چگونه جناس را تشخیص دهیم

 
helpkade
چگونه جناس را تشخیص دهیم
چگونه جناس را تشخیص دهیم


انواع جناس

الف) جناس تام : آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند .

مثال : عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد                  جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد  

(در مصرع اول نهاد اولی به معنای وجود و سرشت است اما نهاد دوم فعل وبه معنای قرار دادن است)

چگونه جناس را تشخیص دهیم

بهـرام که گور می گرفتی همه عمر                     دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت

(گور اولی به معنای گوره خر و گور دومی به معنای قبر است)

بیا و برگ سفر ساز  و زاد ره برگیر        که عاقبت برود هر که او ز مادر زاد

(زاد اول به معنای توشه و زاد دوم به معنای ولادت است)

نکته : جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود

گروه اسمی چیست ؟

به اسم های موجود در یک جمله گروه اسمی می گویند .

گروه چیست ؟ 

چگونه جناس را تشخیص دهیم

گروه در این جا به معنای اصطلاحی که تا کنون با آن سر و کار داشته اید نیست

 یعنی مثلاً ما در زندگی خود تا زمانی که چند چیز در کنار هم قرار نگیرند ، به آن

 گروه نمی گوییم . مثلاً  ما به مجموع چند نفر گروه می گوییم . ولی هیچ گاه به

 یک نفر گروه نمی گوییم.

توجّه :

 گروه در زبان فارسی چنین معنایی ندارد . یعنی ما به یک کلمه ( اسم ) هم

 گروه می گوییم و به یک اسم با وابسته های آن نیز یک گروه می گوییم .

مثال  : “

مداد ” یک گروه اسمی است . ” مداد مشکی ” هم یک گروه اسمی است 

. ” چهار مداد مشکی ” هم یک گروه اسمی است .

توجّه : 

در هر گروه یک هسته وجود دارد و ممکن است یک یا چند وابسته نیز

 وجود داشته باشد .پس وجود هسته اجباری و لازم و وجود وابسته اختیاری

 است .

چگونه یک اسم را در جمله تشخیص دهیم ؟

به این جمله دقت کنید:    

من برای خرید کفش به بازار رفتم.

چگونه جناس را تشخیص دهیم

سوال : به نظر شما چند گروه اسمی در این جمله هست ؟

پاسخ : 3 گروه

1- من      2- خرید کفش    3- بازار

من ، نهاد است و نهاد همیشه یک گروه اسمی است .

خرید کفش ، پس از حرف اضافه ی ” برای ” قرار گرفته و متمم است . که

 “خرید ” در این جا هسته و “کفش ” وابسته است. 

بازار ، پس از حرف اضافه ی ” به ” قرار گرفته و متمم است .

می دانیم که متمم ها همیشه اسم هستند . در کل کلماتی که در نقش های

مختلف(متمم ـ مفعول ـ قید ـ مسند ) قرار می گیرند ، اسم هستند .پس شما 

اگر بتوانید نقش ها را تشخیص دهید گروه ها را هم تشخیص داده اید . حال

چگونه هسته و وابسته را از هم تشخیص دهیم .

1- خرید کتاب : اگر کلماتی را دیدید که با کسره به کلمه ی پس از خود متصل

می شوند ، هسته هستند .

یعنی در یک گروه اولین کلمه ای که کسره می گیرد ” هسته ” و بقیه ی کلمات

وابسته هستند .

مثال : در گروه ” مداد مشکی من ” مداد ، هسته و بقیه ی کلمات وابسته

هستند . مشکی وابسته و من وابسته ی وابسته است .

سوال : در گروه ” این خانه ی بزرگ ” هسته و وابسته را مشخص کنید ؟

پاسخ : هسته ←  خانه     وابسته ی پیشین ← این      وابسته یپسین ← بزرگ

نتیجه : پس وابسته ها پیش یا پس از اسم قرار می گیرند . از همین رو زبان

شناسان وابسته های را به دو گروه تقسیم می کنند .

 وابسته های پیشین               2- وابسته های پسین

دهقان

تعریف جناس : جناس به معنای آوردن کلماتی با تلفظ نزدیک به یکدیگر است.جناس انواع دارد . 

الف) جناس تام  : کلمات ،  لفظ یکسان و معنای متفاوتی دارند. مانند : شیر ،  شیر – گور ، گور 

بهرام که گور می گرفتی همه عمر               دیدی که چگونه گور بهرام گرفت   

 

 گور در مصرع اول به معنی گورخر  ، و در مصراع دوم به معنی قبر است.

 

ب ) جناس ناقص یا محرّف : اختلاف در  حرکت دو کلمه است. گُل ، گِل 

سرشک گوشه گیران  چو دَریابند ، دُر یابند              رُخِ مهر از سحرخیزان  نَگردانند  اگر دانند  

 

ج ) جناس زائد : دراین جناس ، یکی از کلمات ، یک حرف  اضافه داشته باشد . مانند : طاعت ، اطاعت  /  عادل ،

 معادل 

*** گاهی ممکن است ، حرف اضافه در وسط قرار بگیرد و یا در آخر بیاید. مانند :  قامت ، قیامت    / روا ، روان

 

د ) جناس مرکب : جناسی است که از دو کلمه ، یکی ساخت  بسیط وساده ،  و دیگری ساخت مرکب دارد.

 مانند : کمند و   کم اند (کم هستند)   

 

ه ) جناس مطرّف : درجناس مطرّف ،  اختلاف  در حرف رَوی است. ( حرف رَوی : به آخرین حرف اصلی قافیه 

حرف رَوی می گویند.)  مانند : آزاد ، آزار   /   باد ، بام  /  مقام ، مقال 

 

و ) جناس خط : دراین نوع جناس ، تفاوت در نقطه ی کلمات است . مانند: درست ، درشت  /  سیر ، شیر 

 

ز ) جناس لفظ : دراین جناس ، کلمات باهم  در تلفظ یکسان هستند ولی املای متفاوتی دارند . مانند : خار 

خوار /  قریب ، غریب  خاست ، خواست     /  فترت (جدایی ) ، فطرت    /  فِراق ، فَراغ   / ارز، ارض، عرض 

 

ح ) جناس اشتقاق  : دراین جناس ممکن است کلمات هم ریشه باشند مانند : رسول ، رسیل ، ارسال، که

 هرسه از رَسَلَ مشتق شده اند.

 

*** گاهی ممکن است ، دو واژه شبیه هم باشند؛ به طوری که فکر کنیم از یک ریشه باشند ؛ که به آن جناس

 شبه اشتقاق می گویند مانند : کمان ، کمین   از یک ریشه نیستند ولی ما تصور می کنیم که  هم ریشه اند. 

 

ط ) جناس قلب یا مقلوب  :  این جناس را کمتر به عنوان جناس  مطرح می کنند. اما از توابع جناس است.در این

 صورت قلب ، جا به جا شدن حروف یک کلمه است.  مثل  : سُبحان  ، سَحبان  ؛ که دراین مثال حروف «ح» و «ب»

 جابه جا شده اند.   

*** گاهی اوقات ، قلب به طور کامل اتفاق می افتد. مانند : راز ، زار  که دراین مثال کلمه ، کاملا وارونه شده

 است.

و مثال هایی دیگر : درز ، زرد  /   جنگ ، گنج   /   ریش ، شیر        

((انواع قیدها))

زمان  :  علی فردا بر می گردد (زمان برگشتن )    

مکان  :  محسن آنجا نشسته است (مکان
نشستن )

حالت  :  حسین خوشحال برگشت  (حالت برگشتن)               

مقدار  :  لیلی بسیار درس می خواند (مقدار
خواندن)

کیفیت  :  مریم خوب می نویسد (چگونگی
نوشتن )         

پرسشی:  آیا محمد می آید؟
(پرسش از آمدن)                 

تأسف   :  متأسفانه عمر به بیهودگی گذشت        

تأکید    : حتما به مدرسه می
روم (تأکید بر رفتن )

امیری

یکسان نبودن دو یا چند واژه در واژه‌های سازنده را گویند، گرچه معنی متفاوتی نداشته باشند. در دو واژه هم‌جنس گاه جز معنی تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا همخوان با هم متفاوت‌اند.[۱] به دو واژه هم‌جنس ویا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گروه پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می‌رود. جناس تام، یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید. به این بیت شعر از حافظ توجه کنید:

یکسان نبودن دو یا چند واژه در صامت‌ها (حروف بی‌صدا) و اختلاف آنها ر مصوت های (حرف های صدادار) کوتاه نیست. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید نمی‌آورد؛ مانند:

در بیت بالا، سه واژهٔ «مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند؛ صامت‌های هر سه واژه یکسان اما واکه های کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است.

دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه.

شباهت یک واژه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آنگاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آنها بیش از یک حرف باشد. مانند:

چگونه جناس را تشخیص دهیم

در این مثال، دو واژه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو واژه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول اس این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده‌است.

گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند.

دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند.

بلا و ولا در حرف نخست با هم متفاوتند.

اختلاف یک واژه در معنی و تعداد حروف است. این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مُذَیّل نامیده می‌شده‌است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد.[۱] مانند:

در این بیت، واژهٔ «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. حرف در وسط آن افزوده شده‌است. همسانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی «چمان» و «چمن» با واژهٔ «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته‌است.

جان و جهان جناس افزایشی دارند.

قدم و مقدم جناس افزایشی دارند.

دم و دمبدم جناس افزایشی دارند.

بیا و بیار جناس افزایشی دارند.

جام و جامه جناس افزایشی دارند.

عذر و عذار جناس افزایشی دارند.

آن است که دو واژه یا واج در خط و تلفظ یکسان باشند، ولی در معنی با هم تفاوت داشته باشند:

(«گور» در مصراع اول به معنی گورخر و در مصراع دوم به معنی قبر است)

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

(بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم بمعنی واگذاشت از مصدر هلیدن)

(پروانه دوم به معنی پروایی نیست هست)

(ترسایی اول با ترس آیی و تر سایی جناس تام دارد)

یکسان نبودن دو یا چند واژه در واژه‌های سازنده را گویند، گرچه معنی متفاوتی نداشته باشند. در دو واژه هم‌جنس گاه جز معنی تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا همخوان با هم متفاوت‌اند.[۱] به دو واژه هم‌جنس ویا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گروه پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می‌رود. جناس تام، یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید. به این بیت شعر از حافظ توجه کنید:

یکسان نبودن دو یا چند واژه در صامت‌ها (حروف بی‌صدا) و اختلاف آنها ر مصوت های (حرف های صدادار) کوتاه نیست. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید نمی‌آورد؛ مانند:

در بیت بالا، سه واژهٔ «مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند؛ صامت‌های هر سه واژه یکسان اما واکه های کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است.

دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه.

شباهت یک واژه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آنگاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آنها بیش از یک حرف باشد. مانند:

چگونه جناس را تشخیص دهیم

در این مثال، دو واژه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو واژه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول اس این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده‌است.

گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند.

دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند.

بلا و ولا در حرف نخست با هم متفاوتند.

اختلاف یک واژه در معنی و تعداد حروف است. این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مُذَیّل نامیده می‌شده‌است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد.[۱] مانند:

در این بیت، واژهٔ «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. حرف در وسط آن افزوده شده‌است. همسانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی «چمان» و «چمن» با واژهٔ «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته‌است.

جان و جهان جناس افزایشی دارند.

قدم و مقدم جناس افزایشی دارند.

دم و دمبدم جناس افزایشی دارند.

بیا و بیار جناس افزایشی دارند.

جام و جامه جناس افزایشی دارند.

عذر و عذار جناس افزایشی دارند.

آن است که دو واژه یا واج در خط و تلفظ یکسان باشند، ولی در معنی با هم تفاوت داشته باشند:

(«گور» در مصراع اول به معنی گورخر و در مصراع دوم به معنی قبر است)

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

(بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم بمعنی واگذاشت از مصدر هلیدن)

(پروانه دوم به معنی پروایی نیست هست)

(ترسایی اول با ترس آیی و تر سایی جناس تام دارد)

یکسان نبودن دو یا چند واژه در واژه‌های سازنده را گویند، گرچه معنی متفاوتی نداشته باشند. در دو واژه هم‌جنس گاه جز معنی تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا همخوان با هم متفاوت‌اند.[۱] به دو واژه هم‌جنس ویا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گروه پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می‌رود. جناس تام، یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید. به این بیت شعر از حافظ توجه کنید:

یکسان نبودن دو یا چند واژه در صامت‌ها (حروف بی‌صدا) و اختلاف آنها ر مصوت های (حرف های صدادار) کوتاه نیست. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید نمی‌آورد؛ مانند:

در بیت بالا، سه واژهٔ «مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند؛ صامت‌های هر سه واژه یکسان اما واکه های کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است.

دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه.

شباهت یک واژه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آنگاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آنها بیش از یک حرف باشد. مانند:

چگونه جناس را تشخیص دهیم

در این مثال، دو واژه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو واژه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول اس این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده‌است.

گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند.

دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند.

بلا و ولا در حرف نخست با هم متفاوتند.

اختلاف یک واژه در معنی و تعداد حروف است. این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مُذَیّل نامیده می‌شده‌است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد.[۱] مانند:

در این بیت، واژهٔ «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. حرف در وسط آن افزوده شده‌است. همسانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی «چمان» و «چمن» با واژهٔ «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته‌است.

جان و جهان جناس افزایشی دارند.

قدم و مقدم جناس افزایشی دارند.

دم و دمبدم جناس افزایشی دارند.

بیا و بیار جناس افزایشی دارند.

جام و جامه جناس افزایشی دارند.

عذر و عذار جناس افزایشی دارند.

آن است که دو واژه یا واج در خط و تلفظ یکسان باشند، ولی در معنی با هم تفاوت داشته باشند:

(«گور» در مصراع اول به معنی گورخر و در مصراع دوم به معنی قبر است)

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

(بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم بمعنی واگذاشت از مصدر هلیدن)

(پروانه دوم به معنی پروایی نیست هست)

(ترسایی اول با ترس آیی و تر سایی جناس تام دارد)

یکسان نبودن دو یا چند واژه در واژه‌های سازنده را گویند، گرچه معنی متفاوتی نداشته باشند. در دو واژه هم‌جنس گاه جز معنی تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا همخوان با هم متفاوت‌اند.[۱] به دو واژه هم‌جنس ویا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گروه پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می‌رود. جناس تام، یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید. به این بیت شعر از حافظ توجه کنید:

یکسان نبودن دو یا چند واژه در صامت‌ها (حروف بی‌صدا) و اختلاف آنها ر مصوت های (حرف های صدادار) کوتاه نیست. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید نمی‌آورد؛ مانند:

در بیت بالا، سه واژهٔ «مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند؛ صامت‌های هر سه واژه یکسان اما واکه های کوتاه آنان و همچنان معنی‌شان با هم متفاوت است.

دریاب اولی با فتحه است و دریاب دومی با ضمه.

شباهت یک واژه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آنگاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آنها بیش از یک حرف باشد. مانند:

چگونه جناس را تشخیص دهیم

در این مثال، دو واژه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو واژه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول اس این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده‌است.

گُل و مُل در حرف اول با هم اختلاف دارند.

دستی، مستی و هستی فقط در حرف نخست باهم متفاوتند.

بلا و ولا در حرف نخست با هم متفاوتند.

اختلاف یک واژه در معنی و تعداد حروف است. این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مُذَیّل نامیده می‌شده‌است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد.[۱] مانند:

در این بیت، واژهٔ «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. حرف در وسط آن افزوده شده‌است. همسانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی «چمان» و «چمن» با واژهٔ «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته‌است.

جان و جهان جناس افزایشی دارند.

قدم و مقدم جناس افزایشی دارند.

دم و دمبدم جناس افزایشی دارند.

بیا و بیار جناس افزایشی دارند.

جام و جامه جناس افزایشی دارند.

عذر و عذار جناس افزایشی دارند.

آن است که دو واژه یا واج در خط و تلفظ یکسان باشند، ولی در معنی با هم تفاوت داشته باشند:

(«گور» در مصراع اول به معنی گورخر و در مصراع دوم به معنی قبر است)

(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

(بهشت اول به معنی جنت است و بهشت دوم بمعنی واگذاشت از مصدر هلیدن)

(پروانه دوم به معنی پروایی نیست هست)

(ترسایی اول با ترس آیی و تر سایی جناس تام دارد)

جناس: یک‌سانی و هم‌سانی دو یا چند واژه در واج‌های سازنده را گویند، اگر
معنی متفاوتی داشته باشند. در دو کلمه هم‌جنس گاه جز معنی هیچ گونه تفاوتی
ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا صامت با هم متفاوت‌اند. به دو
کلمه هم جنس یا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس
گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس
در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار
می‌رود.

جناس تام یک‌سانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ جناس تام بر
موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید؛ مانند:

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم         تا دیده من بر رخ زیبای تو باز استدر این مثال واژه « باز» دو بار به کار رفته است؛ باز اول به معنی پرنده شکاری و باز دوم به معنی گشاده است.

انواع جناس:   
جناس ناقص حرکتی: یک‌سانی دو یا چند واژه در صامت‌ها و اختلاف آن‌ها در
مصوت‌های کوتاه است. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید می‌آورد؛
مانند:شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلِک         کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدمدر
بیت بالا، سه واژه « مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند، صامت‌های هر سه
واژه یک‌سان اما مصوت‌های کوتاه آنان و همچنان معنی شان با هم متفاوت است.   
جناس ناقص اختلافی: اختلاف دو کلمه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان
دو واژه آن‌گاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آن‌ها بیش از یک حرف
نباشد. برای نمونه:بدان گه که خیزد خروش خروس         ز درگاه برخاست آوای کوسدر
این مثال، دو کلمه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو
کلمه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و
هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول است.
این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس
مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده است.    جناس ناقص افزایشی:
اختلاف دو واژه است در معنی و تعداد حروف، این نوع جناس در کتب سنتی جناس
زاید یا مذیّل نامیده می‌شده است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است
در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد. مانند:سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند         همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کنددر
این بیت، واژه «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. این حرف در وسط آن
افزوده شده است. هم‌سانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی چمان و چمن
با کلمه «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته است.    جناس تام :
آن است که دو کلمه در بیتی بیاید در خط و تلفظ یکسان باشند، اما دو معنی
متفاوت داشته باشند.  مانند : شیر (به معنی شیر خوردنی، شیر حیوان، شیر آب).«بهرام
گه گور می‌گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام
گرفت».                                     گور اول به معنی گورخر و گور
دوم به معنی قبر است.

جناس لاحق: اگر تمام دو کلمه متجانس یکی باشد، جز یک حرف در اول و یا وسط، آن­را جناس لاحق گویند مثل زندان و خندان

چگونه جناس را تشخیص دهیم

جناس لفظ: این نوع جناس در مقابل جناس خط است یعنی کلمات متجانس در تلفظ یکی و در نگارش متفاوت باشد مثل خوار و خار:

جناس مکرر(مزدوج): دو کلمه متجانس را در آخر سجع­ های نثر یا در آخر ابیات کنار هم بیاورند:

جناس
اشتقاق(اقتضاب): در این نوع جناس کلمات متجانس در مصوت بلند با یکدیگر فرق
دارند که این نوع جناس موسیقایی­ ترین نوع جناس است. مثل یاری و یارا

انواع
جناس که تاکنون بررسی شد همه در سطح کلمه بود، اما روش تجنیس در سطح جملات
یک مصداق بیشتر ندارد و آن وقتی است که تمامی یا اکثر کلمات دو جمله یکسان
و یک یا دو مورد آن جناس تام باشد. در این صورت وجه تشخیص، تکیه و آهنگ
کلام است:

قلب بعض: اگر جابجایی حروف در بعضی کلمات باشد قلب بعض نامیده می‌شود:

قلب کل: اگر در کلمات مقلوب، جابجایی در همه حروف باشد، به طوری که حروف در دو کلمه وارونه یکدیگر باشند.

قلب مجنّح: مجنح در لغت به معنی مرغ بالدار، وقتی است که دو کلمه مقلوب یکی در صدر بیت و دیگری در عروض آن قرار گیرد.

قلب
ملحق: شبیه قلب مجنح است به جز اینکه قلب مجنح در تمام کلمات رخ می دهد
یعنی(مقلوب کل )، اما قلب ملحق در بعضی کلمات یعنی(مقلوب بعض).

الف) جناس تام : آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند .

مثال : عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد                  جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد  

(در مصرع اول نهاد اولی به معنای وجود و سرشت است اما نهاد دوم فعل وبه معنای قرار دادن است)

بهـرام که گور می گرفتی همه عمر                     دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت

(گور اولی به معنای گوره خر و گور دومی به معنای قبر است)

چگونه جناس را تشخیص دهیم

بیا و برگ سفر ساز  و زاد ره برگیر        که عاقبت برود هر که او ز مادر زاد

(زاد اول به معنای توشه و زاد دوم به معنای ولادت است)

نکته : جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود .

ب ) جناس ناقص : ۱- جناس ناقص اختلافی ۲- جناس ناقص حرکتی ۳- جناس ناقص افزایشی

۱- جناس ناقص اختلافی : آن است که دو کلمه جناس در حرف اول ، وسط یا آخر با هم اختلاف داشته باشند .

مثال : تنگ است خانه ما را تنگ است ای برادر               بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر 

( تنگ و ننگ – تفاوت در حرف اول )

چوک زشاخ درخت خـویشتن آویختـه             زاغ سیـه بـر دو بـال غالیه آمیخته ( آویخته و آمیخته – تفاوت در حرف  وسط )

۲- جناس ناقص حرکتی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی در حرکت ( مصوت کوتاه ) نیز با هم اختلاف دارند .

مثال : ایـن چـه ژاژ است چه کفر است و فُشار           پنبـــه ای در دهـــان خـــود فشــار

(فُشار  به معنی سخن بی هوده است)

۳- جناس ناقص افزایشی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی ، در تعداد حروف نیز متفاوت اند بطوری که یکی از کلمات جناس حرفی در اول ، وسط یا آخر نسبت به کلمه های دیگر اضافه دارد .

مثال: وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم           دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم

(ناقص افزایش: خار (به معنای خار و خاشاک) و خاره (به معنی سنگ خارا است))

(ناقص اختلافی: باره و خاره)

جهت پخش آنلاین فیلم، ابتدا مطمئن شوید که جاوا اسکریپت در مرور گر شما فعال است و از آخرین نسخه ی مرورگر استفاده می کنید.

جناس تام، جناس ناقص اختلافی، جناس ناقص حرکتی، جناس ناقص افزایشی، جناس ناقص قلب، جناس ناقص اشتقاقی، جناس ناقص لفظی

پیشنهاد استاد:

قبل از خواندن این درس به بخش ایهام در جزوه مراجعه کنید و واژه های ایهام برانگیز که دارای چند معنی هستند رو حفظ کنید.

زمان : 18 دقیقه و 41 ثانیه تدریس : توصیه ی استاد راوش برای درک بهتر جناس : خواندن و حفظ واژه های ایهام بر انگیز از صفحه ی 31 تا 37 جزوه چون مقدمه ای است برای یادگیری آرایه ی جناس و اگر این بخش را نخوانید در زدن تست های جناس تام دچار مشکل می شوید . لازم به ذکر است حفظ کردن این واژه ها برای آرایه های تکرار ، جناس ، ایهام ، ایهام تناسب و حتی قرابت معنایی لازم است سه وضعیت بین واژه ها شکل یکسان + معنای یکسان –> آرایه ی تکرار شکل یکسان + معنای متفاوت –> آرایه ی جناس (تام) شکل یکسان + معنای یکسان 1- حقیقت 2- مجاز(یا استعاره) تدریس آرایه ی تکرار تکرار : اگر واژه ی با شکل کاملا یکسان حداقل 2 بار در متنی بیاید ، در صورتی که معنای متفاوت داشته باشند جناس تام و اگر معنای یکسان داشته باشند آرایه ی تکرار است . وضعیت های جناس جناس تام : اگر واژه ی با شکل کاملا یکسان حداقل 2 بار در متنی بیاید ، در صورتی که معنای متفاوت داشته باشند جناس تام دارد و برای یادگیری این مطلب باید واژه های ایهام بر انگیز از صفحه ی 31 تا 37 جزوه را حفظ باشید . جناس ناقص : بین دو واژه تفاوت اندک وجود داشته باشد انواع جناس ناقص (حفظ کردن اسم های این نوع جناس فقط برای رشته ی انسانی است) اختلافی : دو واژه تنها در یک حرف (صامت یا مصوت بلند) با هم اختلاف دارند حرکتی : دو واژه تنها در مصوت کوتاه (یا ساکن) با هم اختلاف دارند افزایشی : دو واژه که یکی از آنها یک حرف بیشتر دارد( تفاوت در یک صامت یا یک مصوت بلند ) قلب : دو واژه با حروف یکسان که جای حروف در آن واژه با هم عوض شده است اشتقاقی : دو واژه با ریشه ی یکسان و اختلاف در یک حرف(دوکلمه که یا با هم اختلاف داشته باشند و یا افزایش داشته باشند و بایستی هم خانواده نیز باشند ) لفظی : دو واژه با تلفظ یکسان و املای متفاوت ( البته معنای متفاوت هم داشته باشند ) شرط تمامی جناس ها : داشتن معنای متفاوت است حل و بررسی مفصل 12 تمرین برای آرایه ی جناس نکته : افزوده شدن تکواژ های تصریفی یا ضمایر پیوسته ، حالت جناس را برهم نمی زنند و می توان با نگه داشتن و یا حذف کردن آنها به حالت و آرایه ی جناس رسید حل و بررسی مفصل 7 تمرین برای نکته ی بالا حل و بررسی مفصل تست سراسری انسانی 90 با درصد سختی 85 نکته : اگر دو واژه بیش از یک حرف اختلاف داشته باشند در نتیجه آرایه ی جناس نخواهد داشت ((داخل جزوه)) نکته : در حالت افزایش یک حرف اگر معنا یکسان باشد جناس نیست و بلکه اشتقاق است ((داخل جزوه)) جناس مرکب : یک یا چند واژه همزمان با دو یا چند واژه جناس برقرار می کند اگر املا ی یکسان داشتند جناس آنها از نوع تام است اگر املای یکسان نداشته باشند جناس آنها از نوع جناس ناقص است بررسی جناس مرکب در 3 شعر برای تمرین بیشتر از این نوع آرایه در فیلم

چگونه جناس را تشخیص دهیم

مدت زمان فیلم: 18.68 دقیقه

با IDM یا ADM و یا wget دانلود کنید.

آلاء پنجره ای است رو به دور نمای آموزش کشور که می کوشد با اساتید کار بلد و مخاطبان پر تعداد و متعهد خود آموزش همگانی را در چهار گوشه ی این سرزمین در دسترس فرزندان ایران قرار دهد. خدمات اصلی آموزش در آلاء کاملا رایگان بوده و درآمد خدمات جانبی آن صرف برپا نگه داشتن و دوام این مجموعه عام المنفعه می شود. محصولات ما پیش تر با نام های آلاء و تخته خاک در اختیار مخاطبان قرار می گرفت که برای سهولت در مدیریت و دسترسی کاربران اکنون انحصارا با نام آلاء منتشر می شود.

دبیرستان دانشگاه صنعتی شریف در سال 1383 تاسیس و زیر نظر دانشگاه صنعتی شریف فعالیت خود را آغاز کرد. فعالیت های آموزشی آلاء با نظارت دبیرستان دانشگاه شریف انجام می شود.



{{ successMsg }}

{{ errorMsg }}

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

چگونه جناس را تشخیص دهیم

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.

برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.
در صورت نیاز به راهنمایی اینجا کلیک کنید..

{{ total }} مورد پیدا کردم!

نمونه سوال+44,000

محتوای آموزشی+23,000

پرسش و پاسخ+18,000

آزمون آنلاین+4,000

درسنامه آموزشی +1,300

مدرسه یاب+130,000

نمونه سوال

محتوای آموزشی

پرسش و پاسخ

آزمون آنلاین

درسنامه آموزشی

مدرسه یاب

معلم خصوصی

سلام.چه جوری جناس واستعاره روتوی تست تشخیص بدم؟

2

سلام بر شما!
ابتدا باید خود جناس و استعاره رو کامل بلد باشید تا بتونید هر جا دیدید تشخیص بدید.
مثال های کتابتون رو یک به یک بررسی کنید و برای خودتون توضیح بدین چرا این جا جناسه و چه جور جناسیه. همین طور برای استعاره.
تست هم که می زنید حتما حتما پاسخ نامه رو مطالعه کنید. و برای خودتون توضیح بدین به چه دلیلی سایر گزینه ها جواب درست نیستن.
موفق باشید!

3

جناس دومورداست جناس تام که بایدتکرارداشته باشدامابامعنی متفاوت وجناس ناقص ۳مورداست:مثل جداخدا جناس ناقصیاختلافی است.جناس بعد حرکتی گل گل که به آن حرکتی می گویندوجناس بعدی افزایشی است که حتمابایدیک حرف زیادداشته باشدمثلابشورشورکه کلمه اول ب اضافه ترازشوردارد موفق باشی

2

سلام.
جناس ۲ نوع داره. تام یا ناقص که ناقص خودش سه نوع میشه با یه بار خون راحت میشه یاد گرفت و بلافاصله بعدش ۵ تا ۶ تا تست بزن دیگه از یادت نمیره.
استعاره هم سه راه داره واسه فهمیدن.
۱_هر تشخیصی استعاره هست
۲_اضافه استعاری باید پیدا کنی
۳_یه کلمه میدن که باید ببنینی با چه کلمه دیگه ای رابطه فقط شباهت داره چون اگه رابطه ای نداشته باشه میشه مجاز
مثال:نرگس میشه استعاره از چشم معشوق.
این رو هم با ۱۰ تا تست راه میفتی.
موفق و پیروز باشیم

2

جناس ناقص یا ناهمسان که راه تشخیص ساده ای دارد اما در جناس تام یا همسان باید سعی کنید که یا ارایه تکرار اشتباه نشود می توانید از لیست ایهام خیز هم کمک بگیرید اما استعاره از تکنیک مثل یه پیز محذوف استفاده کنید

0

سلام تشخیص جناس و استعاره بسیار آسونه … اول تعریف جناس و استعاره رو مطالعه کن … هر چند که جناس خیلی آسونه به طور کلی یعنی هم جنس باشن اون دو کلمه … و بعد سوالات و تست های مربوط به آرایه ها رو حتما تمرین کن … موفق و پیروز باشی

0



{{ successMsg }}

{{ errorMsg }}

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

چگونه جناس را تشخیص دهیم

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

لطفا کدی که برای شما ارسال شده است را وارد کنید.

بنظر میرسد شما قادر به دریافت پیامکهای ما نیستید!
لطفا برای فعال سازی کد
{{ receive_code }}

را از طریق شماره
{{ identity }}

به شماره
10001883

ارسال کنید.
منتظر بمانید تا فعال سازی انجام شود!

لطفا برای حساب خود رمز عبور وارد کنید.

برای استفاده بسیاری از امکانات گاما و خیلی از وبسایت ها باید جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.

برای این کار باید به تنظیمات مرورگر خود مراجعه کنید.
در صورت نیاز به راهنمایی اینجا کلیک کنید..

{{ total }} مورد پیدا کردم!

نمونه سوال+44,000

محتوای آموزشی+23,000

پرسش و پاسخ+18,000

آزمون آنلاین+4,000

درسنامه آموزشی +1,300

مدرسه یاب+130,000

نمونه سوال

محتوای آموزشی

پرسش و پاسخ

آزمون آنلاین

درسنامه آموزشی

مدرسه یاب

معلم خصوصی

سلام
لطفا به زبان ساده فرق بین سجع و جناس را توضیح دهید.
با تشکر

0

سلان عزیزم خوب دقت کن.
سجع همان قافیه است اما درنثر..همین.(هرنفسی که فرومیرود ممدحیات است وچون برمی آید مفرح ذات) حیات وذات:قافیه هستن درنثر که ماسجع میگوییم.
جناس درشعر است وآهنگ دارد.
اگرانواع سجع را میخوای بگو تاوسیع تر توضح بدم.سربلندباشی.

6

باسلام
به کلمات هم وزنی که توی نثر باشن سجع میگن
جناس کلماتی هستن که در یک حرف یا یک حرکت”حمزه فتحه کسره”با هم اخلاف دارن جناس ها وزنشان باهم یکی نیست مثل سوزان و سوزن”این ها وزنشون مثل هم نیست ولی جناس هستند
اینم دنباله حرف اقای صابری بگم که جناس فقط در شعر نیست میتونه در نثر هم باشه

4

سجع مال نثر که سه نوع مطرف، متوازی و متوازن داره

3

سلام
آیا دو کلمه ای که عینا شبیه به هم باشند سجع می باشد؟

1

قبلا می گفتیم سجع در نثر اتفاق میفته و جناس در نظم.اما تو کتاب های چاپ جدید(فنون ادبی دهم مبحث سجع)چند نمونه بیت هم اورده که کلماتی هماهنگ دارن و اونهارو سجع نامیده.البته همین کلمات هماهنگ توی توی شعر توی سال های گذشته قافیه درونی یا میانی تعریف شده بود.
گذشته از این مشخصه،در سجع تأکید بر یافتن شباهت ها و اشتراکات دو کلمه اس و در جناس تأکید بر یافتن تفاوت ها و افتراقات دو کلمه.

1

ببخشید قافیه جناس میشه؟.
لطفا. اگمیشه کامل توضیح بدید…

چگونه جناس را تشخیص دهیم

0

پیغمبر بهار اضافه استعاری است؟

0

سجع فقط در نثر می باشد ولی جناس هم در نثر هست هم در شعر. حالا سجع به کلمه های که از لحاظ وزن یا حرف آحر یا هردو میگویند که در یک جمله نباشند ولی جناس می تواند در یک جمله باشد

0

سجع:در ادبیات هر گاه واژه‌های پایانی دو قرینه کلام در واج یا واج های آخر مشترک باشند آرایه سجع پدید می‌آید.(همان قافیه)
منت خدای راعزوجل که طاعتش موجب قربت است وبه شکراندرش مزید نعمت.
(قربت،نعمت:سجع)
فرض کن همین شعر باشد وقافیه هارا ازتوبخواهند،قافیه ها:نعمت،قربت

0

می شود لطفا بیشتر توضیح دهید؟با تشکر

0

فرق خیلی خاصی ندارند فقط سجع سه نوع داره که اگر یاد بگیری جناس هم یاد میگیری

0

سلام سجع بیشتر توی نثر وجود دارن اگه رشتتون ادبیات باشه اینو باید بدونید سجع ها سه نوع دارن مطرف متوازی متوازن
ولی جناس هم تقریبا شبیه اینه یا توی اعراب باهم تفاوت دارند یا توی کلمات اول و اخر یا دیکته هاشون
اگه حفظشون کنی بهتره ….

-1

انواع سجع
1.تام:هر گاه واژه‌ای دو بار در یک بیت یا عبارت به کار رود و هر بار معنایی متفاوت از آن برداشت شود.
بهرام که گور میگرفتی دیدی که چگونه گوربهرام را گرفت.(گور(اول):گورخر،گور(دوم):قبر(کنایه ازاینکه مُرد)
2.ناقص
الف)اختلافی:دو کلمه جناس در حرف اول ، وسط یا آخر با هم اختلاف داشته باشند.
تنگ است خانه ما را تنگ است ای برادر بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر
(تنگ،ننگ:جناس ناقص اختلافی)
ب)افزایشی:حیات(زندگی)وحیاط
ج)حرکتی:فُشار(سخن بیهوده)وفشار.
باز هم اگه سوالی بود من هستم.موفق باشی عزیزم.

-1

جناس و انواع آن در ادبیات فارسی :

 

جناس: یک‌سانی و هم‌سانی دو یا چند واژه در واج‌های سازنده را گویند، اگر معنی متفاوتی داشته باشند. در دو کلمه هم‌جنس گاه جز معنی هیچ گونه تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا صامت با هم متفاوت‌اند. به دو کلمه هم جنس یا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار می‌رود.

جناس تام یک‌سانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ جناس تام بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید؛ مانند:

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم         تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است در این مثال واژه « باز» دو بار به کار رفته است؛ باز اول به معنی پرنده شکاری و باز دوم به معنی گشاده است.

چگونه جناس را تشخیص دهیم

انواع جناس:     جناس ناقص حرکتی: یک‌سانی دو یا چند واژه در صامت‌ها و اختلاف آن‌ها در مصوت‌های کوتاه است. تکرار صامت‌ها، موسیقی درونی مصراع را پدید می‌آورد؛ مانند: شکر کند چرخ فلک، از مَلِک و مُلک و مَلِک         کز کرم و بخشش او، روشن و بخشنده شدم در بیت بالا، سه واژه « مَلِک، مُلک، مَلَک» به کار رفته‌اند، صامت‌های هر سه واژه یک‌سان اما مصوت‌های کوتاه آنان و همچنان معنی شان با هم متفاوت است.     جناس ناقص اختلافی: اختلاف دو کلمه در حرف اول، وسط یا آخر است. جناس میان دو واژه آن‌گاه جناس ناقص خوانده می‌شوند که اختلاف آن‌ها بیش از یک حرف نباشد. برای نمونه: بدان گه که خیزد خروش خروس         ز درگاه برخاست آوای کوس در این مثال، دو کلمه «خروش» و «خروس» در کنار هم آمده‌اند، آخرین صامت دو کلمه با هم متفاوت است. هماهنگی این دو واژه در بقیه صامت‌ها و مصوت‌ها و هماهنگی حرف اول آن‌ها با «خیزد» از عوامل آفرینش موسیقی در مصراع اول است. این جناس در کتب سنتی، به تفکیک اختلاف در حرف اول، وسط و آخر، جناس مضارع، لاحق و مطرف نامیده می‌شده است.     جناس ناقص افزایشی: اختلاف دو واژه است در معنی و تعداد حروف، این نوع جناس در کتب سنتی جناس زاید یا مذیّل نامیده می‌شده است. در جناس ناقص افزایشی، افزایش ممکن است در حرف اول، وسط و آخر رخ دهد. مانند: سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند         همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند در این بیت، واژه «چمان» یک حرف بیشتر از «چمن» دارد. این حرف در وسط آن افزوده شده است. هم‌سانی سه صامت دیگر در این دو واژه و همراهی چمان و چمن با کلمه «چرا» در آفرینش موسیقی درونی نقش داشته است.     جناس تام : آن است که دو کلمه در بیتی بیاید در خط و تلفظ یکسان باشند، اما دو معنی متفاوت داشته باشند.  مانند : شیر (به معنی شیر خوردنی، شیر حیوان، شیر آب). «بهرام گه گور می‌گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت».                                     گور اول به معنی گورخر و گور دوم به معنی قبر است.

جناس زاید: جناسی است که یکی از کلمات متجانس نسبت به دیگری، حرفی در آغاز یا وسط یا آخر اضافه دارد. پس بر سه نوع است: “مختلف­ الاول(مطرف)، مختلف ­الوسط، مختلف ­الاخر(مذیَّل)”         شرف مرد به جود است و کرامت به سجود                                         هر که این هر دو ندارد عدمش به ز وجود  جناس مرکب: جناس مرکب یا مرفوّ(رفو شده) از اقسام جناس تام است و  بر دو نوع است:   مفروق و مقرون:1.    مفروق: دو کلمه متجانس، هم­ه جا(هم­وزن) هستند اما اختلاف در تکیه دارند.       گرچه خود این پایه­ ی بی­ همسریست                                                 پای مرا هم سر بالاتریست                                                                                     نظامی  2. مقرون: هر دو کلمه متجانس مرکب باشند در این صورت بدان جناس مقرون گویند.          قوم گفتندش که ای خر! گوش­ دار                                                 خویش را اندازه­ی خرگوش دار                                                                               مولوی  

جناس مضارع: وقتی اختلاف صامت­های آغازین دو رکن جناس کم باشد و به اصطلاح قریب­ المخرج باشند، جناس مضارع است مثل گام و کام و یا مثل حالی و خالی در بیت زیر:

          علمی که ز ذوق شرع “خالی” است                                             “حالی” سبب سیاه حالی است                                                                                              سنایی  

جناس لاحق: اگر تمام دو کلمه متجانس یکی باشد، جز یک حرف در اول و یا وسط، آن­را جناس لاحق گویند مثل زندان و خندان

 

     امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی

                                بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا                                                                                                   مولوی  

جناس خط:وقتی ارکان جناس درحروف یکی ودرتلفظ ونقطه­ گذاری متفاوت باشندمثل بیماروتیمار:

         درشت است پاسخ ولیکن درست                                            درستی درشتی نماید نخست                                                                                        ابو شکور بلخی    

جناس لفظ: این نوع جناس در مقابل جناس خط است یعنی کلمات متجانس در تلفظ یکی و در نگارش متفاوت باشد مثل خوار و خار:

 

         که کمتر کس ار جنگ را خاستی                                            درآورد گه لشکری خواستی                                                                                       اسدی طوسی  

جناس مکرر(مزدوج): دو کلمه متجانس را در آخر سجع­ های نثر یا در آخر ابیات کنار هم بیاورند:

 

       هست شکّربار یاقوت تو ای عیار یار                                    نیست کس را نزد آن یاقوت شکّربار، بار                                                                                                   معزی  

جناس اشتقاق(اقتضاب): در این نوع جناس کلمات متجانس در مصوت بلند با یکدیگر فرق دارند که این نوع جناس موسیقایی­ ترین نوع جناس است. مثل یاری و یارا

 

    مرا ز انصاف یاران نیست یاری                                       تظلم کردنم زآن نیست یارا                                                                                             خاقانی   جناس در کلام:

انواع جناس که تاکنون بررسی شد همه در سطح کلمه بود، اما روش تجنیس در سطح جملات یک مصداق بیشتر ندارد و آن وقتی است که تمامی یا اکثر کلمات دو جمله یکسان و یک یا دو مورد آن جناس تام باشد. در این صورت وجه تشخیص، تکیه و آهنگ کلام است:

 

       چون ازو گشتی همه چیز از تو گشت                                           چون ازو گشتی همه چیز از تو گشت                                                                                                         مولوی           قلب: قلب نیز جزء صنعت جناس است. قلب در لغت به معنی واژگون کردن و مقلوب به معنی واژگونه است. در فن بدیع، آوردن کلماتی است که حروف آنها مقلوب یکدیگرند. که این صنعت با درهم­ آمیختگی واک­های کلمات به وجود می‌آید؛ مثلا دو کلمه­ ی(رقیب و قریب ـ رحیم و حریم). صنعت قلب در بدیع اهمیت زیادی دارد و دلیل قدرت و توانایی شاعر و ادیب است، اما شرط اصلی در محاسن و زیبایی، آن است که فصاحت و بلاغت را رعایت کرده و معنی را فدای الفاظ نکرده باشند.  اقسام قلب:

قلب بعض: اگر جابجایی حروف در بعضی کلمات باشد قلب بعض نامیده می‌شود:

 

      جنٌت رقمی ز “رتبت” اوست                                        تبّت اثری ز “تربت” اوست                                                                              رشید وطواط دایه ­ی ابر بهاری را فرموده تا “بنات” “نبات” در مهد زمین بپرورد. قلب بعض موسقایی ­ترین انواع قلب است. اوج ادبی­ بودن قلب بعض وقتی است که جنبه ­ی کنایی پیدا کند، یعنی با کمک قلب باید به مقصود شاعر پی برد.

 

         دیو “رجیم” آن که بود دزد بیانم                                         گر دم طغیان زد از هجای صفاهان                                                                           خاقانی که مقصود شاعر قلب رجیم یعنی مجیر(مجیرالدین بیلقانی) است.  

قلب کل: اگر در کلمات مقلوب، جابجایی در همه حروف باشد، به طوری که حروف در دو کلمه وارونه یکدیگر باشند.

 

      شعر و عرش و شرع از هم خاستند                                           تا که عالم  زین سه حرف آراستند                                                                                عطار  قلب کامل یا مستوی: اگر تمام عبارات نثر یا نظم طوری باشد که چون از حرف اول یا از آخر به اول بخوانیم هر دو یکی گردد و این نوع قلب هیچ گونه ارزش موسیقیایی ندارد؛ زیرا ذهن تا این حدود متوجه این عکس نمی­شود و چندان مثالی در ادبیات ندارد. شکر به ترازوی وزارت برکش و یا این مصرع: شو همره بلبل به لب هر مهوش  

قلب مجنّح: مجنح در لغت به معنی مرغ بالدار، وقتی است که دو کلمه مقلوب یکی در صدر بیت و دیگری در عروض آن قرار گیرد.

 

“حور بر یاد جمال تو روان بخشد روح”   یا اینکه دو طرف بیت باشد     میغ از کف دست تو شود تیره که بحر است                                 بحر از سر کلک تو شود طیره که غیم است  

قلب ملحق: شبیه قلب مجنح است به جز اینکه قلب مجنح در تمام کلمات رخ می دهد یعنی(مقلوب کل )، اما قلب ملحق در بعضی کلمات یعنی(مقلوب بعض).

 

چگونه جناس را تشخیص دهیم

       بحر خون پیدا شود از هر طرف                                             ز ابر تیغ همچو آبت، گاه حرب  

موضوعات مرتبط: آرایه های ادبی

[ جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ ] [ 23:2 ] [ بهزاد چهارتنگی ( خاموش ) ]

آرشیو نظرات

آرایه های ادبی در زبان و ادبیات فارسی ( قسمت سوم ) آرایه های معنوی

ب: آرایه های معنوی

١- مراعات نظیر  (تناسب ) :

 از متداول ترین آرایه های ادبی در ادبیات کلاسیک و معاصربه شمار می آید و آن عبارت است از آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج  از آن بیت نیز رابطه ای خاص میان آن ها برقرار باشد.

1. از لحاظ هم جنس بودن : آفتاب،ماه،ستاره

2. از لحاظ هم نوع بودن : مس ، طلا،نقره،آهن که همه از نوع فلزات می باشند .

3. از نظر هم مکان بودن : گهر ،صدف،مروارید که هر سه در دریا یافت می شوند.

4. از نظر زمان : دیشب ، امروز ، پارسال و . . .

5 . از نظر همراهی و ملازمت : کف و دریا  زیرا همیشه دریا با کف همراه است یا (( ابر و باد ))

مانند :

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند /  تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری   (سعدی ) با ساربان بگویید احوال آب چشمم / تا بر شتر نبندد محمل به روز باران                 (سعدی ) از داس دروگر وقت هیچ روینده را زینهار نیست  (شکسپیر)

بیستون بر سر راه است مباد از شیرین/ خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید

من در این عرصه دو صد پله ز فرهاد سرم / تیشه بسپار به (( خاموش)) و تو شیرینم باش (چهارتنگی؛خاموش)  

  ۲- تضاد ( طباق )

هرگاه دو واژه با معنای متضاد دریک بیت یا عبارت به کار رود آرایه ی تضاد پدید می آید. نمونه :  غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود /  ز هرچه رنگ تعّلق پذیرد آزاد است  (حافظ )  نه شاخش خشک گردد روز سرما /  نه برگش  زرد گردد روز گرما        (فخرالدین اسعدگرگانی )

بسیار سیه سپید کرده است / دوران سپهر لاجوردی

((خاموش))هر نفس تو را فریاد می زند / داری خبر از این دل و اندوه کالمان (بهزاد چهارتنگی((خاموش))

آقا بیا که روزمان از شب سیه تر است / صیقل بده دوباره به زنگ ملالمان(بهزاد چهارتنگی((خاموش))

  ٣-  تناقص  (پارادوکس )

اگر دو مفهوم متضاد را به هم  نسبت دهیم یا آن دو را با هم جمع کنیم،  آرایه ی تناقص شکل می گیرد. آشتی دادن دو متناقص  را پارادوکس (متناقض نما) گویند. نمونه :

” جیب هایم  پر از خالی است ” که برای عمق بخشیدن به سخن، دو صفت متضاد «پر» و «خالی» را با هم  به کار برده ایم.

حاضر غایب، فریادسکوت و گشنه پلو  نمونه های دیگری از آرایه ی متناقض  است. نمونه ها ی بیش تر:

–  جامه اش شولای عریانی است. (اخوان ثالث ) شولا (نوعی جامه ) که با صفت عریانی همراه شده است. –  از تهی سرشار، جویبار لحظه ها جاری است. (اخوان ثالث) تهی  و سرشار دو صفت متضاد است. –  دولت فقر خدایا به من ارزانی دار /  کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است (حافظ)    دولت یعنی خوشبختی و ثروت، که متضاد فقر است. –  ز کوی یار می آید نسیم باد  نوروزی /  از این باد ار مددجویی، چراغ دل بر افروزی  (حافظ)     بر افروختن چراغ به باد نسبت داده شده است که خود عاملی است برای خاموش شدن چراغ  طنز یعنی گریه کردن قاه قاه / طنز یعنی خنده ی پر اشک و آه

۴-عکس (قلب) :

هرگاه در یک بیت یا عبارت، میان دو مورد پیوندی برقرارکنیم و سپس در بخش دیگری جای آن دو را با هم عوض کنیم و یا هرگاه نویسنده با جا به جا کردن اجزای ترکیب های وصفی و اضافی، ترکیب ها ی تازه پدید آورد. نمونه: –  حافظ  مظهر روح اعتدال و اعتدال روح اقوام ایرانی است . –  برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی  –  بسیار اندک اند کسانی که هم حرف خوب می زنند و هم خوب حرف می زنند.

 

۵ ـ تلمیح :

در واژه به معنی «به گوشه چشم اشاره کردن» است و در اصطلاح ادبی بهره گیری از نقل قول ها،  آیات، احادیث، داستان ها و وقایع تاریخی است و یا آن که با شنیدن بیت یا عبارتی، به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا  آیه و حدیثی بیفتند، بدون آن که آن موضوع و داستان را تعریف کنند. نمونه :

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را  (شهریار) که به حدیث «لا فتی الّا علی لاسیف  الّا ذوالفقار» اشاره دارد. نمونه های دیگر:

–  آسمان بار امانت نتوانست کشید / قرعه کار به نام من دیوانه زدند  (حافظ ) –  چنین گفت پیغمبر راست گوی /  ز گهواره تا گور دانش بجوی          (فردوسی ) –  چه فرهاد ها مرده در کوه ها / چه حلاج ها رفته بر دارها                (علامه طباطبایی ) –  ما قصه سكندر و دارا نخوانده ايم / از ما به جز حكايت مهر و فا مپرس  –  گفت آن يار كز و گشت سردار بلند /  جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي كرد 

۶-  تضمین :

 هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از شعر یا نوشته ی دیگری بهره بگیرد، آرایه ی تضمین شکل می گیرد و به ترآن است که نام گوینده ی اصلی گفته شود. نمونه : چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم /  که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را «همه شب دراین امیدم که نسیم صبحگاهی / به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»  که در این نمونه «شهریار» بیتی ازحافظ را تضمین کرده است. نمونه ی دیگر: چه خوش گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد «میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است» که در ابن جا سعدی بیتی از«فردوسی » را تضمین کرده است. نمونه ی دیگر: آوردن متن عربی آیه یا حدیثی را در سخن، «درج» می نامند و اگر مضمون آیه یا حدیثی در سخن آورده شود، آن را «حل» می گویند و «حل  و درج » را اقتباس می نامند.

۷ـ اغراق (مبالغه، غلو) :

هنگامی است که شاعر یا نویسنده ای صفتی را در فرد یا پدیده ای برجسته کند که مطابق عرف و عادت جاری پذیرفته نیست و درعالم واقع امکان دست یابی به آن صفت وجود ندارد. مانند:

بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران /  كز سنگ ناله خيزد وقت وداع ياران مانند ابر بهار گریستن و گریه ی درد آلودی که حتا سنگ را هم به ناله وا می دارد، بیانی آمیخته به اغراق است هر شبنمي در اين ره، صد بحر آتشين است / دردا كه اين معما شرح و بيان ندارد قطره ی ناچیز شبنم را در راه عشق، صد دریای آتشین تصّور کردن بیانی اغراق آمیز است

 فردوسی می گوید:  که گفتت برو دست رستم ببند /  نبندد مرا دست، چرخ  بلند

ز سمّ ستوران درآن پهن دشت / زمین شش شد و آسمان گشت هشت  خروش آمد از باره ی هر دو مرد /  تو گفتی  بدرّید دشت نبرد بر آن گونه رفتند هر دو به رزم /  تو گفتی که اندر جهان نیست بزم  شود کوه آهن چو دریای آب /  اگر بشنود نام افراسیاب  اغراق، مناسب ترین ابزار برای آفریدن صحنه های حماسی است.

۸ـ حسن تعلیل :

هرگاه شاعر یا نویسنده برای واقعیتی نه دلیل علمی و عقلی، بلکه دلیلی تخّیلی و ادیبانه و زیبا ارائه دهد. نمونه: از آن مرد دانا دهان دوخته است / که بیند که شمع از زبان سوخته است   (سعدی ) در این جا شاعر برای کم حرفی و سکوت مردم دانا علّتی ادبی و غیر واقعی ارائه می کند. (همین زبان است که به جان شمع آتش انداخته است).

۹ـ لفّ و نشر :

لفّ به معنی پیچیدن و نشر به معنی بازکردن و پراکندن است و در اصطلاح ادبی هنگامی است که دو یا چند چیز را نخست بدون توضیح در پی هم آوردند (لفّ) و سپس توضیحات مربوط به هر یک را ذکر کنند (نشر).  نمونه :  –  به روز نبرد آن یل ارجمند / به شمشیر و خنجر به گرز و کمند    برید و درید و شکست و ببست /  یلان را سر و سینه و پا و دست   (فردوسی ) یعنی در روز نبرد آن یل ارجمند به شمشیر سر یلان را برید و به خنجر سینه شان را درید و به گرز پاهایشان را شکست و به کمند دست هایشان  را ببست.

اگر دو یا چند چیز که نخست بدون توضیح آورده می شود و توضیحات آن ها به تربیب در پاره ی دیگر آورده شود «لفّ و نشر» را مرتب نامند و اگر توضیحات به ترتیب نباشد، آن را «لفّ و نشرنامرتب (مشوّش )» می خوانند. نمونه ی بالا  از انواع لفّ و نشر مرتب است. نمونه ی لفّ و نشر نامرتب : –  افروختن و سوختن و جامه دریدن /  پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت  (بهار) پروانه سوختن، شمع افروختن و گل جامه دریدن را از من آموخت . نمونه ی دیگر: –  چه باید نازش و نالش بر اقبالی و ادباری /  که تا برهم زنی دیده نه این بینی، نه آن داری (سنایی )

–  اي شاهد افلاكي در مستي و در پاكي /  من چشم تو را مانم، تو اشك مرا ماني یعنی اي شاهد افلاكي من در مستي به چشم تو مي مانم و تو در پاكي به اشك من مي ماني –  در باغ شد از قد و رخ و زلف تو بی تاب  /  گلبرگ تری، سرو سهی، سنبل سیرآب

١۰ـ  ارسال مثل :

هرگاه شاعر یا نویسنده ای در سخن خود از ضرب المثلی بهره بگیرد، آرایه ی ارسال مثل پدید می آید. نمونه : هر کسی از ظّن خود شد یار من /  از درون من نجست اسرار من                      (مولوی ) مصراع اول امروزه به عنوان ضرب المثل به کارمی رود.  نمونه های دیگر: – سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد / که در آب، مرده بهترکه در آرزوی آبی (سعدی ) – توسنی کردم ندانستم همی /  کز کشیدن تنگ تر گردد کمند                          (رابعه ) ١١ـ تمثیل :

هرگاه برای روشن شدن مطلبی پیچیده، آن را به موضوعی ساده تر تشبیه کنیم و یا برای اثبات موضوعی نمونه ای بیاوریم، آرایه ی تمثیل پدید می آید. نمونه : –  من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش / هر کسی آن درود عاقبت کار، که کشت  (حافظ ) –  دل من نه مرد آن است که با غمش برآید / مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی  (سعدی ) –  محرم این هوش جز بیهوش نیست /  مرزبان را مشتری چون گوش نیست        (مولوی )

 

١۲ـ اسلوب معادله :

در نوعی از تمثیل، گاهی دو موضوع گفته شده به گونه ای است که می توان آن دو را برابر با یکدیگر دانست. این ارتباط معنایی بر پایه ی تشبیه است و یکی مصداقی برای دیگری است. به چنین شکلی ازتمثیل، اسلوب معادله گفته می شود که در اشعار شاعران سبک هندی بیش تر از هردوره ی دیگری دیده می شود. نمونه : – دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست / جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است (صائب ) –  آدمی پیر چو شد حرص، جوان می گردد /  خواب در وقت سحرگاه، گران می گردد       (صائب ) –  عشق چون آید، برد هوش، دل فرزانه را /  دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را           (زیب النسا)  –  سعدی از سرزنش غیر نترسد هیهات / غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را            (سعدی ) –  بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسواشود همان گونه که می بینید هر مصراع از این ابیات یک جمله ی مستقل است و می توان به راحتی جای مصراع ها را عوض کرد. دود ≈ ابرو بالا نشستن ≈ جای چشم را گرفتن  حرص آدمی ≈ خوا ب پیری ≈ وقت سحرگاه  جوان شدن≈ گران شدن عشق ≈ دزد دانا  هوش دل فرزانه ≈ چراغ خانه از هوش بردن ≈ کشتن چراغ  دل من ≈ مگس غم ≈ عقاب  از پس غم برآمدن≈ افکندن عقاب شعله ≈ چشم  ارسال مثل، تمثیل و اسلوب معادله اغلب یک آرایه به شمار می آید.

١٣ـ ایهام :

به معنی به شک انداختن است و در اصطلاح ادبی، به کاربردن واژه یا ترکیبی در دو معنی نزدیک و دور به ذهن است و هر کدام از آن دو معنی را بتوان از آن برداشت کرد. ایهام، هنری ترین آرایه ی معنوی است و استاد مسلم آن حافظ است. نمونه : –  غرق خون بود و نمی مرد ز حسرت فرهاد /  گفتم افسانه ای شیرین و به خوابش کردم (رهی معیری ) که شیرین هم به معنی زیبا و دلنشین و هم نام معشوقه ی فرهاد است. –  گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید /  گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید  که بر آید هم به معنی طلوع کردن و هم به معنی اگر امکان داشته باشد است.

– خانه زندان است و تنهايي ملال /  هر كه چون سعدي گلستانش نيست  گلستان به دو معني باغ و كتاب گلستان سعدي است  نرگس مست نوازشگرِ مردم دارش / خون عاشق به قدح گر بخورد ، نوشش باد   (حافظ) نرگس مست مردم دار یعنی چشمي كه داراي مردمك است و خوش رفتار با مردم.

   ١۴- ایهام تناسب :

باتوجه به توضیح آرایه ی ایهام، هر واژه در سخن، هنگامی دارای ایهام تناسب است که تنها یکی از معانی آن را بتوان درجمله جای گذاری کرد و معنای دیگر آن اگر چه به دلیل تناسب و قرینه ای که درکلام دارد به ذهن خطور می کند ولی نمی توان آن را در جمله جای گذاری نمود.

حافظ می گوید:

گر در سرت هوای وصال است حافظا /  باید که خاک درگه  اهل هنر شوی  واژه ی «هوا» در این جا تنها به معنی «آرزو» به کار رفته است، ولی خواننده باخواندن مصراع دوم به دلیل تناسبی که میان «خاک » و هوا (یعنی آسمان ) وجود دارد معنای دومِ «هوا» را نیز که همان «آسمان» باشد به یاد می آورد، لیکن نمی توان این معنی ( یعنی آسمان) را در جمله جای داد. –  آشنایی نه غریب است که دلسوزمن است / چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت  واژه ی غریب دارای دو معنی گوناگون است، یکی عجیب و دیگری ناآشنا، ولی تنها معنی عجیب را می توان در جمله جای داد ولی  معنای دوم نیز (یعنی ناآشنا) که با آشنا تضاد دارد به ذهن خطور می کند، پس واژه ی غریب ایهام تناسب دارد.

درمصراع دوم همین بیت نیز کلمه خویش دارای دو معنی « خود » یا « قوم و خویش » است ولی تنها معنی «خود» درجمله جای می گیرد ولی به علت تناسب و تضادی که با واژه ی بیگانه دارد، معنای دوم آن (یعنی خویش و خویشاوند) نیز به ذهن می آید، پس واژه ی «خویش» نیز ایهام تناسب دارد.

١۵- حس آمیزی :

آمیختن دو یا چند حس را با یکدیگر حس آمیزی گویند. مانند: « بوی لطیفی به مشام می رسد » که با آن که « بو» به حّس بویایی و لطافت به حس لامسه مربوط است، ولی لطافت به بویایی  نسبت داده شده است . نمونه های دیگر:

ديدي چه گفت،  بوي تلخ،  قيافه بامزه،  برخورد سرد

« مزه پیروزی راچشید ». « بردوش زمانه لحظه ها سنگین بود ». (سنگین  بودن که مربوط به احساس وزن است به لحظه ها نسبت داده شده است . « جان از سکوت سرد شب دلگیر می شد». (سرد بودن به سکوت شب نسبت داده شده است).از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر /  یادگاری که در این گنبد دوّار فتاد دیدن صدا: آمیخته شدن دوحس بینایی و شنوایی

١۶- تشخّص  (شخصیت بخشی) :

هرگاه با نسبت دادن عمل، حالت و یا صفت انسانی به یک پدیده (غیرانسانی ) به آن جلوه ای انسانی ببخشیم، آرایه ی تشخص پدید می آید. نمونه :

به مغرب سینه مالان قرص خورشید /  زمان می گشت پشت کوهساران  (بیدل) از نسبت دادن قید سینه مالان به خورشید آرایه ی تشخص پدیدآمده است . نمونه ی دیگر:   آن همه ناز تنّعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

صبح امید که بُد معتکف پرده غیب  / گو برون آی که کار شب تار آخر شد   (حافظ ) –  طعنه بر طوفان مزن، ایراد بر دریا مگیر /  بوسه بگرفتن ز ساحل، موج را دیوانه کرد دیوانگی و بوسه گرفتن به موج نسبت داده شده است.

موضوعات مرتبط: آرایه های ادبی

[ پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۱ ] [ 3:13 ] [ بهزاد چهارتنگی ( خاموش ) ]

آرشیو نظرات

آرایه های ادبی در زبان و ادبیات فارسی ( قسمت دوم ) آرایه های لفظی

علم بدیع

بدیع در واژه به معنی  تازه، نو و نوآورده است و در گستره ی زبان، علمی است که  از آرایه های ادبی سخن می گوید. آرایه ها زیورهایی است که سخن را بدان می آرایند. 

آرایه های ادبی  بر دو گونه است:

 

الف) ـ آرایه های لفظی (صناعات  لفظی ) :

به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود  که از تناسب آوایی و لفظی میان واژه ها پدید می آید. مانند:

واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و اشتقاق

 

ب) ـ آرایه های معنوی (صناعات  معنوی ) : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که بر پایه ی تناسب های معنایی واژه ها شکل می گیرد، مانند:

مراعات نظیر، تناقض، عکس، تلمیح، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، ارسال المثل، تمثیل، اسلوب معادله و ایهام.

الف) – آرایه های لفظی :

 

١- واج آرایی :

به تکرار یک واج (حرف صامت یا مصوت ) در یک بیت یا عبارت گفته می شود که پدید آورنده ی موسیقی درونی شعر است.  واج آرایی یا نغمه ی حروف، تکراری آگاهانه است که موجب آن می گردد که تاثیر موسیقی کلام و القای معنی مورد نظر شاعر بیش ترگردد. مانند:

 

 سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند ( تکرارصامت چ ) خیزید و خز آرید که هنگام خزان است ( تکرارصامت های خ و ز ) از منوچهری که تداعی کننده ی صدای ریزش و خرد شدن برگ ها درفصل خزان است. نمونه های دیگر: بگذار تا بگریم چون  ابر در بهاران /  کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران          (سعدی )  بر او راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست  (فردوسی )

آه از این چشمان عاشق کش که می آشوبدم/ تلخی عشق مرا یک بوسه شیرین می کند .( چهارتنگی؛خاموش )

 

  ۲ـ سجع :

معنی  آواز کبوتر را دارد و در اصطلاح سخن شناسان،  آوردن واژه هایی است ( واژه های سجع) در آخر قرینه های سخن منثور به سانی که حرف آخر این واژه ها یکی باشد.

معمولن هر قرینه از یک جمله تشکیل می شود، اما گاهی نیز یک قرینه دو یا چند جمله ی کوتاه دارد.

به جمله هایی که دارای آرایه ی سجع باشند مسجّع و این کار را تسجیع می گویند. نمونه :

 

– ای عزیز، در رعایت دل ها کوش و عیب کسان می پوش                               (خواجه عبدالله انصاری ) –  جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده                                        (خواجه عبدالله انصاری ) – منّت خدای را عّزوجّل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت  (گلستان ) – هرنفسی که فرو می رود ممّد حیات است و چون برمی آید مفّرح ذات                (گلستان )

درعبارات بالا، کوش و می پوش ، صفا و هوا، قربت و نعمت، حیات و ذات، واژه ها ی سجع به شمار می آید.

سجع متوازی

سجع متوازی آن است که در آخر دو جمله، کلماتی قرار گیرند که در وزن، عدد و حرف رَوی (حرف آخر قافیه) یکسان باشند. مثل: انیس و جلیس. مثال‌هایی از گلستان سعدی:  سلاح از تن بگشادند و رخت و غنیمت بنهادند. هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید. باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده

انواع سجع از لحاظ واج :

ارزش موسیقایی سجع متوازی از همه بیشتر و ارزش موسیقایی سجع متوازن از هم کم‌تر است.

٣ـ ترصیع :  

به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح ادبی هرگاه  اجزای دو بخش  از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، در وزن و واج  آخر مشترک باشد، آرایه ی ترصیع پدید می آید. مانند : 

ای منّور به تو نجوم جلال، وی مقّرر به تو رسوم کمال

برگ بي برگي بود ما را نوال / مرگ بي مرگي بود ما را حلال  که همه ی این زوج ها با یکدیگر هم وزن  و هم قافیه است. نمونه های دیگر: ای کریمی که بخشنده ی عطایی و ای حکیمی که پوشنده ی خطایی (خواجه عبدالله انصاری ) بدان خدای که این افلاک را بر پای داشت و این املاک را بر جای          (قاضی حمیدالدین بلخی ) باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده (سعدی )   ۴ – موازنه

هرگاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر در وزن مشترک ولی در واج آخر مشترک نباشد، آرایه ی موازنه پدید می آید. مانند:

دل به امید روی او همدم جان نمی شود /  جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند این لطافت کز لب لعل تو من گفتم که گفت /  وین تطاول کز سر ِ زلفِ تو من دیدم که دید گر عزم جفا داری سر در رهت اندازم /  ور راه ِ وفا گیری جان در قدمت ریزم   ۵ ـ جناس (تجنیس) :

تجنیس به کار بردن واژه هایی است که تلفظی یکسان و نزدیک به هم دارد. این آرایه بر تأثیر موسیقی و آهنگ سخن می افزاید.

جناس دو نوع است : جناس تام و جناس ناقص   • جناس تام : هرگاه واژه ای در یک بیت یا عبارت دو بار به کار برود و هر بار معنای دیگری داشته باشد. مانند: بیا و برگ سفر ساز و زاد ره بر گیر / که عاقبت برود هرکه او ز مادر زاد (خواجوی کرمانی ) دو واژه ی زاد (توشه) و  زاد (ولادت) با وجود تفاوت معنایی یکسان خوانده می شود. نمونه : خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز یابد روان         (فردوسی ) عشق شوری در نهاد ما نهاد / جان مادر بوته ی سودا نهاد        (فخرالدین عراقی ) بهرام که گور گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت  (نظامی ) برادرکه در بند خویش است / نه برادر و نه خویش است             (سعدی )

تار زلفت را جدا مشاطه گر از شانه کرد / دست آن مشاطه را باید جدا از شانه کرد (امیر خسرو دهلوی)

 

• جناس ناقص: هرگـاه دو  واژه در یکـی از مـوارد زیر با هم اختلاف داشته باشد، یکی از انواع جناس ناقـص پدید می آید.

 

الف ) جناس ناقص حرکتی 

اختلاف درحرکت، مانند : مِلک ،مُلک؛  قَمَری، قُمری؛ گِرد، گَرد؛ مِهر، مُهر

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند /  به دشت پُر ملال ما پرنده پَر نمی زند

ب) جناس ناقص اختلافی یا مطرّف  

هنگامی که در یک حرفِ  یک واژه اختلاف هست:

اختلاف در حرف نخست : ناز، باز؛ رفیق، شفیق؛ چاه، جاه اختلاف درحرف میانی : آستین، ستان؛ کمین، کمان  اختلاف درحرف پایانی: بار، باز هر تیر که در کیش است گر بر دل ریش آمد /  ما نیز یکی باشیم از جملۀ قربان ها

این رطل گران دگر خرابم نکند / وامانده ی این کهنه شرابم نکند (بهزاد چهارتنگی (( خاموش))

 

پ) جناس ناقص افزایشی یا زاید

هنگامی که یک واژه، یک حرف بیش تر ازدیگری دارد :

در آغاز یک حرف بیش تر دارد. مانند: شما، ما؛ مرنج، رنج در میان یک حرف بیش تردارد. مانند: خاص، خلاص؛ دست، دوست در پایان یک حرف بیش تردارد. مانند: قیام، قیامت 

ت) جناس ناقص مرکب 

هنگامی که یکی از دو رکن جناس از ترکیب دو واژه پدید آید: دل خلوت خاص دلبر آمد / دلبر ز کرم به دل بر آمد  ث ) جناس ناقص قلب 

هنگامی که اختلاف دو رکن جناس درجا به جایی حروف آن ها باشد :

 امهال،اهمال؛  قلب،لقب؛ گنج،جنگ   ابر بهاری را فرموده تا بنات، نبات در مهد زمین  بپرورد (سعدی )

• جناس خطی: هنگامی که دو لفظ در خط و نوشتن نظیر هم باشند اما در تلفظ مختلف. مانند:

عِلم و عَلَم، سِحر و سَحَر ، گـُل و گِل. • جناس زائی: هنگامی که دو کلمه در همه اجزاء با یکدیگر شبیه باشند، جز آن که یکی حرفی افزود بر دیگری یا متفاوت از دیگری داشته باشد، مانند: دور از تو، مرا، عشق تو کرده‌ست به حالی / کز مویه چو موئی شدم از ناله چو نالی

• جناس صامت:

جناس صامت یکی از جلوه های موسیقی در شعر است و به هم جنس بودن حروف بی صدا که قبل یا بعد از حروف صدادار مختلف تکرار شود. گویند. برای نمونه تکرار حروف بی صدای”ص” یا “ف” در بیت زیر از حافظ: نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد / ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

• جناس محرف:

جناس محرف یا جناس آوایی نوعی از جناس است که در آن حروف بی صدا در ابتدای کلمات نزدیک به هم (با فاصله‌ی اندک) تکرار شوند. برای نمونه تکرار صدای “س” در بیت زیر: این سو کشان سوی خوشان، وان سو کشان با ناخوشان / یا بگذرد یا بشکند، کشتی در این گرداب‌ها  (مولوی) • جناس مفروق: نوعی جناس مرکب است که دو کلمه در لفظ مشابه و در خط مختلف باشند مانند: تا زنده ام در راه مهر تو تازنده ام من مرده نیم و لکن مردنیم

۶- اشتقاق :

به کار گرفتن  واژه هایی  که هم ریشه و هم خانواده  باشد را اشتقاق می نامند. عالم، معلوم؛  مفتاح، فتوح؛ دیده، دیدار؛ لطف، لطیفه

موج زخود رفته ای تند خرامید و گفت /  هستم اگر می روم گر نروم نیستم

گرلب بگشایم به تکلم در عشق /صد مثل تو معشوقه جوابم نکند (بهزاد چهارتنگی (( خاموش ))

 شبه اشتقاق : در این جا واژه ها به ظاهر هم ریشه است ولی از جهت معنی ارتباطی میان آن ها نیست. مانند : عَلَم ،عالم

/**/

موضوعات مرتبط: آرایه های ادبی

[ پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۱ ] [ 2:46 ] [ بهزاد چهارتنگی ( خاموش ) ]

آرشیو نظرات

آرایه های ادبی در زبان و ادبیات فارسی ( قسمت اول ) آرایه ی سجع :

 

الف )  سجع در سطح کلمه :

کلماتی که در پایان دو جمله بیایند و دارای یکی از مشخصه های زیر باشند را کلمات (( مسجع ))

و به آهنگ برخاسته ازآن ها (( سجع )) می گویند :

1 . هم وزن ، واج پایانی یکسان

مثال  : طاعتش موجب قربت است وبه شکراندرش مزید نعمت

کلمات : قربت و نعمت ( هم وزن هستند) . یعنی هرکدام از دو هجای بلند ساخته شده است . وهمچنین

در واج پایانی یا ( حرف روی ) همسان هستند . حرف ( رَوی ) در این دو کلمه (( ت )) می باشد .

2 . هم وزن

مثال : آن که از جمال عقل محجوب است، خود به نزدیک اهل بصیرت معذور باشد .

کلمات: محجوب  و  معذور  ( فقط هم وزن هستند .زیرا هر دو از یک هجای بلند و یک هجای

کشیبده  ساخته شده اند.)

3. واج پایانی یکسان :

مثال : الهی ، اگر بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو درد و داغ است .

کلمات :  چراغ و داغ ( فقط در حرف پایانی (( غ )) با هم یکسان هستند . و در

وزن با هم اختلاف دارند .)

چندنکته ی مهم در سجع :

نکته ی ( 1 ) : آرایه ی سجع زمانی پدید می آید که دو کلمه ی مسجع در دو جمله به کار روند

و آهنگ دو جمله را به هم نزدیک سازند.سجع در نثر به منزله ی قافیه در شعر می باشد .

نکته ی ( 2 ) : اگر در یک جمله چند سجع به طورمتوالی و پشت سرهم بکار روند

(( تضمین المزدوج )) نامیده می شود.

مثال : (چون اوقات محسوب به اجل مضروب رسید و ایام معدود به شب موعود کشید.)

(رسید و کشید ) سجع اصلی یا پیوند به حساب می آید. اما میان ( محسوب و مضروب )

در جمله ی اول و همچنین میان(معدود و موعود ) در جمله ی دوم سجع بوجود آمده است .

سجع سبب شده تا ( اوقات محسوب ، اجل مضروب )و ( ایام معدود ، شب موعود) نسبت به

هم قرینه باشند .

انواع سجع :

1 . اشتراک فقط  در واج پایانی  = سجع مطرّف . مثال : محبت را غایت نیست ؛ از بهر آن که

محبوب را نهایت نیست .

2. اشتراک فقط  در  وزن   =  سجع متوازن . مثال  : مُلک بی دین باطل است و دین بی ملک ،

ضایع .

3. اشتراک در واج پایانی + اشتراک در وزن = سجع متوازی . مثال : توانگری به هنر است،نه به

مال و بزرگی به خرد است، نه به سال

چندنکته ی مهم :

نکته ی ( 1 ) :  ارزش موسیقیایی سجع متوازی از همه بیشتر و سجع متوازن از همه کمتر است .

نکته ی ( 2 ) : سجع بیشتر در نثر به کار می رود ؛ امّا در شعر نیز نمونه هایی از آن را

می توان یافت . شاعر هر بیت را به چهار بخش ( چهار نیم مصرع ) تقسیم کرده و در پایان

سه بخش از آن ، واژه هایی را آورده است که با هم(( سجع متوازی )) یا (( مطرّف )) دارند .

البته به  نیمه ی یک مصرع ( لخت ) می گویند .

نکته ی ( 3 ) : سجع در شعر را (( قافیه ی میانی )) یا (( درونی )) می نامند. در این نوع

شعر لخت های مسجع ، قافیه ی درونی شعر را می سازند و اگر این قافیه ی درونی ،

دارای ردیف نیز باشد ، به آن ردیف درونی می گویند .

 به این نوع شعر در قدیم ، مسمّط یا چهارخانه یا شعر مسجع می گفتند .

مثال : من مانده ام مهجور از او، بیچاره ورنجور از او     گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می رود

نکته ی ( 4 ) : در سجع متوازی تساوی هجاهای دو کلمه اجباری است . مانند : پرواز ، آواز

/ یار ، غار

نکته ی ( 5 ) :  گاه در وسط یکی از دو کلمه ، یک مصوت کوتاه ( کسره ی اضافه ) می آید .

در این صورت تساوی هجاها به هم می خورد؛ به این سجع، ملحق به سجع متوازی گفته می شود .

باید ذکر کنم که در علم بدیع لفظی با آهنگ و وجه شنیداری کلمه سر و کار داریم ، نحوه ی نوشتار

کلمه مد نظر ما نیست . چیزی که مهم است هم وزن بودن دوکلمه ی سجع است .

مثال :  زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست       راه هزار چاره گر از چار سو ببست

بین (( تار و چاره )) سجع متوازی است . ( تار دارای کسره ی اضافه است . )

نکته ی ( 6 ) :  تفاوت سجع متوازی با قافیه در چیست ؟

در قافیه نیازی نیست که کل هجاهای کلمات قافیه دارای تساوی باشند بلکه تنها تساوی

هجای قافیه شزط است . امّادر سجع متوازی ، هجاهای کلمات مسجع چه از نظر عدد و چه

از نظر کمیت باید با هم دارای تساوی باشند .

مثال : دو کلمه ی((  سوز ، افروز )) می توانند قافیه باشند امّا میان آنها سجع متوازی  نیست .

ب ) سجع در سطح جمله و کلام :

مواردی که تا کنون ذکر کردم سجع در سطح کلمه بود امّا گاه به جای دو کلمه ، دو جمله به دلیل

در مقابل هم قرار گرفتن سجع ها با هم هماهنگ می شوند،

روش های سجع درسطح جمله عبارت است از:ترصیع ،موازنه،تضمین المزدوج(اعنات القرینه)

وتکرار.

1 . ترصیع ( همسانی ) : در لغت به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح آن است که

سجع های متوازی حد اقل در دو جمله در برابر هم قرار گیرند .

مثال 1 :  برگ  بی برگی  بود ما را   نوال  

            مرگ  بی مرگی   بود مارا   حلال    

در بیت فوق همانطور که با رنگ نیز نشان داده شده است سجع های پدید آورنده ی آن ؛

یعنی (( برگ و مرگ ))(( بی برگی و بی مرگی )) و (( نوال و حلال ))  هم وزن و در واج های

پایانی نیز یکسان هستند . ( تمام سجع های دو جمله متوازی اند . )

مثال 2 : شام رفته و بام خفته ، سال از عدّ بیرون و مال از حدّافزون، همه را تلف کرده و اسف برده . 

همانطور که می بینید عبارت فوق دارای سجع های متوازی است که در جمله ها در مقابل

هم قرار گرفته اند ، پس دارای ترصیع است.( شام ، بام )( رفته ، خفته )( سال ، مال )( عدّ ، حدّ )

( بیرون ، افزون )( تلف ، اسف )( کرده ، برده ) .

( شام رفته / بام خفته )( سال از عد بیرون / مال از حد افزون )( تلف کرده / اسف برده )

در مقابل هم قرار گرفته اند .

2 . موازنه یا مماثله ( همسنگی ) : هرگاه دو یا چند جمله به وسیله تقابل سجع ها ی متوازن

هماهنگ شوند ؛ یعنی، واژه ها در دو مصرع ، دو به دو با هم ، هم وزن باشند ، دارای موازنه هستند .

مثال : هم عقل دویده در رکابت 

        هم شرع خزیده در پناهت

همانگونه که می بینید بیت دارای موازنه است . زیرا واژه های ( عقل و شرع ) سجع متوازن دارند

و  واژه های ( دویده وخزیده ؛ رکابت و پناهت ) سجع متوازی دارند .

نکته ی مهم : رایج ترین نوع موازنه آوردن ترکیبی از سجع های متوازی و متوازن با هم است .

3 . تضمین المزدوج یا اعناب القرینه یا ازدواج :اگر در میان جملات نظم یا نثر کلماتی  در پی

هم بیاوریم که دارای سجع باشند و البته افعال در پایان دو جمله هم قافیه باشند . سجع باعث

می شود که در هر جمله پاره ای قرینه به وجود بیاید .

مثال: فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمتکاری دولت و

طاعت داری حضرت موصوف  .

در عبارت بالا سجع اصلی ، کلمات ( معروف و موصوف ) است که دارای سجع متوازی هستند .

و سجع کلمات دیگر را که جهت بیشتر شدن آرایش کلام آمده اند، تضمین المزدوج می گویند .

( سیرت ، عادت ) دارای سجع متوازی و (گزیده ،پسندیده ) دارای سجع مطرّف هستند .

و همچنین ( خدمت کاری دولت ، طاعت داری حضرت و معروف است ، موصوف است . )

قرینه های جمله را تشکیل می دهند .

4 . مزدوج یا قرینه : هرگاه دو جمله که نسبت به هم قرینه اند؛ یعنی ،  دو جمله که تقریبا از

نظر هجایی برابرند ، به وسیله ی یک سجع به هم بپیوندند به آن مزدوج می گویند.

نکته ی مهم : در ادبیات نمونه های ترصیع و تضمین المزدوج بسیار کم است و نمونه های

موازنه بسیار زیاد است .

نکته :  فرق تضمین المزدوج با موازنه و ترصیع چیست ؟

در تضمین المزدوج سجع ها و جناس ها در کنار هم هستند و با هم رابطه ای افقی دارند و

این سجع اصلی ( سجع آخر جملات ) است که در محل فعل دو جمله را به هم ربط می دهد،

پس ممکن است طول قرینه ها مساوی نباشد، اما در ترصیع و موازنه در دو جمله سجع ها

در مقابل یکدیگرند و رابطه ای عمودی دارند . پس دو جمله از نظر طول مساویند.

ارزشیابی قسمت اول آرایه ی سجع :

در اشعار و جمله های زیر ، سجع ها را یافته ، نوع آنها را مشخص و

درباره ی ارزش موسیقیایی هریک اظهار نظر کنید .

1. هرکه را زر در ترازوست زور در بازوست

2. ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود.

3.روشنی روز تویی ،شادی غم سوز تویی    ماه شب افروز تویی ، ابر شکربار بیا

4. ای منوّر به تو نجوم جلال                      ای مقرّر به تو رسوم کمال

5. به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق

6 . هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده

7 .گاه از دیدن خطّ مُنتعش و گاه از ندیدن روی مطلوب مشتعل.

8 .طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان رسیدی ، ردا در سر رکشیدی ،

از سبب آنش سؤال کردند ؛گفت : از مردگان این گورستان شرم می دارم ؛

بر هر که می گذرم ضربت من خورده است ودرهرکه می نگرم از شربت من مرده .

9 . دل به امید روی اوهمدم جان نمی شود   جان به هوای کوی اوخدمت تن نمی کند.

10 .ما چو ناییم و نوا در ما ز توست         ما چو کوهیم و صَدا در ما ز توست .

11 . مراد از نزول قرآن ، تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل صورت مکتوب .

12 . خبری که دانی دلی بیازارد ، تو خاموش تا دیگری بیارد .

13.دررفتن جان ازبدن گویندهرنوعی سخن  من خود به چشم خویشتن دیدم که

جانم می رود.

14 . طالب علم عزیز است و طالب مال ذلیل .

15 . نیک بخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آن که مُرد و هِشت .

16 . تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت ،

مرغ بی پر و عالم بی عمل ، درخت بی بر و زاهد بی علم، خانه ی بی در .

 

چگونه جناس را تشخیص دهیم
چگونه جناس را تشخیص دهیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *