راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق چیست؟ در یک دنیای ایده آل بهترین شکل ارتباط این است: جذب کسانی شویم که ما را کامل میکنند، کمک میکنند تا نقصهایمان به کمال تبدیل شود، دوستمان دارند و با حضور آنها احساس بهتری نسبت به خودمان داریم. ولی چنین اتفاقی تقریبا بیشتر وقتها نمیافتد. با فرد جدیدی دوست میشویم، میگوییم این یکی دیگر فرق میکند.
ولی بعد از مدتی دوباره متوجه میشویم این شخص هم به درد دوستی با ما نمیخورد. هر چند خاطرات یا یادگاریهایی داریم که کنار گذاشتن آنها چندان آسان نیست. امیدوارم با راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق در نتنوشت امروز بتوانید از تعلقات مادی و معنوی کسی که یا شما او را کنار گذاشتهاید یا او شما را بدون ناراحتی رهایی یابید.
فهرست عناوین این مطلب
یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که باید سعی کنید ذهنتان را کمی منحرف کنید. ثبت نام در یک کلاس هنری مثل نقاشی یا آموزش موسیقی راه حل خوبی است. سعی کنید بر روی این سرگرمی جدید متمرکز شوید تا بنشینید و به خاطراتی که با شخص از دست رفته داشتهاید فکر کنید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
در گروههای حمایتی است. در بعضی از کشورها معمولا گروههای حمایتی متنوعی وجود دارد. مثلا افرادی که طلاق گرفتهاند گروه حمایتی خاص خودشان دارند. افراد دیگری که همسرشان را از دست داده اند هم گروه خاص خودشان و جالب تر این که هیچ عضوی از یک گروه مثلا جدایی براثر طلاق نمیتواند در گروه جدایی بر اثر فوت همسر شرکت کند.
خوبی گروههای حمایتی این است که میتوانید با افراد دیگری با تجربههای مشابهی دارند تبادل نظر و همدلی کنید. اگر چنین گروهی پیدا نکردید از دوستان نزدیک و افراد خانواده کمک بگیرید تا وقتی احساس میکنید خیلی تنها و غمگین هستید بتوانید از آنها کمک بگیرید.
اخم کنید، ترشرویی کنید، قهر کنید. مهم این است به شکلی احساسات تان را بیرون بریزید. دچار استرس و افسردگی نشوید که عواقب خوبی ندارد. حتی لازم است مدت زمانی تنها باشید تا خودتان را دوباره پیدا کنید. نیاز به زمان دارید تا خوب شوید ولی مواظب باشید این زمان زیاد طول نکشد.
شاید مجبور شوید دوستی یا همسری را بعد از سالها کنار بگذارید. ولی قرار نیست همه مثل هم باشند. تازه شما حالا تجربه جدیدی دارید. یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که پس از طی دوره تنهایی، دوستان جدیدی برای خودتان پیدا کنید و مواظب باشید دوباره در گرداب رابطه قبلی نیفتید و البته دوست جدید را با دوست یا دوستان قبلی مقایسه نکنید.
بعد از طلاق خاطره نویسی کنید. اگر یاد بگیرید تا احساسات تان را روی کاغذ بیاورید عالی است. وقتی آنها را مرور میکنید شاید بعضی دردناک باشند ولی این نکته مثبت را هم دارد که اشتباهات قبلی را تکرار نمیکنید. در عین حال روانکاوان و روان درمانگرها اعتقاد دارند یکی از روشهای درمانی بدون استفاده از دارو نوشتن است.
معمولا بعد از شکست عاطفی شخص دچار افسردگی میشود و چندان به خودش اهمیت نمیدهد. انگیزههایش را از دست میدهد. این احساس کاملا طبیعی و قابل درک است. حق دارید. ولی با اهمیت ندادن به خودتان چیزی درست نمیشود.
یادتان باشد وقتی در این دوران غم و اندوه هستید بیشتر باید مراقب خودتان باشید. غذاهای سالم بخورید، گاهی با کسانی که به شما اهمیت میدهند گردشی بروید تا هر چه زودتر این دوران با احساسات بدش تمام شود.
نامزد، همسر، دوست، همسایه یا هر شخص دیگری که به شکلی شما را آزار داده و شما به این نتیجه رسیدهاید ادامه دادن با او ارزش و هویت انسانی شما را زیر سوال میبرد و دل شکسته میشوید، باید هر چه سریعتر با او به طول کامل قطع رابطه کنید.
عکس، نوشته و یادگاریهایی که از او دارید تکه تکه کنید و در سطل زباله بیندازید. با این حرکت در ضمیر نا خود آگاهتان این گفته را تکرار میکنید : همه چیز تمام شده و من باید زندگی تازهای شروع کنم.
حتی یک پیام کوتاه در شبکههای اجتماعی به هر دلیلی جز آن که زخم شما را تازه نگه دارد هیچ فایدهای ندارد. هر چند سخت است ولی باید فاصله را ایجاد کنید تا زودتر حالتان خوب شود و بحران جدایی را پشت سر بگذارید.
انسان موجودی اجتماعی است و برای ادامه بقا نیاز به ارتباط با خانواده، دوستان و سایر افراد جامعه دارد به شرطی که صدمهای به او نرسد. یادتان باشد تنها بودن بهتر از ادامه یک ارتباط سمی و آزاردهنده است.
بیشتر بخوانید: علت و راههای جلوگیری از طلاق عاطفی که باید بدانید
داشتن یک چارچوب برای خودتان برای پذیرش شکست در زندگی بسیار خوب است. تعین این استانداردها به عهده خودتان است. میتوانید در هر مرحله از زندگی آن را بررسی کنید. این قواعد شخصی بستگی به شغل، روابط، محل سکونت و اولویتهای شما هستند.
اگر در دوران سخت و آسان آنها را کنترل کنید متوجه میشوید که شما به یک باره همه چیز را از دست نداده اید. تنها یک یا دو مورد هستند که ممکن است گاهی با اختلال رو به رو شوند که آن هم قابل جبران است.
انسانهای هوشمند و متفکر به طور مداوم در زندگی خود مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند. آنها همواره برای مسائل جسمی و عاطفی خود برنامه ریزی دارند. بی شک هیچ گاه همه کارها طبق میل و سلیقه شما پیش نمیرود.
افراد باهوش همیشه دنبال یک راه برای مشکلات و یا رسیدن به خواسته خود در آینده دور یا نزدیک هستند. با کمی آینده نگری میتوانید عواقب یا مزایای کاری را که انجام میدهید ببینید یا حدس بزنید.
دیگران به اندازه شما قادر به درک مسائل احساسی شما نیستند. برای پذیرش شکست در زندگی خودتان بهتر از هر شخص دیگری میتوانید متوجه شوید که کجای مسیر را اشتباه آمده اید. اگر جایی متوجه شدید که اشتباه کردید نیازی نیست خود را سرزنش کنید. گاهی از خودتان احساس رضایت ندارید. با این حال اشتباه خود را پیدا کنید و آن را خوب بشناسید.
خواستههای خود را دست کم نگیرید. برای آنچه در ذهن و یا رویای خود میپرورانید اهمیت قائل باشید. بلند پروازی نکنید ولی به کمترین و کوچکترین و ضعیف ترین حس رضایت هم کفایت نکنید. دنبال الگوهای بهتر، اهداف بزرگتر، موفقیتهای بیشتر باشید..
هر چیزی که در این رابطه باعث دلخوری، رنجش، غصه خوردن و ناراحتی شما شده است بنویسید. هر چیزی حتی یک شوخی کوچک، ایرادی که به آرایش یا لباس تان گرفته، بیمار بوده اید و حتی تلفن نکرده حال شما را بپرسد.
یعنی کوچکترین جزییاتی که باعث شده قلب شما بشکند باید یادداشت شود و از قلم نیفتد. حتی اگر ۲۰ صفحه هم شد بنویسید. هر کدام از این خاطرههای بد را که از شما انرژی گرفته و باعث رنجش و شکستن دل شما شده در یک خط بنویسید. اطمینان دارم به محض نوشتن میبینید وجود این شخص ضررش خیلی بیش از آن چه که تصور میکرده اید بوده است. حتی به خودتان میگویید چه طور متوجه نشدم.
این دومین گام برای این است که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم . حالا دوباره آنها را بررسی کنید. در برابر هر کدام از آنها یکی از این جملههای زیر یا جملههای مشابهی که به ذهن خودتان میرسد و با آن خاطره بد هم خوانی دارد بنویسید.
احتمالا به بعضی از جملهها که میرسید خیلی دلتان میشکند و اشکتان در میآید. ولی یادتان نرود از این رابطه شکست خورده تجربهای بزرگ به دست میآورید تا دوباره آن را تکرار نکنید.
بله سخت است. ولی دوباره جملههایی که در رابطه با خاطرههای بدی که از او دارید مرور کنید. به احتمال زیاد میبینید خیلی جاها شخصیت شما را خرد کرده یا رفتاری داشته که شما مستحقاش نبوده اید و شما سکوت کردهاید.
حالا بعد از جملههای قبلی، این جملهها بنویسید:
یادتان نرود آدمهای خودخواه و خودشیفته کاری جز صدمه زدن به دیگران کار دیگری بلد نیستند. آنها این بازی را هر چند وقت یک بار دوباره با فرد دیگری تکرار میکنند. خیلی راحت وارد زندگی کسی میشوند و خیلی راحت هم او را کنار میگذارند.
این افراد که به سوء استفاده کنندههای عاطفی معروف هستند در حالی که در صحبت به شما اظهار علاقه میکنند، از نظر رفتاری کاری میکنند که احساس کنید شما همیشه چیزی کم دارید.
درست مثل قصه هویج و چماق است. هر جا به شما احتیاج دارد زبانی میگوید شما را دوست دارد، شما او را درک میکنید، همه اشتباه میکنند، به شما دروغ نگفته حتی اگر با گفتن واقعیتی شما را رنجانده است.
ولی وقتی پای برخورد واقع بینانه و عملگرا برسد شما را به خیلی از دوستان و خانوادهاش معرفی نمیکند. وقتی خودش سرش جایی گرم است به تلفنهای شما جواب نمیدهد و میگوید گرفتار بوده است. و بسیاری رفتارهای دیگر که نه تنها شخصیت تان را تخریب میکند بلکه حتی از انرژی هم تخلیه میشوید.
با بخشیدن خودتان و درسهایی که پس از این شکست گرفته اید، باید هر چه زودتر به فکر برگرداندن اعتماد به نفس، و ارزش دادن به خودتان باشید. مسلما یک روزه نمیتوانید این شکست را پشت سر بگذارید. ولی یادتان باشد چیزی از ارزش شما کم نشده است.
همان بهتر که چنین کسی بیشتر از این در زندگی تان نباشد چون احتمالا بعد از مدتی ارزشهای اخلاقی خودتان هم که سالها برای به دست آوردن آنها زحمت کشیده اید، زیر سوال میرفت و احساس میکردید خودتان نیستید. کسی که شما را دوست دارد، باعث میشود ارزشهای وجودی تان مثل مهربانی شکوفا شود.
هر روز و هر لحظه برای کمک به شما آماده است. به شما احترام میگذارد. هیچ کس کامل نیست. شاید شما هم در چهره یا اندام یا رفتارتان اشکالی داشته باشید.
ولی کسی که شما را دوست دارد با مهربانی مثل خودتان به شما کمک میکند تا بهتر و کامل شوید نه آن که انرژی درونتان را تخلیه کند و فقط هر وقت او به شما احتیاج دارد آن هم به شکل خودش در اختیارش باشید.
حال میدانیم که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم و بعد از طلاق به آرامش برسیم. پس از این جدایی سربلند و با افتخار بیرون بیایید و با تجربهای که از این رابطه تلخ کسب کرده اید به جاده زندگیتان برگردید و اهدافتان را دنبال کنید.
بیشتر بخوانید: علت طلاق: رفتارهایی که باعث طلاق میشود را بشناسید و از آنها دوری کنید
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
منبع + + +
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وب سایت
Copyright © 2020 – Netnevesht © کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب نتنوشت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق چیست؟ در یک دنیای ایده آل بهترین شکل ارتباط این است: جذب کسانی شویم که ما را کامل میکنند، کمک میکنند تا نقصهایمان به کمال تبدیل شود، دوستمان دارند و با حضور آنها احساس بهتری نسبت به خودمان داریم. ولی چنین اتفاقی تقریبا بیشتر وقتها نمیافتد. با فرد جدیدی دوست میشویم، میگوییم این یکی دیگر فرق میکند.
ولی بعد از مدتی دوباره متوجه میشویم این شخص هم به درد دوستی با ما نمیخورد. هر چند خاطرات یا یادگاریهایی داریم که کنار گذاشتن آنها چندان آسان نیست. امیدوارم با راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق در نتنوشت امروز بتوانید از تعلقات مادی و معنوی کسی که یا شما او را کنار گذاشتهاید یا او شما را بدون ناراحتی رهایی یابید.
فهرست عناوین این مطلب
یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که باید سعی کنید ذهنتان را کمی منحرف کنید. ثبت نام در یک کلاس هنری مثل نقاشی یا آموزش موسیقی راه حل خوبی است. سعی کنید بر روی این سرگرمی جدید متمرکز شوید تا بنشینید و به خاطراتی که با شخص از دست رفته داشتهاید فکر کنید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
در گروههای حمایتی است. در بعضی از کشورها معمولا گروههای حمایتی متنوعی وجود دارد. مثلا افرادی که طلاق گرفتهاند گروه حمایتی خاص خودشان دارند. افراد دیگری که همسرشان را از دست داده اند هم گروه خاص خودشان و جالب تر این که هیچ عضوی از یک گروه مثلا جدایی براثر طلاق نمیتواند در گروه جدایی بر اثر فوت همسر شرکت کند.
خوبی گروههای حمایتی این است که میتوانید با افراد دیگری با تجربههای مشابهی دارند تبادل نظر و همدلی کنید. اگر چنین گروهی پیدا نکردید از دوستان نزدیک و افراد خانواده کمک بگیرید تا وقتی احساس میکنید خیلی تنها و غمگین هستید بتوانید از آنها کمک بگیرید.
اخم کنید، ترشرویی کنید، قهر کنید. مهم این است به شکلی احساسات تان را بیرون بریزید. دچار استرس و افسردگی نشوید که عواقب خوبی ندارد. حتی لازم است مدت زمانی تنها باشید تا خودتان را دوباره پیدا کنید. نیاز به زمان دارید تا خوب شوید ولی مواظب باشید این زمان زیاد طول نکشد.
شاید مجبور شوید دوستی یا همسری را بعد از سالها کنار بگذارید. ولی قرار نیست همه مثل هم باشند. تازه شما حالا تجربه جدیدی دارید. یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که پس از طی دوره تنهایی، دوستان جدیدی برای خودتان پیدا کنید و مواظب باشید دوباره در گرداب رابطه قبلی نیفتید و البته دوست جدید را با دوست یا دوستان قبلی مقایسه نکنید.
بعد از طلاق خاطره نویسی کنید. اگر یاد بگیرید تا احساسات تان را روی کاغذ بیاورید عالی است. وقتی آنها را مرور میکنید شاید بعضی دردناک باشند ولی این نکته مثبت را هم دارد که اشتباهات قبلی را تکرار نمیکنید. در عین حال روانکاوان و روان درمانگرها اعتقاد دارند یکی از روشهای درمانی بدون استفاده از دارو نوشتن است.
معمولا بعد از شکست عاطفی شخص دچار افسردگی میشود و چندان به خودش اهمیت نمیدهد. انگیزههایش را از دست میدهد. این احساس کاملا طبیعی و قابل درک است. حق دارید. ولی با اهمیت ندادن به خودتان چیزی درست نمیشود.
یادتان باشد وقتی در این دوران غم و اندوه هستید بیشتر باید مراقب خودتان باشید. غذاهای سالم بخورید، گاهی با کسانی که به شما اهمیت میدهند گردشی بروید تا هر چه زودتر این دوران با احساسات بدش تمام شود.
نامزد، همسر، دوست، همسایه یا هر شخص دیگری که به شکلی شما را آزار داده و شما به این نتیجه رسیدهاید ادامه دادن با او ارزش و هویت انسانی شما را زیر سوال میبرد و دل شکسته میشوید، باید هر چه سریعتر با او به طول کامل قطع رابطه کنید.
عکس، نوشته و یادگاریهایی که از او دارید تکه تکه کنید و در سطل زباله بیندازید. با این حرکت در ضمیر نا خود آگاهتان این گفته را تکرار میکنید : همه چیز تمام شده و من باید زندگی تازهای شروع کنم.
حتی یک پیام کوتاه در شبکههای اجتماعی به هر دلیلی جز آن که زخم شما را تازه نگه دارد هیچ فایدهای ندارد. هر چند سخت است ولی باید فاصله را ایجاد کنید تا زودتر حالتان خوب شود و بحران جدایی را پشت سر بگذارید.
انسان موجودی اجتماعی است و برای ادامه بقا نیاز به ارتباط با خانواده، دوستان و سایر افراد جامعه دارد به شرطی که صدمهای به او نرسد. یادتان باشد تنها بودن بهتر از ادامه یک ارتباط سمی و آزاردهنده است.
بیشتر بخوانید: علت و راههای جلوگیری از طلاق عاطفی که باید بدانید
داشتن یک چارچوب برای خودتان برای پذیرش شکست در زندگی بسیار خوب است. تعین این استانداردها به عهده خودتان است. میتوانید در هر مرحله از زندگی آن را بررسی کنید. این قواعد شخصی بستگی به شغل، روابط، محل سکونت و اولویتهای شما هستند.
اگر در دوران سخت و آسان آنها را کنترل کنید متوجه میشوید که شما به یک باره همه چیز را از دست نداده اید. تنها یک یا دو مورد هستند که ممکن است گاهی با اختلال رو به رو شوند که آن هم قابل جبران است.
انسانهای هوشمند و متفکر به طور مداوم در زندگی خود مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند. آنها همواره برای مسائل جسمی و عاطفی خود برنامه ریزی دارند. بی شک هیچ گاه همه کارها طبق میل و سلیقه شما پیش نمیرود.
افراد باهوش همیشه دنبال یک راه برای مشکلات و یا رسیدن به خواسته خود در آینده دور یا نزدیک هستند. با کمی آینده نگری میتوانید عواقب یا مزایای کاری را که انجام میدهید ببینید یا حدس بزنید.
دیگران به اندازه شما قادر به درک مسائل احساسی شما نیستند. برای پذیرش شکست در زندگی خودتان بهتر از هر شخص دیگری میتوانید متوجه شوید که کجای مسیر را اشتباه آمده اید. اگر جایی متوجه شدید که اشتباه کردید نیازی نیست خود را سرزنش کنید. گاهی از خودتان احساس رضایت ندارید. با این حال اشتباه خود را پیدا کنید و آن را خوب بشناسید.
خواستههای خود را دست کم نگیرید. برای آنچه در ذهن و یا رویای خود میپرورانید اهمیت قائل باشید. بلند پروازی نکنید ولی به کمترین و کوچکترین و ضعیف ترین حس رضایت هم کفایت نکنید. دنبال الگوهای بهتر، اهداف بزرگتر، موفقیتهای بیشتر باشید..
هر چیزی که در این رابطه باعث دلخوری، رنجش، غصه خوردن و ناراحتی شما شده است بنویسید. هر چیزی حتی یک شوخی کوچک، ایرادی که به آرایش یا لباس تان گرفته، بیمار بوده اید و حتی تلفن نکرده حال شما را بپرسد.
یعنی کوچکترین جزییاتی که باعث شده قلب شما بشکند باید یادداشت شود و از قلم نیفتد. حتی اگر ۲۰ صفحه هم شد بنویسید. هر کدام از این خاطرههای بد را که از شما انرژی گرفته و باعث رنجش و شکستن دل شما شده در یک خط بنویسید. اطمینان دارم به محض نوشتن میبینید وجود این شخص ضررش خیلی بیش از آن چه که تصور میکرده اید بوده است. حتی به خودتان میگویید چه طور متوجه نشدم.
این دومین گام برای این است که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم . حالا دوباره آنها را بررسی کنید. در برابر هر کدام از آنها یکی از این جملههای زیر یا جملههای مشابهی که به ذهن خودتان میرسد و با آن خاطره بد هم خوانی دارد بنویسید.
احتمالا به بعضی از جملهها که میرسید خیلی دلتان میشکند و اشکتان در میآید. ولی یادتان نرود از این رابطه شکست خورده تجربهای بزرگ به دست میآورید تا دوباره آن را تکرار نکنید.
بله سخت است. ولی دوباره جملههایی که در رابطه با خاطرههای بدی که از او دارید مرور کنید. به احتمال زیاد میبینید خیلی جاها شخصیت شما را خرد کرده یا رفتاری داشته که شما مستحقاش نبوده اید و شما سکوت کردهاید.
حالا بعد از جملههای قبلی، این جملهها بنویسید:
یادتان نرود آدمهای خودخواه و خودشیفته کاری جز صدمه زدن به دیگران کار دیگری بلد نیستند. آنها این بازی را هر چند وقت یک بار دوباره با فرد دیگری تکرار میکنند. خیلی راحت وارد زندگی کسی میشوند و خیلی راحت هم او را کنار میگذارند.
این افراد که به سوء استفاده کنندههای عاطفی معروف هستند در حالی که در صحبت به شما اظهار علاقه میکنند، از نظر رفتاری کاری میکنند که احساس کنید شما همیشه چیزی کم دارید.
درست مثل قصه هویج و چماق است. هر جا به شما احتیاج دارد زبانی میگوید شما را دوست دارد، شما او را درک میکنید، همه اشتباه میکنند، به شما دروغ نگفته حتی اگر با گفتن واقعیتی شما را رنجانده است.
ولی وقتی پای برخورد واقع بینانه و عملگرا برسد شما را به خیلی از دوستان و خانوادهاش معرفی نمیکند. وقتی خودش سرش جایی گرم است به تلفنهای شما جواب نمیدهد و میگوید گرفتار بوده است. و بسیاری رفتارهای دیگر که نه تنها شخصیت تان را تخریب میکند بلکه حتی از انرژی هم تخلیه میشوید.
با بخشیدن خودتان و درسهایی که پس از این شکست گرفته اید، باید هر چه زودتر به فکر برگرداندن اعتماد به نفس، و ارزش دادن به خودتان باشید. مسلما یک روزه نمیتوانید این شکست را پشت سر بگذارید. ولی یادتان باشد چیزی از ارزش شما کم نشده است.
همان بهتر که چنین کسی بیشتر از این در زندگی تان نباشد چون احتمالا بعد از مدتی ارزشهای اخلاقی خودتان هم که سالها برای به دست آوردن آنها زحمت کشیده اید، زیر سوال میرفت و احساس میکردید خودتان نیستید. کسی که شما را دوست دارد، باعث میشود ارزشهای وجودی تان مثل مهربانی شکوفا شود.
هر روز و هر لحظه برای کمک به شما آماده است. به شما احترام میگذارد. هیچ کس کامل نیست. شاید شما هم در چهره یا اندام یا رفتارتان اشکالی داشته باشید.
ولی کسی که شما را دوست دارد با مهربانی مثل خودتان به شما کمک میکند تا بهتر و کامل شوید نه آن که انرژی درونتان را تخلیه کند و فقط هر وقت او به شما احتیاج دارد آن هم به شکل خودش در اختیارش باشید.
حال میدانیم که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم و بعد از طلاق به آرامش برسیم. پس از این جدایی سربلند و با افتخار بیرون بیایید و با تجربهای که از این رابطه تلخ کسب کرده اید به جاده زندگیتان برگردید و اهدافتان را دنبال کنید.
بیشتر بخوانید: علت طلاق: رفتارهایی که باعث طلاق میشود را بشناسید و از آنها دوری کنید
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
منبع + + +
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وب سایت
Copyright © 2020 – Netnevesht © کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب نتنوشت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق چیست؟ در یک دنیای ایده آل بهترین شکل ارتباط این است: جذب کسانی شویم که ما را کامل میکنند، کمک میکنند تا نقصهایمان به کمال تبدیل شود، دوستمان دارند و با حضور آنها احساس بهتری نسبت به خودمان داریم. ولی چنین اتفاقی تقریبا بیشتر وقتها نمیافتد. با فرد جدیدی دوست میشویم، میگوییم این یکی دیگر فرق میکند.
ولی بعد از مدتی دوباره متوجه میشویم این شخص هم به درد دوستی با ما نمیخورد. هر چند خاطرات یا یادگاریهایی داریم که کنار گذاشتن آنها چندان آسان نیست. امیدوارم با راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق در نتنوشت امروز بتوانید از تعلقات مادی و معنوی کسی که یا شما او را کنار گذاشتهاید یا او شما را بدون ناراحتی رهایی یابید.
فهرست عناوین این مطلب
یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که باید سعی کنید ذهنتان را کمی منحرف کنید. ثبت نام در یک کلاس هنری مثل نقاشی یا آموزش موسیقی راه حل خوبی است. سعی کنید بر روی این سرگرمی جدید متمرکز شوید تا بنشینید و به خاطراتی که با شخص از دست رفته داشتهاید فکر کنید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
در گروههای حمایتی است. در بعضی از کشورها معمولا گروههای حمایتی متنوعی وجود دارد. مثلا افرادی که طلاق گرفتهاند گروه حمایتی خاص خودشان دارند. افراد دیگری که همسرشان را از دست داده اند هم گروه خاص خودشان و جالب تر این که هیچ عضوی از یک گروه مثلا جدایی براثر طلاق نمیتواند در گروه جدایی بر اثر فوت همسر شرکت کند.
خوبی گروههای حمایتی این است که میتوانید با افراد دیگری با تجربههای مشابهی دارند تبادل نظر و همدلی کنید. اگر چنین گروهی پیدا نکردید از دوستان نزدیک و افراد خانواده کمک بگیرید تا وقتی احساس میکنید خیلی تنها و غمگین هستید بتوانید از آنها کمک بگیرید.
اخم کنید، ترشرویی کنید، قهر کنید. مهم این است به شکلی احساسات تان را بیرون بریزید. دچار استرس و افسردگی نشوید که عواقب خوبی ندارد. حتی لازم است مدت زمانی تنها باشید تا خودتان را دوباره پیدا کنید. نیاز به زمان دارید تا خوب شوید ولی مواظب باشید این زمان زیاد طول نکشد.
شاید مجبور شوید دوستی یا همسری را بعد از سالها کنار بگذارید. ولی قرار نیست همه مثل هم باشند. تازه شما حالا تجربه جدیدی دارید. یکی از راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق این است که پس از طی دوره تنهایی، دوستان جدیدی برای خودتان پیدا کنید و مواظب باشید دوباره در گرداب رابطه قبلی نیفتید و البته دوست جدید را با دوست یا دوستان قبلی مقایسه نکنید.
بعد از طلاق خاطره نویسی کنید. اگر یاد بگیرید تا احساسات تان را روی کاغذ بیاورید عالی است. وقتی آنها را مرور میکنید شاید بعضی دردناک باشند ولی این نکته مثبت را هم دارد که اشتباهات قبلی را تکرار نمیکنید. در عین حال روانکاوان و روان درمانگرها اعتقاد دارند یکی از روشهای درمانی بدون استفاده از دارو نوشتن است.
معمولا بعد از شکست عاطفی شخص دچار افسردگی میشود و چندان به خودش اهمیت نمیدهد. انگیزههایش را از دست میدهد. این احساس کاملا طبیعی و قابل درک است. حق دارید. ولی با اهمیت ندادن به خودتان چیزی درست نمیشود.
یادتان باشد وقتی در این دوران غم و اندوه هستید بیشتر باید مراقب خودتان باشید. غذاهای سالم بخورید، گاهی با کسانی که به شما اهمیت میدهند گردشی بروید تا هر چه زودتر این دوران با احساسات بدش تمام شود.
نامزد، همسر، دوست، همسایه یا هر شخص دیگری که به شکلی شما را آزار داده و شما به این نتیجه رسیدهاید ادامه دادن با او ارزش و هویت انسانی شما را زیر سوال میبرد و دل شکسته میشوید، باید هر چه سریعتر با او به طول کامل قطع رابطه کنید.
عکس، نوشته و یادگاریهایی که از او دارید تکه تکه کنید و در سطل زباله بیندازید. با این حرکت در ضمیر نا خود آگاهتان این گفته را تکرار میکنید : همه چیز تمام شده و من باید زندگی تازهای شروع کنم.
حتی یک پیام کوتاه در شبکههای اجتماعی به هر دلیلی جز آن که زخم شما را تازه نگه دارد هیچ فایدهای ندارد. هر چند سخت است ولی باید فاصله را ایجاد کنید تا زودتر حالتان خوب شود و بحران جدایی را پشت سر بگذارید.
انسان موجودی اجتماعی است و برای ادامه بقا نیاز به ارتباط با خانواده، دوستان و سایر افراد جامعه دارد به شرطی که صدمهای به او نرسد. یادتان باشد تنها بودن بهتر از ادامه یک ارتباط سمی و آزاردهنده است.
بیشتر بخوانید: علت و راههای جلوگیری از طلاق عاطفی که باید بدانید
داشتن یک چارچوب برای خودتان برای پذیرش شکست در زندگی بسیار خوب است. تعین این استانداردها به عهده خودتان است. میتوانید در هر مرحله از زندگی آن را بررسی کنید. این قواعد شخصی بستگی به شغل، روابط، محل سکونت و اولویتهای شما هستند.
اگر در دوران سخت و آسان آنها را کنترل کنید متوجه میشوید که شما به یک باره همه چیز را از دست نداده اید. تنها یک یا دو مورد هستند که ممکن است گاهی با اختلال رو به رو شوند که آن هم قابل جبران است.
انسانهای هوشمند و متفکر به طور مداوم در زندگی خود مسائل را تجزیه و تحلیل میکنند. آنها همواره برای مسائل جسمی و عاطفی خود برنامه ریزی دارند. بی شک هیچ گاه همه کارها طبق میل و سلیقه شما پیش نمیرود.
افراد باهوش همیشه دنبال یک راه برای مشکلات و یا رسیدن به خواسته خود در آینده دور یا نزدیک هستند. با کمی آینده نگری میتوانید عواقب یا مزایای کاری را که انجام میدهید ببینید یا حدس بزنید.
دیگران به اندازه شما قادر به درک مسائل احساسی شما نیستند. برای پذیرش شکست در زندگی خودتان بهتر از هر شخص دیگری میتوانید متوجه شوید که کجای مسیر را اشتباه آمده اید. اگر جایی متوجه شدید که اشتباه کردید نیازی نیست خود را سرزنش کنید. گاهی از خودتان احساس رضایت ندارید. با این حال اشتباه خود را پیدا کنید و آن را خوب بشناسید.
خواستههای خود را دست کم نگیرید. برای آنچه در ذهن و یا رویای خود میپرورانید اهمیت قائل باشید. بلند پروازی نکنید ولی به کمترین و کوچکترین و ضعیف ترین حس رضایت هم کفایت نکنید. دنبال الگوهای بهتر، اهداف بزرگتر، موفقیتهای بیشتر باشید..
هر چیزی که در این رابطه باعث دلخوری، رنجش، غصه خوردن و ناراحتی شما شده است بنویسید. هر چیزی حتی یک شوخی کوچک، ایرادی که به آرایش یا لباس تان گرفته، بیمار بوده اید و حتی تلفن نکرده حال شما را بپرسد.
یعنی کوچکترین جزییاتی که باعث شده قلب شما بشکند باید یادداشت شود و از قلم نیفتد. حتی اگر ۲۰ صفحه هم شد بنویسید. هر کدام از این خاطرههای بد را که از شما انرژی گرفته و باعث رنجش و شکستن دل شما شده در یک خط بنویسید. اطمینان دارم به محض نوشتن میبینید وجود این شخص ضررش خیلی بیش از آن چه که تصور میکرده اید بوده است. حتی به خودتان میگویید چه طور متوجه نشدم.
این دومین گام برای این است که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم . حالا دوباره آنها را بررسی کنید. در برابر هر کدام از آنها یکی از این جملههای زیر یا جملههای مشابهی که به ذهن خودتان میرسد و با آن خاطره بد هم خوانی دارد بنویسید.
احتمالا به بعضی از جملهها که میرسید خیلی دلتان میشکند و اشکتان در میآید. ولی یادتان نرود از این رابطه شکست خورده تجربهای بزرگ به دست میآورید تا دوباره آن را تکرار نکنید.
بله سخت است. ولی دوباره جملههایی که در رابطه با خاطرههای بدی که از او دارید مرور کنید. به احتمال زیاد میبینید خیلی جاها شخصیت شما را خرد کرده یا رفتاری داشته که شما مستحقاش نبوده اید و شما سکوت کردهاید.
حالا بعد از جملههای قبلی، این جملهها بنویسید:
یادتان نرود آدمهای خودخواه و خودشیفته کاری جز صدمه زدن به دیگران کار دیگری بلد نیستند. آنها این بازی را هر چند وقت یک بار دوباره با فرد دیگری تکرار میکنند. خیلی راحت وارد زندگی کسی میشوند و خیلی راحت هم او را کنار میگذارند.
این افراد که به سوء استفاده کنندههای عاطفی معروف هستند در حالی که در صحبت به شما اظهار علاقه میکنند، از نظر رفتاری کاری میکنند که احساس کنید شما همیشه چیزی کم دارید.
درست مثل قصه هویج و چماق است. هر جا به شما احتیاج دارد زبانی میگوید شما را دوست دارد، شما او را درک میکنید، همه اشتباه میکنند، به شما دروغ نگفته حتی اگر با گفتن واقعیتی شما را رنجانده است.
ولی وقتی پای برخورد واقع بینانه و عملگرا برسد شما را به خیلی از دوستان و خانوادهاش معرفی نمیکند. وقتی خودش سرش جایی گرم است به تلفنهای شما جواب نمیدهد و میگوید گرفتار بوده است. و بسیاری رفتارهای دیگر که نه تنها شخصیت تان را تخریب میکند بلکه حتی از انرژی هم تخلیه میشوید.
با بخشیدن خودتان و درسهایی که پس از این شکست گرفته اید، باید هر چه زودتر به فکر برگرداندن اعتماد به نفس، و ارزش دادن به خودتان باشید. مسلما یک روزه نمیتوانید این شکست را پشت سر بگذارید. ولی یادتان باشد چیزی از ارزش شما کم نشده است.
همان بهتر که چنین کسی بیشتر از این در زندگی تان نباشد چون احتمالا بعد از مدتی ارزشهای اخلاقی خودتان هم که سالها برای به دست آوردن آنها زحمت کشیده اید، زیر سوال میرفت و احساس میکردید خودتان نیستید. کسی که شما را دوست دارد، باعث میشود ارزشهای وجودی تان مثل مهربانی شکوفا شود.
هر روز و هر لحظه برای کمک به شما آماده است. به شما احترام میگذارد. هیچ کس کامل نیست. شاید شما هم در چهره یا اندام یا رفتارتان اشکالی داشته باشید.
ولی کسی که شما را دوست دارد با مهربانی مثل خودتان به شما کمک میکند تا بهتر و کامل شوید نه آن که انرژی درونتان را تخلیه کند و فقط هر وقت او به شما احتیاج دارد آن هم به شکل خودش در اختیارش باشید.
حال میدانیم که چگونه شکست عاطفی را فراموش کنیم و بعد از طلاق به آرامش برسیم. پس از این جدایی سربلند و با افتخار بیرون بیایید و با تجربهای که از این رابطه تلخ کسب کرده اید به جاده زندگیتان برگردید و اهدافتان را دنبال کنید.
بیشتر بخوانید: علت طلاق: رفتارهایی که باعث طلاق میشود را بشناسید و از آنها دوری کنید
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
منبع + + +
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
اگر جوابی برای دیدگاه من داده شد مرا از طریق ایمیل با خبر کن
نام *
ایمیل *
وب سایت
Copyright © 2020 – Netnevesht © کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب نتنوشت تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.
به پایان رسیدن یک رابطه عاشقانه مانند توفان ویرانگری است که تمام زندگیتان را درمینوردد. خوابیدن، غذا خوردن یا تمرکز کردن بعد از جدایی برایتان سخت میشود. تمام کارهایی که زمانی از انجام دادنشان لذت میبردید، دیگر هیچ علاقهای را در شما ایجاد نمیکنند. بسته به مدت رابطه یا شدت وابستگی عاطفی ممکن است حتی احساس کنید که نمیدانید زندگیتان بدون او به کدام سمت و سویی خواهد رفت. اما ایمان و امیدتان را از دست ندهید. سوگواری بعد از شکست عشقی را نیز مانند هر سوگواری دیگری میتوانید به روشی سالم انجام دهید تا راه کنار آمدن با این درد را بدون غرق کردن خود در گرداب شرم، تلخی یا نفرت پیدا کنید و بعد از جدایی به آرامش برسید.
فهرست مطالب
1ـ از سرزنش کردن خودتان دست بردارید، هورمونها را سرزنش کنید
مطمئن باشید که دیوانه نشدهاید. اتفاقات زیادی بعد از طلاق در مغزتان رخ میدهد، در این میان اگر از علوم اعصاب مربوط به درد و رنج بعد از شکست عشقی اطلاع داشته باشید، متوجه میشوید که احساس ناراحتیتان بعد از جدایی کاملاً طبیعی است. همان هورمونهایی که در مراحل اولیه عشق و عاشقی باعث میشوند که سعادتمندانه در خوشی و لذت غرق شوید، اکنون که از عشقتان جدا شدهاید، شما را در درد و رنجی عمیق فرومیبرند. در یک مطالعه تصویربرداری از مغز مشخص شد که شکست عشقی موجب فعالیت همان قسمتهایی از مغز میشود که در معتادان به کوکائینِ تشنه مصرف بعدی فعال است. در واقع مغزتان در دوران ترک بعد از اعتیاد به عشق است. بخش بطنی مغز که تحت تاثیر شکست عشقی قرار میگیرد، با انگیزه و رفتارهای هدف محور ارتباط دارد و سیستم پاداش مغز نیز مسئول آزاد کردن دوپامین است. دوپامین همان ماده شمیایی است که باعث میشود احساس خوبی پیدا کنید و مقدار بیشتری از محرکی را که موجب دریافت این پاداش شده است، طلب کنید این محرک میتواند نیکوتین، شکلات یا نوازشهای عاشقان همسرتان باشد. عطش دوپامین انگیزه ایجاد میکند و ترغیبتان میکند که برای دریافت بیشتر از آن چیزی که حالتان را خوب میکند، رفتار مشابهی را انجام دهید این محرک در مورد یک رابطه عاشقانه، همان نیاز به دوست داشته شدن است. مغز در انتظار دریافت پاداش است، پاداشی که میتواند مورد تایید و قدرشناسی عشق قرار گرفتن یا محبت متقابل باشد، اما دریافت پاداش با تاخیر مواجه شده است یا ممکن است هرگز دریافت نگردد. اگرچه در سطح شناختی میدانید که رابطهتان به پایان رسیده است، اما نورونهای مغزتان که همچنان در انتظار دریافت پاداشند، خاموش نشدهاند و شما را در سطح ناخودآگاه عاشق و معتاد به عشق سابقتان نگه میدارند.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
راهکار: بپذیرید که التیام یافتن یک زخم عاطفی نیز دقیقاً مانند جوش خوردن یک زخم جسمی نیاز به زمان دارد. پس به جای این که خود را درگیر خودگوییهای منفی کنید که چرا باید اینقدر ضعیف و ناراحت باشید و خودتان را به خاطر دیوانگیها و احساسات افسار گسیخته بعد از طلاق سرزنش کنید، به خودتان یادآوری کنید که در حال گذراندن چرخه طبیعی جدایی از عشق هستید و واکنشهای هورمونی در نهایت فروکش خواهد کرد. از احساسات منفی و نسبت دادن آنها به خود فاصله بگیرید، مثلاً نگویید “من افسردهام”؛ در عوض چارچوب ذهنی متفاوتی ایجاد کنید، از واژگان متفاوتی استفاده کنید و بگویید: “در حال تجربه کردن احساس ناراحتی هستم.” شما همان احساسات و هیجاناتتان نیستید.
وقتی تحت فشار قرار میگیرید، بدن آدرنالین بیشتری تولید میکند که در سراسر بدن جریان پیدا میکند و میزان کورتیزول را افزایش میدهد. بدنتان در حالت مبارزه قرار دارد. سیستم عصبی سمپاتیک که واکنش نشان دادن به تهدیدها را ممکن میسازد، پا به میدان میگذارد و به این ترتیب خوردن به دغدغه ثانویه تبدیل میشود. بدن راهی را برای سرکوب فشارهای گرسنگی پیدا میکند و کمتر شدن انقباضها و انبساطهای عضلات معده گوارش غذا را کند میکند. بااین حال باید بدانید که ذهن، بدن و قلب همه با هم در ارتباطند. اگر بدنتان مواد مغذی کافی مورد نیازش را دریافت نکند، با سرعتی فزاینده تحلیل میرود و تحلیل بدن تضعیف روحیه را نیز به همراه دارد. وقتی اشتهایتان برگردد، ممکن است هوس خوردن تنقلات ناسالم به سرتان بزند. افراد ناراحت توانایی کمتری برای درک میزان چربی موجود در غذا دارند، اما در تشخیص دادن مزههای شیرینی، ترشی و تلخی 15 درصد بهتر از بقیه عمل میکنند. این تفاوت نتیجهای را که پژوهشگران دانشگاه کرنل به آن رسیدند، توضیح میدهد؛ پژوهشگران دریافتند که اشخاص ناراحت میل بیشتری به خوردن شیرینیجات دارند.
اکنون وقت آن رسیده است تا سمزدایی دیجیتالی عشق سابقتان را انجام بدهید. تمام عکسها و پیامهای قدیمی را پاک کنید، او را در شبکههای اجتماعی آنفالو کنید و حتی بهتر از آن، مدتی از تمام شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. شمارهاش را پاک کنید تا دیگر وسوسه نشوید که با او تماس بگیرید و دائماً به این فکر نکنید که چرا با شما تماس نمیگیرد. دیگر به خاطرات خوب یا بد گذشته فکر نکنید. مغز رفتارهای وسواسی را در مرحله ترک اعتیاد به عشق توجیه میکند و سیستم انگیزشی نیز در جستجوی دوپامین است. بنابراین هر بار که فیلم تعطیلاتتان را تماشا میکنید، عشق سابقتان را در شبکههای اجتماعی تعقیب میکنید یا به او پیام میدهید، خود را در دام تلهای ذهنی اسیر میکنید که شما را همچنان معتاد به عشق نگه میدارد. نخستین گام برای متوقف کردن این رفتار خودویرانگر این است که متوجه عملکرد مغزتان بعد از طلاق بشوید. وقتی بدانید اشتیاق و نیاز مبرمی که به عشق سابقتان احساس میکنید، عادی است، درمییابید انتخاب با خودتان است که این نیاز مبرم را کنترل کنید یا اجازه بدهید که چنین اشتیاق بیهودهای شما را کنترل کند.
راهکار: وقتی میخواهید با عشق سابقتان ارتباط برقرار کنید، مثلاً با او تماس بگیرید یا در شبکههای اجتماعی دنبالش بگردید، به خودتان یادآوری کنید، این اشتیاقی که احساس میکنید، در واقع عطش شدید مغزتان به دریافت دوپامین است. این نیاز مبرم را با رفتار دیگری جایگزین کنید که شما را مجبور به متمرکز شدن بر زمان حال بکند. این رفتار میتواند تماس گرفتن با یک دوست، ورزش کردن، فعالیت بدنی یا نوشتن نامۀ تشکر و قدردانی برای یکی از عزیزانتان باشد. چند بار اولی که میخواهید حواستان را از این رفتار منحرف کنید، احساس میکنید که با چالش بزرگی روبهرو هستید که باید آگاهانه برای آن زمینهسازی کنید. اما نگران نباشید، خوشبختانه هر چه بیشتر تمرین کنید که این رفتار خودویرانگر را با یک رفتار سالم جایگزین کنید، این رفتار سالم به مرور برایتان آسانتر و طبیعیتر میشود.
حتما بخوانید:اشتباهات بعد از جدایی
فهرستی از وظایفی که انجام دادنشان برایتان ممکن است، تهیه کنید و هر کدام را که به اتمام رساندید، خط بزنید. در این میان وظایف حتماً مواردی را هم به مراقبت از خودتان اختصاص دهید، برای مثال نوشتن نعماتی که به خاطر داشتن آنها خدا را شکر میکنید، ورزش و مدیتیشن را در دستور کارتان قرار بدهید. وقتی منظم و برنامهریزی شده عمل کنید، وظایفتان را، هر چقدر هم کوچک با موفقیت انجام بدهید و به پایان رساندنشان را با خط زدنشان مشخص کنید، میزان دوپامین در بدنتان افزایش مییابد.
راهکار: یک یادآور دیداری برای خودتان درست کنید که نشان بدهد چند بار پیاپی موفق شدهاید که به اهدافتان برسید. از این روش غالباً در بازیها برای مشخص کردن برنده استفاده میشود. یک تقویم بردارید و روی هر روزی که در آن، کار مثبتی برای بهبود حالتان انجام دادهاید، ضربدر بزنید. به زودی یک ردیف زیبا از ضربدرهای پشت سر هم را خواهید دید که عملاً به شما نشان میدهد چقدر در بهبود حالتان موفق بودهاید. مشاهده این موفقیت مانند انجام وظایف و خط زدن آنها در فهرست کارها باعث افزایش تولید دوپامین میشود. وقتی بدانید که در مسیر درست در حال حرکتید، مغزتان دوپامین کافی برای ادامه فعالیت دریافت میکند.
وقتی میترسیم یا با یک هیجان شدید روبهرو میشویم، بدنمان سرشار از آدرنالین میشود و ضربان قلب و فشار خونمان سر به آسمان میگذارد. این اتفاق هم برای انسانها و هم برای حیوانات رخ میدهد. برای مثال غزال را در نظر بگیرید؛ این حیوان وقتی با شکارچی خطرناکی روبهرو میشود، قلبش دیوانهوار به تپش میافتد و همانطور که غریزه بقا کنترل رفتارش را در دست میگیرد، آدرنالین به سرعت در رگهایش جریان پیدا میکند. اما وقتی تهدید برطرف میشود و غزال دیگر در خطر نیست، به سرعت کل بدنش را میلرزاند، انگار که دچار تشنج شده است. در واقع سیستم عصبی غزال به طور فیزیکی در حال تخلیه برانگیختگی و انرژی اضافیای است که دیگر نیازی به آن ندارد. به این ترتیب غزال بعد از مدت کوتاهی به حال تعادل برمیگردد و آزادانه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، بالا و پایین میپرد.
شاید ما انسانها مانند غزالی که در حیات وحش با تهدید فیزیکی روبهرو میشود، احساس خطر نکنیم، اما وقتی که تحریک میشویم، سیستم عصبیمان با همان فرآیندهای شیمیایی خودکار واکنش نشان میدهد. عاملی که احساس امنیتمان را تهدید میکند، موجب به راه افتادن موجی از سازو کارهای بقا میشود. میتوانیم از واکنش غریزی غزال درس بگیریم و استرس و انرژی اضافی را که هنگام ترس یا اضطراب فعال میشود، تخلیه کنیم. لرزاندن بدن یا به عبارتی فعالیت بدنی داشتن واکنش طبیعی و خود التیام دهنده بدن به آسیب و سانحه است.
برای پردازش و کنار آمدن با احساساتتان به خودتان زمان بدهید، اما در عین حال یک مهلت زمانی هم تعیین کنید. در این دوره اجازه دارید که یک دل سیر گریه کنید و احساساتتان را تخلیه کنید. احساساتتان در این مدت بین انکار، خشم، ناراحتی و اضطراب در نوسان خواهد بود. درست است که هجوم احساسات مختلف ممکن است این احساس را در شما به وجود بیاورد که انگار فاصلهای با دیوانه شدن ندارید، اما مطالعات علمی نشان میدهد که این حالات کاملاً عادی و طبیعی است. به نقل از لوسی براون، متخصص علوم اعصاب، طرد شدن عشقی بسیار شدیدتر و جدیتر از دیگر گونههای طرد اجتماعی است. سوگواری و ناراحتی بعد از طلاق بخشی از فرآیند بهبود است، اما باید زمان معینی را برای آن در نظر بگیرید تا این غم و اندوه محدودیت مشخصی داشته باشد و زندگیتان را در خود غرق نکند. مثلاً میتوانید امروز یک ساعت درباره شکست عشقی حرف بزنید، راجع به آن در دفتر خاطراتتان بنویسید، گریه کنید و احساساتی را که باید تخلیه کنید، ابراز کنید. اما حواستان به زمان باشد و وقتی یک ساعت گذشت، فعالیت دیگری را شروع کنید. لازم است که چرخه افکار وسواسی و نشخوارهای فکری را متوقف کنید. یک تابلوی توقف قرمز بزرگ را تصور کنید، با صدای بلند به خودتان بگویید که بس است و بعد فعالیتی را انجام بدهید که حواستان را منحرف کند؛ ورزش بهترین انتخاب است. انجام دادن کاری بدنی که به توجه کامل نیاز دارد، ایدهآل است، چون مغز نیاز دارد که روی زمان حال متمرکز شود و از فکر کردن دائم به عشق سابق و جدایی دست بردارد. تغییر حالت ذهنی در ابتدا برایتان سخت خواهد بود، اما به مرور با تمرین کردن آسانتر خواهد شد.
میدانید داروی ضدافسردگی ولبوترین چکار میکند؟ ولبوترین موجب افزایش انتقال دهنده عصبی دوپامین میشود. سپاسگزاری و قدردانی نیز همین تاثیر را دارد. سپاسگزار بودن ناحیه ساقه مغز را که دوپامین تولید میکند، فعال میکند. احساس قدرشناسی کردن نسبت به دیگران فعالیت را در مدارهای اجتماعی دوپامین افزایش میدهد و موجب ترشح سروتونین میشود. فکر کردن درباره نعماتی که شکرگزار داشتن آنها هستید، مجبورتان میکند تا روی جنبههای مثبت زندگیتان متمرکز شوید. بیشتر از آن که یافتن موردی برای قدردانی مهم باشد، به یاد داشتن جستجوی لطف یا نعمتی برای شکرگزاری مهم است. به خاطر سپردن لزوم سپاسگزاری کردن از دیگران نوعی هوش هیجانی است. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که قدردانی بر چگالی نورونها در دو قسمت قشر پیشپیشانی جانبی و بطنی داخلی مغز تاثیر میگذارد. تغییر چگالی نورونها بیانگر آن است که نورونهای موجود در این ناحیهها در اثر افزایش هوش هیجانی کارآمدتر میشوند. بالا رفتن هوش هیجانی باعث میشود که سپاسگزار بودن به وظیفه سادهتری تبدیل شود.
جدایی مطمئنا یکی از اتفاقات ناگوار و دردناک زندگی است اما نباید تسلیم آن شوید. راههای علمی وجود دارد که به شما برای کنار آمد با این اتفاق کمک میکند. بعد از جدایی خودتان را بخاطر حال بدتان سرزنش نکنید چون بسیاری از عکس العملهایی که نشان میدهید بدلیل هورمونهایی که در بدنتان ترشح میشود طبیعی هستند. در این مدت به بدنتان و تغذیهتان بیش از قبل اهمیت دهید. زمانیکه وسوسه شدید به او پیام بدید یا زنگ بزنید سعی کنید خودتان را باکارهایی دیگری مثل زنگ زدن به دوستانتان سرگرم کنید. لیستی از وظایفتان تهیه کنید و برای آنها یک برنامه ریزی زمانی ترتیب دهید. زمانیکه خشم یا عصبانیت سراغتان آمد یک فعالیت فیزیکی انجام دهید تا خشمتان فروکش کند، مثلا 20 دقیقه بدوید. به خودتان اجازه دهید تا برای این جدایی سوگواری کنید ولی یک مهلت زمانی برای سوگواریتان تعیین کنید. هر روز 3 چیز که بخاطر داشتن آنها خوشحالید را روی کاغذ بنویسید و به مدت 28 روز این کار را انجام دهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
26 بازدید
91 بازدید
120 بازدید
357 بازدید
376 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
به پایان رسیدن یک رابطه عاشقانه مانند توفان ویرانگری است که تمام زندگیتان را درمینوردد. خوابیدن، غذا خوردن یا تمرکز کردن بعد از جدایی برایتان سخت میشود. تمام کارهایی که زمانی از انجام دادنشان لذت میبردید، دیگر هیچ علاقهای را در شما ایجاد نمیکنند. بسته به مدت رابطه یا شدت وابستگی عاطفی ممکن است حتی احساس کنید که نمیدانید زندگیتان بدون او به کدام سمت و سویی خواهد رفت. اما ایمان و امیدتان را از دست ندهید. سوگواری بعد از شکست عشقی را نیز مانند هر سوگواری دیگری میتوانید به روشی سالم انجام دهید تا راه کنار آمدن با این درد را بدون غرق کردن خود در گرداب شرم، تلخی یا نفرت پیدا کنید و بعد از جدایی به آرامش برسید.
فهرست مطالب
1ـ از سرزنش کردن خودتان دست بردارید، هورمونها را سرزنش کنید
مطمئن باشید که دیوانه نشدهاید. اتفاقات زیادی بعد از طلاق در مغزتان رخ میدهد، در این میان اگر از علوم اعصاب مربوط به درد و رنج بعد از شکست عشقی اطلاع داشته باشید، متوجه میشوید که احساس ناراحتیتان بعد از جدایی کاملاً طبیعی است. همان هورمونهایی که در مراحل اولیه عشق و عاشقی باعث میشوند که سعادتمندانه در خوشی و لذت غرق شوید، اکنون که از عشقتان جدا شدهاید، شما را در درد و رنجی عمیق فرومیبرند. در یک مطالعه تصویربرداری از مغز مشخص شد که شکست عشقی موجب فعالیت همان قسمتهایی از مغز میشود که در معتادان به کوکائینِ تشنه مصرف بعدی فعال است. در واقع مغزتان در دوران ترک بعد از اعتیاد به عشق است. بخش بطنی مغز که تحت تاثیر شکست عشقی قرار میگیرد، با انگیزه و رفتارهای هدف محور ارتباط دارد و سیستم پاداش مغز نیز مسئول آزاد کردن دوپامین است. دوپامین همان ماده شمیایی است که باعث میشود احساس خوبی پیدا کنید و مقدار بیشتری از محرکی را که موجب دریافت این پاداش شده است، طلب کنید این محرک میتواند نیکوتین، شکلات یا نوازشهای عاشقان همسرتان باشد. عطش دوپامین انگیزه ایجاد میکند و ترغیبتان میکند که برای دریافت بیشتر از آن چیزی که حالتان را خوب میکند، رفتار مشابهی را انجام دهید این محرک در مورد یک رابطه عاشقانه، همان نیاز به دوست داشته شدن است. مغز در انتظار دریافت پاداش است، پاداشی که میتواند مورد تایید و قدرشناسی عشق قرار گرفتن یا محبت متقابل باشد، اما دریافت پاداش با تاخیر مواجه شده است یا ممکن است هرگز دریافت نگردد. اگرچه در سطح شناختی میدانید که رابطهتان به پایان رسیده است، اما نورونهای مغزتان که همچنان در انتظار دریافت پاداشند، خاموش نشدهاند و شما را در سطح ناخودآگاه عاشق و معتاد به عشق سابقتان نگه میدارند.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
راهکار: بپذیرید که التیام یافتن یک زخم عاطفی نیز دقیقاً مانند جوش خوردن یک زخم جسمی نیاز به زمان دارد. پس به جای این که خود را درگیر خودگوییهای منفی کنید که چرا باید اینقدر ضعیف و ناراحت باشید و خودتان را به خاطر دیوانگیها و احساسات افسار گسیخته بعد از طلاق سرزنش کنید، به خودتان یادآوری کنید که در حال گذراندن چرخه طبیعی جدایی از عشق هستید و واکنشهای هورمونی در نهایت فروکش خواهد کرد. از احساسات منفی و نسبت دادن آنها به خود فاصله بگیرید، مثلاً نگویید “من افسردهام”؛ در عوض چارچوب ذهنی متفاوتی ایجاد کنید، از واژگان متفاوتی استفاده کنید و بگویید: “در حال تجربه کردن احساس ناراحتی هستم.” شما همان احساسات و هیجاناتتان نیستید.
وقتی تحت فشار قرار میگیرید، بدن آدرنالین بیشتری تولید میکند که در سراسر بدن جریان پیدا میکند و میزان کورتیزول را افزایش میدهد. بدنتان در حالت مبارزه قرار دارد. سیستم عصبی سمپاتیک که واکنش نشان دادن به تهدیدها را ممکن میسازد، پا به میدان میگذارد و به این ترتیب خوردن به دغدغه ثانویه تبدیل میشود. بدن راهی را برای سرکوب فشارهای گرسنگی پیدا میکند و کمتر شدن انقباضها و انبساطهای عضلات معده گوارش غذا را کند میکند. بااین حال باید بدانید که ذهن، بدن و قلب همه با هم در ارتباطند. اگر بدنتان مواد مغذی کافی مورد نیازش را دریافت نکند، با سرعتی فزاینده تحلیل میرود و تحلیل بدن تضعیف روحیه را نیز به همراه دارد. وقتی اشتهایتان برگردد، ممکن است هوس خوردن تنقلات ناسالم به سرتان بزند. افراد ناراحت توانایی کمتری برای درک میزان چربی موجود در غذا دارند، اما در تشخیص دادن مزههای شیرینی، ترشی و تلخی 15 درصد بهتر از بقیه عمل میکنند. این تفاوت نتیجهای را که پژوهشگران دانشگاه کرنل به آن رسیدند، توضیح میدهد؛ پژوهشگران دریافتند که اشخاص ناراحت میل بیشتری به خوردن شیرینیجات دارند.
اکنون وقت آن رسیده است تا سمزدایی دیجیتالی عشق سابقتان را انجام بدهید. تمام عکسها و پیامهای قدیمی را پاک کنید، او را در شبکههای اجتماعی آنفالو کنید و حتی بهتر از آن، مدتی از تمام شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. شمارهاش را پاک کنید تا دیگر وسوسه نشوید که با او تماس بگیرید و دائماً به این فکر نکنید که چرا با شما تماس نمیگیرد. دیگر به خاطرات خوب یا بد گذشته فکر نکنید. مغز رفتارهای وسواسی را در مرحله ترک اعتیاد به عشق توجیه میکند و سیستم انگیزشی نیز در جستجوی دوپامین است. بنابراین هر بار که فیلم تعطیلاتتان را تماشا میکنید، عشق سابقتان را در شبکههای اجتماعی تعقیب میکنید یا به او پیام میدهید، خود را در دام تلهای ذهنی اسیر میکنید که شما را همچنان معتاد به عشق نگه میدارد. نخستین گام برای متوقف کردن این رفتار خودویرانگر این است که متوجه عملکرد مغزتان بعد از طلاق بشوید. وقتی بدانید اشتیاق و نیاز مبرمی که به عشق سابقتان احساس میکنید، عادی است، درمییابید انتخاب با خودتان است که این نیاز مبرم را کنترل کنید یا اجازه بدهید که چنین اشتیاق بیهودهای شما را کنترل کند.
راهکار: وقتی میخواهید با عشق سابقتان ارتباط برقرار کنید، مثلاً با او تماس بگیرید یا در شبکههای اجتماعی دنبالش بگردید، به خودتان یادآوری کنید، این اشتیاقی که احساس میکنید، در واقع عطش شدید مغزتان به دریافت دوپامین است. این نیاز مبرم را با رفتار دیگری جایگزین کنید که شما را مجبور به متمرکز شدن بر زمان حال بکند. این رفتار میتواند تماس گرفتن با یک دوست، ورزش کردن، فعالیت بدنی یا نوشتن نامۀ تشکر و قدردانی برای یکی از عزیزانتان باشد. چند بار اولی که میخواهید حواستان را از این رفتار منحرف کنید، احساس میکنید که با چالش بزرگی روبهرو هستید که باید آگاهانه برای آن زمینهسازی کنید. اما نگران نباشید، خوشبختانه هر چه بیشتر تمرین کنید که این رفتار خودویرانگر را با یک رفتار سالم جایگزین کنید، این رفتار سالم به مرور برایتان آسانتر و طبیعیتر میشود.
حتما بخوانید:اشتباهات بعد از جدایی
فهرستی از وظایفی که انجام دادنشان برایتان ممکن است، تهیه کنید و هر کدام را که به اتمام رساندید، خط بزنید. در این میان وظایف حتماً مواردی را هم به مراقبت از خودتان اختصاص دهید، برای مثال نوشتن نعماتی که به خاطر داشتن آنها خدا را شکر میکنید، ورزش و مدیتیشن را در دستور کارتان قرار بدهید. وقتی منظم و برنامهریزی شده عمل کنید، وظایفتان را، هر چقدر هم کوچک با موفقیت انجام بدهید و به پایان رساندنشان را با خط زدنشان مشخص کنید، میزان دوپامین در بدنتان افزایش مییابد.
راهکار: یک یادآور دیداری برای خودتان درست کنید که نشان بدهد چند بار پیاپی موفق شدهاید که به اهدافتان برسید. از این روش غالباً در بازیها برای مشخص کردن برنده استفاده میشود. یک تقویم بردارید و روی هر روزی که در آن، کار مثبتی برای بهبود حالتان انجام دادهاید، ضربدر بزنید. به زودی یک ردیف زیبا از ضربدرهای پشت سر هم را خواهید دید که عملاً به شما نشان میدهد چقدر در بهبود حالتان موفق بودهاید. مشاهده این موفقیت مانند انجام وظایف و خط زدن آنها در فهرست کارها باعث افزایش تولید دوپامین میشود. وقتی بدانید که در مسیر درست در حال حرکتید، مغزتان دوپامین کافی برای ادامه فعالیت دریافت میکند.
وقتی میترسیم یا با یک هیجان شدید روبهرو میشویم، بدنمان سرشار از آدرنالین میشود و ضربان قلب و فشار خونمان سر به آسمان میگذارد. این اتفاق هم برای انسانها و هم برای حیوانات رخ میدهد. برای مثال غزال را در نظر بگیرید؛ این حیوان وقتی با شکارچی خطرناکی روبهرو میشود، قلبش دیوانهوار به تپش میافتد و همانطور که غریزه بقا کنترل رفتارش را در دست میگیرد، آدرنالین به سرعت در رگهایش جریان پیدا میکند. اما وقتی تهدید برطرف میشود و غزال دیگر در خطر نیست، به سرعت کل بدنش را میلرزاند، انگار که دچار تشنج شده است. در واقع سیستم عصبی غزال به طور فیزیکی در حال تخلیه برانگیختگی و انرژی اضافیای است که دیگر نیازی به آن ندارد. به این ترتیب غزال بعد از مدت کوتاهی به حال تعادل برمیگردد و آزادانه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، بالا و پایین میپرد.
شاید ما انسانها مانند غزالی که در حیات وحش با تهدید فیزیکی روبهرو میشود، احساس خطر نکنیم، اما وقتی که تحریک میشویم، سیستم عصبیمان با همان فرآیندهای شیمیایی خودکار واکنش نشان میدهد. عاملی که احساس امنیتمان را تهدید میکند، موجب به راه افتادن موجی از سازو کارهای بقا میشود. میتوانیم از واکنش غریزی غزال درس بگیریم و استرس و انرژی اضافی را که هنگام ترس یا اضطراب فعال میشود، تخلیه کنیم. لرزاندن بدن یا به عبارتی فعالیت بدنی داشتن واکنش طبیعی و خود التیام دهنده بدن به آسیب و سانحه است.
برای پردازش و کنار آمدن با احساساتتان به خودتان زمان بدهید، اما در عین حال یک مهلت زمانی هم تعیین کنید. در این دوره اجازه دارید که یک دل سیر گریه کنید و احساساتتان را تخلیه کنید. احساساتتان در این مدت بین انکار، خشم، ناراحتی و اضطراب در نوسان خواهد بود. درست است که هجوم احساسات مختلف ممکن است این احساس را در شما به وجود بیاورد که انگار فاصلهای با دیوانه شدن ندارید، اما مطالعات علمی نشان میدهد که این حالات کاملاً عادی و طبیعی است. به نقل از لوسی براون، متخصص علوم اعصاب، طرد شدن عشقی بسیار شدیدتر و جدیتر از دیگر گونههای طرد اجتماعی است. سوگواری و ناراحتی بعد از طلاق بخشی از فرآیند بهبود است، اما باید زمان معینی را برای آن در نظر بگیرید تا این غم و اندوه محدودیت مشخصی داشته باشد و زندگیتان را در خود غرق نکند. مثلاً میتوانید امروز یک ساعت درباره شکست عشقی حرف بزنید، راجع به آن در دفتر خاطراتتان بنویسید، گریه کنید و احساساتی را که باید تخلیه کنید، ابراز کنید. اما حواستان به زمان باشد و وقتی یک ساعت گذشت، فعالیت دیگری را شروع کنید. لازم است که چرخه افکار وسواسی و نشخوارهای فکری را متوقف کنید. یک تابلوی توقف قرمز بزرگ را تصور کنید، با صدای بلند به خودتان بگویید که بس است و بعد فعالیتی را انجام بدهید که حواستان را منحرف کند؛ ورزش بهترین انتخاب است. انجام دادن کاری بدنی که به توجه کامل نیاز دارد، ایدهآل است، چون مغز نیاز دارد که روی زمان حال متمرکز شود و از فکر کردن دائم به عشق سابق و جدایی دست بردارد. تغییر حالت ذهنی در ابتدا برایتان سخت خواهد بود، اما به مرور با تمرین کردن آسانتر خواهد شد.
میدانید داروی ضدافسردگی ولبوترین چکار میکند؟ ولبوترین موجب افزایش انتقال دهنده عصبی دوپامین میشود. سپاسگزاری و قدردانی نیز همین تاثیر را دارد. سپاسگزار بودن ناحیه ساقه مغز را که دوپامین تولید میکند، فعال میکند. احساس قدرشناسی کردن نسبت به دیگران فعالیت را در مدارهای اجتماعی دوپامین افزایش میدهد و موجب ترشح سروتونین میشود. فکر کردن درباره نعماتی که شکرگزار داشتن آنها هستید، مجبورتان میکند تا روی جنبههای مثبت زندگیتان متمرکز شوید. بیشتر از آن که یافتن موردی برای قدردانی مهم باشد، به یاد داشتن جستجوی لطف یا نعمتی برای شکرگزاری مهم است. به خاطر سپردن لزوم سپاسگزاری کردن از دیگران نوعی هوش هیجانی است. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که قدردانی بر چگالی نورونها در دو قسمت قشر پیشپیشانی جانبی و بطنی داخلی مغز تاثیر میگذارد. تغییر چگالی نورونها بیانگر آن است که نورونهای موجود در این ناحیهها در اثر افزایش هوش هیجانی کارآمدتر میشوند. بالا رفتن هوش هیجانی باعث میشود که سپاسگزار بودن به وظیفه سادهتری تبدیل شود.
جدایی مطمئنا یکی از اتفاقات ناگوار و دردناک زندگی است اما نباید تسلیم آن شوید. راههای علمی وجود دارد که به شما برای کنار آمد با این اتفاق کمک میکند. بعد از جدایی خودتان را بخاطر حال بدتان سرزنش نکنید چون بسیاری از عکس العملهایی که نشان میدهید بدلیل هورمونهایی که در بدنتان ترشح میشود طبیعی هستند. در این مدت به بدنتان و تغذیهتان بیش از قبل اهمیت دهید. زمانیکه وسوسه شدید به او پیام بدید یا زنگ بزنید سعی کنید خودتان را باکارهایی دیگری مثل زنگ زدن به دوستانتان سرگرم کنید. لیستی از وظایفتان تهیه کنید و برای آنها یک برنامه ریزی زمانی ترتیب دهید. زمانیکه خشم یا عصبانیت سراغتان آمد یک فعالیت فیزیکی انجام دهید تا خشمتان فروکش کند، مثلا 20 دقیقه بدوید. به خودتان اجازه دهید تا برای این جدایی سوگواری کنید ولی یک مهلت زمانی برای سوگواریتان تعیین کنید. هر روز 3 چیز که بخاطر داشتن آنها خوشحالید را روی کاغذ بنویسید و به مدت 28 روز این کار را انجام دهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
26 بازدید
91 بازدید
120 بازدید
357 بازدید
376 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
به پایان رسیدن یک رابطه عاشقانه مانند توفان ویرانگری است که تمام زندگیتان را درمینوردد. خوابیدن، غذا خوردن یا تمرکز کردن بعد از جدایی برایتان سخت میشود. تمام کارهایی که زمانی از انجام دادنشان لذت میبردید، دیگر هیچ علاقهای را در شما ایجاد نمیکنند. بسته به مدت رابطه یا شدت وابستگی عاطفی ممکن است حتی احساس کنید که نمیدانید زندگیتان بدون او به کدام سمت و سویی خواهد رفت. اما ایمان و امیدتان را از دست ندهید. سوگواری بعد از شکست عشقی را نیز مانند هر سوگواری دیگری میتوانید به روشی سالم انجام دهید تا راه کنار آمدن با این درد را بدون غرق کردن خود در گرداب شرم، تلخی یا نفرت پیدا کنید و بعد از جدایی به آرامش برسید.
فهرست مطالب
1ـ از سرزنش کردن خودتان دست بردارید، هورمونها را سرزنش کنید
مطمئن باشید که دیوانه نشدهاید. اتفاقات زیادی بعد از طلاق در مغزتان رخ میدهد، در این میان اگر از علوم اعصاب مربوط به درد و رنج بعد از شکست عشقی اطلاع داشته باشید، متوجه میشوید که احساس ناراحتیتان بعد از جدایی کاملاً طبیعی است. همان هورمونهایی که در مراحل اولیه عشق و عاشقی باعث میشوند که سعادتمندانه در خوشی و لذت غرق شوید، اکنون که از عشقتان جدا شدهاید، شما را در درد و رنجی عمیق فرومیبرند. در یک مطالعه تصویربرداری از مغز مشخص شد که شکست عشقی موجب فعالیت همان قسمتهایی از مغز میشود که در معتادان به کوکائینِ تشنه مصرف بعدی فعال است. در واقع مغزتان در دوران ترک بعد از اعتیاد به عشق است. بخش بطنی مغز که تحت تاثیر شکست عشقی قرار میگیرد، با انگیزه و رفتارهای هدف محور ارتباط دارد و سیستم پاداش مغز نیز مسئول آزاد کردن دوپامین است. دوپامین همان ماده شمیایی است که باعث میشود احساس خوبی پیدا کنید و مقدار بیشتری از محرکی را که موجب دریافت این پاداش شده است، طلب کنید این محرک میتواند نیکوتین، شکلات یا نوازشهای عاشقان همسرتان باشد. عطش دوپامین انگیزه ایجاد میکند و ترغیبتان میکند که برای دریافت بیشتر از آن چیزی که حالتان را خوب میکند، رفتار مشابهی را انجام دهید این محرک در مورد یک رابطه عاشقانه، همان نیاز به دوست داشته شدن است. مغز در انتظار دریافت پاداش است، پاداشی که میتواند مورد تایید و قدرشناسی عشق قرار گرفتن یا محبت متقابل باشد، اما دریافت پاداش با تاخیر مواجه شده است یا ممکن است هرگز دریافت نگردد. اگرچه در سطح شناختی میدانید که رابطهتان به پایان رسیده است، اما نورونهای مغزتان که همچنان در انتظار دریافت پاداشند، خاموش نشدهاند و شما را در سطح ناخودآگاه عاشق و معتاد به عشق سابقتان نگه میدارند.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
راهکار: بپذیرید که التیام یافتن یک زخم عاطفی نیز دقیقاً مانند جوش خوردن یک زخم جسمی نیاز به زمان دارد. پس به جای این که خود را درگیر خودگوییهای منفی کنید که چرا باید اینقدر ضعیف و ناراحت باشید و خودتان را به خاطر دیوانگیها و احساسات افسار گسیخته بعد از طلاق سرزنش کنید، به خودتان یادآوری کنید که در حال گذراندن چرخه طبیعی جدایی از عشق هستید و واکنشهای هورمونی در نهایت فروکش خواهد کرد. از احساسات منفی و نسبت دادن آنها به خود فاصله بگیرید، مثلاً نگویید “من افسردهام”؛ در عوض چارچوب ذهنی متفاوتی ایجاد کنید، از واژگان متفاوتی استفاده کنید و بگویید: “در حال تجربه کردن احساس ناراحتی هستم.” شما همان احساسات و هیجاناتتان نیستید.
وقتی تحت فشار قرار میگیرید، بدن آدرنالین بیشتری تولید میکند که در سراسر بدن جریان پیدا میکند و میزان کورتیزول را افزایش میدهد. بدنتان در حالت مبارزه قرار دارد. سیستم عصبی سمپاتیک که واکنش نشان دادن به تهدیدها را ممکن میسازد، پا به میدان میگذارد و به این ترتیب خوردن به دغدغه ثانویه تبدیل میشود. بدن راهی را برای سرکوب فشارهای گرسنگی پیدا میکند و کمتر شدن انقباضها و انبساطهای عضلات معده گوارش غذا را کند میکند. بااین حال باید بدانید که ذهن، بدن و قلب همه با هم در ارتباطند. اگر بدنتان مواد مغذی کافی مورد نیازش را دریافت نکند، با سرعتی فزاینده تحلیل میرود و تحلیل بدن تضعیف روحیه را نیز به همراه دارد. وقتی اشتهایتان برگردد، ممکن است هوس خوردن تنقلات ناسالم به سرتان بزند. افراد ناراحت توانایی کمتری برای درک میزان چربی موجود در غذا دارند، اما در تشخیص دادن مزههای شیرینی، ترشی و تلخی 15 درصد بهتر از بقیه عمل میکنند. این تفاوت نتیجهای را که پژوهشگران دانشگاه کرنل به آن رسیدند، توضیح میدهد؛ پژوهشگران دریافتند که اشخاص ناراحت میل بیشتری به خوردن شیرینیجات دارند.
اکنون وقت آن رسیده است تا سمزدایی دیجیتالی عشق سابقتان را انجام بدهید. تمام عکسها و پیامهای قدیمی را پاک کنید، او را در شبکههای اجتماعی آنفالو کنید و حتی بهتر از آن، مدتی از تمام شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. شمارهاش را پاک کنید تا دیگر وسوسه نشوید که با او تماس بگیرید و دائماً به این فکر نکنید که چرا با شما تماس نمیگیرد. دیگر به خاطرات خوب یا بد گذشته فکر نکنید. مغز رفتارهای وسواسی را در مرحله ترک اعتیاد به عشق توجیه میکند و سیستم انگیزشی نیز در جستجوی دوپامین است. بنابراین هر بار که فیلم تعطیلاتتان را تماشا میکنید، عشق سابقتان را در شبکههای اجتماعی تعقیب میکنید یا به او پیام میدهید، خود را در دام تلهای ذهنی اسیر میکنید که شما را همچنان معتاد به عشق نگه میدارد. نخستین گام برای متوقف کردن این رفتار خودویرانگر این است که متوجه عملکرد مغزتان بعد از طلاق بشوید. وقتی بدانید اشتیاق و نیاز مبرمی که به عشق سابقتان احساس میکنید، عادی است، درمییابید انتخاب با خودتان است که این نیاز مبرم را کنترل کنید یا اجازه بدهید که چنین اشتیاق بیهودهای شما را کنترل کند.
راهکار: وقتی میخواهید با عشق سابقتان ارتباط برقرار کنید، مثلاً با او تماس بگیرید یا در شبکههای اجتماعی دنبالش بگردید، به خودتان یادآوری کنید، این اشتیاقی که احساس میکنید، در واقع عطش شدید مغزتان به دریافت دوپامین است. این نیاز مبرم را با رفتار دیگری جایگزین کنید که شما را مجبور به متمرکز شدن بر زمان حال بکند. این رفتار میتواند تماس گرفتن با یک دوست، ورزش کردن، فعالیت بدنی یا نوشتن نامۀ تشکر و قدردانی برای یکی از عزیزانتان باشد. چند بار اولی که میخواهید حواستان را از این رفتار منحرف کنید، احساس میکنید که با چالش بزرگی روبهرو هستید که باید آگاهانه برای آن زمینهسازی کنید. اما نگران نباشید، خوشبختانه هر چه بیشتر تمرین کنید که این رفتار خودویرانگر را با یک رفتار سالم جایگزین کنید، این رفتار سالم به مرور برایتان آسانتر و طبیعیتر میشود.
حتما بخوانید:اشتباهات بعد از جدایی
فهرستی از وظایفی که انجام دادنشان برایتان ممکن است، تهیه کنید و هر کدام را که به اتمام رساندید، خط بزنید. در این میان وظایف حتماً مواردی را هم به مراقبت از خودتان اختصاص دهید، برای مثال نوشتن نعماتی که به خاطر داشتن آنها خدا را شکر میکنید، ورزش و مدیتیشن را در دستور کارتان قرار بدهید. وقتی منظم و برنامهریزی شده عمل کنید، وظایفتان را، هر چقدر هم کوچک با موفقیت انجام بدهید و به پایان رساندنشان را با خط زدنشان مشخص کنید، میزان دوپامین در بدنتان افزایش مییابد.
راهکار: یک یادآور دیداری برای خودتان درست کنید که نشان بدهد چند بار پیاپی موفق شدهاید که به اهدافتان برسید. از این روش غالباً در بازیها برای مشخص کردن برنده استفاده میشود. یک تقویم بردارید و روی هر روزی که در آن، کار مثبتی برای بهبود حالتان انجام دادهاید، ضربدر بزنید. به زودی یک ردیف زیبا از ضربدرهای پشت سر هم را خواهید دید که عملاً به شما نشان میدهد چقدر در بهبود حالتان موفق بودهاید. مشاهده این موفقیت مانند انجام وظایف و خط زدن آنها در فهرست کارها باعث افزایش تولید دوپامین میشود. وقتی بدانید که در مسیر درست در حال حرکتید، مغزتان دوپامین کافی برای ادامه فعالیت دریافت میکند.
وقتی میترسیم یا با یک هیجان شدید روبهرو میشویم، بدنمان سرشار از آدرنالین میشود و ضربان قلب و فشار خونمان سر به آسمان میگذارد. این اتفاق هم برای انسانها و هم برای حیوانات رخ میدهد. برای مثال غزال را در نظر بگیرید؛ این حیوان وقتی با شکارچی خطرناکی روبهرو میشود، قلبش دیوانهوار به تپش میافتد و همانطور که غریزه بقا کنترل رفتارش را در دست میگیرد، آدرنالین به سرعت در رگهایش جریان پیدا میکند. اما وقتی تهدید برطرف میشود و غزال دیگر در خطر نیست، به سرعت کل بدنش را میلرزاند، انگار که دچار تشنج شده است. در واقع سیستم عصبی غزال به طور فیزیکی در حال تخلیه برانگیختگی و انرژی اضافیای است که دیگر نیازی به آن ندارد. به این ترتیب غزال بعد از مدت کوتاهی به حال تعادل برمیگردد و آزادانه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، بالا و پایین میپرد.
شاید ما انسانها مانند غزالی که در حیات وحش با تهدید فیزیکی روبهرو میشود، احساس خطر نکنیم، اما وقتی که تحریک میشویم، سیستم عصبیمان با همان فرآیندهای شیمیایی خودکار واکنش نشان میدهد. عاملی که احساس امنیتمان را تهدید میکند، موجب به راه افتادن موجی از سازو کارهای بقا میشود. میتوانیم از واکنش غریزی غزال درس بگیریم و استرس و انرژی اضافی را که هنگام ترس یا اضطراب فعال میشود، تخلیه کنیم. لرزاندن بدن یا به عبارتی فعالیت بدنی داشتن واکنش طبیعی و خود التیام دهنده بدن به آسیب و سانحه است.
برای پردازش و کنار آمدن با احساساتتان به خودتان زمان بدهید، اما در عین حال یک مهلت زمانی هم تعیین کنید. در این دوره اجازه دارید که یک دل سیر گریه کنید و احساساتتان را تخلیه کنید. احساساتتان در این مدت بین انکار، خشم، ناراحتی و اضطراب در نوسان خواهد بود. درست است که هجوم احساسات مختلف ممکن است این احساس را در شما به وجود بیاورد که انگار فاصلهای با دیوانه شدن ندارید، اما مطالعات علمی نشان میدهد که این حالات کاملاً عادی و طبیعی است. به نقل از لوسی براون، متخصص علوم اعصاب، طرد شدن عشقی بسیار شدیدتر و جدیتر از دیگر گونههای طرد اجتماعی است. سوگواری و ناراحتی بعد از طلاق بخشی از فرآیند بهبود است، اما باید زمان معینی را برای آن در نظر بگیرید تا این غم و اندوه محدودیت مشخصی داشته باشد و زندگیتان را در خود غرق نکند. مثلاً میتوانید امروز یک ساعت درباره شکست عشقی حرف بزنید، راجع به آن در دفتر خاطراتتان بنویسید، گریه کنید و احساساتی را که باید تخلیه کنید، ابراز کنید. اما حواستان به زمان باشد و وقتی یک ساعت گذشت، فعالیت دیگری را شروع کنید. لازم است که چرخه افکار وسواسی و نشخوارهای فکری را متوقف کنید. یک تابلوی توقف قرمز بزرگ را تصور کنید، با صدای بلند به خودتان بگویید که بس است و بعد فعالیتی را انجام بدهید که حواستان را منحرف کند؛ ورزش بهترین انتخاب است. انجام دادن کاری بدنی که به توجه کامل نیاز دارد، ایدهآل است، چون مغز نیاز دارد که روی زمان حال متمرکز شود و از فکر کردن دائم به عشق سابق و جدایی دست بردارد. تغییر حالت ذهنی در ابتدا برایتان سخت خواهد بود، اما به مرور با تمرین کردن آسانتر خواهد شد.
میدانید داروی ضدافسردگی ولبوترین چکار میکند؟ ولبوترین موجب افزایش انتقال دهنده عصبی دوپامین میشود. سپاسگزاری و قدردانی نیز همین تاثیر را دارد. سپاسگزار بودن ناحیه ساقه مغز را که دوپامین تولید میکند، فعال میکند. احساس قدرشناسی کردن نسبت به دیگران فعالیت را در مدارهای اجتماعی دوپامین افزایش میدهد و موجب ترشح سروتونین میشود. فکر کردن درباره نعماتی که شکرگزار داشتن آنها هستید، مجبورتان میکند تا روی جنبههای مثبت زندگیتان متمرکز شوید. بیشتر از آن که یافتن موردی برای قدردانی مهم باشد، به یاد داشتن جستجوی لطف یا نعمتی برای شکرگزاری مهم است. به خاطر سپردن لزوم سپاسگزاری کردن از دیگران نوعی هوش هیجانی است. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که قدردانی بر چگالی نورونها در دو قسمت قشر پیشپیشانی جانبی و بطنی داخلی مغز تاثیر میگذارد. تغییر چگالی نورونها بیانگر آن است که نورونهای موجود در این ناحیهها در اثر افزایش هوش هیجانی کارآمدتر میشوند. بالا رفتن هوش هیجانی باعث میشود که سپاسگزار بودن به وظیفه سادهتری تبدیل شود.
جدایی مطمئنا یکی از اتفاقات ناگوار و دردناک زندگی است اما نباید تسلیم آن شوید. راههای علمی وجود دارد که به شما برای کنار آمد با این اتفاق کمک میکند. بعد از جدایی خودتان را بخاطر حال بدتان سرزنش نکنید چون بسیاری از عکس العملهایی که نشان میدهید بدلیل هورمونهایی که در بدنتان ترشح میشود طبیعی هستند. در این مدت به بدنتان و تغذیهتان بیش از قبل اهمیت دهید. زمانیکه وسوسه شدید به او پیام بدید یا زنگ بزنید سعی کنید خودتان را باکارهایی دیگری مثل زنگ زدن به دوستانتان سرگرم کنید. لیستی از وظایفتان تهیه کنید و برای آنها یک برنامه ریزی زمانی ترتیب دهید. زمانیکه خشم یا عصبانیت سراغتان آمد یک فعالیت فیزیکی انجام دهید تا خشمتان فروکش کند، مثلا 20 دقیقه بدوید. به خودتان اجازه دهید تا برای این جدایی سوگواری کنید ولی یک مهلت زمانی برای سوگواریتان تعیین کنید. هر روز 3 چیز که بخاطر داشتن آنها خوشحالید را روی کاغذ بنویسید و به مدت 28 روز این کار را انجام دهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
26 بازدید
91 بازدید
120 بازدید
357 بازدید
376 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
به پایان رسیدن یک رابطه عاشقانه مانند توفان ویرانگری است که تمام زندگیتان را درمینوردد. خوابیدن، غذا خوردن یا تمرکز کردن بعد از جدایی برایتان سخت میشود. تمام کارهایی که زمانی از انجام دادنشان لذت میبردید، دیگر هیچ علاقهای را در شما ایجاد نمیکنند. بسته به مدت رابطه یا شدت وابستگی عاطفی ممکن است حتی احساس کنید که نمیدانید زندگیتان بدون او به کدام سمت و سویی خواهد رفت. اما ایمان و امیدتان را از دست ندهید. سوگواری بعد از شکست عشقی را نیز مانند هر سوگواری دیگری میتوانید به روشی سالم انجام دهید تا راه کنار آمدن با این درد را بدون غرق کردن خود در گرداب شرم، تلخی یا نفرت پیدا کنید و بعد از جدایی به آرامش برسید.
فهرست مطالب
1ـ از سرزنش کردن خودتان دست بردارید، هورمونها را سرزنش کنید
مطمئن باشید که دیوانه نشدهاید. اتفاقات زیادی بعد از طلاق در مغزتان رخ میدهد، در این میان اگر از علوم اعصاب مربوط به درد و رنج بعد از شکست عشقی اطلاع داشته باشید، متوجه میشوید که احساس ناراحتیتان بعد از جدایی کاملاً طبیعی است. همان هورمونهایی که در مراحل اولیه عشق و عاشقی باعث میشوند که سعادتمندانه در خوشی و لذت غرق شوید، اکنون که از عشقتان جدا شدهاید، شما را در درد و رنجی عمیق فرومیبرند. در یک مطالعه تصویربرداری از مغز مشخص شد که شکست عشقی موجب فعالیت همان قسمتهایی از مغز میشود که در معتادان به کوکائینِ تشنه مصرف بعدی فعال است. در واقع مغزتان در دوران ترک بعد از اعتیاد به عشق است. بخش بطنی مغز که تحت تاثیر شکست عشقی قرار میگیرد، با انگیزه و رفتارهای هدف محور ارتباط دارد و سیستم پاداش مغز نیز مسئول آزاد کردن دوپامین است. دوپامین همان ماده شمیایی است که باعث میشود احساس خوبی پیدا کنید و مقدار بیشتری از محرکی را که موجب دریافت این پاداش شده است، طلب کنید این محرک میتواند نیکوتین، شکلات یا نوازشهای عاشقان همسرتان باشد. عطش دوپامین انگیزه ایجاد میکند و ترغیبتان میکند که برای دریافت بیشتر از آن چیزی که حالتان را خوب میکند، رفتار مشابهی را انجام دهید این محرک در مورد یک رابطه عاشقانه، همان نیاز به دوست داشته شدن است. مغز در انتظار دریافت پاداش است، پاداشی که میتواند مورد تایید و قدرشناسی عشق قرار گرفتن یا محبت متقابل باشد، اما دریافت پاداش با تاخیر مواجه شده است یا ممکن است هرگز دریافت نگردد. اگرچه در سطح شناختی میدانید که رابطهتان به پایان رسیده است، اما نورونهای مغزتان که همچنان در انتظار دریافت پاداشند، خاموش نشدهاند و شما را در سطح ناخودآگاه عاشق و معتاد به عشق سابقتان نگه میدارند.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
راهکار: بپذیرید که التیام یافتن یک زخم عاطفی نیز دقیقاً مانند جوش خوردن یک زخم جسمی نیاز به زمان دارد. پس به جای این که خود را درگیر خودگوییهای منفی کنید که چرا باید اینقدر ضعیف و ناراحت باشید و خودتان را به خاطر دیوانگیها و احساسات افسار گسیخته بعد از طلاق سرزنش کنید، به خودتان یادآوری کنید که در حال گذراندن چرخه طبیعی جدایی از عشق هستید و واکنشهای هورمونی در نهایت فروکش خواهد کرد. از احساسات منفی و نسبت دادن آنها به خود فاصله بگیرید، مثلاً نگویید “من افسردهام”؛ در عوض چارچوب ذهنی متفاوتی ایجاد کنید، از واژگان متفاوتی استفاده کنید و بگویید: “در حال تجربه کردن احساس ناراحتی هستم.” شما همان احساسات و هیجاناتتان نیستید.
وقتی تحت فشار قرار میگیرید، بدن آدرنالین بیشتری تولید میکند که در سراسر بدن جریان پیدا میکند و میزان کورتیزول را افزایش میدهد. بدنتان در حالت مبارزه قرار دارد. سیستم عصبی سمپاتیک که واکنش نشان دادن به تهدیدها را ممکن میسازد، پا به میدان میگذارد و به این ترتیب خوردن به دغدغه ثانویه تبدیل میشود. بدن راهی را برای سرکوب فشارهای گرسنگی پیدا میکند و کمتر شدن انقباضها و انبساطهای عضلات معده گوارش غذا را کند میکند. بااین حال باید بدانید که ذهن، بدن و قلب همه با هم در ارتباطند. اگر بدنتان مواد مغذی کافی مورد نیازش را دریافت نکند، با سرعتی فزاینده تحلیل میرود و تحلیل بدن تضعیف روحیه را نیز به همراه دارد. وقتی اشتهایتان برگردد، ممکن است هوس خوردن تنقلات ناسالم به سرتان بزند. افراد ناراحت توانایی کمتری برای درک میزان چربی موجود در غذا دارند، اما در تشخیص دادن مزههای شیرینی، ترشی و تلخی 15 درصد بهتر از بقیه عمل میکنند. این تفاوت نتیجهای را که پژوهشگران دانشگاه کرنل به آن رسیدند، توضیح میدهد؛ پژوهشگران دریافتند که اشخاص ناراحت میل بیشتری به خوردن شیرینیجات دارند.
اکنون وقت آن رسیده است تا سمزدایی دیجیتالی عشق سابقتان را انجام بدهید. تمام عکسها و پیامهای قدیمی را پاک کنید، او را در شبکههای اجتماعی آنفالو کنید و حتی بهتر از آن، مدتی از تمام شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید. شمارهاش را پاک کنید تا دیگر وسوسه نشوید که با او تماس بگیرید و دائماً به این فکر نکنید که چرا با شما تماس نمیگیرد. دیگر به خاطرات خوب یا بد گذشته فکر نکنید. مغز رفتارهای وسواسی را در مرحله ترک اعتیاد به عشق توجیه میکند و سیستم انگیزشی نیز در جستجوی دوپامین است. بنابراین هر بار که فیلم تعطیلاتتان را تماشا میکنید، عشق سابقتان را در شبکههای اجتماعی تعقیب میکنید یا به او پیام میدهید، خود را در دام تلهای ذهنی اسیر میکنید که شما را همچنان معتاد به عشق نگه میدارد. نخستین گام برای متوقف کردن این رفتار خودویرانگر این است که متوجه عملکرد مغزتان بعد از طلاق بشوید. وقتی بدانید اشتیاق و نیاز مبرمی که به عشق سابقتان احساس میکنید، عادی است، درمییابید انتخاب با خودتان است که این نیاز مبرم را کنترل کنید یا اجازه بدهید که چنین اشتیاق بیهودهای شما را کنترل کند.
راهکار: وقتی میخواهید با عشق سابقتان ارتباط برقرار کنید، مثلاً با او تماس بگیرید یا در شبکههای اجتماعی دنبالش بگردید، به خودتان یادآوری کنید، این اشتیاقی که احساس میکنید، در واقع عطش شدید مغزتان به دریافت دوپامین است. این نیاز مبرم را با رفتار دیگری جایگزین کنید که شما را مجبور به متمرکز شدن بر زمان حال بکند. این رفتار میتواند تماس گرفتن با یک دوست، ورزش کردن، فعالیت بدنی یا نوشتن نامۀ تشکر و قدردانی برای یکی از عزیزانتان باشد. چند بار اولی که میخواهید حواستان را از این رفتار منحرف کنید، احساس میکنید که با چالش بزرگی روبهرو هستید که باید آگاهانه برای آن زمینهسازی کنید. اما نگران نباشید، خوشبختانه هر چه بیشتر تمرین کنید که این رفتار خودویرانگر را با یک رفتار سالم جایگزین کنید، این رفتار سالم به مرور برایتان آسانتر و طبیعیتر میشود.
حتما بخوانید:اشتباهات بعد از جدایی
فهرستی از وظایفی که انجام دادنشان برایتان ممکن است، تهیه کنید و هر کدام را که به اتمام رساندید، خط بزنید. در این میان وظایف حتماً مواردی را هم به مراقبت از خودتان اختصاص دهید، برای مثال نوشتن نعماتی که به خاطر داشتن آنها خدا را شکر میکنید، ورزش و مدیتیشن را در دستور کارتان قرار بدهید. وقتی منظم و برنامهریزی شده عمل کنید، وظایفتان را، هر چقدر هم کوچک با موفقیت انجام بدهید و به پایان رساندنشان را با خط زدنشان مشخص کنید، میزان دوپامین در بدنتان افزایش مییابد.
راهکار: یک یادآور دیداری برای خودتان درست کنید که نشان بدهد چند بار پیاپی موفق شدهاید که به اهدافتان برسید. از این روش غالباً در بازیها برای مشخص کردن برنده استفاده میشود. یک تقویم بردارید و روی هر روزی که در آن، کار مثبتی برای بهبود حالتان انجام دادهاید، ضربدر بزنید. به زودی یک ردیف زیبا از ضربدرهای پشت سر هم را خواهید دید که عملاً به شما نشان میدهد چقدر در بهبود حالتان موفق بودهاید. مشاهده این موفقیت مانند انجام وظایف و خط زدن آنها در فهرست کارها باعث افزایش تولید دوپامین میشود. وقتی بدانید که در مسیر درست در حال حرکتید، مغزتان دوپامین کافی برای ادامه فعالیت دریافت میکند.
وقتی میترسیم یا با یک هیجان شدید روبهرو میشویم، بدنمان سرشار از آدرنالین میشود و ضربان قلب و فشار خونمان سر به آسمان میگذارد. این اتفاق هم برای انسانها و هم برای حیوانات رخ میدهد. برای مثال غزال را در نظر بگیرید؛ این حیوان وقتی با شکارچی خطرناکی روبهرو میشود، قلبش دیوانهوار به تپش میافتد و همانطور که غریزه بقا کنترل رفتارش را در دست میگیرد، آدرنالین به سرعت در رگهایش جریان پیدا میکند. اما وقتی تهدید برطرف میشود و غزال دیگر در خطر نیست، به سرعت کل بدنش را میلرزاند، انگار که دچار تشنج شده است. در واقع سیستم عصبی غزال به طور فیزیکی در حال تخلیه برانگیختگی و انرژی اضافیای است که دیگر نیازی به آن ندارد. به این ترتیب غزال بعد از مدت کوتاهی به حال تعادل برمیگردد و آزادانه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است، بالا و پایین میپرد.
شاید ما انسانها مانند غزالی که در حیات وحش با تهدید فیزیکی روبهرو میشود، احساس خطر نکنیم، اما وقتی که تحریک میشویم، سیستم عصبیمان با همان فرآیندهای شیمیایی خودکار واکنش نشان میدهد. عاملی که احساس امنیتمان را تهدید میکند، موجب به راه افتادن موجی از سازو کارهای بقا میشود. میتوانیم از واکنش غریزی غزال درس بگیریم و استرس و انرژی اضافی را که هنگام ترس یا اضطراب فعال میشود، تخلیه کنیم. لرزاندن بدن یا به عبارتی فعالیت بدنی داشتن واکنش طبیعی و خود التیام دهنده بدن به آسیب و سانحه است.
برای پردازش و کنار آمدن با احساساتتان به خودتان زمان بدهید، اما در عین حال یک مهلت زمانی هم تعیین کنید. در این دوره اجازه دارید که یک دل سیر گریه کنید و احساساتتان را تخلیه کنید. احساساتتان در این مدت بین انکار، خشم، ناراحتی و اضطراب در نوسان خواهد بود. درست است که هجوم احساسات مختلف ممکن است این احساس را در شما به وجود بیاورد که انگار فاصلهای با دیوانه شدن ندارید، اما مطالعات علمی نشان میدهد که این حالات کاملاً عادی و طبیعی است. به نقل از لوسی براون، متخصص علوم اعصاب، طرد شدن عشقی بسیار شدیدتر و جدیتر از دیگر گونههای طرد اجتماعی است. سوگواری و ناراحتی بعد از طلاق بخشی از فرآیند بهبود است، اما باید زمان معینی را برای آن در نظر بگیرید تا این غم و اندوه محدودیت مشخصی داشته باشد و زندگیتان را در خود غرق نکند. مثلاً میتوانید امروز یک ساعت درباره شکست عشقی حرف بزنید، راجع به آن در دفتر خاطراتتان بنویسید، گریه کنید و احساساتی را که باید تخلیه کنید، ابراز کنید. اما حواستان به زمان باشد و وقتی یک ساعت گذشت، فعالیت دیگری را شروع کنید. لازم است که چرخه افکار وسواسی و نشخوارهای فکری را متوقف کنید. یک تابلوی توقف قرمز بزرگ را تصور کنید، با صدای بلند به خودتان بگویید که بس است و بعد فعالیتی را انجام بدهید که حواستان را منحرف کند؛ ورزش بهترین انتخاب است. انجام دادن کاری بدنی که به توجه کامل نیاز دارد، ایدهآل است، چون مغز نیاز دارد که روی زمان حال متمرکز شود و از فکر کردن دائم به عشق سابق و جدایی دست بردارد. تغییر حالت ذهنی در ابتدا برایتان سخت خواهد بود، اما به مرور با تمرین کردن آسانتر خواهد شد.
میدانید داروی ضدافسردگی ولبوترین چکار میکند؟ ولبوترین موجب افزایش انتقال دهنده عصبی دوپامین میشود. سپاسگزاری و قدردانی نیز همین تاثیر را دارد. سپاسگزار بودن ناحیه ساقه مغز را که دوپامین تولید میکند، فعال میکند. احساس قدرشناسی کردن نسبت به دیگران فعالیت را در مدارهای اجتماعی دوپامین افزایش میدهد و موجب ترشح سروتونین میشود. فکر کردن درباره نعماتی که شکرگزار داشتن آنها هستید، مجبورتان میکند تا روی جنبههای مثبت زندگیتان متمرکز شوید. بیشتر از آن که یافتن موردی برای قدردانی مهم باشد، به یاد داشتن جستجوی لطف یا نعمتی برای شکرگزاری مهم است. به خاطر سپردن لزوم سپاسگزاری کردن از دیگران نوعی هوش هیجانی است. نتایج یک مطالعه نشان میدهد که قدردانی بر چگالی نورونها در دو قسمت قشر پیشپیشانی جانبی و بطنی داخلی مغز تاثیر میگذارد. تغییر چگالی نورونها بیانگر آن است که نورونهای موجود در این ناحیهها در اثر افزایش هوش هیجانی کارآمدتر میشوند. بالا رفتن هوش هیجانی باعث میشود که سپاسگزار بودن به وظیفه سادهتری تبدیل شود.
جدایی مطمئنا یکی از اتفاقات ناگوار و دردناک زندگی است اما نباید تسلیم آن شوید. راههای علمی وجود دارد که به شما برای کنار آمد با این اتفاق کمک میکند. بعد از جدایی خودتان را بخاطر حال بدتان سرزنش نکنید چون بسیاری از عکس العملهایی که نشان میدهید بدلیل هورمونهایی که در بدنتان ترشح میشود طبیعی هستند. در این مدت به بدنتان و تغذیهتان بیش از قبل اهمیت دهید. زمانیکه وسوسه شدید به او پیام بدید یا زنگ بزنید سعی کنید خودتان را باکارهایی دیگری مثل زنگ زدن به دوستانتان سرگرم کنید. لیستی از وظایفتان تهیه کنید و برای آنها یک برنامه ریزی زمانی ترتیب دهید. زمانیکه خشم یا عصبانیت سراغتان آمد یک فعالیت فیزیکی انجام دهید تا خشمتان فروکش کند، مثلا 20 دقیقه بدوید. به خودتان اجازه دهید تا برای این جدایی سوگواری کنید ولی یک مهلت زمانی برای سوگواریتان تعیین کنید. هر روز 3 چیز که بخاطر داشتن آنها خوشحالید را روی کاغذ بنویسید و به مدت 28 روز این کار را انجام دهید.
عشقت رو جذب کن
میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…
عضویت در خبرنامه رادیو عشق
26 بازدید
91 بازدید
120 بازدید
357 بازدید
376 بازدید
دیدگاه
نام *
ایمیل *
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم
آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6
تلفن پشتیبانی:02146015870
رزرو نوبت مشاوره
انجمن روانشناسی آمریکا
سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران
سازمان بهزیستی ایران
انجمن روانشناسی ایران
میخوام برگرده به رابطه/زندگیمیخوام فراموشش کنم
باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم
میخوام جذبش کنم و ازدواج کنیم
آرامش بعد از طلاق آرزوی خیلی ها است شاید برای شما هم سوال باشه که چگونه بعد از جدایی به ارامش برسیم و باید چکار کنیم؟ جدایی و طلاق برای بسیاری اتفاق می افتد و زندگی آنها را در هر صورت تغییرات بسیار می دهد. اما دغدغه رسیدن به آرامش بعد از جدایی چیزیست که حالا ذهن آنها را به خود مشغول می کند و در این مطلب سایت اعصاب و روان به آن می پردازم.
با سایت روانشناسی اعصاب و روان همراه باشید.
طلاق برای خیلی ها اتفاق می افتد. اتفاق خوش آیندی نیست اما بعضی مواقع بهترین انتخاب است.
انتخابی که شما را از جهنمی که در آن قرار دارید رها می کند و مسیری جدید از زندگی را نشان تان می دهد، مسیری که باید دوباره آن را بسازید.
خب به هر حال زندگی ادامه دارد و باید به راه خود ادامه دهید باید بتوانید روی پای خود بایستید و در جریان مثبت آن قدم بردارید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
سعی کنید در این مدت سراغ همسر سابق یا شریک عاطفی خود نروید، برای دستیابی به آرامش بعد از طلاق تا جایی که ممکن از چیزهایی که شما را یاد او می اندازد حذف کنید یا نه آنها توجه نکنید.
بسیاری تنها بعد از چند روز از جدایی به خاطر دلتنگی و فشارهای زیاد روحی مجدد سراغ همسر سابق خود را می گیرند.
یکی از دل مشغولی های بسیار بزرگ افراد بعد از طلاق و جدایی عدم آرامش ذهنی و روحی است
ازدواج به راحتی به دست نمی آید و حالا که از بین رفته آنها خود را چند قدم عقب تر میبینند و نمی توانند به راحتی با آن کنار بیایند.
به یاد داشته باشید رسیدن به آرامش بعد از جدایی چیزی نیست که یک شبه به دست بیاید پس صبوری باشید و قدم به قدم جلو بروید.
به هیچ وجه راههای رسیدن به آرامش بعد از طلاق مثل یک دکمه نیست که آن را فشار دهید و همه چیز خوب شود.
باید برای آن برنامه ریزی کنید و بتوانید مدام آن را پیگیری کنید تا رسیدن به آرامش بعد از جدایی برایتان آرزوی نباشد.
یکی از بهترین روش های رسیدن به آرامش بعد از جدایی و طلاق این است که مجدد بدانید چه ارزش هایی دارید.
باید دوباره مرور کنید که چه فرد توانایی هستید و چطور میتوانید از آنها استفاده کنید
این موردی است که روانشناسی تاکید بسیاری بر آن دارد، پس آن را جدی بگیرید.
قلم و کاغذ بردارید و لیستی از توانایی هایی که دارید را بنویسید.
اصلا خجالت نکشید این توانایی ها میتواند از آشپزی باشد تا مدیریت کردن گروهی متخصص.
مهم این است که بنویسید و خساست به خرج ندهید. باید بدانید آدم بی هنری نیستید.
همین مرور توانایی ها به شما اعتماد به نفس بالایی می دهد.
یادتان باشد حالا دیگر همسری ندارید که کارها را با او تقسیم کنید یا روی او حساب باز کنید، پس باید دوباره توانایی هایتان را به یاد بیاورید و قوی تر از گذشته قدم بردارید.
بهتر است مقاله تعریف موفقیت در زندگی چیست را در سایت اعصاب و روان مطالعه کنید تا بیشتر این موضوع برایتان شفاف شود.
یکی دیگر از روش های رسیدن به آرامش بعد از جدایی این است که نکات مثبت شخصیتی خود را بدانید.
یکی از دلایل اعتماد به نفس کم ما این است که واقعا به نکات مثبت و روشن خود نگاه نمیکنیم
فقط به دنبال نکات منفی هستیم و هر چه نگاه میکنیم سیاه است و سیاه
مجدد قلم و کاغذ بردارید ولی این بار تمام نکات مثبت شخصیتی خود را بنویسید.
اگر مهربان هستید بنویسید اگر سخاوتمند هستید بنویسید.
اما یادتان باشد بیهوده از خود تعریف نکنید.
برای مثال اگر واقعا خوش صحبت نیستید اما دوست دارید باشید، آن را ننویسید.
باید در این قسمت نهایت دقت را خرج کنید تا دقیق ترین خصوصیات خود را یادداشت کنید.
پیشنهاد سایت روانشناسی اعصاب و روان : تعریف طلاق توافقی چیست؟
اینکه جدا شدید یعنی برنامه زندگی شما تا حدود زیادی تغییر کرده است.
یعنی باید تنهایی (البته فعلا) خیلی از کارهای عادی را انجام دهید. موضوع سر کارهای دو نفره و مشترک شما نیست، موضوع بحث اینه که باید کارهایی که انجام نداده بودید را انجام دهید.
باید به جاهایی بروید که تا حالا نرفته بودین و تجربیات جدید و خوب کسب کنید.
ایجاد روتین (روال جدید زندگی) میتواند در رسیدن به آرامش بعد از جدایی کمک زیادی کند
برای مثال اگر دیر از خواب بلند میشدین، سحر خیز شوید و ورزش کنید.
اگر زندگی آرامی داشتین سعی کنید دوستان جدید پیدا کنید و با آنها وقت بگذرانید.
به هر حال تغییر روال زندگی کمک زیادی به شرایط جدید شما بعد از طلاق می کند.
همین مورد باعث میشود تا حال و هوای زندگی و دلتان تغییر کند و رویه جدیدی را تجربه کنید.
یادتان باشد طلاق پایان زندگی مشترکتان است نه زندگی اصلیتان.
به هر حال شرایط طوری پیش رفته است که مثل قبل نیست و باید طور دیگری زندگی کنید و یا به کلی زندگی را ببازید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
تصمیم با شماست.
این مورد را حتما امتحان کنید. اگر واقعا دنبال دستیابی به آرامش بعد از طلاق در زندگیتان هستید باید افراد مناسب جدید اطرافتان باشند.
این افراد شما را وارد دنیای جدیدی می کنند که تمرکز شما را از زندگی مشترک قبلی منحرف خواهد کرد.
به همین دلیل ارتباط های جدید می توانند پاسخ اصلی پرسش چگونه بعد از جدایی به ارامش برسیم باشند.
بهتر است این دوستان افراد همجنس شما باشند تا بتوانید راحت تر با آنها صمیمی شوید.
اصلا بعد از جدایی از همسرتان سریع سراغ رابطه ای جدید نروید.
این روابط جدیدی معمولا احساسی و از سر تنها و ندونم کاری شروع می شوند، پس بر احساسات منفی و حس تنهایی موجود غلبه کنید و یادتان باشد برای دستیابی به آرامش بعد طلاق بهتر است سنجیده تر عمل کنید و تا ارتباط احساسی جدیدتان حداقل شش ماه تا یک سال زمان داشته باشید.
در این مدت بابد به خوبی به رابطه قبلی، کاستی های خودتان و رفع آنها فکر کنید.
روانشناسی توصیه می کند بیشتر از اینکه به فکر پیدا کردن مشکلات شریک قبلی زندگیتان باشید، دنبال این باشید که شما چه اشتباهاتی انجام دادید که کار به اینجا کشید.
این مسیری فوق العاده برای رسیدن به آرامش پایدار در زندگی است که قبلا در سایت اعصاب و روان درباره آن کاملا صحبت کردم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وبسایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
خیلی خوب روانشناسی و تعریف کردین خدا قوت ادمین عزیز سایت اعص…
خانم امینیان سلام ممنونم از دلگرمی که به تیم سایت اعصاب و رو…
مطلب خوبی بود من معمولا به سایت اعصاب و روان سر می زنم امیدو…
خیلی خوب روانشناسی و تعریف کردین خدا قوت ادمین عزیز سایت اعص…
خانم امینیان سلام ممنونم از دلگرمی که به تیم سایت اعصاب و رو…
مطلب خوبی بود من معمولا به سایت اعصاب و روان سر می زنم امیدو…
زندگی بعد از طلاق برای بسیاری از افراد نا ممکن به نظر میرسد. بعد از طلاق و جدایی از همسر تازه همه چیز شروع میشود. از روز طلاق به بعد احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه خواهید کرد. این احساسات آنقدر دارای نوسان هستند که گاهی اوقات از متضاد بودن این احساسات، سردرگم و مبهوت میشوید. حتی اگر جدایی و طلاق حقوقی را به سادگی انجام دادهباشید، گذر کردن و پذیرش این تغییر چالشهایی را برای شما به وجود میآورد. در ادامه بهترین روشها برای کاهش آسیبهای طلاق را شرح دادهایم. پیشنهاد میکنیم در این زمینه مقاله آسیب های طلاق را مطالعه کنید.
بر اساس تحقیقات انجام شده برای بازگشت به زندگی بعد از طلاق باید از هجده گام بگذرید تا بتوانید همان آدم اول قبل از ادواج و حتی بهتر از آن شوید. در ادامه هجده گامی که برای افرادی که طلاق گرفتهاند اتفاق می افتد، آمدهاست:
ابتدا حس میکنید که یک کابوس میبینید که هر لحظه ممکن است تمام شود و هر لحظه منتظر از خواب پریدن و تمام شدن این کابوس هستید. واقعیت را نمیپذیرید و باورتان نمیشود که این تغییر در زندگیتان اتفاق افتاده است.
بعد از اینکه پذیرفتید که واقعا جدا شدهاید، ترس از زندگی پیش رو شروع میشود. ترسهایی مانند اینکه نکند نتوانم به تنهایی از عهده زندگی جدید و مسائلش بر بیاییم. اگر خانم باشید ممکن است این ترس برایتان به وجود بیاید که چگونه بعد از طلاق مخارج خود را تأمین کنید و یا چگونه مشکلات مالی را مدیریت کنید. همچنین در صورتی که فرزند داشتهباشید این نگرانی وجود دارد که چگونه میتوانید به تنهایی به تربیت او بپردازید.
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
بعد از شروع شدن ترسها و قبول واقعیت، دست به هر کاری برای فرار از واقعیت میزنید. کارهایی مانند اعتیاد به مواد مخدر، روابط جنسی متعدد و پر خطر، کارهای هیجانی و … ممکن است بروز پیدا کند. که این کارها معمولا در کوتاه مدت نتیجه بخش ولی در بلند مدت نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت.
بعد از اینکه راه حلهایتان برای زندگی مستقل نتیجه نداد، احساس تنهایی میکنید. حس میکنید دنیا به آخر رسیده و احساس میکنید که کسی نیست شما را آن گونه که انتظار دارید درک کند. در این زمینه مطالعه مقاله درمان تنهایی میتواند اطلاعات مفیدی را در اختیارتان قرار دهد.
معمولا برای رفع تنهایی به دنبال راهی میگردید تا آن را به شیوهای که به نظر خودتان درست میآید، پر کنید. گاهی با پیدا کردن و مصاحبت با دوستان قدیمی این اتفاق رقم میخورد. گاهی نیز ممکن است به دنبال معشوقه قدیمیتان که پیش از ازدواج با او در ارتباط بودید، بروید و او را جستجو کنید. ملاقات با دوستان مشترک بین شما و همسر سابقتان میتواند مشکل آفرین باشد.
هنگامی که جدا شدید معمولا این حس به شما دست میدهد که نمیتوانید با حسهای منفی و احساس گناه مقابله کنید. این که تمام اتفاقات منفی ناشی از طلاق را به خود نسبت میدهید و حالتان بدتر و بدتر میشود. در حالی که طلاق مانند تمام اتفاقات دیگر میتواند صرفا یک اتفاق باقی بماند و تأثیرات مخربی بر زندگی نداشتهباشد. هر چند که این کار نیازمند تلاش و صبر بسیار است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه احساس گناه کلیک کنید.
به دلایل مختلف در این مرحله تمام غمها و اندوههای ناشی از طلاق به شما هجوم میآورند. اینجا احساس میکنید که انگار یک چیز ارزشمند و بسیار عزیزی را از دست دادهاید. این را باید بپذیرید که همیشه پس از یک از دست دادن، داشتن احساس غم طبیعی است.
بعد از احساس غم احساس بعدی که فرصت بروز مییابد، خشم است. خشم بابت گرفتن حق زندگی شاد و سرشار از آرامش که معمولا محکوم اصلی در نبود آن، همسر سابقتان است. واقعیت این است، زمانی که طلاق صورت میگیرد، افراد خشمهایی در خود احساس میکنند که در درون خود انباشته شده و هیچ وقت فرصت بروز نیافتهاند.
در واقع افراد هر چقدر هم زمان جدایی فرد جسوری باشند معمولا خشمی در درون خود احساس میکنند. این خشم میتواند از ناگفتهها، ناحقیها، توهینها و… نشأت بگیرد. ممکن است احساس کنید که اگر این خشم به شیوهای مناسب و درست تخلیه نشود بعدا، باعث انباشتن خشم، سرکوب شدن و انفجار بی موقع خشم میشود. در نتیجه میبایست سعی کنید خشمهای خود در هنگام طلاق به شیوه درست هدایت کنید.
حال زمان رها کردن رسیدهاست. اینجا از نظر فیزیکی جدا شدهاید اما هنوز از نظر ذهنی برای رهایی نیاز به زمان و درمان مناسب دارید. در صورتی که درمانی برای آسیبهای روحی روانی در این مرحله صورت نگیرد، با مشکلات بیشتری در آینده مواجه خواهید شد.
این گام، گام حسهای مثبت است که در ادامهی این راه به آن میرسید. اینکه با ارزش هستید و لایق بهترین زندگیها میباشید.
در اینجا میخواهید آثار زندگی قبلی را از زندگی خود پاک کنید. به این دوره، دوره انتقال میگویند. یعنی انتقالی که با طغیان و تحول همراه است.
در این گام است که دیگر نمیخواهید بر روی چهره خود نقاب بزنید. نه نقاب قهرمان بودن و نه نقاب قربانی بودن. دیگر به خود نمیگویید که «طلاق و جدایی از همسر بر روی من هیچ تأثیری ندارد» و یا سعی نمیکنید باور هیولا بودن همسر سابقتان را در ذهن خود پرورش دهید.
در اینجاست که کم کم خود را لایق دوست داشتن و دوست داشته شدن میدانید و باور میکنید آدمی هستید که ممکن است در نظر دیگران دوست داشتنی هم به نظر برسید.
حال زمان آن فرا رسیدهاست که به جنس مخالف اعتماد کنید. توجه داشته باشید که برای هر شخصی میتواند این مورد به دلیل عمیق بودن آسیبهای عاطفی که خورده و زخمهایی که تحمل شدهاست، متفاوت باشد.
میل جنسی یک ویژگی خدادادی است که بعد از طلاق قاعدتا با آن مواجه میشوید و ممکن است با این مسئله دچار چالشهای ذهنی متعددی شوید. با حل کردن این چالشها میتوانید به تعادل کافی برسید.
در این مرحله علاوه بر استقلال مالی و فیزیکی میتوانید از نظرذهنی نیز به یک استقلال نسبی دست پیدا کنید. یعنی خود را به عنوان یک شخصی جدا و مستقل در جامعه و دارای حقوق طبیعی انسانی بپذیرید.
زمانی که از نظر ذهنی مستقل شدید، میتوانید به صورت هدفمند عمل کنید و هدفهایی را برای خود ترسیم کنید که اغلب در گذشته موفق به انجام آنها نشدهاید و حال که احساس مستقل بودن میکنید، آن را به سر انجام برسانید.
در این مرحله که مرحله آخر است خود را از بند تمام چیزهایی که پیرامون طلاق بوده رها میکنید و درست مانند پرندهای که میخواهد در آسمان پرواز کند، رها و آزاد میشوید. اینکه همه میتوانند از تمام این مراحل به راحتی عبور کنند یا نه، کاملا به تفاوتهای شخصیتی بر میگردد. همیشه نمیتوان گفت که این مراحل را به انتها خواهید رساند.
بلکه ممکن است در هر کدام از این مراحل مانند انکار، رفتن در لاک تنهایی یا عدم ارتباط درست با جنس مخالف با مشکل مواجه شوید. به واسطهی تواناییها و تفاوتهای فردی میتوان این مراحل را طی کرد. در یک فرد ممکن است یک سال و در شخص دیگر چهار سال طول بکشد. اما هر تغییری نیازمند صبر است. دریافت مشاوره روانشناسی و مشاوره طلاق گذر کردن از هر کدام از این گامها را برای شما سریعتر و آسانتر میکند.
در هر کدام از این مراحل چالشها و آسیبهایی برای افراد به وجود میآید که نحوه واکنش به آنها در زنان و مردان متفاوت است. همچنین آسیبها برای مردان، زنان و کودکان متفاوت است. تثبیت در هر یک از مراحل بالا میتواند منجر به بروز مشکل و بحران در زندگی شود. میتوانید مقاله زنان بعد از طلاق را مطالعه کنید.
همچنین واکنشهای افراد بعد از طلاق در بروز و یا تشدید آسیبها نقش دارد. مردان بعد از طلاق معمولا گرایش دارند ناراحتیهای خود را سرکوب کنند و به سمت دوستان خود و وقت گذراندن با آنها گرایش دارند. احتمال بروز رفتارهای پر خطر در مردان بیشتر است. برای اطلاع بیشتر در زمینه واکنش مردان بعد از جدایی کلیک کنید.
در ادامه اقداماتی که به شما برای بازگشت به زندگی بعد از طلاق کمک میکند آورده شدهاست:
1- پرداختن به سلامتی روحی و جسمی تا حد امکان
2- بازسازی منزل و تغییر دکوراسیون منزل در حدی که بتوانید از پس آن بر آیید و در روحیه شما نیز تاثیر مثبت داشته باشد.
3- مدیریت مالی و سر و سامان دادن به زندگیتان از لحاظ مالی
(اگر که خانم هستید تلاش کنید از نظر مالی استقلال پیدا کنید. و شغل مناسب و در خور توجه برای خدو پیدا کنید و اگر آقا هستید که سعی در مدیریت بهتر مخارج داشته باشید. به هیچ عنوان خرج و مخارج خود را وابسته به مسائل هیجانی نکنید.)
4- سعی کنید هدفهای بلند مدت و کوتاه مدت را برای خود تعریف کنید.
5- معاشرت را با اطرافیان قطع نکنید. سعی کنید با خانواده و بستگانتان که البته بی حاشیهتر و امنتر هستند رفت و آمد داشته باشید.
6- در کل به خودتان فرصت ایجاد تغییر بدهید. هیچ تغییری ناگهانی و به یک باره اتفاق نمی افتد.
در بسیاری از جلسات مشاوره طلاق با افرادی مواجه هستیم که بعد از طلاق توانایی بازگشت به زندگی عادی خود را از دست میدهند. این افراد به دلیل زخمها و آسیبهای روحی که در رابطه قبلی خود متحمل شدهاند، باور دارند که دیگر آن آدم سابق قبل از ازدواج نیستند. به همین دلیل خود را لایق داشتن یک زندگی ایده آل نمیدانند.
مشاوره روانشناسی و مشاوره طلاق به این افراد کمک میکند تا بتوانند دردها و رنجهای ناشی از رابطه قبلی را پشت سر بگذارند و به زندگی خود بازگردند. متخصصین مرکز مشاوره روانشناسی هنر زندگی آماده است تا با استفاده از خدمات مشاوره تلفنی و حضوری خود پاسخگوی شما در هر جایی که هستید باشد.
برای دریافت مشاوره در زمینه بازگشت به زندگی بعد از طلاق می توانید با مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی از طریق تلفن ثابت از کل کشور با شماره 9099075228 و از تهران با شماره 9092305265 تماس بگیرید.
سلام 4 ماه با سه بچه به طور توافقی از/همسرم جدا شدم مدت 4 سال با من زندگی نمی کرد شنیدم زنوصیغه کرده بعد به خاطر نفقه وضمانت 40 میلیون پیدایش کردم 4 مهره کمرم شکوند بادهمان خانم رضایتش دادم برگرده ولی برنگشت وبرج 10 طلاقم داد بسیار دوستش/دارم با لباس وعکسش زندگی میکنم میگه چون ادره ام فهمیده من زنوصیغه کردم طلاقت دادم حالا دوست دارم شوهرم برگرده
سلام
این موضوع بسیار موضوع خاصی است که در کامنت برتی پاسخ نمیشود کمکی کرد.
اما حتما پیشنهاد میشود در مورد این مسئله به مشاور متخصص مراجعه کنید چرا که برای حل این موضوع نیاز به اطلاعات دقیق در مورد ارتباط شما و زمان آن و تحلیل روانی همسر شما است، پس از دریافت این اطلاعات میتوان به شما در این امر کمک کرد.
با سلام و احترام. توصیه و تاکید می نمایم به همه دوستان بزرگوار وخوب که واقعاً به دنبال یک مطالعه سودمند و البته نشاط آور هستند، که حتماً کتاب فوق العاده ارزشمند «تنها راه رسیدن به تکامل و سعادت ابدی و چشیدن لذّات واقعی / ج 1» و به ویژه جلد دوم آن را مطالعه (و لطفاً به همگان معرفی) نمایید. در واقع این مجموعه کتابها بسیار ارزشمند است برای داشتن یک زندگی توأم با آرامش، تندرستی و به ویژه داشتن ازدواجی موفق و البته برای برای تحکیم خانواده و پیشگیری از برخی از طلاق های نابخردانه و نیز راهی مطمئن برای جلوگیری از تولید فرزندانی معیوب و مریض می باشد. در ضمن رهکارهایی نیز در این کتاب فوق العاده ارزشمند وجود داره که می توانید از آنها بهرمند شوید، بنده خودم از برخی از آنها در زندگی استفاده نموده ام و الحمدالله ربّ العالمین، مفید بوده است، البته برای هر کاری چاره ای است + مقداری نماز ناب و صبر نیکو. برای شما و همه ی آنهایی که به دنبال یک زندگی خوب و سعادتمندانه هستند دعا می نمایم.
هنر زندگی اولین سامانه مشاوره روانشناسی تخصصی کشور با مجرب ترین مشاوران روانشناسی پاسخگوی سوالات و مشکلات شما در زمینه های مشاوره خانواده ، ازدواج ، طلاق ، تربیت کودک ، جوانان ، مهارت های ارتباطی ، ترک اعتیاد ، مشاوره روانشناسی ، روان درمانی و … می باشد. به امید زندگی شاد و سالم برای یکایک مردم ایران…
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
با عضویت در خبرنامه، از جدیدترین و بهترین کتاب ها و مقالات روانشناسی اطلاع پیدا کنید…
© کلیه حقوق برای حامی هنر زندگی محفوظ می باشد. انتشار مقالات با ذکر منبع بلامانع می باشد.
مشاهده همه مقالات بعد از طلاق چه کنم؟روشی شگفت انگیز برای بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟
لحظه نما:جدایی اتفاق شیرینی نیست ولی زندگی پس از طلاق هم ادامه دارد و بهتر است وقتی ناچار به جدایی میشویم با کمترین هزینه این مرحله را پشت سر بگذاریم و به فکر موفقیت در ادامه زندگی باشیم. این امکان چگونه فراهم میشود؟
«جدایی نادر از سیمین» یکی از فیلم های شاخص درباره طلاق است. چگونه میشود این مرحله از زندگی را با کمترین دردسر ممکن پشت سر گذاشت؟
طلاق و جدایی دست کم برای بیشتر ما ایرانیها ساده نیست. به طور حتم در میان اطرافیانتان زوجهایی را دیدهاید که با ناراحتی فراوان از یکدیگر جدا شدهاند و قبل از طلاق دعوا و جدال بیپایانی را تجربه کردهاند. اما طلاق در میان همه فرهنگ ها ظاهر ناخوشایندی ندارد. به عنوان مثال در ژاپن سنتی وجود دارد که به زن و شوهر اجازه میدهد هنگام طلاق هم مانند عروسی جشن بگیرند. مهمان دعوت کنند ضیافتی ترتیب بدهند و در مقابل چشم همه حلقه ازدواجشان را با چکش خرد کنند و بعد هم با لبی خندان به دنبال زندگی تازهای بروند. شاید این تصویر برای ما ایرانیها خیلی فانتزی باشد اما مردم بعضی فرهنگها با پدیده طلاق راحتتر کنار میآیند به هر حال همیشه هم لازم نیست برای دور ماندن از آسیبها و ناراحتیهای طلاق به یک زندگی مشترک رنج آور ادامه دهید. برای طلاق راههای کم دردسری هم وجود دارد. پس اگر می بینید زندگی مشترک شما در سراشیبی سقوط قرار گرفته و امیدی به ترمیم زخمها نیست به فکر چاره باشید.
چه وقت باید جدا شوید؟
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
برخی زوجها با آگاهی و شناخت یا پس از پایان جلسات مشاوره به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک برایشان غیر ممکن است. بسیاری از ما تصور میکنیم که طلاق همواره باید با درگیری، دعوا، نزاع و نارضایتیهای بیشمار همراه باشد و بعد از چند سال رفت و آمد در دادگاه خانواده سرانجام حکم طلاق صادر شود اما گاهی اوقات برخی زوجها با شناخت و آگاهی تصمیم میگیرند جدایی بی دردسرتری داشته باشند و به زندگی مشترکشان پایان دهند تا آرامش بیشتری را تجربه کنند و مشکلات را با روش مناسبتری پشت سر بگذارند. روانشناسان معتقدند که در چند مورد میتوانید طلاق آرامی داشته باشید و با توافق از هم جدا شوید.
مشاهده همه مقالات بعد از طلاق چه کنم؟روشی شگفت انگیز برای بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟
۱- وقتی اختلاف و اعتقادات به شکل بنیادی و زیر بنایی باهم تفاوت دارند و زوجها میپذیرند که نمیتوانند به نیازهای هم پاسخ بدهند و توافق مثبتی را احساس نمیکنند.
۲- در صورتی که بارها و بارها برای حل مشکلات و آشتی با هم روشهایی را پیش گرفتهاند اما هیچکدام موثر واقع نشده است.
۳- شرایط زندگی فعلی برای زن و شوهر با سختی و دشواری همراه است و آرامش زندگی شان را از دست دادهاند.
۴- وقتی توانایی درک متقابل وجود ندارد و زوجها علاقمندیهای همدیگر را به خوبی نمیشناسند در واقع اختلافات کلامی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی مهمترین عواملی است که زوجها را به سمت جدایی سوق میدهد.
۵- هنگامی که زن و مرد نمیتوانند با هم حرف بزنند و به جای گفتگو باهم دعوا میکنند.
نکته: ممکن است برخی از این موارد در زندگی مشترک باهم دیده شود اما دلیل نمیشود که خیلی زود برای طلاق دست به کار شوید. تصمیم به جدایی برای این موضوع بستگی دارد که مشکلات چقدر جدی باشند و تا چه حد شدت پیدا میکنند مشاوران خانواده در این زمینه راهنمایان خوبی هستند.
پیشگیری از افسردگی
لحظه نما:اگر زندگی شما به بنبست رسیده و میخواهید از همسرتان جدا شوید نکتهای که باید به آن توجه کنید مقابله با شرایطی است که احتمال بروز افسردگی را افزایش میدهد در واقع طلاق و جدایی مکن است آسیبهایی به همراه داشته باشد که یکی از آنها افسردگی است اما در شرایطی که زن و مرد به این باور رسیده باشند که چارهای جز طلاق وجود ندارد، احتمال بروز این آسیب به حداقل میرسد با این وجود طبیعی است که پس از طلاق ناراحتیهایی شبیه افسردگی برای هر دو نفر پیش بیاید یا احساس کنند تنها هستند، بنابراین لازم است که افراد برای مقابله با این احساس تنهایی فعالیتهایی را انجام دهند. یکی از بهترین فعالیتها ورزش کردن است. علاوه بر این بهتر است که فرد برای فعالیتهای خارج از خانه هم برنامههایی داشته باشد تا از این طریق احساس تنهاییاش را کاهش دهد.
ورود خانوادهها ممنوع
دخالت خانوادهها از جمله عواملی است که گاهی اوقات سبب جدایی میشود یا به وخامت اوضاع دامن میزند حتی اگر میخواهید با آرامش و دلایل منطقی از همسرتان جدا شوید، سعی کنید این آمادگی ذهنی را برای خانوادهها فراهم کنید تا بعدها از سوی آنها سرزنش نشوید. در این صورت حالتهای افسوس و پشیمانی بیشتر ایجاد میشود و شاید پیش خودتان بگویید کاش تحمل میکردم. البته گفتوگو با خانوادهها باید به اندازهای باشد که آنها در جریان قرار گیرند و البته توضیح دلایل قانعکننده برگ برنده شماست تا با مخالفت آنها روبهرو نشوید وقتی خانوادهها بدانند که جدایی شما به صلاح هر دو طرف است و زندگیتان لذتبخش نیست. این اتفاق را راحتتر میپذیرند.
جدایی بعد از سالها زندگی مشترک
بعضی روانشناسان معتقدند اگر زوجها بتوانند تا دو سال اول زندگی مشترک به تفاهم برسند زندگیشان دوام خواهد داشت. اما در این مورد استثنا هم وجود دارد. در مواردی زوجها بعد از سالها زندگی مشترک و با داشتن فرزندان بزرگسال و حتی نوه تصمیم به جدایی میگیرند و به این نتیجه میرسند که ادامه زندگی مشترک فایدهای ندارد در صورتی که زوجها در سنین بالا همه قدمها را برداشته و متوجه شدهاند که نمیتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند، میتوانند برای طلاق اقدام کنند و البته توصیه میشود که پس از جدایی برای بهبود روان نزد مشاور و روانشناس بروند تا راحتتر به زندگی عادی برگردند علتشناسی طلاق و زوج درمانی به آنها کمک میکند تا مشکلات را بشناسند و به تفاهم مشترک برسند حتی یکی از زوجها با مراجعه به مشاور میتواند دوباره این موضوع صحبت کند که طلاق او تا چه حد درست بوده، در نهایت به رضایت برسد و شرایط را بپذیرد.
طلاق و جدایی ممکن است آسیبهایی به همراه داشته باشد که یکی از آنها افسردگی است اما در شرایطی که زن و مرد به این باور رسیده باشند که چارهای جز طلاق وجود ندارد. احتمال بروز این آسیب به حداقل میرسد.
وقتی طلاق مفید است
در شرایطی که زن و شوهرها با آگاهی و بدون تنش و دردسر از هم جدا میشوند، این جدایی برایشان مزایایی هم به همراه دارد و کمتر آسیب میبینند وقتی یکی از زوجها مایل به طلاق نباشد درگیری و مشکلات بیشتری ایجاد میشود. هر قدر دلایل جدایی منطقیتر باشد، هر دو طرف شرایط موجود را راحتتر میپذیرند و با شرایط کنار میآیند بنابراین مهم است که با خودتان رو راست باشید و در نبرد علل و احساس، کاری کنید که منطقتان در عواطف پیروز شود. وقتی دو طرف آمادگی ذهنی دارند از نظر عاطفی کمتر آسیب میبینند و اگر بچه داشته باشند، فرزندان هم سادهتر با جدایی والدینشان کنار میآیند بنابراین بهتر است برای فرزندان هم دلایل قابل قبولی برای طلاق توضیح دهید تا بعدها شما را سرزنش نکنند.
مشاهده همه مقالات بعد از طلاق چه کنم؟روشی شگفت انگیز برای بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟بعد از طلاق چه کنم؟
مقابله با افکار منفی
افرادی که در آستانه جدایی از همسرشان قرار دارند یا طلاق میگیرند ممکن است در این روند با یک سری افکار منفی هم روبهرو شوند. اما در شرایطی این افکار به حداقل میرسد و مراحل جدایی با تنش کمتری طی میشود شاید از خودتان بپرسند «آیا تصمیم من درست بوده است؟» یا بگویند «تحمل تنهایی مشکلتر است با زندگی مشترکی که در آن ناراضی بودم ؟» نکته مهم اینجاست که فرد باید سعی کند قبل از طلاق و جدایی برای خودش روشن کند که غیر از این راه دیگری نداشته و طلاق برای او بهترین گزینه ممکن به شمار میرود یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با افکار منفی استفاده از مشاوره است. در این صورت یاد میگیرید که برای پیشگیری از ورود افکار منفی به مغزتان از روشهای درستی استفاده کنید.
ارتباط دوستانه بعد از طلاق
زوجهایی که فرزند یا نوه دارند لازم است که بعد از طلاق با هم در ارتباط باشند بنابراین بهتر است روابط دوستانهشان را حفظ کنند در واقع روانشناسان توصیه میکنند که زوجها پس از طلاق بهعنوان یک غریبه محترم یکدیگر را تحمل کنند و در ظاهر نشان دهند که با هم دشمنی ندارند. در این صورت میتوانند در مهمانی یا تولد نوهها شرکت کنند و ارتباطات بیشتری داشته باشند. این کار زمینه افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد و توصیه بسیار مهمی است. در واقع قرار نیست که زوجها همدیگر را دوست داشته باشند ولی میتوانند حداقل رابطه را حفظ کنند تا از لحاظ روانی زندگیشان سالمتر شود.
پس اگر شما هم در سنین بالا در آستانه جدایی هستید به این فکر کنید که طلاق هم بخشی از زندگی انسان بوده و هر دوی شما در این جدایی نقش داشتهاید. بنابراین واقعیتها را بپذیرید و احساساتی رفتار نکنید.
طبیعی است که ناراحت باشید اما به هر حال قبول کنید که دشمن نیستید و میتوانید همسر سابقتان را بدون ناراحتی باز هم در جمعها ببینید و احساس ندامت و پشیمانی نداشته باشید. جدیدترین روش جوانسازی واژینال منبع: مجله خبری لحظه نما
مشاهده همه مقالات درمان شکست عشقیروشی شگفت انگیز برای جذب عشق حقیقیدانلود رایگان فایل های آموزشیتجربیات مشتریان گروه آموزشی الهیهیپنوتراپی چیست؟دانلود رایگان فایل های انگیزشی تست های روانشناسی
نظری ثبت نشده.
ایمیل شما نمایش داده نمی شود. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام و نام خانوادگی *
ایمیل *
اینجا بنویسید
نام کاربری/ایمیل
فراموشی کلمه عبور؟ کلمه عبور
مرا به خاطر بسپار
چگونه بعد از طلاق به آرامش برسیم
ورود به سایت
تعداد موارد موجود در سبدخرید: 0
برای عضویت در خبرنامه و اطلاع از تازه ترین مقالات و دانلودهای رایگان، لطفاً ایمیل خود را وارد نمایید:
0