چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

 
helpkade
چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم
چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

مرگ فرزند در هر سن و سالی که باشد سخت‌ترین تجربه برای هر پدر و مادری است. تحقیقات روان‌شناسی هم نشان می‌دهد که در فرهنگ ما بزرگترین عامل استرس می‌تواند مرگ فرزند باشد که سازگار شدن ما با این اتفاق را سخت‌تر می‌کند. اما این مصیبت با همه رنج‌ها و دردهایش باید پشت سر گذاشته شود و زندگی جریان خود را پیدا کند. حمایت اطرافیان می‌تواند در گذر از این مرحله سخت به آن‌ها کمک کند. شناخت مراحل سوگ و نحوه گذر از آن‌ها می‌تواند در تسکین این غم بزرگ برای والدین موثر باشد.

تجربه مرگ فرزند به ویژه اگر ناگهانی اتفاق بیفتد شوک بسیار عظیمی است مراحلی دارد و در هر کدام احساسات ویژه‌ای را تجربه می‌کنید. پس اگر احساستان به این اتفاق عجیب یا در حال تغییر است، تعجب نکنید و نگران نباشید. مراحل سوگ به طور طبیعی شامل انکار، عصبانیت، چانه‌زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش می‌شود. اما جدا از این مراحل ممکن است احساسات دیگری نیز تجربه کنید.

بهت؛ ممکن است بعد از مرگ فرزندتان برای مدتی احساس شوکه شدن داشته باشید. این حالت شبیه بی‌حسی است. در این حالت با این که انکار نمی‌کنید و باور کرده‌اید که عزیزی را از دست داده‌اید؛ اما نمی‌توانید گریه کنید یا حتی غمگین شوید. این حالتی طبیعی است که ذهن برای محافظت از شما انتخاب کرده و پس از مدت کوتاهی رفع می‌شود.

فرزند شما نمی‌تواند مرده باشد. حتما اشتباهی شده. شاید چندین بار این را برای خود گفته باشید. حتی ممکن است سایه او را در کنار در ببینید یا صدای او را بشنوید. اما این حالت هم واکنش طبیعی ذهن شماست که معمولا در این مرحله رخ می‌دهد.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

ممکن است بعد این اتفاق به کرات سناریوهای مختلف را مرور کرده و با خود بگوید “چطور می‌شد اگر…”، “اگر اون روز…” و خیلی اگرهای دیگر که هر چه در ذهن تکرار می شوند، تنها غم و غصه شما را زیاد می کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه افکار منفی کلیک کنید.

بسیاری از والدین می‌گویند مدام دعا می‌کنند تا هر چه دارند بدهند اما دوباره و فقط برای پنج دقیقه فرزندشان را ببیند تا بگویند چقدر دوستش دارند. 

بعد از این اتفاق ممکن است حافظه و آگاهی شما تا حدی مختل شود. چیزهای کوچک را از یاد ببرید. هنگام رانندگی فراموش کنید به کجا می‌رفتید. به اصطلاح روان‌شناسی ذهن شما دچار مه‌گرفتگی شده است. در حقیقت بعد از این شوک بزرگ بعضی از عملکردهای ذهنتان مختل می‌شود. شما عقلتان را از دست نمی‌دهید؛ این حالت پس از مدتی ترمیم می‌شود.

احساس گناه می‌تواند به هر دلیلی باشد. به یاد آوردن کارهایی که می‌توانستید برای نجات او انجام دهید و نشده است. غفلت‌های کوچک و یا حتی دلایل کاملا غیر منطقی برایتان آزار دهنده می‌شود. احساس شما کاملا قابل درک و طبیعی است. شاید در این زمان به صورت غیر منطقی خود را به خاطر تمام اتفاقاتی که برای فرزندتان افتاده مسئول بدانید اما باید به اتفاقاتی که در کنترل شما نبوده هم توجه کنید. احساس گناه شما ممکن است منبع دیگری داشته باشد. شاید تمام خاطراتتان را دوباره مرور می‌کنید و بابت کم‌توجهی‌ها یا برخوردی که با فرزندتان داشته‌اید احساس گناه می‌کنید.

یکی از شایع‌ترین احساساتی که والدین، مخصوصا بعد از مرگ ناگهانی فرزندان تجربه می‌کنند احساس خشم است. جهان ناعادلانه با شما رفتار کرده و شما از این بی‌عدالتی عصبانی هستید. شاید همسر یا اطرافیانتان مسئولیت خود را به درستی انجام نداده‌اند و به نظر شما در این اتفاق نقش داشته‌اند. و یا شاید به نظر شما به اندازه کافی سوگوار نباشند و برخورد ساده‌تری دارند و همه این‌ها شما را خشمگین می‌کند.

فردی که مرگ فرزند را تجربه کرده، ممکن است تمام این احساسات را باهم تجربه کند و این مسئله باعث تعجب و حتی دور شدن اطرافیان شود. اما به یاد داشته باشید که تجربه همه این احساسات طبیعی است و اگر فرایند سوگ به درستی مراحل خود را بگذراند، حل می‌شود.

مشاوران در جلسات گروه درمانی، به والدینی که تجربه مرگ فرزند خود را داشته‌اند این فرصت را می‌دهند که از احساسات و هیجاناتشان صحبت کنند. اعضای گروه با در میان گذاشتن احساساتشان به یکدیگر، یاد می‌گیرند که چطور در مقابل ناراحتی از دست دادن فرزند خود بایستند. مهارت کنترل خشم، راه‌های دور کردن افکار منفی، مثبت اندیشی و تکنیک‌های دیگری که برای آن‌ها مفید است، تمرین می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مثبت اندیشی کلیک کنید.

توجه به برخی اصول به سازگاری هرچه سریع‌تر و بهتر پس از داغ فرزند کمک می‌کند. این کارها عبارتند از:

بهترین راهی که باعث سازگاری بهتر والدین بعد از داغ فرزند می‌شود، گذراندن مراحل سوگ به شکل طبیعی است. شما به عنوان اطرافیان والدین داغدار نباید از آن‌ها بخواهید که درد و رنج سوگ را فراموش کرده یا احساساتشان را نشان ندهند. اجازه دهید احساسات تخلیه شود. والدین مدتی در افسردگی می‌مانند و اطرافیان باید در کنار آن‌ها حضور داشته باشند و یاری برسانند. بگذارید هرچقدر می‌خواهند گریه کنند و به صحبت‌هایشان درباره فرزندشان گوش داده و با آن‌ها همدلی کنید.

اگر واکنش  نوع ابراز احساسات همسرتان با شما متفاوت است، به این معنا نیست که او درد و رنج کمتری نسبت به شما تحمل می‌کند. زنان و مردان نسبت به سوگ واکنش متفاوتی دارند و معمولا زنان احساسات شدید خود را صریح‌تر ابراز کرده و به شیون و زاری می‌پردازند. اما مردان در تنهایی غصه می‌خورند و آرام گریه می‌کنند و یا زمان بیشتری در بهت به سر می‌برند. یادتان باشد همسرتان هر گونه که به این اتفاق واکنش نشان دهد، تفاوتی نمی‌کند.

او هم پاره تنش را از دست داده و درد عمیقی را همچون شما تجربه می‌کند. همسران در این شرایط نباید انتظار ذهن خوانی از یکدیگر داشته باشند. اگر احساس می‌کنید به واکنش و ارتباط خاصی نیاز دارید، آن را به همسرتان بگویید و باهم برای در میان گذاشتن احساساتتان زمان بگذارید. پیوند بین والدین در هنگام این داغدیدگی‌ها مستحکم‌تر شده و این پیوند نزدیک می‌تواند مهمترین راه تسلی آن‌ها باشد.

اگر چه فرزند شما از دنیا رفته است اما عشق شما به او هرگز نمی‌میرد. اگر بعد از مدتی سوگ را پشت سر گذاشته و به زندگی عادی بازگردید، به این معنا نیست که او را فراموش کرده‌اید. عشق شما به او همیشه باقی می‌ماند حتی اگر سوگواری بگذرد و به زندگی روزمره عادیتان باز ‌گردید. 

خانواده خود را حفظ کنید و بدانید که فرزند از دست رفته شما هنوز و همچنان عضوی از این خانواده است. یک سنت خانوادگی ایجاد کنید که به واسطه آن هر از چندگاهی خاطرات خوب خانوادگی را در کنار هم مرور کنید. از آن جا که با مرگ فرزند، کل خانواده آسیب دیده‌اند بهتر است همه اعضای خانواده به فکر بهبودی باشند؛ مشاوره خانواده به شما کمک می کند تا بتوانید مرهمی برای زخم های یکدیگر باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشاوره خانواده کلیک کنید.

گذراندن واکنش سوگ زمان دقیق و مشخصی ندارد. این زمان می‌تواند حدود 1 ماه باشد. اگر احساس می‌کنید با وجود گذشت چند ماه باز هم احساس غم شدید و افسردگی شما کاهش پیدا نکرده و همچنان مانند روزهای اول احساس‌های منفی همراه با درد و رنج را تحمل می‌کنید، حتما با یک متخصص تماس گرفته و مشاوره روان‌شناسی دریافت کنید. اگر واکنش سوگ بیش از اندازه طولانی شود، به اختلال سوگ بدل می‌شود که یک بیماری روان‌شناختی است و به درمان نیاز دارد. 

مرگ فرزند یکی از سخت ترین و دردناک ترین اتفاقاتی است که برای یک انسان اتفاق می‌افتد. والدین پس از تجربه چنین غمی به سختی می‌توانند به شرایط قبلی خود بازگردند. در این شرایط کمک و حمایت اطرافیان نقش بسیار مهمی در بهبود هرچه سریع‌تر حال آنان دارد. چگونگی برخورد شما با والدین داغدار بسیار مهم و تاثیر گذار است. پس توصیه می‌شود برای کمک به آنان، مقاله دلداری دادن به داغ دیده‌ها را مطالعه نمایید.

برای دریافت مشاوره در زمینه مرگ فرزند می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

وقتی یک فرد بزرگسال می میرد، هرچند اطرافیان ناراحت می شوند اما به هر حال قبول دارند که مرگ بخشی از روند طبیعی زندگی انسان است. این تجربه در مواجهه با مرگ فرزند بسیار سخت تر و تلخ تر است.

برای والدینی که فرزندشان را از دست داده اند، این طور به نظر می رسد که عمر آنان نیز تمام شده و خودشان نیز مرده اند. معمولا والدین در مواجهه با مردن فرزند خود این احساسات را تجربه می کنند:

اگر خواننده مطالب ما باشید، متوجه می شوید که ما همیشه راهکارهایی را برای مشکلات پیشنهاد می دهیم که خود مراجع می تواند آنها را برای تغییر در زندگی اعمال کند و در آخر به آنان توصیه می کنیم از مشاور کمک بگیرند.

در این مورد، پیش از هر راهکار دیگری توصیه می کنیم به مشاور، روانشناس و روانپزشک مراجعه کنید. این دردی نیست که بتوانید به تنهایی با آن روبه رو شوید. خانواده درمانی به شما کمک می کند که مهارت هایی را برای سازگاری با این درد بزرگ بیاموزید. روابط خود را اصلاح کنید و در صورتی که به دارودرمانی برای درمان افسردگی نیاز دارید، برای شما دارو تجویز شود.

این استراتژی ها در روزها، هفته ها و ماه های آینده به شما کمک می کنند که احساسات خود را مدیریت کنید و از تخریب بیشتر در زندگی شما جلوگیری می کنند.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

رفتن به جلسات مشاوره در روزها و هفته های اول از دست دادن فرزند ایده خوبی است. اما باید آن را ادامه دهید تا مراحل سوگ را به طور کامل رد کنید.

به علاوه، همیشه پس از گذشت مدتی از مرگ یک عزیز، مشکلات خانواده سر باز می کنند، مانند افسردگی سایر فرزندان، افت تحصیلی، بد شدن روابط زوج. اجازه دهید در این مشکلات کسی به شما مشاوره و راهنمایی بدهد.

معمولا والدین در مواجهه با مرگ فرزند می خواهند تنها باشند و دیگران را پس می زنند. اجازه دهید دوستان و خانواده برایتان غذا بپزند، خانه را تمیز کنید، وسایل مورد نیاز را بخرند و به حرف هایتان گوش دهند. اجازه دهید باری از دوشتان بردارند و در این غم در کنارتان باشند.

مرگ فرزند حادثه ای است که والدین احساس می کنند بزرگ ترین ظلم جهان در حق آنان شده است. این غم بسیار بزرگ است. در گروه درمانی متوجه می شوید که در این سوگ تنها نیستید، می توانید با دیگران حرف بزنید و از حمایت گروه برخوردار شوید. گروه درمانی برای طی کردن روند بهبودی ایده خوبی است.

در بسیاری از موارد حجم غم و اندوه به قدری زیاد است، که خانواده از خود غافل می شوند. فراموش می کنند که غذا بخورند، پیاده روی کنند، خوب بخوابند و به دیگر اعضای خانواده توجه کنند.

در عین حال، برای فراموشی سوگ فرزند، خودتان را غرق کار نکنید. گام های کودکانه برای بازگشت به زندگی بردارید. بدین معنی که در ابتدا هر روز ده دقیقه در اطراف محله قدم بزنید. غذاهای ساده بپزید و بخشی از کارهای شخصی خود را انجام دهید. هر چه بهبودی در روحیه شما بیشتر می شود، گام های بزرگ تری به سبک زندگی سالم بردارید.

آدم های زیادی هستند که نمی دانند چطور دلداری بدهند. برخی می گویند «این غم تو را از بین می برد. غم بچه هیچ وقت سرد نمی شود.» یا می گویند «حداقل یک بچه دیگر هم داری.» هیچ کدام از این جمله ها روش سالمی برای گفتگو با ی خانواده عزادار نیست.

سوگواری یک روند است و نمی توانید یک شبه بر آن غلبه کنید. هر کسی که نمی تواند به احساسات شما احترام بگذارد و شما را با مهربانی بی مورد، حرف های ناراحت کننده و اشتباه ناراحت می کنند، از خودتان دور کنید. شما به درد بیشتری نیاز ندارید.

یک نفر باید نقش فرد قوی خانواده را بازی کند و خانواده را نجات دهد. این مسئله به خصوص اگر فرزندان دیگری نیز دارید، بسیار مهم است. آماده بازگشت به مدرسه، محل کار و روتین قبل باشید. کنار یکدیگر غذا بخورید و شب ها کنار هم حمع شوید. به عادت هایی بازگردید که قبل از فوت فرزندتان داشتید.

بسیاری از خانواده ها بچه دار شدن را روش خوبی برای کنار امدن با غم فرزند می دانند. اما برخی نیز آن را در حد خیانت به فرزند قبلی می دانند و از آن استقبال نمی کنند.

از سوی دیگر، پروسه بارداری و تولد نوزاد سخت و استرس آور است. احتمال افسردگی پس از زایمان نیز همیشه در هر زایمانی و برای هر زنی می رود. پس اینکه شما از مرحله سوگ به خوبی عبور کرده باشید مهم است. مادری که هنوز در حال سوگواری است، ممکن است نتواند به خوبی با سختی های بارداری کنار بیاید و فرزندش را بپذیرد.

پس خوب بودن این راهکار برای شما چند شرط دارد:

| مطالعه مطلب “افسردگی پس از زایمان : علائم و درمان” به شما پیشنهاد می شود |

تحقیقات نشان می دهد از دست دادن فرزند لزوما باعث پیوند بقیه اعضای خانواده نمی شود، بلکه گاهی عمق درد و رنج باعث دوری آنان از یکدیگر می شود.

هر کدام از اعضای خانواده به سبک خود سوگواری می کنند و این گاهی باعث می شود که دیگری از عمق و کیفیت سوگواری همسرش ناراحت شود. با وجود حس خشم، ناامیدی، گناه و سرزنش در والدین برای مرگ فرزندشان، اصلا عجیب نیست که میزان دعوا در خانواده بیشتر شود.

بسیار اهمیت دارد که در این زمان زوج از یکدیگر پشتیبانی کنند، یکدیگر را درک کنند و به نوع ابراز غم و اندوه یکدیگر احترام بگذارند.

با هم حرف بزنید. دیگری را قضاوت نکنید. او را به کمتر یا بیشتر غصه دار بودن متهم نکنید. بخش زیادی از ناراحتی و خشم شما از همسرتان به خاطر درد از دست دادن فرزندتان است و این اصلا به معنی وجود مشکل در رابطه شما نیست.

تحقیقات نشان می دهند که در پی از دست رفتن فرزند، زندگی حدود 15 درصد از زوجین به طلاق ختم می شود.

ارتباط بهتر، همدردی، حرف زدن، مقصر نشمردن دیگری، پرهیز از اتهام زنی و بررسی سناریوی های احتمالی زنده ماندن فرزندتان با انجام یک اقدام خاص از سوی همسرتان، دریافت مشاوره و طی کردن مراحل سوگواری به شما کمک می کند که از این دوره به سلامت عبور کنید و رابطه خود را با همسرتان حفظ کنید.

اجازه دهید سوگواری کند و هر طور می خواهد با نبود خواهر/برادرش کنار بیاید.

با او حرف بزنید. هر چند غمگین هستید، اما او به شما نیاز دارد.

به او بیشتر از قبل توجه کنید. در آغوشش بکشید و نوازشش کنید.

چنانچه سنی کمی دارد، و با مفهوم مرگ آشنا نیست، به او اطمینان دهید که بقیه خانواده سالم هستند و همیشه در کنار یکدیگر خواهید بود.

 اگر سن کمی دارد، اطمینان حاصل کنید که خود را برای مرگ خواهر/برادرش مقصر نمی داند.

علائم افسردگی، پرخاشگری، افت تحصیلی و انزوا را در او پایش کنید و در صورت نیاز با مشاور صحبت کنید.

سعی کنید او را به روال زندگی قبل برگردانید. اگر در کلاسی شرکت می کرد، او را به کلاس ببرید. همانند قبل به تفریحات خانوادگی برگردید.

مراقب انکار درد به دلیل تظاهر به قدرت در دوره بلوغ باشید. این پنهان کردن احساسات می تواند باعث روآوردن نوجوان به گروه های دوستی نامطلوب و مواد مخدر شود.

از دست دادن فرزند احساسی نیست که قبلا در هر درد و رنج دیگری مشابه آن را تجربه کرده باشید. این موضوع کل سیستم عاطفی شما را شوکه می کند و تمام زندگی شما را تحت تاثیر قرار می دهد.

کنار آمدن با مرگ فرزند چیز ساده ای نیست، اما اگر به عنوان یک خانواده در کنار یکدیگر باشید و از خودتان مراقبت کنید می توانید از پس آن برایید. مهم ترین چیز این است که به یکدیگر تکیه کنید، با هم حرف بزنید (حتی اگر سخت است)، و همچنان جلسات مشاوره خود را ادامه دهید تا با احساسات تلخ و روحیه افسرده خود کنار بیایید.

منبع

نام، ایمیل و وبسایت من را برای کامنت بعدی ای که می گذارم ذخیره کن.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

«سیمیاروم» ارائه‌دهنده مشاوره روان‌شناسی آنلاین در زمینه‌های مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، زوج درمانی، مشاوره زناشویی، مشاوره فردی و مشاوره کودک و نوجوان است. در هرکجای دنیا که زندگی می‌کنید می‌توانید از حرفه‌ای‌ترین روان‌شناس‌های فارسی‌زبان ما کمک بگیرید. حالِ خوب را با ما تجربه کنید.

کليه حقوق اين وب سایت متعلق به سیمیاروم می باشد.

تنش زا ترین رخداد زندگی هر فردی از دست رفتن عزیزان، می باشد که بسیار جانگداز است و سبب می شود که بازماندگان افسرده و غمگین شوند .تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر با بازماندگان همراه است و در حقیقت می توان گفت با مرگ عزیزشانزندگی نباتی را تجربه می کنند.

واکنش ها به سوگ به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ دیده و میزان صمیمیت فرد متوفی و مصیبت دیده بستگی دارد . بخواهیم یا نخواهیم، مرگ به هر حال از راه می رسد و ما یا نزدیکانمان را با خود می برد. اما چه باید کرد تا سنگینی غم آن کاهش یابد؟ در این قسمت از نمناک درباره نحوه آرام شدن بعد از مرگ عزیزان راهکارهایی را ارائه کرده ایم .

انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان

اولین مرحله سوگواری انکار و ناباوری از دست دادن عزیزان است به صورتی که اگر این ضایعه ناگهانی باشد، فرد گمان می کند در خواب است و واقعه را باور نمی کند و انکار هم می کند. 

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

خشم برای فوت نزدیکان

در این مرحله فرد با خود فکر می کند چرا این اتفاق برای او افتاده است و برای همین دچار خشم و رنج می شود و واقعه را یک بی عدالتی می داند و بابت این موضوع عصبانی و شاکی است.

معامله با خدا برای بازگرداندن عزیز از دست رفته

فرد به دلیل علاقه به فرد متوفی از خدا می خواهد تا تمام دارایی های او را بگیرد و دوباره او را به زندگی برگرداند. 

احساس گناه و عذاب وجدان فرد سوگوار

قضاوت و سرزنش ناشی از کار هایی که برای فرد فوت شده انجام می داد سبب می شد که فرد سوگوار دچار عذاب وجدان و گناه شود.

افسردگی فرد عزادار

در این مرحله فرد گوشه گیری می کند و احساس غم دارد و انتظار دارد تا دیگران سوگ او را دریابند و اجازه دهند تا او مراحل سوگواری خود را سپری کند.

احساس تنهایی

خلا ناشی از دست دادن عزیز سبب احساس تنهایی فردمی شود . این احساس در بین افرادی که همسر خود را از دست داده اند، شدیدتر است. 

پذیرش مرگ

پذیرش مرگ از سوی بازماندگان زمانبر بوده و چنین انتظاری از سوی اطرافیان غیرواقع بینانه است.در این مرحله می پذیرد که چاره ای جز ادامه زندگی بدون عزیز از دست رفته نداردهر چند پذیرش واقعه شادی را به زندگی او باز نمی گرداند.

 پایان اندوه سوگ

هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر می شود و گاهی ممکن است چند سال یا یک سال طول بکشد.

امید و بازگشت به زندگی

با گذشت زمان یادآوری خاطرات او را کمتر اذیت می کند.

زمان حلال مشکلات است

درست است بعد از فوت یکی از عزیزانتان لحظه ای از فکر او غافل نمی شوید و یاد او از دل شما بیرون نمی رود اما باید بدانید زمان حلال مشکل شماست و درد و رنج این مصیبت با گذشت زمان از بین نمی رود بلکه کمرنگ تر می شود به طوری که می توانید با آن کنار آیید و به زندگی عادی خود باز گردید.

عزاداری کنید

هنگام از دست دادن عزیزان خود به سوگ می نشینیم و غصه می خوریم و برای پذیرش این فقدان به شیون و مویه می پردازیم . گریه و شیون ، انجام مراسم مذهبی به احترام مرده یا گردآمدن دوستان و افراد خانواده برای شریک شدن در مصیبت تحمل مرگ عزیزان را آسان تر می کند.

مرگ را بپذیرید

پذیرش این مسئله است که اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد.مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است و به ما یادآوری می کند که حیات چقدر گران بهاست.

بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است. الگو گرفتن از افرادی که چنین مصیبت هایی دیده اند نیز می تواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.

برای تامین سلامت روانی باید با مرگ عزیزان خود کنار بیایید. در هنگام از دست دادن عزیزان خود غمگین شدن و اندوه طبیعی است اما مواقعی که دچار اندوه شده اید سعی کنید احساساتتان را بر زبان آورید و از احساسات خود، دیگران را باخبر سازید و خود را تسلیم اندوه کنید و به دنبال افراد دلسوز که بتوانند احساسات شما را درباره فقدان عزیزتان درک کنند ، باشید .

در کل برای چیره شدن به غم و اندوه برون ریزی احساسات، به شما کمک می کند . صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او می تواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد.

احساسات خود را بیرون بریزید

غصه خوردن، نمود بیرونی مصیبتی است که بر فرد وارد شده است. ممکن است از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی) اندوه بیان شود که بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد ؛ مثلا گریستن، نمایش جسمانی و افسردگی، تجلی روانی است.

مرگ مسئله ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد. رهایی از درد و رنج به صورت یکباره از غم، امکان ناپذیر است. اگر احساسات نهان بیان نشود منجر به ایجاد بیماری های جسمی یا روانی می گردد.

اغلب افراد، نشانه های جسمی توأم با غم واندوه مانند درد معده، بی اشتهایی، به هم خوردگی روده، اختلال خواب و کم توانی،را ظاهر می سازند. «عزاداری»، در میان همه فشارهای روانی زندگی، دستگاه دفاع طبیعی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

افراد در برابر جان باختن عزیزان خود واکنش های عاطفی فراوانی مانند حمله های اضطرابی، خستگی و پریشان دلی بی اندازه و اندیشه خودکشی،تجربه می کنند.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

دیدن پیکر متوفی

دیدن پیکر متوفی از لحاظ روانی کمک شایانی به پذیرفتن مساله مرگ نزدیکان می کند. مشاهده و وداع با پیکر فرد از دست رفته بازمانده را آرام تر می کند.

حضور بر سر مزار

حضور فرد سوگوار به همراه اطرافیان بر سر مزار فرد متوفی و سوگواری برای از دست دادن او ه به پذیرفتن و کاهش فشار ناشی از مرگ عزیزان کمک می کند.

یادآوری مصیبت های ائمه اطهار 

شنیدن روضه ائمه اطهار (ع) و مصیبت هایی که بر آنها گذشته و گریه کردن بر مصائب آنان و نیز مقایسه اندوه و ماتم از دست دادن فرد متوفی با اندوه از دست رفتن خاندان عصمت و طهارت (ع) سبب آرامش فرد سوگوار می شود.

از پس فقدانی عظیم برآمدن

مرگ ناگهانی و تصادفی عزیزان ما در حالی که وابستگی عاطفی زیادی با فرد فوت شده داشته باشیم بسیار جانسوز است. ناگهانی یا تصادفی بودن اتفاق و ارتباط وی با مرده در واکنش های فرد اثر می گذارد.

مرگ کودک

والدینی که فرزند خود را از دست می دهند در برابر این مصیبت بزرگ احساس شدید بی عدالتی دارند و یکباره تمام استعدادها و رویاهای فرد را به باد می دهد. ممکن است والدین در برابر مرگ فرزند خود احساس مسئولیت کنند و این نگرش نامعقول بی اهمیت باشد و همچنین احساس از دست دادن بخش بسیار مهمی از هویت خود را داشته باشند.

مرگ همسر

مرگ همسر آسیب زا و تکان دهنده است و علاوه بر وارد نمودن آسیب روحی شدید، اگر همسر، منبع اصلی کسب درآمد خانواده باشد سبب بحران مالی در خانواده نیز می گردد. مرگ همسر سبب می شود زن و شوهر باقی مانده، به تنهایی از فرزندان به مراقبت بپردازد و به سر کارش نیز بازگردد.

افراد کهنسال با فوت همسرشان، به علت از دست دادن عمری سرشار از تجربه های مشترک آسیب پذیر می شوند احساسات مربوط به «تنهایی» آنها نمایان می گردد.

ضایعه ناشی از خودکشی

یکی از سخت ترین مرگ و میرهایی که باید آن را تحمل نمود خودکشی است. این گونه مرگ ها سبب می شود که فرد بازمانده احساس گناه، خشم و شرمندگی کند و خود را مسئول مرگ بداند.

 

کنار آمدن با مرگ فرزند و آسیب دیدن پدر و مادر، شاید یکی از سخت ترین اتفاقاتی باشد که هر پدر و مادری با آن مواجه میشوند. اگر در حال حاضر شرایط بدی را دارید، حتما با متخصص درمان سوگ مرکز مشاوره مکث را مطالعه بفرمایید. در ادامه، به راستی چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم پدر و مادری با مرگ فرزندشان کنار بیایند؟ و آن را به مرور فراموش کنند و یا دچار آسیب های جدی پس از آن نشوند. فرزندان برای پدر و مادر مهمترین و شاید عزیزترین موجوداتی هستند که در جهان وجود دارند. چگونه میشود سالهایی را برای عزیزترین موجود در جهانمان زحمت بکشیم، او را بزرگ کنیم و دوستش داشته باشیم و بر اساس هر اتفاقی او را از دست بدهیم.

شاید پدر و مادرهایی که با چنین فاجعه ایی مواجه میشوند از انتظار دیگران که میخواهند با مرگ فرزندانشان کنار بیایند، دلگیر و ناراحت میشوند.

پدر و مادرهایی در این وضعیت، مطمئن میشوند که کسی آنها را درک نمیکند، نمیفهمد و نمیدانند آنها متحمل چه غم بزرگی شده اند و بنابراین فراموش کردن آن به همان میزان نیز دشوار است. پدر و مادرهایی که با مرگ فرزندانشان مواجه میشوند دچار یک شک بزرگ در زندگی میشوند که اصطلاحاً (تروما) نام میگیرد.

تروما شک هایی هستند که بسیار عظیم و غیر قابل قبول هستند و باید برای درک، قبول و گذراندن دوره های این شک و دور بودن از آسیب های پس از آن حتماً در کنار یک مشاور روانشناس این دوره طی و گذرانده بشود.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

هر مادر و پدری که در این شرایط قرار میگیرد، قطعاً آسیب های مهم و جدی پس از سانحه مواجه میشود، اما گذر زمان و قبول آنچه که به عنوان یک انسان به او گذشته است (هر چند دشوار و غیر قابل وصف) میتواند ادامه راه زندگی را برایشان آسان تر و قابل دسترس تر کند. هر انسانی در این جهان هستی با یک مسئولیت به دنیا میاید و پس از به انجام رساندن مسئولیت خود، این جهان را ترک میکند.

داشتن بینش درباره زندگی و مرگ باعث میشود، هر فردی که فرزند و یا عزیزان خود را از دست میدهد، تجربه اش را آسان تر و قابل تحمل تر کند. بینش هایی درباره جهان هستی، مسئولیت ما به عنوان انسان در این جهان و گذر از جهان هستی و دستیابی و رسیدن به مرحله های پس از مرگ، باعث میشود ما دیگر، فقط و فقط خودمان را نبینیم و بدانیم هر فردی با به دنیا آمدن و نیز مرگ راهی از زندگی خود را طی میکند که هیچ کسی نمیتواند جلو دار آن باشد.

خودخواهی خاص هر انسانی در عشق و علاقه به اطرافیان و یا وابستگی به آنها از سر ترس از تنهایی باعث میشود، ما به عنوان موجودی انسانی فقط خودمان را در نظر بگیریم و احساس کنیم، چرخ جهان هستی باید بر اساس تصورات ما بچرخد. یعنی هر فردی که فرزندی به دنیا می آورد تا روز عروسی و بچه دار شدن فرزندانش باید در کنار یکدیگر با عشق و علاقه باقی بمانند. شاید این تصورات شیرین ترین تصورات باشند، اما نکته مهم اینجاست که جهان هستی بر اساس خیالات ما حرکت نمیکند.

هر کسی بنا به وظیفه خود، سنجش و آزمایش خود و اطرافیان وارد جهان هستی میشود. این جهان جایی برای آرامش نیست و در بهترین حالت میتوان گفت مکانی برای (آزمایش) است و گذر از خطرات احتمالی و اتفاقات، فقط و فقط پله هایی هستند برای گذراندن هر مرحله از زندگی برای هر انسانی که به واسطه آنها رشد را تجربه میکند و به دنبال کمال میگردد. اگر فرض کنیم ما انسانهایی هستیم که فقط برای خوردن و خوابیدن و تولید نسل به دنیا آمده ایم و مسئولیت و رشد مرحله ایی و رسیدن به کمالی نداریم، فرق ما با دیگر حیوانات در چه چیزی میتواند باشد.

بنابراین با تمام این نکته ها میخواهیم بدانیم، هر رنجش و عذابی که در این دنیا متحمل میشویم، بدون لحظه ایی تردید، دستاوردی روانی و روحی برای ما خواهد داشت که باید بیش از آنکه خودمان را در غالب فردی که به او اجحاف شده قرار بدهیم، به دنبال دستاورد آن رنج و یا دلیل وجودی آن عذاب و پله هایی که در رشد آن برایمان قرار گرفته است، بیندیشیم. نظریاتی از این دست، سالهاست که بیان شده اند و تثبیت شده اند. انسان ها، بدون بینش تنها رنج و عذاب بیشتر را تجربه میکنند و راه های رشد وجودی و روانی خود را محدود تر میکنند.

لطفا جهت مشاوره در مورد «کنار آمدن با مرگ فرزند و آسیب های ناشی از آن» با شماره های زیر تماس بفرمایید:

22004925 – 021 22623587 – 021

لطفا جهت ارائه خدمات و توضیحات تکمیلی با ما در ارتباط باشید.

آدرس: تهران – جنب مترو قلهک – کوچه خلیل پور – پلاک 21 – واحد 5 – طبقه 3

تلفن: 22004925 021

تلفن: 22623587 021

همراه: 1671664 0935

دکتر روانشناس و متخصصین روانشناسی مرکز مشاوره مکث با بررسی نقاط قوت و ضعف مراجعه کنندگان به کمک آزمون های نوین روانشناختی ، تشخیص گذاری کرده و با در نظر گرفتن شرایط فرد برای درمان اثر بخش و یا برنامه ریزی برای ارتقای توانمندی ها در تمام زمینه های مشاوره روانشناسی از جمله مشاوره خانواده و مشاوره ازدواج اقدام می نمایند. مرکز مشاوره روانشناسی مکث در شریعتی تهران با هدف ایجاد تحول در نحوه انجام خدمات روان درمانی و کسب اطلاعات روانشناسی بروز از طریق اینترنت و مشاوره آنلاین شروع به فعالیت نموده است. با توجه به اینکه مدیران این مجموعه از افراد متخصص و با سابقه کار فراوان در این زمینه هستند؛ لذا سنگ بنای تمامی فعالیت های جاری در این مرکز مشاوره بطور اصولی و مطابق با علم روز دنیا بنا نهاده شده است. ما در محیطی آرام و دل نشین پذیرای شما مراجعه کننده محترم می باشیم.

کلیه حقوق این سایت متعلق به مرکز مشاوره مکث می باشد.

The online version of the Iranian daily Hamshahri

همشهری استان- دکتر معصومه امین اسماعیلی:
مکانیزم مواجه با افراد با مرگ و راه‌های همراهی و کمک به سوگواران موضوعی است که به مناسبت چند رخداد ناگوار اخیر در این یادداشت بدان اشاره شده است.

سیل در استان سیستان، برف و كولاك در غرب كشور و حادثه‌ای دلخراش در تهران منجر به فوت تعداد زیادی از هموطنان شد. روزهای سختی بر خانواده‌های این عزیزان، هم‌قطاران و همکاران و بسیاری از مردم ایران گذشت. در این میان تعداد زیادی از کسبه ساختمان پلاسكو هم اموال خود را از دست دادند. شوكی كه حادثه پلاسكو در كشور ایجاد كرد، كم‌سابقه بود. اینکه صبح از خواب بیدار شوید و متوجه شوید که دوستان، همکاران، خانواده و زندگی‌تان را فقط در عرض چند دقیقه از دست داده‌اید، هولناک است.

«سوگ» واکنشی است که به طور طبیعی در پاسخ به از دست دادن و فقدان آنچه فرد به آن دلبستگی داشته رخ می‌دهد كه مراحل و علائم آن در بحث روانشناختی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

در واقع سوگ فرایندی است که منجر به پذیرش‌ ترک وابستگی‌ها توسط انسان می‌شود. واکنش سوگ می‌تواند به دلیل از دست دادن بستگان، دوستان، دارایی‌ها و متعلقات یا آینده شغلی فرد اتفاق بیفتد. سوگ مجموعه‌ای از هیجانات است که بسته به فرهنگ حاکم بر جامعه به شكل‌هایی متفاوت نمایان می‌شود. به طور طبیعی انتظار می‌رود که این واکنش در 2 ماه كاهش یابد.

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

شدت علائم و زمان بروز آن‌ها نیز در تعیین طبیعی یا غیرطبیعی بودن این واکنش نقش دارند.

جان بالبی ‌روانشناس انگلیسی‌ 4 مرحله را برای سوگ مطرح کرده است:

۱. ناامیدی حاد، کرختی و اعتراض. ممکن است در این مرحله انکار یا پرخاشگری رخ دهد. این مرحله از چند دقیقه تا چند روز به طول می‌انجامد و ممکن است در سیر سوگواری، این حالت هر از چند گاهی به سراغ فرد داغدیده بیاید.

۲. حسرت شدید و جستجوی شخص از دست رفته. این مرحله با بی‌قراری جسمانی و درگیری ذهنی با شخص از دست‌رفته شناخته می‌شود. این مرحله ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها به شکلی خفیف طول بکشد.

۳. ناامیدی و نابسامانی. واقعیت از دست دادن، تدریجا درک می‌شود. شخص داغدیده گوشه‌گیر، بی‌تفاوت و کسل می‌شود. علایق خود را به فعالیت‌های معمولی زندگی از دست می‌دهد. دچار کاهش وزن و بی‌خوابی می‌شود و به‌طور دائم خاطرات شخص مرده را مرور می‌کند. در این مرحله فرد با احساس اجتناب‌ناپذیر یأس مواجه است.

۴. سازمان‌یابی مجدد. جنبه‌های دردناک سوگ کاهش می‌یابد و شخص داغدیده احساس می‌کند به زندگی عادی بازمی‌گردد. از این پس او فرد از دست‌رفته را با احساسی از شادی و تأثر به یاد می‌آورد.

در این میان بسیاری درصدد كمك به افراد داغدار هستند. کمک به فرد سوگوار مقدور نخواهد بود مگر اینکه با تکوین مفهوم مرگ در مراحل مختلف زندگی آشنایی کامل داشته باشیم و بتوانیم واکنش‌های طبیعی و غیرطبیعی سوگ را تشخیص دهیم. میزان تکامل عاطفی و شناختی نقش تعیین‌کننده‌ای در درک، تفسیر و برداشت فرد از مفهوم مرگ دارد.

برخی از عزیزانی كه در این حادثه جان خود را از دست دادند دارای فرزند هستند و باید بیش از دیگران هوای آنها را در درك این حادثه داشت. درک کودکان از مرگ با قدرت درک آنها را از مفاهیم انتزاعی در ارتباط مستقیم است. كودكان كمتر از ۵ سال، جاندارپندار هستند و حتی اشیا را زنده تصور می‌کنند. در این سن کودک از وجود مرگ آگاه است، اما آن را نوعی جدایی و پدیده‌ای گذرا، موقتی و قابل‌برگشت می‌داند؛ چیزی شبیه مسافرت و خواب. او فکر می‌کند عملکردهای انسان پس از مرگ نیز ادامه می‌یابد.

کودک در این سن دارای تفکری جادویی است؛ یعنی بین دو پدیده‌ای که همزمان رخ می‌دهد رابطه علت و معلول برقرار می‌کند. مثلا اگر به برادرش گفته که او را دوست ندارد و نمی‌خواهد دیگر او را ببیند و تصادفا برادرش دچار حادثه‌ای می‌شود و از بین می‌رود، می‌اندیشد که فکر و سخن او بوده که چنین حادثه‌ای رارقم زده است؛ در نتیجه احساس گناه می‌کند.

در 5 تا 10سالگی کودک به تدریج مرگ را به‌عنوان پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر، غیرقابل برگشت و جهان‌شمول می‌پذیرد. در همین زمان ممکن است نگران شود که والدینش بمیرند و او تنها بماند. کودکان در این مرحله سنی در بیان احساساتشان مثل مرحله قبلی راحت نیستند، ممکن است احساسات خود را پنهان نگه دارند و در آن خاطرات و احساسات با کسی شریک نشوند. معمولا تا سن بلوغ، کودکان از مرگ مفهومی مشابه بزرگسالان استنباط می‌کنند. فرد در نوجوانی، مرگ را به عنوان یک فرآیند طبیعی پذیرفته است ولی آن را خیلی دور می‌بیند و به راحتی نمی‌پذیرد که ممکن است هر واقعه یا تصادفی منجر به مرگ شود؛ یا فکر نمی‌کند که این اتفاق ممکن است برای او هم بیفتد. به همین دلیل است که رفتارهای پرخطر در نوجوانان زیاد مشاهده می‌شود.

برخلاف کودکان و نوجوانان، بزرگسالان پذیرش آسان‌تری در مواجهه با مرگ دارند. سالمندان ممکن است به صراحت در مورد مرگ صحبت یا حتی شوخی کنند. در سنین ۷۰ و بالاتر دیگر تصور نامیرائی وجود ندارد. فرد تجربه از دست دادن نزدیکانش را داشته و بارها در مراسم سوگواری شرکت کرده است. از مرگ خوشحال نیست اما می‌تواند آن را بپذیرد.

در شرایط خاصی واکنش‌های طبیعی سوگ حالت بیمارگونه به خود می‌گیرد. از جمله در مواردی که فقدان بسیار وسیع و همراه با وحشت‌زدگی فراوان باشد، بسیار سریع رخ دهد، در مواردی که فرد از قبل آسیب‌پذیری بالایی داشته و فاقد شبکه حمایت اجتماعی بوده یا دچار اختلالاتی از قبیل افسردگی باشد. همچنین افرادی که به نوعی خود را در بروز حادثه یا میزان اثرات ناشی از آن دخیل می‌دانند بیشتر مستعد واکنش‌های غیرطبیعی به هنگام سوگواری هستند.

واکنش سوگ، در جریان حوادثی مانند آنچه در ساختمان پلاسکو اتفاق افتاد، ممکن است شرایط فوق را داشته باشد. در چنین حوادثی احتمال اینکه مرگی دلخراش باشد، زیاد است. معمولا تعداد زیادی در جریان حادثه می‌میرند و افرادی شاهد این مرگ‌ها هستند، یافتن اجساد عزیزان ممکن است مقدور نباشد،‌یا اجساد به طور کامل کشف نشوند. به این دلایل پذیرش فقدان دشوار‌تر می‌شود. در این میان توجه به بازماندگان باید مورد نظر قرار گیرد زیرا ممكن است چنین حادثه‌ای، عواقبی را تا سالیان دراز برای آنها ایجاد كند.

سوگ بیمارگونه ممکن است به اشکال گوناگونی از فقدان یا تاخیر سوگ گرفته تا واکنشی بسیار شدید و طولانی همراه با افکاری چون خودکشی یا نشانه‌های بارز روان‌پریشی، ظاهر شود. اگر فرد شاهد صحنه دلخراش و ‌تروماتیک از دست دادن عزیزی باشد، حتی ممکن است علایمی از اختلال استرس پس از سانحه را تجربه کند؛ کابوس‌های شبانه، اضطراب شدید و گوش‌به‌زنگی مفرط در این افراد دیده می‌شود. مدت زمان واکنش سوگ در افراد متفاوت است. اگر مرگ بدون هشدار روی دهد، شوک و ناباوری ممکن است مدتی طولانی دوام یابد، اما اگر مرگ از مدتها قبل قابل پیش‌بینی باشد، بخش عمده‌ای از فرایند سوگواری تا زمان مرگ روی داده است. به طور معمول شکایات شدید سوگ ظرف یك یا ۲ ماه به تدریج کم می‌شود و فرد قادر به استراحت، خواب، غذا خوردن و فعالیت خواهد بود. سوگ طبیعی معمولا نیاز به اقدامات درمانی ندارد و با حمایت‌های روانی اجتماعی مناسب می‌توان به فرد داغدار کمک کرد تا راحت‌تر این روند را طی کند و به زندگی طبیعی روی آورد. این موضوع مهمی است كه پس از این حادثه باید مورد توجه نهادهای درمانی و اجتماعی قرار گیرد.

در این میان اطرافیان نیز نقش موثری در كمك به افراد داغدیده دارند. توجه به نکات زیر می‌تواند از عارضه‌دار شدن واکنش سوگ پیشگیری کند:

حضور فرد داغدیده در محل فاجعه، نه تنها باعث تشدید مشکل وی نمی‌شود بلکه به تحمل و بهبود آن کمک می‌کند. بنابراین اجبارکردن فرد داغدار به‌ترک محل توصیه نمی‌شود. خانواده بسیاری از این عزیزان، روزهای زیادی در محل آواربرداری حضور داشتند كه تصمیم درستی است.

خبر مرگ باید به تدریج و در جمع به نزدیکان داده شود. همدلی کمک می‌کند تا غم فراق بهتر تحمل شود.

جلوگیری از ابراز هیجانات و گریه کردن افراد صحیح نیست؛ باید اجازه دهیم تا فرد هیجانات خود را بروز دهد.

باید اجازه داد فرد داغدیده جنازه عزیز خود را مشاهده کند و مرگ عزیز خود را به صورت واقعی پذیرا شود. در صورت شدت دلخراش بودن، آن بخش از جنازه‌ که جلوه مناسب‌تری دارد به وی نشان داده شود. عدم مشاهده جنازه عزیز می‌تواند منجر به باقی ماندن در مرحله انکار و عدم پذیرش مرگ عزیز از دست رفته شود. نمی‌دانم این اتفاق در جریان خاكسپاری هم‌شهری‌ها و آتش‌نشانان مورد توجه قرار گرفته است یا خیر؟

باید اجازه دهید فرد داغدار در کنار دیگر بازماندگان قرار گیرد. از دور کردن وی از حادثه باید پرهیز کرد. قرار گرفتن در میان جمعی که درد مشترکی دارند می‌تواند کمک موثری باشد.

وسایل قابل استفاده و لباس‌های باقیمانده از متوفی را می‌توان در اختیار فرد داغدار قرار داد. جدا کردن وی از این اشیاء و تصاویر متوفی موجب تشدید واکنش می‌شود.

دیدار از محلی که عزیزان فرد در آن محل فوت شده‌اند، از اهمیت زیادی برخوردار است. بهتر است داغدیدگان این کار را به صورت گروهی انجام دهند و در همان زمان نیز نوعی مراسم یادبود برگزار شود. این امر به ایشان اجازه می‌دهد بار دیگر به متوفی نزدیک شده و همبستگی خانواده را تجدید می‌کند.

توسل به باورهای دینی، برپایی مراسم‌ مذهبی و دعا می‌تواند در آرام کردن فرد داغدار نقش بسزایی ایفا کند. شرکت در مراسم تشییع جنازه و عزاداری در طی کردن فرایند طبیعی سوگ موثر است. در صورتی که با وجود تمام این تمهیدات، واکنش سوگ رفع نشد یا وقتی در فرد سوگوار، نشانه‌ها و علائم زیر دیده شود، باید زودتر برای کمک‌های تخصصی به متخصصان بهداشت روان مراجعه کرد: فقدان یا تاخیر سوگ، افسردگی بعد از گذشت ۲ ماه از فقدان عزیز از دست‌رفته همراه با احساس گناه نامتناسب و احساس بی‌ارزشی و کندی روانی- حرکتی بارز، وجود افکار خودکشی، همانندسازی با شخص فوت شده به طوری که شخص بازمانده معتقد باشد که مرده است، وجود توهمات شنوایی مداوم، روی آوردن به مواد مخدر، الکل یا خوددرمانی با دارو و بیش از حد معمول و به شکلی افراطی خود را به کار و فعالیت مشغول کردن.


همشهری محلهDownloads-icon

ایسنا/البرز یک روانشناس معتقد است بهبود آثار عاطفی ناشی از مرگ عزیزان به زمان نیاز دارد اما می‌توان سوگ را با انجام کارهای مختلف درمان کرد.

‌حبیبه حیرتی در گفت و گو با خبرنگار ایسنا‌ گفت: افراد سوگواری که یکی از نزدیکان خود را از دست می‌دهند در ابتدا ممکن است وقوع چنین اتفاقی را منکر شوند، در این مرحله افراد اغلب گوشه‌گیر شده و از روابط اجتماعی کنار می‌کشند.

حیرتی افزود: «خشم» مرحله بعدی است که فرد سوگوار ممکن است وارد آن شود، در این مرحله فرد سوگوار نسبت به خود، فرد از دست رفته و یا همه دنیا احساس خشم و عصبانیت دارد و سوالاتی مانند چرا چنین اتفاقی افتاد؟ چرا من باید عضو خانواده خود را از دست بدهم؟ چرا خدا جگر گوشه‌ام را از من گرفت؟ با واقعیت روبرو می‌شود.

وی ادامه داد: «چانه‌زنی» مرحله دیگری است که یک فرد سوگوار ممکن است وارد آن شود، در این مرحله فرد ذهن خود را مشغول فرد از دست رفته کرده و خاطرات او را مرور می‌کند، به طور مثال فرد اینگونه با خود کلنجار می‌رود: « اگر پدرم/مادرم/خواهرم/ برادرم/ همسرم/دوستم برگردد، از او بهتر نگهداری می‌کنم‌، دوست بهتری میشوم، از او معذرت خواهی می‌کنم. خدایا یک شانس دیگر به من بده »

این روانشناس خاطرنشان کرد: «افسردگی» مرحله دیگری است که به سراغ فرد سوگوار می‌آید، فرد در این مرحله ممکن است نسبت به اطراف خود احساس بی‌تفاوتی و بی حسی داشته باشد و مدام در ذهن خود چنین عبارت‌هایی را تکرار کند: « زندگی بی حاصل است/ کاش زنده نبودم و این روز را نمی‌دیدم »

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم

حیرتی با بیان اینکه فرد پس از این مراحل شروع به پذیرش «واقعیت» می‌کند تصریح کرد: در این مرحله از ماتم، خشم، و اندوه فرد به تدریج کاسته می‌شود و او شروع به پذیرش واقعیت موجود می‌کند فرد این مرحله را با عباراتی چون «همه ما می‌میریم/مرگ جزیی از زندگی ماست/عزیز ما از دست رفت، ولی امیدوارم در دنیای دیگر آرام باشد» آغاز می‌کند.

وی ادامه داد: حال مهمترین مساله‌ای که در مورد سوگ و از دست رفتن عزیران مطرح می‌شود این است که خود فرد سوگوار چگونه می‌تواند در بهبود آثار عاطفی ناشی از این اتفاق به خود کمک کند.

حیرتی افزود: فرد سوگوار باید احساسات و عواطف خود را به هر طریقی که می‌تواند ابراز کرده و درباره فرد از دست رفته با دیگران صحبت کند تا غم سنگین خود را بیرون بریزید، حتی می‌توان احساسات خود را نوشت و مطالبی که قرار بود به فرد از دست رفته گفته شود و هیچ گاه فرصت آن به وجود نیامد را به روی کاغذ آورد.

وی اضافه کرد: می‌توان چیزی به یاد او درست کرد و علائق مشترک با فرد از دست رفته را ادامه داد.

حیرتی اظهار کرد: باید به سلامت جسمی خود اهمیت داد، خواب و استراحت کافی، تغذیه مناسب و ورزش روزانه را جدی گرفت، از روی آوردن به الکل و مواد مخدر خوداری کرد، چون فقط باعث طولانی‌تر شدن این مرحله می‌شود و حتی از مصرف داروهای ضد افسردگی نیز پرهیز کرد، چون رویارویی مستقیم با این درد بیشتر از فراموش کردن آن از طریق پناه بردن به این گونه مواد کارایی دارد.

این روانشانس گفت: نباید به هیچ کس حتی خودتان اجازه دهید که برای عواطف و احساسات شما تعیین تکلیف کند باید پذیرفت که می‌توانید از فرد از دست رفته عصبانی باشید، می‌توان بر سر زمین و زمان فریاد زد و هر آنقدر که نیاز است گریه کرد، هیچ کس نمی‌تواند به شما بگوید« دیگر بس است!» همچنین خندیدن نیز گناه نیست هیچ کس حق ندارد به شما بگوید این کار «بد» است.

وی در پایان خاطرنشان کرد: باید به یاد داشت که بهبود آثار عاطفی نیاز به زمان بسیار دارد بنابراین نباید انتظار داشت که به سرعت به وضعیت سابق برگردید.


انتهای پیام

چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم
چگونه با مرگ فرزندم کنار بیایم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *