راه اندازی یک کسب و کار جدید کار سختی نیست، اما نیاز است تخصص لازم را داشته باشید. همراه با تخصص، باید در رفتار و طرز تفکر خود تغییراتی به وجود آورید تا به موفقیت تان کمک کند. در ادامه چندین نکتهی مهم را بیان می کنیم که رمز و راز انسانهای موفق است. با یوکن همراه باشید تا به تمام چیزهایی که برای موفقیت در کسب و کارتان نیاز دارید، دست پیدا کنید.
منبع: inc
آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟
ممنون بابت مطالب مفید تان .
چگونه سر کار موفق باشیم
مطالب مفیدی بود
مجله موفقیت یوکن، مجله ای است ویدیویی که تلاش می کند هر آنچه انسان های موفق درباره موفقیت از دیروز تا به امروز تجربه کسب کرده اند را به آسان ترین شکل ممکن در اختیار شما بگذارد. هدف ما در یوکن گردآوری بروزترین روش های موفقیت فردی، سازمانی و تجاری است تا مرجع کاملی باشیم برای مخاطبین و افرادی که سعی دارند موفق شوند.
پیشرفت شغلی چگونه به دست می آید؟چگونه در کار خود موفق باشیم؟ چگونه در کار خود پیشرفت کنیم؟ چه عادت ها و رفتار هایی به پیشرفت شغلی ختم می شوند؟ اگر در شغل خود به دنبال موفقیت هستید با این مقاله از هاو کن یو همراه باشید.
اینترنت پر از مقالاتی است که در مورد پیدا کردن شغل نوشته شده اند اما چیزی در مورد پیشرفت شغلی کارمندان نمی بینیم. شرکت هایی که تعدیل نیرو می کنند باعث می شوند یک کارمند کار سه کارمند را انجام دهد. سوال اینجاست که با این همه فشار کاری چطور می توان به پیشرفت شغلی فکر کرد و بر آن تمرکز نمود؟ اگر این سوال برای شما هم پیش آمده در ادامه با هاو کن یو همراه باشید.
این عادت، دو پهلو است و معانی مختلف از آن برداشت می شود. این عادت شما را وادار می کند تا شغل منحصربه فرد متناسب با استعداد، علاقه و ارزش هایتان را پیدا کنید و بر آن تمرکز کنید. اگر چیزی را که واقعا به آن علاقه دارید و استعدادش را هم دارید پیدا کنید همین باعث می شود موتورتان روشن شده و تا آخر خط تخته گاز برانید. ما در هاو کن یو قبلا یاد گرفتیم که بدون علاقه و انگیزه هیچ پیشرفت و موفقیتی منجمله پیشرفت شغلی حاصل نمی شود.چگونه سر کار موفق باشیم
یکی از سوالات مهمی که در زمینه موفقیت کسب و کار پرسیده می شود این است که چگونه یک کسب و کار موفق را شروع کنیم؟ یا به عبارت بهتر یک کسب و کار موفق چه خصوصیاتی در هنگام شروع باید داشته باشد. در ادامه یک دوره آموزشی ویدیویی در این باره برای شما عزیزان تهیه کرده ایم که اصول راه اندازی یک کسب و کار جدید را مشخص کرده و به تمام سوالات شما در این باره پاسخ خواهد داد. برای ورود به آموزش روی لینک زیر کلیک کنید.
در سطح عملی هم، ماموریت حرفه ی شما توسط توصیفات شغلتان نشان داده می شود. افراد حرفه ای رضایتمند، کسانی هستند که کارشان را می فهمندو می دانند که برای انجام کار خوب چه کار باید بکنند.این ناشی از شایستگی فنی و حرفه ای و دانستن این نکته است که مشتریان یا مدیران چه انتظاری از آنها دارند.
شما باید مطمئن شوید که وقتی کارتان را خوب انجام می دهید مدیر می فهمد و درک می کند که شما انتظار پاداش و ترفیع دارید. اکثر مواقع کارمندان خیال می کنند که مدیران می دانند که وقتی پای کمک به دیگران جهت پیشرفت حرفه ای به میان می آید بهترین کار چیست و فکر می کنند که همین که کارشان را خوب انجام دادند پاداش و ترفیع می گیرند. متاسفانه حقیقت این است که بسیاری از کارگران و کارمندان تنها وقتی جلب توجه مدیر را می کنند که مشکلی وجود داشته باشد.
اگر واقعا می خواهید به ترفیع و پیشرفت شغلی برسید باید آن را درخواست کنید. مدیر شما ذهن خوانی بلد نیست و اینکه دست روی دست بگذارید فرصت های ترفیع را از دست می دهید.
سال ها پیش مقاله ی جالبی خواندم که در آن نوشته بود که از آنجا که بسیاری از سازمان ها دیگر استخدام بلندمدت را تضمین نمی کنند مهم این است که شما به جای اینکه کارمند وفادار باشید پیمانکار خودتان باشید. شما به عنوان یک پیمانکار تمرکزتان باید بر این باشد که کارتان را به نحو احسن انجام دهید و تا سرحد امکان یادگیری را در دستور کارتان قرار دهید و از هر موقعیت کاری تان درس بگیرید و آماده ی این باشید که اگر فرصتش پیش آمد به شغل جدید بروید.
مسئولیت پیشرفت حرفه ای خود را بر عهده بگیرید. وقت را در زویای بهترین موقعیت هدر ندهید و منتظر این نمانید که شرکتتان متوجه کیفیت برتر کارتان شود و به شما ترفیع بدهد. یک مسیر شغلی ترسیم کنید و مدیران خود را به شرکایتان در طی مسیر شغلی تان تبدیل کنید. همگام و هم مسیر با هدف های شرکت خود قدم بردارید و در این مسیر ثابت قدم باشید.
اگر موقعیتی که در آن هستید حس بدی به شما می دهد نگذارید عقلتان بر احساستان غلبه کند. تا حال شده شغلی را بگیرید که احساستان با آن موافق نبوده اما عقلتان می گفته انجامش دهید و تنها چند هفته بد فهمیده اید که حق با احساستان بوده است؟ استیو جابز می دانست که مردم چه می خواهند و آن را قبل از اینکه حتی متوجه بشوند که آن را می خواهند در اختیارشان قرار می داد. اگر استیو جابز راهی را می رفت که همه می رفتند، امروز به جای آی پد هنوز سی دی پلیر داشتیم.
منطق همه جای خود را در تصمیم گیری دارد اما تفکر همراه با احساس دیدگاه متوازنی را به پیشرفت حرفه ای تان می دهد که تحلیل ناب نمی دهد.
منظورم شبکه ی اینترنتی نیست. بلکه تعداد افرادی است که در حرفه ی خود می شناسید و آنها هم شما را می شناسند. این افراد می توانند همکار، استاد و هر کسی که به او ارجاع داده می شوید از پزشک اطفال تا لوله کش را شامل شود. شبکه ی افرادی که با آنها ارتباط دارید می توانند بینش عینی را برای ارزیابی فرصت ها و مشکلات ارائه کنند. سازمان های تجاری، انجمن های دانشگاهی، دوستان دوستان و کلاس های تحصیلات تکمیلی همگی منابع خوبی برای توسعه ی شبکه تان و روابطتان با همکاران هستند که می توانند به شما در پیشرفت حرفه تان کمک کنند. یادتان باشد: امنیت شغلی می آید و می رود، اما شبکه ی مستحکم از افراد و آشنایان فارغ از اینکه شرایط چیست ارزشنمد است.
با اینکه غریزه ی ابتدایی ما می گوید حریفان و رقبا را به خاک و خون بکشیم، اما احتمال این وجود دارد که بخواهیم دوباره با آنها کار کنیم. تحقیر باعث رشد روابط بلندمدت نمی شود. بلکه حس دائمی انتقام را پرورش می دهد.
دفعه ی بعدی که که کفرتان بالا آمده بود، خودتان را در جای رقیب یا حریفتان قرار دهید. راه حلی را پیشنهاد کنید که به نفع هردوتان است. ممکن است در کوتاه مدت پیروز نشوید اما دوست هم ندارید با دوشن مادام العمر سر کنید مگر نه؟
اگر با هاو کن یو همراه بوده باشید، چندین و چند مقاله ارتقای فردی در رابطه با اعتماد به نفس را با هم مرور کردیم و آموزش دادیم که چگونه اعتماد به نفس داشته باشید.
چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم
برای همه مان پیش آمده است که اعتماد به نفس را برای لحظه ای از دست می دهیم و هنگام نوشتن رزومه می گوییم آیا واقعا اینهایی که می نویسم از پسش بر می آیم؟ البته منظورم این نیست که رزومه تان دروغ بنویسید اما اگر از فقدان اعتماد به نفس رنج می برید یادتان باشد که رفتار مثبت همیشه بر منفی گرایی فایق می شود و از این حالت در می آید. و رفتار شما چیزی است که دیگران می بینند نه چیزی که در درون حس می کنید. ترس و فشار را کنار بگذارید اعتماد به نفس داشته باشید.
چند بار برایتان پیش آمده که با خودتان بگویید باید امسال ده کیلو کم کنم اما سال هم تمام می شود و تازه دو کیلو هم اضافه کرده اید؟ یادتان باشد که اهدافی که با “من باید” شروع می شوند محتوم به شکست هستند. وقتی برای پیشرفت شغلی خود برنامه ریزی و هدفگذاری می کنید سعی کنید آنها را با این معیارها بیازمایید: هر هدف باید معقول، قابل درک، قابل سنجش، رفتاری و مورد قبول باشد. رعایت این چهار شرط هم کافی نیست شما و همه کسانی که در هدفتان ندخیل هستند باید صادقانه توافق داشته باشید که این هدفی عالی است وگرنه فقدان اشتیاق باعث می شود دیر یا زود دست از آن هدف بردارید.
اکثر ما زندگی را به سه دوره ی زمانی تقسیم می کنیم که هر کدام از آن دوره ها هدف واحدی دارند. از تولد تا حدود ۲۱ سالگی مدام در حال یادگیری و تحصیل هستیم. هدف ما این است که تا جایی که می توانیم اطلاعات کسب کنیم و از بزرگتران چیز یاد بگیریم. از ۲۱ تا ۶۵ سالگی پیوسته در حال کار کردن هستیم و تمرکز خود را بر تولید محصولات و ارائه ی خدمات معطوف می کنیم. سپس در ۶۵ سالگی هم به استراحت و تفریح مطلق می رویم.
متاسفانه این طرز نگرش به زندگی درست نیست. کسانی که این طور زندگی می کنند زندگی بی حال و طول عمر کمی دارند چرا که فکر می کنند بدون شغل خود هیچ هستند. این افراد یادشان رفته که چطور چیزهای جدید یاد بگیرند و از زندگی لذت ببرند. از نظر آنها زندگی بدون کار بی معنا است. افرادی که توانسته اند در طول زندگی خود به خوبی بین کار، تفریح و یادگیری توازن برقرار کنند موفق تر هستند و زندگی های بهتری دارند.
اقدام یا استراتژی: کدام یک مهمتر است؟
چگونه از اینستا گرام برای کسب و کار خود استفاده کنیم؟
چگونه یک بیزینس من موفق باشیم؟
برای ارسال دیدگاه خود، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
با سلام ممنون از سایت خوب شما تشکر نوار لاستیکی https://parsconveyorbelt.com/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%AA%D8%B3%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/
با سلام ممنون از مقاله مفید و خوبتون یکی از اصلی ترین اصول موفقیت در زندگی به افکار ما برمیگرده و موضوع بعدی هدف گذاری هست ما زمانی که به چیزی علاقه داشته باشیم و فقط برای کسب پول وارد آن شغل نشویم قطعا موفق میشویم . بسیاری از ثروتمندان جامعه مانند کوین ترودو اصل اول هر دستاوردی را در زندگی داشتن هدف و سپس باور داشتن آن هدف است . نتیجه گیری که میشه از بزرگان این حوزه کرد این است که ابتدا برای علاقه و سپس برای پول به دست آوردن هدف گذاری کنید
*****
برای دریافت اخبار جدید ایمیل خود را وارد نمایید
کپی کردن قسمت یا تمامی مقاله از “هاو کن یو” تنها با
کسب مجوز امکان پذیر است
پس از آموزش برای شغل وحرفه وقت آن رسیده است که واردبازارکار شوید. در این جا راهکارهایی هست که می تواند کمک کننده باشد.به یاد داشته با شید که هر کسی می تواند در شغل خود به موفقیت هایی برسد .
همیشه بهتر است قبل از شروع سفر یک مقصد داشته باشید. اهداف مختلف شغلی خود را با تمایز بین اهداف کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت مشخص کنید. اهداف كوتاه مدت باید از اهداف بلند مدت شما حمایت كنند. هنگام نوشتن اهداف خود ، به یاد داشته باشید تا حد امکان خاص باشد ، از جمله محدودیت های زمانی و سطح موفقیت قابل اندازه گیری ، مانند یک موقعیت خاص یا حقوق سالانه.سعی کنید طوری اهداف را تعیین کنید که قابل اندازه گیری باشد. ممکن است هنگام تهیه برنامه برخی از سؤالات زیر را در نظر بگیرید:
علایق شما چیست و آیا شغل فعلی شما آن را تاٌمین می کند؟
آیا سبک زندگی و شغل فعلی شما باعث خوشبختی و موفقیت شما می شود یا می خواهید چیز دیگری باشد؟چگونه سر کار موفق باشیم
به نظر شما موفقیت چیست؟
به عنوان مثال ، “در سه سال ، من می خواهم به عنوان دستیار مدیر ، سرپرست و غیره باشم.” ممکن است یک هدف میان مدت در راه رسیدن به هدف بلند مدت باشد ، “در ده سال ، من می خواهم معاون رئیس جمهور شوم.”
شما در حال ایجاد حرفه خود هستید ، کجا می خواهید بروید؟ شما باید تعیین کنید که آیا می خواهید در همان موسسه یا شرکت اقامت داشته باشید یا نیاز به یافتن مکان دیگری دارید. تصمیم بگیرید که چه نوع تغییری را می خواهید ایجاد کنید ، تحقیق را شروع کنید. چند بار انواع مشاغل مورد نظر شما پیش می آید؟ اگر نوع کار مورد نظر شما نادر باشد ، ممکن است در برنامه ریزی و حرکت بعدی تاٌ ثیربگذارد ووقتی موقعیتی پیش آمد ، باید زود آن را دنبال کنید.
شما می توانید از جایی که می خواهید در سال بعد یا چند سال دیگر باشید ، شروع کنید و سپس یک برنامه ریزی برای حرفه خود تهیه کنید. در مورد شغل خود با مربی و خانوادتان صحبت کنید. مربی و خانواده بعضاً می توانند دیدگاه های متفاوتی داشته باشند. با دیگران صحبت کنید تا ببینید ایده های شما برایشان چقدر امکان پذیر است. یک جدول زمانی برای برنامه خود با نقاط عطف هدف و اقدامات برنامه ریزی شده ایجاد کنید.
برای موفقیت در شغل خود شما نیاز به یک دوره ی آموزشی دارید. سؤالات زیادی را که لازم است بپرسید تا واقعاً متوجه شوید که چه کاری انجام می دهید و چه انتظاری از شما خواهند داشت. در صورت امکان با شخصی که قبلاً کار شما را انجام داده است صحبت کنید وراهنمایی بخواهید. اگر می ترسید گفته های اورا فراموش کنید، یادداشت بردارید. دریابید که شغل همکاران چه جایی در شرکت دارد.
آیا شغل شما براساس زمان تغییر می کند؟ اگر چنین است ، بدانید که چگونه تغییر می کند.
وظایف خاص شغل شما چیست ، و آیا آنها یادداشت شده اند؟ اگر چنین است ، می تواند مفید باشد ، زیرا در حال دریافت اطلاعات در مورد کار خود هستید. اگر قبلاً نوشته نشده اند ، خودتان آنها را یادداشت کنید.
کارتان را به به چه کسی گزارش می دهید؟
خوب شروع کنید و به رئیس و همکاران خود نشان دهید که یک کارمند خوب و قابل اعتماد هستید. نشان دهید که شما به عنوان بخشی از یک تیم در کار خود سرمایه گذاری می کنیدو به موفقیت شرکت کمک خواهید کرد.
منظم باشید وسر وقت در شرکت حاضر شوید.
وظایف خود را کامل کنید تا دیگران بتوانند کارهای خود را انجام دهند.
با دقت و احترام به همکاران و رئیس خود گوش فرا دهید. پیشنهادات آنها را در جایی که لازم است انجام دهید.
زندگی شخصی و کاری خود را از هم جدا نگه دارید.
وظایف و مهارتهایی را که باید بدست آورید را برای پیشرفت بیشتر در حرفه خود مشخص کنید. با رئیس و همکاران خود در مورد راه هایی برای به دست آوردن تجربیات جدید که می تواند به شما کمک کند صحبت کنید. برای به دست آوردن تجربیات جدید به همکاری با با سایر بخش ها یا گروه ها بیاندیشید.
همه ما در زمان های مختلفر نیاز به کمک داریم و اغلب شما مشکلات خود را به کارفرمایانتان می گویید، نه راه حل. به جای اینکه فقط درخواست کمک کنید ، به پاسخ های احتمالی نیز فکر کنید ، و آنها را نیز ارائه دهید.
حتماً از نظر کمی و کیفی کارهایی را که انجام می دهید ، پیگیری کنید. هر 3-6 ماه ، در مورد آنچه در آن زمان به دست آورده اید ، چند پاراگراف بنویسید و هرگونه داده عددی را درباره کار خود ، مانند تعداد حساب های تأمین شده ، میزان پول در بودجه کمک هزینه یا سایر معیارهای قابل اندازه گیری درج کنید. حتی اگر در رزومه شما ظاهر نشود ، راهی خوب برای پیگیری پیشرفت شما است. همچنین ای امر می تواند یک نکته جالب برای شما و مربی شما باشد. می توانید پیشرفت خود را با نوشتن این موارد ارزیابی کنید:
آیا شما در کار خود احساس خوبی دارید و احساس رضایت می کنید؟ اگر اینطور نیست ، چه چیزی می تواند تغییر کند تا شما اینگونه احساس کنید؟ آیا کار آسان یا چالش برانگیز است؟
فکر کنید که آیا این شغلی است که شما مایل به ماندن در دراز مدت هستید یا اینکه احساس می کنید می خواهید جستجوی شغلی جدید را شروع کنید. بعضی اوقات ارزش این را دارد که با یک کار کنار بیایید تا بتوانید یک پروژه طولانی را مدت دنبال کنید بدانید مهم است که یاد بگیرید چگونه یک پروژه عملی می شود.
از طرف دیگر ،اگر این طور نبود و امکان پیشرفت ندارید ، احتمالاً باید در اسرع وقت به دنبال شغل جدید باشید.
ااگر موفقیت هایی که پیش بینی کرده بودید را به دست نیاوردید ممکن است زمان ارزیابی دوباره استراتژی شما باشد. به عنوان مثال ، می توانید به دنبال شغل جدید باشید که با اهداف ، مهارت ها و علایق شما همسو باشد.توجه داشته باشید که کجا و چگونه توانستید به بیشترین موفقیت دست پیدا کنید و این کار را بیشتر اوقات انجام دهید.
مرتباً اهداف و انگیزه های خود را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید که به جایی می روید که می خواهید , اگر اینگونه نیست ، فوراً تغییرمسیر دهید.
در مورد چه نوع اطلاعاتی می خواهید با مربی خود صحبت کنید ، و به نظر شما چه نوع توصیه هایی را لازم دارید؟ شما باید اطمینان داشته باشید که قبل از دنبال کردن یک مربی ، دقیقاً چه می خواهید.
با فکر کردن به چهار یا پنج مربی ممکن شروع کنید ، زیرا ممکن است برخی نتوانند یا تمایلی نداشته باشند که مربی شما شوند. اگر با اشخاص مورد نظررابطه ندارید ، تماس برقرار کنید. از آنها بخواهید که بخشی ازگروه آنها شوید ، با آنها سخنان عاطفی راجع به کار خودایمیل کنید یا از یک دوست متقابل بخواهید تا شما را معرفی کند.
مربیان ممکن را با آنچه می توانند به شما ارائه دهند ارزیابی کنید. به دنبال افرادی باشید که بتوانید به راحتی با آنها صحبت کنید و با آنها دوست باشید ، زیرا دوستی پایه و اساس یک مدیر موفق است.
انتخابهای خود را با فکر کردن درباره اینکه چه کسی می تواند بهترین توصیه را ارائه دهد ، محدودتر کنید. کدام یک از آنها در حال حاضر درکنار شما هستند و می توانند راهنمایی و کمک کنند؟
در آخر ، پیدا کردن یک مربی که می تواند حمایت مالی ارائه دهد ، را در نظر بگیرید. یک مربی حامی شما را به سطوح بالای صنعت یا شرکت ارتقا می دهد و می تواند در بالا رفتن از نردبان ترقی به شما کمک کند.
نوع مهارت یا توصیه ای را که می خواهید از او کسب کنید را به او بگویید. اگر انتخاب اول شما در دسترس نیست ، به شخص بعدی در لیست بروید و دوباره سوال کنید. اگر آن فرد نزدیک شما است ، به صورت رو در رو ملاقات کنید تا بپرسید که آیا مربی شما خواهد بود یا خیر. اگر فرد را می شناسید ، یک ایمیل رسمی بنویسید. برای مثال:
خانم X عزیز ، من از وقتی که اولین بار کمپین “بینگو” را دیدم ، تحسین کردم و متوجه شدم که می خواهم در تبلیغات کار کنم. من در حال حاضر در ZVT مشغول به کار هستم اما امیدوارم روزی صاحب آژانس شخصی خودم باشم. من به دنبال مشاوره شغلی هستم و خیلی دوست دارم که شما بعضاً به عنوان یک مربی مشاغل به من مشاوره دهید. من می دانم که شما یک کارپر مشغله دارید ، اما امیدوارم که پیشنهاد من را قبول کنید.
جناب آقای جی ، به عنوان یکی از همکاران مدرسه وارتون ، من سال ها تحت تأثیر داستان هایی درمورد شغل شما قرار گرفته ام. اخیراً به منطقه بی بی نقل مکان کرده ام و به دنبال مشاوره شغلی در رشته شما هستم. آیا شما می توانید یک شب با من نوشیدنی بخورید و به برخی از سؤالاتم پاسخ دهید؟ می دانم که شما مرد بسیار پر مشغله ای هستید و بسیاری از همکاران دیگر مایل گفتگو با شما هستند ، اما امیدوارم که بتوانیم زمانی برای دیدار پیدا کنیم.
مربیگری نیاز به یک رابطه شخصی نزدیک دارد ، بنابراین باید از مصاحبه به عنوان زمانی استفاده شود تا ببیند آیا یک رابطه بالقوه از نظر متقابل رضایت بخش خواهد بود یا خیر. این بدان معناست که مصاحبه باید از هر دو طریق پیش برود ، در حالی که هر دو طرف از یکدیگر سؤال می کنند. می توانید با درخواست مشاوره شروع کنید. از همه آنها یک سؤال مربوط به کار بپرسید و پاسخ آنها را ببینید.
آیا آنها توصیه های خوبی می کنند؟ آیا آنها پاسخ ندادند؟ پاسخ این افراد می تواند راهنمای خوبی باشد که کدام را انتخاب کنید. اگربعضی از آنها جواب ندادند ، احتمالاً مربی خوبی نخواهندبود.
بفهمید که کدام یک از افرادی که فکر می کنید برای شما مناسب ترین است. ممکن است او در بالاترین نقطه موفقیت قرار نداشته باشد ، اما درعوض کسی باشد که می توانید با او رابطه نزدیکی برقرار کنید. بدانید که می توانید و باید بیش از یک مربی داشته باشید. به عنوان مثال ، شما می توانید یک مربی در محل کار و دیگری در خارج از کار داشته باشید. بیشتر افراد موفق بیش از یک مربی را دارند .
دقیقاً بدانید که چرا شغل فعلی خود را ترک می کنید. آیا به دلیل فقدان موفقیت، رابطه بد با کارفرما/ رئیس خود یا به دلایلی دیگر ، پول بیشتری کسب می کنید؟آنچه را که در مورد شغل موجود دوست دارید و چه چیزی راجع به آن دوست ندارید را مرور کنید. شکستهای خود را در موقعیت فعلی خود و کارهایی را که ممکن است در یک موقعیت جدید انجام دهید در نظر بگیرید.
برای اطلاع از جستجوی خود در مورد شغل جدید ، از آنچه یاد می گیرید استفاده کنید.
ممکن است شما با انجام یک حرکت “جانبی” به یک موقعیت با همان حقوق کار فعلی خود بخواهید به یک مسیر شغلی جدید بروید. این می تواند باعث تغییر سرعت شود و شما را در مسیر موفقیت بیشتر در آینده قرار دهد.چگونه سر کار موفق باشیم
با این حال ، باید به این فکر کنید که آیا این حرکت جانبی در طولانی مدت ارزش دارد یا خیر. آیا مسیر جدید شما ارزش موفقیت از دست رفته در مسیر شغلی قدیمی خود را دارد؟
یافتن شغل می تواند ماه ها طول بکشد. به سایتهای مختلف نگاه کنید تا مطمئن شوید که تمام موارد ممکن در زمینه انتخابی خود را مشاهده می کنید. همچنین باید در نظر بگیرید که کارفرمای فعلی شما در مورد جستجوی شغل شما چه فکری خواهد کرد:
آیا جستجوی شما محرمانه خواهد بود؟
واکنش کارفرمای شما چه خواهد بود؟
آیا شما به قرارداد کار موظف هستید ؟
اطمینان حاصل کنید که در مورد آنچه آنها می خواهند شفاف باشید و توضیح دهید که چه شایستگی هایی دارید. در رزومه اعتماد به نفس خود را نشان دهیداز شخص دیگری بخواهید که اسناد درخواست شما را بخواند و تصحیح کند. یک جفت چشم دیگر به شناسایی هرگونه اشتباه شما ممکن است کمک کند.
روی مشاغل خاص که برای آنها واجد شرایط بوده تمرکز کنیدو دقیقاً اطلاعات را با فرمت مورد نظر ارائه دهید ، بر کیفیت بیش از کمیت متمرکز شوید.
اگر تصمیم گرفتید از شغل فعلی خود استعفا دهید، در جاهای دیگر با دوستان و همکاران خود تماس بگیریدو از آنها ایده بخواهید.
با پرسیدن از همکاران و یا مشتریان قبلی در مورد فرصت های شغلی در شرکت های دیگر ، از پیشنهادهای آنها استفاده کنید. همچنین می توانید وب سایت های شرکت ها را برای ارسال شغل بررسی کنید.
همین کار را می توانید با شبکه اجتماعی از جمله دوستان و خانواده انجام دهید.
علاوه بر این ، سایت های اشتغال آنلاین را بررسی کنید.
همچنین ممکن است برای یافتن موقعیت مناسب ، استخدام یک سرپرست حرفه ای را در نظر بگیرید. ممکن است مربی شما بتواند مواردی را که در گذشته با آنها کار کرده اید را توصیه کند.
بعضی اوقات شغلی که فکر می کنیم می خواهیم انجام دهیم در واقع کار مورد نظر ما نیست. برای افزایش درک خود از موقعیت ، در مورد صنعت و موقعیت خاص به صورت آنلاین تحقیق کنید. به رضایت شغلی ، انتظارات مربوط به حقوق و دستمزد ، پتانسیل رشد و سایر عواملی که ممکن است برای شما مهم باشد نگاه کنید. سپس در مورد کارفرمای بالقوه تحقیق کنید. آیا کارمندان به طور کلی از تجربه خود در آنجا و مدیریت شرکت راضی هستند؟ سرانجام ، در صورت تغییر مشاغل ، حتماً به مطالبات شغلی توجه کنید.
شما می توانید از طریق مصاحبه با کارمندان حتی دید بهتری نسبت به شرکت پیدا کنید .
مصاحبه با افرادی که قبلاً در حرفه انتخابی شما موفقیت داشته اند می توانند در هدایت شما به سمت مشاغل و ارائه مشاوره در دنیای واقعی بسیار مفید واقع شوند.
خود را برای مصاحبه ای خوب آماده کنید.
مشاغل مختلف به انواع مختلف مصاحبه نیاز دارند ، از یک گفتگوی 15 دقیقه ای تا چند روز مصاحبه و وقایع. مطمئن باشید که می دانید در چه مصاحبه ای شرکت خواهید کرد و خود را آماده می کنید.
در مورد شرکت یا موسسه ای که مصاحبه می کنید تحقیق کنید. برای سؤالات آنها آمادگی داشته باشید و سؤالات خود را برای آنها مطرح کنید.
لیستی از سوالات احتمالی تهیه کنید اگر خوب پیش نرفت ، دوباره آن را انجام دهید.
ممکن است چندین پیشنهاد دریافت کنید ، یا ممکن است مدت زمان طولانی فقط برای یک پیشنهاد صبر کنید. در نهایت تصمیم گیرنده شما هستید .
با ثبت نام در ویرگول به آرشیو بزرگی از مقالات مرتبط با این موضوع دسترسی خواهید داشت
از این پس او نمیتواند پروفایل کاربری و مطالب شما را ببیند.
We and third parties such as our customers, partners, and service providers use cookies and similar technologies (“cookies”) to provide and secure our Services, to understand and improve their performance, and to serve relevant ads (including job ads) on and off LinkedIn. For more information, see our Cookie Policy.
Select Accept cookies to consent to this use or Manage preferences to make your cookie choices. You can change your cookie choices and withdraw your consent in your settings at any time.
حرفه ای بودن در کار یکی از مهمترین جنبه های موفقیت شغلی است. حرفه ای بودن شما می تواند افق های کاری جدیدی را پیش روی شما ایجاد نماید و پیشرفت های خوبی را در موقعیت فعلی برایتان به همراه داشته باشد. رفتار شما در مقابل مدیران بالادست، همکاران و کارمندانتان باید همواره مؤدب و حرفه ای باشد. این خط مشی را باید در همه جوانب رعایت کنید؛ از نحوه معرفی خودتان گرفته تا نحوه برقراری ارتباط و تعامل با دیگران.
1- باید خوب و مناسب لباس بپوشید. هر روز باید مرتب و تمیز سرکار خود حاضر شوید. آراستگی ظاهر یکی از نشانه های حرفه ای بودن است. این امر نیازمند است آن است که لباس شما حرفه ای و متناسب با شرایط مورد انتظار کارتان باشد. نباید پوششتان بیش از حد رسمی و یا غیر رسمی باشد. یادتان باشد محل کار یک ممهمانی رسمی و یا یک پیک نیک گروهی نیست. اگر لباسی مناسب محل کارتان نیست، خوب آن را نپوشید. معیار پوشش را می توانید با توجه به پوشش سایرین در محل کار به دست آورید. اگر همه پوشش سنتی با کت، پیراهن یقه دار و شلوار رسمی یا دامن بلند دارند، شما نیز از آن تبعیت کنید. بسیاری از سازمان ها برای کارمندان خود کد لباس مشخصی را تعریف نموده اند که کار را برای شما راحت می کند. یادتان باشد پوشاندن خالکوبی و یا عدم استفاده از زینت ای خاص مانند گوشواره های غیرنرمال که برای فضاهای کاری زیاد مناسب نیستند امری ضروری است.
2- از نرم های فرهنگی محل کار خود تبعیت کنید. به عملکرد همکارانتان در دفترکار توجه کنید تا نسبت به نحوه انجام شدن کارها در محل کارتان ذهنیت مناسبی پیدا کنید. می توانید به نحوه پوشش افراد دقت کنید، یا می توانید به این نکته توجه کنید که وقتی کسی با تلفن صحبت می کند همکارانتان چگونه آرام تر صحبت می کنند، یا به این موضوع که همکارانتان برای صحبت های غیر رسمی به اتاق استراحت می روند توجه کنید، یا ببینید که همکارانتان با مشتریان چگونه برخورد می کنند و یا به اینکه چگونه همکاران در جلسات سر وقت حاضر می شوند و یا دقایقی قبل برای جلسات آماده اند، توجه کنید. به رفتار دیگرن توجه کنید تا ذهنیتتان نسبت به محیط کار شکل بگیرد. فراموش نکنید هر سازمانی ممکن است فرهنگ های نامطلوبی نیز داشته باشد. باید سعی کنید ضمن دوری گزیدن از آنها تلاشی برای اصلاح همکاران نداشته باشید. اصلاح سازمان وظیفه شما نیست.چگونه سر کار موفق باشیم
3- در جلسات و مباحث به موقع حاضر شوید. در اکثر سازمان ها از شما انتظار می رود که در جلسات به سر وقت باشید و رأس ساعات مشخصی در محل کار خود حاضر باشید. اگر در مورد زمان حضور خود مطمئن نیستید آن را از مدیر خود بپرسید. همه سازمان ها انتظار دارند شما در ساعات رایج کاری در محل کار خود حاضر باشید تا از پاسخگو بودن به مشتریان مطمئن باشند. در مورد جلسات هم اگر سعی کنید همیشه دقایقی زودتر خود را برسانید بسیار مناسب خواهد بود. این موضوع باعث می شود با فضای جلسه آشنا شده و در آن عملکرد بهتری داشته باشید.
4- نگرش مثبت ایجاد کنید. اغلب یک نگرش حرفه ای، نگرشی مثبت و انگیزشی است. برای موفق شدن باید به دیگران نشان دهید که از توانمندی ها و مهارت های لازم برای انجام وظایف خود برخوردارید. اما علاوه بر تخصص و دانستن نحوه انجام کار، مدیر شما برای یک شخصیت حرفه ای که ویژگی های لازم را بدون هیچ کم و کاستی دارد ارزش قائل است. هر روز بر روی صداقت، قابل اعتماد بودن، سخت کوشی و مثبت اندیشی تمرکز کنید. شغلتان باید برای شما مهم باشد و شما باید برای موفقیت در آن بدون توجه به اینکه کار مهمی را انجام می دهید یا نه توجه کنید.
1-در جلسات دفتر یادداشت همراه خود داشته باشید. با یادداشت همه قرار ملاقات ها و وظایف از فراموش کردن آنها جلوگیری کنید. می توانید از دفتر یادداشت دیجیتال و یا کاغذ و قلم استفاده کنید. با یادداشت برداری در جلسات و مباحثات است که باعث می شود سازمان یافته باشید و چیزی را از دست ندهید و در نتیجه حرفه ای به نظر برسید.
2- شفاف و در مواقع لزوم سخن بگویید. برای اینکه حرفه ای ارتباط برقرار کنید باید بتوانید همزمان هم بنویسید و هم مطمئن و شفاف سخن بگویید. در جلسات یک شنونده فعال باشید و تا زمانی که صحبت فردی تمام نشده است ایده هایتان را به اشتراک نگذارید. شمرده و مختصر سخن بگویید تا همه بتوانند نکات شما را دریابند و آنها را یادداشت نمایند. اگر متوجه مشکل یا موضوعی در رابطه با یک پروژه خاص و یا یکی از مشتریان شدید در باره آن با همکاران و مدیران بالادست خود صحبت کنید. هرگز این موارد را نادیده نگیرید. در عوض با آنها روبرو شوید و سعی کنید با کار گروهی مشکلات را حل نمایید.
3- از ایمیل یا تلفن استفاه کنید مگر اینکه موضوعی نیاز به مذاکره رو در رو داشته باشد. در بسیاری از سازمان ها سعی می شود با استفاده از ایمیل و تلفن جهت تصمیم گیری در مورد مسائل روزمره در زمان صرفه جویی شود. از تشکیل جلسه برای مسائلی که با یک ایمیل و یا یک مکالمه تلفنی حل می شود، خودداری نمایید. اتلاف وقت دیگران با جلسات غیر ضروری باعث می شود یک فرد غیر حرفه ای به نظر برسید. مواردی ممکن است وجود داشته باشد که نیاز به جلسه حضوری و یا تماس رو در رو برای بحث در مورد یک موضوع مهم وجود دارد. در این صورت از طریق ایمیل یک دعوتنامه برای جلسه به همکاران یا مشتریان ارسال نمایید. تقویم کاری همکارانتان را قبل از آن چک کنید تا مطمئن شوید در زمان جلسه دارای وقت خالی هستند.
4- یاد بگیرید چگونه بازخوردها را دریافت کرده و آن ها را مد نظر قرار دهید. یکی دیگر از راه های حرفه نشان دادن خودتان این است که بدانید چگونه از طریق بازخورد ها یاد بگیرید. یادتان باشد که یک بازخورد خوب در مورد کار و نتایج عملکردتان است و نباید هرگز شخصی باشد. عصبانی شدن و یا گرفتن موضع دفاعی در مقابل بازخوردها می تواند شما را فردی غیر حرفه ای نشان دهد. به جای آن بر روی یادگیری از بازخوردها و استفاده از آنها برای بهبود روش های انجام کار بهره ببرید.
1- از شایعات بی اساس و تعارضات بی نتیجه دوری کنید. درگیر نشدن در شایعات محل کار شاید کار سختی به نظر برسد به ویژه زمانی که شما به تازگی وارد محل کارتان شده باشید. اما دور بودن از این شایعات باعث می شود شما برای خود یک اعتبار حرفه ای کسب کنید و مجبور نشوید که درگیر شایعات و شنیده ها باشید. صحبت نکردن پشت سر همکارانتان چه بر اساس شایعات و چه بر اساس قضاوت شخصی نشان می دهد که برای آنها احترام قائلید و تمایل دارید با همه صادق و صریح باشید. این از ویژگی های مهم افراد حرفه ای است.
2-برای همکارانتان رضایت بخش و محترم باشید. این حتی شامل همکارانی که با آنها ارتباط کاری و یا ارتباط رودرور هم ندارید می شود. اگر همکاری دارید که نمی توانید با او کار کنید سعی کنید تا حد ممکن غیر مستقیم با او کار کنید. ممکن است نیاز باشد با رئیس یا سرپرستان در مورد نگرش و عملکرد برخی از همکارانتان مذاکره کنید. از شایعه پراکنی پشت سر همکارانتان و یا برخورد بی ادبانه با آنها خودداری کنید چرا که این ها نشانه یک فرد غیر حرفه ای است.
3- رئیس خود را یک مربی بالقوه بدانید. اگر رئیستان پتانسیل هایی را در شما به عنوان یک کارمند ببیند با شما مانند یک مربی رفتار خواهد کرد. بنابراین مهم است که رابطه ای حرفه ای و صمیمانه با رئیستان ایجاد کنید. به گونه ای رفتار نکنید که انگار بیش از او در مورد شغل می دانید و یا تمایلی به یاد گرفتن مهارت های جدید از طریق او ندارید. سعی کنید توصیه هایش را اجرا کنید. داشتن یک مربی به عنوان رئیس باعث می شود تا موقعیت های شغلی بهتری به دست آورده و مهارت های خود را ارتقا دهید.
November 14, 2019
November 8, 2016
August 23, 2016
حفظ و ارتقا ارزش در محیط کار مسئله ای نیست که به راحتی از آن گذشت ، افراد موفق دهها فرمول و روش برای آن که زمینه ای است برای موفقیت به کار می گیرند.محیط کار هم مثل اجتماعات دیگر مستلزم رعایت یکسری از کارهاست که برخی از کارمندان به خوبی آن را اجرا و برخی دیگر در ان ضعف دارند و در محیط کار دچار عصبانیت ،بی حوصلگی می شوند به همین خاطر در این بخش از نمناک چندین کاریی که نباید درمحیط کار انجام دهید را به اشتراک می گذاریم.
یکی از بخش های مهم کاری و موفقیت هر فردی داشتن ارزش در محیط کار است .افراد شاغل همیشه باید مواردی را رعایت کنند که باعث احترام به خود و شغلشان باشد . رفتار هایی وجود دارد که با رعایت این نکات باعث اصلاح شخصیت و پیشرفت شغلی می شود که در ادامه مطلب به چند مورد از این نکات اشاره خواهیم کرد.
در نگاه اول به این موارد شاید آنها را ساده و پیش پا افتاده بدانید اما واقعیت اینگونه نیست چرا که لیست این رفتارهای اشتباه بعد از مدتها تحقیق و بررسی های جامعه شناختی منتشر شده است.
بازگو کردن صحبتهای که در ذهنشان است
چگونه سر کار موفق باشیم
لازم نیست در مورد همه چیز هایی که در ذهنتان است صحبت کنید در عوض شما می توانید یادداشت های ذهنی در مورد کار بردارید.
جلب توجه کردن
همیشه بهترین نیستید روزهای وجود دارد که شما هم اشتباه کرده اید. شما همیشه موقع اشتباه کردن در معرض دید نیستید.
شکایت کردن
شنیدن انتقاد دیگران با ارزش است اما انتقاد کردن با لحنی تند بسیار بد است.
خشن رفتار کردن
رفتارخشن در محیط کار باعث می شود شخصی با شما احساس دوستی و راحتی نداشته باشد ، پس بهتر است کمی ملایم تر و مهربان تر با دوستان و همکارنمان باشیم.
همیشه دیر کردن :دیررسیدن کار پسندیده ای نیست مخصوصا اگر تبدیل به عادت شود ، دیر کردن از فرد یک شخص بی نظم و خودخواه می سازد.
استفاده از تماس های تلفنی شخصی عصبانی
حتما خبر بدی است . اما این به این معنا نیست که باید هر کس دیگری را به نمایش خود اختصاص دهید. دفتر محلی برای دعوا با کودکان و فامیل نیست. مسائل مربوط به روابط خود را خارج از محل کار حل کنید چون ممکن است صدای شما را بشنوند. استراحت کنید و به جایی خصوصی بروید ، یا بهتر است، تا زمانی که به خانه برسید ، این کار را نکنید.
ایمیلی بفرستید که نمی خواهید رئیس تان ببیند
اگر می خواهید چیزی توهین آمیز بفرستید، این کار را نکنید. این اشتباه ممکن است به شهرت شرکت و خودتان آسیب برساند. و هرگز فرض نکنید که ایمیل تان ( حتی ایمیل شخصی تان با وای فای شرکت ) خصوصی است. اینطور نیست.
غیبت درباره همکاران
هر اطلاعاتی که پخش می کنید باعث نمی شود که کسی به آن بدی شود که خودتان می شوید.
سپری کردن ساعاتی در رسانه های اجتماعی
به شما حقوق داده می شود تا مفید باشید نه بازی کنید از رسانه های اجتماعی باید زمان نهار یا استراحت استفاده کنید مگر اینکه بخشی از شغل شما باشد.و برای فعالیت های شخصی خود از کامپیوترشرکت استفاده نکنید.
دروغ گفتن برای خوب جلوه دادن خود
تکنولوژی این کار را آسان کرده که چیزی را مورد اغراق قرار دهید. هم چنین پیدا کردن حقیقت را آسان کرده است . دروغ های کوچک به روش های بزرگ به شما آسیب می رساند و کسی همیشه هست که حقیقت را آشکار کند.
زمان بیماری وارد محل کار شدن
تعهد شما به شغل تان تحسین برانگیز است، اما با شیوع آنفولانزا به کل اداره ثابت نکنید کارگر خوبی هستید. اگر می توانید درخانه کار کنید، اما میکروب ها را وارد محیط کار نکنید.
ضربه زدن به رئیس، هم کار، یا کارمند تان
اینکه همیشه دنبال راهی باشید تا به همکار خود ضربه بزنید تا جای او را بگیرید اصلا کار درستی نیست.
پاسخ دادن هنگام عصبانیت
تنها چیزی که بیش از عصبانیت برای بدن استرس دارد ، احساس گناه و ترس از انعکاس خشم شما در دفتر است. راه هایی برای استراحت و کنترل عصبانیت خود پیدا کنید تا به طور منطقی و حرفه ای عمل کنید.
قطع کردن حرف دیگران
وقتی حرف را قطع می کنید ، نه تنها فردی را که می خواهید با او صحبت کنید ناامید می کنید، بلکه به آن ها احساس منفی می دهید. یاد بگیرید که گوش کنید. تحسین و احترام را بیشتر به دست خواهید آورد.
بیش از حد راحت بودن
بدیهی است که جامعه بیش ازحد غیر جدی شده است. مردم برای رفتن به کار لباس خاصی نمی پوشند و عادی صحبت می کنند. این بدان معنا نیست که پوشیدن عرق گیر و فحش دادن رفتاری قابل قبول است.
استفاده بیش از حد عطر و ادکلن
در یک محیط محصور ، عطر می تواند برای برخی جز سردرد چیزی نداشته باشد و بسیار آزاردهنده است محیط را پاک و خنثی نگه دارید. چگونه سر کار موفق باشیم
پخش صدا، موسیقی، با کامپیوتر بدون هدفون
محیط کار محیطی است که برای تفکر و بهره وری طراحی شده است. تا بهتر فکر کنید ، اما این کار به احتمال زیاد باعث می شود تمرکز از دست رود.
پرت کردن حواس افراد از کار
اگر خودتان متمرکز نیستید کاری نکنید که دیگران هم دچار حواس پرتی شوند.
ناهار بد بو
غذاهایی را به محیط کار بیاورید که بوی زیادی را درمحیط پخش نمی کنند.
زنگ تلفن
هیچ دلیلی وجود ندارد که صدای زنگ تلفن تان به شدت آزاردهنده باشد. اگر منتظر تماس هستید، گوشی را در جیب خود نگه دارید، یا روی میز به حالت بی صدا قرار دهید.
برداشتن چیزی
هیچ دلیلی وجود ندارد که چیزی که به شما تعلق ندارد بردارید . شرکت چیزی به شما بدهکار نیست اگر حقوق کافی نیست، با رئیس خود درباره آن صحبت کنید و نه اینکه از دفتر سرقت کنید.
مورد توجه قرار دادن زندگی شخصی
وقتی در محیط کار هستید به کار فکر کنید نه به درگیری های های روزمره.
قلدری کردن
اگر با تمام افراد با مهربانی و احترام برخورد کنید،بهتر و بیشتر مورد احترام قرار می گیرید.
جلوگیری از ارتباط با جهان
اغلب محیط های کاری نیاز به تعامل دارند . راه هایی برای برقراری ارتباط و مطلع کردن مردم به عنوان کمک پیدا کنید.
به اشتراک گذاشتن اطلاعات حساس
آنچه در دفتر اتفاق می افتد به دفتر تعلق دارد. به اطلاعات خصوصی احترام بگذارید.
نبود اعتماد
محیط کار بر روی اعتماد رشد می کند. زمانی که اعتماد به هم کار خود را از دست می دهید، دیگر نمی توانید آن را به دست آورید.
ایجاد دسیسه
وقتی در محیطی تیمی اختلال ایجاد می کنید، چیزی به جز روحیه پایین و بهره وری کم انجام نداده اید. در ارتباط با تیم و کار صادق باشید.
فریاد زدن
البته گاهی اوقات ممکن است نا امید کننده باشد، اما هیچ توجیهی برای این عمل مثل وجود ندارد. آرام، منطقی و خوشایند باشید تا مشکل حل شود
تظاهر به حقانیت
شاید حق باشد شاید هم نه . حقیقت به زودی روشن خواهد شد. بهتر است تکالیف خود را انجام دهید به جای اینکه حقانیت را حفظ کنید و به ظاهر مغرور به نظر برسید، بهتر است که تکالیف را انجام دهید.
بلیطت رو به قیمت لحظه آخر بخر!
مشاهده تمامی مدلهای لوازم خانگی اسنوا/قیمت
8ساعت ، حداقل زمانی است که هر یک از ما در محیط کار سپری می کنیم به عبارت روشن تر بخشی از زندگی ما در محیط کار و در کنار همکارانمان می گذرد. پس کار و پیشه ما علاوه بر منبع در آمد مشخص کننده سبک زندگی مان هم هست.درخشش و موفقیت در محل کار، هم در عرصه اجتماعی اهمیت دارد و هم در پذیرش اجتماعی مان تاثیر گذار است در این گزارش به شما می آموزیم که چطور در محیط کار بدرخشید و علاوه بر هماهنگی و زندگی مسالمت آمیز با همکارانتان بتوانید به پیشرفت های شغلی هم دست یابید.1. از آنچه در شرکت می گذرد مطلع باشیددر دنیای کنونی که به عصر ارتباطات مشهور است خیلی زشت است که در جایی مشغول کار باشید و از آنچه در شرکت می گذرد مطلع نباشید.هر کامندی باید از نحوه انجام امور و پروسه کار ها در سازمانی که در آن کار می کند مطلع باشد حتی اگر به طور مستقیم با کارش در ارتباط نباشد.2. چارت سازمانی خاص خودتان داشته باشیددر هر شرکت و مجموعه ای یک سری شبکه روابط آشکار و رسمی و یک سری روابط نانوشته و تاثیر گذار وجود دارد سعی کنید افراد مهم و تاثیر گذار شرکتتان را بشناسید و بدانید سرنخ هر کاری دست چه کسی است!3. وامدار فرد یا گروهی نباشیدسعی کنید بیش از اندازه به گروه یا فرد خاصی وابسته نشوید در هر شرکتی بخش های مختلفی فعالیت می کنند و برخی کارکنان سازمان بیشتر از سایرین با یکدیگر صمیمیت دارند شما سعی کنید با همه در ارتباط باشید اما به هیچ کدام بیش از اندازه وابسته و وامدار نشوید.4. رگ های حیاتی شرکت را بشناسیدهر سازمانی یک سری پروژه ها و فعالیت های ویژه و بعضا محرمانه دارد که منبع اصلی درآمد آن مجموعه به حساب می آید. سعی کنید شریان های اصلی فعالیت های شرکت و پروژه های مهم و اینکه در چه مرحله ای هستند را به خوبی بشناسید.5.معقول باشیدسعی کنید تصویری درست از خودتان و شخصیتتان را در بین همکاران جا بیاندازید. کسی که در پی به ثمر رساندن امور است ،هیچ کاری را سر سری انجام نمی دهد و سعی می کند جایگاه خودش و همکارانش را ارتقا بخشد.6. دیگران را در جریان امور بگذاریدآنچه در دست دارید و مشغول انجام آن هستید به سایر همکارانتان معرفی کنید سعی کنید ضمن استفاده از نظرات سازنده آنها در جمع احساس مشارکت و همکاری به وجود آورید.7. باهمه سازگار باشیدسازگاری به معنای نقش بازی کردن، تبدیل شدن به شخص دیگری نیست بلکه مقصود این است که انعطاف داشته باشید و با همه رفتار محترمانه ای داشته باشید به تک تک همکارانتان جدا از موقعیت شغلی شان، سطح اجتماعی و ارتباطاتشان احترام بگذارید.8. رازدار باشیددر طی روز حرف ها و رازهای مختلفی ممکن است به گوش شما برسند بهتر است در اینچنین مواردی رازدار باشید و به عرصه ای که مربوط به حرفه شما ست وارد شوید اما دیدگاه های شخصی خودتان را در آن دخیل نکنید.9. انتظارات معقول داشته باشیدهمیشه برای در خواست هایی به اتاق رئیس بروید که قابل اجرا باشند و در جاهایی صحبت کنید که حرف شماتاثیر گذار باشد در غیر اینصورت مثل رادیویی خواهید شد که همیشه روشن است اما کسی به آن گوش نمی دهد!!10. صادق باشیدهمیشه بابت چیزهایی که باعث خوشحالی شما می شوند از همکارانتان سپاسگذاری کنید. وقتی از رفتار و یاتصمیم خاصی از سوی آنها ناراحت می شوید بلافاصله ابراز کنید به این ترتیب سعی کنید همیشه صادق باشید تا اطمینان مردم به شما بیشتر شود.منبع:بانکی
چگونه سر کار موفق باشیم
مطالب بیشتر برای زندگی بهتر
مشاوره تربیت کودک و شیوه های فرزندپروری
به کمک مشاورعشق را به رابطهتان بازگردانید
به مقصد دلخواهت با کمترین هزینه سفر کن
کلینیک ترک اعتیاد در مناطق مختلف تهران
سفارش آنلاین کیک تازه خانگی
برای سفارش این ست فقط کافیه کلیک کنی!
سوتین های خوشگل و باکیفیت/تنوع رنگ عالی
دندانپزشکی تخصصی کودکان/*تعرفه مناسب
بدون کلاس،خوش نویسی باخودکاررویادبگیر
راه رهایی از اعتیاد|بازگشت به زندگی
قاعدگی دردناک زنان و دختران
سریعترین وارزانترین راه سفربه نقاط مختلف
طرح های 3بعدی کاغذ دیواری برای خرید
هرآنچه ازعملهای زیبایی زنان میخواهیدبدانید
Makan Inc.| All Rights Reserved – © 2013 – 2021
اکثر صاحبان کسب و کارها به شما میگویند شروع یک کسب و کار هم به عنوان چالش برانگیزترین و هم پرسودترین راه امرار معاش به حساب میآید. برای آنکه یک صاحب کسب و کار موفق باشید لازم است سخت کوشی و ایثار زیادی از خود نشان بدهید، اما به طور کلی بر یک سری از ویژگیهای شخصیتی و شیوههای کسب و کاری که از مشخصههای یک کارآفرین موفق هستند تاکید و تکیه داشته باشید. این ویژگیها به همان اندازه که در فعالیتهای روزانه جریان دارند در اصول پایهای یک کسب و کار نیز جاری هستند و هر تصمیمی که کارآفرین میگیرد را به او دیکته میکنند. با دنبال کردن رهنمودهای زیر میتوانید شانس تاسیس یک کسب و کار موفق یا بازگرداندن کسب و کار فعلیتان به مسیر موفقیت را افزایش دهید.
یعنی، بهتر است کسب و کاری را شروع کنید که تمرکز آن بر چیزی باشد که در آن تجربه دارید. آن تجربه میتواند تجربهی کاری قبلی باشد یا یک سرگرمی شخصی که آمادگی دارید آن را به یک حرفه تبدیل کنید. حتی اگر یک ایدهی کسب و کار در تئوری بسیار پرسود به نظر میرسید تا زمانی که از جان و دل به آن علاقمند نشدهاید آن کسب و کار را شروع نکنید. درحالی که سود مهم است، اما احتمالا هر روز شما را در صدر نگه نخواهد داشت و باعث رشدتان نخواهد شد.
– به عنوان مثال، تصور کنید که در قهوه درست کردن به عنوان یک گارسون تجربه دارید و میخواهید این اشتیاقتان به خوب قهوه درست کردن را به یک کسب و کار کوچک تبدیل کنید. دربارهی این صنعت سطح دانش معقولی دارید و قادر هستید نه تنها از دانش خود بلکه از شور و علاقهتان نیز در کار استفاده کنید.
مطلب مرتبط: ۹۸ بهترین ایده کسب و کار با سرمایه کم برای سال ۹۸چگونه سر کار موفق باشیم
در حالی که مزایای مالی مالکیت کسب و کار میتواند عالی باشد، اکثر افراد صاحب کسب و کار موفق با فکر به پول کارشان را شروع نمیکنند. برای آنکه کسب و کارتان را رونق بدهید، به یک هدف روشن و مشخص نیاز خواهید داشت. این هدف باید ملموستر از پول باشد، مثل خدمت به جامعه از طریق اشتغال زایی، حل مشکلی که در زندگی روزمره میبینید، یا دنبال کردن یک علاقه. این به معنی آن نیست که نباید برای سوددهی تلاش کنید، فقط اینکه باید هدف اصلی و اولیهتان دستیابی به هدف بزرگتری باشد.
– برای مثال کافیشاپی که زدیم، هدفتان میتواند سرو کردن یک فنجان قهوهی بینقص و عالی به هر یک از مشتریان باشد. یا اینکه میتواند تشکیل یک انجمن در کافیشاپتان باشد جایی که مردم میتوانند با هم دیدار کنند و وقتشان را با دوستان بگذرانند.
مطلب مرتبط: ۱۳ گام برای خلق یک طرح سرمایه گذاری موفق و پربازده
پیش از شروع، زمانی را صرف تحقیقات بازاری کنید و با مشتریان و صنعتتان آشنا شوید. برخی منابع وجود دارند که اطلاعات کافی و وافی در مورد خدمات و محصولات مورد تقاضا فراهم میآورند. همچنین باید دربارهی کسانی که محصولتان را میخرند یا از خدماتتان استفاده میکنند نیز فکر کنید و بهترین راه را برای خشنود کردن این عده پیدا کنید.
– در مورد مثال کافی شاپ، از خودتان بپرسید: آیا من سعی میکنم رضایت آدمهای «عشقِ قهوه» را جلب کنم که برایشان پنج دقیقه منتظر سفارش ماندن زمان زیادی نیست؟ یا تمرکزم روی آدمهایی است که سر مسیرشان به سمت محل کار میخواهند یک فنجان قهوه بنوشند و سریع راهی شوند؟ یا هر دو؟ درک و شناخت آدمهایی که میخواهید به آنها خدمترسانی کنید میتواند در خدمترسانی بهتر به آنها کمکتان کند.
باید همیشه با مدل کسب و کاری شروع کنید که بتوان به سرعت و با کمترین بودجهای آن را اجرا و اداره کرد. کسب و کارهای کوچک بسیاری هستند که با اهداف پر آب و تاب کارشان را شروع میکنند که به میزان سرمایه استارتآپ زیاد و سرمایهگذاران نیاز دارد. با وجود این کسب و کارهای موفق مدلی خواهند داشت که میتوان آن را در مقیاس کوچکتر استفاده کرد. این به سرمایهگذاران احتمالی اثبات میکند که ایدهی شما راه معتبر و موثقی برای پول درآوردن است و شانس شما را برای دریافت پول سرمایهگذاری حتی بیشتر هم میکند (اگر این همان چیزی است که به دنبالش هستید.)
– مثلا، تصور کنید در مورد مثال مذکورمان، شما میخواهید فعالیت بزرگی را آغاز کنید که دانهّای قهوهای را که یا همانطور خام فروخته میشود یا در کافیشاپ به مشتریان سرو میشود خودش تامین، وارد، سرخ و بسته بندی میکند. به جای آنکه به فکر کمکهای هنگفت از سوی سرمایهگذاران برای خرید تما این تجهیزات باشید باید با ابتدا با یک کافی شاپ کوچک کارتان را آغاز کنید، بعد احتمالا تامین و وارد کردن دانههای قهوه را امتحان از آنجا برای برندسازی تلاشهایتان را آغاز کنید.
مطلب مرتبط: ۲۰ بهترین ایده درآمدزایی در منزل برای سال ۹۸
یکی از مهمترین بخشهای مالکیت موفق کسب و کار غلبه بر غرور و درخواست کمک است. بزرگترین منابع مشاورهای شما می توانند گروه همکاران کسب و کار و سایر حرفههایی باشند که اهداف شما را در سر دارند. دور و بر خودتان را از آدمهای بادانش و موفق پر کنید و از این طریق همیشه تنور ایدهها و اشتیاقهایتان را گرم نگه دارید.
– همچنین توصیههای کوچک کلی کسب و کار را به صورت آنلاین جستجو کنید؛ وب معدن اطلاعات است. فقط حتما اطلاعات را از منابع موثق و معتبر بگیرید.
مطلب مرتبط: تغییرات بهترین لوگو ها: ۲۵ لوگوی برندهای معروف از گذشته تا کنون
یک مربی خوب در این مورد کسی است که خودش یک کسب و کار موفق داشته است یا دارد. مثالی خوب در این زمینه میتواند یکی از اعضای خانواده یا دوستان خانوادگی باشد که در کسب و کار موفق بوده است. این مربی میتواند به شما کمک کند همهچیز را دربارهی نحوهی مدیریت کارکنانتان برای پر کردن برگههای مالیاتی به شما یاد خواهد داد. چون دانش آنها مستقیما از تجربه میآید، آنها قاد هستند شخصا بیشتر از هر منبع دیگری به شما کمک کنند.
– با اینکه مربی شما مجبور نیست حتما همان نوع کسب و کاری را که شما شروع کردهاید داشته باشد، اما اگر چنین باشد میتواند کمک بیشتری بکند. به عنوان مثال یک مالک کافی شاپ دیگر بهترین منبع اطلاعاتی در مثال مربوط به کافی شاپ خواهد بود اما یک رستوران دار هم می تواند کمک شایانی بکند.
یعنی، از اینکه خودتان را درگیر هر فرصت کسب و کاری که سر راهتان قرار میگیرد درگیر کنید بپرهیزید. بهتر آن است که در یک چیز عالی باشید تا در ۵ چیز متوسط باشید. این موضوع به همان اندازه در تصمیمگیریهایتان برای متمایز ساخت کسب و کارتان صدق میکند و همین طور در تصمیم گیری برای تقبل پروژههای بیشتر. تمرکز بر یک موضوع به شما اجازه میدهد تمام منابعتان را در آن زمینه متمرکز و متعهد کنید و در آن حوزه کارآمدتر باشید.
– در ادامهی مثالمان تصور کنید میبینید کافی شاپ دیگری با فروش کالای شخصی سازی شدهی مربوط به قهوه پول در میآورد. این ممکن است باعث شود شما هم دلتان بخواهد به این بازار وارد شوید. اما، انجام این کار پیش از تعیین هدف اولیه، که قهوه درست کردن است، ریسک قابل توجهی به همراه خواهد داشت، و ممکن است توانایی تمرکز شما بر کیفیت قهوه را کم کند.
در حالی که قطعا سوددهی باید یکی از اهداف تان باشد، اما وقتی کارتان را شروع میکنید نباید هدف اصلی و کانون توجهتان باشد. جریان نقد بسیار مهمتر است – بسیاری از کسب و کارها پیش از آنکه مدت زیادی برای رسیدن به سود و پولسازی سرپا بوده باشند پول کم میآورند و مجبور میشوند درهای کسب و کارشنان را ببندند. توجه دقیقی به هزینههای سرشکن و فروش در طول سالهای نخست داشته باشید و سوددهی را در درجههای بعدی اولویت قرار دهید.
به منظور موفق بودن، مجبور خواهید بود از هر چه مخارج و عایدی که شرکتتان دارد و همچنین هر یک ریالی که از طریق آن جریان مییابد یادداشت بردارید. با اطلاع دقیق از منبع کسب پول، محلی که در آن خرج یا ذخیره میشود، بیشتر قادر خواهید بود مشکلات مالی را پیش از ظهور تشخیص دهید. به علاوه، انجام این کار ایدهی بهتری به شما میدهد دربارهی جاهایی که باید در مخارج صرفهجویی کنید یا عایدیها را افزایش دهید.
مثلا در مثالی که ذکر کردیم، از میزان قهوهای که ظرف یک ماه مشخص خریدهاید و فروختهاید و چه چیزی برای آن پرداختهاید یادداشتهای دقیق بر میدارید. این میتواند به شما کمک کند مشخص کنید که آیا، به عنوان مثال، قیمت دانههای قهوه به صورت یکنواخت افزایش پیدا کرده است و به شما کمک میکند برنامه ریزی کنید که قیمتهایتان را بر اساس آن افزایش بدهید یا ندهید.
مطلب مرتبط: نمونه کارت ویزیت خلاقانه: ۲۵ طرح کارت ویزیت خاص و جذاب
هرچند ممکن است بدیعی به نظر برسد، اما به حوزههایی فکر کنید که میتوانید با صرف پول کمتر نتایج مشابهی بگیرید. به استفاده از تجهیزاتی که از قبل داشتهاید، یافتن اشکال ارزانتر تبلیغات، یا مذاکرهی بهتر دربارهی مفاد پرداختی با تامین کننده یا مشتریان برای پسانداز چند تومان در اینجا و آنجا فکر کنید. سعی کنید عادات بسیار کم هزینهتان را حفظ کنید و فقط وقتی و جایی که واقعا مجبور بودید پول خرج کنید.
– در مثال ما، این میتواند به معنی شروع با قهوه آسیابکنهای کارکرده (البته مادامی که همچنان خوب کار بکنند) و سعی برای تامین هرچه بیشتر مواد و لوازم مورد نیاز از همان تامین کننده (فنجانها، درپوشها، نیها و …).
هزینهها، و در نتیجه مزایا، به یک سازمان زنجیرهی تامین موفق نیاز دارد. با تقویت روابط خوب با تامین کنندگان، سازماندهی تحویلها، و تامین مداوم مشتریان با خدمات منظم، میتوانید سوددهی و شهرت خود را افزایش دهید. مدیریت موفق زنجیرهی تامین میتواند به شما کمک کند بخشی از کسب و کارتان را که هدررفت منابع دارد حذف کنید مثل مواد خام یا نیروی کار.
– در مثال ما، کافی شاپ به یک سری از دلایل میخواهد با تامین کنندهی قهوهاش رابطهی خوبی داشته باشد و ساختار زنجیرهی تامین سازماندهی شدهای داشته باشد. این موضوع به ویژه برای اطمینان از اینکه هرگز قهوهتان تمام نخواهد شد حیاتی است، اما میتواند به معنی این نیز باشد که میتوانید تحویلدهی خدمات پیوستهای داشته باشید، انواع جدید قهوهها را به محض آمدن به بازار تهیه و امتحان کنید، یا دربارهی قیمتهای پایینتر مذاکره کنید.
بسیار شبیه به یک مربی خوب، شریک استراتژیک هم میتواند نیرویی را که برای رشد و پرورش کسب و کارتان نیاز دارید به شما بدهد. از طریق تعامل با کسب و کاریهایی که فکر میکنید میتوانند به شما نفع برسانند، چه تامین کننده باشند، فراهم کنندهی فناوری، یا کسب و کارهای مکمل، شراکتهای استراتژیک را پرورش دهید. رابطهی خوب با شرکتی دیگر میتواند تبلیغات رایگان، و هزینههای کسب و کار پایینتر را برایتان فراهم آورد یا اجازهی توسعهی بازارهای جدید را – بسته به شرکایی که انتخاب میکنید – به شما بدهد.
خیلی مهم است که به طور واقعبینانهای توانایی بازپرداخت بدهیهایی را که تقبل میکنید ارزیابی کنید. در حالی که شروع و ادارهی یک کسب و کار همیشه ریسک دارد، سعی کنید بدهیهایتان را فقط با قرض گرفتن تا جایی که واقعا نیاز دارید، محدود کنید. و وقتی صحبت از بدهی میشود، مطمئن شوید که جریانهای نقدتان را به نحوی ساختار بندی کرده باشید که در اسرع وقت بازپرداختش برایتان میسر باشد. بازپرداختهای بدهیها را قبل از هر کار دیگری در اولویت قرار دهید.
– مثلا، اگر برای شروع به کار کافیشاپ 240.000.000 تومان وام گرفتهاید، تا زمانی که آن وام را بازپرداخت نکردهاید به هزینه کردن برای بهبود تولیداتتان یا ارتقاء قهوه آسیاب کنهایتان فکر نکنید.
مطلب مرتبط: ۳۶ ایده خلاقانه تبلیغات محیطی و برچسب های تبلیغاتی
یک سخنرانی ۳۰ ثانیهای آماده داشته باشید که کسب و کارتان را تا آنجا که ممکن است مفید و مختصر تشریح کند من جمله اطلاعاتی دربارهی اهداف، خدمات/محصولات، و مقاصدتان. داشتن یک معرفینامهی تمرین شده که بتواند شما را خیلی خوب به همه معرفی کند میتواند در شرایطی که سعی میکنید چیزی به مشتری بفروشید کمکتان کند و همچنین وقتی سعی میکنید سرمایهگذاری را جذب کنید نیز مفید خواهد بود. اگر نمیتوانید کسب و کارتان را به این شیوهی مختصر توصیف کنید، پس طرح کسب و کارتان به تصحیح نیاز دارد.
– برای کافیشاپتان، باید کاری که انجام میدهید (فروش قهوه)، خدماتتان (نوشیدنی که عرضه میکنید)، علت خاص بودنتان (مثلا شاید قهوهای که سرو میکنید کمیاب است یا در همانجا برشته میشود)، و این که در آینده چه کاری قصد دارید انجام دهید (توسعهی مکانی جدید، محصولات جدید و غیره) را توضیح دهید.
شهرت خوب به دست آوردن مثل یک تبلیغات رایگان است؛ مشتریان حرف کسب و کار شما را با دوستانشان در میان خواهند گذاشت و بیشتر به شما رجوع خواهند کرد. بسته به این امر هر فروش را به مانند موفقیت یا شکست کسب و کارتان در نظر بگیرید. این همچنین به معنی آن است که باید با هر عملی که کسب و کارتان انجام میدهد و هر تعمالی که با مشتریان انجام میدهد همگام شوید.
باید همیشه برای ایدههای جدید، به ویژه در شروع کار، به رقبایتان نگاه کنید. احتمالا آنّها کاری را درست انجام میدهند. اگر بتوانید بفهمید آن کار چیست، میتوانید آن را در کسب و کارتان به کار ببندید و از آزمون و خطایی که آنها پشت سر گذاشتهاند تا به اینجا برسند اجتناب کنید.
– یکی از بهترین راههای انجام این کار موقع شروع کسب و کار آن است که استراتژیهای قیمت گذاری رقبا را بررسی کنید. در مثال مربوط به کافی شاپ، سادهتر خواهد بود که قهوه را شبیه رقبایتان قیمت گذاری کنید تا اینکه بخواهید با قیمتهای خودتان به آزمون و خطا دست بزنید.
وقتی کسب و کارتان را به راه انداختید، بهتر است همیشه به دنبال مکانهایی باشید که میتوانید آنها را توسعه بدهید. چه این حرف به معنی آن باشد که به یک مغازهی بزرگتر نقل مکان کنید، فضای تولیدتان را افزایش دهید، یا مکان جدیدی باز کنید به کسب و کار و اهدافتان بستگی خواهد داشت. مالکان موفق کسب و کارها درک میکنند که یکی از مخالفان اصلی رشد بلند مدت ثابت میماند. این یعنی ریسک کردن در زمینهی توسعه و رشد به جای درجا زدن روی یک موفقیت.
– درمورد مثال کافی شاپ، ممکن است در نزدیکیها ناحیهای وجود داشته باشد که متوجه شوید توسط کافیشاپها به آنجا خوب خدمترسانی نشده است. وقتی محل اصلیتان مشخص شد و به راه افتاد، بهتر است به فکر باز کردن مغازهای جدید در آن منطقه باشید. این میتواند به معنی آن نیز باشد که از یک دکهی کوچک به یک کافیشاپ کامل – بسته به شرایطتان – نقل مکان کنید.
مطلب مرتبط: نمونه کارت ویزیت خلاقانه: ۲۵ طرح کارت ویزیت خاص و جذابچگونه سر کار موفق باشیم
راه دیگر برای افزایش ارزش کسب و کارتان آن است که حوزههای دیگری که میتوانید از آن پول در بیاورید را بررسی کنید. فرض کنید اخیرا کسب و کار اصلی تان را راه انداختهاید، خوب اطرافتان را بگردید و ببینید کجا میتوانید محصول یا خدمات متفاوتی را ارائه کنید. شاید مشتریانتان مرتبا برای یک قلم مرتبا به مغازه شما سر میزنند و بعد بلافاصله برای یک قلم دیگر به مغازهای دیگر میروند. بررسی کنید آن قلم دیگر چیست و خودتان آن را نیز ارائه کنید.
– بعضی از گزینههای متنوع برای کافی شاپ میتوانند عرضهی شیرینی، ساندویچ یا کتاب به مشتریان باشد.
منبع: wikihow
برچسب ها صاحب کسب و کارکسب و کارکسب و کار موفق
The online version of the Iranian daily Hamshahri
مهم نیست موفق بودن برای شما در چه چیزی خلاصه میشود، مهم این است که بهراحتی به دست نمیآید. در این مطلب فهرستی از ۱۳ مورد از بهترین توصیههای چند فرد موفق برایتان آورده شده است. اگر میخواهید فرد موفقی باشید، رعایت این نکات خالی از لطف نیست.
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از هاوکنیو، موفق بودن و موفقیت کمکم به واژهای کلیشهای بدل شده است. هرکس برای آن برنامهای ارائه داده است و قوانین زیادی برای آن ترسیم شده است. قبل از هر چیز باید بگوییم موفقیت برای شما به چه معناست و چگونه میخواهید در زندگی موفق باشید؟ موفقیت برای برخی از افراد به معنای کسب ثروت است و برای برخی دیگر به معنای کسب قدرت، برخی از افراد هم فقط میخواهند با داشتن تأثیر مثبت بر جهان موفقیت را تجربه کنند. همه اینها تعابیر درستی از موفقیت هستند، درواقع موفقیت مفهومی است که برای افراد مختلف، متفاوت است. هرچند مهم نیست موفق بودن برای شما در چه چیزی خلاصه میشود، مهم این است که مطمئناً بهراحتی به دست نمیآید.
راهنماها و کتابهای زیادی برای کسب موفقیت وجود دارد، هرچند موفقیت برای هرکس کاملاً منحصربهفرد است. توصیههای موجود در این کتابها اغلب برای همه اشخاص مناسب نیستند؛ بنابراین عمل به توصیههای منحصربهفرد یک نفر معمولاً به درد نمیخورد. در این صورت، باید به توصیههای افراد زیادی با ایدههای کاملاً متفاوت گوش کنید تا شاید یکی از آنها به درد شما بخورد. در ادامه فهرستی از ۱۳ مورد از بهترین توصیههای برخی از افراد موفق برایتان آورده شده است. اگر میخواهید فرد موفقی باشید، رعایت این نکات ضروری است:
۱- بزرگ فکر کنید
چگونه سر کار موفق باشیم
میکلآنژ بوناروتی (Michelangelo Buonarroti)، هنرمند بزرگ رنسانس میگوید: «بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند بلندپروازی نیست، بلکه پایین بودن و در دسترس بودن اهدافمان است.»
تعداد کمی از هنرمندان بهاندازه میکلآنژ تأثیرگذار بودهاند. امروزه، با گذشت قرنها از مرگ او، هنوز هم آثار او الهامبخش بسیاری از مردم است و با آنها ارتباط برقرار میکنند. آثار وی شهرت جهانی دارد، کافی است مجسمه او از داود یا نقاشیاش در نمازخانه واتیکان را در نظر بگیرید. تصور کنید که او تصمیم نمیگرفت یک هنرمند باشد و مسیرش را عوض میکرد. تصمیم گرفتن برای یک هنرمند موفق بودن همیشه بسیار سخت است، تصور کنید چه میشد اگر میکلآنژ تصمیم میگرفت این بلندپروازیاش را درازای انجام کار آسانتری رها کند؟
اغلب اوقات، مردم تصمیم میگیرند رؤیاهای خود را به خاطر مسائلی که واقعبینانهتر است کنار بگذارند. درواقع آنها رؤیاهایشان را به خاطر کارهای آسانتر به فراموشی میسپارند. این جمله معروف از میکلآنژ خطر چنین دیدگاهی را به ما میآموزد. بهجای داشتن چنین تفکری، بلندپرواز باشید.
۲- آنچه را دوست دارید بیابید و انجام دهید
اپرا وینفری (Oprah Winfrey)، شخص بسیار بزرگ و بانفوذ رسانه میگوید:«وقتی میفهمی در مسیر موفقیت قرار داری که کاری را که دوست داری انجام دهی، حتی اگر دستمزدی بابت آن دریافت نکنی.»
بهتر است این نقلقول را هنگام کار کردن به یادآورید و به آن فکر کنید. تصور کنید که در کار فعلی خود امکان موفق شدن را دارید. در این صورت، احتمالاً سختتر تلاش خواهد کرد و این تلاش قطعاً بیشتر وقت شما را به خودش اختصاص میدهد. اگر از شغلتان متنفرید، پس موفق بودن در آن فقط به معنای پر کردن زندگیتان با چیزی است که از انجام آن بیزارید. این کار چه احساسی به شما میدهد؟
در عوض چرا بر انجام کاری که عاشقش هستید، تمرکز نکنید؟ هنگامیکه علاقهمندیتان را یافتید، انگیزه لازم برای ادامه مسیر را پیدا خواهید کرد. موفقیت در این کار، به معنای تحقق رؤیاهایتان است.
حتی اگر در شغلتان موفق نباشید، حداقل زندگیتان را صرف کار مورد علاقهتان کردهاید. بسیاری از نوازندگان موفق سالهایی از زندگی خود را صرف اجراهای بدون دستمزد کردهاند، تنها دلیلی که نوازندگی را ادامه دادهاند عشق به کارشان بوده است.
۳- ایجاد تعادل در زندگی را یاد بگیرید
فیل نایت (Phil Knight)، مدیرعامل شرکت نایک میگوید: «در زندگی شخصی و کاری همیشه جنگ میان آرامش و آشفتگی برقرار است که هیچیک از آنها پیروز نمیشود؛ اما چگونگی مدیریت هردوی آنها، رمز موفقیت در زندگی است.»
اکثر اوقات، مردم فکر میکنند برای موفق بودن، باید فقط آن را هدف زندگیشان قرار دهند و به هیچچیز دیگری توجه نکنند. اگر افراد فکر کنند که شغلشان آنها را به سمت موفقیت سوق میدهد، احتمالاً هر روز ساعات بیشماری را صرف انجام آن کار کنند. بههرحال، هزینه این کار، محروم شدن از استراحت کافی، سلامتی و داشتن یک زندگی لذتبخش است. درنهایت ممکن است افراد در راه رسیدن به موفقیت خسته شوند و توقف کنند.
اگر موفقیت برای آنها به معنای داشتن یک زندگی قوی اجتماعی و گروهی از دوستان خوب باشد، احتمالا به شغلشان آسیب میرسد؛ به این معنا که ممکن است شغل خود را از دست بدهند و درنتیجه آن، از عهده مخارج وقتگذرانی با دوستان برنیایند. بدین ترتیب، همانطور که فیل نایت میگوید، موفقیت با کمک تعادل به دست میآید. آن را بهعنوان تعادلی بین کار و استراحت در نظر بگیرید.
۴- از شکست نترسید
هنری فورد(Henry Ford)، مؤسس شرکت خودروسازی فورد میگوید: «شکست بهسادگی فرصتی برای شروع دوباره است تا این بار هوشمندانهتر عمل کنید.»
داستانی وجود دارد که واقعی بودن آن تأیید نشده است، اما پیامی که درون آن است دستکمی از حقیقت ندارد: توماس ادیسون لامپ را پس از صدها تلاش ناموفق اختراع کرد. در مصاحبهای از او پرسیدند: «پس از صدها تلاش ناموفقت چه احساسی داشتی؟» پاسخ او عالی بود: «من صدها بار شکست نخوردم، بلکه صدها راه پیدا کردم که با آنها نمیشود لامپ اختراع کرد.»
هر شکست برای او بهمنزله یک درس جدید بود. درسی که به او آموخت که چهکاری بینتیجه و در عوض کدام کار درست است.
هر تلاش ناموفق و هر شکست، گامی اساسی در مسیر موفقیت است. تسلیم شدن پس از شکست کار آسانی است که اکثر ما انجام میدهیم، اما باید آن را بهعنوان یک درس در نظر بگیریم. به شکستهای خود توجه کنید و آنها را بررسی کنید. در این صورت رمز رسیدن به موفقیت را خواهید آموخت.
۵- برای رسیدن به موفقیت مصمم باشید
کلنل ساندرز(Colonel Harland David Sanders)، بنیانگذار KFC میگوید: «من تصمیم گرفتم کاری را به سرانجام برسانم. نه ساعت کاریام و نه مقدار پولی که میگرفتم هیچکدام باعث نشد تا من بهترین خودم را به نمایش نگذارم. از آن زمان تاکنون همیشه این کار را انجام دادهام و میدانم که برنده بودهام.»
این نقلقول هم در مواقع شکست درسی برای شما به همراه دارد. سادهترین کار در جهان این است که بعد از هر تلاش ناموفق، آن کار را رها کنید. تنها چیزی که شما را به ادامه دادن مسیر تشویق میکند، اشتیاقی درونی است که باعث میشود رؤیاهایتان را فراموش نکنید و از اهدافتان منصرف نشوید.
اگر واقعاً به موفقیت متعهد نباشید، پس از هر شکست آسیب بیشتری میبینید و هر مانعی سرعت شما را کم میکند. بدیهی است که رسیدن به موفقیت سخت است؛ بدون اشتیاق درونی برای آن، نمیتوان بر این دشواری غلبه کرد؛ اما در صورت داشتن شور و اشتیاق، این سختیها تنها حکم یک مانع را خواهد داشت.
۶- دست به عمل بزنید
لئوناردو داوینچی یکی از نوابغ رنسانس میگوید: «مدتهاست به این موضوع توجه میکنم که افراد موفق بهندرت عقبنشینی میکنند و اجازه نمیدهند اتفاقات سد راهشان شوند، بلکه خودشان دستبهکار میشوند و اتفاقات را رقم میزنند.»
این سخن او مربوط به صدها سال پیش است، اما هنوز هم برایمان کاربردی است، بهطوریکه به معنای واقعی کلمه راجع بهتمامی افراد صدق میکند. به سخن او فکر کنید و شخصی مانند ویلیام شکسپیر را در نظر بگیرید: وقتی به دوران زندگی او فکر میکنیم، فقط او در ذهنمان برجسته میشود. وقتی به دوران رنسانس در ایتالیا فکر میکنیم، به یاد میکلآنژ و لئوناردو داوینچی میافتیم؛ و در دوران معاصر، بیل گیتس و استیو جابز افراد موفقی هستند که در ذهنمان نقش بستهاند. اگر آنها آنچه را میخواستند انجام نمیدادند، زندگی ما بهطور غیرقابل قیاسی متفاوت میشد. احتمالاً این مقاله را توسط دستگاهی میخوانید که افرادی مثل آنها یا شرکتهایی که مؤسس آن بودهاند، ساختهاند.
همه این افرادی که نامشان ذکر شد در دوران خود، پیشگام بودهاند، آنها راهی متفاوت برای حل مسائل پیدا کردهاند و آن را انجام دادهاند. اگر این افراد بهجای اینکه دنیا را شکل دهند اجازه داده بودند دنیا آنها را شکل دهد، اصلاً به چشم نمیآمدند.
از حرکت کردن خلاف جهت آب واهمه نداشته باشید. اگر راه بهتری برای حل مسائل به ذهنتان میرسد، آن را به اجرا درآورید. اگر موفق نشدید، دوباره تلاش کنید.
۷- برای موفق بودن باید روابط مثبت ایجاد کنید
تئودور روزولت (Theodore Roosevelt)، بیست و ششمین رئیسجمهور آمریکا میگوید: «مهمترین ماده در فرمول موفقیت، دانستن چگونگی همراهی با مردم است.»
چگونه سر کار موفق باشیم
بهترین رهبران و برخی از افراد بانفوذ (ازجمله تئودور روزولت که یکی از بهترین رهبران و تأثیرگذارترین افرادی بود که دنیا به خودش دید)، باعث ایجاد و اعتراض و آشوب نشدن، با مردم نجنگیدند و به آنها بیاعتنا نبودند؛ بلکه با مردمی که در اطرافشان بودند رابطهای دوستانه داشتند. چنین افرادی نزد مردم محبوب بودند و مردم انتظار بهترین عملکرد را از آنها داشتند. این کلید رهبری موفق است.
منطقی است که اگر شخصی شما را دوست داشته باشد، میخواهد شما را یاری کند؛ اگر به او پیشنهادی بدهید، با خرسندی آن را میپذیرند. اما اگر کسی شما را دوست نداشته باشد، از کمک کردن به شما امتناع میورزد و حتی ممکن است در جناح مقابل شما قرار گیرد. علاوه بر این، بهترین ایده این است که همیشه با اطرافیانمان رابطه مثبت داشته باشیم. شما هرگز نمیتوانید بهطور قطعی بگویید که چه کسانی دوست واقعی و پشتیبانتان هستند و در سختیها شمارا تنها نمیگذارند؛ اما بههرحال سعی کنید همیشه به مردم کمک کنید تا در مواقع سختی دوستانی داشته باشید که شمارا یاری کنند.
۸- از بیان ایدههای جدید نترسید
مارک تواین (Mark Twain)، نویسنده معروف میگوید: «فرد زمانی موفق میشود که ایدههایش به مرحله اجرا برسد.»
این حقیقت تأسفآور است که افراد با جسورانهترین ایدهها، معمولاً مورد بیاعتنایی قرار میگیرند. اکثر ما از سنین پایین یاد میگیریم که مانند بقیه فکر کنیم و دست به عمل بزنیم. این کار برای اجرای نقشهای روزمره عالی است، اما برای انجام کارهای متفاوت (تمامی افراد موفق کارهای متفاوت انجام دادهاند)، باید متفاوت فکر کنید.
اگر ایده جدیدی دارید، به خاطر اینکه جدید و متفاوت است آن را از سرتان بیرون نکنید؛ در عوض خوشحال باشید. این ایده عجیب ممکن است همان چیزی باشد که روزی شما را به سمت موفقیت سوق دهد.
۹- ظرفیت خود را برای رسیدن به موفقیت باور داشته باشید
والت دیزنی (Walter Disney)، مؤسس کمپانی والت دیزنی میگوید: «اگر میتوانی تصورش کنی، پس حتماً میتوانی انجامش دهی.»
موفقیت همان چیزی است که میتوانید تصور کنید و به آن برسید.
ممکن است در مسیر رسیدن به اهدافتان با افرادی برخورد کنید که به شما و تواناییتان برای رسیدن به موفقیت شک دارند. بههیچوجه با آنها و دیدگاهشان همراه نشوید، زیرا لحظهای که باورتان از بین برود و متوقف شوید، همان لحظهای است که با آرزوهایتان خداحافظی میکنید. به رؤیاهایتان ادامه دهید.
۱۰- همیشه نگرش ذهنی مثبتتان را حفظ کنید
توماس جفرسون (Thomas Jefferson)، سومین رئیسجمهور آمریکا میگوید: «هیچچیز نمیتواند انسانی با نگرش ذهنی مثبت را از حرکت بهسوی اهدافش بازدارد، همانگونه که هیچچیز روی زمین نمیتواند به فردی با نگرش ذهنی منفی کمک کند.»
همانطور که جفرسون میگوید، شما باید به تواناییهایتان برای موفقیت اعتماد کنید. این تنها راه برای پرورش ذهنیت درست است.
افکار مثبت را جایگزین نگرشهای منفیتان کنید. شما باید به مشکلات نزدیک شوید، نه بهعنوان موانعی که راهتان را سد میکنند، بلکه باید صرفاً به آنها بهعنوان وظایفی معمولی درراه رسیدن به موفقیت نگاه کنید.
اگر مثبت بمانید و همیشه به همین شکل فکر کنید، موانع تأثیر عمیقی بر شما نخواهد داشت، تردید مردم شما را دلسرد نخواهد کرد و حتی بزرگترین مشکلات، جزئی به نظر خواهند رسید. درحالیکه با ذهنیت منفی و تردید، بهراحتی متوقف میشوید.
۱۱- اجازه ندهید ناامیدی شما را از ادامه دادن به مسیر دلسرد کند
آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln)، شانزدهمین رئیسجمهور آمریکا میگوید: «اجازه ندهید هیچ ناامیدی شما را شکار کند، درنهایت میبینید که موفقیت سهم شماست.»
این یک واقعیت انکارناپذیر از سرشت انسان است که همه ما گاهی خودمان را دستکم میگیریم و به تواناییهایمان شک میکنیم. در چنین شرایطی اگر دیگران هم همین حس را به ما منتقل کنند، اوضاع بدتر خواهد شد.
وقتی شک و تردید وجود ما را احاطه میکند، بهترین راهی که به ذهنمان میرسد، تسلیم شدن است. به تردیدها اهمیت ندهید. اگر ناامیدی به ذهنتان راه یافت و در رسیدن به موفقیت دچار تردید شدید، بهترین راه نادیده گرفتن ناامیدیهاست.
۱۲- مشتاق سخت کار کردن باشید
جیسی پنی(JC Penny)، بنیانگذار موسسه پنی میگوید: «اگر در کارتان سختکوشتر از افراد معمولی نیستید، نباید انتظار رسیدن به موقعیتهای بالاتر را نیز داشته باشید.»
احتمالاً این جمله را شنیدهاید که برای رسیدن به موفقیت به یک درصد نبوغ و ۹۹ درصد پشتکار نیاز دارید یا شاید در مورد ایده ۱۰ هزار ساعت هم چیزهایی شنیده باشید. از هر طرف که به این دو مثال نگاه کنید، یک پیام برای شما دارند: موفقیت حاصل سختکوشی است. اگر در مسیر اهدافتان با تمام وجود تلاش نکنید، هرگز موفق نمیشوید.
۱۳- برای دنبال کردن آنچه میخواهید، بهاندازه کافی شجاع باشید
استیو جابز(Steve Jobs)، بنیانگذار شرکت اپل میگوید: «برای دنبال کردن احساس و شهود خود شجاعت داشته باشید. آنها میدانند که دقیقاً به دنبال چه چیزی هستید. هر چیزی غیر از این در اولویت دوم است.»
در یونان باستان، گروهی از خردمندان در معبد دلف زندگی میکردند. هرکسی میخواست آیندهاش را بداند یا مشورت بگیرد، از فقیرترین افراد جامعه گرفته تا پادشاهان به دیدن آنها میرفت. در بالای درگاه معبد نوشته شده بود «خودت را بشناس».
اگر به چیزی اعتقاد داشته و به آن تمایل داشته باشید، احتمالاً ایدهای هم برای رسیدن به آن خواهید یافت. اگر حتی اینگونه هم نباشد، بازهم ممکن است بهطور فطری بدانید که چه چیزهایی درراه رسیدن به موفقیت به شما کمک میکند و یا چه چیزهایی از مسیر دورتان میکند. درست مثل زمانی که بهطور غریزی خطر را تشخیص میدهید حتی اگر همهچیز امن به نظر برسد. درنهایت، باید به حس درونیتان اعتماد کنید.
ممکن است متوجه شده باشید که بسیاری از آموختههای بالا مشابهاند و بیشترشان بر توسعه روحیه مثبت تأکید دارد. مشخص است که کلید رسیدن به موفقیت، در آنچه آرزویش را دارید، این است که ازلحاظ ذهنی به خواستهتان نزدیک شوید. علاوه بر این، اهمیتی ندارد که در کدام مرحله از زندگی به سر میبرید، هنوز هم میتوانید تغییرات مثبت ایجاد کنید و موفقیت را از آن خود کنید. با انجام دادن این کار، تولدی دوباره را تجربه خواهید کرد.