چگونه رمان جذاب بنویسیم

 
helpkade
چگونه رمان جذاب بنویسیم
چگونه رمان جذاب بنویسیم

خانه » آموزش نویسندگی » چگونه یک رمان بنویسیم؟ | راه و روش نوشتن رمان-۲

قسمت اول مقالۀ رمان نویسی را در این لینک بخوانید: چگونه نویسنده رمان شویم؟ | آموزش نوشتن رمان-۱

و حالا بخش دوم درس نوشتن رمان:

مرحلۀ دوم: نوشتن رمان

 

چگونه رمان جذاب بنویسیم

می‌خواهید شروع کنید به نوشتن.

مدل ذهنی یک نویسنده را در خودتان تقویت کرده‌اید،

ابزار لازم را برای نوشتن فراهم کرده‌اید،

و حالا قلم و کاغذ را جلوی خودتان گذاشته‌اید تا بنویسید.

یک ساعت می‌گذرد و نهایتاً چند تا نقاشی روی کاغذ کشیده‌اید. هیچ‌چیزی به ذهنتان نمی‌رسد. اصلاً نمی‌دانید چه بنویسید. اینجاست که باید به یاد این جمله قصار از جک لندن بیفتید:

«نمی‌توان منتظر الهام ماند. باید با چماق به سراغش رفت.»

 

البته این را هم بدانید که داستان نوشتن آن‌قدرها هم سخت نیست. دنیای اطراف ما پر از داستان است. می‌شود از هر چیزی نوشت اما مسلماً شما نمی‌خواهید از هر چیزی بنویسید. می‌خواهید چیزی درخور و شایسته خلق کنید.

 

داستان‌نویس‌ها را در اینجا می‌شود به سه دسته تقسیم کرد:

درهرصورت مسلم است ‌که در ابتدای کار و قبل از هر چیز نیاز به سوژه داریم. حالا ببینیم سوژه‌ها را از کجا بیاوریم؟

 

سوژه‌یابی برای نوشتن رمان

جیمز اسکات بل معتقد است: «قبل از انتخاب بهترین سوژه برای نوشتن رمان بهتر است اول صد سوژه را یادداشت کنیم و بعد آن‌هایی که ما را به هر دلیلی جذب نمی‌کنند دور بریزیم.»

این کار داستان‌نویس است که از هر سوژه‌ای که در اطرافش وجود دارد یا به‌صورت ناخودآگاه به ذهنش می‌رسد غافل نشود. داشتن دفترچه یادداشتی کوچک به این کار کمک می‌کند.

دفترچه‌ای تهیه کنید و هر صفحه از آن را به یک ایده یا سوژۀ خاص اختصاص بدهید. هرجایی که می‌روید و هر اتفاقی که می‌بینید و می‌شنوید که به نظرتان قابلیت تبدیل شدن به داستان را دارد روی این کاغذ یادداشت کنید.

حالا وقتی شروع به نوشتن می‌کنید، می‌توانید از هر سوژه به‌صورت جداگانه یا به شکل ترکیبی استفاده کنید.

ممکن است بپرسید همین سوژه‌های تک‌صفحه‌ای را باید از کجا بیاورم؟ می‌توانید از این موارد استفاده کنید:

زندگی شخصی خودتان

به داستان‌نویسان مبتدی عموماً پیشنهاد می‌شود تا نوشتن هر داستانی را از زندگی شخصی‌شان شروع کنند. به این دلیل که نوشتن از آنچه به ما نزدیک است باعث می‌شود با قدرت بیشتری در مورد جزئیات حرف بزنیم و حرف‌های بهتری برای گفتن داشته باشیم.

حالا قرار نیست عیناً حوادث زندگی در داستان آورده شود اما می‌توان از مهم‌ترین حوادث استفاده کرد، آن‌ها را تغییر داد و در حد یک داستان خوب مطرح کرد.

زندگی نزدیکانتان

قرار نیست به داستان زندگی دیگران وفادار بمانید و عیناً آن‌ها را به سوژه‌های یک رمان تبدیل کنید. می‌توانید حتی فقط به آن‌ها فکر کنید تا سوژه‌های تازه‌ای از زندگی‌شان بیرون بیاورید.

اخبار اطرافتان

آنچه در اخبار می‌شنوید، در روزنامه‌ها می‌خوانید و یا حوادثی که همۀ مردم از آن‌ها صحبت می‌کنند می‌تواند ایده‌هایی عامه‌پسند، مهم و البته هیجان‌انگیز برای نوشتن یک رمان باشند.

داستان‌ها و رمان‌ها

بیشاپ معتقد است: «می‌توان بدون شرمندگی و بی‌آنکه احساس عذاب وجدان کنیم از فکرها، شخصیت‌ها، خط‌های داستانی، موقعیت‌های آثار رمان‌نویسان دیگر و منبع غنی میراث جهانی وام بگیریم و در نوشتن رمان خود از آن‌ها استفاده کنیم.»

حتماً شنیده‌اید که می‌گویند همۀ حرف‌ها زده‌شده و نمی‌توان دیگر حرف تازه‌ای زد.

این موضوع اصلاً مهم نیست. مهم این است که حرف‌های گفته‌شده را می‌توان در قالب یک داستان تازه، بارها تکرار کرد. پس می‌توانید از حوادثی که در رمان‌ها، نمایشنامه‌ها و هر کتاب دیگری می‌خوانید، به‌عنوان سوژه‌هایی برای بازیابی واقعیت استفاده کنید.

اسطوره‌ها و قصه‌های قدیمی

اسکات بل می‌گوید: «اگر شکسپیر به خودش اجازۀ دزدی از داستان‌های دیگری را می‌داد چرا شما این کار را نکنید؟»

داستان‌های قدیمی و اسطوره‌ها، سرشار از ایده هستند. آن‌ها را به کار بگیرید و داستانی متفاوت و معنادار از دلشان بیرون بکشید.

مثل میکل‌آنژ عمل کنید. اضافات داستان‌ها و اسطوره‌ها را هر طوری که دوست دارید بتراشید تا معنایی که در جستجوی آن هستید مثل فرشته‌ای که از دل سنگ بیرون می‌آید خودنمایی کند و روی کاغذتان خلق شود.

زندگینامه‌ها

چگونه رمان جذاب بنویسیم

چه سوژه‌ای بهتر از سوژۀ یک زندگی واقعی با نتیجه‌گیری‌های واقعی و صحنه‌ها و حوادث واقعی که قابلیت تبدیل‌شدن به یک زندگینامۀ درخشان را داشته است؟ از زندگینامۀ افراد معروف کمک بگیرید و خوراک داستانی لازم را فراهم کنید.

خواب‌ها

حتی می‌توانید از خواب‌های آشفته‌ای که دارید به‌عنوان سوژه‌ای برای طراحی یک صحنه از متن استفاده کنید.

بازنویسی داستان‌های محبوب

حتماً برایتان پیش‌آمده داستانی خوانده باشید یا فیلمی دیده باشید و با خودتان بگویید: «اگر من جای نویسنده بودم، این داستان را به شکل دیگری تمام می‌کردم.»

حالا شما می‌توانید به‌جای آن نویسنده باشید. می‌توانید داستان را هر طوری که دوست دارید تمام کنید. می‌توانید تغییراتی اساسی در آن ایجاد کنید و از آن نتیجه‌ای متفاوت خلق کنید.

ادامۀ داستان دیگران

ممکن است چند وقت پیش داستانی را خوانده باشید و این داستان در ذهن شما مانده باشد. داستانی که با شما می‌ماند می‌تواند سوژه‌ای برای شروع یک داستان دیگر باشد. می‌توانید این داستان را به‌صورت کوتاهی به‌عنوان پیش‌درآمد داستان فعلی ببینید و تلاش کنید تا آن را به شکلی متفاوت ادامه دهید.

 

در ادامۀ سوژه‌یابی

حالا ممکن است سوژه‌های لازم را برای نوشتن رمان داشته باشید اما موقع نوشتن به‌اصطلاح دچار خشک‌طبعی شوید. جوهر مغزتان خشک شود و دیگر ندانید باید چه بنویسید. برای غلبه بر این حال می‌توانید از پیشنهادهای زیر استفاده کنید:

 

 

 

آشنایی با جنبه‌های مختلف رمان

اصطلاحاتی برای نوشتن رمان وجود دارد که آشنایی با آن‌ها به شما کمک می‌کند تا چارچوبی قوی برای نوشتن پیدا کنید. چارچوبی که می‌تواند به رمان شکل استاندارد بدهد، متن را در مسیر نگه دارد و از رفتن ذهن شما به بیراهه جلوگیری کند. در اینجا مهم‌ترین اصطلاحات را باهم مرور می‌کنیم:

طرح رمان

طرح یعنی حوادث و اتفاقات داستان را طوری کنار هم قرار دهید که به‌خوبی باهم چفت‌وبست داشته باشند و باعث ایجاد احساس کنجکاوی، اشتیاق یا هر احساسی شوند که خواننده را به ادامۀ خواندن تشویق می‌کند.

طرح فقط این نیست که بگویید فلان اتفاق در داستان افتاد. باید به چرایی این اتفاقات هم اشاره‌ کنید. همین‌طور باید گیرایی و کشش داستان هم در طرح آورده شود تا مشخص شود چرا خواننده ممکن است نتواند این رمان را زمین بگذارد.

پس باید کشمکشی در داستان وارد کنید تا جذابیت لازم را برای خواننده ایجاد کنید. کشمکش می‌تواند هر چیز جذابی باشد مثل:

 

در حالت کلی می‌توان گفت:

موضوعی که معمولاً در مورد طرح داستان مطرح می‌شود این است که آیا باید قبل از نوشتن رمان، طرح آن را بنویسیم و بعد به‌صورت جدی به سراغ نوشتن داستان برویم؟

در این زمینه اتفاق‌نظر وجود ندارد.

بعضی از داستان‌نویسان به نوشتن طرح قبل از نوشتن متن اعتقادی ندارند. به نظر آن‌ها نوشتن طرح دست و پای خلاقیت را می‌بندد و نمی‌گذارد ذهن آزادانه حوادث و شخصیت‌ها را خلق کند.

از طرفی بعضی از داستان‌نویسان دیگر معتقدند داشتن طرح داستانی کمک می‌کند تا داستان هر چه‌ بهتر پیش برود و با روشن بودن مسیر، داستانی خواناتر و شفاف‌تر تولید خواهد شد.

اما عده‌ای بین این دو گروه ایستاده‌اند. آن‌ها معتقدند می‌شود یک طرح ابتدایی برای نوشتن رمان نوشت اما این طرح باید کاملاً انعطاف‌پذیر باشد یعنی وقتی پیش می‌روید و حوادث را به هر دلیلی در ذهن تغییر می‌دهید، طرح اولیه نباید مانعی برای رمان ایجاد کند.

درواقع این گروه معتقدند که طرح مثل سنگ بنای اولیه برای ساختمان داستان است و قرار نیست تا انتهای کار، ما را محدود کند بلکه بهانه‌ای برای شروع به ما می‌دهد.

ری برادبری می‌گوید: «طرح همان جای پای شخصیت‌های اثر شماست که در روز برفی برای رسیدن به مقصدی باورنکردنی از خود به‌جا می‌گذارند. طرح پس از نوشتن رمان به وجود می‌آید نه قبل از آن. طرح نمی‌تواند قبل از به وجود آمدن حادثه وجود داشته باشد. نمی‌تواند مکانیکی باشد بلکه باید کاملاً پویا باشد.»

درهرصورت باید این را بدانید که اغلب اوقات همه‌چیز دقیقاً مطابق با طرحی که از قبل نوشته‌اید پیش نخواهد رفت. این خاصیت خلاقیت است و نباید از این بابت به خودتان خرده بگیر‌ید.

اما اگر قبل از نوشتن رمان هیچ‌گونه طرحی هم نداشته باشید ممکن است به مشکل بخورید؛ مثلاً سوژه‌ای به ذهنتان می‌رسد که به نظرتان بسیار هیجان‌انگیز و جالب است. شروع به نوشتن می‌کنید و چند فصل پیش می‌روید؛ اما هیجان اولیه فروکش می‌کند و دیگر چیزی برای نوشتن در ذهنتان وجود ندارد.

در این مواقع حس می‌کنید داستان سرگردان است و حس کسی را خواهید داشت که وسط یک بیابان بزرگ گم شده است. اسکات بل در حمایت از نوشتن طرح اولیه، از ساختمانی مثال می‌زند که به دلیل نداشتن فونداسیون خوب، بعد از چند سال فروریخت. او می‌گوید برای رمانی بدون طرح اولیه هم دیر یا زود این اتفاق خواهد افتاد.

ممکن است شما به هر دلیلی طرفدار یکی از این دو گروه باشید. درهرصورت برایتان توصیه‌ای داریم:

نوشتن رمان بدون پیش‌طرح:

 

نوشتن رمان با طرح ابتدایی:

برای طراحی رمان می‌توانید از چند روش مختلف استفاده کنید:

روش اول: کارت نویسی

خیلی از نویسنده‌های بزرگ دنیا از کارت نویسی برای نوشتن رمان و داستان‌های مختلف استفاده می‌کنند. به این شکل که هر ایده، صحنه یا سوژه‌ای خاص را روی کارتی می‌نویسند. این کارت‌ها را به‌مرورزمان جمع‌آوری می‌کنند و وقتی می‌خواهند رمان را بنویسند، آن‌ها را به ترتیب می‌چینند تا ارتباطی منطقی بینشان برقرار کنند.

می‌توانید از کارت‌های مختلف برای شکل‌دهی به قسمت‌های مختلف رمان استفاده کنید مثل:

می‌توانید از کارت‌هایی با رنگ‌های مختلف استفاده کنید؛ مثلاً کارت‌های شخصیت را نارنجی و کارت‌های صحنه را آبی در نظر بگیرید. وقتی تعداد ایده‌ها زیاد شد، دیگر برای پیدا کردن آن‌ها و چیدمان کارت‌ها سرگردان نخواهید شد.

روش دوم: روایت کردن بخش‌های مهم

می‌توانید یک سری از مهم‌ترین نقاطی را که در داستان می‌خواهید به آن‌ها برسید مشخص کنید. احتمالاً بعداً می‌توانید بین این نقاط با صحنه‌پردازی و شخصیت‌سازی ارتباط برقرار کنید. پس در ابتدا فقط از این نقاط مهم داستان بنویسید.

آن‌ها را به شکل روایی بنویسید یعنی توضیحی مختصر از آن‌ها ارائه دهید تا ذهنتان نسبت به چیزی که قرار است خلق شود روشن شود.

روش سوم: نوشتن بخش‌های سه‌گانۀ ارسطویی

در ابتدا نیاز نیست همۀ راه برایتان روشن باشد اما بهتر است با یک نظم کلی به خط داستان فکر کنید. برای اینکه به چنین نظمی در ذهن برسید لازم است سه بخش شروع، میانه و پایان داستان را مشخص کنید.

بهتر است برای هر یک از این بخش‌های سه‌گانه توضیحاتی بنویسید و بگویید که در هر بخش مهم‌ترین اتفاقات و حوادث چه چیزهایی هستند.

 

ساختار رمان

ساده‌ترین و البته کاربردی‌ترین ساختاری که می‌توانیم برای نوشتن انواع داستان‌ها استفاده کنیم، ساختار سه مرحله‌ای ارسطویی است.

البته که خود این سه قسمت مجدد تجزیه می‌شوند و گاهی آن را ساختار پنج‌قسمتی هم می‌دانند چون بخش میانه را مجدداً به شروع، میانه و پایان تقسیم‌بندی می‌کنند.

اصلاً این ساختار را دست‌کم نگیرید. تفاوت بین یک رمان آبکی و یک رمان درجه‌یک را می‌شود به‌سادگی از روی همین ساختار تشخیص داد. حالا ببینیم این قسمت‌ها چطور عمل می‌کنند:

شروع:

در قسمت مقدمه یا افتتاحیه، معرفی آدم‌ها، ارتباط بین آن‌ها؛ زمان و مکان و فضا و حال و هوای متن شکل می‌گیرد.

میانه:

در بدنۀ رمان، رویارویی‌ها، درگیری‌ها، اوج‌گیری داستان، گره خوردن‌ها، طرح سؤالات یا تعلیق، تغییرات اساسی در شخصیت‌ها یا متحول ‌شدن حوادث رخ می‌دهد.

پایان:

در قسمت پایانی اوج‌گیری بخشی از داستان و گره‌گشایی، حل شدن مسائل داستان و پاسخ دادن به سؤالات کلی و به سرانجام رساندن داستان شکل می‌گیرد.

 

ساختار فرایتاگ

به‌جز ساختار ارسطویی، ساختارهای دیگری ازجمله فرایتاگ هم وجود دارد که به شکل مختصر می‌توانید پنج مرحلۀ آن را در شکل زیر ببینید:

 

ساختار دراماتیکا

به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که آن را فیلیپس و هانتلی ابداع کرده‌اند یکی از بهترین ساختارها برای نوشتن داستان است. این مراحل هشت‌گانه عبارت‌اند از:

 

 

ایوان مارشال در کتابش «دربارۀ رمان‌نویسی» به این موضوع اشاره می‌کند که شما برای نوشتن هر داستانی به یک بحران نیاز دارید. این بحران باید سه ویژگی داشته باشد:

اما کار نوشتن فقط با بحران امکان‌پذیر نمی‌شود. باید شخصیت اصلی هدفی را دنبال کند و برای رسیدن به آن هدف، ماجراهایی را پشت سر بگذارد.

دقت کنید که منظور از بحران بیشتر گره‌افکنی در داستان است. شما باید گرهی در داستان ایجاد کنید و خواننده را به دیدن نحوۀ باز شدن این گره دعوت کنید.

حالا ممکن است این بحران درونی یا بیرونی باشد.

یعنی ممکن است شخصیت اصلی داستان درگیری‌های ذهنی و شخصیتی داشته باشد یا اینکه برای رسیدن به هدفی، با شخصیت‌های مختلف داستان درگیری پیدا کند.

پس می‌شود همۀ این موارد را در طرح مارشال، به پنج قسمت تقسیم کرد.

فارغ از اینکه از چه ساختاری برای نوشتن رمان استفاده می‌کنید می‌توانید بفهمید که برای پیش بردن هر چه‌بهتر داستان باید چند مورد را رعایت کنید:

 

قالب‌های رمان‌نویسی

اگر داستانی را که می‌خواهید بنویسید مایعی در نظر بگیرید که در ظرفی ریخته می‌شود و شکل ظرف را به خودش می‌گیرد، می‌شود گفت این ظرف قالب رمان است.

تعداد قالب‌های رمان زیاد نیستند به همین دلیل خیلی ساده می‌توانید این قالب‌ها را بشناسید تا داستان خود را در آن بریزید و با توجه به اصول هر قالب داستانتان را طراحی کنید.

قالب‌ها را می‌شود بر اساس ویژگی‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد مانند:

قالب داستانی با توجه به ویژگی‌های بیرونی آن: مثل رمان‌های علمی

قالب داستانی با توجه به مخاطبان آن: مثل رمان‌های زنان و نوجوانان

قالب داستانی با توجه به نوع داستان: مثل رمان عاشقانه یا پلیسی

فراموش نکنید که آشنایی با قالب‌های مختلف داستان‌نویسی دست و پای شما را نمی‌بندد. شما به‌راحتی می‌توانید قالب‌های مختلف را باهم ترکیب کنید و از روش‌های متفاوتی داستان خود را تعریف کنید.

مثلاً می‌توانید داستانی عاشقانه-پلیسی بنویسید.

به‌این‌ترتیب از هر دو قالب استفاده می‌کنید و اتفاقاً داستان جذاب‌تری برای گفتن طراحی می‌کنید.

در حالت کلی می‌شود رمان را در سه قالب کلی دید:

در حالت کلی داستان با دو بال منطق و احساس پرواز می‌کند. از یک‌ طرف داستان باید سرگرم‌کننده باشد از طرفی باید از منطقی پیروی کند. اگر تعادل خوبی بین این دو برقرار نشود ممکن است داستان با شکست مواجه شود.

در رمان‌های عمومی به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده از زاویه دید جسورانه استفاده کند. ضمناً به‌جای تأکید بر مضمون داستان بر نحوۀ تعریف کردن داستان متمرکز است. هدف در این نوع داستان‌ها، بازگویی خوب داستان است به‌طوری‌که درگیر قواعد خشک ادبی نماند.

اما رمان‌های ادبی دقیقاً برعکس رمان عمومی هستند. در این رمان‌ها ضمن استفاده از تجربیات نو از زاویه دیدی متفاوت استفاده می‌شود تا درونیات شخصیت‌ها و افکارشان به‌خوبی نمایان شود. در این داستان‌ها نوآوری تا سرحد ممکن می‌رسد. هم نوآوری در نثر و هم نوآوری در مضمون داستان.

رمان‌های قالبی می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند که نمونه‌ای از آن‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید:

 

الگوهای طرح رمان

فکر می‌کنید داستان‌های مختلفی را که در سراسر تاریخ داستان‌نویسی خلق‌شده‌اند می‌شود در چند دستۀ کلی تقسیم‌بندی کرد؟ کمتر از ده طرح؟ بیشتر از صد طرح؟

جالب است بدانید شاه طرح‌ها و هر داستانی که تاکنون نوشته شده است را می‌توان به ۳۶ بخش کلی تقسیم کرد.

با توجه به این جمع‌بندی کلی احتمالاً دیر یا زود به این نتیجه می‌رسید که «پس با این تفاسیر همه‌چیز گفته شده است و هر چه نوشته شود تکراری خواهد بود.»

با توجه به آنچه آرنولد توبیاس در کتابش مطرح می‌کند، مهم‌ترین این الگوها عبارت‌اند از:

 

اگر به چند داستانی که خوانده‌اید فکر کنید احتمالاً می‌توانید یکی از الگوهای بالا را در مورد آن بیابید.

این الگوها می‌توانند به سوژه‌یابی هم کمک‌ کنند؛ یعنی اگر نمی‌دانید در مورد چه چیزی بنویسید می‌توانید به الگوهای مختلف نگاه کنید و ببینید روحیات شما با کدام‌یک از این الگوها همخوانی بیشتری دارد. آن‌وقت می‌توانید راحت‌تر به سوژه‌های موردنظر فکر کنید.

 

استفاده از چند طرح برای نوشتن رمان

در مورد سوژۀ تک‌خطی چیزی شنیده‌اید؟ اگر هم نشنیده‌اید احتمالاً می‌توانید حدس بزنید منظور چیست.

منظور از سوژۀ تک‌خطی این است که یک خط داستانی اصلی را برای شخصیت اصلی داستان تعریف می‌کنید و در این خط داستانی موانع، اهداف، رنج‌ها و لذت‌ها و نتیجه‌گیری را تعریف می‌کنید.

اما آیا رمان با یک خط داستانی شکل می‌گیرد؟

آیا می‌توانید سوژه‌ای را ارائه کنید که در این خط داستانی پیش می‌رود و آن‌قدر داستانش مهیج است که مثلاً سیصد صفحه از رمان را دربربگیرد؟

غالباً این اتفاق نمی‌افتد. می‌شود گفت ما رمان تک‌خطی نداریم.

برای اینکه رمان را شکل بدهید نیاز دارید تا برای آن خطوط فرعی تعریف کنید.

چیزی که رمان را شکل می‌دهد، ترکیب خطوط داستانی مختلف با هم است به‌نحوی‌که خط داستانی شخصیت اصلی و شخصیت‌های فرعی، مفهومی را تعریف کنند و ذهن خواننده را در مسیری که تا پایان رمان طول می‌کشد نگه‌دارند.

شما در رمان شخصیت‌هایی تعریف می‌کنید.

برای هرکدام از این شخصیت‌ها یک خط داستانی در نظر می‌گیرید.

در هر خط داستانی از فرازوفرودها و از لذت‌ها و رنج‌ها حرف می‌زنید. این خطوط داستانی مختلف باید به نحوی منطقی باهم در ارتباط باشند تا رمان شکل بگیرد.

حالا ببینیم این خطوط اصلی و فرعی چطور با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟

پس ما در رمان مثل خطوط سیم‌کشی شده، خط‌های داستانی مختلف داریم. بعضی وقت‌ها خط‌های داستان باهم تلاقی پیدا می‌کنند و گاهی نیز به‌موازات هم پیش می‌روند.

توجه داشته باشید که هر خط داستانی باید شروع، میانه و پایان داشته باشد. بهتر است رمان را با خط داستانی که جذاب‌تر است شروع کنید.

اصلاً چرا به خطوط داستانی مختلف نیاز داریم؟

چون داستان‌نویسی مثل زندگی واقعی است. مگر می‌شود یک فرد فقط به یک هدف فکر کند یا یک زندگی تک‌بعدی داشته باشد.

برای نوشتن داستان هم باید شخصیت‌های آن را با جهان‌های مختلف ذهنی‌شان وارد کنید. باید شخصیت‌ها اهداف گوناگونی داشته باشند و جنبه‌های مختلف ذهنی آن‌ها چیزی را از شما طلب کنند. به این صورت است که خطوط داستانی شکل می‌گیرند.

با اضافه کردن خطوط داستانی مختلف:

 

صحنه‌های رمان

یکی از راه‌های ساده برای شناختن هر چیز این است که آن را به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید. این کار را با رمان هم می‌توانید انجام دهید.

هر رمان را می‌شود به اجزای سازندۀ آن تقسیم کرد.

به هرکدام از این اجزا، بخش یا فصل‌های رمان گفته می‌شود.

اگر بخواهید هر فصل را باز هم به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید، به صحنه، توصیف و روایت می‌رسید.

درواقع هر فصل رمان از چند فصل تشکیل شده است.

اجزای هر فصل را می‌شود به این سه قسمت تقسیم کرد:

صحنه چیست؟

اتفاقات نمایشی داستان است.

مثال: از در وارد شد و با چهرۀ نگران مادرش مواجه شد.

توصیف چیست؟

اطلاعاتی دربارۀ زمان، مکان، شخصیت و …

مثال: اتاق او با کف چوبی و پرده‌ای ضخیم با بقیۀ اتاق‌های خانه فرق داشت.

روایت چیست؟

خلاصۀ اتفاقات، درون‌نگری‌ها و هر چیزی که توضیحی از بخش‌های مختلف داستان را بازگو می‌کند.

مثال:

او مرا با خودش به بیرون از خانه برد و از من خواست تا در هوای آزاد عمیقاً نفس بکشم.

رمان‌هایی را که خیلی بلند هستند اول به چند بخش تقسیم می‌کنند. هر بخش را به چند فصل تبدیل می‌کنند و نهایتاً در هر فصل توصیف، روایت و صحنه‌های داستان را قرار می‌دهند.

طبق قاعده‌ای که وجود دارد، هر فصل رمان معمولاً یک تا سه صحنه دارد.

برای اینکه رمانی بنویسید که ردپای ملال در آن نباشد باید تنها به موارد مهم اشاره کرده و از گفتن چیزهای پیش‌پاافتاده در آن پرهیز کنید.

درواقع باید صحنه‌هایی در رمان قرار بدهید که در هرکدام اتفاق معناداری بیفتد.

از طرفی هر اندازه هم این صحنه‌ها معنادار باشند بازهم نیاز خواهید داشت تا آن‌ها را طوری کنار هم بچینید که خواننده خسته نشود. بخش‌بندی و فصل‌بندی درواقع استراحتگاه‌های ذهن خواننده است و کمک می‌کند تا مخاطب بین صحنه‌های مختلف داستان نفس تازه کند و به سراغ ادامۀ ماجرا برود.

از طرفی تقسیم‌ کردن رمان به بخش‌های سازندۀ آن می‌تواند به نوشتن هم کمک بزرگی کند. شما می‌توانید نظم محتوایی ایجاد کنید. می‌توانید بین صحنه‌های مختلف، توقف کنید و هر بار از یک صحنۀ تازه‌تر، رمان را شروع کنید. با این کار موقع بازنویسی دیگر نیاز نیست همۀ رمان را یک‌سره اصلاح و بررسی کنید.

هر فصل باید در جای خوبی شروع شود و در جای خوبی هم تمام شود. بین شروع و پایان فصل، شما صحنه‌ها را می‌چینید. پس قاعدۀ ارسطویی را برای هر فصل هم باید رعایت کنید.

خیلی درگیر این نمانید که رمان باید چند صحنه، چند فصل یا چند بخش داشته باشد. محتوایی که می‌نویسید و نوع شخصیت‌پردازی، زاویه دید، مکان و زمان متن و خیلی از موارد دیگر روی تعداد فصل‌ها و حجم کتاب شما تأثیر می‌گذارند.

بااین‌حال برای اینکه بتوانید با خودتان به اتفاق‌نظر برسید، قبل از شروع رمان بهتر است تقریبی از حجم رمان و تعداد فصل‌های آن بزنید. صحنه‌های مهمی را که می‌خواهید در رمان به آن‌ها اشاره کنید بنویسید و ببینید حدوداً چند صحنه خواهد شد. در هر فصل بین یک تا سه صحنه را قرار دهید.

البته برخی معتقدند که باید فصل‌بندی را به انتهای رمان موکول کرد. این نویسندگان بیشتر به خلاقیت در حین نوشتن اعتقاد دارند و می‌خواهند به هر روشی شده نگذارند تا چیزی سد راه این خلاقیت و جریان سیال ذهن شود.

وقتی رمان نوشته می‌شود، همۀ زوایای آن برای ما شفاف و روشن است. حالا می‌شود به‌سادگی فصل‌بندی و تقسیم‌بندی صحنه‌ها را بین فصول مختلف انجام داد تا رابطه‌ای منطقی بین قسمت‌های مختلف رمان برقرار شود.

صحنه‌های رمان قرار نیست مثل دومینو، یکی بعد از دیگری روی‌هم بیفتند. می‌توانید تعلیق‌های تودرتو داشته باشید و قبل از تمام شدن یک صحنه، وارد صحنۀ بعدی شوید. به این شکل رمان را از حالت کسالت‌بار آن نجات می‌دهید.

چه موقع از صحنه استفاده کنیم چه موقع از روایت؟

حتماً شنیده‌اید که می‌گویند: نگو، نشان بده.

صحنه یا نمایش داستان، بخش نشان دادن است و روایت کردن، بخش گفتن آن.

نمی‌شود همۀ داستان را سرتاسر از صحنه پر کرد و تا حد زیادی روایت را از داستان حذف کرد. رمان به هردوی این‌ها و البته به توصیف نیاز دارد.

با روایت می‌توانید اتفاقات کم‌اهمیت‌تر را عنوان کنید. سرعت داستان با گفتن بیشتر می‌شود و می‌توانید خط داستان را دنبال کنید.

وقتی از صحنه استفاده می‌کنید یعنی اتفاقات را مقابل چشم خواننده قرار می‌دهید با این کار اتفاقات را زنده می‌کنید و احتمالاً سرعت داستان کند خواهد شد. برای بازگو کردن مهم‌ترین اتفاقات بهتر است از صحنه استفاده کنید.

توصیف هم کمک می‌کند تا تصویرسازی داستان هر چه‌بهتر در ذهن خواننده نقش ببندد.

روایت را چون نمی‌بینید ممکن است باور نکنید اما صحنه باورپذیرتر است. شما می‌توانید صحنه را دقیقاً با توصیف‌های دقیق مقابل چشمان خود ببینید. به‌این‌ترتیب آن را بیشتر باور خواهید کرد.

حالا باید صحنه‌های مختلف را چطور بچینید؟

هراندازه هم صحنه‌ها مهیج باشند، باز هم بهتر است بین صحنه‌های مهیج داستان وقفه‌هایی ایجاد کنید. می‌توانید صحنه‌های آرام را بین صحنه‌های هیجان‌انگیز قرار دهید. به‌این‌ترتیب سرعت خواندن متن را تنظیم می‌کنید.

صحنۀ مهیج+صحنۀ آرام+ صحنۀ مهیج+صحنۀ آرام…

وقتی صحنه‌ای را تمام می‌کنید نمی‌توانید بلافاصله به سراغ صحنۀ بعدی بروید به این دلیل که هر صحنه نیازمند عکس‌العمل شخصیت داستان است. پس بین صحنه‌های مختلف پل بنزید. این پل را می‌توانید از صحنه‌های آرام‌تری مثل خودگویی‌های شخصیت یا توصیف‌هایی از مکان و زمان داستان ایجاد کنید.

برای هر صحنه می‌توانید برنامه‌ریزی کنید.

کارت‌های هر صحنه را می‌توانید به این شکل تهیه کنید تا در طول نوشتن رمان دچار سردرگمی نشوید.

نمونه‌ای از کارت نوشتن صحنه‌های داستان:

 

شخصیت در رمان‌نویسی

بسیاری از رمان نویسان معتقدند که مهم‌ترین بخش رمان، شخصیت‌پردازی است.

هنری جیمز می‌گوید: «شخصیت یعنی طرح. طرح شخصیت را می‌سازد و شخصیت طرح را. اگر نویسنده بتواند رمانی بنویسد که دائم حوادثش بر شخصیت‌ها تأثیر می‌گذارند و شخصیت‌هایش نیز حوادث تازه‌ای به وجود می‌آورند و این روال دائم تکرار می‌شود، رمان بسیار جذاب خواهد شد.»

در حالت کلی می‌شود گفت شخصیت‌های داستان به سه دسته تقسیم می‌شوند:

مسلم است که رمان حول شخصیت اصلی و اهداف و خواسته‌های او می‌چرخد. هراندازه این شخصیت جذاب‌تر، پیش‌بینی‌ناپذیرتر و خاص‌تر باشد داستان مهیج‌تر و جذاب‌تر خواهد شد.

شخصیت‌های اصلی مانند شخصیت‌هایی که هرروز در اطرافمان می‌بینیم، باید نواقص و نقاط قوت خاصی داشته باشند. یک شخصیت کامل و بی‌نقص یا شخصیتی سراسر نقص که برایش اتفاقات خاصی هم نمی‌افتد و تغییری در آن ایجاد نمی‌شود، به‌هیچ‌عنوان مهیج نخواهد بود. رمان‌نویس باید از ابزارهای مختلف استفاده کند تا شخصیت را خاص و ویژه کند.

در کنار شخصیت اصلی رمان، شخصیت‌های فرعی شکل می‌گیرند. به این دلیل که شخصیت اصلی نمی‌تواند همه‌جا حضور داشته باشد و همۀ اتفاقات داستان را ببیند. نویسنده از شخصیت‌های فرعی استفاده می‌کند تا توصیف‌های مختلف داستان را ارائه دهد و روح داستان را با آن‌ها تکمیل کند.

برای اینکه شخصیت‌های رمان هر چه بهتر شکل بگیرند لازم است به جزئیات آن‌ها توجه شود. باید به‌عنوان یک رمان‌نویس، به شخصیت‌های مختلفی که هرروز در زندگی‌تان می‌بینید بیشتر توجه کنید. باید ببینید هرکدام از این شخصیت‌ها چه‌کارهایی انجام می‌دهند و آن‌ها را در داستان وارد کنید.

بهتر است دفترچه‌ای همراه داشته باشید و تکیه‌کلام‌ها، عادات خاص شخصیت‌ها، نحوۀ حرف زدنشان، جهان‌بینی آن‌ها، دغدغه‌هایی که دارند، همه و همه را یادداشت کنید. هراندازه شخصیت را با جزئیات بیشتری وارد داستان کنید رمان باورپذیرتر و دل‌نشین‌تر خواهد شد.

انواع مختلفی از شخصیت‌ها را افرادی چون گلوریا کمپتون و لیندا ادلستاین دسته‌بندی کرده‌اند. نگاه کردن به این دسته‌بندی‌ها می‌تواند ایده‌های تازه‌ای برایتان ایجاد کند.

در اینجا به برخی از این دسته‌بندی‌ها اشاره می‌کنیم.

 

مهم‌ترین کار رمان‌نویس شخصیت‌پردازی است؛ یعنی خاص کردن شخصیت‌ها و متولد کردن یک شخصیت تازه که در دنیای پیش از رمان وجود نداشته است.

شخصیت را نمی‌شود فقط با وصف ویژگی‌های ظاهری آن شناسایی کرد. نحوۀ نگاه کردن شخصیت به دنیا، نوع ارتباطی که با دیگران برقرار می‌کند، ارزش‌های او و مهم‌ترین اولویت‌ها و دغدغه‌هایش است که به خواننده نشان می‌دهد این شخصیت چه ویژگی‌های متمایزی نسبت به بقیه دارد.

بهتر است شخصیت اصلی تغییر کند یا در طول داستان اتفاقات خاصی برای شخصیت ثابت او رخ بدهد. در غیر این صورت بعید است شخصیت متمایزی که ساخته‌اید در ذهن مخاطب بماند. شخصیت و حوادث داستان رابطه‌ای دوسویه دارند. تغییراتی که در هرکدام ایجاد می‌کنید باید روی دیگری تأثیر بگذارد. به‌این‌ترتیب داستان روبه‌جلو پیش می‌رود و می‌تواند حتی خودتان را موقع نوشتن غافلگیر کند.

 

زاویه دید در رمان‌نویسی

داستان را چه کسی تعریف می‌کند؟

این ساده‌ترین تعریف از زاویه دید است.

صدای گویندۀ داستان یعنی زاویه دید. زاویه دید به خواننده نشان می‌دهد که چه کسی و از چه زاویه‌ای داستان را برای او تعریف می‌کند.

با عوض شدن راوی خیلی از اتفاقات داستان تغییر خواهد کرد پس انتخاب زاویه دید بسیار مهم است.

در کل سه راوی داریم:

همین‌جا لازم است بگوییم که شما می‌توانید در داستان از چند زاویه دید استفاده کنید؛ مثلاً می‌توانید چند «من» یا اول‌شخص داشته باشید و به همین ترتیب می‌توانید چند «او» یا سوم شخص در داستان بگنجانید.

دانای کل، زاویه دیدی است که در داستان‌های قدیمی‌تر بسیار رواج داشت.

دانای کل در حکم یک نقال است که به‌جای همه حرف می‌زند و هر شخصیت را عمیقاً می‌کاود.

این راوی با دستی کاملاً باز به همه جای داستان و به همۀ احساسات شخصیت‌ها دسترسی دارد و می‌تواند به‌جای همۀ آن‌ها حرف بزند و بیندیشد. امروز هم راوی دانای کل داریم اما نه به‌اندازۀ قبل.

زاویه دید دانای کل را می‌شود به‌صورت تلفیقی با دیگر زاویه دیدها استفاده کرد. به‌عنوان‌مثال در زاویه دید «او» ممکن است نشود در همۀ صحنه‌ها وارد شد یا همۀ احساسات دور و نزدیک را تشریح کرد. اینجا دانای کل به کمک می‌آید و تصویری کلی از داستان را ارائه می‌دهد.

زاویه دید «او» راحت‌ترین شیوۀ تعریف کردن داستان است. وقتی محور اصلی رمان یک نفر باشد معمولاً از این زاویه دید استفاده می‌شود. خصوصاً برای نویسنده‌های نوپا توصیه می‌شود که از این زاویه دید استفاده کنند.

همان‌طور که گفتیم می‌توانید از چند «او» یا سوم شخص چندگانه استفاده کنید.

اگر تعریف داستان را به کسی از خودِ داستان بسپاریم از زاویه دید «من» استفاده کرده‌ایم.

البته این زاویه دید محدودیت‌هایی دارد؛ مثلاً برای بیان احساساتش نمی‌تواند با صداقت تمام به ذهن خوانده نفوذ کند. چون شخصیت خودش دارد همه‌چیز را تعریف می‌کند، ممکن است خواننده به او اعتماد نکند. بازهم اینجاست که چندگانگی در زاویه دید به کمک نویسنده می‌آید. نویسنده می‌تواند از طریق زاویه دیدی متفاوت، از احساسات شخصیت موردنظر حرف بزند.

مثلاً شما می‌توانید در هر فصل از رمان از یک «من» جدید استفاده کنید؛ یعنی هر فصل را با یکی از شخصیت‌های رمان آغاز کنید و بلندگو را به دست شخصیت‌های مختلف رمان بدهید.

این اتفاقی است که در رمان ملت عشق نوشتۀ الیف شافاک افتاده است. نویسنده در بسیاری از فصل‌ها، زاویه دید را تغییر می‌دهد و بلندگوی داستان‌گویی را به دست یکی از شخصیت‌ها می‌دهد تا او توصیف کند و احساسات رمان را شرح دهد.

اگر فیلم راشومون را دیده باشید متوجه می‌شوید که تغییر زاویه دید چه کاربردی دارد.

هرکسی از منظر خودش به موضوعی که وجود دارد نگاه می‌کند. ممکن است این نگاه درست یا غلط باشد. چیزی که وجود دارد این است که نویسنده باید انعطاف لازم را داشته باشد و این‌قدر فضا را خوب ایجاد کند تا خواننده بتواند از زوایای مختلف، اتفاقی واحد را ببیند.

نوشتن رمان با زاویه دید «تو» واقعاً مشکل است و عموماً از این زاویه دید برای نوشتن داستان‌های کوتاه استفاده می‌شود.

بسیار پیش‌آمده است که رمان نویسان از یک زاویه دید استفاده کرده باشند و وقتی رمان پیش می‌رود متوجه شوند که آنچه می‌خواهند بگویند با این زاویه دید جواب نمی‌دهد. پس به تغییر زاویه دید دست می‌زنند. این کاری است که شاید لازم باشد شما هم انجامش دهید.

 

نقش گفت‌وگو در رمان‌نویسی

یکی از مشکل‌ترین و سرنوشت‌سازترین بخش‌های رمان، گفت‌وگوهای آن است.

گفت‌وگو نوعی نمایش داستان است. نمایشی زبانی برای بیان آنچه در داستان وجود دارد و خواننده باید از آن مطلع شود.

توجه کنید که گفتگو برای پر کردن فضای داستان نیست.

شما با هر گفت‌وگو، داستان را یک‌قدم به‌پیش می‌برید، شخصیت‌پردازی می‌کنید، توصیف می‌کنید و صحنه‌ای را در ذهن مخاطب می‌چینید.

پس در حالت کلی گفت‌وگو سه کار اصلی انجام می‌دهد:

با گفت‌وگو می‌توانید مضمون داستان را بیان کنید. این روشی غیرمستقیم است که اگر خوب اجرا شود می‌تواند برای همیشه مضمون داستان را در ذهن خواننده ماندگار کند.

گفت‌وگو سرعت داستان را کند می‌کند. می‌توانید از این موضوع استفاده کنید و وقتی ضرب‌آهنگ رمان خیلی زیاد شد با اضافه کردن گفت‌وگو به آن سرعت را متعادل‌تر کنید.

البته فراموش نکنید که گفت‌وگو قرار است طرح را جلو ببرد پس در صورت ضرورت آن را اضافه کنید.

روایت «می‌گوید» و گفت‌وگو «نشان می‌دهد».

بهتر است گفت‌وگوهای رمان:

 

قسمت سوم: آموزش نوشتن رمان | باید و نبایدهای رمان‌نویسی

 

نویسنده: ناهید عبدی

سلام من فاطمه رضایی هستم و عاشق نوشتن رمان های هیجانی و پلیسی وقتی خواستم شروع به نوشتن رمان کنم با مشورت متوجه شدم که اول باید نکته ها رو یاد بگیرم و بعد یه خلاصه از رمان رو رو یه برگه یا داخل زنم بنویسم من همه ی این کار ها رو کردم والان که می خوام شروع کنم به چند تا مشکل برخوردم مثلا نمی دونم داخل دفتر بنویسم؟ داخل موبایل یا لبتاب بنویسم؟ اگر خواستم داخل موبایل بنویسم آیا برنامه ای هست که رمان من رو قبول کنه و من بتونم به راحتی رمان رو داخلش بنویسم؟ و نوشتن رمان در زمانی که دارم تحصیل می کنم به درسم لطمه میزنه و خیلی چیز های دیگه اگر کسی بتونه به من یه برنامه ی خوب واسه نوشتن رمان معرفی کنه من خیلی خوشحال میشم اگر کسی بلده لطفا داخل همین سایت جوابمو بده و اسم برنامه رو برام بفرسته 🙂🙂🙂❤️

سلام ممنون از توضیحات کاملتون درباره نوشتن رمان اول شخص خواستم بدونم که اگر رمان از نظر چند شخصیت روایت بشه این شخصیت ها میتونن بعضی هاشون از وسط رمان اضافه بشن یا نسبت به شخصیت اصلی پرداخت کمتری داشته باشن؟ بنظرتون اگر اینطور بشه به فرم و ساختار یا مفهوم یا.. امکان داره آسیبی وارد بشه ممنون میشم راهنماییم کنین

درود محمد عزیز اینا همه بستگی داره به سطح مهارت شما و شیوۀ پرداختنتون به موضوع. بنابراین نمی‌شه یه جواب مشخص داد.

سلام استاد ممنون از توضیحات کاملتون درباره راوی اول شخص رمان خواستم بدونم اگر از نگاه چند شخصیت روایت جلو بره و اگر یک یا دو تا از این شخصیت ها وسط داستان اضافه بشن بنظرتون مشکلی به وجود میاد، چه توی ساختار چه توی منطق داستان و..

سلام محمد عزیز نه مشکلی پیش نمیاد، به شرط اینکه شما این کار رو درست و دقیق انجام بدید.

ما گروهی از شیفتگان ۹ تا ۹۹ سالۀ خواندن و نوشتن هستیم. 

با خواندن و نوشتن رشد می‌کنیم، راه‌های تازه می‌سازیم و به آیندۀ متفاوتی فکر می‌کنیم که بیشتر از حالا با لذت خواندن و نوشتن می‌گذرد. 

در کوچه‌ پس‌کوچه‌های هفت شهر نوشتن با مدرسه نویسندگی همراه باشید.

شاهین کلانتری

چگونه یک رمان بنویسیم؟ شاید شما نیز جزو آندسته از افرادی باشید که که علی‌رغم خواندن کتاب رمان‌های متعدد، تصمیم گرفته باشید رمانی را بنویسید اما نمی‌دانید چگونه شروع کنید. نوشتن اولین رمان معمولاً چالشی بسیار بزرگ است که تصاویر و اتفاقات مبهم و تیره و تاری در ذهن نویسنده از آینده کتابی که در حال نگارش است به وجود خواهد آورد. در بسیاری از افراد، خواندن رمانهای متعدد این انتظار را به وجود می‌آورد که اگر آنها شروع به نوشتن یک رمان کنند، یقیناً خیلی راحت بتوانند از عهده کار برآیند؛ اما باید در همین قدم اول به افرادی که قصد نوشتن رمان دارند بگوییم لزومی ندارد اگر شما یک عمر موسیقی گوش کرده‌اید، شروع به نواختن یک از آلات موسیقی بکنید قبل از اینکه آموزشی دیده باشید. توصیه‌های مهمی که در اینجا مطرح خواهد شد نیز صرفاً بخشی از آموزش‌های تاثیرگذاری است که در حین فرآیند تمرین برای نگارش، بسیار مفید و موثر خواهند بود.

بیشتر بخوانید: اندازه داستان کوتاه چقدر است؟ پاسخی به تمامی سوالات 

برای نگارش رمان مباحث بسیار زیادی مطرح می‌شود که ما در ساده‌ترین شکل ممکنه در اینجا سعی نموده‌ایم به صورت مرحله به مرحله اصل‌ترین نکات آن را مطرح سازیم. 

برای نوشتن رمان ۱۵ مرحله اساسی وجود دارد که عبارتند از:

۱- مشخص کردن ایده اصلی رمان

چگونه رمان جذاب بنویسیم

۲- مطالعه کتابهای مشابه در ژانر مورد علاقه خود

۳- انتخاب زاویه دید برای داستان (novel’s point of view)

۴- انتخاب زمینه داستان

۵- توسعه دادن شخصیت‌های اصلی داستان

۶- تعیین نمودن جدال‌ها، تعارضات و اشتراکات داستان

۷- ایجاد طرح کلی رمان

۸- طرح‌ریزی ساختار برای داستان

۹- انتخاب نرم‌افزار جهت نوشتن داستان

۱۰- شناسایی مخاطبین رمان

۱۱- تعین روال نگارش رمان

۱۲- انتخاب و تعیین تکنیک‌های ادبی و فنی در نگارش رمان

۱۳- مرور رمان نگارش شده

۱۴- اخذ بازخورد از اطرافیان بعد از اتمام نگارش یا حین نگارش رمان

۱۵- انتخاب یک ویراستار حرفه‌ای قبل از چاپ کتاب

پیشنهاد می‌کنیم قبل از شروع به نگارش داستان این پارگراف را برای خود کامل کنید:

رمانی که من خواهم نوشت در ژانر {….} خواهد بود. روایت این داستان یا زاویه روایت آن به شکل {….} و موقعیت مکانی آن {….} و زمانی آن {….} خواهد بود. این داستان یک قهرمان به نام {….} دارد که با انگیزه {….} به دنبال هدف {….} است. اما تعارضاتی مانند {….} به او در رسیدن به هدف مانع خواهند شد و ریسک‌هایی مانند {….} برای او خواهد داشت.

۱- مشخص کردن ایده اصلی رمان

اگر در حال ایده پردازی در مورد یک داستان هستید سعی کنید یک یا دو سطر را درباره موضوع کتاب خود بنویسید. تا زمانی که ننویسید و ایده خود را صرفاً در ذهن دارید ایده تشکیل نخواهد شد. ذهن سیال است. سیالی ذهن را باید گاهی متوقف کنید، محتوای آن را یادداشت کنید و اجازه دهید مجدداً به سیالی خود ادامه دهد. بنابراین، توصیه موکد ما این است که هر لحظه که ایده‌ای به ذهنتان می‌رسد آن را همان لحظه یادداشت کنید زیرا ویژگی سیالی ذهن باعث فراموشی آن خواهد شد.

۲- مطالعه کتابهای مشابه در ژانر مورد علاقه خود

نمی‌توان بدون خواندن اقدام به نوشتن کرد. شما نمی‌توانید بدون شنیدن حرف بزنید و یا بدون شنیدن و حرف زدن بخوانید. پس لازمه اصلی نویسندگی آن است که میزان مطالعه خود را مخصوصاً در ژانرهایی که دوست دارید افزایش دهید.

دلایل زیادی وجود دارد که قبل از نویسندگی باید مطالعه نمایید:

الف) شما درک درستی از آنچه قبلاً انجام شده است پیدا خواهید کرد و تمرکز خود را به روی موضوعات جدید در همان ژانر ارایه خواهد کرد.

ب) از طرف دیگر، شمامی‌توانید آنچه که در یک ژانر خاص محبوبیت یافته است را درک کنید و خواهید دانست که خوانندگان چه انتظاراتی دارند.

ج) خوش می گذرد. اگر خواندن کتاب را دوست ندارید، چرا می‌خواهید بنویسید؟

۳- انتخاب زاویه دید برای داستان (novel’s point of view)

کلاً برای انتخاب زاویه دید برای روایت داستان چند سبک وجود دارد:

الف) اول شخص: داستان از منظر نویسنده اصلی داستان گفته می‌شود. ضمیر اصلی ن مورد استفاده در روایت داستان “من” است

ب) دوم شخص: خواننده مستقیماً مورد خطاب قرار می‌گیرد و از آنها می‌خواهد كه خود را در در قالب شخصیت داستان قرار دهند. ضمیر اصلی مورد استفاده در این نوع زاویه دید “شما” است.

ج) سوم شخص نوع اول: راوی فقط بینش و افکار و احساسات یک شخصیت واحد را در یک زمان دارد. ضمایر مرتبط با این زاویه دید عبارتست از او  یا آنها.

د) سوم شخص نوع دوم: راوی فردی است آگاه به تمامی شخصیت‌های داستان و می تواند هر اتفاقی را برای هر شخصیت در هر نقطه از داستان برملا کند. ضمایر مورد استفاده همانند سوم شخص نوع اول است.

شما نیز برحسب علاقه خود می‌‌توانید زاویه دید برای روایت داستان را برحسب این موارد انتخاب نمایید.

۴- انتخاب زمینه داستان

به این جمله دقت کنید:

“ملکه بر تحت پادشاهی جلوس نمود و ملازمان در کنار او ساکن شدند”

فرض کنید شما با این ادبیات و این سمبول‌ها (مانند ملکه و ملازمان وی) داستانی از عصر جدید را روایت می‌کنید! طبیعتاً نه لحن داستان و نه سمبولها و نقش‌ها متناسب با عصر جدید نیست. بارها افرادی رمان‌‌هایی از فرهنگ‌های غیر ایرانی نوشته‌اند که تماماً نمادها و باورها و ارزشهای ایرانی در داخل آن جلوه‌گر می‌کرد. شاید با این مثال متوجه منظورمان از زمینه داستان شده‌اید. بله، هر فرهنگی و هر کشوری یک زمینه دارد که آن را باورها، اتفاقات تاریخی، ارزشها و فرهنگ خاصی وجود دارد.

چگونه رمان جذاب بنویسیم

بنابراین، وقتی می‌خواهید داستانی را خارج از زمینه‌ای که از آن اطلاعات ندارید بسازید، حتماً می‌بایست در مورد اختصاصات زمینه‌ای آنجا اطلاعات خوبی کسب کنید. به صورت ساده‌تر از خود بپرسید این داستان در کجا و در چه تاریخی رخ داده است؟ سپس بر حسب تناسب جوابتان الزامات زمانی و مکانی را رعایت نمایید.

۵- توسعه دادن شخصیت‌های اصلی داستان

برای پردازش شخصت‌های داستان از کجا می توانید شروع کنید؟ در زیر الگویی را برای پردازش شخصیت‌های داستان ارایه می‌دهیم:

 ۱- هدف: شخصیت شما چه می‌خواهد؟ به عنوان مثال، هدف هری پاتر شکست لرد ولدمورت است.    

۲- انگیزه: چرا شخصیت شما این هدف را دارد؟ هری باید لرد ولدمورت را تضمین کند تا امنیت جادوگران جهان را تضمین نماید و انتقام پدر و مادر مرده خود را بگیرد.

۳- پویا یا ایستا: آیا شخصیت شما در طول دوره داستان دچار تحولات اساسی خواهد شد یا تا حد زیادی یکسان خواهند ماند؟

پس از ایجاد این عناصر اصلی، می‌توانید به بررسی جنبه‌های دیگر شخصیت‌های خود بپردازید و آنگاه:    

الف) یک فایل برای هر کاراکتر ایجاد کنید که همه چیز از ظاهر گفته تا شخصیت فردی و خانواده او را پوشش دهد. هرمطلب یا ایده جدیدی که برای یک شخصت به ذهنتان رسید می‌توانید فایل همان شخصیت را باز کرده و در آن اضافه کنید.

ب) تاریخچه‌ای کلی از هریک از شخصیت‌های خود به وجود آورید و سعی کنید بین این تاریخچه‌ها و شخصیت‌‌های داستان هماهنگی‌هایی به وجود آورید.

ج) نام هریک از شخصیت‌های خود را انتخاب کنید و من بعد وقتی فکر می‌کنید، با نام هریک از شخصیت‌‌ها را خطاب کنید و در ذهن خود مرور کنید.

۶- تعیین نمودن جدال‌ها، تعارضات و اشتراکات داستان

به عقیده Kurt Vonnegut یكی از جهانی ترین انواع داستان، داستان “مردی در یک سوراخ” است: كسی دچار مشكل می‌شود و سپس سعی می كند از آن خارج شود. نوع دوم داستان “شکست عشقی” است: کسی چیزی دارد، آن را از دست می دهد و سپس سعی می کند تا آن را بازگرداند. در هر دو مثال، یک درگیری وجود دارد که داستان را هدایت می کند و در واقع، در صورت عدم درگیری، یک رمان واقعاً فقط یک گزارش طولانی است. درگیری همان چیزی است که باعث می‌شود مسیر شخصیت‌های شما برای دستیابی (یا عدم دستیابی) هدفشان برای خوانندگان جالب باشد این مجموع موانعی است که شخصیت اصلی در طول مسیر با آن روبرو می‌شود.

در رمان‌ها دو مقوله گسترده از تعارض وجود دارد و برای جذاب شدن داستان ایده خوبی است که هر دو را شامل شود:

کشمکش داخلی: ویژگی‌های شخصیتی و درونی و ذاتی هریک از شخصیت‌های داستان را شامل می‌شود که هنگام تلاش برای رسیدن به هدف خود مانع می‌شوند. به عنوان مثال، درگیری درونی Frodo در ارباب حلقه‌ها این است که نگذارد حلقه او را فاسد کند.

کشمکش خارجی: به مجموعه شرایط و موانعی که خارج از کنترل شخصیت یا شخصیت‌های داستان هستند و مانع از دستیابی آنها به هدف خود می‌شود. برای مثال، داشتن رقیب یا زقبای عشقی قدرتمند در داستان‌ها.

در کنار ایجاد موانع و تعارضات برای شخصیت‌های داستان یک نتیجه مثبت و جذاب نیز باید در کنار آنها باشد. برای مثال، در صورتی که شخصیت اصلی از موانع و رقبای خود بگذرد، چه نتیجه  عایده‌ای حاصل می‌شود؟ عایده این خواهد بود که معشوقه او نیز به شدت علاقمند به وی است و در صورتی که رقبا پیروز شوند زندگی آینده معشوقه بسیار تلخ و تحقیر آمیز و اجباری خواهد بود. تعارضاتی جالب هستند که در پس آن عوایدی نیز باشند که بسیار مهم هستند.

۷- ایجاد طرح کلی رمان

در دنیای داستان نویسی، اغلب دو نوع نویسنده وجود دارد: برنامه‌ریزها، بدون برنامه‌ها. برنامه‌ریزها، همانطور که احتمالاً حدس زده اید، قبل از شروع نوشتن، برنامه ریزی می‌کنند که رمان آنها به کجا می‌رود. بدون برنامه‌ها معمولاً یک ایده کلی درباره چگونگی داستانشان خواهند داشت، اما کار نوشتن را بدون انجام هرگونه ترسیم اولیه و برنامه شروع می‌کنند. اگر هدف نهایی شما نوشتن و انتشار رمان است، ما به شما پیشنهاد می‌دهیم که راهکارهای برنامه‌ریزان را دنبال کنید و یک طرح کلی ایجاد کنید. این برنامه اولیه و پلان به شما در جای جای داستان کمک خواهد کرد. برای مثال، گاهاً اصلا نمی‌دانید که دیگر چه بنویسید؛ به سادگی به برنامه اولیه مراجعه می‌کنید وبا دیدن مسیر اصلی، شروع به نوشتن مجدد می‌کنید. روش‌های بی‌شماری برای ترسیم برنامه برای یک رمان وجود دارد، اما در اینجا به ذکر چند روش بسنده کرده‌ایم.

الف) نقشه ذهنی. یک نمودار یا نوعی نمایش تصویری از نقاط، کاراکترها، مضامین، درگیری‌ها و فصل‌های خود ایجاد کنید.

ب) خلاصه داستان. طرح کلی مفصل تر که شامل کلیه عناصر اصلی داستان در طول دو یا سه صفحه می شود: نقشه، شخصیت‌ها، درگیری‌ها و مضامین.

ج) نقاط بحرانی داستان. نقاط بحرانی داستان را مشخص سازید. همچنین، هریک از شخصیت‌های داستان یک نقاط بحرانی یا چالش برانگیز می‌تواند داشته باشد که آنها را تعیین کنید و ترسیم نمایید. در آینده می‌توانید از این به عنوان نقشه راه روایت داستان استفاده کنید.

د) ترسیم اسکلت اصلی داستان. فقط نکته‌های اصلی طرح را یادداشت کنید. از آن به عنوان نقشه راه کلی استفاده کنید. برای مثال، شما می‌خواهید از تهران به اصفهان، سپس به شیراز و تبریز بروید. در این مسیر شما هزاران شهر و روستا را خواهید دید اما در برنامه اولیه داستان، صرفاً مسیرهای اصلی را می‌نویسنید که عبارت است از تهران، اصفهان، شیراز و تبریز.

و) ایجاد طرح داستان بر اساس شخصیت‌های داستان. نقشه داستان را با نقشه برداری از پیشرفت شخصیت‌‍‌ اصلی داستان، ضعف او، چالش‌ها و نقاط بحرانی شخصیت اصلی ترسیم کنید.

ه) ترسیم طرح داستان از طریق صحنه‌ها و توالی زمانی. صحنه‌های اصلی را برحسب توالی زمانی در کنار هم بچینید تا نقشه‌ای شود برای روایت داستان در مراحل دیگر.

۸- طرح‌ریزی ساختار برای داستان

در حالی که درست است که همه داستانها یک آغاز، یک میانه و یک پایان دارند، شما می توانید آن را به طرز چشمگیری تغییر دهید.

۱- شروع با اوج داستان. در این ساختار، نویسنده داستان خود را از یک نقطه اوج شروع می‌کند.

۲- شروع از میانه داستان. در این حالت نویسنده داستان خود را از میانه راه شروع می‌کند. به این مفهوم که هنوز به اوج نرسیده و از طرف دیگر داستان از جایی شروع شده که گویی قبلاً اتفاقاتی نیز افتاده است.

۳- یا اینکه داستان نقاط اوج متعدد دارد و در هر بخش هریک از آنها اتفاق می‌افتد اما این نقاط اوج رها از همدیگر نیستند و خواننده طی تجربه چندین نقطه اوج در نهایت در پایان داستان به نقطه‌ای می‌رسد که تمامی نقاط اوج و فرود به ان منتهی می‌شوند. این روش یکی از بهترین روشهای ساختاری در نویسندگی رمان و داستان است.

۹- انتخاب نرم‌افزار جهت نوشتن داستان

چگونه می خواهید رمان خود را بنویسید؟ با قلم و کاغذ؟ با کمک یک نرم افزار نگارش یا ابزار قالب بندی ؟ باید قبول کنید که زمان جوهر و کاغذ گذشته است و باید روش‌های جدید را به کار گیرید. نرم‌افزارهای نگارش متعددی وجود دارد که می‌توانید از انها استفاده کنید. یکی از بهترین انها نمر افزار Word می‌باشد. با استفاده از این نرم‌افزار شما به راحتی می‌توانید مشخص کنید که امروز چند کلمه نوشته‌اید و اینکه سریع می‌توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید و به راحتی آن را برای گرفتن بازخورد از دیگران از طریق ایمیل و سایر نرم‌افزارها ارسال کنید.

۱۰- شناسایی مخاطبین رمان

چه کسی می‌خواهد کتاب شما را بخواند؟ نه، قطعا پاسخ “همه” نیست. اگر به قفسه کتاب خود بنگرید، احتمالاً سریعاً خواهید فهمید که کتابهایی که خریداری کرده‌اید و خوانده‌اید به لحاظ سبک ادبی نگارش، ژانر و سایر عوامل مشابه یکدیگرند. بنابراین، شما نیز مخاطب خاص کتاب‌های خاصی هستید.

اگر می‌خواهید بازار هدف کتاب خود را شناسایی کنید، به این سوالات پاسخ دهید:

۱- آن ها چند ساله هستند؟

۲- چه ژانرهایی می‌خوانند؟

۳- سرگرمی‌های آنها چیست؟

۴- برخی از نویسندگان مورد علاقه آنها چه کسانی هستند؟

۵- برخی از فیلم‌های مورد علاقه آنها چیست؟

۶- آیا آنها در جایی خاص زندگی می‌کنند؟

۱۱- تعین روال نگارش رمان

همه ما می‌دانیم که برای پیشرفت در هر نوع هدف ، کار بر روی آن باید جزئی از روال عادی ما شود. یعنی باید به صورت برنامه‌ریزی شده گام‌های اجرایی را برداریم و به ان متعهد باشیم:

الف) چند ساعت در روز می‌خواهید به نگارش اقدام کنید. وقتی این ساعت را تعیین کردید دیگر آن را غیرقابل مذاکره نمایید و به آن متعهد باشید. این یک دوره زمانی است، چه روزانه یک بار و چه در هفته یک بار، شما به نوشتن متعهد می‌شوید.

ب) پیشرفت خود را عینی کنید. اهداف واقع بینانه را تعیین کنید (شاید تعداد کلمات یا تعداد صفحات برای دستیابی به آنها) که می‌توانید به آنها برسید و سپس آن “پیروزی‌های کوچک” را جشن بگیرید. انتخاب چنین روالی باعث می‌شود فرآیند نوشتن کتاب برای شما حالت شعف و نشاط و سرگرمی داشته باشد.

ج) با دیگران حرف بزنید. اگر ترفیعی در محل کار دریافت می‌کردید، آن را جشن می گرفتید یا حداقل خبر خوب را با دیگران به اشتراک می گذاشتید. همانطور که در نوشتن رمان خود پیشرفت می‌کنید، در مورد آن با دیگران صحبت کنید. این به شما کمک می‌کند تا جذابیت کار بالاتر رود و یک منبع تشویقی و حمایتی پیدا کنید.

۱۲- انتخاب و تعیین تکنیک‌های ادبی و فنی در نگارش رمان

بعضی اوقات دشوار است که دقیقاً بدانید که چرا یک رمان خاص سالها در کنار شما می‌ماند و همیشه در ذهن خود آن را جابجا می‌کنید. وقتی به آثار افرادی مانند داستایوفسکی، چوخوف، همینگوی و سایر نویسندگان معروف مراجعه می‌کنید در آثار و ادبیات آنها نقاط تکنیکی و ادبی نابی پیدا می‌شود که احتمالاً یکی از دلایل تاثیرگذاری آنها همین است. بدون تردید، می‌توانید از سبکهای ادبی آنها و فنون نگارششان استفاده کنید.

۱۳- مرور رمان نگارش شده

هر بار که داستان خود را می خوانید، به احتمال زیاد به بازنویسی بخش‌هایی خواهید رسید که نیاز دارد و ممکن است منجر به بازنویسی‌های بیشتر شود. برای اطمینان از اینکه در چرخه بی‌پایان ویرایش گرفتار نشوید، همه چیز را یکباره ویرایش نکنید. با در نظر داشتن یک موضوع خاص به رمان مراجعه کنید و فقط آن مورد را برطرف کنید. اگر در این میان موارد دیگری را مشاهده کردید، آنها را یادداشت کنید تا بعداً برگشته و اصلاح نمایید. بهتر است در هر بار ویرایش، صرفاً به یک فاکتور تمرکز کنید.  در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است بخواهید هنگام ویرایش از انها استفاده کنید:

الف) شان بده، نگو. بعضی اوقات، فقط لازم است چیزی در واقع در رمان بیان شود، و شما آن را بیان می‌کنید تا ایجنا مشکلی نیست. اما، تا آنجا که می‌توانید، سعی کنید به جای بازگو کردن آن را نشان دهید. آنتوان چخوف می‌گوید: “به من نگو ماه می‌درخشد. تابش نور را روی شیشه شکسته به من نشان بده. “

ب) استفاده از فعل “گفت” بهترین دوست شما است. وقتی صحبت از گفتگو می‌شود، می‌توانید وسوسه شوید تا از واژه‌های مترادفی مانند “فریاد زد”، “ادعا کرد” یا “خاطر نشان کرد”  استفاده کنید. اما برای هر سه فعل مذکور مکان و زمان خیلی خاصی لازم است ولی شما می‌توانید از فعل “گفت” در ۹۰٪ از مواقع استفاده کنید. منظور این است که بیشتر از افعال و لغاتی استفاده کنید که نیازمند مکان و زمان خاصی نباشد در همه موارد و فارغ از حس و حال داستان بشود استفاده کرد.

ج) از نگارش بسیار پیجیده و ادبیاتی خودداری کنید. نگارش پیجیده زبانی بیش از حد مزین است که چیز زیادی به داستان نمی‌دهد. استفاده از این زبان می‌تواند رابطه شما با خواننده را قطع کند و پیامتان را نیز تحت شعاع قرار دهد.

۱۴- اخذ بازخورد از اطرافیان بعد از اتمام نگارش یا حین نگارش رمان

کار کردن با خوانندگان و اخذ بازخورد از آنها بسیار مهم است، زیرا نویسندگان در طی فرایند نگارش، غالباً درمورد موضوعات خاص مانند حفره‌های طرح داستان، نقشه کلی داستان، عدم تداوم، شخصیت‌پردازی احتمالاً دچار اشتباهاتی شوند و هرچقدر هم که خودشان بخوانند متوجه آن اشکالات نشوند. قتی دیگران کتاب را می‌خوانند، این حفره‌ها و اشکالات سریعاً به رو می‌آیند و می‌توان قبل از چاپ آنها را اصلاح نمود.

۱۵- انتخاب یک ویراستار حرفه‌ای قبل از چاپ کتاب

یکی از مهمترین بخش‌های آماده‌سازی یک رمان برای انتشار این است: یک ویراستار را استخدام کنید. شاید سرمایه گذاری ارزانی نباشد، اما وقتی به ساعتهای زیادی که برای نگارش رمان خود صرف کرده اید فکر می‌کنید، هزینه دریافت یک متخصص برای تنظیم دقیق و صیقل دادن داستان شما به احتمال زیاد ارزش داشته باشد.

در اینجا چند نوع ویرایشگر وجود دارد که ممکن است بخواهید با آنها کار کنید:

الف) ویرایشگر توسعه دهنده. اگر بعد از اتمام نسخه خطی خود قصد دارید چندین ویرایشگر را استخدام کنید، بهتر است با یک ویرایشگر توسعه دهنده شروع کنید. آنها یک بررسی جامع و عمیق از رمان شما ارائه می‌دهند، و بازخورد خود را درباره همه چیز، از نقاط مشکل ساز گرفته تا ساختار جمله به شما بازخورد می‌دهند.

ب) ویراستار متنی. این ویراستاران به دنبال اشتباهات ساختاری و گرامری و همچنین، سبک زبانی هستند که شما به کار برده‌اید. برای مثال، تکرار بیش از حد کلمات خاص، اشتباهات در پاراگراف‌بندی و موارد مشابه را چنین ویراستاری رفع می‌کند.

ج) ویراستار بازخوان. به طور معمول آخرین مرحله از ویرایش، تصحیح نسخه خطی نهایی را به دست شما می دهد و مطمئن شوید که بعد از این مرحله اشکالات به صورت نادر در کتاب شما مشاهده خواهد شد.

در اینجا چند توصیه دیگر را نیز به علاقمندان نگارش رمان ارایه می‌کنیم:

۱- خوب بفهمید که چرا می‌نویسید و چه چیزی می‌خواهید بنویسید؟

قبل از اینکه قلم بر روی کاغذ یا دستی بر روی کلید کیبورد بگذارید، دقیقاً به این مساله چه از طرف خود و چه از طرف خوانندگان خود فکر کنید که در حال انجام چه کاری هستید؟ چرا می‌خواهید رمانی را بنویسید؟ ملاک موفقیت از نظر شما چه خواهد بود؟ آیا می‌خواهید فقط کتابی به نام خودتان چاپ کنید؟ یا می‌خواهید با واژه‌ها و کلماتتان اندک تغییری در احساسات و زندگی خوانندگانتان ایجاد کنید، و یا اینکه می‌خواهید درآمد خوبی کسب کنید؟ پاسخ به هریک از این سوالات بسیاری از موارد مبهم را چه در حال حاضر و چه بعداً تغییر خواهد داد.

بعد از پاسخ به این سوالات، سعی کنید مخاطبین خود را بشناسید. یعنی، احتمال می‌دهید چه دسته از افرادی مخاطبین شما باشند؟ آنها احتمالاً  چه نویسندگان دیگری را دوست دارند؟ پاسخ به این سوالات نیز می‌تواند کمک شایانی در انتخاب داستان و نوع روایت شما داشته باشد.

یکی دیگر از بهترین کارها این است که ۵ الی ۱۰ رمان از بهترین رمان‌های چاپ شده که احساس میکنید شبیه به رمانی خواهند بود که شما می‌خواهید نگارش کنید را لیست کنید. با بررسی این کتاب‌ها و میزان فروش و استقبال مخاطبین از آنها در سال‌های اخیر متوجه خواهید شد که کتاب شما بعد از نگارش و اتمام احتمالاً چه وضعیتی خواهد داشت.

۲- قدرت خلاقیت خود را آزاد کنید.

برای میدان دادن به خلاقیت خود می‌توانید:

الف) به کنجکاوی‌هایتان اهمیت دهید.

ب) جرقه‌هایی که گهگاهی در ذهن پدید می‌آیند را یادداشت کنید.

ج) مطمئن باشید افرادی وجود دارند که علاقه‌مندی آنها مشابه با علاقمندی شما است.

کنجکاوی. وقتی در کتابفروشی هستید بیشتر به کدام کتاب‌ها نگاه می‌کنید؟ بیشتر به چه فیلم‌هایی علاقمند هستید؟ چه مکالماتی را بیشتر از بقیه ترجیح می‌دهید و بیشتر دوست دارید در چه موضوعاتی صحبت کنید؟ وقتی وارد یک شهر جدید می‌شوید دوست دارید کدام بخش‌های آن را اول از همه ببینید؟ آیا به جاهای تاریخی بیشتر علاقه دارید یا به مکانهای تفریحی و ساختمانهای مدرن؟ چه نوع غذاهایی را دوست دارید بخورید؛ فست فودها یا غذاهای سنتی؟ آیا علاقه‌ای به فرهنگ بومی آن ملت دارید یا خیر؟ همه این سوالها می‌تواند کنجکاوی‌ها و علایق شما را مشخص کنند و همین مساله می‌تواند مشخص کند که حوزه نوشتاری شما بیشتر در چه زمینه‌ای خواهد بود؟

جرقه‌های ذهنی. گهگاهی ایده‌های گذرایی از ذهن خطور می‌کنند که معمولاً بر اثر حضور در مکانی، قرار گرفتن در فضایی و امثالهم ایجاد می‌شوند. بهترین کار ممکنه این است که همان لحظه چنین جرقه‌هایی را یادداشت کنید زیرا این احتمال زیاد وجود دارد بعد فراموش کنید. این جرقه‌ها می‌توانند ایده‌‌های بسیار خوبی را در ذهن متبلور نمایند.

علایق مشترک. اگر شما تصور کنید در محله یا جمع دوستان و یا اینکه شهری که زندگی می‌کنید علایق محدودی وجود دارد و بیشتر افراد یا دوستان علایقی مشترک با شما ندارند و تصمیم بگیرید از آن علایق صحبت نکنید و یا ننویسید کار اشتباهی کرده‌اید. مطمئن باشید که افراد زیادی وجود دارند که علایق شما با علایق آنها مشترک است و بنابراین شما می‌توانید مخاطبان خود را پیدا کنید. مخاطبان شما گاهاً خارج از حلقه دوستان، شهر، و حتی کشور است. برای مثال، شاید برای شما رفتن به قبرستان تجربه‌ای آرامبخش باشد، اما برای اکثر دوستان و اکثر افراد تجربه‌ای وحشت آورد و افسردگی‌آور. اما مطمئن باشید افراد زیادی خارج از حلقه دوستان و شهر شما وجود دارند که دقیقاً آنها نیز تجربه مشترکی با شما دارند.

۳- به جای کنار هم قرار دادن صرف کلمات، داستان بنویسند.

بسیاری از رمان نویسان رمان خود را با نوستن  کلمات پشت سر هم بدون هیچ گونه مسیر و هدفی شروع می‌کنند و اندکی بعد خودشان نیز در این ابهام فرو می‌روند. برای پرهیز از اینکار می‌بایست به رمان‌هایی که علاقه دارید و رمان‌های قوی نیز محسوب می‌شوند نگاه کنید. وقتی صرفاً یک رمان را می‌خوانید، شاید متوجه این هنرمندی‌ها و ساختارهای دقیق نشوید. اما وقتی اینبار همان رمان را می‌خواهید از دیدگاه ساختار و نقطه شروع و پایان بررسی کنید، نکات بسیار زیادی را خواهید آموخت.

معمولاً ساختار رمان‌های قدیمی در سه برهه زمانی کلی استوار می‌شود: ۱- نقطه شروع، ۲- نقطه میانی، ۳- نقطه پایانی

در نمودار زیر، ساختار اصلی و عناصر رمان‌های کلاسیک را می‌بینید.

به عنوان مثال، رمان Hunger Games را در نظر بگیرید. این کتاب در آغاز با کلمات و واژگان عادی شروع می‌شود؛ جایی که کاتنیس به دنبال غذا برای خانواده اش در منطقه ای است که توسط دولت مرکزی مورد ستم واقع شده است. برای کمک به کتنیس، خواهر او پرایم هم اضافه می‌شود  از اینجاست که با اضافه شدن اقدام اول داستان شروع می‌شود. اقدام دوم داستان،  مهیا شدن برای بازی‌ها و موانع موجود در آن است جایی که کتنیس مجبور است تا برای نجات جان خود مبارزه کند. او تا زمانیکه پتا را ترک کند، با مصیبت‌های زیادی مواجه می‌شود. در اوج داستان، رئیس جمهور اسنو شکست می‌خورد و داستان نهایت با برگشتن این منطقه ستمدیده به حالت عادی، شکل عادی بخود می‌گیرد.

اگر قصد چاپ کتاب رمان دارید، می‌توانید از طریق شماره‌های تماس و ایمیل انتشارات، با ما در ارتباط باشید.

+ چاپ کتاب رمان

+ چگونه یک رمان را نقد کنیم؟

+ چگونه کتاب بخوانیم تا فراموش نکنیم؟

+ محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب را از این صفحه انجام دهید

من میخواهم یه داستان واقعی هست که الان داره اتفاق می افته برای خودم را بنویسم اسم رمان هم میخوام بزارم .( بازی روبط ) این داستان خلاصه برای کلاس چهارم بودم اتفاق افتاده و الان که سال ۱۳۹۷ هست داره ادامه پیدا میکنه . ممنون اگه جواب دهید

با سلام و خسته نباشید
اینکه تصمیم به نگارش رمان گرفته اید هیچ مشکلی نداره و شما ایده هم دارید که کار رو راحتتر می کنه. از نظر ما تا این قسمت از کار مساله ای وجود نداره. هر کمکی که شما فکر می کنید انتشارات ما در نگارش رمان میتونه به شما کمک کنه رو بفرمایید. با ما از طریق شماره های تماس و ایمیل در ارتباط باشید. منتظر تماس شما خواهیم بود. تشکر مجدد

سلام خسته نباشید
من میخام یک رمان بنویسم خیلی رمان خوبی میشه ولی اصلا سردر نمیارم که چگونه چاپش کنم یا دیگران بتونند بخونن یا ب فروش برسه لطفا کمکم کنید در این باره

کتاب بعد از تالیف، توسط متخصصان ما بررسی شده و در صورت احراز کیفیت و موارد دیگر، جهت امور چاپ اقدام خواهد شد. کلیه امور مربوط به چاپ کتاب از طریق انتشارات ما انجام می شود و شما نیازی به اقدام در جهت امور مربوط به احذ مجور و چاپ ندارید. تمامی اقدامات از طریق انتشارات انجام خواهد شد.

سلام اگه رمامت را ننوشتی به این ایمیل بفرستش ـ

hashemi5099554@gmail.com

سلام

سلام
من داستانی را نوشته ام که نمی دانم ایا ارزش چاپ کردن داره یا نه،.و یا می تونه مورد توجه باشه؟
ایا امکان ارسال کارم و دونستن نظر کارشناسان وجود دا ره؟
متشکرم

سلام و عرض ادب
بله شما میتوانید فایل نگارش شده را برای ما ارسال نمایید تا بعد از بررسی اعلام نظر کنیم. این کتاب در صورت تایید میتواند در انتشارات ما به مرحله چاپ برسد.

سلام
از اینکه جواب سوالم رو دادین خیلی ممنون.
فایل رو باید به چه ادرسی ارسال کنم.

سلام
لطفا فایل را به آدرس زیر ارسال کنید:narvanpub@gmail.com

من نمیتونم بفرستم چرا؟راه دیگه ای نیست؟؟

شما هم میتوانید به همین آدرس ایمیل ارسال کنید.

خیلی مفید بود با تشکر از شما

سلام من در حال حاضر درحال نوشتن رمانی هستم ولی از این وهم دارم که رمانم باید به صورت گفتاری باشه یا نوشتاری و اینکه ایا میتونم رمانم کمی صحنه دار باشه یا نه ؟
ممنون اگه زودتر بهم جواب بدید

با سلام و عرض ادب
برای انتخاب سبک نگارش در نوشتن رمان می توانید از لینک زیر کمک بگیرید:http://www.narvanpub.com/%d8%b3%d8%a8%da%a9-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%ae%d8%aa%d9%84%d9%81-%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%d8%b4-%d9%86%da%af%d8%a7%d8%b1%d8%b4-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8/
درباره سوال دومتان ببینید کتاب قبل از چاپ باید مورد تایید وزارت ارشاد باشد، هرگونه نگارش خارج از چارچوب قوانین قعطعاً منجر به عدم چاپ و نشر کتاب خواهد شد. به این مساله حتماً توجه داشته باشید.

ممنون از راهنماییتون و سایت خوبتون که اطلاعات خوبی رو به ما میده

ببخشید دوباره مزاحم میشم شما رمان رو به صورت نرم افزار هم منتشر میکنید ؟

سلام ، شاید برای شما جالب باشه اما من تا به امروز نزدیک به پنج رمان نوشته ام ولی هنوز هیچ کسی رمانم رو نخوانده و ویراستاری نشده ، آیا چاپ بشه بهتره یا انتشار الکترونیک بشه بهتره ؟؟؟؟؟

سلام، چاپ کاغذی یا دیجتالی هر کدام شرایظ خاص خود را دارد و بسته به سلیقه شماست. اما چیزی که می توانیم بیشتر روی آن تاکید کنیم این است که شما حتما باید رمانهای خود را حداقل یک یا دو نمونه از آنها را به انتخاب چاپ کنید. یقیناً با چاپ و انتشار کتاب شما می توانید کیفیت کار خود را تشخیص دهید و با مخاطبان خود در تماس باشید. این دو مزیت صرفا بخشی از مزایای موجود در چاپ کتاب است. در نهایت برای تصمیم گیری درباره چاپ کاغذی کتاب و یا چاپ الکترونیک کتاب می توانید مطلب “برای اولین بار چاپ الکترونیک بهتر است یا چاپ کاغذی؟ ” را در لینک زیر مطالعه کنید:http://www.narvanpub.com/%d8%a7%d9%88%d9%84%db%8c%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b1-%da%86%d8%a7%d9%be-%d8%a7%d9%84%da%a9%d8%aa%d8%b1%d9%88%d9%86%db%8c%da%a9-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1-%db%8c/

سلام بنده هم قصد نوشتن یک رمان رو دارم میشه کمکم کنید؟

باسلام. داستانی درذهنم هست که احساس میکنم دنیاروشگفت زده خواهدکرد. اماسوادزیادی برای انتخاب لغات ندارم لطفاراهنمایی کنید

میدونم شایدکمی خنده دارباشه کسی که سوادزیادی نداره امامیخوادرمان عجیب وغریب بنویسه اماکلن احساس میکنم خودمم آدم عجیب وغریبی هستم وهیچ وقت نتونستم کامل خودم روبشناسم

داستان رو بنویس بعد به لغات فکر کن میتونی اونو بعدا ویرایش کنی شروع کن تا دیر نشده

سلام ببخشید من دارم یه رمان مینویسم ولی بخش های هیجانیش رو خیلی بد توضیح میدم چیکار کنم که بهتر بنویسم؟؟؟
من و دوستام همزمان باهم داریم رمان مینویسم چجوری منتشرش کنیم ؟؟

با سلام
نگارش رمان با تمرین و تکرار و اخذ بازخورد از متخصصان امر حاصل می شود و پیشرفت می کند.
قاعده خاصی وجود ندارد که الان برای شما ذکر کنیم تا شما بتوانید بخش های مذکور را بهتر بنویسید. شما در هر بخش از زمان که خود احساس ضعف می کنید باید با یک متخصص همفکری بکنید.
بعد از نوشتن و اتمام رمان، در صورت علاقه به انتشارات ما می توانید دست نوشته های خود را به ما ارسال نمایید تا در اسرع وقت نسبت به ویراستاری و صفحه آرایی آنها اقدام شود و در نهایت امور مربوط به چاپ انجام گردد.

ببخشید دوباره مزاحم شدم
هزینه ویراستاری وصفحه آرایی تقریبا چقدر میشه؟؟

با سلام و عرض ادب
هزینه ویراستاری و صفحه آرایی کاملاً بر اساس متن برآورد می شود. اگر کتابی توسط مولف خوب نگارش شده باشد هزینه ویراستاری پایین و اگر کم کیفیت نوشته شده باشد هزینه ویراستاری بالا خواهد بود. بنابراین، شما می بایست قسمت هایی از کتاب خود را برای ما ایمیل بفرمایید تا همکاران بعد از انجام بررسی های دقیق قیمت نهایی کتاب را مشخص نمایند.

با سلام. من یک داستانی در ذهنم دارم که مایل هستم اون رو تبدیل به رمانی کنم علاقه شدیدی به نوشتن دارم و دو رمان نوشتم که فقط دوستانم اونها رو خواندند و مورد تاییدشان قرار گرفته میخواستم بدانم چگونه میتوانم رمان خود را چاپ کنم هزینه آن چقدر میشود و اینکه میشود بعد از نوشتن کسی آن را بخواند و اشکالاتش را برطرف کند؟

با سلام برای مشاهده مراحل چاپ کتاب می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:http://www.narvanpub.com/%d8%a8%d8%a7-%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%da%86%d8%a7%d9%be-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a2%d8%b4%d9%86%d8%a7-%d8%b4%d9%88%db%8c%d8%af/
همچنین، بعد از اتمام نگارش رمان از سوی شما، ویراستار کتاب شما را مطالعه کرده و تغییرات مهم را در آن ارایه و ایجاد می کند.
در بحث هزینه های چاپ کتاب، تا زمانیکه کتاب نگارش نشده و شرایط آن مشخص نیست نمی توان اظهار نظری کرد. پیشنهاد می شود شما کتاب را به اتمام برسانید سپس برای اطلاع از شرایط چاپ کتاب با ما در تماس باشید.

با سلام و خسته نباشيد. من شش فصل از يك رمان را توشتم كه مجموعه اي از واقعيت ها آميخته با تخيل هست. اسامي را هم تغيير دادم. ميتونم فصل اول رو براي بررسي و نقد براي شما ارسال كنم؟

با سلام
بله حتماً، شما می توانید فایل را برای ما ارسال کنید تا از طریق متخصصین همکار ما به بررسی آن پرداخته شود. قطعاً این امر در فرآیند چاپ کتاب تان تاثیرگذار خواهد بود.

ببخشید کجا میتونم بفرستم رمانمو تا برام بخونید و ایرادامو بگید

میتونید از طریق صفحه تماس با به ایمیل ما دسترسی پیدا کنید و برای ما ایمیل کنید. قبل از ارسال، از طریق شماره های تماس با همکاران ما مشورت کنید.

سلام خسته نباشید
من در حال نوشتن زمانی هستم که تقریبا شکل رمان فیلم اما مشکل رمان های من اینه که نمی تونم آنچه در ذهنم هست و به همون خوبی بنویسم و داستان رمان هارو جوری ادامه بدم که خواننده حس کنجکاویی پیدا کنه و لذت ببر می خواستم بدونم چه طور میتونم این مشکل و حل کنم

با سلام دوست عزیز،
ببینید نوشتن یک مهارت است مانند نجاری کردن، رانندگی کردن، و موارد دیگر. شما تنها زمانی می توانید نویسنده خوبی شوید که ممارست و تمرین کنید. تمرین و ممارست تنها راهی است که می تواند شما را به هدفی که در نظر دارید برساند.

سوال دیگه که داشتم میخواستم بدونم من رمان هارو در کجا باید بنویسم به صورت تایپ در گوشی یا کامپیوتر یا در دفتر ؟
تا بتونم رمان هایم را چاپ کنم

نوشتن با هر روشی که شما دوست دارید و راحتتر هستید امکان پذیر است. بستگی به خودتان دارد. فقط باید داکیومنت یا سند خود را نوشته و و از آن خوب نگهداری کنید تا اتمام شود. بعد از اتمام می توانید برای چاپ و نشر فایل را ارسال کنید.

سلام من يك نه ساله هستم كه رمان نوشتن را دوست دارم،
كلي هم با مطالب شما رمان هايم را تغيير دادم،
مي توانم يكي از ان ها را ارسال كنم؟؟؟؟

با سلام
بله حتما، می توانید ارسال کنید تا کمیته ارزیابی کیفی محتوای کتاب آن را بررسی کند. قطعاً شما می توانید در حال و آینده به یکی از نویسندگان خوب انتشارات نارون دانش تبدیل شوید.

رمان خودم را چگونه به اشتراک بگذارم؟؟

لطفا مشخص بفرمایید رمانتان با اخذ مجوزهای قانونی چاپ شده است یا خیر. اگر کتابتان در یک انتشارات معتبر چاپ شده باشد راههای مختلفی برای انتشار آن است. برای مثال، اپلیکیشن فیدیبو بسیار خوب است. اما اگر کتابتان چاپ نشده باشد مطلقا به انتشار و اشتراک گذاری آن نپردازید.

ببخشید من رمان نوشتم و میخواهم توی اینترنت پخشش کنم ولی نمیدونم و چطوری پخشش کنم؟

با سلام
آیا این رمان چاپ رسمی از طریق انتشارات شده است؟ اگر چاپ رسمی شده است که می توانید این کار را از طریق درست کردن وبلاگ و به انتشار گذاشتن و فروش آن انجام دهید. اما باید متذکر شویم که چنین رویه هایی دیگر تاثیر خود را از دست داده اند. بسیاری از اپلیکیشن هایی وجود دارد که به راحتی شما میتوانید در صورت چاپ رسمی کتابتان، آن را در این اپلیکیشن ها به اشتراک بگذارید که مخاطبینی بالای ۳ میلیون نفر دارند.

راستش من رمانم رو چاپ نکردم ولی قوه تخیل خوبی دارم برای همین میخواستم یک بار رمانم رو توی یک جای مثلا فضای مجازی پخش کنم و نظرات دیگران رو بدونم که اگه رمانم خوب بود به صورت جدی روش کار و برای چاپ بدمش

بسیار کار خوب و حرفه ای انجام خواهید داد. یقیناً فضای مجازی فرصت خوبی است برای ارزیابی استعداد و مهارت در امر نویسندگی. اما نباید تحت تاثیر کامل بازخوردها نیز باشید زیرا احتمال دارد اغلب بازخورد دهندگان ارزیابان خوبی نسبت به ارزش کیفی کتاب نباشند.

سلام‌من‌یه‌رمان‌درموردمشکلات‌ااجتماعی‌نوشتم‌ولی‌نمیدونم‌ارزش‌چاپ‌داره‌یانه‌اگه‌‌پاسخ‌بدین‌ممنون‌میشم

با سلام
شما میتوانید بخش هایی از کتاب را برای ما ارسال نمایید تا به بررسی کیفی آن اقدام نماییم.

مرسیی
راهنمایی خوبی بود
اما نوشتن با این اصول که خیلی حرفه ای میشه اگه بشه

با سلام و خسته نباشید
وجود تخیلات زیاد در داستان باعث میشه که از جذابیت داستان کم بشه؟؟
منظورم اینه که وجود واقعیت رو در داستان تا حد زیادی پایین بیاری

با سلام
خوب سبک های متفاوتی در رمان نویسی وجود دارد که سبک های رئالیسم و سوررئال و سایر سبک ها از انواع آن هستند. سوالی را که شما طرح نموده اید نمی توان به دقت پاسخ گفت بلکه شما می بایست خودتان در آغاز سبک نگارش رمان خود را انتخاب کنید و سپس بر اساس سبک انتخاب شده جریان داستان را جلو ببرید. خوانندگان بر حسب علاقه خود نسبت به سبک آثار شما، به انتخاب و مظالعه آثارتان خواهند پرداخت.

سلام .. من دارم یک رمان تاریخی و خارجی مینویسم و میخواستم بدونم چطور باید برای شما ارسال کنم تا نظرات خود را بدهید .. مرسی

با سلام
شما می توانید بخشی از رمان خود را برای ما از طریق ایمیل ارسال کنید تا همکاران به ارزیابی کیفیت آن قبل از چاپ بپردازند.

سلام
من دارم یک رمان عاشقانه ک کاملا واقعی هست رو مینویسم…ک وقتی تموم شد میخوام چاپش کنم
راستش به مشکل برخوردم…
و چند تا سوال دارم
کجا میتونم سوالات خود را مطرح کنم؟!

با سلام
شما می توانید از طریق آدرس ایمیل و یا شماره تماس های انتشارات سوالات خود را طرح نمایید. همکاران متخصص ما در خدمت شما خواهند بود.

با سلام من در حال نوشتن یک رمان هستم آیا امکان داره که بخشی از رمان رو براتون ارسال کنم تا در مورد نگارش ادامه رمان و ارزش چاپ اون راهنماییم کنید؟

با سلام
همکاران متخصص انتشارات نارون دانش برای بالاتر رفتن هر چه بیشتر کیفیت کتابهای چاپی خود می توانند مشاوره های تخصصی برای نگارش و یا ترجمه کتاب به مترجمین و مولفین ارایه دهند. شما می توانید از طریق آدرس ایمیل، کتاب خود را برای ما ارسال کنید تا در صورت لزوم مشاوره تخصصی برای ادامه کار دریافت نمایید.

سلام.میخواستم بدونم انتشارات شمافقط رمان هایی باموضوع خاص روچاپ میکنه؟مثلاشمارمان مذهبی هم چاپ میکنین؟!

با سلام
خسته نباشید ممنون از سایت خوبتون
راستش من رمان می خونم اما ترجیح می دم رمانای خارجی رو بخونم چون حس امید و زندگی مثل هری پاتر. ملت عشق و…اما ایرانی هم دوس دارم من رمان می نویسم دوستام هم می خونن خیلی دوس دارن خیلی تعریف می دن به هر دو سبک می نویسن منم هدفم واقعا نویسنده خوبی شدنه.داستانای معمولا راجع به یه شخصیه که تو یه مشکل گیر کرده بعد یه دفه عاشقانه می شه.
می خواستم یه رمان پرطرفدار بنویسم که آمیخته ای از حس زندگی و عاشقانگی باشه که نه گنراه کننده باشه نه خیلی کلیشه ای سنتی چون می خوام نوجونا هم مخاطب باشن و از طرفی کتاب امید بخش و زیبا شبیه نویسنده های خارجی مخصوصا انگلیسی بنویسم.لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم به اصطلاح رمانم بترکونه واقعا این رویای منه راجع به موضوع هم مشکلی ندارم زود به ذهنم میاد میشه براتون بفرستم ببینید کدومش بهتر میشه؟؟؟
در ضمن خواهشا بهم بگین چطور یه رمان پرطرفدار شگفت انگیز بنویسم.
ممنون

با سلام
قدرت تشخیص و تمییز شما خوب هستش و تقریباً میدونید چیکار باید بکنید اما واقعیت مساله این هستش که نگارش رمان پرطرفدار علاوه بر تکنیک نیازمند تمرین بسیار زیاد هستش. مطمئن باشید که برای اینکه بتونید رمان خوب بنویسید باید اول زمانهای خوب زیادی بخونید. و اینکه شروع به نوشتن کنید، بازخورد بگیرید و برحسب بازخوردهایی که دریافت میکنید روندتون رو تغییر بدید. بهترین کار ایجاد یک وب سایت و یا وبلاگ هست که اونجا با خوانندگان تون در ارتباط مستقیم باشید و نظراتشون رو دریافت کنید. والا، ما در این محیط محدود نمی تونیم تکنیک هایی رو بگیم که شما یک شبه بتونید رمان های خوبی بنویسید. ما می تونیم به شما کمک کنیم که چطور به صورت گسترده با مخاطبینتون در ارتباط باشید. همچنین، تجارب رمان نویس های خوب را در این وب سایت ترجمه نموده ایم و به صورت نوشتار در خدمت شما قرار داده ایم.

با عرض سلام من میخواستم یک رمان احساسی و غمگین بنویسم ولی نمیدونم چجوری شروع کنم، میشه راهنمایم کنید، ممنون میشم

مراحل ابتدایی نگارش رمان خوب در همین مطلب به صورت جامع امده است. نگارش صرفا تکنیک نیست و نیازمند تمرین و ممارست هست. پینشهاد ما این است که شما شروع به نوشتن کنید و بعد از مدتی یقیناً نوشته هایتان با توجه به بازخوردهایی که از مخاطبینتان اخذ خواهید کرد اصلاح خواهد شد.

ممنون از پاسختون
میشه یه کتاب انگلیسی(اروپایی)بهم معرفی کنید؟
آیا در رمان ها عشق حتما باید باشه؟
میشه رمانم درمورد مشکلات و نحوه ایجاد روابط با اطرافیان حتی خانواده باشه؟
آیا رمانمو اگه به سبک اروپایی بنویسم تو ایران طرفدار پیدا می کنه؟

سلام مجدد
در نگارش رمان سبک اروپایی مفهوم ندارد. مثلا، نگارش رمان می توانید رئالیستی باشد یا سوررئال. ولی سبک اروپایی یا آسیایی برای تعریف نگارش رمان معنا ندارد.
موضوع عشق یکی از موضوعات پرطرفدار در رمان هاست اما اینکه کسی گفته باشه حتماً باید موضوع عشق گنجانده بشه معنای درستی نداره. هزاران رمان در حیطه غیر عشق وجود دارد که رمانهای بسیار موفق در جهان هستند.
اینکه میخواهید در مورد مشکلات و نحوه ایجاد روابط با اطرافیان “رمان” بنویسید مشکلی ندارد اما تعریف رمان با کتاب آموزش روابط اجتماعی تاحدودی متفاوت است. اما شما اگر بخواهید رمانی را طراحی کنید که در ان شخصیت های داستان اهداف شما را در حیطه اصلاح ارتباطات برآورده سازند و الگوی صحیحی از روابط ارایه کنید که کار عالی به وجود میاد.

سلام من در حال نوشتن یک رمان هستم می خواستم بدانم که من برای چاپ باید چه کاری انجام بدم
بعد من در داستان کلمه ی خودارضیایی را آوردم آیا اشکالی از نظر سازمان پیش میاید

با سلام
شما برای آگاهی از پروسه چاپ کتاب میتوایند به لینک زیر میراجعه کنید:http://www.narvanpub.com/%d8%a8%d8%a7-%d9%85%d8%b1%d8%a7%d8%ad%d9%84-%da%86%d8%a7%d9%be-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a2%d8%b4%d9%86%d8%a7-%d8%b4%d9%88%db%8c%d8%af/
ویا میتوانید از طریق شماره های تماس با همکاران ما درباره موارد مختلف چاپ کتاب و حساسیت ها و موانع موجود در آن صحبت کنید.

سلام
به عنوان یک نویسنده ی ایرانی می‌ تونم یه داستان با شخصیت های خارجی در کشورهای خارجی بنویسم؟؟؟ایا این مدل رمان یا داستان مجوز چاپ میگیرن؟؟ چون اگر رمان در یه بستر بجز فضای ایران رخ بده مسلما آزادی های بیشتری در رفتار شخصیت ها و گفتار ها هستش
با تشکر

خوب رمان برگفته از خیال نویسنده آن است. یقیناً در محتوای داستان وجود یکسری مسائلی که در کشور ما مغایر با قوانین است باعث خواهد شد آن داستان مورد ممیزی قرار گیرد. یعنی حتی اگر شما مکان رخداد داستانتان را نیز عوض کنید مجبور هستید محتوای داستان را طوری نگارش کنید که با اصول قانونی کشور ما مغایر نباشد.

سلام یه رمان نوشتم ولی میخواستم چند نفر بخونن ببینم ارزش چاپ داره خودم که خوشم میاد.خواهشا جواب بدید

با سلام
کتاب را میتوانید از طریق آدرس ایمیل چاپ کتاب نارون دانش ارسال کنید تا همکاران بعد از مطالعه آن به جنابعالی اطلاع دهند.

سلام
ببخشید می خواستم بدونم چاپ کتاب به انگلیسی مانعی داره ؟

با سلام
بله، شما میتوانید کتاب خود را به صورت زبان انگلیسی در داخل نیز به چاپ برسانید. چاپ کتاب نارون دانش برای مراحل چاپ کتاب میتواند خدمات خود را برای شما دوست عزیز ارایه نماید. میتوانید از طریق صفحه تماس با ما، با همکاران ما در تماس باشید.

سلام لطفا منو راهنمایی کنید میخوام یه رومان بنویسم اما خیلی دوست دارم ترجمه بشه به زبان انگلیسی شما میتونید کمکم کنید این رمان اگر به انگلسیس ترجمه بشه و به صورت الکترونیک منتشر بشه حتما یک فیلم هالیودی میسازن ازش یه رمان علمی و تخیلیه

سلام
درباره نگارش رمان، شما باید شروع کنید و در فرآیند کار درخور مشکلتان می توانید روی مشورت های تخصصی همکاران ما حساب باز کنید.

سلام
من ۱۴ سالمه
ولی دارم رمانی مینویسم ک به هرکی نشون دادم خوشش اومده
ولی انگیزه ای برای نوشتن ندارم نمیدونم چیکار بکنم

سلام ذوست عزیز
خوب قطعاً نگارش کتاب (در هر موضوعی) کار سنگین و طاقت فرسایی است. شما میتوانید بر روی برنامه ریزی که در مطلب بالا نیز به آن اشاره شده کارتان را تنظیم کنید و بر اساس آن پیش بروید. یقیناً دیدن نام و آثار خود در کتابفروشی ها و مخصوصاً در اینترنت انگیزش مضاعفی برای ادامه کار در شما به وجود خواهد آورد.

مرسی از راهنماییتون

با ارض سلام مجدد
من واقعا تو بدترین شرایط و سخت ترین روزا به سر می برم،دوستانی که رمان می نویسن می فهمن چقد سخته وسط رمان گیر کنی نتونی ادامش بدی یا اینکه نمی دونی چطور ادامش بدی.
من شخصیت اصلی رمانم ۳۴ سالشه تازه با یه پسر۲۶ ساله آشنا شده نمی دونم رمان به سبک عادی پیش بره و پسره عاشق یکی دسگه بشه یا عاشق هم بشن و رمان اینجوری پیش بره؟؟؟
خواهشا کمکم کنید واقعا شرتیط خیلی سخته دو هفتس که هنوز یه کلمه هم ننوشتم…
یک سوال دیگه هم دارم می خوام بعد از این رمان یکی دیگه بنویسم اما راجه به خوناشام ها می تونید راجع بهشون بهم اطلاع بدید؟؟؟!!!
ممنون می شم?

با سلام
دوست عزیز نگارش رمان همیشه پیچیدگی های خاص خودش رو داره. بسیاری از رمان نویسان حتی معروف چندین سال برای اتمام رمان خود زمان گذاشته اند و دقیقا آنها نیز همین مراحل را سپری کرده اند. واقعیت همکاران ما در چاپ کتاب نارون کمک خاصی برای شما در این قسمت نمی توانند ارایه کنند زیرا نحوه جلو رفتن داستان و سناریوی آن کاملاً بستگی به مولف داره و ذهنیات و قدرت تخیلش. در حقیق رمان یک رفتار هستش و همانطور که رفتارها بر اساس انسانها منحصر بفرد هستند، همانطور رمان نیز منحصر بفرد است و این مولف است که باید داستان خود را از کانالها و پیچیدگی ها مختلف بگذراند و آن را به سر منزل نهایی برساند.

سلام ترانه جون
گفته بودی اطلاعات راجع به خوناشام ها میخوای من یه مقدار اطلاعات دارم امیدوارم به دردت بخوره
خب خون آشاما بچه دار نمیشن
توی روز نمیتونن بیان بیرون چون میسوزن
معمولا یه حیوونی رو نماد یا جاسوس خودشون قرار میدن کع معمولا کلاغ رو انتخاب میکنن
اگه رمانت عاشقانه اس میتونی از روابط خونی استفاده کنی برای خوناشاما تغذیه از خون همدیگه ایجاد عشق میکنه یا بهتر بگم یه دختر خوناشام وقتی خون یه پسر خوناشام و بخوره یعنی یه عشقی بینشونه
میتونی تو رمانت از موجودات دیگه ماوراطبیعی مثل گرگینه روباهینه گراگویل همزاد و. .. استفاده کنی
خون آشاما نمیتونن به هیچ وجه خودشونو در مقابل خون کنترل کنن
دشمن خوناشام ها گرگینه هان و خوناشاما معمولا میونه ی خوبی با جادوگرا ندارن
میشه گفت دشمن خوناشام ها گل شاهپسنده با برخورد گل شاهپسند به پوستشون ، پوستشون میسوزه با تزریق آب گیاه شاهپسند به خوناشام ها ضعیف میشن و بی هوش بعضی خون آشاما اونقد شاهپسند خوردن که بهش عادت کنن و آسیب کمتری ببینن
بعضی خون آشاما قدرت خوندن ذهن دارن خوناشام ها به دد دسته تقسیم میشن
معمولی
اصیل
خون آشام های اصیل به این سادگی ها نمیمیرن و باید با یه چوب خاص که فک میکنم چوب درخت بلوط سفید بود رو به قلبشون فرو کنی و در نیاری اگه دربیاری زنده میشن این کارو هم باید یه انسان بکنه اگه یه خوناشام عادی اینکارو بکنه خودش میمیره اصیل ها به هر جا فکر کنن و اراده کنن به سرعت نور به اونجا میرسن ولی خوناشام های عادی فقط میتونن با سرعت خیلی زیاد راه برن همه ی خوناشام ها قدرت خیلی زیادی دارن
جادوگرا میتونن به خوناشاما آسیب بزنن
رابطه داشتن برای خون آشام ها خیلی چیز عادیه یعنی تقریبا عادیه
دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه امیدوارم به دردت خورده باشع عزیزم
موفق باشی

مرسی عزیزم خیلی به درد خورد یگانه جون حتما استفاده می کنم از اطلاعاتی که دادی
خیلی منووووم

سلام و ادب . ببخشید مزاحمتون میشم تو زمینه ی رمان نویسی تجربه ندارم ولی در تلاشم یک رمان با هدف مشخص بنویسم از طرفی میخوام مستمر یکی راهنماییم کنه بهم سرنخ بده . می تونید راهنمایی کنید؟

با سلام
در نگارش رمان بسیار عالی است که فردی در فرآیند کار راهنمایی نماید. اما مطمئن باشید که بهترین روش نگارش رمان در همین مطلب آمده است. شما می بایست فارغ از کیفیت مطلب، رمان را بنویسید و بعد از آن سعی کنید با راهنمایی های فرد دیگر آن را اصلاح کنید. اینکه فردی در فرآیند نگارش داستان در کنار شما باشد و راهنمایی کند و سرنخ ارایه نماید واقعیت می توانیم بگوییم هیچ یک از افرادی که چه ضعیف و چه قوی موفق به چاپ یک رمان شده اند به این شکل عمل ننموده اند. این کار بیشتر شبیه انجام یک پروژه تحقیقاتی است که شما برای انجام آن سعی می کنید از تخصص یک فردی کمک بگیرید. در حالیکه رمان و داستان آن صرفا از سینه یک نفر بیرون می آید و برگرفته از نیازها، شخصیت، فرهنگ، طبقه اجتماعی و عوامل دیگر نویسنده رمان است.
بنابراین سعی کنید رمان را نگارش کنید و در اتمام آن از گروه ما یا هر فردی که فکر می کنید صاحب نظر است در باره کلیت داستان خود نظرخواهی کنید. برای شروع اگر دوست دارید مثلاً ژانر عاشقانه بنویسید سعی کنید حداقل ۳ یا ۴ رمان عاشقانه بسیار قوی و تاپ بخوانید

سلام ترانه جان خوبی روز خوبی داشته باشی من میتونم کمکتون کنم کتاب های زیادی مطالغه کردم درمورد رمان نویسی و رمان خودم هم شاعر و نویسنده هستم اگه دوست داشتی و هر مشکلی داشتی میتونی به من بگی آدرس ایمیل من هست:misam.karimi88@mail.com

سلام ممنون از راهنمایی های خوبتون من یه سوال داشتم اگه کسی کتابی رو چاپ کنه ولی با تیراژ کم بعد همه ی اون کتاب ها تو مدت زمان کمی فروش برن چجوری متوجه این موضوع میشه …انتشاراتی که اون کتابو به چاپ و انتشار رسونده بدون هماهنگی نویسنده می‌تونه دوباره اون کتاب رو به فروش برسونه یا نه

سلام و عرض ادب
حتما باید قبل از شروع کار با انتشارات دارای مجوز از وزارت ارشاد قرارداد امضا کنید و تمامی شرایط قبل از چاپ و بعد از چاپ رو در قرارداد ذکر کنین و به امضای طرفین برسونین.
در هر قراردادی نکات اخلاقی هست که فقط با اعتماد دو طرف میشه کار رو پیش برد.
انتشاراتی که دارای مجوز از وزارت ارشاد باشد به هیچ عنوان نمی تواند این کار را انجام دهد ون درصورت انجام ریسک لغو شدن پروانه نشر در اثر شکایت مولف را دارد.

ممنون واقعا عالی بود

سلام
ببخشید اگه باز هم مزاحم شدم
یک سوال دارم اگه رمان به نثر روان و ساده نوشته بشه بهتره یا اینکه از توصیفاست و تشبیهات و جمله بندی های سنگین استفاده کنم؟

سلام
خوب، رمان مانند خانه ساختن است یقیناً هرچقدر ظرافت ها و طرح هاش بیشتر باشه به همونقدر بهتر از آب درمیاد. اما اگر همین ظرافتهای ساخت و ساز و طرحهای به صورت ناشیانه کار شده باشه قطعاً نه تنها باعث زیباتر شدن خونه نمیشه بلکه باعث ناراحتی ساکنین و یا بازدیدکننده های اون خونه میشه. الان شما، اگر میخواهید به صورت تصنعی لغات و تشبیتهات پیچیده را در متن استفاده کنید احتمال داره زبان بیان رمان را خراب کنید. هر کسی برحسب تجربه و توان خودش سبک نگارشی داره. اگر شما به صورت طبیعی از زبان پیچیده و تمثیل و استعاره استفاده می کنید (حتی در صحبت کردن معمولی) به منزله این است که شما طبیعتاً سبک فکر و متعاقباً سبک نگارشتان همان است. اما اگر شما چه در صحبت و چه هنگام فکر از زبان ساده ای استفاده می کنید نمی توانید سبک نگارش خیلی پیچیده تری داشته باشید.
البته استفاده از سبک نگارش پیچیده ژنتیکی و ذاتی نیست. همانطور که سازنده خانه به تدریج ظرافتها را در ساخت و ساز یاد میگیرد و تجربه کسب می کند تا نهایتاً خانه های ساخت دست او خوش ساخت باشند نویسنده نیز به مرور زمان و با اندوختن تجربه سبک نگارش خود را قوی تر می کند. برای یادگیری سبک نگارش قوی، شما باید کتاب ها و رمانهای قوی بخوانید تا به تدریج سبک فکر و نگارش شما تغییر پیدا کند.

سلام من رمان های زیادی نوشتم ولی اهل چاپ رمان نیستم چون فکر میکنم بیش از حد سانسور میشه میخواستم بدونم اگه بخوام رمان هام چاپ بشع آیا سانسورش میکنن؟؟!
یا اصلا رمان هام قابل چاپ هستن ؟!؟!
ممنون میشم راهنماییم کنید.

واقعیت وقتی ما رمان را ندیدده ایم نمی تونیم به شما بگیم رمانتان چاپ میشه یا نه. شما باید بخش هایی از کتاب را برای ما ارسال کنید تا ببینیم وضعیت چطوری هست.

میشه لطف کنید بگین رمانمو به کجا ارسال کنم؟!؟!

من یه رمان جدید دارم مینویسم دوست دارم خاص باشع ولی هیچ هدفی ندارم خیلی وقته دارم روش فک میکنم ولی هیچی به ذهنم نمیرسع یا اگه هم میرسه تا میخوام بنویسمش یادم میرع چیکار کنم اگه امکانش هست راهنماییم کنید لطفا??

سلام
شما می بایست قبل از رمان نوشتن رمان بخونید. استعداد و علاقه ذاتی دارید برای نوشتن اما کافی نیست. خوندن رمانها به شما ایده میده و تفکرات شما را منسجم کنه. در این مرحله تقریباً کمک خاصی نمیشه کرد الا این که شروع به نوشتن کنید حتی بی مفهوم و حتی ضعیف. وقتی کاری رو شما نوشتید میشه اصلاح کرد و کانالیزه کرد والا وقتی هیچ متنی وجود نداره طبیعتاً نه میشه اصلاح کرد و نه میشه تغییر داد. پس یا شروع به خواندن چند رمان کنید و بعد از آن نگارش را شروع کنید. یا اینکه از همین امروز شروع به نوشتن کنید و برحسب راهنمایی هایی که به شما در مطلب فوق ارایه شده کار را پیش ببرید. همکاران ما در انتشارات نارون دانش در خدمت شما خواهند بود.

خیلی متشکرم از راهنماییتون

من از پشتیبانی کمک خواستم به جای راهنمایی توهین کردن ایمیل زدم به انتشارات نارون دانش کسی پاسخگو نبود رمانمو باید به کجا ارسال کنم؟!؟!؟

سلام
شما منظورتان به پشتیبانی سایت ما است که کارتان را ارسال کرده اید؟ چون کارها برای ما از طریق ایمیل ارسال میشود و آدرس ایمیل ما این است»narvanpub@gmail.com

یگانه جون سلام خوبی؟من رمان های زیادی خوندم می تونم الان بهت معرفی کنم تو هم بخون بعد از اونا مطمئنم دستت واسه نوشتن باز تر میشه و راحت تر می نویسی اگه تخیلی هستش رمان گرگ و میش و هری پاتر واقعا فوقالعاده هستن حتی اگه فیلمشونو دیری زمانشان رو هم بخون اگه واقعیه رمان غرور و تعصب اما یا زنان کوچک گزینه های غال می تونن باشن یشنهاد می کنم رمان بردیا اثر پائولو کوئیلو و ملت عشق اثر الیف شافاک رو بخونی یه سفر زمانی عالی همراه با کلی الگو و راه و روش برای نوشتن هستن البته این نویسندگان نویسندگان بزرگی هستن و نوشتن در حد اونا کار راحتی نیست رمان نوشتن خیلی عالیه سعی کن آزاد باشی و فقط بنویسی اگه گیر کردی بازم برو یه کتاب بخون یه تیکه هایی شو نه همشو بعد از شخصیت ها و اتفاق هایی که در قل یه کوچولو بهشون اشاره کردی یه حادثه یه شخصیت مهم بساز اینجوری بهتر میشه امیدوارم به دردت خورده باشه اگه بخوای می تونیم با هم در ارتباط باشیم خواستی بگو ایمیل رو برات بفرستم یا برام بفرست با تشکر مطمئنم رپانت عالی میشه عزیزم موفق باشی

سلام من دارم یه کتاب اجتماعی مینو یسم موضوع محتوا قانون اسم کتاب انتخاب کردم همین طور روند داستانم رو .چطور میتونم بفهمم موضوع من قبلا کسی نوشته یا ن؟

من خیلی تحقیق کردم بایه جامعه شناس هم دارم صحبت میکنم منتهی گفته چک کنم ببینم موضوع تکراری نباشه..:همین طورمیتونم روند کتابم رو زیر نظر یکی از مشاوران شما پیش ببرم؟

با سلام
دقت داشته باشید که تکراری بودن موضوع اهمیت خاصی ندارد. برای مثال شاید هم اکنون هزاران رمان با موضوعیت داستانهای عاشقانه وجود دارد که هر کدام مخاطبین خاص خودشان را دارند. شما باید کتاب را نگارش نمایید و در آخر همکاران ما یا افراد معتمد شما می بایست کتاب را بخوانند و نظرات را اراریه کنند. شما باید بر اساس جوهره فکری خود کتاب را به اتمام برسانید بعد از به اتمام رسانیدن میتوانید از خدمات همکاران ما استفاده نماید. اگر تمایل دارید به صورت مرحله به مرحله کتاب خود را با مشورت همکاران ما جلو ببرید میتوایند با شماره های تماس ما و ایمیل با ما در ارتباط باشید.

ممنون از راهنماییتون .دوستان عزیز کسایی ک دانشجون میتونن راجب رشته روانشناسی وعلوم تربیتی اطلاعاتی (نخوه برگزاری کلاس~کتاباش ونحوه معرفی اساتیدوشرایطشون)ب من بدن وچندتامشکل اجتماعی ک درگیرش هستین خودتون یااطرافیانتان بگین تا من تو کتابم استفاده کنم ممنون میشم اگه اعتماد کنید………

با سلام .
بنده داستانی رو با نام رستگاران نوشته ام که مایلم در صورت تایید شما توسط شما ارزیابی و چاپ بشه .
البته با شرح اینکه اگر قراردادی مابین ما بسته بشه به چه شکل خواهد بود . من فایل pdf اثر رو که هنوز ویراستاری نشده رو به ایمیل شما ارسال می کنم .
با سپاس .

سلام من خیلی دل نوشته مینویسم نوشته هام تو روزنامه هم‌ چاپ شده تصمیم داشتم یک کتاب بنویسم که همش فقط دلنوشته باشه پیش یک ناشر هم رفتم و دلنوشته هام رو دوست داشتن ولی هی اصرار میکردن که رمان و داستان بنویسم ولی من تا حالا داستان یا رمان ننوشتم و انگار برام یکم سخته توصیه شما اینکه دلنوشته بنویسم و تبدیل به کتاب کنم یا سعی کنم رمان بنویسم؟

با سلام
نوشتن یک کتاب یک کار سلیقه ای است که شما باید سعی کنید در زمینه ای که استعداد دارید تلاش کنید. اما بازار کتاب متاثر سلیقه خوانندگان است. یعنی اگر می خواهید کتاب هایتان فروش برود باید تا حدودی به سلیقه خوانندگان نیز اهمیت دهید. دل نوشته، همانطور که از اسمش هم پیداست برای شخص خودتان می نویسید و به نظر شخصی بنده هم بسیار آرام بخش است. اما اگر شما تصمیم دارید هدفتان را تغییر دهید و برای مخاطبین مختلف هم بنویسید باید به سلایق آنها هم توجه کنید. یعنی بروید به سمت نگارش رمان و داستان ها که احتمالاً هم استعدادش را دارید. میتوانید از طریق ایمیل و شماره های تماس، با ما در ارتباط باشید.

وقتی پیش یک ناشر رفتم دلنوشته های غمگین هم نوشته بودم و ایشون به من گفتند که متن غمگین ننویسم چون رو زندگی بقیه تاثیر میگذاره یا کلا متن غمگین رو ننویسم ولی من به شخصه خواندن متن های غمگبین را دوست دارم خواستم بدونم توصیه شما چیه

سلام من میخوام رمان بنویسم نمیدونم باید چطور شروع کنم لطفا کمک کنین.

با سلام
تقریباً مراحل نگارش رمان در بالا شرح داده شده است و شما می توانید قدم های کوچک را در حیطه نگارش رمان بر اساس همین مراحل طی نمایید. در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر می توانید با شماره های تماس ما با ما در ارتباط باشید.

سلام ببخشید که مزاحمتون شدم.من یک داستان خوب در ذهنم پرورش دادم که در سبک علمی تخیلی و اکشن هستش و فک کنم اگه کسی بتونه منو به خوبی راهنمایی کنه رمان خوبی از اب دربیاد.ولی متاسفانه نمیتوانم ان را به خوبی روی صفحات ورد پیاده کنم.شما میتوانید به من در نوشتن این داستان کمک کنید؟؟

با سلام
مطمئن باشید مراحلی که در این مطلب برای نگارش رمان گفته ایم بر اساس تجربه ما مراحل بسیار باارزش و کاربردی هستند. شما همین مراحل را بتدریج جلو بروید. برای اینکه کسی بتواند به شما کمک کند حتماً می بایست چیزی نوشته باشید. قانون طلایی و مهم اول این است که فقط بنویسید. بعد از ایجاد اولیه یک سند ما یا یک فرد با تجربه دیگر می تواند نظرات تخصصی خود را به کتاب شما ارایه کند. بنابراین، شروع به نوشتن کنید.

با سلام خدمت مدیر سایت
ببخشید من یه پسر ۱۳ ساله هستم و رمانی مینویسم که مربوط به دوستی عه با نام faster than speed of loveیا همون سریعتر از سرعت عشق من تجربه زیادی ندارم و این داستان قسمت های بسیار زیادی داره و داستانه واقعی نیست و من نمیدونم باید هر قسمتشو کجا قرار بدم
هدفم هم فقط به منظور شناسایی توانایی های خودمه و میخوام در این زمینه موفق باشم چه کار کنم ؟؟؟ممنون میشم جواب بدین??

سلام
انگیزه و روحیه شما برای شروع کار نویسندگی بسیار ستودنی و عالی است. شما حتما داستانتان را شروع به نوشتن کنید و تمام کنید. بعد از اتمام می توانید کتاب را برای ما ارسال کنید. ما می توانیم با برسی محتوای آن، کتاب را آماده چاپ و نشر بکنیم. مخاطبین کتاب شما می توانند افراد هم سن و سال شما یعنی کودکان و نوجوانان باشند.

خیلی ممنون از اینکه منتظرم نذاشتین

خیلی خیلی ببخشید مزاحمتون میشم ها ولی در پاسخ به جواب شما که گفتین برای نوجوانان…..خوب
رمان من درمورد دو تا پسر ۱۹ سالس که بعد از دوستیشون متوجه میشن که تفاهم ندارن ….یه روز پسر ۱۹ ساله داستان ما متوجه میشه که زندگیش خیلی تکراری و خسته کنندس و زندگیش نیاز به یه تغییر بزرگ داره و با یه حسادت زندگیش کاملا عوض خواهد شد……
میخواستم بگم که این رمان من بیشتر جنبه بزرگسالان رو داره تا نوجوانان ….
میدونم الان دارین با خودتون میگین داره بیشتر از سطح خودش فکر میکنه ولی من این رمان رو …. خوب چطور بگم اصلا درباره ی رده سنی اش فکر نکرده بودم همون طور که گفتم این داستان بیشتر جنبه بزرگسالان رو داره تا نوجوونا ….فحش ندین با خودتون ها ولی این بیشتر در سبک عشقولانس….
چی کنم عایا …..؟؟؟؟؟
یعنی اون همه تخیلات رو بریزم دور…..؟؟؟؟???

سلام
ما اطلاعی از محتوای کتاب شما نداشتیم. اگر فکر می کنید برای رده سنی بزرگسالان است خوب ایرادی نداره. کار رو تمام بکنید و برای بازخوانی آن، بخش هایی از کتاب را برای ما ارسال کنید. هر کمک لازم برای شما ارایه خواهد شد.

سلام و عرض ادب
من یک داستان واقعی از اجداد قبلی خودم رو از ۱۷۰ سال پیش به صورت یک رمان در آورده ام. فقط این رمان در برگیرنده سه نسل می باشد که حدود ۱۰۰ سال را شامل می گردد. می خواستم بدانم آیا چنین رمانی را که دارای یک قهرمان اصلی اولیه و پس از آن چند شخصیت دیگر به عنوان فرزندانش که ادامه تحولات داستان را خلق میکنند از نطر اصول رمان نویسی میتوان با هم در یک رمان مرتبط کرد یا نه؟ منظورم اینکه رمان باید یک قهرمان داشته باشد و با همان قهرمان پایان یابد یا اینکه اینطور که من نوشته ام می تواند باشد؟ لطفا راهنمایی نمایید.
با سپاس

نخیر، علی الظاهر این یک زندگی نامه است. هر رمانی حتماً به یک قهرمان نیاز ندارد. اگر نحوه روایت و اتفاقات جذاب باشد، می تواند مخاطبین خاص خود را داشته باشد. پیشنهاد می کنیم بخش هایی از دست نوشته خود را برای ما ارسال کنید تا نظر قطعی را ارایه کنیم.

ممنون از اینکه برای اینجانب وقت گذاشتید.

سلام یه سوال داشتم منم مثل شما دارم یه رمان از گذشته می نویسم میخواستم ببینم شما زمان نوشتنتون برای پی بردن به آداب رسوم نحوه زندگی لحجه صحبت کردن اعتقادات پوشش رویداد های تاریخی زمان گذشته از چه منبع اطلاعاتی استفاده کردین تا اطلاعات درستی در دسترستون قرار بگیره

سلام امیرم همون پسر ۱۳ ساله شناختین> من بخش هایی از رمانم رو براتون اماده کردم لطفا فقط لینک رو بنویسید تا ببینید رمانمن موفق میشه یا نه

بخش هایی که ارسال کرده اید نیازمند تغییرات هستند. بنده توصیه می کنم بخش هایی بیشتری از کتاب حداقل ۱۰ الی ۱۵ ضفحه را برای ما ارسال کنید تا بتوانیم نظر اولیه را ارایه کنیم. میتوانید از این لینک فایلتان را برای ما ارسال کنید. این لینک اطلاعات تماس و ایمیل ما هستند.http://www.narvanpub.com/%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b3-%d8%a8%d8%a7-%d9%85%d8%a7/

سلام من موضوع نوشتن مو انتخاب کردم حوادث رویداد هارو هم به وجود آوردم اما زمان نوشتن حوادث پراکنده میشن نمیدونم کدوم حادثه رو کجای رمانم بزارم بهتره . هر بار موضوعات زیادی به زهنم خطور میکنه که با عث میشه روند پیش رفتن رمان از دستم خارج بشه چون رمانم در رابطه با زمان حکومت رضا شاه هست باید تاریخ ها و رویداد ها در پیش روی شخصیت های داستانم تاثیری داشته باشه؟ آیا اعلام تاریخ شمسی در رمان مهمه؟ یعنی لازم به ذکر که حتما بگم متولد یک آذر ۱۳۰۲ هستش
میشه بهم کتاب یا مقاله ای معرفی کنین تا باعث رفع ابهاماتم بشه

با سلام
تمامی کتابهایی که یک دوره تاریخی را روایت می کنند می تواند منبع شما باشد. اگر میخواهید حادثه نگاری کنید و سعی دارید یک کتاب مستند به وجود آورید حتماً می بایست به زمان دقیق وفادار باشید. اما اگر می خواهید در یک بازه زمانی، یک داستان را روایت کنید نیازی به ذکر دقیق زمان وجود ندارد. برای اینکه بتوانید دقیق به پاسخ سوالتان برسید باید برای ما مشخص سازید که در اصل شما میخواهید تاریخ نگاری کنید یا اینکه مثلاً سرگذشت یک خانواده، فرد و غیره را در یک بازی زمانی روایت نمایید.

سوال دیگه ای که دارم از چه منبع اطلاعاتی دردسترس و معتبر استفاده کنم تا بتونم به نحوه زندگی رویداد ها آداب رسوم لحجه مردم زمانی گذشته ای که میخوام دربارش بنویسم پی ببرم

با سلام منبع خاصی ندارد. صرفاً کتب تاریخی همان مردم و منطقه که قصد نوشتن درباره آنها را دارید را مطالعه کنید.

سلام
من ۱۲ ساله هستم و دارم یک رمان تخیلی درباره زندگی ۱۰ سال یک
دختر که یک قدرت جادویی داشت مینویسم میخوام بدونم میتونم
توی رمانم از کلماتی مثل:«اومدم خونه رو و… ».استفاده کنم؟ منظورم
همون عبارات عامیانه خواهش میکنم لطفا زود به من جواب بدید👍😘

سلام
بله شما میتوانید برای نگارش کتاب متناسب با سن خودتون از ادبیات عامیانه استفاده کنید. هر زمان نگارش کتابتون تموم شده ارسال کنید تا بررسی کنیم. اگر مورد تایید بود میتونیم به صورت رسمی براتون چاپ کنیم.

واااای یک دنیا ممنونم

سلام عذر میخوام میخواستم بدونم فرایند چاپ کتاب در خارج از کشور به چه صورتیه اگر اطلاعی دارید خوشحال میشم بدونم چون من ۳ رمان عاشقانه نوشتم و هیچکدوم مورد تایید وزارت ارشاد قرار نگرفت و بهم گفتن که باید بعضی جاهشا حذف بشه ولی اگر اون قسمت هارو حذف کنم کل هیجان داستان از بین میره ممنون میشم نظرتون رو بدونم

با سلام یقیناً چاپ کتاب در انتشارات خارج از کشور میتونه برای شما چاره ساز باشه ولی خوب دردسرهای خاص خودش رو داره. برای مثال شما باید کتاب های خودتون رو به صورت نیتیو ترجمه کنید. حالا اگر در کشور انگلیسی زبان می خواهید چاپ کنید به انگلیسی و اگر آلمانی می خواهید چاپ کنید به آلمانی و …. اما یک انتشارات خارجی وجود دارد که به صورت محدود با آنها در ارتباط هستیم. شما میتوانید با همکاران ما از طریق شماره های تماس در ارتباط باشید تا اطلاعات تکمیلی تر برای شما ارایه شود.

سلام من ۱۳ سالمه و دارم یه مجموعه طنز مینویسم . از معلم ادبیات پرسیدم و گفت از زبان محاوره ای استفاده نکنم . میتونم تا یه جاهایی رو براتون بفرستم تا ببینید اون طنر ازم رو داره؟

با سلام
بله برای ما ارسال کنید تا همکاران محتوا را بررسی کنند.

با عرض سلام وخسته نباشید من میخواهم داستان زندگی مامانم چاپ کنم تاالان هم نصفی از داستان خودش نوشته اما خب ب زبان عامیانه است از شما میخوام کمکم کنید تا لتونم داستان چاپ کنم واقعا رمان زیبایی میشه اگر ب جاپ برسه چون مامانم دکترا حوابش کردن میخوام حداقل مردم با خوندن این رمان شاید افرادی که مانند ما باشن کمک کرده باشیم

با سلام و آروزی سلامتی برای مادر گرامیتان
شما می باید در وهله اول کتاب را بنویسید و تمام کنید. اصلا به این مساله توجه نکنید که زبان نگارشی تان عامیانه یا غیرعامیانه است. توجه داشته باشید که رفع ایرادات یک داستان زمانی میسر خواهد شد که شما آن را نگارش کرده باشید. در حقیقت شما پیش نویس اول را نوشته اید و در پیش نویس های بعدی بسیاری از اشکالات کار رفع خواهد شد. بنابراین، با توقف های طولانی جریان روایت داستان را خراب نکنید و فعلاً فقط بنویسید.
انتشارات ما بعد از اتمام داستان می تواند در کار ویراستاری کتاب و چاپ کتاب در خدمت شما باشد.

سلام من ۱۵ سالمه و همیشه عاشق نوشتن هستم و فکر میکنم تخیل تنها چیزیه که کسی نمیتونه براش حد ومرز تعیین کنه پس تا هر جایی که میخوام پیش میرم
من دوست دارم یک داستان تخیلی بنویسم و چند تا ایده هم در ذهن دارم.
احتمالا نوشتنش چند ماه طول می کشه اما وقتی تموم شد میخوام براتون بفرستمش که بخونیدش اگر داستانم خوب باشه چجوری میتونید کمکم کنید؟

با سلام
بله حتماً راهنمایی خواهیم نمود. من ادرس ایمیل شما رو به همکاران دادم تا با شما در ارتباط باشند.

من در حال نوشتن یک رمان عاشقانه هستم اما نمیدونن چطوری باید بنویسم .. و هر چقدر هم مینوسم باز پشیمون میشم و پاکش میکنم ، چون نمیدونم چه جوری رمانم جذابیت پیدا میکنه میشه لطفا کمک کنید تا بتونم یک رمان زیبا بنویسم و طرفداران زیادی داشته باشه رمانم

با سلام
اشتباهی که شما مرتکب می شوید این است که نوشته هایتان را پاک می کنید. مطلقاً این کار را نکنید. داستان را بنویسید و تمام کنید. روی داستانی که نوشته شده است می توان نظر داد و بخش هایی از آن را تغییر داد اما اگر چیزی ننویسید متاسفانه هیچ راه حلی برای کمک وجود ندارد. فقط و فقط بدون توجه به کمیت و کیفیت کار بنویسید و خودتان را متوقف نکنید. بعد از اتمام کار نگارش می توانید ان را در احتیار انتشارات ما یا افراد متخصص دیگر قرار دهید تا متن را خوانده و نظراتشان را به شما ارایه دهند. همسو با بازخوردهایی که دریافت می کنید، کار را تغییر خواهید داد و در نهایت نسخه مطلوب از رمانتان را به وجود خواهید آورد. همچنینف این کار باعث می شود که شما در نگارش های آتی نیز قوی تر کار کنید. نویسندگی یک مهارت است و مهارت در اثر تمرین و تکرار و اخذ بازخورد قوی تر می شود و راه حل دیگری ندارد.

گاهی واژه ی فارسی است و تنوین بر نمی دارد شما نوشتید گاهاً

سلام خدمت شما
من یه رمانی نوشتم
منتها نمی‌دونم که آیا واقعاً ارزش خوندن یا چاپ شدن رو داره یا خیر.
نظرات دوستان رو خوندم
اگه شما لطف کنید ایمیل آدرس تون رو برای من ارسال بفرمایید‌ تا قسمت از رمان را بفرستم و در ادامه نظر شما را داشته باشم، خوشحال میشم.
ممنون تان ⁦❤️⁩

با سلام
شما می توانید رمان را به آدرس ایمیل انتشارات ارسال نموده و درخواست خود را به صورت دقیق مطرح کنید. همکاران ما با دریافت ایمیل شما، اقدامات لازم را انجام داده و شما را در جریان پیگیری ها قرار خواهند داد.

سلام، خسته نباشید. من یه سوال داشتم…اینکه در نوشتن یه رمان تا چه حدّی فضا برای نویسنده بازه( از لحاظ ارتباط عاشقانه بین دو شخصیت)؛ مثلا گرفتن دست هم جزو چیزهایی هست که باعث میشه رمان به چاپ نرسه؟ تا چه اندازه ایرادی نداره؟

با سلام
اگر رمان عاشقانه در ایران خوانده باشید و این کتاب مورد تایید وزارت ارشاد بوده باشد تمامی ملاک ها و معیارهای مورد نظر را می توانید متوجه شوید. واقعیت تنها کمکی که می توانیم برای شما در این حوزه انجام دهیم همین است. بنابراین حداقل یک یا دو رمان عاشقانه که مورد تایید می باشد را بخوانید.

سلام خسته نباشین. می خواستم بپرسم در ایران چه موضوعاتی باعث میشه تا رمان به چاپ نرسه؟ محدودیت هاش در نوشتن چقدره؟ مثلا اشاره به اقلیت های جنسیتی و یا اقلیت های قومی می تونه تو چاپ نشدن رمان نقش داشته باشه؟ ممنون میشم جواب بدین

با سلام
معمولاً عمده مسائل روی مباحث سیاسی و فرهنگی حساس و مغایر با قوانین اسلامی هست. تقریباً همان موارد که در ساخت فیلم ها و سریال ها رعایت می گردند.

سلام خسته نباشید،ببخشید من یه سوال دارم،من در حال نوشتن رمان هستم.مشکلی که دارم اینه که مثلا اگه متن رمان نوشتاری باشه اما دیالوگها گفتاری باشه اشتباهه؟مثلا نظر دوستم این بود که اگه کل رمانت به زبان گفتاری باشه خیلی بهتر میتونه مخاطبو جذب کنه،اما خب احساس میکنم اینکه کل رمان به زبان گفتاری باشه برای چاپ درست نیست.میشه توضیح بدید؟

با سلام
ملاک عمل در این باره مطالعه و خواندن رمان های موفق است. شما برای اینکه بتوانید ملاک و معیاری در اختیار داشته باشید می توانید به رمان های موفق سری بزنید و مشاهده کنید آنها رای نگارش رمان از چه زبانی استفاده نموده اند.

ممنون از راهنماییتون

با سلام خدمت شما
بنده میخواهم یک داستان واقعی را به صورت رمان بنویسم که البته عاشقانه ولی نافرجام است،ممنون میشوم اگر بنده را دراین مهم راهنمایی بفرمایید

لطفا حیطه ای که می خواهید در آن مشورت دریافت کنید مشخص نمایید تا در صورت امکان و توان راهنمایی نماییم.

اگه دنبال نویسنده هستی من میتونم کمکتون کنم…

با سلام من می خوام یه رمان بنویسم که واقعیت داره فقط اگه شخصیت هاش زیاد باشن ایرادی نداره؟
چون از چند اکیپ پسر و دختر نوشته شده

با سلام
انتخاب شخصیت های داستان و روایت آنها به عهده مولف است. شما اگر بتوانید ساختار منسجمی به رمان خود بدهید هیج اشکالی نخواهد داشت.

سلام وقت بخیر،میخواستم بپرسم میشه واسه نوشتن رمان از دو زاویه اول شخص و سوم شخص استفاده کرد؟یعنی هردوتاش باهم.یه جاهایی راوی از زبان شخصیت اول رمان حرف بزنه یه جاهایی از دید سوم شخص.میشه دوتاش با هم باشه؟

با سلام
امکان وجود دارد منتها پیچیدگی های خاص خود را دارد که شما می بایست از عهده انجام آن به بهترین شکل ممکنه برآیید.

سلام . من در حال نوشتن اولین رمانم هستم و میخواستم که بعد از تمام کرد ان قرار داد حق تالیف یا وا گذاری اثر داشته باشم. که هزینه ی چاپ و ویراستاری رو کس دیگری انجام دهد. میشه کمکم کنید

با سلام
بله، شما می توانید با همکاران حاضر در انتشارات ما از طریق شماره های تماس آدرس ایمیل در ارتباط باشید. تمامی موارد مهم را برای شما تشریح خواهند نمود.

ببخشید یک سوال هم داشتم که با توجه به اینکه در رمان میتونیم اهنگ هم بنویسم. میتونیم از اهنگ های خارجی هم استفاده کنیم ؟ و حداکثر از چندتا اهنگ میشه برای بیان بهتر احساسات استفاده کرد ؟

نگارش رمان بر عهده مولف و سلیقه شخصی وی است. برای بیان احساس ابزارهای مختلفی وجود دارد. شما بر حسب سلیقه شخصی خود می توانید استفاده کنید. اما مهمترین عنصر حفظ تعادل و توازن در استفاده از ابرازها می باشد.

سلام وقت بخیر. من در حال نگارش یک نوولت هستم. میخواستم ببینم شما که تجربه ی بیشتری دارید مرده خواهی(نکروفیلیا) اگر به شکل خیلی سربسته و بی توصیف در داستان آورده بشه (در واقع فقط گفته بشه که اندیشه ی مرده خواهی از ذهن پرسوناژ ما گذشته)مورد سانسور وزارت ارشاد قرار میگیره؟ با تشکر

سلام
خوب طبیعتاً این موردی که شما ذکر کردید در طبقه موارد غیرشرعی و غیر اخلاقی قرار دارد و احتمال بسیار بالایی موارد مطرح شده حذف شود.

من خیلی رمان نویسی دوست دارم ولی هیچ آموزشی ندیدم رشته تحصیلی ام هم یه موضوع جدایی بوده به نظر شما از کجا شروع کننم؟

ما در این وب سایت اصول ابتدای را در قالب مطالب متنوع برای افرادی که قصد دارند رمان نویسی را آغاز کنند ارایه کرده ایم. برای نوشتن رمان یا کتاب آموزشی لازم است شما آموزش ببینید ولی آموزش به خودی خود کافی نیست و نیاز به ممارست و تمرین بر اساس اصول ذکر شده دارد.

یه سوال دیگه من میخواستم این نوولتم رو در یکی از انتشاراتی های خیلی معروف به چاپ برسونم توی سایتشون زدن که نسخه ی پرینت کتاب رو براشون ارسال کنم و بعد گفتن که فرستادن اثر هیچ تعهدی برای انتشاراتی ایجاد نمیکنه (تمام انتشارتی که من ملاحظه کردم همین رویه رو داشتن)…از کجا مطمئن باشم که سرقت ادبی اتفاق نمیافته

بله، امکان سرقت علمی وجود دارد. شما باید کل کتاب را بعد از عقد قرارداد به آنها ارایه کنید. در این بخش، شما می توانید بخش هایی از کتاب را به آن نشر ارایه کنید تا بررسی کنند. حتماً مطمئن شوید که نشر مذکور دارای مجوز از وزارت ارشاد باشد.

سلام
من در حال نوشتن رماني هستم و براي شخصيت ها نام هايي را انتخاب كردم كه إيراني نيست و باتوجه به اتفاقات داستان معنايي خاص را تداعي ميكنن
كه درصورت تغيير نام ها زيربناي داستان به هم ميريزه، مثلا نام خدايان هندوستان ويا پيامبران كه اشاره ي مستقيم به اون شخصيت ها نشده اما باكمي دانش و تأمل ميشه به ايهام اين نام ها پي برد
هيچ اشاره اي به مسلك و زندگي اسطوره ها هم نشده
آيا ممكنه براي گرفتن مجوز چاپ مشكلي إيجاد كنه؟
سپاس از راهنمايي شما

با توضیحاتی که ارایه داده اید نمی توان دقیق مشخص نمود که آیا کتاب شما ممیزی خواهد شد یا نه. باید بخش های مختلفی از کتاب در اختیار ما باشد تا با مطالعه و بررسی آن معین کنیم که چه ایشکالات احتمالی می تواند داشته باشد. همچنین، حتی اگر از طرف وزارت ارشاد کتاب شما ممیزی شود، اشکالی به وجود نمی آید می توانید با رفع ایرادات کتاب را به مرحله چاپ برسانید.

سپاس از توجه شما

با عرض سلام و خسته نباشید ، من میخواهم رمانی در مورد پسرکی بنویسم که با تلاش و کوشش به هدفش میرسه رو بنویسم ولی چون اولین بار است نمیدونم چطور بنویسم ، میشه یه راهنمایی کوچک بفرمائید؟

با سلام
اصول ابتدایی و پایه ای رمان نویسی در مطالب فوق تشریح شده است. پیشنهاد ما این است که با مطالعه مجدد مطالب بالا، به سرعت وارد مرحله نگارش شوید. تا شما مطلبی را نگارش نکرده اید ایرادات کار مشخص نخواهند شد. با نگارش هر مطلبی می توانید از اطرافیان بخواهید بخش های داستان را خوانده و نظرات خود را ارایه کنند و بر اساس آن بازخوردها شما کار را به جلو ببرید. نویسندگی دارای یک اصل کلیدی و طلایی نیست که شما بخواهید با فهم آن رمانی باکیفیت نگارش کنید. رمان نویسی یک مهارت است که بر اساس تمرین و تکرار و سخت کوشی به دست می آید. لازم به ذکر است فرد یا افرادی را برای خواندن بخش های رمان خود انتخاب کنید که سابقاً فرد مطالعه گری بوده باشد و رمانهای زیادی خوانده باشد.

سلام
عذر ميخوام اگر در رمان از برونفكني و روش هاي انجام آن همچنين علوم غريبه سخن گفته بشه
آيا ممكنه از طرف وزارت ارشاد كتاب مميزي شود؟

با سلام
منظورتون از علوم غریبه چیست؟
ممیزی فرهنگ ارشاد ملاک های مشخصی دارد. نباید با اصول اسلامی، سیاسی و فرهنگی جامعه ناسازگار باشد.
به نظرم شما بعد از انجام بخشی از نگارش داستان را برای ما ارسال کنید تا بررسی کرده و جوانب ناسازگاری را برای شما بیشتر روشن نماییم.

با سلام خدمت شما … بنده برنامه ریزی کردم یک داستان یا بهتره بکم رمان کوتاه در ژانر فانتزی و تخیلی بنویسم منتها در داستانم از شخصیتهای اساطیری و تاریخی ایرانی استفاده کردم و یکجورایی ماجراهای دنیای اساطیری رو تو قرن بیست و یکم نوشتم … مشکلی نیست که از شخصیتهای چون دیو سپید و رستم دستان و … استفاده کنم؟؟؟ اگه مشکلی هست ممنون میشم بهم بگید و تذکر بدید

سلام
مشکل زمانی ایجاد خواهد شد که فرآیند داستان شما از هم گسیخته و شخصیت های داستان ضعیف و بی ارتباط به بدنه اصلی داستان باشند. به هیچ عنوان مساله ای که ذکر کردید نمی تواند مشکل ساز باشد اگر مشکلاتی که گفتیم را نداشته باشند. پس، مهم نیست شخصیت های داستان شما چه اسمی دارند و به کدام تاریخ ارتباط دارند، مهم پختگی شخصیت ها و قدرت در فرآیند داستان است.

ما میتونیم بعد تایید شدن رمانمون از این سایت درامد زایی کنیم اگه اره چجور

با سلام
بله، تنها راه درآمد زایی یک مولف فروش کتاب است.

ببخشید من یک رمان نوشتم میخام ببینم رمان خوبی هست و طرفدار پیدا میکند اگه میشه من رمان براتون بفرستم

با سلام
حتما برای ما از طریق ایمیل ارسال کنید. اگر بر روی کاغذ نوشته اید می توانید به آدرش دفتر انتشارات ارسال کنید.

سلام و خسته نباشید!
بنده یک رمان نوشتم ویک رمان درحال تایپ دارم که در فضای مجازی به اشتراک گزاشتم.
رمان اولم باژانر تخیلی بوده و خوب علاقه مندان رو جذب کرده اما تجربه من میگه که رمان های تخیلی و خارج از حد تصور انسان چندان جزابیتی برا خوانندگان نداره!
هرچند من خودم آدمی هستم که به همه چیز بادید متفاوتی نگاه میکنم و بنظرم کلی چیزهای تخلی وماورایی هست که ما از وجودم خبر نداریم! یه دیالوگی میگه وقتی از وجود چیزی خب نداشته باشی انگار که وجود نداره!
رمان دومو سعی میکنم قابل درک وفهم تر بنویسم و فکر می‌کنم قلمم تو رمان دوم بهتر شده باشه!
با تشکر از مطالب اموزندتون….

با سلام و خدا قوت
امیدواریم که بتوانید در کار خود موفق باشید. یکی از ملاک هایی که شما می توانید حوزه ها را بررسی کنید مقایسه آنها با فیلم های سینمایی است. مثلاً افرادی که فیلم های ژانر تحیلی را دوست ندارند، معتقدند که اینگونه فیلم ها خریدار ندارند و ببینیده را جذب نمی کنند اما با نگاه به میزان فروش این فیلم ها سریعاً متوجه خواهید شد که فیلم های بسیار پر فروشی هستند. دنیای فیلم ها هم می تواند سرنخ هایی از ژانرهای محبوب را به شما ارایه دهد تا بر اساس میزان فروش و بینندگانی که دارند به شما الگویی دهد تا در نوشتن کتاب از آن ژانرها بیشتر استفاده کنید.
در صورتی که قصد چاپ کتاب های خود را دارید می توانید به ما ارسال نمایید تا مورد ارزیابی قرار گیرند.

میشه از جملات زیبا و شنیدنی که در رمان های دیگر استفاده شده در رمانمان استفاده کنیم؟

ببخشید جواب منو ندادید من گفتم که آیا می شود که از جملات زیبا و شنیدنی و جذابی که در رمان های دیگه استفاده شده در رمانمان بکار ببریم؟

با سلام
بله، ولی خوب طبیعتا باید میزان آن کم باشد و افراط نشود. ببینید هر جمله ای نیاز به بستر و زمینه سازی دارد. کاربرد جملات جذاب رمانهای دیگر در رمان خود باید به صورت بسیار حرفه ای و ماهرانه به کار رود تا تفاوت سطح در کارتان ایجاد نکند و همچنین کاملاً به جا و دقیق باشد.

با سلام و عرض خشته نباشید ممنونم از راهنمایی هایی که در سایت قرار داده اید.
من با توجه به تمامی معیارهایی که شما عرض کردید پیش رفتم و تقریبا میشه گفت یک داستان را در ذهن خود به وجود آوردم اما مشکل من جایی بروز کرد که تا اواسط داستان تصویر ذهنی ام را به وجود اوردم اما برای بقیه داستان با بعضی موارد مثل اتفاقات بعدی،اضافه شدن شخصیت های داستانی و … به مشکل بر خوردم و مشکل بعدی من اسم گذاری روی شخصیت های داستانی کمی مشکل دارم اگه میشه راهنمایی کنید

در این باره راهنمای خاصی نمی توان انجام داد. بهترین راهنمایی آن است که فعلاً فقط بنویسید. اگر داستان خود را بنویسید می توان روی آن اصلاحات و ویرایش انجام داد در غیر اینصورت ارایه هرگونه راهنماییسخت و حتی ناممکن خواهد بود.

تشکر

من عاشق نوشتنم ميخوام داستان زندگيم بنويسم ممنون كه به ما ايده ميديد سپاس

ببخشید من درحال نوشتن یک داستان ترسناک و دلهره اور هستم… دو قسمتش رو هم نوشتم… می خوام این دو قسمتو برای شما بفرستم اما نمیدونم چطوری؟؟؟ لطفا راهنمایی کنید

با سلام
باید از طریق ایمیل ارسال کنید. اگر دست نوشته است، باید حتماً تایپ کنید و به صورت فایل الکترونیکی از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

خب ایمیلتون رو ندارم…

narvanpub@gmail.com

ببخشید من رمانم دست نوشته است و می خوام ان را به ادرستون ارسال کنم… اما نمیدونم چجوری اینکارو کنم… میشه راهنمایی کنید؟؟؟
ممنون…

حتماً در اولین فرصت فایل خودتون رو تایپ کنید یا از فردی کمک بخواهید که فایلتان را تایپ و تبدیل به یک فایل الکترونیکی کنند. فایلی که به صورت دست نوشته است را ما نمی توانیم در اختیار همکارانمان قرار دهیم و کار بسیار دشوار می شود.

بعد وقتی که به فایل الکترونیک تبدیل شد چطوری اون رو برای شما بفرستیم؟؟؟

از طریق ارسال ایمیلی narvanpub@gmail.com

سلام من یک رمان میخوام بنویسم
چه طوری باید اونو بنویسم و براتون بفرستم و بعد که فرستادم چه اتفاقی میوفته ممنون میشم بگید
@Mohadeseh.macanband_official
این پیج منه اگه میشه جوابمو بدید

این که شما چگونه رمان را بنویسید خوب در این فضا نمی توانیم کمک خاصی بکنیم و برخی از راهنمایی ها را در مطلب فوق انجام داده ایم. اما برای ارسال رمان شما می توانید نگارش را به وسیله یک فایل الکترونیکی مانند فایل وورد انجام دهید و سپس از طریق ایمیل برای ما ارسال کنید.

با سلام من ۱۴ سال سن دارم و میخوام براساس واقعیت هایی که در زندگیم اتفاق افتاده رمان بنویسم و قسمتی از این رمان رو هم میخوام با استفاده از تخیلاتم بنویسم،اما نمیدونم ک این رمان ارزش خوندن داره یا نه

سلام
چیزی که هنوز به مرحله نگارش درآمده است را نمی توانیم ارزیابی کنیم. شما باید در مرحله اول آنچه که می خواهید را نگارش کنید تا بعد از نگارش بتوان با انجام یکسری تغییرات و اصلاحات به اثری فاخر تبدیل نمود.

سلام خسته نباشین
اکثر نظرات رو خوندم و میخواستم از شما تشکر کنم ک انقدر با حوصله و خوب به همه سوالات جواب دادین
من داستان های زیادی رو تو ذهنم دارم ک البته اکثریت الهام گرفته ازاتفاقاتیه ک دور برم رخ داده ویک مقداریش هم فیلمها و سریال هایی ک دیدم
ب نظر شما آیا میشه با توجه ب این چیزهایی ک گفتم رمان نوشت ؟

سلام دوست عزیز و تشکر از شما
بخش از انواع رمان و داستان زاییده تصورات و خیال نویسنده است. بخشی دیگر نیز بر اساس واقعیات و زندگی نامه است. شما می توانید آمیزه ای از این دو را در رمان خود لحاظ کنید. برای مثال می توانید استخوان بندی رمان را بر اساس وقایع زندگی دوروبر خود قرار دهید و بر اساس تصورات و خیال خود مقداری را با ظرافت تغییر دهید که ترکیبی از وهم و خیال و واقعیت باشد.
اینکه از این عناصر رمان می توان نوشت یا خیر جواب کاملاً مثبت است اما اینکه رمانتان پرطرفدار شود و فروش خوبی داشته باشد را می توان بعد از نگارش قضاوت کرد.

سوال دیگه م در مورد مطلبی ک شما بالا در مورد نکات رمان نوشتن گذاشتین…من اون قسمتی ک در مورد مشخص کردن ایده اصلی داستان هست یخورده گیج شدم چون دقیقا مشکل من هم همینه ای کاش برای هربند یک مثال میزدین

خوب نکته تقریباً شفاف است. برای مثال این ایده که رمانی بنویسید که افرادی از کره زمین با کرات دیگر در ارتباط هستند، یا این ایده که فردی از عصر معاصر توانسته است با اولین اجداد خود در ارتباط باشد و به همدیگر داستان های زندگی خود را تعریف می کنند. منظور از ایده دقیقا همین ها هستند. که شما میتوانید هر ایده ای که به ذهن میاید را یادداشت کنید تا بعداً بتوانید از بین آنها یکی را انتخاب نموده و کار نگارش رمان را آغاز کنید.

واقعا ممنونم از پاسخگویی و راهنمایی خوبتون

سلام ممنون از اطلاعات مفیدتون…من درحال نوشتن یه رمان هستم دوست دارم یه نفر باشه که هرمشکلی تو نوشتنم میبینه بهم بگه و درباره نحوه اشتراک گذاری رمانم بهم کمک کنه.راستش من هیچی از انتشارات و نحوه چاپ یک کتاب رو نمیدونم.
خواستم بپرسم شما میتونید بهم کمک کنید؟؟
اصلا کسی هست بتونه؟؟⁦☹️⁩
من دوبار بخاطراین مشکل دوتا از رمان های خوبمو رها کردم و نتونستم ادامه بدم…

با سلام
نگارش رمان به شکلی که شما انتظار دارید تقریباً محال است. اینکه فردی در کنار شما باشد و بخواهد تمام مشکلات را به شما متذکر شود نه تنها خوب نیست بلکه باعث از بین رفتن رشته کلام و خلاقیت شما خواهد بود و دیگر نمی توان آن داستان را برای شما قلمداد کرد بلکه خواه یا ناخواه تصورات و فضای ذهنی آن منتقد کنار دستی شما نیز به صورت پر رنگ وارد رمان شما شده است. ما بهترین موارد و نکات را در مطلب بالا برای شما آورده ایم. واقعیت شما می توانید با رهنمود گرفتن از نکاتی که در بالا ذکر شده اند رمان خود را نگارش کنید و در پایان از افراد متخصص دیگر بخواهید کلیت داستان را خوانده و نظرات خودشان را ارایه دهند.

سلام و خسته نباشید. ممنونم بابت مطالب خوبتون:”)
میشه یک سری مطالب برای محتوای رمان هم بذارید؟
مثل فضاسازی، زاویه دید ها و غیره
ممنون میشم.

شرمنده یک چیزی یادم رفت.
من یک داستان و یک رمان رو تکمیل کردم و قراره منتشر بشه؛ الان چند رمان رو در حال تایپم.
یکی از رمانهام خیلی برام مهمه که تموم اتفاقاتش رو توی یه خواب دیدم.
البته هنوز ادامه داره اما میتونم براتون فایل وردش رو ارسال کنم تا نظرات شما رو هم بفهمم؟ آخه توی انجمنی که دارم تایپش میکنم همه ازش تعریف میکنن ولی مطمئنا ایراد داره.

لطفااا یک راه ارتباطی دیگه قرار بدید! من نمیتونم از طریق ایمیل ارسال کنم:((

میتونید آدرس پستی ما را از روی وب سایت برداشته و پست کنید. جداً به غیر از روش ایمیلی و پست فیزیکی راه دیگه ای فعلا وجود نداره

عذر میخوام تیکه تیکه یادم میاد.
من ۱۳ سال بیشتر ندارم و اطرافیانم میگن برای نوشتن خیلی زوده و باید صبر کنم تا ۲۰ سالگی:(
این عقیده درسته؟ یعنی یک نوجوون ۱۳ ساله نمیتونه رمان پرطرفداری بنویسه؟

سلام
نگارش یک کتاب یا ترجمه آن هیچ ارتباطی به سن ندارد و فرد می تواند در هر سنی که هست اقدام نماید

سلام و خسته نباشید به شما و همکاراتون
ببخشید یک سوال اینکه ایا شخصیت های خارجی و خارجی بودن رمان با رعایت جارچوب های اسلامی کشور خللی در چاپ اون ایجاد نمیکنه؟
من در حال نوشتن یک رمان هستم که به نظر خودم موضوعی جالب و زیبا دارد ایا نظری ندارید که چگونه دختر شاهزاده و خدمتکار عاشق هم میشن؟ یعنی چه اتفاقاتی میتونه بیفته که انها را به هم وابسته کنه؟
ممنون میشم اگه کمکم کنید

با سلام و عرض ادب
پردازش شخصیت داستانها و فرآیندهای و کنش و واکنش بین آنها حتماً از سوی راوی داستان انجام می گردد. اینکه کنش و واکنش ها به چه شکلی در بین شخصیت های داستان باشد را کسی نمی تواند به شما کمک کند. می بایست شما با ایده ای که دارید روایت داستان را نگارش کنید. شما با فضای ذهنی خود رمان را نگارش می کنید. بنابراین، با ذهنیتی که از روابط دارید شروع به نگارش کنید و در نهایت بعد از نگارش به اخذ بازخورد اقدام نمایید.
رعایت موازین و قوانین کشور در روایت داستان امری اساسی در اخذ مجوز برای کتاب است که باید از سوی شما رعایت گردد.

خسته نباشید ممنون به خاطر این وبسایت کاربردی

سلام وقتتون بخیر.
من میخوام ی رمان باژانرعلمی تخیلی بنویسم و قطعاباید یک سری نکاتودرنظربگیریم میشه راهنماییم کنید

سلام. من دوست دارم در ژانر فانتزی رمان بنویسم و یه ایده اصلی و عالی برای نوشتنش دارم. کم کم توی ذهنم شخصیت ها، سوژه ها، موضوعات و صحنه های ناب دارن شکل می گیرن (چون تخیل من بشدت قویه). همچنین طبق گفته شما کتاب های مشهور در ژانر فانتزی مثل “سرگذشت شاه کش”، “ترانه یخ و آتش”، “هری پاتر” و … چندین بار خوندم و نکاتی که باعث جذابیت شون می شه رو می دونم؛ ولی از اشتباه کردن هراس دارم و نمی تونم اقدام به نوشتن کنم. درسته که اشتباه باعث قوت توانایی نویسندگی می شه اما دوست ندارم این سوژه خوبم به هدر بره و می ترسم دیگه مثل این گیرم نیاد.
واسه همین مثل جی آر آر تالکین شروع به نوشتن داستان های کوتاه می کنم؛ هر چند دور و برم کسی نیست که به خواد به داستانام گوش کنه…
شما چه توصیه ای به من دارید؟
پ. ن: خوب شد یه مقاله درست و حسابی که مرحله به مرحله شرح می ده پیدا شده! بقیه مقاله ها همشون کشکی اند…

سلام و خسته نباشید
ممنون از توضیحات خوبی که در اختیار ما گذاشتید
چند تا سوال ازشما داشتم
من خیلی وقت پیش ایده ای برای نوشتن رمان به ذهنم رسید و حتی تا نصف رمان رو هم توی ذهنم مثل یه فیلم بود من سعی کردم بنویسمش اما چون خیلی پیچیده بود نوشتنش واقعا برام سخت بود
به خاطر همین سعی کردم تا یه ایده راحت تری برای نوشتن رمان اون هم اولین رمانم انتخاب کنم اما باز هم تلاش کردم
که فکر کنم و البته یه موضوع خیلی خوبی هم به ذهنم رسید اما این ایده هم مثل قبلی با اینکه جذاب بود با اینکه نسبت به ایده ی قبلیم پیچیدگی کمتری داست اما باز هم پیچیده بود و نوشتنش هم دشوار هست
میخوام از یه ایده ی ساده برای نوشتن اولین رمانم شروع کنم که نوشتنش راحت باشه و ایده های زیادی هم به ذهنم رسیده اما هیچکدوم جذابیتی ندارن و زیاد اشتیاقی برای نوشتنشون هم ندارم
من واقعا نمیدونم برای اولین رمانم چی بنویسم لطفا راهنماییم کنید

با سلام
بارها در همین وب سایت و آموزشها تکرار کرده ایم برای اینکه یاد بگیریم چگونه بنویسیم، حتما باید بنویسیم و بیشتر بنویسیم. نظر ما برای شما باز هم همین است. در حقیقت ضعف شما در نگارش و نوشتن است که باعث می شود شما ایده ای که در ذهن دارید را پیچیده بپندارید. ایده ها پیچیده نیستند. هر ایده ای قابلیت به نگارش در آمدن را دارد. برای اینکه کار نوشتن را شروع کنید، از همین امروز برنامه ریزی کرده و نوشتن را آغاز کنید. بعد از یک هفته تغییرات خود را ثبت نمایید. متوجه خواهید شد که پیشرفت چشمگیری داشته اید.

سلام وقت بخیر
ممنون از توضیحات کاملتون
درباره رمان اول شخص خواستم بدونم اگ رمان از نگاه چند شخصیت روایت بشه باید همه شخصیت ها از اول رمان حضور داشته باشن تا اخرش؟ یعنی امکان داره یک شخصیت یا دو تا از وسطای رمان بیان یا اون شکلی که به شخصیت اصلی پرداخت میشه و مدام حضور داره یه شخصیت دیگه اینطور نباشه و حضورش کمتر باشه، بنظرتون از لحاض ساختار یا مفهوم یا بطور کلی اگر اینطور باشه ضربه میزنه به رمان؟
ممنون میشم راهنماییم کنین

سلام من میخوام یه رمان در مورد دختری که با تمام سختی های زندگیش میجنگه و میخواد به هدفش برسه و خودش و خواهر کوچکش رو از فقر نجات بده من نمیدونم این رمان رو چجوری پایان بدم اگه میشه لطفاً کمکم کنید

با سلام
از این مطلبی که در باب چگونگی نگارش رمان نوشته شده استفاده کنید. واقعیت راهبرد خاصی به شما نمی توانیم ارایه دهیم. ظاهراً اصلا رمان را هنوز شروع نکرده اید. رمانن زاییده خیال و تصورات و خلاقیت نگارش کننده است. تمام اصولی که در باب رمان نویسی وجود دارد در این مطلب منعکس شده است و شما می توانید این مطلب را به عنوان الگو استفاده نمایید.

سلامخسته نباشید
سه رمان تا الان نوشتم
کارای ویرایشش مونده ولی می خوام نظر تخصص یک نفر رو در موردش بدونم…
شما می تونید رمانم رو بخونید وبدور از تعصبات فرهنگی نظرتون رو بهم بگید؟
ممنون

با سلام
اگر در ایران می خواهید کتاب را چاپ نمایید، لازم خواهید داشت تا علاوه بر تعصبات فرهنگی، تعصبات سیاسی را نیز مد نظر قرار دهید.
اما اگر در نظر ندارید در ایران کتاب را چاپ نمایید، طبیعتاً ویراستاران ما بدون هیچ گونه اعمال تعصبی که از نطر ما خلاقیت را از نویسنده می گیرد، کتاب شما را خواهد خواند و نظرات خود را ارایه خواهد نمود.

سلام من بیشتر دوست دارم با قلم و کاغذ کتاب بنویسم به نظرت مشکلی داره؟

با سلام
در نهایت باید حتما جهت چاپ کتاب یا بررسی آن دست نوشته های خود را تایپ کنید. اگر برای شما این مساله سختی چندانی نداشته باشد، هیچ مشکل دیگری نیست. و این که در وضعیتی که شما کتاب را تایپ می کنید، در هر مرحله از آن که باشید، بسیار راحت می توانید به افراد دیگر ارسال کنید تا نظرشان را درباره آن بخش از کتاب به شما اعلام کنند.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وبسایت

ایمیل: narvanpub@gmail.com
شماره تماس:
66932245 ـ 021
66943803 ـ 021
شماره موبایل:
09224013704
09101397281
آدرس: تهران، خیابان نصرت شرقی، بین کارگر و جمالزاده، پلاک 72، واحد 1


ایسنا

مشرق نیوز

Never wrong a writer. They get their revenge in print.

احتمالا همیشه داستانی در ذهنتون بوده که فکرش شما رو آزار داده. احتمالا همیشه دلتون خواسته که رمان خودتون رو بنویسین، اما چیزی مانع شما شده. شاید قبلا بارها تلاش کردین و بعد نوشتن بیست سی صفحه، اعتماد به نفس و انرژیتون به خاطر موارد زیر تموم شده:

اما شاید خبر نداشته باشین که خیلی از نویسنده های بزرگ دنیا بعد نوشتن صدها کتاب، هنوز برای خلق اثر جدید با همین مشکلات مواجه میشن. پس شما تنها نبودین و نیستین.

حالا فکر میکنین من برای نوشتن اولین رمانم چطور تونستم از پس این موانع بربیام؟

در این مطلب میخوام یک راهنمای مفید و البته راهگشا بهتون ارائه بدم. تصور کنین که نسخه اولیه و تکمیل شده رمانتون رو در دست دارین و یا اسمتون رو روی یک کتاب در کتابفروشی های شهر، علی الخصوص انقلاب ببینین، هیجان انگیز نیست؟

چگونه رمان جذاب بنویسیم

حالا از اون بهتر، تصور کنین که براتون پیام و نظراتی از سوی مخاطبانتون برسه که میگن رمان شما عالی بوده و زندگیشون رو تغییر داده، یا اینکه کتاب شما دید اونها رو عوض کرده. چه حسی پیدا می کنین؟ اگر بقیه نویسنده از این چیزها لذت می برند، پس چرا شما لذت نبرین؟

پس بهتره خیلی زود نوشتن رمان خودتون رو شروع کنین. این راهنما به شما نشون میده که چطور یک رمان بنویسین. امیدوارم که این نکات رو به کار ببرین و از نوشتن لذت ببرین!

ایده رمانتون خاص و جذاب هست؟ آیا این ایده برای یک رمان 75 الی 100 هزار کلمه کفاف میده؟ به اندازه کافی قوی هست که مخاطب رو مجاب به خوندن کنه؟

توصیه میکنم که ابتدا خط داستانی جذاب و پیچیده ای رو برای داستانتون انتخاب کنین. مثلا داستان یک قاضی دادگاه که پرونده قتلی رو بررسی میکنه که قاتلش خودشه.

تا میتونین وقت صرف شاخ و برگ دادن و پرورش ایده کنین و در پایان بهترین ایده رو انتخاب کنین. اون ایده باید به قدری جذاب باشه که آرامش رو از ذهنتون بگیره و شما رو درگیر کنه. فقط این ایده ست که میتونه هر روز شما رو پشت لپ تاپ یا رایانه بکشونه و بهتون انگیزه نوشتن رمان رویاییتون رو بده.

اگر جز کسایی هستین که پیش از نوشتن، تمام طرح داستان رو برنامه ریزی میکنه، باید وقت بذارین و برای تک تک حوادث و شخصیت ها از ابتدا تا پایان داستان برنامه ریزی کنین.

اگر هم جز دسته دوم هستین، فقط می­ نویسین و اجازه میدین که شخصیت ها و حوادث، روند داستان رو تعیین کنن.

همونطور که استیون کینگ میگه:

با این حال، بهتره برای اولین اثر، یک طرح جامع و نسبتا دقیق طراحی کنین تا بعدا دچار سردرگمی و خستگی ذهنی نشین.

با توجه به تجربه ای که داشتم، توصیه میکنم که ترکیبی از هر دو دسته باشین. تا حد زیادی برنامه ریزی دقیقی از حوادث و شخصیت ها داشته باشین و گاهی اوقات هم اجازه بدین که شخصیت ها دست شما رو بگیرن و شما رو در طول داستان و اتفاقات اون پیش ببرن. شک نکنین که به این مورد برمیخورین.

قبل اینکه اولین صفحه رو آغاز کنین، باید درک کاملی از شخصیت هاتون داشته باشین. مهم ترین شخصیت شما، همون قهرمان اصلی داستانه. این قهرمان اصلی داستان باید یک منحنی شخصیتی داشته باشه. به عبارتی باید متمایز از سایر شخصیت های جانبی یا شخصیت مقابل و شر داستان شما باشه. منظور اینه که شخصیت اول یا اصلی شما باید پتانسیل های مثبتی داشته باشه که در نقطه عطف داستان ظهور کنه. این شخصیت اصلی میتونه لغزش ها و ویژگی های منفی هم داشته باشه، اما این ویژگی ها قابل چشم پوشی هستن.

شما همچنین نیاز به یک شخصیت منفی یا مخالف قهرمان داستانتون دارین که باید به خوبی پرورشش بدین. فقط یادتون باشه که در دنیای رمان، آدم خوب مطلق و یا بد مطلق وجود نداره، هم شخصیت مثبت و هم شخصیت متقابلش دارای بعد هم خوب و هم بد و پیچیدگی های یک انسان واقعی هستن.

شما به عنوان نویسنده وظیفه دارین که طوری این شخصیت منفی رو خلق کنین که دشمنی سرسخت، واقعی و به یاد موندنی بشه. فراموش نکنین که جدا از قهرمان داستان و ضد قهرمان، شما نیاز به شخصیت های فرعی هم دارین.

برای خلق هر شخصیت از خودتون بپرسین:

از اسامی خاص و متمایز و گاها نوین برای شخصیت هاتون استفاده کنین و اونها رو از نظر ظاهری، رفتاری و اخلاقی از همدیگه تمیز بدین. اینطوری مخاطب شما سردرگم نمیشه. در همون ابتدا سیلی از شخصیت های مختلف رو وارد داستان نکنین و اجازه بدین مخاطب ذره ذره این اشخاص و حوادث رو درک و جذب کنه. برای اینکه شخصیت های شما به یادموندنی شن و واقعی به نظر برسن، عنصر انسانیت رو به وجودشون تزریق کنین. اگر شخصیت شما واقعی به نظر نمیرسه، احتمالا فاقد ویژگی های یک انسان واقعی در دنیای واقعیه.

کاملا طبیعیه که قهرمان شما با اصلی ترین مانع مواجه بشه، اما این افکار، درد و احساسات درونی این شخصیته که بهش جون می بخشه. حتی اگر شخصیت داستان شما از نظر روحی و فیزیکی قویه، باید به خاطر داشته باشین که در نهایت او هم یک انسانه و ضعف، ترس و اختلالات درونی خودش رو داره و سوپرمن نیست!

شخصیتی رو خلق کنین که مخاطب باهاش همذات پنداری کنه. شخصیتی که مدام در حال شکل گیریه.

حالا با داشتن درک درست از تمام شخصیت هاتون، کار نوشتن کمی آسون تر میشه.

میدونستین که خیلی از نویسنده های مشهور و پرفروش اهل طراحی و برنامه ریزی برای کتاب هاشون نیستن؟ جی کی رولینگ و استیون کینگ و خیلیای دیگه رو میشه نام برد. هر چقدر هم که خفن به نظر برسه، باید بگم که من و شما نه رولینگ هستیم و نه کینگ. دوباره برمی گردیم به تجربه شخصی که قبلا گفتم. بهتره ترکیبی از هر دو گروه باشین.

و اما عناصر و نمودار پلات یا طرح داستان. به طور کلی میشه اجزای یک طرح رو در پنج مورد زیر در نظر گرفت:

1. شروع

2. حوادثی که روند داستان رو تغییر میدن

3. مجموعه ای از کنش ها و اتفاقات که باعث ایجاد تنش و جذابیت میشن

4. نقطه عطف یا اوج داستان

5. و سرانجام، نتیجه نهایی داستان

فرقی نمیکنه که چقدر برای رمانتون برنامه ریزی میکنین، نکته طلایی اینه که شما باید مخاطب رو از همون ابتدا خیلی زود جذب کنین و تا انتهای کتاب برسونیدش.

فکیشن (Fiction) یعنی حوادثی ساختگی و غیر واقعی. با این وجود دلیل نمیشه که دنیای رمان شما قابل باور و منطقی نباشه. تحقیق و مطالعه موثر، جوهره یک اثر ناب و با ارزشه. اگر قراره شخصیت من از اسلحه استفاده کنه، من باید با مطالعه و تحقیق، متخصص اسلحه بشم. تصور کنین که قهرمان داستان از اسلحه ای 12 گلوله شلیک می­کنه ولی در واقع خشاب اون اسلحه خاص در دنیای واقعی تنها ظرفیت 8 گلوله داره. خیلی ضایع میشه، نه؟

به همین خاطره که میگم اطلاعات دقیق و جزئیات میتونه اثر رو با ارزش کنه و تنها راه ممکن هم تحقیق پیوسته است. کافیه یکی دو بار اطلاعات غلط بدین، مخاطب شما ممکنه هم اعتماد و هم علاقش رو به شما و کتابتون از دست بده.

پس برای بار آخر خواهش میکنم که مدام در حال تحقیق درباره موضوع مورد نظرتون در رمانتون باشین. بهترین منبع هم اینترنته. سریع ترین راه و البته، کم هزینه ترین.

چگونه رمان جذاب بنویسیم

شاید انتخاب زاویه دید راوی داستان ساده به نظر برسه ولی این مرحله واقعا دشواره. شما چند انتخاب دارین: اول شخص (ضمیر من)، دوم شخص (ضمیر تو) و سوم شخص (او) که هر کدوم معایب و مزایای خودشون رو دارن که بعدا در پست های دیگه عمیقا بررسیشون میکنیم.

زاویه دید شما مثل یک دوربین می­مونه. هرچیزی که شما به عنوان راوی ببینین، مخاطب هم میبینه. در واقع بهتره بگم که هرچیزی که شما تشخیص بدین و بخواین، مخاطبتون میبینه. پس به خاطر داشته باشین که انتخاب زاویه دید، چقدر روی دید مخاطب شما در داستان تاثیرگذاره.

اگر اول داستان رو عالی شروع نکردین، عیبی نداره. اگر اواسط داستان فراز و نشیب داشتین، قابل چشم پوشیه اما اگر پایان رو خراب کنین، متاسفانه باید بگم که به احتمال زیاد جمع زیادی از مخاطبان رو ناامید می کنین.

یک پایان خوب باید:

اینکه پایان قراره تلخ، شاد و یا باز باشه به عهده شماست. ولی اجازه ندین که پایانی که می­نویسین خیلی زود از ذهن مخاطبتون پاک بشه. شده بیش از صد بار پایان رو تغییر بدین، اشکالی نداره. مهم ترین ضربه، ضربه نهاییه. پس خیلی حواستون به پایان ساعت ها زمان گذاشتن و زجر کشیدنتون باشه. خیلی هم برای رسیدن به پایان رمان عجله نکنین. کاملا این حس رو داشتم و درک کردم. به همین خاطر عجول نباشین و وسوسه نشین. نوشتن اخر داستان، بهترین اما مشکل ترین کار دنیاست!

منتظر پست بعدی درباره مراحل ویرایش یک رمان پس از اتمام باشید.

اینجاییم که از دنیای کتاب‌ها صحبت…

Never wrong a writer. They get their revenge in print.

اینجاییم که از دنیای کتاب‌ها صحبت کنیم اما هر کدوم با لحن خودمون و از زاویه دیدِ کارِ خودمون. قول میدیم هر از چندگاهی که می‌نویسیم در مورد موضوعات جذاب و خوندنی‌ای باشه که حین سر و کله زدن با کتاب‌ها،کمپین‌ها و… پیش میاد. ما تیم دیجیتال مارکتینگ «انتشارات جنگل» هستیم.

با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت



۴۶
Downloads-icon



۴۶
Downloads-icon

در چند هفته ی گذشته سوالات بسیاری در خانه رمان مطرح شده بود که به همگی در حد بضاعتم پاسخ دادم.

چند نکته ی کلی وجود دارد که وجه مشترک بسیاری از سوالات هست.

1) عجله

بیشتر دوستان میخواهند خیلی زود بنویسند و چاپ کنند و مشهور شوند. مخصوصا دوستان نوجوان 14-15 ساله. بسیاری از دوستان فکر می کنند که با خواندن یکی-دو کتاب (که آنهم رمان های اینترنتی ضعیف هست) به همه رموز و فوت و فن نوشتن وارد شده اند. درس اول و آخر نویسندگی (و شاید اساسا زندگی)، صبر هست. صبوری، پشتکار و مداومت در کار نوشتن و خواندن. ذهن تان را درگیر چاپ کردن و … نکنید. بنویسید که لذت ببرید. شما هنوز تجربه ای از زندگی ندارید. تجربه ی نویسندگی پیشکش. اگر بخواهید یکراست سراغ ناشر و چاپ بروید، با شنیدن نظرات سرخورده می شوید و ای بسا ناامید شوید و قید نویسندگی را بزنید.

چگونه رمان جذاب بنویسیم

2) سایت برای انتشار رمان

تقریبا یک سوم سوالات مطرح شده در این باره هست که: رمانم رو کجا منتشر کنم؟ یا شما یه سایت بگید من رمانم رو منتشر کنم؟ یا رمانم رو چه طوری بگذارم توی سایتتون.

ما فعلا کار انتشار رمان انجام نمی دهیم. بهترین کار این هست که توی گوگل سئرچ بکنید. کلی سایت انجمن رمان نویسی و تایپ رمان و دانلود رمان الکترونیکی هست که می توانید از آنها کمک بگیرید.

3) سوالات کلی

بخشی از سوالات هم آن دسته از سوالات هست که خیلی کلی مطرح می شود. مثلا سوال هایی از این دست: من نمی تونم رمانم رو شروع کنم/ من نمی دونم میانه رمانم رو چیکار کنم/ …

جواب بسیاری از سوال هایی از این دست اینه: شما هنوز به اندازه کافی در زمینه رمان نویسی مطالعه نکرده ای و هیچ تصوری از رمان نویسی نداری. قبل از شروع به نگارش رمان، باید حداقل 50 تا رمان درست حسابی چاپی از نویسندگان بزرگ بخوانی تا با دنیای رمان نویسی آشنا شوی. هر چیزی که در اینترنت از رمان های اینترنتی فارسی خوانده ای بریز دور و ذهنت را خالی کن. برو از داستایوسکی، تولستوی،  فلوبر، استاندال، دیکنز، چخوف، ملویل و … بخوان.

بسیاری از دوستان خواننده ی وبلاگ خانه رمان، بارها از من پرسیده اند و می پرسند که از کجا ایده و سوژه و … برای نوشتن پیدا کنیم. یا تقاضا می کنند من موضوعی برای شان پیشنهاد دهم تا بر اساس آن بنویسند. قبلا در این باره جواب هایی نوشته ام. اما این بار سوال یکی از دوستان باعث شد من جواب نسبتا مفصلی بنویسم و موضوع را توضیح دهم. بهتر دیدم این پاسخ را با شما هم به صورت یک مطلب به اشتراک بگذارم. به نظرم برای همه می تواند آموزنده و راهگشا باشد.

***

سوال دوستمان: دغدغه ی من عشقه و رمان های عاشقانه میخونم ولی سوژه و اتفاقات داستان رو از کجا باید بیارم؟

پاسخ: 

چیزی که می نویسیم بر اساس این دو تا می تونه باشه:

1_تجربه و مشاهده شخصی

2_ تخیل

3_ترکیبی از دو گزینه اول

بنابراین شما یا باید تجربه ای از عشق و عاشقی در خودتان یا دیگران داشته باشید. یعنی یا خودتان چنین قضایایی را تجربه کرده باشید یا اینکه از خاطرات و تجربیات دیگران در این زمینه استفاده کنید.

و یا اینکه همه چیز بر اساس تخیل باشد. یعنی قوه ی تخیل خیلی قوی داشته باشید.

… متن کامل در ادامه مطلب … 

در بخش پیشین این مطلب درباره ی زمان و مکان نوشتن و همچنین اهمیت هدفگذاری و برنامه ریزی در رمان نویسی صحبت کردیم. در بخش دوم این مطلب به شیوه های کاری متفاوت رمان نویسان می پردازیم.

رمان نویسان در مواجه با کار نوشتن رمان دو شیوه ی کلی می توانند در پیش بگیرند. این مسئله هم بستگی به خلق و خوی شخصی آنها دارد و هم مربوط می شود به نوع رمانی که می نویسند. 

+ پرفروشترین رمان ها از نظر ژانر کدام رمان ها هستند؟ 

– مثل سایر کشورها، رمان های عاشقانه معمولا بیشترین طرفداران را دارد. اما اینطور نیست که سایر ژانرها مخاطبی نداشته باشند. بعد از رمان های عاشقانه، رمان های فانتزی، ترسناک (وحشت)، علمی-تخیلی، معمایی و رازآلود، پلیسی و کارآگاهی هم مخاطبان خودشان را دارند. معمولا هر رمان خوبی بالاخره مخاطبان و طرفداران خودش را پیدا می کند. شما نباید سعی کنید مطابق مُد روز یا جَو حاکم بنویسید، بلکه بایدچیزی را بنویسید که در درجه ی اول جزو علایق خودتان است. یعنی باید در لحظه لحظه ی نوشتن، لذت ببرید و در پایان از تلاشی که داشتید راضی باشید.

اگر به دنبال چاپ کتاب و پیدا کردن ناشر مناسب هستید این مطلب را مطالعه نمایید

+ برای چاپ کتابم ناشر از کجا پیدا کنم ؟ 

– اول از همه باید موضوع و مخاطبان کار خودتان را تعیین کنید. مثلا رمان عاشقانه ی عامه پسند نوشته اید یا رمان اجتماعی روشنفکری.

بعد به سراغ کتاب هایی مشابه کتاب خودتان بروید و ببینید که چه ناشرینی این کتاب ها را چاپ کرده اند. معمولا ناشرین در ابتدای کتاب اطلاعات تماس خود را درج می کنند. اطلاعاتی مثل آدرس پستی، ایمیل، آدرس وب سایت اینترنتی و حتی شماره تلفن. می توانید اطلاعات تماس را بردارید و با ناشر تماس بگیرید. در حال حاضر خیلی از ناشرین در شبکه های اجتماعی مثل (اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و …) برای خودشان صفحه ی اختصاصی دارند.

+چاپ کتاب رمان چقدر هزینه دارد؟

چگونه رمان جذاب بنویسیم

– هزینه ی چاپ کتاب به موارد زیر بستگی دارد:

1- تعداد صفحات کتاب.

2- قطع و اندازه کتاب.

3- تیراژ کتاب (تعدادی که چاپ می شود).

4- نوع جلد کتاب. مثلا جلد سخت باشد یا معمولی. 

 برای چاپ کتاب رمان چه مجوزهایی لازم هست؟ 

– به طور کلی دریافت مجوز چاپ کتاب به دو صورت انجام می گیرد:

1. توسط یک ناشر بر اساس قراردادهای متفاوتی که بین ناشر و صاحب اثر منعقد می شود در برگیرنده هزینه ها خواهد بود.

2. توسط خود صاحب اثر به روش «ناشر مؤلف» صورت گیرد؛ این روش از نظر هزینه، کمتر است ولی زمان بیشتری می برد.

 

صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود:

1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و ….

2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی – جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.

متن کامل در ادامه …

 

چگونه رمان جذاب بنویسیم

سوال سارا: سلام ببخشید مزاحم شدم من میخوام یه رمان از زندگی خوم بنویسم. از گذشتم بگم تا اینده چجوری باید شروع کنم اصلا نمی فهمم؟

پاسخ من:

پاسخ این سوال در درجه ی اول «مطالعه» هست. مطالعه ی رمان های بسیار، و البته رمان هایی که بر اساس زندگی واقعی نوشته شده اند یا رمان هایی که به شیوه ی خود-زندگینامه (اتوبیوگرافی) نوشته شده اند. هر کسی که می خواهد وارد دنیای نوشتن و نویسندگی شود در مرحله ی اول باید مطالعه ای مقدماتی داشته باشد تا با مقوله ی رمان و شیوه های به کار رفته در نوشتن رمان آشنا شود. با مطالعه ی رمان تصور درستی از یک رمان در ذهن شما شکل می گیرید، یعنی می فهمید که به چه چیزی رمان می گویند و رمان ها چگونه شروع می شود، چگونه گسترش می یابند و چگونه به پایان می رسند. بنابراین پیشنهاد می کنم اگر تا به حال رمان (مخصوصا رمانی با فرم زندگینامه) نخوانده اید حتما پیش از شروع کار چند تایی کتاب رمان تهیه بکنید و مطالعه نمایید. بنده هم در مطالب پیشین خانه رمان در پاسخ به یکی از دوستان که سوال مشابهی داشت نکاتی را نوشته ام که می توانید مطالعه بکنید. در اینجا (کلیک کنید).

اما اگر بخواهم یک راهنمایی کلی در این زمینه بکنم:

صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود:

1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و ….

2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی – جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.

3. از محیط زندگی و خانواده اش بنویسید: پدر و مادر چه کسانی بودند و چه کار می کردند. طبقه اجتماعی و شرایط اقتصادی و روابط خانوادگی و پیشنینه ی خانوادگی و شرایط حاکم بر زندگی خانواده وقتی که شخصیت اصلی در آن متولد شده و بعد رشد و نمو کرده.

4. از پیشینه ی زندگی شخصیِ او بنویسید: کجاها درس خوانده، کجا و به چه کاری مشغول شده و چه کسانی در زندگی اش نقشی کلیدی داشته اند و دغدغه هایی که تا قبل از آن داشته.

نکته ی مهم دیگر اینکه: شما در نظر دارید چه بازه ی زمانی از زندگی شخصیت را در رمان بگنجانید؟

الف: از لحظه ی تولد تا یک سن مشخصی مثلا 40 سالگی یا 60 سالگی یا تا پایان زندگی.

ب: یک دوره ی خاص از زندگی شخصیت اصلی: مثلا دوره ی تحصیل او در دانشگاه، یا کار کردن در یک شرکت پیمانی و یا زمانی که خواسته است از خانواده اش جدا شود و مستقل زندگی بکند یا دوره ای که عاشق یکی شده است و مسائلی پیش آمده. هر کدام از این دوره ها می تواند دوره ای 1 یا چند ساله باشد و رمان هم به این دوره ی خاص بپردازد.

ج: یک یا چند واقعه ی مشخص: شما یک یا دو خط داستانی ویژه از کل زندگی شخصیت انتخاب می کنید و به آن می پردازید و تلاش میکنید همه ی جنبه های این یک یا چند واقعه را به دقت و با جزئیات روایت بکنید.

حال با توجه به اینکه کدام یک از بازه های زمانی را انتخاب کرده باشید نحوه ی شروع، گسترش و پایان رمان شما فرق می کند.

مثلا در رمانی که بازه ی تولد تا پیری را روایت می کند می توان با معرفی پیشینه ی خانوادگی و یا دوره ی تاریخی و موقعیت مکانی، نوشتن رمان را شروع کرد.

مثل این:  خاندان محمدی ها از کسبه ی قدیمی بازار تهران بودند و چند دهنه مغازه داشتند، پدر بزرگ اعتبار زیادی در بازار داشت و همه به اسمش قسم می خوردند. تهران آن سال ها ناآرام و در هیاهوی وقوع انقلاب بود …

 اما در رمانی که می خواهد یک بازه ی کوتاه و چند موقعیت خاص را روایت بکند، شاید پرداختن به پیشینه خانوادگی و دوره تاریخی چندان مفید نباشد چون کمکی به این نوع رمان نمی کند و بهتر است نویسنده به قلب ماجرا و موقیت خاص بزند و از اینجا شروع بکند که شخصیت اصلی یا راوی الان در حال حاضر و در زمان حال رمان کجاست و چه کار می کند؟

مثل این:  از در شرکت که وارد شد مدیر عامل را دید که با منشی بگومگو می کند. خواست یواشکی بخزد توی اتاقش اما مدیر متوجه او شد و صدایش زد. 

_ آقای رضایی! الان چه وقت آمدن هست؟

دستپاچه شد و ندانست چه بگوید. دوست نداشت مشاجره ی هفته ی قبل باز تکرار شود.

_ معذرت میخوام. ماشین وسط راه خراب شد و نتو…

_بس کن عزیز من، هر بار یه بهانه، هر بار یه مسئله و مشکل. اینطور که من می بینیم دیگه نمی تونیم باهم کار بکنیم.

برق از سرش پرید …

همانطور که می بینید رمان را با یک شروع طوفانی راه انداختیم. البته می شود به جای این شروع، شروعی آرام تر هم داشت. یعنی کمی از کلیات زندگی شخصیت بگوییم و بعد به این موقعیت برسیم:

مثل این: شبها تا دیروقت پای تلویزیون بود. فوتبال می دید و توی سایت های شرطبندی نتایج را پیش بینی می کرد. علیرضا می گفت این کارها آخر عاقبت ندارد. اما او فکر می کرد که بالاخره یک روز بخت با او یار خواهد بود و پول قلمبه ای نصیبش خواهد شد. دفترچه ای داشت که هر شب نتایج را در آن می نوشت و بعد برای پیش بینی از آن استفاده می کرد. بد خواب شده بود. خواب هایش پر بود از پاس گل و دروازه بانی که به سمت توپ شیرجه می زند. صبح ها اغلب دیر از خواب بیدار می شد. فرصتی برای صبحانه خوردن نداشت برای همین بیشتر روزها توی شرکت فشارش می افتاد. مادرش می گفت شکلات بگذار توی جیبت. اما دلش نمی خواست مدیر شرکت او را در حال شکلات خوردن ببیند برای همین چیزی برای خوردن نمی برد. به ایستگاه اتوبوس دیر می رسید و اغلب اوقات دنبال اتوبوس می دوید. سه ماهی می شد که ماشین قراضه اش را فروخته بود. فکر می کرد مدیر همیشه کشیکش را می کشد. دنبال بهانه بود تا از شرکت بیرونش بیاندازد. اگر توصیه های عمویش به مدیر نبود شاید یک روز هم نگه اش نمی داشتند.*

چگونه رمان جذاب بنویسیم

همانطور که می بینید با این روایت تخلیص شده از زندگی چند وقت اخیر او را به مخاطب معرفی می کنیم و در جریان زندگی روزانه اش قرار می دهیم تا بعدا به زندگی او نزدیکتر شویم. این خلاصه می تواند از هر چیزی باشد. از محیط زندگی اش، کارهای روزانه و عاداتی که هر روز تکرار می شوند و …

به نظرم همین مقدار بتواند برای شما و دیگر دوستان راهگشا باشد.

*پی نوشت:  بخش های مربوط به مثال را من به صورت بداهه نوشتم و از هیچ رمان یا داستانی نیست.

سلام وقت بخیر چند سوال دارم ممنون میشم جواب بدین١. رمان هاى زیادى نوشتم ولى متاسفانه هیچ کدوم پایان یافته نیستند درواقع به نظرم نمى تونم شروع و پایان خوبى داشته باشم دوست دارم پایان و شروع داستانم کاملا متفاوت و جذاب باشه٢. یه توضیح کلى درمورد مقدمه نیاز دارم با چند نمونه درواقع نمى تونم مقدمه رو درک کنم چطور باید مقدمه نوشت؟٣. براى نوشتن خلاصه باید خلاصه داستان رو بنویسیم یا اول داستان به صورت خلاصه بنویسیم؟ممنون میشم چند نمونه خلاصه هم بدین٤. بهترین سبک براى نوشتن چیه یعنى نوشتن ادبى بهتره یا عامیانه کدوم درکل براى نوشتن خوبه؟٥. بهتره شروع رمان از یه اتفاق هیجان انگیز باشه بعد شخصیت اصلى شروع کنه به توضیح اینکه چرا این اتفاق براش افتاد؟٦. چطور مکان ها یا شخصیت هاى داخل رمان رو جورى توصیف کنیم که نه اطلاعات اضافه باشه نه خسته کننده٧. آیا ژانر تناسخ هم میتونه تو رمان ها باشه؟ببخشید زیاد سوال پرسیدم اخه مى خوام یه رمان بنویسم که در سطح رمان هاى افراد بزرگ باشه اخه معمولا میگن الان رمانا همه رمان هاى بچه هاى نوجوانه که بلد نیستن بنویسن براى همین مى خوام یه رمان بنویسم که بر خلاف نوجوان بودنم رمان خوبى باشه و افراد بزرگتر هم رمانمو بخونن

سلام1. سعی کنید یک خلاصه از طرح رمان برای خودتان بنویسید. در چند سطر یا جمله. طوری که بتوانید شروع-میانه-پایان را در این خلاصه بیاورید. باید بین این سه بخش یک ارتباط منطقی باشد. زیاد وسواس به خرج ندهید. باید بتوانید کارهای اول را به سرانجام برسانید. به مرور تجربه و مهارتتان بیشتر می شود.2. متوجه منظورتان از (مقدمه) نمی شوم. یعنی “شروع” رمان؟ خب بهترین کار این هست چند کتاب رمان رو باز کنید و صفحات ابتدایی آنها را بخوانید. بعضی از رمان ها خیلی هیجان انگیز و پر تلاطم شروع می شوند، بعضی خیلی آرام. بعضی با معرفی شخصیت و بعضی با توصیف مکان وقوع اتفافات، بعضی با دیالوگ و بعضی هم …3. خلاصه و این چیزها بیشتر در انجمن های مجازی و اینترنتی رمان رواج دارد. در رمان های چاپی اول کتاب خلاصه ای نمی نویسند. ممکن است بخشی از کتاب را (چند جمله) در پشت جلد چاپ کنند یا یک معرفی خیلی کلی که داستان را لو ندهد در پشت جلد قرار دهند. هیچ اجباری به خلاصه داستان دادن به مخاطبان نیست.4. هیچ بهترین سبکی وجود خارجی نداره. نویسنده با توجه به شرایط رمان اش شیوه نوشتن را انتخاب می کند. اینکه راوی چه کسی هست، برای چه مخاطبانی نوشته می شود و ….؟ نویسنده به این مسائل فکر می کند و شیوه نوشتنش را انتخاب می کند. بهترین شیوه، شیوه ای است که مطابق با منطق خود رمان باشد. مثلا راوی یک آدم لات و بی سرو پا هست طبیعتا رمان را خیلی عامیانه و کوچه بازاری روایت می کند. بر عکس وقتی راوی یک آدم تحصیل کرده یا مثلا سوم شخص و خود نویسنده است، رمان را کتابی و ادبی روایت می کند.5. این نویسنده است که انتخاب میکنه بهترین شروع چی هست. هیچ قاعده حتمی و قطعی وجود نداره، جز اینکه باید برای خواننده جذاب باشه تا به خواندن باقی رمان ترغیب بشه. اینطور نباشه که بعد از یک صفحه کتاب رو ببنده و بندازه گوشه ای.6. اینها مسائلی هست که با کسب تجربه و به مرور زمان به دست میاد. هر اطلاعاتی که به خواننده میدید باید به پیشبرد داستان کمک بکنه و نقشی در رمان داشته باشه. چیزی که به رمان کمک نکنه اضافی هست و میشه کنار گذاشت.7. ژانر تناسخ؟ شاید اگه بگیم موضوع تناسخ بهتر باشه. بله تناسخ هم می تونه یک موضوع برای نوشتن رمان باشه.در پایان:نویسندگی صبر و حوصله میخواهد. در درجه اول بنویس تا لذت ببری. همین. وقتی خودت لذت ببری از نصف بیشتر راه رو رفتی. به مرور باتجربه میشی. یک نوجوان هم مثل یک نویسنده بزرگسال، باید از تجربیات خودش بنویسه و چیزی رو بنویسه که دوست داره و از نوشتنش لذت می بره. اینکه بخواهی حتما همه جور خواننده ای را الان از خودت راضی بکنی فکر اشتباهی هست. نوجوان ها هم می نویسند و تجربه می کنند و بعدتر وارد دوره بزرگسالی می شوند.مهم این هست مسیر درست را بروی. کتاب های خوب بخوانی و از کتاب ها یاد بگیری. بنویسی و تجربه کسب کنی. همین.موفق باشی

سلام بزرگوار من تعداد خیلی زیادی رمان میخونم اول ها اینترنتی میخوندم ولی الان متوجه شدم که رمان های اینترنتی ارزش خیلی بالایی ندارن الات فقط چاپی میخونم خیلی دوست دارم بنویسم ولی هر وقت دست به قلم میشم از کارم راضی نیستم ببنید یک رمان باید تعداد صفحاتش زیاد باشه ولی من احساس میکنم نمیتونم زیاد بنویسم ویکی از مشکلات دیگم ایته که نمیتونم ایده ام رو خوب روی کاغذ بیارم خیلی ممنون میشم که کمکم کنید

سلام دوست گرامیبرای نوشتن رمان، ایده و سوژه ای که انتخاب می کنید باید قابلیت تبدیل شدن به یک رمان رو داشته باشه. بعضی از ایده ها فقط کشش نوشتن یک داستان کوتاه چند صفحه ای رو دارند.بنابراین باید سراغ ایده هایی برید که قابلیت رمان شدن رو داشته باشند، یعنی:1. یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی رو در خودشون داشته باشند.2. شخصیت های تقریبا زیادی با هدف های متعدد و متعارض (ضد هم) در داخلش باشه.3. خط طرح طولانی و ماجراهای زیادی داشته باشه.و …به طور خلاصه اگه بخواهم عرض کنم، شما باید اول یک طرح با ویژگی های بالا بنویسید و قبل از هر کاری روی طرح متمرکز بشید و اون رو بسط بدید و ساختار درستی ایجاد بکنید و بعد وارد نوشتن بشید. اگه بخواهید بدون طرح و پیش آگاهی از رمان شروع به نوشتن بکنید به احتمال زیاد مثل همیشه درهمان شروع شکست می خورید.قبلا یک مطلب درباره طولانی کردن رمان در همینجا نوشته ام. اون رو مطالعه کنید می تونه کمکتون بکنه.موفق باشید

سلاممن میخوام یه رمان ترسناک و معمایی بنویسمولی نمیدونم چه جوری شروع کنمیا اینکه چه جوری بنویسم تا خواننده از خوندن رمان خسته نشه.لطفا کمکم کنید

سلامشروع رمان باید مثل یک قلاب ماهیگیری خواننده رو به دام بیاندازه.اگه از یک صحنه هیجانی و حساس شروع به نوشتن رمان کنی، که سوال هایی رو توی ذهن مخاطب به وجود بیاره و اون رو برای پیدا کردن جواب سوال هاش دنبال خودش بکشونه، خواننده درگیر رمانت میشه.

سلام.. من ۱۵سالمه از ۱۲سالگی رمان میخوندم و ب نظر خودم و خانواده و دوستا و معلمام استعداد نویسندگی رو دارمخیلی وقته میخوام یه رمان عاشقانه بنویسم حتی چندتایی رو هم نوشتم ولی ب وسطاش ک میرسه پاک می کنم چون ب مشکل میخورم.. زیاد اطلاعاتی درباره شغلا ندارم…نمیدونم چجوری بگم..گوگلم ک می کنم زیاد اطلاعات بهم نمیدهاز بقیه هم ک می پرسم همینجور.. نمیخوام رمانم ساده باشه میخوام ی رمان بنویسم ک علاوه بر عشق و عاشقی هیجانم داشته باشه…مثلا اگه بخوام یه رمان پلیسی بنویسم زیاد در مورد این کار اطلاع ندارم یا مثلا پزشکی یا هرچیز..چیکار کنم.. راستی نمیخوامم خانوادم در جریان باشن میخوام وقتی نوشتم بهشون بگم چون اینجوری فک می کنن ک به درسم لطمه میزنه

سلامباید از آدم هایی با مشاغل مورد نظر گفتگو کنی و اطلاعاتی که لازم داری رو کسب کنی. لازم نیست به همه ی زوایای کارشون آشنا بشی. فقط اون اطلاعاتی که قرار است توی رمان یک جایی ازش استفاده بکنی. البته هر چه قدر آشنایی آدم بیشتر باشه بهتره، اما وقتی شرایط آشنا شدن وجود نداره با حداقل ها هم باید راه اومد. راه دیگر هم اینکه به سراغ نوشتن از مشاغلی بری که یا باهشون آشنا هستی یا راحتتر می تونی آدمش رو پیدا کنی و باهاش گپ بزنی و با کارش آشنا بشی. نگاه کن ببین توی دور و برت آدم هایی که باهاشون آشنا هستی چه کاره هستند و آیا میشه توی رمان استفاده کرد یا نه.شما باید یک جوری خوب درس بخونی که خانواده متقاعد بشه که حواست به درس و مشق هست و لطمه ای به درست نمی زنه. اگه ببینن به اندازه هم به درس میرسی و هم به نوشتن فکر نمی کنم مخالفتی داشته باشند.پس در درجه اول خوب درس بخون.

سلام خوبید ببخشید من یه سوال داشتم، من تا الان حدود200تا رمان خوندم خیلیییییی علاقه به رمان نویسی دارم و میدونم موفق میشم فقط اگه میشه بهم کمک کنید

سلامممنونچه کمکی؟اگر سوالی داشته باشید می توانید مطرح کنید.

باسلامممنون از مطالب خوب و مفیدتون.می خواستم بدونم در یک رمان انلاین،گذاشتن عکس شخصیت،خوبه یا بده؟؟

سلامممنونماین مسئله سلیقه ای هست. شاید با گذاشتن عکس خوانندگان راحتتر با رمان ارتباط برقرار کنند. مخصوصا در اپلیکیشنی مثل اینستاگرام که مبتنی بر عکس هست.به نظر من اگر عکس ها ویژه باشند (یعنی به قصد همان رمان گرفته شده باشند) شاید جالب باشد ولی اینکه برداریم عکس بازیگرها و خواننده های ایرانی و تورک را بگذاریم روی کاور مطلب نتیجه ی خاصی نداشته باشد چون این عکس ها در صفحات دیگر رمان های فضای مجازی هم مدام استفاده می شود.در کل خودتان باید تشخیص بدهید و نسخه خاصی نمی شود برایش پیچید.

سلام من میخواستم بدونم ک چطوری میشه از رمان نوشتن درامدهم داشته باشیم

سلامکسب درآمد از نوشتن رمان کار آسانی نیست.نویسندگان حرفه ای که کتاب های شان چاپ می شود معمولا زمانی به درآمد واقعی می رسند که چندین کتاب خوب در کارنامه ی کاری شان باشد و برای خودشان معروفیت و البته طرفدارانی داشته باشند. شاید حق التالیف سالیانه ی این کتاب ها روی هم رفته مبلغ قابل توجهی شود. تعداد این قبیل نویسندگان بسیار اندک هست.بعضی از نویسندگان هم بخت و اقبالشان بلند هست و با همان اولین کتاب می توانند درآمدی داشته باشند. البته این قبیل نویسندگان موفقیتی از این جنس را معمولا فقط همان یک بار تجربه می کنند.نویسندگان کتاب های عامه پسند هم شاید با سالی یکی-دو کتاب قطور بتوانند درآمدی از این طریق داشته باشند.درباره نویسندگان فضای مجازی هم شرایط فرق می کند.در کل، کار سخت، اما شدنی هست و نیاز به برنامه ریزی و طی مسیر خاصی دارد.اگر فرصتی بود شاید در این باره و راه کارهایش بنویسم.فعلا می توانم توصیه کنم که اولویت خود را بر یادگیری و کسب مهارت و البته لذت بردن از نوشتن بگذارید.

سلام من یه دختر ۱۶ ساله هستم و عاشق رمانم..اونم یه رمان جنایی، و می خوام یه رمان بنویسم فقط نمی دونم اون رمان و کجا بنویسم؟ و بعدا چطور به دست مردم برسه؟ اگه کمکم کنین ممنون میشم★

سلاماول رمان رو بنویسید و تموم کنید و بعد از یک مدتی اون رو ویرایش بکنید.بعد یا اون رو به شکل یک کتاب الکترونیکی کامل منتشر بکنید.یا به شکل پارت پارت منتشر بکنید.برای هر دوی این کارها می تونید از یک وبلاگ و یک صفحه در شبکه های اجتماعی استفاده بکنید.یا اینکه کتاب رو توی یکی از کتابخانه های مجازی مثل کتابناک منتشر بکنید.یا توی سایت های رمان منتشر کنید.موفق باشید

سلاماحساس میکنم اون چیزی که در ذهنم هست و جذابیت داره رو نمیتونم بنویسم.واین باعث شده کلا از نوشتن فاصله بگیرم.( البته رمان زیاد خواندم)چیکار کنم که مشکلم حل بشه؟؟؟ یعنی اینکه مثلا ایده ها موقع نوشتن جذابیتشون رو از دست میدهند؟ چیکار کنم؟

سلامخب باید ببینید در فاصله ی بین فکر کردن به سوژه و بعد نوشتن اون روی کاغذ چه اتفاقی می افته؟ یعنی در این فاصله چه چیزی از دست میره؟معمولا این مسئله برای خیلی از نویسنده ها پیش میاد. یعنی نویسنده دقیقا همان چیزی را که در ذهنش داشته روی کاغذ می آورد ولی بعدا که به آن نگاه می کند جذابیت قبل را ندارد. دلیل آن شاید آزاد شدن انرژی سوژه باشه.دقیق نمیشه درباره اش نظر داد.نوشتن یک رمان یا داستان بلند، نوشتن سلسله و مجموعه ای از صحنه ها و اطلاعات هست، یعنی ما فقط با مسئله ی یک صحنه ی به خصوص یا یک بخش خاص طرف نیستیم. بلکه با مجموعه ی به هم پیوسته و مرتبط صحنه ها طرف هستیم. این صحنه ها در کنار هم و در طول هم معنی میدهند و یک ساختار ویژه باید روی اونها حاکم باشه. یک اوج و فرود خاص، یک روند خاص.شما باید نگاه بکنی ببینی هر صحنه، آیا وظیفه ای که در کل رمان باید ایفا بکنه رو ایفا میکنه یا نه؟ یعنی به درستی سر جاش هست یا نه؟ اگه سرجاش هست دیگه نباید مته به خشاش بگذاری. نوشتن یک کار بلند، زمان بر هست. نویسنده با ناامیدی و یاس و خستگی طرف هست. باید بتواند به این خستگی، بی انرژی بودن و ناامیدی و ترس ها غلبه کند.باز هم میگم: باید ببینی موقع نوشتن چیزی که توی ذهنت هست، دقیقا چه چیزی از دست رفته؟ مثلا اگه یک صحنه ای رو شوخ و شنگ و شاد تصور می کردی، موقع نوشتن این فضای شاد رو خلق کردی؟ یا مثلا قرار بود مخاطب رو توی تعلیق قرار بدهی این تعلیق درست خلق شده؟ مخاطب به اندازه کافی درگیر رمان شده؟و سوال هایی از این دست از خودت بپرسی. هدف هر صحنه چی بوده؟ و آیا هدف روی کاغذ محقق شده؟موفق باشی

سلام و خسته نباشه من 14 سالمه می‌خوام رمان داستان زندگیم را بنویسم ولی نمی‌دونم چطور بنویسم:ناراحت

سلامخیلی خوبه که در 14 سالگی وارد جهان نوشتن شده ای. دنیای لذت بخشی است.نکته اول اینکه: طبیعتا سن شما کم هست و تجربه ی خیلی زیادی در زندگی نداری و حوادث زیادی تجربه نکرده ای که بتوانی با استفاده از آنها یک داستان بلند یا رمان بنویسی.بنابراین باید علاوه بر تجربه های شخصی، از قوه تخیل خودت هم استفاده کنی.نکته دوم: برای نوشتن باید مهمترین تجربه های خودت و اتفاقات و حوادثی که در زندگی داشته ای مرور بکنی. باید آن حوادث و اتفاقاتی را انتخاب بکنی که در آن تلاش کرده ای کاری انجام بدهی یا چیزی را به دست بیاوری، اما موانعی بر سر راه خواسته ات وجود داشته. معمولا در چنین خاطراتی پتانسیل کافی برای نوشتن یک داستان جذاب هست.نکته سوم: حتما حتما، قبل از نوشتن چند کتاب رمان خوب بخوان. تا زمانی که با دنیای رمان نویسی آشنا نشده ای نمیتوانی چیزهایی که در ذهنت داری روی کاغذ بیاوری. سعی کن حتما رمان های چاپی (کاغذی) بخوانی و زیاد به سراغ رمان های اینترنتی نروی.موفق باشی

سلام من ١٣سالمه و مى خوام یه رمان معمایى بنویسم ویژگى ها و اهداف شخصیت ها رو هم انتخاب کردم و معماهاى داخل رمان و طرح کردم مشکلم سبک نوشتن و داشتن شروعى هیجان انگیزه مى خوام شروع رمانم با یه انفجار باشه اما نمى دونم چطورى از دید راوى بنویسم و شروع هیجان انگیزى داشته باشم ممنون میشم شروع رمان و با یه مثال برام توضیح بدیدبا تشکر از سایت و مطالب خوبتون❤️

سلامشروع رمان باید مثل یک قلاب باشه. شما باید توی همون صفحاتِ اولِ رمان، خواننده رو صید بکنی.برای این کار، رمان باید جذاب و گیرا باشه. جذابیت معمولا زمانی ایجاد میشه که خواننده میخواد بدونه “بعدش قراره چی بشه؟” یا “چرا این اتفاق افتاده؟” یعنی با ایجاد سوال یا سوال هایی در ذهن خواننده، اون رو برای پیدا کردن جواب هاش، به دنبال خودمون می کشونیم.بعضی از نویسنده ها به جای اینکه از اول ماجراها روایت رو شروع بکنن، از نقطه ی بحرانی شروع می کنن و شخصیت رو در یک موقعیت خطرناک نشون میدن. مثلا ما یک هو در همان اول رمان، در وسط صحنه ای قرار می گیریم که شخصیت اصلی در لبه ی یک پرتگاه روی یک صندلی بسته شده و یکنفر داره تهدیدش میکنه که اگه جای گنج رو نگه اون رو به دره پرت میکنه و شخصیت اصلی هم میگه به هیچ قیمتی حاضر نیست جای گنج رو لو بده. و نویسنده این صحنه رو همینجا نیمه کاره میگذاره و بعد برمیگرده و داستان رو از اول روایت می کنه. با این صحنه ی ابتدایی خواننده مشتاق میشه بدونه که چه اتفاقی برای شخصیت اصلی می افته؟ اون کیه و ماجرای گنج چیه و سوال های دیگه …امیدوارم این نکات براتون مفید باشه.موفق باشید

سلام من ۱۵ سالمه و می خوام اولین رمانمو بنویسم..در مورد یه خانواده معمولی در مقابل یه خانواه اصیل..یه بازیچه هم می شن..می خواستم بدونم مقدمش چه طوری باشه بهتره؟؟

سلاممقدمه یعنی چی؟صحنه ی شروع و اولین صفحات رمان؟شروع رمان باید طوری باشه که خواننده بعد از خواندن یک صفحه به خواندن باقی رمان علاقمند بشه. شروع یک رمان مثل قلاب ماهیگیری هست که باید خواننده رو به دام بندازه و اجازه نده رمان رو زمین بگذاره.یکی از بهترین حالت های ممکن این هست که سوالی در ذهن خواننده به وجود بیاره و خواننده برای رسیدن به جواب سوال تمایل داشته باشه رمان رو ادامه بده.یا مثلا یک شخصیت جذاب و گیرا معرفی بکنه، طوری که خواننده به دنبال کردن ماجراهای اون شخصیت علاقمند بشه.هر طوری که شروع میشه باید ذهن خواننده رو به خودش درگیر بکنه. در ضمن ریتم خوبی هم داشته باشه و سریع باشه.

سلام من میخوام رمان زندگی خودمو بنویسم ولی نمیدونم چطوری شروع کنم خیلی به مشکل خوردم میشه کمک کنید

سلامقبلا در این باره نوشته امآدرس مطلب:https://novelhome.blogsky.com/1396/08/20/post-69

سلام واقعا خیلی خیلی خیلی ممنونم از راهنمایی هاتون واقعا کاربردین مرسییییمیشه یه کتاب از اثارژول ورن که به نظرتون جالبه و ماجراشم یه طوری نزدیک به گم شدن وپیدا کردن اون فرد گمشده هست معرفی کنید اخه کتابای ژول ورن اینقدر زیاده من فرصت خوندن همشونو ندارم لطفا کاربردی تره رو معرفی کنیند تا من ازش استفاده کنم و مطالعله کنم راستی یه سوال اگه بخوام رمانی رو که نوشتم بهتون نشون بدم تا شما اشکالات من رو بگید و مسیری برای بهتر شدن و مشکلاتم رو بهم پیشنهاد بدین از چه طریقی باید باهاتون ارتیاط برقرار کنم؟؟

سلامممنون از لطفت، خوشحال خواهم بود که مطالب برای دوستان مفید و قابل استفاده باشد.من اگه ژول ورن رو مثال زدم به خاطر وجه ماجراجویانه ی تعداد زیادی از رمان هایش بود. مثل رمان های پنج هفته در بالن یا دور دنیا در هشتاد روز یا سفر به مرکز زمین یا جزیره اسرار آمیز و … ولی الان حضور ذهن ندارم از میان رمان هایش در رمانی دقیقا به مسئله پیدا کردن یک گمشده بپردازد. برای همچین طرحی شاید خواندن رمان های معمایی و کارآگاهی مفیدتر باشد، چون به سبک چیزی که شما در نظر دارید شاید نزدیکتر باشد. ولی خب، من اساس طرح یک رمان رو برای شما توضیح دادم و یک نمونه هم نوشتم. خودتون باید با حوصله و جستجوگرانه مطالعه بکنید.من همون جواب قبلی رو به شما ایمیل هم کردم. با ایمیل خانه رمان می تونید در ارتباط باشید. من تا آنجایی که فرصت و زمان داشته باشم سعی می کنم متن هایی که میرسد بخوانم و اگر زمان کافی داشتم چند سطری هم نظرم را بنویسم.طبیعتا خیلی کم پیش می آید که فرصت بکنم و متن های خیلی بلند مثلا صدصفحه ای یا بیشتر را بخوانم.موفق باشید

سلام وقت بخیر من یه نوجوون 14 ساله ام که برای اولین بار دارم یه رمان مینویسم که به نظرم استعداد این کار رو دارم اما نمیدونم چه جوری باید شروع کنم به چند تا مشکل برخوردم میخوام ازتون کمک بگیرم1) شخصیتای داستادم اسم انگلیسی دارن اما من اطلاعاتی از خارج ندارم چون داستانم کلا ماجراجوییه نمیتونم براشون اسم ایرانی بزارم چون اصلا باور پذیر نمیشن برای مخاطب2) توی دستانم مادر بزرگ گم میشه و نوه باید توسط یه اتفاقایی پیداش کنه اما مسیله ی رمان برام پیچیده میشه نمیدونم که چطور این مسیر رسیدن به هدف رو بچینم یه جورایی کلی حرف برای گفتن دارم اما نه میتونم اونو رو کاغذ پیاده کنم و نه دسته بندی درستی دارم نمیدونم چه کنم و از همه مهم تر چطور شروع کنم خواهشا راهنمایی کنین و یکی رو معرفی کنین که وقتی به مشکل برخوردم بتونم ازش راهنمایی بگیرم و درارتباط باشم

سلام1_ معمولا در اولین قدم های نویسندگی آدم این ذهنیت را دارد که این اتفاقات در فضای ایران نمی تواند اتفاق بیافتد. اما به مرور وقتی بیشتر با جهان رمان آشنا شوید می بینید که غیر ممکن نیست. شاید یک داستان مختص یک کشور یا جغرافیای خاص باشد و آدم مجبور شود داستان را در جایی غیر از ایران روایت کند. مثلا وقتی میخواهیم درباره ی صعود به بلندترین قله دنیا بنویسیم، مجبوریم که برویم به سمت اورست و تبت و نپال …/ اگر در انتخاب نام شخصیت ها مشکل داشتید می توانید از سایت های خارجی کمک بگیرید.2_ من اول پیشنهاد می کنم تعدادی رمان بخوانید تا با شیوه ی تعریف کردن داستان آشنا بشید. مخصوصا رمان های ماجراجویانه، مثل رمان های ژول ورن.یک راهنمایی :شما یک شخصیت دارید، نوه (اسمش را من میگذارم پدرام) که یک مادربزرگ دارد (اسمش را میگذارم گلبانو) و این مادربزرگ یک روز ناپدید می شود. پدرام با خانواده اش به خانه مادربزرگ مهمان می روند و هر چه در می زنند کسی در را باز نمی کند. بالاخره وارد خانه می شوند و می بینند اثری از گلبانو نیست. پدر پدارم اول نگران می شود اما بعدا با خودشان فکر می کنند شاید گلبانو رفته است زیارت و به زودی بر می گردد. اما پدرام فکر می کند که شاید بلایی سر گلبانو آمده چون اگر گلبانو به مسافرت یا زیارت می رفت اول زنگ می زد و با پدارم که خیلی دوستش دارد حرف می زد چون پدارم هر پنجشنبه به خانه مادربزرگش می رفت.برای همین پدرام تصمیم می گیرد به دنبال گلبانو بگردد.حالا برای اینکه یک مسیر داستانی طراحی بکنم:1) اول ذهنم را آزاد میگذارم و راجع به گم شدن گلبانو خیالپردازی میکنم. هر چه به ذهنم رسید می نویسم. هیچ محدودیتی هم ندارم. بعد از کلی خیالپردازی این ایده را انتخاب می کنم: گلبانو از قدیم دوستی داشته به نام مه لقا. این مه لقا خانم قبل از اینکه بمیرد یکسری سند و مدرک و کاغذ پیش گلبانو امانت میگذارد تا وقتی نوه اش فردین از خارج برگشت به دست او برساند. وسط این کاغذها هم یک آدرس گنج خانوادگی هست. سهراب که پسر شوهر دوم مه لقا هست بعد از مرگ مه لقا می فهمد که او نقشه ی گنج را به گلبانو داده. برای همین گلبانو را می دزدد تا جای اسناد و مدارک را لو بدهد.این همه ی اون چیزی هست که تا قبل از شروع داستان ما اتفاق افتاده.2) الان باید یک طرح داستانی برای حرکت پدرام طراحی بکنم. هدف پدارم پیدا کردن گلبانو هست. اولین کار این هست که بین پدارم و هدفش چندتا مانع قرار بدهیم. بعد پدارم باید مرحله به مرحله از این موانع بگذرد تا به گلبانو برسد. و بعد به کمک گلبانو سهراب را پیدا کند و امانتی را از او پس بگیرد در اینجا هم باز یکسری مانع بر سر راه پدارم هست.مثلا موانع بین پدارم و هدفش:+1/ پ به دست آوردن کلید زاپاس خانه مادر بزرگ.+2/ به دست آوردن فیلم دوربین مداربسته ی سوپر مارکت سر کوچه.+3/ به دست آوردن صاحب پلاک ماشین مشکوک.+4/ تعقیب آدم های مشکوک و ورود به خانه سهراب.+5/ به دست آوردن آدرس مخفی گاه سهراب در خارج از شهر.+6/ نجات مادربزرگ از دست نگهبان های سهراب.+7/ پس گرفتن مدارک مه لقا از سهراب.+8/ رساندن مدارک به دست فردین.این کل مسیر هست.تو هم باید برای داستانی که داری یک مسیر اینچنینی طی بکنی.یک ایده ی اولیه داشته باشی.درباره گذشته داستان یک طرح داشته باشی و یک طرح هم برای مسیر حرکت شخصیت بنویسی. هدف شخصیت در هر مرحله و مانعی که سر راهش قرار دارد و راه حل شخصیت.

من میخواهم یه رومان عاشقانه بنویسم ولی نمیدونم از کجا شروع کنم

از خوندن این مطلب شروع کن:https://novelhome.blogsky.com/1399/02/21/post-113/این آدرس رو توی آدرس بار مرورگر وارد بکن تا وارد صفحه مطلب بشی.

سلام من ۱۲ سالمه و دارم یه رمان نوجوان مینویسم و اولین رمانم هست شخصیت هاس رمان من اسماشون ژاپنیه ولی ربطی به ژاپن نداره کلا یه دنیایه جدید و متفاوته این اشکال نداره؟؟

سلاماگر این سوال در ذهن خوانندگان به وجود بیاید که: (اگر این آدم ها ژاپنی نیستند پس چرا اسمشان ژاپنی هست؟) باید جواب قانع کننده ای در خود رمان برای این سوال باشد. نباید هیچ سوال مهم بی جوابی در رمان باشد. سوال بی جواب مثل یک حفره هست (حفره یعنی یک جای خالی بزرگ خطرناک) . اگر رمانی حفره داشته باشد باورپذیری اش را از دست می دهد. یعنی مخاطب جهان رمان را باور نمی کند. وقتی که باور نکند نمی تواند لذت ببرد.شما باید یک جواب برای این سوال داشته باشید.البته ممکن است شما طوری داستان را تعریف بکنید و موضوع اصلی داستان هم چیزی باشد که اصلا چنین سوالی برای مخاطب مطرح نشود و برایش مهم نباشد که مثلا چرا اسامی ژاپنی هست و خبری از خود کشور ژاپن نیست. اما اگر به هر دلیلی این سوال مطرح شود باید پاسخ قانع کننده ای برای آن باشد.موفق باشی

من قبلاچن دفه رمان نوشتم ولی الان رمانی ک میخوام بنویسم شخصیت خودنه ولی نمیدونم ازکجابایدازکجابنویسم ممنون میشم راهنمایی کنید

خب هیچ فرقی نداره. رمان از اونجایی شروع میشه که اتفاق یا حادثه ای مسیر زندگی معمولی آدم ها رو تغییر میده. حادثه ای تعادل زندگی رو به هم میزنه و شخصیت باید دست به کاری بزنه تا زندگی به وضعیت قبلش برگرده.


سلام ممنون از مطالب مفیدتون من در حال نوشتن یک رمان هستم ایده ای که دادم خوب هست ولی فکر میکنم که اون چیزی که توی ذهنم هست رو نمیتونم روی ورق بیارم برای همین هر صفحه رو حدود ده یا پونزده بار باز نویسی میکنم چه جوری بنویسم که خواننده بتونه داستان رو توی ذهنش تصور کنه؟ خیلی ممنونم

سلامدو نکته وجود داره.یک: احتمال داره شما دچار کمالگرایی باشی و منقد درونت فعال باشه، بنابراین حتی اگه خوب هم نوشته باشی، به اشتباه احساس رضایت درونی نکنی. موقع نوشتن باید منتقد درونت رو خاموش بکنی و فقط بنویسی. بازنویسی برای وقتی هست که کار را تمام کرده ای و چند روزی نوشته را کنار گذاشته ای تا از آن فاصله ذهنی بگیری تا بعدا بتوانی منصافانه بررسی و بازنویسی اش بکنی.دوم: اگر واقعا در انتقال فضای داستان به خواننده ضعف دارید چاره اش:در درجه ای اول مطالعه ی آثار خوب و دقت در شیوه ی روایت و توصیف آنها هست.روایت: اعمال شخصیت ها و روند اتفاقات و حوادث و انتقال اطلاعات را برعهده دارد.توصیف هم: ویژگی های ظاهری یا درونی شخصیت ها، اجسام و محیط پیرامونی را بیان می کند.باید روی این دوتا کار بکنی و در زمان مطالعه ی آثار خوب به این نکات دقت بکنی.

مرسی از راهنمای تون عالی بود من تازه شروع کردم به نوشتن مطالب تون فوق العاده بود

سلام وقت بخیر.من در حال نوشتن اولین رمانم هستم.استعدادشو دارم البته به گفته اطرافیان.طرح کلی رمان و تو ذهنم دارم و واسه همه چی برنامه ریزی کردم.فقط مشکل من گسترش دادنش.مثلا فکر میکنم باید خیلی ادبی و با استفاده از آرایه های زیبای زیاد بنویسم واسه همین بنظرم خوب درنمیاد.دلم میخواد خیلی خوب باشه و بی نقص.برای گسترش رمان باید چیکار کنم

سلامرمان نویسی ربطی به ادیبانه نوشتن و آرایه های ادبی نداره.رمان نویسی یعنی روایت، شخصیت پردازی، مضمون، توصیف و چیزهایی از این دست.بهتر است کمی کتاب های آموزش رمان نویسی مطالعه کنید.


عالیه

سلام خسته نباشید میگممن حدود یه سال هست که علاقه ی خیلی زیادی به رمان نوشتن پیدا کردم و اطرافیان هم همین نظر رو دارن که استعداد زیادی در نویسندگی دارمخب من ایده های زیادی توی ذهنم هست و شخصیت های جالب و جدیدی در ذهنم به وجود اوردم اما برای شروع داستانم خوب پیش میره اما به وسطاش که میرسم حس میکنم دیگه صحنه ی جالبی به ذهنم نمیرسه و از طرفی نمیخوام رمانم تکراری بشهو فکرم بهم میریزه و باعث میشه کل اون رمان رو کنار بزارمراستش فکر میکنم خوب پیش میره داستانم ولی انگار توقع بالاتری از خودم دارمانگار وسط های رمان فکرم خالی میشه وخرابش میکنمنمیدونم چیکار کنم راستش

سلامممنونمدر نوشتن رمان، مسئله فقط یک شخصیت جذاب یا یک حادثه و ماجرا نیست.معمولا در رمان با حجم زیادی از حوادث و شخصیت اصلی و شخصیت های فرعی مواجه می شویم.بنابراین باید اول تصوری از کلیت ساختار رمانی که می نویسیم در ذهن داشته باشیم وبعد شروع به کار کنم. بعضی ها از قبل طرح رمان را شکل می دهند و بعد دست به نوشتن می برند. اینکه رمان ازکجا شروع می شود و چه طوری پیش می رود گسترش پیدا می کند و در نهایت به سرانجام می رسد.به نظرم بهتر است در ابتدا تعدادی رمان خود بخوانید تا با ساختار رمان آشنا شوید.

سلام ببخشید یک سری معیار و الگوریتم برای سنجش رمان به ما می دهید تا بتوانیم با کمک آن ها رمان های خود را از همه نظر بسنجیم .خیلی ممنون.

سلاممعیار، رمان های خوب پیشینیان هست. اگر به اندازه کافی رمان خوب خوانده باشیم می توانید درست را از غلط تشخیص بدهیم.طبیعتا رمان خوب رمانی هست که جذاب و گیرا باشد و خواننده بعد از خواندن یکی-دو صفحه دوست داشته باشد خواندن آن را ادامه دهد. رمان خوب خواننده را از نظر حسی و فکری تحت تاثیر قرار می دهد. حرف و سخنی دارد که ذهن مخاطب را به خود درگیرمی کند. برای اینکه رمانی بتواند دارای این ویژگی ها باشد باید شخصیت پردازی، طرح و روایت درستی داشته باشد.

سلام خسته نباشینمن ایده های زیادی تو سرم دارم و ایده هامو نوشتم اما وقتی می خوام شروع کنم به نوشتن اصلا کلمه نمیاد تو ذهنم که بنویسم انگار گم می کنم همه چیو نمی دونم چی کار کنم

سلامخب باید ایده های تان را بسط و گسترش بدهید.شخصیت اصلی کیه؟شخصیت های فرعی کیا هستند؟شخصیت فرعی دنبال چی هست؟مسئله و مشکل شخصیت اصلی چیه ؟ چه طور ی می خواد بهش برسه یا به دستش بیاره؟چه موانعی سر راهش هست؟ کیا مخالفش هستند یا براش مانع ایجاد می کنند؟داستان کجا اتفاق می افته؟ چه زمانی؟ چه مکانی؟ چه دوره تاریخی؟وقتی به اندازه ی کافی ایده ی اولیه رو بسط دادید می تونید شروع به نوشتن کنید، اما تا زمانی که فقط یک ایده ی چند خطی دارید و چیزی از جهان رمان و شخصیت ها نمی دونید خیلی به سختی می تونید رمان رو به پیش ببرید و چیزی بنویسید.

سلام عرض میکنم ممنون بابت مطالب فقط یه سوال داشتم در انتخواب نام رمان باید به چه نکاتی توجه کنیم نام طولانی یا کوتاه ؟و یه چیز دیگه در مورد جلد رویی رمان توضیحات بدین و این که می شود جلد حالت کارتونی و فانتزی داشته باشد ؟ و درمورد خلاصه یا مطلبی که در پشت کتاب قرار می گیرد چه نظری دارید

سلامسپاسنام رمان بهتر است این ویژگی ها را داشته باشد:1_ به یاد ماندنی باشد.2_ تازه و خلاقانه باشد و نه کلیشه ای.3_ به کلیت ژانر، فضا و موضوع رمان اشاره بکند ولی چیزی را لو ندهد.4_ آنقدر طولانی نباشد که در یاد نماند.برای طراحی جلد بهتر است این کار را به یکنفر گرافیست و طراح جلد حرفه ای بسپارید یا اینکه از روی جلد کتاب های مشابه ایده بگیرید. خلاصه ی پشت جلد چیز چندان مرسومی نیست. معمولا درباره ی رمان های پرفروش نقل قولی از منتقدین یا نویسندگان یا مجلات معتبر و معروف می آورند تا نظر مخاطبان را جلب کنند. اما اینکه براداریم یک قطعه ی ادبی یا احساسی با کلی جمله ی قصار به عنوان معرفی پشت جلد قرار دهیم چندان جالب نیست.

سلام و خسته نباشد. من اولین رمانم هستش راستش قبلا نوشتم حدود 150صفحه ای بودش ولی نتونستم گسترشش بدم کلا قیدشو زدم حالا دارم یه رمان دیگه مینویسم میخام کمکم کنید که چطوری ادامه بدم که خاندده خسته نشه و دیالوگ ها چطوری باشع که خسته کننده نباشه راستش من خیلی زحمت کشیدم برا این رمان ولی اعتماد به نفس کافی ندارم یعنی رمانم فقط مکالمه بین دونفر هستش و گسترده تر نمیشه؟؟؟؟؟؟

سلام. ممنون.اگر تا الان به اندازه ی کافی مطالعه نداشته اید، حتما اول مطالعه نمایید. یعنی حداقل 100 تا رمان خوب از نویسندگان بزرگ را بخوانید و بعد از آشنایی کافی با رمان دست به قلم ببرید. منظور رمان از نویسندگان حرفه ای کلاسیک و مدرن هست. (سعی کنید از خواندن رمان های اینترنتی فارسی که نوجوان ها و جوان ها می نویسند پرهیز کنید).اگر چیزی که می نویسید محدود شده است به دیالوگ، نشان می دهد که شما شناختی از جهان رمان و شخصیت های خودتان ندارید. نمی دانید داستان در چه زمان و مکانی اتفاق می افتد. چه دوره تاریخی (معاصر یا گذشته نزدیک یا دور)، چه فصلی از سال، چه روزی، در کجا. شخصیت شما چه گذشته ای دارد و در حال حاضر چه گونه زندگی می کند و مسئله ی الانش چیست؟باید شناخت کاملی از جهان داستان خودتان داشته باشید تا چیزی برای نوشتن داشته باشید.باید یک شناخت کافی و کامل از شخصیت های رمان خودتان داشته باشید. باید برای هر یک زندگینامه ای بنویسید. از گذشته ای که داشته اند و مسائل روزشان.فقط اینطوری هست که می توانید رمان بنویسید.

سلام خسته نباشید من یه رمان در حال نوشتن دارم و اولین رمان من هستش راستش احساس می کنم اون طور که باید خوب نیست به همین دلیل مدتی دست از نوشتنش برداشتم می خواستم بدونم چه طور می شه بحث داستان دیالوگ هایی که رد و بدل می شود برای خواننده خسته کننده نباشه؟

سلامممنونمنوشتن رمان را هر طور شده است به پایان برسانید و رها نکنید. اصلا به نتیجه ی کار فکر نکنید. هر طور شده دست نویس و نسخه اول را تمام کنید. بعد زمان کافی خواهید داشت تا درباره اش تصمیم بگیرید و آن را ویرایش یا باز نویسی بکنید. معمولا به خاطر طولانی شدن پروسه ی نوشتن رمان که ممکن است ماه ها طول بکشد، افسردگی و حس های ناامید کننده به نویسنده ها فشار می آورد. اما باید این حس را مدیریت بکنید و نگذارید شما را مایوس و دلسرد بکند. در همچین مواقعی نویسنده فکر می کند مزخرف ترین چیزها را می نویسد. حتی اگر مزخرف هم می نویسیم نباید رها کنیم.بعد از اتمام رمان چند وقتی از رمان فاصله بگیرید. یکی-دو هفته یا یک ماه. بعد برگردید و بخوانید. اگر دیدید که نتیجه ی کار خیلی ضعیف بوده و حتی با بازنویسی و ویرایش هم به متن قابل قبولی تبدیل نخواهد شد می توانید کلا کنار بگذارید. و بعد از آن حتما باید رمان بخوانید. اگر نخوانده اید حداقل 50 تا رمان درست حسابی بخوانید تا بیشتر با رمان نویسی آشنا شوید. منظورم رمان از نویسندگان بزرگ هست و نه رمان نوجوان های آماتور اینترنتی.درباره ی دیالوگ نویسی هم مطالبی در سایت هست که پیشنهاد می کنم آنها را بخوانید و در اینجا تکرار نمی کنمشان.موفق باشید

سلام خسته نباشید..من رمان های خیلی زیادی خوندم هم چاپی هم تو گوشی که جوونا مینویسن.من یه مشکل دارم..وقتی رمانم رو مینویسم تا وسط دیگه بقیشو نمیتونم بنویسکنمیدونم چرا


 


همه مطالب در این شاخه >>>

چگونه رمان جذاب بنویسیم

 

اگر بگوییم نوشتن داستان ساده است. با اطمینان باید گفت که نوشتن رمان به هيچ وجه كار ساده اي نيست. و نوشتن یک رمان با ارزش و جذاب کاری به مراتب سخت تر است. اما نوشتن یک رمان خوب غیر ممکن نیست! اگر رمان نوشتن كار ساده اي بود همه ما مي توانستيم رمان هاي پر فروشي بنويسيم. و البته این هم خوب است و هم بد. چون اگر می خواهید رمان نویس شوید و در خود می بینید که مدت ها تلاش کنید به این معناست که رقبای زیادی نخواهید داشت ولی قسمت بد آن این است که هیچ ضمانتی برای موفقیت رمان شما وجود ندارد.

صادقانه بگويم كه براي نوشتن يك رمان هزاران هزارا روش وجود دارد. و همچنين هزاران نفر وجود دارند كه مي خواهند بدانند چگونه رمان خود را بنويسند. وبهترين روش براي شما آن روشي است كه خودتان بهتر مي توانيد از آن نتیجه بگیرید.

من مي خواهم در اين مقاله آن روشي را كه بيشترين كارايي را برای خودم داشته است به شما معرفي كنم. من در حدود شش رمان نوشته ام و يك دو جين جايزه ادبي كسب كرده ام. يكي از روش هاي كسب درآمد من اين است كه هنر افسانه اي نوشتن را در كنفرانس هاي مختلف آموزش مي دهم. و يكي از موفق ترين و شناخته شده ترين دوره هاي آموزشي كه در كنفرانس ها آموزش مي دهم روشي براي نوشتن رمان است كه من نام آن را روش دانه برفي گذاشته ام.

من اين مقاله را در اينترنت قرار دادم و روزانه هزاران بازديد دارد، بنابراين حدس مي زنيد كه مقاله مفيدي بوده است. هر چند ممكن است از نظر عده ای هم اين مقاله مفيد نباشد كه از نظر من مشكلي ندارد و طبيعي است. كل اين مقاله را مطالعه كنيد و آن قسمتي را كه براي شما كارایی دارد استفاده كنيد و بقيه را ناديده بگيريد. نويسندگان مختلف با يكديگر تفاوت دارند. اگر روشم به شما كمكي بكند سبب خوشحالي ام خواهد شد. من تلاش كردم كه اين مقاله بهترين باشد و اميدوارم براي شما كه آنرا مطالعه مي كنيد مفيد باشد. پس لذت ببريد و رمان خود را بنويسيد!

يك داستان خوب به صورت اتفاقي ساخته نمي شود، بلكه يك داستان خوب طراحي مي شود. كار طراحي داستان مي تواند قبل از شروع يا در هنگام نوشتن داستان انجام گيرد. من هر دو روش را آزموده ام و باور دارم كه طراحي داستان قبل از نوشتن نتيجه بهتري دارد و هم زودتر به نتيجه مي رسيد. طراحي كاری سنگين است بنابراين بسيار مهم است كه اصول كار را بدانيد و بر اساس دستور العمل پيش برويد. در اين مقاله معجوني قدرتمند را به عنوان راهنما در اختيار شما قرار مي دهم تا بتوانيد طراحي خود را انجام دهيد.

پرسش اساسي در اين زمينه اين است: « چگونه رمان خود را طراحي مي كنيد؟ »

من سالهاي سال به عنوان طراح ساختار پروژهاي بزرگ نرم افزاري كار كرده ام. و به همان روشي كه نرم افزار ها را طراحي مي كردم، رمان مي نوشتم بهتر است بگويم از معجون دانه برفي استفاده مي كردم. بسيار خوب اجازه دهيد به روش دانه برفي بپردازيم، اين روش چگونه كار مي كند؟ چندی قبل در وب سايتي يك گرافيك ديدم كه به كمك تعدادي مثلث مرحله به مرحله با روي هم قرار دادن آنها شكلي شبيه به دانه برف ساخته بود. در ابتدا مانند يك دانه برف به نظر نمي رسيد اما با نگاه کردن به آن كم كم متوجه تصوير دانه برفي كامل مي شوید. نوشتن رمان هم به همين شكل انجام مي گيرد.

در ابتدا كار را با يك داستان كوچك  آغاز مي كنيد، آنگاه رفته رفته رماني بزرگ مي سازيد. بخشي از اين كار به خلاقيت شما باز مي گردد و من نمي توانم در اين زمينه آموزش زيادي به شما بدهم. اما بخش ديگر كار به مديريت اين خلاقيت بازمي گردد يعني ساختار رمان خود را به خوبي بسازيد. اين چيزي است كه مي خواهم به شما آموزش دهم.

اگر مانند بيشتر افراد باشيد زمان زيادي را براي نوشتن رمان خود صرف مي كنيد حتي قبل از اينكه شروع به نوشتن كنيد. ممكن است تحقيقاتي انجام دهيد. و زمان زيادي را در رويا بگذرانيد كه اين رمان موفق شده است و… طوفان مغزي شروع مي شود. صداي شخصيت هاي مختلف در گوشتان صدا مي كند. درباره موضوع كتاب خود فكر مي كنيد. اين بخشي ضروري از كار نوشتن هر كتابي من نام آنرا كمپوستينگ مي نامم. اين فرايندي غير رسمي است و هر نويسنده اي آنرا به شكلي متفاوت انجام مي دهد. من فرض مي كنم شما مي دانيد چگونه ايده هاي خود را كمپوست نماييد. و در حقيقت يك رمان به خوبي در ذهن شما شكل گرفته است و همه چيز براي نوشتن رمان آماده است فقط يك قلم و كاغذ نياز داريد تا كار خود را آغاز كنيد.

بايد همه اين ايده هاي بي نظيري را كه در ذهن داريد سازماندهي كنيد. بايد آنها را به شكلي روي كاغذ بياوريد كه قابل استفاده باشد. چرا؟ چون حافظه فراموش كار است و همه آن ايده هاي خوب را نمي توانيد به حافظه خود بسپاريد. همچنين خلاقيت شما احتمالاً بسياري از حفره هاي تاريك داستان را پر خواهد كرد و اين ميسر نيست مگر با نوشتن همه اين ايده ها. شما به پرونده هايي براي طراحي نياز داريد. و بايد اين كار را به شكلي انجام دهيد كه تمايل شما را به نوشتن از بين نبرد.

يك ساعت وقت بگذاريد و داستان خود را در يك جمله خلاصه كنيد. چيزي مانند اين: « يك فيزيكدان شرور تلاش مي كند تا در زمان به عقب باز گردد تا عيسي مسيح را به قتل برساند» (اين خلاصه اولين رمان من است) اين جمله هميشه به شما خدمت خواهد كرد. اين يك تصوير بزرگ است مانند اولین مثلث از آن مثلث هايي كه يك دانه برف زيبا را مي ساختند.

بعد ها وقتي كه مي خواهيد كتاب خود را پيشنهاد بدهيد، اين جمله بايد در ابتداي آن قرار گيرد. اين همان چيزي است كه به فروش كتاب شما به ناشر، به كميته بررسي و به بازار ياب، صاحب كتاب فروشي و در نهايت خواننده نهايي كمك مي كند. بنابراين بهترين جمله اي را كه مي توانيد انتخاب كنيد.

چند راهنمايي براي اينكه جمله مناسبي آماده كنيد:

يك ساعت ديگر وقت صرف كنيد و اين جمله را به يك پاراگراف كامل توصيف كننده داستان تبديل كنيد كه در آن بزرگترين چالش ( يا معضل ) و پايان داستان نقل شود. اين مانند دومين مثلثي است كه شكل ميكروسكوپي دانه برف را مي سازد. من مي خواهم يك ساختار داستاني با سه چالش و يك پايان تهيه كنم. هر معضل يك چهارم كتاب را شامل مي شود و يك چهارم نهايي هم به پايان داستان اختصاص مي يابد. نمي دانم چنين ساختاري ايده آل است يا نه فقط اين سليقه شخصي من است.

اگر به ساختار سه بخشي اعتقاد داريد، آنگاه اولين چالش در پرده اول پايان مي يابد. دومين چالش در ميانه پرده دوم پايان مي يابد. در سومين پرده همه چيز را به پايان مي رسانيد. اگر بخش اول چالش بخش اول داستان شما با عوامل بيروني رقم بخورد مشكلي ندارد. اما من فكر مي كنم دو چالش بعدي بايد حول شخصيت اصلي داستان رقم بخورد و او كسي است كه معضل بزرگ را حل مي كند. همه چيز بد و بدتر مي شود. مي توانيد در پروپزال خود يك پاراگراف اضافه كنيد. اين پاراگراف چند جمله دارد. جمله اول فضا و ساختار داستان را توصيف مي كند. سه جمله براي هر چالش داستان خود مي نويسيد. و در جمله آخر هم پايان داستان خود را بيان مي كنيد. اين پاراگراف را نبايد با چيز ديگري اشتباه بگيريد فقط خلاصه اي از  كل داستان شماست. توصيف پشت جلد نيست كه در آن فقط خلاصه اي در مورد بخش اول داستان ارائه مي شود!

در مراحل قبل فقط يك نگاه سطح بالا به رمان داشتيم. اما اكنون بايد براي هر كاراكتر يا شخصيت جزييات بيشتري بيان كنيد. شخصيت ها مهم ترين بخش از هر رماني هستند و زماني كه براي طراحي هر كدام از آنها صرف مي كنيد در حقيقت يك سرمايه گذاري ارزشمند است. براي هر كدام از شخصيت هاي داستان خود يك ساعت وقت صرف كنيد و يك صفحه براي آنها بنويسيد كه در این صفحات:

ممكن است بازگرديد و خلاصه يك جمله اي يا يك پاراگرافي خود را مورد بازبيني قرار دهيد. ادامه دهيد راه درستي مي رويد شخصيت هاي شما در حال آموختن چيزهايي درباره داستان شما هستند. اين كار بسيار خوب است در هر مرحله از فرايند نوشتن بازگرديد و بخش هاي قبلي را مورد باز بيني قرار دهيد. اين كار فقط يك كار خوب نيست بلكه انجام آن اجتناب ناپذير است. وقتي كه به اين شكل نوشته هاي خود را بازبيني مي كنيد كيفيت كار به مراتب بهتر مي شود چون بازبيني و بررسي مجدد رماني كه 400 صفحه شده است كار آساني نيست.

نيازي نيست كامل باشد. هدف فرايند طراحي اين است كه شما را مرحله به مرحله پيش ببرد. حركت رو به جلوي خود را حفظ كنيد. هميشه مي توانيد بازگرديد و مشكلات را برطرف كنيد مي توانيد هر تغييري كه مي تواند داستان شما را بهتر كند بعداً انجام دهيد. بازنگري نبايد سبب شود رشته كار از دست شما خارج شود.

در اين مرحله بايد از فضاي كل داستان ديدگاه مناسبي داشته باشيد و چيزي در حدود يك يا دو روز زمان لازم داريد. صادقانه بگويم حتي ممكن است در این بخش از كار يك هفته وقت صرف كنيد، اشكالي ندارد. بايد اين كار را به خوبي انجام دهيد چون يك داستان به هم ريخته و تكه تكه كار شما را در مراحل بعد سخت تر مي كند. بنابراين فقط داستان را توسعه دهيد چند ساعت وقت بگذاريد و هر جمله را به يك پاراگراف كامل تبديل كنيد. همه پاراگراف هاي شما  به غير از آخري بايد به يك حادثه يا فاجعه منتهي شود. و پاراگراف آخر شما بايد پايان داستان را روايت كند.

اين كار بسيار سرگرم كننده است و در انتهاي اين تمرين يك صفحه با ارزش از استخوان بندي رمان خود را در دست داريد. اگر نوشته هاي شما در اين مرحله بيش از يك صفحه شده است اشكالي ندارد. آنچه مهم است اين است كه طرح شما كم كم شكل يك رمان را به خود مي گيرد. تضاد ها و تناقض ها را مي شكافيد. اكنون چيزي شبيه به پروپزال آماده كرده ايد.

يك يا دو روز وقت صرف كنيد و از هر شخصيت اصلي توصيفي يك صفحه اي و از شخصيت هاي مهم توصيفي نیم صفحه اي بنويسيد. اين ها معرفي نامه هاي شخصيت هاي اصلي داستان شما هستند و بايد داستان را از ديد آن شخصيت ها بيان كند. و هيچ ترديدي به خود راه ندهيد هر جا لازم بود بازگرديد و در مراحل قبل اصلاحات لازم را اعمال كنيد چون شما چيزهاي جديدي درباره شخصيت هاي داستان كشف كرده ايد! اين بخش لذت بخش ترين قسمت از كار است و اخيراً من از معرفي نامه شخصيت ها براي پروپزال خودم استفاده كردم. بايد بگويم ويراستاران عاشق آن شدند. چون آنها داستاني را كه بر پايه شخصيت ها روايت مي شود دوست دارند.

اكنون شما يك ساختار ساده داستاني و چند رشته داستاني از هر شخصيت در اختيار داريد. اكنون يك هفته وقت صرف كنيد و خلاصه يك صفحه اي خود را به خلاصه اي چهار صفحه اي بسط دهيد. در حقيقت دوباره خلاصه يك صفحه اي خود را از مرحله چهار بسط مي دهيد و هر پاراگراف را به يك صفحه كامل تبديل مي كنيد. اين كار بسيار جالب و سرگرم كننده است، چون در حال ايجاد منطقي سطح بالا در داستان هستيد و تصميماتي استراتژيك مي گيريد. بدون شك به عقب باز مي گرديد و مشكلاتي را رفع خواهيد كرد چون ديد جامع تري از داستان كسب كرده ايد و ايده هاي جديدي به ذهن شما خطور كرده است.

يك هفته ديگر وقت صرف كنيد و توصيف خود را از شخصيت ها به جدولي تكامل يافته از همه جزييات آنها كه براي شناختنشان لازم است بسط دهيد. يك توصيف استاندارد مي تواند شامل سال تولد، توصيف خصوصيات فردي و ظاهري، سوابق، انگيزه ها، اهداف و… شود. مهمتر از همه اينكه اين شخصيت ها چگونه در پايان داستان تغيير مي كنند؟ اين در حقيقت بسط دادن كار شما در مرحله سوم است، كه به شما چيزهاي زيادي درباره شخصيت هاي داستان مي آموزد. احتمالاً مراحل يك تا شش را مورد بازبيني مجدد قرار مي دهيد و شخصيت هاي شما واقعي تر مي شوند آنها داراي احساس مي شوند و هر كدام سهم بيشتري از داستان مي خواهند. اين خوب است داستان هاي ارزشمند را شخصيت هاي آن به پيش مي برند. براي اين كار تا آنجا كه مي توانيد وقت بگذاريد و با دقت عمل كنيد. وقتي كه اين كار را انجام داديد (كه ممكن است يك ماه طول بكشد.) بيش از آنچه كه براي نوشتن يك پروپزال نياز داريد، در اختيار شماست. اگر رمان نويسي باشيد كه اثري از شما منتشر شده است، مي توانيد پروپزال خود را بنويسيد و حتي قبل از اينكه رمان خود را بنويسيد آنرا بفروش برسانيد. اما اگر هنوز هيچ كار شما منتشر نشده است قبل از فروش بايد رمان خود را به طور كامل بنويسيد. اين منصفانه نيست، البته زندگي منصفانه نيست و البته دنياي رمان نويسي بيش از همه غير منصفانه است.

ممكن است در اين مرحله دچار ترديد و دو دلي شويد نوشتن داستاني كه ممكن است به فروش نرود. و ممكن است بلافاصله شروع به نوشتن رمان خود كنيد. اما قبل از اين چند كار هست كه بايد انجام دهيد به كمك آنها مي توانيد اولين تجربه خود را ساده تر كنيد. اولين كاري كه بايد انجام دهيد اين است كه آن چهار صفحه خلاصه خود را  به ليستي از سكانس ها تقسیم كنيد كه براي پيش بردن داستان و تبديل آن به يك رمان نياز داريد. و ساده ترين راه براي اين كار استفاده از يك جدول است. و اگر از كامپيوتر استفاده مي كنيد مي توانيد از نرم افزار اكسل استفاده كنيد.

براي برخي از نويسندگان كه فقط عادت به نوشتن دارند استفاده از جداول در وهله اول ترسناك به نظر مي رسد. اما اين كار ارزشش را دارد آنرا انجام دهيد. حتي اگر لازم است كار با آن نرم افزار را بياموزيد حداكثر يك روز وقت شما را خواهد گرفت ولي يك عمر بدرد شما مي خورد.

بسيار خوب از خلاصه چهار صفحه اي خود جدولي بسازيد. براي هر صحنه فقط يك خط بنويسيد. در ستون بعد آن ديدگاه هاي شخصيت ها را بنويسيد. در ستون بعد جدول خود بگوييد چه اتفاقي مي افتد. اگر مي خواهيد بيشتر از تخيل خود استفاده كنيد مي توانيد ستون هاي بيشتري به حدول خود اضافه كنيد و در آنها چيزهايي بنويسيد به عنوان مثال مي خواهيد اين سكانس چند صفحه از رمان را به خود اختصاص دهد. در جدول مي توانيد با يك نگاه خلاصه ای از كل هر صحنه را ببينيد و تغييراتي را كه مي خواهيد اعمال كنيد.

جدول من معمولا تا 100 خط حجم مي گيرد كه از يك خط براي هر سكانس شروع شده است. همچنان كه در حال بسط دادن داستان هستم، نسخه هاي جديد تري از داستان خودم را در جدول وارد مي كنم و اصلاحات لازم را اعمال مي كنم. اين كار براي آناليز داستان فوق العاده با ارزش است. اين كار ممكن است يك هفته به طول بينجامد اما وقتي كه كار شما تمام شد مي توانيد براي هر فصل كتاب خود يك شماره صفحه مشخص كنيد و فصل بعدي را شروع كنيد.

در اين مرحله مي توانيد بنشينيد و اولين تلاش واقعي خود را براي نوشتن انجام دهید و اولين پيش نويس داستان را آغاز كنيد. از سرعتي كه داستان از انگشتان شما به پرواز در مي آيد متحير خواهيد شد. من نويسندگاني را ديده ام كه در اين مرحله و به خصوص شب ها با سه برابر سرعت خود مي نوشته اند. حتي گاه پيش نويس اول كيفيتي به مراتب بهتر از پيش نويس سوم دارد.

ممكن است فكر كنيد كه همه خلاقيت شما در اين مرحله تراوش ميكند. اما در حقيقت اين طور نيست و اين حاصل زحماتي است كه در مراحل قبل براي نوشتن متحمل شده ايد. من فكر مي كنم اين بخش سرگرم كننده كار است، چون تعداد زيادي مشكلات منطقي در مقياس كوچك ظهور مي كنند كه مي توانيد روي آنها كار كنيد. قهرمان داستان چگونه از آن درختي كه با تمساح ها احاطه شده است پايين آمده و شخصيت زن داستان را كه در قايقي آتش گرفته است نجات مي دهد؟ اكنون زمان آن است كه مسئله ها را به سليقه خود حل كنيد! اما اين سرگرم كننده است چون مي دانيد كه ساختار اصلي داستان به خوبي كار خود را انجام مي دهد. و اكنون بايد فقط مشكلات كوچكي را حل كنيد، و به همين دليل است كه سرعت نسبي بالاي براي نوشتن داريد.

چگونه رمان جذاب بنویسیم

اين مرحله از نوشتن واقعا جالب و سرگرم كننده است. من از نويسندگان بسياري شنيده ام كه اين بخش از داستان را بسيار سخت و طاقت فرسا مي دانند، و دليل آن هم مشخص است آنها نمي دانند پس از اين چه اتفاقي خواهد افتاد. واقعا متاسفم! زندگي براي اين گونه نوشتن بسيار كوتاه است! براي اينكه اولين پيش نويس داستان خود را آماده كنيد نيازي نيست 500 ساعت وقت صرف كنيد، در حالي كه مي توانيد آن را در 150 ساعت و با كمترين مشكلات بنويسيد. و با محاسبه زماني كه براي طراحي داستان به كار برديد باز هم جلوتر هستيد.

معمولاً در ميانه نوشتن اولين پيش نويس باز مي گردم و به عنوان استراحت مشكلات طراحي خود را در داستان برطرف مي كنم و قسمت هايي را كه به نظر تكه تكه مي آيند به يكديگر متصل مي كنم. بله، طراحي هيچ كس بدون عيب و كامل نيست. اين طبيعي است پس نگران نباشيد. طراحي داستان از بتن ساخته نشده است كه نتوانيد آن را تغيير دهيد بلكه طرح داستان با شما زندگي مي كند. اگر طراحي داستان خود را اصلاح كنيد و اين كار را به خوبي انجام دهيد وقتي كه به نوشته هاي اوليه خود مراجعه مي كنيد ممكن است از خواندن طرح اوليه خود به خنده بيفتيد! اين ممكن است براي هر نويسنده بزرگي رخ دهد. و از اين كه اكنون داستان شما چقدر عميق و مفهومي شده است به وجد بياييد.

سالهاست كه من روش دانه برفي را به صد ها نويسنده در كنفرانس هاي مختلف آموزش داده ام و اين مطلب را در اينترنت قرار داده ام و اكنون در حدود دو ميليون و جهارصد هزار بار بازديد داشته است. و نويسندگان زيادي در مورد آن نظر داده اند برخي اين روش را دوست دارند و برخي هم آن را نمي پسندند. و توصيه من اين است اگر اين روش به شما كمك مي كند از آن استفاده كنيد حتي مي توانيد فقط بخش هايي را كه به شما كمك مي كند استفاده كنيد. من رمان خودم را به روش دانه برفي نوشتم  از نتيجه كار راضي بودم. براي نوشتن به ابزاري نياز داريد كه اختصاصا براي داستان نويسي طراحي شده باشد حال مي خواهد روش دانه برفي باشد يا هر روش ديگري آن را شناسایی کنید و از آن استفاده کنید!

نوشته: دكتر رندي اينجرمنسون

ترجمه: علي يزدي مقدم


 


سلام من خیلی رمان میخونم و دوست دارم یه رمان بنویسم خودم نصفش نوشتم اما در نصفه گیر کردم و یه مشکلی هس برای نام گذاری رمانم اخر که رمانم تمام شد نام گذاری کنم یا قبل نوشتن رمانم باید نام گذاری میکردم لطفا به سوالم پاسخ بدید ممنون میشم.

سلام من خیلی رمان میخونم و دوست دارم یه رمان بنویسم خودم نصفش نوشتم اما در نصفه گیر کردم و یه مشکلی هس برای نام گذاری رمانم اخر که رمانم تمام شد نام گذاری کنم یا قبل نوشتن رمانم باید نام گذاری میکردم لطفا به سوالم پاسخ بدید ممنون میشم.

با سلام آتوسا خانم باید خدمت شما عرض کنم که نام کتاب بسیار اهمیت دارد در بازاریابی برای کتاب می گویند این نام کتاب است که می فروشد شاید خیلی مهم نباشد که چه موقع نام آنرا انتخاب می کنید اما این که چه نامی برای رمان خود انتخاب می کنید اهمیت بسیار زیادی دارد به خصوص اگر اولین رمان شماست بهتر است با افرادی که بازاریاب کتاب هستند مشورت کنید آنها می توانند درباره رمان های پرفروش و نام های آنها به شما توصیه های ارزشندی ارائه دهند. به عنوان مثال یکی از پرفروش ترین کتاب های دنیا در تاریخ بشر که توسط ناپلئون هیل نگاشته شده است برای فروش بیشتر به بیندیش و ثروتمند شو تغییر نام داد!
وقتی رمان خود را منتشر کردید خوشحال می شویم گوشه هایی از آنرا به انتخاب خودتان در یادبگیر دات کام قرار دهیم تا خوانندگان ما هم با شما آشنا شوند.

با سلام خدمت شما عرض کنم که من خیلی دوست دارم رمان های کوتاه بنوسیم
به نظر شما اولین گام در نوشتن یک رمان خوب چیست ؟

سلام من و دوستام میخوایم یه رمان بنویسیم سوالم اینه که چطوری در برنامه های پرطرفدار و حتی کتاب الکترونیکی بسازیم خواهشا اگه میدونید جوابمو بدید

سلام و ممنون از مطلبتون ، من سالهاست که مشغول کتابخونی ام و کاملا با روند یک رمان اشنام ، نگاه موشکافانه این سالا به اطرافم باعث شده ایده های ناب زیادی تو ذهنم بیاد اما همیشه ترسیدم مثل رمان های بی سروتهی بشه که زیاد باهاش مواجه شدم ، یعنی من از خط داستانی و تو ذهنم شکل دادم ولی سرانجامش نامشخصه نمیدونم باید دقیقا چیجوری این داستان و تموم کنم

سلام.من شروع ب نوشتن یک کتاب رمان کردم.امانمیدونم ازچی بنویسم.لطفاکمکم کنید.
ایده خواصی ب ذهنم نمیرسه.میخوام اززندگی خودم بنویسم امامیدونم ک دست اشناهابرسه اصلاچیزخوبی نمیشه

تنوع رمان ها زیاد شده و هر کس میخواد رمانی بنویسه همه فکر میکنن آن شخص از رمان فلانی دیده.
من میخوام یه رمان خاص رو شروع کنم که هیجا مشابه اش نباشه.
هرچقدر فکر میکنم نمیدونم باید چی بنویسم چه راه حلی رو پیشنهاد میکنید؟؟؟

سلام من رمانمو تازه اغاز کردم و تقریبا در ص اول موضوعات زیادی برای نوشتن دارم ک ب اون ها اشارهای نشده بنابراین زیاد از متن گاهی اوقات دور میشم شما نظری ندارید؟

ببخشید می‌خواستم بدونم چطوری باید رمان رو برای خواندن دیگران تو اینتر نت قرار داد من الان خیلی وقته که رمان نوشتم ولی نمی‌دونم چطور باید توسط اینتر نت اشتراک گذاری کرد

سلام من خودم دلنوشته می نویسم ونوشتنم هم خیلی خوب هست ولی یه مشکلی که دارم اینه که نمی دونم از کجا شروع کنم ویک موضوع وسوژه استفاده کنم

سلام
من ایده های زیاد و متنوعی دارم و هرکدوم مرتبط با یه ژانر هست همین امر نمیزاره من یه ایده رو برای رمانم انتخاب کنم و باعث شده به سختی رو به پایان برن و واقعا سخته همشونو بنویسم و انتخاب کنم
میشع راجب این موضوع کمکم کنید؟

در این طور مواقع بهترین کار این هست که یک لیست الویت بندی تهیه کنید و بر اساس علاقه و تسلط خودتو د هر مورد بهشون امتیاز بدید بالاترین امتیاز بالاترین الویت شم خواهد بود. بسیار مهم هست که در زمینه ای بنویسید که اطلاعات بهتری دارید.
لطفا پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ یاد بگیر دات کام در آدرس زیر مطرح نمایید:http://www.yadbegir.com/porsesh/index.php?qa=ask

سلام روزبخیر، من تا به حال رمان های زیاده خوندم و حال تصمیم دارم خودم رمانی بنویسم که پر مخاطب باشد،ممنون میشم راهنمایی کنید.

سلام و خسته نباشید به شما دوست گرامی
این روش برام خیلی جالب بود من چند سالی است که می خواهم رمانی بنویسم که در یک دنیای دیگه اتفاق می افتد دنیایی که خودم آنرا ساختم اساس داستان من نبرد برای آزادی است ولی من می خوام در این دنیا داستان های زیاد از گوشه و کناره های آن بنویسم مشکل اصلی من این است داستان من مربوط به یک دنیا است و شامل شخصیت های بیشماری است که داستان را جلو می برند و ماجرا جویی این همه شخصیت برام مشکل شده است. اما من می خواهم که پایان داستان جوری باشد که شخصیت داستان آنرا می خواهند یعنی می خوام طوری این شخصیت ها رو بشناسم که اگه من این عادت و طرز تفکرو داشتم و در این موقعیت قرار می گرفتم چه تصمیمی می گرفتم دوست ندارم که از ابتدا بدانم که آخر داستان چگونه است می خواهم درحال نوشتن تصمیم بگیرم و دوست ندارم که داستانم این گونه باشد که از اول مشخص باشد که قهرمانان داستان کیا هستند و کیا زنده می مانند ویا اینکه چه کسی آدم بده داستان است می خوام مسیر داستان پر از هیجان و ترس باشد شاید آخر داستان خیلی بد هم تمام شود نه اینکه همیشه آخر داستان به خوبی و خوشی تمام میشه من اینگونه دوست ندارم

سلام متشکرم از مقالتون چون بلاخره تونستم یه روشی واسه رمان نویسی یاد بگیرم داستان کلا تو ذهنم هست ولی کلا نمیدونم چه جوری رو قلم بیارمش سیصد صفحه فقط سکانس نوشتم کلا بیفایده حالا کاش بشه با روشتون سعی کنم و موفق شم ولی بشه این کارو کرد میخواستم بپرسم حتما باید رشته ی دانشگاهیمون ماله رمان نویسی باشه یا بدون تحصیلات اکادمیک میشه با تمرین شخصی پیشه ی رمان نویسی رو انتخاب کرد.

سلام متشکرم از مقالتون چون بلاخره تونستم یه روشی واسه رمان نویسی یاد بگیرم داستان کلا تو ذهنم هست ولی کلا نمیدونم چه جوری رو قلم بیارمش سیصد صفحه فقط سکانس نوشتم کلا بیفایده حالا کاش بشه با روشتون سعی کنم و موفق شم ولی بشه این کارو کرد میخواستم بپرسم حتما باید رشته ی دانشگاهیمون ماله رمان نویسی باشه یا بدون تحصیلات اکادمیک میشه با تمرین شخصی پیشه ی رمان نویسی رو انتخاب کرد.

با سلام دوست عزیز بسیاری از رمان نویسان موفق ما در این زمینه تحصیلات آکادمیک ندارند اما برای آموختن بسیار تلاش کرده اند رمان های ارزشمند و شاهکارهای ادبی مختلفی را مطالعه کرده اند و وقت خود را کمتر با سریال های بی محتوا تلف کرده اند. فقط راه موفقیت مطالعه و نوشتن است و البته از کمک اساتید این رشته سود بردن و ابتکار عمل حرف اول را می زند هیچ کس نمی تواند خلاقیت شما را محدود کنید مگر خودتان.
امیدوارم وقتی رمان خود را با موفقیت منتشر کردید ما را هم در جریان بگذارید.


پرسش های خود را در بخش پرسش و پاسخ مطرح کنید

* نام  

* ایمیل


 × 
چهار
 = 
چهار

.hide-if-no-js {
display: none !important;
}


تبلیغات اینترنتی

رپورتاژ آگهی

تماس با ما | پست الکترونیکی یا email ما :
<!–
var name = "contact";var domain = "yadbegir.com";document.write('‘);document.write(name + ‘@’ + domain + ”);// –>
| تبلیغات در یاد بگیر دات کام

تمامی حقوق برای یاد بگیر دات کام محفوظ است.
Powerd by: WP

چگونه رمان بنویسیم ، این سوال برای کسانی که علاقه خیلی زیاد به رمان و رمان نویسی دارند ، زیاد پرسیده می شود ،

البته خوب سوال مهمی است شاید واقعا شما جز آن دسته از کسانی باشید که استعداد رمان نویسی دارید ، و می توانید خیلی خوب در دنیای رمان عمل کنید ،

اما همیشه سوال چگونه رمان بنویسیم در ذهن شما نقش می بندد و شما را درگیر می کند، پس باید چه کار کرد، آیا واقعا ما می توانیم رمان بنویسیم ،

این توانایی را داریم، یا رمان نویس ها همگی افراد خبره و کشته کاری هستند که چندین سال پیاپی زحمت کشیدند و تازه الان توانسته اند یک رمان بنویسند .

چگونه رمان جذاب بنویسیم

 اما صادقانه باید گفت، که شاید چندین هزار روش وجود دارد که به شما بگوید باید چگونه رمان بنویسیم، افراد

زیادی هستند که به ما راهنمایی می دهند، حال این روش ها می توانند درست باشند و یا می توانند غلط باشند .

در این مقاله مجموعه ی از روش های درست رمان نویسی از اساتید برجسته و رمان نویس های خبره جمع آوری شده

که شما می توانید با کمک هر یک مسیر رمان نویسی را برای خود همراه و هموار کنید .

پس اگر عزم رمان نویسی دارید، خوب است که  این مقاله را بخوانید یا حداقل نگاهی بیندازید .

چگونه رمان بنویسیم : اهمیت طراحی رمان

داستان خوب باید از پشتوانه خوبی برخوردار باشد، یعنی از یک برنامه و طراحی خوبی حمایت شود، تا لذت داستان را در ذهن خواننده ایجاد کند و

او را مشتاق به خواندن کند ، این طراحی باید در گوشه گوشه رمان شما همراه باشد ، همچنین این طراحی هم باید قبل از رمان اتفاق بیفتد

که خط داستانی شما چیست قرار از است از چه کسی بگویید، از چه چه چیزی بنویسید و همین طور طراحی تا بعد از ایده اصلی در سر تاسر رمان خود را نشان دهد .

این به این دلیل است که شما ممکن است داستان خوبی را شروع کنید، جرقه  خوبی در ذهن شما زده شود

اما در ادامه به خصوص در آخر رمان نتوانید خواننده خود را همراه کنید و جذب کنید، پس طراحی از اهمیت زیادی در مورد اینکه چگونه رمان بنویسیم، دارد .

در این بخش در مورد ایده یابی و طراحی رمان بیشتر راهنمایی اعمال می کنیم .

یافتن ایده و رسیدن به یک طراحی خوب مانند ریاضی و مسائل فرمولی نیست که به شما گفته شود ، چه کار کنید

یا این معادلات را حل کنید تا به آن چه که می خواهید برسید ، شما می خواهید بدانید که باید چگونه رمان بنویسیم، این

در واقع خلاقیت شما را ابتدا می خواهد، خلاقیت شما که قرار است یک ایده را خوب را پرورش دهد، بسط دهد و یک رمان بنویسد .

در واقع شما باید مدیریت خلاقیت داشته باشید تا اینکه بیشتر از تفکرات منطقی وار و ریاضی گونه بهره ببرید .

شما از خلاقیت خوب می توانید یک ساختار درست سازماندهی کنید و این همان موردی است که در ادامه به آن پرداخته می شود .

اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید که قبل از نوشتن رمان وقت زیادی را صرف فکر کردن به رمان می کنید ،

یا با شخصیت ها حرف می زنید ، حوادث را کم و زیاد می کنید، و یا در مورد تم داستان تفکرات عمیقی را سپری می کنید ،

مثلا با خود اینگونه فکر می کنید که  رمان در مودر حسادت باشد، عشق باشد،حرص و طمع و یا ترکیبی از این موارد باشد؛ بهتر است .

ایم مرحله را برخی از نویسنده های معروف به عنوان کمپوست نام می برند، یعنی قرار است از تکه اجزای خلاقیت ،

تفکر و دیگر نیرو های موثر به ماده ای اصلی یعنی ایده و شکل گیری داستان دست پیدا کنیم که بسیار مهم و پر اهمیت هستند .

چگونه رمان بنویسیم : نه مرحله طراحی

اما شما باید قبل از شروع رمان دست به سازمان دهی بزنید.می پرسید سازمان دهی چه چیزی است ؟

باید هر ایده ای که به ذهن شما می خورد آن را یادداشت کنید، تا فراموش نکنید .

چون اکنون حافظه شما به حالتی از همان مرحله کمپوست رسیده است ، یعنی ایده، تفکر و خلاقیت همگی مفید هستند و

در عین حال که نمی دانید کدام را چگونه استفاده کنید، در واقع فاسد هستند و باید نوشته شوند تا با یک مدیریت درست بتوانید از آن ها بهره ببرید .

هنچنین نوشتن هر چیزی که در مورد زمان در ذهن دارید باعث می شود این حفره ها و سوراخ هایی که می تواند در ادامه

به عنوان یک مانع عمل کنند، از بین بروند و یا اجازه ورود به داخل رمان را نداشته باشند .

در ادامه چند ایده طراحی به شما داده می شود که نویسنده های بزرگ از همین ایده ها بهره برده اند و

شما هم می توانید از همین طراحی ها در جهت پیشبرد رمان نویسی استفاده کنید .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله اول

در ابتدای مراحل چگونه رمان بنویسیم، بهتر است سریع السیر یک جمله ای که راجع به رمان شما به ذهنتان خطور می کند بنویسید ،

مثلا یک زن شکست خورده در عشق خود یک روز صبح هر دو بچه خود را می کشد .

این جمله در واقع شما را کمک می کند که تقریبا بدانید که تم شما مربوط به حسادت ، رقابت عشقی است که زن داستان را گربانگیر کرده و

چگونه رمان جذاب بنویسیم

به عنوان یک ضد قهرمان خاکستری می تواند داستان را با کش و قوس های خوب و جذابی همراه کند که برای شما و

رمان شما جالب است و می تواند در اذهان ماندگار باشد .

حتی این اولین جمله ای که شما آن را به عنوان طرح ، برنامه اصلی می نویسید بعد ها

می تواند همان جمله ای باشد که به صاحبان کتابفروشی ها، خوانندگان و سردبیر به مجلات معروف جهت معرفی کتاب ابلاغ می کنید .

 به هنگام عبور از مراحله اول از اینکه چگونه رمان بنویسیم، بهتر است که به چند نکته برای ابزار اولین جمله مورد نظر در مورد رمان خود دقت کنید .

·       هر چه کوتاهتر باشد بهتر است یعنی کمتر از ۱۵ کاراکتر یا بیش تر از ۲۰ الی ۲۵  کارکتر   نباشد .

·       نام مشخصی را در این جمله نگویید، همان طور که در جمله بالا دیدید گفتیم زنی، یا مردی، سرهنگی و یا رهبری اینگونه بهتر است .

·       دقت کنید شخصیت اصلی در این داستان کیست و چه می خواهد، برای این یک جمله و یا دو جمله روی همین شخصیت اصلی زوم کند .

·       برای این مورد نمونه مثال های زیاد از طرح کتاب های معروف را در روز نامه نیویورک تایمز بخوانید .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله دوم

دنبال جمله ای که در قسمت قبلی ساختید باید اکنون یک پاراگراف بسازید ، یک پاراگراف از آغاز ، میانه و پایان داستان که تقریبا در همین پاراگراف سیر تحول، فاجعه، هیجان در مورد شخصیت اصلی به خوبی بیان شود تا مطمئن باشید که قرار است یک ساختار ایده آل را برای رمان خود رقم بزنید .

یعنی این زن که اکنون فرزندان خود را کشته است، اکنون با بَد خویی و خشم همسر خود رو به رو می شود و همسرش قصد دارد او را برای همیشه ترک کند، که با این کار او بیش ا ز پیش در کینه و انتقام شخصی خود فرو می رود و در نهایت همسر و معشوقه همسرش را می کشد و خودش در آتش عشق و انتقام می میرد .

اگر ساختار سه قانون را شنیده باشید، بهتر است که این سه قانون را در رمان خود اعمال کنید،فاجعه اول مربوط به پایان قانون اول است، فاجعه دوم نقطه اواسط قانون دوم است و فاجعه سوم پایان قانون دوم است .

سعی کنید که برای اولین فاجعه ای که در رمان خود می خواهید رقم بزنید از بحران ها و فجایع خارجی استفاده کنید و برای بالایای دوم و سوم سعی کنید توسط تلاش و کوشش شخصیت اصلی خود از شخصیت های دیگر استفاده کنید که در جربان تحول ذهنی و شخصیتی پیش بروند. تا به جایی برسیم که نقطه هیجان اصلی و تنش واقعی رمان قرار دارد .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله سوم

در این مرحله باید به سراغ شخصیت های رمان بروید.هر داستانی به کمک شخصیت های خود جان می گیرد و به جلو حرکت می کند . پس سعی کنید سرمایه گذاری های خود را بر روی شخصیت ها به خوبی بارگذاری کنید .

برای این کار در مورد هر یک از کاراکتر های خود از اصلی تا فرعی حدود یک صفحه الی یک صفحه و نصفی بنویسید اما در مورد چه چیزی از شخصیت ها بنویسیم .

·       نام شخصیت

·       خلاصه یک جمله از داستان مربوط شخصیت

·       انگیزه کاراکتر (چه چیزی به لحاظ روحی و انگیزشی می خواهد؟

·       هدف شخصیت (آنچه او بطور خاص می خواهد؟)

·       درگیری شخصیت (چه چیزی مانع از رسیدن به این هدف می شود؟

·       سرنوشت شخصیت (چه او خواهد آموخت، چگونه او را تغییر خواهد داد؟

·       خلاصه ای از یک پاراگراف در مورد شخصیت که نوشتید

چگونه رمان بنویسیم : مرحله چهارم

در این مرحله شما دیگر یک ایده خوب از ساختار بزرگ در رمان خود داشته باشید ، که این ایده را می توانید با صرف یک الی دو روز به این ایده بزرگ دست پیدا کنید .

یعنی در اندازه یک پاراگراف بتوانید سیر کلی داستان خود را رقم بزنید و بدانید که بیان داستان شما چگونه است و مهره ها داستان را به دستی بچینید .

فکر نکنید که نوشتن این یک پاراگراف خیلی سخت است ، اتفاقا سرگرم کننده است ، در پایان شما یک اسکلت یک صفحه ای مناسب از رمان خود خواهید داشت ، اگر نتوانستید که یک صفحه از چیزی که باید بنویسید ،

ننوشتید پس شما در جنگ و رقابت با ایده های زیادی هستید که باید همه آن ها را روی برگه بنویسید و آنکه از همه بهتر است، بر روی کاغذ پیاده کنید .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله پنج

دقت کنید که اگر خواستید که رمان خود را چاپ کنید ، ویراستاران معمولا از توصیف شخصیت خیلی خوششان می آید ، بنابراین خیلی بهتر است که یک الی دو روز بر روی ایده و پایان بندی که در بالا بدان اشاره کردیم، بگذارید و همچنین بر روی شخصیت های خود وقت کافی بگذارید، سوال هایی که جواب دادید ، سپس دست به توصیف آن ها را بزنید، از نظر ظاهری، از نظر اخلاقی، چه ربطی به شخصیت اصلی داستان دارند، قرار است چه کار کند، کار او چه ممانعتی در داستان ایجاد می کند و غیره …

چگونه رمان بنویسیم : مرحله شش

در حال حاضر شما یک موضوع داستانی دارید، به همراه توضیحات برای هر شخصیت که باید  یک خلاصه داستان از رمان  تقریبا با اندازه  یک صفحه، هر کدام از پاراگراف های توضیحاتی راجع به شخصیت ها و داستان را به یک صفحه افزایش دهید .

و باید تصمیم های استراتژیک را در مورد هر شخصیت اتخاذ کنید، که با بررسی و چرخش هایی که در طول داستان اتفاق می افتد  و چه حال و هوا و شرایطی هر کدام از شخصیت ها و فضای کلی داستان به خود می گیرد .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله هفت

در این مرحله شما باید روی همه شخصیت های خود دقت کافی داشته باشید، آن ها را حفظ باشید که بدانید هر یک قرار است چگونه بر دیگر عمل کنند، دقیقا مانند بازی شطرنج که باید درست ان ها را بچینید تا برنده شوید .

شخصیت ها را از تاریخ تولد آن ها  تا  انگیزه و هدف آن ها گرفته باید نشان دهید که قرار است چه تغییراتی داشته باشند.شما باید شخصیت پردازی درستی از هر یک داشته باشید تا داستان شما به خوبی شکل بگیرد و نواقص تا حد امکان بسته شوند .

 

چگونه رمان بنویسیم : مرحله هشت

در این مراحل با توجه به خلاصه ها و شرحی که قرار بود از هر شخصیت نوشته شود بهتر است که با دقت و پیگیری بهتری انجام شود، زیرا در نبود خلاصه و چینش بندی هر کدام تسلطی بر روی شخصیت ها ندارید، نمی دانید قبل و بعد او چه اتفاقی افتاده، چرا کارش باعث شده که بر دیگری تاثیر بگذارد، چرا شخصیت مقابلش را کشت، و اکنون باید چه کار کنیم تا به سزای عملش برسد .

چگونه رمان بنویسیم : مرحله نه

در این مرحله بعد از ایده یابی، نوشتن شخصیت ها و توضیح کلی راجع به آن ها، داشتن صحافی مشخص راجع به آنچه قرار است در داستان اتفاق بیفتد، می توانید کار بازنویسی را انجام دهید. اینکه برگردید و نوع شخصیت پردازی، هیجانات، گره ه افکنی ها و نقاط عطف را مروری کنید و ببینید آیا مناسب شخصیت اصلی است و جذاب است، چقدر توانسته بر سایر شخصیت ها تاثیر بگذارد .

و خلاصه اینکه بعد از بازنویسی می توانید با رفع اشکالات نگارشی و املایی آن را به دست کسی بدهید که در این زمینه تجربه دارد و می تواند نظر خود را ابراز کند .


آموزش نویسندگیصد رمان برتر جهانتبلیغ نویسینامه عاشقانهدریافت شابکانشانویسیخاطره نویسیقصه کودکانهچاپ کتاب

 

 

با سلام ممنون از مطالب مفیدتون
من ۱۲ سالمه و چند ماهی هست که اولین رمانمو شروع کردم و تمام نکات شما رو رعایت کردم . اسم شخصیت اصلی من سابین هسته و بقیه اسماشون ژاپنی هست ولی رمان من ربطی به ژاپن نداره من یه دنیای جدیدو خلق کردم .میخواستم بدونم که این مورد اشکال نداره؟

درود بر شما
خیر اشکالی ندارد دقت کنید مکان و زمان و پیرنگ درستی داستان داشته باشد

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

دیدگاه

زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

چگونه رمان جذاب بنویسیم


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

چگونه در 30 روز یک رمان بنویسید؟ من که تا حالا رمان ننوشته‌ام، پس نمی‌توانم به شما یاد بدهم چطوری در 30 روز یک رمان بنویسید، ولی آقایی به نام کریس بتی مدعی است همه ما می‌توانیم در 30 روز یک رمان بنویسیم. او در سال 2004 نوشت:

 

و در سال 2010 حرف خود را اصلاح کرد:

 

او چالش نوشتن رمان در یک ماه را ابداع و ماه نوامبر را ماه نوشتن رمان تعیین کرده است. تا امروز 400 هزار نفر در این چالش شرکت کرده‌اند. هر ساله عده زیادی در ماه نوامبر، رمان می‌نویسند. کتاب “برای داستانت طرحی نداری؟ اشکال نداره!” کتابی بامزه و الهام بخش است. No Plot? No Problem

 

آخ که دلم لک زده بتوانم رمان بنویسم. دارم یکی بر سر خودم می‌زنم و یکی بر سر کتاب “هنر داستان نویسی” ابراهیم یونسی. به نظرم کتاب هنر داستان نویسی، ته ته ته آداب رمان نویسی به زبان فارسی است. داستان زندگی آقای یونسی، داستانی دردناک و در عین حال الهام بخش است. من شیفته بیوگرافی او شده‌ام. آقای یونسی پس از کودتای 28 مرداد زندانی می‌شود. 13 نفر بودند. 12 نفرشان را اعدام کردند. یونسی را اعدام نکردند چون پای چپش را از دست داده و معلول بود. او در زندان به صورت مکاتبه‌ای لیسانس زبان انگلیسی خود را گرفت و در یک دوره دو ساله داستان نویسی شرکت کرد. در همان زندان، کتاب هنر داستان نویسی را تألیف کرد.

 

وای که چه کتاب چغری است. اشکم را درآورده است. خب… کتاب چهل پنجاه سال پیش نوشته شده است. نوشتاری قدیمی و پرپیچ و تاب و پر از دستورالعمل‌ها و بکن نکن های دلسرد کننده است. اگر من بخواهم مو به موی دستورات آقای یونسی را اجرا کنم که فقط باید کتاب‌های کلاسیک را رونویسی کنم. جایی برای خلاقیت باقی نمی‌ماند. نور به قبرت ببارد آقای یونسی. دم شما گرم که چنین کتابی را تألیف کرده‌اید. این کتاب هم اکنون به چاپ سیزدهم رسیده است. آقای یونسی سال 1390 درگذشت، ولی کتاب او زنده است و یقه مرا چسبیده و رها نمی‌کند. شاید هم من یقه این کتاب چسیده‌ام. آدم بدپیله‌ای هستم. وقتی به چیزی گیر بدهم دیگر باید تا ته تهش بروم.

 

از آقای یونسی پرسیدند: چرا مترجم شدید؟

ای جانم… آن همه زحمت را با یک کلمه تصادفی، هل پوچ نشان می‌دهد. من مخلص شما هستم آقای یونسی. خیلی آقایی. خیلی سروری… ولی این کتاب “هنر داستان نویسی” خیلی سخت است بوخودا!

 

همزمان دارم سه کتاب در زمینه رمان نویسی می‌خوانم:

 

هنر داستان نویسی – نوشته ابراهیم یونسی

بدبختم کرده. خواندن این کتاب برای من مثل جویدن سنگ است. فکم افتاد!

 

 

داستان نویسی (قدم به قدم تا نوشتن داستان) – ترجمه انیسا دهقان

این یکی قدم به قدم تمرین دارد. تمریناتش بامزه است. ولی چون باید تمریناتش را انجام بدهم، کند پیش می‌رود. جان می‌کنم یک تمرین انجام بدهم. باید گوش خودم را بگیرم و به زور بنشانم پای مشق نوشتن. قلمم می‌خواهد مثل بچه بازیگوشی این طرف و آن طرف یه قل دو قل بازی کند. حوصله ندارد ادب و آداب یاد بگیرد. دورنمای رمان نویس شدن هم خیلی خوش آب و رنگ نیست که دلم برایش غش برود.

 

 

برای داستانت طرحی نداری؟ اشکال نداره! – نوشته کریس بتی

عاشق نوشته‌های شوخ و شنگ این یکی شدم. اصلاً دلم آب شده که زود زود زود رمان نوشتن را شروع کنم. یک جوری از رمان نوشتن می‌نویسد انگار دست و صورت شستن است. او می‌نویسد:

 

یک جوری می‌گوید بیایید و کتاب بنویسید، انگار می‌گوید: بیایید و با هم نفس بکشیم! آدم باورش می‌شود که رمان نوشتن کار راحتی است. مثل نفس کشیدن طبیعی و ساده است. کتاب را بسیار بانمک نوشته است. برای مثال آماده شدن برای ماراتون نوشتن رمان در 30 روز را اینگونه توضیح می‌دهد:

 

خداوکیلی وقتی آدم این نوشته‌های بامزه را می‌خواند، دلش نمی‌خواهد خودش هم رمان بنویسد؟

 

کریس بتی می‌گوید:

چگونه رمان جذاب بنویسیم

 

 

 

 

 

 

یعنی کریس بتی راست می‌گوید؟ فکر می‌کنم اولین رمانی که بنویسم در مورد زنی باشد که دوست دارد رمان بنویسد! نوشتن تقلاها و عرق ریختن‌هایم در مسیر نوشتن رمان، می‌تواند دوهزار صفحه‌ای بشود. آیا کسی آن را خواهد خواند؟ مهم نیست. خودم شاد خواهم شد. 

.

.

.

من در ماه ژوئن 2017 یک رمان 50 هزار کلمه ای نوشتم. کمک می کنید برای آن اسم پیدا کنم؟ لطفا اینجا کلیک کنید.

 

{3}


نظرات

براتون آرزوی موفقیت میکنم خانم دکتر عزیزمنویسنده شدن آرزوی منم هست ولی دوست دارم نوشته های عرفانی بنویسم در فکر ایجاد یک وبلاگ هستم ولی انگار چیزی مانعم میشود شاید ترس و تردید است ، نمی دانم در زمینه خاطره نویسی و داستان کوتاه خرده استعدادی دارم قبل از عید در جشنواره داستان کوتاه با موضوع پیامبر رحمت شرکت کردم ، داستانم جزو سی داستانی بود که به مرحله نهایی راه پیدا کرد اما جزو برگزیدگان نهایی نشداین اولین اقدام جدی من برای کنار گذاشتن ترس و بها دادن به نویسنده درون خودم بود احساس شما رو درک میکنم امیدوارم که موفق باشید

بنویسید فیروزه جان… بنویسید… وبلاگ نویسی منظم تجربه بسیار خوبی است. حیف است که ما در چهل سال اخیر هیچ نویسنده خیلی خوب و مطرحی نداشتیم. باید از یک جایی آغاز کنیم. بنویسید. نازنین

چشم خانم دکتر عزیزم، تشویقهایتان هم مثل قلمتان دلنشین استان شالله به زودی خبر ایجاد وبلاگ را میدهم

سلام خانم دکتر عزیز من چند هفته ای هست که کارهای شما را دنبال می کنم ولی نمی دونم آقایون هم می توانند با شما همراه بشن در مسیر شگفت انگیزی که انتخاب کرده اید یا نه به هرحال کارهاتون جذاب و فوق العاده می باشد و از همه مهمتر بانمک و بسیار دوستانه ؛ امیدوارم در این مسیر خوب برای کمک به جامعه موفق باشید .


قدم شما سر چشم من. خوش آمدید

خیلی ممنون می تونید بفرمائید چطور و از کجا میشه این کتاب را تهیه کرد ؟

ممنونم. من اولی را سفارش دادم و به صورت پستی خریدم. دومی را فیدیبو دارد. سومی را از آمازون به صورت کتاب الکترونیک

سلام خیلی ممنون از راهنمائیتون اگه میشد کتاب سوم را خودتون ترجمه می کردین و منتشر می کردین چقدر عالی میشد !!


بله. شاید همین کار را کردم. متشکرم

خیلی جالبه در سی روز بشه رومان نوشت !!برای من نوشتن چالش خیلی بزرگی است. بارها تعهد کردم که مینویسم بارها شروع کردم ولی همچنان نمینویسم!بلاخره اینکاررا میکنم و نویسنده میشوم.

سلام گیس گلابتون جان”ابراهیم یونسی” منظورتونه؟

ای وای… اسم نویسنده را اشتباه نوشتم؟!!! الان درستش می کنم. متشکرم از تذکر شما

ببخشید این کتاب کریس بتی رو چطور میشه تهیه کرد؟ ترجمه شده؟ و اگر نه باز هم چطوری میشه گیر آورد؟ ممنون

نمی دانم ترجمه شده یا نه. من آن را دارم به زبان انگلیسی می خوانم

چقدر دوست داشتنی هستی خانم دکتر عزیز! آدم احساس میکنه سرتاسر وجودت را تاخت و تاز میکنی با خودت دوستی با خودت بی رحمی عاشق خودتی..همزمان کودک و بانو و خردمندی!‌من اهل تملق نیستم باور کنید ولی تحت تاثیر این همه خودکاوی و عشق شما به بودن و متجلی شدن که قرار میگیرم یه چیز غیر قابل کنترلی در وجودم غلیان میکنه. نوشته های این مدلیتون که تلاش و به قول خودتون بدپیلگی در جستجوی خودتان را به تصویر میکشد خیلی دوست دارم.


ای جان…..


https://www.ted.com/talks/matt_cutts_try_something_new_for_30_days?language=fa


فوق العاده است. ممنونم

این سخنرانی تد را که در مورد همین رمان نویسی در سی روز هست احتمالا دیده اید. بامزه هست


نه! ندیدم. الان می روم سراغش. مرسی

طه زمونی وااااقعا سرم درد می کرد برای نوشتن…..دو سه تا دفتر کامل خاطرات دارم….یه بار در 10 سالگی یه داستان همراه با نقاشی برا خودم کشیدم درست کردم و مامانم هم خواندده اش بودیه بارم یه رمان کوتاه عاشقانه نوشتم….یادش بخیرررر چقدرررر حوصله داشتم…. اما الان خیلی درگیر کار و خواب و تنبلی شدم دیگه نه حرفی برا نوشتن دارم و نه حال و حوصله ای

نه آرتمیس جان، بنویسید. وقتی شما نوشتن را دوست دارید، خود نوشتن باعث شادابی و سرحالی تان می شود. همه حرفی برای نوشتن دارند. حتی روزمرگی های معمولی هم جالب است. باور کنید. من از روی تجربه ام می گویم. نوشتن زندگی مرا نجات داد.

من هم هميشه نوشتن رو دوست داشتم نه اينكه دلم بخواد نويسنده بشم ولي از نوشتن خاطره و تجربياتم لذت ميبردممدتها بود اين كار و كنار گذاشته بودم ولي الات دوباره ترغيب شدم تنبلي رو كنار گذاشتم و اولين خاطره خوش كودكي كه به ذهنم رسيد و نوشتم.حس خوبي بود اميدوارم با انجام مداوم آن روحم نفس هاي تازه اي بكشد


آخ آخ.. چقدر دلم میخواد یک داستان طنز بنویسم. یا یه مجموعه داستان طنز. طنز من طنز مکتوب هست. بدجور دلم می خواد چهارچوب بهش بدم و داستانش کنم… ممنون از این پست. انگیز دادنتون عالیه

مطمئنم کتاب خوبی خواهد شد. شما طنزنویس خوبی هستید

گیسوجان من هم ده سال پیش دوست داشتم داستان بنویسم.اما قضیه من با شما فرق می کند. من می خواستم با نوشتن یکی از داستان ها از شر افکار وسواس گونه ام خلاص شوم. با نوشتن یک داستان دیگر از رقت احساساتم لذت ببرم.راجع به پدری بود که زندگی زناشویی اش شکست خورده بود و خودش پسرش را بزرگ کرده بود. اما وقتی پسر هفده ساله می شود و پدر را مواخذه می کند احساساتش جریحه دار می شود و پسر را مصدوم می کند. داستان سوم را اما چندین سال بعد نوشتم راجع به مردی که می خواستم همسرم باشد. همه این داستان ها نیمه کاره ماند. داستان اول گم شده است. داستان دوم و سوم هم گرچه نیمه کاره اند اما نگهشان داشته بودم.و از خواندشان لذت می بردم. اما سرآخر سومی را پاره کردم و به دور ریختم. چون من را اسیر خودش کرده بود و مانع از این می شد که به یک مرد واقعی و مناسب فکر کنم. اما جالب اینجا بود که داستان دوم باعث شد من در درس مقدمات فلسفه نمره ای عالی بگیرم. استادم از ما خواسته بود که دغدغه شخصی خود را در یک صفحه بنویسیم و من راجع به داستانم نوشتم. راستی من یک فیلم ژاپنی را در تله وبیون دیدم به نام ( داستان زندگی من و همسرم). راجع به مردی که نویسنده داستان های علمی و تخیلی است. همسر جوانش مبتلا به سرطان پیشرفته می شود و پزشک معالج می گوید که حداکثر تا پنج سال می شود او را زنده نگه داشت. مرد تصمیم می گیرد که با نوشتن داستان های علمی و تخیلی خنده دار روحیه همسرش را بالا ببرد تا او پنج سال دیگر زنده بماند. او هر روز یک داستان برای همسرش می نویسد ، تا روز مرگ همسرش. فیلمی معناگرا بود که الهام بخش من شد.

چه زیبا… شما هم نویسنده خوبی هستید. انشاالله بزودی کتاب های شما را بخوانم

سلام من فکر میکنم تب نوشتن بدجوری همه را درگیرکرده است..تازه خوبه که درایران با ممیزی روبرو هستیم و کسی با نوشتن درنهایت به جائی نمی رسد فوق فوقش خودش را بکشد می شودهوشنگ مرادی کرمانی که هم آثارش پرفروش و هم فیلمنامه شده اند ولی به هیچ عنوان فرد ثروتمندی نیست من بعضی اوقات نمیتونم درک کنم چرا همه مردم با عشق پزشک و مهندس شدن وارد عرصه درس خواندن می شوندو درنهایت همه شان می خواهند نویسنده بازیگریا موزیسین شوند مگر ما در جامعه به چقدر خواننده و نویسنده و موزیسین احتیاج داریم؟ من فکرمیکنم نیاز واقعی جامعه ما الان پزشکانی متعهد مهندسانی کارآمد و کارآفرینانی دلسوزو قدرهست و گرنه نوشتن نه غمی از دل جامعه برمیدارد و نه چیزدیگری اگرنویسندگان درخارج ازکشور اینهمه پول به جیب می زنند دلیلش این هست که انجا با ممیزی روبرو نیستند می توانند راحت از سیاست اقتصادومسائل دیگر صحبت کنند و اینطوری می شود که غولهایی مثل جی کی رولاینگ و بقیه سر برمی اورند ولی نکته اینجاست که درانجا همینقدرتعداد که نویسنده خوب هست که طبع هنری جامعه را ارضا میکنند همین تعداد هم مهندس و پزشک و کارافرین نایغه وجوددارد..بازهم من نظر خودم راگفتم جسارتی نکرده باشم.ممنون

ممنونم نظرتان را نوشتید. من همیشه از خواندن نظرات متفاوت و جالب شما لذت می برم. البته اگر از من بپرسید ما حالا حالاها به نویسنده خوب، آوازه خوان خوب، موزیسین خوب و هنرپیشه خوب نیاز داریم. چون ظرف 40 سال اخیر هیچ نویسنده بزرگ و هیچ موزیسین نامداری به عرصه ظهور نرسیده و تعداد هنرپیشه های خوب کم است. هنر است که فرهنگ جامعه را به شکلی اساسی تغییر می دهد. و موافق نیستم که نوشتن غمی را از دل هیچکس برنمی دارد و مشکلی را حل نمی کند. پزشک چند زندگی را از مرگ نجات می دهد، یک هنرمند نسل های متعددی را. به نظر من همه نمی خواهند و نمی توانند بنویسند. عده ای می خواهند و می توانند که باید زیر بال و پرشان را بگیریم. نه برای پارو کردن پول بلکه برای ایفای نقش و رسالت مان. هرچند نظر شما هم محترم است و ممنونم نوشتید. خواهش می کنم هیچوقت ما را از نظرات خوب تان بی بهره نگذارید.

ممنونم گیس گلابتون نگران بودم ازنوشته ام ناراحت بشوید خداراشکر که نظر خودتان راهم گفتید و ناراحتم نشدید…دوستتان دارم.

آدرس: بومهن- بلوار امام

تلفن:  76258183-021

ایمیل: info@gisgolabetoon.ir 


 

چگونه نویسنده شویم؟ ممکن است این سؤال از دغدغه‌های همیشگی شما هم باشد. قبلاً در سری مطالب «چگونه نویسنده شویم» به معرفی منابع مناسب برای آموزش نویسندگی پرداخته بودم؛ اما در این مقاله دربارۀ بسیاری از نکاتی مرتبط با یادگیری نوشتن و نویسندگی سخن خواهم گفت. ضمناً در انتهای برخی نکات لینک برخی مقالات دیگر را نیز افزوده‌ام تا اگر کنجکاو بودید، بیشتر مطالعه کنید.

در ادامه دربارۀ همۀ انواع سبک‌های نویسندگی -از تولید محتوا برای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی تا نوشتن پروپوزال و مقاله و کتاب نوشتن به زبان انگلیسی- نکاتی آورده شده که محور اصلی آن‌ نویسندگی خلاق است. هدف فراهم آوردن جعبه‌ ابزاری از مطالب و تمرین‌های گوناگون برای تقویت مهارت نگارشی شماست.

چه نویسنده هری پاتر (جی کی رولینگ) الگوی شما باشد، چه نویسنده بوف کور (صادق هدایت)، به‌هرحال توی این ۵۵ نکتۀ رنگارنگ، می‌توانید چیزهای دندان‌گیری را پیدا کنید. ضمناً این نکات هیچ ترتیب خاصی ندارد، هر طور که دوست دارید بخوانید. پیشهاد می‌کنم که تمرین‌های ارائه شده را جدی بگیرید. برخی از این تمرین‌ها برای من و دانشجویانم بسیار موثر بوده است.

۱

چگونه رمان جذاب بنویسیم

زبان خانۀ هستی است. -مارتین هایدگر

اغلب ما خیال می‌کنیم که زبان فارسی را بلدیم؛ اما این کافی نیست. برای خوب نوشتن لازم است که به یادگیری زبان نگاه جدی‌تری داشته باشیم.

فرقی نمی‌کند که به چه زبانی می‌نویسیم، برای نوشتن به هر زبانی باید صورت‌های گفتاری و نوشتاری آن زبان را به‌خوبی بشناسیم. هر چقدر به ساختار زبانی که به آن می‌نویسیم مسلط‌تر باشیم شکل دادن به چیزهایی که در ذهن داریم راحت‌تر خواهد بود.

به زبان ایمان داشته باش -شخصیت‌ها از پی‌ات خواهند آمد و طرح و پی‌رنگ سرانجام پدیدار خواهد شد. -کالوم مک‌کن

بسیاری از ما گمان می‌بریم زبان هم مثل یکی از اعضای بدن چیزی ا‌ست که از شکم مادر با ما زاده شده، و به همین خاطر جادوی زبان را نادیده می‌گیریم. غالباً متوجه نیستیم که زبان یکی از شگفت‌انگیزترین دستاوردهای بشری است. و چیزی است که بعد از میلیون‌ها سال زندگی بشر بر روی کره زمین شکل گرفته است؛ به این توجه نمی‌کنیم که زبان اصلی‌ترین و مهم‌ترین ویژگی متمایزکنندۀ انسان از سایر موجودات است.

برای اینکه در زبان‌آموزی بهتر عمل کنیم، باید با نوعی حیرت به زبان نگاه کنیم. مانند همینگوی که می‌گفت با دیدن هر کلمه حس می‌کنم بار اول است که آن را می‌بینم.

نویسنده فردی است که به اهمیت و شگفتی زبان واقف است.

نویسندۀ حرفه‌ای کسی ا‌ست که زبان را می‌شناسد، زبان‌آور است و بیشتر و بهتر از سایرین از امکانات و ظرفیت‌های زبان بهره می‌برد.

بنابراین در گام اول بهتر است برای آموختن فارسی (یا هر زبانی که به آن می‌نویسیم) وقت بگذاریم، و بدانیم که «هر کلمه یک ثروت است.»

۲

نگذارید افسانه‌های رایجی که دربارۀ استعداد ادبی ساخته شده بین شما و نوشتن فاصله بیندازد. در ابتدای مسیر نویسندگی هیچ بعید نیست که مغلوب این افسانه‌ها شویم و به‌راحتی از نوشتن دست بکشیم.

نه، قصد من این نیست که سخنرانی انگیزشی کنم و بدون دلیل و استدلال و با ساده‌انگاری بگویم که می‌توانید فوراً شاهکار خلق کنید.

اینکه تصور کنیم برخی از بدو تولد با استعداد درخشان نوشتن زاده می‌شوند و بدون مطالعه و تمرین جدی می‌توانند درست و زیبا بنویسند دور از آبادی است.

حرف دربارۀ مهارت نوشتن است؛ مهارتی که همه می‌تواند از طریق آشنایی با اصول نویسندگی و تمرین سنجیده آن را به‌تدریج بیاموزند.

در جوامع پیشرفته‌تر دهه‌هاست که دیگر توجه به افسانه‌های رایج دربارۀ نبوغ و استعداد ادبی محلی از اِعراب ندارد. دوره‌های مختلف و نظام‌مندی که در دانشگاه‌های اروپایی و امریکایی برای آموزش نویسندگی خلاق برگزار می‌شود شاهدی بر این ادعاست.

شاید خواندن کتابی مانند منحنی خلاقیت از الن گنت که با پایه‌های عملی و دقیق از افسانۀ استعداد می‌گوید کمک کند تا دیگر به خاطر کمبود استعداد خودخوری نکنید. با خواندن کتاب‌هایی از این دست متوجه می‌شویم که دست یافتن به خلاقیت ادبی ساختار و اصولی دارد که با جدی گرفتن آن می‌توان در مسیر خلق آثار ادبی و هنری حرکت کرد، و حتی به تولید شاهکار نیز امیدوار بود. یکی از چیزهایی که گنت روی آن تاکید می‌کند شناخت جدی حوزه‌ای است که می‌خواهیم در آن آثار خلاقانه تولید کنیم. او جی کی رولینگ را مثال می‌زند که پیش از نوشتن هری پاتر سال‌های سال مشغول مطالعۀ جدی و دیوانه‌وار ادبیات بوده، و همین جدیت در مطالعه زمینه‌ساز این شده که یک روز در ایستگاه قطار ناگهان ایدۀ نگارش هری پاتر به او الهام شود.

اما طرف دیگر ماجرا را هم ببینیم:

اگر واقعاً شیفته و تشنۀ نوشتن هستیم، باید نگرانی به خاطر کمبود ‌استعداد در نوشتن را کنار بگذاریم. نویسنده می‌نویسد، حتی اگر تمام عالم به او ثابت کنند که هیچ استعدادی برای نوشتن ندارد.

رابرت بنچلی می‌گوید:

«پانزده سال طول كشيد تا بفهمم استعداد نوشتن ندارم، اما ديگر نتوانستم اين كار را رها كنم چون بيش از حد معروف شده بودم.» (+)

پس به جای استعداد، به نوشتن فکر کنید. نه! به جای فکر کردن به نوشتن، بنویسید.

۳

چه کسی گفته در ابتدای راهِ نوشتن و وقتی که هنوز تازه‌کار و نابلد هستیم باید به نوشتن شعر و داستان و کتاب‌ بپردازیم؟

دلیل کاغذهراسی* بسیاری از ما همین دغدغۀ نابهنگام برای خلق آثار ادبی است.

بهتر است تمرین نوشتن را با نگارش منظم یادداشت‌های روزانه شروع کنیم. اگر یادداشت‌نویسی را به عادت ثابت خودمان تبدیل کنیم، اولین قدم جدی و اثربخش را برای نویسنده شدن برداشته‌ایم.

صد البته که ژورنال‌نویسی روزانه فقط مختص مبتدی‌ها نیست. هزارها صفحه یادداشت روزانه، میراثی است که بسیاری از نامدارترین نویسندگان جهان از خود بر جای گذشته‌اند که بخش عمده‌ای از این روزنوشته‌ها در دوران پختگی آن‌ها به رشتۀ تحریر درآمده است. (یک نمونه شاخص آن که از به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های نثر معاصر فارسی یاد می‌شود کتاب «روزها در راه» از شاهرخ مسکوب است.)

لئو تولستوی با سال‌ها نوشتن دربارۀ خودش اعتماد به نفس لازم برای نوشتن شاهکارهایش را به دست آورد. او پیش از نوشتن شاهکارهایش، بیش از یک دهه به نوشتن یادداشت‌های روزانه پرداخت.

ضمناً بهتر است تاثیر روحی یادداشت‌‌نگاری روزانه را هم به خاطر بسپاریم. هر بار که از درونیات و روزمرگی‌های خود می‌نویسم به عبارتی خود را نوشتار درمانی می‌کنیم.

فیث جی. هارپر در کتاب «گندزدایی از مغز» برای بهبود روحیه و عملکرد ذهن پیشنهاد می‌دهد:

تمرین‌های نوشتاری یا درست‌ کردن دفتر خاطرات روزانه نقطۀ شروع بسیار خوبی برای گفتن تجربه‌تان است…قلم را روی کاغذ بگذارید و اجازه دهید با حوصله کار خودش را بکند. چیزهایی از وجودتان بالا می‌آیند و روی آب می‌افتند که اصلاً نمی‌دانستید که هستند یا نیازی به گفتن‌شان است. (ترجمۀ علی دیمنه | بنگاه نشر پارسه)

با پایبندی به عادت یادداشت‌نویسی روزانه هرگز از رویای نویسنده شدن دور نمی‌شوید.

 

چگونه رمان جذاب بنویسیم

*اصطلاحی که برای توصیف ترس افراد از نوشتن به کار می‌رود.

۴

تئودور آدورنو فیلسوفی بود که رؤیاهایش را می‌نوشت. حتی مجموعه‌ای از خواب‌نوشت‌های او در قالب کتابی منتشر و به فارسی نیز ترجمه شده است.

یکی از رویاهای او را از کتاب «خواب‌نوشته‌ها» نقل می‌کنم:

به‌محض بیدار شدن خواب‌هایتان را بنویسید. علاوه‌براین می‌توانید درک و دریافت خودتان از رویاهایتان را هم مکتوب کنید.

رویاها منشأ بسیاری از مهم‌ترین شاهکارهای ادبی و هنری جهان بوده‌اند. نادیده گرفتن رویاها بی‌توجهی به بسیاری از ایده‌های بالقوه است.

داشتن دفترچه‌هایی اختصاصی برای ثبت خواب‌هایی که می‌بینیم می‌تواند سند ارزشمندی از زیست ذهنی ما در دوره‌های گوناگون باشد.

۵

داشتن یک ایدۀ خوب کافی نیست؛ اصل ماجرا اجرای خلاقانۀ ایده با شکل و شیوه‌ای تازه است. ممکن است ایدۀ شما چندان بکر و تازه نباشد، اما اگر در اجرای ایده خلاقیت داشته باشید می‌توانید با ایده‌ای کهنه اثری تازه خلق کنید.

آلن رب گریه در جملۀ الهام‌بخشی می‌گوید:

نویسندۀ راستین، چیزی برای گفتن ندارد، تنها شیوه‌ای برای حرف زدن دارد.

پس می‌توان گفت که یک ایدۀ واحد را ده‌ها و صدها نویسندۀ اصیل می‌توانند به شیوۀ خاص خود اجرا کنند و میان همۀ اجرها تفاوت‌های عمده و اساسی وجود داشته باشد.

بنابراین به داشتن ایده‌های درخشان دل خوش نکنید. مدام دنبال آموختن راه و روش‌های تازه‌ای برای اجرای بهتر ایده‌هایتان باشید؛ چرا که ایدۀ خوب بدون اجرای خوب محکوم به نابودی است.

اولین گام برای رسیدن به شیوۀ بیانی خاص خود آشنایی گسترده با آثار دیگران است.

مطالعۀ متنوع و عمیق شما را با انواع شیوه‌های بیانی آشنا می‌کند و با بررسی آثار دیگران و تاثیرگرفتن از آن‌ها به تدریج می‌توانید اسلوب خاص خودتان را بسازید. در غیر این صورت ممکن است نوشته‌های خامدستانه و کلیشه‌ای خودمان را بکر و بدیع بدانیم؛ چرا که چرخ را از نو اختراع کرده‌ایم و با دستاوردهای ادبی دیگران آشنایی نداریم.

لیلی گلستان در کتاب آن‌چنان که بودیم می‌نویسد:

۶

موضوع ساده است اما اغلب افراد آن را دست‌کم می‌گیرند: نوشته‌ای را که دوست دارید بگذارید جلویتان و از روی آن بنویسید.

داستانی یا غیر داستانی، قدیمی و جدید بودن متن مهم نیست، مهم اشتیاق شما نسبت به آموختن از آن نوشته است.

حجم رونویسی هم به سلیقۀ شما بستگی دارد. ممکن است تصمیم بگیرید از روی تمام صفحات بنویسید؛ یا نه صرفاً به رونویسی از برخی پاراگراف‌ها اکتفا کنید.

رونویسی می‌تواند یکی آموزنده‌ترین کارهایی باشد که برای یادگیری اصول نوشتن تجربه می‌کنیم. تجربۀ غریبی هم نیست، در دوران دبستان به‌زور این کار را انجام می‌دادیم.حالا خودمان به‌دلخواه انتخاب می‌کنیم از روی متن‌هایی که دوست داریم رونویسی کنیم.

در فرایند رونویسی، راز زیبایی نوشته‌ها را کشف می‌کنیم.

تجربۀ من در دوره‌های آموزشی مختلف و ارائه این تمرین به دانشجویانم نشان می‌دهد که همین تمرین ساده در مدت کوتاهی می‌تواند نگاه نویسندگان نوآموز را به نثر و نگارش جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر کند.

تجربۀ برخی از اعضای یکی از دوره‌هایم را با شما به اشتراک می‌گذارم:

مهتاب:

این کار فواید زیاد داشتی ۱. دایره لغات گسترش پیدا میکنه ۲. قدرت نوشتن خودم بیشتر میشه ۳. واسه نوشتن خیلی مشتاق‌تر میشم و مدام میخوام ادامه داستان رو خودم بنویسم.

محدثه:

۱. راستش من همیشه از رونویسی‌ها در می‌رفتم چون برام سخت بود که بشینم و پشت سرهم از روی یک متن بدون وقفه بنویسم. ۲. با رونویسی تونستم نکات نگارشی جدیدی پیدا کنم. ۳. متوجه شدم این تمرین چقدر میتونه تاثیر بذاره و من همیشه ازش طفره می‌رفتم:) ۴. محتوا برام شفاف تر شد و فهمیدم که اصلا چطوری باید نوشت.

عباد:

وقتی متن را می‌خوانیم و رونویسی می‌کنیم انگار که با کسی داریم حرف می‌زنیم و این گفتگو را ثبت میکنیم روی کاغذ می آوریم.

فروغ:

رونویسی برای من خیلی تجربه جذابی بود. اول که حس کودکی بهم دست داد و روحم تازه شد. دوم تمرکزم به شدت رفت بالا و‌ به نظرم چیزی شبیه مراقبه بود برام . و‌ نکته سوم توجه به جزییات و به یاد سپردن اونها بود. چیزی که در روخوانی برای من اتفاق نمی‌افتاد.

رامتین:

وقتی متن را رونویسی می‌کردم و بلند می‌خواندم پرش ذهنی به شدت کاهش یافت و در کنار آن تمرکز بالا رفت.

مهدیه:

دو نمونه متن برای رونویسی

می‌توانید همین حالا دست به کار شوید و از روی این دو متن بنویسید تا تاثیر رونویسی به سرعت حس کنید. هنگام رونویسی سعی کنید از روی متن بخوانید و صدای خودتان را بشنوید.

نوشتۀ غیرداستانی:

 

نویسنده کیست؟ نویسندگی چیست؟ | نوشتۀ پرویز ناتل خانلری | نقل از کتاب فن نویسندگی

نوشتۀ داستانی:

صفحۀ اول رمان خدای عقرب از ویلیام گلدینگ با ترجمۀ احمد میرعلایی

 

۷

اول این حرف مهم تریسی کیدر را بخوانیم:

«برای من، نوشتن اولین پیش‌نویسِ کار واقعاً دشوار است. پیش‌نویس اولیه معمولاً به درد نخور است و بیش از حد طولانی. کاری که من انجام می‌دهم این است که با سرعت تمام می‌نویسم تا فرصت این را پیدا نکنم که بابت نوشتۀ ضعیف‌ام پیشمان شوم. با خودم می‌گویم حداقلش این است که وقت زیادی نگرفت. من معمولاً برای هر کتاب ۱۰ پیش‌نویس می‌نویسم.»

اگر به حرف کیدر و بسیاری از نویسندگان دیگر توجه کنیم می‌بینیم که آن‌ها اذعان می‌کنند که پیش‌نویس اولیه هر نوشته‌ای ضعیف و مغشوش و درهم‌ریخته است.

اما ما در عمل چه می‌کنیم؟ غالباً می‌خواهیم در اولین نشست متنی خوب و اصولی بنویسیم؛ و به خاطر اینکه چنین چیزی عملی نیست سرخورده می‌شویم و خودمان و نوشته‌‌هایمان را زیر سوال می‌بریم.

«نوشته، حین نوشتن شکل می‌گیرد.»

اگر به این نکته توجه عملی و جدی داشته باشیم گام بزرگی برای برای نویسنده شدن برداشته‌ایم: بهتر است حین نوشتن پیش‌نویس اولیۀ هر متنی با نهایت سرعت پیش برویم و تا حد ممکن دستمان را از قلم یا کیبورد جدا نکنیم.

هنوز مردد هستید؟ دوست دارید با نقل قول دیگری به این شیوۀ کار پایبندتر شوید؟ پس این توصیۀ نویسندۀ رمان «خوشه‌های خشم»، جان اشتیان‌بک را بخوانید:

«آزادانه و تا آن‌جا که ممکن است پیوسته و به‌سرعت بنویس و همۀ چیزها را به روی کاغذ بریز. هیچ‌گاه تصحیح و بازنویسی نکن تا زمانی که کُل کار نوشته شود. بازنویسیِ مرحله به مرحله معلوم شده است که نوعی بهانه برای ادامه ندادن است. این مسئله همچنین جریان و ریتم کار را، که می‌تواند فقط از نوعی تداعی ناآگاهانه با موضوع به دست آید، کُند می‌کند.»

با اینکار «منتقد درون» خودمان را ساکت می‌کنیم، و اجازه نمی‌دهیم نشخوارهای ذهنیِ ناامیدکننده در کارمان وقفه ایجاد کند.

نکتۀ جالب اینجاست که وقتی با این شیوۀ پیش می‌رویم نوشته‌هایمان بهتر می‌شود؛ و عمیقاً درک می‌کنیم که اغلب ایده‌های خوب حین نوشتن الهام می‌شود.

بنابراین به جای اینکه هر بار خودتان را شکنجه کنید و با استرس و نگرانی منتظر جرقه‌ای برای شروع نوشتن باشید، دست به قلم شوید و موضوع نوشتن را در هنگام نوشتن کشف کنید.

مارگریت دوراس گفته بود: اگر بدانم می‌خواهم چی بنویسم، اصلاً چرا باید بنویسم؟

۸

حتما شما هم از این قبیل سؤال‌ها شنیده‌اید: «اول دیوار بود یا تابلو؟» یا «اول مرغ بود یا تخم مرغ؟»

این سوال‌ها شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد؛ اما طرح آن‌ها می‌تواند محرک خلق ایده‌های تازه باشد.

البته که همۀ سوالات از این جنس نیست. گاهی ساده‌ترین و بدیهی‌ترین سوالات نیز می‌تواند بهانۀ خوبی برای نوشتن متن‌های عمیق و اساسی باشد.

باری، سؤال‌نویسی یکی از بهترین تمرین‌های نویسندگی است. دربارۀ هر چیزی که دوست دارید سؤال طرح کنید؛ سؤالات منطقی و سؤالات فرامنطقی.

سوالات منطقی که تکلیفش روشن است؛ یعنی سوالاتی که می‌توان جواب روشن و مشخصی برای آن‌ها داشت. اما سوالات فرامنطقی از لونی دیگرند. مثلاً به این دو سوال پابلو نرودا نگاه کنید:

«آیا دود با ابرها گفت‌وگو می‌کند؟»

« آیا اجازه دارم از کتابم بپرسم که حقیقت دارد من او را نوشته‌ام؟»

یا این سوال سهراب سپهری:

«چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست»

این سوالات به تنهایی ارزش ادبی دارند و الزاماً نیازی به پاسخ دادن به آن‌ها نیست. حتی نرودا کتابی با عنوان «سوال‌ها» منتشر کرده که تماماً سوال است و دو سوال بالا را هم از همان کتاب نقل کردم.

مهم این است که خودتان را به پرسیدن سوال عادت بدهید. هر وقت حس کردید ایده ندارید خودتان را مجبور کنید که حداقل ۲۰ سوال مختلف بنویسید. همین تمرین کمک می‌کند تا نوشتن برایتان راحت‌تر شود.

نکته مهم: کیفیت سؤال‌ها را ارزیابی نکنید. مهم طرح مکرر سؤال است.

مرحلۀ بعدی پاسخ دادن به سوال‌هاست. صرفاً به همۀ سؤال‌ها جواب منطقی ندهید. برای خلق اثر ادبی بیشتر به جواب‌های فرامنطقی نیاز دارید. بسیاری از شعرها و داستان‌های خلاقانه پاسخی‌ است به سؤالی که نویسنده برای دریافت جواب آن کنجکاو بوده.

در نهایت اینکه جواب شاعرانه و طنازانه و فیلسوفانه فرقی ندارد. مهم این است که شما هیچ سؤالی را بی‌جواب نگذارید و از دانش و تخیل خودتان برای پاسخ به سؤال‌های استفاده کنید.

با مهارت در پرسشگری در استفاده از تجربۀ زیستۀ دیگران نیز تبحر می‌یابید.

 چند نمونه برای تمرین

به سوالات زیر پاسخ نوشتاری بدهید، اما صرفاً به بله و خیر اکتفا نکنید. سعی کنید تا حد ممکن پاسخ خودتان را کِش بدهید و حتی به جاهای دیگر سرک بکشید. هر سوال جرقه‌ای برای خلق سوالات دیگر و رسیدن به هزارها پاسخ گوناگون است.

منبع سوالات: کتاب «آیا…؟ پرسش‌هایی برای ارزیابی ارزش‌های شما» | نوشتۀ ایولین مک فارلین و جیمز سیول |ترجمۀ مریم زویینی | نشر نگارۀ آفتاب | ۱۳۸۳

۹

ریچارد براتیگان می‌گوید هفت سال تمرین کردم تا بتوانم نوشتن یک جملۀ درست را یاد بگیرم.

یکی از راه‌های جذاب یادگیریِ بهتر جمله‌نویسی تفکیک جمله‌ها از یکدیگر است.

این کار ساده است: هر جمله یا پاراگراف کوتاه را در یک خط تازه بنویسید؛ و ترجیحاً عدد بزنید.

عدد زدن برای هر جمله و نوشتن جملات بعدی در سطرهای تازه باعث می‌شود حساسیت بیشتری به ساخت جمله‌ها پیدا کنیم. ضمن اینکه با این شیوه کارکرد و جایگاه هر جمله‌ای روشن‌تر می‌‎شود.

علاوه بر این، نگارش فهرست‌وار جملات، ترس از نوشتن را می‌کاهد؛ بر لذت نوشتن می‌افزاید؛ روند ساختار دادن به نوشته را تسهیل می‌کند؛ و در افزایش سرعت بازنویسی و ویرایش موثر است.

مالکوم گلدول در مسترکلاس نویسندگی خود روش کارش را اینگونه بیان می‌کند:

«من در ابتدا تمام متن کتاب را به صورت جملات جدا از هم می‌نویسم و عدد می‌زنم؛ در نهایت اعداد را از ابتدای جملات حذف می‌کنم و بین جملات و پاراگراف‌ها اتصال ایجاد می‌کنم.»

مثال:

این پیش‌نویس یکی از یادداشت‌های من است:

 

نمونۀ نهایی را در اینجا ببینید. در متن منتشرشده اعداد را حذف کرده‌ام.

صدالبته که گاهی اوقات می‌توان اعداد را حذف نکرد. نگاه کنید به داستان کوتاه از دونالد بارتلمی:

نقل از مجموعه داستان کوتاه «پیشگفتاری بر هیچ» نوشتۀ دونالد بارتلمی، ترجمۀ مزدک بلوری، نشر نی

۱۰

در کتاب «آداب روزانه» می‌خوانیم:

«شاعر و فیلسوف آلمانی، فریدریش شیللر، در اتاق کارش کشویی داشت پر از سیب‌های گندیده. می‌گفت باید بوی پوسیدگی آن‌ها را احساس کند تا برای نوشتن انگیزه بیابد.»

شاید عجیب و غریب به نظر برسد، اما برای نگارش خلاق گهگاه می‌توان دست به کارهای نامعمول زد. هوشنگ گلشیری می‌گوید اگر خرافۀ خاصی به نوشتن شما کمک می‌کند چرا از داشتن آن صرف نظر کنید. (نقل به مضمون)

مثلاً چشم‌بسته‌نویسی یکی از همین کارهاست. برخی نویسنده‌ها نوشتن در تاریکی را دوست دارند و نسخۀ اول کارشان در چنین وضعی می‌نویسند که بی‌شباهت به وضع پیشینیان غارنشین ما نیست.

دوست داستان‌نویسی دارم که هر بار هوس نوشتن داستان می‌کند، نور اتاقش را به حداقل می‌رساند و بعد در دل تاریکی نسخۀ اولیۀ داستانش را می‌نویسد. او همیشه کاغذهای بزرگی را برای نوشتن انتخاب می‌کند تا کم‌تر نگران درهم رفتن خطوط باشد.

اگر هرازگاهی ده دقیقه با چشم‌های بسته یا با نور کم بنویسید شکل تازه‌ای از راحت‌نویسی را تجربه می‌کنید. نگران در هم رفتن خطوط هم نباشید.

پنداری این نوع از تاریکی ترس ما را می‌ریزد؛ ترس ما از بد نوشتن.

برای خوب نوشتن بهتر است نگران هیچ چیزی نباشیم؛ جز ننوشتن.

خلاصه که برای تمرین نوشتن رفتارهای عجیب و غریبی هم مجاز است، مشروط بر اینکه وابستگی به این کارها مانع نوشتن ما در اوضاع و احوال گوناگون نشود. مبادا نداشتن سیب گندیده را بهانۀ ننوشتن کنیم!

۱۱

نویسنده فردی است با هوش کلامی بالا.

هوش و تسلط کلامی با تمرین مداوم و سنجیده افزایش می‌یابد.

برای تقویت تسلط کلامی خودمان بهتر است با افرایش دایره لغاتمان شروع کنیم. هر چقدر که کلمات بیشتری داشته باشیم فاصلۀ مغز و دستمان کم‌تر می‌شود و در نوشتن افکار و ایده‌هایمان بهتر و راحت‌تر عمل می‌کنیم.

صدالبته افزایش دایره واژگان علاوه بر نوشتار تسلط ما بر گفتار را هم افزایش می‌دهد و اعتماد به نفس بیشتری برای حرف زدن و گفتگو کردن پیدا می‌کنیم.

شرط افزایش دایره واژگان زندگی با کلام است. محمدعلی اسلامی ندوشن می‌گوید:

حیف است در تکمیل این نکته به توصیه‌ای از نادر ابراهیمی در کتاب «لوازم نویسندگی» اشاره نکنیم:

در زبان غوطه‌ور شویم…تلاش کنیم-خیره‌سرانه و لجبازانه- که همه‌چیز، همه‌چیز، و همه‌چیز را به واژه و جمله تبدیل کنیم و خود را زیر این فشار دائم قرار بدهیم که هر احساسی -هر قدر گُنگ و مبهم و پیچیده- را به کمکِ زبانی قابل نوشتن، قابلیت انتقال ببخشیم.

تمرین مناسبی برای افزایش دایره کلمات:

یکی از تمرین‌های مناسب برای تقویت هوش کلامی تمرین کلمه‌برداری است. این ساده‌ترین و اثربخش‌ترین راهی است که من برای گسترش دایره لغات می‌شناسم. در این روش، طی مطالعه، کلمه‌ها و عبارت‌هایی را که به نظرمان تازه می‌رسد، یادداشت می‌کنیم و سپس سعی می‌کنیم با استفاده از آن‌ها چیزهای تازه‌ای بنویسیم. اینگونه با سرعت و سهولت کلمات تازه وارد گنجینۀ لغاتمان می‌کنیم. ضمن اینکه کلمه‌برداری شیوۀ مناسبی برای کشف ایده‌های تازه است. امتحان کنید.

۱۲

این قطعۀ زیبا از ادوادردو گاله‌آنو را با هم بخوانیم:

تابه‌حال فکر کرده‌اید که کلمات موردعلاقه شما چه کلماتی هستند؟

فکر کردن به واژگان محبوبمان و نوشتن دربارۀ آن‌ها می‌تواند موتور خلاقیت ما را روشن کند.

این کار ساده و لذت‌بخش را اینگونه انجام دهید: همین الان یک کاغذ بردارید و ده کلمه موردعلاقه‌تان را بنویسید؛ سپس بگویید که چرا این کلمات را دوست داری؟ این کلمات چه مفاهیم و خاطراتی را برای شما تداعی می‌کنند؟

می‌توانید هر چند وقت یک‌بار فهرست کلماتتان را مرور کنید و ببیند نظرتان درباره این کلمه‌ها تغییر کرده یا نه. گاهی واژه‌های دیگری را جایگزین واژه‌های قبلی کنید.

یک پیشنهاد دیگر: دربارۀ هر کلمه یک یادداشت یا داستان بنویسید.

۱۳

تیتر یا عنوان تأثیر بسیاری روی موفقیت یک متن دارد؛ می‌توان گفت بخش زیادی از مسئولیت جلب توجه خواننده به عهدۀ عنوان است. گاهی یک تیتر نامناسب و بی‌رمق ممکن است منجر به دفن نوشته‌ای ارزشمند شود.

سرمایه گذاری روی مهارت تیترنویسی یکی از هوشمندانه‌ترین تصمیم‌های یک نویسنده و تولیدکننده حرفه‌ای محتوا حرفه‌ای است.

حتی عناوین خوب و خلاقانه می‌تواند در ایده‌یابی به شما کمک کند:

دوست دارید کتاب بنویسید و ایده ندارید؟

از عنوان شروع کنید.

یک عالمه عنوان بنویسید تا در نهایت یکی را انتخاب کنید. بعضی عناوین انگیزه و اشتیاق شما برای نوشتن یک کتاب را چند برابر می‌کنند.

می‌خواهید محتوا تولید کنید؟

یک دفترچه را به تیترهای مختلف اختصاص بدهید و پیش از هر کاری تیتر مطالبی که دوست دارید بنویسید را یادداشت کنید.

شاید در ابتدا هیچ ایده‌ای برای نوشتن دربارۀ تیترهایتان نداشته باشید. اما نگران نباشید. با نوشتن عناوین به ناخودآگاه خودتان فرمان می‌دهید تا برای دکمه‌ای که پیدا کرده‌اید کت بدوزد.

بارنابی کُنراد می‌گوید:

«هنر انتخاب اسم، زیباترین، مؤثرترین و اسرارآمیزترین بخش داستان‌نویسی است.»

تیتربازی تمرینی برای تسلط بر این هنر است.

+

اسم کنجکاوی‌برانگیز این کتاب را ببینید، شاید برایتان الهام‌بخش باشد:

۱۴

احساس می‌کنید وقتی برای نوشتن ندارید؟

باید تصورتان را دربارۀ زمان عوض کنید، تسلط بر مهارت مدیریت زمان برای یک نویسنده حیاتی است؛ اما نیاز نیست کار عجیب و غریبی بکنید.

اگر واقعاً شیفتۀ نویسندگی هستید برای نوشتن وقت بدزدید. بله، دزدی در روز روشن!

در میان تمام کارها به دنبال اندک فرصتی باشید که می‌توان آن را صرف نوشتن چند جملۀ تازه کرد. همین برای ایجاد نظم نوشتن کفایت می‌کند.

آنتونی ترالاپ رمان‌نویس، در هر پانزده دقیقه سیصد کلمه می‌نوشت، او با همین معیار و اندازه‌گیری دقیق، سه ساعت در روز می‌نوشت آن‌هم قبل از رفتن به اداره پست که شغل اصلی‌اش بود، او با همین روش به یکی از پرکارترین نویسنده‌های تاریخ تبدیل شد.

اما در عمل شاید نتوانید مانند ترالاپ یا برخی نویسنده‌‌های دیگر بنویسید. پس باید دنبال راه و روش مناسب‌تری باشیم:

یک الگوی کاربردی:

اگر از این الگو پیروی کنید حتی آغاز جنگ جهان سوم هم تأثیری روی برنامه نویسندگی شما نخواهد داشت.

نظم فیزیکی به نظم ذهنی هم منجر می‌شود و به‌مرورزمان بهترین ایده‌ها را به ارمغان می‌آورد.

۱۵

روی کاغذ بنویسیم؛ با کامپیوتر تایپ کنیم؛ یا توی موبایل بنویسیم؟ کدام بهتر و موثرتر است؟ آیا این‌ها با هم فرق می‌کنند؟ آیا الزماً باید ابزاری را انتخاب کنیم که راحت‌تر است؟

در پاسخ به این سوالات چیزهای مختلفی می‌توان گفت.

سعید عقیقی در کتاب «داستان گویی در فیلم کوتاه» می‌نویسد:

من این پاره از کتاب را نقل کردم تا علاوه بر نکته‌ای که دربارۀ ابزار کار دارد به سایر نکات مهم آن نیز توجه کنیم.

اما دربارۀ ابزار: ممکن است شما بگویید با نوشتن در برخی اپلیکیشن‌ها حتی در صورت نابودی موبایلمان، نوشته‌هایمان قابل بازیابی است و فقط کافی است شماره یا ایمیلمان را وارد کنیم و از نو وارد پروفایل خودمان در آن برنامه بشویم. بله این درست، اصلاً مگر دفترچه کاغذی کاملاً دور از گزند است؟ ممکن است گم شود، بسوزد، همراه با لباس شما در ماشین لباسشویی شسته شود.

ولی نکتۀ اصلی اینحاست: گوشی موبایل ابزار حواسپرتی است. برای من صد بار پیش آمده که موبایلم را باز کرده‌ام تا ایده‌ای را ثبت کنم اما دیده‌ایم پیام تازه‌ای دارم، و چنان درگیر پیام تازه و سیار نوتیفیکیشن‌ها شده‌ام که گاه ساعت‌ها بعد فهمیده‌ام که گوشی را برداشته بودم تا ایده‌‌ای را ثبت کنم.

حالا این دربارۀ ثبت ایده است. گوشی برای نوشتن اصل متن فاجعه است. داری یک صحنه از داستانت را می‌نویسی ناگهان شوهر عمه‌ات زنگ می‌زند که بجنب فلان جا وام کم‌بهره می‌دهند. نتیجه روشن است. احتمالا به فکر چک ضمانت و ضامن معتبر میفتی. عجالتاً گور بابای داستان!

خب، با این حساب روی گوشی را خط می‌کشیم. گوشی فقط به کار کپشن‌نوییسی و استوری هوا کردن می‌خورد. تازه کپشن و استوری درست‌ودرمان را هم بهتر است که اول روی کاغذ یا توی کامپیوتر بپزیم.

می‌ماند انتخاب بین کاغذ و کامپیوتر.

نظرم من این است که نویسندۀ حرفه‌ای به هر دو نیاز دارد.

من از آن دست از افراد متعصب نیستم که روی یکی از این‌ها پافشاری کنم. هر روز هم با قلم و کاغذ می‌نویسم هم با لپ‌تاپ تایپ می‌کنم. از هر دو هم به شکل متفاوتی لذت می‌برم.

نویسندۀ حرفه‌ای ناگزیر از تایپ است، چرا که با جابجا کردن سریع جملات و پاراگراف‌های متن کارای مهم و خلاقانه‌ای می‌توان کرد که روی کاغذ به سهولت امکانپذیر نیست. (البته که لازم نیست به خاطر سرعت کم تایپ خودتان را سرزنش کنید یا حتما تایپ ده انگشتی یاد بگیرید. البته که به یادگرفتنش می‌ارزد. اما در هر صورت با کمی مداومت در تایپ سرعتتان خودبه‌خود بیشتر می‌شود.)

دربارۀ مزیت‌ کار با کامپیوتر محمد قائد حرف جالبی دارد:

«اگر کامپیوتر نبود مجبور بودم اختراعش کنم. با دست واقعاً نمی‌شود این کارها را کرد، با دست جابه‌جا کردن پاراگراف‌ها و کلمات در کتاب یا حتی متنی چند هزار کلمه‌ای عملاً ناممکن است. به این می‌ماند که بخواهی از تهران با دوچرخه به کرج بروی ناهار بخوری و برگردی. پیش از ورود کامپیوتر با قلم‌های نوک‌مدادی می‌نوشتم و پاک می‌کردم و حرکت از نو…گاهی از متن پرینت می‌گیرم و دوباره پاراگراف‌ها را جابه‌جا می‌کنم و دوباره پرینت می‌گیرم تا ببینم بهتر شده یا نه. کاری است پر زحمت و گیج‌کننده. در تحمل هر کسی نیست.» (+)

می‌توان گفت که نوشتن با هر ابزاری به خروجی متفاوتی منجر می‌شود. نوشتن یک فکر با قلم و کاغذ ممکن است با نوشتن همان فکر توسط کامپیوتر کاملاً متفاوت باشد؛ بنابراین بهتر است از ابزارهای گوناگون بهره بگیریم.

روش کار ماریو بارگاس یوسا جالب است:

+

این هم کلیپی نسبتاً قدیمی از من:

۱۶

«قصه یک راه فرار برای رسیدن به آرزوهای ناکام است.»صادق هدایت

اگر بخواهم فقط یک پیشنهاد برای بهتر نوشتن بدهم این است:

«ادلنوشته ننویس.»

نه دلنوشته بخوانید، نه دلنوشته بنویسید. دلنوشته قلمتان را خراب می‌کند.

برخی از ویژگی‌های شاخص دلنوشته‌ها:

دلنوشته کلیشه‌ای و نخ‌نما است.

دلنوشته احساساتی‌گرایانه و پر از ناله و زای است.

دلنوشته از سطح انشاهای مدرسه فراتر نمی‌رود.

دلنوشته پر از قید و صفت است.

دلنوشته پر از واژه‌های انتزاعی است.

دلنوشته هیچ قصه یا رخداد خاصی را روایت نمی‌کند.

چگونه از دلنوشته بپرهیزیم؟

یک:

با کلمات سالاد درست نکنید! سعی کنید ساده و روان منظور خودتان را بیان کنید. زور نزنید با با چپاندن زورکی کلمه توی متن احساس و زیبایی خلق کنید.

دو:

روایت کنید. ملموس و روشن از اتفاقات زندگی‌ خودتان یا دیگران بگویید. به جایی اینکه بگویید فلان اتفاق خیلی تلخ و دردناک بود، فضا و رویدادها را توصیف کنید تا ما خودمان تلخی و دردناک بودن اتفاق را حس کنیم. سعی کنید از کلمات عینی بیشتر استفاده کنید. جزئی‌نکاری کنید و در توصیف به حواس پنجگانه متوسل شوید.

چرا روایت و قصه‌گویی؟

حتی اگر نمی‌خواهیم داستان‌نویس شویم و قصد ما نوشتن پروپوزال و جستار و مقاله است، بازهم بهتر است مهارت قصه‌گویی و روایت پردازی را بیاموزیم.

این قصه و داستان است که ذهن آدم‌ها را درگیر می‌کند و باعث می‌شود نوشتۀ ما در ذهن ان‌ها باقی بماند.

قبلاً در مطلبی دربارۀ «مقاله‌نویسی در سایت» نوشته بودم:

۱۷

ری برادبری می‌گوید:

«نويسندۀ خوب غالباً زندگی را لمس مي‌كند. نويسندۀ ميان‌مايه به‌سرعت دستی بر پيكرش می‌كشد. نويسندۀ بد به او تجاوز می‌كند و در هجوم حشرات رهايش می‌كند.»

نویسندگی یعنی جزئی‌نگری و توجه دقیق و موشکافانه به زندگی و اصلاً همین توجه به جزئیات و باریک‌بینی است که نویسنده‌ را از بقیه متمایز می‌کند.

وقتی صحبت از جزئیات می‌شود من همیشه به یاد صفحات ابتدایی رمان «مادام بوواری» گوستاو فلوبر میفتم و توصیف کلاه شارل:

در کلاس‌های حضوری‌ این حرف را از زبان دانشجویانم زیاد می‌شنیدم:

«این‌همه جزئیات واقعاً لازمه؟ من که از خوندن این جزئیات حوصله‌م سر می‌ره. نمی‌شه آدم سریع بره سر اصل مطلب؟»

حرف این نیست که داستانمان را پر از جزئیات بی‌ربط و اضافی کنیم؛ نکته اینجاست که برای تصویرسازی در ذهن مخاطب و ایحاد تاثیری ملموس چاره‌ای جز جزئی‌پردازی نیست. یک تفاوت اصلی داستان با حکایت و خبر این است که داستان در پی بازآفرینی زندگی است نه صرفاً اشاره‌ای سطحی به آن و دادن پندی اخلاقی.

به توصیف زمان و مکان در جملۀ اول رمان «دایی جان ناپلئون» ایرج پزشکزاد توجه کنید:

بنابراین حتی وقتی یادداشت روزانه می‌نویسید هم زمان و مکان را با جزئیات توصیف کنید و از حواس پنج‌گانۀ خودتان بهره بگیرید. هر چقدر عینی‌تر بنویسید نوشته‌هابتان جاندارتر خواهد بود. از افراط در جزئی‌نگاری نترسید.

بهره‌گیری از حواس پنج‌گانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی، چشایی) می‌تواند جلوۀ بکر و تازه‌ای به نوشته‌های شما بدهد. جالب اینجاست که جزئی‌نگاری شما را وادار به افزایش دایره لغاتتان می‌کند.

بعدها که خواستید داستانی بنویسید و منتشر کنید می‌توانید در جزئی‌نگاری اصولی‌تر پیش بروید و فقط جزئیاتی را حفظ کنید که به پیشبرد داستان کمک می‌کند.

پس اگر واقعاً قصد داستان‌نویس شدن دارید، دست از کلی‌گویی بردارید و جزئی‌نگاری کنید.

۱

در کتاب زیر و بم داستان در تعریف زاویه دید می‌خوانیم:

«زاویه دید یا کانون روایت به نگاهی می‌گویند که از دیدگاه آن، حوادث داستانی روایت می‌‎شود…انواع کلی زاویه‌های دید برگرفته از شکل‌های صرف افعال است؛ یعنی اول شخص و دوم شخص و سوم شخص.»

مثال ساده‌ای برای درک بهتر هر سه زاویه دید:

سوم شخص: او دیوانه نوشتن است و برای فرار از سروصداهای خانه، در پشت‌بام می‌نویسد.

اما حرف ما دربارۀ جزئیات تخصصی مربوط به زاویه دید نیست، چرا که چنین کاری به بحثی مفصل نیاز دارد. اینجا صرفاً می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که در آزادنویسی روزانه‌تان از زاویه‌دیدهای مختلف بهره بگیرید.

اغلب ما روزنوشت‌هایمان را با زاویه دید اول شخص می‌نویسیم؛ اما بیایید هرازگاهی دوم شخص و سوم شخص را هم امتحان کنیم. حتی می‌توانید در یک نوشته چند زاویه دید را در کنار هم به کار ببرید.

مثلاً طی روزهای آینده گزارش زندگی روزمرۀ خودتان را با زاویه دید سوم شخص بنویسید. مثلاً یادداشت امروز من می‌تواند این‌طوری باشد:

«شاهین از خواب بیدار شد. هنوز هوا تاریک بود. رفت نشست پشت میز کارش. چراغ مطالعه را روشن کرد.»

این زاویه دید را می‌توان نوعی زاویه دید بیرونی دانست؛ یعنی دیدن خودمان از بیرون. جالب اینجاست که برخی معتقدند نوشتن یادداشت‌های روزانه ‌با زاویه دید سوم شخص می‌تواند کمک کند تا خردمندانه‌تر فکر کنیم. چرا؟ چون نگاه بیرونی راه می‌دهد به دیدن تصویر بزرگ‌تر و همین کمک می‌کند تا رفتار خودمان در ارتباط با محیط را با فاصله تماشا و بررسی کنیم.

با این تمرین ممکن است به برخی از جنبه‌های زندگی‌تان پی ببرید که قبلاً از دیدتان پنهان بوده است.

۱۹

قلم روی کاغذ گذاشته‌اید و می‌خواهید چیزی بنویسید، اما حس می‌کنید مغزتان خشکیده، افکار پریشان در ذهنتان موج می‌زند اما هیچ چیز دندان‌گیری پیدا نمی‌کنید که ارزش نوشتن داشته باشد.

خب، در چنین لحظاتی، نوشتن دربارۀ جریان نوشتن می‌تواند کار مناسبی باشد، حتی شاید اشتهای نوشتاری شما را تیزتر کند.

نوشتن دربارۀ فرآیند نوشتن یا واکاوی انگیزه‌هایی که برای نوشتن داریم یکی از راه‌هایی‌ است که می‌تواند دست شما را گرم نگه دارد.

به جای اینکه زل بزنید به دیوار یا در موبایلتان پرسه بزنید تا سوژه پیدا کنید، بنویسید که دوست دارید چه ایده‌ای به ذهنتان برسد، یا چرا ایده‌هایی که دارید نمی‌پسندید، مشکل آن‌ها چیست؟

مشکلات نوشتن را با نوشتن حل کنید.

هر وقت حس کردید ایده‌ای برای نوشتن ندارید، خودِ نوشتن را به ایدۀ نوشتن تبدیل کنید.

مثلاً می‌توانید داستان نویسنده‌ای را بنویسید که دچار انسداد ذهنی شده و در به در دنبال ایده است.

اگر هم در حال نوشتن یک کتاب مشخص هستید و هرازگاهی به بن بست می‌خورید می‌توانید مثل جان اشتیان بک عمل کنید:

۲۰

نگرش ما به نوشتن مهم است. یکی نوشتن را تکلیفی می‌داند مانند بسیاری از کارهای مشقت‌بار روزمره روزمره، دیگری نوشتن را نوعی بازی شیرین و سرگرم‌کننده می‌بیند. رفتار این دو فرد در عمل متفاوت است.

نوشتن بازی است؛ مثل همۀ چیزهای دیگر.

به فرایند کنار هم چیدن کلمات نگاه کنید، کاری جز بازی‌کردن نیست.

وقتی نوشتن‌بازی می‌کنید ترستان از نوشتن می‌ریزد و با میل و رغبت بیشتری می‌نویسید.

پس کل فرایند نوشتن نوعی بازی است. این بازی می‌تواند شکل‌های متنوعی هم داشته باشد.

اگر می‌خواهید نوشتن به بخش ثابتی از زندگی شما تبدیل شود و هرگز آن را ترک نکنید، باید بازی‌های نوشتاری خودتان را ابداع کنید.

با نوشتن از چه موضوعاتی احساس می‌کنید در یک بازی شیرین هستید؟ با نوشتن در چه قالبی حس می‌کنید سرگرم بازی شده‌اید؟ بودن و نوشتن در چه فضایی به شما حس بازی می‌دهد؟

شاید بهتر باشد این نکته را با پاره‌ای از رمان شب هول کامل کنیم که بی‌ربط با موضوع نیست:

بازی نوشتن جدی است.

۲۱

 

خب، اول بگذارید با یک ضرب‌المثل دستمالی‌شده کارمان را شروع کنیم:

«کار نیکو کردن از پُر کردن است.»

بالزاک گفت ادبیات یعنی کار. و خودش در عمل به این حرف پایبند بود. می‌گویند بالزام از نیمۀ شب آغاز به کار می‌کرد، و پانزده تا هجده ساعت چیز می‌نوشت؛ و البته خیلی زود از پا درآمد و در پنجاه و یک سالگی ریق رحمت را سر کشید.

اما نترسید، نوشتن کسی را نمی‌کشد. همین که در طول ساعات شبانه‌روز، وقت و بی‌وقت چیزکی قلمی کنید کافی است.

 

 

A post shared by شاهین کلانتری | مدرسه نویسندگی (@shahinkalantary)

افراط در تمرین مهارتی که دوست داریم می‌تواند یکی از هوشمندانه‌ترین کارهایی باشد که در تمام عمرمان می‌کنیم.

زیاده‌روی در نوشتن توان و شجاعت ما را برای نوشتن از چیزهایی در سر می‌پرورانیم بیشتر می‌کند.

غرق شدن در هر کاری اولین گام تمایز در آن کار است.

افراطی نوشتن یعنی توی حمام و دستشویی و مترو هم در حال نوشتن باشیم!

۲۲

من که دلم نمی‌آید حتی بی‌ارزش‌ترین و مغشوش‌ترین نوشته‌هایم را دور بریزم. به خاطر همین یکی از اتاق‌های دفتر کارم پر از کاغذ پاره‌های بی‌ارزش است. (البته اصطلاح بی‌ارزش را جلوی شما به کار می‌‎برم، وگرنه در خلوت خودم قربان دست و پای بلورین چرک‌نویس‌هایم می‌روم! پنداری سندی تاریخی‌اند. این میل آشغال جمع‌کنی در پدر و پدربزرگ من هم بود؛ لابد با این توجیه: هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید.)

خاصیت نگهداری از نوشته‌های قدیمی این است که با مرور آن‌ها پس از مدت معینی می‌توان به نتایج جالبی درباره گذشته و سیر افکار خودمان برسیم.

ضمن اینکه بعدها ممکن است ببینید بعضی همین کاغذپاره‌ها می‌تواند مادۀ خام نوشتن یادداشت و جستار و داستان باشد؛ البته این به سطح مهارت شما در کره‌گرفتن از آب بستگی دارد.

باری، ماجرا فقط دربارۀ کاغذها نیست. من تمام چیزایی که با رایانه تایپ می‌کنم را هم به‌دقت آرشیو می‌کنم. معمولاً تمام روزنوشته‌های هر فصل را توی یک فایل می‌نویسم و همین باعث شده نوشته‌هایم بهتر و ساده‌تر طبقه‌بندی شود. لذت این کار در این است که مثلاً همین الان می‌توانم بروم ببین در دو، سه یا چهارسال قبل در چنین روزی چه چیزهایی در سرم می‌گذشته.

در تصویر زیر آرشیو ارتکابات من در سال‌های اخیر را ببینید:

معمولاً نوشته‌های هر فصل بیش از صد هزار کلمه است.

ممکن است بنا به هر دلیلی -ازجمله فضولی اطرافیان- حس کنید جای امنی برای نگهداری از نوشته‌هایتان ندارید. پیشنهاد من این است که به جای دورریختن نوشته‌هایتان فکری به حال اطرافیانتان بکنید.

۲۳

بخشی از شاهکارهای ادبی جهان در ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه‌ها و مجلات چاپ شده‌اند، مثل رمان بزرگ جنگ و صلح از لئو تولستوی. این کتاب اولین بار به صورت سریالی در یکی از روزنامه‌های روسیه به نام پیام‌آور طی سال‌های ۱۸۶۵ و ۱۸۶۷ منتشر شد. اما انتشار کامل آن به‌عنوان یک کتاب، در سال ۱۸۶۹ اتفاق افتاد. (+) فئودور داستایفسکی و بسیاری از غول‌های دیگر ادبیات هم برخی آثارشان را به همین شیوه نوشته و منتشر کرده‌اند.

این روش در حال حاضر هم به شکل پویاتری در فضای اینترنت رایج است.

بسیاری از داستان‌نویس‌ها و نویسندگان متون غیرداستانی کتاب‌هایشان را در قالب پست‌های وبلاگی دنباله‌دار می‌نویسند و بعد از کامل شدن متن، نسخۀ نهایی کتاب را به شکل الکترونیکی یا چاپی منتشر می‌کنند.

از نمونه‌های ایرانی بلاگ‌کردن کتاب می‌توان به کتاب «وردی که بره‌ها می‌خوانند» از رضا قاسمی و «پستچی» از چیستا یثربی اشاره کرد که اولی در وب منتشر می‌شد و دومی در اینستاگرام.

با این روش شانس این را داریم که به نوشتن کتاب تعهد بیشتری داشته باشیم و با نظم بیشتری پیش برویم، ضمن اینکه می‌توانیم از مخاطبانمان بازخورد بگیریم و با توجه این نظرات متن را حک و اصلاح کنیم. (+) اگر هم بعداً هوس کردید متن را اساسی از نو بکوبید و بسازید جای نگرانی ندارد، اتفاقا این می‌تواند مزیت نسخۀ نهایی کتاب باشد.

حالا برسیم به قسمت با یک تیر دو نشان‌زدنِ ماجرا: با این کار هم وبلاگ یا رسانه‌های اجتماعی‌مان را مدام به روز نگه می‌داریم و هم بدون درد و خونریزی کتاب خودمان را می‌نویسیم.

اما ممکن است الان این سوال گوشۀ ذهن شما شکل گرفته باشد که اگر کتابمان را مفتکی منتشر کنیم دیگر چه کسی رغبت می‌کند نسخۀ نهایی آن را بخرد؟ جالب است که این روش نه‌تنها فروش شما را کم نمی‌کند که حتی می‌تواند فروشتان را چند برابر کند. نمونه‌های موفق این موضوع را اثبات می‌کنند. انتشار تدریجی کتاب را نوعی بازاریابی برای نسخۀ نهایی کتاب در نظر بگیرید. مطمئن باشید جمع زیادی خوانندگان پروپاقرص کتاب شما دلشان می‌خواهد که نسخۀ چاپی کتاب را هم داشته باشند. ضمن اینکه این خوانندگان می‌توانند بهترین معرف کتاب شما به دیگران باشند.  البته همه چیز بستگی دارد به ذوق و همینطور استراتژی شما در نشر محتوا، که این البته بحث دیگری‌‎ است.

۲۴

چگونه رمان و داستان کوتاه بنویسم؟

مسلماً بهترین راه یادگیری داستان‌نویسی، مطالعۀ عمیق و دیوانه‌وار رمان‌ها و داستان‌های داخلی و خارجی است.

اما اگر می‌خواهیم به نویسنده حرفه‌ای‌تری تبدیل بشویم و با سرعت و مهارت بیشتری مسیر داستان نویسی را طی کنیم؛ باید مطالعه کتاب های تخصصی آموزش داستان نویسی را در برنامه حرفه‌ای خودمان قرار دهیم.

در پست زیر به معرفی بهترین کتاب‌هایی آموزش رمان و داستان کوتاه پرداخته‌شده و بخش‌هایی منتخب از این کتاب‌ها نیز نقل‌شده است.

مطالعه کامل‌تر درباره این نکته:

چگونه رمان و داستان کوتاه بنویسیمکتاب های آموزش نویسندگی

۲۵

چگونه یادداشت و مقاله و جستار بنویسیم؟

یادداشت نویسی و مقاله نویسی طرفداران زیادی دارد و خیلی‌ها آرزوی تسلط بر این مهارت را دارند، برای توسعه برند شخصی‌مان هم چاره‌ای جز نوشتن مقاله و یادداشت نداریم. خواندن و مرور مقاله‌های درجه‌یک و حرفه‌ای می‌تواند کمک زیادی در توسعه مهارت ما بکند. در لینک زیر یکی از بهترین و آموزنده‌ترین کتاب‌های آموزش مقاله نویسی معرفی شده است:

چگونه نویسنده شویم؟ مقاله نویسیتولید محتوای متنی | راه و روش مقاله‌نویسی در اینترنت

قسمت دوم و سوم این مقاله را در لینک‌های زیر بخوانید:

اصول مطالعه موثر برای نویسنده‌ها | تندخوانی یا کندخوانی؟ | نکاتی دربارۀ کتاب خریدن و کتاب خواندن+معرفی کتاب (۲۰ نکته)

اصول ویرایش و بازنویسی برای نویسنده‌ها (۱۰ نکته)

همچنین خواندن مقالۀ زیر را به عنوان مکمل اصلی این نوشته توصیه می‌کنیم:

چگونه نویسنده شویم؟ یک برنامۀ ۱۰ هفته‌ای برای شروع نوشتن و نویسنده شدن

 

نقل قول‌های الهام‌بخشی دربارۀ نوشتن و نویسندگی:

مایۀ خرسندی است اگر نظرتان دربارۀ این نوشته را با من در میان بگذارید.

با آرزوی بهترین‌ها

شاهین کلانتری

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Notify me via e-mail if anyone answers my comment.

سلام آقای کلانتری ممنون از مطالب درباره نوشتن رمان اول شخص خواستم بدونم اگر روایت از نگاه چند شخصیت جلو بره و تعداد این شخصیت ها سه تا باشه. شخصیتی که اصلی اگر نسبت به بقیه بیشتر حضور داشته باشه و یکی از شخصیت هام دیرتر وارد داستان بشه لحاظ فرم ساختار یا.. لطمه ای میزنه به داستان؟

بستگی داره محمد عزیز شیوۀ اجرای شما مهمه.

[…] توی این پست از بخشی از اصول نویسندگی می‌گویم که توجه به آن‌ها کمک می‌کند تا بتوانید با […]

[…] چگونه نویسنده شویم […]

[…] مناسبی برای اندازه‌گیری رشد مهارت نویسندگی: کم شدن فاصلۀ مغز و […]

سلام آقای شاهین کلانتری من ۱۲ سالمه و میخوام شروع به نوشتن کنم مطالب شما خیلی کمک کرد ممنون 🌹🌹

سلام علی عزیز چقدر عالی. به خاطر این تصمیم بهت تبریک میگم. شروع کن و با قدرت ادامه بده. باز هم برای من بنویس.

دیدن مقاله ای به این زیبایی و منظمی و همه چی تمامی باعث افتخار ماست بسیار ممنونم واقعا سنگ تموم گذاشتید تبریک میگم

ممنونم گلاره عزیز نظر لطف شماست. خوشحالم که این نوشته رو دوست دارید.

[…] قاسمی زیر مطلب «چگونه نویسنده شویم» […]

سلام وقت بخير خدا قوت به شما با اين وبلاگ و نوشته هاي سودمند. چشمم كور شد از بس پلك نزده مطالب متنوع شما را خواندم و يادداشت برداري كردم . از محتوا نويسي و كپي رايتينگ شروع كردم الان به ۵۵ نكته كاربردي درباره نويسندگي رسيدم. آرزو ميكنم هميشه در دلگرم كردن دوستداران نويسندگي، پايا و مانا باشيد.

سلام خانم کشاورزیان نازنین بی‌نهایت سپاسگزارم از مهر شما. خوشحالم که اینجا هستید. امیدوارم در مسیر نوشتن خوش بدرخشید.

استاد کلانتری سلام 🌹🌺🌹 من این مطلب ارزشمند و زیباتون رو هیچ وقت نتونستم تا آخر بخونم. اینقدر که ایده وسطش داره و اینقدر که از قسمت هایی که میخونم ذوق زده میشم و وسطش دست به نوشتن میزنم. ممنونم استاد 🙏🌺🙏

سلام فاطمه نازنین و خوب اتفاقا چه بهتر که تا آخر نخونید. چون من در حال بازنویسی این مطلب هستم و هنوز خیلی از نکات رو نکوبیدم تا از نو بسازم. شاد و برقرار باشی دوست خوبم.

ممنون از شما استاد عزیزم

سلام. عالی بود اما کاش مطالب به صورت pdf در اختیار افراد قرار میگرفت.

سلام ممنونم. بعداً که متن کامل‌تر شد شاید نسخه پی دی اف هم بذارم.

سلام زنده باشید ممنون از اینکه تجربه های خودتان را با دیگران به اشتراک می گذارید. هر وقت از حال نوشتن نداشته باشم با خواندن این پست دوباره سر حال می آیم. و اینکه من هر دفعه که در قسمت ((نوشته های شما)) کامنت می گذارم کامنتم بعد از حدود نیم ساعت بعد پاک میشود. موید باشید

درود کاردو جان ممنونم از مهرت. کامنت‌ها میان این پشت جمع می‌شن تا بعد از تاییدشدن بیان روی سایت. ضمناً خیلی خوشحالم که داری فعالانه پیش میری.

سلام.ساعت پنج و بیست دقیقه صبح است و روز را با نوشته های شما اغاز می کنم و بعد به سراغ نوشته های خودم می روم.از شما ممنونم که می نویسید.نوشته های شما نقشه راهنمایی برای من است.

سلام مسعود نازنین و ارجمند خوشحالم که اینجا هستید و قدردان مهر شما هستم.

سلام برای شروع وبسایت نویسی چه راهکاری رو پیشنهاد می دهید؟ از کجا شروع کنیم ؟

سلام علی عزیز من یه متن کوتاه نوشتم در این رابطه که به نظرم می‌تونه کمک‌کننده باشه:مقاله نویسی برای سایت

بعضی از سایت‌ها هستن پایین نوشته‌شون علامت لایک می‌ذارن؟ شما هم باید یدونه از اون علامت‌ها بذارید ولی به جای لایک، لبیک بنویسید. ما هم هی بیایم دعوت‌تون به نوشتن رو لبیک بگیم و با آرمان‌های نوشتن تجدید پیمان کنیم. وبلاگ‌نویسی واقعا یه موجود زنده‌ست. مثل بچه‌ی آدم می‌مونه. باید به فکرش بود و هر چی بزرگتر میشه توجه و نیازهاش بیشتر و بزرگتر میشه. این رو دربارهٔ وبلاگ خودم احساس می‌کنم. تا اینجا که کوچیک بود خوش‌ خوشونم بوده، ولی بازی تازه داره شروع میشه. دیگه تقریبا برای نوشتن مقاومت درونی و مشکل ایده و اینا ندارم. ببخشید البته جلوی شما تعریف از خود نباشه. میخوام نوشته‌ها و ترجمه‌های طولانی‌تر و معتبرتری بذارم. مثلا ماهی دو سه تا برای شروع که خیلی هم اذیت نشم. فقط من نمی‌تونم با این کارای فنی سئو، دسته‌بندی و تگ‌گذاری دربارهٔ نوشته‌هام ارتباط برقرار کنم. همینطور ویرایش نوشته‌های قبلیم. اینا اندازهٔ کوه کندن ازم انرژی می‌گیرن. لجباز درونم به شدت فعاله در این مورد. خیلی ضروری‌اند اینا؟

سلام زهرا جان کامنت تو باعث هوا شدن این یادداشت شد:استعاره‌ای برای وبلاگ‌نویسی+تعریف سادۀ استعاره و اما در پاسخت: همین که داری محتوای خوب تولید می‌کنی بهترین کاریه که می‌تونی برای سئو انجام بدی. به تدریج وقت بذار و کم کم یه چیزایی رو هم در این رابطه یاد بگیر.

چه جالب! دقت نکرده بودم به استعاره‌م. فقط می‌خواستم چیزی که هست رو به بهترین شکل بگم. مثل اینایی که ترشی‌های چند ساله میندازن تا خوب جا بیوفته(چطور طاقت میارن؟)، این استعاره‌ی من هم دو سال و نیم نوشتن پشتش بوده و فقط درکم از این تجربه رو بیان کردم. یک استعاره‌ی صددرصد ارگانیک.

بسیارلذت بردم. ممنون از اینهمه قدم به قدم توضیح دادنتون.

زنده باشید شیدا جان سپاس از مهر شما.

سلام خیلی ممنون از مطالب خوبتون،من ۱۳ سالمه وخب خیلی سرم شلوغه به لحاظ درس و کار های دیگه و نمی تونم وقت زیادی روی اینکار بزارم و عاشق نوشتنم ولی خیلی سراغش نرفتم تقریبا دو روزی یکبار متن های ۳۰۰ کلمه ای می نویسم.می خواستم بدونم چون زمان کافی ندارم نباید روی این کار فکر کنم،چون یه جا شنیدم اگر می خواهیم نویسنده بشیم باید کل هدفمون رو اون باشه و از انجام بقیه کار ها دست بکشیم،و این غیر ممکنه برای من.الان من این کار رو ول کنم یا برای تفریح انجامش بدم؟و اینکه سنم برای اینکار زیاد نیست؟

سلام باران عزیز ممنونم از مهر تو. این نگاه اشتباهه و باعث میشه ذوق شما کور بشه. هیچ آدمی (چه سیزده ساله، چه صد و سیزده ساله) نمیتونه بگه در طول روز مطلقاً هیچ وقتی برای خوندن و نوشتن نداره. همه می‌تونن برای نوشتن جا باز کنن تو زندگی خودشون. شما باید روی گام‌های کوچک و ندریجی حساب کنی. همین که روزی دو سه صفحه بنویسی و ده بیست صفحه هم داستان بخونی عالیه. در بلند مدت همین معجزه می‌کنه. پس با قدرت ادامه بده و نذار افکار اشتباه و محدود‌کننده تو رو نابود کنه.

[…] چگونه نویسنده شویم؟ ۵۵ نکته کاربردی درباره آموزش نوشتن… […]

درود بر شما خدا خیرتون بده عالی و مفید بود قطعا در رمانی که در حال نوشتن دارم راهنمایی های شما تاثیر به سزایی خواهد داشت

سپاس عبدالرضا جان با قدرت ادامه بدید. سوالی هم اگر داشتید حتما برام بنویسید. شاد و برقرار باشید.

با عرض ادب و سلام خدمت شما آقای کلانتری محترم.من ۱۵ سالمه و از کلاس سوم متن می نوشتم اول ها متن ها و داستان هایی که می نوشتم خیلی کودکانه بود ولی بعد کلاس ششم متن هایم قالب خاصی به خود گرفت…شعر هم می نویسم یک بار در رشته شعر نویسی اول استان شدم.امیدوارم متن را بخوانید و نظر بدهید..》بدون هیچ مقدمه ای می روم سراغ اصل‌مطلب..اصلا مطلب چه بود..سردرگم شده‌ام..حاله‌ای از دلتنگی قلبم را پوشانده..درکم می‌کنی؟امشب سرمای هوا پاییز قلبم را تنگ کرده..در این شلوغی چه کسی باور می‌کند که تنها باشم..چه کسی باور می کند که منتظر شنیدن آوای دوستت‌دارم هستم..چه رازی در این شلوغی نهفته است که درکش برایم شده آرزو..آرزو..سالها است که تمام آرزویم شده‌ای..بدون آنکه بدانم آرزو چیست و به چه کار می‌آید..‌می‌گویند؛انسان های بزرگ اراده دارندو انسان های کوچک،آرزو!باید برای رسیدن به هدف بزرگی مثل تو اراده از جنس فولاد بسازم که با حرف زمانه کمر خم نکند..اگر به تو نرسیدم فولاد را در هم می شکنم و نردبانی می سازم که از بالای ابرهای آسمان تو را جست و جو کنم..دلبر کجاستی که دلتنگم..کجاستی که آسمان دلم دلگیر است..کجاستی که در پی پیدایش گل گشتم ولی تو را پیدا نکردم..چرا هوای پاییز آدم را عذاب می‌دهد..چرا پاییز شروع جدایی است؟جدایی برگ معشوق از درخت عاشق..جداشدن دست هایی گرم از هم..افتادن هر برگ حکمتی دارد..رفتن پرستو هم قسمت است..وگشتن می‌ماند برای دل بیچاره درخت.. لطفا نظر بدید🙏

سلام عزیز شما زیبا می‌نویسید. منتها برای بهتر شدن در نوشتن نباید خیلی سریع دنبال بازخورد باشید. (+) شما الان باید روی کمیت تمرکز کنید. خیلی زیاد بخونید و خیلی خیلی زیاد بنویسید. شما مایه کار رو دارید. پس با قدرت ادامه بدید.

عالی بود من کار هارا انجام دادم

زنده باد.

با سلام و درود فراوان خدمت شما ! بنده تا به حال حتی به اینکه باید بنوسم یا نویسنده باشم حتی فکر هم نکرده بودم، ولی بعد از آنکه فکر میکنم ذهن پر سروصدا و درگیر درمسایل روزانه زندگی و برنامه های آینده، نیاز به نوشتن را احساس کردم بنا تصمیم گرفتم باید شروع کنم همین حالا که این مطلب را می نویسم درست زمان شروع و جمع آوری معلومات در باره نویسندگی است. از مطالب شما نهایت استفاده کردم و نقشه را برایم نشان داد، از این بابت ممنون و مدیون تان هستم

سلام عباس نازنین چه خوب که می‌خواید نوشتن رو جدی‌تر دنبال کنید. حتما با جدیت پیش برید و این کار رو رها نکنید. براتون بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم. برای من بیشتر بنویسید. خوشحالم میشم.

[…] گشتم که به دو سایت رسیدم؛ اولیش بلاگ شاهین کلانتری که پنجاه و پنج توصیه برای نویسندگی کرده بود. شاهین کلانتری همه تلاشش رو می کنه به کسایی که […]

سلام وقت بخیر، یه سوال در مورد نوشتن صفحات صبحگاهی دارم که جوابش برام خیلی مهمه… و هیچ جایی پاسخی براش پیدا نکردم، پیشاپیش از اینکه وقتتون و میگیرم عذرخواه و بابت پاسخگویی تون سپاسگزارم🙏 تعداد خطوطی که در هر صفحه(صفحات صبحگاهی) باید بنویسم و میخوام بدونم؟🤦‍♀️ آخه وقتی که مدرسه ای بودیم ۲ مدل مشق مینوشتیم، یک خط درمیون یا اصطلاحا تو هَم😄 الان من صفحات صبحگاهیم و تو هَم مینویسم و هر صفحه ۲۱ خط میشه و یکم شلوغ میشه، آیا درسته یا باید یک خط درمیان بنویسم که ۱۰ خط بشه حدودا؟ 🙏💚

سلام مریم جان این چیزا اصلاً مهم نیست. رو هر چیزی که دوست داری، به هر شکل و اندازه‌ای که دوست داری بنویس. فقط منظم بنویس. همیشه بنویس. برقرار باشی و شاد.

باعرض سلام وخدا قوت به شما ، ممنون از ارائه همچنین مطلب مفید وپر انرژی بنده شخصا همه ی این چکیده مسائل را در عمل دیدم وسال هاهست که برای خودم می نویسم وامروز با خواندن این مطالب دقیقه ها وثانیه های زندگی ام را در یک نگاه دوباره به نمایش درآوردم با مطالب شما. ممنون ازشما

سلام محمد نازنین بی‌نهایت سپاس از مهر شما. خوشحالم که اینجا هستید.

سلام و درود جناب شاهین . من چند ماهی بود که کلا نوشتن و کنار گذاشته بودم ، یه چیزی ته ته دلم بهم سیلی میزد و میگفت “احمق ! چرا دفتر دل نوشته ات خالیه ؟” و من به خودم تلقین میکردم که “حوصله ی نوشتن ندارم. اخه یه دختر ۱۵ ساله بنویسه که چی بشه” اما بادیدن این وبلاگ خوندنش ، از اون حالت خود درگیری دراومدم و حس میکنم مثل یه بادکنک هلیومی ازاده ازادم . و میتونم تا کهکشان راه شیری اوج بگیرم . از ته قلبم میگم . واقعا ممنون اصلا هیچ وبلاگی نیست که مثل شما ، با صمیمیت و لحن ساده درباره نوشتن و نویسندگی حرف زده باشه همشون با جدیت ، چند خط نوشتن که تکراری ترین کلمات توشون به کاربرده شده . و دارن مسابقه میدن که ببینن کی از همه بیشتر کلمات قلنبه سلمبه بلده(قلنبه سلمبه درسته دیگه ؟) یه چیز دیگه ، من فقط موقعی که حسم بیاد مینویسم این واقعااااا بده . البته صفحات صبحگاهی ام هیچوقت ترک نمیشه و این باعث افتخار منه !!!!!!! یه مشکل دیگه هم اینه که ، هررررر رمانی که مینویسم وستاش ول میکنم . الان هم نزدیک۵۰ تا رمان دارم که همشون رو ول کردم .,این مایه ی ننگ منه,. بنظرتون چیکار کنم تا از این بی حوصلگی نجات پیدا کنم ؟ البته، من دیوونه بار دوست دارم یه نویسنده بشم

سلام مهدیه عزیز خیلی خوشحالم شدم از کامنت پر مهر تو. چه خوب که صفحات صبحگاهی رو می‌نویسی. بهت تبریک می‌گم. من درکت می‌کنم. گاهی منم بعضی کتاب‌ها رو نیمه‌کاره رها می‌کنم. قبلاً حتی به خاطر این مشکل این مطلب رو نوشته بودم: لعنت بر پدر و مادر کسی که این‌کتاب‌ها را نخواند

اما در کل پیشنهاد عملی من به تو اینه که با قدم‌های کوچک کتاب‌ها رو تموم کنه. مثلاً الان یکی از کتابهایی که خیلی دوست داری رو بردار، و متعهد شو که هر روز تحت هر شرایط دو صفحه از اون کتاب رو بخونی، و تحت هیچ شرایط رها نکنیش. کنارش صد البته که می‌تونی کتاب‌های دیگه رو هم بخونی و صد البته نیمه‌کاره رها کنی.

باز هم برای من بنویس. شاد و برقرار باشی.

سلام من دوازده سالمه و از شش سالگی ، خواندن و نوشتن بلد بودم الان هم کتاب می نویسم به نظر خودم هم داستان هایم خوب هستن ولی فقط مامان و بابام اونا رو می خونن و خب پدر و مادر ها هم آدم را دوست دارند و نظر اصلیشان را نمی گویند به نظر شما این بده ؟ حتما باید کس دیگری هم بخونه اونا رو ؟ و این سوال برام خیلی مهمه : شما میدونین چطور میشه داستان ها رو چاپ کرد ؟ ممنون میشم جواب بدین

سلام من ۱۳ سالمه و از ۲ سال پیش عاشق رمان نوشتن شدم و از بچگی داستان میساختم ولی من نمی دونم چیکار باید بکنم کتاب نباید عامیانه باشه؟ سنم مشکلی نداره اخه هیچکس تاحالا تشویقم نکرده تو هیچ کاری چون سنم کمه همه فک میکنن یه مش چرت و پرت می نویسم و حتی تاحالا بجز دو تا از دوستام کسی نخواسته که بخوندش ! اشکالی نداره ازروی ی فیلم ایده بگیری و ستون و ساختارش با اون یکی باشه ولی چیزای زیادی توش فرق بکنه ؟ بعد یه مدت نمیتونم نوشتن و ادامه بدم و دیگه نمیتونم داستان و پیش ببرم !

سلام فریماه عزیز بنویس. یه وبلاگ برای خودت بساز و نوشته‌هاتو منتشر کن. به نظر بقیه اصلاً توجه نکن. برای کیف و لذت خودت بنویس و بخون. اینکه تو در این سن کم این دغدغه رو داری شاهکاره. قدر خودت رو بدون.

سلام من ۱۳ سالمه. از دوران بچهگی به داستان های تخیلی علاقه خیلی زیادی داشتم، داستان می ساختم و باخواهرم اثنها رو اجرا میکردیم. این بازی مورد علاقه من بود… در ۱٠ سالگی به این فکر افتادم که دوست دارم در آینده نویسنده بشم. تا به حال ۱۵ داستان کوتاه نوشتم و مدت زیادی از وقتی که شروع به نوشتن کردم نگذشته، در حال حاظر فقط در اینترنت نوشته هایم را به اشتراک گذاشتم و فعلا به چاپ کردن آنها فکر نکردم. ولی مشکل اصلی من اینه که گاهی ذهنم پر از ایده هست اما بعضی وقت ها هم مدت خیلی زیادی طول میکشه تا یک ایده خوب برای نوشتن پیدا کنم.

سلام فاطمه عزیز زنده باد. به خاطر اینکه با زحمت و تلاش داری استعداد خودت رو شکوفا می‌کنی بهت تبریک می‌گم. ببین، ایده روی زمین ریخته. مشکل اصلی ما اینه که دیدن و اجرای ایده‌ها رو خوب بلد نیستیم. پس زیاد نگران ایده نباش. با دقت به زندگی اطرافیان و مطالعۀ مداوم ذهنت به تدریج ایده‌ها رو بیشتر و بهتر جذب می‌کنه. اما تو سعی کن نوشتن رو هرگز به خاطر نداشتن ایده متوقف نکنی. بنویس و حین نوشتن ایده‌ها رو کشف کن. خود نوشتن می‌تونه بهت ایده بده.

یه مسئله دیگه هم هست هیچ کس یه نویسنده ۱۵ ساله رو هرگز قبول نمیکنه حتا اگه واقعا مطالبش از یه نویسنده ۵۰ ساله بهتر باشه

عزیز به این چیزا فکر نکن. از خوندن و نوشتن لذت ببر. این حساب کتابا مال کاسب‌هاست، حساب هنرمند جداست.

من عاشق نوشتن هستن وهمین طور خوندن این در حالیه که هیچکس اطراف من اهل خوندن نیست ای کاش میشد یه کاری بکنیم که مردم بیشتر به کتاب خوندن روی بیارن این طوری هم نویسنده ها انگیزه بیشتری دارن

درود زنده باد. خب، ما هر چقدر خودمون در خوندن و نوشتن کوشاتر باشیم، با رفتارمون می‌تونیم دیگران رو هم ترغیب کنیم.

سلام. من هر ماه میام این مطالبتون رو می خونم؛ چون هر چیزی در مورد نوشتن به شدت برای من جذابه. اما دچار یه مشکلی شدم. اونم اینکه انگار حس و حال نوشتن در من از بین رفته، انگار خسته و ناامید شدم. مخصوصا با وجود این مسئله که هیچ کس اهل مطالعه نیست. پس من برای کی بنویسم؟ برای مردمی که مطالعه نمی کنند؟ چیکار کنم که اون حوصله و حال دوباره در من تجدید بشه؟

فاطمه جان برای خودت بنویس. اگه فقط یه حرف بدرد بخور تو دنیای نوشتن باشه اینه: برای خودت بنویس. برای خودت بنویس. برای خودت بنویس.

اگر تونستی برای خودت راحت و شفاف و خوب بنویسی، مطمئن باش دیگرانی هم خواهند بود تا نوشته‌های تو رو بخونن.

سلام من این مطلبتون و چند تای دیگرو خوندم و امید بیشتری گرفتم برای نوشتن… ولی گاهی اوقات بی‌انگیزه میشم و به خودم میگم که اصلا به چه امیدی دارم مینویسم وقتی که هیچ‌کس کتابخون نیست و اگر هم آدم کتابخون باشه مطمئنم که چشمش به کتاب منم نمیُفته و اصلا این که وقتی میبینم که آثار ماندگار و بزرگی مثل هری‌پاتر یا ارباب حلقه ها یا…، به خودم میگم که اگه من حتی کتابمم به فروش بره هیچوقت کتاب بزرگی نمیشه و به پای اونا نمیرسه وخلاصه اینکه کلا انگیزه ای برای نوشتن ندارم گاهی اوقات… بنظرتون باید چه کار کنم؟

خب، اگه به خاطر این موضوع می‌خوای بنویسی بهتره منصرف بشی و سراغ کار دیگه‌ای بری ابولفضل جان. ولی اگر نوشتن رو دوست داری و ازش لذت می‎بری، دنبال این دو دوتا چهارتا کردنا نرو. هنرمند نمیفته دنبال دیگران. کارش رو می‌کنه. دیگران اگر خواستن میان دنبالش. نخواستن هم هیچ مهم نیست. مهم اینه که اون کیف خودش رو کرده.

بله خیلی متشکرم. نه من خیلی به نویسندگی علاقه و درواقع شیفته هنر هستم🙂 نه من فقط حس‌ام رو موقع نویسندگی گفتم که شما با مطلبتون کمک زیادی کردید… خیلی متشکرم❤️.

زنده باد شاد و برقرار باشی ابولفضل نازنین.

من همه مطالب را خوندم حتی قسمت مطالعه بیشتر همش عالی بود… من برای اولین بار هست که میخاهم بنویسم واین مقاله شما اولینی بود که خوندم خیلی ممنونم.. از همین حالا شروع میکنم و امید وارم که همه به هدفهاشون برسن ومن هم همینطور:)

خوشحالم که اینجا هستی مبینا جان با قدرت به نوشتن ادامه بده. حتما برای من بیشتر بنویس. برات بهترین‌ها رو آرزو می‌کنم.

سلام آقای کلانتری عزیز من چندتا سوال داشتم ۱-خاطراتمونو چطوری باید بنویسیم؟ طنز یا ادبی یا غمگین؟ ۲- من بعضی وقتا در مورد یه مسئله ی کوچیک چندین صفحه تو دفتر خاطراتم مینویسم! این بده؟ ۳- اگه به جای کتاب خوندن، فیلم ببینیم اشکال نداره؟ وقتی یه کتابی فیلمشم هست من دیگه کتابشو نمی‌خونم فیلمشو میبینم مثل هری پاتر،زنان کوچک و… ۴-تو این شرایط کرونا نمی‌تونیم کتاب بخریم چیکار کنیم؟ ۵- یه سوال دیگه داشتم، من وقتی از یه موضوعی ناراحتم با نوشتن علت ناراحتیم حالم خوب میشه! انگار نوشتن درمانم می‌کنه! شما هم اینطوری هستین؟!🤨 این خیلی برام سواله! لطفا جواب بدین🌹

سلام صبا جان ۱٫ هر طور که بیشتر لذت می‎‌بری. طبق اصل لذت عمل کن. اگر لذت نبری نمیتونی ادامه بدی. ۲٫ این قدرت توئه. این استعداد نویسندگی تو رو نشون میده. قدر این ویژگی رو بدون. ۳٫ بله می‌تونی، ولی اینجوری نوشتن رو یاد نمی‌گیری. بیشتر ممکنه کارگرانی یاد بگیری 😉 ۴٫ مطالعۀ آنلاین، و سفارش اینترنتی کتاب. من از سایت‌های زیادی کتاب سفارش میدم این روزا. از جمله فروشگاه جیحون. ۵٫ بله صبا جان. این موضوع علمی و مهمه. ده‌ها کتاب در این زمینه نوشته شده تو دنیا. این مطالب رو بخون: نوشتاردرمانی

موفق باشی و برقرار

ممنونم بابت جوابی که دادین،من یه جا خوندم که نوشته بود برای نویسنده شدن باید فیلم دیدنو کنار بزاریم ولی من اصلا نمیتونم این کارو بکنم به نظرتون اصلا نباید فیلم ببینم؟من عاشق فیلم دیدنم آخه یه سوال دیگه هم داشتم،کتاب صوتی چی؟ اگه کتاب صوتی گوش بدیم اونم اشکال داره؟ ببخشید که هی مزاحمتون میشم آقای کلانتری

صبا جان فیلم دیدن اتفاقا برای نویسنده خیلی هم خوبه. کتاب صوتی هم عالیه. ولی حالا چه اصراری داری که یکی رو جای اون یکی انتخاب کنی؟ همه رو با هم داشته باش.

اگه من هیچ وقت فیلم هری پاتر رو نمیدیدم کتابش رو هم نمیخوندم واگه کتابش رو نمیخوندم عاشق کتاب ونویسندگی نمیشدم بعد از هری پاتر بیشتر کتابهای علمی تخیلی دنیا رو خوندم وهمشو مدیون فیلم هری پاتر هستم

چقدر عالی. زنده باد.

سلام و مرسی از نوشته ها و سایت خوبتون به خصوص تشکر از آقای شاهین خیر ببینید .

ممنونم محمدرضا جان شاد و موفق باشی.

سلام آقای کلانتری من الان ۱۳ سالمه و شاید از سن کمی که دارم تعجب کنید و من رو به تمسخر بگیرید ولی من به شدت شیفته ی نوشتن هستم من هر روز خاطرات تلخ و شیرینم رو در دفتر خاطراتم ثبت می کنم از بچگی همه ی معلم هام انشاهامو تحسین میکردم و الان هم مشغول نوشتن رمان هستم الان بیشتر از نصف رمان رو نوشتم ولی ایده ی دیگه ای به ذهنم رسیده و منو تحریک می کنه که این رمان رو نصفه ول کنم و رمان دیگه ای رو آغاز کنم هر چند شاید نتونم این ایده ی جدید رو به خوبی بنویسم ولی بازم از ذهنم بیرون نمیره لازم به ذکره که با خوندن یه رمان این ایده به ذهنم رسیده الانم نمیدونم چیکار کنم میترسم اینم مثل بقیه ی مطالبی که نوشتم نصفه و نیمه ول کنم آخه از نوشتن این رمان خسته شدم و همش دلم میخواد یکی دیگه بنویسم لطفا راهنماییم کنید خواهش میکنم🙏

صبا جان اتفاقا سن تو کم نیست. و اصلاً چرا باید سن کم دلیلی برای تمسخر باشه؟ خیلی جدی به نوشتن ادامه بده. برای موفقیت تو نویسندگی باید پرتلاش و سختکوش باش. و تا می‌تونی کتاب بخون. و اما اگر از رمانت خسته شدی، زودتر تمومش کن، و سریع کار بعدی رو شروع کن.

باز هم برای من بنویس. موفق باشی.

سپاسگزارم که جواب منو دادید⁦❤️⁩ من تمام سعیمو می کنم که این رمانم رو تموم کنم من عاشق کتاب خوندن هستم و سعی می کنم تا می تونم بخونم اما پدر و مادرم مخالفن و فک می کنن اگه کتاب بخونم از درسهام عقب می مونم حتی با نویسندگی هم مخالفن! اما من بازم تلاش می کنم و مطمئنم که موفق می شم… ببخشید میشه چند تا کتاب خوب بهم معرفی کنید؟ ممنون میشم🌹

صبا جان تو راه خودت رو برو، و نذار هرگز کسی ذوق تو رو از بین ببره. برای خوندن هم یکسری کتاب اینجا معرفی کردم که می‌تونی بخونی:معرفی کتاب

مرسی اقای شاهین کلانتری. اری،این روزها ذهنم زیادی مشغول است و در فکر انم که کتابی بنویسم.بازم از راهنماییتون ممنون همانطور که در متنی که نوشته بودم مخاطب خاصی نداشتم و منظور من به همه ی انسان های جهان بود،شماهم نیز لبخند بزنید اقای شاهین کلانتری #لبخند بزن،زیبا تری زندگی را گرچه نمیتوان عوض کرد اما ما میتوانیم با لبخند های زیبایمان جهان را زیبا تر کنیم.بدرودددد

بخند.لبخندت زیباتر است.ناراحت نشو اما وقتی اخم میکنی یا ناراحتی خیلی زشت میشی!! عزیز من تو با خنده هایت زیباتر میشوی گرچه دوست داری همیشه ناراحت باشی،اما نمیشود؟! میدانی چرا؟چون خدا این را نخواسته.خدا خودش گفته گریه،ناراحتی،غم،دلتنگی همه ی انها یه روزی پایان میابد. میدانم تو نیز میخواهی تنها باشی اما صندلی،مبل،ساعت،فرش و حتی دیوار های این چهار دیواری تو را تنها نخواهند گذاشت.لبخند بزن.بخند تا صدای خنده هایت را حتی ادم های فضایی نیز بشنوندو بگویند چه خنده ی زیبایی!! بازم میگم بخند انسان زیبای من عزیز من تو با خنده زیبا تری اقای کلانتری عزیز من میخوام در این تابستان اولین کتابم را چاپ کنم اما کمی گیج شدم و نمیدانم باید از کجا شروع کنم.موصصوع خاصی را انتخاب نکردم.ایا با این حالی که من دارم میتوانم کتابم را چاپ کنم.چون بزرگترین ارزوی من چاپ کتاب است. #لبخند بزن،زیباتری

زنده باد کیاناز عزیز چقدر عالی. حتما کتابت رو بنویس. این مطلب هم شاید بتونه بهت کمک کنه:نوشتن کتاب

استاد میتونم از شما در خواست کنم که به انجمن ما بیاین و به کسایی که علاقه مند به نویسندگی هستن اما بلد نیستن بنویسن آموزش رایگان بدین؟

سلام عزیز من مطالب زیادی نوشتم روی این سایت و سایت مدرسه نویسندگی. که دوستان شما می‌تونن بخونن. ضمن اینکه پادکست‌ها و ویدیوها هم هست. موفق باشید.

دوستانی که اهل قلم هستن ولی نمیدونن چطوری نوشته های خودشون رو به اشتراک بذارن و برای خودشون خواننده جذب کنن پیشنهاد میکنم به انجمن تازه تاسیس(تلا) عضو بشن وعلاوه بر انتشار رمان، دلنوشته، شعر میتونن با نویسنده های دیگر در ارتباط باشن و به بهتر شدن قلمشون کمک کنن ودر آخر این مطلب را اضافه کنم که ما در همه رشته ها؛ نویسندگی، عکاسی، موسیقی، زبان انگلیسی و… آموزش رایگان داریم

شوخیش هم قشنگ نبود آری رفتنت را میگویم تورفتی ومن پیله تنهایی خود بدجور تنیدم نمیدانستم با گفتن حرف دلم هرروز از تودورتر میشم اری تورفتی من ماندم ویک اتاق تاریک وتیک تاک ساعتی که یادآور زمان دیدارم بود تورفتی من ماندم یک حال خراب باسلام خدمت شما جناب کلانتری دوست دارم بنویسم از احساسم وازشما خواهش میکنم دراین راه کمکم کنید ممنون میشم

هانا جان عالیه. با قدرت بنویس و ادامه بده. پیشنهاد میدم نوشتن صفحات صبحگاهی رو حتما توی برنامۀ خودت بذاری:صفحات صبحگاهی

بسیار جامع و زیبا توضیح دادین یه لحظه دنبال یه موضوع خاصی بودم که به نوشتتون رسیدم انقدر جذاب بود که تا اخرشو خوندم

سلام همایون عزیز سپاس از مهرت. خوشحالم که اینجا هستی. بازم برام بنویس حتما.

[…] علاقه و اشتیاق چندانی به نوشتن در شما وجود ندارد و برای یادگیری نویسندگی تردید دارید، فقط کافی است با نوشتن ازدواج کنید، عشق […]

سلام خیلی عالی بود ممنون من از بچگی عاشق نوشتنم شعر میگفتم ومینوشتم که گذاشتمش کنار الان میخوام دوباره شروع کنم

سلام زنده باد زینب عزیز با عشق و انرژی بنویس و همیشه ادامه بده.

😔😔😔 باشه مرسی از کمکتون.خیلی خوشحالم ک با شما اشنا شدم.بازم ممنونم

میشه ی کمک کنین!؟خیلی دلم میخواهد سایتی بسازم و بتوانم نوشته هایم را در ان بگذارم

کیاناز عزیز این مطلب رو بخون:چگونه یک سایت شخصی بسازیم

درود به اقای کلانتری بزرگ: خواستم یه چیزی بگم.اول اینکه شما به من گفتین که برم تو سایت ویرگول پروفایل بسازم و بنویسم.اما نشد که نشد هرچی سعی کردم همش ارور میده.واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم!!! یعنی سایت دیگری نیز وجود ندارد

همیشه دوست داشتم بتونم خوب بنویسم ولی هر موقع سعی میکردم نمیشد یا خودم متنی که نوشته بودم دوست نداشتم.تازه با سایتتون آشنا شدم. نکاتی جالب و کاربردی را متوجه شدم .ممنون

درود سپیده جان خوشحالم که اینجا هستی. حتماً بیشتر بنویس برام. موفق باشی.

اقای شاهین کلانتری با خوندن مطالب جدیدتون خیلی خوشحال شدم. خوشحال تر از قبل… در ذهنم افکارای جدیدی دارم…. بازم مرسی شما چشمان مرا به روی نویسندگی باز تر کردین این مرا بسیار خوشحال میکند.بسیار خوشحالم.خیلی خوشحالم

اقای کلانتری واقعا خوش به حالتون که الان یه نویسنده هستین.خیلی حس خوبیه که ادم نویسنده باشد.من هم همیشه تو خیالاتم دلم میخواد یه نویسنده مشهور بشم.

اقای کلانتری مرسی از کمکتون با خوندن مطالبتون خیلی ذوق کردم و بازم میگم: مرسسسسسسسسسسسسسی مممممممممنونم

منونم کیاناز عزیز

اقای کلانتری عزیز شما وقتی میگین برای بهتر دیده شدن داستاناتون باید وبلاگ بزنین اخه چطور؟ میتونین بگین؟ من که نمیدونم چطور؟

کیاناز عزیز می‌تونی توی سایت ویرگول یه پروفایل بسازی و بنویسی.

مرسی ممنونم اقای کلانتری عزیز شما لطف دارین. نه من سایت های دیگه ی شماردهم سر زدم مطالباتون رو خوندم بسیار خوب بود. ممنونم از شماچون با خوندن مطالبتون چیزای جدید نیز یاد گرفتم

از خواب تازه بیدار شدم امروز روز خوبی برای من خواهد بود… روز سرشار از خوبی و خوشی.روزی که لبخند را میتوان بر روی صورت عالم تماشا کرد. روزی که هیچگاه نمیخواهم ان را نابود بسازم،خوشحال خواهم بود چون فردا روز خوشی را اغاز خواهیم کرد.و این انگیزه ایست برای فردا… هیچ چیز نمیتواند مرا از پا درارد چون ناراحتی برایم تلخ است و من طعم تلخ را نیز دوست ندارم. به بیرون از خانه پا میگذارم نسیم صبگاهی صورتم را نوازش میکند و خورشید نیز از من استقبال میکند. بوی خوشی به مشامم میرسد بوی نو شدن است. سبزی رنگ سبزه ها… صدای نرم سکه ها… طعم خوش سنجدها… شیرینی سمنو… سیروسیبوسماق… ایا کسی میداند امروز چه روزیست؟ آری،امروز،روز عشق و شادی است. روزی که موش های کوچک ریز را خوشحال کرده است. هرچیزی که دوروبرت است میتوان انگیزه ای برای تو باشد.زندگی سخت نیست اما تو میتوانی ان را اسانتر بسازی!. گرچه فردا عید است اما تو امروزت را هم همانند عید بساز… عید یعنی: عید یه نوع درسه واسه ماهایی که یه لحظه نوشتن را ترک نمیکنیم حتی اگر زمین بلرزه #عید۹۹تان مبارک #نویسنده

کیاناز نازنین عید تو هم مبارک. مرسی به خاطر متن زیبایی که نوشتی. امیدوارم همیشه زندگیت پر از شادی و خوندن و نوشتن باشه.

ببخشید هرکسی که میتونه کمکم کنه و یه سایت خیلی خوب بهم نشون بده به من بگه اینم ایمیلمkiahmadi1385@gmail.com

اقای کلانتری راز موفقیت شما چی بوده است؟ که اینگونه موفق شدین؟

محبت داری کیاناز عزیز اگر توی آرشیو مطالب وبلاگ یه گشتی بزنی مطالب زیادی دربارۀ مسیر من پیدا می‌کنی.

اقای کلانتری نمیدونم چرا ولی بعضی اوقات خیلی از خودم نا امبد میشم

طبیعیه. برای همه پیش میاد عزیز.

اقای کلانتری بنظر من شما نویسنده ی بسیار خوبی هستین. من هم امیدوارم روزی نویسنده بشوم.همانند شما موفق

ی سوال دیگر نیز داشتم.تو همین سایت شما نوشتین عضویت در خبرنامه شاهین کلانتری هرچه روش کلیک میکنم نمیاد چرا!!!

چه چیزی باید بیاد کیاناز جان؟

اگه بخوایم از یه جهت ودیگر نگاه کنیم نویسنده شدن هم بسیار سخت است و هرکسی توان و استعدادش رو ندارد. ببخشید اقای کلانتری یه سوال شما از چند سالگی شروع به نوشتن کردین؟ میشه یکم از نویسنده سدن خودتون بهم بگین

کیاناز عزیز لطفاً سری به بخش‌های دیگۀ سایت هم بزن. گویا فقط همین مطب رو خوندی توی سایت.

اقای کلانتری شما واقعا نویسنده ی خوبی هستین!!! با خوندن مطالبتون خیلی ذوق کردم امیدوار هستم روزی من هم نویسنده شوم

مرسی از محبتت. امیدوارم که با تلاش و پشتکار تو قله‌های نویسندگی بدرخشی.

باز هم منتظر پست‌های پربار این چنینی هستیم جناب کلانتری

سلام. مطالب خیلی مفید بود کلی ذوق کردم😍

زنده باد فاطمه جان شاد و موفق باشی.

با درود خیلی خوب بود. سپاسگزارم از زمانی که برا این کار هشتین

سلام ممنونم احمد عزیز موفق باشی.

سلام ممنون بابت مطالب…لطفا به رمان نویسان عزیز بگید که زیادی تلخ ننویسند انقد که از واقعیت فاصله بگیره چون این موضوع حس بدی به خواننده القا میکنه. و افراط نکنند در موارد مختلف مثلا چهره و ثروت و… یک شخص. مطالب زیادی ترسناک ننویسند چون ترس و اضطراب زیاد موجب بیماری های مختلف و سخت میتونه بشه…ممنون

سلام ممنون بابت مطالب…لطفا به رمان نویسان عزیز این موضوع رو بگید که بیش از حد تلخ ننویسند چون گاهی انقد تلخه که دور از واقعیت میشه…و حس بدی به آدم میده…

سلام ب مرد توانا شاهین بزرگ چندی پیش یک چند سوال پرسیدم و چند روز هم از سایت بازدید کردم دیگاه نتوانستم ببینم نا پدید شد میشه به آن سوالاتم پاسخ ارایه فرماید ممنون تان شاهین بزرگ مسرور بمانید.

صادق جان سوالت رو همون موقع خوندنم. منتها دلم میخواد در قالب یک پست مستقل جوابت رو بدهم. پس اندکی صبر. فدای تو.

درود فراوان به کلانتری بزرگ یک گیتی سپاس از مطالب ارزشمند و مفید که تخم تحول ره در زهن ما میکارد که همانا : تحول افکار ما تحول زندگی ماست. من یک پسر افغانم ۲۰ سال دارم من بیشتر از ۳۰۰ کتاب را تا کنون مطالعه کردم و از این کتاب ها تقریبا ۷۰ درصدش را کاملا هضم کردم و ۵۰ درصدش را عملی کردم و همچنین فرهنگ و ترویج کتاب خوانی را برای اولین بار در شهرمان با دوستانم ساختیم و از طرف ریس دانشگاه خیلی تشویق شدیم اما تا کنون هیچ کتابی ننوشتم خیلی وقت پیش میخواستم کتاب بنویسم چون سنم خورد بود و کم و بیش مردم ما با فرهنگ مطالعه کم اشنا هستند بالایم در اون سن خورد می نوشتم میخندیدن اما حال که تقریبا ۲۰ سال دارم میتوانم این کار را انجام بدهم من تا حدود با روش نویسندگی آشنایی دارم و ایده و داستان های زیادی را میدانم

من چند سوال دارم لطفا به سوالم جواب بدهید ۱٫ چون کتاب های زیادی خواندم معلوماتی زیادی دارم آیا معلومات این کتاب هارا باز نویسی کنم مانع نیست ایراد دارد یا خیر؟ ۲٫ داستان های زیادی را از کتاب های زیادی میدانم آیا این را باز نویسی کنم بهتر است یا داستان زندگی خودم ؟را البته داستان زندگیم خیلی خیلی جالب است فراز و نشیبی های زیادی را تجربه کردم اما هرگز تسلیم نشدم ۳٫از کتاب مقوله ها و متن ها ره کپی کنم ایراد داره؟؟ ۴٫تحول و بیداری که در سن خورد که در وجودم امد در کتابم بنویسم یا این یک راز است نگویم در کتابم؟ ۵٫برای نشر کتاب و رسمی شدن آن ایا جواز نیاز است؟ ۶٫ برای چاپ و نشر کتاب محدویت سن است؟ ۷٫از اهدافم در کتاب بگویم یا خیر؟ چون بزرگان گفته هدفت را تا زمانی که به اون نرسیدی بازگو نکنید. ۸٫میشود لینک صفحات صبحگاهی را بگذارید باز ممنون ار تلاش های بشر دوستانه تان!

صادق عزیز مدت‌هاست که کامنتت توی صف جواب دادن مونده تا من سر فرصت در قالب یک پادکست به طور مفصل بهت جواب بدم. بزودی پستی که در ارتباط با تو هست منتظر می‌کنم.

دختری ۲۴ ساله ام بچه طلاقم بعداز جداشدن پدر و مادرم تو خونه عمه ام بودم برام از جهنم هم بدتر بود چن قبول شدم دبیرستان دانشگاه ولی عمه اجازه نداد بخونم چن ی شهر دیگه بود تا اینکه رسیدم به سوم دبیرستان ی خواستگار خوب داشتم ۲۶سالش بود تحصیل کرده نمازخونه خانواده دار باز عمه ام مانع شد دیگه از خودم بدم میومد میخواستم از شر خودم خلاص شم موفق نشدم بمیرم تا اینکه ی خواستگار دیگه اومد معتاد بود بیکار بیسواد ۳۸ سالش بود عمه ام قبولش کرد شب و روزم شده بود گریه الانم ۷ سال از ازدوازم میگذره ی دختر ۳ ساله دارم و ی پسر یکساله زندگی خوبی ندارم خونه مادر شوهرم هستم شوهرم بیکاره شبا تا صب بیرونه روزا خوابه خیلی تنهام و بی کس امید زنده بودنم همین بچه هاس ولی با چه آینده ایی بزرگشون کنم بعضی از شبا رو گرسنه میخوابیم…. برای بچه هام دعا کنید خواهر و برادرای گلم

شیرین عزیز سعی کن با خوندن و نوشتن خودت رو تسکین بدی و هرگز ناامید نشی.

و ی چیز دیگ من خیلیییی دلم میخواد بنویسم ولی هیچ داستانی تو ذهنم ندارم :/ لازمه حتما ی داستان داشته باشم بعد بنویسم ، یا وقتی شروع کنم ب نوشتن خودش میاد !؟

مهسا جان نیازی به این نیست که یک ایدۀ داستانی داشته باشید. می‌تونید با نوشتن صفحات صبحگاهی شروع کنید:صفحات صبحگاهی

سلام ، من تقریبا پنج شیش ماه پیش شروع کردم ب نوشتن فن فیکشن که ی داستان راجب چندتا از سلبریتی های مورد علاقمه ولی بعد از ی مدت ولش کردم ، الان دیگ نمینویسم ،میدونم تا آخر داستان قرارع چی بشه ولی اصن نمیتونم شروع کنم ب نوشتن ، و خیلیم دلم میخواد تمومش کنم ،یا حتی ی داستان دیگ شروع کنم ولی نمیدونم چرا نمیتونم

سلام من یک دختر بیست ساله هستم رشته تحصیلی ام شیمی بوده است ولی ادامه ندادم چون به هنر نویسندگی علاقه فراوان واستعداد دارم ولی نمیدانم این هنر را چه گونه واز کجا شروع کنم خواهشمند هستم راهنمایی ام کنید .

درود بر شما با صفحات صبحگاهی شروع کنید:صفحات صبحگاهیو بعد با مطالعۀ مطالب نقشۀ راه نویسندگی ادامه بدید:نقشۀ راه نویسندگی

سلام. خسته نباشین. من سوال مهمی یش اومده. اونم اینه که بهترین جایی که میتونم رایگان داستان هام رو منتشر کنم، دقیقا چه سایت یا اپلیکیشنیه؟ لطفا راهنمایی بفرمایید.

بعدش هم اصن نویسنده های داستان های تخیلی و اکشن، تو ایران به جایی می رسن یا نه؟ باید کلا فکر کار جدی رو تو این کشور بذارم کنار؟

بستگی داره که تو چقدر توی این کار جدی هستی آرمین عزیز آیا این کار رو انقدر دوست داری که حتی بدون هیچ موفقیت بیرونی از انجامش احساس رضایت خاطر عمیق داشته باشی؟

آرمین عزیز میتونی وبلاگ بزنی، یا میتونی تو سرویس‌هایی مثل ویرگول بنویسی.

سلام مطلب خوبی بود . وقتی درباره نوشتن فکر میکنم معمولا یکی از چیز هایی که به ذهنم خطور میکند اینه که در مورد چی بنویسم

سلام محمد عزیز با صفحات صبحگاهی شروع کن. احتمالا مشکلت رو حل می‌کنن.

ممنونم حتما مطالعه میکنم

سلام ممنونم از شما بابت جمع آوری و ارائه چنین نکات ارزشمندی درباره راهکارهایی برای نوشتن. بسیار بهره بردم و سپاسگزارم.

سلام مژگان عزیز سپاس از مهر شما. حتما برای من بیشتر بنویسید از دغدغه‌های نوشتاری خودتون.

سلام من حس میکنم قدرت نویسندگی دارم اما نمیدونم باید چیکار کنم پیش کی برم حس میکنم همین الانم میتونم ی رمان تقربیا مناسب بنویسم اما نمیتونم این موضوع رو کجا تست کنم ایا هیچ ناشری مسابقه ای چیزی برگزار کرده پارسال جام جم اینکارو کرد اما من نتونستم شرکت کنم امسال چی هیچکس هست لطفا ب ایمیل من بگید fatemehsabaabolhani.1999.78

فاطمه گرامی راهش مسابقه و اینا نیست. شما باید بخونی. باید خیلی جدی کتاب بخونی. الان در هفته چند تا کتاب خوب میخونی؟

سلام و خسته نباشید. ممنون از راهنمائی هاتون. من امروز شروع کردم به نوشتن صبحگاهی و دو تا هم داستان ۵۵کلمه ای نوشتم. خواستم بپرسم این داستان ها رو توی وبلاگ یا اینستاگرام منتشر کنم بهترِ، یا به عنوان تمرین برای خودم نگه دارم؟ ممنون میشم پاسخ بدید. ایام به کام😊🌺

سلام محبوبه عزیز زنده باد. چه خوب. هر که دوست دارید. می‌تونید منتشر کنید.

سلام وقتتون بخیر و شادی میخواستم تشکر کنم بابت مطالب مفیدتون

سلام مطلب فوق العاده ای بود.یه سوالی داشتم میشه داستانی نوشت که محیطش خارج از ایران باشه؟خواهشا جواب بدید!!

بله. چرا که نه. قبلاً یه چیزی در این رابطه نوشته بودم:چرا از ایرانی بودن خودمان نفرت داریم؟

ممنون از پیج عالیتون لذت بردم

سلام فقط میخواستم تشکر کنم. خیلی خوب و بسیار مفید بود!

سلام سپهر نازنین ممنونم از مهر تو

سلام و سپاس بی کران. عالی تر از عالی بود.

سپاس علی جان

باسلام خدمت استاد عزیزم آقای کلانتری مدتی بود که فکر میکردم من واقعا به چه کاری علاقه دارم. همه علاقمندیهام رو نوشتم و دیدم به نویسندگی بیشتر از هرچیز دیگه ای علاقه دارم. اولین بار که تو اینترنت در مورد نویسندگی سرچ زدم به سایت شما برخوردم. و اولین کاری که کردم این ۵۵ نکته رو شروع کردم به خوندن و یادداشت برداری. و جالبه که همه مطالب رو به جز یکی دوبار از روی گوشی موبایلم خوندم و یادداشت برداری کردم و چندتا از تمریناتش از جمله نوشتن صفحات صبحگاهی رو دو هفته هست که شروع کردم خیلی احساس خوبی دارم با اینکه اول راه هستم و خیلی خوشحالم و شاکر خداوند هستم به خاطر وجود افرادی همچون شما که این همه اطلاعات مفید و عالی در اختیار دیگران میگذارید. امیدوارم هرچه زودتر بتونم توی کلاسهای آنلاینتون شرکت کنم

سلام عارفه نازنین خوشحالم که اینجا هستی. چقدر خوب که با صفحات صبحگاهی شروع کردی. این کار زندگی تو رو متحول میکنه. مدام و مداوم ادامه بده. بیشتر برام بنویس.

درود فراوان به شما دوست گرامی قبل از هر سخنی جا داره تشکر فراوان درباره مطالب بسیار مفیدتون داشته باشم و امیدوارم که دیگران هم بتونن بخوبی از این زحمات شما استفاده مفید ببرن و خیلی خوشحالم که انسانهایی مثل شما هنوز تو جامعه هستن و قسمتی از وقت و زندگیشونو برای رشد افراد جامعه میزارن آرزوی سلامتی توام با شادی برای شما دوست گرامی را از خداوند متعال خواستارم.

سلام امید عزیز خیلی ممنون از شما دوست خوبم. خوشحالم که اینجا هستید. حتماً بیشتر بنویسد بارم از خودتون. شاد و برقرار باشید.

با سلام و احترام و اندر فواید نگارش و کتابت حکایت بسیار است که آن سبب قوت فکر و قلیان احساس و تراوش اندیشه های بسیار و خلق اعجوبه ای بی نظیر چون جناب شاهین است که چونان شاهین تیزپروازی کلمات و مفاهیم را چون صیدی با چنگال برنده کتابتش می رباید و آن را در آشیانه اش یعنی وبگاه پرطرفدارش همی فرو نشاند و اندر فواید انجیر خیس خورده سخن فراوان توان گفت که آن سبب قوت روح و جان و شادی دل کاتبی خوش قریحه شاهین نامی است که آن را بسیار دوست همی دارد پس هر انجیر خیس خورده ای که فرو می رود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات لیکن از این نکته غافل نتوان شد که هر چند افراط و مبالغت در کتابت طریقی پسندیده و نیکوست و سبب رشد کاتبانی زبر دست و ماهر است لیکن مبالغت در تناول انجیر خیس خورده مضرات بسیار همی آورد که آن درد شکم و اندرون است و گلاب و ریاحین به روی ماهتان سبب مداومت در رفتن به مکانی نه چندان خوشایند😁 حال اگر این رویه سودمند افتد و صحت تن حاصل گردد که به المراد لیک فغان از روزی که به ناچار گذرت بر شفاخانه ای افتد و دست به دامان طبیبی ناحاذق گردی و وی کیسه ات را از درهم و دینار و ریال دیار پارسیان که قدر و بهای آن بسیار فروتر از دلار سرزمین اجانب شده تهی همی کند و آخرالامر دست رد بر سینه ات همی زند و همی گوید که دردت لاعلاج است وبه قول پزشکان امروز ناخوشیت از استرس است الا ایها الحال ای پسر این پند را آویزه گوش نما و انجیر خیس خورده در حد اعتدال تناول نما پس در هر اجیر خیس خورده دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب

جناب کلانتری گرامی من بهار هستم جسارت من را ببخشید خواستم علایقتون را با چاشنی طنز بهتون یادآوری کنم در ضمن یه سوال مهمی دارم که ذهنم را خیلی مشغول کرده میخواستم بدونم که آیا شما اجیر خشک و خیس نخورده را هم دوست دارید؟؟؟😊

مثل همیشه از خوندن مطالب عالی و زیباتون لذت میبرم برقرار و پاینده باشید.

سلام بهار جان خیلی خیلی غافلگیرکننده و جالب بود. کلی خندیدم. چقدر با ذوق و سلیقه نوشتی. من هم عاشق سعدی‌ام، هم انجیر. اتفاقا خیلی از دوستان برام انجیر خشک هدیه میارن. خیسیشو میسپرن به خودم. منم طاقت نمیارم و خشک خشک میخورم. مرسی از مهر و محبتت. عالی بود

سلام و وقت بخیر از ابراز لطف و تحسین زیباتون بسیار ممنونم امیدوارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه توی خونه قدیمی ما یه درخت انجیر بزرگ بود که من هر روز می رفتم روی بلندترین شاخه های اون و یه عالمه انجیر میچیدم و اون دوران یکی از شادترین مقاطع زندگی من بود علاقه شما به انجیر برای من تداعی کننده اون خونه قدیمی و خاطرات شاد اون دوران بود انجیر خیلی میوه باارزشیه که خدا در قرآن از اون یاد کرده اصلا انجیر دوست داشتن و انجیر خوردن هنر میخواد بی جهت نیست که می گند هر مرغی نمیتونه انجیر بخوره تازه به نظر من اون مرغایی که انجیر خیس خورده میخوردند باهوشتر و هنرمندترند چون به هر حال انجیر خشک آفتاب و مهتاب بیشتری دیده و شیرین تر شده بعدشم که میره تو آب و خیس میخوره آب دیده تر میشه 😊 شادی و موفقیت قرین تمام لحظاتتون

با سلام و احترام و تشکر از مطالب مفیدتون آقای کلانتری یه سوال دارم که ممنون میشم بهم پاسخ بدید میخوام بدونم برای نوشتن در مورد موضوعی که بهش علاقه داریم آیا لازمه که آگاهی و اطلاعات زیادی در مورد اون به دست بیاریم یا با همین میزان اطلاعاتمون هم میتونیم به نوشته های خوب و قابل قبولی برسیم چون من اینطور فکر میکنم که وقتی ضمیر ناخودآگاهمون فعال بشه اون قلم را به دست میگیره و شروع به نوشتن میکنه و مطالب با ارزش و مفیدی که حتی خودمون هم از اونا اطلاع نداریم مینویسه چون اون با هوش کل و خرد جهانی در ارتباطه و آنچه که در مورد اون موضوع مورد نظرمون هست را در اختیارمون قرار میده من شنیدم که بعضی افراد بعد از خواندن نوشته هاشون تعجب کردند که این مطالب از کجا اومده در صفحات صبحگاهی از جولیا کامرون که خودتون بهش اشاره کردید هم اومده.: صفحات صبحگاهی به مغز منطقی می‌آموزد کنار بایستد و و اجازه بدهد که مغز هنرمندانه روی صفحه بیاید.

من فکر میکنم این مغز هنرمند همان ناخودآگاه باشه

حالا میخواستم بودنم که آیا من درست فکر میکنم و ناخودآگاهمون در نوشتن بهمون کمک میکنه یا اینکه برای نویسنده شدن و نوشتن مطالب خیلی خوب حتما باید اطلاعات زیادی در مورد اون موضوع داشته باشیم .؟؟؟ از پاسخگویی وراهنماییتون خیلی ممنون میشم

بهار عزیز نوشتن به ترکیبی از این دو داره. ما همزمان با نوشتن، باید با خوندن ناخودآگاه خودمون رو تغذیه کنیم. نوشتن اشتهای ما برای یادگیری رو بیشتر میکنه. بنابراین هم بخونید و هم بنویسید. از آموخته هاتون بنویسید تا اونها براتون درونی تر بشن.

با سلام و احترام جناب آقای کلانتری از مطالب بسیار مفید و آموزنده و الهام بخش شما بی نهایت سپاسگزارم دقیقا به نکاتی اشاره کردید که برای هر نویسنده ای راهنما و کار گشاست و باعث افزایش و رشد آگاهی در دنیای بی پایان نویسندگیه من شخصا پاسخ برخی سوالاتم را از این مطالب دریافت کردم از زحمات فراوان شما صمیمانه تشکر میکنم مطمئن باشید که پاداشتون را از کائنات دریافت میکنید در پناه خداوند شاد و پیروز و سربلند باشید

بهار نازنین و خوش قلب از خوندن کامنت پر مهر شما خوشحال شدم. چه خوب که براتون مفید بوده. بیشتر بنویسید برای من.

سلام خیلی مفید بود ممنون منم عاشق نوشتن ام تنها کاریه که اصلا خسته نمیشم ! یه سوال دارم میشه راهنمایی کنید ؟ البته شاید سوالم عجیب باشه ! به نظرتون یه مترجم نویسنده میتونه بهتر و موثرتر بنویسه ؟! یا یک پزشک نویسنده؟!

مریم نازنین حتماً عشق نوشتن رو جدی تر بگیر. اما دربارۀ سوالت: خب، اساساً این ها هیچکدوم تضمین کننده نیست. ما مترجم های خیلی خوبی داریم که الزماً نویسندۀ خوبی نیستن. و دکترهایی داریم که جزو بهترین نویسنده های تاریخ ادبیاتن. پس دنبال رابطۀ علت و معلولی نباش. اینها از هم جداست کاملاً.

آقای کلانتری بسیار ممنون که به انتشار تجارب با ارزش خودتون در حوزه کاری نویسندگی می پردازید. موفق باشید و پایدار.

سلام خانم هدایتی هنرمند و عزیز ممنونم از مهر شما. خوشحالم که اینجا حضور دارید. من رو از نظرات ارزشمندتون بی نصیب نذارید. وب‌سایت زیبای شما رو هم دیدم و بسیار الهام‌بخش بود برام. توی قسمت «دوستان من» سایتم بهتون لینک دادم. شاد باشید و برقرار.

سلام.ممنون از مطالب خوبتون.وب خیلی خوبی دارید

ساخت موشن گرافیک

من انشا نویسی ام خوبه و میخوام نویسنده بشم اما از اول کار هم باید کتاب هام فروش بره چیکار باید بکنم اینم ایمیلم اگه کسی کمکم کنه ممنون میشمfatemehghorayshi123@gmail.com

فاطمه عزیز برای یه مدت مطالب و آرشیو سایت رو به دقت مرور کنید. جواب خیلی از سوال هاتون رو به راحتی پیدا میکنید.

سلام آقای کلانتری عزیز. خیلی خیلی زیاد ممنونم از نکاتی که ذکر کردید . واقعا مثل یه سطل آب یخ من رو به زندگی برگردوند . متشکرم که می‌‌نویسید

سلام خیلی خوشحالم که براتون مفید بوده. بیشتر برای من بنویسید.

سلام دوست عزیز من یکی از علاقمندان هنر نویسندگی هستم. بعد از جستجو برای کتاب آموزش نویسندگی، به کشفی رسیدم که هر نویسنده نو پایی مشتاق رسیدن به آن است. ازتون خواهش میکنم یه بخش برای معرفی این کتابهایی که میگم بذارید تو سایت. کتابهای نگارش و انشاء از اول تا سوم راهنمایی. خودم هنوز نخوندم ولی با یه نگاه اجمالی متوجه اصولی بودن آموزش شدم. از اینترنت هم قابل دانلود هستن.

از پیشنهاد خوبت ممنونم سامان عزیز.

سلام من ۱۴ سالمه و به علاقه زیادی به خوندن کتاب دارم اما همه کتابایی که دارم قدیمی ان و ترجمه و چاپ خوبی ندارن البته از دوسال پیش یک رمان کودکانه رو خوندم و لذت بردم .من عاشق رمان خوندنم ولی خانواده اجازه خودند رمان رو نمیدن یعنی خیلی کتاب اهمیت نداره و منم روم نمیشه که بگم چقدر رمان دوست دارم الان درحال خودند رمان در همسایگی گودزیلام خیلی قشنگه یه رمان دیگه هم خوندم که درباره گروه موسیقی ماکانه من طرفدار این گروهم و یه رمان عاشقانه و خیالی هم درباره شون نوشتم خیلی هم طولانیه ولی تنها کسی که اونو خونده دوست صمیمیه دلم خیلی میخواد بنویسم یه وبلاگ هم دارم که یه رمان از یه نویسنده دیگه میذارم .من میترم از این که رمانمو بدم بقیه بخونن و خوششون نیاد چیکار کنم؟بازم بنویسم؟

سپیده عزیز روی اینترنت میتونی پی دی اف بهترین رمان ها رو به صورت رایگان بخونی. بنویس. انقدر تمرین کن و بنویس تا شهامت ارائه کارهات رو پیدا کنی. ضمناً شاهکار هم بنویسی قطعاً یه عده خوششون نمیاد. تو کار خودتو بکن.

استفان کینگ نویسنده ی معروف رمان های ترسناکه و میتونم بگم که اون محشره . حرف جالبی زده که به نظرم می تونه کمکت کنه : اصلا به نظر دیگران توجه نداشته باش ، اگه مردمی پیدا شدن که گفتن کارت خوب نیست فقط شونه بالا بنداز و بگو همینه که هست این حرف اقای کینگ خیلی به من کمک کرد

سلام آقای کلانتری خسته نباشید من به پیشنهاد شما امروز یک وبلاگ شخصی راه اندازی کردم ودر اون یک مطلب هم درج کردم خوشحال میشم از وبلاگم بازدید کنید و نظرتون رو راجع به اون بگید.

سلام سرشار عزیز چقدر عالی، خیلی خوشحالم که این کار رو آغاز کردید. منتظرم تا بیشتر و بیشتر بنویسید.

این رو هم بگم که من در سال شاید فقط یکی دو صفحه بنویسم .چند سال پیش زمانی که دانش آموز بودم یه داستان طنز نوشته بودم ولی به خاطر خجالت به هیچکس نشون ندادم و متاسفانه خوراک سطل زباله شد.هر از گاهی ایده هایی به ذهنم میاد ولی چون کلمات کمی در ذهنم دارم ونمیتونم مطالب رو به هم ربط بدم بی خیال نوشتن میشم.شروع کردن ویه برنامه مستمر برای من خیلی مهمه که نمیدونم چه جوری برنامه ریزی کنم.ممنون

سلام از مطالب مفیدتون بسیار ممنون وسپاسگزارم راستش من به نویسندگی خیلی علاقه دارم اما وقتی میام بنویسم با کلی زحمت و فشاری که به خودم میارم در حد یک صفحه می نویسم که بیشتر دل نوشته هست.البته این رو هم بگم که وقتی نوشته های خودم رو برای دیگران میخونم خوششون میاد وتعریف میکنند.خیلی دوست دارم فیلمنامه .کتاب . ونوشته های طنز بنویسم.ممنون میشم اگر راهنماییم کنید.

سلام سرشار عزیز. پیشنهاد میکنم یک وبلاگ شخصی راه اندازی کنید و هر روز بنویسید. این یکی از بهترین راه های یادگیری نوشتنه.

سلام آقای کلانتری با تشکر از مطالب آموزنده و شیرینتون. این موضوعاتی که تو این بخش فرمودین رو کاملا میدونستم اما دوسالی هست دچار انسداد نویسندگی شدم و منتقد درونم خیلی عذابم میده.چون کارم شعر و مقاله بود اما نوشته ها و یادداشت های مختلفی داشتم بعد از دو دوره نویسندگی تصمیم به نوشتن کتاب گرفتم.هم ایده های زیادی دارم و هم از نظم درونم باخبرم …انسجام و کامل بودن این متنی که شما گذاشتید درونم رو برانگیخت . تمریناتمو از امروز شروع میکنم .مدیون کایناتم که منو با سایت شما اشنا کرد. بازم تشکر

به سحر منصوری نژاد عزیز چه خوب که براتون مفید بوده. من براتون آرزوی سالی پر از نوشتن دارم. روی کمک من حساب کنید. اینجا هم بیشتر بنویسید. خوشحال میشم.

[…] چگونه نویسنده شویم؟ ۵۵ نکته کاربردی درباره آموزش نوشتن… […]

با سلام و آرزوی خوشحالی جناب آقای کلانتری ، بنده نوجوانی ۱۴ ساله هستم ، که به نوشتن بسیار علاقه مندم و قلم بسیار خوبی نیز دارم . ( به خصوص در نوشتن متون انتقادی ) . رمان و کتب هم زیاد میخوانم ( از جمله ادبیات کلاسیک و آثار ژول ورن و مارک توین ) ، در ضمن علاقه ی زیادی به فیلمنامه نویسی دارم ، چگونه میتوانم این کار را انجام بدهم ؟

محمدرضا جان وب سایت شخصی خودتون رو راه اندازی کنید و هر روز یک مطلب جدید بنویسید. در دوران جدید این بهترین راه برای نویسنده شدنه. منتظر نوشته های شما هستم.

سلام در ضمن فراموش کردم بگم که هم کتاب راه هنرمند رو که معرفی کردین مطالعه کردم و هم صفحات صبح گاهی رو می نویسم و تاثیرشون رو تو همین مدت خیلی کم دیدم توی زندگیم .باز هم ممنون از شما

سلام چقدر عالی که شما انقدر طلبه و پیگیر هستین. من رو در جریان فعالیت های خودتون قرار بدید همیشه. اگر سایت راه انداختید به من بگید حتماً.

سلام شاهین جان راستش من به خاطر یکی از دوستام که روی فیلم نامه کار می کنه و نیاز به راهنمایی داشت یه سرچ توی گوگل کردم و با وبسایت شما آشنا شدم. و این پست ۵۵ نکته ای رو هر روز با توجه به وقت کمی که دارم، کامل خوندم و حدودا به خاطرش ۳ هفته لپتاپم رو خاموش نکردم. خواستم تشکر کنم بابت زحمتی که کشیدین و اینکه من توی زندگیم اگر چندین نقطه عطف وجود داشته باشه مسببین دو تا از اونا آقای شعبانعلی عزیز و شما هستین. آرزوی موفقیت روز افزون دارم براتون. با احترام

سلام چه کامنت خوشحال کننده ای. باعث افتخاره که اینجا هستین. خوشحال میشم برام بیشتر بنویسین. یه امید دیدار

سلام آقای کلانتری شماخیلی خوب استعدادهای ماروبیدارمی کنیدنمی دونم اسمش چیه ولی من بهش میگم آرزو.یکی از آرزوهای بزرگ من نویسندگی اماازونجایی که.سوادی ندارم نویسندگی برام غیرممکن به نظرمی رسیدامابااینکه الان امیدوارم کردین ولی بازهم این بی سوادیم یه کم نگرانم کرده … تشکر

مهدی جان با قدرت بنویس. خیلی از نویسنده های بزرگ حتی دیپلم هم ندارن. همینکه توان نوشتن کامنت رو داری، این نشون میده که هم اینترنت رو میفهمی و هم ذوق نوشتن داری. با قدرت بنویس. منتظرم تا بخونم.

ممنون آقای کلانتری نکات مفید و کاربردی به اشتراک گذاشتین

به نظر من بهترین راه برای یادگیری هر کاری اینه که از همین الان همون کارو شروع کنیم…

سلام. ممنون واقعا نکات ارزنده ای رو در مورد نویسنده شدن جمع آوری کردین و یک جا در اختیار خواننده قرار دادین. دست تون درد نکنه. اون مشق صبحگاهی رو من مدتهاست دارم انجام میدم و بهش عادت کردم و بعد از بیدار شدن تقریبا جزء اولین کارهاییست که انجام میدم. و دیگه طرح سوال بدون فکر کردن به جواب اونها. در پناه خدا و موفق و موید باشید.

سلام خانم خادمی عزیز ممنون از لطف شما. چقدر خوب که صفحات صبحگاهی رو مینوبسید. واقعاً معجزه میکنن. زنده باد.

سلام مجدد. در مورد معجزه صفحات صبحگاهی که من اسمشو گذاشتم مشق صبحگاهی (چون یه جورائی این اسم منو اجبار میکنه به نوشتن) بهتون بگم من در ابتدا که شروع کردم خیلی بی هدف مینوشتم و هر چی به ذهنم میرسید رو کاغذ میاوردم. کم کم ناخواسته این نوشته ها هدفمند شد و من هر روز در پایان نوشته هام برای روز بعد موضوع انتخاب میکردم این موضوعات مربوط می شد به مسائل اجتماعی که حیطه فعالیت من هست و من در موردشون مقاله و تحقیق مینویسم. حالا می بینم این صفحات صبحگاهی تبدیل شده به مجموعه ای ارزشمند که به من در نوشتن مقاله هام کمک میکنه.

سلام خانم خادمی عزیز چقدر خوشحال کننده و عالی. ممننم که تجربۀ خودتون رو اینجا به اشتراک گذاشتید. به امید درخشش روزافزون شما.

این پست مطالب زیادی رو بهم یاد داد ممنونم جناب کلانتری عزیز بلاگ خیلی خوبی دارید…

درود بر شما، به نظر من برای نویسنده شدن باید مطالعه بسیار داشت

بسیار عالی ممنون Too many Thanks

[…] چگونه نویسنده شویم؟  […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

سلام ۲۲ سال عمر من است و نوشتن و خواندن به زبان دری پشتو عربی و فعلا در حال مطالعه نوشتن وخواندن فرانسوی استم و خاطرات تلخ و شرین از زندهگی و مهاجرت دارم میخواهم نویسنده شوم و سطح مطالعه من یعنی فشرده بگویم بسیار کتاب نخواندیم ایا امکان دارد نویسنده شوم منطزر جواب و رهنمایی شما استم با تشکر از زحمات شما که بسیار زحمت کشیدیت در متن بالا

سلام احمد عزیز چرا که نه، حتماً میتونید نویسنده بشید، راز نویسندگی سرسختیه. آیا شما آدم سرسختی هستید؟

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

سلام آقای کلانتری نوشته هاتونو معمولا دنبال می کنم و اغلبشون رو دوست دارم. وبلاگتون پر از مطالب پربار و جذاب راجع به نویسندگیه، ممنون از به اشتراک گذاریشون.

یک نکته ای به ذهنم اومد برای تمرین نویسندگی و نوشتن ، گفتم اینجا بنویسم. ما(منظور من وکسانی مثل من که تجربه چندانی در نوشتن نداریم) می تونیم رمان ها یا داستان های کوتاه یا جملات بزرگان رو تغییر بدیم . معمولا جملات بزرگان یه جرقه ای رو در ذهن آدم روشن می کنن مثلا یک مجموعه ای از اتفاقات درونی یا بیرونی شخصی که با اون جمله تضاد دارن یا جمله مذکور رو تایید می کنند یا بهتره بگم مجموعه ای از کنش ها در ذهن شکل می گیره که میشه راجع به همون ها نوشت یا بعضی کلمات جمله رو برای خودمون تغییرش بدیم… . یا اینکه حین خوندن رمان ها میشه یک سری جملاتی( ک با ساختن تصاویر ذهنی از رمان در ذهنمون ساختیم )رو اضافه کنیم، اسامی شخصیت های رمان یا بعضی دیالوگ ها رو خط بزنیم یا حاشیه نویسی کنیم و بجاش شخصیت ها و کلمات و جملات خودمون رو اضافه کنیم .کتاب های جذابی که بتونیم چند بار از روشون بخونیم گزینه های بهتری برای این کار میتونن باشن. حتی می تونیم اخر نوشته های دخل و تصرف شدمون بنویسیم : نوشته ی “(اسم خودمون)” برگرفته از نوشته ی”(فرد نویسنده) ” احتمالا اینجوری اعتماد به نفس بیشتری رو برای نوشتن بدست میاریم. ممنون که وقت گذاشتین و کامنتم رو خوندین.

لام فاطمه جان چه پیشنهاد خوبی. من که حتماً انجام میدم.

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

سپاس فراوان از جناب کلانتری صاحب واقعا متن زیبا و در واقع موضوع زیبا و دلپسندی را رویش کار کردند و در خدمت مان قرار دادند نهایت سپاس از شما واقعا استفاده کردم با امید اینکه از برنامه های بعدی تان هم بنده مستفید گردد بعید از لطف تان نخواهد بود

ثمرالدین عزیز لطف دارید. موفق باشید و برقرار

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

سلااام صبح بخیر، آقا جان خب این چکاریه با ما کردی؟ دیشب من امدم دنبال اسمِ شاعر یه شعر بگردم که تصادفا هدایت شدم توی این صفحه از وبسایت شما،مگه تونستم در بیام دیگه؟همینقدر بگم که خوندن این صفحه و خیلی از صفحاتی که بهش مرتبط بود( و حتی کامنت ها) باعث شد بدون اینکه از خوندن خسته بشم چند ساعت رو اینجا سپری کنم و فقط وقتی بابام واسه خوردن دمنوش آویشنی که هر صبح نوش جان میکنه دعوتم کرد از جلوی مانیتور بلند شدم و باز برگشتم، تشکر میکنم از شما بابت وبسایت و مطالب خیلی مفیدش که تازه الان باهاش آشنا شدم

سلام به کمال عزیز خوشحالم که از سایت خوشت اومده. به امید یه دوستی طولانی…

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

سلام اقای کلانتری خیلی خوشحال شدم از اشنایی با این سایت زیبایی تان راستش خیلی دوست دارم بنویسم اما یک دو بار که تصمیم جدی گفتم که بنویسم باز ام فاصله ایجاد شد و چنان نشد!با این منوال که الان من پیش میرم چندان پشرفت جهیشی در نوشتن ندارم. اما با راهکار های که شما پشنهاد داید امیدوارم بیتوانم به این مشکلاتم کوتا بیام. واقعا مطالب زیبایی بود ممنون شادکام باشید – راستی شاهین، نرم افزاری که پشنهاد دادید تنها روی افیس ۲۰۰۷ میشه نسب کرد. من که نتوانستم بالای افیس ۲۰۱۶ نسب کنم. نرم افزاری دیگری در پشنهاد دارید؟

علی جان متاسفانه نرم افزار دیگه رو سراغ ندارم، فکر هم نمیکنم باشه. به نظرم ویراستیار ارزشش رو داره تا ورد مدل پایین تر نصب کنیم! روی ۲۰۱۰ هم نصب میشه. و اما در مورد نوشتن: نوشتن صفحات صبحگاهی رو امتحان کنید، احتمالا گره کارتون باز بشه.

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن | کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

سلام شاهین عزیز نمیدونم کی اولین بار به اینجا رسیدم و از چه طریقی ولی دقیقا یادم هست که بنابر عادت نگاهی گذار به سایت انداختم و رد شدم تا اینکه بعد از چند ماه دوباره سر از اینجا در آوردم. والان دیگه خواننده ثابت اینجا شدم. درست روز قبل از اعزام به خدمت من بعد از چند ماه دوباره به صورت اتفاقی به این سایت برخورد کردم و اون روز دقیقا اون روز این سایتو تا جایی که تونستم بالا و پایین کردم. و حسرت خوردم که ای کاش زودتر خواننده ثابت اینجا میشدم. نوشته هات بسیار دوس داشتنی و سمت و سو دهنده هستن. هر بار که مرخصی میگیرم بر میگردم حتما سری به اینجا میزنم امروز هم کلا با مطالبه اینجا که عقب افتاده بود و نخونده بودم سر شد. معمولا به عنوان خواننده خاموش توی سایتا میچرخم ولی این کمترین کاری بود که میتونستم در جواب زحمات شما انجام بدم یک کامنت ساده. از پیشنهاد های بسیار خوبی که در مورد کتاب و نوشتن میدی ممنونم. تا مرخصی بعدی که بیام و نوشته هایه زیباتو بخونم.

سلام راش عزیز امیدوارم خدمتت زودتر با خوبی و خوشی تموم بشه و بیای تا با هم بیشتر و بیشتر گپ بزنیم. از کامنتت معلومه آدم خوش ذوق و قریحه ای هستی. ضمنا از لطفت به من ممنونم.

[…] پست «چگونه نویسنده شویم؟» را (که بلندترین پست وبلاگ است) با دقت عجیبی خوانده و […]

سلام جناب کلانتری عزیز خوشحالم از اینکه افتخار شاگردی شما رو به واسطۀ این سایت ارزشمند دارم. خاموش می خونمتون ولی در روشن کردنم سهم بسزایی دارید 🙂 ممنون موفق باشید

سعید یگانه عزیز باعث افتخار من هستش که به وبلاگم سر میزنید. از کامنتتون خیلی خوشحال شدم.

[…] چگونه نویسنده شویم؟ | دریافت کتاب قدرت نوشتن| کانال مهارت های نویسندگی در تلگرام […]

سلام. اگر وب شما رو به یک کشور تشبیه کنیم، به نظرم این پست حکم پایتخت این کشور رو داره. سخاوتمندی شما در به اشتراک گذاشتن این حجم از مطالب مفید، تحسین برانگیز و آموختنی است.

سلام بر سعید تارم نازنین از محبتی که به من داری بی نهایت ممنونم. داشتن دوست خوب و خوش ذوقی مثل تو باعث دلگرمی منه.

سلام شاهین جان.

چقدر عالی و شگفت انگیز بود این پست. 🙂 می دونم که باید سر فرصت، یکبار دیگه حسابی با دقت و حوصله بخونمش. امیدوارم بتونم وقت بذارم و تمام نوشته های خوب و مفید و دوست داشتنی سایتت رو به طور منظم بخونم. راستی. چقدر خوب که کانال تلگرامت رو معرفی کردی. من هم الان عضوش شدم. عالیه.

این نقل قول هم که بی مناسب به این پستِ خوب نیست، تقدیم به تو: “یک نویسنده ی حرفه ای، نویسنده ی آماتوری است که هیچگاه از نوشتن، دست برنداشته است.” – ریچارد باخ

بهترینها رو در نویسندگی و زندگی برات آرزو می کنم.

شهرزاد نازنین نمیدونی چقدر از حرف ها و نوشته های ارزش آفرین تو توی متمم و وبلاگت چیزهای خوب یاد گرفتم. نگاه پر مهر و زیبای تو به زندگی همیشه برام قابل تحسینه. ممنون از جملۀ زیبایی که نقل کردی.

پست آموزنده ای بود. سپاس

[…] […]

سلام. من دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم و الویت من ورزشم هست وبعد تغذیه مناسب و رفتن به باشگاه بطور منظم ک درطول روز چندساعت وقت آزادمیمونه وبرنامه ریزی چندساله برای ورزشم کردم، در کنار این مسئله حس کردم توانایی نوشتن دارم به چند دلیل۱: وقتی تو دانشگاه بودم دلم گرفته بود از بیرون پنجره کلاس درختا معلوم بود تا استاد بیاد ناخودآگاه ۴صفحه فضای بیرون کلاس رو توصیف کردم و خیلی قشنگ نوشته بودم۲: مدرسه انشا نوشتنم ازهمه بهتر بود وهمیشه۲۰میشدم درس خون نبودم اما رو نمره ورزش و انشا فقط حساس بودم چون غرق میشدم توی موضوعی ک معلم داده۳: حس میکنم اطرافیانم نمیتونن ایده خوبی نسبت به من تو نوشتن داشته باشن۴:دلم میخواد تموم حس هایی که دارم تو هرمقطع زندگیم رو یاداشت کنم چون یکبار این کارو کردم و چندماه بعد خوندمش انگار من ننوشته بودم۵: هرکتابی ک میخونم دلم میخواد یاداشت کنم چیزی که ازش فهمیدم و جاهای دیگ ازش استفاده کنم۶: زمانی ک آرومم نوشتن روحم رو ارضا میکنه حس خیلی نابیه اما مشکل اینجاست که من همیشه آروم نیستم و باید روی خودم کار کنم چون هروقت عصبی میشم هیچ چیزی برای نوشتن ندارم توذهنم…مشکل دوم اینه ک تنبلی میکنم تو نوشتن و حتی برنامه روزانمم نمینویسم اما دردنم دوست دارم این کارو…حالا بنظر شما میتونم نویسنده شم؟احه نمیدونم اسم این حس من چیه نویسندگی هیچی نمیدونم ازش و این که یه ورزشکار میتونه اصلا نویسنده باشه؟؟؟ بیشتر دلم میحواد داستان زندگیم رو ازحالا یاداشت کنم تا ۷۰سالگیم یه رمان واقعی ولی خب هیچی نمیدونم ازاین حرفه لطفا راهنماییم کنین

فرحناز عزیز اتفاقا یه ورزشکار میتونه نویسندۀ خیلی خوبی هم باشه. حتماً کتاب وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم هاروکی موراکامی رو بخون. و اما برای اینکه بتونی خوب بنویسی، برنامه‌ریزی داشته باشی و از اهمال‌کاری نجات پیدا کنی، هر چه سریع‌تر نوشتن صفحات صبحگاهی رو شروع کن:صفحات صبحگاهی

سلام مرسی از نوشته های مفید شما . در مورد ۱۶ منظور از عدد زدن چیست ؟

سلام محمد رضا جان این نوع نوشته‌ها منظورمه:نوشتن کتاب

اگر میتوانی امشب بیا و سری به خانه تنگ دلم بزن. بیا و ببین که چراغ دلم هیزمی برای گرم کردن این خانه ندارد. این من،بعد تو، پوچ و تهی شد.. خیلی وقت است که فلسفه دوست داشتن تورا بسته ام. سه سالی میشود.. سه سالی میشود که تمام خصوصیاتم را ازدست داده ام. سه سالی میشود که دیگر ان دختر شاد و معصوم و ارام و..نیستم. سه سالی میشود که حتی با خودم رو راست نیستم. خیلی وقت است که هیچ کاری بدون تودرست پیش نمی رود،فقط میگذرد. خیلی وقت است دیگر کسی را با محبت دوست ندارم،دیگر در این دنیا زندگی نمیکنم،دیگر دست هایم عطر تورا کم دارند. ای جانِ جانان،ای درد و درمان،ای سخت و اسان، اغاز و پایان بعد تو،خیلی وقت است که حتی روحم آرام نشده،دیگر هیچ چیز سر جایش نیست. مانند قلب من که بی اعتنا به تمام اصرار هایم برای ماندنش دنبال تو راه افتاد ،تویی که نمیدانم کجایی! ای تو و قلب من،کجایید؟ ای کاش می امدی و قفل این زندان تنگ را باز میکردی،و بر خانه ام عطر طراوت میریختی. بیا بر من ببار ای ابرکم،تازه تر شو.. ببار و قطره قطره نم نمک ازاده تر شو.. بیا و باغِ دلم را پر از برگ و پر از خابِ ستاره کن.. آ.ف اقای کلانتری من میخوام نویسندگی رو شروع کنم ممنون میشم کمکم کنید. مطالبتون عالی بود💙

زنده باد آنیتا جان شروع کن و خیلی جدی ادامه بده. حتما برای من بنویس باز هم. موفق باشی و برقرار.

سلام خانم فرحناز من نوشته ی شما رو خواندم و حس جذب کننده ای توش نهفته بود . همین الان پیشنهاد می کنم کتاب “کفش باز” نوشته ی فیل نایت و بخوان . نویسنده خودش ورزشکار هست.

من عاشقِ انجیر خیس‌خورده و نوشتنم!

نام

ایمیل*

چگونه رمان جذاب بنویسیم
چگونه رمان جذاب بنویسیم
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *