چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

 
helpkade
چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم
چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، مهمترین راهی که خداوند برای بندگان خود قرار داده تا با او ارتباط مستمر داشته باشند نماز می باشد .فلسفه عبادت انس با خدای تعالی است و در اثر انس با خدا است که انسان به او نزدیک می شود و به کمال و سعادت می رسد. در هر شبانه روز پنج وقت برای نماز قرار داده شده است تا این ارتباط معنوی با خالق هستی قطع نگردد. در دین اسلام تاکید فراوانی بر به جا آوردن باشکوه نماز در اوقات پنج گانه شده است که یادگیری و تذکّر این تاکیدات باعث می شود انسان به خواندن نماز بیشتر اهمیت دهد.

پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمى‏ یابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژه‏اى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شده‏اند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مى‏باشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مى‏شود. نماز هیچ سودى برای خداوند ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمى‏نشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پست‏ترین درجات را فراهم مى‏کند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مى‏دارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مى‏ گیرد.

اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغ‏هایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و منحرف نگشتن و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مى‏کند. این چراغ‏ها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحله‏اى به بیغوله‏اى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن میسر نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمى‏شود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمى ‏یابد.

اعمال نیک و بد انسان همه در قیامت مورد محاسبه و موازنه قرار مى‏گیرد (والوزن یومئذ الحق»، V(اعراف آیه 8){V.البته آیات و روایات متعددى دلالت بر نقش کلیدى نماز دارند از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمودند: «اول ماسئلت یوم القیامه الصلاه ان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ماسواها . در قیامت اول چیزى که مورد پرسش قرار مى‏گیرد نمازمى‏باشد. اگر قبول شد دیگر اعمال نیز مقبول است و اگر رد شد بقیه نیز مردود مى‏باشد» (نهج‏الفصاحه). اما کسى کهنمازش مانع ارتکاب منکرات نشود و آن که بدون نماز به انجام حسنات مى‏پردازد هر دو به نماز محتاجند. ریشه اینتفکر – که آن دو به نماز نیازى ندارند. این پندار باطل است که براى نماز صرفا ارزش مقدماتى و طریقى قائل باشیم درحالى که نماز خود داراى ارزش ذاتى و مستقل است و در شریعت مقدس اسلامى موضوعیت دارد. پس کسى که باانجام صحیح فریضه نماز دست به زشتى‏ها مى‏برد ارزش ذاتى نماز را کسب نموده اما فرآورده‏هاى جانبى آن را ازدست داده است و نمى‏توان به خاطر آن آثار جانبى از اصل قضیه دست شست و چه بسا با ادامه همین نماز براىشخص تنبه حاصل شود.

تقویت اراده در انجام واجبات

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

مهمترین عامل تقویت اراده در انجام واجبات کسب معرفت و انجام خودسازی است. با افزایش معرفت و تهذیب نفس و تکرار و تمرین انسان به جائی می رسد که کارهای خیر برای او به صورت ملکه درمی آید ملکه یعنی صدور فعل از مکلف بدون تأمل و تردید- وقتی انسان به خدا و قیامت باور داشته باشد انسان احساس مسئولیت می کند و مسئولیت می کند و مسئولیت های خود را انجام می دهد- در اثر تهذیب نفس و ریاضت و مخالفت با نفس و هوا هوس قوه عاقله او تقویت می شود و انگیزه های غیر الهی در او ضعیف می شود. و در اثر تکرار و تمرین بجایی می رسد که تکلیف خود را به صورت خودکار و منظم سر وقت انجام می دهد. قرآن کریم می فرماید: « وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاّ عَلَى الْخاشِعینَ؛ از صبر و نماز یاری بجویید و این کار جز برای خاشعان سنگین و گران است- انجام نماز برای غیر خاشعین سنگین و گران و سخت است لکن برای کسانی که خشوع و خداترسی و احساس مسئولیت های خود را انجام می دهد به راحتی و آسانی گناهان را ترک می کند.

تقویت شناخت و معرفت و مراقبت و خودسازی دائمی کارها را برای انسان آسان می کند وقتی انسان بداند خیر او در چیست و با خودسازی دائمی کارها را برای انسان آسان می کند وقتی انسان بداند خیر او در چیست و با خودسازی هم انگیزه های خیر را در خود تقویت کند، انجام کارها راحت می شود ضمن اینکه هر عملی سبب توفیق عمل دیگرمی شود و در اثر تکرار نورانیتی پیدا می کند که حاضر نیست هیچ عمل خیری را از دست بدهد.

برای اینکه این حالت پیدا نشود و استمرار بر عمل داشته باشد باید نشاط در عبادات را رعایت کند وقت های دیگر انجام کارهایی را بر خود بیش از اندازه تحمیل نکند. تا وقتی نشاط دارد ادامه دهد و وقتی خسته شد،‌ رها کند- بعضی از اوقات افراط در عمل سبب زدگی می شود و نفس فراری می شود. قلبها اقبال وادبار دارند امام علی(ع) می فرماید: همانا دلها دارای خواهش هستند، گاه به چیزی رو می کنند و گاه روی می گردانند. پس،‌ هر گاه خواستند و اقبال کردند،‌ آنها را به کار گیرید چه آنکه دل اگر به کاری مجبور شود،‌ کور گردد.

و نیز فرموند: همانا دلها را روی آوردنی است و روی گرداندنی پس هر گاه روی آوردند، آنها را به مستحبات وا دارید، هر گاه پشت کردند به انجام فرائض از سوی آنها بسنده کنید.(میزان الحکمه، جلد دهم،‌ ص4992، حدیث 16959-16960) داشتن نشاط در عبادت عاملی است برای استمرار آن- ولی اگر نفس خود را هنگامی که آمادگی ندارد خسته کردیم زدگی ایجاد می شود و ممکن انجام عبادات معموله هم برای او سخت باشد.

رهرو آن است که آهسته و پیوسته برود. در روایات هم آمده کم مداوم بهتر از اینکه زیاد و مداوم نباشد قلب انسان حالات مختلفی دارد گاهی که حوصله ندارد،‌ عبادات را بر خود تحمیل نکند بلکه صرفا واجبات را انجام دهد و مستحبات را رها کند تا حالات او عوض شود. استمداد از خدای متعال و ائمه هدی علیهم السلامت برای توفیق عبادت مؤثر است. دعای اللهم ارزقنا توفیق الطاعه را تا آخر که در مفاتیح الجنان آمده بخوانید.

عوامل بی حالی در عبادت: برخی عوامل بی حالی در عبادت عبارت است از: 1- حب نفس و دوست داشتن بیش از حد خود. 2- جای گیری حب دنیا و زرق و برق آن در دل آدمی. 3- استفاده از غذاهایی که حلال نیستند. 4- استفاده از غذاهایی که پاک نیستند. 5- تکرار گناه به حدی که دل سیاه گردد و شوق عبادت گرفته شود. که با تفحص در نفس خود باید علت را پیدا کرد و مداوا نمود. بی میلی و بی رغبتی و عدم توجه در نماز معلول عوامل متعددی است از جمله :

الف ) نشناختن نماز و اهمیت و اسرار نهفته در آن. ب ) عدم شناخت و توجه کافی نسبت به معبود; یعنی , همو که در نماز با او سخن می گوییم. ج ) اشتغال ذهن و فکر و اندیشه و تعلق قلب به دنیا و مسائل مادی . برای حل این مشکل راه های متعددی وجود دارد از جمله : 1- دقت در انجام مقدمات نماز; مانند وضوی با معنویت انجام مستحباتی چون اذان اقامه و … 2- گزینش مکان مناسب و دوری از جاهای شلوغ و پر سر و صدا و دوری از هرچه موجب انحراف از توجه به خداوند شود. 3- گزینش وقت مناسب تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز. 4- تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن (به ویژه در جماعاتی که بعد معنوی بیشتری دارد). 5- نماز را با اشتیاق و با طمائنینه و با دقت در مفاهیم و معانی آن خواندن. 6- عدم توجه به اطراف و اطرافیان؛ در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع به پایین پا و در تشهد به دامن خود نظر نمودن. 7- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوی و آن را مالامال از عشق خداساختن .

توضیح : ذهن انسان همواره متوجه چیزی است که به آن عشق می ورزد چنان که عاشق آنی از فکر معشوق خود بیرون نمی رود. این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است اما آن که عاشق حق است در هر حال و کاری به یاد خداست به طوری که گویی همیشه در نماز است.

8- ضبط قوه خیال , توضیح : پرنده لجام گسیخته خیال چکاوکی است که هر آن بر شاخساری می نشیند. از این رو همیشه افکار انسان به این طرف و آن طرف متوجه است و قرار و آرامی ندارد اما اگر آدمی با دقت و هوشیاری در کنترل آن بکوشد پس از چند صباحی رام و مطیع شده و به هر سو که اراده کند متوجه می گردد. بنابراین انسان باید درنماز از اول با قاطعیت بنا گذارد که تمام توجه خود را به سوی پروردگار معطوف دارد و هرگاه طایر خیال از چنگ او گریخت بلافاصله آن را به همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالی چنین کند کم کم ذهنش عادت خواهد نمود. 9- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر وفاقه خود. بدیهی است اگر آدمی بداند با چه بزرگی روبه روست و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع می گردد.

نماز بزرگترین یاد خداوند است. قرآن کریم می فرماید: اقم الصلاه ان الصلاه تنهى عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر و الله یعلم ما تصنعون. نماز را بپادارید بدرستی که نماز مانع فحشا و منکر است و هر آینه نماز بزرگترین یاد خداوند بزرگ است و خدا می داند چه می کنید. عنکبوت، 45 آثار بی توجهی به نماز به قرار زیر است:

1. تباه ساختن خود: نماز در واقع باطنى دارد که اگر نمازگذار آن را ایفاد کند و تماماً مراعات نماید، باطن نماز، نمازگذاز را دعا مى‏کند و برعکس ضایع کننده نماز به جاى اینکه آن را وسیله خودسازى قرار دهد، از آن ابزارى براى تخریب خویش مى‏سازد، چون باطن نماز که در اینجا ضایع شده، نمازگذار را نفرین مى‏نماید و از این دعا و نفرین نباید غفلت کرد.

2. رواج فساد و گمراهى: اگر نماز سبک گرفته شود از قدرت سازندگى آن جلوگیرى شده است؛ در نتیجه راه نفوذ مفاسد و گمراهى‏ها باز مى‏شود. خداوند نماز را بازدارنده از زشتى‏ها و منکرات معرفى مى‏نماید: «انّ الصّلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر»V}(عنکبوت، آیه‏ى 45).

3. محرومیت از شفاعت پیامبر و اهل بیت(ع)؛ امام صادق(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: H}«لاینال شفاعتى غداً من اَخّر الصلاه المفروضه وقتها ؛ {H آنکه نماز را پس از فرا رسیدن وقت آن به واپس افکند به شفاعتم نرسد»V}(امالى صدوق، ص 240).

4. مردن به غیرآئین محمدى(ص): روزى پیامبر اکرم با گروهى از صحابه در مسجد نشسته بودند، مردى وارد شد و نماز آغاز کرد و چنان با شتاب رکوع و سجود نمود که رسول خدا(ص) فرمود: نوک زد، مانند نوک زدن کلاغ. اگر این مرد بمیرد و نمازش این چنین باشد بر آیینى غیر از دین من مرده است V}(مستدرک الوسایل، ج 3، روایت 58، 5).

عوامل سستی در نماز:

1. عوامل درونی و مربوط به خود افراد: مهمترین عامل درونی نمازگریزی آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقه چندانی به نماز نداشته باشند.

2. عواملی بیرونی و محیطی: این عوامل، عواملی هستند که بعضی از آنها قابل جبران است و بعضی غیر قابل جبران. به اختصار این عوامل را بیان می کنیم:

الف ـ کم توجهی یا بی توجّهی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان. ب ـ نگرش منفی بعضی از خانواده ها نسبت به مسائل دینی مخصوصاً نماز. ج ـ برخوردهای نادرست والدین و مربیان نسبت به نماز خواندن کودک، نوجوان یا جوان باعث زدگی آنها از نماز می شود.

د ـ تهاجم فرهنگی دشمنان بوسیله شبهه در اعتقادات دینی، ایجاد بدبینی نسبت به کانون های مذهبی، بازداری جوانان از شرک در مراسم عبادی، نماز جمعه و جماعت و … و در ‌آخر ترویج فرهنگ غربی باعث می شود جوانان نسبت به نماز رغبتی نشان ندهند.

هـ ـ دوستی و معاشرت با افراد بی تقوا و بی نماز است که به مرور در انسان تأثیر منفی خواهند گذاشت.

و ـ ندانستن و یا غفلت و فراموشی فلسفه و آثار نماز که باعث می شود توجّه به نماز در ما کمتر شود. در مورد این مشکل، به ترتیب سه امر مهم را در خود محقق سازید:

1- باور کردن اهمیت نماز اول وقت : گاهی انسان به یک چیزی اعتقاد دارد اما باور و ایمان ندارد. مثلا می داند انسان مرده ترسی ندارد, اما باز هم می‏ترسد. وجود این ترس در انسان دلیل است که آن اعتقاد، تبدیل به باور دل و ایمان قلبی نشده است. چه بسا اعتقاد به اهمیت نماز اول وقت باشد اما باور و ایمان به آن نباشد. برای به دست آوردن این باور می توان از اسباب باوربخش استفاده کرد, مثل مطالعه کردن کتابهایی که در موضوع نماز اول وقت نگاشته شده است که این مطالعه باید پیاپی و پیوسته باشد, سپس به فکر کردن و تفکر بپردازد که با نخواندن نماز اول وقت مشمول چه زیان‏ها و سرزنش‏هایی می شود و با خواندن آن مشمول چه سودها و پاداش‏ها می گردد.

روایاتی که در این باب وارد شده است بسیار مفید و باوربخش است به شرط این که مطالعه آنها استمرار داشته باشد و فکر کردن در آنها نیز هر روز باشد هر چند مختصر و کم. مثلا به این دو روایت دقت شود: عن الصادق(ع) قال قال رسول الله(ص): «لیس منی من استخف بالصلوه لایرد علی الحوض لا والله ; امام صادق(ع) فرمود که رسول اکرم(ص) فرموده است : به خدا قسم از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد و در حوض کوثر بر من وارد نمی شود» V}(سفینه البحار, شیخ عباس قمی, ماده صلاه).

تأخیر انداختن نماز مصداق بارز سبک شمردن نماز است. عن النبی(ص): «ما من عبد اهتم بمواقیت الصلوه و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاه من النار; هیچ بنده ای نیست که به وقت های نماز (اول وقت ) و حرکت های خورشید برای نماز اهتمام ورزد مگر این که من سه چیز را برایش ضمانت می کنم : 1- نشاطی آرامش بخش هنگام مردن, 2- جدایی از ناراحتی ها و اندوه ها, 3- نجات از آتش. در این باب پیوسته باید بخواند, بگوید, بشنود و بیندیشد تا رفته رفته اعتقاد به باور بدل گردد».

2- اراده و تصمیم : باور کردن اهمیت نماز اول وقت خود زمینه ساز اراده و تصمیم می شود اما با اراده و تصمیم فاصله دارد زیرا ممکن است یک چیزی باور قلبی باشد ولی اراده و تصمیم انسان به آن تعلق نگیرد. مثلا مسلمان روزه دار تشنه باور قلبی دارد که آب او را از تشنگی می رهاند ولی هرگز آب نمی آشامد تا روزه اش باطل نشود, اینجا اراده و تصمیم بر آشامیدن آب تعلق نگرفته گرچه باور قلبی هست که آب رفع تشنگی می کند. اگر کسی نسبت به اهمیت نماز اول وقت باور قلبی پیدا کرد ممکن است به خاطر موانعی اراده و تصمیمش به خواندن نماز اول وقت تعلق نگیرد, هر چند آن موانع، غیرموجه باشد, بنابراین بعد از باور قلبی باید اراده و تصمیم بگیرد و تمامی موانع خواندن نماز اول وقت را کنار بزند.

3- مداومت تا سر حد ملکه شدن : پس از طی آن دو مرحله گذشته باید در مقام عمل آن قدر نماز اول وقت خواندن را ادامه دهد تا عادت و ملکه گردد این مداومت عملی در ابتدای کار, امری دشوار و سخت می باشد ولی پس از گذشت یک سال یا دو سال و یا حتی کمتر از این مدت , امری عادی و آسان می گردد, (نگا: نماز اول وقت , محمد حسین رجایی خراسانی).

البته باید توجه داشته باشید که در رسیدن به این هدف باید سیاست تدریج را پیش گیرید؛ یعنی کسی که عادت به خواندن نماز در اول وقت نداشته نباید انتظار داشته باشد یک دفعه و در مدتی کوتاه بتواند به راحتی و سهولت در اول وقت نماز بخواند بلکه باید در این راه با آهستگی و تدریج پیش رود. یعنی باید سعی کند مثلا در طول یک هفته حداقل یک روز نمازش را در اول وقت بخواند و این کار را یک ماه ادامه دهد و بعد این یک روز را به دو روز تبدیل کند و در این راه استقامت و پایداری نماید یعنی هیچ کار غیرضروری و غیر لازمی او را از نماز در اول وقت منصرف ننماید و همین طور به تدریج بر تعداد روزهایی که در آنها نماز اول وقت می خواند بیفزاید تا تمام طول هفته اش را در بر بگیرد و همه نمازها را در اول وقتش بخواند.

راههای درمان سستی نسبت به نماز:

1. شما که شیعه هستید باید بدانید اهل بیت(ع) نماز را خیلی دوست داشتند و نور چشم خود را نماز می دانستند و تأکیدها و سفارش ها و وصیتهای فراوانی نسبت به نماز داشتند، پس لازمه دوست داشتن آنها این است که نماز را که محبوب آنها بوده است را دوست بداریم.

2. سعی کنید نمازهای واجب خود را اوّل وقت بخوانید. نماز اوّل وقت در دنیا عمر انسان را زیاد می کند، مال و اموال او را زیاد می کند، اولاد او را صالح می گرداند و در موقع مرگ او را از ترس مرگ ایمن می کند، او را داخل بهشت می گرداند. و در قبر سئوال نکیر و منکر را بر انسان آسان می گرداند، قبر او را وسیع می کند، دری از درهای بهشت را به روی او می گشاید، و در محشر صورت او مثل ماه، نورافشانی می کند، نامه عملش به دست راستش داده می شود، حساب را برای او آسان می گرداند و در موقع عبور از صراط، خداوند از او راضی می شود، به او سلام می دهد، نظر رحمت به او می فرماید.

در مورد نماز اوّل وقت تاکیدات بسیار فراوانی از طرف بزرگان دینی به ما رسیده که حاکی از اهمیت فوق العاده نماز اوّل وقت دارد. و از طرفی اثر آرام بخشی و تذکّر نماز در صورتی حاصل می شود که در اوقات معینی که شرع قرار داده انجام گیرد و گرنه نماز دیگر اثر آرام بخشی و اطمینان قلبی دادن به انسان را از دست می دهد.

3. مهمترین موضوع در زمینه تقویت گرایش به نماز و تقویت اراده در اقامه نماز، این است که انسان بداند چرا باید نماز بخواند و چه نیرویی از نماز می گیرد. قرآن کریم به طور نمونه می فرماید: اقم الصلاه ان الصلاه تنها عن الفحشاء والمنکر. یعنی نماز را بپا دارید، زیرا نماز در شما نیروی پدید می آورد که بتوانید در مقابل فحشا و منکر پایداری کنید. اگر انسان نماز نخواهد این قدرت حفظ و حراست از خودش را از کجا می خواهد بدست آورد. نماز به انسان انرژی می دهد. توان می دهد که در مقابل سختی های زندگی مقاوم باشد. در نماز می گوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین. یعنی تو را می پرستم و از تو کمک می گیرم تا قوی باشم و بتوانم در مقابل سختی های راه زندگی و کمال پایداری کنم و به مقصد برسم. اگر انسان نماز نخواند و با منبع قدرت تماس نگیرد و از او نیرو نگیرد، به چه نیرویی می خواهد تکیه کند. از کدام منبع می تواند به جای خدا توان و قدرت بگیرد. چه کسی هست که از خودش توان داشته باشد و بتواند به جای خداوند که قادر مطلق و متعالی و توانا است به انسان کمک و یاری رساند.

اگر انسان رابطه اش با منبع قدرت و خدای متعال قطع شود، یک موجود کاملا ضعیف و ناامید خواهد شد و توان زندگی را از دست خواهد داد و انسان بدرد بخوری نخواهد بود، نه برای خودش و نه برای جامعه ای که در آن زندگی می کند.

4-سعی کنید بر اینکه در نمازهایتان سستی نکنید نمازهایتان را با جماعت بخوانید. آثار بسیاری برای نماز جماعت ذکر شده که به اختصار بیان می کنیم: 1. توفیق اجباری برای خواندن نماز در اوّل وقت 2. ثواب چند برابر که در روایت آمده که فرشتگان توانایی نوشتن ثواب آن را ندارند. 3. باعث وحدت مسلمین و نزدیکی دلها و تقویت کننده روح اخوّت و برادری می باشد. 4. نوعی حضور و غیاب بی تشریفات و بهترین راه شناسایی افراد است. 5. نماز جماعت بهترین، بیشترین، پاکترین و کم خرج ترین اجتماعات دنیاست. 6. نوعی دید و بازدید مجّانی و آگاهی از مشکلات و نیازهای یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعی بین مسلمین است. 7. نماز جماعت نشان دهنده قدرت مسلمین است. 8. نشانه حضور در صحنه و پیوند بین امام و امت است. 9. منافقان را مأیوس می کند، بیم در دل دشمنان می افکند، و خار چشم بد خواهان است. 10. همه در نماز جماعت در یک صف قرار می گیرند و امتیازات موهوم صنفی، نژادی، زبانی، مالی و … کنار می رود. 11. نماز جماعت باعث احساس دل گرمی و قدرت و امید در مؤمنان می باشد. 12. عامل نظم و انضباط وقت شناسی است. 13. روحیه فردگرایی و انزوا و گوشه گیری را از بین می برد. 14. کینه ها و کدورت ها و سوء ظن ها را از میان می برد و سطح دانش و عبودیّت و خضوع را در جامعه اهل نماز افزایش می دهد. به خاطر این آثار می باشد که پیامبر به افراد نابینا هم اجازه عدم حضور در مساجد را نمی دادند. و با افرادی که در نماز جماعت شرکت نمی کردند برخورد شدید می کردند. 4. سعی کنید در مواقع نماز به آثار نماز فکر کنید تا انگیزه شما نسبت به نماز بیشتر شود و این کار را همیشه دنبال کنید و با ترویج این آثار در بین دوستان و آشنایان نگذارید تا نسبت به اهمیّت و آثار نماز غافل شوید. به اختصار آثار نماز را مرور می کنیم: 1. تأمین نیاز روانی و درونی انسان. 2. جبران گناهان. 3. پرورش تمرکز فکر. 4. برقراری عدالت اجتماعی. 5. دستیابی به وقار اخلاقی و شخصیتی. 6. قبول انضباط و نظم. 7. استواری ایمان و استقامت. 8. انس فطری با پرستش. 9. زنگ رهایی از خود مشغولی و هشدار گذشت عمر. 10. بهداشت جسم و نظافت لباس. 11. احساس قدرت و عزّت. 5- سعی کنید لذت نماز را درک کنید. عواملى که مى‏تواند نمازها و عبادات انسان را لذت بخش کند چند چیز است:

الف) قبل از عبادت انسان خود را مستعد و مهیا سازد؛ یعنى، قدرى به خود تلقین کند من در صدد نیایش و نماز هستم و سعى کند افکار متفرق را از ذهنش دور کند. ب) حتى الامکان در بهترین وقت عبادت کند؛ مثلاً، با کسالت – خستگى و خواب آلودگى – وارد نماز نشود. «لاتقربوا الصلوه و انتم کسالى».

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

ج) در محیط پر سر و صدا و آشوب به مناجات نایستد، بلکه محیط آرام و با فراغتى را انتخاب کند. د) در حین زیارت مصمّم بر مراقبت باشد و اگر احیاناً افکار دیگرى به او هجوم آورد، همین که متوجه شد، سعى کند خود را از دام آن افکار برهاند.

منبع:میزان

انتهای پیام/

حوزه/ روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، در شماره 167 کتاب «ره توشه راهیان نور» به مناسبت ماه رمضان 1440 به ارائه مقالات در موضوعات گوناگون پرداخته که در شماره های گوناگون تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.

 

* راه های تقرب به خدا

 

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

اشاره

یکی از موضوعات جالب توجه برای عموم مردم و به‌ویژه نسل جوان، راه‌های تقرب به پروردگار یا به عبارت دیگر «سیر و سلوک الی الله» است؛ اما با توجه به مسیرهای انحرافی در این راه، لازم است برای پیمودن صحیح این طریق، از کلام اهل‌بیت(ع) بهره گرفت.

به قول حافظ:

قطع این مرحله بی‌همرهی خضر مکن  //  ظلمات است، بترس از خطر گمراهی

با مراجعه به کلمات اهل‌بیت(ع) و جستجوی واژه‌هایی مانند «تقرب»، «اقرب»، «المتقربون» و«توسل» می‌توان به هفت راه برای سیر و سلوک الی الله یا همان تقرب به پروردگار رسید.

 

1. معرفت

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نورانی 110 نهجالبلاغه درباره برخی از راه‌های تقرب به پروردگار می‌فرماید: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ»:  «بهترین وسیله‌ای که انسان‌ها می‌توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا و پیامبر(ص) و جهاد در راه خداست». سپس در ادامه می‌فرماید: «وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ»:  «و یکتا دانستن خدا، بر اساس فطرت انسانی است».

 

داستانی از امام موسی بن جعفر(ع)

مرحوم کلینی در الکافی و شیخ مفید در الارشاد، داستان زیبایی در این زمینه نقل نموده‌اند:

شخصی می‌گوید: پسرعمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که از عابدترین مردم زمانه خود بود و خلیفه از او پروا داشت. به دلیل تلاش و جدیتی که در دینداری از خود نشان می‌داد، گاهی خلیفه را با کلماتی تند، موعظه می‌نمود و امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد وخلیفه هم او را تحمل می‌کرد. روزی امام کاظم(ع) او را در مسجد دید، به او فرمود: «روشی که تو داری مورد علاقه و موجب خوشحالی من است. تنها مشکل تو این است که از معرفت به دور هستی، معرفت را به دست آور». به امام عرض کرد: معرفت چیست؟ امام(ع) فرمود: «فهم دین از راه حدیث؛ برو و از راه احادیث فهم را به دست آور». پرسید: از چه کسی؟ امام(ع) فرمود: «از فقهای مدینه؛ البته آنچه آموختی، به من عرضه کن».  امام(ع) تمام آموخته‌های او را باطل دانست و بار دیگر فرمود: «برو فهم دین را به دست آور». به امام عرض کرد: من در پیشگاه پروردگار احتجاج  خواهم کرد که شما راه را به من نشان ندادید؛ مرا به معرفت راهنمایی کنید. اینجا بود که امام(ع) پس از ایجاد عطش در وی، راه حقیقی را به وی نشان داد و حقانیت امیرالمؤمنین(ع) و حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) را برای او بازگو نمود و جانشینی امامان بعد از پیامبر(ص) را یک به یک تا زمان خود بیان کرد و سپس از امامت خود برای او سخن گفت. او از امام(ع) درخواست معجزه کرد و امام، معجزه‌ای به او نشان داد.  

از این داستان به خوبی استفاده می‌شود، قدم اول در راه سیر و سلوک و تقرب به پروردگار، معرفت است و انسان بدون معرفت، به جایی نمی‌رسد.

 

تأکید بر تعقل برای پیدا کردن راه 

در قرآن و روایات، برای دریافت راه صحیح، به بهره‌گیری از عقل تأکید فراوانی شده است. قرآن کریم از زبان اهل دوزخ می‌گوید: «لَو كُنّا نَسمَعُ أَو نَعقِلُ ما كُنّا في أَصحابِ السَّعيرِ»: «اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقل می‌کردیم، در میان دوزخیان نبودیم».

اولین کتاب در الکافی «کتاب العقل و الجهل»، در بر گیرنده سی و شش حدیث درباره عقل و بهره‌گیری از آن و دومین کتاب آن «کتاب الحجه»، در باب شناخت حجت‌های الهی است. این مسئله بیانگر آن است که مهم‌ترین راه برای تقرب به پروردگار، معرفت پروردگار و حجت‌های الهی، با به کار انداختن عقل و اندیشه است. در اینجا به چند حدیث در این زمینه اشاره می‌کنیم.

 

الف) در روایتی آمده است:

«وَ أَثْنَى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ‏ عَلَى‏ رَجُلٍ‏ حَتَّى‏ ذَكَرُوا جَمِيعَ خِصَالِ الْخَيْرِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُل؟ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ نُخْبِرُكَ عَنْهُ بِاجْتِهَادِهِ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَصْنَافِ الْخَيْرِ تَسْأَلُنَا عَنْ عَقْلِهِ فَقَالَ(ص) إِنَّ الْأَحْمَقَ يُصِيبُ بِحُمْقِهِ أَعْظَمَ مِنْ فُجُورِ الْفَاجِرِ وَ إِنَّمَا يَرْتَفِعُ الْعِبَادُ غَداً فِي الدَّرَجَاتِ وَ يَنَالُونَ الزُّلْفَى مِنْ رَبِّهِمْ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»:  «گروهی در محضر پیامبر(ص) شخصی را ستودند و از همه خصلت‌های نیک او یاد کردند. پیامبر(ص) فرمود: عقل آن مرد چگونه است؟ گفتند: ای پیامبر! ما از کوشش او برای عبادت و دیگر خوبی‌های او سخن می‌گوییم و تو درباره عقل او از ما می‌پرسی؟ پیامبر(ص) فرمود: مرد احمق به سبب حماقت خود، بیش از انسان گناهکار به گناه و نابکاری آلوده می‌گردد. خداوند فردای قیامت، مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آن‌ها بالا می‌برد، و بر این اساس به قرب خداوند نایل می‌شوند».

شاهد این کلام پیامبر(ص) را می‌توانیم به خوبی در جهان امروز ببینیم؛ ضربه‌هایی که تکفیری‌ها به دلیل فهم غیر صحیحی که از دین دارند، به دین می‌زنند، به مراتب از دیگران بیشتر است.

 

ب) امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید:

«إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْق»:  «ارزشمندترین بی‌نیازی، عقل و بزرگ‌ترین فقر، بی‌خردی است».

 

ج) امام باقر(ع) فرموده است: «اِعْرِفُوا مَنَازِلَ‏ شِيعَتِنَا عِنْدَنَا عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا وَ فَهْمِهِمْ مِنَّا»:  «جایگاه شیعیان ما را به اندازه روایتی که از ما نقل می‌کنند و فهمی که از کلمات ما دارند، بشناسید».

از همین روست که محدثین بزرگی مانند مرحوم کلینی به جمع‌آوری احادیث اهل‌بیت(ع) همت می‌گمارند و بزرگانی هم‌چون علامه مجلسی، با تألیف کتاب مرآة العقول به شرح و فهم روایات می‌پردازد.

 

د) در کتاب الکافی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود:

«هَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ(ع) فَقَالَ يَا آدَمُ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ‏ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ يَا جَبْرَئِيلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَيَاءُ وَ الدِّينُ فَقَالَ آدَمُ(ع) إِنِّي قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لِلْحَيَاءِ وَ الدِّينِ انْصَرِفَا وَ دَعَاه‏ فَقَالا يَا جَبْرَئِيلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَيْثُ كَان»:  «جبرئیل بر آدم(ع) فرود آمد و گفت: ای آدم به من فرمان رسیده است که از تو بخواهم تا یکی از سه چیز را برگزینی؛ پس یکی را برگزین و دو تای دیگر را واگذار: حضرت آدم(ع) به جبرئیل گفت: آن سه کدامند؟ جبرئیل فرمود: 1- خرد، 2- حیا و 3- دین. آدم(ع) گفت: من خرد را بر می‌گزینم. آن‌گاه جبرئیل به حیاء و دین گفت: دور شوید و او را به حال خود واگذارید! آنها گفتند: ای جبرئیل! به ما فرمان داده شده است که هر جا عقل باشد، با آن باشیم».

 

هـ) داستان معروفی که از امام صادق(ع) نقل شده و مرحوم کلینی در کتاب الکافی و شیخ صدوق در الأمالی آورده است، گواه روشنی در این زمینه است.

«قُلْتُ لِأَبِي‌عَبْدِاللَّهِ(ع): فُلَانٌ‏ مِنْ‏ عِبَادَتِهِ‏ وَ دِينِهِ‏ وَ فَضْلِهِ‏ كَذَا وَ كَذَا، فَقَالَ(ع): كَيْف‏ عَقْلُهُ؟ قُلْتُ‏: لَاأَدْرِي، فَقَالَ(ع): إِنَّ الثَّوَابَ عَلى‏ قَدْرِ الْعَقْلِ؛ إِنَّ رَجُلًا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّهَ فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ، خَضْرَاءَ، نَضِرَةٍ ، كَثِيرَةِ الشَّجَرِ، ظَاهِرَةِ  الْمَاءِ، وَ إِنَّ مَلَكَاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِهِ، فَقَالَ: يَا رَبِّ، أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ هذَا، فَأَرَاهُ اللَّهُ تَعَالى‏ ذلِكَ، فَاسْتَقَلَّهُ‏  الْمَلَكُ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلَيْهِ أَنِ اصْحَبْهُ، فَأَتَاهُ الْمَلَكُ فِي صُورَةِ  إِنْسِيٍّ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ‏: أَنَا رَجُلٌ عَابِدٌ بَلَغَنِي مَكَانُكَ و عِبَادَتُكَ فِي هذَا الْمَكَانِ، فَأَتَيْتُكَ‏ لِأَعْبُدَ اللَّهَ مَعَكَ، فَكَانَ مَعَهُ يَوْمَهُ ذلِكَ، فَلَمَّا أَصْبَحَ، قَالَ لَهُ الْمَلَكُ: إِنَّ مَكَانَكَ لَنَزِهٌ وَ مَا يَصْلُحُ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ، فَقَالَ لَهُ الْعَابِدُ: إِنَّ لِمَكَانِنَا هذَا عَيْباً، فَقَالَ لَهُ: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: لَيْسَ لِرَبِّنَا بَهِيمَةٌ، فَلَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ رَعَيْنَاهُ‏ فِي هذَا المَوْضِعِ؛ فَإِنَّ هذَا الْحَشِيشَ يَضِيعُ، فَقَالَ لَهُ‏  الْمَلَكُ: وَ مَا لِرَبِّكَ حِمَارٌ؟ فَقَالَ: لَوْ كَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا كَانَ يَضِيعُ مِثْلُ هذَا الْحَشِيشِ، فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالى‏ إِلَى الْمَلَكِ: إِنَّمَا أُثِيبُهُ‏  عَلى‏ قَدْرِ عَقْلِهِ»:  «روای می‌گوید: نزد امام صادق(ع) از عبادت و دین و فضل شخصی سخن گفتم، امام پرسید: عقل او چگونه است؟ گفتم: نمی‌دانم! فرمود: پاداش به اندازه عقل است. سپس امام داستان مردی از بنی‌اسرائیل را بیان کرد که در جزیره به عبادت مشغول بود. فرشته‌ای از خداوند درخواست کرد که پاداش عبادات این مرد عابد را به وی نشان دهد و خداوند به او نشان داد؛ اما آن پاداش به نظر فرشته کم آمد. خداوند به فرشته وحی کرد که با او هم‌نشین باش. فرشته در چهره یک انسان به نزد او آمد و به او گفت: منطقه سرسبز برای عبادت مناسب است. عابد پاسخ داد: ولی عیبی دارد و آن، اینکه خدا چهارپایی ندارد. اگر داشت، آن حیوان را در اینجا به چرا می‌بردیم تا این علف‌زارها ضایع نشود. خداوند به آن فرشته وحی کرد که به اندازه عقلش، به او پاداش می‌دهم».

 

و) در روایت دیگری آمده است: «سَمِعَ(ع) رَجُلًا مِنَ‏ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ [عَلَى‏] فِي شَكٍّ»:  «امام علی(ع) شنید که مردی از حرویان (خوارج) به عبادت و خواندن قرآن و شب‌زنده‌داری مشغول است، حضرت فرمود: خواب با یقین، بهتر است از نماز با شک».

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

 

2. انجام واجبات

دومین راهی که برای سیر و سلوک الی الله و تقّرب به پروردگار در کلام امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه آمده است، انجام واجبات است. حضرت با اشاره به جهاد، آن را قلّه بلند اسلام معرفی می‌کند: «وَ الْجِهَادُ فِي‏ سَبِيلِهِ‏ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَام». سپس به اقامه نماز اشاره کرده و آن را حقیقت دین و آیین معرفی می‌کند: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة». آنگاه پرداخت زکات را به عنوان یک فریضه واجب بیان کرده: «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَة» و روزه ماه رمضان را سپری از عذاب الهی می‌داند: «وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب». سپس با معرفی حج و عمره به عنوان وسیله‌ای برای از بین رفتن فقر و پاک شدن گناهکاران: «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْب»، صله رحم را وسیلۀ فزونی در مال و طول عمر معرفی کرده است: «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأجَلِ»

امام صادق(ع) نیز از رسول‌خدا(ص) روایت می‌کند که خداوند متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»:  «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرده است با چیزی که نزد من محبوب‌تر از انجام واجبات باشد».

امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه نماز را وسیله تقرّب به پروردگار معرفی کرده و می‌فرماید: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا  وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»:  «امر نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید؛ زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید».

روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند. در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن‌قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ»:  «نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است». سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می‌فرماید: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»:  «سجده کن و به خدا تقرّب جوی».

انجام واجبات تا آنجا اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) هشدار می‌دهند که اگر انجام مستحبات به واجبات زیان رساند، موجب تقرّب انسان به خداوند نخواهد شد: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ‏ بِالْفَرَائِض».

 

3. خدمت به مردم

امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه، سومین راه تقرب به پروردگار را خدمت به مردم دانسته و می‌فرماید: «وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ»: «و نیکوکاری و خدمت به مردم، آدمی را از ابتلای به ذلت و خواری حفظ می‌کند».

آن حضرت صدقۀ پنهانی را نیز وسیلۀ نابودی گناهان و صدقۀ آشکار را وسیلۀ جلوگیری از مرگ‌های ناگهانی و زشت می‌داند و می‌فرماید: «وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ وَ صَدَقَةُ اَلْعَلاَنِیَةِ فَإِنَّهَا تَدفَعُ مِیتَةَ السُّوء».

کلمات اهل‌بیت(ع) در موضوع برکات خدمت به مردم و چگونگی پیمودن کمالات و از بین رفتن گناهان به این وسیله، بسیار زیاد است و در این مختصر نمی¬گنجد. امیرالمؤمنین(ع) در حکمت 24 نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ»: «از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن و آرام کردن مصیبت‌دیدگان است».

هم‌چنین آن حضرت در نامۀ معروف به عهدنامه مالک اشتر، وسیلۀ تقرّب به پروردگار را رسیدگی به حقوق و نیازمندی‌های نیازمندان، یتیمان وسالمندان دانسته و می‌فرماید: «فَتَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ بِتَخَلُّصِهِمْ وَ وَضْعِهِمْ مَوَاضِعَهُمْ‏ فِي‏ أَقْوَاتِهِمْ‏ وَ حُقُوقِهِم».

در روایتی از رسول‌خدا(ص) نیز آمده است: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَدْخَلَ‏ عَلَى‏ قَلْبِ‏ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَسَرَّة»: «از نزدیک‌ترین حالاتی که بنده به خدای عزوجل دارد، زمانی است که قلب برادر مؤمن خود را شاد گرداند».

 

4. دوری از گناه

امام صادق(ع) فرمود: در مناجات خداوند با موسی(ع) چنین آمده است: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي»:  «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرد، به چیزی مانند دوری از گناهان».

در نگاه اهل‌بیت(ع) دوری از گناه تا آنجا اهمیت دارد که امام باقر(ع) به شخصی که خود را دارای اعمال کمی می‌دانست، ولی مقیّد به دوری از حرام بود، فرمود: «چه تلاش و کوششی بالاتر از پاک نگه داشتن شکم و دامن از حرام».  

 

5. محبت به اهل‌بیت(ع) و برائت از دشمنان

پیامبر خدا(ص)، محبت خویش و امیرالمؤمنین(ع) را سید و سرور وسائل تقرّب الهی بیان، و فرمود: «حُبِّی وَ حُبُّ عَلِیٍّ سَیِّدُ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِمْ».

در کتاب کفایةالاثر داستان آخرین لحظات زندگانی ابن‌عباس، مفسّر قرآن و شاگرد ارزشمند امیرالمؤمنین(ع) آمده است که لحظاتی قبل از جان دادن گفت: «اَللّهُمَّ اِنّي اَتَقَرَّبُ اِلَيْکَ بولايَةِ عَليِّ بنِ ابيطالب»:  «خدایا با ولایت علی بن ابیطالب به سوی تو تقرب می‌جویم».

در زیارت عاشورا، با ولایت اهل‌بیت(ع) و برائت دشمنان آنان به پروردگار تقرب می‌جوییم: «أَتَقَرَّبُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ ثُمَ‏ إِلَيْكُمْ‏ بِمُوَالاتِكُمْ‏ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُم».

 

6. کسب فضائل اخلاقی و ترک رذائل اخلاقی

از بهترین راه‌های تقرب الهی، نیکی به والدین، کسب فضائل اخلاقی و کنار گذاشتن رذائل اخلاقی است. در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) آمده که می‌فرماید: «أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلَاةُ وَ بِرُّ الْوَالِدَينِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَ الْعُجْبِ».  هم‌چنین آن حضرت کسانی را که دارای فضائل اخلاقی می‌باشند، نزدیک‌ترین بندگان به پروردگار شمرده است. در روایتی از امام سجاد(ع) نیز داشتن اخلاق نیکو را وسیله تقرب به خدا دانسته است: «إِنَّ أَقْرَبَكُمْ الی اَللَّهِ أَوْسَعُكُمْ خُلُقاً».

 

7. انجام مستحبات

رسول‌خدا(ص) روایت کرده است که خداوند فرمود:

«إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ»:  «بنده به وسیله نافله به من تقرب می‌جوید تا آنجا که او را دوست می‌دارم. هنگامی که محبوب من گردید، من گوش او و چشم او و زبان او و دست او خواهم شد. هنگامی که مرا بخواند، اجابتش می‌کنم و هنگامی که درخواستی کند، به او عطا خواهم کرد».

مناجات در دل شب و گریه از خوف پروردگار نیز از راه‌های تقرب به پروردگار ذکر شده است. پیامبر خدا(ص) فرمود:

«أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَذْكُرُ اللَّهَ فِي تِلْكَ السَّاعَةِ فَكُنْ»:  «نزدیک‌ترین حالتی که خداوند به بنده‌اش دارد، در دل شب است. اگر می‌توانی، از کسانی باش که در این ساعت خدا را یاد می‌کنند».

در ثواب الاعمال شیخ صدوق آمده است: «یَا مُوسَی! مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُكَاءِ مِنْ خَشْيَتِي»:  «ای موسی! هیچ کس به اندازه گریه از خوف من، به من نزدیک‌تر نشد».

 

 

 

 

تمامی حقوق این سایت برای خبرگزاری حوزه محفوظ است. ۱۳۹۸©
بازنشر مطالب خبرگزاری حوزه در سایر خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها بدون ذکر منبع آزاد است.

تقرب نزدیک شدن به پروردگار متعال است. در رویکرد فلسفی، برخی افراد تقرب را نزدیک شدن حقیقی به معنای قرب ذاتی به خداوند می دانند و در رویکرد کلامی، تقرب به معنای نزدیک شدن مجازی به خداوند و بهره مندی از بهشت و نعمات الهی دانسته اند. به طور کلی دنیا زمینه ای برای تقرب به خداوند است که می توان با وسایل موجود در آن، به هدف خود رسید. نزدیک شدن به خداوند در یک شب امری غیر ممکن است و نیازمند زمان و انجام برخی اعمال می باشد که این بخش از دین و مذهب نمناک را به معرفی این اعمال اختصاص داده ایم.

قرآن کریم یکی از راههایی است که انسان را به خدا نزدیک می کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا می گردد.

در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهی و صفات او در مقام دعا توصیه شده است:

« وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ »( سوره اعراف، آیه 180)

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

ترجمه:و نیکوترین نام ها [به لحاظ معانی] ویژه خداست، پس او را با آن نام ها بخوانید

توسّل به دعای صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیای خاص او است تا برای انسان به درگاه الهی دعا کنند،

خداوند در قرآن می فرماید:

وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا (سوره نسا، آیه٦٤)

و اگر آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند، و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند.

سجده، نزدیک ترین حالت بنده به پروردگار معرفی شده است که انسان با خدای خود راز و نیاز می کند.

در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) درباره سجده کردن روایت کرده است.

امام صادق(ع) فرمود:

«أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعَبْدُ إِلَی اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ» نزدیک ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است.

سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می فرماید:«وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» سجده کن و به خدا تقرّب جوی. (سوره علق، آیه 19)

تفکر عمیق انسان درباره آثار سوء دنیوی و عذاب های غیر قابل تحمل اخروی گناه موجب دور شدن انسان از گناه می شود.

خداوند در قرآن می فرماید:

«هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند». (سوره طه، آیه 74)

«(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و …».(سوره معارج، آیه 11 ـ 15)

«در روز قیامت کافر گوید:ای کاش خاک بودم». (سوره نبا، آیه 40) 

امام علی (ع) می فرماید:

إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی:الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ، وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ فَإِنَّهَا فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ، وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ، وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ ؛ (نهج البلاغه در خطبه 110)

در این خطبه می توان به روشهای مختلفی برای تقرب به خداوند اشاره کرد:

برترین چیزی که توسّل جویندگان به خدای سبحان، بدان توسّل می جویند، ایمان به او و به پیامبر اوست زیرا ریشه اصلی حرکتهای سازنده و مثبت، ایمان است.

دومین وسیله جهاد است در راه خدا، زیرا جهاد رکن اعلای اسلام و وسیله تقرب به خداوند است. جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگی آن و وسیله عزّت و سر بلندی جامعه اسلامی است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

امام علی(ع) می فرماید:

«وَاللهِ مَا صَلَحت دُنْیَا وَ لاَدِینَ إِلاَّ بِهِ; به خدا سوگند! دنیا و دین بدون جهاد سامان نمی گیرد». (نهج البلاغه، حکمت 252)

روش دیگری که در این خطبه برای تقرب به خداوند ذکر شده است، کلمه توحید می باشد که در فطرت و جبلت هر انسانی است. عبودیت و الوهیت مخصوص ذات خداوند است و انسان باید تمام اعمال خود را تنها برای خداوند انجام داده و از شرک و نفاق بپرهیزد زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که انسان آن را بپرستد.

چنانچه در مطالب قبلی دین و مذهب نمناک هم اشاره شد ، یکی از وسایل تقرب به خدا برپای داشتن نماز است، که نشان حقیقت دین و ملت اسلام است زیرا نماز پایه اصلی دین و ستون خیمه آن است.

ادای زکات فریضه ای واجب است. مسأله زکات بعد از نماز، از مهمترین ارکان اسلام است.

امام باقر(ع) می فرماید:

«هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در مسجد بود، پنج نفر را صدا زد و فرمود برخیزید و از مسجد ما بیرون روید! «لاَتُصَلُّوا فِیهِ وَ أَنْتُمْ لاَتُزَکُّونَ(سوره نساء، آیه 7); شما که زکات نمی دهید، در مسجد ما نماز نخوانید». (بهج ‏الصباغة فی ‏شرح ‏نهج ‏البلاغة،چاپ:اول‏، ج 13، ص 102)

روزه ماه رمضان که نگهدارنده انسان از عذاب و کیفر است از وسایل تقرب به خدا است. هوای نفس سرچشمه اصلی گناهان، وسوسه های شیطان و از ابزار شیطان است. در واقع روزه انسان را از جهان بهیمیّت به سوی جهان فرشتگان می برد و بر بساط قرب خداوند جای می دهد.

حج خانه خدا،نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناه است». ( کافی، ج 4، ص62، ح 1)

بی شک زیارت خانه خدا، هم برکات مادی و هم برکات معنوی و روحانی دارد که به هر دو در آیه شریفه 28 سوره حج  اشاره شده است.

خداوند در این آیه می فرماید:

«لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ».

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

اما تأثیر آن در شستشوی گناه از این نظر است که حج و عمره تحوّلی در روح و جان انسان ایجاد می کند و حتّی قلوب سنگدلان را نرم می سازد و به بازنگری اعمال پیشین و توبه از گناهان وا می دارد. همان گونه که در حدیثی وارد شده است که:مانند روزی که از مادر متولّد شده از گناهان خود پاک می شود: (یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ) (بحارالانوار، ج96، ص 26)

صله رحم که سبب فزونی مال و تأخیر اجل (و طول عمر) است. تأثیر صله رحم در فزونی مال، علاوه بر الطاف الهی که در جنبه های مادّی شامل حال این دسته از نیکوکاران می شود، این است که پیوندهای خانوادگی غالباً سبب همکاری های دسته جمعی اقتصادی می شود و معمولا کارهای گروهی در مسایل اقتصادی سودآورتر است.

امام صادق(ع) می فرماید:

«صِلَةُ الاَْرْحَامِ تُزَکِّی الاَْعْمَالَ، وَ تُنْمِنیَ الاَْمْوَالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوی، وَ تُسَیِّرُ الْحِسَابَ، وَ تُنْسِئُ فِی الاَْجَلِ;

صله رحم اعمال را پاک می کند و اموال را رشد و نموّ می دهد وبلا را دفع، و حساب را آسان، و أجل را به تأخیر می اندازد». (کافی، ج 2، ص 150)

راه دیگر برای تقرب به خداوند صدقه دادن است. صدقه پنهانی که کفّاره گناهان و صدقه آشکار از مرگهای بد پیشگیری می کند.

منظور از «صدقه عَلانیه» کمک هایی است که آشکارا انجام می شود و یکی از آثار و برکات آن تشویق دیگران به کار خیر و دعای مردم در حق صدقه دهنده است.

این سخن در واقع برگرفته از آیه شریفه زیر است:

«أَلّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ; آنان که اموال خود را در شب روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است; نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند». (سوره بقره، آیه 274)

امام کاظم(ع) می فرماید:

«عَوْنُکَ لِلضَّعِیفِ مِنْ أَفْضَلِ الصَّدَقَةِ; کمک کردن تو به ضعیفان از بالاترین صدقات است». (تحف العقول، کلمات قصار امام کاظم (ع) )

پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَةٌ; هر کار نیکی صدقه محسوب می شود». (خصال، ج 1، ص 134) 

«أَلکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ;  هر سخن پاکیزه ای صدقه است». (بحار الانوار، ج 80، ص 369 )

یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹

الأحد ٢٤ جمادى الثانية ١٤٤٢

Sunday, February 7, 2021

اللَّهُم کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیه و علی آبائِه، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَه، وَلِیّاً وَ حَافِظاً و قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْنا، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعا وَ تُمَتعَهُ فیها طَویلا” – خدایا، ولىّ‏ ات، حضرت حجّت بن الحسن، که درود تو بر او و بر پدرانش باد؛ در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست، ساکن زمین گردانیده و مدّت زمان طولانى در آن بهره مند سازی

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

سید محمد عبدالهی معاون فرهنگ و آموزش و پژوهش ستاد اقامه نماز كشور در گفت و گو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ به بررسی عوامل مرتبط با سبک شمردن نماز پرداخت و گفت: در سخنان پیشوایان معصوم بارها و بارها با جملات و بیانات گوناگون نمازگزاران را از سبک شمردن نماز بر حذر داشته اند. تا جایی که سبک شمردگان نماز را از خود ندانسته اند و یا در رویارویی با یاران خویش آنان را از سستی و سهل انگاری در انجام فریضه نماز نهی کرده اند و آن را موجب فقر و نابسامانی زندگی مادی دانسته اند، یا در تعبیری شدید سبک شمردن نماز را از موجبات قهر و قطع رابطه با اولیاء الهی و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله به شمار آورده اند.


 

وی در مورد معنای سبک شمردن نماز گفت: فردی را درنظر بگیرید که غذای سالم، بسیار لذیذ و سرشار از مواد غنی پروتئینی را در مقوا و کارتنی بریزد و جلوی مهمان عزیزش قرار دهد، این رفتار در دیدگاه خردمندان چگونه است؟! فرض کنید نمازگزاری که حمد و سوره را صحیح و زیبا بخواند اما لباسش کثیف و آلوده باشد. دهانش بوی سیر و پیاز بدهد و با این وضعیت با خدا به گفتگو و مناجات بپردازد! این کار تهاون است. به عبارت ساده تر نوعی توهین به شمار می آید.


 

وی در مورد نمونه هایی از سبک شمردن نماز گفت: اینکه نمازگزار اهمیت و جایگاه نماز را نداند و برای دانستن آن وقت نگذارد و هزینه نکند، به نوعی سبک شمردن نماز تلقی می گردد، چنانچه امام باقر (ع) می فرمایند: «لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِکَ، فَإنَّ النَّبیَّ (صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَیْسَ مِنّى، مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً، لا یَرِدُ عَلَىّ الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.» یعنی نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن را سبک و ناچیز مشمار، همانا که پیامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هرکس نماز را سبک شمارد و یا مسکرات بنوشد از ـ امّت ـ من نیست و بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.


 

عبدالهی در مورد دیگر نشانه های سبک شمردن نماز اضافه کرد: بنا بر روایات بی توجهی به انجام فریضه نورانی نماز در “اول وقت” نشان از بی اهمیتی به نماز است و پیامبر اکرم(ص) در این خصوص خطاب به حضرت علی(ع)می‏فرمایند: «فی تأخیرِها مِن غَیرِ عِلّهٍ غَضَبُ اللّه عزوجل» یعنی تأخیر نماز از اول وقت بدون دلیل، موجب غضب خداوند متعال می‏گردد و از این سوی است که برخی از مردان خدا توصیه می کردند به کار بگوییم نماز دارم نه به نماز بگوییم کار دارم!


 

وی ادامه داد: این که نماز را تند بخوانیم و برای تمام کردن آن شتاب کنیم نیز توهین به نماز می باشد و امام صادق (ع) در این مورد بیان می کند: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاهِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی» بدین معنا که وقتی بنده‏ای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان می‏برد و آن را کوتاه می‏کند خدا به ملائکه می‏فرماید: آیا نمی‏بینید بنده ی من چگونه نماز خود را کوتاه می‏کند گویا می‏پندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله می‏کند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است.


 

وی با اشاره به داستانی گفت: مردی در حضور امیر المؤمنین(ع)نماز خود را با شتاب به جا می‏آورد. حضرت نگاهی به او کرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز می‏خوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغی است (که منقار بر زمین می‏کوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست. منقار به زمین کوبیدن است) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اکرم، مرده‏ای. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.


 

معاون فرهنگ و آموزش و پژوهش ستاد اقامه نماز كشور افزود: سریع خواندن نماز و تبدیل این عبادت به عادتی که همچون عمل ماشین نویسی بدون توجه به معانی و بدون رعایت خشوع و طمأنینه انجام گیرد از نشانه‏های دیگر بی توجهی به نماز است و استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید: “به اعتقاد روانشناسان: یک کار همین قدر که برای انسان عادت شد، دو خاصیّت متضاد در آن به وجود می‏آید. هر چه که بر عادت بودنش افزوده شود و تمرین انسان زیادتر گردد، کار، سهل تر و ساده‏تر انجام می‏شود). یک ماشین نویس که به ماشین نویسی عادت می‏کند، هر چه بیشتر عادت می‏کند، از توجهش کاسته می‏شود. یعنی از اینکه این عمل او یک عمل ارادی و از روی توجّه باشد کاسته می‏شود و به یک عمل غیر ارادی نزدیک تر می‏گردد. خاصیّت عادت این است. اینکه در اسلام به مسأله ی نیّت تا این اندازه توجّه شده، برای جلوگیری از این است که عبادت‏ها آن چنان عادت نشود که به واسطه ی عادت، به یک کار طبیعی و غیر ارادی و غیر فکری و غیر هدفی و کار بدون توّجه که هدف درک نشود و فقط به پیکر عمل توجه گردد تبدیل شود. این‏ها چیزهایی است که ما تنها در نماز اسلامی به دست می‏آوریم و متوّجه می‏شویم که بسیاری از برنامه‏های تربیتی به وسیله این عبادت و در پیکر این عبادت پیاده می‏شود، گذشته از اینکه خود این عمل، پرورش عشق و محبّت خدا و معنویّت در انسان است، که این روح عبادت است.”


 

عبدالهی در ادامه نشانه های سبک شمردن نماز خاطر نشان کرد:  با هر لباسی به نماز ایستادن و نماز خواندن بی حرمتی به نماز است و امام صادق (ع) می فرمایند: «لاینال شفاعتنا من استخف الصلاه.» یعنی شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی رسد.


 

وی اضافه کرد: به خاطر امور بی اهمیت از نماز کم گذاشتن و آن را به تاخیر انداختن از دیگر نشانه های سبک شمردن نماز است، چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله … و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلى السماء» یعنی هر کس به نمازش بی توجه باشد و در برابر اعمالش پاداش درخور نمی یابد، دعایش به آسمان راه نمی‏یابد و مشمول دعای خیر صالحین نخواهد بود.


 

وی در ادامه با ذکر دیگر نشانه های سبک شمردن نماز عنوان کرد: قضا شدن مستمر نماز صبح و اهمیت ندادن به نماز صبح، کوتاهی کردن در خواندن نمازهای قضا شده، بی توجهی به یاد گرفتن احکام و آداب نماز که در بسیاری از موارد موجب اشتباه خواندن آن می شود، بی توجهی به فضا سازی برای ورود به نماز از قبیل بی مقدمه و بی توجه به اذان و اقامه و…شروع به نماز خواندن که یکی از عوامل مهم حواس پرتی در نماز هم می باشد سبب بی حرمتی به نماز می شود چنانچه در روایتی از پیامبر عزیز اسلام می خوانیم : «کسی که وضوی نماز را تا وقت اذان به تأخیر اندازد او به نماز بی اعتنایی کرده است.» آری کسی که به کاری اهمیت می‏دهد، قبل از رسیدن وقت آن، مقدمات آن را فراهم می‏کند. کدام ملاقات و میهمانی است که وقت آن فرا رسیده باشد و ما هنوز در فکر پوشیدن لباس و یا آماده کردن شرایط آن باشیم؟!


 

وی اضافه کرد: پیامبر اکرم (ص) در روایتی چنین می‏فرماید: «من احسن صَلَوتَهُ حین یَراهُ النّاسُ و أَساءَها حینَ یَخلُوا فتلک استهانهٌ» یعنی آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز بخواند و در خلوت بدون دقت نماز گزارد به نماز بی اعتنایی کرده است، پس چگونه برخی به هنگامی که تنها و در خلوت نماز می خوانند، بی توجه به آداب نماز می باشند گویا برخی نمازخوانی را وسیله خودنمایی و اشتهار به دین داری می دانند. پناه بر خدا از نفس شیطانی و خود شیطان.


 

وی در پایان بیان کرد: با وجود نزدیک بودن مسجد و نماز جماعت، نماز را درخانه و تنها خواندن از دیگر عوامل حرمت شکنی نماز است. انسان بایستی تا حد امکان سعی نماید از این عوامل و نشانه ها دوری گزیند چراکه امام صادق(ع)فرمود: «نماز گزاری که نمازش را سبک بشمارد وقتی از قبرش خارج شود خداوند ملکی را بر وی موّکل می‏گرداند که او را بر عرصه ی قیامت وارونه بر زمین می‏کشد و مردم به او نگاه می‏کنند و با شدت و سخت‏گیری مورد محاسبه قرار می‏گیرد و یا در جایی دیگر می فرمایند: «شیعیان ما را از دقت آنان در انجام به موقع نمازها شناسایی کنید.»

معاون امور روحانیون آستان حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

حجت الاسلام تقدیری با بیان اینکه حضرت فاطمه (س) در انتخاب همسر بیش از مسائل ظاهری و مادی بر اخلاق و معنویت و ایمان و طهارت و پاکی نسل زن و مرد تأکید داشتند گفت:در بحث پرورش جسمی کودک هم حضرت التزام داشتند که فرزندان از شیر مادر استفاده کنند.

Copyright © 2015 Shabestan News Agency. all rights reserved.


بهترین پیشنهادهای خرید برای کتاب کودک


تنوع فوق العاده طرح و رنگ صندلهای چرم

راههای تقرب به خداوند

 

تقرب نزدیکی جستن به خداوند است. درباره ماهیت تقرب به خدا، برخی با رویکردی فلسفی آن را نزدیک شدن حقیقی به معنای قرب ذاتی به خداوند دانسته‌ و عده‌ای نیز با رویکرد کلامی نزدیک شدن به خداوند را مجازی و به معنای بهره‌مندی از بهشت و نعمات الهی دانسته‌اند.

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

 

اساسا دنیا مقدمه ای جهت رسیدن و تقرب به خداوند است و در آن وسایلی قرار دارد که تحقق این هدف را تسریع می بخشد. نزدیکی به خداوند امری است که یک شبه نمی توان به آن رسید بلکه نیازمند زمان و انجام اقداماتی است.

 

اگر انسان خداوند و مسیر «سلوک الی الله»را درست بشناسد و در آن گام بر دارد، به سوی مقام قرب الهی حرکت نموده است. برای رسیدن به مراتب بالای ایمان نیز باید خداوند را همیشه همراه و ناظر اعمالمان ببینیم. بهترین راه رسیدن به خداوند همان راهی است که خداوند خود در آیات نورانی قرآن بیان کرده است. ابتدا باید معرفت و شناخت خود را نسبت به پروردگار افزایش داد و سپس در مسیری که او تعیین کرده است گام نهاد. 

 

چگونه به خدا نزدیک شویم

 

عوامل موثر و تاثیرگذار بری نزدیک شدن به خداوند عبارتند از:

عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مومن باید هرگونه شرک و بت پرستی را نفی نماید و همه کارها را فقط برای او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد. 

 

امام علی (ع) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود:«انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الی اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنی بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلی حرکتهای سازنده و مثبت، ایمان است . 

 

دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مى‌شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

 

یکی دیگر از راههایی که برای سیر و سلوک الی الله و تقّرب به پروردگار در کلام امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 110 نهج‌البلاغه آمده است، انجام واجبات است. حضرت با اشاره به جهاد، آن را قلّه بلند اسلام معرفی می‌کند: «وَ الْجِهَادُ فِي‏ سَبِيلِهِ‏ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَام». سپس به اقامه نماز اشاره کرده و آن را حقیقت دین و آیین معرفی می‌کند: «وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّة».

 

آنگاه پرداخت زکات را به عنوان یک فریضه واجب بیان کرده: «وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَة» و روزه ماه رمضان را سپری از عذاب الهی می‌داند: «وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب». سپس با معرفی حج و عمره به عنوان وسیله‌ای برای از بین رفتن فقر و پاک شدن گناهکاران: «وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْب»، صله رحم را وسیلۀ فزونی در مال و طول عمر معرفی کرده است: «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَاِنَّها مَثْراةٌ فِى الْمالِ، وَ مَنْسَأَةٌ فِى الأجَلِ»

 

امام صادق(ع) نیز از رسول‌خدا (ص) روایت می‌کند که خداوند متعال فرمود: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ»: «هیچ بنده‌ای به من تقرّب پیدا نکرده است با چیزی که نزد من محبوب‌تر از انجام واجبات باشد».

 

امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه نماز را وسیله تقرّب به پروردگار معرفی کرده و می‌فرماید: «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا  وَ تَقَرَّبُوا بِهَا»: «امر نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید؛ زیاد نماز بخوانید و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید».

 

روایات، نزدیک‌ترین حالت بنده به پروردگار را حالتی معرفی کرده‌اند که او در سجده با خدای خود راز و نیاز می‌کند. در کتاب الکافی، کامل الزیارات ابن‌قولویه قمی، کتابُ مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه و ثواب العمال، شیخ صدوق از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تعالی وَ هُوَ سَاجِدٌ»: «نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگار دارد، حالت سجدۀ او است». سپس امام(ع) به این آیه قرآن اشاره فرمود که خداوند می‌فرماید: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»: «سجده کن و به خدا تقرّب جوی».

 

انجام واجبات تا آنجا اهمیت دارد که امیرمؤمنان(ع) هشدار می‌دهند که اگر انجام مستحبات به واجبات زیان رساند، موجب تقرّب انسان به خداوند نخواهد شد: «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ‏ بِالْفَرَائِض».

 

اگر انسان توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر آثار سوء دنیوی، چه عذاب های غیر قابل تحمل اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه دوری می جوید.

 

قرآن می فرماید: « هر کس به خدای خود با حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند». در آیة دیگر فرمود: «(در روز قیامت) گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست، (بلکه) آن آتش شعله کش است و …». در جای دیگر فرمود: «در روز قیامت کافر گوید: ای کاش خاک بودم».

 

راههای نزدیک شدن به خدا

 

نزدیک ترین راه توجه و اتصال به خداوند نیز سجده ذکر شده است. قرآن سجده را از نشانه‌های قرب عاشق به خداوند قرارداده «واسجد واقترب»؛ سجده کن و به خدا نزدیک شو و یا در خلوت معراج پیامبر(ص) و خداوند می‌خوانیم: «ای احمد! آیا می‌دانی در چه شرایطی بنده من از همه وقت به من نزدیک‌تر است؟ گفت: پروردگارا نه. پروردگارش فرمود: آن‌گاه که گرسنه یا در حال سجده باشد.»

 

یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

 

یکى از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب، روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عقاب و کیفر است» از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفى کرده است براى آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه هاى شیطان و از ابزار شیطان، هواى نفس است. در واقع روزه انسان را از جهان بهائم خارج و به سوى فرشتگان مى‌برد و او را به خدا نزدیک مى‌کند.

 

مخلصین انسان های والایی هستند که خود را از غیر خدا تهی کرده اند و همه دارایی و هستی و افعال و اوصاف خود را به خداوند داده اند و علم و قدرت و حیات و هستی برای خود نمی بینند. علم خود را علم خدا و حیات خود را حیات خدا و قدرت خود را قدرت خدا می بینند و دارایی و ملک و سرمایه خود را از حق تعالی می بینند. آنها فانی در حق و باقی به بقای او هستند و در عالم فعل و اسم و صفتی جز فعل و اسم و صفت الهی نمی بینند. 

 

اهتمام به انجام مستحبّات، آدمي را به خداوند نزديک‌تر کرده، محبّت باري تعالي را جلب مي‌نمايد. محبّت خداوند سبحان نيز اکسيري است که به طرز شگفت انگيزي انسان را به اهداف متعالي سلوک الي‌الله مي‌رساند. 

 

عشق به اهل بیت علیهم السلام زمینه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله مهر ورزیدن به ارزش های والای الهی می باشد.

 

رسیدن به قله رفیع کمالات معنوی و انسانی بدون دوستی اولیاء الهی ممکن نیست و پذیرش اعمال و زحمات یک مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشد. امام علی علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:

«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسال عن اربع … و عن حبنا اهل البیت؛ 

در روز قیامت هیچ بنده ای قدم برنمی دارد مگر اینکه از چهار چیز سؤال می شود … [که چهارمین سؤال ] از دوستی ما اهل یت خواهد بود.»

 

براین اساس تقرب به خداوند و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت با عشق و دوستی آل پیامبر صلی الله علیه و آله عجین شده است. 

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 

در ادامه بخوانید


مرتب سازی دندان ها با قیمت مناسب


ماشین لباسشویی با آبکشی شرعی

مراکز فیزیوتراپی با به روز ترین دستگاه ها


مشاوره تلفنی طلاق


واسه همه چی جا هست!


مرکز تخصصی استعدادیابی و آموزش کودکان


بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!


اصلاح طرح لبخند با کمک ارتودنسی


درمان افسردگی یک بار برای همیشه


معرفی بهترین کتاب‌های کودک برای خرید

کتابهایی که باعث رشد فکری فرزندتان میشود

ازکجالوازم خانگی رو باقیمت مطمئن خریدکنیم؟

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه

نوبت دهی آنلاین دندانپزشک های برتر تهران

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021



آخرین پرسش ها و پاسخ ها را همه روزه در ایمیل خود مطالعه کنید

ما 8778 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و استفاده از مطالب آن تنها با ذکر منبع مجاز است.

در هیچ آموزه‌ای دینی سراغ نداریم که خداوند از دیگران خواسته باشد به او توجه کنند تا با منفعت بی نیازی خداوند ناهمگون باشد، بلکه آنچه در قرآن یا در برخی از روایات وارد شده، آن است که انسان در تمامی حالات باید به یاد خدا باشد. یاد خدا بودن نه از جهت این است که نیاز دارد یاد او باشیم، بلکه ما برای اینکه بتوانیم زندگی با آرامش داشته باشیم و امید و توکل در قلب‌مان روشن باشد، نیز به دنبال گناه و کار ناپسند نرویم و به طور کلی برای رسیدن به سعادت و کمال، نیازمند یاد خدا هستیم:

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

“ألا بذکر الله تطمئن القلوب ؛۱ آگاه باشید با یاد خدا دل‌ها آرامش پیدا می‌کند”.

اگر در برخی از آیات، ‌تکالیف همچون نماز، روزه از مردم هواسته شده، نه به این جهت است که خداوند نیاز به عبادت دارد، بلکه اینانسان‌ها هستند که نیاز به عبادت و بندگی خداوند دارند تا در سایه پرستش خدا، از عبودیت نفس اماره و شیطان درون و بیرون رهایی یافته، استعدادهای عالی انسانی شکوفا گشته و به سر منزل مقصود و سعادت ابدی نایل شوند.

جهت آگاهی بیشتر از فلسفه و اسرار عبادت و نماز و بی نیازی خداوند اضافه می‌کنیم:

خداوند غنی و بی نیاز از همه چیز است، چون غیر از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نیازمند به او. قرآن می‌فرماید: “ای مردم! شما همگی نیازمند به خدایید. تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است “۲

در آیه دیگر فرمود: ” هر کسی کفر ورزد و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده است. خداوند از همه جهانیان بی نیاز است “۳

بنابر این خداوند بی نیاز مطلق است و مخلوقات همه محتاج اویند. او است که همه نیازهای مخلوقاتش را بر طرف می‌کند. ما انسان‌ها که یکی از مخلوقات خداییم، سراسر وجودمان را نیاز و احتیاج فرا گرفته است، مانند نیاز به آب و غذا و هوا و… که با نبود یکی از اینها قادر به ادامه حیات نیستیم. ما چند دقیقه یا چند ثانیه نمی‌توانیم بدون هوا زنده بمانیم. همه این نیازمندیها به وسیله آب و هوا و غذا و… بر طرف می‌شود که خدای مهربان با خلق آن نیاز ما را برطرف کرده است.

آری این خدای حکیم ومهربان است که به هنگام تولد بچه، خون را تبدیل به شیر می‌کند و نوزاد آن را از پستان مادر تغذیه می‌نماید.

یکی از نیازهای ما نیازهای روحی است مثل احتیاج به محبت. از این رو بچه‌هایی که در خانواده خود احساس کمبود محبت نسبت به خودشان کنند، دچار اختلالات روحی و روانی می‌گردند. یکی از نیازهای واقعی و اساسی روح بشر مسئله عبادت و پرستش است، چون خداوند انسان را برای تکامل آفریده است و تکامل او جز از راه عبادت و بندگی به دست نمی آید.

بنابر این خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، بلکه ما محتاج به عبادت او هستیم که با بندگی او به نعمت های جاودان نایل شویم. قرآن می‌فرماید: “کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است”. ۴ در جای دیگر می‌فرماید: ” کسی که عمل صالحی به جا آورد، به سود خود به جا آورده است، و کسی که کار بدی انجام دهد، به زیان خود او است. سپس همه شما به سوی پروردگارتان باز می‌گردید “.۵

در آیه دیگر فرمود: “کسی که پاکی گزیند، به نفع خود او است “.۶

نتیجه اینکه انسان در پرتو اعمال صالح تکامل می‌یابد و به آسمان قرب خدا پرواز می‌کند وبه خوشبختی همیشگی می‌رسد. و بر اثر جرم و گناه سقوط می‌کند و بر بدبختی ابدی گرفتار می‌شود.

عبادت خداوند انجام هر عملی استکه انسان را به خدا نزدیک ساخته واز زشتی ها دور نماید.بنابر این عبادت خدا منحصر در نماز نیست.خدمت خالصانه به انسان ها و…نیز عبادت است. انجام هر عملی که در آیات و روایات به انجام آنها توصیه شده عبادت است.اما به نظر می رسد که مقصود از سوال نماز است: پی بردن به تمام آثار و فلسفه نماز و عبادت شاید در توان بشر عادی نباشد، در آیات قرآن و از طریق پیامبر و پیشوایان دینی نیز تنها بخشی از آثار و حکمت‏های نماز و عبادت بیان شده است.

با توجه به آیات و روایات در این زمینه، برخی از آثار و حکمت‏ها چنین است:

۱ – قرب معنوی

یکی از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل میدهد و یکی از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است ۷که حکایت گر بعد معنوی نماز و اهمیت آن است، امام علی (ع) فرمود: “الصلوه قربان لکل تقی ۸، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کاری به خداوند است”. در برخی از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوی آن میباشد.

۲ – یاد خدا و آرامش روانی

در قرآن آمده است: “اقم الصلوه لذکری ۹، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشی”.

یکی از نویسندگان در تفسیر این آیه مینویسد: “روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان “ذکر اللَّه” است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است” ۱۰ ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانی دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسان‏های نماز گذار آرامش میدهد، “ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب ۱۱، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است”.

۳ – عامل باز دارنده از گناه

یکی از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: “إنّ الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر “۱۲. طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است. انسان که به نماز میایستد و تکبیر میگوید، خدا را از همه چیز بالاتر میشمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانی، جنبشی به سوی حق و حرکت به سوی پاکی و جهشی به سوی تقوا پیدا میشود …”۱۳

۴ – گناه زدایی

یکی از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایی است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است ۱۴. پیامبر (ص) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟ در پاسخ عرض کردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست هماننداین آب جاری است. هر زمان که انساننماز میخواند، گناهانی که در میان دو نماز انجام شده است، از بین میرود .”۱۵

۵ – غفلت زدایی

بزرگ‏ترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کند. و غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام میشود، مرتباً به انسان اخطار میکند و هشدار میدهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان میسازد… و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله‏ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید .۱۶

۶ – تکبر زدایی

یکی از عوامل مهم تکبر زدایی نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا میگذارد و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او میبیند، از این رو پرده‏های غرور و خودخواهی را کنار میزند. از این رو علی (ع) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکی از آثار نماز ۱ – تکبر زدایی بیان نمود: “خداوند ایمان را برای پاکسازی انسان هااز شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر “۱۷

۷ – عامل پرورش فضائل اخلاقی

نماز روح اخلاص و خداباوری را در انسان افزایش میدهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقی است، انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمان‏ها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا میشود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر میداند.

۸ – همگرایی

علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار خودی نماز محسوب میشودند، یکی از آثار مهم اجتماعی و سیاسی نماز، همگرایی است، برگزاری نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش میگذارد زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسی و اجتماعی جهان آگاهی پیدا میکنند. خطیب جمعه با بیان احکام و طرح مسایل سیاسی و اجتماعی به نمازگزاران رشد سیاسی میدهد شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزه‏های دینی به این دو فریضه اهمیت خاصی داده شده است .۱۸ پیامبر اسلام (ص) فرمود: “خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روی استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان میکند و به کار او برکت نمیدهد. بدانید نماز او قبول نمیشود، بدانید زکات او قبول نمیشود، بدانید حج او قبول نمیشود،..، تا از این کار توبه کند …”۱۹

 

۹ – نفی طاغوت و ایستاگی در مقابل ستم‏

انسانی که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، برای او حقیر و کوچک میشود و کسی نمیتواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. و در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمیآورد و با طاغوت کنار نمیآید. خداوند این مسئله را یکی از اهداف بعثت پیامبر (ص) دانسته است: “و در میان هر امتی، پیامبری را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید .۲۰

——————————————————————-

۱ سؤره رعد، (۱۳) آیه ۲۸

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

۲ فاطر (۳۵) آیه ۱۵.

۳ آل عمران (۳) آیه ۹۷

۴ عنکبوت (۲۸) آیه ۶.

۵ فجر (۸۹) آیه ۲۷-۳۰.

۶ ذاریات (۵۱) آیه ۵۶.

۷ ذاریات (۵۱)، آیه ۵۶.

۸ نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله ۱۳۶، با اقتباس از: تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۹۲.

۹ طه (۲۰)، آیه ۱۴.

۱۰ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۸۹.

۱۱ رعد (۱۳)، آیه ۲۸.

۱۲ عنکبوت (۲۹)، آیه ۴۵.

۱۳ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۸۴.

۱۴ همان، ص ۲۹۰.

۱۵ وسایل الشیعه، ج ۳، ص ۷.

۱۶ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۹۰ – ۲۹۱.

۱۷ نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۵۲.

۱۸ جمعه (۶۲) آیه‏ی ۹، تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۲۵ به بعد.

۱۹ وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۷.

۲۰ نحل (۱۶)، آیه ۳۶.

نشانی:

اردبیل: انتهای خیابان دانشگاه، مجتمع اداری دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، طبقه چهارم

پست الکترونیکی:

info@arums.ac.ir

تلفن:

۰۴۵-۳۳۵۲۲۲۴۷-۵۳

دورنگار:

۳۳۵۲۲۱۹۶

کد پستی:

۵۶۱۸۹-۸۵۹۹۱

طراحی وب‌سایت: A.C.A CO

آخرین بروزرسانی : ۱۰ دی ۱۳۹۹ | ۱۰:۴۷

© کلیه حقوق متعلق به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اردبیل می‌باشد.

نماز سبب حرکت و رشد انسان به سوی خدا

یکی زخیل شهیدان گوشه ی چمنش، سلام ما برساند به صبح پیرهنش. کسی که بوی هوالعشق می دهد نفسش، کسی که عطر هوالله می دهد دهنش. کسی که به من و عشق هیچ حایل نیست، کسی که نسبت خونیست بین عشق و منش. به غیر زخم کسی در رکاب او ندوید، و گریه های خدا مانده بود و عطر تنش. تمام دشت پر از زخم های عطشان بود، فرات پیرهنش بود و آسمان کفنش. یکی زگوشه نشینان زخم روشن او، سلام ما برساند به شام پیرهنش.

ما در خصوص برخی از واجبات و مستحبات تعبیرهای خیلی مهم و بلندی داریم. مثلاً در روایات یا آیات قرآن است که نماز گناهان را ذوب کرده و از دل می برد. در روایت داریم که وقتی کسی وضو می گیرد مانند برگ خزان گناهان او ریخته می شود. یا خواندن نماز مانند نهر آبی است که فرد را شستشو داده و پاکیزه می کند. در روایت داریم که صلوات باعث آمرزش گناهان شده، فرد به پیامبر اتصال پیدا کرده و شفاعت پیامبر بر او واجب می شود. رمز اینکه برای یک عمل مستحبی یا واجب این مقدار امتیاز بحق و بجا داده شده چیست؟ آیا فرد در هر شرایطی این کارها را انجام دهد شامل حال آن امتیازها می شود یا خیر؟ نکته ی مهمی که برخی از بزرگان اشاره کرده اند این است که این نماز، گریه، عزاداری، زیارت و غیره باید ما را وصل کند. یعنی اگر این قطره به دریا متصل شد پاک و ابدی می شود. وگرنه یک قطره کارآیی نداشته و از بین می رود. یک قطره به تنهایی کارآیی زیادی ندارد مگر اینکه به دریا متصل شود و همه ی برکات دریا شامل حال او شود. بنابراین شرط اتصال حلقه ی این اعمال به منبع خوبی ها یعنی خدای بزرگ یا اولیای خدا این است که اعمال از روی محبت و اخلاص انجام بگیرد. اگر از روی محبت و عشق باشد اتصال برقرار شده و ما نورانی شده و جذب می شویم و برکات و ثواب ها قطعاً شامل حال ما می شود. تمام کسانی که امامان ما را شهید کردند و یا با امام حسین (ع) جنگیدند نماز خوان بودند اما نماز دوست نبودند.

در روایت داریم که پیامبر خدا فرمود: صبر من هستم و نماز امیرالمومنین (ع) است. به معنای دیگر ریشه ی تمام خوبی ها به چهارده معصوم باز می گردند و آنها مجسمه ی یاد خدا و نماز هستند. بنابراین آن افراد نماز خوان بودند اما نماز دوست نبودند. آن چیزی که ما را نجات می دهد و روح نماز است، محبت نماز و محبت خدای متعال است. اتصالی که ما از آن سخن می گوییم، اتصال جسمی و ظاهری نیست. خدا خالق زمان و مکان است و اتصال جسمی به او معنایی ندارد. ولی با قلب، روح و جان می توانیم اتصال پیدا کنیم. خداوند متعال می فرماید: آسمان و زمین جای من نمی شود ولی من می توانم در قلب مومن تجلی پیدا کنم و جایگاه من دل مومن است. یعنی با قلب و جان خود می توانیم با خدا اتصال برقرار کنیم. در روایت زیبایی پیامبر خدا فرمودند: لیست الصلاه قیامک و قئودک و انما اخلاصک و ان ترید بها وجه الله. نماز یک ظاهری دارد که ما باید وضو بگیریم رکوع و سجده برویم و قرائت درست داشته باشیم. این پوسته نباید کوتاه شود و ظاهر احکام باید رعایت شود. در نماز ما می خواهیم به خدا توجه کنیم. ما در سفر حج این نکته را بسیار به حجاج گوش زد می کردیم که ما بر روی احکام ظاهری نماز و حج بسیار مانور می دهیم اما روح و جان حج این است که قلب ما به صاحب خانه متصل شود. ما که عاشق این در و دیوار و سنگ و بیابان عرفه و منا نیستیم که ما در اینجا به دنبال گمشده ی خود یعنی صاحب خانه هستیم. صاحب خانه هم اتصال محبتی و قلبی است. یعنی نماز بهانه ای برای برقراری ارتباط قلبی است. این چاشنی محبت ما را به خدا متصل کرده و از غیر خدا و دنیا غافل کند. یک چنین نمازی واقعی بوده و سازندگی دارد. یکی از شاگردان مرحوم آیت الله قاضی بارها می فرمودند که ایشان نماز را با توجه و عشق زیادی می خواندند. گاهی قبل از نماز به دلیل هوای سرد لباس زیاد می پوشیدند اما در حین نماز به قدری شارژ می شدند که بعد از نماز احساس گرما کرده و لباس های خود را از تن بیرون می آوردند. مرحوم آقای قاضی می فرمودند من ریش خود را گرو می گذارم که اگر کسی با شوق و عشق نماز بخواند، همین نماز او را به همه ی کمالات می رساند.

افرادی که می خواهند گمشده ی خود را پیدا کنند و به تمام آرزوهای خود برسند یکی از راه های آن نماز است. چون خدا همه چیز دارد وقتی ما به او متصل شدیم ما هم همه چیز خواهیم داشت. خدا قدرت و علم دارد و چیزی کم ندارد بنابراین وقتی که ما به او متصل شویم همه ی خواسته های ما برآورده می شود. یک برزگی می گفت که من همیشه مستجاب الدعوه هستم به ایشان گفتند که شما ادعای بزرگی می کنید چطور چنین چیزی امکان دارد؟ گفت من دلم با خدا یکی شده است هرچه او بخواهد من هم همان را می خواهم. خواسته های خدا همیشه اتفاق می افتد بنابراین این مستجاب الدعوه بودن به مراتب بالاتر از خواسته های پیش پا افتاده ای است که شاید ما داشته باشیم. وقتی که ما خواسته ی خود را مطابق با خدا کردیم و او را خواستیم، به معنای واقعی کلمه تمام خواسته های ما مستجاب شده است. این یعنی تسلیم محض و راضی بودن. نماز وسیله ی قرب هر انسان با تقوا است. با این کار من خود را شکسته و خود را قربانی می کنیم. نماد قربانی گوسفند در عید قربان است که خدایا ما نفس خود را قربانی کرده و سر او را می بریم و در مورد خواسته های خود تسلیم تو می شویم. برخی از افراد می گویند: ما خدا را خیلی دوست داریم. اگر شما خدا را دوست دارید باید نماز بخوانید و حرف او را گوش دهید. دوست داشتن خدا همراه با رعایت نکردن حجاب نمی تواند باشد. مثلاً فردی بگوید من عاشق دلباخته ی پدر و مادرخود هستم اما نه حرف آنها را گوش می دهم نه با آنها مجالست کرده و به دیدن آنها می روم و نه با آنها گفتگو می کنم، انسان در این نوع دوستی شک می کند یا دوستی واقعی نیست و یا خیلی کم رنگ و بی ارزش است. نماز مقدمه ای است برای اینکه از دوستی خود بکاهیم و به دوستی خدا متصل شویم. یک مطلبی هم در نهج البلاغه و هم در خطبه ی حضرت زهرا(س) آمده است اینکه فلسفه ی وجود نماز چیست؟ هردو بزرگوار می فرمایند که الصلاة تنزیه عن الکبر.

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم

ما در هنگام نماز ممکن است هزاران مشکل و کارهای دنیایی داشته باشیم اما باید من خود و هوا و هوس خود را کنار گذاشته و با خدا گفتگو کنیم. برخی افراد می گویند یا امام حسین(ع) هرچقدر بخواهی ما برای تو سینه می زنیم، گریه می کنیم و به دور ضریح تو می آییم اما حرف تو را گوش نمی کنیم. اصولاً محبت با اطاعت همراه است. انسان عاشق مدام درصدد است که خواسته های محبوب خود را برآورده کند. بسیاری از افراد محبت خدا و امامان را با محبت خود اشتباه می گیرند یعنی به هرآنچه دلشان می خواهد عمل می کنند اما باز هم می گویند ما خیلی خدا و امامان را دوست داریم. این سخن بسیار گزاف است. محبت واقعی با اطاعت گره خورده. اویس قرنی بسیار عاشق خدا و اهل بیت بود اما وقتی مادر به او گفت نصف روز بمان همان کار را کرد و بازگشت. هم باید محبت ایجاد شود و هم همراه با اطاعت و عمل باشد. البته هر چقدر محبت بیشتر باشد اطاعت هم ایجاد می شود. حقیقت نماز ارتباط قلبی، روحی و جانی است. ما نباید تنها بر روی قرائت و ظاهر نماز توجه کنیم. البته همه ی اینها باید باشد. محبت یعنی اینکه ما هم بخاطر فرمان خدا نماز را می خوانیم و هم او را دوست داریم. حضرت امیر المومنین فرمودند: خدایا من از ترس جهنم عبادت نمی کنم از طمع بهشت هم عبادت نمی کنم بلکه تو را دوست دارم که عبادت می کنم. من می خواهم بخاطر لطف وعنایتی که به من داشته ای از تو تشکر کنم. تشکر یعنی اطاعت از فرمان الهی و گفتگوی با او. محبت انسان را هم به طرف معبود می کشاند و هم باعث می شود که فرمان معبود را اطاعت کند. اویس قرنی هم اطاعت از مادر می کرد و هم فرمان پیامبر را می برد. خلف وعده نمی کرد و برای عهد و پیمان ها ارزش قائل بود. محبت انسان را به تمام خوبی ها می رساند.

یک استاد بزرگواری داشتیم که می فرمود: باید در نماز جانم باشد. باید در هنگام نماز به خدا عشق بورزید. نمازی که همراه با کسالت باشد نمره ی کامل رابرای انسان به ارمغان نمی آورد. البته همان نماز هم باید خوانده شود. نمازی خوب است که انسان را بسازد و او را عروج بدهد. آقای دولابی به گونه ای نماز می خواندند که واقعاً حق مطلب را ادا کرده و گویی می خواستند پرواز کنند. آقای اربابی پیرمردی بود که در تهران روضه داشت و گاهی به قم و جمکران می آمد. ایشان جمله ی قشنگی داشتند و می فرمودند که این جان را خدا برای چه به ما داده است؟ این جان را داده که ما بگوییم: جانم حسین، جانم زهرا، جانم علی و جانم خدا. یعنی این جان باید فدای جانان شود و این دل دلبر می خواهد. دلبر واقعی ما خدا و چهارده معصوم است. چهارده معصوم مظهر عشق و محبت خدا و اعمالی که خدا دوست دارد بودند. من اگر عاشق خدا هستم باید عاشق چیزهایی باشم که خدا دوست دارد. در تواریخ آمده که در غروب روز تاسوعا یک صدای همهمه پشت خیمه ها آمد. صدای همهمه به گوش امام حسین (ع) رسید. ایشان به حضرت ابوالفضل (ع) فرمودند که برو ببین چه خبر است. ایشان رفتند وبازگشتند و گفتند که می خواهند حمله کنند. امام حسین (ع) فرمودند: اگر استطاعت داری و زورت می رسد برو و با این افراد صحبت بکن و امشب را از آنها مهلت بگیر. یعنی این شب عاشورا را به ما مهلت بدهند. برخی گفته اند که شأن امام حسین (ع) بالاتر از آن است که از دشمن تقاضای مهلت و یا آب بکند. این مسئله را ما در تاریخ و روایات نمی توانیم انکار کنیم. قطعاً امام حسین(ع) از آنها تقاضای آب کرده و قطعاً طبق تاریخ مهلت خواسته اند. اما هر درخواست و مهلت خواستنی ذلت نیست. باید ببینیم که رمز و راز این تقاضا و مهلت چیست.

ما اعتقاد داریم که امام مظهر غنای کامل خدای متعال است. پرتور غنایی خدا ابتدا به ولی او و انسان کامل تابیده است. امام حسین (ع) حتی به خوب های عالم هم نیاز ندارد چه برسد به بدها. ولی گاهی مسئله اهمیت زیادی دارد. نصف لشکر امام حسین (ع) در شب و روز عاشورا به ایشان ملحق شدند. ممکن است برای نجات برخی انسان ها حضرت یک شب را تقاضای مهلت کند. ایشان برای انس با خدا، نماز و قرآن شب عاشورا را مهلت گرفتند. در تمام تواریخ نوشته شده که ایشان تقاضای آب کرده اند. شاید این کار برای اتمام حجت بوده است. اصولاً امام به هیچ کس احتیاج ندارد. معنای واقعی هل من ناصر این است که آیا کسی هست که من او را یاری دهم و یا کسی هست که من او را سیراب کنم. زشت است که کسی به امام حسین (ع) تهمت بزند که نیاز به یک جرئه آب داشته است. امامی که این قدر مصیبت ها را تحمل کرده مسلماً این چند ساعت نیز تشنگی را تحمل می کند. امام حسین (ع) اگر تقاضای آب می کند می خواهد رأفت و مهربانی آنها را به بروز برساند، چون به محض اینکه آنها قصد آب دادن بکنند رحمت خدا شامل حال آنها می شود. بزرگی می گفت که مرحوم شاه آبادی می فرمودند: لحظات آخر امام حسین (ع) به شمر فرمودند به من آب بده تا من نزد جدم از تو شفاعت کنم. نوشته شده که امام حسین (ع) در چهره ی شمر تبسم کرد و راه به او داد بلکه او نجات پیدا کند. یعنی حتی به قاتل خود نیز در مهربانی را نشان می دهد. امام حسین (ع) سفره ی مهربانی و شفقت خود را پهن کرد اما آنها نیز سفره ی شقاوت خود را پهن کردند. شمر گفت که من یک درهم یزید را با شفاعت جد تو عوض نمی کنم. ترسم که شفاعت کنی از قاتل خود، از بس که کرم دارد و آقاست حسین. اگر امام حسین (ع) برای حضرت علی اصغر آب خواستند به این خاطر است که دشمن توجه پیدا کند و باز گردد تا رحمت خدا شامل حال او شود. خدای متعال در قرآن می فرماید: ان تنصرالله ینصرکم. اگر خدا در قرآن می فرماید به خدا قرض بدهید به این خاطر است که ما نجات پیدا کنیم. یاری بنده ها به خدا که برای او ارزشی ندارد فقط به این خاطر است که مورد یاری خدا قرار بگیرند. امام حضرت ابوالفضل (ع) را نزد دشمن فرستادند تا برای شب عاشورا مهلت بگیرند. صریح فرمایش حضرت است که این مهلت را بگیر تا امشب را با خدا گپ و گفتگو کنیم و نماز بخوانیم، دعا بخوانیم و استغفار کنیم. فهو یعلم انی قد کنت احببت الصلوة و تلاوت کتابه و کثرت الدعاء و الاستغفار. امام حسین (ع) خدا را شاهد می گیرد. آنهایی که می گویند ما سینه می زنیم ولی به نماز اهمیت نمی دهیم باید ببینند مولای آنها چه چیزی را فرموده است. امام حسین (ع) می فرماید: خدا شاهد است که من نماز را دوست دارم و عاشق آن هستم. ایشان می فرماید که خدا می داند من همیشه اینطور بوده ام. البته ما نمی خواهیم چیزی را رد کنیم باید همین حداقل ها را ادامه دهیم تا به کمال برسیم. ولی می خواهیم بگوییم که نمره ها را بالا ببریم و مدام در این کلاس پایین نمانیم. ما در روایات زیادی داریم که غیر مسلمانان هم که امامان را دوست داشته باشند، عزاداری کنند و برای آنها نذر و نذورات کنند هم اثر دارد. اما این مراحل پایین است. کسی که مانند حبیب ابن مظاهر عاشق نماز و عبادت بوده با کسی که فقط از نذورات امام حسین استفاده می کند قابل قیاس نیست. از مرحوم علامه طباطبایی سوال کردند که ما قرآن زیاد می خوانیم ولی بهره نمی بریم. ایشان فرمودند که قرآن را با عشق نمی خوانید. ما سعی نکنیم مقدار تلاوت خود را بالا ببریم، بلکه دو یا سه آیه بخوانیم اما با همان ها به خدا عشق بورزیم. یک مقدار کیفیت ها را بالا ببریم. استادی داشتیم که می گفت شما پاداشی نباشید، محبتی و ولایی باشید. امام می فرماید: خدا می داند من نماز و قرآن را دوست دارم. انسان کسی را که دوست دارم مدام می خواهد با او ارتباط برقرار کند. اگر برخی دعاها طولانی است به این خاطر است که آنها عاشق خدا بوده اند. در ضمن امام می فرمایند که من زیاد استغفار کردن را دوست دارم. بنابراین امام حسین (ع) به خاطر چهار چیز به دشمن رو می زنند و از آنها مهلت می گیرند. بنابراین محور اصلی این است که امام می خواستند یک شب دیگر با خدا در این دنیا انس بگیرند، نماز و قرآن بخوانند و زیاد با خدا مناجات کرده و زیاد استغفار کنند.

در روایت داریم که اگر کسی در نماز صلوات بفرستد کار بسیار پسندیده ای است. در هر قسمتی از نماز می توان ذکر گفت و بهترین ذکر صلوات است. در روایت داریم که اگر کسی در قیام، رکوع و سجود در نماز واجب یا مستحب صلوات بفرستد خدا اضافه بر آن رکوع یک رکوع دیگر به او می دهد. من قال فی الصلاته الهم صل علی محمد و آل محمد کتب الله له القیام و الرکوع و السجود. یعنی صواب قیام رکوع و سجود به او می دهد. هیچ کس از دست خدا نمی تواند فرار کند. بدترین انسان ها در آخر به سمت خدا می روند. در آیه ی پنجاهم مفسرین گفته اند که کسی نمی تواند از دست خدا فرار کند. از معصیت خدا به طاعت خدا فرار می کند. جهنم هم متعلق به خدا است. بدها باز هم به زندان خدا می روند. هم محبت و رحمت خدا آماده است و هم غضب خدا آماده است. چرا ما به طرف نوازش و محبت خدا نرویم…الی الله یعنی به سمت لطف و محبت و نوازش و بهشت خدا فرار کنید.

قطعاً دوستی این افراد ناقص بوده و بسیار ضعیف است. خطر اینکه این دوست از بین برود وجود دارد. امام باقر(ع) فرمودند که وقتی کسی گناه می کند یک نقطه ی سیاه در دل او کاشته می شود اگر با توبه پاک نشود آنقدر زیاد می شود که مانند چرکی همه ی بدن را می گیرد. اگر محبت صادقانه و واقعی باشد همراه با فرمانبرداری خواهد بود. در قرآن داریم که اقم الصلوة لذکری. نماز را بخاطر توجه و یاد من بپا دار. امام صادق (ع) فرمودند که از مهم ترین واجبات که برمردم واجب شده توجه نسبت به خدا است. البته منظور من از این یاد سبحان الله، الحمدالله، لااله الا الله و الله اکبر نیست. اگر چه اینها ذکر زبانی است اما یاد خدا موقع حلال و حرام است. فرمود یاد خدا یعنی اطاعت خدا. امام صادق (ع) فرمودند: هرکس فرمان خدا را می برد عاشق خدا است. یاد خدا یعنی اینکه حجاب خود را مراعات کنیم، نماز خود را اول وقت بخوانیم، از حرام پرهیز کنیم وغیره. بنابراین عشق و محبت نسبت به خدا ذکر زبانی نیست. باید ببینیم محبت خدا چه نقشی در ما داشته است. امام صادق (ع) فرمود چطور کسی عاشق خدا است و نافرمانی خدا را می کند؟ انسان باید در این محبت شک کند. بنابراین یکی از معیارهای محبت میزان اطاعت است. خیلی مهم است که پیامبر خدا فرمود: من بوی خدای رحمان را از یمن (سرزمین اویس قرنی) استشمام می کنم، من عاشق تو هستم. اویس قرنی حلال و حرام را مراعات می کرد، عاشق نماز بود و فرمان مادر و پیامبر خدا را می برد. خدایا به حق محمد و آل محمد توفیق بهترین عبادت و بندگی را به همه ی ما عطا بفرما. گرفتاری همه ی گرفتارها رفع شود و باران معنوی و مادی بر سر همه ملت ها ببارد و انشاء الله همه ی مشکلات مرتفع شود.

و همینطور مشترکات و قطعیات ما کم نیستند، قطعیات اسلام، انقلاب، امام، رهبری، چرا باید توی مملکت کسی به خودش حق بدهد به رهبری توهین بکند زیر سئوال ببرد اصل رهبری را خدشه دار بکند و هیچ کس نفسش درنیاید ب…

رسول خدا (ص) در قنوت وتر خود می گفت:
«اللهم اهدنی فیمن هدیت، و عافنی فیمن عافیت، و تولنی فیمن تولیت، و بارک لی فیما اعطیت، و قنی شر ما قضیت، انک تقضی و لا یقضی علیک، سبحانک رب البیت، استغفرک و اتوب ا…

در کتاب مفاتیح الجنان برای روز شریف مباهله(بیست و چهارم ذی الحجه) توصیه به اعمال زیر شده است:
اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیّت و ثواب و آیة الکرسى ک…

بی تردید قرآن کریم، کلام آسمانی و وحیانی است و اگر انسان بخواهد کلام خدا را بخواند و یا گوش دهد باید تنها سراغ قرآن برود و از سوی دیگر تنها معجزه ماندگار الهی و حجت خداوند به شمار می آید.بی گمان آشنای…

ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید: نماز از کار بد و ز…

نماز معراج مؤمن است، و بالاترین نقطه اوج در این معراج سجود است؛ زیرا هر چه انسان بیشتر به حالت خضوع و خشوع و اظهار فقر برسد، بالاترین نقطه اوج او و بالاترین مرحله تقرب او به خدا خواهد بود. نمازگزار در…

استاد سید علی‌اکبر پرورش در آسمان پرستاره انقلاب به روشنی می‌درخشد؛ شخصیتی که می‌تواند الگوی بسیار پرجاذبه و مطلوبی برای مدیران جوان این مرز و بوم و رجال سیاسی این روزها شود. کسی که رهبری انقلاب ایشان…

لازمۀ دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن به وسیلۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتقای مستمر بصیرت دینی و ایجاد آمادگی دائمی معنوی و مادی در آحاد پاسداران است. به همین دلیل است که فرماندهی معظم کل ق…

مشی سیاسی حضرت زهرا(س) و مرام آن حضرت در مقابله با فتنه و فتنه گران، کاملاً منطبق با قرآن کریم و توأم با بصیرت و بینش بوده است؛ چرا که او شاگرد مکتب قرآن بوده، در محضر پدرش به درس نشسته و در خانۀ امیر…

انقلاب اسلامی ایران در چهل سال گذشته دستاوردهای بسیاری در عرصه های مختلف، اعم از دستاوردهای سخت و نرم، داشته است. تبیین دستاوردهای نرم انقلاب اسلامی موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. از این من…

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نگاه امت های اسلامی به مقوله مقاومت تغییر کرد و کارآمدی و لزوم استقامت در برابر طاغوت بر آنان آشکار شد. از این رو حرکت های مقاومتی با الگوبرداری از روش امام خمینی…

فلاسفۀ اخلاق همواره به موضوع وجدان اخلاقی و چگونگی شکل گیری آن توجه داشته اند. آن ها در پی پاسخ به این پرسش هستند که آیا وجدان یک نیروی اخلاقی مستقل است یا هر آنچه به وسیلۀ آن ادراک می گردد همان احکام…

حدیث کِساء، حدیثی در فضیلت پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) است. واقعه حدیث کِساء در خانه ام سلمه، همسر پیامبر روی داد. پیامبر اکرم (ص) هنگام نزول آیه تطهیر، خود و خاندان خویش را با پارچ…

ای انسان، تمام اعمال و رفتار تو نه تنها در زندگی شخصی ات بلکه در طبیعت و محیط پیرامون تو نیز اثر می گذارد. دین اسلام قبل از هر چیز انسان را به پیامدهای مثبت و منفی دنیوی کارهایش متوجه ساخته و هشدارهای…

زندگینامه شهید مصطفی احمدی روشنگردآوری توسط پایگاه حوزه

شهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خان…

چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم
چگونه با نماز خواندن به خدا نزدیک میشویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *