان‎هاي برگزيدة خدا كه در صراط مستقيم انسانيت حركت مي‎نمايند، بدان مقام نائل مي‎گردند.[12]
امام خميني در اين باره مي‎فرمايد: پس اي برادر از معاصي احتراز كن و عزم هجرت به سوي حق تعالي كن و ظاهر را ظاهر انسان كن و خود را در ملك ارباب شرايع داخل كن و از خداوند تعالي در خلوت بخواه كه تو را در اين مقصد همراهي فرمايد… و بدان كه هيچ راهي در معارف الهيه پيموده نمي‎شود، مگر آن كه انسان از ظاهر شريعت ابتدا كند و تا انسان، متأدب به آداب شريعت حقه نشود، هيچ يك از اخلاق حسنه، از براي او به حقيقت پيدا نشود و نور معرفت الهي در قلب او جلوه نكند.[13]
ج) انجام مستحبات و نوافل
بعد از اينكه انسان كاملاً به واجبات عمل كرد و گناهان را ترك كرد، به اندازة توان خود به مستحبات مشغول شود. البته شخص مي‎تواند اين دو مرحله را با هم انجام دهد و هيچ منافاتي بين اين دو مرحله نيست. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره مي‎فرمايند: نزديك شوندة به خدا، با اداي واجبات و مستحبات، سودهايش دو چندان است.[14]
البته اگر انجام مستحبات به واجبات، صدمه بزند، بايد ترك شود. اول باید واجبات را انجام داد، سپس در صورت توان، به مستحبات و نوافل مشغول شد. امام علي ـ عليه السّلام ـ در حديثي در اين باره مي‎فرمايد: مستحبات، چنانچه به واجبات زيان رساند، موجب قرب به خدا نشوند.[15]
انسان با انجام مستحبات و نوافل مي‎تواند، به مقامات بلند معنوي و عرفاني نائل شود و ارتباط تنگاتنگي با معبود خويش برقرار كند. در حديث صحيح وارد است كه: بنده چون با نافله به من نزديك شد، او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم، من گوش او مي‎شوم، كه با آن مي‎شنود و چشم او مي‎شوم، كه با آن مي‎بيند و زبان او می شوم، كه با آن نطق كند و دست او شوم، كه با آن اخذ مي‎كند.[16]
و خلاصه اینکه انسان با انجام مستحبات، خدايي مي‎شود و خدا را در تمام زندگي خود حاضر مي‎يابد.
د) ذكر و ياد خدا
ياد خدا به منزلة روح عبادتها و بزرگترين هدف تشريع آنها مي‎باشد؛ زيرا ارزش هر عبادت، به مقدار توجه و ياد بنده، نسبت به خداست. انسان سالك، به وسيلة ذكر، به تدريج از دنياي ماده بالا مي‎رود و به عالم صفا و نورانيت قدم مي‎گذارد و كامل و كامل‎تر مي‎شود، تا به مقام قرب حق تعالي نائل گردد. در آيات و احاديث دربارة ذكر و ياد خدا سفارشهاي فراواني شده است؛ از باب نمونه:
الف) خدا در قرآن مي‎فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده‎ايد. ذكر خداي را بسيار گوييد[17]
ب) و مي‎فرمايد: خردمندان كساني هستند كه در حال قيام و نشستن و به هنگام خفتن، خداي را ياد مي‎كنند و در آفرينش آسمانها و زمين مي‎انديشند.[18]
ج) امام صادق ـ عليه السّلام ـ به اصحاب فرمود: هر چه مي‎توانيد خداي را ياد كنيد، در هر ساعتي از ساعتهاي شب و روز. زيرا خدا شما را به كثرت ذكر، امر كرده است و خدا ياد مي‎كند مؤمني را كه به ياد او باشد و بدانيد كه هيچ بندة مؤمني خدا را ياد نمي‎كند، مگر اينكه خدا نيز او را به خوبي ياد خواهد كرد.[19]
باید توجه داشت که ذكر خدا، عبارتست از يك حالت خدابيني روحاني و توجه باطني به خداي جهان، كه در آن بنده خدا را حاضر و ناظر و خودش را در محضر پروردگار جهان بداند؛ در نتيجه كسي كه اين چنين خدا را ياد كند، به دستورات خدا عمل مي‎كند، و واجبات را انجام مي‎دهد و محرمات را ترك مي‎كند.[20]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مبادي اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي آملي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ دوم.
2. معراج السعاده، احمد نراقي، چاپ سوم، ستارة قم، انتشارات هجرت.
3. حماسه و عرفان، عبدالله جوادي آملي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ سوم.
4. مراحل اخلاق در قرآن، عبدالله جوادي، انتشارات اسرا، چاپ اسوه، چاپ سوم.

پي نوشت ها:
[1] . آمدي، عبدالواحد، غررالحكم، ج 2، ص 215، ح 1159.
[2] . نهج‎البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 1، بند 36.
[3] . فصلت/ 53.
[4] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، چاپ پنجم، ج 2، ص 32.
[5] . نهج‎البلاغه، دشتي، خطبه 1.
[6] . مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، چاپ شانزدهم، نشر سازمان تبليغات، ج 1، ص 63؛ و ر. ك: مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، چاپ سوم، انتشارات مؤسسة امام خميني، معارف قرآن.
[7] . کليني، محمد بن يعقوب، فروع كافي، كتاب جهاد، ج 5، ص 12.
[8] . كليني، محمد بن يعقوب، كافي، دفتر نشر فرهنگ اهل‎بيت، ج 2، ص 81.
[9] . عنكبوت/ 69.
[10] . واقعه/ 12.
[11] . واقعه/ 88.
[12] . اميني، ابراهيم، خودسازي، انتشارات شفق، چاپ قدس، چاپ پنجم، 1371، ص 156.
[13] . موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، چاپ بيستم، 1378، ص 8.
[14] . غررالحكم، ج 1، ص 108، ح 2079.
[15] . نهج‎البلاغه، حكمت، 39.
[16] . کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، ج 4، ص 53.
[17] . احزاب/ 41.
[18] . آل عمران/ 191.
[19] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسائل‎الشيعه، ج 4، ص 1183.
[20] . خودسازي، ص 168.

چگونه با خدا صمیمی شویم

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

هدف از خلقت عالم معرفت و عبادت خداوند متعال است, و غرض از بعثت انبیاء از آدم تا خاتم تحقق آن است, رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تعلیم و تربیت بشریّت به معرفت و عبادت ,قرآن و کسی که نزد او علم تمام قرآن است به یادگار گذاشت.
هرچند حوادث روزگار نگذاشت مفسّر معصومِ قرآن, پرده از حقایق کتاب خدا بردارد ولی در فرصت کوتاهی که برای ششمین اختر فرزوان آسمان هدایت پیش آمد,شاهراه مذهب حق را برای رهروانِ از خلقت باز کرد , و فطرت تشنه انسانیت را به آب حیات عبادت و معرفت سیرآب کرد.
امید است پیروان مذهب حق روز عزای آن حضرت, آنچه در توان دارند در مراسم سوگواری انجام دهند تا مشمول دعای مستجاب او شوند که فرمود((رحم الله من احیی امرنا)) رحمتی که سرمایه ی سعادت و وسیله ی نجات از شدائد برزخ و قیامت است.

حرکت همه ساله کاروان صادقیه رفسنجان (راهیان ولایت) جلوه ای از تکریم مقام عالی حضرت صادق الائمه علیه السلام میباشد. مفتخریم که این حرکت حماسه ابراز محبت نسبت به آن امام همام و نشان افتخار شهرمان رفسنجان ؛ شهر دارالصادقیون گردید.
الحمدالله که این مراسم به عنوان سنتی پویا در تاریخ شهرمان ماندگار شد.

ما خادمین صادقیه با شنیدن احادیث حضرت صادق الائمه علیه السلام عطر یادش را استشمام نموده و دل به عنایاتش دخیل بسته و چشم به کراماتش دوخته ؛ از جان و دل خدمت ارباب و رئیس مذهب مان عرضه میداریم، ای ارباب ما اگر چه قبرت غریب است ما نمی گذاریم قدر و منزلت شما غریب بماند. اگر قبرت ضریح و بارگاه ندارد قلب ما حرم شماست اگر در کنار قبرت وهابیت مانع عزاداری و اظهار ارادت می شود ما کاروان صادقیه ای را برایتان تشکیل داده ایم که رسما عهده دار مراسم هایتان باشیم و ناله سرای جعفری میزبان عزاداران و میهمانانتان گردد تا جان داریم بر غربتت غریب نوازی میکنیم…
وعده ما 25 شوال سالروز شهادت امام صادق علیه السلام

استان کرمان ، شهرستان رفسنجان، حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوق، بلوار امام صادق علیه السلام
کوچه امام صادق علیه السلام (9) انتهای کوچه
ساختمان پایگاه فرهنگی مذهبی دارالصادقیون
دفتر شورای مرکزی انجمن محبین حضرت صادق الائمه علیه السلام

شماره تماس : 03434171563 – 09133928317


https://karevansadeghiye.ir/wp-content/uploads/2017/08/ziarat_imam_sadeq.mp3Downloads-icon

در قرآن آمده است كه اگر خدا را دوست داريد از پيامبر(صلي الله عليه و آله ) تبعيت كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد . اينچنين مي توانيد با خدا رابطه ي دوستي برقرار كنيد و در كارهايتان هم از او كمك بگيريد.

  پيامبر(ص) حبيب خدا و «دوست اوست» و بديهي است كه دوستي با دوست يار، دوستي با «او»ست. علاوه بر اين كه پيامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان واسطه فيض و در ورودي نيز مطرح مي باشند، چنان كه پيامبر(ص) فرموده است: «انا مدينه العلم و علي بابها؛ من شهر علمم و علي در آن است» خداوند متعال نيز براي رسيدن بندگان به فيض خويش، مراجعه به پيامبر(ص) را اجازه داده است.

«ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك…؛ و اگر آنان وقتي به خود ستم كرده بودند پيش تو مي آمدندو از خدا آمرزش مي خواستند و پيامبر [نيز] براي آنان طلب آمرزش مي كرد، قطعا خدا را توبه پذير مهربان مي يافتند» (نساء، آيه 64).

چگونه با خدا صمیمی شویم

بنابراين سخن گفتن با پيامبر(ص) به عنوان واسطه فيض خدا نه تنها مشكلي ندارد بلكه چه بسا نزد خدا دوست داشتني تر نيز باشد. براي توضيح بيشتر توجه شما را به مطالب زير جلب مي كنيم.

 

 

با توسن خيال به هر سو شتافتيم   از دوست غير نام و نشان نيافتيم

 

 

 

 

دلبر نشسته در دل و ما بي خبر ز او            بيهوده به دشت و بيابان شتافتيم

 

 

سخن بر سر ذكر و ذاكر و مذكور است؛

 ذكر (ياد خدا) را آدابي است ظاهري و باطني؛

ادب ظاهري ذكر آن است كه «ذاكر» در مرحله نخست حدود و اندازه هاي هر چيزي را مراعات كند بعد به مناجات بپردازد.

يكي از حدود، طهارت ظاهري است. از جسم گرفته تا لباس و نيز محيط اطراف، لوازم و اسباب، همه و همه در حالت هاي «ذاكر» و كيفيت ارتباط او با «مذكور» (خداوند متعال) مؤثرند. پس شايسته است در قدم اول به پاكسازي برون بپردازيم تا لايق حضور شويم.

 

 

در دير مي زدم من كه ندا ز در درآمد كه تو در برون چه كردي كه درون خانه آيي

 

 

(عراقي)

حدود ديگري كه براي «ذاكر» ضروري است، اداء حقوق واجب خداوند، مراعات حقوق خويش و نيز مردم است.

مراعات اين حدود در باريابي به آستان محبوب و مذكور، بسيار مؤثر است، گويي آستان يار را نگهباناني است كه از يك يك حدود و حقوق پرسند. چون شخص – با احساس مسؤوليت – پاسخ آورد و گويد: هر چيزي را بر سر جاي خود قرار دادم، آنگاه به ديدار يار شتافتم؛ در بر او گشاينده و گويند: «لبيك، لبيك» و اگر نه چون او را بي مسؤوليت يابند، به قول مولوي «رد بابش» كنند.

چگونه با خدا صمیمی شویم

و ادب باطني زماني حاصل آيد كه ذاكر تمام وجود خود را در محضر «مذكور» بيابد. به اين معني كه قوا و اعضايش به وقت مناجات حاضر باشند نه غايب:

 

 

چشم دل باز كن كه جان بيني        آنچه ناديدني است آن بيني

 

 

 

 

… هر چه داري اگر به عشق دهي  كافرم گر جوي زيان بيني

 

 

 

 

جان گدازي اگر به آتش عشق         عشق را كيمياي جان بيني

 

 

 

 

از مضيق جهات در گذري    وسعت ملك لا مكان بيني

 

 

 

 

آنچه نشنيده گوشت آن شنوي       و آنچه ناديده چشمت آن بيني

 

 

 

 

تا به جايي رساندت كه يكي          از جهان و جهانيان بيني

 

 

 

 

با يكي عشق ورز از دل وجان          تا به عين اليقين عيان بيني

 

 

 

 

كه يكي هست و هيچ نيست جز او  وحده لا اله الا هو

 

 

(ديوان هاتف اصفهاني)

آري براي حضور در پيشگاه محبوب، وحدت درون لازم است با كشمكش ها و تمايلات گوناگون، كه هر يك دل را به سويي كشند، «ادب باطني» حاصل نيايد.

ادب ظاهري ما را يك رنگ مي سازد و ادب باطني، يك دل؛ «مذكور» و «محبوب»، «واحد» است و «احد» شايسته است ذاكر هم با وحدت درون و بيرون، زبان به ذكر گشايد.

چون كار بدينجا رسيد همه اولياء و پاكان، همدل و همراز و همراه و همكار تو باشند. ايشان موحداند، ريسمان وصل را آويخته اند و ديگر واصلان را يار و ياورند؛ دور است از آستان ايشان كه مانع ذكر باشند.

درباره آيه شريفه: «يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيله؛ اي كساني كه ايمان آورده ايد، از مخالفت پروردگار بپرهيزيد و باري تقرب به او وسيله اي تدارك ببينيد»(مائده، آيه 35)فرمودند: وسيله ما (اهل بيت) هستيم»

 

 

 

 

سعي كنيد نمازتان را به موقع و با توجه بخوانيد ، و زياد دعا كنيد ، هرچه مي خواهيد از خدا بخواهيد تا خدا به شما عطا فرمايد ؛ همين دعا كردن باعث بيشتر شدن رابطه ي دوستي بين شما و خدا مي شود (البته اگر دعايتان مستجاب نشد صبر كنيد و تحمل داشته باشيد شايد خدا بهتر از آنرا مي خواهد به شمابدهد و يا اينكه فعلاً به صلاحتان نيست كه به دعايتان برسيد زيرا خدا صلاح ما را بهتر از خودمان مي داند) سعي كنيد هيچ گناهي نكنيد و اگر خداي نكرده گناهي كرديد فوراً توبه كنيد چرا كه قلب شما سفيد است و نوراني، اگر گناهي كرديد يك لكه ي سياه روي آن مي آيد و با توبه اين لكه پاك مي شود ولي اگر توبه نكنيد اين لكه ها روي قلبتان را مي گيرد تا سياه و تاريك شود و آنوقت ديگر نمي توانيد دوست خدا باشيد .

هر چه هست بايد از چشم خود ببينيم        يك قدم بر خويشتن نه! آن دگر بر كوي دوست

چگونه با خدا صمیمی شویم

چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟چگونه مي‌توانيم فرزند خوب براي پدر و مادرمان باشيم؟مقدمه:يكي از مشكلات اصلي خانواده‌ها، تعارضات و درگيري‌هاي بين والدين و فرزندان است. والد…

نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگ…نظر اسلام در مورد خود ارضايي چيست؟ آسيب هاي آن كدام است و چگونه مي توانيم اين عمل را ترك كنيم؟در جواب به اين سؤال مناسب است به سه مطلب اش…

بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين متر…بهترين روش حفظ قرآن کريم و تثبيت آن در ذهن چيست؟ بهترين مترجم قرآن کريم چه كسى است و بهترين خط آن از كيست؟براى حفظ قرآن كريم، روش هاي گو…





براي راهيابي به جواب مناسب توجه به نکته هاي ذيل مفيد است: بهترين راه ارتباط قلبي با خدا كه از آن به تقرّب الهي نيز ياد مي شود، همان راه هاي فكري و اعتقادي و عملي است كه در شرع مقدس بازگو شده. برخي از اين راه ها و روش هاي انجام اعمال واجب و بعضي ديگر انجام اعمال مستحب است. اگر كسي بخواهد با خالق هستي بخش خود ارتباط برقرار نمايد، مي تواند با آن اعمال با او به نجوي بپردازد.  نيايش در اينجا به چند نمونه از آن اعمال اشاره مي شود:1. نماز شب: در روايتي آمده كه خداي متعال به حضرت موسي فرمود: «اي فرزند عمران، دروغ مي گويد آن كس كه گمان مي كند مرا دوست دارد و همين كه شب مي رسد از من روي مي گرداند و مي خوابد، مگر نه اين است كه هر محبي خلوت با محبوب خويش را مي خواهد؟  هان اي فرزند عمران، بدان كه من بر دوستان خود مطلع هستم، آن گاه كه تاريكي شب آنان را فرا مي گيرد، چشمان دل آنان را به سوي خود بر مي گردانم و عقوبت هجران و سخط خويش را در برابر چشمانش مجسم مي نمايم، از روي مشاهده با من خطاب مي كند و از روي حضور با من سخن مي گويد. اي فرزند عمران، در تاريكي شب ها از قلب خويش خشوع را نثار كن و از بدن خويش خضوع را، و از چشمانت اشك را، كه تو مرا نزديك خواهي يافت.»از اين روايت بخوبي بدست مي آيد كه يكي از بهترين راه هاي ايجاد ارتباط قلبي با خداوند، نماز شب است كه انسان در خلوت تاريكي شب، با محبوبش راز و نياز نمايد.[1]2. عمل ديگر كه براساس روايات تأثير فراواني در ارتباط قلبي با خدا دارد، تلاوت قرآن كريم است. تأكيدات آيات و روايات به تلاوت قرآن به خوبي نشان مي دهد كه آثار و بركات اين كتاب نوراني در موارد مختلف از جمله در ايجاد ارتباط با خداوند نقش اساسي دارد.[2]3. مداومت بر تسبيح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، بعد از نمازهاي واجب نيز در ايجاد ارتباط قلبي انسان با خداوند مؤثر است.4. يكي از بهترين گزينه ها براي ايجاد ارتباط با خداوند، نماز است. گذشته از آن كه در روايات بر اين گزينه فراوان تأكيد شده، در ميان ساير عبادات نيز، آسان ترين راهي است كه انسان مي تواند از آن طريق با خداوندش ارتباط برقرار كند.امام صادق ـ عليه السلام ـ  فرمود: «خداوند سبحان فرمود: نزديك نمي كند به سوي من، بنده اي از بندگانم را چيزي كه محبوب تر باشد نزد من از نماز واجب، و بنده مي بايد، تقرّب بجويد به سوي من با خواندن نماز نافله (نمازهاي مستحبي مانند نوافل روزانه) تا او را دوست بدارم، هرگاه او را دوست داشتم من سامعة او كه با آن مي شنود و باصرة او كه با آن مي بيند و زبان او كه با آن سخن مي گويد، ‌و دست او كه با آن كارهايي انجام مي دهد خواهم شد، اگر مرا بخواند او را اجابت مي كنم و اگر از من چيزي بخواهد به او مي دهم.»[3]5. راه ديگر ذكر مداوم سبب ارتباط قلبي انسان با خداوند مي شود چنان خود فرمود: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)[4] آگاه باشيد با ياد خدا، قلب ها آرامش پيدا مي كند. مراد آيه آن است كه ذكر خدا موجب ارتباط قلبي انسان با خدا مي شود و ارتباط قلبي با خدا مايه آرامش انسان مي گردد. و در آيه ي ديگر فرمود: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ)[5] يعني مرا ياد كنيد، شما را ياد مي كنم.نكته اساسي در همه اين امور آن است كه بايد اعمالي كه انسان انجام مي دهد، به طور مداوم باشد تا اثر معنوي آن ظاهر گردد وگرنه با چند بار معلوم نيست، آن نورانيت مورد نظر و فوايد مترتب بر آنها در انسان پديد آيد. در روايات معصومين ـ عليهم السلام ـ هم به اين مسئله تصريح شده که خداوند عبادت مستمر و مداوم را گرچه کم باشد خيلي دوست دارد.در پايان: اگر در اين راه مجاهدت وتلاش كنيد، به طور يقين نتيجه خواهيد گرفت. اما به شرط آن كه هرگز افراط و زياده روي نكنيد، بخصوص در مراحل آغاز كار، بايد به تدريج پيش برويد و اعتدال را حفظ نمائيد و خود را زياد خسته نكنيد و سعي نماييد كيفيت اعمال را بالا ببريد، نه كميت  آن ها را و يقين بدانيد كه اگر به طور اعتدال و مداوم به اعمال خود ادامه بدهيد، به تدريج نورانيت قلب در شما پديد خواهد آمد و به هدف خود خواهيد رسيد. پي نوشت ها:[1] . شجاعي، محمد، مقالات، نشر صدا و سيما، چاپ دوم، 1375 ش، ج3، ص 81.[2] . همان، ص 150.[3] . حر عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، كتاب الصلوة، قم، نشر مؤسسه اهل البيت، 1416 ق، ج 4، ص 72، باب 17.[4] . رعد/ 28.[5] . بقره/ 152.

با سلام و احترام

ان شاء الله كه مادرشوهرتان چنین كار نكرده باشد؛ اما ایمان داشته باشیدكه گرهی وجود ندارد كه خداوند و مقدسات نتوانند بگشایند؛ لذا با اعتماد بنفس و توكل به خداوند با پرهیز از رفتارهای نامعقول و ریختن دعا در غذا و … تلاش كنید مطابق میل شوهرتان عمل كنید و اداره امور زندگی را محكم در دست داشته باشید؛ از دعا و توسل غفلت نكنید، خداوند بهترین یاریگر است.

با تشكر

با سلام و احترام

مباحث عقیدتی بسیار ظریف و حساس هستند و لازم است مراقب باشید تا در تله شیبطین نیفتید كه با گفتن جملات زیبا عقاید را فاسد می كنند

دعایی كه نوشتید اصل و اساسی ندارد

اساس دعا حتی این جمله ای كه نوشتید به معنای نیاز است؛ ما ممكن الوجود هستیم و وجود امكانی مساوی است با نیاز.

خداوند ما را نیازمند و محتاج آفریده است اما دوست دارد ما فقط به سوی او دست نیاز دراز كنیم.

در برخی روایات دعا بالاترین عبادت به حساب آمده است چون خداوند دوست دارد بنده خواسته هایش را از او بخواهد.

لذا بر خلاف باور متصوفه ما اهل دعا هستیم و نیاز خود را به درگاه الهی عرضه میكنیم.

صحیفه سجادیه را مطالعه كنید و ببینید امام علیه السلام برای نجات از بیماری، بدهكاری، جور ظالم و حتی برای دوستان و همسایگان و فرزندانشان دعا می كنند.

پس این روحیه خوب را حفظ كرده و در مسیر صحیح جاری كنید

با تشكر

با سلام و احترام

مشكل اصلی ما عدم درك واقعیت این جهان است

1- هر آنچه در این دنیا است فانی است و از دست خواهد رفت

2- خوب است كه انسان برای رسیدن به خواسته هایش تلاش كند اما بدانیم تا به چیزی نرسیدیم گمان میكنیم بسیار خاص است اما وقتی می رسیم متوجه می شویم این هم مانند مشابه های خودش است

3- هدف از این دنیا آن است كه انسان مورد آزمایش قرار بگیرد و نهایتا پس از مرگ جایگاهش مشخص شود 

4- قبل از ما میبیاردها آدم با میلیاردها خواسته و آرزوی رسیده و نرسیده آمده و رفته اند و هیچ اتفاقی نیفتاده است

5- ما هم خواهیم رفت پس بهتر است برای رسیدن به بهشت تلاش كنیم

با سلام و احترام

خداوند هم رحمان است و هم رحیم یعنی برای همه بندگانش بخشنده و مهربان است.

ممكن است حتی شما نمازخوان باشید و دعا كنید اما خداوند دعا را استجابت نكند و طبق حكمتی خواست شما را برآورده ننماید.

اما خوب است توبه كنید و نماز و احكامتان را انجام دهید و از خداوند بخواهید كه تفضل نموده دعایتان را مستجاب كند قطعا دعای فردی كه توبه كرده و تصمیم گرفته به سوی خدا برود زودتر مستجاب می شود چون خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.

با تشكر

با سلام و احترام
ما برای شما دعا میكنیم شما هم برای ما و مخصوصا والدینتان دعا كنید یكی از عوالم عدم استجابت دعا و ابتلا به مشكلات دعای خیر نكردن در حق والدین هست و هرگز از رحمت الهی ناامید نشید، راضی باشید به رضای اون و دلتون رو با خدا صاف كنید مطمئن باشید دعاتون رو میشنوه.
از خدا می خواهیم با رحمت و تفضلش مشكلات شما رو حل كنه.

چگونه با خدا صمیمی شویم

با تشكر

با سلام و احترام

دوران سختی را پشت سر میگذاریم كه همه دچار مشكلات عدیده اقتصادی هستیم

دعا میكنیم خداوند شما و همه كسانی را كه نیازمند هستند مورد لطف و عنایتش قرار دهد

از مطلبی كه نوشته اید معلوم میشود كه رابطه خود و خدا را درست نفهمیده اید

ما نماز نمی خوانیم تا خداوند دعایمان را بپذیرد یا نماز دستمزد خداوند برای كارهایی كه در حقمان میكند نیست كه حالا (العیاذ بالله) شما با نمازنخواندن خداوند را تنبیه كنید!

ما نماز میخوانیم تا به تكلیف خود در برابر آفریدگار جهان عمل كرده باشیم و خداوند نیازی به نماز ما ندارد تا نماز نخواندن ما تاثیری بر او داشته باشد

ابتدا رابطه خودتان را با خداوند اصلاح كنید و بعد خاضعانه از درگاهش طلب مغفرت كنید و از گناهانتان توبه كنید آنگاه خاضعانه اعتراف كنید كه تحمل امتحان سخت را ندارید و برای آن ضعیف هستید و خداوند را به صفات رحمانیش قسم دهید و معصومین را واسطه قرار دهید تا فرجی حاصل شود

ان شاء الله با كمی صبر و توكل بر خدا گشایشی حاصل می شود.

موفق باشید

با سلام و احترام
جهت مشاوره مشكل خود را از طریق درگاه پاسخگویی در بالای صفحه ارسال فرمایید تا كارشناسان ما پاسخگوی شما باشند.
با تشكر

چگونه با خدا صمیمی شویم
چگونه با خدا صمیمی شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *