چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

 
helpkade
چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم
چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

خیلی از ما بعد از طلاق عاطفی و شکست عشقی؛ در افسردگی و رهاشدگی خودمان، سرد و فریز میمانیم و یادمان میرود و فراموش میکنیم که باید داستان عاشقانه دیگری را دوباره شروع کنیم و نمیخواهیم باور کنیم که در یک جایی دیگر و با کسی دیگر میتوانیم عاشقانه دیگری را با دستان گرم و آغوش امنی تجربه کنیم. کسانی که تجربه شکست عشقی دارند، وقتی از تجربه تلخ و دردِ رنج خودشان حرف میزنند مدام میگویند که دیگر تمام شد و رفت و برایم مهم نیست و به آن اصلا فکر نمیکنم و برایم اهمیتی ندارد. درست میگویند آن فردی که پارتنر او بوده، دیگر به صورت فیزیکی و ظاهری در زندگی او وجود ندارد و باهم در تماس تلفنی و پیامکی و دیدار حضوری نیستند اما آن پارتنر و آن داستان عاشقانه شکست خورده همچنان در روح و روان این فرد به صورت قوی و جدی و پررنگ و تأثیرگذار باقی مانده و اجازه شروع رابطه عاطفی جدید و آغاز عاشقانه دیگری را از او گرفته است و دست و پای احساس و عاطفه او را فلج کرده و او را در کمای پس از جدایی و گیجی دوران تنهایی، باقی نگه داشته است. اینجاست که میگویم فکر نکنیم با قهر و طرد و دوری از پارتنر خودمان و کات کردن رابطه قبلی، به همه چیز پایان دادیم بلکه مادامی که روان ما از سویی درگیر فضای رابطه پارتنری قبلی است و از سوی دیگر، نمیتوانیم به خودمان اجازه دهیم که وارد فضای رابطه عاطفی جدید و تجربه دیگری شویم؛ پس همچنان در رابطه گذشته اسیر ماندیم و داریم گذشته عاطفی خودمان را ادامه میدهیم و زندگی عاطفی حال و آینده ما، امتدادی خواهد بود بر داستان عاشقانه قدیم ما.

وقتی یک رابطه عاطفی میان دو نفر شکل میگیرد؛ باید بدانیم که دو دنیا، دو جهان، دو روح، دو ذات، دو شخصیت، دو تفکر، دو نگاه، دو عقل، دو احساس، دو ارزش، دو باور، دو گذشته، دو حال، دو آینده، دو فرهنگ، دو تجربه، دو رویا، دو آرزو، دو تشنه، دو گشنه، دو ایمان، دو اعتماد، دو شک، دو تردید، دو امید، دو اشتیاق و دو زندگی باهم برخورد میکنند و حاصل این برخورد ناب و مقدس اما خاص و نامشخص، تنش و درگیری و نارضایتی و اقدامی سریع برای جدایی و تنهایی است.

این ذات عشق است که تا بیاییم عاشقی کردن را یاد بگیریم، بارها و بارها شکست میخوریم و درد و رنج میبینیم و تنها میشویم و بهت زده و حیرت زده به رفتن یار و پارتنر خودمان فکر میکنیم که:

چرا رفت؟

چرا نماند؟

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

چرا خیانت کرد؟

چرا دروغ گفت؟

چرا تعهد نداشت؟

چرا با احساس من بازی کرد؟

چرا من فقط گزینه تفریح او بودم؟ 

چرا دل و قلب او با من نبود؟

چرا براحتی من را رها کرد؟

چرا عشق و عاشقی من را ندید؟

چرا تلاشی برای رابطه خودمان نکرد؟

چرا نسبت به من سرد و بی تفاوت شد؟

چرا روز به روز از من بیشتر فاصله گرفت؟

چرا من را از خودش جدا و طرد کرد؟

چرا …

از این چراها خیلی زیاد هست که بی پاسخ در روح و روان ما باقی ماندند و هنوز پاسخی قانع کننده و آرام کننده برای آنها نیافتیم و همچنان با ابهام حاصل از این چراهای بی جواب، در حال خودخوری و خودسرزنشی و خوددرگیری هستیم. اما باید با این حال و هوای روحی و زندگی بی روح الان خودمان چه کنیم؟

راه اول: اگر برای بار اول است که شکست عشقی و طلاق عاطفی را تجربه میکنیم، پس حتما باید قبل از ورود به یک رابطه عاطفی دیگری، بلوغ عاطفی و سواد عاطفی خودمان را بالا ببریم که اینکار فقط با آموزش انجام خواهد شد(خبر خوب اینکه بعد از تمام شدن دوره شخصیت شناسی تحلیلی “زنانگی و مردانگی” و دوره سفر زندگی، معنای زندگی “۱۲ گام برای تحول شخصی” دوره روابط عاطفی و عاشقانه زیستن را شروع خواهیم کرد). نمیدانم چرا وقتی میخواهیم یک موبایلی یا کامپیوتری یا اتومبیلی یا مبلی یا رستورانی را انتخاب کنیم، ساعتها وقت میگذاریم تا ضرر نکنیم و تصمیم مقرون به صرفه ای بگیریم. اما وقتی میخواهیم وارد یکی از مهمترین و اصیل ترین وجه زندگی خودمان یعنی زندگی عاطفی بشویم، همینطور بی خیال و کیلویی و اتفاقی و یِلخی و بدون برنامه و آمادگی روانی وارد رابطه میشویم؛ رابطه ای که مربوط به عمق روح ما یعنی احساسات و عواطف ماست و ممکن است با این بی سوادی عاطفی و خامی روان خودمان، جراحت روحی و زخم عاطفی عمیقی به خودمان بزنیم.

راه دوم: اگر برای چندین بار است که شکست عشقی و رهاشدگی و درد جدایی و تنهایی را تجربه میکنیم، پس حتما باید الگوی تکراری شکست های عشقی خودمان را پیدا کنیم تا در رابطه های جدید و پیش روی خودمان، دوباره دچار الگوی تکراری تنهایی و جدایی و شکست عشقی نشویم(الگوهای تکراری همان تله های زندگی هستند، ۱۲ تله ای که برای تک تک آنها محصول آموزشی و فیلم و صوت آموزشی تولید کردم). الگوهای تکراری منفی زندگی ما که باعث شکست های مکرر و مشابه ما میشوند، درست است که تعداد زیادی دارند اما همه آنها یک حرف دارند و آن اینکه ما از یک الگو، تبعیت میکنیم و همان یک الگو هست که در روابط ما مدام تکرار میشود اما در قالب پارتنرهای متفاوت با ویژگی های ظاهری و سنی و تحصیلی و شغلی و مالی و خانوادگی و اخلاقی و احساسی مختلف. اگر بتوانیم آن نخ مشترک میان تمام این موارد که همان الگوی تکراری منفی میان تمام مصادیق پارتنری خودمان است را پیدا کنیم، آنوقت الگو را با آگاهی میتوانیم تغییر دهیم و در نتیجه، چهره زندگی عاطفی ما نیز تغییر خواهد کرد و دیگر به روایت محدود و معیوبی که الگوهای تکراری منفی قبلی برای ما از زندگی عاطفی تعریف میکردند، نخواهیم چسبید و از تله زندگی خودمان رها خواهیم شد.

این دو راه به ما کمک خواهند کرد که بعد از شکست های عشقی خودمان، نه دنیا را به آخر رسیده بدانیم و همه زندگی را سیاه و تار ببینیم و نه خودمان را برای زندگی و زندگی را برای خودمان تمام شده بدانیم. بلکه میتوانیم با نگاهی جدید و افقی تازه به آینده زندگی عاطفی خودمان بنگریم و از فضای بسته و سرد و فریز و تلخ جدایی و تنهایی، بسوی فضایی گرم و دلنشین و شیرین عاشقی گام برداریم. البته درست است که عشق آسان نمود اول اما افتاد مشکل ها؛ اما با یادگیری این دو راه که گفتم، مشکل های عشق و عاشقی، تبدیل به بحران بدون راه حل و یا تنها با راه حل طلاق عاطفی و شکست عشقی نخواهند شد. بلکه ما به جایی از بلوغ روانی و عاطفی خواهیم رسید که از مشکلات رابطه خودمان با پارتنرمان، بزرگتر و وسیعتر خواهیم شد و دچار فروپاشی روانی و بهم ریختگی درونی نخواهیم شد.

پس یادمان باشد که یا باید آموزش ببینیم یا تجربه ما را آموزش میدهد. بهایی که تجربه از ما میگیرد تا ما را آموزش دهد با درد و رنج و زخم های فراوانی همراه است آنهم بدون گارانتی و ضمانت اینکه تجربه تلخ دیگری پیش نخواهد آمد. اما آموزش به ما کمک میکند که اگر تجربه های تلخ شکست داشتیم، خِرد نهفته و عقلانیت پنهان در آنها را پیدا کنیم تا با ضمانت بالا و گارانتی بیشتر، امکان و احتمال تکرار شدن شکست های ما کمتر شود و هم اینکه با آموزش میتوانیم با ذهنیت آشناتر و بالغانه تری، رابطه عاطفی خودمان را آغاز کنیم، آغازی که به پایان زود هنگام نرسد.

در شکست عشقی خودتان، خلاصه و متوقف نشوید و از آن عبور کنید

منوچهر خادمی – یک رهگذر شکست خورده

اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم،

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید:

نام و نام خانوادگی شما

ایمیل شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

تخصص های  ما:

روش های آموزشی ما:

شماره تماس با خانه معنا: 28429060 – 021


دانلود PDF این مقالهDownloads-icon

 !(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();

وب‌سایت روزیاتو – گلریز برهمند: بیشتر مردم تصور می کنند عشق و رابطه عاطفی جدید می تواند شکست عاطفی دردناک یا تنهایی آن ها را التیام بخشد. با این حال، روانشناسان با قطعیت می گویند برای آنکه بتوانیم رابطه ی عاطفی جدیدی را شروع کنیم باید با شرایط خود منطقی برخورد کنیم و مدتی به خود زمان دهیم و بعد از آن است که می توانیم رابطه با یک شریک عاطفی جدید را شروع کنیم.

با این کار می توانید مطمئن شوید که آمادگی آن را پیدا کرده اید که فصل جدیدی از زندگی تان را شروع کنید. در ادامه به نشانه هایی می پردازیم که به شما کمک می کنند متوجه شوید وقت آن رسیده که عشق جدیدی را تجربه کنید.

۱- گذشته و هر چه که مربوط به آن است احساس بدی به شما نمی دهند

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

حالا دیگر ترس هایی که وقت رو به رو شدن با شریک عاطفی سابق تان داشتید از بین رفته اند و مدت ها است که فکر گذشته شما را عصبی و خشمگین نمی کند. شما دیگر با آرامش و قدرشناسی از گذشته یاد می کنید چون درس های خوب زیادی از آن گرفته اید.

همه ی این نشانه ها به این معنی هستند که شما در گذشته ی خود درجا نزده اید و از آن عبور کرده اید و از تکرار دوباره و دوباره ی احساسات گذشته دست برداشته اید. در عوض، دیگر روی آینده ی خود و شروع رابطه ی جدیدتان تمرکز کرده اید.

۲- از تنهایی نمی ترسید

شاید متناقض به نظر برسد، اما شما زمانی بیشترین آمادگی را برای شروع یک رابطه ی جدید دارید که اصلا خودتان را برای آن آماده نکرده اید. چون در همین زمان است که دیگر از تنها بودن و نداشتن شریک عاطفی احساس ناراحتی نمی کنید، در خانه منتظر ننشسته اید که سر و کله ی عشق پیدا شود و دائماً به امید گرفتن پیغامی جدید گوشی موبایل تان را چک نمی کنید. در عوض، خود را مشغول کاری کرده اید که واقعا برایتان جذابیت دارد.

۳- علائق و دوستان خودتان را دارید

وقتی وارد یک رابطه ی عاطفی می شویم، رفته رفته تحت تأثیر شریک عاطفی مان، علائق او به صورت ناخودآگاه تبدیل به علائق ما هم می شوند. بعد از به هم خوردن رابطه ی عاطفی، این علائق کماکان با ما می مانند. اما بعد از مدتی احتمالا متوجه می شوید که مثلا در واقع علاقه ای به ورزش شنا ندارید اما دوربین قدیمی پدرتان همان چیزی است که می تواند به شما لذتی واقعی بدهد. از اینجا است که کاری را شروع می کنید که واقعا دوست دارید یا همیشه می خواستید امتحانش کنید.

علاوه بر این، شما دوستان خودتان را دارید و با آن ها معاشرت می کنید، نه به خاطر آنکه مجبور هستید بلکه به این دلیل که واقعا مایل به این کار هستید. به طور خلاصه، اگر زندگی تان دیگر فقط متمرکز به یک نفر نیست، شما آمادگی شروع یک رابطه ی عاطفی جدید را دارید.

۴- نه تنها آمادگی دریافت عشق، بلکه آمادگی بخشیدن عشق تان را هم دارید

در دورانی که در رابطه ی عاطفی نیستید، می توانید آنقدر عشق و محبت در وجودتان ذخیره کنید که با آن نیمی از دنیا را گرما ببخشید. وقتی متوجه شوید که نه تنها می خواهید مورد محبت و حمایت قرار بگیرید، بلکه خودتان هم آمادگی محبت و حمایت کردن را دارید، یعنی آمادگی شروع بک رابطه ی عاطفی جدید را پیدا کرده اید.

۵- دیدن روابط عاطفی دیگران شما را ناراحت نمی کند

حالا می توانید بدون اشک ریختن، فیلم عاشقانه ببینید و از دیدن ازدواج دوستان تان یا عشقی که بین آن ها وجود دارد واقعا خوشحال شوید. شما به دوستان تان و کسانی که پیش از شما به عشق و شادی رسیده اند حسادت نمی کنید چون می دانید که یک روز هم این اتفاق برای شما خواهد افتاد.

۶- تمایل دارید با آدم جدیدی اشنا شوید

فکر اینکه وقتی با آدم جدیدی آشنا شوید، باید یک بار دیگر درباره ی خودتان حرف بزنید و از اول از کسی شناخت پیدا کنید، نه تنها دیگر شما را آزار نمی دهد، بلکه شما را خوشحال هم می کند.

چون از شکست عاطفی تان، به قدر کافی گذشته و دوباره احساس می کنید برای دیگران جذابیت دارید و دیگران هم برای شما جذاب هستند.

۷- توانایی نه گفتن دارید

شما در مدتی که در تنهایی سپری کردید یاد گرفته اید به درستی حد و مرزی برای خودتان تعیین کنید و حالا با قطعیت می دانید که چه ویژگی هایی در شریک عاطفی آینده تان مطابق حد و مرز شما خواهد بود. علاوه بر این، اگر متوجه شوید که رابطه ی شما با آن شخص به نتیجه ی درستی نمی رسد، می توانید به او نه بگویید.

برای آنکه چیزی را فراموش نکنید، بهتر است فهرستی از ویژگی های مدنظرتان تهیه کنید که می خواهید شریک عاطفی آینده تان داشته باشد.

۸- آمادگی سازش دارید

در مورد حد و مرز مدنظرتان قاطع هستید، اما در عین حال هم می دانید که ممکن است در شما چیزی باشد که شریک عاطفی تان آن را دوست نداشته باشد. شما آمادگی گفتگو کردن و توانایی سازش را دارید. برای مثال، شما آمادگی آن را دارید که عادت های بدتان را ترک کنید و عادت های جدید خوبی در خودتان به وجود آورید، در مورد بعضی چیزها تجدید نظر کنید و حتی چیزهای جدیدی را تجربه کنید.

دلت می‌خواد دوباره عشق رو تجربه کنی ولی نگرانی که بعد طلاق دیگه این امکان برات وجود نداشته باشه؟ حتی شاید تو ازدواج اولت اصلا عشقو تجربه نکردی و نگرانی نکنه اصلا فرصت عاشق شدن رو بکلی از دست دادی. شایدم اینقدر با خاطرات مزخرف دست و پنجه نرم کردی که تصور عشق برات مسخره به نظر می‌رسه. جدایی اغلب دردناک است و زمان می‌برد که برای ارتباطی جدید آماه شوید. با وجود اینکه آرزوی هر کسی دستیابی به عشق دوباره پس از طلاق است ولی، تصور تجربه عشق پس از طلاق دور از دسترس و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. اگر نمی‌دانید که باید چگونه شروع کنید، در این مقاله عنوان خواهد شد ولی توجه کنید این روند از خودتان شروع می‌شود و در صورتیکه اقدامی نکنید دانسته‌هایتان هیچ کمکی به پیدا کردن عشق پس از جدایی نمی‌کند.

فهرست مطالب

پس از طلاق بعضی افراد بسرعت شروع به ساختن ارتباط‌های جدید می‌نمایند، در صورتی‌که برخی دیگر چون می‌ترسند که دوباره آسیب ببینند، محافظه‌کار شده‌اند و به شدت از ایجاد ارتباط فرار می‌کنند. در دسته دوم این ترس اینقدر عمیق می‌شود که فرصت عشق پس از جدایی را از خود می‌گیرند. ناگفته پیداست که هیچ‌یک از روش‌های این دو دسته کارآمد نیست، چرا که برای شروع ارتباطی سالم و پایدار نیاز دارید، خودتان را از ارتباط قبلی و افکار پیرامون آن خلاص کنید تا بتوانید ارتباطی مفید بسازید.  بد نیست بدانید که افکار ما از فیلتر سیستم باورهایمان عبور می‌کند و اغلب دنیا را با عینک باورهایی که گاهی کارآمد و گاهی ناکارآمد هستند می‌بینیم. بر این اساس مغز ما برنامه‌ریزی شده که بر اساس شکست‌ها و مشکلاتی که تجربه کرده‌ایم، سیستم باوری جدیدی بسازد و ما را از تجربه درد مجدد در امان نگه‌دارد. در نتیجه مغز بطور ناخودآگاه هر تصمیم جدیدی را با قیاس با تجربیات قبلی بررسی می‌کند و اجازه به تصمیم‌گیری می‌دهد. بنابراین بر پایه خاطراتی که از سر گذرانده‌ایم ارتباطات و دیگران را دسته بندی و ارزیابی می‌کنیم. بعد از طلاق باورهایی مبنی بر اینکه چه کسانی قابل‌اعتمادند یا غیرقابل اعتمادند و چه کارهایی در یک ارتباط درست یا غلط است و چه نشانه‌هایی وجود دارد که ارتباط را دستخوش دگرگونی می‌کند، در سیستم باوری ما ذخیره می‌شود و در ارتباطات بعدی با افرادی مشابه بر اساس آن باورها رفتار می‌کنیم. سیستم باورهایتان بر اساس دردهایی که با همسر سابقتان تجربه کرده‌اید احتمالا جنس مخالف را غیرقبل اعتماد فرض می‌کند. حتی ممکن است جمله خاصی که پیش‌آیند یک دعوا با همسرتان بوده بعنوان نشانه‌ای ذخیره شده باشد که قرار نیست در ارتباطی دیگر با همین تجربه مواجه شوید ولی این باورها، محدودیت‌هایی را برای شما تعریف کرده و تا به خود و باورهایتان نرسید و این سیستم را اصلاح نکرده‌اید هر حرف و یا رفتاری از فرد دیگری ببینید ناخودآگاه همسر سابقتان و رفتارهای او را تداعی کند، در صورتیکه این فردی جدید با مقاصد دیگری است. برای جلوگیری از تکرار مشکلات قبل و برای ساختن عشق ماندگار چاره‌ای ندارید مگر وارد شدن در یک روند پذیرش و اصلاح و تغییر الگوهای ناکارآمد قبلی.  بازبینی و بررسی زندگی گذشته آسان نیست و ممکن است سعی در انکار آن‌ چیزهایی که به خاطر طلاق از دست داده‌اید داشته باشید، ولی اگر دست از انکار برندارید و خودخواسته وارد روند بهبود خود نشوید، سلول‌های سرطانی شکست تمام زندگی و ارتباطات آینده‌تان را درگیر می‌کند و به دیگر ابعاد زندگیتان نیز سرایت خواهد کرد و آسایش زندگیتان را مختل خواهد کرد. چه بپذیرید و چه نپذیرید، طلاق با درد زیادی همراه است و  این درد تا مدت‌ها پس از آن همچنان نیاز به رسیدگی دارد. البته ممکن است فکر کنید قبل از طلاق مدت‌ها طلاق عاطفی گرفته بودید و یا در روند قانونی دادگاه دردهای زیادی را از سر گذرانده‌اید ولی این‌ها فقط سختی‌هایی بوده که شما در تصمیم‌گیری برای طلاق با آن دست و پنجه نرم کرده‌اید. برای آمادگی برای عاشق شدن پس از طلاق باید بدانید چطور با طلاق و پیامدهای آن کنار بیایید کنار بیایید. این کنار آمدن مراحلی دارد که بدون گذر از آن هر نوع ارتباطی چه عاقلانه و چه عاشقانه شما را دچار دردسر می‌کند. پس قبل از هر چیز به خودتان فرصت سوگواری دهید، تا بتوانید با شرایط جدید سازگار شوید و فرصتی برای عشق دوباره بعد از جدایی را برای خود ایجاد کنید.

ممکن است فکر کنید که وقت برای سوگواری برای زندگی گذشته را ندارید و یا حتی بیاندیشید که این‌ همه سال را برای آن زندگی تلف کرده‌اید و لزومی ندارد که بازهم عمر و جوانی خود را صرف آن کنید. این را بدانید که اگر جهت‌گیری درستی کنید نیاز به زمان زیادی برای این سوگواری ندارید، ضمن این‌ که اگر این رسیدگی را بدرستی انجام دهید تجربیات لازم سال‌های از دست رفته برایتان زمینه‌ای می‌شود برای  ایجاد رابطه عاشقانه پایدار. در نظر داشته باشید وقتی که اقداماتی موثر برای کنار آمدن با زندگی گذشته‌تان بکنید، در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت و برای تجربه عشق دوباره بعد از طلاق آمادگی بهتری خواهید داشت. در این‌صورت فرصتی برایتان ایجاد می‌شود که فرد جدید را با دیدگاهی واضح‌تر ببینید و عشقی را تجربه کنید که بدور از قضاوت‌های تاثیرگرفته از مشکلات و آرزوهای بربادرفته در زندگی قبلی باشد.

در رادیو عشق دوره غیرحضوری “بازگشت به زندگی” این امکان را برای شما فراهم می‌کند که ضمن دریافت اطلاعات جامع‌ از زندگی پس از طلاق و نحوه سازگاری با آن برای زندگی جدید و عشق جدید آماده شوید. اگر واقعا دنبال یافتن عشق دوباره‌اید، این دوره را در اولویت خود فرار دهید، وقت بگذارید و فرصتی برای خود ایجاد کنید که در تمرینات عملی موجود در این دوره که بر اساس آخرین یافته‌های علم روز دنیا، و بر اساس استانداردهای جهانی کوچینگ خانواده طراحی شده اند، ترجیحات خود را بشناسید و به مهارت‌های کاربردی و عملیاتی مجهز شوید و به جای نگرانی های بیهوده‌ای که فرصت عشق را از شما می‌گیرد، ضمن همراهی مشاور اختصاصیتان در طول دوره، آسوده خاطر در زمانی کوتاه‌تر، فرد مناسب خود را بیابید و عشق واقعی را تجربه کنید.برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02146015870 تماس بگیرید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

اگر به‌خوبی از سختی‌های پس از جدایی عبور کرده اید توانسته‌اید بپذیرید که ارتباطتان تمام شده، تجربیات لازم را بدست آورده‌اید، به نقطه ضعف‌هایتان پی برده‌اید و مهم‌تر از همه عزت نفستان را بازیابی کرده اید، تنها چیزی که مانع شما در تجربه عشق پس از جدایی است چیزی نیست جز خودتان و ترس‌هایتان. همه ما می‌ترسیم که اشتباه کنیم و این طبیعی است که بترسید دوباره شکست بخورید، ولی بدانید که باید ضمن دیدن ترستان برای شروعی جدید اقدام کنید.

تحقیقات نشان می‌دهد که احتمال عاشق شدن انسان‌های امیدوار بیشتر است. حتی اگر مردد و دودلید، مثبت اندیشیتان را حفظ کنید و انتظار بهترین‌ها را داشته باشید. اگر از رابطه سخت و آسیب زننده‌ای رها شده‌اید، حتماً به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه‌ای سخت نیست یا پایان بدی ندارد. سرتان را بالا نگه دارید و به خودتان بگویید که بعد از جدایی می‌توانید دوباره عاشق شوید. به یاد همسرانی بیفتید که زندگی مشترک شاد و خوشبختی با هم دارند. هیچ دلیلی ندارد که نتوانید رابطه عاشقانه و شادی را تجربه کنید.

برای این که بتوانید عاشق دیگری بشوید، اول باید عاشق خودتان بشوید. اگر عزت نفس پایینی دارید یا برای خودتان ارزش قائل نیستید، پیش از آن که قلبتان را بعد از طلاق دوباره به روی عشق باز کنید، ابتدا باید این مشکلات را حل کنید. خصوصیات منحصر به فرد خودتان، مثلاً مهارت‌ها، توانا‌یی‌ها یا ویژگی‌های عجیب و غریبتان را پیدا کنید. علائقتان را شناسایی کنید و آنها را امتحان کنید. شاید در این بین متوجه شوید که علاقه فراوانی به نقاشی دارید یا این که دوست دارید برای حمایت از حیوانات داوطلب شوید. عشق و اشتیاقتان را پیدا کنید و آنچه را که زنده‌تان می‌کند و باعث می‌شود که خودتان باشید، دوست بدارید. از چند نفر از دوستان نزدیکتان بپرسید که به نظرشان چه خصوصیات منحصر به فردی دارید. این گفتگو شاید عجیب یا معذب کننده به نظرتان برسد، اما بهتر است به تعریف‌های دوستانتان گوش بدهید و آنها را جدی بگیرید.

احتمالاً در دوران زندگی مشترک ناموفق‌تان احساس ناامیدی و درماندگی می‌کرده‌اید. اما نباید اجازه بدهید که آن ذهنیت به دوران حال نیز سرایت کند و روحیه امروزتان را تحت الشعاع قرار بدهد. اکنون فرصت دارید تا رابطه متفاوتی را با فرد دیگری ایجاد کنید، پس از این فرصت استفاده کنید. اگر در گذشته احساس می‌کردید که نمی‌توانید با همسر سابقتان صحبت کنید، اکنون خودتان را به برقراری ارتباط موثرتر متعهد کنید. بدانید که دوران سختی تمام شده و زندگی ملالت‌بارتان به پایان رسیده است، پس دیدتان را نسبت به خود، روابط و شریک عاطفی آینده‌تان تغییر بدهید. مجبور نیستید که همان آدم غمگین و ناراحت زندگی مشترک نافرجام‌تان باشید. می‌توانید خودتان را از نو به شکلی که دوست دارید، خلق کنید. بسیاری از افرادی که درگیر رابطه بد می‌شوند، احساس می‌کنند که این رابطه آنها را محدود کرده است و نمی‌توانند افکار و احساساتشان را به راحتی بیان کنند. اگر دائماً با خودتان فکر می‌کنید که” دیگه هیچ وقت نمیتونم عاشق بشم” یا “دوباره عاشق شدن خیلی سخته”، باید بدانید که این افکار درست نیست. بهتر است روی افکار مثبتی تمرکز کنید، مثلاً به خودتان بگویید “میتونم رابطه‌ای رو که دوست دارم، انتخاب کنم” یا “میتونم رابطه سالم و عاشقانه‌ای را شروع کنم.”

بعد از جدایی، به خصوص اگر طلاق برایتان غیرمنتظره بوده باشد یا ناگهان متوجه خیانت همسرتان شده باشید، به سختی می‌توانید به دیگران اعتماد کنید و عشق را دوباره به قلبتان راه بدهید. قبل از آن که درصدد ایجاد یک رابطه جدید بربیایید، به خودتان فرصت بدهید تا از غم این جدایی بهبود بیابید. با تصمیم‌گیری‌های عاقلانه و رسیدن به نتایج رضایت‌بخش یاد بگیرید که دوباره به خودتان اعتماد کنید. وقتی با نشانه‌های خطر یا فردی یا چیزی مواجه می‌شوید که به نظرتان درست نمی‌آید، به حس ششم و ندای درونتان گوش بدهید. هیچ علامت هشداری را از قلم نیندازید. به احساساتتان اعتماد کنید و اجازه ندهید که یک رابطه نامناسب بیش از حدی که لازم است، ادامه پیدا کند.

گاهی دلمان نمی‌آید بعضی چیزها را رها کنیم و با اینکه می‌دانیم چنین چیزهایی برایمان سودمند نیستند و یا حتی به ما ضرر می‌رسانند، ولی حاضر نیستیم دست از آن‌ها بکشیم. بد نیست بدانید گاهی رهایی از ترس‌ها نگرانی ها و یا دردها علیرغم نازیبایی‌هایشان بسیار سخت است، ولی خوب است بدانید بدون رها کردن چیزهایی که مانع حرکت شما می‌شوند رسیدن به دنیای زیباتر غیرممکن می‌شود.

غرق شدن در غم و درد بعد از جدایی هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ کمکی به فراموشی این شکست و برگشت به زندگی سالم نمی‌کند. حتی اگر همسر سابقتان طلاق را برایتان سخت‌تر کرده است، نباید دائماً به عیب‌های او و ظلمی که در حقتان کرده است، فکر کنید. بدی‌هایش را فراموش کنید و بپذیرید که خودتان هم بی‌نقص نبوده‌اید. پیوند عاطفی بین خود و همسر و رابطه سابقتان را قطع کنید. با قلبی سرشار از کینه و نفرت نه می‌توانید زندگی سالمی داشته باشید و نه می‌توانید. دوباره عاشق شوید.

گرچه در ابتدا طبیعی است که با احساسات ناخوشایند دست و پنجه نرم کنید ولی اگر دوران سوگ خود را کامل کرده باشید و همچنان چنین افکاری را رها نمی‌کنید بدانید هویت دردمند را در عوض هویت خانوادگی خود برگزیده اید.

برای مثال اگر خودتان را دائماً با فکر خیانت همسر سابقتان آزار بدهید، این کار هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بپذیرید که خیانت عشق سابقتان قلب و روحتان را آزرده کرده است، در عین حال قبول کنید که همه خیانتکار نیستند. اگر بخشیدن همسر سابقتان برایتان سخت است، سعی کنید بپذیرید که رابطه‌تان به پایان رسیده، از هم جدا شده‌اید و همه چیز تمام شده است.

اگر زمان زیادی را در روز افکار تکرار شونده و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌کنید مشاوره را در راس کار خود قرار دهید.

احتمالاً پس از جدایی به خودتان اجازه عاشق شدن نمی‌دهید، چون می‌ترسید. ترس‌هایتان را شناسایی و با آنها مقابله کنید. از چه چیزی می‌ترسید؟ واهمه دارید که مبادا دوباره آسیب ببینید، به شما خیانت شود یا قلبتان بشکند؟ ترس‌هایتان را بنویسید و روش‌هایی را برای ادامه دادن به زندگی، علی‌رغم وجود این ترس‌ها پیدا کنید. قبلاً ترس‌های دیگری داشته‌اید که موفق شده‌اید به آنها غلبه کنید؟ چطور این کار را انجام داده‌اید؟ چرا فکر می‌کنید که این بار هم می‌توانید بر ترس‌هایتان غلبه کنید؟ بسیاری از مردم بعد از طلاق در پذیرش مجدد عشق و ایجاد رابطه جدید مردد می‌شوند، چون می‌ترسند که مبادا قلبشان دوباره بشکند. درست است که شکست عشقی بسیار سخت است، اما شما ثابت کرده‌اید که آن‌قدر قوی هستید تا بتوانید با آن مقابله کنید و اگر لازم شود باز هم می‌توانید از پس این کار بربیایید. درست است که طلاق برایتان بسیار دردناک بوده است، اما اگر قلبتان یک بار شکسته است، دلیل نمی‌شود که دیگر نتوانید عشق را تجربه کنید. اگر احساس می‌کنید که ترس وجودتان را فراگرفته است و نمی‌توانید بر این ترس غلبه کنید، بهتر است برای حل مشکلتان به مشاور مراجعه کنید. چنین ترسی حداقل نشانه این است که فعلاً برای شروع یک رابطه جدید بسیار زود است.

اگر عاشق شدن پس از طلاق را مدام به تعویق می‌اندازید، چون احساس می‌کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، باید بهانه‌تراشی را متوقف کنید. شاید فکر کنید که به اندازه کافی جذاب نیستید یا درآمدتان آنقدر نیست که رابطه جدیدی را شروع کنید. اگر دائماً در حال مقایسه کردن اطرافیانتان با خودتان هستید و فکر می‌کنید که همه از شما شایسته‌ترند، باید از مقایسه کردن دست بردارید، چون این کار فقط روحیه‌تان را تضعیف می‌کند. مسلماً شما هم ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارید که به نظر دیگران دوست‌داشتنی است. اگر بعد از طلاق وارد رابطه شده‌اید، به هر رابطه‌ای رضایت ندهید و مشکلات رابطه جدید را با این فکر که هیچ کس کامل نیست، توجیه نکنید. هیچ کس به اندازه خود شما از وضعیت رابطه‌تان اطلاع ندارد، پس از ظاهرسازی دست بردارید و عاقلانه تصمیم بگیرید تا دوباره گرفتار نشوید. اگر می‌خواهید رابطه‌ای مانند رابطه دوستان یا والدینتان داشته باشید، بدانید که تقلید محض از رابطه‌های عاشقانه غیرممکن است و شرایط هر زوج با دیگری متفاوت است.

اگر برای شروع یک رابطه جدید پس از طلاق دست دست می‌کنید، چون می‌خواهید اول لاغر شوید، پول بیشتری دربیاورید یا شغلتان را عوض کنید، بدانید که بیهوده برای خودتان مانع‌تراشی می‌کنید یا بهانه می‌آورید. وقتی می‌توانید دوباره بعد از جدایی عاشق شوید، خوشبختی‌تان را موکول به مورد مبهمی در آینده نکنید. چون شغل ایده‌آلتان را ندارید یا در وزن ایده‌آلتان نیستید، نباید به این نتیجه برسید که شایستگی عشق را ندارید. موانعی را که خودتان برای خودتان به وجود آورده‌اید، از میان بردارید و به خودتان بگویید: “خوشبختی همین الان در همین وضعیتی که هستم، حق من است.” حتی می‌توانید یادداشت‌هایی را روی آینه بچسبانید و جملات مثبتی را روی آنها بنویسید که به شما انگیزه می‌دهد و روحیه‌تان را بهتر میکند. برخی افراد چون فرزند دارند، بعد از طلاق به خودشان اجازه عاشق شدن نمی‌دهند. باید به این والدین نگران بگوییم که خوشبختی حقتان است، بعد از طلاق با وجود داشتن فرزند باز هم می‌توانید عاشق شوید و در واقع اگر عشق را دوباره به زندگیتان راه بدهید، هم برای خودتان و هم برای فرزندتان بهتر است.

بدون اقدام عملی تمام کارهای بالا و تمام تغییراتی که در احساس، تفکر وباورهایتان ایجاد کنید بی نتیجه خواهد بود پس عمل‌گرایی را سرلوحه همه اطلاعاتتان قرار دهید و برای خود فرصت عاشق شدن بعد از جدایی را بیافرینید.

با خانواده و دوستانتان معاشرت کنید. اگر هنوز برای عاشق شدن و وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی مطمئن نیستید، با افرادی که می‌دانید دوستتان دارند و به شما اهمیت می‌دهند، بیشتر رفت و آمد کنید. گوشه‌گیر نشوید و خودتان را از سیستم حمایتی عزیزانتان محروم نکنید. با نزدیکانتان درباره قرارهای عاشقانه و دوست داشتن حرف بزنید، به اشتباهاتتان بخندید، تجاربتان را با دوستانتان در میان بگذارید و به نظراتشان در این باره گوش بدهید.

خود را ملزم به ایجاد یک تغییر ساده بکنید و 21 روز به قراری که با خود گذاشته‌اید، پایبند بمانید. تغییر دادن برنامه روزانه می‌تواند شما را به سبک زندگی سالم‌تری هدایت کند، کمک ‌کند خودتان را بهتر بشناسید و فرصت‌های مناسبی را برای آشنا شدن با افراد جدید ایجاد کند. سعی کنید تجربه‌های جدیدی برای خودتان خلق کنید. ساعت کارتان را کمتر کنید، در کلاس یوگا ثبت نام کنید و کاری را که تا به حال از انجام دادنش می‌ترسیدید، امتحان کنید. یک عادت قدیمی، مثلاً نقاشی کردن را دوباره شروع کنید یا روی یک عادت قدیمی سرمایه‌گذاری کنید. اقدام مثبتی در زندگیتان انجام بدهید که به بهبود روحیه‌تان کمک کند و شما را برای پذیرش عشق بعد از طلاق آماده کند. برای مثال می‌توانید خاطرات‌تان را هر روز بنویسید، مدیتیشن را شروع کنید یا زمان بیشتری را در فضای آزاد بگذرانید.

برای این که قلبتان را بعد از جدایی دوباره به روی عشق باز کنید، باید ابتدا با افراد جدید و مناسبی آشنا بشوید. اگر فرد مناسب را پیدا کردید، در هر مکالمه فقط اندکی از داستان زندگیتان را برملا کنید. مراقب باشید، در مقابل وسوسه تعریف کردن تمام داستان زندگیتان برایش مقاومت کنید چرا که اگر یکباره همه چیز را برایش تعریف کنید و ساعت‌ها درباره طلاق و ناکامی در زندگی مشترک برایش حرف بزنید، طرف مقابلتان را کلافه می‌کنید و فراری می‌دهید. وقتی با فرد جدیدی آشنا شدید، عجله نکنید و کاری نکنید که بعداً پشیمان شوید. آهسته و با سرعت دلخواهی که معذب و ناراحتتان نمی‌کند، پیش بروید. اگر طرف مقابل نمی‌تواند با شرایطتان کنار بیاید، در رابطه با او تجدیدنظر کنید. سعی نکنید بعد از جدایی از همسرتان برای پر کردن تنهاییتان به سرعت وارد روابطی مانند صیغه بشوید، چون ممکن است آسیب ببینید یا ناامید بشوید و خودتان را از فرصت‌های بهتر محروم کنید.

اگر از دوباره عاشق شدن می‌ترسید، مشاور می‌تواند به شما کمک کند. به کمک مشاور می‌توانید روش‌هایی را برای بهبود عزت نفس و اعتماد به نفستان یاد بگیرید، مهارت‌های مقابله‌ای جدیدی را کشف کنید و ترس‌هایی را که مانع از پیشرفت‌تان در زندگی می‌شود، بیان کنید. با مشاور می‌توانید درباره مشکلاتی صحبت کنید که در میان گذاشتن آنها با خانواده و دوستان برایتان سخت است.

تصور عشق دوباره پس از جدایی بسیار سخت است. گاهی با وجود اشیاق به تجربه عشق بعد از طلاق، دستیابی به آن‌ را غیرممکن می‌دانیم. خبر خوب این‌که اگر مراحل سوگ خود را طی کرده باشید، دستیابی به عشق پس از جدایی نه تنها ممکن است بلکه واقعی‌تر از قبل می‌تواند باشد. فقط برای رسیدن به عشق بعد از طلاق باید قبل از هر چیز ذهنی از این مساله عبور کنید. لازم است مثبت بمانید، به خودان اعتماد کنید، و خودتان را بیشتر دوست بدارید. آن‌ چیزهای غیر مفیدی که مانع شما می‌شود را رها کنید مثلا خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، موانع تحمیلی به خود را حذف کنید، از ترس‌های‌تان عبور کنید تا بتوانید در جهت یافتن عشق پس از جدایی، اقدامات کارا و مفیدی انجام دهید. در اقدام برای یافتن عشق بعد از جدایی ضمن اینکه تغییرات کوچک در زندگیتان ایجاد می‌کنید، و رفت و آمد خود را دوستان خیرخواه‌تان بیشتر می‌کنید، نیازست که شروع به ملاقات با افراد جدید نمایید، البته بدون عجله و با قدم‌های کوچک. در هر یک از این شرایط ممکن است به تنهایی گذر کردن سخت باشد و نیاز داشته باشید از یک متخصص کمک بگیرید که بتوانید روند یافتن عشق پس از جدایی را سرعت بخشید و فرصت شادی ودوباره‌ای را برای خود ایجاد نمایید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

26 بازدید

91 بازدید

120 بازدید

357 بازدید

376 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

دلت می‌خواد دوباره عشق رو تجربه کنی ولی نگرانی که بعد طلاق دیگه این امکان برات وجود نداشته باشه؟ حتی شاید تو ازدواج اولت اصلا عشقو تجربه نکردی و نگرانی نکنه اصلا فرصت عاشق شدن رو بکلی از دست دادی. شایدم اینقدر با خاطرات مزخرف دست و پنجه نرم کردی که تصور عشق برات مسخره به نظر می‌رسه. جدایی اغلب دردناک است و زمان می‌برد که برای ارتباطی جدید آماه شوید. با وجود اینکه آرزوی هر کسی دستیابی به عشق دوباره پس از طلاق است ولی، تصور تجربه عشق پس از طلاق دور از دسترس و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. اگر نمی‌دانید که باید چگونه شروع کنید، در این مقاله عنوان خواهد شد ولی توجه کنید این روند از خودتان شروع می‌شود و در صورتیکه اقدامی نکنید دانسته‌هایتان هیچ کمکی به پیدا کردن عشق پس از جدایی نمی‌کند.

فهرست مطالب

پس از طلاق بعضی افراد بسرعت شروع به ساختن ارتباط‌های جدید می‌نمایند، در صورتی‌که برخی دیگر چون می‌ترسند که دوباره آسیب ببینند، محافظه‌کار شده‌اند و به شدت از ایجاد ارتباط فرار می‌کنند. در دسته دوم این ترس اینقدر عمیق می‌شود که فرصت عشق پس از جدایی را از خود می‌گیرند. ناگفته پیداست که هیچ‌یک از روش‌های این دو دسته کارآمد نیست، چرا که برای شروع ارتباطی سالم و پایدار نیاز دارید، خودتان را از ارتباط قبلی و افکار پیرامون آن خلاص کنید تا بتوانید ارتباطی مفید بسازید.  بد نیست بدانید که افکار ما از فیلتر سیستم باورهایمان عبور می‌کند و اغلب دنیا را با عینک باورهایی که گاهی کارآمد و گاهی ناکارآمد هستند می‌بینیم. بر این اساس مغز ما برنامه‌ریزی شده که بر اساس شکست‌ها و مشکلاتی که تجربه کرده‌ایم، سیستم باوری جدیدی بسازد و ما را از تجربه درد مجدد در امان نگه‌دارد. در نتیجه مغز بطور ناخودآگاه هر تصمیم جدیدی را با قیاس با تجربیات قبلی بررسی می‌کند و اجازه به تصمیم‌گیری می‌دهد. بنابراین بر پایه خاطراتی که از سر گذرانده‌ایم ارتباطات و دیگران را دسته بندی و ارزیابی می‌کنیم. بعد از طلاق باورهایی مبنی بر اینکه چه کسانی قابل‌اعتمادند یا غیرقابل اعتمادند و چه کارهایی در یک ارتباط درست یا غلط است و چه نشانه‌هایی وجود دارد که ارتباط را دستخوش دگرگونی می‌کند، در سیستم باوری ما ذخیره می‌شود و در ارتباطات بعدی با افرادی مشابه بر اساس آن باورها رفتار می‌کنیم. سیستم باورهایتان بر اساس دردهایی که با همسر سابقتان تجربه کرده‌اید احتمالا جنس مخالف را غیرقبل اعتماد فرض می‌کند. حتی ممکن است جمله خاصی که پیش‌آیند یک دعوا با همسرتان بوده بعنوان نشانه‌ای ذخیره شده باشد که قرار نیست در ارتباطی دیگر با همین تجربه مواجه شوید ولی این باورها، محدودیت‌هایی را برای شما تعریف کرده و تا به خود و باورهایتان نرسید و این سیستم را اصلاح نکرده‌اید هر حرف و یا رفتاری از فرد دیگری ببینید ناخودآگاه همسر سابقتان و رفتارهای او را تداعی کند، در صورتیکه این فردی جدید با مقاصد دیگری است. برای جلوگیری از تکرار مشکلات قبل و برای ساختن عشق ماندگار چاره‌ای ندارید مگر وارد شدن در یک روند پذیرش و اصلاح و تغییر الگوهای ناکارآمد قبلی.  بازبینی و بررسی زندگی گذشته آسان نیست و ممکن است سعی در انکار آن‌ چیزهایی که به خاطر طلاق از دست داده‌اید داشته باشید، ولی اگر دست از انکار برندارید و خودخواسته وارد روند بهبود خود نشوید، سلول‌های سرطانی شکست تمام زندگی و ارتباطات آینده‌تان را درگیر می‌کند و به دیگر ابعاد زندگیتان نیز سرایت خواهد کرد و آسایش زندگیتان را مختل خواهد کرد. چه بپذیرید و چه نپذیرید، طلاق با درد زیادی همراه است و  این درد تا مدت‌ها پس از آن همچنان نیاز به رسیدگی دارد. البته ممکن است فکر کنید قبل از طلاق مدت‌ها طلاق عاطفی گرفته بودید و یا در روند قانونی دادگاه دردهای زیادی را از سر گذرانده‌اید ولی این‌ها فقط سختی‌هایی بوده که شما در تصمیم‌گیری برای طلاق با آن دست و پنجه نرم کرده‌اید. برای آمادگی برای عاشق شدن پس از طلاق باید بدانید چطور با طلاق و پیامدهای آن کنار بیایید کنار بیایید. این کنار آمدن مراحلی دارد که بدون گذر از آن هر نوع ارتباطی چه عاقلانه و چه عاشقانه شما را دچار دردسر می‌کند. پس قبل از هر چیز به خودتان فرصت سوگواری دهید، تا بتوانید با شرایط جدید سازگار شوید و فرصتی برای عشق دوباره بعد از جدایی را برای خود ایجاد کنید.

ممکن است فکر کنید که وقت برای سوگواری برای زندگی گذشته را ندارید و یا حتی بیاندیشید که این‌ همه سال را برای آن زندگی تلف کرده‌اید و لزومی ندارد که بازهم عمر و جوانی خود را صرف آن کنید. این را بدانید که اگر جهت‌گیری درستی کنید نیاز به زمان زیادی برای این سوگواری ندارید، ضمن این‌ که اگر این رسیدگی را بدرستی انجام دهید تجربیات لازم سال‌های از دست رفته برایتان زمینه‌ای می‌شود برای  ایجاد رابطه عاشقانه پایدار. در نظر داشته باشید وقتی که اقداماتی موثر برای کنار آمدن با زندگی گذشته‌تان بکنید، در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت و برای تجربه عشق دوباره بعد از طلاق آمادگی بهتری خواهید داشت. در این‌صورت فرصتی برایتان ایجاد می‌شود که فرد جدید را با دیدگاهی واضح‌تر ببینید و عشقی را تجربه کنید که بدور از قضاوت‌های تاثیرگرفته از مشکلات و آرزوهای بربادرفته در زندگی قبلی باشد.

در رادیو عشق دوره غیرحضوری “بازگشت به زندگی” این امکان را برای شما فراهم می‌کند که ضمن دریافت اطلاعات جامع‌ از زندگی پس از طلاق و نحوه سازگاری با آن برای زندگی جدید و عشق جدید آماده شوید. اگر واقعا دنبال یافتن عشق دوباره‌اید، این دوره را در اولویت خود فرار دهید، وقت بگذارید و فرصتی برای خود ایجاد کنید که در تمرینات عملی موجود در این دوره که بر اساس آخرین یافته‌های علم روز دنیا، و بر اساس استانداردهای جهانی کوچینگ خانواده طراحی شده اند، ترجیحات خود را بشناسید و به مهارت‌های کاربردی و عملیاتی مجهز شوید و به جای نگرانی های بیهوده‌ای که فرصت عشق را از شما می‌گیرد، ضمن همراهی مشاور اختصاصیتان در طول دوره، آسوده خاطر در زمانی کوتاه‌تر، فرد مناسب خود را بیابید و عشق واقعی را تجربه کنید.برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02146015870 تماس بگیرید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

اگر به‌خوبی از سختی‌های پس از جدایی عبور کرده اید توانسته‌اید بپذیرید که ارتباطتان تمام شده، تجربیات لازم را بدست آورده‌اید، به نقطه ضعف‌هایتان پی برده‌اید و مهم‌تر از همه عزت نفستان را بازیابی کرده اید، تنها چیزی که مانع شما در تجربه عشق پس از جدایی است چیزی نیست جز خودتان و ترس‌هایتان. همه ما می‌ترسیم که اشتباه کنیم و این طبیعی است که بترسید دوباره شکست بخورید، ولی بدانید که باید ضمن دیدن ترستان برای شروعی جدید اقدام کنید.

تحقیقات نشان می‌دهد که احتمال عاشق شدن انسان‌های امیدوار بیشتر است. حتی اگر مردد و دودلید، مثبت اندیشیتان را حفظ کنید و انتظار بهترین‌ها را داشته باشید. اگر از رابطه سخت و آسیب زننده‌ای رها شده‌اید، حتماً به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه‌ای سخت نیست یا پایان بدی ندارد. سرتان را بالا نگه دارید و به خودتان بگویید که بعد از جدایی می‌توانید دوباره عاشق شوید. به یاد همسرانی بیفتید که زندگی مشترک شاد و خوشبختی با هم دارند. هیچ دلیلی ندارد که نتوانید رابطه عاشقانه و شادی را تجربه کنید.

برای این که بتوانید عاشق دیگری بشوید، اول باید عاشق خودتان بشوید. اگر عزت نفس پایینی دارید یا برای خودتان ارزش قائل نیستید، پیش از آن که قلبتان را بعد از طلاق دوباره به روی عشق باز کنید، ابتدا باید این مشکلات را حل کنید. خصوصیات منحصر به فرد خودتان، مثلاً مهارت‌ها، توانا‌یی‌ها یا ویژگی‌های عجیب و غریبتان را پیدا کنید. علائقتان را شناسایی کنید و آنها را امتحان کنید. شاید در این بین متوجه شوید که علاقه فراوانی به نقاشی دارید یا این که دوست دارید برای حمایت از حیوانات داوطلب شوید. عشق و اشتیاقتان را پیدا کنید و آنچه را که زنده‌تان می‌کند و باعث می‌شود که خودتان باشید، دوست بدارید. از چند نفر از دوستان نزدیکتان بپرسید که به نظرشان چه خصوصیات منحصر به فردی دارید. این گفتگو شاید عجیب یا معذب کننده به نظرتان برسد، اما بهتر است به تعریف‌های دوستانتان گوش بدهید و آنها را جدی بگیرید.

احتمالاً در دوران زندگی مشترک ناموفق‌تان احساس ناامیدی و درماندگی می‌کرده‌اید. اما نباید اجازه بدهید که آن ذهنیت به دوران حال نیز سرایت کند و روحیه امروزتان را تحت الشعاع قرار بدهد. اکنون فرصت دارید تا رابطه متفاوتی را با فرد دیگری ایجاد کنید، پس از این فرصت استفاده کنید. اگر در گذشته احساس می‌کردید که نمی‌توانید با همسر سابقتان صحبت کنید، اکنون خودتان را به برقراری ارتباط موثرتر متعهد کنید. بدانید که دوران سختی تمام شده و زندگی ملالت‌بارتان به پایان رسیده است، پس دیدتان را نسبت به خود، روابط و شریک عاطفی آینده‌تان تغییر بدهید. مجبور نیستید که همان آدم غمگین و ناراحت زندگی مشترک نافرجام‌تان باشید. می‌توانید خودتان را از نو به شکلی که دوست دارید، خلق کنید. بسیاری از افرادی که درگیر رابطه بد می‌شوند، احساس می‌کنند که این رابطه آنها را محدود کرده است و نمی‌توانند افکار و احساساتشان را به راحتی بیان کنند. اگر دائماً با خودتان فکر می‌کنید که” دیگه هیچ وقت نمیتونم عاشق بشم” یا “دوباره عاشق شدن خیلی سخته”، باید بدانید که این افکار درست نیست. بهتر است روی افکار مثبتی تمرکز کنید، مثلاً به خودتان بگویید “میتونم رابطه‌ای رو که دوست دارم، انتخاب کنم” یا “میتونم رابطه سالم و عاشقانه‌ای را شروع کنم.”

بعد از جدایی، به خصوص اگر طلاق برایتان غیرمنتظره بوده باشد یا ناگهان متوجه خیانت همسرتان شده باشید، به سختی می‌توانید به دیگران اعتماد کنید و عشق را دوباره به قلبتان راه بدهید. قبل از آن که درصدد ایجاد یک رابطه جدید بربیایید، به خودتان فرصت بدهید تا از غم این جدایی بهبود بیابید. با تصمیم‌گیری‌های عاقلانه و رسیدن به نتایج رضایت‌بخش یاد بگیرید که دوباره به خودتان اعتماد کنید. وقتی با نشانه‌های خطر یا فردی یا چیزی مواجه می‌شوید که به نظرتان درست نمی‌آید، به حس ششم و ندای درونتان گوش بدهید. هیچ علامت هشداری را از قلم نیندازید. به احساساتتان اعتماد کنید و اجازه ندهید که یک رابطه نامناسب بیش از حدی که لازم است، ادامه پیدا کند.

گاهی دلمان نمی‌آید بعضی چیزها را رها کنیم و با اینکه می‌دانیم چنین چیزهایی برایمان سودمند نیستند و یا حتی به ما ضرر می‌رسانند، ولی حاضر نیستیم دست از آن‌ها بکشیم. بد نیست بدانید گاهی رهایی از ترس‌ها نگرانی ها و یا دردها علیرغم نازیبایی‌هایشان بسیار سخت است، ولی خوب است بدانید بدون رها کردن چیزهایی که مانع حرکت شما می‌شوند رسیدن به دنیای زیباتر غیرممکن می‌شود.

غرق شدن در غم و درد بعد از جدایی هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ کمکی به فراموشی این شکست و برگشت به زندگی سالم نمی‌کند. حتی اگر همسر سابقتان طلاق را برایتان سخت‌تر کرده است، نباید دائماً به عیب‌های او و ظلمی که در حقتان کرده است، فکر کنید. بدی‌هایش را فراموش کنید و بپذیرید که خودتان هم بی‌نقص نبوده‌اید. پیوند عاطفی بین خود و همسر و رابطه سابقتان را قطع کنید. با قلبی سرشار از کینه و نفرت نه می‌توانید زندگی سالمی داشته باشید و نه می‌توانید. دوباره عاشق شوید.

گرچه در ابتدا طبیعی است که با احساسات ناخوشایند دست و پنجه نرم کنید ولی اگر دوران سوگ خود را کامل کرده باشید و همچنان چنین افکاری را رها نمی‌کنید بدانید هویت دردمند را در عوض هویت خانوادگی خود برگزیده اید.

برای مثال اگر خودتان را دائماً با فکر خیانت همسر سابقتان آزار بدهید، این کار هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بپذیرید که خیانت عشق سابقتان قلب و روحتان را آزرده کرده است، در عین حال قبول کنید که همه خیانتکار نیستند. اگر بخشیدن همسر سابقتان برایتان سخت است، سعی کنید بپذیرید که رابطه‌تان به پایان رسیده، از هم جدا شده‌اید و همه چیز تمام شده است.

اگر زمان زیادی را در روز افکار تکرار شونده و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌کنید مشاوره را در راس کار خود قرار دهید.

احتمالاً پس از جدایی به خودتان اجازه عاشق شدن نمی‌دهید، چون می‌ترسید. ترس‌هایتان را شناسایی و با آنها مقابله کنید. از چه چیزی می‌ترسید؟ واهمه دارید که مبادا دوباره آسیب ببینید، به شما خیانت شود یا قلبتان بشکند؟ ترس‌هایتان را بنویسید و روش‌هایی را برای ادامه دادن به زندگی، علی‌رغم وجود این ترس‌ها پیدا کنید. قبلاً ترس‌های دیگری داشته‌اید که موفق شده‌اید به آنها غلبه کنید؟ چطور این کار را انجام داده‌اید؟ چرا فکر می‌کنید که این بار هم می‌توانید بر ترس‌هایتان غلبه کنید؟ بسیاری از مردم بعد از طلاق در پذیرش مجدد عشق و ایجاد رابطه جدید مردد می‌شوند، چون می‌ترسند که مبادا قلبشان دوباره بشکند. درست است که شکست عشقی بسیار سخت است، اما شما ثابت کرده‌اید که آن‌قدر قوی هستید تا بتوانید با آن مقابله کنید و اگر لازم شود باز هم می‌توانید از پس این کار بربیایید. درست است که طلاق برایتان بسیار دردناک بوده است، اما اگر قلبتان یک بار شکسته است، دلیل نمی‌شود که دیگر نتوانید عشق را تجربه کنید. اگر احساس می‌کنید که ترس وجودتان را فراگرفته است و نمی‌توانید بر این ترس غلبه کنید، بهتر است برای حل مشکلتان به مشاور مراجعه کنید. چنین ترسی حداقل نشانه این است که فعلاً برای شروع یک رابطه جدید بسیار زود است.

اگر عاشق شدن پس از طلاق را مدام به تعویق می‌اندازید، چون احساس می‌کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، باید بهانه‌تراشی را متوقف کنید. شاید فکر کنید که به اندازه کافی جذاب نیستید یا درآمدتان آنقدر نیست که رابطه جدیدی را شروع کنید. اگر دائماً در حال مقایسه کردن اطرافیانتان با خودتان هستید و فکر می‌کنید که همه از شما شایسته‌ترند، باید از مقایسه کردن دست بردارید، چون این کار فقط روحیه‌تان را تضعیف می‌کند. مسلماً شما هم ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارید که به نظر دیگران دوست‌داشتنی است. اگر بعد از طلاق وارد رابطه شده‌اید، به هر رابطه‌ای رضایت ندهید و مشکلات رابطه جدید را با این فکر که هیچ کس کامل نیست، توجیه نکنید. هیچ کس به اندازه خود شما از وضعیت رابطه‌تان اطلاع ندارد، پس از ظاهرسازی دست بردارید و عاقلانه تصمیم بگیرید تا دوباره گرفتار نشوید. اگر می‌خواهید رابطه‌ای مانند رابطه دوستان یا والدینتان داشته باشید، بدانید که تقلید محض از رابطه‌های عاشقانه غیرممکن است و شرایط هر زوج با دیگری متفاوت است.

اگر برای شروع یک رابطه جدید پس از طلاق دست دست می‌کنید، چون می‌خواهید اول لاغر شوید، پول بیشتری دربیاورید یا شغلتان را عوض کنید، بدانید که بیهوده برای خودتان مانع‌تراشی می‌کنید یا بهانه می‌آورید. وقتی می‌توانید دوباره بعد از جدایی عاشق شوید، خوشبختی‌تان را موکول به مورد مبهمی در آینده نکنید. چون شغل ایده‌آلتان را ندارید یا در وزن ایده‌آلتان نیستید، نباید به این نتیجه برسید که شایستگی عشق را ندارید. موانعی را که خودتان برای خودتان به وجود آورده‌اید، از میان بردارید و به خودتان بگویید: “خوشبختی همین الان در همین وضعیتی که هستم، حق من است.” حتی می‌توانید یادداشت‌هایی را روی آینه بچسبانید و جملات مثبتی را روی آنها بنویسید که به شما انگیزه می‌دهد و روحیه‌تان را بهتر میکند. برخی افراد چون فرزند دارند، بعد از طلاق به خودشان اجازه عاشق شدن نمی‌دهند. باید به این والدین نگران بگوییم که خوشبختی حقتان است، بعد از طلاق با وجود داشتن فرزند باز هم می‌توانید عاشق شوید و در واقع اگر عشق را دوباره به زندگیتان راه بدهید، هم برای خودتان و هم برای فرزندتان بهتر است.

بدون اقدام عملی تمام کارهای بالا و تمام تغییراتی که در احساس، تفکر وباورهایتان ایجاد کنید بی نتیجه خواهد بود پس عمل‌گرایی را سرلوحه همه اطلاعاتتان قرار دهید و برای خود فرصت عاشق شدن بعد از جدایی را بیافرینید.

با خانواده و دوستانتان معاشرت کنید. اگر هنوز برای عاشق شدن و وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی مطمئن نیستید، با افرادی که می‌دانید دوستتان دارند و به شما اهمیت می‌دهند، بیشتر رفت و آمد کنید. گوشه‌گیر نشوید و خودتان را از سیستم حمایتی عزیزانتان محروم نکنید. با نزدیکانتان درباره قرارهای عاشقانه و دوست داشتن حرف بزنید، به اشتباهاتتان بخندید، تجاربتان را با دوستانتان در میان بگذارید و به نظراتشان در این باره گوش بدهید.

خود را ملزم به ایجاد یک تغییر ساده بکنید و 21 روز به قراری که با خود گذاشته‌اید، پایبند بمانید. تغییر دادن برنامه روزانه می‌تواند شما را به سبک زندگی سالم‌تری هدایت کند، کمک ‌کند خودتان را بهتر بشناسید و فرصت‌های مناسبی را برای آشنا شدن با افراد جدید ایجاد کند. سعی کنید تجربه‌های جدیدی برای خودتان خلق کنید. ساعت کارتان را کمتر کنید، در کلاس یوگا ثبت نام کنید و کاری را که تا به حال از انجام دادنش می‌ترسیدید، امتحان کنید. یک عادت قدیمی، مثلاً نقاشی کردن را دوباره شروع کنید یا روی یک عادت قدیمی سرمایه‌گذاری کنید. اقدام مثبتی در زندگیتان انجام بدهید که به بهبود روحیه‌تان کمک کند و شما را برای پذیرش عشق بعد از طلاق آماده کند. برای مثال می‌توانید خاطرات‌تان را هر روز بنویسید، مدیتیشن را شروع کنید یا زمان بیشتری را در فضای آزاد بگذرانید.

برای این که قلبتان را بعد از جدایی دوباره به روی عشق باز کنید، باید ابتدا با افراد جدید و مناسبی آشنا بشوید. اگر فرد مناسب را پیدا کردید، در هر مکالمه فقط اندکی از داستان زندگیتان را برملا کنید. مراقب باشید، در مقابل وسوسه تعریف کردن تمام داستان زندگیتان برایش مقاومت کنید چرا که اگر یکباره همه چیز را برایش تعریف کنید و ساعت‌ها درباره طلاق و ناکامی در زندگی مشترک برایش حرف بزنید، طرف مقابلتان را کلافه می‌کنید و فراری می‌دهید. وقتی با فرد جدیدی آشنا شدید، عجله نکنید و کاری نکنید که بعداً پشیمان شوید. آهسته و با سرعت دلخواهی که معذب و ناراحتتان نمی‌کند، پیش بروید. اگر طرف مقابل نمی‌تواند با شرایطتان کنار بیاید، در رابطه با او تجدیدنظر کنید. سعی نکنید بعد از جدایی از همسرتان برای پر کردن تنهاییتان به سرعت وارد روابطی مانند صیغه بشوید، چون ممکن است آسیب ببینید یا ناامید بشوید و خودتان را از فرصت‌های بهتر محروم کنید.

اگر از دوباره عاشق شدن می‌ترسید، مشاور می‌تواند به شما کمک کند. به کمک مشاور می‌توانید روش‌هایی را برای بهبود عزت نفس و اعتماد به نفستان یاد بگیرید، مهارت‌های مقابله‌ای جدیدی را کشف کنید و ترس‌هایی را که مانع از پیشرفت‌تان در زندگی می‌شود، بیان کنید. با مشاور می‌توانید درباره مشکلاتی صحبت کنید که در میان گذاشتن آنها با خانواده و دوستان برایتان سخت است.

تصور عشق دوباره پس از جدایی بسیار سخت است. گاهی با وجود اشیاق به تجربه عشق بعد از طلاق، دستیابی به آن‌ را غیرممکن می‌دانیم. خبر خوب این‌که اگر مراحل سوگ خود را طی کرده باشید، دستیابی به عشق پس از جدایی نه تنها ممکن است بلکه واقعی‌تر از قبل می‌تواند باشد. فقط برای رسیدن به عشق بعد از طلاق باید قبل از هر چیز ذهنی از این مساله عبور کنید. لازم است مثبت بمانید، به خودان اعتماد کنید، و خودتان را بیشتر دوست بدارید. آن‌ چیزهای غیر مفیدی که مانع شما می‌شود را رها کنید مثلا خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، موانع تحمیلی به خود را حذف کنید، از ترس‌های‌تان عبور کنید تا بتوانید در جهت یافتن عشق پس از جدایی، اقدامات کارا و مفیدی انجام دهید. در اقدام برای یافتن عشق بعد از جدایی ضمن اینکه تغییرات کوچک در زندگیتان ایجاد می‌کنید، و رفت و آمد خود را دوستان خیرخواه‌تان بیشتر می‌کنید، نیازست که شروع به ملاقات با افراد جدید نمایید، البته بدون عجله و با قدم‌های کوچک. در هر یک از این شرایط ممکن است به تنهایی گذر کردن سخت باشد و نیاز داشته باشید از یک متخصص کمک بگیرید که بتوانید روند یافتن عشق پس از جدایی را سرعت بخشید و فرصت شادی ودوباره‌ای را برای خود ایجاد نمایید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

26 بازدید

91 بازدید

120 بازدید

357 بازدید

376 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

دلت می‌خواد دوباره عشق رو تجربه کنی ولی نگرانی که بعد طلاق دیگه این امکان برات وجود نداشته باشه؟ حتی شاید تو ازدواج اولت اصلا عشقو تجربه نکردی و نگرانی نکنه اصلا فرصت عاشق شدن رو بکلی از دست دادی. شایدم اینقدر با خاطرات مزخرف دست و پنجه نرم کردی که تصور عشق برات مسخره به نظر می‌رسه. جدایی اغلب دردناک است و زمان می‌برد که برای ارتباطی جدید آماه شوید. با وجود اینکه آرزوی هر کسی دستیابی به عشق دوباره پس از طلاق است ولی، تصور تجربه عشق پس از طلاق دور از دسترس و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. اگر نمی‌دانید که باید چگونه شروع کنید، در این مقاله عنوان خواهد شد ولی توجه کنید این روند از خودتان شروع می‌شود و در صورتیکه اقدامی نکنید دانسته‌هایتان هیچ کمکی به پیدا کردن عشق پس از جدایی نمی‌کند.

فهرست مطالب

پس از طلاق بعضی افراد بسرعت شروع به ساختن ارتباط‌های جدید می‌نمایند، در صورتی‌که برخی دیگر چون می‌ترسند که دوباره آسیب ببینند، محافظه‌کار شده‌اند و به شدت از ایجاد ارتباط فرار می‌کنند. در دسته دوم این ترس اینقدر عمیق می‌شود که فرصت عشق پس از جدایی را از خود می‌گیرند. ناگفته پیداست که هیچ‌یک از روش‌های این دو دسته کارآمد نیست، چرا که برای شروع ارتباطی سالم و پایدار نیاز دارید، خودتان را از ارتباط قبلی و افکار پیرامون آن خلاص کنید تا بتوانید ارتباطی مفید بسازید.  بد نیست بدانید که افکار ما از فیلتر سیستم باورهایمان عبور می‌کند و اغلب دنیا را با عینک باورهایی که گاهی کارآمد و گاهی ناکارآمد هستند می‌بینیم. بر این اساس مغز ما برنامه‌ریزی شده که بر اساس شکست‌ها و مشکلاتی که تجربه کرده‌ایم، سیستم باوری جدیدی بسازد و ما را از تجربه درد مجدد در امان نگه‌دارد. در نتیجه مغز بطور ناخودآگاه هر تصمیم جدیدی را با قیاس با تجربیات قبلی بررسی می‌کند و اجازه به تصمیم‌گیری می‌دهد. بنابراین بر پایه خاطراتی که از سر گذرانده‌ایم ارتباطات و دیگران را دسته بندی و ارزیابی می‌کنیم. بعد از طلاق باورهایی مبنی بر اینکه چه کسانی قابل‌اعتمادند یا غیرقابل اعتمادند و چه کارهایی در یک ارتباط درست یا غلط است و چه نشانه‌هایی وجود دارد که ارتباط را دستخوش دگرگونی می‌کند، در سیستم باوری ما ذخیره می‌شود و در ارتباطات بعدی با افرادی مشابه بر اساس آن باورها رفتار می‌کنیم. سیستم باورهایتان بر اساس دردهایی که با همسر سابقتان تجربه کرده‌اید احتمالا جنس مخالف را غیرقبل اعتماد فرض می‌کند. حتی ممکن است جمله خاصی که پیش‌آیند یک دعوا با همسرتان بوده بعنوان نشانه‌ای ذخیره شده باشد که قرار نیست در ارتباطی دیگر با همین تجربه مواجه شوید ولی این باورها، محدودیت‌هایی را برای شما تعریف کرده و تا به خود و باورهایتان نرسید و این سیستم را اصلاح نکرده‌اید هر حرف و یا رفتاری از فرد دیگری ببینید ناخودآگاه همسر سابقتان و رفتارهای او را تداعی کند، در صورتیکه این فردی جدید با مقاصد دیگری است. برای جلوگیری از تکرار مشکلات قبل و برای ساختن عشق ماندگار چاره‌ای ندارید مگر وارد شدن در یک روند پذیرش و اصلاح و تغییر الگوهای ناکارآمد قبلی.  بازبینی و بررسی زندگی گذشته آسان نیست و ممکن است سعی در انکار آن‌ چیزهایی که به خاطر طلاق از دست داده‌اید داشته باشید، ولی اگر دست از انکار برندارید و خودخواسته وارد روند بهبود خود نشوید، سلول‌های سرطانی شکست تمام زندگی و ارتباطات آینده‌تان را درگیر می‌کند و به دیگر ابعاد زندگیتان نیز سرایت خواهد کرد و آسایش زندگیتان را مختل خواهد کرد. چه بپذیرید و چه نپذیرید، طلاق با درد زیادی همراه است و  این درد تا مدت‌ها پس از آن همچنان نیاز به رسیدگی دارد. البته ممکن است فکر کنید قبل از طلاق مدت‌ها طلاق عاطفی گرفته بودید و یا در روند قانونی دادگاه دردهای زیادی را از سر گذرانده‌اید ولی این‌ها فقط سختی‌هایی بوده که شما در تصمیم‌گیری برای طلاق با آن دست و پنجه نرم کرده‌اید. برای آمادگی برای عاشق شدن پس از طلاق باید بدانید چطور با طلاق و پیامدهای آن کنار بیایید کنار بیایید. این کنار آمدن مراحلی دارد که بدون گذر از آن هر نوع ارتباطی چه عاقلانه و چه عاشقانه شما را دچار دردسر می‌کند. پس قبل از هر چیز به خودتان فرصت سوگواری دهید، تا بتوانید با شرایط جدید سازگار شوید و فرصتی برای عشق دوباره بعد از جدایی را برای خود ایجاد کنید.

ممکن است فکر کنید که وقت برای سوگواری برای زندگی گذشته را ندارید و یا حتی بیاندیشید که این‌ همه سال را برای آن زندگی تلف کرده‌اید و لزومی ندارد که بازهم عمر و جوانی خود را صرف آن کنید. این را بدانید که اگر جهت‌گیری درستی کنید نیاز به زمان زیادی برای این سوگواری ندارید، ضمن این‌ که اگر این رسیدگی را بدرستی انجام دهید تجربیات لازم سال‌های از دست رفته برایتان زمینه‌ای می‌شود برای  ایجاد رابطه عاشقانه پایدار. در نظر داشته باشید وقتی که اقداماتی موثر برای کنار آمدن با زندگی گذشته‌تان بکنید، در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت و برای تجربه عشق دوباره بعد از طلاق آمادگی بهتری خواهید داشت. در این‌صورت فرصتی برایتان ایجاد می‌شود که فرد جدید را با دیدگاهی واضح‌تر ببینید و عشقی را تجربه کنید که بدور از قضاوت‌های تاثیرگرفته از مشکلات و آرزوهای بربادرفته در زندگی قبلی باشد.

در رادیو عشق دوره غیرحضوری “بازگشت به زندگی” این امکان را برای شما فراهم می‌کند که ضمن دریافت اطلاعات جامع‌ از زندگی پس از طلاق و نحوه سازگاری با آن برای زندگی جدید و عشق جدید آماده شوید. اگر واقعا دنبال یافتن عشق دوباره‌اید، این دوره را در اولویت خود فرار دهید، وقت بگذارید و فرصتی برای خود ایجاد کنید که در تمرینات عملی موجود در این دوره که بر اساس آخرین یافته‌های علم روز دنیا، و بر اساس استانداردهای جهانی کوچینگ خانواده طراحی شده اند، ترجیحات خود را بشناسید و به مهارت‌های کاربردی و عملیاتی مجهز شوید و به جای نگرانی های بیهوده‌ای که فرصت عشق را از شما می‌گیرد، ضمن همراهی مشاور اختصاصیتان در طول دوره، آسوده خاطر در زمانی کوتاه‌تر، فرد مناسب خود را بیابید و عشق واقعی را تجربه کنید.برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02146015870 تماس بگیرید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

اگر به‌خوبی از سختی‌های پس از جدایی عبور کرده اید توانسته‌اید بپذیرید که ارتباطتان تمام شده، تجربیات لازم را بدست آورده‌اید، به نقطه ضعف‌هایتان پی برده‌اید و مهم‌تر از همه عزت نفستان را بازیابی کرده اید، تنها چیزی که مانع شما در تجربه عشق پس از جدایی است چیزی نیست جز خودتان و ترس‌هایتان. همه ما می‌ترسیم که اشتباه کنیم و این طبیعی است که بترسید دوباره شکست بخورید، ولی بدانید که باید ضمن دیدن ترستان برای شروعی جدید اقدام کنید.

تحقیقات نشان می‌دهد که احتمال عاشق شدن انسان‌های امیدوار بیشتر است. حتی اگر مردد و دودلید، مثبت اندیشیتان را حفظ کنید و انتظار بهترین‌ها را داشته باشید. اگر از رابطه سخت و آسیب زننده‌ای رها شده‌اید، حتماً به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه‌ای سخت نیست یا پایان بدی ندارد. سرتان را بالا نگه دارید و به خودتان بگویید که بعد از جدایی می‌توانید دوباره عاشق شوید. به یاد همسرانی بیفتید که زندگی مشترک شاد و خوشبختی با هم دارند. هیچ دلیلی ندارد که نتوانید رابطه عاشقانه و شادی را تجربه کنید.

برای این که بتوانید عاشق دیگری بشوید، اول باید عاشق خودتان بشوید. اگر عزت نفس پایینی دارید یا برای خودتان ارزش قائل نیستید، پیش از آن که قلبتان را بعد از طلاق دوباره به روی عشق باز کنید، ابتدا باید این مشکلات را حل کنید. خصوصیات منحصر به فرد خودتان، مثلاً مهارت‌ها، توانا‌یی‌ها یا ویژگی‌های عجیب و غریبتان را پیدا کنید. علائقتان را شناسایی کنید و آنها را امتحان کنید. شاید در این بین متوجه شوید که علاقه فراوانی به نقاشی دارید یا این که دوست دارید برای حمایت از حیوانات داوطلب شوید. عشق و اشتیاقتان را پیدا کنید و آنچه را که زنده‌تان می‌کند و باعث می‌شود که خودتان باشید، دوست بدارید. از چند نفر از دوستان نزدیکتان بپرسید که به نظرشان چه خصوصیات منحصر به فردی دارید. این گفتگو شاید عجیب یا معذب کننده به نظرتان برسد، اما بهتر است به تعریف‌های دوستانتان گوش بدهید و آنها را جدی بگیرید.

احتمالاً در دوران زندگی مشترک ناموفق‌تان احساس ناامیدی و درماندگی می‌کرده‌اید. اما نباید اجازه بدهید که آن ذهنیت به دوران حال نیز سرایت کند و روحیه امروزتان را تحت الشعاع قرار بدهد. اکنون فرصت دارید تا رابطه متفاوتی را با فرد دیگری ایجاد کنید، پس از این فرصت استفاده کنید. اگر در گذشته احساس می‌کردید که نمی‌توانید با همسر سابقتان صحبت کنید، اکنون خودتان را به برقراری ارتباط موثرتر متعهد کنید. بدانید که دوران سختی تمام شده و زندگی ملالت‌بارتان به پایان رسیده است، پس دیدتان را نسبت به خود، روابط و شریک عاطفی آینده‌تان تغییر بدهید. مجبور نیستید که همان آدم غمگین و ناراحت زندگی مشترک نافرجام‌تان باشید. می‌توانید خودتان را از نو به شکلی که دوست دارید، خلق کنید. بسیاری از افرادی که درگیر رابطه بد می‌شوند، احساس می‌کنند که این رابطه آنها را محدود کرده است و نمی‌توانند افکار و احساساتشان را به راحتی بیان کنند. اگر دائماً با خودتان فکر می‌کنید که” دیگه هیچ وقت نمیتونم عاشق بشم” یا “دوباره عاشق شدن خیلی سخته”، باید بدانید که این افکار درست نیست. بهتر است روی افکار مثبتی تمرکز کنید، مثلاً به خودتان بگویید “میتونم رابطه‌ای رو که دوست دارم، انتخاب کنم” یا “میتونم رابطه سالم و عاشقانه‌ای را شروع کنم.”

بعد از جدایی، به خصوص اگر طلاق برایتان غیرمنتظره بوده باشد یا ناگهان متوجه خیانت همسرتان شده باشید، به سختی می‌توانید به دیگران اعتماد کنید و عشق را دوباره به قلبتان راه بدهید. قبل از آن که درصدد ایجاد یک رابطه جدید بربیایید، به خودتان فرصت بدهید تا از غم این جدایی بهبود بیابید. با تصمیم‌گیری‌های عاقلانه و رسیدن به نتایج رضایت‌بخش یاد بگیرید که دوباره به خودتان اعتماد کنید. وقتی با نشانه‌های خطر یا فردی یا چیزی مواجه می‌شوید که به نظرتان درست نمی‌آید، به حس ششم و ندای درونتان گوش بدهید. هیچ علامت هشداری را از قلم نیندازید. به احساساتتان اعتماد کنید و اجازه ندهید که یک رابطه نامناسب بیش از حدی که لازم است، ادامه پیدا کند.

گاهی دلمان نمی‌آید بعضی چیزها را رها کنیم و با اینکه می‌دانیم چنین چیزهایی برایمان سودمند نیستند و یا حتی به ما ضرر می‌رسانند، ولی حاضر نیستیم دست از آن‌ها بکشیم. بد نیست بدانید گاهی رهایی از ترس‌ها نگرانی ها و یا دردها علیرغم نازیبایی‌هایشان بسیار سخت است، ولی خوب است بدانید بدون رها کردن چیزهایی که مانع حرکت شما می‌شوند رسیدن به دنیای زیباتر غیرممکن می‌شود.

غرق شدن در غم و درد بعد از جدایی هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ کمکی به فراموشی این شکست و برگشت به زندگی سالم نمی‌کند. حتی اگر همسر سابقتان طلاق را برایتان سخت‌تر کرده است، نباید دائماً به عیب‌های او و ظلمی که در حقتان کرده است، فکر کنید. بدی‌هایش را فراموش کنید و بپذیرید که خودتان هم بی‌نقص نبوده‌اید. پیوند عاطفی بین خود و همسر و رابطه سابقتان را قطع کنید. با قلبی سرشار از کینه و نفرت نه می‌توانید زندگی سالمی داشته باشید و نه می‌توانید. دوباره عاشق شوید.

گرچه در ابتدا طبیعی است که با احساسات ناخوشایند دست و پنجه نرم کنید ولی اگر دوران سوگ خود را کامل کرده باشید و همچنان چنین افکاری را رها نمی‌کنید بدانید هویت دردمند را در عوض هویت خانوادگی خود برگزیده اید.

برای مثال اگر خودتان را دائماً با فکر خیانت همسر سابقتان آزار بدهید، این کار هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بپذیرید که خیانت عشق سابقتان قلب و روحتان را آزرده کرده است، در عین حال قبول کنید که همه خیانتکار نیستند. اگر بخشیدن همسر سابقتان برایتان سخت است، سعی کنید بپذیرید که رابطه‌تان به پایان رسیده، از هم جدا شده‌اید و همه چیز تمام شده است.

اگر زمان زیادی را در روز افکار تکرار شونده و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌کنید مشاوره را در راس کار خود قرار دهید.

احتمالاً پس از جدایی به خودتان اجازه عاشق شدن نمی‌دهید، چون می‌ترسید. ترس‌هایتان را شناسایی و با آنها مقابله کنید. از چه چیزی می‌ترسید؟ واهمه دارید که مبادا دوباره آسیب ببینید، به شما خیانت شود یا قلبتان بشکند؟ ترس‌هایتان را بنویسید و روش‌هایی را برای ادامه دادن به زندگی، علی‌رغم وجود این ترس‌ها پیدا کنید. قبلاً ترس‌های دیگری داشته‌اید که موفق شده‌اید به آنها غلبه کنید؟ چطور این کار را انجام داده‌اید؟ چرا فکر می‌کنید که این بار هم می‌توانید بر ترس‌هایتان غلبه کنید؟ بسیاری از مردم بعد از طلاق در پذیرش مجدد عشق و ایجاد رابطه جدید مردد می‌شوند، چون می‌ترسند که مبادا قلبشان دوباره بشکند. درست است که شکست عشقی بسیار سخت است، اما شما ثابت کرده‌اید که آن‌قدر قوی هستید تا بتوانید با آن مقابله کنید و اگر لازم شود باز هم می‌توانید از پس این کار بربیایید. درست است که طلاق برایتان بسیار دردناک بوده است، اما اگر قلبتان یک بار شکسته است، دلیل نمی‌شود که دیگر نتوانید عشق را تجربه کنید. اگر احساس می‌کنید که ترس وجودتان را فراگرفته است و نمی‌توانید بر این ترس غلبه کنید، بهتر است برای حل مشکلتان به مشاور مراجعه کنید. چنین ترسی حداقل نشانه این است که فعلاً برای شروع یک رابطه جدید بسیار زود است.

اگر عاشق شدن پس از طلاق را مدام به تعویق می‌اندازید، چون احساس می‌کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، باید بهانه‌تراشی را متوقف کنید. شاید فکر کنید که به اندازه کافی جذاب نیستید یا درآمدتان آنقدر نیست که رابطه جدیدی را شروع کنید. اگر دائماً در حال مقایسه کردن اطرافیانتان با خودتان هستید و فکر می‌کنید که همه از شما شایسته‌ترند، باید از مقایسه کردن دست بردارید، چون این کار فقط روحیه‌تان را تضعیف می‌کند. مسلماً شما هم ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارید که به نظر دیگران دوست‌داشتنی است. اگر بعد از طلاق وارد رابطه شده‌اید، به هر رابطه‌ای رضایت ندهید و مشکلات رابطه جدید را با این فکر که هیچ کس کامل نیست، توجیه نکنید. هیچ کس به اندازه خود شما از وضعیت رابطه‌تان اطلاع ندارد، پس از ظاهرسازی دست بردارید و عاقلانه تصمیم بگیرید تا دوباره گرفتار نشوید. اگر می‌خواهید رابطه‌ای مانند رابطه دوستان یا والدینتان داشته باشید، بدانید که تقلید محض از رابطه‌های عاشقانه غیرممکن است و شرایط هر زوج با دیگری متفاوت است.

اگر برای شروع یک رابطه جدید پس از طلاق دست دست می‌کنید، چون می‌خواهید اول لاغر شوید، پول بیشتری دربیاورید یا شغلتان را عوض کنید، بدانید که بیهوده برای خودتان مانع‌تراشی می‌کنید یا بهانه می‌آورید. وقتی می‌توانید دوباره بعد از جدایی عاشق شوید، خوشبختی‌تان را موکول به مورد مبهمی در آینده نکنید. چون شغل ایده‌آلتان را ندارید یا در وزن ایده‌آلتان نیستید، نباید به این نتیجه برسید که شایستگی عشق را ندارید. موانعی را که خودتان برای خودتان به وجود آورده‌اید، از میان بردارید و به خودتان بگویید: “خوشبختی همین الان در همین وضعیتی که هستم، حق من است.” حتی می‌توانید یادداشت‌هایی را روی آینه بچسبانید و جملات مثبتی را روی آنها بنویسید که به شما انگیزه می‌دهد و روحیه‌تان را بهتر میکند. برخی افراد چون فرزند دارند، بعد از طلاق به خودشان اجازه عاشق شدن نمی‌دهند. باید به این والدین نگران بگوییم که خوشبختی حقتان است، بعد از طلاق با وجود داشتن فرزند باز هم می‌توانید عاشق شوید و در واقع اگر عشق را دوباره به زندگیتان راه بدهید، هم برای خودتان و هم برای فرزندتان بهتر است.

بدون اقدام عملی تمام کارهای بالا و تمام تغییراتی که در احساس، تفکر وباورهایتان ایجاد کنید بی نتیجه خواهد بود پس عمل‌گرایی را سرلوحه همه اطلاعاتتان قرار دهید و برای خود فرصت عاشق شدن بعد از جدایی را بیافرینید.

با خانواده و دوستانتان معاشرت کنید. اگر هنوز برای عاشق شدن و وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی مطمئن نیستید، با افرادی که می‌دانید دوستتان دارند و به شما اهمیت می‌دهند، بیشتر رفت و آمد کنید. گوشه‌گیر نشوید و خودتان را از سیستم حمایتی عزیزانتان محروم نکنید. با نزدیکانتان درباره قرارهای عاشقانه و دوست داشتن حرف بزنید، به اشتباهاتتان بخندید، تجاربتان را با دوستانتان در میان بگذارید و به نظراتشان در این باره گوش بدهید.

خود را ملزم به ایجاد یک تغییر ساده بکنید و 21 روز به قراری که با خود گذاشته‌اید، پایبند بمانید. تغییر دادن برنامه روزانه می‌تواند شما را به سبک زندگی سالم‌تری هدایت کند، کمک ‌کند خودتان را بهتر بشناسید و فرصت‌های مناسبی را برای آشنا شدن با افراد جدید ایجاد کند. سعی کنید تجربه‌های جدیدی برای خودتان خلق کنید. ساعت کارتان را کمتر کنید، در کلاس یوگا ثبت نام کنید و کاری را که تا به حال از انجام دادنش می‌ترسیدید، امتحان کنید. یک عادت قدیمی، مثلاً نقاشی کردن را دوباره شروع کنید یا روی یک عادت قدیمی سرمایه‌گذاری کنید. اقدام مثبتی در زندگیتان انجام بدهید که به بهبود روحیه‌تان کمک کند و شما را برای پذیرش عشق بعد از طلاق آماده کند. برای مثال می‌توانید خاطرات‌تان را هر روز بنویسید، مدیتیشن را شروع کنید یا زمان بیشتری را در فضای آزاد بگذرانید.

برای این که قلبتان را بعد از جدایی دوباره به روی عشق باز کنید، باید ابتدا با افراد جدید و مناسبی آشنا بشوید. اگر فرد مناسب را پیدا کردید، در هر مکالمه فقط اندکی از داستان زندگیتان را برملا کنید. مراقب باشید، در مقابل وسوسه تعریف کردن تمام داستان زندگیتان برایش مقاومت کنید چرا که اگر یکباره همه چیز را برایش تعریف کنید و ساعت‌ها درباره طلاق و ناکامی در زندگی مشترک برایش حرف بزنید، طرف مقابلتان را کلافه می‌کنید و فراری می‌دهید. وقتی با فرد جدیدی آشنا شدید، عجله نکنید و کاری نکنید که بعداً پشیمان شوید. آهسته و با سرعت دلخواهی که معذب و ناراحتتان نمی‌کند، پیش بروید. اگر طرف مقابل نمی‌تواند با شرایطتان کنار بیاید، در رابطه با او تجدیدنظر کنید. سعی نکنید بعد از جدایی از همسرتان برای پر کردن تنهاییتان به سرعت وارد روابطی مانند صیغه بشوید، چون ممکن است آسیب ببینید یا ناامید بشوید و خودتان را از فرصت‌های بهتر محروم کنید.

اگر از دوباره عاشق شدن می‌ترسید، مشاور می‌تواند به شما کمک کند. به کمک مشاور می‌توانید روش‌هایی را برای بهبود عزت نفس و اعتماد به نفستان یاد بگیرید، مهارت‌های مقابله‌ای جدیدی را کشف کنید و ترس‌هایی را که مانع از پیشرفت‌تان در زندگی می‌شود، بیان کنید. با مشاور می‌توانید درباره مشکلاتی صحبت کنید که در میان گذاشتن آنها با خانواده و دوستان برایتان سخت است.

تصور عشق دوباره پس از جدایی بسیار سخت است. گاهی با وجود اشیاق به تجربه عشق بعد از طلاق، دستیابی به آن‌ را غیرممکن می‌دانیم. خبر خوب این‌که اگر مراحل سوگ خود را طی کرده باشید، دستیابی به عشق پس از جدایی نه تنها ممکن است بلکه واقعی‌تر از قبل می‌تواند باشد. فقط برای رسیدن به عشق بعد از طلاق باید قبل از هر چیز ذهنی از این مساله عبور کنید. لازم است مثبت بمانید، به خودان اعتماد کنید، و خودتان را بیشتر دوست بدارید. آن‌ چیزهای غیر مفیدی که مانع شما می‌شود را رها کنید مثلا خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، موانع تحمیلی به خود را حذف کنید، از ترس‌های‌تان عبور کنید تا بتوانید در جهت یافتن عشق پس از جدایی، اقدامات کارا و مفیدی انجام دهید. در اقدام برای یافتن عشق بعد از جدایی ضمن اینکه تغییرات کوچک در زندگیتان ایجاد می‌کنید، و رفت و آمد خود را دوستان خیرخواه‌تان بیشتر می‌کنید، نیازست که شروع به ملاقات با افراد جدید نمایید، البته بدون عجله و با قدم‌های کوچک. در هر یک از این شرایط ممکن است به تنهایی گذر کردن سخت باشد و نیاز داشته باشید از یک متخصص کمک بگیرید که بتوانید روند یافتن عشق پس از جدایی را سرعت بخشید و فرصت شادی ودوباره‌ای را برای خود ایجاد نمایید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

26 بازدید

91 بازدید

120 بازدید

357 بازدید

376 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

دلت می‌خواد دوباره عشق رو تجربه کنی ولی نگرانی که بعد طلاق دیگه این امکان برات وجود نداشته باشه؟ حتی شاید تو ازدواج اولت اصلا عشقو تجربه نکردی و نگرانی نکنه اصلا فرصت عاشق شدن رو بکلی از دست دادی. شایدم اینقدر با خاطرات مزخرف دست و پنجه نرم کردی که تصور عشق برات مسخره به نظر می‌رسه. جدایی اغلب دردناک است و زمان می‌برد که برای ارتباطی جدید آماه شوید. با وجود اینکه آرزوی هر کسی دستیابی به عشق دوباره پس از طلاق است ولی، تصور تجربه عشق پس از طلاق دور از دسترس و دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد. اگر نمی‌دانید که باید چگونه شروع کنید، در این مقاله عنوان خواهد شد ولی توجه کنید این روند از خودتان شروع می‌شود و در صورتیکه اقدامی نکنید دانسته‌هایتان هیچ کمکی به پیدا کردن عشق پس از جدایی نمی‌کند.

فهرست مطالب

پس از طلاق بعضی افراد بسرعت شروع به ساختن ارتباط‌های جدید می‌نمایند، در صورتی‌که برخی دیگر چون می‌ترسند که دوباره آسیب ببینند، محافظه‌کار شده‌اند و به شدت از ایجاد ارتباط فرار می‌کنند. در دسته دوم این ترس اینقدر عمیق می‌شود که فرصت عشق پس از جدایی را از خود می‌گیرند. ناگفته پیداست که هیچ‌یک از روش‌های این دو دسته کارآمد نیست، چرا که برای شروع ارتباطی سالم و پایدار نیاز دارید، خودتان را از ارتباط قبلی و افکار پیرامون آن خلاص کنید تا بتوانید ارتباطی مفید بسازید.  بد نیست بدانید که افکار ما از فیلتر سیستم باورهایمان عبور می‌کند و اغلب دنیا را با عینک باورهایی که گاهی کارآمد و گاهی ناکارآمد هستند می‌بینیم. بر این اساس مغز ما برنامه‌ریزی شده که بر اساس شکست‌ها و مشکلاتی که تجربه کرده‌ایم، سیستم باوری جدیدی بسازد و ما را از تجربه درد مجدد در امان نگه‌دارد. در نتیجه مغز بطور ناخودآگاه هر تصمیم جدیدی را با قیاس با تجربیات قبلی بررسی می‌کند و اجازه به تصمیم‌گیری می‌دهد. بنابراین بر پایه خاطراتی که از سر گذرانده‌ایم ارتباطات و دیگران را دسته بندی و ارزیابی می‌کنیم. بعد از طلاق باورهایی مبنی بر اینکه چه کسانی قابل‌اعتمادند یا غیرقابل اعتمادند و چه کارهایی در یک ارتباط درست یا غلط است و چه نشانه‌هایی وجود دارد که ارتباط را دستخوش دگرگونی می‌کند، در سیستم باوری ما ذخیره می‌شود و در ارتباطات بعدی با افرادی مشابه بر اساس آن باورها رفتار می‌کنیم. سیستم باورهایتان بر اساس دردهایی که با همسر سابقتان تجربه کرده‌اید احتمالا جنس مخالف را غیرقبل اعتماد فرض می‌کند. حتی ممکن است جمله خاصی که پیش‌آیند یک دعوا با همسرتان بوده بعنوان نشانه‌ای ذخیره شده باشد که قرار نیست در ارتباطی دیگر با همین تجربه مواجه شوید ولی این باورها، محدودیت‌هایی را برای شما تعریف کرده و تا به خود و باورهایتان نرسید و این سیستم را اصلاح نکرده‌اید هر حرف و یا رفتاری از فرد دیگری ببینید ناخودآگاه همسر سابقتان و رفتارهای او را تداعی کند، در صورتیکه این فردی جدید با مقاصد دیگری است. برای جلوگیری از تکرار مشکلات قبل و برای ساختن عشق ماندگار چاره‌ای ندارید مگر وارد شدن در یک روند پذیرش و اصلاح و تغییر الگوهای ناکارآمد قبلی.  بازبینی و بررسی زندگی گذشته آسان نیست و ممکن است سعی در انکار آن‌ چیزهایی که به خاطر طلاق از دست داده‌اید داشته باشید، ولی اگر دست از انکار برندارید و خودخواسته وارد روند بهبود خود نشوید، سلول‌های سرطانی شکست تمام زندگی و ارتباطات آینده‌تان را درگیر می‌کند و به دیگر ابعاد زندگیتان نیز سرایت خواهد کرد و آسایش زندگیتان را مختل خواهد کرد. چه بپذیرید و چه نپذیرید، طلاق با درد زیادی همراه است و  این درد تا مدت‌ها پس از آن همچنان نیاز به رسیدگی دارد. البته ممکن است فکر کنید قبل از طلاق مدت‌ها طلاق عاطفی گرفته بودید و یا در روند قانونی دادگاه دردهای زیادی را از سر گذرانده‌اید ولی این‌ها فقط سختی‌هایی بوده که شما در تصمیم‌گیری برای طلاق با آن دست و پنجه نرم کرده‌اید. برای آمادگی برای عاشق شدن پس از طلاق باید بدانید چطور با طلاق و پیامدهای آن کنار بیایید کنار بیایید. این کنار آمدن مراحلی دارد که بدون گذر از آن هر نوع ارتباطی چه عاقلانه و چه عاشقانه شما را دچار دردسر می‌کند. پس قبل از هر چیز به خودتان فرصت سوگواری دهید، تا بتوانید با شرایط جدید سازگار شوید و فرصتی برای عشق دوباره بعد از جدایی را برای خود ایجاد کنید.

ممکن است فکر کنید که وقت برای سوگواری برای زندگی گذشته را ندارید و یا حتی بیاندیشید که این‌ همه سال را برای آن زندگی تلف کرده‌اید و لزومی ندارد که بازهم عمر و جوانی خود را صرف آن کنید. این را بدانید که اگر جهت‌گیری درستی کنید نیاز به زمان زیادی برای این سوگواری ندارید، ضمن این‌ که اگر این رسیدگی را بدرستی انجام دهید تجربیات لازم سال‌های از دست رفته برایتان زمینه‌ای می‌شود برای  ایجاد رابطه عاشقانه پایدار. در نظر داشته باشید وقتی که اقداماتی موثر برای کنار آمدن با زندگی گذشته‌تان بکنید، در موقعیت بهتری قرار خواهید گرفت و برای تجربه عشق دوباره بعد از طلاق آمادگی بهتری خواهید داشت. در این‌صورت فرصتی برایتان ایجاد می‌شود که فرد جدید را با دیدگاهی واضح‌تر ببینید و عشقی را تجربه کنید که بدور از قضاوت‌های تاثیرگرفته از مشکلات و آرزوهای بربادرفته در زندگی قبلی باشد.

در رادیو عشق دوره غیرحضوری “بازگشت به زندگی” این امکان را برای شما فراهم می‌کند که ضمن دریافت اطلاعات جامع‌ از زندگی پس از طلاق و نحوه سازگاری با آن برای زندگی جدید و عشق جدید آماده شوید. اگر واقعا دنبال یافتن عشق دوباره‌اید، این دوره را در اولویت خود فرار دهید، وقت بگذارید و فرصتی برای خود ایجاد کنید که در تمرینات عملی موجود در این دوره که بر اساس آخرین یافته‌های علم روز دنیا، و بر اساس استانداردهای جهانی کوچینگ خانواده طراحی شده اند، ترجیحات خود را بشناسید و به مهارت‌های کاربردی و عملیاتی مجهز شوید و به جای نگرانی های بیهوده‌ای که فرصت عشق را از شما می‌گیرد، ضمن همراهی مشاور اختصاصیتان در طول دوره، آسوده خاطر در زمانی کوتاه‌تر، فرد مناسب خود را بیابید و عشق واقعی را تجربه کنید.برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02146015870 تماس بگیرید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

اگر به‌خوبی از سختی‌های پس از جدایی عبور کرده اید توانسته‌اید بپذیرید که ارتباطتان تمام شده، تجربیات لازم را بدست آورده‌اید، به نقطه ضعف‌هایتان پی برده‌اید و مهم‌تر از همه عزت نفستان را بازیابی کرده اید، تنها چیزی که مانع شما در تجربه عشق پس از جدایی است چیزی نیست جز خودتان و ترس‌هایتان. همه ما می‌ترسیم که اشتباه کنیم و این طبیعی است که بترسید دوباره شکست بخورید، ولی بدانید که باید ضمن دیدن ترستان برای شروعی جدید اقدام کنید.

تحقیقات نشان می‌دهد که احتمال عاشق شدن انسان‌های امیدوار بیشتر است. حتی اگر مردد و دودلید، مثبت اندیشیتان را حفظ کنید و انتظار بهترین‌ها را داشته باشید. اگر از رابطه سخت و آسیب زننده‌ای رها شده‌اید، حتماً به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه‌ای سخت نیست یا پایان بدی ندارد. سرتان را بالا نگه دارید و به خودتان بگویید که بعد از جدایی می‌توانید دوباره عاشق شوید. به یاد همسرانی بیفتید که زندگی مشترک شاد و خوشبختی با هم دارند. هیچ دلیلی ندارد که نتوانید رابطه عاشقانه و شادی را تجربه کنید.

برای این که بتوانید عاشق دیگری بشوید، اول باید عاشق خودتان بشوید. اگر عزت نفس پایینی دارید یا برای خودتان ارزش قائل نیستید، پیش از آن که قلبتان را بعد از طلاق دوباره به روی عشق باز کنید، ابتدا باید این مشکلات را حل کنید. خصوصیات منحصر به فرد خودتان، مثلاً مهارت‌ها، توانا‌یی‌ها یا ویژگی‌های عجیب و غریبتان را پیدا کنید. علائقتان را شناسایی کنید و آنها را امتحان کنید. شاید در این بین متوجه شوید که علاقه فراوانی به نقاشی دارید یا این که دوست دارید برای حمایت از حیوانات داوطلب شوید. عشق و اشتیاقتان را پیدا کنید و آنچه را که زنده‌تان می‌کند و باعث می‌شود که خودتان باشید، دوست بدارید. از چند نفر از دوستان نزدیکتان بپرسید که به نظرشان چه خصوصیات منحصر به فردی دارید. این گفتگو شاید عجیب یا معذب کننده به نظرتان برسد، اما بهتر است به تعریف‌های دوستانتان گوش بدهید و آنها را جدی بگیرید.

احتمالاً در دوران زندگی مشترک ناموفق‌تان احساس ناامیدی و درماندگی می‌کرده‌اید. اما نباید اجازه بدهید که آن ذهنیت به دوران حال نیز سرایت کند و روحیه امروزتان را تحت الشعاع قرار بدهد. اکنون فرصت دارید تا رابطه متفاوتی را با فرد دیگری ایجاد کنید، پس از این فرصت استفاده کنید. اگر در گذشته احساس می‌کردید که نمی‌توانید با همسر سابقتان صحبت کنید، اکنون خودتان را به برقراری ارتباط موثرتر متعهد کنید. بدانید که دوران سختی تمام شده و زندگی ملالت‌بارتان به پایان رسیده است، پس دیدتان را نسبت به خود، روابط و شریک عاطفی آینده‌تان تغییر بدهید. مجبور نیستید که همان آدم غمگین و ناراحت زندگی مشترک نافرجام‌تان باشید. می‌توانید خودتان را از نو به شکلی که دوست دارید، خلق کنید. بسیاری از افرادی که درگیر رابطه بد می‌شوند، احساس می‌کنند که این رابطه آنها را محدود کرده است و نمی‌توانند افکار و احساساتشان را به راحتی بیان کنند. اگر دائماً با خودتان فکر می‌کنید که” دیگه هیچ وقت نمیتونم عاشق بشم” یا “دوباره عاشق شدن خیلی سخته”، باید بدانید که این افکار درست نیست. بهتر است روی افکار مثبتی تمرکز کنید، مثلاً به خودتان بگویید “میتونم رابطه‌ای رو که دوست دارم، انتخاب کنم” یا “میتونم رابطه سالم و عاشقانه‌ای را شروع کنم.”

بعد از جدایی، به خصوص اگر طلاق برایتان غیرمنتظره بوده باشد یا ناگهان متوجه خیانت همسرتان شده باشید، به سختی می‌توانید به دیگران اعتماد کنید و عشق را دوباره به قلبتان راه بدهید. قبل از آن که درصدد ایجاد یک رابطه جدید بربیایید، به خودتان فرصت بدهید تا از غم این جدایی بهبود بیابید. با تصمیم‌گیری‌های عاقلانه و رسیدن به نتایج رضایت‌بخش یاد بگیرید که دوباره به خودتان اعتماد کنید. وقتی با نشانه‌های خطر یا فردی یا چیزی مواجه می‌شوید که به نظرتان درست نمی‌آید، به حس ششم و ندای درونتان گوش بدهید. هیچ علامت هشداری را از قلم نیندازید. به احساساتتان اعتماد کنید و اجازه ندهید که یک رابطه نامناسب بیش از حدی که لازم است، ادامه پیدا کند.

گاهی دلمان نمی‌آید بعضی چیزها را رها کنیم و با اینکه می‌دانیم چنین چیزهایی برایمان سودمند نیستند و یا حتی به ما ضرر می‌رسانند، ولی حاضر نیستیم دست از آن‌ها بکشیم. بد نیست بدانید گاهی رهایی از ترس‌ها نگرانی ها و یا دردها علیرغم نازیبایی‌هایشان بسیار سخت است، ولی خوب است بدانید بدون رها کردن چیزهایی که مانع حرکت شما می‌شوند رسیدن به دنیای زیباتر غیرممکن می‌شود.

غرق شدن در غم و درد بعد از جدایی هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ کمکی به فراموشی این شکست و برگشت به زندگی سالم نمی‌کند. حتی اگر همسر سابقتان طلاق را برایتان سخت‌تر کرده است، نباید دائماً به عیب‌های او و ظلمی که در حقتان کرده است، فکر کنید. بدی‌هایش را فراموش کنید و بپذیرید که خودتان هم بی‌نقص نبوده‌اید. پیوند عاطفی بین خود و همسر و رابطه سابقتان را قطع کنید. با قلبی سرشار از کینه و نفرت نه می‌توانید زندگی سالمی داشته باشید و نه می‌توانید. دوباره عاشق شوید.

گرچه در ابتدا طبیعی است که با احساسات ناخوشایند دست و پنجه نرم کنید ولی اگر دوران سوگ خود را کامل کرده باشید و همچنان چنین افکاری را رها نمی‌کنید بدانید هویت دردمند را در عوض هویت خانوادگی خود برگزیده اید.

برای مثال اگر خودتان را دائماً با فکر خیانت همسر سابقتان آزار بدهید، این کار هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بپذیرید که خیانت عشق سابقتان قلب و روحتان را آزرده کرده است، در عین حال قبول کنید که همه خیانتکار نیستند. اگر بخشیدن همسر سابقتان برایتان سخت است، سعی کنید بپذیرید که رابطه‌تان به پایان رسیده، از هم جدا شده‌اید و همه چیز تمام شده است.

اگر زمان زیادی را در روز افکار تکرار شونده و احساسات ناخوشایند را تجربه می‌کنید مشاوره را در راس کار خود قرار دهید.

احتمالاً پس از جدایی به خودتان اجازه عاشق شدن نمی‌دهید، چون می‌ترسید. ترس‌هایتان را شناسایی و با آنها مقابله کنید. از چه چیزی می‌ترسید؟ واهمه دارید که مبادا دوباره آسیب ببینید، به شما خیانت شود یا قلبتان بشکند؟ ترس‌هایتان را بنویسید و روش‌هایی را برای ادامه دادن به زندگی، علی‌رغم وجود این ترس‌ها پیدا کنید. قبلاً ترس‌های دیگری داشته‌اید که موفق شده‌اید به آنها غلبه کنید؟ چطور این کار را انجام داده‌اید؟ چرا فکر می‌کنید که این بار هم می‌توانید بر ترس‌هایتان غلبه کنید؟ بسیاری از مردم بعد از طلاق در پذیرش مجدد عشق و ایجاد رابطه جدید مردد می‌شوند، چون می‌ترسند که مبادا قلبشان دوباره بشکند. درست است که شکست عشقی بسیار سخت است، اما شما ثابت کرده‌اید که آن‌قدر قوی هستید تا بتوانید با آن مقابله کنید و اگر لازم شود باز هم می‌توانید از پس این کار بربیایید. درست است که طلاق برایتان بسیار دردناک بوده است، اما اگر قلبتان یک بار شکسته است، دلیل نمی‌شود که دیگر نتوانید عشق را تجربه کنید. اگر احساس می‌کنید که ترس وجودتان را فراگرفته است و نمی‌توانید بر این ترس غلبه کنید، بهتر است برای حل مشکلتان به مشاور مراجعه کنید. چنین ترسی حداقل نشانه این است که فعلاً برای شروع یک رابطه جدید بسیار زود است.

اگر عاشق شدن پس از طلاق را مدام به تعویق می‌اندازید، چون احساس می‌کنید که به اندازه کافی خوب نیستید، باید بهانه‌تراشی را متوقف کنید. شاید فکر کنید که به اندازه کافی جذاب نیستید یا درآمدتان آنقدر نیست که رابطه جدیدی را شروع کنید. اگر دائماً در حال مقایسه کردن اطرافیانتان با خودتان هستید و فکر می‌کنید که همه از شما شایسته‌ترند، باید از مقایسه کردن دست بردارید، چون این کار فقط روحیه‌تان را تضعیف می‌کند. مسلماً شما هم ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارید که به نظر دیگران دوست‌داشتنی است. اگر بعد از طلاق وارد رابطه شده‌اید، به هر رابطه‌ای رضایت ندهید و مشکلات رابطه جدید را با این فکر که هیچ کس کامل نیست، توجیه نکنید. هیچ کس به اندازه خود شما از وضعیت رابطه‌تان اطلاع ندارد، پس از ظاهرسازی دست بردارید و عاقلانه تصمیم بگیرید تا دوباره گرفتار نشوید. اگر می‌خواهید رابطه‌ای مانند رابطه دوستان یا والدینتان داشته باشید، بدانید که تقلید محض از رابطه‌های عاشقانه غیرممکن است و شرایط هر زوج با دیگری متفاوت است.

اگر برای شروع یک رابطه جدید پس از طلاق دست دست می‌کنید، چون می‌خواهید اول لاغر شوید، پول بیشتری دربیاورید یا شغلتان را عوض کنید، بدانید که بیهوده برای خودتان مانع‌تراشی می‌کنید یا بهانه می‌آورید. وقتی می‌توانید دوباره بعد از جدایی عاشق شوید، خوشبختی‌تان را موکول به مورد مبهمی در آینده نکنید. چون شغل ایده‌آلتان را ندارید یا در وزن ایده‌آلتان نیستید، نباید به این نتیجه برسید که شایستگی عشق را ندارید. موانعی را که خودتان برای خودتان به وجود آورده‌اید، از میان بردارید و به خودتان بگویید: “خوشبختی همین الان در همین وضعیتی که هستم، حق من است.” حتی می‌توانید یادداشت‌هایی را روی آینه بچسبانید و جملات مثبتی را روی آنها بنویسید که به شما انگیزه می‌دهد و روحیه‌تان را بهتر میکند. برخی افراد چون فرزند دارند، بعد از طلاق به خودشان اجازه عاشق شدن نمی‌دهند. باید به این والدین نگران بگوییم که خوشبختی حقتان است، بعد از طلاق با وجود داشتن فرزند باز هم می‌توانید عاشق شوید و در واقع اگر عشق را دوباره به زندگیتان راه بدهید، هم برای خودتان و هم برای فرزندتان بهتر است.

بدون اقدام عملی تمام کارهای بالا و تمام تغییراتی که در احساس، تفکر وباورهایتان ایجاد کنید بی نتیجه خواهد بود پس عمل‌گرایی را سرلوحه همه اطلاعاتتان قرار دهید و برای خود فرصت عاشق شدن بعد از جدایی را بیافرینید.

با خانواده و دوستانتان معاشرت کنید. اگر هنوز برای عاشق شدن و وارد شدن به مرحله جدیدی از زندگی مطمئن نیستید، با افرادی که می‌دانید دوستتان دارند و به شما اهمیت می‌دهند، بیشتر رفت و آمد کنید. گوشه‌گیر نشوید و خودتان را از سیستم حمایتی عزیزانتان محروم نکنید. با نزدیکانتان درباره قرارهای عاشقانه و دوست داشتن حرف بزنید، به اشتباهاتتان بخندید، تجاربتان را با دوستانتان در میان بگذارید و به نظراتشان در این باره گوش بدهید.

خود را ملزم به ایجاد یک تغییر ساده بکنید و 21 روز به قراری که با خود گذاشته‌اید، پایبند بمانید. تغییر دادن برنامه روزانه می‌تواند شما را به سبک زندگی سالم‌تری هدایت کند، کمک ‌کند خودتان را بهتر بشناسید و فرصت‌های مناسبی را برای آشنا شدن با افراد جدید ایجاد کند. سعی کنید تجربه‌های جدیدی برای خودتان خلق کنید. ساعت کارتان را کمتر کنید، در کلاس یوگا ثبت نام کنید و کاری را که تا به حال از انجام دادنش می‌ترسیدید، امتحان کنید. یک عادت قدیمی، مثلاً نقاشی کردن را دوباره شروع کنید یا روی یک عادت قدیمی سرمایه‌گذاری کنید. اقدام مثبتی در زندگیتان انجام بدهید که به بهبود روحیه‌تان کمک کند و شما را برای پذیرش عشق بعد از طلاق آماده کند. برای مثال می‌توانید خاطرات‌تان را هر روز بنویسید، مدیتیشن را شروع کنید یا زمان بیشتری را در فضای آزاد بگذرانید.

برای این که قلبتان را بعد از جدایی دوباره به روی عشق باز کنید، باید ابتدا با افراد جدید و مناسبی آشنا بشوید. اگر فرد مناسب را پیدا کردید، در هر مکالمه فقط اندکی از داستان زندگیتان را برملا کنید. مراقب باشید، در مقابل وسوسه تعریف کردن تمام داستان زندگیتان برایش مقاومت کنید چرا که اگر یکباره همه چیز را برایش تعریف کنید و ساعت‌ها درباره طلاق و ناکامی در زندگی مشترک برایش حرف بزنید، طرف مقابلتان را کلافه می‌کنید و فراری می‌دهید. وقتی با فرد جدیدی آشنا شدید، عجله نکنید و کاری نکنید که بعداً پشیمان شوید. آهسته و با سرعت دلخواهی که معذب و ناراحتتان نمی‌کند، پیش بروید. اگر طرف مقابل نمی‌تواند با شرایطتان کنار بیاید، در رابطه با او تجدیدنظر کنید. سعی نکنید بعد از جدایی از همسرتان برای پر کردن تنهاییتان به سرعت وارد روابطی مانند صیغه بشوید، چون ممکن است آسیب ببینید یا ناامید بشوید و خودتان را از فرصت‌های بهتر محروم کنید.

اگر از دوباره عاشق شدن می‌ترسید، مشاور می‌تواند به شما کمک کند. به کمک مشاور می‌توانید روش‌هایی را برای بهبود عزت نفس و اعتماد به نفستان یاد بگیرید، مهارت‌های مقابله‌ای جدیدی را کشف کنید و ترس‌هایی را که مانع از پیشرفت‌تان در زندگی می‌شود، بیان کنید. با مشاور می‌توانید درباره مشکلاتی صحبت کنید که در میان گذاشتن آنها با خانواده و دوستان برایتان سخت است.

تصور عشق دوباره پس از جدایی بسیار سخت است. گاهی با وجود اشیاق به تجربه عشق بعد از طلاق، دستیابی به آن‌ را غیرممکن می‌دانیم. خبر خوب این‌که اگر مراحل سوگ خود را طی کرده باشید، دستیابی به عشق پس از جدایی نه تنها ممکن است بلکه واقعی‌تر از قبل می‌تواند باشد. فقط برای رسیدن به عشق بعد از طلاق باید قبل از هر چیز ذهنی از این مساله عبور کنید. لازم است مثبت بمانید، به خودان اعتماد کنید، و خودتان را بیشتر دوست بدارید. آن‌ چیزهای غیر مفیدی که مانع شما می‌شود را رها کنید مثلا خودتان را با دیگران مقایسه نکنید، موانع تحمیلی به خود را حذف کنید، از ترس‌های‌تان عبور کنید تا بتوانید در جهت یافتن عشق پس از جدایی، اقدامات کارا و مفیدی انجام دهید. در اقدام برای یافتن عشق بعد از جدایی ضمن اینکه تغییرات کوچک در زندگیتان ایجاد می‌کنید، و رفت و آمد خود را دوستان خیرخواه‌تان بیشتر می‌کنید، نیازست که شروع به ملاقات با افراد جدید نمایید، البته بدون عجله و با قدم‌های کوچک. در هر یک از این شرایط ممکن است به تنهایی گذر کردن سخت باشد و نیاز داشته باشید از یک متخصص کمک بگیرید که بتوانید روند یافتن عشق پس از جدایی را سرعت بخشید و فرصت شادی ودوباره‌ای را برای خود ایجاد نمایید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

26 بازدید

91 بازدید

120 بازدید

357 بازدید

376 بازدید

دیدگاه

نام *

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

شکست عشقی(ضربه عشقی) بی‌شک تجربه دردآوری است. رابطه عاطفی که به جدایی و شکست منجر می‌شود می‌تواند مجموعه‌ای از احساسات منفی مانند غم، اضطراب و خشم را برای فرد ایجاد کند. کنار آمدن و پذیرفتن شکست عشقی برای دختران و پسران ساده نیست. جدایی عاطفی و فراموش کردن معشوق ممکن است تا مدت‌ها برای فرد قابل پذیرش نباشد. اما برای درمان افسردگی، ناراحتی پس از جدایی عاطفی و سرعت بخشیدن به مراحل کنار آمدن با غم شکست عشقی، راهکارهایی نیز وجود دارد. به کمک این روش‌ها و مشاوره با یک روانشناس با تجربه می‌توان پس از شکست عشقی نیز امیدواری و زندگی سالم را تجربه کرد.

فهرست مطالب

شکست عشقی می تواند به صورت های مختلفی برای افراد ایجاد شود. در ادامه به انواع آن اشاره می کنیم.

یکی از سخت ترین ضربه های روحی که می تواند در یک رابطه به افراد وارد شود زمانی است که یکی از طرفین رابطه بدون هیچ حرفی ناپدید می شود. یک روز صبح که با او تماس می گیرید متوجه می شوید که تلفن همراهش خاموش شده و هرچه پیام می دهید برایش ارسال نمی شود. روزها و هفته ها می گذرد و شما همچنان منتظرید که از او خبری شود. اما حقیقت تلخ این است که او متاسفانه به تنهایی برای این رابطه تصمیم گرفته و خودش را کنار کشیده. قطعا درک کردن حس و حال شما در این شرایط بسیار سخت است ولی ما سعی می کنیم شما را درک کرده و راهکارهایی در جهت کنار امدن با این موضوع  ارائه کنیم.

گاهی نیز متوجه می شوید عشقتان چند روزی است که مدام به بهانه های مختلف جواب تماس ها و پیام های شما را یکی در میان می دهد و دیگر مثل سابق برای شما وقت نمی گذارد. با وجود اینکه شما بسیار به او ابراز علاقه می کنید ولی او خیلی واکنش مثبتی نشان نمی دهد و احساس می کنید نسبت به شما سرد شده است. بعد از گذشت چند وقت با آوردن بهانه ای مثل اوضاع بهم ریخته خانوادگی اش از شما می خواهد که چند روزی با هم کمتر در تماس باشید ولی در حقیقت این کار مقدمه است برای سردتر شدن و پایان ارتباط شما. در این نوع از شکست عشقی شما هنوز در شوک این هستید که چطور کسی که تا دیروز عاشق شما بود اینگونه شما را رها کرده است و احتمالا مدت ها تحت تاثیر این شوک بزرگ زندگی خود را کاملا تعطیل می کنید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

یکی دیگر از انواع شکست عشقی زمانی است که شما ارتباط چند ماهه یا چندساله خود را با دعوا و درگیری به اتمام می رسانید. که اهداف شما می تواند از این کار متفاوت باشد. برخی فقط برای تست کردن میزان وفاداری و عشق طرف مقابلشان بحثی را راه می اندازند و می خواهند ببیند که عشقشان برای ماندن آنها در رابطه چقدر تلاش می کند. بعضی دیگر نیز بدنبال بهانه برای تمام کردن رابطه یا گرفتن انتقام از طرف مقابل هستند و تصمیم می گیرند با دعوا و مشاجره به هدف خود برسند. به همین دلیل اغلب اوقات یک طرف رابطه قربانی تصمیم خودخواهانه طرف دیگر می شود.

افراد بعد از تجربه ضربه عشقی علائم روحی نسبتا شدیدی را تجربه می کنند که البته این علائم با توجه به مدت زمان ارتباط و دوام رابطه می تواند متفاوت باشد. مسلما شخصی که بعد از چند سال رابطه از عشقش جدا می‌شود بیشتر از کسی که فقط چند هفته با طرف مقابلش ارتباط داشته، آسیب می بیند. علائم روحی بعد از شکست عشقی بسیار شبیه آن چیزی است که افراد در اختلالات افسردگی و اضطرابی تجربه می‌کنند؛ البته با درجات مختلف. در کنار این علائم روحی علائم جسمانی نیز در این افراد دیده می شود که در ادامه آنها را نام می بریم.

هر آنچه که شما را به یاد عشق سابق‌تان می‌اندازد، مانند عکس، پاتوق‌های همیشگی‌تان، افکار نامنظم و … باعث شروع فعالیت در نورون‌های “پاداش” قرار گرفته داخل هسته‌ی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی مغز می‌شود. دانشمندان از تعدادی از افرادی که در رنج و درد شکست عشقی فرو رفته بودند و به هیچ چیزی به جز عشق جدیدشان نمی‌توانستند، فکر کنند، خواستند که به عکس‌های عشق از دست رفته‌شان نگاه کنند و در این بین مغز آنها را با استفاده از دستگاه fMRI  بررسی کردند؛ مشخص شد که دو ناحیه‌ی هسته‌ی دمی و ناحیه تگمنتوم شکمی در زمان نگاه کردن به عکس‌ها فعال می‌شود. به علاوه این دو ناحیه از مغز به کوکائین و نیکوتین نیز واکنش نشان می‌دهند. برانگیختن نورون‌های پاداش موجب آزاد شدن مکرر مقادیر زیادی از انتقال دهنده‌ی عصبی دوپامین می‌شود. به علاوه دوپامین با فعال کردن مدارهای داخل مغز، موجب افزایش ولع و ایجاد میلی غیرقابل مقاومت می‌شود. این احساس ولع انگیزه به وجود می‌آورد و شما را ترغیب می‌کند تا به امید دریافت مقدار بیشتری از آنچه به آن نیاز دارید، مرتکب رفتارهای دیگر بشوید.

زمانی که عشق‌تان شما را ترک می‌کند، احتمالاً درد این شکست و رها شدن را احساس خواهید کرد. قلب و قفسه‌ سینه‌تان درد می‌گیرد، معده و دستگاه گوارش‌تان به هم می‌ریزد و همان احساس ناخوشایندی که هنگام شنیدن اخبار وحشتناک حس می‌کنید، در وجودتان جریان پیدا می‌کند. نتایج دو مطالعه‌ی انجام شده بر روی افرادی که در درد و رنج شکست عشقی فرو رفته بودند، حاکی از آن است که به جز ناحیه‌های پاداش، ناحیه‌های دیگری نیز داخل مغز فعال می‌شود که ناراحتی و واکنش به درد جسمی را کنترل می‌کنند. به بیان دقیق‍‌تر، آن بخش‌هایی از مغز که احساس درد را از جهان خارج جمع‌آوری می‌کنند، حین بررسی‌های انجام شده آرام بودند، اما سیستم‌های مرتبط با آنها، یعنی سیستم‌هایی که چگونگی واکنش بدن را به درد کنترل می‌کنند، به شدت در حال فعالیت بودند تا وقوع رخدادی ناخوشایند را به بدن اطلاع بدهند. به علاوه از آنجایی که مغز بدن را کنترل می‌کند، فعال شدن این سیستم‌ها اثرات مختلفی را به دنبال دارد: برای مثال هورمون‌های استرس ترشح می‌شود که به نوبه‌ی خود بر قلب، دستگاه گوارش و حتی سیستم ایمنی بدن اثر می‌گذارد. استرس در موارد شدید موجب ضعیف و متورم شدن قلب می‌شود و ابتلا به عارضه‌ای به نام “سندرم قلب شکسته” یا کاردیومیوپاتی را دامن می‌زند که حتی گاهی منجر به مرگ می‌شود. البته این قبیل واکنش‌های استرسی شدید و وخیم خوشبختانه نادر هستند.

تمام آزمایش‌ها و مطالعاتی که بعد از شکست عشقی با استفاده از دستگاه fMRI انجام شده‌اند، فعالیت مغز را در این دوران ناراحتی بررسی کرده‌اند. علم نیز مانند شما هنوز هیچ ایده‌ای ندارد که در مغز یک عاشق شکست خورده چه می‌گذرد. منطق حکم می‌کند که باید سازو کاری وجود داشته باشد که بتواند ارتباطات داخل گذرگاه‌های اتصال مغز را به آهستگی ضعیف کند و از بین ببرد. وقتی قلبتان می‌شکند، هیچ دلیلی ندارد که نتواند کارهایی را انجام بدهید که مغزتان را به سیم‌کشی مجدد خودش ترغیب کند. در واقع شواهد موجود حاکی از آن است که مغز بلافاصله بعد از شکست عشقی به سختی تلاش می‌کند تا شما را وادار به پشت سر گذاشتن این دوران سخت و برگشت به زندگی عادی کند. نظر دانشمندان به طور خلاصه این است که مغز سعی می‌کند تا ترکیب احساسات و هیجانات مختلف را تعدیل کند، از انجام دادن حداقل تعدادی از کارهای دیوانه‌واری که احساس می‌کنید، مجبور به انجام دادن آنها هستید، جلوگیری کند و به شما کمک کند تا دوباره به زندگی‌تان سرو سامان بدهید.

«رابطمون هنوز تموم نشده، زنگ میزنه بازم بهم». این گفت‏‌‏وگوی با خود، اولین مرحله شکست عشقی است. فرد در این مرحله هنوز باورش نشده که رابطه تمام شده است و هنوز به دنبال روزنه‏ امیدی برای بازگشت به رابطه است.

بعد از مدتی فرد می‏‌فهمد که بازگشتی در رابطه وجود ندارد، به همین دلیل سعی می‏‌کند برای این رابطه تمام شده مقصر پیدا کند و مقصر اصلی، معمولا فرد مقابل است. شاید این جملات برای شما آشنا باشد: «ازش متنفرم» یا «دیگه حتی نمی‏خوام ببینمش».

در این مرحله، فرد خاطراتش را مرور می‌‏کند و خودش را به خاطر تمام کارهایش ملامت می‏‌کند. مثلا: «اگه فلان کار را انجام نمی‏‌دادم، رابطمون تموم نمی‏‌شد». در این مرحله سعی کنید از کمک یک دوست یا یک روان‏‌شناس متخصص استفاده کنید چون ممکن است دلتان بخواهد که به رابطه برگردید و این بدترین زمان برای اجرای این تصمیم است.

شاید اکثر افراد مرحله افسردگی را بیشتر به یاد داشته باشند زیرا معمولا طولانی‏‌ترین مرحله سوگ است. برای بیرون آمدن از این استیج به خودتان زمان دهید ولی اگر بیش از ۲ الی ۳ ماه طول کشید، حتما با یک روان‎شناس مشورت کنید. افراد معمولا در این مرحله تصمیم می‏‌گیرند که دیگر هیچ رابطه عاشقانه‌‏ای را تجربه نکنند و به همین دلیل ماندن در این مرحله، بسیار آسیب‌‏زاست.

اگر تمام مراحل بالا با موفقیت انجام شود، شما وارد مرحله بهبودی می‏‌شوید. در این مرحله، فرد به گونه پخته‌‏تری به تجربه گذشت‌ه‏اش نگاه می‌‏کند و با دیدی روشن برای جبران کاستی‌‏های قبل، زندگی خود را از نو شروع می‌کند. «گذشته‌‏ها گذشته، بهتره که من او را فراموش کنم و زندگی جدیدی برای خودم شروع کنم.»

همانطور که گفته شد مواجه شدن با شکست عشقی درست مانند سوگ مرگ عزیزان دارای مراحل مختلفی است. گذشتن از این مراحل زمان می‌طلبد. طول دوره سوگ عاطفی، باتوجه به شرایط رابطه و روحیات فرد می‌تواند متفاوت باشد. طبق مطالعات انجام شده هرچه مدت زمان رابطه عاطفی طولانی‌تر باشد، مدت زمان سوگواری و غم نیز طولانی‌تر خواهد بود. همچنین کنار آمدن با شکست عشقی حداقل در مراحل اول برای دختران دشوارتر از پسران است. پس لازم است با توجه به شناختی که از شرایط و روحیات خود دارید فرصت کافی برای گذر از این مرحله را به خود بدهید.

خود خوری کردن در این شرایط می‌تواند آسیب‌های روحی و جسمی زیادی برای شخص داشته باشد. درد عاطفی پس از شکست عشقی غالباً باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول در بدن می‌شود، ترشح این هورمون، سیستم دفاعی بدن را ضعیف می‌کند. نخستین گام برای حل این مشکل این است که آگاه باشید که طبیعی است اگر پس از شکست عشقی در برابر هر مسئله‌ی کوچکی به هم می‌ریزید. به این نکته فکر کنید که حساس شدن شما احتمالاً از واکنش بدن به جدایی نشأت می‌گیرد و قرار نیست که تا پایان عمر ناراحت و عصبی باشید. هرگز سعی نکنید غم و ناراحتی خود را انکار کنید. گریه کردن در هنگام ناراحتی و نوشتن افکار و احساسات، به تخلیه احساسات منفی و کنار آمدن با موضوع کمک می‌کند. همچنین درد دل کردن با یک دوست یا آشنای صمیمی یا در میان گذاشتن موضوع با مشاور می‌تواند اندوه شما را کاهش دهد.

اگر خودتان را به خاطر به پایان رسیدن رابطه‌تان سرزنش کنید، پشت سر گذاشتن این درد و رنج برایتان سخت‌تر می‌شود و اصطلاحاً دچار یک “سوگواری عمیق و پیچیده” می‌شوید. طبیعی است که از خودتان بپرسید که کجای راه را اشتباه رفته‌اید و چه خطایی از شما سر زده است، اما غرق شدن در افکار منفی، تلاش‌هایتان را برای ترمیم قلب شکسته‌تان به باد می‌دهد.

مهم نیست دلیل جدایی شما چه بوده باشد و چه کسی رابطه را تمام کرده است. مطمئنا در طول رابطه عاطفی یا در هنگام جدایی متوجه نقاط منفی یا اشتباهاتی از طرف مقابل شده‌اید. برای اینکه راحت‌تر بتوانید با موضوع کنار بیایید. بجای مرور مکرر خاطرات خوش که کاری بجز نمک پاشیدن به زخمتان نمی‌کند، نقاط منفی رابطه و طرف مقابل را مرور کنید. لیاقت شما ماندن در رابطه عاطفی سالم و با آرامش با کسی است که قدر شما را می‌داند و برای بودن با شما و سلامت رابطه تلاش می‌کند.

مهم‌ترین مرحله برای کنار آمدن با شکست عشقی این است که تمام شدن رابطه را بپذیرید. البته این‌ کار برای شما سخت خواهد بود به خصوص اگر طرف مقابل دلیل موجهی برای تمام کردن رابطه نیاورده باشد. اما برای ادامه مسیر و گذشتن از این غم جدایی مطمئنا پذیرش مسئله لازم است.

اگر نامزدتان بدون توضیح قابل قبولی و با بیان جملاتی مانند “مشکل از من است، من لیاقتت را ندارم” شما را ترک کرده است، به او التماس نکنید که دلیل این جدایی را برایتان توضیح بدهد. برای خودتان دلیل بتراشید، و ترجیحاً توضیحی بیابید که عزت نفس و اعتماد به نفستان را خدشه‌دار نکند، مثلاً به خودتان بگویید که نامزدتان از مسئولیت فرار می‌کرده است.

شاید حذف کردن دوست سابقتان از فهرست دوست‌هایتان یا آنفالو کردن او در شبکه‌های اجتماعی به نظرتان بچگانه بیاید، اما در این دوران ناراحت کننده باید به خودتان فکر کنید و تمام راه‌هایی را که ممکن است دوباره با او تماس پیدا کنید و نمک روی زخمتان پاشیده شود، مسدود کنید. تمام این پل‌های مجازی را خراب کنید، مطمئن باشید که محدود شدن دسترسی به نامزد سابقتان حالتان را بهتر خواهد کرد.

در هر رابطه‌ای یادگاری‌هایی بین دو نفر وجود خواهد داشت. اگر می‌خواهید به فرایند پذیرش شکست عشقی سرعت دهید و با آن کنار بیایید لازم است تمامی چیزهایی که امکان دارد شما را به یاد معشوقتان بیندازد را برای همیشه دور بریزید.  این یک توصیه جدی است. یادگاری‌ها شامل تمامی هدیه‌ها، نوشته‌ها، پیام‌ها، آهنگ‌های مشترک و … می‌شوند. حتی اگر چیزی وجود دارد که به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه شما را به یاد معشوق می‌اندازد، سعی کنید از آن دوری کنید. اگر هدیه یا یادگاری با ارزش است، در صورت لزوم می‌توانید آن را به طرف مقابل پس دهید یا این که به فرد نیازمندی اهدا کنید.

پس از شکست عشقی احتمال دارد که در قلب شما  احساس تنفر جایگزین عشق شود. به خصوص اگر عشق و محبت زیادی نسبت به طرف مقابل داشته‌اید و او شما را رها کرده است و یا با دروغ و خیانت پاسخ محبت‌های شما را داده باشد. در این شرایط اجازه ندهید خشم و نفرت تبدیل به افکار و رفتار انتقام جویانه در شما شود. نباید اجازه دهید اتفاقات ناگوار از شما کسی بسازد که نیستید. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید و بر روی افکار مثبت تمرکز داشته باشید.

سفر رفتن می‌تواند به بازیابی روحیه شما و پذیرش شرایط جدید کمک زیادی بکند. یک سفر کوتاه به ویژه سفر به طبیعت، می‌تواند شما را از شر افکار منفی راحت کند و آرامش لازم را برای شما به ارمغان آورد.

باشگاه بروید، در پارک پیاده‌روی کنید یا برای یک گردش و قدم زدن کوتاه از خانه بیرون بزنید. فعالیت بدنی میزان سروتونین را در مغز افزایش می‌دهد؛ سروتونین مانند یک ضدافسردگی طبیعی عمل می‌کند و روحیه‌تان را بهبود می‌دهد. به علاوه ورزش کردن باعث می‌شود که انرژی بیشتری داشته باشید و احساس بهتری درباره خودتان پیدا کنید. بنابراین با دوست صمیمی‌تان به باشگاه بروید یا در یک کلاس تناسب اندام ثبت نام کنید. مهم نیست که چه ورزشی انجام می‌دهید، فقط باید قلبتان را به تپش بیاندازید. ۵ دقیقه ورزش متوسط تاثیری باورنکردنی بر روحیه غمگین و افسرده‌تان خواهد شد.

سعی کنید وقت بیشتری را با دوستان و خانوده بگذرانید. ارتباط نزدیک و تعامل با افراد صمیمی دیگری بجز معشوقتان، می‌تواند جایگزینی برای برطرف شدن نیازهای عاطفی شما باشد.

غلیان شدید احساسات منفی بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، می‌تواند موجب شود که افراد به سمت رفتارهای ناسالم گرایش پیدا کنند. سعی کنید سلامت جسم و روح خود را در اولویت قرار دهید. به هیچ وجه برای مواجهه با احساسات منفی، نوشیدنی‌های الکلی، قرص‌های آرامبخش (بدون تجویز پزشک) و مواد مخدر مصرف نکنید. این رفتارها علاوه بر اینکه کمکی به وضعیت روحی شما نمی‌کند، می‌تواند اعتیاد ایجاد کرده و همچنین سلامت شما را با خطر جدی روبرو نماید.

رنگ و مدل مویتان را عوض کنید تا کاملاً از این رو به آن رو شوید. کمد لباس‌هایتان را خانه تکانی کنید و لباس‌هایی را که دیگر نمی‌پوشید، به دیگران ببخشید. برای خودتان لباس‌های جدید و جذاب بخرید. یک ظاهر جدید و فربینده اعتماد به نفسی را که شایسته آن هستید، در شما ایجاد می‌کند.

یکی از راه هایی که می تواند حواس شما را از فکر کردن به گذشته پرت کند رسیدگی به کارهای خانه و محل کار است. یک روز را صرف مرتب کردن کمد لباس هایتان بکنید، روز دیگر وسایل قدیم که دیگر به آنها احتیاج ندارید جمع آوری کنید، و یک روز را هم صرف تمیز کردن اتاق یا میز کارتان کنید. این کارها همچنین می توانند وسیله ای برای تخلیه انرژی های درونی شما باشند.

به گفته متخصصان حوزه روانشناسی، وارد شدن به یک رابطه عاطفی جدید بلافاصله پس از شکست عشقی، درست نیست. اگرچه برقراری یک رابطه عاطفی جدید می‌تواند نیاز روحی و عاطفی شما را تامین کند و کمک کند فرد قبلی را زودتر فراموش کنید، اما تجربه ثابت کرده است معمولا در این شرایط رابطه سالمی صورت نمی‌گیرد. پس بهتر است تا زمانی که شرایط روحی شما به وضعیت عادی بازنگشته و کاملا با موضوع کنار نیامده‎اید وارد رابطه جدیدی نشوید.

با وجود اینکه تمام علائم و احساسات منفی که در این دوران تجربه می‌کنید طبیعی هستند، ولی هم ما و هم شما می‌دانیم که چقدر تحمل این احساسات منفی و کنارآمدن با جدایی سخت است و نمی‌توان دست روی دست گذاشت تا خودش برطرف شود. لازم است خودتان هم کارهایی برای تسریع این فرآیند و بهتر شدن حالتان انجام دهید. راهکارهای مناسب و مفیدی تا اینجا ارائه شد، با این‌حال حتما متوجه شده‌اید که با توجه به حس و حالتان چقدر انجام این راهکارها در عمل سخت یا حتی غیرممکن است. علت آن این است که شما نیاز به اطلاعات بیشتری درباره جدایی دارید. شما باید در هر زمان بتوانید تشخیص دهید که در کدام مرحله از فرآیند ضربه عشقی هستید تا بتوانید راهکاری متناسب با آن را به کار ببرید. مثلا وقتی در مرحله خشم هستید، بیشترین چیزی که می‌خواهید خالی کردن عصبانیت‌تان سر طرف مقابل است نه تفریح و گردش برای بهبود حالتان! اینجاست که اطلاعات آموزشی دقیق و حضور یک مشاور روانشناس آگاه درکنارتان ضروری‌ست تا بر اساس شرایط فعلی‌تان بهترین راهکارهای ممکن را به کار ببرید تا هرچه سریع‌تر و با آسیب کمتر، این روزهای سخت را پشت سر بگذارید.دوره زندگی پیروزمندانه پس از جدایی این اطلاعات و همراهی را در اختیار شما قرار می‌دهد. در این دوره شما به طور کامل با مراحل جدایی آشنا می‌شوید و یاد می‌گیرید چطور با هر مرحله به بهترین شکل کنار بیایید تا جایی که به پذیرش و بهبودی برسید. ضمن اینکه یاد می‌گیرید چطور عزت نفس آسیب دیده‌تان را ترمیم کنید، رابطه قبلی‌تان را به درستی بررسی کنید، سهم خودتان در مشکلات رابطه را ببینید و بپذیرید و در نهایت برای ورود به یک رابطه سالم آماده شوید. در تمام این مراحل یک مشاور روان‌شناس اختصاصی در کنار شما است، حرکت‌تان را بررسی می‌کند، راهنمایی‌های لازم را به شما ارائه می‌دهد و در واقع سنگ صبور شما در مسیر جدایی می‌شود، سنگ صبوری آگاه که در زمینه درمان جدایی تخصص دارد.

هر جدایی عاطفی با دوره‌ای از سوگ و ناراحتی همراه خواهد بود. برای کنار آمدن با شکست عشقی، لازم است برای پذیرش موضوع به خود زمان دهید. شکست عشقی باید به مرور مراحل سوگش را سپری کند. داشتن علائمی مانند بی انگیزگی، فقدان انرژی، اضطراب، بی حوصلگی، حالت تهوع و استفراغ، تپش قلب و … علائم روحی و جسمانی رایج بعد از شکست عشقی هستند. شما می توانید با تخلیه احساسات منفی به روش سالم، دور ریختن یادگاری‎ها، ورزش کردن، ارتباط با دوستان و خانواده، سفر و ارتباط با طبیعت، تهیه لیستی از اهداف، کمک گرفتن از یک مشاور متخصص و توجه به ظاهر به روند پذیرش و سلامت روحی خود سرعت ببخشید. نباید اجازه دهید شکست عاطفی هویت شما را تغییر دهد. رفتارهای مخرب سلامتی، افکار انتقام جویانه و جایگزین کردن فرد دیگر برای رابطه عاطفی و یا سرزش کردن خود راه مناسبی برای مقابله با شکست عشقی نیست.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد مگر این که حافظه‌تان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.

دلتنگی طبیعی‌ترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارت‌های علمی و بالا بردن سطح شناخت فردی‌تان حتما می‌توانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.

درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آینده‌تان را به خطر می‌اندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراه‌تان می‌آید.

عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب می‌زند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیت‌تان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.

وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمی‌توانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه می‌دارید و خب معلوم است که دلتنگ‌تر می‌شوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان می‌پاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.

شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آن‌وقت متوجه می‌شوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمی‌دارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.

بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برای‌تان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش می‌کنید!

 

{
“@context”: “https://schema.org”,
“@type”: “FAQPage”,
“mainEntity”: [{
“@type”: “Question”,
“name”: “از هم جدا شدیم، چکار کنم که بتوانم فراموشش کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما نباید دنبال فراموش کردن باشید چون هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد مگر این که حافظه‌تان را پاک کنید! به جای فراموشی باید یاد بگیرید با جدایی کنار بیایید و از آن گذر کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “دلم براش تنگ شده نمی‌توانم تحمل کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “دلتنگی طبیعی‌ترین احساس بعد از جدایی است ولی فراموش نکنید که شما الان در اوج دلتنگی هستید، ولی با گذر زمان، کمک گرفتن از یک متخصص، کسب مهارت‌های علمی و بالا بردن سطح شناخت فردی‌تان حتما می‌توانید بحران جدایی را پشت سر بگذارید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با هم‌کلاسیم کات کردم و می‌خوام ترک تحصیل کنم…”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “درسته که خیلی سخته بعد از جدایی همدیگر را همیشه ببینید، ولی دست نگه دارید! ترک تحصیل پاک کردن صورت مسئله است و آینده‌تان را به خطر می‌اندازد. شما باید یاد بگیرید که با جدایی کنار بیایید و در خودتان حلش کنید وگرنه هرکجا بروید حال بد همراه‌تان می‌آید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “با رفتنش خیلی بهم ضربه زد چطور ازش انتقام بگیرم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “عصبانیت از رفتن کسی که دوستش داشتید، طبیعی است اما انتقام گرفتن نه، چون حتما به خودتان هم آسیب می‌زند. شما باید یاد بگیرید چطور حال خودتان را خوب بکنید، عصبانیت‌تان را تخلیه کنید و طوری رفتار کنید که خودتان بیشتر از این آسیب نبینید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “وقتی می‌بینم توی تلگرام و اینستاگرام آنلاین است بیشتر دلتنگ می‌شوم. چکار کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “وقتی همیشه او را در فضای مجازی چک کنید، نمی‌توانید رفتنش را باور کنید و او را در ذهن خودتان زنده نگه می‌دارید و خب معلوم است که دلتنگ‌تر می‌شوید و اصطلاحا نمک روی زخم خودتان می‌پاشید. باید یاد بگیرید وسوسه چک کردنش را کنترل کنید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “چکار کنم خاطراتش دست از سرم بردارد؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “شما باید با فرآیند جدایی آشنا بشوید. آن‌وقت متوجه می‌شوید که خاطرات به راحتی دست از سرتان برنمی‌دارند، مگر اینکه یاد بگیرید چطور با جدایی کنار بیایید.”
}
},{
“@type”: “Question”,
“name”: “هنوز در فکر رابطه قبلی هستم ولی یک پیشنهاد آشنایی خیلی خوب دارم. چه کنم؟”,
“acceptedAnswer”: {
“@type”: “Answer”,
“text”: “بهتر است فعلا دست نگه دارید و اول رابطه قبلی را برای خودتان حل و فصل و تمام کنید. تا وقتی رابطه قبلی برای‌تان زنده است اگر وارد رابطه با بهترین فرد روی کره زمین هم بشوید، خرابش می‌کنید!”
}
}]
}

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

26 بازدید

91 بازدید

120 بازدید

357 بازدید

376 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام. من تازه وارد 19 سالگی شدم حدود 2 سال و 5 ماه هست که با پسری همسن آشنا شدم رابطه ما همیشه خوب بوده و علاقمون نسبت به هم زیاد حتی تو آخرین لحظاتی که از هم جدا شیم ولی باتوجه به اختلاف تو لباس پوشیدن.،برای تغییر من ایشون خیلی زحمت کشیدن با اینکه آخرش اوکی شدیم اما اشتباهات و بحث های من ایشون رو اذیت می‌ کرد هر بار فرصت دوباره میخواستم و باز خراب میکردم مثلا بهم میگفت باید قبل ساعت 12 بخوابی و اگه نمیخوابیدم از دستم عصبانی میشد و من اشتباهاتم رو آنقدر تکرار کردم که ایشون تصمیم گرفتن برن و کات کنن و گفتن هر شخص یک اندازه تحمل و صبر داره ولی چند روز بعدش با توجه به اینکه که مادرشون با خانوادم مشکل دارن و راضی نیستن با من ازدواج کنه هر چقدر که ما بیشتر باهم باشیم جدا شدن سخته و ممکنه من موقعیت های خوبم رو از دست بدم و بهم گفتن اگه یه روزی منو بخشیدن و خانوادش راضی شدن و قصد ازدواج داشت برمیگرده. من با این جمله خیلی آروم شدم بنظرتون امید واهی دارم؟! بهم گفتن این بار دارن با منطقشون جلو میرن و نمیخواد آینده هردومون خراب شه و عذاب وجدان دارن تا همین جاش اومدن وقتی می‌دونستن احتمالش زیاده ک بهم نرسیم و بهم گفتن احتمال اینکه برگردن یک درصده

سلام دوست گرامی از 17 سالگی با او در ارتباط بودید و به نظر می‌رسد نقش ایشان بیشتر یک مربی و یا پدر بوده است تا شریک عاطفی. او سعی در تغییر دادن شما داشته است و حتی به ساعت خوابیدن و لباس پوشیدن شما نیز واکنش داشته؛ از خود پرسیده‌اید که به چه دلیل خواستار بودن در این رابطه هستید؟

سلام من 34 ساله ام و عشقم 25 سال.. پس از هفت سال رابطه عاشقانه که هر روزش گویا مثل روز اول بود رابطه ما مرد. یک سال اخر رابطه ما کمی سرد شده بود بدلیل کار من و خودش و دانشگاه و اینکه خانه مان از هم دور بود تا جاییکه ما که هرروز همو میدیدیم شد ده روز یکبار.دیدار اخرمان یک دعوای بد لفظی بین مان شد و رفت…برای همیشه بدون خداحافظی بدون هیچ کلمه ای.. فقط مادرش یک کامنت دو خطی داد که برو دنبال زندگیت.همین.. ما تمام زندگی مان را چیده بودیم برنامه ازدواج همه چیز.. و جدایی مان بسیار دردناک بود. دو هفته بعد سیم کارتش را سوزاند و از همه شبکه های اجتماعی اش حذف شدم…منی را که حتی یک روز نمیتوانست تحمل کند نبیند… الان یکسال و یک ماه میگذره از رفتنش و همچنان مثل روز اول سردرگم و غمگینم … هر شب خوابش را میبینم خواب های غمگین مانند اینکه در نوری دارد میرود یا اینکه من زانو زده ام و دستش را بر شانه ام گذاشته و من می گریم.بعد بیدار میشوم در تاریکی اطاق و حالم بسیار بدتر میشود. هر لحظه در فکرم است حتی بعد این همه ماه.متاسفانه خودم را بسیار مقصر میدانم احساس گناه می کنم چون حس میکنم سال اخرمان در کنارش نبودم و بسیار تنها شده بود در حالیکه بسیار بمن نیاز داشت بخصوص که دچار بیماری پنیک اتک شده بود و اینکه در کل این هفت سال پدر و مادرم حتی یکبار این دختر را ندیدند و نه خواستند ببینند و برایشان مهم بود و منم کوچکترین تماسی با خانواده اش نگفته بودم تا حداقل این رابطه را جلوتر ببرم و اطمینان حاصل کنه از ازدواجمان… مادرم را بسیار بسیار مقصر میدانم و روز و شبم اندوه است.بعد 14 ماه هم وقتی شب ها که راه میروم و بهش فکر میکنم ناخوداگاه چشمانم پر اشک میشود. بخصوص دیدار تلخ اخرمان که بدون حرفی وقتی مرا دید راهش را گرفت و رفت و کوچک تر و کوچک تر شد تا جایی که محو شد در حالی که ایستاده نگاهش میکردم و میدیدم چگونه برای بار اخر کسی را میبینم که همه وجودم بود و دارد برای همیشه میرود از زندگیم… با هیچ دختری حتی نمیتوانم حرف بزنم شب ها قلبم و معده ام از ناراحتی درد میگیرد اینکه این دختر با همه وجود عاشقم بود و پام ایستاد ولی من و خانواده ام ناخواسته این حس را بهش دادیم که بی ارزش است و باعث شد برود به شدت عذابم میدهد. من از درون مرده ام بخصوص که در اوج افسردگی این دختر وارد زندگیم شد و به من رنگ و نور داد و برگشتن دوباره به تاریکی اینبار غیر قابل تحمل است…

سلام ما یکسال و نیم بود ک باهم دوست بودیم و جفتمون هم میدونستیم ک ته این رابطه جداییه و میدونستم ک اگه ازش جدا بشم ب نفعمه .پریروز باهم کلی صحبت کردیم خیلی خوب و حتی بگم بهتراز ی روز عادی و دیروز دیکه ن جواب تلفنمو داد و ن جواب پیامامو. نمیتونم با نبودنش کنار بیام

سلام دوست گرامی شما یک رابطه عاطفی را پس از 1ونیم سال قطع کردید. حالت‌هایی مثل دلتنگی، غم، حسرت و یا رفتارهایی مانند چک کردن و اشک ریختن و .. کاملاً طبیعی است. چون هنوز شما به این باور نرسیدید که این رابطه تمام شده است. در واقع هنوز مراحل سوگواری شما شروع نشده است. برای اینکه بتوانید با این تصمیم کنار بیایید نیاز به همراهی و آموزش دارید. پیشنهاد می‌کنیم به صفحه «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» رادیو عشق مراجعه کنید و آن را مطالعه کنید. در صورت نیاز از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من چند ماه با پسری در ارتباط بودم ک میگفت خیلی دوسم داره حتی میگفت خیانت هم کنی نمیرم این اواخر متوجه سرد شدنش شدم ولی زیاد اهمیت ندادم و گفتم حتما مشکلی براش پیش اومده تا اینکه چند روز پیش گفت میخواد تمومش کنیم و من اصلا نمیتونستم باور کنم چون به بودنش اعتماد داشتم چون خیلی با حرفاش باعث شد من خیلی بهش اعتماد کنم و این تموم شدن رابطه برای من خیلی سنگینه دلایلی میاورد که قابل اصلاح بود و میشد درستش کرد ولی نمیخواست و دلایلش شاید تا حدی درست بود ولی نموند که درستش کنیم حتی قبلا بش گفتم اگه رفتار یا حرفای من باعث میشه ناراحت شی بگو تا درستش کنم و گفت نه مشکلی ندارم من فکر میکنم فرد قبلی زندگیش برگشته چون دلایلش منطقی نبود و پیچوند و رفت فکر میکردم واقعا نمیره و دوستم داره حتی کلی برنامه برای آیندمون ریخته بودیم حالا دارم شبا و روزای سختی رو میگذرونم که کنار بیام با این قضیه و میدونم خوب میشم با گذر زمان ولی انگار بدتر میشم میشه راهنمایی کنید چیکارکنم بیشتر از حرفاش ناراحتم و نمیتونم هضمشون کنم ک چرا این کاروکرد

سلام دوست گرامی به هر دلیلی او این رابطه را تمام کرده است، شما نیازی به موشکافی این ماجرا ندارید. برای اینکه حالتان بدتر نشود، بهتر است در دوره «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» شرکت کنید. این دوره برای افرادی که جدا شده‌اند و درگیر افکار منفی و احساسات ناخوشایندی مانند بی‌قراری، ناامیدی، غم، خشم، ترس، تنهایی و … هستند و فراموش کردن رابطه و طرف مقابلشان برایشان بسیار سخت است و یا افرادی که مدت‌هاست رابطه‌‌شان تمام شده‌است اما هنوز ذهنشان مدام درگیر رابطه تمام شده است، در زندان رابطه محصور شده‌اند و فکر می‌کنند نمی‌توانند رابطه و فرد مقابلشان را فراموش کنند، کاملا مناسب است.

سلام وقتتون بخیر من ۱۷سالمه و دو سال قبل عاشق یک پسری شدم که باهم رفت آمد خانوادگی داشتیم و واقعا مثل یک خانواده بودیم. خواهرزاده اون بهترین دوست من هست منم یک روز به دوستم گفتم عاشق داییش شدم بعد اون ب هخانوادش گفته بود و خانواده اونا همه فهمیدن ک من عاشق پسرشون شدم اوناهم به خانوادم گفتن ولی ما چون مذهب مون فرق داشت خانوادم قبول نکردن اون پسر خیلی خوبیه تنها مشکلش اینکه زیاد با رفیقاش می‌گرده بعد این اتفاقات من فهمیدم که خیلی دوسم داره ولی چون خانوادم قبول نکردن اونم بعد این اتفاقات شبا دیر میومد خونه مشروب میخورد خانوادش هرچی میگفتن گوش نمیکرد دوستم بهم گفت ک من باید بهش پیام بدم و بگم که این کارا رو نکنه ولی من و اون پسره برا اینکه نمیخواستیم آبروی خانواده هامون نره باهم دوست نشدیم ولی چون مجبور بودم یک روز بهش پیام دادم گفتم که دیگه اون کاراشو بس کنه و اونم قبول کرد خانوادمم فهمیدن که من بهش پیام دادم خیلی ازم ناراحت شدن خانواده اونا هم از رفتار خانوادم ناراحت شدن و یکم رابطه خانوادگی مون خراب شد اون پسره هم خیلی ناراحت شد بخاطرم خیلی گریه کرد و منم مجبور شدم بگم که دوستم شماره شو بهم داده ولی دوستم ناراحت شد که من اینو گفتم ب عد یه مدت دوستم بهم پیام داد و گفت که داییش عاشق یه دختر دیگه شده میخواد باهاش ازدواج کنه منم باور کردم و شب اول ک فهمیدم اونقدر ناراحت شدم که رگ دستمو زدم ولی کسی نفهمید الان ۷ ماهه که ندیدمش خبری ازش ندارم در حالی که مث بقیه رابطه ها باهم خاطرات مشترک خاصی نداشتیم ولی من هنوزم نتونستم فراموشش کنم. خیلی حالم بده بیشتر وقتا ب یادشم وگریه میکنم

سلام دوست گرامی در سن 17 سالگی انتخاب شریک زندگی معنایی ندارد چون در اوج دوره نوجوانی هستید. اتفاقات تلخی بوده است و شما پیش از اینکه این مساله جدی شود، روی این فرد سرمایه‌گذاری عاطفی زیادی کردید. چون سابقه خودکشی را اشاره کردید، حتما نیاز است که وضعیت شما را یک روانشناس بررسی دقیق کند. لطفا برای بهبود حال خود از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام و وقتتون بخیر ممنون از مطالب عالی و کاربردیتون من 18 سالمه و چند وقتی بود از یه دختری خوشم اومده بود حدود چند ماه ، از طریق موسیقی با هم آشنا شده بودیم و حضوری تو مراسما همو میدیدیم و تو فضای مجازی دنبالش میکردم ، بعد یه مدت باهاش حرف زدم و وارد رابطه شدیم ، خیلی عمیق دوسش داشتم و به طور جدی میخواستمش و با مامانش هم صحبت کرده بودم و گفت که مشکلی نداره و حواستون باشه و این حرفا ، رفتار های بچگانه و افکار بچگانه ای داشت ، بعضی چیزا رو درک نمیکرد که تو اون سن دیگه باید درک میکرد ! خیلی بهش اعتماد داشتم و واقعا توجه و علاقه زیادی خرجش کردم ، بعد چهار ماه اکانتشو گرفتم یهویی و دیدم که با پسرای دیگه هم صحبت میکنه خیلی صمیمی !!! ولی نه به عنوان عشق و عاشقی ، با این اوصاف بازم موندم و بعد کلی عذرخواهی گفتش که دیگه تکرار نمیکنم و اشتباه کردم و این حرفا ، رابطمونم بعضی وقتا دعوا زیاد داشت اونم بخاطر اینکه بعضی چیزای ساده رو هم نمیدونست و خانوادش کم کاری کرده بودن و یا به عنوان روشنفکری ایده های غلطی بهش القا کرده بودن … و بعضی وقتا دعوامون شدت میگرفت و سر تکرار اشتباهای دیگش حرفمون میشد و وقتی من دیگه خیلی عصبانی میشدم بعد چند بار منطقی توضیح دادن شاید فشی چیزیم میدادم که میدونم مقصرم اما بعدش میگفتم معذرت میخوام بابتش ، با همه داستانایی که داشت باهاش ساختم ، با وجود اذیت کردناش و انجام دادن کارای تکراری ، تا جایی که بهم دروغ می گفت و دلیلشو میپرسیدم گفت حوصله جروبحث نداشتم ، منم بعضی وقتا گیر زیاد دادم و سخت گرفتم قبول دارم اما درون حد نبود که انقد شلوغ کنه و آزادی زیادی میخواست ، بعد یسال و خرده ای بعد یه دعوای جدی کم کم سرد شد و بعد یه ماه عذاب دادنم گفتم چته هی میگفت هیچی تا اینکه بالاخره گفت من این رابطه رو نمیخوام و وقتی پرسیدم یه مشت دلیل چرت تحویلم داد !!! گفت اره نمیتونم تو رابطه باشمو نمیتونم به یه نفر متعهد باشمو دلم میخواد آزاد باشمو هرکار دلم میخواد انجام بدمو این حرفا ، هرچی تلاش کردم و حرف زدم ، گفتم راه میام تو عم راه بیا چارچوبامونو از اول میسازیم ، بیا تعمیرش کنیم نه تعویض ، گفت نمیتونمو اینا و اخرم توم شد رابطمون … منم دم کنکورم هست و نابود کرد زندگیمو ، همش تو فضای مجازی میبینم چیا گذاشته عصابم خرد میشه و چند بار بعد اتمام ازش پرسیدم چرا اینکارو کردی و اینا گفت نمیدونمو نمیشدو یروز میگی چقد احمق بودمو ، همه رابطه ها که ازدواج نداره و ازین حرفا … اخه مدلامونم بهم میخورد زیاد دو تا پایه ورزشکار اهل موسیقی ، فقط افکارش در سطح افکار من نبود … چیکار کنم که راحت کنار بیام ؟

سلام دوست گرامی پرسش شما طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد. لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام خسته نباشید من چهار ساله که از یه رابطه خیلی خیلی خوب که سه سال باهم داشتیم, به دلیل خیانت (که اطرافیان و دوستاش باعث شدن ) بیرون اومدم ولی هنوز مثل همون روز اول بهش که فکر میکنم حالم بد میشه و به همون شدت میریزم به هم خودم احساس میکنم چون همیشه سعی کردم بهش فک نکنم یا از چیزایی که منو یادش میندازه دورری کنم این قضیه فقط سرکوب شده ولی حل نشده چون هنوز ناخوداگاه با یه یادآوری بعد چهار سال حالم مثل روز اول میشه, میخواستم بپرسم برای حل شدن این مسئله من باید چکار کنم ؟ اینکه الان با گذشت زمان کافی باید چی کاری انجام بدم ؟

سلام دوست گرامی به سن خودتان اشاره نکردید برای اتفاقی که برای‌تان افتاده است متاسفیم. خیانت دیدگی می‌تواند علائم استرس بالایی را در شما به وجود بیاورد که حتی با گذشت زمان شاید دردش کمتر شود اما همچنان بهم ریختگی وجود داشته باشد. علاوه بر مسأله سرکوب کردن که خودتان به درستی به آن اشاره کردید، حل نکردن موضوع خیانت برای خودتان و دوری و فرار از ماجرا، انکار را در شما تقویت می‌کند. انکار کردن اولین مرحله پس از یک سانحه یا اتفاق تلخ است. بنابراین شما باید به کمک درمانگر، این سوگ را پشت سر بگذارید و با این درد موجهه شوید. به تنهایی این مسیر بسیار دشوار است اما مشاور و درمانگر به شما کمک می‌کند تا بتوانید کم‌کم با این حقیقت روبرو شوید و به زندگی جدید خود برسید. در رادیو عشق، دوره‌ آموزشی با عنوان زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» وجود دارد که می‌توانید برای کسب اطلاعات بیشتر به «قطب‌نمای زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» مراجعه کنید و سپس از مشاوران رادیو عشق نوبت مشاوره دریافت کنید.

سلام . من بعد از 1 سال متوجه شدم دوست پسرم بهم خیانت کرده . بعد پیش همه دوستاش طوری وانمود کرده بوده که من خیانت کردم . این خیانت حتی تا پای رابطه ی جنسی با طرف هم بوده.وقتی به گوش من رسید حتی یدونه پیام نداد ک بگه اینطور نیست یا شایعه س یا هرچیزی . با پیام ندادنش و توجیه نکردن من شک منو به 100% یقین تبدیل کرد ک این اقا ب من خیانت کرده. من تماااااام برنامه های مجازی ک ایشون توش فعالیت داشتن رو بلاک و دیلیت کردم . الان 2 روز میگذره من اصصصلا ایشون رو دیگه دوست ندارم ولی لرزش شدیییییید و مشکل گوارشی شدید و استرس شدییید پیدا کردم .همش با خودم میگم چرا بهم تموم این مدت دروغ گفت چون بعد ازون بهم ثابت شد رابطه ی جنسی رو با چند نفر در زمان ارتباط با من داشته.و خودشو مظلوم میگرفت .میشه راهنماییم کنین چطور آروم شم؟ که این حالات از بین بره؟

سلام دوست گرامی بخاطر این اتفاقات تلخی که برای شما افتاده است متاسفیم حالاتی که تجربه می‌کنید طبیعی است، چون شما از طریق بد وجسم‌تان مشغول تجربه کردن یک درد شدید هستید. خشم زیادی دید و برای تخلیه آن و تجربه حال خوب، نیاز دارید تا حتما با مشاور صحبت کنید.

سلام.من 28 سالمه و به مدت سه سال با آقایی دوست بودم که رابطه عاطفی خیلی خوبی با هم داشتیم و از چند ماه اول از من خواستگاری کرد و منم موافق بودم چون صداقت و علاقه ایشون نسبت به من ثابت شده بود. هشت ماه از رابطمون نگذشته بود که خواستگاری علنی شد و من با خانواده ام در میان گذاشتم اما خانواده من به خاطر اختلاف مذهبی و اینکه با هم دوست بودیم به شدت مخالفت کردند حتی با این وجود این آقا با خانواده به خواستگاری اومد اما خانواده من متاسفانه زیاد بهشون اهمیت ندادن و رفتارشان باعث دلخوری خانواده طرف شد و با اینکه جواب منفی دادن بهشون خانواده ام علی رغم تلاشها خیلی زیاد من برای جذب رضایتشون باز ما مدتی دیگر صبر کردیم که شاید نرم بشن و دوباره خواستگاری کنه. اما بعدش خونواده ایشون مخالفت رو شروع کردند و پدرش حاضر نشد دیگه بیاد خواستگاری. ما هم به ناچار از هم جدا شدیم. اینکه ما خیلی خیلی با هم جفت و جور بودیم و همه جوره با هم خوب بودیم و فکر میکنم به معنی واقعی عاشق هم بودیم. این جدایی برام خیلی خیلی سخته، بخصوص اینکه الان خانواده ام رو مقصر از دست دادن عشقم میدانم و اصلا نمیتونم باهاشون رابطه خوبی داشته باشم. این باعث شده علاوه بر شکست عشقی عمیقا احساس تنهایی کنم و در همین حین بود که یکی از پسرهای دور فامیل به قصد ازدواج به من پیشنهاد آشنایی داد و منم قبول کردم اما به دو هفته نکشید آشناییمون به طرز عجیبی که خودمم نمیدونم چطور ازم دلسرد شد و بدون هیچ حرفی با کم کردن رابطه اش به مرور طی چند روز تمام کردیم که این هم خیلی تاثیر منفی روی روحیه ام گذاشت. از اینکه اینقدر زود وارد رابطه شدم پشیمونم. اما طرف خیلی شرایط خوبی داشت الان که مقاله شما رو خوندم متوجه شدم نباید وارد رابطه میشدم آیا راهی برای برگرداندنشون هست؟

سلام دوست گرامی درباره مخالفت خانواده شما نیاز به اطلاعات بیشتری است که بدانیم این مخالفت آنها منطقی است یا غیرمنطقی؟ اگر از نظر مذهبی بسیار باهم مخالف باشید این دلیل منطقی است و واقع‌بینانه‌تر به این ماجرا نگاه کنید. بخصوص که حالا خانواده ایشان نیز مخالف هستند. اشنایی شما با شخص جدید کاملاً تصمیم اشتباهی بوده است و وقتی هنوز پرونده قبل باز بوده، شروع این ارتباط جدید کار عاقلانه‌ای نبوده است. اینکه چطور او شما را ترک کرده است هم واضح و روشن است که او متوجه می‌شود که شما تمام و کمال در رابطه حضور ندارد.

سلام ممنونم از مطالب خوبتون من ۲۱ سالمه و بعد ۵ سال از ازدواجمون یهو متوجه شدم شوهرم اون کسی که فکر میکردم نیست انگار بعد این چند سال چشمم روی حقیقت زندگیم روشن شد اون راحت رابطه نامشروع داشت و منو فقط برای سختی ها و بی پولی هاش میخواست دوستم نداشت 😔 من هیچ وقت نمیخواستم رابطم به جدایی بکشه خیلی تلاش کردم به طلاق نرسیم ولی بعد اینکه متوجه شدم و بهش گفتم انگار دنبال بهونه بود و راحت ازم جدا شد حال روحیم خیلی بده شاید همه چی تو دوماه طول کشید و تموم شد اون راحت منو رها کرد ولی خاطرات مشترکمون دست از سرم برنمیداره هنوز تو انکارم باورم نمیشه چطور باورم بشه که زندگی تموم شده

سلام دوست گرامی برای اتفاقات تلخی که برای شما افتاده متاسفیم. شما نیاز دارید که حتما در کنار خودتان یک مشاور داشته باشید تا با اتفاقاتی که برای‌تان افتاد، کنار بیایید. گذر از مراحل سوگ نیاز به تخصص و درمان دارد. می‌توانید با شرکت در دوره آموزشی«زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» به هدفی که دارید برسید و زندگی خوب و سالمی داشته باشید.

سلام با دختری اشنا شدم که ملاک رابطه خودشو با من منوط به برخورد من نسبت به دوستان صمیمی اش میکنه یعنی اینکه برای اولین بار هم که با دوستاش رفتم بیرون هیچ رفتاری نکردم که بخاد باعث رنجش دوستانش بشه ولی اون از نحوه رفتارم راضی نبود خیلی براش مهم بنظر میرسه این موضوع بهش گفتم که من کاری نکردم که دوستات ناراحت بشن ولی اون گفت اون صمیمتی که من انتظار داشتم رو ندیدم از شما نسبت به جمع ایا این درسته که یک رابطه رو بر اساس این دیدگاه بزاره ؟ دوستی اون با دوستاش در حد زیادی هست از لحاظ زمانی و اینکه همیشه با اونا خوش بوده و یجوری من احساس میکنم وابستگی به اونا داره و من این استدلال رو نمیتونم در خودم بقوبلانم . البته دوستاش منو میشناسن و خانواده منو و همیچنین از دور خب من با اونا هیچ وقت همکلام نبودم راهکارچیه

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره نکردید. اینکه شما آن میزان صمیمت را نداشتید، مکن است علت زیادی داشته باشد: شما درونگرا هستید و بعد از اینکه شخصی را بشناسید میتاونید با او صمیمی‌تر شوید. طرف مقابل شما انتظارات خود را واضح و روشن نگفته است. مهم بودن این دوستان برای طرف مقابل شما ممکن است در آینده روی رابطه شما اثرگذار باشد. بنابراین نیاز دارید تا دقیقا از او بپرسید چه رفتاری را از طرف شما مدنظر دارد؟ اگر انتظار معقولی بود آن را برآورده کنید،اما اگر بیش از اندازه روی این دوستان تاکید دارند، باید رابطه‌تان مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد.

سلام ممنون از سایت خوبتون🧡 من حدودا ۸ هفته به صورت مجازی با هم دانشگاهیم در ارتباط بودم که میدونم زمان زیادی نیست اما چون تاحالا با کسی تو رابطه نبودم و اصولا تو این جریانها نیستم رابطرو فقط برای ازدواج میدونم . از طرفی ادم کمال گرایی هستم و ازونجاییکه فقط ۱۹ سالمه این موضوع همش توی ذهنمه که ممکنه فرد بهتری بیاد تو زندگیم در نتیجه بخاطر همین و همچنین مسائل دینی پیشنهادای رابطه از طرف اقایان را رد میکنم. الانم رابطرو بخاطر چندین و چندین دلیل خودم تمومش کردم که اکثر دلایل بخاطر همون کمال گراییمه بقیشونم ترس از اینکه اونقدر وابسته بشم و به ازدواج ختم نشه و دچار افسردگی و تبعات بعدیش بشم. اما خب اینم میدونم این روزا دیگه نمیشه انتظار خواستگاریای سنتیو داشته باشم و منتظر بمونم تا فرد دلخواهمو پیدا کنم! ممنون میشم پاسخ بدید اولا چطور با این مشکل کنار بیام و ارتباط برقرار کنم با اقایان دوما چطور وسوسه نشم تا در فضای مجازی چکشون نکنم اون اقارو و رابطرو تموم شده بدونم ، چون من خودم بدون دلیل قانع کننده درحالیکه ایشون میگفتن دوسم دارن رابطرو تموم کردم و ایشون گفتن اگر اینجوری خوشحال ترم قبول میکنن.

سلام دوست گرامی ابتدا باید مشخص کنید برای انتخاب طرف مقابل چه ایده آل هایی دارید؟ از طرف مقابل چه انتظاراتی دارید و دلیل چک کردن ایشان چیست؟ دوره جذب عشق رادیو عشق به شما کمک می کند. می توانید از مشاوران رادیو عشق وقت مشاوره تلفنی و یا آنلاین دریافت کنید.

سلام، من ۲۰ سالمه تاحالا با هر پسری که دوست بودم با بهونه های مختلفی دلمو شکستن و رفتن.اینا یکم سخت و برام گذشت الانم با آقایی دوستم که قسط جدی ازدواج باهامو نداره به گفته خودش هربار یه حرفی یه بهونه ای بهم میگه. موندم چیکار کنم ولش کنم یا نه. من از تنهایی بدم میاد اون بره خیلی تنها میشم.

سلام اگر دنبال یک رابطه جدی و آینده‌دار هستید بهتره هرچه زودتر این رابطه رو تمام کنید چون طرف مقابل‌تون خیلی واضح میگه که قصد ازدواج کردن نداره. تمام کردن رابطه و تنهایی سخته ولی خیلی بهتر از بودن در یک رابطه آسیبظ زا یا نامناسبه. وقتی فقط از ترس تنهایی بخواین وارد رابطه بشین، نمی‌تونین انتخاب درستی داشته باشین و به خواسته‌ها و معیارهاتون توجه کنید، بنابراین در هر رابطه سرخورده میشین. بهتون پیشنهاد می‌کنم حتما با سیستم مشاوره تلفنی و آنلاین صحبت کنید، تا هم در زمینه تصمیم‌گیری برای این رابطه کمک‌تون کنن و هم با بررسی دقیق‌تر رابطه‌تون متوجه بشین چرا همیشه درگیر انتخاب‌های اشتباه میشین.

سلام ، من ۲۹ سالمه ،حدودا ۴ سال پیش از طریق تلگرام باهم اشنا شدیم ،چنباری همدیگرو دیدیم و واقعا همو دوس داشتیم ، ایشون دو سال و نیم از من کوچیکترن ولی منو متقاعد کردن سن مهم نیس تا اینک با خانوادش مطرح کرد و مادرش تمام تلاششو کرد ک این ازدواج صورت نگیره ، ولی گف کوتاه نمیاد و تلاش میکنه ،۴ ماه پیش درمورد ازدواج من با یکی دیگه شوخی کرد و من دو روز جوابشو ندادم اونم گف حالا ک این شرایط سخت هست دیگه نمیشه ،،،من اونروز خیلی مخالفت نکردم چون فک کردم خودش اروم میشه میاد ،دو هفته بعد خودم پیام دادم گف پیام نداده دعوا کردم ، باز دوهفته بعدش پیام دادم گریه و خواهش فایده نداشت گف بی حس شده گفت پیام نده خوشال باشم من کلا کشیدم کنار ،یک ماه بعدش خودش پیام داد و احوالپرسی منم یاداوری کردم با پیام ندادن من خوشال بودی گفت غلط کردم من بعد از تو رنگ خوشحالیو ندیدم بیخیال خودم خواستم ،منم گفتم اره خودت خواستی ،باز ی ماه بعدش اشتباهی پیش اومد و بخاطرش پیام دادم اونم خیلی خوشحال شد ، گیف و استیکرای گل و قلب ،گفتم رفتارت تناقض داره گفت درسته نمیتونم باهات باشم ولی هنوزم همونقدر دوست دارم منم فقط گفتم اها مرسب بابت گلات ، الان ی ماهه به همدیگه پیام میدیم میخندیم سر به سر هم میزاریم حتی یبار وسط چت گفت درسته میخندم ولی اصلا خوشحال نیستم گفتم چرا ،پرسید باید برا چ چیزی خوشحال باشم منم گفتم همه چی دست خودته،،، بحثو عوض کردم تا دیشب ک داشتیم حرف میزدیم نتش قط شد و صب دیدم دلیت اکانت زده اس دادم گف رمزامنیتشو فراموش کرده براهمین بوده دوباره اکانت ساخته ،،، البته این رمزو یک سال بیشتره ک فراموش کرده بود ،،، منم گفتم اها فک کردم مشکلی پیش اومده ،ولی تلگرام دیگ نه اون حرفی زد ن من ، پروفایلشو تغیر داده و بیوی غمگینم نذاشته ،ناگفته نماند این خطو بخاطر شغلش ک نمیتونست از خط اصلیش استفاده کنه برا من دو سال پیش خرید ک بتونیم در ارتباط باشیم …ممنون میشم راهنمایی کنید الان باید چیکار کنم چطور دوباره رابطمون مث قبل بشه و دوباره جذبم بشه ،،، دوره جذب با موبایل برا من خوبه یا مشاوره گرفتن؟

سلام من یه سوالی ازتون داشتم اکثر مشاور ها از جمله شما میفرمایید که خانمها باید مستقل باشن و اقایون از خانمهای مستقل بیشتر خوششون میاد از طرفی میگین که کمک خواستن باعث میشه طرف مقابل رو جذب کنید و حس قوی بودن به اون شخص بدین دقیقا تا چه حد استقلال لازمه و چه مواردی رو باید در نظر بگیریم که هم طرف به استقلال شخصیمون پی ببره هم در جذب افراد موفق باشیم ممنون میشم توضیح بفرمایید؟

دوست عزیز سلام سوال خوبی پرسیدین و دقیقا همین‌طوره که می‌گین. نکته مهم موضوع در رعایت توازن و تعادله. متاسفانه اکثر افراد فقط یکی از این راه‌ها رو می‌چسبن و یا از این طرف بوم میفتن یا از اونور! مستقل بودن یه ویژگی فردیه و هم برای آقایان و هم برای خانم‌ها لازمه. اما خیلی وقت‌ها خانم‌ها اصرار دارن استقلالشون رو توی چشم شریک عاطفی یا همسرشون فرو کنن! و مدام این پیام رو بهش بدن که من به تو نیازی ندارم. این همون رفتار اشتباهه چون دو نفر در رابطه به هم نیاز دارند و ابراز این نیازها در حد معمول حس خوبی به طرف مقابلشون میده. این موضوع به‌ویژه برای آقایون مهمه چون وقتی بدونن طرف مقابلشون بهشون تکیه می‌کنه احساس کفایت می‌کنند و عزت نفسشون افزایش پیدا می‌کنه و اثر مثبتش میاد توی رابطه. اما این تکیه کردن هم حدی داره. این حس که طرف مقابلت برای هرکاری وابسته بهت باشه اصلا حس خوبی نیست. مردا تو این شرایط احساس ترس و خفگی می‌کنن و سعی می‌کنن فاصله بگیرن. از طرفی کم‌کم طرف مقابلشون رو ادم ضعیفی میدونن و دیگه جذابیتش براشون کم میشه. بنابراین هردوی این راهکارها در حد تعادل برای سلامت رابطه لازمه

سلام مدت ۶ ماه با یه اقایی آشنا شدم همه چیز خوب پیش میرفت و تمام مدت بمن ابراز عشق و علاقه میکرد. ما از هم دوریم اما تو این ۶ ماهه دوبار به دیدنم اومده و اخرین بار ۱۲ مرداد بود بعد از رفتنش متوجه کمی سردی در رفتارش شدم وقتی علت رو پرسیدم انکار کرد. تا اینکه چند شب آخر تمام مدت انلاین بود من بهش پیام میدادم اما جواب نمیداد یا میخوند و جواب نمیداد نهایتا بعد یکساعت یا دوساعت جواب میداد اونم در حد یک کلمه، منم یه شب که از این رفتارش ناراحت شدم فقط گفتم معلوم هست شبا چکار میکنی که جواب منو نمیدی؟ همین حرفمو بهونه کرد و دیگه جوابمو نداد بعد دوشب بهش پیام دادم امشب تولدم بود اونم گفت خب به من چه . گفت از اولم بودن منو تو باهم اشتباه بوده و تو اونی نبودی که من میخواستم دستتو گرفتم بهت هیچ حسی نداشتم. از اونجایی که اصلا من باورم نمیشد چون هیچ مشکلی بین ما وجود نداشت و حتی دعوا هم نکرده بودیم چند شب بعد دوباره بهش پیام دادم که من هنوزم دوست دارم حتی ازش خواستم که منو ترک نکنه گفتم حداقل دلیل رفتنتو توضیح بده اما فایده نداشت و فقط گفت ما بدرد هم نمیخوریم چند روز دیگه هم صبر کن منو فراموش میکنی. حالا تقریبا بیشتر از یک هفته از تموم شدن رابطه میگذره و من هنوز نتونستم باهاش کنار بیام مدوام گریه میکنم. نمیدونم باید چکار کنم احتیاج به کمک دارم

دوست عزیز سلام

قطعا در جدایی عاطفی، این احساسات در شما طبیعیه. همون‌طور که دیدید، روش پیام دادن و درخواست کردن جواب نمی‌ده، به خصوص در این مرحله. بهتون پیشنهاد می‌کنم کمی به خودتون مهلت بدید؛ اگه خواستید برشون گردونید، درست و اصولی برشون گردونید. طوری که اینبار اگه برگردند، با عشق و علاقه باشه. یا اگه قرار هست فراموششون کنید، با کمک روان‌شناس متخصص این دوره فوق العاده سخت رو، بهتر پشت سر بگذارید. شما می‌تونید با شرکت در دوره “بازگرداندن عشق و ازدواج”، تصمیم بگیرید یا برشون گردونید یا فراموششون کنید. در هر دو صورت تیم متخصص ما در کنارتون خواهند بود.

سه سال پیش بدون اینکه آقایی رو ببینم کارهای برنامه نویسیشو انجام میدادم –پیام استخدام دورکاری را توی سایشون خوندم-، و همه پیامامون و تسویه حساب کاراش با ایمیل و یه شماره حساب انجام میشد. به خاطر کارایی که براش انجام میدادم مجبور بود کارشم توضیح بده که من بهتر متوجه بشم. این آقای 28 ساله دانشجوی دکتری و از اساتید دانشگاه و مدیر یک شرکت در شهرستانی دور بودند. خیلی محترم برخورد میکردند. یه وقتایی در مورد من و تحصیلاتم و … سؤالاتی ساده میپرسید، من هم تا حدی جواب میدادم، یه روز یک کاری بهم سپرد بهش گفتم که این روزا نمیتونم و برای دفاع پایان نامه کارشناسی ارشدم باید برم تهران. بعد از چند روز بهم پیام میده که شما رو دیدم. تمام مشخصات ریز و درشت اون روز من و دانشگاهمو گفت. میگفت از روزای اول آشنا شدن با شما که کارا رو با حساسیت تحویل میدادید نسبت به شما برداشت مثبتی داشتم، یواش یواش با اینکه ندیدمتون از شما خوشم اومد. اولین باره که چنین چیزی تجربه میکنم، خیلی دوست داشتم که ببینمون که بالاخره دیدم. خودمو به تهران رسوندم که شما رو ببینم ولی جلو نیومدم چون میترسیدم ازم ناراحت بشید و برید. میگفت دوست دارم با هم آشنا بشیم، خواهش میکرد، شماره تلفنش رو داد که باهاش تماس بگیرم. دائم میگفت قصدم خیره. من گفتم که این کار رو صلاح نمیدونم. قسمم میداد تمام مشخصاتشو داد گفت که کی هست و چه کاره هست و … . میگفت که همش به من فکر میکنه. پیج اینستاگرامشو و … چک کردم تک تک اعضای خانواده اش و دوستاشو شناختم. ایشون یه آقای خیلی محترم، دانشجوی دکتری، پرتلاش، از نخبگان دانشگاهی، خیلی صاف و سالم و با خانواده ای محترم و مذهبی –پدر مردی روحانی-. اوایل که بهم پیام کاری میداد بعدش میگفت که منتظر تماستون هستم خواهش میکنم. ولی به هیچ وجه شرایطم برای ازدواج فراهم نبود، به خاطر مشکلات مالی خانواده و برای حفظ آبروی خانواده مجبور بودم که بخشی از درآمد خانواده رو به دست بیارم به خاطر همین نمیخواستم حالا حالاها ازدواج کنم و نمیخواستم کسی از این ماجرا خبر داشته باشه. میگفت اگه بخوام میتونم پیدات کنم اما دوست دارم شما به میل خودتون بیایید، منِ احمق همش محترمانه بهش میگفتم که صلاح نیست –ولی جواب رد هم نمیدادم-. دیگه توی ایمیل اصرار نمیکرد و فقط پست های مرتبط توی صفحات اجتماعی میگذاشت. وقتی که در مورد این آقا تحقیق کردم و دیدم تمام ویژگی های مثبت رو داره. همین باعث شد من هم بهش علاقمند بشم، دائم عکسهای پروفایل تلگرام و اینستاگرام خودش و خانواده‌شو چک میکردم. همیشه شعرهایی با محتوای اینکه دلم بیقراره و منتظرتم و … میگذاشت که کاملاً مرتبط به حال همون زمان و حرفهای بینمون بود. تمام این عکس های شخصی خودشو و خانواده شو –حتی فامیلاشو- نوشته هاشو و … سیو میکردم و دائم اونا رو مرور میکردم. همین باعث شد بیشتر عاشقش بشم. تا اینکه دو ماه بعد از آخرین پیام ایمیل و زمان تحویل سال جدید -98- این نوشته رو توی پروفایلش گذاشت. عاقبت باید گفت با لبی شاد و دلی غرقه به خون که خداحافظ تو . . . گر چه تلخ است، ولی باید این جام محبت بشکست، گرچه تلخ است، ولی باید این رشته الفت بگسست، باید از کوی تو رفت، دانم از داغ دلم بی خبری، و ندانی که کدام جام شکست، که کدام رشته گسست. امسال اوضاع خانواده ما سروسامان گرفت، دوست داشتم یه بار دیگه بهم پیام بده، یه بار دیگه ازم بخواد که بیام. دائم خوابشو میدیدم، خیلی منتظرش بودم تا اینکه چند شب پیش فهمیدم که ایشون جدیداً با همکار دانشگاهشون ازدواج کرده. میدونم من مقصرم، اون نمیدونست که دل من هم باهاشه، من به خاطر اوضاع نابسامان مالی خانواده منتظر بودم که همه چی درست بشه بعد به درخواستش جواب بدم. کاش من این دفعه بهش پیام میدادم که این اتفاق نمی افتاد. هیچ تمرکزی روی کارم ندارم، خواب و خوراک ندارم. فقط دارم خودمو سرزنش میکنم. هیچ اثری ازش نه جا نذاشتم. تمام عکسا و حتی ایمیلاشو پاک کردم که شاید فراموشش کنم، اما نمیتونم تحمل کنم، هنوز اَشکهام خشک نشده، تو رو خداااااااااا بگید که چه کار کنم، تازه استخدام یه شرکتی شدم که تا یک ماه دیگه باید یه پروژه سنگینشو انجام بدم. ولی اصلاً نمیتونم. کاش هیچ وقت باهاش آشنا نمیشدم.

سلام دوست گرامی شما با تعلل و دلایلی که واقعا خاص نیست ایشان را مدت ها مردد گذاشتید .اگر صادقانه شرایط را برای ایشان توضیح میدادید ممکن بود الان وضعیت فرق کند.بهرحال اتفاقی هست که پیش امده و ایشان ازدواج کردن.منطقی باشید و دور از هیجانات این دوران را بگذرانید تا به ثبات و ارامش برسید

سلام تشکر میکنم بابت سایت زیباتون. نزدیک به دوهفتست که با یکی تو رابطم که از قبل میشناختم. این اقا قبلا با یه خانوم که بچه هم داشت رابطه داشت که خیانت دیدبه گفته خودشون یه ماهه که تموم شده و بیشتر وقتا استوریای دپ میذاره. دیشب یه استوری گذاشت که تنهام دوس دارم عزیز دل یکی باشم من خیلی ناراحت شدم که منو ندیده گرفتی گفت اصلا این ماجرا نیست. من خودم اعصاب ندارم که فردای اون روز خیلی سرد برخورد کرد به نظرتون چیکارکنم هدفش اون حرف و کار چی بود؟ چی پیشنهاد میکنید؟ من خیلی دوسش دارم . ببخشید طولانی شد. خیلی به کمکتون احتیاج دارم نظرتون چیه اگه برم حضوری حرف بزنم که بگم هرموقع خواستی تموم کنی یا با قبلی باشی بهم بگو منطقی تموم کنیم ولی سرد برخورد نکن؟؟؟؟

دوست عزیز سلام

به طور خیلی واضحی ایشون نتونستند از نظر روانی، از رابطه قبلی بیرون بیان؛ بنابراین این هیجانات و احساسات در ایشون رو ممکنه باز هم شما ببینید. ایشون حتما باید با روان‌شناس متخصص در ارتباط باشند تا بتونید این ماجرا رو فراموش کنند، اما از اونجایی که این یک تصمیم شخصی برای ایشون هست، خیلی شما کاری نمی‌تونید در این زمینه بکنید. کاری که شما می‌تونید انجام بدید اینه که یک پیام بهشون بدید (اگه حضوری باشه البته خیلی خیلی بهتره) و در اون پیام چیزی مشابه این جملات رو بگید: “من متوجه هستم که تو هنوز نتونستی رابطه قبلی رو فراموش کنی و این غم همچنان باهات هست، اما من هم حق دارم در رابطه سالمی باشم که در اون عشق و احترام دریافت کنم. منتهی به نظر می‌رسه با توجه به شرایطی که هستی، این مساله برات مهیا نباشه.” حالا اگه این رابطه براتون خیلی مهمه، می‌تونید انتخاب کنید که براشون صبر می‌کنید یا نه (به نظرتون خیلی ارزش منتظر بودن نداره این رابطه). یادتون باشه، هر تصمیمی که بگیرید، عواقبی داره. موندن در رابطه یا ترکش، باید ببینید عواقب کدوم روش براتون آسیب کمتری به بار میاره.

اما در مورد جمله آخر، اینکه بهش بگید تموم کن یا سرد برخورد نکن، یه ایراد بزرگی داره و اون اینه که شخصیت شما به عنوان یک انسان صاحب رای و اراده نادیده گرفته می‌شه. شما هم نیازهایی در رابطه دارید که حق دارید در موردشون صحبت کنید. پس، بهتره خودتون مرز احترام رو تو رابطه مشخص کنید، مثل جملاتی که در بالا گفته شد.

سلام .. 21 سالمه، تو یه رابطه ای بودم که بهم خیانت شد و ضربه ی شدیدی خوردم و تا پای خودکشی هم رفتم؛ الان بعد از سه ماه یکی از آشناها که خیلی پسر خوبیه و همیشه میخواستم با همچین آدمی باشم بهم درخواست داده و البته قصدش ازدواجه و خواهرشم که دوست منه خبر داره از این جریان ، همه خانواده ش و خودش رو تعریف میکنن و صداقتش بهم ثابت شده و یک ماهه که اشنا شدیم،ولی مشکلم اینه که انگار دیگه حسم مرده .. بهم ابراز علاقه میکنه و من هیچی نمیگم انگار دیگه احساساتی نمیشم .. بهش گفتم ما که آشنا شدیم ولی اگه من با شما یه مدت حرف بزنم و به دلایلی قسمت نشه ازدواج کنیم اونوقت اونی که ضربه میخوره منم و نمیخوام وابسته بشم هر وقت شغلی پیدا کردی و قضیه جدی شد اونموقه من میتونم بیشتر در مورد خودمون حرف بزنم ،از وقتی این حرفارو زدم ناراحت شده و میگه پس منو نمیخوای … نمیدونم چیکار کنم ، از یه طرف نمیخوام از دستش بدم از یه طرفم ترس و اینکه فعلا حسی ندارم بهش نمیتونم ادامه بدم 🙂

دوست عزیز سلام

سه ماه بعد از جدایی عاطفی هنوز زمان زودیه برای اینکه رابطه جدیدی رو آغاز کنید، به خصوص زمانی که شما چنین هیجاناتی رو تجربه کردید. به همین دلیل که شما نمی‌تونید به ایشون علاقه‌ای نشون بدید یا … . بهترین کار در این زمان این هست که به جای اینکه موضوع رو به سمت چیزهای دیگه پرت کنید، خیلی شفاف برای ایشون توضیح بدید که یک مدت برای فکر کردن نیاز دارید تا بتونید چند مساله رو خودتون حل کنید. اگه ایشون پذیرفتند که هیچ و اگه نپذیرفتند حداقل نه شما آسیبی می‌بینید نه به ایشون آسیبی وارد می‌کنید. در این مدت هم حتما از یک روان‌شناس حرفه‌ای کمک بگیرید تا روند بهبودی و فراموش کردن اون دوران سریع‌تر طی بشه.

سلام خسته نباشید با اقایی ۲ سال و نیم رابطه دارم که به شدت به ایشان علاقه دارم حال بعد از گذشت ۲سالو نیم به من گفتن که به فرد قبلی زندگی خود علاقه مند بودند و به گفته خودشان الان هیچ علاقه ای ندارند اما ایشان دور خود یک حصار تنهایی کشیدند که به گفته خودشان این حصار ناشی از شکست قبلی بوده و گاها به من حتی اجازه ورودی به این حریم تنهاییو نمیدن!من الان به دلیل اینکه بعد از مدتی خیلی طولانی فهمیدم به اون شخص علاقه داشتن دائم احساس بددلی میکنم و و افکار مختلف به سراغ من میاد میخواستم ترکشون کنم چون واقعا طاقت این موضوع رو نداشتم اما مانع من شدن و از طرفی خودم با تمام وجود عاشقشم و احساس شکست بزرگی میکنم و همش فکر میکنم نکنه عاشقم نیست و یا حتی زمانی که با من وارد رابطه شده به اون شخص فکر میکرده یا هنوز میکنه درصورخی که خودش میگه همه اینا اشتباهه باید چیکار کنم که روحم از این شکست و هزاران افکار تو ذهنم رها بشه و بتونم رابطمونو در ارامش بسازمو مطمئن باشم به اون فرد هیچ حسی نداره

سلام دوست گرامی بهرحال هر کسی در زندگی خود گذشته و یا تجربه ای دارد و نمی شود با اطلاع از این رابطه ،برای این شخص همیشه مردد باشید.وقتی خود ایشان در رفتار و گفتار نشان می دهند که برای ایشان گذشته تمام شده پس خودتان را اذیت نکنید

سلام بنده همون شخص هستم منتها این بار رابطه به سه سالو سه ماه رسید و من به ایشون اعتماد کردم اما متاسفانه چند روز قبل بحث ازدواجو و مشخص کردن هدف رابطه که پیش اومد ایشون گفتن ازدواج نمیکنن و هنوز عاشق عشق سابقشونن و من موندم و یک دنیا سوال بی جواب!در صورتی که ایشون همش به من ابراز عشق میکردن و ما تو کل شهر باهم خاطره داریم و من نمیتونم هضم کنم چطور ادمی که اونقد ادعای عاشقی میکرد و من داشتم اعتماد میکردم این شکلی منو شکست!و همیشه آیندشو با من میدید لطفا کمکم کنین

سلام من تقریبا دوسال پیش با ی اقایی وارد رابطه شدم به واسطه‌ی تلگرام و گروهی ک درست شده بود و ایشون از اشناهای یکی از دوستام بودن بعد ۳ ماه متوجه شدم خیلی اخلاقامون بهم میخوره کاملا درک میکردیم هم دیگرو شاید هیچ وقت با هیچ کسی ب اون خوبی رابطه نداشتم. حتی یه زمان کوتاهی ک با خانوادم مشکل داشتم کاملا درکم میکرد ولی چندتا نکته تو این رابطه بود که متفاوتش میکرد اول اینکه به من گفته بود رشت دانشگاه میره و خانوادش تهران هستن و اینکه ما بیشتر از طریق تلگرام ارتباط داشتیم حتی تلفنی هم بهم زنگ نمیزد دیگه اینکه ما اولین قرارمون بعد از ۵ ماه رابطه بود ک اومد تهران خلاصه همه چیز خوب بود ک کم کم ب مشکل برخوردیم دقیقا یادم نمیاد از کی ولی بعد از ۹ ماه ک من تمام صداقت و عشق خالصانمو بهش نشون دادم بی تفاوت شد جوری ک برای سالگرد دوستی‌مون ی قدمم برنداشت و فقط اومد تهران ک منو ببینه و منم برا اینکه یاد جفتمون بمونه ی جشن کوچیک گرفتم اون روز گفت بردارش تهرانه ولی هرچی اصرار کردم ک بگه بیاد گفت نمیتونه و کار داره از این قضیه ۳ ماه گذشت ک بی تفاوتی و رفتار بدش شدت گرفت و یهو بحثمون شد و کات کردیم بعد ی مدت استوری منو تو اینستا ریپلای کرد و دوباره باهم حرف زدیم لازم داشتم دلیل این رفتارشو بدونم ک اروم بشم چون عمیقا هم دوسش داشتم هم وابستش بودم که دیگه گفت همه چیزو دروغ گفته بود همون رشت زندگی میکردن و خیلی از مسائل و من تو اون لحظه فقط ب این فکر میکردم ک اون تایمی ک میومد تهران شبا کجا میموند. بخاطر علاقه قلبیم و اینکه بخوام فرصت بدم دوباره اون رابطه خوب شروع بشه بخشیدمش قول داد همه چیزو درست میکنه اما نشد… حرف درمورد رابطه جنسی بیشتر شدش و بالاخره ب من پیشنهاد داد و منم گفتم ک نمیتونم ولی خب دیگه بعد از بخشیدنش عملا هیچ رابطه ای نبود یه علاقه فقط از سمت من بود و کلی بی توجهی به ابراز علاقم باز سر چیزای بیخودی بحث میکردیم حرف زدنامون کمتر شده بود من دچار این شک شده بودم نکنه همه حرفای الانشم دروغه نتونستم طاقت بیارم خودم کات کردم ولی وقتی اومد تهران نتونستم نبینمش باهاش قرار گذاشتم خواسته هامو گفتم تقریبا قبول کرد ولی فایده نداشت تا اینکه ب سربازی رفتنش رسید و رفت بعد از آموزشیش جای دوری افتاد و تقریبا ۳ ماه ازش بیخبر بودم ک زنگ زد ازش خواستم بازم باهام تماس بگیره ولی دیگه نگرفت تمام مدتی ک نبود و میدونستم عملنا هیچ رابطه ای نیست برای مناسبتا پیام میفرستادم براش اما وقتی اومد انلاین شد و پیام هامو نخوند قلبم شکست اون رفته بود ولی من هر روز داشتم با احساسی ک قبلا داشتم خودمو عذاب میدادم همش خودمو مقصر میدونم حتی الانم با گذشت ۸ ماه از نبودش باز ی وقتا اذیت میشم سعی کردم با کسی تو رابطه جدید برم ولی نشد هیچ جوره جذب کسی نشدم من مدت سوگ رو گذروندم اما تموم نمیشه من همه عکسامونو پاک کردم ولی بازم برام تموم نشده چون هنوز تو ذهنمه اون روزای خوب با وجود اینکه کنار هم نبودیم میدونم بهش فادت کرده بودم میدونم اون رابطه اشتباه بود و اشتباه رفتم اشتباه ادامه دادم اشتباه احساس به خرج دادم ولی اتفاق افتاد من اینقد درگیر بودم ی مدتی و هنوز ی وقتا درگیرش میشم دیگه نمیتونم توجه کسی رو ب خودم جلب کنم هیچ پیشنهادی ندارم چون خودم از رابطه و علاقه ها فاصله گرفتم گفتم میرم سرکار سرگرم میشم ولی بازم طی ۳ ماه دو بار براش اشک ریختم برای حس خودم ب ادم اشتباه چیکار کنم فراموشم بشه راحت بشم حتی نمیتونم چتامونو پاک کنم میترسم بیاد بپره بهم همیشه از دعوا کردناش میترسیدم من از فریاد از لحن تند میترسم من الان ۲۳ سالمه اون ۲۵

سلام دوست گرامی رابطه ای که با دروغ همراه باشد ایحاد حس اطمینان و اعتماد را خیلی سخت می کنه و مخصوصا اگر در مورد مسائل اصلی رابطه باشد ایشان در بلاتکلیف بودن و مردد بودنشان شما را اولویت زندگی محسوب نکردند و برای همین در رفت و امد بودن. الان که رابطه چندبار از سر گرفته شده و به نقطه مشترکی نرسیده بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدهید زمان به شما برای فراموشی ایشان و رابطه کمک کند.دنبال راهی برای شروع مجدد هم نباشید که رابطه ای کاملا اشتباه هست

سلام. من وارد یک رابطه شدم که طرفم یک طورایی همکارم هم هست و آخر هفته ها به شهر ما به خاطر کاری که با هم شروع کردیم میات . محل کار و زندگیش شهرستان دیگه ای. اوایل آشنایی همه چیز خوب بود ولی به دلیل اینکه اون کم پیام میداد رابطمون خیلی محدود شد من چندبار گله کردم و اون اظهار کرد که خیلی دوستم داره و اصلا نمی‌خوات از دستم بده ولی مشغله کاریش زیاده. طوری که من دیگه پیامی ندادم و پیام های خیلی خلاصه شد در حد صبح بخیر عزیزم و دریافت همین جواب از جانب من. البته پیام های کاری رد و بدل میشه. ولی از رابطمون هیچ خبری نیست . وقتی هم میات هیچ حرفی از جانب اون زده نمیشه و من هم مطرح نمیکنم. من خیلی دوست دارم به این رابطه برگردم ولی نمیدونم چطور. و اصلا نمیخوام از جانب من باشه. بنظرتون راه حل چیه؟؟؟

سلام دوست گرامی یکسری افراد خیلی در قید و بند پیام دادن نیستند و نمیشود خرده گرفت و یا بعنوان مشکلی ازش نام برد.اما باید دید که شما جز اولویت های ایشان هستید یا خیر؟فقط اینکه بگند به شما علاقه دارند و همین کافی نیست.باید برای رابطه وقت گذاشت و به طرف مقابل این حس رو داد که مهم هست .پس با ایشون صحبت کنید و تکلیف رابطه و خودتان را مشخص کنید

سلام خسته نباشید من بایک آقایی دوست بودم به مدت ١٠ ماه؛ ایشون خیلی به من علاقه دارند ولی بنابه دلایلی مجبور شدیم که رابطه احساسی رو تموم کنیم. الان نزدیک ۴روز میشه ولی از اونجایی که ماباهم همکار هستیم مجبور هستیم که برای امور کاری با هم در تماس باشیم. به نظرتون میشه مدیریت کرد این رابطه رو ؟ راهکاری برای مدیریتش میتونید پیشنهاد بدید؟ باتوجه به اینکه اکثر پیج ها برای برگشتن به رابطه از قطع رابطه کامل با طرفمون خبر میدند آیا باوجود این شرایط دیگه رابطه احساسی ما از بین میره؟ البته اولویت برام رابطه کاریه چطور میتونم حفظش کنم؟

دوست عزیز سلام قطعا مدیریت روابط بعد از به هم خوردن رابطه کار دشواریه و در مورد شما این قضیه سخت‌تر هم هست چون فرد مقابل همکارتونه. البته به این معنی نیست که نشدنی باشه، اما به هر حال دشوارتره. پیشنهاد می‌کنم، قبل از هر چیزی برای خودتون مشخص کنید که چرا این رابطه رو تموم کردید. سعی کنید همه چیز رو یادداشت کنید. اما چرا می‌خوام اینکار رو انجام بدید، چون این ارتباطات مکرر ممکنه باعث بشه که شما احساس دلتنگی کنید و یادتون بره که چرا رابطتون رو تموم کردید، اینطوری ممکنه بدون اینکه چیزی حل شده باشه، دلتون بخواد که پیش هم برگردید. پس اولین گام اینه که خیلی دقیق مشخص کنید که چرا این رابطه تموم شده. سپس سعی کنید که ارتباطات رو‌در‌روی خودتون رو تا حد امکان کاهش بدید. اگه براتون ممکن هست، بیشتر سعی کنید از فضای مجازی برای این مساله استفاده کنید و از این طریق با هم در ارتباط باشید. به علاوه شما ممکنه در این دوران، احساسات مختلفی مثل خشم یا غم را تجربه کنید. بهترین کار این هست که در این موارد با فرد دیگه‌ای مثل دوست یا روان‌شناس متخصص صحبت کنید. از احساساتتون بگید، از اینکه از دیدن آدمی که دوست دارید چه حس‌هایی بهتون دست می‌ده و … . صحبت کردن باعث می‌شه که شدت این احساسات کمتر بشه و شما وقتی این فرد رو می‌بینید، کمتر دچار احساس غم یا ناراحتی بشید. همچنین نوشتن هم راه بسیار خوبی برای مدیریت این احساسات هست. شما می‌تونید یه دفترچه کوچیک توی کیفتون داشته باشید، هر موقع که احساس کردید احساسات منفی شدیدی تجربه می‌کنید، توی این دفتر بنویسید که چه احساسی دارید، چرا این احساس ایجاد شده و … . این روش، یکی از بهترین راهکارهای مدیریت احساسات هست که شما با کمکش می‌تونید با سرعت بیشتری روی خودتون مسلط بشید. در نهایت اینکه، بدترین کار در روابط اینه که قبل از حل شدن مشکلات، دوباره سعی کنید به رابطه با هم برگردید. سعی کنید به خودتون زمان بدید و روی مسائلی که باعث شده رابطه به هم بخوره، تمرکز کنید. اگه بعد از مدتی احساس کردید که مسائل قابل حل هستند، برای برگشتن به رابطه می‌تونید اقدام کنید.

سلام خسته نباشید. من پسری ۲۵ساله هستم که اوایل امسال با یه دختر ۲۱ ساله آشنا شدم و بهش پیشنهاد دوستی دادم و گفتم که بیشتر باهم آشنا بشیم. ایشونم قبول کردش. توی این مدت باهم خیلی خوب بودیم و همه چی روال بودش تا اینکه ایشون سر یه بحث کوچیک یهو گفتن که ما بدرد هم‌نمیخوریم. انگار که دنبال بهونه بودن.حتی اجازه نداد که من حرف بزنم باهاش و دلیلشو بدونم.کلا کبریت زد زیر همه چی. به نظرتون دلیلش چی میتونه باشه؟؟ من هنوز توی شوکم

دوست عزیز سلام

گاهی پیش میاد که حتی وقتی همه چیز خوبه، یه دفعه با یه دعوای کوچیک همه چیز به هم بخوره و این احساس شما که می‌گید تو شوک هستید تا حدود زیادی طبیعیه. اما علت چی می‌تونه باشه؟ ببینید عوامل مختلفی ممکنه باعث اینکار شده باشه. یکیش همین موردی که خودتون گفتید؛ ممکنه ایشون به هر دلیلی، نتونسته باشن با این رابطه کنار بیان و شاید حتی ناخودآگاه، دنبال بهانه‌ای برای تموم کردنش بودن. گاهی هم ممکنه، فرد تو شرایط روحی خوبی نباشه، مثلا دوران سندرم پیش از قاعدگی در خانم‌ها، گاها چنین بحث‌هایی رو پیش میاره. یا ممکن هست که در خانواده یا محل تحصیل یا … دچار مشکلی شده باشن که ایشون رو تحریک‌پذیر کرده باشه و باعث شده باشه که نتونن این شرایط رو خوب مدیریت کنن.

به هر حال همه این‌ها حدس و گمانه و بهترین راه برای بیرون اومدن از این شوک و مشخص شدن تکلیفتون اینه که با ایشون صحبت کنید. بهتره که رو در رو باشه، ولی اگه نشد، تلفنی گزینه مناسب‌تریه تا پیغام از طریق فضای مجازی. باهاشون در مورد سردرگمیتون صحبت کنید و بهشون بگید که دوست دارید بدونید چی باعث شده که رابطه‌ای که تا اینجا خوب پیش رفته، دچار مشکل بشه. سعی کنید با آرامش به حرف‌هاشون گوش بدید و بعد ببینید که آیا میشه دو نفری این مشکل رو برطرف کرد یا نه. البته یادتون باشه که بهشون فرصت بدید و بزارید برای گفت و گو با شما آماده باشن. درسته که شما دلتون می‌خواد زودتر مساله مشخص بشه، اما تا ایشون آماده نباشن، گفت و گوی اجباری یا به اصرار، هیچ کمکی بهتون نمی‌کنه.

سلام من به مدت ۲سال و نیم‌ با پسری در ارتباط خیلی نزدیک بودم و رابطمون خوب بود و قصد ازدواج داشتیم،هم‌ ایشون هم من با خانواده ها مطرح کرده بودیم و حتی ایشون منو بردن تو یه مراسمی به مادرش و بقیه فامیلاشون نشون دادن و معرفی کردن. ما مشکل خیلی خاصی نداشتیم البته جفتمون عادتای بدی داشتیم تو رابطه مثلا من زیاد گیر میدادم یا زود عصبی میشدم و اون مخفی کاری میکرد و گاهی با دخترای دیگه چت میکرد تا اینکه یه روز سر یه موضوع بحثمون شد و با اینکه حل شد ولی ایشون از اون روز به بعد شروع به سرد شدن کرد و زیاد حرف نمیزد و من هرچی ازش میپرسیدم مشکلش چیه میگفت هیچی حوصله ندارم.تو اون مدت هر روز من بهش پیام میدادم ولی اون سردتر میشد ولی حرفی از تموم شدن رابطه نمیزد تا اینکه من تصمیم گرفتم بهش پیام ندم تا خودش بیاد حرف بزنه،از اون روز ۱ماه و نیم گذشته و ایشون هیچ حرفی تا الان نزدن و حتی تو دانشگاه ک منو میبینه انگار فرار میکنه تو این مدت مادرش به من پیام میده و میگه صبر کن درست میشه. ممنون میشم راهنماییم کنید که دلیل این رفتار چیه و بنظرتون امیدی به برگشتش هست؟

سلام دوست گرامی بهترین کار در این شرایط این هست که با ایشان صخبت کنید و دلایل رفتاری ایشان را پیگیر شوید.شاید مشکلاتی غیر از رابطه وحود دارد که شما از ان خبر ندارید از طریق مادرشان هم پیگیر بشید و اگر مشکلی هست سعی در همراهی جهت حل ان باشید مشاوره دونفره هم میتواند کمکتان کند

سلام. من تازه با سایت شما اشنا شدم و چققققدر دیر اشنا شدم. جواب کلی از سوالهای من تو این سایته. ولی باز جای شکرش باقیه که با شما اشنا شدم. واقعیت من یه ترس تو وجودم هست. اونم ترس از رابطه است. من یکبار با اقایی حدود چندماه در ارتباط بودم. و با توجه به شناختی که از خودم دارم، میدونم که اینقدر درگیر اون رابطه میشم که توش حل میشم. و بعد تموم شدنش تازه میفهمم چقد از خود بیخود شده بودم بخاطر دوستداشتنه. بعد از اون رابطه هر اقایی که به سمتم میاد برای اشنایی رو زیاد توجه نمیکنم بهش و پس میزنمش. تو محیط دانشگاه افراد زیادی تلاش برای نزدیک شدن بهم داشتن ولی من میترسم از ارتباط. حس میکنم واقعا و خالصانه منو نمیخوان. حس میکنم اگه باهاشون ارتباط بگیرم و به سرانجام نرسه بدنام میشم تو دانشگاه و انگشت نما میشم که این دختر با خیلیا بوده. واقعا نحوه ارتباط گرفتن با اقایون و اشنا شدن باهاشونو بلد نیستم. ۲۲ سالمه. و اینکه افرادی که به سمتم میان و ازشون خوشم نمیادو بلد نیستم قاطع رد کنم و حس میکنم دلشون میشکنه و مجبورم هی براشون بهونه بیارم که تصمیم ب ازدواج ندارم. بعد اونام هی پیگیرم هستن و برام عذاب اوره خیلی از افراد هستن که منو میشناسن و از طریق دایرکت اینستا سعی در اشنایی دارن ولی من خوشم نمیاد کسی که نمیشناسم بیاد دایرکت و میزنم بلاکشون میکنم. از نظر شما راه اشنایی از دایرکت اینستا درسته وقتی هیچ راه ارتباطی نیست. یا باید بیان رو در رو خواستشونو مطرح کنن؟

دوست عزیز سلام

شما سه تا موضوع مطرح کردید که می‌خوام به طور خلاصه بهشون بپردازم: اولین مساله، ترس از رابطه هست. یادتون باشه، شما هیچ‌وقت و با هیچ روشی، نمی‌تونید آیندتون رو به طور قطعی پیش‌بینی کنید؛ اما می‌تونید با توجه به نشونه‌هایی که وجود داره، بهترین تصمیم رو بگیرید. اول از همه بهتون توصیه می‌کنم که قبل از هر چیزی خودتون رو خوب بشناسید. نقاط ضعف و قوت خودتون رو تو رابطه پیدا کنید. مثلا شما اینجا خیلی خوب نوشتید که توی رابطه حل می‌شید و درگیرش می‌شید. خب این خیلی خوبه که انقدر روی ویژگی‌های خودتون حساسید. مثل همین مورد، موارد دیگه‌ای که به نظرتون ممکنه مشکل‌ساز بشه رو یادداشت کنید و قبل از شروع رابطه، سعی کنید اون‌ها رو بر طرف کنید.

البته یادتون باشه، همه آدم‌ها تو زندگیشون تصمیماتی می‌گیرن که ممکنه بعدا پشیمون بشن. البته قطعا هیچ کس بد خودش رو نمی‌خواد و با توجه به تمام شرایطش تو اون زمان، یه تصمیمی رو گرفته که فکر می‌کرده، بهترین تصمیمه. پس، هیچ‌وقت خودتون رو به‌خاطر تصمیماتی که گرفتید سرزنش نکنید و به جاش، مثل موردی که گفتید، سعی کنید ازش درس بگیرید برای تصمیمات بعدیتون.

دومین موردی که گفتید در مورد جواب رد دادن بود، شما می‌تونید خیلی قاطع ولی مودبانه، جواب منفی خودتون رو به کسانی که فکر می‌کنید براتون مناسب نیستند بدید. درسته که دوست ندارید دل کسی رو بشکونید، اما همین مساله روی لحنتون و انتخاب جملاتتون تاثیر می‌زاره و فرد مقابل تو ذهن خودش فکر می‌کنه که پس هنوز امیدی هست. از کلمه فعلا قصد ارتباط ندارم و این‌ها هم استفاده نکنید، چون باز هم فرد مقابلتون فکر می‌کنه، پس حتما یه زمانی ممکنه دلتون بخواد وارد ارتباط شید. و اما مورد سوم که بسیار هم در موردش پست و مقاله گذاشتیم. ارتباط و آشنایی از راه دایرکت و فضای مجازی بسیار ریسکی هست، آیا حاضرید ریسک چنین ارتباطی رو قبول کنید؟

سلام من دختری25ساله هستم ک حدود یک سال و نیم بااقای تقریبا همسن خودم در ارتباطم.فقط تو این مدت سه دفعه همو دیدیم.ولی هرروز حرف میزدیم.حالا من بدلایل زیاد رابطه رو تمام کردم چون میدونم بااین اقا خوشبخت نمیشم.راهنمایی کنید چکار کنم ک دیگه بهش فکر نکنم و جوابش ندم و وسوسه نشم بهش تماس بگیرم؟؟؟

دوست عزیز، سلام

یه موضوعی هست که در پست‌هامونم بهش اشاره کردیم، اما می‌خوام اینجا یه ذره بیشتر راجع بهش صحبت کنم و اونم اینه که چرا فراموش کردن کسی که دوست داریم انقدر سخته؟! بیاین از واژه عشق شروع کنیم. خیلی وقت‌ها عاشق شدنای ما به خاطر یه سری فعل و انفعالات شیمیایی تو مغزمونه. خانم هلن فیشر، متخصص عشق یه تحقیق انجام داد و مغز جوونای عاشق را بررسی کرد. نتایج بررسیش نشون داد که توی مغز عشاق (به خصوص اوایلش) یه ماده‌ای به اسم «دوپامین» ترشح میشه. اما این دوپامین چیه؟ شاید تا حالا اسم کوکایین به گوشتون خورده باشه؛ یه ماده بسیار اعتیاد آور که به مصرف کننده‌هاش حال خیلی خوبی می‌ده (البته اوایلش فقط!). اما چرا حال خوب می‌ده و شادی‌آوره، چون دوپامین رو توی مغز ما بالا می‌بره. حالا فکر کنید ما به طور طبیعی با عاشق شدنمون این ماده را بالا می‌بریم (البته خوب نه در حد کوکایین). همین پژوهش‌ها به ما نشون می‌دن که چون مغز ما به این ماده اعتیاد پیدا کرده، سخته از کسی که دوستش داریم دور بشیم و دقیقا همونطوری که شما هم اشاره کردید گاهی وسوسه میشیم که بهش زنگ بزنیم یا یه بار دیگه ببینیمش و … . خب حالا باید چی کار کرد؟ راه حلش سادست ولی اجراش یکم سخته. چون مکانیسم اعتیاد و عاشق شدن تا حدودی شبیه به همن، درمان و رهایی ازشون هم تا حدودی شبیه به همن. یعنی چی؟ یعنی باید مقاومت داشته باشید و خودتون را سرگرم کارهای دیگه کنید تا اثر این ماده براتون کم بشه. تحقیقات مختلف زمانی بین 6 ماه تا یکسال را برای کاهش دوپامین عنوان می‌کنن. چطوری به خودمون کمک کنیم که مقاومتمون بیشتر شه؟ راهکارهای خیلی زیادی وجود داره. مثلا: 1. دلایلتون برای اتمام رابطه را یه جا بنویسید و هر موقع که وسوسه شدید زنگ بزنید، به خودتون یادآوری کنید که اون‌ها را بخونید. 2. یا از یه دوست کمک بگیرید که تا چند وقت حواسش به شما باشه و باهاتون در ارتباط باشه که اینکار را انجام ندید. 3. به علاوه، ورزش کردن هم خودش خیلی کمک کنندست چون مثل عاشقی، سیستم پاداش و لذت مغزتون را دستکاری می‌‍کنه. اینطوری کمتر نبود عشقتون، به چشم میاد. 4. در نهایت اینکه، بهترین کار این هست که خودتون را سرگرم کارهای مختلف کنید! مثلا اگر دانشجو هستید حواستون را به پروژه‌های دانشگاه بدید یا ….

سلام من 18 سالمه و دچار شکست توی رابطه عاطفیم شدم شرح ماجرا به این صورته که مدتی از همدیگه دور بودیم بدلیل شرایطی که پیش اومده بود کمتر صحبت میکردیم و کمتر ارتباط داشتیم حدودن یک ساعت در روز و اونم بدون ابراز علاقه ای یا چیزی من از این وضع راضی نبودم میدونسم داره یچیزایی تغییر میکنه که خب اون خانوم تکذیب میکرد که اینطوری نیس به همین دلیل منم کم کم کناره گرفتم و چیزی نگفتم یجورایی سرد رفتار کردم تا اینکه بعد از حدود 20 روز ایشون گفتن که بهتره رابطه رو تموم کنیم و حسشون دیگه از بین رفته و علاقه ای ندارن سرد شدن که خب من تو این مدت خیلی تلاش کردم واسه برگردوندش(هرچند که میدونم حرکت اشتباهی بوده) هم اینکه خودم میخواستم باهاش حرف بزنم و رفتم که ببینمش هم اینکه واسطه هایی فرستادم که باهاش صحبت کنن که تنها دستاوردش دور شدن بیشتر ایشون بود و مدام تکرار میکنن که دیگه دوسش ندارم و دیگه بهش علاقه ندارم و نمیخوام به این رابطه برگردم و اینکه از همه چی خسته شدم. هم من هم ایشون اولین تجربه جدی ای بود که داشتیم و رابطمون پر از عشق و محبت بود اما.. الان که این کامنتو مینویسم نزدیک سه هفتس که جدا شدیم و تحملش برای من خیلی خیلی سخته ممنون میشم کمکم کنین

سلام دوست گرامی توجه کنید که یک رابطه ،ارتباطی دو نفره هست و باید هر دو نفر مشتاق و راغب باشند اینکه یک نفر به هر دلیلی مایل به ادامه رابطه نباشند اصرار برای برگشت به رابطه اشتباه هست .شما تلاش خودتان را برای برگشت ایشان انجام داده اید و موثر نبوده .پس بهتر هست منطقی باشید و اجازه بدید دوران بحران و فراموشی ایشان سپری بشه و اصراری به بازگشت نداشته باشید.

سلام.من یه دختر۲۵ ساله هستم حدود دو یا تقریبا سه سال پیش با پسری تو دانشگاه اشنا شدم اولین رابطه بایه پسر رو من توعمرم داشتم تجربه میکردم اوایل در حد سلام و احوال پرسی بود این رابطه حتی سال اول میشد که یک ماه دوماه هم ازهم خبرنداشتیم یعنی خیلی ساده بود اما به مرور زمان رابطه ما گرم شد من ایشون رو ازهمه لحاظ دوست دارم من درمورد ایشون حتی به خانوادمم گفتم دقیقا پسری هست که من دوست دارم چون نه اهل گول زدن دختر هست نه اهل دروغ ایشون حتی اون قدر پاک هستن که هرگز وهیچ وقت پیشنهاد بدی به من ندادن اهل نمازو روزه و مردونگی هستن که ارزو همیشگی من بود که طرفم این جور باشه به قول ایشون من هم دختر رویایی ایشونم اما از اول رابطه بهم گفت نمیتونه قول ازدواج بهم بده چون میترسه عمل نکنه ومن نابودبشم همیشه سعی میکردبامن مدارا رفتار کنه اما بارفتاراش منو دیوونه خودش کرد من هم همیشه میگفتم من هرچقدر بشه تحمل میکنم شرایطت جور بشه اما اون حرفی نمیزد ولی خواستگارامم که رد میکردم اون ناراحت میشد اما خوشحالم میشد فقط ناراحت این بود که نکنه نتونه بیاد سراغ من خیلی دوستش دارم به خدا… ایشون الان سربازن یه مدت اوایل سربازی خیلی خوب بودن بامن الان حدود دوماه میشه که بامن سرد شدن روزای اول سرد شدن رابطه وقتی دلیل سردشدنش رو پرسیدم اول هیچی نمیگفت اما بعدگفت باخودش مشکل داره باخودش درگیره میگفت جوری شده که هرچهار روز یه بار باید برای ترمیم اعصابش یه امپول بزنه وقتی میپرسیدم خب چی شده حرف نمیزد فقط میگفت امید هست خوب بشم میگفت من به تنهایی نیازدارم بایدخودمو بسازم ازم میخواست اروم باشم الان تنهام گذاشته دارم دیوونه میشم من ایشون رو واقعا صمیمانه دوست دارم بعدازدوماه دوروز پیش بامن تماس گرفت وچن کلمه صحبت کردو بعدم رفت وقتی یادم به حرفاشون برای وقتی که رابطه ما خوب بود میفته نابود میشم حتی میگفت من واون باید پا به پای هم باعث پیشرفت هم بشیم حالا ایشون منو ترک کردن دلیلشو واقعا نمیدونم نمیخوامم فکرمنفی کنم که شاید کیس دیگه ای داره چون دوستش دارم ودارم سعی میکنم فکرمو مثبت کنم که اون برگرده تورو خدا کمکم کنید من ایشون رو با جون ودل دوست دارم کم کم کارم داره به جنون میکشه دلم میخواد بکشونمش سمت خودم اونم برای ازدواج نه رابطه الکی وبه درد نخور خواهش میکنم راهنماییم کنید چون دیگه طاقت ندارم

سلام دوست گرامی به نظر میرسه پارتنر شما نیاز به زمان و کمی ارامش خاطر دارند بهرحال دوران سربازی، سخت هست و باید شرایط ایشان کاملا درک شود از طرفی چون میگید ایشون گفتن دچار مشکلات اعصاب شده اند و دارو مصرف میکنند احتمالا تحت فشار ذهنی وفکری زیاد هستند که لازم هست شما در ابتدا ۱-به ایشان زمان بدهید ۲-ارام باشید ۳-ارامش را به ایشان انتقال بدهید ۴-پیگیر روند درمان باشید ۵-همراهی و همیاری خودتون رو ثابت کنید ۶-در سایت رادیو عشق، مبحث جذب عشق رو دریافت کنید و در ارسال پیام ها از ان استفاده کنید

با سلام و‌وقت بخیر من حدود ۵ ماه پیش با یک پسری در اینستا آشنا شدم سه ماه اول بیرون نمیرفتیم دو ماه که بیرون میریم من راحع به قصدشم پرسیدم گفت قصدم جدیه ولی باید بیشتر آشنا شیم خودم حس کردم داره بهونه جور میکنه زیادم باهم حرف نمیزنیم شبا در طول روزم فقط صبح بخیر در حد ۵ دقیقه خیلی در طول روز کم حرف میزنیم ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام دوست گرامی چقدر با ایشان اشنایی دارید؟ از صحت صحبتها و اهدافشون مطمین هستید؟ به نظر میرسد کلا رابطه شما اشتباه می باشد و دلیلی برای ادامه وجود ندارد چون اگر ایاشن تصمیم جدی برای رابطه داشتند وقت و انرژی بیشتری میگذاشتند تا به شناخت برسید. بهتر است ابتدا با ایشان صحبت کنید و وضعیت رابطه ر شرح بدهید و در صورتی که بازهم به جای کمک،بهانه داشتند رابطه رو قطع کنید

سلام.من مدتی با یک آقا پسری مجرد که 4 سال از خودم بزرگتر بود آشنا شدم. رابطممون به قصد ازدواج بود، چندین بار یهو غیب میشدن و دوباره میومدن تا اینکه روز زن بهم گفت که من به خاطر مادرم میخوام با یکی از دخترهای اقوام ازدواج کنم. گفت ده ساله دارن میگن، یکسری مشکلات پیش اومد بود ولی الان حل شده و میخوام با اون ازدواج کنم.من نمیدونم چجوری فراموشش کنم. چون هنوز امید به بازگشتش دارم.میخوام اگه قسمتم نیست به طور کلی فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی رابطه شما رابطه ای بی هدف و اشتباه هست و ایشان فقط به دلیل تنهایی به سمت شما امدن و اکنون که مشکلات رابطه قبلی حل شده،شما را تنها گذاشتند پس بهتر است این رابطه را تمام کنید و مطمئنا باشید این رابطه هیچ خیری برای شما ندارد. برای فراموش کردن باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او می‌اندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راه‌های فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید

سلام من با یه اقایی دوست بودم و چون من قبلا ازدواج کرده بودم جدا شدم خانوادش قبول نکردن .ما خیلی همو دوست داریم به اجبار خانوادش مجبور شد با یکی نامزد کنه ولی رابطشو با من قطع نکرده و میگه من از این خانوم جدا میشم که شرایطمون مثل هم بشه و اونوقت خانوادم مخالفت نمیکنن.کمکم کنید لطفا واقعا نمیدونم چیکار کنم

سلام دوست خوبم رابطه شما یکبار تمام شده و اکنون پس از گذشت چند سال قصد دارید دوباره ان را شروع کنید پس باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد و تمام جوانب رابطه سنجیده شود و با دیدی باز و منطقی در مورد شروع ان و یا عدم شروع ان تصمیم گرفت. اما بهتر است قبل از اینکه رابطه به شدت قبل ادامه پیدا مشکلات رابطه قبلی بررسی بشه، راهکارها رو بسنجید، هدف هر دور از رابطه مشخص بشه، بازه مورد نظر برای تصمیم و اقدام جدی تمام اینها نیاز به صحبت مشترک با ایشان داره. بدون رودروایسی باهاشون صحبت کنید در مورد ۴سالی که نبودن ببینید در رابطه ای جدی بودن یا نه؟ دلایل قطع رابطه رو بسنحید دلیل برگشت مجدد و.. اینها باید همه درست و با دیدی باز به نتیجه برسید اگر از این سوال ها حواب قانع کننده و منطقی داشتید با رعایت موارد اهداف مشترک، ایجاد بازه زمانی، حل مشکلات قبلی میتونید رابطه را اغاز کنید

سلام.من از طریق یکی از دوستان با یک نفر آشنا شدم به قصد ازدواج،همدیگه رو دیدیم،صحبت کردیم،تصمیم گرفتیم با هم بمونیم ،حس هم بینمون به وجود اومده بود ولی من جدی نگرفتم قضیه رو،خیلی بی منطق رفتار کردم باهاش،گیرهای الکی دادم،حرفای غیر منطقی زدم تا اینکه زده شد از من.اوایل منو دوست داشت،بعد از حدود دو ماه گفت که نمیتونه باهام ارتباط برقرار کنه و جذابیتی براش ندارم و گفت که تموم کنیم.بعد از اینکه خواست تموم کنیم من تازه فهمیدم که چقدر بهش علاقه دارم و از دست دادنش برام سخته.الان حدود سه هفته میشه که تموم شده .لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی من متوجه منظور شما در مورد بی منطق رفتار کردن نشدم و اینکه چه رفتارهایی انجام دادید؟ اما اکنون با توجه به پشیمانی شما از رفتارها وصحبت ها و تمایل به بازگشت به رابطه ،پیشنهاد می کنم با ایشان در این زمینه با صداقت صحبت کنید و موضوع را روشن کنید و از ایشان بخواهید که فرصت مجددی برای شناخت به همدیگر داده شود در سایت رادیو عشق مبحثی با عنوان تکنیک های جذب وجود دارد پیشنهاد میکنم این نکات را گوش داده و در ارسال پیام برای برگشت ایشان استفاده کنید . و از طرفی از دوستی که سبب این اشنایی شده است بخواهید با ایشان صحبت کنند و بطور غیر مستقیم به ایشان اعلام کنند که شما در رفتارتان تجدید نظر کرده اید و اکنون زمان مناسبی برای شروع رابطه مجدد هست

با عرض سلام و خسته نباشید

چند ساله تو رابطه عاطفی بودم که دو روزه تموم شده و شدید داغون شدم، طرف مقابلم براش مهم نیست چه بلائی سرم میاد که البته حق میدم بهش، اون مسئول حال من نیست، من الان واقعا به یه راهکار نیاز دارم تا با واقعیت کنار بیام و بتونم فراموشش کنم.ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی برای فراموش کردن شخصی که در ارتباط بوده اید باید در ابتدا خودتان بخواهید که ایشان و خاطرات را فراموش کنید و قبول کنید که رابط تمام شده است 1-ارتباطات مجازی و تلفنی را کاملا قطع کنید 2-به خودتان زمان بدهید تا به مرور شرایط روحی خود را بازسازی کنید 3-سرگرمی و فعالیتی جدید را شروع کنید 4-تمام آنچه یاداور ایشان هست را از خود دور کنید. 5-قبول کنید انسانهای دیگری هم وجود دارند که می توانند در زندگی شما حضور داشته باشند. 6-از رفتارهایی که در رابطه داشته اید درس بگیرید 7-از کارهایی که شما را یاد او می‌اندازد دوری کنید توصیه می کنم حتما مقاله راه‌های فراموش کردن دوست پسر به کمک تکنیک های روانشناسی را در سایت مطالعه کنید

مدتی بخاطر فشارهای به شدت زیاد خانوادگی و کاری تسلط روی خودم رو از دست دادم. خشم زیاد و مشغله های زیاا فکری مجال تحلیل درست موقعیت نداد و این ناراحتی در بحث با شریک عاطفیم بروز پیدا کرد. به جایی رسید که خیلی زود جدایی رو مطرح کرد. 3 ماه دوری کردم و هر هفته زیر نظر مشاور بودم. حالا که مشاور و همه میگن بهترم نمیتونه باور کنه. خاطرات تلخ هم اجازه نمیده بهش چکار کنم. میدونم اونم دوسم داره هرچندکمرنگ شده

دوست گرامی کنترل خشم و مدیریت هیجانات بسیاز مهم می باشدو نمیشود مشکلات بر هر رابطه و برنامه ای اثر بگذا د اکنون که با مشاوره توانستبد مدیریت خشم را یاد بگیرید و از نظر مشاور و اطرافبان شرایط بهتری دارید ابندا مدتی به ذهنتان استراخت بدبد و حوانب مثبت رابطه قبلی را در صورت وجود بررسی کنید و با اطمینان و یاداوری خوبی ها مجدد رابطه را اغاز کنید

باسلام و عرض تشکر از همکلامی شما.استاد عزیز بنده21 ساله هستم و نزدیک2 است با شخصی که 1سال از خودم بزرگتر هست آشنا شده و درارتباط نزدیکی هستیم.در حالیکه بنده هدفی غیر از رسمی کردن این رابطه و ازدواج ندارم.ولی با اینکه علاقه ایشون برای بنده ثابت شده و شخصی هست که به جهت مشکلات قبلی فقط ب پیشرفت تحصیلی و مالی فکر میکنه و حتی وعده ای برای آینده به من نمیده و الان من با شرایط فعلی حالت بلاتکلیفی دارم و نمیدونم باید باین رابطه خوب و بی مشکل چیکار کنم؟و انگیزه قوی برای تموم کردن این ارتباط ندارم.لطفا من رو در این مورد راهنمایی کنید سردرگمم ممنون

سلام دوست گرامی شما در مورد هدف ایشان از رابطه صحبت نکردبد و اینکه ایشان بعد از دو سال هنوز در مورد هدف رابطه و ازدواج صحبت نکردن نگران کننده هست شما چه اطمینانی دارید که تا کی مسکلات ایشان حل می‌شود؟ بعد از حل مشکلات بازهم ایا پیشنهاد جدی می دهند؟ ایا این رابطه با دو هدف مختلف پیش نمیرود؟ زمانی شما بخاطر این رابطه اگه یکطرفه باشد و موقعیت های خوبی را از دست داده باشید خودتان را سرزنش نمیکنید؟ بهترین کار، صحبت قاطع با ایشان برای تعیین تکلیف رابطه هست هر چند رابطه خوب و بدون مشکل باشد وقتب بی هدف پبش بره خودش یک رابطه تخریب کننده هست

سلام و عرض ادب من تقریبا سه ماه هست که رابطه ام تموم شد،پارتنر من بخاطر تعدیل از کار و شرایط اقتصادی مجبور شد از تهران به مشهد و پیش خانواده شون بره،و از من خواست جدا بشیم و یه مدت هر کودوم به زندگی خودمون برسیم و صبر کنیم و ببینیم چی رقم میخوره. من ده روز پیش به ایشون مسیج زدم و ایشون هم خیلی خوب و عالی جواب من رو دادن,هفته بعد مجدد پی ام زدم ولی برخلاف سری گذشته کوتاه و معمولی جواب من رو دادن. من واقعا نمیدونم برای داشتن و برگشت ایشون چه قدمی باید بردارم چون توی این مدت سعی کردم برای فراموشی به دیدن خواستگارهام برم ولی اصلا نتونستم و جواب منفی دادم،من میدونم پارتنر من هم هنوز در فکر من هست ولی تردید و دوری مانع از بودنشون از راه دور میشه. ممنون از وقتی که میزارین و پرسش من رو پاسخ میدین❤

سلام دوست گرامی شما در مورد کیفیت رابطه و مدت ان صحبت نکردید و اینکه ایا این رابطه، مفید و دو طرفه بوده یا نه؟ و این مدت دوری بر روی رابطه دو نفرتان اثر داشته یانه؟ اصلا این رابطه برای ازدواج بوده یا نه؟ در دفغه دوم تماس علت ناراحتی ایشان را متوجه نشدبد؟ پیگیر نشدید؟ ممکن هست گرفتاری های کاری روی رفتار ایشان اثر داشته و موقت بوده بهترین کار در شرایط فعلی، تماس و جویای شرایطشون بودن هست و پس از مدتی رابطه رو مدیریت کنید و در مورد خواستگارهایتان صحبت کنید و ببینید ایشان در زمینه ازدواج اصلا قصدی دارن یا نه؟ و در صورت تردید بهتر است به بقیه افراد و خواستگارهایتان توجه کنید

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

چطور بعد از شکست عشقی برای شروع رابطه جدید آماده شویم؟ شروع رابطه بعد از شکست عشقی از نظر برخی راهی برای پایان دادن به غم‌های رابطه گذشته است. همه انسان‌ها بعد از تجربه شکست عشقی روزهای سختی را می‌گذرانند و هر شخصی متناسب با شرایط روحی و خلقی خود، برای بازگشت به شرایط عادی نیاز به زمان دارد. اما سوال اصلی این است که برای شروع رابطه جدید چه قدر زمان لازم است؟ چگونه باید آمادگی لازم را برای شروع یک رابطه پایدار کسب کرد؟ یافتن پاسخ این سوال‌ها بسیار مهم است چراکه وارد شدن به رابطه عاطفی جدید هنگامی که هنوز درگیر شکست عشقی هستید، می‌تواند به شکست‌های مجددی بیانجامد و شما را در چرخه‌ای معیوب گرفتار کند. شما می‌توانید با کمک روانشناس، مرحله سوگ را به بهترین نحو گذرانده و برای شروع رابطه  جدید آماده شوید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مراحل شکست عشقی کلیک کنید.

روانشناسان در جواب به این سوال عوامل مختلفی را در نظر می‌گیرند. ما در ادامه تلاش کرده‌ایم تا با استفاده از مفاهیم روانشناسی به این سوال پاسخ دهیم:

بسیاری از افراد بعد از مواجه شدن با شکست عشقی فرصت ابراز احساسات را از خود می‌گیرند و در واقع هیجانات منفی خود را سرکوب می‌نمایند. در حالی  که باید پذیرفت که این هیجانات نیز بخشی از وجود ما هستند و در این موقعیت همه افراد حق دارند ناراحت یا غمگین باشند. اگر همان ابتدا فرصت ناراحتی و سوگواری را از خود بگیرید آزردگی‌های روانی‌تان حالت مزمنی به خود می‌گیرند؛ ممکن است این احساسات در دراز مدت به بروز اختلالاتی نظیر افسردگی بیانجامند.

جدا شدن از فردی که بسیار دوستش دارید یا همان شکست عشقی فرایندی مشابه با مرگ عزیزان را در ما ایجاد می‌کند که به آن چرخه سوگ گفته می‌شود. در این فرایند ممکن است حالات مختلفی نظیر انکار، پرسشگری، خشم و افسردگی را تجربه کنید. در صورت عبور موفق از این مرحله، می‌توانید به پذیرش مناسبی از موضوع رسیده و در آینده کم‌تر تحت تأثیر این رویداد قرار بگیرید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

اولین قدم برای گذر کردن از این حالات آگاهی در مورد آن‌هاست. لازم است بدانید احساسات شما در حال حاضر نرمال هستند و اکثر افراد پس از شکست عشقی تا 6 ماه درگیر این چرخه می‌مانند. به همین خاطر اگر می‌خواهید وارد رابطه جدیدی شوید باید حداقل 6 ماه به خودتان فرصت دهید و در صورتی که آرامش روانی بیشتری را در خود تجربه کردید با مشورت گرفتن از یک روانشناس متخصص در حیطه زوج، به شروع رابطه‌ای جدید فکر کنید. 

در طول دورانی که شما درگیر چرخه سوگ خود هستید راهکارهای مختلفی می‌توانند به شما کمک کنند تا راحت‌تر با احساسات منفی‌ خود کنار آمده و در مدت زمان کم‌تری با این رویداد کنار بیایید. از جمله مؤثرترین روش‌ها در این زمینه می‌توان به نوشتن احساسات و هیجانات اشاره کرد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند نوشتن احساسات روزمره، حتی در صورتی که فرد بعداً دیگر هرگز آن‌ها را نخواند، می‌تواند به تا حد زیادی به تعدیل هیجانات منفی کمک کند. این روش‌ها حتی در درمان افسردگی نیز مورد استفاده قرار گرفته است و مطالعات نشان داده که می‌تواند در کنار درمان اصلی، روش مکمل بسیار اثرگذاری باشد.

ممکن است بعد از شکست عشقی برای مدتی دائماً درگیر احساسات منفی خود باشید و عملکرد روزمره‌تان تحت تأثیر این موضوع کاهش بیابد. در این شرایط پیگیری علائق و انجام کارهایی که همیشه در زندگی آن‌ها را دوست داشته‌اید و به دلایل مختلف به تعویقشان انداخته‌اید، می‌تواند تا حد زیادی به ایجاد احساسات مثبت در شما کمک کند. در واقع لازم است که بتوانید در این شرایط به تعریف جدیدی از خود رسیده و جدا از بودن در رابطه عاطفی برای خود ارزش و احترام قائل باشید. این مسئله به شما کمک می‌کند تا به بازآفرینی خود دست یافته و یک بار دیگر خود پیدا کنید. 

وجود حمایت اجتماعی کافی اطراف کسی که دچار شکست عشقی شده به سازگاری هرچه بیشتر او با شرایط کمک کرده و باعث می‌شود که کم‌تر تحت تأثیر این رویداد قرار بگیرد. سعی کنید که برای شروع رابطه بعد از شکست عشقی، ارتباط خود را با خانواده و سایر اعضای مؤثر در زندگی حفظ نمایید. اگر احساس می‌کنید که  حمایت اجتماعی کمی در اطرافتان وجود دارد، کمک گرفتن از یک روانشناس می‌تواند این حمایت را برای شما فراهم کرده و به درمان شکست عشقی‌تان کمک کند.

افراد معمولاً یک الگوی کلی در همه روابط خود دارند که از نیازهای هیجانی و تجربیات آن‌ها در طول زندگی ناشی می‌شود. این مسئله باعث می‌شود که شما به طور ناخودآگاه برخی رفتارها را دائماً در روابط خود تکرار کنید. در صورتی که الگوهای ذهنی ناسازگاری را در ذهن خود پرورش داده باشید، دائماً در روابط آسیب‌رسان درگیر شده و در هر رابطه‌ای احساس شکست می‌کنید. اگر چنین احساسی را قبلاً تجربه نموده‌اید قبل از شروع رابطه جدید حتماً به یک درمانگر یا روانشناس مراجعه کنید. روانشناسان با رویکرد طرحواره درمانی می‌توانند در این زمینه کمک بسیاری به شما بکنند.

قبل از وارد شدن در هر رابطه عاطفی باید ابتدا خودتان را بشناسید و خواسته‌های خود را از رابطه مشخص کنید. در این صورت می‌توانید به شکست‌های قبلی‌تان به عنوان فرصتی جهتی خودآگاهی نگاه کرده و از طریق آن‌ها به درک بالاتری از خود دست یابید. هرچقدر که شما خودتان را بیشتر بشناسید به شناخت بهتری از فرد مقابلتان دست می‌یابید؛ در این صورت با احتمال بیشتری رضایت و موفقیت را در آن رابطه تجربه خواهید نمود.

شاید مهم‌ترین چیزی که زمان درست برای شروع رابطه پس از شکست عشقی را به شما نشان می‌دهد، خواست درونی‌تان برای داشتن یک رابطه جدید باشد. این مسئله تا حد زیادی تحت تاثیر مدت و عمق رابطه قبلی شما است. در جدایی‌هایی که رابطه ابتدا سرد شده و سپس قطع می‌شود، خواست درونی برای رابطه جدید سریع‌تر شکل می‌گیرد. اما اگر شکست عشقی شما در اوج یا به صورت ناگهانی قطع شده باشد، باید زمان بیشتری به خودتان بدهید.

به هیچ وجه بعد از شکست عشقی عجله نکنید. اگر به اتفاقات زندگی خود زمان بدهید تا به آهستگی پیش بروند، از بسیاری از اشتباهات در امان خواهید بود. به یاد داشته باشید که باید برای فراز و نشیب‌های رابطه جدید آماده باشید و این آمادگی از نظر روحی به زمان نیاز دارد. پس با خواندن مقاله فراموش کردن عشق از دست رفته‌ به خود زمان بدهید.

بسیار طبیعی است که از شروع رابطه جدید بترسید یا احساس منفی نسبت به آن داشته باشد. اما به یاد بسپارید که اگر رابطه ای موفق می‌خواهید، باید از همان ابتدا نگرشی مثبت به آن داشته باشید. همواره به خودتان یادآوری کنید که اتفاقات گذشته مربوط به گذشته است و اکنون فرصت جدیدی برای رقم زدن اتفاقات جدید در اختیار شماست. مثبت اندیشی انرژی لازم برای شروع رابطه را به شما می‌دهد؛ در نتیجه بهتر رفتار خواهید کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مثبت اندیشی کلیک کنید.

تمام تمرکز و انرژی خود را فقط بر روی یافتن یک رابطه جدید نگذارید. تفریحات و سرگرمی‌های جدیدی به زندگی خود اضافه کنید. ورزش منظم اعتماد به نفس‌تان را در ایجاد ارتباط اولیه با جنس مخالف بسیار بالا خواهد برد. حتی می‌توانید در جمع‌های جدیدی شرکت کرده و دوستان تازه‌ای پیدا کنید. تغییرات مثبت در عادات روزمره زندگی‌تان به بالا رفتن روحیه شما کمک شایانی خواهد کرد و می‌تواند شروع یک رابطه جدید را برای شما بسیار آسان‌تر و سریع‌تر نماید. پس برای درمان شکست عشقی خود کلیک کنید.

سطح انتظارات خود را از فرد مورد نظرتان در حد معقول و واقع گرایانه قرار دهید. داشتن انتظارات غیر واقعی می‌تواند مانعی جدی برای یافتن یک رابطه جدید باشد. معیارهای خود را در ذهن داشته باشید، اما در عین حال در نظر بگیرید که دنیای واقعی متفاوت از دنیای تصورات ذهنی شماست! به دنبال یافتن همه معیارهای کوچک و بزرگ خود در یک فرد نباشید و تمرکز خود را ابتدا بر روی معیارهای مهم و کلیدی قرار دهید. همچنین از مقایسه افراد جدید با شرکای قبلی خود پرهیز کنید. به خاطر داشته باشید که هر فردی ویژگی‌های خاص خود را دارد. با نگاه واقع گرایانه، بسیار سریع‌تر می‌توانید یک رابطه جدید را آغاز کنید.

صحبت در مورد تجربه‌های ناموفق گذشته لازم است، اما به هیچ وجه در ابتدای آشنایی‌تان در این مورد صحبت نکنید. زمانی که تصمیم به شروع یک رابطه جدی با فرد مورد نظرتان گرفتید، می‌توانید با بیان تجربیات ناموفق گذشته احساسات منفی خود را از بین برده و از آنها عبور کنید. اما در ملاقات‌های اول، ابراز این احساسات منفی می‌تواند موجب سرد شدن ارتباط، شکل نگرفتن رابطه و شکست عشقی مجدد شود. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه شکست عشقی کلیک کنید. 

اگر از همان ابتدای آشنایی بخواهید خودتان رو طوری که نیستید نشان بدهید، به هیچ وجه شخص مناسبی برای خود شما باشد را پیدا نخواهید کرد. به جای وانمود کردن و فرار از خودتان، سعی کنید تا بهترین خودتان باشید.  سعی کنید ویژگی‌های مثبت را در خودتان تقویت کرده تا در ملاقات‌های اولیه، خود واقعی و مثبت شما دیده شود. در این صورت، احساس شما نسبت به فرد مقابلتان نیز واقعی خواهد شد و این احساس در همان ملاقات اول به تصمیم گیری شما برای شروع رابطه کمک بسیار خواهد کرد. این که خودتان باشید به همان معنای اصیل بودن است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اصیل بودن کلیک کنید.

در پایان، همواره به یاد داشته باشید که اگر در لحظه زندگی کنید و حسرت‌های گذشته و ترس از آینده را به فراموشی بسپارید، اتفاقات مثبت یکی پس از دیگری در زندگی شما خواهد افتاد و مطمئنا یکی از این اتفاقات خوب یک رابطه جدید، سالم و شاد خواهد بود که می‌تواند برای همیشه پایدار باشد. 

اگر فرد بیش از 6 ماه هیجانات منفی شدیدی را در مورد از دست رفتن رابطه قبلی تجربه کند و دچار کاهش عملکرد در حوزه‌های مختلفی نظیر شغل، تحصیل و روابط بین فردی شود، احتمالاً سوگ هنوز تمام نشده و به یک وضعیت روانشناختی دشوارتر نظیر افسردگی منجر شده است. در این شرایط تا زمانی که مشکل تحت درمان قرار نگیرد، فرد آمادگی لازم برای شروع یک رابطه جدید را نخواهد داشت.

برای دریافت مشاوره در زمینه شکست عشقی و شروع رابطه بعد از شکست عشقی می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.

هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…

با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…

© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.

هنگام صحبت در مورد شکست عشقی با مراجعه های نوین بینش متوجه شدم بسیاری افراد شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی و یا ازدواج بلافاصله بعد از شکست عشقی را بهترین راهکار برای شاد شدن شدن پس از جدایی از عشق می دانند.

شروع دوباره بعد از شکست عشقی می تواند باعث ایجاد مشکلات بیشتری برای شما شود. پس قبل از شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی این مطلب را تا انتها مطالعه کنید.

یکی از مهم ترین مواردی که بسیاری از مردم درمورد عشق نمی دانند این است اکثر افراد تنها به دلیل تحمل کردن حالات روحی ناخوشایند خود بعد از شکست عشقی رابطه ای جدید را شروع می کنند.

به عبارت دیگر شروع دوباره بعد از شکست عشقی برای این افراد به دلیل عشق نیست بلکه به دلیل خلا عاطفی است.

بعضی مردم فقط به این دلیل که بتوانند از عهده ی احساسات غیر قابل تحمل ناشی از تنهایی برآیند اقدام به شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی می کنند.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

بعضی افراد حتی ازدواج بلافاصله بعد از شکست عشقی را انتخاب می کنند که انتخاب بسیار خطرناکی است.

آیا تصمیم به ازدواج بلافاصله بعد از شکست عشقی دارید؟

این وضعیت دقیقا مانند حالتی است که یک فرد به دلیل خارج شدن از حالت ذهنی فعلی خود یا کنترل احساسات ناخوشایند به مصرف مواد مخدر روی بیاورد.

اگر فردی رابطه عاطفی را از خود طرف مقابل بیشتر دوست داشته باشد این اطمینان را به شما می دهم که این فرد در حال فرار از مشکلات و احساسات ناخوشایند است.

به این نوع رابطه اعتیاد عاطفی می گویند. اعتیاد عاطفی حالتی است که فرد تنها برای فراموش کردن مشکلات زندگی اش حتی یک روز هم نمی تواند بدون وجود رابطه ی عاطفی سر کند.

مسئله ی بسیار خطرناکی که در اعتیاد عاطفی وجود دارد این است که فرد مبتلا به آن هیچ گاه از این حقیقت آگاه نخواهد شد که علت وابستگی او به طرف مقابل عشق و علاقه نیست بلکه فرار از ترس ها، مشکلات و احساسات نامطلوب و ناخوشایند او می باشد.

در چنین موردی فرد کاملا خودش را متقاعد می کند طرف مقابلش منحصر به فرد است و زمانی که به هر دلیلی این رابطه به پایان برسد او ناگهان در موقعیت وحشتناک گذشته قرار گرفته و چون از حقیقتی که به  آن اشاره کردم (وابستگی به علت فرار از ترس ها و مشکلات)  آگاه نیست تصور می کند ادامه ی زندگی بدون این رابطه برایش ممکن نخواهد بود.

بعضی افراد برای کنار آمدن با مشکلات تصمیم می گیرند به شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی تا از این طریق بتوانند خلق روانی خود را بهبود بخشند. به این نوع رابطه وابستگی خارجی گفته می شود.

وابستگی خارجی عادتی است که فرد را برای داشتن احساسات خوب یا فرار از حالات بد روحی به یک عامل خارجی وابسته می کند.

وابستگی خارجی روشی برای فرار از احساسات نامطلوب و ناخوشایند محسوب می شود.

به این صورت که فرد به محض رو به رو شدن با مشکلی بزرگ برای مقابله با آن تصمیم به شروع دوباره بعد از شکست عشقی می کند.

اعتیاد عاطفی یک مورد خاص از وابستگی خارجی به شمار می رود و این زمانی است که فرد برای فرار از مشکلات تصمیم به شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی می گیرد.

بعضی از این هم پا فراتر می گذارند و تصمیم به ازدواج بلافاصله پس از شکست عشقی می گیرند. همانطور که قبلا اشاره شد مورد دوم حتی خطرناک تر است زیرا شاید دیگر هرگز فرصت جبران این اشتباه را پیدا نکنیم.(نگاه کنید به فراموش کردن عشق قبلی)

شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی وقتی مناسب است که بتوانید به پرسش های زیر پاسخی صحیح بدهید.

آیا  در تنهایی نمی توانید با خود ارتباط مثبت برقرار کنید؟

آیا همیشه احساس بد و یا احساس شکست می کنید؟

آیا احساس می کنید بدون وجود عشق زندگی شادی را تجربه نمی کنید؟

آیا فکر می کنید کلید حل مشکلات در توانایی برای برقراری یک رابطه ی عاطفی است؟

اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت باشد به احتمال خیلی قوی درگیر اعتیاد عاطفی هستید پس همچنان صلاحیت شروع یک رابطه جدید را ندارید. اگر بتوانید این مسئله را در خود حل کنید حتی می توانید عشق از دست رفته خود را نیز برگردانید ( نگاه کنید به ۴ حرکت ساده برای برگرداندن عشق از دست رفته)

نکته ی خوبی که درباره ی وابستگی خارجی وجود دارد این است که اگر موفق به شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی شوید خیلی زود همه چیز درست می شود.

به عبارت دیگر اگر فرد دیگری را مطابق با خواسته ها و نیازهای خود پیدا کردید و او بتواند همه ی آن چیزهایی را که شریک عشقی قبلی به شما داده بود برایتان فراهم کند خیلی زود به او علاقه مند شده و احساسات خوشایند را بار دیگر تجربه خواهید کرد (نگاه کنید به چرا عاشق می شویم (بر اساس روانشناسی عشق)).

اما رابطه جدید نیز طولی نخواهد کشید که به سرگذشت رابطه قبلی دچار می شود زیرا ریشه اصلی مشکل شما حل نشده است. در این موقعیت شما وارد چرخه شکست های عشقی – چرخه بازگشت و جدایی خواهید شد.

برای معتادان به عشق مهم نیست با چه کسی رو به رو می شوند، تنها چیزی که اهمیت دارد سازگاری او با معیارهای موجود در ضمیر ناخودآگاه است.

هنگام صحبت درمورد شکست عشقی با بازدیدکنندگان نوین بینش متوجه شدم که تقریبا ۹۹ درصد آن ها فکر می کنند دیگر نمی توانیم شاد باشیم و همیشه شکست خورده باقی می مانند.

اما اینطور نیست! تنها دو هفته برای فراموش کردن فردی که قلبتان را شکسته زمان لازم است حتی اگر تا امروز برای او می مردید!

شکست عشقی  هم در زنان و هم در پسران به یک مسئله ی ناامید کننده تبدیل شده است زیرا رابطه ای که تا همین چند روز پیش یکی از لذتبخش ترین موارد زندگی به حساب می آمده اکنون پس از جدایی تبدیل به یک درد و غم بزرگ شده است.

در بعضی موارد رابطه ای که حتی شروع هم نشده است منجر به یک پایان غم انگیز می شود. این مسئله زمانی اتفاق می افتد که پای عشق یک طرفه در میان باشد.

در این مورد تنها یک فرد در این رابطه دچار رنج و عذاب خواهد شد در صورتی که فرد دیگر اصلا متوجه این موضوع نمی شود.

در چنین مواردی جمله ی ” نمی توانم بدون او زندگی کنم” نقش پررنگی به خود می گیرد. زندگی فرد در نقطه ای خاص متوقف شده و حتی ممکن است نیاز داشته باشید آخرین تلاش خود را برای بازگرداندن رابطه خود به کار بگیرد. اما بعضی اوقات این کار اصلا امکان پذیر نیست و تنها برای فرد افسرگی و ناراحتی به بار می آورد. (نگاه کنید به دلایل افسردگی پس از جدایی)

نگران نباشید، بعد از مطالعه ی این مقاله مقابله با شکست عشقی برای شما بسیار راحت تر از گذشته خواهد شد و دلیلی برای شروع مجدد رابطه بعد از شکست عشقی نخواهید داشت.

برای عبور از شکست عاطفی یا عشق یک طرفه ابتدا باید این واقعیت را درک کنید که ممکن است درگیر نوعی اعتیاد عاطفی باشید. اگر به این باور برسید که به خود شخص و نه به احساساتی که با او تجربه می کنید نیاز دارید ذهن شما هیچ وقت اجازه ی فراموش کردن او را به شما نخواهد داد.

با درک مفهوم اعتیاد عاطفی به راحتی می توانید از شکست عشقی خود عبور کنید و دیگر نیازی به شروع مجدد رابطه بعد از شکست عشقی نداشته باشید. اگر از لحاظ احساسی خود را به وضعیت پایداری رسانده و از شر اعتیاد به عشق خلاص شوید شکست عشقی تنها برای مدت خیلی کوتاهی تا بهبودی کامل می تواند بر شما تاثیر گذار باشد.

اگر تنها برای کنار آمدن با احساسات ناخوشایند وارد رابطه ی عاطفی شوید با پدیدار شدن یک مسئله ی احساس شکست خواهید کرد.

اگر از وابستگی خارجی رنج می برید و توانایی زندگی کردن بدون شریک عاطفی را در حود نمی بینید وقت آن رسیده که مشکلات و تناقضات درونی خود را کشف کرده و آن ها را اصلاح کنید.

در واقع باید دلیل این ناپایداری احساسی درونتان را که باعث می شود نتوانید تنهایی به زندگی ادامه دهید پیدا کرده و با آن رو به رو شوید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

یکی دیگر از باورهای غلط رایج در بین بیشتر مردم، باورهای غلطی درباره ی رد شدن است. دلیل احساسات بد چنین افرادی پس از شکست عشقی رد شدن یا عشق و علاقه آن ها به طرف مقابلشان نیست بلکه این افراد به صورت ناخودآگاه دلیل رد شدن را بی لیاقتی و وجود عیب و نقص در خود می بینند.

در واقع این طرز تفکر تنها ناشی از دیدگاه منفی این افراد نسبت به خود است که بیشتر از شکست عشقی به آن ها آسیب می رساند. اگر خوب بودن را تنها در تایید و دوست داشته شدن توسط دیگران می بینید قطعا بعد از شکست عشقی رنج و عذاب زیادی به شما وارد می شود. این موضوع نیز می تواند از عواملی مهمی باشع که باعث شود تمایل به شروع رابطه جدید بعد از شکست عشقی داشته باشید.

اگر برای تغییر این طرز تفکر اقدام نکنید اعتماد به نفس شما همیشه وابسته به عوامل خارجی خواهد بود نه عوامل درونی خودتان و همواره با ترحم دیگران زندگی می کنید.

ناراحتی بعد از شکست عشقی یک مسئله ی طبیعی است اما شما تنها برای چندروز مجاز به ناراحت بودن هستید و اینکه بعد از گذشت چندماه هنوز درگیر معشوق قبلی باشید اصلا یک مسئله ی عادی به حساب نمی آید.

معمولا هر فردی بعد از شکست عشقی مراحل خاصی را تا بهبودی کامل طی می کند. البته اگر با شروع یک رابطه جدید بعد از شکست عشقی تقلب نکند.

در این مراحل شما با احساسات بد و تجربه های مختلفی در کنار هم رو به رو هستید. هنگامی که این احساسات بد رهایتان کند از نتایج تجربه های به دست آمده خشنود خواهید بود.

شاهین زند – محقق و پژوهشگر.

سایت نوین بینش یک سایت پیچیده و یا دائره المعارف خسته کننده نیست بلکه مرجعی است که  به شما کمک می کند هر گونه اطلاعاتی را به صورت خلاصه، مختصر و مفید بدست آورید. نوین بینش بزرگترین  مرجع در مورد روانشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان می باشد. برای اطمینان بیشتر از این موضوع به بخش روانشناسی عشق مراجعه کنید. عضویت در صفحه اینستاگرام شاهین زند

می خواهید بیشتر بدانید؟

تست احتمال بازگشت به رابطه 

تبدیل عشق یک طرفه به دو طرفه با هدف ازدواج

چگونه بعد از شکست عشقی به زندگی خود ادامه دهیم

درمان زخم های احساسی

افسوس گذشته را نخور

چگونه به همسرم اعتماد کنم

حفظ رابطه عاطفی از راه دور

اعتیاد به رابطه ی رمانتیک

می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008

برچسب‌ها:بعد از شکست عشقی چه کنیم, روانشناسی شکست عشقی, شکست عشقی در پسران, شکست عشقی در زنان

انتقادات و شکایات

shahinzand18@gmail.com

اینستاگرام شاهین زند

     شماره تماس:  03136201013       از ساعت 9 صبح الی 5 عصر

 آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11

ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008

 

 

.                   قوانین و مقررات

 



اگر شکست عشقی خورده اید، قلبتان شکسته و این موضوع تمام زندگی شما را تحت الشعاع قرار داده است، حتما سوال شما این است که بعد از شکست عشقی چه کنیم ؟ این مطلب را بخوانید تا با گفته روانشناسانان بتوانید از غم خود بکاهید و به زندگی عادی برگردید.

خودتان را خیلی بابت شکست عشقی‌تان که فکر می‌کنید بدترین ضربه زندگی‌تان بوده است ناراحت نکنید چون به قول معروف این نیز بگذرد. شکست عشقی شما از مقیاس یک که کمترین درجه است باشد تا شکنجه دیدن بالاخره یک وضعیت بغرنج و وحشتناک است. شاید هر کدام از شما یک بار هم که شده قلبتان شکسته است و این حس و حال را خوب درک می‌کنید. اما در نهایت توانسته اید سر پا بایستید و با گذشته دردناک خود خداحافظی کنید.

وقتی با شکست عشقی مواجه می‌شوید هیچ جوری نمی‌توانید جلوی احساس غم و اندوه خود را بگیرید مگر این که یک روبات بی عاطفه و بی احساس باشید. شما در این دوران حس می‌کنید دنیا به آخر رسیده است و هیچ راهی برای خوشحال کردن دوباره شما وجود ندارد. اما به شما می‌گوییم که با راهنمایی روانشناسانه امروز در روزیاتو می‌توانید یک مشاوره خوب داشته باشید و شکستگی قلب خود را دوباره ترمیم کنید.

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

ربکا هندریکس ، متخصص روان درمانی در نیویورک امریکا، می گوید: «وقتی کسی رابطه خود را با شما به پایان رساند، شما در سیل احساسات ناراحت کننده خود غرق خواهید شد. این یک تروما است؛ یعنی یک شوک برای سیستم روحی و روانی شما به حساب می‌آید. مانند هر نوع شوک عاطفی دیگری که در زندگی رخ می‌دهد، شما می خواهید با خودتان بسیار آرام و مهربان باشید و به خودتان اجازه دهید احساسات خود را حس کنید. علاوه بر این، احساسات شما به دلایل خاصی بروز می‌کنند. همین احساسات غم انگیز شکست عشقی می‌توانند به شما کمک کنند تجربه‌های دشوار گذشته را پشت سر بگذارید اما به شرطی که شما آنها را آزاد کنید.

در روزهای بعد از شکست عشقی، باید به خودتان اجازه دهید گریه کنید و تصدیق کنید که این شکست مانند هر نوع از دست دادن دیگر است. اندوه ۵ مرحله دارد: انکار، عصبانیت، شکایت و چانه‌زنی، افسردگی و پذیرش. هندریکس می گوید: «شما می خواهید این اندوه را در زمان خودتان و به روش خودتان پشت سر بگذارید.» شما در طی این فرایند احساسات خود را با گفتن جملاتی مانند “چرا من چنین حسی دارم؟” و “البته که من باید چنین حسی را تجربه کنم.»

اگرچه ابراز احساسات برای شما مهم است اما این هم مهم است که از آنها کوتاه بیایید و نگذارید سراپای وجودتان را فرا گیرد. بنابراین اگر احساس غم و اندوه داشتید، بگذارید برای مدت معینی خودتان را در احساستان غوطه ور کنید؛ مثلاً یک ساعت. گریه کنید، داد بزنید، فریاد سر بدهید، مجله ها را پاره کنید و خلاصه هر کاری را که باید انجام دهید تا احساسات خود را آزادانه در جریان بیندازید. اما وقتی این ۶۰ دقیقه تمام شد، دیگر بس کنید و به سراغ کار دیگری بروید.

یک دلیل علمی وجود دارد که شکست قلبی شما را بسیار آزار می دهد: شما در واقع بعد از شکسته قلبی، علائم شبیه به عمل جراحی را پشت سر می گذارید زیرا به طور ناگهانی هورمون‌های حس خوب که از شریک زندگی‌تان دریافت می‌کردید از بین رفته است. وقتی شریک زندگی شما دیگر وجود ندارد، شما دلتان آن هورمون‌های خوب را می‌خواهد. اگر تسلیم این احساس شوید و دوباره عشق سابق خود را ببینید، وسوسه می‌شوید پیش او بروید و خود را در ماه‌ها و شاید سال‌ها بعد درگیر او کنید. به همین دلیل است به شما توصیه می‌کنیم سم‌زادیی ۶۰ روزه عشق سابقتان را در پیش بگیرید؛ به عبارت دیگر باید سعی کنید ۶۰ روز از او دور بمانید و هیچ ارتباطی با او نداشته باشید.

قطع ارتباط هم یک روش سالم است و هم باعث می‌شود شما دلبستگی خود به عشق سابقتان را از بین ببرید. هیچ قانونی سرسختانه و فوری در مورد تماس با عشق سابقتان وجود ندارد. ارتباط کوتاه و گاه و بیگاه – مانند “سلام، می توانیم برای چند دقیقه صحبت کنیم؟ من با این اتفاق روزهای سختی را می‌گذرانم” اشکالی ندارد. فقط محتاط باشید که این احوالپرسی‌ها به یک عادت تبدیل نشوند. یادتان باشد هر بار که با او صحبت می کنید، انرژی جدیدی بین شما جاری می‌شود؛ در صورتی که باید هدف شما این باشد که آن روابط پر انرژی را از بین ببرید نه اینکه به ایجاد آنها ادامه دهید.

با دو یا سه نفری که واقعاً به آنها اهمیت می‌دهید تماس بگیرید و به آنها بگویید که چه دورانی را طی می‌کنید. خیلی‌ها دور و اطرافتان هستند که شما را دوست دارند و می‌خواهند از شما حمایت کنند اما اغلب آنها نمی‌دانند که زیرا شما آنها را بازگو نمی‌کنید. درد دل خود را به دیگران بگویید. بیشتر افراد در یک زمان یا برهه‌ای از زندگی خود شکست عشقی را تجربه کرده اند. وقتی با آنها از احساسی که دارید حرف بزنید آنها هم  تجربیات خود را با شما به اشتراک می‌گذارند به شما مشاوره می‌دهند و به شما یادآور می‌شوند که شما تنها نیستند. اینها می‌تواند خیلی برایتان مفید باشد.

عرق ریختن بعد از شکست عشقی شاید آخرین چیزی باشد که بخواهید خودتان را در آن غرق کنید اما به ما اعتماد کنید زیرا واقعا می‌تواند مفید باشد. اندورفین های تولید شده در هنگام ورزش به علائم بهبود پس از شکست عشقی کمک می‌کند. علاوه بر این، شما می‌توانید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.

یک پاسخ متداول پس از شکست عشقی این است که فرد دیگری را ایده آل کردن کنید. با این که شما دلتان نمی‌خواهید قسمت‌های خوبی رابطه‌ای که داشتید را انکار کنید اما  دلتان هم نمی‌خواهد آنها را اصلاح و بازیابی کنید. برای یافتن راه متعادل و میانه‌روی، هرستی از تمام جوانب منفی شریک زندگی یا عشق قبلی خود را که با او در رابطه بودید بنویسید و به آن نگاه کنید. این تمرین ذهنی تمام تفکرات وسواسی که احتمالاً در مورد عشق سابق خود داشتید متعادل می‌کند؛ اینکه دلتان برای چه چیزی در او تنگ شده و چرا آنها این قدر عالی بودند یا حتی اگر نبودند.

مراقبت از خود در بحبوحه شکست عشقی از اهمیت بالایی برخوردار است. در طول روز حال و احوالتان را بررسی کنید و از خودتان بپرسید: به چه چیزی نیاز دارم؟ شاید دلتان یک سالاد سالم بخواهد، یا ممکن است یک حمام گرم خوبتان کند یا حتی شاید تماس تلفنی با یک دوست خوب شما را سر شوق بیاورد.

همچنین بدانید که احساس طرد  شدن و کم ارزش شدن می‌تواند پاسخ‌های ناسالمی مانند پرخوری یا کم خوری یا حتی سوء مصرف مواد مخدر را به همراه داشته باشد که در نهایت به یک مارپیچ افسردگی منجر شود. ورزش، تغذیه و خواب مناسب باعث می شود که شما از جایتان بلند شوید و احساس بد گذشته را فراموش کنید.

زمان بهبودی خود را با طول رابطه خود برابر نکنید.  یا حتی کل روابط خود زیرا ممکن است منجر به چندین شکست عشقی شود. بسیاری از اوقات مردم مثل این هستند  و می‌گویند «خب، من که فقط شش ماه فقط با او بودم. چرا اینقدر ویران شده‌ام؟ از آنجا که شما شش ماه با عشقتان بوده‌اید و احساس خود را گرو گذاشته‌اید و بیش از حد خودتان را شب و روز به او وابسته کرده‌اید شاید این شش ماه برای شما مثل دو سال برای شخص دیگر است. بنابراین، به هر حسی که دارید احترام بگذارید. در حقیقت، این که چقدر طول می‌کشد شما از گذشته دور شوید، به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله عبارات و جملاتی که به خودتان می‌گویید.

بعد از یک جدایی سخت و دردناک، از فکر کردن خودداری کنید؛ مثلا نگویید من به اندازه کافی خوب نیستم یا یک مشکلی در من وجود دارد. در عوض، اگر مشکل از سمت عشق سابقتان نیست، مشکل را در رابطه به اصطلاح عاشقانه تان ببینید.

سعی کنید هرگونه انگیزه‌ای را که ممکن است داشته باشید بشناسید؛ مانند ارسال پیام به عشق سابق خود، چک کردن هر ساعت اینستاگرام آنها یا پخش کردن و تماشای مجدد هر جزئیات لعنتی در قرارهای آخر هفته‌ای که با هم داشتید. این خواستارها بخشی از روند طبیعی است که پس از شکست عشقی اتفاق می‌افتد. اما به خودتان اجازه ندهید درگیر رفتارهای وسواسی شوید (مثلا تا ۴ صبح بیدار باشید و تمامی جنبه های رابطه گذشته خود را تجزیه و تحلیل کنید.) اگر متوجه می‌شوید که وقت زیادی را در این چهارچوب ذهنی سپری می‌کنید، ممکن است عاقلانه‌ترین کار این باشد که برای کمک رفتن از پشتیبانی یک مربی یا درمانگر استفاده کنید.

درک کنید که احتمالاً شکست عشقی باعث ایجاد حفره‌هایی در زندگی شما خواهد شد. با خودتان بگویید شما و عشق سابق خود همیشه هر جمعه به سینما می رفتید. حالا شب‌های جمعه شما بازتر است و به جای اینکه به تنهایی  دور خودتان دیوار بکشید و با کوه غصه‌ها تنها بمانید، با دوستانتان به صورت فعالانه تماس بگیرید و برنامه ریزی کنید.

به خودتان بگویید واقعاً از فضای بیرون و گردش لذت می‌برید اما عشق سابق شما اینطور نبود. بنابراین، آن وقت‌ها که در رابطه با عشق سابقتان بودید و عادت پیاده روی آخر هفته خود را کم کرده بودید، حالا دیگر تنها و مجرد هستید و به خودتان اجازه دهید مجدداً با چیزهای مورد علاقه خود ارتباط برقرار کنید و هم چنین سرگرمی‌های جدیدی را نیز کشف کنید. در واقع، اگر می‌خواهید التیام یابید، باید برای بهبودی در زندگی گام بردارید. مثلا به یک سالن ورزشی جدید بروید و ثبت نام کنید یا در کلاس سفالگری شرکت کنید یا به همراه دوستان خود به تورهای گردشگری یا سفر بروید.

گاهی اوقات شما نمی‌خواهید بسته شدن گذشته از سمت عشق سابقتان باشد و خودتان باید آن را به تنهایی پیدا کنید. اگر عشق سابق شما نمی‌تواند دلیل جدایی را توضیح دهد، خودتان روایت سالمی از جدایی ایجاد کنید. و اگر برای بسته شدن موضوع و خاتمه رابطه کافی نیست، گفت و گو با یک درمانگر، مشاور یا روانشناس را در نظر بگیرید. هم چنین، اگر جدایی شما باعث ایجاد افکار و احساسات در مورد سایر ضررهای زندگی شما شده و به سختی می‌توانید از پس آن بربیایید، قطعاً لازم است به دنبال کمک‌های دیگران باشید.

بعد از اینکه قلبتان بهم ریخته شد و شکست عشقی را تجربه کردید، شاید وسوسه شوید فوراً در صدد بازگشت به زندگی و شروع یک رابطه جدید باشید. اما به شما هشدار می‌دهیم مراقبت این رابطه‌هایی که فورا بعد از شکست عشقی شکل می‌گیرد باشید. قبل از این که احساسات قبلی خود را نادیده بگیرید و فراموش کنید، نباید خودتان را به سمت یک رابطه جدید هل دهید. زیرا ممکن است احساسات گذشته به سراغتان بیاید و در رابطه جدید شما تاثیر منفی بگذارند. از طرف دیگر، این را هم به یاد داشته باشید که بازگشت به صحنه دوستیابی می‌تواند برای قلب شکسته شما یک اعتماد به نفس سالم ایجاد کند. فقط باید با خودتان صادق باشید؛ و هم چنین فردی که با او ملاقات می کنید. درباره حس و حالی که از نظر عاطفی دارید حرف بزنید. اگر هنوز خیلی عشق سابق خود را کنار نگذاشته و درگیرش هستید و فعلا به دنبال سرگرمی هستید نیز به خودتان و عشق جدیدتان بگویید.

اگر چه درد زیادی را تجربه می‌کنید اما سعی کنید باور کنید که این نیز بگذرد! ایمان داشته باشید که بالاخره یک روز می‌آید که شما با شخص ویژه خود ملاقات کنید؛ شخصی که واقعاً برای شما مناسب است. هنگامی که دچار شکست عشقی شدید شده‌اید، تصور این است که برایتان سخت است و هیچ وقت نمی‌توانید به کس دیگری احساس عشق داشته باشید. اما زمان اگر نتواند همه زخم‌ها را درمان می‌کند، بیشتر آنها را درمان خواهد کرد.

در دراز مدت، جدایی نباید تمام روابط شما را لکه‌دار کند. همان طور که درد فروکش می‌کند، به مزایای جدایی و فواید خروج از رابطه‌ای که تجربه کردید فکر کنید. هیجان موقعیت‌ها و فرصت‌های جدید را با آغوش باز پذیرا باشید و به خودتان یادآوری کنید که چقدر عالی و معرکه هستید.

خواندن این مطالب را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

با فنگ شویی عشق و ازدواج ، روابط عاشقانه خود را تحکیم کنید

۹ زوجی که ثابت کردند عشق هیچ حد و مرزی ندارد

بعد از شکست عشقی چه باید کرد؟ این ۴ سوال را پس از جدایی از خود بپرسید

چرا ناگهان نسبت به عشقتان بی‌علاقه می‌شوید و رابطه عاطفی‌ سردی را تجربه می‌کنید؟

چرا نباید با عشق قبلی مان دوست معمولی بمانیم؟

چطور عشق قبلی مان را فراموش کنیم؟ راهکارهایی برای پشت سر گذاشتن شکست عاطفی

۱۰ عاملی که باعث می‌شود زنان عشق خود را ترک کنند

چرا عشق ما را احمق و غیر منطقی می کند؟

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

مطلب برای شما مفید بود؟

به مطلب امتیاز دهید

میانگین امتیازها 1 / 5. تعداد رای: 1

تاکنون رأی داده نشده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می‌دهد.

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

سلام
بسیار ممنون از شما بابت پست بسیار خوبتون .
منم دچار شکست شدم . طرف آشنامون بوده و موقع مهمونی ها چشم تو چشم می شیم . هیچ جوره خلاصی ندارم .
اصلا نمیتونم فراموش کنم . دختری که چند سال دوستش داشته باشی بعد شخصی دیگر با موقعیت مالی کمی بهتر رو دید ، سریع دوست داشتن چند ساله را به راحتی فراموش کند !
” فقط درس بزرگی از زندگی گرفتم که به هیچ دختری اعتماد نکنم . دختر ها بسیار دو رو هستند بر خلاف مرد های ساده لوح “

واقعا دو رویی موافقم
من و دختر خانم راضی بودیم پدرش راضی نمیشد همش میگفت باید با پسر عمه ات ازدواج کنی
واقعا حس بدی عاشق شدن
هم شیرین و بیشتر تلخ اگه نرسی به عشقت

۱۳۹۸. تمامی حقوق برای وبسایت Rooziato (روزیاتو) محفوظ
است.

اگر جزو کسانی باشید که تجربه یک ازدواج یا نامزدی به هم خورده را دارند، حتما احساس دو گانه ای را نسبت به شریک سابق خود تجربه کرده اید. گاهی او را غیرقابل تحمل دانسته اید و گاهی هم به دلیل احساس گناه فکر کرده اید به اندازه کافی برای سازگاری با هم تلاش نکرده اید.شکست عشقیگاهی هم فشار اطرافیان مزید بر علت می شود که تصمیم بگیرید دوباره با نامزد یا همسر سابقتان ارتباط برقرار کنید و به زندگی مشترک برگردید. اگر در دوره نامزدی جدا شده باشید، برگشت کار سختی است. چون معمولا اختلافات آن قدر جدی بوده که باعث شده شما دوست داشتن و آینده مشترک را ندید بگیرید و به جدایی و پایان نامزدی تان فکر کنید. بنابراین برگشتن، تنها باید مشروط به تایید مشاور خانواده باشد. باید علت عدم سازش و جدایی مشخص شود و راهکارهای حل مشکل به کار گرفته شود. معمولا مهم ترین دلایل عدم سازش این مواردی هستند که در ادامه برایتان خواهیم گفت. آنها را در رابطه تان شناسایی کنید و هر گاه راه حلی برایشان یافتید، به پیوند دوباره فکر کنید. خواسته های متفاوتویلیام گلاسر روانشناس مشهور آمریکایی، معتقد است انسان ها برای ارضا پنج نیاز اساسی که ریشه در ژن ها دارد، تلاش می کنند. نیاز به بقا، نیاز به عشق و محبت، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح.در زندگی مشترک افراد، این نیازها نقش مهمی را ایفا می کند که به شکل ژنتیک به انسان منتقل می شود و الویت نیازها برای هرکسی متفاوت است. اما اگر بخواهیم با تعبیر گلاسر جلو برویم، 5پایه اصلی یک زندگی مشترک، فرزندآوری(بقا)، عشق ورزی (جسمی و روحی)، پیشرفت در زندگی فردی و زندگی مشترک، آزادی و استقلال شخصی و تفریح، کامجویی و لذت بردن از زندگی با همسر است. تناسب نداشتن این اولویت ها و در واقع کوتاه و بلند بودن این 5پایه در زن و مرد باعث می شود آنها ایده آل ها و خواسته های متفاوتی از زندگی داشته باشند. بنابراین سازگاری بین آنها کار سختی می شود.مهارت ها را بازیابیدمتاسفانه بسیاری از افراد مهارت های زندگی را نمی آموزند و نمی توانند از عهده حل مسئله برآیند به همین در برخورد با مشکل، جدایی را انتخاب می کنند. در گذشته ازدواج ضرورت بیشتری داشت و طلاق نیز آنقدر قبیح بود که همه معتقد بودند باید با لباس سفید به خانه بخت رفت و با کفن سفید از خانه بیرون آمد اما امروزه نه ضرورت ازدواج آنقدر برای افراد قابل لمس است و نه طلاق آنقدر قبیح شمرده می شود.وقتی طرفین مهارت حل مساله و مهارت روابط موثر را نداشته باشند و به بن بست بخورند به راحتی طلاق می گیرند. اگر می خواهید شروعی دوباره را تجربه کنید، مطمئن شوید که مهارت های ارتباطی و مهارت های لازم برای زندگی مشترک را فراگرفته اید. بی گدار به آب نزنید و تا زمانی که عامل اختلافات حل نشده، به پیوند دوباره فکر نکنید.مهم تر از همه این که گاهی لازم است برای یادگیری برخی مهارت ها با هم مطالعه کنید، با هم نزد مشاور بروید و با هم در دوره های آموزشی زندگی مشترک شرکت کنید. شاید هر دو یا یکی از شما کمی به مداخله روانپزشکی نیاز داشته باشد. اگر واقعا تصمیم به زندگی مشترک گرفته اید، این مداخلات را پذیرا باشید و بعد از طی دوره درمانی مجددا بررسی کنید که آیا امکان زندگی مشترک برای شما دو نفر وجود دارد یا نه. برای چی برمی گردید؟شاید باید این فکر را پیش از همه در ذهن تان مرور می کردید. اما ما می گوییم باید همواره به این سوال فکر کنید و پاسخی قاطع و محکم برای آن بیاورید. برای چی تصمیم دارید به زندگی ای که یک بار از هم پاشیده برگردید؟ اگر پاسختان فرار از تنهایی، عذاب وجدان و ترس از انگ اجتماع یا فشار اطرافیان است، بدانید که به احتمال زیاد، این تصمیم باز هم با شکست مواجه می شود. دلیل برگشتن شما باید بیش از هر چیز مربوط به اراده درونی هر دو نفرتان برای دادن یک شانس دوباره به خود و امتحان کردن مسیرهای جدید و نتیجه بخش تر باشد. در این بین معمولا دوست داشتن هم چاشنی کار است که اگر نباشد، باز هم زندگی شما می تواند با کشمکش و شکست همراه شود.منبع:سبب سبز

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم


تردید و دو دلی قبل از ازدواج


تشخیص و درمان ناباروری در زنان

برای خریدبلیط اتوبوس دنبال سایت معتبری؟


بایدها و نبایدهای بهداشت و سلامت بانوان


تعیین جنسیت پیش از بارداری


راه و رسم داشتن زندگی زناشویی بدون تنش

ساخت و تعمیر دندانهای مصنوعی با قیمت مناسب

ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!

انواع گن وفرم دهنده بدن اورجینال و باکیفیت


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز

خریدقسطی جهیزیه بدون نیاز به پرداخت اولیه


کاندوم متناسب با نیازت رو اینجا پیداکن


قیمت امروز بلیط اتوبوس به هرکجای ایران

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

شکست عشقی از مسائل ناگواری است که ممکن است برای هر زن و مردی رخ دهد. عشق یک طرفه، شتاب زدگی قبل از وارد شدن به روابط عاشقانه، فرار از تنهایی و غیره همگی از عوامل شکست عشقی می باشد که ممکن است قبل یا بعد از ازدواج دختر و پسر اتفاق بیفتد.

فراگیر شدن این مسئله در شبکه های اجتماعی با مشاهده انواع عکس نوشته غمگین در پروفایل افراد کاملا محسوس است. این افراد سعی می کنند با استفاده از پست ها و عکس نوشته عاشقانه غمگین یا تیکه دار اندوه خود را کاهش داده یا به طور غیرمستقیم پیام خاصی را به طرف مقابل انتقال دهند.

اگر چه آثار شکست عشقی در زندگی افراد مختلف، متفاوت است اما اکثر آن ها حس می کنند دنیا به پایان رسیده، دست از علایق خود می کشند، نسبت به کار یا تحصیل بی تفاوت می شوند، از دوستان و خانواده گوشه گیری و خود را در افسردگی غرق می کنند.

آیا شما هم از جمله افرادی هستید که اخیرا به رابطه عاطفی خود پایان داده یا عشق تان شما را ترک کرده است؟ بدون شک دوران سختی را می گذرانید اما با گذشت زمان و کمی تلاش، می توانید بر غم و اندوه غلبه کرده و از زندگی لذت ببرید.

اولین چیزی که بعد از جدایی، افراد به آن تاکید می‌کنند، «فراموش کردن» است. اما واقعیت این است که در روان ما چیزی به عنوان فراموش کردن وجود ندارد. در واقع ناخودآگاه ما، مسئولیت افکار و خاطراتی که به گمان خودمان فراموش‌شان می‌کنیم را برعهده می‌گیرد و آنها را در خود نگه می‌دارد. پس اگر می‌خواهید دوری از او شما را آزار ندهد، به «فراموش کردن» رو نیاورید. چرا که تلاش برای از بین بردن موضوعات به‌ خصوص موضوعات ناراحت کننده تنها به انکار و سرکوبی منجر می‌شود و می‌تواند تا پایان عمر ما را آزار دهد.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

نکاتی که کمک می کند تا با کمترین آسیبی این دوره را پشت سر بگذارید:

قبل از اینکه ژست انسانی قوی را به خود بگیرید و ادعا کنید که نمی‌گذارید احساسات بر شما غلبه کنند، فراموش نکنید که هر چه بیشتر احساسات خود را انکار کنید، کمتر از آن‌ها رها می‌شوید. راه سالم‌تر، عاقلانه‌تر و مسئولانه‌تر این است که در مورد احساساتِ همواره درحال تغییرتان صداقت داشته باشید (ابراز احساسات). یکی از راه‌های کنار آمدن با شکست عشقی این است که دل‌شکستگی خود را بپذیرید و فراموش نکنید که گریه کردن به درمان قلب شکسته و فراموش کردن شکست عشقی کمک می‌کند.

اگر سوگواری شما برای این از دست دادن بیش از اندازه طول کشیده است، باید به دنبال دلیل این اتفاق در خودتان بگردید. آن فرد چه ویژگی‌هایی داشت که نمی‌توانید از او بگذرید و در آن رابطه چه چیز‌هایی را به دست می‌آوردید که نمی‌توانید از آنها بگذرید؟ در هر رابطه‌ای احتمال از دست رفتن هم هست. اما اگر شما یک نفر را نمی‌توانید فراموش کنید و خاطراتش را رها کنید باید برای خودتان به دنبال دلیل این اتفاق بگردید. احتمالا در این رابطه نیازی از شما ارضا می‌شده و تا به دنبال راهی تازه برای پاسخ‌گویی به آن نیاز نگردید، نمی‌توانید برای زندگی‌تان قدم تازه‌ای بردارید.

حتما بخوانید : علائم افسردگی – ۱۰ نشانه که نباید از کنار آنها ساده گذشت

بعد از شناختن نیازهایی که در آن رابطه ارضا میشديد، باید به دنبال راهی دیگر برای برطرف کردن آن نیازها بگردید. اگر آن نیازها واقعی بوده است، باید در جای دیگری راهی برای پاسخ گفتن به آنها را جست‌وجو کنید و اگر کاذب بوده است، باید در خودتان دلیل این نیازهای غیرمنطقی و تغيير را جست‌و‌جو کنید. 

گاهی در کنار آمدن با شکست عشقی خود خوب پیش رفته‌اید، برای مدتی دیگر به آن فکر نکرده‌اید و در مورد شور و عشق گذشته‌تان احساس غم و اندوه ندارید، ولی نگاهی سریع به حساب کاربری طرف مقابل در رسانه‌های اجتماعی شما را ماه‌ها به عقب برمیگرداند. با دیدن حساب او فورا احساس ناراحتی می‌کنید یا به خودتان می‌گویید که او شادتر از شماست یا توانسته فرد دیگری را پیدا کند. اگر چه این ممکن است درست باشد، ولی نباید به چیزهایی که در رسانه‌های اجتماعی می‌بینید اعتماد کنید؛ به‌علاوه، این مسئله نباید برای شما اهمیتی داشته باشد. شما تنها زمانی واقعا به رابطه‌ی قبلی‌تان پایان می‌دهید و شکست عشقی خود را فراموش می‌کنید که تمام ارتبا‌ط‌هایتان با او را در تمام جنبه‌ها، ازجمله رسانه‌های دیجیتالی قطع کنید.

رسانه‌های اجتماعی نادیده‌ گرفتن رابطه‌ی عاشقانه‌ی قبلی را بسیار دشوار کرده‌اند. بنابراین اولین چیزی که تی اونی کولمن (روان‌درمانگر و مربی روابط) توصیه می‌کند، حذف کردن طرف مقابل از فهرست دوستان و تماس‌ها، دست‌کم تا زمانی است که او را فراموش کرده‌ یا پذیرفته‌اید که صفحه‌ی او را بررسی نکنید. «به‌علاوه، باید مراقب صفحات یا پست‌های دوستان مشترک‌تان نیز باشید، چون ممکن است که در این صفحه‌ها تصاویری از شریک سابق‌تان را ببینید، از خبرهای مربوط به او مطلع شوید یا از رابطه‌ی عاشقانه‌ی جدید او باخبر شوید.»

حتما بخوانید: نقش دارو در جلوگیری از افسردگی و استرس پس از سانحه

گاهی به این دلیل نمی‌توانید همسر قبلی‌تان را فراموش کنید که او هنوز هم بهترین دوست شماست یا هنوز هم همیشه در فکرش هستید. شما نباید همچنان با او وقت بگذرانید و دوست باشید. مثلا وقتی برنامه‌ی مورد علاقه‌اش در تلویزیون پخش می‌شود، برایش پیامک نفرستید. راحت‌ترین و سالم‌ترین راه برای فراموش کردن یک فرد این است که مرزهای مشخصی را با او ایجاد کنید. گرچه درست است “هر که از دیده برود لزوما از دل نمی‌رود”، ایجاد فاصله‌ای آگاهانه و تعمدی میان شما، بدون شک فرایند کنار آمدن با شکست عشقی و فراموش کردن طرف مقابل را ساده‌تر می‌کند.

برای اینکه به‌ سرعت کسی را فراموش کنید، تمام چیزهایی که او را به‌ یاد شما می‌اندازد، دور بریزید. مجله‌ها و مسواک او را که هنوز در گوشه‌وکنار خانه‌تان مانده دور بریزید. از او نخواهید که وسایل‌تان را به شما برگرداند. از تشویق کردن تیم او دست‌ بردارید. لباس‌ها و وسایل او را در خانه نگه ندارید. گریه کنید و بدون وجود هر چیزی که شما را به‌ یاد گذشته می‌اندازد، دوباره از نو شروع کنید. هر چیزی مانند هدیه‌ها و یادگاری‌های کوچک و ارزان‌قیمت، کارت‌پستال‌ها یا نامه‌ها و حتی لباس‌هایی که زمانی به او تعلق داشته‌اند، باید دور ریخته شوند. کولمن می‌گوید: «همه‌ی اینها یادگاری‌هایی هستند که احساساتی شدید و خاطراتی را در ذهن‌تان ایجاد می‌کنند که منتهی‌ به عقده‌های روحی می‌شوند.»

اگر میپرسید که چطور می‌توانید شکست عشقی خود را فراموش کنید، یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که باید بردارید، پذیرش تصمیمِ گرفته‌ شده است. فرقی نمی‌کند که شما جدایی را انتخاب کرده‌اید یا او، در هر صورت نباید تصمیمی را که گرفته شده، تجزیه‌وتحلیل و ارزیابی کنید. دیگر لحظه‌به‌لحظه‌ی رابطه‌تان را ارزیابی و نقد نکنید و فکرتان را به کارهایی که می‌توانستید یا باید انجام می‌دادید، مشغول نکنید. دیگر به‌ دنبال دلیل و توضیح نباشید و یاد بگیرید که قطعیت جدایی خود را بپذیرید.

هیچ چیزی مانند ورزش کردن ذهن تان را از مشکلات دور نمی کند. (حتی اگر هر قدمی که می دوید بگویید “من از ورزش متنفرم, من از ورزش متنفرم.”) هر موقع بعد از ظهر که از سر کار به خانه بر گشتید برای پیاده روی یا ورزش بیرون بروید. یا قبل از اینکه صبح ها به سر کار بروید باشگاه بروید. اگر باشگاه بروید, بدنتان خوش فرم تر می شود, و شانس اینکه با فرد جدیدی آشنا بشوید بالاتر می رود (البته وقتیکه کاملا دوباره آمادگی اش را داشتید)!کیسه بوکس باشگاه را به‌یاد می‌آورید؟ بهتر است از آن استفاده کنید. این که روزها روی تخت بخوابید، فقط باعث می‌شود که از خودتان نفرت داشته باشید. اجازه ندهید که این جدایی، سستی و تنبلی شما را توجیه کند. با انجام فعالیت‌های فیزیکی، افکار ناخوشایند را دور بریزید. برای نمونه، به گروه فعالی بپیوندید، در تیم ورزشی عضو شوید یا در پارک نزدیک خانه‌تان بسکتبال بازی کنید. حتی پیاده روی هم برای جسم و روح‌تان خوب است. وقتی فکرتان درگیر و قلب‌تان خسته است، کمی هوای تازه می‌تواند اثر زیادی داشته باشد.

حالا که مجرد هستید، از زمان و آزادی بیشتری که این موقعیت برای‌تان ایجاد کرده، استفاده کنید. از زمانی که با نامزدتان بوده‌اید، چه چیزهایی را از دست داده‌اید؟ با دوستان‌تان بیرون بروید، در کلاسی شرکت کنید، وقت بیشتری را با خانواده‌تان بگذرانید و از انجام کارهایی که قبلا نمی‌توانستید انجام بدهید، لذت ببرید. یکی از راه‌حل‌های تأثیرگذار فراموش کردن شکست عشقی این است که شادی و خوشبختی را در حوزه‌های دیگری جست‌وجو کنید. به فصل جدید زندگی‌تان به چشم شروع تازه‌ای نگاه کنید. نظم و ترتیبی به زندگی‌تان بدهید. خودتان را رها کنید. به رؤیاها، اولویت‌ها و مواردی که همیشه آرزوی انجام‌شان را داشته‌اید فکر کنید و آنها را دنبال کنید.

به این دلیل که با شریک زندگی سابق تان زیاد وقت صرف می کردید, ممکن است علاقمندی تان به حاشیه رفته باشد. می توانید شب ها در رختخواب بجای صحبت هایی که با شریک زندگی سابق تان داشتید کتاب خواندن را جایگزین کنید. از این فرصت برای کشف علاقه مندی هایتان و تبدیل شدن به کسی که قبلا بودید استفاده کنید.

البته ممکن است که این مورد، ناخوشایند و بی‌رحمانه به‌نظر برسد، ولی اگر می‌خواهید فقط یکی از روش‌های فهرست‌ شده در اینجا را انجام بدهید، آن یک روش حتما همین مورد باشد. وقتی خاطرات در سرتان می‌چرخند، همه‌چیز گیج‌کننده می‌شود. وقتی احساساتی می‌شوید و به رابطه‌ی قدیمی‌تان حالتی رؤیایی و آرمان‌گرایانه می‌دهید، بسیاری از خاطرات مهم را نادیده می‌گیرید. ولی اگر فهرستی از حقایق را بنویسید، شامل چیزهایی که گفته است یا رفتارهایی که با شما داشته است، به جایی می‌رسید که با خودتان فکر کنید، چرا در مورد کسی که چنین رفتارهای وحشتناکی با من داشته این‌طور رمانتیک فکر می‌کنم؟

صرفنظر از اینکه در رابطه تان چه اتفاقی افتاده است, هیچ کینه ای در دلتان نگه ندارید. همه ما اشتباه می کنیم, و وقتیکه شدت این احساسات خیلی زیاد است, افراد صدمه می بینند. نفرتی نسبت به طرف مقابل در دلتان نگه ندارید و از بدی های شریک سابق زندگی تان با دیگران صحبت نکنید. دیگر هیچ موقع اجازه ندهید شریک سابق زندگی تان بروی شما اینچنین تاثیر داشته باشد. اجازه بدهید تا این احساسات منفی از بین بروند و در عوض فرصت عشق در آینده و شادی را در آغوش بگیرید.

مجسم کردن رابطه‌ی مرده‌ی خود، تاکتیکی برای فراموش کردن شکست عشقی است. تمرین‌های تجسم یا حتی آویزان کردن تصاویر به برانگیختن تلنگری ذهنی که موجب ایجاد انگیزه برای تغییر می‌شود، کمک کند. می‌توانید تابوتی را مجسم کنید که درون قبری گذاشته می‌شود و به خودتان بگویید که رابطه‌ی قدیمی‌تان داخل آن تابوت قرار دارد. یا تصویر نعش‌کش یا اسکلت را در دفتر کار یا کنار تخت‌خواب‌تان آویزان کنید. قراردادن این نمادها در اطراف‌تان باعث ایجاد انگیزه برای تغییر می‌شود.

با برقراری ارتباط با دوستان و برگشتن به جمع‌های اجتماعی‌تان راحت‌تر می‌توانید رابطه‌ی قدیمی‌تان را فراموش کنید. دوباره با دوستان‌تان تماس بگیرید و برنامه‌هایی با آنها بریزید؛ حتی اگر تمایلی ندارید که با آنها جایی بروید. با انجام این کار فرصتی پیدا می‌کنید که دوباره با دوستان صمیمی‌تان وقت بگذرانید، کمی شاد باشید و احساس کنید که طبیعی و عادی‌تر شده‌اید. وقتی احساس خیلی بدی دارید، دوستان‌تان می‌توانند حمایتگر شما باشند. همچنین می‌توانید هر چقدر که می‌خواهید درمورد جزئیات رابطه و جدایی‌تان با آنها صحبت کنید و از بازخوردها و نظرات آنها استفاده کنید. براون می‌گوید: «از دوستان‌تان بخواهید شما را تشویق کنند که بر زخم‌هایتان غلبه کنید و برای شروع دوباره زندگی گام‌هایی بردارید.»

دقیقا به همان سادگی که خودتان را بواسطه یک رابطه شکست خورده از دست دادید, خیلی راحت است که ارتباط تان را با دوستانتان هم از دست بدهید. زن و شوهر بودن یعنی اینکه زمان زیادی را با هم سپری می کنید, و هر چقدر با شریک زندگی لذت بیشتری ببرید ممکن است زمان کمتری را با دوستانتان سپری کنید. مجرد بودن هم به این معناست که می توانید اوقات بیشتری را با دوستانتان سپری کنید. از این فرصت پیش آمده برای بدگویی از شریک زندگی سابق تان استفاده نکنید, یا حتی از زمان رابطه و یا جدایی تان هم حرفی نزنید. از این زمان برای تعامل سازنده و لذت بردن استفاده بکنید.

وقتی احساس خیلی بدی دارید، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید انجام بدهید این است که برای بهبود سلامتی روحی و جسمی خود تلاش کنید. رژیم‌ غذایی سالم و جدیدی را شروع کنید تا احساس بهتری در مورد سلامتی‌تان داشته باشید. در کلاس‌های جدیدی در دانشگاه‌تان شرکت کنید تا بتوانید افراد جدیدی را ملاقات کنید و افق دیدتان را گسترده‌تر کنید. به سفر بروید. کارهایی را انجام بدهید که باعث می‌شود احساس بهتری نسبت‌ به خودتان پیدا کنید. فعال بودن، روش بسیار خوبی برای سرعت بخشیدن به ایجاد و تقویت عزت نفس و نیز افزایش اعتماد به نفس دوباره است. با داشتن چشم‌اندازی جدید، ادامه‌ی حرکت بسیار آسان‌تر می‌شود.

چیز عجیبی نیست که ماهیت فردی تان را در یک رابطه از دست بدهید, وقتیکه بجای “من” باید “ما” باشید. این نوع فروپاشی یعنی اینکه باید زمان کافی بدهید تا خودتان را مجددا پیدا کنید. شوی تلویزیونی مورد علاقه تان را نگاه کنید, غذای مورد علاقه تان که شریک زندگی سابق تان بدش می آمد درست کنید. این نوع وقت گذراندن بهترین فرصت است که خود قبلی تان را کم کم یادتان بیاید, با در کنار شریک زندگی سابق تان بودن چه شخصیتی داشتید, می خواهید در آینده چه کسی بشوید. حالا دیگر مجرد هستید و دارید یک رابطه شکست خورده را پشت سر می گذارید؛ این تمام چیزی است که در مورد شما وجود دارد!

به قول معروف: «وقتی دری بسته می‌شود، در دیگری باز می‌شود.» معمولا این گفته‌های کلیشه‌ای کمک زیادی به درمان قلبی مجروح نمی‌کنند، ولی این یکی می‌تواند مفید باشد. حتی اگر فرد عزیزی را از دست‌ داده‌اید، شاید فرد دیگری که حتی ممکن است بیشتر از او برای شما مناسب باشد، درست در اطراف‌تان باشد. درست است، شاید فرد سابق زندگی شما فوق‌العاده بوده است، ولی شاید کسی که در آینده وارد زندگی‌تان خواهد شد، حتی از او هم عالی‌تر باشد. به‌ جای اینکه در مورد گذشته‌تان افسوس بخورید، وقت زیادی را برای رؤیاپردازی در مورد آنچه پیش رویتان قرار دارد، صرف کنید. گذشتن و فراموش کردن رابطه‌ای قدیمی، آسان نیست.

فراموش کردن گذشته به این معنی است که باید قلب‌تان را به روی فرد تازه‌ای باز کنید. باید در هر لحظه‌ای، انتظار پیدا کردن عشقی جدید را داشته باشید. به جلو پیش رفتن و پیش‌بینی کردن آینده باعث می‌شود که نگاه به گذشته و افسوس خوردن را کنار بگذارید. رابطه‌ی عاشقانه می‌تواند در هر جایی و هر زمانی ظاهر شود. وظیفه‌ی شما این است که وقتی با آن مواجه می‌شوید، خوشحال و آماده باشید، نه اینکه همچنان در گذشته‌تان گیر کرده باشید.

می‌دانم که این مورد نسبتا ساده به‌ نظر می‌رسد، ولی توجه به آن بسیار مهم است. دکتر گری براون، متخصص روابط عاطفی می‌گوید: «بهترین راه برای فراموش کردن این است که تمام راه‌های تماس، از جمله ملاقات‌های شخصی را حذف کنید.» یعنی به فکر مشاجره و درگیری در کافی‌شاپ یا باشگاه ورزشی محل زندگی‌تان نباشید. اگر هنوز هم در مکان‌هایی او را ملاقات می‌کنید، شاید لازم باشد که برنامه‌هایتان را تغییر بدهید.چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم

تصور کنید که وقتی از غصه خوردن برای از دست دادن همسر سابق‌تان دست بردارید، زندگی‌تان چقدر خوب خواهد شد. دکتر گری براون می‌گوید: «هرچه جزئیات بیشتری را مجسم کنید، احتمال اینکه به رؤیای جدیدتان جان ببخشید نیز بیشتر خواهد بود.» اگر برایتان مفید است، جایی را به تابلوی آرزوهایتان اختصاص دهید، یعنی مثلا روی قسمتی از یک دیوار، عکس‌ها و نوشته‌هایی قرار دهید که رویاها و آرزوهای‌ شما را توصیف می‌کنند.

این یکی بسیار مهم است. قانون تماس نگرفتن را شروع کنید و تا زمانی‌که از غصه خوردن دست‌ برداشته‌اید و به جایی رسیده‌اید که پذیرفته‌اید همه‌ چیز تمام شده است، آن را ادامه بدهید. کولمن می‌گوید: «تا زمانی‌که پیش خود استدلال می‌کنید که احتمال کمی وجود دارد که همسر سابق‌تان هنوز هم نسبت‌ به شما احساسی داشته باشد، نگران این باشد که چه کار می‌کنید یا بخواهد بداند که در زندگی‌تان چه می‌گذرد، نمی‌توانید چرخه‌ی دل‌مشغولی و همیشه فکر کردن به او را قطع کنید.»

آمیکا گربر، متخصص روابط بلندمدت، برای وبسایت TruthFinder توضیح می‌دهد: وقتی با جدایی سختی روبه‌رو هستید، حس می‌کنید جایی که در آن زندگی می‌کنید، یادآوری همیشگی و ثابتی از رابطه‌ای است که از دست‌ داده‌اید. «گاهی بهترین راه برای رهایی از عادتی آزاردهنده (ترک عادت بد) این است که چیزی به‌شدت متفاوت را امتحان کنید. به سفری که همیشه آرزویش را داشته‌اید بروید. برای همراهی با خود بهترین دوستان‌تان را دعوت کنید یا بهتر از آن، به‌ تنهایی سفر کنید. هیچ چیزی آزادتر و رهاتر از سفر کردن به‌ تنهایی نیست و باعث می‌شود به‌ یاد بیاورید که مجرد بودن چه حس خوبی دارد.»

گربر می‌گوید اگر با شریک سابق‌تان در یک جا زندگی می‌کردید، هر چیزی در خانه‌تان شما را به‌ یاد او می‌اندازد و فراموش کردن او سخت است. «اگر مدت قرارداد اجاره‌تان تقریبا تمام شده است، به فکر نقل‌مکان به محله‌ی جدیدی در شهرتان باشید تا شروع تازه‌ای داشته باشید. یا دست‌کم بعضی از اسباب و لوازم خانه را جابه‌جا و دیوارها را رنگ کنید.»

صحبت کردن با فردی متخصص می‌تواند کمک زیادی به شما بکند. براون می‌گوید، اگر ماه‌ها گذشته است و شما هنوز هم به او فکر می‌کنید تا جایی که نمی‌توانید به‌ خوبی در اجتماع، خانه، محل کار و احتمالا دانشگاه عمل کنید، شاید وقت آن رسیده است که به فردی متخصص مراجعه کنید. کمک گرفتن از متخصصان هیچ اشکالی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که از فکر کردن و وابستگی به شریک سابق‌تان دست‌ بردارید.

گرچه ممکن است فکر کنید که دنیا به پایان رسیده و هرگز نمی‌توانید شریک سابق‌تان را فراموش کنید، ولی اشتباه می‌کنید. گربر توصیه می‌کند که فهرستی از کارهایی را که دوست دارید و آرام‌تان می‌کند تهیه کنید و آنها را انجام بدهید. او می‌گوید: «بیشتر مردم چند بار ازدواج می‌کنند، روابط فراوانی را تجربه می‌کنند و بارها عاشق می‌شوند. پایان رابطه عاطفی شما به این معنی نیست که دنیا هم به‌پایان رسیده است.

این واقعیت را فراموش نکنید که ما قرار است در جریان زندگی‌مان خیلی افراد را از دست بدهیم. انسان از زمانی که به دنیا می‌آید تا زمانی که از دنیا می‌رود، قرار است بسیاری از نزدیکانش را از دست بدهد و روند طبیعی زندگی است. اما اگر این روند، شما را بیش از اندازه عذاب می‌دهد، باید از خود بپرسید «چرا من نمی‌توانم این از دست دادن را فراموش کنم و از سوگواری بیرون بیایم؟» طبیعی است که شما تا مدتی برای این فقدان ناراحت و پریشان باشید اما سوگواری طولانی مدت، آرام آرام تبدیل به افسردگی می‌شود و همه زندگی شما را در بر می‌گیرد.

این نکته از همه نکات مهم تر است. شاید رابطه تان به پایان رسیده باشد, اما بخاطر این امر بازنده محسوب نمی شوید. هر کسی داستانی برای روابط شکست خورده اش دارد, و همه این مرحله را پشت سر گذاشته اند. فقط به یاد داشته باشید که شما یک فرد منحصر بفرد و شگفت انگیز هستید. یک رابطه نمی تواند خدشه ای به این امر وارد کند, انسان های زیادی بیرون هستند که دلشان می خواهد با فردی مثل شما ارتباط برقرار کنند. برای این فرصت پیش آمده هیجان زده داشته باشید!

منبع: پارسینه | چطور

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

جامعه سلامت پایگاهی از مطالب مفید است که با نگاه به نیاز مخاطبین تولید و یا از منابع معتبر گردآوری شده‌اند. جامعه سلامت با هدف ارتقا دانش عمومی و با تمرکز بر مواردی که به سلامت جسم و روح افراد مرتبط است می‌کوشد تا به سهم خود و به عنوان یک رسانه در مسیر ارتقا جامعه حرکت نماید. افزایش آگاهی، راهنمایی و سنجش چرخه‌ایست که با کمک شما مخاطبین تکمیل خواهد شد.

توجه: مطالب این سایت تنها جنبه اطلاع رسانی و آموزشی داشته و توصیه پزشکی تخصصی تلقی نمی شوند و نباید آنها را جایگزین مراجعه به پزشک جهت تشخیص و درمان دانست.

توجه: استفاده از مطالب سایت به هر شکل و در هر فرمتی مجاز نمی باشد و شامل پیگرد قانونی خواهد شد.

ضمن تقدیر از همراهی شما مخاطب گرامی، خواهشمند است تمامی سوالات خود را در سایت و در بخش نظرات مطالب مطرح فرمایید. لطفا از راه‌های ارتباطی ذیل تنها برای مباحث بازرگانی استفاده نمایید.

شما می‌توانید برای درج هر نوع آگهی تبلیغاتی از جمله تبلیغات بنری، رپورتاژ آگهی و یا ثبت دفاتر مشاوره در سایت از طریق راه‌های زیر با ما در ارتباط باشید.

تلفن تبلیغات (لطفا تنها در واتس‌اپ پیام ارسال بفرمایید): ۰۹۳۳۲۰۱۰۰۶۱

چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم
چگونه بعد از شکست عشقی دوباره عاشق شویم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *