چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

 
helpkade
چگونه به عشق خود اعتماد کنیم
چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

روند

مرکز مشاوره نیک همراه – مرکز مشاوره نیک همراه

اعتماد بخشی مهمی از یک رابطه سالم است. وقتی به کسی اعتماد می کنید یعنی شما نسبت به آن شخص از لحاظ جسمی و عاطفی احساس امینت دارید. در بعضی رابطه ها، اعتماد به دلایل مختلف از بین می رود و به دنبال شکست در رابطه، افراد دیگر نمی توانند به عشق اعتماد کنند. اعتماد کردن به عشق مستلزم تلاش دو نفر است. 

ایجاد اعتماد در یک رابطه سالم به تدریج رخ می دهد. چگونه می توان به کسی اعتماد کرد؟ این یک سوال سخت در ابتدای یک رابطه است.

البته، در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید برای اعتماد کردن آماده باشند. اگر تنها یک شریک تمایل به اعتماد کردن داشته باشد و دیگری از این کار سرباز زند، اعتماد نمی تواند ساخته شود. اعتماد سازی نیاز به تعهد متقابل دارد. بنابراین، برای پیشرفت اعتماد، از خودتان بپرسید:

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

ما فقط در مورد چگونگی نزدیکی جسمی صحبت نمی کنیم بلکه احساسی نیز هستیم. آیا شریک زندگی به شما گوش می دهد و از شما حمایت می کند؟ آیا او به مشکلات، نگرانی و ترس شما حساس هستند؟ آیا او همدردی خود را نشان می دهند و واقعا به شما احترام می گذارد؟

فردی که قابل اعتماد است قادر به نشان دادن توجه و مراقبت از دیگران است. این به این معنی است که آنها به شما اعتماد دارند تا بدانند که برای شما بهترین است. 

به خاطر بسپارید که در یک رابطه و ازدواج موفق و سالم، باید اعتماد کنید. هرکسی مستحق داشتن ارتباط با کسی است که میتواند در یک حالت سالم و محترمانه، اختلافات را حل کند.

هر شخص در یک رابطه، اعتماد خود را از طریق هماهنگی در اعمال خود نشان می دهد. اولین رفتارهایی که به نظر میرسد و ممکن است نسبتا کوچک باشد، مانند به یاد داشتن تاریخ در زمانهای توافق شده. حفظ اسرار شما و احترام. باز هم می گوییم که یادگیری این چیزها در یک رابطه به تدریج اتفاق می افتد.

راه دیگری که فرد نشان می دهد قابل اعتماد است، زمانی است که کلمات و رفتار آنها مطابقت دارند. شما احتمالا این عبارت را شنیده اید: “این شخص فقط حرف می زند”. به طور کلی این بدان معناست که حرف و اعمال شخص واقعا مطابقت ندارد؛ آنها یک چیز می گویند و کار دیگری را انجام می دهند. به عنوان مثال، اگر کسی می گوید که شما را دوست دارد، و سپس به شما سوء رفتار می کند، حرف و اعمالش مطابقت ندارد. وقتی کسی را دوست دارید، از او سوء استفاده نمی کنید.

نظارت و کنترل شدید نیز دلیل بر عدم وجود اعتماد است. هنگامی که اعتماد وجود دارد، فرد احساس نیاز به نظارت و کنترل شریک زندگی خود را نمی کند. آنها به شریک خود نیاز ندارند تا «عشق و وفاداری خود را ثابت کنند». این کمبود اعتماد است که این رفتارها را ضروری می داند.

اگر در گذشته شکست خورده اید، قابل درک است که ممکن است اعتماد به دیگران دشوار باشد. این را بدانید که شریک جدید شما شریک قدیمی شما (یا دوست شما، اعضای خانواده یا هرکسی که قبلا اعتماد شما را شکسته است) نیست، و پیش بینی های مربوط به آنها بر اساس اقدامات یک فرد کاملا متفاوت، واقعا عادلانه نیست . حتی اگر قبل از آن آسیب دیده باشید، این بهانه ای برای بررسی شریک جدیدتان نیست. همانطور که گفتیم، اعتماد یک انتخاب است و ایجاد اعتماد در یک رابطه طول می کشد. هنگامی که ما با یک شخص ارتباط برقرار می کنیم، تصمیم می گیریم که به آنها اعتماد کنیم. اگر احساس می کنید در حال حاضر قادر به اعتماد به دیگران نیستید، ممکن است آماده نباشید که در رابطه باشید.

شایان ذکر است که داشتن اعتماد به نفس، جزء مهمی در اعتماد به دیگران است. کسی که در گذشته صدمه دیده است ممکن است بر توانایی و اعتماد به نفسش تاثر گذاشته باشد. فقط به یاد داشته باشید که فردی که اعتماد شما را در گذشته از بین برده، این انتخاب او بوده است؛ شما نمی توانید مسئولیت اقدامات یا تصمیمات دیگران را بپذیرید.

پیش از هر چیز به شما تبریک می گویم.

شما با مسئله ای رو به رو شده اید که من آن را مشکلات سطح بالا می نامم. مسئله ای که در عین مشکل بودنش چالش هایی را نیز با خود به همراه دارد. خلاصه ی سؤال شما در واقع این است:

سؤال خوبی کرده اید.

اولین قدم شما و همسرتان در اعتماد کردن به عشق این است که به خودتان یاد آوری کنید هر دو سخت کار کرده اید تا به این جا رسیده اید. قبل از این که بخواهید قله بعدی زندگیتان را فتح کنید یک لحظه صبر کنید و این موفقیت را که چطور بالاخره هر دو توانستید به سلامت تمامی مراحل دشوار را پشت سر بگذارید و رابطه ای سالم برقرار کنید، جشن بگیرید.

بسیار خوب، حال برمیگردیم سر موضوع ترس شما:

می خواهم در این جا چیزی به شما بگویم که ممکن است به نظرتان کمی عجیب بیاید

این مقدار ترس باعث می شود شما محتاط تر باشید و مجبورتان می کند توجه بیشتری به رابطتان بکنید. با شما شرط می بندم که اگر شما و همسرتان نگاهی به گذشته و ازدواج شکست خودتان بیندازید متوجه خواهید شد که در آن موقعیت توجه کافی به نشانه های هشدار، مسائل و مشکلات، درگیری ها، نیازهای ارضاء نشده و هزار چیز دیگر نمی کردید. و سر انجام توچه کافی نکردن به رابطه تان بوده که آن را خراب کرده است، درست می گویم؟

در رابطه قبلی تان غیر محتاطانه رفتار کرده اید، حال در رابطه جدید با همسری فوق العاده برخورد کرده اید و هر دو می ترسید مبادا دوباره مرتکب اشتباه شوید و از این که باید کورکورانه به یکدیگر اعتماد کنید کمی معذب هستید. به نظرم ناراحتی شما بسیار به موقع و بجاست!

در این مرحله شما باید از اشتباه کردن بترسید؛ همان طور که هر کس دیگر هم باید در این مرحله از اشتباه کردن بترسید، و اطمینان حاصل کنید که به اندازه ی کافی به رابطه تان توجه می کنید. به رابطه تان توجهی ویژه داشته باشید چرا که هر چه این توجه خاص تر و بیشتر باشد، در آینده برای هر دوی شما بهتر خواهد بود.

مثل این است که شخصی در عین بی احتیاطی چاقویی بسیار تیز در دست بگیرد و هنگام استفاده از آن دقت کافی نکند و دست خودش را ببرد. حال دفعه بعد که می خواهد از آن چاقو استفاده کند، می ترسد. شما باید بدانید که آن چاقو تیز است و در استفاده از آن دقت کنید و به آن اهمیت دهید.

در ادامه تمرین هایی آورده ام که می تواند برایتان مفید باشد.

به روابط گذشته تان با دقت نگاه کنید و صادقانه از ابتدا تا انتهای آن را بررسی کنید. هر اشتباهی را که مرتکب شده اید بنویسید؛

به عنوان مثال : «به همسر سابقم اجازه می دادم احسایات مرا بی ارزش بنامد و آن ها بی اساس بداند؛ در نتیجه از او منزجر می شدم». «خواسته های جسمانی ام را نزد او مطرح نمی کردم و در نتیجه از او ناراضی بودم».

از این که فهرستتان طولانی از آب در خواهد آمد تعجب نکنید. فهرست هایتان را با هم معاوضه کنید و درباره هریک از مواردی که در فهرست خود آورده اید با هم صحبت کنید. سپس به اتفاق، در ازای هر اشتباه یک قانون جدید وضع کنید.

به عنوان مثال هر گاه من با گفته یا عمل همسرم مخالف باشم، احساسم را به او می گویم؛ حتی اگر باعث تولید تنش در رابطه مان بشود. یا به همسرم می گویم که از رابطه جنسی با او لذت می برم تا مجبور نباشد احساس مرا در این باره حدس بزند.

با این توضیحات اگر باز هم نمی توانید به کسی اعتماد کنید، ممکن است صحبت با مشاور یا درمانگر بتوانید اعتماد به نفس و توانایی اعتماد به دیگران را دوباره به شما برگرداند. گروه مشاوره ازدواج و خانواده نیک همراه با مشاوره های حضوری و تلفنی در بهبود روابط بین زوجین کمک موثری بوده ست. 

روانشناسی را مثل دیگران روانشناسی نمی دانم، روانشناسی یعنی اینکه با شما آشنا شوم و در مشکلات کمکی نمایم.

مراحل رابطه زناشویی

رابطه از راه دور

عشق بی قید و شرط چیست؟

شیوه های رفتار عاشقانه با همسر

احساس تنهایی در رابطه و مقابله با آن

چه چیزی باعث نارضایتی در رابطه می شود؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

اطلاعات من را ذخیره کن تا در آینده نیازی به ورود اطلاعات نداشته باشم

آخرین نوشته ها


چگونه از طلاق پدر و مادر جلوگیری کنیم؟


حد و مرز آشنایی پیش از ازدواج تا کجاست؟

در خبرنامه نیک همراه عضو شوید و آخرین اخبار و مقالات را در ایمیل خود بخوانید.

قدرت گرفته از

خیلی خوشحالیم که امروز با شما همراهیم. این جا وب سایت گروه مشاوران نیک همراه است که با هدف ارائه مشاوره های تخصصی در زمینه های مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره طلاق، مشاوره دوران نامزدی، مشاوره ی کودک و مشاوره تحصیلی(دانش آموزان و دانشجویان) بنا شده است و سعی در خدمت گزاری و ارائه بهترین راه حل ها را به شما عزیزان دارد

برترین پست ها


مراحل رابطه زناشویی


رابطه از راه دور


عشق بی قید و شرط چیست؟

ازدواج

حد و مرز آشنایی پیش از ازدواج تا کجاست؟


مراحل رابطه زناشویی


تعهد به همسر چیست؟


حد و مرز روابط چگونه است؟


شیوه های رفتار عاشقانه با همسر

This website uses cookies to improve your experience. We’ll assume you’re ok with this, but you can opt-out if you wish.
پذیرفتن

سلام! به اکانت کاربری خود وارد شوید

بازیابی پسورد

پسورد شما به ایمیل شما ارسال خواهد شد

اعتماد دوباره به همسرتان می تواند چالش برانگیز باشد، زمانی که همسرتان کارهایی انجام می دهد که اعتماد شما را از بین می برد ، اعتماد در یک رابطه صمیمی در مورد احساس امنیت با شخص دیگری است هنگامی که چیزی اتفاق می افتد که موجب شود یکی یا هر دوی شما به خاطر یک رویداد یک بار و یا مجموعه ای از وقایع ناخوشایند روبرو شوید، اعتماد از بین می رود.

طول می کشد و تلاش زیادی لازم است تا حس امنیت در ازدواج را بازسازی کنید ولی همانطور که می دانید فقط غیرممکن غیرممکن است ؛ در این بخش از نمناک چند پیشنهاد و کمک برای بازسازی اعتماد در ازدواج شما وجود دارد.

با تلاش برای فرار از گذشته، تصمیم بگیرید که دوست داشته باشید

در مورد شرایطی که اعتماد بین شما و همسرتان را شکست،وسواس را کنار بگذارید.

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

تصمیم بگیرید که ببخشید یا بخشنده باشید

اگر شما یکی از افرادی هستید که دروغگو، فریب خورده و غیره است، نشان دهید که رفتار اشتباه خود را تغییر می دهید این بدان معنی است که هیچ اسرار، دروغ، خیانتی نباید باقی بماند.

با هم، اهداف خاصی را برای به دست آوردن اعتماد در ازدواج خود تعیین کنید

به طور آشکار ،درباره این اهداف صحبت کنید و به طور مرتب چک کنید تا مطمئن شوید که در مسیر درست و موردنظر هستید . برای بازگرداندن اعتماد به ازدواج، هر دوی شما باید تعهد خود را به ازدواج با یکدیگر تمدید کنید .

همسر زخمی باید درد را به اشتراک بگذارد،و همسر دیگر باید عواقب ناشی از تجربه ویرانگر را به دروغ یا فریبکاری اعلام کند. طرف مقابل باید درد همسر خود را احساس کند و نشان دهد که مهم است این همدلی، معجزه خواهد کرد.

به طور کامل به یکدیگر گوش کنید ،البته با قلب خود، نه فقط سرتان

صادق باشید، شما باید قادر به درک و بیان اینکه چرا رفتار بد رخ داده است،باشید ؛ شما نمی توانید فقط بگویید “من نمی دانم”. باید سخت کار کنید تا بدانید چرا این اتفاق افتاد و اجازه ندهید که دوباره اتفاق بیفتد.

از کلماتی که می تواند منجر به درگیری شود، استفاده نکنید

از اظهارات سرزنش کننده استفاده نکنید و همیشه، باید، هرگز و نباید نگویید.

مسئولیت اقدامات و تصمیمات خود را برعهده بگیرید

دفاع کردن، تنها درگیری و یا بحران را ادامه می دهد.

از مشاوره ای کمک بگیرید

این روش موجب میشود فهم بهتری داشته باشید از اینکه چه چیزی اعتماد را شکسته است. همچنین برای رشد و پیشرفت مناسب است، کتاب های خودآموز را در مورد چگونگی بازسازی اعتماد و تقویت روابط خود بخوانید.

به یکدیگر یادآوری کنید که هر یک از شما باید پاسخ باز و صادقانه به سوالات خود در مورد حادثه یا خیانت بدهند.

شروع یک رابطه عاطفی همیشه از ساده‌ترین راه‌ها است اما نگه داشتن این رابطه در تعادل کار دشواری است و نیاز به توجه کافی طرفین به هم مثل روزهای اول را دارد. قطعاً وقتی کسی را دوست دارید، می خواهید این را بداند اما گاهی این عشق را نمی‌توان به راحتی گفت. وقتی شما می گویید “من عاشق تو هستم”، بسیاری از مردم آن را به عنوان یک کلیشه می گیرند، در هر رابطه عاطفی سوالات ذیل همواره پرسده می شود:

آیا دوستم دارد؟

چرا دیگر مثل روزهای اول رفتار نمی‌کند؟

و طرف مقابل همواره این پرسش‌ها را از خود دارند که چه کاری کنم که دوست داشتنم ثابت شود؟

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

اگر شما هم پرسش‌های بالا را در ذهن دارید و می‌خواهید به کسی ثابت کنید که از صمیم قلب دوستش دارید، این مقاله را دنبال کنید.

عشق و دوست داشتن در ۳ مولفه خلاصه می‌شود و از همین  طریق می‌توانید عشق و محبت خود را ثابت کنید. هر سه راه اثبات عشق را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد، از کوزه همان تراود که در اوست. انسان عاشق محبتش را کف دست می‌گیرد و به معشوق هدیه می‌کند.عشق از طریق کلام، رفتار و هدیه دادن قابل انتقال است اما این مولفه‌ها چه معنایی دارد و چگونه باید آنها را انجام داد تا عشق خود را ثابت کنیم.

اثبات عشق از طریق زبان که ساده‌ترین روش است شامل ارسال نامه به معشوقه، تشکر کردن، تعریف از تیپ و استایل، شنیدن سخنان آنها، انتقادپذیری، عذرخواهی به موقع و نوشتن شعر و متن ادبی و گفتن دوستت دارم است.

برای اثبات عشق در رفتار کافی است این موارد را رعایت کنید البته این مرحله کمی دشوار است و باید همیشه مراقب رفتارتان باشید. همیشه لبخند به لب داشتن، مهربان بودن، تقسیم کردن چیزهایی که دارید با او، صادق بودن، سورپرایز کردن، آشپزی کردن، اعتماد داشتن، تشویق آنها برای دستیابی به رویاهایشان و به موقع حضور داشتن روش های اثبات عشق در رفتار است البته خیلی از این موارد را بارها و بارها شنیده‌ایم اما شنیدن کافی نیست و طرف مقابل ما در رابطه عاطفی نیاز دارد که توجه و تلاش ما برای اجرای این روابط را ببیند.

یکی از راه های اثبات عشق، هدیه دادن است

سومین راه برای اثبات دوست داشتن هدیه دادن است. هدیه دادن از کارهای کم هزینه آغاز می شود مثل تهیه یک عکس دو نفر یا خرید گل تا کارهای پرهزینه مثل برنامه‌ریزی سفر عاشقانه، رفتن به کنسرت اما یکی از هدایایی که خانم‌ها به ان علاقه زیادی دارند و نوعی پس انداز هم محسوب می‌شود، خریدطلا و جواهر و سنگ‌ قیمتی برای آنها است.

خوب، شاید روز ولنتاین برای یک ماه دیگر نیست یا تا یک ماه دیگر خبری از هیچ مناسبت دو نفره‌ای نیست اما این به این معنی نیست که شما نباید برای عشق زندگیتان هدیه بخرید! شما باید تاریخ‌ها را بسازید. در واقع، از شما دعوت می‌کنیم که در این آزمایش به ما بپیوندید. طرح این است که هر روز برای یک ماه کامل عشق خود را به شریک زندگی خود نشان دهید و ببینید چه چیزی جادویی اتفاق می افتد. در اینجا لیستی از ۵۰ چیز که می توانید برای بیان عشق خود انجام دهید. در صورتی که همه چیز بین شما و شریک شما در حال حاضر خوب نیست یا اگر همه چیز در حال حاضر خوب است، این رابطه شما را تقویت می کند. به هر حال، هیچ چیز در این لیست گران نیست، بنابراین هیچ دلیلی وجود دارد که شانس خود را امتحان نکنید.

معجزه طلا و جواهر را برای همسرتان فراموش نکنید

همه این کارها عالی و بی‌نظیر است و رابطه شما را تقویت می‌کند اما هیچوقت معجزه طلا و جواهر را برای همسرتان فراموش نکنید. در مناسبت‌های خاص و مهم با یک تکه طلا او را سورپرایز کنید. می توانید برای انتخاب طلا و جواهر خاص و سنگ قیمتی به گالری‌های معروف شهر مراجعه کنید اما پیشنهاد ما به شما این است که یک برند معروف را که با سلیقه همسرتان همخوانی دارد، انتخاب کرده و همیشه از آن خرید کنید.

پیدا کردن آخرین مدل‌های طلا کار چندان سختی نیست اما همسر شما را به وجد می‌آورد و انرژی حاصل از این هدیه در زندگیتان جاری خواهد شد.

با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت

از این پس او نمی‌تواند پروفایل کاربری و مطالب شما را ببیند.

اعتماد پایه و اساس یک رابطه زناشویی خوب و آرامش‌بخش است. مهم نیست شما تازه ازدواج کرده‌اید و یا سال‌ها از روزهای اول ازدواج‌تان می‌گذرد، در هر صورت پایه و اساس یک زندگی سالم و موفق اعتماد کردن است. درواقع اعتماد بهترین سیاست در زندگی است که زوجین را در مسیری رو به خوشبختی سوق می‌دهد و موجب برقراری ارتباطی محکم‌تر بین شما و شریک زندگی‌تان می‌شود. شکل گیری این اعتماد گاهی تنها در روزهای اولیه زندگی اتفاق می‌افتد و گاهی سال‌ها می‌گذرد تا شریک زندگی‌تان اعتماد شما را جلب کند و صداقت خود را به شما ثابت کند. برای اینکه رابطه عمیق‌تری با همسر خود داشته باشید و امنیت بیشتری را در زندگی تجربه کنید و در نهایت آرامش بیشتری را تجربه کنید، باید اعتماد کردن به همسر خود را در اصل روابط‌ زناشویی‌تان قرار دهید و برای رسیدن به چنین اطمینانی، تا همیشه تلاش کنید. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا با ۱۰ راهکار اساسی برای اعتماد کردن به همسر خود آشنا شوید و اطلاعات مفیدی در مرد اهمیت اعتماد در زندگی به دست آورید.

اعتماد کردن به همسر یعنی تجربه احساسی مثبت و صادقانه در زندگی که موجب احترام بیشتر، حسن نیت و مهربانی بیشتر در میان شما و همسرتان می‎شود، یکی از اولویت‌های اصلی زندگی که وجود آن برای شروع و ادامه روابط شما امری ضروری و واجب است.

زمانی که وارد یک رابطه می‌شوید و یا ازدواج می‌کنید باید اهمیت اعتماد کردن را نیز درک کنید و این موضوع را بدانید که داشتن یک زندگی آرام و بی‌دغدغه بدون وجود اعتماد و اطمینان هیچ معنایی ندارد. بدون وجود اعتماد شما همیشه نگران هستید، نمی‌توانید به حرف‌های همسرتان باور داشته باشید و مدام گمان می‌کنید او را از دست می‌دهید. فکر و خیال‌تان آرامش ندارد و در زندگی احساس امنیت نمی‌کنید.

بدون اعتماد کردن به همسر نمی‌توانید باور کنید که او ۱۰۰ درصد متعلق به شماست و نسبت به شما متعهد است و همیشه نگران از دست دادن او هستید. زمانی که اعتماد نداشته باشید افکارتان پر از انرژی منفی است و به همین دلیل است که تاکید می‌کنیم هیچ زندگی مشترکی پا برجا نخواهد بود، مگر اینکه طرفین به یکدیگر اطمینان و اعتماد کامل داشته باشند!

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

در این قسمت می‌توانید با راهکارهایی برای اعتماد کردن به همسر آشنا شوید:

اعتماد کردن به همسر یعنی باور کردن حرف‌ها و تصدیق رفتارهایی که او انجام می‌دهد که مسلما تنها با عهد و پیمانی که شما در زمان ازدواج با هم می‌بندید، شکل نمی‌گیرد و باید با رفتار و گفتار صادقانه متقابل نیز تایید شود. زمانی که به گفته‌های خود عمل می‌کنید، حرف‌هایتان با رفتارتان مطابقت کامل دارد و چیزی را به دروغ از همسر خود پنهان نمی‌کنید، هم به خودتان و هم به همسرتان احترام می‌گذارید و اینگونه اعتماد همسرتان را نیز جلب می‌کنید و او را نیز به انجام کارهایی در جهت جلب کردن اعتماد خودتان راغب می‌کنید.

داشتن ارتباط ضعیف با همسر یکی از مهم‌ترین دلایل فروپاشی روابط زناشویی است. یک ارتباط خوب در زندگی مشتری به این معناست که همه کارهای شما برای همسرتان روشن است و هیچ چیزی برای پنهان کردن ندارید، در مورد امور زندگی و وقایع روزمره با همسرتان به خوبی گفتگو و مشورت می‌کنید، احساساتتان را به خوبی بیان می‌کنید و رفتاری صادقانه دارید. یاد بگیرید با همسرتان همانند یک دوست صمیمی و نزدیک باشید و حرف‌ها و احساساتتان را بیان کنید و او را نیز به بیان احساسات صادقانه‌اش تشویق کنید. زمانی که شما و همسرتان ارتباط قلبی قوی و دوستانه‌ای با هم داشته باشید، مطمئنا صداقت و اعتماد نیز در زندگی شما پر رنگ‌تر می‌شود.

اعتماد یک تعهد است که باید هر روز و هر لحظه به آن پایبند باشید. برای اینکه بتوانید در این مسیر موفق باشید باید در ابتدا به مسئولیت‌ها و تعهدات کوچکتان عمل کنید و بعد آماده پذیرش تعهدات بزرگ‌تر شوید. فراموش نکنید که اعتماد یک احساس متقابل است و زمانی که شما اعتماد همسرتان را جلب کنید، او نیز رفتاری حاکی از اطمینان و اعتماد کردن با شما خواهد داشت.

برای اینکه به همسرتان اعتماد پیدا کنید قبل از هر چیز خودتان باید به تعهداتی که از او انتظار دارید، پایبند باشید. مراقب حرف‌ها و رفتارهای خود باشید و این موضوع را به طور قطع درک کنید که اعتماد کردن به همسر یک عمل متقابل است. کارهایتان را صادقانه انجام دهید و از همسرتان نیز بخواهید با شما صادق باشد، برای اینکه زندگی‌تان بر مبنای صداقت و راستی پایه‌ریزی شود، بهتر است قبل از اینکه کاری انجام دهید و سخنی بگویید، درست فکر کنید و همیشه در انجام هر کاری با همسرتان مشورت کنید و سعی کنید در مورد انجام همه کارها و در برابر همه اعضای خانواده‌تان صداقت داشته باشید تا راحت‌تر بتوانید از همسرتان نیز درخواست چنین صفتی داشته باشید.

در زندگی زناشویی زمانی ثبات، اعتماد و اطمینان حاصل می‌شود که شما فرصت این را به طرف مقابل‌تان بدهید تا صداقت خود را به شما به اثبات برساند. زمانی که مدام منفی نگری کنید و احساسات منفی‌تان ناخود آگاه بر زندگی مشترک‌تان تاثیر می‌گذارد و این پیغام را به همسرتان می‌دهد که شما نسبت به او بی‌اعتماد هستید. او در تلاش برای اثبات کردن خلاف این امر است و شما با منفی بافی به او نشان می‌دهید که این کارها فایده‌ای ندارد و این عدم اطمینان و امنیت موجب می‌شود رابطه خوبی بین شما و همسرتان شکل نگیرد و در زندگی آرامش نداشته باشید.

برای اعتماد کردن به همسرتان همیشه به زمان نیاز دارید، باید روزها و ماه‌ها بگذرد تا شما و همسرتان بتوانید به هم آنطور که باید اعتماد کنید و زمانی که مثبت باشید و افکار مثبتی نسبت به همسرتان داشته باشید، او راحت‌تر می‌تواند این موضوع را به شما ثابت کند.

باید قبول کنید که هر انسانی ممکن است در زندگی اشتباه کند و اگر شما رفتار درستی با همسرتان داشته باشید، او نیز رفتار صادقانه‌تری را در پیش می‌گیرد. زمانی که عکس‌العمل سریع و خشنی در برابر اشتباهات نشان ‌می‌دهید، همسر شما و هر فردی که در مقابل شما قرار دارد نیز سعی می‌کند تا اشتباهاتش را از شما پنهان کند. ذهن شما نیز پر از افکار منفی و شک و تردید می‌شود و مشکلات را در ذهن‌تان بزرگ و بزرگ‌تر می‌کنید و در نتیجه سخت‌تر می‌توانید اعتماد کنید.

بهتر است یاد بگیرید همان‌طور که شما گاهی اشتباه می‌کنید، همسرتان هم ممکن است گاهی مرتکب اشتباه شود، بهتر است در مورد اشتباهات کوچک او کمی آرام باشید و سعی کنید با آرامش و حرف زدن به او بگویید که کارش اشتباه بوده، به همسرتان این اطمینان را بدهید که به دلیل اعتمادی که به او دارید او را می‌بخشید و می‌دانید که دیگر اشتباه نمی‎کند. زمانی که همسر شما گمان کند که به او اطمینان دارید، او نیز بیشتر به شما اعتماد می‌کند و از این پس رفتار صادقانه‌تری را در پیش می‌گیرد. حتی اگر هنوز به این باور نرسیده‌اید و در مورد اعتماد کردن به همسرتان دودل هستید، بهتر است وانمود کنید که به او اعتماد دارید و ببینید که چگونه اعتماد قلبی بین شما و همسرتان هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود.

بهتر است در همان ابتدای آشنایی و یا اوایل ازدواج‌تان همه مرزها و اعتقادات اساسی‌تان را به همسرتان بیان کنید. زمانی که رابطه‌تان را به درستی برای همسرتان تعریف کنید و او نیز همه حد و مرزهایش را مشخص کند، راحت‌تر می‌توانید با نیازهای هم آشنا شوید. درک درستی از نیازهای یکدیگر پیدا می‌کنید و راحت‌تر می‌توانید در مورد موضوعاتی که موجب آرامش یا احساس عدم امنیت شما و شریک زندگی‌تان می‌شود آشنا شوید. می‌توانید گاهی با هم، حد و مرزهایتان را مرور کنید و از همسرتان نیز به خاطر عمل کردن به خواسته‌هایتان تشکر کنید و او را بیشتر به پیش رفتن در این مسیر تشویق کنید. اینگونه رفته رفته شما و همسرتان بیشتر نسبت به هم شناخت و اطمینان پیدا می‌کنید و راحت‌تر می‌توانید به او اعتماد کنید.

قبل از اینکه به همسرتان اعتماد کنید، باید به خودتان اعتماد داشته باشید، زمانی که مدام به دیگران مشکوک هستیم و نمی‎توانیم اعتماد کنیم، یعنی اعتماد به نفس خوبی نداریم. اگر کسی دائم و بی دلیل به همسرش مشکوک باشد، این یعنی به خودش اعتماد ندارد و می‌ترسد که خودش اشتباهی کند. زمانی که بدون هیچ دلیل نمی‌توانید به همسرتان اعتماد کنید، بهتر است ابتدا به وجدان خودتان رجوع کنید و بعد همسرتان را قضاوت کنید!

ارتباط برقرار کردن یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری اعتماد است. شما باید بتوانید که احساسات خود را صادقانه بیان کنید و همسرتان را نیز به بیان احساساتش تشویق کنید. اگر رفتار یا موضوعی در او وجود دارد که شما را ناراحت و یا نگران می‌کند، بهتر است که این موضوعات را با او در میان بگذارید. اگر نمی‌خواهید همسرتان حالت تدافعی بگیرد، سعی کنید به روش متفاوتی نگرانی‌هایتان را بیان کنید. لحنی دوستانه در پیش بگیرید و موارد مثبت و منفی را در کنار هم بیان کنید و برخی حرف‌ها را به صورت غیر مستقیم به او بگویید. صادقانه در مورد احساساتتان حرف بزنید و اجازه دهید او با همه نگرانی‌هایتان آشنا شود.

بعد از در نظر گرفتن همه مواردی که پیش‌تر ذکر شد، اگر هنوز نمی‌توانید به همسرتان اعتماد کنید، بهتر است از یک مشاور مورد اطمینان کمک بگیرید و از او بخواهید تا به شما کمک کند تا راحت‌تر به همسرتان اعتماد کنید. از او بخواهید تا به شما کمک کند نیازها و انتظاراتتان را به همسرتان بگویید و اگر این عدم اعتماد کردن علت مهم‌تر و ریشه‌ای دارد، آن را در وجود خودتان و همسرتان پیدا کنید و در جهت رفع آن تلاش کنید.

فراموش نکنید که برای به وجود آمدن حس اعتماد کردن باید صبور باشید و به او فرصت دهید که خودش را اثبات کند، این یک مسیر دو طرفه است و شما نیز باید برای ایجاد حس اطمینان به همسرتان تلاش کنید. سعی کنید همه کارها و حرف‌هایتان را صادقانه انجام دهید و همسرتان را نیز به انجام چنین کاری تشویق کنید و مطمئن باشید که این تلاش ارزشش را دارد و تنها در چنین شرایطی می‌توانید یک زندگی عاشقانه، زیبا و در کمال امنیت و آرامش را تجربه کنید.

منابع:

https://www.elitedaily.com/

https://www.wikihow.com

https://www.relate.org.uk

https://positivepsychology.com/

https://www.professorshouse.com/

https://www.focusonthefamily.com/

برچسب:اعتماد, اعتماد به همسر

مطلب قبلی

مطلب بعدی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیام «رشد تو» به شما این است: امید داشته باشید. اگر رابطه‌ یا ازدواج شما به مشکل خورده است. اگر انگیزه‌ای برای ادامه زندگی ندارید. اگر دچار چالش‌ها و بحران‌های عاطفی و یا تحصیلی و شغلی شده‌اید. امید داشته باشید. چرا که ما با روش‌ها و راهکارهای تازه‌ای آمده‌ایم تا شما را در برابر این مشکلات مقاوم کنیم. خیانت‌ها، اختلافات، جدایی‌ها، مشکلات خانوادگی، تربیت فرزندان و هر آنچه که در زندگی مشترک به آن نیاز دارید در اختیار شما قرار دارند. تنها تصمیم شما باقی مانده است.

جهت دانلود رایگان این کتاب ایمیل خود را وارد نمایید.

(function() {
if (!window.mc4wp) {
window.mc4wp = {
listeners: [],
forms : {
on: function (event, callback) {
window.mc4wp.listeners.push({
event : event,
callback: callback
});
}
}
}
}
})();

Leave this field empty if you’re human:

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

طراحی فرامحتوا
تمامی حقوق برای رشد تو محفوظ می باشد.




من را به یاد داشته باش


مشکلات زوجین زمانی شروع می شود که اعتماد یکدیگر را از دست می دهند‎

 

اعتماد زیربنای اصلی یک رابطه است و بدون آن تمامی ساختارهای یک رابطه به راحتی از هم جدا می شوند حتی اگر در یک رابطه تمام دارایی و احساس خود را سرمایه گذاری نماییم ولی اعتماد درون آن جای نداشته باشد به طور حتم آن رابطه به جایی نخواهد رسید. مشکلات زوجین زمانی شروع می شود که اعتماد یکدیگر را از دست می دهند.

 

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

رفتن اعتماد از رابطه به معنای ورود بدبینی و شک به زندگی مشترک است که به مرور زمان منجر به از بین رفتن صمیمیت و محبت زوجین می شود اختلافات شروع و شعله ور می گردد. هنگامی که زن و یا مرد به شریک زندگی خود اعتماد نداشته باشد قادر نخواهد بود با دیدی روشن و فارغ از بدبینی امور و سوتفاهمات شان را برطرف کنند در این حالت نمی توانند گفت و گویی موثر داشته باشند، زیرا یکی از پایه های گفت و گوی موثر شنیدن فعال است.

 

بدین معنا که زوجین ابتدا صحبت های یکدیگر را به خوبی گوش کنند ولی چنانچه اعتماد در رابطه نباشد زوجین در هنگام گفت و گو فقط به ذهنیات منفی خود در مورد شریک زندگی می اندیشند و قادر نخواهندبود در زمان حال بوده و به خوبی جملات و کلمات همسر خود را شنیده و تحلیل کننده به همین دلیل سریع عصبانی شده و واکنش های نامناسب و خشن از خود بروز می دهند.

  

سرد شدن روابط 

تکرار این رفتارها به مرور زمان زن و مرد را نسبت به یکدیگر سر و آنها را از هم  دور می سازد. در این زمینه مراجعه به یک روان شناس جهت بهبود رابطه زوجین و حل مشکلات کمک شایانی به زوجین می کند و زن و مرد می توانند با توسل با تکنیک هایی رفتارهایی که سبب تحریک و از بین رفتن رابطه شان شده است را به کمک درمانگر و روان شناس شان کشف و جهت بهبود رابطه تلاش کنند و آموختن یکسری مهارت ها و رعایت برخی نکات می تواند کمک شایانی به زوجین کند در اولین قدم درست ترین کار شاید این باشد که مطمئن شد آیا واقعا مشکلی حقیقی سبب از بین رفتن اعتماد زوجین شده است و یا اینکه حاصل ذهنیت منفی خودمان و یا شریک زندگی مان است؟ و اینکه آیا هنوز همسرتان به شما اعتماد دارد یا خیر؟ براساس نظر روانشناسان دو راه ابتدایی برای از بین بردن یا کاهش اعتماد در یک رابطه وجود دارد:

 

دو راه برای از بین بردن یا کاهش اعتماد 

* اول: این که قرارداد و توافقی را که با همسرتان دارید لغو کنید. فقط کافی است به یکی از قول های خود عمل نکنید تا اعتماد همسرتان نسبت به شما کمرنگ شود.

 

* دوم: ضربه زدن و سوءاستفاده به طرق مختلف به همسر گاهی اوقات تنها یک ضربه کوچک می تواند اعتماد طرف مقابل را از بین ببرد و این ضربه زدن می تواند در ابعاد مختلف باشد از یک ناهماهنگی کوچک که سبب تحقیر وی در جمع شده است تا آسیب های بزرگتر.

 

بدیهی ست که معمولا مجموع ضربه های کوچک و قول های زیر پا گذاشته شده هستند که در نهایت منجر به بوجود آمدن مسائل بغرنج می شوند و روابط میان زن و مرد را تاریک می کند. 

 

گاهی نظر برخی زنان و مردها این است که زیر پا گذاشتن یک قول ساده نباید چندان مهم باشد که منجر به برهم خوردن روابط شود و یا گاهی برخی از زوجین انتظار دارند بدون هیچ توجیهی همسرشان آنها را درک کند و توضیحی در مورد علت زیرپا گذاشتن قول نخواهد در این صورت بهتر است به زمانی فکر کنید که با همسرتان برای یک مسئله توافق کرده بودید و به یکدیگر قول هایی داده بودید اما بعد از مدتی همسرتان قولش را زیر پا می گذارد و هر دو شما می دانید مقصر چه کسی است حال به این بیاندیشید که در این حالت خواسته شما از او چیست؟ (زمانی که خود را در موقعیت احساسی شریک زندگی تان قرار دهید در ک وی برایتان سهل تر خواهدشد) در مواقعی که یکی از زوجین احساس کند نادیده گرفته شده است مایل نیست به بهانه ها و دلایل طرف مقابل گوش کند و هرچه شخص خاطی بیشتر توجیح کند طرف مقابل بیشتر ناراحت می شود.

 

همه انسان ها جایز خطا هستند و گاهی در شرایطی قرار می گیرند که برخلاف میل قبلی شان مجبور می شوند دست به اعمالی بزنند که چندان خوشایند به نظر نمی آید در صورتی که برحسب اتفاق زوجی توافقی را زیر پا بگذارند باید هرچه سریعتر جهت رفع کدورت و بازگرداندن اعتماد از بین رفته بکوشند برای برگرداندن اعتماد طرف مقابل می توان با گذراندن یک برنامه چهار مرحله ای به شریک زندگی نشان داد که ناراحتی وی منجر به دلشکستگی و آزردگی دو طرف می شود.

 

رفتن اعتماد از رابطه به معنای ورود بدبینی و شک به زندگی مشترک است‎

 

برنامه هدفمند برای برگرداندن اعتماد طرفین 

1. مسئولیت رفتار و عملکردتان را بپذیرید: در ابتدا بهتر است هر کدام از زوجین که قراری را زیر پا گذاشته و یا دست به عملی زده که منجر به ناراحتی دیگر شده است مسئولیت عمل خود را بپذیرد این تنها راهی است که باعث می شود طرف مقابل به حرف های دیگری گوش فرا دهد. پذیرش مسئولیت عمل و رفتارتان و اعتراف به اشتباه دریچه ای تازه برای از بین بردن کدورت هاست.

 

متاسفانه برخی از افراد هنگامی که مرتکب اشتباهی می شوند چه در زندگی مشترکشان و یا در زندگی اجتماعی و شغلی به جای پذیرش سعی در توجیه و انکار اشتباه خود دارند و با این عمل طرف مقابل خود را عصبانی و رنجیده خاطر می سازند. شاید گاهی لازم باشد غرور ها کنار رفته و تک تک افراد با خود و شریک زندگی شان صادقانه برخورد کنند آنچه اهمیت دارد نگرش افراد به حفظ زندگی است اینکه فرد غروراش را اولویت زندگی خود سازد و یا حفظ روابط عاطفی را؟!

  

2. عذرخواهی کنید: این رفتار کمک بسیاری می کند. افرادی وقتی که ضربه ای می خورند یا از چیزی ناراحت می شوند، انتظار شنیدن یک معذرت خواهی از ته دل را دارند. یک عذرخواهی صمیمانه می تواند اعتماد از بین رفته را بازگرداند از آنجایی که افراد کمی مایل به انجام این کار هستند این کار ارزش و قدرت بیشتری پیدا کرده است. یک عذرخواهی از ته دل چیزهای زیادی را تغییر می ده. از دید همسرتان این کار منجر به بالا رفتن شخصیت تان می شود. برعکس برخی که تصور می کنند با عذرخواهی تحقیر می شوند.

 

نباید فراموش کرد که تمامی افرادی که از نظر عقلی رشد یافته اند آموخته اند زمانی که سهوا و یا عمدا مرتکب اشتباه می شوند بهترین رفتار عذرخواهی کردن و پذیرفتن اشتباه است. نکته مهمی که زنان در این مورد باید رعایت کنند توجه به این مسئله است که مردان زمانی که ناراحت و دلخور می شوند نیاز دارند زمانی را تنها باشند و زمانی که زن عذرخواهی می کند نباید سریعا منتظر واکنش مثبت از شریک زندگی خود باشد باید به مردها فرصت داد که مسائل را تجزیه و تحلیل کنند و از سوی آنچه مردان باید مدنظر قرار دهند، این است که زنان نیاز دارند چنانچه همسرشان اشتباه کرد سریعا از ایشان عذرخواهی کرده و مورد حمایت عاطفی قرار گیرند در این مواقع تنها گذاشتن زنان به آنها احساس عدم امنیت داده و رنجیده خاطرشان می سازد.

 

3. اشتباهاتتان را جبران کنید: ممکن است اشتباه شما قابل جبران نباشد ولی پرسیدن این سوال تاثیر شگفت انگیزی در نگرش شریک زندگی تان ایجاد خواهدکرد. از همسرتان بپرسید آیا از دست شما کاری بر می آید که حال وی بهتر شود؟ یا آیا الان چیزی از من می خواهی؟ با این سوالات همسرتان درک می کند شما واقعا به فکر او هستید و از اتفاق پیش آمده ناراحتید. فقط پرسیدن سوال مهم نیست به پاسخ وی خوب گوش کنید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای رضایت وی انجام دهید.

 

4. متعهد شوید: و در مرحله آخر برای بدست آوردن اعتماد همسرتان نیاز است که به قول و قرارتان متعهد شوید. با یک تعهد جدید می توانید دل همسر خود را به دست آوردید البته تعهداتی که بتوانید به آن عمل کنید. فراموش نکنید تعهداتی معقول که قادر به انجامش باشید و عدم انجام آنها سبب خدشه دار شدن روابطتان نشود.

 

بکار بردن چهار مرحله ذکر شده سبب تحکیم روابط زوجین می شود. در کنار تمامی مسائلی که ذکر شد یکی از رفتاهایی که سبب خشم فرد آسیب دیده می شود این است که زن و یا مردی که اشتباه کرده کار خود را بی اهمیت جلوه داده. در واقع این فرد کار خود را بی اهمیت جلوه نمی دهد آنچه برایش بی اهمیت است احساس ناخوشایندی است که در شریک زندگی اش برانگیخته فارغ از این که با این ترفند نمی تواند شریک زندگی خود را آرام سازد بلکه بی احترامی به احساس شریک زندگی منجر به خشم و عصبانیت بیشتر در طرف مقابل می شود. پذیرش احساسات شریک زندگی یکی از مهم ترین راه های تحکیم روابط و صمیمیت پایدار زوجین است.

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

 

منبع: ماهنامه دنیای زنان

 

دانستنیهای قبل و بعد از ازدواج


دنبال بلیط ارزون هستی؟حتما اینجا سر بزن


آشپزی بدون دغدغه کثیفی گاز

جستجوی انواع بهترین ونزدیکترین مراکزخدماتی


لوازم خونگیت رو اقساطی نو کن!


پیشنهاد خرید آنلاین ویژه روز مادر

رزروبلیط وهتل درسراسرایران بابیشترین تخفیف


ست های لباس زیر جذاب و لاکچری

هرآنچه لازم است ازقرص های سقط جنین بدانید!


چگونه نزد همسر بیشتر دوست داشته شویم؟


سفارش آنلاین جدیدترین ست های لباس زیر


قابلیت افزودن لباس حین شست و شو

ناباروری شما هم می تواند قابل درمان باشد!


درمان گیاهی فشار خون بالا در بارداری


درمان اختلالات روحی بدون دارو و عارضه

Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021

یک رابطه عاشقانه پیوند زیبای بین دو انسان است. برای داشتن رابطه پایدار و موفق باید جوانب مختلفی را در نظر گرفت که مهم‌ترین آنها اعتماد است. مجموعه‌ی گسترده‌ای از کارهای کوچک است که اعتماد را به مرور زمان شکل می‌دهد و به حفظ آن کمک می‌کند. اگر اعتماد زن و شوهر به هم خدشه‌دار شود، ترس جای آن را می‌گیرد، نظر آنها نسبت به هم تغییر می‌کند و سایه شک و بدگمانی زندگی را تیره و تار می‌کند.

بی‌اعتمادی بین زن و شوهر پی‌آمدهای ناگواری را به دنبال دارد. در محیطی که بی‌اعتمادی بر آن حکمفرما است، افراد حجم بالایی از اضطراب، عدم اعتماد به نفس شدید و خودناباوری را تجربه می‌کنند. البته بی‌اعتمادی لزوماً به معنای پایان رابطه نیست و می‌توانید یاد بگیرید که دوباره به همسرتان اعتماد کنید. تنها کاری که باید بکنید، این است که به خود و همسرتان یک فرصت دوباره بدهید.

در صورتی که در این زمینه احساس می کنید به کمک و راهنمایی نیاز دارید میتوانید سوالات خود را در قسمت “سوالات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید” مطرح کنید.

فهرست مطالب

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

نخستین کاری که باید بکنید، این است که دلیل بی‌اعتماد شدن نسبت به هم را پیدا کنید.

شایع ترین دلیل‌های  بی اعتمادی در یک رابطه عبارت اند از:

دریک کلام،

مهمترین دلایل بی اعتماد شدن در یک رابطه عاشقانه عبارت اند از: پنهان کاری‌های همسر، شکست در زندگی قبلی و برخوردهای اجتماعی خارج از عرف طرف مقابل

اصل رابطه بر اعتماد متقابل است اما اگر یکی از طرفین رفتارهای زیر را نسبت به دیگری دارد بهتر است به دنبال راهی برای ترمیم رابطه و برطرف کردن این بی اعتمادی باشند:

آیا تلفنتان پسورد دارد؟ آیا همسر یا نامزدتان پسورد تلفنتان را می‌داند؟ اگر نه، این رمز گذاشتن نشانه‌ی بی‌اعتمادی در رابطه عاشقانه است.

تمام ما به حریم خصوصی نیاز داریم و وجود این حریم خصوصی و احترام به آن در هر رابطه‌ای الزامی است. البته منظورمان این نیست که زندگی‌تان را کاملاً از همسرتان مخفی نگه دارید. اما برای محافظت از حریم شخصی‌تان لازم نیست که روی تلفنتان رمز بگذارید؛ مگر آن که جاسوس و مامور مخفی باشید.

همسرتان می‌تواند علی‌رغم داشتن رمز گوشی‌تان همچنان به حریم خصوصی شما احترام بگذارد. سوال اصلی این است که چه موضوعی را حس می‌کنید که باید از همسرتان مخفی نگه دارید. از طرف دیگر شما اجازه ندارید که به تلفن همسرتان سرک بکشید، این حرکت، اشتباه و نوعی فضولی است. اگر آن‌قدر با نامزدتان راحت نیستید، که موضوع مهمی را که عمیقاً نگرانتان کرده با او در میان بگذارید، مشکل بزرگتری وجود دارد.

نشانه دیگر بی‌اعتمادی در رابطه این است که شما دائماً  به بدترین اتفاق‌ها فکر می‌کنید. این که نامزدتان به تماستان جواب نداده، دلیل این نیست که رابطه مخفیانه دارد.

شاید لباس زنانه‌ای که در وسایل نامزدتان پیدا کرده‌اید، مال خواهرش است یا از این هم بدتر عشق‌تان آن را در اتاقش گذاشته تا بعد از کادو کردن به شما تقدیم کند.

اگر به شریک زندگی‌تان اعتماد داشته باشید، هر چقدر هم که موقعیت عجیب باشد، در نبود شواهد کافی او را بی‌گناه می‌دانید. هر فردی حق دارد که فرصت دفاع از خودش را قبل از صدور حکم داشته باشد. فقط بعد از شنیدن حقیقت است که می‌توانید تصمیم بگیرید.

نشانه دیگر بی‌اعتمادی در زندگی مشترک این است که آگاهانه یا ناخودآگاه حد و مرزهایی را در رابطه‌تان تعریف می‌کنید. آیا لایک کردن پست یک دختر دیگر برایتان قابل پذیرش است؟ تماس گرفتن یا پیامک زدن جنس مخالف یا حتی وابستگان از جنس مخالف عصبانیتان می‌کند؟

در بسیاری از مواقعی که اعتماد ما به دیگری سست می‌شود، رفتار او و افرادی را که او با آنها نشست و برخاست دارد، زیر نظر می‌گیریم. برای خودمان قلمرو تعریف می‌کنیم، هر فردی را متجاوز تلقی می‌کنیم و از کوچکترین عملی احساس خطر می‌کنیم، حال آن که در واقع او فقط عاشق ما است.

اعتماد یعنی این که به دیگری ایمان داشته باشیم و به او آزادی بدهیم. قطع کردن ارتباط او با تمام دوستان مونث، به جز آن که در درازمدت به رابطه‌تان آسیب بزند، هیچ فایده دیگری ندارد.

حسادت کردن به دوست زنتان باعث می‌شود که او از خود واقعی‌اش فاصله بگیرد و نتواند آنگونه که حقش است در جامعه بدرخشد. زمانی که به همسرمان اعتماد می‌کنیم، در واقع به خودمان اعتماد کرده‌ایم و ثمره‌ی این اعتماد دوجانبه رابطه‌ای سالم و پایدار است.

شک  و بی‌اعتمادی بعضی افراد در قالب خیانت نمود می‌یابد و عده دیگری از شاد بودن خودداری می‌کنند. اگر لازم می‌دانید که آشوبی به پا کنید تا بعد بتوانید موضوع را حل و فصل و رابطه‌تان را ترمیم کنید، احتمالاً دچار بی‌اعتمادی شده‌اید.

تنها زمانی می‌توانید، خویشتن‌داری عشق‌تان را امتحان کنید، که بخواهید درباره ازدواج و ماندن با او تصمیم بگیرید. اما اگر دائماً در حال امتحان کردن همسرتان باشید، سرانجام به حد نهایی می‌رسید، رابطه‌تان از هم فرومی‌پاشد و به این ترتیب پیشگویی فاجعه‌آمیزتان به حقیقت می‌پیوندد.

برخی از نشانه‌های بی اعتمادی در رابطه زناشویی عبارت اند از:

اگر خود یا همسرتان درگیر بی‌اعتمادی و شکی آزاردهنده باشید، رابطه‌تان در معرض خطری جدی قرار می‌گیرد. اگر همسرتان به وفاداری شما شک داشته باشد، از این که دائماً برای متقاعد کردن او و اثبات وفاداریتان تلاش کنید، خسته می‌شوید و زندگی برایتان تلخ و دشوار می‌شود. در ادامه راهکارهایی را توضیح می‌دهیم که با استفاده از آنها می‌توانید به همسرتان کمک کنید که بر بی‌اعتمادیش نسبت به شما غلبه کند. اگر این شما هستید که به همسرتان شک دارید و می‌خواهید دوباره به او اعتماد کنید، می‌توانید این راهکارها را در زندگی‌تان پیاده کنید.

هنگامی که برای شروع یک رابطه تصمیم می‌گیرید، باید رابطه‌تان را بر مبنای اعتماد کامل به شریک آینده زندگی‌تان و خودتان بنا کنید. به این ترتیب زمانی که برخلاف تمام شواهد تصمیم می‌گیرید که همچنان به همسرتان ایمان داشته باشید، می‌توانید تمام موانع را از پیش پا بردارید، نهایت تلاشتان را برای حفظ رابطه‌تان بکنید و از جان و دل برای بقای رابطه‌تان بجنگید.

رابطه مانند یک قرارداد مکتوب است. صفحه رویی این قرارداد به مزایای آن، مانند در آغوش گرفتن، قرار گذاشتن و به دیگری اعتماد و تکیه کردن اختصاص دارد. اما این قرارداد صفحه دیگری هم دارد که احتمال شکست خوردن و آسیب دیدن را بیان می‌کند.

در واقع افرادی که معمولاً خود را متعهد به یک رابطه می‌کنند، باید خود را برای تحمل درد در روزهای سخت نیز آماده کنند. حفظ اعتماد در شرایط سخت دشوار است، چون دلیل اصلی بی‌اعتمادی غالباً همین مشکلاتی است که بر سر راه زندگی قرار می‌گیرد. در عین حال اگر رابطه‌ای از کوره حوادث سربلند بیرون بیاید، آب دیده‌تر و محکم‌تر می‌شود.

زمانی که وارد رابطه زناشویی می‌شوید، مطمئن باشید که برای فداکاری و گذشتن از همه چیز آماده هستید. اگر با فردی پیمان ببندید که کاملاً او را می‌شناسید، گذشتن از خودتان چندان هم سخت نخواهد بود. خودتان را  بشناسید و مطمئن شوید که زخم‌های گذشته‌تان التیام یافته است تا به این ترتیب بهترین نتیجه به دست بیاید.

یکی از بزرگترین عامل‌های بی‌اعتمادی در رابطه مشترک، نبود ارتباط است. اگر همسرتان سوالی از شما پرسید، پاسخ مبهم یا یک کلمه‌ای ندهید. سفره دلتان را برای شریک زندگی‌تان باز کنید، گفتگویی صادقانه با او داشته باشید و کانال‌های ارتباطی را باز نگه دارید.

درباره کارهایی که در طول روز کرده‌اید، با هم صحبت کنید و به تعریف‌هایی که همسرتان از روزش می‌کند، گوش بدهید. به این ترتیب هر دو نفر می‌دانید که وقتی کنار هم نیستید، دیگری مشغول چه کاری است.

فاش کردن رازها شما را به هم نزدیک‌تر می‌کند. هر چه بیشتر درباره همسرتان بدانید، پیوندتان قوی‌تر می‌شود.

باران تحسین و تعریف را بر سر همسرتان بریزید و او را از اعتماد خود مطمئن کنید. به همسرتان یادآوری کنید که چقدر برایتان مهم است و چقدر او را دوست دارید.

همسرتان را به حلقه دوستان صمیمی‌تان معرفی کنید تا احساس تعلق و وابستگی در او بیدار شود. به این ترتیب بی‌اعتمادی او نسبت به دوستانتان از بین می‌رود و احساس نمی‌کند که آنها زندگی‌اش را تهدید می‌کنند.

منطقی باشید و قبل از آن که از کوره دربروید و همسرتان را قضاوت کنید، خودتان را به جای او بگذارید.

رفع بی‌اعتمادی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. به خودتان و همسرتان زمان بدهید و سعی کنید رابطه‌تان را بر اعتماد و تعهد بنا کنید. اگر علی‌رغم تلاش‌های صادقانه نتوانستید بر بی‌اعتمادی‌تان غلبه کنید، از یک مشاور مجرب کمک بگیرید. یک مشاور دلسوز و آگاه می‌تواند بهترین و سالم‌ترین مسیر را برای شما و رابطه‌تان معرفی کند که ممکن است توصیه به پایان دادن به یک رابطه مضر باشد یا شما را برای تقویت عشق و تعهدتان تشویق کند. بی‌اعتمادی در رابطه دلایل گوناگونی دارد، اما مطمئن باشید که اگر برای نجات زندگی‌تان مصمم باشید، غلبه بر آن دشوار نخواهد بود.

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم

برای حل مشکل بی اعتمادی در رابطه زناشویی بهتر است:

اولین رکن برای ساختن یک زندگی زیبا و مانا، اعتماد متقابل بین زوجین است ولی وقتی حس بی اعتمادی بین زن و شوهر رخنه می‌کند شکاف عمیقی در رابطه آنها ایجاد میشود و رسیدن به لذت خوشبختی را برایشان دور از ذهن میسازد. کمک گرفتن از یک مشاور با تجربه و آگاه به شما کمک خواهد کرد با راهکارهایی آشنا شوید تا اعتماد از دست رفته را گام به گام ترمیم کرده و مسیر خوشبختی را برای خود و همسرتان هموار سازید.

عشقت رو جذب کن

میخوای یاد بگیری چطور روز به روز بیشتر قلب عشقتو بدست بیاری؟ چطور یه رابطه موفق منجر به ازدواج داشته باشی؟ چطور یه زندگی مشترک موفق داشته باشی؟ پس فرصت را از دست نده! تو هم به جمع دنبال کنندگان پیج رادیو عشق در اینستاگرام اضافه شو…

عضویت در خبرنامه رادیو عشق

102 بازدید

92 بازدید

101 بازدید

129 بازدید

260 بازدید

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مشترک نمی شومدریافت همه دیدگاه های این نوشتهفقط دریافت پاسخ دیدگاه های خودم

سلام. بنده الان حدود ۷ سال هست که ازدواج کردم و یک دختر ۴ ساله دارم. متاسفانه از همون سال اول متوجه یک سری چیزهای مشکوک در همسرم (خانومم) شدم. مثلا سال اول یک پیامک توی گوشیش دیدم که فردی درخواست یک قرار توی یک پارک کرده بود. وقتی از خانومم سوال کردم که قضیه چیه گفت مزاحم هست و… سال دوم هم همچین پیامی با این مضمون که من شمارت رو از فلانی گرفتم و … و در ضمن داخل گوشیش هم فیلم غیر اخلاقی وجود داشت که در رابطه با اون هم سوال کردم و با این بهانه که توی رابطه با من سرد شده و میخواسته با این فیلم ها رابطه اش با من خوب بشه و…. سال بعد هم وقتی ازش خواستم گوشیش رو بگیرم و با اطلاع خودش گوشیش رو یک نگاه بندازم، گوشیش رو به من نداد و حافظه گوشی رو انداخت توی دستشویی و خودش گفت فیلم غیر اخلاقی داشته و … توی ۳ _۴ سال گذشته که توی تلگرامش رو چک میکردم بار و بارها عکس غیر اخلاقی دیدم. و توی دو سه سال قبل ایشون از طریق تلگرام با سه نفر در ارتباط بود و حتی با یک نفر هم بیرون میرفت و… و الان هم اصلا به حرفم گوش نمیکنه و توی حرف هاش احترامم رو نداره … دیگه خیلی خسته شدم و هر چقدر بهش میگم اگر از من خوشت نمیاد یا هر چیز دیگه ای بیا از هم جدا شیم. ولی میگه من زندگیم رو دوست دارم و جدا نمیشم. از شما میخوام راهنماییم کنید. با توجه به این که یک دختر ۴ ساله دارم و از این زندگی واقعا خسته شدم و نسبت به این خانوم دیگه هیچ حسی ندارم ولی تا الان فقط به خاطر دخترم صبر کردم.

سلام دوست گرامی قطعاً در شرایط سختی قرار گرفتید و این شرایط تصمیم‌گیری را برای شما سخت کرده است. اما خبرخوب این است که شما می‌توانید با مراجعه به زوج‌درمانگر علت این اقدامات از سوی همسرتان را متوجه شوید و راه‌حلی متناسب با شرایط‌تان به شما گفته می‌شود. البته چون چندین بار این اتفاقات افتاده است، نیاز است همسرتان مورد مشاوره فردی نیز قرار بگیرند.

سلام من ۵ساله ازدواج کردم یه پسردارم والانم باردارم..ازموقع عقد تا الان چنبار یه خانمی به گوشی شوهرم پیام داده و گفته تنهام یا اسم شوهرمو گفته طوری که میشناسه شوهرمو فهمیدم که یکی ازهمکلاسی های شوهرم بوده ..شوهرم کاری نکردن فقط توی بلک لیست گذاشتن شماره رو گوشیشونم رمز نداره… چند وقت پیش هم منشیشون یه ماسک ازشون خواسته بود و شوهرم توی پیامک براش نوشته بود باشه عزیزدلم وایشونم استیکربوس فرستاده بود… من خیلی بی اعتمادشدم به شوهرم و گیرمیدم یافحش میدم میگم دروغگو ایشون هم بهم گفتن دیگه خسته شدم اززندگیم برو… لطفامنوراهنمایی کنیدنمیخام طلاق بگیرم

سلام دوست گرامی نیاز شما به امنیت و اعتماد در زندگی مشترک، تامین نشده است. به همین دلیل زمانی که از این دست اتفاقات در زندگی اتفاق می‌افتد، شروع به پرخاشگری می‌کنید. شما باید بتوانید در ابتدا همسرتان را راضی به زوج‌درمانی کنید؛ سپس مشخص شود که شما می‌خواهید برای این زندگی تا چه میزانی تلاش کنید. شرایط بارداری شما نیز باعث می‌شود حساسیت شما نسبت به قبل بیشتر شده باشد. پس قبل از هرگونه تصمیم، به مشاور مراجعه کنید.

سلام وقت بخیر من تقریبا ٢ سالی میشه که با یه پسری در رابطه هستم و قصدمون آشنایی برای ازدواجه ولی قبلا به مدت یک ماه ما رابطمون تموم شد ولی بعدش نتونستیم بدون هم سرکنیم و دوباره فرصت دادیم به هم بعد از دوباره اشتی کردن نسبت به من خیلی خیلی بی اعتماد شده و فکر میکنه من باز میخوام رابطه رو تموم کنم همیشه حرفش اینه که معلوم نیست کجا بودی چیکار میکردی ، میخوای منو بفرستی پی نخودسیاه بری اینستاگردی و از این جور حرفا ولی منم هرجور که میگه با سازش میرقصم و خودمو اثبات میکنم ولی باز هم شک داره و بی اعتماده واقعا نمیدونم چیکار کنم و از آینده ی رابطمون خیلی نگرانم لطفا کمکم کنید که چیکار کنم

سلام دوست گرامی به سن خودتان و طرف مقابل اشاره‌ نکردید. بی‌اعتمادی او به شما اگر ناشی از ترس‌های درونی خودش باشد، با کمک روانشناس می‌تواند این ترس را کنار گذاشته و درمان شود. اما اگر در رفتارهای شما مساله‌ای وجود دارد که او را بی‌اعتماد می‌کند، نیاز است در این رفتارها تجدیدنظر کنید. برای بررسی بیشتر نیاز است که نوبت مشاوره داشته باشید.

باسلام و احترام 2 سال است که ازدواج کرده ام چندین بار متوجه رابطه تلفنی و حضوری همسرم با زنان دیگر شده ام ولی هربار ایشان این موضوع را انکار می کنند و می گویند چون شما به من شک داری و مدام گوشی مرا چک میکنی این کارها از پیش تعیین شده است و برای لجبازی با شما است و هیچ خیانتی در کار نیستراهنمایی بفرمایید چه کنم

سلام دوست گرامی مساله شک کردن به همسر به 2 دلیل اتفاق می‌افتد: 1) حساسیت طرف مقابل به نوع رفت و آمد همسر 2)خیانت به طور قطعی در حال وقوع باشد در هر دوحالت بهترین پیشنهاد، مراجعه به زوج‌درمانی برای بررسی بیشتر و کمک به زوجین است.

سلام من23سالم بود که نامزد کردم دقیقا روز عقد یه نفر بهم زنگ زد شروع کرد به بدو بیراه گفتن که دختری که میخوای باهاش ازدواج کنی فلانو فلان منم خیلی ضربه خوردم شکایت کردم که پیداش کنم ولی نشد به نامزدم گفتم که این اتفاق افتاده اونم فورا به خانوادش اطلاع داد خیلی اتفاقات افتاد قسمو قران که اینجوری نیس تهمته ناگفته نماند فقط به مزاحم تلفنی ختم نشد یه عکس باحجاب که هرکسی تو خونه ازخودش داره واسم فرستادن هرچی فکر میکنم همه چی حل شدنی برام چون پیش اومده از دشمنی یا هر چیزه دیگه ای این اتفاقات بیفته ولی هرکاری میکنم اون عکس چطوری بیرون رفته توش موندم ختم کلام خیلی بهم ریختم تخم شک تو دلم جا افتاده خواستم قران و جلوش قرار بدم بگم قسم بخوره که یه خورده تسکین درد باشه چیکار کنم اگه میشه کمکم کنید

سلام دوست گرامی شکی که در وجود شما اتفاق افتاده است، کاملاً طبیعی است. اما باید به چند نکته توجه داشته باشید: شواهد موجود را کاملاً بررسی کنید، از خانواده او و همسرتان توضیح قانع کننده دریافت کنید. امکان دارد فرد موردنظر خواستگار قبلی همسرتان بوده باشد که با شنیدن خبر عقد او قصد مزاحمت دارد. ممکن است حتی با هم دوست بوده باشند، اما هیچکدام از این دلایل نباید باعث شود که این شک شما بر رابطه اثر بگذارد. پس در ابتدا از خانواده و خود همسرتان اطلاعات لازم و کافی را دریافت کنید، شماره فردی که به شما زنگ زده را در اختبار پلیس قرار دهید تا بتوانند او را پیدا کنند و همچنین می توانید به همراه همسرتان از رادیو عشق مشاوره دریافت کنید تا این شک را مدیریت کنید تا در آینده روی رابطه شما اثر منفی نگذارد.

سلام خسته نباشید یه موضوع خیلی ناراحتم میکنه ممنون میشم اگه زود جواب بدین؛ منو شوهرم با عشق ازدواج کردیم ۲سال از ازدواجمون میگذره شوهرم خیلی مهربونه خیلی دوستم داره منم همین طور ،شوهرم یه اخلاقی داره که زود عصبی میشه وقتی هم عصبی بشه زیاد حرف میزنه،اون روز از گذشتش حرف زد ناراحت شدم و گفتم لطفا چیزی که ناراحتم میکنه هی تکرار نکن چون منم در این موارد خیلی رعایت میکنم عصبی شد گفت گذشتمه چرا نگم من به تو نگم به گی بگم خلاصه یکم ازش دلخور بودم ولی به روش نمیوردم باز دیروز سر یه چیزه کاملا الکی دلمو خیلیییی شکوند سر یه چیزی که اصلا حواسم نبود و فکر کرد که بهش بی احترامی کردم، پیش میاد واسه هممون،کاملا ناحق بود بهم گفت که تو چ جور زنی هستی هزار تا حرف دیگه گفت، من فقط سکوت میکردم دیگه داشت بغضم میگرفت یهو بهم گفت که خوبه تو جمع دلتو بشکونم بهت حرف بگم من با این حرفش خیلیییی ناراحت شدم احساس بی ارزشی کردم همینطور که داشت ادامه میداد منم بهش گفتم باشه اشکال نداره بی احترامی کن خودم خواستم دیگه خودم باهات ازدواج کردم چه خوب چه بد منم مجبورم باهات بسازم ،از دیروزه تا الان باهام سرد شده بهم میگه که پس با اجبار باهام ازدواج کردی من دیگه باورت ندارم قسم میخوره میگه باورم ازت شکسته من چقد کثیفم که تو تحملم میکنی یعنی اینهمه بدم که بهم میگی خودم با خودم کردم؟؟؟!! من همش براش توضیح میدم قسم میخورم که والله اونجوریام نیست تو عصبیم کردی یهو احساس بی ارزشی کردم که اون حرفو زدم من منظوره بدی نداشتم ،ولی اصلا باور نمیکنه بهم میگه کاش باور میکردم تو از چشمام افتادی خواهش میکنم یه راه حلی برام بزارین من نمیدونم چطور باهاش رفتار کنم کلا عوض شده یعنی واقعا حرف بدی بهش زدم؟؟؟چیکار کنم که باز مثل قبل شه؟اصلا طوری شده که نمیخواد باهام حرفم بزنه یکم طولانی شد شرمنده ..

سلام دوست گرامی به نظر می رسد در زندگی شما، عدم وجود مهارت های ارتباطی و مهارت کنترل خشم باعث مشکلات فراوانی شده است. اینکه با شنیدن حرفی از طرف ایشان احساس بی ارزشی می کنید، باید دقیق مورد بررسی قرار بگیرد. به شما پیشنهاد می کنیم برای اصلاح زندگی مشترک خودتان از مشاوران رادیو عشق ، وقت مشاوره تلفنی یا آنلاین دریافت کنید.

سلام وقت بخیر خانمی ۲۷ ساله هستم دو ساله ازدواج کردم در کل ادم منفی نگری نبودم اما پارسال با دیدن چت های همسرم با افراد مختلف حس بی اعتمادی و منفی نگری رو در من ب وجود اورد و حتی سعی نکرد حس من رو از بین ببره و هر وقت هم ازش میخوام که کمک کنه ک اعتمادمو بسازم با نهایت گستاخی میگه ب من چه خودت اعتماد کن اصلا اره من با هزار نفرم. گوشیشو از من قایم میکنه یه وقتایی در طول روز ۴ ۵ ساعت غیب میشه به علت علاقه ای که به ایشون داشتم این شرایط رو تحمل کردم اما دیگه کارد به استخوانم رسیده و واقعا نمیدونم چه کاری انجام بدم. سوالم از شما این هست که باید ب خاطر بی اعتمادی خودم و اتفاقی ک پارسال افتاد زندگی مشترکنو پایان بدم؟؟؟؟

سلام دوست گرامی اعتماد یکی از ارکان مهم در زندگی مشترک است و وقتی به علت حس های منفی و دیدن شواهد این حس اعتماد کمرنگ می شود، بهتر است برای حل آن، شیوه های صحیح حل مساله و بیان درخواست از همسرتان را بیاموزید. جدایی یکی از راه حل است اما همیشه راه اول نیست و بهتر است پیش از هرگونه تصمیمی با مشاور صحبت کنید تا رابطه شما و همسرتان مورد بررسی قرار بگیرد.شما می توانید از رادیو عشق وقت مشاوره آنلاین یا تلفنی دریافت کنید.

سلام خسته نباشید دختریم ۱۹ساله لطفا کمکم کنید منو نامزدم باهام تازگیا خیلی دعوا میکنیم😔من یمدته حس میکنم نسبت بهم سرد شدع،نمیدونم چرا این حساسو دارم😔یذره لحنش عوض شده امروز ی اتفاقی افتاد ی سوتفاهمی پیش اومد من شدیدا اعصبانی شدم سرش درحالی ک اصلا اشتباه میکردم،ازم شدیدا دلخور شد😔😔گفت تو ب من اعتمادی نداری ما همو خـــــــیلی دوسداریم،نمیدونم چرا من انقد حساسم😔😔لطفا کمکم کنید من واقعــــــــــا دوسش دارم،ادم خـــــــیلی خوبیم هست،مطمعنم این مشکل از خودمه😔😔اون تاحالا منو اذیت نکردع من دوسدارم رابطمون همیشه خوب بمونه تروخدا کمکم کنید😭اون فک میکنه توجهیم بهش ندارم من زود رنجم،حساسم و ادمیم ک زود گریع میکنم

سلام وقتی احساسات و فکرای منفی که سراغ‌تون میاد رو سرکوب می‌کنید، یه جای بی‌ربط خودشونو نشون میدن. شما گفتید یه فکری دارید “که حس میکنم نسبت بهم سرد شدع،نمیدونم چرا این حساسو دارم😔یذره لحنش عوض شده” ولی اینو با نامزدتون مطرح نمی‌کنید و درباره‌اش حرف نمی‌زنید. اما می‌بیند که این احساس ناخوشایند از بین نمی‌ره، باهاتون می‌مونه و همین میشه که یه سر یه سوء‌تفاهم کوچیک، بیش از حد عصبانی می‌شید. بنابراین یکی از مهم‌ترین نکته‌ها اینه که بتونید درباره احساسات و افکارتون در زمینه رابطه با نامزدتون صحبت کنید. البته نحوه صحبت کردن بسیار اهمیت داره و باید درباره‌اش کاملا آموزش ببینید ولی مهم‌ترین نکته‌اش اینه که شما باید مسئولیت احساسات و افکار خودتون رو بپذیرید، نه اینکه اون رو متهم کنید. قرار نیست بهش بگید تو دیگه بهم توجه نداری… باید بگید من فکر می‌کنم این روزا رابطه‌مون یه کم سرد شده، مثلا اون روز که اون حرفو زدی من نگران شدم… برای اینکه یک رابطه‌ای همیشه خوب بمونه باید براش وقت و انرژی صرف کنید و مثل یک فرزند پرورشش بدید. بنابراین برای راهنمایی‌های بیشتر با سیستم مشاوره تلفنی صحبت کنید.

سلام من در رابطه ۵ ساله هستم که هنوز به ازدواج منجر نشده اما رابطه ای نزدیک و بدون تنش بود و هست. سال گذشته مدیر شرکتی که در آن مشغول به کار بودم از من خواستگاری کرد و من به علت سردی نسبت به رابطه ام که از عدم مسئولیت پذیری طرف مقابلم نسبت به ازدواج (فرار از ازدواج) سرچشمه می گرفت، این خواستگاری رو پذیرفتم. با مشورت مشاورم، از آقایی که باهاشون در ارتباط بودم خواستم که رابطه رو برای دو ماه به حالت تعلیق در بیاریم تا من بتونم تصمیم بگیرم. بعد از دو ماه تصمیم گرفتم که به رابطه م پایان بدم نه به این علت که خواستگارم مورد تاییدم هست بلکه به خواست مشاورم که بتونم جداگانه در مورد هر کسی تصمیم بگیرم. نزدیک به دو ماه بعد با خواستگار هم به توافق نرسیدم. و من با اصرار آقایی که باهاشون در ارتباط بودم برگشتم به این امید که شاید این بار مصمم باشند برای ازدواج. اما خب اتفاق بد این بود که ایشون دچار بی اعتمادی شدن و من همچنان از رابطه راضی نبودم چون احساس سرخوردگی می کردم. ما بعد از کلی مشاور رفتن به خواست من رابطه رو بعد از سه ماه تمام کردیم. این جدایی ۶ ماه طول کشید، من حالم خیلی خوب شده بود و تونسته بودم دوباره خودمو سرپا کنم. ایشون همچنان سعی می کردن منو مجاب کنند که دارم اشتباه می کنم. خودشون و اطرافیانمون تلاش می کردن که ما به هر بهانه ای ببینیم همو. من به خاطر زمانی که داشتم خیلی بررسی کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که همه چیز درون خود آدم هاست و احساس خوشبختی بخش عمده ایش تحت کنترل خود ماست بنابراین با شور و هیجان زیاد برای بازسازی رابطه برگشتم اوایل همه چیز عالی بود و طبق برنامه پیش رفتیم اما الان مدتیه که ایشون دچار بی اعتمادی به من هستند از این جهت که تو آدم دیگه ای رو به من ترجیح دادی، اگر در آینده بازهم این کار رو انجام بدی چی؟ و اینکه نوع ارتباط تو با خواستگارت به چه شکلی بوده؟ من هر بار سعی کردم که توضیح بدم تا شاید کمکی کرده باشم اما به صورت دوره ای تکرار می شه. من رابطه م رو همیشه دوست داشتم و دارم و می دونم که تصمیمات سال گذشته م خودخواهانه و بیش از اندازه منطقی بوده و سعی کردم احساسم رو نادیده بگیرم. اما خوشحالم از اینکه به اشتباهاتم پی بردم. من فکر می کنم از اینجا به بعد حضور یک مشاور لازم و ضروریه. سوال من از شما؟ آیا این بی اعتمادی قابل ترمیمه؟ راهی برای ساختن این رابطه وجود داره؟

سلام دوست گرامی شریک عاطفی شما دچار تردید و بی اعتمادی شدید هستند و رابطه ، به درستی پیش نمیرود .از طرفی در شرایط فعلی با وضعیت پیش آمده این بی اعتمادی شدت گرفته و باید به مرور با رفتارهای شما این اعتماد برگرده.اما اگر این بی اعتمادی سابقه و پیشینه بیشتری دارد باید حتما به مشاور مراجعه کنید تا هم برای عدم اعتما ایشان و هم بلاتکلیف بودن رابطتان فکری کنید

سلام، من دوساله که جدا شدم، وبا آقایی در رابطه ام که ایشون هم ٣ ساله جدا شدن ولی با همسر سابق اشون در رابطه هستن ، تو این مدت برای قطع رابطه کامل با ایشون خیلی تلاش کردند و مشاوره رفتن اما هنوز تصمیم قطعی نگرفتن و رابطه اشون رو یک رابطه دوستانه معرفی میکنند . من در این مدت اعتمادم رو خیلی از دست دادم و در مواردی هم چک میکردم که جز روابطی کاری و معمولی چیزی نمیدیدم ، حتی با اون خانم هم حرف زدم و اون خانم هم حرفای ایشون رو میزد ، روابط گسترده ایی داره و من رو این موضوع جدیدا آزار میده . خودم تا حدی متوجه ام که بیش از اندازه افکارم منفی و شکاکه ولی راهکاری پیدا نمیکنم که رها بشم . سوالاتم و نگاهام هم حتی براش آزار دهنده شده و مدام خودم رو سرزنش میکنم . هنوز رابطه ام با این آقا رسمی و قانونی نشده و نگرانم ، چون یکبار جدا شدم نمیخوام این اتفاق بیوفته . ٣٠ سالم هست و فوق لیسانس دارم، ایشون هم ۴٠ ساله هستن و دکترا دارند . من حتی نسبت به خانم ها هم بی اعتمادم و اینکه دکتر یا مشاور زن باشند رو نمیتونم بپذیرم . حتی در صحبت کردن با خانم ها هم تا جایی که ممکنه جلوگیری میکنم . البته که ایشون هم موارد بی اهمیتی رو از من پنهان کردند که ریشه شروع شک من شد . باید چه بکنم با این حس آزار دهنده ؟؟؟

دوست گرامی بجای شک و تردید که در روابط است با خود ایشان صحبت کنید و در مورد رفتارها ازسوال کنید. معنای برخی رفتارها و گفتارهای ما برای جنس مخالفمان، متفاوت است و همین امر می‌تواند زمینه ساز سوء‌تفاهم و تنش شود.. اگر می خواهید با ایشان صحبت کنبد به صورت نگرانی از رابطه بیان کنید: مثلا:من مدتیه می‌خوام در مورد موضوعی باهات حرف بزنم و در مورد صحبت با همسر سابقشون ازشون سوال کنید مورد بعدی زود نتیجه‌گیری نکنید. مهمترین قسمت در برخورد با این مسئله این است که اول مطمئن شوید که آیا این حساسیت شما واقعاً بجا است یا خیر؟ باید بپذیرید که روابط اجتماعی امروزه،ارتباط بین خانم ها و اقایان را ایجاد کرده و نمیتوان شخصی را بسته و محدود کرد و یا خواست که با خانم ها صحبت نکند این کنترل و ایجاد فضای بسته برای مردها بسیار سخت و غیرقابل تحمل هست.بهتر است بر روی ذهن خودتان و اعتماد به نفستان کار کرده و با ایجاد فضای دوستانه و رابطه درست و منطقی مدیریت رابطه را در دست بگیرید

سلام. من نسبت به شوهرم بی اعتمادم و این موضوع مثل خوره داره خودمو داغون می کنه و بعضی وقتها بی دلیل با شوهرم بحث میکنم دوتا بچه هم دارم و فقط به این دلیل دارم ادامه میدم متاسفانه شوهرم انتقاد پذیر نیست.ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام دوست گرامی دلیل شک شما به همسرتان چیست؟یا رفتارهایی از ایشان دیده اید؟ایا درروابط خود دچار مشکلاتی هستید که نیاز هست همسرتان کمبودها را حارج از منزل و شما رفع کنند؟ وقتی صحبت از بی اعتمادی به افراد میشود باید به این نکته توجه کرد که من در این زندگی،رفتارم به چه صورتی بوده است؟ایا همراه حوبی بوده ام؟مطرح مرده اید که همسرتان انتقاد پذیر نیست ایا نحوه انتقاد شما درست است؟اصلا باید انتقاد کنید و یا نه با زبان نرم و محبت امیز هم می توانید موضوع را مطرح کنید؟ لطفا در مورد رابطه خودتان و همسرتان اطلاعات بیشتری در اختیار من قرار بدید تا بتوانم راهنمایی کاملتر ی انجام دهم

آدرس: تهران، پونک، نبش بلوار پونک، پلاک 2، طبقه سوم، واحد 6

تلفن پشتیبانی:02146015870

رزرو نوبت مشاوره

انجمن روانشناسی آمریکا

سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران

سازمان بهزیستی ایران

انجمن روانشناسی ایران

 

چگونه به عشق خود اعتماد کنیم
چگونه به عشق خود اعتماد کنیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *