چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

 
helpkade
چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم
چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

90 بازدید

119 بازدید

355 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

90 بازدید

119 بازدید

355 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

90 بازدید

119 بازدید

355 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

90 بازدید

119 بازدید

355 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم



پس از پایان یافتن یک رابطه عاطفی عمیق یا حتی پس از طلاق از همسر، همیشه این ترس با فرد همراه است که چگونه می توان بدون او زندگی کرد؟

این ترس و نگرانی کاملا طبیعی است و کسی نمی تواند شما را به خاطر این مساله سرزنش کند. مخصوصا اگر پس از چندین سال زندگی مشترک در یک خانه از فردی جدا شوید، تنها ماندن پس از او برایتان غیرقابل تحمل تر خواهد بود.

یک بخش از بهبود یافتن روحی پس از جدایی و شکست عشقی، «کشف دوباره» است. به این مفهوم که خودتان را بشناسید و به روش خودتان زندگی کنید. لازم است بدانید که تنها زندگی کردن مزیت هایی نیز دارد که ممکن است از آن هاغافل باشید.

به همین خاطر، ما در ادامه برخی از روش هایی که می توانند در این مسیر کمک حالتان باشند را نوشته ایم. همراهمان باشید.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

پس از جدایی عاطفی، نمی توانید در مقابل وسوسه تماشای فیلم های عاشقانه، رویاپردازی در مورد عشق سابق و گریه کردن برای نبودن هایش مقاومت کنید. به خودتان یک یا دو هفته اجازه سوگواری و حتی افراط کردن در این کار را بدهید. هر چقدر دلتان می خواهد غمگین باشید، گریه کنید، از وضعیت کنونی خود به خودتان شکایت کنید. اما پس از این کارها، زمان شروع دوباره زندگی فرا می رسد.

به خودتان یک یا دو هفته اجازه سوگواری بدهید

محیط زندگی خود را با انرژی های مثبت پر کنید. دکوراسیون خانه را طوری تغییر دهید که مخصوص زندگی یک نفره باشد.

دیوارهای اتاق را با عکس هایی از لحظه های شاد خود مزین کنید که قبل از حضور عشقتان در زندگی گرفته بودید. حتی می توانید خانه را بر اساس رویاهای آینده خود تزئین کنید. به طور مثال، اگر آرزو دارید که حتما یک بار به پاریس سفر کنید، تابلویی از این شهر را به دیوار نصب کنید.

یکی دیگر از تلاش هایی که برای مثبت بودن می توانید انجام دهید، افزایش مشغله های کاری است. تا پیش از جدایی شما همه اوقات بیکاری خود را با همسر یا عشقتان سپری می کردید، با او حرف می زدید، فیلم تماشا می کردید و … اما پس از جدایی تمامی این وقت ها خالی خواهند ماند و این مساله ممکن است شما را افسرده و عصبی کند. به همین خاطر بسیار مهم است که حتما برای خود سرگرمی یا کاری دست و پا کنید.

در کلاس های ورزشی، کلاس یوگا، آشپزی یا هر هنری که همیشه دوست داشتید و وقت انجامش را نداشتید ثبت نام کنید. بعدازظهرها با دوستان خود کافه یا سینما بروید. اگر اهل مطالعه هستید، کتاب های دلخواهتان را خریداری کرده و به دنیای زیبای رمان ها سفر کنید. یا فیلم تماشا کنید.

با کار کردن و سرگرم بودن، زمان های تنهایی خود را به صفر برسانید تا روحتان دوباره احیا شود.

بهترین قسمتِ تنها زندگی کردن این است که هر زمان اراده کنید می توانید با دوستان خود بیرون یا مسافرت بروید و هر غذایی که خودتان دوست دارید را میل کنید. اما اینها فقط ظاهر ماجرا هستند و به طور سطحی زندگی شما را تغییر می دهند. احساسات عمیق و درونی شما همچنان بی تغییر باقی می ماند.

شما بدون مقابله کردن با دردهایی که روی قلبتان سنگینی می کنند، نمی توانید شادی واقعی را تجربه کنید. درد جدایی و غم از دست دادن فردی که عاشقش بوده اید، چیزی نیست که بتوانید به آن بی توجه باشید.

بنابراین، لازم است ساعاتی از زندگی خود را به فکر کردن و بررسی کردن دلایل این جدایی اختصاص دهید. به خصوصیات و ویژگی های رفتاری خود و همسر/عشق سابقتان فکر کنید. شاید از همان ابتدا واقعا مناسب هم نبوده اید. شاید از همان ابتدا از روی احساسات و هیجانات و نه از روی منطق با هم وارد رابطه شده باشید.

لازم است ساعاتی از زندگی خود را به فکر کردن و بررسی کردن دلایل این جدایی اختصاص دهید

به انتظاراتی که از هم داشتید فکر کنید! اگر بتوانید با «من» درونی خود روبه‌رو شوید، می توانید واقعیت های بسیاری را در مورد زندگی و مشکلات خود کشف کنید.

همه ما یک یا چند شیطان درون داریم. با شناخت آن ها می توانید رفتارهای آزاردهنده و آسیب‌رسان خود را شناخته و در جهت رفع آن ها تلاش کنید.

برای خودشناسی لازم است رویدادهای روزانه خود را یادداشت کنید، مدیتیشن کنید، کتاب های خودشناسی بخوانید و هر کاری از دستتان بر می آید برای شناخت خود انجام دهید. با سفر به درون خود می توانید کاستی ها، کمبودها، دردها و عصبانیت های خود را تشخیص داده و برای درمان و رفع آنها کمک بگیرید.

سفر جدید زندگی خود را با انرژی های مثبت آغاز کنید

هرگز اجازه ندهید که زندگی سابق شما، روی زندگی کنونی‌تان سایه بیندازد. پس از جدایی، سبک تازه ای از زندگی آغاز می شود و شما به عنوان تنها فرد حاضر در این زندگی مسئول هستید که آن را به بهترین و شادترین مسیر هدایت کنید.

سفر جدید زندگی خود را با انرژی های مثبت، حضور مستمر دوستان و اقوام، افزایش ساعات کاری، ثبت نام در کلاس های آموزشی، سفر رفتن، تماشای فیلم و و از همه مهم تر، خودشناسی آغاز کنید.

هر چه با «من» درونی خود ارتباط نزدیک تری برقرار کرده و بیشتر او را بشناسید، به همان اندازه از تکرار اشتباهات گذشته خود پرهیز خواهید کرد و زندگی سالم تر و شادتری برای خود خواهید ساخت.

مطلب برای شما مفید بود؟

به مطلب امتیاز دهید

میانگین امتیازها 5 / 5. تعداد رای: 1

تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.

زندگی بعد از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر می‌رسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع می‌شود. از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهید کرد. این احساسات آنقدر دارای نوسان هستند که گاهی اوقات از متضاد بودن این احساسات، سردرگم و مبهوت می‌شوید. حتی اگر جدایی و طلاق حقوقی را به سادگی انجام داده‌باشید، گذر کردن و پذیرش این تغییر چالش‌هایی را برای شما به وجود می‌آورد. در ادامه بهترین روش‌ها برای کاهش آسیب‌های طلاق را شرح داده‌ایم. پیشنهاد می‌کنیم در این زمینه مقاله آسیب های طلاق را مطالعه کنید.

بر اساس تحقیقات انجام شده برای بازگشت به زندگی بعد از طلاق باید از هجده گام بگذرید تا بتوانید همان آدم اول قبل از ادواج و حتی بهتر از آن شوید. در ادامه هجده گامی که برای افرادی که طلاق گرفته‌اند اتفاق می افتد، آمده‌است:

ابتدا حس می‌کنید که یک کابوس می‌بینید که هر لحظه ممکن است تمام شود و هر لحظه منتظر از خواب پریدن و تمام شدن این کابوس هستید. واقعیت را نمی‌پذیرید و باورتان نمی‌شود که این تغییر در زندگیتان اتفاق افتاده است.

بعد از اینکه پذیرفتید که واقعا جدا شده‌اید، ترس از زندگی پیش رو شروع می‌شود. ترس‌هایی مانند اینکه نکند نتوانم به تنهایی از عهده زندگی جدید و مسائلش بر بیاییم. اگر خانم باشید ممکن است این ترس برایتان به وجود بیاید که چگونه بعد از طلاق مخارج خود را تأمین کنید و یا چگونه مشکلات مالی را مدیریت کنید. همچنین در صورتی که فرزند داشته‌باشید این نگرانی وجود دارد که چگونه می‌توانید به تنهایی به تربیت او بپردازید.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

بعد از شروع شدن ترس‌ها و قبول واقعیت، دست به هر کاری برای فرار از واقعیت می‌زنید. کارهایی مانند اعتیاد به مواد مخدر، روابط جنسی متعدد و پر خطر، کار‌های هیجانی و … ممکن است بروز پیدا کند. که این کارها معمولا در کوتاه مدت نتیجه بخش ولی در بلند مدت نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت.

بعد از اینکه راه حل‌هایتان برای زندگی مستقل نتیجه نداد، احساس تنهایی می‌کنید. حس می‌کنید دنیا به آخر رسیده و احساس می‌کنید که کسی نیست شما را آن گونه که انتظار دارید درک کند. در این زمینه مطالعه مقاله درمان تنهایی می‌تواند اطلاعات مفیدی را در اختیارتان قرار دهد.

معمولا برای رفع تنهایی به دنبال راهی می‌گردید تا آن را به شیوه‌ای که به نظر خودتان درست می‌آید، پر کنید. گاهی با پیدا کردن و مصاحبت با دوستان قدیمی این اتفاق رقم می‌خورد. گاهی نیز ممکن است به دنبال معشوقه قدیمی‌تان که پیش از ازدواج با او در ارتباط بودید، بروید و او را جستجو کنید. ملاقات با دوستان مشترک بین شما و همسر سابقتان می‌تواند مشکل آفرین باشد.

هنگامی که جدا شدید معمولا این حس به شما دست می‌دهد که نمی‌توانید با حس‌های منفی و احساس گناه مقابله کنید. این که تمام اتفاقات منفی ناشی از طلاق را به خود نسبت می‌دهید و حالتان بد‌تر و بدتر می‌شود. در حالی که طلاق مانند تمام اتفاقات دیگر می‌تواند صرفا یک اتفاق باقی بماند و تأثیرات مخربی بر زندگی نداشته‌باشد. هر چند که این کار نیازمند تلاش و صبر بسیار است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه احساس گناه کلیک کنید.

به دلایل مختلف در این مرحله تمام غم‌ها و اندوه‌های ناشی از طلاق به شما هجوم می‌آورند. اینجا احساس می‌کنید که انگار یک چیز ارزشمند و بسیار عزیزی را از دست داده‌اید. این را باید بپذیرید که همیشه پس از یک از دست دادن، داشتن احساس غم  طبیعی است.

بعد از احساس غم احساس بعدی که فرصت بروز می‌یابد، خشم است. خشم بابت گرفتن حق زندگی شاد و سرشار از آرامش که معمولا محکوم اصلی در نبود آن، همسر سابقتان است. واقعیت این است، زمانی که طلاق صورت می‌گیرد، افراد خشم‌هایی در خود احساس می‌کنند که در درون خود انباشته شده و هیچ وقت فرصت بروز نیافته‌اند.

در واقع افراد هر چقدر هم زمان جدایی فرد جسوری باشند معمولا خشمی در درون خود احساس می‌کنند. این خشم می‌تواند از ناگفته‌ها، ناحقی‌ها، توهین‌ها و… نشأت بگیرد. ممکن است احساس کنید که اگر این خشم به شیوه‌ای مناسب و درست تخلیه نشود بعدا، باعث انباشتن خشم، سرکوب شدن و انفجار بی موقع خشم می‌شود. در نتیجه می‌بایست سعی کنید خشم‌های خود در هنگام طلاق به شیوه درست هدایت کنید.

حال زمان رها کردن رسیده‌است. اینجا از نظر فیزیکی جدا شده‌اید اما هنوز از نظر ذهنی برای رهایی نیاز به زمان و درمان مناسب دارید. در صورتی که درمانی برای آسیب‌های روحی روانی در این مرحله صورت نگیرد، با مشکلات بیشتری در آینده مواجه خواهید شد.

این گام، گام حس‌های مثبت است که در ادامه‌ی این راه به آن می‌رسید. اینکه با ارزش هستید و لایق بهترین زندگی‌ها می‌باشید.

در اینجا می‌خواهید آثار زندگی قبلی را از زندگی خود پاک کنید. به این دوره، دوره انتقال می‌گویند. یعنی انتقالی که با طغیان و تحول همراه است.

در این گام است که دیگر نمی‌خواهید بر روی چهره خود نقاب بزنید. نه نقاب قهرمان بودن و نه نقاب قربانی بودن. دیگر به خود نمی‌گویید که «طلاق و جدایی از همسر بر روی من هیچ تأثیری ندارد» و یا سعی نمی‌کنید باور هیولا بودن همسر سابقتان را در ذهن خود پرورش دهید. 

در اینجاست که کم کم خود را لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن می‌دانید و باور می‌کنید آدمی هستید که ممکن است در نظر دیگران دوست داشتنی هم به نظر برسید.

حال زمان آن فرا رسیده‌است که به جنس مخالف اعتماد کنید. توجه داشته باشید که برای هر شخصی می‌تواند این مورد به دلیل عمیق بودن آسیب‌های عاطفی که خورده و زخم‌هایی که تحمل شده‌است، متفاوت باشد.

میل جنسی یک ویژگی خدادادی است که بعد از طلاق قاعدتا با آن مواجه می‌شوید و ممکن است با این مسئله دچار چالش‌های ذهنی متعددی شوید. با حل کردن این چالش‌ها می‌توانید به تعادل کافی برسید.

در این مرحله علاوه بر استقلال مالی و فیزیکی می‌توانید از نظرذهنی نیز به یک استقلال نسبی دست پیدا کنید. یعنی خود را به عنوان یک شخصی جدا و مستقل در جامعه و دارای حقوق طبیعی انسانی بپذیرید.

زمانی که از نظر ذهنی مستقل شدید، می‌توانید به صورت هدف‌مند عمل کنید و هدف‌هایی را برای خود ترسیم کنید که اغلب در گذشته موفق به انجام آن‌ها نشده‌اید و حال که احساس مستقل بودن می‌کنید، آن را به سر انجام برسانید.

در این مرحله که مرحله آخر است خود را از بند تمام چیزهایی که پیرامون طلاق بوده رها می‌کنید و درست مانند پرنده‌ای که می‌خواهد در آسمان پرواز کند، رها و آزاد می‌شوید. اینکه همه می‌توانند از تمام این مراحل به راحتی عبور کنند یا نه، کاملا به تفاوت‌های شخصیتی بر می‌گردد. همیشه نمی‌توان گفت که این مراحل را به انتها خواهید رساند.

بلکه ممکن است در هر کدام از این مراحل مانند انکار، رفتن در لاک تنهایی یا عدم ارتباط درست با جنس مخالف با مشکل مواجه شوید. به واسطه‌ی توانایی‌ها و تفاوت‌های فردی می‌توان این مراحل را طی کرد. در یک فرد ممکن است یک سال و در شخص دیگر چهار سال طول بکشد. اما هر تغییری نیازمند صبر است. دریافت مشاوره روانشناسی و مشاوره طلاق گذر کردن از هر کدام از این گام‌ها را برای شما سریع‌تر و آسان‌تر می‌کند.

در هر کدام از این مراحل چالش‌ها و آسیب‌هایی برای افراد به وجود می‌آید که نحوه واکنش به آن‌ها در زنان و مردان متفاوت است. همچنین آسیب‌ها برای مردان، زنان و کودکان متفاوت است. تثبیت در هر یک از مراحل بالا می‌تواند منجر به بروز مشکل و بحران در زندگی شود. می‌توانید مقاله زنان بعد از طلاق را مطالعه کنید.

همچنین واکنش‌های افراد بعد از طلاق در بروز و یا تشدید آسیب‌ها نقش دارد. مردان بعد از طلاق معمولا گرایش دارند ناراحتی‌های خود را سرکوب کنند و به سمت دوستان خود و وقت گذراندن با آن‌ها گرایش دارند. احتمال بروز رفتارهای پر خطر در مردان بیشتر است. برای اطلاع بیشتر در زمینه واکنش مردان بعد از جدایی کلیک کنید.

در ادامه اقداماتی که به شما برای بازگشت به زندگی بعد از طلاق کمک می‌کند آورده شده‌است:

1- پرداختن به سلامتی روحی و جسمی تا حد امکان

2- بازسازی منزل و تغییر دکوراسیون منزل در حدی که بتوانید از پس آن بر آیید و در روحیه شما نیز تاثیر مثبت داشته باشد.

3- مدیریت مالی و سر و سامان دادن به زندگیتان از لحاظ مالی

(اگر که خانم هستید تلاش کنید از نظر مالی استقلال پیدا کنید. و شغل مناسب و در خور توجه برای خدو پیدا کنید و اگر آقا هستید که سعی در مدیریت بهتر مخارج داشته باشید. به هیچ عنوان خرج و مخارج خود را وابسته به مسائل هیجانی نکنید.)

4- سعی کنید هدف‌های بلند مدت و کوتاه مدت را برای خود تعریف کنید.

5- معاشرت را با اطرافیان قطع نکنید. سعی کنید با خانواده و بستگانتان که البته بی حاشیه‌تر و امن‌تر هستند رفت و آمد داشته باشید.

6- در کل به خودتان فرصت ایجاد تغییر بدهید‌. هیچ تغییری ناگهانی و به یک باره اتفاق نمی افتد.

در بسیاری از جلسات مشاوره طلاق با افرادی مواجه هستیم که بعد از طلاق توانایی بازگشت به زندگی عادی خود را از دست می‌دهند. این افراد به دلیل زخم‌ها و آسیب‌های روحی که در رابطه قبلی خود متحمل شده‌اند، باور دارند که دیگر آن آدم سابق قبل از ازدواج نیستند. به همین دلیل خود را لایق داشتن یک زندگی ایده آل نمی‌دانند.

مشاوره روانشناسی و مشاوره طلاق به این افراد کمک می‌کند تا بتوانند درد‌ها و رنج‌های ناشی از رابطه قبلی را پشت سر بگذارند و به زندگی خود بازگردند. متخصصین مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی آماده است تا با استفاده از خدمات مشاوره تلفنی و حضوری خود پاسخگوی شما در هر جایی که هستید باشد.

برای دریافت مشاوره در زمینه بازگشت به زندگی بعد از طلاق می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

سلام 4 ماه با سه بچه به طور توافقی از/همسرم جدا شدم مدت 4 سال با من زندگی نمی کرد شنیدم زنوصیغه کرده بعد به خاطر نفقه وضمانت 40 میلیون پیدایش کردم 4 مهره کمرم شکوند بادهمان خانم رضایتش دادم برگرده ولی برنگشت وبرج 10 طلاقم داد بسیار دوستش/دارم با لباس وعکسش زندگی میکنم میگه چون ادره ام فهمیده من زنوصیغه کردم طلاقت دادم حالا دوست دارم شوهرم برگرده

سلام
این موضوع بسیار موضوع خاصی است که در کامنت برتی پاسخ نمیشود کمکی کرد.
اما حتما پیشنهاد میشود در مورد این مسئله به مشاور متخصص مراجعه کنید چرا که برای حل این موضوع نیاز به اطلاعات دقیق در مورد ارتباط شما و زمان آن و تحلیل روانی همسر شما است، پس از دریافت این اطلاعات میتوان به شما در این امر کمک کرد.

با سلام و احترام. توصیه و تاکید می نمایم به همه دوستان بزرگوار وخوب که واقعاً به دنبال یک مطالعه سودمند و البته نشاط آور هستند، که حتماً کتاب فوق العاده ارزشمند «تنها راه رسیدن به تکامل و سعادت ابدی و چشیدن لذّات واقعی / ج 1» و به ویژه جلد دوم آن را مطالعه (و لطفاً به همگان معرفی) نمایید. در واقع این مجموعه کتابها بسیار ارزشمند است برای داشتن یک زندگی توأم با آرامش، تندرستی و به ویژه داشتن ازدواجی موفق و البته برای برای تحکیم خانواده و پیشگیری از برخی از طلاق های نابخردانه و نیز راهی مطمئن برای جلوگیری از تولید فرزندانی معیوب و مریض می باشد. در ضمن رهکارهایی نیز در این کتاب فوق العاده ارزشمند وجود داره که می توانید از آنها بهرمند شوید، بنده خودم از برخی از آنها در زندگی استفاده نموده ام و الحمدالله ربّ العالمین، مفید بوده است، البته برای هر کاری چاره ای است + مقداری نماز ناب و صبر نیکو. برای شما و همه ی آنهایی که به دنبال یک زندگی خوب و سعادتمندانه هستند دعا می نمایم.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

بسیاری گمان می‌کنند مردان بعد از جدایی به اندازه‌ی خانم‌ها متحمل درد و رنج نمی‌شوند و اندوه زیادی تجربه نمی‌کنند. در صورتی که مردان نیز به اندازه خانم‌ها دوره‌هایی از غم و اندوه را تجربه می‌کنند اما نوع واکنش و رفتارهای سازگارانه‌ی آن‌ها در مقابل این اندوه با واکنش‌های خانم‌ها تفاوت زیادی دارد. جدایی و طلاق از نظر عاطفی و حتی جسمانی بر هر کسی تاثیرات مختلفی می‌گذارد. اما اینکه چرا و چه میزان تفاوت بین زن و مرد بعد از جدایی وجود دارد، مسئله‌ای است که با دانستن آن، هم می‌توانید به خودتان و هم به دیگران در بحران‌ها کمک کنید و زندگی بهتری بعد از جدایی داشته باشید. برای کاهش آسیب‌های طلاق و برگشت به زندگی بعد از جدایی می‌توانید از مشاوره طلاق کمک بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد مشاوره طلاق کلیک کنید.

ممکن است عوامل مختلفی واکنش مردان بعد از جدایی را تحت تأثیر قرار دهد، مردان با توجه به عواملی که در ادامه شرح داده‌ایم واکنش‌های متفاوتی از خود بروز می‌دهند:

مدت زمان بودن دو نفر کنار هم، در میزان وابستگی آن‌ها به یکدیگر نقش دارد. البته این اصل همیشه صدق نمی‌کند و زمان ممکن است میزان علاقه دو طرف را کم کند. بنابراین طول رابطه و مدت زمان بودن دو نفر کنار هم، بر واکنش مردان بعد از جدایی تاثیر می‌گذارد. همچنین ممکن است یک رابطه طول کمی داشته باشد اما عمق زیادی پیدا کند. همین شرایط جدایی را سخت‌تر از شرایط عادی می‌کند. این مسئله در طلاق‌های زناشویی بسیار شدیدتر دیده می‌شود. پیشنهاد می‌کنیم مقاله آثار طلاق بر مردان را بخوانید.

نگاه مردها به رابطه و هدف آن‌ها از بودن کنار یک زن، می‌تواند متفاوت باشد. به عنوان مثال، رابطه‌ای که در آن مرد به قصد ازدواج وارد شده یا قصد داشتن رابطه‌ای طولانی مدت دارد، جدایی را بسیار سخت‌تر و عذاب آور‌تر می‌کند.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

عامل دیگری که روی واکنش مرد بعد از جدایی تاثیر می‌گذارد، سن و تجربیات او از روابط و جدایی‌های قبلی است. جدایی برای اولین بار و در سنین پایین‌تر، سخت‌تر است.

واکنش مردان بعد از جدایی، بسیار تحت تاثیر دلیل جدایی است. اگر مرد اشتباهی کرده باشد و شریکش او را ترک کرده باشد، شرایط برایش سخت‌تر از زمانی است که خودش تصمیم به جدا شدن به هر دلیلی گرفته باشد و پایان دهنده‌ی رابطه باشد.

برخی از مردان در طول رابطه عاطفی احساس می‌کنند که از لذت‌های زندگی دوره شده اند و همسر یا دوست دخترشان آن‌ها را محدود کرده است. به همین دلیل معمولا پس از اتمام رابطه احساس رهایی و خلاصی می‌کنند. در اکثر مواقع آن‌ها از مدت‌ها قبل در این مورد فکر کرده و به همین دلیل تصمیمشان کاملا جدی و قاطعانه است. البته به طور معمول مردان از این جدایی ناگهانی عذاب وجدان نیز پیدا می‌کنند اما وسوسه بازگشت به احساس آزادی و زندگی بدون مسئولیت برای شان مهم تر است.

تمام کردن رابطه احساس غرور و قدرت بسیار زیادی در مردان ایجاد می‌کند. آنان با خود فکر می‌کنند که چون یک رابطه را تمام کرده و تصمیم نهایی را گرفته‌اند، بسیار توانا و قدرتمند هستند. مخصوصا این احساس در جمع دوستان بسیار شدیدتر می‌شود و با افتخار بسیار زیادی از این کار خود تعریف می‌کنند. زمانی که طرف مقابل اصرار زیادی بر عدم اتمام رابطه دارد و یا می‌خواهد که دوباره رابطه را شروع کنند، احساس غرور مرد شدیدتر می‌شود.

با گذشت مدتی از جداشدن و اتمام رابطه شک و تردید به سراغ مردان می‌آید. شروع این حس زمانی است که غرور آن‌ها ارضا شده و تفریحاتی که می‌خواستند را انجام داده اند. سپس این شک درشان ایجاد می‌شود که نکند من برای جدایی اشتباه کرده ام؟ نکند خیلی زود این تصمیم را گرفته ام؟ البته در اکثر موارد شک و تردید در مرحله فکر و خیال باقی می‌ماند و کاری برای از بین بردن شک خود انجام نمی‌دهند.

برخی از مردان نیز پس از جدایی دچار غم و ناراحتی می‌شوند. خوشگذرانی‌های دوستانه فقط برای مدتی برای مردان لذت بخش است و پس از مدتی از این کار خسته شده و در پی داشتن یک رابطه جدی عاطفی برمی‌آیند. عذاب وجدان مرد در حین جدایی می‌تواند منجر به ناراحتی پس از جدایی بشود. افرادی که رابطه طولانی مدتی داشته‌اند و احساس و انرژی زیادی صرف رابطه شان کرده‌اند، ناراحتی بیشتری را تجربه می‌کنند.

معمولا مردان پس از مدتی بی خبری نسبت به عشق سابق خود کنجکاو شده و سعی می‌کنند از طریق راه‌های مختلف از احوال او آگاه شوند. مثلا ممکن است او را در صفحات مجازی دنبال کرده یا از طریق دوستان کسب اطلاع کنند. این کنجکاوی زمانی شدیدتر می‌شود که هیچ خبری از طرف مقابل خود نداشته و درخواستی برای رابطه مجدد دریافت نکرده باشند.

زمانی که تمام مراحل ذکر شده پشت سر گذاشته شوند احساس پشیمانی از اتمام رابطه به سراغ مرد می‌آید. تمام مردان پشیمانی را تجربه نمی‌کنند اما این اتفاق برای اکثر آنان پیش می‌آید. در این مرحله مردان همچنان به فکر حفظ غرور خود هستند و به صورت مستقیم پا پیش نمی‌گذارند. پس به احتمال زیاد از روش‌های غیر مستقیمی مانند فرستادن یک واسطه برای درخواست خود استفاده می‌کنند. اما توصیه می‌شود که خانم‌ها این درخواست‌ها را نپذیرند تا زمانی که خود مرد شخصا عذرخواهی کرده و درخواست بازگشت به رابطه را بدهد.

خشم اولین حس مردان پس از پایان رابطه است آن هم زمانی که از جانب طرف مقابل طرد شده‌اند و دیگری پایان دهنده رابطه بوده‌است. چرا که مردان احساس غرور شدیدی دارند و طرد شدن برایشان بسیار سنگین است. آن‌ها احساس می‌کنند که در طول رابطه مورد تمسخر فرد مقابلشان قرار گرفته‌اند و در نتیجه خشم خود را به صورت‌های مختلف کلامی و غیر کلامی ابراز می‌کنند.

اکثر مردان پس از جدایی نسبت به خودشان احساس منفی پیدا می‌کنند. مثلا با خود می‌گویند که من مشکلی داشته‌ام که او مرا نخواسته است. یا من نتوانستم مثل یک مرد برای او جذاب باشم و عشق او را به دست آورم. طرد شدن برای مردان بسیار سخت و طاقت فرسا است و معمولا به احساس بی کفایتی و بی ارزشی منجر می‌شود.

در طول تاریح این مردان بوده‌اند که همواره انتخاب کرده‌اند و در صورت لزوم به یک رابطه پایان داده‌اند. آن‌ها به این ویژگی خود بسیار افتخار می‌کنند و به طور ناخوداگاه به آن نیاز دارند. اما زمانی که در یک رابطه، مردی از طرف زن طرد شود برایش شکست بزرگی محسوب می‌شود. او به طور مداوم احساس گناه کرده و به خاطر ناتوانی در حفظ رابطه و تشکیل خانواده خود را سرزنش می‌کند.

احساس بی کفایتی و بی ارزشی به ناراحتی و اندوه منجر خواهد شد. مرد به دلیل حس منفی که نسبت به خود پیدا کرده و کاهش اعتماد به نفسش، دچار ناراحتی بسیار می‌شود.

واکنش مردان به جدایی، بنابر برخی از ملاک‌هایی که در بالا ذکر شده متفاوت است. مردان نیز مثل زنان بعد از جدایی غمگین‌اند و ممکن است کارهای اشتباهی از آنان سر بزند. آن‌ها پس از طلاق و جدایی معمولا واکنش‌های زیر را نشان می‌دهند:

گرایش مردان به دوستان و رفقای خود، باعث می‌شود این طور به نظر برسد که آن‌ها بعد از جدایی خیلی راحت با شرایط زندگی خود کنار آمده و خوشحال‌اند. اما به طور کلی مردان بعد از جدایی تنها‌تر هستند. زیرا معمولا از احساسات درونی، حال و روز، افکار و غم‌های خود کمتر با دیگران، حتی دوستان صمیمی سخن می‌گویند و اگر هم بگویند، معمولا پذیرش و همدلی اتفاق نمی‌افتد. اما زنان بعد از جدایی حمایت عاطفی بیشتری خواهند داشت. به همین دلیل مردان برای نادیده گرفتن تنهایی خود، معمولا به جمع دوستان و شلوغ کاری روی می‌آورند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه واکنش‌های زنان بعد از جدایی کلیک کنید.

به دلیل طبیعت و شرایط مردان در جامعه، آن‌ها معمولا تحمل شکست را نداشته و راه سازگاری با این شرایط را بلد نیستند. بنابراین به رفتار جنسی پرخطر، مصرف دخانیات و مواد مخدر، مشروبات الکلی، رانندگی پرخطر و… روی می‌آورند.

یکی از بارزترین واکنش‌های مردان به جدایی، بی توجهی و بی محلی کامل به جدایی است. انگار نه انگار که همین دیروز از یک رابطه عمیق بیرون آمده یا طلاق گرفته‌اند. آن‌ها ممکن است شدیدا به کارهای خود برسند، تفریح کنند، ولخرجی کنند و خوش بگذرانند و هر چیزی که ازدواج یا رابطه آن‌ها را محدود کرده بود انجام می‌دهند.

اکثر مردان پس از جدایی بالغ‌تر می‌شوند. به خصوص اگر به میزان زیادی با اشتباهات خود باعث از بین رفتن رابطه شده‌باشند، سعی می‌کنند ضعف‌هایشان را اصلاح کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند و به طور کلی مردان بهتری از قبل می‌شوند.

تحقیقات نشان داده که اکثر مردان، تمام روابط و افرادی که در زندگیشان بوده را همچنان نگه داشتند و به آن‌ها علاقه دارند. خاطراتشان زنده است و از مرور آن‌ها لذت می‌برند. بنابراین بعد از تمام شدن رابطه، بسیار بیشتر به خاطره بازی یا نزدیک شدن به روابط گذشته می‌پردازند. برای کسب اطلاعات بیشت در زمینه زندگی بعد از طلاق کلیک کنید.

تفاوت جالب مردان و زنان بعد از جدایی به این شکل است که زنان بلافاصله بعد از جدایی و در روزهای اول، بسیار اذیت می‌شوند و معمولا واکنش‌های شدید نشان می‌دهند، اما به مرور زمان جدایی برای آن‌ها حل شده و به زندگی سالم خود بر می‌گردند. اما در مردان این مسیر برعکس است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه تفاوت بین زن و مرد کلیک کنید.

مردان بلافاصله بعد از جدایی و در روزهای اول مجردی مجدد، بسیار سرخوش و مثبت هستند، انگار نه انگار که چیزی فرق کرده، اما به مرور زمان دلتنگی و غم‌ها بر آن‌ها چیره شده و وضعیتی شبیه زنان در اوایل جدایی پیدا می‌کنند. بنابراین پشیمانی زنان اوایل جدایی و پشیمانی مردان از جدایی بعد از مدتی ممکن است اتفاق بیفتد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه پشیمانی بعد از طلاق کلیک کنید.

برای دریافت مشاوره در زمینه جدایی و زندگی پس از آن می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

جدایی یا طلاق می تواند یکی از پر استرس ترین و عاطفی ترین تجربیات زندگی باشد. دلیل جدایی چیست – و چه بخواهید و چه نه – جدایی یک رابطه ای است که می تواند کل دنیا را وارونه کند و تمام انواع احساسات دردناک و ناراحت کننده را تحریک کند. و همچنین غصه از دست دادن رابطه تان، ممکن است احساس سردرگمی، انزوا و ترس از آینده داشته باشید اما همانطور که در این بخش از نمناک توضیح خواهیم داد کارهای زیادی هست که می توانید انجام دهید تا با درد آن مقابله کنید، این زمان دشوار را طی کنید و با یک حس امید و خوش بینی جدید حرکت کنید.

حتی زمانی که یک رابطه خوب نیست، طلاق یا جدایی می تواند بسیار دردناک باشد، زیرا نمایانگر زیان است، نه تنها در رابطه بلکه همچنین برای رویاها و تعهداتی که به اشتراک گذاشته بودید. روابط رمانتیک از هیجان و امیدهای آینده شروع می شود. وقتی یک رابطه شکست می خورد، ما ناامیدی عمیق، استرس و اندوه را تجربه می کنیم ؛ جدایی یا طلاق شما را به قلمرویی ناشناخته می برد.

همه چیز خراب می شود:کارهای روتین و مسئولیت های شما، خانه، روابط شما با خانواده و دوستان، و حتی هویتتان. جدایی نیز عدم قطعیت را در مورد آینده به ارمغان می آورد.

کس دیگری را پیدا خواهید کرد؟ آیا شما تنها خواهید ماند؟ این افکار ناشناخته اغلب به نظر بدتر از بودن در یک رابطه ناخوشایند به نظر می رسند. این درد، اختلال و عدم اطمینان به این معنی است که بهبودی از جدایی یا طلاق می تواند مشکل باشد و زمان ببرد. با این حال، مهم است که به خودتان یادآوری کنید که می توانید با این تجربه دشوار کنار بیایید و زندگی خود را به عنوان یک فرد قوی تر و عاقل تر درست کنید.

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

بدانید که داشتن احساسات متفاوت خوب است. طبیعی است که احساس ناراحتی، عصبانیت، خستگی، ناامیدی، و سردرگمی داشته باشید – و این احساسات می تواند شدید باشد. همچنین ممکن است نگران آینده باشید. این واکنش ها را قبول کنید چون این واکنش ها در طول زمان کم می شوند. حتی اگر رابطه ناسالم بود، جرات وارد شدن به ناشناخته ها ترسناک است اما اگر به هر حال در مرحله بعد از طلاق هستید برای کنار آمدن با مشکلات روانی این مرحله سخت ادامه این بخش از نمناک را بخوانید.

به خودتان استراحت بدهید:

به خودتان اجازه دهید که احساس کنید و کم تر از حالت عادی کار کنید. ممکن است ن توانید به اندازه کافی برای شغل حود مفید باشید و یا به دیگران توجه کنید. هیچ کس سوپرمن نیست؛ التیام، تجدید قوا و تجدید قوا زمان می برد.

تنها نباشید:

سهیم کردن احساسات با دوستان و خانواده می تواند به شما در تمام کردن این دوره کمک کند. در نظر بگیرید که به یک گروه پشتیبان که در آن می توانید با افرادی با شرایط مشابه صحبت کنید، ملحق شوید. تنها و ایزوله ماندن می تواند سطح استرستان را بالا ببرید، تمرکزتان را کاهش دهید، و همچنین به کار، روابطتان با بقیه و سلامت کلیتان صدمه بزند.

به خودتان اجازه دهید که برای جدایی تان غصه بخورید:

غصه یک واکنش طبیعی برای از دست دادن است و جدایی یا طلاق یک رابطه عاشقانه شامل تلفات چند گانه است.از دست دادن همکاری و تجربه های مشترک (که ممکن است به طور مداوم لذت بخش باشد)

فقدان پشتیبانی، مالی، عقلانی، اجتماعی و یا عاطفی:

فقدان امید، طرح ها، و رویاها (که حتی می تواند دردناک تر از ضررهای عملی باشد)

به خودتان اجازه دهید احساس کنید که درد این زیان ها ممکن است ترسناک باشد:

ممکن است بترسید که احساسات شما بیش از حد قوی باشد، و یا اینکه شما برای همیشه در یک مکان تاریک گرفتار خواهید شد. فقط به خاطر داشته باشید که غصه خوردن برای فرآیند التیام ضروری است.درد اندوه دقیقاً همان چیزی است که به شما کمک می کند رابطه قدیمی را رها کنید و حرکت کنید و مهم نیست که چقدر غم و اندوه دارید، این تا ابد دوام نمی آورد.

با احساسات خود مبارزه نکنید – این طبیعی است که فراز و نشیب های بسیاری داشته باشید و احساسات متضاد بسیاری از جمله عصبانیت، خشم، ناراحتی، آسودگی، آسودگی، ترس و سردرگمی داشته باشید. شناسایی و تصدیق این احساسات مهم است. در حالی که این احساسات اغلب دردناک خواهد بود، تلاش برای سرکوب یا نادیده گرفتن آن ها تنها روند غم و اندوه را طولانی تر می کند.

در مورد این که چه احساسی دارید صحبت کنید :

حتی اگر برای شما مشکل است که در مورد احساسات خود با دیگران صحبت کنید، یافتن راهی برای انجام این کار در زمان غصه خوردن بسیار مهم است. دانستن اینکه دیگران از احساسات شما آگاه هستند باعث می شود که شما تنها با درد خود احساس تنهایی نکنید و به شما کمک می کند بهبود یابید.

به یاد داشته باشید که حرکت به سمت هدف نهایی است :

بیان احساسات شما را به طریقی آزاد خواهد کرد، اما مهم است که به احساسات منفی تکیه نکنید و یا وضعیت را زیاد تحلیل نکنید. گیر کردن در احساسات مضر مثل سرزنش، عصبانیت و خشم شما را از انرژی هاب ارزشمند محروم می کند و از بهبود و حرکت به جلو جلوگیری می کند.

به خودتان یادآوری کنید که هنوز هم آینده را دارید:

زمانی که به فرد دیگری متعهد می شوید, امیدهای بسیاری برای یک زندگی با هم ایجاد می کنید. بعد از شکست, رها کردن این آرزوها دشوار است. همانطور که شما از دست دادن آینده ای که زمانی پیش بینی می کردید برایتان آزرده می شوید, به این واقعیت تشویق شوید که امیدهای جدید و رویاها در نهایت جایگزین آشنایان قدیمی شما خواهند شد.

تفاوت بین یک واکنش طبیعی به جدایی و افسردگی :

ناراحتی بعد از یک شکست می تواند فلج کننده باشد, اما پس از مدتی, ناراحتی شروع به بلند شدن می کند. روز به روز و کم کم شروع به حرکت می کنید. اما اگر حرکت رو به جلویی در خود احساس نکنید, ممکن است از افسردگی رنج ببرید.

اگر خواستید بیرون بروید تا کمکتان کند:

اگر ارتباط دیگران کار نکرد, دیدن مشاور یا پیوستن به یک گروه حمایتی را در نظر بگیرید. مهم ترین چیز این است که حداقل یک مکان دارید که احساس راحتی می کنید.

پشتیبانی از طرف دیگران:

حمایت از طرف دیگران برای درمان پس از جدایی یا طلاق حیاتی است. ممکن است احساس تنهایی بکنید, اما ایزوله کردن خودتان تنها این زمان را سخت تر می کند. سعی نکنید این کار را بکنید.

وقت خود را صرف افرادی کنید که از شما حمایت می کنند, ارزش دارند و به شما نیرو می دهند:

همانطور که فکر می کنید چه کسی را انتخاب می کنید، عاقلانه انتخاب کنید. به سمت افرادی بروید که مثبت هستند و واقعاً به شما گوش می دهند. مهم است که بدون نگرانی از داوری, مورد انتقاد قرار بگیرید, یا به آن ها بگویید که چه کار کنید.

با دوستان و اعضای خانواده خود رو در رو ارتباط برقرار کنید:

افرادی که دچار جدایی یا طلاق دردناک شده اند می توانند بسیار مفید باشند. آن ها می دانند که چه شکلی است و می توانند به شما اطمینان دهند که امید برای بهبود و روابط جدید وجود دارد. تماس رو در رو مکرر یک راه عالی برای تسکین تنش یک فروپاشی و بازیابی تعادل در زندگی است.

ایجاد دوستی جدید:

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم

اگر احساس می کنید به یک گروه شبکه یا کلوپ علاقه ویژه بپیوندید, یک کلاس بگیرید, در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید, یا در مدرسه, محل عبادت یا سایر سازمان های اجتماعی داوطلب شوید.

مراقب خودتان بعد از جدایی باشید:

طلاق یک رویداد بسیار پر استرس و متغیر است. وقتی این را تجربه می کنید و با تغییرات بزرگ زندگی سر و کار دارید, اهمیت بیشتری دارید. فشار و ناراحتی از فروپاشی یک اتفاق بزرگ می تواند شما را از نظر روانی و جسمی آسیب پذیر کند.

با خودتان طوری رفتار می کنید که انگار سرما خوردید:

استراحت کافی داشته باشید, منابع دیگر استرس را در زندگی خود به حداقل برسانید و در صورت امکان کار خود را کاهش دهید. یاد گرفتن مراقبت از خودتان می تواند یکی از ارزشمندترین درس های پس از شکست باشد.

هر روز برای پرورش خودتان وقت بگذارید:

به خودتان کمک کنید با زمانبندی روزانه برای فعالیت هایی که آرامش پیدا می کنید تا درمان شوید. زمانی را با دوستان خوبتان سپری کنید, به دنبال پیاده روی در طبیعت باشید, به موسیقی گوش دهید, از حمام داغ لذت ببرید, ماساژ بگیرید, به کلاس یوگا بروید, یا مزه یک فنجان قهوه گرم را بچشید.

به آنچه که در هر لحظه نیاز دارید توجه کنید و برای بیان نیازهای خود صحبت کنید:

احترام به چیزی که به نظر شما درست است، بهتر است, اگرچه ممکن است با آنچه قبلاً و یا دیگران می خواهند متفاوت باشد. بدون احساس گناه و ترس، نه بگویید.

کارهای روتین خود را انجام دهید:

جدایی روابط می تواند باعث ایجاد اختلال در زندگی, تقویت استرس, عدم قطعیت و هرج و مرج شود. بازگشت به یک روتین روزمره می تواند حس آسودگی و آرامش را ایجاد کند.

مرخصی بگیرید:

سعی کنید در چند ماه اول پس از جدایی یا طلاق, مانند شروع کار یا نقل مکان به یک شهر جدید, تصمیمات مهمی نگیرید. اگر می توانید صبر کنید تا زمانی که احساس بد کمتری داشته باشید تا بتوانید تصمیم گیری کنید.

از استفاده از دارو، مواد مخدر و یا مواد غذایی برای مقابله با آن اجتناب کنید:

زمانی که در وسط فروپاشی هستید، ممکن است وسوسه شوید هر کاری انجام دهید تا احساس خود از درد و تنهایی را تسکین دهید. اما استفاده از داروها و یا مواد غذایی به عنوان یک فرار، در طولانی مدت مضر و مخرب است. پیدا کردن راه های سالم مقابله با احساسات دردآور ضروری است ، یک جعبه ابزار اطلاعاتی عاطفی آزاد می تواند به آن کمک کند.

کاوش کردن علایق جدید :

جدایی یا طلاق هم شروع و هم پایان است. این فرصت را داشته باشید که علایق و فعالیت های جدیدی را کشف کنید. در پی سرگرمی، فعالیت های جدید به شما فرصتی می دهد تا از زندگی در اینجا لذت ببرید – و حالا، به جای اینکه در گذشته زندگی کنید.

انتخاب گزینه های سالم:

خوب بخورید، خوب بخوابید و ورزش کنید. زمانی که از استرس طلاق یا جدایی رنج می برید، عادت های سالم به راحتی کنار راه می افتند. شما ممکن است در تمام یا پر خوری کنید غذاهای مورد علاقه خود را نخورید. ممکن است ورزش کردن سخت تر باشد چون فشار اضافه شده در منزل و خواب ممکن است دست نیافتنی باشد. اما تمام کاری که شما برای حرکت به سمت جلو در یک روش مثبت انجام می دهید، انتخاب زندگی سالم است. ببینید:تغذیه سالم، نحوه خواب بهتر، و چگونه ورزش کردن را شروع کنید و به آن بچسبید.

یاد گرفتن درس های مهم از جدایی یا طلاق:

وقتی از یک فروپاشی دردناک عبور می کنید، دیدن آن دشوار است، اما در زمان بحران احساسی، فرصت هایی برای رشد و یادگیری وجود دارد. شما ممکن است چیزی جز خلا و ناراحتی در زندگی خود احساس نکنید، اما این به این معنا نیست که مسائل هرگز تغییر نخواهند کرد. سعی کنید این دوره را در زندگی خود برای کاشتن دانه ها برای رشدی جدید در نظر بگیرید. شما می توانید از این تجربه که خود را بهتر بشناسید و احساس قوی تر و عاقل تری کنید، استفاده کنید.

برای قبول کامل یک جدایی و حرکت، باید بدانید چه اتفاقی افتاده و بخشی که بازی کردید را تایید کنید. هر چه بیشتر درک کنید که انتخاب هایی که بر روی این رابطه دارید، بهتر است از اشتباه ات خود یاد بگیرید – و از تکرار آن ها در آینده اجتناب کنید.

سوالاتی از خودتان بپرسید:

برگردید و به تصویر بزرگ نگاه کنید. چطور به مشکلات این رابطه کمک کردید؟

آیا می خواهید همان اشتباهات را تکرار کرده یا فرد اشتباهی را در رابطه پس از جدایی انتخاب کنید؟

در مورد نحوه واکنشتان به استرس و مقابله با چالش ها و اتفاقات فکر کنید. آیا می توانید به روش سازنده تری عمل کنید؟

این مساله را در نظر بگیرید که آیا شما دیگران را به روشی که هستند، قبول نمی کنید، نه روشی که آن ها می توانند.

احساسات منفی خود را به عنوان نقطه شروع برای تغییر بررسی کنید. آیا کنترل احساسات خود را در دست دارید و یا احساساتتان کنترل شما را برعهده دارند؟

در طی این بخش از روند درمان باید با خودتان صادق باشید. سعی کنید در مورد اینکه چه کسی مقصر است فکر نکنید و یا خود را به خاطر اشتباه ات خود مقصر ندانید. وقتی به رابطه خود نگاه می کنید، یک فرصت برای یادگیری بیشتر در مورد خودتان، نحوه ارتباط شما با دیگران و مشکلاتی که باید روی آن کار کنید را دارید. اگر شما می توانید به طور عینی انتخاب ها و رفتار خود را بررسی کنید، دلایل انتخاب شریک سابق تان را می توانید ببینید که اشتباه کرده اید و دفعه بعد انتخاب های بهتری خواهید کرد.

 

پس از جدایی دوران بسیار تلخی در انتظار هر فردی است که تحمل آن و کنار آمدن با آن امری دشوار و طاقت فرسا است و از لحاظ روحیو روانی تاثیرات مخربی بر هر فرد می گذارد.

کنار آمدن با این اتفاق و بازگشت به زندگی گذشته بسته به دیدگاه و نگرش افراد به زندگی متفاوت است اما هر چقدر هم آدم ها با یکدیگر فرق داشته باشند باز هم گذر زمان برای همگان یکسان است و زمان قادر است زخم های کهنه را التیام بخشد.

«ای بابا آخر چرا؟ ما که داشتیم خودمان را برای عقد و عروسی آماده می کردیم…»، «غصه نخور باز هم خدا را شکر همین اول فهمیدید که به درد هم نمی خورید حالا مشکلتان چه بود…»، «اصلا از همان روز بله بران من گفتم شما به درد هم نمی خورید، حالا آنها به هم زدند یا شما نخواستید؟!»خودش کم غم و غصه دارد حالا باید جواب سوالات یک فامیل کنجکاو را هم بدهد. حلقه نامزدی را از دستش درآورد و داخل جعبه و چادر سفید روزِ بله بران و هدایایی که در این مدت به او داده بودند هم در یک کارتن بزرگ گذاشت، فکر کرد ببیند چیز دیگری هم مانده است، همه چیز را جمع کرد، اما ای کاش می شد تمام خاطرات خوش و ناخوش این ایام را هم به همین سادگی جمع کند و برای نامزد سابقش پس بفرستد.

قصه تلخی که ممکن است برای خیلی از افراد اتفاق بیوفتد . «همه آشنایی ها ابدی نیستند»، چه بد! اما بیایید، نیمه پر لیوان را ببینیم؛ خدا را شکر! چون نصف بیشتر آشنایی ها اصلا به رابطه خوبی نمی انجامد. حالا از هم جدا شده اید، اولین قسمت سخت ماجرا را پشت سر گذاشته اید، بدبختی به پایان رسیده است، اما بدبختی دیگری در راه است؛ شک و تردید و این پرسش که «آیا کارم درست بود؟»

چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم
چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *