چگونه با خدا قرارداد ببندیم

 
helpkade
چگونه با خدا قرارداد ببندیم
چگونه با خدا قرارداد ببندیم

سلامبا خدا یه معامله کردم البته مدت زیادی نمیشهاز خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخوادالبته مدتی میشه که دارم روی خودم کار میکنم، سخته ولی چند قدمی تونستم برم جلو،میخواستم بدونم اگه سر عهد و پیمانم بمونم، خدا هم به عهدش وفا میکنه!!!

کارشناس بحث:اسناد

کی قراره کارشناس جواب بدن؟البته من میخوام خدا مهر و علاقه منو توی دل ایشون بندازه در قبال کارهایی که انجام میدم.چگونه با خدا قرارداد ببندیم

اوفوا بعهدی اوف بعهدکمبهره گیری از الطاف خداوند مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهی است.بله اگر مطیع خداوند بودیم خداوند دعاهای ما را مستجاب خواهد کرد.

سلام و عرض ادب

یه سوال داشتم

ایا این طرز تفکر درست است که اگر بر فرض مثال مشکلی که در زندگی شخصی به وجود امده که مقصر خود فرد بوده ولی از خدا کمک میخواهد و او براورده کنه بعدش شخص مثلا نماز شب بخونه

یا از این جور طرز فکرها ؟

در کل اول خدا براورده کنه بعد بنده خدا به قولش عمل کنه ؟؟

خدایا منم باهات خیلی عهد بستم جلوی پنجره فولاد بهترین بنده هات امام رضا
گفتم کمکم کن دانشکده افسری نیروی انتظامی قبول شم بخاطر پرانتزی بودن ردم کردند
گفتم عیبی نداره ما به همون درجه گروهبانی قانع هستیم تو رو خدا کمکم کن یگان ویژه قبول بشم
موقعی که همه ازمون پزشکی رو قبول شدم بخاطر کم خونی ردم کردند
گفتم فدای سرت خدا جون می رم دانشگاه حقوق می خونم
رفتم خاستگاری گفتن نه کار نداری
مگه من چی ازت خواستم یه اب باریکه این سی چهل سال دوران زندان تن تموم شه من که قول دادم نمازمو بخونم دروغ نگم از وقتی این سرنوشتو برام نخواستی وضعم خیلی داغون تر شده
خدایی ته نامردیه بازم راضی ام عیبی نداره الان کار گری می کنم جای ما ان پایین هاست اونجا ها برای بنده های خوبت ما لیاقت تو و دنیا ی تو رو نداریم خدا جون بهشتت هم نمی خوام چون اگر بخوام می دونم بهم نمی دی بهشت مال خودت جای ما جهنم اما یک چیزی رو نمی تونی ازم بگیری اونم خودتی خدا همه چیزم رو می تونی بگیری اما خودت نه ته موتور خونه جهنمم باشم بازم دوستت دارم می دونی چرا چون تو بهم موجودیت دادی تو منو از هیچ به هست کردی از تهی به وجود

با تمام وجودم دوستت دارم خدا این دوست داشتن رو با هیچ کسی هم حاضرر به تقسیم نیستم فقط منو تو منو تو نه کس دیگری

ببین دوست خوب من
چون هیچ کارشناسی نیست بهت جواب بده منم تجربه خودم رو بهت میگم
اگه یه سرچی تو پست های من بزنی میبینی که من زندگی سختی داشتم و دارم
تازگیا هم مشکلاتی پیش اومده که نمیدونم بگم یا نه ولی همین رو بدون که اضطراب و نگرانی من رو صد برابر کرده
منم یه روزی عاشق بودم
منم با خدا عهد بستم
من میرفتم تو مزارشهدا اونجا با شهیدا و خدا حرف میزدم
احساس میکردم زنده هستن و میشنون
حتی این رو به دوست طلبه ام گفتم گقت فکر میکنی
اما باور نکردم حرفشو
با اونا عهد بستم اگه از دست پدرم خلاص شیم هیچ وقت نمازم رو قضا نکنم
شده تو مغازه هم نماز بخونم این کار رو انجام بدم
خدا چیزی رو که میخواستم بهم داد ، البته نه همه شو ولی بازم داد
ولی من به عهدم وفا نکردم
من به قولی که داده بودم عمل نکردم
تا الان هرچی میخواستم و به صلاحم بوده خدا بهم داده
حتی بهترشو

در مورد عشق
من دختری رو میخواستم
خیلی دوستش داشتم
هر روز تو نماز تو دعا همه جا از خدا میخواستم بهش برسم
چقدر دعا کردم
اما یه چی ته قلبم میگفت شاید قسمت هم نباشید و یهو دلم خالی میشد
میدونم عاشقی
دقیقا درکت میکنم
اما این رو بدون اگه اون دختری که میخوای برا تو باشه حتما بهش میرسی
و اگه خدایی نکرده اگه یه روزی از هم جدا شدید بدون که حتما یه دختری از اون بهتر نسیبت میشه
مطمئن باش
این رو چون تو زندگی خودم دیدم بهت میگم
الان هنوز مجردم
البته سنی هم ندارم

من این تایپک رو نزدم که ته دلمو خالی کنیدبا هزار امید و آرزو دارم جلو میرم

با سلام
به نظر بنده از خداوند طلب خیر بفرمایید چرا که همین شما ممکن است در آینده از خواسته ی امروزتان پشیمان شوید…افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد:Gol:

حضرت موسی علیه السلام بعد از خستگی و پریشانی که در راه مدین بر ایشان وارد شد، گوشه ای نشسته بود. گرسنه اش بود به جای اینکه بگوید خدایا یه چیزی بفرست بخوریم،فرمود:

او منظورش طعام بود، اما خداوند شرایطی برایش به وجود آورد که نه تنها گرسنگی و تشنگی اش برطرف شد بلکه سرپناه و همسر و شغل و… همه برایش ردیف شد.

حامد;311264 نوشت: هرکس ( که فقط ) دنیا را بخواهد ما هم برای آنکس که بخواهیم اجابت می کنیمچگونه با خدا قرارداد ببندیم

مگه غیر از اینه که خواستهایه دنیوی رو هم باید از خدا بخواهیماگه بخوام زن بگیرم خوب میگیرم ولی من برای ازدواج یه فرد مشخصی رو میخوام

[=”Arial Black”][=”Blue”] مجنونِ لیلی;311326 نوشت: مگه غیر از اینه که خواستهایه دنیوی رو هم باید از خدا بخواهیم اگه بخوام زن بگیرم خوب میگیرم ولی من برای ازدواج یه فرد مشخصی رو میخوام
با سلام
اینکه شما می دانید که باید درخواستهای دنیویتون را در کدام منبعی اظهار کنید و از چه حقیقتی اجابت دعاهایتان رو بخواهید خیلی خوب است چون اکثر مردم در طول عمرشان برای گرفتن حاجاتشان به هر دری رو میکنند جز درگاه الهی، ولی باید این نکته رو هم در هنگام دعا و اظهار نیاز و اجابت خواسته هایتان در نظر بگیرید که خدا به خیر وصلاح بندگانش بیش از انها آگاه و عالم است مبادا در نوع اظهار نیازهایتان برای خدا تعیین تکلیف کنید و برای ذات مقدسش شرط بذارید که این خلاف ادب و خروج از حد بندگی انسان است.[/]

[=”Black”] مجنونِ لیلی;310755 نوشت: از خدا خواستم اگه منو به دختری که دوست دارم برسونه همونی میشم که اون میخواد

کارشناس بحث:اسناد

[=”blue”][=”times new roman”]فرض کنیم خدا به عهدش وفا کرد و تو به عشقت رسیدی ولی بعداز مدتی اونکه فکر میکردی نهایت ارزوته شد بلای جونت خوب انوقت از خدا بدبین نمیشی که چرا چیزی رو که میدونسته به صلاح تو نیست برای تو فراهم کرده همیشه از خدا بخواه اون چیزی رو که به صلاح توئه بهت بده در اون صورت هم به مطلوبت میرسی و هم چون خدا رو وکیل خودت قرار دادی به عهدت نسبت به خدا وفا کردی .[/][/]

مجنونِ لیلی;311601 نوشت: من تازه افتادم توی خط واجبات،تازه خودمو پیدا کردم،فقط فقط به خاطر کسی که دوستش دارمسلام علیکم
در ابتدا عذر خواهی می کنم بابت تأخیر پیش آمده،هر چند که سرور ارجمندم جناب اویس حق مطلب را در جملاتی کوتاه بیان نمودند.
چه می توان گفت به کسی که وجودش را محبتی گرفته و چیزی جز وصال در سرش نیست.
این امر مبارکیست که از رحمت رحمیه پروردگار نشأت می گیرد که البته نباید با گناه و حرامی آمیخته شود،که ممکن است غضبی را سبب شود.
چیزی که مسلم است اینست که خداوند با شرط و شروط ما خدائی نمی کند.او بندگی ما را برای کمال خود ما لازم دانسته و امر به آن کرده است،وگرنه حضرتش را نیازی به هیچ عبادتی نبوده و ساحت قدسیش از این نسبتها منزه است.
او آنچنان به ما محبت دارد که کمال ما را بر همه چیز مقدم ساخته و تمام مخلوقاتش را بدین امر گمارده است که در مسیر کمال من و تو باشند.
عشق او به مصنوع و مخلوق اعظمش آنقدر است که از هیچ امکانی برای کمال او دریغ نمی کند.
آیا ما نیز نباید ادب کرده و در محضرش بگوئیم: حکم آنچه تو فرمائی،امر آنچه تو برگوئی.
آیا لازم نیست که کمی بالاتر رفته و زیبائی او را ببینیم،که به قول حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله:الهی اگر بهشت شیرین است بهشت آفرین شیرین تر است.
امید که با این گنج محبت به مخلوق، سفری به سوی خالق را آغاز کنید و در این راه فقط و فقط حضرتش را در نظر بگیرید و لا غیر،چرا که کُل مَن علیها فان وَ یَبغی وجه رَبِکَ ذوالجلال و الاکرام.
چه باک که در این مسیر چه خواهد شد و چه نخواهد شد.
خداوند به کمالتان برساند.آمین

به نظر من اصلا تو این موارد دل خودتو صابون نزن و بیخیال معامله با خدا شو نمیدونم شاید جواب تورو بده اما بدجوری حال من رو گرفت و هر چی هم خواستیم الکی شد و دیگه اصلا بیخیالش شدم کلا و اصلا چیزی ازش نمیخوام و فکر میکنم اصلا نیستش ایتنجوری خیالم راحت تره که سر کار هم نمیمونم

ایا کار داری خدمت رفتی ؟ ایا سرمایه داری؟ خیلی ها می گن با دست خالی می شه زندگی کرد ولی این تو جامعه الان توهمه دختر یک سال فوقش دو سال تحمل می کنه به قول معروف هنوز گرسنگی نکشیده عشق و عاشقی یادش بره وقتی یه مجلس می ره می ببینه همه لباس خوب دارند همه جواهر دارند خودشش هیچی وضع تو هم خوب نیست 4 تا مجلس تحمل می کنه دفعه بعد می گه پول نداری زن نگیر ایا وقتی خدایی نکرده زنت مریض شد داری دو میلیون خرجش کنی به کاسه گدایی نیفتی ایا شرایطش فراهمه یه حرف از این داداش کوچیکت بشنو عاقلانه انتخاب و تصمیم بگیر یک عمر عاشقانه زندگی کن

واقعیتو گفتم اگه شرایطشو داری بسم الله شک نکن زن که بهت می دند هیچ یک عمر خوب زندگی می کنی ولی با دست خالی تو این جامعه زن گرفتن حماقت محضه استاد خامنه می گفت خدا می ده ولی هی بشین بگو خدا بده تا حرکتی نکنی هیچی بهت نمی ده اونایی هم که می بینی داده یک در میلیارده

پس چرا الکی میگن خدا وعده داده اگر ازدواج بکنی هیچ چیزی هم نداشته باشی روزی میده؟ این توقرآن اومده اما در عمل هیچ به واقعیت جامعه نمیخوره

جناب کریمی باید خدمتتون عرض کنم من که پسر 17 18 ساله نیستم که بخوام از روی احساساتم تصمیم بگیرم،برایه خودم مردی شدم،28 سالمه،خدارو شکر دستم به دهنم میرسه،از این لحاظ مشکلی نیست.فقط دختری که دوستش دارم دختر مذهبی و مومنی هستن حتی حافظ قرانن. بماند چه جور با هم آشنا شدیم.ولی با شناختی که ایشون کم و بیش از من دارن ،اگه بخوام با شرایط حاضر برم خواستگاری مسلما جوابشون منفیست.دستم از همه جا کوتاه ست،تنها کسی که میتونستم ازش کمک بگیرم فقط خدا بوداومدم دستمو سوی خدا دراز کنم ولی با خودم گفتم پسر! تو این مدت تو چیکار کردی که میخوای از خدا درخواست کمک کنی.برای همین تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم،خودمو بکشم بالا،در عوض دیگه روم میشهچیزی که میخوام از خدا طلب کنم،فقط میخوام مهر منو توی دل ایشون بندازه،همین

الان جناب استاد ازتون فقط یه سوال دارم:میخوام ببینم راهی که در پیش گرفتم آیا اشتباهه یا نهاگه درسته که هیچ،ولی اگه غلطه باید وارد کدوم مسیر بشمفقط لطفا لفظ قلم حرف نزنید ساده به زبون خود من پاسخ بدید.ممنون

ای بابا!حرف همه از اول تا آخر شد مصلحت کهپس دیگه چرا باید من تلاش کنم،یعنی من مصلحت خودمو نمیدونمیعنی من نمیدونم اگه با ایشون ازدواج کنم خوشبخت میشم،میدونم که خوشبخت میشم

جناب کریمی باید خدمتتون عرض کنم من که پسر 17 18 ساله نیستم که بخوام از روی احساساتم تصمیم بگیرم،برایه خودم مردی شدم،28 سالمه،خدارو شکر دستم به دهنم میرسه،از این لحاظ مشکلی نیست.فقط دختری که دوستش دارم دختر مذهبی و مومنی هستن حتی حافظ قرانن. بماند چه جور با هم آشنا شدیم.ولی با شناختی که ایشون کم و بیش از من دارن ،اگه بخوام با شرایط حاضر برم خواستگاری مسلما جوابشون منفیست.دستم از همه جا کوتاه ست،تنها کسی که میتونستم ازش کمک بگیرم فقط خدا بوداومدم دستمو سوی خدا دراز کنم ولی با خودم گفتم پسر! تو این مدت تو چیکار کردی که میخوای از خدا درخواست کمک کنی.برای همین تصمیم گرفتم با خدا معامله کنم،خودمو بکشم بالا،در عوض دیگه روم میشهچیزی که میخوام از خدا طلب کنم،فقط میخوام مهر منو توی دل ایشون بندازه،همین

الان جناب استاد ازتون فقط یه سوال دارم:میخوام ببینم راهی که در پیش گرفتم آیا اشتباهه یا نهاگه درسته که هیچ،ولی اگه غلطه باید وارد کدوم مسیر بشمفقط لطفا لفظ قلم حرف نزنید ساده به زبون خود من پاسخ بدید.ممنون

داداشم درکت می کنم خیلی ها ته دلت رو خالی کردند توی انجمن من نه روحانی هستم نه هیچ چیز دیگه ای یه بنده خدام که با توجه به تجربه ام راهنماییت می کنم:

این دختر خانمی که فرمودید اگر مسلمان واقعی باشه به راحتی می تونید باهاشون ازدواج کنید فقط باید بدونید چی بگید باید بگید که با ازدواج نیمی از دین کامل می شه فضایل ازدواجو بگید
یکی از بهترین عبادات خداوند ازدواجه چه موقت چه دائم باید بدونید که خدا تا اونجایی که بتونه کمکت می کنه چند تا حدیث از پیامبر و امامان در خصوص ازدواج براشون بگو یه بنده خدایی از خدا می خواست زنا کنه لو نره شما که عمل حرامی نمی خواید بکنید که می ترسید کمکتون نکنه بلکه بهترین عبادت خدا رو می خواید بکنید نیتتون برای رضای خدا باشه به خود اوس کریم توکل کنید
اگه مشکلی برای ازدواج نداری به خدا توکل کن برو جلو البته با خانواده گاهی خدا صلاح کارتو بهتر می دونه اگه یه موقع خدای نکرده نه شنیدی ناراحت نشو به خدا ارزوم خوشبختی شماست نه ته دلتو می خوام خالی کنم نه هیچ فکر منفی دیگری اگر دختره راضی باشه مشکل چندانی ندارید اما اگر او نه بگوید و عشقتان یک طرفه باشد …..
حرف زیاده داداشم احتیاجی به عهد بستن با خدا نداری خدا خودش کمکت کرده می کنه و خواهد کرد بدبختا رومی های باستان خیال می کردن تا قربانی ندن خواسته شون اجابت نمی شه از قضای الهی به قدرش پناه ببر البته با اعتقاد کامل دینت رو خوب بشناس هیچ چیزی رو چون همه می گند قبول نکن مومن واقعی باش خدا قطعا روی تورو زمین نمی اندازه

به قول استاد خامنه برو دعای کمیل زار بزن گریه کن همه می گن چه جوونی از اون دین داراست تو از خدا ازدواج رو بخواه عیبی هم نداره بلکه ثواب هم داره گناه که نمی خوای بکنی می ترسی نه بشنوی همه چیز به خودت بستگی داره درضمن اگه از این بچه فشن ها باشی مطمئنا بهت نمی دهند ظاهرت و خانواده ات لا اقل بخوره به اون خانواده ای که انتخاب کردی می فهمی چی می گم؟ منتظر جوابتم خوب به حرفام فکر کن

جناب کریمی!باید خدمتتون عرض کنم که شرایط من فرق میکنه،فعلا تنها چشم امید من خداست،برایه همینه وارد شدم توی راه بندگی تا روم بشه از خدا درخواست حاجت کنم.در ضمن من اهل آیه و حدیث نیستم،شرمندهتا حالا دعای کمیل نرفتم ولی باشه امشب امتحانش میکنمدر ضمن یه نموره فشن میزنم که اونم میتونم ردیفش کنم

داداشم کلا موضوع رو توضیح بده ببینم دردت چیه هر چی می گم هی اخم می کنی یه چیزی می گی خدا باید چکار کنه برات بره برات خاستگاری یا بیاره بده دستت پاشو شماره خونه طرفو بگیر بده گوشی رو دست بزرگترت قرار خاستگاری بذار اگه گفتن نه انقدر برو تا پاشنه خونه پدر زنتو در بیاری و جواب مثبت بشنوی بخاطر یه دختر یه گوشه غمبرک زدی که چی چی می خوای از ما بشنوی چشاتو وا کن خوب انتخاب کن اما اگه یه روز اومدی تایپیک زدی خدا چرا اینطوری شد اون وقت من می دونم و تو اگه به عهدت عمل نکنی خودت می دونی هی هرموقع تایپیکتو می خونم اعصابم بهم می ریزه خواستگاری رفتی که بهت ندادن خدا رو بد قول می کنی؟ تا خواستگار نری که نمی فهمی حالا انقدر وایسا دختره یه خواستگار باد براش ما رو بد بدون

شرمنده دوستان یه مقدار بد نوشتم اما این دوستمون واقعا عاشقه خواهشا به حساب بی ادبی ما نگذارید

به من که نداد …
من 3 ماه روزه بودم . نماز شب می خوندم . نمازقفیله و … این 3 ماه با زبان روزه یا داشتم نماز میخوندم … یا قرآن میخوندم … یا ذکر میگفتم … صورتم نورانی شده بود …. اینقدر اصرار میکردم که صدای اطرافیان و خانواده ام هم در اومده بود … برای خودم برنامه نوشته بودم …. روزی 500 تومن صدقه . روزی 5000 بار لاالله اله الله … روزی 5000 بار لاحول و لا قوه الا بالله و …. خیلی هم سعی و تلاش کردم ولی نشد …

اگر نشد ناراحت نشو … احتمالش رو بده ….

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاورهجناب استاد زیر پامون علف سبز شد

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاورهجناب استاد زیر پامون علف سبز شد

داداشم چی بگ والا امیدت به خدا بااشه

[=”Tahoma”][=”Navy”] مجنون لیلی;313156 نوشت: راستشو بخواهید من با ایشون توی دنیای مجازی اشنا شدم،از دو شهر مختلفیمنیتم خیر بود ،به ایشون گفتم از نزدیک همدیگرو ببینیم اگه به نتیجه رسیدیم به خونوادم بگم بیان خواستگاری،ولی ایشون گفتن از همون اول باید با خونواده اقدام کنی،منم قبول کردمولی دیگه از اون روز خبری از ایشون ندارممتاسفانه من از ایشون نه شماره تلفنی دارم ،نه آدرسیالان تنها چشم امیدم فقط به خداست،منتظرم خدا یه گوشه چشمی به من بکنهبه خاطر همینه که افتادم توی مسیر بندگی،شاید خدا یه نظری بکنهمنتظرم تا به من زنگ بزنه یا یه ایمیل بده،این بود مشکل من
فکر کنم رفتیم توی فاز مشاورهجناب استاد زیر پامون علف سبز شدسلام علیکم

فکر کنم رفتیم توی فاز مشاورهجناب استاد زیر پامون علف سبز شد

ظاهرا این پست بنده را ندیده اید:http://www.askdin.com/thread25622-2.html#post311758

این نکته برای شما بسیار مفید و إن شاء الله تأثیر گذار است:حضرت آیة الله سید حسین یعقوبی قائنی حفظه الله:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد. [/]

ظاهرا این پست بنده را ندیده اید:با خدا میخوام معامله کنم!آیا خدا به عهدش وفا میکنه؟

این نکته برای شما بسیار مفید و إن شاء الله تأثیر گذار است:حضرت آیة الله سید حسین یعقوبی قائنی حفظه الله:
بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد.
مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.

کارشناس بحث:اسناد

به نام او

دوست عزیز به این عهد نمی گویند ، می گویند نذر . و خدا صلاح را می بیند اگر به صلاح بود چه با نذر و چه بی نذر آن فرد را به شما می رساند و این درست نیست که ما برای خدمان در کارهای خدا دخالت کنیم . پس ای دوست آگاه باش که خداوند خیر را به تو می دهد و شر را از تو باز می دارد .

یا حق

اگر نشد ناراحت نشو … احتمالش رو بده ….

وقتی از خدا چیزی میخوام و نمیشه خودما با بچه خواهرام که بعضی وقتا چیزی از مادرشون میخوان ولی براشون مناسب نیست یا خطرناکه برا همین بهشون نمیده مقایسه میکنم.
البته امیدوام مصداق ایه اتامرون الناس… نشم با این حرفم

متاسفانه مشکل ما اینه که با کلی زحمت خودمونا میکشیم بالا بعد با یه کار اشتباه تمام زحماتمونا بر باد می دیم (البته خودما عرض میکنم)
(اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا كُلَّهَا أَوَّلَهَا وَ آخِرَهَا صَغِيرَهَا وَ كَبِيرَهَا قَدِيمَهَا وَ حَدِيثَهَا ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا سِرَّهَا وَ عَلَانِيَتَهَا وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ )

[=”Tahoma”][=”Navy”] ftmh_mohammadi;313576 نوشت: با سلام خدمت شما ….
آقا عرفان سلام … معنی صحبتتون رو متوجه نمیشم … امکانش هست کمی بیشتر توضیح بدید … نمیدونم پست منو خوندید یا نه … من حدود یک سال طرفم رو میشناختم … ولی از زمانیکه بحث ازدواج بینمون پیش اومد …. و بحث خانواده ها و …. حدودا 3 ماه وقت داشتم …. امکان نداره کسی تو مدت 3 ماه میتونست بیشتر از من دعا کنه …. من اینو مطمین هستم . مطمین مطمین هستم … حاضرم بابتش بزرگترین قسم دنیا روهم بخورم …. یکی از این 3 ماه … ماه رمضان بود … میتونم بگم شاید روزی 2 یا 3 ساعت میخوابیدم … بعضی وقتها هم تسبیح به دست خوابم میرفت …. شبی رو یادم نمیاد که ارادی خوابیده بوده باشم …. وقتی هم ازخواب بیدار میشدم … تسبیح به دستم بسته شده بود … و دوباره از نو …. برای تمام پیامبرا نماز خوندم …. برای تمام امام ها نماز خوندم …. روزی 14 بار دعای توسل میخوندم …. نمیخوام بگم …. ولی مطمین مطمین هستم کسی نمیتونست بیشتر از من دعا کنه … و اینقدر هم به معامله با خدا امیدوار و مطمین بودم … که وقتی براورده نشد …. اصلا باورم نشد …. راستش هنوزم باورم نشده … یعنی خدا بهم نداد … نفهمیدم منظورتون چی هست …. میشه بیشتر توضیح بدین .سلام علیکم
بنده جناب عرفان نیستم.
کلام حضرت آیت آلله قائنی بدین معناست که باید باور قلبی نسبت به گفته های خداوند و معصومین علیهم السلام در انسان ایجاد شود،این باور قلبی به معنای اعتماد و قبول داشتن ایشان است.
اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.
ادامه دارد . . . [/]

با سلام استاد;313563 نوشت: بى ‏شك وعده‏ هاى خداوند هيچگاه خلاف ندارد. پس علت اينكه گاهى انسان از عمل خود نتيجه نمى‏ گيرد، بيشتر مربوط به نقصان ايمان و باور خود اوست. لذا كسى كه دعاهاى وارده را مى‏ خواند و به دستورات عبادى عمل مى‏ كند، پيش از هر چيز بايد به گفته‏ هاى پيامبر اكرم و ائمه‏ ى اطهار عليهم‏ السلام «ايمان» داشته باشد. مهم اين است كه فرموده‏ هاى آنها را «باور» داشته باشيم، لذا اگر كسى عملى را با ترديد، انجام دهد و بگويد: «فعلاً اين دعا را مى‏ خوانم تا ببينم چه مى ‏شود» نه تنها فايده ‏اى نبرده، بلكه خودش را خسته مى ‏كند. و البته اگر متوجه شود كه باور ندارد، پيش از هر چيز بايد بررسى كند كه چرا باور ندارد و علت آن را برطرف سازد.
معمولاً جوانان مؤمن و معتقد با ایمان و باوری جدی دعا می کنند. یا مستجاب شده و دری باز می شود و یا هیچ نتیجه و بشارتی دریافت نمی کنند. اگر مثل من سمج باشند این کار را با امید و گمان نیک تا هفت هشت ده سال دیگر نیز ادامه می دهند. بعد از ده سال می برند و شک می کنند که اصلاً اراده ای پشت زندگی آنها هست و اصلاً کسی آن بالا صدای او را می شنود؟ بخصوص اگر در عین دعا کردن مشکل آنها بدتر از قبل شود این شک و تردید کشنده تر است!
جمله ای که استاد محترم نقل فرمودند به نظر بنده مفید بود ولی نه برای این دوست ما و دوستان دیگر حاضر در اینجا که در ابتدای جوانی با کلی ذوق و شوق و ایمان قلبی دعا می کنند. مخاطب این جمله احتمالاً بیشتر بنده بودم! استاد;313735 نوشت: اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.
این یکی انصافاً مال همه ماست و به نظرم مهم ترین مطلبی است که ما جوان تر ها باید در مورد دعا به یاد داشته باشیم.

سلام
عزیزان من نهایتا هرکی دعا کرد و نشد آخرش میشه مثل من. تاچندماه جلزوولز بعدش هم دوباره زندگی به روال عادی برمیگرده. اینکه چقدر این چندماه طول بکشه و شما سختی بکشی بستگی به روحیه و خواست خودت داره که حالت خوب شه. امیدوارم که کار شما به اونجا نرسه ولی من الان که فکر میکنم میبینم واقعا بهم نمی خوردیم. از آشنایان دورمون بودن وتاحدودی اخلاقشو میشناختم، ولی هوای عاشقی که از سرم افتاد تازه تونستم بطور واقعی ایشون رو بشناسم چون آدم عاشق هم کوره هم کر. حالا هم خدارو شکر میکنم که صلاحمو بهتر از خودم دونست(همیشه هم همینطوره) و نذاشت اشتباه انتخاب کنم.

عااااااااااااااليه..براي رسيدن به اين عشق تمام تلاشتون روبكنيد.
چون كسي روكه انتخاب كرديد طوري كه داريد ميگيد اهل زندگي هست.
كافيه به خداوخودش ثابت كنيد شماهم مرد زندگي هستيد.
فقط يه نكته ميمونه:

گذشته شماچطوربوده؟ازنظرايمان؟روابط آزادباجنس مخالف؟اخلاق:مهربان ياعصبي مزاج؟و….
خيلي مهمه كه اعتقاداتتون خيلي اختلاف نداشته باشه بااون خانم.

شايد اون خانم درحديه كه حتي اهنگ ترانه مجازحتي گوش نميكنه!پس اين نكته خيلي مهمه.چون ممكنه فردا باهاش مشكل پيداكنيد.
اين نمونه زياد ديده شده.
مراجعه كننده اي كه تصميم به طلاق داشت.
همسرش گذشته بدي داشته وبه خاطر اون خانم تمام گناهانشو كنارميذاره امابعدازدواج چندبار به لغزش ميره وازطرفي به خاطر اينكه اززمين تا آسمون فرق داشت بااون خانم سرمسائل كوچيك هم باهم اختلاف داشتن پس مراقب اين نكته باشيد.خواهش ميكنم خوب دقت كنيد وببينيد اگراختلاف نظرات شمابااون خانم خيلي عميق نيست وميتونيد باهاش كناربياييد اون وقت تلاشتون رو چندبرابركنيد.
خيلي راحت ميشه دل يه دختر خوب روبا معامله با خدا به دست بياريد:ok:

همين كه با خدا جور شديد يه جورآرامش دهنده هست و به اون هم منتقل ميشه.

ازطرفي بايد به اون خانم بااين كاراتون اطمينان بديد كه به خاطر اون داريد به اساس اعتقاداتتون تغيير اساسي ميديد واون دوري كه با خدا داشتيد الان داريد جبران مي كنيد.

ببخشيد اين روميگم:اگرفوق فوقش يه روز خدايي نكرده به اون نرسيديد بازخداروشكركنيد چون اون خانم بنداتصالي شمابا خدابوده….چيز كمي نيست.شايد هم يه روز برسه كه اينقدرعاشق خدابشيد كه راحت بااين عشق كناربياييد.

موفق باشيد ان شاءالله.:Gol:

يعني شما هنوزاو رونديديد!وخودتون رو مجنون ميدونيد!

ببخشيد اين طور ميگم اما خودتون داريد ميگيد دنياي مجااااااازي!
واااااااااااااااااااااي اگر بخواد دوباره يه عشق رنگي كاذب ديگه راه بيفته..اگر يه امار كوچولو بگيريد از اين نحوه آشنايي ها كل ماجرا دستتون مياد.

يه خواهشي دارم ازتون.اگر ميشه به اين سوالات پاسخ بديد:
1)اون خانم رو تا حالا ديديد؟

2)اگر نه.چطورعاشق شديد.فقط به حرفاش؟

3)تاچقدراعتماد داريد تمام حرفاش ازصداقته؟

4)درمورد خانوادش وخودش تحقيق كرديد؟
5)ظاهرا گفتيد مذهبي وروشن فكره وحافظ قرآن پس:اگر ميشه بگيد باشما دراون دنياي مجازي چطور صحبت كرد؟بحث بين شما چطور باز شد؟(البته اينكه گفته بايد ازاولش باخانواده اقدام كنيد اين نشونه مثبته كه اون خانم دخترعاقلي هست وكارخطايي نكرده)

6)اسم وفاميلش رواصلا ميدونيد؟اينكه اهل كجاست؟(يعني منظورم تحقيق واسه صحت حرف هاي ايشون)

7)وسوال اخر اينكه اون خانم چطورراحت اعتماد كردبه شماو ازخودش واينكه ازچه شهري هست گفت.بايد ديد اون خانم دختر ساده ايي هست يا نه؟

برادر خوبم ببخشيد اظهار نظرميكنم اما خداوند قوانيني قرار دادي دردنيا گذاشته طوري كه تغيير نميكنند.
قانون قراردادي عشق فقط بايد ازكانال اگاهي عبور كنه درغير اين صورت كاذبه.پس شرط معامله با خدا اينه:
معامله با احكام خدا جور باشه:1:

باقوانين قراردادي خداوند ضدونقيض نداشته باشه.:2:

ان شاءالله اگر واستون مقدور بود به اين سوالات پاسخ بديد.اما در هرصورت اينكه به سمت خدا گرايش پيداكرديد امتياز بزرگي هست واسه شما.

موفق باشيد.:Gol:

[=”Tahoma”][=”Navy”] استاد;313735 نوشت: سلام علیکم
بنده جناب عرفان نیستم.
کلام حضرت آیت آلله قائنی بدین معناست که باید باور قلبی نسبت به گفته های خداوند و معصومین علیهم السلام در انسان ایجاد شود،این باور قلبی به معنای اعتماد و قبول داشتن ایشان است.
اما نکته ای که وجود دارد اینست که خداوند هیچ جائی نگفته است من دقیقا عین آن چیزی را که شما می خواهید به شما می دهم،بلکه به تصریح روایات دعاها مستجاب می شود اما به اشکال و طُرُق مختلف،و این مطلب به دلیل اینست که خداوند حکیم است و حکمتش در عین رحمت و کرامتش است.
ادامه دارد . . . سلام علیکم
نکته دیگر اینکه شمائی که اینهمه عبادت کرده اید،اینهمه زحمت کشیده اید،برای چه بوده؟
مگر نه اینکه،به او که عبادتش را کرده اید اعتماد داشته اید و او را قادر بر آن می دانسته اید؟پس همین اعتماد را نگه دارید و بدانید که او جلّ و اعلاء همیشه بهترین ها را برای بندگانش می خواهد.
و نیز بدانید که اگر بهشت شیرین است،بهشت آفرین شیرین تر است.(فتأمل/پس اندیشه کنید).[/]

[=”Tahoma”][=”Navy”] ftmh_mohammadi;313878 نوشت: سلام جناب استاد گرامی … از اینکه وقت گذاشتین و پاسخ صحبتم رو دادین تشکر میکنم …
اون موقع اعتماد داشتم … خیلی زیاد … ولی میتونم الان بگم دیگه هیچ اعتمادی ندارم …..
شما میگین خدا تو اون دنیا بهترش رو میده …
شما میگین بهش اعتماد داشته باش ……….
ولی نمیشه … راستش تو وجودم دیگه نمیتونم اعتماد کنم …
یه سوال تو این سایت مطرح کردم … و به نظرم کسی هنوز جوابش رو نداده …
جواب این سوال … همون جواب سوال منه … اگر جواب این سوال رو یه روزی بهش رسیدم …
میتونم به خدا اعتماد کنم …
http://www.askdin.com/thread17179.htm
بازم ممنون از اینکه برام مطلبی رو نوشتید ….

http://www.askdin.com/thread17179.htm

بازم ممنون از اینکه برام مطلبی رو نوشتید ….

سلام علیکم
ببخشید مگر خدا قولی به شما داده بود که خُلف وعده کرده و اعتماد شما از بین رفته است؟
در ضمن لینکی که گذاشته اید صفحه اول سایت را می آورد.[/]

استاد;313882 نوشت: ببخشید مگر خدا قولی به شما داده بود که خُلف وعده کرده و اعتماد شما از بین رفته است؟با سلام خدمت استاد عزیز.
آیا نمی توان گفت که خداوند در آیات زیر از سوره مبارکه طلاق وعده داده است راه نجاتی به افراد پرهیزگار نشان دهد و مشکل آنها را برطرف کند؟

… وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا«2»… و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،

وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَمَنْ یتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْرًا«3»و او را از جایی که گمان نمی کند روزی می‌دهد و هر کس بر خدا توکل کند خدا کار او را به سرانجام می رساند. خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

… وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْرًا«4»… و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند کار را بر او آسان می‌سازد!

… وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یكَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیعْظِمْ لَهُ أَجْرًا«5»… و هر کس تقوای الهی پیشه کند خداوند گناهانش را می‌بخشد و پاداش او را بزرگ می‌دارد!

… لَا یكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَیجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یسْرًا«7»… خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی‌کند. خداوند بزودی بعد از سختیها آسانی قرار می‌دهد!

با اینکه در آیه چهارم مثل آیه هفتم از زمان مستقبل استفاده نشده است آیا ممکن است کمک خداوند تا سال ها و حتی پس از مرگ انسان به تعویق بیفتد؟
شاید برداشت ما که از این آیات توقع داریم پس از چند ماه یا حتی چند سال پرهیزگاری و دعا راه نجاتی برای ما فراهم شود توقع نابجایی باشد. برخی پیامبران الهی نیز ظاهراً سالها در رنج و گرفتاری بودند و نجات پیدا نمی کردند. هرچند گرفتاری آنها احتمالاً بیشتر از جنس صبر بر مصیبت بوده است تا صبر بر گناه. آیا این طور نیست؟

من دیگه بیخیال کمکهای خدا شدم چون اگر بدونم که هیچ وقت کمکم نمیکنه اونجوری فکرم راحت تر هستش تا الکی خودم رو دلخوش بکنم به کمکی که هیچ وقت نمیخواد بکنه

بسم الله الرحمن الرحیم .

در قرآن نداریم که صبر آنها بر گناه بوده بی شک صبر آنها بر امتحانات و اختبارات اللهی که یک جهت آن مصیبت و تحمل آن بوده است .

در آیات شریفه یسر بر تقوی مترتب شده در حالی که خیلی از آدما فکر می کنن واقعا تقوی دارند یا دارند حدود تقوی را مراعات می کنند در حالی که خیلیا مصداق آیه شریفه نیستن اوفوا بعهدی اوف بعهدکم …

تعبیر نابجا شاید کم لطفی باشد این طور بگوییم : انسان باید حاجت خود را از خدواند متعال بخواهد و در این زمینه الحاح و اصرار کند ولی این را هم باید بداند شاید حاجت خود را به این زودیا نگیرد و ممکن است حتی بعد از مرگ او با عوض تحقق پیدا کند .

ولی خود بنده تا الان که شاهد بودم خیلی از مومنین زود حاجت های خود را گرفته اند .

آیا ما با خدا باید عهد ببندیم؟

آیا خداوند بدون عهد و نذر خواسته هامو برآورده نمیکنه؟

عهد یا نذری که کردم قبل یا بعد رسیدن به خواستم باید انجام بدم؟

و خیلی سوالات مشابه که در ذهن ما نقش بسته

خوب اول از همه اینو بگم که انسانها نیازی به این کارها ندارنچگونه با خدا قرارداد ببندیم

یعنی بدون نذر و عهد با خدا میتونن به خواسته هاشون برسن

ما انسانها بی نهایت قدرت برای رسیدن به خواسته هامون داریم

که بتونیم به راحتی به خواسته هامون برسیم

اما اکثر انسانها از این قدرتها بی خبرن

و بعضی افراد هم هستن که میدونن و خبر دارن از قدرتهای انسانی

ولی روشهای بکارگیری این قدرتهارو بلد نیستن

که بطور مفصل درمورد این قدرتها و روشهای بکارگیریشون

برای رسیدن به هر خواسته ای در محصول کدهای مخفی ثروت آموزش داده شده

هنوز نمیتونید از قدرتهاتون به طور صحیح استفاده کنید

بهترین راه اینکه حتما اون نذر یا عهدی که با خداوند بستینو انجام بدین

یا با تمام وجود احساس کنید که اون عهد یا نذرو انجام دادین

و این موضوع نباید طوری باشه که فکر کنید میتونید سر خدا کلاه بزارید

و موضوع بعدی اینکه باید مطمئن باشید که خداوند اون خواسترو بهتون داده

نه اینکه یک روز میده باید با تمام وجود احساس کنید که خواستتون برآورده شده

مسئله بعدی اینکه باید با خوشحالی از خداوند درخواست کنید

اگه با ناراحتی و غم و گریه درخواست کنید

به دلیل بار و انرژی منفی به شدت اون خواسته از شما دور میشه

مگر اینکه گریه از روی شوق و خوشحالی و شکرگزاری باشه

و حتما بابت اون درخواست شکر بسیار زیادی انجام بدید

توضیح کامل در فایل داده شده

حتما فایلهای رایگان و حتی فایلهای

محصول کدهای مخفی ثروت باید چندین بار دیده یا گوش داده بشه

تا نتیجه عالی زندگی شمارو در بر بگیره

پیروز و بهترین باشید

 

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

ورود

ثبت نام

محصولات استاد پیروز چمنی فقط از طریق این سایت (WWW.PIRUZBEST.COM) ارائه می گردد .

به هیچ عنوان و از هیچ منبع دیگری تهیه نکنید.

 

EMAIL : INFO@PIRUZBEST.COM

پشتیبانی : ۰۹۱۵۰۸۶۰۲۶۹

پاسخگویی : از ساعت 12 الی 18

شنبه تا چهارشنبه

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به پیروز چمنی می باشد.


دانلود فیلم

Downloads-icon

دولت و ملت افغانستان، مدتي است قدرت و توانمندي آفريدگار انسان و جهان را به باد فراموشي سپرده و خيال مي کنند قدرتهاي پوشالي و بشري مي توانند تکيه گاه مطمئن و مناسبي براي آنان باشد!

در قرآن مجید آیه ای است بسیار دقیق و در عین حال بی اندازه مهجور و مظلوم! آفریدگار هستی در سوره شریفه اعراف و در آیه ۶۶ به نکته معنوی بسیار ظریف و لطیفی اشاره کرده و می گوید:” اگر اهل آبادی های روی زمین به آفریدگار انسان و جهان، ایمان آورده و تقوای الهی پیشه کنند، به طور قطع و حتمی، ما نیز دروازه های برکت را از زمین و آسمان بر روی آنها می گشائیم.” محتوای این آیه شریفه، علاوه بر آنکه از پشتوانه عقلی و نقلی و تعبدی برخوردار است؛ به دلیل آنکه قول باری تعالی است، تجربه فردی و جمعی بسیاری از اشخاص و اهل آبادی ها نیز بر آن گواهی داده، مهر تایید می گذارد. پیش از آنکه وارد هر گونه بحثی شویم، به نکته ظریفی باید توجه داده شود و آن اینکه در وادی ایمان و معنویت، حقایق و اسراری وجود دارد که کسی تا وارد آن وادی روشن و خدایی نشود، توان درک و فهم آن حقایق و رموز را ندارد. به گونه مثال اگر امثال این آیه شریفه را به کسانی عرضه کنیم که میانه ای با ایمان و معنویت و خدا ندارند، قطعا با انکار آنان مواجه خواهیم شد. هضم و درک این معانی برای آنهایی که صرفاً زمینی فکر می کنند، کار آسان و ممکنی نیست و این دسته از انسانها تا آیینه روح و جان خویش را در زلال جاری معرفت و معنویت، شست و شو ندهند و آن را برای تابش خورشید معنویت و حقیقت، آماده و قابل نسازند، محال است تا از چشمه سار اسرار و رموز، جرعه ای حتی در کام ناقابل آنان بچکانند. آری! هر چیزی، اهل خودش را دارد؛ ایمان اهل خودش را دارد و کفر اهل خودش را! حق اهل خود را دارد و باطل نیز پیروان خویش را و هر کدام از آنها نیز حد و مرزی مشخص برای خود شان دارند. انسان مومن و موحد، از ورود به وادی باطل و حشر و نشر با اهل آن، بیزار است و انسانهای منافق و کافر و مشرک نیز، تاب همنشینی با حق و پیروان آن را ندارند. با مقدمه بالا، باید گفت که در نبشته حاضر روی سخن با انسانهای موحد و اهل حق و اسلام است که کلام وحی در روح و فکر و ضمیر آنان، تاثیرگذار و کارساز است. در این نوشتار، مخاطب، دولت مردان و مردم کشور عزیز ما افغانستان است. مردم و دولت مردانی که همه مسلمان و موحد بوده و از پدران و مادران مسلمان و یکتاپرستی نیز به دنیا آمده اند. مردمی که معنی ایمان به خدا و روز واپسین را درک می کنند و به پیامبران الهی و کتابهای آسمانی، باور و ایمان دارند. اما با تمام این شایستگی ها و ارزشمندی ها، روزگار دور و درازی است با استخوان سوز و طاقت فرساترین مشکلات اجتماعی- سیاسی، دست و پنجه نرم می کنند. به نظر می رسد عمده مشکل ما دولت و ملت افغانستان، سست و کم رنگ شدن رابطه ما با خداوند متعال و گزینه های معنوی است و به همین دلیل نیز توجه خویش را از مرکز و هسته قدرت و توانایی که ذات بی همتای خداوندی است، بر گرفته و به دولت و قدرتهایی تکیه می کنیم که آنان خود در کار و بار خویش، وامانده اند!. دولت و ملت افغانستان، مدتی است قدرت و توانمندی آفریدگار انسان و جهان را به باد فراموشی سپرده و خیال می کنند قدرتهای پوشالی و بشری می توانند تکیه گاه مطمئن و مناسبی برای آنان باشد! جای تاسف است که دولت و ملتی با سابقه چندین هزار ساله در دینداری و اسلام باوری، فتیله ایمان و اسلام آنان به حدی فروکش می کند که به یکبارگی، چشم بر کمکهای پنهان و آشکار پروردگار رحیم بسته و دست حاجت و نیازمندی به سوی قدرتهای واهی و طاغوتی زمان خویش، دراز می کنند!. به راستی آیا دولت و برخی از مردم کشور، بر این گمانند که بریدن از خدا و آویختن به دامن این و آن دولت و کشور، می تواند دردی از دردهای طاقت سوز آنان را دوا کرده و آنان را به ساحل امنیت و رفاه و آسایش رهنمون شوند؟! ما مردم افغانستان اعم از دولت مردان، سیاست مداران و مردم عادی، باید بنشینیم و به اصطلاح کلاه خویش را قاضی کنیم که در این چند سالی که از خدا بریدیم و دل به پیمانهای راهبردی و غیر راهبردی با این و آن قدرت استعماری و خارجی بستیم، آیا شاهد تغییری ولو کوچک و مثبتی در زمینه امنیت، اقتصاد، اخلاق، سیاست و … در کشور بوده ایم؟! کوتاه سخن، واقعیت آنست که تا از خدا بریده و دل به غیر او خوش داشته ایم، شب و روزِ خوب و خوش ندیده ایم و هر روز ما بد تر و اسفناک تر از دیروز بوده است و به قول مولانا: تلخ‌تر از فرقت تو هیچ نیست بی پناهت غیر پیچاپیچ نیست رخت ما هم رخت ما را راه‌زن جسم ما مر جان ما را جامه کن دست ما چون پای ما را می‌خورد بی امانِ تو کسی جان چون بَرَد ور بَرَد جان زین خطرهای عظیم برده باشد مایه ادبار و بیم زانک جان چون واصل جانان نبود تا ابد با خویش کور است و کبود! چون تو ندهی راه جان خود بُرده گیر جان که بی تو زنده باشد مرده گیر

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری-تحلیلی خبرگزاری صدای افغان(آوا) می باشد

 

 

 

دعایی روشمند شده در باز کردن درهای رزق و روزی

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

نویسنده حسین ربیعی انتشار با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع آزاد است

نمونه قراردادی کتبی و زیبا که با خداوند درصدی از درآمد خود را به فقرا انفاق می کنید و به دیوار خانه بیاویزید. ابتدا متن عربی آورده می شود و البته شما می توانید فقط متن فارسی را بنویسید.

ابتدای برگه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عقد قرارداد فی ما بین

الله ذوالجلال و الاکرام خالق السماوات و الأرض و هو العزیز الکریم

مع

العبد (نام و نام خانوادگی)

بإذن الله سبحانه و تعالی أتوجه الی الله و أتقرب الیه

به أستعین فی هذه النیه الجمیله بأن

أنفق من کل ما احصل من المال إلی الفقراء و المساکین بمقدار (درصد انفاق تان به فقرا را می نویسید مثال 2%)

أقدم احترامی و تحیاتی ألی الفقراء و المساکین.

یا رب حافظنی و ارزقنی و قونی علی خدمتک و خدمت خلقک.

هذا العقد یکون ألی مده (زمان قرار داد مثال شهر واحد) و إذا وسع رزقی إن شاءالله تعالی نفتخر بإن أکثّر النسبه المأویّه. یا الله یا الله یا الله.

تاریخ و الأسم العبد نام و نام خانوادگی

نمونه عقد قرارداد به زبان فارسی

بسم الله الرحمن الرحیم

عقد قرارداد فی مابین

خداوند بزرگ مرتبه خالق آسمان ها و زمین و اوست عزیز و کریم

با

بنده ی خدا (نام و نام خانوادگی)

بإذن خدای سبحان و تعالی روی می سپارم به خدا و نزدیکی می جویم به او

کمک می گیریم از او در این نیت زیبا که

می بخشم از تمام آنچه که از مال به دست می آورم به فقرا و مسکینان به مقدار (مثلا 2%)

تقدیم میدارم احترام و درودهایم را به فقرا و مسکینان.

ای پروردگار، مرا محافظت کن و روزیَم دِه و به من قدرت بده بر خدمتِ به تو و خدمتِ به خَلقِ تو.

این قرار داد تا مدت (مثلا یک ماه) برقرار می باشد و اگر به اراده ی خدای بزرگ رزق و روزیِ من وسعت یافت، افتخار می کنم به این که مقدار درصد را افزایش دهم. یا الله یا الله یا الله.

امضاء و بنده ی خدا نام و نام خانوادگی و تاریخ.

 این قرار دارد را هر بار با بهتر شدن اوضاع مالی به مبلغ بیشتر تمدید نمایید و در جائی از خانه به دیوار بیاویزید تا تمام کائنات آن را ببینند.

نکته: هر وقت یک مبلغ را بخشش می کنید (مثلا صد هزار تومان) رو به آسمان کرده و بگوئید: خدایا شکرت که یک میلیون تومان وارد زندگیم شد. و حتما عدد را در ده ضرب کنید و آنرا ذکر کنید حتما. این روش بسیار مجرب است.

در فرصت بعدی ان شاءالله در مورد دفترچه ی شکرگذاری صحبت خواهیم داشت و اینکه چه اثر عظیمی در بهبود وضعیت مالی شما خواهد داشت.

 

 

 

پاسخگویان – مجله اینترنتی

شرایط عهد بستن با خداوند:

۱- خواندن صیغه عهد، یعنی بگوید: عاهَدْتُ اللّه اَنْ اَفْعَلَ کَذا اَوْ اَتْرُکَ کَذا؛ یا به فارسی بگوید: با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم.

۲- عاقل باشد.

۳- بالغ باشد.

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

۴- از روی اختیار عهد کند.

۵- عهد زن بدون اجازه شوهر اشکال دارد.

۶- کاری که عهد می کند باید انجامش ممکن باشد.

۷- کاری که عهد می کند باید انجام دادنش بهتر از ترکش باشد یا انجام ندادنش بهتر از انجام دادنش باشد.

 

استفتائات و توضیح المسائل مراجع تقلید:

آیت الله خمینی:

مسأله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت‏ شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد، بعد از آن که حاجتش برآورده شد، باید آن کار را انجام دهد و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى‏ شود.

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و نیز کارى را که عهد مى ‏کند انجام دهد، باید نکردنش بهتر از انجام آن نباشد.[۱]

 

آیت الله تبریزی:

مساله: هـرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهـد, بـعـد از آنـکه حاجتش بر آورده شد, بایدآن کار را انجام دهد, و نیز اگر بدون آنکه حاجتى داشته باشد, عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد, آن عمل بر او واجب مى شود.

مساله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود, و مشهور آن است که کارى را که عهد مـى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشدمثل نماز واجب و مستحب , یا کارى باشد که انجام آن بهتر از ترکش باشد, ولى بنابر احتیاط واجب در صورتى که متعلق عهد مرجوح شرعى نباشد, آن عمل را انجام دهد.[۲]

 

آیت الله سیستانی:

مساله: هـر گـاه بـا خـدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کارى را انجام دهد, بعد از آن که حاجتش بر آورده شد, باید آن کار را انجام دهد, و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد , عهد کند که کارى را انجام دهد, آن عمل بر او واجب مى شود.

مساله: در عـهـد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و مشهور آن است که کارى را که عهد مى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشد, مثل نماز واجب و مستحب یا کارى باشد که انجام آن شرعا بهتر از ترکش باشد, ولـى ظـاهر آن است که این امر معتبر نیست بلکه اگر طورى باشد که در مساله ( ۲۶۸۰ ) راجع به متعلق قسم خواهد آمد, باز هم عهد صحیح است و باید آن کار را انجام دهد.[۳]

 

آیت الله بهجت:

مساله: عهد آن است که انسان با خداوند پیمان مى بندد که کارى را انجام دهد یا ترک نماید و تمام شرایطى که براى صحیح بودن نذر بیان شد، در عهد نیز معتبر است.

مساله: صیغه عهد براى کسى که مى خواهد انجام کار یا ترک کارى را بر خود واجب کند، چنین است : « عاهَدْتُ اللّه اَنْ اَفْعَلَ کَذا اَوْ اَتْرُکَ کَذا » یا « عَلَىَّ عَهْدُ اللّه اَنْ اَفْعَلَ کَذا اَوْ اَتْرُکَ کَذا » ، به جاى « اَفْعَلَ کَذا » تا آخر، آن کار را به زبان بیاورد، و مى تواند هنگام خواندن صیغه عهد، انجام کار یا ترک آن کار را مشروط به تحقق امر دیگرى نماید و یا به طور مطلق بگوید، و شرایط عهد کننده مثل شرایطى است که در نذر و قسم بیان شد.


احکام نذر و عهد

شخصی که نذری با وقت معینی نموده، اگر در آن وقت معین، آن را ادا…

آیا دو نفر یا بیشتر میتوانند برای بچه های خود ۱ گوسفند مشترک عقیقه…

گوسفندی نذر حضرت ابوالفضل(ع) دارم آیا میشود با گوشت آن گوسفند در ماه…

مساله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد باید بعد از آن که حاجتش برآورده شد آن کار را انجام دهد، و نیز اگر بدون این که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.[۴]

 

آیت الله صافی گلپایگانی:

مساله: هـرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کارخیرى را انجام دهـد, بعد از آن که حاجتش برآورده شد, باید آن کار را انجام دهد, ونیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد, عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد, آن عمل بر او واجب مى شود.

مـسـاله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود, و نیز کارى را که عهدمى کند انجام دهد, باید یا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحب , یا کارى باشدکه انجام آن بهتر از ترکش باشد ولى در صورتى که مورد عهد شرعا مرجوح نباشدبنابر احتیاط لازم به عهد خود عمل نماید.[۵]

 

آیت الله مکارم شیرازی:

مسأله: عمل کردن به «عهد» مانند نذر واجب است به شرط این که صیغه عهد را بخواند، مثلاً بگوید: «با خدا عهد کردم که فلان کار خیر را انجام دهم» امّا اگر صیغه نخواند، یا آن کار شرعاً مطلوب نباشد عهد او اعتبارى ندارد.[۶]

 

آیت الله فاضل لنکرانی:

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

مسأله: هر گاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد، بعد از آن که حاجتش برآورده شد باید آن کار را انجام دهد و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد، عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد، آن عمل بر او واجب مى شود.

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود و اسم خدا هم به زبان جارى شود و نیز کارى را که عهد مى کند انجام دهد، باید یا عبادت باشد مثل نماز واجب و مستحب یا کارى باشد که انجام آن بهتر از ترکش باشد ولى بنابر احتیاط واجب در صورتى که متعلق عهد مرجوح شرعى نباشد آن عمل را انجام دهد.[۷]

 

آیت الله وحید خراسانی:

مسأله: هرگاه با خدا عهد کند که اگر به حاجت شرعى خود برسد کار خیرى را انجام دهد بعد از آن که حاجتش بر آورده شد ، باید آن کار را انجام دهد ، و نیز اگر بدون آن که حاجتى داشته باشد عهد کند که عمل خیرى را انجام دهد ، آن عمل بر او واجب مى شود ، و همچنین است – بنا بر احتیاط واجب در هر دو صورت – اگر آن کار مباح باشد .

مسأله: در عهد هم مثل نذر باید صیغه خوانده شود ، و متعلق عهد نباید مرجوح باشد ، ولى اعتبار رجحان در متعلق آن – چنان که مشهور فرموده اند – محل اشکال است.[۸]

 

پی نوشت ها:

۱- توضیح المسائل آیت الله خمینی، مسئله ۲۶۶۷ و ۲۶۶۸.

۲- کتاب رساله آیت الله تبریزی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷.

۳- توضیح المسائل آیت الله سیستانی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷.

۴- کتاب رساله عملیه آیت الله بهجت، عهد، مساله ۱۱۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳.

۵- توضیح المسائل آیت الله صافی گلپایگانی، مساله ۲۶۷۶ و ۲۶۷۷.

۶- توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی، مساله ۲۲۹۸.

۷- کتاب توضیح المسائل ایت الله فاضل لنکرانی، مساله ۲۸۲۶ و ۲۸۲۷.

۸- رساله آیت الله وحید خراسانی، مساله ۲۷۳۱ و ۲۷۳۲.

توجه داشته باشید: آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نظر شما پس از تایید مدیر منتشر خواهد شد.

اطلاعات من را ذخیره کن تا در آینده نیازی به ورود اطلاعات نداشته باشم


Jump to navigation

با ایمانداران دیگر جمع شوید تا خداوند را بشناسید و او را به دیگران نیز بشناسانید

در دعا و شفاعت برای خود و دیگران بایستید

رشد در ایمان و تقویت‌شدن در پیروی از عیسی

همراه با دیگر مسیحیان، به پرستش خدا ملحق شوید

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

درک سهم برجسته زنان در نقشه خدا

شاگردسازی نسل آینده کلیسا

اگر بخواهیم پیمان کتاب‌مقدس را در یک لغت خلاصه کنیم‌، می‌توانیم از لغات مختلفی استفاده کنیم‌؛ اما شاید بهترین کلمه‌، لغت “رابطه‌” باشد. انسان آفریده شد تا با خدا شراکت و رفاقت داشته باشد. مقصود خدا از خلقت ما این بود که بوسیلۀ توکل و ایمان کامل به او و اراده‌اش‌، او را جلال بدهیم و همچنین با او مشارکت معنوی داشته باشیم و از نعماتش بهره‌مند شویم‌. پس خدا می‌خواهد که با ما در تماس باشد؛ او همچنین می‌خواهد که این رابطه رسمیت بیابد. ما در زندگی روزمره از واژگان مختلف مانند قرارداد، موافقت‌نامه‌، و پیمان‌، برای روابط رسمی استفاده می‌کنیم‌. مردم از طریق عقد و امضای قرارداد، تعهدات و وعده‌های خود را رسمیت می‌بخشند. اینها همه جزو زندگی عملی ما می‌باشد. در کتاب‌مقدس نیز مشاهده می‌کنیم که همان خدایی که می‌خواست با ما ارتباط داشته باشد، تصمیم گرفت که با ما قراردادی منعقد کند. البته این عهد و پیمانی که خدا می‌خواهد با ما منعقد سازد، با قراردادهای انسانی فرق دارد. ما و خدا طرفینِ مساوی قرارداد نیستیم‌، چون این خداست که پیشقدم شده و منشأ آن فیض و محبت اوست‌. برای درک اهمیت این پیمان در نقشۀ خدا، می‌توانیم به کتاب‌مقدس مراجعه کنیم‌. این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است‌: عهدعتیق و عهدجدید. البته این تقسیم‌بندی‌، در نسخه‌های اصلی نیامده است‌. ولی موضوع اصلی این کتاب‌، از آغاز تا پایان‌، “پیمان خدا با انسان‌” می‌باشد.

در سفر پیدایش فصل‌های ۶ و ۹ خدا با نوح و همۀ انسانها عهدی می‌بندد و وعده می‌دهد که دیگر از طریق طوفان دنیا را نابود نسازد. در سفر پیدایش ۱۲، ۱۵ و ۱۷ خدا با ابراهیم و نسل او یعنی اسحاق و یعقوب عهدی می‌بندد و وعده می‌دهد که همۀ مردم دنیا به وسیلۀ او برکت یابند. سال‌ها می‌گذرد و در آن زمانی که بنی‌اسرائیل در مصر زیر ظلم بسر می‌بردند، «خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم و اسحاق و یعقوب به‌یاد آورد» (خروج ۲:‏۲۴). در نتیجه خدا از طریق موسی آنها را نجات می‌دهد. ولی نقشۀ خدا خیلی بیشتر از نجات بنی‌اسرائیل از بندگی بود. خدا می‌خواهد با انسان در تماس باشد و برای خود قومی به‌وجود آورد. بنابراین خدا می‌فرماید: «و من شما را از زیر مشقت‌های مصریان بیرون خواهم آورد و شما را از بندگی ایشان رهایی دهم و شما را نجات دهم و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید و شما را خدا خواهم بود» (سفر خروج ۶:‏۶-۷). پس رابطۀ خدا با انسان بر اساس این پیمان در این زمان توسعه می‌یابد. به همین دلیل خدا دستور می‌دهد که خیمۀ مخصوصی که خیمۀ عبادت باشد، بسازند تا او بتواند همچون یک همسایه در میان قوم خود ساکن شود. در این زمان خدا قوانین خود را به قوم می‌دهد تا ایشان بدانند به‌عنوان قوم خدا چگونه باید رفتار نمایند. خدا همچنین مراسم قربانی را برقرار می‌سازد تا رابطه میان او و قومش حفظ شود. در زمان داود خدا عهدی جاودانی با او می‌بندد و وعده می‌دهد که پادشاهی او هرگز پایان نپذیرد (دوم سموئیل ۷).

پس با اینکه ما در عهدعتیق با چند پیمان مختلف بر می‌خوریم‌، اما می‌توانیم بگوییم که همۀ آنها حول و حوش یک نکته اصلی می‌چرخند و آن این وعدۀ خداست که فرموده‌: «من خدای شما خواهم بود و شما قوم من.»

پاسخ بنی‌اسرائیل به پیمان خدا

اما متأسفانه وقتی ما تاریخ قوم خدا را مورد بررسی قرار می‌دهیم‌، فقط با قصور و شکست مواجه می‌شویم‌. قوم اسرائیل نتوانستند پیمان خدا را نگه دارند. اشکال از کار خدا نبود زیرا او امین بود؛ این قوم اسرائیل بود که عهد را می‌شکست‌. در رابطه با این پیمان قدیمی دو مشکل وجود داشت‌:‌

۱- مشکل نخست‌، قصور قلب انسان بود. آن پیمان قدیم فقط ظاهری بود، لازم بود که قلب انسان تغییر کند.

۲- مشکل دوم‌، محدودیت‌های تشکیلات و تشریفات آن بود. اینها از این لحاظ ناقص بود که انسان را قادر نمی‌ساخت با خدا تماس مستقیم داشته باشد. انسان نیاز داشت که حضور خدا فقط محدود به خیمه عبادت یا معبد نباشد. انسان احتیاج به یک قربانی کامل برای آمرزش گناهان و همچنین احتیاج به یک کاهن‌، نبی و پادشاه کامل به‌عنوان واسطۀ ابدی و دائم داشت‌.

در مقابل این نیازها، دو وعده از طرف خدا در عهدعتیق یافت می‌شود:‌

۱- نخستین وعده راجع به آمدن یک شخص کامل بود. در سراسر عهدعتیق انبیا در مورد آمدن مسیح و آن شخص کامل پیشگویی شده که قرار است جای آن معبد، قربانی‌ها، کاهن اعظم‌، نبی و پادشاه را بگیرد و احتیاج ما را برآورده سازد.

۲- دومین وعده راجع به یک عهد و پیمان جدید است‌. خدا می‌فرماید «ایامی می‌آید که‌… پیمان تازه‌ای خواهم بست‌… قوانین خود را بر دلهای ایشان خواهم نوشت‌، من خدای آنان و آنان قوم من خواهند بود . همه از بزرگ تا کوچک مرا خواهند شناخت‌ . چونکه عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر به‌یاد نخواهم آورد» (ارمیا ۳۱:‏۳۱-۳۴، عبرانیان ۸:‏۶-۱۲).

«و دل تازه به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد . و قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود» (حزقیال ۳۶:‏۲۶-۲۸). پس عهدعتیق در انتظار دوره‌ای جدید با پیمانی جدید است که به سلطنت مسیح و حیات روح‌القدس مربوط می‌گردد. خدا را شکر به‌وسیلۀ آمدن عیسی مسیح خداوند، این پیمان جدید به اجرا در می‌آید و همه چیز تکمیل می‌شود. بزرگترین تفاوت بین پیمان قدیم و پیمان جدید این است که پیمان جدید ظاهری نیست بلکه درونی است‌. پولس در دوم قرنتیان ۳ می‌فرماید: «خدا ما را لایق گردانید که خدمتگزار پیمان جدید باشیم و این پیمان یک سند کتبی نیست بلکه از روح خداست زیرا شریعت نوشته شده انسان را به مرگ می‌کشاند اما روح خدا حیات می‌بخشد . و هر جا روح خداوند باشد در آنجا آزادی است و همۀ ما در حالیکه با صورتهای بی‌نقاب مانند آینه جلال خداوند را منعکس می‌کنیم‌، بتدریج در جلالی روز افزون به شکل او مبدل می‌شویم و این کار، کار خداوند یعنی روح‌القدس است‌» (دوم قرنتیان ۳:‏۶ و ۱۷-۱۸). مطابق این آیات‌، این پیمان تازه به حیات‌، آزادی و تغییر منتهی می‌شود. این سه برکت بوسیلۀ روح‌القدس به اجرا درمی‌آید که اکنون به بررسی آنها می‌پردازیم‌.

۱- حیات (آیه ۶). ما قبل از ایمان‌آوردن به مسیح‌، از لحاظ روحانی مرده بودیم و رابطه‌ای با خدا نداشتیم‌. به‌گفتۀ پولس‌: «از حیات خدا محروم بودیم‌» و به‌عنوان غیر یهودیان «از پیمان‌هایی که بر وعده‌های خدا متکی بود، بی‌بهره بودیم‌» (افسسیان ۴:‏۱۸ و ۲:‏۱۲). ولی خدا را شکر «به‌وسیلۀ مسیح اجازه داریم که در یک روح یعنی روح‌القدس به حضور خدای پدر بیاییم‌» (افسسیان ۲:‏۱۷). ما می‌توانیم به‌طور مستقیم او را بشناسیم و خدا خدای ما شده و ما قوم او می‌شویم‌: «… ما خانۀ خدا هستیم چنانکه خدا فرموده است‌، من در ایشان ساکن خواهم بود و در میان آنها بسر خواهم برد. من خدای زندۀ ایشان خواهم بود و آنان قوم من‌» (دوم قرنتیان ۶:‏۱۶). خدا دیگر در آن معبد ساکن نیست‌، بلکه در ما زندگی می‌کند؛ همۀ ایمانداران معبدی روحانی را تشکیل می‌دهند: «در اتحاد با اوست که تمام عمارت به هم متصل می‌گردد و رفته رفته در خداوند به صورت یک معبد مقدس در می‌آید. شما نیز در اتحاد با او و همراه دیگران به صورت مکانی بنا خواهید شد که خدا بوسیلۀ روح خود در آن زندگی می‌کند» (افسسیان ۲:‏۲۱-۲۲).

۲- آزادی (آیه ۱۷). مسیح ما را از اعمالی که خودمان برای رسیدن به نجات انجام می‌دادیم‌، نجات داده است‌. او همچنین ما را از لعنت شریعت و ترس از مرگ آزاد ساخته است‌. مخصوصاً در رابطه با این پیمان‌، ما را از مجازات و محکومیت گناه‌، و قدرت و بندگی گناه آزاد کرده است‌. خدا نه فقط گناهان ما را بخشیده است‌، بلکه آنها را فراموش می‌کند و دیگر به‌یاد نخواهد آورد. این چیزی است که برای ما بسیار دشوار است (عبرانیان ۸:‏۱۲، ۱۰:‏۱۷).

۳- تغییر (آیه ۱۸). مسیح می‌فرماید: «آنچه که آدمی را نجس می‌سازد، چیزی است که از وجود صادر می‌شود چون افکار بد از دل بیرون می‌آید» (مرقس ۷:‏۲۰ و ۲۱). به همین دلیل لازم است که روح‌القدس ما را از درون عوض کند. آنگاه مراحل و جریانِ تغییر و تقدیس شروع می‌شود و خدا قوانین خود را در افکار ما قرار می‌دهد و آن را بر دل‌های ما می‌نویسد.

ولی پیش از اینکه ما بتوانیم همۀ این برکات را به‌دست بیاوریم‌، لازم بود که چیزی اتفاق بیفتد. در زبان یونانی کلمۀ پیمان یک معنی دیگر هم دارد؛ این لغت برای “وصیت‌نامه” نیز به‌کار برده می‌شود. بنابراین نویسندۀ رسالۀ عبرانیان به این موضوع اشاره می‌کند و می‌فرماید: «برای اینکه یک وصیت‌نامه اعتبار داشته باشد، باید ثابت شود که وصیت‌کننده مرده است زیرا وصیت‌نامه بعد از مرگ معتبر است و تا زمانی که وصیت‌کننده زنده است اعتباری ندارد و به این علت است که پیمان اول بدون ریختن خون نتوانست اعتبار داشته باشد» (عبرانیان ۹:‏۱۶-۱۸). مسیح بوسیلۀ مرگش بر روی صلیب این پیمان تازه را تأئید کرد، چنانکه خودش می‌فرماید: «این است خون من که اجرای پیمان تازه را تأئید می‌کند و برای آمرزش گناهان بسیاری ریخته می‌شود» (متی ۲۶:‏۲۷). «به این جهت او واسطۀ یک پیمان تازه است تا کسانی که از طرف خدا خوانده شده‌اند، برکات جاودانی را که خدا وعده فرموده است‌، دریافت کنند» (عبرانیان ۹:‏۱۵).

۱- دعوت خدا را بپذیریم‌. خدای زنده هنوز هم می‌خواهد با ما در تماس باشد. ما باید از طریق توبه و ایمان به مسیح‌، آمرزش گناهان را دریافت کنیم و رابطه‌ای زنده با خدا برقرار نماییم تا او را بشناسیم‌.

۲- در برکات خدا شادی کنیم‌. «در حقیقت خدمتی که به مسیح عطا شد، از خدمت لاویان به‌مراتب بهتر است‌، همانطوریکه پیمانی که او میان خدا و انسان ایجاد کرده‌، بهتر است زیرا این پیمان بر وعده‌های بهتری استوار است» (عبرانیان ۸:‏۶). خدا را برای این میراث و این برکات شکر می‌کنیم‌، خصوصاً برای نکتۀ مهم در وعدۀ او که می‌فرماید: «او خدای ماست و ما قوم او هستیم‌».

۳- به شکل پسر خدا مبدل بشویم‌. در این پیمان تازه خدا از درون بوسیلۀ روح‌القدس ما را عوض می‌کند تا شبیه مسیح شویم چون «خدا ما را برگزید تا به‌شکل پسر او درآییم» (رومیان ۸:‏۲۹). بنابراین تقدیس شدن جزو این نقشه است تا همانطور که خدا مقدس است‌، ما هم مقدس بشویم‌. «ای عزیزان، این وعده‌ها به ما داده شده است‌، پس ما چقدر باید خود را از هر چیزی که جسم و جان ما را آلوده ساخته است‌، پاک کنیم و با خدا ترسی خود را کاملاً مقدس سازیم» (دوم قرنتیان ۷:‏۱).

در نتیجه خدا را برای وعده‌هایش و وفاداری او نسبت به ما شکر می‌کنیم‌. خدا کند که بوسیلۀ کمک روح‌القدس وفادار بمانیم و به‌دیگران نشان بدهیم که ما قوم خاص او هستیم.

سازمان ایلام، ۲۰۲۱ کلیه حقوق برای سازمان ایلام محفوظ است.

گاهی رابطه قرارداد متقابل از رابطه انسان‌ها با یکدیگر فراتر می‌رود و شامل رابطه انسان با خدا هم می‌شود. مثلاً خدای متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّـهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْـمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَـهُمْ بِأَنَّ لَـهُمُ الْـجَنَّةَ﴾؛[1] من با بندگانم معامله می‌کنم و جان و مالشان را در مقابل بهشت می‌خرم.»

واضح است که خدا به ما احتیاجی ندارد تا با ما قراردادی ببندد و ما چیزی به او تقدیم کنیم؛ اما برای این‌که راهی برای تربیت و تکامل ما باز کند خود را به منزله موجودی قرار داده است که با انسان معامله می‌کند. یا می‌‌فرماید: ﴿هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ﴾؛ [2] آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب ابدی نجات می‌دهد؟» آن تجارت چیست؟ می‌‌فرماید: ﴿تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّـهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ﴾‏؛[3] به خدا ایمان بیاورید و در راه او با مال و جان جهاد کنید.»

خدای متعال برای این‌که در ما انگیزه انجام کار خوب ایجاد کند تا مستحق رحمت او شویم از این مفاهیم استفاده می‌‌کند. خداوند در این آیه شریفه، خود را به منزله مشتری که متقاضی است قرار می‌دهد و می‌گوید: «چه کسی می‌خواهد جان و مالش را به من بفروشد؟»

گاهی بر عکس حالت فوق، تعهد را ما شروع می‌کنیم. این تعهد انواعی دارد که دارای مفاهیمی شبیه به هم‌اند و عبارتند از: عهد، قسم و نذر.

اگر ما با انسان‌ها عهدی ببندیم ولی برخلاف تعهد عمل کنیم چه قدر زشت است؟! یعنی عام‌ترین و روشن‌ترین ارزش‌های اجتماعی و بهترین ارزش‌های عقلی را پایمال کرده‌ایم. در حقیقت معامله‌ای انجام داده‌ایم و بعد تقلب کرده‌ایم. این عمل بسیار زشت است، اما به هر حال یک نوع کار متقابلی است بین دو نفری که هم‌ عرض‌اند و او هم می‌تواند همین بلا را به سر ما بیاورد. من به او احتیاج دارم و او هم به من احتیاج دارد.چگونه با خدا قرارداد ببندیم

خدای متعال به باطن ما و به کارهای ما آگاه‌تر از خود ماست. حال اگر با چنین خدایی قراردادی ببندم که اگر فلان کار را کردی فلان عمل را انجام می‌دهم، ولی قصد تقلب داشته باشم یا بعداً در انجام تعهدم سهل انگاری کنم، این خیلی زشت است و در اصل پا به بخت خودم زده‌ام. پس خیانت کردن به خدا خیلی زشت‌تر از تخلفاتی است که انسان‌ها نسبت به یکدیگر می‌کنند.

این دو عبارت حضرت زهرا3 با این اصل کلی ارتباط پیدا می‌کند. یکی از آن‌دو، وفای به نذر است. نذرِ مشروط یعنی؛ با خدا قرارداد می‌بندم که اگر حاجت من برآورده شود، مثلاً سه روز روزه می‌گیرم. حال اگر نذر کننده به این تعهد عمل نکرد خدا این خیانت را نادیده نمی‌گیرد؛ چون بنای خدا بر این است؛ که یا زمینه رشد و ترقی را فراهم کند، تا ما استحقاق پاداش پیدا کنیم، یا به سوء اختیار خودمان تنزل کنیم و مستحق عقوبت شویم.

انسان، یعنی موجودی که خدا به او اختیار داده است برای این‌که یا راه رشد را انتخاب کند یا راه سقوط را. بنابراین او باید زمینه را فراهم کند تا ما انتخاب کنیم.

[1] . سوره توبه، آیه 111.

[2] . سوره صف، آیه 10.

[3] . سوره صف، آیه 11.

تمامی حقوق این وب سایت متعلق به حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید مجتبی برهانی می باشد.

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): به چند نکته مهم توجه داشته باشید:

نکته اول آن که هیچ گاه برای خداوند رحمان، رحیم، غفار، سریع الرضا و …، تعیین و تکلیف نکنید که چه چیزی را بنویسید و کدام را ننویسد، چه بکند و چه نکند و …، بلکه التماس کنیم ما را همیشه مشمول رحمت واسعه خود بگرداند و نقض عهدها و گناهان ما را با هم ببخشد.

وقتی کسی می‌گوید: «این را بنویس و آن را ننویس»، معلوم می‌شود که خودش ترازو گذاشته که کدام گناه سنگین‌تر است! و حال که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند (مضمون): «سنگین‌ترین گناه آن است که صاحبش آن را کوچک بشمارد».

وظیفه ما پس از معرفت و ایمان، سعی در انجام واجبات و ترک محرمات، این است که از یک سو شکر قلبی، عملی و زبانی نعمات او را بنماییم و از سوی دیگر  برای گناهان خویش استغفار و توبه (که با هم فرق دارند) بنماییم.

ملاحظه:

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: «ابتدا استغفار کنید، سپس توبه کنید»:

 «وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ» (هود، 90)

ترجمه: و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان‏] است.

همین معنا نشان می‌دهد که «استغفار» با «توبه» متفاوت است.

“استغفار” یعنی طلب مغفرت – و “توبه” یعنی بازگشت. پس فرمود: ابتدا بخواهید آن چه در گذشته از معصیت انجام داده‌اید را خدا ببخشد و آثار سوء آن را بر شما بپوشاند، تا بتوانید برگردید و سپس برگردید.

نکته دوم آن که، ممکن است که انسان پس از گناهش، استغفار و توبه کند، اما پس از مدتی، توبه‌اش شکسته شده و دوباره مرتکب همان گناه شود. بله درست است که بسیار مذموم است، اما تا وقتی انسان سکرات مرگ را به چشم ندیده است، یعنی درب و راه بازگشت را باز گذاشته و فرموده که به هیچ وجهی از رحمت من ناامید نشو و برگرد که باز هم می‌پذیرم و جمیع گناهانت را یک جا می‌بخشم؛ اگر چه دیگر زیاده‌روی کردی و در حق خودت از حد گذشتی:

« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » (الزّمر، 53)

ترجمه – بگو: اى بندگان من كه در جنايت به خويش (به واسطه گناه) از حد گذشتيد، از رحمت خدا نوميد مگرديد، بى‏ترديد خداوند همه گناهان را (به وسيله توبه هر چند شرك باشد) مى‏آمرزد، زيرا اوست آمرزنده و مهربان.

نکته سوم آن که گاهی انسان از استغفار و توبه خود نیز مغرور و متکبر می‌شود، که گناه آن، از گناه قبلی بیشتر است.

پس این گناه غرور و تکبر و عجب و …، سبب می‌گردد که تا کمی، فقط کمی، اتصال به ریسمان شل شود.

باید دقت شود که این حالت، ضمن آن که یک تهدید است و انسان مرتکب گناه شده، یک فرصت نیز هست. یعنی به او نشان می‌دهند که «تکبر نکن؛ خبری نیست، این همه در ذهن یا دلت یا رفتارت، برای خودت حساب مثبت باز نکن و متوجه باش که هنوز خیلی کار داری».

پس اگر فهمید و بازگشت، [اگر چه گناه کرده]، اما بالاتر هم می‌رود، مثل توپی که هر چه محکم‌تر به زمین بخورد، بالاتر می‌رود. اما چرا بالا می‌رود؟ چون حالا هم از تکرار و ارتکاب به گناهش استغفار و توبه می‌کند، و هم دیگر در این مورد غرور و تکبر نمی‌کند، و هم فهمیده که اگر لحظه‌ای و اندکی او را به خود رها کنند، دوباره به گناه باز می‌گردد. پس مراقبت می‌کند که مجدد دچار غفلت از خود و خدا و معصیت نگردد.

نکته چهارم این که: اما شیطان نمی گذارد، مرتب القا و وسوسه می‌کند که دیدی توبه شکستی، دیدی نقض عهد و پیمان کردی، دیدی که نتوانستی، دیدی که چه و چه کردی، پس دیگر امیدی به رحمت خدا و اصلاح خودت نداشته باش!

اما بنده‌ی آگاه، بصیر و مؤمن به خدا و معتقد به قیامت، به این وسوسه‌ها گوش نمی‌کند و می‌گوید: «اگر صد بار دیگر نیز پیمان بستم و شکستم، باز هم بر می‌گردم و استغفار و توبه و تجدید عهد می‌کنم؛ تو خودت به خاطر تکبرت سرپیچی کردی؛ و باز به خاطر غرورت، از رحمت خدا نومید شدی و توبه نکردی، حالا می‌خواهی مرا نیز ناامید کنی! خب تو قسم به اغفال من خوردی، اما من قسم نخورد‌ه‌ام که فریب تو را بخورم و نمی‌خورم».

پس هیچ‌گاه از رحمت خداوند سبحان ناامید نگردید که اگر همه گناهان را ببخشد، شرک و یأس از رحمت را وعده کرده که نمی‌بخشد. و اگر خدایی ناکرده باز هم مبتلا به گناه شدید، باز هم برگردید و استغفار و توبه کنید. منتهی این بار جدی‌تر، مصمم‌تر و با خلوص‌تر.

 

مرتبط:

*- آیا واقعاً خدا همه گناهان را می‌بخشد و آیا در آیات یا روایات چنین بیان شده است؟ چگونه توبه کنیم؟ چه دعایی بخوانیم؟ (22 دی 1392)

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

 

با خدا و امام زمان (ع) عهد بسته بودم که گناهم را ترک کنم، اما شکستم، آیا می‌توانم از او بخواهم …

 

http://www.x-shobhe.com/shobhe/7203.html

 

عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»

https://telegram.me/x_shobhe

 

 

نام و نام خانوادگی


ایمیل


نظر



کد امنیتی


ولایت ، امامت، غدیر

چگونه با خدا قرارداد ببندیم

کربلا ، محرم ، عزاداری

غیبت ، قیام ، انتظار

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به «پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – ‌x-shobhe» می باشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.


مجموعه سوالات اعتقادی – بخش پانزدهم…Downloads-icon


مجموعه سوالات قرآنی – بخش پانزدهمDownloads-icon


مجموعه سوالات سیاسی – بخش دهمDownloads-icon


مجموعه سوالات متفرقه – بیستمDownloads-icon

چگونه با خدا قرارداد ببندیم
چگونه با خدا قرارداد ببندیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *