چگونه بعد از کات چه کنیم

 
helpkade
چگونه بعد از کات چه کنیم
چگونه بعد از کات چه کنیم

کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد چیست؟

چه کارهایی بعد از جدایی باید انجام داد که احتمال نجات رابطه نابود نشود؟

چه باورهایی بعد از کات کردن باعث اشتباهات ما می شود؟

جدایی بعد از یک رابطه عاشقانه رویدادی است که تقریبا همه انسان ها ممکن است حداقل یک بار در زندگی خود تجربه کنند. فرق نمی کند که شکست عشقی بعد از جدایی را یک نوجوان تجربه کند یا یک مردی که بارها شکست عشقی را بعد از جدایی تجربه کرده است، به هر حال احساسات افسردگی و تنفری که بعد از جدایی احساس می شود در همه انسان ها تقریبا مشترک است.

در شرایط بعد از جدایی به دلیل غلبه احساسات بر منطق و تفکر عقلانی ممکن است باورهای غلطی شکل بگیرد که باعث بروز اشتباهات بعد از جدایی خواهد شد (نگاه کنید به اشتباهات و اقدامات صحیح بعد از جدایی – بعد از کات کردن چه باید کرد)چگونه بعد از کات چه کنیم

چنین کارهایی که بعد از جدایی نباید انجام داد می تواند احتمال نجات رابطه را نابود کند. حتی اگر قصد فردی فراموش کردن رابطه قبلی باشد، این اشتباهات بعد از کات کردن شرایط را سخت تر می کند.

در ادامه به باورهای غلطی اشاره می کنیم که بعد از کات کردن باعث اشتباهات بیشتر می شود؛ اما این اشتباهات را ناخودآگاه و بدون اینکه خود بخواهیم، مرتکب می شویم که باعث می شود احتمال نجات رابطه را کمتر کنیم.

چرا آگاهی از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد کافی نیست؟ پاسخ ساده است، زیرا تا وقتی مشکلات را از ریشه حل نکنیم، هر چقدر هم از اشتباهات خود آگاه باشیم همچنان در زمانی که نباید آن را انجام دهیم، انجام می دهیم.

این موضوع مثل داستان افرادی است که سیگار می کشند؛ تقریبا همه این افراد می دانند که مصرف سیگار اشتباه است اما همچنان آن را ادامه می دهند.

پس اگر بخواهیم کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد را واقعا انجام ندهیم و همچنین کارهایی انجام بدهیم که بعد از اتمام رابطه صحیح است، نباید فقط به آگاهی از اشتباهات پس از جدایی پسنده کنیم بلکه باید با تغییر ریشه ای باورهای بنیادین، ریشه افکاری که موجب این اشتباهات می شود را قطع کنیم.

به عبارت دیگر باور های غلط که بعد از کات کردن باعث اشتباهات بیشتر می شود را باید شناخت و جلوی رشد آن ها را گرفت تا بتوانیم از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد پرهیز کرده و کارهایی را انجام دهیم که بعد از اتمام رابطه باید انجام داد.

به زبان ساده با از بین بردن این باورها می توانیم به سادگی از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد پرهیز کنیم بخصوص وقتی می خواهیم طرف مقابل خود برای شروع دوباره رابطه پیش قدم شود زیرا همانطور که قبلا گفته ام بازگشت به رابطه بسیار ساده اتفاق می افتد اما اگر ندانیم چطور با بازگشت طرف مقابل برخورد کنیم همه چیز از دست می رود.

همانطور که در مورد قبل گفتیم یکی از باورهای غلط که باعث کارهایی می شود که بعد از کات کردن نباید انجام داد، تمرکز کورکورانه برای برگشت به رابطه است.

وقتی تنها هدف ما فقط بازگشت به رابطه باشد باعث می شویم نتوانیم با تفکر عقلانی خود را به درستی برای داشتنن یک رابطه موفق آماده کنیم.

در این شرایط احتمالا به دلیل اشتباهات رایجی مثل ارسال مداوم پیام، تماس های پی در پی، اصرار به ادامه رابطه، گریه کردن های مداوم و گاهی اوقات تهدید و پرخاشگری باعث می شویم احتمال بازگشت به رابطه بسیار کاهش پیدا کند و حتی در شرایط شدیدتر موجب بلاک شدن ما توسط طرف مقابل می شود. اگر قبلا به دلیل چنین اشتباهاتی بلاک شدن اید باید حتما مهارت های واکنش صحیح در برابر بلاک شدن را یاد بگیرید.

از سوی دیگر حتی اگر در برگشت به رابطه موفق شویم به دلیل اینکه فقط هدف بازگشت بوده است و نه حفظ رابطه، موفق به ادامه رابطه نخواهیم بود و خیلی زود رابطه بازگردانده شده به جدایی ختم خواهد شد.

به عبارت دیگر تمرکز کورکورانه برای برگشت به رابطه باعث افتاده در چرخه بازگشت و جدایی خواهد شد که در مقاله چرا بازگشت به رابطه عاطفی ساده است اما کافی نیست مفصل در مورد آن توضیح داده ام.

یکی دیگر از باورهای غلط که باعث اشتباهات بعد از جدایی می شود، فراموش کردن رابطه قبلی با شروع یک رابطه جدید می باشد. بسیاری افراد تصور می کنند شروع یک رابطه جدید بلافاصله پس از جدایی به آن ها کمک می کند که رابطه قبلی خود را فراموش کنند.

اما در واقع شروع رابطه جدید، یک رابطه واکنشی است که با هدف جبران خلا عاطفی ناشی از جدایی ایجاد شده است؛ در نتیجه چنین روابط پایدار نیست ( نگاه کنید به خلا عاطفی در روابط زناشویی).

این موضوع نه فقط در مورد شما بلکه در مورد طرف مقابل نیز ممکن است اتفاق بیفتد که معمولا برای افرادی که قصد بازگرداندن رابطه خود را دارند یک خبر خوب است زیرا چنین رابطه در نهایت منجر به جدایی خواهد شد.

یکی از باور های غلط که در اثر احساس منفی پس از جدایی شکل می گیرد تصور بد بودن طرف مقابل است.

در اینجا سعی کردیم از واژه ای مناسب استفاده کنیم ولی در واقع بسیاری افراد در این شرایط طرف مقابل خود را با واژگانی مثل پست، خائن، نامرد، رذل و دیگر خصایص منفی اخلاقی تعریف می کنند که یک باور غلط است.

گاهی ممکن است فردی که قصد پایان دادن به رابطه عاطفی را دارد، با ایجاد تنفر از شما کاری کند که خود پایان دهنده رابطه شوید و با اینکار از احساس گناه ناشی از جدایی فرار کند.

حتی اگر واقعا طرف مقابل رفتار ناشایستی انجام داده باشد، تنفر شما تنها به خود شما آسیب می زند و می تواند منجر به اشتباهاتی از جمله بلاک کردن طرف مقابل، انتقام گرفتن با خراب کردن رابطه های بعدی وی یا درگیری و کشمکش می شود.

چنین اقداماتی در نهایت باعث پشیمانی شما بعد از جدایی و در نتیجه ایجاد احساس سرخوردگی می شود. به همین دلیل پس از مدتی بیشتر دلتان برای طرف مقابل تنگ شده و تنفر شما به عشق تبدیل خواهد شد.

به همین دلیل است که می گوییم عشق و تنفر دو روی یک سکه هستند و چه هدف شما فراموشی باشد چه بازگشت به رابطه پس از جدایی، تنفر باعث می شود نتوانید به هدف خود برسید ( نگاه کنید به چه کنیم طرف مقابل برای شروع دوباره رابطه پیش قدم شود).

در مقابل سعی کنید با تفکر عقلانی طرف مقابل را صد در صد بد یا صد در صد خوب نبینید بلکه فردی ببینید که مثل هر انسان دیگری می تواند همزمان هم ویژگی های منفی داشته باشد و هم مثبت.

اینکه فقط یکی از ویژگی هایی وی را ببینید و دیگر ویژگی ها را انکار کنید ( مثلا فقط بدی ها را ببینید) باعث می شود پس از مدتی دیدگاه شما برعکس شود ( مثلا فقط خوبی ها را ببینید).

یکی دیگر از باور های غلط این است که همه همجنسان طرف مقابل را مثل خود او فردی بی وفا یا ناشایست بدانیم. ضمیر ناخودآگاه همیشه به دنبال ساده کردن و رسیدن به سریع ترین پاسخ است.

در نتیجه وقتی با یک شکست عشقی مواجه می شویم بعد از جدایی تصور می کنیم همه افراد مثل هم هستند و دلیل شکست عشقی یا جدایی این است که ذات همه همجنسان طرف مقابل به این صورت است.

در اصطلاح ان ال پی / nlp یا برنامه ریزی عصبی کلامی به این رویداد تعمیم دادن می گویند. تعمیم دادن یعنی بر اساس مدارک جزئی، نتیجه گیری های کلی انجام دهیم.

برای مثال چون با چند پسری درغگو آشنا شده ایم که در ارتباط خود صادق نبودند تصور کنیم همه پسرها درغگو هستند.

در این شرایط ذهن ما یک طرح واره ایجاد می کند که در آن فقط مدارکی را جمع می کند که نشان دهنده اثبات تصور غلط ذهن باشد و در مقابل هر مدرکی که در تضاد با باور ما باشد را از دید ما پنهان می کند یا به آن برچست استثنا می دهد.

برای مثال همه افرادی که مثلا به دلیل خیانت و بی وفایی طرف مقابل آسیبب دیده اند را به یاد خواهید آورد و در مقابل یا متوجه بسیاری افرادی که در زندگی عاشقانه خود موفق هستند نمی شوید یا آن ها را استثنا تصور می کند.

این باور غلط باعث می شود باور غلطی بعدی یعنی تنفر از شروع یک رابطه عاطفی دیگر شکل بگیرد که موجب یکی از بزرگترین اشتباهات بعد از جدایی می شود.

یگی دیگر از باور های غلط بعد از جدایی ممنوعیت تماس است. هرچند این باور تا حدودی درست است اما دقیقا چیزی نیست که بسیاری تصور می کنند. اول اینکه ممنوعیت تماس فقط باید از طرف شما باشد. این بدین معناست که در مواقع خاص در صورتی که تماس یا پیامی از سوی طرف مقابل ایجاد شد، باید پاسخ بدهید اما برای پاسخ به طرف مقابل در این شرایط قوانین و اصول خاصی وجود دارد.

در اینجا نمی شود به همه این قوانین اشاره کرد زیرا، این موضوع بستگی به خیلی چیزها در رابطه دارد که ابتدا نیاز است بررسی شود. مسئله بعدی در مورد مدت زمان ممنوعیت تماس است که بسیاری آن را ۳۰ روز در نظر می گیرند. در صورتی که این تعیین زمان اشتباه است زیرا در بسیار اوقات ممکن است نیاز باشد مدت زمان بیشتر یا حتی کمتری قانون ممنوعیت تماس رعایت شود.

به هر حال چیزی که از همه این ها مهم تر می باشد این است که کدام نوع از ارتباط را می خواهیم ارتباط کنیم: ارتباط از راه دور که منجر شود به پیش قدم شدن طرف مقابل یا ارتباط مستقیم که نیاز است خود پیش قدم شویم. هر یک از این انتخاب ها نیز مزیت ها و مضرت خود را دارد. به هر حال چه بخواهیم غیر مستقیم کاری کنیم طرف مقابل خود پیش قدم شود و چه خود پیش قدم شویم، قبل از هر چیز باید باورهای صحیح بدست بیاوریم تا بتوانیم از اشتباهات دوری کنیم.

تاکید می کنم، آگاه شدن به تنهایی کافی نیست زیرا بسیاری اوقات پیش آمده است که با وجود آگاهی از اشتباه بود رفتارمان، همچنان آن رفتار را در زمانی که نباید انجام می دادیم، انجام دادیم. دلیل این موضوع این است که ذهن ما و نیروی هیجانی ضمیر ناخودآگاه مان، برای مقابل با شرایط آماده نشده است.

به همین دلیل در کنار آگاهی نیاز داریم، مهارت را نیز بدست بیاوریم و دانش خود را تبدیل به بخشی از زندگی کنیم که خود به خود و بدون اینکه مدام به آن فکر کنیم در زندگی روزمره به عمل تبدیل شود.چگونه بعد از کات چه کنیم

فرق نمی کند دلیل تنفر از شروع یک رابطه جدید، تنفر از همه همجنسان طرف مقابل باشد یا چیز دیگری به هر حال وجود چنین باوری مثل سم می تواند ذهن شما را دچار انحراف کند.

البته این بدین معنا نیست که بعد از جدایی باید وارد یک رابطه دیگر شوید یا هیچ تلاشی برای برگشت به رابطه نکنید اما چیزی که اهمیت دارد وجود یک باور صحیح است زیرا باور های صحیح موجب اقدامات صحیح می شود.

به عبارت دیگر چه هدف شما فراموشی باشد و چه برگشت به رابطه در صورتی موفق خواهید شد که با ایجاد باورهای صحیح در ذهن کارهایی که بعد از جدایی باید انجام داد را به درستی انجام دهید.

وقتی شما با خود می گویید اگر عشق سابقم به رابطه بازنگردد من دیگر هرگز نمی خواهم وارد یک رابطه عاطفی شوم، در واقع ناخودآگاه خود را از یک نیاز اساسی خود محروم می کنید ( نگاه کنید به چگونه عاشق نشویم).

از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه نیاز به محبت و عشق دارد و چنین نیازی مثل نیاز به خوراک و خواب است پس هرگز نمی توانید نیاز به یک رابطه عاطفی پایدار و موفق را در خود از بین ببرید.

پس وقتی این باور غلط شکل می گیرد یعنی تنفر از رابطه جدید بعد از جدایی؛ ضمیر ناخودآگاه که منبع احساسات است به دو صورت در مقابل شما واکنشی منفی نشان می دهد:

همانطور که مشاهده کردید هر دوی این اشتباهات بعد از جدایی به دلیل باور غلطی ( تنفر از رابطه جدید بعد از جدایی) شکل گرفته است که دقیقا نتیجه عکس داشته است.

بسیاری افراد سختی جدایی را با یک باور غلط دو چندان می کنند. این باور غلط این است که تصور می کنند برای یک رابطه سرمایه گذاری بسیاری کرده اند و اکنون از دست رفته این رابطه به معنای از بین رفتن سرمایه آن ها است؛ از نظر این افراد عمری و مدت زمانی که در این رابطه بودن اند سرمایه ای تلقی می شود که اکنون از دست رفته است.

در صورتی که سرمایه گذاری که این افراد انجام داده است به هیچ وجه از بین نرفته است بلکه تجربیات بسیاری به آن ها ارائه کرده که اگر به درستی از این تجربیات استفاده کنند، این جدایی برای آن ها بسیاری ارزشمند خواهد شد.

حتی مدت زمانی که در یک رابطه عاشقانه سپری شده است در مدت زمان خود سرشار از خوشی ها و خاطرات خوب بوده است، پس مدتی که در این رابطه بوده اند به هیچ وجه بد نگذشته است.

اکنون باید به فکر این بود که چطور مدت زمان بعد از جدایی را نیز به خوبی سپری کنند. در صورتی که بتوانند به درستی جدایی را مدیریت کنند و اجازه ندهند احساس شکست و سرخوردگی بر آن ها چیره شود پس هم در گذشته و هم در حال لحظات شان با خوشی گذشته است ( نگاه کنید به چگونه از شکست پیروزی بسازیم).

این بدین معنا است که شکست یا باختن سرمایه شما که همان لحظات خوش است، بستگی به خودتان و باور شما دارد که آن را اکنون با غم و غصه خراب کنید یا امروز خود را نیز به خوبی سپری کنید ( نگاه کنید به تاثیر باور در موفقیت).

حتی اگر از این دید بخواهیم بنگریم که چه کسی در این رابطه باخته است در واقع کسی بازنده است که تمام کننده رابطه بوده نه فردی که رها شونده محسوب می شود. زیرا کسی که رابطه را تمام کرده است یعنی به اندازه کافی این رابطه مطابق نیازهای ضمیر ناخودآگاهش نبوده پس مجبور به تمام کردن رابطه شده است.

اما فردی که رها شونده است و از جدایی ناراضی، از رابطه قبلی خود کاملا رضایت داشته که اکنون به دنبال حفظ آن است. اگر از این بعد به داستان نگاه کنید متوجه خواهید شد کسی که در واقع رها شده است بیشترین امتیاز را در این رابطه بدست آورده است.

تنها چیزی که می ماند از الان به بعد است که باید تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که همچنان خوشحال و شاد به زندگی خود ادامه دهند و یا اجازه دهند اندوهی بی پایان زندگی آن ها را به اسارت بگیرد.

به زبان ساده اینکه تصور کنید سرمایه خود را از دست داده اید باعث ضعف، ترس، استرس، نامیدی و اندوه بیشتر شما خواهد شد که نتیجه آن می شود اشتباهات مثل التماس، اصرار به ادامه رابطه، ترس و ناتوانی در رد کردن این شرایط سخت.

در نتیجه چه هدف شما فراموش کردن رابطه قبلی باشد چه بازگرداندن آن، به هر حال به شما کمک نمی کند به هدف خود دست پیدا کنید.

یکی دیگر از باورهای رایج که منجر به اشتباهات جبران ناپذیر پس از جدایی خواهد شد، باور به مقصر دانستن یا سرزنش کردن خود یا دیگران بر اساس دلایل ظاهری است که معمولا بهانه جدایی در نظر گرفته می شود.

به یاد داشته باشید دلیل یک جدایی با بهانه ها و رویدادهای قبل از جدایی متفاوت است و ریشه در انباشتگی احساسات منفی دارد که در سطح ضمیر ناخودآگاه شکل گرفته است.

به چند نمونه از این سرزنش ها و مقصر دانستن های غلط توجه کنید:

اینگونه مقصر دانستن های ظاهری، با واقعیت جدایی ها سازگار نیست. البته در هر رابطه ای خطاهایی وجود دارد ولی این خطاها از سوی دو طرف است و به شکافی مربوط می شود که دو طرف نتوانستند از بزرگ شدن آن جلوگیری کنند.

به عبارت دیگر بسیاری اوقات دلیل جدایی ها عدم آگاهی از وضعیت روحی و روانی یکدیگر است که به زبان دقیق تر می شود عدم برطرف شدن نیازهای ضمیر ناخودآگاه.

چه فردی که نتوانسته است جلوی شکاف در رابطه خود را بگیرد و اجازه داده است رویدادهای مختلف به مرور زمان باعث از بین رفتن عشقش شود و در نتیجه تصمیم به جدایی بگیرد چه فردی که نتوانسته به درستی به ساختار ذهن طرف مقابل، تیپ شخصیتی وی و نیازهای ناخودآگاهش آشنا شود، هر دو عامل این جدایی هستند اما مقصر نیستند.

در واقع تقصیر اصلی بر گردن ناآگاهی است که هر دو طرف رابطه به آن توجه نکرده اند. هرچند اگر این جدایی بهانه ای شود برای افزایش دانش در مورد روانشناسی عشق و واقعیت در مورد نیازهای ضمیر ناخودآگاه، پس می شود گفت این جدایی که باعث چنین آگاهی شده است یک دستاورد بزرگ محسوب می شود ( نگاه کنید به عاشق کردن با برطرف کردن نیازهای ضمیر ناخودآگاه)

چنین باور غلطی یا باعث اشتباهاتی از قبیل خودسرکوبگری می شود که نتیجه آن ضعف است یا تنفر از طرف مقابل که قبل تر توضیح دادیم چگونه تنفر بیشتر باعث عشق، دلتنگی و پشیمانی بیشتر می شود.

در مورد قبل گفتیم بعضی افراد مدام خود یا طرف مقابل را مقصر می پندارند اما برعکس آن نیز پیش می آید و آن وقتی است که خود یا طرف مقابل را توجیه می کنند و بعضی واقعیت ها را انکار.

این مورد بیشتر وقتی صورت می گیرد که رها شونده قصد دارد با توجیه رفتار طرف مقابل، او را ببخشد و خود را توجیه کند که برای بازگرداندن وی تلاش کند.

در این شرایط نیز اشتباهات رایجی که در مورد اول – اصرار به ادامه رابطه – اشاره کردیم شکل می گیرد که دلیل آن وابستگی و ضعف بیشتر در مقابل طرف مقابل است.

حتی اگر قصد شما برگرداندن عشق تان است باید ضعف ها و اشتباهات طرف مقابل را ببینید و بپذیرید تا بتوانید رابطه خود را به صورت صحیح آماده کنید و واقعی بینانه برای ترمیم رابطه خود اقدام کنید.

به عبارت دیگر نه قرار است طرف مقابل را یک مقصر تمام عیار بدانید که بجز خطا هیچ نمی کند یا همه اشتباهات او را توجیه کنید و به گردن خود بیندازید. واقعیت این است که همه افراد ممکن است که گاهی اشتباهاتی داشته باشند و گاهی به خوبی رفتار کنند.

این باور بخصوص در خانم ها بیشتر رواج دارد که تصور می کنند از لحاظ عاطفی و احساسی نیازمند به یک رابطه عاطفی هستند. در نتیجه وابستگی بیش از حد خود را طبیعی تصور می کنند.

وقتی می گوییم وابستگی شدید یعنی تفاوت است بین وابستگی در حدی نیاز به عشق که یک نیاز طبیعی در همه انسان ها است و وابستگی شدید که برای برطرف کردن همه نیازهای ناخودآگاه است.

اجازه دهید دقیق تر به این مورد اشاره کنم. بعضی از نیازهای ضمیرر ناخودآگاه شامل نیاز به محبت، نیاز به اطمینان، نیاز به امنیت، نیاز به اعتماد به نفس، نیاز به توجه و نیاز به تایید است.

برای برطرف کردن این نیازها باید روی هویت و ویژگی های فردی خود کار کنیم و فقط مورد نیاز به محبت است که برای آن به یک رابطه عاطفی نیاز است.

اما وقتی فردی رابطه عاطفی را اهرمی برای برطرف کردن همه نیازهای خود بپندارد، وابستگی شدید شکل می گیرد. این باور وقتی شکل می گیرد که ما خود را از همه لحاظ محکوم به داشتن یک رابطه عاطفی می بینیم.

در نتیجه هویت خود را به وسیله یک رابطه عاطفی تعریف می کنیم و دچار گمگشتگی هویت می شویم. در این شرایط است که وابستگی بیش از حد باعث به دلیل ترس از جدایی و ترس از جدایی باعث اشتباهات پس از جدایی از جمله ضعف و گاهی باج دادن در رابطه می شود ( نگاه کنید به آیا ازدواج باعث خوشبختی می شود)

یکی دیگر از باورهای غلط که باعث اشتباهات پس از جدایی می شود باور به نیمه گمشده است. این موضوع واقعا عجیب است که بسیاری تصور می کنند فردی یا هرگز نباید عاشق او بوده باشید یا اگر عاشق شد هرگز نمی تواند عشق خود را از دست بدهد.

به همین دلیل فردی که جدایی را تجربه می کند یا تلاش می کند ثابت کند طرف مقابل او یک فریبکار و درغگو بوده که در نشان دادن عشق خود نقش بازی می کرده است یا همچنان عاشقش است اما به دلیل مانع های ذهنی یا شاید مخالفت ها یا امتحان کردن وی، عشقش را پنهان کرده است.

این افراد فراموش می کنند که عشق نیز مثل هر احساسات دیگری با نوسانات همراه است و همانطور که ممکن است یک فرد شاد، روزی ناراحت باشد و روزی خوشحال، پس عشق هم می تواند روزی از بین برود و روزی بازگردد.

به عبارت دیگر اصلا غیر منتظره نیست که مثلا پسری زمانی دیوانه وار عاشق دختری باشد ولی پس از مدتی احساس وی فروکش کند. درواقع این رویدادی است که در هر رابطه ی عاطفی می تواند رخ بدهد مگر اینکه ما مهارت های حفظ رابطه را بدانیم و عشق را در رابطه خود پایدار نگاه داریم ( نگاه کنید به مهارت های ارتباط موثر)

دلیل این موضوع که بسیاری تصور می کنند عشق یا هرگز شکل نمی گیرد یا اگر شکل گرفت از بین نمی رود ریشه در افسانه نیمه گمشده دارد. صنعت موسیقی و سینما نقش اصلی در ایجاد چنین باوری بازی می کنند زیرا باور به نیمه گمشده یک باور محبوب برای فروش و جذب مشتری است.

وقتی از کودکی تا بزرگسالی از طریق فیلم ها، آهنگ ها، تبلیغات و گفته های پیرامون خود در معرض اطلاعاتی قرار می گیریم که به صورت مستقیم و غیر مستقیم باور به نیمه گمشده را در ذهن ما تلقین می کنند، عجیب نیست که ما نیز واقعا تصور کنیم نیمه گمشده ای برای ما وجود دارد.

به همین دلیل است که یکی از اشتباهات بعد از جدایی، گوش دادن به آهنگ های غمگین است زیرا پیغام های منفی که در بسیاری اوقات واقعی نیست را به ناخودآگاه ما ارسال می کنند ولی چون موضوع های این آهنگ ها چیزی است که دوست داریم واقعیت داشته باشد، به آن ها گوش می دهیم.

به یاد داشته باشید در تجارت و صنعت همیشه چیزی به شما می گویند که دوست داشته باشید بشنوید تا به محبوبیت کالای خود دست پیدا کنند پس هر چیزی که می شنوید را سریع باور نکنید.

به هر حال باور به نیمه گمشده باعث می شود بسیاری تصور کنند یا شخصی اصلا نمی توانسته عاشق آن ها باشد یا اگر عاشق شده پس وی از اول برای آن ها ساخته شده و نیمه گمشده ی وی است.اما واقعیت در صورتی که هیچ دو نفری از اول برای هم ساخته نشده اند ( نگاه کنید به آیا نیمه گمشده واقعا وجود دارد).

همانطور که بارها در این مقاله اشاره کرده ام، دلیل اصلی عاشق شدن نیازهای ضمیر ناخودآگاه است و افراد بسیاری هستند که می توانند نیازها و معیارهای ضمیر ناخودآگاه ما را برطرف کنند (نگاه کنید به روانشناسی عاشق شدن).

اما چیزی که از عاشق شدن مهم تر است حفظ عشق است که هیچ ارتباطی با ایجاد آن ندارد زیرا وقتی معیارهایی تیک خورد و طرف مقابل عاشق شد ممکن است پس از مدتی آن معیار یا تغییر کند یا دیگر توسط طرف مقابل برطرف نشود.

پس برای حفظ رابطه عاشقانه باید مهارت های متفاوتی آموخت که به ما کمک کند تصویری از خود نشان دهیم که برطرف کننده نیازهای ضمیر ناخودآگاه طرف مقابل است (برای اطلاعات بیشتر در این باره نگاه کنید به چگونه دیگران را عاشق خود کنیم ( بر اساس روانشناسی عشق) )

در پایان این نکته را نیز تاکید کنم که معیارها یا نیازهای ضمیر ناخودآگاه با نیازهای یا معیارهای ضمیرخودآگاه متفاوت است. سخنان، خواسته ها یا گفته های طرف مقابل نیازها و معیارهای واقعی وی برای عاشق شدن نیست. عشق به صورت خودآگاه اتفاق نمی افتد که معیارخودآگاه برای آن اعلام کنیم.

در واقع برطرف شدن نیازها و یا معیارهای خودآگاه شاید باعث افزایش رضایت از رابطه شود اما لزوما باعث عشق نمی شود. به همین دلیل است که ممکن است افرادی را پیدا کنید که از طرف مقابل خود راضی هستند اما عاشق وی نیستند و در مقابل افرادی را پیدا کنید که اصلا از طرف مقابل خود راضی نیستند اما همچنان به او عشق می ورزند.

نوشته شاهین زند- محقق و پژوهشگر

نوین بینش یک سایت پزشکی پیچیده یا یک دائره المعارف آنلاین و خسته کننده نیست؛ بلکه بزرگترین مرجع رواشناسی عشق در بین سایت های فارسی زبان است که به صورت خلاصه، مختصر و مفید مهارت های کاردبری را به شما می آموزد. برای اطمینان به این موضوع نگاه کنید به روانشنایس عشق و بازگشت به رابطه. کتاب بازگشت به عشق و ازدواج نوشته شاهین زند توسط نوین بینش منتشر شده است. این کتاب شانس شما را برای بازگشت به رابطه با هدف ازدواج یا حفظ ازدواج افزایش می دهد در حالی که در صورت عدم رضایت هزینه ی پرداختی به شما برگشت داده می شود. برای مشاهده کلیپ های آموزشی  در صفجه اینستاگرام شاهین زند عضو شوید.

می خواهم بیشتر بدانم

واکنش در برابر بلاک شدن

تست احتمال بازگشت به رابطه 

چگونه وابستگی را از بین ببریم

می توانید به صورت 24 ساعت از طریق تلگرام یا واتس آپ با تیم نوین بینش در ارتباط باشید :09306135008

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت


تصویر امنیتی
*

برچسب‌ها:اشتباهات بعد از جدایی

انتقادات و شکایات

shahinzand18@gmail.com

اینستاگرام شاهین زند

     شماره تماس:  03136201013       از ساعت 9 صبح الی 5 عصر

 آدرس: اصفهان، خ ارتش، کوچه 69، ساختمان پیمان، ط 2، واحد11

ارتباط با کارشناس روابط عاطفی از طریق ارسال پیام در تلگرام یا واتس آپ: 09306135008

 

 

.                   قوانین و مقررات

 

جدا شدن از یک رابطه عاشقانه پایان زندگی نیست، بعد از کات کردن یک رابطه، احساس ناراحتی
نداشته باشید چرا که درحقیقت شروع یک زندگی جدید و تازه است، جایی که شما تنها خوشحالی و
خوشبختی ها را خواهید دید پس یک زندگی جدید را شروع کنید چرا که شما شخصی دوست داشتنی
هستید.

در این مطلب برخی از راه کارهای مفید برای شاد زندگی کردن بعد از کات کردن یک رابطه عاشقانه را
به شما پیشنهاد می دهیم که عمل به آنها برای بهبود وضعیت روحی تان بسیار موثر خواهد بود.

پس از جدایی، برای زندگی فعلی تان ناله و گریه نکنید. وضعیت را پذیرفته و به زندگی ادامه دهید.
اگر به مسائل پیش آمده وابستگی نشان دهید از درون دچار رنج و درد خواهید شد. اگر نامزد سابق
شما به زندگی معمول خود برگشته، پس شما نیز باید همان احساس را پیدا کنید، زندگی برای کسی
صبر نمی کند! لبخند بزنید و وضعیت را بپذیرید چرا که چیزهای بهتری برای شما در پیش است.

پس از کات شدن یک رابطه، احتمالا از نظر احساسی در زندگی آسیب پذیرتر خواهید شد. چرا که
احساس می کنید ترد شده اید. اول اینکه ترس از ترد شدن و پذیرفته نشدن را از خود دور کنید. جدایی
تنها آزمایش عشق و زندگی شما نیست. شما زیبا هستید و زیبا باقی خواهید ماند و در ثانی فقط به خودتان
اعتماد کنید و با همین تفکر در زندگی پیش بروید.

تغییر دادن تمرکز از موضوع جدایی به امور دیگر مهمترین نقش را در این میان بازی می کند. نشستن
در یک اتاق و فکر کردن به ماجرای پیش آمده تنها احساس وحشتناک تری از این موضوع به شما
می دهد. با دوستان جدیدی آشنا شده و در زندگی اجتماعی فعال تر شوید. در کارهایی که دوست دارید
بیشتر خود را وارد کنید. مثلا کلاس مورد علاقه تان را بروید تا احساس بهتری پیدا کنید.چگونه بعد از کات چه کنیم

بی تردید جدایی، دوران دردناکی است بنابراین شما باید به شیوه مثبتی دوباره با خودتان ارتباط برقرار
کنید. مدتی را تنها شده و اگر می خواهید با صدای بلند گریه کنید. به تنهایی به یک گردش آخر هفته
رفته و کارهایی را انجام دهید که قبلا انجام نمی دادید. همچنین کمی به سر و وضع خود برسید تا
احساس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید چرا که زمان آن است تا دوباره به زندگی بازگردید.

می دانید چرا نمی توانید به سادگی پس از جدایی به زندگی معمول بازگردید؟ دلیل آن این است که
هنوز سعی می کنید خبرهای مربوط به عشق سابق خود را به صورت های مختلف مثلا از طریق
پروفایل او در شبکه اجتماعی به دست آورید. اگر این موضوع به راستی در مورد شما صدق می کند،
پس نی توانید خوشحال باقی بمانید. اگر او در لیست دوستان شما در شبکه اجتماعی است، او را از
لیست دوستان خارج کرده و هر چند روز یک بار سراغ پروفایل او نروید. او دیگر بخشی از زندگی
شما را تشکیل نمی دهد، شما راه خودتان را رفته و دوستان جدیدتری پیدا کنید.

آیا می دانستید موسیقی نیز می تواند تا حد زیادی به بهبود روحیه شما کمک کند؟ تاکنون جادوی
یک موسیقی خوب در زمان های ناراحتی را تجربه کردید؟ بنابراین یک لیست از آهنگ های
مورد علاقه تان تهیه کرده و با آن به پیاده روی بروید. نه تنها احساس شادابی کرده بلکه انرژی
خوبی به دست خواهید آورد و یا آنکه در کلاس های ورزشی که همراه با آهنگ برگزار می شود،
شرکت کنید.

سبک و شیوه خود را نسبت به زندگی تغییر دهید چرا که شما را به نقطه شادتری خواهد رساند. شاد
باشید و کارهایی که هرگز انجام نمی دادید را امتحان کنید. مثلا رفتن به یک گردش ماجراجویانه با
گروهی از دوستانتان! به سفر رفته و یک شب را با دوستان خود به شادی بگذرانید، مطمئنا بسیاری
از خاطرات ناراحت کننده را فراموش خواهید کرد.

خداوند برنامه های شگفت انگیزی برای شما دارد، بنابراین احساس بدی از این جدایی نداشته باشید.
شما روزی دوباره در زندگی عشق، توجه و مراقبت پیشین را دریافت خواهید کرد. بنابراین از این
مرحله با لبخند روی صورت عبور کرده و رفتار مثبت خود را حفظ کنید.

تهیه و ترجمه: گروه روانشناسی پرشین وی

بخش اختصاصی پرشین وی

Copyright (c) 2006-2019 persianv.com All Rights Reserved

© باز نشر مطالب اختصاصی سایت فقط با ذکر منبع و لینک مطلب در سایت persianv.com مجاز میباشد .

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.چگونه بعد از کات چه کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

91 بازدید

119 بازدید

356 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از کات چه کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.چگونه بعد از کات چه کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

91 بازدید

119 بازدید

356 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از کات چه کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.چگونه بعد از کات چه کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

91 بازدید

119 بازدید

356 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از کات چه کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

 

بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، که شما سرمایه گذاری روانی زیادی برای آن کرده بودید، انجام رفتارهای اشتباه امری طبیعی است و احتمالا ناشی از فشارهای روحی زیادی است که برشما وارد شده است. اما چنین اقداماتی می تواند به ضرر شخصیت و عزت نفس شما باشد. به یاد داشته باشید که یکی از ویژگی های انسان منطقی و دارای سلامت روان این است که تحمل ناکامی را داشته باشد و بتواند با کمترین آسیب آن رویداد ناخوشایند را پشت سر بگذارد. زمانیکه بعد از تمام شدن رابطه و از روی خشم تصمیم به انجام کاری را داشتید قبل از آن حتما با خود بررسی کنید که این تصمیم من چه سودی به حال من دارد؟ آیا شخصیت من را اول از همه پیش خودم و بعد در برابر طرف مقابل زیر سوال نمی برد؟ آیا این کار عزت نفس و غرور من را خدشه دار نمی کند؟ اگر این کار را انجام دادم او جوابی نداد چه؟ آیا این بی محلی بیشتر مرا عذاب نمی دهد؟ پس قبل از گرفتن تصمیم هیجانی مقاله زیر را مطالعه کنید.

فهرست مطالب

منظور از صحبت پایانی وقتی است که دو طرفی که از هم جدا شده‌اند، تصمیم می‌گیرند مانند دو فرد عاقل و بالغ رفتار کنند و با هم درباره‌ی مسائلی صحبت کنند که می‌خواستند آنها را در دوران جدایی مطرح کنند، اما نتوانسته‌اند. این گفتگو غالباً شامل معذرت‌خواهی برای زدن حرف‌های ناخوشایند و پرتاب کردن اشیاء به طرف یکدیگر می‌شود. این گفتگو دلتان را سبک می‌کند و چون تمام حرف‌های ناگفته‌تان را در آرامش بیان می‌کنید، می‌توانید سرانجام این رابطه‌ی شکست خورده را پشت سر بگذارید و به زندگی‌تان ادامه بدهید. گفتگوی حضوری برای برخی بسیار سخت و ناراحت کننده است و ترجیح می‌دهند که گفتگوی پایانی‌شان را تلفنی یا حتی از طریق نامه انجام دهند. این گفتگو مفید است، اما فقط به شرطی که هر دو نفر شکست عشقی را پشت سر گذاشته باشید. اگر برای انجام این گفتگو عجله کنید، فقط نمک بر زخم‌هایی می‌پاشید که هنوز التیام نیافته‌اند و زخم را دوباره باز و دردناک می‌کنید. از آنجایی که درد و ناراحتی هنوز برطرف نشده است، احتمال دارد که ماجرای آزاردهنده‌ای به پا شود. خاطره‌ی دعوا و روز جدایی هنوز تازه است و این عجله‌تان برای گفتگو ممکن است که باعث جاری شدن سیلاب اشک شود. پیشنهاد می‌کنیم قبل از تلاش برای برگرداندن عشق از دست رفته‌تان حداقل چند ماه صبر کنید و بعد با هم حرف بزنید تا مشکلی پیش نیاید.

بسیاری از دختران و پسران بعد از تمام شدن رابطه بدنبال پیدا کردن علت اصلی اختلافشان می‌روند. مدام با سوال و جواب می‌خواهند علت را پیدا کنند. در این میان گاهی برخی از افراد تحت تاثیر صحبت‌های طرف مقابل قرار می‌گیرند و فکر می کنند فقط آنها در این رابطه مقصر بوده‌اند و به همین دلیل شروع به اصرار کردن برای ادامه رابطه می‌کنند. یا اینکه دلایل نامربوط طرف مقابل را قبول می کنند و حاضر می شوند با از خودگذشتگی افراطی همه مشکلاتی که او می‌گوید را از سر راه رابطه خود بردارند.چگونه بعد از کات چه کنیم

هر عکس شاد و خندانی که او به اشتراک می‌گذارد، مانند خنجری است که در قلبتان فرومی‌رود. می‌دانیم که لازم است درد و ناراحتی را در ذره ذره‌ی وجودتان حس کنید تا به حالت تخلیه‌ی هیجانی برسید و بتوانید به زندگی عادی برگردید، اما با کنترل کردن دائمی عشق سابق‌تان فقط دوران درد و رنج را طولانی‌تر می‌کنید. به علاوه به شما مربوط نمی‌شود که او بعد از جدایی چه کاری انجام می‌دهد. اگر برای مقابله در برابر این وسوسه نیاز به کمک دارید، یک فکر خوب برای این که دیگر دائماً به عشق سابق‌تان فکر کنید، این است که او را در تمام شبکه‌های اجتماعی آنفالو کنید. اگر فکر می‌کنید باز هم نمی‌توانید در مقابل وسوسه‌ی چک کردن صفحات او مقاومت کنید، تمام برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی را از روی دستگاه‌تان پاک کنید و دور اینترنت را چند روزی خط بکشید. به این ترتیب نه تنها دست از تعقیب کردن او برمی‌دارید، این کار مانع از آن می‌شود تا ناراحتی‌ها و شکایت‌هایتان را در شبکه‌های آنلاین به نمایش بگذارید.

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز به اندازه‌ی تعقیب کردن عشق سابق‌تان بد است، تنها تفاوتش در این است که این کار را وقتی راحت روی مبل در خانه‌تان نشسته‌اید، انجام نمی‌دهید. وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود. بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید. تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید. بهتر است یک مکان خاص را در خاطره‌تان محبوس نکنید. پس وقتی دردهایتان التیام یافت و به حالت عادی برگشتید، می‌توانید دوباره به این مکان‌ خاطره‌انگیز بروید تا آن را از “رستورانی که محل اولین قرارمان بود” به “رستورانی که جوجه‌ی فوق‌العاده‌ای داره” تبدیل کنید.

متاسفانه بسیاری از افراد بعد از تمام شدن رابطه، به مرزهای طرف مقابلشان احترام نمی‌گذارند و مدام با زنگ زدن‌های فراوان و ارسال پیام هم خود را آزرده می‌کنند و هم آرامش او را سلب می‌کنند. این کار هم یکی از اشتباهات رایج بعد از تمام شدن رابطه است که افراد فکر می‌کنند با فرستادن پیام‌ و ابراز علاقه کردن‌های بسیار عاجزانه می‌توانند طرف مقابلشان را جذب خود کنند. اما بهتر است بدانید که فرستادن هر گونه عکس و پیام با مضمون شکست عشقی و عاطفی فقط بیشتر شما را از چشم او می اندازد. هرچه بیشتر پیام دهید و تماس بگیرید احتمال این را که او محترمانه پاسخ شما را دهد بسیار کم می‌کند. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که نداشتن هیچ گونه تماس با طرف مقابلتان به مدت 4 هفته بعد از جدایی، احتمال بازگشت او را نسبت به زمانی که مدام برایش مزاحمت ایجاد کنید، افزایش می‌دهد. اما دلایل اهمیت این دوره از ممنوعیت تماس عبارت است از:

 

بسیاری دیگر از افراد نیز زمانی‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آنها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آنها و برگرداندن عشقشان شوند. این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود.

بدترین اتفاقی که شاید می‌تواند بین شما و عشق سابقتان بیفتد، این است که تمام تلاش‌های شما برای جلب توجه و نظر او بی‌پاسخ بماند و شما تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته و با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید. احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید.

با چشم‌های خیس، بینی سرخ و بغضی که هر لحظه ممکن است با کوچکترین تحریکی بترکد، اگر بخواهید خودتان را در خانه حبس کنید و در غم و ماتم فرو بروید، واقعاً نمی‌توانیم سرزنش‌تان کنیم. اما زندگی ادامه دارد، حتی اگر مجرد باشید و قلبتان شکسته باشد. یک یا دو روز در خانه ماندن برای بهبود حال و بازیابی نیرو اشکالی ندارد، اما مدت بیشتر از این برایتان مضر است. درست است که عشق‌تان را از دست داده‌اید، اما دلیل نمی‌شود که تمام داشته‌های دیگرتان را هم از دست بدهید. حاضر شدن در محل کار، معاشرت کردن با دیگران و انجام دادن فعالیت‌های مورد علاقه به شما ثابت می‌کند که تا شقایق هست باید زندگی کرد. این فعالیت‌ها به مرور زمان از حالت سازو کارهای دفاعی و اقداماتی برای پرت کردن حواس بیرون می‌آید و بیشتر شبیه فعالیت‌های روزمره‌ای می‌شود که قرار است اکنون دوباره از آنها لذت ببرید.

شاید رابطه‌ای که به سرعت بعد از جدایی شروع می‌کنید، کمک کند تا شکست عشقی قبلی را فراموش کنید، اما تاثیر آن محدود است. این رابطه‌ی سطحی که از سر ناامیدی شکل می‌گیرد، نمی‌تواند جایگزین رابطه‌ی عمیق قبلی بشود. بااین توصیف بهترین چیزی که می‌توانید امیدوار باشید از این رابطه به دست بیاورید، این است که فرد مهربان و خوش‌مشربی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید و قدری خوش بگذرانید. شروع یک رابطه‌ی جدید بعد از شکست عشقی اشکالی ندارد، اما اگر رابطه‌ی جدید را به سرعت بعد از جدا شدن از عشق‌تان شروع کنید، ضرر این رابطه بیشتر از سودش خواهد بود. به علاوه ممکن است بدبختی‌تان به ناامیدی تبدیل شود و در نهایت تنهای تنها به خانه برگردید. ضمناً این نکته را هم باید در نظر بگیرید که ممکن است یار جدیدتان را هم با ناله و زاری‌های مداوم و این که “آخه اون چرا دیگه منو دوست نداره؟” از خودتان برانید.

رابطه‌تان متلاشی شده است، پس چرا خودتان هم درهم نشکنید؟ این تصور کاملاً اشتباه است. نشئگی و سرخوشی ناشی از غرق کردن خودتان در موسیقی‌های پرسرو صدا و سیگار کشیدن دردتان را فقط الان از بین می‌برد و فردا صبح باید سردرد و خماری این سرخوشی را تحمل کنید. فقط به این فکر کنید که اگر مجبور شوید سردرد وحشتناک را هم علاوه بر درد قلب شکسته تحمل کنید، اوضاع شکست عشقی‌تان چقدر بدتر می‌شود؟

وجودتان بلافاصله بعد از جدایی سرشار از احساسات منفی خواهد بود. احساس می‌کنید که قربانی یک بازی شیطانی شده‌اید و معتقدید حق‌تان است که از عشق سابق‌تان انتقام  بگیرید. دست نگه دارید! باید بدانید که تازه رخداد آسیب‌زننده‌ای مانند شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین احتمالاً احساسات‌تان در حال حاضر بر عقل‌تان غلبه دارد. تمام این افکار انتقام‌آمیز احتمالاً فقط تلاش‌های قلب ضعیف و شکسته‌تان است که به دنبال راهی برای خالی کردن خود است. انتقامی که شامل درد و صدمه‌ی جسمی، آسیب زدن به اموال و تحقیر کردن طرف مقابل باشد، فکر خوبی نیست. بنابراین اگر عزم‌تان را جزم کرده‌اید تا از آدمی که دلتان را شکسته است، انتقام بگیرید، این کار را به روش باکلاسی انجام دهید: قلب شکسته‌تان را ترمیم کنید، روی پای خودتان بایستید و به آدم بهتری تبدیل شوید.

تبدیل شدن به یک آدم بهتر و بهبود دادن خود یکی از بهترین و سالم‌ترین کارهایی است که می‌توانید بعد از شکست عشقی انجام دهید. اما اگر خودتان را برمبنای استانداردهای عشق سابق‌تان بهبود دهید، این کار جز آن که باعث شود، همچنان متکی به عشق سابق‌تان باشید، فایده‌ی دیگری ندارد. وقتی سعی می‌کنید خودتان را به فرد دلخواه عشق سابق‌تان تبدیل کنید، به او ثابت می‌کنید که هنوز به دنبال راهی هستید تا باقیمانده‌ی رابطه‌ی شکست خورده‌تان را نجات بدهید. (سندرم ارباب/ برده) هرچند نهایت تلاش‌تان را به کار می‎برید تا خود را به فرد مورد علاقه‌ی عشق سابق‌تان تبدیل کنید، اما واقعیت این است که هنوز خودتان هستید. تغییر دادن رنگ مو، کار کردن بر روی عضلات یا افزایش اطلاعات درباره‌ی هنر و فرهنگ برای این که عشق سابق‌تان دوباره عاشق شما بشود، کافی نیست. در نهایت ممکن است او عاشق این خصوصیات و کارهای جدید بشود و مجبور بشوید که همین ظاهر را حفظ کنید و به وانمود کردن ادامه بدهید تا رابطه‌تان ادامه داشته باشد. به طور خلاصه مثل این است که رابطه‌تان بر دروغ بنا شده باشد.

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است. اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است. نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد. نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آنها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

اگر با هر کسی که سر راه‌تان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد. داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد. دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است، و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

اگر در رابطه‌تان مورد سوءاستفاده قرار گرفته‎‌ باشید، باید بدانید که دوران بعد از جدایی خطرناک‌ترین دوران برای فرد قربانی است که گاهی حدود یک سال ادامه می‌یابد. بسیاری از قربانیان خشونت‌های خانگی خطر را در این دوران دست‌کم می‌گیرند، چون فکر می‌کنند که بدترین اتفاق‌ها گذشته است. اما اغلب اوقات این‌طور نیست، فرد سوءاستفاده کننده جدایی را به عنوان از دست دادن کنترل قلمداد می‌کند، در این بین بسیاری از قربانیان احساس آسودگی می‌کنند که سرانجام از آن موقعیت رها شده‌اند، اما متوجه نیستند که همسر سابق‌شان تا چه حد می‌خواهد دوباره آنها را تحت کنترل خود بگیرد؛ حتی ممکن است زندگی آنها در خطر باشد. بهترین کار این است که حامیانی برای خود پیدا کنید و داستان زندگی‌تان را با روانشناس یا فرد معتمدی در میان بگذارید تا امنیت‌تان حتی‌الامکان تضمین شود.

اگر به اندازه‌ی کافی صبر کرده‌اید تا زخم‌هایتان التیام پیدا کند و بتوانید دوباره روی پای خودتان بایستید و دیگر سرشار از نفرت نیستید، کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اید. اما حتی اگر فکر کنید که همه چیز را به درستی سرو سامان داده‌اید، ممکن است ناگهان متوجه شوید که دائماً در حال مقایسه کردن افراد جدید با عشق سابق‌تان هستید. بسیاری عاشق این هستند که رابطه‌های جدیدشان را با رابطه‌های قبلی مقایسه کنند؛ البته قبول داریم که چون این شکست عشقی جدیدترین خاطره‌ی عاشقانه‌تان است، مقایسه نکردن سخت است. معمولاً بعد از به اتمام رسیدن یک رابطه فقط به جنبه‌های مثبت آن فکر می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کس به پای عشق سابق‌تان نمی‌رسد. اما فقط باید روی افراد جدید و خصوصیات آنها متمرکز شوید، نه این که آیا آنها در حد و اندازه‌ی عشق سابق‌تان هستند یا خیر. مقایسه نکردن سخت است، اما با تمرین می‌توانید از این کار ممانعت کنید. به عبارت دیگر هر چه با افراد بیشتری آشنا شوید، کمتر به این فکر می‌کنید که عشق سابق‌تان چطور رفتار می‌کرد یا چه ویژگی‌هایی داشت.

ما در شرایط شما نیستیم ولی قطعا درک می کنیم که قرار گرفتن در چنین وضعیتی چقدر می تواند ناراحت کننده و آزارنده باشد. سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید. اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

 

رفتار شما بعد از تمام شدن رابطه بسیار تعیین کننده است، شما می‌توانید همه چیز را به دست احساساتتان بسپارید و مرتکب اشتباهاتی که گفته شد بشوید و او را از خودتان دورتر کنید و یا برعکس، کاری کنید او خودش به این نتیجه برسد که جدایی از شما اشتباه بزرگی بوده و بخواهد دوباره به رابطه برگردد. برای این منظور باید برای مدت مشخصی از او فاصله بگیرید، زندگی شخصی‌تان را سرو سامان دهید، تغییرات مثبتی در خودتان بوجود بیاورید و سپس جوری او را جذب کنید که تمام معادلات ذهنی‌اش در مورد شما بهم بخورد و خودش به این نتیجه برسد که می‌خواهید بخشی از زندگی شما باشد. تمام تکنیک‌ها و مهارت‌هایی که برای برگرداندن عشق‌تان از موضع قدرت و اعتماد به نفس، نیاز دارید را رادیو عشق در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج به شما آموزش می‌دهد. در این کارگاه که بصورت آنلاین برگزار می‌شود آموزه‌های مورد نیازتان در قالب 7 ساعت فایل‌ صوتی در اختیارتان قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک روانشناس اختصاصی با انجام مشاوره تلفنی و آنلاین (از طریق تلگرام و واتساپ) و  ‌انجام تست‌های شخصیت شما را گام به گام همراهی و پشتیبانی می‌کند.

جهت ارتباط رایگان با کارشناسان رادیو عشق و مطرح کردن سوالات خود می توانید با شماره 02146015870 تماس بگیرید. علاوه بر این کارشناسان ما آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ (09035714068) هستند.

 

باوجود اینکه تمام شدن رابطه عاطفی یکی از تلخ‌ترین اتفاقات زندگی هر شخص است، اما مراقب باشید که تحت تأثیر احساسات خود اشتباهی مرتکب نشوید زیرا هر رفتار اشتباه از سوی شما می‌تواند شخصیت و غرورتان را زیر سوال ببرد. زمانی که ارتباطتان به هر دلیلی تمام شد، در  تلاش برای بازگشت و برای صحبت درباره اتفاقاتی که بینتان افتاده عجله نکنید. هر دلیلی ناموجهی را قبول نکنید. درباره زندگی خصوصی طرف مقابلتان و هر شخصی که وارد زندگی‌اش شده کنجکاوی نکنید. با پیام دادن های مکرر او را کلافه نکنید، واسطه‌ای برای برگرداندنش نفرستید چون در صورت شنیدن جواب منفی او بسیار ناامید خواهید شد. بخاطر پاسخ منفی که می دهد به او توهین نکنید و محترم باشید. سعی نکنید تا با رفتن به‌جاهایی که با آن‌ها خاطره داشتید روحیه خود را آزرده کنید. خودتان را در خانه زندانی نکنید. بلافاصله بعد از تمام شدن رابطه با شخص جدیدی وارد ارتباط نشوید چراکه احتمالا از آن رابطه هم ضربه خواهید خورد، ضمن اینکه این کار از لحاظ اخلاقی خیانت به شخصی است که به تازگی با او وارد ارتباط شده‌اید. به دنبال انتقام نباشید و سعی نکنید با اشتغال به کارهای بیهوده مثل زیاد سیگار کشیدن زیاد خوش‌گذرانی کردن خودتان را مجبور به فراموشی کنید. رابطه شما تمام‌شده پس تلاش برای زندگی کردن به‌گونه‌ای که عشق سابقتان دوست دارد کار اشتباهی است. زیاد به دنبال نصیحت گرفتن از دوستان و اطرافیان نباشید چراکه همه آن‌ها درباره این موضوع نظرات مختلفی دارند و هیچ‌کدام جای شما نیستند همان‌طور که شما نیز جای بقیه نیستید و نباید رابطه خود را با آن‌ها مقایسه کنید. اگر وارد ارتباط جدیدی شدید به‌هیچ‌عنوان نباید او را با عشق سابقتان مقایسه کنید چون این کار هم اشتباه است. جلوی احساسات خود را نگیرید و اجازه دهید هیجانات منفی از ذهن و وجودتان تخلیه شوند اما واقع بین باشید و خیال پردازی نکنید. با قدرت و انگیزه هرچه تمام دنبال پیدا کردن موقعیت های جدید باشید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

24 بازدید

91 بازدید

119 بازدید

356 بازدید

373 بازدید

چگونه بعد از کات چه کنیم

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام و عرض ادب. من مشکلم اینه میتونم برش گردونم اما نمیدونم این کارو بکنم یا نه. فکر میکنم نباید زیاد بهش رو بدم. ازتون خواهش میکنم کمکم کنین. پای کسی دیگه وسط نیست خواهش میکنم

سلام دوست گرامی مختصر نوشتید و نیاز هست که جزییات بیشتری درباره این رابطه بگویید. از طرفی می‌توانید به رابطه برگردید، از طرفی این بازگشت را به معنی رو دادن تلقی می‌کنید. این مساله تناقض دارد. نیاز است برای دریافت راهنمایی بیشتر با مشاور صحبت کنید.

سلام حدود ۹ماه با یک اقای تو رابطه بودم. از روز اول حتی زمانی ک یک دوست معمولیم بودیم دعوا داشتیم تو این نه ماه ما شاید ۲٠بار خواستیم جدا بشیم سر هر مشکلی دوسم داشت منم دوسش داشتم ولی نه خیلی رابطمون جالب نبود هفته ای دوبار دعوا داشتیم سر هر موضوعی الان نزدیک یک هفتس کات کردیم خیلی راحت شدم از نظر دعواها ولی دلم براش تنگ میشه چیکار کنم؟ برگردم تو رابطه یا ن؟

سلام دوست گرامی کیفیت این رابطه پایین بوده است که سر هر مساله‌ای بحث و دعوا داشتید و پیوند بین شما مستحکم نبوده است. دلتنگی عاملی طبیعی بعد از قطع رابطه است اما اگر به جز دلتنگی، دلایل محکم دیگری وجود دارد، می‌توانید به بازگشت فکر کنید این نکته را هم توجه داشته باشید، شما باید زمانی به رابطه بازگردید که مسائلی که باعث قطع رابطه شده بود، به سرانجامی رسیده باشد و حل شده باشد. برای کسب راهنمایی بیشتر در مسیر تصمیم‌گیری، از مشاوران رادیوعشق نوبت مشاوره خود را رزرو کنید.

سلام من یک دختر۲۳ ساله هستم به مدت ۲ ماه با شخصی رابطه برقرار کردم که از رابطه ی دوساله ش شکست خورده بود(دختر به ناگهانی رهاش کرده بود و الان با شخص دیگه ای در ارتباطه) اول که سمت من اومد همه چیزو تعریف کرد و اینکه اصلا به برگشتن اون ادم فکر نمیکنه‌ و خیلی به برقراری ارتباط با من علاقه نشون داد۴ روز پیش ناگهانی گفت من الان نمیتونم با کسی در ارتباط باشم و رابطه شو با من تموم کرد‌ من فکر نمیکردم قضیه جدی باشه اما الان ۴ روزه که گذشته و هیچ خبری نیست اگر من الان پیگیرش بشم کار اشتباهی کردم.آیا ممکنه که بازم به رابطه برگرده لطفا راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی شما با ماندن در این ارتباط آسیب زیادی به خودتان وارد خواهید کرد؛ چون طرف مقابل شما هنوز پرونده گذشته‌اش را نبسته است و شما برایش حکم یک مسکن را دارید. بنابراین ارزشمندی خودتان را حفظ کنید و اجازه ندهید کسی به عنوان یک مرحم از شما استفاده کند. او هنوز آمادگی اعتماد کردن و ورود در یک رابطه را ندارد.

رابطه من با شوهرم بنابر بعضی اشتباهات من و مداخلات فامیل ها ازهم باشید. ولی من می‌خواهم دو باره شوهرم را به زندگیم برگردانم زیاد التماس و معذرت خواهی کردم مگر اوصاع کاملا خرابتر شد. آیا ممکن است شوهرم به زندگیم برگرده ٠؟؟

سلام دوست عزیز برای پاسخ به این سوال که آیا امکان بازگشت همسرتان وجود دارد یا نه لازم است شرایط زندگی و علت جدایی‌تان کاملا بررسی شود، بنابراین با سیستم مشاوره تلفنی تماس بگیرید.

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

می‌خوام برگرده به رابطه/زندگیمی‌خوام فراموشش کنم

باید تمومش کنم، اما قدرتشو ندارم

می‌خوام جذبش کنم و ازدواج کنیم

اکثر ما زمانی در رابطه عاطفی خود به نقطه‌ای رسیده‌ایم که به‌خود می‌گوییم اگر چه او را دوست می‌دارم، ولکن این رابطه‌ای نیست که به درد من بخورد. گروهی دیگر از ما ناگهان در روابط عاطفی خود ترک و طرد شده‌ایم و نمی‌دانیم بعد از کات چه کنیم. گروهی دیگر نیز دائماً در یک رابطه عاطفی رفت و آمد می‌کنیم و هربار به‌خود می‌گوییم این آخرین بار است که او را می‌پذیرم، ولی باز رابطه با او را به بهانه و دلیلی این بار جدیدتر از قبل از سر می‌گیریم.

پادکست را بشنوید  👇🏻

 

گاه با خود می‌گوییم رابطه عاطفی من نباید تمام می‌شد، اما تمام شد. گاه از خود می‌پرسیم ارزشش را دارد؟ چگونه با نبودن او کنار بیایم؟ آیا داروی معجزه‌آسایی یا تکنیک روانشناختی وجود دارد که کمک کند زودتر او و رابطه عاطفی خود را فراموش کنم؟چگونه بعد از کات چه کنیم

در همین ابتدا باید بگویم هیچ روش معجزه‌آسایی برای التیام درد جدایی وجود ندارد. جدایی واقعاً سخت و دردناک است. درد جدایی نه تنها عاطفی بلکه فیزیولوژیکی است. چه‌که مراحل پس از قطع رابطه عاطفی اولاً همانند مراحل ترک یک ماده‌مخدر است، زیرا ارتباط باعث وابستگی فیزیکی می‌شود. همچنین زمانی‌که رابطه عاطفی قطع می‌شود بدن واکنش‌های زیستی- رفتاری از خود نشان می‌دهد و دچار استرس و اضطراب می‌شود. هورمون کورتیزول و آدرنالین در بدن ترشح می‌شود که فرد را از حالت آرامش درآورده و در حالت آماده باش قرار می‌دهد. و ثانیاً مراکزی از مغز که تولید درد می‌کنند، در هنگام شکست رابطه عاطفی فعال می‌شوند.

درد جدایی و ترک، دردی حقیقی است. اسکن مغزی نشان می‌دهد زمانی که شما طرد می‌شوید یا رابطه عاطفی‌تان تمام می‌شود، همان مراکزی از مغز فعال می‌شوند که در هنگام یک جراحت شدید فیزیکی فعال می‌شوند. هرقدر احساس طرد شدیدتر باشد، درد بیشتری احساس می‌کنید.

بشر برای ادامه حیاتش نیازمند حمایت اجتماعی گروه و قبیله‌اش بوده است. بشر برای تامین نیازهای حیاتی مانند آب، غذا و سرپناه به‌دیگران و حمایت اجتماعی‌شان متکی بوده و به‌تنهایی قادر به بقا نبوده است. طرد اجتماعی برای او به‌مفهوم حکم اعدام بوده است، بنابراین درد ناشی از طردشدن پیغام مغز است برای آنکه به‌شما بگوید اگر تنها بمانید، در خطر مرگ قرار می‌گیرید. پس برای بقایتان کاری کنید تا مجدداً مورد پذیرش قرار بگیرید. این تئوری، دلیل بسیاری از رفتارها و دست ‌و پا زدن‌های ما برای بازگرداندن یک رابطه عاطفی پس از قطع آن است. اکنون می‌دانیم پس از قطع یک رابطه عاطفی نمی‌میریم، ولی مغز بر اساس نحوه تکاملش در طول سالیان، همان پیام‌ها و واکنش‌ها را نشان می‌دهد.

بنابراین روان و جسم باید سیکل طبیعی خود را طی کند تا به آرامش برسد. هرقدر شدت و مدت رابطه عاطفی بیشتر باشد و زمان بیشتری را در کنار یکدیکر سپری کرده باشید، زمان بیشتری برای بهبود و رسیدن به آرامش نیاز دارید. ولکن رعایت بعضی امور کمک می‌کند تا فرد هرچه زودتر این مرحله انتقال را سپری کرده و به آرامش برسد. در کنار عامل زمان، قدرت اراده نیز در روند بهبود بسیار تاثیرگذار است. اراده خود را هرچه بیشتر به‌کار گیرید تا این مرحله گذار را سریعتر طی کنید و ضمناً باید آگاه بود که رشد و تعالی انسان در درد و رنج حاصل می‌شود. پس این زمان را برای رشد و تعالی خود از دست ندهید.

در ادامه، سعی شده است تا با بیان اصول و نکاتی به فرد کمک کند تا این دوران گذار را سریعتر طی کرده و در عین حال حداکثر بهره را از این دوران ببرد.

این مهمترین قانون برای رسیدن هرچه سریعتر به آرامش است. هرگونه تماسی به‌هر صورت و به‌هر بهانه‌ای تنها دوره بهبودتان را به‌تاخیر می‌اندازد. هربار تماس با او مانند آن است که زخم خود را مجدداً بشکافید. طبق تحقیقات انجام‌شده، اسکن مغزی نشان می‌دهد نگاه کردن به عکس او، مراکز مرتبط با درد را در مغزتان فعال می‌کند. پس می‌توان حدس زد که تماس مستقیم با او چقدر ایجاد درد و ناراحتی می‌کند.

ندیدن، صحبت نکردن و تماس نداشتن با کسی‌که مدت‌ها او را عاشقانه دوست داشته‌اید، دشوار است. کسی‌که همه جزییات زندگیتان را با او در میان می‌گذاشتید و خاطرات بسیاری با او دارید. به‌همین دلیل گمان می‌کنید تنها راه ساکت کردن دردتان، تماس برقرار کردن با اوست، درحالیکه این کار تنها زمان بهبودتان را به‌تاخیر می‌اندازد.

گاهی فکر می‌کنیم باید با او روبرو شویم تا چیزهایی را درباره خود و رابطه‌مان بفهمیم، دلایل قطع رابطه از سمت او را متوجه شویم، نقص‌های خود را دریابیم و یا آنکه از خود دفاع کنیم. اما مشکل آنجاست که معمولاً تماس ما با او آنگونه که فکر می‌کنیم، پیش نمی‌رود و تحت کنترل ما نیست. ممکن است جواب ما را ندهد، به‌سردی با ما برخورد کند یا چیزهایی که می‌خواهیم از او بشنویم را به ما نگوید. همه این موارد باعث می‌شود تا آزردگی بیشتری در قلب خود احساس کنیم و احساس بی‌ارزشی که در نتیجه قطع ارتباط در ما به‌وجود آمده است، تشدید گردد و در نتیجه خود را سرزنش کرده و مورد انتقاد قرار دهیم.

مطمئن باشید که هیچ پاسخی از سوی او باعث آرام‌تر شدن شما نخواهد شد. شما باید تنها بر روی خودتان تمرکز کنید و آرامش را در درون خودتان پیدا کنید.

بهیچوجه او را در موقعیتی قرار ندهید که درباره شخصیت شما قضاوت کند. اینکار به‌شدت احساسات شما را جریحه‌دار می‌کند.

مطمئن باشید که هر چقدر هم از او درباره قطع ارتباط عاطفی‌اش با شما سوال کنید، بازهم سوالات جدیدی به‌ذهنتان می‌رسد. پس بپذیرید که قرار نیست هیچ زمانی جواب سوالات خود را بدانید. ضمن آنکه هیچگاه نمی‌توانید درباره دلایل و گفته‌های او مطمئن شوید.

مقاله مرتبط: ۱۰ راه جهت درمان وابستگی عاطفی به همسر

بلافاصله پس از آنکه او رابطه را با شما تمام کرد، هر چقدر شما بیشتر در مرحله چانه زدن و خواهش کردن بمانید، مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا به آرامش برسید؛ زیرا در این خلال عزت نفس شما و حس ارزشمندی‌تان زیر سوال می‌رود و در نتیجه احترام کمتری برای خود قائل می‌شوید.

خودتان را گول نزنید. بهانه برای تماس با او برای خود نسازید. قطع تماس از سمت شما تکنیکی برای بازگرداندن او به رابطه عاطفی با شما نیست و اینگونه شما متوجه نخواهید شد که بعد از کات چه کنیم، زیرا تنها چیزی که مهم است بهبود شما است. شما تنها به‌دنبال آرامش خود هستید. تنها بر روی بهبود خود تمرکز کنید. پس با خودتان بازی نکنید.

در صورتی‌که او با شما تماس گرفت تا حالتان را بپرسد و یا بگوید دلش می‌خواهد با یکدیگر دوست معمولی باقی بمانید یا با همفکری یکدیگر به نتیجه‌ای برسید، پاسخش را ندهید. زیرا تا زمانی که بهبود کامل پیدا نکرده‌اید و آرامش نیافته‌اید، دوستی معمولی برای شما ممکن نیست. شما تنها در صورتی جواب تماس‌های او را می‌دهید که به‌طور روشن و واضحی خواهان ارتباط مجدد با شما است و از قطع تماس با شما اظهار پشیمانی می‌کند. اینکه دلش برای شما تنگ شده است، احوالپرسی و یا پیام‌های عاشقانه هیچکدام دلیل موجهی برای پاسخ دادن به او و آغاز مجدد رابطه عاطفی نمی‌باشد.

اگر فکر می‌کنید به‌جهت احترام پاسخی بدهید، تنها به یک پاسخ غیرشخصی مانند ممنون و سپاسگذارم اکتفا کنید. بهیچوجه سوالی مطرح نکنید. ممکن است او از جملاتی استفاده کند که قصدش تحریک شما برای آغاز گفتگو است. بهیچوجه وارد بازی او نشوید. به‌خودتان بلند بگویید که هیچکدام از این جملات نشانه بازگشت و پشیمانی او نیست. این متاسفانه اشتباهی است که اکثر افراد انجام می‌دهند. تنها نشانه بازگشت او زمانی است که او به‌طور روشن تقاضای بازگشت رابطه را کند، اظهار کند که می‌فهمد شما چه رنجی را متحمل شده‌اید و چه آسیبی به شما رسانده است.

تماس‌های او می‌تواند ناشی از احساس گناهش باشد و به این ترتیب می‌خواهد بار گناه خود را کم کند. پاسخ دادن به او تنها زمان بهبود شما را به تاخیر می‌اندازد. بازگشت موقت او همچنین می‌تواند به‌دلیل نیاز جنسی باشد. و یا آنکه در رابطه عاطفی جدیدش با مشکل مواجه شده و شما را برای پُرکردن خلا درونی‌اش می‌خواهد. یا آنکه می‌خواهد از شما استفاده کند تا دوران انتقالی را هرچه راحت‌تر طی کند.

در درجه اول تمام سعیتان را به‌کار گیرید تا مکان‌هایی که ممکن است او حضور داشته باشد را پیش‌بینی کرده و از آن احتراز کنید. به جلسات و میتینگ‌هایی که حدس می‌زنید ممکن است او در آنجا باشد، نروید. خودتان را با جملاتی مانند: «اگر نروم نشانه ضعف من است» و یا «دیدن او هیچ تأثیری بر روی من ندارد» گول نزنید.

با همه مراقبت‌هایی که برای مواجه نشدن با او کرده‌اید، اگر در جایی او را ملاقات کردید به‌سرعت از آن مکان خارج شوید. نگویید او پیش خودش چه فکری می‌کند. هر فکری بکند مهم نیست. آنچه مهم است بهبود و آرامش شما است. یک گفتگو ویا حتی نگاه کوتاه می‌تواند ذهنتان را برای مدت‌ها مشغول کند و به‌دنبال تجزیه و تحلیل آن باشد. پس تمام تلاشتان را به‌کار گیرید تا از هرگونه برخوردی با او احتراز جویید.

هدایا، عکس‌ها، ایمیل‌ها، لباس‌هایی که شما با او خریدید و بالشی که شما را به یاد او می‌اندازد، همگی چیزهایی هستند که باید از دستشان خلاص شوید. همانطور که بیان شد اسکن مغزی نشان می‌دهد چیزهایی که یادآور او می‌باشد، همان نقاطی را که فعال کننده درد فیزیکی است، در مغز فعال می‌کند. بنابراین، نگه داشتن هر یک از موارد فوق و به‌یاد آوردن خاطرات تنها باعث طولانی شدن روند بهبود می‌شود. هر نشانه‌ای از او باعث آزرده شدن شما می‌گردد، پس از دست همه آنها خود را خلاص کنید.

هرگونه فایل کامپیوتری، ایمیل، شماره تلفن و ویدیو را از روی کامپیوتر خود حذف کنید. اگر فکر می‌کنید شاید به بعضی از آنها در آینده نیاز دارید (شاید او در گذشته همکار شما بوده است)، آنها را در یک فلش کپی کرده و به دوستتان بدهید و به او بگویید به هیچوجه آنها را حداقل تا یکسال بعد به شما ندهد.

اگر مواردی مانند لباس و وسایل شخصی از او وجود دارد که باید آن را عودت دهید، بهیچوجه با او تماس نگیرید. به یک دوست مشترک آنها را بدهید تا به او بدهد. از دوستتان بخواهید هیچ خبری از او به شما ندهد و یا هیچ سخنی از او به شما منتقل نکند.

شما نباید مدت زیادی را در تنهایی بسر ببرید و مدام با خود فکر کنید بعد از کات چه کنیم، زیرا تنهایی باعث نشخوار فکری در شما می‌شود. خود را در جمع دوستان و بستگان قرار دهید و از حمایت اجتماعی آنها برخوردار شوید. در ابتدای قطع رابطه عاطفی، شما تمایل زیادی به صحبت درباره او و رابطه‌تان دارید. یک دوست خوب مشتاقانه به حرف‌های شما گوش می‌دهد، ولکن سعی کنید همیشه تنها با یک دوست حرف نزنید. زیرا شما آنقدر حرف برای گفتن دارید که هر دوستی را خسته می‌کند، پس با دوستان متفاوتی صحبت کنید. اما در عین حال باید متوجه باشید که بیش از حد صحبت کردن درباره او و رابطه عاطفی‌تان، به شما کمک نمی‌کند. پس از گذشت مدتی از قطع رابطه عاطفی برای خودتان حد مشخص کنید تا این گفتگوها تبدیل به نشخوار فکری نشود و تنها بیان احساسات باشد.

مطمئناً همه دوستانتان نصایحی آماده برای شما در کشکولشان دارند. خیلی اوقات نیز نادانسته شما را مورد قضاوت قرار می‌دهند. نصایح آنها را بشنوید، ولی تحت‌تأثیر آنها قرار نگیرید. آنها تنها یک دوست هستند و نه یک متخصص رابطه عاطفی.

ساعاتی در طول روز که برای شما یادآور او است را در کنار دوستانتان بگذرانید تا تمرکزتان از روی او برداشته شده و احساس غم کمتری کنید.

اکنون فرصت مناسبی است تا بر رشد روانی و ذهنی خود تمرکز کنید. فعالیت‌هایی که پیش از این فرصت آن را نداشتید، شروع کنید. شاید از کودکی آرزو داشته‌اید پیانو فرا بگیرید، اکنون زمان آن است. روی خودتان و آینده‌تان تمرکز کنید، به کارهای عقب‌افتاده‌تان سر و سامان بدهید، سرگرمی‌ها و فعالیت‌های جدیدی برای خود بیابید. هیچ زمان خالی برای خود باقی نگذارید و دست از تفکر در مورد جدایی بردارید.

احتمالاً می‌گویید: «کی حال و حوصله این کارها را دارد». اشتباه ما آن است که فکر می‌کنیم باید حس کاری وجود داشته باشد تا آن کار را انجام دهیم. ولی واقعیت آن است که ما عمل می‌کنیم تا انگیزه و اشتیاق انجام آن کار در ما ایجاد شود. ما منتظر نمی‌مانیم که حس و انگیزه انجام کار در ما ایجاد شود، بلکه اقدام می‌کنیم و به تبع آن انگیزه در ما ایجاد می‌شود.

باید فعالیت‌های خود را بیش از پیش از سر بگیرید. در این دوره بر کار و تحصیل خود به‌طور جدی تمرکز کنید. ورزش، سفر، تفریح و سرگرمی و خرید کردن را فراموش نکنید و برای آنها برنامه‌ریزی کنید. در کلاس موسیقی و رقص و کلوب‌های ورزشی ثبت‌نام کنید.

لیست فعالیت‌ها را نوشته و برای آن یک برنامه هفتگی بنویسید. پیش و پس از انجام هر فعالیت میزان غم، اضطراب و ترس خود را برآورد کنید. پس از انجام آن فعالیت نیز آنها را بسنجید تا بدین ترتیب میزان اثر هر فعالیت را روی خود دریابید.

ورزش: در هنگام استرس، بدن شما به‌مقدار زیادی کورتیزول ترشح می‌کند. ورزش سطح کورتیزول را در بدن پایین می‌آورد و باعث می‌شود خواب بهتری داشته باشید. ورزش‌های هوازی مانند پیاده‌روی، دومیدانی و شنا باعث می‌شوند در بدنتان هورمون اندروفین و سروتونین ترشح شود که گیرنده‌های درد را مسدود می‌کنند و احساس خوشی و سرحالی به شما می‌دهند. اگر به‌تنهایی رغبت کمتری برای ورزش دارید، سعی کنید در گروه‌های ورزشی عضو شوید تا انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کنید.

خواب: دوران پس از اتمام رابطه عاطفی به‌طور معمول خواب فرد را دچار مشکل می‌کند و بی‌خوابی به‌نوبه خود باعث اضطراب بیشتر و بی‌قراری می‌شود و به این ترتیب فرد در یک سیکل معیوب قرار می‌گیرد. برای تنظیم خوابتان به مقاله ۴ روش برای داشتن خوابی آرامتر رجوع کنید.

تغذیه: اکثر افراد پس از قطع رابطه عاطفی در غذا خوردن خود دچار مشکل می‌شوند. گروهی چیزی نمی‌خورند و گروهی دیگر بیش از حد می‌خورند. مراقب سلامت خود باشید. سعی کنید غذاهای مقوی و سالم بخورید. نه زیاد بخورید و نه کم. به همان منوال گذشته غذا بخورید. این توصیه‌ها به‌نظر واضح‌اند، ولی زمانی‌که درد جدایی را تحمل می‌کنید توجه به این امور از حوزه تمرکزتان خارج می‌شود. برای اطلاعات بیشتر به مقاله اضطراب چیست، بخش تغذیه صحیح، مراجعه کنید.

به‌خودتان دروغ نگویید. او آنقدرها هم خوب نبود. لااقل برای شما فرد مناسبی نبود. رابطه‌تان هم چندان چنگی به دل نمی‌زد. بی‌جهت لحظه‌های خوب ارتباطتان را بزرگ نکنید. شما لحظه‌های بد با او بسیار داشته‌اید. سعی کنید همه وقایع را درباره او ببینید. ویژگی‌های منفی او را آگاهانه به‌یاد بیاورید. زیرا در این دوران ذهن فرد تمایل دارد ویژگی‌های مثبت و لحظات خوب رابطه را بارها مرور کند. پس آگاهانه ویژگی‌های منفی و لحظات نازیبای رابطه‌تان را به‌خاطر بیاورید.

از خودتان سوال کنید طی این رابطه عاطفی او چقدر باعث آرامشتان می‌شد و چقدر علت غم و ناراحتی‌تان بود؟ چندبار در طول رابطه به‌خودتان امید دادید که اوضاع بهتر می‌شود؟ چه مقدار نسبت به یکدیگر صادق و وفادار بودید؟ چقدر پیش دیگران از دست او و رابطه عاطفی‌تان شکایت کردید؟

شاید نتوانید همه آنچه در ذهنتان می‌گذرد را برای دیگران تعریف کنید. پس هر چه را در ذهنتان می‌آید، بنویسید. درباره احساس غم، خشم، عشق و نفرت خود بنویسید. این کار باعث می‌شود تا این احساسات از شما خارج شده و اندک اندک بیرونی شوند. در عین حال نوشتن به شما کمک می‌کند تا خطاهای شناختی خود را بشناسید. خطاهایی چون:چگونه بعد از کات چه کنیم

فاجعه‌سازی: دیگر بدون او نمی‌توانم زندگی کنم. زندگی بدون او مانند جهنم است. این بدترین اتفاقی است که می‌توانست برای من بیفتد.

تفکر دو قطبی (همیشه یا هرگز): اگر او را به‌دست نیاوری یعنی یک بازنده هستی. حال که او تو را ترک کرد هیچوقت نمی‌توانی رابطه خوبی ایجاد کنی.

معمولاً افراد پس از خارج شدن از رابطه همچنان از واژه‌های همسر، نامزد و دوست پسر/ دختر من استفاده می‌کنند. و یا در جملات خود به‌جای استفاده از زمان گذشته، از زمان حال استفاده می‌کنند. این نشانگر آن است که فرد نمی‌خواهد واقعیت را بپذیرد.

طبق اصول ان ال پی (NLP)، استفاده از واژه‌های درست بر روی ذهن بسیار تاثیرگذار است. پس بگویید همسر، نامزد و دوست پسر/ دختر سابق من. نگویید ما معمولاً جمعه‌ها به کوه می‌رویم، بگویید ما جمعه‌ها کوه می‌رفتیم.

در این دوران دچار نشخوار فکری می‌گردید و به یاد زمان‌های خوبی می‌افتید که با او داشتید و طبیعتاً درباره تصمیمات خود دائماً دچار دودلی و تردید می‌شوید. تکنیک توقف فکر (توضیح آن در مقاله اضطراب چیست؟ آمده است) به شما کمک می‌کند تا خود را از نشخوار فکری برهانید.

مقاله مرتبط: چرا در رابطه عاطفی خود احساس طردشدگی دارم؟

همه افرادی که ترک و طرد شده‌اند، آرزوی بازگشت طرف مقابل را دارند و دائماً به آن می‌اندیشند. آنها در امید بازگشت او راهکارهای متفاوتی را اختیار می‌کنند تا به هر ترتیبی او و رابطه عاطفی‌شان را به حالت قبل بازگردانند. ایشان حتی در جلسات مشاوره نیز خواهان راهکارهای معجزه‌گونه‌ای هستند تا نه تنها او را برگردانند، بلکه به‌دنبال تکنیکی هستند تا او را متوجه اشتباهش کرده و او را وادارند بیش از پیش به او عشق بورزد. خواسته‌هایی که هیچگاه محقق نخواهند شد.

مجدداً تأکید می‌کنم که هرگونه اقدام جهت بازگشت، باید از طرف کسی باشد که رابطه را تمام کرده است. شما نباید در این زمینه بهیچوجه اقدامی کنید. او باید برای برقرای رابطه اقدام کند، دلایل رفتارش را توضیح دهد، به جهت آسیبی که به شما زده است عذرخواهی کرده و خواهان بازگشت رابطه شود.

یقین داشته باشید که اقدام شما برای ارتباط مجدد، خواهش کردن، سوال از او که به چه دلیل رابطه را ترک کرده است و چگونه شما می‌توانید خودتان و یا شرایط را تغییر دهید و بعد از کات چه کنیم … هیچ‌یک کمکی به بازگشت رابطه عاطفی‌تان نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود ارزش خودتان را نزد او پایین بیاورید.

باید از همان ابتدا بدانید که دیر یا زود، او وارد رابطه عاطفی جدیدی خواهد شد. تا زمانی که کاملاً بهبود پیدا نکرده‌اید به هیچ خبری در رابطه با او و یا ارتباطات او گوش فرا ندهید. اگر شخصی درباره او حرف می‌زند، حرفش را قطع کنید و یا آنکه آن محل را ترک کنید. هرجایی، مانند فیسبوک، اینستاگرام و … که پیش از این با او در تماس بوده‌اید و اطلاعاتی از او به‌دست می‌آوردید را حذف کنید. هر خبری، چه بد و چه خوب از او، شما را از مسیر بهبودی دور می‌کند.

اگر شنیدید که او با شخص جدیدی رابطه پیدا کرده، از کنکاش درباره شخص مقابل و شناخت او خودداری کنید. این کار باعث می‌شود خودتان را با او مقایسه کنید و این کار احساس بدی را در شما ایجاد می‌کند. تفاوتی نمی‌کند که آن شخص زشت است یا زیبا، فقیر است یا ثروتمند. اگر از نظر شما زیبا باشد (اگرچه شک دارم در این دوران بتوان به قوای شناختی شما اعتماد کرد)، احساس حقارت و بی‌ارزشی به شما دست می‌دهد. اگر در نظرتان شما زیباتر هستید، باز هم حسرت می‌خورید و به‌جهت عدم توانایی خود در حفظ این رابطه عاطفی خود را سرزنش می‌کنید. اگر بشنوید که با کس جدیدی هنوز وارد رابطه نشده است، امیدوار می‌شوید که می‌توانید او را به رابطه بازگردانید. بنابراین در هر دو صورت بهبود خود را به تاخیر می‌اندازید.

بدانید که قرار نیست او تا آخر عمر تنها بماند، پس اگر به‌طور غیرمنتظره‌ای شنیدید که او وارد رابطه عاطفی جدیدی شده است، شوکه نشوید. دیر یا زود این اتفاق بایستی می‌افتاد.

پس از اتمام یک رابطه عاطفی، معمولاً افراد گمان می‌کنند که دیگر کسی را مانند او پیدا نخواهند کرد و یا آنکه فکر می‌کنند تا آخر عمر تنها می‌مانند. مطمئن باشید تنها نخواهید ماند. زندگی همانند همیشه در جریان خواهد بود. او نیز بهترین کسی نبوده که می‌توانستید با او زندگی کنید، زیرا در اینصورت رابطه شما به این نقطه نمی‌رسید. دردِ ترک و طرد باعث می‌شود شناخت‌های فرد از کار بیفتد و تمام تلاش خود را به‌کار گیرد تا او را به رابطه بازگرداند، هر چند که در گوشه‌ای از ذهن خود می‌داند که او فرد شایسته و مناسبی برای ارتباط و ازدواج نیست. در این حالت، ویژگی‌های او و رابطه را ایده‌آلیزه کرده و نسبت به مشکلات او و رابطه کور می‌شود. در این حالت تمام تمرکز او بازگرداندن او است و توجهی به محیط اطراف و انتخاب‌ها و امکانات دیگر زندگی ندارد.

اما باید آگاه باشید که نباید در دوران بهبود وارد رابطه عاطفی دیگری شوید. نباید رابطه عاطفی جدیدی را به‌خاطر بی‌حس کردن خود و فرار از درد رابطه قبلی شروع کنید. این کار باعث می‌شود مشکلات‌تان لاینحل باقی بماند و عزت‌نفس و احساس ارزشمندی‌تان وابسته به ارتباط داشتن با دیگران گردد. درک نمی‌کنید که بدون رابطه عاطفی نیز می‌توان از زندگی لذت برد و خودتان می‌توانید بهترین همراه برای خودتان باشید. ارتباط در این دوران باعث می‌شود همان اشتباهاتی که در رابطه عاطفی قبلی کردید را در رابطه عاطفی جدیدتان نیز تکرار کنید. ضمن آنکه در این ارتباط جدیدتان صداقت ندارید، زیرا هنوز از ارتباط عاطفی قبلی‌تان به‌طور کامل خارج نشده‌اید و این ارتباط را تنها برای بی‌حس کردن خود شروع کرده‌اید و این سوءاستفاده از دیگران است که بهیچوجه اخلاقی نمی‌باشد. معمولاً این روابط سرانجامی نیز ندارند و به دو طرف آسیب وارد می‌کنند.

بعضی افراد برای بی‌حس کردن خود به الکل و مواد پناه می‌برند. الکل و مواد مشکل را حل نمی‌کند و شما از این طریق زندگی بهتری را تجربه نخواهید کرد، بلکه غم و اندوه در جای خود به‌قوت باقی بوده و شما تنها زمان بهبودتان را به تاخیر انداخته‌اید. داروهای روانپزشکی نیز به دلیل اثرات جانبی آن تا زمانی که لازم نیست و می‌توان از طرق دیگر بر مشکل غلبه کرد، بهتر است مصرف نشوند. ولی اگر شرایط بسیار بغرنج است و به تنهایی از پس موضوع بر نمی‌آیید، خوابتان دچار مشکل است و یا اضطرابتان را نمی‌توانید کنترل کنید، با یک روانپزشک مشورت کرده و دارو بگیرید.

– http://breakuprecoveryguide.com/NoContact

– https://www.jordangrayconsulting.com/2015/11/how-to-harness-and-heal-the-pain-of-a-breakup

– http://www.relrules.com/13-steps-to-heal-after-a-break-up.

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی آشنا ووارد رابطه شدم که از من ۵ سال بزرگترن و بهشون از اول حقیقتاسنم رو راست نگفتم چون خیلی دوسشون دارم .ایشون بعدا فهمیدم مطلقه هستن.از روز اول وثانیه اول قصد من از این رابطه ازدواج بودو واقعا خیلی خواهان ازدواج باهاشونم .ایشون یه شب اومدن پی وی من وگفتن از من خوششون اومده .اوضاع مالیه جفت خانواده ها یکسان و متوسطه .هرماه به علت مشکلی کاری فقط یه بار همو میدیدیم .واز ماه سوم رابطه به پیشنهاد جفتمون و راحتی باهم ؛رابطه جنسی داشتیم و هرماه میرفتیم سوییت از صبح تا غروب و ناهار میخوردیم و رابطه داشتیم و یه نیم روز رو باهم زندگی میکردیم . من بعدا از اینکه غیر مستقیم از خانوادم و پدر ومادرم پرسیدم که ازدواج با خانم مطلقه خوبه یا نه و دیدم موافق نیستن و باخیلی دوستانم مشورت کردم و همه مخالف ازدواج باخانم مطلقه بودن .ایشون یه پسر ۳ ساله داره که پیش پدرشه و آخر هفته ها میاد پیش مادرش .ایشون ۲ ماه پیش یکدفعه وقتی بعد از چند بارکه دیگه بهش گفتم ازدواجمون نمیشه و خانوادم موافق نیستن.یه روز ۲ ماه پیش پیام دادن و گفتن که همه چی تموم و هرچی خواهش و التناس کردم که بمون نشد .میخواستم ببینم ازدواج با این خانم برای من درست هست؟ من بعد رفتن ایشون افسردگی گرفتم و فقط کارم شده گریه و زندگیم ندارم .چون واقعا دوسش دارم . الان ایشون با یه نفر محرم شدن و از فامیلاشونه و میگفت اگه تو میومدی جلو تا میدیدی من چطور پشتتم و تو خودت نخواستی . وواقعا باورش نمیشه که خانوادم نمیان جلو . نمیدونم چیکار کنم .یه سره حالم بده و کلا از تمام شبکه ها اجتماعی بلاک کردیمهمو و بهم دسترسی نداریم ولی حاضر بود که اگر من برم جلو محرمیت رو تموم کنن و عقد نکنن .و خیلی اتفاقات این وسط امکانش هست متو توروخدا راهنمایی کنین و از این حال در بیان و بدونم واقعا این ازدواج درست بوده یانه ؟ ممنونم‌

پاسخ شما در قبل داده شده

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی آشنا ووارد رابطه شدم که از من ۵ سال بزرگترن و بهشون از اول حقیقتاسنم رو راست نگفتم چون خیلی دوسشون دارم .ایشون بعدا فهمیدم مطلقه هستن.از روز اول وثانیه اول قصد من از این رابطه ازدواج بودو واقعا خیلی خواهان ازدواج باهاشونم .ایشون یه شب اومدن پی وی من وگفتن از من خوششون اومده .اوضاع مالیه جفت خانواده ها یکسان و متوسطه .هرماه به علت مشکلی کاری فقط یه بار همو میدیدیم .واز ماه سوم رابطه به پیشنهاد جفتمون و راحتی باهم ؛رابطه جنسی داشتیم و هرماه میرفتیم سوییت از صبح تا غروب و ناهار میخوردیم و رابطه داشتیم و یه نیم روز رو باهم زندگی میکردیم . من بعدا از اینکه غیر مستقیم از خانوادم و پدر ومادرم پرسیدم که ازدواج با خانم مطلقه خوبه یا نه و دیدم موافق نیستن و باخیلی دوستانم مشورت کردم و همه مخالف ازدواج باخانم مطلقه بودن .ایشون یه پسر ۳ ساله داره که پیش پدرشه و آخر هفته ها میاد پیش مادرش .ایشون ۲ ماه پیش یکدفعه وقتی بعد از چند بارکه دیگه بهش گفتم ازدواجمون نمیشه و خانوادم موافق نیستن.یه روز ۲ ماه پیش پیام دادن و گفتن که همه چی تموم و هرچی خواهش و التناس کردم که بمون نشد .میخواستم ببینم ازدواج با این خانم برای من درست هست؟ من بعد رفتن ایشون افسردگی گرفتم و فقط کارم شده گریه و زندگیم ندارم .چون واقعا دوسش دارم . الان ایشون با یه نفر محرم شدن و از فامیلاشونه و میگفت اگه تو میومدی جلو تا میدیدی من چطور پشتتم و تو خودت نخواستی . وواقعا باورش نمیشه که خانوادم نمیان جلو . نمیدونم چیکار کنم .یه سره حالم بده و کلا از تمام شبکه ها بلاک کردیمهمو و بهم دسترسی نداریم ولی حاضر بود که اگر من برم جلو محرمیت رو تموم کنن و عقد نکنن .و خیلی اتفاقات

شما بهتر است ایشان را فراموش کنید. ایشان را نیز اذیت نکنید تا به زندگی خود برسد. شما نمی توانید مستقل از خانواده خود تصمیم بگیرید.

آقای دکتر در حالت کلی و از نگاه روانشناسی این ازدواج بااین شرایط من و ایشون به صلاح ومنطقی هست یا نه؟ ومیشه آینده خوبی داشت ؟

مسلما شما دچار مشکلات بیشتری خواهید بود. اما احتمال ان صفر نیست.

سلام چند روزی بیشتر از پایان رابطه عاطفی من نمیگذره دختری که دوسش داشتم چون که مذهبی بود و احساس گناه میکرد من رو ترک کرد و رفت و گفت به خدا میسپارمت… التماسش کردم، خواهش کردم فقط گفتم بمونه هر کاری باشه میکنم، هر جوری بخواد میشم حتی با این که آدم معتقدی نیستم سعی کردم شبیهش بشم ولی دوستان مذهبیش تحریکش میکردن و پشت پا زد بهم و تمام راه های ارتباط رو بست.. من خیلی حالم بده دائم جلوی چشمم میاد توی خواب و بیداری میبینمش صداش رو میشنوم، از اون روز مریض احوالم تب و لرز شدید دارم و حالم رو به بهبودی نیست و میدونم دیگه بر نمیگرده ولی نمیتونم قبول کنم چون خیلی بهش وابسته بودم و دوستش داشتم.. باید چی کار کنم که فراموش بشه و به زندگی عادی برگردم؟

سلام. هیچ راه معجزه اسایی نیست. باید زمان طی شود. به راههای گفته شده در مقاله عمل کنید.

سلام آقای دکتر من ده سال پیش با یه دختری که خیلی دوستش داشتم دوست شدم و قصدم هم ازدواج بود متاسفانه بعد یکسال متوجه شدم که ایشون با یه نفر دیگه هم دوست شده و منو ول کرد و رفت. خیلی بهم ضربه خورد تو این مدت جدایی به ندرت حال همو میپرسیدیم و همو میدیدیم. تا اینکه شش ماه پیش بازم رابطمون شروع شد اونم به قصد اینکه آشنا شیم و ازدواج کنیم و بهم گفت که من الان ۳۵ سالمه و میخوام یکی حمایتم کنه و بهش تکیه کنم من چون دوستش داشتم بخشیدمش و قبول کردم . این خانوم تو شهرستان زندگی میکنه و هی میومد شهر ما، میبردمش دکتر و بیرون و در مورد اینکه آینده میخوام براش چکار کنم و اینا بهش میگفتم ولی به سه ماه نرسیده بود گفت که من یکی دیگه رو دوست دارم و نمیخوامت . خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم که تو که دفعه قبل این کار رو کردی و منو ول کردی به خاطر یکی دیگه دیدی که چقدر ناراحت شدم و بهم ریختم پس چرا این دفعه بازم اینکارو کردی .بهش گفتم که منم واقعا خسته شدم دیگه خداحافظ برای همیشه. تو این مدت ده سال جداییمون هم من خیلی کار و تلاش کرده بودم از همه چیز خودمو محروم کرده بودم تا تو کارم که مربوط به ساخت و ساز هستش پیشرفت کنم و خوب بود نسبتا وضع و اوضاع مالی. در ضمن من خیلی آدم خوش اخلاقی هم هستم . دو سه ماه از جداییمون نگذشته بود که پیام تبریک تولد واسم فرستاد . بعد تبریک یلدا و اینا. یه روز خیلی فکرم مشغول بود از این موضوع ،داشتم به یه نفر زنگ میزدم اشتباهی شماره ایشون رو گرفتم تک زنگ افتاد بهش ،برگشت بهم زنگ زد و بعدش چند روز دیگه گفت زانوم درد میکنه و گفتم بزار واست شماره بگیرم از دکتر. گرفتم اومد باهم رفتیم دکتر و فرداش بهش کادوی تولدشو دادم ولی بهم گفت که قبلا با یه نفر دوست بوده و اونو میخواد و اونم انگار هی بهش وعده سر خرمن میده الانم خانوم ۳۶ سالشه .منم گفتم چرا میای منو میبینی من آخه اذیت میشم گفت خودمم نمیدونم گفتم میخوای باهم ازدواج کنی بازم گفت نمیدونم. به خدا نمیدونم چیکار کنم دیگه نه تموم میکنه نه ولم میکنه . منم دوستش دارم ولی دیگه خستم کرده با کارهاش و حرفهاش . خیلی درمونده شدم انگار روحم رو به اسارت گرفته. والا به خدا از لحاظ مالی و قیافه و تیپ خوبم خانوادم ازش سرتره ولی موندم که چیکار کنم

بهیچوجه رابطه را با ایشان ادامه ندهید. ایشان را کاملا بلاک کنید. شما باید حتما به یک رواندرمانگر مراجعه کنید تا متوجه بشوید چرا در چنین رابطه مریضی گیر کرده اید. شما تله ایثار دارید . مقاله مربوط را در سایت مطالعه کنید

با سلام. هشت سال پیش از طریق یکی از دوستان با آقایی آشنا شدم به قصد ازدواج اون موقع ایشون شرایط مالی خوبی نداشتن به همین خاطر گفتن نمی تونن تشکیل زندگی بدن به همین خاطر کات کردیم پنج ماه پیش دوباره بهم پیام دادن گفتن زندگیم روبه راه شده و می خوان بیشتر آشنا بشیم اولش راضی نبودم اما با اصرار ایشون ادامه دادم از نظر رفتاری با هم هماهنگ بودیم ایشون به چهره خیلی اهمیت می دادن و کلا نکته سنج بودن اومدن خواستگاری و همه چیز خوب پیش رفت در این فاصله من جهت زیبایی پوست صورتم رو لیزر کردم که متاسفانه آثار کمی از این کار روی صورتم موند ایشون روز آزمایش متوجه شدن و خیلی ناراحت شدن گفتن چرا برای انجام این کار با من مشورت نکردی باید بری دکتر و تا زمان خوب شدن صبر می کنیم من رفتم دکتر برای رفع اثر کامل چند ماهی نیاز به زمان داشت تو این مدت دلخوری های هم بینمان پیش اومد من خیلی حساس شده بودم و زود رنج ایشون گفتن من یک همراه قوی می خوام منم سعی می کردم صبوری کنم ولی بعضی وقتا ناراحت می شدم. تو این فاصله پدرشون هم بهشون فشار آوردن و حتی از خونه خودشون طردشون کردن ایشون خونه مجزا داشتن.از زمانی که با پدرشون بحثشون شد روابطشون با من هم سرد شد ی روز پیام دادن دیگه نمی تونن ادامه بدن گفتن معلوم نیست صورتت خوب بشه از طرفی پدرمم دیگه تو این مسیر همراهیم نمی کنه و برو دنبال زندگیت من اون موقع خیلی شوکه شدم آخه قرار بود صبر کنند خیلی اصرار کردم که فقط دو ماه دیگه صبر کنند تا همه چیز خوب بشه اما اصرار فایده ایی نداشت. الان سه هفته از جدایی ما می گذره حالا صورت من خوب شده به نظر شما با وجود این ایشون قاطعآنه رفتن بهشون پیام بدم که مشکل حل شده؟ این رو هم بگم که ما هر دو ۳۷ سال داریم

سلام. من اصلا صلاح نمی بینم با اشان مجدد وارد رابطه بشوید. ایشان مشکلات شخصیتی دارند.

ای کاش ۶ سال پیش یه نفر این اطلاعات رو بهم میداد. وقتی یادم میاد که چقدر طول کشید تا حالم خوب بشه و چه رنج هایی رو نادانسته خودم به خودم تحمیل کردم، دلم برای اون دختر ۱۹ ساله که بودم میسوزه

مهم اینده است

اقای دکتر اینکه گفتید به احتمال زیاد دچار طرحواره طرد هستند من خیلی زیاد در این مورد تحقیق و مطالعه کردم و تقریبا٩٠ درصد از علایم رو ایشون دارن و با فرض اینکه درست باشه این قضیه رها کردن این ادم کمی منصفانه نیست و طوری که فهمیدم پس از اینکه همه تلاش هاشو کرده باشه برای خواسته ش ( که برای پارتنر من تقریبا یک سال و اندی طول کشید ) اگر رها شوند هیچ مقاومت و تلاشی نمیکنن.اقای دکتر به نظرتون رها کردن این ادم تو این مرحله کار درستیه؟؟ من بهش علاقه مندم ولی با گذشت این یک ماه و نیم به ترک کردنش راحت تر فکر میکنم.لطفا راهنمایی کنید .

با یک مشاور مشورت کنید تا در جریان همه جوانب قرار بگیرن و بتوانند نظر دقیق بدهند.

عذر خواهی میکنم اقای دکتر من داشتم به حرفای شما فکر میکردم موردیو گفتین که اصلا تا بحال بهش قکر نکرده بودم اینکه خشم از رفتارهای گذشته من!!!چون یکی دوبار دیگه هم همین کارو کرد و سکوت کرد این اواخر کاری که من اوایل در مشکلات مدام میکردم و ایشون کلی تلاش کرد برای رفع این کار من.اما ایشون چند دفعه این کارو به مدت کوتاه کرد و این اخرین بار که ازش پرسیدم تو خودت اصرار به حرف و حل مشکلات داشتی حالا چی شده؟گفت جامون عوض شده.و کاملا ادای اون روزای منو در میاورد فقط نگاه میکرد به اطراف به من و….. دقیقا مثه من واقعا میتونه این باشه اونم بعد از گذشت ١سالو نیم؟؟؟؟؟ چرا حالا !

عذرخواهی میکنم اقای دکتر ولی مسله ی دیگه اینکه ایشون هنوز تو این وضعیت هم هر زمانی که خواستم تنهایی بیرون یا جایی برم با حرفایی مثه اینکه برنامه تو ریختی دیگه ، یا حتما کاری واجبی داری و…. تیکه پرانی میکنن و گویا ناراحت میشن که من تنها میخای جایی برم چون توی این دوسال هم کار و هم همه شرایط باهم بودیم و از همان ابتدا با اینکه من ادم مستقلی بودم و تنهاییم و استقلالم مهم بود برام و ایشون میدونست ولی بازم همه جا با من بود .هنوزم این حسو داره . ولی من نمی دونم در جواب این تیکه پرانی ها بی تفاوت راه نودمو برم و این کمک میکنه به همون فاصله ای که باید بینمون باشه؟؟؟ یا نه منصرف شم و به اصطلاح اتیش بیار معرکه نباشم !بازم ممنون از راهنماییتون

احتمال زیاد ایشان طرحواره طرد و رهایی دارد( مقاله درباره انرا در سایت بخوانید) که از طرفی صمیمیت می ترسد و از سویی نگران ان است که رهایش کنند و بروند

با سلام .اقای دکتر عزیز من مطالعه کرد طرحواره ی طرد رو و فکر میکنم درست باشه .اما مسله اینجاس که الان من باید چه کنم؟؟؟

ممنون اقای دکتر عزیز درواقع نمی تونم دلیل این قهر طولانیو بفهمم فقط تنها فکرم اینه که شاید بدلیل شرایط بحرانی مالی و کاری منتظر روبراه شدن اوضاس و ترجیح میده تا اون زمان شاید دوباره از طریق احساسی وارد احساس مسولیت نشه تنها استرسم از اینه که نکنه این دلیل کنار اومدن با خودش برای قطع رابطه باشه و تو این مدت داره با خودش کنار میاد که اگه این طورباشه من نمی خوام قربانی باشم و دوما اینکه با نظر شما در اینکه شاید هلاقه به سخت بدست اومدن داشته باشه و من هم رفتارمو مثه قدیم سرد کردم .نمی دونم چی میخواد بشه اما از شما بخاطر راهنمایی قشنگ و پاسخ سریعتون خیلیییی سپاسگزارم

قرار نیست شما رفتار سرد نشان بدهید. چون نباید وارد یک باری غلط بشوید. زیرا در اینصورت تا کی در زندگی می خواهید این بازی را انجام دهید. باید ببینید در یک بازی سالم او می تواند بماند یا نه

ناگفته نماند اقای دکتر تو این یک ماه و نیم من به هر طریقی با ایشون راه اوندم ده پانزده روز به حال خودش گذاشتم که شاید نیاز به غار تنهایی داره .و منم روال عادی زندگی.هیچ صحبتی نکرد.با جدیت خواستم بی نتیجه بود با احساسات بی نتیجه بود و صحبتی نکرد تنها یک جمله های کوتاه که تو فقط به فکر خودتی من و رابطه برات مهم نی هر کسی هر چیزی برات از رابطه بیشتر اولویت داره و …..همین . و اخر سر در حال حاضره که روال خودشو تا این لحظه دارم پیش میبرم .این سردی برای مردان با این تایم طولانی پایان رابطه ست؟؟؟

نه لزوما

سلام اقای دکتر وقت بخیر من خارج از ایران هستم به مدن دوسال است که وارد رابطه ای شده ام که البته بعد از ٨/٩ ماه مقاومت من و اصرار و تلاش ایشون این رابطه متعهد و خوب به وجود امد .همه چیز خوب بود و تر دو شدیدا علاقه مند وعالی .من ادم مستقلی بودم ولی ایشون تماما اصرا داشت با هم هم خانه باشیم و خلاصه این شد هردر دوران کرونا و شرایط اینچنینی من راضی به این قضیه شدم .ما با هم فعالیت کاری هم شریکی شروع کریم اما وضعیت کرونا اقتصاد رو کاملا خراب کرد.ایشون ادم مهربان و پرتلاشی بودند برای نگه داشتن رابطه. ناگفته نماند ک از زمان وضعیت کرونا خواهر و داماد من هم بخاطر وضعیت اقتصادی بد تو مملکت غریب با ما بودند .طبیعیه که فشار باشه روی هممون اما هیچوقت چیز زیادی به زبان نیاوردند تا اینکه تقریبا یک ماه و نیم پیش بی دلیل سر موضوع کوچیکی بحثمون شد خیلی بی اهمیت ولی از اون لحظه دیگه ایشون همون ادم قبل نبودند .خیلی تلاش کردم مشکل را بگه طبق معمول حل کنیم اما بی فاییده ست.خواهر و دامادم از پیش ما رفتند اما این رفتار ایشون همچنان مثه قبل نشد.نه اینکه قهر باشه صحبت میکنه با هم وقت میگذرونیم و تمام مدت با هم هستیم ولی نه مثه قبل مثه دوتا دوست عادی هم خونه یا….. راه درست برای من چیه به نظرتون به پاییان رابطه از سمت خودم فکر کنم و اقدام کنم؟این رفتار سرد و این رابطه برای ایشون به همین منوال که میگذره میخاد باشه؟ لطفا راهنماییم کنید حال خوبی ندارم

درود. واقعا نمی شود دلیل رفتار ایشان را با این توضیحات حداقلی فهمید. شاید هنوز از اوایل رابطه و اصرار ایشان و رد شدن توسط شما خشم درونی دارند و به اینصورت بروز می کند. شاید اصولا فردی است که رابطه تا زمانی برای او جذاب است که بدست نیامده است. شاید شما واقعا رفتارهای مناسبی نداشتید. اما به هر دلیل حال نیمه قهر ۱ ماهه ایشان معنای خوبی ندارد. (قهر معنای دیگر خشم است. خشمی منتقمانه و زیرکانه. یعنی می گوید من که کاری نکردم. ولی در حال انتقام است فرد اما بطریقی که بهانه ای دست دیگری ندهد.) . اگر این رفتار قهر کردن در ایشان اینقدر طولانی شده و دلیل انرا نیز ذکر نمی کند احتمالا ویژگی قهر کردن از خصوصیات اوست و شما باید به رابطه خود پیش رفتن در ان جدی تر فکر کنید زیرا می تواند سر هر موضوع دیگری تکرار شود

میشه بگید چرا بابام درباره پول حرف زده اخه خودش میگ پول مهمش نی.تنها باری ک حرف از پول زد پیششون بعد اینک منو از شهر اون پسر اوردن خونه بود ک گفته بود ما کسی میخوایم ک بتونه پول سرویس طلا بده قبلا همچین حرفی بشون نزده بود و هر بار ک خاستگاری کرده بودن خیلی قشنگ جوابشون رو داده بود و گفته بود ن.البته ب خانوادش درباره درسو اینام گفته بود و سرکارو ی دفعه ب خودم گفته بود دخترم باید سوار شاسی بلند شه ن موتور

سلام خدا قوت ممنون از مطالب خوبتون اگ میشه منم مثل بقیه راهنمایی کنید خیلی ممنون میشم.خدا خیرتون بده و همیشه کمکتون کنه و پشت پناهتون باشه من ۲۰سالمه و ۴ سال با اقایی در ارتباط بودم ک ۹ ماه از خودم بزرگتر بودن.فامیل هستیم ولی شهرامون متفاوته و از نظر خانوادگی هیچ جوره بهم نمیخوریم و منم وقتی هنوز رابطمون شروع نشده بود این چیزا رو بشون گفته بودم ولی بازم میخواستن با من رابطه داشته باشن.هنوز یه سال از رابطه گذشته بود ولی خانواده اون همه از رابطه ما خبر داشتن و منم مادرم میدونستن ولی پدرم نه.بش گفته بودم برای خانواده ما فقط درس خوندن مهمه و سرکار رفتن و پول اصلا مهم نیس.چون خودمون خداروشکر پول داریم اگ مثلا کسی همسر من بشه و معیار هامونو داشته باشه ولی پول نداشته باشه خود پدرم کمکمش میکنه ولی اون اقا خیلی وقتا رابطه را با هر بهونه ای کات کرد و دلیلشم این بود ک پول نداشتن.با اینک پول نداشتن ولی خودش سر یه کار نمیموند و دایم ول میکرد.وضعشون جوری بود ک دوتا خواهر کوچیک ترش لباسای بقیه ک استفاده شده بودن و بشون میدادن رو میپوشیدن ولی اون با دیدن این چیزا بازم مرتب سرکار نمیرفت.۱۸ سالگی سربازی رف و خودکشی کرد .میگف دلیلش این بوده ک من باهاش ارتباط زیادی نداشتم و دلیلشم این بود ک قبل سربازی یهویی رف و خیانت کردم و چون هی کات میکرد من دیگ خجالت میکشیدم جلو مادرم مث قبل باش رابطه بگیرم .بعد خودکشی مشاور ها بش میگفتن اره باباش راضی نمیشه و جداشین ولی من نمیتونستم جداشم و دوباره مث قبل جلو مادرمم باش حرف میزدم.تو ۲ سال سربازیش یک بار نیومد دیدن من و کات کردنمون ب هفته ای یکبار رسیده بود.من گریه میکردم ولی اگ میرف دیگ سراغشو نمیگرفتم و خودش میومد.چن ماه بعد من خودکشی کردم هم برا این بود ک رتبم تو دانشگاه خوب نشد و هم برای اون اقا بود و جریانو ب بابام گفتم ک میخوامش چرا خاستگاری میکنن میگی ن گف هنو کار نداره و دانشگاهو ول کرده و این باید ب خودش برسه و یک ماه بعد خودکشیم ولم کرد.باز اومد گف دوس معمولی باشیم گفتم ن ولی با بهونه ای دوباره منو ب رابطه برگردوند.ی دفعه گف اگ منو دوست داری ب بابات بگو منم گفتم ما هنو سنی نداریم .۱۹ سال داشتیم و اون هنوز سرباز بود اما من گفتم.پدرم خیلی ناراحت شدن و گفتن ن هیچی نداره و اینا اگ بفکر بودن ب فکر خانواده خودشون بودن و یسری حرفا درباره پول گف.بعد این ماجرا خیلی شدید تر وابسته شدم و اصن با پدرم چن ماه قهر بودم و بعد فرار کردم و ب شهرشون رفتم ولی سر بیس چار ساعت من اومدم شهر خودمون ینی مادر پدرم اومدم دنبالم و اون اقا هیچ کار خاصی نکرد ک بابامو راضی کنه.رابطه جنسیم داشتیم.بعد بابام ب خانوادش زنگ زد و گف دیگ خاستگاری نکنین و ما جوابمون ن هست و ب داییشم حرفایی از پول زده بود ولی نمیدونم چرا؟ اخه خودش میگ پول مهم نیس یک ماه بعدش برا اولین بار اومد شهرمون و منو دید و بازم رابطه جنسی داشتیم و ی ماه بعدش سرد شد و دوماه بعد اخرین دیدارمون زن گرفت.تقریبا ۶ ماه از جدایی گذشته ولی من هنوزم ناراحتم.البته ۶ ماه پیش ۴ سال کمه ولی اذیت میشم.میگم مگه چی براش کم گذاشته بودم.چقد باش چت میکردم چقد قایمکی باش حرف میزدم.وقتایی ک گوشی نداشتم با تلفن خونه جلو مادرم حرف میزدیم.مدرسه میرفتم از مدرسه یا تلفن همگانی زنگش میزدم.با خانوادش صحبت کردم.پیش همه گفتن ما همه میخوایم و من گفتم چرا ولی بعدش گفتم وللش ما ک همو میخوایم.فرار کردم.با خانوادم قهر کردم.تو سختیا پیشش بودم البته کنارش نبودم .تا جایی ک تونسم کمکش کردم.اونم دوسم داشت یادمه گریه میکرد ولی خب چی شد.من بش شرایط گفته بودم خودش نخواس از راهش بده.کلا گیجم.میگم نکنه من کم گذاشتم .لطفا کمکم کنید

سلام عزیزم. شما حتما باید پیش یک مشاور بری و برای مشکلات روحیت که ربطی به رابطه شما نداره و مربوط به کودکی است کمک بگیری. شما اگر از نظر روحی بهبود پیدا نکنی دوباره جذب ادمی میشی مثل همین اقا که تعادل روانی ندارد و مشکلات زیادی از نظر روحی دارد. موضوع شما پول نبود. شما مشکلات زیاد دیگری داشتید. خودکشی، فرار کردن، رابطه جنسی و…همگی نشان دهنده مشکلات شدید در شما و او است. موضوع کم یا زیاد گذاشتن نیست. اگر تمام وجودتم می گذاشتید ربطی به تمام شدن رابطه نداشت. حتما پیش مشاور بروید وگرنه بازهم خودتان را در یک رابطه غلط دیگر گیر می اندازید.

با عرض سلام و ادب. دکتر من یه آدم فوق العاده حساسم. تحمل ندارم یکی بهم بگه بالای چشمت ابروعه، دست خودم نیست. حس میکنم یه بچه ای درونم بغض میکنه، کز میکنه و یه گوشه میشینه و دلش نمیخواد با هیشکی حرف بزنه. همیشه همین شکلی بودم. از قضا یه خونواده بی فرهنگی هم دارم که هیچوقت مراعات حال نکرده و همه حرف ریز و درشتی اتفاقا میزنن و منم با اون روحیه، مدام جنگ دارم باهاشون یا قهرم. خیلی هم کینه ای ام. الان دلم میخواد پوست کلفت تر شم. دوست دارم این آدمای بی ارزش دورم نتونن اعصابمو بهم بریزن، دوست دارم بگذرم ولی نمیتونم. چه کنم؟؟؟؟ چطوری حساس نباشم؟ بعضی وقتا فکر میکنم این یه راه بوده برای قدرتمند نشون دادن خودم که وقتی یکی یچیزی بهم گفت سربع گارد بگیرن سریع عصبانی شم تا بفهمه من کم قدرت نیستم!!! البته ناخودآگاه بوده ها

سلام. مقاله زیر را مطالعه کنید. حساس بودن شما نشانه عزت نفس پایین شما است. این دو مقاله را بخوانید و تمرینات انرا انجام دهید.https://dr-sanaie.com/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%B5-%D9%88-%D8%B4%D8%B1%D9%85/

https://dr-sanaie.com/%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3/

سلام دکتر. من خونواده ای دارم که بشذت رو همه کارای من میخوان کنترل داشته باشن. من حق ندارم یه فیلم سینمایی تنها ببینم، ۲۰ سالمه سال ۲ دانشگاهم. وقتی خودمو با دوستام مقایسه میکنم و میبینم چقدر آزادی عمل دارن خیلی غصه میخورم. تنها راه آزاد شدنم بصورت عملی شوهر کردنه که ازونم الان خوشم نمیاد. میترسم از چاله بیفتم تو چاه. تو شهر خودمم دانشگاه قبول شدم. هر شب که میخوابم با آرزوی به آزادی رسیدن و خیالبافی خوابم میبره. راهکار عملی شما چیه؟ من چکار کنم؟

عزیزم این کنترل زیاد خانواده نشانه اضطزاب اونها است. والدین شما همیشه به وقایع منفی فکر می کنند. بهتر است در صورت موافقت با هم نزد مشاور برید. کاملا درست فکر می کنید که نباید از چاله به چاه بیفتی. بهتره با والدینت در یک فضای صمیمانه صحبت کنی و نشان بدی که خودت حواست به خودت هست و مراقب چارچوبها هستی

سلام اقای دکتر من ۲۰ سالمه مدت ۶ ماه با استاد دانشگام دوست شدم صیغه خوندیم ایشون ۴۸ سالشونه ولی خب بخاطر ظاهر و روحیه جوانشون علاقه پیش اومد. اولای رابطه ایشون خیلی مشتاق بود ولی کم کم رابطه به جایی رسید که هر روز دعوا و بحث و قهر بود من هر کاری میکردم رابطه تموم نشه بحث پیش نیاد ولی انگار نمیشد اصلا نمیفهمیدم چی شد که باز دلخور شد ازم. الان ۳ روزه کات کردیم بهم گفت تو مریضی ازت متنفرم و کات کرده جوابمم نمیده. در طول رابطه همیشه منو سرزنش میکرد میگف اخلاقت بده امیدی ب خوب شدن رابطه ندارم . من چیکار کنم بتونم فراموشش کنم

شما حتما باید به یک روانشناس مراجعه کنید تا متوجه شوید چه چیز شما را به چنین رابطه ای کشاند. در مقاله قدمهایی که کمک می کند شما راحت تر این مسیر را طی کنید به تفصیل شرح داده شده است.

میتونم با خودتون صحبت کنم؟ ایشون استادمم بود

با ۰۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ جهت تعیین وقت هماهنگ کنید

سلام ، من ۳۱سالمه وقتی به عنوان مسئول ازمایشگاه وارد یه شرکت غذایی شدم یکی از دختران کارخانه که کارگر بود به کمک یک مرد زن و بچه دار به من نزدیک شد و کم کم منو وابسته خودش کرد و می گفت قصد ازدواج دارد منم قبول کردم و شرایطم را گفتم ، گفتم که باید با هم کار کنیم و… اون هم قبول کرد وقتی کارگر ها متوجه شدن با من درباره رابطه این دختر با بقیه مردها حرف های زیادی زدن چند بار هم خودم دیدم با مرد ها بگو بخند دارد و با یکی از آنها که خیلی صمیمی هست همه راز های زندگی مان را میگوید و آن مرد برای زندگی ما تصمیم گیری میکند ، بارها ازش خواستم برایم توضیح دهد با هم چه میگویند دلیل این همه ارتباط تلفنی پیامکی حضوری و… چست می گفت ازم حمایت میکنه هیچ چیزی درباره مون نیست که به این مرد نگویم ، بهش گفتم که باید با این مرد قطع رابطه کند یا حرف هایی که رد و بدل می شود برایم بگوید اما اون خانم قبول نکرد میگفت شکاک هستی ، این خانم و این مرد با هم ارتباط نزدیک دارند و آن مرد در زندگی ما دخالت میکند ، مثلا به من میگفت باید قبل عقد خانه بخوره به نام دختر ، ماشینت بفروشی براش طلا بخری و…. من ارتباطم راقطع کردم اما چون توی یک کارخانه کار میکنیم با هر بهانه ای به من نزدیک میشود حالا واقعا نمیدانم من شکاک هستم یا واقعا چنین ارتباط هایی غلط است ؟؟

این ارتباط به سن و سال آن مرد و زن و بچخ دار بودن و نوع رابطه بستگی دارد. در هر صورت شما ناراحتی خود را از این رابطه انها ابراز کرده بودید. دخالت ایشان در کارهای شما نشانه خوبی نیست. ایشان نمی تواند همچنان تحت تاثیر ایشان باشد و در عین حال خواهان ادامه رابطه با شما.

من هجده ساله ازدواج کردم و یک دختر چهارده ساله دارم با تمام فراز و فرودهای زندگی ،الان شوهرم میخواد جداشه ،میگه ما حرف همو نمیفهمیم ، میگه آشپزیت هنوز اونجوری که من میخوام نیست یه روز خوبه یه روز بد ،در حالیکه دو سالی میشه دارم تلاش خودمو میکنم عالی درست کنم ،میگه هیچ وقت لباسام اتو نکردی، میگه قبلن مادر خوبی برای بچه ام نبودی البته اوتم برمیگرده به افسردگی بعد زایمان که تاچند سالی خودم ازش خبر نداشتم ، میگه ازت بدم میاد و لعنت به روزی که دیدمت ، خلاصه من در زندگی بودم که عشق فقط از طرف من بود من چشم پوشی میکردم و کوتاه میامدم او همیشه در حال تغییر من بود ،میگه هر از گاهی دوباره به اصل خودت برمیگردی ،جلو دخترم به من توهین میکنه و دعواهیمان را جلو دخترم میکنه ، میخواد اونجوری بشم که میخواد تا الان سعی خودمو کردم ولی او با یه اشتباه کوچک از طرف من دوباره خشمگین و عصبانی میشه ، این چند سال اخیر بدتر هم شده ، در ضمن هفته ای چند بار هم تریاک با دوستاش میکشه ، الان به دخترم گفته دنبال خونه هست که بره ، دو سال پیش هم گفت ولی من با گریه و التماس برش گردوندم ،دوست داره دخترم رو برعلیه من بشورونه ، منم ایرادتای دارم ولی مهم اینه که معایبم رو شناختم و دارم درستش میکنم ،ولی اون خودشو بیگناه میدونه و بیقصیر و میگه فقط تو باعث تمام بدبختیها هسی بهش میگم دخترم در سن بدیه ،میگه خودت مقصری هر چی بشه از چشم تو میبینم ، خلاصه این شده زندگی من در این سه هفته گذشته ، چکار کنم ؟ منو لطفن راهنمایی میکنید؟

بنظر شما وابستگی شدیدی به ایشان دارید. وابستگی شما میتونه مالی- عاطفی و یا روانی باشد. مطمئنا قسمت زیادی از رفتارهای شما بدلیل ضعف و وابستگی شما به ایشان است. سعی کنید با مشورت با یک روانشناس و یا مطالعه در جهت درمان وابستگی خود گام بردارید. مسلما این شرایط تنها از ضعف، ناتوانی و ناگاهی شما ناشی می شود.

سلام اقای دکتر وقت تون بخیر،من حدود ۶سال با یه پسری دوس بودم،ایشون قصد شون بود که از ایران برن،الان تقریبا کارهاشون درست شده تا چند وقت دیگه میرن،ما ۴سال تو‌دوران دانشجویی که دو سال اخر کارشناسی و دوسال ارشد بود کنار هم بودیم بعد که من برگشتم شهر خودم برای دکترا بخونم همدیگه رو‌نمیدیدم ولی باهم از طریق تلفن…در ارتباط بودیم،خیلی برنامه برای اینده داشتیم درباره همه چی حرف زده بودیم حتی تربیت بچه ها …بعد یه مدتی عوض شدن خیلی تماس ها کمتر شد منم چون درگیر نتایج کنکور بودم استرس نتایج داشتم خیلی پیگیر نبودم تا اینکه چند روز پیش گفتن چیزی به رفتن شون نمونده و ترجیه میدن دوست معمولی با من باشن ولی من خیلی از نظر عاطفی درگیرم نمیتونم فکر کنم کسی که تا ۴ماه پیش قول قرار ازدواج با من میذاشت حالا بخواد دوست معمولی من باشم حتی بلاکش کردم چند روز خیلی اصرار داره که مثل یه دوست عادی با من در ارتباط باشه و دعوا میکنه با من که ار تباط تو با من قطع نکن شاید کمک احتیاج داشتم من و اون بتونه به من کمک کنه چند تو این ۶سال هم خیلی به من کمک کردن،اصلا نمیدونم چی کنم ارتباط مو کامل باهاشون قطع کنم یا اینکه دوس عادی باشیم؟ بعد یکی از دوستام میگه حتما تو این مدتی که سرد شدن یکی وارد زندگیش شده که نسبت به این دوستی اینقدر سرد شده،نمیدونم چقدر حرف دوستم درسته؟مرسی بابات راهنمایی تون

شما بهیجوجه نباید ارتباط با ایشان داشته باشید. شما زخمی دارید که با عدم ارتباط رو به بهبود می رود ولی هر بار خبر و یا دیدار و یا گفتگو این زخم را دوباره تازه می کند. ایشان بجهت خود می گوید که ارتباط داشته باشیم. نهایت خودخواهی ایشان است.

خیلی ممنون بابت پاسخ گویی تون اقای دکتر،ولی یه سوالی که برام پیش میاد اینه که چرا انقدر اصرار دارن که ارتباط شون با من حفظ کنن،یعنی فقط به خاطر کمک به منه یا به نظر شما دلیل دیگه ای داره؟

پاسخ قبلی را با دقت تر بخوانید

سلام من ۱۳ سال سن دارم و دوستی دارم که از مهد کودک و پیش دبستانی باهم بودیم و همو دوست داریم و زمانی که پیش هم هستیم خیلی شادیم و میخندیدم اما جدیدا در فضای مجازی باهم دعوا میکنیم و فشار روانی روی هم وارد میکنیم و بعدش یادمون میره اما دیگه دیدیم ناراحت کردن همدیگه فایده ایی نداره و باز هم دعوا میکنیم و دوستیمون تموم شده مدت کمی هست که دوستیمون رو تموم کردیم من چطوری میتونم دوستیمون رو بر گردونم

لطفا جواب بدید هرچه سریعتر

عزیزم او مجددا با شما تماس میگیرد. اینبار سعی کنید با هم دعوا نکنید.

سلام من با دوستم ۹ ساله دوست هستم ولی از زمانی که کرونا اومد همواره باهم دعوا میکنیم ولی زمانی که حضوری همدیگه رو میبینیم خیلی باهم خوش خنده و شاد هستیم.ما همدیگه رو دوست داریم ولی بهم میگه اخلاقات و حرکاتی که انجام میدیدم همدیگه رو ناراحت میکنیم ولی باز هم باهم دوست میشیم ، اما جدیدا میگه خسته شدم! بهش میگه تو منو دوست داری؟ میگه آره ولی دوستیمون تموم شده و دوستیمون رو بهم زد و مادرش میگه دوستی شون خیلی وقته تموم شده و فشار روانی وارد میشه رو هردوشون (یعنی من و دوستم) به نظر شما اگه یه موقع گفت بیا دوستیمون رو یه بار دیگه شروع کنیم آیا شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر رابطه ارزشمند بود و ایشان فرد مناسبی بودند باقید شرایطی شروع کنید. باید مطمئن بشید که مجددا از رابطه خسته نمی‌شن و متعهد هستند. زیرا هر رابطه‌ای چالش دارد. اگر نخواهید چالش‌ها را قبول کنید رابطه مجددا تمام می‌شود.

سلام اقای دختر,من حدود ۶ ماه با یه دختر همسن خودم بودم,من ۱۹ سالمه,ما با هم خوب بودیم همدیگرو دوست داشتیم,گاهی اوقاتم بحث و دعوا بود ولی حل میشد.تا اینکه یه سری اتفاقات شخصی براش افتاد و اعصابش بهم ریخت.من متوجه بودم که حالش خوب نیس ولی خب یه سری دعواها پیش اومد و بالا گرفت ,یواش یواش سرد شد تا اینکه یک شب اومدو گفت ک تو احساس داری من سردم,برو با کسی ک لایقت باشه و نمیدونم پرونده من برخلاف تو سیاهه و ازین حرفا,منم هرچی گفتم فایده نداشت.قبلن دوسه باری رابطه داشت برای همین یکم بی احساس شده بود.بعد ازون قضیه با هم حرف میزدیم ولی کم و به شدت اون معتقد بود ک دیگ دوست معمولی هستیم که این منو خیلی اذیت میکرد.خلاصه اقای دکتر الان چند وقتی هست که دیگه حرف نمیزنیم ولی راستش با تمام بی توجهی ها و اذیتاش هنوزم دوستش دارم.میدونم بهترین نبوده میدونم بازهم بعدها وارد رابطه میشم و…همرو میدونم ولی بازم نمیتونم از فکرش در بیام.بنظرتون یه تلاش دیگه بعدها بکنم یا کلا بیخیال بشم؟ممنون

سلام. با توجه به مطالبی که گفتید بهتر است که رابطه را تمام شده بدانید. شما او را دوست ندارید بلکه احساس نیاز بخاطر تنهایی خود به او می کنید. این دو با هم متفاوت است. مواردی که در مقاله ۹ قدم بعد از قطع رابطه عاطفی ذکر شده است را با دقت بخوانید و اجرا کنید.

سلام آقای دکتر خسته نباشید من ۲۷ سالمه و راستش رو بخواید با دختر خانومی که چندسال بود همو داخل فضای مجازی میشناختیم وارد رابطه شدم جا داره بگم قصد ما فقط دوستی بود از قبل هم طی کرده بودیم ولی این رابطه به دلایل شکهای من نسبت به خانوم ۲ ماه بیشتر دووم نیاورد فقطم بخاطر اینکه قبل من با آقایی دوست بودن که با من رفیق هستن مقصر من بودم که هی درمورد رابطه گذشته ایشون با افراد دیگه کنکاش میکردم متأسفانه سر همین اخلاقای من که بهشون شک داشتم با من کات کردن و انقدر اصرار کردم که بمونن و اینا زنگ میزدم تو واتساپ ویس میفرستادم پیام میدادم ولی فایده نداشت و ایشون بیشتر از من زده شدن در آخرم نمیخواستن منو از واتساپ بلاک کنن به قول خودشون میخواستن احترامم رو نگه دارن ولی با اصرار خود بنده که بلاکم کنن تصمیم گرفتن بلاک کنن و قبلش گقتن که میخوان دیگه تنها بمونن و هرگز مزاحمشون نشم سوال من از شما اینه که من میتونم ایشون رو طی چند هفته دیگه به رابطمون برگردونم یا اصلا امکانش نیست؟ممنون

سلام. بعد از کات کردن و قطع رابطه عاطفی امکان بازگشت به رابطه وجود دارد ولکن اگر شما همچنان همتن فرد سابق باشید حتی در صورت برگشت نیز فایده ای از برگشت رابطه نخواهید برد زیرا مجددا پس از مدتی هر چه تلاش کنید شکها و سوالات برخواهد گشت به ذهنتان. اگر سوال نکنید خودتان اذیت می شوید اگر بکنید او اذیت می شود. مگر انکه بفکر درمان خود باشید و دلایل ریشه ای شکهای خود را در کودکی بیابید. بهبودی بعد از تمام شدن رابطه عاطفی بسیار دشوار است. شما بهتر است مدتی بسراغ ایشان نروید و تنها پس از یکماه حال ایشان را بپرسید و در صورت مساعد بودن حال ایشان در ارتباط با شما به اهستگی قدمهای بیشتری بردارید

ممنون از پاسختون بله من زیاد اشتباه کردم ایشون هم شخصیت مغروری دارن و اینکه طبق گفته خودشون نمیتونن زیاد با من در ارتباط باشن چون بیشتر منزل تشریف دارن و از طرف مادرشون کنترل میشن اما وقتی بیرون میرن هم ارتباط برقرار نمیکنن علتش رو پرسیدم و گفتن به دلیل اینکه ساعتهایی رو دوست دارن تنها باشن و یا با دوستانشون باشن حتی به جون عزیزشون هم قسم خوردن که با کسی نیستن و نمیخوان که من نگران باشم ولی بعد مدتی عصبی شدن چون زیاد پیگیر بودم و گیر میدادم رفتم چند جا مطالعه کردم نوشته بودن شخصیتهای مغرور خیلی دوست دارن مورد توجه قرار بگیرن اما باید گاهی دوری کرد تا خود ایشان از شما خبر بگیرن اینکار را انجام دادم و تمام ارتباطم رو قطع کردم خوشبختانه الان ایشون دوباره برگشتن با اینکه از من گلایه کردن و گفتن که امیدوارن که تکرار نکنم مثل گذشته گفتن از اول شرایط رو به بنده توضیح داده بودن راست هم میگفتن حتی گفتن نمیخواستن که من رو بلاک کنن بخاطر اصرار خودم بلاک کردن و عذاب وجدان گرفته بودن.سوال من اینه آقای دکتر چون من تا حالا با جنس مخالف وارد رابطه ای نشده بودم چه دوستی چه جنسی ولی ایشون چون فقط دوستی داشتن و رابطه جنسی نداشتن حساس شدم و فکر میکنم که بجز من با کس دیگه ای هم هستن؟ و اینکه اون توجهی که بنده فکر میکردم در رابطه ها هست وجود نداره دیگه مثلا سکس چت نیست یا خبر نمیگیرن که ببین من کجام که نیستم از طرفی قبلنا فقط در سکس چتها میگفتن که دوست دارم بعدشم میگفتن که اگر دوست نداشتم که باهات چت نمیکردم اما اونم الان از بین رفته احساس میکنم از سر ترحم و عذاب وجدانشون برگشتن و هیچوقت مثل قبل نخواهد شد نظرتون امکانش هست مثل سبق بشه؟ ممنون

اجازه بدهید تا زمان مسائل را درست کند. ضمنا تصور شما از دوست داشتن و عشق غیر واقعی است. باید اصلاح بشود. تمرین رابطه کمک می کند تفسیر واقعی تری از دوست داشتن داشته باشید

سلام من ۳ ماهی هست که با دختری دوستم . در رابطه قبلی مشکل خاصی با طرف مقابل نداشتم ولی با این که رابطه جدیدم رو بیشتر دوست دارم خیلی بحث داریم و تقریبا با هر بحث کات میکنیم البته از طرف ایشون و هر بار هم که میگم بحث باشه ایراد نداره ولی چرا باید هر بار بلاک کنی فایده نداره میخواستم بپرسم چکار باید بکنم بمونم و سعی کنم خودمو تغییر بدم یا تموم کنم اخه خیلی دوست داروم که حفظ کنم رابطه رو

سلام. عزیزم احتمالا یک دلیل که شما این رابطه رو دوست دارید تازگی آن است و اینکه مطمئن از بدست آوردن ایشان نیستی. بعبارت دیگر همینکه او سریع قهر می کند تو را بیشتر جذب می کند. مقاله طرحواره طرد شدگی را در سایت مطالعه کنید تا بیشتر با خود اشنا شوید

سلام دکتر.واقعا ممنون ک همچین مقاله ی کانل و عالی ای گذاشتین تا همه رو کمک کنین.مقاله ب کاملی مثل این رو تا ب الان نخونده بودم .تشکر فراوان دارم

خوشحالم که مورد توجه قرار گرفت.

سلام من حدود یک سال هست که با پسر عمم در ارتباط هستم و ایشون ادعا میکرد ک از قبل از رابطه هم به من علاقه داشته و حتی من از یک نفر از فامیل مشترکمون شنیدم ک ادعا میکرده برای ازدواج منو دوست داره البته اینا مال قبل رابطمون بود در زمان ارتباطمون طوری برخورد میکرد ک انگار قضیه قطعی هست و ازدواجمون جدی هست تا اسفند ک چن روز بعد از اینکه همو دیدیم هرچی بهش زنگ زدم و تکست دادم جواب نداد بعد خودش اینستا تکست داد ک تو فقط فامیلمی و ما نمیتونیم بهم برسیم تو این ۴یا ۵ ماه چهار بار من تماس گرفتم یا تکست دادم ولی جواب درستی نمیده فقط میگه برووو دیگ دوسم نداشته باش بنظرم خیلی ادم عجیب و غریبی شده و من نمیفهمم دلیل رفتارشو از یطرف همه چیو تموم میکنه ازیطرف وقتی میبینمش در جمع فامیل یطوری بهم زل میزنه ک انگار عاشقمه چنبار جامو عوض کردم تا جلو دیدش نباشم اما باز یطوری تنظیم میکنه ک ببینه منو ولی حتی بعد مهمونی وقتی تکست میدم بهش میگ بروو نباش اگر ممکنه راه حل بگید چون من کنکوریم و ذهنم خیلی درگیر این قضیس و اینو بگم ک ما تو رابطه هیچوقت مشکلی نداشتیم تا موقعی ک پسرعموی ایشون بمن پیشنهاد ارتباط داد و بعد تمام تکست هارو ب خودش نشون داده بود با این ک من ردش کردم ولی خیلی ناراحت شد از دستم چون نسبت ب اون پسر عموش حساسه ولی من بخاطر این اتفاق کاملن ازش عذر خواهی کردم و اونم بخشید و جدایی ما چن ماه بعد این موضوع بود و ایشون بعد این اتفاق هیچوقت حرفی از اشتباه من نزد یا شکایتی نکرد

سلام عزیزم. ایشان چه بدلیل قضیه پسرعمو باشد و یا هر دلیل دیگری در هر صورت شخصیت سالمی ندارد و عدن ثبات رفتار ایشان حتی اگر ازدواج نیز بکنید ادامه خواهد داشت و شما نمی توانید همیشه از او معذرت خواهی برای کاری که اشتباه از سمت شما نبوده بکنید. کاملا رابطه را قطع کنید و هیچگونه تماسی با او نداشته باشید. بعد از اینکار احتمالا او با شما تماس می گیرد ولکن بهیچوجه پاسخ ندهید.

سلام وقت بخیر من و اقایی یکسال و نیمه باهمیم.دوران دانشگاه باهم اشنا شدیم و ایشون به من ابرازعلاقه کردو بهم گفات دوسالی بهم فرصت بده تا یکم به لحاظ مالی اوکی بشم و بیام جلو.رابطه ما شروع شد و همه چی عالی بود.ایشون خیلی برای من و خوشحالیم تلاش میکردن.مسیرهامون دور بود بعد کار خسته میومدن پیش من ک همو ببینیم.کلی امکانات برام فراهم کردن ک راحت تر زندگی کنم.و متوجه علاقه زیادش به خودم میشدم.چون خانواده هم بعنوان یه همکلاسی میشناختنشون،برای اینکه خودشو مطرح کنه تو خونواده من دوسال برای همشون عیدی میخرید میفرستاد.کنار همه خوشی ها بالاخره بحث و ناراحتی هم بود.اما حل میشد.ی بار بحثمون شد ب من گفت تو مثل قبل نیستی و من دیگه دوستت ندارم و فقط چون قول دادم بهت سر حرفم وایمیستم و…کلی باهاش حرف زدم و گفتم اگه مقصرمنم من وایمیستم و درستش میکنم.گفت میترسم از ازدواج و مسئولیت.دست خودم نیست.با خودم میگه این که همون دختر ایده الیه ک من میخواستم باز ته دلم یه جوری ام.اشوبم و یهو یی چشماش پره اشک شد گفت زندگیتو خراب کردم .و…. من نیمخوام برم مرد ها اگه برن یه جا خوندم پشیمون میشن از رفتنشون گفت بیا دربارش حرف نزنیم تا خودش حل بشه. خلاصه من از فرداش کارهای موردعلاقه اش رو انجام دادم و همه چی اوکی شد خوب شد.ی روز بهم گفت خداکنه دیگه خر نشم (منظورش همون حرفایی بود ک زده بود)دو هفته ای همچه عالی شد مثل قبل دعوا ی روز با ذوق اومد گفت این پول رو بگیر بریم با هم از الان انگشتر نشون رو بخر بعدا خونوادم اومدن خواستگاریت نشونی رو بیارن که خودت خریدی به سلیقه خودت. ی روز رفتیم خرید یه وسیله ای،سر اسنپ گرفتن بحثمون شد.به من گفت با اسنپ برو من قبول نکردم . بینمون ناراحتی پیش اومد.و کلا دیگه باهام حرف نزد.یکم ک گذشت برگشتم بهش گفتم از چی ناراحتی من عذرمیخوام ناراحتت کردم مگه چیشده ک اینجوری بهم میریزی ی بحث بوده دیگه چرا حرف نمیزنی؟وسط حرف من گوشیش رو براشت و زنگ زد با رفیقاش حرف زدن،من چیزی نگفتم حرفش تموم شد دوباره بهش گفتم عزیزم چرا اینجوری میکنی من ک کاری نکردم گفت ولم کن حوصله ندارم و دوباره وسط حرف من گوشیش رو برداشت با دوست دیگش حرف زد منم خیلی بهم برخورد و دلم شکست بلند گفت الان حوصله همه رو داری الا من؟بهش برخورد که چرا طوری گفتی اونور خط بشنون.گفتم مثل خودت ک میگی توی عصبانیت ادم بدی میشی و بیرحم میشی فرض کن منم اینبار مثل خودت فکر کن نتونستم خودمو کنترل کنم(البته من هیچوقت توی دعوا و بحث باهاش لج نکردم اولین بار بود)از اون روز دیگه ن پیشم اومد نه پیامی داد و حضورش بود.ی روز ک حالم بد بود زنگ زدم اومد منو برد دکتر(مجردی زندگی میکنم)توی راه کلی باهاش حرف زدم گفتم ما باهم کلی داریم پس انداز میکنیم تلاش میکنیم پا ب پای هم چیشده اینجوری ریخته بهم منم ی سر این رابطه ام حقمه بدونم بخاطر چی این اتفاق برا رابطمون افتاده.هیچی حرف نزد تا شاید یکساعت.بعدش گفت الان بگم چیه دیگه ول میکنی؟من ی کاری کردم موندم توش.زود بوده برام تعهد بدم.هیچ ربطی هم به تو نداره.مشکل خودمه مشکلم درونیه من با مامانمم نمیتونم ارتباط بگیرم.بهش گفتم چی سخت کرده شرایط رو؟من کمک میکنم بهت ک ازش بگذریم.ی فرصت بده کنار هم ازین بحران عبور کنیم.گفت چیزی نشده که تو نگرانی من سرقولم هستم من بوقتش میام خواستگاریت و…گفتم اینا مهم نیست الان مهمه ک اینجوری بهم ریخته است همه چی.اگه دوستم داری بمون نه بخاطر قولت.اصلا دیگه جواب نداد.ولی بین حرفاش انگار از من شاکی بود.اینجوری حس کردم.بهش گفتم چجوری میشه تا دو روز پیش هممممه چی عالی بود یهو عوض شدی گفت دست خودم نیست نمیتونم خودمو جمع کنم.هرچقدر دیگه باهاش حرف زدم انگار ن انگار.بهشون زنگ میزد حالشونو میپرسیدم.بهش گفتم به اینده فکر نکن از طرف من فشاری روی خودت حس نکن هروقت امادگی داشتی درباره ازدواج حرف میزنیم الان حال تو مهمه ب ذهنت ارامش بده اگه من کار بدی کردم من حاضرم جبران کنم بهم بگو مشکل چیه حلش کنیم کنار هم.اونجوری باهاش حرفزدم /دوباره از موضع شکایت باهاش حرف زدم ک منم حقی دارم تو ب من قول ارامش دادی من بخاطرت کلی تلاش کردم تو چرا پشت منو خالی میکنی،اینجوری هم باز حرف زدم باهاش/هر جوری ک فکر کنید من باهاش صحبت کردم اما.اما جوابش به من فقط پشت خط این بود سلام ممنون کاری داشتی زنگ زدی؟ و فقط حرفای منو گوش میداد و هیچ جوابی نمیداد تا من بگم خدافظ.اخرین بارم ک کلا وسط حرفم ک بقول خودش تکراری بود قطع کرد رفت.به گفت الان مشکلت چیه من ک سر حرفم هستم مگه من کاری بهت دارم ک میگی ناراحتت میکنم من اصلا زنگی میزنم؟خودت زنگ میزنی خودت میخوای باهات اینجوری رفتاربشه من کاریت ندارم.بهت گفتم بوقتش میام خواستگاریت رو حرفمم هستم الانم هیچ کاری از دستم برات برنمیاد درباره دوستی قولی بهت ندادم.شرایطش رو ندارم کنارت باشم.گفتم من دوس دارم کمک کنم و…اصلا گوشش بدهکار نیست.الان پنج روزه دیگه ن زنگ زدم نه پیام دادم از اونم خبری نیست (حتی با دوستامونم بیرون نمیاد و خبری ازش نیست) ی استوری گذاشت ک زندگی خیلی سخت میگذره… من الان باید چکار کنم؟من مقصرم یعنی؟ادمی ک گوشش رو میائرد نزدیک صورت من ک بقول خودش صدای خنده هامو خوب بشنوه و ذوق کنه ادمی که کل پول هاشو میداد من جمع کنم برای پس انداز ایندمون..با ذوق از سرکار میومد پیش من کلی با انگیزه بود با ذوق برایخونه خریدنمون برنامه ریزی میکردیم.چطوری در عرض ی هفته یهو اینجوری میشه(خدش ک میگفت شیش هفت ماهه ک ذهنم مشغوله)بهم میگفت من دبیرستان از نمونه اومدم بیرون رفتم فنی/الان زندگیم خوبه عالیه کارم خوبه راضی ام اما بعد بیست سال هنوز بعضی وقتا یادم میفته ک پشیمونم ک چرا رفتم فنی چرا همون رو ادامه ندادم.الانم بیست سال بگذره درباره خودمونم همین حس رو دارم دست خودم نیست همش میگم چرا من اینکارو کردم؟ همه اش هم میگه تقصیر تو نیست مشکل من درونیه چکارکنم من….. خیلی اوضاعم بده و خراب

این مورد هم بگم ی بار ک بحثمون شده بود دیدم داشت با همکارش که خانومه چت میکرد.قبلا بهم گفته بود شوخی زیاد دارن باهم توی محل کار همه شون.حس کردم با دستش جلوی گوشیش رو گرفته نبینم بعد ک خوابید کنجکاو شدم دست خودم نبود اصلاهم ازی عادت ها ندارم اما گوشیش رو برداشتم دیدم بله توی چت هاشون اون خانومه گفته بود شب جمعه ست مجردها بیچاره اند و این حرفا .دوست منم نوشته بود من ک پتومو بغل کردم اون نوشته بود منو کی بغل کنه اینم نوشته بود ایشالا نت با کلی استیکر خنده و … اونم نوشته بود برو تورت رو جای دیگه پهن کن اینم نوشته بود من تور نمیکنم گول میزنم و بعدش خدافظی.بهش گفتم اینا چیه گفتید گفت اون همسن خواهربزرگه منه تو مگه به من شک داری گفتم شک ندارم میگم دلیلی نداره همچین حرفایی بین شما رد و بدل بشه گفت من بهت گفته بودم شوخی خرکی داریم گفتم من خوشک نمیاد چرا پاکش کردی بعدش ک خوندم گفت چون نیای داستان درست کنی دیگه شاکی شد حسابی که چرا گوشی منو چک کردی لابد دفعه های پیشم اینکارو کردی من ازین کارا کردم ک تو کردی؟ازت ناراحتم و… خلاصه بعدش ک اشتی کردیم گفت فقط تو مهمی من شوخی نمیکنم قرار نیست توروناراحت کنم و …. این تنها مورد بدی بود ک از دیدم بقش همش عشق و محبت بود و توجه .این کارو هم زمانی انجام داد ک من داشتم کنارش گریه میکردم میگفتم من حالم خوب نیست چرا اینقدر عوض شدی و سخت بود برای من دیدن اون حرفا. بعدا ک دوباره گفتم من این حرفا از تو ذهنم بیرون نمیره گفتم من مردم فرق دارم / دوباره گفتم یعنی چی مگه مرد و زن داره گفت بخدا شوخی کردم گفتی اجام نده منم انجام نمیدم دیگه قول.

تصحیح میکنم در جواب پیام ایشون نوشته بود: ایشالا من

سلام. ایشان بجهت احساس گناه پیش شما مانده و بروشنی و آشکارا رابطه را تمام نمی کند. در واقع می خواهد جوری رابطه تمام شود که مقصر نباشد. چیزی نیز که شما در گوشی ایشان دیدید می بایست تیر خلاص برای شما باشد اما متاسفانه بدلیل وابستگی تان اقدام به ترک نکردید. بگونه ای که ایشان طلبکار شما شدند. هر چه زودتر پیش از آنکه عزت نفس شما بیشتر اسیب ببیند رابطه را ترک کنید.

اونهمه عشق و علاقه در حدی ک خونواده من فهمیدن منو میخواد همش الکی بوده؟ چطوری عوض میشه ادم اینقدر زود؟؟ من کار بدی کردم؟؟؟ من ک بهش گفتم من حاضرم جبران کنم

هیچ ارتباطی به شما ندارد. انسانها طبق شرایط تغییر می کنند. مهم ان است که شما از این رابطه مسموم بسرعت بیرون بیایید

خیلی سخته خیلی/چقدر تلاش کردیم دوتایی….چقدر با ذوق برنامه ریختیم… خودش چقدر تلاش کرد همین دو هفته پیش پول داد گفت برو حلقه تو بخر به سلیقه خودت…. فکرنمیکردم به این نتیجه برسم….که بخوام به جدایی فکر کنم سخته اصلا قابل باور نیست کارم هرشب گریه ست

سلام دکتر من دوسال با یه پسر دوست بودم.اون اوایل من فقط به چشم یه دوست معمولی می دیدمش و اصلا به فکر ازدواج یا آینده باهاش نبودم اما اون بعد چند ماه از شروع رابطمون بهم ابراز علاقه کرد و خیلی بهم وابسته شده بود و همیشه درباره آینده و ازدواج با من حرف میزد و این باعث شد که منم بهش وابسته شم و بهش علاقه پیدا کنم همه چیز خیلی خوب پیش میرفت و اون حتی گفته بود که منو به همه خانوادش معرفی کرده و همه میدونن که فقط من توی زندگیشم.هیچ مشکلی باهم نداشتیم و اون هیچ وقت از علاقش نسبت به من کم نشد همیشه زندگی کردن بدون من رو پوچ و بیهوده میدونست ولی یه روز منو از اینستاگرام بلاک کرد و بعد از پیگیری های زیاد فهمیدم که با یه دختر دیگه هم درارتباطه این قضیه منو خیلی داغون کرد و بدتر از اون اینکه وقتی ازش توضیح میخواستم یا دلیل کارشو ازش میپرسیدم یا دروغ میگفت یا جواب سربالا میداد خیلی ضربه روحی بدی خوردم چون اون همه عشق و علاقه چطوری میتونه بی دلیل تموم بشه؟من ارتباطمو باهاش قطع کردم ولی واقعا فراموش کردنش برام سخته و من تو این دوسال جز عشق و علاقه ازش چیزی ندیدم و خودمم صادقانه دوستش داشتم حالا باید چیکارکنم ؟

سلام. ایشان بطور مشخص صفت تعهد و وفاداری را ندارند. این اتفاق می توانست بعد از ازدواج بیفتد. ارتباط خود را بطور کامل با ایشان قطع کنید. متاسفانه به حرفهای ایشان بهیچوجه نمی توان اطمینان کرد. حتی اگر مجددا عذر خواهی کند و دوباره برگردد امکان دوباره این اتفاق زیاد است. هرگونه ارتباط را قطع کنید.

سلام …من یبار جدا شدم و پس از ۸ سال وارد یه رابطه شدم که بناش از اول ازدواج بود اما به دلیل جدا شدنم خانواده ی آقا مخالف هستند و اعلام کردند به هیچ وجه رضایت نمیدهند. در حال حاضر خیلی حال بدی دارم و نمیدتنم چه کنم نیاز به کمک و راهنمایی دارم خواهش میکنم کسی کمکم کنه….

سلام آقای دکتر نمیدونم چرا رابطه های من همیشه بی سرانجامند؟ هفت ماه به یه آقایی ذوست بودم که متوجه شدم ایشون یه دوست دختر چند ساله دارند که با هر دوی ما برای ازدواج برنامه میریزن!!!!! من این رابطه رو دیروز تموم کردم، اما رابطه های قبلیم هم هر بار به یه دلیلی بهم خورده علی رغم اینکه از نظر کاری و اجتماعی دختر بسیار موفقی هستم، مقاله ی تله ی طرد شدگی رو خوندم انگار دچار این تله هستم اما دلایلی که برای ایجادش ذکر شده بود هیچکدوم در مورد من صادق نیست، حالا برای رها شدن از این تله باید چیکار کنم؟ چطوری به خودم کمک کنم؟

کتاب رهایی از غم جدایی و زندگی خود را دوباره بیافرینید را تهیه بفرمایید و مطالعه کنید

سلام دکتر من همونیم که هفته پیش به همین اسم مشکلمو ب اتون توضیح دادم و جواب شما در مورد این که در یه رابطه این که صرفا خوب باشی دلیل بر این نیست طرف مقابل بمونه برام بسیار قانع کننده بود .ولی خب دقیقا فردای همین روزی که شما جوابمو دادی همون شخص یدفعه بهم داد و سلام و احوال پرسی کرد و شرایطمو پرسید و وسط بحث یهویی گفتش که حلالم کن گفتم اخه چرا گفتش اذیتت کردم خیلی و از این حرفا منم چون تو اون لحظه احساسی شده بودم گفتم من هیچ وقت نمیتونم ازت دست تو ناراحت باشم …گفت تو این دوماه کا از هم جدا شدیم هی میخواستم احوالتو بپرسم ولی خجالت میکشیدم منم همینو گفتم و اون گفتش که درسته که من و ت. تو رابطه به جایی نرسیدیم ولی من برات احترام زیادی قائلم و تو مهربونی و ذاتت پاکه و از این حرفا …هیچی دیگه اون روز تا موقع خواب با هم حرف زدیم راجب همه چی نمیدونم چرا موقع حرف زدن باهاش اروم شده بودم میخواستم روزای بعدشم باهاش حرب بزنم یه حس امیدی داشتم ولی خب فرداش هر چی با خودم منطقی فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که اون فقط دلش به حالم سوخته و بخاطر عذاب وجدانی که داره بهم پیام داده …کاش پیام نمیداد بهم اگه هدفش این بوده باشه ظلم بزرگی در حق من کرده ..به نظر شما آی دکتر پیام دادنش یهو بعد دو ماه و این صحبتاش چ نشونه ای داره ؟

خیلی وقتها نشانه عذاب وجدان است. همچنین می تواند نشانه ان باشد که برای مدت کوتاهی احساس تنهایی کرده و فقط می خواسته تنهایی خود را پر کند. در هر حال ادامه رابطه به صلاح نمی باشد.

حتی حرف زدن عادی؟اون روز راجب کرونا میگفت و این که میترسه بگیرهو از این حرفا …بله درسته منم تا حدودی همین فکر میکنم هم عذاب وجدان هم تنهایی موقت پس بنظر شما هر گونه رابطه ای به صلاح نیست

بهیچوجه صلاح نیست. فقط خودتان را اذیت می کنید.

دیگه هیچی نمیتونه منو خوشحال کنه آی دکتر ..این روزا انگیزه هیچی نمونده برام …دو ماهه دارم عذاب میکشم عذاب دلتنگی عذاب طرد شدن و تنها شدن …هنوز نمیدونم مشکلم چی بود اونم دوست داشت منو برام کادو میگرفت یادگاری میخرید موقعی که میرفتم اموزشی خیلی ناراحت بود و قتی برگشتم از اموزشی و گوشیمو چک کردم دیدم ار شب برام پی ام میذاشته که دلتنگمه چیکار کنم تو رو خدا ..هی بعضی وقتا میخوام پی ام بدم که برگرده ولی از طرد شدن دوباره میترسم چون بار آخر گفتش که این رابطه چه الان چه یه سال دیگا بالاخره تموم میشد تو سرد و خنثایی و من هیجانی وقت این جملاتو تو ذهنم مرور میکنم ناامید میشم از امکان برگشتنش …رفت و دیگه خبری نشد هر چند تو اینستا منو هنوز فالورای خودش دارخ و منم تا حالا به استوریاش نگاهم نکردم این که فامیلم هستیم و امکان دیدن و خبر شنید ازش همچنان هست خیلی بده طرد شدن از یه رابطه یه ساله که دلیل خوشحالی و زندگیته

۲نظر شما در انتظار تایید مدیریت است دیگه هیچی نمیتونه منو خوشحال کنه آی دکتر ..این روزا انگیزه هیچی نمونده برام …دو ماهه دارم عذاب میکشم عذاب دلتنگی عذاب طرد شدن و تنها شدن …هنوز نمیدونم مشکلم چی بود اونم دوست داشت منو برام کادو میگرفت یادگاری میخرید موقعی که میرفتم اموزشی خیلی ناراحت بود و قتی برگشتم از اموزشی و گوشیمو چک کردم دیدم ار شب برام پی ام میذاشته که دلتنگمه چیکار کنم تو رو خدا ..هی بعضی وقتا میخوام پی ام بدم که برگرده ولی از طرد شدن دوباره میترسم چون بار آخر گفتش که این رابطه چه الان چه یه سال دیگا بالاخره تموم میشد تو سرد و خنثایی و من هیجانی وقت این جملاتو تو ذهنم مرور میکنم ناامید میشم از امکان برگشتنش …رفت و دیگه خبری نشد هر چند تو اینستا منو هنوز فالورای خودش دارخ و منم تا حالا به استوریاش نگاهم نکردم این که فامیلم هستیم و امکان دیدن و خبر شنید ازش همچنان هست خیلی بده طرد شدن از یه رابطه یه ساله که دلیل خوشحالی و زندگیته افسرده شدم ولی فک کنم اون خوشحال باشه اخرین جملش این بود :گفت ببخش منو باور کن برای منم جدایی سخته ولی دیگه نمیتونم میخوام فکر و ذهنم اسوده بشه

قطع هر رابطه دلیلش عملکرد بد شما نیست. بیجهت خود را مقصر ندانید.

سلام دکتر . انقد غم و غصه هام زیاده که نمیدونم از کجا شروع کنم من چهار سال پیش برای اولین بار عاشق یکی شدم و بعد دوماه از من جدا شد و من دچار افسردگی شدیدی شدم و بعدشم دچار یک سوختگی شدید از ناحیه دست شدم .از همه لحاظ داغون شدم یه جوری شده بود که وارد هر رابطه ای میشدم تحت تاثیر رابطه قبلیم بودم تا این که پارسال وارد رابطه با دختری شدم که از قضا فامیلم هستیم و پدر ایشون و من پسر دایی دختر عمه هستن ..این رابطه و بودن با اون باعث شد غم و غصه های قدیمی فراموش کنم ..کلا شده بود دلیل خوشحالی و انگیزه من برای زندگی .اولاش از من یه قول گرفت و گفت که هیچ کس از فامیل نباید بفهما ما باهم در ارتباطیم تا وقتی که زمانش برسه منم قبول کردم ..همه چی در طول رابطه خیلی خوب بود ..هر بار یواشکی میرفتیم بیرون و طبیعت و باهم حرف میزدیم و من هر بار که به دیدنش میرفتم براس یه شاخه گل رز میگرفتم به خاطر علاقم اونم خوشحال میشد همو بغل میکردیم درباره همه چی حرف مزدیم تا این که ماه اخر خیلی سرد شده بود باهاش منم یه شب ازش پرسیدم دلیلش چیه گفت که خسته شدم گفتم چرا گفت تو یه پسر سردی و من یه دختر هیجانیم نمیتوننم باهات ادامه بدم گفتم منظورت از هیجان چیه م که رابطمون خیلی محدود بود باید چیکار میکردم هیجانی باشم گفتش که بعدا خودت میفهمی ..گفتم مگه این همه محبت نکردم گفت که رابطه فقط محبت نیس و خودم بیشتر وقتا حالم بد میشد از قربون صدقه رفتنات منم گفتم اخه چیکار باید میکردیم ما که رابطمون و قرارامون و پنهونی بود فقط گفت که کاوان تو رابطه های بعدیت با بقیه خوب باش اذیتشون نکن …منم فقط زبونم بند اومده بود داغون شدم منی که تمام دلخوشیم اون بود و تمام تلاشم این بود خوشحالش کنم هیچی ..اخه یه بار م تو سومین ماه رابطه همچین چیزی پیش اومده بود و دعوا کرد باهام که تو سرد و خنثایی و فلان و بعد یه هفته تودش برگشت و گفت بدون تو نمیتونم رابطه ادامه داشت تا همین دو ماه پیش که دو باره مطرح شد گفت دفعا پیشم اصرار کردی و گرنه همون موقع تموم میکردم میگفت این رابطه الانم نه یه سال دیگه تموم میشد منی که تمام تلاشمو کردم داغونم الان تو این دوماه افسرده شدم دل و دماغ هیچی ندارم همه ی جای شهر مون شده خاطره برام عذاب میکشم نمیدونم چرا اینجوری شد داغونم تودمو مقصر میدونم با این که تمام تلاشمو کردم برای موندن و خوشحال بودنش کسی نیست به دادم برسه اران دو ماهه کارم شده گریه ارزوی مرگ سربازم هستم ای دکتر دیگه هیچی نمونده برام تنهام .خیلی سعی داشتم این اواخر که سرد شده رود رو در رو ببینمش که نشد و تو تلگرام تموم شد دفعه پیش که این مشکل پیش اومده بود و بعدش خودش برگشت تو قرار اول گفتم بابت همه چی معذرت میخوام اون گفتش منم زیاده روی کردم خودتو مقصر نکن واقعا داغونم نباید تموم میشد الانم موندم چیکار کنم بعضی وقتد میخوام بهش پی ام میدم ولی جرات طرد شدن دوباره ندارم فک نکنم راهی باشه دیگه

سلام. عزیزم چرا فکر می کنی اگر در رابطه خوب عمل کنی طرف مقابل میمونه؟ خیلی از رابطه ها اتفاقا بدلیل خوب عمل کردن و محبت کردن از بین می رود. خیلی رابطه ها از ابتدا بدلیل سرگرمی بعضی بدلیل تنوع و …شروع می شود و بنابراین تمام شدن انها ریطی بع عملکرد تو ندارد. در ضمن شما تا زمانی که ازدواج کنی ممکن است با ۱۰ نفر دیگر اشنا شوی. پس تمام شدن یک رابطه نباید تو را ناراحت کند. ایجاد رابطه بخاطر اشنایی است تا درک کنید مناسب هم هستید یا خیر. حتی اگر شما بهترین ادم زمین هم باشی شاید برای فردی مناسب نباشی. پس ناراحت نباش. زندگی ادامه دارد.

سلام دکترجان بنده اوایل دانشجویی با خانمی آشنا شدم بعد یک مقداری آشنایی کلی و شناخت همون اوایل با خانوادم در میون گذاشتم و از طریق یکی از اساتیدمون خواستگاری کردم ولی پاسخ منفی گرفتم ، بعد از اون ماجرا یک مدت چند ماهه ارتباطی نداشتیم ولی باز به علت هم کلاسی بودن و اینکه همو میدیدیم و من میدیدم تو شهر غریب خیلی تنهاست و حس میکردم نیاز به کمک داره ، همیشه سعی کردم کمکش کنم ، تو تمام این مدت محبت که میکردم کم و بیش پاسخشو میگرفتم ، خلاصه گاهی بعضی شبا خیلی اذیت میشدم ولی بازم عی به خودم میگفتم به خاطر خدا باید چشم و گوشمو ببندم و بهش کمک کنم چون اینجا کسی رو نداره ، من آدم اجتماعی هستم این رفتاراش خیلی نتونست تو ارتباطم با دوستام و روند کارام اختلالی ایجاد کنه ، چون هر دفعه سعی میکردم با کارای مختلف خودمو سرگرم کنم ، فقط یک مقدار رابطم با خانوادم مشکل دار شده بود . ما رشتمون ۶ سالست ، الان بیش از ۵ سال گذشته و ایشون وارد رابطه با یک پسری شدن که میان برای من تعریف میکنن هر چیزی بهم میگن رو ، ما خیلی باهم صمیمی هستیم هنوزم ولی اینکارشون اذیتم میکنه ، طوری که بهش گفتم چرا به من یک فرصت دیگه نمیدی ، میگه تو ۵ سال فرصت داشتی ولی همیشه حال من بد بوده تو این سالها ، بهش میگم حال آدما به خودشون ربط داره ، خلاصه بعد کلی کش و قوس بهم گفت قبل از من یکی رو دوست داشته و به دلایلی بهم نرسیدن ، از اونجا دیگه نتونسته به ارتباط ازدواج با کسی فک کنه ولی الان بعد این همه سال یک پسری اومده که ازش خوشش اومده ، ایشون نشانه های افسردگی رو داره ، بارها هم از خودکشی با من حرف زده ، طبق تعاریفش از رابطه ی جدیدش حس می کنم پسره اذیتش میکنه و اینم غرورشو میشکنه باز به پسره پیام میده ، نه میتونم تنهاش بذارم چون میدونم زمان وارد شدنش به رابطه نبوده و بعدش اگه کسی پیشش نباشه شاید دست به کار بدی بزنه ، حتی اگه بخوامم ترکش کنم کل زندگیه ما به هم گره خورده ، پایان نامه هامون ، کارای دانشگامون ، کلی چیزای دیگه و ۶ ماه از دانشگاهمون مونده و اگ بخوامم باهاش بمونم و کنارش باشم، هی برام از اون رابطه جدیدش تعریف میکنه تا خلا های عاطفیش تو اون رابطه رو با دوست داشتن های من جبران کنه و من هر دفعه اذیت میشم ، به نظر باید چیکار کنم ؟ من هیچ رابطه ای هم چند ساله نمتونم شروع کنم ، چون ایشون هست ، هر چند بارها بهم گفته من و تو بدرد هم نمیخوریم تو به زندگی عاطفی خودت برس ،تو برام مثه یک دوست صمیمی هستی مثه داداشم ، میخوامم ترکش کنم با کارا و حرفاش دلمو میسوزونه ،از رفتاراش و کاراشم با من احساس عذاب وجدان میکنه ، من بهش میگم منو رها کن ، من هر کاری کردم خودم از پس خودم برمیام ، تو عذاب وجدان منو نداشته باش ، دیگ واقعا برام سواله باید چیکار کنم ؟

سلام. عزیزم با قاطعیت از ایشان بخواه که برای شما از دوست دیگرش تعریف نکند. اگر تعریف کرد صحبتش را قطع کنید و بگویید نمی خواهم بشنوم. از تعاریف شما بر می آید ایشان طرحواره طرد و ترک دارند. مقاله زیر را بخوانید. هر قدر کسی به او محبت بیشتری کند ایشان کمتر از او خوشش خواهد آمد و هر شخصی بیشتر بی توجهی کند جذب او می شود.https://dr-sanaie.com/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%D8%B7%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%A7/

سلام دکترجان بنده اوایل دانشجویی با خانمی آشنا شدم بعد یک مقداری آشنایی کلی و شناخت همون اوایل با خانوادم در میون گذاشتم و از طریق یکی از اساتیدمون خواستگاری کردم ولی پاسخ منفی گرفتم ، بعد از اون ماجرا یک مدت چند ماهه ارتباطی نداشتیم ولی باز به علت هم کلاسی بودن و اینکه همو میدیدیم و من میدیدم تو شهر غریب خیلی تنهاست و حس میکردم نیاز به کمک داره ، همیشه سعی کردم کمکش کنم ، تو تمام این مدت محبت که میکردم کم و بیش پاسخشو میگرفتم ، خلاصه گاهی بعضی شبا خیلی اذیت میشدم ولی بازم عی به خودم میگفتم به خاطر خدا باید چشم و گوشمو ببندم و بهش کمک کنم چون اینجا کسی رو نداره ، من آدم اجتماعی هستم این رفتاراش خیلی نتونست تو ارتباطم با دوستام و روند کارام اختلالی ایجاد کنه ، چون هر دفعه سعی میکردم با کارای مختلف خودمو سرگرم کنم ، فقط یک مقدار رابطم با خانوادم مشکل دار شده بود . ما رشتمون ۶ سالست ، الان بیش از ۵ سال گذشته و ایشون وارد رابطه با یک پسری شدن که میان برای من تعریف میکنن هر چیزی بهم میگن رو ، ما خیلی باهم صمیمی هستیم هنوزم ولی اینکارشون اذیتم میکنه ، طوری که بهش گفتم چرا به من یک فرصت دیگه نمیدی ، میگه تو ۵ سال فرصت داشتی ولی همیشه حال من بد بوده تو این سالها ، بهش میگم حال آدما به خودشون ربط داره ، خلاصه بعد کلی کش و قوس بهم گفت قبل از من یکی رو دوست داشته و به دلایلی بهم نرسیدن ، از اونجا دیگه نتونسته به ارتباط ازدواج با کسی فک کنه ولی الان بعد این همه سال یک پسری اومده که ازش خوشش اومده ، ایشون نشانه های افسردگی رو داره ، بارها هم از خودکشی با من حرف زده ، طبق تعاریفش از رابطه ی جدیدش حس می کنم پسره اذیتش میکنه و اینم غرورشو میشکنه باز به پسره پیام میده ، نه میتونم تنهاش بذارم چون میدونم زمان وارد شدنش به رابطه نبوده و بعدش اگه کسی پیشش نباشه شاید دست به کار بدی بزنه ، حتی اگه بخوامم ترکش کنم کل زندگیه ما به هم گره خورده ، پایان نامه هامون ، کارای دانشگامون ، کلی چیزای دیگه و ۶ ماه از دانشگاهمون مونده و اگ بخوامم باهاش بمونم و کنارش باشم، هی برام از اون رابطه جدیدش تعریف میکنه تا خلا های عاطفیش تو اون رابطه رو با دوست داشتن های من جبران کنه و من هر دفعه اذیت میشم ، به نظر باید چیکار کنم ؟ من هیچ رابطه ای هم چند ساله نمتونم شروع کنم ، چون ایشون هست ، هر چند بارها بهم گفته من و تو بدرد هم نمیخوریم تو به زندگی عاطفی خودت برس ،تو برام مثه یک دوست صمیمی هستی مثه داداشم ، میخوامم ترکش کنم با کارا و حرفاش دلمو میسوزونه

سلام و عرض خسته نباشید خدمت ادمین های محترم سایت خوبتون. من گذشته یک رابطه عاطفی که ۳ ساله شکست خورده در بیست سالگی داشتم که تو این مدت دانشجو بودم و امسال سال سوم دانشگاه بنده هست. و بعد از کنار اومدن با رابطه سابق دیگ سمت دختری نرفتم.

بعد یک سال با یک دختر که هم سن هستیم ، آشنا شدم. رابطه ما فقط دوستی یا رفاقت بود. این دختر متاسفانه در دوران کودکی بار سنگین آسیب روحی مرگ پدر رو داشته و من همیشه هوای این دختر رو داشتم. (در هر شرایطی چه مالی چه عاطفی چه از نظر وقتی که صرف میکردم وبه خاطرش دچار افت تحصیلی شدم ، که زیاد برام مهم نیست) و فاصله تماس ها و پیغام های ما بیشتر از یک روز نمیشد که بیشتر از طرف اون بود. بعد از نزدیک یک سال این دختر به من وابسته شد ، با این که برای هم مشخص کردیم که رابطه ، تنها رابطه دوستیه. نه که من این دختر رو دوست نداشته باشم تا جلوتر هم بریم تو این رابطه . من حس وابستگی یک دختر رو میفهمم برای همین هم خود این دختر هم نمیخاست که حسی به هم داشته باشیم جز دوستی.

اما بخاطر این که این دختر خواه یا ناخواه به من حس پیدا کرده بود. و از این وابستگی میترسید. با رفیق صمیمی من تماس گرفت و طوری بهش گفت که من به اون حس دارم. ولی اون اینطور نیست ، کاملا برعکس.

من از این که اینجوری آبرو و غرورم جلو بهترین رفیقم ریخته بود. خیلی عصبانی شدم و دو روز نه با این دختر تماس گرفتم و نه پیغامی دادم.

بعد دو روز با من تماس گرفت و معذرت خواهی که ، چاره ای نداشته ، اعتراف کرد که وابستگی و ایحاد حس از سمت خودش بوده. همچنین که من چیزی کم نزاشتم برای اون ولی خودش نمیتونست ادامه بده و غیره. من هم با شکایت بهش که چرا چنین چیزی که راز بوده بین ما رو، بین رفیقم افشا کرده و باعث سرخوردگی من شده، قطع رابطه کردم. اوایل احساس فقدان چیزی تو زندگیم شدم ولی چون تجربه چنین چیزایی رو داشتم کنار اومدم و هیچ گونه تماس و پیغام با ایشون نداشتم. تمام راه های ارتباطی بین خودم و اون رو مسدود و همه عکس های مشترکمون رو پاک کردم.

بعد دو هفته با من تماس گرفت و گفت که بعد این ماجرا سوء تغذیه و گریه مداوم و ضعف بدنی داشته. چون دیگه تحملش سخت بود به من تماس گرفته. من سعی کردم محترمانه جوری که ناراحت نشه تماس رو تموم کنم.

به خطر وضعیتی که دچار شده احساس گناه میکنم. با این که من هرطور و از هر زاویه نگاه میکنم هیچ کار اشتباهی انجام ندادم.

لطفا اگر میشه به من کمک کنین تا بفهمم واقعا باید چیکار کنم. چون من این دختر رو دوست دارم، حتی اگر قرار باشه رابطه جدی تر بشه هم با کمال میل قبول میکنم. فقط نمیخام بیشتر این دختر سختی بکشه. مرسی ممنون

سلام. در ردجه اول باید بدونید رابطه شما نباید بر اساس احساس گناه و ترس از ناراحت کردن باشه. اگر رابطه خوبی بوده و از لحاظ منطقی به همدیگه میخوردید جلو برید و ادامه بدید. در غیر اینصورت بهتره که ایشان امروز ناراحت بشه تا اینکه با تنیدگی بیشتر و در نتیجه مشکلات بیشتر ارتباط تموم بشه. اگر مناسب ازدواج هستن دلیل شما برای قطع ارتباط معقول نیست. حالا به دوستتون گفته. دلیل بر این که یک رابطه منطقی و خوب رو تمام کنید نیست. اگر رابطه منطقی نیست کو قصد جدی ندارید بهتره تمام بشه و وابستگی بیشتر ایجاد نکنید.

سلام علیکم داکتر محترم مشکل من خیلی پیچیده تر از این است بهتر است توضیح بدهم. من یک دختر ۱۹ ساله هستم و دانشگاه میخوانم. تقریبا ۸ ماه میشه که عاشق یک مردی هستم اما ۱ ماه میشه که ازش جدا شدم و در حالت بد روحی قرار دارم نمیتوانم احساساتم را کنترول کنم گاهی خنده گاهی گریه و بعضی اوقات هم هیچ حسی ندارم و در تزلزل احساسی قرار دارم. پیچیده بودن اش در این است که او با وجود که یک خانم داشت و تقریبا ۴ ماه شده بود که عروسی کرده بود اما عاشق من شده بود و من هم با وجود که میفهمیدم او متاهل است با او رابطه برقرار کردم. خیلی احساسات ما به همدیگر شدید بود و دیوانه وار همدیگر را دوست داشتیم ولی من همیشه احساس گناه میکردم که چرا با وجود خانم اش من این کار را میکنم و خیلی به هم نزدیک شده بودیم. بخاطر همین من این رابطه را قطع کردم تا هیچ کس ضرر نبیند زیرا چندین بار خواستیم با هم حرف نزنیم اما نشد رابطه نزدیک تر شد بلآخره یک ماه قبل برایش گفتم که من یکی دیگر را دوست دارم و نمیخواهم با تو باشم برای همین برایش دروغ گفتم تا هر دوی ما از این رنج آزاد شویم. اما حالا وضع من هر روز بد تر میشود هیچ کاری انجام داده نمیتوانم بعضی اوقات بیخود گریه میکنم و زیاد دل تنگ اش میشوم البته بیشتر شب ها . در روز بیشتر احساس بی ارزشی دارم و تنبلی میکنم. حالا من باید چی کار کنم وضعیت ام بد تر میشه کمکم کنید.

سلام. شما بدلیل ویژگیهای روانی تان عاشق مردی شدید که در یک رابطه دیگر بود. برای اشنایی با خود مقالات زیر را مطالعه کنید. مسلما انجام کار درست با تلاش ممکن است. شما راه درست را انتخاب کردید و باید رنج ناشی از ان جهت رشد را تحمل کنید. شما مانند معتادی هستید که پیشتر اشتباه کرده و اکنون قصد خروج از اشتباه خود را دارد. طبعا باید درد ناشی از ترک را تحمل کنید و یا انکه روان و روح خود را از بین ببرید.https://dr-sanaie.com/%D8%AA%D9%84%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C/

https://dr-sanaie.com/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%D8%B7%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%A7/

سلام ممنون از مطالب مفید تان واقعا همینطور بود. کوشش میکنم عمل کنم تا خوب شوم.

خوشحالم مورد پسند قرار گرفت

ممنون مطالب تان عالی بود

سلام من با دختری ۶ سال در ارتباط بودم به شدت عاشق هم بودیم و در این ۶ سال و خرده ای نهایتا ۸ ساعت وقفه بین تماس میوفتاد.من ۳۱ و ایشون ۲۴ سالشونه.و در سن پایین اصطلاحا با هم بزرگ شدیم.این یکسال اخر بخاطر گرفتاری کاریمون خیلی کمتر همو میدیدیم مثلا ۲ هفته یکبار ولی تماس تلفنی حفظ میشد هروز و تا اخرین لحظه برای اینده و ازدواج برنامه ریزی می کردیم. کاملا بهش وفادار بودم و همه وجودمو در این رابطه گذاشتم. یک سال اخر دچار حمله های قلبی و عصبی شده بود بخاطر شرایط کاری و زندگیش. ماه پیش سر موضوعی بی اهمیت جر و بحث شدیدی کردیم.تا شب زنگ زد عذرخواهی کنه من جواب ندادم. از فرداش محو شد و تمام…فقط بعد تماسام مادرش ویسی ۴۰ ثانیه ای داد که این رابطه اشتباه بوده دیگه نمیتونم مریضی دخترمو ببینم برو دنبال زندگیت و ۶ سال رابطه عاشقانه رو با یه ویس سر و تهش رو هم اورد. خود دختر هم تماسی با من نگرفت و کامنتی نداد.در دو هفته اول دوبار رفتم دیدن دختر یکبار محل کارش یکبار دم خانه اش که هردوبار منو دید بدون کوچکترین حرفی راهشو گرفت و رفت انگار وجود ندارم در صورتی که تا همین دیروزش منو از دور میدید جوری سمتم میدوید که نزدیک بود زیر ماشین بره…ادم بسیار مغروری هم هستم که این مساله بیشتر مرا شکست.دوبار هم نامه کوتاهی مبنی بر عذرخواهی و شروع دوباره نوشتم رو ماشینش گذاشتم (چون همه جا بلاکم کرد و شماره شو عوض کرد)که جواب نداد. در عذاب بدیم احساس شکست دارم ۴۰ روزه و اصلا درست نمیتونم زندگی کنم بیشتر بخاطر اینکه چرا حتی برای تمام کردن خودش تماسی نگرفت.حتی یک کلمه خداحافظی نکرد بعد ۷ سال… هیچ دسترسی بهش ندارم جز شماره منزلش.آیا تماس گرفتن با خونه اش و صحبت با مادرش کار اشتباهیه؟ لطفا راهنمایی کنید میترسم دیر شه.اینم بگم هیچ ارتباطی در این ۶ سال با خانواده اش جز یکی دو تماس نداشتم ولی اون با خانواده من اشنا بود.قصد ما ازدواج بود و هرگز هیچ دعوای جدی یا مشکلی نداشتیم برای همین برام سنگینه

سلام. قطعا این حق شماست که دلیل کار ایشان را بدانید. ۶ سال مدت زمان کمی نیست و احساس ناراحتی شما طبیعی است. شما به روشهای مودبانه ولی پیگیرانه از ایشان بخواهید تا دلیل قطع ارتباط با شما را مشخص کند. در صورتیکه ایشان پاسخگو نبودند هرگونه راه ارتباط با ایشان را قطع کنید تا کمتر احساس غم کرده و زودتر به زندگی عادی برگردید. برای اینکه ایشان پاسخ شما را بدهند ۱ ماه فرصت بدهید و در صورت هر نتیجه ای هرگونه ارتباط با وی را قطع کنید

سلام.خسته نباشید.من از شما خیلی عذر میخوام متنم کمی شاید خسته کننده بچه گانه و طولانی شده.چون خواستم کامل توضیح بدهم ریز و درشت مسئله را. من یک سال و چهار ماه پیش با دختری آشنا شدم.ایشون تو شهر دیگری زندگی میکنه ولی شهرها دور نیست.یک ساعت فاصله بین شهر ها هست.ایشون پنج سال تو شهر من درس خونده و اینجا زندگی کرده و یک خانه در اینجا دارن.به همین دلیل دو سه هفته یک بار میامدن اینجا.من تقریبا ۲۸ سال سن دارم و ایشون تقریبا ۲۷ سال.ما از لحاظ اخلاقی خیلی سازگار بودیم.تقریبا میشه گفت تو اکثر مسائل هم نظر بودیم.ما از طریق فضای مجازی با هم آشنا شدیم و گفته بودیم تا سه ماه حرف بزنیم اگر با هم اکی بودیم همدیگرو ببینیم.ایشون فقط میگفتن من بیشتر از یک سال نمیخواهم با کسی دوست بمانم مگر در شرایط خاص که بعد ها رابطه مارو جزو خواص ها میدونست و میگفت سن ازدواج هم برایش اصلا اهمیتی ندارد و من هم میگفتم بعد از سی سالگی ازدواج خواهم کرد.من هم گفته بودم بعد از دفاع پایان نامه ام خانواده ام را در مورد رابطمون درجریان میذارم که ایشون هم استقبال کردن که البته بنا به دلایلی هنوز نتونستم دفاع کنم.البته هم خواهر من و هم خواهران ایشون در جریان هستن.هم من و هم ایشون خواهرانمان ازدواج کردن و تنها هستیم.ما تو دو سه ماه اول به این نتیجه رسیدیم که اکی هستیم ولی ۹ ماه طول کشید همدیگرو ببینیم.و بعد ۹ ماه که همو دیدیم بیشتر به هم وابسته شدیم و همدیگرو دوست داشتیم.ایشون یکی از خواهرهاشون تو شهر ما کار میکنه و در خانه ای که اینجا دارن زندگی میکنن.خواهر ایشون سال گذشته ازدواج کردن ولی هنوز نامزد هستن.۶ ۷ ماه پیش با همسرشون اختلاف پیدا کردن.این اختلاف باعث شد خانمی که من باهاش ارتباط دارم با شوهر خواهر و خواهرش اختلاف پیدا بکند بنا به اختلاف خواهرو شوهر خواهرش.این باعث شد ایشون کمتر بیان شهر ما که طوری شد ما دو ماه و نیم هم را ندیدیم.من میگفتم چرا نمیای دلیل اختلافش با خواهرش را میاورد.میگفتم من بیایم شهر شما میگفت نه یکم صبر کن خودم میام.مدام هم گله میکرد چرا نمیتونیم همو ببینیم و بشدت دلتنگ شده بودن و این دلتنگی یکم عصبیش کرده بود.بعد از دو ماه نیم که آخر شهریور بود ایشون اومدن اینجا که همو دیدیم و خیلی هم دیدار خوبی داشتیم.بعد از یکی دو هفته ایشون گفتن در روز ما خیلی صحبت میکنیم کمتر کنیم تا بهتر به کارامون برسیم.منم قبول کردم.بعد ایشون کمی احساس میکردم عصبی هستش ولی به روی خودش نمی آورد.اواخر مهر بود که ایشون صبح زود ساعت ۵ پیام زده بودن که بیدار شدی باید باهات حرف بزنم.با هم حرف زدیم بعدا که گفت من دیگه نمیتونم ادامه بدم تمومش کنیم.من بشدت ناراحت شدم دلیلش را پرسیدم اما هیچ دلیلی نگفت.میگفت خوشم میاد ازت ولی نمی تونم و…من هم اون روز دیگه آنلاین نبودم که ساعت یک شب بود پیام زد چرا آنلاین نیستم و نگران بود که گفتم حال ندارم.ایشون فردا صبحش امتحان علایم رانندگی داشتن بخاطر مسائلی که پیش اومده بود نتونسته بودن مطالعه کنند.من گفتم بیا مشکلات و سوالاتتو بپرس توضیح بدم که تا ساعت چهار صبح طول کشید و کلی از من تشکر کرد بصورت عاطفی و مثل گذشته.من هم بخاطر امتحانی که داشت هیچ موضوعی در مورد اتفاقی که افتاده را باز نکردم.فردا صبحش فکر کنم درجا بعد امتحان پیام زد که قبول شده و از من تشکر کرد.بعد شب همان روز پیام زد گفت چکار کنیم.منم گفتم قطع نکنیم رابطه را و ایشون هم گفتن باشه یک مدت از هم فاصله بگیریم که منم قبول کردم.متاسفانه من چون بشدت عاطفی هستم یک هفته بعد پیام زدم حرف زدیم کمی ولی زیاد گرم نبودن و من ناراحتیمو بهش گفتم و اون هم ناراحت بود که میگفت امروز حالم بهتر شده کمی.بعد چند روز بعد پیام زدم نسباتا گرم برخورد کردن.و بعد از آن دوباره پیام زدم خیلی سرد برخورد کردن و کمی توهین آمیز برخورد کردن که من به قولم عمل نکردم و دیگه نیازی به این فاصله نیست و الآن دیگه رابطمون تمام شد.من بشدت از این موضوع ناراحت شدم و به من برخورد و گفتم باعث این اتفاقات تو بودی.فردای آن روز صبح من به ایشون پیام زدم و عذر خواهی کردم بابت این حرف و ازش خداحافظی کردم.من برای ایشون چند مدت قبل به درخواست خودشون کاکتوس آماده کرده بودم و گفتم با تاکسی میفرستم دم خونتون خواهرشون تحویل بگیره که گفت نه من خودم میایم و از خودت میگیرم.بعد از اون من دیگه به ایشون پیام نزدم فقط در حد لایک کردن پست هاشون.ایشون هم همینطور. من از شما خواهشی که داشتم این بود مرا کمک کنید که چکار باید بکنم.چون از لحاظ روحی خوب نیستم و واقعا به ایشان علاقه دارم.قبلا هم ایشان به من داشتن و الآن را نمیدونم.ایشون تا شب قبل همان روز که گفتن تمام کنیم با من عاطفی برخورد میکرد و… ممنون میشم مرا کمک کنید.یک دنیا ممنونم

سلام. ایشان هیچ توضیحی متاسانه درباره دلیل ترک رابطه بیان نکردن. بنابراین هیچ حدسی نمی توان زد. شاید ایشان در روابط عاطفی ثبات کافی ندارن و هر چه رابطه صمیمانه تر و عاطفی تر شود ایشان مهارت ادامه نداشته باشند. دلایل دیگری را نیز می توان تصور کرد ولکن بهترین کار پرسش از خود ایشان است. شما بایستی پیش از اتمام با تاکید دلیل ترک رابطه را می پرسیدید. اگر دلیل غیر منطقی است و شما کاری نمی توانید بکنید بهتر است با تمام وجود از رابطه خارج شوید زیرا مطمئنا باز هم تکرار خواهد شد.

خیلی ممنونم بابت پاسختان. هر چه قدر گفتم که بگه مشکل چیه میگفت خودم هم نمیدونم.پاسخش همین بود.میگف دوست دارم ولی اون حسی را که باید بگیرم را نمیتونم بگیرم. میشه نظرتون را در مورد مدتی فاصله گرفتن را از شما بپرسم؟آیا درسته یا نه؟ یکی هم که گفتن میان خودشون منو ببینن و کاکتوس را بگیرن آیا میشه امیدوار بود؟ باز هم ممنونم

شما اینبار که دیدیدش باید تصمیم قطعی رو بگیری. او هم باید بفهمه که شما می خوای تصمیم نهای رو بر اساس صحبت های او بگیری. سوالات خودت واضح بپرس و اگر دلیل منطقی نداره بهتره کاملا رابطه از سمت تو قطع بشه. اگر از سمت تو کاملا قطع بشه رابطه اتفاقا میتوانی امید داشته باشی سر عقل بیاد. مگر انکه دلیلش محکم باشه برای رفتن

سلام من دچار تله محرومیت هیجانی هستم و اکسم پاسخ تله من بود و همه این حس هارو در من چندین برابر کرد ولی من همچنان به صورت ناخوداگاه به سمتش کشیده میشم لطفا کمکم کنبن

سلام. دو مقاله طرحواره محرومیت هیجانی و طرحواره طرد را در سایت مطالعه کنید.

سلام. من ۲۶ سالمه و بعد ۵ سال زندگی مشترک درخواست طلاق دادم به دلیل اعتیاد شوهرم. یک پسر دو ساله دارم و الان پیش همسرمه. تو این دو سه هفته که خونه رو ترک کردم از طریق جاریم از احوال پسرم با خبر بودم. وقتی ازش خبر میگیرم حالم بد میشه و همه خاطراتش میاد جلو چشمم. ولی طاقت نمیارم از پسرم بی خبر باشم. من تهرانم و اونا مشهد. امکان ملاقات های هفتگی رو ندارم. نمیدونم چطور میتونم به پسرم کمک کنم که کمترین آسیب رو ببینه. همینطور خودم. البته پسرم بی تابی منو نمیکنه و راحت فراموشم کرده

سلام. نمیدونم رابطه شما با پسر چطور بوده که طبق گفته شما دلبستگی کمی داره به شما. تماسهای تصویری منظم می تواند به او کمک کند. به جای محبت صادقانه به او رشوه ندهید و کمبود حضور خود را با دادن چیزهای غیر ضروری جبران نکنید. تنها برای او وقت بگذارید و و در هنگام تماس با وی با تمام وجود در کنار او باشید.

البته این هم بگم که بعد این مورد نمیتونم بهشون اعتماد کنم دوباره و درواقع اعتمادمم بهش دچار تزلزل شده و بهشونم گفتم جدیدا و شاید منتظرم که ایشون اعتماد منو دوباره به دست بیاره نمیدونم واقعا دارم چیکار میکنم

این عدم اعتماد دلیلش نه ایشان بلکه ناشی از ارتباط غیر امن با افراد نزدیک خودتان در کودکی است که بالتبع باعث می شود نسبت به همه بی اعتماد باشید

سلام آقای دکتر من با اقایی ۳سال هست که رابطه دارم ، رابطه جدی که خونواده ها کم و بیشکم ممطلع هستند، بالاخره بالا پایین هایی بوده توو این سه سال که خب چیز بزرگی نبوده برامون و پشت سر گذاشتیمش و رشد کردیم،حدودا ۶ماه هست که بعد از دعوایی که داشتیم که شاید زیاد بزرگ نبوده باشه و حل شده باشه ،من نمیتونم فراموشش کنم و کلا حال روحیم خوب نیست (چون ی سری مشکلات زندگی در گذشته هم خیلی دارم من ) و اینکه احساس میکنم از حسم بهش کم شده و حتی ایشون به من ، و حدود سه ماه پیش هم ی بحث کوچیکی که داشتیم و اون شب یهو گفت بیا فردا همو ببینیم تمومش کنیم و من شوک بودم و تموم شده دیدم برای خودم رابطه انگار این رابطه رو ، ولی ازش دلیل خواستم و ایشون گفت که تو خوبی من مشکل دارم ( همون کلیشه همیشه ) ولی من همچنان و پیگیر و حرف زدیم اون شب ، بعد متوجه شدم که تحت شرایط روانی و خانوادگی سختی بودن اون شب و خب بحث کوچیکی که داشتیم رو نتونستن تحمل کنن و این حرف رو زدن و حتی آخر شب هم گفت اشتباه شد و هنوز همه چی خراب نشده ، و خب منم قبول کردم ، ولی همچنان باهاش سردم و اون گرمای سابق رو دیگه تجربه نکردم از سمت خودم ، نمیدونم مشکلم چیه میشه کمکم کنید

سلام عزیزم. موضوعی که مطرح کردید خیلی کلیه و نمیشه با این اطلاعات مختصر اظهار نظر کرد. چندین دلیل می تواند داشته باشد مشکلات بین شما. می تواند مشکل بین فردی باشد و یا ناشی از شخصیت هر کدام از شما باشد. ولی اینکه شما نمی توانید از یک ناراحتی کوچک از ایشان گذر کنید مطمئنا نشان از گذشته پر اسیب شما دارد. یک بحث و اختلاف نباید باعث شود شما اینگونه احساستان تغییر کند. این تغییر نشان از مشکلی است که باید انرا درمان کنید. در غیر اینصورت با هر کس دیگر نیز با کمی اختلاف نظر که طبیعی هر رابطه ای است دچار مشکل می شوید.

سلام با خانومی سه سال دوست بودم اما چند ماه پیش به دلیل مشغله ی بالا و عدم تمرکز فکری دوطرف ارتباطمون به هم خورد تا این که ایشون مدتی پیش با من تماس گرفتن و ازم خواستن همدیگرو ببینیم ملاقات ها انجام شد و حس عاطفی و خوشبختی که مدت ها در کنار هم داشتیم برگشت اما به فاصله ی چند هفته ایشون ازدواج کرد و الان من از لحاظ روحی خیلی عذاب میکشم اونم کلی گریه و عذر خواهی کرد و اقرار کرد که قصد اذیت و ازار من رو با ایجاد رابطه ی مجدد نداشته و جریان ازدواجش خیلی سریع اتفاق افتاده الان من یک هفته ی میشه که دارم با خودم کلنجار میرم تا مثل قبل بشم اما متاسفانه هر روز حالم بد تر میشه اگر ایشون مجددا با من تماس نمیگرفت و رابطه ی دوباره شکل نمیگرفت و من بعد ها متوجه میشدم که ازدواج کرده شاید اصلا اذیت نمیشدم چون شش ماهی میشد که کات کرده بودم باهاش اما الان شرایط فرق میکنه همه ی عکس ها چت ها و وسایلی که منو یادش میندازه از بین بردم اما حالم بهتر نمیشه لطفا اگر کمی از دستتون برمیاد کمکم کنید

سلام. شما به زمان برای سوگواری احتیاج دارید. موضوع این نیست که ایشان دوباره برگشت. شما حتی زمانی که کات بودید احساس از دست دادن او را نداشتید. ولی ازدواج او احساس از دست دادن به شما داده است. کارهایی را که در مقاله تئضیح داده ام انجام دهید. زمان طرف شما است. با گذشت زمان و انجام کارهایی که گفتم حال شما بهبود می یابد. از دست دادن همیشه برای انسان دردناک است و به زمان برای کنار امدن احتیاج دارد. این اتفاق را برای خود تجربه ای برای درک یکی از بزرگترین و عمومی ترین تجربه انسانی بدانید و از ان برای قوی تر شدن خود کمک بگیرید.

سلام .من ۳ سال با پسر داییم تو رابطه بودم خیلی دوسش داشت و حس ارامش داشتم اونم داشت البته به گفته خودش همیشه خداروشکر میکرد مثل همه رابطه ها بحث هم بود ولی بی احترامی اصلا .ازم خواستگاری کرد منم قبول کردم قرار شد هر وقت من شرایطشو داشتم بیاد رسمی کنه .شرایط ایجاد شد ما به خانواده ها گفتیم رفتیم خرید و خرید نامزدی انجام دادیم که ناگهان با من بهم زد و تمام وسایل روپس داد و دیگه جوابمو نداد و گفت از ازدواج پشیمون شده و منو با کی درد و رنج و اضطراب تنها گذاشت من در حال دست و پنجه نرم کردن با این حال خراب بودم که خبر ازدواجش با یکی دیگه اومد بیشتر شکستم و خورد شدم .اون به من گفت قصد نداره حتی با کسی دوست بشه و شرایط ازدواج رو نداره لطفا به من کمک کنید من تو شبکه اجتماعی دختری که با اون ازدواج کرده رو پیدا کردم و از دیدن عکس های دوتایشون و لب خندونشون رنج میبرم خورد شدم…چیزی بگید اروم شم

عزیزم کسی که وفاداری به عهد ندارد بعد از ازدواج هم دچار مشکل میشدی. او مسلما بعد از ارتباط با تو با او اشنا شده . این اتفاق می توانست حتی پس از بچه دار شدن تو بیفتد. بنابراین خدا روشکر کن که این ازدواج با او سر نگرفت. البته می فهمم که اینکار او به هر کسی ضربه بدی می زند. بهیچوجه هیچ خبری از او نگیر. عکسهاش دنبال نکن. هر قدر بیشتر پیگیر بشی دیرتر بهبود پیدا می کنی

سلام دقیقا سر من هم چنین بلایی اومد … خواسنگارم با یکی نامزد بود و بدلایلی بهم خورد و برای بهبود حال روحیش اومدن خواستگاری یک نفر دیگه که من باشم …. من هم نمیدونستم هنوز تو اون حال و هواست و حالش خوب نیست یعنی اینطور وانمود میکرد و بعد از اینکه بهش دلبسته شدم و نامزد شدیم گفت حالش خوب نیست و در کنار من احساس آرامش نمیکنه و بعد چند جلسه مشاوره نامزدی ما هم بهم خورد و من هم قربانی حال بد اون شدم و ضربه روحی خوردم……… الان هم من یکی هستم مثل اون بی حوصله و بی انگیزه به زندگی و ازدواج

سلام. بله. نباید بهیچوجه بلافاصله بعد از جدایی وارد رابطه دیگری شد

من شاغل هستم و از لحاظ خانوادگی در وضعیت مالی خوبی هستیم .زیاد آدم پرتوقعی نیستم .من ۲۸ و اون ۳۰ سالشه .رابطمون خیلی خوب بود تا اینکه تصمیم گرفت همه چیز تموم شه .میگفت خیلی تو شرایط بدی قرار دارم و حالا حالاها قرار نیست چیزی درس شه !!من حتی ازش خواهش کردم که ببینیم همدیگرو ، ولی قبول نکرد .الانم دیگه جوابمو نمیده…

سلام. بهتره پیگیری نکنید ایشان را. زیرا حال شما را بدتر می کند.

سلام خسته نباشید .حدود سه سال توی رابطه با فردی هستم که خانوادش مشکلات شدید مالی دارن .برادرش ورشکست شده و همه ی خونواده باید کار کنن تا چکاش پاس واز زندان آزاد شه .اوایل رابطمون همه ی شرایطشو بهم گفت و چون رابطمون فقط یه دوستیه معمولی بود من اهمیتی نمی دادم!.اما روز به روز علاقه و وابستگیمون بیشتر شد .قصدمون ازدواج بود ،پسره خانواده دوست و بامسئولیت و مهربون و متعهد و عاقلیه و از لحاظ اخلاقی خیلی با هم تفاهم داریم .فقط مشکل مالی داره ،خونواده هامون از رابطمون باخبر بودن . این اواخر دیگه صبرم تموم شده بود ،زیاد دعوامون میشد ولی دوباره رابطمون خوب میشد .چند ماه پیش بهش گفتم یه مدت از هم دور باشیم تا تو شرایطتتو اوکی کنی .میخواست مغازه بگیره ؛به هیچ وجه قبول نکرد گفت تو باید کنارم باشی و پیشرفتمو ببینی و من باید هر روز ازت خبرداشته باشم .با هم خوب بودیم تا اینکه سه ماه پیش دوباره دعوامون شد و تا چند روز بهم زنگ نزد .بعده چند روز من زنگ زدم و خواستم ببینمش بهم گفت من دارم فشار زیادی روی منه ،واقعاً نمی تونم شرایطم داره روز به روز بدتر میشه ؛پولِ مغازه جور نمیشه .تو منتظرم بمون من کارام درس شد میام من قبول نکردم .خیلی گریه کردم گفتم نمی تونم دوریتو طاقت بیارم گفت باید تحمل کنی .یک ماه صبر کردم بهم زنگ نزد دوباره باهاش تماس گرفتم خواستم ببینمش ولی قبول نکرد .خیلی سرد شده بود گفت شرایطم جور نمیشه گفتم با همدیگه کار می کنیم و خونواده ی منم حمایتمون میکنه و شراطیتمون اوکی میشه ،قبول نکرد .بهش گفتم شرایطتت همیشه همین بود ولی از رفتن حرفی نمی زدی گفت اگه بهم اعتماد داری صبر کن و سعی کن شاد باشی تا من کارام درس شه . من باز طاقت نیاوردم و دوباره بهش زنگ زدم اونم گفت تو باید بری دنبال زندگیت قبول نکردم و گفتم من میخوام پیشت باشم اما زیره بار نرفت .می گفت تا کی میخوای این شرایطو تحمل کنی !!؟؟منم عصبی شدمو با لحن بد باهاش حرف زدم اونم گفت کاری نکن گوشیمو خاموش کنم بعدشم بهم گفت فقط میتونم بهت بگم نشد …دوری ازش واقعا برام سخته دیشبم بهش پیام دادم ولی جوابمو نداد ‌.به نظرتون چی کار کنم ؟نمی خوام از دستش بدم ..

سلام. من نمیدونم شرایط مالی ایشان تا چه حد جدی است. ایشان و شما چند ساله هستین. وضعیت مالی شما چطور است؟ میزان صبوری شما در برابر موضوعات مالی چقدر است و ایا شما تجربه کار دارید ؟ ایا ایشان تنها مساله مالی دارند و یا خود رابطه نیز برای او مساله است و خیلی موارد دیگر. زیرا همه این موارد تاثیر گذار است. اگر فقط موضوع مالی مطرح است می توان با همدیگر و در صورتی که صبوری داشته و توقعات معقولی از زندگی داشته باشید انها را حل کرد.

سلام خسته نباشید .حدود سه سال توی رابطه با فردی ام که خانوادش مشکلات شدید مالی دارن .برادرش ورشکست شده و همه ی خونواده باید کار کنن تا چکاش پاس واز زندان آزاد شه .اوایل رابطمون همه ی شرایطشو بهم گفت و چون رابطمون فقط یه دوستیه معمولی بود من اهمیتی نمی دادم! اما روز به روز علاقه و وابستگیمون بیشتر شد .قصدمون ازدواجه ،پسره خانواده دوست و بامسئولیت و متعهد و مهربونیه؛از لحاظ اخلاقیه هم خیلی با هم تفاهم داریم .فقط مشکل مالی داره.خونواده هامون از رابطمون باخبرن . این اواخر دیگه صبرم تموم شده بود ،زیاد دعوامون میشد ولی باز رابطمون خوب میشد .چند ماه پیش بهش گفتم یه مدت از هم دور باشیم تا تو شرایطتتو اوکی کنی .میخواست مغازه بگیره ؛به هیچ وجه قبول نکرد گفت تو باید کنارم باشی و پیشرفتمو ببینی و من باید هر روز ازت خبرداشته باشم .با هم خوب بودیم تا اینکه سه ماه پیش دوباره بحثمون شد ؛من خیلی بهانه گیر شده بودم و سریع قهر می کردم، تا چند روز ازش بی خبر بودم بعده چند روز بهش زنگ زدم وهمدیگرو دیدیم بهم گفت من دیگه نمی تونم خسته شدم ، فشار زیادی رو دارم تحمل می کنم شرایطم داره روز به روز بدتر میشه ؛پولِ مغازه جور نمیشه .تو منتظرم بمون من کارام درس شد میام من قبول نکردم .خیلی گریه کردم گفتم نمی تونم دوریتو طاقت بیارم گفت باید تحمل کنی ،اگه بهم اعتماد داری باید صبور باشی .یک ماه صبر کردم بهم زنگ نزد طاقت نیاوردم و دوباره باهاش تماس گرفتم خواستم ببینمش ولی قبول نکرد .خیلی سرد شده بود گفت شرایطم جور نمیشه بهش گفتم با همدیگه کار می کنیم و خونواده ی منم حمایتمون میکنه و شراطیتمون اوکی میشه ،قبول نکرد ،اصلا نمی تونستم جلوی اشکامو بگیرم .بهش گفتم شرایطتت همیشه همین بود ولی هیچ وقت از رفتن حرفی نمی زدی گفت تو باید بری دنبال زندگیت قبول نکردم و گفتم من میخوام پیشت باشم اما زیره بار نرفت .می گفت تا کی میخوای این شرایطو تحمل کنی !!؟؟من خیلی عصبی شده بودم و با لحن بد باهاش حرف زدم اونم بهم گفت فقط میتونم بهت بگم نشد …دوری ازش واقعا برام سخته دیشبم بهش پیام دادم ولی جوابمو نداد ‌.به نظرتون چی کار کنم ؟خیلی همدیگرو دوست داشتیم حتی یه روزم از هم بی خبر نبودیم !!!

سلام خسته نباشید .حدود سه سال توی رابطه با فردی بودم که مشکلات شدید مالی داشت .برادرش ورشکست شده بود و همه ی خونواده باید کار کنن تا چکاش پاس واز زندان آزاد شه .اوایل رابطمون همه ی شرایطشو بهم گفت و چون رابطمون فقط یه دوستیه معمولی بود من اهمیتی نمی دادم!.اما روز به روز علاقه و وابستگیمون بیشتر میشد .قصدمون ازدواج شده بود ،پسره خانواده دوست و بامسئولیت و مهربون و متعهدی بود فقط مشکل مالی داشت ،خونواده هامون از رابطمون باخبر بودن .ولی این اواخر دیگه صبرم تموم شده بود ،زیاد دعوامون میشد ولی باز آشتی می کردیم .چند ماه پیش بهش گفتم یه مدت از هم دور باشیم تا تو شرایطتتو اوکی کنی .میخواست مغازه بگیره ؛به هیچ وجه قبول نکرد گفت تو باید کنارم باشی و پیشرفتمو ببینی و من باید هر روز ازت خبرداشته باشم .با هم خوب بودیم تا اینکه سه ماه پیش سره یه بحثِ دیگه جوابمو نداد .بعده چند روز بهم گفت من دیگه نمی تونم شرایطم داره روز به روز بدتر میشه ؛پولِ مغازه جور نمیشه .تو منتظرم بمون من کارام درس شد میام من قبول نکردم .خیلی گریه کردم گفتم نمی تونم دوریتو طاقت بیارم گفت باید تحمل کنی .یک ماه صبر کردم بهم زنگ نزد دوباره باهاش تماس گرفتم خواستم ببینمش ولی قبول نکرد .خیلی سرد شده بود گفت شرایطم جور نمیشه گفتم با همدیگه کار می کنیم و خونواده ی منم حمایتمون میکنه و شراطیتمون اوکی میشه ،قبول نکرد .بهش گفتم شرایطتت همیشه همین بود ولی از رفتن حرفی نمی زدی گفت تو باید بری دنبال زندگیت قبول نکردم و گفتم من میخوام پیشت باشم اما زیره بار نرفت .می گفت تا کی میخوای این شرایطو تحمل کنی !!؟؟دوری ازش واقعا برام سخته دشبم بهش پیام دادم ولی جوابمو نداد ‌.به نظرتون چی کار کنم ؟

ممنون از مطالب مفیدتون واقعا برای آدمایی این اتفاق پیش میاد اینجور فضاها امنه که بدون قضاوت بتونم مشکلشون رو بگن و راهنمایی بگیرین من بعد از ۱۰سال دوستی با آقایی جدا شدم تو این مدت خیلی تلاش کردم ایشون رفتارشون درست بشه و نسبت به قبل بهتر شده بود ولی نه کامل که بشه گفت رفتار نرماله چون که به یه وقتی به شدت پرخاشگر میشدن افسرده بودن و تخت درمان بودن اکثر اوقات بی حوصله و بی انگیزه بودن و بی ثبات ولی خوب یه سری اخلاقای خوب هم داشتن که من بخاطر همین این ۱۰ سال تلاش کردم همه چی خوب بشه متعهد و پاک بودن و راستگو و با وجود اختلاف های فکری که داشتیم من سعی کردم خواسته هام رو با ایشون تطبیق بدم ولی بعد از این همه تلاش من اخرین بار ایشون سر یک مسئله خیلی بی اهمیت دوباره به شدت پرخاش کرد به حدی که من رو از ماشین پرت کرد پایین و ابروریزی کرد و بعد هم منو برد تو یه بیابون تاریک وگفت میخوام به پدرت بگم اینجا بیاد دنبالت و کلی هم به پدرم فحاشی کردالبته چند دقیقه بعد پشیمون شد و منو برگردوند سمت خونه مون و همین کار اخر باعث شد من دیگه از، تصمیم جدایی مطمین بشم. نظر شما چیه؟ الان باید چیکار کنم؟

سلام. باید بدونید این رفتار ایشان در زندگی تکرار خواهد شد. علاوه بر تکرار شدن شدت ان نیز بیشتر می شود. با یک روانشناس مشورت کنید تا دقیق به موضوع شما اگاه شود و پس از ان اظهار نظر کند

سلام من ۲ سال پیش مدتی با پسری که از خودم کوچیکتر بود و از نظر مالی و درسی بهم نمیخورد متاسفانه وارد رابطه شدم. قرارمون ازدواج بود اما اون اهمیت نمیداد. ی رابطه اشتباه ک تا الان بالغ بر ۳۰ بار کات کردیم چون من میدونم خانوادم موافقت نمیکنن و اونم بیشتر قصدش سو استفادس تا ازدواج!! اما بعد ی مدت همش برمیگرده میگ اشتباه کردم دوستت دارم و… از اونجایییم ک من بهش علاقه داشتم حرفاش باور میکنم اما تا ب خواسته هاش نه میگم همه چی بهم میریزه. نمیدونم چیکار کنم تا میام فراموشش کنم هی میاد سراغم. شبیه بازی شده. اصلا میترسم رابطه جدیدی با کسی دیگ شروع کنم چون احساس میکنم از دست این خلاصی ندارم.عادت کرده بره هی بیاد. نه آدم درست حسابیه ک بمونه با من نه میره. شرایطش اصلا بامن قابل قیاس نیس اما کم نمیاره. هر دفعه هم برا برگشتنش ی دلیل میاره. اخرین بار گفت خانوادم میخواستن دختر داییمو بگیرن برا همین من نمیموندم پیشت اما حل شد!!!! پولاشم همش خرج قیافش میکنه جمع نمیکنه واسه ایندمون. میدونم مرد زندگی نمیشه برام.چجوری نذارم باهام بازی کنه خسته شدم از این وضعیت.

سلام جانم. راه حل شما را کاملا در مقاله توضیح دادم. شما باید با مشاوره به روانشناس متوجه بشوید چه نیاز روانی در شما وجود دارد که نمی توانید نه بگویید. اینکه من نمی توانم با وجود مناسب نبودن طرف مقابل و سواستفاده از من رابطه را ترک کنم نشان از وجود مشکلی در شما است.ایا شما رابطه را تنها در سرویس دادن می بینید؟ ایا عزت نفس شما کم است؟ مقاله های زیر را مطالعه کنیدhttps://dr-sanaie.com/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AB%D8%A7%D8%B1/https://dr-sanaie.com/%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B9%D8%B2%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%B3/

سلام اقای دکتر من یکی از دوستام به یه دختر علاقمند شده بود که حتی تاریخ عقد هم مشخص شد ولی متاسفانه اون خانم به دوستم خیانت کرد و رفت با دوس پسر قبلیش.الان دوستم خیلی افسرده هست و همش دنبال دلیل اینکار هست فک میکنه بدون اون خانم نمیتونه ادامه زندگی بده در ضمن دوستم تله رها شدگی داره بنظرتون چجوری میشه به دوستم کمک کنم؟

سلام. رعایت موارد این مقاله خیلی به او کمک می کنه. در ضمن مقاله زیر نیز به او کمک شایانی می کند.https://dr-sanaie.com/تله-رها-شدگی/

اقای دکتر مقاله تله رهاشدگیتونو خودش برام فرستاد ولی اصلا نمیخواد قبول کنه که رابطه تموم شده با این مقالات تا دو روز حالش خوبه بعد دوباره افسرده میشه الان دو روز پیش مامان اون خانم بلاکش کرده همش دنبال دلیلشه فک میکنه اون میخاد برگرده

ایشان قطعا به زمان نیاز دارد. در طی زمان حال ایشان بهتر می شود.

با سلام من به مدت ۷ ماه با پسری در ارتباط بودم که به ایشان علاقمند شدم در ابتدا کاملا دو طرفه بود ولی چون به دلایلی مجبور شدم در شهر دیگری زندگی کنم همین مساله باعث اختلاف شد و رابطه به تنش کشیده شد و چند باری کات شد و دوباره از سر گرفته شد راستش بیشتر هم از طرف من ، حتی اخرین بار هم که قرار شد همو ببینیم ایشون نیومدند و گفتند نمیتونم بیام بیشتر بهانه اورد ، به نظرتون واقعا همین مساله باعث سردی شده؟ با توجه به اینکه ایشون در چند روز اینده قصد خروج از کشور رو دارند و در این مدت هیچ خبری از ایشون ندارم به نظرتون رابطه رو دیگه کاملا تموم شده بدونم ؟ خیلی درگیری فکری دارم ممنون میشم کمکم کنید

سلام. با اطلاعات اندک شما نمی توان نظر قطعی داد. اما بنظر می اید رابطه برای ایشان چندان جدی نبوده بالاخص اگر خروج ایشان دائمی و برای اقامت باشد نشان می دهد از زمانهای پیشتر ایشان اهدافش متفاوت با شما بوده

ممنونم از پاسخگویتان راستش از مدت ها قبل بحث ازدواج پیش امد و صحبت شد که با هم بریم ولی به گفته ایشون من همش تردید داشتم در انتخاب ایشون حالا نمیدونم این حرف بهونه بود یا نه ، اگر رابطه ای واقعی باشه نباید به خاطر اشتباهات کوچک از جانب من به قول گفته ایشون تموم بشه حتی چند باری هم بعد از کات من پیش قدم شدم و اینکه بعد از اینکه به شهر دیگری رفتم ایشون حتی یکبار هم برای دیدن من نیامدند وهمش من میرفتم حالا به خاطر کلاس و چیز های دیگه ولی هیچ وقت ایشون بهانه ای نیاوردند تا بیایند و من را ببینند درحالیکه همش این حس رو به من منتقل میکردند که اگه این رابطه به خاطر همین دوری ها تموم بشه به خاطر تو بوده ، دائما حس خود سرزنشی رو به من القا میکردند ، بله خروجشون حداقل برای چند سالی هست ممنون از شما

بنظر می اید قبلا هم ایشان تردید و دودلی داشتند. رابطه مسلما بیشتر از جانب شما حفظ شده بود . ایشان با بهانه تراشی تنها می خواست عذاب وجدان خود را کم کند

با سلام همان پسر بعد از دو ماه به من پیام دادند لی من گفتم به دلیل اینکه اعتماد ندارم مایل به برقراری ارتباط مجدد نیستم به نظرتان فکر کردن دوباره به این ارتباط ارزش وقت و احساس را دارد یا اینکه همه چیز را تمام شده بدانم ضمنا ایشان فقط یک بار پیام دادن و بعد از صحبت های من مبنی بر بی اعتمادی نسبت ایشان پیگیری نکردند بهترین واکنش چیست به نظر شما جنای دکتر سنایی؟

سلام. صلاح شما بر عدم ارتباط مجدد است زیرا ارتباط دوباره زخمی را که تازه رو به بهبود است باز می کند و این دور باطل مجددا تکرار شده و پس از مدتی باز به همین نقطه کنونی می رسید.

من با آقایی یکسال در ارتباط بودم که اختلال شخصیت مرزی داشت به هیچ وجه ثبات روحی نداشت یک لحظه از بودن کنار من خوشبخت ترین بود یک لحظه با یه اشتباه کوچیک مثل نیم ساعت دیر جواب دادن موبایل من براش منفور ترین موجود می شدم با اینکه میدونم جدایی ما کار درستی بود اما در روز هزار بار پروفایلش چک میکنم دارم خل میشم اصلا تحمل دوری ندارم

همانطور که در مقاله گفته شده این مرحله طبیعی است و باید زمان بگذرد. هر ارتباطی از جمله چک مردن پروفایل او را قطع کنید تا زودتر حالتان بهبود بیابد

عجب مقاله ای بود!چقدر تاثیر گذار!چقدر آنالیز شده از زوایای مختلف!ممنونم ازتون ممنونم

سلام. خوشحالم که مورد توجه شما قرار گرفت.

سلام .ممنون ک پاسخگو هستید من یک ترنس اف تو ام هستم و هنوز چنچ نکردم و ۱۹ سالمه اول دبیرستان ک بودم ی دختری ب من علاقه مند شد و جوری بود ک عملا مشخصش نمیکرد ولی خب من میفمیدم ولی درون خودش بود بعد از اون ب دلیل عوض کردن مدرسه از هم جدا شدیم. پارسال من بهش پیام دادم و بهش گفتم ترنسم چون خیلی ادم با درک و فهمی بود گفتم شاید کمکم کنه تو مسیر خودم و بتونم ی دوستی داشته باشم ک باش حرف بزنم . اما اون همچنان منو خیلی دوست داشت و بعد ی مدتی ما باهم وارد ی رابطه ی عاطفی شدیم در حالی که من قبلش ب شدت افسرده بودم و طی اون زمان ک وارد رابطه شدیم قرص مصرف میکردم و انگار ی جورایی قرص ها ریلکسم کرده بودن ک اره اوکیه تورابطه باش درصورتی ک قبلش بخاطر جندر دیسفوریاهای شدید و بی نهایت زیاد اصلا نمیتونسم به بودن کنار کسی فکر کنم اردیبهشت بود ک وارد شدیم و بعد اوایل تیر من دوره ی قرصام تموم شد و روانپزشکم توصیه کرد ادامه بدم ولی من خودم مشکلاتی دارم ک اصلا قابل حل شدنی نیست و اونم خودش موافق بود باید فکرتو عوض کنی باید انتظار نداشته باشی! میدونم کلا ۱ نفرم نیس ک بفهمه چی بگم ولی حالا بحث بحث این بدختیه ک منو میخاد کسی ک حتی بدن خودشم نداره.. بعد ۴ ماه به اون شخص گفتم ک دیگ نمیخام ب عنوان ی دوس پسر کنارت باشم فقط ب عنوان ی دوست مثل همون ۴ ماه قبل چون مثل قبل ک افسرده بودم شدم و دیگ ب هیچ عنوان نمیتونم شرایط خودمو تحمل کنم و نمیخام تورو هم ب دنبال خودم بکشونم.. چون من حتی خانوادم خبر ندارن وقتی قصد عمل تو این کشور ندارم وقتی هنوز خودمو نپذیرفتم وقتی…….. ب عشقش باور دارم ولی ایا همه چیز عشقه؟ تا کی میخاست با من باشه که بعد حالا اون شدیدا افسرده است .. نگرانشم.با اینک از تصمیم خودم منصرف نشدم و نمیشم اما دوس دارم زود عادی شه براش اصن دوس دارم دوس داشتن من براش ی چیز مسخره بشه بره با پسرای دیگه . همش بم میگف از ازدواج با بقیه پسرا متنفره 🙁 نمیدونم چرا .. چیکار کنم. من خودم تو خودم موندم مث خررر الان اینم مثل ی گوشت فقط افتاده گوشه خونشون واقعا کشش این همع سختی رو ندارم. بعد بهش گفتم حرف نزنیم ی کچند وقت گفت تضمین نمیکنم ک بعدش چ اتفاقی برام بیوفته اگ بذاری و بری همینجوری منو بحال خودم .منم با اینک نترسیدم اما خوشم نمیاد این حرفارم بزنه. حالت بچه بازیه این حرفا .خداایا اصن چی میگم

سلام. عزیزم خیلی خوشحالم که از نظر اخلاقی به فکر دیگری هستی و نمی خوای اذیت بشه. کلماتت نشون میده خیلی بزرگتر از سنت (۱۹ سالگی)می فهمی و رشد اخلاقی خوبی نیز داری. بهتره که کاملا ارتباط را با او قطع کنی. تو هیچ کمکی به او نمی تونی بکنی. هر قدر بیشتر بخوای توجیحش کنی کمتر موفق می شی و او رو بیشتر اذیت می کنی. برای شما دو نفر امکان اینکه به رابطه معمولی برگردید نیست و هر دو اذیت می شوید. هرگونه تماسی رو قطع کن تا او زودتر به حالت عادی برگرده و بتونه تمتم شدن رابطه را بپذیرد.

سلام بسیار ممنون از مقاله خوبتون. عذرخواهی میکنم اگر طولانیه دکتر من ۲۲ سالمه یک سال و نیم هست که با دختری تو رابطه بودم. لزبین نیستم قبل ایشون حتی در دانشگاه با اقایی در رابطه بودیم که بعدا جدا شدیم اما با ایشون که دختر هستن مدت طولانی در محل کار همکار بودیم. بهم علاقه مند شدیم و شروع رابطه هم حتی با ایشون بود که ۲۰ سالشه. انقد به من نزدیک شد و محبت کرد که منم علاقه مند شدم. یک سال و نیم کلی خاطره ها باهم ساختیم عاشقش شدم. و به اینکه عشقش واقعی بود و واقعا دوستم داشت اصلا شک ندارم. من با اینکه با دختر وارد رابطه شدم ولی عقاید مذهبی دارم و احساس گناه میکردم و ایشون هم میدونست. بعد از یک سال و چند ماه ، ماه پیش دعوامون شده بود یهو گفت پشت تلفن کات کنیم دیگه این رابطه رو نمیخوام و…یه شبه اینجور گفت و انقد سرد شد که من تو شوک بودم تا صبح درد داشتم و گریه میکردم. گفتم فردا حضوری میبینمت فرداش که حضوری دیدیم همو اشکامو دید خودش به گریه افتاد بیشتر از من گریه میکرد میگفت وقتی دیدم از بودن با من احساس گناه میکنی و هنوز بعد یکسال عذاب میکشی خواستم زندگیتو بهت برگدونم و….. خلاصه حال منو که دید و بش گفتم انقد عاشقتم که بی تو نمیتونم زندگی کنم اونم همینو گفت و دوباره برگشتیم بهم و قول داد جبران کنه کاری که کرده رو . ولی نکرد یک ماه از اون روز میگذره تو این یک ماه محبت اضافی هم حتی نکرد که جبران کنه و یه بار که دعوامون شد دوباره سرد شد و حرف از تموم شدن زد بهونشم این بود که جدیدا همش دعوا میکنیم و فلان…در ضمن افسردگی گرفته چند وقته خودشم میگفت که از فشار اطرافیانش و بی هدفی و.. حوصله هیچیو نداره. تو این یک ماه بعد دعوای دوم با اینکه بازم میگفت دوستم داره یه بار گفت وقتی سرد میشه یهو میگه کات کنیم بخاطر این میگه ک این روزا بیشتر به اینده فک میکنه به این باور رسیده تهش هیچی نیست و آیند ای تو این جامعه نمیتونیم داشته باشیم و اگه زودتر تموم شه من کمتر درد میکشم و اینجوری دل میشکنه که من نسبت بش دلسرد شم!!!!بعد از اون تا یکی دوهفته باز حرف میزدیم و حتی میگفت دوسم داره هر چند خیلی کم میگفت ولی مشخص بود حوصله هیچیو نداره و سرده تا چند روز پیش که قهر کردم گفتم نمیشه من هی برای این رابطه تلاش کنم تو سرد باشی و… که یهو دوباره از این رو به اون شد گفت اکی کات کنیم!! هر چی التماسش کردم که تو تا دیروز میگفتی دوستت دارم قول و قرار میذاشتیم با هم و…. دوباره زد زیر همه چی که من دیگه حوصله خودمم ندارم چه برسه به رابطه…دوباره دلمو شکوند و من بعد کلی التماس اخرین پیامم بش این بود که میدونم حرف دلت این نیست و مثل دفعه قبل بخاطر خودم فیلم بازی میکنی چون محاله تویی که تا دوروز پیش حرف از ایندمون میزدیم یه دفعه از این رو به اون رو شی… یه مدت تنها باش هر وقت به نتیجه دلت رسیدی بیا بگو.(انقد دوسش دارم که مثلا اینجوری در رو براش باز گذاشتم که شاید برگرده) توی این چند من نفسم هم بالا نمیاد نه غذا خیلی میتونم بخورم نه هیچ کار دیگه ای میتونم بکنم بسیار داغونم خیلی زیاد. ادمی که میدونم واقعا عاشقم بود ولی این یه ماه اینجوری کرد و اخر رفت . با اینکه بعد از اون دفعه اول که گفت کات کنیم خودش کلی گریه کرد و گفت جبران میکنه ولی باز اینکارو کرد. دکتر من از این سوالای بی جواب که چرایهو دوباره اینجوری کرد و یه شبه سنگ شد و همه خاطراتمونو له کرد و از این جدایی به شدت زیادی در عذابم. خاطراتمون منو میکشه. نمیدونم برای بهبودم دیگه چه کنم هیییچ فعالیت روزانه ای نمیتونم بکنم تمام ذهنمو تحلیل و تجزیه این رابطه و سوال که چرا اینجور شد و علاقم بهش داره منو میکشه. خواهشا کمکم کنید .

سلام. عزیزم راههای بهبودی که در مقاله نوشتم برای شما هم هست. اونها را انجام دهید تا بهبود پیدا کنید.

سلام منو عشقم بعد از این که اومد خواستگاریم به صورت توافقی کات کردیم ولی هنوز یه رابطه کوچیک از راه دور داریم. میخواستم بدونم که هنوز دوستم داره یا نه؟ رابطمون بیشتر محدود به اینستا و کامت گذاشتن برا پستا هستش که بعد از اون یه بحثی رو تو دایرکت ادامه میده..همیشه جوابمو میده و هیچ وقت بی احترامی نمیکنه..با این که تو یه شهر دیگست چندبار که اومده گفته بیا ببینمت ولی شرایطش پیش نیومد که ببینمش..از عکسایی که میزارم هم خیلی تعریف میکنه..خیلی کم پیش میاد که از کارایی که میکنه بهم اطلاع بده..ولی کلا دوستانه برخورد میکنه..البته من هم کم پیش میاد اطلاعات بهش بدم..کلا ارتباط محدوده ولی وجود داره…ولی اصلا ابراز علاقه وجود نداره برا هردو.. یه حالتی که انگار هیچ کدوم به روی خودمون درمورد گذشته نمیاریم و انگار اصلا وجود نداشته

توضیح ندادید دلیل کات کردن چه بود بعد از خواستگاری؟

به خاطر یک سری اختلاف در مسائل فرهنگی .. خانواده اونا نسبت به ما خیلی اپن تر بودن البته ما هم مذهبی سخت نیستیم من با خانواده اونا مشکلی نداشتم ولی به خاطر خانوادم توافقی و کاملا دوستانه بهم خورد

باید هدف رابطه خود را مشخص کنید. اگر هنوز قصد دارید برای ازدواج تلاش کنید بهتر است این موضوع را روشن بیان کنید. در غیر اینصورت رابطه کج دار و مریز انرژی و توان هردو شما را می گیرد و بهتر است این رابطه تمام شود.

آقای دکتر ممنون از راهنماییتون … مسئله ای که هست اینه که من چون ایشون حرفی از ازدواج و برگشت به رابطه نمیزنن و اصلا قصدشون رو بیان نمیکنن نمیتونم این بحثو پیش بکشم چون خیلی دوستانه برخورد میکنن و اگر این موضوع در نظرشون نباشه به شخصیت من بر میخوره. من اگر بدونم به فکر رابطه جدید برای ازدواج با من نیستن ارتباط را قطع میکنم ولی مطمئن نیستم و ازطرفی هم نمیتونم بپرسم. به نظر شما علت رفتاری که در حال حاضر دارن چیزی به غیر ازدواجه؟ چه دلیلی میتونه داشته باشه… ایشون نزدیک ۳۷ سال سن دارن . به نظرتون علترفتارشون دوست داشتن یا نه؟

نه لزومام دلایل بسیاری می تواند داشته باشد. بهتر است شما رابطه را با ذکر این دلیل که من اگر رابطه ای هدفمند نباشد ادامه نمی دهم قطع کنید تا ایشان متوجه شوند اگر قصدی دارند باید باقدام و یا حداقل بیان کنند.

بعد از گذشت ۲ از پایان یک رابطه، رابطه جدیدی را شروع کردم همه چیز خوب بود تا زمانی ( حدودا ۳ ماه) ایشون ب بهانه های متعددی بمن فشار میاورد تا برای عقد اقدام کنیم. من ایشون را از طریق یکی از دوستان از نظر تعهد و پای بندی ازمایش کردم که متاسفانه ایشان مردود شد. باز به ایشان فرصت مجدد دادم ولی بار دوم پس از تموم کردن یک رابطه اونم بعد ۱ هفته ب سرعت رابطه جدیدی را شروع کرد. و بعد ها متوجه شدم ایشون در زمانی که بامن در رابطه بودن با کسانی در مرحل کار رابطه داشته… روی صحبتم بشما دوستان هست، از تموم شدن رابطه نترسید شاید لطف خدا بوده. معیار های خود را برای اننخاب مشخص کنید و هرگز کوتاه نیائید. همچنین بکسی که خیانت کرده فرصت مجدد ندهید . از آزمایش فرد مقابل نترسید و انجام بدهید

ممنون از نظر شما

من مدت ۶ ماه با اقایی در ارتباط بودم و از اول هم مشکل داشتیم و من بهشون میگفتن که نمیخوام باهاشون ازدواج منم حتی جواب منفی به مادرشون دادم اما ایشون مدام من و تهدید میکنند و با این که کلی شماره ازشون بلاک کردم به روش های جدیدی سعی میکنند ارتباط برقرار کنند و مدام میگن ١ ساعت حرف بزنیم رو در رو صحبت کنیم و … در این شرایط من باید چی کار کنم؟ همینطوری به لاک و بی محلی ادامه بدم یا نه ؟!؟

سلام. شما به هیچ عنوان نباید پاسخ او را بدهید. حتی جواب منفی دادن به ایشان باعث می شود مشکل ادامه پیدا کند. بنابراین هیچ پاسخی به او ندهید و هیچگونه ارتباطی با وی نداشته باشید.

سلام . خداقوت

سپاس از شما

سلام جناب دکتر. من حدود دوسال پیش یه دانشجوهای دانشگاه محل کارم عاشقم شد. یه بی تابی شب و روز. سماجت . حرفهای منطقی و… حدود سه ماه طول کشید تا من باایشون وارد رابطه شدم. من کامل بودم ولی ایشون نقایصی از جمله خدمت سربازی شغل ، پایان تحصیل داشتن . رابطمون خوب بود تااینکه شروع کردن نقطه ضعف گرفتن و ایرادگرفتن به روابط اجتماعی من. تا حدودی هم حق باهاشون بود ولی من تمام و کمال خواسته ایشون رو برآورده کردم. از قطع ارتباط با دوستانم تا حصارکشیدن دورخودم توی محل کار. الان ایشون ۹ ماهه سربازن وبعد ازین مدت دوباره افتادن توفکر اون ایرادات من در گذشتم. خیلی منزوی و گوشه گیر شدن. لطفا منو راهنمایی کنید

سلام. دوران آشنایی محض شناخت است و نه دوران عاشقی. متاسفانه گاهی زمانبندی را رعایت نمی کنیم و مانند ان است که اول کفش بپوشیم و سپس قصد کنیم جوراب به پا کنیم. در نتیجه دچار مشکل می شویم. شما اکنون خود را گیر انداخته اید. از سویی رابطه را مناسب نمی دانید و از سویی فکر می کنید نمی توانید تنهایی و جدایی را تحمل کنید.

سلام من ۴ سال تویه رابطه ای بودم که قصدمون ازدواج بود ویه مشکلی پیش اومد که باعث شد طرف مقابلم درکم نکنه و بهانه تراشی کنه وبخوادرابطه روتموم کنه بعدازاینکه رابطه تموم شدبعدیک ماه برگشت وخواست که اشتباهشوببخشم وبرگرده امامن تایک سالنتونستم باخودم کناربیام هربارکه زنگ میزدوازم میخواست باهاش حرف بزنم بهش اجازه نمیدادم تااینکه حالم بهترشد وبعدیک سال راضی شدم باهاش حرف بزنم وقبول داشتم خودمم اشتباه کردم واشتباه اون بیشتربوده واعتمادی بهش نداشتم چون اعتمادم بارفتارش ازبین رفته بود واینکه خواس ازنوهمه چیوشروع کنیم ولی من قبول نکردم رابطه دوباره رو چون میدونستم بزرگترین اشتباهه وفقط ازم خواست که رابطه ای بینمون نباشه فقط اینکه اگه مشکلی داشت کمکش کنم چیزایی که توزندگیش ازدست داده من بتونم کمکش کنم که برگردونه ومن فقط بخاطرکمک کردنش قبول کردم مشکلی داشت باهام درمیون بزاره ورابطه ای نباشه و مثل دوتاغریبه باهم حرف میزنیم به نظرتون کاردرستیه ومن روخودم خیلی کارکردم که به هیچ وجه خودموناراحت نکنم واذیت نشم وبهش هیچ حسی پیدانکنم به نظرتون کاردرستیه؟

بقول غربی ها no friendship after relationship. این کار نه درست و نه ممکن است و حتما کنترل آن از دست شما در خواهد آمد.

سلام من مدتی با خانمی در رابطه هستم و با گذشت زمان و شناخت هم بینمون علاقه شکل گرفت.اما هردو میدونیم که عقاید و فرهنگ قومیتی خانواده هامون باهم متفاوته و اگر مطرح کنیم خانواده هیچکدوم به راحتی قبول نمیکنن آیا ادامه این رابطه درسته؟

سلام. یکی از عوامل ارامش بین دو نفر پس از ازدواج رضایت و حمایت خانواده ها می باشد. در صورتی که قرار است نزدیک خانواده خود و یا خانواده ایشان زندگی کنید و یا هرگونه ارتباط و یا وابستگی مالی داشته باشید و یا آنکه اصولا افرادی وابسته به خانواده هستید بهتر است ارتباط را ادامه ندهید. حتما با یم روانشناس مشورت کنید تا ویژگی ها شخصیتی شما را برای شما آشکار کند. زیرا ممکن است علاقمند شدن به فردی که می دانید خانواده مخالفت می کنند دلایل روانی مشخصی داشته باشد که در این صورت دچار مشکل خواهید شد.

عالی بود واقعا انجام این نکاتی که فرمودید کمک کنندست بهتر بگم نجات دهندست، با اجازتون خوندنش رو به همه عزیزان توصیه میکنم و تشکر میکنم بخصوص بابت وقتی که برای پاسخ به کامنتها میزارید چون اکثرشون حاوی نکات جدیدن. موفق باشید

خوشحالم که مورد پسند واقع شد

سلام.من یک سال و ۸ ماه توی رابطه بودم.دوست من واقعا خوب بود حتی یک نکته منفی هم نداشت..اخلاقش..رفتارش.نگرشش.ظاهرش..سنش و…همه چیزش واقعا خوب بود و همون چیزی بود که من می خواستم..ولی مشکل اینجا بود که میگفت تا اخرش دوست بمونیم و نمی خوام ازدواج کنم..و درک این مسئله واقعا برای من سخته..من دیروز باهاش حرف زدم و گفتم نمی خوام یک رابطه اینجوری داشته باشم…و از طرفی خیللللی بهش وابسته هستم..می ترسم نتونم دوام بیارم و برگردم به رابطه ای که قرار نیست هیچ نتیجه ای برای زندگی من داشته باشه لطفا کمکم کنید

متاسفانه مشکلی که در بسیار از روابط وجود دارد آن است که افراد با هم برای مدت طولانی هم مسیر می شوند بدون آنکه مقصد را از یکدیگر در ابتدا سوال کنند. عزیزم شما مقصد و هدفتان با یکدیگر متفاوت است و بالاخره در جایی مجبور هستید از یکدیگر جدا شوید. هرقدر زودتر اینکار را بکنید دشواری کمتری دارید. اینکه می فرمایید ایشان نکته منفی نداشت ولی نمی خواهد ازدواج کند مثل آن است که بگویید من تشنه هستم و نیازمند اب. این اب صاف، بی بو و شفاف است ولی تشنگی مرا برطرف نمی کند زیرا شور است. با کمک راه های مقاله هر چه سریعتر رابطه را تمام کنید.

پاسخ شما در اینستا داده شد.

سلام مشاوره انلاین برقرا هست در پیجتون ک من وقت رزو کنم ؟

سلام. متاسفانه بجهت مشکلات تکنیکی فعلا خیر. برای تعیین وقت به واتس آپ یا تلگرام ۰۰۹۸۹۰۳۴۷۳۳۰۰۹ هماهنگ بفرمایید و یا در صورتی که ایران هستید به همین شماره زنگ بزنید

سلام من ۶ ساله با ی دختری رابطه دارم و هنوزم دارم.اینک خیلی دوسشم دارم بهش وابستگی دارم دیوونشم خلاصه بدون اون نمیتونم زندگی کنم.میخواستم بدونم اگ من در اینده باهاش ازدواج کنم مشکلی برامون پیش میاد یا ن؟؟ من مشهد زندگی میکنم اونم مشهدی بوده اما ب دلیل شغل داداشش ک پلیسه انتقالی گرفتن رفتن تهران ی ساله ازم دوره نصف شبا حدودا ۳ ساعت باهاش تلفنی صحبت میکنم.قربون صدقه هم زیاد میریم.ت این ۶ سال ازش خطایی ندیدم حتی شده بعضی وقتا ب خاطر من با داداشش دعوا کنه.نمیدونم دارم کار درستی میکنم یا ن.من فقط قصدم ازدواج باهاشه ن راضیم ب بازی دادنش ن عشقم از روی هوسه بهش وعده دادم ک ت سن ۲۲ سالگی میام خواستگاریش تا الان سر چیزی باهم اختلاف نداشتیم.هرچی گفته و گفتم حرف همو گوش کردیم اینا رو گفتم ک منتی رو عشق بقیه نباشه فقط خواستم بگم با این همه عشق و علاقه ای ک بین من و اونه در اینده ب مشکل میخوریم یا ن لطفا جواب بدین جوابو جیمیلم بفرستید ممنون

سلام. خیلی خوبه که شما در کنار هم احساس خوبی دارید. مطلبی که مهم است بدانید ان است که حتی بهترین رابطه ها نیز بعد از ازدواج دچار مشکلاتی می شوند. دیدگاه درست ان است که شما خود را برای همه مشکلات احتمالی اماده کنید. نباید از ازدواج دیدی رویایی و غیر واقع بینانه داشته باشید. ازدواج و در کنار هم قرار گرفتن در کنار خوبیهایی که دارد مشکلاتی نیز خواهد داشت. مهم ان است که هر دو قصد داشته باشید با این مشکلات مبارزه کنید.

من هم در حال گذراندن رابطه ای که طرد شدم هستم . دقیقا خیلی از مطالب این مقاله رو تجربه کردم و اینکه از یه جایی احترام و ارزش قائل شدن برای خود آدم از همه چی مهمتره . درد سخته امیدوارم کسی تجربه نکنه .

ممنون از نظر شما

سلام بنده یه مدت با یه دختر رابطه داشتم و هدف ازدواج داشتیم تا اینکه باهم به اختلاف خوردیم و دعوا شد هم دیگه رو خیلی دوست داشتیم الان فهمیدم بعداز دعوا حالش بهم خورده بیهوش شده بردنش بیمارستان بنظرتون الان اگه من برم و حالش رو بپرسم یا باهاش تماس بگیرم براش بد هست یا نه؟چون داریم هم دیگه رو فراموش میکنیم بنظرتون زنگ بزنم بهش یا نه؟

اگر مدت زمانی از رابطه شما گذشته است و کم کم از ذهن او فراموش شده اید بهتر است دیگر ارتباط برقرار نکنید و اگر تازه این اتفاق افتاده است می توانید خبر او را بگیرید.

سلام من۴ سال تو یه رابطه بودم که اولین عشقم بود و تواین ۴ سال فقط فکر ساختن برای آینده بودم و از خودم گذشتم تا آینده خوبی درکنار اون آقا داشته باشم ولی بخاطر اختلافات قومیتی نشد که تو این مدت بهم برسیم و همش امید داشتم که درست میشه ایشون به همه چیز من گیر میداد و حساس بود یه شب با دوستام بیرون بودم و عکس از اون مکان تو فضای مجازی منتشر کردم که باعث اختلاف و حرف بین خانوادش شد و تا ۱ هفته قهر بودیم بعد از ۱ هفته دوباره همه چیز خوب بود تا یک شب که فهمیدم اعتیاد پیدا کرده و باز بخشیدم و شب بعدش فهمیدم که از سمت خانوادش با یه دختر دیگه آشنا شده و باعث جدایمون شد و مدت ها با درد نبودنش سر کردم تا زمانی که دوباره برگشت و این دفعه من اون حس رو بهش نداشتم و تردش کردم ولی یه شب که پشیمون شدم و بهش زنگ زدم فهمیدم که نامزد کرد و توی دوران خواستگاری تا عقدش همش باهام رابطه داشت و میگفت ک من این رو تمام میکنم و حتی بارها من صدای پدر و مادرشو میشنیدم ک میگفتن ما این کارو تمام میکنیم و همش بهم امید میداد تا اینکه یک هفته بعد از عقدش بهم گفت من نمیتونم این رابطه رو تمام کنم و زنم رو دوس دارم و خیلی راحت بازیم داد الان من موندم و یک دنیا غم که نمیدونم چیکار کنم و همش خود خوری میکنم که اگه تردش نمیکردم الان کنارم بود …واااقعا حالم بده و نمیتونم خودمو آروم کنم کمکم کنید

سلام. این فردی که شما گفتید اعتیاد داشته و اختلافهای زیادی با او داشتید مسلما نمی توانست فرد مناسبی برای شما باشد. شما انسان تنهایی هستید و بهمین دلیل او را نمی توانید فراموش کنید و خود را اذیت می کنید. دلیل ناراحتی شما تنهایی است و نه انکه فرد مقابل لزوما فرد مناسبی برای شما بوده است. این دوران ناراحتی البته طبیعی است و بعد از مدتی برطرف می شود. اجازه دهید این دوران سپری شود. به احتمال زیاد او بعد از مدتی مجددا با شما تماس می گیرد که بدترین کار جواب دادن به او است.

من یه مدت حدود ۵ سال با یه آقایی رابطه داشتم و کاملا هم جدی و برای ازدواج بوده حتی تمام خانواده ی اون اقا در جریان بودن به خاطر اخلاقای خاصشون هر دفعه ای بحث و دعوا پیش میومد که باعث میشد ۱هفته تا۱۰ روز از هم جدا بشیم بعد با اصرار ایشون برمیگشتم و قول میداد که اخلاقاش بهتر بشه و عوض بشه تا اینکه یه مدت واقعا سرد و بی تفاوت شده بود هرچقد میگفتم خب چیه مشکل چیه میگفت خودت خواستی من نمیتونم با کسی باشم و روش حساس نباشم واسه همین دیگه خودمو زدم به بیخیالی منم یه مدت تحمل کردم اما چندماهه پیش بهش گفتم که من اینجوری نمیتونم و ازش جداشدم. چیزی نگذشت که پشیمون شدم همش فکرمیکردم که ایندفعه هم میاد دنبالم اما دیگه نیومد تا اینکه بعد ۱ماه و نیم من رفتم طرفش ازش خواستم تا برگرده اما دیگه حاضر نیست برگرده خیلی واسم سخت میگذره چون خودم این رابطه رونابود کردم و الان راه برگشتی ندارم

سلام. شرح حال شما نشان میده که برخلاف انچه فکر می کنید شما رابطه را خراب نکردید و تنها انچه او نمی توانست بیان کند را مجال ظهور دادید. شما یک رابطه ناسالم را تمام کردید. ایشان به هر دلیلی که از جمله طولانی بودن زمان دوستی می تواند یکی از دلایل ان باشد انگیزه لازم برای ادامه را نداشت.

سلام ممنون از توضیحات زیباتون. من سال ۹۰ ازدواج کردم. سال ۹۵ منزل مشترک رو ترک کردم و ۹۷ رسما جدا شدم. طلاق خیلی خیلی بد. اما من از روزی که ازدواج کردم رسما خوشی های زندگی بر من حرام شد. از بی ادبی و هتاکی از سمت اون گرفته تا قطع کامل ارتباط خانوادگی… واقعا به معنای واقعی اون ۵ سال زندگی مشترک اتلاف عمر بود و همیشه بهانه جویی میکردم که درست میشه اما لا تبدیل لخلق الله… درسته که سخت گذشت اما همه سختی ها در مسیر کمال و رشد. هزاران بار شاکر خدا هستم که تمام شد. زندگی با عزت و احترام و نون خشک میگذره… اما با بی حرمتی و جسارت مطلقا… فک نکنید یکی رفت و اومد دنیا تمام شده… محکم باشید به خودتون احترام بزارید و عبور کنید… در مسیر عفت بمونید تا خدا قشنگی های زندگی رو به کامتان شیرین کنه… من الان خیلی شاد و خوشحالم. خدا رو شکر… آرزوی حسن عاقبت برا همه دارم

ممنون از اینکه تجربه خود را با دیگران به اشتراک گذاشتید.

سلام دکترجان من تابستان ۹۶ با دختر خانمی تو مجازی اشنا شدم خودم ساکن بندرعباس و دخترخانم ساکن شیراز کلا اوایلش خیلی بی اعصاب بود همش قهر میکرد ولی با این وجود نازش میکشیدم تا بعد از سه ماه یهو سردیش شروع شد و بهم گفت که با رابطه مجازی نمیتونم کنار بیام هر وقت اومدی شیراز بهم خبر بده منم بعد از دو ماه بهش پیام دادم گفت اومدی گفتم نه با چه انگیزه ای بیام خلاصه یکم چت کردیم بعدش خودش بهم پیام داد که چرا دیگه سراغم نمیگیری باز رابطه شروع شد تا اینکه بعد از پایان ترم دانشگاهم رفت شیراز صبح حرکت دیدم یه اقایی بهم زنگ زد گفت من داداش خانم فلانی هستم اون نامزد داره چیزهایی هم که براش گرفتی نیار من به خود دختره زنگ زدم گفت احتمالا داداشم پیام هارو دیده الکی گفته خلاصه من توجهی نکردم رفتم ۵روز شیراز موندم ولی اون گفت داداشم نمیذاره بیام بیرون که من برگشتم بعد از امتحانات ترم بعدی بازم رفتم که بازم بهونه اورد گفت نمیتونم که برگشتم باز چندماه دیگشم رفتم که گفت مامانم مریضه بازم سال بعدش رفتم که خودش مریض بود فقط میگفت حلالم کن این همه اومدی نشد اومدم باهاش تموم کنم ولی نمیتونم این همه تلاش بخدا قسم فقط دلم میخواد یبار ببینمش تموم دیگه نمیخوامش الانم نزدیک دوماه هستش که سرد شده خیلی وقتی هم که بهش میگی با کسی هستی عصبی میشه میکه نه میگم اگه من نمیخوای حداقل بهم بگو میگه مگه کرم داشتم باهات موندم میگم کی بیام شیراز میگه فعلا تا این کرونا یکم کمتر بشه واقعا موندم چیکار کنم اصن یچیز پیچیده ای شده که فک نکنم تا حالا نظیر داشته باشه بخدا اسکول نیستم خیلی هم سعی کردم فراموشش کنم با دختر دیکه ای برم که کنارم باشه نزدیک ولی اصن نمیتونم الانم که موندم فقط فقط یکی فقط ببینمش یکی هم دنبال حقیقتم کمکم کنید چیکار کنم

عزیزم موضوع خیلی پیچیده است. مطمئنا چیزهایی وجود دارد که شما بیخبر هستید از آن. چون این اتفاقات را نمی توان به تصادف نسبت داد. ببینید چه چیزی وجود دارد. شاید مثلا ایشان مشکل جسمی دارند و یا در شیراز ترجیح نمی دهند با شما دیده شوند و یا…از نظر زوانی نیز ایشان بنظر خلق ثابتی ندارند. بهتر است هر چه سریعتر تکلیف خود را مشخص کنید در این رابطه.

سلام جناب اقای دکتر. من بعد از ۷ سال رابطه با یه خانم و بعد از اینکه خواستگاری رفتم و همه چیز خوب پیش میرفت ناگهان یک شبه دچار استرس و اضطراب وحشتناکی شدم و باعث شد حمله پنیک بهم دست بده. اضطرابم از این بود که ترسیدم از ازدواج با اون خانم چون بعضی مواقع ظاهرش منو ارضا نمیکرد. خلاصه بعد از دو سه ماه استرس و اضطراب و مراجعه به روانپزشک و مشاور تصمیم به جدایی گرفتیم. من اوایل خیلی حالم خوب بود چون تمام فشاری که روم بود برداشته شد ولی بعد از گذشت سه چهار ماه از جدایی و اینکه فهمیذم این اضطراب برا من یه حالت وسواسی بوده و رفتم دنبال درمان تصمیم گرفتم برگردم و اشتباهمو جبران کنم ولی هر چقدر اصرار کردم نشد که نشد و اون خانم همش میگفت ترسیدم. تو این مدت من میدیذم که هر چند وقت یکبار با لباسا و کادوهای من عکس میگرفت ولی برنگشت به رابطه. من هم دیگه حقیقتا احساس حقارت کردم و دیگه بهش پیام و زنگ نزدم چون حس کردم داره تلافی میکنه و غرورمو له میکنه. ولی الان واقعا خودمو نمیتونم قانع کنم که چرا من نتونستم تو اون شرایط اضطراب خودمو کنترل کنم و صبر کنم تا مشکلم خل بشه و اون ادمو از دست ندم. و این برام عذاب وجدان ایجاد کرده چون من بودم ک تموم کردم رابطه رو و واقعا پشیمونم و ننیتونم خودمو قانع کنم. البتع من تمام موارد داخل مقاله شمارو خوندم و رعایت میکنم ولی الان حدود یک ساله حال جالبی ندارم. اصلا هم به فکر رابطه جدید نیستم چون میدونم برام ضرر داره و به یه نفر دیگه هم میتونه اسیب بزنه. شما بگید من چیکار کنم با این حس عذاب وجدان و احساس گناه؟ این مقاله ای که شما نوشتید خوندش برا من بیشتر حس گناه ایجاد میکنه چون من در جایگاه شخصی هستم که رابطه رو تموم کرده و این مقاله طرف کسانی هست که خودشون باعث تموم شدن نبودن. هرجا سرچ میکنم حس میکنم سایتا مطالبشون علیه منه چون من ظالم بودم و اون خانم مظلوم. پ اینکه واقعا اون خانم از خیلی لحاظ ها و ویژگیا برام خوب بود و الان میترسم شاید نتونم کسی دیگه با اون ویژگی هارو پیدا کنم. یه راهی جلو پام بزارید. ممنون

سلام. پاسخ خود را می توانید در مقاله زیر پیدا کنید.https://dr-sanaie.com/%D9%81%D9%88%D8%A8%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B9%D9%87%D8%AF-%D9%88-%D8%A7%D8%B6%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/

سلام آقای دکتر . من مدتی قبل با یه پسر دوست بودم . بعد از مدتی ولش کردم و رفتم سراغ زندگیم . بعد از یه مدت اون برگشت طرف من باهم بودیم یه مدت همش حرف ازدواج رو میزد . با این که من خودم ولش کرده بودم ولی حس کردم دارم عاشقش میشم . حس کردم منو بخشیده بخاطر همین آنقدرخوبه روابطش با من . یه مدت گذشت و من شدیدا بهش علاقه مند شدم و بهش گفتم که بهش علاقه دارم و دلم میخاد باهاش ازدواج کنم . گفتم از گذشته ها پشیمونم و برای جبرانش وقت میخام . ولی همین که فهمید من بهش علاقه مند شدم گفت من مثل قبل بهت علاقه ندارم و دلم میخاد رابطمون فقط در حد دوتا دوست باشه نه بیشتر . منم به مدت تحمل کردم چون واقعا بهش وابسته شده بودم و امید داشتم که درست بشه . ولی دیدم نه نمیشه . و تموم کرد همه چیزو . ولی درد وابستگی منو از پا در آورده . کمکم کنید

سلام. این مقاله دقیقا برای افرادی مانند شما نوشته شده. می توانسد با رعایت موارد آن از این احساس بد رها شوید. مردان معمولا وقتی از مورد قبول قرار گرفتن خود مطمئن می شوند شور و علاقه ابتدایی خود را از دست می دهند. بنابراین مهم است که چه زمانی چه گامی را در رابطه بر میدارید.

حدود شش سال توی رابطه با فردی بودم که مشکلات عمیقی داشت شامل وابستگی خانوادگی و ورشکستگی و اخراج از دانشگاه و …. که همه رو بعدها تیکه تیکه بهم گفت، وقتی که دیگه از موندن و حس من بهش مطمین شده بود. اما در مقابل بسیار بسیار متعهد و عاطفی بود و هیچ کم و کسر احساسی و حتی مادی واسم نمیذاشت . متاسفانه بخاطر تصمیمات بد کاری و بدهی بالا اوردن‌های بیشتر شرایط ازدواج ایجاد نمیشد و مدام عقب میافتاد تا اینکه تسلیم فشارهای خانواده و نا‌امیدی از بهبود شرایط شدم و من رابطه رو تموم کردم. طی یک سال بعدش گاهی تلفنی در ارتباط بودیم تا من با کسی که شرایط مناسبی داشت و ادعا میکرد بسیار احساسی هست آشنا و وارد رابطه شدم. کمتر از چند ماه فهمیدم من نسبت به ایشون پرشور‌تر و عاطفی‌ترم و با مقایسه رفتار و احساسی که توی رابطه قبلیم باهام میشد احساس پشیمونی زیادی داشتم اما تا الان که یک سال گذشته از این رابطه تازه ننونستم ازش جدا شم، هربار خواستم، خواهش کرد و منم نتونستم رد کنم … پارتنر قبلیم از طرفی تمام مشکلات رو توی این یک سال و به شکل معجزه‌آسایی برطرف کرده و تقاضای برگشت داره …. خانواده‌م اصلا قبولش نمیکنن و از طرفی خودم رو با اون خوشحال‌تر میبینم هرچند عذاب وجدان تموم کردن رابطه فعلی هم واسم کشنده‌س خصوصا که پارتنرم خیلی تلاش میکنه و میدونم دوستم داره … واقعا موندم چیکار کنم، رواندرمانی هم تا حالا کمکم نکرده …. لطفا نظرتون رو بگین

سلام. وقتی رابطه ای را باید شروع کنید که رابطه قبلی کاملا در ذهن و روان تمام شده باشد. متاسفانه رابطه جدید شما تا حدی بخاطر فراموش کردن احساسات بد تمام شدن رابطه قبل بود. وقتی رابطه قبل تمام نشود اگر حتی نفر بعد فرد مناسبی نیز باشد مقایسه ذهن شما رابطه را تخریب می کند و نمی توانید کاملا وارد رابطه شوید. در این شرایط حتی نمی توان گفت فرد جدید احساسی نبوده است کما اینکه اکنون نیز شما را از رفتن باز می دارد. اکنون رابطه با فرد قدیمی را بالکل تمام کنید و مدت حداقل ۶ ماه با فرد جدید در رابطه بمانید تا بفهمید ایا واقعا مناسب شما است یا خیر.

سلام دکتر لطفا راهنماییم کنید من ۴ سال با یه پسر رابطه داشتم و دوسال اول به شدت به هم علاقمند بودیم اما دو سال بعد همش دعوا و جنگ اعصاب و علاقمون تقریبا از بین رفت فقط به خاطر اینکه عشق اول بود و ۴ سال باهاش بودم نمیخواستم رابطمون تمام بشه اما الان فکر میکنم این رابطه به جایی نمیرسه و چند وقتیه تموم کردیم..یه خواستگار دارم و میخوام ازدواج کنم فقط میترسم ازینکه مشکل پیش بیادبه خاطر رابطه ی قبلم..میشه راهنماییم کنید ممنونم…

قبل از اقدام برای رابطه جدید باید بخود حتما فرصتی ۶ ماهه تا یکساله بدهید تا دچار مشکل نشوید. باید کاملا این فرد از ذهن شما خارج شود و بعد وارد هر رابطه دیگری شوید زیرا در غیر اینصورت رابطه جدید خود را حتی اگر فرد مناسبی باشد خراب می کنید. او را با قبلی مقایسه می کنید و ضمن انکه با تمام شور و شوق وارد رابطه نمی توانید بشوید. بنابراین به خود فرصت بدهید و در حال حاضر وارد رابطه نشوید.

با سلام .بیست سال پیش عاشق دختر عموم شدم . ولی اصلا روم نشد بش بگم ،یک سال همدیگر دوست داشتیم کم کم عشق من بیشتر و مال اون کمتر شد. تا اینکه سال ۸۰ بطور کلی بام کات کرد و گفت دوسم نداره .. هر کاری کردم نتونستم راضیش کنم . سال ۱۳۸۳ ازدواج کرده .. منم ۱۳۸۶ ازدواج کردم … ولی تو مدت این بیست سال هفته ای ۵ شب خواش میبنم. وقتی میبینمش ضربان قلبم هزار میشه .. هنوز به اندازه جونم دوستش دارم ..افسردگی گرفتم .. داغون شدم .. آرزوی مرگ دارم .تورو به قرآن قسم اقای دکتر کمکم کن … دو بچه دارم ولی مثل بچه ها گریه میکنم.. کمکم کن یه عمر مدیونم بهت

سلام. در درجه اول باید بدانید که اگر با دختر عمو ازدواج می کردید الان همین حس و حالات را نسبت به زن دیگری داشتید. این تعریف ذهن شما از عشق است که مشخص می کند عاشق چه کسی شوید. در ذهن شما عشق یعنی چیزی که دست یافتنی نیست و دور از دسترس می باشد بنابراین حال که دختر عمو را بدست نیاوردید همچنان دهن شما درگیر اوست. این اصلا به معنای واقعی بودن عشق نیست. شما تعریف غلطی از عشث و دوست داشتن بر اساس تجربیات کودکی خود دارید. با یک درمانگر مشاوره کنید . دو مفاله زیر را نیز بخوانید

https://dr-sanaie.com/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3-%D8%B7%D8%B1%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%A7/https://dr-sanaie.com/%D8%AA%D9%84%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C/

عالی بود خیلی به دردن خورد ممنون از شما

سلام. ممنون از حسن نظر شما

توی وضعیت افسردگی تصمیم به ازدواج با کسی گرفتم که دوازده سال از خودم بزرگ تر بود و یه بارم نامزد کرده بود. من فقط شونزده سالم بود. دائم گوشیمو چک می‌کرد و حتی وقتی بیرون میرفتیم شیشه ماشینو چند باری داد بالا تا کسی منو نبینه. چون دیدم نمیتونم با اخلاقش کنار بیام نامزدی رو بهم زدم. حالا بعد از یک سال دائم دارم خودخوری میکنم که چرا از اول توی سن کم قبول کردمو… با اینکه هیچ علاقه ای بهش ندارم ولی حس میکنم ازدواج اون منو زجر میده و یا من دیگه نمیتونم به ازدواج فکر کنم. به نظرتون این حس من طبیعیه

سلام جانم. اولا راهکارهای مقاله بالا را بکار ببندید و هیچ خبر و اطلاعی از اون شخص نگیرید. این حسی که گفتید برای مدت کوتاهی بعد از جدایی ممکنه سراغ شما بیاد ولی اگر باقی بمونه یا بدلیل ان است که شما همچنان او را دنبال می کنید و رها نکرده اید و یا اینکه شما در کودکی توجه و محبت کافی دریافت نکرده اید. احتمال دیگر آن است که شما طرحواره و الگوی طرد دارید که می توانید درباره آن در مقاله زیر اطلاع بیشتر یپیدا کنید.https://dr-sanaie.com/%D8%AA%D9%84%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%DB%8C/

سلام دکتر ممونم بابت این مقاله خوبتون واقعا خیلی به من کمک کرد.اصلا باورم نمیشد که بتونم بدون اون رابطه زندگی کنم.تشکر میکنم ازتون

خوشحالم که توانستید توانایی های خود را کشف کنید.

سلام ..من حدود ۳ سال تو رابطه بودم یک سال اخیر خونواده هم تو جریان بودن و قرار بود ازدواج کنیم ولی هر بار مشکلاتی پیش میومد که به جلسه خاستگاری نکشید …الان حدود ۱۵ روز میشه تموم شده همه چی ..من همیشه ترید داشتم که این ادم به دردم میخوره یا نه ولی رو حساب علاقه خیلی چیزارو نادیده میگرفتم …الان که تموم شده زندگی خیلی سخت میگذره برام به شدت دلتنگم ولی برای موندنش نه التماس کردم نه چونه زدم یه جوریم برخورد کردم که انگار خیلی برام راحت بوده هرچند واقعا برام سخت بود …امیدوارم این دوران سخت بگذره

خوشحالم که می توانید خود را مدیریت کنید.

من با یکی از دنبال کننده های اینستام صحبت کردم و از نظر نامزدم خیانت تلقی میشه هرچقدر ازش فرصت میخوام ک جبران کنم همش میگه بی فایدس و تو درست نمیشی خیلی خوردم کرده تو این مدت چیکار کنم بنظر شما بمونم خودمو ثابت کنم یا تموم کنم و با تهمت خیانت و عذاب وجدان زندگیمو ادامه بدم؟!

سلام. دقت کنید که موضوع شما ابدا این نیست که شما خود را ثابت کنید و یا نکنید. موضوع شما این است که آیا می خواهید با یک مرد شکاک و بد دل تا آخر عمر صحبت کنید یا نه. باید حتما یا یک روانشناس بررسی کنید که آیا نشانه های دیگری از شکاکی هم در ایشان دیده می شود؟ البته همه این ها در صورتی است که شما با فالوور خود چه صحبت هایی کرده اید؟ ایا صحبت های جنسی بوده و یا غیر جنسی. عاشقانه بوده و یا روزمره؟ اگر صحبت ها غیر جنسی و غیر عاشقانه بوده است حتما به یک روانشناس مراجعه کنید تا درباره ماندن یا رفتن تصمیم بگیرید. شاید این اتفاق شانس زندگی شما بوده باشد تا با یک شخص غلط ازدواج نکنید.

ممنون از مطالب مفیدتون الان ٢ ماه نامزدم به خاطر عصبانیت های بی مورد من و دعواهامون که ٨٠٪؜ من مقصر بودم رابطه رو ترک کرده در حالی که سه ماه دیگه عروسیمون بود و ٢ سال نامزد بودیم و در کل ٣ سال تو رابطه الان ٢ ماه توی خونم و همش پشیمونم، ٢-٣ باری به بهانه های مختلف زنگ زد که حالم رو بپرسه و نشون داد داره از جدایی رنج میبره و اوضاع خوبی نداره ولی بویی از پشیمونی از جدایی به مشام نمیرسید من هنوز امیدوارم برای یک فرصت دیگه ولی نمیدونم تا کی؟ و اصلا این امید کاذب است یا نه ممنون میشم نظر شما کارشناس محترم رو بدونم

اگر شما در اکثر موقعیت ها مسبب و مقصر بوده اید آیا اقدامی روشن بجهت اینکه نشان دهید از رفتار خود پشیمان هستید انجام داده اید؟ در غیر اینصورت چطور انتظار دارید او اقدامی انجام دهد. متاسفانه باور غلط فرهنگی ما آن است که اگر اقدام کنم، ارزش و منزلت من کم می شود. یا اینکه او مرد است و شما انتظار دارید رابطه را او پیش ببرد. اینها باورهای پوسیده ای است که باید تکلیفشان را با خودتان روشن کنید. آیا می خواهید همیشه وقایع، شما را به سویی ببرد و یا شما خود جهت وقایع را تعیین کنید؟؟؟

من همون اوایل که جدا شد بارها و بارها رفتم دم در خونشون و بهش گفتم پشیمونم از رفتارهام حتی هفته پیش که زنگ زد، گفتم که پیش مشاوره میرم و مقاله میخونم و اشتباهلتم رو فهمیدم و میخوام اصلاح کنم ولی متاسفانه میگه دیره و من از این رابطه بریدم با اینکه دارم از این جدایی رنج میبرم

خوب عزیزم به نظر رابطه کمی پیچیده شده. باید فهمید موضوعی که ایشان را نگران میکنه چیست. او قطعا از تکرار بعضی اتفاقات نگران است.

ممنون آقای دکتر بابت لینک ولی واقعا سخته یکیو با تمام وجود دوست داشته باشی و در اخر بفهمی تو براش ی آدم معمولی بودی در حدی ک شمارشم نمیتونی داشته باشی کاش آدما میفهمیدن کی چقد دوسشون داره سخته بعد از یسال و۷ ماه بخوای فراموش کنی

عزیزم همیشه دنیا به همین منوال بوده. شما کسی را دوست داری و او کس دیگری را و کسی دیگر شما را. بله سخته فراموش کردن.

از تردیدهای زیادی برای تماس باهاش نجاتم داد سپاس

خوشحالم مطالب مفید واقع شد.

سلام بابت این مقاله کامل و جامع و بسیار مفید ازتون بینهایت تشکر میکنم. اولین مقاله ای بود که خوندم و احساس نکردم که یه ترجمه از مقاله هاییه ک بدون در نظر گرفتن فرهنگ وملاحظات اون نشر پیدا کرده و چقدر حالم رو بهترکرد. از صمیم قلب موفقیت های روز افزون آرزو میکنم که برای حال خوب آدمها دغدغه مند و مسئولانه تلاش میکنید.

سلام. خیلی خوشحالم که مطالب مقاله مفید بوده و مورد توجه شما قرار گرفت.

من خیلی درگیر این بودم که بخوام طرفم رو حداقل یک بار دیگر ببینمش ولی با اولین نکته شما کاملا فراموش کردم این و که بخوام ببینمش و ازش سوال بپرسم

خوشحالم که مقاله مفید فایده قرار گرفت .انشالله در اینده تجربیات خوب و دلنشینی داشته باشید.

سلام خدمت شما جناب آقای دکتر سنایی یکی از دوستان دختر من بعد از دوسال رابطه خودشون رو تموم کردن و من در جریان تمام اتفاقات این رابطه بود سوالی که داشتم اینکه چجوری میتونم با دوستم صحبت کنم و دلداریشون بدم که کمکش کنم زودتر به زندگی عادی برگرده ممنونم میشم سوالم رو پاسخ بدید

سلام. در ابتدا باید بدانید که قرار نیست سریعا حال ایشان خوب شود. بهبود حال او مستلزم زمان است. زیرا پروسه یهیودی رشد بهمراه دارد. قدمهایی که در مقاله ذکر شده است بجهت آن است که بار اضافی و زخم بیجهت بر خود نزنیم. نکات مقاله را مراعات کنند تا این پروسه در روند طبیعی خود جریان بیابد

با سلام و احترام. تا انتهای مقاله را با دقت و علاقه مطالعه کردم و لینک را برای دوستانم هم ارسال میکنم. بسیار زیبا و عالی بود. سپاس از شما

سلام. ممنون از حسن نظر شما. خوشحالم که مفید فایده بود.

یه رابطه ای رو تموم کردم ک واقعا حس میکردم اسیب میبینم مطالب خیلی کمک کردند ممنون اقای دکتر

عزیزم خیلی خوشحالم که مفید حال واقع شد.

عالی بود ممنون.

ممنون از لطف شما

با سلام و تشکر از مطالب خوبتون آقای دکتر من ۴سال درگیر یه رابطه به شدت مسموم بودم و پارسال با خوندن این مقاله تونستم تمومش کنم و از این جهت واقعا و از صمیم قلب ازتون ممنونم. فقط یه موضوعی نگرانم میکنه اونم اینه که بعد از ۱سال هنوز بعد اینکه چیزی درباره اون شخص میگن یا اتفاقی پروفایلشو میبینم یه مقدار حالم بد میشه(نه به شدت قبل ولی کمی)میخواستم بدونم زمان بیشتری لازمه؟ و اینکه از اون موقع یه مقدار علائم افسردگی داشتم مثلا خیلی منفعل و تنبل شدم و خیلی بی انرژیم گاهی اوقات…به نظرتون مشاوره نیاز دارم؟چون قبلا خیلی فعال و اکتیو بودم تو کارام بازم ممنون از این مطلبتون چون هیچکس نتونست مثل این کمکم کنه

سلام. ۴ سال مدتی است که به زمان بیشتری برای ترمیم نیاز است. ضمن انکه باید بدانید قرار نیست حال شما خوب شود و احساسات و هیجانات مثبت سراغتان بیاید تا فعال شوید بلکه برعکس باید فعال شوید تا احساسات خوب داشته باشید. این نکته در بهبود بسیار مهم است

فوق العاده بود تشکر.

ممنون از لطف شما

به نظر من مطالب جامع و کامل بود …مثل همیشه دکتر سنایی عزیز

ممنون از محبت و بذل توجه شما.

سلام در مورد نشخوار فکری مطلبی وجود نداشت اگه لطف بفرمائید مطلب بزارید ممنون میشم

سلام. چشم. مقاله درمان خطاهای شناختی در حال حاضر می تواند مفید برای شما باشد

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مسلما شما دچار مشکلات بیشتری خواهید بود. اما احتمال ان صفر ن…

پاسخ شما در قبل داده شده…

آقای دکتر در حالت کلی و از نگاه روانشناسی این ازدواج بااین ش…

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی…

بچه باعث بهبود چیزی نمی شودبلکه معمولا شرایط را سخت تر می کن…

همه اینها از نشانه های وسواس است. اتفاقا مشکل شما نه بد بودن…

درمان قطعی زود انزالی

درمان افسردگی بدون دارو

عشق بازی

سریعترین درمان افسردگی

دکتر کامیار سنایی

عشق بازی با زن+تحریک جنسی

ترک اعتیاد به دیدن فیلم پورن

تعریف اضطراب

درمان اضطراب شدید بدون دارو

درمان اضطراب اجتماعی

نقاط حساس بدن زنان

درمان قطعی وسواس فکری شدید

جملات پایان رابطه

درمان قطعی اختلال دوقطبی

درمان دیر انزالی

دکتر روانشناس ایرانی درالمان

روانشناس ایرانی در کویت

روانشناس در انگلستان

روانشناس در دبی

روانشناس در استرالیا

روانشناس ایرانی در تورنتو

روانشناس در گرگان

روانشناس ایرانی در سوئد

روانشناس در غرب تهران

روانشناس در لس انجلس

بهترین روانشناس

دکتر روانشناس خوب

مسلما شما دچار مشکلات بیشتری خواهید بود. اما احتمال ان صفر ن…

پاسخ شما در قبل داده شده…

آقای دکتر در حالت کلی و از نگاه روانشناسی این ازدواج بااین ش…

باسلام آقای دکتر میبخشید مزاحم شدم ؛من ۲۳سالمه و با یه خانمی…

بچه باعث بهبود چیزی نمی شودبلکه معمولا شرایط را سخت تر می کن…

همه اینها از نشانه های وسواس است. اتفاقا مشکل شما نه بد بودن…


https://dr-sanaie.com/wp-content/uploads/2020/09/podcast-behboodi-pas-az-rabeteh-atefi.mp3Downloads-icon

بلاگ » روابط عاطفی » اشتباهات رایج بعد از رابطه: بعد از جدایی دست از چه کارهایی برداریم؟

رابطه بین شما و عشق زندگی‌تان به هم ریخته و با هم کات کردید، حالا با خودتان فکر میکنید دنیا به آخر رسیده است؟ به این فکر می‌کنیئ بعد از جدایی چطور به زندگی ادامه دهید؟

خودتان را سرزنش می‌کنید؟ به دنبال راه چاره‌اید و تصور میکنید راهی بوده که برای بهبود رابطه‌تان از آن استفاده نکردید؟

شکست عشقی و پایان دادن به یک رابطه عمیق و طولانی همیشه ناراحت کننده است. شاید احساس کنید تکه‌ای از وجودتان را از دست داده‌اید ولی با این حال نباید اشتباهات رایج بعد از کات کردن را مرتکب شوید. می‌پرسید چه اشتباهی؟!

با ما همراه باشید؛ در این مطلب در مورد اشتباهات رایجی صحبت می‌کنیم که برخی افراد بعد از پایان یک رابطه انجام می‌دهند.چگونه بعد از کات چه کنیم

بعد ازجدایی و پایان یک رابطه عاطفی افراد به همان اندازه که ناراحت هستند نیاز به فاصله دارند. گاهی این فاصله  کمک میکند تا با دید بهتری به مشکلاتشان نگاه کنند و شاید به همدیگر باز گردند ولی در هر حال بهتر است بعد از پایان یک رابطه از انجام کارهای زیر پرهیز کنند:

این که بعد از جدایی تمام عکس‌ها و خاطرات دونفره‌تان را حذف کنید یا در شبکه‌های اجتماعی کامنت‌ها و پست‌های حسادت برانگیز و غمناک  بگذارید، کمکی به حال خرابتان نمی‌کند.

به هر دلیلی که رابطه‌تان به هم خورده است نباید آن را در شبکه‌های مجازی مطرح کنید. در عوض بهتر است برای خودتان ارزش قایل باشید و حریم شخصی و خصوصیتان را حفظ کنید.

بعد از جدایی بیش از هر چیزی به فضا نیاز دارید. چون باید بار دیگر خودتان را پیدا کنید و تنها زمان است که به بهبودی اوضاع به هم ریخته‌تان کمک می‌کند. شاید لازم است با خودتان صادق باشید و بپذیرید که او فرد مناسبی برایتان نبوده است.

احتمالا با فکر کردن به هر یک از جملات قبلی وحشت و تنهایی همه وجودتان را فرا می‌گیرد و میخواهید به هر طریقی با او تماس بگیرید، ولی این کار درستی نیست. به ویژه اینکه تماس‌های پشت سر هم تان تنها باعث مزاحمت و بسیار آزاردهنده هستند.

گاهی احساس پسرها بعد از جدایی و نوع واکنش آنها به پایان یک رابطه کمی متفاوت است. به جای اینکه دوره‌ای را به غم و اندوه بگذرانند، تصور میکنند که با ورود به یک رابطه دیگر میتوانند خاطرات قبلی را زودتر فراموش کنند.

بنابراین با عجله در یک رابطه جدید سقوط آزاد می‌کنند.

اینکه یک نفر را برای بهبود خودتان درگیر کنید بسیار وحشتناک و بی‌رحمانه است. در این بین نه تنها با حواس پرتی‌هایتان او را هم آزار می‌دهید بلکه بخاطر بی‌تعهدی‌تان در ارتباط جدید، همیشه باری سنگین روی قلبتان احساس می‌کنید.

 

حالتان بد است؟ باشه مشکلی ندارد، آن را با صدای بلند فریاد بزنید.. می‌خواهید گریه کنید؟ این هم خوب است. بعد از پایان یک رابطه هیچ چیز آسانی وجود ندارد. هضم کردن احوال ناخوشی که دارید نیاز به زمان دارد

. در این مدت به جای اینکه برای زمین و زمان تظاهر به حال خوب کنید، کمی خودتان را رها کرده و اجازه دهید احساستان اندکی آرام بگیرند.

به خودتان اجازه دهید که احساس کنید، بعدا به همین خاطر از خودتان تشکر می‌کنید.

 

بعد از  جدایی عاطفی طولانی مدت باقی ماندن به عنوان یک دوست معمولی فاجعه است.

شاید اول فکر کنید راه خوبی است؛ چون نمی‌خواهید فرد مقابلتان را به یک باره از دست بدهید ولی طولی نمیکشد که تحمل شرایط برایتان سخت می‌شود.

یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی‌پایان است؛ حداقل به قلبتان رحم کنید. همینطور هر دو شما به فضا نیاز دارید پس با یک انتظار بی‌سرانجام، به یک رابطه تمام شده چنگ نزنید.

درست است که باید با غم درونی‌تان کنار بیایید و به خودتان فضا دهید ولی لزومی ندارد به غم و اندوهتان دامن بزنید و آن را بیشتر کنید. برای خاموش کردن آتش از آب استفاده می‌کنند نه بنزین.

زمانی که حالتان خوب نیست به جای شنیدن موزیک غمناک یا تماشای فیلم‌های ناراحت کننده، کمی به خودتان روحیه دهید.

کاری را که دوست دارید انجام دهید. کمی پیاده روی یا دویدن یا هر ورزش هوازی دیگر میتواند حال عمومی‌تان را بهتر کند.

بعد از پایان یک رابطه نیازی نیست که خصوصیات بد یا احمقانه فرد مورد نظرتان را به عالم و آدم اطلاع رسانی کنید.

جزئیات رابطه شما متعلق به خودتان است پس آن را با دیگران به اشتراک نگذارید. از طرف دیگر بدگویی کردن در مورد کسی که دوستش داشتید از شما یک بازنده می‌سازد، افراد بازنده وقتی نمیتوانند فردی را کنار خود نگه دارند، اجازه نمی‌دهند فرد دیگر هم او را داشته باشد.

اگر احساس می‌کنید نمی‌توانید تنهایی از پس گذر از این مرحله از زندگی‌تان برآیید، به جای اینکه با کسانی درد و دل کنید که نمی‌توانند کمک ویژه‌ای کنند،‌ به روانشناس و مشاور مراجعه کنید.

مشاوره رفتن به شما این کمک رو می‌کند تا از این مرحله با موفقیت عبور کنید و مثبت اندیشی را به زندگی‌تان اضافه کنید.

بعد ازپایان یک رابطه در هر زمانی که ذهنتان بیکار باشد به سراغ فکر و خیالات گذشته می‌رود به همین خاطر همیشه خودتان را مشغول نگهدارید. دوستانتان را ملاقات کنید، فیلم و سریال ببینید.

نکته اصلی این است که نباید زمانی را به فکر کردن به رابطه قبلی‌تان اختصاص دهید. سعی کنید اوضاع زندگی روزمره‌تان را بهبود دهید. مطمئن باشید فکر کردن به گذشته نه تنها هیچ چیز را تغییر نمی‌دهد، بلکه فرصت حال را هم از شما می‌گیرد.

التماس کردن یکی از تکنیک‌های رایج و البته اشتباهی است که افراد اغلب بعد از پایان یک رابطه استفاده می‌کنند. به ویژه اگر خانم هستید هرگز برای باقی ماندن در یک رابطه التماس نکنید.

پسرها وقتی بخواهند بروند یعنی دقیقا در همان بازه زمانی به یک زمان تنفس و فضا نیاز دارند پس التماس کردن‌هایتان او را منصرف نمی‌کند.

از دست دادن برخی افراد غیر قابل تصور و دردناک است ولی التماس کردن برای بازگشت بهترین کاری نیست که میتوانید انجام دهید. زیرا شما را تبدیل به یک شخصیت ضعیف و افسرده می‌کند که اعتماد به نفس کافی ندارد، چنین شخصیتی برای هیچ مردی جذاب نیست.

اگر در جایی از رابطه احساس کردید این شما هستید که اصرار بیش از حد می‌ورزید و بیش از طرف مقابل محبت می‌کنید شاید نیاز است که اعتماد به نفس خود را تقویت کنید و دنبال دلیل این اصرارتان بگردید.

منابع:

https://www.vixendaily.com/love/guys-deal-with-breakups/6/

چگونه بعد از کات چه کنیم

https://answersafrica.com/10-things-you-should-never-do-after-a-breakup.html

https://www.vix.com/en/relationships/526166/never-do-these-5-things-after-a-breakup

 

{{#message}}{{{message}}}{{/message}}{{^message}}تسلیم شما شکست خورد سرور با {{status_text}} (کد {{status_code}} ) پاسخ داد. برای بهبود این پیام، لطفا با توسعه دهنده این پردازنده فرم تماس بگیرید. بیشتر بدانید{{/message}}

{{#message}}{{{message}}}{{/message}}{{^message}}به نظر می رسد که ارسال شما موفق بوده است. حتی اگر سرور پاسخ خوب داده باشد، ممکن است ارسال شده پردازش نشود. برای بهبود این پیام، لطفا با توسعه دهنده این پردازنده فرم تماس بگیرید. بیشتر بدانید{{/message}}

ارسال …

{{#message}}{{{message}}}{{/message}}{{^message}}تسلیم شما شکست خورد سرور با {{status_text}} (کد {{status_code}} ) پاسخ داد. برای بهبود این پیام، لطفا با توسعه دهنده این پردازنده فرم تماس بگیرید. بیشتر بدانید{{/message}}

{{#message}}{{{message}}}{{/message}}{{^message}}به نظر می رسد که ارسال شما موفق بوده است. حتی اگر سرور پاسخ خوب داده باشد، ممکن است ارسال شده پردازش نشود. برای بهبود این پیام، لطفا با توسعه دهنده این پردازنده فرم تماس بگیرید. بیشتر بدانید{{/message}}

ارسال …

مهر ۲, ۱۳۹۸

مهر ۲, ۱۳۹۸

مهر ۲, ۱۳۹۸

سامانه مشاوره روانشناسی آنلاین مشوِرَپ با گلچین کردن زبده‌ترین متخصصان توانسته بستر امنی را فراهم کند.
با استفاده از این سامانه هم‌میهنان داخل و خارج کشور قادر خواهند بود در هر ساعت از شبانه روز مشاوره آنلاین بگیرند.
تنها ملزومات برای مشاوره گرفتن داشتن گوشی هوشمند، اتصال اینترنت و صرف هزینه‌ای مقرون به صرفه است.

سامانه مشاوره روانشناسی آنلاین مشوِرَپ با گلچین کردن زبده‌ترین متخصصان توانسته بستر امنی را فراهم کند.
با استفاده از این سامانه هم‌میهنان داخل و خارج کشور قادر خواهند بود در هر ساعت از شبانه روز مشاوره آنلاین بگیرند.
تنها ملزومات برای مشاوره گرفتن داشتن گوشی هوشمند، اتصال اینترنت و صرف هزینه‌ای مقرون به صرفه است.

یادگیری زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 3844موضوع :

آموزش رایگان زبان انگلیسی […]تاریخ : ۰۴ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 4408موضوع :

Best sources of love and relationship from all […]تاریخ : ۰۳ / ۰۷ / ۱۳۹۹بازدید : 1995موضوع :

فال عشق واقعی وازدواجتاریخ : ۰۳ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 36417موضوع :

کانال مشاوره خانوادهتاریخ : ۰۲ / ۰۶ / ۱۳۹۷بازدید : 4236موضوع : چگونه بعد از کات چه کنیم

علائم عاشق شدن پسرانتاریخ : ۱۳ / ۰۵ / ۱۳۹۷بازدید : 9376موضوع : جذب عشق

 باید ها و نباید ها برای […]تاریخ : ۱۷ / ۰۱ / ۱۳۹۵بازدید : 19458موضوع :

در این مقاله از نوین اطلس می خواهیم کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد را بررسی کنیم.

درواقع به ۲۰ اشتباه جبران ناپذیری که ممکن است بعد از اتمام رابطه خود انجام دهید می پردازیم.

افراد در زمان داشتن رابطه عاطفی با معشوق خود، تلاش های زیادی برای حفظ آن رابطه می کنند. اما اگر مهارت های ارتباطی درست را ندانند می توانند رابطه عاشقانه خود را به سمت سقوط سوق دهند. تا جاییکه فرد مقابل خواستار جدا شدن باشد.

طبیعی است که هیچ فرد عاشقی نمی خواهد معشوقش را از دست دهد و زمانیکه با این شرایط مواجه شود بدون فکر دست به هر کاری برای حفظ رابطه عاشقانه اش می زند. اکثر این رفتارها نه تنها رابطه را بهبود نمی بخشد بلکه جزو اشتباهات جبران ناپذیری هستند که فرد مقابل را بیش از پیش دور می کند.

اگر شما این مطلب را می خوانید پس به احتمال زیاد به تازگی از عشق خود جدا شده اید یا در رابطه ای هستید که در آستانه جدایی می باشد و از خود می پرسید. پس بهتر است کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد، را بدانید تا بتوان امیدی برای بازگشت به رابطه قبلی ایجاد کرد.

اگر در رابطه عاشقانه با فرد مورد نظر خود بوده اید و حال رابطه تان به هم خورده است حتما این سوالات در ذهن شما تکرار می شود: احساس پسرها بعد از جدایی چیست؟ آیا مردان به رابطه بر می گردند؟ بعد از جدایی چه باید کرد؟ چگونه رابطه تمام شده را دوباره شروع کنیم؟ و …

تفاوتی ندارد خانم باشید یا آقا. اینکه مرد یا زن مورد علاقه شما به رابطه برگردد و بهترین راه برای برگرداندن عشق را انتخاب کنید قبل از هر چیز مستلزم این است که بدانید بعد از کات کردن چگونه رفتار کنید.(همچنین نگاه کنید به ۱۲ تکنیک گرم کردن رابطه سرد شده)

در اینجا لیست ۲۰ اشتباه جبران ناپذیر و کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد را به شما عزیزان ارائه می دهیم. با دوری از این اشتباهات خیلی راحت تر می توانید رابطه تمام شده را برگردانید و یا حتی کاری کنید معشوق خودش به سمت شما برگردد.

۱- التماس کردن برای ادامه رابطه

از اولین کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد، التماس برای بقای رابطه است.

التماس کردن یکی از تکنیک‌های رایج و البته اشتباهی است که افراد اغلب بعد از پایان یک رابطه استفاده می‌کنند. هرگز برای باقی ماندن در یک رابطه التماس نکنید.

افراد وقتی بخواهند بروند یعنی دقیقا در همان بازه زمانی به یک زمان تنفس و فضا نیاز دارند پس التماس کردن‌هایتان او را منصرف نمی‌کند.

از دست دادن برخی افراد غیر قابل تصور و دردناک است ولی التماس کردن برای بازگشت بهترین کاری نیست که می توانید انجام دهید. زیرا شما را تبدیل به یک شخصیت ضعیف و افسرده می‌کند که اعتماد به نفس کافی ندارد، چنین شخصیتی برای هیچ فردی جذاب نیست.(همچنین نگاه کنید به عکس نوشته برگشتن به رابطه قبلی)

۲- تماس گرفتن و ارسال پیام های پشت سر هم

این که بخواهید جلوی خودتان را بگیرید و به کسی که دوستش دارید زنگ نزنید، کار بسیار دشواری است. شما ماه ها و حتی سال ها با او در تماس بودید و حال باید دور زنگ زدن یا پیغام دادن به او را خط بکشید.

چرا که اگر به صورت رگباری به او زنگ بزنید و پیام دهید در نهایت باعث می شوید فرد مقابل شما را بلاک کند و این کارتان را سخت تر خواهد کرد.

اگر به دنبال این هستید که احساس پسرها بعد از جدایی چیست؟ (یا دخترها) پس با زنگ نزدن و پیام تفرستادن سعی کنید به او حس دلتنگی القا کنید.

۳- تغییر کامل خود

از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد این است که به فرد مقابل قول دهید اگر برگردد خود را تمام و کمال تغییر می دهید. به یاد داشته باشید هر کسی ویژگی های شخصیتی خاص خود را دارد.

شما می توانید به او قول دهید که اگر واقعا اخلاق یا رفتار نادرستی در رابطه تان داشته اید، آن را اصلاح کنید.

اما حواستان باشد در برابر تمام خواسته ها و بهانه های وی از روی ضعف سر تعظیم فرود نیاورید.

کاری نکنید که بعد حس از دست دادن هویت خودتان را پیدا کنید.

۴- فرستادن واسطه

بسیاری از افراد نیز زمانی ‌که می بینند از پیام دادن و تماس گرفتن جوابی نمی‌ گیرند دست به دامن دوستان و آشنایان می‌شوند و از آن ها می‌خواهند تا واسطه دوستی دوباره آن ها و برگرداندن عشقشان شوند.

این کار علاوه براینکه آبرو و اعتبار شما را مقابل این افراد خدشه دار می‌کند باعث ایجاد کدورت در دل طرف مقابلتان نیز می شود و از کارهایی است که بعد از کات کردن نباید انجام دهید.

پس به یاد داشته باشید برای ترمیم رابطه عاشقانه هرگز واسطه ای ارسال نکنید.

۵- توهین کردن

یکی از رایج ترین اشتباهات افراد بعد از التماس و ارسال واسطه این است که وقتی ببینند با التماس راه به جایی نمی برند می خواهند فرد مقابل را تحت فشار قرار دهند.

در نتیجه تحت تاثیر هیجانات منفی ممکن است با ارسال پیام به او توهین کنید یا در محل کارش آبروی او را مقابل دوستان و همکارانش ببرید.

احتمالا بعد از چنین کاری پشیمان خواهید شد و دوباره مجبور می شوید از او عذرخواهی کنید. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از انجام این اشتباه حتما خوب فکر کنید و احتمال بازگشت به رابطه را با دستان خود از بین نبرید.

۶- تهدید کردن

از دیگر کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد، تهدید کردن می باشد.

گاهی افراد به هر وسیله ای شده می خواهند جلوی جدایی را بگیرند. گاهی ممکن است فرد مقابل را تهدید کنید که اگر از شما جدا شود خود را خواهید کشت.چگونه بعد از کات چه کنیم

در این شرایط جذابیت خود را هر چه بیشتر از دست خواهید داد و یا فرد از شما دورتر می شود و یا اگر به ناچار قبول کند تنها از روی ترحم و نه عشق و علاقه با شما می ماند که در نهایت عواقب بدی همچون خیانت را در پی خواهد داشت.

۷- گوش کردن به آهنگ غمگین

درست است که باید با غم درونی‌تان کنار بیایید و به خودتان فضا دهید ولی لزومی ندارد به غم و اندوهتان دامن بزنید و آن را بیشتر کنید.

زمانی که حالتان خوب نیست به جای شنیدن موزیک غمناک یا تماشای فیلم‌های ناراحت کننده، کمی به خودتان روحیه دهید.

کاری را که دوست دارید انجام دهید. کمی پیاده روی یا دویدن یا هر ورزش هوازی دیگر می تواند حال عمومی‌تان را بهتر کند.

بر اساس مقالات بازگشت به رابطه هر چه روحیه بهتری داشته باشید سریع تر متوجه می شوید چگونه رابطه تمام شده را دوباره شروع کنید.

۸- رفتن به مکان های خاطره انگیز

رفتن به پاتوق‌ها و مکان‌های خاطره‌انگیز از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد، می باشد.

وقتی به مکان‌هایی می‌روید که عادت داشتید با هم به آنجا بروید، یاد روزهای خوش با هم بودن می‌افتید و در نتیجه دل‌تان بیشتر از قبل برای عشق سابق‌تان تنگ می‌شود.

بدترین بخش ماجرا اینجا است که ممکن است در جمع و مقابل چشم ده‌ها غریبه زیر گریه بزنید.

تنها دلیل موجه برای سر زدن به پاتوق‌های عاشقانه‌ی قدیمی‌تان این است که خاطرات جدیدی را در آن نقاط ایجاد کنید، البته بهتر است این کار را زمانی انجام بدهید که این شکست عشقی را پشت سر گذاشته‌اید و او را فراموش کرده‌اید.

۹- اجتناب از انجام کارهای لذت بخش گذشته

خیلی طبیعی است که زمانی که هنوز درد جدایی را دارید تحمل می کنید تمایلی به انجام کارهایی که در گذشته از آن ها لذت می بردید نداشته باشید.

اما پس از گذشت مدتی از سوگواری برای عشق از دست رفته تان باید طبق روال عادی به این کارها بازگردید، چرا که از جمله کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد همین دوری از لذت بردن است.

حتی اگر حس انجام آن ها را نداشته باشید. اجتناب از انجام فعالیت هایی که از آن ها لذت می برید شما را به سمت افسردگی پیش می برد و به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست خواهید داد.

۱۰- بدگویی از عشقتان نزد دیگران

درست است که شما از دست فردی که روزی دوستش داشتید عصبانی هستید اما کار اشتباهی است اگر پیش دیگران از او بد بگویید.

با این کار نه به او، بلکه به خودتان نیز آسیب می رسانید. این رفتار بیشتر شما را در باتلاق فرو می برد، در صورتی که اگر سکوت کنید، ارزش بیشتری نزد دیگران خواهید داشت و همچنین راه را برای احیا رابطه خود نمی بندید.

۱۱- برقراری ارتباط فوری با فردی جدید

از دیگر کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد این است که از روی لجبازی فورا وارد رابطه عاطفی دیگری شوید.

پس از جدایی، به احتمال خیلی زیاد دوست دارید که حسادت طرف مقابل تان را برانگیزید یا که به گونه ای از او انتقام بگیرید.

این کار بسیار ساده است اما دست نگه دارید. بعد از شکست عشقی دردناک، شما باید برای مدتی تنها باشید در غیر این صورت ممکن است که از سر لجبازی یا عصبانیت اشتباه دوباره ای مرتکب شوید.

بنابراین به خودتان زمان دهید تا کمی از عصبانیت تان بکاهد، سپس می توانید منطقی یک تصمیم درست برای آغاز رابطه ای سالم بگیرید.

۱۲- نصیحت گرفتن از همه

اگر با هر کسی که سر راهتان قرار می‌گیرد، مشورت کنید، بیشتر گیج و سردرگم خواهید شد.

داشتن شبکه‌ای حمایتی از افرادی که به حرف‌هایتان گوش بدهند، عالی است، اما اگر هر کدام یک نظر داشته باشند و توصیه‌ی متفاوتی بکنند، احتمالاً سرتان مملو از ایده‌های متناقض خواهد شد.

دوستان همیشه شما را نصیحت می‌کنند، نصایحی که معمولاً متناقض با یکدیگر است و در نهایت تنها کسی که می‌داند چکار باید بکنید، خودتان هستید.

۱۳- خیال پردازی و داشتن امید واهی

سعی نکنید جلوی احساسات خود را بگیرید. در خلوت خود هرچقدر که دوست دارید گریه کنید و هیجانات خود را تخلیه کنید.

این کار به شما کمک می کند تا کمی آرام شوید و راحت تر به شرایط موجود نگاه کنید.

اما حواستان باشد که واقع بین باشید. این شکست عاطفی مانند هر رویداد تلخ دیگری باید دوره خود را بگذارند تا کمی از فشارش کاسته شود. به همین جهت به خودتان امید بازگشتش را ندهید و به دنبال موقعیت های جدید خود باشید.

داشتن امید واهی به بازگشت معشوق تنها باعث می شود شما فردی وابسته و ضعیف باشید و جذابیتتان به مرور زمان کم شود. به همین دلیل است که خیال پردازی در مورد برگشتن قطعی معشوق از جمله کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد، می باشد.

۱۴- گریه های پی در پی

قوی بودن می تواند تصویری از شما نشان دهد که به صورت غیر مستقیم و حتی بدون نیاز به ارتباط مستقیم طرف مقابل را مجدد به شما جذب کند و حتی اگر قصد شما فراموشی کامل باشد باعث بدست آوردن سریع تر بهبودی شما می شود.

نمی گوییم اصلا گریه نکنید، گاهی گریه و تخلیه احساسات خیلی هم خوب است و به بهتر شدن حال فرد کمک می کند. اما حواستان باشد خود را نبازید می توانید تا حدی برای عشق از دست رفته خود سوگواری کنید اما مراقب باشید ادامه دار نشود.

۱۵- حبس شدن در خانه

از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد این است که خود را در خانه حبس کنید و تبدیل به فردی گوشه گیر و درون گرا شوید.

از حفظ روحیه خود و انجام کارهایتان غافل نشوید. هر چه بیشتر شرایط را عادی جلوه دهید کنجکاوی فرد مقابل را بیشتر بر انگیخته خواهید کرد.(نگاه کنید به برگشت دوباره به رابطه از دست رفته)

۱۶- قطع ارتباط با دوستان

از دیگر اشتباهات رایج این است که افراد بعد از جدایی رابطه شان را با تمام دوستان همجنس خود نیز قطع می کنند.

اگر می خواهید بدانید بعد از جدایی چه باید کرد بایستی توجه داشته باشید که یکی از تصویرهایی که شما را جذاب و دوست داشتنی نشان می دهد، افزایش روابط اجتماعی با دوستان تان است.

هرچقدر بیشتر با دوستان خود وقت بگذرانید و خوشحال باشید، بیشتر تصویری از خود نشان داده اید که قدرتمند، جذاب و قابل اتکا است.

۱۷- مقایسه تجربه خود با دیگران

هر فردی فراز و نشیب‌های رابطه‌ی عاشقانه را متفاوت با دیگری تجربه می‌کند، این امر درباره‌ی شکست عشقی نیز صادق است.

اگر احساس می‌کنید دوستان‌تان سریع‌تر از شما شکست عشقی‌تان را پشت سر گذاشته‌اند، باید بدانید که این تفاوت‌ها کاملاً عادی است.

نمی‌توانید خودتان را با هیچ کس دیگری مقایسه کنید، چون تجربه‌تان کاملاً با تجربه‌ی دیگران تفاوت دارد.

نمی‌توانید خودتان را با دیگران مقایسه کنید، چون انگیزه‌های دیگران و دلیل انجام دادن کارهایشان را نمی‌دانید. شما هیچ چیزی درباره‌ی رابطه‌ی آن ها نمی‌دانید، پس از این مقایسه‌های پوچ برای خودتان باید و نباید درست نکنید.

۱۸- دنبال کردن عشق سابقتان در فضای مجازی

اگر می خواهید بتوانید خیل زود به زندگی عادی خود برگردید و پس از آن یا این رابطه را فراموش کنید یا به دنبال آن باشید که چگونه رابطه تمام شده را دوباره شروع کنید، شرط آن این است که خود را درگیر چک کردن عشقتان در فضای مجازی نکنید.

به دنبال این نباشید که احساس پسر بعد از جدایی چه می باشد؟(یا احساس دختر چیست)

دنبال کردن او باعث می شود هر عکس شاد یا تصویری از بیخیالی وی ببینید مانند خنجری در قلب شما فرو رود و شما را از مسیر درست اینکه بعد از جدایی چه باید کرد، منحرف می کند.(همچنین نگاه کنید به بهترین واکنش در برابر بلاک شدن)

۱۹- دست کشیدن از پیشرفت

به یاد داشته باشید چیزی که می تواند شما نزد همه و حتی عشق سابقتان جذاب کند، مشاهده پیشرفتتان است.

اگر در حال تحصیل و یا یادگیری هر هنر خاصی بودید اکنون با تجربه شکست عشقی از آن دست نکشید.

به تحصیلات خود ادامه دهید، هنر و فن های جدیدی بیاموزید و پیشرفت خود را در معرض نمایش بگذارید. چرا که سریع ترین راه برای برگرداندن عشق همین مورد می باشد.

۲۰- بی توجهی به ظاهر خود

از کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد غفلت نسبت به آراستگی ظاهری می باشد.

سعی کنید همچون گذشته به قیافه و نوع لباس پوشیدن خود اهمیت دهید. عطر همیشگی تان را بزنید. به تناسب اندام خود توجه کنید.

هر چه بیشتر به فیزیک و ظاهر مرتب خود برسید، کمتر حس افسردگی به سراغتان می آید.

در این مقاله از نوین اطلس سعی کردیم ۲۰ اشتباه جبران ناپذیر و کارهایی که بعد از کات کردن نباید انجام داد را گوشزد کنیم تا اگر رابطه تان در مرحله جدایی است بدانید چگونه رفتار کنید.

اینکه مراقب باشید بعد از جدایی چه باید کرد راه را برای برگشت عشقتان یا حتی فراموشی او آسان تر می کند و به شما این قدرت را می دهد تا عاقلانه تصمیم گیری کنید.

اگر از خود پرسیدید آیا بازگشت به رابطه قبلی درست است یا خیر و پاسختان مثبت بود می توانید با استفاده از تکالیف برای برگرداندن عشق به راحتی معشوق را برگردانید.

مطالب مرتبط:

بازگشت به رابطه دوستی

رفتار شناسی بلاک

سکوت در یک رابطه به چه معناست

چگونه مرد را به رابطه برگردانیم

دوره آموزشی بازگشت به رابطه تمام شده

علت و درمان سرد شدن رابطه

درست کردن رابطه خراب شده

novinatlas 1706 نوشته در نوین اطلس دارد . مشاهده تمام نوشته های novinatlas

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاه

نام

ایمیل

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

var _paq = window._paq || []; /* tracker methods like “setCustomDimension” should be called before “trackPageView” */ _paq.push([‘trackPageView’]); _paq.push([‘enableLinkTracking’]); (function() { var u=”//novinbinesh.com/analytics/”; _paq.push([‘setTrackerUrl’, u+’matomo.php’]); _paq.push([‘setSiteId’, ‘3’]); var d=document, g=d.createElement(‘script’), s=d.getElementsByTagName(‘script’)[0]; g.type=’text/javascript’; g.async=true; g.defer=true; g.src=u+’matomo.js’; s.parentNode.insertBefore(g,s); })();

برای دسترسی بهتر, راحت تر و سریع تر به سایت ما می توانید وب سایت ما را بوکمارک کنید .

برای مطالعه بهترین منابع روانشناسی عشق و بهبود رابطه ما به شما وبسایت نوین بینش را معرفی می کنیم.

متاسفانه همانقدر که ما شیوه درست ارتباط برقرار کردن رابطه عاطفی را بلد نیستیم، همانقدر هم بلد نیستیم با تمام شدن یک رابطه کنار بیاییم. از افسردگی های کوتاه مدت گرفته تا خودکشی ، واکنش هایی هستند که ما به تمام شدن رابطه عاطفی نشان می دهیم.چگونه بعد از کات چه کنیم

اما آیا غیر از این واکنش های هیجانی راه دیگری هم برای کنار آمدن با این درد وجود دارد؟ روانشناسان می گویند می شود از همین اتفاق ناخوشایند حتی به عنوان یک فرصت برای شناختن خودمان و شیوه ارتباط برقرار کردنمان استفاده کرد.

هر کسی یک جور به تمام شدن رابطه عاطفی واکنش نشان می دهد. خانم ها معمولا واکنش عاطفی تری نشان می دهند. درست یا غلط، آنها فکر می کنند چیز بیشتری از اقای طرف مقابلشان از دست داده اند. معمولا هم به «جوانی» یا «فرصت» از دست رفته برای برقراری یک رابطه همیشگی اشاره می کنند.

چیزی که لااقل خانم ها مدعی اند در آقایان موضوعیتی ندارد اما در واقع اینگونه نیست. همه ما آدم ها وقتی با رابطه ای تمام شده روبرو می شویم حس می کنیم بخشی از وجودمان را در طرف مقابل جا گذاشته ایم. مرد و زن هم ندارد اما نوع واکنشی که در برابر این جا ماندن بخشی از وجود، نشان می دهیم به گذشته ما ربط دارد.

معمولا آقایانی که یک بار مادرشان را از دست داده اند، شدیدتر به تمام شدن رابطه عاطفی واکنش نشان می دهند. این «از دست دادن مادر» البته فقط به معنای از دست دادن فیزیکی مادر نیست. اگر مردی مادر نامهربان یا مستبدی داشته است در واقع انگار یک بار عاطفه مادری را از دست داده است.

حالا اگر او یک بار دیگر یک رابطه عاطفی دیگر (این بار معشوق) را از دست بدهد واکنش شدیدی نشان می دهد. آقایانی که به شدت به مادرشان وابسته بودند هم چندان تحمل شکست عاطفی را ندارند چون برای آنها همیشه محبت مادری بیش از اندازه لازم فراهم بوده و آنها هیچ گاه شکست های کوچک عاطفی را تمرین نکرده اند.

در مورد خانم ها قضیه برعکس است. برای خانم ها بن مایه رابطه عاطفی با جنس مخالفشان، در رابطه ای که با پدرشان داشته اند شکل گرفته است. برای همین خانم هایی که در کودکی پدری به شدت مستبد داشته اند یا برعکس به شدت به پدرشان وابسته بودند، چندان نمی توانند تمام شدن یک رابطه عاطفی را تاب بیاورند.

البته همه چیز هم به گذشته برنمی گردد. معمولا آن کسی که برای تمام کردن رابطه پا پیش گذاشته بیشتر احساس گناه را تجربه می کند و آن کسی که رابطه اش تمام شده، احساس قربانی بودن می کند.

اگر یک نامزدی طولانی مدت باشد هر دو طرف حس می کنند هزینه بیشتری کرده اند و عمر بیشتری تلف کرده اند. اگر در این دوران یا دوران عقد کردگی ،رابطه جنسی شده باشد، خانم ها بیشتر از آقایان احساس زیان و ضرر می کنند.

راستش را بخواهید خیلی از مراجعان جوانی که این روزها به مراکز مشاوره مراجعه می کنند اولین مشکلشان تمام شدن یا به قول خودشان «کات شدن» یک رابطه عاطفی است. احساس عمیق «از دست دادن» است که آنها را راهی مراکز مشاوره کرده است. روانشناسان مختلف رویکردهای مختلفی برای درمان این حس منفی ناخوشایند دارند. اما به هر حال توصیه های زیر برای بیشتر این آدم ها کارساز است.

خیلی ها بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی کارهای عجیب و غریبی انجام می دهند تا جایی که می توانید این کارها را انجام ندهید:

جایگزین قدغن! شاید عمومی ترین واکنشی که به عنوان یک راه حل به ذهن کسی که رابطه عاطفی تمام شده ای در ذهنش وول می خورد، می رسد این است که با یک آدم دیگر رابطه عاطفی برقرار کند. او می خواهد به خودش یا به معشوق سابقش ثابت کند که مشکلی نداشته است و به راحتی می تواند با یک نفر دیگر به نتیجه برسد اما راستش را بخواهید این تصور کاملا غلط است.

تا وقتی که نفر جدید فقط یک واکنش به نفر قبلی باشد، هیچ وقت ما رابطه خوبی برقرار نخواهیم کرد. نفر جدید را ما معمولا یا دقیقا شبیه به آدم قبلی انتخاب می کنیم، یا دقیقا برعکسش و یا هر آدم جدیدی را با او مقایسه می کنیم.

یادتان باشد تا موقعی که خاطره معشوق قبلی در ذهن شما پررنگ است این کار در بهترین حالت یک نفر دیگر را بدبخت می کند و در بدترین حالت کلکسیون شکست های عشقی تان را کامل تر می کند.

پس لطفا مدتی که سوگوار عشق قبلی تان هستید به دنبال جایگزین نگردید.  شما خودتان دماسنج خودتان باشید. تا وقتی که حرارت رابطه قبلی به رفتار شما جهت می دهد، لطفا رابطه جدیدی برقرار نکنید.

پناه بردن به «مواد وابستگی آور» قدغن!

واکنش به تمام شدن رابطه عاطفی می تواند بنا به شخصیت، جنسیت و نوع رابطه متفاوت باشد. جایگزین پیدا کردن تا 6 ماه و پناه بردن به مواد وابستگی آور از قدغن های بعد از این اتفاق است. حرف زدن و نگاه کردن به شکست به عنوان یک فرصت خودشناسی هم از راهکارهای کنار آمدن با این شکست عاطفی است.

به شکست به عنوان یک فرصت خودشناسی نگاه کنید. خیلی ها بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی، آدم مثبت تری می شوند. برای این آدم ها دیگر نظر طرف مقابل مهم نیست. آنها به خودشان برگشته اند و جدا از رویدادهای رابطه عاطفی شروع کرده اند به اصلاح خودشان. تمام شدن یک رابطه عاطفی آدم را تمام عیار با خودش، عواطفش و فکرهایش روبرو می کند.

تمام شدن رابطه عاطفی می تواند یک بار دیگر تمام شکست های عاطفی زندگی را بیاورد جلو چشم آدم. این هم می تواند افسرده کننده باشد و هم سازنده. یعنی اینکه آدم می تواند این مشکل های وجودی را لااقل با خودش حل کند و خودخواهی همیشگی اش را کنار بگذارد.

یادتان باشد که شیوه های تکراری ارتباط برقرار کردن ما با دیگران ریشه در رابطه ای دارد که ما در کودکی با پدر یا مادرمان داشته ایم. می توانید از بالا به این شیوه های ارتباطی نگاه کنید و ببینید چرا دارید یک راه غلط ارتباط برقرار کردن را امتحان می کنید.

از زاویه دید طرف مقابل هم به رابطه نگاه کنید. خیلی از ما بعد از تمام شدن یک رابطه عاطفی به شدت خودخواه می شویم. حس می کنیم قربانی شده ایم و همه چیزمان را از دست داده ایم. نگاه کردن از زاویه دید کسی که با ما بوده است و چیزهایی که او از دست داده، می تواند این خودخواهی ویرانگر ما را تعدیل کند.

حرف بزنید: سه راه قبلی راه حل هایی بود که می شد به تنهایی هم انجامش داد اما آدمیزاد بعد از تمام شدن رابطه عاطفی، از گیر کردن کلمه و بغض توی گلویش دارد خفه می شود. مشاور و روانشناس را برای همین موقع ها گذاشته اند. اگر پیش این متخصص ها رفتید که بهتر، وگرنه خودتان را پیش یک دوستِ صمیمی رازدارِ ترجیحا گرم و سرد چشیده روزگار، خالی کنید.

فرآوری : ندا داودی

بخش خانواده ایرانی تبیان

منابع : سپیده دانایی/کتاب روابط دختر و پسر در ایران

تبیان، دستیار هوشمند زندگی

پل های ارتباطی

بلوار کشاورز،خیابان نادری،نبش حجت دوست،پلاک 12

public@tebyan.com

چگونه بعد از کات چه کنیم

02181200000

دسترسی سریع

محصولات و خدمات

اشتراک در خبرنامه

کلیه حقوق این سایت مربوط به موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان می‌باشد.

خیلی از ما بعد از طلاق عاطفی و شکست عشقی؛ در افسردگی و رهاشدگی خودمان، سرد و فریز میمانیم و یادمان میرود و فراموش میکنیم که باید داستان عاشقانه دیگری را دوباره شروع کنیم و نمیخواهیم باور کنیم که در یک جایی دیگر و با کسی دیگر میتوانیم عاشقانه دیگری را با دستان گرم و آغوش امنی تجربه کنیم. کسانی که تجربه شکست عشقی دارند، وقتی از تجربه تلخ و دردِ رنج خودشان حرف میزنند مدام میگویند که دیگر تمام شد و رفت و برایم مهم نیست و به آن اصلا فکر نمیکنم و برایم اهمیتی ندارد. درست میگویند آن فردی که پارتنر او بوده، دیگر به صورت فیزیکی و ظاهری در زندگی او وجود ندارد و باهم در تماس تلفنی و پیامکی و دیدار حضوری نیستند اما آن پارتنر و آن داستان عاشقانه شکست خورده همچنان در روح و روان این فرد به صورت قوی و جدی و پررنگ و تأثیرگذار باقی مانده و اجازه شروع رابطه عاطفی جدید و آغاز عاشقانه دیگری را از او گرفته است و دست و پای احساس و عاطفه او را فلج کرده و او را در کمای پس از جدایی و گیجی دوران تنهایی، باقی نگه داشته است. اینجاست که میگویم فکر نکنیم با قهر و طرد و دوری از پارتنر خودمان و کات کردن رابطه قبلی، به همه چیز پایان دادیم بلکه مادامی که روان ما از سویی درگیر فضای رابطه پارتنری قبلی است و از سوی دیگر، نمیتوانیم به خودمان اجازه دهیم که وارد فضای رابطه عاطفی جدید و تجربه دیگری شویم؛ پس همچنان در رابطه گذشته اسیر ماندیم و داریم گذشته عاطفی خودمان را ادامه میدهیم و زندگی عاطفی حال و آینده ما، امتدادی خواهد بود بر داستان عاشقانه قدیم ما.

وقتی یک رابطه عاطفی میان دو نفر شکل میگیرد؛ باید بدانیم که دو دنیا، دو جهان، دو روح، دو ذات، دو شخصیت، دو تفکر، دو نگاه، دو عقل، دو احساس، دو ارزش، دو باور، دو گذشته، دو حال، دو آینده، دو فرهنگ، دو تجربه، دو رویا، دو آرزو، دو تشنه، دو گشنه، دو ایمان، دو اعتماد، دو شک، دو تردید، دو امید، دو اشتیاق و دو زندگی باهم برخورد میکنند و حاصل این برخورد ناب و مقدس اما خاص و نامشخص، تنش و درگیری و نارضایتی و اقدامی سریع برای جدایی و تنهایی است.

این ذات عشق است که تا بیاییم عاشقی کردن را یاد بگیریم، بارها و بارها شکست میخوریم و درد و رنج میبینیم و تنها میشویم و بهت زده و حیرت زده به رفتن یار و پارتنر خودمان فکر میکنیم که:

چرا رفت؟

چرا نماند؟

چگونه بعد از کات چه کنیم

چرا خیانت کرد؟

چرا دروغ گفت؟

چرا تعهد نداشت؟

چرا با احساس من بازی کرد؟

چرا من فقط گزینه تفریح او بودم؟ 

چرا دل و قلب او با من نبود؟

چرا براحتی من را رها کرد؟

چرا عشق و عاشقی من را ندید؟

چرا تلاشی برای رابطه خودمان نکرد؟

چرا نسبت به من سرد و بی تفاوت شد؟

چرا روز به روز از من بیشتر فاصله گرفت؟

چرا من را از خودش جدا و طرد کرد؟

چرا …

از این چراها خیلی زیاد هست که بی پاسخ در روح و روان ما باقی ماندند و هنوز پاسخی قانع کننده و آرام کننده برای آنها نیافتیم و همچنان با ابهام حاصل از این چراهای بی جواب، در حال خودخوری و خودسرزنشی و خوددرگیری هستیم. اما باید با این حال و هوای روحی و زندگی بی روح الان خودمان چه کنیم؟

راه اول: اگر برای بار اول است که شکست عشقی و طلاق عاطفی را تجربه میکنیم، پس حتما باید قبل از ورود به یک رابطه عاطفی دیگری، بلوغ عاطفی و سواد عاطفی خودمان را بالا ببریم که اینکار فقط با آموزش انجام خواهد شد(خبر خوب اینکه بعد از تمام شدن دوره شخصیت شناسی تحلیلی “زنانگی و مردانگی” و دوره سفر زندگی، معنای زندگی “۱۲ گام برای تحول شخصی” دوره روابط عاطفی و عاشقانه زیستن را شروع خواهیم کرد). نمیدانم چرا وقتی میخواهیم یک موبایلی یا کامپیوتری یا اتومبیلی یا مبلی یا رستورانی را انتخاب کنیم، ساعتها وقت میگذاریم تا ضرر نکنیم و تصمیم مقرون به صرفه ای بگیریم. اما وقتی میخواهیم وارد یکی از مهمترین و اصیل ترین وجه زندگی خودمان یعنی زندگی عاطفی بشویم، همینطور بی خیال و کیلویی و اتفاقی و یِلخی و بدون برنامه و آمادگی روانی وارد رابطه میشویم؛ رابطه ای که مربوط به عمق روح ما یعنی احساسات و عواطف ماست و ممکن است با این بی سوادی عاطفی و خامی روان خودمان، جراحت روحی و زخم عاطفی عمیقی به خودمان بزنیم.

راه دوم: اگر برای چندین بار است که شکست عشقی و رهاشدگی و درد جدایی و تنهایی را تجربه میکنیم، پس حتما باید الگوی تکراری شکست های عشقی خودمان را پیدا کنیم تا در رابطه های جدید و پیش روی خودمان، دوباره دچار الگوی تکراری تنهایی و جدایی و شکست عشقی نشویم(الگوهای تکراری همان تله های زندگی هستند، ۱۲ تله ای که برای تک تک آنها محصول آموزشی و فیلم و صوت آموزشی تولید کردم). الگوهای تکراری منفی زندگی ما که باعث شکست های مکرر و مشابه ما میشوند، درست است که تعداد زیادی دارند اما همه آنها یک حرف دارند و آن اینکه ما از یک الگو، تبعیت میکنیم و همان یک الگو هست که در روابط ما مدام تکرار میشود اما در قالب پارتنرهای متفاوت با ویژگی های ظاهری و سنی و تحصیلی و شغلی و مالی و خانوادگی و اخلاقی و احساسی مختلف. اگر بتوانیم آن نخ مشترک میان تمام این موارد که همان الگوی تکراری منفی میان تمام مصادیق پارتنری خودمان است را پیدا کنیم، آنوقت الگو را با آگاهی میتوانیم تغییر دهیم و در نتیجه، چهره زندگی عاطفی ما نیز تغییر خواهد کرد و دیگر به روایت محدود و معیوبی که الگوهای تکراری منفی قبلی برای ما از زندگی عاطفی تعریف میکردند، نخواهیم چسبید و از تله زندگی خودمان رها خواهیم شد.

این دو راه به ما کمک خواهند کرد که بعد از شکست های عشقی خودمان، نه دنیا را به آخر رسیده بدانیم و همه زندگی را سیاه و تار ببینیم و نه خودمان را برای زندگی و زندگی را برای خودمان تمام شده بدانیم. بلکه میتوانیم با نگاهی جدید و افقی تازه به آینده زندگی عاطفی خودمان بنگریم و از فضای بسته و سرد و فریز و تلخ جدایی و تنهایی، بسوی فضایی گرم و دلنشین و شیرین عاشقی گام برداریم. البته درست است که عشق آسان نمود اول اما افتاد مشکل ها؛ اما با یادگیری این دو راه که گفتم، مشکل های عشق و عاشقی، تبدیل به بحران بدون راه حل و یا تنها با راه حل طلاق عاطفی و شکست عشقی نخواهند شد. بلکه ما به جایی از بلوغ روانی و عاطفی خواهیم رسید که از مشکلات رابطه خودمان با پارتنرمان، بزرگتر و وسیعتر خواهیم شد و دچار فروپاشی روانی و بهم ریختگی درونی نخواهیم شد.

پس یادمان باشد که یا باید آموزش ببینیم یا تجربه ما را آموزش میدهد. بهایی که تجربه از ما میگیرد تا ما را آموزش دهد با درد و رنج و زخم های فراوانی همراه است آنهم بدون گارانتی و ضمانت اینکه تجربه تلخ دیگری پیش نخواهد آمد. اما آموزش به ما کمک میکند که اگر تجربه های تلخ شکست داشتیم، خِرد نهفته و عقلانیت پنهان در آنها را پیدا کنیم تا با ضمانت بالا و گارانتی بیشتر، امکان و احتمال تکرار شدن شکست های ما کمتر شود و هم اینکه با آموزش میتوانیم با ذهنیت آشناتر و بالغانه تری، رابطه عاطفی خودمان را آغاز کنیم، آغازی که به پایان زود هنگام نرسد.

در شکست عشقی خودتان، خلاصه و متوقف نشوید و از آن عبور کنید

منوچهر خادمی – یک رهگذر شکست خورده

اگر ایمیل خودتان را در خانه معنا ثبت کنید ما شما را از مقالات، صوت و ویدئوهای جدید آموزشی خانه معنا باخبر میکنیم،

فقط کافی است ایمیل خودتان را در فرم زیر وارد کنید:

نام و نام خانوادگی شما

ایمیل شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

چگونه بعد از کات چه کنیم

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

تخصص های  ما:

روش های آموزشی ما:

شماره تماس با خانه معنا: 28429060 – 021


دانلود PDF این مقالهDownloads-icon

چگونه بعد از کات چه کنیم
چگونه بعد از کات چه کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *